مطالب
Blazor 5x - قسمت 20 - کار با فرم‌ها - بخش 8 - استفاده از یک کامپوننت ثالث HTML Editor
در این قسمت می‌خواهیم بجای دریافت اطلاعات توضیحات یک اتاق، توسط یک text area متداول، برای مثال از Quill rich text editor استفاده کنیم. برای این منظور می‌توان از کامپوننت Blazor محصور کننده‌ی آن به نام Blazored TextEditor کمک گرفت.


نصب کامپوننت Blazored TextEditor

ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت آن‌را با اجرای دستور زیر، به پروژه‌ی Blazor خود اضافه کرد:
dotnet add package Blazored.TextEditor
و همچنین کتابخانه‌ی اصلی quill را نیز در مسیر wwwroot/lib/quill نصب می‌کنیم:
libman install quill --provider unpkg --destination wwwroot/lib/quill
سپس به فایل Pages\_Host.cshtml مراجعه کرده و ابتدا مداخل تعریف فایل‌های CSS آن‌را اضافه می‌کنیم:
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0" />
    <title>BlazorServer.App</title>
    <base href="~/" />
    <link href="lib/quill/dist/quill.snow.css" rel="stylesheet" />
    <link href="lib/quill/dist/quill.bubble.css" rel="stylesheet" />
و در ادامه سه مدخل اسکریپتی زیر را نیز به قسمت پیش از بسته شدن تگ body، اضافه می‌کنیم:
 <script src="lib/quill/dist/quill.min.js"></script>
<script src="_content/Blazored.TextEditor/quill-blot-formatter.min.js"></script>
<script src="_content/Blazored.TextEditor/Blazored-BlazorQuill.js"></script>
<script src="_framework/blazor.server.js"></script>
</body>
اگر برنامه‌ی مورد نظر از نوع Blazor WASM است، این تنظیمات به فایل wwwroot\index.html منتقل می‌شوند.

و در آخر جهت سهولت کار با این کامپوننت می‌توان فضای نام آن‌را به فایل BlazorServer.App\_Imports.razor به صورت زیر اضافه کرد:
@using Blazored.TextEditor


استفاده از کامپوننت Blazored.TextEditor در کامپوننت HotelRoomUpsert.razor

می‌خواهیم در کامپوننت HotelRoomUpsert.razor مثال این سری، بجای کامپوننت InputTextArea مورد استفاده، از یک HTML Editor استفاده کنیم:
<div class="form-group">
    <label>Details</label>
    @*<InputTextArea @bind-Value="HotelRoomModel.Details" class="form-control"></InputTextArea>*@
    <BlazoredTextEditor @ref="@QuillHtml">
        <ToolbarContent>
            <select class="ql-header">
                <option selected=""></option>
                <option value="1"></option>
                <option value="2"></option>
                <option value="3"></option>
                <option value="4"></option>
                <option value="5"></option>
            </select>
            <span class="ql-formats">
                <button class="ql-bold"></button>
                <button class="ql-italic"></button>
                <button class="ql-underline"></button>
                <button class="ql-strike"></button>
            </span>
            <span class="ql-formats">
                <select class="ql-color"></select>
                <select class="ql-background"></select>
            </span>
            <span class="ql-formats">
                <button class="ql-list" value="ordered"></button>
                <button class="ql-list" value="bullet"></button>
            </span>
            <span class="ql-formats">
                <button class="ql-link"></button>
            </span>
        </ToolbarContent>
        <EditorContent>
        </EditorContent>
    </BlazoredTextEditor>
</div>
- در اینجا قسمت محتوای EditorContent مثال آن‌را خالی کرده‌ایم.
- همانطور که ملاحظه می‌کنید، این تعریف به همراه یک ارجاع به وهله‌ای از آن نیز هست:
<BlazoredTextEditor @ref="@QuillHtml">
به همین جهت نیاز است فیلد متناظر با آن‌را در قسمت کدهای کامپوننت، به صورت زیر تعریف کرد:
@code
{
   private BlazoredTextEditor QuillHtml;
تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، به خروجی زیر می‌رسیم:


برای تغییر اندازه و مقدار placeholder پیش‌فرض آن، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
<div class="form-group pb-4" style="height:250px;">
    <label>Details</label>
    <BlazoredTextEditor @ref="@QuillHtml" Placeholder="Please enter the room's detail">


تنظیم و دریافت متن نمایشی HTML Editor

مطابق مستندات این کامپوننت، روش تنظیم متن نمایشی آن، به کمک متد LoadHTMLContent است. به همین جهت متد زیر را به کدهای کامپوننت جاری اضافه می‌کنیم:
    private async Task SetHTMLAsync()
    {
        if(!string.IsNullOrEmpty(HotelRoomModel.Details))
        {
            await QuillHtml.LoadHTMLContent(HotelRoomModel.Details);
        }
    }
بنابراین روش متداول two-way binding در اینجا کار نمی‌کند و باید متن این ادیتور را به نحو فوق تنظیم کرد و برای مثال در زمان بارگذاری اولیه‌ی این کامپوننت و در حالت ویرایش، متن دریافتی از بانک اطلاعاتی را به ادیتور فوق ارسال نمود:
    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        if (Id.HasValue)
        {
            // Update Mode
            Title = "Update";
            HotelRoomModel = await HotelRoomService.GetHotelRoomAsync(Id.Value);
            await SetHTMLAsync();
        }

        // ... 
    }
و یا در زمان ثبت اولیه و یا حتی در حالت ویرایش اطلاعات در متد HandleHotelRoomUpsert، با استفاده از متد GetHTML آن، خاصیت HotelRoomModel.Details را مقدار دهی اولیه کرد:
    private async Task HandleHotelRoomUpsert()
    {
       // ...

       // Create Mode
       HotelRoomModel.Details = await QuillHtml.GetHTML();

       // ...
    }

مشکل! ادیتور در زمان ویرایش یک رکورد، اطلاعات پیشین را نمایش نمی‌دهد!

پس از اعمال تغییرات فوق، برنامه را اجرا می‌کنیم. سپس یک اتاق جدید را اضافه کرده و در لیست نمایش اتاق‌ها، گزینه‌ی ویرایش آن‌را انتخاب می‌کنیم. در این حالت هرچند کار مقدار دهی HotelRoomModel.Details در زمان ثبت اطلاعات انجام شده، اما ... در زمان ویرایش چیزی نمایش داده نمی‌شود و تغییراتی را که به متد رویدادگردان OnInitializedAsync اضافه کرده‌ایم، عمل نمی‌کنند.
در این مورد در قسمت بررسی چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها توضیحاتی ابتدایی ارائه شد:
«رویدادهای OnAfterRender و OnAfterRenderAsync

پس از هر بار رندر کامپوننت، این متدها فراخوانی می‌شوند. در این مرحله کار بارگذاری کامپوننت، دریافت اطلاعات و نمایش آن‌ها به پایان رسیده‌است. یکی از کاربردهای آن، آغاز کامپوننت‌های جاوا اسکریپتی است که برای کار، نیاز به DOM را دارند؛ مانند نمایش یک modal بوت استرپی.»

بنابراین در این حالت خاص که ادیتور جاوا اسکریپتی مورد استفاده، پس از رندر کامل UI نمایش داده می‌شود، قرار دادن متد SetHTML در روال رویدادگردان OnInitializedAsync کار نخواهد کرد و باید آن‌را به روال رویدادگردان OnAfterRender انتقال دهیم:
protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
{
   await SetHTMLAsync();
}
پس از این تغییرات هم باز متن وارد شده‌ی در قسمت توضیحات، در حالت ویرایش نمایش داده نمی‌شود! علت آن‌را نیز در مطلب بررسی چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها بررسی کردیم: «یک نکته: هر تغییری که در مقادیر فیلدها در این رویدادها صورت گیرند، به UI اعمال نمی‌شوند؛ چون در مرحله‌ی آخر رندر UI قرار دارند.» به همین جهت نیاز به فراخوانی دستی StateHasChanged وجود دارد:
    private async Task SetHTMLAsync()
    {
        if(!string.IsNullOrEmpty(HotelRoomModel.Details))
        {
            await QuillHtml.LoadHTMLContent(HotelRoomModel.Details);
            StateHasChanged();
        }
    }


مشکل! اگر در این حالت سعی کنیم متنی را در ادیتور وارد کنیم، میسر نیست و همچنین CPU Usage سیستم به 100 درصد رسیده‌است!

علت اینجا است که فراخوانی StateHasChanged، هر چند سبب رندر مجدد UI می‌شود، اما چون در پایان کار رندر قرار داریم، یک حلقه‌ی بی‌نهایت را سبب خواهد شد. به همین جهت باید در متد OnAfterRenderAsync، بر اساس پارامتر firstRender، از رندرهای بعدی جلوگیری کرد:
    protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        if (!firstRender)
        {
            return;
        }

        while (true)
        {
            try
            {
                await SetHTMLAsync();
                break;
            }
            catch
            {
                await Task.Delay(100); // Quill needs some time to load
            }
        }
    }
در اینجا هم مدیریت firstRender را مشاهده می‌کنید، تا دیگر یک حلقه‌ی بی‌نهایت رخ ندهد و هم حلقه‌ای را جهت منتظر ماندن تا بارگذاری کامل Quill در این مثال. این افزونه‌ی جاوا اسکریپتی، حتی پس از پایان رندر کامپوننت هم نیاز به مدت زمانی دارد تا بتواند کامل بارگذاری شده و قابل استفاده شود.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-20.zip
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 27 - برنامه‌ی Blazor WASM - کار با سرویس‌های Web API
به روز رسانی جهت Blazor 6x
با توجه به افزودن شدن متدهای الحاقی توکار UriWithQueryParameter در Blazor 6x، دیگر نیازی به کلاس UriBuilderExt معرفی شده‌ی در این مطلب نیست. اطلاعات بیشتر
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
چند متد الحاقی پیشنهادی
سلام.
در مورد پیاده سازی متود Apend (یا صحیحش، Append)... احتمالا جایی شنیده اید که استفاده از StringBuilder برای Append کردن یک رشته Performance بهتری نسبت به حالتیکه string رو با استفاده از Operator += به هم الحاق می‌کنیم داره، به همین دلیل در پیاده سازی تابع فوق از کلاس StringBuilder استفاده کرده اید. اما دست نگهدارید!

متودی که شما نوشته اید Performance بسیار کمی داره. فرض کنید لازم هستش تا صدها رشته رو توسط متود شما به یک رشته موجود اضافه کنیم. بدین ترتیب صدها بار StringBuilder باید new بشه و ... در حالیکه اگر صد‌ها بار از += روی همون رشته اصلی استفاده می‌کردیم، کارایی کد به مراتب بهتر بود. در حقیقت، شما دارید Operator += رو مجددا Implement می‌کنید، اما پیاده سازی شما، نه تنها برتری ای نسبت به پیاده سازی موجود نداره، بلکه به مراتب کندتر و پیچیده‌تر از پیاده سازی اصلی است.

موفق باشید.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 13 - بررسی سیستم ردیابی تغییرات
هر Context در EF Core، دارای خاصیتی است به نام ChangeTracker که وظیفه‌ی آن ردیابی تغییراتی است که نیاز است به بانک اطلاعاتی منعکس شوند. برای مثال زمانیکه توسط یک کوئری، شیءایی را باز می‌گردانید و سپس مقدار یکی از خواص آن‌را تغییر داده و متد SaveChanges را فراخوانی می‌کنید، این ChangeTracker است که به EF اعلام می‌کند، کوئری Update ایی را که قرار است تولید کنی، فقط نیاز است یک خاصیت را به روز رسانی کند؛ آن هم تنها با این مقدار تغییر یافته.

روش‌های مختلف اطلاع رسانی به سیستم ردیابی تغییرات

متد DbSet.Add کار اطلاع رسانی تبدیل وهله‌‌های ثبت شده را به کوئری‌های Insert رکوردهای جدید، انجام می‌دهد:
using (var db = new BloggingContext())
{
   var blog = new Blog { Url = "http://sample.com" };
   db.Blogs.Add(blog);
   db.SaveChanges();
}

سیستم ردیابی اطلاعات، اگر تغییراتی را در خواص اشیاء تحت نظر خود مشاهده کند، سبب تولید کوئری‌های Update می‌گردد. یک چنین اشیایی تحت نظر Context هستند:
الف) اشیایی که در طول عمر Context از دیتابیس کوئری گرفته شده‌اند.
ب) اشیایی که در طول عمر Context به آن اضافه شده‌اند (حالت قبل).
using (var db = new BloggingContext())
{
  var blog = db.Blogs.First();
  blog.Url = "http://sample.com/blog";
  db.SaveChanges();
}

و متد DbSet.Remove کار اطلاع رسانی تبدیل وهله‌های حذف شده را به کوئری‌های Delete معادل، انجام می‌دهد:
using (var db = new BloggingContext())
{
  var blog = db.Blogs.First();
  db.Blogs.Remove(blog);
  db.SaveChanges();
}
اگر شیء حذف شده پیشتر توسط متد DbSet.Add اضافه شده باشد، تنها این شیء از Context حذف می‌شود و کوئری در مورد آن تولید نخواهد شد.

به علاوه امکان ترکیب متدهای Add، Remove و همچنین به روز رسانی اشیاء در طی یک Context و با فراخوانی یک SaveChanges در انتهای کار نیز وجود دارد. از این جهت که یک Context، الگوی واحد کار را پیاده سازی می‌کند و بیانگر یک تراکنش است. در این حالت ترکیبی، یا کل تراکنش با موفقیت به پایان می‌رسد و یا در صورت بروز مشکلی، هیچکدام از تغییرات درخواستی، اعمال نخواهند شد.


عملیات ردیابی، بر روی هر نوع Projections صورت نمی‌گیرد

اگر توسط LINQ Projections، نتیجه‌ی نهایی کوئری را تغییر دادید، فقط در زمانی سیستم ردیابی بر روی آن فعال خواهد بود که projection نهایی حاوی اصل موجودیت مدنظر باشد. برای مثال در کوئری ذیل چون در Projection صورت گرفته‌ی در متد Select، هنوز در خاصیت Blog، به اصل موجودیت Blog اشاره می‌شود، نتیجه‌ی این کوئری نیز تحت نظر سیستم ردیابی خواهد بود:
using (var context = new BloggingContext())
{
   var blog = context.Blogs
      .Select(b =>
            new
            {
               Blog = b,
               Posts = b.Posts.Count()
            });
 }
اما در کوئری ذیل، خیر:
using (var context = new BloggingContext())
{
   var blog = context.Blogs
            .Select(b =>
                 new
                 {
                   Id = b.BlogId,
                   Url = b.Url
                 });
 }
در اینجا در Projection انجام شده، نتیجه‌ی نهایی، به هیچکدام از موجودیت‌های ممکن اشاره نمی‌کند. بنابراین نتیجه‌ی آن تحت نظر سیستم ردیابی قرار نمی‌گیرد.


لغو سیستم ردیابی تغییرات، در زمانیکه به آن نیازی نیست

سیستم ردیابی تغییرات بر اساس مفاهیم AOP و تولید پروکسی‌های آن کار می‌کند. این پروکسی‌ها، اشیایی شفاف هستند که اشیاء شما را احاطه می‌کنند و هر تغییری را که اعمال می‌کنید، ابتدا از این غشاء رد شده و در سیستم ردیابی EF ثبت می‌شوند. سپس به وهله‌ی اصلی شیء موجود اعمال خواهند شد.
بدیهی است تولید این پروکسی‌ها، دارای سربار است و اگر هدف شما صرفا کوئری گرفتن از اطلاعات، جهت نمایش آن‌ها است، نیازی به تولید خودکار این پروکسی‌ها را ندارید و این مساله سبب کاهش مصرف حافظه‌ی برنامه و بالا رفتن سرعت آن می‌شود.
در قسمت قبل عنوان شد که «یک چنین اشیایی تحت نظر Context هستند: الف) اشیایی که در طول عمر Context از دیتابیس کوئری گرفته شده‌اند.»
اگر می‌خواهید این حالت پیش فرض را لغو کنید، از متد AsNoTracking استفاده نمائید:
using (var context = new BloggingContext())
{
  var blogs = context.Blogs.AsNoTracking().ToList();
}
یک چنین کوئری‌هایی برای سناریوهای فقط خواندنی (گزارشگیری‌ها) مناسب هستند و بدیهی است هرگونه تغییری در لیست blogs حاصل، توسط context جاری ردیابی نشده و در نهایت به بانک اطلاعاتی (در صورت فراخوانی SaveChanges) اعمال نمی‌گردد.

اگر می‌خواهید متد AsNoTracking را به صورت خودکار به تمام کوئری‌های یک context خاص اعمال کنید، روش کار و تنظیم آن به صورت زیر است:
using (var context = new BloggingContext())
{
    context.ChangeTracker.QueryTrackingBehavior = QueryTrackingBehavior.NoTracking;


نکات به روز رسانی ارجاعات موجودیت‌ها

دو حالت زیر را درنظر بگیرید که در اولی، blog از بانک اطلاعاتی واکشی شده‌است و post به صورت مستقیم وهله سازی شده‌است:
using (var context = new BloggingContext())
{
  var blog = context.Blogs.First();
  var post = new Post { Title = "Intro to EF Core" };

  blog.Posts.Add(post);
  context.SaveChanges();
}
و در دومی blog به صورت مستقیم وهله سازی گردیده‌است و post از بانک اطلاعاتی واکشی شده‌است:
using (var context = new BloggingContext())
{
  var blog = new Blog { Url = "http://blogs.msdn.com/visualstudio" };
  var post = context.Posts.First();

  blog.Posts.Add(post);
  context.SaveChanges();
}
در حالت اول، Post، ابتدا به بانک اطلاعاتی اضافه شده و سپس این مطلب جدید به لیست ارجاعات blog اضافه می‌شود (Post جدیدی اضافه شده و اولین Blog، جهت درج آن به روز رسانی می‌شود).
در حالت دوم، ابتدا blog در بانک اطلاعاتی ثبت می‌شود (چون برخلاف حالت اول، تحت نظر context نیست) و سپس این post (که تحت نظر context است) به مجموعه مطالب آن اضافه می‌شود (بلاگ جدیدی اضافه شده و ارجاع مطلب موجودی به آن اضافه می‌شود).


وارد کردن یک موجودیت به سیستم ردیابی اطلاعات

در مثال قبل مشاهده کردیم که اگر موجودیتی تحت نظر context نباشد (برای مثال توسط یک کوئری به context وارد نشده باشد)، در حین ذخیره سازی ارجاعات، با آن به صورت یک وهله‌ی جدید رفتار شده و حتما در بانک اطلاعاتی به صورت یک رکورد جدید ذخیره می‌شود؛ حتی اگر Id آن‌را دستی تنظیم کرده باشید که ندید گرفته خواهد شد.
اگر Id و سایر اطلاعات شیءایی را دارید، نیازی نیست تا حتما توسط یک کوئری ابتدا آن‌را از بانک اطلاعاتی دریافت و سپس به صورت خودکار وارد سیستم ردیابی کنید؛ متد Attach نیز یک چنین کاری را انجام می‌دهد:
 var blog = new Blog { Id = 2, Url = "https://www.dntips.ir" };
 context.Blog.Attach(blog);
 context.SaveChanges();
در اینجا هرچند شیء Blog از بانک اطلاعاتی واکشی نشده‌است، اما چون توسط متد Attach به DbSet اضافه شده‌است، اکنون جزئی از اشیاء تحت نظر به حساب می‌آید؛ اما با یک شرط. حالت اولیه‌ی این شیء به EntityState.Unchanged تنظیم شده‌است. یعنی زمانیکه SaveChanges فراخوانی می‌شود، عملیات خاصی صورت نخواهد گرفت و هیچ اطلاعاتی در بانک اطلاعاتی درج نمی‌گردد.
علاوه بر متد Attach، متد AttachRange نیز برای افزودن لیستی از موجودیت‌ها در حالت EntityState.Unchanged، پیش بینی شده‌است.

روش دیگر انجام اینکار به صورت ذیل است:
در اینجا ابتدا یک وهله‌ی جدید از Blog ایجاد شده‌است و سپس توسط متد Entry به Context وارد شده و همچنین حالت آن به صورت صریح، به تغییر یافته، مشخص گردیده‌است:
 var blog = new Blog { Id = 2, Url = "https://www.dntips.ir" };
 context.Entry(blog).State = EntityState.Modified ;
 context.SaveChanges();
و یا می‌توان این عملیات را به صورت زیر ساده کرد:
 var blog = new Blog { Id = 2, Url = "https://www.dntips.ir" };
 context.Update(blog);
 context.SaveChanges();
در اینجا متد جدید Update، همان کار Attach و سپس تنظیم حالت را به EntityState.Modified انجام می‌دهد.
به علاوه متد UpdateRange نیز برای افزودن لیستی از موجودیت‌ها در حالت EntityState.Modified، پیش بینی شده‌است.

یک نکته: متدهای Attach و Update، هم بر روی یک DbSet و هم بر روی Context، قابل اجرا هستند. اگر بر روی Context اجرا شدند، نوع موجودیت دریافتی به نوع DbSet متناظر به صورت خودکار نگاشت شده و استفاده می‌شود (context.Set<T>().Attach(entity)). یعنی در حقیقت بین این دو حالت تفاوتی نیست و امکان فراخوانی این متدها بر روی Context، صرفا جهت سهولت کار درنظر گرفته شده‌است.


تفاوت رفتار context.Entry در EF Core با EF 6.x

متد  context.Entry در EF 6.x هم وجود دارد. اما در EF core سبب تغییر وضعیت گراف متصل به یک شیء نمی‌شود و ضعیت روابط آن‌را به روز رسانی نمی‌کند (برخلاف EF 6.x). اگر در EF Core نیاز به یک چنین به روز رسانی گراف مانندی را داشتید، باید از متد جدید context.ChangeTracker.TrackGraph به نحو ذیل استفاده نمائید:
 context.ChangeTracker.TrackGraph(blog, e => e.Entry.State = EntityState.Added);


کوئری گرفتن از سیستم ردیابی اطلاعات

این سناریوها را درنظر بگیرید:
 - می‌خواهم سیستمی شبیه به تریگرهای اس کیوال سرور را با EF داشته باشم.
 - می‌خواهم اطلاعات تمام رکوردهای ثبت شده، حذف شده و به روز رسانی شده را لاگ کنم.
 - می‌خواهم پس از ثبت رکوردی در هر جای برنامه، شبیه به مباحث SQL Server Service Broker و SqlDependency بلافاصله مطلع شده و توسط SignalR اطلاع رسانی کنم.

و در حالت کلی می‌خواهم پیش و یا پس از ثبت اطلاعات، بتوانم به تغییرات صورت گرفته دسترسی داشته باشم و عملیاتی را بر روی آن‌ها انجام دهم. تمام این موارد و سناریوها را با کوئری گرفتن از سیستم ردیابی اطلاعات EF می‌توان پیاده سازی کرد.
برای نمونه در مطلب قبل و قسمت «طراحی یک کلاس پایه، بدون تنظیمات ارث بری روابط»، یک کلاس پایه را که مقادیر پیش فرض خود را از SQL Server دریافت می‌کند، طراحی کردیم. در اینجا می‌خواهیم با استفاده از سیستم ردیابی EF، طراحی این کلاس پایه را عمومی کرده و سازگار با تمام بانک‌های اطلاعاتی موجود کنیم.
جهت یادآوری، کلاس پایه موجودیت‌ها، یک چنین شکلی را داشته:
public class BaseEntity
{
   public int Id { set; get; }
   public DateTime? DateAdded { set; get; }
   public DateTime? DateUpdated { set; get; }
}
و پس از آن، هر موجودیت برنامه به این شکل خلاصه شده و نشانه گذاری می‌شود:
public class Person : BaseEntity
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
}
اکنون به کلاس Context برنامه مراجعه کرده و متد SaveChanges آن‌را بازنویسی می‌کنیم:
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        // same as before 

        public override int SaveChanges()
        {
            this.ChangeTracker.DetectChanges();

            var modifiedEntries = this.ChangeTracker
                                      .Entries<BaseEntity>()
                                      .Where(x => x.State == EntityState.Modified);
            foreach (var modifiedEntry in modifiedEntries)
            {
                modifiedEntry.Entity.DateUpdated = DateTime.UtcNow;
            }
 
            var addedEntries = this.ChangeTracker
                                      .Entries<BaseEntity>()
                                      .Where(x => x.State == EntityState.Added);
            foreach (var addedEntry in addedEntries)
            {
                addedEntry.Entity.DateAdded = DateTime.UtcNow;
            }
 
            return base.SaveChanges();
        }
    }
این متد SaveChanges، نقطه‌ی مشترک تمام تغییرات برنامه است. به همین دلیل است که اینجا را می‌توان جهت اعمالی، پیش و پس از فراخوانی متد اصلی base.SaveChanges که کار نهایی درج تغییرات را به بانک اطلاعاتی انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار داد.
در اینجا کار با کوئری گرفتن از خاصیت ChangeTracker شروع می‌شود. سپس باید مشخص کنیم چه نوع موجودیت‌هایی را مدنظر داریم. چون تمام موجودیت‌های ما از کلاس پایه‌ی BaseEntity مشتق می‌شوند، بنابراین کوئری گرفتن بر روی این نوع، به معنای دسترسی به تمام موجودیت‌های برنامه نیز هست. سپس در اینجا اگر حالتی EntityState.Modified بود، فقط مقدار خاصیت DateUpdated را به صورت خودکار مقدار دهی می‌کنیم و اگر حالتی EntityState.Added بود، تنها مقدار خاصیت DateAdded را به روز رسانی خواهیم کرد.
در یک چنین حالتی دیگر نیازی نیست تا مقادیر این خواص را در حین ثبت اطلاعات برنامه به صورت دستی مشخص کنیم.

یک نکته: اگر به ابتدای متد بازنویسی شده دقت کنید، فراخوانی متد this.ChangeTracker.DetectChanges در آن انجام شده‌است. علت اینجا است که این فراخوانی به صورت خودکار توسط متد base.SaveChanges انجام می‌شود، اما چون این مرحله را تا انتهای متد بازنویسی شده، به تاخیر انداخته‌ایم، نیاز است خودمان به صورت دستی سبب محاسبه‌ی مجدد تغییرات صورت گرفته شویم.

نکته‌ای در مورد بهبود کیفیت کدهای متد SaveChanges: استفاده‌ی Change Tracker به این صورت با بازنویسی متد SaveChanges بسیار مرسوم است. اما پس از مدتی به متد SaveChanges ایی خواهید رسید که کنترل آن از دست خارج می‌شود. به همین جهت برای EF 6.x پروژه‌هایی مانند EFHooks طراحی شده‌اند تا کپسوله سازی بهتری را بتوان ارائه داد. انتقال کدهای آن به EF Core کار مشکلی نیست و اصل آن، بازنویسی HookedDbContext آن است که نحوه‌ی مدیریت شکیل‌تر کوئری گرفتن از ChangeTracker را بیان می‌کند.


خواص سایه‌ای یا Shadow properties

EF Core به همراه مفهوم کاملا جدیدی است به نام خواص سایه‌ای. این نوع خواص در سمت کدهای ما و در کلاس‌های موجودیت‌های برنامه وجود خارجی نداشته، اما در سمت جداول بانک اطلاعاتی وجود دارند و اکنون امکان کوئری گرفتن و کار کردن با آن‌ها در EF Core میسر شده‌است.
برای تعریف آن‌ها، بجای افزودن خاصیتی به کلاس‌های برنامه، کار از متد OnModelCreating به نحو ذیل شروع می‌شود:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
  modelBuilder.Entity<Blog>().Property<DateTime>("DateAdded");
در اینجا یک خاصیت جدید به نام DateAdded، از نوع DateTime که در کلاس Blog وجود خارجی ندارد، تعریف شده‌است. به این خاصیت، shadow property می‌گویند (سایه‌ای است از ستونی از جدول بلاگ).
سپس برای کار کردن و کوئری گرفتن از آن می‌توان از متد جدید EF.Property، به نحو ذیل استفاده کرد:
 var blogs = context.Blogs.OrderBy(b => EF.Property<DateTime>(b, "DateAdded"));
همچنین برای مقدار دهی آن تنها می‌توان توسط سیستم Change Tracker اقدام نمود:
 context.Entry(myBlog).Property("DateAdded").CurrentValue = DateTime.Now;
و یا در همان قطعه کد بازنویسی متد SaveChanges فوق، نحوه‌ی دسترسی به اینگونه خواص، به صورت زیر می‌باشد:
foreach (var addedEntry in addedEntries)
{
  addedEntry.Property("DateAdded").CurrentValue = DateTime.UtcNow;
}
مهم‌ترین دلیل وجودی این خواص، پیاده سازی روابطی مانند many-to-many، در نگارش‌های بعدی EF Core هستند. در حقیقت جدول واسطی که در اینجا به صورت خودکار تشکیل می‌شود، به همراه خواصی است که تاکنون امکان دسترسی به آن‌ها در کدهای EF وجود نداشت؛ اما Shadow properties این امر را میسر می‌کنند (فیلدهایی که در سمت بانک اطلاعاتی وجود دارند، اما در کدهای کلاس‌های ما، خیر).
مطالب
آشنایی با Gridify
Gridify چیست ؟

به طور خلاصه Gridify یک کتابخانه ساده و سریع است که عملیات‌های Filtering , Pagination و Sorting را با استفاده از شرط‌های متنی (string based) امکان پذیر میکند.
به طور مثال فرض کنید که یک API را برای دریافت لیست کاربران با نام UsersList نوشته‌اید. مثال:
 [HttpGet("[action]")]
 public async Task<IActionResult> UsersList()
 {
    var users =  await _dbContext.Users.AsNoTracking().ToListAsync();
    return Ok(users);
 }
طبیعتا بخش FrontEnd نرم افزار شما نیاز دارد این اطلاعات را به کاربر نمایش دهد. به همین جهت در بیشتر مواقع از یک گرید برای نمایش این اطلاعات استفاده میشود.
پس از دریافت اطلاعات از سرور با مشکلات زیر مواجه خواهیم شد.
  1. عدم پشتیبانی از Pagination: چون API، تمامی کاربران را به سمت کلاینت ارسال میکند؛ به همین جهت، هم با مشکل کارآیی (performance) در آینده مواجه میشویم و هم امکان گذاشتن صفحه بندی (Pagination) وجود نخواهد داشت. 
  2. عدم پشتیبانی از Sorting: اگر در گرید نمایش داده شده کاربر بخواهد اطلاعات را Sort کند، چون چنین امکانی هنوز برای API ما تعریف نشده، این عملیات سمت سرور امکان پذیر نیست.
  3. عدم پشتیبانی از Filtering: همیشه نمایش تمامی اطلاعات مفید نیست. در اکثر مواقع ما نیاز داریم تا قسمتی از اطلاعات را با شرطی خاص، برگردانیم. به طور مثال لیست کاربران فعال در سامانه یا لیست کاربران غیرفعال. 
این مشکلات بدون استفاده از هیچ کتابخانه‌ای قابل حل است ولی نه به سادگی؛ به طور مثال یا باید چندین API مختلف با امکانات مختلف بنویسیم، یا یک API را برای پشتیبانی از این موارد تغییر بسیار دهیم. من برای اینکه از بحث دور نشویم، به پیاده سازی نمونه دستی پشتیبانی از این موارد در اینجا نمی‌پردازم، چرا که اگر یکبار تلاشی را برای اینکار انجام داده باشیم، طبیعتا  مشکلات و کد کثیفی که در نهایت تولید شده است، یادآوری خواهد شد. 
برای رفع این مشکلات میتوان از کتابخانه Gridify استفاده کرد. مثال :
 [HttpGet("[action]")]
 public async Task<IActionResult> UsersList(GridifyQuery filter)
 {
    var users =  await _dbContext.Users.AsNoTracking().GridifyAsync(filter);
    return Ok(users);
 }
در مثال بالا با استفاده از کلاس GridifyQuery میتوانیم به کنترل هر سه مشکل Sorting - Pagination - Filtering سمت کلاینت بپردازیم. (در ادامه با این کلاس بیشتر آشنا خواهیم شد).


استفاده از Gridify به API‌ها محدود نمیشود. به طور کلی ما میتوانیم در هر نوع لیستی که امکان استفاده از IQueryable  را به ما میدهد از آن استفاده نماییم. 
فرض کنید در یک برنامه Console Application قصد داریم یک فیلتر را از کاربر دریافت کرده و آن را روی لیست خروجی خود اعمال کنیم. به دلیل اینکه امکان جستجوی متنی در دات نت وجود ندارد، برای انجام اینکار مجبور خواهیم شد که برای تک تک فیلدهایی که قرار است برای فیلترینگ پشتیبانی کنیم، یک query جداگانه بنویسیم؛ ولی این عملیات توسط کتابخانه Gridify امکان پذیر است. به طور مثال فرض کنید قصد داریم در لیست کاربران، کاربرانی را  با نام Ali، پیدا کنیم. 
var result = Users.AsQueryable().ApplyFiltering("name==Ali");
این کد دقیقا معادل کد زیر است.
var result = Users.AsQueryable().Where(q => q.Name == "Ali");
در اینجا با استفاده از کتابخانه Gridify ما توانستیم یک static Linq را به یک dynamic Linq که در runtime مقدار دهی خواهد شد، تغییر دهیم. به همین جهت استفاده از مورد اول در برنامه‌ی Console ما امکان پذیر است. تا اینجا ما با امکانات کلی این کتابخانه آشنا شدیم. در مقالات بعدی سعی میکنم به سایر امکانات این کتابخانه و بیشتر به جزئیات بپردازم. همینطور برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به لینک زیر مراجعه نمایید.
نظرات مطالب
آموزش MEF#2(استفاده از MEF در Asp.Net MVC)
با توجه به این که پیاده سازی الگوی UnitOfWork در ORM‌های مختلف متفاوت است یک مثال کلی در این زمینه پیاه سازی می‌کنم.
فرض کنیم بک اینترفیس به صورت زیر داریم:
public interface IUnitOfWork
    {
        ISession CurrentSession { get; }
        void BeginTransaction();
        void Commit();
        void RollBack();
    }
می‌تونید به جای استفاده از ISession از DbSet در EF CodeFirst هم استفاده کنید.
حالا نیاز به کلاس UnitOfWork برای پیاده سازی Interface بالا داریم. به صورت زیر:
[Export(typeof(IUnitOfWork)]
    public class UnitOfWork : IUnitOfWork
    {
        public ISession CurrentSession
        {
            get { throw new NotImplementedException(); }
        }

        public void BeginTransaction()
        {
            throw new NotImplementedException();
        }

        public void Commit()
        {
            throw new NotImplementedException();
        }

        public void RollBack()
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
پیاده سازی متد‌ها رو به عهده خودتون. فقط از Export Attribute برای تعیین نوع وابستگی کلاس UnitOfWork استفاده کردم.
و در آخر کلاس Repository مربوطه هم به شکل زیر است.
 public class Respository
    {
[Import]
private IUnitOfWork uow; public Respository() { } }
در کلاس Repository فیلد uow به دلیل داشتن Import Attribute همیشه توسط Composition Container

مقدار دهی می‌شه.

مطالب
نمایش اشیاء موجود در View بر اساس دسترسی‌ها در ASP.NET MVC
سیستم دسترسی در یک سیستم، همیشه برای من چالش برانگیز بوده است. با دیدن کدهای مختلف از افراد مختلف، شیوه‌های گوناگونی از کدنویسی را دیده‌ام؛ ولی یکی از نکاتی که در بین آن‌ها بررسی نشده بود و یا از آن غافل مانده بودند، بررسی بعضی از عناصر موجود در ویو بود که باید با توجه به نقش کاربر سیستم، وضعیت آن بررسی میشد. 
برای مثال تصور کنید که شما دو کاربر دارید که هر دو سطح دسترسی به پروفایل کاربران دیگر را دارند. ولی یکی از کاربرها این توانایی را دارد تا با کلیک بر روی دکمه‌ای، لاگین کاربر مورد نظر را مسدود نماید، ولی دیگری نمی‌تواند این دکمه را ببیند، یا برای او به صورت غیرفعال نمایش داده شود. در اکثر این مواقع کاری که برنامه نویسان انجام میدهند، نوشتن توابع به شیوه‌های گوناگون در لابلای انبوهی از کدهای View هست تا بتوانند این مسئله را پیاده سازی کنند. ولی با اضافه شدن هر چه بیشتر این عناصر به صفحه و با توجه به انبوهی از ویووها و ویووکامپوننت‌ها کار بسیار سخت‌تر میشود.
 به همین جهت من از فیلترها در MVC کمک گرفتم و این موضوع را با توجه به خروجی نهایی صفحه بررسی میکنم. به این معنا که وقتی صفحه بدون هیچ گونه اعتبارسنجی در سطح ویو آماده شد، با استفاده از فیلتر مورد نظر که به صورت سراسری اضافه شده است، بررسی میکنم که آیا این کاربر حق دارد بعضی از المان‌ها را ببیند یا خیر؟ در صورتیکه برای هر المان موجود در صفحه اعتباری نداشته باشد، آن المان از صفحه حذف و یا غیرفعال میشود.
ابتدا یک صفحه را با المان‌های زیر میسازیم. از آنجا که بیشتر تگ‌های عملیاتی از نوع لینک و دکمه هستند، از هر کدام، سه عنصر به صفحه اضافه میکنیم:
<button data-perm="true" data-controller="c" data-action="r" data-method="post" data-type="disable">Test 1</button>
<button data-perm="true" data-controller="c" data-action="t" data-method="post">Test 2</button>
<button data-perm="false" data-controller="c" data-action="r" data-method="post">Test 3</button>
<a data-perm="true" data-controller="c" data-action="m" data-method="post">Test 4</a>
<a data-perm="false" data-controller="c" data-action="m" data-method="post">Test 5</a>
<a data-perm="true" data-controller="c" data-action="t" data-method="post">Test 6</a>
در اینجا ما از همان ساختار آشنای *-data استفاده میکنیم و معنی هر کدام از ویژگی‌ها برابر زیر است:
ویژگی
توضیحات
 perm   آیا نیاز به اعتبارسنجی دارد یا خیر؟ در صورتی که المانی مقدار Perm آن با مقدار true پر گردد، اعتبارسنجی روی آن اعمال خواهد شد.   
 controller   نام کنترلری که به آن دسترسی دارد.  
 action  نام اکشنی که به آن در کنترلر ذکر شده دسترسی دارد. 
 method   در صورتیکه دسترسی get و post و ... هر یک متفاوت باشد.  
 type  نحوه برخورد با المان غیرمجاز. در صورتیکه با disable مقداردهی شود، المان غیرفعال و در غیر اینصورت، از روی صفحه حذف میشود.

سپس یک کلاس جدید ساخته و با ارث بری از ActionFilterAttribute، کار ساخت فیلتر را آغاز میکنیم:

    public class AuthorizePage: ActionFilterAttribute
    {
        private HtmlTextWriter _htmlTextWriter;
        private StringWriter _stringWriter;
        private StringBuilder _stringBuilder;
        private HttpWriter _output;
        IAuthorization _auth;
        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {        
            _stringBuilder = new StringBuilder();
            _stringWriter = new StringWriter(_stringBuilder);
            _htmlTextWriter = new HtmlTextWriter(_stringWriter);
            _output = (HttpWriter) filterContext.RequestContext.HttpContext.Response.Output;
            filterContext.RequestContext.HttpContext.Response.Output = _htmlTextWriter;
            _auth = new Auth();
        }

        public override void OnResultExecuted(ResultExecutedContext filterContext)
        {
            var response = _stringBuilder.ToString();

            response = AuthorizeTags(response);
            _output.Write(response);
        }

        public string AuthorizeTags(string response)
        {

            var doc = GetHtmlDocument(response);
            var nodes=doc.DocumentNode.SelectNodes("//*[@data-perm]");

            if (nodes == null)
                return response;

            foreach(var node in nodes)
            {
                var dataPermission = node.Attributes["data-perm"];
                if(!dataPermission.Value.TryBooleanParse())
                {
                    continue;
                }

                var controller = node.Attributes["data-controller"].Value;
                var action = node.Attributes["data-action"].Value;
                var method = node.Attributes["data-method"].Value;

                var access=_auth.Authorize(HttpContext.Current.User.Identity.Name , controller, action, method);

                if (access)
                    continue;

                var removeElm = true;
                var type = node.Attributes["data-type"]?.Value;
                if (type!=null && type.ToLower()== "disable")
                {
                    removeElm = false;
                }

                if(removeElm)
                {
                    node.Remove();
                    continue;
                }


                node.Attributes.Add("disabled", "true");
            }

            return doc.DocumentNode.OuterHtml;
        }

        private HtmlDocument GetHtmlDocument(string htmlContent)
        {
            var doc = new HtmlDocument
            {
                OptionOutputAsXml = true,
                OptionDefaultStreamEncoding = Encoding.UTF8
            };
            doc.LoadHtml(htmlContent);

            return doc;
        }

    }
در خطوط اولیه، از متد OnActionExecuting به عنوان یک سازنده برای پر کردن در لحظه هر درخواست استفاده میکنیم. htmlTextWriter که یک پیاده سازی از TextWriter هست، برای نوشتن بهینه کدهای HTML سودمند میباشد و از آن جهت که نیاز زیادی برای کار با رشته‌ها دارد، از StringBuilder در پشت صحنه استفاده می‌کند. جهت آشنایی بیشتر با این کلاس‌ها، مطلب StringBuilder و قسمت نظراتش را مطالعه بفرمایید. همچنین یک httpWriter هم برای ایجاد خروجی در اکشن مورد نظر نیازمندیم و مورد آخر یک اینترفیس میباشد که جهت اعتبارسنجی مورد استفاده قرار میگیرد و این اینترفیس میتواند از طریق تزریق وابستگی‌ها پر شود:
  public interface IAuthorization
    {
        bool Authorize(string userId, string controller, string action, string method);
    }

ادامه کد در متد OnResultExecuted قرار دارد و متد اصلی کار ما میباشد. این متد بعد از صدور خروجی از اکشن، صدا زده شده اجرا میشود و شامل خروجی اکشن میباشد. خروجی اکشن را به متدی به نام AuthorizeResponse داده و با استفاده از بسته htmlagilitypack که یک HTML Parser میباشد، کدهای HTML را تحلیل میکنیم. قاعده فیلترسازی المان‌ها در این کتابخانه بر اساس قواعد تعریف شده در XPath میباشد. بر اساس این قاعده ما گفتیم هر نوع تگی که دارای ویژگی data-perm میباشد، باید به عنوان گره‌های فیلتر شده برگشت داده شود. سپس مقادیر نام کنترلر و اکشن و ... از المان دریافت شده و با استفاده از اینترفیسی که ما اینجا تعریف کرده‌ایم، بررسی میکنیم که آیا این کاربر به این موارد دسترسی دارد یا خیر. در صورتیکه پاسخ برگشتی، از عدم اعتبار کاربر بگوید، گره مورد نظر حذف و یا در صورتیکه ویژگی data-type وجود داشته و مقدارش برابر disable باشد، آن المان غیرفعال خواهد شد. در نهایت کد تولیدی سند را به رشته تبدیل کرده و جایگزین خروجی فعلی میکنیم.
جهت تعریف سراسری آن در Global.asax داریم:
protected void Application_Start()
{
  GlobalFilters.Filters.Add(new AuthorizePage());
}
مطالب
MVC Scaffolding #2
از آنجائیکه اصل کار با MVC Scaffolding از طریق خط فرمان پاورشل انجام می‌شود، بنابراین بهتر است در ادامه با گزینه‌ها و سوئیچ‌های مرتبط با آن بیشتر آشنا شویم.
دو نوع پارامتر حین کار با MVC Scaffolding مهیا هستند:

الف) سوئیچ‌ها
مانند پارامترهای boolean عمل کرده و شامل موارد ذیل می‌باشند. تمام این پارامترها به صورت پیش فرض دارای مقدار false بوده و ذکر هرکدام در دستور نهایی سبب true شدن مقدار آن‌ها می‌گردد:
Repository: برای تولید کدها بر اساس الگوی مخزن
Force: برای بازنویسی فایل‌های موجود.
ReferenceScriptLibraries: ارجاعاتی را به اسکریپت‌های موجود در پوشه Scripts، اضافه می‌کند.
NoChildItems: در این حالت فقط کلاس کنترلر تولید می‌شود و از سایر ملحقات مانند تولید Viewها، DbContext و غیره صرفنظر خواهد شد.

ب) رشته‌ها
این نوع پارامترها، رشته‌ای را به عنوان ورودی خود دریافت می‌کنند و شامل موارد ذیل هستند:
ControllerName: جهت مشخص سازی نام کنترلر مورد نظر
ModelType: برای ذکر صریح کلاس مورد استفاده در تشکیل کنترلر بکار می‌رود. اگر ذکر نشود، از نام کنترلر حدس زده خواهد شد.
DbContext: نام کلاس DbContext تولیدی را مشخص می‌کند. اگر ذکر نشود از نامی مانند ProjectNameContex استفاده خواهد کرد.
Project: پیش فرض آن پروژه جاری است یا اینکه می‌توان پروژه دیگری را برای قرار دادن فایل‌های تولیدی مشخص کرد. (برای مثال هربار یک سری کد مقدماتی را در یک پروژه جانبی تولید کرد و سپس موارد مورد نیاز را از آن به پروژه اصلی افزود)
CodeLanguage: می‌تواند cs یا vb باشد. پیش فرض آن زبان جاری پروژه است.
Area: اگر می‌خواهید کدهای تولیدی در یک ASP.NET MVC area مشخص قرار گیرند، نام Area مشخصی را در اینجا ذکر کنید.
Layout: در حالت پیش فرض از فایل layout اصلی استفاده خواهد شد. اما اگر نیاز است از layout دیگری استفاده شود، مسیر نسبی کامل آن‌را در اینجا قید نمائید.

یک نکته:
نیازی به حفظ کردن هیچکدام از موارد فوق نیست. برای مثال در خط فرمان پاورشل، دستور Scaffold را نوشته و پس از یک فاصله، دکمه Tab را فشار دهید. لیست پارامترهای قابل اجرای در این حالت ظاهر خواهند شد. اگر در اینجا برای نمونه Controller انتخاب شود، مجددا با ورود یک فاصله و خط تیره و سپس فشردن دکمه Tab، لیست پارامترهای مجاز و همراه با سوئیچ کنترلر ظاهر می‌گردند.


MVC Scaffolding و مدیریت روابط بین کلاس‌ها

مثال قسمت قبلی بسیار ساده و شامل یک کلاس بود. اگر آن‌را کمی پیچیده‌تر کرده و برای مثال روابط one-to-many و many-to-many را اضافه کنیم چطور؟
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace MvcApplication1.Models
{
    public class Task
    {
        public int Id { set; get; }

        [Required]
        public string Name { set; get; }

        [DisplayName("Due Date")]
        public DateTime? DueDate { set; get; }

        [ForeignKey("StatusId")]
        public virtual Status Status { set; get; } // one-to-many
        public int StatusId { set; get; }

        [StringLength(450)]
        public string Description { set; get; }

        public virtual ICollection<Tag> Tags { set; get; } // many-to-many
    }

    public class Tag
    {
        public int Id { set; get; }

        [Required]
        public string Name { set; get; }

        public virtual ICollection<Task> Tasks { set; get; } // many-to-many
    }

    public class Status
    {
        public int Id { set; get; }

        [Required]
        public string Name { set; get; }
    }
}
کلاس Task تعریف شده اینبار دارای رابطه many-to-many با برچسب‌های مرتبط با آن است. همچنین یک رابطه one-to-many با کلاس وضعیت هر Task نیز تعریف شده است. به علاوه نکته تعریف «کار با کلیدهای اصلی و خارجی در EF Code first» نیز در اینجا لحاظ گردیده است.
در ادامه دستور تولید کنترلر‌های Task، Tag و Status ساخته شده با الگوی مخزن را در خط فرمان پاورشل ویژوال استودیو صادر می‌کنیم:
PM> Scaffold Controller -ModelType Task -ControllerName TasksController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force
PM> Scaffold Controller -ModelType Tag -ControllerName TagsController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force
PM> Scaffold Controller -ModelType Status -ControllerName StatusController -DbContextType TasksDbContext -Repository -Force
اگر به کارهایی که در اینجا انجام می‌شود دقت کنیم، می‌توان صرفه جویی زمانی قابل توجهی را شاهد بود؛ خصوصا در برنامه‌هایی که از ده‌ها فرم ورود اطلاعات تشکیل شده‌اند. فرض کنید قصد استفاده از ابزار فوق را نداشته باشیم. باید به ازای هر عملیات CRUD دو متد را ایجاد کنیم. یکی برای نمایش و دیگری برای ثبت. بعد بر روی هر متد کلیک راست کرده و Viewهای متناظری را ایجاد کنیم. سپس مجددا یک سری پیاده سازی «مقدماتی» تکراری را به ازای هر متد جهت ثبت یا ذخیره اطلاعات تدارک ببینیم. اما در اینجا پس از طراحی کلاس‌های برنامه، با یک دستور، حجم قابل توجهی از کدهای «مقدماتی» که بعدها مطابق نیاز ما سفارشی سازی و غنی‌تر خواهند شد، تولید می‌گردند.

چند نکته:
- با توجه به اینکه مدل‌ها تغییر کرده‌اند، نیاز است بانک اطلاعاتی متناظر نیز به روز گردد. مطالب مرتبط با آن‌را در مباحث Migrations می‌توانید مطالعه نمائید.
- View تولیدی رابطه many-to-many را پشتیبانی نمی‌کند. این مورد را باید دستی اضافه و طراحی کنید: (^ و ^)
- رابطه one-to-many به خوبی با View متناظری دارای یک drop down list تولید خواهد شد. در اینجا لیست تولیدی به صورت خودکار با مقادیر خاصیت Name کلاس Status پر می‌شود. اگر این نام دقیقا Name نباشد نیاز است توسط ویژگی به نام DisplayColumn که بر روی نام کلاس قرار می‌گیرد، مشخص کنید از کدام خاصیت باید استفاده شود.
@Html.DropDownListFor(model => model.StatusId,
((IEnumerable<Status>)ViewBag.PossibleStatus).Select(option => new SelectListItem {
  Text = (option == null ? "None" : option.Name),
  Value = option.Id.ToString(),
  Selected = (Model != null) && (option.Id == Model.StatusId)
}), "Choose...")
@Html.ValidationMessageFor(model => model.StatusId)


تولید آزمون‌های واحد به کمک MVC Scaffolding

MVC Scaffolding امکان تولید خودکار کلاس‌ها و متدهای آزمون واحد را نیز دارد. برای این منظور دستور زیر را در خط فرمان پاورشل وارد نمائید:
 PM> Scaffold MvcScaffolding.ActionWithUnitTest -Controller TasksController -Action ArchiveTask -ViewModel Task
دستوری که در اینجا صادر شده است نسبت به حالت‌های کلی قبلی، اندکی اختصاصی‌تر است. این دستور بر روی کنترلری به نام TasksController، جهت ایجاد اکشن متدی به نام ArchiveTask با استفاده از کلاس ViewModel ایی به نام Task اجرا می‌شود. حاصل آن ایجاد اکشن متد یاد شده به همراه کلاس TasksControllerTest است؛ البته اگر حین ایجاد پروژه جدید در ابتدای کار، گزینه ایجاد پروژه آزمون‌های واحد را نیز انتخاب کرده باشید. نام پروژه پیش فرضی که جستجوی می‌شود YourMvcProjectName.Test/Tests است.
 نکته مهم آن، عدم حذف یا بازنویسی کامل کنترلر یاد شده است. کاری هم که در تولید متد آزمون واحد متناظر انجام می‌شود، تولید بدنه متد آزمون واحد به همراه تولید کدهای اولیه الگوی Arrange/Act/Assert است. پر کردن جزئیات بیشتر آن با برنامه نویس است.
و یا به صورت خلاصه‌تر:
 PM> Scaffold UnitTest Tasks Delete
در اینجا متد آزمون واحد کنترلر Tasks و اکشن متد Delete آن، تولید می‌شود.

کار مقدماتی با MVC Scaffolding و امکانات مهیای در آن همینجا به پایان می‌رسد. در قسمت‌های بعد به سفارشی سازی این مجموعه خواهیم پرداخت.
نظرات مطالب
تفاوت بین Interface و کلاس Abstract در چیست؟
اتفاقا اگر یک کلاس abstract از یک اینترفیس ارث‌بری کند، باید تمام متدهای آن اینترفیس را هم ذکر و هم پیاده سازی کند. اما با استفاده از واژه‌ی کلیدی abstract می‌توان قسمت پیاده سازی را به پیاده ساز کلاس abstract واگذار کرد:
interface IFoo
{
    void Bar();
}

abstract class Foo : IFoo
{
    public abstract void Bar();
}
به شخصه در طی این چند سال، حتی یکبار چنین ترکیبی را ندیده‌ام. صرف وجود قابلیتی، دلیل بر استفاده‌ی از آن نیست. عموما یا از اینترفیس استفاده می‌کنند و یا از کلاس‌های abstract و نه از هر دو با هم. اگر هم از کلاس‌های abstract به‌ندرت استفاده شده و می‌شود، تنها و تنها، جائی بوده که برای مثال در فریم‌ورک MVC، نخواسته‌اند با تغییر ساختار کلاس پایه‌ی Controller، چند ده‌هزار برنامه نویس استفاده کننده‌ی از آن‌را با وادار کردن به پیاده سازی اجزای یک اینترفیس تغییر یافته، ناراحت کنند (چون در آن زمان فقط کلاس‌های abstract، امکان داشتن پیاده سازی پیش‌فرض را داشتند) که البته این محدودیت را هم بعدها با امکان تعریف «default implementation» در اینترفیس‌ها، رفع کردند. یعنی بیشتر در اینجا رسیدگی به وضعیت روحی و روانی استفاده کننده‌ها با بالابردن درجه‌ی سازگاری فریم‌ورک‌های جدید با نگارش‌های قدیمی آن‌ها مدنظر بوده و نه بازی با مفاهیم.
نظرات مطالب
اشیاء تغییر ناپذیر (Immutable Object)
یک نکته تکمیلی
 public class SallowMutable
    {
        public int Value { get; }
        
        //Mutable
        public StringBuilder NameBuilder { get; }

        public SallowMutable(int value, StringBuilder nameBuilder)
        {
            Value = value;
            NameBuilder = nameBuilder;
        }
    }
کلاس بالا به ظاهر به صورت Immutable پیاده سازی شده است  و اگر کلاینت به صورت زیر از کلاس بالا استفاده کند متوجه خواهید شد این پیاده سازی Immutable نیست زیرا StringBuilder از نوع Mutable است.
 public class UsageOfSallowMutable
    {
        public static void Main()
        {
            StringBuilder x=new StringBuilder();
            var sm=new SallowMutable(10,x);
            x.Append("Ali");
            sm.NameBuilder.Append(" Reza");
            Console.WriteLine(sm.NameBuilder);// Ali Reza
        }
    }