مطالب
آماده سازی زیرساخت تهیه Integration Tests برای ServiceLayer

پیشنیاز

در این مطلب قصد داریم تست ServiceLayer را به جای تست درون حافظه‌ای که با ابزارهای Mocking در قالب Unit Testing انجام میگیرد، به کمک یک دیتابیس واقعی سبک وزن در قالب Integration Testing انجام دهیم.


قدم اول

یک پروژه تست را ایجاد کنید؛ بهتر است برای نظم دهی به ساختار Solution، پروژه‌های تست را در پوشه ای به نام Tests نگهداری کنید.



قدم دوم

بسته‌های نیوگت زیر را نصب کنید:

PM> install-package NUnit
PM> install-package Shouldly
PM> install-package EntityFramework
PM> install-package FakeHttpContext


قدم سوم

نسخه دیتابیس انتخابی برای تست خودکار، LocalDB می باشد. لازم است در ابتدای اجرای تست‌ها دیتابیس مربوط به Integration Test ایجاد شده و بعد از اتمام نیز دیتابیس مورد نظر حذف شود؛ برای این منظور از کلاس TestSetup استفاده خواهیم کرد.

[SetUpFixture]
public class TestSetup
{
    [OneTimeSetUp]
    public void SetUpDatabase()
    {
        DestroyDatabase();
        CreateDatabase();
    }

    [OneTimeTearDown]
    public void TearDownDatabase()
    {
        DestroyDatabase();
    }

   //...
}

با توجه به اینکه کلاس TestSetup با [SetUpFixture] تزئین شده است، Nunit قبل از اجرای تست‌ها سراغ این کلاس آمده و متد SetUpDatebase را به دلیل تزئین شدن با [OneTimeSetUp]، قبل از اجرای تست‌ها و متد TearDownDatabase را بدلیل تزئین شدن با [OneTimeTearDown]  بعد از اجرای تمام تست‌ها، اجرا خواهد کرد.


متد CreateDatabase

private static void CreateDatabase()
{
    ExecuteSqlCommand(Master, string.Format(SqlResource.DatabaseScript, FileName));

    //Use T-Sql Scripts For Create Database
    //ExecuteSqlCommand(MyAppTest, SqlResources.V1_0_0);

    var migration =
        new MigrateDatabaseToLatestVersion<ApplicationDbContext, DataLayer.Migrations.Configuration>();
    migration.InitializeDatabase(new ApplicationDbContext());

}

private static SqlConnectionStringBuilder Master =>
    new SqlConnectionStringBuilder
    {
        DataSource = @"(LocalDB)\MSSQLLocalDB",
        InitialCatalog = "master",
        IntegratedSecurity = true
    };

private static string FileName => Path.Combine(
    Path.GetDirectoryName(
        Assembly.GetExecutingAssembly().Location),
    "MyAppTest.mdf");

برای مدیریت محل ذخیره سازی فایل‌های دیتابیس، ابتدا دستورات ایجاد «دیتابیس تست» را برروی دیتابیس master اجرا می‌کنیم و در ادامه برای ساخت جداول از مکانیزم Migration خود EF استفاده شده است.

لازم است رشته اتصال به این دیتابیس ایجاد شده را در فایل App.config پروژه تست قرار دهید:

<connectionStrings>
  <add name="DefaultConnection" providerName="System.Data.SqlClient" connectionString="Data Source=(LocalDB)\MSSQLLocalDb;Initial Catalog=MyAppTest;Integrated Security=True;" />
</connectionStrings>


متد DestroyDatabase 

private static void DestroyDatabase()
{
    var fileNames = ExecuteSqlQuery(Master, SqlResource.SelecDatabaseFileNames,
        row => (string)row["physical_name"]);

    if (!fileNames.Any()) return;

    ExecuteSqlCommand(Master, SqlResource.DetachDatabase);

    fileNames.ForEach(File.Delete);
}

در این متد ابتدا آدرس فایل‌های مرتبط با «دیتابیس تست» واکشی شده و در ادامه دستورات Detach دیتابیس انجام شده و فایل‌های مرتبط حذف خواهند شد. فایل‌های دیتابیس در مسیری شبیه به آدرس نشان داده شده‌ی در شکل زیر ذخیره خواهند شد.


قدم چهارم

برای جلوگیری از تداخل بین تست‌ها لازم است تک تک تست‌ها از هم ایزوله باشند؛ یکی از راه حل‌های موجود، استفاده از تراکنش‌ها می‌باشد. برای این منظور امکان AutoRollback را به صورت خودکار به متدهای تست با استفاده از Attribute زیر اعمال خواهیم کرد:

public class AutoRollbackAttribute : Attribute, ITestAction
{
    private TransactionScope _scope;

    public void BeforeTest(ITest test)
    {
        _scope = new TransactionScope(TransactionScopeOption.RequiresNew,new TransactionOptions {IsolationLevel = IsolationLevel.Snapshot});
    }

    public void AfterTest(ITest test)
    {
        _scope?.Dispose();
        _scope = null;
    }

    public ActionTargets Targets => ActionTargets.Test;
}

متدهای BeforTest و AfterTest به ترتیب قبل و بعد از اجرای متدهای تست تزئین شده با این Attribute اجرا خواهند شد. 


در مواقعی هم که به HttpConext نیاز دارید، می‌توانید از کتابخانه FakeHttpContext بهره ببرید. برای این مورد هم میتوان Attributeای را به مانند AutoRollback در نظر گرفت.

public class HttpContextAttribute:Attribute,ITestAction
{
    private FakeHttpContext.FakeHttpContext _httpContext;

    public void BeforeTest(ITest test)
    {
        _httpContext = new FakeHttpContext.FakeHttpContext();

    }

    public void AfterTest(ITest test)
    {
        _httpContext?.Dispose();
        _httpContext = null;
    }

    public ActionTargets Targets => ActionTargets.Test;
}

کاری که FakeHttpContext انجام می‌دهد، مقدار دهی HttpContext.Current با یک پیاده سازی ساختگی می‌باشد.


قدم پنجم

به عنوان مثال اگر بخواهیم برای سرویس «گروه کاربری»، Integration Test بنویسیم، به شکل زیر عمل خواهیم کرد:

namespace MyApp.IntegrationTests.ServiceLayer
{
    [TestFixture]
    [AutoRollback]
    [HttpContext]
    public class RoleServiceTests
    {
        private IRoleApplicationService _roleService;

        [SetUp]
        public void Init()
        {
        }

        [TearDown]
        public void Clean()
        {
        }

        [OneTimeSetUp]
        public void SetUp()
        {
            _roleService = IoC.Resolve<IRoleApplicationService>();

            using (var uow = IoC.Resolve<IUnitOfWork>())
            {
                RoleInitialDataBuilder.Build(uow);
            }
        }

        [OneTimeTearDown]
        public void TearDown()
        {
        }

        [Test]
        [TestCase("Role1")]
        public void Should_Create_New_Role(string role)
        {
            var viewModel = new RoleCreateViewModel
            {
                Name = role
            };

            _roleService.Create(viewModel);

            using (var context = IoC.Resolve<IUnitOfWork>())
            {
                var user = context.Set<Role>().FirstOrDefault(a => a.Name == role);
                user.ShouldNotBeNull();
            }
        }

        [Test]
        public void Should_Not_Create_New_Role_With_Admin_Name()
        {
            var viewModel = new RoleCreateViewModel
            {
                Name = "Admin"
            };

            Assert.Throws<DbUpdateException>(() => _roleService.Create(viewModel));
        }

        [Test]
        public void Should_AdminRole_Exists()
        {
            using (var context = IoC.Resolve<IUnitOfWork>())
            {
                var user = context.Set<Role>().FirstOrDefault(a => a.Name == "Admin");
                user.ShouldNotBeNull();
            }
        }

        [Test]
        public void Should_Not_Create_New_Role_Without_Name()
        {
            Assert.Throws<ValidationException>(() => _roleService.Create(new RoleCreateViewModel { Name = null }));
        }
    }
}

با این خروجی:



کدهای کامل این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید. 
مطالب
مروری سریع بر اصول مقدماتی MVVM

در قسمت قبل، فلسفه وجودی MVVM و MVC و امثال آن‌را به بیانی ساده مطالعه کردید. همچنین به اینجا رسیدیم که بجای نوشتن روال رخدادگردان، از Commands استفاده کنید.
در این قسمت «تفکر MVVM ایی» بررسی خواهد شد! بنابراین سطح این قسمت را هم مقدماتی درنظر بگیرید.

در سیستم متداول مایکروسافتی ما همیشه یک فرم داریم به همراه یک سری کنترل. برای استفاده از این‌ها هم در فایل code behind فرم مرتبط، امکان دسترسی به این کنترل‌ها وجود دارد. مثلا textBox1.Text یعنی ارجاعی مستقیم به شیء textBox1 و سپس دسترسی به خاصیت متنی آن.
«تفکر MVVM ایی» می‌گه که: خیر! اینکار رو نکنید؛ ارجاع مستقیم به یک کنترل روش کار من نیست! فرم رو طراحی کنید؛ برای هیچکدام از کنترل‌ها هم نامی را مشخص نکنید (برخلاف رویه متداول). یک فایل درست کنید به نام Model ، داخل آن معادل textBox1.Text را که می‌خواهید استفاده کنید، پیش بینی و تعریف کنید؛ مثلا Public string Name . همین!
ما نمی‌خواهیم بدانیم که اصلا textBox1 وجود خارجی دارد یا نه. ما فقط با خاصیت متنی آن که در ادامه نحوه‌ی سیم کشی آن‌را هم بررسی خواهیم کرد، کار داریم.
بنابراین بجای اینکه بنویسید:

<TextBox Name="txtName" />

که ممکن است بعدا وسوسه شوید تا از txtName.Text آن استفاده کنید، بنویسید:

<TextBox Text="{Binding Name}" />

این مهم‌ترین قسمت «تفکر MVVM ایی» به زبان ساده است. یعنی قرار است تا حد ممکن از Binding استفاده کنیم. مثلا در قسمت قبل هم دیدید که بجای نوشتن روال رخدادگردان، فرمان مرتبط با آن‌را به جای دیگری Bind کردیم.

بنابراین تا اینجا Model ما به این شکل خواهد بود:

using System.ComponentModel;

namespace SL5Tests
{
public class MainPageModel : INotifyPropertyChanged
{
string _name;
public string Name
{
get { return _name; }
set
{
if (_name == value) return;
_name = value;
raisePropertyChanged("Name");
}
}

public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
void raisePropertyChanged(string propertyName)
{
var handler = PropertyChanged;
if (handler == null) return;
handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
}
}
}


سؤال مهم:
تا اینجا یک فایل Model داریم که خاصیت Name در آن تعریف شده؛ یک فرم (View) هم داریم که فقط در آن نوشته شده Binding Name. الان این‌ها چطور به هم متصل خواهند شد؟
پاسخ: اینجا است که کلاس دیگری به نام ViewModel (همان فایل Code behind قدیمی است با این تفاوت که به هیچ فرم خاصی گره نخورده است و اصلا نمی‌داند که در برنامه فرمی وجود دارد یا نه)، کار خودش را شروع خواهد کرد:

namespace SL5Tests
{
public class MainPageViewModel
{
public MainPageModel MainPageModelData { set; get; }
public MainPageViewModel()
{
MainPageModelData = new MainPageModel();
MainPageModelData.Name = "Test1";
}
}
}

ما در این کلاس یک وهله از MainPageModel را ایجاد خواهیم کرد. اگر فرمی (که ما دقیقا نمی‌دانیم کدام فرم) در برنامه نیاز به یک ViewModel بر اساس مدل یاد شده داشت، می‌تواند آن‌را مورد استفاده قرار دهد. مقدار دهی آن در ViewModel موجب مقدار دهی خاصیت Text در فرم مرتبط خواهد شد و برعکس (البته به شرطی که مدل ما INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کرده باشد و در فرم برنامه Binding Mode دو طرفه تعریف شود).

در قسمت بعد هم کار اتصال نهایی صورت می‌گیرد:
ابتدا xmlns:VM تعریف می‌شود تا بتوان به ViewModelها در طرف XAML دسترسی پیدا کرد. سپس در قسمت مثلا UserControl.Resources، این ViewModel را تعریف کرده و به عنوان DataContext بالاترین شیء فرم مقدار دهی خواهیم کرد:

<UserControl x:Class="SL5Tests.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:VM="clr-namespace:SL5Tests"
mc:Ignorable="d" Language="fa"
d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<UserControl.Resources>
<VM:MainPageViewModel x:Name="vmMainPageViewModel" />
</UserControl.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMainPageViewModel}}"
x:Name="LayoutRoot"
Background="White">
<TextBox Text="{Binding
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" />
</Grid>
</UserControl>

اکنون اگر یک breakpoint روی این سطر Binding قرار دهیم و برنامه را اجرا کنیم، جزئیات این سیم کشی را در عمل بهتر می‌توان مشاهده کرد:


البته این قابلیت قرار دادن breakpoint روی Bindingهای تعریف شده در View فعلا به سیلورلایت 5 اضافه شده و هنوز در WPF موجود نیست.

حداقل مزیتی را که اینجا می‌توان مشاهده کرد این است که فایل MainPageViewModel چون نمی‌داند که قرار است در کدام View وهله سازی شود، به سادگی در Viewهای دیگر نیز قابل استفاده خواهد بود یا تغییر و تعویض کلی View آن کار ساده‌ای است.
Commanding قسمت قبل را هم اینجا می‌شود اضافه کرد. تعاریف DelegateCommandهای مورد نیاز در ViewModel قرار می‌گیرند. مابقی عملیات تفاوتی نمی‌کند و یکسان است.

مطالب
ابزارهای مهاجرت به OLTP درون حافظه‌ای در SQL Server 2014
در SQL Server 2014، به Management studio آن ابزارهای جدیدی اضافه شده‌اند تا کار تبدیل و مهاجرت جداول معمولی، به جداول بهینه سازی شده‌ی برای حافظه را ساده‌تر کنند. برای مثال امکان جدیدی به نام Transaction performance collector جهت بررسی کارآیی تراکنش‌های جداول و یا رویه‌های ذخیره شده در محیط کاری جاری، طراحی شده‌است. پس از آن، این اطلاعات را آنالیز کرده و بر اساس میزان استفاده از آن‌ها، توصیه‌هایی را در مورد مهاجرت یا عدم نیاز به مهاجرت به سیستم جدید OLTP درون حافظه‌ای ارائه می‌دهد. در ادامه این ابزارهای جدید را بررسی خواهیم کرد.


ابزار Memory Optimization Advisor

Memory Optimization Advisor یک Wizard مانند است که از آن برای گرفتن مشاوره در مورد تبدیل جداول موجود مبتنی بر دیسک سخت، به نمونه‌های بهینه سازی شده برای حافظه می‌توان استفاده کرد. کار آن بررسی ساختار جداولی است که قصد مهاجرت آن‌ها را دارید. برای مثال همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، جداول بهینه سازی شده برای حافظه محدودیت‌هایی دارند؛ مثلا نباید کلید خارجی داشته باشند. این Wizard یک چنین مواردی را آنالیز کرده و گزارشی را ارائه می‌دهد. پس از اینکه مراحل آن‌را به پایان رساندید و مشکلاتی را که گزارش می‌دهد، برطرف نمودید، کد تبدیل جدول را نیز به صورت خودکار تولید می‌کند.
برای دسترسی به آن، فقط کافی است بر روی نام جدول خود کلیک راست کرده و گزینه‌ی memory optimization advisor را انتخاب کنید.


در دو قسمت اول این Wizard، کار بررسی ساختار جدول در حال مهاجرت صورت می‌گیرد. اگر نوع داده‌ای در آن پشتیبانی نشود یا قیود ویژه‌ای در آن تعریف شده باشند، گزارشی را جهت رفع، دریافت خواهید کرد. پس از رفع آن، به صفحه‌ی گزینه‌های مهاجرت می‌رسیم:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، گروه فایل ایجاد شده در قسمت قبل، به صورت خودکار انتخاب شده‌است.
در ادامه می‌توان نام دیگری را برای جدول مبتنی بر دیسک وارد کرد. در اینجا به صورت خودکار کلمه‌ی old به آخر نام جدول اضافه شده‌است. در حین تولید جدول جدید بهینه سازی شده‌ی بر اساس ساختار جدول فعلی، این جدول قدیمی به صورت خودکار تغییر نام خواهد یافت و کلیه اطلاعات آن حفظ می‌شود.
همچنین تخمینی را نیز از مقدار حافظه‌ی مورد نیاز برای نگهداری این جدول جدید درون حافظه‌ای نیز ارائه می‌دهد. در این مثال چون رکوردی در جدول انتخابی وجود نداشته‌است، تخمین آن صفر است. عدد ارائه شده توسط آن بسیار مهم است و باید به همین میزان برای سیستم خود حافظه تهیه نمائید و یا از حافظه‌ی موجود استفاده کنید.
در پایین صفحه می‌توان انتخاب کرد که آیا داده‌های جدول فعلی، به جدول درون حافظه‌ای انتقال یابند یا خیر. به علاوه نوع ماندگاری اطلاعات آن نیز قابل تنظیم است. اگر گزینه‌ی آخر را انتخاب کنید به معنای حالت SCHEMA_ONLY است. حالت پیش فرض آن SCHEMA_AND_DATA می‌باشد که در قسمت‌های قبل بیشتر در مورد آن بحث شد.

در دو صفحه‌ی بعد، کار انتخاب hash index و range index انجام می‌شود:


در اینجا hash index بر روی فیلد ID تولید شده‌است، به همراه تعیین bucket count آن و در صفحه‌ی بعدی range index بر روی فیلد تاریخ تعریف گردیده‌است:


در آخر می‌توان با کلیک بر روی دکمه‌ی Script، صرفا دستورات T-SQL تغییر ساختار جدول را دریافت کرد و یا با کلیک بر روی دکمه‌ی migrate به صورت خودکار کلیه موارد تنظیم شده را اجرا نمود.


خلاصه‌ی این مراحل که توسط دکمه‌ی Script آن تولید می‌شود، به صورت زیر است:
USE [testdb2]
GO

EXEC dbo.sp_rename @objname = N'[dbo].[tblNormal]', @newname = N'tblNormal_old', @objtype = N'OBJECT'
GO

USE [testdb2]
GO

SET ANSI_NULLS ON
GO

CREATE TABLE [dbo].[tblNormal]
(
[CustomerID] [int] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](250) COLLATE Persian_100_CI_AI NOT NULL,
[CustomerSince] [datetime] NOT NULL,

INDEX [ICustomerSince] NONCLUSTERED 
(
[CustomerSince] ASC
),
CONSTRAINT [tblNormal_primaryKey] PRIMARY KEY NONCLUSTERED HASH 
(
[CustomerID]
)WITH ( BUCKET_COUNT = 131072)
)WITH ( MEMORY_OPTIMIZED = ON , DURABILITY = SCHEMA_AND_DATA )

GO

INSERT INTO [testdb2].[dbo].[tblNormal] ([CustomerID], [Name], [CustomerSince]) SELECT [CustomerID], [Name], [CustomerSince] FROM [testdb2].[dbo].[tblNormal_old] 

GO
که در آن ابتدا کار تغییر نام جدول قبلی صورت می‌گیرد. سپس یک جدول جدید با ویژگی MEMORY_OPTIMIZED = ON را ایجاد می‌کند. در ساختار این جدول، hash index و range index تعریف شده، قابل مشاهده هستند. در آخر نیز کلیه اطلاعات جدول قدیمی را به جدول جدید منتقل می‌کند.

علاوه بر memory optimization advisor مخصوص جداول، ابزار دیگری نیز به نام Native compilation advisor برای آنالیز رویه‌های ذخیره شده تهیه شده‌است:



آیا سیستم فعلی ما واقعا نیازی به ارتقاء به جداول درون حافظه‌ای دارد؟

تا اینجا در مورد نحوه‌ی ایجاد جداول درون حافظه‌ای و یا نحوه‌ی تبدیل جداول موجود را به ساختار جدید بررسی کردیم. ولی آیا واقعا یک چنین تغییراتی برای ما سودمند هستند؟ برای پاسخ دادن به این سؤال ابزاری به نام AMR به management studio 2014 اضافه شده‌است (Analyze, Migrate, Report). کار آن تحت نظر قرار دادن جداول و رویه‌های ذخیره شده‌ی بانک اطلاعاتی است و سپس بر اساس بار سیستم، تعداد درخواست‌های همزمان و میزان استفاده از جداول و تراکنش‌های مرتبط با آن‌ها، گزارشی را ارائه می‌دهد. بر این اساس بهتر می‌توان تصمیم گرفت که کدام جداول بهتر است به جداول درون حافظه‌ای تبدیل شوند.
برای تنظیم آن باید مراحل ذیل طی شوند:
در Management Studio، به برگه‌ی Object Explorer آن مراجعه کنید. سپس پوشه‌ی Management آن‌را یافته و بر روی گزینه‌ی Data Collection کلیک راست نمائید:


در اینجا گزینه‌ی Configure Management Data Warehouse را انتخاب نمائید. در صفحه‌ی باز شده، ابتدا بانک اطلاعاتی مدنظر را انتخاب نمائید. همچنین بهتر است بر روی دکمه‌ی new کلیک کرده و یک بانک اطلاعاتی جدید را برای آن ایجاد نمائید، تا دچار تداخل اطلاعاتی و ساختاری نگردد:


در ادامه نام کاربری را که قرار است کار مدیریت ثبت و جمع آوری اطلاعات را انجام دهد، به همراه نقش‌های آن انتخاب نمائید:


و در آخر در صفحه‌ی بعدی بر روی دکمه‌ی Finish کلیک کنید.

پس از ایجاد و انتخاب بانک اطلاعاتی Management Data Warehouse، نوبت به تنظیم گزینه‌های جمع آوری اطلاعات است:


در اینجا ابتدا سرور جاری را انتخاب کنید. پس از آن به صورت خودکار در لیست بانک‌های اطلاعاتی قابل انتخاب، تنها همان بانک اطلاعاتی جدیدی را که برای مرحله‌ی قبل ایجاد کردیم، می‌توان مشاهده کرد.


در صفحه‌ی بعد، گزینه‌ی «Transaction Performance Collection Sets» را انتخاب نمائید که دقیقا گزینه‌ی مدنظر ما جهت یافتن آماری از وضعیت تراکنش‌های سیستم است.
در ادامه بر روی گزینه‌های next و finish کلیک کنید تا کار تنظیمات به پایان برسد.

اکنون اگر به لیست وظایف تعریف شده در SQL Server agent مراجعه کنید، می‌توانید، وظایف مرتبط با جمع آوری داده‌ها را نیز مشاهده نمائید:


وظایف Stored Procedure Usage Analysis هر نیم ساعت یکبار و وظایف Table Usage Analysis هر 15 دقیقه یکبار اجرا می‌شوند. البته امکان اجرای دستی این وظایف نیز مانند سایر وظایف SQL Server وجود دارند.

همچنین در پوشه‌ی management، گزینه‌ی Data collection نیز دو زیر شاخه اضافه شده‌اند که نمایانگر آنالیز میزان مصرف جداول و رویه‌های ذخیره شده می‌باشند:


پس از این کارها باید مدتی صبر کنید (مثلا یک ساعت) تا سیستم به صورت معمول کارهای متداول خودش را انجام دهد. پس از آن می‌توان به گزارشات AMR مراجعه کرد.


برای اینکار بر روی بانک اطلاعاتی Management Data Warehouse که در ابتدای عملیات ایجاد شد، کلیک راست نمائید و سپس مراحل ذیل را طی کنید:
Reports > Management Data Warehouse > Transaction Performance Analysis Overview


در گزارش ایجاد شده، ذیل گزینه‌ی usage analysis لینک‌هایی وجود دارند که با مراجعه به آن‌ها، چارت‌هایی از میزان مصرف بانک‌های اطلاعاتی مختلف سیستم ارائه می‌شود. اگر پیام No data available را مشاهده کردید، یعنی هنوز باید مقداری صبر کنید تا کار جمع آوری اطلاعات به پایان برسد.
در این چارت‌ها بانک‌های اطلاعاتی که در سمت راست، بالای تصویر قرار می‌گیرند، انتخاب مناسبی برای تبدیل به بانک‌های اطلاعاتی درون حافظه‌ای هستند. محور افقی آن از چپ به راست بیانگر میزان کاهش سختی انتقال یک جدول به جدول درون حافظه‌ای است (با درنظر گرفتن تمام مسایلی که باید تغییر کنند یا نوع‌های داده‌ای که باید اصلاح شوند) و محور عمودی آن نمایانگر میزان بالا رفتن پاسخ دهی سیستم در جهت انجام کار بیشتر است.


هر زمان هم که کار تصمیم‌گیری شما به پایان رسید، می‌توانید بر روی گزینه‌ی Data collection کلیک راست کرده و آن‌را غیرفعال نمائید.

 
برای مطالعه بیشتر

SQL Server 2014 Field Benchmarking In-Memory OLTP and Buffer Pool Extension Features 
New AMR Tool: Simplifying the Migration to In-Memory OLTP
A Tour of the Hekaton AMR Tool
SQL Server 2014 Memory Optimization Advisor
Getting started with the AMR tool for migration to SQL Server In-memory OLTP Tables
How to Use Microsoft's AMR Tool
SQL Server 2014's Analysis, Migrate, and Report Tool
مطالب دوره‌ها
استفاده از Factories برای حذف Service locators در برنامه‌های WinForms
یک برنامه‌ی WinForms را درنظر بگیرید که از دو فرم تشکیل شده است.
فرم اول کار نمایش فرم 2 را به عهده دارد.
فرم دوم کار ارسال ایمیل را انجام می‌دهد. این ایمیل نیز از طریق سرویس ذیل فراهم می‌شود:
namespace WinFormsIoc.Services
{
    public interface IEmailsService
    {
        void SendEmail(string from, string to, string title, string message);
    }
}

namespace WinFormsIoc.Services
{
    public class EmailsService : IEmailsService
    {
        public void SendEmail(string from, string to, string title, string message)
        {
            //todo: ...
        }
    }
}
پیاده سازی متد SendEmail در اینجا مدنظر نیست. نکته‌ی مهم، مدیریت تامین و تزریق وابستگی‌های تعریف شده در سازنده‌ی آن است:
    public partial class Form2 : Form
    {
        private readonly IEmailsService _emailsService;
        public Form2(IEmailsService emailsService)
        {
            _emailsService = emailsService;
            InitializeComponent();
        }
احتمالا شاید عنوان کنید که در فرم اول، زمانیکه نیاز است فرم دوم نمایش داده شود، می‌نویسیم new Form2 و در پارامتر آن با استفاده از متد ObjectFactory.GetInstance سازنده‌ی آن‌را فراهم می‌کنیم:
 var form2 = new Form2(ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>());
form2.Show();
و یا اگر مدتی با IoC Containers کار کرده باشید، شاید پیشنهاد دهید که فقط بنویسید:
 var form2 = ObjectFactory.GetInstance<Form2>();
form2.Show();
و همین! به صورت خودکار اگر n پارامتر تزریق شده هم در سازنده‌ی فرم دوم وجود داشته باشند، بر اساس تنظیمات اولیه‌ی IoC Container مورد استفاده، نمونه سازی شده و برنامه بدون مشکل کار خواهد کرد.

مشکل! این دو راه حل هیچکدام به عنوان تزریق وابستگی‌ها شناخته نمی‌شوند و به الگوی Service locator معروف هستند. مشکل آن‌ها این است که کدهای ما در حال حاضر وابستگی مستقیمی به IoC container مورد استفاده پیدا کرده‌اند. در حالت اول ما خودمان دستی درخواست داده‌ایم که کدام وابستگی باید وهله سازی شود و در حالت دوم همانند حالت اول، کدهای ObjectFactory.GetInstance، مختص به یک IoC Container خاص است. نحوه‌ی صحیح کار با IoC Container‌ها باید به این نحو باشد که یکبار در آغاز برنامه تنظیم شوند و در ادامه سایر کلاس‌های برنامه طوری کار کنند که انگار IoC Container ایی وجود خارجی ندارد.


راه حل: ObjectFactory.GetInstance را کپسوله کنید.

using System.Windows.Forms;

namespace WinFormsIoc.IoC
{
    public interface IFormFactory
    {
        T Create<T>() where T : Form;
    }
}

using System.Windows.Forms;
using StructureMap;

namespace WinFormsIoc.IoC
{
    public class FormFactory : IFormFactory
    {
        public T Create<T>() where T : Form
        {
            return ObjectFactory.GetInstance<T>();
        }
    }
}
در اینجا یک اینترفیس را تعریف کرده‌ایم که متد ایجاد وهله‌ا‌ی از یک فرم را ارائه می‌دهد. پیاده سازی آن در برنامه‌‌ای که از StructureMap استفاده می‌کند، مطابق کلاس FormFactory است. اگر IoC Container دیگری باشد، فقط باید این پیاده سازی را تغییر دهید و نه کل برنامه را. اکنون برای استفاده از آن، IFormFactory را در سازنده‌ی کلاسی که نیاز دارد فرم‌های دیگر را نمایش دهد، تزریق می‌کنیم:
using System;
using System.Windows.Forms;
using WinFormsIoc.IoC;

namespace WinFormsIoc
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        private readonly IFormFactory _formFactory;
        public Form1(IFormFactory formFactory)
        {
            _formFactory = formFactory;
            InitializeComponent();
        }

        private void btnShowForm2_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var form2 = _formFactory.Create<Form2>();
            form2.Show();
        }
    }
}
در کدهای فوق، فرم اول برنامه را ملاحظه می‌کنید که قرار است فرم دوم را نمایش دهد. IFormFactory در سازنده‌ی آن تزریق شده‌است. با فراخوانی متد Create آن، فرم دوم برنامه به همراه تمام وابستگی‌های تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن وهله سازی می‌شوند.
نکته‌ی مهم این کدها عدم وابستگی مستقیم آن به هیچ نوع IoC Container خاصی است. این فرم اصلا نمی‌داند که IoC Container ایی در برنامه وجود دارد یا خیر.


مشکل! با تغییر سازنده‌ی Form1 برنامه دیگر کامپایل نمی‌شود!
اگر فایل Program.cs را باز کنید، یک چنین سطری را دارد:
 Application.Run(new Form1());
چون سازنده‌ی فرم یک، اکنون پارامتر جدیدی پیدا کرده‌است، در اینجا می‌توان ObjectFactory.GetInstance را مستقیما بکار برد (در این حالت خاص که مرتبط است به کلاس آغازین برنامه، با توجه به اینکه وهله سازی آن مستقیما و خارج از کنترل ما انجام می‌شود، دیگر چاره‌ای نداریم و مجبور هستیم از الگوی Service locator استفاده کنیم).
 Application.Run(ObjectFactory.GetInstance<Form1>());

مثال کامل این بحث را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
WinFormsIoc.zip
مطالب
ثبت لینک‌های غیرتکراری
ثبت لینک‌های مختلف در یک سیستم (مثلا قسمت به اشتراک گذاری لینک‌ها) در ابتدای کار شاید ساده به نظر برسد؛ خوب، هر صفحه‌ای که یک آدرس منحصربفرد بیشتر ندارد. ما هش این لینک را محاسبه می‌کنیم و بعد روی این هش، یک کلید منحصربفرد را تعریف خواهیم کرد تا دیگر رکوردی تکراری ثبت نشود. همچنین چون این هش نیز طول کوتاهی دارد، جستجوی آن بسیار سریع خواهد بود. واقعیت این است که خیر! این روش ناکارآمدترین حالت پردازش لینک‌های مختلف است.
برای مثال لینک‌های http://www.site.com و http://www.site.com/index.htm دو هش متفاوت را تولید می‌کنند اما در عمل یکی هستند. نمونه‌ی دیگر، لینک‌های http://www.site.com/index.htm و http://www.site.com/index.htm#section1 هستند که فقط اصطلاحا در یک fragment با هم تفاوت دارند و از این دست لینک‌هایی که باید در حین ثبت یکی درنظر گرفته شوند، زیاد هستند و اگر علاقمند به مرور آن‌ها هستید، می‌توانید به صفحه‌ی URL Normalization در ویکی‌پدیا مراجعه کنید.
اگر نکات این صفحه را تبدیل به یک کلاس کمکی کنیم، به کلاس ذیل خواهیم رسید:
using System;
using System.Web;

namespace OPMLCleaner
{
    public static class UrlNormalization
    {
        public static bool AreTheSameUrls(this string url1, string url2)
        {
            url1 = url1.NormalizeUrl();
            url2 = url2.NormalizeUrl();
            return url1.Equals(url2);
        }

        public static bool AreTheSameUrls(this Uri uri1, Uri uri2)
        {
            var url1 = uri1.NormalizeUrl();
            var url2 = uri2.NormalizeUrl();
            return url1.Equals(url2);
        }

        public static string[] DefaultDirectoryIndexes = new[]
            {
                "default.asp",
                "default.aspx",
                "index.htm",
                "index.html",
                "index.php"
            };

        public static string NormalizeUrl(this Uri uri)
        {
            var url = urlToLower(uri);
            url = limitProtocols(url);
            url = removeDefaultDirectoryIndexes(url);
            url = removeTheFragment(url);
            url = removeDuplicateSlashes(url);
            url = addWww(url);
            url = removeFeedburnerPart(url);
            return removeTrailingSlashAndEmptyQuery(url);
        }

        public static string NormalizeUrl(this string url)
        {
            return NormalizeUrl(new Uri(url));
        }

        private static string removeFeedburnerPart(string url)
        {
            var idx = url.IndexOf("utm_source=", StringComparison.Ordinal);
            return idx == -1 ? url : url.Substring(0, idx - 1);
        }

        private static string addWww(string url)
        {
            if (new Uri(url).Host.Split('.').Length == 2 && !url.Contains("://www."))
            {
                return url.Replace("://", "://www.");
            }
            return url;
        }

        private static string removeDuplicateSlashes(string url)
        {
            var path = new Uri(url).AbsolutePath;
            return path.Contains("//") ? url.Replace(path, path.Replace("//", "/")) : url;
        }

        private static string limitProtocols(string url)
        {
            return new Uri(url).Scheme == "https" ? url.Replace("https://", "http://") : url;
        }

        private static string removeTheFragment(string url)
        {
            var fragment = new Uri(url).Fragment;
            return string.IsNullOrWhiteSpace(fragment) ? url : url.Replace(fragment, string.Empty);
        }

        private static string urlToLower(Uri uri)
        {
            return HttpUtility.UrlDecode(uri.AbsoluteUri.ToLowerInvariant());
        }

        private static string removeTrailingSlashAndEmptyQuery(string url)
        {
            return url
                    .TrimEnd(new[] { '?' })
                    .TrimEnd(new[] { '/' });
        }

        private static string removeDefaultDirectoryIndexes(string url)
        {
            foreach (var index in DefaultDirectoryIndexes)
            {
                if (url.EndsWith(index))
                {
                    url = url.TrimEnd(index.ToCharArray());
                    break;
                }
            }
            return url;
        }
    }
}
از این روش برای تمیز کردن و حذف فیدهای تکراری در فایل‌های OPML تهیه شده نیز می‌شود استفاده کرد. عموما فیدخوان‌های نه‌چندان با سابقه، نکات یاد شده در این مطلب را رعایت نمی‌کنند و به سادگی می‌شود در این سیستم‌ها، فیدهای تکراری زیادی را ثبت کرد.
برای مثال اگر یک فایل OPML چنین ساختار XML ایی را داشته باشد:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<opml xmlns:xsi="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance" xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema" version="1.0">
  <body>
    <outline text="آی تی ایرانی">
    <outline type="rss" 
                           text="‫فید کلی آخرین نظرات، مطالب، اشتراک‌ها و پروژه‌های .NET Tips" 
                           title="‫فید کلی آخرین نظرات، مطالب، اشتراک‌ها و پروژه‌های .NET Tips" 
                           xmlUrl="https://www.dntips.ir/Feed/LatestChanges"
                           htmlUrl="https://www.dntips.ir/" />
    </outline> 
  </body>
</opml>
هر outline آن‌را به کلاس زیر می‌توان نگاشت کرد:
using System.Xml.Serialization;

namespace OPMLCleaner
{
    [XmlType(TypeName="outline")]
    public class Opml
    {
        [XmlAttribute(AttributeName="text")]
        public string Text { get; set; }

        [XmlAttribute(AttributeName = "title")]
        public string Title { get; set; }

        [XmlAttribute(AttributeName = "type")]
        public string Type { get; set; }

        [XmlAttribute(AttributeName = "xmlUrl")]
        public string XmlUrl { get; set; }

        [XmlAttribute(AttributeName = "htmlUrl")]
        public string HtmlUrl { get; set; }
    }
}
برای اینکار فقط کافی است از LINQ to XML به نحو ذیل استفاده کنیم:
var document = XDocument.Load("it-92-03-01.opml");
var results = (from node in document.Descendants("outline")
                           where node.Attribute("htmlUrl") != null && node.Parent.Attribute("text") != null 
                            && node.Parent.Attribute("text").Value == "آی تی ایرانی"
                           select new Opml
                           {
                               HtmlUrl = (string)node.Attribute("htmlUrl"),
                               Text = (string)node.Attribute("text"),
                               Title = (string)node.Attribute("title"),
                               Type = (string)node.Attribute("type"),
                               XmlUrl = (string)node.Attribute("xmlUrl")
                           }).ToList();
در این حالت لیست کلیه فیدهای یک گروه را چه تکراری و غیرتکراری، دریافت خواهیم کرد. برای حذف موارد تکراری نیاز است از متد Distinct استفاده شود. به همین جهت باید کلاس ذیل را نیز تدارک دید:
using System.Collections.Generic;

namespace OPMLCleaner
{
    public class OpmlCompare : EqualityComparer<Opml>
    {
        public override bool Equals(Opml x, Opml y)
        {
            return UrlNormalization.AreTheSameUrls(x.HtmlUrl, y.HtmlUrl);                
        }

        public override int GetHashCode(Opml obj)
        {
            return obj.HtmlUrl.GetHashCode();
        }
    }
}
اکنون با کمک کلاس OpmlCompare فوق که از کلاس UrlNormalization برای تشخیص لینک‌های تکراری استفاده می‌کند، می‌توان به لیست بهتر و متعادل‌تری رسید:
 var distinctResults = results.Distinct(new OpmlCompare()).ToList();
 
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 14 - کار با فرم‌ها - بخش 2 - تعریف فرم‌ها و اعتبارسنجی آن‌ها
نحوه نمایش مقدار Display attribute پراپرتی‌ها در تگ‌های Label با استفاده از کامپوننت‌های جنریک

در ASP.NET Core اگه بخوایم Display یک پراپرتی رو نمایش بدیم به این صورت عمل میکنیم:
@model ProjectName.ViewModels.Identity.RegisterViewModel
<label asp-for="PhoneNumber"></label>
در حال حاضر چنین قابلیتی به صورت توکار در Blazor وجود ندارد، برای اینکه این قابلیت رو با استفاده از کامپوننت‌ها پیاده سازی کنیم میتوان از یک کامپوننت جنریک استفاده کرد (اطلاعات بیشتر در مورد کامپوننت‌های جنریک):
@using System.Reflection
@using System.Linq.Expressions
@using System.ComponentModel.DataAnnotations
@typeparam T
@if (ChildContent is null)
{
    <label>@Label</label>
}
else
{
    <label>
        @Label
        @ChildContent
    </label>
}
@code {

    [Parameter, EditorRequired]
    public Expression<Func<T>> DisplayNameFor { get; set; } = default!;

    [Parameter]
    public RenderFragment? ChildContent { get; set; }

    private string Label => GetDisplayName();

    private string GetDisplayName()
    {
        var expression = (MemberExpression)DisplayNameFor.Body;
        var value = expression.Member.GetCustomAttribute(typeof(DisplayAttribute)) as DisplayAttribute;
        return value?.Name ?? expression.Member.Name;
    }
}

نحوه استفاده:
private LoginDto Login { get; } = new();
<CustomDisplayName DisplayNameFor="@(() => Login.UserName)" />
همچنین میتوان ChildContent رو که یک RenderFragment است مقداری دهی کرد که در کنار Display، مقدار ChildContent رو هم نمایش بده.
<CustomDisplayName DisplayNameFor="@(() => Login.UserName)">
    <span class="text-danger">(*)</span>
</CustomDisplayName>

نحوه استفاده در پروژه‌های چند زبانه
کامپوننت فوق برای استفاده در پروژه چند زبانه باید به صورت زیر تغییر پیدا کنه:
@using System.Reflection
@using System.Linq.Expressions;
@using System.ComponentModel.DataAnnotations;
@typeparam T
@if (ChildContent == null)
{
    <label>@Label</label>
}
else
{
    <label>
        @Label
        @ChildContent
    </label>
}
@code {

    [Parameter]
    public Expression<Func<T>> DisplayNameFor { get; set; } = default!;

    [Parameter]
    public RenderFragment? ChildContent { get; set; }

    [Inject]
    public IStringLocalizerFactory LocalizerFactory { get; set; } = default!;

    private string Label => GetDisplayName();

    private string GetDisplayName()
    {
        var expression = (MemberExpression)DisplayNameFor.Body;
        var displayAttribute = expression.Member.GetCustomAttribute(typeof(DisplayAttribute)) as DisplayAttribute;
        if (displayAttribute is {ResourceType: not null })
        {
            // Try to dynamically create an instance of the specified resource type
            var resourceType = displayAttribute.ResourceType;
            var localizer = LocalizerFactory.Create(resourceType);

            return localizer[displayAttribute.Name ?? expression.Member.Name];
        }
        return displayAttribute?.Name ?? expression.Member.Name;
    }
}
برای اتریبیوت Display هم باید مقدار ResourceType مقدار دهی شود:
public class LoginDto
{
    [Display(Name = nameof(LoginDtoResource.UserName), ResourceType = typeof(LoginDtoResource))]
    [Required]
    [MaxLength(100)]
    public string UserName { get; set; } = default!;

    //...
}

LoginDtoResource یک فایل Resource است که باید با باز کردنش در ویژوال استودیو، Access modifier اونو به public تغییر بدید.
نحوه افزودن کلاس به Label ( ساده سازی تعاریف ویژگی‌های المان‌ها )
افزودن یک دیکشنری به کامپوننت:
[Parameter(CaptureUnmatchedValues = true)]
public Dictionary<string, object> InputAttributes { get; set; } = new();
استفاده از InputAttributes در تگ Label:
@if (ChildContent is null)
{
    <label @attributes="InputAttributes">
        @Label
    </label>
}
else
{
    <label @attributes="InputAttributes">
        @Label
        @ChildContent
    </label>
}
الان میتونیم هر تعداد اتریبیوتی رو به کامپوننت پاس بدیم:
<CustomDisplayName DisplayNameFor="@(() => Login.UserName)" class="form-label" id="test" for="UserName" />
مطالب
استفاده از کنترل‌های Active-X در WPF

گاهی از اوقات شاید نیاز شود تا از یک کنترل Active-X در WPF استفاده شود؛ مثلا هیچ نمایش دهنده‌ی PDF ایی را در ویندوز نمی‌توان یافت که امکانات و کیفیت آن در حد Acrobat reader و Active-X آن باشد. یک روش استفاده از آن‌را به کمک کنترل WebBrowser در WPF پیشتر در این سایت مطالعه کرده‌اید. روش معرفی شده برای WinForm هم در WPF قابل استفاده است که در ادامه شرح آ‌ن‌ خواهد آمد.

الف) بجای اضافه کردن یک User control مخصوص WPF یک user control از نوع WinForms را به یک پروژه WPF اضافه کنید.


سپس مراحل مشابهی را مانند حالت WinForms، باید طی کرد:
ب) در VS.NET‌ از طریق منوی Tools گزینه‌ی Choose toolbox items ، برگه‌ی Com components را انتخاب کنید.
ج) سپس گزینه‌ی Adobe PDF reader را انتخاب نمائید و بر روی دکمه‌ی OK‌ کلیک کنید.


د) اکنون این کنترل جدید را بر روی فرم user control قسمت الف برنامه قرار دهید. به صورت خودکار COMReference های متناظر هم به پروژه اضافه می‌شوند.
پس از اینکه کنترل بر روی فرم قرار گرفت بهتر است به خواص آن مراجعه کرده و خاصیت Dock آن‌را با Fill مقدار دهی کرد تا کنترل به صورت خودکار در هر اندازه‌ای کل ناحیه‌ی متناظر را پوشش دهد.


کد‌های مرتبط با نمایش فایل PDF این کنترل هم به شرح زیر است:

using System.Windows.Forms;

namespace WpfPdfViewer.Controls
{
public partial class AcroReader : UserControl
{
public AcroReader(string fileName)
{
InitializeComponent();
ShowPdf(fileName);
}

public void ShowPdf(string fileName)
{
if (string.IsNullOrWhiteSpace(fileName)) return;
axAcroPDF1.LoadFile(fileName);
axAcroPDF1.setShowToolbar(true);
axAcroPDF1.Show();
}
}
}


خوب، ما تا اینجا یک کنترل Active-X را از طریق یک User controls مخصوص WinForms به پروژه‌ی WPF جاری اضافه کرده‌ایم. برای اینکه بتوانیم این کنترل را درون مثلا یک User control از جنس WPF و XAML نمایش دهیم باید از کنترل WindowsFormsHost استفاده کرد. برای این منظور نیاز است تا ارجاعی را به اسمبلی WindowsFormsIntegration اضافه کنیم. پس از آن کنترل یاد شده قابل استفاده خواهد بود.


برای نمونه کدهای XAML پنجره اصلی برنامه می‌تواند به صورت زیر باشد:

<Window x:Class="WpfPdfViewer.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
<Grid>
<WindowsFormsHost x:Name="WindowsFormsHost1" />
</Grid>
</Window>

سپس جهت استفاده از کنترل WindowsFormsHost خواهیم داشت:

using WpfPdfViewer.Controls;

namespace WpfPdfViewer
{
public partial class MainWindow
{
public MainWindow()
{
InitializeComponent();
WindowsFormsHost1.Child = new AcroReader(@"PageSummary.pdf");
}
}
}

فقط کافی است شیء Child این کنترل را با وهله‌ای از یوزرکنترل AcroReader اضافه شده به برنامه مقدار دهی کنیم.

سؤال: این روش زیاد MVVM friendly نیست. به عبارتی Child را نمی‌توان از طریق Binding مقدار دهی کرد. آیا راهی برای آن وجود دارد؟
پاسخ: بله. روش متداول برای حل این نوع مشکلات، نوشتن یک DependencyObject و Attached property مناسب می‌باشد که به آن‌ها Behaviors هم می‌گویند. برای مثال یک نمونه از این پیاده سازی را در ذیل مشاهده می‌کنید:

using System;
using System.Windows;
using System.Windows.Forms;
using System.Windows.Forms.Integration;

namespace WpfPdfViewer.Behaviors
{
public class WindowsFormsHostBehavior : DependencyObject
{
public static readonly DependencyProperty BindableChildProperty =
DependencyProperty.RegisterAttached("BindableChild",
typeof(Control),
typeof(WindowsFormsHostBehavior),
new UIPropertyMetadata(null, BindableChildPropertyChanged));

public static Control GetBindableChild(DependencyObject obj)
{
return (Control)obj.GetValue(BindableChildProperty);
}

public static void SetBindableChild(DependencyObject obj, Control value)
{
obj.SetValue(BindableChildProperty, value);
}

public static void BindableChildPropertyChanged(DependencyObject o, DependencyPropertyChangedEventArgs e)
{
var windowsFormsHost = o as WindowsFormsHost;
if (windowsFormsHost == null)
throw new InvalidOperationException("This behavior can only be attached to a WindowsFormsHost.");

var control = (Control)e.NewValue;
windowsFormsHost.Child = control;
}
}
}

که نهایتا برای استفاده از آن خواهیم داشت:

<WindowsFormsHost 
Behaviors:WindowsFormsHostBehavior.BindableChild="{Binding ...}" />

و در ViewModel برنامه هم مانند مثال فوق، فقط کافی است یک وهله از new AcroReader به این خاصیت قابل انقیاد از نوع Control، انتساب داده شود.
یا حتی می‌توان بجای نوشتن یک BindableChild، برای مثال مسیر فایل pdf را به DependencyObject تعریف شده ارسال کرد و سپس در همانجا این وهله سازی و انتسابات صورت گیرد (بجای ViewModel برنامه که اینبار فقط مسیر را تنظیم می‌کند).


مطالب
آشنایی با Catel MVVM Frameowork
در این مقاله به بررسی اولیه فریمورک Catel و برخی ویژگی‌های آن خواهیم پرداخت.
همانطور که می‌دانید فریمورک‌های متعددی برای MVVM به وجود آمده اند، مانند MVVM Light یا Caliburn و Chinch و ... که هر کدام از آن‌ها دارای ویژگی هایی می‌باشند اما Catel تنها یک فریمورک برای MVVM نیست بلکه دارای قسمت‌های دیگری مانند کنترل‌های اختصاصی و سرویس‌های متعدد و پرکاربرد و Extension‌‌های مفید و ... نیز می‌باشد که کار توسعه یک برنامه MVVM را فوق العاده لذتبخش می‌کند.
برای شروع کار با این فریمورک ابتدا بایستی قالب پروژه را از این آدرس دریافت نمایید. بعد از دریافت و نصب آن یک زیرگروه جدید به نام Catel به قسمت افزودن پروژه جدید اضافه خواهد شد که شامل قالب پروژه برای WPF و Silverlight و Windows Phone و Windows Store می باشد. در این قسمت گزینه WPF Application with Catel را انتخاب نمایید و پروژه را ایجاد کنید. بعد از ایجاد پروژه نوبت به نصب بسته های nuget مورد نیاز Catel می رسد. تنها بسته مورد نیاز Catel.Extensions.Controls می باشد که به صورت خودکار بسته های Catel.MVVM و Catel.Core را نیز نصب خواهد کرد. البته بسته‌های دیگری مانند Catel.Extensions.Prism, Catel.Extensions.FluentValidation و Catel.Extensions.Data و Catel.Fody و ... نیز برای این فریمورک وجود دارد که در این مطلب به آن‌ها نیازی نداریم.
اکنون ساختار اصلی پروژه ما ایجاد شده است. در این ساختار پوشه‌های Models ،Views و ViewModels به صورت پیش فرض وجود دارند. Catel برای برقراری ارتباط بین View و ViewModel از IViewLocator، IViewModelLocator و یکسری قواعد نام گذاری پیروی میکند تا نیاز به رجیستر کردن تک تک ویوها و ویومدل‌ها به صورت دستی نباشد که البته این قواعد قابل تغییر و شخصی سازی هستند. قرارداد پیش فرض برای پروژه‌های کوچک ممکن است مناسب باشد ولی در پروژه‌های بزرگ نیاز به سفارشی سازی دارد که در قسمت‌های بعد به آن خواهیم پرداخت. 
View و ViewModel:

برای ایجاد یک ViewModel جدید، باید از منوی Add New Item قسمت Catel گزینه (ViewModel (Catel را انتخاب نمایید. با توجه به code snippet های تهیه شده برای این فریمورک، کار تهیه ViewModel‌ها فوق العاده سریع انجام می‌شود. به عنوان مثال برای اضافه کردن یک Command در ویومدل، از vmcommand و یا vmcommandwithcanexecute و برای ایجاد پروپرتی هم از vmprop و vmpropchanged میتوان استفاده نمود. همانطور که ملاحظه می‌کنید نام این snippet‌‌ها کاملا واضح می‌باشد و نیاز به توضیح اضافی ندارند.
همینطور برای ایجاد یک View گزینه (DataWindow (WPF with Catel را انتخاب نمایید. ViewModel‌‌‌ها در Catel از کلاس پایه ViewModelBase و View‌‌ها نیز از کلاس DataWindow مشتق می‌شوند.
DataWindow یک Window پیشرفته با قابلیت هایی مانند افزودن خودکار دکمه‌های Ok / Cancel یا Ok / Cancel / Apply یا Close می‌باشد که می‌تواند باعث تسریع روند ایجاد Window‌های تکراری شود. اما اگر به هیچ کدام از این دکمه‌های ذکر شده نیاز نداشتید DataWindowMode.Custom را انتخاب می‌کنید. نشان دادن Validation در بالای پنجره به صورت popup نیز یکی دیگر از قابلیت‌های این Window پیشرفته است. البته DataWindow دارای overload‌‌های مختلفی است که می‌توانید به کمک آن ویژگی‌های ذکر شده را فعال یا غیر فعال کنید.
حال برای درک بهتر command‌ها و نحوه تعریف و بکارگیری آن‌ها یک command جدید در MainWindowViewModel با استفاده از vmcommand ایجاد کنید. مانند قطعه کد زیر:
public class MainWindowViewModel : ViewModelBase
    {
        public MainWindowViewModel()
            : base()
        {
            ShowPleaseWait = new Command(OnShowPleaseWaitExecute);
        }

        public override string Title { get { return "View model title"; } }

        public Command ShowPleaseWait { get; private set; }
        private void OnShowPleaseWaitExecute()
        {
            var pleaseWaitService = GetService<IPleaseWaitService>();
            pleaseWaitService.Show(() =>
            {
                Thread.Sleep(3000);
            });
        }
    }
در داخل بدنه این command از PleaseWaitService استفاده کردیم که در ادامه توضیح داده خواهد شد. در MainView نیز یک button اضافه کنید و پروپرتی Command آن را به صورت زیر تنظیم کنید:
<Button Margin="6"
                Command="{Binding ShowPleaseWait}"
                Content="Show PleaseWait!" />
اکنون با فشردن button کد داخل بدنه command اجرا خواهد شد.

سرویس ها:

کتابخانه Catel.MVVM دارای سرویس‌های مختلف و پرکاربردی می‌باشد که در ادامه به بررسی آن‌ها خواهیم پرداخت:
PleaseWaitService: از این سرویس برای نشان دادن یک loading به کاربر در حین انجام یک کار سنگین استفاده می‌شود و نحوه استفاده از آن به صورت زیر است:
var pleaseWaitService = GetService<IPleaseWaitService>();
pleaseWaitService.Show(() =>
{
        Thread.Sleep(3000);
});
UIVisualizerService: از این سرویس برای باز کردن پنجره‌های برنامه استفاده می‌شود. هر View در برنامه دارای یک ViewModel می باشد. برای باز کردن View ابتدا یک نمونه از ViewModel مربوطه را ایجاد میکنیم و با دادن viewmodel به متد Show یا ShowDialog پنجره مورد نظر را باز میکنیم.
var uiService = GetService<IUIVisualizerService>();
var viewModel = new AnotherWindowViewModel();
uiService.Show(viewModel);
OpenFileService: برای نشان دادن OpenFileDialog جهت باز کردن یک فایل در برنامه.
var openFileService = GetService<IOpenFileService>();
openFileService.Filter = "ZIP files (*.zip)|*.zip";
openFileService.IsMultiSelect = false;
openFileService.Title = "Open file";
if (openFileService.DetermineFile())
{
       // ?
}
SaveFileService: برای نشان دادن SaveFileDialog جهت ذخیره سازی.
var saveFileService = GetService<ISaveFileService>();
saveFileService.Filter = "ZIP files (*.zip)|*.zip";
saveFileService.FileName = "test";
saveFileService.Title = "Save file";
if (saveFileService.DetermineFile())
{
       // ?
}
ProcessService: برای اجرا کردن یک process. به عنوان مثال برای باز کردن ماشین حساب ویندوز به صورت زیر عمل می‌کنیم:
var processService = GetSetvice<IProcessService>();
processService.StartProcess(@"C:\Windows\System32\calc.exe");
SplashScreenService: برای نشان دادن SplashScreen در ابتدای برنامه هایی که سرعت بالا آمدن پایینی دارند.
var splashScreenService = GetService<ISplashScreenService>();
splashScreenService.Enqueue(new ActionTask("Creating the shell", OnCreateShell));
splashScreenService.Enqueue(new ActionTask("Initializing modules", OnInitializeModules));
splashScreenService.Enqueue(new ActionTask("Starting application", OnStartApplication));
MessageService: برای نشان دادن MessageBox به کاربر.
var messageService = GetService<IMessageService>();
if (messageService.Show("Are you sure?", "?", MessageButton.YesNo, MessageImage.Warning) == MessageResult.Yes)
{
       // ?
}
همانطور که ملاحظه کردید اکثر کارهای مورد نیاز یک پروژه با کمک سرویس‌های ارائه شده در این فریمورک به آسانی انجام می‌شود.
دریافت مثال و پروژه کامل این قسمت:
نظرات مطالب
استخراج اطلاعات از صفحات وب با کمک HtmlAgilityPack
با تشکر
ولی طبق تجربه خود من کد بالا هم کمک نمی‌کنه و با تنظیم  OptionDefaultStreamEncoding به UTF8 مشکل حل نمیشه ولی یه راه که قبلا من پیدا کرده بودم تو خوندن کد صفحات اینه که شما صفحات رو به صورت استریم دریافت کرده بعد توسط متد LoadHtml بخونید به این صورت مشکل برطرف میشه!(البته این تو سایت فارسی که من قصد خوندشو داشتم، بود با سایتهای دیگه تست نکردم)
var request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("آدرس سایت");
request.Method = "GET";
using (var response = (HttpWebResponse)request.GetResponse())
{
    using (var stream = response.GetResponseStream())
    {
        htmlDoc.Load(stream, Encoding.UTF8);
     }
}