نظرات اشتراک‌ها
چرا از آنگولار به ری اکت + ری داکس سوئیچ کردم!
چند نکته‌ی مهم
- قسمت‌های نفرت انگیز نظرات این شخص حذف و ویرایش شدند.
- بحث فنی مشکلی ندارد. منتها مشکل این افراد بحث فنی نیست.
- بجای کمک و همکاری، بررسی می‌کنند شما در سایت مشغول به چه کاری هستید، مثلا چندتا مطلب در مورد انگیولار منتشر کرده‌اید، بلافاصله شروع می‌کنند به سمپاشی در این مورد خاص. یعنی این افراد مطلقا به دنبال بحث آزاد نیستند. به دنبال صدمه زدن هستند. اینجا بحث فریم ورک خاصی هم مطرح نیست. شما شروع کنید در مورد مثلا Vue.js مطلب بنویسید؛ یک ماه بعدش شروع می‌کنند به سمپاشی در این مورد خاص. شروع کنید در مورد NET Core. مطلب تهیه کنید، بلافاصله تخریب این مورد را شروع می‌کنند.
- اینجا یک جمع هست و حضور در آن مستلزم درک چارچوب آن و هماهنگ شدن با آن است یا ترک این سایت؛ نه یک گوشه ایستادن و مدام سمپاشی کردن.
- شعور حضور در یک جمع حکم می‌کند، در این سایت که اساسا مایکروسافتی هست، مدام خصوصا در مورد کارهای سورس باز آن، زمانیکه مجوز این کارها بر اساس مجوزهای رسمی و پذیرفته شده‌ی دنیای سورس باز است، نفرت پراکنی نشود.
- احتمالا بر اساس منطق این شخص، تمام کارهای سورس بازی که ما تا الان انجام دادیم «کثیف» (قسمت‌هایی که حذف شدند) و بر مبنای تئوری توطئه هستند.
- اگر سابقه‌ی این افراد نفرت پراکن را بررسی کنید، به هیچ پروژه‌ی سورس باز به درد بخوری نخواهید رسید. فقط به دنبال توهین، صدمه زدن، نا امید کردن و از بین بردن انرژی مثبت افراد خصوصا فعال سایت هستند.
 
نتیجه‌ی گیری: اگر خیری ندارید، شر نرسانید. اینجا یک جمع در اساس مایکروسافتی هست. یا با آن هماهنگ شوید، یا آن‌را ترک کنید.
نظرات مطالب
Repository ها روی UnitOfWork ایده خوبی نیستند
این generic repository الان از امکانات async در EF 6 داره استفاده می‌کنه. برای مثال NH چنین توانمندی async ایی رو در حال حاضر نداره. آیا در این حالت Persistence Ignorance تامین شده؟ یعنی راحت میشه زیر ساخت این مخزن رو عوض کرد و سوئیچ کرد به یک ORM دیگه؟ و اگر نخواهیم از async استفاده کنیم، خوب یک ORM داریم که توانمندی‌های جدیدش رو باید ازش صرفنظر کرد. خروجی IQueryable آن که جای خودش. ORMهای مختلف متدهای الحاقی خاص خودشون رو دارند و پیاده سازی یکسانی از LINQ رو ندارند. یعنی اگر با EF کار کردید و متد Include آن توسط این generic repository بخاطر خروجی IQueryable در دسترس بود، معادلی در سایر ORMها نداره (متدهای الحاقی اون‌ها فرق می‌کنه). یا مثلا NH سطح دوم کش رو با متد الحاقی Cacheable پیاده سازی کرده. فرض کنید این رو در generic repository قرار دادیم (یک روکش روی این متد تا به ظاهر مستقیما در دسترس نباشه). خوب، الان فلان ORM دیگه که متد Cacheable رو نداره چکار باید باهاش کرد؟ این برنامه و سیستم به این سادگی‌ها قابل تبدیل به یک ORM دیگه نیست. رسیدن به Persistence Ignorance در دنیای واقعی کار ساده‌ای نیست مگر اینکه از توانمندی‌های خوب ORM انتخاب شده صرفنظر کنیم و به قولی دست و پاشو ببریم تا قد بقیه بشه.
گذشته از این‌ها بحث مدل سازی هم هست. نگاشت‌های کلاس‌ها و خواص اون‌ها به جداول بانک اطلاعاتی در ORMهای مختلف 100 درصد با هم متفاوت هست. حداقل EF و NH روش‌های خاص خودشون رو دارند که انطباقی با هم ندارن. یعنی این Persistence Ignorance محدود نیست به روکش کشیدن روی insert/update/delete. اینجا صحبت از یک سیستم هست که اجزای هماهنگ زیادی داره که باید درنظر گرفته بشه؛ از نگاشت‌ها تا اعتبارسنجی‌های خاص تا قابلیت‌های ویژه و صددرصد اختصاصی. به این می‌گن تا خرخره فرو رفتن!
مطالب
ایجاد گزارشات Crosstab در PdfReport
پیشنیازها
تهیه گزارشات Crosstab به کمک LINQ 
تهیه گزارشات Crosstab به کمک LINQ - قسمت دوم 

در دنیای واقعی، تهیه گزارشات به سادگی که در اکثر نرم افزارهای گزارش ساز موجود پیش بینی شده است، نیست. در این نوع نرم افزارها، بر اساس یک طراح بصری، تعدادی ستون مشخص، ایجاد شده، منبع داده‌ای به این ستون‌ها متصل و نهایتا گزارش تهیه می‌شود. اما اگر همین گزارش دارای تعداد ستون‌های متغیری باشد، اغلب این برنامه‌ها ناکارآمد خواهند بود. برای مثال لیست حضور و غیاب دانش آموزان را درنظر بگیرید.
اگر معلمی بخواهد سه روز در هفته را گزارش بگیرد، گزارش نیاز به سه ستون خواهد داشت. اگر 20 روز قبل مد نظر باشد، 20 ستون و همینطور الی آخر.
یا نمونه‌ی دیگری از این دست، گزارش حضور و غیاب پرسنل است. در اینجا بر اساس تعداد باری که شخص کارت می‌زند، ورود و خروج او محاسبه می‌شود. این مورد هم تعداد ثابتی نیست. ممکن است یک نفر 8 بار در طول روز کارت بزند، یک نفر فقط دو بار. به علاوه جمع ساعات هم اینجا دیگر عددی نیست و نیاز به فرمول خاصی دارد.

روش حل این نوع مسایل را در PdfReport در مثال‌های جدید ذیل می‌توانید مشاهده کنید:
1) DynamicCrosstab (یک گزارش Crosstab با تعداد ستون متغیر)



2) WorkedHours (یک گزارش Crosstab با تعداد ستون متغیر به علاوه تابع تجمعی سفارشی محاسبه جمع ساعات اشخاص)



3) ExtraHeadingCells (یک گزارش Crosstab به همراه ردیف‌های header اضافی و نحوه تعریف آن)



4) ExpensesCrosstab (یک گزارش Crosstab کلاسیک)



5) PdfA (یک گزارش Crosstab که به صورت استاندارد PdfA تهیه شده است. PdfA حالت خاصی از استاندارد PDF است که برای مستند سازی عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد. رمزنگاری اطلاعات در آن ممنوع است. تصاویر بکارگرفته شده نباید شفاف باشند. قلم‌های مورد استفاده حتما باید در فایل مدفون شوند و مواردی از این دست)
 

مطالب
دریافت اطلاعات از سایت‌های غیر استاندارد

اساسا از آنجائیکه ما در یک دنیای کامل زندگی نمی‌کنم و بقولی همه چیزمان باید با همه چیزمان جور دربیاید، ممکن است هنگام استفاده از یک httpWebRequest به خطای زیر برخورد کرده و عملیات دریافت اطلاعات متوقف شود:

The server committed a protocol violation. Section=ResponseHeader Detail=CR must be followed by LF

و یا حالتی دیگر:

The underlying connection was closed: The server committed an HTTP protocol violation.

بعضی از وب سروها ممکن است پاسخ ارسالی خود را دقیقا مطابق سطر به سطر RFC های مربوطه ارائه ندهند و کلاس httpWebRequest دات نت هم تعارفی با آن‌ها نداشته و به دلایل امنیتی پردازش پاسخ دریافتی را نیمه کاره رها می‌کند.
برای مثال content-length دقیقا باید به همین شکل ارسال شود و اگر به صورت content length (با یک فاصله در میان کلمات ارسال گردد) به عنوان یک HTTP response split attack در نظر گرفته شده و خطاهای HTTP protocol violation حاصل می‌شوند.

اما می‌توان آگاهانه دات نت فریم ورک را وادار کرد که از این مساله چشم پوشی کند و این نوع سایت‌ها را نیز بررسی و دریافت نماید. برای این منظور در فایل app.config برنامه ویندوزی خود و یا web.config یک برنامه تحت وب، چند سطر زیر را اضافه کنید:

<configuration>
<system.net>
<settings>
<httpWebRequest useUnsafeHeaderParsing="true" />
</settings>
</system.net>
</configuration>

مطالب
اشیاء تغییر ناپذیر (Immutable Object)
کلمه‌ی mutable به معنای تغییر پذیر و کلمه‌ی immutable به معنای تغیر ناپذیر در زبان انگلیسی تعریف شده‌اند. در دنیای IT این دو واژه نیز همین معنا را دارند. بطور مثال: یک رشته‌ی mutable، یعنی رشته‌ای که بتوان آن را تغییر داد و یک رشته‌ی immutable یعنی رشته‌ای که غیر قابل تغییر است.



در حین مطالعه‌ی منابع مختلف درباره‌ی موضوع این مطلب، جمله‌ای را با این مضمون دیدم: برای ساخت کوزه، گل را تا مرطوب هست باید شکل داد. زمانیکه گل خشک شود، دیگر نمی‌توان کوزه را تغییر شکل داد. اشیاء تغییر ناپذیر هم به همین شکل هستند. بعد از ایجاد این اشیاء، دیگر نمی‌توان به هیچ وجه آنها را تغییر داد.

تعریف اشیاء تغییر ناپذیر (Immutable Objects) :
این اشیاء، اشیائی هستند که بعد از بارگزاری در حافظه، به هیچ وجه نمی‌توانند اصلاح و یا تغییر کنند. نه از طریق خارجی (کاربران External) و نه از طریق داخلی (اعضای کلاس Internal).

چه زمانی از این اشیاء استفاده می‌کنیم؟
اشیاء تغییر ناپذیر برای داده‌های استاتیک استفاده می‌شوند و نمونه‌هایی از آن در بخش زیر لیست شده‌اند:

 • داده‌های اصلی (Master Data): یکی از بیشترین کاربرد‌های اشیاء تغییر ناپذیر، برای بارگذاری داده‌های اصلی است (کشور‌ها، واحد‌های پولی، استان ها) و داده‌هایی که به ندرت تغییر می‌کنند. این داده‌های اصلی بعد از بارگزاری در حافظه، دیگر تغییر نخواهند کرد.

 • اطلاعات پیکره‌بندی (Configuration Data): همه‌ی برنامه‌ها نیاز به اطلاعات پیکره‌بندی دارند. در دنیای برنامه‌های مایکروسافت، عموما این اطلاعات پیکره بندی را در فایل‌های web.config و App.config ذخیره می‌کنیم. این نوع اطلاعات بصورت یک شیء در حافظه بارگذاری می‌شوند و بعدا تغییر نخواهند کرد.

 • اشیاء Singleton: اشیاء singleton اشیائی هستند که تنها یک نمونه از آنها را می‌توان ایجاد کرد. در برنامه‌ها از این اشیاء برای اشتراک گذاشتن اطلاعات استاتیک استفاده می‌کنند. اگر این اطلاعات تغییر نکنند، یکی از گزینه‌ها، استفاده از اشیاء تغییر ناپذیر هستند.

چگونه می‌توان در سی شارپ اشیاء تغییر ناپذیر را ایجاد کنیم؟

اشیاء تغییر ناپذیر (immutable objects) تنها توسط کلاس‌های تغییر ناپذیر (immutable classes) می‌توانند ایجاد شوند.
برای ایجاد کلاسی تغییر ناپذیر، سه مرحله باید طی شود:
 1- حذف بلاک Set: همانطور که گفته شد، بخش Set از property ‌ها باید حذف شود. با حذف این بخش بعد از بارگزاری شیء در حافظه، دیگر نمی‌توان آن را تغییر داد:
public class Currency
{
  private string _currencyName;
  private string _countryName;

  public string CurrencyName
  {
     get { return _currencyName; }
  }

  public string CountryName
  {
     get { return _countryName; }
  }
}

 2- مهیا کردن پارامتر‌ها از طریق سازنده‌ی کلاس: با حذف بلاک set، راهی برای بارگزاری اطلاعات، در کلاس وجود ندارد. از این رو می‌توان از طریق پارامتر‌های سازنده‌ی کلاس، اطلاعات را به شیء ارسال کرد.
  private string _currencyName;
  private string _countryName;
  public Currency(string paramCurrencyName,string paramCountryName)
  {
     _currencyName= paramCurrencyName;
     _countryName = paramCountryName;
  }

 3- تعریف متغیر‌های کلاس به صورت فقط خواندنی READONLY
در تعریف اولیه گفته شد که اشیاء immutable نه از طریق خارجی (کاربر) و «کمی فراتر» نه از طریق داخلی (اعضای کلاس) قابل تغییر نیستند. اما کلاس ایجاد شده را می‌توان بعد از ایجاد نمونه‌ای از آن، مجددا تغییر داد. کافی است یک متد به شکل زیر در آن تعریف کنیم و به‌راحتی وضعیت شیء را از طریق آن تغییر دهیم.
  public void DoSomthing()
  {
     _countryName = "somthing else";
  }

راه حل ارائه شده‌ی برای حل این موضوع، معرفی متغیر‌ها به صورت readonly می‌باشد. متغیرهایی که بصورت فقط خواندنی تعریف می‌شوند، تنها از طریق سازنده‌ی شیء می‌توانند مقداردهی اولیه شوند.
باز طراحی نهایی کلاس Currency  به صورت زیر است:
 public class Currency
{
  private readonly string _currencyName;
  private readonly string _countryName;
  public string CurrencyName
  {
    get { return _currencyName; }
  }

  public string CountryName
  {
    get { return _countryName; }
  }
  public Currency(string paramCurrencyName,string paramCountryName)
  {
     _currencyName= paramCurrencyName;
     _countryName = paramCountryName;
  }
}
مطالب
نرمال سازی اطلاعات کاربران در حین ثبت نام
شرایط دنیای واقعی، بسیار متفاوت است از طراحی‌های ساده‌ی اولیه‌ی ثبت نام. در طراحی‌های ساده، ایمیل، نام کاربری و بسیاری از اطلاعات دیگر باید منحصربفرد باشند. ایندکس منحصربفرد تعریف می‌کنید. قیود و اعتبار سنجی سمت سرور و سمت کاربر را اضافه می‌کنید. چقدر عالی! اما ... دنیای واقعی شکل دیگری را دارد!
یک روز با ایمیل username@gmail.com ثبت نام می‌کنند. فردا با ایمیل user.name@gmail.com ثبت نام خواهند کرد. پس فردا با ایمیل us.er.name@gmail.com و به همین ترتیب! امروز با نام «کاربر یک» ثبت نام می‌کنند. فردا با نام «کاربر  یک»! امروز با نام «مجید» ثبت نام می‌کنند، فردا با نام «مـجـــیـــد»! همچنین علاقه‌ی شدیدی هم به استفاده از ایمیل‌های fake دارند (راه حل).
بنابراین نیاز است اطلاعات کاربران را پیش از ثبت نام نرمال سازی کرد. برای مثال نقطه‌های ایمیل‌های جیمیل را حذف کرد؛ یا اگر اجازه داده‌اید که در بین کلمات نام کاربری، فاصله‌ای را وارد کنند، فقط یک فاصله مجاز باشد و یا اگر نامی را ثبت می‌کنید، به فکر حالت‌های کش آمده‌ی آن مانند «مـجـــــــــیــــــــــد» هم باید بود و آن‌را تبدیل به حالت اصلی‌اش کرد.


نرمال سازی ایمیل‌های gmail

تا جایی که اطلاع دارم، حداقل فیس بوک و جی‌میل، بکارگیری نقاط را در ایمیل‌ها مجاز می‌دانند. برای مثال ترکیب‌های زیر از دید gmail تنها یک ایمیل محسوب می‌شوند:
johndoe@gmail.com
john....doe@gmail.com
johndoe+spamsite@gmail.com

راه حل پیشنهادی:
public static string FixGmailDots(string email)
{
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(email))
        return string.Empty;
 
    email = email.ToLowerInvariant().Trim();
    var emailParts = email.Split('@');
    var name = emailParts[0].Replace(".", string.Empty).Replace("+", string.Empty);
    var emailDomain = emailParts[1];
 
    string[] domainsAllowedDots =
    {
        "gmail.com",
        "facebook.com"
    };
 
    var isFromDomainsAllowedDots = domainsAllowedDots.Any(domain => emailDomain.Equals(domain));
    return !isFromDomainsAllowedDots ? email : string.Format("{0}@{1}", name, emailDomain);
}
در اینجا بررسی می‌شود که آیا دومین ایمیل دریافتی از سمت جیمیل یا فیس بوک است؟ اگر بله، آنگاه نقطه‌ها و +‌های آن‌ها حذف می‌شوند.
این بررسی باید در حین ثبت نام و همچنین ویرایش اطلاعات کاربری جهت نرمال سازی اطلاعات اعمال شود.
اگر سایت‌های دیگری هم هستند که بکارگیری نقاط را مجاز می‌دانند، آرایه‌ی domainsAllowedDots را تکمیل کنید.


نرمال سازی ورود حروف ویژه

نرمال سازی ابتدایی ثبت نام کاربران در سایت جاری به صورت ذیل است:
 friendlyName = friendlyName.ApplyCorrectYeKe().RemoveDiacritics().CleanUnderLines().RemovePunctuation();
var trimmedFriendlyName = friendlyName.Trim().Replace(" ", "");
با ApplyCorrectYeKe آشنایی دارید؛ همان یک دست کردن ی و ک فارسی و عربی است.
RemoveDiacritics همان حذف اعراب از کلمات است است.
متد پاکسازی underlineهای ویژه یا همان نام‌های کش آمده، به صورت زیر است:
public static string CleanUnderLines(string text)
{
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(text))
        return string.Empty;
 
    const char chr1600 = (char)1600; //ـ=1600
    const char chr8204 = (char)8204; //‌=8204
 
    return text.Replace(chr1600.ToString(CultureInfo.InvariantCulture), "")
               .Replace(chr8204.ToString(CultureInfo.InvariantCulture), "");
}
و متد RemovePunctuation :
 public static string RemovePunctuation(string text)
{
 return string.IsNullOrWhiteSpace(text) ? string.Empty : new string(text.Where(c => !char.IsPunctuation(c)).ToArray());
}

این موارد، «حداقل‌»هایی هستند که باید جهت نرمال سازی اطلاعات، در حین ثبت نام اعمال شوند.
مطالب
رسم گراف

کتابخانه‌های زیادی برای رسم گراف وجود دارند منجمله mxGraph که برای استفاده غیرتجاری رایگان و سورس باز است. mxGraph نگارش‌های PHP ، Java‌ و JavaScript ایی نیز دارد که به همراه بسته مربوطه ارائه می‌شوند.
پس از دریافت آن، در فولدری به نام dotnet می‌توانید سورس کتابخانه مربوط به دات نت فریم ورک آن‌را دریافت کنید.
فایل پروژه‌ی VS.Net را در آن فولدر نخواهید یافت. حتی آن‌را کامپایل هم نکرده‌اند. (احتمالا به این دلیل که کسی نپرسد این پروژه با چه محصولی تولید شده و آیا لایسنس استفاده از آن را دارید یا خیر. این هم یک روش است ...)
برای کامپایل آن، یک پروژه library جدید را در VS.Net آغاز کرده و پوشه‌های موجود در پوشه‌ی dotnet را به آن افزوده و سپس آن‌را کامپایل کنید تا فایل mxGraph.dll تولید شود.

یک مثال ساده از نحوه‌ی استفاده‌ی آن به صورت زیر است که فایل test.png را تولید خواهد کرد.
using System;
using System.Drawing;
using System.Windows.Forms;
using com.mxgraph;
using System.Drawing.Imaging;

void Test1()
{
// Creates graph with model
mxGraph graph = new mxGraph();
Object parent = graph.GetDefaultParent();

// Adds cells into the graph
graph.Model.BeginUpdate();
try
{
Object v1 = graph.InsertVertex(parent, null, "سلام", 20, 20, 80, 30, "strokeColor=#FFCF8A;fillColor=#FFCF8A;gradientColor=white;fontBold=true;fontFamily=tahoma;rounded=true;shadow=true;shape=ellipse");
Object v2 = graph.InsertVertex(parent, null, "!دنیای ظالم", 200, 150, 80, 30, "rounded=true;shadow=true;fontFamily=tahoma");
Object e1 = graph.InsertEdge(parent, null, "e1", v1, v2, "fontFamily=tahoma");
}
finally
{
graph.Model.EndUpdate();
}

mxCellRenderer.CreateImage(graph, null, 1,
Color.White, true, null).Save("test.png", ImageFormat.Png);
}




و یا اگر قصد داشته باشید که از آن در ASP.Net استفاده کنید، یک generic handler را به پروژه خود افزوده (مثلا ImageHandler.ashx) و کد آن‌را برای مثال به صورت زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Web;
using com.mxgraph;
using System.Drawing;
using System.Web.Services;
using System.IO;
using System.Drawing.Imaging;

namespace test
{
[WebService(Namespace = "http://tempuri.org/")]
[WebServiceBinding(ConformsTo = WsiProfiles.BasicProfile1_1)]
public class ImageHandler : IHttpHandler
{
public void ProcessRequest(HttpContext context)
{
// Creates graph with model
mxGraph graph = new mxGraph();
Object parent = graph.GetDefaultParent();

// Adds cells into the graph
graph.Model.BeginUpdate();
try
{
Object v1 = graph.InsertVertex(parent, null, "سلام", 20, 20, 80, 30, "strokeColor=#FFCF8A;fillColor=#FFCF8A;gradientColor=white;fontBold=true;fontFamily=tahoma;rounded=true;shadow=true;shape=ellipse");
Object v2 = graph.InsertVertex(parent, null, "!دنیای ظالم", 200, 150, 80, 30, "rounded=true;shadow=true;fontFamily=tahoma");
Object e1 = graph.InsertEdge(parent, null, "e1", v1, v2, "fontFamily=tahoma");
}
finally
{
graph.Model.EndUpdate();
}

Image image = mxCellRenderer.CreateImage(graph, null, 1, Color.White, true, null);

// Render BitMap Stream Back To Client
MemoryStream memStream = new MemoryStream();
image.Save(memStream, ImageFormat.Png);

memStream.WriteTo(context.Response.OutputStream);
}

public bool IsReusable
{
get
{
return false;
}
}
}

}
اکنون نحوه استفاده از این handler در یک صفحه وب به صورت زیر است:
<img src="ImageHandler.ashx" />

مطالب دوره‌ها
مدل سازی داده‌ها در RavenDB
در مطلب جاری، به صورت اختصاصی، مبحث مدل سازی اطلاعات و رسیدن به مدل ذهنی مرسوم در طراحی‌های NoSQL سندگرا را در مقایسه با دنیای Relational، بررسی خواهیم کرد.


تفاوت‌های دوره ما با زمانیکه بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای پدیدار شدند

- دنیای بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای برای Write بهینه سازی شده‌اند؛ از این جهت که تاریخچه پیدایش آن‌ها به دهه 70 میلادی بر می‌گردد، زمانیکه برای تهیه سخت دیسک‌ها باید هزینه‌های گزافی پرداخت می‌شد. به همین جهت الگوریتم‌ها و روش‌های بسیاری در آن دوره ابداع شدند تا ذخیره سازی اطلاعات، حجم کمتری را به خود اختصاص دهند. اینجا است که مباحثی مانند Normalization بوجود آمدند تا تضمین شود که داده‌ها تنها یکبار ذخیره شده و دوبار در جاهای مختلفی ذخیره نگردند. جهت اطلاع در سال 1980 میلادی، یک سخت دیسک 10 مگابایتی حدود 4000 دلار قیمت داشته است.
- تفاوت مهم دیگر دوره ما با دهه‌های 70 و 80 میلادی، پدیدار شدن UI و روابط کاربری بسیار پیچیده، در مقایسه با برنامه‌های خط فرمان یا حداکثر فرم‌های بسیار ساده ورود اطلاعات در آن زمان است. برای مثال در دهه 70 میلادی تصور UI ایی مانند صفحه ابتدایی سایت Stack overflow احتمالا به ذهن هم خطور نمی‌کرده است.


تهیه چنین UI ایی نه تنها از لحاظ طراحی، بلکه از لحاظ تامین داده‌ها از جداول مختلف نیز بسیار پیچیده است. برای مثال برای رندر صفحه اول سایت استک اورفلو ابتدا باید تعدادی سؤال از جدول سؤالات واکشی شوند. در اینجا در ذیل هر سؤال نام شخص مرتبط را هم مشاهده می‌کنید. بنابراین اطلاعات نام او، از جدول کاربران نیز باید دریافت گردد. یا در اینجا تعداد رای‌های هر سؤال را نیز مشاهده می‌کنید که به طور قطع اطلاعات آن در جدول دیگری نگه داری می‌شود. در گوشه‌ای از صفحه، برچسب‌های مورد علاقه و در ذیل هر سؤال، برچسب‌های اختصاصی هر مطلب نمایش داده شده‌اند. تگ‌ها نیز در جدولی جداگانه قرار دارند. تمام این قسمت‌های مختلف، نیاز به واکشی و رندر حجم بالایی از اطلاعات را دارند.
- تعداد کاربران برنامه‌ها در دهه‌های 70 و 80 میلادی نیز با دوره ما متفاوت بوده‌اند. اغلب برنامه‌های آن دوران تک کاربره طراحی می‌شدند؛ با بانک‌های اطلاعاتی که صرفا جهت کار بر روی یک سیستم طراحی شده بودند. اما برای نمونه سایت استک اور فلویی که مثال زده شده، توسط هزاران و یا شاید میلیون‌ها نفر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ با توزیع و تقسیم اطلاعات آن بر روی سرورها مختلف.


معرفی مفهوم Unit of change

همین پیچیدگی‌ها سبب شدند تا جهت ساده‌سازی حل اینگونه مسایل، حرکتی به سمت دنیای NoSQL شروع شود. ایده اصلی مدل سازی داده‌ها در اینجا کم کردن تعداد اعمالی است که باید جهت رسیدن به یک نتیجه واحد انجام داد. اگر قرار است یک سؤال به همراه تگ‌ها، اطلاعات کاربر، رای‌ها و غیره واکشی شوند، چرا باید تعداد اعمال قابل توجهی جهت مراجعه به جداول مختلف مرتبط صورت گیرد؟ چرا تمام این اطلاعات را یکجا نداشته باشیم تا بتوان همگی را در طی یک واکشی به دست آورد و به این ترتیب دیگر نیازی نباشد انواع و اقسام JOIN‌ها را به چند ده جدول موجود نوشت؟
اینجا است که مفهومی به نام Unit of change مطرح می‌شود. در هر واحد تغییر، کلیه اطلاعات مورد نیاز برای رندر یک شیء قرار می‌گیرند. برای مثال اگر قرار است با شیء محصول کار کنیم، تمام اطلاعات مورد نیاز آن‌‌را اعم از گروه‌ها، نوع‌ها، رنگ‌ها و غیره را در طی یک سند بانک اطلاعاتی NoSQL سندگرا، ذخیره می‌کنیم.


محدود‌ه‌های تراکنشی یا Transactional boundaries

محدوده‌های تراکنشی در Domain driven design به Aggregate root نیز معروف است. هر محدود تراکنشی حاوی یک Unit of change قرار گرفته داخل یک سند است. ابتدا بررسی می‌کنیم که در یک Read به چه نوع اطلاعاتی نیاز داریم و سپس کل اطلاعات مورد نیاز را بدون نوشتن JOIN ایی از جداول دیگر، داخل یک سند قرار می‌دهیم.
هر محدوده تراکنشی می‌تواند به محدوده تراکنشی دیگری نیز ارجاع داده باشد. برای مثال در RavenDB شماره‌های اسناد، یک سری رشته هستند؛ برخلاف بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای که بیشتر از اعداد برای مشخص سازی Id استفاده می‌کنند. در این حالت برای ارجاع به یک کاربر فقط کافی است برای مثال مقدار خاصیت کاربر یک سند به "users/1" تنظیم شود. "users/1" نیز یک Id تعریف شده در RavenDB است.
مزیت این روش، سرعت واکشی بسیار بالای دریافت اطلاعات آن است؛ دیگر در اینجا نیازی به JOINهای سنگین به جداول دیگر برای تامین اطلاعات مورد نیاز نیست و همچنین در ساختار‌های پیچیده‌تری مانند ساختارهای تو در تو، دیگر نیازی به تهیه کوئری‌های بازگشتی و استفاده از روش‌های پیچیده مرتبط با آن‌ها نیز وجود ندارد و کلیه اطلاعات مورد نظر، به شکل یک شیء JSON داخل یک سند حاضر و آماده برای واکشی در طی یک Read هستند.
به این ترتیب می‌توان به سیستم‌های مقیاس پذیری رسید. سیستم‌هایی که با بالا رفتن حجم اطلاعات در حین واکشی‌های داده‌های مورد نیاز، کند نبوده و بسیار سریع پاسخ می‌دهند.


Denormalization داده‌ها

اینجا است که احتمالا ذهن رابطه‌ای تربیت شده‌ی شما شروع به واکنش می‌کند! برای مثال اگر نام یک محصول تغییر کرد، چطور؟ اگر آدرس یک مشتری نیاز به ویرایش داشت، چطور؟ چگونه یکپارچگی اطلاعاتی که اکنون به ازای هر سند پراکنده شده‌است، مدیریت می‌شود؟
زمانیکه به این نوع سؤالات رسیده‌ایم، یعنی Denormalization رخ داده است. در اینجا سندهایی را داریم که کلیه اطلاعات مورد نیاز خود را یکجا دارند. به این مساله از منظر نگاه به داده‌ها در طی زمان نیز می‌توان پرداخت. به این معنا که صحیح است که آدرس مشتری خاصی امروز تغییر کرده است، اما زمانیکه سندی برای او در سال قبل صادر شده است، واقعا آدرس آن مشتری که سفارشی برایش ارسال شده، دقیقا همان چیزی بوده است که در سند مرتبط، ثبت شده و موجود می‌باشد. بنابراین سند قبلی با اطلاعات قبلی مشتری در سیستم موجود خواهد بود و اگر سند جدیدی صادر شد، این سند بدیهی است که از اطلاعات امروز مشتری استفاده می‌کند.


ملاحظات اندازه‌های داده‌ها

زمانیکه سند‌ها بسیار بزرگ می‌شوند چه رخ خواهد داد؟ از لحاظ اندازه داده‌ها سه نوع سند را می‌توان متصور بود:
الف) سندهای محدود، مانند اغلب اطلاعاتی که تعداد فیلدهای مشخصی دارند با تعداد اشیاء مشخصی.
ب) سندهای نامحدود اما با محدودیت طبیعی. برای مثال اطلاعات فرزندان یک شخص را درنظر بگیرید. هرچند این اطلاعات نامحدود هستند، اما به صورت طبیعی می‌توان فرض کرد که سقف بالایی آن عموما به 20 نمی‌رسد!
ج) سندهای نامحدود، مانند سندهایی که آرایه‌ای از اطلاعات را ذخیره می‌کنند. برای مثال در یک سایت فروشگاه، اطلاعات فروش یک گروه از اجناس خاص را درنظر بگیرید که عموما نامحدود است. اینجا است که باید به اندازه اسناد نیز دقت داشت. برای مدیریت این مساله حداقل از دو روش استفاده می‌شود:
- محدود کردن تعداد اشیاء. برای مثال در هر سند حداکثر 100 اطلاعات فروش یک محصول بیشتر ثبت نشود. زمانیکه به این حد رسیدیم، یک سند جدید ایجاد شده و Id سند قبلی مثلا "products/1" در سند دوم ذکر خواهد شد.
- محدود کردن تعداد اطلاعات ذخیره شده بر اساس زمان
RavenDB برای مدیریت این مساله، مفهوم Includes را معرفی کرده است. در اینجا با استفاده از متد الحاقی Include، کار زنجیر کردن سندهای مرتبط صورت خواهد گرفت.



یک مثال عملی: مدل سازی داده‌های یک بلاگ در RavenDB

پس از این بحث مقدماتی که جهت معرفی ذهنیت مدل سازی داده‌ها در دنیای غیر رابطه‌ای NoSQL ضروری بود، در ادامه قصد داریم مدل‌های داده‌های یک بلاگ را سازگار با ساختار بانک اطلاعاتی NoSQL سندگرای RavenDB طراحی کنیم.
در یک بلاگ، تعدادی مطلب، نظر، برچسب (گروه‌های مطالب) و امثال آن وجود دارند. اگر بخواهیم این اطلاعات را به صورت رابطه‌ای مدل کنیم، به ازای هر کدام از این موجودیت‌ها یک جدول نیاز خواهد بود و برای رندر صفحه اصلی بلاگ، چندین و چند کوئری برای نمایش اطلاعات مطالب، نویسنده(ها)، برچسب‌ها و غیره باید به بانک اطلاعاتی ارسال گردد، که تعدادی از آن‌ها مستقیما بر روی یک جدول اجرا می‌شوند و تعدادی دیگر نیاز به JOIN دارند.
مشکلاتی که روش رابطه‌ای دارد:
- تعداد اعمالی که باید برای نمایش صفحه اول سایت صورت گیرد، بسیار زیاد است و این مساله با تعداد بالای کاربران از دید مقیاس پذیری سیستم مشکل ساز است.
- داده‌های مرتبط در جداول مختلفی پراکنده‌اند.
- این سیستم برای Write بهینه سازی شده است و نه برای Read. (همان بحث گران بودن سخت دیسک‌ها در دهه‌های قبل که در ابتدای بحث به آن اشاره شد)

مدل سازی سازگار با دنیای NoSQL یک بلاگ

در اینجا چند کلاس مقدماتی را مشاهده می‌کنید که تعریف آن‌ها به همین نحو صحیح است و نیاز به جزئیات و یا روابط بیشتری ندارند.
namespace RavenDBSample01.BlogModels
{
    public class BlogConfig
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Description { set; get; }
        // ... more items here
    }

    public class User
    {
        public string Id { set; get; }
        public string FullName { set; get; }
        public string Email { set; get; }
        // ... more items here
    }
}
اما کلاس مطالب بلاگ را به چه صورتی طراحی کنیم؟ هر مطلب، دارای تعدادی نظر خواهد بود. اینجا است که بحث unit of change مطرح می‌شود و درج اطلاعاتی که در طی یک read نیاز است از بانک اطلاعاتی جهت رندر UI واکشی شوند. به این ترتیب به این نتیجه می‌رسیم که بهتر است کلیه کامنت‌های یک مطلب را داخل همان شیء مطلب مرتبط قرار دهیم. از این جهت که یک نظر، خارج از یک مطلب بلاگ دارای مفهوم نیست.
اما این طراحی نیز یک مشکل دارد. درست است که ساختار یک صفحه مطلب، از مطالب وبلاگ به همین نحوی است که توضیح داده شد؛ اما در صفحه اول سایت، هیچگاه کامنت‌های مطالب درج نمی‌شوند. بنابراین نیازی نیست تا تمام کامنت‌ها را داخل یک مطلب ذخیره کرد. به این ترتیب برای نمایش صفحه اول سایت، حجم کمتری از اطلاعات واکشی خواهند شد.
    public class Post
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }

        public ICollection<string> Tags { set; get; }

        public string AuthorId { set; get; }

        public string PostCommentsId { set; get; }
        public int CommentsCount { set; get; }
    }

    public class Comment
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Body { set; get; }
        public string AuthorName { set; get; }
        public DateTime CreatedAt { set; get; }
    }

    public class PostComments
    {
        public List<Comment> Comments { set; get; }
        public string LastCommentId { set; get; }
    }
در اینجا ساختار Post و Commentهای بلاگ را مشاهده می‌کنید. جایی که ذخیره سازی اصلی کامنت‌ها صورت می‌گیرد در شیء PostComments است. یعنی PostCommentsId شیء Post به یک وهله از شیء PostComments که حاوی کلیه کامنت‌های آن مطلب است، اشاره می‌کند.
به این ترتیب برای نمایش صفحه اول سایت، فقط یک کوئری صادر می‌شود. برای نمایش یک مطلب و کلیه کامنت‌های متناظر با آن دو کوئری صادر خواهند شد.

بنابراین همانطور که مشاهده می‌کنید، در دنیای NoSQL، طراحی مدل‌های داده‌ای بر اساس «سناریوهای Read» صورت می‌گیرد و نه صرفا طراحی یک مدل رابطه‌ای بهینه سازی شده برای حالت Write.

سورس کامل ASP.NET MVC این بلاگ‌را که «راکن بلاگ» نام دارد، از GitHub نویسندگان اصلی RavenDB می‌توانید دریافت کنید.
نظرات نظرسنجی‌ها
در ASP.NET MVC آیا ViewModel همان DTO است؟
اگر با MVVM آشنایی داشته باشید حتماً متوجه شباهت زیاد ViewModel با DTO شده اید.
البته می‌دانیم که ViewModel در WPF شامل رفتار اشیاء هم می‌تواند باشد اما DTO به هیچ عنوان دربرگیرنده رفتار اشیاء نیست.
به نظرم DTO بیشتر از اینکه به ViewModel شبیه باشد به Model در MVVM شبیه است.
Model در MVVM را می‌تواند معادلی برای ViewModel در MVC قرار داد و ViewModel در MVVM را می‌توان شبیه Controller در MVC در نظر گرفت.
به نظر من تفاوتی که DTO با ViewModel دارد این است =>
کلاس StudentService نیاز به اطلاعات موجودیت Teacher از جمله نام و شماره شناسنامه دارد . در نتیجه باید متدی در TeacherService فراهم شود که این اطلاعات را تامین کند :

public class TeacherService
{
     internal  IEnumerable<TeacherDto> GetTeachers ()
      {
           return ...
      }
}

چون متد بالا قرار نیست اطلاعاتی را به لایه‌ی نمایش پاس دهد و اطلاعات مستقیما در یک متد سرویس استفاده می‌شود خروجی آن Dto تعیین شده.
به نظر من این قواعد وحی منزل نیست ، به عنوان مثال شاید شخصی در طراحی خود از DTO‌ها به عنوان اعضای ViewModel‌ها استفاده کند یا DTO را به Presentation layer برگرداند و آن را به ViewModel نگاشت کند.
اما در نهایت پاسخ من به این نظرسنجی گزینه‌ی خیر است.
نظرات اشتراک‌ها
نگارش نهایی EF Core 3.0 و EF 6.3 منتشر شد
متاسفانه ظاهرا در نسخه ۳، دیگر خبری از شکستن کوئری‌های join دار به چندین کوئری، چیزی شبیه به  Query IncludeOptimized،  نیست و با ذکر  Single SQL statement per LINQ query، بر روی آن تاکید کرده اند. ظاهرا این قابلیت مشکلات و باگ‌های زیادی را در ترجمه صحیح کوئری‌ها برای آن‌ها ایجاد کرده بوده؛ ولی واقعا در کارایی کوئری هایی که join‌های زیادی داشتند تاثیر زیادی داشت.