بازخوردهای پروژه‌ها
اضافه کردن فیلد به مدل ذخیره سازی
به نظرم برای ثبت اطلاعات پرداخت در بانک اطلاعاتی باید همانند فایل XML باشد
فیلد Type و فیلد Status باید در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند.
الان فیدی به نام Status هست که دارای چهار مقدار
        Requested = 0,
        Verified = 1,
        Refunded = 2,
        Failed = 3
که باید داری 3 مقدار اول باشد با نام Type
و فیلد Status دارای 2 مقدار Success یا Failed باشد کی می‌توان آن را به نوع bool تغییر داد
* مقدار Failed به چه منظوری هست؟
مطالب
تولید فایل Word بدون نصب MS Word بر روی سرور

یکی از مواردی که ممکن است در محیط کاری با آن برخورد داشت، تقاضای تولید فایل word یک گزارش با فرمتی مشخص از یک برنامه ASP.Net است. برای مثال یک قالب درست کرده‌اند که header‌ و footer و کلا یک فرمت رسمی دارد. الان برنامه شما باید این فایل word رسمی را با گزارشی که تولید می‌کند پر کند. حالا اینجاست که گرفتاری برنامه نویس شروع می‌شود! روی سرور باید word نصب باشد تا توسط اشیاء COM آن بتوان یک چنین کارهایی را آن‌هم با ASP.Net که به صورت پیش فرض کمترین سطح دسترسی را روی سیستم دارد انجام داد. یا اینکه باید به سراغ کامپوننت‌های تجاری رفت و حالا اینجا با این وضع تحریم و غیره چگونه بتوان آنها را خریداری کرد یا شاید احتمالا در سایت‌های وارز بتوان نسخه تکه پاره شده آنها را یافت. مشکلی هم که این نوع کامپوننت‌ها دارند این است که ممکن است سال دیگر اصلا ساپورت نشوند. محصولات مایکروسافت هم که مرتبا در حال به روز رسانی هستند. در این حالت برنامه متکی به این نوع کامپوننت‌های تجاری سورس بسته در همان نگارش قبلی خود مجبور است باقی بماند.
خوشبختانه با ارائه آفیس 2007 و فرمت OpenXML فایلهای آن، این مشکل تقریبا مرتفع شده است. مایکروسافت نیز برای سهولت تولید این نوع اسناد، OpenXML SDK را ارائه داده است که از آدرس زیر قابل دریافت است:
Open XML Format SDK 1.0

البته پیش نمایش نگارش دو SDK آن نیز موجود است که در مطلب جاری به آن پرداخته نخواهد شد.

فایل‌های office 2007 از یک فایلzip تشکیل شده از چند فایل xml داخل آن، ایجاد شده‌اند. برای مثال یک فایل docx را با winrar یا امثال آن باز کنید (تصویر زیر):



برای کار با اینگونه اسناد باید با اصطلاحات زیر آشنا شد:
Package : فایل zip شما (همان فایل برای مثال docx) اینجا یک بسته نام دارد.
Parts : اجزای این بسته که همان فایل‌های آن هستند، parts نامیده شده اند.
Relations : اگر به فایل‌های موجود در یک بسته دقت کنید، فایلهایی با پسوند rels را خواهید دید که بیانگر نحوه ارتباط Parts با یکدیگر هستند.
Relations Ids: هر ارتباط با یک ID منحصربفرد تعریف می‌گردد.

اگر علاقمند باشید که پوستری را در این رابطه مشاهده نمائید می‌توان به آدرس زیر مراجعه نمود.
Open XML Developer Map

نحوه استفاده از OpenXML SDK در دات نت:
ابتدا باید ارجاعی را به فایل DocumentFormat.OpenXml.dll که پس از نصب در مسیر OpenXMLSDK\1.0.1825\lib قرار گرفته است به پروژه افزود. سپس نیاز است تا ارجاعی به کتابخانه WindowsBase نیز به برنامه افزوده شود (تصویر زیر). افزودن ارجاعی به این کتابخانه جهت کامپایل برنامه ضروری است (شکل زیر).


تا اینجا ارجاعات برنامه به صورت زیر خواهند بود:



یک مثال ساده:
قصد داریم یک فایل docx ساده را با استفاده از OpenXML SDK ایجاد کنیم. در مثال زیر فرمت متغیر docXml را می‌توان با ایجاد یک فایل docx ساده در word و سپس باز کردن بسته فشرده شده آن و مشاهده محتوای فایل word\document.xml بدست آورد.
using System.IO;
using System.Text;
using DocumentFormat.OpenXml;
using DocumentFormat.OpenXml.Packaging;

namespace OpenXMLTestApp
{
class CWord
{

public static void CreateDocument(string documentFileName, string text)
{
using (WordprocessingDocument wordDoc =
WordprocessingDocument.Create(documentFileName, WordprocessingDocumentType.Document))
{
MainDocumentPart mainPart = wordDoc.AddMainDocumentPart();

string docXml =
@"<?xml version=""1.0"" encoding=""UTF-8"" standalone=""yes""?>
<w:document xmlns:w=""http://schemas.openxmlformats.org/wordprocessingml/2006/main"">
<w:body><w:p><w:r><w:t>#REPLACE#</w:t></w:r></w:p></w:body>
</w:document>";

docXml = docXml.Replace("#REPLACE#", text);

using (Stream stream = mainPart.GetStream())
{
byte[] buf = (new UTF8Encoding()).GetBytes(docXml);
stream.Write(buf, 0, buf.Length);
}
}
}
}
}

و نحوه استفاده از آن می‌تواند به صورت زیر باشد:

CWord.CreateDocument("test.docx", "سلام دنیا");

این کتابخانه کار ایجاد فایل‌های xml ، تولید روابط بین‌ آنها و همچنین بسته بندی و zip کردن نهایی را به صورت خودکار انجام می‌دهد.

برای مطالعه بیشتر می‌توان به منابع زیر مراجعه نمود:

یک ویدیوی آموزشی رایگان از مایکروسافت
دریافت

سؤالات متداول در MSDN
http://msdn.microsoft.com/en-us/library/bb491088.aspx
البته اگر پس از نصب SDK به پوشه doc آن مراجعه نمائید، این سؤال و جواب‌ها را در فایل راهنمای chm آن نیز می‌توان پیدا کرد.

مثال دیگری در مورد ایجاد یک گزارش از بانک اطلاعاتی و گرفتن خروجی docx از آن
http://openxmldeveloper.org/articles/GenerateWordTable.aspx
البته این مثال خیلی قدیمی است و قسمت‌های کار با پکیج را با SDK‌ ارائه شده می‌توان به صورت خودکار انجام داد. اما حداقل نحوه تولید جداول استاندارد OpenXML را می‌توان از آن ایده گرفت.

مثالی در مورد نحوه قرار دادن عکس در فایل docx تولیدی

همچنین مثال‌های بیشتری را در وبلاگ‌های مربوطه می‌توان یافت:
http://blogs.msdn.com/brian_jones/
http://blogs.msdn.com/ericwhite/default.aspx


مطالب
ساخت یک بارکدخوان با استفاده از OpenCV و ZXing.Net
فرض کنید می‌خواهیم بارکد این قبض را یافته و سپس عدد متناظر با آن‌را در برنامه بخوانیم.


مراحل کار به این صورت هستند:


بارگذاری تصویر و چرخش آن در صورت نیاز

ابتدا تصویر بارکد دار را بارگذاری کرده و آن‌را تبدیل به یک تصویر سیاه و سفید می‌کنیم:
// load the image and convert it to grayscale
var image = new Mat(fileName);
 
if (rotation != 0)
{
    rotateImage(image, image, rotation, 1);
}
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Source", image);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
var gray = new Mat();
var channels = image.Channels();
if (channels > 1)
{
    Cv2.CvtColor(image, gray, ColorConversion.BgrToGray);
}
else
{
    image.CopyTo(gray);
}
در این بین ممکن است بارکد موجود در تصویر، دقیقا در زاویه‌ای که در تصویر ابتدای بحث قرار گرفته‌است، وجود نداشته باشد؛ مثلا منهای 90 درجه، چرخیده باشد. به همین جهت می‌توان از متد چرخش تصویر مطلب «تغییر اندازه، و چرخش تصاویر» ارائه شده در قسمت نهم این سری استفاده کرد.


تشخیص گرادیان‌های افقی و عمودی

یکی از روش‌های تشخیص بارکد، استفاده از روشی است که در تشخیص خودرو قسمت 16 بیان شد. تعداد زیادی تصویر بارکد را تهیه و سپس آن‌ها را به الگوریتم‌های machine learning جهت تشخیص و یافتن محدوده‌ی بارکد موجود در یک تصویر، ارسال کنیم. هرچند این روش جواب خواهد داد، اما در این مورد خاص، قسمت بارکد، شبیه به گرادیانی از رنگ‌ها است. کتابخانه‌ی OpenCV برای یافتن این نوع گرادیان‌ها دارای متدی است به نام Sobel :
// compute the Scharr gradient magnitude representation of the images
// in both the x and y direction
var gradX = new Mat();
Cv2.Sobel(gray, gradX, MatType.CV_32F, xorder: 1, yorder: 0, ksize: -1);
//Cv2.Scharr(gray, gradX, MatType.CV_32F, xorder: 1, yorder: 0);
 
var gradY = new Mat();
Cv2.Sobel(gray, gradY, MatType.CV_32F, xorder: 0, yorder: 1, ksize: -1);
//Cv2.Scharr(gray, gradY, MatType.CV_32F, xorder: 0, yorder: 1);
 
// subtract the y-gradient from the x-gradient
var gradient = new Mat();
Cv2.Subtract(gradX, gradY, gradient);
Cv2.ConvertScaleAbs(gradient, gradient);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Gradient", gradient);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}


ابتدا درجه‌ی شدت گرادیان‌ها در جهت‌های x و y محاسبه می‌شوند. سپس این شدت‌ها از هم کم خواهند شد تا بیشترین شدت گرادیان موجود در محور x حاصل شود. این بیشترین شدت‌ها، بیانگر نواحی خواهند بود که احتمال وجود بارکدهای افقی در آن‌ها بیشتر است.


کاهش نویز و یکی کردن نواحی تشخیص داده شده

در ادامه می‌خواهیم با استفاده از متدهای تشخیص کانتور (قسمت 12)، نواحی با بیشترین شدت گرادیان افقی را پیدا کنیم. اما تصویر حاصل از قسمت قبل برای اینکار مناسب نیست. به همین جهت با استفاده از متدهای کار با مورفولوژی تصاویر، این نواحی گرادیانی را یکی می‌کنیم (قسمت 8).
// blur and threshold the image
var blurred = new Mat();
Cv2.Blur(gradient, blurred, new Size(9, 9));
 
var threshImage = new Mat();
Cv2.Threshold(blurred, threshImage, thresh, 255, ThresholdType.Binary);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Thresh", threshImage);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
 
// construct a closing kernel and apply it to the thresholded image
var kernel = Cv2.GetStructuringElement(StructuringElementShape.Rect, new Size(21, 7));
var closed = new Mat();
Cv2.MorphologyEx(threshImage, closed, MorphologyOperation.Close, kernel);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Closed", closed);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
 
// perform a series of erosions and dilations
Cv2.Erode(closed, closed, null, iterations: 4);
Cv2.Dilate(closed, closed, null, iterations: 4);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Erode & Dilate", closed);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
این سه مرحله را در تصاویر ذیل مشاهده می‌کنید:


ابتدا با استفاده از متد Threshold، تصویر را به یک تصویر باینری تبدیل خواهیم کرد. در این تصویر تمام نقاط دارای شدت رنگ کمتر از مقدار thresh، به مقدار حداکثر 255 تنظیم می‌شوند.
سپس با استفاده از متدهای تغییر مورفولوژی تصویر، قسمت‌های مجاور به هم را می‌بندیم و یکی می‌کنیم. این مورد در یافتن اشیاء احتمالی که ممکن است بارکد باشند، بسیار مفید است.
متدهای Erode و Dilate در اینجا کار حذف نویزهای اضافی را انجام می‌دهند؛ تا بهتر بتوان بر روی نواحی بزرگتر یافت شده، تمرکز کرد.



یافتن بزرگترین ناحیه‌ی به هم پیوسته‌ی موجود در یک تصویر

تمام این مراحل را انجام دادیم تا بتوانیم بزرگترین ناحیه‌ی به هم پیوسته‌ای را که احتمال می‌رود بارکد باشد، در تصویر تشخیص دهیم. پس از این آماده سازی‌ها، اکنون با استفاده از متد یافتن کانتورها، تمام نواحی یکی شده را یافته و بزرگترین مساحت ممکن را به عنوان بارکد انتخاب می‌کنیم:
//find the contours in the thresholded image, then sort the contours
//by their area, keeping only the largest one
 
Point[][] contours;
HiearchyIndex[] hierarchyIndexes;
Cv2.FindContours(
    closed,
    out contours,
    out hierarchyIndexes,
    mode: ContourRetrieval.CComp,
    method: ContourChain.ApproxSimple);
 
if (contours.Length == 0)
{
    throw new NotSupportedException("Couldn't find any object in the image.");
}
 
var contourIndex = 0;
var previousArea = 0;
var biggestContourRect = Cv2.BoundingRect(contours[0]);
while ((contourIndex >= 0))
{
    var contour = contours[contourIndex];
 
    var boundingRect = Cv2.BoundingRect(contour); //Find bounding rect for each contour
    var boundingRectArea = boundingRect.Width * boundingRect.Height;
    if (boundingRectArea > previousArea)
    {
        biggestContourRect = boundingRect;
        previousArea = boundingRectArea;
    }
 
    contourIndex = hierarchyIndexes[contourIndex].Next;
}
 
 
var barcode = new Mat(image, biggestContourRect); //Crop the image
Cv2.CvtColor(barcode, barcode, ColorConversion.BgrToGray);
 
Cv2.ImShow("Barcode", barcode);
Cv2.WaitKey(1); // do events
حاصل این عملیات یافتن بزرگترین ناحیه‌ی گرادیانی به هم پیوسته‌ی موجود در تصویر است:


خواندن مقدار متناظر با بارکد یافت شده

خوب، تا اینجا موفق شدیم، محل قرارگیری بارکد را تصویر پیدا کنیم. مرحله‌ی بعد خواندن مقدار متناظر با این تصویر است. برای این منظور از کتابخانه‌ی سورس بازی به نام http://zxingnet.codeplex.com استفاده خواهیم کرد. این کتابخانه قادر است بارکد بسازد و همچنین تصاویر بارکدها را خوانده و مقادیر متناظر با آن‌ها را استخراج کند. برای نصب آن می‌توان از دستور ذیل استفاده کرد:
 PM> Install-Package ZXing.Net
پس از نصب این کتابخانه‌ی بارکدساز و بارکد خوان، اکنون تنها کاری که باید صورت گیرد، ارسال تصویر بارکد جدا شده‌ی توسط OpenCV به آن است:
private static string getBarcodeText(Mat barcode)
{
    // `ZXing.Net` needs a white space around the barcode
    var barcodeWithWhiteSpace = new Mat(new Size(barcode.Width + 30, barcode.Height + 30), MatType.CV_8U, Scalar.White);
    var drawingRect = new Rect(new Point(15, 15), new Size(barcode.Width, barcode.Height));
    var roi = barcodeWithWhiteSpace[drawingRect];
    barcode.CopyTo(roi);
 
    Cv2.ImShow("Enhanced Barcode", barcodeWithWhiteSpace);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
 
    return decodeBarcodeText(barcodeWithWhiteSpace.ToBitmap());
}
 
private static string decodeBarcodeText(System.Drawing.Bitmap barcodeBitmap)
{
    var source = new BitmapLuminanceSource(barcodeBitmap);
 
    // using http://zxingnet.codeplex.com/
    // PM> Install-Package ZXing.Net
    var reader = new BarcodeReader(null, null, ls => new GlobalHistogramBinarizer(ls))
    {
        AutoRotate = true,
        TryInverted = true,
        Options = new DecodingOptions
        {
            TryHarder = true,
            //PureBarcode = true,
            /*PossibleFormats = new List<BarcodeFormat>
                    {
                        BarcodeFormat.CODE_128
                        //BarcodeFormat.EAN_8,
                        //BarcodeFormat.CODE_39,
                        //BarcodeFormat.UPC_A
                    }*/
        }
    };
 
    //var newhint = new KeyValuePair<DecodeHintType, object>(DecodeHintType.ALLOWED_EAN_EXTENSIONS, new Object());
    //reader.Options.Hints.Add(newhint);
 
    var result = reader.Decode(source);
    if (result == null)
    {
        Console.WriteLine("Decode failed.");
        return string.Empty;
    }
 
    Console.WriteLine("BarcodeFormat: {0}", result.BarcodeFormat);
    Console.WriteLine("Result: {0}", result.Text);
 
 
    var writer = new BarcodeWriter
    {
        Format = result.BarcodeFormat,
        Options = { Width = 200, Height = 50, Margin = 4},
        Renderer = new ZXing.Rendering.BitmapRenderer()
    };
    var barcodeImage = writer.Write(result.Text);
    Cv2.ImShow("BarcodeWriter", barcodeImage.ToMat());
 
    return result.Text;
}
چند نکته را باید در مورد کار با ZXing.Net بخاطر داشت؛ وگرنه جواب نمی‌گیرید:
الف) این کتابخانه حتما نیاز دارد تا تصویر بارکد، در یک حاشیه‌ی سفید در اختیار او قرار گیرد. به همین جهت در متد getBarcodeText، ابتدا تصویر بارکد یافت شده، به میانه‌ی یک مستطیل سفید رنگ بزرگ‌تر کپی می‌شود.
ب) برای تبدیل Mat به Bitmap مورد نیاز این کتابخانه می‌توان از متد الحاقی ToBitmap استفاده کرد (قسمت 7).
ج) پس از آن وهله‌ای از کلاس BarcodeReader آماده شده و در آن پارامترهایی مانند بیشتر سعی کن (TryHarder) و اصلاح درجه‌ی چرخش تصویر (AutoRotate) تنظیم شده‌اند.
د) بارکدهای موجود در قبض‌های ایران عموما بر اساس فرمت CODE_128 ساخته می‌شوند. بنابراین برای خواندن سریعتر آ‌نها می‌توان PossibleFormats را مقدار دهی کرد. اگر این مقدار دهی صورت نگیرد، تمام حالت‌های ممکن بررسی می‌شوند.

در آخر کار این متد، از متد Writer آن نیز برای تولید بارکد مشابهی استفاده شده‌است تا بتوان بررسی کرد این دو تا چه اندازه به هم شبیه هستند.


همانطور که مشاهده می‌کنید، عدد تشخیص داده شده، با عدد شناسه‌ی قبض و شناسه‌ی پرداخت تصویر ابتدای بحث یکی است.


بهبود تصویر، پیش از ارسال آن به متد Decode کتابخانه‌ی ZXing.Net

در تصویر قبلی، سطر decode failed را هم ملاحظه می‌کنید. علت اینجا است که اولین سعی انجام شده، موفق نبوده است؛ چون تصویر تشخیص داده شده، بیش از اندازه نویز و حاشیه‌ی خاکستری دارد. می‌توان این حاشیه‌ی خاکستری را با دوبار اعمال متد Threshold از بین برد:
var barcodeClone = barcode.Clone();
var barcodeText = getBarcodeText(barcodeClone);
 
if (string.IsNullOrWhiteSpace(barcodeText))
{
    Console.WriteLine("Enhancing the barcode...");
    //Cv2.AdaptiveThreshold(barcode, barcode, 255,
        //AdaptiveThresholdType.GaussianC, ThresholdType.Binary, 9, 1);
    //var th = 119;
    var th = 100;
    Cv2.Threshold(barcode, barcode, th, 255, ThresholdType.ToZero);
    Cv2.Threshold(barcode, barcode, th, 255, ThresholdType.Binary);
    barcodeText = getBarcodeText(barcode);
}
 
Cv2.Rectangle(image,
    new Point(biggestContourRect.X, biggestContourRect.Y),
    new Point(biggestContourRect.X + biggestContourRect.Width, biggestContourRect.Y + biggestContourRect.Height),
    new Scalar(0, 255, 0),
    2);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Segmented Source", image);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
Cv2.WaitKey(0);
Cv2.DestroyAllWindows();


اعداد یافت شده، دقیقا از روی تصویر بهبود یافته‌ی توسط متدهای Threshold خوانده شده‌اند و نه تصویر ابتدایی یافت شده. بنابراین به این موضوع نیز باید دقت داشت.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
پیاده سازی UnitOfWork برای BrightStarDb
 در این پست با BrightStarDb و مفاهیم اولیه آن آشنا شدید. همان طور که پیش‌تر ذکر شد BrightStarDb از تراکنش‌ها جهت ذخیره اطلاعات پشتیبانی می‌کند. قصد داریم روش شرح داده شده در اینجا را بر روی BrightStarDb فعال کنیم. ابتدا بهتر است با روش ساخت مدل در B*Db آشنا شویم.
*یکی از پیش نیاز‌های این پست مطالعه این دو مطلب (^ )  و (^ ) می‌باشد.
فرض می‌کنیم در دیتابیس مورد نظر یک Store به همراه یک جدول به صورت زیر داریم:
[Entity]
    public interface IBook
    {
        [Identifier]
        string Id { get; }

        string Title { get; set; }

        string Isbn { get; set; }
    }
بر روی پروژه مورد نظر کلیک راست کرده و گزینه Add new Item را انتخاب نمایید. از برگه Data  گزینه BrightStar Entity Context را انتخاب کنید

بعد از انخاب گزینه بالا یک فایل با پسوند tt به پروژه اضافه خواهد شد که وظیفه آن جستجو در اسمبلی مورد نظر و پیدا کردن تمام اینترفیس هایی که دارای  EntityAttribute هستند و همچنین ایجاد کلاس‌های متناظر جهت پیاده سازی اینترفیس‌های بالا است. در نتیجه ساختار پروژه تا این جا به صورت زیر خواهد شد.

واضح است که فایلی به نام Book به عنوان پیاده سازی مدل IBook  به عنوان زیر مجموعه فایل DatabaseContext.tt به پروژه اضافه شده است.

تا اینجا برای استفاده از Context مورد نظر باید به صورت زیر عمل نمود:

DatabaseContext context = new DatabaseContext();    
  context.Books.Add(new Book());
Context پیش فرض ساخته شده توسط B*Db از Generic DbSet‌های معادل EF پشتیبانی نمی‌کند و از طرفی IUnitOfWork مورد نظر به صورت زیر است
public interface IUnitOfWork
    {
        BrightstarEntitySet<T> Set<T>() where TEntity : class;
        void DeleteObject(object obj); 
         void SaveChanges();
    }
در اینجا فقط به جای  IDbSet از BrightStarDbSet استفاده شده است. همان طور که در این مقاله توضیح داده شده است، برای پیاده سازی مفهوم UnitOfWork؛ نیاز است تا کلاس DatabaseContext که نماینده BrightStarDbContext پروژه است، از اینترفیس IUnitOfWork طراحی شده ارث بری کند. جهت انجام این مهم  و همچنین جهت اضافه کردن قابلیت ایجاد Generic DbSet‌ها نیز باید کمی در فایل Template Generator تغییر ایجاد نماییم. این تغییرات را قبلا در طی یک پروژه ایجاد کرده‌ام و شما می‌توانید آن را از اینجا دریافت کنید. بعد از دانلود کافیست فایل DatabaseContext.tt مورد نظر را در پروژه خود کپی کرده و گزینه Run Custom Tools را فراخوانی نمایید.

نکته: برای حذف یک آبجکت از Store، باید از متد DeleteObject تعبیه شده در Context استفاده نماییم. در نتیجه متد مورد نظر نیز در اینترفیس بالا در نظر گرفته شده است.

استفاده از IOC Container جهت رجیستر کردن IUnitOfWrok
در این قدم باید IUnitOfWork را در یک IOC container رجیستر کرده تا در جای مناسب عملیات وهله سازی از آن میسر باشد. من در اینجا از Castle Windsor Container استفاده کردم. کلاس زیر این کار را برای ما انجام خواهد داد:
 public class DependencyResolver
    {
        public static void Resolve(IWindsorContainer container)
        {
            var context = new DatabaseContext("type=embedded;storesdirectory=c:\brightstar;storename=test ");
            container.Register(Component.For<IUnitOfWork>().Instance(context).LifestyleTransient());
        }
    }
حال کافیست در کلاس‌های سرویس برنامه UnitOfWork رجیستر شده را به سازنده آن‌ها تزریق نماییم.
public class BookService
    {
        public BookService(IUnitOfWork unitOfWork)
        {
            UnitOfWork = unitOfWork;
        }

        public IUnitOfWork UnitOfWork
        {
            get;
            private set;
        }

        public IList<IBook> GetAll()
        {
            return UnitOfWork.Set<IBook>().ToList();
        }

        public void Add()
        {
            UnitOfWork.Set<IBook>().Add(new Book());
        }

        public void Remove(IBook entity)
        {
            UnitOfWork.DeleteObject(entity);
        }
    }
سایر موارد دقیقا معادل مدل EF آن است.
نکته: در حال حاضر امکان جداسازی مدل‌های برنامه (تعاریف اینترفیس) در قالب یک پروژه دیگر(نظیر مدل CodeFirst در EF) در B*Db امکان پذیر نیست.
نکته : برای اضافه کردن آیتم جدید به Store نیاز به وهله سازی از اینترفیس IBook داریم. کلاس Book ساخته شده توسط DatabaseContext.tt در عملیات Insert و update کاربرد خواهد داشت.

مطالب
پشتیبانی از حذف و به‌روز رسانی دسته‌ای رکوردها در EF 7.0
همواره حذف و به روز رسانی تعداد زیادی رکورد توسط EF، بسیار غیربهینه و کند بوده‌است؛ از این جهت که یکی از روش‌های انجام اینکار، کوئری گرفتن از رکوردهای مدنظر جهت حذف، سپس بارگذاری آن‌ها در حافظه و در آخر حذف یکی یکی آن‌ها بوده‌است:
using var dbContext = new MyDbContext();
var objectToDelete = await dbContext.Objects.FirstAsync(o => o.Id == id);
dbContext.Objects.Remove(objectToDelete);
await dbContext.SaveChangesAsync();
در اینجا در ابتدا، شیء‌ای که قرار است حذف شود، از بانک اطلاعاتی کوئری گرفته می‌شود تا وارد سیستم Change Tracking شود. سپس از این سیستم ردیابی اطلاعات درون حافظه‌ای، حذف خواهد شد و در نهایت این تغییرات به بانک اطلاعاتی اعمال می‌شوند. بنابراین در این مثال ساده، حداقل دوبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی وجود خواهد داشت.
البته راه دومی نیز برای انجام اینکار وجود دارد:
using var dbContext = new MyDbContext();
var objectToDelete = new MyObject { Id = id };
dbContext.Objects.Remove(objectToDelete);
await dbContext.SaveChangesAsync();
در این مثال، رفت و برگشت ابتدایی، حذف شده‌است و با فرض معلوم بودن کلید اصلی رکورد مدنظر، آن‌را وارد سیستم Change Tracking کرده و درنهایت آن‌را حذف می‌کنیم. کار متد Remove در اینجا، علامتگذاری این شیء دارای Id، به صورت EntityState.Deleted است.

اکنون می‌توان در EF 7.0، روش سومی را نیز به این لیست اضافه کرد که فقط یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی را سبب می‌شود:
await dbContext.Objects.Where(x => x.Id == id).ExecuteDeleteAsync();


معرفی متدهای حذف و به‌روز رسانی دسته‌ای رکوردها در EF 7.0

EF 7.0 به همراه دو متد جدید ExecuteUpdate و ExecuteDelete (و همچنین نگارش‌های async آن‌ها) است که کار به‌روز رسانی و یا حذف دسته‌ای رکوردها را بدون دخالت سیستم Change tacking میسر می‌کنند. مزیت مهم این روش، عدم نیاز به کوئری گرفتن از بانک اطلاعاتی جهت بارگذاری رکوردهای مدنظر در حافظه و سپس حذف یکی یکی آن‌ها است. فقط باید دقت داشت که چون این روش خارج از سیستم Change tracking صورت می‌گیرد، نتیجه‌ی حاصل، دیگر با اطلاعات درون حافظه‌ای سمت کلاینت، هماهنگ نخواهد بود و کار به روز رسانی دستی آن‌ها به‌عهده‌ی شماست.


بررسی نحوه‌ی عملکرد ExecuteUpdate و ExecuteDelete با یک مثال

فرض کنید مدل‌های موجودیت‌های برنامه شامل کلاس‌های زیر هستند:
public class User
{
    public int Id { get; set; }
    public required string FirstName { get; set; }
    public required string LastName { get; set; }
    public virtual List<Book> Books { get; set; } = new();
    public virtual Address? Address { get; set; }
}

public class Book
{
    public int Id { get; set; }
    public required string Type { get; set; }
    public required string Name { get; set; }

    public virtual User User { get; set; } = default!;
    public int UserId { get; set; }
}

public class Address
{
    public int Id { get; set; }
    public required string Street { get; set; }
    
    public virtual User User { get; set; } = default!;
    public int UserId { get; set; }
}
که در اینجا یک کاربر می‌تواند دارای یک آدرس و چندین کتاب تعریف شده باشد؛ با این Context ابتدایی:
public class ApplicationDbContext : DbContext
{
    public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options)
    {
    }

    public DbSet<User> Users { get; set; } = default!;

    public DbSet<Book> Books { get; set; } = default!;

    public DbSet<Address> Addresses { get; set; } = default!;
}

مثال 1: حذف دسته‌ای تعدادی کتاب
context.Books.Where(book => book.Name.Contains("1")).ExecuteDelete();
در اینجا نحوه‌ی استفاده از متد ExecuteDelete را مشاهده می‌کنید که به انتهای LINQ Query، اضافه شده‌است. در این مثال، تمام کتاب‌هایی که در نامشان حرف 1 وجود دارد، حذف می‌شوند. این کوئری، به صورت زیر بر روی بانک اطلاعاتی اجرا می‌شود:
DELETE FROM [b]
FROM [Books] AS [b]
WHERE [b].[Name] LIKE N'%1%'
مهم‌ترین مزیت این روش، عدم نیاز به بارگذاری و یا ساخت درون حافظه‌ای لیست کتاب‌هایی است که قرار است حذف شوند. کل این عملیات در یک رفت و برگشت ساده و سریع انجام می‌شود.

یک نکته: متد ExecuteDelete، تعداد رکوردهای حذف شده را نیز بازگشت می‌دهد.


مثال 2: حذف کاربران و تمام رکوردهای وابسته به آن

فرض کنید می‌خواهیم تعدادی از کاربران را از بانک اطلاعاتی حذف کنیم:
context.Users.Where(user => user.Id <= 500).ExecuteDelete();
اگر این کوئری را با تنظیمات فعلی اجرا کنیم، با خطای زیر متوقف خواهیم شد:
DELETE FROM [u]
FROM [Users] AS [u]
WHERE [u].[Id] <= 500

The DELETE statement conflicted with the REFERENCE constraint "FK_Books_Users_UserId".
The conflict occurred in database "EF7BulkOperations", table "dbo.Books", column 'UserId'.
عنوان می‌کند که یک کاربر، دارای تعدادی کتاب و آدرسی از پیش ثبت شده‌است و نمی‌توان آن‌را بدون حذف وابستگی‌های آن، حذف کرد. اگر کاربری را حذف کنیم، کلید‌های خارجی ذکر شده‌ی در جداولی که این کلید خارجی را به همراه دارند، غیرمعتبر می‌شوند (و این کلید خارجی تعریف شده، نال پذیر هم نیست). برای رفع این مشکل، یا باید ابتدا در طی دستوراتی جداگانه، وابستگی‌های ممکن را حذف کنیم و یا می‌توان تنظیم cascade delete را به نحو زیر به تعریف جداول مرتبط اضافه کرد تا صدور یک دستور delete، به صورت خودکار سبب حذف وابستگی‌های مرتبط نیز شود:
public class ApplicationDbContext : DbContext
{
    public ApplicationDbContext(DbContextOptions<ApplicationDbContext> options) : base(options)
    {
    }

    public DbSet<User> Users { get; set; } = default!;

    public DbSet<Book> Books { get; set; } = default!;

    public DbSet<Address> Addresses { get; set; } = default!;

    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
        base.OnModelCreating(modelBuilder);

        modelBuilder
            .Entity<User>()
            .HasMany(user => user.Books)
            .WithOne(book => book.User)
            .OnDelete(DeleteBehavior.Cascade);

        modelBuilder
            .Entity<User>()
            .HasOne(user => user.Address)
            .WithOne(address => address.User)
            .HasForeignKey<Address>(address => address.UserId)
            .OnDelete(DeleteBehavior.Cascade);
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید، به متد OnModelCreating تنظیم cascade delete وابستگی‌های جدول کاربران اضافه شده‌است. پس از این تنظیم، دستور مثال دوم، بدون مشکل اجرا شده و حذف یک کاربر، سبب حذف خودکار کتاب‌ها و آدرس او نیز می‌شود.


مثال 3: به‌روز رسانی دسته‌ای از کاربران

فرض کنید می‌خواهیم LastName تعدادی کاربر مشخص را به مقدار جدید Updated، تغییر دهیم:
context.Users.Where(user => user.Id <= 400)
   .ExecuteUpdate(p => p.SetProperty(user => user.LastName,  user => "Updated"));
برای اینکار، پس از مشخص شدن شرط کوئری در قسمت Where، کار به روز رسانی توسط متد ExecuteUpdate و سپس متد SetProperty صورت می‌گیرد. در اینجا در ابتدا مشخص می‌کنیم که کدام خاصیت قرار است به روز رسانی شود و پارامتر دوم آن، مقدار جدید را مشخص می‌کند. این کوئری به نحو زیر به بانک اطلاعاتی اعمال خواهد شد:
UPDATE [u]
SET [u].[LastName] = N'Updated'
FROM [Users] AS [u]
WHERE [u].[Id] <= 400
در اینجا می‌توان در پارامتر دوم متد SetProperty، از مقدار فعلی سایر خواص نیز استفاده کرد:
context.Users.Where(user => user.Id <= 300)
  .ExecuteUpdate(p => p.SetProperty(user => user.LastName,
      user => "Updated" + user.LastName));
که خروجی زیر را تولید می‌کند:
UPDATE [u]
SET [u].[LastName] = N'Updated' + [u].[LastName]
FROM [Users] AS [u]
WHERE [u].[Id] <= 300
همچنین می‌توان چندین متد SetProperty را نیز به صورت زنجیروار، جهت به روز رسانی چندین خاصیت و فیلد، ذکر کرد:
context.Users.Where(user => user.Id <= 800)
   .ExecuteUpdate(p => p.SetProperty(user => user.LastName,
        user => "Updated" + user.LastName)
             .SetProperty(user => user.FirstName,
                 user => "Updated" + user.FirstName));
با این خروجی نهایی:
UPDATE [u]
SET [u].[FirstName] = N'Updated' + [u].[FirstName],
[u].[LastName] = N'Updated' + [u].[LastName]
FROM [Users] AS [u]
WHERE [u].[Id] <= 800
متد ExecuteUpdate، تعداد رکوردهای به‌روز رسانی شده را نیز بازگشت می‌دهد.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:  EF7BulkOperations.zip
مطالب
اهمیت ترتیب مقدار دهی فیلدهای استاتیک در زبان #C
فیلدهای استاتیکی که در سطح یک کلاس تعریف می‌شوند، برای نگهداری داده‌هایی به کار می‌روند که بین همه‌ی اشیاء ساخته شده‌ی از آن کلاس مشترک هستند. لذا برای دستیابی به آنها، نیاز به ساختن شیءای از آن کلاس نبوده و از طریق خود کلاس در دسترس خواهند بود. اما نکته‌ای در مورد فیلدهای استاتیک وجود دارد و آن هم ترتیب مقدار دهی به آنها است که در این مجال قصد دارم به آن بپردازم.

در یک کلاس همانطور که می‌توانیم متد استاتیک و یا پراپرتی استاتیک داشته باشیم، قادر هستیم فیلدهایی را نیز به صورت استاتیک تعریف نماییم. با نوشتن کلمه‌ی کلیدی Static قبل از فیلد یک کلاس، آن فیلد تبدیل به فیلدی استاتیک شده و از این پس این فیلد، متعلق به اشیاء ساخته شده‌ی از کلاس نیست و تنها از طریق خود کلاس می‌توان به آن دست یافت. اگر فیلد استاتیک به صورت خصوصی (private) تعریف شود، تنها اعضای داخلی آن کلاس می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند و آن را تغییر دهند؛ ولی اگر به صورت عمومی‌تری تعریف شود، هر نوعی که بتواند به آن دسترسی داشته باشد، می‌تواند مقدار آن را ببیند و تغییر دهد.

زمانیکه شما یک کلاس با فیلد استاتیک را تعریف می‌کنید باید مراقب ترتیب مقدار دهی آنها نیز باشید. به عنوان مثال کلاس زیر را در نظر بگیرید:
class AttemptController
{
   internal static int Threshold = MaxAttempts - WarningAttempts;
   internal static int MaxAttempts = 5;
   internal static int WarningAttempts = 2;
}
در نگاه اول شاید کد بالا بدون مشکل به نظر برسد؛ یعنی اگر بخواهیم از مقادیر این فیلدهای استاتیک استفاده کنیم، انتظار داریم فیلد MaxAttempts به مقدار 5، فیلد WarningAttempts به مقدار 2 و فیلد Threshold به تفاضل آنها یعنی 3 مقداردهی شده باشند. ولی اگر کد زیر را اجرا کنید خروجی متفاوتی را مشاهده خواهید کرد:
Console.WriteLine("Maximum: {0}", AttemptController.MaxAttempts);
Console.WriteLine("Warning: {0}", AttemptController.WarningAttempts);
Console.WriteLine("Threshold: {0}", AttemptController.Threshold);

/* OUTPUT
Maximum: 5
Warning: 2
Threshold: 0
*/
همانطور که در این خروجی مشاهده می‌کنید، مقدار فیلد Threshold  به صفر مقداردهی شده است؛ در حالیکه ما انتظار عدد 2 را داشتیم.

دلیل این مقدار غیر منتظره را باید در سند مشخصات زبان سی شارپ ( C# Language Specification ) یافت. در سند مشخصات زبان سی شارپ، نحوه‌ی استفاده‌ی از این زبان و دستورات نحوی ( Syntax ) آن به صورت شفافی توضیح داده شده‌اند. این سند بیان می‌کند هیچ فیلد استاتیکی هرگز نباید بدون مقدار باشد؛ یعنی اگر قبل از مقدار دهی یک فیلد استاتیک بخواهیم به مقدار آن دسترسی داشته باشیم، به مقدار اولیه‌ی نوع آن فیلد، مقدار دهی خواهد شد. پس در مثال بالا چون فیلدهای MaxAttempts  و WarningAttempts  از نوع Integer هستند، مقدار پیش‌فرض صفر را خواهند گرفت. همچنین این سند بیان می‌کند که اگر در کلاسی چندین فیلد استاتیک تعریف شوند و آنها در چند سطر جداگانه مقداردهی شوند (همانند کاری که ما در مثال بالا انجام دادیم) بر طبق ترتیبی که عملیات مقداردهی به آنها انجام میگیرد، مقدار خواهند گرفت. یعنی وقتی که فیلد استاتیک Threshold مقدار دهی می‌شود، چون فیلدهای استاتیک MaxAttempts و WarningAttempts هنوز مقداردهی نشده‌اند، مقدار صفر می‌گیرند. پس در نتیجه‌ی فیلد Threshold هم مقدار صفر را می‌گیرد و چون ترتیب مقدار دهی نیز مهم است، مقدار آن  با تغییر مقدار فیلدهای MaxAttempts و WarningAttempts تغیر نکرده و کماکان صفر باقی خواهد ماند و پس از آن در خط‌های بعدی، فیلدهای MaxAttempts  و WarningAttempts مقدار می‌گیرند.

پس برای رفع این مشکل باید ترتیب مقداردهی فیلدها را به گونه‌ای تغییر داد که قبل از استفاده‌ی از آنها، مقدارشان معلوم باشد.
class AttemptController
{
   internal static int MaxAttempts = 5;
   internal static int WarningAttempts = 2;
   internal static int Threshold = MaxAttempts - WarningAttempts;
}
اینبار خروجی زیر حاصل می‌شود:
Maximum: 5
Warning: 2
Threshold: 3

مشکلی که این راه حل دارد این است که کد خوانایی نیست و قابلیت نگهداری خوبی هم ندارد. از آنجایی ما توسعه دهندگان عادت به تغییر کد‌های دیگران را داریم، قابل پیش بینی‌است که یک توسعه دهنده‌ی دیگر، ترتیب نوشتن فیلدهای استاتیک را مثلا به قصد اینکه بخواهد آنها را به ترتیب حروف الفبا مرتب کند، تغییر دهد که اینکار منجر به یک باگ خواهد شد. یک راه حل بهتر این است که مقداردهی آنها را از تعریف‌اشان جدا کرده و عملیات مقداردهی به آنها را در یک سازنده‌ی استاتیک قرار دهیم که در این صورت هم خروجی بالا را خواهیم داشت:
class AttemptController
{
    internal static int MaxAttempts;
    internal static int WarningAttempts;
    internal static int Threshold;
 
    static AttemptController()
    {
        MaxAttempts = 5;
        WarningAttempts = 2;
        Threshold = MaxAttempts - WarningAttempts;
    }
}
مطالب
Blazor 5x - قسمت 24 - تهیه API مخصوص Blazor WASM - بخش 1 - ایجاد تنظیمات ابتدایی
تا اینجا با اصول توسعه‌ی برنامه‌های مبتنی بر Blazor Server آشنا شدیم. در ادامه‌ی این سری، روش توسعه برنامه‌های مبتنی بر Blazor WASM را بررسی خواهیم کرد و پیش از شروع آن، باید بتوان امکانات سمت سرور مورد نیاز این نوع برنامه‌های سمت کلاینت را از طریق یک Web API تامین کرد که شامل دریافت و ارائه‌ی اطلاعات و همچنین اعتبارسنجی و احراز هویت مبتنی بر JWT یکپارچه‌ی با ASP.NET Core Identity است.


ایجاد پروژه‌ی ASP.NET Core Web API

برای تامین اطلاعات برنامه‌ی سمت کلاینت Blazor WASM و همچنین فراهم آوردن زیرساخت اعتبارسنجی کاربران آن، نیاز به یک پروژه‌ی ASP.NET Core Web API داریم که آن‌را با اجرای دستور dotnet new webapi در یک پوشه‌ی خالی، برای مثال به نام BlazorWasm.WebApi ایجاد می‌کنیم.
البته این پروژه، از زیرساختی که در برنامه‌ی Blazor Server بررسی شده‌ی تا این قسمت، ایجاد کردیم نیز استفاده خواهد کرد. همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، هدف از قسمت Blazor Server مثال این سری، آشنایی با مدل برنامه نویسی خاص آن بود؛ وگرنه می‌توان کل این پروژه را با Blazor Server و یا کل آن‌را با Web API + Blazor WASM نیز پیاده سازی کرد. در این مثال، قسمت‌های مدیریتی برنامه‌ی مدیریت هتل را توسط Blazor Server (مانند قسمت‌های تعریف اتاق‌ها و امکانات رفاهی هتل) و قسمت مخصوص کاربران آن‌را مانند رزرو کردن اتاق‌ها، توسط Blazor WASM پیاده سازی می‌کنیم. به همین جهت قسمت‌هایی از این دو پروژه، مانند سرویس‌های استفاده شده‌ی در پروژه‌ی Blazor server، در پروژه‌ی Web API مکمل Blazor WASM، قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارند.


افزودن سرویس‌های آغازین مورد نیاز، به پروژه‌ی Web API

در فایل آغازین BlazorWasm\BlazorWasm.WebApi\Startup.cs، برای شروع به تکمیل Web API، نیاز به این سرویس‌ها را داریم:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        //...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddAutoMapper(typeof(MappingProfile).Assembly);

            services.AddScoped<IHotelRoomService, HotelRoomService>();
            services.AddScoped<IAmenityService, AmenityService>();
            services.AddScoped<IHotelRoomImageService, HotelRoomImageService>();

            var connectionString = Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection");
            services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));

            services.AddIdentity<IdentityUser, IdentityRole>()
                .AddEntityFrameworkStores<ApplicationDbContext>()
                .AddDefaultTokenProviders();

            //...
در اینجا سرویس‌های AutoMapper، تنظیمات ابتدایی DbContext برنامه، به همراه سرویس‌های Identity (بدون UI آن) و افزودن سرویس‌های اتاق‌ها و امکانات رفاهی هتل را نیاز داریم. به همین جهت ارجاعات و وابستگی‌های زیر را به فایل csproj جاری اضافه می‌کنیم تا پروژه‌های DataAccess ،Services و Mappings قابل دسترسی و استفاده شوند:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>net5.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="AutoMapper.Extensions.Microsoft.DependencyInjection" Version="8.1.1" />
    <PackageReference Include="Swashbuckle.AspNetCore" Version="5.6.3" />
  </ItemGroup>

  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\..\BlazorServer\BlazorServer.DataAccess\BlazorServer.DataAccess.csproj" />
    <ProjectReference Include="..\..\BlazorServer\BlazorServer.Services\BlazorServer.Services.csproj" />
    <ProjectReference Include="..\..\BlazorServer\BlazorServer.Models.Mappings\BlazorServer.Models.Mappings.csproj" />
  </ItemGroup>
</Project>
همچنین در این پروژه نیز از همان بانک اطلاعاتی پروژه‌ی Blazor Server که تاکنون تکمیل کردیم، استفاده می‌کنیم. بنابراین محتوای فایل BlazorWasm\BlazorWasm.WebApi\appsettings.json آن نیز مشابه‌است:
{
  "ConnectionStrings": {
    "DefaultConnection": "Server=(localdb)\\mssqllocaldb;Database=HotelManagement;Trusted_Connection=True;MultipleActiveResultSets=true"
  }
}


تعریف کنترلر HotelRoom

در ادامه کدهای اولین کنترلر Web API را مشاهده می‌کنید که مرتبط است با بازگشت اطلاعات تمام اتاق‌های ثبت شده و یا بازگشت اطلاعات یک اتاق ثبت شده:
using BlazorServer.Models;
using BlazorServer.Services;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using System.Collections.Generic;
using System.Threading.Tasks;

namespace BlazorWasm.WebApi.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    public class HotelRoomController : ControllerBase
    {
        private readonly IHotelRoomService _hotelRoomService;

        public HotelRoomController(IHotelRoomService hotelRoomService)
        {
            _hotelRoomService = hotelRoomService;
        }

        [HttpGet]
        public IAsyncEnumerable<HotelRoomDTO> GetHotelRooms()
        {
            return _hotelRoomService.GetAllHotelRoomsAsync();
        }

        [HttpGet("{roomId}")]
        public async Task<IActionResult> GetHotelRoom(int? roomId)
        {
            if (roomId == null)
            {
                return BadRequest(new ErrorModel
                {
                    Title = "",
                    ErrorMessage = "Invalid Room Id",
                    StatusCode = StatusCodes.Status400BadRequest
                });
            }

            var roomDetails = await _hotelRoomService.GetHotelRoomAsync(roomId.Value);
            if (roomDetails == null)
            {
                return BadRequest(new ErrorModel
                {
                    Title = "",
                    ErrorMessage = "Invalid Room Id",
                    StatusCode = StatusCodes.Status404NotFound
                });
            }

            return Ok(roomDetails);
        }
    }
}
- این کنترلر، از سرویس IHotelRoomService که در قسمت‌های قبل تکمیل کردیم، استفاده می‌کند.
- ErrorModel آن‌را در همان پروژه‌ی قبلی مدل‌ها، در فایل BlazorServer\BlazorServer.Models\ErrorModel.cs به صورت زیر ایجاد کرده‌ایم:
namespace BlazorServer.Models
{
    public class ErrorModel
    {
        public string Title { get; set; }

        public int StatusCode { get; set; }

        public string ErrorMessage { get; set; }
    }
}
در این حالت اگر برنامه‌ی Web API را اجرا کنیم، به خروجی Swagger زیر می‌رسیم که جزئیات این فناوری را در سری «مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger» پیشتر بررسی کردیم:


یکی از مزایای آن، امکان آزمایش API تهیه شده، بدون نیاز به تهیه‌ی هیچ نوع کلاینت خاصی است. برای مثال اگر بر روی api​/hotelroom آن کلیک کنیم، گزینه‌ی «try it out» آن ظاهر شده و با کلیک بر روی آن، اینبار دکمه‌ی execute ظاهر می‌شود. در ادامه با کلیک بر روی دکمه‌ی اجرای آن، اکشن متد GetHotelRooms اجرا شده و خروجی زیر ظاهر می‌شود:


و یا اگر بخواهیم متد GetHotelRoom را توسط آن آزمایش کنیم، بر اساس پارامترهای آن، رابط کاربری زیر را تشکیل می‌دهد که امکان دریافت شماره‌ی اتاق را دارد:



انجام تنظیمات ابتدایی CORS و خروجی JSON برنامه

قرار است این API را از طریق پروژه‌ی Blazor سمت کلاینت خود استفاده کنیم که آدرس آن، با آدرس API یکی نیست. به همین جهت نیاز است تنظیمات CORS را به صورت زیر اضافه کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
         // ... 

            services.AddCors(o => o.AddPolicy("HotelManagement", builder =>
            {
                builder.AllowAnyOrigin().AllowAnyMethod().AllowAnyHeader();
            }));

            services.AddControllers()
                    .AddJsonOptions(options =>
                    {
                        options.JsonSerializerOptions.PropertyNamingPolicy = null;
                        // To avoid `JsonSerializationException: Self referencing loop detected error`
                        options.JsonSerializerOptions.ReferenceHandler = ReferenceHandler.Preserve;
                    });
         // ... 
        }

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
        {
            // ... 

            app.UseCors("HotelManagement");
            app.UseRouting();

            app.UseAuthentication();
            // ...
        }
    }
}
در اینجا علاوه بر تنظیمات CORS، تنظیمات JsonSerializer را هم تغییر داده‌ایم تا خطاهای Self referencing loop را در حین ارائه‌ی خروجی‌های Web API، مشاهده نکنیم (همان نکته‌ی «تهیه خروجی JSON از مدل‌های مرتبط، بدون Stack overflow»).


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-24.zip
مطالب
NHibernate و مدیریت خودکار تغییرات ساختار بانک اطلاعاتی

یکی از دردهای عظمایی که حین کار با بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای وجود دارد، هماهنگ نبودن دیتابیس توسعه، با دیتابیس کاری است. البته ابزار‌های متعددی برای تهیه Diff بین این دو وجود دارند. ولی زمانیکه قرار باشد این کار را در چندجا هم انجام دهیم، باز هم مشکل خواهد بود.
با NHibernate می‌شود کل این مساله را فراموش کرد! می‌شود راحت خاصیتی را به کلاسی اضافه کرد و در اولین بار اجرای برنامه، خود NHibernate هماهنگ سازی‌ها را انجام دهد. فیلد اضافه کند. جدول اضافه کند. روابط مرتبط را اضافه کند. یعنی تا این حد که ما فقط فایل اجرایی برنامه را به روز کنیم، کافی باشد. البته در لابلای مطالبی که تا به حال در مورد NHibernate در این سایت منتشر شده به این موضوع هم پرداخته شده و مطلب جاری، خلاصه‌ی بزرگنمایی شده آن‌ها است.

اولین قدم: آیا ساختار دیتابیس جاری، با مدل برنامه تطابق دارد؟
قبل از اینکه از NHibernate بخواهیم ساختار بانک اطلاعاتی ما را تغییر دهید، باید بدانیم که آیا واقعا نیازی به اینکار هست یا خیر؟
توضیحات بیشتر در مورد روش تشخیص در اینجا: (^)

قدم دوم: اگر ساختار دیتابیس جاری با مدل برنامه تطابق ندارد، چگونه باید آن‌را به صورت خودکار به روز کرد؟
متد زیر بر اساس Configuration ابتدایی بانک اطلاعاتی و نگاشت‌های شما، کار به روز رسانی خودکار ساختار بانک اطلاعاتی را انجام خواهد داد:

public void UpdateDatabaseSchema(NHibernate.Cfg.Configuration config)
{
var schemaUpdate = new NHibernate.Tool.hbm2ddl.SchemaUpdate(config);
schemaUpdate.Execute(script: false, doUpdate: true);
}

یک نکته را هم باید درنظر داشت. در این روش هیچ فیلد و جدولی حذف نمی‌شود و به این ترتیب، جهت امنیت بیشتر طراحی شده. اگر واقعا نیاز داشتید فیلد یا جدولی را حذف کنید باید دستی، همانند سابق اقدام کنید.

قدم سوم: چگونه و در کجا، دو قدم قبل را با برنامه یکپارچه کنیم؟
بلافاصله پس از ایجاد SessionFactory در برنامه، متد زیر را فراخوانی کنید:

public void TryValidateAndUpdateDatabaseSchema(NHibernate.Cfg.Configuration config)
{
try
{
ValidateDatabaseSchemaAgainstMappings();
}
catch
{
UpdateDatabaseSchema(config);
}
}

متد ValidateDatabaseSchemaAgainstMappings در صورت عدم تطابق مدلی با بانک اطلاعاتی، یک exception را صادر می‌کند. بنابراین در اینجا کافی است متد UpdateDatabaseSchema را در قسمت catch فراخوانی کرد.
و از این پس دیگر می‌توانید به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی برنامه را فراموش کنید! فیلد اضافه کنید، کلاس اضافه کنید، تمام این‌ها در اولین بار اجرای برنامه به روز شده، به صورت خودکار به بانک اطلاعاتی اعمال خواهند شد.


مطالب
بررسی متد های یک طرفه در WCF
در WCF به صورت پیش فرض متد‌ها به صورت Request-Response هستند. این بدین معنی است که هر زمان درخواستی از سمت کلاینت به سرور ارسال شود تا زمانی که پاسخی از سمت سرور به کلاینت برگشت داده نشود، کلاینت منتظر خواهد ماند. برای مثال:
پروژه ای از نوع Wcf Service App می‌سازیم و یک سرویس با یک متد که خروجی آن نیز void است خواهیم داشت. به صورت زیر:
    [ServiceContract]
    public interface ISampleService
    {
        [OperationContract]
        void Wait();
    }
پیاده سازی Contract بالا:
public class SampleService : ISampleService
    {
        public void Wait()
        {
            Thread.Sleep( new TimeSpan( 0, 1, 0 ) );
        }
    }
  در متد Wait، به مدت یک دقیقه اجرای برنامه سمت سرور را متوقف می‌کنیم. حال در یک پروژه از نوع Console App، سرویس مورد نظر را اضافه کرده و متد Wait آن را فراخوانی می‌کنیم. به صورت زیر:
class Program
    {
        static void Main( string[] args )
        {
            SampleService.SampleServiceClient client = new SampleService.SampleServiceClient();

            Console.WriteLine( DateTime.Now );

            client.Wait();

            Console.WriteLine( DateTime.Now );

            Console.ReadKey();
        }
    }
همان طور که می‌بینید قبل از فراخوانی متد Wait زمان جاری سیستم را نمایش داده و سپس بعد از فراخوانی دوباره زمان مورد را نمایش می‌دهیم. در مرحله اول با خطای زیر مواجه خواهیم شد:


دلیل اینکه Timeout Exception پرتاب شد این است که به صورت پیش فرض مقدار خاصیت sendTimeout برابر 59  ثانیه است، در نتیجه قبل از اینکه پاسخی از سمت سرور به کلاینت برگشت داه شود این Exception رخ می‌دهد. برای حل این مشکل کافیست در فایل app.config کلاینت در قسمت تنظیمات Binding ، تغییر زیر را اعمال کنیم:
 <basicHttpBinding>
     <binding name="BasicHttpBinding_ISampleService" sendTimeout="0:2:0"/>
 </basicHttpBinding>
حال خروجی به صورت زیر است:


مشخص است که تا زمانی که عملیات سمت سرور به پایان نرسد،(یا توجه به اینکه خروجی متد سمت سرور void است) اجرای برنامه در کلاینت نیز متوقف خواهد بود(اختلاف زمان‌های بالا کمی بیش از یک دقیقه است).

در این مواقع زمانی که باید متدی سمت سرور فراخوانی شود و قرار نیست که خروجی نیز در اختیار کلاینت قرار دهد بهتر است که از متد‌های یک طرفه استفاده نماییم. متد‌های یک طرفه یا یه اصطلاح OneWay، هیچ پاسخی را به کلاینت برگشت نمی‌دهند و بلافاصله بعد از فراخوانی، کنترل اجرای برنامه را در اختیار کلاینت قرار خواهند داد. برای تعریف یک متد به صورت یک طرفه کافیست به صورت زیر عمل نماییم(مقدار خاصیت IsOneWay را در OperationContractAttribute برابر true خواهیم کرد):
    [ServiceContract]
    public interface ISampleService
    {
        [OperationContract( IsOneWay = true )]
        void Wait();
    }
حال اگر سرویس سمت کلاینت را به روز کرده و برنامه را اجرا کنیم خروجی به صورت زیر تغییر می‌کند:

می‌بینید که اختلاف زمان‌های بالا در حد چند ثانیه است که آن هم صرفا جهت فراخوانی متد سمت سرور بوده است. نکته مهم قابل ذکر این است که سرویس دهنده زمانی که با درخواستی جهت اجرای متد یک طرفه روبرو می‌شود، از آن جا که اجباری برای اجرای متد در همان زمان نیست در نتیجه این درخواست‌ها در بافر ذخیره می‌شوند و سپس در زمان مناسب اجرا خواهند شد. اگر بافر برای ذخیره اجرای متد‌های یک طرفه پر باشد در این حالت کلاینت برای فراخوانی متد‌های یک طرفه بعدی باید منتظر خالی شدن بافر سمت سرور بماند.

مطالب دوره‌ها
تغییر ترتیب آیتم‌های یک لیست به کمک افزونه jquery.sortable در ASP.NET MVC
در این مطلب قصد داریم ترتیب عناصر نمایش داده شده توسط یک لیست را به کمک افزونه بسیار سبک وزن jquery.sortable تغییر داده و نتایج را در سمت سرور مدیریت کنیم. این افزونه بر اساس امکانات کشیدن و رها ساختن HTML5 کار می‌کند و با مرورگرهای IE8 به بعد سازگار است.

مدل‌های برنامه

using System.Collections.Generic;

namespace jQueryMvcSample05.Models
{
    public class Survey
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }

        public virtual ICollection<SurveyItem> SurveyItems { set; get; }
    }
}

namespace jQueryMvcSample05.Models
{
    public class SurveyItem
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public int Order { set; get; }

        //[ForeignKey("SurveyId")]
        public virtual Survey Survey { set; get; }
        public int SurveyId { set; get; }
    }
}
به کمک این ساختار قصد داریم اطلاعات یک سیستم نظر سنجی را نمایش دهیم.
تعدادی نظر سنجی به همراه گزینه‌های آن‌ها تعریف خواهند شد (یک رابطه one-to-many است). سپس توسط افزونه sortable می‌خواهیم ترتیب قرارگیری گزینه‌های آن‌را مشخص کنیم یا تغییر دهیم.


منبع داده فرضی برنامه


using System.Collections.Generic;
using jQueryMvcSample05.Models;

namespace jQueryMvcSample05.DataSource
{
    /// <summary>
    /// یک منبع داده فرضی جهت دموی ساده‌تر برنامه
    /// </summary>
    public static class SurveysDataSource
    {
        private static IList<Survey> _surveysCache;
        static SurveysDataSource()
        {
            _surveysCache = createSurveys();
        }

        public static IList<Survey> SystemSurveys
        {
            get { return _surveysCache; }
        }

        private static IList<Survey> createSurveys()
        {
            var results = new List<Survey>();
            for (int i = 1; i < 6; i++)
            {
                results.Add(new Survey
                {
                    Id = i,
                    Title = "نظر سنجی " + i,
                    SurveyItems = new List<SurveyItem>
                    {
                       new SurveyItem{ Id = 1, SurveyId = i, Title = "گزینه 1", Order = 1 },
                       new SurveyItem{ Id = 2, SurveyId = i, Title = "گزینه 2", Order = 2 },
                       new SurveyItem{ Id = 3, SurveyId = i, Title = "گزینه 3", Order = 3 },
                       new SurveyItem{ Id = 4, SurveyId = i, Title = "گزینه 4", Order = 4 }
                    }
                });
            }
            return results;
        }
    }
}
در اینجا نیز از یک منبع داده فرضی تشکیل شده در حافظه جهت سهولت دموی برنامه استفاده خواهد شد.


کدهای کنترلر برنامه

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.UI;
using jQueryMvcSample05.DataSource;
using jQueryMvcSample05.Security;

namespace jQueryMvcSample05.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public ActionResult Index()
        {
            var surveysList = SurveysDataSource.SystemSurveys;
            return View(surveysList);
        }

        [HttpPost]
        [AjaxOnly]
        [OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)]
        public ActionResult SortItems(int? surveyId, string[] items)
        {
            if (items == null || items.Length == 0 || surveyId == null)
                return Content("nok");

            updateSurvey(surveyId, items);

            return Content("ok");
        }

        /// <summary>
        /// این متد جهت آشنایی با پروسه به روز رسانی ترتیب گزینه‌ها در اینجا قرار گرفته است
        /// بدیهی است محل قرارگیری آن باید در لایه سرویس برنامه اصلی باشد
        /// </summary>
        private static void updateSurvey(int? surveyId, string[] items)
        {
            var itemIds = new List<int>();
            foreach (var item in items)
            {
                itemIds.Add(int.Parse(item.Replace("item-row-", string.Empty)));
            }

            var survey = SurveysDataSource.SystemSurveys.FirstOrDefault(x => x.Id == surveyId.Value);
            if (survey == null)
                return;

            int order = 0;
            foreach (var itemId in itemIds)
            {
                order++;
                var surveyItem = survey.SurveyItems.FirstOrDefault(x => x.Id == itemId);
                if (surveyItem == null) continue;
                surveyItem.Order = order;
            }

            //todo: call save changes ....
        }
    }
}

و کدهای View متناظر

@model IList<jQueryMvcSample05.Models.Survey>
@{
    ViewBag.Title = "Index";
    var sortUrl = Url.Action(actionName: "SortItems", controllerName: "Home");
}
<h2>
    نظر سنجی‌ها</h2>
@foreach (var survey in Model)
{
    <fieldset>
        <legend>@survey.Title</legend>
        <div id="sortable-@survey.Id">
            @foreach (var surveyItem in survey.SurveyItems.OrderBy(x => x.Order))
            {            
                <div id="item-row-@surveyItem.Id">
                    <span class="handles">::</span>
                    @surveyItem.Title
                </div>
            }
        </div>
    </fieldset>
}
<div>
    لطفا برای تغییر ترتیب آیتم‌های تعریف شده، از امکان کشیدن و رها کردن تعریف شده بر
    روی آیکون‌های :: در کنار هر آیتم استفاده نمائید.
</div>
@section JavaScript
{
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            $('div[id^="sortable"]').sortable({ handle: 'span' }).bind('sortupdate', function (e, ui) {
                var sortableItemId = $(ui.item).parent().attr('id');
                var surveyId = sortableItemId.replace('sortable-', '');
                var items = [];
                $('#' + sortableItemId + ' div').each(function () {
                    items.push($(this).attr('id'));
                });
                //alert(items.join('&'));                
                $.ajax({
                    type: "POST",
                    url: "@sortUrl",
                    data: JSON.stringify({ items: items, surveyId: surveyId }),
                    contentType: "application/json; charset=utf-8",
                    dataType: "json",
                    complete: function (xhr, status) {
                        var data = xhr.responseText;
                        if (xhr.status == 403) {
                            window.location = "/login";
                        } else if (status === 'error' || !data || data == "nok") {
                            alert('خطایی رخ داده است');
                        }
                        else {
                            alert('انجام شد');
                        }
                    }
                });
            });
        });
    </script>
}
توضیحات

در اینجا نیاز بود تا ابتدا کدهای کنترلر و View ارائه شوند، تا بتوان در مورد ارتباطات بین آن‌ها بهتر بحث کرد.
در ابتدای نمایش صفحه Home، رکوردهای نظرسنجی‌ها از منبع داده دریافت شده و به View ارسال می‌شوند. در View برنامه یک حلقه تشکیل گردیده و این موارد رندر خواهند شد.
هر نظر سنجی با یک div بیرونی که با id مساوی sortable شروع می‌شود، آغاز گردیده و گزینه‌های آن نظر سنجی نیز توسط divهایی با id مساوی item-row شروع خواهند گردید. هر کدام از این idها حاوی id رکوردهای متناظر هستند. از این id‌ها در کدهای برنامه جهت یافتن یک نظر سنجی یا یک ردیف مشخص برای به روز رسانی ترتیب آن‌ها استفاده خواهیم کرد.
ادامه کار، به تنظیمات و اعمال افزونه sortable مرتبط می‌شود. توسط تنظیم ذیل به jQuery اعلام خواهیم کرد، هرجایی یک div با id شروع شده با sortable یافتی، افزونه sortable را به آن متصل کن:
 $('div[id^="sortable"]').sortable
در ادامه در ناحیه و  div ایی که عمل کشیدن و رها شدن رخ داده، id این div را بدست آورده و سپس کلیه row-itemهای آن را در آرایه‌ای به نام items قرار می‌دهیم:
 var sortableItemId = $(ui.item).parent().attr('id');
var surveyId = sortableItemId.replace('sortable-', '');
var items = [];
$('#' + sortableItemId + ' div').each(function () {
  items.push($(this).attr('id'));
});
اکنون که به id یک نظر سنجی و همچنین idهای ردیف‌های مرتب شده حاصل دسترسی داریم، آن‌ها را توسط jQuery Ajax به کنترلر برنامه ارسال می‌کنیم:
 data: JSON.stringify({ items: items, surveyId: surveyId })
امضای اکشن متد SortItems نیز دقیقا بر همین مبنا تنظیم شده است:
 public ActionResult SortItems(int? surveyId, string[] items)

اطلاعاتی که در اینجا دریافت می‌شوند در متد updateSurvey مورد استفاده قرار خواهند گرفت. بر اساس surveyId دریافتی، نظرسنجی مرتبط را یافته و سپس به گزینه‌های آن دست خواهیم یافت. اکنون نوبت به پردازش آرایه items دریافت شده است. این آرایه بر اساس انتخاب کاربر مرتب شده است.


دریافت کدها و پروژه کامل این قسمت
jQueryMvcSample05.zip