مطالب
برنامه نویسی موازی بخش دوم (محافظت از مقادیر مشترک)
 در بخش قبلی، مروری کلی بر مفاهیم اصلی برنامه نویسی موازی، از جمله شرایط و نکات استفاده از آن را بررسی کردیم. در انتهای بخش اول عنوان کردیم که در روند برنامه نویسی موازی، اگر دو یا چند Thread به طور مشترک به داده‌ای دسترسی داشته باشند، امکان بروز Race condition وجود خواهد داشت. پس باید کد خود را Thread Safe کنیم. می‌توان برای کنترل رفتارهای عجیب اشیاء در محیط‌های Multi Thread، عنوان Thread Safety را بکار برد.

به طور کلی ۴ روش در #C برای ایجاد Thread Safety وجود دارند:


1- Lock/Monitor
این دو روش یکسان هستند و مانند هم عمل می‌کنند. در واقع در ابتدا روش Monitor وجود داشته و بعد روش lock برای کوتاهی syntax، به صورت بلاکی به #C افزوده شده‌است. این روش تنهای بر روی Thread‌های داخلی App Domain کنترل دارد (اجازه ورود یک Thread) و نمی‌تواند بر روی Thread‌های خارج از این حوزه در محیط‌های Multi Thread محدودیتی اعمال نماید. منظور از Thread‌های داخلی، Thread هایی هستند که داخل Application ما ایجاد شده‌اند.

به تکه کد زیر توجه کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Threading;

 class Program
    {
        static int a = 0;
        static int b = 0;
        static Random random = new Random();
        
        static void Main(string[] args)
        {

            Thread obj = new Thread(Division);
            obj.Start();

            Division();
        }

        static void Division()
        {

            for (int i = 0; i <= 500; i++)
            {

                try
                {
                   
                        //Choosing random numbers between 1 to 5
                        a = random.Next(1, 10);
                        b = random.Next(1, 10);


                        //Dividing
                        double ans = a / b;


                        //Reset Variables
                        a = 0;
                        b = 0;

                        Console.WriteLine("Answer : {0} --> {1}", i, ans);
                    
                }
                catch (Exception ex)
                {
                    Console.WriteLine(ex.ToString());
                }
            }
        }
    }

همانطور که در کد بالا ملاحظه می‌کنید، متد Division به صورت Thread Safe پیاده سازی نشده‌است! اما مشکل کجاست!؟

با برسی این متد و عملکرد آن متوجه می‌شویم که این متد در یک چرخه‌ی تکرار ۵۰۰ مرتبه‌ای، دو عدد تصادفی را در بازه‌ی ۱ تا ۱۰، انتخاب کرده و آن‌ها را بر هم تقسیم و متغیر‌های تصادفی را با مقدار ۰ پر می‌کند. همین عمل Reset Variable در این متد، باعث بروز خطا در محیط Multi Thread خواهد شد. بدین صورت که اگر این متد مانند مثال بالا توسط دو Thread مجزا فراخوانی شود، یکبار توسط New Thread و بلافاصله در Thread اصلی Application، احتمال این وجود خواهد داشت که در Thread دوم، بعد از انتخاب دو مقدار تصادفی و درست قبل از عملیات تقسیم، به طور همزمان Thread اول عملیات Reset Variable را انجام دهد که باعث بروز خطای تقسیم بر ۰ در Thread دوم می‌شود. این همان مشکلی است که گاها یافتن آن از طریق Debug بسیار دشوار خواهد بود.
اما با تغییر کد به شکل زیر
class Program
    {
        static int a = 0;
        static int b = 0;
        static Random random = new Random();
        static readonly object _object = new object();
        static void Main(string[] args)
        {

            Thread obj = new Thread(Division);
            obj.Start();

            Division();
        }

        static void Division()
        {

            for (int i = 0; i <= 500; i++)
            {

                try
                {
                    Monitor.Enter(_object);
                   
                        //Choosing random numbers between 1 to 5
                        a = random.Next(1, 10);
                        b = random.Next(1, 10);


                        //Dividing
                        double ans = a / b;


                        //Reset Variables
                        a = 0;
                        b = 0;

                        Console.WriteLine("Answer : {0} --> {1}", i, ans);
                    Monitor.Exit(_object);

                }
                catch (Exception ex)
                {
                    Console.WriteLine(ex.ToString());
                }
            }
        }
    }

مادامی که یک Thread در حالت انتخاب اعداد تصادفی تا تقسیم و اعلام نتیجه می‌باشد، به Thread‌های داخلی دیگر، اجازه‌ی ورود به این بخش که تحت کنترل Monitor می‌باشد داده نخواهد شد. همانطور که گفته شده، بازه‌ی تحت کنترل مانیتور میتواند با بلاک Lock(object) جایگزین شود. شیء object یک شیء مشترک (static) میان تمام اشیاء است برای کنترل ورود Thread‌ها و قفل گزاری مشترک بین این اشیاء.

2- Mutex:
این نوع قفل گزاری به منظور محافظت منابع مشترک برای جلوگیری از ورود Thread‌های بیرونی استفاده می‌شود. منظور از Thread‌های بیرونی Thread‌های یک کامپیوتر است. همچنین می‌توان از Mutex بجای lock نیز استفاده کرد؛ اما به دلیل هدف کاری Mutex، باید هزینه‌ی بیشتری (تقریبا 50 برابر کندتر از Lock) پرداخت کرد.
 static void Main()
  { 
    using (var mutex = new Mutex (false, "dotnettips.info Demo"))
    {
     
      if (!mutex.WaitOne (TimeSpan.FromSeconds (3), false))
      {
        Console.WriteLine ("Another app instance is running. Bye!");
        return;
      }
      RunProgram();
    }
  }
 
  static void RunProgram()
  {
    Console.WriteLine ("Running. Press Enter to exit");
    Console.ReadLine();
  }
در مثال بالا از یک Mutex نام دار استفاده شده است که به ما این امکان را می‌دهد تا به صورت Computer-Wide روی Thread‌ها ایجاد محدودیت نماییم. اگر متد بالا را در دو ترمینال اجرا کنید، نسخه‌ی دوم اجرا نخواهد شد. البته این نکته را در نظر داشته باشید که این امکان در سیتم عامل‌های مبتنی بر Linux غیرفعال است .
Mutex دارای دو متد مهم است :

۱- WaiteOne : شروع Blocking با این متد خواهد بود و اگر بتواند عملیات blocking را انجام دهد مقدار True را باز می‌گرداند. این متد دارای دو ورودی دیگر نیز هست که در مقالات بعدی به طور مفصل به آن‌ها اشاره خواهد شد. اما بطور خلاصه می‌توان اینگونه عنوان نمود که یک پارامتر زمان وجود دارد که مدت زمان انتظار برای Blocking را مشخص می‌کند و پارامتر Boolean دیگری که در حالت synchronization مورد استفاده قرار می‌گیرد و خروج و یا عدم خروج از دامنه synchronization را مشخص می‌کند.

۲- ReleaseMutex : شروع آزاد سازی انحصار، با این متد انجام می‌شود.

هیچگاه نباید یک Mutex را در کد رها کرد؛ زیرا باعث به‌وجود آمدن خطاهایی در کد خواهد شد. روش‌هایی برای رها سازی وجود دارد مانند Dispose کردن Mutex و یا استفاده از متد ReleaseMutex. قبل از خروج از کد باید دقت داشت در بخش هایی از کد که از این نوع قفل گزاری استفاده شده‌است، حتما باید مکانیسم‌های Exception Handling و یا Disposing را برای مدیریت Mutex ایجاد شده اعمال کرد.

3 -Semaphore 
یک نسخه پیشرفته‌تر از Mutex است که می‌تواند برای Thread‌های داخلی و یا خارجی استفاده شود و روی آنها اعمال محدودیت کند. همچنین می‌تواند اجازه‌ی ورود یک تا چند Thread را به بخشی از کد، برای محافظت از منابع بدهد. Semaphore نیز مانند Mutex دارای متد‌های Wait و Release است. یک Semaphore با ظرفیت ورود یک Thread در لحظه همان Mutex است. همچنین از Semaphore‌‌ها می‌توان در متدهای Async نیز استفاده کرد.

4- SemaphoreSlim
در واقع یک نسخه‌ی پیشرفته از Monitor و یک نسخه‌ی سبک وزن از Semaphore است و به همان شکل به شما اجازه‌ی محدودیت گزاری فقط بر روی Thread‌های داخلی را می‌دهد. اما بجای اجازه‌ی ورود فقط یک Thread، به شما این امکان را می‌دهد که اجازه‌ی ورود همزمان یک یا چند Thread را به انتخاب خود بدهید.

هزینه‌ی اعمال محدودیت (قفل گزاری) روی Thread ها
به طور کل هزینه‌ی قفل گزاری بر روی Thread‌ها بالاست. اما در صورت نیاز باید انتخاب درستی از بین موارد عنوان شده را انتخاب نمود. lock/Monitor و SemaphoreSlim دارای کمترین هزینه و Mutex و Semaphore دارای بیشترین هزینه و سربار هستند. اگر در Application‌های بزرگ از Mutex و Semaphore به درستی استفاده نشود، به جد باعث کندی خواهد شد.

در بخش بعدی مقاله، Double-checked locking را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
مطالب
ضمیمه کردن فایل در RavenDb
یکی از مواردی که در بانک‌های اطلاعاتی امروزه بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد، ذخیره فایل‌ها در خود دیتابیس، بجای ذخیره نام یا آدرس آن‌ها بر روی دیسک سخت است. از همان ابتدا که Raven به بازار عرضه شد، امکان ذخیره فایل‌های باینری را با استفاده از افزونه هایی که به همراه داشت برای برنامه نویسان مهیا ساخت.  این امکان از طریق کد زیر برای ذخیره یک فایل کفایت میکرد:
using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    store.DatabaseCommands.PutAttachment(key: "file/1",
                                                         etag: null,
                                                         data: System.IO.File.OpenRead(@"D:\Prog\packages.config"),
                                                         metadata: new RavenJObject
                                                         {
                                                            { "Description", "توضیحات فایل" }
                                                         });
                    var question = new Question
                    {
                        By = "users/Vahid",
                        Title = "Raven Intro",
                        Content = "Test....",
                        FileId = "file/1"
                    };
                    session.Store(question);

                    session.SaveChanges();
                }
            }
ولی اگر از نسخه سه بعد RavenDb را استفاده کنید، می‌بینید که متد PutAttachment و دیگر خانواده این متد با ویژگی Obsolete (منسوخ شده) مزین شده‌اند و توصیه شده‌است از این پس از قابلیت جدیدی به نام RavenFs استفاده شود.
RavenFS یک فایل سیستم مجازی توزیع شده‌است و برای فایل‌های بزرگ چند گیگابایتی به طور بهینه‌ای طراحی گردیده‌است تا کارآیی بانک اطلاعاتی را بالا ببرد و وجود فایل‌های تکراری، از بین برود. این سیستم جدید شامل سیستم پیش فرض ایندکس گذاری میباشد و به شما این اجازه را میدهد تا بر روی متادیتاهای یک فایل از قبیل حجم، تاریخ آخرین نگارش و حتی متادیتاهای اختصاصی که شما در حین ذخیره سازی به آن اضافه می‌کنید، به جست‌وجو بپردازد. این سیستم جدید همچنین این امکان را به شما میدهد تا این اطلاعات را بین Node‌ها، با کمترین میزان انتقالات جابجا کنید و دسترسی سریعتری را بین نودهای مختلف داشته باشید.

برای ذخیره سازی یک فایل ابتدا باید یک FileStore را همانند آنچه که برای DocumentStore داشتید تعریف کنید. Url که شامل همان رشته اتصالی بوده و DefaultFileSystem هم  همانند DefaultDatabase که نام دیتابیس در آن ذکر میشد، در اینجا نام فایل سیستم ذکر می‌گردد:
 var fileStore = new FilesStore()
            {
                Url = "http://localhost:8080",
                DefaultFileSystem = "SampleFs"
            };
            fileStore.Initialize();

بعد از آن باید از طریق Store جدید یک سشن ایجاد شود و فایل مورد نظر را در قالب یک استریم بخوانیم:
 var session = fileStore.OpenAsyncSession();
 var stream = File.OpenRead("D:\\Apocalypse.Now.Redux.1979.BDRip.YIFY.mkv");  

توجه داشته باشید که برای کار با فایل سیستم، همه متدهای session به صورت غیرهمزمان بوده و متد همزمانی وجود ندارد. سپس در مرحله بعد میخواهم متادیتاهای شخصی نیز به آن اضافه کنیم:
  var metadata = new RavenJObject
            {
                {"User", "users/1345"},
              {"Director","Francis Ford Coppola" }, 
                {"Year","1979" }
            };

با استفاده از شیء RavenObject میتوانیم در قالب کلید و مقدار، مقادیر خود را ذخیره کنیم و بعد از آن همه موارد بالا که شامل فایل هدر، استریم و متادیتای اختصاصی است را رجیستر کنیم. اگر هم چندین فایل داریم میتوانید آن‌ها را هم در همینجا رجیستر کنید:
session.RegisterUpload("mkv/sample.mkv", stream, metadata);

در مرحله بعدی تغییرات را تایید و عملیات آپلود آغاز میگردد:
await session.SaveChangesAsync();

همانطور که می‌بینید تمامی متدهای کاربردی این سشن به طور غیرهمزمان طراحی شده‌اند.
کلیه عملیاتی که در بالا انجام شد:
    var fileStore = new FilesStore()
            {
                Url = "http://localhost:8080",
                DefaultFileSystem = "SampleFs"
            };
            fileStore.Initialize();

            var session = fileStore.OpenAsyncSession();
             var stream = File.OpenRead("D:\\Apocalypse.Now.Redux.1979.BDRip.YIFY.mkv"); 
            var metadata = new RavenJObject
            {
                {"User", "users/1345"},
               {"Director","Francis Ford Coppola" }, 
                {"Year","1979" }
            };

            session.RegisterUpload("Mkv/sample.mkv", stream, metadata);
            await session.SaveChangesAsync();

حالا اگر به نسخه سرور ravenDb مراجعه کنید می‌بینید که فایل طبق فایل هدر داده شده قرار گرفته است و اطلاعات مربوط به آن ذخیره شده است:



{
    "User": "users/1345",
    "Country": "Iran",
    "City": "Kashan",
    "Raven-Synchronization-History": [
        {
            "Version": 4,
            "ServerId": "42d0cccb-103d-4bf0-9f3d-6f635b1c8ba4"
        },
        {
            "Version": 5,
            "ServerId": "42d0cccb-103d-4bf0-9f3d-6f635b1c8ba4"
        }
    ],
    "Raven-Synchronization-Version": "6",
    "Raven-Synchronization-Source": "42d0cccb-103d-4bf0-9f3d-6f635b1c8ba4"
}

برای خواندن هم به شیوه زیر عمل میکنیم:
 از طریق Store ایجاد شده، یک سشن جدید را باز می‌کنیم و فایل مورد نظر را از طریق یکی از متادیتاهای تعریف شده بازیابی میکنیم:
var fileStore = new FilesStore()
            {
                Url = "http://localhost:8080",
                DefaultFileSystem = "SampleFs"
            };
            fileStore.Initialize();

            var session = fileStore.OpenAsyncSession();
            var file = await session.Query()
                   .WhereEquals("Year", "1979")
                   .FirstOrDefaultAsync();
سپس با آدرس دهی فایل هدر، فایل باینری را داخل استریم قرار می‌دهیم:
var stream = await session.DownloadAsync("mkv/"+file.Name);

سپس استریم را روی دیسک سخت دخیره یا به هر مکانی که مد نظر است ارسال می‌کنیم:
   var fs = File.Create("D:\\file2.mkv");
            stream.CopyTo(fs);
            fs.Flush();
            fs.Close();
البته از آنجائیکه عملیات بازیابی توسط بانک اطلاعاتی به صورت غیرهمزمان انجام می‌گیرد، بهتر هست که باقی عملیات هم به صورت غیرهمزمان انجام شود:
await stream.CopyToAsync(fs);

سپس کل کد بازیابی را به شکل زیر می‌نویسیم:
            var fileStore = new FilesStore()
            {
                Url = "http://localhost:8080",
                DefaultFileSystem = "SampleFs"
            };
            fileStore.Initialize();

            var session = fileStore.OpenAsyncSession();
            var file = await session.Query()
                   .WhereEquals("Year", "1979")
                   .FirstOrDefaultAsync();

            var stream = await session.DownloadAsync("mkv/"+file.Name);

            var fs = File.Create("D:\\file2.mkv");

            await stream.CopyToAsync(fs);


مطالب
OpenCVSharp #11
خوشه بندی تصویر به کمک الگوریتم K-Means توسط OpenCV

الگوریتم k-Means clustering را می‌توان به کمک یک مثال بهتر بررسی کرد. فرض کنید شرکت منسوجاتی قرار است پیراهن‌های جدیدی را به بازار ارائه کند. بدیهی است برای فروش بیشتر، بهتر است پیراهن‌هایی را با اندازه‌های متفاوتی تولید کرد تا برای عموم مردم مفید باشد. اما ... برای این شرکت مقرون به صرفه نیست تا برای تمام اندازه‌های ممکن، پیراهن تولید کند. بنابراین اندازه‌های اشخاص را در سه گروه کوچک، متوسط و بزرگ تعریف می‌کند. این گروه بندی را می‌توان توسط الگوریتم k-means clustering نیز انجام داد و به کمک آن به سه اندازه‌ی بسیار مناسب رسید تا برای عموم اشخاص مناسب باشد. حتی اگر این سه گروه ناکافی باشند، این الگوریتم می‌تواند تعداد خوشه بندی‌های متغیری را دریافت کند تا بهینه‌ترین پاسخ حاصل شود. [برای مطالعه بیشتر]

ارتباط الگوریتم k-means clustering با مباحث پردازش تصویر، در پیش پردازش‌های لازمی است که جهت سرفصل‌هایی مانند تشخیص اشیاء، آنالیز صحنه، ردیابی و امثال آن ضروری هستند. از الگوریتم خوشه بندی k-means عموما جهت مفهومی به نام Color Quantization یا کاهش تعداد رنگ‌های تصویر استفاده می‌شود. یکی از مهم‌ترین مزایای این کار، کاهش فشار حافظه و همچنین بالا رفتن سرعت پردازش‌های بعدی بر روی تصویر است. همچنین گاهی از اوقات برای چاپ پوسترها نیاز است تعداد رنگ‌های تصویر را کاهش داد که در اینجا نیز می‌توان از این الگوریتم استفاده کرد.


پیاده سازی الگوریتم خوشه بندی K-means

در ادامه کدهای بکارگیری متد kmeans کتابخانه‌ی OpenCV را به کمک OpenCVSharp مشاهده می‌کنید:
var src = new Mat(@"..\..\Images\fruits.jpg", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor);
Cv2.ImShow("Source", src);
Cv2.WaitKey(1); // do events
 
Cv2.Blur(src, src, new Size(15, 15));
Cv2.ImShow("Blurred Image", src);
Cv2.WaitKey(1); // do events
 
// Converts the MxNx3 image into a Kx3 matrix where K=MxN and
// each row is now a vector in the 3-D space of RGB.
// change to a Mx3 column vector (M is number of pixels in image)
var columnVector = src.Reshape(cn: 3, rows: src.Rows * src.Cols);
 
// convert to floating point, it is a requirement of the k-means method of OpenCV.
var samples = new Mat();
columnVector.ConvertTo(samples, MatType.CV_32FC3);
 
for (var clustersCount = 2; clustersCount <= 8; clustersCount += 2)
{
    var bestLabels = new Mat();
    var centers = new Mat();
    Cv2.Kmeans(
        data: samples,
        k: clustersCount,
        bestLabels: bestLabels,
        criteria:
            new TermCriteria(type: CriteriaType.Epsilon | CriteriaType.Iteration, maxCount: 10, epsilon: 1.0),
        attempts: 3,
        flags: KMeansFlag.PpCenters,
        centers: centers);
 
 
    var clusteredImage = new Mat(src.Rows, src.Cols, src.Type());
    for (var size = 0; size < src.Cols * src.Rows; size++)
    {
        var clusterIndex = bestLabels.At<int>(0, size);
        var newPixel = new Vec3b
        {
            Item0 = (byte)(centers.At<float>(clusterIndex, 0)), // B
            Item1 = (byte)(centers.At<float>(clusterIndex, 1)), // G
            Item2 = (byte)(centers.At<float>(clusterIndex, 2)) // R
        };
        clusteredImage.Set(size / src.Cols, size % src.Cols, newPixel);
    }
 
    Cv2.ImShow(string.Format("Clustered Image [k:{0}]", clustersCount), clusteredImage);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
Cv2.WaitKey();
Cv2.DestroyAllWindows();
با این خروجی


توضیحات

- ابتدا تصویر اصلی برنامه بارگذاری می‌شود و در یک پنجره نمایش داده خواهد شد. در اینجا متد Cv2.WaitKey را با پارامتر یک، مشاهده می‌کنید. این فراخوانی ویژه‌، شبیه به متد do events در برنامه‌های WinForms است. اگر فراخوانی نشود، تمام تصاویر پنجره‌های مختلف برنامه تا زمان پایان پردازش‌های مختلف برنامه، نمایش داده نخواهند شد و تا آن زمان صرفا یک یا چند پنجره‌ی خاکستری رنگ را مشاهده خواهید کرد.
- در ادامه متد Blur بر روی این تصویر فراخوانی شده‌است تا مقداری تصویر را مات کند. هدف از بکارگیری این متد در این مثال، برجسته کردن خوشه بندی گروه‌های رنگی مختلف در تصویر اصلی است.
- سپس متد Reshape بر روی ماتریس تصویر اصلی بارگذاری شده فراخوانی می‌شود.
هدف از بکارگیری الگوریتم k-means، انتساب برچسب‌هایی به هر نقطه‌ی RGB تصویر است. در اینجا هر نقطه به شکل یک بردار در فضای سه بعدی مشاهده می‌شود. سپس سعی خواهد شد تا این MxN بردار، به k قسمت تقسیم شوند.
متد Reshape تصویر اصلی MxNx3 را به یک ماتریس Kx3 تبدیل می‌کند که در آن K=MxN است و اکنون هر ردیف آن برداری است در فضای سه بعدی RGB.
- پس از آن توسط متد ConvertTo، نوع داده‌های این ماتریس جدید به float تبدیل می‌شوند تا در متد kmeans قابل استفاده شوند.
- در ادامه یک حلقه را مشاهده می‌کنید که عملیات کاهش رنگ‌های تصویر و خوشه بندی آن‌ها را 4 بار با مقادیر مختلف clustersCount انجام می‌دهد.
- در متد kmeans، پارامتر data یک ماتریس float است که هر نمونه‌ی آن در یک ردیف قرار گرفته‌است. K بیانگر تعداد خوشه‌ها، جهت تقسیم داده‌ها است.
در اینجا پارامترهای labels و centers خروجی‌های متد هستند. برچسب‌ها بیانگر اندیس‌های هر خوشه به ازای هر نمونه هستند. Centers ماتریس مراکز هر خوشه است و دارای یک ردیف به ازای هر خوشه است.
پارامتر criteria آن مشخص می‌کند که الگوریتم چگونه باید خاتمه یابد که در آن حداکثر تعداد بررسی‌ها و یا دقت مورد نظر مشخص می‌شوند.
پارامتر attempts مشخص می‌کند که این الگوریتم چندبار باید اجرا شود تا بهترین میزان فشردگی و کاهش رنگ حاصل شود.
- پس از پایان عملیات k-means نیاز است تا اطلاعات آن مجددا به شکل ماتریسی هم اندازه‌ی تصویر اصلی برگردانده شود تا بتوان آن‌را نمایش داد. در اینجا بهتر می‌توان نحوه‌ی عملکرد متد k-means را درک کرد. حلقه‌ی تشکیل شده به اندازه‌ی تمام نقاط طول و عرض تصویر اصلی است. به ازای هر نقطه، توسط الگوریتم k-means یک برچسب تشکیل شده (bestLabels) که مشخص می‌کند این نقطه متعلق به کدام خوشه و cluster رنگ‌های کاهش یافته است. سپس بر اساس این اندیس می‌توان رنگ این نقطه را از خروجی centers یافته و در یک تصویر جدید نمایش داد.



کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
آپلود فایل ها با استفاده از PlUpload در Asp.Net Mvc
امروزه بازار برنامه‌های تماما ajax و بدون Postback  شدن صفحه بسیار داغ میباشد که از این موارد میتوان به برنامه‌های تحت وب گوگل اشاره کرد. (gmail  ، googlePlus  ، Google Reader)
در این میان یکی از دغدغه‌های توسعه دهندگان وب ، آپلود فایل‌ها به صورت آنی (مثل attach files گوگل) میباشد. برای حل این مسئله ، ابزارها و پلاگین‌های متعددی وجود دارد که در اینجا به 10 تا از پلاگین‌های Jquery  اشاره شده است.
به شخصه با پلاگین Uploadify کار کرده ام و از استفاده از آن راضی هستم ولی همین دیشب برای قسمتی از یک پروژه نیاز
به ابزاری جهت آپلود فایل‌ها با امکانات مورد نظرم داشتم که به PlUpload برخورد کردم. 

از امکاناتی که این ابزار در اختیار شما قرار میدهد :
- یک اینترفیس زیبا جهت آپلود و افزودن فایل ها
- پشتیبانی از زبان‌های مختلف و همین طور زبان فارسی
- امکان استفاده از قالب Jquery UI
- Drag&Drop  برای مرورگرهایی که از Html5  پشتیبانی میکنند

حال که با امکانات این ابزار بیشتر آشنا شدید بریم سراغ استفاده از این ابزار در asp.net mvc  :)
ابتدا پروژه را از اینجا دانلود کنید. سپس یک پروژه‌ی جدید  mvc 3  بسازید (از نوع Internet Application و با نام دلخواه). سپس پوشه‌ی plupload  را در قسمت سلوشن برنامه کپی کنید.
حال در فایل Views->Shared->_Layout.cshtml  ، تگ head  را جهت افزودن امکانات پلاگین این گونه تغییر دهید :

    <title>@ViewBag.Title</title>

    <link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="../../plupload/js/jquery.plupload.queue/css/jquery.plupload.queue.css" rel="stylesheet" />
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.7.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script type="text/javascript" src="http://bp.yahooapis.com/2.4.21/browserplus-min.js"></script>

    <script src="../../plupload/js/plupload.full.js"></script>
    <script src="../../plupload/js/jquery.plupload.queue/jquery.plupload.queue.js"></script>
    <script src="../../plupload/js/i18n/fa.js"></script>

نکته : فایل fa.js  که جهت استفاده از زبان فارسی در اینترفیس آپلود فایل‌ها میباشد، که وجود آن در آدرس واضح میباشد.
سپس به فایل Views->Home->Index.cshtml بروید و آن را این گونه دوباره نویسی کنید :
 @{
    ViewBag.Title = "Uploading Files using PlUpload";
}
<h2>@ViewBag.Message</h2>

@using (Html.BeginForm("Post", "home", FormMethod.Post,
    new { enctype = "multipart/form-data" }))
{
    <div id="uploader">
        <p>You browser doesn't have Flash, Silverlight, Gears, BrowserPlus or HTML5 support.</p>
    </div>
}

<script>
    $(function () {

        $("#uploader").pluploadQueue({
            // General settings
            runtimes: 'html5,gears,flash,silverlight,browserplus,html4',
            url: '@Url.Action("Upload" , "Home")',
            max_file_size: '10mb',
            chunk_size: '1mb',
            unique_names: true,

            // Resize images on clientside if we can
            resize: { width: 320, height: 240, quality: 90 },

            // Specify what files to browse for
            filters: [
                { title: "Image files", extensions: "jpg,gif,png" },
                { title: "Zip files", extensions: "zip" }
            ],

            // Flash settings
            flash_swf_url: '/plupload/js/plupload.flash.swf',

            // Silverlight settings
            silverlight_xap_url: '/plupload/js/plupload.silverlight.xap'
        });
    });
</script>
توضیحات و نکات :
- جهت آپلود فایل‌ها تگ enctype = "multipart/form-data" را فراموش نکنید.
- در قسمت مقداردهی به ویژگی‌های Plupload  ، قسمت runtime  به صورت ترتیبی کار میکند لذا اگر اولی پشتیبانی نشود سراغ دومی میرود و اگر دومی نشود سومی و ... در صفحه‌ی اول سایت PlUpload ، موارد پشتیبانی شده توسط تکنولوژی‌ها آورده شده است لذا این ترتیب را ترتیب مناسبی میبینم و اگر اولین مورد html5 باشد امکان Drag&Drop وجود خواهد داشت.
خود سایت PlUpload  داکیومنت خیلی خوبی جهت توضیح موارد مختلف دارد لذا توضیح دوباره لازم نیست.
همان طور که در ویژگی url  مشاهده میکنید به کنترلر Home  و اکشن متود Upload اشاره شده است که طرز کار به این گونه است که هر بار که یک فایل آپلود میشود درخواستی به این آدرس و محتوای فایل در قسمت Request.Files ارسال میشود و همین طور نام فایل که unique ارسال میشود و chunk که تیکه‌های فایل است(پست میشود).
پس اکشنی با نام Upload  در کنترلر HomeController بسازید :
        [HttpPost]
        public ActionResult Upload(int? chunk, string name)
        {
            var fileUpload = Request.Files[0];
            var uploadPath = Server.MapPath("~/App_Data");
            chunk = chunk ?? 0;
            using (var fs = new FileStream(Path.Combine(uploadPath, name), chunk == 0 ? FileMode.Create : FileMode.Append))
            {
                if (fileUpload != null)
                {
                    var buffer = new byte[fileUpload.InputStream.Length];
                    fileUpload.InputStream.Read(buffer, 0, buffer.Length);
                    fs.Write(buffer, 0, buffer.Length);
                }
            }
            return Content("chunk uploaded", "text/plain");
        } 
توضیحات : ابتدا فایل مورد نظر از قسمت Request.Files واکشی میشود و سپس فایل را در پوشه App_Data ذخیره میکند. (یکی از چندین روش ذخیره سازی که مطالعه در این قسمت به خواننده واگذار میشود.)

حال برنامه را اجرا کنید و از این ابزار لذت ببرید:) 
نکته : قسمت فارسی ساز اونو تغییر دادم چون که ترجمه‌ی فارسی خودش یه سری نقایصی داشت که گویا از کار با google translate به وجود اومده بود!
مطالب
وضعیت فناوری‌های مرتبط با دات نت از دیدگاه مرگ و زندگی!

مطلبی که در ذیل آورده شده صرفا یک برداشت شخصی است بر اساس نقل قول‌ها و بررسی وضعیت اعضای تیم‌های مرتبط با فناوری‌های مختلف بکار گرفته شده در دات نت فریم ورک و ... نه رسمی!

ADO.NET ، DataSet ، DataTable و امثال آن: مرده! (مرده به معنای اینکه دیگر توسعه‌ی جدی نخواهد یافت)
ADO.NET‌ اولین فناوری دسترسی به داده‌ها در دات نت فریم ورک بود/است. مدل طراحی آن هم بر اساس امکانات زبان‌های آن زمان (زمان شروع به کار دات نت) بود (و تا دات نت 4 هم تغییر عمده‌ای نکرده). برای مثال در زمان ارائه اولین نگارش آن خبری از Generics نبود (در دات نت 2 اضافه شد)؛ یا LINQ وجود نداشت (در دات نت سه و سه و نیم اضافه و تکمیل شد). به همین جهت طراحی آن در حال حاضر (با وجود دات نت 4) بوی ماندگی می‌دهد (مانند استفاده از دیتاست و دیتاتیبل) و با ORM های مایکروسافت جهت استفاده از امکانات Generics و LINQ جایگزین شده‌ است.
البته این مورد تنها مورد مرده‌ای است که "باید" یاد گرفت؛ مهم نیست که ORMs ارائه شده‌اند. مهم این است که زیر ساخت تمام ORM های نوشته شده برای دات نت همین ADO.NET خام است.


LINQ to SQL : مرده!
مایکروسافت با این فناوری ORM های خودش را شروع کرد اما بعد از مدتی دید که بهتر است یک نسخه‌ی عمومی‌تر با پشتیبانی از بانک‌های اطلاعاتی دیگر مانند اوراکل، MySQL و غیره را نیز ارائه دهد. همینجا بود که آن‌را خیلی ساده با Entity framework جایگزین کرد و در roadmap ارائه شده صراحتا EF به عنوان راه حل توصیه شده دسترسی به داده‌های مایکروسافت اعلام شده است (+). حالا این وسط دیگر مهم نیست شما پروژه نوشته بودید یا هر چی. دیگر منتظر تغییرات خاصی در LINQ to SQL نباشید. فقط یک سری رفع باگ و نگهداری پروژه را شاهد خواهید بود. البته در همان زمان خیلی زود تکذیب کردند که LINQ to SQL مرده اما برای نمونه آقای Damien که عضو اصلی تیم LINQ to SQL بودند، اکنون در تیم XBOX مشغول به کار هستند! (+) تو خود شرح مفصل بخوان از این مجمل!

ضمنا این رو هم در نظر داشته باشید که LINQ != LINQ to SQL ؛ به عبارتی LINQ به خودی خود فقط یک language feature است.


Windows Forms یا به اختصار WinForms : مرده!
به نظر مظلوم‌تر از این یکی در دات نت یافت نمی‌شود! همین چند وقت پیش یکی از اعضای مایکروسافت این نظر سنجی رو برگزار کرده بود که "ما چکار کنیم که شما راحت‌تر از WinForms به WPF مهاجرت کنید؟!" (+)
در قاموس WPF ، ویندوز فرمز یعنی Canvas panel ؛ به عبارتی صلب‌ترین حالت طراحی رابط کاربری و این انتقال و مهاجرت هرچند برای کسانی که عمری را روی آن گذاشته‌اند، دردناک خواهد بود اما با وجود توانایی‌های WPF چیزی را از دست نخواهند داد. سیستم Layout (طرح بندی) در WinForms و همچنین دلفی، بر اساس قراردهی اشیاء در مختصات مطلقی در صفحه است. مثلا این دکمه‌ی خاص در آن نقطه‌ی معلوم قرار می‌گیرد و همین. این روش طرح بندی یکی از چندین روش طرح بندی در WPF است که اصطلاحا Canvas نام دارد. توصیه اکید و مطلق در WPF آن است که از Canvas فقط برای طراحی اشیاء گرافیکی پیچیده استفاده کنید و نه طراحی رابط کاربر. چرا؟ چون برای مثال در Silverlight که برادر کوچکتر WPF محسوب می‌شود، رابط کاربری آن باید بتواند همانند HTML انعطاف پذیر باشد و با اندازه‌های مختلف مرورگر یا اندازه‌ی قلم‌های بزرگتر هماهنگ شده و مقاومت کند، بدون اینکه از ریخت بیفتد و این مورد را سایر سیستم‌های طرح بندی رابط کاربر (منهای Canvas یا همان سیستم طرح بندی WinForms) ارائه می‌دهند. مورد دیگری که در WPF و Silverlight بسیار حائز اهمیت است ، Content Controls می‌باشد. چقدر خوب می‌شد بتوان داخل یک کنترل، کلا یک سیستم طرح بندی را تعریف کرد و اشیاء دلخواهی را داخل آن قرار داد. مثلا ToolTip پیش فرض وجود دارد. بسیار هم خوب. بنده علاقه دارم، متن عنوان آن ضخیم باشد. کنار آن یک تصویر کوچک و در سمت چپ آن متن قرار گیرد. برای انجام اینکار در WPF لازم نیست تا شما منتظر نگارش بعدی دات نت باشید که دست اندرکاران مربوطه با افتخار در یک سند 50 صفحه‌ای توضیح دهند که چگونه می‌توان اینکار را انجام داد. یک سیستم طرح بندی را اضافه کنید. موارد ذکر شده را در آن تعریف کنید. بدون استفاده از هیچ نوع کامپوننتی یا بدون منتظر ماندن تا نگارش بعدی این محصولات، به مقصود خود رسیده‌اید.


ASP.NET Web forms : داره نفس‌های آخرش رو می‌کشه!
از زمانیکه ASP.NET MVC آمد نسخه‌ی Web forms تقریبا فراموش شد. به وبلاگ اسکات گاتری یا Haacked و سایر اعضای اصلی دات نت که مراجعه کنید در سه سال اخیر در حد تعداد انگشتان یک دست هم در مورد Web forms مطلب ننوشته‌اند. تمام تمرکز و نوآوری‌ها بر روی MVC متمرکز شده و حتی در نسخه‌ی 4 دات نت هم فقط یک سری صافکاری مختصر را در Web forms شاهد بودیم مثلا نام کنترل‌ها را خودتان هم در زمان رندر نهایی می‌توانید تعیین کنید! یا لطفا کردند و قسمتی از url routing موجود در ASP.NET MVC را به ASP.NET web forms 4 هم قرض دادند (این مورد شاید مهم‌ترین تغییر قابل ذکر در ASP.Net web forms 4 است).
البته این رو هم اضافه کنم که ASP.NET MVC‌ واقعا قابل احترام است؛ هدف از آن جدا سازی لایه‌های برنامه با الگوهای استاندارد صنعتی (و نه هر روش برنامه نویسی چند لایه من درآوردی)، ترویج کد نویسی بهتر، ترویج Unit testing ، رفع یک سری مشکلات ASP.NET Web forms (مثلا از ViewState های حجیم دیگر خبری نیست) و امثال آن است.
برای نمونه توجه شما را به مطلبی که آقای Dino Sposito در مورد ASP.NET Webforms نوشته جلب می‌کنم: (+)
به صورت خلاصه ایشان عنوان کرده زمان طراحی ASP.NET Webforms در 10 سال قبل، هدف ما انتقال ساده‌تر برنامه نویس‌های VB به محیط وب بود. به همین جهت دست به اختراع postback ، viewState ، کنترل‌های سمت سرور و غیره زدیم. (بنابراین تاکید تمام این‌ها این است که webforms فناوری دهه قبل "بود" و الان بنابر نیازهای جدید دست به طراحی مجدد زده‌ایم)

در مورد "پایان پروژه ASP.NET Ajax Control Toolkit" هم قبلا مطلب نوشته بودم و این یکی واقعا official است!


و در پایان باید متذکر شد که فلان فناوری مرده یا داره نفس‌های آخرش رو می‌کشه اصلا مهم نیست. هنوز هم هستند سازمان‌هایی که برنامه‌های نوشته شده با ASP کلاسیک (نگارش قبل از ASP.NET Web forms) خود را دارند و خیلی هم از آن راضی هستند!
این موارد رو از این جهت نوشتم که اگر می‌خواهید تازه به این جمع وارد شوید دقیقا بدانید باید روی چه مواردی بیشتر وقت بگذارید و یادگیری کدامیک صرفا اتلاف وقت خواهند بود (مثلا EF بر LINQ to SQL ارجح است و اگر امروز می‌خواهید شروع کنید با EF شروع کنید، یا دیگر کم کم با وجود WPF ، بازار کاری برای WinForms نخواهد بود).

مطالب
فقط به خاطر یک نیم فاصله!
نسخه‌ی 64 بیتی ویندوز 7 را نصب کرده‌ام و اولین مشکل، نبود صفحه کلید مطابق استاندارد 2091 برای نسخه‌های 64 بیتی ویندوز است. پروژه وب فارسی دانشگاه صنعتی شریف، سال‌ها قبل فقط یک نسخه‌ی 32 بیتی از آن را تهیه کرده و نسخه‌های 64 بیتی موجود، مطابق استاندارد 9147 هستند و من به دلایل ذیل حاضر به استفاده از آن نیستم!
  1. در استاندارد 9147 ، جای ژ و پ مطابق صفحه کلیدی که در بازار ایران فروخته می‌شود نیست (و باید به همه پاسخگو باشید که چرا اینطوری است).
  2. ی و ک در آن اصلاح شده و دیگر عربی نیست که چقدر هم خوب، اما من تعداد زیادی برنامه و همچنین تعداد قابل توجهی فایل word دارم که مطابق استاندارد 2091 تهیه شده‌اند. مشکلات ی و ک فارسی و عربی را هم در اینجا ذکر کرده‌ام و به دنبال باگ‌های جدید در برنامه‌ها نمی‌گردم.
  3. با ی و ک فارسی اگر در گوگل جستجو کنید تعداد پاسخ‌های مرتبط یافت شده بسیار بسیار کمتر از حالتی خواهد بود که با ی و ک عربی جستجو کنید.
  4. در یک سازمان باید رویه‌ا‌ی واحد در این مورد برقرار باشد. یا همه باید از 2091 استفاده کنند و یا همه از 9147.

نسخه‌ی کامل استاندارد 9147 را از سایت آقای اخگری می‌توانید دریافت نمائید:

به همین دلایل خصوصا قسمت دوم (هر چند ممکن است با آن موافق نباشید)، نیاز به صفحه کلید مطابق استاندارد 2091 نسخه‌ی 64 بیتی داشتم.

برای تهیه صفحه کلید فارسی از برنامه Microsoft Keyboard Layout Creator استفاده می‌شود که نسخه‌ی 1.4 آن‌را از آدرس زیر می‌توانید دریافت نمائید. این نسخه قابلیت تولید فایل‌های dll مرتبط 64 بیتی را هم دارد:


یکی از قابلیت‌های این برنامه بارگذاری صفحه کلید فارسی جاری سیستم است:



صفحه کلید استاندارد 2091 پروژه وب فارسی را اگر با آن باز کرده و سپس از منوی Project گزینه‌ی Build DLL and setup package را انتخاب نمائید، با خطای زیر متوقف خواهید شد:
ERROR: 'VK_SPACE' in Shift State 'Shift' must be made up of white space character(s), but is defined as '‌' (U+200c) instead.
که دقیقا مربوطه به این سطر در تعاریف صفحه کلید است (صفحه کلید را می‌شود به صورت فایلی با پسوند klc هم save as کرد):
39 SPACE  0 0020 200c 0020 -1  // SPACE, ZERO WIDTH NON-JOINER, SPACE, <none>
مفاهیم این ستون‌ها هم به شرح زیر هستند:
0 //Column 4
1 //Column 5 : Shft
2 //Column 6 :       Ctrl
3 //Column 7 : Shft  Ctrl
یعنی جهت نمایش نیم فاصله حاصل از ترکیب shift space مطابق استاندارد تایپ ایران، بجای 0x0020 یا همان فاصله، از 0x200C استفاده شده است (مطابق استاندارد تایپ ایران باید نوشت "می‌روم" و نه "می روم". به نیم فاصله و فاصله دقت بفرمائید).
اما این برنامه‌ی محترم دقیقا همین مورد را غلط گرفته و فایل dll نهایی را تولید نمی‌کند (مطابق خطایی که ذکر شد).
برنامه‌ی Microsoft Keyboard Layout Creator هم با دات نت فریم ورک نوشته شده است. اگر کمی با reflector به آنالیز آن بپردازیم به کلاس Accept و متد زیر خواهیم رسید:
private bool VerifySpaceBarIntegrity(ShiftState ss, bool fMustBeDefined)
در این متد جایی که خطای ذکر شده صادر می‌شود، مربوط به چند سطر زیر است:
if (!Utilities.IsSpacing(ss.Characters))
{
    this.WriteErrorToLogFile("SpaceKeyNeedsWhiteSpaceCharacters", new string[] { "VK_" + Utilities.VkStringOfIvk(ss.VK), this.m_stStateLabel[ss.State], ss.Characters, Utilities.FromCharacterToUPlusForm(ss.Characters) });
    flag = false; /*اینجا باید اصلاح شود!*/
}
خوب! به نظر شما ایرادی دارد که این flag همیشه true باشد؟! برای همین منظور، فایل MSKLC.exe را پچ کرده‌ام که از آدرس زیر قابل دریافت است:

  دریافت پچ شده نگارش 1.4.6000.2 : MSKLC.Patched.7z  

با استفاده از این نسخه (ابتدا برنامه اصلی را نصب کرده و سپس فایل exe را جایگزین نمائید)، به راحتی می‌توان نسخه‌ی استاندارد و اصلی 2091 را بارگذاری و مجددا کامپایل کرد (بدون توقف کامپایل به خاطر فقط یک نیم فاصله‌ی غیرمعتبر از دیدگاه نویسندگان اصلی برنامه). به این صورت فایل‌های 64 بیتی لازم هم تولید می‌شوند ( ممکن است در حین کار با برنامه‌ی patch شده، نمایش خطای کار با نیم فاصله را مجددا دریافت کنید؛ اما مهم نیست . نمونه‌ی وصله شده، بدون مشکل حاصل را کامپایل می‌کند که در نمونه‌ی اصلی اینطور نیست. یعنی پس از overwrite کردن فایل exe موجود، با نمونه patch شده، برنامه کار کامپایل را کامل می‌کند) که حاصل نهایی را از آدرس زیر می‌توانید دریافت نمائید:


این فایل‌ها دقیقا بر مبنای همان فایل‌های پروژه وب فارسی استاندارد 2091 هستند؛ با این تفاوت که نسخه‌‌های غیر 32 بیتی هم در آن لحاظ شده‌اند.

نصب این dll‌ها هم از ویندوز ویستا به بعد داستان خودش را پیدا کرده؛ ابتدا باید take ownership شود، سپس می‌توان فایل اصلی را به سادگی جایگزین کرد و سپس reboot .
برای این منظور ابتدا به پوشه‌ی system32 ویندوز مراجعه کرده و فایل KBDFA.DLL را پیدا کنید.
در ادامه به پنجره خواص آن (کلیک راست و انتخاب properties) مراجعه و برگه‌ی Security آن‌را انتخاب کنید.
در این قسمت بر روی دکمه‌ی Advanced کلیک نمائید.
در صفحه‌ی باز شده به برگه‌ی Owner مراجعه کنید.
در این قسمت بر روی دکمه‌ی Edit کلیک نموده و کاربر خودتان را اضافه نمائید.
پس از طی این مرحله (یا همان take ownership) به برگه security مراجعه کرده و به کاربر خودتان دسترسی full control بدهید.
اکنون مجوز تغییر این فایل را بدون هیچ مشکلی خواهید یافت.
در پایان reboot را فراموش نکنید.

راه دوم:
یا برنامه نصاب حاصل از برنامه‌ی Microsoft Keyboard Layout Creator، مدخل جدیدی را به صفحه کلیدهای قابل انتخاب ویندوز در کنترل پنل اضافه می‌کند که نیازی به reboot ندارد.
مطالب
آموزش مفاهیم Data Warehouse

مفاهیم مقدماتی Data Warehouse :

OLTP   ( Online Transaction Processing ) : سیستم‌هایی می‌باشند که برای اهداف اصلی سازمان استفاده می‌شوند و این سیستم‌ها کار پردازش و ذخیره کردن داد‌ه‌ها را در OLTP Database انجام می‌دهند. مانند تمامی سیستم‌های ERP,MIS,…

OLTP Database  : پایگاه داده‌ی سیستم‌های OLTP می‌باشد. به طور معمول هر تراکنش کاربر در کمترین زمان ممکن برروی این سیستم‌ها ذخیره می‌گردد و در طول روز بار‌ها دستورات ( Insert/Update/Delete ) برروی آنها انجام می‌شود. این پایگاه‌های داده، همان Main Data ‌ها یا Source System ‌ها می‌باشند.

ETL  ( extract, transform, and load ) : مراحل انتقال داده از OLTP Database به پایگاه داده‌ی Stage می‌باشد. ETL سیستمی می‌باشد که توانایی اتصال به OLTP را دارد و اطلاعات را از OLTP واکشی می‌کند و به پایگاه داده‌ی Stage انتقال می‌دهد. سپس ETL داده‌ها را مجتمع ( integrates ) کرده و از Stage به DDS ( Dimensional Data Source ) انتقال می‌دهد .

Retrieves Data : عملیات واکشی داده‌ها طبق یک سری قوانین و قواعد می‌باشد .

برای انجام عملیات ETL دو روش وجود دارد

1. Data مجتمع ( Integrate ) و تمیز ( Data cleansing ) شود و در نهایت وارد Data Warehouse گردد.

2. Data وارد Data Warehouse گردد سپس مراحل مجتمع سازی و پاک سازی داده‌ها بر روی داده‌ها در خود Data Warehouse انجام گردد.

Consolidates Data : برخی شرکت‌ها داده‌های اصلی خودشان را در چندین پایگاه داده دارند. در این حالت برای انجام عملیات ETL باید داده‌ها تحکیم و مجتمع شوند و سپس در Data Warehouse  ذخیره شوند.

به طور کلی موارد زیر در فرایند   ETL در نظر گرفته می‌شود:

1. Data availability : برخی داده‌ها در یک سیستم وجود دارند ولی در سیستم دیگری وجود ندارند و یا تفاوت در نگهداری داده‌ها در سیستم‌های مختلف داریم. مثلا در یک سیستم آدرس در سه فیلد نگه داری می‌شود (کشور-شهر-آدرس) اما در سیستمی دیگر در دو فیلد(کشور-آدرس) نگه داری می‌شود. در این حالت باید ما در ETL راه کار هایی برای مجتمع کردن این موارد در نظر بگیریم.

2. Time ranges : در سیستم‌های مختلف امکان دارد بعد‌های زمانی مختلف باشد . مثلا در یک سیستم بررسی‌ها در بازه‌ی ساعتی و در سیستم دیگر بررسی‌ها در بازه‌ی روزانه یا ماهانه باشد . بنابر این در تجمیع داده‌ها باید این مورد مد نظر گرفته شود.

3. Definitions  : تعاریف در سیستم‌های مختلف می‌تواند متفاوت باشد. مثلا در یک سیستم، مبلغ کل فاکتور شامل مالیات می‌باشد ولی در سیستمی دیگر این مبلغ فاقد مالیات می‌باشد.

4. Conversion  : در فرآیند ETL باید باز از قواعد موجود در سیستم‌های مختلف آگاهی داشته باشیم. مثلا در یک سیستم ممکن است دما را به صورت سانتیگراد و در دیگری فارنهایت نگه داری کنند.

5. Matching : باید بررسی لازم را انجام دهیم که کدام داده مرتبط با کدام سیستم می‌باشد. به عبارت دیگر کدام سیستم مالک داده می‌باشد و دقیقا  داده‌ها در کدام سیستم معتبر‌تر می‌باشند. مثلا پرسنل، هم در سیستم حسابداری می‌باشند هم در سیستم پرسنلی؛ ولی معمولا داده‌های اصلی از سیستم پرسنلی می‌آیند.

Periodically : عملیات واکشی داده‌ها ( Retrieves Data ) و مجتمع سازی داده‌ها ( Consolidates Data ) در فرآیند   ETL فقط یکبار اتفاق نمی‌افتد و این مراحل در بازه‌های زمانی خاص تکرار می‌گردند. این واکشی و انتقال داده‌ها می‌تواند در روز چند بار تکرار شود یا می‌تواند چند روز یک بار اجرا گردد و این بستگی دارد به سیاست موجود در Data Warehouse .

DDS (Dimensional Data Source) (Data Warehouse) : یک پایگاه داده از نوع نرمال شده ( Normalized ) یا بعدی ( Dimensional ) می‌باشد. که داده‌های مجتمع شده و تمیز شده سیستم‌های OLTP را در خود جای داده است. این پایگاه داده برای واکشی‌های سیستم‌های آنالیز داده مورد استفاده قرار می‌گیرد. ورود اطلاعات در Data Warehouse به صورت Batch می‌باشد و به هیچ عنوان مانند پایگاه داده‌های OLTP ویرایش داده‌ها به صورت Online و هر زمان که داده‌ها تغییر می‌کنند، صورت نمی‌گیرد. اطلاعات در Data Warehouse معمولا به صورت تجمیع شده روزانه، ماهانه، فصلی یا سالانه می‌باشد. DDS ‌ها مجموعه ای از Dimensional Data Mart ‌ها هستند. و عمدتا به صورت denormalized می‌باشند.

Dimensional Data Mart : مجموعه ای از جداول Fact , Dimension می‌باشند که در یک بیزینس خاص باهم در ارتباط و مشترک می‌باشند.

dimensional data store schemas : طراحی‌های مختلفی از جداول Fact , Dimension در DDS وجود دارد که عبارتند از

1. Star schema : ساده‌ترین روش پیاده سازی Data Warehouse

2. Snowflake : در این روش جداول Dimension کمی نرمال سازی بیشتری دارند. سیستم‌های آنالیز داده با این روش بهتر کار می‌کنند.

3. Galaxy schemas : طراحی در این روش بسیار سخت و پیچیده می‌باشد. با این وجود فرایند ETL در این طراحی ساده‌تر انجام می‌شود.

نمونه‌ی طراحی Star به صورت زیر می‌باشد :

تفاوت‌های DDS و NDS :

1. در DDS ‌ها هیچ گونه نرمال سازی خاصی انجام نمی‌دهیم و عملا تمامی جداول را دینرمال کرده ایم، در حالی که در NDS تمامی جداول تا سطح سوم و گاهی تا سطح پنجم نرمال شده اند.

2. سرعت واکشی و پردازش کوئری‌ها روی DDS خیلی بیشتر از NDS ‌ها می‌باشد.

3. در صورتی که نیاز باشد Data Warehouse ‌های خیلی بزرگ طراحی کنیم با حجم بسیار زیاد توصیه می‌شود از NDS ‌ها استفاده شود در حالی که برای Data Warehouse ‌های کوچک و متوسط بهتر است از DDS ‌ها استفاده شود.

تصویر طراحی یک  (Enterprise Data Source = NDS) EDS در زیر آمده است :

History : جداول Data Warehouse میتوانند در طول زمان بسیار بزرگ شوند و دارای تعداد رکورد زیادی گردند. اینکه حداکثر داده‌های چند سال را در Data Warehouse نگه داری کنیم بستگی به سیاست‌های سازمانی دارد که سیستم OLAP برای آن تهیه می‌گردد. استفاده کردن از table partitioning می‌تواند در جبران افزایش تعداد رکورد کمک زیادی به ما بکند.

slowly changing dimension (SCD) : سه روش برای نگه داری سابقه‌ی تغییرات در جداول Dimension وجود دارد.

1. SCD type 1 : هیچ گونه سابقه‌ی تغییراتی را نگه داری نمی‌کنیم

2. SCD type 2 : سابقه‌ی تغییرات در ردیف‌ها نگه داری می‌شود. در این روش هر ردیف، شماره ردیف قبلی را دارد و تعداد نا محدودی از تغییرات را نگه داری می‌کنیم.

3. SCD type 3 : سابقه‌ی تغییرات در ستون‌ها نگه داری می‌شوند و فقط ردیف جاری و آخرین تغییرات را نگه داری می‌کنیم.

Query : فقط ETL حق تغییرات در Data Warehouse را دارد و کاربر نمی‌تواند Data Warehouse  را تغییر دهد. البته کاربران حق Query کردن از Data Warehouse را دارند.

دقت داشته باشید که کوئری‌های پیچیده در NDS ‌ها بسیار کندتر از همان کوئری در DDS می‌باشد.

Business Intelligence : مجموعه ای از فعالیت‌ها که در یک سازمان برای شناخت بهتر وضعیت Business آن سازمان انجام می‌شود. نتایج BI کمک بسیاری برای تصمیم گیری‌های تکنیکی و استراتژیکی درون سازمان می‌کند. همچنین کمک به بهبود فرایند‌های Business جاری می‌کند.

فعالیت‌های Business Intelligence در سه دسته بندی قرار می‌گیرند :

1. Reporting : گزارشاتی که از Data Warehouse گرفته می‌شود و به کاربر نمایش داده می‌شود و عمدتا این گزارشات به صورت tabular form می‌باشند.

2. OLAP : فعالیت‌های انجام شده روی MDB برای گرفتن گزارشات Drill-Down و ... می‌باشد.

3. Data mining : فرآیند واکشی و داده کاوی داده‌های درون سیستم می‌باشد، که منجر به کشف الگوها و رفتار‌ها و ارتباطات داده‌ها در سیستم می‌شود. توسط داده کاوی ما متوجه می‌شویم چرا برخی داده‌ها در سیستم تولید شده اند.

a. descriptive analytics : زمانی که از داده کاوی برای شرح وقایع گذشته و حال استفاده می‌شود.

b. predictive analytics : زمانی که از داده کاوی برای پیش بینی وقایع گذشته استفاده می‌شود.

Real time data warehouse  : به DW هایی گفته می‌شود که در کمترین زمان، تغییرات OLTP را در خود خواهند داشت. امروزه این نوع DW ‌ها تغییرات 5 دقیقه تا حداکثر 1 ساعت قبل را در خود دارند. برای دسترسی به چنین DW هایی دو راه زیر وجود دارد :

1. بر روی هر جدول، Trigger هایی باشد تا تغییرات را به DW انتقال دهد. (البته برای این منظور باید Business مربوط به ETL را در این تریگر‌ها نوشت)

2. سورس برنامه‌های اصلی کاربر ( OLTP ) تغییر کند تا علاوه بر OLTP Database ‌ها Data Warehouse را هم تغییر دهند.

روش‌های فوق بسیار روی سرعت و کارایی برنامه‌های اصلی تاثیر خواهند گذاشت.

NDS ( Normalize Data Source ) : در صورتی که طراحی Data Warehouse به صورت Dimensional نباشد و به صورت Normalize باشد، نوع Data Warehouse از نوع NDS می‌باشد.

روش ساخت MDB  :

OLTP Database -> ETL -> Stage Database ->  DDS (Dimensional Data Source = Data Warehouse) -> SSAS -> MDB

روش ساده‌تر ساخت Data Warehouse :

 

منظور از Source System  همان OLTP Database ‌ها می‌باشد.

به خاطر داشته باشید که Source System ‌ها جزئی از Data Warehouse نمی‌باشند.

از کاربرد‌های Data Warehouse می‌توان به موارد زیر اشاره کرد

1. Data Mining

2. استفاده در گزارشات

3. تجمیع داده ها

Data Mining کمک به درک بهتر Business جاری در سازمان می‌کند. همچنین منجر به کشف دانش از درون داده‌ها می‌شود.

برای Data Mining می‌توانید از انواع پایگاه داده‌های موجود مانند رابطه ای ، سلسله مراتبی و چند بعدی استفاده کرد . حتا می‌توان از فایل‌های XML , Excel نیز استفاده کرد.

Customer Relationship Management (CRM) :

منظور از مشتری، مصرف کننده‌ی سرویسی است که سازمان شما ارایه می‌کند. یک سیستم CRM شامل تمامی برنامه ایی می‌باشد که تمام فعالیت‌های مشتری را پشتیبانی می‌کند.

Operational Data Store (ODS) :

این پایگاه داده به صورت رابطه ای و نرمال شده می‌باشد و شامل تمامی اطلاعات پایگاه داده ای OLTP می‌باشد که در این پایگاه داده مجتمع شده اند. تفاوت ODS با Data Warehouse در این می‌باشد که داده‌ها در ODS با هر Transaction به روز می‌شوند (سرعت بروز رسانی اطلاعات در ODS بالاتر از DW می‌باشد).

Master Data Management (MDM)  :

در یک نگاه می‌توان داده‌ها را به دو دسته تقسیم کرد

1. transaction data

2. master data

transaction data : شامل داده ای transactional در سیستم‌های OLTP می‌باشد.

master data : توضیح دهنده‌ی Business جاری در سازمان می‌باشد.

برای تشخیص این دو نیاز است Business سازمان را به خوبی شناسایی نمایید. به عبارت دیگر رویداد‌های Business ی همان transaction data می‌باشند و master data شامل پاسخ‌های این سوال‌ها می‌باشد. چه کسی، چه چیزی و کجا در مورد Business transaction .

Customer data integration (CDI) : عبارت است از MDM در رابطه با مشتری داده ها. کار این قسمت عبارت است از واکشی، پاک سازی ، ذخیره سازی ، نگه داری و به اشتراک گذاشتن داده ای مشتری می‌باشد.

Unstructured Data : داده ای ذخیره شده در پایگاه داده ، structured Data می‌باشند و داده هایی مانند عکس و فیلم و صوت و ...

Service-Oriented Architecture (SOA) : یک متد ساخت برنامه می‌باشد که در این روش تمامی اجزا برنامه به صورت ماژول هایی دیده می‌شود که در آنها ارتباطات با دیگر سیستم‌ها به صورت سرویس می‌باشد و این زیر سیستم‌ها را می‌توان در پروژه‌های مختلف به کار برد.

Real-Time Data Warehouse : DW هایی که توسط ETL به روز می‌شوند در هنگامی که یک Transaction روی OLTP اتفاق می‌افتد.

مراحل انتقال داده از OLTP Database به MDB به صورت زیر می‌باشد.

Data quality : مکانیسم اطمینان بخشی از این که در DW دادهای مناسب و درست وارد می‌شوند. به عبارت دیگر DQ همان firewall برای DW در مقابل داده‌های نامناسب می‌باشد.

برای بهتر مشخص شدن مکان DQ شکل زیر را در نظر بگیرید

نحوه‌ی حرکت داده ای از OLTP به MDB اولین چیزی می‌باشد که شما باید به آن فکر کنید و برای آن روشی را انتخاب نمایید قبل از ساخت   Data Warehouse .

چهار روش برای معماری انتقال اطلاعات از OLTP به DW وجود دارد (البته به عنوان نمونه و شما می‌توانید از روش‌های دیگر و طراحی‌های مختلف و ترکیبی نیز بهره ببرید)

1. single DDS : در این روش فقط Stage , DDS وجود دارد.

2. NDS + DDS : در این روش علاوه بر Stage,DDS از NDS نیز استفاده می‌شود.

3. ODS + DDS : در این روش از Stage,ODS,DDS استفاده می‌گردد.

4. federated data warehouse (FDW ) : استفاده از چندین DW که با هم تجمیع شده اند.

تصویر Single DDS :

تصویر NDS + DDS :

تصویر ODS + DDS :

تصویر federated data warehouse (FDW ) :

منبع : Building a Data Warehouse With Examples in SQL Server  انتشارات Apress

مطالب
xamarin.android قسمت سوم
Theme
برای اینکه بتوانیم ظاهر گرافیکی layout‌ها را کنترل نماییم، از Theme که مجموعه‌ای از styleهای گرافیکی می‌باشد، استفاده می‌کنیم. در اندروید مجموعه‌ای از تم‌های از پیش ساخته شده که به آنها Builtin Theme نیز گفته می‌شود می‌توانیم استفاده کنیم. تم‌ها ظاهر گرافیکی کلیه کنترل‌های Layout را با نام‌های زیر، کنترل می‌کنند:
statusBarColor
textColorPrimary
colorAccent
ColorPrimary
WindowBackground

اگر ساختار زیر را در یک صفحه استاندارد برنامه‌های موبایل را در نظر بگیریم، styleها هر بخش، یک نام منحصر به فرد دارد:



اگر بخواهیم از style‌های از پیش طراحی شده‌ی اندروید استفاده نماییم، ابتدا میتوانیم در صفحه‌ی layout در زامارین، style مربوطه را از بخش Theme استفاده کرده و نتیجه را مشاهده کنیم. ولی تغییر style سبب تغییر layout در زمان اجرا نمی‌شود. هرگاه بخواهیم از styleهای استاندارد یا builtin اندروید استفاده نماییم، در Activity توسط خصوصیت Theme با فرمت:
[Activity(Theme = "@style/NameThem")]
تم را به‌عنوان تم داخلی وسپس نام کامل تم را می‌نویسیم.
 
CustomTheme
در طراحی فرم‌ها ممکن است بخواهیم از یک استایل خاص builtin استفاده کنیم؛ ولی ممکن است بعضی از استایل‌های آن را استفاده نکنیم، مانند تمی که از قبل استفاده شده‌است، از روش زیر استفاده می‌کنیم:
- بر روی دایرکتوری value راست کلیک میکنیم. گزینه add new item را انتخاب و یک فایل xmlfile را با نام style ایجاد میکنیم.
- style‌های جدید منابع application می‌باشند که در بخش resource از آن‌ها استفاده میکنیم. هر استایل جدید را توسط Style Tag مشخص میکنیم و در خصوصیت Name، نام Style را مشخص میکنیم.
ممکن است در یک Style نتوانیم و یا نخواهیم تمامی Style‌های مورد نیاز را تامین کنیم. از این رو توسط Parent، یک StyleBuition تعریف نموده که این Styleها از آن مشتق می‌شوند. اگر در Theme جدید گزینه‌ها مشخص شوند، تم اصلی تغییر نمی‌کند. در غیر اینصورت تمامی گزینه‌های تعریف شده در تم جدید از ThemParent مقدار دهی می‌شود.
توسط item می‌توان یک style را تعریف نمود. در Activity توسط
 [Activity(Theme = "@style/NameThem")]
می‌توانیم استایل سفارشی شده خودمان را مشخص کنیم.

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<resources>
  <style name="MainTheme" parent="Theme.AppCompat.Light.DarkActionBar">
     <item name="windowNoTitle">true</item>
     <item name="windowActionBar">false</item>
  </style>
</resources>
 
  
Navigation Menu
کتابخانه متریال دیزاین کتابخانه جدیدی می‌باشد که به اندروید اضافه شده‌است. توسط  آن می‌توانیم کنترل‌های جدید را با استایل‌های جدید برای Appهای اندروید، تولید کنیم. ابتدا نیاز به نصب Component‌های ذیل در زامارین می‌باشد.
 
استفاده که از کتابخانه متریال دیزاین
برای اینکه بتوانیم Navigation menu را ایجاد کنیم، باید از نیوگت، کتابخانه‌های Appcompat و Designlibrary را انتخاب و نصب نماییم و اگر نگارش ویژوال استودیوی شما 15.7.3باشد، از ابتدا بصورت اتوماتیک نصب شده است و احتیاجی به این مراحل نمی‌باشد. بدیهی است در زمان نصب باید از نرم افزار‌های تحریم گذر نیز استفاده کرد.
  
ساخت Menu
NavigationMenu، منوی اصلی منو می‌باشد که با Swipping از گوشه راست به چپ، باز یا بسته می‌شود یا با کلیک بر روی دکمه‌ی Menu بر روی Toolbar، منو را باز یا بسته میکند.
قدم اول: نصب منو
منظور همان اضافه کردن کتابخانه‌ها است.
قدم دوم:
ابتدا باید گزینه‌های منو را در یک فایل xml تعریف نمود. هر گزینه‌ی آن از دو بخش متن اصلی منو و ID منو تشکیل شده‌است.
بر روی دایرکتوری Resource راست کلیک کرده و یک دایرکتوری یا پوشه را به نام Menu ایجاد می‌کنیم. بر روی دایرکتوری منو، راست کلیک کرده و یک فایل Xml را به آن اضافه می‌کنیم. برای آنکه بتوانیم در این فایل دستورات ساخت منو را نوشته و به نحوی که توسط اندروید قابل خواندن و تبدیل به منو باشد، ساختار منو را از آدرس زیر ویژوال استودیو دانلود میکنیم.
 <menu xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android">

توسط Group مجموعه گزینه‌های منو را را معرفی میکنیم.
هر گزینه در منو ی اصلی توسط یک آیتم مشخص میشود. برای آنکه هنگام کلیک بر روی هر گزینه از طریق برنامه نویسی بتوانیم گزینه انتخاب شده را شناسایی کنیم، یک آی دی منحصر بفرد را به هر گزینه اختصاص میدهیم. زمانیکه بر روی یک گزینه کلیک میشود، توسط این ID‌ها میتوانیم شناسایی کنیم کدام گزینه انتخاب شده‌است.
خصوصیت Android :Title متن اصلی منو را مشخص میکند.
 <?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<menu xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android">
  <group android:checkableBehavior="single">
     <item android:id="@+id/menuItemHome" android:title="صفحه اصلی"></item>
     <item android:id="@+id/menuItemInsertProduct" android:title="ورود کالا جدید" ></item>
     <item android:id="@+id/menuItemListProduct" android:title="مشاهده کالاها"></item>
     <item android:id="@+id/menuItemExit"  android:title="خروج"></item>
  </group>
</menu>

سپس باید در Layout مورد نظر همانند صفحه Main، ساختار اصلی برنامه شامل Toolbar و Menu را بصورت زیر تعریف نماییم:
<android.support.v7.widget.Toolbar
  android:layout_width="match_parent"
  android:id="@+id/toolbar1"
  android:background="#33B86C"
  android:minHeight="?android:attr/actionBarSize"
  android:layout_height="wrap_content">
</android.support.v7.widget.Toolbar>

ساختار منو به صورت زیر است:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<menu xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android">
  <group android:checkableBehavior="single">
    <item android:id="@+id/menuItemHome" android:title="صفحه اصلی"></item>
    <item android:id="@+id/menuItemInsertProduct" android:title="ورود کالا جدید" ></item>
    <item android:id="@+id/menuItemListProduct" android:title="مشاهده کالاها"></item>
    <item android:id="@+id/menuItemExit"  android:title="خروج"></item>
  </group>
</menu>
در Linearlayout ریشه، گزینه Fitssystemwindow را true میکنیم که سایز linearlayout را با سایز موبایل جدید اندازه می‌کند. سپس از toolbox، کنترل Toolbarرا به پنجره اضافه میکنیم که در بالای صفحه قرار می‌گیرد.
toolbar اضافه شده، toolbar استاندارد قبل از متریال دیزاین میباشد. در واقع toolbar اول، Toolbar استاندارد اندروید می‌باشد. برای آنکه از Toolbar متریال دیزاین استفاده کنیم، کنترل‌های متریال دیزاین در بخش supportlibrary اضافه میشود و Toolbar متریال دیزاین را اضافه میکنیم. علامت ؟ یعنی اینکه می‌خواهیم از اندازه سیستمی استفاده کنیم. اگر بخواهیم حداقل سایز Toolbarبر اساس پیش فرض در دستگاه‌های مختلف باشد، از علامت Android :attr ? استفاده میکنیم. اگر بخواهیم حداقل ارتفاع پیشنهادی اندروید در هر موبایل متصل شود، از خصوصیت Action Bar Size  استفاده میکنیم. این خصوصیت زمانی عمل میکند که Height  آن Wrapcontent باشد.
گذاشتن دکمه منو: برای آنکه بتوانیم دکمه منو را به Toolbar اضافه کنیم، از دکمه Image Button استفاده میکنیم که یک دکمه‌ی معمولی می‌باشد ولی خلاصه‌ی آن عکس است. در خصوصیت Back ground دکمه، بصورت زیر نام فایل آیکن منو را در دایرکتوری Drawable، مشخص میکنیم و خصوصیت src آن‌را null می‌کنیم تا تصویری بجز تصویر انتخابی نباشد.
برای آنکه بتوانیم پنجره اصلی منو را به صورتیکه دارای قابلیت حرکت به راست و چپ باشد، ایجاد کنیم، از کنترلی به‌نام  Drowerlayout استفاده میکنیم که بر روی صفحه قرار میگیرد. DrawerLayout در linearlayout ریشه قرار میگیرد و یا بعد از ToolBar و حتما باید خصوصیت fitsystemwindow کنترل Drawer را True کنیم. جهت نمایش گزینه‌های اصلی در Drawer از کنترل NavigationٰView استفاده می‌کنیم.
گزینه‌های منو در کنترلی به نام Navigationview قرار دارد. این کنترل باید در Drawerlayout قرار گیرد. توسط فضای نام منو، محل فایل xml را که منو درون آن قرار گرفته است، مشخص می‌کنیم. آدرس این دستور در این مسیر می‌باشد:
 xmlns:app="http://schemas.android.com/apk/res-auto"
Layout gravity  آن را end  قرار میدهیم که از سمت راست قرار بگیرد. Fit system Window را هم True میکنیم تا گزینه‌های داخل آن‌را هم Fit کند. Theme باید از نوع تم‌های متریال دیزاین و با کلمه Them . App Compact. ligth.NoActionBar باشد. برای آنکه اکتیویتی‌ها، متریال دیزاین را ساپورت کنند، میتوان از کلاس  App compact Activity  استفاده کنیم. Tool bar بصورت پیش فرض لیبل اکتیویتی را نشان می‌دهد و دستور زیر عنوان Toolbar را حذف میکند.
 SupportActionBar.SetDisplayShowTitleEnabled(false);
 
مدیریت گزینه‌های منو
به محض انتخاب یک گزینه درون NavigationView، رخدادی به نام NavigationItemSelected صادر می‌شود که توسط آن میتوانیم گزینه‌ی انتخاب شده را از طریق برنامه نویسی مدیریت کنیم. این کنترل در Android.Support.V7.Widget و NameSpace بالا قرار میگیرد. سپس یک رخ‌داد گردان را با نام navigationItemSelected پیاده سازی می‌کنیم. اطلاعات مربوط به گزینه‌ی انتخاب شده، در پارامتر دوم از این تابع NavigationView.NavigationItemSelectedEventArgs ذخیره می‌شود. ID، آیتم انتخاب شده در فایل Menu را باز می‌گرداند.
        var navigationview = this.FindViewById<NavigationView>(Resource.Id.navigationView1);
        navigationview.NavigationItemSelected += Navigationview_NavigationItemSelected;
        private void Navigationview_NavigationItemSelected(object sender, NavigationView.NavigationItemSelectedEventArgs e)
        {
            Intent intent = null;
            switch (e.MenuItem.ItemId)
            {
                case Resource.Id.menuItemHome:

                    break;
                case Resource.Id.menuItemExit:
                    Finish();
                    break;
                case Resource.Id.menuItemInsertProduct:

                    break;
                case Resource.Id.menuItemListProduct:

                    break;
            }
        }
 
مدیریت اکتیویتی‌ها توسط Menu
با انتخاب گزینه Menu باید اکتیویتی مربوطه انتخاب شود. بنابراین برای هر گزینه‌ی منو یک Layout و اکتیویتی را ایجاد می‌کنیم و اجرا میکنیم. ولی در اکتیویتی جدید Toolbar وجود ندارد.
 
تکنیک ادغام:
برای آنکه در Layoutهای مختلف، تولبار و منو و یا هر View دیگری را بصورت مشترک استفاده کنیم، یک فایل xml را به دایرکتوری Layout اضافه می‌کنیم. دستور Merge میتواند تمام layoutها را به درون layoutهای دیگر مانند home,insert ادغام و یا تزریق کند. جهت استفاده از Merge در layoutهای دیگر نیاز به Id منحصر به فرد می‌باشد.
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<merge xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android" 
    xmlns:app="http://schemas.android.com/apk/res-auto" android:id="@+id/toolbarlayout">
    <android.support.v7.widget.Toolbar android:layout_width="match_parent" android:id="@+id/toolbar1" android:background="#33B86C" android:minHeight="?android:attr/actionBarSize" android:layout_height="wrap_content">
        <ImageButton android:layout_width="wrap_content" android:layout_height="wrap_content" android:id="@+id/imageButton1" android:background="@drawable/mainmenu" android:layout_gravity="end" />
    </android.support.v7.widget.Toolbar>
    <android.support.v4.widget.DrawerLayout android:layout_width="match_parent" android:layout_height="match_parent" android:id="@+id/drawerLayout1" android:fitsSystemWindows="true">
        <android.support.design.widget.NavigationView android:minWidth="25px" android:minHeight="25px" android:layout_width="200dp" android:layout_height="match_parent" android:layout_gravity="end" app:menu="@menu/menu" android:id="@+id/navigationView1" android:fitsSystemWindows="true" />
    </android.support.v4.widget.DrawerLayout>
</merge>

در اکتیویتی‌های دیگر باید Toolbar و مدیریت گزینه‌های منو با کد‌های مشابه Main انجام شود.
        private void Navigationview_NavigationItemSelected(object sender, NavigationView.NavigationItemSelectedEventArgs e)
        {
            Intent intent = null;
            switch (e.MenuItem.ItemId)
            {
                case Resource.Id.menuItemHome:
                    intent = new Intent(this, typeof(MainActivity));
                    break;
                case Resource.Id.menuItemExit:
                    Finish();
                    break;
                case Resource.Id.menuItemInsertProduct:
                    intent = new Intent(this, typeof(InsertActivity));
                    break;
                case Resource.Id.menuItemListProduct:
                    intent = new Intent(this, typeof(ListProductsActivity));
                    break;
            }
            if (intent != null) { }
        }
بنابراین دستورات xmlTollbar  و darawer layout در تمامی Layoutها و دستورات سی شارپ، کنترل کننده Toolbar و منو در تمامی اکتیویتی‌ها تکرار شده‌اند.
 
حل مشکلات Layout
یک فایل Xml را به Layout  اضافه می‌کنیم و درون آن Tag merge و کد‌های مشترک Drawer out و Toolbar را داخل تگ Merge اضافه می‌کنیم. جهت استفاده از کدهای (مقدار فایل ایکس ام ال ساخته شده که Tag merge داخل آن است)  Merge، در layout های دیگر، از دستور Include  استفاده می‌کنیم.
نام لی‌آوت را در خصوصیت Layout اضافه می‌کنیم. برای آنکه کد‌های سی شارپ کنترل کننده‌ی Toolbar و Menu چندین Toolbar وجود دارد که در یکی از آن‌ها یک کلاس واسط از کلاس app compat Activity  را به ارث میبریم. تابع Protected را از آن بازنویسی کرده و تمام کد‌های مدیریت Toolbar و منو را در آن پیاده سازی می‌کنیم. تمام اکتیویتی‌های برنامه را از این کلاس به ارث می‌بریم. بنابراین تابع InitieToolbar به تمامی فرزندان نیز به ارث برده می‌شود. در زمان اجرای دستورات، this ، اکتیویتی جاری می‌باشد.
    public class BaseAcitivity : AppCompatActivity
    {
        protected void InitieToolbar()
        {
            var toolbar = this.FindViewById<widgetV7.Toolbar>(Resource.Id.toolbar1);
            this.SetSupportActionBar(toolbar);
            //SupportActionBar.SetDisplayShowTitleEnabled(false);
            var imagebutton = toolbar.FindViewById<ImageButton>(Resource.Id.imageButton1);
            imagebutton.Click += Imagebutton_Click;
            var navigationview = this.FindViewById<NavigationView>(Resource.Id.navigationView1);
            navigationview.NavigationItemSelected += Navigationview_NavigationItemSelected;
        }

        private void Navigationview_NavigationItemSelected(object sender, NavigationView.NavigationItemSelectedEventArgs e)
        {
            Intent intent = null;
            switch (e.MenuItem.ItemId)
            {
                case Resource.Id.menuItemHome:
                    intent = new Intent(this, typeof(MainActivity));
                    break;
                case Resource.Id.menuItemExit:
                    Finish();
                    break;
                case Resource.Id.menuItemInsertProduct:
                    intent = new Intent(this, typeof(InsertActivity));
                    break;
                case Resource.Id.menuItemListProduct:
                    intent = new Intent(this, typeof(ListProductsActivity));
                    break;
            }
            if (intent != null)
                StartActivity(intent);
        }

        private void Imagebutton_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var drawerlayout = this.FindViewById<DrawerLayout>(Resource.Id.drawerLayout1);
            if (drawerlayout.IsDrawerOpen(Android.Support.V4.View.GravityCompat.End) == false)
            {
                drawerlayout.OpenDrawer(Android.Support.V4.View.GravityCompat.End);
            }
            else
            {
                drawerlayout.CloseDrawer(Android.Support.V4.View.GravityCompat.End);
            }
        }
    }
 
اگر بخواهیم یک تم در تمامی اکتیویتی‌ها  به صورت سراسری استفاده شود، از فایل تنظمیات اندروید بنام AndroidManifest در دایرکتوری Properties استفاده می‌کنیم و در  بخش Application Theme، نام تم را مشخص میکنیم:
 android:theme="@style/Theme.AppCompat.Light.NoActionBar"
 

ساخت TabPage
پیشنیاز: نصب کتابخانه‌های متریال دیزاین همانند قبل و طبق ورژن Sdk نصب شده
اگر بخواهیم چندین صفحه را بر روی یکدیگر Stack و یا Overload نماییم، از Tabpage استفاده می‌کنیم. صفحاتی‌که از TabPage استفاده می‌کنند، با انگشت جابجا میشوند و همانند برنامه‌ی واتساپ Fragment می‌باشند و هر Fragment دارای layout و اکتیویتی مربوط به خود می‌باشد. معماری layout آن بصورت زیر است:


ToolBar، در بالای فرم قرار می‌گیرد. TabLayou که بصورت TabPage آن‌ها را به عهده دارد. Viewpager مدیریت Layout‌ها را به هنگام Swipe یا جابجایی به عهده دارد.
یک layout را برای Toolbar قرار می‌دهیم. سپس Layout اصلی main را طراحی میکنیم. پس از اضافه کردن ToolBar، ابزار TabLayout را در بخش SupportLibrary متریال دیزاین انتخاب و در صفحه می‌کشیم. TabLayout در پایین Toolbar قرار می‌گیرد و با انتخاب رنگ یکسان برای هر دو، متصل و یکنواخت به نظر می‌رسد. سپس از Layout از Toolbar آیتم ViewPager را بر روی صفحه قرار می‌دهیم. اگر LayoutWeight آن را یک قرار دهیم، تمام ارتفاع صفحه را به ما تخصیص می‌دهد. زمانیکه در TabLayout تب‌ها جابجا می‌شوند یا بر روی یک آیکن کلیک می‌شود، صفحه مربوطه در بخش ViewPager به کاربر نمایش داده میشود. هر Page یک فرگمنت می‌باشد. به ازای هر فرگمنت یک Layout به دایرکتوری layout اضافه کرده و به ازای هر layoutFragment یک Activity Fragment را اضافه می‌کنیم. یک اکتیویتی از نوع را Android.Support.v4.AppFragment ایجاد میکنیم.
    public class Fragment1 : Android.Support.V4.App.Fragment
    {
        public override void OnCreate(Bundle savedInstanceState)
        {
            base.OnCreate(savedInstanceState);
        }
        public override View OnCreateView(LayoutInflater inflater,
      ViewGroup container, Bundle savedInstanceState)
        {
            return inflater.Inflate(Resource.Layout.FragmentLayout1, container, false);
        }
    }
ابتدا باید viewpager در Layout اصلی را پیدا کرده و با دستور زیر به Tablayout متصل کنیم:
 var tablayout = FindViewById<Android.Support.Design.Widget.TabLayout>(Resource.Id.tabLayout1);
var viewpager = FindViewById<ViewPager>(Resource.Id.viewPager1);
tablayout.SetupWithViewPager(viewpager);
زمانیکه آیکن را در TabLayout انتخاب میکنیم یا با انگشت Swipe میکنیم، به ترتیب بین صفحات که از Position صفحه آغاز شده‌اند، حرکت می‌کنیم، باید فرگمنت همان Position را نشان دهیم و این مدیریت توسط بخشی به‌نام Adapter انجام میشود. یک Adapter را به کنترلر اضافه میکنیم و از کلاس Fragment pager adapter به ارث می‌بریم. بر روی کلاس Fragment pager adapter ، دکمه‌های کنترل و نقطه را میزنیم و سپس کلاس را پیاده سازی می‌کنیم. در این حالت دو تابع را به ما می‌دهد: تابع Get item .count مجددا بر روی کلاس پدر راست کلیک میکنیم. در تابع کانت تعداد کل صفحه‌ها را (Layout ها) را انتخاب میکنیم. هرگاه از یک صفحه به صفحه‌ی دیگری انتقال پیدا کنیم، موقعیت صفحه جدیدی که از یک شروع میشود را به تابع Get Item بر اساس موقعیت Object  از fragment مربوطه new کرده و بعنوان خروجی باز می‌گرداند.
    class TabFragmentAdapter : FragmentPagerAdapter
    {
        public TabFragmentAdapter(FragmentManager fm) : base(fm)
        {
        }
        public override int Count => 3;
        public override Fragment GetItem(int position)
        {
            switch (position)
            {
                case 0: return new Fragment1();
                case 1: return new Fragment2();
                case 2: return new Fragment3();
                default: return new Fragment1();
            }
        }


        //int f1() { return 100; }
        //int f1 => 100;
    }
و در اکتیویتی اصلی، کد زیر را برای Load فرگمنت‌ها نیز قرار می‌دهیم:
 viewpager.Adapter = new TabFragmentAdapter(this.SupportFragmentManager);
  
آیکن برای TabPage
سپس اگر بخواهیم آیکن‌های Tab را به ترتیب تعریف کنیم، از تابع Gettabat استفاده میکنیم. پارامتر ورودی آن موقعیت Tab page میباشد و Set icon هم آیکن‌های دایرکتوری Drawable را انتخاب میکند.
 tablayout.GetTabAt(0).SetIcon(Resource.Drawable.iconCall);
 

نمایش متن همراه با عکس
 اگر بخواهیم آیکن‌های تب پیج را سفارشی کنیم، از Layout استفاده میکنیم که عرض و ارتفاع آن wrap Content  باشند و درون آن یک Text view که معادل Lable میباشند، قرار میدهند:
 View iconlayout1 = LayoutInflater.Inflate(Resource.Layout.custom_TabIconLayout, null);
var txt = iconlayout1.FindViewById<TextView>(Resource.Id.tabTextIcon);
txt.Text = "تماس";
txt.SetCompoundDrawablesWithIntrinsicBounds(Resource.Drawable.iconCall, 0, 0, 0);
tablayout.GetTabAt(0).SetCustomView(iconlayout1);

کدهای مطلب جاری برای دریافت: Navigation-TabPage-samples.zip
مطالب
React 16x - قسمت 10 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 4 - یک تمرین
در قسمت 6، تمرینی را جهت پیاده سازی نمایش لیست یک سری فیلم، انجام دادیم. در اینجا قصد داریم این تمرین را جهت دریافت امتیاز و Like از کاربر، به ازای هر ردیف نمایش داده شده، تکمیل کنیم.


بررسی ساختار کامپوننت Like

در پوشه‌ی components، ابتدا پوشه‌ی جدید common را ایجاد می‌کنید. در اینجا تمام کامپوننت‌های عمومی برنامه را که منحصر به دومین آن برنامه نیستند، قرار می‌دهیم. کامپوننت‌هایی را که اگر آن‌ها را به برنامه‌های دیگری نیز کپی کردیم، بدون هیچ مشکلی قابلیت استفاده‌ی مجدد را داشته باشند و متصل به سرویس‌ها و زیرساخت برنامه‌ی جاری نباشند. سپس در پوشه‌ی common، فایل جدید src\components\common\like.jsx را ایجاد می‌کنیم و داخل آن توسط میانبرهای imrc و cc در VSCode، ساختار ابتدایی کامپوننت Like را ایجاد می‌کنیم.
ساختار کلی این کامپوننت به صورت زیر است:
- ورودی این کامپوننت به این صورت است که در آن مشخص شده آیا یک فیلم، مورد علاقه واقع شده یا خیر؛ مانند خاصیت liked که یک boolean است. اگر true باشد، یک آیکن قلب توپر را نمایش می‌دهد و برعکس.
- خروجی این کامپوننت نیز به صورت یک رخ‌داد است. هر زمانیکه بر روی آیکن قلب آن کلیک می‌شود، این کامپوننت یک ر‌خ‌داد onClick را سبب خواهد شد. اکنون هر کامپوننت دیگری که در حال استفاده‌ی از آن است، مطلع شده و خاصیت liked شیء مرتبط را تغییر می‌دهد.

بنابراین این کامپوننت اطلاعی از ساختار یک شیء movie ندارد. تنها یک DOM کامپوننت ساده است که کارش نمایش یک آیکن قلب توپر یا خالی می‌باشد و اگر بر روی این آیکن قلب کلیک شد، به والد خود اطلاع رسانی می‌کند.

فعلا ساختار ابتدایی آن‌را به رندر یک قلب خالی که توسط قلم آیکن‌های font-awesome تامین می‌شود، تنظیم می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";


class Like extends Component {
  render() {
    return <i className="fa fa-heart-o" aria-hidden="true"></i>;
  }
}

export default Like;


نمایش ابتدایی کامپوننت Like در جدول لیست فیلم‌ها

فعلا مهم نیست که این کامپوننت کار خاصی را انجام نمی‌دهد. فقط قصد داریم آن‌را در UI برنامه نمایش دهیم. به همین جهت ابتدا یک ستون جدید را مخصوص آن، در جدول فعلی نمایش لیست فیلم‌ها، ایجاد کرده و المان آن‌را درج می‌کنیم. برای این منظور به فایل movies.jsx مراجعه کرده و ابتدا این کامپوننت را import می‌کنیم:
import Like from "./common/like";

سپس در سرستون‌های جدول، یک th جدید را تعریف می‌کنیم تا ستونی برای درج آن ایجاد شود. همچنین در قسمت بدنه‌ی جدول، پیش از دکمه‌ی حذف، یک td مخصوص درج المان </Like> را اضافه می‌کنیم:


تا اینجا ستون جدید Like را مشاهده می‌کنید که کار رندر کامپوننت‌های Like در آن انجام شده‌است.


واکنش نشان دادن به ورودی‌ها، در کامپوننت Like

در ادامه باید این کامپوننت بر اساس مقدار Boolean ای که از والد خود دریافت می‌کند، یک آیکن قلب توپر و یا خالی را نمایش دهد. برای این منظور فعلا در کامپوننت movies، جائیکه المان کامپوننت Like درج شده‌است، ویژگی جدید liked را به مقدار ثابت true تنظیم می‌کنیم </Like liked={true}> تا بتوان قسمت props این کامپوننت را تکمیل کرد.
در کامپوننت Like، تفاوت بین آیکن قلب توپر و خالی در یک o- در انتهای کلاس‌های font-awesome است:
import React, { Component } from "react";

class Like extends Component {
  render() {
    let classes = "fa fa-heart";
    if (!this.props.liked) {
      classes += "-o";
    }
    return <i className={classes} aria-hidden="true"></i>;
  }
}

export default Like;
در اینجا اگر بر اساس مقدار ورودی this.props.liked، یک مقدار false را دریافت کردیم، به classes یک o- را اضافه می‌کنیم تا یک آیکن قلب خالی را رندر کند. سپس این classes را به خاصیت className انتساب داده‌ایم.
پس از این تغییرات اگر برنامه را ذخیره کرده و مجددا در مرورگر بارگذاری کنیم، با توجه به تنظیم liked={true} در کامپوننت movies، ستون like آن با آیکن‌های قلب توپر نمایش داده می‌شود که بیانگر واکنش نشان دادن صحیح به ورودی‌ها در کامپوننت Like است:



پویا سازی مقدار پیش‌فرض ویژگی liked در کامپوننت movies

برای پویاسازی نمایش مقدار liked در کامپوننت movies، از آنجائیکه هر ردیف بیانگر یک شیء movie است، می‌توان به این صورت عمل کرد:
<Like liked={movie.liked} />
البته اگر به فایل fakeMovieService.js مراجعه کنید، خاصیت liked در ساختار اشیاء فیلم‌ها وجود ندارد که فعلا آن‌را برای اولین شیء تعریف شده، اضافه می‌کنیم:
const movies = [
  {
    _id: "5b21ca3eeb7f6fbccd471815",
    title: "Terminator",
    genre: { _id: "5b21ca3eeb7f6fbccd471818", name: "Action" },
    numberInStock: 6,
    dailyRentalRate: 2.5,
    publishDate: "2018-01-03T19:04:28.809Z",
    liked: true
  },
پس از این تغییرات، اکنون خروجی برنامه در مرورگر به صورت زیر تغییر کرده که اولین آیتم آن بر اساس مقدار تنظیم شده‌ی فوق، با آیکن قلب توپر نمایش داده شده‌است:



افزودن رخ‌داد کلیک به کامپوننت Like

برای اینکه کامپوننت Like، رویداد کلیک بر روی آیکن قلب را به والد خود گزارش دهد، ابتدا ویژگی جدید onClick را بر روی تعریف المان آن در کامپوننت movies اضافه می‌کنیم:
 <Like liked={movie.liked} onClick={() => this.handleLike(movie)} />
که به متد handleLike در همان کامپوننت متصل خواهد شد:
handleLike = movie => {
    console.log("handleLike", movie);
  };
سپس در کامپوننت Like، این ویژگی onClick را از طریق خاصیت props دریافت کرده و به رویداد onClick المان نمایش آیکن، متصل می‌کنیم:
    return (
      <i
        className={classes}
        onClick={this.props.onClick}
        aria-hidden="true"
        style={{ cursor: "pointer" }}
      ></i>
);
اینبار اگر بر روی المان نمایش آیکن کلیک شود، سبب فراخوانی متد handleLike والد متصل به آن خواهد شد.
در اینجا همچنین style این المان نیز جهت نمایش cursor با آیکن pointer، توسط یک شیء از نوع inline style تنظیم شده‌است.

یک نکته: کامپوننت Like تا اینجا یک controlled component است؛ دارای state نیست و همچنین تمام اطلاعات خودش را از طریق props تامین می‌کند و تنها دارای یک متد render است. بنابراین اگر علاقمند بودید می‌توان این کامپوننت را به یک «Stateless Functional Component» که در قسمت 8 معرفی شد نیز تبدیل کرد.


تغییر حالت کامپوننت Like جهت نمایش تغییرات

تا اینجا کامپوننت Like ما می‌تواند ورودی true/false را به آیکن‌های متناظری تبدیل کند. همچنین اگر بر روی این آیکن کلیک شود، آن‌را توسط رخ‌دادی به والد خود اطلاع رسانی می‌کند. اکنون می‌خواهیم با تکمیل متد handleLike، خاصیت like اشیاء انتخابی (آیکن‌هایی که بر روی آن‌ها کلیک شده‌اند) را از true به false و برعکس تبدیل کرده و سپس UI را نیز به روز رسانی کنیم:
  handleLike = movie => {
    console.log("handleLike", movie);
    const movies = [...this.state.movies]; // cloning an array
    const index = movies.indexOf(movie);
    movies[index] = { ...movies[index] }; // cloning an object
    movies[index].liked = !movies[index].liked;
    this.setState({ movies });
  };
با یک چنین مثالی که در آن cloning اشیاء و آرایه‌ها صورت می‌گیرد، پیشتر آشنا شده‌اید. هدف از cloning، قطع ارتباط شیء، یا آرایه‌ی ایجاد شده، از شیء، یا آرایه‌ی اصلی است تا با اعمال تغییرات بر روی شیء clone شده، تغییری در شیء اصلی صورت نگیرد؛ چون در React مجاز به تغییر مستقیم اشیاء state نیستیم.
پس از این تغییرات اگر برنامه را اجرا کنیم، با کلیک بر روی هر آیکن، عکس آن آیکن نمایش داده می‌شود؛ برای مثال آیکن قلب توپر، تبدیل به آیکن قلب توخالی خواهد شد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-10.zip
مطالب
نحوه ایجاد یک گزارش فاکتور فروش توسط PdfReport
شکل زیر را که شبیه به یک فاکتور فروش است درنظر بگیرید:



نکته‌ای که در اینجا مدنظر است، دسترسی به عدد جمع آخر گزارش و سپس بر اساس آن، ساخت دو ستون اضافی ذیل جدول اصلی گزارش است که موارد مالیات، عوارض، جمع کل و مبلغ به حروف را نسبت به مثال‌های قبلی، اضافه‌تر دارد.

در ادامه کدهای کامل این مثال را مشاهده می‌کنید. همچنین این کد و کلاس‌های وابسته به آن مانند User و TransparentTemplate به سورس‌های کتابخانه PdfReport نیز اضافه شده‌اند.
using System;
using System.Collections.Generic;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;
using PdfReportSamples.Models;
using PdfReportSamples.Templates;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.Core.Helper;
using PdfRpt.FluentInterface;

namespace PdfReportSamples.Tax
{
    public class TaxPdfReport
    {
        public IPdfReportData CreatePdfReport()
        {
            return new PdfReport().DocumentPreferences(doc =>
            {
                doc.RunDirection(PdfRunDirection.RightToLeft);
                doc.Orientation(PageOrientation.Portrait);
                doc.PageSize(PdfPageSize.A4);
                doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" });
            })
            .DefaultFonts(fonts =>
            {
                fonts.Path(AppPath.ApplicationPath + "\\fonts\\irsans.ttf",
                                  Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf");
            })
            .PagesFooter(footer =>
            {
                footer.DefaultFooter(DateTime.Now.ToString("MM/dd/yyyy"));
            })
            .PagesHeader(header =>
            {
                header.DefaultHeader(defaultHeader =>
                {
                    defaultHeader.ImagePath(AppPath.ApplicationPath + "\\Images\\01.png");
                    defaultHeader.Message("گزارش جدید ما");
                });
            })
            .MainTableTemplate(template =>
            {
                template.CustomTemplate(new TransparentTemplate());
            })
            .MainTablePreferences(table =>
            {
                table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.Relative);
            })
            .MainTableDataSource(dataSource =>
            {
                var listOfRows = new List<User>();
                for (int i = 0; i < 7; i++)
                {
                    listOfRows.Add(new User { Id = i, LastName = "نام خانوادگی " + i, Name = "نام " + i, Balance = i + 1000 });
                }
                dataSource.StronglyTypedList<User>(listOfRows);
            })
            .MainTableSummarySettings(summarySettings =>
            {
                summarySettings.OverallSummarySettings("جمع کل");
                summarySettings.PreviousPageSummarySettings("نقل از صفحه قبل");
                summarySettings.PageSummarySettings("جمع صفحه");
            })
            .MainTableColumns(columns =>
            {
                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("rowNo");
                    column.IsRowNumber(true);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(0);
                    column.Width(1);
                    column.HeaderCell("ردیف");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<User>(x => x.Id);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(1);
                    column.Width(2);
                    column.HeaderCell("شماره");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<User>(x => x.Name);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(2);
                    column.Width(3);
                    column.HeaderCell("نام");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<User>(x => x.LastName);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(3);
                    column.Width(3);
                    column.HeaderCell("نام خانوادگی");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<User>(x => x.Balance);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(4);
                    column.Width(2);
                    column.HeaderCell("موجودی");
                    column.ColumnItemsTemplate(template =>
                    {
                        template.TextBlock();
                        template.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                    });
                    column.AggregateFunction(aggregateFunction =>
                    {
                        aggregateFunction.NumericAggregateFunction(AggregateFunction.Sum);
                        aggregateFunction.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                    });
                });

            })
            .MainTableEvents(events =>
            {
                events.DataSourceIsEmpty(message: "There is no data available to display.");

                events.MainTableAdded(args =>
                {
                    var balanceData = args.LastOverallAggregateValueOf<User>(u => u.Balance);
                    var balance = double.Parse(balanceData, System.Globalization.NumberStyles.AllowThousands);

                    var others = Math.Round(balance * 1.8 / 100);
                    var tax = Math.Round(balance * 2.2 / 100);
                    var total = balance + tax + others;

                    var taxTable = new PdfPTable(args.Table); // Create a clone of the MainTable's structure                   

                    taxTable.AddSimpleRow(
                        null /* null = empty cell */, null, null,
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = "مالیات";
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                        },
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = string.Format("{0:n0}", tax);
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.BorderColor = BaseColor.LIGHT_GRAY;
                            cellProperties.ShowBorder = true;
                        });

                    taxTable.AddSimpleRow(
                        null, null, null,
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = "عوارض";
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                        },
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = string.Format("{0:n0}", others);
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.BorderColor = BaseColor.LIGHT_GRAY;
                            cellProperties.ShowBorder = true;
                        });

                    taxTable.AddSimpleRow(
                        null, null, null,
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = "جمع کل";
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                        },
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = string.Format("{0:n0}", total);
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.BorderColor = BaseColor.LIGHT_GRAY;
                            cellProperties.ShowBorder = true;
                        });

                    taxTable.AddSimpleRow(
                        null, null, null,
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = "قابل پرداخت";
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                        },
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = total.NumberToText(Language.Persian) + " ریال";
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.BorderColor = BaseColor.LIGHT_GRAY;
                            cellProperties.ShowBorder = true;
                            cellProperties.PdfFontStyle = DocumentFontStyle.Bold;
                        });

                    args.PdfDoc.Add(taxTable);
                });
            })
            .Export(export =>
            {
                export.ToExcel();
            })
            .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\TaxReportSample.pdf"));
        }
    }
}
توضیحات:
تنها تفاوت این مثال با مثال‌های قبلی، کدهای مرتبط با متد events.MainTableAdded می‌باشند.
توسط متد args.LastOverallAggregateValueOf، می‌توان به مقدار نهایی متد تجمعی تعریف شده برای یک ستون خاص دسترسی یافت:
var balanceData = args.LastOverallAggregateValueOf<User>(u => u.Balance);
var balance = double.Parse(balanceData, System.Globalization.NumberStyles.AllowThousands);
سپس بر این اساس، امکان محاسبه مالیات و عوارض میسر می‌شود:
var others = Math.Round(balance * 1.8 / 100);
var tax = Math.Round(balance * 2.2 / 100);
var total = balance + tax + others;
در ادامه نیاز داریم تا یک جدول جدید را ذیل جدول اصلی ایجاد کنیم. نکته مهم این جدول جدید، هماهنگی عرض ستون‌های آن با ستون‌های جدول اصلی است. به همین منظور می‌توان از خاصیت args.Table جهت دسترسی به خواص جدول اصلی استفاده کرد و جدول جدیدی را ایجاد نمود:
var taxTable = new PdfPTable(args.Table);
از اینجا به بعد دیگر به عهده خودتان است. می‌توانید از دانش iTextSharp خود استفاده کرده و ردیف‌های این جدول جدید را پر کنید. یا اینکه می‌توانید از متد کمکی توکار AddSimpleRow به نحو زیر استفاده نمائید:
taxTable.AddSimpleRow(
                        null /* null = empty cell */, null, null,
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = "مالیات";
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.HorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Left;
                        },
                        (data, cellProperties) =>
                        {
                            data.Value = string.Format("{0:n0}", tax);
                            cellProperties.PdfFont = args.PdfFont;
                            cellProperties.BorderColor = BaseColor.LIGHT_GRAY;
                            cellProperties.ShowBorder = true;
                        });
با توجه به اینکه قصد نداریم در سه ستون اول این جدول جدید، عنصری را نمایش دهیم، آن‌ها را با null مقدار دهی کرده و سپس ستون برچسب و ستون مقدار را اضافه می‌کنیم (آرگومان‌های این متد به صورت params تعریف شده‌اند. بنابراین هر تعداد ستون که نیاز باشد قابل تعریف است).
با مقدار دهی data، مقدار مورد نظر در آن سلول ثبت می‌گردد. با مقدار دهی خواص cellProperties، نوع قلم، جهت قرارگیری و سایر تنظیماتی را که ملاحظه می‌کنید، می‌توان اعمال کرد.
و در آخر لازم است که این جدول جدید را به شیء Document اضافه کنیم تا نمایش داده شود:
args.PdfDoc.Add(taxTable);

یک نکته:
متد NumberToText جزئی از کتابخانه PdfReport (تعریف شده در فضای نام PdfRpt.Core.Helper) است و برای نمایش رقم به حروف می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد:
total.NumberToText(Language.Persian)