مطالب
تگ گذاری در کامنت‌ها
در محیط‌های برنامه نویسی مدرن و امروزی، استفاده از تگ‌ها در کامنت‌ها (CommentTag) رواج بسیاری دارد که یکی از معروفترین این تگ‌ها، تگ TODO است. این نوع تگ‌ها که عموما به همراه یک توضیح کوتاه یا عنوان به کار می‌روند، برای این است که بتوانیم از طریق ابزارهایی که ادیتورها در اختیارمان قرار می‌دهند، آن‌ها را پیدا کنیم. حتی در سیستم‌های لینوکسی میتوان با دستور Grep به جست و جوی آن‌ها پرداخت. عموما تگ‌ها با حروف بزرگ نوشته می‌شوند؛ ولی اجباری در آن نیست ولی رعایت آن بهتر است. نام‌های دیگری که برای این تگ‌ها به کار می‌رود Token و Codetag می‌باشد. از معروفترین تگ ها، می‌توان به تگ‌های زیر اشاره کرد:

TODO : معروفترین تگ شناخته شده‌است و میتوان گفت در اکثر اوقات به جای بقیه هم استفاده می‌شود. چون معنای دیگر کامنت‌ها را نیز در بر می‌گیرد. این نوع کامنت به شما می‌گویند که این کد نیاز دارد در یک زمان معین و سر فرصت به آن رسیدگی شود. به عنوان مثال بهتر است ویژگی خاصی را به کدی اضافه کرد، یا مورد خاصی بهتر است در آن پیاده سازی شود و یا نیاز به ویرایش خاصی دارد که پیاده سازی آن منفعتی دارد و این کامنت برای این است که به برنامه نویس یادآوری کند تا در دفعات آتی به این کد رسیدگی کند. سپس در دفعات آتی برنامه نویس میتواند با استفاده از ابزاری که ادیتور در اختیار وی قرار میدهد، این نوع کامنت‌ها را پیدا کند.

FIXME : این نوع تگ همانند بالاست، ولی اجبار بیشتری در اصلاح از خود نشان میدهد و ترتیب و اهمیت بالاتری دارد. عموما کدهایی که با این نوع کامنت‌ها مزین می‌شوند، دارای طراحی بد یا موقتی هستند که باید در آینده آن‌ها را اصلاح کرد.

UNDONE : این تگ برای اصلاح یا تغییر نیست. ولی به شما میگوید که قبلا این کد چگونه بوده است و چه تغییراتی کرده است.  قبلا چه چیزهایی در کد پیاده سازی شده بوده است که الان در کد وجود ندارد و چرا حذف شده است.

HACK : گاهی اوقات در کدها، باگ هایی رخ میدهند که مجبور به استفاده از راه‌های غیرعادی برای رفع آن می‌شوید. این نوع روش‌های رفع مشکل، روش‌ها و راه حل‌های مناسبی نیستند؛ ولی می‌توانند به طور موقت و در زمان سریعتری پاسخگوی ما باشند. برنامه نویس بعد از رفع مشکل، با درج این نوع کامنت، در آینده به خود یادآوری میکند که این کد نیاز به راه حل مناسب‌تری دارد.
 
BUGBUG : این کامنت توسط برنامه نویس کد مربوطه درج می‌شود و مربوط به زمانی است که برنامه نویس کد را نوشته است، ولی اطمینانی از صحت آن ندارد. پس برنامه نویس نیاز دارد اطلاعات بیشتری را در مورد این مسئله بیابد.
    // BUGBUG: I'm sure these GUIDs are defined somewhere but I'm not sure which library contains them, so defining them here.
    DEFINE_GUID(IID_IFoo, 0x12345678,0x1234,0x1234,0x12,0x12,0x12,0x12,0x12,0x12,0x12,0x12);

XXX :  به برنامه نویس هشدار می‌دهد که این کد راه حل‌های نادرستی دارد و احتمالا بر اساس اطلاعات نادرستی این کد شکل گرفته است، ولی در حال حاضر کار میکند.

در ویژوال استادیو، پنل taskList برای نمایش این تگ‌ها به کار می‌رود و از تگ‌های HACK,UNDONE و TODO به طور پیش فرض پشتیبانی می‌کند. در صورتی که تمایل دارید تگ‌های اضافه‌تری داشته باشید یا ترتیب اولویت نمایش تگ‌ها در پنل taskList را تغییر دهید، مسیر زیر را طی کنید:
Tools>Options>Environment>Task List

در اندروید استادیو هم دو تگ اول لیست پشتیبانی می‌شوند. در اندروید استادیو شما می‌توانید برای todo هایتان الگو و فیلتر تعریف کنید. برای اینکار ابتدای ادیتور را باز کرده و در بخش Editor گزینه Todo را انتخاب کنید. در لیست بالا می‌توانید یک نمونه الگو برای todo خاص خود اضافه کنید. به عنوان مثال تگ‌های نامبرده در بالا را اضافه کنید و برای آن آیکن و نحوه رنگبندی و قلم و ... را برای نمایش آن انتخاب کنید.


در لیست پایینی که بخش فیلترهاست، میتوانید یک فیلتر را تعریف کنید تا بر اساس این فیلتر مشخص کنید که چه todo هایی نمایش یابند. برای فیلتر کردن در در پنل todo، در نوار ابزار، آیکن قیفی شکل را کلیک کند تا لیست فیلترها نمایش یابند.

نحوه صحیح قرار دادن یک todo به شکل زیر است:

// TODO:2008-12-06:johnc:Add support for negative offsets.
// While it is unlikely that we get a negative offset, it can
// occur if the garbage collector runs out of space.
بعد از ذکر نام تگ، تاریخ را بر اساس سال، ماه و روز وارد کرده و سپس نام شخصی که این کامنت را قرار داده است و در ادامه عنوان مناسبی را که گویای مطلب باشد، انتخاب کنید. در خط‌های بعدی هم توضیح کوتاهی که مدنظر شماست. در این حالت با استفاده از ابزار unix grep میتوانید گزارش گیری مناسبی هم داشته باشید.
مطالب
CoffeeScript #12

بخش‌های بد

جاوااسکریپت یک زبان پیچیده است که شما برای کار با آن، نیاز است قسمت‌هایی را که باید از آن‌ها دوری کنید و قسمت‌های مهمی را که باید استفاده کنید، بشناسید. همانطور که Sun Tzu گفته "دشمن خود را بشناس"، ما نیز در این قسمت می‌خواهیم برای شناخت بیشتر قسمت‌های تاریک و روشن جاوااسکریپت به آن بپردازیم.

همانطور که در قسمت‌های قبل گفته شد، CoffeeScript تنها به یک syntax محدود نمی‌شود و توانایی برطرف کردن برخی از مشکلات جاوااسکریپت را نیز دارد. با این حال، با توجه به این واقعیت که کدهای CoffeeScript به صورت مستقیم به جاوااسکریپت تبدیل می‌شوند و نمی‌توانند تمامی مشکلاتی را که در جاوااسکریپت وجود دارند، حل کنند، پس برخی از مسائل وجود دارند که شما باید از آنها آگاهی داشته باشید.

اول از قسمت‌هایی که توسط CoffeeScript حل شده‌اند شروع می‌کنیم.

A JavaScript Subset

with یک دستور بسیار زمانبر است و مضر شناخته شده است و نباید از آن استفاده کنید. with با ایجاد یک ساختار خلاصه نویسی، برای جستجو بر روی خصوصیات اشیاء در نظر گرفته شده بود. برای نمونه به جای نوشتن:

dataObj.users.vahid.email = "info@vmt.ir";
می‌توانید به این صورت این کار را انجام دهید:
with(dataObj.users.vahid) {
  email = "info@vmt.ir";
}
مفسر جاوااسکریپت دقیقا نمی‌داند که شما می‌خواهید چه کاری را با with انجام دهید، و به شیء مشخص شده فشار می‌آورد تا اول اسم همه مراجعه شده‌ها را جستجو کند. این عمل واقعا به عملکرد و کارآیی لطمه می‌زند. یعنی مترجم، تمام انواع بهینه سازی‌های JIT را خاموش می‌کند. همچنین پیشنهادهایی مبنی بر حذف کامل آن از نسخه‌های بعدی جاوااسکریپت نیز مطرح شده است.
همه چیز برای عدم استفاده از with در نظر گرفته شده است. CoffeeScript یک قدم جلوتر از همه برداشته و with را از syntax خود حذف کرده است. به عبارت دیگر در صورتیکه شما از آن استفاده کنید، کامپایلر CoffeeScript خطا صادر می‌کند.

Global variables

به طور پیش فرض تمامی برنامه‌های جاوااسکریپت در دامنه global اجرا می‌شوند و تمامی متغیرهایی که ساخته می‌شوند به طور پیش فرض در ناحیه‌ی global قرار می‌گیرند. اگر شما بخواهید متغیری را در ناحیه‌ی local ایجاد کنید، باید از کلمه کلیدی var استفاده کنید.

usersCount = 1;        // Global
var groupsCount = 2;   // Global

(function(){              
  pagesCount = 3;      // Global
  var postsCount = 4;  // Local
})()
اکثر اوقات شما می‌خواهید متغیر local ایی را ایجاد کنید و نه global. توسعه دهندگان باید همیشه به یاد داشته باشند که قبل از مقداردهی اولیه‌ی هر متغیری، کلمه‌ی کلیدی var را قرار دهند یا با انواع و اقسام مشکلات، هنگامی که متغیرها به طور تصادفی با یکدیگر برخورد و یا بازنویسی بر روی یکدیگر انجام می‌دهند، روبرو شوند.
خوشبختانه CoffeeScript به کمک شما می‌آید و به طور کامل انتساب متغیرهای global را به طور ضمنی از بین می‌برد. به عبارت دیگر کلمه کلیدی var در CoffeeScript رزرو شده است و در صورت استفاده خطا صادر می‌شود.
به صورت پیش فرض به طور ضمنی متغیرها local ایجاد می‌شوند و خیلی سخت می‌شود متغیر global ایی را بدون انتساب آن به عنوان خصوصیتی از شیء window ایجاد کرد.
outerScope = true
do ->
  innerScope = true
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var outerScope;
outerScope = true;
(function() {
  var innerScope;
  return innerScope = true;
})();
همانطور که مشاهده می‌کنید CoffeeScript مقداردهی اولیه متغیر را (با استفاده از var) به صورت خودکار در context ایی که برای اولین بار استفاده شده است انجام می‌دهد. باید مواظب باشید تا از نام متغیر خارجی مجددا استفاده نکنید که این اتفاق ممکن است در کلاس یا تابع با عمق زیاد ایجاد شود. برای مثال، در اینجا به صورت تصادفی متغیر package در یک تابع کلاس بازنویسی شده است:
package = require('./package')

class Test
  build: ->
    # Overwrites outer variable!
    package = @testPackage.compile()

  testPackage: ->
    package.create()
برای ایجاد متغیرهای global باید از انتساب آنها به عنوان خصوصیتی از شیء window استفاده کرد.
  class window.Asset
    constructor: ->
با تضمین متغیرهای global به صورت صریح و روشن به جای به طور ضمنی بودن آنها، CoffeeScript یکی از منابع اصلی ایجاد مشکلات در جاوااسکریپت را حذف کرد‌ه‌است.

Semicolons

جاوااسکریپت اجباری برای نوشتن ";" ندارد، بنابراین ممکن است یک سری از دستورات از قلم بیافتند. با این حال در پشت صحنه‌ی کامپایلر جاوااسکریپت به ";" احتیاج دارد. به طوری که parser جاوااسکریپت به صورت خودکار هر زمانی که نتواند ارزیابی از دستورات داشته باشد، یک بار دیگر با ";" این کار را انجام می‌دهد و درصورت موفقیت، پیام خطایی مبنی بر نبود ";" را صادر می‌کند.
متاسفانه این یک ایده بد است. چرا که ممکن است تغییر رفتاری در کد نوشته شده به وجود آید. به مثال زیر توجه کنید. به نظر کد نوشته شده صحیح است؛ درسته؟
function() {}
(window.options || {}).property
اشتباه است، حداقل با توجه به parser، یک خطای syntax صادر می‌شود. در مورد دوم نیز parser، ";" اضافه نمی‌کند و کد نوشته شده به کد یک خطی تبدیل می‌شوند.
function() {}(window.options || {}).property
حالا شما می‌توانید این موضوع را ببینید که چرا parser خطا داده‌است. وقتی شما در حال نوشتن کد جاوااسکریپتی هستید، باید بعد از هر دستور از ";" استفاده کنید. خوشبختانه در تمام زمانیکه درحال نوشتن کد CoffeeScript هستید، نیازی به نوشتن ";" ندارید. در زمانیکه کد CoffeeScript نوشته شده کامپایل می‌شود، به صورت خودکار ";" را در جای مناسبی قرار می‌دهد.

مطالب
استفاده از خواص راهبری در EF Code first جهت ساده سازی کوئر‌ی‌ها
گاهی از اوقات یافتن معادل LINQ کوئری‌های SQLایی که پیشتر به سادگی و بر اساس ممارست، در کسری از دقیقه نوشته می‌شدند، آنچنان ساده نیست. برای مثال فرض کنید یک سری پروژه وجود دارند که به ازای هر پروژه، تعدادی بازخورد ثبت شده است. هر بازخورد نیز دارای وضعیت‌هایی مانند «در حال انجام» و «انجام شد» است. می‌خواهیم کوئری LINQ سازگار با EF ایی را تهیه کنیم که تعداد موارد «در حال انجام» را نمایش دهد.
بر این اساس، کلاس‌های مدل دومین مساله به صورت زیر خواهند بود:
    public class Project
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<ProjectIssue> ProjectIssues { set; get; }
    }

    public class ProjectIssue
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Body { set; get; }

        [ForeignKey("ProjectStatusId")]
        public virtual ProjectIssueStatus ProjectIssueStatus { set; get; }
        public int ProjectStatusId { set; get; }

        [ForeignKey("ProjectId")]
        public virtual Project Project { set; get; }
        public int ProjectId { set; get; }
    }

    public class ProjectIssueStatus
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<ProjectIssue> ProjectIssues { set; get; }
    }
یک پروژه می‌تواند تعدادی Issue ثبت شده داشته باشد. هر Issue نیز دارای وضعیتی مشخص است.
اگر EF Code first را وادار به تهیه جداول و روابط معادل کلاس‌های فوق کنیم:
    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<ProjectIssueStatus> ProjectStatus { get; set; }
        public DbSet<ProjectIssue> ProjectIssues { get; set; }
        public DbSet<Project> Projects { get; set; }
    }

    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }

        protected override void Seed(MyContext context)
        {
            var project1 = new Project { Name = "پروژه جدید" };
            context.Projects.Add(project1);

            var stat1 = new ProjectIssueStatus { Name = "درحال انجام" };
            var stat2 = new ProjectIssueStatus { Name = "انجام شد" };
            context.ProjectStatus.Add(stat1);
            context.ProjectStatus.Add(stat2);

            var issue1 = new ProjectIssue
            {
                Body = "تغییر قلم گزارش",
                ProjectIssueStatus = stat1,
                Project = project1
            };
            var issue2 = new ProjectIssue
            {
                Body = "تغییر لوگوی گزارش",
                ProjectIssueStatus = stat1,
                Project = project1
            };
            context.ProjectIssues.Add(issue1);
            context.ProjectIssues.Add(issue2);

            base.Seed(context);
        }
    }
 به شکل زیر خواهیم رسید:


سابقا برای یافتن تعداد متناظر با هر IssueStatus خیلی سریع می‌شد چنین کوئری را نوشت:


اما اکنون معادل آن با EF Code first چیست؟
    public static class Test
    {
        public static void RunTests()
        {
            Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<MyContext, Configuration>());

            using (var ctx = new MyContext())
            {
                var projectId = 1;
                var list = ctx.ProjectStatus.Select(x => new
                                                    {
                                                        Id = x.Id,
                                                        Name = x.Name,
                                                        Count = x.ProjectIssues.Count(p => p.ProjectId == projectId)
                                                    }).ToList();
                foreach (var item in list)
                    Console.WriteLine("{0}:{1}",item.Name, item.Count);                
            }
        }
    }
بله. همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا به کوئری بسیار ساده و واضحی با کمک استفاده از navigation properties (خواص راهبری مانند ProjectIssues) تعریف شده رسیده‌ایم. خروجی SQL تولید شده توسط EF نیز به صورت زیر است:
SELECT [Project1].[Id] AS [Id],
       [Project1].[Name] AS [Name],
       [Project1].[C1] AS [C1]
FROM   (
           SELECT [Extent1].[Id] AS [Id],
                  [Extent1].[Name] AS [Name],
                  (
                      SELECT COUNT(1) AS [A1]
                      FROM   [dbo].[ProjectIssues] AS [Extent2]
                      WHERE  ([Extent1].[Id] = [Extent2].[ProjectStatusId])
                             AND ([Extent2].[ProjectId] = 1 /*@p__linq__0*/)
                  ) AS [C1]
           FROM   [dbo].[ProjectIssueStatus] AS [Extent1]
       ) AS [Project1]

مطالب
جلوگیری از Brute Force Attack
یکی از حملات رایج که توسعه دهندگان با آن روبرو هستند، Brute-Force Attack میباشد. در این حملات برای کشف رمزعبور کاربران، هر ترکیب احتمالی از حروف، اعداد و نمادها را استفاده میکنند تا یک ترکیب صحیح را بدست آورند. اگر وب سایت شما نیاز به احراز هویت دارد، شما یک هدف مناسب برای حملات Brute-Force هستید! یک هکر میتواند رمزعبور را از این طریق بدست آورد؛ اما یافتن آن شاید سالها طول بکشد که بستگی به طول رمز و پیچیدگی آن، ممکن است چندین سال طول بکشد. اما یک حمله Brute-Force میتواند سریع‌تر انجام شود، میتواند از فرهنگ لغت استفاده کند و یا کلمات فرهنگ لغت را کمی تغییر دهد، زیرا بیشتر افراد بجای یک کلمه‌ی عبور تصادفی و پیچیده، از آن کلمات استفاده میکنند. به این حملات dictionary attacks یا hybrid brute-force attacks نیز گفته میشود. این حملات حساب‌های کاربران را در معرض خطر قرار میدهد و باعث افزایش ترافیک غیرضروری سایت شما میشود.

هکرها از ابزارهای گسترده‌ای که لیست کلمات و قواعد هوشمندانه‌ای را دارند استفاده میکنند تا به طور هوشمندانه و به طور خودکار، کلمه‌های عبور کاربران را حدس بزنند. اگرچه شناسایی چنین حملاتی آسان است، اما جلوگیری از آن کار آسانی نیست. به طور مثال برخی از ابزارهای HTTP brute-force میتوانند درخواست‌ها را از طریق پروکسی‌های باز سرور انجام دهند و از آنجا که هر درخواست از یک IP متفاوت میرسد، نمیتوانید با مسدود کردن IP، حملات را مسدود کنید. حتی برخی از ابزارها برای هر بار درخواست، یک نام کاربری و یک کلمه عبور را امتحان میکنند و شما نمیتوانید هر حساب کاربری را برای یک بار عملیات ناموفق مسدود کنید.


مسدود کردن حساب‌ها

بدیهی‌ترین راه برای جلوگیری از این حملات، مسدود کردن حساب‌ها پس از تعداد مشخصی تلاش ناموفق است. مسدود شدن حساب‌ها میتواند مدت زمان خاصی داشته باشد و یا اینکه حساب‌ها باید توسط ادمین سایت فعال شوند. با این وجود، مسدود کردن حساب‌ها همیشه بهترین راه برای جلوگیری از این حملات نیست؛ زیرا شخصی میتواند به راحتی از قوانین سوء استفاده کرده و تعداد زیادی از حساب‌ها را مسدود کند. برخی از مشکلات مربوط به این راه عبارت اند از:
  • یک مهاجم میتواند تعداد زیادی از حساب‌ها را مسدود کند.
  • به دلیل اینکه شما نمیتوانید حسابی را که وجود ندارد، مسدود کنید و فقط حساب‌های معتبر قفل میشوند، یک مهاجم با استفاده از پاسخ خطای مربوط به مسدود شدن حساب کاربری میتواند از اینکار برای برداشتن نام کاربری استفاده کند.
  • یک مهاجم میتواند با مسدود کردن تعداد زیادی از حساب‌ها و جاری شدن تماس‌های پشتیبانی برای بازیابی حساب، باعث انحراف آنها شود.
  • یک مهاجم میتواند به طور مداوم یک حساب کاربری را مسدود کند، حتی چند ثانیه بعد از آنکه ادمین سایت آن حساب را فعال کند، مجددا به مسدود کردن آن اقدام کند.
  • مسدود کردن حساب‌ها برای حملاتی که کند هستند و هر ساعت فقط چند رمز عبور را امتحان میکنند، بی تاثیر است.
  • مسدود کردن حساب‌ها در برابر حملاتی که یک رمز عبور را در برابر لیستی از نام کاربری امتحان میکنند، بی تاثیر است
  • مسدود کردن حساب‌ها در برابر حملاتی که از لیستی از کلمه عبور/نام کاربری استفاده میکنند و در اولین بار به طور صحیح حدس میزنند بی تاثیر است.

مسدود کردن حساب‌ها  گاهی اوقات تاثیرگذار است؛ اما در محیط‌های کنترل شده. با این حال در بیشتر موارد مسدود کردن حساب‌ها برای متوقف کردن حملات brute-force کافی نیست. به عنوان مثال یک سایت حراجی را در نظر بگیرید که چندین داوطلب برای یک کالا در حال مسابقه هستند. اگر وبسایت حراجی حساب‌ها را مسدود کند، یک پیشنهاد دهنده میتواند در لحظات آخر نسبت به مسدود کردن حساب‌های دیگران اقدام کند و مانع از ارائه هرگونه پیشنهادی شود و خود برنده شود. یک مهاجم میتواند از همین تکنیک برای مسدود کردن معاملات حساس مالی و ... اقدام کند.


اقدامات متقابل

همانطور که توضیخ داده شد، مسدود کردن حساب‌ها یک راه کامل برای مقابله با این حملات نیست. اما ترفندهای دیگری نیز برای مقابله با این حملات وجود دارند. از آنجا که موفقیت این حملات به زمان بستگی دارد، یک راه حل آسان، تزریق مکث‌های تصادفی هنگام چک کردن رمز عبور است. افزودن مکث حتی چند ثانیه‌ای میتواند یک حمله را بسیار کند نماید؛ اما بیشتر کاربران را هنگام ورود به سایت، ناراحت نمیکند. توجه داشته باشید اگرچه اضافه کردن تاخیر میتواند یک حمله single-thread را کند، کند اما اگر مهاجم چندین درخواست را همزمان ارسال کند، کمتر موثر است.

راه حل دیگر مسدود کردن یک IP با چند عملیات ناموفق است. اما مشکل این راه حل آن است که شما سهوا گروه‌هایی از کاربران را بلاک میکنید؛ مانند بلاک کردن یک پراکسی سرور که توسط یک ISP استفاده میشود. مشکل دیگر این راه حل استفاده‌ی بسیاری از ابزارها از لیستی از پراکسی‌ها است و با هر IP، دو یا سه درخواست را ارسال میکنند و سپس به دنبال بعدی می‌روند. یک مهاجم میتواند به این طریق به راحتی فرآیند مسدود کردن IP را دور بزند. بیشتر سایت‌ها حساب‌ها را بعد از یک عملیات ناموفق، مسدود نخواهند کرد؛ به همین دلیل یک مهاجم میتواند از هر پراکسی، دو یا سه درخواست را امتحان کند. یک هکر با داشتن لیستی از 1000 پراکسی میتواند 2000 یا 3000  کلمه عبور را امتحان کند؛ بدون مسدود شدن حساب‌ها.

 یک راه حل ساده در عین حال موثر آن است که رفتار وب سایت خود را برای پاسخ به عملیات ناموفق ورود به سایت، درست طراحی نکنید. برای مثال اکثر وب سایت‌ها کد "HTTP 401 error" را برای کلمه عبور اشتباه میفرستند. اگرچه بعضی وب سایت‌ها کد "HTTP 200 SUCCESS" را برمیگردانند، اما کاربر را به صفحه‌ای هدایت میکند و توضیح میدهد که رمز عبور را اشتباه وارد کرده است، این کار برخی سیستم‌ها را فریب می‌دهد اما دور زدن آن نیز راحت است. یک راه حل بهتر آن است که هر بار از پیام‌های خطای مختلفی استفاده کنید و یا گاهی به کاربر اجازه رفتن به یک صفحه را بدهید و دوباره کاربر را وادار به وارد کردن رمز عبور نمایید.

بعضی از ابزارها این امکان را دارند تا مهاجم یک رشته را وارد کند تا به دنبال آن باشند که نشان میدهد عملیات ورود ناموفق بوده است. به عنوان مثال اگر صفحه‌ای شامل عبارت "Bad username or password" باشد، به معنای آن است که عملیات ناموفق بوده است و نام کاربری و یا کلمه‌ی عبور بعدی را امتحان میکند. یک راه ساده برای مقابله با این راه این است که از عبارت‌هایی استفاده کنیم که در هنگام ورود موفق استفاده میشوند.

بعد از دو یا چند تلاش ناموفق، کاربر را وادار به پاسخ دادن به یک سؤال مخفی کنید. این کار نه تنها باعث اختلال در حملات خودکار میشود بلکه از دسترسی فرد مهاجم جلوگیری میکند؛ حتی اگر نام کاربری و رمز عبور را درست وارد کرده باشد.

سایر تکنیک هایی که میتوانید در نظر بگیرید عبارتند از:
  • برای کاربران مهم که میخواهند از حساب خود در مقابل این نوع حملات جلوگیری کنند، به آنها این امکان را  بدهید که بتوانند فقط از IP خاصی وارد سیستم شوند.
  • برای جلوگیری از حملات خودکار، از captcha استفاده کنید.
  • بجای قفل کردن حساب کاربری، آنرا در حالت قفل با دسترسی محدود قرار دهید.

هکرها اغلب میتوانند بسیاری از تکنیک‌ها را به تنهایی دور بزنند. اما با ترکیب چندین حالت میتوانید این حملات را به میزان قابل توجهی کاهش دهید. اگرچه جلوگیری کامل از این حملات سخت است، اما تشخیص آن آسان است؛ زیرا با هربار ورود ناموفق، یک رکورد با کد HTTP 401 در لاگ‌های سرور ثبت میشود. این مهم است که لاگ‌های سرور خود را برای این نوع حملات نظارت کنید در شرایط خاص. کد 200 به آن معناست که مهاجم یک رمز عبور معتبر را پیدا کرده است.

شرایطی که میتوانند حملات brute-force یا سوء استفاده از یک حساب را نشان دهند:
  • تعداد زیادی ورود ناموفق از یک IP
  • تلاش برای ورود به سایت با چند نام کاربری از طرف یک IP
  • تلاش برای ورود به یک حساب کاربری از طرف چندین IP
  • تلاش برای ورود، با وارد کردن نام کاربری و کلمه‌ی عبور، به ترتیب حروف الفبا
  • تلاش برای ورود، با نام کاربری یا کلمات عبوری مانند ownsyou,washere,zealots ,hacksyou یا مشابه آنها که هکرها معمولا از آنها استفاده میکنند

متوقف کردن این حملات دشوار است؛ اما با طراحی دقیق و اقدامات متقابل متعدد، می‌توانید میزان قرار گرفتن در معرض این حملات را محدود کنید. درنهایت، بهترین راه جلوگیری این است که کاربران از قوانین اصلی رمزهای عبور قوی استفاده کنند؛ برای مثال از رمزهای عبور طولانی غیرقابل پیش بینی، اجتناب از کلمات فرهنگ لغت، جلوگیری از استفاده مجدد از گذرواژه‌ها و تغییر گذرواژه‌ها به طور منظم.   
بازخوردهای پروژه‌ها
مشکل در ایجاد CustomHeader در نسخه جدید
من با توجه به نسخه 1.4 برای ایجاد CustomHeader کد زیر را نوشته بودم
 public PdfPTable RenderingReportHeader(Document pdfDoc, PdfWriter pdfWriter, IList<SummaryCellData> summaryData)
    {
        var httpCookie = HttpContext.Current.Request.Cookies["FinancialMarine"];
          if (httpCookie != null)
          {
              int requestId = int.Parse(httpCookie.Value);
              var ctx = new clearanceEntities();

              var item = (from d in ctx.CLEARANCE_ITEMS
                          where d.REQUEST_ID == requestId
                          select d).FirstOrDefault();
              if (item != null)
              {
                 
                 
                


                  string imagepath = HttpRuntime.AppDomainAppPath + "tir.JPG";
                  string imagepath2 = HttpRuntime.AppDomainAppPath + "tir2.JPG";

                  var fontPath = AppPath.ApplicationPath + "\\Fonts\\BNAZANIN.TTF";
                  //Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.ttf";
                  var baseFont = BaseFont.CreateFont(fontPath, BaseFont.IDENTITY_H, BaseFont.EMBEDDED);
                  var tahomaFont = new Font(baseFont, 10, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);

                  PdfPTable table = new PdfPTable(numColumns: 3);

                  table.WidthPercentage = 100;
                  table.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  table.ExtendLastRow = false;

                  Image img = Image.GetInstance(imagepath);
                  Image img2 = Image.GetInstance(imagepath2);

                  PdfPCell c = new PdfPCell(img);
                  c.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  c.Border = 0;


                  table.AddCell(c);

                  c = new PdfPCell(img2);
                  c.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  c.Border = 0;
                  c.Padding = 5;
                  table.AddCell(c);

                  ////////////////////////////////////////////////////////////////////////
                  PdfPTable table2 = new PdfPTable(numColumns: 2);
                  table2.WidthPercentage = 100;

                  table2.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  table2.ExtendLastRow = false;

                  PdfPCell cell2 = new PdfPCell(new Phrase("تاریخ:", tahomaFont));
                  cell2.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell2.Border = 0;
                  table2.AddCell(cell2);

                  cell2 = new PdfPCell(new Phrase(" ", tahomaFont));
                  cell2.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell2.Border = 0;
                  table2.AddCell(cell2);

                  cell2 = new PdfPCell(new Phrase("شماره: ", tahomaFont));
                  cell2.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell2.Border = 0;
                  table2.AddCell(cell2);

                  cell2 = new PdfPCell(new Phrase("TST/F/91-4641 ", tahomaFont));
                  cell2.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell2.Border = 0;
                  table2.AddCell(cell2);

                  cell2 = new PdfPCell(new Phrase("پیوست: ", tahomaFont));
                  cell2.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell2.Border = 0;
                  table2.AddCell(cell2);

                  cell2 = new PdfPCell(new Phrase("مدارک ضمیمه ", tahomaFont));
                  cell2.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell2.Border = 0;
                  table2.AddCell(cell2);

                  var cell5 = new PdfPCell(table2);
                  cell5.Colspan = 3;
                  cell5.Border = 0;
                  table.AddCell(cell5);
                  ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
                  PdfPCell cell = new PdfPCell(new Phrase("شرکت", tahomaFont));
                  cell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell.Padding = 10;
                  cell.Border = 0;
                  cell.Colspan = 3;
                  table.AddCell(cell);
                  cell = new PdfPCell(new Phrase("اداره محترم بازرگانی / تدارکات کالا", tahomaFont));
                  cell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell.Padding = 10;
                  cell.Border = 0;
                  cell.Colspan = 3;
                  table.AddCell(cell);

                  cell = new PdfPCell(new Phrase("با سلام", tahomaFont));
                  cell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell.Padding = 10;
                  cell.Border = 0;
                  cell.Colspan = 3;
                  table.AddCell(cell);

                  cell = new PdfPCell(new Phrase("با احترام به شرح زیر یک فقره صورتحساب مربوط به ترخیص محمولات آن شرکت جهت اطلاع و صدور دستور مقتضی بحضورتان ایفاد می‌گردد.", tahomaFont));
                  cell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell.Padding = 10;
                  cell.Border = 0;
                  cell.Colspan = 3;
                  table.AddCell(cell);


                  ////////////////////////////////////////////////////////////////
                  
                  PdfPTable table3 = new PdfPTable(numColumns: 6);
                  table3.WidthPercentage = 100;

                  table3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  table3.ExtendLastRow = false;

                  PdfPCell cell3 = new PdfPCell(new Phrase("کشتی/کامیون", tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(item.CLEARANCE_REQUEST.SHIP_NAME + " " + item.CLEARANCE_REQUEST.TRAVEL_NO, tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(" تعداد و نوع بسته بندی", tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(item.QUANTITY.ToString(CultureInfo.InvariantCulture) + " " + item.PACKING_TYPES.PACKING_NAME, tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(" شماره پروانه", tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(item.CLEARANCE_REQUEST.PERMIT_NO, tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase("شماره بارنامه ", tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);


                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(item.CLEARANCE_REQUEST.WAYBILL_NO, tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(" وزن(کیلوگرم)", tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(item.TARE_WEIGHT.ToString(CultureInfo.InvariantCulture), tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(" شماره درخواست", tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell3 = new PdfPCell(new Phrase(item.CLEARANCE_REQUEST.REQUEST_NO, tahomaFont));
                  cell3.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                  cell3.Border = 0;
                  table3.AddCell(cell3);

                  cell = new PdfPCell(table3);
                  cell.Colspan = 3;
                  cell.Border = 0;

                  table.AddCell(cell);
                  return table;
              }
          }
        return null;
        
    }
ولی حال که از نسخه 1.5 استفاده می‌کنم دیگه نمی‌تونم مقدار Return تابع RenderingReportHeader را برابر tableدر کد بالا قرار دهم.

ممنون





مطالب
پَرباد - راهنمای اتصال و پیاده‌سازی درگاه‌های پرداخت اینترنتی (شبکه شتاب)

پَرباد چیست؟

همانطور که همه ما میدانیم، اتصال و راه اندازی درگاه‌های پرداخت اینترنتی (شبکه شتاب)، از همان ابتدا کاری مشکل و  پر دردسر برای برنامه نویسان بود. هر بانک، سیستم متفاوت و مخصوص به خود را دارد و این بدان معنا است که برنامه نویسان باید کدهای کاملا متفاوت و همچنین پیاده سازی‌های متفاوتی را از روی فایل‌های PDF راهنمای بانکی، که در نهایت منجر به بی نظمی در پروژه‌ها می‌شود، بنویسند و البته مشکل بزرگتر آن است که پس از پیاده سازی هم اطمینان کاملی از صحت کدهای نوشته شده وجود ندارد؛ چه بسا که واحد‌های پشتیبانی درگاه‌های پرداخت هم افراد حرفه‌ای و آشنا با توسعه نرم افزار نیستند و اکثر اوقات نمی‌توان به آنها تکیه کرد.
برای راحتی کار برنامه نویسان حوضه فریم ورک دات نت، سیستمی جامع، اوپن سورس و کاملا رایگان، بدون نیاز به اضافه کردن هیچ گونه وب سرویسی تهیه شده است که به برنامه نویسان اجازه می‌دهد تنها با نوشتن چند خط کد، وب سایت خود را به پرداخت اینترنتی مجهز کنند. لطفا پیشنهادات، بحث‌ها و نظرات خود را در صفحه مخصوص این پروژه ارسال کنید.  
این سیستم در حال حاضر متشکل از درگاه‌های پرداخت اینترنتی بانک‌های ملت، سامان، پارسیان، تجارت و پاسارگاد است.
همچنین این سیستم در قالب یک Nuget Package برای نصب راحت در اپلیکیشن آماده شده است.


آنچه که شما در این مطلب یاد خواهید گرفت:

  • طریقه نصب
  • ایجاد صورتحساب و ارسال کاربر به درگاه پرداخت
  • تایید صورتحساب
  • مردود کردن صورتحساب قبل از انتقال وجه از مشتری به فروشنده
  • برگشت وجه به حساب مشتری پس از تأیید صورتحساب
  • درگاه مجازی پرداخت (برای تست وب اپلیکیشن، بدون داشتن حساب واقعی در درگاه‌های بانکی)
  • تنظیمات
  • ذخیره سازی اطلاعات پرداخت


طریقه نصب

PM> Install-Package Parbad

برای وب سایت‌های بر پایه فریم ورک MVC

PM> Install-Package Parbad.MVC5


ایجاد صورتحساب و ارسال کاربر به درگاه پرداخت

ابتدا یک شیٔ صورتحساب را به صورت زیر ایجاد کنید
var invoice = new Invoice( [Order Number], [Amount], [Verify URL]);

- Order Number شماره صورتحساب است و باید همیشه یک عدد یکتا باشد (تکراری نباشد).
- Amount مبلغ قابل پرداخت به ریال است.
- Verify URL یک آدرس در وب سایت شما، برای بازگشت مشتری پس از پرداخت و تأیید صورتحساب است.
برای مثال:
var invoice = new Invoice(1, 30000, "http://www.mywebsite.com/payment/verify" );
سپس صورتحساب را به درگاه مورد نظر ارسال میکنیم.
var result = Payment.Request(Gateways.Mellat, invoice);

شیٔ result حاوی شماره یکتا رجوع و وضعیت درخواست (موفقیت یا عدم موفقیت درخواست) است.
if (result.Status == RequestResultStatus.Success)
{
    // این متد، کاربر را به سمت وب سایت درگاه پرداخت هدایت میکند
    result.Process(Context);
}
else
{
    // در صورت تمایل می‌توانید پیغام مورد نظر از درگاه پرداخت را نمایش دهید
    var msg = result.Message;
}

در وب سایت‌های MVC می‌توانید به روش زیر عمل کنید

if (result.Status == RequestResultStatus.Success)
{
   // کاربر را به سمت وب سایت درگاه پرداخت هدایت میکند 
   return new RequestActionResult(result);
}
else
{
   return View("Error");
}


تأیید صورتحساب

پس از بازگشت کاربر از وب سایت بانک، باید از پرداخت صورتحساب توسط کاربر اطمینان حاصل کنید. کد زیر را باید در آدرسی که هنگام ساخت صورتحساب ذکر کرده بودید، قرار دهید.
var result = Payment.Verify(System.Web.HttpContext.Current);

شیٔ result در اینجا حاوی اطلاعاتی مانند: درگاه بانکی (که کاربر در آن صورتحساب را پرداخت کرده)، شماره رجوع، شماره تراکنش یکتای بانکی، وضعیت پرداخت و پیام درگاه است.
شما می‌توانید با بررسی این شیٔ، تصمیمات لازم را بگیرید.
if(result.Status == VerifyResultStatus.Success)
{
    // کاربر، صورتحساب را پرداخت کرده است و شما میتوانید ادامه عملیات خرید را انجام دهید
}
else
{
    // کاربر بنا به دلایلی صورتحساب را پرداخت نکرده است
    // شما همچنین میتوانید علت را در قالب یک پیام از پراپرتی پیام مشاهده کنید

    // بنابراین شما میتوانید این صورتحساب را در پایگاه داده خود مردود اعلام کنید
}


مردود کردن صورتحساب قبل از انتقال وجه از مشتری به فروشنده

در بعضی شرایط، پس از پرداخت صورتحساب توسط مشتری، شما متوجه می‌شوید که باید عملیات را لغو کنید.  
سناریو زیر را در نظر بگیرید:
در زمانیکه مشتری در وب سایت بانکی، صورتحساب را پرداخت میکرده است،  موجودی کالای خریداری شده توسط او در فروشگاه شما، به پایان رسیده ! حال باید این وجه پرداخت شده را فورا مردود اعلام کنید.
برای این منظور متد تأیید صورتحساب را به روش زیر بازنویسی کنید



همانطور که در تصویر می‌بینید، در هنگام بازگشت مشتری به وب سایت شما و تأیید کردن صورتحساب، شما می‌توانید اطلاعات تراکنش مورد نظر را که شامل، درگاه پرداخت بانکی، شماره سفارش و شماره رجوع است را دریافت کنید و سپس با استفاده از این اطلاعات، پایگاه داده خود را بررسی کرده و در صورت لزوم، متد Cancel را فراخوانی کنید. به این ترتیب به درگاه بانکی، هیچگونه تأییدیه ای اعلام نمی‌شود و این بدان معناست که اگر وجهی به حساب فروشگاه واریز شده باشد، پس از چند دقیقه (معمولا ۱۵ دقیقه) به حساب مشتری برگشت داده خواهد شد.


برگشت وجه به حساب مشتری پس از تأیید صورتحساب

var refundResult = Payment.Refund(new RefundInvoice([Order Number], [Amount]));
در اینجا، Order Number همان شماره سفارش صورتحساب و Amount مقداری از وجه و یا کل وجه برای برگشت به حساب مشتری است.
پس از آن شما می‌توانید نتیجه این عملیات را در شیٔ refundResult بررسی کنید.


درگاه مجازی پرداخت

درصورتیکه شما نیاز به تست عملکرد اپلیکیشن خود داشته باشید، نیازی به داشتن یک حساب واقعی در بانک‌های اینترنتی ندارید و می‌توانید اپلیکیشن خود را با یک درگاه مجازی بسیار ساده تست کنید. برای انجام این کار در هنگام ارسال صورتحساب، از میان درگاه‌های بانکی، درگاه مجازی پَرباد را انتخاب کنید.
var result = Payment.Request(Gateways.ParbadVirtualGateway, invoice);


در نتیجه در هنگام هدایت کاربر به درگاه پرداخت، کاربر به درگاه مجازی هدایت خواهد شد.

اما قبل از کار با درگاه مجازی باید در فایل web.config وب اپلیکیشن خود، تنظیمات زیر را قرار دهید:
<system.webServer>
  <handlers>
   <add name="ParbadGatewayPage" verb="*" path="Parbad.axd" type="Parbad.Web.Gateway.ParbadVirtualGatewayHandler" />
  </handlers>
</system.webServer>
در اینجا، درگاه مجازی به عنوان یک HttpHandler معرفی شده است. مقداری که در مشخصه path ذکر شده، در واقع آدرس درگاه مجازی است که شما می‌توانید به دلخواه خود آن را وارد کنید. ما در این مثال از آدرس parbad.axd استفاده کرده ایم.
و در نهایت در وب اپلیکیشن خود، مسیر ذکر شده را به صورت زیر معرفی کنید:
ParbadConfiguration.Gateways.ConfigureParbadVirtualGateway(new ParbadVirtualGatewayConfiguration("Parbad.axd"));
در نتیجه در هنگام هدایت کاربر به درگاه مجازی، شما باید در نوار آدرس مرورگر خود، مقداری را که تنظیم کرده اید مشاهده کنید.


نکته مهم: فراموش نکنید، قبل از انتشار نهایی وب سایت بر روی سرور (نمایش عمومی)، تنظیمات HttpHandler مربوط به این درگاه مجازی را از درون فایل web.config حذف کنید. بدین صورت، این درگاه از دسترس عموم خارج خواهد بود.

تنظیمات پَرباد

بهترین مکان برای درج این تنظیمات در اپلیکیشن‌های ASP.NET WebForms فایل Global.asax.cs و در اپلیکیشن‌های ASP.NET MVC فایل Startup.cs است.
ASP.NET Web Forms
public class Global : HttpApplication
{
    void Application_Start(object sender, EventArgs e)
    {
        // configurations
    }
}

ASP.NET MVC
public class Startup
{
    public void Configuration(IAppBuilder app)
    {
        // configurations
    }
}

تنظیمات درگاه‌های پرداخت

قبل از ارتباط با درگاه‌های بانکی شبکه شتاب، باید مشخصات درگاه بانکی را که استفاده می‌کنید، تنظیم کنید.
برای مثال: تنظیم درگاه پرداخت بانک ملت


تنظیمات ذخیره سازی اطلاعات پرداخت

پَرباد برای ذخیره و بازیابی اطلاعات پرداخت، نیاز به یک منبع ذخیره سازی دارد.
منبع پیش فرض پَرباد، کلاس TemporaryMemoryStorage است که همانطور که از نام آن پیداست، اطلاعات را به صورت موقت در حافظه رَم سرور ذخیره میکند. اگر شما خودتان اطلاعات پرداخت را در پایگاه داده ذخیره میکنید، این منبع، گزینه مناسبی است به دلیل سرعت بسیار بالای حافظه رَم.
توجه: در نظر داشته باشید که اگر به هر دلیلی سرور و یا وب سایت شما، ری‌استارت شود، کلیه اطلاعات موجود در این منبع هم از بین خواهد رفت.
ذخیره و بازیابی توسط SQL Server
برای این منظور در قسمت تنظیمات، کد زیر را قرار داده و رشته اتصال و نام جدول پرداخت را معرفی کنید.
ParbadConfiguration.Storage = new SqlServerStorage("Connection String", "MyPaymentTableName");

فیلد‌های مورد نیاز در این جدول:

ذخیره و بازیابی اطلاعات توسط روش مورد نظر شما:
در صورتیکه مایلید ذخیره و بازیابی را به روش خود انجام دهید، کلاس Storage را پیاده سازی کنید
public class MyStorage : Storage
{
    // Implement methods here...
}

و کلاس مورد نظر را در تنظیمات به عنوان منبع، معرفی کنید.
ParbadConfiguration.Storage = new MyStorage();

لازم به ذکر است که این کلاس شامل متد‌های synchronous و همچنین asynchronous است. بنابراین در صورتیکه برای مثال در هنگام ارسال درخواست به بانک، از متد‌های async استفاده می‌کنید، نیازی به پیاده سازی کردن متد‌های synchronous نیست.
در صورتیکه هر گونه پیشنهاد یا انتقاد نسبت به کارکرد این سیستم دارید، صمیمانه منتظر شنیدن آن در راستای توسعه این سیستم هستم.
همچنین در صورت تمایل به توسعه آن، می‌توانید آن را در گیت هاب دنبال کنید و یا لطفا پیشنهادات، بحث‌ها و نظرات خود را در صفحه مخصوص این پروژه ارسال کنید. 
با تشکر.
مطالب
مبانی TypeScript؛ جنریک‌ها
بخش عمده‌ای از مهندسی نرم افزار، مربوط به ساخت کامپوننت‌هایی است که نه تنها به خوبی و مستحکم توسعه داده شده‌اند، بلکه قابلیت استفاده دوباره را نیز دارند.
کامپوننت‌هایی که قادر هستند بر روی داده‌های فعلی و همچنین داده‌های آینده، کار کنند، قابلیت‌های انعطاف پذیری را برای ساخت سیستم‌های نرم افزاری بزرگ در اختیار شما قرار خواهند داد.
در زبان هایی نظیر جاوا و سی شارپ، یکی از ابزارهای اصلی برای ساخت کامپوننت‌هایی با قابلیت استفاده مجدد، "جنریک‌ها" میباشد که امکان ساخت کامپوننت‌هایی را می‌دهند که با انواع داده‌های متنوعی به جای یک نوع داده، کار میکنند.
برای شروع به تابع زیر توجه کنید:
function identity(arg: number): number {
    return arg;
}
تابع identity هر آنچه را که به عنوان پارامتر به آرگومان آن ارسال کنیم، بازگشت خواهد داد. میتوانید آن را به مانند دستور "echo" در نظر بگیرید.
بدون استفاده از جنریک ها، باید برای هر نوع داده، یک تابع جدید و یا تابعی را به صورت کلی زیر در نظر بگیریم:
function identity(arg: any): any {
    return arg;
}
در تابع بالا از نوع any استفاده شده است. با استفاده از any، قطعا تابع بالا به صورت عمومی خواهد بود و تمام نوع داده‌ها را به عنوان آرگومان خواهد پذیرفت. ولی در واقع ما اطلاعات مربوط به اینکه نوع داده بازگشتی توسط تابع چه چیزی است را از دست خواهیم داد.
برای مثال اگر یک عدد را به آن ارسال کنیم، تنها متوجه خواهیم شد که نوع آن any میباشد؛ بنابراین به روشی نیاز داریم تا بتوانیم نوع داده آرگومان‌های تابع مورد نظر را کنترل کنیم.
در پیاده سازی زیر، ما از یک type variable خاصی استفاده خواهیم کرد که به جای مقادیر برای انوع داده‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}
در تابع بالا با از T به عنوان یک type variable استفاده کرده‌ایم که امکان گرفتن انواع داده‌هایی را (برای مثال number) که توسط کاربر مهیا میشود، به ما خواهد داد.
این پیاده سازی از تابع identity، تحت عنوان تابع جنریک مطرح می‌شود که برای دامنه‌ی عظیمی از انواع داده‌ها می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و بر خلاف پیاده سازی قبل که از any استفاده کرده‌ایم، در این حالت دیگر اطلاعات نوع داده را از دست نخواهیم داد.
برای استفاده از تابع فوق ما دو روش را پیش رو خواهیم داشت:
  • ارسال تمام آرگومان‌ها که شامل آرگومان نوع داده هم میباشد
let output = identity<string>("myString");  // type of output will be 'string'
در کد بالا ما به صراحت T را با نوع داده string با استفاده از < > مقدار دهی کرده‌ایم.
  • روش دوم که شاید استفاده رایج از توابع جنریک هم هست، استفاده از امکان type argument inference میباشد.
let output = identity("myString");  // type of output will be 'string'
در کد بالا اینبار به صورت صریح نوع T را مشخص نکرده‌ایم و کامپایلر باتوجه به "myString"، نوع T را تعیین خواهد کرد. درحالیکه استفاده از امکان type argument inference خیلی مفید میباشد و کد را خیلی کم حجم و خوانا در اختیار ما قرار میدهد، ولی در مثال‌های پیچیده، امکان این وجود دارد که کامپایلر در تشخیص نوع داده، با خطا مواجه شود. در این صورت استفاده از روش اول مفید خواهد بود.
در ادامه اگر قصد لاگ کردن Length مربوط به آرگومان arg را در هر بار فراخوانی تابع داشته باشیم، می‌بایستی به شکل زیر عمل کنیم:
function loggingIdentity<T>(arg: T): T {
    console.log(arg.length);  // Error: T doesn't have .length
    return arg;
}
همانطور که انتظار داشتیم، کامپایلر خطایی مبنی بر نداشتن عضوی تحت عنوان length برای آرگومان arg را نمایش خواهد داد. همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، T جانشینی برای تمام نوع داده‌ها خواهد بود؛ بنابراین در اینجا میتوانیم یک داده‌ی از نوع number را که عضوی بنام length ندارد، هم به این تابع  پاس دهیم.
حال بیایید بگوییم که ما قصد داریم این تابع، با آرایه ای از T کار کند. در این صورت اگر با آرایه‌ها کار کنیم، عضوی به نام length را خواهیم داشت. به پیاده سازی زیر توجه کنید:
function loggingIdentity<T>(arg: T[]): T[] {
    console.log(arg.length);  // Array has a .length, so no more error
    return arg;
}
کد بالا را میتوانیم به این شکل تفسیر کنیم: تابع جنریک loggingIdentity یک type parameter را تحت عنوان T و یک آرگومان را تحت عنوان arg که آرایه ای از T هست، گرفته و آرایه‌ای از T را بازگشت خواهد داد. اگر ما آرایه‌ای از number را به آن پاس دهیم، آرایه‌ای از number‌ها را بازگشت خواهد داد.
در این حالت استفاده از T به عنوان type variable که بخشی از نوع داده‌هایی است که ما با آنها کار میکنیم، به جای پشتیبانی از تمام نوع داده‌ها، انعطاف پذیری بالایی را به ما خواهد داد.
حتی میتوانیم این مثال را به شکل زیر نیز پیاده سازی کنیم:
function loggingIdentity<T>(arg: Array<T>): Array<T> {
    console.log(arg.length);  // Array has a .length, so no more error
    return arg;
}
پیاده سازی بالا خیلی شبیه به پیاده سازی در سایر زبان‌ها هم میباشد.

Generic Types
در این قسمت ما به دنبال یافتن نوع خود توابع بوده و سعی خواهیم کرد اینترفیس‌های جنریک را هم پیاده سازی کنیم. نوع توابع جنریک هم بمانند توابع غیر جنریک میباشند؛ به طوری که می‌توان لیستی از type parameters هایی را که در حالت function declarations موجود هستند، در ابتدا بنویسیم.
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: <T>(arg: T) => T = identity;
حتی می‌توانیم نام متفاوتی را هم برای type parameter در نظر بگیرم:
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: <U>(arg: U) => U = identity;
یا حتی می‌توانیم به مانند امضای یک object literal هم کد بالا را بازنویسی کنیم:
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: {<T>(arg: T): T} = identity;
حال میتوانیم این object literal را به یک اینترفیس منتقل کنیم:
interface GenericIdentityFn {
    <T>(arg: T): T;
}

function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: GenericIdentityFn = identity;
کد بالا خوانایی بالاتری را نسبت به حالت قبل دارد و با تعریف یک اینترفیس به نام GenericIdentityFn و انتقال object literal به داخل آن، میتوانیم از نام اینترفیس به جای استفاده مستقیم از object literal، بهره ببریم.
حتی میتوانیم type parameter تابع جنریک خود را هم به اینترفیس منتقل کنیم. 
interface GenericIdentityFn<T> {
    (arg: T): T;
}

function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: GenericIdentityFn<number> = identity;
باید توجه داشت که پیاده سازی ما کمی متفاوت‌تر از قبل شده است.الان type parameter ما برای کل اعضای اینترفیس قابل رویت میباشد.فهم این مورد که چه زمانی type parameter را در امضای نامیدن داخل اینترفیس یا بر روی خود اینترفیس استفاده کنیم، خود میتوانید برای شرح اینکه کدام وجه‌های یک نوع داده جنریک هستند، مفید باشد.
نکته : امکان تعریف enum‌ها و namespace‌های جنریک وجود ندارد.
 
Generic Classes
تعریف کلاس‌های جنریک هم به مانند اینترفیس‌های جنریک میباشد. به مثال زیر توجه کنید:
class GenericNumber<T> {
    zeroValue: T;
    add: (x: T, y: T) => T;
}
let myGenericNumber = new GenericNumber<number>();
myGenericNumber.zeroValue = 0;
myGenericNumber.add = function(x, y) { return x + y; };
در کد بالا، استفاده‌ای واقعی از کلاس GenericNumber قابل مشاهده است. شاید متوجه شده باشید که هیچ محدودیتی برای استفاده‌ی نوع‌ها برای مثال تنها از نوع number در آن نیست و میتوانید از نوع string هم به شکل زیر استفاده کنید:
let stringNumeric = new GenericNumber<string>();
stringNumeric.zeroValue = "";
stringNumeric.add = function(x, y) { return x + y; };

alert(stringNumeric.add(stringNumeric.zeroValue, "test"));
نکته : برای اعضای استاتیک کلاس نمیتوانید از type parameter کلاس استفاده کنید.
 
Generic Constraints
اگر مثال اخیر را به یاد داشته باشید، شاید بعضی اوقات لازم باشد که یک تابع جنریک را تعریف کنیم تا تنها با مجموعه‌ای از نوع داده‌ها کار کند که اتفاقا از امکانات این مجموعه، آگاهی داریم. در همان مثال loggingIdentity، ما نیاز داشتیم تا به خصوصیت length آرگومان arg دسترسی داشته باشیم و کامپایلر در همان ابتدا، به دلیل اینکه همه نوع داده‌ها از این خصوصیت برخوردار نیستند، خطایی را به ما نشان میدهد.
در ادامه تابعی را پیاده سازی میکنیم که جوابگوی تمام نوع داده‌ها بوده، به شرطی که حداقل خصوصیت length را داشته باشند. لذا باید نیاز خود را در قالب یک محدودیت بر آنچه که T میتواند انجام دهد، فهرست کنیم.
interface Lengthwise {
    length: number;
}

function loggingIdentity<T extends Lengthwise>(arg: T): T {
    console.log(arg.length);  // Now we know it has a .length property, so no more error
    return arg;
}
در کد بالا برای توصیف محدودیت خود از یک اینترفیس به نام Lengthwise استفاده کرده‌ایم که فقط یه خصوصیت length را دارد و با استفاده از آن و کلمه‌ی کلیدی extends، محدودیت خود را اعمال کرده ایم.
استفاده از تابع بالا:
loggingIdentity(3);  // Error, number doesn't have a .length property
چون تابع جنریک ما الان محدود میباشد و با تمام نوع داده‌ها کار نخواهد کرد، با خطای بالا روبرو خواهیم شد.
loggingIdentity({length: 10, value: 3});
در عوض مثال بالا، محدودیت ما را به همراه دارد (داشتن خصوصیت length) و بدون هیچ خطایی جواب خواهیم گرفت.

استفاده از Type Parameter‌ها در تعریف محدودیت
در برخی از سناریو‌ها شاید نیاز باشد که یکی از type parameter‌ها توسط دیگری محدود شده باشد. به مثال زیر توجه کنید:
function find<T, U extends Findable<T>>(n: T, s: U) {   // errors because type parameter used in constraint
  // ...
}
find (giraffe, myAnimals);
همانطور که مشخص است، کامپایلر ما را با نشان دادن خطایی متوقف خواهد کرد. چون اجازه‌ی استفاده از type parameter را در اعمال محدودیت، نداریم. در عوض میشود به شکل زیر عمل کرد:
function find<T>(n: T, s: Findable<T>) {
  // ...
}
find(giraffe, myAnimals);
این بار آرگومان s ما باید از نوع <Findable<T باشد که باز هم توانسته‌ایم محدودیت خود را توسط یک type parameter بر آن یکی اعمال کنیم.
نکته : دو پیاده سازی بالا اصلا یکسان نیستند؛ نوع بازگشی در تابع اول میبایستی از نوع U می‌بود، ولی در پیاده سازی دوم اینگونه نیست.(در صورت نبودن خطا)
 
استفاده از کلاس‌ها در جنریک‌ها
زمانی که قصد دارید با استفاده از جنریک‌ها، factory‌ها را پیاده سازی کنید، باید با استفاده از سازنده‌ی کلاس‌ها، به آنها اشاره کنید. به مثال زیر توجه کنید:
function create<T>(c: {new(): T; }): T {
    return new c();
}
تابع بالا به عنوان یک object factory می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد و نکته آن در تعریف نوع آرگومان c میباشد که باز هم به صورت object literal معرفی شده است. اگر در قسمت‌های بالا به یاد داشته باشید، می‌توان این مورد را هم داخل یک اینترفیس گنجاند.
به عنوان یک مثال پیشرفته‌تر هم میتوان به استفاده از prototype property برای استنتاج type parameter‌ها و تحمیل کردن ارتباط بین تابع سازنده و وهله کلاس‌ها، اشاره کرد. به مثال زیر توجه کنید:
class BeeKeeper {
    hasMask: boolean;
}

class ZooKeeper {
    nametag: string;
}

class Animal {
    numLegs: number;
}

class Bee extends Animal {
    keeper: BeeKeeper;
}

class Lion extends Animal {
    keeper: ZooKeeper;
}

function findKeeper<A extends Animal, K> (a: {new(): A;
    prototype: {keeper: K}}): K {

    return a.prototype.keeper;
}
در کد بالا از دو کلاس BeeKeeper و ZooKeeper برای نوع بازگشتی متد‌های موجود در کلاس‌های Bee و Lion استفاده شده‌است. کلاس Animal به عنوان کلاس پایه دو کلاس Bee و Lion که یک خصوصیت numLegs دارد، تعریف شده‌است. از تابع جنریک findKeeper برای مشخص کردن نگهبان مرتبط با Animal ای که به عنوان type parameter توسط A مشخص میشود، استفاده می‌گردد. محدودیتی که بر روی A اعمال شده است نشان دهنده‌ی این است که نوع داده‌ی مورد نظر باید حتما یک Animal باشد و همچنین با اعمال محدودیتی که در قالب object literal مشخص است، تعیین شده است که نوع مورد نظر باید یک کلاس باشد و در نهایت با استفاده از prototype مشخص کرده‌ایم که متدی به نام Keeper آن کلاس، باید نوع برگشتی از نوع K را که به عنوان type parameter مطرح شده‌ی در امضای تابع است، دارا باشد. K نشان دهنده نوع داده بازگشتی این تابع جنریک نیز میباشد.
استفاده از تابع بالا:
findKeeper(Lion).nametag;  // typechecks!
بله همانطور که مشخص است، type parameter‌های مورد نظر به اصطلاح infer شده‌اند و خصوصیت nametag نشان از این دارد که ZooKeeper به صورت خودکار به عنوان نوع داده K تشخیص داده شده است.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت دوازدهم
متادیتاها شامل بلوکی از داده‌های باینری هستند که شامل چندین جدول شده و جدول‌ها نیز به سه دسته تقسیم می‌شوند:
  1. جداول تعاریف Definition Table
  2. جداول ارجاع References Table
  3. جداول manifest

جداول تعریف

جدول زیر تعدادی از جداول تعریف‌ها را توضیح می‌دهد:
 ModuleDef  شامل آدرس یا مدخلی است که ماژول در آن تعریف شده است. این آدرس شامل نام ماژول به همراه پسوند آن است؛ بدون ذکر مسیر. در صورتی که کامپایل به صورت GUID انجام گرفته باشد، Version ID ماژول هم همراه آن‌ها خواهد بود. در صورتیکه نام فایل تغییر کند، این جدول باز نام اصلی ماژول را به همراه خواهد داشت. هر چند تغییر نام فایل به شدت رد شده و ممکن است باعث شود CLR نتواند در زمان اجرا آن را پیدا کند.
 TypeDef  شامل یک مدخل ورودی برای هر نوعی است که تعریف شده است. هر آدرس ورودی شامل نام نوع ، پرچمها (همان مجوز‌های public و private و ...) می‌باشد. همچنین شامل اندیس هایی به متدها است که شامل جدول MethodDef می‌باشند یا فیلدهایی که شامل جدول FieldDef می‌باشند و الی آخر...
 MethodDef  شامل آدرسی برای هر متد تعریف شده در ماژول است که شامل  نام متد و پرچم هاست. همچنین شامل امضای متد و نقطه‌ی آغاز کد IL آن در ماژول هم می‌شود و آن آدرس هم میتواند ارجاعی به جدول ParamDef جهت شناسایی پارامترها باشد.
 FieldDef  شامل اطلاعاتی در مورد فیلدهاست که این اطلاعات ، پرچم، نام و نوع فیلد را مشخص می‌کنند.
 ParamDef  حاوی اطلاعات پارامتر متدهاست که این اطلاعات شامل پرچم‌ها (in , out ,retval) ، نوع و نام است.
 PropertyDef   برای هر پراپرتی یا خصوصیت، شامل یک آدرس است که شامل نام، نوع و پرچم می‌شود.
 EventDef  برای هر رویداد شامل یک آدرس است که این آدرس شامل نام و نوع است.

جداول ارجاعی
موقعی که کد شما کامپایل می‌شود، اگر شما به اسمبلی دیگری ارجاع داشته باشید، از جداول ارجاع کمک گرفته می‌شود که در جدول زیر تعدادی از این جداول فهرست شده‌اند:
 AssemblyRef  شامل آدرس اسمبلی است که ماژولی به آن ارجاع داده است و این آدرس شامل اطلاعات ضروری جهت اتصال به اسمبلی می‌شود و این اطلاعات شامل نام اسمبلی (بدون ذکر پسوند و مسیر)، شماره نسخه اسمبلی، سیستم فرهنگی و منطقه‌ای تعیین شده اسمبلی culture و یک کلید عمومی که عموما توسط ناشر ایجاد می‌گردد که هویت ناشر آن اسمبلی را مشخص می‌کند. هر آدرس شامل یک پرچم و یک کد هش هست که بری ارزیابی از صحت و بی خطا بودن بیت‌های اسمبلی ارجاع شده Checksum استفاده می‌شود.
 ModuleRef  شامل یک آدرس ورودی به هدر PE ماژول است به نوع‌های پیاده سازی شده آن ماژول در آن اسمبلی. هر آدرس شامل نام فایل و پسوند آن بدون ذکر مسیر است. این جدول برای اتصال به نوع‌هایی استفاده می‌شود که در یک ماژول متفاوت از ماژول اسمبلی صدا زده شده پیاده سازی شده است.
 TypeRef  شامل یک آدرس یا ورودی برای هر نوعی است که توسط ماژول ارجاع داده شده است. هر آدرس شامل نام نوع و آدرسی است که نوع در آن جا قرار دارد. اگر این نوع داخل نوع دیگری پیاده سازی شود، ارجاعات به سمت یک جدول TypeDef خواهد بود. اگر نوع داخل همان ماژول تعریف شده باشد، ارجاع به سمت جدول ModuleDef خواهد بود و اگر نوع در ماژول دیگری از آن اسمبلی پیاده سازی شده باشد، ارجاع به سمت یک جدول ModuleRef خواهد بود و اگر نوع در یک اسمبلی جداگانه تعریف شده باشد، ارجاع به جدول AssemblyRef خواهد بود.
 MemberRef  شامل یک آدرس ورودی برای هر عضو (فیلد و متدها و حتی پراپرتی و رویدادها) است که توسط آن آن ماژول ارجاع شده باشد. هر آدرس شامل نام عضو، امضاء و یک اشاره‌گر به جدول TypeRef است، برای نوع‌هایی که به تعریف عضو پرداخته‌اند. 
البته جداولی که در بالا هستند فقط تعدادی از آن جداول هستند، ولی قصد ما تنها یک آشنایی کلی با جداول هر قسمت بود. در مورد جداول manifest بعد‌تر صحبت می‌کنیم.
ابزارهای متنوع و زیادی هستند که برای بررسی و آزمایش متادیتاها استفاده می‌شوند. یکی از این ابزارها ILDasm.exe می‌باشد. برای دیدن متادیتاهای یک فایل اجرایی فرمان زیر را صادر کنید:
ILDasm Program.exe
صدور فرمان بالا باعث اجرای ILDasm و بارگزاری اسمبلی‌های program.exe می‌شود. برای مشاهده‌ی اطلاعات جداول متا به صورت شکیل و قابل خواندن برای انسان، در منوی برنامه، مسیر زیر را طی کنید:
View/MetaInfo/Show
با طی کردن گزینه‌های بالا، اطلاعات به صورت زیر نمایش داده می‌شوند:
===========================================================
ScopeName : Program.exe
MVID : {CA73FFE8­0D42­4610­A8D3­9276195C35AA}
===========================================================
Global functions
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Global fields
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Global MemberRefs
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
TypeDef #1 (02000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
TypDefName: Program (02000002)
Flags : [Public] [AutoLayout] [Class] [Sealed] [AnsiClass]
[BeforeFieldInit] (00100101)
Extends : 01000001 [TypeRef] System.Object
Method #1 (06000001) [ENTRYPOINT]
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
MethodName: Main (06000001)
Flags : [Public] [Static] [HideBySig] [ReuseSlot] (00000096)
RVA : 0x00002050
ImplFlags : [IL] [Managed] (00000000)
CallCnvntn: [DEFAULT]
ReturnType: Void
No arguments.
Method #2 (06000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
MethodName: .ctor (06000002)
Flags : [Public] [HideBySig] [ReuseSlot] [SpecialName]
[RTSpecialName] [.ctor] (00001886)
RVA : 0x0000205c
ImplFlags : [IL] [Managed] (00000000)
CallCnvntn: [DEFAULT]
hasThis
ReturnType: Void
No arguments.
TypeRef #1 (01000001)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x01000001
ResolutionScope: 0x23000001
TypeRefName: System.Object
MemberRef #1 (0a000004)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Member: (0a000004) .ctor:
CallCnvntn: [DEFAULT]
hasThis
ReturnType: Void
No arguments.
TypeRef #2 (01000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x01000002
ResolutionScope: 0x23000001
TypeRefName: System.Runtime.CompilerServices.CompilationRelaxationsAttribute
MemberRef #1 (0a000001)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Member: (0a000001) .ctor:
CallCnvntn: [DEFAULT]
hasThis
ReturnType: Void
1 Arguments
Argument #1: I4
TypeRef #3 (01000003)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x01000003
ResolutionScope: 0x23000001
TypeRefName: System.Runtime.CompilerServices.RuntimeCompatibilityAttribute
MemberRef #1 (0a000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Member: (0a000002) .ctor:
CallCnvntn: [DEFAULT]
hasThis
ReturnType: Void
No arguments.
TypeRef #4 (01000004)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x01000004
ResolutionScope: 0x23000001
TypeRefName: System.Console
MemberRef #1 (0a000003)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Member: (0a000003) WriteLine:
CallCnvntn: [DEFAULT]
ReturnType: Void
1 Arguments
Argument #1: String
Assembly
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x20000001
Name : Program
Public Key :
Hash Algorithm : 0x00008004
Version: 0.0.0.0
Major Version: 0x00000000
Minor Version: 0x00000000
Build Number: 0x00000000
Revision Number: 0x00000000
Locale: <null>
Flags : [none] (00000000)
CustomAttribute #1 (0c000001)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
CustomAttribute Type: 0a000001
CustomAttributeName:
System.Runtime.CompilerServices.CompilationRelaxationsAttribute ::
instance void .ctor(int32)
Length: 8
Value : 01 00 08 00 00 00 00 00 > <
ctor args: (8)
CustomAttribute #2 (0c000002)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
CustomAttribute Type: 0a000002
CustomAttributeName: System.Runtime.CompilerServices.RuntimeCompatibilityAttribute ::
instance void .ctor()
Length: 30
Value : 01 00 01 00 54 02 16 57 72 61 70 4e 6f 6e 45 78 > T WrapNonEx<
: 63 65 70 74 69 6f 6e 54 68 72 6f 77 73 01 >ceptionThrows <
ctor args: ()
AssemblyRef #1 (23000001)
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
Token: 0x23000001
Public Key or Token: b7 7a 5c 56 19 34 e0 89
Name: mscorlib
Version: 4.0.0.0
Major Version: 0x00000004
Minor Version: 0x00000000
Build Number: 0x00000000
Revision Number: 0x00000000
Locale: <null>
HashValue Blob:
Flags: [none] (00000000)
User Strings
­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­
70000001 : ( 2) L"Hi"
Coff symbol name overhead: 0
لازم نیست که تمامی اطلاعات بالا را به طور کامل بفهمید. همین که متوجه شوید برنامه شامل  TypeDef است که نام آن Program است و این نوع به صورت یک کلاس عمومی sealed است که از نوع system.object ارث بری کرده است (یک نوع ارجاع از اسمبلی دیگر) و برنامه شامل دو متد main و یک سازنده ctor. است، کافی هست.
متد Main یک متد عمومی و ایستا static است که شامل کد IL است و هیچ خروجی ندارد و هیچ آرگومانی را نمی‌پزیرد. متد سازنده عمومی است و شامل کد IL است، سازنده هیچ نوع خروجی ندارد و هیچ آرگومانی هم نمی‌پذیرد و یک اشاره‌گر که به یک object در حافظه که موقع صدا زدن ساخته خواهد شد.
ابزار ILDasm امکاناتی بیشتری از آنچه که دیدید ارائه می‌کند. به عنوان نمونه اگر مسیر زیر را در منوها طی کنید:
View/statistics
اطلاعات آماری زیر نمایش داده می‌شود:
File size : 3584
PE header size : 512 (496 used) (14.29%)
PE additional info : 1411 (39.37%)
Num.of PE sections : 3
CLR header size : 72 ( 2.01%)
CLR meta­data size : 612 (17.08%)
CLR additional info : 0 ( 0.00%)
CLR method headers : 2 ( 0.06%)
Managed code : 20 ( 0.56%)
Data : 2048 (57.14%)
Unaccounted : ­1093 (­30.50%)
Num.of PE sections : 3
.text ­ 1024
.rsrc ­ 1536
.reloc ­ 512
CLR meta­data size : 612
Module ­ 1 (10 bytes)
TypeDef ­ 2 (28 bytes) 0 interfaces, 0 explicit layout
TypeRef ­ 4 (24 bytes)
MethodDef ­ 2 (28 bytes) 0 abstract, 0 native, 2 bodies
MemberRef ­ 4 (24 bytes)
CustomAttribute­ 2 (12 bytes)
Assembly ­ 1 (22 bytes)
AssemblyRef ­ 1 (20 bytes)
Strings ­ 184 bytes
Blobs ­ 68 bytes
UserStrings ­ 8 bytes
Guids ­ 16 bytes
Uncategorized ­ 168 bytes
CLR method headers : 2
Num.of method bodies ­ 2
Num.of fat headers ­ 0
Num.of tiny headers ­ 2
Managed code : 20
Ave method size ­ 10
اطلاعات بالا شامل نمایش حجم فایل به بایت و سایر قسمت‌های تشکیل دهنده فایل است...
توجه: ILDasm یک باگ دارد که بر نمایش اندازه‌ی فایل تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود شما نتوانید به اطلاعات ثبت شده اعتماد داشته باشید.
مطالب
تبدیل HTML فارسی به PDF با استفاده از افزونه‌ی XMLWorker کتابخانه‌ی iTextSharp
پیشتر مطلبی را در مورد «تبدیل HTML به PDF با استفاده از کتابخانه‌ی iTextSharp» در این سایت مطالعه کرده‌اید. این مطلب از افزونه HTMLWorker کتابخانه iTextSharp استفاده می‌کند که ... مدتی است توسط نویسندگان این مجموعه منسوخ شده اعلام گردیده و دیگر پشتیبانی نمی‌شود.
کتابخانه جایگزین آن‌را افزونه XMLWorker معرفی کرده‌اند که توانایی پردازش CSS و HTML بهتر و کاملتری را نسبت به HTMLWorker ارائه می‌دهد. این کتابخانه نیز همانند HTMLWorker پشتیبانی توکاری از متون راست به چپ و یونیکد فارسی، ندارد و نیاز است برای نمایش صحیح متون فارسی در آن، نکات خاصی را اعمال نمود که در ادامه بحث آن‌ها را مرور خواهیم کرد.

ابتدا برای دریافت آخرین نگارش‌های iTextSharp و افزونه XMLWorker آن به آدرس‌های ذیل مراجعه نمائید:

تهیه یک UnicodeFontProvider

Encoding پیش فرض قلم‌ها در XMLWorker مساوی BaseFont.CP1252 است؛ که از حروف یونیکد پشتیبانی نمی‌کند. برای رفع این نقیصه نیاز است یک منبع تامین قلم سفارشی را برای آن ایجاد نمود:
    public class UnicodeFontProvider : FontFactoryImp
    {
        static UnicodeFontProvider()
        {
            // روش صحیح تعریف فونت   
            var systemRoot = Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot");
            FontFactory.Register(Path.Combine(systemRoot, "fonts\\tahoma.ttf"));
            // ثبت سایر فونت‌ها در اینجا
            //FontFactory.Register(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "fonts\\irsans.ttf"));
        }

        public override Font GetFont(string fontname, string encoding, bool embedded, float size, int style, BaseColor color, bool cached)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(fontname))
                return new Font(Font.FontFamily.UNDEFINED, size, style, color);
            return FontFactory.GetFont(fontname, BaseFont.IDENTITY_H, BaseFont.EMBEDDED, size, style, color);
        }
    }
قلم‌های مورد نیاز را در سازنده کلاس به نحوی که مشاهده می‌کنید، ثبت نمائید.
مابقی مسایل آن خودکار خواهد بود و هر زمانیکه نیاز به قلم خاصی از طرف XMLWorker وجود داشت، به متد GetFont فوق مراجعه کرده و اینبار قلمی با BaseFont.IDENTITY_H را دریافت می‌کند. IDENTITY_H در استاندارد PDF، جهت مشخص ساختن encoding قلم‌هایی با پشتیبانی از یونیکد بکار می‌رود.


تهیه منبع تصاویر

در XMLWorker اگر تصاویر با http شروع نشوند (دریافت تصاویر وب آن خودکار است)، آن تصاویر را از مسیری که توسط پیاده سازی کلاس AbstractImageProvider مشخص خواهد شد، دریافت می‌کند که نمونه‌ای از پیاده سازی آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:
    public class ImageProvider : AbstractImageProvider
    {
        public override string GetImageRootPath()
        {
            var path = Environment.GetFolderPath(Environment.SpecialFolder.MyPictures);
            return path + "\\"; // مهم است که این مسیر به بک اسلش ختم شود تا درست کار کند
        }
    }


نحوه تعریف یک فایل CSS خارجی

    public static class XMLWorkerUtils
    {
        /// <summary>
        /// نحوه تعریف یک فایل سی اس اس خارجی
        /// </summary>
        public static ICssFile GetCssFile(string filePath)
        {
            using (var stream = new FileStream(filePath, FileMode.Open, FileAccess.Read, FileShare.ReadWrite))
            {
                return XMLWorkerHelper.GetCSS(stream);
            }
        }
    }
برای مسیردهی یک فایل CSS در کتابخانه XMLWorker می‌توان از کلاس فوق استفاده کرد.


تبدیل المان‌های HTML پردازش شده به یک لیست PDF ایی

تهیه مقدمات فارسی سازی و نمایش راست به چپ اطلاعات در کتابخانه XMLWorker از اینجا شروع می‌شود. در حالت پیش فرض کار آن، المان‌های HTML به صورت خودکار Parse شده و به صفحه اضافه می‌شوند. به همین دلیل دیگر فرصت اعمال خواص RTL به المان‌های پردازش شده دیگر وجود نخواهد داشت و به صورت توکار نیز این مسایل درنظر گرفته نمی‌شود. به همین دلیل نیاز است که در حین پردازش المان‌های HTML و تبدیل آن‌ها به معادل المان‌های PDF، بتوان آن‌ها را جمع آوری کرد که نحوه انجام آن‌را با پیاده سازی اینترفیس IElementHandler در ذیل مشاهده می‌کنید:
    /// <summary>
    /// معادل پی دی افی المان‌های اچ تی ام ال را جمع آوری می‌کند
    /// </summary>
    public class ElementsCollector : IElementHandler
    {
        private readonly Paragraph _paragraph;

        public ElementsCollector()
        {
            _paragraph = new Paragraph
            {
                Alignment = Element.ALIGN_LEFT  // سبب می‌شود تا در حالت راست به چپ از سمت راست صفحه شروع شود
            };
        }

        /// <summary>
        /// این پاراگراف حاوی کلیه المان‌های متن است
        /// </summary>
        public Paragraph Paragraph
        {
            get { return _paragraph; }
        }

        /// <summary>
        /// بجای اینکه خود کتابخانه اصلی کار افزودن المان‌ها را به صفحات انجام دهد
        /// قصد داریم آن‌ها را ابتدا جمع آوری کرده و سپس به صورت راست به چپ به صفحات نهایی اضافه کنیم
        /// </summary>
        /// <param name="htmlElement"></param>
        public void Add(IWritable htmlElement)
        {
            var writableElement = htmlElement as WritableElement;
            if (writableElement == null)
                return;

            foreach (var element in writableElement.Elements())
            {
                fixNestedTablesRunDirection(element);
                _paragraph.Add(element);
            }
        }

        /// <summary>
        /// نیاز است سلول‌های جداول تو در توی پی دی اف نیز راست به چپ شوند
        /// </summary>        
        private void fixNestedTablesRunDirection(IElement element)
        {
            var table = element as PdfPTable;
            if (table == null)
                return;

            table.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
            foreach (var row in table.Rows)
            {
                foreach (var cell in row.GetCells())
                {
                    cell.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;
                    foreach (var item in cell.CompositeElements)
                    {
                        fixNestedTablesRunDirection(item);
                    }
                }
            }
        }
    }
این کلاس کلیه المان‌های دریافتی را به یک پاراگراف اضافه می‌کند. همچنین اگر به جدولی در این بین برخورد، مباحث RTL آن‌را نیز اصلاح خواهد نمود.


یک مثال کامل از نحوه کنار هم قرار دادن پیشنیازهای تهیه شده

خوب؛ تا اینجا یک سری پیشنیاز را تهیه کردیم، اما XMLWorker از وجود آن‌ها بی‌خبر است. برای معرفی آن‌ها باید به نحو ذیل عمل کرد:
            using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
            {
                var pdfWriter = PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("test.pdf", FileMode.Create));
                pdfWriter.RgbTransparencyBlending = true;
                pdfDoc.Open();


                var html = @"<span style='color:blue; font-family:tahoma;'><b>آزمایش</b></span>   
                                    کتابخانه <i>iTextSharp</i> <u>جهت بررسی فارسی نویسی</u>
                            <table style='color:blue; font-family:tahoma;' border='1'><tr><td>eeمتن</td></tr></table>
                            <code>This is a code!</code>
                            <br/>
                            <img src='av-13489.jpg' />
                            ";

                var cssResolver = new StyleAttrCSSResolver();
                // cssResolver.AddCss(XMLWorkerUtils.GetCssFile(@"c:\path\pdf.css"));
                cssResolver.AddCss(@"code 
                                     {
                                        padding: 2px 4px;
                                        color: #d14;
                                        white-space: nowrap;
                                        background-color: #f7f7f9;
                                        border: 1px solid #e1e1e8;
                                     }",
                                     "utf-8", true);

                // کار جمع آوری المان‌های ترجمه شده به المان‌های پی دی اف را انجام می‌دهد
                var elementsHandler = new ElementsCollector();

                var htmlContext = new HtmlPipelineContext(new CssAppliersImpl(new UnicodeFontProvider()));
                htmlContext.SetImageProvider(new ImageProvider());
                htmlContext.CharSet(Encoding.UTF8);
                htmlContext.SetAcceptUnknown(true).AutoBookmark(true).SetTagFactory(Tags.GetHtmlTagProcessorFactory());
                var pipeline = new CssResolverPipeline(cssResolver,
                                                       new HtmlPipeline(htmlContext, new ElementHandlerPipeline(elementsHandler, null)));
                var worker = new XMLWorker(pipeline, parseHtml: true);
                var parser = new XMLParser();
                parser.AddListener(worker);
                parser.Parse(new StringReader(html));

                // با هندلر سفارشی که تهیه کردیم تمام المان‌های اچ تی ام ال به المان‌های پی دی اف تبدیل شدند
                // الان تنها کافی کافی است تا این‌ها را در یک جدول راست به چپ محصور کنیم تا درست نمایش داده شوند
                var mainTable = new PdfPTable(1) { WidthPercentage = 100, RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL };
                var cell = new PdfPCell
                {
                    Border = 0,
                    RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL,
                    HorizontalAlignment = Element.ALIGN_LEFT
                };
                cell.AddElement(elementsHandler.Paragraph);
                mainTable.AddCell(cell);

                pdfDoc.Add(mainTable);
            }

            Process.Start("test.pdf");
نحوه تعریف inline css یا نحوه افزودن یک فایل css خارجی را نیز در ابتدای این مثال مشاهده می‌کنید.
UnicodeFontProvider باید به HtmlPipelineContext شناسانده شود.
ImageProvider توسط متد SetImageProvider به HtmlPipelineContext معرفی می‌شود.
ElementsCollector سفارشی ما در قسمت CssResolverPipeline باید به سیستم تزریق شود.
پس از آن XMLWorker را وادار می‌کنیم تا HTML را Parse کرده و معادل المان‌های PDF ایی آن‌را تهیه کند؛ اما آن‌ها را به صورت خودکار به صفحات فایل PDF نهایی اضافه نکند. در این بین ElementsCollector ما این المان‌ها را جمع آوری کرده و در نهایت، پاراگراف کلی حاصل از آن‌را به یک جدول با RUN_DIRECTION_RTL اضافه می‌کنیم. حاصل آن نمایش صحیح متون فارسی است.

کدهای مثال فوق را از آدرس ذیل نیز می‌توانید دریافت کنید:
XMLWorkerRTLsample.cs


به روز رسانی
کلیه نکات مطلب فوق را به همراه بهبودهای مطرح شده در نظرات آن، در پروژه‌ی ذیل می‌توانید به صورت یکجا دریافت و بررسی کنید:
XMLWorkerRTLsample.zip
مطالب
آشنایی با Should Library
 نوشتن Assert در کد‌های تست، وابستگی مستقیم به انتخاب کتابخانه تست دارد. برای مثال:
NUnit:
using NUnit.Framework;
using NUnit.Framework.SyntaxHelpers;
 
namespace TestLibrary
{
   [TestFixture]
   public class MyTest
   {
       [Test]
       public void Test1()
       {
           var expectedValue = 2;
           Assert.That(expectedValue , Is.EqualTo(2));
       }
   }
}

Microsoft UnitTesting :

using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting ;
 
namespace TestLibrary
{
   [TesClass]
   public class MyTest
   {
       [TestMethod]
       public void Test1()
       {
           var expectedValue = 2;
           Assert.AreEqual (expectedValue , 2);
       }
   }
}
کد‌های Assert نوشته شده در مثال بالا با توجه به فریم ورک مورد استفاده متفاوت است. در حالی که کتابخانه Should، مجموعه ای از Extension Method هاست برای قسمت Assert در UnitTest‌های نوشته شده. با استفاده از این کتابخانه دیگر نیازی به نوشتن Assert به سبک و سیاق فعلی نیست. کدهای Assert بسیار خواناتر و قابل درک خواهند بود و از طرفی وابستگی به سایر کتابخانه‌های تست از بین خواهد رفت.
نکته: مورد استفاده این کتابخانه فقط در قسمت Assert کد‌های تست است و استفاده از سایر کتابخانه‌های جانبی الزامی است.
این کتابخانه به دو صورت مورد استفاده قرار می‌گیرد:
»Standard  که باید از Should.dll استفاده نمایید؛
»Fluent که باید از Should.Fluent.dll استفاده نمایید؛(پیاده سازی همان فریم ورک Should به صورت Static Reflection)

نصب  کتابخانه Should با استفاده از nuget (آخرین نسخه آن در حال حاضر 1.1.20 است ) :
Install-Package Should
  نصب کتابخانه Should.Fluent با استفاده از nuget(آخرین نسخه آن در حال حاضر 1.1.19 است):
Install-Package ShouldFluent

در ابتدا همان مثال قبلی را با این کتابخانه بررسی خواهیم کرد:
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;
 
namespace TestLibrary
{
   [TesClass]
   public class MyTest
   {
       [TestMethod]
       public void Test1()
       {          
           var expectedValue = 2;
           expectedValue.Should().Equal( 2 );
       }
   }
}
در نگاه اول چیز خاصی به چشم نمی‌خورد، اما اگر از این پس قصد داشته باشیم کد‌های تست خود را تحت فریم ورک NUnit پیاده سازی کنیم در قسمت Assert کد‌های خود هیچ گونه خطایی را مشاهده نخواهیم کرد.

مثال:
[TestMethod]        
public void AccountConstructorTest()        
{
     const int expectedBalance = 1000;    
     Account bankAccount = new Account();       
         
     // Assert.IsNotNull(bankAccount, "Account was null.");         
    // Assert.AreEqual(expectedBalance, bankAccount.AccountBalance, "Account balance not mathcing");         
bankAccount.ShouldNotBeNull("Account was null"); bankAccount.AccountBalance.ShouldEqual(expectedBalance, "Account balance not matching"); } 
در مثال بالا ابتدا با استفاده از Ms UnitTesting دو Assert نوشته شده است سپس در خطوط بعدی همان دو شرط با استفاده از کتابخانه Should نوشتم. در ذیل چند مثال از استفاده این کتابخانه (البته نوع Fluent آن) در هنگام کار با رشته ها، آبجکت ها، boolean و Collection‌ها را بررسی خواهیم کرد:

#Should.Fluent
public void Should_fluent_assertions()
{
    object obj = null;
    obj.Should().Be.Null();

    obj = new object();
    obj.Should().Be.OfType(typeof(object));
    obj.Should().Equal(obj);
    obj.Should().Not.Be.Null();
    obj.Should().Not.Be.SameAs(new object());
    obj.Should().Not.Be.OfType<string>();
    obj.Should().Not.Equal("foo");

    obj = "x";
    obj.Should().Not.Be.InRange("y", "z");
    obj.Should().Be.InRange("a", "z");
    obj.Should().Be.SameAs("x");

    "This String".Should().Contain("This");
    "This String".Should().Not.Be.Empty();
    "This String".Should().Not.Contain("foobar");

    false.Should().Be.False();
    true.Should().Be.True();

    var list = new List<object>();
    list.Should().Count.Zero();
    list.Should().Not.Contain.Item(new object());

    var item = new object();
    list.Add(item);
    list.Should().Not.Be.Empty();
    list.Should().Contain.Item(item);
};

#مثال‌های استفاده از متغیر‌های DateTime و Guid
public void Should_fluent_assertions()
{   
    var id = new Guid();
    id.Should().Be.Empty();

    id = Guid.NewGuid();
    id.Should().Not.Be.Empty();

    var date = DateTime.Now;
    date1.Should().Be.Today();

    var str = "";
    str.Should().Be.NullOrEmpty();                

    var one = "1";
    one.Should().Be.ConvertableTo<int>();

    var idString = Guid.NewGuid().ToString();
    idString.Should().Be.ConvertableTo<Guid>();
}