نظرات مطالب
EF Code First #3
این تنظیمات مرتبط است به غیرفعال سازی مباحث Migration جهت اعمال دستی اسکریپت تولیدی آن‌ها؛ برای توضیحات مرتبط با آن مراجعه کنید به انتهای قسمت پنجم در مورد «استفاده از DB Migrations در عمل». این تنظیم، ارتباطی به تشکیل روابط بین کلاس‌های مدل‌های برنامه در ابتدای کار آن ندارد.
حتی در حالت دستی هم پاورشل، اطلاعات را از DbContext دریافت و با ساختار بانک اطلاعاتی مقایسه می‌کند. سپس بر این اساس می‌تواند فایل SQL قابل اجرای بر روی بانک اطلاعاتی را تولید کند.
مطالب
مقدار دهی کلیدهای خارجی در NHibernate و Entity framework

ORM های NHibernate و Entity framework روش‌های متفاوتی را برای به روز رسانی کلید خارجی با حداقل رفت و برگشت به دیتابیس ارائه می‌دهند که در ادامه معرفی خواهند شد.

صورت مساله:
فرض کنید می‌خواهیم برنامه‌ای را بنویسیم که ریز پرداخت‌های روزانه‌ی ما را ثبت کند. برای اینکار حداقل به یک جدول گروه‌های اقلام خریداری شده، یک جدول حساب‌های تامین کننده‌ی مخارج، یک جدول فروشنده‌ها و نهایتا یک جدول صورتحساب‌های پرداختی بر اساس جداول ذکر شده نیاز خواهد بود.

الف) بررسی مدل برنامه



در اینجا جهت تعریف ویژگی‌ها یا Attributes تعریف شده در این کلاس‌ها از NHibernate validator استفاده شده (+). مزیت اینکار هم علاوه بر اعتبارسنجی سمت کلاینت (پیش از تبادل اطلاعات با بانک اطلاعاتی)، تولید جداولی با همین مشخصات است. برای مثال Fluent NHibernate بر اساس ویژگی Length تعریف شده با طول حداکثر 120 ، یک فیلد nvarchar با همین طول را ایجاد می‌کند.

public class Account
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 120, Message = "طول نام باید بین 3 و 120 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Category
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 130, Message = "طول نام باید بین 3 و 130 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Payee
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 3, Max = 120, Message = "طول نام باید بین 3 و 120 کاراکتر باشد")]
public virtual string Name { get; set; }
}

public class Bill
{
public virtual int Id { get; set; }

[NotNull]
public virtual Account Account { get; set; }

[NotNull]
public virtual Category Category { get; set; }

[NotNull]
public virtual Payee Payee { get; set; }

[NotNull]
public virtual decimal Amount { set; get; }

[NotNull]
public virtual DateTime BillDate { set; get; }

[NotNullNotEmpty]
[Length(Min = 1, Max = 500, Message = "طول توضیحات باید بین 1 و 500 کاراکتر باشد")]
public virtual string Description { get; set; }
}




ب) ساختار جداول متناظر (تولید شده به صورت خودکار توسط Fluent NHibernate در اینجا)


در مورد نحوه‌ی استفاده از ویژگی AutoMapping و همچنین تولید خودکار ساختار بانک اطلاعاتی از روی جداول در NHibernate قبلا توضیح داده شده است. البته بدیهی است که ترکیب مقاله‌ی Validation و آشنایی با AutoMapping در اینجا جهت اعمال ویژگی‌ها باید بکار گرفته شود که در همان مقاله‌ی Validation مفصل توضیح داده شده است.
نکته‌ی مهم database schema تولیدی، کلید‌های خارجی (foreign key) تعریف شده بر روی جدول Bills است (همان AccountId، CategoryId و PayeeId تعریف شده) که به primary key جداول متناظر اشاره می‌کند.
    create table Accounts (
AccountId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(120) not null,
primary key (AccountId)
)

create table Bills (
BillId INT IDENTITY NOT NULL,
Amount DECIMAL(19,5) not null,
BillDate DATETIME not null,
Description NVARCHAR(500) not null,
AccountId INT not null,
CategoryId INT not null,
PayeeId INT not null,
primary key (BillId)
)

create table Categories (
CategoryId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(130) not null,
primary key (CategoryId)
)

create table Payees (
PayeeId INT IDENTITY NOT NULL,
Name NVARCHAR(120) not null,
primary key (PayeeId)
)

alter table Bills
add constraint fk_Account_Bill
foreign key (AccountId)
references Accounts

alter table Bills
add constraint fk_Category_Bill
foreign key (CategoryId)
references Categories

alter table Bills
add constraint fk_Payee_Bill
foreign key (PayeeId)
references Payees

ج) صفحه‌ی ثبت صورتحساب‌ها

صفحات ثبت گروه‌های اقلام، حساب‌ها و فروشنده‌ها، نکته‌ی خاصی ندارند. چون این جداول وابستگی خاصی به جایی نداشته و به سادگی اطلاعات آن‌ها را می‌توان ثبت یا به روز کرد.
صفحه‌ی مشکل در این مثال، همان صفحه‌ی ثبت صورتحساب‌ها است که از سه کلید خارجی به سه جدول دیگر تشکیل شده است.
عموما برای طراحی این نوع صفحات، کلیدهای خارجی را با drop down list نمایش می‌دهند و اگر در جهت سهولت کار کاربر قدم برداشته شود، باید از یک Auto complete drop down list استفاده کرد تا کاربر برنامه جهت یافتن آیتم‌های از پیش تعریف شده کمتر سختی بکشد.



اگر از Silverlight یا WPF استفاده شود، امکان بایند یک لیست کامل از اشیاء با تمام خواص مرتبط به آن‌ها وجود دارد (هر رکورد نمایش داده شده در دراپ داون لیست، دقیقا معادل است با یک شیء متناظر با کلاس‌های تعریف شده است). اگر از ASP.NET استفاده شود (یعنی یک محیط بدون حالت که پس از نمایش یک صفحه دیگر خبری از لیست اشیاء بایند شده وجود نخواهد داشت و همگی توسط وب سرور جهت صرفه جویی در منابع تخریب شده‌اند)، بهتر است datatextfield را با فیلد نام و datavaluefield را با فیلد Id مقدار دهی کرد تا کاربر نهایی، نام را جهت ثبت اطلاعات مشاهده کند و برنامه از Id موجود در لیست جهت ثبت کلیدهای خارجی استفاده نماید.
و نکته‌ی اصلی هم همینجا است که چگونه؟! چون ما زمانیکه با یک ORM سر و کار داریم، برای ثبت یک رکورد در جدول Bills باید یک وهله از کلاس Bill را ایجاد کرده و خواص آن‌را مقدار دهی کنیم. اگر به تعریف کلاس Bill مراجعه کنید، سه خاصیت آن از نوع سه کلاس مجزا تعریف شده است. به به عبارتی با داشتن فقط یک id از رکوردهای این کلاس‌ها باید بتوان سه وهله‌ی متناظر آن‌ها را از بانک اطلاعاتی خواند و سپس به این خواص انتساب داد:

var newBill = new Bill
{
Account = accountRepository.GetByKey(1),
Amount = 1,
BillDate = DateTime.Now,
Category = categoryRepository.GetByKey(1),
Description = "testestest...",
Payee = payeeRepository.GetByKey(1)
};
یعنی برای ثبت یک رکورد در جدول Bills فوق، چهار بار رفت و برگشت به دیتابیس خواهیم داشت:
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با گروه‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با فروشند‌ه‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار برای دریافت رکورد متناظر با حساب‌ها بر اساس کلید اصلی آن (که از دراپ داون لیست مربوطه دریافت می‌شود)
- یکبار هم ثبت نهایی اطلاعات در بانک اطلاعاتی

متد GetByKey فوق همان متد session.Get استاندارد NHibernate است (چون به primary key ها از طریق drop down list دسترسی داریم، به سادگی می‌توان بر اساس متد Get استاندارد ذکر شده عمل کرد).

SQL نهایی تولیدی هم به صورت واضحی این مشکل را نمایش می‌دهد (4 بار رفت و برگشت؛ سه بار select یکبار هم insert نهایی):
SELECT account0_.AccountId as AccountId0_0_, account0_.Name as Name0_0_
FROM Accounts account0_ WHERE account0_.AccountId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

SELECT category0_.CategoryId as CategoryId2_0_, category0_.Name as Name2_0_
FROM Categories category0_ WHERE category0_.CategoryId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

SELECT payee0_.PayeeId as PayeeId3_0_, payee0_.Name as Name3_0_
FROM Payees payee0_ WHERE payee0_.PayeeId=@p0;@p0 = 1 [Type: Int32 (0)]

INSERT INTO Bills (Amount, BillDate, Description, AccountId, CategoryId, PayeeId)
VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5);
select SCOPE_IDENTITY();
@p0 = 1 [Type: Decimal (0)],
@p1 = 2010/12/27 11:48:33 ق.ظ [Type: DateTime (0)],
@p2 = 'testestest...' [Type: String (500)],
@p3 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p4 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p5 = 1 [Type: Int32 (0)]

کسانی که قبلا با رویه‌های ذخیره شده کار کرده باشند (stored procedures) احتمالا الان خواهند گفت؛ ما که گفتیم این روش کند است! سربار زیادی دارد! فقط کافی است یک SP بنویسید و کل عملیات را با یک رفت و برگشت انجام دهید.
اما در ORMs نیز برای انجام این مورد در طی یک حرکت یک ضرب راه حل‌هایی وجود دارد که در ادامه بحث خواهد شد:

د) پیاده سازی با NHibernate
برای حل این مشکل در NHibernate با داشتن primary key (برای مثال از طریق datavaluefield ذکر شده)، بجای session.Get از session.Load استفاده کنید.
session.Get یعنی همین الان برو به بانک اطلاعاتی مراجعه کن و رکورد متناظر با کلید اصلی ذکر شده را بازگشت بده و یک شیء از آن را ایجاد کن (حالت‌های دیگر دسترسی به اطلاعات مانند استفاده از LINQ یا Criteria API یا هر روش مشابه دیگری نیز در اینجا به همین معنا خواهد بود).
session.Load یعنی فعلا دست نگه دار! مگر در جدول نهایی نگاشت شده، اصلا چیزی به نام شیء مثلا گروه وجود دارد؟ مگر این مورد واقعا یک فیلد عددی در جدول Bills بیشتر نیست؟ ما هم که الان این عدد را داریم (به کمک عناصر دراپ داون لیست)، پس لطفا در پشت صحنه یک پروکسی برای ایجاد شیء مورد نظر ایجاد کن (uninitialized proxy to the entity) و سپس عملیات مرتبط را در حین تشکیل SQL نهایی بر اساس این عدد موجود انجام بده. یعنی نیازی به رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی نیست. در این حالت اگر SQL نهایی را بررسی کنیم فقط یک سطر زیر خواهد بود (سه select ذکر شده حذف خواهند شد):
INSERT INTO Bills (Amount, BillDate, Description, AccountId, CategoryId, PayeeId)
VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5);
select SCOPE_IDENTITY();
@p0 = 1 [Type: Decimal (0)],
@p1 = 2010/12/27 11:58:22 ق.ظ [Type: DateTime (0)],
@p2 = 'testestest...' [Type: String (500)],
@p3 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p4 = 1 [Type: Int32 (0)],
@p5 = 1 [Type: Int32 (0)]

ه) پیاده سازی با Entity framework

Entity framework زمانیکه بانک اطلاعاتی فوق را (به روش database first) به کلاس‌های متناظر تبدیل/نگاشت می‌کند، حاصل نهایی مثلا در مورد کلاس Bill به صورت خلاصه به شکل زیر خواهد بود:
public partial class Bill : EntityObject
{
public global::System.Int32 BillId {set;get;}
public global::System.Decimal Amount {set;get;}
public global::System.DateTime BillDate {set;get;}
public global::System.String Description {set;get;}
public global::System.Int32 AccountId {set;get;}
public global::System.Int32 CategoryId {set;get;}
public global::System.Int32 PayeeId {set;get;}
public Account Account {set;get;}
public Category Category {set;get;}
}
به عبارتی فیلدهای کلیدهای خارجی، در تعریف نهایی این کلاس هم مشاهده می‌شوند. در اینجا فقط کافی است سه کلید خارجی، از نوع int مقدار دهی شوند (و نیازی به مقدار دهی سه شیء متناظر نیست). در این حالت نیز برای ثبت اطلاعات، فقط یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی خواهیم داشت.

مطالب
نحوه ایجاد الگوی Singleton به صورت جنریک
در برخی از مواقع، ایجاد یک وهله از یک کلاس کاری هزینه بر می‌باشد. بنابراین نیاز است تا فقط یک وهله از آن کلاس را ایجاد و تا آخر اجرای برنامه از آن استفاده کرد. این راه حل در قالب یک الگوی طراحی به نام Singleton معرفی شده است. حال می‌خواهیم با استفاده از امکانات جنریک، کلاسی را طراحی کنیم تا عملیات ساخت وهله‌ها را انجام دهد.
نکاتی که در طراحی یک الگوی Singleton باید مد نظر داشت این است که:
  1. دسترسی سازنده کلاس Singleton را از نوع Private تعیین کنیم.
  2. یک فیلد استاتیک از نوع کلاس Singleton تعریف کنیم.
  3. یک خاصیت از نوع استاتیک فقط خواندنی (یعنی فقط get داشته باشد) تعریف کرده تا فیلد استاتیک را مقداردهی و Return کند. به جای پروپرتی میتوان از یک متد استاتیک نیز استفاده کرد.
public class SingletonClassCreator<T> where T:class , new()
    {
        private static T _singletoneInstance;
        private static readonly object Lock = new object();

        public static T SingletoneInstance
        {
            get
            {
                lock (Lock)
                {
                    if (_singletoneInstance == null)
                    {
                        _singletoneInstance = new T();                        
                    }
                }
                return _singletoneInstance;
            }            
        }

        private SingletonClassCreator()
        {            
        }
    }
برای ایجاد حالت Tread-Safe در برنامه هایی که امکان دسترسی همزمان به یک شیء (مثلا در برنامه‌های وب) وجود دارد، از یک بلاک Lock استفاده شده است تا در هر لحظه فقی یک نخ قادر به ایجاد Singleton شود.
حال برای ایجاد وهله‌های Singleton از کلاسهای مورد نظر به صورت زیر عمل میکنیم
public class FirstSingleton
    {
        public int Square(int input)
        {
            return input*input;
        }
    }
static void Main(string[] args)
        {            
            var firstSingletone = SingletonClassCreator<FirstSingleton>.SingletoneInstance ;
            Console.WriteLine(firstSingletone.Square(12));            
            Console.ReadKey();
        }
در خط اول، با تعریف یک متغیر و قرار دادن وهله استاتیک که بوسیله پروپرتی استاتیک SingletoneInstance برگشت داده میشود، یک شی Singleton از کلاس FirstSingleton را ایجاد میکنیم.
مطالب
Debugging برنامه هایی که از خط فرمان پارامتر می گیرند!
بسیاری از برنامه‌ها وجود دارند که در زمان فراخوانی از خط فرمان (Command Line) پارامترهایی دریافت می‌کنند و نسبت به آن پارامترها رفتار مشخصی را از خود نشان می‌دهند.
یکی از کاربرد‌های پارامتر ورودی args که از نوع آرایه ای از رشته‌ها در متد Main برنامه‌های کنسول بطور پیش فرض تعریف شده است همین موضوع است. شما می‌توانید از طریق کنترل مقدار این پارامتر برنامه‌ی خود را توسعه دهید.
برای مثال برنامه ای جهت چاپ مجذور اعدادی که از خط فرمان خوانده می‌شوند را در نظر بگیرید. کد مورد استفاده در این برنامه به شکل زیر خواهد بود:
static void Main(string[] args)
{
    foreach (var arg in args)
    {
        var x = Convert.ToInt32(arg);
        Console.WriteLine("{0} ^ 2 = {1}", x, x * x);
    }
    Console.ReadKey();
}

اما نکته اصلی این مطلب در مورد Debugging این گونه برنامه‌ها است.
جهت دیباگ این قبیل برنامه‌ها در ویژوال استادیو از قسمت Solution Explorer بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و گزینه Properties را انتخاب کنید.
در پنجره باز شده به زبانه Debug بروید و در قسمت Command Line Arguments پارامترهای ورودی خود را بطوریکه با فضای خالی (Space) از هم جدا شده اند وارد کنید.
 

حال می‌توانید پس از ذخیره کردن تنظیمات، کلید F5 را بزنید.
مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های یک پروژه‌ی WPF
فرض کنید پروژه‌ی WPF شما از چندین پروژه‌ی ‍Class library و اسمبلی‌های جانبی دیگر، تشکیل شده‌است. اکنون نیاز است جهت سهولت توزیع آن، تمام این فایل‌ها را با هم یکی کرده و تبدیل به یک فایل EXE نهایی کنیم. مایکروسافت ابزاری را به نام ILMerge، برای یک چنین کارهایی تدارک دیده‌است؛ اما این برنامه با WPF سازگار نیست. در ادامه قصد داریم اسمبلی‌های جانبی را تبدیل به منابع مدفون شده در فایل EXE برنامه کرده و سپس آن‌ها را در اولین بار اجرای برنامه، به صورت خودکار بارگذاری و در برنامه مورد استفاده قرار دهیم.

یک مثال جهت بازتولید کدهای این مطلب
الف) یک پروژه‌ی WPF جدید را به نام MergeAssembliesIntoWPF ایجاد کنید.
ب) یک پروژه‌ی Class library جدید را به نام MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels به این Solution اضافه کنید. از آن برای تعریف ViewModelهای برنامه استفاده خواهیم کرد.
برای نمونه کلاس ذیل را به آن اضافه کنید:
namespace MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels
{
    public class ViewModel1
    {
        public string Data { set; get; }

        public ViewModel1()
        {
            Data = "Test";
        }
    }
}
ج) یک پروژه‌ی WPF User control library را نیز به نام MergeAssembliesIntoWPF.Shell به این Solution اضافه کنید. از آن برای تعریف Viewهای برنامه کمک خواهیم گرفت.
به این پروژه ارجاعی را به اسمبلی قسمت (ب) اضافه نموده و برای نمونه User control ذیل را به نام View1.xaml به آن اضافه نمائید:
<UserControl x:Class="MergeAssembliesIntoWPF.Shell.View1"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
             xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006" 
             xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008" 
             mc:Ignorable="d" 
             xmlns:VM="clr-namespace:MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels;assembly=MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels"
             d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="300">
    <UserControl.Resources>
        <VM:ViewModel1 x:Key="ViewModel1" />
    </UserControl.Resources>
    <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource ViewModel1}}">
        <TextBlock Text="{Binding Data}" />
    </Grid>
</UserControl>
در پروژه اصلی Solution (قسمت الف)، ارجاعاتی را به دو اسمبلی قسمت‌های ب و ج اضافه کنید. سپس MainWindow.xaml آن‌را به نحو ذیل تغییر داده و برنامه را اجرا کنید:
<Window x:Class="MergeAssembliesIntoWPF.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:V="clr-namespace:MergeAssembliesIntoWPF.Shell;assembly=MergeAssembliesIntoWPF.Shell"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <V:View1 x:Key="View1" />
    </Window.Resources>
    <Grid>
        <V:View1 />
    </Grid>
</Window>
تا اینجا باید متن Test در پنجره اصلی برنامه ظاهر شود.


ب) مدفون کردن خودکار اسمبلی‌های جانبی برنامه در فایل EXE آن
فایل csproj پروژه اصلی را خارج از VS.NET باز کنید. در انتهای آن سطر ذیل قابل مشاهده است:
 <Import Project="$(MSBuildToolsPath)\Microsoft.CSharp.targets" />
پس از این سطر، چند سطر ذیل را اضافه کنید:
  <Target Name="AfterResolveReferences">
    <ItemGroup>
      <EmbeddedResource Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" Condition="'%(ReferenceCopyLocalPaths.Extension)' == '.dll'">
        <LogicalName>%(ReferenceCopyLocalPaths.DestinationSubDirectory)%(ReferenceCopyLocalPaths.Filename)%(ReferenceCopyLocalPaths.Extension)</LogicalName>
      </EmbeddedResource>
    </ItemGroup>
  </Target>
این task جدید MSBuild سبب خواهد شد تا با هر بار Build برنامه، اسمبلی‌هایی که در ارجاعات برنامه دارای خاصیت Copy local مساوی true هستند، به صورت خودکار به صورت یک resource جدید در فایل exe برنامه مدفون شوند. عموما ارجاعاتی که دستی اضافه می‌شوند، مانند دو اسمبلی یاد شده در ابتدای بحث، دارای خاصیت Copy local=true نیز هستند.
پس از این تغییر نیاز است یکبار پروژه را بسته و مجددا باز کنید. اکنون پروژه را build کنید و جهت اطمینان بیشتر آن‌را برای مثال توسط ILSpy مورد بررسی قرار دهید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، دو اسمبلی مورد استفاده در برنامه به صورت خودکار در قسمت منابع فایل EXE مدفون شده‌اند.
اگر به مسیر LogicalName تنظیمات فوق دقت کنید، DestinationSubDirectory نیز ذکر شده‌است. علت این است که بسیاری از اسمبلی‌های بومی سازی شده WPF با نام‌هایی یکسان اما در پوشه‌هایی مانند fa، fr و امثال آن ذخیره می‌شوند. به همین جهت نیاز است بین این‌ها تمایز قائل شد.


ج) بارگذاری خودکار اسمبلی‌ها در AppDomain برنامه

تا اینجا اسمبلی‌های جانبی را در فایل EXE مدفون کرده‌ایم. اکنون نوبت به بارگذاری آن‌ها در AppDomain برنامه است. برای اینکار نیاز است تا روال رخدادگردان AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve را تحت نظر قرار داده و اسمبلی‌هایی را که برنامه درخواست می‌کند، در همینجا از منابع خوانده و به AppDomain اضافه کرد.
انجام اینکار در برنامه‌های WinForms ساده‌است. فقط کافی است به متد Program.Main برنامه مراجعه کرده و تعریف یاد شده را به ابتدای متد Main اضافه کرد. اما در WPF هرچند فایل App.xaml.cs به نظر نقطه‌ی آغازین برنامه است، اما در واقع اینطور نیست. برای نمونه، پوشه‌ی obj\Debug برنامه را گشوده و فایل App.g.i.cs آن‌را بررسی کنید. در اینجا می‌توانید همان رویه شبیه به برنامه‌های WinForm را در متد Program.Main آن، مشاهده کنید. بنابراین نیاز است کنترل این مساله را راسا در دست بگیریم:
using System;
using System.Globalization;
using System.Reflection;

namespace MergeAssembliesIntoWPF
{
    public class Program
    {
        [STAThreadAttribute]
        public static void Main()
        {
            AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve += OnResolveAssembly;
            App.Main();
        }

        private static Assembly OnResolveAssembly(object sender, ResolveEventArgs args)
        {
            var executingAssembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
            var assemblyName = new AssemblyName(args.Name);

            var path = assemblyName.Name + ".dll";
            if (assemblyName.CultureInfo.Equals(CultureInfo.InvariantCulture) == false)
            {
                path = String.Format(@"{0}\{1}", assemblyName.CultureInfo, path);
            }

            using (var stream = executingAssembly.GetManifestResourceStream(path))
            {
                if (stream == null)
                    return null;

                var assemblyRawBytes = new byte[stream.Length];
                stream.Read(assemblyRawBytes, 0, assemblyRawBytes.Length);
                return Assembly.Load(assemblyRawBytes);
            }
        }
    }
}
کلاس Program را با تعاریف فوق به پروژه خود اضافه نمائید. در اینجا Program.Main مورد نیاز خود را تدارک دیده‌ایم. کار آن مدیریت روال رخدادگردان AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve برنامه پیش از شروع به هر کاری است. در روال رخداد گردان OnResolveAssembly، برنامه اعلام می‌کند که به چه اسمبلی خاصی نیاز دارد. ما آن‌را از قسمت منابع خوانده و سپس توسط متد Assembly.Load آن‌را در AppDomain برنامه بارگذاری می‌کنیم.
پس از اینکه کلاس فوق را اضافه کردید، نیاز است کلاس Program اضافه شده را به عنوان Startup object برنامه نیز معرفی کنید:

انجام اینکار ضروری است؛ در غیراینصورت با متد Main موجود در فایل App.g.i.cs تداخل می‌کند.
اکنون برای آزمایش برنامه، یکبار آن‌را Build کرده و بجز فایل Exe، مابقی فایل‌های موجود در پوشه‌ی bin را حذف کنید. سپس برنامه را خارج از VS.NET اجرا کنید. کار می‌کند!
MergeAssembliesIntoWPF.zip
 
مطالب
Minimal API's در دات نت 6 - قسمت سوم - ایجاد endpoints مقدماتی
در دو قسمت قبل، ساختار ابتدایی برنامه‌ی Minimal API's بلاگ دهی را ایجاد کردیم. در این قسمت می‌خواهیم بررسی کنیم، معادل‌های کنترلرهای MVC و اکشن متدهای آن‌ها در سیستم جدید Minimal API، به چه صورتی ایجاد می‌شوند.


ایجاد اولین endpoint از نوع Get مبتنی بر Minimal API

برای افزودن اولین endpoint برنامه، به فایل Program.cs برنامه مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
// ...

app.UseHttpsRedirection();

app.MapGet("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx) =>
{
    var authors = await ctx.Authors.ToListAsync();
    return authors;
});

app.Run();
app.MapGet، معادل یک اکشن متد کنترلرهای MVC را که از نوع HttpGet هستند، ارائه می‌دهد. در همینجا می‌توان آدرس دقیق این endpoint را به عنوان پارامتر اول، مشخص کرد که پس از فراخوانی آن در مرورگر، یک Delegate که هندلر نام دارد (پارامتر دوم این متد)، اجرا می‌شود تا Response ای را ارائه دهد.
همانطور که مشاهده می‌کنید می‌توان در اینجا، این Delegate را از نوع Lambda expressions تعریف کرد و با ذکر MinimalBlogDbContext به صورت یک پارامتر آن، کار تزریق وابستگی‌های خودکار آن نیز صورت می‌گیرد. شبیه به حالتی که می‌توان یک سرویس را به عنوان پارامتر یک اکشن متد، با ذکر ویژگی [FromServices] در کنترلرهای MVC معرفی کرد؛ البته در اینجا بدون نیاز به ذکر این ویژگی (هرچند هنوز هم قابل ذکر است). مزیت آن این است که هر endpoint، تنها سرویس‌های مورد نیاز خودش را دریافت می‌کند و نه یک لیست قابل توجه از تمام سرویس‌هایی که قرار است در قسمت‌های مختلف یک کنترلر استفاده شوند.
پس از آن می‌توان با Context ای که در اختیار داریم، عملیات مدنظر را پیاده سازی کرده و یک خروجی را ارائه دهیم. در اینجا دیگر نیازی به تعریف IActionResult‌ها و امثال آن نیست و همه چیز ساده شده‌است.


ایجاد اولین endpoint از نوع Post مبتنی بر Minimal API

app.MapPost، معادل یک اکشن متد کنترلرهای MVC را که از نوع HttpPost هستند، ارائه می‌دهد:
//...

app.UseHttpsRedirection();

//...

app.MapPost("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx, AuthorDto authorDto) =>
{
    var author = new Author();
    author.FirstName = authorDto.FirstName;
    author.LastName = authorDto.LastName;
    author.Bio = authorDto.Bio;
    author.DateOfBirth = authorDto.DateOfBirth;

    ctx.Authors.Add(author);
    await ctx.SaveChangesAsync();

    return author;
});

app.Run();

internal record AuthorDto(string FirstName, string LastName, DateTime DateOfBirth, string? Bio);
در ابتدا یک Dto را که حاوی اطلاعات نویسنده‌ی جدیدی است، معادل خواص مدل Author دومین برنامه، تعریف می‌کنیم. سپس می‌توان این Dto را نیز به صورت یک پارامتر جدید به Lambda Expression متد app.MapPost معرفی کرد تا کار نگاشت اطلاعات دریافتی به آن، به صورت خودکار انجام شود (حالت پیش‌فرض آن [FromBody] است که نیازی به ذکر آن نیست).
سعی شده‌است تا این مثال در ساده‌ترین شکل ممکن خودش ارائه شود. در ادامه کار نگاشت خواص Dto را به مدل دومین برنامه، توسط AutoMapper انجام خواهیم داد.
مابقی نکات متد app.MapPost نیز مانند متد app.MapGet است؛ برای مثال در اینجا نیز تعریف مسیر endpoint، توسط اولین پارامتر این متد صورت می‌گیرد و نحوه‌ی تزریق سرویس DbContext برنامه نیز یکی است.


آزمایش برنامه‌ی Minimal API's

برنامه‌ی Minimal API's تهیه شده، به همراه یک Swagger از پیش تنظیم شده نیز هست. به همین جهت برای کار با این API الزاما نیازی به استفاده‌ی از مثلا برنامه‌ی Postman یا راه حل‌های مشابه نیست. بنابراین فقط کافی است تا برنامه‌ی API را اجرا کرده و در رابط کاربری ظاهر شده در آدرس https://localhost:7085/swagger/index.html، بر روی دکمه‌ی Try it out هر کدام از endpointها کلیک کنیم. برای مثال اگر چنین کاری را در قسمت Post انجام دهیم، به تصویر زیر می‌رسیم:



در اینجا پس از ویرایش اطلاعات شیء JSON ای که برای ما تدارک دیده‌است، فقط کافی است بر روی دکمه‌ی execute ذیل آن کلیک کنیم تا اطلاعات این Dto را به app.MapPost متناظر فوق ارسال کند و برای نمونه خروجی بازگشتی از سرور را نیز در همینجا نمایش می‌دهد که در آن، Id رکورد نیز پس از ثبت در بانک اطلاعاتی، مشخص است:



شروع به Refactoring و خلوت کردن فایل Program.cs

اگر بخواهیم به همین نحو تمام endpoints و dtoها را داخل فایل Program.cs اضافه کنیم، پس از مدتی به یک فایل بسیار حجیم و غیرقابل نگهداری خواهیم رسید. بنابراین در مرحله‌ی اول، تنظیمات سرویس‌ها و میان افزارها را به خارج از آن منتقل می‌کنیم. برای این منظور پوشه‌ی جدید Extensions را به همراه دو کلاس زیر ایجاد می‌کنیم:
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using MinimalBlog.Dal;

namespace MinimalBlog.Api.Extensions;

public static class ServiceCollectionExtensions
{
    public static IServiceCollection AddApplicationServices(this IServiceCollection services,
        WebApplicationBuilder builder)
    {
        if (builder == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(builder));
        }

        builder.Services.AddEndpointsApiExplorer();
        builder.Services.AddSwaggerGen();

        var connectionString = builder.Configuration.GetConnectionString("Default");
        builder.Services.AddDbContext<MinimalBlogDbContext>(opt => opt.UseSqlServer(connectionString));

        return services;
    }
}
کار این متد الحاقی، خارج کردن تنظیمات سرویس‌های برنامه از کلاس Program است.

همچنین نیاز به متد الحاقی دیگری برای خارج کردن تنظیمات میان‌افزارها داریم:
namespace MinimalBlog.Api.Extensions;

public static class WebApplicationExtensions
{
    public static WebApplication ConfigureApplication(this WebApplication app)
    {
        if (app == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(app));
        }

        if (app.Environment.IsDevelopment())
        {
            app.UseSwagger();
            app.UseSwaggerUI();
        }

        app.UseHttpsRedirection();

        return app;
    }
}
پس از این تغییرات، اکنون ابتدای کلاس Program برنامه‌ی Api به صورت زیر تغییر می‌کند و خلاصه می‌شود:
var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);
builder.Services.AddApplicationServices(builder);

var app = builder.Build();
app.ConfigureApplication();

در قسمت بعد، endpoints را از این کلاس آغازین برنامه خارج می‌کنیم.
نظرات مطالب
EF Code First #11
- به همین دلیل در مورد عدم استفاده از Repository توضیح دادم. کار Repository همین warping عملکرد یک ORM است که نه تنها ضرورتی ندارد بلکه در یک پروژه واقعی به شدت جلوی آزادی عمل شما را خواهد گرفت و همچنین پیاده سازی شما هم قابل انتقال نخواهد بود. استفاده از ORMها وابستگی‌های زیادی را به همراه دارند که شاید تنها قسمتی از آن‌ها را بتوانید مخفی کنید. همچنین برای اینکار باید از قابلیت‌های پیشرفته آن‌ها که ممکن است در سایر ORMs موجود نباشد، صرف نظر کرد. آزمون‌های واحد مرتبط با بانک‌های اطلاعاتی نیاز به بانک اطلاعاتی واقعی دارند تا بتواند قیود را اعمال کند. کار با اشیاء درون حافظه در اینجا اصلا توصیه نمی‌شود.
- بهتره. ضرورتی نداره. در حد یک مدیریت پروژه بهتر است که با یک نگاه بتوان تشخیص داد ... حداقل یک پوشه Models در برنامه هست. تا این حد کفایت می‌کند.
مطالب
آماده سازی زیرساخت تهیه Integration Tests برای ServiceLayer

پیشنیاز

در این مطلب قصد داریم تست ServiceLayer را به جای تست درون حافظه‌ای که با ابزارهای Mocking در قالب Unit Testing انجام میگیرد، به کمک یک دیتابیس واقعی سبک وزن در قالب Integration Testing انجام دهیم.


قدم اول

یک پروژه تست را ایجاد کنید؛ بهتر است برای نظم دهی به ساختار Solution، پروژه‌های تست را در پوشه ای به نام Tests نگهداری کنید.



قدم دوم

بسته‌های نیوگت زیر را نصب کنید:

PM> install-package NUnit
PM> install-package Shouldly
PM> install-package EntityFramework
PM> install-package FakeHttpContext


قدم سوم

نسخه دیتابیس انتخابی برای تست خودکار، LocalDB می باشد. لازم است در ابتدای اجرای تست‌ها دیتابیس مربوط به Integration Test ایجاد شده و بعد از اتمام نیز دیتابیس مورد نظر حذف شود؛ برای این منظور از کلاس TestSetup استفاده خواهیم کرد.

[SetUpFixture]
public class TestSetup
{
    [OneTimeSetUp]
    public void SetUpDatabase()
    {
        DestroyDatabase();
        CreateDatabase();
    }

    [OneTimeTearDown]
    public void TearDownDatabase()
    {
        DestroyDatabase();
    }

   //...
}

با توجه به اینکه کلاس TestSetup با [SetUpFixture] تزئین شده است، Nunit قبل از اجرای تست‌ها سراغ این کلاس آمده و متد SetUpDatebase را به دلیل تزئین شدن با [OneTimeSetUp]، قبل از اجرای تست‌ها و متد TearDownDatabase را بدلیل تزئین شدن با [OneTimeTearDown]  بعد از اجرای تمام تست‌ها، اجرا خواهد کرد.


متد CreateDatabase

private static void CreateDatabase()
{
    ExecuteSqlCommand(Master, string.Format(SqlResource.DatabaseScript, FileName));

    //Use T-Sql Scripts For Create Database
    //ExecuteSqlCommand(MyAppTest, SqlResources.V1_0_0);

    var migration =
        new MigrateDatabaseToLatestVersion<ApplicationDbContext, DataLayer.Migrations.Configuration>();
    migration.InitializeDatabase(new ApplicationDbContext());

}

private static SqlConnectionStringBuilder Master =>
    new SqlConnectionStringBuilder
    {
        DataSource = @"(LocalDB)\MSSQLLocalDB",
        InitialCatalog = "master",
        IntegratedSecurity = true
    };

private static string FileName => Path.Combine(
    Path.GetDirectoryName(
        Assembly.GetExecutingAssembly().Location),
    "MyAppTest.mdf");

برای مدیریت محل ذخیره سازی فایل‌های دیتابیس، ابتدا دستورات ایجاد «دیتابیس تست» را برروی دیتابیس master اجرا می‌کنیم و در ادامه برای ساخت جداول از مکانیزم Migration خود EF استفاده شده است.

لازم است رشته اتصال به این دیتابیس ایجاد شده را در فایل App.config پروژه تست قرار دهید:

<connectionStrings>
  <add name="DefaultConnection" providerName="System.Data.SqlClient" connectionString="Data Source=(LocalDB)\MSSQLLocalDb;Initial Catalog=MyAppTest;Integrated Security=True;" />
</connectionStrings>


متد DestroyDatabase 

private static void DestroyDatabase()
{
    var fileNames = ExecuteSqlQuery(Master, SqlResource.SelecDatabaseFileNames,
        row => (string)row["physical_name"]);

    if (!fileNames.Any()) return;

    ExecuteSqlCommand(Master, SqlResource.DetachDatabase);

    fileNames.ForEach(File.Delete);
}

در این متد ابتدا آدرس فایل‌های مرتبط با «دیتابیس تست» واکشی شده و در ادامه دستورات Detach دیتابیس انجام شده و فایل‌های مرتبط حذف خواهند شد. فایل‌های دیتابیس در مسیری شبیه به آدرس نشان داده شده‌ی در شکل زیر ذخیره خواهند شد.


قدم چهارم

برای جلوگیری از تداخل بین تست‌ها لازم است تک تک تست‌ها از هم ایزوله باشند؛ یکی از راه حل‌های موجود، استفاده از تراکنش‌ها می‌باشد. برای این منظور امکان AutoRollback را به صورت خودکار به متدهای تست با استفاده از Attribute زیر اعمال خواهیم کرد:

public class AutoRollbackAttribute : Attribute, ITestAction
{
    private TransactionScope _scope;

    public void BeforeTest(ITest test)
    {
        _scope = new TransactionScope(TransactionScopeOption.RequiresNew,new TransactionOptions {IsolationLevel = IsolationLevel.Snapshot});
    }

    public void AfterTest(ITest test)
    {
        _scope?.Dispose();
        _scope = null;
    }

    public ActionTargets Targets => ActionTargets.Test;
}

متدهای BeforTest و AfterTest به ترتیب قبل و بعد از اجرای متدهای تست تزئین شده با این Attribute اجرا خواهند شد. 


در مواقعی هم که به HttpConext نیاز دارید، می‌توانید از کتابخانه FakeHttpContext بهره ببرید. برای این مورد هم میتوان Attributeای را به مانند AutoRollback در نظر گرفت.

public class HttpContextAttribute:Attribute,ITestAction
{
    private FakeHttpContext.FakeHttpContext _httpContext;

    public void BeforeTest(ITest test)
    {
        _httpContext = new FakeHttpContext.FakeHttpContext();

    }

    public void AfterTest(ITest test)
    {
        _httpContext?.Dispose();
        _httpContext = null;
    }

    public ActionTargets Targets => ActionTargets.Test;
}

کاری که FakeHttpContext انجام می‌دهد، مقدار دهی HttpContext.Current با یک پیاده سازی ساختگی می‌باشد.


قدم پنجم

به عنوان مثال اگر بخواهیم برای سرویس «گروه کاربری»، Integration Test بنویسیم، به شکل زیر عمل خواهیم کرد:

namespace MyApp.IntegrationTests.ServiceLayer
{
    [TestFixture]
    [AutoRollback]
    [HttpContext]
    public class RoleServiceTests
    {
        private IRoleApplicationService _roleService;

        [SetUp]
        public void Init()
        {
        }

        [TearDown]
        public void Clean()
        {
        }

        [OneTimeSetUp]
        public void SetUp()
        {
            _roleService = IoC.Resolve<IRoleApplicationService>();

            using (var uow = IoC.Resolve<IUnitOfWork>())
            {
                RoleInitialDataBuilder.Build(uow);
            }
        }

        [OneTimeTearDown]
        public void TearDown()
        {
        }

        [Test]
        [TestCase("Role1")]
        public void Should_Create_New_Role(string role)
        {
            var viewModel = new RoleCreateViewModel
            {
                Name = role
            };

            _roleService.Create(viewModel);

            using (var context = IoC.Resolve<IUnitOfWork>())
            {
                var user = context.Set<Role>().FirstOrDefault(a => a.Name == role);
                user.ShouldNotBeNull();
            }
        }

        [Test]
        public void Should_Not_Create_New_Role_With_Admin_Name()
        {
            var viewModel = new RoleCreateViewModel
            {
                Name = "Admin"
            };

            Assert.Throws<DbUpdateException>(() => _roleService.Create(viewModel));
        }

        [Test]
        public void Should_AdminRole_Exists()
        {
            using (var context = IoC.Resolve<IUnitOfWork>())
            {
                var user = context.Set<Role>().FirstOrDefault(a => a.Name == "Admin");
                user.ShouldNotBeNull();
            }
        }

        [Test]
        public void Should_Not_Create_New_Role_Without_Name()
        {
            Assert.Throws<ValidationException>(() => _roleService.Create(new RoleCreateViewModel { Name = null }));
        }
    }
}

با این خروجی:



کدهای کامل این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید. 
مطالب
Blazor 5x - قسمت 31 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor WASM - بخش 1 - انجام تنظیمات اولیه
در قسمت قبل، امکان سفارش یک اتاق را به همراه پرداخت آنلاین آن، به برنامه‌ی Blazor WASM این سری اضافه کردیم؛ اما ... هویت کاربری که مشغول انجام اینکار است، هنوز مشخص نیست. بنابراین در این قسمت می‌خواهیم مباحثی مانند ثبت نام و ورود به سیستم را تکمیل کنیم. البته مقدمات سمت سرور این بحث را در مطلب «Blazor 5x - قسمت 25 - تهیه API مخصوص Blazor WASM - بخش 2 - تامین پایه‌ی اعتبارسنجی و احراز هویت»، بررسی کردیم.


ارائه‌ی AuthenticationState به تمام کامپوننت‌های یک برنامه‌ی Blazor WASM

در قسمت 22، با مفاهیم CascadingAuthenticationState و AuthorizeRouteView در برنامه‌های Blazor Server آشنا شدیم؛ این مفاهیم در اینجا نیز یکی هستند:
- کامپوننت CascadingAuthenticationState سبب می‌شود AuthenticationState (لیستی از Claims کاربر)، به تمام کامپوننت‌های یک برنامه‌یBlazor  ارسال شود. در مورد پارامترهای آبشاری، در قسمت نهم این سری بیشتر بحث شد و هدف از آن، ارائه‌ی یکسری اطلاعات، به تمام زیر کامپوننت‌های یک کامپوننت والد است؛ بدون اینکه نیاز باشد مدام این پارامترها را در هر زیر کامپوننتی، تعریف و تنظیم کنیم. همینقدر که آن‌ها را در بالاترین سطح سلسله مراتب کامپوننت‌های تعریف شده تعریف کردیم، در تمام زیر کامپوننت‌های آن نیز در دسترس خواهند بود.
- کامپوننت AuthorizeRouteView امکان محدود کردن دسترسی به صفحات مختلف برنامه‌ی Blazor را بر اساس وضعیت اعتبارسنجی و نقش‌های کاربر جاری، میسر می‌کند.

روش اعمال این دو کامپوننت نیز یکی است و نیاز به ویرایش فایل BlazorWasm.Client\App.razor در اینجا وجود دارد:
<CascadingAuthenticationState>
    <Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly" PreferExactMatches="@true">
        <Found Context="routeData">
            <AuthorizeRouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(MainLayout)">
                <Authorizing>
                    <p>Please wait, we are authorizing the user.</p>
                </Authorizing>
                <NotAuthorized>
                    <p>Not Authorized</p>
                </NotAuthorized>
            </AuthorizeRouteView>
        </Found>
        <NotFound>
                <LayoutView Layout="@typeof(MainLayout)">
                    <p>Sorry, there's nothing at this address.</p>
                </LayoutView>
        </NotFound>
    </Router>
</CascadingAuthenticationState>
کامپوننت CascadingAuthenticationState، اطلاعات AuthenticationState را در اختیار تمام کامپوننت‌های برنامه قرار می‌دهد و کامپوننت AuthorizeRouteView، امکان نمایش یا عدم نمایش قسمتی از صفحه را بر اساس وضعیت لاگین شخص و یا محدود کردن دسترسی بر اساس نقش‌ها، میسر می‌کند.


مشکل! برخلاف برنامه‌های Blazor Server، برنامه‌های Blazor WASM به صورت پیش‌فرض به همراه تامین کننده‌ی توکار AuthenticationState نیستند.

اگر سری Blazor جاری را از ابتدا دنبال کرده باشید، کاربرد AuthenticationState را در برنامه‌های Blazor Server، در قسمت‌های 21 تا 23، پیشتر مشاهده کرده‌اید. همان مفاهیم، در برنامه‌های Blazor WASM هم قابل استفاده هستند؛ البته در اینجا به علت جدا بودن برنامه‌ی سمت کلاینت WASM Blazor، از برنامه‌ی Web API سمت سرور، نیاز است یک تامین کننده‌ی سمت کلاینت AuthenticationState را بر اساس JSON Web Token دریافتی از سرور، تشکیل دهیم و برخلاف برنامه‌های Blazor Server، این مورد به صورت خودکار مدیریت نمی‌شود و با ASP.NET Core Identity سمت سروری که JWT تولید می‌کند، یکپارچه نیست.
بنابراین در اینجا نیاز است یک AuthenticationStateProvider سفارشی سمت کلاینت را تهیه کنیم که بر اساس JWT دریافتی از Web API کار می‌کند. به همین جهت در ابتدا یک JWT Parser را طراحی می‌کنیم که رشته‌ی JWT دریافتی از سرور را تبدیل به <IEnumerable<Claim می‌کند. سپس این لیست را در اختیار یک AuthenticationStateProvider سفارشی قرار می‌دهیم تا اطلاعات مورد نیاز کامپوننت‌های CascadingAuthenticationState و AuthorizeRouteView تامین شده و قابل استفاده شوند.


نیاز به یک JWT Parser

در قسمت 25، پس از لاگین موفق، یک JWT تولید می‌شود که به همراه قسمتی از مشخصات کاربر است. می‌توان محتوای این توکن را در سایت jwt.io مورد بررسی قرار داد که برای نمونه به این خروجی می‌رسیم و حاوی claims تعریف شده‌است:
{
  "iss": "https://localhost:5001/",
  "iat": 1616396383,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress": "vahid@dntips.ir",
  "Id": "582855fb-e95b-45ab-b349-5e9f7de40c0c",
  "DisplayName": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  "nbf": 1616396383,
  "exp": 1616397583,
  "aud": "Any"
}
بنابراین برای استخراج این claims در سمت کلاینت، نیاز به یک JWT Parser داریم که نمونه‌ای از آن می‌تواند به صورت زیر باشد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Security.Claims;
using System.Text.Json;

namespace BlazorWasm.Client.Utils
{
    /// <summary>
    /// From the Steve Sanderson’s Mission Control project:
    /// https://github.com/SteveSandersonMS/presentation-2019-06-NDCOslo/blob/master/demos/MissionControl/MissionControl.Client/Util/ServiceExtensions.cs
    /// </summary>
    public static class JwtParser
    {
        public static IEnumerable<Claim> ParseClaimsFromJwt(string jwt)
        {
            var claims = new List<Claim>();
            var payload = jwt.Split('.')[1];

            var jsonBytes = ParseBase64WithoutPadding(payload);

            var keyValuePairs = JsonSerializer.Deserialize<Dictionary<string, object>>(jsonBytes);
            claims.AddRange(keyValuePairs.Select(kvp => new Claim(kvp.Key, kvp.Value.ToString())));
            return claims;
        }

        private static byte[] ParseBase64WithoutPadding(string base64)
        {
            switch (base64.Length % 4)
            {
                case 2: base64 += "=="; break;
                case 3: base64 += "="; break;
            }
            return Convert.FromBase64String(base64);
        }
    }
}
که آن‌را در فایل BlazorWasm.Client\Utils\JwtParser.cs برنامه‌ی کلاینت ذخیره خواهیم کرد. متد ParseClaimsFromJwt فوق، رشته‌ی JWT تولیدی حاصل از لاگین موفق در سمت Web API را دریافت کرده و تبدیل به لیستی از Claimها می‌کند.


تامین AuthenticationState مبتنی بر JWT مخصوص برنامه‌‌های Blazor WASM

پس از داشتن لیست Claims دریافتی از یک رشته‌ی JWT، اکنون می‌توان آن‌را تبدیل به یک AuthenticationStateProvider کرد. برای اینکار در ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization را به برنامه‌ی کلاینت اضافه کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.BlazorWebAssembly">
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization" Version="5.0.4" />
  </ItemGroup>
</Project>
سپس سرویس سفارشی AuthStateProvider خود را به پوشه‌ی Services برنامه اضافه می‌کنیم و متد GetAuthenticationStateAsync کلاس پایه‌ی AuthenticationStateProvider استاندارد را به نحو زیر بازنویسی و سفارشی سازی می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class AuthStateProvider : AuthenticationStateProvider
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;

        public AuthStateProvider(HttpClient httpClient, ILocalStorageService localStorage)
        {
            _httpClient = httpClient ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpClient));
            _localStorage = localStorage ?? throw new ArgumentNullException(nameof(localStorage));
        }

        public override async Task<AuthenticationState> GetAuthenticationStateAsync()
        {
            var token = await _localStorage.GetItemAsync<string>(ConstantKeys.LocalToken);
            if (token == null)
            {
                return new AuthenticationState(new ClaimsPrincipal(new ClaimsIdentity()));
            }

            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", token);
            return new AuthenticationState(
                        new ClaimsPrincipal(
                            new ClaimsIdentity(JwtParser.ParseClaimsFromJwt(token), "jwtAuthType")
                        )
                    );
        }
    }
}
- اگر با برنامه‌های سمت کلاینت React و یا Angular پیشتر کار کرده باشید، منطق این کلاس بسیار آشنا به نظر می‌رسد. در این برنامه‌ها، مفهومی به نام Interceptor وجود دارد که توسط آن به صورت خودکار، هدر JWT را به تمام درخواست‌های ارسالی به سمت سرور، اضافه می‌کنند تا از تکرار این قطعه کد خاص، جلوگیری شود. علت اینجا است که برای دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور، نیاز است هدر ویژه‌ای را به نام "Authorization" که با مقدار "bearer jwt" تشکیل می‌شود، به ازای هر درخواست ارسالی به سمت سرور نیز ارسال کرد؛ تا تنظیمات ویژه‌ی AddJwtBearer که در قسمت 25 در کلاس آغازین برنامه‌ی Web API انجام دادیم، این هدر مورد انتظار را دریافت کرده و پردازش کند و در نتیجه‌ی آن، شیء this.User، در اکشن متدهای کنترلرها تشکیل شده و قابل استفاده شود.
در اینجا نیز مقدار دهی خودکار httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization را مشاهده می‌کنید که مقدار token خودش را از Local Storage دریافت می‌کند که کلید متناظر با آن‌را در پروژه‌ی BlazorServer.Common به صورت زیر تعریف کرده‌ایم:
namespace BlazorServer.Common
{
    public static class ConstantKeys
    {
        // ...
        public const string LocalToken = "JWT Token";
    }
}
به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود در تمام سرویس‌های برنامه‌ی WASM که با HttpClient کار می‌کنند، مدام سطر مقدار دهی httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization را تکرار کنیم.
- همچنین در اینجا به کمک متد JwtParser.ParseClaimsFromJwt که در ابتدای بحث تهیه کردیم، لیست Claims دریافتی از JWT ارسالی از سمت سرور را تبدیل به یک AuthenticationState قابل استفاده‌ی در برنامه‌ی Blazor WASM کرده‌ایم.

پس از تعریف یک AuthenticationStateProvider سفارشی، باید آن‌را به همراه Authorization، به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه در فایل Program.cs اضافه کرد:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...

            builder.Services.AddAuthorizationCore();
            builder.Services.AddScoped<AuthenticationStateProvider, AuthStateProvider>();

            // ...
        }
    }
}
و برای سهولت استفاده‌ی از امکانات اعتبارسنجی فوق در کامپوننت‌های برنامه، فضای نام زیر را به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor اضافه می‌کنیم:
@using Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization


تهیه‌ی سرویسی برای کار با AccountController

اکنون می‌خواهیم در برنامه‌ی سمت کلاینت، از AccountController سمت سرور که آن‌را در قسمت 25 این سری تهیه کردیم، استفاده کنیم. بنابراین نیاز است سرویس زیر را تدارک دید که امکان لاگین، ثبت نام و خروج از سیستم را در سمت کلاینت میسر می‌کند:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public interface IClientAuthenticationService
    {
        Task<AuthenticationResponseDTO> LoginAsync(AuthenticationDTO userFromAuthentication);
        Task LogoutAsync();
        Task<RegisterationResponseDTO> RegisterUserAsync(UserRequestDTO userForRegisteration);
    }
}
و به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class ClientAuthenticationService : IClientAuthenticationService
    {
        private readonly HttpClient _client;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;

        public ClientAuthenticationService(HttpClient client, ILocalStorageService localStorage)
        {
            _client = client;
            _localStorage = localStorage;
        }

        public async Task<AuthenticationResponseDTO> LoginAsync(AuthenticationDTO userFromAuthentication)
        {
            var response = await _client.PostAsJsonAsync("api/account/signin", userFromAuthentication);
            var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            var result = JsonSerializer.Deserialize<AuthenticationResponseDTO>(responseContent);

            if (response.IsSuccessStatusCode)
            {
                await _localStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalToken, result.Token);
                await _localStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalUserDetails, result.UserDTO);
                _client.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", result.Token);
                return new AuthenticationResponseDTO { IsAuthSuccessful = true };
            }
            else
            {
                return result;
            }
        }

        public async Task LogoutAsync()
        {
            await _localStorage.RemoveItemAsync(ConstantKeys.LocalToken);
            await _localStorage.RemoveItemAsync(ConstantKeys.LocalUserDetails);
            _client.DefaultRequestHeaders.Authorization = null;
        }

        public async Task<RegisterationResponseDTO> RegisterUserAsync(UserRequestDTO userForRegisteration)
        {
            var response = await _client.PostAsJsonAsync("api/account/signup", userForRegisteration);
            var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            var result = JsonSerializer.Deserialize<RegisterationResponseDTO>(responseContent);

            if (response.IsSuccessStatusCode)
            {
                return new RegisterationResponseDTO { IsRegisterationSuccessful = true };
            }
            else
            {
                return result;
            }
        }
    }
}
که به نحو زیر به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌شود:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...
            builder.Services.AddScoped<IClientAuthenticationService, ClientAuthenticationService>();
            // ...
        }
    }
}
توضیحات:
- متد LoginAsync، مشخصات لاگین کاربر را به سمت اکشن متد api/account/signin ارسال کرده و در صورت موفقیت این عملیات، اصل توکن دریافتی را به همراه مشخصاتی از کاربر، در Local Storage ذخیره سازی می‌کند. این مورد سبب خواهد شد تا بتوان به مشخصات کاربر در صفحات دیگر و سرویس‌های دیگری مانند AuthStateProvider ای که تهیه کردیم، دسترسی پیدا کنیم. به علاوه مزیت دیگر کار با Local Storage، مواجه شدن با حالت‌هایی مانند Refresh کامل صفحه و برنامه، توسط کاربر است. در یک چنین حالتی، برنامه از نو بارگذاری مجدد می‌شود و به این ترتیب می‌توان به مشخصات کاربر لاگین کرده، به سادگی دسترسی یافت و مجددا قسمت‌های مختلف برنامه را به او نشان داد. نمونه‌ی دیگر این سناریو، بازگشت از درگاه پرداخت بانکی است. در این حالت نیز از یک سرویس سمت سرور دیگر، کاربر به سمت برنامه‌ی کلاینت، Redirect کامل خواهد شد که در اصل اتفاقی که رخ می‌دهد، با Refresh کامل صفحه یکی است. در این حالت نیز باید بتوان کاربری را که از درگاه بانکی ثالث، به سمت برنامه‌ی کلاینت از نو بارگذاری شده، هدایت شده، بلافاصله تشخیص داد.

- اگر برنامه، Refresh کامل نشود، نیازی به Local Storage نخواهد بود؛ از این لحاظ که در برنامه‌های سمت کلاینت Blazor، طول عمر تمام سرویس‌ها، صرفنظر از نوع طول عمری که برای آن‌ها مشخص می‌کنیم، همواره Singleton هستند (ماخذ).
Blazor WebAssembly apps don't currently have a concept of DI scopes. Scoped-registered services behave like Singleton services.
بنابراین می‌توان یک سرویس سراسری توکن را تهیه و به سادگی آن‌را در تمام قسمت‌های برنامه تزریق کرد. این روش هرچند کار می‌کند، اما همانطور که عنوان شد، به Refresh کامل صفحه حساس است. اگر برنامه در مرورگر کاربر Refresh نشود، تا زمانیکه باز است، سرویس‌های در اصل Singleton تعریف شده‌ی در آن نیز در تمام قسمت‌های برنامه در دسترس هستند؛ اما با Refresh کامل صفحه، به علت بارگذاری مجدد کل برنامه، سرویس‌های آن نیز از نو، وهله سازی خواهند شد که سبب از دست رفتن حالت قبلی آن‌ها می‌شود. بنابراین نیاز به روشی داریم که بتوانیم حالت قبلی برنامه را در زمان راه اندازی اولیه‌ی آن بازیابی کنیم و یکی از روش‌های استاندارد اینکار، استفاده از Local Storage خود مرورگر است که مستقل از برنامه و توسط مرورگر مدیریت می‌شود.

- در متد LoginAsync، علاوه بر ثبت اطلاعات کاربر در Local Storage، مقدار دهی client.DefaultRequestHeaders.Authorization را نیز ملاحظه می‌کنید. همانطور که عنوان شد، سرویس‌های Blazor WASM در اصل دارای طول عمر Singleton هستند. بنابراین تنظیم این هدر در اینجا، بر روی تمام سرویس‌های HttpClient تزریق شده‌ی به سایر سرویس‌های برنامه نیز بلافاصله تاثیرگذار خواهد بود.

- متد LogoutAsync، اطلاعاتی را که در حین لاگین موفق در Local Storage ذخیره کردیم، حذف کرده و همچنین client.DefaultRequestHeaders.Authorization را نیز نال می‌کند تا دیگر اطلاعات لاگین شخص قابل بازیابی نبوده و مورد استفاده قرار نگیرد. همین مقدار برای شکست پردازش درخواست‌های ارسالی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور کفایت می‌کند.

- متد RegisterUserAsync، مشخصات کاربر در حال ثبت نام را به سمت اکشن متد api/account/signup ارسال می‌کند که سبب افزوده شدن کاربر جدیدی به بانک اطلاعاتی برنامه و سیستم ASP.NET Core Identity خواهد شد.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-31.zip
مطالب
آموزش Linq - بخش ششم: عملگرهای پرس و جو قسمت چهارم
عملگر‌های تولید  Generation Operator

عملگر‌های تولید، برای ما توالی ایجاد می‌کنند و تفاوت‌های عمده‌ای با سایر عملگرهای پرس و جو دارند که در بخش زیر به آنها اشاره می‌کنیم:
 1- هیچ توالی ورودی را دریافت نمی‌کنند.
 2- این عملگر‌ها بصورت متد الحاقی پیاده سازی نشده‌اند و بصورت متد‌های استاتیک در کلاس Enumerable قرار گرفته‌اند.
امضاء زیر مربوط به متد Empty  می‌باشد:
 public static IEnumerable<TResult> Empty<TResult>()

Empty

عملگر Empty یک توالی بدون عنصر (Empty) را بر اساس نوع مشخص شده، ایجاد می‌کند.
در کد زیر نحوه ایجاد یک توالی خالی از نوع Ingredient نشان داده شده است.
IEnumerable<Ingredient> ingredients = Enumerable.Empty<Ingredient>();
Console.WriteLine(ingredients.Count());
خروجی کد بالا :
 0
پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل عملگر Empty، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

Range
عملگر پرس و جوی Range، یک توالی از مقادیر صحیح متوالی را برای ما ایجاد می‌کند. اولین پارامتر این عملگر عنصر آغاز کننده توالی است و دومین پارامتر این عملگر تعداد کل عناصر توالی تولید شده، با احتساب عنصر اول خواهد بود.
مثال:
IEnumerable<int> fiveToTen = Enumerable.Range(5,6);
foreach (var num in fiveToTen)
{
   Console.WriteLine(num);
}
خروجی مثال بالا:
5
6
7
8
9
10
همانطور که ملاحظه کردید مجموعا 6 عنصر برای توالی تولید شدند و اولین عنصر، با عدد 5 آغاز شده است.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل عملگر Range، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

Repeat
عملگر پرس و جوی Repeat یک عدد را به تعداد بار مشخصی در توالی خروجی تکرار می‌کند.
مثال:
IEnumerable<int> fiveToTen = Enumerable.Repeat(42, 6);
foreach (var num in fiveToTen)
{
    Console.WriteLine(num);
}
خروجی مثال بالا:
42
42
42
42
42
42
پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل عملگر Repeat، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.


عملگرهای  کمی (Quantifier Operators)
عملگرهای Quantifier یک توالی ورودی را گرفته، آن را ارزیابی کرده و یک مقدار منطقی را باز می‌گردانند.

عملگر Contains
عملگر Contains  عناصر یک توالی را ارزیابی می‌کند و در صورتیکه مقدار مورد نظر ما در توالی وجود داشته باشد، ارزش True باز می‌گرداند.
مثال:
int[] nums = {1, 2, 3};
bool isTowThere = nums.Contains(2);
bool isFiveThere = nums.Contains(5);

Console.WriteLine(isTowThere);
Console.WriteLine(isFiveThere);
خروجی مثال بالا :
True
False

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل عملگر Contains، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر Any
عملگر Any دو امضاء مختلف را دارد:
 1- اولین امضاء: در صورتیکه توالی شامل حداقل یک عنصر باشد، ارزش True بازگردانده می‌شود.
 2- دومین امضاء: یک عبارت پیش بینی را قبول می‌کند. در صورتیکه حداقل یکی از عناصر توالی، عبارت پیش بینی را تامین کند، ارزش صحیح باز گردانده می‌شود.
مثال: بررسی امضاء اول عملگر Any
int[] nums = { 1, 2, 3 };
IEnumerable<int> noNums = Enumerable.Empty<int>();

Console.WriteLine(nums.Any());
Console.WriteLine(noNums.Any());
خروجی مثال بالا:
True
False
مثال: بررسی امضاء دوم عملگر Any
int[] nums = { 1, 2, 3 };
bool areAnyEvenNumbers = nums.Any(x => x % 2 == 0);
Console.WriteLine(areAnyEvenNumbers);
خروجی مثال بالا:
 True
در مثال بالا، عبارت پیش بینی مشخص می‌کند که اعداد زوج در توالی وجود داشته باشند یا خیر.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل عملگر Any، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر All
عملگر پرس و جوی All، یک عبارت پیش بینی را دریافت می‌کند و عناصر توالی ورودی را بر مبنای آن ارزیابی می‌کند تا مشخص شود همه عناصر، شرط پیش بینی را تامین می‌کنند.
در کد زیر بررسی می‌کنیم که آیا همه عناصر توالی مواد غذایی، جزء مواد غذایی کم چرب می‌باشند یا خیر .
Ingredient[] ingredients =
{
new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
new Ingredient { Name = "Egg", Calories = 100 },
new Ingredient { Name = "Milk", Calories = 150 },
new Ingredient { Name = "Flour", Calories = 50 },
new Ingredient { Name = "Butter", Calories = 400 }
};
bool isLowFatRecipe = ingredients.All(x => x.Calories < 200);
Console.WriteLine(isLowFatRecipe);
خروحی کد بالا :
False

نکته : عملگر All به محض پیدا کردن عنصری که شرط مشخص شده را نقض کند، ارزش False را باز می‌گرداند و ادامه بررسی عناصر باقی مانده را متوقف می‌کند.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل عملگر Any، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر SequenceEqual
عملگر SequenceEqual دو توالی را با هم مقایسه کرده و در صورتیکه عناصر هر دو توالی برابر و ترتیب قرار گیری آنها نیز یکسان باشند، ارزش True باز گردانده می‌شود.
مثال:
IEnumerable<int> sequence1 = new[] {1, 2, 3};
IEnumerable<int> sequence2 = new[] { 1, 2, 3 };
bool isSeqEqual = sequence1.SequenceEqual(sequence2);
Console.WriteLine(isSeqEqual);
خروجی مثال بالا:
 True

در صورتی که دو توالی عناصر یکسانی داشته باشند، ولی ترتیب قرار گیری عناصر با هم یکسان نباشند، عملگر ارزش False را باز می‌گرداند.
مثال :
IEnumerable<int> sequence1 = new[] { 1, 2, 3 };
IEnumerable<int> sequence2 = new[] { 3, 2, 1 };
bool isSeqEqual = sequence1.SequenceEqual(sequence2);
Console.WriteLine(isSeqEqual);
خروجی مثال بالا:
False
پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل عملگر SequenceEqual، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.
 
عملگر‌های تجمیع/تجمعی Aggregate Operators
عملگرهای Aggregate یک توالی ورودی را دریافت و یک مقدار عددی (Scalar Value) را باز می‌گردانند. مقدار بازگردانده شده، حاصل یک عملیات محاسباتی می‌باشد.
لیستی از عملگر‌های تجمیع ( Aggregate Operators ):
 • Count
 • LongCount
 • Sum
 • Min
 • Max
 • Average
 • Aggregate

عملگر Count
عملگر Count، تعداد عناصر توالی ورودی را باز می‌گرداند. عملگر Count، دو امضاء مختلف دارد. یکی از این امضاء‌ها یک عبارت پیش بینی را می‌پذیرد.
کد زیر، امضاء اول عملگر Count را نشان می‌دهد:
int[] nums = { 1, 2, 3 };
int numberOfElements = nums.Count();
Console.WriteLine(numberOfElements);
خروجی کد بالا:
 3

وقتی عبارت پیش بینی بکار گرفته می‌شود، عملگر Count تنها عناصری را که شرط را تامین کنند، شمارش می‌کند.
در کد زیر عملگر Count، همه عناصر زوج توالی ورودی را شمارش می‌کند:
int[] nums = { 1, 2, 3 };
int numberOfEvenElements = nums.Count(x => x % 2 == 0);
Console.WriteLine(numberOfEvenElements);
خروجی کد بالا :
1

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل عملگر Count ، کلمه‌ی کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر LongCount
این عملگر مثل عملگر Count عمل می‌کند، اما با این تفاوت که خروجی آن به جای نوع int از نوع long می‌باشد. این عملگر برای شمارش توالی‌های  ورودی بسیار بزرگ مورد استفاده قرار می‌گیرد.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل عملگر LongCount، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر Sum

این عملگر  مجموع تمامی عناصر یک توالی را باز می‌گرداند.
در کد زیر جمع عناصر یک توالی از نوع int را مشاهده می‌کنید:
int[] nums = { 1, 2, 3 };
int total = nums.Sum();
Console.WriteLine(total);
خروجی کد بالا :
 6

عملگر Sum می‌تواند بر روی توالی‌هایی از نوع <IEnumerable<T و بر روی اعضای عددی آنها اعمال شود.
مثال:
Ingredient[] ingredients =
{
new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
new Ingredient { Name = "Egg", Calories = 100 },
new Ingredient { Name = "Milk", Calories = 150 },
new Ingredient { Name = "Flour", Calories = 50 },
new Ingredient { Name = "Butter", Calories = 400 }
};
int totalCalories = ingredients.Sum(x => x.Calories);
Console.WriteLine(totalCalories);
خروحی مثال بالا :
 1200

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل عملگر Sum، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر Average

این عملگر میانگین عناصر توالی‌های عددی را محاسبه می‌کند.
مثال:
int[] nums = { 1, 2, 3 };
var avg = nums.Average();
Console.WriteLine(avg);
خروجی مثلا بالا :
 2

همانطور که در کد بالا مشاهده می‌کنید، نوع متغیر avg صراحتا مشخص نشده و از نوع var استفاده شده است. تابع average بر اساس توالی ورودی، انواع مختلفی از نوع داده‌های عددی را به خروجی ارسال می‌کند (double,float,decimal).
همانند عملگر Sum، عملگر Average می‌تواند بر روی اعضای عددی توالی‌هایی که از نوع<IEnumarable<T هستند، اعمال شود.
مثال:
Ingredient[] ingredients =
{
new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
new Ingredient { Name = "Egg", Calories = 100 },
new Ingredient { Name = "Milk", Calories = 150 },
new Ingredient { Name = "Flour", Calories = 50 },
new Ingredient { Name = "Butter", Calories = 400 }
};
var avgCalories = ingredients.Average(x => x.Calories);
Console.WriteLine(avgCalories);
خروجی مثال بالا :
 240

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل عملگر Average، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر Min

عملگر Min کوچکترین عنصر توالی را باز می‌گرداند.
مثال:
int[] nums = { 3, 2, 1 };
var smallest = nums.Min();
Console.WriteLine(smallest);
خروجی مثال بالا:
 1
امضاء دیگر Min می‌تواند یک عبارت پیش بینی را بپذیرد:
مثال:
Ingredient[] ingredients =
{
new Ingredient { Name = "Sugar", Calories = 500 },
new Ingredient { Name = "Egg", Calories = 100 },
new Ingredient { Name = "Milk", Calories = 150 },
new Ingredient { Name = "Flour", Calories = 50 },
new Ingredient { Name = "Butter", Calories = 400 }
};
var smallestCalories = ingredients.Min(x => x.Calories);
Console.WriteLine(smallestCalories);

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو
معادل عملگر Min ، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد.ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

عملگر Max
عملگر Max بزرگترین عنصر توالی را باز می‌گرداند.
مثال:
int[] nums = { 1 ,3, 2 };
var largest = nums.Max();
Console.WriteLine(largest);
خروجی مثال بالا:
 3
همچون عملگر Min، عملگر Max نیز یک امضاء دارد که می‌توان از طریق آن یک عبارت پیش بینی را مشخص کرد.

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل عملگر Max، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.

Aggregate
عملگر‌های تجمعی که  تا اینجا معرفی شدند، تنها یک کار را انجام می‌دادند. اما عملگر Aggregate امکان تعریف یک پرس و جوی تجمیع سفارشی و پیشرفته‌تر را که بر روی توالی ورودی اعمال می‌شود نیز مهیا می‌کند.
عملگر Aggregate  دو نسخه دارد:
 1- نسخه‌ای که اجازه استفاده از یک عدد را به عنوان مقدار Seed، به ما می‌دهد (مقدار آغازین یا Seed).
 2- نسخه‌ای که از عنصر ابتدایی توالی به عنوان مقدار Seed استفاده می‌کند.
هر دو نسخه این عملگر به یک تابع  انباره (accumulator function) جهت نگهداری نتیجه نیاز دارند.
کد زیر شبیه سازی عملگر Sum  توسط عملگر Aggregate می‌باشد:
int[] nums = {1, 2, 3};
var result = nums.Aggregate(0,
(currentElement, runningTotal) => runningTotal + currentElement);
Console.WriteLine(result);
خروجی قطعه کد بالا:
 6
در قطعه کد بالا، نسخه‌ای از عملگر aggregate استفاده شد که مقدار شروع آن با عدد صفر مقدار دهی اولیه شد‌ه‌است.
کد زیر شبیه سازی عملیات فاکتوریل را با در نظر گرفتن عنصر اول توالی، به عنوان مقدار Seed نشان می‌دهد:
 int[] nums = { 1, 2, 3 ,4,5};
var result = nums.Aggregate((runningProduct, nextfactor) => runningProduct * nextfactor);
Console.WriteLine(result);
خروجی کد بالا:
 120

پیاده سازی توسط عبارت‌های جستجو

معادل عملگر Aggregate، کلمه کلیدی در عبارت‌های جستجو وجود ندارد. ترکیب دو روش می‌تواند خروجی دلخواه را تولید کند.