بازخوردهای پروژه‌ها
Fill and FillByObject
متود زیر برای تولید عبارت مبتنی بر الگو زمانی که الگو پیچیده‌تر از این است که بشود با string.Format به راحتی پیاده سازی شود ولی چندان هم پیچیده نیست که ابزارهای حرفه ای‌تری مانند T4 یا Razor به کار بیایند، میتواند مورد استفاده قرار گیرد:
        /// <summary>
        /// Insert values from an object into a string pattern. To specify the object's property you have to use the '{propertyName}'.
        /// </summary>
        /// <remarks>
        /// This method is a replacement to String.Format, but it has two differences:
        /// <list type="simple">
        /// <item>It reverese the order you call the functionality, instead of writing String.Format(pattern, args) you write pattern.FillByObject(args). This makes the code look cleaner.</item>
        /// <item>You supply the pattern with an object and specify insertion points by property names.</item>
        /// </list>
        /// <example>
        /// <![CDATA[
        /// "First name:{firstName}, Sur name:{Surname}".FillByObject(new {firstName = "Sam", lastName="Naseri"});
        /// ]]>
        /// </example>
        /// </remarks>
        /// <seealso cref="Fill"/>
        /// <typeparam name="T">Type of bindingValue.</typeparam>
        /// <param name="bindingPattern">The pattern to fill.</param>
        /// <param name="bindingValue">The object providing values to fill in the pattern.</param>
        /// <returns>The pattern filled with values.</returns>
        public static string FillByObject<T>(this string bindingPattern, T bindingValue)
        {
            var properties = GetProperties(typeof(T)).ToList();
            var values = properties.Select(property => property.GetValue(bindingValue, new object[] { })).ToList();
            var result = bindingPattern;
            for (int index = 0; index < properties.Count; index++)
            {
                var property = properties[index];
                var propPattern = "{" + property.Name + "}";
                var old = result;
                result = result.Replace(propPattern, values[index] != null ? values[index].ToString() : "");
            }
            return result;
        }

پیاده سازی فوق یک پیاده سازی بسیار خام و بسیار کند است و جای بهبود زیادی دارد. من فقط برای سناریوهای ساده که کارایی مطرح نیست استفاده از متود فوق را توصیه میکنم.
متودهای جانبی مورد نیاز:
private static IEnumerable<PropertyInfo> GetProperties(Type t)
{
    return t.GetProperties(BindingFlags.Public | BindingFlags.Instance);
}

همچنین متود زیر هم میتواند نوشتن string.Format را یک خرده ساده‌تر کند:
/// <summary>
/// A simple replacement for String.Format which only makes the codes look nicer.
/// </summary>
/// <param name="pattern">The source string that you want to replace insertion points on it.</param>
/// <param name="args">Values to be replaced in the pattern.</param>
/// <returns></returns>
public static string Fill(this string pattern, params object[] args)
{
    return string.Format(pattern, args);
}

مطالب
یکپارچه سازی CKEditor با Lightbox
در یک پروژه من احتیاج داشتم تا عکس هایی که کاربر از طریق ckeditor آپلود می‌کنه ، به صورت خودکار با lightbox  یکپارچه شه و به صورت گالری عکس نمایش داده شود.
همان طور که می‌دونید مکانیزم عملکرد اکثر پلاگین‌های lightbox  به صورت زیر است:
<a href="orginal size of image directory"><img src="thumb(smaller size) image directory" /></a>

خب معلوم میشه که آدرس عکسی که به صورت کوچیک)اصطلاحا بند انگشتی) به نمایش در میاد باید داخل تگ img ، وآدرس عکس با سایز اصلی ، داخل تگ a قرار بگیره.

پس تقریبا معلوم شد که چه باید بکنیم.

ابتدا باید عکسی که آپلود شده را به صورت خودکار به اندازه کوچکتر تغییر ابعاد داده و سپس آدرس عکس تغییر ابعاد داده شده ، را به عنوان آدرس عکس آپلود شده به ckeditor باز گردانیم  که در شکل زیر آن را نشان داده ام:

ولی  ما فقط  آدرس  عکس تغییر ابعاد داده شده متعلق به تگ img  را ، به ckeditor  داده ایم و برای اینکه با lightbox  به خوبی کار کند، احتیاج داریم که آدرس عکس با سایز اصلی را داخل تگ  a  قرار دهیم، که در ckeditor می‌توانیم از قسمت پیوندها این کار را انجام دهیم، و همه‌ی این عملیات باید به صورت خودکار انجام شود.


خب تا اینجا خلاصه ای از آنچه باید انجام شود را گفتم.

در کل منطقی که باید پیاده شود بدین گونه است:

1-  پیاده سازی ckeditor
2-  فعال کردن قسمت آپلود عکس ckeditor
3-  آپلود کردن عکس و تغییر اندازه آن به کمک  کلاس WebImage
4-  برگرداندن آدرس عکس‌های آپلود شده به ckeditor و روش‌های پیاده سازی آن

نکات:
الف) من در اینجا از ASP.NET MVC استفاده می‌کنم .شما  نیز می‌توانید منطق پیاده سازی شده را به راحتی و با کمی تغییرات به پروژه خود اعمال کنید.
ب) کدهایی که من نوشتم 100% بهینه نیستند و کاملا هم بدون اشکال نیستند ولی  نیازهای شما را برآورده می‌کند.
ج)آدرس دادن فایل‌های من کاملا صحیح نیستند و بهتر است شما از T4MVC استفاده کنید.

مرحله اول: دانلود و پیاده سازی ckeditor در صفحه

ابتدا به سایت ckeditor.com مراجعه  و از قسمت دانلود، آن را دانلود کرده و سپس از حالت فشرده درآورده، در فولدری مثلا به نام Scripts در پروژه‌ی خود بریزید.
همان طور که می‌دانید ckeditor با یک textarea  یکپارچه میشود ، که من ساده‌ترین آن را برای شما شرح می‌دهم.
اول از همه شما باید یک فایل جاوا اسکریپت متعلق به ckeditor  را در صفحه ای که از آن می‌خواهید استفاده کنید به صفحه ضمیمه کنید. نام این فایل ckeditor.js هست که در فایل دانلودی در داخل پوشه‌ی ckeditor دیده میشود.
 
<script src="/Scripts/ckeditor/ckeditor.js" type="text/javascript"></script>
 نکته: بهتر است که این ارجاع را قبل از بسته شدن تگ body انجام دهید یعنی درست قبل از </body>.
خب فرض کنید که یک textarea به شکل زیر داریم. برای اینکه این textarea  با ckeditor  یکپارچه شود کافیست که class آن را بر روی ckeditor  قرار دهید.
<textarea id="content" name="content" class="ckeditor" ></textarea>
نکته: حتما برای textarea خود id را نیز تعیین کنید ، چون در غیر این صورت  ckeditor کار نخواهد کرد.

تا به اینجای کار توانستیم ckeditor را اجرا کنیم.
در مرحله بعد سراغ فعال سازی آپلود عکس در آن می‌رویم.

مرحله دوم: فعال سازی آپلود عکس در ckeditor

از شواهد این طور به نظر میاد که به صورت پیشفرض این امکان غیر فعال است و باید به صورت دستی آن را فعال کنیم.
 برای این کار کافیست که از مستندات ckeditor  کمک بگیریم.
خب یکی از راحت‌ترین این روش‌ها این است که قبل از بسته شدن تگ بادی فایل جاوا اسکریپت زیر را بنویسیم:
 
<script type="text/javascript">
        CKEDITOR.replace( 'content' , { filebrowserImageUploadUrl: '/Admin/UploadImage' } );
</script>
نکته اول: این خط کدی که نوشتیم مرحله اول را باطل می‌کنه یعنی احتیاج نبود که مرحله اول را طی کنیم و می‌توانستیم مستقیما از همین مرحله شروع کنیم.
توضیحات:
آرگومان اول CKEDITOR.replace که در اینجا content  است ، در واقع  id همان textarea ای هست که می‌خواهیم ckeditor  روی آن اعمال شود.
آرگومان دوم نام کنترلر و اکشن را برای آپلود فایل مشخص می‌کنه.(از منطق ASP.Net MVC استفاده کردم)
خب تا اینجا اگر تست بگیرید میبینید که قسمت زیر برایتان فعال شده.

مرحله سوم: آپلود کردن عکس و تغییر اندازه آن به کمک  کلاس WebImage

برای این که ببینم که این فرم آپلود ckeditor ، چه پارامترهایی را به اکشن متد من ارسال می‌کنه ، از فایرباگ کمک گرفتم:

همان طور که می‌یبینید به خوبی آدرس post  شدن اطلاعات به اکشن متدی که من برایش مشخص کردم را فهمیده.
اما سه پارامتر دیگر نیز به اکشن متد ما ارسال می‌کنه: CKEditor و CKeditorFuncNum و langCod
برای اینکه با این پارامتر‌های ارسالی بیشتر آشنا شوید ، توصیه می‌کنم این صفحه را ببینید.
آنچه که از این پارامتر‌ها برای ما مهم هست ، من در اکشن متد تعریفی خود لحاظ کرده ام.

خب همون طور که یپش از این گفته بودم ما نیاز داریم که عکس آپلود شده را به ابعاد کوچکتر تغییر اندازه داده  و اصطلاحا از آن به عنوان تصویر بند انگشتی استفاده کنیم. آدرس این عکس کوچک شده ، همانیست که در آدرس تگ img  قرار می‌گیره و در ابتدا به کاربر نمایش داده میشه.
برای انجام این عمل من کلاسی را برای کار کردن با عکس برایتان معرفی می‌کنم،  به نام WebImage  که  در داخل فضای نامی System.Web.Helpers  قرار گرفته است.
از طریق این کلاس می‌توان کلیه عملیات دریافت فایل آپلود شده،  ویرایش ، تغییر اندازه ، چرخاندن ، بریدن و حتی watermark کردن و در نهایت ذخیره عکس را به آسانی انجام داد.
من کدهای متد UploadImage را برایتان قرار می‌دهم که زیاد هم بهینه نیست و سپس برایتان توضیح میدهم.

public ActionResult UploadImage(string CKEditorFuncNum, string CKEditor, string langCode)
        {
            string message;  // message to display   when file upload successfully(optional)
            string thumbPath = "";  // the directory for thumb file that should resize
            var db = new MyDbContext();  // make new instance from my context
            // here logic to upload image
            // and get file path of the image
            var file = WebImage.GetImageFromRequest(); // get the uploaded file from request
            var ext = Path.GetExtension(file.FileName);  // get the path of file
            //get the file name without extension
            var fileName = Path.GetFileNameWithoutExtension(file.FileName);
            //add time to file name to avoid same name file overwrite, and then add extension to it
            fileName += DateTime.Now.ToFileTime() + ext;
            //choose the path for the original size of image
            var path = Path.Combine(Server.MapPath("~/Content/UploadedImages/Default"), fileName);
            file.Save(path);  //save the original size of the image
            db.Images.Add(new Image { RealName = file.FileName, FileName = fileName, UploadDate = DateTime.Now }); // save image info to db
            db.SaveChanges();  // submit changes to db
            string defaultPath = "/Content/UploadedImages/Default/" + fileName;  //path for original size of //images
            if (file.Width > 400)  // if width of image bigger than 400 px do resize
            {
                file.Resize(400, 400, true);  //resize the image , third argument is aspect ratio
                string thumbName = "Thumb-" + fileName;  // resized image name
                //path for resized image file
                string path2 = Server.MapPath("~/Content/UploadedImages/Thumbs/" + thumbName);
                thumbPath = "/Content/UploadedImages/Thumbs/" + thumbName;
                //save resized image file
                file.Save(path2);
            }
            else
            {
                thumbPath = defaultPath;  // if the size not bigger than 400px the thumb, path = default path
            }
            // passing message success/failure
            message = "Image was saved correctly";
            // since it is an ajax request it requires this string
            //java script that return files path to ckeditor
            string output = @"<script>window.parent.CKEDITOR.tools.callFunction(" + CKEditorFuncNum + ", \"" + thumbPath + "\", \"" + message + "\");window.parent.document.getElementById('cke_145_textInput').value='" + defaultPath + "';window.parent.document.getElementById('cke_125_textInput').value=0;</script>";
            return Content(output);
        }


توضیحات:
ابتدا یه رشته  به نام message  در نظر گرفتم ، برای هنگامی که آپلود شد، ckeditor به کاربر نشان بده.
سپس منطق من به این صورت بوده که مسیری برای ذخیره سازی فایل‌های تغییر اندازه داده شده ، و نیز مسیری برای فایل‌های با اندازه اصلی در نظر گرفتم.
همچنین من در اینجا من از بانک اطلاعاتی برای ذخیره سازی اطلاعاتی از عکس استفاده کردم،  که در اینجا بحث اصلی ما نیست.
سپس به کمک WebImage.GetImageFromRequest فایل آپلود شده را دریافت کردم.این متد به اندازه کافی باهوش هست که بفهمد ، چه فایلی آپلود شده.
سپس پسوند فایل را از نام فایل جدا کردم، و تاریخ کنونی را به شکل رشته در آورده  و به انتهای نام عکس اضافه کرده تا از تکراری نبودن نام عکس‌ها مطمئن باشم.
سپس پسوند فایل را نیز دوباره به نام فایل اضافه کردم و به کمک متد Save کلاس WebImage عکس را ذخیره کردم.
سپس چک کردم که اگر عرض عکس بیشتر از 400  پیکسل هست ، آن  را تغییر اندازه  بده و ذخیره کنه، و در غیر این صورت آدرس عکسی که قرار بود تغییر اندازه داده بشه با آدرس عکس اصلی یکی میشه.


قسمت مهم:
نکته مهم اینه که ما آدرسهای عکس‌های آپلود شده را چگونه به ckeditor  برگردانیم.
همان طوری که در قسمت آخر هم مشاهده می‌کنید ، ما سه  دستور جاوا اسکریپت به مرورگر برگردوندیمم:
اولیش:

window.parent.CKEDITOR.tools.callFunction(" + CKEditorFuncNum + ", \"" + thumbPath + "\", \"" + message + "\");

در حقیقت ما در اینجا ما از api‌های ckeditor و همچنین پارامترهای ارسالی از طرف ckeditor  استفاده کردیم ، تا قسمت آدرس عکس را با آدرس عکس تغییر اندازه داده شده و کوچک شده پر می‌کنیم.
سوال؟
حالا چگونه قسمت پیوند را پر کنیم؟ این  را دیگر من پیدا نکردم ، تا دست به دامن دوست  و یا شایدم دشمن قدیمیمون جاوا اسکریپت شدم.
اول رفتم به کمک فایرباگ دیدم که id  فیلد پیوند‌ها چیه؟


همان طور که معلومه  id این فیلد cke_145_textInput  هست و به کمک یه خط js می‌توان این فیلد را با آدرس عکس آپلود شده با سایز اصلی پر کرد.
اولش من این را نوشتم:

document.getElementsById("cke_145_textInput").value = defaultPath;

اما بازم js  شروع کرد به بدقلق شدن. هرچی توی کنسول دیباگش کردم خطای null بودن را میداد. بعد از یه ساعت سرو کله زدن و تقریبا ناامید شدن ، چشمم به قسمت اول کد api خود ادیتور که اولش را با window.parent شروع کرده  افتاد ، و من هم کد خودم را به شکل زیر تغییر دادم:

window.parent.document.getElementsById("cke_145_textInput").value = defaultPath;

موفقیت در این قسمت از کد باعث شد که من دست به کد‌تر شوم و مشکل border عکس ها، که به صورت  دیفالت در IE  یا همون دشمن همیشگی وجود داره ، را حل کنم ومقدار border را به صورت پیش فرض صفر کنم. 

window.parent.document.getElementsById('cke_125_textInput').value=0;

خب همه‌ی این دردسر‌ها را ما تحمل کردیم تا به ساده‌ترین شکل ممکن هر عکسی را که آپلود شد ، برای مکانیزم lightbox  آماده کنیم و به راحتی یه گالری عکس خوب داشته باشیم.
خب حتما می‌پرسید که از چه پلاگینی برای ایجاد lightbox  استفاده کنیم:
من به شخصه پلاگین colorbox  را پیشنهاد می‌دم.
با انجام یک سرچ ساده سایتش را پیدا کنید و با مستندات و ویژگی‌های آن آشنا شوید.
یک پیشنهاد:
برای انجام سلکت زدن برای عناصری که باید پلاگین colorbox  روی آنها اعمال شوند من سلکت زدن به شیوه‌ی زیر را پیشنهاد می‌کنم:

$(".container [href$='.jpg']").colorbox({ maxWidth: 800, opacity: 0.5, rel: 'gal' });
$(".container [href$='.png']").colorbox({ maxWidth: 800, opacity: 0.5, rel: 'gal' });
$(".container [href$='.gif']").colorbox({ maxWidth: 800, opacity: 0.5, rel: 'gal' });

فرض کنید div ی که متن و عکس‌های ما را شامل میشه ، کلاسش container  باشه . با کمک [href$='.jpg']  می‌توان گفت هر لینکی که،  پسوند فایلی که به آن اشاره می‌کند، .jpg هست،  ویژگی colorbox  را به خود بگیرید.


یک پیشنهاد برای تشکیل گالری عکس:
همان طور که من در بالا اشاره کردم ، rel را بر روی  gal قرار دادم، تا هر تگی که ویژگی  rel را داشته باشد، تشکیل یک گروه برای گالری عکس را بدهد.
برای اینکه  بتوانیم این ویژگی را به عناصر مورد نظر خود اعمال کنیم ، بازم دست به دامان jQuery می‌شویم:

$(".container [href$='.jpg']").attr("rel", "gal");

خب مثل اینکه دیگر کار تمام شده و امیدوارم برای شما مفید بوده باشه.
موفق باشید... 

مطالب
استفاده از درایوها در Window Azure Storage جهت استفاده در RavenDB
در تلاش برای راه اندازی دیتابیس RavenDB بر روی Windows Azure چند مقاله ‌ای خوندم که گاهی خیلی گیج کننده بود. الان تقریباً به نتایجی رسیده‌ام و دوست دارم در این مقاله نکاتی رو که به نظرم دانستن آنها بایسته است را مطرح کنم. باشد که مفید واقع شود.

پیش زمینه 1، یکی دیگر از روشهای راه اندازی RavenDB:
راه اندازی سرویس، نصب بر روی IIS و استفاده به صورت توکار، روش‌هایی هستند که در خود مستندات نچندان کامل RavenDB در حال حاضر مطرح شده است. راه دیگری که برای راه اندازی RavenDB می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، از طریق برنامه نویسی است. یعنی سرور RavenDB را با اجرای کد بالا می‌آوریم. نگران نباشید، این کار خیلی سخت نیست و به سادگی از طریق نمونه سازی از کلاس HttpServer و ارائه پارامترهای پیکره‌بندی و فراخوانی یک و یا دو متود می‌تواند صورت گیرد. مزیت این روش در پویایی و انعطاف پذیری آن است. شما می‌توانید هر تعداد سرور را با هر پیکره‌بندی پویایی، بالا بیاورید.
به کلمه HttpServer خوب دقت کنید. بله، درست است؛ این یک سرور کامل است و تمام درخواست‌های Http را طبق قواعد RavenDB و البته HTTP پاسخ می‌دهد. حتی studio ی RavenDB ,که یک برنامه Silverlight است, نیز سرو میشود. (برنامه Silverlight در ریسورسهای RavenDB.Database.dll توکار(embed) شده است.)
کد مینیمالیست نمونه، یک RavenDB http server در قالب یک برنامه Console Application:
static void Main(string[] args)
{
    var configuration = new Raven.Database.Config.RavenConfiguration() {
        AccessControlAllowMethods = "All",
        AnonymousUserAccessMode = Raven.Database.Server.AnonymousUserAccessMode.All,
        DataDirectory = @"C:\Sam\labs\HttpServerData",
        Port = 8071,
    };
    var database = new Raven.Database.DocumentDatabase(configuration);
    var server = new Raven.Database.Server.HttpServer(configuration, database);
    database.SpinBackgroundWorkers();
    server.StartListening();

    Console.WriteLine("RavenDB http server is running ...");
    Console.ReadLine();
}
با اجرای برنامه فوق، پایگاه داده شما در پورت 8071 ماشین، فعال است و آماده پاسخگویی. استودیوی RavenDB نیز از طریق مسیر http://127.0.0.1:8071 قابل دسترسی است.
چرا این مطلب را گفتم، چون برای راه اندازی RavenDB در Azure می‌خواهیم از این روش استفاده کنیم. در یک worker role دیگر ما نه IIS داریم و نه یک virtual machine در اختیار داریم تا یک service را بر روی آن نصب کنیم. پس بهترین گزینه برای ما راه اندازی سرور RavenDB از طریق برنامه نویسی است.

پیش زمینه 2، چندساکنی در RavenDB و مسیر داده ها:(Multi Tenancy)
یک سرور RavenDB می‌تواند چندین پایگاه داده را میزبانی کند. هر چند به طور پیش فرض تک ساکنی برگزیده شده است. اما شما می‌توانید پایگاه‌های داده جدید را به سیستم اضافه کنید. مشکلی که من با مستندات RavenDB دارم این است که به طور پیش فرض درباره زمانی مصداق پیدا می‌کنند که RavenDB در حالت تک ساکنی مورد استفاده قرار میگیرد. 
مهم است که بدانید مسیری که به عنوان مسیر داده‌ها در هنگام راه اندازی سرور ارائه می‌دهید برای پایگاه داده پیش فرض مورد استفاده قرار میگیرد و باید مسیرهای جداگانه مستقلی برای پایگاه داده‌های بعدی تنظیم کنید.
توجه داشته باشید که در RavenDB اگر در هنگام ساخت پایگاه داده، مسیری را مطرح نکنید، مسیر پیش فرض انتخاب خواهد شد. همچنین در حالت چندساکنی هم هیچ ارتباطی بین پایگاه‌های داده بعدی با پایگاه داده <system> وجود ندارد و همواره مسیر پیش فرض به صورت ~/Databases/dbName خواهد بود که dbName نام پایگاه داده مورد نظر شما است. مهم است که بدانید که ~ در مسیر فوق دارای تعریف رسمی ای نیست و آنچه از کد بر می‌آید ~ مسیر BaseDirectory برای AppDomain جاری است. پس با توجه اینکه نوع برنامه میزبان سرور چیست (IIS, Windows Service, Worker Role) مقدار آن می‌تواند متفاوت باشد.

تعریف Worker Role برای RavenDB
در واقع مطلب اصلی درباره نحوه استفاده از CloudDrive در Web Role یا Worker Role است. همانطور که میدانید Web Role و Worker Role هر دو برای ذخیره سازی داده‌ها مناسب نیستند. در واقع بایستی با این رویکرد به آنها نگاه کنید که فقط کدهای اجرایی بر روی آنها قرار بگیرند و نه چیز دیگری. در مورد استفاده پایگاه داده RavenDB در Windows Azure می‌توانید آن را به صورت یک Worker Role تعریف کنید. اما برای اینکه داده‌ها را ذخیره کنید بایستی از یک Cloud Drive استفاده کنید.
خوب، در ابتد لازم است که کمی درباره‌ی CloudDrive بدانیم؛ خواندن این مطلب درباره‌ی اولین انتشار Windows Azure Drive خالی از لطف نیست.
حالا برای اینکه RavenDB را راه بیاندازیم باید نخست Wroker Role را بسازیم و سپس قطعه کدی بنویسیم تا درایو مجزا و مختصی را برای اینکه RavenDB اطلاعات را در آن بریزد بسازد. در آخر باید Worker Role را تنظیم کنیم تا درایو ساخته شده را در خود mount کند.
برای ساختن درایو قطعه کد زیر آن را انجام میدهد:
CloudStorageAccount storageAccount = CloudStorageAccount.FromConfigurationSetting(connectionString);
// here is when later on you may add code for inititalizing CloudDrive chache
CloudBlobClient blobClient = storageAccount.CreateCloudBlobClient();
blobClient.GetContainerReference("drives").CreateIfNotExist();

CloudDrive cloudDrive = storageAccount.CreateCloudDrive(
    blobClient
    .GetContainerReference("drives")
    .GetPageBlobReference("ravendb4.vhd")
    .Uri.ToString()
);

try
{
    // create a 1GB Virtual Hard Drive
    cloudDrive.Create(1024);
}
catch (CloudDriveException /*ex*/ )
{
    // the most likely exception here is ERROR_BLOB_ALREADY_EXISTS
    // exception is also thrown if the drive already exists 
} 
در کد فوق نامهای drives و ravendb.vhd کاملاً اختیاری هستند. اما باید از قواعد نامگذاری container پیروی کنند.
برای سوار کردن درایو قطعه کد زیر آن را انجام میدهد:
string driveLetter = cloudDrive.Mount(25, DriveMountOptions.Force);
توجه داشته باشید که کد سوار کردن درایو، قاعدتاً، بایستی در Worker Role صورت بگیرد و همچنین باید قبل از راه اندازی RavenDB باشد.
این یک ایراد طراحی Windows Azure است که شما نمیتوانید حرف درایو را خودتان انتخاب کنید، بلکه خروجی متود Mount مشخص میکند که درایو در چه حرف درایوی سوار شده است. و شما محدود هستند که کدهای خود را به گونه ای بنویسید که مسیر ذخیره سازی اطلاعات در Cloud Drive را ثابت فرض نکند و ارجاعات به این مسیرها شامل حرف درایو نباشد.

رفع مشکل کندی درایو در Windows Azure با تعریف کش:
کد فوق برای راه اندازی درایو مورد نظر ما کافی است. اما هنوز دارای یک مشکل اساسی و مهم است و آن اینست که بسیار کند عمل خواهد کرد.
با فراخوانی متود CloudDrive.InitializeCache این متود به طور اتوماتیک برای تمام درایوهای mount شده یک کش محلی فراهم میکند و در نتیجه network I/O کمتری صورت خواهد گرفت. توجه داشته باشید که در صورت استفاده از این متود بایستی کش را برای Worker Role تعریف کنید. در صورت عدم استفاده از این متود کارائی پایگاه داده شما به شدت افت میکند. کد زیر را قبل از تعریف هر نوع درایوی قرار دهید.
LocalResource localCache = RoleEnvironment.GetLocalResource("RavenCache");
CloudDrive.InitializeCache(localCache.RootPath, localCache.MaximumSizeInMegabytes);
در کد فوق RavenCache نام یک Local Storage است که شما در تنظیمات Worker Role تعریف میکنید.(نام آن اختیاری است.) برای تعریف Local Storage بایستی در قسمت تنظیمات Worker Role رفته و آنگاه زبانه Local Storage رفته و سپس یک Local Storage را به مانند تصویر زیر اضافه کنید. نام که میتواند هر نامی باشد. اندازه را به اندازه مجموع درایوهایی که میخواهید در Worker Role تعریف کنید قرار دهید(در مثال برنامه ما در اینجا مقدار 1024) و گزینه Clean on role recycle را آنتیک کنید.


حال که درایو مورد نیاز ما آماده است قدم دیگر این است که پورتی را که RavenDB میخواهد در آن فعال شود را تعریف کنیم. برای اینکار بایستی در  قسمت تنظیمات Worker Role در زبانه Endpoints رفته و یک endpoint جدید به آن مطابق تصویر زیر ارائه کنیم.

حال که پورت هم تنظیم شده است میتوانیم RavenDB را در Worker Role راه بیاندازیم:

var config = new RavenConfiguration
{
    DataDirectory = driveLetter,
    AnonymousUserAccessMode = AnonymousUserAccessMode.All,
    HttpCompression = true,
    DefaultStorageTypeName = "munin",
    Port = RoleEnvironment.CurrentRoleInstance.InstanceEndpoints["Raven"].IPEndpoint.Port,
    PluginsDirectory = "plugins"
};

try
{
    documentDatabase = new DocumentDatabase(config);
    documentDatabase.SpinBackgroundWorkers();
    httpServer = new HttpServer(config, documentDatabase);
    try
    {
        httpServer.StartListening();
    }
    catch (Exception ex)
    {
        Trace.WriteLine("StartRaven Error: " + ex.ToString(), "Error");

        if (httpServer != null)
        {
            httpServer.Dispose();
            httpServer = null;
        }
    }
}
catch (Exception ex)
{
    Trace.WriteLine("StartRaven Error: " + ex.ToString(), "Error");

    if (documentDatabase != null)
    {
        documentDatabase.Dispose();
        documentDatabase = null;
    }
}

مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های ارجاعی یک برنامه WPF با فایل خروجی آن
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که بخواهید پس از پابلیش برنامه‌ای که نوشته‌اید، تمامی فایل‌های اسمبلی استفاده شده در برنامه را نیز با فایل خروجی آن ادغام کنید و به اصلاح تنها یک فایل، برای اجرا داشته باشید. مایکروسافت ابزاری را به نام ILMerge، برای اینکار معرفی کرده است که به وسیله آن، امکان ادغام اسمبلی‌ها با فایل اصلی برنامه وجود دارد؛ بجز اسمبلی‌های مربوط به WPF، به خاطر داشتن فایل‌های XAML.
برای حل این مسئله می‌توان از دو راه استفاده کرد:
  • اضافه کردن اسمبلی‌ها به صورت دستی به پروژه و تنظیم Build Action آن‌ها به Embedded Resource
  • تنظیم فایل csproj پروژه برای Embed کردن خودکار رفرنس‌های پروژه در زمان Build


روش اول

بعد از این که ارجاع اسمبلی مورد نظر را به پروژه اضافه کردید، نیاز است مقدار Copy Local آن‌ها را نیز در پنجره Properties به False تغییر دهید و سپس با استفاده از گزینه Add -> Existing Item فایل اسمبلی مورد نظر را به پروژه اضافه کرده و مقدار Build Action را در پنجره Properties به Embedded Resource تغییر دهید.
نکته: در صورتی که فایل اسمبلی به صورت unmanaged / native داشتید و امکان افزودن ارجاعی به آن وجود نداشت، تنها کافیست آن را به صورت Embedded Resource اضافه کنید.
تا به اینجا کار ادغام اسمبلی‌ها با فایل خروجی برنامه با موفقیت انجام شد و به علت یکسان بودن کد مربوط به بارگذاری اسمبلی‌ها، بعد از روش دوم، توضیح داده خواهد شد.


روش دوم

در این روش باید فایل csproj و یا vbproj برنامه را در یک ادیتور باز کرده ( یا با استفاده از گزینه Unload Project و انتخاب گزینه Edit projectName.csproj ) و در قسمت انتهای فایل، قبل از تگ Project، این کد را اضافه می‌کنیم:
<Target Name="EmbedReferencedAssemblies" AfterTargets="ResolveAssemblyReferences">
  <ItemGroup>
    <AssembliesToEmbed Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" />
    <EmbeddedResource Include="@(AssembliesToEmbed)" Condition="'%(AssembliesToEmbed.Extension)' == '.dll'">
      <LogicalName>%(AssembliesToEmbed.DestinationSubDirectory)%(AssembliesToEmbed.Filename)%(AssembliesToEmbed.Extension)</LogicalName>
    </EmbeddedResource>
  </ItemGroup>
  <Message Importance="high" Text="Embedding: @(AssembliesToEmbed->'%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)', ', ')" />
</Target>
<Target Name="DeleteAllReferenceCopyLocalPaths" AfterTargets="Build">
  <Delete Files="@(ReferenceCopyLocalPaths->'$(OutDir)%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)')" />
</Target>
بعد از اضافه کردن این کد به فایل پروژه و بارگذاری مجدد پروژه، با اجرای برنامه یا Build کردن آن، در پوشه bin (پوشه خروجی برنامه) مشاهده می‌کنید که فایل‌های اسمبلی ارجاعی برنامه در این پوشه وجود ندارند و حجم فایل خروجی افزایش یافته است.

همانطور که در تصویر بالا نیز مشاهده می‌کنید، اسمبلی‌های ارجاعی برنامه TestApp به صورت Resource به آن اضافه شده‌اند.


نحوه بارگذاری اسمبلی‌های Embed شده

در پروژه‌های WPF، در OnStartup event کلاس App و در پروژه‌های WinForm در متد Main کلاس Program، قطعه کد زیر را وارد می‌کنیم:

private void App_OnStartup( object sender, StartupEventArgs e )
{
    AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve += OnResolveAssembly;
    var assembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
    foreach (var name in assembly.GetManifestResourceNames())
    {
        if ( name.ToLower()
                 .EndsWith( ".resources" ) ||
             !name.ToLower()
                  .EndsWith( ".dll" ) )
            continue;
        EmbeddedAssembly.Load( name,
                               name );
    }
}

static Assembly OnResolveAssembly( object sender, ResolveEventArgs args )
{
    var fields = args.Name.Split( ',' );
    var name = fields[0];
    var culture = fields[2];
    if ( name.EndsWith( ".resources" ) &&
         !culture.EndsWith( "neutral" ) )
        return null;

    return EmbeddedAssembly.Get( args.Name );
}

با استفاده از رویداد AssemblyResolve می توان اسمبلی Embed شده را در زمانیکه نیاز به آن است، بارگذاری کرد. کد مربوط به کلاس EmbeddedAssembly نیز به این صورت می‌باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Reflection;
using System.Security.Cryptography;

public static class EmbeddedAssembly
{
    static Dictionary< string, Assembly > _dic;

    public static void Load( string embeddedResource,
                                string fileName )
    {
        if ( _dic == null )
            _dic = new Dictionary< string, Assembly >();

        byte[] ba;
        Assembly asm;
        var curAsm = Assembly.GetExecutingAssembly();

        using ( var stm = curAsm.GetManifestResourceStream( embeddedResource ) )
        {
            if ( stm == null )
                return;

            ba = new byte[(int)stm.Length];
            stm.Read( ba,
                      0,
                      (int)stm.Length );
            try
            {
                asm = Assembly.Load( ba );

                _dic.Add( asm.GetName().Name,
                            asm );
                return;
            }
            catch
            {
            }
        }

        bool fileOk;
        string tempFile;

        using ( var sha1 = new SHA1CryptoServiceProvider() )
        {
            var fileHash = BitConverter.ToString( sha1.ComputeHash( ba ) )
                                        .Replace( "-",
                                                    string.Empty );

            tempFile = Path.GetTempPath() + fileName;

            if ( File.Exists( tempFile ) )
            {
                var bb = File.ReadAllBytes( tempFile );
                var fileHash2 = BitConverter.ToString( sha1.ComputeHash( bb ) )
                                            .Replace( "-",
                                                        string.Empty );

                fileOk = fileHash == fileHash2;
            }
            else
            {
                fileOk = false;
            }
        }

        if ( !fileOk )
        {
            File.WriteAllBytes( tempFile,
                                ba );
        }

        asm = Assembly.LoadFile( tempFile );

        _dic.Add( asm.GetName().Name,
                    asm );
    }

    public static Assembly Get( string assemblyFullName )
    {
        if ( _dic == null ||
                _dic.Count == 0 )
            return null;

        var name = new AssemblyName( assemblyFullName ).Name;
        return _dic.ContainsKey( name )
            ? _dic[name]
            : null;
    }
}

با استفاده از متد Load کلاس بالا، کل اسمبلی‌هایی که بارگذاری شده‌اند در یک دیکشنری استاتیک نگهداری می‌شوند. ابتدا اسمبلی‌ها را با استفاده از []byte بارگذاری می‌کنیم و در صورتیکه بارگذاری اسمبلی با خطایی مواجه شود، بارگذاری را با استفاده از فایل temp انجام می‌دهیم (که معمولا برای فایل‌های unmanaged این مورد اتفاق می‌افتد).

با استفاده از متد Get که در زمان نیاز به یک اسمبلی توسط AssemblyResolve فراخوانی می‌شود، اسمبلی مربوطه از دیکشنری پیدا شده و برگشت داده می‌شود.


نکته ها

  • در صورتیکه بخواهید فایلی را از Embed کردن خودکار (روش دوم) استثناء کنید، باید از Condition استفاده کنید:
  <Target Name="EmbedReferencedAssemblies" AfterTargets="ResolveAssemblyReferences">
    <ItemGroup>
      <AssembliesToEmbed Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" />
      <EmbeddedResource Include="@(AssembliesToEmbed)" Condition="$([System.Text.RegularExpressions.Regex]::IsMatch('%(AssembliesToEmbed.Filename)', '^((?!Microsoft).)*$')) And '%(AssembliesToEmbed.Extension)' == '.dll'">
        <LogicalName>%(AssembliesToEmbed.DestinationSubDirectory)%(AssembliesToEmbed.Filename)%(AssembliesToEmbed.Extension)</LogicalName>
      </EmbeddedResource>
    </ItemGroup>
    <Message Importance="high" Text="Embedding: @(AssembliesToEmbed->'%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)', ', ')" />
  </Target>
  <Target Name="DeleteAllReferenceCopyLocalPaths" AfterTargets="Build">
    <Delete Files="@(ReferenceCopyLocalPaths->'$(OutDir)%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)')" Condition="$([System.Text.RegularExpressions.Regex]::IsMatch('%(Filename)', '^((?!Microsoft).)*$')) Or '%(Extension)' == '.xml'" />
  </Target>

برای نمونه در اینجا با استفاده از Regex، تمامی فایل‌هایی که شروع نام آنها با Microsoft است، استثناء شده‌اند. فقط توجه داشته باشید در صورتیکه شرطی را برای Embed کردن تعریف می‌کنید، حتما در هر دو قسمت، شرط را وارد کنید.
  • در صورتیکه بعد از اجرای برنامه و یا اجرای به صورت دیباگ با خطای Stackoverflow مواجه شدید که به خاطر ارجاعات زیاد Resource‌های برنامه پیش می‌آید، کد زیر را به فایل AssemblyInfo، در پوشه Properties اضافه کنید:
[assembly: NeutralResourcesLanguage("en-US", UltimateResourceFallbackLocation.MainAssembly)]


  • در صورتیکه پروژه شما از نوع Office Add-Ins باشد، باید در کد مربوط به AssemblyResolve را در فایل ThisAddIn.Designer.cs (در صورت عدم تغییر نام) به متد Initialize اضافه کنید و دستور بارگذاری را در متد ThisAddIn_Startup اضافه کنید. نکته خیلی مهم:  در فایل csproj حتما در قسمت Condition باید اسمبلی‌هایی را که با نام Microsoft شروع می‌شوند، از Embed شدن استثناء کنید و در قسمت DeleteAllReferenceCopyLocalPaths مقدار "AfterTargets="VisualStudioForApplicationsBuild را قرار دهید (تا امکان Build پروژه برای شما باشد) و همچنین پسوند vsto را نیز نباید حذف کنید.

مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت ششم
در قسمت قبل ساختار اصلی و پیاده‌سازی ابتدایی یک پرووایدر سفارشی دیتابیسی شرح داده شد. در این قسمت ادامه بحث و مطالب پیشرفته‌تر آورده شده است.

تولید یک پرووایدر منابع دیتابیسی - بخش دوم
در بخش دوم این سری مطلب، ساختار دیتابیس و مباحث پیشرفته پیاده‌سازی کلاس‌های نشان داده‌شده در بخش اول در قسمت قبل شرح داده می‌شود. این مباحث شامل نحوه کش صحیح و بهینه داده‌های دریافتی از دیتابیس، پیاده‌سازی فرایند fallback، و پیاده‌سازی مناسب کلاس DbResourceManager برای مدیریت کل عملیات است.
 
ساختار دیتابیس
برای پیاده‌سازی منابع دیتابیسی روش‌های مختلفی برای آرایش جداول جهت ذخیره انواع ورودی‌ها می‌توان درنظر گرفت.
مثلا درصورتی‌که حجم و تعداد منابع بسیار باشد و نیز منابع دیتابیسی به اندازه کافی در دسترس باشد، می‌توان به ازای هر منبع یک جدول درنظر گرفت.
یا درصورتیکه منابع داده‌ای محدودتر باشند می‌توان به ازای هر کالچر یک جدول درنظر گرفت و تمام منابع مربوط به یک کالچر را درون یک جدول ذخیره کرد. درهرصورت نحوه انتخاب آرایش جداول منابع کاملا بستگی به شرایط کاری و سلایق برنامه‌نویسی دارد.
برای مطلب جاری به عنوان یک راه‌حل ساده و کارآمد برای پروژه‌های کوچک و متوسط، تمام ورودی‌های منابع درون یک جدول با ساختاری مانند زیر ذخیره می‌شود:


نام این جدول را با درنظر گرفتن شرایط موجود می‌توان Resources گذاشت.

ستون Name برای ذخیره نام منبع درنظر گرفته شده است. این نام برابر نام منابع درخواستی در سیستم مدیریت منابع ASP.NET است که درواقع برابر همان نام فایل منبع اما بدون پسوند resx. است.

ستون Key برای نگهداری کلید ورودی منبع استفاده می‌شود که دقیقا برابر همان مقداری است که درون فایلهای resx. ذخیره می‌شود. 

ستون Culture برای ذخیره کالچر ورودی منبع به کار می‌رود. این مقدار می‌تواند برای کالچر پیش‌فرض برنامه برابر رشته خالی باشد. 

ستون Value نیز برای نگهداری مقدار ورودی منبع استفاده می‌شود. 

برای ستون Id می‌توان از GUID نیز استفاده کرد. در اینجا برای راحتی کار از نوع داده bigint و خاصیت Identity برای تولید خودکار آن در Sql Server استفاده شده است.

نکته: برای امنیت بیشتر می‌توان یک Unique Constraint بر روی سه فیلد Name و Key و Culture اعمال کرد.

برای نمونه به تصویر زیر که ذخیره تعدای ورودی منبع را درون جدول Resources نمایش می‌دهد دقت کنید:

 

اصلاح کلاس DbResourceProviderFactory

برای ذخیره منابع محلی، جهت اطمینان از یکسان بودن نام منبع، متد مربوطه در کلاس DbResourceProviderFactory باید به‌صورت زیر تغییر کند:

public override IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath)
{
  if (!string.IsNullOrEmpty(virtualPath))
  {
    virtualPath = virtualPath.Remove(0, virtualPath.IndexOf('/') + 1); // removes everything from start to the first '/'
  }
  return new LocalDbResourceProvider(virtualPath);
}
با این تغییر مسیرهای درخواستی چون "Default.aspx/~" و یا "Default.aspx/" هر دو به صورت "Default.aspx" در می‌آیند تا با نام ذخیره شده در دیتابیس یکسان شوند.
 

ارتباط با دیتابیس

خوشبختانه برای تبادل اطلاعات با جدول بالا امروزه راه‌های زیادی وجود دارد. برای پیاده‌سازی آن مثلا می‌توان از یک اینترفیس استفاده کرد. سپس با استفاده از سازوکارهای موجود مثلا به‌کارگیری IoC، نمونه مناسبی از پیاده‌سازی اینترفیس مذبور را در اختیار برنامه قرار داد.
اما برای جلوگیری از پیچیدگی بیش از حد و دور شدن از مبحث اصلی، برای پیاده‌سازی فعلی از EF Code First به صورت مستقیم در پروژه استفاده شده است که سری آموزشی کاملی از آن در همین سایت وجود دارد.

پس از پیاده‌سازی کلاس‌های مرتبط برای استفاده از EF Code First، از کلاس ResourceData که در بخش اول نیز نشان داده شده بود، برای کپسوله کردن ارتباط با داده‌ها استفاده می‌شود که نمونه‌ای ابتدایی از آن در زیر آورده شده است:

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using DbResourceProvider.Models;

namespace DbResourceProvider.Data
{
  public class ResourceData
  {
    private readonly string _resourceName;
    public ResourceData(string resourceName)
    {
      _resourceName = resourceName;
    }
    public Resource GetResource(string resourceKey, string culture)
    {
      using (var data = new TestContext())
      {
        return data.Resources.SingleOrDefault(r => r.Name == _resourceName && r.Key == resourceKey && r.Culture == culture);
      }
    }
    public List<Resource> GetResources(string culture)
    {
      using (var data = new TestContext())
      {
        return data.Resources.Where(r => r.Name == _resourceName && r.Culture == culture).ToList();
      }
    }
  }
}
کلاس فوق نسبت به نمونه‌ای که در قسمت قبل نشان داده شد کمی فرق دارد. بدین صورت که برای راحتی بیشتر نام منبع درخواستی به جای پارامتر متدها، در اینجا به عنوان پارامتر کانستراکتور وارد می‌شود.

نکته: درصورتی‌که این کلاس‌ها در پروژه‌ای جداگانه قرار دارند، باید ConnectionString مربوطه در فایل کانفیگ برنامه مقصد نیز تنظیم شود.

کش کردن ورودی‌ها
برای کش کردن ورودی‌ها این نکته را که قبلا هم به آن اشاره شده بود باید درنظر داشت:
پس از اولین درخواست برای هر منبع، نمونه تولیدشده از پرووایدر مربوطه در حافظه سرور کش خواهد شد.
یعنی متدهای کلاس DbResourceProviderFactory به‌ازای هر منبع تنها یکبار فراخوانی می‌شود. نمونه‌های کش‌شده از پروایدرهای کلی و محلی به همراه تمام محتویاتشان (مثلا نمونه تولیدی از کلاس DbResourceManager) تا زمان Unload شدن سایت در حافظه سرور باقی می‌مانند. بنابراین عملیات کشینگ ورودی‌ها را می‌توان درون خود کلاس DbResourceManager به ازای هر منبع انجام داد.
برای کش کردن ورودی‌های هر منبع می‌توان چند روش را درپیش گرفت. روش اول این است که به ازای هر کلید درخواستی تنها ورودی مربوطه از دیتابیس فراخوانی شده و در برنامه کش شود. این روش برای حالاتی که تعداد ورودی‌ها یا تعداد درخواست‌های کلیدهای هر منبع کم باشد مناسب خواهد بود.
یکی از پیاده‌سازی این روش این است که ورودی‌ها به ازای هر کالچر ذخیره شوند. پیاده‌سازی اولیه این نوع فرایند کشینگ در کلاس DbResourceManager به صورت زیر است:
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using DbResourceProvider.Data;
namespace DbResourceProvider
{
  public class DbResourceManager
  {
    private readonly string _resourceName;
    private readonly Dictionary<string, Dictionary<string, object>> _resourceCacheByCulture;
    public DbResourceManager(string resourceName)
    {
      _resourceName = resourceName;
      _resourceCacheByCulture = new Dictionary<string, Dictionary<string, object>>();
    }
    public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
    {
      return GetCachedObject(resourceKey, culture.Name);
    }
    private object GetCachedObject(string resourceKey, string cultureName)
    {
      if (!_resourceCacheByCulture.ContainsKey(cultureName))
        _resourceCacheByCulture.Add(cultureName, new Dictionary<string, object>());
      var cachedResource = _resourceCacheByCulture[cultureName];
      lock (this)
      {
        if (!cachedResource.ContainsKey(resourceKey))
        {
          var data = new ResourceData(_resourceName);
          var dbResource = data.GetResource(resourceKey, cultureName);
          if (dbResource == null) return null;
          var cachedResources = _resourceCacheByCulture[cultureName];
          cachedResources.Add(dbResource.Key, dbResource.Value);
        }
      }
      return cachedResource[resourceKey];
    }
  }
}
همانطور که قبلا توضیح داده شد کشِ پرووایدرهای منابع به ازای هر منبع درخواستی (و به تبع آن نمونه‌های موجود در آن مثل DbResourceManager) برعهده خود ASP.NET است. بنابراین برای کش کردن ورودی‌های درخواستی هر منبع در کلاس DbResourceManager تنها کافی است آن‌ها را درون یک متغیر محلی در سطح کلاس (فیلد) ذخیره کرد. کاری که در کد بالا در متغیر resourceCacheByCulture_ انجام شده است. در این متغیر که از نوع دیکشنری تعریف شده است کلیدهای هر عضو آن برابر نام کالچر مربوطه است. مقادیر هر عضو این دیکشنری نیز خود یک دیکشنری است که ورودی‌های منابع مربوط به کالچر مربوطه در آن ذخیره می‌شوند.
عملیات در متد GetCachedObject انجام می‌شود. همان‌طور که می‌بینید ابتدا وجود ورودی موردنظر در متغیر کشینگ بررسی می‌شود و درصورت عدم وجود، مقدار آن مستقیما از دیتابیس درخواست می‌شود. سپس این مقدار درخواستی ابتدا درون متغیر کشینگ ذخیره شده (به همراه بلاک lock) و درنهایت برگشت داده می‌شود.

نکته: کل فرایند بررسی وجود کلید در متغیر کشینگ (شرط دوم در متد GetCachedObject) درون بلاک lock قرار داده شده است تا در درخواست‌های همزمان احتمال افزودن چندباره یک کلید ازبین برود.

پیاده‌سازی دیگر این فرایند کشینگ، ذخیره ورودی‌ها براساس نام کلید به جای نام کالچر است. یعنی کلید دیکشنری اصلی نام کلید و کلید دیکشنری داخلی نام کالچر است که این روش زیاد جالب نیست.
روش دوم که بیشتر برای برنامه‌های بزرگ با ورودی‌ها و درخواست‌های زیاد به‌کار می‌رود این است که درهر بار درخواست به دیتابیس به جای دریافت تنها همان ورودی درخواستی، تمام ورودی‌های منبع و کالچر درخواستی استخراج شده و کش می‌شود تا تعداد درخواست‌های به سمت دیتابیس کاهش یابد. برای پیاده‌سازی این روش کافی است تغییرات زیر در متد GetCachedObject اعمال شود:
private object GetCachedObject(string resourceKey, string cultureName)
{
  lock (this)
  {
    if (!_resourceCacheByCulture.ContainsKey(cultureName))
    {
      _resourceCacheByCulture.Add(cultureName, new Dictionary<string, object>());
      var cachedResources = _resourceCacheByCulture[cultureName];
      var data = new ResourceData(_resourceName);
      var dbResources = data.GetResources(cultureName);
      foreach (var dbResource in dbResources)
      {
        cachedResources.Add(dbResource.Key, dbResource.Value);
      }
    }
  }
  var cachedResource = _resourceCacheByCulture[cultureName];
  return !cachedResource.ContainsKey(resourceKey) ? null : cachedResource[resourceKey];
}
دراینجا هم می‌توان به جای استفاده از نام کالچر برای کلید دیکشنری اصلی از نام کلید ورودی منبع استفاده کرد که چندان توصیه نمی‌شود.

نکته: انتخاب یکی از دو روش فوق برای فرایند کشینگ کاملا به شرایط موجود و سلیقه برنامه نویس بستگی دارد.

فرایند Fallback
درباره فرایند fallback به اندازه کافی در قسمت‌های قبلی توضیح داده شده است. برای پیاده‌سازی این فرایند ابتدا باید به نوعی به سلسله مراتب کالچرهای موجود از کالچر جاری تا کالچر اصلی و پیش فرض سیستم دسترسی پیدا کرد. برای اینکار ابتدا باید با استفاده از روشی کالچر والد یک کالچر را بدست آورد. کالچر والد کالچری است که عمومیت بیشتری نسبت به کالچر موردنظر دارد. مثلا کالچر fa، کالچر والد fa-IR است. همچنین کالچر Invariant به عنوان والد تمام کالچرها شناخته می‌شود.
خوشبختانه در کلاس CultureInfo (که در قسمت‌های قبلی شرح داده شده است) یک پراپرتی با عنوان Parent وجود دارد که کالچر والد را برمی‌گرداند.
برای رسیدن به سلسله مراتب مذبور در کلاس ResourceManager دات نت، از کلاسی با عنوان ResourceFallbackManager استفاده می‌شود. هرچند این کلاس با سطح دسترسی internal تعریف شده است اما نام‌گذاری نامناسبی دارد زیرا کاری که می‌کند به عنوان Manager هیچ ربطی ندارد. این کلاس با استفاده از یک کالچر ورودی، یک enumerator از سلسله مراتب کالچرها که در بالا صحبت شد تهیه می‌کند.
با استفاده پیاده‌سازی موجود در کلاس ResourceFallbackManager کلاسی با عنوان CultureFallbackProvider تهیه کردم که به صورت زیر است:
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
namespace DbResourceProvider
{
  public class CultureFallbackProvider : IEnumerable<CultureInfo>
  {
    private readonly CultureInfo _startingCulture;
    private readonly CultureInfo _neutralCulture;
    private readonly bool _tryParentCulture;
    public CultureFallbackProvider(CultureInfo startingCulture = null, 
                                   CultureInfo neutralCulture = null, 
                                   bool tryParentCulture = true)
    {
      _startingCulture = startingCulture ?? CultureInfo.CurrentUICulture;
      _neutralCulture = neutralCulture;
      _tryParentCulture = tryParentCulture;
    }
    #region Implementation of IEnumerable<CultureInfo>
    public IEnumerator<CultureInfo> GetEnumerator()
    {
      var reachedNeutralCulture = false;
      var currentCulture = _startingCulture;
      do
      {
        if (_neutralCulture != null && currentCulture.Name == _neutralCulture.Name)
        {
          yield return CultureInfo.InvariantCulture;
          reachedNeutralCulture = true;
          break;
        }
        yield return currentCulture;
        currentCulture = currentCulture.Parent;
      } while (_tryParentCulture && !HasInvariantCultureName(currentCulture));
      if (!_tryParentCulture || HasInvariantCultureName(_startingCulture) || reachedNeutralCulture)
        yield break;
      yield return CultureInfo.InvariantCulture;
    }
    #endregion
    #region Implementation of IEnumerable
    IEnumerator IEnumerable.GetEnumerator()
    {
      return GetEnumerator();
    }
    #endregion
    private bool HasInvariantCultureName(CultureInfo culture)
    {
      return culture.Name == CultureInfo.InvariantCulture.Name;
    }
  }
}
این کلاس که اینترفیس <IEnumerable<CultureInfo را پیاده‎سازی کرده است، سه پارامتر کانستراکتور دارد.
اولین پارامتر، کالچر جاری یا آغازین را مشخص می‌کند. این کالچری است که تولید enumerator مربوطه از آن آغاز می‌شود. درصورتی‌که این پارامتر نال باشد مقدار کالچر UI در ثرد جاری برای آن درنظر گرفته می‌شود. مقدار پیش‌فرضی که برای این پارامتر درنظر گرفته شده است، null است.
پارامتر بعدی کالچر خنثی موردنظر کاربر است. این کالچری است که درصورت رسیدن enumerator به آن کار پایان خواهد یافت. درواقع کالچر پایانی enumerator است. این پارامتر می‌تواند نال باشد. مقدار پیش‌فرضی که برای این پارامتر درنظر گرفته شده است، null است.
پارمتر آخر هم تعیین می‌کند که آیا enumerator از کالچرهای والد استفاده بکند یا خیر. مقدار پیش‌فرضی که برای این پارامتر درنظر گرفته شده است، true است. 
کار اصلی کلاس فوق در متد GetEnumerator انجام می‌شود. در این کلاس یک حلقه do-while وجود دارد که enumerator را با استفاده از کلمه کلیدی yield تولید می‌کند. در این متد ابتدا درصورت نال نبودن کالچر خنثی ورودی، بررسی می‌شود که آیا نام کالچر جاری حلقه (که در متغیر محلی currentCulture ذخیره شده است) برابر نام کالچر خنثی است یا خیر. درصورت برقراری شرط، کار این حلقه با برگشت CultureInfo.InvariantCulture پایان می‌‌یابد. InvariantCulture کالچر بدون زبان و فرهنگ و موقعیت مکانی است که درواقع به عنوان کالچر والد تمام کالچرها درنظر گرفته می‌شود. پراپرتی Name این کالچر برابر string.Empty است.
کار حلقه با برگشت مقدار کالچر جاری enumerator ادامه می‌یابد. سپس کالچر جاری با کالچر والدش مقداردهی می‌شود. شرط قسمت while حلقه تعیین می‌کند که درصورتی‌که کلاس برای استفاده از کالچرهای والد تنظیم شده باشد، تا زمانی که نام کالچر جاری برابر نام کالچر Invariant نباشد، تولید اعضای enumerator ادامه یابد.
درانتها نیز درصورتی‌که با شرایط موجود، قبلا کالچر Invariant برگشت داده نشده باشد این کالچر نیز yield می‌شود. درواقع درصورتی‌که استفاده از کالچرهای والد اجازه داده نشده باشد یا کالچر آغازین برابر کالچر Invariant باشد و یا قبلا به دلیل رسیدن به کالچر خنثی ورودی، مقدار کالچر Invariant برگشت داده شده باشد، enumerator قطع شده و عملیات پایان می‌یابد. در غیر اینصورت کالچر Invariant به عنوان کالچر پایانی برگشت داده می‌شود.
 
استفاده از CultureFallbackProvider
با استفاده از کلاس CultureFallbackProvider می‌توان عملیات جستجوی ورودی‌های درخواستی را با ترتیبی مناسب بین تمام کالچرهای موجود به انجام رسانید.
برای استفاده از این کلاس باید تغییراتی در متد GetObject کلاس DbResourceManager به صورت زیر اعمال کرد:
public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
{
  foreach (var currentCulture in new CultureFallbackProvider(culture))
  {
    var value = GetCachedObject(resourceKey, currentCulture.Name);
    if (value != null) return value;
  }
  throw new KeyNotFoundException("The specified 'resourceKey' not found.");
}
با استفاده از یک حلقه foreach درون enumerator کلاس CultureFallbackProvider، کالچرهای موردنیاز برای fallback یافته می‌شوند. در اینجا از مقادیر پیش‌فرض دو پارامتر دیگر کانستراکتور کلاس CultureFallbackProvider استفاده شده است.
سپس به ازای هر کالچر یافته شده مقدار ورودی درخواستی بدست آمده و درصورتی‌که نال نباشد (یعنی ورودی موردنظر برای کالچر جاری یافته شود) آن مقدار برگشت داده می‌شود و درصورتی‌که نال باشد عملیات برای کالچر بعدی ادامه می‌یابد.
درصورتی‌که ورودی درخواستی یافته نشود (خروج از حلقه بدون برگشت مقداری برای ورودی منبع درخواستی) استثنای KeyNotFoundException صادر می‌شود تا کاربر را از اشتباه رخداده مطلع سازد.

آزمایش پرووایدر سفارشی

ابتدا تنظیمات موردنیاز فایل کانفیگ را که در قسمت قبل نشان داده شد، در برنامه خود اعمال کنید.

داده‌های نمونه نشان داده شده در ابتدای این مطلب را درنظر بگیرید. حال اگر در یک برنامه وب اپلیکیشن، صفحه Default.aspx در ریشه سایت حاوی دو کنترل زیر باشد:

<asp:Label ID="Label1" runat="server" meta:resourcekey="Label1" />
<asp:Label ID="Label2" runat="server" meta:resourcekey="Label2" />
خروجی برای کالچر "en-US" (معمولا پیش‌فرض، اگر تنظیمات سیستم عامل تغییر نکرده باشد) چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:

سپس تغییر زیر را در فایل web.config اعمال کنید تا کالچر UI سایت به fa تغییر یابد (به بخش "uiCulture="fa دقت کنید):

<globalization uiCulture="fa" resourceProviderFactoryType = "DbResourceProvider.DbResourceProviderFactory, DbResourceProvider" />
بنابراین صفحه Default.aspx با همان داده‌های نشان داده شده در بالا به صورت زیر تغییر خواهد کرد:

می‌بینید که با توجه به عدم وجود مقداری برای Label2.Text برای کالچر fa، عملیات fallback اتفاق افتاده است.

بحث و نتیجه‎‌گیری

کار تولید یک پرووایدر منابع سفارشی دیتابیسی به اتمام رسید. تا اینجا اصول کلی تولید یک پرووایدر سفارشی شرح داده شد. بدین ترتیب می‌توان برای هر حالت خاص دیگری نیز پرووایدرهای سفارشی مخصوص ساخت تا مدیریت منابع به آسانی تحت کنترل برنامه نویس قرار گیرد.

اما نکته‌ای را که باید به آن توجه کنید این است که در پیاده‌سازی‌های نشان داده شده با توجه به نحوه کش‌شدن مقادیر ورودی‌ها، اگر این مقادیر در دیتابیس تغییر کنند، تا زمانیکه سایت ریست نشود این تغییرات در برنامه اعمال نخواهد شد. زیرا همانطور که اشاره شد، مدیریت نمونه‌های تولیدشده از پرووایدرهای منابع برای هر منبع درخواستی درنهایت برعهده ASP.NET است. بنابراین باید مکانیزمی پیاده شود تا کلاس DbResourceManager از به‌روزرسانی ورودی‌های کش‌شده اطلاع یابد تا آنها را ریفرش کند.

در ادامه درباره روش‌های مختلف نحوه پیاده‌سازی قابلیت به‌روزرسانی ورودی‌های منابع در زمان اجرا با استفاده از پرووایدرهای منابع سفارشی بحث خواهد شد. همچنین راه‌حل‌های مختلف استفاده از این پرووایدرهای سفارشی در جاهای مختلف پروژه‌های MVC شرح داده می‌شود.

البته مباحث پیشرفته‌تری چون تزریق وابستگی برای پیاده‌سازی لایه ارتباط با دیتابیس در بیرون و یا تولید یک Factory برای تزریق کامل پرووایدر منابع از بیرون نیز جای بحث و بررسی دارد.

منابع

http://weblogs.asp.net/thangchung/archive/2010/06/25/extending-resource-provider-for-soring-resources-in-the-database.aspx

http://msdn.microsoft.com/en-us/library/aa905797.aspx

http://msdn.microsoft.com/en-us/library/system.web.compilation.resourceproviderfactory.aspx

http://www.dotnetframework.org/default.aspx/.../ResourceFallbackManager@cs

http://www.codeproject.com/Articles/14190/ASP-NET-2-0-Custom-SQL-Server-ResourceProvider

http://www.west-wind.com/presentations/wwdbresourceprovider

مطالب
استفاده از SQL-CE به کمک NHibernate

خلاصه‌ای را در مورد SQL Server CE قبلا در این سایت مطالعه‌ کرده‌اید. در ادامه خلاصه‌ای کاربردی را از تنظیمات و نکات مرتبط به کار با SQL-CE به کمک NHibernate ملاحظه خواهید نمود:

1) دریافت SQL-CE 4.0


همین مقدار برای استفاده از SQL-CE 4.0 به کمک NHibernate کفایت می‌کند و حتی نیازی به نصب سرویس پک یک VS 2010 هم نیست.

2) ابزار سازی جهت ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی SQL-CE

using System;
using System.IO;

namespace NHibernate.Helper.DbSpecific
{
public class SqlCEDbHelper
{
const string engineTypeName = "System.Data.SqlServerCe.SqlCeEngine, System.Data.SqlServerCe";

/// <summary>
/// note: this method will delete existing db and then creates a new one.
/// </summary>
/// <param name="filename"></param>
/// <param name="password"></param>
public static void CreateEmptyDatabaseFile(string filename, string password = "")
{
if (File.Exists(filename))
File.Delete(filename);

var type = System.Type.GetType(engineTypeName);
var localConnectionString = type.GetProperty("LocalConnectionString");
var createDatabase = type.GetMethod("CreateDatabase");

var engine = Activator.CreateInstance(type);

string connectionStr = string.Format("Data Source='{0}';Password={1};Encrypt Database=True", filename, password);
if (string.IsNullOrWhiteSpace(password))
connectionStr = string.Format("Data Source='{0}'", filename);

localConnectionString.SetValue(
obj: engine,
value: connectionStr,
index: null);
createDatabase.Invoke(engine, new object[0]);
}

/// <summary>
/// use this method to compact or encrypt existing db or decrypt it to a new db with all records
/// </summary>
/// <param name="sourceConnection"></param>
/// <param name="destConnection"></param>
public static void CompactDatabase(string sourceConnection, string destConnection)
{
var type = System.Type.GetType(engineTypeName);
var engine = Activator.CreateInstance(type);

var localConnectionString = type.GetProperty("LocalConnectionString");
localConnectionString.SetValue(
obj: engine,
value: sourceConnection,
index: null);

var compactDatabase = type.GetMethod("Compact");
compactDatabase.Invoke(engine, new object[] { destConnection });
}
}
}

کلاس فوق، یک کلاس عمومی است و مرتبط به NHibernate نیست و در همه جا قابل استفاده است.
متد CreateEmptyDatabaseFile یک فایل بانک اطلاعاتی خالی با فرمت مخصوص SQL-CE را برای شما تولید خواهد کرد. به این ترتیب می‌توان بدون نیاز به ابزار خاصی، سریعا یک بانک خالی را تولید و شروع به کار کرد. در این متد اگر کلمه عبوری را وارد نکنید، بانک اطلاعاتی رمزنگاری شده نخواهد بود و اگر کلمه عبور را وارد کنید، دیتابیس اولیه به همراه کلیه اعمال انجام شده بر روی آن در طول زمان، با کمک الگوریتم AES به صورت خودکار رمزنگاری خواهند شد. کل کاری را هم که باید انجام دهید ذکر این کلمه عبور در کانکشن استرینگ است.
متد CompactDatabase، یک متد چند منظوره است. اگر بانک اطلاعاتی SQL-CE رمزنگاری نشده‌ای دارید و می‌خواهید کل آن‌را به همراه تمام اطلاعات درون آن رمزنگاری کنید، می‌توانید جهت سهولت کار از این متد استفاده نمائید. آرگومان اول آن به کانکشن استرینگ بانکی موجود و آرگومان دوم به کانکشن استرینگ بانک جدیدی که تولید خواهد شد، اشاره می‌کند.
همچنین اگر یک بانک اطلاعاتی SQL-CE رمزنگاری شده دارید و می‌خواهید آن‌را به صورت یک بانک اطلاعاتی جدید به همراه تمام رکوردهای آن رمزگشایی کنید، باز هم می‌توان از این متد استفاده کرد. البته بدیهی است که کلمه عبور را باید داشته باشید و این کلمه عبور جایی درون فایل بانک اطلاعاتی ذخیره نمی‌شود. در این حالت در کانکشن استرینگ اول باید کلمه عبور ذکر شود و کانکشن استرینگ دوم نیازی به کلمه عبور نخواهد داشت.

فرمت کلی کانکشن استرینگ SQL-CE هم به شکل زیر است:

Data Source=c:\path\db.sdf;Password=1234;Encrypt Database=True

البته این برای حالتی است که قصد داشته باشید بانک اطلاعاتی مورد استفاده را رمزنگاری کنید یا از یک بانک اطلاعاتی رمزنگاری شده استفاده نمائید. اگر بانک اطلاعاتی شما کلمه عبوری ندارد، ذکر Data Source=c:\path\db.sdf کفایت می‌کند.

این کلاس هم از این جهت مطرح شد که NHibernate می‌تواند ساختار بانک اطلاعاتی را بر اساس تعاریف نگاشت‌ها به صورت خودکار تولید و اعمال کند، «اما» بر روی یک بانک اطلاعاتی خالی SQL-CE از قبل تهیه شده (در غیراینصورت خطای The database file cannot be found. Check the path to the database را دریافت خواهید کرد).

نکته:
اگر دقت کرده باشید در این کلاس engineTypeName به صورت رشته ذکر شده است. چرا؟
علت این است که با ذکر engineTypeName به صورت رشته، می‌توان از این کلاس در یک کتابخانه عمومی هم استفاده کرد، بدون اینکه مصرف کننده نیازی داشته باشد تا ارجاع مستقیمی را به اسمبلی SQL-CE به برنامه خود اضافه کند. اگر این ارجاع وجود داشت، متدهای یاد شده کار می‌کنند، در غیراینصورت در گوشه‌ای ساکت و بدون دردسر و بدون نیاز به اسمبلی خاصی برای روز مبادا قرار خواهند گرفت.


3) ابزار مرور اطلاعات بانک اطلاعاتی SQL-CE

با استفاده از management studio خود SQL Server هم می‌شود با بانک‌های اطلاعاتی SQL-CE کار کرد، اما ... اینبار برخلاف نگارش کامل اس کیوال سرور، با یک نسخه‌ی بسیار بدوی، که حتی امکان rename فیلدها را هم ندارد مواجه خواهید شد. به همین جهت به شخصه برنامه SqlCe40Toolbox را ترجیح می‌دهم و اطمینان داشته باشید که امکانات آن برای کار با SQL-CE از امکانات ارائه شده توسط management studio مایکروسافت، بیشتر و پیشرفته‌تر است!



4) تنظیمات NHibernate جهت کار با SQL-CE

الف) پس از نصب SQL-CE ، فایل‌های آن‌را در مسیر C:\Program Files\Microsoft SQL Server Compact Edition\v4.0 می‌توان یافت. درایور ADO.NET آن هم در مسیر C:\Program Files\Microsoft SQL Server Compact Edition\v4.0\Desktop قرار دارد. بنابراین در ابتدا نیاز است تا ارجاعی را به اسمبلی System.Data.SqlServerCe.dll به برنامه خود اضافه کنید (نام پوشه desktop آن هم غلط انداز است. از این جهت که نگارش 4 آن، به راحتی در برنامه‌های ذاتا چند ریسمانی ASP.Net بدون مشکل قابل استفاده است).
نکته مهم: در این حالت NHibernate قادر به یافتن فایل درایور یاد شده نخواهد بود و پیغام خطای «Could not create the driver from NHibernate.Driver.SqlServerCeDriver» را دریافت خواهید کرد. برای رفع آن، اسمبلی System.Data.SqlServerCe.dll را در لیست ارجاعات برنامه یافته و در برگه خواص آن، خاصیت «Copy Local» را true کنید. به این معنا که NHibernate این اسمبلی را در کنار فایل اجرایی برنامه شما جستجو خواهد کرد.

ب) مطلب بعد، تنظیمات ابتدایی NHibernate‌ است جهت شناساندن SQL-CE . مابقی مسایل (نکات mapping، کوئری‌ها و غیره) هیچ تفاوتی با سایر بانک‌های اطلاعاتی نخواهد داشت و یکی است. به این معنا که اگر برنامه شما از ویژگی‌های خاص بانک‌های اطلاعاتی استفاده نکند (مثلا اگر از رویه‌های ذخیره شده اس کیوال سرور استفاده نکرده باشد)، فقط با تغییر کانکشن استرینگ و معرفی dialect و driver جدید، به سادگی می‌تواند به یک بانک اطلاعاتی دیگر سوئیچ کند؛ بدون اینکه حتی بخواهید یک سطر از کدهای اصلی برنامه خود را تغییر دهید.



تنها نکته جدید آن این متد است:

private Configuration getConfig()
{
var configure = new Configuration();
configure.SessionFactoryName("BuildIt");

configure.DataBaseIntegration(db =>
{
db.ConnectionProvider<DriverConnectionProvider>();
db.Dialect<MsSqlCe40Dialect>();
db.Driver<SqlServerCeDriver>();
db.KeywordsAutoImport = Hbm2DDLKeyWords.AutoQuote;
db.IsolationLevel = IsolationLevel.ReadCommitted;
db.ConnectionString = ConnectionString;
db.Timeout = 10;

//for testing ...
db.LogFormattedSql = true;
db.LogSqlInConsole = true;
});

return configure;
}

که در آن نحوه تعریف MsSqlCe40Dialect و SqlServerCeDriver مشخص شده است.

نکته حاشیه‌ای!
در این مثال primary key از نوع identity تعریف شده و بدون مشکل کار کرد. همین را اگر با EF تست کنید، این خطا را دریافت می‌کنید: «Server-generated keys and server-generated values are not supported by SQL Server Compact». بله، EF نمی‌تواند با primary key از نوع identity حین کار با SQL-CE کار کند. برای رفع آن توصیه شده است که از Guid استفاده کنید!

نکته تکمیلی:
استفاده از Dialect سفارشی در NHibernate


نکته پایانی!
و در پایان باید اشاره کرد که SQL-CE یک بانک اطلاعاتی نوشته شده با دات نت نیست (با CPP نوشته شده است و نصب آن هم نیاز به ران تایم به روز VC را دارد). به این معنا که جهت سیستم‌های 64 بیتی و 32 بیتی باید نسخه مناسب آن‌را توزیع کنید. یا اینکه Target platform پروژه جاری دات نت خود را بر روی X86 قرار دهید (نه بر روی Any CPU پیش فرض) و در این حالت تنها یک نسخه X86 بانک اطلاعاتی SQL-CE و همچنین برنامه خود را برای تمام سیستم‌ها توزیع کنید.

مطالب
OpenCVSharp #16
در قسمت قبل با نحوه‌ی استفاده از یک trained data از پیش آماده شده‌ی تشخیص چهره‌، آشنا شدیم. در این قسمت قصد داریم با نحوه‌ی تولید این فایل‌های XML آشنا شویم و یک تشخیص دهنده‌ی سفارشی را طراحی کنیم.


طراحی classifier سفارشی تشخیص خودروها

برای طراحی یک تشخیص دهنده‌ی سفارشی مبتنی بر الگوریتم‌های Machine learning، نیاز به تعداد زیادی تصویر داریم. در اینجا از بانک تصاویر خودروهای «UIUC Image Database for Car Detection» استفاده خواهیم کرد. در  این بسته، یک سری تصویر positive و negative را می‌توان ملاحظه کرد. تصاویر مثبت، تصاویر انواع و اقسام خودروها هستند (550 عدد) و تصاویر منفی، تصاویر غیر خودرویی (500 عدد)؛ یا به عبارتی، هر تصویری، منهای تصاویر خودرو می‌تواند تصویر منفی باشد.


ایجاد فایل برداری از تصاویر خودروها

در ادامه یک فایل متنی را به نام carImages.txt ایجاد می‌کنیم. هر سطر این فایل چنین فرمتی را خواهد داشت:
 pos/pos-177.pgm 1 0 0 100 40
ابتدا مسیر تصویر مشخص می‌شود. سپس عدد 1 به این معنا است که در این تصویر فقط یک عدد خودرو وجود دارد. 4 عدد بعدی، ابعاد مستطیلی تصویر هستند.
در ادامه فایل متنی دیگری را به نام negativeImages.txt جهت درج اطلاعات تصاویر منفی، ایجاد می‌کنیم. اینبار هر سطر این فایل تنها حاوی مسیر تصویر مدنظر است:
 neg/neg-274.pgm
این دو فایل را می‌توان با استفاده از دو متد ذیل، به سرعت تولید کرد:
private static void createCarImagesFile()
{
    var sb = new StringBuilder();
    foreach (var file in new DirectoryInfo(@"..\..\CarData\CarData\TrainImages").GetFiles("*pos-*.pgm"))
    {
        sb.AppendFormat("{0} {1} {2} {3} {4} {5}{6}", file.FullName, 1, 0, 0, 100, 40, Environment.NewLine);
    }
    File.WriteAllText(@"..\..\CarsInfo\carImages.txt", sb.ToString());
}
 
private static void createNegativeImagesFile()
{
    var sb = new StringBuilder();
    foreach (var file in new DirectoryInfo(@"..\..\CarData\CarData\TrainImages").GetFiles("*neg-*.pgm"))
    {
        sb.AppendFormat("{0}{1}", file.FullName,Environment.NewLine);
    }
    File.WriteAllText(@"..\..\CarsInfo\negativeImages.txt", sb.ToString());
}
برای کامپایل اطلاعات فایل‌های تولید شده، نیاز به فایل opencv_createsamples.exe است. این فایل را در پوشه‌ی opencv\build\x86\vc12\bin بسته‌ی اصلی OpenCV می‌توانید پیدا کنید.
 opencv_createsamples.exe -info carImages.txt -num 550 -w 48 -h 24 -vec cars.vec
پارامترهای این دستور شامل سوئیچ info است؛ به معنای مشخص سازی فایل اطلاعات تصاویر مثبت. سوئیچ num تعداد تصاویر آن‌را تعیین می‌کند و سوئیچ‌های w و h، طول و عرض تصاویر هستند. سوئیچ vec نیز جهت تولید یک فایل vector از این اطلاعات بکار می‌رود.
پس از اجرای این دستور، فایل cars.vec تولید خواهد شد؛ با این خروجی:
 Info file name: carImages.txt
Img file name: (NULL)
Vec file name: cars.vec
BG  file name: (NULL)
Num: 550
BG color: 0
BG threshold: 80
Invert: FALSE
Max intensity deviation: 40
Max x angle: 1.1
Max y angle: 1.1
Max z angle: 0.5
Show samples: FALSE
Original image will be scaled to:
  Width: $backgroundWidth / 48
  Height: $backgroundHeight / 24
Create training samples from images collection...
Done. Created 550 samples
اگر علاقمند هستید که محتویات فایل باینری cars.vec را مشاهده کنید، دستور ذیل را صادر نمائید:
 "c:\opencv\build\x86\vc12\bin\opencv_createsamples.exe" -vec cars.vec -w 48 -h 24


در این پنجره‌ی باز شده، تصاویر بعدی و قبلی را می‌توان با دکمه‌های arrow صفحه کلید، مشاهده کرد.


تبدیل فایل برداری تصاویر خودروها به trained data

تا اینجا موفق شدیم بیش از 500 تصویر خودرو را تبدیل به یک فایل برداری سازگار با OpenCV کنیم. اکنون نیاز است، این اطلاعات پردازش شده و trained data مخصوص الگوریتم‌های machine learning تولید شود. این‌کار را توسط برنامه‌ی opencv_traincascade.exe انجام خواهیم داد. این فایل نیز در پوشه‌ی opencv\build\x86\vc12\bin بسته‌ی اصلی OpenCV موجود است.
دستور ذیل در پوشه‌ی data، بر اساس اطلاعات برداری cars.vec و همچنین تصاویر منفی مشخص شده‌ی در فایل negativeImages.txt، با تعداد هر کدام 500 عدد (این عدد را توصیه شده‌است که اندکی کمتر از تعداد max موجود مشخص کنیم) و تعداد مراحل 2  (هر چقدر این تعداد مراحل بیشتر باشد، فایل نهایی تولید شده دقت بالاتری خواهد داشت؛ اما تولید آن به زمان بیشتری نیاز دارد) اجرا می‌شود. در اینجا featureType به LBP یا Local binary Pattern، تنظیم شده‌است. این الگوریتم از Haar cascade سریعتر است.
 "E:\opencv\bin\opencv_traincascade.exe" -data data -vec cars.vec -bg negativeImages.txt -numPos 500 -numNeg 500 -numStages 2 -w 48 -h 24 -featureType LBP
خروجی اجرای این دستور را می‌توانید در پوشه‌ی data با نام cascade.xml، پیدا کنید. پس از آن، روش استفاده‌ی از این فایل، با مطلب تشخیص چهره تفاوتی ندارد.



کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
افزودن خودکار کلاس‌های تنظیمات نگاشت‌ها در EF Code first
در صورتی که سیستم ماژولار استفاده شود می‌توان از متد زیر استفاده نمود، این متد در تمامی اسمبلی‌های تعریفی جستجو میکند:
public class EntityConfigurations
    {
        internal static void LoadEntityConfigurations(Assembly[] asm, DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            if (asm == null) throw new ArgumentNullException(nameof(asm));

            foreach (var configurations in asm.Select(assembly => assembly.GetTypes()
                    .Where(
                     type => type.BaseType != null &&
                     type.BaseType.IsGenericType &&
                     type.BaseType.GetGenericTypeDefinition() == typeof(EntityTypeConfiguration<>))
                    .ToList()))
            {
                configurations.ForEach(type =>
                {
                    dynamic instance = Activator.CreateInstance(type);
                    modelBuilder.Configurations.Add(instance);
                });
            }
        }
    }

نحوه فراخوانی:
/// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="modelBuilder"></param>
        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            EntityConfigurations.LoadEntityConfigurations(AppDomain.CurrentDomain.GetAssemblies(), modelBuilder);
        }
مطالب
استفاده ازExpressionها جهت ایجاد Strongly typed view در ASP.NET MVC
مدل زیر را در نظر بگیرید:
/// <summary>
    /// 
    /// </summary>
    public class CompanyModel
    {
        /// <summary>
        /// Table Identity
        /// </summary>
        public int Id { get; set; }

        /// <summary>
        /// Company Name
        /// </summary>
        [DisplayName("نام شرکت")]
        public string CompanyName { get; set; }

        /// <summary>
        /// Company Abbreviation
        /// </summary>
        [DisplayName("نام اختصاری شرکت")]
        public string CompanyAbbr { get; set; }
    
    }
از View زیر جهت نمایش لیستی از شرکت‌ها متناظر با مدل جاری استفاده میشود:
@{
    const string viewTitle = "شرکت ها";
    ViewBag.Title = viewTitle;
    const string gridName = "companies-grid";
}
<div class="col-md-12">
    <div class="form-panel">
        <header>
            <div class="title">
                <i class="fa fa-book"></i>
                @viewTitle
            </div>
        </header>
        <div class="panel-body">
            <div id="@gridName">
            </div>
        </div>
    </div>
</div>
</div>
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            $("#@gridName").kendoGrid({
                dataSource: {
                    type: "json",
                    transport: {
                        read: {
                            url: "@Html.Raw(Url.Action(MVC.Company.CompanyList()))",
                            type: "POST",
                            dataType: "json",
                            contentType: "application/json"
                        }
                    },
                    schema: {
                        data: "Data",
                        total: "Total",
                        errors: "Errors"
                        }
                    },
                    pageSize: 10,
                    serverPaging: true,
                    serverFiltering: true,
                    serverSorting: true
                },
                pageable: {
                    refresh: true
                },
                sortable: {
                    mode: "multiple",
                    allowUnsort: true
                },
                editable: false,
                filterable: false,
                scrollable: false,
                columns: [ {
                    field: "CompanyName",
                    title: "نام شرکت",
                    sortable: true,
                }, {
                    field: "CompanyAbbr",
                    title: "مخفف نام شرکت",
                    sortable: true
                }]
            });
        });
    </script>
}


مشکلی که در کد بالا وجود دارد این است که با تغییر نام هر یک از متغییر هایمان ، اطلاعات گرید در ستون مربوطه نمایش داده نمیشود.همچنین عناوین ستونها نیز از DisplayName مدل پیروی نمیکنند.توسط متدهای الحاقی زیر این مشکل برطرف شده است.

 /// <summary>
    /// 
    /// </summary>
    public static class PropertyExtensions
    {
        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="T"></typeparam>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <returns></returns>
        public static MemberInfo GetMember<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
        {
            var mbody = expression.Body as MemberExpression;

            if (mbody != null) return mbody.Member;
            //This will handle Nullable<T> properties.
            var ubody = expression.Body as UnaryExpression;
            if (ubody != null)
            {
                mbody = ubody.Operand as MemberExpression;
            }
            if (mbody == null)
            {
                throw new ArgumentException("Expression is not a MemberExpression", "expression");
            }
            return mbody.Member;
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="T"></typeparam>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <returns></returns>
        public static string PropertyName<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
        {
            return GetMember(expression).Name;
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="T"></typeparam>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <returns></returns>
        public static string PropertyDisplay<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
        {
            var propertyMember = GetMember(expression);
            var displayAttributes = propertyMember.GetCustomAttributes(typeof(DisplayNameAttribute), true);
            return displayAttributes.Length == 1 ? ((DisplayNameAttribute)displayAttributes[0]).DisplayName : propertyMember.Name;
        }
    }



public static string PropertyName<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
جهت بدست آوردن نام متغییر هایمان استفاده مینماییم.


public static string PropertyDisplay<T>(this Expression<Func<T, object>> expression)
جهت بدست آوردن DisplayNameAttribute استفده میشود. درصورتیکه این DisplayNameAttribute یافت نشود نام متغییر بازگشت داده میشود.

بنابراین View مربوطه را اینگونه بازنویسی میکنیم:

@using Models
@{
    const string viewTitle = "شرکت ها";
    ViewBag.Title = viewTitle;
    const string gridName = "companies-grid";
}
<div class="col-md-12">
    <div class="form-panel">
        <header>
            <div class="title">
                <i class="fa fa-book"></i>
                @viewTitle
            </div>
        </header>
        <div class="panel-body">
            <div id="@gridName">
            </div>
        </div>
    </div>
</div>
</div>
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            $("#@gridName").kendoGrid({
                dataSource: {
                    type: "json",
                    transport: {
                        read: {
                            url: "@Html.Raw(Url.Action(MVC.Company.CompanyList()))",
                            type: "POST",
                            dataType: "json",
                            contentType: "application/json"
                        }
                    },
                    schema: {
                        data: "Data",
                        total: "Total",
                        errors: "Errors"
                        }
                    },
                    pageSize: 10,
                    serverPaging: true,
                    serverFiltering: true,
                    serverSorting: true
                },
                pageable: {
                    refresh: true
                },
                sortable: {
                    mode: "multiple",
                    allowUnsort: true
                },
                editable: false,
                filterable: false,
                scrollable: false,
                columns: [ {
                    field: "@(PropertyExtensions.PropertyName<CompanyModel>(a => a.CompanyName))",
                    title: "@(PropertyExtensions.PropertyDisplay<CompanyModel>(a => a.CompanyName))",
                    sortable: true,
                }, {
                    field: "@(PropertyExtensions.PropertyName<CompanyModel>(a => a.CompanyAbbr))",
                    title: "@(PropertyExtensions.PropertyDisplay<CompanyModel>(a => a.CompanyAbbr))",
                    sortable: true
                }]
            });
        });
    </script>
}


مطالب
سفارشی سازی Header و Footer در PdfReport
صورت مساله:
- می‌خواهیم footer پیش فرض PdfReport را که تاریخ را در یک سمت، و شماره صفحه را در سمتی دیگر نمایش می‌دهد، به عبارت «صفحه x از n» تغییر دهیم.
- می‌خواهیم در Header گزارش بجای Header پیش فرض PdfReport یکی از قالب‌های PDF تهیه شده توسط Open Office را نمایش دهیم (و یا هر ساختار دیگری را).

تمام اجزای PdfReport جهت امکان اعمال تغییرات کلی و توسعه آن‌ها طراحی شده‌اند؛ قالب‌ها، هدر، فوتر، منابع داده، قالب‌های نمایش سلول‌ها، تعریف توابع تجمعی سفارشی و غیره. جهت سهولت کار، به ازای هر یک از این موارد، پیاده سازی‌های پیش فرضی در PdfReport قرار دارند، امکان اگر مورد رضایت شما نیستند ... از بنیان تغییرشان دهید! (و همچنین اگر مورد جالبی را پیاده سازی کردید، می‌توانید به عنوان یک وصله جدید ارائه دهید تا به پروژه اضافه شود)
ضمنا این مطالب سفارشی سازی نیاز به آشنایی با ساختار iTextSharp را نیز دارند؛ در حد ایجاد یک جدول ساده باید با iTextSharp آشنا باشید.

مدل‌های مورد استفاده:
namespace PdfReportSamples.Models
{
    public class Task
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public int PercentCompleted { set; get; }
        public bool IsActive { set; get; }
        public User Assignee { set; get; }
    }
}

using System;

namespace PdfReportSamples.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public string LastName { set; get; }
        public long Balance { set; get; }
        public DateTime RegisterDate { set; get; }
    }
}
توسط این مدل‌ها قصد داریم تعدادی فعالیت (Task) را که به تعدادی کاربر انتساب یافته است، نمایش دهیم. همچنین نمایش مقادیر خواص تو در تو  نیز در اینجا مد نظر است؛ برای مثال ستونی مانند این:
 column.PropertyName<Task>(x => x.Assignee.Name) 
کدهای کامل مثال را در ادامه ملاحظه خواهید نمود:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Drawing;
using PdfReportSamples.Models;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.FluentInterface;

namespace PdfReportSamples.CustomHeaderFooter
{
    public class CustomHeaderFooterPdfReport
    {
        readonly CustomHeader _customHeader = new CustomHeader();
        public IPdfReportData CreatePdfReport()
        {
            return new PdfReport().DocumentPreferences(doc =>
            {
                doc.RunDirection(PdfRunDirection.LeftToRight);
                doc.Orientation(PageOrientation.Portrait);
                doc.PageSize(PdfPageSize.A4);
                doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" });
            })
            .DefaultFonts(fonts =>
            {
                fonts.Path(Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.ttf",
                                  Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf");
            })
            .PagesFooter(footer =>
            {
                footer.CustomFooter(new CustomFooter(footer.PdfFont, PdfRunDirection.LeftToRight));
            })
            .PagesHeader(header =>
            {
                header.CustomHeader(_customHeader);
            })
            .MainTableTemplate(template =>
            {
                template.BasicTemplate(BasicTemplate.SilverTemplate);
            })
            .MainTablePreferences(table =>
            {
                table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.Relative);
                table.MultipleColumnsPerPage(new MultipleColumnsPerPage
                {
                    ColumnsGap = 22,
                    ColumnsPerPage = 2,
                    ColumnsWidth = 250,
                    IsRightToLeft = false,
                    TopMargin = 7
                });
            })
            .MainTableDataSource(dataSource =>
            {
                var rows = new List<Task>();
                var rnd = new Random();
                for (int i = 1; i < 210; i++)
                {
                    rows.Add(new Task
                    {
                        Assignee = new User
                        {
                            Id = i,
                            Name = "user-" + i
                        },
                        IsActive = rnd.Next(0, 2) == 1 ? true : false,
                        Name = "task-" + i
                    });
                }
                dataSource.StronglyTypedList(rows);
            })
            .MainTableColumns(columns =>
            {
                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("rowNo");
                    column.IsRowNumber(true);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(0);
                    column.Width(1);
                    column.HeaderCell("#");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<Task>(x => x.Name);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(1);
                    column.Width(3);
                    column.HeaderCell("Task Name");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<Task>(x => x.Assignee.Name); // nested property support
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(2);
                    column.Width(3);
                    column.HeaderCell("Assignee");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName<Task>(x => x.IsActive);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(3);
                    column.Width(2);
                    column.HeaderCell("Active");
                    column.ColumnItemsTemplate(template =>
                    {
                        template.Checkmark(checkmarkFillColor: Color.Green, crossSignFillColor: Color.DarkRed);
                    });
                });
            })
            .MainTableEvents(events =>
            {
                events.DataSourceIsEmpty(message: "There is no data available to display.");
            })
            .Export(export =>
            {
                export.ToExcel();
            })
            .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\CustomHeaderFooterPdfReportSample.pdf"));
        }
    }
}

به همراه Header سفارشی:
using System.Collections.Generic;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.Core.Helper;

namespace PdfReportSamples.CustomHeaderFooter
{
    public class CustomHeader : IPageHeader
    {
        public PdfPTable RenderingGroupHeader(Document pdfDoc, PdfWriter pdfWriter, IList<CellData> rowdata, IList<SummaryCellData> summaryData)
        {
            return null;
        }

        Image _image;
        public PdfPTable RenderingReportHeader(Document pdfDoc, PdfWriter pdfWriter, IList<SummaryCellData> summaryData)
        {
            if (_image == null) //cache is empty
            {
                var templatePath = AppPath.ApplicationPath + "\\data\\PdfHeaderTemplate.pdf";
                _image = PdfImageHelper.GetITextSharpImageFromPdfTemplate(pdfWriter, templatePath);
            }

            var table = new PdfPTable(1);
            var cell = new PdfPCell(_image, true) { Border = 0 };
            table.AddCell(cell);
            return table;
        }
    }
}

و Footer سفارشی استفاده شده:
using System.Collections.Generic;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;
using PdfRpt.Core.Contracts;

namespace PdfReportSamples.CustomHeaderFooter
{
    public class CustomFooter : IPageFooter
    {
        PdfContentByte _pdfContentByte;
        readonly IPdfFont _pdfRptFont;
        readonly Font _font;
        readonly PdfRunDirection _direction;
        PdfTemplate _template;

        public CustomFooter(IPdfFont pdfRptFont, PdfRunDirection direction)
        {
            _direction = direction;
            _pdfRptFont = pdfRptFont;
            _font = _pdfRptFont.Fonts[0];
        }

        public void ClosingDocument(PdfWriter writer, Document document, IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData)
        {
            _template.BeginText();
            _template.SetFontAndSize(_pdfRptFont.Fonts[0].BaseFont, 8);
            _template.SetTextMatrix(0, 0);
            _template.ShowText((writer.PageNumber - 1).ToString());
            _template.EndText();
        }

        public void PageFinished(PdfWriter writer, Document document, IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData)
        {
            var pageSize = document.PageSize;
            var text = "Page " + writer.PageNumber + " / ";
            var textLen = _font.BaseFont.GetWidthPoint(text, _font.Size);
            var center = (pageSize.Left + pageSize.Right) / 2;
            var align = _direction == PdfRunDirection.RightToLeft ? Element.ALIGN_RIGHT : Element.ALIGN_LEFT;

            ColumnText.ShowTextAligned(
                        canvas: _pdfContentByte,
                        alignment: align,
                        phrase: new Phrase(text, _font),
                        x: center,
                        y: pageSize.GetBottom(25),
                        rotation: 0,
                        runDirection: (int)_direction,
                        arabicOptions: 0);

            var x = _direction == PdfRunDirection.RightToLeft ? center - textLen : center + textLen;
            _pdfContentByte.AddTemplate(_template, x, pageSize.GetBottom(25));
        }

        public void DocumentOpened(PdfWriter writer, IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData)
        {
            _pdfContentByte = writer.DirectContent;
            _template = _pdfContentByte.CreateTemplate(50, 50);
        }
    }
}

البته لازم به ذکر است که تمام این کدها به پوشه Samples سورس پروژه نیز جهت سهولت دسترسی، اضافه شده‌اند .

توضیحات:

برای پیاده سازی Header و Footer سفارشی در PdfReport نیاز خواهید داشت تا دو اینترفیس IPageHeader و IPageFooter را پیاده سازی کنید.
ساختار IPageHeader را در ذیل ملاحظه می‌کنید:
using System.Collections.Generic;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace PdfRpt.Core.Contracts
{
    public interface IPageHeader
    {
        PdfPTable RenderingGroupHeader(Document pdfDoc, PdfWriter pdfWriter, IList<CellData> newGroupInfo, IList<SummaryCellData> summaryData);

        PdfPTable RenderingReportHeader(Document pdfDoc, PdfWriter pdfWriter, IList<SummaryCellData> summaryData);
    }
}

RenderingGroupHeader مرتبط است به مباحث گروه بندی اطلاعات و گزارشات master-detail که در قسمت‌های بعد به آن‌ها اشاره خواهد شد. چون در اینجا به آن نیازی نداشتیم، تنها کافی است متد متناظر با آن، null بر گرداند که در کلاس CustomHeader فوق قابل مشاهده است.
متد RenderingReportHeader به ازای تولید هر صفحه جدید، فراخوانی خواهد شد. به عبارتی می‌توانید در صفحات مختلف، هدرهای مختلفی را نمایش دهید.
خروجی هر دو متد در اینجا یک جدول از نوع PdfPTable است. بنابراین هر نوع ساختار دلخواهی را که علاقمند هستید به شکل یک PdfPTable ایجاد کرده و بازگشت دهید. این جدول در هدر صفحات ظاهر خواهد شد.
برای نمونه در کلاس CustomHeader، یک قالب تهیه شده توسط Open Office توسط متد توکار PdfImageHelper.GetITextSharpImageFromPdfTemplate دریافت و تبدیل به تصویر می‌شود. این تصویر از نوع تصاویر قابل درک توسط iTextSharp است و نه اینکه واقعا تبدیل به یک تصویر معمولی مثلا از نوع bmp شود. سپس این تصویر، در یک ردیف از جدولی قرار داده شده و این جدول بازگشت داده می‌شود.
در کل یا توسط کار با PdfPTable می‌توانید یک هدر غیرپیش فرض را طراحی کنید و یا می‌توانید توسط ابزارهای بصری مانند Open Office یک قالب خاص را برای آن تهیه کرده و به روشی که ذکر شد و کدهای آن‌را ملاحظه می‌کنید، بارگذاری و استفاده کنید. این قالب‌ها در مسیر Bin\Data سورس‌های پروژه قرار داده شده‌اند.

ساختار IPageFooter به صورت زیر است:
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;
using System.Collections.Generic;

namespace PdfRpt.Core.Contracts
{
    public interface IPageFooter
    {
        void DocumentOpened(PdfWriter writer, IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData);

        void PageFinished(PdfWriter writer, Document document, IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData);

        void ClosingDocument(PdfWriter writer, Document document, IList<SummaryCellData> columnCellsSummaryData);
    }
}

برای طراحی یک Footer سفارشی کافی است اینترفیس فوق را پیاده سازی کنید که نمونه‌ای از آن‌را در کدهای کلاس CustomFooter ملاحظه می‌نمائید.
متد DocumentOpened، با وهله سازی شیء Document فراخوانی می‌شود.
متد PageFinished هر بار پیش از اتمام کار صفحه جاری و افزوده شدن آن به Document فراخوانی می‌گردد.
متد ClosingDocument، در زمان بسته شدن شیء Document فراخوانی خواهد شد.

اگر به امضای این متدها دقت کنید، شیء PdfWriter در اختیار شما قرار گرفته است که توسط آن می‌توان مستقیما بر روی فایل PDF، محتوایی را قرار داد. شیء Document نیز در دسترس است. مثلا توسط آن می‌توان اندازه دقیق صفحه را بدست آورد.
به علاوه پارامتر columnCellsSummaryData نیز امکان دسترسی به مقادیر ردیف‌های قبلی را در اختیار شما قرار می‌دهد. برای مثال اگر نیاز دارید تا بر اساس مقادیر ستون‌ها و ردیف‌های قبلی، محاسباتی را انجام داده و در پایین صفحات درج کنید، به این ترتیب دسترسی کاملی به آن‌ها، خواهید داشت.

استفاده از این کلاس‌های سفارشی نیز همواره به شکل زیر خواهد بود:
readonly CustomHeader _customHeader = new CustomHeader();
//...
.PagesFooter(footer =>
{
   footer.CustomFooter(new CustomFooter(footer.PdfFont, PdfRunDirection.LeftToRight));
})
.PagesHeader(header =>
{
  header.CustomHeader(_customHeader);
})
کلا در PdfReport هر جایی متدی به نام CustomXYZ را مشاهده کردید، این متد یک اینترفیس را دریافت می‌کند. به عبارتی این امکان را خواهید داشت تا از متدهای پیش فرض مهیا صرفنظر کرده و مطابق نیاز، نسبت به پیاده سازی و استفاده از وهله جدیدی از این اینترفیس تعریف شده، اقدام کنید.