مطالب
ASP.NET MVC #15

فیلترها در ASP.NET MVC

پایه قسمت‌های بعدی مانند مباحث امنیت، اعتبار سنجی کاربران، caching و غیره، مبحثی است به نام فیلترها در ASP.NET MVC. تابحال با سه فیلتر به نام‌های ActionName، NonAction و AcceptVerbs آشنا شده‌ایم. به این‌ها Action selector filters هم گفته می‌شود. زمانیکه قرار است یک درخواست رسیده به متدی در یک کنترلر خاص نگاشت شود،‌ فریم ورک ابتدا به متادیتای اعمالی به متدها توجه کرده و بر این اساس درخواست را به متدی صحیح هدایت خواهد کرد. ActionName، نام پیش فرض یک متد را بازنویسی می‌کند و توسط AcceptVerbs اجرای یک متد، به افعالی مانند POST، GET، DELETE و امثال آن محدود می‌شود که در قسمت‌های قبل در مورد آن‌ها بحث شد.
علاوه بر این‌ها یک سری فیلتر دیگر نیز در ASP.NET MVC وجود دارند که آن‌ها نیز به شکل متادیتا به متدهای کنترلرها اعمال شده و کار نهایی‌اشان تزریق کدهایی است که باید پیش و پس از اجرای یک اکشن متد،‌ اجرا شوند. 4 نوع فیلتر در ASP.NET MVC وجود دارند:
الف) IAuthorizationFilter
این نوع فیلترها پیش از اجرای هر متد یا فیلتر دیگری در کنترلر جاری اجرا شده و امکان لغو اجرای آن‌را فراهم می‌کنند. پیاده سازی پیش‌فرض آن توسط کلاس AuthorizeAttribute در فریم ورک وجود دارد.
بدیهی است این نوع اعمال را مستقیما داخل متدهای کنترلرها نیز می‌توان انجام داد (بدون نیاز به هیچگونه فیلتری). اما به این ترتیب حجم کدهای تکراری در سراسر برنامه به شدت افزایش می‌یابد و نگهداری آن‌را در طول زمان مشکل خواهد ساخت.

ب) IActionFilter
ActionFilterها پیش (OnActionExecuting) و پس از (OnActionExecuted) اجرای متدهای کنترلر جاری اجرا می‌شوند و همچنین پیش از ارائه خروجی نهایی متدها. به این ترتیب برای مثال می‌توان نحوه رندر یک View را تحت کنترل گرفت. این اینترفیس توسط کلاس ActionFilterAttribute در فریم ورک پیاده سازی شده است.

ج) IResultFilter
ResultFilter بسیار شبیه به ActionFilter است با این تفاوت که تنها پیش از (OnResultExecuting) بازگرداندن نتیجه متد و همچنین پس از (OnResultExecuted) اجرای متد، فراخوانی می‌گردد. کلاس ActionFilterAttribute موجود در فریم ورک، پیاده سازی پیش فرضی از آن‌‌را ارائه می‌دهد.

د) IExceptionFilter
ExceptionFilterها پس از اجرای تمامی فیلترهای دیگر، همواره اجرا خواهند شد؛ صرفنظر از اینکه آیا در این بین استثنایی رخ داده است یا خیر. بنابراین یکی از کاربردهای آن‌ها می‌تواند ثبت وقایع مرتبط با استثناهای رخ‌داده باشد. پیاده سازی پیش فرض آن توسط کلاس HandleErrorAttribute در فریم ورک موجود است.

علت معرفی 4 نوع فیلتر متفاوت هم به مسایل امنیتی بر می‌گردد. می‌شد تنها موارد ب و ج معرفی شوند اما از آنجائیکه نیاز است مورد الف همواره پیش از اجرای متدی و همچنین تمامی فیلترهای دیگر فراخوانی شود، احتمال بروز اشتباه در نحوه و ترتیب معرفی این فیلترها وجود داشت. به همین دلیل روش معرفی صریح مورد الف در پیش گرفته شد. برای مثال فرض کنید که اگر از روی اشتباه فیلتر کش شدن اطلاعات پیش از فیلتر اعتبار سنجی کاربر جاری اجرا می‌شد چه مشکلات امنیتی ممکن بود بروز کند.

مثالی جهت درک بهتر ترتیب و نحوه اجرای فیلترها:

یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس فیلتر سفارشی زیر را به برنامه اضافه نمائید:

using System.Diagnostics;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication12.CustomFilters
{
public class LogAttribute : ActionFilterAttribute
{
public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
{
Log("OnActionExecuting", filterContext);
}

public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
{
Log("OnActionExecuted", filterContext);
}

public override void OnResultExecuting(ResultExecutingContext filterContext)
{
Log("OnResultExecuting", filterContext);
}

public override void OnResultExecuted(ResultExecutedContext filterContext)
{
Log("OnResultExecuted", filterContext);
}

private void Log(string stage, ControllerContext ctx)
{
ctx.HttpContext.Response.Write(
string.Format("{0}:{1} - {2} < br/> ",
ctx.RouteData.Values["controller"], ctx.RouteData.Values["action"], stage));
}
}
}

مرسوم است برای ایجاد فیلترهای سفارشی، همانند مثال فوق با ارث بری از پیاده سازی‌های توکار اینترفیس‌های چهارگانه یاد شده، کار شروع شود.
سپس یک کنترلر جدید را به همراه دو متد، به برنامه اضافه نمائید. برای هر کدام از متدها هم یک View خالی را ایجاد کنید. اکنون این ویژگی جدید را به هر کدام از این متدها اعمال نموده و برنامه را اجرا کنید.

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication12.CustomFilters;

namespace MvcApplication12.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[Log]
public ActionResult Index()
{
return View();
}

[Log]
public ActionResult Test()
{
return View();
}
}
}

سپس ویژگی Log را از متدها حذف کرده و به خود کنترلر اعمال کنید:
[Log]
public class HomeController : Controller

در این حالت ویژگی اعمالی، پیش از اجرای متد درخواستی جاری اجرا خواهد شد یا به عبارتی به تمام متدهای قابل دسترسی کنترلر اعمال می‌گردد.


تقدم و تاخر اجرای فیلترهای هم‌خانواده

همانطور که عنوان شد، همیشه ابتدا AuthorizationFilter اجرا می‌شود و در آخر ExceptionFilter. سؤال: اگر در این بین مثلا دو نوع ActionFilter متفاوت به یک متد اعمال شدند، کدامیک ابتدا اجرا می‌شود؟
تمام فیلترها از کلاسی به نام FilterAttribute مشتق می‌شوند که دارای خاصیتی است به نام Order. بنابراین جهت مشخص سازی ترتیب اجرای فیلترها تنها کافی است این خاصیت مقدار دهی شود. برای مثال جهت اعمال دو فیلتر سفارشی زیر:

using System.Diagnostics;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication12.CustomFilters
{
public class AuthorizationFilterA : AuthorizeAttribute
{
public override void OnAuthorization(AuthorizationContext filterContext)
{
Debug.WriteLine("OnAuthorization : AuthorizationFilterA");
}
}
}

using System.Diagnostics;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication12.CustomFilters
{
public class AuthorizationFilterB : AuthorizeAttribute
{
public override void OnAuthorization(AuthorizationContext filterContext)
{
Debug.WriteLine("OnAuthorization : AuthorizationFilterB");
}
}
}

خواهیم داشت:
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication12.CustomFilters;

namespace MvcApplication12.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
[AuthorizationFilterA(Order = 2)]
[AuthorizationFilterB(Order = 1)]
public ActionResult Index()
{
return View();
}
}
}

در اینجا با توجه به مقادیر order، ابتدا AuthorizationFilterB اجرا می‌گردد و سپس AuthorizationFilterA.
علاوه بر این‌ها محدوده اجرای فیلترها نیز بر بر این حق تقدم اجرایی تاثیر گذار هستند. برای مثال در پشت صحنه زمانیکه قرار است یک فیلتر جدید اجرا شود، وهله سازی آن به نحوه زیر است که بر اساس مقادیر order و FilterScope صورت می‌گیرد:
var filter = new Filter(actionFilter, FilterScope, order);

مقادیر FilterScope را در ادامه ملاحظه می‌نمائید:
namespace System.Web.Mvc { 
public enum FilterScope {
First = 0,
Global = 10,
Controller = 20,
Action = 30,
Last = 100,
}
}

به صورت پیش فرض، ابتدا فیلتری با محدوده اجرای کمتر، اجرا خواهد شد. در اینجا Global به معنای اجرای شدن در تمام کنترلرها است.


تعریف فیلترهای سراسری

برای اینکه فیلتری را عمومی و سراسری تعریف کنیم، تنها کافی است آن‌را در متد Application_Start فایل Global.asax.cs به نحو زیر معرفی نمائیم:

GobalFilters.Filters.Add(new AuthorizationFilterA() { Order = 2});

به این ترتیب AuthorizationFilterA، به تمام کنترلرها و متدهای قابل دسترسی آن‌ها در برنامه به صورت خودکار اعمال خواهد شد.
یکی از کاربردهای فیلترهای سراسری، نوشتن برنامه‌های پروفایلر است. برنامه‌هایی که برای مثال مدت زمان اجرای متدها را ثبت کرده و بر این اساس بهتر می‌توان کارآیی قسمت‌های مختلف برنامه را دقیقا زیرنظر قرار داد.


یک نکته
کلاس کنترلر در ASP.NET MVC نیز یک فیلتر است:
public abstract class Controller : ControllerBase, IActionFilter, IAuthorizationFilter, IDisposable, IExceptionFilter, IResultFilter

به همین دلیل، امکان تحریف متدهای OnActionExecuting، OnActionExecuted و امثال آن که پیشتر ذکر شد، در یک کنترلر نیز وجود دارد.
کلاس کنترلر دارای محدوده اجرایی First و Order ایی مساوی Int32.MinValue است. به این ترتیب کنترلرها پیش از اجرای هر فیلتر دیگری اجرا خواهند شد.


ASP.NET MVC دارای یک سری فیلتر و متادیتای توکار مانند OutputCache، HandleError، RequireHttps، ValidateInpute و غیره است که توضیحات بیشتر آن‌ها به قسمت‌های بعد موکول می‌گردد.

مطالب
EF Code First #4

آشنایی با Code first migrations

ویژگی Code first migrations برای اولین بار در EF 4.3 ارائه شد و هدف آن سهولت هماهنگ سازی کلاس‌های مدل برنامه با بانک اطلاعاتی است؛ به صورت خودکار یا با تنظیمات دقیق دستی.

همانطور که در قسمت‌های قبل نیز به آن اشاره شد، تا پیش از EF 4.3، پنج روال جهت آغاز به کار با بانک اطلاعاتی در EF code first وجود داشت و دارد:
1) در اولین بار اجرای برنامه، در صورتیکه بانک اطلاعاتی اشاره شده در رشته اتصالی وجود خارجی نداشته باشد، نسبت به ایجاد خودکار آن اقدام می‌گردد. اینکار پس از وهله سازی اولین DbContext و همچنین صدور یک کوئری به بانک اطلاعاتی انجام خواهد شد.
2) DropCreateDatabaseAlways : همواره پس از شروع برنامه، ابتدا بانک اطلاعاتی را drop کرده و سپس نمونه جدیدی را ایجاد می‌کند.
3) DropCreateDatabaseIfModelChanges : اگر EF Code first تشخیص دهد که تعاریف مدل‌های شما با بانک اطلاعاتی مشخص شده توسط رشته اتصالی، هماهنگ نیست، آن‌را drop کرده و نمونه جدیدی را تولید می‌کند.
4) با مقدار دهی پارامتر متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer به نال، می‌توان فرآیند آغاز خودکار بانک اطلاعاتی را غیرفعال کرد. در این حالت شخص می‌تواند تغییرات انجام شده در کلاس‌های مدل برنامه را به صورت دستی به بانک اطلاعاتی اعمال کند.
5) می‌توان با پیاده سازی اینترفیس IDatabaseInitializer، یک آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را نیز تولید کرد.

اکثر این روش‌ها در حین توسعه یک برنامه یا خصوصا جهت سهولت انجام آزمون‌های خودکار بسیار مناسب هستند، اما به درد محیط کاری نمی‌خورند؛ زیرا drop یک بانک اطلاعاتی به معنای از دست دادن تمام اطلاعات ثبت شده در آن است. برای رفع این مشکل مهم، مفهومی به نام «Migrations» در EF 4.3 ارائه شده است تا بتوان بانک اطلاعاتی را بدون تخریب آن، بر اساس اطلاعات تغییر کرده‌ی کلاس‌های مدل برنامه، تغییر داد. البته بدیهی است زمانیکه توسط NuGet نسبت به دریافت و نصب EF اقدام می‌شود، همواره آخرین نگارش پایدار که حاوی اطلاعات و فایل‌های مورد نیاز جهت کار با «Migrations» است را نیز دریافت خواهیم کرد.


تنظیمات ابتدایی Code first migrations

در اینجا قصد داریم همان مثال قسمت قبل را ادامه دهیم. در آن مثال از یک نمونه سفارشی سازی شده DropCreateDatabaseAlways استفاده شد.
نیاز است از منوی Tools در ویژوال استودیو، گزینه‌ Library package manager آن، گزینه package manager console را انتخاب کرد تا کنسول پاورشل NuGet ظاهر شود.
اطلاعات مرتبط با پاورشل EF، به صورت خودکار توسط NuGet نصب می‌شود. برای مثال جهت مشاهده آن‌ها به مسیر packages\EntityFramework.4.3.1\tools در کنار پوشه پروژه خود مراجعه نمائید.
در ادامه در پایین صفحه، زمانیکه کنسول پاورشل NuGet ظاهر می‌شود، ابتدا باید دقت داشت که قرار است فرامین را بر روی چه پروژه‌ای اجرا کنیم. برای مثال اگر تعاریف DbContext را به یک اسمبلی و پروژه class library مجزا انتقال داده‌اید، گزینه Default project را در این قسمت باید به این پروژه مجزا، تغییر دهید.
سپس در خط فرمان پاور شل، دستور enable-migrations را وارد کرده و دکمه enter را فشار دهید.
پس از اجرای این دستور، یک سری اتفاقات رخ خواهد داد:
الف) پوشه‌ای به نام Migrations به پروژه پیش فرض مشخص شده در کنسول پاورشل، اضافه می‌شود.
ب) دو کلاس جدید نیز در آن پوشه تعریف خواهند شد به نام‌های Configuration.cs و یک نام خودکار مانند number_InitialCreate.cs
ج) در کنسول پاور شل، پیغام زیر ظاهر می‌گردد:
Detected database created with a database initializer. Scaffolded migration '201205050805256_InitialCreate' 
corresponding to current database schema. To use an automatic migration instead, delete the Migrations
folder and re-run Enable-Migrations specifying the -EnableAutomaticMigrations parameter.

با توجه به اینکه در مثال قسمت سوم، از آغاز کننده سفارشی سازی شده DropCreateDatabaseAlways استفاده شده بود، اطلاعات آن در جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory در بانک اطلاعاتی برنامه موجود است (تصویری از آن‌را در قسمت اول این سری مشاهده کردید). سپس با توجه به ساختار بانک اطلاعاتی جاری، دو کلاس خودکار زیر را ایجاد کرده است:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Linq;

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = false;
}

protected override void Seed(EF_Sample02.Sample2Context context)
{
// This method will be called after migrating to the latest version.

// You can use the DbSet<T>.AddOrUpdate() helper extension method
// to avoid creating duplicate seed data. E.g.
//
// context.People.AddOrUpdate(
// p => p.FullName,
// new Person { FullName = "Andrew Peters" },
// new Person { FullName = "Brice Lambson" },
// new Person { FullName = "Rowan Miller" }
// );
//
}
}
}

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System.Data.Entity.Migrations;

public partial class InitialCreate : DbMigration
{
public override void Up()
{
CreateTable(
"Users",
c => new
{
Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
Name = c.String(),
LastName = c.String(),
Email = c.String(),
Description = c.String(),
Photo = c.Binary(),
RowVersion = c.Binary(nullable: false, fixedLength: true, timestamp: true, storeType: "rowversion"),
Interests_Interest1 = c.String(maxLength: 450),
Interests_Interest2 = c.String(maxLength: 450),
AddDate = c.DateTime(nullable: false),
})
.PrimaryKey(t => t.Id);

CreateTable(
"Projects",
c => new
{
Id = c.Int(nullable: false, identity: true),
Title = c.String(maxLength: 50),
Description = c.String(),
RowVesrion = c.Binary(nullable: false, fixedLength: true, timestamp: true, storeType: "rowversion"),
AddDate = c.DateTime(nullable: false),
AdminUser_Id = c.Int(),
})
.PrimaryKey(t => t.Id)
.ForeignKey("Users", t => t.AdminUser_Id)
.Index(t => t.AdminUser_Id);

}

public override void Down()
{
DropIndex("Projects", new[] { "AdminUser_Id" });
DropForeignKey("Projects", "AdminUser_Id", "Users");
DropTable("Projects");
DropTable("Users");
}
}
}


در این کلاس خودکار، نحوه ایجاد جداول بانک اطلاعاتی تعریف شده‌اند. در متد تحریف شده Up، کار ایجاد بانک اطلاعاتی و در متد تحریف شده Down، دستورات حذف جداول و قیود ذکر شده‌اند.
به علاوه اینبار متد Seed را در کلاس مشتق شده از DbMigrationsConfiguration، می‌توان تحریف و مقدار دهی کرد.
علاوه بر این‌ها جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory نیز با اطلاعات جاری مقدار دهی می‌گردد.


فعال سازی گزینه‌های مهاجرت خودکار

برای استفاده از این کلاس‌ها، ابتدا به فایل Configuration.cs مراجعه کرده و خاصیت AutomaticMigrationsEnabled را true‌ کنید:

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
}

پس از آن EF به صورت خودکار کار استفاده و مدیریت «Migrations» را عهده‌دار خواهد شد. البته برای این منظور باید نوع آغاز کننده بانک اطلاعاتی را از DropCreateDatabaseAlways قبلی به نمونه جدید MigrateDatabaseToLatestVersion نیز تغییر دهیم:
//Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample2Context, Migrations.Configuration>());

یک نکته:
کلاس Migrations.Configuration که باید در حین وهله سازی از MigrateDatabaseToLatestVersion قید شود (همانند کدهای فوق)، از نوع internal sealed معرفی شده است. بنابراین اگر این کلاس را در یک اسمبلی جداگانه قرار داده‌اید، نیاز است فایل را ویرایش کرده و internal sealed آن‌را به public تغییر دهید.

روش دیگر معرفی کلاس‌های Context و Migrations.Configuration، حذف متد Database.SetInitializer و استفاده از فایل app.config یا web.config است به نحو زیر ( در اینجا حرف ` اصطلاحا back tick نام دارد. فشردن دکمه ~ در حین تایپ انگلیسی):

<entityFramework>
<contexts>
<context type="EF_Sample02.Sample2Context, EF_Sample02">
<databaseInitializer
type="System.Data.Entity.MigrateDatabaseToLatestVersion`2[[EF_Sample02.Sample2Context, EF_Sample02],
[EF_Sample02.Migrations.Configuration, EF_Sample02]], EntityFramework"
/>
</context>
</contexts>
</entityFramework>

آزمودن ویژگی مهاجرت خودکار

اکنون برای آزمایش این موارد، یک خاصیت دلخواه را به کلاس Project به نام public string SomeProp اضافه کنید. سپس برنامه را اجرا نمائید.
در ادامه به بانک اطلاعاتی مراجعه کرده و فیلدهای جدول Projects را بررسی کنید:

CREATE TABLE [dbo].[Projects](
---...
[SomeProp] [nvarchar](max) NULL,
---...

بله. اینبار فیلد SomeProp بدون از دست رفتن اطلاعات و drop بانک اطلاعاتی، به جدول پروژه‌ها اضافه شده است.


عکس العمل ویژگی مهاجرت خودکار در مقابل از دست رفتن اطلاعات

در ادامه، خاصیت public string SomeProp را که در قسمت قبل به کلاس پروژه اضافه کردیم، حذف کنید. اکنون مجددا برنامه را اجرا نمائید. برنامه بلافاصله با استثنای زیر متوقف خواهد شد:

Automatic migration was not applied because it would result in data loss.

از آنجائیکه حذف یک خاصیت مساوی است با حذف یک ستون در جدول بانک اطلاعاتی، امکان از دست رفتن اطلاعات در این بین بسیار زیاد است. بنابراین ویژگی مهاجرت خودکار دیگر اعمال نخواهد شد و این مورد به نوعی یک محافظت خودکار است که درنظر گرفته شده است.
البته در EF Code first این مساله را نیز می‌توان کنترل نمود. به کلاس Configuration اضافه شده توسط پاورشل مراجعه کرده و خاصیت AutomaticMigrationDataLossAllowed را به true تنظیم کنید:

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
this.AutomaticMigrationsEnabled = true;
this.AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

این تغییر به این معنا است که خودمان صریحا مجوز حذف یک ستون و اطلاعات مرتبط به آن‌را صادر کرده‌ایم.
پس از این تغییر، مجددا برنامه را اجرا کنید. ستون SomeProp به صورت خودکار حذف خواهد شد، اما اطلاعات رکوردهای موجود تغییری نخواهند کرد.


استفاده از Code first migrations بر روی یک بانک اطلاعاتی موجود

تفاوت یک دیتابیس موجود با بانک اطلاعاتی تولید شده توسط EF Code first در نبود جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory است.
به این ترتیب زمانیکه فرمان enable-migrations را در یک پروژه EF code first متصل به بانک اطلاعاتی قدیمی موجود اجرا می‌کنیم، پوشه Migration در آن ایجاد خواهد شد اما تنها حاوی فایل Configuration.cs است و نه فایلی شبیه به number_InitialCreate.cs .
بنابراین نیاز است به صورت صریح به EF اعلام کنیم که نیاز است تا جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory و فایل number_InitialCreate.cs را نیز تولید کند. برای این منظور کافی است دستور زیر را در خط فرمان پاورشل NuGet پس از فراخوانی enable-migrations اولیه، اجرا کنیم:
add-migration Initial -IgnoreChanges

با بکارگیری پارامتر IgnoreChanges، متد Up در فایل number_InitialCreate.cs تولید نخواهد شد. به این ترتیب نگران نخواهیم بود که در اولین بار اجرای برنامه، تعاریف دیتابیس موجود ممکن است اندکی تغییر کند.
سپس دستور زیر را جهت به روز رسانی جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory اجرا کنید:
update-database

پس از آن جهت سوئیچ به مهاجرت خودکار، خاصیت AutomaticMigrationsEnabled = true را در فایل Configuration.cs همانند قبل مقدار دهی کنید.


مشاهده دستوارت SQL به روز رسانی بانک اطلاعاتی

اگر علاقمند هستید که دستورات T-SQL به روز رسانی بانک اطلاعاتی را نیز مشاهده کنید، دستور Update-Database را با پارامتر Verbose آغاز نمائید:
Update-Database -Verbose

و اگر تنها نیاز به مشاهده اسکریپت تولیدی بدون اجرای آن‌ها بر روی بانک اطلاعاتی مدنظر است، از پارامتر Script باید استفاده کرد:
update-database -Script



نکته‌ای در مورد جدول سیستمی dbo.__MigrationHistory

تنها دلیلی که این جدول در SQL Server البته (ونه برای مثال در SQL Server CE) به صورت سیستمی معرفی می‌شود این است که «جلوی چشم نباشد»! به این ترتیب در SQL Server management studio در بین سایر جداول معمولی بانک اطلاعاتی قرار نمی‌گیرد. اما برای EF تفاوتی نمی‌کند که این جدول سیستمی است یا خیر.
همین سیستمی بودن آن ممکن است بر اساس سطح دسترسی کاربر اتصالی به بانک اطلاعاتی مساله ساز شود. برای نمونه ممکن است schema کاربر متصل dbo نباشد. همینجا است که کار به روز رسانی این جدول متوقف خواهد شد.
بنابراین اگر قصد داشتید خواص سیستمی آن‌را لغو کنید، تنها کافی است دستورات T-SQL زیر را در SQL Server اجرا نمائید:

SELECT * INTO [TempMigrationHistory]
FROM [__MigrationHistory]
DROP TABLE [__MigrationHistory]
EXEC sp_rename [TempMigrationHistory], [__MigrationHistory]


ساده سازی پروسه مهاجرت خودکار

کل پروسه‌ای را که در این قسمت مشاهده کردید، به صورت ذیل نیز می‌توان خلاصه کرد:

using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.Migrations.Infrastructure;
using System.IO;

namespace EF_Sample02
{
public class Configuration<T> : DbMigrationsConfiguration<T> where T : DbContext
{
public Configuration()
{
AutomaticMigrationsEnabled = true;
AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}
}

public class SimpleDbMigrations
{
public static void UpdateDatabaseSchema<T>(string SQLScriptPath = "script.sql") where T : DbContext
{
var configuration = new Configuration<T>();
var dbMigrator = new DbMigrator(configuration);
saveToFile(SQLScriptPath, dbMigrator);
dbMigrator.Update();
}

private static void saveToFile(string SQLScriptPath, DbMigrator dbMigrator)
{
if (string.IsNullOrWhiteSpace(SQLScriptPath)) return;

var scriptor = new MigratorScriptingDecorator(dbMigrator);
var script = scriptor.ScriptUpdate(sourceMigration: null, targetMigration: null);
File.WriteAllText(SQLScriptPath, script);
Console.WriteLine(script);
}
}
}

سپس برای استفاده از آن خواهیم داشت:

SimpleDbMigrations.UpdateDatabaseSchema<Sample2Context>();

در این کلاس ذخیره سازی اسکریپت تولیدی جهت به روز رسانی بانک اطلاعاتی جاری در یک فایل نیز درنظر گرفته شده است.



تا اینجا مهاجرت خودکار را بررسی کردیم. در قسمت بعدی Code-Based Migrations را ادامه خواهیم داد.
نظرات مطالب
پیاده سازی Remote Validation در Blazor
یک نکته‌ی تکمیلی: امکان اجرای ساده‌تر اعمال async پس از رخ‌داد onchange در Blazor 7x

پیشنیاز: برای اجرای نکات زیر، نیاز به حداقل NET SDK 7.0.101. است و اگر از ویژوال استودیو استفاده می‌کنید، باید شماره نگارش آن حداقل 17.4.3 باشد؛ در غیراینصورت با خطای «'cannot convert from 'method group' to 'Action» مواجه خواهید شد.


همانطور که در مطلب فوق هم مشاهده کردید، در جهت انجام اعتبارسنجی از راه دور async پس از ورود اطلاعات، تنها رخ‌دادی که در اینجا در اختیار ما قرار می‌گیرد، رخ‌داد submit (در حالت موفقیت اعتبارسنجی سمت کلاینت و یا تنها submit معمولی) است. بنابراین برای دسترسی به رخ‌دادهای بیشتر EditForm، نیاز است با EditContext آن کار کنیم تا بتوانیم برای مثال به کمک رویداد OnFieldChanged آن، این عملیات async را انجام دهیم. در دات نت 7.0.1، این وضعیت با معرفی modifier جدیدی به نام bind:after@ تغییر کرده‌است که در ادامه توضیحات آن‌را ملاحظه خواهید کرد.


تعاریف زیر را جهت پیاده سازی یک انقیاد دوطرفه (two-way data-binding) درنظر بگیرید:
<input @bind="username" />

<InputText @bind-Value="Model.Name" />
که در اولی با درج bind@ بر روی یک المان استاندارد HTML و در دومی با ذکر bind-Value@ میسر شده‌است. در این حالت هر تغییری در مقدار کنترل قرار گرفته‌ی بر روی صفحه، به خاصیت متصل به آن منعکس می‌شود (با پیاده سازی خودکار یک رویدادگردان onchange توسط Blazor در پشت صحنه) و برعکس.
مشکل! اگر در اینجا نیاز باشد تا در حین ورود اطلاعات، کدی نیز اجرا شود چه باید کرد؟
متاسفانه در این حالت نمی‌توانیم رویدادگردان onchange را به صورت دستی، به تعاریف فوق اضافه کنیم و اگر چنین کاری را انجام دهیم، با خطای زیر مواجه خواهیم شد:
RZ10008 The attribute 'onchange' is used two or more times for this element.
Attributes must be unique (case-insensitive). 
The attribute 'onchange' is used by the '@bind' directive attribute.
عنوان می‌کند که چون ما خودمان onchange را راسا پیاده سازی کرده‌ایم، شما دیگر نمی‌توانید اینکار را مجددا انجام دهید!

راه حل‌های ممکن انجام اعمال async پس از بروز تغییرات تا پیش از دات نت 7

الف) username متصل را تبدیل به یک خاصیت get و set دار کرده و اکنون در قسمت set آن می‌توان عملیات synchronous ای را انجام داد که متاسفانه در این حالت، امکان انجام اعمال async میسر نیست.
ب) چون می‌خواهیم عملیات async ای را پس از تغییرات انجام دهیم، باید از انقیاد دوطرفه صرفنظر کنیم و مدیریت رویداد onchange را خودمان به‌دست بگیریم؛ برای نمونه در مثال زیر می‌توان با پیاده سازی async متد CheckUsername به هدف خود رسید؛ اما همانطور که مشاهده می‌کنید، این عملیات اکنون one-way binding است:
<input value="@username" @onchange="CheckUsername" />
ج) اگر از EditForm و کنترل‌های آن استفاده می‌کنیم، می‌توان همانند مثال مطلب جاری از رویداد OnFieldChanged استفاده کرد یا راه دیگر آن شکستن bind-Value@ به اجزای تشکیل دهنده‌ی آن است که سه جزء Value ،ValueExpression و ValueChanged را تشکیل می‌دهد و اینبار می‌توان رویداد ValueChanged آن‌را دستی پیاده سازی کرد:
<InputText
  Value="@Model.Name"
  ValueExpression="()=>Model.Name"
  ValueChanged="(string s)=>CheckUsername(s)" />  
<ValidationMessage For="() => Model.Name" />

راه حل جدید انجام اعمال async پس از بروز تغییرات در دات نت 7

Blazor در دات نت 7، به همراه یک bind:after modifier@ است که امکان اجرای متدی را (چه همزمان یا غیرهمزمان) پس از بروز تغییرات، میسر می‌کند و مزیت آن عدم نیاز به بازنویسی متد onchange و از دست دادن انقیاد دوطرفه است:
<input @bind="username" @bind:after="CheckUsername" />
همانطور که مشاهده می‌کنید هنوز در این حالت bind@ وجود دارد (یعنی two-way data-binding هنوز هم برقرار است) و توسط bind:after@، متدی را که قرار است پس از تغییرات اجرا شود، مشخص کرده‌ایم.

این modifier را حتی می‌توان به کنترل‌های EditForm نیز اعمال کرد؛ بدون اینکه نیازی به استفاده از راه‌حل‌های پیشین (حالت ج عنوان شده) باشد:
<InputText
  @bind-Value="Model.Name"
  @bind-Value:after="CheckUsername" />   
<ValidationMessage For="() => Model.Name" />
در اینجا نیز هنوز از مزایای two-way data-binding برخورداریم و همچنین می‌توانیم پس از تغییری، یک متد sync و یا async را فراخوانی کنیم. برای نمونه پیاده سازی اعتبارسنجی از راه دور مطلب جاری، اینبار به صورت زیر ساده می‌شود:
async Task CheckUsername()
{
    if (!string.IsNullOrWhiteSpace(Model.Name))
    {
        _messageStore?.Clear(EditContext.Field(nameof(UserDto.Name)));


        var response = await HttpClient.PostAsJsonAsync(
                    UserValidationUrl,
                    new UserDto { Name = Model.Name });
        var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
        if (string.Equals(responseContent, "false", StringComparison.OrdinalIgnoreCase))
        {
            _messageStore?.Add(EditContext.Field(nameof(UserDto.Name)), 
                      $"`{Model.Name}` is in use. Please choose another name.");        
        }

        EditContext.NotifyValidationStateChanged();
    }
}
مطالب
نوشتن آزمون‌های واحد به کمک کتابخانه‌ی Moq - قسمت پنجم - نکات و مباحث تکمیلی
پس از بررسی مباحث و نکات پایه‌ای کار با کتابخانه‌ی Moq، در این قسمت تعدادی از نکات تکمیلی آن‌را بررسی خواهیم کرد.


حالت‌های عملکرد کتابخانه‌ی Moq

کتابخانه‌ی Moq، دو حالت عملکرد را دارد: Strict Mode و Loose mode. زمانیکه یک Mock object را نمونه سازی می‌کنیم، به صورت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Moq، یک Loose mock را ایجاد می‌کند. در این حالت این شیء، مقادیر پیش‌فرض خواص و اشیاء را بازگشت می‌دهد و استثنائی را صادر نمی‌کند. اگر این موارد مدنظر نیستند، می‌توان به حالت Strict آن رجوع کرد که روش تنظیم آن به صورت زیر است:
var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>(MockBehavior.Strict);
در این حالت اگر متد آزمون واحد را اجرا کنیم، با پیام زیر، با شکست مواجه خواهد شد:
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.Accept threw exception:
Moq.MockException: IIdentityVerifier.Initialize() invocation failed with mock behavior Strict.
All invocations on the mock must have a corresponding setup.
در حالت Strict، تمام فراخوانی‌های شیء Mock شده باید دارای Setup باشند (نیازی به Setup تمام موارد نیست؛ فقط مواردی که در فراخوانی‌های آزمون واحد، مورد استفاده قرار می‌گیرند، حتما باید تنظیم شوند). برای نمونه در اینجا عنوان کرده‌است که در این آزمایش، تنظیمات متد Initialize انجام نشده‌است که با تعریف سطر زیر، این مشکل برطرف می‌شود:
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.Initialize());

بنابراین هرچند کارکردن با حالت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Moq ساده‌است، اما تنظیم حالت Strict سبب می‌شود تا تنظیمی را فراموش نکنیم و در نتیجه کیفیت آزمون واحد تهیه شده افزایش می‌یابد.


صدور استثناءها از طریق Mock objects

اگر در سیستم در حال آزمایش، قسمتی به بررسی خطاها اختصاص دارد، می‌توان توسط Mock objects استثناءهایی را تولید و به این ترتیب منطق بررسی خطاها را آزمایش کرد.
برای نمونه در متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، یک try/catch را به قسمت CalculateScore اضافه می‌کنیم:
try
{
    _creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
}
catch
{
    return application.IsAccepted;
}
زمانیکه کار فراخوانی متد CalculateScore صورت می‌گیرد، برای تنظیم آزمون واحد آن می‌توان از متد Throws، برای صدور یک استثناء استفاده کرد:
mockCreditScorer.Setup(x =>
                    x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>()))
                .Throws(new InvalidOperationException("Test Exception"));
صدور این استثناء سبب خواهد شد تا درخواست شخص، رد شود. بنابراین در آزمایش آن می‌توان این مساله را بررسی کرد و از رسیدن به این قسمت (رد شدن درخواست) اطمینان حاصل نمود:
Assert.IsFalse(application.IsAccepted);


صدور رخدادها از طریق Mock objects

فرض کنید یک EventArgs سفارشی را به صورت زیر تعریف:
using System;

namespace Loans.Models
{
    public class CreditScoreResultArgs : EventArgs
    {
        public int Score { get; set; }
    }
}
و سپس رخدادی را به نحو زیر به ICreditScorer اضافه کرده‌ایم:
public interface ICreditScorer
{
   event EventHandler<CreditScoreResultArgs> ResultAvailable;
برای اینکه یک Mock object سبب بروز رخداد ResultAvailable شود (به صورت دستی و دقیقا در سطری که مشخص می‌کنیم)، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
mockCreditScorer.Raise(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
ابتدا توسط متد Raise، رخ‌داد مدنظر را ذکر می‌کنیم و سپس یک نمونه‌ی EventArgs را به آن ارسال خواهیم کرد.
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
mockCreditScorer.Setup(x =>
                x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>()))
                .Raises(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
در این حالت با فراخوانی متد CalculateScore، رخداد ResultAvailable به صورت خودکار صادر می‌شود.


معرفی Partial Mocks

در اغلب آزمون‌های واحدی که تا اینجا بررسی شدند، ابتدا یک Mock object را ایجاد و سپس وهله‌ای از سرویس مدنظر را توسط آن تهیه می‌کنیم. در ادامه تعدادی از متدهای این سرویس را مانند متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، فراخوانی می‌کنیم. اینکار سبب اجرای فعالیتی در این سیستم شده و به همراه آن تعاملی با اشیاء Mock شده نیز صورت می‌گیرد. در نهایت حالت و یا نتیجه‌ای را دریافت می‌کنیم و آن‌را با حالت یا نتیجه‌ای که انتظار داریم، مقایسه خواهیم کرد. در این روش پس از پایان اجرای سیستم در حال اجرا، حالت و نتیجه‌ی نهایی حاصل از عملکرد آن، مورد بررسی قرار می‌گیرد. این بررسی‌ها را نیز بر روی اینترفیس‌ها انجام دادیم. اگر بجای اینترفیس‌ها از یک class استفاده شود، به آن partial mock گفته می‌شود. عموما مواردی را که آزمایش آن‌ها سخت است، با Partial mocks پیاده سازی می‌کنند؛ مانند کار با فایل سیستم، کار با قطعه کدهای نامعین مانند DateTime.Now، اعداد اتفاقی و یا Guidها.

در مثال زیر، شبیه به متد آزمون واحد Accept که تاکنون آن‌را بررسی کردیم، از اشیاء Mock شده استفاده شده‌است؛ با یک تفاوت: بجای اینترفیس IIdentityVerifier، از کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن که در اینجا IdentityVerifierServiceGateway است، استفاده شده:
namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {        
        [TestMethod]
        public void AcceptUsingPartialMock()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_500_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};

            var mockIdentityVerifier = new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>();

            mockIdentityVerifier.Setup(x => x.CallService(applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address))
                .Returns(true);

            var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();
            mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult.ScoreValue.Score).Returns(110_000);

            var sut = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object);
            sut.Process(application);

            Assert.IsTrue(application.IsAccepted);
        }
    }
}
در اینجا برای اینکه بتوانیم متد CallService را که private بوده، بررسی و تنظیم کنیم، آن‌را به public virtual تبدیل کرده‌ایم تا توسط Moq قابل دسترسی و همچنین قابل بازنویسی شود:
public virtual bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)


تبدیل DateTime.Now به یک مقدار ثابت قابل آزمایش توسط Partial Mocks

در کلاس IdentityVerifierServiceGateway، یک چنین کدی را داریم که از DateTime.Now نامشخص استفاده می‌کند و آزمون واحد نوشتن برای آن مشکل است؛ چون DateTime.Now در هربار که آزمایش اجرا می‌شود، تغییر می‌کند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
{
    Connect();
    var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
    LastCheckTime = DateTime.Now;
    Disconnect();

    return isValidIdentity;
}
برای بالابردن قابلیت آزمون نویسی این کلاس، آن‌را به صورت زیر Refactor می‌کنیم تا DateTime.Now را به صورت یک متد public virtual دریافت کند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
{
    Connect();
    var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
    LastCheckTime = GetCurrentTime();
    Disconnect();

    return isValidIdentity;
}

public virtual DateTime GetCurrentTime()
{
    return DateTime.Now;
}
اکنون آزمون واحد نویسی برای این کلاس توسط Mock objects بسیار ساده‌است:
var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.GetCurrentTime())
    .Returns(expectedTime);
// ...
Assert.AreEqual(expectedTime, mockIdentityVerifier.Object.LastCheckTime);
در اینجا خروجی متد GetCurrentTime بر روی Mock object تهیه شده، به یک مقدار ثابت تنظیم شده‌است که با هر بار اجرای آزمایش در زمان‌های مختلف، تغییری نمی‌کند و وابسته‌ی به DateTime.Now نامشخص، نیست.


استفاده از متدهای protected بجای استفاده از متدهای public virtual در Partial Mocks

همانطور که مشاهده کردید، برای کار با Partial Mocks نیاز است متدهای معرفی شده، از نوع public virtual باشند. برای نمونه حتی مجبور شدیم یک متد private را نیز public کنیم. اگر علاقمند به این نوع تغییرات نیستید، می‌توان بجای public کردن متدهای private، آن‌ها را protected تعریف کرد. به همین جهت دو متدی را که تاکنون public virtual تعریف کردیم، تبدیل به protected virtual می‌کنیم.
پس از آن در کلاسی که آزمون‌های واحد را تهیه کردیم، ابتدا using Moq.Protected را ذکر می‌کنیم تا بتوانیم به قابلیت‌های ویژه‌ی کار با متدهای Protected دسترسی پیدا کنیم.
سپس روش تنظیم این نوع متدهای protected، چون دسترسی مستقیمی به آن‌ها وجود ندارد، به صورت زیر، با ذکر نام رشته‌ای آن‌ها تغییر می‌کند:
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<bool>(
        "CallService",applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address)
    .Returns(true);

var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<DateTime>("GetCurrentTime")
    .Returns(expectedTime);
ابتدا متد Protected شیء Mock شده ذکر می‌شود و پس از آن متد Setup باید دقیقا نوع بازگشتی متد در حال تنظیم را ذکر کند؛ چون دیگر دسترسی strongly typed ای به آن نداریم. پس ا‌ز آن، لیست پارامترهای متد، ذکر می‌شوند.

روش دیگری نیز برای تعریف متدهای protected وجود دارد که اینبار strongly typed است. بالای متد آزمون واحد، اینترفیس private زیر را تعریف می‌کنیم:
interface IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers
{
   DateTime GetCurrentTime();
   bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress);
}
که در آن متدهای تعریف شده، با متدهای protected در حال بررسی، امضای یکسانی دارند (و همواره با هر تغییری در برنامه نیز باید این وضعیت حفظ شود). در ادامه تعاریف تنظیمات این متدها به صورت strongly typed زیر قابل انجام است:
mockIdentityVerifier.Protected()
    .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>()
    .Setup(x => x.CallService(It.IsAny<string>(),
        It.IsAny<int>(),
        It.IsAny<string>()))
    .Returns(true);

var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Protected()
    .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>()
    .Setup(x => x.GetCurrentTime())
    .Returns(expectedTime);


معرفی روش دیگری بجای استفاده از متدهای protected

اگر در کدهای خود نیاز به استفاده‌ی بیش از حد از متدهای protected را مشاهده کردید، این مورد می‌توان نشانه‌ی امکان Refactoring این قسمت از کدها به سرویس‌هایی مجزا باشند. برای مثال می‌توان یک اینترفیس INowProvider را به صورت زیر تعریف کرد:
using System;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface INowProvider
    {
        DateTime GetNow();
    }
}
و سپس آن‌را به سازنده‌ی کلاس IdentityVerifierServiceGateway تزریق کرد:
    public class IdentityVerifierServiceGateway : IIdentityVerifier
    {
        private readonly INowProvider _nowProvider;
        
        public DateTime LastCheckTime { get; private set; }

        public IdentityVerifierServiceGateway(INowProvider nowProvider)
        {
            _nowProvider = nowProvider;
        }
 و متد GetCurrentTime را حذف و آن‌را با متد GetNow این سرویس جایگزین نمود:
        public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
        {
            Connect();
            var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
            LastCheckTime = _nowProvider.GetNow();
            // ...
 به این ترتیب نیاز به تنظیم متد protected بازگشت زمان، حذف شده و می‌توان از این سرویس جدید استفاده کرد:
var mockNowProvider = new Mock<INowProvider>();
mockNowProvider.Setup(x => x.GetNow()).Returns(expectedTime);

var mockIdentityVerifier =  new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>(mockNowProvider.Object);


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MoqSeries-05.zip
نظرات مطالب
اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity
نکته تکمیلی
افزودن اطلاعات اضافی به لیست Claimهای کاربر جاری پس از موفقیت آمیز بودن اعتبارسنجی توکن ارسالی:
OnTokenValidated = async ctx =>
{
    string oid = ctx.Principal.FindFirstValue("http://schemas.microsoft.com/identity/claims/objectidentifier");

    //Get EF context
    var db = ctx.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<AuthorizationDbContext>();

    //Check is user a super admin
    bool isSuperAdmin = await db.SuperAdmins.AnyAsync(a => a.ObjectId == oid);
    if (isSuperAdmin)
    {
        //Add claim if they are
        var claims = new List<Claim>
        {
            new Claim(ClaimTypes.Role, "superadmin")
        };
        var appIdentity = new ClaimsIdentity(claims);

        ctx.Principal.AddIdentity(appIdentity);
    }
}
All the existing claims will still be there after this. We are only adding new claims

نظرات مطالب
معرفی System.Text.Json در NET Core 3.0.
یک نکته‌ی تکمیلی
در NET Core 3.0 Preview 7. امضای این کلاس‌ها و متدها به صورت زیر تغییر کرده‌است و متد Parse به Deserialize تبدیل شده‌است:
namespace System.Text.Json
{
    public static class JsonSerializer
    {
        public static object Deserialize(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static object Deserialize(string json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Deserialize<TValue>(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Deserialize<TValue>(string json, JsonSerializerOptions options = null);
        public static object Deserialize(ref Utf8JsonReader reader, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Deserialize<TValue>(ref Utf8JsonReader reader, JsonSerializerOptions options = null);
        public static ValueTask<object> DeserializeAsync(Stream utf8Json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default);
        public static ValueTask<TValue> DeserializeAsync<TValue>(Stream utf8Json, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default);
        public static string Serialize(object value, Type inputType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static string Serialize<TValue>(TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
        public static void Serialize(Utf8JsonWriter writer, object value, Type inputType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static void Serialize<TValue>(Utf8JsonWriter writer, TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
        public static Task SerializeAsync(Stream utf8Json, object value, Type inputType, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default);
        public static Task SerializeAsync<TValue>(Stream utf8Json, TValue value, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default);
        public static byte[] SerializeToUtf8Bytes(object value, Type inputType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static byte[] SerializeToUtf8Bytes<TValue>(TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
    }
}
همچنین JsonConverter نیز به تنظیمات آن اضافه شده‌است:
namespace System.Text.Json
{
    public sealed class JsonSerializerOptions
    {
        public JsonSerializerOptions();

        public bool AllowTrailingCommas { get; set; }
        public IList<JsonConverter> Converters { get; }
        public int DefaultBufferSize { get; set; }
        public JsonNamingPolicy DictionaryKeyPolicy { get; set; }
        public bool IgnoreNullValues { get; set; }
        public bool IgnoreReadOnlyProperties { get; set; }
        public int MaxDepth { get; set; }
        public bool PropertyNameCaseInsensitive { get; set; }
        public JsonNamingPolicy PropertyNamingPolicy { get; set; }
        public JsonCommentHandling ReadCommentHandling { get; set; }
        public bool WriteIndented { get; set; }

        public JsonConverter GetConverter(Type typeToConvert);
    }
}
با این تعریف:
namespace System.Text.Json.Serialization
{
    public abstract class JsonConverter
    {
        public abstract bool CanConvert(Type typeToConvert);
    }
}
نظرات مطالب
اعمال تزریق وابستگی‌ها به مثال رسمی ASP.NET Identity
بله. روش آ‌ن‌را برای NET Core. در اینجا توضیح دادم: «سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت چهارم - User Claims» 
در نگارش 2x هم در متد GenerateUserIdentityAsync (که به همراه اطلاعات ApplicationUser وارد شده‌ی به سیستم هست) فرصت خواهید داشت تا یک Claim جدید را اضافه کنید (همانجایی که نوشته شده Add custom user claims here):
// Add custom user claims here
userIdentity.AddClaim(new Claim("key1", "value1"));
دسترسی به آن هم بعدا به این صورت خواهد بود (که در اینجا IPrincipal همان this.User قابل دسترسی در یک اکشن متد است):
public static string GetClaimValue(this IPrincipal currentPrincipal, string key)
{
     var identity = currentPrincipal.Identity as ClaimsIdentity;
     if (identity == null)
          return null;

     var claim = identity.Claims.FirstOrDefault(c => c.Type == key);
     return claim?.Value;
}
نظرات مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت ششم - کار با User Claims
Claim type: http://schemas.microsoft.com/claims/authnmethodsreferences - Claim value: pwd
Claim type: http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier - Claim value: 1
Claim type: auth_time - Claim value: 1651417673
Claim type: http://schemas.microsoft.com/identity/claims/identityprovider - Claim value: local
Claim type: name - Claim value: meysanm
Claim type: given_name - Claim value: soleymani
Claim type: role - Claim value: admin
Claim type: http://schemas.microsoft.com/claims/authnmethodsreferences - Claim value: pwd
Claim type: http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier - Claim value: 1
Claim type: auth_time - Claim value: 1651417673
Claim type: http://schemas.microsoft.com/identity/claims/identityprovider - Claim value: local
Claim type: name - Claim value: meysanm
Claim type: given_name - Claim value: soleymani
Claim type: role - Claim value: admin
مطالب
INPC استاندارد با بهره گیری از صفت CallerMemberName
یکی از Attribute‌های بسیار کاربردی که در سی شارپ 5 اضافه شد CallerMemberNameAttribute بود. این صفت به یک متد اجازه میدهد که از فراخواننده‌ی خود مطلع شود. این صفت را می‌توان بر روی یک پارامتر انتخابی که مقدار پیش‌فرضی دارد اعمال نمود.

استفاده از این صفت هم بسیار ساده است:

private void A ( [CallerMemberName] string callerName = "") 
{
  Console.WriteLine("Caller is " + callerName);
}

private static void B()
{
        // let's call A
        A();
}
در کد فوق، متد A به راحتی می‌تواند بفهمد چه کسی آن را فراخوانی کرده است. از جمله کاربردهای این صفت در ردیابی و خطایابی است.

ولی یک استفاده‌ی بسیار کاربردی از این صفت، در پیاده سازی رابط INotifyPropertyChanged می‌باشد.

معمولا هنگام پیاده سازی INotifyPropertyChanged کدی شبیه به این را می‌نویسیم:

    public class PersonViewModel : INotifyPropertyChanged
    {
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        private void OnPropertyChanged(string propertyName)
        {
            if (PropertyChanged != null)
                PropertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
        }

        private string name;
        public string Name
        {
            get { return name; }
            set
            {
                this.name = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
        }
    }

یعنی در Setter معمولا نام ویژگی ای را که تغییر کرده است، به متد OnPropertyChanged می‌فرستیم تا اطلاع رسانی‌های لازم انجام پذیرد. تا اینجای کار همه چیز خوب و آرام است. اما به محضی که کد شما کمی طولانی شود و شما به دلایلی نیاز به Refactor کردن کد و احیانا تغییر نام ویژگی‌ها را پیدا کنید، آن موقع مسائل جدیدی بروز پیدا می‌کند.

برای مثال فرض کنید پس از نوشتن کلاس PersonViewModel تصمیم می‌گیرد نام ویژگی Name را به FirstName تغییر دهید؛ چرا که می‌خواهید اجزای نام یک شخص را به صورت مجزا نگهداری و پردازش کنید. پس احتمالا با زدن کلید F2 روی فیلد name آن را به firstName و ویژگی Name را به FirstName تغییر نام می‌دهید. همانند کد زیر:

private string firstName;
public string FirstName
{
            get { return firstName; }
            set
            {
                this.firstName = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
}

برنامه را کامپایل کرده و در کمال تعجب می‌بینید که بخشی از برنامه درست رفتار نمی‌کند و تغییراتی که در نام کوچک شخص توسط کاربر ایجاد می‌شود به درستی بروزرسانی نمی‌شوند. علت ساده است: ما کد را به صورت اتوماتیک Refactor کرده ایم و گزینه‌ی Include String را در حین Refactor، در حالت پیشفرض غیرفعال رها کرده‌ایم. پس جای تعجبی ندارد که در هر جای کد که رشته‌ای به نام "Name" با ماهیت نام شخص داشته ایم، دست نخورده باقی مانده است. در واقع در کد تغییر یافته، هنگام تغییر FirstName، ما به سیستم گزارش می‌کنیم که ویژگی Name (که اصلا وجود ندارد) تغییر یافته است و این یعنی خطا.

حال احتمال بروز این خطا را در ViewModel هایی با ده‌ها ویژگی و ترکیب‌های مختلف در نظر بگیرید. پس کاملا محتمل است و برای خیلی از دوستان این اتفاق رخ داده است.

و اما راه حل چیست؟ به کارگیری صفت CallerMemberName

بهتر است که یک کلاس انتزاعی برای تمام ViewModel‌های خود داشته باشیم و پیاده سازی جدید INPC را در درون آن قرار دهیم تا براحتی VM‌های ما از آن مشتق شوند:

public abstract class ViewModelBase : INotifyPropertyChanged
{
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        protected void OnPropertyChanged([CallerMemberName] string propertyName = "")
        {
            OnPropertyChangedExplicit(propertyName);
        }

        protected void OnPropertyChanged<TProperty>(Expression<Func<TProperty>> projection)
        {
            var memberExpression = (MemberExpression)projection.Body;
            OnPropertyChangedExplicit(memberExpression.Member.Name);
        }

        void OnPropertyChangedExplicit(string propertyName)
        {
            this.CheckPropertyName(propertyName);

            PropertyChangedEventHandler handler = this.PropertyChanged;

            if (handler != null)
            {
                var e = new PropertyChangedEventArgs(propertyName);
                handler(this, e);
            }
        }

        #region Check property name

        [Conditional("DEBUG")]
        [DebuggerStepThrough]
        public void CheckPropertyName(string propertyName)
        {
            if (TypeDescriptor.GetProperties(this)[propertyName] == null)
                throw new Exception(String.Format("Could not find property \"{0}\"", propertyName));
        }

        #endregion // Check property name
}

در این کلاس، ما پارامتر propertyName را از متد OnPropertyChanged، توسط صفت CallerMemberName حاشیه نویسی کرده‌ایم. این کار باعث می‌شود در Setter‌های ویژگی‌ها، به راحتی بدون نوشتن نام ویژگی، عملیات اطلاع رسانی تغییرات را انجام دهیم. بدین صورت که کافیست متد OnPropertyChanged بدون هیچ آرگومانی در Setter فراخوانی شود و صفت CallerMemberName به صورت اتوماتیک نام ویژگی ای که فراخوانی از درون آن انجام شده است را درون پارامتر propertyName قرار می‌دهد.

پس کلاس PersonViewModel را به صورت زیر می‌توانیم اصلاح و تکمیل کنیم:

public class PersonViewModel : ViewModelBase
{
        private string firstName;
        public string FirstName
        {
            get { return firstName; }
            set
            {
                this.firstName = value;

                OnPropertyChanged();
                OnPropertyChanged(() => this.FullName);
            }
        }

        private string lastName;
        public string LastName
        {
            get { return lastName; }
            set
            {
                this.lastName = value;

                OnPropertyChanged();
                OnPropertyChanged(() => this.FullName);
            }
        }

        public string FullName
        {
            get { return string.Format("{0} {1}", FirstName, LastName); }
        }
}
همانطور که می‌بینید متد OnPropertyChanged بدون آرگومان فراخوانی میشود. اکنون اگر شما اقدام به Refactor کردن کد خود بکنید دیگر نگرانی از بابت تغییر نکردن رشته‌ها و کامنت‌ها نخواهید داشت و مطمئن هستید، نام ویژگی هر چیزی که باشد، به صورت خودکار به متد ارسال خواهد شد.

کلاس ViewModelBase یک پیاده سازی دیگر از OnPropetyChanged هم دارد که به شما اجازه می‌دهد با استفاده دستورات لامبدا، OnPropertyChanged را برای هر یک از اعضای دلخواه کلاس نیز فراخوانی کنید. همانطور که در مثال فوق می‌بینید، تغییرات نام خانوادگی در نام کامل شخص نیز اثرگذار است. در نتیجه به وسیله‌ی یک Func به راحتی بیان می‌کنیم که FullName هم تغییر کرده است و اطلاع رسانی برای آن نیز باید صورت پذیرد.

برای استفاده از صفت CallerMemberName باید دات نت هدف خود را 4.5 یا 4.6 قرار دهید.

ارجاع:
Raise INPC witout string name
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 12 - بررسی تنظیمات ارث بری روابط
پیشنیاز: «تنظیمات ارث بری کلاس‌ها در EF Code first»

در مطلب پیشنیاز فوق، تنظیمات روابط ارث بری را تا EF 6.x، می‌توانید مطالعه کنید. در EF Core 1.0 RTM، فقط رابطه‌ی TPH که در آن تمام کلاس‌های سلسه مراتب ارث بری، به یک جدول در بانک اطلاعاتی نگاشت می‌شوند، پشتیبانی می‌شود. سایر روش‌های ارث بری که در EF 6.x وجود دارند، مانند TPT و TPC، قرار است به نگارش‌های پس از 1.0 RTM آن اضافه شوند:
- لیست مواردی که قرار است به نگارش‌های بعدی اضافه شوند
- پیگیری وضعیت پیاده سازی TPT
- پیگیری وضعیت پیاده سازی TPC


طراحی یک کلاس پایه، بدون تنظیمات ارث بری روابط

مرسوم است که یک کلاس ویژه را به نام BaseEntity، به شکل زیر تعریف کنند؛ که اهدف آن حداقل سه مورد ذیل است:
الف) کاهش ذکر فیلدهای تکراری در سایر کلاس‌های دومین برنامه، مانند فیلد Id
ب) نشانه گذاری موجودیت‌های برنامه، جهت یافتن سریع آن‌ها توسط Reflection (برای مثال افزودن خودکار موجودیت‌ها به Context برنامه با یافتن تمام کلاس‌هایی که از نوع BaseEntity هستند)
ج) مقدار دهی خودکار یک سری از فیلدهای ویژه، مانند زمان افزوده شدن رکورد و آخرین زمان ویرایش شدن رکورد و امثال آن
public class BaseEntity
{
   public int Id { set; get; }
   public DateTime? DateAdded { set; get; }
   public DateTime? DateUpdated { set; get; }
}
و پس از آن هر موجودیت برنامه به این شکل خلاصه شده و نشانه گذاری می‌شود:
public class Person : BaseEntity
{
   public string FirstName { get; set; }
   public string LastName { get; set; }
}
حالت پیش فرض ارث بری‌ها در EF Core، همان حالت TPH است که در ادامه توضیح داده خواهد شد. اما هدف ما در اینجا تنظیم هیچکدام از حالت‌های ارث بری نیست. هدف صرفا کاهش تعداد فیلدهای تکراری ذکر شده‌ی در کلاس‌های دومین برنامه است. بنابراین جهت لغو تنظیمات ارث بری EF Core، نیاز است یک چنین تنظیمی را انجام داد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();
با فراخوانی متد Ignore بر روی کلاس پایه‌ی تهیه شده، این کلاس دیگر وارد تنظیمات روابط EF Core نمی‌شود و در جداول نهایی، فیلدهای آن به صورت معمول در کنار سایر فیلدهای جداول مشتق شده‌ی از آن‌ها قرار می‌گیرند.

مشکل! اگر بر روی کلاس پایه‌ی تعریف شده تنظیماتی را اعمال کنید (هر نوع تنظیمی را)، با توجه به فراخوانی متد Ignore، این تنظیمات نیز ندید گرفته خواهند شد.
اگر علاقمند بودید تا این تنظیمات را به تمام کلاس‌های مشتق شده‌ی از BaseEntity به صورت خودکار اعمال کنید، روش کار به صورت ذیل است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Ignore<BaseEntity>();
   foreach (var entityType in modelBuilder.Model.GetEntityTypes())
   {
     var dateAddedProperty = entityType.FindProperty("DateAdded");
     dateAddedProperty.ValueGenerated = ValueGenerated.OnAdd;
     dateAddedProperty.SqlServer().DefaultValueSql = "getdate()";
     var dateUpdatedProperty = entityType.FindProperty("DateUpdated");
     dateUpdatedProperty.ValueGenerated = ValueGenerated.OnAddOrUpdate;
     dateUpdatedProperty.SqlServer().ComputedColumnSql = "getdate()";
   }
کاری که در اینجا انجام شده، تنظیم خاصیت DateAdded کلاس پایه، به حالت ValueGeneratedOnAdd و تنظیم خاصیت DateUpdated کلاس پایه به حالت ValueGeneratedOnAddOrUpdate با مقدار پیش فرض getdate است. این مفاهیم را در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 5 - استراتژهای تعیین کلید اصلی جداول و ایندکس‌ها» پیشتر بررسی کردیم.
خلاصه‌ی آن نیز به این صورت است:
الف) نیازی نیست تا در حین ثبت اطلاعات موجودیت‌های خود، فیلدهای DateAdded و یا DateUpdated را مقدار دهی کنید.
ب) فیلد DateAdded فقط در زمان اولین بار ثبت در بانک اطلاعاتی، به صورت خودکار توسط متد getdate مقدار دهی می‌شود.
ج) فیلد DateUpdated در هر بار فراخوانی متد SaveChanges  (یعنی در هر دو حالت ثبت و یا به روز رسانی) به صورت خودکار توسط متد getdate مقدار دهی می‌شود.

تذکر! بدیهی است متد getdate، یک متد بومی سمت SQL Server است و این روش خاص تعیین مقدار پیش فرض فیلدها، فقط با SQL Server کار می‌کند. همچنین این getdate، به معنای دریافت تاریخ و ساعت سروری است که SQL Server بر روی آن نصب شده‌است و نه سروری که برنامه‌ی وب شما در آن قرار دارد و برنامه کوچکترین دخالتی را در مقدار دهی این مقادیر نخواهد داشت.
در قسمت‌های بعدی که مباحث Tracking را بررسی خواهیم کرد، روش دیگری را برای طراحی کلاس‌های پایه و مقدار دهی خواص ویژه‌ی آن‌ها مطرح می‌کنیم که مستقل است از نوع بانک اطلاعاتی مورد استفاده.


بررسی تنظیمات رابطه‌ی  Table per Hierarchy یا TPH

رابطه‌ی TPH یا تشکیل یک جدول بانک اطلاعاتی، به ازای تمام کلاس‌های دخیل در سلسه مراتب ارث بری تعریف شده، بسیار شبیه است به حالت BaseEntity فوق که در آن نیز ارث بری تعریف شده، در نهایت منجر به تشکیل یک جدول، در سمت بانک اطلاعاتی می‌گردد. با این تفاوت که در حالت TPH، فیلد جدیدی نیز به نام Discriminator، به تعریف نهایی جدول ایجاد شده، اضافه می‌شود. از فیلد Discriminator جهت درج نام کلاس‌های متناظر با هر رکورد، استفاده شده است. به این ترتیب EF در حین کار با اشیاء، دقیقا می‌داند که چگونه باید خواص متناظر با کلاس‌های مختلف را مقدار دهی کند و نوع ردیف درج شده‌ی در بانک اطلاعاتی چیست؟
باید دقت داشت که تنظیمات TPH، شیوه برخورد پیش فرض EF Core با ارث بری کلاس‌ها است و نیاز به هیچگونه تنظیم اضافه‌تری را ندارد. اما اگر علاقمند بودید تا نام فیلد خودکار Discriminator و مقادیری را که در آن درج می‌شوند، سفارشی سازی کنید، روش کار صرفا توسط Fluent API میسر است و به صورت زیر می‌باشد:
public class Blog
{
   public int BlogId { get; set; }
   public string Url { get; set; }
}

public class RssBlog : Blog
{
   public string RssUrl { get; set; }
}

class MyContext : DbContext
{
   public DbSet<Blog> Blogs { get; set; }
   protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
   {
      modelBuilder.Entity<Blog>()
       .HasDiscriminator<string>("blog_type")
       .HasValue<Blog>("blog_base")
       .HasValue<RssBlog>("blog_rss");
   }
}
در اینجا نام فیلد Discriminator، به blog_type، مقدار نوع متناظر با کلاس Blog، به blog_base و مقدار نوع متناظر با کلاس RssBlog، به blog_rss تنظیم شده‌است.
اگر این تنظیمات سفارشی صورت نگیرند، از نام‌های پیش فرض نوع‌ها برای مقدار دهی ستون Discriminator، مانند تصویر ذیل استفاده خواهد شد:


برای کوئری نوشتن در این حالت می‌توان از متد الحاقی OfType جهت فیلتر کردن اطلاعات بر اساس کلاسی خاص، کمک گرفت:
 var blog1 = db.Blogs.OfType<RssBlog>().FirstOrDefault(x => x.RssUrl == "………");