مطالب
برنامه نویسی اندروید با Xamarin.Android - قسمت سوم
در این مقاله می‌خواهیم یک لیست ساده را ایجاد کرده و داخل یک کنترل (View)، از نوع ListView قرار دهیم. همچنین با برخی از کنترل‌های پرکاربرد، برای چیدمان کنترل‌ها در اندروید آشنا می‌شویم.

قبل از شروع به طراحی UI باید کمی با واحدهای اندازه گیری در اندروید آشنا شویم. بدانید و آگاه باشید که استفاده از واحد Pixel برای تعیین اندازه در اندروید کار بسیار اشتباهی است. طراح همیشه باید Density یا تراکم صفحه‌ی نمایش را در نظر بگیرد. تراکم صفحه‌ی نمایش به معنای تعداد پیکسل موجود در یک اینچ می‌باشد. اندازه‌ی 100 پیکسل در دستگاه‌های مختلف با (dpi(Dot Per Inchهای متفاوت به یک اندازه نیست.

واحد dpi: اندروید واحد dpi را برای طراحی و چیدمان Layoutها معرفی کرده است. dpi مخفف Device Independent Pixel هست و معمولا بصورت dp نوشته می‌شود که یک واحد پیکسلی مجازی است و بر پایه‌ی یک صفحه نمایش با رزولوشن 160dpi طراحی شده‌است. به عبارت دیگر یک dp، یک پیکسل در یک صفحه‌ی نمایش با رزولوشن 160dpi می‌باشد. این واحد این اطمینان را به شما می‌دهد که یک View، در صفحه نمایش‌های با رزولوشن متفاوت، بطور مناسبی بزرگ یا کوچک می‌شود.

واحد sp: مخفف Scale Independent Pixel است و شبیه dp عمل می‌کند؛ با این تفاوت که تنظیمات کاربر را (مثلا شخصی که بخاطر ضعف چشم اندازه‌ی قلم گوشی خود را بزرگ نموده) در محاسبات خود در نظر می‌گیرد. به دلیل آنکه از لحاظ زیبایی شناسی و همچنین چیدمان عناصر داخل UI زمانیکه از واحد اندازه گیری sp استفاده می‌کنیم ممکن است با مشکل مواجه شویم، بیشتر از dp استفاده می‌کنیم، مگر در بعضی مواقع آن هم برای مقداردهی به اندازه‌ی قلم!

خوب! به سراغ فولدر Layout رفته و Main.axml را باز نمایید. به قسمت Source بروید.
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<LinearLayout xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android"
    android:orientation="vertical"
    android:layout_width="fill_parent"
    android:layout_height="fill_parent">
    <Button
        android:id="@+id/MyButton"
        android:layout_width="fill_parent"
        android:layout_height="wrap_content"
        android:text="@string/Hello" />
</LinearLayout>
در این سند axml یک LinearLayout مشاهده می‌نمایید. وقتی شما View را به LinearLayout اضافه می‌کنید، با توجه به اینکه orientation آن را vertical یا horizontal انتخاب کرده باشید، به صورت افقی و یا عمودی طرح بندی را انجام می‌دهد.

layout_width و layout_height (مقداردهی آن‌ها الزامی است) ابعاد layout ما را مشخص می‌کنند. مقدار fill_parent دیگر منسوخ شده و به جای آن match_parent استفاده می‌شود و به معنای آن است که تمام فضای موجود در کنترل را اشغال کند. مقدار دیگری که می‌توان به آن نسبت داد (و در layout_height مربوط به Button مشاهده می‌نمایید)، wrap_content می‌باشد که اعلام می‌کند فقط به میزان مورد نیاز برای محتویات، کنترل والد را اشغال کند. البته با تغییر میزان محتویات، اندازه‌ی کنترل متغییر است. شما می‌توانید مقادیر عددی را هم با واحد dp یا حتی pixel (که اصلا توصیه نمی‌شد) جایگزین نمایید.

در ادامه، کنترل (که در اندروید به آن View گفته می‌شود) Button را حذف نمایید و به جای آن یک ListView را قرار دهید و نامی را به آن نسبت دهید. ListView از کاربردی‌ترین و مهم‌ترین کنترل‌های اندروید می‌باشد. ListView شامل قسمت‌های زیر است:
Rows: قسمت نمایش دهنده‌ی داده‌ها.
Adapter: یک کلاس که وظیفه‌ی انقیاد منبع داده را به ListView، بر عهده دارد.
Fast Scrolling: یک دسته(handle) که به کاربر اجازه می‌دهد تا در طول ListView حرکت کند.
Section Index: یک view می‌باشد و جایگاه لیت را هنگام اسکرول مشخص میکند و معمولا در Contacts گوشی بصورت ابتدای حروف نام مخاطبین خود مشاهده کرده‌اید.
Layout زیر را در نظر بگیرید:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<LinearLayout xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android"
    android:orientation="vertical"
    android:layout_width="match_parent"
    android:layout_height="match_parent">
    <ListView
        android:background="#fff"
        android:id="@+id/NameListView"
        android:layout_width="match_parent"
        android:layout_height="match_parent" />
</LinearLayout>  
به MainActivity.cs بروید و کدهای مربوط به Button قبلی را که با ListView جایگزین کرده‌ایم، حذف نمایید. متد OnCreate به این صورت می‌باشد:
protected override void OnCreate(Bundle bundle)
        {
            base.OnCreate(bundle);
            SetContentView(Resource.Layout.Main);

            List<string> namesList = new List<string>
            {
                "Mohammad","Fatemeh","Ali","Hasan","Husein","Mohsen","Mahdi",
            };
            var namesAdapter = new ArrayAdapter<string>
                (this, Android.Resource.Layout.SimpleListItem1, namesList);

            var listview = FindViewById<ListView>(Resource.Id.NameListView);
            listview.Adapter = namesAdapter;
        }
همانطور که گفته شد SetContentView مشخص کننده‌ی layout مورد نظر ما برای نمایش می‌باشد. می‌توان بدون هیچ layout خاصی با کدهای سی شارپ، کنترل‌های مورد نظر را ایجاد کرد که کار زمانبری است؛ ولی بعضی مواقع مجبور به این کار هستیم.
namesList یک لیست ساده از نوع string با مقدار دهی اولیه است.
ArrayAdapter یک کلاس Adapter توکار می‌باشد که یک آرایه (یا لیست) را از نوع string، برای نمایش به ListView متصل می‌کند (bind). نوع جنریک آن یعنی <ArrayAdapter<T برای نوع‌های دیگر هم استفاده می‌شود. در واقع Adapter با دریافت یک لیست برای نمایش و یک Layout برای تعیین نوع نمایش، به ازای هر سطر از اطلاعات یک View را با اطلاعات آن سطر به سمت ListView ارسال می‌کند. در اینجا ما در سازنده‌ی ArrayAdapter با استفاده از Resourceهای توکار اندروید که از طریق Android.Resource به آن‌ها دسترسی داریم، یک layout ساده را شامل یک TextView(مانند label و یا textBlock)، به همراه namesList، برای Adapter ارسال کردیم.
متد FindViewById با توجه به Layout معرفی شده‌ی به Activity، به دنبال View با Id مورد نظر می‌پردازد. مهم نیست که در Layoutهای جداگانه نام‌های یکسانی استفاده کنید. این متد در کلاس View قرار دارد و تمام کنترل(View)ها، فرزند آن می‌باشند. در اینجا از نوع جنریک آن استفاده شده که عمل تبدیل View به ListView را خود متد بر عهده بگیرد.
در انتها Adapter مورد نظر به ویژگی Adpater کنترل ListView اضافه می‌شود.

ListView کنترل بسیار منعطفی می‌باشد. برخی ویژگی‌ها آن را در زیر می‌توانید مشاهده بفرمایید:
  • android:dividerHeight                    // ارتفاع جداکننده‌ی سطرها
  • android:divider                            // رنگ جداکننده‌ی سطرها
  • android:layoutAnimation               // انیمیشن برای layoutها 
  • android:background                    // رنگ ضمینه را مشخص میکند. البته میتوانید یک style را به ان نسبت دهید

خوب؛ حالا بیایید یک ListView را با ظاهر و Adapter سفارشی بسازیم.
ابتدا باید یک Layout را طراحی کنیم تا به ازای هر سطر برای ListView ارسال شود. با استفاده از Add->New item یک Layout را به فولدر layout اضافه کنید.
کد زیر را درون فایل axml مربوطه کپی کنید. 
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<LinearLayout xmlns:android="http://schemas.android.com/apk/res/android"
    android:orientation="horizontal"
    android:layout_width="match_parent"
    android:layout_height="wrap_content"
    android:padding="14dp">
    <TextView
        android:text=""
        android:gravity="center_vertical"
        android:layout_width="wrap_content"
        android:layout_height="match_parent"
        android:id="@+id/idTextView" />
    <TextView
        android:text=""
        android:gravity="center_vertical"
        android:layout_width="match_parent"
        android:layout_height="match_parent"
        android:id="@+id/nameTextView"
        android:layout_marginLeft="14dp" />
</LinearLayout>
کلاس زیر (یا هر کلاس دلخواه دیگری) را به عنوان مدل برنامه اضافه کنید.
namespace DotSystem.ir.App1.Model
{
    public class Person
    {
        public int Id { get; set; }
        public string PersonName { get; set; }

    }
حالا باید Adapter خود را بسازیم. ابتدا کلاسی را با نام PersonAdapter به برنامه اضافه نمایید. این کلاس باید از کلاس BaseAdapter (نوع جنریک آن هم موجود می‌باشد) و یا فرزندان آن ArrayAdapter، CursorAdapter و ... ارث بری نماید. اگر مستقیما از BaseAdapter استفاده کنیم، به دلیل Abstract بودن تعدادی از متدها و Propertyها مجبور به override کردن آن‌ها می‌شویم. ما در اینجا از BaseAdapter استفاده می‌کنیم. کد زیر را در نظر بگیرید:
namespace DotSystem.ir.App1.Adapters
{
    public class PersonAdapter : BaseAdapter<Model.Person>
    {
        public override Person this[int position]
        {
            get
            {
                throw new NotImplementedException();
            }
        }

        public override int Count
        {
            get
            {
                throw new NotImplementedException();
            }
        }

        public override long GetItemId(int position)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }

        public override View GetView(int position, View convertView, ViewGroup parent)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
BaseAdapter شامل یک Indexer برای دسترسی آسان به Itemهای لیست، یک ویژگی برای برگرداندن تعداد آیتم‌ها، متدی برای برگرداندن Id هر آیتم و مهمترین بخش آن یعنی متد GetView که برای نمایش هر آیتمی یک بار اجرا می‌شود و Layout مورد نظر ما را با اطلاعات پر کرده و به سمت ListView می‌فرستد.

در اینجا ما به چند فیلد داخل کلاس احتیاج داریم.
  • لیست اطلاعات مورد نظر.
  • Activity جاری که Adapter را استفاده می‌کند.
بنابراین دو فیلد را به همراه متد سازنده، برای مقدار دهی آن‌ها اضافه کرده و کلاس بالا را نیز تکمیل می‌کنیم.
namespace DotSystem.ir.App1.Adapters
{
    public class PersonAdapter : BaseAdapter<Person>
    {
        protected Activity _activity = null;
        protected List<Person> _list = null;
        public PersonAdapter(Activity activity, List<Person> list)
        {
            _activity = activity;
            _list = list;
        }
        public override Person this[int position]
        {
            get
            {
                return _list[position];
            }
        }

        public override int Count
        {
            get
            {
                return _list.Count;
            }
        }

        public override long GetItemId(int position)
        {
            return _list[position].Id;
        }

        public override View GetView(int position, View convertView, ViewGroup parent)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
در این مرحله باید متد GetView را پیاده سازی کنیم. به پیاده سازی زیر دقت کنید:
public override View GetView(int position, View convertView, ViewGroup parent)
        {
            if (convertView == null)
                convertView = _activity.LayoutInflater
                    .Inflate(Resource.Layout.PersonListViewItemLayout, parent, false);

            var idTextView = convertView.FindViewById<TextView>(Resource.Id.idTextView);
            var nameTextView = convertView.FindViewById<TextView>(Resource.Id.NameListView);

            var persion = _list[position];

            idTextView.Text = persion.Id.ToString();
            nameTextView.Text = persion.PersonName;

            return convertView;
        }
در مرحله‌ی اول بررسی می‌کنیم که اگر convertView برابر با null بود، آن را مقدار دهی کند. این نکته بسیار مهم است، چرا که ListView برای کارآیی بهتر فقط آن آیتم هایی را که در دید کاربر باشد، با متد GetView لود میکند و دوباره با اسکرول لیست، عمل فراخوانی متد انجام می‌شود؛ البته اینبار بدون مقدار null برای convertView. بنابراین اگر دیدید که هنگام اسکرول لیست، آیتم‌ها جابجا شدند، این بخش از متد را دوباره بررسی نمایید.
Inflate متدی است که Layout و نگه دارنده‌ی  layout را گرفته و آن را برای نمایش در Activity آماده می‌کند. سپس دو View را که در Layout ما وجود دارند، گرفته مقدار دهی می‌کنیم و در آخر هم convertView را برای نمایش به سمت ListView می‌فرستیم.
حال متد OnCreate را به صورت زیر بازنویسی نموده و برنامه را اجرا می‌کنیم.
protected override void OnCreate(Bundle bundle)
        {
            base.OnCreate(bundle);
            SetContentView(Resource.Layout.Main);

            List<Model.Person> personList = new List<Model.Person>
            {
                new Model.Person() {Id = 1, PersonName = "Mohammad", },
                new Model.Person() {Id = 2, PersonName = "Ali", },
                new Model.Person() {Id = 3, PersonName = "Fatemeh", },
                new Model.Person() {Id = 4, PersonName = "hasan", },
                new Model.Person() {Id = 5, PersonName = "Husein", },
                new Model.Person() {Id = 6, PersonName = "Mohsen", },
                new Model.Person() {Id = 14, PersonName = "Mahdi", },
            };
            var personAdapter = new Adapters.PersonAdapter(this, personList);

            var listview = FindViewById<ListView>(Resource.Id.NameListView);
            listview.Adapter = personAdapter;
        }
مطالب
ایجاد کپچایی (captcha) سریع و ساده در ASP.NET MVC 5

در این مثال به کمک MVC5، یک کپچای ساده و قابل فهم را تولید و استفاده خواهیم کرد. این نوشته بر اساس این مقاله  ایجاد شده و جزئیات زیادی برای درک افراد مبتدی به آن افزوده شده است که امیدوارم راهنمای مفیدی برای علاقمندان باشد.

با کلیک راست بر روی پوشه کنترلر، یک کنترلر به منظور ایجاد کپچا بسازید و اکشن متد زیر را در آن کنترلر ایجاد کنید: 

public class CaptchaController : Controller
    {
        public ActionResult CaptchaImage(string prefix, bool noisy = true)
        {
            var rand = new Random((int)DateTime.Now.Ticks);
            //generate new question
            int a = rand.Next(10, 99);
            int b = rand.Next(0, 9);
            var captcha = string.Format("{0} + {1} = ?", a, b);

            //store answer
            Session["Captcha" + prefix] = a + b;

            //image stream
            FileContentResult img = null;

            using (var mem = new MemoryStream())
            using (var bmp = new Bitmap(130, 30))
            using (var gfx = Graphics.FromImage((Image)bmp))
            {
                gfx.TextRenderingHint = TextRenderingHint.ClearTypeGridFit;
                gfx.SmoothingMode = SmoothingMode.AntiAlias;
                gfx.FillRectangle(Brushes.White, new Rectangle(0, 0, bmp.Width, bmp.Height));

                //add noise
                if (noisy)
                {
                    int i, r, x, y;
                    var pen = new Pen(Color.Yellow);
                    for (i = 1; i < 10; i++)
                    {
                        pen.Color = Color.FromArgb(
                        (rand.Next(0, 255)),
                        (rand.Next(0, 255)),
                        (rand.Next(0, 255)));

                        r = rand.Next(0, (130 / 3));
                        x = rand.Next(0, 130);
                        y = rand.Next(0, 30);

                        gfx.DrawEllipse(pen, x - r, y - r, r, r);
                    }
                }

                //add question
                gfx.DrawString(captcha, new Font("Tahoma", 15), Brushes.Gray, 2, 3);

                //render as Jpeg
                bmp.Save(mem, System.Drawing.Imaging.ImageFormat.Jpeg);
                img = this.File(mem.GetBuffer(), "image/Jpeg");
            }

            return img;
        }

همانطور که از کد فوق پیداست، دو مقدار a و b، به شکل اتفاقی ایجاد می‌شوند و حاصل جمع آنها در یک Session نگهداری خواهد شد. سپس تصویری بر اساس تصویر a+b ایجاد می‌شود (مثل 3+4). این تصویر خروجی این اکشن متد است. به سادگی می‌توانید این اکشن را بر اساس خواسته خود اصلاح کنید؛ مثلا به جای حاصل جمع دو عدد، از کاربرد چند حرف یا عدد که بصورت اتفاقی تولید کرده‌اید، استفاده نمائید.

فرض کنید می‌خواهیم کپچا را هنگام ثبت نام استفاده کنیم.

در فایل AccountViewModels.cs در پوشه مدل‌ها در کلاس RegisterViewModel  خاصیت زیر را اضافه کنید:

[Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
         [Display(Name = "حاصل جمع")]
         public string Captcha { get; set; }

حالا در پوشه View/Account به فایل Register.Cshtml خاصیت فوق را اضافه کنید:

<div class="form-group">
                        <input type="button" value="" id="refresh" />

                        @Html.LabelFor(model => model.Captcha)

                        <img alt="Captcha" id="imgcpatcha" src="@Url.Action("CaptchaImage","Captcha")" style="" />
                    </div>

وظیفه این بخش، نمایش کپچاست. تگ img دارای آدرسی است که توسط اکشن متدی که در ابتدای این مقاله ایجاد نموده‌ایم تولید می‌شود. این آدرس تصویر کپچاست.  یک دکمه هم با شناسه refresh برای به روز رسانی مجدد تصویر در نظر گرفته‌ایم. 

حالا کد ایجکسی برای آپدیت کپچا توسط دکمه refresh را  به شکل زیر بنویسید (من در پایین ویوی Register، اسکریپت زیر را قرار دادم): 

<script type="text/javascript">
    $(function () {
        $('#refresh').click(function () {


            $.ajax({
                url: '@Url.Action("CaptchaImage","Captcha")',
                type: "GET",
                data: null
            })
            .done(function (functionResult) {
                $("#imgcpatcha").attr("src", "/Captcha/CaptchaImage?" + functionResult);
            });

        });
    });
</script>

آنچه در url نوشته شده است، شاید اصولی‌ترین شکل فراخوانی یک اکشن متد باشد. این اکشن در ابتدای مقاله تحت کنترلری به نام Captcha معرفی شده بود و خروجی آن آدرس یک فایل تصویری است. نوع ارتباط، Get است و هیچ اطلاعاتی به اکشن متد فرستاده نمیشود، اما اکشن متد ما آدرسی را به ما برمی‌گرداند که تحت نام FunctionResult آن را دریافت کرده و به کمک کد جی کوئری، مقدارش را در ویژگی src تصویر موجود در صفحه جاری جایگزین می‌کنیم. دقت کنید که برای دسترسی به تصویر، لازم است جایگزینی آدرس، در ویژگی src به شکل فوق صورت پذیرد.*

تنها کار باقیمانده اضافه کردن کد زیر به ابتدای اکشن متد Register درون کنترلر Account است. 

if (Session["Captcha"] == null || Session["Captcha"].ToString() != model.Captcha)
            {
                ModelState.AddModelError("Captcha", "مجموع اشتباه است");
            }

واضح است که اینکار پیش از شرط if(ModelState.IsValidate) صورت میگیرد و وظیفه شرط فوق، بررسی ِ برابریِ مقدار Session تولید شده در اکشن CaptchaImage  (ابتدای این مقاله) با مقدار ورودی کاربر است. (مقداری که از طریق خاصیت تولیدی خودمان  به آن دسترسی داریم) . بدیهی‌است اگر این دو مقدار نابرابر باشند، یک خطا به ModelState اضافه می‌شود و شرط ModelState.IsValid که در اولین خط بعد از کد فوق وجود دارد، برقرار نخواهد بود و پیغام خطا در صفحه ثبت نام نمایش داده خواهد شد.

تصویر زیر نمونه‌ی نتیجه‌ای است که حاصل خواهد شد  :


* اصلاح : دقت کنید بدون استفاده از ایجکس هم میتوانید تصویر فوق را آپدیت کنید:

  $('#refresh').click(function () {
         
            var d = new Date();
            $("#imgcpatcha").attr("src", "Captcha/CaptchaImage?" + d.getTime());

        });

رویداد کلیک را با کد فوق جایگزین کنید؛ دو نکته در اینجا وجود دارد :

یک. استفاده از زمان در انتهای آدرس به خاطر مشکلاتیست که فایرفاکس یا IE با اینگونه آپدیت‌های تصویری دارند. این دو مرورگر (بر خلاف کروم) تصاویر را نگهداری میکنند و آپدیت به روش فوق به مشکل برخورد میکند مگر آنکه آدرس را به کمک اضافه کردن زمان آپدیت کنید تا مرورگر متوجه داستان شود

دو. همانطور که میبینید آدرس تصویر در حقیقت خروجی یک اکشن است. پس نیازی نیست هر بار این اکشن را به کمک ایجکس صدا بزنیم و روش فوق در مرورگرهای مختلف جواب خواهد داد.

مطالب
Roslyn #4
بررسی API کامپایل Roslyn

Compilation API، یک abstraction سطح بالا از فعالیت‌های کامپایل Roslyn است. برای مثال در اینجا می‌توان یک اسمبلی را از Syntax tree موجود، تولید کرد و یا جایگزین‌هایی را برای APIهای قدیمی CodeDOM و Reflection Emit ارائه داد. به علاوه این API امکان دسترسی به گزارشات خطاهای کامپایل را میسر می‌کند؛ به همراه دسترسی به اطلاعات Semantic analysis. در مورد تفاوت Syntax tree و Semantics در قسمت قبل بیشتر بحث شد.
با ارائه‌ی Roslyn، اینبار کامپایلرهای خط فرمان تولید شده مانند csc.exe، صرفا یک پوسته بر فراز Compilation API آن هستند. بنابراین دیگر نیازی به فراخوانی Process.Start بر روی فایل اجرایی csc.exe مانند یک سری کتابخانه‌های قدیمی نیست. در اینجا با کدنویسی، به تمام اجزاء و تنظیمات کامپایلر، دسترسی وجود دارد.


کامپایل پویای کد توسط Roslyn

برای کار با API کامپایل، سورس کد، به صورت یک رشته در اختیار کامپایلر قرار می‌گیرد؛ به همراه تنظیمات ارجاعاتی به اسمبلی‌هایی که نیاز دارد. سپس کار کامپایلر شروع خواهد شد و شامل مواردی است مانند تبدیل متن دریافتی به Syntax tree و همچنین تبدیل مواردی که اصطلاحا به آن‌ها Syntax sugars گفته می‌شود مانند خواص get و set دار به معادل‌های اصلی آن‌ها. در اینجا کار Semantic analysis هم انجام می‌شود و شامل تشخیص حوزه‌ی دید متغیرها، تشخیص overloadها و بررسی نوع‌های بکار رفته‌است. در نهایت کار تولید فایل باینری اسمبلی، از اطلاعات آنالیز شده صورت می‌گیرد. البته خروجی کامپایلر می‌تواند اسمبلی‌های exe یا dll، فایل XML مستندات اسمبلی و یا فایل‌های .netmudule و .winmdobj مخصوص WinRT هم باشد.
در ادامه، اولین مثال کار با Compilation API را مشاهده می‌کنید. پیشنیاز اجرای آن همان مواردی هستند که در قسمت قبل بحث شدند. یک برنامه‌ی کنسول ساده‌ی .NET 4.6 را آغاز کرده و سپس بسته‌ی نیوگت Microsoft.CodeAnalysis را در آن نصب کنید. در ادامه کدهای ذیل را به پروژه‌ی آماده شده اضافه کنید:
static void firstCompilation()
{
    var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText("class Foo { void Bar(int x) {} }");
 
    var mscorlibReference = MetadataReference.CreateFromFile(typeof (object).Assembly.Location);
 
    var compilationOptions = new CSharpCompilationOptions(OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary);
 
    var comp = CSharpCompilation.Create("Demo")
                                .AddSyntaxTrees(tree)
                                .AddReferences(mscorlibReference)
                                .WithOptions(compilationOptions);
 
    var res = comp.Emit("Demo.dll");
 
    if (!res.Success)
    {
        foreach (var diagnostic in res.Diagnostics)
        {
            Console.WriteLine(diagnostic.GetMessage());
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی کامپایل پویای یک قطعه کد متنی سی‌شارپ را به DLL معادل آن مشاهده می‌کنید. مرحله‌ی اول اینکار، تولید Syntax tree از رشته‌ی متنی دریافتی است. سپس متد CSharpCompilation.Create یک وهله از Compilation API مخصوص #C را آغاز می‌کند. این API به صورت Fluent طراحی شده‌است و می‌توان سایر قسمت‌های آن‌را به همراه یک دات پس از ذکر متد، به طول زنجیره‌ی فراخوانی، اضافه کرد. برای نمونه در این مثال، نحوه‌ی افزودن ارجاعی را به اسمبلی mscorlib که System.Object در آن قرار دارد و همچنین ذکر نوع خروجی DLL یا DynamicallyLinkedLibrary را ملاحظه می‌کنید. اگر این تنظیم ذکر نشود، خروجی پیش فرض از نوع .exe خواهد بود و اگر mscorlib را اضافه نکنیم، نوع int سورس کد ورودی، شناسایی نشده و برنامه کامپایل نمی‌شود.
متدهای تعریف شده توسط Compilation API به یک s جمع، ختم می‌شوند؛ به این معنا که در اینجا در صورت نیاز، چندین Syntax tree یا ارجاع را می‌توان تعریف کرد.
پس از وهله سازی Compilation API و تنظیم آن، اکنون با فراخوانی متد Emit، کار تولید فایل اسمبلی نهایی صورت می‌گیرد. در اینجا اگر خطایی وجود داشته باشد، استثنایی را دریافت نخواهید کرد. بلکه باید خاصیت Success نتیجه‌ی آن‌را بررسی کرده و درصورت موفقیت آمیز نبودن عملیات، خطاهای دریافتی را از مجموعه‌ی Diagnostics آن دریافت کرد. کلاس Diagnostic، شامل اطلاعاتی مانند محل سطر و ستون وقوع مشکل و یا پیام متناظر با آن است.


معرفی مقدمات Semantic analysis

Compilation API به اطلاعات Semantics نیز دسترسی دارد. برای مثال آیا Type A قابل تبدیل به Type B هست یا اصلا نیازی به تبدیل ندارد و به صورت مستقیم قابل انتساب هستند؟ برای درک بهتر این مفهوم نیاز است یک مثال را بررسی کنیم:
        static void semanticQuestions()
        {
            var tree = CSharpSyntaxTree.ParseText(@"
using System;
 
class Foo
{
    public static explicit operator DateTime(Foo f)
    {
        throw new NotImplementedException();
    }
 
    void Bar(int x)
    {
    }
}");
 
            var mscorlib = MetadataReference.CreateFromFile(typeof (object).Assembly.Location);
            var options = new CSharpCompilationOptions(OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary);
            var comp = CSharpCompilation.Create("Demo").AddSyntaxTrees(tree).AddReferences(mscorlib).WithOptions(options);
            // var res = comp.Emit("Demo.dll");
 
            // boxing
            var conv1 = comp.ClassifyConversion(
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Int32),
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object)
                );
 
            // unboxing
            var conv2 = comp.ClassifyConversion(
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object),
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Int32)
                );
 
            // explicit reference conversion
            var conv3 = comp.ClassifyConversion(
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_Object),
                comp.GetTypeByMetadataName("Foo")
                );
 
            // explicit user-supplied conversion
            var conv4 = comp.ClassifyConversion(
                comp.GetTypeByMetadataName("Foo"),
                comp.GetSpecialType(SpecialType.System_DateTime)
                );
        }
تا سطر CSharpCompilation.Create این مثال، مانند قبل است و تا اینجا به Compilation API دسترسی پیدا کرده‌ایم. پس از آن می‌خواهیم یک Semantic analysis مقدماتی را انجام دهیم. برای این منظور می‌توان از متد ClassifyConversion استفاده کرد. این متد یک نوع مبداء و یک نوع مقصد را دریافت می‌کند و بر اساس اطلاعاتی که از Compilation API بدست می‌آورد، می‌تواند مشخص کند که برای مثال آیا نوع کلاس Foo قابل تبدیل به DateTime هست یا خیر و اگر هست چه نوع تبدیلی را نیاز دارد؟


برای مثال نتیجه‌ی بررسی آخرین تبدیل انجام شده در تصویر فوق مشخص است. با توجه به تعریف public static explicit operator DateTime در سورس کد مورد آنالیز، این تبدیل explicit بوده و همچنین user defined. به علاوه متدی هم که این تبدیل را انجام می‌دهد، مشخص کرده‌است.
مطالب
درخت‌ها و گراف‌ها قسمت دوم
در قسمت قبلی ما به بررسی درخت و اصطلاحات فنی آن پرداختیم و اینکه چگونه یک درخت را پیمایش کنیم. در این قسمت مطلب قبل را با درخت‌های دودویی ادامه می‌دهیم.

درخت‌های دودویی Binary Trees
همه‌ی موضوعات و اصطلاحاتی را که در مورد درخت‌ها به کار بردیم، در مورد این درخت هم صدق می‌کند؛ تفاوت درخت دودویی با یک درخت معمولی این است که درجه هر گره نهایتا دو خواهد بود یا به عبارتی ضریب انشعاب این درخت 2 است. از آن جایی که هر گره در نهایت دو فرزند دارد، می‌توانیم فرزندانش را به صورت فرزند چپ Left Child و فرزند راست Right Child صدا بزنیم. به گره‌هایی که فرزند ریشه هستند اینگونه می‌گوییم که گره فرزند چپ با همه فرزندانش می‌شوند زیر درخت چپ Left SubTree و گره سمت راست ریشه با تمام فرزندانش زیر درخت راست Right SubTree صدا زده می‌شوند.

نحوه پیمایش درخت دودویی

این درخت پیمایش‌های گوناگونی دارد ولی سه تای آن‌ها اصلی‌تر و مهمتر هستند:

In-order یا LVR (چپ، ریشه، راست): در این حالت ابتدا گره‌های سمت چپ ملاقات (چاپ) می‌شوند و سپس ریشه و بعد گره‌های سمت راست.

Pre-Order یا VLR (ریشه، چپ، راست) : در این حالت ابتدا گره‌های ریشه ملاقات می‌شوند. بعد گره‌های سمت چپ و بعد گره‌های سمت راست.

Post_Order یا LRV (چپ، راست، ریشه ): در این حالت ابتدا گره‌های سمت چپ، بعد راست و نهایتا ریشه، ملاقات می‌شوند.

حتما متوجه شده‌اید که منظور از v در اینجا ریشه است و با تغییر و جابجایی مکان این سه حرف RLV میتوانید به ترکیب‌های مختلفی از پیمایش دست پیدا کنید.

اجازه دهید روی شکل بالا پیمایش LVR را انجام دهیم: همانطور که گفتیم باید اول گره‌های سمت چپ را خواند، پس از 17 به سمت 9 حرکت می‌کنیم و می‌بینیم که 9، خود والد است. پس به سمت 6 حرکت می‌کنیم و می‌بینیم که فرزند چپی ندارد؛ پس خود 6 را ملاقات می‌کنیم، سپس فرزند راست را هم بررسی می‌کنیم که فرزند راستی ندارد پس کار ما اینجا تمام است و به سمت بالا حرکت می‌کنیم. 9 را ملاقات می‌کنیم و بعد عدد 5 را و به 17 بر می‌گردیم. 17 را ملاقات کرده و سپس به سمت 15 می‌رویم و الی آخر ...

6-9-5-17-8-15-10

VLR:

17-9-6-5-15-8-10

LRV:

6-5-9-8-10-15-17


نحوه پیاده سازی درخت دودویی:

public class BinaryTree<T>
{
    /// <summary>مقدار داخل گره</summary>
    public T Value { get; set; }
 
    /// <summary>فرزند چپ گره</summary>
    public BinaryTree<T> LeftChild { get; private set; }
 
    /// <summary>فرزند راست گره</summary>
    public BinaryTree<T> RightChild { get; private set; }
   
    /// <summary>سازنده کلاس</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره</param>
    /// <param name="leftChild">فرزند چپ</param>
    /// <param name="rightChild">فرزند راست
    /// </param>
    public BinaryTree(T value,
        BinaryTree<T> leftChild, BinaryTree<T> rightChild)
    {
        this.Value = value;
        this.LeftChild = leftChild;
        this.RightChild = rightChild;
    }
 
    /// <summary>سازنده بدون فرزند
    /// </summary>
    /// <param name="value">the value of the tree node</param>
    public BinaryTree(T value) : this(value, null, null)
    {
    }
 
    /// <summary>‏‏‎LVR پیمایش</summary>
    public void PrintInOrder()
    {
        // ملاقات فرزندان زیر درخت چپ
        if (this.LeftChild != null)
        {
            this.LeftChild.PrintInOrder();
        }
 
        // ملاقات خود ریشه
        Console.Write(this.Value + " ");
 
        // ملاقات فرزندان زیر درخت راست
        if (this.RightChild != null)
        {
            this.RightChild.PrintInOrder();
        }
    }
}
 
/// <summary>
/// نحوه استفاده از کلاس بالا
/// </summary>
public class BinaryTreeExample
{
    static void Main()
    {
        BinaryTree<int> binaryTree =
            new BinaryTree<int>(14,
                    new BinaryTree<int>(19,
                          new BinaryTree<int>(23),
                          new BinaryTree<int>(6,
                                  new BinaryTree<int>(10),
                                  new BinaryTree<int>(21))),
                    new BinaryTree<int>(15,
                          new BinaryTree<int>(3),
                          null));
 
        binaryTree.PrintInOrder();
        Console.WriteLine();
 
        // خروجی
        // 23 19 10 6 21 14 3 15
    }
}

تفاوتی که این کد با کد قبلی که برای یک درخت معمولی داشتیم، در این است که قبلا لیستی از فرزندان را داشتیم که با خاصیت Children شناخته می‌شدند، ولی در اینجا در نهایت دو فرزند چپ و راست برای هر گره وجود دارند. برای جست و جو هم از الگوریتم In_Order استفاده کردیم که از همان الگوریتم DFS آمده‌است. در آنجا هم ابتدا گره‌های سمت چپ به صورت بازگشتی صدا زده می‌شدند. بعد خود گره و سپس گره‌های سمت راست به صورت بازگشتی صدا زده می‌شدند.

برای باقی روش‌های پیمایش تنها نیاز است که این سه خط را جابجا کنید:

  // ملاقات فرزندان زیر درخت چپ
        if (this.LeftChild != null)
        {
            this.LeftChild.PrintInOrder();
        }
 
        // ملاقات خود ریشه
        Console.Write(this.Value + " ");
 
        // ملاقات فرزندان زیر درخت راست
        if (this.RightChild != null)
        {
            this.RightChild.PrintInOrder();
        }


درخت دودویی مرتب شده Ordered Binary Search Tree

تا این لحظه ما با ساخت درخت‌های پایه آشنا شدیم: درخت عادی یا کلاسیک و درخت دو دویی. ولی در بیشتر موارد در پروژه‌های بزرگ از این‌ها استفاده نمی‌کنیم چرا که استفاده از آن‌ها در پروژه‌های بزرگ بسیار مشکل است و باید به جای آن‌ها از ساختارهای متنوع دیگری از قبیل درخت‌های مرتب شده، کم عمق و متوازن و کامل و پر و .. استفاده کرد. پس اجازه دهید که مهمترین درخت‌هایی را که در برنامه نویسی استفاده می‌شوند، بررسی کنیم.

همان طور که می‌دانید برای مقایسه اعداد ما از علامتهای <>= استفاده می‌کنیم و اعداد صحیح بهترین اعداد برای مقایسه هستند. در درخت‌های جست و جوی دو دویی یک خصوصیت اضافه به اسم کلید هویت یکتا Unique identification  Key داریم که یک کلید قابل مقایسه است. در تصویر زیر ما دو گره با مقدارهای متفاوتی داریم که با مقایسه‌ی آنان می‌توانیم کوچک و بزرگ بودن یک گره را محاسبه کنیم. ولی به این نکته دقت داشته باشید که این اعداد داخل دایره‌ها، دیگر برای ما حکم مقدار ندارند و کلید‌های یکتا و شاخص هر گره محسوب می‌شوند.

خلاصه‌ی صحبت‌های بالا: در هر درخت دودویی مرتب شده، گره‌های بزرگتر در زیر درخت راست قرار دارند و گره‌های کوچکتر در زیر درخت چپ قرار دارند که این کوچکی و بزرگی بر اساس یک کلید یکتا که قابل مقایسه است استفاده می‌شود.

این درخت دو دویی مرتب شده در جست و جو به ما کمک فراوانی می‌کند و از آنجا که می‌دانیم زیر درخت‌های چپ مقدار کمتری دارند و زیر درخت‌های راست مقدار بیشتر، عمل جست و جو، مقایسه‌های کمتری خواهد داشت، چرا که هر بار مقایسه یک زیر درخت کنار گذاشته می‌شود.

برای مثال فکر کنید می‌خواهید عدد 13 را در درخت بالا پیدا کنید. ابتدا گره والد 19 را مقایسه کرده و از آنجا که 19 بزرگتر از 13 است می‌دانیم که 13 را در زیر درخت راست پیدا نمی‌کنیم. پس زیر درخت چپ را مقایسه می‌کنیم (بنابراین به راحتی یک زیر درخت از مقایسه و عمل جست و جو کنار گذاشته شد). سپس گره 11 را مقایسه می‌کنیم و از آنجا که 11 کوچکتر از 13 هست، زیر درخت سمت راست را ادامه می‌دهیم و چون 16 بزرگتر از 13 هست، زیر درخت سمت چپ را در ادامه مقایسه می‌کنیم که به 13 رسیدیم.

مقایسه گره‌هایی که برای جست و جو انجام دادیم:

19-11-16-13

درخت هر چه بزرگتر باشد این روش کارآیی خود را بیشتر نشان می‌دهد.

در قسمت بعدی به پیاده سازی کد این درخت به همراه متدهای افزودن و جست و جو و حذف می‌پردازیم.

نظرات مطالب
یک تکنیک جالب در نحوه نام گذاری فیلدهای دیتابیس به منظور استفاده بهینه از فایل های T4 در MVC5
ضمن تشکر از آقای نصیری؛
بدون شک نقش UIHint در سفارشی سازی انکار ناپذیر است. ولی همانطور که گفته شد دامنه استفاده از این تکنیک وسیع‌تر است. مثلا حالتی را در نظر بگیرید که می‌خواهیم از طریق Scaffolding برای یک جدول بانک اطلاعاتی که یک فیلد آن آدرس یک تصویر را نگهداری می‌کند View ایجاد نماییم. خوب ما در صفحه Index می‌خواهیم تصویر مورد نظر با اندازه 100 * 100 پیکسل نمایش دهیم ( چون قرار است لیستی از تصاویر نمایش داده شود باید در اندازه قابل نمایشی باشد) ولی در صفحه Details باید اندازه بزرگتری از تصویر را به نمایش بگذاریم. حال اگر از UIHint استفاده کنیم تنها یکی از موارد قبل (سفارشی سازی در لیست و جزئیات) محقق خواهد شد. اگر بخواهیم انجام این کارها را به صورت اتوماتیک به Scaffolding بسپاریم باید مطابق آنچه گفته شد ، فایل‌های T4 را (List.t4 و Details.t4 ) سفارشی سازی نماییم.
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت سوم
قبل از ادامه، بهتر است یک مقدمه کوتاه درباره انواع منابع موجود در ASP.NET ارائه شود تا درک مطالب بعدی آسانتر شود.

نکات اولیه
- یک فایل Resource درواقع یک فایل XML شامل رشته هایی برای ذخیره سازی مقادیر (منابع) موردنیاز است. مثلا رشته هایی برای ترجمه به زبانهای دیگر، یا مسیرهایی برای یافتن تصاویر یا فایلها و ... . پسوند این فایلها resx. است (مثل MyResource.resx).
- این فایلها برای ذخیره منابع از جفت داده‌های کلید-مقدار (key-value pair) استفاده می‌کنند. هر کلید معرف یک ورودی مجزاست. نام این کلیدها حساس به حروف بزرگ و کوچک نیست (Not Case-Sensitive).
- برای هر زبان (مثل fa برای فارسی) یا کالچر موردنظر (مثل fa-IR برای فارسی ایرانی) می‌توان یک فایل Resource جداگانه تولید کرد. عناون زبان یا کالچر باید جزئی از نام فایل Resource مربوطه باشد (مثل MyResource.fa.resx یا MyResource.fa-IR.resx). هر منبع باید دارای یک فایل اصلی (پیش‌فرض) Resource باشد. این فایل، فایلی است که برای حالت پیش‌فرض برنامه (بدون کالچر) تهیه شده است و در عنوان آن از نام زیان یا کالچری استفاده نشده است (مثل MyResource.resx). برای اطلاعات بیشتر به قسمت اول این سری مراجعه کنید.
- تمامی فایل‌های Resource باید دارای کلیدهای یکسان با فایل اصلی Resource باشند. البته لزومی ندارد که این فایل‌ها حاوی تمامی کلیدهای منبع پیش‌فرض باشند. درصورت عدم وجود کلیدی در یک فایل Resource عملیات پیش فرض موجود در دات نت با استفاده از فرایند مشهور به fallback مقدار کلید موردنظر را از نزدیکترین و مناسبترین فایل موجود انتخاب می‌کند (درباره این رفتار در قسمت اول توضیحاتی ارائه شده است).
- در زمان اجرا موتور پیش فرض مدیریت منابع دات نت با توجه به کالچر UI در ثرد جاری اقدام به انتخاب مقدار مناسب برای کلیدهای درخواستی (به همراه فرایند fallback) می‌کند. فرایند نسبتا پیچیده fallback در اینجا شرح داده شده است.

منابع Global و Local
در ASP.NET دو نوع کلی Resource وجود دارد که هر کدام برای موقعیت‌های خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرند:

- Resourceهای Global: منابعی کلی هستند که در تمام برنامه در دسترسند. این فایل‌ها در مسیر رزرو شده APP_GlobalResources در ریشه سایت قرار می‌گیرند. محتوای هر فایل resx. موجود در این فولدر دارای دسترسی کلی خواهد بود.

- Resourceهای Local: این منابع همان‌طور که از نامشان پیداست محلی! هستند و درواقع مخصوص همان مسیری هستند که در آن تعبیه شده اند! در استفاده از منابع محلی به ازای هر صفحه وب (aspx. یا master.) یا هر یوزرکنترل (ascx.) یک فایل resx. تولید می‌شود که تنها در همان صفحه یا یوزرکنترل در دسترس است. این فایل‌ها درون فولدر رزرو شده APP_LocalResources در مسیرهای موردنظر قرار می‌گیرند. درواقع در هر مسیری که نیاز به این نوع از منابع باشد، باید فولدری با عنوان App_LocalResources ایجاد شود و فایلهای resx. مرتبط با صفحه‌ها یا یوزرکنترل‌های آن مسیر در این فولدر مخصوص قرار گیرد.
در تصویر زیر چگونگی افزودن این فولدرهای مخصوص به پروژه وب اپلیکیشن نشان داده شده است:

نکته: دقت کنید که تنها یک فولدر App_GlobalResources به هر پروزه می‌توان افزود. همچنین در ریشه هر مسیر موجود در پروژه تنها می‌توان یک فولدر Appp_LocalResources داشت. پس از افزودن هر یک از این فولدرهای مخصوص، منوی فوق به صورت زیر در خواهد آمد:

نکته: البته با تغییر نام یک فولدر معمولی به این نام‌های رزرو شده نتیجه یکسانی بدست خواهد آمد.
 
نکته: در زمان اجرا، عملیات استخراج داده‌های موجود در این نوع منابع، به صورت خودکار توسط ASP.NET انجام می‌شود. این داده‌ها پس از استخراج در حافظه سرور کش خواهند شد.

برای روشن‌تر شدن مطالب اشاره شده در بالا به تصویر فرضی! زیر توجه کنید (اسمبلی‌های تولید شده برای منابع کلی و محلی فرضی است):

در تصویر بالا محل قرارگیری انواع مختلف فایلهای Resource و نیز محل نهایی فرضی اسمبلی‌های ستلایت تولید شده، برای حداقل یک زبان غیر از زبان پیش فرض برنامه، نشان داده شده است.

نکته: نحوه برخورد با این نوع از فایل‌های Resource در پروژه‌های Web Site و Web Application کمی باهم فرق می‌کند. موارد اشاره شده در این مطلب بیشتر درباره Web Applicationها صدق می‌کند.

برای آشنایی بیشتر بهتر است یک برنامه وب اپلیکیشن جدید ایجاد کرده و همانند تصویر زیر یکسری فایل Resource به فولدرهای اشاره شده در بالا اضافه کنید:

همانطور که مشاهده می‌کنید به صورت پیش‌فرض برای منابع کلی یک فایل cs. تولید می‌شود. اما اثری از این فایل برای منابع محلی نیست.
حال اگر پنجره پراپرتی فایل منبع کلی را باز نمایید با چیزی شبیه به تصویر زیر مواجه خواهید شد:

می‌بینید که خاصیت Build Action آن به Content مقداردهی شده است. این مقدار موجب می‌شود تا این فایل به همین صورت و در همین مسیر مستقیما در پابلیش نهایی برنامه ظاهر شود. در قسمت قبل به خاصیت Buil Action و مقادیر مختلف آن اشاره شده است.
هم‌چنین می‌بینید که مقدار پراپرتی Custom Tool به GlobalResourceProxyGenerator تنظیم شده است. این ابزار مخصوص تولید کلاس مربوط به منابع کلی در ویژوال استودیو است. با استفاده از این ابزار فایل Resource1.Designer.cs که در تصویر قبلی نیز نشان داده شده، تولید می‌شود.
حالا پنجره پراپرتی‌های منبع محلی را باز کنید:

می‌بینید که همانند منبع کلی خاصیت Build Action آن به Content تنظیم شده است. همچنین مقداری برای پراپرتی Custom Tool تنظیم نشده است. این مقدار پیش فرض را تغییر ندهید، چون با تنظیم مقداری برای آن چیز مفیدی عایدتان نمی‌شود! 

نکته: برای به روز رسانی مقادیر کلیدهای منابعی که با توجه به توضیحات بالا به همراه برنامه به صورت فایلهای resx. پابلیش می‌شوند، کافی است تا محتوای فایلهای resx. مربوطه با استفاده از یک ابزار (همانند نمونه ای که در قسمت قبل شرح داده شد) تغییر داده شوند. بقیه عملیات توسط ASP.NET انجام خواهد شد. اما با تغییر محتوای این فایلهای resx. با توجه به رفتار FCN در ASP.NET (که در قسمت قبل نیز توضیح داده شد) سایت Restart خواهد شد. البته این روش تنها برای منابع کلی و محلی درون مسیرهای مخصوص اشاره شده کار خواهد کرد.

استفاده از منابع Local و Global
پس از تولید فایل‌های Resource، می‌توان از آن‌ها در صفحات وب استفاده کرد. معمولا از این نوع منابع برای مقداردهی پراپرتی کنترل‌ها در صفحات وب استفاده می‌شود. برای استفاده از کلیدهای منابع محلی می‌توان از روشی همانند زیر بهره برد:
<asp:Label ID="lblLocal" runat="server" meta:resourcekey="lblLocalResources" ></asp:Label> 
اما برای منابع کلی تنها می‌توان از روش زیر استفاده کرد (یعنی برای منابع محلی نیز می‌توان از این روش استفاده کرد):
<asp:Label ID="lblGlobal" runat="server" Text="<%$ Resources:CommonTerms, HelloText %>" ></asp:Label> 
به این عبارات که با فوت پررنگ مشخص شده اند اصطلاحا «عبارات بومی‌سازی» (Localization Expression) می‌گویند. در ادامه این سری مطالب با نحوه تعریف نمونه‌های سفارشی آن آشنا خواهیم شد.
به نمونه اول که برای منابع محلی استفاده می‌شود نوع ضمنی (Implicit Localization Expression) می‌گویند. زیرا نیازی نیست تا محل کلید موردنظر صراحتا ذکر شود!
به نمونه دوم که برای منابع کلی استفاه می‌شود نوع صریح (Explicit Localization Expression) می‌گویند. زیرا برای یافتن کلید موردنظر باید آدرس دقیق آن ذکر شود!

بومی سازی ضمنی (Implicit Localization) با منابع محلی
عنوان کلید مربوطه در این نوع عبارات همانطور که در بالا نشان داده شده است، با استفاده از پراپرتی مخصوص meta:resoursekey مشخص می‌شود. در استفاده از منابع محلی تنها یک نام برای کل خواص کنترل مربوطه در صفحات وب کفایت می‌کند. زیرا عنوان کلیدهای این منبع باید از طرح زیر پیروی کند:
ResourceKey.Property
ResourceKey.Property.SubProperty    یا    ResourceKey.Property-SubProperty
برای مثال در لیبل بالا که نام کلید Resource آن به lblLocalResources تنظیم شده است، اگر نام صفحه وب مربوطه page1.aspx باشد، برای تنظیم خواص آن در فایل page1.aspx.resx مربوطه باید از کلیدهایی با عناوینی مثل عنوان‌های زیر استفاه کرد:
lblLocalResources.Text
lblLocalResources.BackColor
برای نمونه به تصاویر زیر دقت کنید:


بومی سازی صریح (Explicit Localization)
در استفاده از این نوع عبارات، پراپرتی مربوطه و نام فایل منبع صراحتا در تگ کنترل مربوطه آورده می‌شود. بنابراین برای هر خاصیتی که می‌خواهیم مقدار آن از منبعی خاص گرفته شود باید از عبارتی با طرح زیر استفاده کنیم:
<%$ Resources: Class, ResourceKey %>
در این عبارت، رشته Resources پیشوند (Prefix) نام دارد و مشخص کننده استفاده از نوع صریح عبارات بومی سازی است. Class نام کلاس مربوط به فایل منبع بوده و اختیاری است که تنها برای منابع کلی باید آورده شود. ResourceKey نیز کلید مربوطه را در فایل منبع مشخص می‌کند.
برای نمونه به تصاویر زیر دقت کنید:


نکته: استفاده همزمان از این دو نوع عبارت بومی سازی در یک کنترل مجاز نیست!

نکته: به دلیل تولید کلاسی مخصوص منابع کلی (با توجه به توضیحات ابتدای این مطلب راجع به پراپرتی Custom Tool)، امکان استفاده مستقیم از آن درون کد نیز وجود دارد. این کلاسها که به صورت خودکار تولید می‌شوند، به صورت مستقیم از کلاس ResourceManager برای یافتن کلیدهای منابع استفاده می‌کنند. اما روش مستقیمی برای استفاده از کلیدهای منابع محلی درون کد وجود ندارد. 

نکته: درون کلاس System.Web.UI.TemplateControl و نیز کلاس HttpContext دو متد با نامهای GetGlobalResourceObject و GetLocalResourceObject وجود دارد که برای یافتن کلیدهای منابع به صورت غیرمستقیم استفاده می‌شوند. مقدار برگشتی این دو متد از نوع object است. این دو متد به صورت مستقیم از کلاس ResourceManager استفاده نمیکنند! هم‌چنین ازآنجاکه کلاس Page از کلاس TemplateControl مشتق شده است، بنابراین این دو متد در صفحات وب در دسترس هستند.

دسترسی با برنامه نویسی
همانطور که در بالا اشاره شد امکان دستیابی به کلیدهای منابع محلی و کلی ازطریق دو متد GetGlobalResourceObject و GetLocalResourceObject نیز امکان پذیر است. این دو متد با فراخوانی ResourceProviderFactory جاری سعی در یافتن مقادیر کلیدهای درخواستی در منابع موجود می‌کنند. درباره این فرایند در مطالب بعدی به صورت مفصل بحث خواهد شد.

کلاس TemplateControl
این دو متد در کلاس TemplateControl از نوع Instance (غیر استاتیک) هستند. امضای (Signature) این دو متد در این کلاس به صورت زیر است:

متد GetLocalResourceObject:
protected object GetLocalResourceObject(string resourceKey)
protected object GetLocalResourceObject(string resourceKey, Type objType, string propName)
در متد اول، پارامتر resourceKey در متد GetLocalResourceObject معرف کلید منبع مربوطه در فایل منبع محلی متناظر با صفحه جاری است. مثلا lblLocalResources.Text. ازآنجاکه به صورت پیش‌فرض موقعیت فایل منبع محلی مرتبط با صفحات وب مشخص است بنابراین تنها ارائه کلید مربوطه برای یافتن مقدار آن کافی است. مثال:
txtTest.Text = GetLocalResourceObject("txtTest.Text") as string;
متد دوم برای استخراج کلیدهای منبع محلی با مشخص کردن نوع داده محتوا (معمولا برای داده‌های غیر رشته‌ای) و پراپرتی موردنظر به کار می‌رود. در این متد پارامتر objType برای معرفی نوع داده متناظر با داده موجود در کلید resourceKey استفاده می‌شود. از پارامتر propName نیز همانطور که از نامش پیداست برای مشخص کردن پراپرتی موردنظر از این نوع داده معرفی شده استفاده می‌شود.

متد GetGlobalResourceObject:
protected object GetGlobalResourceObject(string className, string resourceKey)
protected object GetGlobalResourceObject(string className, string resourceKey, Type objType, string propName)
در این دو متد، پارامتر className مشخص کننده نام کلاس متناظر با فایل منبع اصلی (فایل منبع اصلی که کلاس مربوطه با نام آن ساخته می‌شود) است. سایر پارامترها همانند دو متد قبلی است. مثال:
TextBox1.Text = GetGlobalResourceObject("Resource1", "String1") as string;

کلاس HttpContext
در این کلاس دو متد موردبحث از نوع استاتیک و به صورت زیر تعریف شده‌اند:

متد GetLocalResourceObject: 
public static object GetLocalResourceObject(string virtualPath, string resourceKey)
public static object GetLocalResourceObject(string virtualPath, string resourceKey, CultureInfo culture)
در این دو متد، پارامتر virtualPath مشخص کننده مسیر نسبی صفحه وب متناظر با فایل منبع محلی موردنظر است، مثل "Default.aspx/~". پارامتر resourceKey نیز کلید منبع را تعیین می‌کند و پارامتر culture نیز به کالچر موردنظر اشاره دارد. مثال:
txtTest.Text = HttpContext.GetLocalResourceObject("~/Default.aspx", "txtTest.Text") as string;
 
متد GetGlobalResourceObject:
public static object GetGlobalResourceObject(string classKey, string resourceKey)
public static object GetGlobalResourceObject(string classKey, string resourceKey, CultureInfo culture)
در این دو متد، پارامتر className مشخص کننده نام کلاس متناظر با فایل منبع اصلی (فایل منبع بدون نام زبان که کلاس مربوطه با نام آن ساخته می‌شود) است. سایر پارامترها همانند دو متد قبلی است. مثال:
TextBox1.Text = HttpContext.GetGlobalResourceObject("Resource1", "String1") as string;
 
نکته: بدیهی است که در MVC تنها می‌توان از متدهای کلاس HttpContext استفاده کرد.

روش دیگری که تنها برای منابع کلی در دسترس است، استفاده مستقیم از کلاسی است که به صورت خودکار توسط ابزارهای Visual Studio برای فایل منبع اصلی تولید می‌شود. نمونه‌ای از این کلاس را که برای یک فایل Resource1.resx (که تنها یک ورودی با نام String1 دارد) در پوشه App_GlobalResources تولید شده است، در زیر مشاهده می‌کنید:
//------------------------------------------------------------------------------
// <auto-generated>
//     This code was generated by a tool.
//     Runtime Version:4.0.30319.17626
//
//     Changes to this file may cause incorrect behavior and will be lost if
//     the code is regenerated.
// </auto-generated>
//------------------------------------------------------------------------------

namespace Resources {
    using System;
    
    /// <summary>
    ///   A strongly-typed resource class, for looking up localized strings, etc.
    /// </summary>
    // This class was auto-generated by the StronglyTypedResourceBuilder
    // class via a tool like ResGen or Visual Studio.
    // To add or remove a member, edit your .ResX file then rerun ResGen
    // with the /str option or rebuild the Visual Studio project.
    [global::System.CodeDom.Compiler.GeneratedCodeAttribute("Microsoft.VisualStudio.Web.Application.StronglyTypedResourceProxyBuilder", "10.0.0.0")]
    [global::System.Diagnostics.DebuggerNonUserCodeAttribute()]
    [global::System.Runtime.CompilerServices.CompilerGeneratedAttribute()]
    internal class Resource1 {
        
        private static global::System.Resources.ResourceManager resourceMan;
        
        private static global::System.Globalization.CultureInfo resourceCulture;
        
        [global::System.Diagnostics.CodeAnalysis.SuppressMessageAttribute("Microsoft.Performance", "CA1811:AvoidUncalledPrivateCode")]
        internal Resource1() {
        }
        
        /// <summary>
        ///   Returns the cached ResourceManager instance used by this class.
        /// </summary>
        [global::System.ComponentModel.EditorBrowsableAttribute(global::System.ComponentModel.EditorBrowsableState.Advanced)]
        internal static global::System.Resources.ResourceManager ResourceManager {
            get {
                if (object.ReferenceEquals(resourceMan, null)) {
                    global::System.Resources.ResourceManager temp = new global::System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", global::System.Reflection.Assembly.Load("App_GlobalResources"));
                    resourceMan = temp;
                }
                return resourceMan;
            }
        }
        
        /// <summary>
        ///   Overrides the current thread's CurrentUICulture property for all
        ///   resource lookups using this strongly typed resource class.
        /// </summary>
        [global::System.ComponentModel.EditorBrowsableAttribute(global::System.ComponentModel.EditorBrowsableState.Advanced)]
        internal static global::System.Globalization.CultureInfo Culture {
            get {
                return resourceCulture;
            }
            set {
                resourceCulture = value;
            }
        }
        
        /// <summary>
        ///   Looks up a localized string similar to String1.
        /// </summary>
        internal static string String1 {
            get {
                return ResourceManager.GetString("String1", resourceCulture);
            }
        }
    }
}

نکته: فضای نام پیش‌فرض برای منابع کلی در این کلاس‌ها همیشه Resources است که برابر پیشوند (Prefix) عبارت بومی سازی صریح است.

نکته: در کلاس بالا نحوه نمونه سازی کلاس ResourceManager نشان داده شده است. همانطور که مشاهده می‌کنید تعیین کردن مشخصات فایل اصلی Resource مربوطه که در اسمبلی نهایی تولید و کش می‌شود، اجباری است! در مطلب بعدی با این کلاس بیشتر آشنا خواهیم شد.

نکته: همانطور که قبلا نیز اشاره شد، کار تولید اسمبلی مربوط به فایل‌های منابع کلی و محلی و کش کردن آن‌ها در اسمبلی در زمان اجرا کاملا بر عهده ASP.NET است. مثلا در نمونه کد بالا می‌بینید که کلاس ResourceManager برای استخراج نوع Resources.Resource1 از اسمبلی App_GlobalResources نمونه‌سازی شده است، با اینکه این اسمبلی و نوع مذبور در زمان کامپایل و پابلیش وجود ندارد!

برای استفاده از این کلاس می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
TextBox1.Text = Resources.Resource1.String1;

نکته: همانطور که قبلا هم اشاره شد، متاسفانه روش بالا (برخلاف دو متدی که در قسمت قبل توضیح داده شد) به صورت مستقیم از کلاس ResourceManager استفاده می‌کند، که برای بحث سفارشی سازی پرووایدرهای منابع مشکل‌زاست. در مطالب بعدی با معایب آن و نیز راه حل‌های موجود آشنا خواهیم شد.

نکات نهایی
حال که با مفاهیم کلی بیشتری آشنا شدیم بهتر است کمی هم به نکات ریزتر بپردازیم:

نکته: فایل تولیدی توسط ویژوال استودیو در فرایند مدیریت منابع ASP.NET تاثیرگذار نیست! باز هم تاکید می‌کنم که کار استخراج کلیدهای Resource از درون فایلهای resx. کاملا به صورت جداگانه و خودکار و در زمان اجرا انجام می‌شود (درباره این فرایند در مطالب بعدی شرح مفصلی خواهد آمد). درواقع شما می‌توانید خاصیت Custom Tool مربوط به منابع کلی را نیز همانند منابع محلی به رشته‌ای خالی مقداردهی کنید و ببینید که خللی در فرایند مربوطه رخ نخواهد داد!

نکته: تنها برای حالتی که بخواهید از روش آخری که در بالا اشاره شد برای دسترسی با برنامه‌نویسی به منابع کلی بهره ببرید (روش مستقیم)، به این کلاس تولیدی توسط ویژوال استودیو نیاز خواهید داشت. دقت کنید که در این کلاس نیز کار اصلی برعهده کلاس ResourceManager است. درواقع می‌توان کلا از این فایل خودکارتولیدشده صرفنظر کرد و کار استخراج کلیدهای منابع را به صورت مستقیم به نمونه‌ای از کلاس ResourceManager سپرد. این روش نیز در قسمت‌های بعدی شرح داده خواهد شد.

نکته: اگر فایل‌های Resource درون اسمبلی‌های جداگانه‌ای باشند (مثلا در یک پروژه جداگانه، همانطور که در قسمت اول این سری مطالب پیشنهاد شده است)، موتور پیش فرض منابع در ASP.NET بدرد نخواهد خورد! بنابراین یا باید از نمونه‌های اختصاصی کلاس ResourceManager استفاده کرد (کاری که کلاس‌های خودکار تولیدشده توسط ابزارهای ویژوال استودیو انجام می‌دهند)، یا باید از پرووایدرهای سفارشی استفاده کرد که در مطالب بعدی نحوه تولید آن‌ها شرح داده خواهد شد.
 
همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره شد، این مقدمه در اینجا صرفا برای آشنایی بیشتر با این دونوع Resource آورده شده تا ادامه مطلب روشن‌تر باشد، زیرا با توجه به مطالب ارائه شده در قسمت اول این سری، در پروژه‌های MVC استفاده از یک پروژه جداگانه برای نگهداری این منابع راه حل مناسبتری است.
در مطلب بعدی به شرح نحوه تولید پرووایدرهای سفارشی می‌پردازم.
مطالب
بدست آوردن اندازه ViewState‌ یک صفحه ASP.Net

یکی از روش‌های معمولی که برای بدست آوردن اندازه ViewState یک صفحه در ASP.Net بکار می‌رود، نمایش صفحه، مراجعه به سورس آن و سپس ذخیره مقدار فیلد مخفی ViewState به صورت یک فایل متنی و مراجعه به اندازه آن فایل است!
راه بهتری هم وجود دارد که به شرح زیر است:
زمانیکه قرار است ViewState به صفحه اضافه شود، روال رخداد گردان SavePageStateToPersistenceMedium اجرا خواهد شد. نحوه تحریف آن برای بدست آوردن اندازه ViewState به صورت زیر است (چند سطر زیر را به وب فرم خود اضافه کنید):

using System;
using System.Diagnostics;
using System.IO;
using System.Web.UI;

protected override void SavePageStateToPersistenceMedium(object state)
{
if (Debugger.IsAttached)
{
using (MemoryStream stream = new MemoryStream())
{
LosFormatter formatter = new LosFormatter();
formatter.Serialize(stream, state);
int size = stream.Capacity / 1024;
if (size > 32)
{
throw new Exception("لطفا به وضعیت ویوو استیت این صفحه رسیدگی نمائید");
}
}
}
base.SavePageStateToPersistenceMedium(state);
}

در اینجا اگر در حال دیباگ برنامه باشید و همچنین حجم ViewState از 32 کیلوبایت بیشتر شد، استثنایی جهت گوشزد گردن این مطلب به شما، تولید می‌شود.
اگر علاقمند بودید که این روال را به تمامی صفحات اضافه کنید می‌شود یک کلاس جدید ایجاد کرد و این کلاس را از کلاس استاندارد Page به ارث برد ( برای نمونه public class MyPage : Page ) . سپس همان چند سطر فوق را به آن اضافه نمائید.
اکنون تغییری که در کدها باید صورت گیرد به صورت زیر است، برای مثال تبدیل:

public partial class WebForm4 : System.Web.UI.Page

به :

public partial class WebForm4 : MyPage


مطالب
روش محاسبه‌ی لحظه‌ی سال تحویل
سال قبل نتیجه‌ی جستجوی من برای یافتن فرمول محاسبه‌ی زمان سال تحویل، برای ارسال ایمیل‌های خودکار تبریک آن، در سایت‌های ایرانی حاصلی نداشت. اما واژه‌ی انگلیسی Equinox سرآغازی شد برای یافتن این الگوریتم.
نام علمی لحظه‌ی سال تحویل، Vernal Equinox است. Equinox به معنای نقطه‌ای است که یک فصل، به فصلی دیگر تبدیل می‌شود:


Equinox واژه‌ای است لاتین به معنای «شب‌های مساوی» و به این نکته اشاره دارد که در Equinox، طول شب و روز یکی می‌شوند. هر سال دارای دو Equinox است: vernal equinox و autumnal equinox (بهاری و پائیزی). البته باید درنظر داشت که Equinox بهاری در نیم کره‌ی شمالی بیشتر معنا پیدا می‌کند؛ زیرا در نیم کره‌ی جنوبی در همین زمان، پائیز شروع می‌شود.
بنابراین می‌توان enum زیر را برای تعریف این چهار ثابت رخدادهای خورشیدی تعریف کرد:
public enum SunEvent
{
    /// <summary>
    /// march equinox
    /// </summary>
    VernalEquinox,
 
    /// <summary>
    /// june solstice
    /// </summary>
    SummerSolstice,
 
    /// <summary>
    /// september equinox
    /// </summary>
    AutumnalEquinox,
 
    /// <summary>
    /// december solstice
    /// </summary>
    WinterSolstice
}

در ادامه برای محاسبه‌ی زمان equinox از فصل 27 کتاب Astronomical Algorithms کمک گرفته شده و تمام اعداد و ارقام و جداولی را که ملاحظه می‌کنید از این کتاب استخراج شده‌اند.
/// <summary>
/// Based on Jean Meeus book _Astronomical Algorithms_
/// </summary>
public static class EquinoxCalculator
{
    /// <summary>
    /// Degrees to Radians conversion factor.
    /// </summary>
    public static readonly double Deg2Radian = Math.PI / 180.0;
 
    public static bool ApproxEquals(double d1, double d2)
    {
        const double epsilon = 2.2204460492503131E-16;
        if (d1 == d2)
            return true;
        var tolerance = ((Math.Abs(d1) + Math.Abs(d2)) + 10.0) * epsilon;
        var difference = d1 - d2;
        return (-tolerance < difference && tolerance > difference);
    }
 
    /// <summary>
    /// Calculates time of the Equinox and Solstice.
    /// </summary>
    /// <param name="year">Year to calculate for.</param>
    /// <param name="sunEvent">Event to calculate.</param>
    /// <returns>Date and time event occurs as a fractional Julian Day.</returns>
    public static DateTime GetSunEventUtc(this int year, SunEvent sunEvent)
    {
        double y;
        double julianEphemerisDay;
 
        if (year >= 1000)
        {
            y = (Math.Floor((double)year) - 2000) / 1000;
 
            switch (sunEvent)
            {
                case SunEvent.VernalEquinox:
                    julianEphemerisDay = 2451623.80984 + 365242.37404 * y + 0.05169 * (y * y) - 0.00411 * (y * y * y) - 0.00057 * (y * y * y * y);
                    break;
                case SunEvent.SummerSolstice:
                    julianEphemerisDay = 2451716.56767 + 365241.62603 * y + 0.00325 * (y * y) - 0.00888 * (y * y * y) - 0.00030 * (y * y * y * y);
                    break;
                case SunEvent.AutumnalEquinox:
                    julianEphemerisDay = 2451810.21715 + 365242.01767 * y + 0.11575 * (y * y) - 0.00337 * (y * y * y) - 0.00078 * (y * y * y * y);
                    break;
                case SunEvent.WinterSolstice:
                    julianEphemerisDay = 2451900.05952 + 365242.74049 * y + 0.06223 * (y * y) - 0.00823 * (y * y * y) - 0.00032 * (y * y * y * y);
                    break;
                default:
                    throw new NotSupportedException();
            }
        }
        else
        {
            y = Math.Floor((double)year) / 1000;
 
            switch (sunEvent)
            {
                case SunEvent.VernalEquinox:
                    julianEphemerisDay = 1721139.29189 + 365242.13740 * y + 0.06134 * (y * y) - 0.00111 * (y * y * y) - 0.00071 * (y * y * y * y);
                    break;
                case SunEvent.SummerSolstice:
                    julianEphemerisDay = 1721233.25401 + 365241.72562 * y + 0.05323 * (y * y) - 0.00907 * (y * y * y) - 0.00025 * (y * y * y * y);
                    break;
                case SunEvent.AutumnalEquinox:
                    julianEphemerisDay = 1721325.70455 + 365242.49558 * y + 0.11677 * (y * y) - 0.00297 * (y * y * y) - 0.00074 * (y * y * y * y);
                    break;
                case SunEvent.WinterSolstice:
                    julianEphemerisDay = 1721414.39987 + 365242.88257 * y + 0.00769 * (y * y) - 0.00933 * (y * y * y) - 0.00006 * (y * y * y * y);
                    break;
                default:
                    throw new NotSupportedException();
            }
        }
 
        var julianCenturies = (julianEphemerisDay - 2451545.0) / 36525;
 
        var w = 35999.373 * julianCenturies - 2.47;
 
        var lambda = 1 + 0.0334 * Math.Cos(w * Deg2Radian) + 0.0007 * Math.Cos(2 * w * Deg2Radian);
 
        var sumOfPeriodicTerms = getSumOfPeriodicTerms(julianCenturies);
 
        return JulianToUtcDate(julianEphemerisDay + (0.00001 * sumOfPeriodicTerms / lambda));
    }
 
    /// <summary>
    /// Converts a fractional Julian Day to a .NET DateTime.
    /// </summary>
    /// <param name="julianDay">Fractional Julian Day to convert.</param>
    /// <returns>Date and Time in .NET DateTime format.</returns>
    public static DateTime JulianToUtcDate(double julianDay)
    {
        double a;
        int month, year;
 
        var j = julianDay + 0.5;
        var z = Math.Floor(j);
        var f = j - z;
 
        if (z >= 2299161)
        {
            var alpha = Math.Floor((z - 1867216.25) / 36524.25);
            a = z + 1 + alpha - Math.Floor(alpha / 4);
        }
        else
            a = z;
 
        var b = a + 1524;
 
        var c = Math.Floor((b - 122.1) / 365.25);
 
        var d = Math.Floor(365.25 * c);
 
        var e = Math.Floor((b - d) / 30.6001);
 
        var day = b - d - Math.Floor(30.6001 * e) + f;
 
        if (e < 14)
            month = (int)(e - 1.0);
        else if (ApproxEquals(e, 14) || ApproxEquals(e, 15))
            month = (int)(e - 13.0);
        else
            throw new NotSupportedException("Illegal month calculated.");
 
        if (month > 2)
            year = (int)(c - 4716.0);
        else if (month == 1 || month == 2)
            year = (int)(c - 4715.0);
        else
            throw new NotSupportedException("Illegal year calculated.");
 
        var span = TimeSpan.FromDays(day);
 
        return new DateTime(year, month, (int)day, span.Hours, span.Minutes,
            span.Seconds, span.Milliseconds, new GregorianCalendar(), DateTimeKind.Utc);
    }
 
    /// <summary>
    /// These values are from Table 27.C
    /// </summary>
    private static double getSumOfPeriodicTerms(double julianCenturies)
    {
        return 485 * Math.Cos(Deg2Radian * 324.96 + Deg2Radian * (1934.136 * julianCenturies))
               + 203 * Math.Cos(Deg2Radian * 337.23 + Deg2Radian * (32964.467 * julianCenturies))
               + 199 * Math.Cos(Deg2Radian * 342.08 + Deg2Radian * (20.186 * julianCenturies))
               + 182 * Math.Cos(Deg2Radian * 27.85 + Deg2Radian * (445267.112 * julianCenturies))
               + 156 * Math.Cos(Deg2Radian * 73.14 + Deg2Radian * (45036.886 * julianCenturies))
               + 136 * Math.Cos(Deg2Radian * 171.52 + Deg2Radian * (22518.443 * julianCenturies))
               + 77 * Math.Cos(Deg2Radian * 222.54 + Deg2Radian * (65928.934 * julianCenturies))
               + 74 * Math.Cos(Deg2Radian * 296.72 + Deg2Radian * (3034.906 * julianCenturies))
               + 70 * Math.Cos(Deg2Radian * 243.58 + Deg2Radian * (9037.513 * julianCenturies))
               + 58 * Math.Cos(Deg2Radian * 119.81 + Deg2Radian * (33718.147 * julianCenturies))
               + 52 * Math.Cos(Deg2Radian * 297.17 + Deg2Radian * (150.678 * julianCenturies))
               + 50 * Math.Cos(Deg2Radian * 21.02 + Deg2Radian * (2281.226 * julianCenturies))
               + 45 * Math.Cos(Deg2Radian * 247.54 + Deg2Radian * (29929.562 * julianCenturies))
               + 44 * Math.Cos(Deg2Radian * 325.15 + Deg2Radian * (31555.956 * julianCenturies))
               + 29 * Math.Cos(Deg2Radian * 60.93 + Deg2Radian * (4443.417 * julianCenturies))
               + 28 * Math.Cos(Deg2Radian * 155.12 + Deg2Radian * (67555.328 * julianCenturies))
               + 17 * Math.Cos(Deg2Radian * 288.79 + Deg2Radian * (4562.452 * julianCenturies))
               + 16 * Math.Cos(Deg2Radian * 198.04 + Deg2Radian * (62894.029 * julianCenturies))
               + 14 * Math.Cos(Deg2Radian * 199.76 + Deg2Radian * (31436.921 * julianCenturies))
               + 12 * Math.Cos(Deg2Radian * 95.39 + Deg2Radian * (14577.848 * julianCenturies))
               + 12 * Math.Cos(Deg2Radian * 287.11 + Deg2Radian * (31931.756 * julianCenturies))
               + 12 * Math.Cos(Deg2Radian * 320.81 + Deg2Radian * (34777.259 * julianCenturies))
               + 9 * Math.Cos(Deg2Radian * 227.73 + Deg2Radian * (1222.114 * julianCenturies))
               + 8 * Math.Cos(Deg2Radian * 15.45 + Deg2Radian * (16859.074 * julianCenturies));
    }
}
خروجی‌های زمانی ستاره شناسی، عموما بر اساس فرمت Julian Date است که آغاز آن  4713BCE January 1, 12 hours GMT است. به همین جهت در انتهای این مباحث، تبدیل Julian Date به DateTime دات نت را نیز ملاحظه می‌کنید. همچنین باید دقت داشت که خروجی نهایی بر اساس UTC است و برای زمان ایران، باید 3.5 ساعت به آن اضافه شود.

خروجی این الگوریتم را برای سال‌های 2014 تا 2022 به صورت ذیل مشاهده می‌کنید:
2014 -> 1392/12/29 20:28:08
2015 -> 1394/01/01 02:16:29
2016 -> 1395/01/01 08:01:21
2017 -> 1395/12/30 14:00:00
2018 -> 1396/12/29 19:46:10
2019 -> 1398/01/01 01:29:29
2020 -> 1399/01/01 07:21:03
2021 -> 1399/12/30 13:08:41
2022 -> 1400/12/29 19:04:37
برای نمونه زمان محاسبه شده‌ی 1394/01/01 02:16:29 با زمان رسمی اعلام شده‌ی ساعت 2 و 15 دقیقه و 10 ثانیه روز شنبه 1 فروردین 1394 و یا برای سال 93 زمان محاسبه شده‌ی 1392/12/29 20:28:08 با زمان رسمی ساعت ۲۰ و ۲۷ دقیقه و ۷ ثانیه پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۲، تقریبا برابری می‌کند.

کدهای کامل این پروژه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
 Equinox.zip
مطالب
نحوه ایجاد فیلدهای محاسباتی در PdfReport
در گزارشات، گاهی از اوقات نیاز خواهد شد تا تعدادی ستون جدید را بر اساس مقادیر فیلدهای موجود در منبع داده گزارش، به صورت پویا محاسبه و تولید کنیم (ایجاد ستون‌هایی که در منبع داده وجود خارجی ندارند). در ادامه با نحوه انجام اینکار در PdfReport آشنا خواهیم شد.
در ابتدا کدهای کامل گزارش این قسمت را در ادامه ملاحظه خواهید کرد (در این کلاس از دو کلاس User و AppPath قسمت قبل نیز استفاده شده است):
using System;
using System.Collections.Generic;
using PdfReportSamples.Models;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.Core.Helper;
using PdfRpt.FluentInterface;

namespace PdfReportSamples.CalculatedFields
{
    public class CalculatedFieldsPdfReport
    {
        public IPdfReportData CreatePdfReport()
        {
            return new PdfReport().DocumentPreferences(doc =>
            {
                doc.RunDirection(PdfRunDirection.RightToLeft);
                doc.Orientation(PageOrientation.Portrait);
                doc.PageSize(PdfPageSize.A4);
                doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" });
            })
             .DefaultFonts(fonts =>
             {
                 fonts.Path(AppPath.ApplicationPath + "\\fonts\\irsans.ttf",
                            Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\verdana.ttf");
             })
             .PagesFooter(footer =>
             {
                 footer.DefaultFooter(printDate: DateTime.Now.ToString("MM/dd/yyyy"));
             })
             .PagesHeader(header =>
             {
                 header.DefaultHeader(defaultHeader =>
                 {
                     defaultHeader.ImagePath(AppPath.ApplicationPath + "\\Images\\01.png");
                     defaultHeader.Message("گزارش جدید ما");
                 });
             })
             .MainTableTemplate(template =>
             {
                 template.BasicTemplate(BasicTemplate.RainyDayTemplate);
             })
             .MainTablePreferences(table =>
             {
                 table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.Relative);
             })
             .MainTableDataSource(dataSource =>
             {
                 var listOfRows = new List<User>();
                 for (int i = 0; i < 220; i++)
                 {
                     listOfRows.Add(new User { Id = i, LastName = "نام خانوادگی " + i, Name = "نام " + i, Balance = i + 1000 });
                 }
                 dataSource.StronglyTypedList<User>(listOfRows);
             })
             .MainTableEvents(events =>
             {
                 events.DataSourceIsEmpty(message: "رکوردی یافت نشد.");
             })
             .MainTableSummarySettings(summary =>
             {
                 summary.OverallSummarySettings("جمع");
                 summary.PreviousPageSummarySettings("نقل از صفحه قبل");
                 summary.PageSummarySettings("جمع صفحه");
             })
             .MainTableColumns(columns =>
             {
                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName("rowNo");
                     column.IsRowNumber(true);
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(0);
                     column.Width(1);
                     column.HeaderCell("ردیف", captionRotation: 90);
                 });

                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName<User>(x => x.Id);
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(1);
                     column.Width(2);
                     column.HeaderCell("شماره");
                 });

                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName<User>(x => x.Name);
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(2);
                     column.Width(2);
                     column.HeaderCell("نام");
                 });

                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName<User>(x => x.LastName);
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(3);
                     column.Width(3);
                     column.HeaderCell("نام خانوادگی");
                 });

                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName("CF1");
                     column.CalculatedField(true,
                         list =>
                         {
                             if (list == null) return string.Empty;
                             var name = list.GetSafeStringValueOf<User>(x => x.Name);
                             var lastName = list.GetSafeStringValueOf<User>(x => x.LastName);
                             return name + " - " + lastName;
                         });
                     column.HeaderCell("ف.م.");
                     column.Width(3);
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(4);
                 });

                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName<User>(x => x.Balance);
                     column.HeaderCell("موجودی");
                     column.ColumnItemsTemplate(template =>
                     {
                         template.TextBlock();
                         template.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                     });
                     column.Width(2);
                     column.AggregateFunction(aggregateFunction =>
                     {
                         aggregateFunction.NumericAggregateFunction(AggregateFunction.Sum);
                         aggregateFunction.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                     });
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(5);
                 });

                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName("CF2");
                     column.HeaderCell("ف.م.");
                     column.Width(3);
                     column.AggregateFunction(aggregateFunction =>
                     {
                         aggregateFunction.NumericAggregateFunction(AggregateFunction.Sum);
                         aggregateFunction.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                     });
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.ColumnItemsTemplate(template =>
                     {
                         template.TextBlock();
                         template.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                     });
                     column.CalculatedField(true,
                         list =>
                         {
                             if (list == null) return string.Empty;
                             var balance = list.GetValueOf<User>(x => x.Balance);
                             return (long)balance * 3;
                         });
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(6);
                 });
             })
             .Export(export =>
             {
                 export.ToExcel(footer: "Footer text", header: "&24&U&\"Arial,Regular Bold\" New rpt.", pageLayoutView: true);
                 export.ToXml();
             })
             .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\RptCalculatedFieldsSample.pdf"));
        }
    }
}

توضیحات:
- در این مثال از یک قلم سفارشی به نام Iranian Sans استفاده شده که در پوشه bin\fonts سورس به روز شده پروژه، قابل دریافت است.
- برخلاف قسمت قبل، از متد table.NumberOfDataRowsPerPage استفاده نشده است. به این ترتیب تعداد ردیف‌ها به صورت خودکار بر اساس اندازه صفحه محاسبه می‌شود.
- منبع داده تعریف شده توسط  dataSource.StronglyTypedList، بسیار مناسب است جهت کار با انواع و اقسام ORMها. تفاوتی نمی‌کند از چه ORM ایی استفاده می‌کنید؛ همینقدر که خروجی کار شما یک List باشد، در اینجا قابل استفاده خواهد بود. حتی نیازی هم به بانک اطلاعاتی نیست و در این مثال از یک منبع داده درون حافظه‌ای استفاده شده است.
- توضیحاتی در مورد ColumnsWidthsType :
برای تعیین عرض ستون‌ها، چهار حالت بر اساس مقادیر enum ایی به نام TableColumnWidthType میسر است:
الف) Relative : عرض نسبی. به این معنا که اگر سه ستون با عرض‌های 2, 1, 1 تعریف کنید، کل عرض صفحه به 4 قسمت تقسیم می‌شود. از این 4 قسمت، 2 قسمت به ستون اول و یک قسمت به ستون دوم و همچنین یک قسمت به ستون سوم اختصاص خواهد یافت.
ب) Absolute : در این حالت باید عرض ستون‌ها را دقیقا بر اساس user space units مشخص کنید.
ج) FitToContent : سعی خواهد کرد بر اساس طول محتوای یک سلول، عرض بهینه‌ای را محاسبه کند. در این حالت نیازی به قید column.Width نیست.
د) EquallySized : به صورت خودکار عرض تمام ستون‌ها را یکسان محاسبه می‌کند. در این حالت نیازی به قید column.Width نیست.
- اولین فیلد محاسباتی که در PdfReport به صورت توکار و خودکار در اختیار شما است، فیلد شماره ردیف می‌باشد که به صورت زیر مشخص می‌شود:
 column.IsRowNumber(true);
بنابراین نیازی نیست تا منبع داده شما شامل یک ستون اضافی به نام ردیف باشد. PdfReport این مورد را به صورت خودکار تولید خواهد کرد.
- سپس دو فیلد و ستون محاسباتی در گزارش فوق قابل مشاهده هستند:
                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName("CF1");
                     column.CalculatedField(true,
                         list =>
                         {
                             if (list == null) return string.Empty;
                             var name = list.GetSafeStringValueOf<User>(x => x.Name);
                             var lastName = list.GetSafeStringValueOf<User>(x => x.LastName);
                             return name + " - " + lastName;
                         });
                     column.HeaderCell("ف.م.");
                     column.Width(3);
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(4);
                 });
برای اینکه یک فیلد پویا را به مجموعه فیلدهای مهیا شده توسط منبع داده اضافه کنیم، از متد CalculatedField با پارامتر اول مساوی true استفاده خواهیم کرد. سپس نیاز است نحوه محاسبه این فیلد را مشخص کنیم. امضای متد CalculatedField به صورت زیر است:
 public void CalculatedField(bool isCalculatedField, Func<IList<CellData>, object> calculatedFieldFormula)
به این معنا که توسط آرگومان دوم آن، لیست کلیه مقادیر ردیف جاری در اختیار شما قرار خواهد گرفت. در این بین فرصت خواهیم داشت بر این اساس، فیلد و مقدار جدیدی را تولید کرده و بازگشت دهیم؛ که نمونه‌ای از اینکار را در فیلد محاسبانی CF1 فوق مشاهده می‌کنید.
باید دقت داشت که نام خواص (column.PropertyName) باید منحصربفرد باشند و گرنه برنامه با یک استثناء متوقف خواهد شد. اگر ستون معرفی شده متناظر است با یک فیلد یا خاصیت منبع داده، باید PropertyName با رعایت کوچکی و بزرگی حروف، معادل فیلد متناظر باشد. اگر ستون تعریف شده یک فیلد محاسباتی است، تنها کافی است یک نام دلخواه غیرتکراری را ذکر کرد.
همچنین جهت سهولت کار، در فضای نام PdfRpt.Core.Helper، تعدادی متد برای کار با لیستی از CellDataها تدارک دیده شده‌اند؛ که نمونه‌ای از آن‌را در اینجا با استفاده از متدهای GetSafeStringValueOf ملاحظه می‌کنید.

- فیلد محاسباتی دیگری نیز در این گزارش قابل مشاهده است:
                 columns.AddColumn(column =>
                 {
                     column.PropertyName("CF2");
                     column.HeaderCell("ف.م.");
                     column.Width(3);
                     column.AggregateFunction(aggregateFunction =>
                     {
                         aggregateFunction.NumericAggregateFunction(AggregateFunction.Sum);
                         aggregateFunction.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                     });
                     column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                     column.ColumnItemsTemplate(template =>
                     {
                         template.TextBlock();
                         template.DisplayFormatFormula(obj => obj == null ? string.Empty : string.Format("{0:n0}", obj));
                     });
                     column.CalculatedField(true,
                         list =>
                         {
                             if (list == null) return string.Empty;
                             var balance = list.GetValueOf<User>(x => x.Balance);
                             return (long)balance * 3;
                         });
                     column.IsVisible(true);
                     column.Order(6);
                 });
در اینجا در متد  column.CalculatedField، مقدار فیلد موجودی (Balance) ردیف جاری دریافت شده و سپس مقدار دلخواه جدیدی تولید و بازگشت داده شده است.
همچنین توسط متد column.AggregateFunction، مشخص کرده‌ایم که این ستون جدید نیاز به جمع پایین صفحه هم دارد. به علاوه توسط متد column.ColumnItemsTemplate، با مشخص سازی DisplayFormatFormula، پیش از نمایش اطلاعات فیلد جاری، مقدار آن‌را دریافت و فرمت کرده‌ایم؛ که در اینجا سه رقم جداکننده اعداد اضافه شده است.
ذکر متد template.TextBlock اختیاری است و حالت پیش فرض می‌باشد. قالب‌های دیگری نیز در اینجا تعریف شده‌اند که در مثال‌های قسمت‌های بعدی آن‌ها را بررسی خواهیم کرد (امکان نمایش تصویر، لینک، بارکد و غیره).

 
مطالب
ایجاد پنجره های Bootstrap با HtmlHelper
چند وقت پیش لینکی را معرفی کردم که در آن به طراحی پنجره‌های بوت استرپ 3 با استفاده از جی کوئری پرداخته بود و از آنجا که من دوست دارم انعطاف بیشتری در استفاده از این مدل کتابخانه‌ها داشته باشم و مستندات آن را حفظ نکنم، آن‌ها را به HtmlHelper تبدیل می‌کنم.
ابتدا از این آدرس فایل‌های مورد نظر را دریافت کنید. دو عدد از آن‌ها فایل استایل و دیگری فایل جی کوئری آن است که به ترتیب زیر صدا بزنید:
<script src="//code.jquery.com/jquery-1.11.3.min.js"></script>
    <link rel="stylesheet" href="https://maxcdn.bootstrapcdn.com/bootstrap/3.3.4/css/bootstrap.min.css">
    <script src="https://maxcdn.bootstrapcdn.com/bootstrap/3.3.4/js/bootstrap.min.js"></script> 
 <link href="~/content/css/bootstrap-dialog.min.css" rel=stylesheet"></link>
<script src="~/Scripts/bootstrap-dialog.min.js"></script>

پروژه اصلی شامل دو فایل اصلی است؛ یکی که درفضای نام models جهت قرار دادن مدل‌ها قرار گرفته و دیگری در فضای نام Controls جهت ایجاد متدهای Helper یا اجرایی قرار گرفته است.
ابتدا نیاز است که یک کلاس از نوع BootstrapDialog ایجاد کنید تا خصوصیات پنجره مشخص گردند. این خصوصیات به شرح زیر هستند:
var dialog=new BootstrapDialog();
dialog.Title="عنوان دیالوگ";
dialog.Message="متن پنجره";


//فعال سازی این خصوصیت باعث میشود یک دکمه بستن به   
//پنجره اضافه شده و همچنین توسط کلیک کاربر در خارج از صفحه
//باعث بسته شدن پنجره شود یا استفاده از کلید
//ESC
dialog.Closable=false;


//تغییر اندازه دیالوگ
Dialog.Size=BootstrapDialogSize.SizeNormal;


//رنگ بندی دیالوگ را تغییر میدهد.مقدار زیر باعث میشود
//دیالوگ با رنگبندی قرمز نمایش داده شود تا برای نمایش خطاها مناسب باشد
Dialog.Type=BootstrapDialogType.Danger;


//برای اعمال کردن یک کلاس استابل دلخواه
Dialog.CssClass="";


//آیکن برای دیالوگ-استفاده از نام کلاس آیکن‌های بوت استراپ
Dialog.SpinIcon="";


//یک توصیف است که فقط در کد صفحه نمایش داده میشود
//استفاده خاصی ندارد
Dialog.Description="";


//بعد از بستن دیالوگ ، کدهای آن در صفحه حذف خواهند شد
//اگر میخواهید کد را بارها و بارها نمایش دهید
//آن را با مقدار ناصحیح مقدار دهی کنید
dialog.AutoDestory=false;



//========== رویدادها =============

//این رویدا قبل از نمایش دیالوگ نمایش داده می‌شود
dialog.OnShow="function(){alert('before Dialog');}";


//این رویداد بعد از نمایش دیالوگ اجرا می‌شود
dialog.OnShown="function(){alert('after Dialog shown');}";


//موقع درخواست بستن دیالوگ قبل از بسته شدن اجرا میگردد
dialog.OnHide="function(){alert('before Dialog close');}";


//بعد از بسته شدن دیالوگ اجرا میشود
dialog.OnHidden="function(){alert('after Dialog close');}";
تا اینجا خصوصیات پنجره معرفی شده است. در حال حاضر نیاز است که کدهای آن در قسمت View درج شوند برای اینکار از یک Helper کمک میگیریم:
@{
var dialog=new BootstrapDialog();
dialog....
// ........
}
@HTML.BootstrapDialog("example1",dialog)
 
در کد، اولین پارامتر نام پنجره است: از این اسم بعدا می‌توانید جهت اجرای متدها، چه دستی توسط خود شما یا ایجاد متدهای ساده توسط خود کلاس استفاده کنید. دومین پارامتر هم دریافت خصوصیات پنجره است که در بالا توضیح دادیم.

دکمه ها
در صورتیکه قصد دارید دکمه‌ای را روی پنجره ایجاد نمایید، با شیوه زیر اینکار صورت می‌گیرد:
var dialog=new BootstrapDialog();
var cancelButton=new BootstrapDialogButton("cancelButton");
//cancelButton.id="cancelButton";
cancelButton.label="Cancel";
cancelButton.Key=65;
cancelButton.Action="function(){alert('You Clicked!');}";
dialog.AddButton(cancelButton);
برای حذف آن هم می‌توانید به صورت زیر اقدام کنید:
dialog.RemoveButton("cancelButton");

داده ها
در صورتیکه قصد دارید داده‌هایی را به این پنجره نسبت دهید تا بعدا در کدهای سمت کلاینت از آن استفاده کنید می‌توانید از کد زیر استفاده کنید:
dialog.AddData("key","value");
جهت حذف:
dialog.RemoveData("key");

متدها
متدها را به دو صورت می‌توانید اعمال کنید:
  1. دستی: که می‌توانید اطلاعات متدها را در همان صفحه مثال و مستندات ببینید و از نامی که به دکمه‌ها و پنجره‌ها می‌دهید آن‌ها را اعمال کنید.
  2. با استفاده از کلاس: کلاس ما شامل دو متد دیگر برای کنترل متدها می‌باشد. حدود 13 متد در آن پشتیبانی می‌شود که باعث می‌شود در بسیاری از اوقات دیگری نیازی به دانستن نام متدها نداشته باشید. یکی از متدها برای استفاده در Helper طراحی شده است که خروجی آن از نوع MvcHtmlString است و متد دیگر خروجی string دارند که می‌توانید در صورتیکه خواستید، در رویدادها و خارج از Html Helper از آن استفاده کنید.
نحوه‌ی استفاده از helper به شکل زیر است؛ فرض شده است که پنجره  را تشکیل داده‌اید و الان قصد دارید با کلیک بر روی یک دکمه آن را نمایش دهید:
$( "#btnshowpopup" ).click(function() {
  @HTML.RunBootstrapDialogMethod("example1",BootstrapDialogMethods.Open)
});
البته بعضی از متدها شامل ورودی یا آرگومان هستند که در کامنت مربوط به آن، تعداد پارامترها و ترتیب آن‌ها ذکر شده است. یک نمونه از آن:
$( "#btnshowpopup" ).click(function() {
  @HTML.RunBootstrapDialogMethod("example1",BootstrapDialogMethods.SetData,new{"key","value"})
});
برای استفاده از متد دوم که خروجی آن از نوع string است، می‌توان از آن در بین کد رویدادها استفاده کرد. مثال زیر ایجاد یک رویداد، برای یکی از دکمه‌های پنجره است که با کلیک بر روی آن، پنجره بسته می‌شود:
cancelButton.Action="function(){{{0}}}";
cancelButton.Action=string.format(cancelButton.Action,RunBootstrapDialogMethod("example1",BootstrapDialogMethods.Close));

به عنوان یک مثال نهایی کد زیر را نوشته که نتیجه آن را در تصویر زیر می‌بینم:
    @{
                const string dialogName = "errorDialog";
                var cancelButton = new BootstrapDialogButton();
                cancelButton.Id = "btncancel";
                cancelButton.Label = "بستن";
                cancelButton.Action = "function(){{{0}}}";
                cancelButton.Action = String.Format(cancelButton.Action, Dialogs.RunBootstrapDialogMethod(dialogName, BootstrapDialogMethods.Close));
                            

                var dialog = new BootstrapDialog();
                dialog.AddButton(cancelButton);
                dialog.Title = "عنوان";
                dialog.Message = "پیام هشدار";
                dialog.DialogType=BootstrapDialogType.Warning;
                dialog.DialogSize=BootstrapDialogSize.SizeNormal;
                dialog.Closable = false;
                dialog.AddData("data1","5");
            }

                        @Html.BootstrapDialog(dialogName, dialog)
                        @Html.RunBootstrapDialogMethod(dialogName,BootstrapDialogMethods.Open);



نکته مهم: برای ایجاد پنجره از طریق توابع عمل کنید و خط تعریف پنجره را داخل یک تابع قرار داده و از همانجا آن را باز کنید. در حال حاضر به نظر میرسد در صورتی که تعریف پنجره به طور عمومی باشد، این کتابخانه برای بار دوم به بعد مشکلاتی دارد که مشکل آن بسته نشدن پنجره  است. در حال حاضر در گیت هاب این مسئله را عنوان کردیم، در صورتی که پاسخی ارائه شود همینجا به اطلاع شما می‌رسانم.