نظرات مطالب
EF Code First #12
با سلام، من کد شما را به صورت زیر تغییر دادم
ابتدا یک اینترفیس به صورت زیر ایجاد کردم
namespace Service.Interfaces
{
    public interface IGenericService<T> 
    {
        void AddOrUpdate(T entity);
        void Delete(T entity);
        T Find(Func<T, bool> predicate);
        T GetLast(Func<T, bool> predicate);
        IList<T> GetAll();
        IList<T> GetAll(Func<T, bool> predicate);
        IList<T> GetAll(Expression<Func<T, object>> orderby);
        IList<T> GetAll(Func<T, bool> predicate, Expression<Func<T, object>> orderby);

        Task<List<T>> GetAllAsync();
        Task<List<T>> GetAllAsync(Func<T, bool> predicate);
        Task<List<T>> GetAllAsync(Expression<Func<T, object>> orderby);
        Task<List<T>> GetAllAsync(Func<T, bool> predicate, Expression<Func<T, object>> orderby);

        int Count();
        int Count(Func<T, bool> predicate);
    }
}

و تمام اینترفیس‌های دیگر از این به صورت زیر به ارث برده شده اند
public interface IBookGroupService:IGenericService<BookGroup>
    {
    }

و در قسمت Servise یک کلاس ایجاد کردم که اینترفیس IGenericService  را پیاده سازی می‌کند که کدهای آن به صورت زیر است

public class EFGenericService<TEntity> : IGenericService<TEntity>
         where TEntity : class
    {
        protected IUnitOfWork _uow;
        protected IDbSet<TEntity> _tEntities;

        public EFGenericService(IUnitOfWork uow)
        {
            _uow = uow;
            _tEntities = _uow.Set<TEntity>();
        }


        public void AddOrUpdate(TEntity entity)
        {
             _tEntities.AddOrUpdate(entity);
        }

        public virtual void Delete(TEntity entity)
        {
            _tEntities.Remove(entity);
        }

        public virtual TEntity Find(Func<TEntity, bool> predicate)
        {
            return _tEntities.Where(predicate).FirstOrDefault();
        }

        public virtual TEntity GetLast(Func<TEntity, bool> predicate)
        {
            return _tEntities.Where(predicate).Last();
        }


        public virtual IList<TEntity> GetAll()
        {
            return _tEntities.ToList();
        }

        public virtual IList<TEntity> GetAll(Func<TEntity, bool> predicate)
        {
            return _tEntities.Where(predicate).ToList();
        }

        public virtual IList<TEntity> GetAll(Expression<Func<TEntity, object>> @orderby)
        {
            return _tEntities.OrderBy(@orderby).ToList();
        }

        public virtual IList<TEntity> GetAll(Func<TEntity, bool> predicate, Expression<Func<TEntity, object>> @orderby)
        {
            return _tEntities.OrderBy(@orderby).Where(predicate).ToList();
        }

        public async Task<List<TEntity>> GetAllAsync()
        {
           return await Task.Run(() => _tEntities.ToList());
        }

        public async Task<List<TEntity>> GetAllAsync(Func<TEntity, bool> predicate)
        {
          return await Task.Run(() => _tEntities.Where(predicate).ToList());
        }

        public async Task<List<TEntity>> GetAllAsync(Expression<Func<TEntity, object>> @orderby)
        {
           return await Task.Run(() => _tEntities.OrderBy(@orderby).ToList());
        }

        public async Task<List<TEntity>> GetAllAsync(Func<TEntity, bool> predicate, Expression<Func<TEntity, object>> @orderby)
        {
           return await Task.Run(()=> _tEntities.OrderBy(@orderby).Where(predicate).ToList());
        }

        public virtual int Count()
        {
            return _tEntities.Count();
        }

        public virtual int Count(Func<TEntity, bool> predicate)
        {
            return _tEntities.Count(predicate);
        }
    }


و بقیه کلاس‌ها از کلاس بالا به ارث می‌برند.

public class EFBorrowService:EFGenericService<Borrow>,IBorrowService
    {
        public EFBorrowService(IUnitOfWork uow) : base(uow)
        {
        }
    }


حال سوال من اینه که این پیاده سازی از لحاظ پیاده سازی مشکلی ندارد؟ و می‌توانم در پروژه هام از این روش استفاده کنم یا خیر؟

ممنونم
مطالب
آشنایی با الگوی طراحی Bridge
سناریو زیر را در نظر بگیرید:
قصد دارید تا در برنامه‌ی خود ارسال پیام از طریق پیامک و ایمیل را راه اندازی کنید. هر کدام از این روش‌ها نیز برای خود راه‌های متفاوتی دارند. برای مثال ارسال پیامک از طریق وب سرویس یا یک API خارجی و غیره.
کاری را که می‌توان انجام داد، بشرح زیر نیز می‌توان بیان نمود:
ابتدا یک Interface ایجاد می‌کنیم (IBridge) و در آن متد Send را قرار می‌دهیم. این متد یک پارامتر ورودی از نوع رشته می‌گیرد و به کمک آن میتوان اقدام به ارسال پیامک یا ایمیل یا هر چیز دیگری نمود. کلاس‌هایی این واسط را پیاده سازی می‌کنند که یکی از روش‌های اجرای کار باشند (برای مثال کلاس WebService که یک روش ارسال پیامک یا ایمیل است).
    public interface IBridge
    {
        string Send(string parameter);
    } 
    public class WebService: IBridge
    {
        public string Send(string parameter)
        {
            return parameter + " sent by WebService";
        }
    }
    public class API: IBridge
    {
        public string Send(string parameter)
        {
            return parameter + " sent by API";
        }
    }
سپس در ادامه به مکانیزمی نیاز داریم تا بتوانیم از طریق آن پیامک یا ایمیل را ارسال کنیم. خوب می‌خواهیم ایمیل ارسال کنیم؛ اولین سوالی که مطرح می‌شود این است که چگونه ارسال کنیم؟ پس باید در مکانیزم خود زیرساختی برای پاسخ به این سوال آماده باشد.
public abstract class Abstraction
    {
        public IBridge Bridge;
        public abstract string SendData();
    }
    public class SendEmail : Abstraction
    {
        public override string SendData ()
        {
            return Bridge.Send("Email");
        }
    }
    public class SendSMS: Abstraction
    {
        public override string SendData ()
        {
            return Bridge.Send("SMS");
        }
    }
در کد فوق یک کلاس انتزاعی ایجاد کردیم و در آن یک object از نوع واسط خود قرار دادیم. این object به ما کمک می‌کند تا به طریق آن شیوه‌ی ارسال ایمیل یا پیامک را مشخص سازیم و به سوال خود پاسخ دهیم. سپس در ادامه متد SendData  آورده شده است که به کمک آن اعلام می‌کنیم که قصد ارسال ایمیل یا پیامک را داریم و نهایتا هر یک از کلاس‌های ایمیل یا پیامک، این متد را برای خود پیاده سازی کرده‌اند. 
قبل از ادامه اجازه دهید کمی در مورد بدنه‌ی یکی از متدهای SendData صحبت کنیم. در این متد با کمک Bridge متد Send موجود در واسط صدا زده شده است. از آنجا که این object از نظر سطح دسترسی عمومی می‌باشد، لذا از بیرون از کلاس قابل دسترسی است. این باعث می‌شود تا قبل از فراخوانی متد SendData  موجود در کلاس ایمیل یا پیامک اعلام کنیم که Bridge از چه نوعی است (به چه روشی می‌خواهیم ارسال رخ دهد).
  Abstraction ab1 = new Email();
  ab1.Bridge = new WebService();
  Console.WriteLine(ab1.SendData ());
  ab1.Bridge = new API();
  Console.WriteLine(ab1.SendData ());
   Abstraction ab2 = new SMS();
   ab2.Bridge = new WebService();
   Console.WriteLine(ab2.SendData ());
    ab2.Bridge = new API();
    Console.WriteLine(ab2.SendData ());
نهایتا در کد فوق ابتدا بیان می‌کنیم که قصد ارسال ایمیل را داریم. سپس اعلام می‌داریم که این ارسال را به کمک WebService می‌خواهیم انجام دهی. و نهایتا ارسال را انجام می‌دهیم.
به کل این الگویی که ایجاد کردیم، الگوی Bridge گفته می‌شود.
حال فکر کنید قصد ارسال MMS دارید. در اینصورت فقط کافیست یک کلاس MMS ایجاد کنید و تمام؛ بدون اینکه کدی اضافی را بنویسید یا برنامه را تغییر دهید. یا فرض کنید روش ارسال جدیدی را می‌خواهید اضافه کنید. برای مثال ارسال به روش XYZ. در اینصورت فقط کافیست یک کلاس XYZ را ایجاد کنید که IBridge را پیاده سازی می‌کند.
مطالب
اعمال کنترل دسترسی پویا در پروژه‌های ASP.NET Core با استفاده از AuthorizationPolicyProvider سفارشی

در مطلب «سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت پنجم - سیاست‌های دسترسی پویا» به طور مفصل به قضیه کنترل دسترسی پویا در ASP.NET Core Identity پرداخته شده‌است؛ در این مطلب روش دیگری را بررسی خواهیم کرد.

مشخص می‌باشد که بدون وابستگی به روش خاصی، خیلی ساده می‌توان به شکل زیر عمل کرد:

services.AddAuthorization(options =>
{
    options.AddPolicy("View Projects", 
        policy => policy.RequireClaim(CustomClaimTypes.Permission, "projects.view"));
});
با یک ClaimType مشخص برای دسترسی‌ها، یک سیاست جدید را تعریف کرده و برای استفاده از آن نیز همانند قبل به شکل زیر می‌توان عمل کرد:
[Authorize("View Projects")]
public IActionResult Index(int siteId)
{
    return View();
}
روشی یکپارچه و بدون نیاز به کوچکترین سفارشی سازی؛ ولی در مقیاس بزرگ تعریف سیاست‌ها برای تک تک دسترسی‌های مورد نیاز، قطعا آزار دهنده خواهد بود. خبر خوب اینکه زیرساخت احراز هویت و کنترل دسترسی در ASP.NET Core مکانیزمی برای خودکار کردن فرآیند تعریف options.AddPolicy‌ها در کلاس آغازین برنامه، ارائه داده‌است که دقیقا یکی از موارد استفاده‌ی آن، راه حلی می‌باشد برای همین مشکلی که مطرح شد.
Using a large range of policies (for different room numbers or ages, for example), so it doesn’t make sense to add each individual authorization policy with an AuthorizationOptions.AddPolicy call. 


کار با پیاده سازی واسط IAuthorizationPolicyProvider شروع می‌شود؛ یا شاید ارث بری از DefaultAuthorizationPolicyProvider رجیستر شده‌ی در سیستم DI و توسعه آن هم کافی باشد.

public class AuthorizationPolicyProvider : DefaultAuthorizationPolicyProvider
{
    public AuthorizationPolicyProvider(IOptions<AuthorizationOptions> options)
        : base(options)
    {
    }

    public override Task<AuthorizationPolicy> GetPolicyAsync(string policyName)
    {
        if (!policyName.StartsWith(PermissionAuthorizeAttribute.PolicyPrefix, StringComparison.OrdinalIgnoreCase))
        {
            return base.GetPolicyAsync(policyName);
        }

        var permissionNames = policyName.Substring(PermissionAuthorizeAttribute.PolicyPrefix.Length).Split(',');

        var policy = new AuthorizationPolicyBuilder()
            .RequireClaim(CustomClaimTypes.Permission, permissionNames)
            .Build();

        return Task.FromResult(policy);
    }
}

متد GetPolicyAsync موظف به یافتن و بازگشت یک Policy ثبت شده می‌باشد؛ با این حال می‌توان با بازنویسی آن و با استفاده از وهله‌ای از AuthorizationPolicyBuilder، فرآیند تعریف سیاست درخواست شده را که احتمالا در تنظیمات آغازین پروژه تعریف نشده و پیشوند مدنظر را نیز دارد، خوکار کرد. در اینجا امکان ترکیب کردن چندین دسترسی را هم خواهیم داشت که برای این منظور می‌توان دسترسی‌های مختلف را به صورت comma separated به سیستم معرفی کرد. 

نکته‌ی مهم در تکه کد بالا مربوط است به PolicyPrefix که با استفاده از آن مشخص کرده‌ایم که برای هر سیاست درخواستی، این فرآیند را طی نکند و موجب اختلال در سیستم نشود. 


پس از پیاده سازی واسط مطرح شده، لازم است این پیاده سازی جدید را به سیستم DI هم معرفی کنید:

services.AddSingleton<IAuthorizationPolicyProvider, AuthorizationPolicyProvider>();


خوب، تا اینجا فرآیند تعریف سیاست‌ها به صورت خودکار انجام شد. در ادامه نیاز است با تعریف یک فیلتر Authorization، بتوان لیست دسترسی‌های مورد نظر برای اکشنی خاص را نیز مشخص کرد تا در متد GetPolicyAsync فوق، کار ثبت خودکار سیاست دسترسی متناظر با آن‌را توسط فراخوانی متد policyBuilder.RequireClaim، انجام دهد تا دیگر نیازی به تعریف دستی و جداگانه‌ی آن، در کلاس آغازین برنامه نباشد. برای این منظور به شکل زیر عمل خواهیم کرد:

    public class PermissionAuthorizeAttribute : AuthorizeAttribute
    {
        internal const string PolicyPrefix = "PERMISSION:";

        /// <summary>
        /// Creates a new instance of <see cref="AuthorizeAttribute"/> class.
        /// </summary>
        /// <param name="permissions">A list of permissions to authorize</param>
        public PermissionAuthorizeAttribute(params string[] permissions)
        {
            Policy = $"{PolicyPrefix}{string.Join(",", permissions)}";
        }
    }

همانطور که مشخص می‌باشد، رشته PERMISSION به عنوان پیشوند رشته تولیدی از لیست اسامی دسترسی‌ها، استفاده شده‌است و در پراپرتی Policy قرار داده شده‌است. این بار برای کنترل دسترسی می‌توان به شکل زیر عمل کرد:

[PermissionAuthorize(PermissionNames.Projects_View)]
public IActionResult Get(FilteredQueryModel query)
{
   //...
}
[PermissionAuthorize(PermissionNames.Projects_Create)]
public IActionResult Post(ProjectModel model)
{
   //...
}

برای مثال در اولین فراخوانی فیلتر PermissionAuthorize فوق، مقدار ثابت PermissionNames.Projects_View به عنوان یک Policy جدید به متد GetPolicyAsync کلاس AuthorizationPolicyProvider سفارشی ما ارسال می‌شود. چون دارای پیشوند «:PERMISSION» است، مورد پردازش قرار گرفته و توسط متد policyBuilder.RequireClaim به صورت خودکار به سیستم معرفی و ثبت خواهد شد.


همچنین راه حل مطرح شده برای مدیریت دسترسی‌های پویا، در gist به اشتراک گذاشته شده «موجودیت‌های مرتبط با مدیریت دسترسی‌های پویا» را نیز مد نظر قرار دهید.

مطالب
C# 8.0 - Default implementations in interfaces
اگر مطلب «تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟» را مطالعه کرده باشید، به این نتیجه می‌رسید که طراحی یک کتابخانه‌ی عمومی با اینترفیس‌ها، بسیار شکننده‌است. اگر عضو جدیدی را به یک اینترفیس عمومی اضافه کنیم، تمام پیاده سازی کننده‌های آن‌را از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌کند و آن‌ها نیز باید این عضو را حتما پیاده سازی کنند تا برنامه‌ای که پیش از این به خوبی کار می‌کرده، باز هم بدون مشکل کامپایل شده و کار کند. هدف از ویژگی جدید «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» در C# 8.0، پایان دادن به این مشکل مهم است. با استفاده از این ویژگی جدید، می‌توان یک عضو جدید را با پیاده سازی پیش‌فرضی داخل خود اینترفیس قرار داد. به این ترتیب تمام برنامه‌هایی که از کتابخانه‌های عمومی شما استفاده می‌کنند، با به روز رسانی آن، به یکباره از کار نخواهند افتاد.
همچنین مزیت دیگر آن، انتقال ساده‌تر کدهای جاوا به سی‌شارپ است؛ از این لحاظ که ویژگی مشابهی در زبان جاوا تحت عنوان «Default Methods» سال‌ها است که وجود دارد.


یک مثال از ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها»

interface ILogger
{
    void Log(string message);
}

class ConsoleLogger : ILogger
{
    public void Log(string message)
    {
        Console.WriteLine(message);
    }
}
فرض کنید کتابخانه‌ی شما، اینترفیس ILogger را ارائه داده‌است و در برنامه‌ای دیگر، استفاده کننده، کلاس ConsoleLogger را بر مبنای آن پیاده سازی و استفاده کرده‌است.
مدتی بعد بر اساس نیازمندی‌های مشخصی به این نتیجه خواهید رسید که بهتر است overload دیگری را برای متد Log در اینترفیس ILogger، درنظر بگیریم. مشکلی که این تغییر به همراه دارد، کامپایل نشدن کلاس ConsoleLogger در یک برنامه‌ی ثالث است و این کلاس باید الزاما این overload جدید را پیاده سازی کند؛ در غیراینصورت قادر به کامپایل برنامه‌ی خود نخواهد شد. اکنون در C# 8.0 می‌توان برای این نوع تغییرات، در همان اینترفیس اصلی، یک پیاده سازی پیش‌فرض را نیز قرار داد:
interface ILogger
{
    void Log(string message);
    void Log(Exception exception) => Console.WriteLine(exception);
}
به این ترتیب استفاده کنندگان از این اینترفیس، برای کامپایل برنامه‌ی خود به مشکلی برنخواهند خورد و اگر از این overload جدید استفاده کنند، از همان پیاده سازی پیش‌فرض آن بهره خواهند برد. بدیهی است هنوز هم پیاده سازی کننده‌های اینترفیس ILogger می‌توانند پیاده سازی‌های سفارشی خودشان را در مورد این overload جدید ارائه دهند. در این حالت از پیاده سازی پیش‌فرض صرفنظر خواهد شد.


ویژگی «پیاده سازی‌های پیش‌فرض در اینترفیس‌ها» چگونه پیاده سازی شده‌است؟

واقعیت این است که امکان پیاده سازی این ویژگی، سال‌ها است که در سطح کدهای IL دات نت وجود داشته (از زمان دات نت 2) و اکنون از طریق کدهای برنامه با بهبود کامپایلر آن، قابل دسترسی شده‌است.


تاثیر زمینه‌ی کاری بر روی دسترسی به پیاده سازی‌های پیش‌فرض

مثال زیر را درنظر بگیرید:
    interface IDeveloper
    {
        void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate);

        void LearnNewLanguage(string language)
        {
            // default implementation
            LearnNewLanguage(language, DateTime.Now.AddMonths(6));
        }
    }

    class BackendDev : IDeveloper // compiles OK
    {
        public void LearnNewLanguage(string language, DateTime dueDate)
        {
            // Learning new language...
        }
    }
در اینجا اینترفیس IDeveloper، به همراه یک پیاده سازی پیش‌فرض است و بر این اساس، کلاس BackendDev پیاده سازی کننده‌ی آن، دیگر نیازی به پیاده سازی اجباری متد LearnNewLanguage ای که تنها یک رشته را می‌پذیرد، ندارد.
سؤال: به نظر شما اکنون کدامیک از کاربردهای زیر از کلاس BackendDev، کامپایل می‌شود و کدامیک خیر؟
IDeveloper dev1 = new BackendDev();
dev1.LearnNewLanguage("Rust");

var dev2 = new BackendDev();
dev2.LearnNewLanguage("Rust");
پاسخ: فقط مورد اول. مورد دوم با خطای کامپایلر زیر مواجه خواهد شد:
 There is no argument given that corresponds to the required formal parameter 'dueDate' of 'BackendDev.LearnNewLanguage(string, DateTime)' (CS7036) [ConsoleApp]
به این معنا که اگر کلاس BackendDev را به خودی خود (دقیقا از نوع BackendDev) و بدون معرفی آن از نوع اینترفیس IDeveloper، بکار بگیریم، فقط همان متدهایی که داخل این کلاس تعریف شده‌اند، قابل دسترسی می‌باشند و نه متدهای پیش‌فرض تعریف شده‌ی در اینترفیس مشتق شده‌ی از آن.


ارث‌بری چندگانه چطور؟

احتمالا حدس زده‌اید که این قابلیت ممکن است ارث‌بری چندگانه را که در سی‌شارپ ممنوع است، میسر کند. تا C# 8.0، یک کلاس تنها از یک کلاس دیگر می‌تواند مشتق شود؛ اما این محدودیت در مورد اینترفیس‌ها وجود ندارد. به علاوه تاکنون اینترفیس‌ها مانند کلاس‌ها، امکان تعریف پیاده سازی خاصی را نداشتند و صرفا یک قرارداد بیشتر نبودند. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا می‌توان با ارائه‌ی پیاده سازی پیش‌فرض متدها در اینترفیس‌ها، ارث‌بری چندگانه را در سی‌شارپ پیاده سازی کرد؛ مانند مثال زیر؟!
using System;

namespace ConsoleApp
{
    public interface IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a default way.");
    }

    public interface IBackendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a backend way.");
    }

    public interface IFrontendDev : IDev
    {
        void LearnNewLanguage(string language) => Console.Write($"Learning {language} in a frontend way.");
    }

    public interface IFullStackDev : IBackendDev, IFrontendDev { }

    public class Dev : IFullStackDev { }
}
سؤال: کد فوق بدون مشکل کامپایل می‌شود. اما در فراخوانی زیر، دقیقا از کدام متد LearnNewLanguage استفاده خواهد شد؟ آیا پیاده سازی آن از IBackendDev فراهم می‌شود و یا از IFrontendDev؟
IFullStackDev dev = new Dev();
dev.LearnNewLanguage("TypeScript");
پاسخ: هیچکدام! برنامه با خطای زیر کامپایل نخواهد شد:
The call is ambiguous between the following methods or properties: 'IBackendDev.LearnNewLanguage(string)' and 'IFrontendDev.LearnNewLanguage(string)' (CS0121)
کامپایلر سی‌شارپ در این مورد خاص از قانونی به نام «the most specific override rule» استفاده می‌کند. یعنی اگر برای مثال در IFullStackDev متد LearnNewLanguage به صورت صریحی بازنویسی و تامین شد، آنگاه امکان استفاده‌ی از آن وجود خواهد داشت. یا حتی می‌توان این پیاده سازی را در کلاس Dev نیز ارائه داد و از نوع آن (بجای نوع اینترفیس) استفاده کرد.


تفاوت امکانات کلاس‌های Abstract با متدهای پیش‌فرض اینترفیس‌ها چیست؟

اینترفیس‌ها هنوز نمی‌توانند مانند کلاس‌ها، سازنده‌ای را تعریف کنند. نمی‌توانند متغیرها/فیلدهایی را در سطح اینترفیس داشته باشند. همچنین در اینترفیس‌ها همه‌چیز public است و امکان تعریف سطح دسترسی دیگری وجود ندارد.
بنابراین باید بخاطر داشت که هدف از تعریف اینترفیس‌ها، ارائه‌ی «یک رفتار» است و هدف از تعریف کلاس‌ها، ارائه «یک حالت».


یک نکته: در نگارش‌های پیش از C# 8.0 هم می‌توان ویژگی «متدهای پیش‌فرض» را شبیه سازی کرد

واقعیت این است که توسط ویژگی «متدهای الحاقی»، سال‌ها است که امکان افزودن «متدهای پیش‌فرضی» به اینترفیس‌ها در زبان سی‌شارپ وجود دارد:
namespace MyNamespace
{
    public interface IMyInterface
    {
        IList<int> Values { get; set; }
    }

    public static class MyInterfaceExtensions
    {
        public static int CountGreaterThan(this IMyInterface myInterface, int threshold)
        {
            return myInterface.Values?.Where(p => p > threshold).Count() ?? 0;
        }
    }
}
و در این حالت هرچند به نظر اینترفیس IMyInterface دارای متدی نیست، اما فراخوانی زیر مجاز است:
var myImplementation = new MyInterfaceImplementation();
// Note that there's no typecast to IMyInterface required
var countGreaterThanFive = myImplementation.CountGreaterThan(5);
مطالب
پیاده سازی یک MediaTypeFormatter برای پشتیبانی از MultiPart/form-data در Web API

Media Type یا MIME Type نشان دهنده فرمت یک مجموعه داده است. در HTTP، مدیا تایپ بیان کننده فرمت message body یک درخواست / پاسخ است و به دریافت کننده اعلام می‌کند که چطور باید پیام را بخواند. محل استاندارد تعیین Mime Type در هدر Content-Type است. درخواست کننده می‌تواند با استفاده از هدر Accept لیستی از MimeType‌های قابل قبول را به عنوان پاسخ، به سرور اعلام کند.

Asp.net Web API  از MimeType برای تعیین نحوه serialize یا deserialize کردن محتوای دریافتی / ارسالی استفاده می‌کند


MediaTypeFormatter

Web API برای خواندن/درج پیام در بدنه درخواست/پاسخ از MediaTypeFormmater‌‌ها استفاده می‌کند. اینها کلاس‌هایی هستند که نحوه‌ی Serialize کردن و deserialize کردن اطلاعات به فرمت‌های خاص را تعیین می‌کنند. Web API به صورت توکار دارای formatter هایی برای نوع‌های XML ، JSON، BSON و Form-UrlEncoded می‌باشد. همه این‌ها کلاس پایه MediaTypeFormatter را پیاده سازی می‌کنند. 


مسئله

یک پروژه Web API بسازید و view model زیر را در آن تعریف کنید:

public class NewProduct
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        public double Price { get; set; }

        public byte[] Pic { get; set; }
    }

همانطور که می‌بینید یک فیلد از نوع byte[] برای تصویر محصول در نظر گرفته شده است.

حالا یک کنترلر API  ساخته و اکشنی برای دریافت اطلاعات محصول جدید از کاربر می‌نویسیم :
public class ProductsController : ApiController
    {
        [HttpPost]
        public HttpResponseMessage PostProduct(NewProduct model)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                //  ثبت محصول 

                return new HttpResponseMessage(HttpStatusCode.Created);
            }

            return Request.CreateErrorResponse(HttpStatusCode.BadRequest, ModelState);
        }

    }

و یک صفحه html به نام index.html که حاوی یک فرم برای ارسال اطلاعات باشد :

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <title></title>
</head>
<body>
    <h1>ساخت MediaTypeFormatter برای Multipart/form-data</h1>
    <h2>محصول جدید</h2>

    <form id="newProduct" method="post" action="/api/products" enctype="multipart/form-data">
        <div>
            <label for="name">نام محصول : </label>
            <input type="text" id="name" name="name" />
        </div>
        <div>
            <label for="price">قیمت : </label>
            <input type="number" id="price"  name="price" />
        </div>
        <div>
            <label for="pic">تصویر : </label>
            <input type="file" id="pic" name="pic" />
        </div>
        <div>
            <button type="submit">ثبت</button>
        </div>
    </form>
</body>
</html>

زمانی که فرم حاوی فایلی برای آپلود باشد مشخصه encType باید برابر با Multipart/form-data مقداردهی شود تا اطلاعات فایل به درستی کد شوند. در زمان ارسال فرم Content-type درخواست برابر با Multipart/form-data و فرمت اطلاعات درخواست ارسالی به شکل زیر خواهد بود :


همانطور که می‌بینید هر فیلد در فرم، در یک بخش جداگانه قرار گرفته است که با خط چین هایی از هم جدا شده اند. هر بخش، header‌های جداگانه خود را دارد.

- Content-Disposition که نام فیلد و نام فایل را شامل می‌شود .

- content-type که mime type مخصوص آن بخش از داده‌ها را مشخص می‌کند.

پس از اینکه فرم را تکمیل کرده و ارسال کنید ، با پیام خطای زیر مواجه می‌شوید :

خطای روی داده اعلام می‌کند که Web API فاقد MediaTypeFormatter برای خواندن اطلاعات ارسال شده با فرمتMultiPart/Form-data  است.  Web API برای خواندن و بایند کردن پارامترهای complex Type از درون بدنه پیام یک درخواست از MediaTypeFormatter استفاده می‌کند و همانطور که گفته شد Web API فاقد Formatter توکار برای deserialize کردن داده‌های با فرمت Multipart/form-data است.

راه حل‌ها :

روشی که در سایت asp.net برای آپلود فایل در web api استفاده شده، عدم استفاده از پارامترها و خواندن محتوای Request در درون کنترلر است. که به طبع در صورتی که بخواهیم کنترلرهای تمیز و کوچکی داشته باشیم روش مناسبی نیست. از طرفی امتیاز parameter binding و modelstate را هم از دست خواهیم داد.

روش دیگری که می‌خواهیم در اینجا پیاده سازی کنیم ساختن یک MediaTypeFormatter برای خواندن فرمت Multipart/form-data است. با این روش کد موردنیاز کپسوله شده و امکان استفاده از binding و modelstate را خواهیم داشت.

برای ساختن یک MediaTypeFormatter یکی از 2 کلاس MediaTypeFormatter یا  BufferedMediaTypeFormatter  را باید پیاده سازی کنیم . تفاوت این دو در این است که BufferedMediaTypeFormatter برخلاف MediaTypeFormatter از متدهای synchronous استفاده می‌کند.

 
پیاده سازی :

یک کلاس به نام MultiPartMediaTypeFormatter می‌سازیم و کلاس MediaTypeFormatter را به عنوان کلاس پایه آن قرار می‌دهیم .

public class MultiPartMediaTypeFormatter : MediaTypeFormatter
{
    ...
}

ابتدا در تابع سازنده کلاس فرمت هایی که می‌خواهیم توسط این کلاس خوانده شوند را تعریف می‌کنیم :

        public MultiPartMediaTypeFormatter()
        {
            SupportedMediaTypes.Add(new MediaTypeHeaderValue("multipart/form-data"));
        }
در اینجا Multipart/form-data را به عنوان تنها نوع مجاز تعریف کرده ایم.

سپس با پیاده سازی توابع CanReadType و CanWriteType مربوط به کلاس MediaTypeFormatter مشخص می‌کنیم که چه مدل‌هایی را می‌توان توسط این کلاس  serialize / deserialize کرد. در اینجا چون می‌خواهیم این کلاس محدود به یک مدل خاص نباشد، از یک اینترفیس برای شناسایی کلاس‌های مجاز استفاده می‌کنیم .

    public interface INeedMultiPartMediaTypeFormatter
    {
    }

و آنرا به کلاس newProduct اضافه می‌کنیم :

public class NewProduct : INeedMultiPartMediaTypeFormatter
{
 ...
}
از آنجا که تنها نیاز به خواندن اطلاعات داریم و قصد نوشتن نداریم، در متد CanWriteType مقدار false را برمی گردانیم .
        public override bool CanReadType(Type type)
        {
            return typeof(INeedMultiPartMediaTypeFormatter).IsAssignableFrom(type);
        }

        public override bool CanWriteType(Type type)
        {
            return false;
        }

و اما تابع ReadFromStreamAsync که کار خواندن محتوای ارسال شده و بایند کردن آنها به پارامترها را برعهده دارد 

public async override Task<object> ReadFromStreamAsync(Type type, Stream stream, HttpContent content, IFormatterLogger formatterLogger)
که در آن پارامتر type مربوط به مدل مشخص شده به عنوان پارامتر اکشن (NewProduct)است و پارامتر content محتوای درخواست را در خود دارد.

ابتدا محتوای ارسال شده را خوانده و اطلاعات فرم را استخراج می‌کنیم و از طرف دیگر با استفاده از کلاس Activator یک نمونه از مدل جاری را ساخته و لیست property‌های آنرا استخراج می‌کنیم.

            MultipartMemoryStreamProvider provider = await content.ReadAsMultipartAsync();
            IEnumerable<HttpContent> formData = provider.Contents.AsEnumerable();

            var modelInstance = Activator.CreateInstance(type);
            IEnumerable<PropertyInfo> properties = type.GetProperties();

سپس در یک حلقه به ترتیب برای هر property متعلق به مدل، در میان اطلاعات فرم جستجو می‌کنیم. برای پیدا کردن اطلاعات متناظر با هر property در هدر Content-Disposition که در بالا توضیح داده شد، به دنبال فیلد همنام با property می‌گردیم .

            foreach (PropertyInfo prop in properties)
            {
                var propName = prop.Name.ToLower();
                var propType = prop.PropertyType;

                var data = formData.FirstOrDefault(d => d.Headers.ContentDisposition.Name.ToLower().Contains(propName));
در صورتی که فیلدی وجود داشته باشد کار را ادامه می‌دهیم .

 گفتیم که هر فیلد یک هدر، Content-Type هم می‌تواند داشته باشد. این هدر به صورت پیش فرض معادل text/plain است و برای فیلدهای عادی قرار داده نمی‌شود . در این مثال چون فقط یک فیلد غیر رشته ای داریم فرض را بر این گرفته ایم که در صورت وجود Content-Type، فیلد مربوط به تصویر است. در صورتیکهContentType  وجود داشته باشد، محتوای فیلد را به شکل Stream خوانده به byte[] تبدیل و با استفاده از متد SetValue در property مربوطه قرار می‌دهیم.

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        using (var fileStream = await data.ReadAsStreamAsync())
                        {
                            using (MemoryStream ms = new MemoryStream())
                            {
                                fileStream.CopyTo(ms);
                                prop.SetValue(modelInstance, ms.ToArray());
                            }                            
                        }
                    }

در صورتی که Content-Type غایب باشد بدین معنی است که محتوای فیلد از نوع رشته است ( عدد ، تاریخ ، guid ، رشته ) و باید به نوع مناسب تبدیل شود. ابتدا آن را به صورت یک رشته می‌خوانیم و با استفاده از Convert.ChangeType آنرا به نوع مناسب تبدیل می‌کنیم و در property متناظر قرار می‌دهیم .

                if (data != null)
                {
                    if (data.Headers.ContentType != null)
                    {
                        //...
                    }
                    else
                    {
                        string rawVal = await data.ReadAsStringAsync();
                        object val = Convert.ChangeType(rawVal, propType);

                        prop.SetValue(modelInstance, val);
                    }
                }
و در نهایت نمونه ساخته شده از مدل را برگشت می‌دهیم.
return modelInstance;
برای فعال کردن این Formatter باید آنرا به لیست formmater‌های web api اضافه بکنیم. فایل WebApiConfig در App_Start را باز کرده و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:
config.Formatters.Add(new MultiPartMediaTypeFormatter());
حال اگر مجددا فرم را به سرور ارسال کنیم، با پیام خطایی، مواجه نشده و عمل binding با موفقیت انجام می‌گیرد.

مطالب
نگاهی به هویت سنجی کاربران در ASP.NET MVC 5
در مقاله پیش رو، سعی شده‌است به شکلی تقریبا عملی، کلیاتی در مورد Authentication در MVC5 توضیح داده شود. هدف روشن شدن ابهامات اولیه در هویت سنجی MVC5 و حل شدن مشکلات اولیه برای ایجاد یک پروژه است.
در MVC 4 برای دسترسی به جداول مرتبط با اعتبار سنجی (مثلا لیست کاربران) مجبور به استفاده از متدهای از پیش تعریف شده‌ی رفرنس‌هایی که برای آن نوع اعتبار سنجی وجود داشت، بودیم. راه حلی نیز برای دسترسی بهتر وجود داشت و آن هم ساختن مدل‌های مشابه آن جدول‌ها و اضافه کردن چند خط کد به برنامه بود. با اینکار دسترسی ساده به Roles و Users برای تغییر و اضافه کردن محتوای آنها ممکن می‌شد. در لینک زیر توضیحاتی در مورد روش اینکار وجود دارد.
 در MVC5 داستان کمی فرق کرده است. برای درک موضوع پروژه ای بسازید و حالت پیش فرض آن را تغییر ندهید و آن را اجرا کنید و ثبت نام را انجام دهید، بلافاصله تصویر زیر در دیتابیس نمایان خواهد شد.

دقت کنید بعد از ایجاد پروژه در MVC5 دو پکیج بصورت اتوماتیک از طریق Nuget به پروژه شما اضافه میشود:
 Microsoft.AspNet.Identity.Core
Microsoft.AspNet.Identity.EntityFrameWork
عامل اصلی تغییرات جدید، همین دو پکیج فوق است.
 اولین پکیج شامل اینترفیس‌های IUser و IRole است که شامل فیلدهای مرتبط با این دو می‌باشد. همچنین اینترفیسی به نام IUserStore وجود دارد که چندین متد داشته و وظیفه اصلی هر نوع اضافه و حذف کردن یا تغییر در کاربران، بر دوش آن است.
 دومین پکیج هم وظیفه پیاده سازی آن‌چیزی را دارد که در پکیج اول معرفی شده است. کلاس‌های موجود در این پکیج ابزارهایی برای ارتباط EntityFramework با دیتابیس هستند.
اما از مقدمات فوق که بگذریم برای درک بهتر رفتار با دیتابیس یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد.

 فرض کنید میخواهیم چنین ارتباطی را بین سه جدول در دیتابیس برقرار کنیم، فقط به منظور یادآوری، توجه کنید که جدول ASPNetUsers جدولی است که به شکل اتوماتیک پیش از این تولید شد و ما قرار است به کمک یک جدول واسط (AuthorProduct) آن را به جدول Product مرتبط سازیم تا مشخص شود هر کتاب (به عنوان محصول) به کدام کاربر (به عنوان نویسنده) مرتبط است.
 بعد از اینکه مدل‌های مربوط به برنامه خود را ساختیم، اولا نیاز به ساخت کلاس کانتکست نداریم چون خود MVC5 کلاس کانتکست را دارد؛ ثانیا نیاز به ایجاد مدل برای جداول اعتبارسنجی نیست، چون کلاسی برای فیلدهای اضافی ما که علاقمندیم به جدول Users اضافه شود، از پیش تعیین گردیده است.

دو کلاسی که با فلش علامت گذاری شده اند، تنها فایل‌های موجود در پوشه مدل، بعد از ایجاد یک پروژه هستند. فایل IdentityModel را به عنوان فایل کانتکست خواهیم شناخت (چون یکی از کلاسهایش Context است). همانطور که پیش از این گفتیم با وجود این فایل نیازی به ایجاد یک کلاس مشتق شده از DbContext نیست. همانطور که در کد زیر میبینید این فایل دارای دو کلاس است:
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
    }

    public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
    {
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection")
        {
        }
      
}
کلاس اول همان کلاسی است که اگر به آن پراپرتی اضافه کنیم، بطور اتوماتیک آن پراپرتی به جدول ASPNetUsers در دیتابیس اضافه می‌شود و دیگر نگران فیلدهای نداشته‌ی جدول کاربران ASP.NET نخواهیم بود. مثلا در کد زیر چند عنوان به این جدول اضافه کرده ایم.
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        [Display(Name = "نام انگلیسی")]
        public string EnglishName { get; set; }

        [Display(Name = "نام سیستمی")]
        public string NameInSystem { get; set; }

        [Display(Name = "نام فارسی")]
        public string PersianName { get; set; }

        [Required]
        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
     }
}
کلاس دوم نیز محل معرفی مدلها به منظور ایجاد در دیتابیس است. به ازای هر مدل یک جدول در دیتابیس خواهیم داشت. مثلا در شکل فوق سه پراپرتی به جدول کاربران اضافه میشود. دقت داشته باشید با اینکه هیچ مدلی برای جدول کاربران نساخته ایم اما کلاس ApplicatioUsers کلاسی است که به ما امکان دسترسی به مقادیر این جدول را می‌دهد(دسترسی به معنای اضافه و حذف وتغییر مقادیر این جدول است) (در MVC4 به کمک کلاس membership کارهای مشابهی انجام میدادیم)
 در ساختن مدل هایمان نیز اگر نیاز به ارتباط با جدول کاربران باشد، از همین کلاس فوق استفاده میکنیم. کلاس واسط(مدل واسط) بین AspNetUsers و Product در کد زیر زیر نشان داده شده است :
namespace MyShop.Models
{
    public class AuthorProduct
    {
        [Key]
        public int AuthorProductId { get; set; }
       /* public int UserId { get; set; }*/

        [Display(Name = "User")]
        public string ApplicationUserId { get; set; }

        public int ProductID { get; set; }

        public virtual Product Product { get; set; }
    
        public virtual ApplicationUser ApplicationUser { get; set; }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، به راحتی ارتباط را برقرار کردیم و برای برقراری این ارتباط از کلاس ApplicationUser استفاده کردیم. پراپرتی ApplicationUserId نیز فیلد ارتباطی ما با جدول کاربران است. جدول product هم نکته خاصی ندارد و به شکل زیر مدل خواهد شد.
namespace MyShop.Models
{
    [DisplayName("محصول")]
    [DisplayPluralName("محصولات")]
    public class Product
    {
        [Key]
        public int ProductID { get; set; }

        [Display(Name = "گروه محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductGroupID { get; set; }

        [Display(Name = "مدت زمان")]
        public string Duration { get; set; }

   
        [Display(Name = "نام تهیه کننده")]
        public string Producer { get; set; }

        [Display(Name = "عنوان محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string ProductTitle { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "کلید واژه")]
        public string MetaKeyword { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "توضیح")]
        public string MetaDescription { get; set; }

        [Display(Name = "شرح محصول")]
        [UIHint("RichText")]
        [AllowHtml]
        public string ProductDescription { get; set; }

        [Display(Name = "قیمت محصول")]
        [DisplayFormat(ApplyFormatInEditMode = true, DataFormatString = "{0:#,0 ریال}")]
        [UIHint("Integer")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductPrice { get; set; }
        [Display(Name = "تاریخ ثبت محصول")]

        public DateTime? RegisterDate { get; set; }

    }
}
به این ترتیب هم ارتباطات را برقرار کرده‌ایم و هم از ساختن یک UserProfile اضافی خلاص شدیم.
برای پر کردن مقادیر اولیه نیز به راحتی از seed موجود در Configuration.cs مربوط به migration استفاده میکنیم. نمونه‌ی اینکار در کد زیر موجود است:
protected override void Seed(MyShop.Models.ApplicationDbContext context)
        {
            context.Users.AddOrUpdate(u => u.Id,
                      new ApplicationUser() {  Id = "1",EnglishName = "MortezaDalil", PersianName = "مرتضی دلیل", UserDescription = "توضیح در مورد مرتضی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "2", EnglishName = "MarhamatZeinali", PersianName = "محسن احمدی", UserDescription = "توضیح در مورد محسن", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "3", EnglishName = "MahdiMilani", PersianName = "مهدی محمدی", UserDescription = "توضیح در مورد مهدی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "4", EnglishName = "Babak", PersianName = "بابک", UserDescription = "کاربر معمولی بدون توضیح", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }
                     
                        );


            context.AuthorProducts.AddOrUpdate(u => u.AuthorProductId,
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 1, ProductID = 1, ApplicationUserId = "2" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 2, ProductID = 2, ApplicationUserId = "1" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 3, ProductID = 3, ApplicationUserId = "3" }

          );
 می‌توانیم از کلاس‌های خود Identity برای انجام روش فوق استفاده کنیم؛ فرض کنید بخواهیم یک کاربر به نام admin و با نقش admin به سیستم اضافه کنیم.
            if (!context.Users.Where(u => u.UserName == "Admin").Any())
            {
                var roleStore = new RoleStore<IdentityRole>(context);
                var rolemanager = new RoleManager<IdentityRole>(roleStore);

                var userstore = new UserStore<ApplicationUser>(context);
                var usermanager = new UserManager<ApplicationUser>(userstore);
                
                var user = new ApplicationUser {UserName = "Admin"};
                
                usermanager.Create(user, "121212");
                rolemanager.Create(new IdentityRole {Name = "admin"});
                
                usermanager.AddToRole(user.Id, "admin");
            }
   در عبارت شرطی موجود کد فوق، ابتدا چک کردیم که چنین یوزری در دیتابیس نباشد، سپس از کلاس RoleStore که پیاده سازی شده‌ی اینترفیس IRoleStore است استفاده کردیم. سازنده این کلاس به کانتکست نیاز دارد؛ پس به آن context را به عنوان ورودی می‌دهیم. در خط بعد، کلاس rolemanager را داریم که بخشی از پکیج Core است و پیش از این درباره اش توضیح دادیم ( یکی از دو رفرنسی که خوبخود به پروژه اضافه میشوند) و از ویژگی‌های Identity است. به آن آبجکتی که از RoleStore ساختیم را پاس میدهیم و خود کلاس میداند چه چیز را کجا ذخیره کند.
برای ایجاد کاربر نیز همین روند را انجام می‌دهیم. سپس یک آبجکت به نام user را از روی کلاس ApplicationUser میسازیم. برای آن پسورد 121212 سِت میکنیم و نقش ادمین را به آن نسبت میدهیم. این روش قابل تسری به تمامی بخش‌های برنامه شماست. میتوانید عملیات کنترل و مدیریت اکانت را نیز به همین شکل انجام دهید. ساخت کاربر و لاگین کردن یا مدیریت پسورد نیز به همین شکل قابل انجام است.
 بعد از آپدیت دیتابیس تغییرات را مشاهده خواهیم کرد. 
مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت هشتم - ساده سازی معرفی سرویس‌ها توسط Scrutor
قابلیت‌های قرار گرفته‌ی در اسمبلی Microsoft.Extensions.DependencyInjection که پایه‌ی تزریق وابستگی‌های برنامه‌های مبتنی بر NET Core. را ارائه می‌دهد، برای پیاده سازی اکثر پروژه‌ها کافی است. اما اگر از نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC به ASP.NET Core مهاجرت کرده باشید، حتما با قابلیت‌های ویژه‌ی اسکن اسمبلی‌های موجود در IoC Containers ثالث، جهت ساده سازی معرفی سرویس‌های برنامه به سیستم تزریق وابستگی‌ها، آشنایی دارید. برای مثال StructureMap قابلیت اسکن اسمبلی‌های موجود در برنامه و معرفی اینترفیس‌ها و سرویس‌های موجود در آن‌را به Container خود دارد:
var container = new Container(x =>
            {
                x.Scan(scanner =>
                {
                    scanner.AssemblyContainingType<IOrderHandler>();
                    // connects `IAccounting` to `Accounting` and `ISales` to `Sales` automatically.
                    scanner.WithDefaultConventions();
                });
            });
و یا AutoFac نیز به همین صورت:
builder.RegisterAssemblyTypes(myAssembly)
    .Where(t => t.IsAssignableTo<IMyInterface>())
    .AsImplementedInterfaces();
البته می‌توان مجددا به تمام این قابلیت‌ها رسید؛ به شرطی‌که سیستم تزریق وابستگی‌های پایه‌ی NET Core. را با یکی از IoC Containers ثالث به طور کامل تعویض کنیم. اگر قصد چنین تعویض پایه‌ای را ندارید و هنوز قصد دارید از همان Microsoft.Extensions.DependencyInjection استفاده کنید، اما تعدادی متد الحاقی جدید تعریف شده‌ی بر فراز آن، کار اسکن کردن اسمبلی‌ها را مانند قبل انجام دهند، می‌توان از کتابخانه‌ی کمکی Scrutor استفاده کرد. این کتابخانه، جایگزین سیستم تزریق وابستگی‌های توکار برنامه‌های NET Core. نیست؛ بلکه صرفا مکمل آن است.


دریافت و نصب کتابخانه‌ی کمکی Scrutor

کتابخانه‌ی کمکی Scrutor سورس باز بوده و بسته‌ی NuGet آن توسط یکی از دستورات زیر به پروژه افزوده می‌شود:
> Install-Package Scrutor
> dotnet add package Scrutor
و یا به صورت مدخلی جدید در فایل csproj:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Scrutor" Version="3.0.2" />
  </ItemGroup>
</Project>


ثبت و معرفی ساده‌تر سرویس‌ها بر اساس قواعد نامگذاری آن‌ها توسط Scrutor

فرض کنید تعدادی سرویس را به صورت زیر تعریف کرده‌اید:
namespace CoreIocServices
{
    public interface IFoo
    {
        void Run();
    }

    public class Foo : IFoo
    {
        public void Run()
        {
            throw new System.NotImplementedException();
        }
    }

    public interface IBar
    {
        void Add();
    }

    public class Bar : IBar
    {
        public void Add()
        {
            throw new System.NotImplementedException();
        }
    }


    public interface IBaz
    {
        void Stop();
    }

    public class Baz : IBaz
    {
        public void Stop()
        {
            throw new System.NotImplementedException();
        }
    }
}
روش متداول معرفی آن‌ها به IoC Container برنامه به صورت زیر است:
services.AddScoped<IFoo, Foo>();
services.AddScoped<IBar, Bar>();
services.AddScoped<IBaz, Baz>();
و هرچقدر تعداد سرویس‌های برنامه بیشتر شود، سطرهای فوق نیز بیشتر خواهند شد.
در اینجا در حین تعریف سرویس‌های فوق این روش نامگذاری رعایت شده‌است: هر اینترفیس، نامش یک I بیشتر از نام کلاس مشتق شده‌ی از آن دارد؛ مانند اینترفیس IFoo و کلاس Foo. کتابخانه‌ی StructureMap که در ابتدای بحث معرفی شد، کار اسکن و اتصال یک چنین سرویس‌هایی را با تعریف scanner.WithDefaultConventions انجام می‌دهد. معادل آن با Scrutor به صورت زیر است:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.Scan(scan =>
                //scan.FromCallingAssembly()
                scan.FromAssemblyOf<IFoo>()
                    .AddClasses()
                    .AsMatchingInterface()
                    .WithScopedLifetime());
تعریف فوق به این معنا است:
- scan.FromAssemblyOf کار اسکن اسمبلی را انجام می‌دهد که نوع IFoo در آن قرار دارد. اگر از scan.FromCallingAssembly استفاده کنیم، به این معنا است که کار اسکن را دقیقا از همین اسمبلی فراخوان کدهای جاری، شروع کن. اما چون IFoo تعریف شده، در یک پروژه و اسمبلی دیگر قرار دارد، به همین جهت نیاز به ذکر صریح اسمبلی آن نیز هست.
- AddClasses یعنی تمام کلاس‌های public, non-abstract را به لیست services اضافه کن.
- AsMatchingInterface یعنی بر اساس قرارداد نامگذاری IClassName و ClassName، اتصالات سرویس‌ها را انجام بده.
بجای آن می‌توان از AsImplementedInterfaces نیز استفاده کرد. این حالت برای زمانی مناسب است که یک کلاس، چندین اینترفیس را پیاده سازی کند (مثلا کلاس TestService اینترفیس‌های ITestService و IService را پیاده سازی کرده باشد) و علاقمند باشید به ازای هر اینترفیس، یکبار سرویس آن نیز ثبت شود؛ کاری مانند تنظیمات زیر:
services.AddScoped<ITestService, TestService>();
services.AddScoped<IService, TestService>();
یا حتی می‌توان از متد ()<As<T نیز استفاده کرد. در اینجا به Scrutor گفته می‌شود که تمام کلاس‌های یافت شده را بر اساس نوع سرویس T ثبت و معرفی کن. البته اگر کلاسی نتواند نوع اینترفیس T را پیاده سازی کند، در زمان اجرا با استثناء مواجه خواهید شد.
- WithScopedLifetime نیز طول عمر این سرویس‌های اضافه شده را مشخص می‌کند. در اینجا می‌توان WithTransientLifetime و WithSingletonLifetime را نیز ذکر کرد.

بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید، هنوز هم همان سیستم Microsoft.Extensions.DependencyInjection برقرار است؛ اما با وجود متد الحاقی جدید Scan، کار تعاریف سرویس‌های برنامه به شدت ساده می‌شود.


کار با وهله‌های کلاس‌های سرویس‌ها بجای اینترفیس‌های آن توسط Scrutor

می‌خواهیم مثال سوم قسمت ششم «چگونه بجای اینترفیس‌ها، یک وهله از کلاسی مشخص را از سیستم تزریق وابستگی‌ها درخواست کنیم؟» را توسط Scrutor پیاده سازی کنیم:
namespace CoreIocServices
{
    public interface IService { }
    public class Service1 : IService { }
    public class Service2 : IService { }
    public class Service : IService { }
}
در حالت متداول آن می‌توان از روش زیر نیز استفاده کرد:
services.AddTransient<Service1>();
services.AddTransient<Service2>();
services.AddTransient<Service>();
که با افزایش تعداد کلاس‌های سرویس برنامه به همین نحو نیز افزایش خواهند یافت. معادل این تنظیمات با Scrutor به صورت زیر است:
namespace CoreIocSample02
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.Scan(scan =>
              //scan.FromCallingAssembly()
              scan.FromAssemblyOf<IService>()
                  .AddClasses()
                  .AsSelf()
                  .WithTransientLifetime());
در اینجا اسمبلی حاوی IService اسکن خواهد شد و سپس تمام کلاس‌های public, non-abstract آن AsSelf (ثبت پیاده سازی خود کلاس به عنوان سرویس) با طول عمر Transient به لیست services اضافه می‌شوند و یا اگر صرفا تعدادی سرویس مشخص مد نظر بود می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
services.Scan(scan =>
               scan.AddTypes(new[] { typeof(Service1), typeof(Service2) })
                   .AsSelf()
                   .WithTransientLifetime());
متدهایی که در Scrutor، یک پیاده سازی را به عنوان سرویس معرفی می‌کنند، شامل این موارد هستند:
AsSelf: معادل ()<services.AddTransient<TestService است. در این حالت کلاس‌هایی که اینترفیسی را پیاده سازی نمی‌کنند و یا در کل مایل هستید که از طریق تزریق وابستگی‌ها در دسترس باشند، می‌توان توسط متد AsSelf به سیستم معرفی کرد.
AsSelfWithInterfaces: معادل تنظیمات زیر است:
services.AddSingleton<TestService>();
services.AddSingleton<ITestService>(x => x.GetRequiredService<TestService>());
services.AddSingleton<IService>(x => x.GetRequiredService<TestService>());
فرض کنید کلاس TestService اینترفیس‌های ITestService و IService را پیاده سازی کرده باشد. با استفاده از AsSelfWithInterfaces، یکبار پیاده سازی خود سرویس به سیستم معرفی می‌شود، سپس به ازای هر اینترفیس، از همان وهله‌ی TestService برای وهله سازی سرویس‌های ITestService و IService نیز استفاده می‌شود.


روش‌های متفاوت اسکن اسمبلی‌ها در Scrutor

Scrutor به همراه روش‌های متعددی برای تعریف اسمبلی یا اسمبلی‌هایی است که باید اسکن شوند و نمونه‌ای از آن‌را با FromAssemblyOf بررسی کردیم:
services.Scan(scan =>
              //scan.FromCallingAssembly()
              scan.FromAssemblyOf<IService>()
سایر موارد آن به شرح زیر هستند:
الف) FromAssemblyOf<>, FromAssembliesOf : اسمبلی یا اسمبلی‌هایی که نوع یا نوع‌های تعیین شده را به همراه دارند، اسکن می‌کند.
ب) FromCallingAssembly, FromExecutingAssembly, FromEntryAssembly کار اسکن اسمبلی‌های فراخوان، اسمبلی که هم اکنون در حال اجرا است و اسمبلی آغازین برنامه را انجام می‌دهند.
ج) FromAssemblyDependencies: تمام اسمبلی‌هایی را که وابسته‌ی به اسمبلی معرفی شده‌ی به آن هستند، اسکن می‌کند.
د) FromApplicationDependencies, FromDependencyContext: تمام اسمبلی‌هایی را که توسط برنامه، ارجاعی به آن‌ها وجود دارند، اسکن می‌کند.


انتخاب دقیق‌تر کلاس‌ها و سرویس‌های مدنظر توسط Scrutor

شاید عملکرد کلی متد AddClasses مدنظر شما نباشد و نیاز به انتخاب دقیق‌تری از سرویس‌های اسکن شده را داشته باشید؛ برای این مورد نیز Scrutor روش‌های زیر را ارائه می‌دهد. برای مثال خود کلاس AddClasses دارای overloadهای زیر نیز هست:
    public interface IImplementationTypeSelector : IAssemblySelector, IFluentInterface
    {
        IServiceTypeSelector AddClasses();
        IServiceTypeSelector AddClasses(bool publicOnly);
        IServiceTypeSelector AddClasses(Action<IImplementationTypeFilter> action);
        IServiceTypeSelector AddClasses(Action<IImplementationTypeFilter> action, bool publicOnly);
    }
حالت پیش‌فرض آن انتخاب تمام کلاس‌های public, non-abstract است. اگر پارامتر publicOnly را با false مقدار دهی کنید، internal/private nested classes را نیز انتخاب می‌کند. پارامتر action ای که در اینجا درنظر گرفته شده، جهت فیلتر کردن سرویس‌های انتخابی است که تعدادی از مثال‌های آن‌را در زیر بررسی می‌کنیم:
services.Scan(scan => scan
              .FromAssemblyOf<IService>()
                .AddClasses(classes => classes.AssignableTo<IService>())
// .AddClasses(classes => classes.InNamespaces("MyApp")) 
// .AddClasses(classes => classes.Where(type => type.Name.EndsWith("Repository")) 
                    .AsImplementedInterfaces()
                    .WithTransientLifetime());
در اینجا در حالت اول، کلاس‌هایی که صرفا اینترفیس IService را پیاده سازی کرده باشند، انتخاب می‌شوند. حالت دوم آن، انتخاب‌ها را به یک فضای نام محدود می‌کند و حالت سوم اگر نام کلاسی به Repository ختم شود، آن‌را به عنوان سرویس انتخاب خواهد کرد.


مدیریت جایگزینی سرویس‌ها توسط Scrutor

یکی از مزیت‌های طراحی یک برنامه با درنظر گرفتن الگوی تزریق وابستگی‌ها، امکان جایگزین کردن سرویس‌های پیش‌فرض آن با سرویس‌های دیگری است. فرض کنید کتابخانه‌ای ارائه شده و از الگوریتم هش کردن X استفاده کرده‌است؛ اما شما علاقمندید تا از الگوریتم Y بجای آن استفاده کنید. اگر این کتابخانه وهله‌ی الگوریتم هش کردن را از طریق تزریق وابستگی‌ها تامین کرده باشد، فقط کافی است در ابتدای معرفی تنظیمات تزریق وابستگی‌های آن، سرویس الگوریتم هش کردن موجود را با نمونه‌ی خاص خودتان جایگزین کنید.
اکنون فرض کنید پیش از استفاده‌ی از Scrutor، تعدادی سرویس را به روش متداولی ثبت و معرفی کرده‌اید:
services.AddTransient<ITransientService, TransientService>();
services.AddScoped<IScopedService, ScopedService>();
حال که قرار است متد Scan آن، سرویس‌های یک اسمبلی را به لیست موجود اضافه کند، به سرویس‌های زیر می‌رسد:
public class TransientService : IFooService {}
public class AnotherService : IScopedService {}
 رفتار آن با سرویس‌های معادلی که از پیش ثبت شده‌اند چگونه باید باشد؟ برای مدیریت این مساله، متد UsingRegistrationStrategy پیش بینی شده‌است:
services.Scan(scan =>
                scan.FromAssemblyOf<IFoo>()
                    .AddClasses()
                    .UsingRegistrationStrategy(RegistrationStrategy.Skip)
                    .AsMatchingInterface()
                    .WithScopedLifetime());
و پارامتر دریافتی آن یک چنین امضایی را دارد:
namespace Scrutor
{
    public abstract class RegistrationStrategy
    {
        public static readonly RegistrationStrategy Skip;
        public static readonly RegistrationStrategy Append;
        protected RegistrationStrategy();
        public static RegistrationStrategy Replace();
        public static RegistrationStrategy Replace(ReplacementBehavior behavior);
        public abstract void Apply(IServiceCollection services, ServiceDescriptor descriptor);
    }
}
- حالت Append آن که حالت پیش‌فرض نیز هست، تمام سرویس‌های یافت شده را به لیست IServiceCollection اضافه می‌کند؛ صرفنظر از اینکه پیشتر ثبت شده‌است یا خیر.
- حالت Skip آن، سرویسی را تکراری ثبت نمی‌کند. یعنی اگر سرویسی پیشتر در مجموعه‌ی IServiceCollection موجود بود، مجددا آن‌را ثبت نمی‌کند.

سپس نوبت به متدهای Replace می‌رسد که یک چنین پارامتری را قبول می‌کنند:
namespace Scrutor
{
    [Flags]
    public enum ReplacementBehavior
    {
        Default = 0,
        ServiceType = 1,
        ImplementationType = 2,
        All = 3
    }
}
- در حالت استفاده‌ی از Replace(​ReplacementBehavior.​ServiceType)، اگر سرویسی پیشتر در لیست IServiceCollection ثبت شده باشد، آن‌را حذف کرده و سپس نمونه‌ی جدید را ثبت می‌کند (ثبت سرویس بر اساس اینترفیس و پیاده سازی آن).
- در حالت استفاده‌ی از Replace(​ReplacementBehavior.​ImplementationType)، اگر پیاده سازی کلاسی پیشتر در لیست IServiceCollection ثبت شده باشد، آن‌را حذف کرده و سپس نمونه‌ی جدید را ثبت می‌کند (ثبت سرویس صرفا بر اساس نام کلاس آن).
- حالت Replace(​ReplacementBehavior.All) هر دو حالت قبل را با هم شامل می‌شود.


امکان ترکیب چندین استراتژی جستجو با هم توسط Scrutor

در یک برنامه‌ی واقعی غیرممکن است که بخواهید تمام کلاس‌ها را با یک طول عمر، اسکن و ثبت کنید. برای این منظور می‌توان از قابلیت فیلتر کردن کلاس‌ها که در مورد آن بحث شد و همچنین امکان ترکیب زنجیر وار حالت‌های مختلف اسکن، استفاده کرد:
services.Scan(scan => scan 
  .FromAssemblyOf<CombinedService>() 
    .AddClasses(classes => classes.AssignableTo<ICombinedService>()) // Filter classes 
      .AsSelfWithInterfaces() 
      .WithSingletonLifetime() 
 
    .AddClasses(x=> x.AssignableTo(typeof(IOpenGeneric<>))) // Can close generic types 
      .AsMatchingInterface() 
 
    .AddClasses(x=> x.InNamespaceOf<MyClass>()) 
      .UsingRegistrationStrategy(RegistrationStrategy.Replace()) // Defaults to ReplacementBehavior.ServiceType 
      .AsMatchingInterface() 
      .WithScopedLifetime() 
 
  .FromAssemblyOf<DatabaseContext>()   // Can load from multiple assemblies within one Scan() 
    .AddClasses()  
      .AsImplementedInterfaces() 
);
مطالب
بررسی Source Generators در #C - قسمت دوم - یک مثال
یک مثال: پیاده سازی INotifyPropertyChanged توسط Source Generators

هدف از اینترفیس INotifyPropertyChanged که به همراه یک رخ‌داد است:
public interface INotifyPropertyChanged  
{ 
   event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;  
}
مطلع سازی استفاده کننده‌ی از یک شیء، از تغییرات رخ‌داده‌ی در مقادیر خواص آن است که نمونه‌ی آن، در برنامه‌های WPF، جهت به روز رسانی UI، زیاد مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته این رخ‌داد به خودی خود کار خاصی را انجام نمی‌دهد و برای استفاده‌ی از آن، باید مقدار زیادی کد نوشت و این مقدار کد نیز باید به ازای تک تک خواص یک کلاس مدل، تکرار شوند:
  partial class CarModel : INotifyPropertyChanged
  {

    private double _speedKmPerHour;
    
    public double SpeedKmPerHour
    {
      get => _speedKmPerHour;
      set
      {
        _speedKmPerHour = value;
        PropertyChanged?.Invoke(this, new PropertyChangedEventArgs(nameof(SpeedKmPerHour)));
      }
    }

    public event PropertyChangedEventHandler? PropertyChanged;
  }
همچنین باید درنظر داشت که با تغییر نام خاصیتی، میزان قابل ملاحظه‌ای از این کدهای تکراری نیز باید به روز رسانی شوند که این عملیات می‌تواند ایده‌ی خوبی برای استفاده‌ی از Source Generators باشد.
اگر بخواهیم تولید این کدهای تکراری را به Source Generators محول کنیم، می‌توان برای مثال فیلد خصوصی مرتبط را نگه داشت و تولید مابقی کدها را خودکار کرد:
  partial class CarModel : INotifyPropertyChanged
  {
    private double _speedKmPerHour;    
  }
در این حالت کلاس مدل، به صورت partial تعریف می‌شود و فقط فیلد خصوصی، در کدهای ما حضور خواهد داشت. مابقی کدهای این کلاس partial به صورت خودکار توسط یک Source Generator سفارشی تولید خواهد شد. همانطور که ملاحظه می‌کنید، کاهش حجم قابل ملاحظه‌ای حاصل شده و همچنین اگر فیلد خصوصی دیگری نیز در اینجا اضافه شود، واکنش Source Generator ما آنی خواهد بود و بلافاصله کدهای مرتبط را تولید می‌کند و برنامه، بدون مشکلی کامپایل خواهد شد؛ هرچند به ظاهر INotifyPropertyChanged ذکر شده، در این کلاس اصلا پیاده سازی نشده‌است.


ایجاد پروژه‌ی Source Generator

در ابتدا برای ایجاد تولید کننده‌ی خودکار کدهای INotifyPropertyChanged، یک class library را به solution جاری اضافه می‌کنیم. سپس نیاز است ارجاعاتی را به دو بسته‌ی نیوگت زیر نیز افزود:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.CodeAnalysis.Analyzers" Version="3.3.3">
      <IncludeAssets>runtime; build; native; contentfiles; analyzers; buildtransitive</IncludeAssets>
      <PrivateAssets>all</PrivateAssets>
    </PackageReference>
    <PackageReference Include="Microsoft.CodeAnalysis.CSharp" Version="4.2.0" PrivateAssets="all" />
  </ItemGroup>
</Project>
سپس کلاس جدید NotifyPropertyChangedGenerator را به نحو زیر به آن اضافه می‌کنیم:
  [Generator]
  public class NotifyPropertyChangedGenerator : ISourceGenerator
  {
    public void Initialize(GeneratorInitializationContext context)
    {
    }

    public void Execute(GeneratorExecutionContext context)
    {
- این کلاس باید اینترفیس ISourceGenerator را پیاده سازی کرده و همچنین مزین به ویژگی Generator باشد.
- اینترفیس ISourceGenerator به همراه دو متد Initialize و Execute است که در صورت نیاز باید پیاده سازی شوند.

در متد Execute، به خاصیت context.Compilation دسترسی داریم. این خاصیت تمام اطلاعاتی را که کامپایلر از Solution جاری در اختیار دارد، به توسعه دهنده ارائه می‌دهد. برای نمونه پیاده سازی متد Execute تولید کننده‌ی کد مثال جاری، چنین شکلی را دارد:
    public void Execute(GeneratorExecutionContext context)
    {
      // uncomment to debug the actual build of the target project
      // Debugger.Launch();
      var compilation = context.Compilation;
      var notifyInterface = compilation.GetTypeByMetadataName("System.ComponentModel.INotifyPropertyChanged");

      foreach (var syntaxTree in compilation.SyntaxTrees)
      {
        var semanticModel = compilation.GetSemanticModel(syntaxTree);
        var immutableHashSet = syntaxTree.GetRoot()
          .DescendantNodesAndSelf()
          .OfType<ClassDeclarationSyntax>()
          .Select(x => semanticModel.GetDeclaredSymbol(x))
          .OfType<ITypeSymbol>()
          .Where(x => x.Interfaces.Contains(notifyInterface))
          .ToImmutableHashSet();

        foreach (var typeSymbol in immutableHashSet)
        {
          var source = GeneratePropertyChanged(typeSymbol);
          context.AddSource($"{typeSymbol.Name}.Notify.cs", source);
        }
      }
    }
در اینجا با استفاده از context.Compilation به اطلاعات کامپایلر دسترسی پیدا کرده و سپس SyntaxTrees آن‌را یکی یکی، جهت یافتن کلاس‌ها و یا همان ClassDeclarationSyntax ها، پیمایش و بررسی می‌کنیم. سپس از بین این کلاس‌ها، کلاس‌هایی که INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کرده باشند، انتخاب می‌کنیم که اطلاعات آن در پایان کار، به متد GeneratePropertyChanged جهت تولید مابقی کدهای partial class ارسال شده و کد تولیدی، به context اضافه می‌شود تا به نحو متداولی همانند سایر کدهای برنامه، به مجموعه کدهای مورد بررسی کامپایلر اضافه شود.

نکته‌ی مهم و جالب در اینجا این است که نیازی نیست تا قطعه کد جدید را به صورت SyntaxTrees در آورد و به کامپایلر اضافه کرد. می‌توان این قطعه کد را به نحو متداولی، به صورت یک قطعه رشته‌ی استاندارد #C، تولید و به کامپایلر با متد context.AddSource ارائه کرد که نمونه‌ای از آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:
    private string GeneratePropertyChanged(ITypeSymbol typeSymbol)
    {
      return $@"
using System.ComponentModel;

namespace {typeSymbol.ContainingNamespace}
{{
  partial class {typeSymbol.Name}
  {{
    {GenerateProperties(typeSymbol)}
    public event PropertyChangedEventHandler? PropertyChanged;
  }}
}}";
    }

    private static string GenerateProperties(ITypeSymbol typeSymbol)
    {
      var sb = new StringBuilder();
      var suffix = "BackingField";

      foreach (var fieldSymbol in typeSymbol.GetMembers().OfType<IFieldSymbol>()
        .Where(x=>x.Name.EndsWith(suffix)))
      {
        var propertyName = fieldSymbol.Name[..^suffix.Length];
        sb.AppendLine($@"
    public {fieldSymbol.Type} {propertyName}
    {{
      get => {fieldSymbol.Name};
      set
      {{
        {fieldSymbol.Name} = value;
        PropertyChanged?.Invoke(this, new PropertyChangedEventArgs(nameof({propertyName})));
      }}
    }}");
      }

      return sb.ToString();
    }
در اینجا در ابتدا بدنه‌ی کلاس partial تکمیل می‌شود. سپس خواص عمومی آن بر اساس فیلدهای خصوصی تعریف شده، تکمیل می‌شوند. در این مثال اگر یک فیلد خصوصی به عبارت BackingField ختم شود، به عنوان فیلدی که قرار است معادل کدهای INotifyPropertyChanged را داشته باشد، شناسایی می‌شود و به همراه کدهای تولید شده‌ی خودکار خواهد بود.

کدهای source generator ما همین مقدار بیش‌تر نیست. اکنون می‌خواهیم از آن در یک برنامه‌ی کنسول جدید (برای مثال به نام NotifyPropertyChangedGenerator.Demo) استفاده کنیم. برای اینکار نیاز است ارجاعی را به آن اضافه کنیم؛ اما این ارجاع، یک ارجاع متداول نیست و نیاز به ذکر چنین ویژگی خاصی وجود دارد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">

  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\NotifyPropertyChangedGenerator\NotifyPropertyChangedGenerator.csproj"
                      OutputItemType="Analyzer" ReferenceOutputAssembly="false"/>
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا میسر دهی پروژه‌ی تولید کننده‌ی کد، همانند سایر پروژه‌ها است؛ اما نوع آن باید آنالایزر معرفی شود. به همین جهت از خاصیت OutputItemType با مقدار Analyzer استفاده شده‌است. همچنین تنظیم ReferenceOutputAssembly به false به این معنا است که این اسمبلی ویژه، یک وابستگی و dependency واقعی پروژه‌ی جاری نیست و ما قرار نیست به صورت مستقیمی از کدهای آن استفاده کنیم.

برای آزمایش این تولید کننده‌ی کد، کلاس CarModel را به صورت زیر به پروژه‌ی کنسول آزمایشی اضافه می‌کنیم:
using System.ComponentModel;

namespace NotifyPropertyChangedGenerator.Demo
{
  public partial class CarModel : INotifyPropertyChanged
  {
    private double SpeedKmPerHourBackingField;
    private int NumberOfDoorsBackingField;
    private string ModelBackingField = "";

    public void SpeedUp() => SpeedKmPerHour *= 1.1;
  }
}
این کلاس پیاده سازی کننده‌ی INotifyPropertyChanged است؛ اما به همراه هیچ خاصیت عمومی نیست. فقط به همراه یکسری فیلد خصوصی ختم شده‌ی به «BackingField» است که توسط تولید کننده‌ی کد شناسایی شده و اطلاعات آن‌ها تکمیل می‌شود. فقط باید دقت داشت که این کلاس حتما باید به صورت partial تعریف شود تا امکان تکمیل خودکار کدهای آن وجود داشته باشد.

یک نکته:   در این حالت هرچند برنامه بدون مشکل کامپایل و اجرا می‌شود، ممکن است خطوط قرمزی را در IDE خود مشاهده کنید که عنوان می‌کند این قطعه از کد قابل کامپایل نیست. اگر با چنین صحنه‌ای مواجه شدید، یکبار solution را بسته و مجددا باز کنید تا تولید کننده‌ی کد، به خوبی شناسایی شود. البته نگارش‌های جدیدتر Visual Studio و Rider به همراه قابلیت auto reload پروژه برای کار با تولید کننده‌‌های کد هستند و دیگر شاهد چنین صحنه‌هایی نیستیم و حتی اگر برای مثال فیلد جدیدی را به CarModel اضافه کنیم، نه فقط بلافاصله کدهای متناظر آن تولید می‌شوند، بلکه خواص عمومی تولید شده در Intellisense نیز قابل دسترسی هستند.


نحوه‌ی مشاهده‌ی کدهای خودکار تولید شده

اگر علاقمند باشید تا کدهای خودکار تولید شده را مشاهده کنید، در Visual Studio، در قسمت و درخت نمایشی dependencies پروژه، گره‌ای به نام Analyzers وجود دارد که در آن برای مثال نام NotifyPropertyChangedGenerator و ذیل آن، کلاس‌های تولید شده‌ی توسط آن، قابل مشاهده و دسترسی هستند و حتی قابل دیباگ نیز می‌باشند؛ یعنی می‌توان بر روی سطور مختلف آن، break-point قرار داد.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: SourceGeneratorTests.zip

معرفی تعدادی منبع تکمیلی
- برنامه Source generator playground
در اینجا تعدادی مثال را که توسط مایکروسافت توسعه یافته‌است، مشاهده می‌کنید که اتفاقا یکی از آن‌ها پیاده سازی تولید کننده‌ی کد اینترفیس INotifyPropertyChanged است. در این برنامه، خروجی کدهای تولیدی نیز به سادگی قابل مشاهده‌است.

- برنامه SharpLab
برای توسعه‌ی تولید کننده‌های کد، عموما نیاز است تا با Roslyn API آشنا بود. در این برنامه اگر از منوی بالای صفحه قسمت results، گزینه‌ی «syntax tree» را انتخاب کنید و سپس قسمتی از کد خود را انتخاب کنید، بلافاصله معادل Roslyn API آن، در سمت راست صفحه نمایش داده می‌شود.

- معرفی مجموعه‌ای از Source Generators
در اینجا می‌توان مجموعه‌ای از پروژه‌های سورس باز Source Generators را مشاهده و کدهای آن‌ها را مطالعه کنید و یا از آن‌ها در پروژه‌های خود استفاده نمائید.

- معرفی یک cookbook در مورد Source Generators
این cookbook توسط خود مایکروسافت تهیه شده‌است و جهت شروع به کار با این فناوری، بسیار مفید است.

- مجموعه مثال‌های Source generators از مایکروسافت
در اینجا می‌توانید مجموعه مثال‌هایی از Source generators را که توسط مایکروسافت تهیه شده‌است، مشاهده کنید. شرح و توضیحات تعدادی از آن‌ها را هم در اینجا مطالعه کنید.
مطالب
ایجاد HTTP API توسط Feather HTTP
Feather HTTP یک فریم‌ورک HTTP سبک، برای ایجاد APIهای NET Core. است، در واقع یک wrapper بر روی APIهای موجود ASP.NET Core می‌باشد که به ما امکان ایجاد HTTP API را در کمترین زمان میدهد. در این مطلب نحوه ایجاد یک API را توسط این فریم‌ورک بررسی خواهیم کرد.

معرفی قالب FeatherHttp.Templates به سیستم dotnet
برای شروع می‌توانیم قالب پروژه Feather HTTP را به لیست قالب‌های از پیش نصب شده‌ی dotnet اضافه کنیم. برای اینکار کافی است در خط فرمان دستور زیر را وارد کنیم:
dotnet new -i FeatherHttp.Templates::0.1.67-alpha.g69b43bed72 --nuget-source https://f.feedz.io/featherhttp/framework/nuget/index.json
پس از نصب قالب می‌توانید Feather HTTP را در لیست قالب‌ها توسط دستور dotnet new --list مشاهده کنید:
Templates                                         Short Name               Language          Tags
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
FeatherHttp                                       feather                  [C#]              Web/ASP.NET/FeatherHttp

نحوه‌ی ایجاد یک پروژه‌ی جدید بر اساس قالب جدید
برای ایجاد یک پروژه‌ی جدید کافی است از دستور dotnet new feather استفاده کنید، در ادامه یک پروژه جدید تحت عنوان todoAPI ایجاد خواهیم کرد:
dotnet new feather --name todoAPI
خروجی دستور فوق یک پروژه با ساختار ذیل است:

همانطور که مشاهده می‌کنید پروژه‌ی فوق تنها شامل دو فایل .csproj و Program.cs است. درون Program.cs و متد Main کار initialize کردن سرور HTTP صورت گرفته است. WebApplication.Create دقیقا همانند Host.CreateDefaultBuilder پروژه‌های ASP.NET Core عمل می‌کند؛ یعنی پیکربندی pipeline از قبیل اضافه کردن متغیرهای محیطی، خواندن از فایل JSON و ... را انجام میدهد اما با کد boilerplate کمتر. بنابراین خروجی WebApplication.Create یک ASP.NET Core Pipeline با قابلیت اضافه کردن تنظیمات دلخواه است. در ادامه جهت بررسی بیشتر Feather HTTP، یک مدل را به همراه یک سری دیتای In-memory به پروژه اضافه خواهیم کرد:

using System.Collections.Generic;
using System.Text.Json.Serialization;
using System.Linq;

namespace todoAPI.Models
{
    public class Todo
    {
        [JsonPropertyName("id")]
        public int Id { get; set; }
        [JsonPropertyName("title")]
        public string Title { get; set; }
        [JsonPropertyName("completed")]
        public bool Completed { get; set; }
    }

    public class TodoData
    {
        private readonly IList<Todo> _db = new List<Todo>
        {
            new Todo { Id = 1, Title = "Read book" },
            new Todo { Id = 2, Title = "Watch an episode of Dark" },
            new Todo { Id = 3, Title = "Publish a post on dotnettips" },
            new Todo { Id = 4, Title = "Skype with my friend" },
        };
        public IList<Todo> GetAllToDoItmes()
        {
            return _db;
        }
        public void AddTodo(Todo item)
        {
            _db.Add(item);
        }
        public void ToggleTodo(int id)
        {
            var todo = _db.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            todo.Completed = !todo.Completed;
        }

        public void DeleteTodo(int id)
        {
            var todo = _db.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            _db.Remove(todo);
        }
    }
}

در مثال فوق برای نگاشت نام خواص، از System.Text.Json توکار NET Core 3.0. استفاده شده‌است. در ادامه نیز از یک کلاس برای شبیه‌سازی CRUD یک Todo استفاده شده‌است. سپس برای داشتن اندپوینت‌های موردنظر به ازای هر کدام از متدهای فوق درون متد Main، از app.Map... استفاده کرده‌ایم:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using todoAPI.Models;

namespace todoAPI
{
    class Program
    {
        private static readonly TodoData db = new TodoData();
        static async Task Main(string[] args)
        {
            var app = WebApplication.Create(args);

            app.MapGet("/", GetTodos);
            app.MapPost("/api/todos", CreateTodo);
            app.MapPost("/api/todos/{id}", ToggleTodo);
            app.MapDelete("/api/todos/{id}", DeleteTodo);

            await app.RunAsync();
        }

        static async Task GetTodos(HttpContext http)
        {
            var todos = db.GetAllToDoItmes();
            await http.Response.WriteJsonAsync(todos);
        }

        static async Task CreateTodo(HttpContext http)
        {
            var todo = await http.Request.ReadJsonAsync<Todo>();
            db.AddTodo(todo);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }

        static async Task ToggleTodo(HttpContext http)
        {
            if (!http.Request.RouteValues.TryGet("id", out int id))
            {
                http.Response.StatusCode = 400;
                return;
            }
            db.ToggleTodo(id);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }

        static async Task DeleteTodo(HttpContext http)
        {
            if (!http.Request.RouteValues.TryGet("id", out int id))
            {
                http.Response.StatusCode = 400;
                return;
            }
            db.DeleteTodo(id);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }
    }
}


هر کدام از اندپوینت‌های فوق، یک ورودی HttpContext دریافت خواهند کرد. توسط این شیء می‌توانیم به درخواست جاری و همچنین به پاسخ درخواست، دسترسی داشته باشیم. 


استفاده از سیستم DI توکار NET Core.

همانطور که در ابتدای مطلب نیز عنوان شد، Feather HTTP یک wrapper بر روی APIهای موجود ASP.NET Core است، بنابراین می‌توانیم از همان سرویس DI که درون پروژه‌های ASP.NET Core در اختیار داریم در اینجا نیز استفاده کنیم. در ادامه یک پوشه‌ی جدید را به مثال قبل، با نام Controllers اضافه خواهیم کرد و درون آن یک فایل TodoController را با محتویات زیر ایجاد خواهیم کرد:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using todoAPI.Models;
using todoAPI.Services;

namespace todoAPI.Controllers
{
    public class TodoController
    {
        private readonly ITodoService _todoService;

        public TodoController(ITodoService todoService)
        {
            _todoService = todoService;
        }

        public async Task GetTodos(HttpContext http)
        {
            var todos = _todoService.GetAllToDoItmes();
            await http.Response.WriteJsonAsync(todos);
        }

        public async Task CreateTodo(HttpContext http)
        {
            var todo = await http.Request.ReadJsonAsync<Todo>();
            _todoService.AddTodo(todo);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }

        public async Task ToggleTodo(HttpContext http)
        {
            if (!http.Request.RouteValues.TryGet("id", out int id))
            {
                http.Response.StatusCode = 400;
                return;
            }
            _todoService.ToggleTodo(id);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }

        public async Task DeleteTodo(HttpContext http)
        {
            if (!http.Request.RouteValues.TryGet("id", out int id))
            {
                http.Response.StatusCode = 400;
                return;
            }
            _todoService.DeleteTodo(id);
            http.Response.StatusCode = 204;
        }
    }
}


کاری که انجام شده است، انتقال تمامی متدهای static به کلاس فوق و سپس جایگزین کردن کلمه‌ی کلیدی static با public است. همچنین یه ارجاع به اینترفیس جدید با عنوان ITodoService اضافه شده است؛ درون پیاده‌سازی این اینترفیس همان متدهای کلاس TodoData را اضافه کرده‌ایم:

using System.Collections.Generic;
using todoAPI.Models;
using System.Linq;

namespace todoAPI.Services
{
    public interface ITodoService
    {
        void AddTodo(Todo item);
        void DeleteTodo(int id);
        IList<Todo> GetAllToDoItmes();
        void ToggleTodo(int id);
    }

    public class TodoService : ITodoService
    {
        private readonly IList<Todo> _db = new List<Todo>
        {
            new Todo { Id = 1, Title = "Read book" },
            new Todo { Id = 2, Title = "Watch an episode of Dark" },
            new Todo { Id = 3, Title = "Publish a post on dotnettips" },
            new Todo { Id = 4, Title = "Skype with my friend" },
        };
        public IList<Todo> GetAllToDoItmes()
        {
            return _db;
        }
        public void AddTodo(Todo item)
        {
            _db.Add(item);
        }
        public void ToggleTodo(int id)
        {
            var todo = _db.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            todo.Completed = !todo.Completed;
        }

        public void DeleteTodo(int id)
        {
            var todo = _db.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            _db.Remove(todo);
        }
    }
}


نکته: برای ایجاد اینترفیس از روی یک کلاس درون VS Code می‌توانیم اینگونه عمل کنیم:



تغییرات فایل Program.cs

ابتدا باید using مربوط به DI را در ابتدای فایل اضافه کنیم:

using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;


سپس توسط ServiceProvider یک وهله از کلاس موردنظر را ایجاد کرده‌ایم و همچنین سرویس‌های موردنظر را درون DI Container اضافه کرده‌ایم:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using todoAPI.Controllers;
using todoAPI.Services;

namespace todoAPI
{
    class Program
    {
        static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);
            builder.Services.AddTransient<TodoController>();
            builder.Services.AddTransient<ITodoService, TodoService>();

            var serviceProvider = builder.Services.BuildServiceProvider();
            var todoController = serviceProvider.GetService<TodoController>();

            var app = WebApplication.Create(args);

            app.MapGet("/", todoController.GetTodos);
            app.MapPost("/api/todos", todoController.CreateTodo);
            app.MapPost("/api/todos/{id}", todoController.ToggleTodo);
            app.MapDelete("/api/todos/{id}", todoController.DeleteTodo);

            await app.RunAsync();
        }
    }
}



Convention Over Configuration

در کد قبلی به صورت دستی TodoController را توسط Service Location از DI درخواست کرده‌ایم. اینکار را در ادامه می‌توانیم به Feather HTTP سپرده تا کار وهله‌سازی را براساس قواعد توکار برایمان انجام دهد:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using todoAPI.Services;

namespace todoAPI
{
    class Program
    {
        static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);

            builder.Services.AddSingleton<IHttpContextAccessor, HttpContextAccessor>();

            builder.Services.AddControllers();

            builder.Services.AddSingleton<ITodoService, TodoService>();

            var serviceProvider = builder.Services.BuildServiceProvider();

            var app = builder.Build();

            app.MapControllers();

            await app.RunAsync();
        }
    }
}


سپس در ادامه برای دسترسی به HTTP Context درون TodoController از IHttpContextAccessor استفاده کرده‌ایم:

using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using todoAPI.Models;
using todoAPI.Services;

namespace todoAPI.Controllers
{
    public class TodoController
    {
        private readonly ITodoService _todoService;
        private readonly IHttpContextAccessor _accessor;
        public TodoController(ITodoService todoService, IHttpContextAccessor accessor)
        {
            _todoService = todoService;
            _accessor = accessor;
        }

        [HttpGet("/todos")]
        public async Task GetTodos()
        {
            var todos = _todoService.GetAllToDoItmes();
            await _accessor.HttpContext.Response.WriteJsonAsync(todos);
        }

        [HttpPost("/todos")]
        public async Task CreateTodo()
        {
            var todo = await _accessor.HttpContext.Request.ReadJsonAsync<Todo>();
            _todoService.AddTodo(todo);
            _accessor.HttpContext.Response.StatusCode = 204;
        }

        [HttpPost("/todos/{id}")]
        public async Task ToggleTodo(int id)
        {
            _todoService.ToggleTodo(id);
            _accessor.HttpContext.Response.StatusCode = 204;
        }

        [HttpDelete("/todos/{id}")]
        public async Task DeleteTodo(int id)
        {
            _todoService.DeleteTodo(id);
            _accessor.HttpContext.Response.StatusCode = 204;
        }
    }
}


کدهای کامل مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.

مطالب
بررسی Bad code smell ها: درخت ارث بری موازی یا Parallel inheritance hierarchy
این کد بد بو در دسته «جلوگیری کنندگان از تغییر» قرار می‌گیرد. اگر زمان ایجاد یک کلاس فرزند برای کلاسی، مجبور به ایجاد یک کلاس فرزند متناظر آن برای کلاس دیگری باشید، با این کد بد بود مواجه هستید. 
معمولا زمانی این اتفاق می‌افتد که یک درخت ارث بری به درخت ارث بری دیگری وابسته باشد. به‌طوری که هر یک از کلاس‌های موجود در آن، با یک کلاس در درخت دیگر متناظر باشند و ارتباط داشته باشند. این امر ایجاد تغییرات در کد را با مشکل مواجه خواهد کرد. 
به طور مثال:
public abstract class InvoiceGenerator 
{ 
    public abstract dynamic Generate(); 
} 
public abstract class AmountCalculator 
{ 
    public abstract decimal Calculate(dynamic item); 
}
public class StandardInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
} 
public class StandardInvoiceAmountCalculator : AmountCalculator 
{ 
    public override decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceAmountCalculator : AmountCalculator 
{ 
    public override decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
}

در این مثال کلاسی به نام InvoiceGenerator وجود دارد که کلاس پدر تولید کنندگان فاکتور است و کلاس دیگری نیز وجود دارد به نام AmountCalculator که کلاس پدر محاسبه قیمت است. هر یک از سازندگان فاکتور، یک کلاس متناظر در درخت Caluclator‌ها دارند؛ برای محاسبه قیمت آیتم‌های آن نوع فاکتور. به طور خاص در این مثال فاکتور استاندارد و فاکتور پیش پرداخت نوشته شده است  (در این مثال فقط یک سطح از ارث بری پیاده سازی شده است و تمامی کلاس‌ها مستقیما از کلاس پدر به ارث برده می‌شوند. در صورت وجود چند سطح ارث بری، مشکل پیچیده‌تر نیز خواهد شد).
حال فرض کنید قصد افزودن یک کلاس را برای ایجاد «فاکتور گزارش مخارج» (فاکتوری برای ثبت مخارجی که کارکنان زمان انجام کار برای کارفرما متحمل می‌شوند) دارید.
در این حالت نیاز است که یک کلاس ExpenseReportInvoiceGenerator ساخته شود و متناظر با آن نیاز خواهد بود کلاس ExpenseReportAmountCalculator ساخته شود. 

چرا چنین بویی به راه می‌افتد 

دلایل بوجود آمدن چنین بویی به سه دسته تقسیم می‌شوند: 

  • تشخیص نادرست روابط بین کلاس‌ها  
  • استفاده نامناسب از الگوهای طراحی 
  • تشخیص نادرست مسئولیت‌های کلاس‌ها و طراحی نامناسب آن 


روش‌های اصلاح این کد بد بو  

اصلاح چنین بوی بدی آسان نیست؛ زیرا درخت‌های ارث بری موازی، همیشه اتفاقی اشتباه نیستند و معمولا زمانیکه اصل Single responsibility در کدها به طور وسیعی رعایت شود، احتمال به‌وجود آمدن چنین الگویی وجود دارد؛ مانند مثالی که ذکر شد. در مثال مطرح شده اصل Single responsibility به درستی رعایت شده‌است. 
در برخورد با چنین بویی معمولا سه راه وجود دارد. 
اول:  عدم تغییر درخت‌های ارث بری موازی 
معمولا در مواردی مانند مثال ذکر شده در این مطلب، بهترین گزینه، عدم تغییر درخت ارث بری است. اگر رعایت کردن اصل single responsibility مهمتر از سادگی در ایجاد تغییرات باشد، این گزینه یک انتخاب خوب خواهد بود. یکی از مزایای دست نخوردن کدهایی مانند مثال مذکور، سهولت در نوشتن تست‌های واحد است. 

دوم: تبدیل درخت ارث بری به یک درخت ارث بری ناقص
در این روش می‌توان interface هایی را برای AmountCalculator و InvoiceGenerator ساخت و کلاس‌هایی که این دو interface را پیاده سازی می‌کنند؛ مانند: 
public interface IInvoiceGenerator 
{ 
    dynamic Generate(); 
} 
public interface IAmountCalculator 
{ 
    decimal Calculate(dynamic item); 
} 
public class StandardInvoiceGenerator : IInvoiceGenerator, IAmountCalculator 
{ 
    public dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
    public decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : IInvoiceGenerator, IAmountCalculator 
{ 
    public dynamic Generate() 
    { 
        return new object(); 
    } 
    public decimal Calculate(dynamic item) 
    { 
        return 1; 
    } 
}
با این تغییر، بخشی از اصل single responsibility نادیده گرفته شده‌است. اما با وجود یک درخت ارث بری فیزیکی، درخت منطقی موجود دست نخورده باقی مانده و در صورت نیاز می‌توان دوباره اقدام به جداسازی مسئولیت‌ها کرد. این جداسازی بیشتر اوقات زمانی اتفاق می‌افتد که یکی از جنبه‌های مسئولیتی یک کلاس، در جای دیگری به صورت مستقل مورد استفاده قرار گیرد. 

سوم: از بین بردن درخت ارث بری موازی 
این روش تقریبا مشابه روش ذکر شده در بخش دوم است. تنها با این تفاوت که در این روش، رابطه منطقی ارث بری موازی نیز حذف می‌شود؛ مانند:
public abstract class InvoiceGenerator 
{ 
    public abstract dynamic Generate(); 
    public abstract decimal CalculateItemAmount(dynamic item); 
} 
public class StandardInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
    public override decimal CalculateItemAmount(dynamic item) 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
} 
public class PrepaymentInvoiceGenerator : InvoiceGenerator 
{ 
    public override dynamic Generate() 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
    public override decimal CalculateItemAmount(dynamic item) 
    { 
        throw new NotImplementedException(); 
    } 
}
در این روش دو درخت ارث بری از نظر منطقی و فیزیکی با یکدیگر ادغام شده‌اند. البته همان طور که در بخش یک گفته شد، بهترین گزینه برای مثال ذکر شده در این مطلب، دست نخوردن آن است. این روش زمانی مناسب است که موجودیت‌های ادغام شده از نظر ذاتی به قدری به یکدیگر شباهت داشته باشند که عملا بتوانیم آن‌ها را یک موجودیت مستقل در نظر بگیریم. 

جمع بندی 

روش‌های رفع بوی بد «درخت‌های ارث بری موازی» به زمینه ایجاد آنها وابستگی شدیدی دارد. به همین دلیل نمی‌توان راه حلی کلی را برای آن ارائه داد. سه روش ذکر شده در این مطلب در واقع سه نوع رفتاری هستند که می‌توان با چنین بوی بدی داشت. بسته به زمینه ایجاد این بوی بد و شرایط کد می‌توان هر یک از این روش‌ها را انتخاب نمود. نکاتی مانند سهولت نگهداری، تست نویسی آسان و خوانایی کد، فاکتورهایی هستند که می‌توانند در تصمیم گیری مد نظر قرار گیرند.