مطالب
اصول طراحی شی گرا SOLID - #بخش دوم اصل OCP
در قسمت قبل  در مورد اصل Single responsibility Principle  یا به اختصار SRP صحبت شد. در این قسمت قصد داریم اصل دوم از اصول SOLID را مورد بررسی قرار دهیم.

اصل 2 ) O - OCP – Open Close Principle
فرض میکنیم که شما میخواهید یک طبقه بین طبقه‌ی اول و دوم خانه‌ی 2 طبقه‌ی خود اضافه کنید. فکرمیکنید امکان پذیر است؟

راه حل هایی که ممکن است به ذهن شما خطور کنند :
1- زمانی که برای اولین بار در حال ساخت خانه هستید آن را 3 طبقه بسازید و طبقه‌ی وسط را خالی نگه دارید.اینطوری هر زمان که شما بخواهید میتوانید از آن استفاده کنید. به هر حال این هم یک راه حل است.
2- خراب کردن طبقه دوم و ساخت دو طبقه‌ی جدید که خوب اصلا معقول نیست.
کد زیر را مشاهده کنید :
public class EmployeeDB
{
    public void Insert(Employee e) 
    {
        //Database Logic written here
    }
    public Employee Select() 
    {
        //Database Logic written here
    }
}
متد Select در کلاس EmployeeDB توسط کاربران و مدیر مورد استفاده قرار میگیرد. در این بین ممکن است مدیر نیاز داشته باشد تغییراتی را در آن انجام دهد. اگر مدیر این کار را برای برآورده کردن نیاز خود انجام دهد ،روی دیگر قسمت‌ها نیز تاثیر میگذارد، به علاوه ایجاد تغییرات در راه حل‌های تست شده‌ی موجود ممکن است موجب خطاهای غیر منتظره ای شود.
چگونه ممکن است که رفتار یک برنامه تغییر کند بدون اینکه کد آن ویرایش شود؟ چگونه می‌توانیم بدون تغییر یک موجودیت نرم افزاری کارکرد آن را تغییر دهیم؟ 
اصل OCP میگوید : "ماژول‌های نرم افزار باید برای تغییرات بسته و برای توسعه باز باشند."
راه حل هایی که OCP را نقض نمیکنند :
1- استفاده از وراثت (inheritance):
ایجاد یک کلاس جدید به نام EmployeeManagerDB که از کلاس EmployeeDB ارث بری کند و متد Select آن را جهت نیاز خود بازنویسی کند.
public class EmployeeDB
{      
    public virtual Employee Select()
    {
        //Old Select Method
    }
}
public class EmployeeManagerDB : EmployeeDB
{
    public override Employee Select()
    {
        //Select method as per Manager
        //UI requirement
    }
}
این انتخاب خیلی خوبی است در صورتی که این تغییرات در زمان طراحی اولیه پیش بینی شده باشد و همکنون قابل استفاده باشند.
کد UI هم به شکل زیر خواهد بود :
//Normal Screen
EmployeeDB objEmpDb = new EmployeeDB();
Employee objEmp = objEmpDb.Select();

//Manager Screen
EmployeeDB objEmpDb = new EmployeeManagerDB();
Employee objEmp = objEmpDb.Select();
2- متدهای  الحاقی (Extension Method):
اگر شما از NET 3.5.  یا بالاتر از آن استفاده میکنید، دومین راه استفاده از متدهای الحاقی است که به شما اجازه میدهد بدون هیچ دست زدنی به نوع‌های موجود، متدهای جدیدی را به آنها اضافه کنید.
Public static class MyExtensionMethod{
    public static Employee managerSelect(this EmployeeDB employeeDB) {
//Select method as per Manager
    }
}

//Manager Screen
Employee objEmp = EmployeeDB.managerSelect();
البته ممکن است راه‌های دیگری هم برای رسیدن به این منظور وجود داشته باشد.
درقسمت‌های بعدی قانون‌های دیگر را بررسی خواهیم کرد.
مطالب
پیاده سازی ویژگی مشابه asp-append-version در برنامه‌های Blazor SSR

عموما برای درج فایل‌های ثابت اسکریپت‌ها و شیوه‌نامه‌های سایت، از روش متداول زیر استفاده می‌شود:

<link rel="stylesheet" href="/css/site.css"  />    
<script src="/js/site.js"></script>    

مشکلی که به همراه این روش وجود دارد، مطلع سازی کاربران و مرورگر، از تغییرات آن‌هاست؛ چون این فایل‌های ثابت، توسط مرورگرها کش شده و با فشردن دکمه‌هایی مانند Ctrl+F5 و به‌روز شدن کش مرورگر، به نگارش جدید،‌ ارتقاء پیدا می‌کنند. برای رفع این مشکل حداقل دو روش وجود دارد:

الف) هربار نام این فایل‌ها را تغییر دهیم. برای مثال بجای نام قدیمی site.css، از نام جدید site.v.1.1.css استفاده کنیم.

ب) یک کوئری استرینگ متغیر را به نام ثابت این فایل‌ها، اضافه کنیم.

که در این بین، روش دوم متداول‌تر و معقول‌تر است. برای این منظور، ASP.NET Core به همراه ویژگی توکاری است به نام asp-append-version که اگر آن‌‌را به تگ‌های اسکریپت و link اضافه کنیم:

<link rel="stylesheet" href="~/css/site.css" asp-append-version="true" />    
<script src="~/js/site.js" asp-append-version="true"></script>    

این کوئری استرینگ را به صورت خودکار محاسبه کرده و به آدرس فایل درج شده اضافه می‌کند؛ با خروجی‌هایی شبیه به مثال زیر:

<link rel="stylesheet" href="/css/site.css?v=AAs5qCYR2ja7e8QIduN1jQ8eMcls-cPxNYUozN3TJE0" />    
<script src="/js/site.js?v=NO2z9yI9csNxHrDHIeTBBfyARw3PX_xnFa0bz3RgnE4"></script>  

ASP.NET Core در اینجا هش فایل‌های یافت شده را با استفاده از الگوریتم SHA256 محاسبه و url encode کرده و به صورت یک کوئری استرینگ، به انتهای آدرس فایل‌ها اضافه می‌کند. به این ترتیب با تغییر محتوای این فایل‌ها، این هش نیز تغییر می‌کند و مرورگر بر این اساس، همواره آخرین نگارش ارائه شده را از سرور دریافت خواهد کرد. نتیجه‌ی این محاسبات نیز به صورت خودکار کش می‌شود و همچنین با استفاده از یک File Watcher در پشت صحنه، تغییرات این فایل‌ها هم بررسی می‌شوند. یعنی اگر فایلی تغییر کرد، نیازی به ‌ری‌استارت برنامه نیست و محاسبات جدید و کش شدن مجدد آن‌ها، به صورت خودکار انجام می‌شود.

البته این ویژگی هنوز به Blazor اضافه نشده‌است؛ اما امکان استفاده‌ی از زیر ساخت ویژگی asp-append-version با کدنویسی مهیا است که در ادامه با استفاده از آن، کامپوننتی را مخصوص Blazor SSR، تهیه می‌کنیم.

دسترسی به زیر ساخت محاسباتی ویژگی asp-append-version با کدنویسی

زیرساخت محاسباتی ویژگی asp-append-version، با استفاده از سرویس توکار IFileVersionProvider به صورت زیر قابل دسترسی است:

public static class FileVersionHashProvider
{
    private static readonly string ProcessExecutableModuleVersionId =
        Assembly.GetEntryAssembly()!.ManifestModule.ModuleVersionId.ToString("N");

    public static string GetFileVersionedPath(this HttpContext httpContext, string filePath, string? defaultHash = null)
    {
        ArgumentNullException.ThrowIfNull(httpContext);

        var fileVersionedPath = httpContext.RequestServices.GetRequiredService<IFileVersionProvider>()
            .AddFileVersionToPath(httpContext.Request.PathBase, filePath);

        return IsEmbeddedOrNotFound(fileVersionedPath, filePath)
            ? QueryHelpers.AddQueryString(filePath, new Dictionary<string, string?>(StringComparer.Ordinal)
            {
                {
                    "v", defaultHash ?? ProcessExecutableModuleVersionId
                }
            })
            : fileVersionedPath;
    }

    private static bool IsEmbeddedOrNotFound(string fileVersionedPath, string filePath)
        => string.Equals(fileVersionedPath, filePath, StringComparison.Ordinal);
} 

در برنامه‌های Blazor SSR، دسترسی کاملی به HttpContext‌ وجود دارد و همانطور که مشاهده می‌کنید، این سرویس نیز به اطلاعات آن جهت محاسبه‌ی هش فایل معرفی شده‌ی به آن، نیاز دارد. در اینجا اگر هش قابل محاسبه نبود، از هش فایل اسمبلی جاری استفاده خواهد شد.

ساخت کامپوننت‌هایی برای درج خودکار هش فایل‌های اسکریپت‌ها

یک نمونه روش استفاده‌ی از متد الحاقی GetFileVersionedPath فوق را در کامپوننت DntFileVersionedJavaScriptSource.razor زیر می‌توانید مشاهده کنید:

@if (!string.IsNullOrWhiteSpace(JsFilePath))
{
    <script src="@HttpContext.GetFileVersionedPath(JsFilePath)" type="text/javascript"></script>
}

@code{
    [CascadingParameter] public HttpContext HttpContext { set; get; } = null!;

    [Parameter]
    [EditorRequired]
    public required string JsFilePath { set; get; }
}

با استفاده از HttpContext مهیای در برنامه‌های Blazor SSR، متد الحاقی GetFileVersionedPath به همراه مسیر فایل js. مدنظر، در صفحه درج می‌شود.

برای مثال یک نمونه از استفاده‌ی آن، به صورت زیر است:

<DntFileVersionedJavaScriptSource JsFilePath="/lib/quill/dist/quill.js"/>

در نهایت با اینکار، یک چنین خروجی در صفحه درج خواهد شد که با تغییر محتوای فایل quill.js، هش متناظر با آن به صورت خودکار به‌روز خواهد شد:

<scriptsrc="/lib/quill/dist/quill.js?v=5q7uUOOlr88Io5YhQk3lgYcoB_P3-5Awq1lf0rRa7-Y" type="text/javascript"></script>

شبیه به همین کار را برای شیوه‌نامه‌ها هم می‌توان تکرار کرد و کدهای آن، تفاوت آنچنانی با کامپوننت فوق ندارند.

نظرات مطالب
ارسال ایمیل در ASP.NET Core
نکته تکمیلی:
در صورت استفاده از mailkit در محیط net core. میتوان کلاس SMTPClient را به شکل زیر مورد استفاده قرار داد.
 public class DiskSmtpClient : SmtpClient
    {
        public DiskSmtpClient(IOptionsSnapshot<MailKitOptions> mailOptionsSnapshot)
        {
            if (mailOptionsSnapshot.Value.SpecifiedPickupDirectory)
            {
                SpecifiedPickupDirectory = true;
                PickupDirectoryLocation = mailOptionsSnapshot.Value.PickupDirectoryLocation;
            }
            
        }
        public bool SpecifiedPickupDirectory { get; set; }
        public string PickupDirectoryLocation { get; set; }

        public override Task SendAsync(MimeMessage message, CancellationToken cancellationToken = new CancellationToken(),
            ITransferProgress progress = null)
        {
            if (!SpecifiedPickupDirectory)
                return base.SendAsync(message, cancellationToken, progress);
            return SaveToPickupDirectory(message, PickupDirectoryLocation);

        }

    



        private async Task SaveToPickupDirectory(MimeMessage message, string pickupDirectory)
        {
            using (var stream = new FileStream($@"{pickupDirectory}\email-{Guid.NewGuid().ToString("N")}.eml", FileMode.CreateNew))
            {
                await message.WriteToAsync(stream);
            }
        }

       

        public override Task ConnectAsync(string host, int port = 0, SecureSocketOptions options = SecureSocketOptions.Auto,
            CancellationToken cancellationToken = new CancellationToken())
        {
            if (!SpecifiedPickupDirectory)
                return base.ConnectAsync(host, port, options, cancellationToken);
            return Task.CompletedTask;
        }



        public override Task DisconnectAsync(bool quit, CancellationToken cancellationToken = new CancellationToken())
        {
            if (!SpecifiedPickupDirectory)
                return base.DisconnectAsync(quit, cancellationToken);

            return Task.CompletedTask;
        }
    }
در کد بالا دو خصوصیت SpecifiedPickupDirectory  و PickupDirectoryLocation به آن اضافه شده اند و با رونویسی از متدهای مورد استفاده به جای ارسال ایمیل در صورت مقداردهی  SpecifiedPickupDirectory  ایمیل در آدرس  PickupDirectoryLocation   ذخیره میگردد. سپس به شکل زیر آن را مورد استفاده قرار میدهیم:
 services.AddTransient<DiskSmtpClient>();
  var email = "mail@dotnettips.info";
            var subject = "subject";
            var message = "message";

            var emailMessage = new MimeMessage();

            emailMessage.From.Add(new MailboxAddress("DNT", "do-not-reply@dotnettips.info"));
            emailMessage.To.Add(new MailboxAddress("", email));
            emailMessage.Subject = subject;
            emailMessage.Body = new TextPart(TextFormat.Html)
            {
                Text = message
            };

            
                _client.SpecifiedPickupDirectory = true;
                _client.PickupDirectoryLocation = "c:\\mail";

                _client.LocalDomain = "dotnettips.info";
                await _client.ConnectAsync("smtp.relay.uri", 25, SecureSocketOptions.None).ConfigureAwait(false);
                await _client.SendAsync(emailMessage).ConfigureAwait(false);
                await _client.DisconnectAsync(true).ConfigureAwait(false);
در صورتی که قصد ندارید کد اضافه‌تری را نیز اعمال نمایید میتوانید با اضافه کردن تکه کد زیر به فایل startup و محتوای تنظیمات آن به فایل appsettings.json دو خط بالا را حذف نمایید:
services.Configure<MailKitOptions>(options => Configuration.GetSection("MailKitOptions").Bind(options));
  "MailKitOptions": {
    "SpecifiedPickupDirectory": true,
    "PickupDirectoryLocation": "c:\\mail"
  }
در این صورت میتوان تنظیمات جداگانه ای برای حالت انتشار و توسعه نیز در نظر گرفت.
کلاس متناظر MailKitOptions
    public class MailKitOptions
    {
        public  bool SpecifiedPickupDirectory { get; set; }
        public  string PickupDirectoryLocation { get; set; }
    }

مطالب
CAPTCHAfa
حتماً با CAPTCHA آشنا هستید. فرایندی که در طی آن متنی نمایش داده می‌شود که عمدتاً فقط یک انسان قادر به درک و پاسخگویی به آن است. با این کار از ارسال داده‌های بیهوده توسط ربات‌ها جلوگیری می‌شود.
reCAPTCHA ایده‌ای است که با نمایش کلمات واقعی و اسکن شده از کتاب‌های قدیمی، بخشی از مشکلات را حل کرده و از کاربران اینترنت برای شناسایی کلماتی که رایانه توانایی خواندن آن‌ها را ندارد استفاده می‌کند. (شکل زیر)

با وارد کردن درست هر کلمه، بخشی از یک کتاب، روزنامه، و یا مجله‌ی قدیمی در رایانه شناسایی و به فرمت دیجیتال ذخیره می‌شود. به این شکل شما در دیجیتالی کردن متون کاغذی سهیم هستید.
پروژه‌ی reCAPTCHA توسط گوگل حمایت می‌شود و در این آدرس قرار دارد.
به تازگی تیمی از دانشکده فنی دانشگاه تهران به همراه انستیتو تکنولوژی ایلینویز شیکاگو، پروژه ای بر همین اساس اما برای متون فارسی با عنوان CAPTCHAfa تولید کرده اند (شکل زیر) که در این آدرس در دسترس است. امیدوارم این پروژه به گونه ای تغییر کنه که برای دیجیتالی کردن متن‌های پارسی استفاده بشه. در حال حاضر، این پروژه از کلماتی از پیش تعریف شده استفاده می‌کنه.


متاسفانه این پروژه در حال حاضر فقط توسط برنامه‌های PHP قابل استفاده است. از این رو بر آن شدم تا اون رو برای برنامه‌های ASP.NET (هم Web Forms و هم MVC) آماده کنم. برای استفاده از CAPTCHAfa نیاز به یک کلید خصوصی و یک کلید عمومی دارید که از این آدرس قابل دریافت است.
کدهای پروژه‌ی Class Library به شرح زیر است.
// =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
//                    Captchafa demo for ASP.NET applications
//                                 by: Behrouz Rad
// =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
namespace Captcha
{
    using System;
    using System.Collections.Generic;
    using System.IO;
    using System.Net;
    using System.Text;
    using System.Web;

    public class Captchafa
    {
        private static readonly string PRIVATE_KEY = "your private key";
        private static readonly string PUBLIC_KEY = "your public key";
        private static readonly string CAPTCHAFA_API_SERVER = "http://www.captchafa.com/api";
        private static readonly string CAPTCHAFA_VERIFY_SERVER = "http://www.captchafa.com/api/verify/";

        private IDictionary<string, string> CaptchafaData
        {
            get
            {
                HttpContext httpContext = HttpContext.Current;

                string remoteIp = httpContext.Request.ServerVariables["REMOTE_ADDR"];
                string challenge = httpContext.Request.Form["captchafa_challenge_field"];
                string response = httpContext.Request.Form["captchafa_response_field"];

                IDictionary<string, string> data = new Dictionary<string, string>() 
                { 
                    {"privatekey" , PRIVATE_KEY },
                    {"remoteip"   , remoteIp    },
                    {"challenge"  , challenge   },
                    {"response"   , response    }
                };

                return data;
            }
        }

        public static string CaptchafaGetHtml()
        {
            return string.Format("<script type=\"text/javascript\" src=\"{0}/?challenge&k={1}\"></script>", CAPTCHAFA_API_SERVER, PUBLIC_KEY);
        }

        public bool IsAnswerCorrect()
        {
            string dataToSend = this.CaptchafaPrepareDataToSend(this.CaptchafaData);

            string result = this.CaptchafaPostResponse(dataToSend);

            return result.StartsWith("true");
        }

        private string CaptchafaPrepareDataToSend(IDictionary<string, string> data)
        {
            string result = string.Empty;
            StringBuilder sb = new StringBuilder();

            foreach (var item in data)
            {
                sb.AppendFormat("{0}={1}&", item.Key, HttpUtility.UrlEncode(item.Value.Replace(@"\", string.Empty)));
            }

            result = sb.ToString();

            sb = null;

            result = result.Substring(0, result.LastIndexOf("&"));

            return result;
        }

        private string CaptchafaPostResponse(string data)
        {
            StreamReader reader = null;
            Stream dataStream = null;
            WebResponse response = null;
            string responseFromServer = string.Empty;

            try
            {
                WebRequest request = WebRequest.Create(CAPTCHAFA_VERIFY_SERVER);

                request.Method = "POST";
                request.ContentType = "application/x-www-form-urlencoded";

                byte[] byteData = Encoding.UTF8.GetBytes(data);

                request.ContentLength = byteData.Length;

                dataStream = request.GetRequestStream();

                dataStream.Write(byteData, 0, byteData.Length);

                dataStream.Close();

                response = request.GetResponse();

                dataStream = response.GetResponseStream();

                reader = new StreamReader(dataStream);

                responseFromServer = reader.ReadToEnd();
            }
            finally
            {
                if (reader != null)
                {
                    reader.Close();
                }

                if (dataStream != null)
                {
                    dataStream.Close();
                }

                if (response != null)
                {
                    response.Close();
                }
            }

            return responseFromServer;
        }
    }
}
استفاده در پروژه‌های ASP.NET Web Forms
ابتدا ارجاعی به فایل Captchafa.dll ایجاد کنید و سپس در روال Page_Load، کد زیر را قرار دهید. این کار برای تزریق اسکریپ CAPTCHAfa به صفحه استفاده می‌شود. 
if (!IsPostBack)
{
    litCaptcha.Text = Captchafa.CaptchafaGetHtml();
}

litCaptcha، یک کنترل Literal است که اسکریپت تولید شده، به عنوان متن آن معرفی می‌شود.
بررسی صحت مقدار وارد شده توسط کاربر (مثلاً در روال Click یک دکمه) به صورت زیر است. 
Captchafa captchaFa = new Captchafa();

bool isAnswerCorrect = captchaFa.IsAnswerCorrect();

if (isAnswerCorrect)
{
    // پاسخ صحیح است
}
else
{
   // پاسخ صحیح نیست
}

استفاده در پروژه‌های ASP.NET MVC
ابتدا ارجاعی به فایل Captchafa.dll ایجاد کنید. در ASP.NET MVC بهتره تا فرایند کار رو در یک HTML helper کپسوله کنیم.
public static class CaptchaHelper
{
    public static MvcHtmlString Captchafa(this HtmlHelper htmlHelper)
    {
        return MvcHtmlString.Create(Captcha.Captchafa.CaptchafaGetHtml());
    }
}

بررسی صحت مقدار وارد شده توسط کاربر (پس از ارسال فرم به Server) به صورت زیر است.
[HttpPost]
[ActionName("Index")]
public ViewResult CaptchaCheck()
{
    Captchafa captchaFa = new Captchafa();

    bool isAnswerCorrect = captchaFa.IsAnswerCorrect();

    if (isAnswerCorrect)
    {
        ViewBag.IsAnswerCorrect = true;
    }
    else
    {
        ViewBag.IsAnswerCorrect = false;
    }

    return View();
}
و در نهایت، کدهای View (از سینتکس موتور Razor استفاده شده است).
@using CaptchafaDemoMvc.Helpers;

@{
    ViewBag.Title = "Index";
}

<form action="/" method="post">

@Html.Captchafa();

<input type="submit" id="btnCaptchafa" name="btnCaptchafa" value="آزمایش" />

@{
    bool isAnswerExists = ViewBag.IsAnswerCorrect != null;
}

@if (isAnswerExists)
{
    if ((bool)ViewBag.IsAnswerCorrect == true)
    {
       <span id="lblResult">پاسخ صحیح است</span>
    }
    else
    {
       <span id="lblResult">پاسخ صحیح نیست</span>
    }
}
</form>

دموی پروژه رو در این آدرس قرار دادم. پروژه‌ی نمونه نیز از این آدرس قابل دریافت است. 

پ.ن: به زودی برخی بهبودها رو بر روی این پروژه انجام میدم.
مطالب
توصیف فیلدها توسط Tag Helper و Data annotation

همه ما با DisplayAttribute در DataAnnotaion آشنا هستیم. چیزی شبیه زیر برای یک موجودیت:

public class Student{
    [Display(Name="نام خانوادگی")]
    public string FamilyName { get; set;}
}

با استفاده از tag helper ای به نام asp-for می‌توان متادیتای Name را به کاربر، در سمت رابط کاربری نشان داد؛ برای مثال:

<label asp-for="FamilyName"></label>

و یا موقع اعتبارسنجی می‌توان به جای نشان دادن نام FamilyName از نام مفهوم‌تری مانند نام خانوادگی استفاده نمود.

چه خوب بود اگر می‌شد علاوه بر نام، توصیفی از فیلد نیز برای آن در این قسمت وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر اگر کد زیر را داشتیم:

[Display(
     Name = "نام خانوادگی",
     Description = "بهتر است فقط در اینجا نام خانوادگی شخص وارد شود")]
public string FamilyName{ get; set; }

بتوان از tag helper ای مانند زیر استفاده نمود:

<span asp-description-for="FamilyName"></span>

که در نهایت چنین خروجی html ای داشته باشیم:

<span>بهتر است فقط در اینجا نام خانوادگی شخص وارد شود</span>

برای این منظور می‌توان از کلاس زیر بهره برد:

using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;

[HtmlTargetElement("div", Attributes = ForAttributeName)]
[HtmlTargetElement("p", Attributes = ForAttributeName)]
[HtmlTargetElement("span", Attributes = ForAttributeName)]
public sealed class DescriptionForTagHelper : TagHelper
{
    private const string ForAttributeName = "asp-description-for";

    [HtmlAttributeName(ForAttributeName)] 
    public ModelExpression For { get; set; } = default!;

    public override async Task ProcessAsync(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
    {
        if (context == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(context));
        }

        if (output == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(output));
        }

        var description = For.Metadata.Description;
        if (description != null)
        {
            // Do not update the content if another tag helper
            // targeting this element has already done so.
            if (!output.IsContentModified)
            {
                var childContent = await output.GetChildContentAsync();
                if (childContent.IsEmptyOrWhiteSpace)
                {
                    output.Content.SetHtmlContent(description);
                }
                else
                {
                    output.Content.SetHtmlContent(childContent);
                }
            }
        }
    }
}

کلاس DescriptionForTagHelper از کلاس پایه TagHelper ارث بری نموده است و متد ProcessAsync آن به نحوی که  asp-description-for را بپذیرد override شده است.

حوزه اعمال این tag helper به span، p و div محدود شده است؛ اما می‌توان با گذاشتن یک ستاره (*) آن را به کل المان‌های html اعمال کرد.

مطالب
اصول طراحی شیء گرا: OO Design Principles - قسمت سوم

اصل هفتم: Liskove Substitution Principle

"ارث بری باید به صورتی باشد که زیر نوع را بتوان بجای ابر نوع استفاده کرد"

این اصل می‌گوید اگر قرار است از ارث بری استفاده شود، نحوه‌ی استفاده باید بدین گونه باشد که اگر یک شیء از کلاس والد ( Base-Parent-Super type ) داشته باشیم، باید بتوان آن را با شیء کلاس فرزند ( Sub Type-Child ) بدون هیچ گونه تغییری در منطق کد استفاده کننده از شیء مورد نظر، تغییر داد. به زبان ساده باید بتوان شیء فرزند را جایگزین شیء والد کرد.

نکته مهم: این اصل در مورد عکس این رابطه صحبتی نمی‌کند و دلیل آن هم منطق طراحی می‌باشد. تصور کنید که شیء ای داشته باشید که از یک کلاس والد، ارث برده باشد. نوشتن  کدی که شیء والد را بتوان جایگزین شیء فرزند کرد، بسیار سخت است؛ چرا که منطق متکی بر کلاس فرزند بسیار وابسته به جزییات کلاس فرزند است. در غیر این صورت وجود شیء فرزند، کم اهمیت میباشد.

با رعایت این اصل، میتوانیم در مواقعی که شروط مرتبط با کلاس فرزند را نداریم و یک سری منطق و قیود کلی مرتبط با کلاس والد را داریم، از شیء کلاس والد استفاده نماییم و وظیفه  نمونه گیری (instantiation ) آن را به یک کلاس دیگر محول کنیم. به مثال زیر توجه کنید:

 public class Parent
    {
        public string Name { get; set; }
        public int X { get; set; }
        public int Y { get; set; }
        public Parent()
        {
            X = Y = 0;
        }
        public virtual void Move()
        {
            X += 5;
            Y += 5;
        }
        public void Shoot() { }
        public virtual void Pass() { } 
    }
    public class Child1 : Parent
    {
        public override void Move()
        {
            X += 10;
            Y += 10;
        }
    }
    public class Child2 : Parent
    {
        public override void Move()
        {
            X += 20;
            Y += 20;
        }
    }
    public enum State
    {
        Start,
        Move,
        Shoot,
        Pass
    }
    public class Creator
    {
        public static Parent GetInstance(bool? condition)
        {
            if (condition == null)
            {
                return new Parent();
            }
            if (condition == true)
            {
                return new Child1();
            }
            else
            {
                return new Child2();
            }
        }
    }
    public class Context
    {
        public void SetState(ref State s)
        {
            s = State.Move;
        }
        public void Main()
        {
            State state =State.Start;
            
            // در مورد نوع این شیء چیزی نمیدانیم و وابسته به شرایط نوع آن متغیر است
            // در حقیقت شیء کلاس فرزند را جای شیء کلاس والد  قرار می‌دهیم و نه بالعکس

            Parent obj = Creator.GetInstance(null);
            
            // منطق برنامه وضعیت را تغییر می‌دهد
            SetState(ref state);

            // قواعد کلی و عمومی که بدون در نظر گرفتن کلاس (نوع) شیء بر آن اعمال می‌شود
            switch (state)
            {
                case State.Move:
                    obj.Move();
                    break;
                case State.Shoot:
                    obj.Shoot();
                    break;
                case State.Pass:
                    obj.Pass();
                    break;
                default:
                    break;
            }           
        }
    }

همانطور که در کدها نیز توضیح داده‌ام، کلاس‌های فرزند را جایگزین کلاس والد کرده‌ایم. اگر می‌خواستیم عکس رابطه را (شیء والد را به شیء فرزند انتقال دهیم) اعمال کنیم باید تغییر زیر را ایجاد میکردیم که با خطا روبرو خواهد شد:

Child1 obj = Creator.GetInstance(null);



اصل هشتم: Interface segregation

"واسط‌های کوچک بهتر از واسط‌های حجیم است"

این اصل به ما می‌گوید در تعریف واسط‌های متعدد خساست به خرج ندهیم و بجای آنکه یک واسط اصلی با وظیفه‌های بسیار داشته باشیم، بهتر است واسط‌های متعددی با وظیفه‌های کمتر داشته باشیم. برای درک این اصل ساده به عقب برمیگردیم، جایی که نیاز به واسط را توضیح دادیم. واسط، نقش تعریف پروتکل را دارد. اگر قرار باشد واسطی بزرگ با چندین مسئولیت داشته باشیم، آنگاه تعریف مستحکمی را از وظیفه‌ی واسط ارائه نداده‌ایم. لذا هر کلاس پیاده ساز این واسط، برخی وظیفه‌هایی را که نیاز به آن ندارد، باید تعریف و پیاده سازی کند. به مثال زیر نگاه کنید:

 public interface IHuman
    {
        void Move();
        void Eat();
        void LevelUp();
        void FireBullet();
    }
    public class Player : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class Enemy : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class Citizen : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }

در این مثال که مربوط به مدل یک بازی با نقش‌های بازیکن، دشمن و شهروند (بی گناه!) است، طراحی به گونه‌ای است که دشمن و شهروند، توابعی را که نیاز ندارند، باید پیاده سازی کنند. در دشمن: Eat(), LevelUp() و در شهروند: Eat(), LevelUp(), FireBullet() . لذا واسط IHuman یک واسط کلی با وظیفه‌های متعدد است.

در مدل بهبود یافته که کلاس‌ها با پسوند Better بازنویسی شده‌اند داریم:

public interface IMovable { void Move(); }
    public interface IEatable { void Eat(); }
    public interface IPlayer { void LevelUp(); }
    public interface IShooter { void FireBullet(); }
    public class PlayerBetter : IPlayer, IMovable, IEatable, IShooter
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class EnemyBetter : IMovable, IShooter
    {
        public void FireBullet() { }
        public void Move() { }
    }
    public class CitizenBetter : IMovable
    {
        public void Move() { }
    }

در اینجا برای هر وظیفه یک واسط تعریف کرده ایم که باعث قوی شدن معنای هر واسط می‌شود.



اصل نهم: Dependency inversion

"وابستگی بین ماژول‌ها  را به وابستگی آن‌ها به انتزاع (واسط) تغییر بده"

این اصل که نمود آن را در الگو‌های طراحی dependency injection و factory میبینیم، میگوید که ماژول‌های بالادست (ماژول استفاده کننده ماژول پایین دست) به جای آنکه ارجاع مستقیمی را به ماژول‌های پایین دست داشته باشند، به انتزاعی (واسط) ارجاع بدهند که ماژول پایین دست آنرا پیاده سازی می‌کند یا به ارث میبرد. در واقع این اصل برای از بین بردن وابستگی قوی بین ماژول‌های بالا دست و پایین دست، به میدان آمده است. دو حکم اصلی از این اصل بر می‌آید:

الف – ماژول‌های بالا دست نباید وابسته به ماژول‌های پایین دست باشند. هر دو باید وابسته به انتزاع (واسط) باشند. وابستگی ماژول بالا دست از نوع ارجاع و وابستگی ماژول پایین دست از نوع ارث بری است.

ب – انتزاع نباید وابسته به جزییات باشد، بلکه جزییات باید وابسته به انتزاع باشد. یعنی در پیاده سازی منطق برنامه (که جزییات محسوب می‌شود) باید از واسط‌ها یا کلاس‌های انتزاعی استفاده کنیم و همچنین در نوشتن کلاس‌های انتزاعی نباید هیچ گونه ارجاعی را به کلاس‌های جزیی داشته باشیم.

در مثال زیر با نمونه‌ای از طراحی ناقض این اصل روبرو هستیم:

public class Controller
    {
        public Service Service { get; set; }
        public Controller()
        {
            // کنترلر باید نحوه نمونه گیری را بداند (ورودی‌های لازم) و این از وظایف آن خارج است
            Service = new Service(1);
        }
        public void DoWork()
        {
            Service.RunService();
        }
    }

    public class Service
    {
        public int State { get; set; }
        public Service(int s)
        {
            State = s;
        }
        public void RunService() { }
    }

در این مثال کلاس کنترلر، ماژول بالادست و کلاس سرویس، ماژول پایین دست محسوب میگردد. در ادامه طراحی مطلوب را نیز ارائه داده‌ام:

public class ControllerBetter
    {
        // ارجاع به واسط باعث انعطاف و کاهش وابستگی شده است
        public IService Service { get; set; }
        public ControllerBetter(IService service)
        {
            // یک کلاس دیگر وظیفه ارسال سرویس به سازنده کلاس کنترلر را دارد 
            // و مسئولیت نمونه گیری را از دوش کنترلر برداشته است
            Service = service;
        }
        public void DoWork()
        {
            Service.RunService();
        }
    }
    // کاهش وابستگی با تعریف واسط و تغییر وابستگی مستقیم بین کنترلر و سرویس
    public interface IService
    {
        void RunService();
    }
    // وابستگی جزییات به انتزاع
    public class ServiceBetter : IService
    {
        public int State { get; set; }
        public ServiceBetter(int s)
        {
            State = s;
        }
        public void RunService() { }
    }

نحوه بهبود طراحی را در توضیحات داخل کد مشاهده میکنید. در مقاله بعدی به اصول GRASP خواهم پرداخت. 

نظرات مطالب
اعتبارسنجی در Entity framework Code first قسمت اول
من از ValidationHelper  که شما قرار دادید در کلاس زیر استفاده کردم و baseentity  از کلاس زیر مشتق شده تا تمام موجودیت‌ها اینترفیس IDataErrorInfo  رو برای wpf پیاده کرده باشند.
 public abstract class DataErrorInfo :ObservableObject, IDataErrorInfo
    {
        [Browsable(false)]
        public string Error
        {
            get
            {
                var errors = ValidationHelper.GetErrors(this);
                return string.Join(Environment.NewLine, errors);
            }
        }

        public string this[string columnName]
        {
            get
            {
                var errors = ValidationHelper.ValidateProperty(this, columnName);
                return string.Join(Environment.NewLine, errors);
            }
        }
    }

مطالب
C# 8.0 - Default implementations in interfaces
اگر مطلب «تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟» را مطالعه کرده باشید، به این نتیجه می‌رسید که طراحی یک کتابخانه‌ی عمومی با اینترفیس‌ها، بسیار شکننده‌است. اگر عضو جدیدی را به یک اینترفیس عمومی اضافه کنیم، تمام پیاده سازی کننده‌های آن‌را از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌کند و آن‌ها نیز باید این عضو را حتما پیاده سازی کنند تا برنامه‌ای که پیش از این به خوبی کار می‌کرده، باز هم بدون مشکل کامپایل شده و کار کند. هدف از ویژگی جدید «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» در C# 8.0، پایان دادن به این مشکل مهم است. با استفاده از این ویژگی جدید، می‌توان یک عضو جدید را با پیاده سازی پیش‌فرضی داخل خود اینترفیس قرار داد. به این ترتیب تمام برنامه‌هایی که از کتابخانه‌های عمومی شما استفاده می‌کنند، با به روز رسانی آن، به یکباره از کار نخواهند افتاد.
همچنین مزیت دیگر آن، انتقال ساده‌تر کدهای جاوا به سی‌شارپ است؛ از این لحاظ که ویژگی مشابهی در زبان جاوا تحت عنوان «Default Methods» سال‌ها است که وجود دارد.


یک مثال از ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها»

interface ILogger
{
    void Log(string message);
}

class ConsoleLogger : ILogger
{
    public void Log(string message)
    {
        Console.WriteLine(message);
    }
}
فرض کنید کتابخانه‌ی شما، اینترفیس ILogger را ارائه داده‌است و در برنامه‌ای دیگر، استفاده کننده، کلاس ConsoleLogger را بر مبنای آن پیاده سازی و استفاده کرده‌است.
مدتی بعد بر اساس نیازمندی‌های مشخصی به این نتیجه خواهید رسید که بهتر است overload دیگری را برای متد Log در اینترفیس ILogger، درنظر بگیریم. مشکلی که این تغییر به همراه دارد، کامپایل نشدن کلاس ConsoleLogger در یک برنامه‌ی ثالث است و این کلاس باید الزاما این overload جدید را پیاده سازی کند؛ در غیراینصورت قادر به کامپایل برنامه‌ی خود نخواهد شد. اکنون در C# 8.0 می‌توان برای این نوع تغییرات، در همان اینترفیس اصلی، یک پیاده سازی پیش‌فرض را نیز قرار داد:
interface ILogger
{
    void Log(string message);
    void Log(Exception exception) => Console.WriteLine(exception);
}
به این ترتیب استفاده کنندگان از این اینترفیس، برای کامپایل برنامه‌ی خود به مشکلی برنخواهند خورد و اگر از این overload جدید استفاده کنند، از همان پیاده سازی پیش‌فرض آن بهره خواهند برد. بدیهی است هنوز هم پیاده سازی کننده‌های اینترفیس ILogger می‌توانند پیاده سازی‌های سفارشی خودشان را در مورد این overload جدید ارائه دهند. در این حالت از پیاده سازی پیش‌فرض صرفنظر خواهد شد.


ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» چگونه پیاده سازی شده‌است؟

واقعیت این است که امکان پیاده سازی این ویژگی، سال‌ها است که در سطح کدهای IL دات نت وجود داشته (از زمان دات نت 2) و اکنون از طریق کدهای برنامه با بهبود کامپایلر آن، قابل دسترسی شده‌است.


تاثیر زمینه‌ی کاری بر روی دسترسی به پیاده سازی‌های پیش‌فرض

مثال زیر را درنظر بگیرید:
    interface IDeveloper
    {
        void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate);

        void LearnNewLanguage(string language)
        {
            // default implementation
            LearnNewLanguage(language, DateTime.Now.AddMonths(6));
        }
    }

    class BackendDev : IDeveloper // compiles OK
    {
        public void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate)
        {
            // Learning new language...
        }
    }
در اینجا اینترفیس IDeveloper، به همراه یک پیاده سازی پیش‌فرض است و بر این اساس، کلاس BackendDev پیاده سازی کننده‌ی آن، دیگر نیازی به پیاده سازی اجباری متد LearnNewLanguage ای که تنها یک رشته را می‌پذیرد، ندارد.
سؤال: به نظر شما اکنون کدامیک از کاربردهای زیر از کلاس BackendDev، کامپایل می‌شود و کدامیک خیر؟
IDeveloper dev1 = new BackendDev();
dev1.LearnNewLanguage("Rust");

var dev2 = new BackendDev();
dev2.LearnNewLanguage("Rust");
پاسخ: فقط مورد اول. مورد دوم با خطای کامپایلر زیر مواجه خواهد شد:
 There is no argument given that corresponds to the required formal parameter 'dueDate' of 'BackendDev.LearnNewLanguage(string, DateTime)' (CS7036) [ConsoleApp]
به این معنا که اگر کلاس BackendDev را به خودی خود (دقیقا از نوع BackendDev) و بدون معرفی آن از نوع اینترفیس IDeveloper، بکار بگیریم، فقط همان متدهایی که داخل این کلاس تعریف شده‌اند، قابل دسترسی می‌باشند و نه متدهای پیش‌فرض تعریف شده‌ی در اینترفیس مشتق شده‌ی از آن.


ارث‌بری چندگانه چطور؟

احتمالا حدس زده‌اید که این قابلیت ممکن است ارث‌بری چندگانه را که در سی‌شارپ ممنوع است، میسر کند. تا C# 8.0، یک کلاس تنها از یک کلاس دیگر می‌تواند مشتق شود؛ اما این محدودیت در مورد اینترفیس‌ها وجود ندارد. به علاوه تاکنون اینترفیس‌ها مانند کلاس‌ها، امکان تعریف پیاده سازی خاصی را نداشتند و صرفا یک قرارداد بیشتر نبودند. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا می‌توان با ارائه‌ی پیاده سازی پیش‌فرض متدها در اینترفیس‌ها، ارث‌بری چندگانه را در سی‌شارپ پیاده سازی کرد؛ مانند مثال زیر؟!
using System;

namespace ConsoleApp
{
    public interface IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a default way.");
    }

    public interface IBackendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a backend way.");
    }

    public interface IFrontendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a frontend way.");
    }

    public interface IFullStackDev : IBackendDev, IFrontendDev { }

    public class Dev : IFullStackDev { }
}
سؤال: کد فوق بدون مشکل کامپایل می‌شود. اما در فراخوانی زیر، دقیقا از کدام متد LearnNewLanguage استفاده خواهد شد؟ آیا پیاده سازی آن از IBackendDev فراهم می‌شود و یا از IFrontendDev؟
IFullStackDev dev = new Dev();
dev.LearnNewLanguage("TypeScript");
پاسخ: هیچکدام! برنامه با خطای زیر کامپایل نخواهد شد:
The call is ambiguous between the following methods or properties: 'IBackendDev.LearnNewLanguage(string)' and 'IFrontendDev.LearnNewLanguage(string)' (CS0121)
کامپایلر سی‌شارپ در این مورد خاص از قانونی به نام «the most specific override rule» استفاده می‌کند. یعنی اگر برای مثال در IFullStackDev متد LearnNewLanguage به صورت صریحی بازنویسی و تامین شد، آنگاه امکان استفاده‌ی از آن وجود خواهد داشت. یا حتی می‌توان این پیاده سازی را در کلاس Dev نیز ارائه داد و از نوع آن (بجای نوع اینترفیس) استفاده کرد.


تفاوت امکانات کلاس‌های Abstract با متدهای پیش‌فرض اینترفیس‌ها چیست؟

اینترفیس‌ها هنوز نمی‌توانند مانند کلاس‌ها، سازنده‌ای را تعریف کنند. نمی‌توانند متغیرها/فیلدهایی را در سطح اینترفیس داشته باشند. همچنین در اینترفیس‌ها همه‌چیز public است و امکان تعریف سطح دسترسی دیگری وجود ندارد.
بنابراین باید بخاطر داشت که هدف از تعریف اینترفیس‌ها، ارائه‌ی «یک رفتار» است و هدف از تعریف کلاس‌ها، ارائه «یک حالت».


یک نکته: در نگارش‌های پیش از C# 8.0 هم می‌توان ویژگی «متدهای پیش‌فرض» را شبیه سازی کرد

واقعیت این است که توسط ویژگی «متدهای الحاقی»، سال‌ها است که امکان افزودن «متدهای پیش‌فرضی» به اینترفیس‌ها در زبان سی‌شارپ وجود دارد:
namespace MyNamespace
{
    public interface IMyInterface
    {
        IList<int> Values { get; set; }
    }

    public static class MyInterfaceExtensions
    {
        public static int CountGreaterThan(this IMyInterface myInterface, int threshold)
        {
            return myInterface.Values?.Where(p => p > threshold).Count() ?? 0;
        }
    }
}
و در این حالت هرچند به نظر اینترفیس IMyInterface دارای متدی نیست، اما فراخوانی زیر مجاز است:
var myImplementation = new MyInterfaceImplementation();
// Note that there's no typecast to IMyInterface required
var countGreaterThanFive = myImplementation.CountGreaterThan(5);
مطالب
رمزنگاری خودکار فیلدها توسط Entity Framework Core
از EF Core 2.1 به بعد، قابلیت جدیدی تحت عنوان «تبدیلگرهای مقدار»، به آن اضافه شده‌است. برای مثال در EF Core، زمانیکه اطلاعات Enums، در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شوند، معادل عددی آن‌ها درج خواهند شد. اگر علاقمند باشید تا بجای این مقادیر عددی دقیقا همان رشته‌ی تعریف کننده‌ی Enum درج شود، می‌توان یک «تبدیلگر مقدار» را برای آن نوشت. برای مثال در موجودیت Rider زیر، خاصیت Mount از نوع یک enum است.
public class Rider
{
    public int Id { get; set; }
    public EquineBeast Mount { get; set; }
}

public enum EquineBeast
{
    Donkey,
    Mule,
    Horse,
    Unicorn
}
برای اینکه در حین درج رکوردهای Rider در بانک اطلاعاتی دقیقا از مقادیر رشته‌ای EquineBeast استفاده شود، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder
        .Entity<Rider>()
        .Property(e => e.Mount)
        .HasConversion(
            v => v.ToString(),
            v => (EquineBeast)Enum.Parse(typeof(EquineBeast), v));
}
در اینجا در حین تعریف جزئیات نگاشت یک مدل می‌توان متد جدید HasConversion را نیز فراخوانی کرد. پارامتر اول آن، روش تبدیل مقدار enum را به یک رشته، جهت درج در بانک اطلاعاتی و پارامتر دوم آن، روش تبدیل مقدار رشته‌ای خوانده شده‌ی از بانک اطلاعاتی را جهت وهله سازی یک Rider داری خاصیت enum، مشخص می‌کند.

نکته 1: مقادیر نال، هیچگاه به تبدیلگرهای مقدار، ارسال نمی‌شوند. اینکار پیاده سازی آن‌ها را ساده‌تر می‌کند و همچنین می‌توان آن‌ها را بین خواص نال‌پذیر و نال‌نپذیر، به اشتراک گذاشت. بنابراین برای مقادیر نال نمی‌توان تبدیلگر نوشت.

نکته 2: کاری که در متد HasConversion فوق انجام شده‌است، در حقیقت وهله سازی ضمنی یک ValueConverter و استفاده از آن است. می‌توان اینکار را به صورت صریح نیز انجام داد:
var converter = new ValueConverter<EquineBeast, string>(
    v => v.ToString(),
    v => (EquineBeast)Enum.Parse(typeof(EquineBeast), v));
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion(converter);
مزیت اینکار این است که اگر قرار شد برای چندین خاصیت از تبدیلگر مقدار مشابهی استفاده کنیم، می‌توان از یک converter تعریف شده بجای تکرار کدهای آن استفاده کرد.


تبدیلگرهای مقدار توکار EF Core

برای بسیاری از اعمال متداول، در فضای نام Microsoft.EntityFrameworkCore.Storage.ValueConversion، تعدادی تبدیلگر مقدار تدارک دیده شده‌اند که به این شرح می‌باشند:
BoolToZeroOneConverter: تبدیلگر bool به صفر و یک
BoolToStringConverter: تبدیلگر bool به Y و یا N
BoolToTwoValuesConverter: تبدیلگر bool به دو مقداری دلخواه
BytesToStringConverter: تبدیلگر آرایه‌ای از بایت‌ها به یک رشته‌ی Base64-encoded
CastingConverter: تبدیلگر یک نوع به نوعی دیگر
CharToStringConverter: تبدیلگر char به string
DateTimeOffsetToBinaryConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به یک مقدار 64 بیتی باینری
DateTimeOffsetToBytesConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به آرایه‌ای از بایت‌ها
DateTimeOffsetToStringConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به رشته
DateTimeToBinaryConverter: تبدیلگر DateTime به یک مقدار 64 بیتی با درج DateTimeKind
DateTimeToStringConverter: تبدیلگر DateTime به یک رشته
DateTimeToTicksConverter: تبدیلگر DateTime به ticks آن
EnumToNumberConverter: تبدیلگر Enum به عدد متناظر با آن
EnumToStringConverter: تبدیلگر Enum به رشته
GuidToBytesConverter: تبدیلگر Guid به آرایه‌ای از بایت‌ها
GuidToStringConverter: تبدیلگر Guid به رشته
NumberToBytesConverter: تبدیلگر اعداد به آرایه‌ای از بایت‌ها
NumberToStringConverter: تبدیلگر اعداد به رشته
StringToBytesConverter: تبدیلگر رشته به آرایه‌ای از بایت‌های UTF8 معادل آن
TimeSpanToStringConverter: تبدیلگر TimeSpan به رشته
TimeSpanToTicksConverter: تبدیلگر TimeSpan به ticks آن

برای نمونه در این لیست، EnumToStringConverter نیز وجود دارد. بنابراین نیازی به تعریف دستی آن مانند مثال ابتدای بحث نیست و می‌توان به صورت زیر از آن استفاده کرد:
var converter = new EnumToStringConverter<EquineBeast>();
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion(converter);
نکته: تمام تبدیل کننده‌های مقدار توکار EF Core، بدون حالت هستند. بنابراین می‌توان یک تک وهله‌ی از آن‌ها را بین چندین خاصیت به اشتراک گذاشت.


تعیین نوع تبدیلگر مقدار، جهت ساده سازی تعاریف

برای حالاتی که تبدیلگر مقدار توکاری تعریف شده‌است، صرفا تعریف نوع تبدیل، کفایت می‌کند:
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion<string>();
برای نمونه در اینجا با ذکر نوع رشته، تبدیل enum به string به صورت خودکار انجام خواهد شد. معادل اینکار، تعریف نوع سمت بانک اطلاعاتی این خاصیت است:
public class Rider
{
    public int Id { get; set; }

    [Column(TypeName = "nvarchar(24)")]
    public EquineBeast Mount { get; set; }
}
در این حالت حتی نیازی به تعریف HasConversion هم نیست.


نوشتن تبدیلگر خودکار مقادیر خواص، به نمونه‌ای رمزنگاری شده

پس از آشنایی با مفهوم «تبدیلگرهای مقدار» در +EF Core 2.1، اکنون می‌توانیم یک نمونه‌ی سفارشی از آن‌را نیز طراحی کنیم:
namespace DbConfig.Web.DataLayer.Context
{
    public class MyAppContext : DbContext
    {
      // …

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            var encryptedConverter = new ValueConverter<string, string>(
               convertToProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()), // encrypt
               convertFromProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()) // decrypt
            );

            // Custom application mappings
            builder.Entity<ConfigurationValue>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Value).IsRequired().HasConversion(encryptedConverter);
            });
        }
    }
}
در اینجا معکوس کردن رشته‌ها به عنوان الگوریتم ساده‌ی رمزنگاری اطلاعات انتخاب شده‌است. نحوه‌ی اعمال این ValueConverter جدید را نیز ملاحظه می‌کنید.
می‌توان قسمت HasConversion را به صورت زیر خودکار کرد:
ابتدا یک Attribute جدید را به نام Encrypted به برنامه اضافه می‌کنیم:
using System;

namespace Test
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Property, Inherited = false, AllowMultiple = false)]
    public sealed class EncryptedAttribute : Attribute
    { }
}
هدف از این Attribute خالی، صرفا نشانه گذاری خاصیت‌هایی است که قرار است به صورت رمزنگاری شده در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند؛ مانند خاصیت Value زیر:
namespace DbConfig.Web.DomainClasses
{
    public class ConfigurationValue
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Key { get; set; }

        [Encrypted]
        public string Value { get; set; }
    }
}
پس از آن، متد OnModelCreating را به صورت زیر اصلاح می‌کنیم تا به کمک Reflection و اطلاعات موجودیت‌های ثبت شده‌ی در سیستم، متد SetValueConverter را بر روی خواصی که دارای EncryptedAttribute هستند، به صورت خودکار فراخوانی کند:
namespace DbConfig.Web.DataLayer.Context
{
    public class MyAppContext : DbContext
    {
        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            var encryptedConverter = new ValueConverter<string, string>(
               convertToProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()), // encrypt
               convertFromProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()) // decrypt
            );

            foreach (var entityType in builder.Model.GetEntityTypes())
            {
                foreach (var property in entityType.GetProperties())
                {
                    var attributes = property.PropertyInfo.GetCustomAttributes(typeof(EncryptedAttribute), false);
                    if (attributes.Any())
                    {
                        property.SetValueConverter(encryptedConverter);
                    }
                }
            }
        }


تاثیر ValueConverter‌ها بر روی اعمال متداول کار با بانک اطلاعاتی

از دیدگاه برنامه، ValueConverterهای تعریف شده، هیچگونه تاثیری را بر روی کوئری نوشتن و یا ثبت و ویرایش اطلاعات ندارند و عملکرد آن‌ها کاملا از دیدگاه سایر قسمت‌های برنامه مخفی است. برای مثال در برنامه، فرمان به روز رسانی خاصیت Value را با مقدار .A new value to test صادر کرده‌ایم (مقدار دهی متداول)، اما همانطور که ملاحظه می‌کنید، نمونه‌ی رمزنگاری شده‌ی آن به صورت خودکار در بانک اطلاعاتی درج شده‌است (پارامتر p0):
 Executed DbCommand (22ms) 
   [Parameters=[@p1='1', 
                @p0='.tset ot eulav wen A' (Nullable = false) (Size = 4000)],
CommandType='Text', CommandTimeout='180']
SET NOCOUNT ON;
UPDATE [Configurations] SET [Value] = @p0
WHERE [Id] = @p1;
SELECT @@ROWCOUNT;

و یا کوئری زیر
 db.Set<ConfigurationValue>().Where(x => x.Value.EndsWith("world!"))
به این نحو ترجمه خواهد شد:
SELECT [x].[Id], [x].[Key], [x].[Value]
FROM [Configurations] AS [x]
WHERE RIGHT([x].[Value], LEN(N'world!')) = N'!dlrow'
یعنی نیازی نیست تا مقداری را که در حال جستجوی آن هستیم، خودمان به صورت دستی رمزنگاری کرده و سپس در کوئری قرار دهیم. اینکار به صورت خودکار انجام می‌شود.