مطالب
بخش سوم - بررسی امکانات و کدنویسی در کامپایلر Svelte
در بخش‌های قبل تا حدودی با کامپایلر Svelte و ساختار فایل‌های آن آشنا شدیم. در این بخش با چند مثال قصد دارم امکاناتی را که Svelte در اختیارمان قرار میدهد، شرح دهم. 

Dynamic attributes : 
در بخش قبل دیدیم که با استفاده از علامت ( آکولاد {} ) میتوانیم مقادیر موجود در تگ اسکریپت را در html خود رندر کنیم. ولی از این علامت میتوان برای مقدار دهی attribute‌ها هم استفاده کرد. 
<script>
let src = 'https://svelte.dev/tutorial/image.gif';
let name = 'Rick Astley';
</script>

<img src={src} alt="{name} dancing">
اگر این کد را در بدنه کامپوننت خود یعنی همان فایل App.svelte قرار دهیم، به درستی کار خواهد کرد و مقدار‌های متغیر‌های src و name، در تگ img ما قرار خواهند گرفت. چند نکته در اینجا وجود دارد که بهتر است به آنها اشاره کنم.

  • نکته اول : اگر در تگ img مقدار alt را وارد نکنیم و یا alt در این تگ وجود نداشته باشد، یک هشدار توسط کامپایلر svelte برای ما با عنوان <img> element should have an alt attribute> ایجاد میشود. زمان ساخت یک برنامه بسیار مهم است تا قوانین نوشتن یک کد html خوب را رعایت کنیم تا برای تمامی کاربران احتمالی برنامه قابل استفاده باشد. در همین مثال با ایجاد یک هشدار Svelte تلاش میکند که ما را از اشتباه در نوشتن کد html مطلع سازد.

  • نکته دوم : اگر نام یک آبجکت تعریف شده و یک attribute، برابر باشد میتوانیم از نسخه کوتاه شده یا Shorthand attributes در svelte استفاده کنیم. به طور مثال در مثال بالا میتوانیم از کد زیر در خط 6 استفاده کنیم.
<img {src} alt="{name} dancing">


Nested components :
همانطور که قبلا اشاره کرده بودم، همه‌چیز در svelte از کامپوننت‌ها تشکیل میشود. در یک برنامه واقعی درست نیست که تمامی کد برنامه را مستقیما در کامپوننت اولیه برنامه بنویسیم. به جای آن بهتر است هر بخش از وبسایت، کامپوننت مجزایی داشته باشد تا کدها و استایل‌ها و html ما نظم و خوانایی بیشتری پیدا کنند.
یک فایل دیگر را در کنار کامپوننت App.svelte که در بخش قبلی ایجاد کرده بودیم، به نام Nested.svelte ایجاد کنید و در آن کد زیر را قرار دهید.
<script>
  export let siteName = "dotnettips";
</script>

<p>this is a nested component for third tutorial on {siteName}</p>
در این مرحله ما یک کامپوننت جدید را ایجاد کردیم که برای نمایش آن باید به App.svelte اضافه شود. برای انجام اینکار محتوای App.svelte را به کد زیر تغییر دهید.
<script>
  import Nested from "./Nested.svelte";

  export let name;
</script>

<h1>Hello {name}!</h1>

<Nested siteName="dotnettips.info" />
که در نهایت چنین خروجی خواهیم داشت. 
 Hello world!

this is a nested component for third tutorial on dotnettips.info


در مثال بالا ما یک کامپوننت جدید را ایجاد کرده و از طریق دستور import به App.svelte اضافه کردیم. نکته‌ای که در اینجا وجود دارد، نحوه مقدار دهی props در کامپوننت‌ها است. اگر به خط 9 دقت کنیم، کامپوننت ما از طریق تگ جدیدی با نام (Nested) به بدنه html برنامه اضافه شده است که یک attribute به نام siteName دارد. siteName متغیر export شده در کامپوننت Nested.svelte است که در کامپوننت‌ها به این صورت مقدار دهی میشود. قبلا نحوه مقدار دهی این خصیصه‌ها را در فایل‌های جاوا اسکریپت مشاهده کرده بودیم. نکته دیگری که باید به آن دقت داشت این است که خصیصه siteName مقدار پیش فرض dotnettips را در Nested.svelte به خود اختصاص داده بود. به همین جهت اگر ما siteName را هنگام استفاده از کامپوننت مقدار دهی نکنیم، از مقدار پیش فرض خود استفاده خواهد کرد. ولی اینجا ما با مقدار دهی آن، siteName را به dotnettips.info تغییر داده‌ایم.

نکته مهم : دقت داشته باشید کامپوننت‌های شما همیشه باید با حروف بزرگ شروع شوند؛ به طور مثال در صورت نوشتن <nested/> محتوای کامپوننت نمایش داده نخواهد شد. svelte، از طریق زیر نظر گرفتن حروف کوچک و بزرگ در ابتدای تگ‌ها، بین تگ‌های html و کامپوننت‌ها تمایز قائل میشود.



Spread  props :

تا اینجا به صورت خلاصه با props یا خصیصه‌ها آشنا شده‌اید و دیدیم که با export کردن یک متغیر در یک کامپوننت، میتوانیم آن را هنگام استفاده مقدار دهی نماییم. برای اینکه تمرینی هم باشد با توجه به مطالبی که تاکنون گفته شده، پروژه‌ی جدیدی را ایجاد کنید و محتوای App.svelte را مانند کد زیر تغییر دهید.

<script>
import Info from './Info.svelte';

const pkg = {
name: 'svelte',
version: 3,
speed: 'blazing',
website: 'https://svelte.dev'
};
</script>

<Info name={pkg.name} version={pkg.version} speed={pkg.speed} website={pkg.website}/>

همانطور که در خط دوم کد می‌بینید، کامپوننتی به نام Info.svelte به این بخش اضافه شده‌است. این کامپوننت را با محتوای زیر ایجاد نمایید:

<script>
export let name;
export let version;
export let speed;
export let website;
</script>

<p>
The <code>{name}</code> package is {speed} fast.
Download version {version} from <a href="https://www.npmjs.com/package/{name}">npm</a>
and <a href={website}>learn more here</a>
</p>

اگر برنامه را اجرا کنید یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد: 

 The svelte  package is  blazing  fast. Download version  3  from  npm  and  learn more here
در این مثال در کامپوننت info.svelte حدودا تعداد زیادی متغیر export شده داریم که دقیقا همنام با آنها در App.svelte یک آبجکت به نام pkg مقدار دهی شده‌است (خط 4-9). در این شرایط نیازی به نوشتن تک تک خصیصه‌ها مانند کاری که در خط 12 کردیم نیست. خیلی ساده میتوانیم از امکانات ES6 برای destruct کردن این آبجکت و ست کردن این خصیصه‌ها استفاده کنیم؛ به این صورت : 
<Info {...pkg}/>



مروری کوتاه بر مدیریت Event ها  در svelte:
قدرت اصلی svelte، واکنش پذیر بودن آن است. به این معنی که همیشه DOM را با وضعیت یا state برنامه هماهنگ نگه میدارد. یکی از مواردی که بطور مثال این امکان را به خوبی نمایش میدهد، event‌ها هستند. 
به مثال زیر توجه کنید:
<script>
  let count = 0;

  function handleClick() {
    count += 1;
  }
</script>

<p>Count : {count}</p>
<button on:click={handleClick}>
  Clicked {count} {count === 1 ? 'time' : 'times'}
</button>
در مثال بالا در خط 10، یک button را ایجاد کردیم که به متد click آن یک function اختصاص داده شده که در خط 4 تعریف کرده بودیم. برای bind کردن یک event در svelte از on: استفاده میکنیم. البته دقت کنید که در خط 10، نام function بدون پرانتز نوشته شده‌است؛ چرا که ما قصد اجرای آن را نداریم و صرفا میخواهیم این فانکشن پس از کلیک شدن بر روی button اجرا شود. در خط 5 هم در بدنه فانکشن خود که پس از هر کلیک اجرا خواهد شد، یک واحد به متغیر count اضافه میکنیم. در خطوط 9 و 11 هم مقدار count را نمایش داده‌ایم. 
در بخش‌های بعد به جزئیات کار با event‌ها بیشتر میپردازیم.

واکنش پذیری یا Reactivity در svelte :
svelte به صورت خودکار DOM را پس از اینکه وضعیت کامپوننت یا آبجکت‌های شما تغییر کند، آپدیت میکند؛ ولی در این بین چندین حالت وجود دارند که به صورت خودکار svelte از تغییر وضعیت کامپوننت شما آگاه نمیشود. 
عملگر :$
به مثال زیر توجه کنید. 
<script>
let count = 0;
let doubled = count * 2;

function handleClick() {
count += 1;
}
</script>

<button on:click={handleClick}>
Clicked {count} {count === 1 ? 'time' : 'times'}
</button>

<p>{count} doubled is {doubled}</p>
در این مثال در خط سوم متغیر doubled تعریف شده که قرار است دو برابر count را در خود نگه دارد. اگر این کد را اجرا نمایید، متوجه خواهید شد که مقدار double پس از تغییر count، تغییری نخواهد کرد. چرا که بر خلاف سایر فریم ورک‌ها، مانند react برای بهبود performance برنامه، svelte از Virtual-DOM استفاده نمیکند و این امر سبب میشود که کل کدهای کامپوننت ما در هر بار تغییر، در وضعیت بخشی از آن، مجددا اجرا نشود و مستقیما بخش مورد نظر در DOM تغییر کند. این امر سبب شده از نظر performance در کامپوننت‌های پیچیده که به طور مثال از انیمیشن یا visualisation‌ها استفاده میکنند، کامپوننت‌های svelte چندین برابر پرسرعت‌تر از سایر فریم ورک‌های مشابه عمل کند. ولی اگر بخواهیم که مقدار doubled آپدیت شود چه کاری باید کرد؟ 
راهکار اول مقدار دهی doubled در function مرتبط است، چرا که svelte همیشه به عملگر مساوی = در کد جاوا اسکریپت نگاه میکند. ولی این راهکار در مثال بالا منطقی به نظر نمی‌آید چرا که وظیفه متد ما صرفا دو برابر کردن مقدار count است.
راهکار دوم استفاده از عملگر :$  قبل از تعریف متغیر میباشد که به نظر راهکار مناسب‌تری است. پس در کد بالا فقط لازم است خط سوم را به کد زیر تغییر دهیم تا برنامه بدرستی مقدار doubled را پس از تغییر count محاسبه کند. 
$: doubled = count * 2;
به این طریق میتوانیم متغیر خود را وادار کنیم درصورت تغییر مقادیر، در سمت راست مساوی، مقدار doubled را مجددا محاسبه نماید.

استفاده از این عملگر در svelte به تعریف متغیر‌ها محدود نمیشود. ما هر جائیکه نیاز به واکنش پذیری نسبت به کامپوننت‌ها یا متغیر‌های خود داشتیم، میتوانیم از این عملگر استفاده کنیم. به طور مثال برای لاگ کردن اطلاعات، هر بار که مقدار count تغییر کرد میتوانیم از کد زیر استفاده کنیم. 
$: console.log(`the count is ${count}`);
همچنین میتوانیم به آسانی گروهی از فعالیت‌ها را با هم واکنش پذیر کنیم. مثال :
$: {
  console.log(`the count is ${count}`);
  alert(`I SAID THE COUNT IS ${count}`);
}
حتی میتوان از این عملگر قبل از بلاک‌های کد، مانند if یا for استفاده کرد. مثال:
$: if (count >= 10) {
     alert(`count is dangerously high!`);
     count = 9;
}

واکنش پذیری در آرایه‌ها و آبجکت‌ها : 
به مثال زیر توجه کنید:
<script>
  let numbers = [1, 2, 3, 4];

  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers.push(newNumber);
  }

  $: sum = numbers.reduce((t, n) => t + n, 0);
</script>

<p>{numbers.join(' + ')} = {sum}</p>

<button on:click={addNumber}>Add a number</button>

در مثال بالا پس از هر کلیک، یک عدد به آرایه numbers اضافه میشود؛ ولی در خط 11 که این آرایه را نمایش میدهیم، مقدار آن تغییر نخواهد کرد! همانطور که قبلا اشاره کرده بودم svelte برای اینکه متوجه شود تغییری در آبجکت‌های ما صورت گرفته است، به مشاهده عملگر مساوی در کدهای ما میپردازد و چون اینجا در خط 6، ما از متد push آرایه برای افزودن مقداری جدید به آن درحال استفاده هستیم svelte واکنشی به این تغییر ندارد. برای رفع این مشکل دو راهکار وجود دارد. 
راهکار اول استفاده از عملگر مساوی و reassign کردن مقدار آبجکت یا متغیر مورد نظر است به این صورت : 
  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers.push(newNumber);
    numbers = numbers;
  }
راهکار دوم استفاده از امکانات ES6 جاوا اسکریپت است برای افزودن مقدار جدید به آرایه که چون در این روش از مساوی استفاده میکنیم، تغییرات در numbers واکنش پذیر خواهد بود. به این صورت : 
  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers = [...numbers, newNumber];
  }

مروری بر Two way bindings :
فرض کنید قصد داریم که یک input برای دریافت نام در صفحه قرار داده و در متغیری به نام name ذخیره کنیم. سپس این متغیر را در صفحه نشان دهیم. برای انجام اینکار حدودا با توجه به مطالبی که تا الان آموخته‌ایم میتوان کد زیر را تولید کرد : 
<script>
  let name = "";
  function updateName(event) {
    name = event.target.value;
  }
</script>

<h4>My Name Is {name}</h4>
<input value={name} on:input={updateName} />
در خط 9 یک input به کامپوننت خود اضافه کردیم و مقدار value آن را به متغیر name نسبت دادیم. تا اینجا فقط اگر name تغییری کند آن را در input میتوانیم نمایش دهیم ولی پس از تایپ در این input به صورت خودکار مقدار name آپدیت نمیشود چون ما در این حالت از One way binding درحال استفاده هستیم. به همین جهت یک متد برای آپدیت مقدار name توسط input هم باید مینوشتیم که اگر دقت کنید در کد فوق از ایونت input تگ input در خط 11 به همین منظور استفاده شده‌است. در خط سوم اینبار متد ما یک پارامتر هم به نام event دارد. به طور پیش فرض میتوانیم همیشه از طریق این پارامتر به ایونت آبجکت مبداء که فانکشن را صدا زده است، دسترسی داشته باشیم که خیلی ساده از طریق این ایونت در خط 4 مقدار name را پس تغییر در input آپدیت میکنیم. 
شاید کد بالا کاری که خواستیم را انجام داده باشد. ولی پیاده سازی Two way binding به شکلی که نوشتیم ساده نیست و مشکلات خاص خودش را دارد. خبر خوب این است که svelte این امکان را به صورت توکار محیا کرده است. 
برای اتصال یک attribute به یک متغیر یا آبجکت به صورت دو طرفه از کلمه :bind قبل از نام attribute در svelte استفاده میشود. مثال بالا را اگر با استفاده از این توضیح بازنویسی کنیم، به این کد خواهیم رسید:
<script>
  let name = "";
</script>

<h4>My Name Is {name}</h4>
<input bind:value={name} />
همانطور که مشاهده میکنید دیگر نیازی به نوشتن یک فانکشن مجزا و گرفتن اطلاعات از طریق پارامتر ایونت نیست و به سادگی مقدار value به متغیر name به صورت دو طرفه متصل شده است.


expressing logic :
html امکانی برای پیاده سازی منطق برنامه، برخلاف svelte ندارد. در ادامه با syntax پیاده سازی منطق برنامه در کنار کدهای html در svelte آشنا میشویم. 

If blocks
برای نوشتن If در svelte از if# در میان دو آکولاد {} استفاده میشود و برای پایان دادن به آن از if/ در میاد دو آکولاد. به این صورت : 
{#if condition}
    <!-- you html codes ...  -->
{/if}
به مثال زیر توجه کنید : 
در این مثال قصد داریم پس از کلیک بر روی کلید لاگین، وضعیت کاربر را لاگین شده قرار دهیم و کلید لاگین را مخفی کنیم. سپس کلید دیگری برای خروج از برنامه به نام logout را نمایش دهیم که با کلیک بر روی آن کاربر logout شود و مجددا کلید لاگین نمایش داده شود. برای شبیه سازی این سناریو از کد زیر میتوانیم استفاده کنیم :
<script>
let user = { loggedIn: false };

function toggle() {
user.loggedIn = !user.loggedIn;
}
</script>

{#if user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log out
</button>
{/if}

{#if !user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log in
</button>
{/if}
کدهای داخل اسکریپت که چندان نیازی به توضیح ندارند و صرفا برای toggle کردن وضعیت کاربر هستند. ولی در خطوط 9 - 13 و 15 - 19 طریقه نوشتن if در svelte را با یک مثال واقعی مشاهده میکنید.
در مثال بالا دو شرط با یک مقدار مشابه true/false نوشته شده است که بهتر بود مانند سایر زبان‌های برنامه نویسی از else در اینجا استفاده میشد. در ادامه با نحوه نوشتن else در svelte آشنا خواهیم شد.
Else blocks
برای نوشتن else در svelte از else: در میاد دو آکولاد {} بین یک block مانند if میتوانیم استفاده کنیم. به این صورت :
{#if condition}
    <!-- you html code when condition is true -->
{:else}
    <!-- you html code when condition is false -->
{/if}
باز نویسی دو if block در مثال بالا با استفاده از else : 
{#if user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log out
</button>
{:else}
<button on:click={toggle}>
Log in
</button>
{/if}

همینطور شما میتوانید از else if هم استفاده نمایید. به این صورت : 
{#if condition}
    <!-- you html code when condition is true -->
{:else if condition2}
    <!-- you html code when condition2 is true -->
{:else}
    <!-- you html code when condition and condition2 are false -->
{/if}

نکته تکمیلی : در svelte علامت # همیشه به معنای شروع یک بلاک کد است و علامت / به معنای پایان بلاک. همینطور علامت : نشان دهنده ادامه بلاک کد است. شاید در ابتدا کمی گیج کننده به نظر بیاید ولی در مثال‌های بعدی بیشتر با این علائم آشنا میشویم.

each blocks : 
برای حرکت در میان لیستی از اطلاعات در svelte میتوانیم از each# استفاده نماییم و مانند بلاک if برای خاتمه دادن به آن از each/ استفاده میشود. همینطور از کلمه کلیدی as هم برای دسترسی به هر آیتم در لیست استفاده میشود. به این صورت : 
{#each list as item}
      <!-- you html code per each item in list -->
{/each}
به مثال زیر توجه کنید : 
<script>
let cats = [
{ id: 'J---aiyznGQ', name: 'Keyboard Cat' },
{ id: 'z_AbfPXTKms', name: 'Maru' },
{ id: 'OUtn3pvWmpg', name: 'Henri The Existential Cat' }
];
</script>

<h1>The Famous Cats of YouTube</h1>

<ul>
{#each cats as cat}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={cat.id}">
{cat.name}
</a></li>
{/each}
</ul>
در خط 2 ما یک آرایه از گربه‌ها را تعریف کرده ایم و در خط 11 با استفاده از each به ازای هر کدام از آیتم‌های داخل این آرایه یک تگ li ایجاد میکنیم که لینک مرتبط با آن آیتم را نمایش میدهد. البته کد فوق را به شکل دیگری با استفاده از امکانات destructing جاوا اسکریپت هم میتوانستیم بنویسیم. به این صورت : 
<ul>
{#each cats as {id,name}}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={id}">
{name}
</a></li>
{/each}
</ul>
در این حالت ابتدا id و name به صورت مجزا destruct شده اند و میتوانیم مانند مثال بالا از آنها بدون نوشتن نام آیتم استفاده کنیم . مانند خط 4 کد بالا.
همینطور در each بلاک‌ها امکان دریافت ایندکس جاری آیتم از طریق آرگومان دوم هم وجود دارد. به این صورت : 
<ul>
{#each cats as { id, name }, i}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={id}">
{i + 1}: {name}
</a></li>
{/each}
</ul>
اگر به کد فوق دقت کنید درخط 2 مقدار i ایندکس آیتم جاری آرایه ما یعنی همان cats است.


نکته : در این بخش من سعی کردم تا حدودی به ترتیب بخش آموزشی خود وبسایت Svelte، موارد را بیان کنم؛ ولی با توجه به اینکه شاید دوستان ترجیح بدهند روش آموزشی خود  آن وبسایت که امکان تغییر و نوشتن کد را هم محیا کرده است، امتحان کنند  لینک آن  را به اشتراک میگذارم. 
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت چهارم - User Claims
مفهومی در ASP.NET Core Identity وجود دارد به نام AutomaticAuthenticate و AutomaticChallenge که سبب می‌شوند کاربر با وارد کردن آدرس سایت، به صورت خودکار اعتبارسنجی شود (اگر پیشتر کوکی لاگین او وجود داشته باشد). این موارد برای فعالسازی به تنظیمات ذیل نیاز دارند:
در متد ConfigureServices:
services.AddAuthentication(CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme);
و همچنین در متد Configure:
app.UseAuthentication();
البته اگر از سیستم Identity استفاده می‌کنید، مورد اول به صورت خودکار با فراخوانی متد AddIdentity تنظیم شده‌است. فقط مورد دوم را هم باید اضافه کنید.

زمانی متد CallBackResult فراخوانی می‌شود و از فیلتر Authorize رد خواهید شد که کار اعتبارسنجی کاربر با موفقیت صورت گرفته باشد (همان
AutomaticAuthenticate و AutomaticChallenge فوق). بنابراین اگر تنظیمات اولیه‌ی Identity شما به درستی انجام شده باشد، صرفا مشکل مسیریابی را دارید که مقادیر را نال دریافت می‌کنید.
نظرات مطالب
اهمیت Controller های ساده در ASP.NET MVC
اگر طبق راهنمایی‌های همین پست پیش بریم ، من می‌تونم این روش رو پیشنهاد بدم که مقدار متغیر status اگر برابر با successful نبود . به یک متد دیگه ای ارسال بشه که مسئولیت ساخت و برگرداندن پیام مناسب رو برعهده داره . اون پیام‌ها هم بهتره که به جای اینکه در قالب یک سری if یا switch محاسبه بشن در قالب یک dictionary نگهداری بشن .  
public RedirectToRouteResult Ship(int orderId)
{
   var status = _orderShippingService.Ship(orderId);
   if (status.Successful)
   {
      return RedirectToAction("Shipped", "Order", new {orderId});
   }
   return RedirectToAction("NotShipped", "Order", new {id = orderId, desc = status});
}
ولی محل فراخوانی این تابع دوم کجا باید باشه ؟ نظر من اینه که نباید توی این اکشن باشه چون وظیفه‌ی این اکشن چیز دیگری است . بهتره که مقدار status به اکشن NotShipped ارسال بشه و در اونجا پیام استخراج و به view ارسال بشه . چون در اون اکشن احتمالا دلیل ship نشدن سفارش باید به کاربر نمایش داده بشه.
مطالب
بررسی کارآیی کوئری‌ها در SQL Server - قسمت چهارم - شاخص‌های مهم اطلاعات آماری کوئری‌ها
تا اینجا با روش‌های مختلف جمع آوری اطلاعات آماری مرتبط با کوئری‌های اجرا شده‌ی در SQL Server آشنا شدیم. در این قسمت قصد داریم بررسی کنیم این اطلاعات جمع آوری شده، چه مفاهیمی را در بر دارند و مهم‌ترین‌های آن‌ها کدامند؟


شاخص‌های مهم بررسی کارآیی کوئری‌ها

در ابتدای بررسی هر کوئری، باید 4 شاخص بسیار مهم، مدنظر باشند:
- مدت زمان اجرای کوئری: هرچند بررسی مدت زمان اجرای کوئری، شاخص مهمی‌است، اما الزاما حاوی اطلاعات مفیدی در مورد آن کوئری نیست. برای مثال اگر یک کوئری زیاد طول می‌کشد، حتما به معنای وجود مشکلی با آن نیست؛ ممکن است اطلاعات زیادی را واکشی می‌کند یا ممکن است توسط عاملی سد شده‌است. در این موارد هرچند مشکلاتی وجود دارند، اما مستقیما مرتبط با آن کوئری نیستند.
- میزان مصرف CPU: میزان کاری که باید توسط CPU انجام شود تا کوئری به نتیجه برسد.
- I/O: در SQL Server می‌توان هم physical I/O و هم logical I/O را بررسی کرد. برای مثال اگر اطلاعات مورد درخواست توسط کوئری هم اکنون در حافظه موجود باشند، نیازی به physical I/O پرهزینه نخواهد بود و در مقابل آن logical I/O کم هزینه‌تر است.
- میزان مصرف حافظه

در کل هر کدام از این شاخص‌ها اگر دارای مقدار بالایی باشند، بیانگر وجود مشکلی است.


مروری بر ابزارهای مختلف اندازه‌گیری شاخص‌های کارآیی

Management studio
درون Management studio می‌توان اطلاعات مرتبط با یک کوئری را به صورت زنده مشاهده کرد. البته این اطلاعات صرفا مرتبط با یک کوئری و یا تعدادی مشخص هستند؛ چون باید کوئری را به صورت دستی درون این برنامه اجرا کرد و سپس اطلاعات اجرای کوئری‌ها را دریافت نمود. اطلاعات آماری که توسط آن نیز ارائه می‌شود محدودیت‌هایی دارد. برای مثال مدت زمان اجرای کوئری و یا تعداد رکوردهای تحت تاثیر قرار گرفته شده را می‌توان مشاهده کرد. اما به اندازه‌ی اطلاعات ارائه شده‌ی در یک execution plan کامل نیست. به علاوه بازگشت اطلاعات حاصل از اجرای کوئری‌ها درون این برنامه، سربار خودش را داشته و سبب کند شدن برنامه می‌شود. در آخر اطلاعات ارائه شده‌ی توسط آن‌را نیز باید از قسمت‌های مختلفی جمع آوری و به صورت دستی ذخیره کرد.

Extended Events
توسط Extended Events نیز می‌توان همانند Management studio، اطلاعات آماری یک تک کوئری و یا یک batch را جمع آوری کرد؛ اما پس از ایجاد و تنظیم آن، به صورت خودکار اجرا می‌شود. در حین تعریف یک سشن Extended Events می‌توان شاخص‌های خاصی را انتخاب کرد و یا شرط‌های دقیقی را اعمال کرد. خروجی آن نیز به صورت خودکار در یک فایل ذخیره می‌شود.

Dynamic management objects
با استفاده از DMO's از نتایج آماری مرتبط با تک کوئری‌ها، به نتایج تجمعی حاصل از اجرای آن‌ها می‌رسیم. این نتایج نیز در plan cache ذخیره می‌شوند. به این معنا که اگر کش، تخلیه (با اجرای دستور DBCC FREEPROCCACHE) و یا سرور ری‌استارت شود، این اطلاعات از دست خواهند رفت. هدف آن بیشتر رفع اشکال کوئری‌هایی است که هم اکنون در حال اجرا هستند. اگر نیاز به اطلاعات دوره‌ای را داشته باشید، نیاز خواهید داشت تا با تهیه‌ی snapshotهایی از بانک اطلاعاتی، این تاریخچه را تکمیل کنید. به همین جهت Query Store ارائه شده‌است تا نیازی به اینکار نباشد.

Query Store
Query Store کار ذخیره سازی متن plan و آمار تجمعی مرتبط با آن‌را به صورت خودکار انجام می‌دهد و آن‌را درون بانک اطلاعاتی کاربر ذخیره می‌کند. به همین جهت با خالی شدن کش، برخلاف DMO's، اطلاعات آن حذف نمی‌شود.


مثالی از روش‌های مختلف جمع آوری اطلاعات آماری حاصل از اجرای کوئری‌ها در SQL Server

در ادامه قصد داریم با مثالی، خلاصه‌ای را از سه قسمتی که تاکنون بررسی کردیم، ارائه دهیم. برای این منظور ابتدا رویه‌ی ذخیره شده‌ی زیر را ایجاد می‌کنیم:
USE [WideWorldImporters];
GO

DROP PROCEDURE IF EXISTS [Application].[usp_GetPersonInfo];
GO

CREATE PROCEDURE [Application].[usp_GetPersonInfo]
    (@PersonID INT)
AS

SELECT
    [p].[FullName],
    [p].[EmailAddress],
    [c].[FormalName]
FROM [Application].[People] [p]
    LEFT OUTER JOIN [Application].[Countries] [c]
    ON [p].[PersonID] = [c].[LastEditedBy]
WHERE [p].[PersonID] = @PersonID;
GO
کار آن دریافت اطلاعات یک کاربر بر اساس ID او می‌باشد.

سپس یک سشن Extended event را با نام QueryPerf ایجاد می‌کنیم:
IF EXISTS (
SELECT *
FROM sys.server_event_sessions
WHERE [name] = 'QueryPerf')
BEGIN
    DROP EVENT SESSION [QueryPerf] ON SERVER;
END
GO

CREATE EVENT SESSION [QueryPerf]
ON SERVER
ADD EVENT sqlserver.sp_statement_completed(
WHERE ([duration]>(1000))),
ADD EVENT sqlserver.sql_statement_completed(
WHERE ([duration]>(1000))),
ADD EVENT sqlserver.query_post_execution_showplan
ADD TARGET package0.event_file(
SET filename=N'C:\Temp\QueryPerf\test.xel',max_file_size=(256))
WITH (
MAX_MEMORY=16384 KB,EVENT_RETENTION_MODE=ALLOW_SINGLE_EVENT_LOSS,
MAX_DISPATCH_LATENCY=5 SECONDS,MAX_EVENT_SIZE=0 KB,
MEMORY_PARTITION_MODE=NONE,TRACK_CAUSALITY=ON,STARTUP_STATE=OFF);
GO
این سشن به رخ‌دادهای sql_statement_completed، sp_statement_completed و query_post_execution_showplan، اگر طول مدت آن کوئری بیش از 1 میلی ثانیه باشد، واکنش نشان می‌دهد. نتیجه‌ی نهایی را نیز در پوشه‌ی C:\Temp\QueryPerf ذخیره می‌کند (این پوشه را باید به صورت دستی ایجاد کنید).

در ادامه Query Store را نیز بر روی بانک اطلاعاتی WideWorldImporters فعال کرده و همچنین اگر اطلاعاتی از پیش در آن وجود دارند، پاک می‌شود.
USE [master];
GO

ALTER DATABASE [WideWorldImporters] SET QUERY_STORE = ON;
GO

ALTER DATABASE [WideWorldImporters] SET QUERY_STORE (
OPERATION_MODE = READ_WRITE,
CLEANUP_POLICY = (STALE_QUERY_THRESHOLD_DAYS = 30),
DATA_FLUSH_INTERVAL_SECONDS = 60,
INTERVAL_LENGTH_MINUTES = 5,
MAX_STORAGE_SIZE_MB = 100,
QUERY_CAPTURE_MODE = ALL,
SIZE_BASED_CLEANUP_MODE = AUTO,
MAX_PLANS_PER_QUERY = 200);
GO

ALTER DATABASE [WideWorldImporters] SET QUERY_STORE CLEAR;
GO

سپس هر آنچه را که در plan cache نیز وجود دارد، حذف می‌کنیم:
DBCC FREEPROCCACHE;
GO

اکنون سشن QueryPerf را که پیشتر ایجاد کردیم، آغاز می‌کنیم:
ALTER EVENT SESSION [QueryPerf]
ON SERVER
STATE = START;
GO
نتیجه‌ی آن‌را در قسمت management->extended events، با سبز شدن آیکن QueryPerf می‌توانید مشاهده کنید.


در ادامه چون می‌خواهیم نتایج آماری را در management studio نیز مشاهده کنیم، ابتدا جمع آوری شاخص‌های آماری را در یک پنجره‌ی جدید new query، فعال می‌کنیم:
SET STATISTICS IO ON;
GO
SET STATISTICS TIME ON;
GO
SET STATISTICS XML ON;
GO

همچنین در منوی Query، گزینه‌ی Include client statistics را نیز انتخاب می‌کنیم تا مشخص شود که آیا عملیات insert/update/delete انجام شده‌است. چه تعداد ردیف تحت تاثیر اجرای این کوئری قرار گرفته‌اند. چه تعداد تراکنش انجام شده‌است. همچنین اطلاعات آماری شبکه و زمان نیز ارائه شوند.

پس از این تنظیمات، اکنون نوبت به اجرای کوئری‌های زیر رسیده‌است که یکی پارامتری است و دیگری AdHoc:
USE [WideWorldImporters];
GO

EXECUTE [Application].[usp_GetPersonInfo] 1234;
GO

SELECT
    [s].[StateProvinceName],
    [s].[SalesTerritory],
    [s].[LatestRecordedPopulation],
    [s].[StateProvinceCode]
FROM [Application].[Countries] [c]
    JOIN [Application].[StateProvinces] [s]
    ON [s].[CountryID] = [c].[CountryID]
WHERE [c].[CountryName] = 'United States';
GO
با اجرای آن، در management studio، برگه‌های messages و client statistics ظاهر می‌شوند که هر کدام اینبار اطلاعات آماری اجرای این کوئری را به همراه دارند. همچنین در قسمت results، امکان مشاهده‌ی query plan، به علت فعال بودن اطلاعات آماری XML، وجود دارد.




سپس سشن QueryPerf را متوقف و حذف می‌کنیم:
ALTER EVENT SESSION [QueryPerf]
ON SERVER
STATE = STOP;
GO

DROP EVENT SESSION [QueryPerf] ON SERVER;
GO
فایل خروجی با پسوند xel آن را که در پوشه‌ی C:\Temp\QueryPerf ذخیره شده‌است، می‌توان در management studio مشاهده کرد. البته در ابتدای نمایش آن، صرفا دو ستون name و timestamp را نمایش می‌دهد که می‌توان با انتخاب هر ردیف آن و سپس انتخاب و کلیک راست بر روی ردیف‌های details آن، گزینه‌ی Show Column in table را انتخاب کرد تا شاخص مدنظر، در ستون‌های گزارش نیز ظاهر شود.


اگر بخواهیم از عملیات صورت گرفته توسط DMO's کوئری بگیریم:
SELECT
    [qs].[last_execution_time],
    [qs].[execution_count],
    [qs].[total_elapsed_time],
    [qs].[total_elapsed_time]/[qs].[execution_count] [AvgDuration],
    [qs].[total_logical_reads],
    [qs].[total_logical_reads]/[qs].[execution_count] [AvgLogicalReads],
    [t].[text],
    [p].[query_plan]
FROM sys.dm_exec_query_stats [qs]
CROSS APPLY sys.dm_exec_sql_text([qs].sql_handle) [t]
CROSS APPLY sys.dm_exec_query_plan([qs].[plan_handle]) [p]
WHERE [t].[text] LIKE '%Countries%';
GO
که در آن تنها ردیف‌هایی که متن کوئری آن‌ها حاوی Countries است، فیلتر شده، به یک چنین خروجی خواهیم رسید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، شاخص‌های چهارگانه‌ای که در ابتدای بحث معرفی شدند، در مورد کوئری پارامتری نوشته شده، وضعیت بسیار بهتری نسبت به کوئری AdHoc دوم دارند.

از Query Store هم می‌توان به صورت زیر کوئری گرفت (علاوه بر قسمت رابط کاربری Query Store که ذیل اشیاء مرتبط با بانک اطلاعاتی WideWorldImporters در management studio قابل مشاهده‌است):
USE [WideWorldImporters];
GO

SELECT
    [qsq].[query_id],
    [qst].[query_sql_text],
    CASE
WHEN [qsq].[object_id] = 0 THEN N'Ad-hoc'
ELSE OBJECT_NAME([qsq].[object_id])
END AS [ObjectName],
    [qsp].[plan_id],
    [rs].[count_executions],
    [rs].[avg_logical_io_reads],
    [rs].[avg_duration],
    TRY_CONVERT(XML, [qsp].[query_plan]),
    [rs].[last_execution_time],
    (DATEADD(MINUTE, -(DATEDIFF(MINUTE, GETDATE(), GETUTCDATE())),
[rs].[last_execution_time])) AS [LocalLastExecutionTime]
FROM [sys].[query_store_query] [qsq]
    JOIN [sys].[query_store_query_text] [qst]
    ON [qsq].[query_text_id] = [qst].[query_text_id]
    JOIN [sys].[query_store_plan] [qsp]
    ON [qsq].[query_id] = [qsp].[query_id]
    JOIN [sys].[query_store_runtime_stats] [rs]
    ON [qsp].[plan_id] = [rs].[plan_id]
WHERE [qst].[query_sql_text] LIKE '%Countries%';
GO

مطالب
آشنایی با WPF قسمت چهارم: کنترل ها
WPF همانند Windows Form شامل ابزارها یا کنترل‌های داخلی است که می‌توانند در تهیه‌ی یک برنامه بسیار کارآمد باشند. در این بخش به بررسی تعدادی از این کنترل‌ها می‌پردازیم و مابقی آن‌ها را در قسمت‌های آینده بررسی خواهیم کرد. در این نوشتار سعی بر این است که یک فرم ساده را با آن ایجاد کرده و مورد استفاده قرار دهیم.
این فرم دارای اطلاعاتی شامل : نام، جنسیت ، زمینه‌های کاری، کشور، تاریخ تولد و تصویر می‌باشد.

TextBlock

همان Label قدیمی خودمان است که برای نمایش متون کاربر دارد. متن داخل آن بین دو تگ قرار می‌گیرد و یا از خاصیت Text آن کمک گرفته خواهد شد. حتما از خاصیت Width و height آن برای مقداردهی کمک بگیرید، زیرا در غیر آن صورت کل Container خود را خواهد پوشاند. در صورتی که متنی در مکان خود جا نشود می‌توان از دو ویژگی استفاده کرد. آن را برش داد یا به خطوط بعدی شکست. برای حذف یا برش باقی مانده متن می‌توان از خصوصیت TextTrimming استفاده کرد که سه مقدار می‌گیرد:

None مقدار پیش فرض

CharacterEllipsis با نزدیک شدن به آخر پهنای کار از ... استفاده می‌نماید. در صورتی که لیستی یا مورد مشابهی دارید میتواند بسیار کاربردی باشد.

WordEllipsis این گزینه هم مانند مورد بالاست با این تفاوت که سعی دارد تا آنجا که ممکن است خود را به آخرین حرف کلمه برساند تا شکستگی در وسط کلمه اتفاق نیفتد و آخرین کلمه کامل دیده شود و بعد ... قرار بگیرد؛ هر چند در تست‌های خودم تفاوتی مشاهده نکردم.

گزینه TextWrapping جهت شکستن یک خط به خطوط است؛ موقعی که متن شما به انتهای صفحه می‌رسد، این ویژگی باعث می‌شود متن به بیرون از پنجره نرفته و یک خط به سمت پایین حرکت کند. این گزینه سه مقدار را دارد:

تصویر زیر حالت اصلی نمایش بدون نیاز به Wrap شدن است:

None: مقدار پیش فرض که خصوصیت Wrap را به همراه ندارد.

Wrap: فعال سازی ویژگی TextWrapping

WrapWithOverflow: فرق این گزینه با گزینه بالا در این است که ، گزینه بالا در هر موقعیتی که پیش بیاید عمل خط شکن را روی عبارت یا حتی آن کلمه انجام می‌دهد. ولی در این گزینه فرصت خط شکنی مثل بالا فراهم نیست و اگر روی کلمه‌ای خط شکنی رخ دهد، مابقی آن کلمه از ناحیه‌ی خودش خارج شده و از کلمه‌ی بعدی، خط شکنی صورت می‌گیرد.

خصوصیت LineStackingStrategy:

این خصوصیت فاصله‌ی بین خطوط را با استفاده از یک واحد منطقی dp مشخص می‌کند. هر چند دو گزینه دیگر هم دارد که دو تصویر زیر را در این صفحه به شما نمایش می‌دهد:

برای ساخت فرم از یک گرید با سه ستون و 6 سطر استفاده می‌کنم.

<Grid Margin="5">
    <Grid.ColumnDefinitions>
        <ColumnDefinition Width="Auto"></ColumnDefinition>
        <ColumnDefinition Width="*"></ColumnDefinition>
            <ColumnDefinition Width="Auto"></ColumnDefinition>
    </Grid.ColumnDefinitions>
    <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
            <RowDefinition Height="Auto"></RowDefinition>
        
        </Grid.RowDefinitions>
</Grid>
در ستون اول نام فیلدهای مورد نظر را می‌نویسیم و در ستون دوم هم کنترل‌های مد نظر هر فیلد را قرار خواهیم داد. در صورتی که دوست دارید کار از راست به چپ پشتیبانی کند از گزینه OverflowDirection در تگ پنجره Window استفاده نمایید.
در داخل گرید بعد از تعریف سطر و ستون، همانطور که قبلا توضیح دادیم کنترل‌های TextBlock را اضافه می‌کنیم:
<TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="0" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Name</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="1" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Gender</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="2" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Field Of Work</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="3" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Country</TextBlock>
        <TextBlock Grid.Column="0"  Grid.Row="4" VerticalAlignment="Center" HorizontalAlignment="Left" >Birth Date</TextBlock>

<TextBox Grid.Row="0" Grid.Column="1" Name="Txtname" HorizontalAlignment="Left" Margin="5" Width="200" ></TextBox>
برای فیلد نام، از کنترل TextBox استفاده کردم که با محدود کردن Width آن اندازه ثابت به آن دادم. در صورتی که width ذکر نشود یا به Auto ذکر شود، در صورتی که متنی که کاربر تایپ می‌کند، بیش از اندازه تعیین شده کنترل Textbox باشد، کنترل هم همراه متن بزرگتر خواهد شد و تا پایان محدوده سلولی اش در گرید کش خواهد آمد.

Buttons 
برای فیلد جنسیت Gender هم از RadioButton کمک گرفتم که با استفاده از خاصیت GroupName می‌توان دسته‌ای از این کنترل‌ها را با هم مرتبط ساخت تا با انتخاب یک آیتم جدید از همان گروه، آیتم قبلی که انتخاب شده بود از حالت انتخاب خارج شده و آیتم جدیدی انتخاب شود. از خاصیت IsChecked می‌توان برای انتخاب یک آیتم بهره برد.

به صورت کلی دکمه‌ها به چند دسته زیر تقسیم می‌شوند:

  • Button
  • ToggleButton
  • CheckBox
  • RadioButton

که همگی این عناصر از کلاسی به نام ButtonBase مشتق شده اند. کد زیر RadioButton‌ها را به صورت عمودی چینش کرده است:

<StackPanel Orientation="Vertical" Grid.Row="1" Grid.Column="1" Margin="10">
            <RadioButton GroupName="Gender" Name="RdoMale" IsChecked="True" >Male</RadioButton>
            <RadioButton GroupName="Gender" Name="RdoFemale" Margin="0 5 0 0" >Female</RadioButton>
        </StackPanel>
برای فیلد زمینه کاری ، لیست کشورها و تاریخ تولد از کدهای زیر کمک گرفتم:
<StackPanel Orientation="Horizontal" Grid.Row="2" Grid.Column="1" Margin="10">
            <CheckBox Name="ChkActor" >Actor/Actress</CheckBox>
            <CheckBox Name="ChkDirector" >Director</CheckBox>
            <CheckBox Name="ChkProducer" >Producer</CheckBox>
        </StackPanel>

        <ListBox Grid.Row="3" Grid.Column="1" Margin="10"  Height="80">
        <ListBoxItem>
                <TextBlock>UnitedStates</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >UK</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >France</TextBlock>
            </ListBoxItem>
            <ListBoxItem>
                <TextBlock >Japan</TextBlock>
            </ListBoxItem>
        </ListBox>

        <Calendar Grid.Row="4" Grid.Column="1" HorizontalAlignment="Left" Margin="10"></Calendar>
برای لیست کشورها می‌توان از یک ListBox یا ComboBox استفاده کرده که هر آیتم داخل آنها در یک تگ ListBoxItem یا ComboBoxItem قرار می‌گیرد. اگر از حالت ListBox استفاده می‌کنید، در صورتی که آیتم‌ها از ارتفاع لیست بیشتر شود به طور خودکار یک Scrollbar برای آن‌ها در نظر گرفته خواهد شد و نیازی نیست که آن را دستی اضافه کنید.
برای تصویر شخص، قصد دارم آن را در گوشه‌ی سمت راست و بالا قرار دهم. برای همین محل ستون آن را ستون سوم یا اندیس دوم انتخاب کرده و از آنجا که این عکس حالت پرسنلی دارد، می‌تواند چند سطر را به خود اختصاص دهد که با کمک خاصیت Rowspan، چهار سطر، کنترل را ادامه دادم. برای ستون‌ها هم می‌توان از خاصیت ColumnSpan استفاده کرد. همچنین دوست دارم یک دکمه هم روی تصویر در گوشه‌ی سمت چپ و پایین قرار داده که کاربر با انتخاب آن به انتخاب عکس یا تغییر آن بپردازد. برای همین از یک پنل گرید استفاده کردم و کنترل دکمه را روی تصویر قرار دادم. همپوشانی کنترل‌ها در اینجا صورت گرفته است.

 <Grid Grid.Row="0" Grid.Column="2" Grid.RowSpan="4">
            <Grid.RowDefinitions>
                <RowDefinition Height="*"></RowDefinition>
            </Grid.RowDefinitions>
            <Grid.ColumnDefinitions>
                <ColumnDefinition Width="*"></ColumnDefinition>
            </Grid.ColumnDefinitions>
            <Image HorizontalAlignment="Right" Source="man.jpg" Stretch="UniformToFill" VerticalAlignment="Top" Width="100" Height="150"></Image>
            <Button Width="25" Height="15"    Padding="0"  HorizontalAlignment="Left" VerticalAlignment="Bottom" Margin="0,0,0,83">
                 <TextBlock VerticalAlignment="Center" Margin="0 -7 0 0">...</TextBlock>
            </Button>
        </Grid>
خاصیت Stretch کنترل Image در بالا، نحوه‌ی نمایش تصویر را نشان می‌دهد که چهار مقدار دارد:
None: تصویر، اندازه‌ی اصلی خود را حفظ کرده و هر مقدار آن که در کنترل جا شود، نمایش می‌یابد و بسته به سایز تصویر ممکن است گوشه هایی از تصویر نمایش نیابد.
Fill: تصویر را داخل کنترل به زور جا داده تا پهنا و ارتفاع عکس، هم اندازه کنترل می‌شود.
Uniform: تصویر بزرگ را با در نظر گرفتن نسبت پهنا و ارتفاع تصویر، با یکدیگر در کنترل جا می‌دهد.
UniformToFill: تصویر، کل کنترل را می‌گیرد ولی نسبت پهنا و عرض را حفظ کرده ولی قسمت هایی از تصویر در کنترل دیده نمی‌شود.

همانطور که قبلا هم گفتیم، خود کنترل دکمه شامل زیر کنترل‌هایی می‌شود که یکی از آن‌ها TextBlock است و از طریق خصوصیت *.TextBlock دیگر خصوصیات آن قابل تنظیم است و البته برای خصوصی سازی بیشتر هم می‌توان یک TextBlock را به صورت Nested یعنی داخل تگ Button تعریف کنید که ما همین کار را کرده ایم.
فرم نهایی ما به صورت زیر است:


در صورتی که دوست دارید جهت ListBox را از عمودی به افقی تغییر دهید می‌توانید از پنل‌های Stack یا Wrap استفاده کنید که تعریف آن به شکل زیر است:
<ListBox>
    <ListBox.ItemsPanel>
        <ItemsPanelTemplate>
            <VirtualizingStackPanel Orientation="Horizontal" />
        </ItemsPanelTemplate>
    </ListBox.ItemsPanel>
</ListBox>

بدین صورت ListBox به شکل زیر تغییر می‌یابد:



و در صورتی که می‌خواهید Scroll حذف شود و از Wrap استفاده کنید، کد را به شکل زیر تعریف کنید. فراموش نکنید که اسکرول افقی را غیرفعال کنید؛ وگرنه نتیجه کار به شکل بالا خواهد بود.
<ListBox ScrollViewer.HorizontalScrollBarVisibility="Disabled">
    <ListBox.ItemsPanel>
        <ItemsPanelTemplate>
            <WrapPanel />
        </ItemsPanelTemplate>
    </ListBox.ItemsPanel>
</ListBox>
نتیجه:

Calendar
تقویم یکی دیگر از کنترل‌های موجود است که شامل خصوصیات زیر است:
DisplayDate: تاریخ پیش فرض و اولیه تقویم را مشخص می‌کند؛ در صورتی که ذکر نشود تاریخ جاری درج می‌شود.
<Calendar DisplayDate="01.01.2010" />
از خصوصیات دیگر در این زمینه می‌توان به DisplayDateStart و DisplayDateEnd اشاره کرد که محدوه‌ی نمایش تاریخ تقویم را مشخص می‌کند. کد زیر تنها تاریخ‌های روز اول ماه ابتدای سال 2015، تا روز اول ماه پنجم 2015 را نمایش می‌دهد:
<Calendar DisplayDateStart="01.01.2015" DisplayDateEnd="05.01.2015" />


SelectionMode: نحوه‌ی انتخاب تاریخ را مشخص می‌کند:
SingleDate: فقط یک تاریخ قابل انتخاب است.
SingleRange: می‌توانید از یک تاریخ تا تاریخ دیگر را انتخاب کنید. ولی نمی‌توانید مجددا چند انتخاب دیگر را در جای جای تقویم داشته باشید. مثلا از تاریخ 5 آپریل تا 10 آپریل را انتخاب کرده‌اید؛ ولی دیگر نمی‌توانید تاریخ 15 آپریل یا محدوده‌ی 15 آپریل تا 20 آپریل را انتخاب کنید. چون تنها قادر به انتخاب یک رنج یا محدوده تاریخی هستید.
MultipleRanges: بر خلاف گزینه‌ی بالایی هر محدوده تاریخی قابل انتخاب است.
<Calendar SelectionMode="MultipleRange" />

نکته بعدی در مورد غیرفعال کردن بعضی از تاریخ هاست که شما قصد ندارید به کاربر اجازه دهید آن‌ها را انتخاب کند. برای مثال تاریخ‌های 1 آپریل تا 10 آپریل را از دسترس خارج کنید. برای همین از خصوصیت BlackoutDates استفاده می‌کنیم که نحوه‌ی تعریف آن به شرح زیر است که در این کد دو محدوده‌ی تاریخی غیر فعال شده اند:
<Calendar>
    <Calendar.BlackoutDates>
        <CalendarDateRange Start="01/01/2010" End="01/06/2010" />
        <CalendarDateRange Start="05/01/2010" End="05/03/2010" />
    </Calendar.BlackoutDates>
</Calendar>



DisplayMode
: به طور پیش فرض، تقویم ماه‌ها را نشان می‌دهد ولی میتوانید آن را توسط این خصوصیت روی سال یا دهه و ماه هم تنظیم کنید.
با انتخاب سال Year، تقویم ماه‌های یک سال را نمایش می‌دهد.
با انتخاب دهه Decades سال‌های یک دهه‌ی تعیین شده را نشان می‌دهد و با انتخاب ماه Month روز‌های هر ماه در آن نمایش داده می‌شود.
در هنگام انتخاب این گزینه، به داخل تقویم نگاه نکنید، بلکه به سر تیتر آن نگاه کنید.
<Calendar DisplayMode="Year" />



مطالب
اضافه کردن OData به پروژه‌های ASP.NET Core 3.1 با اضافه کردن فقط 20 کلمه به کد!
به مناسبت ارائه‌ی نسخه 7.4 از Microsoft.AspNetCore.OData که دیروز صورت پذیرفت، تصمیم گرفتم آموزش استفاده از OData را در پروژه‌های ASP.NET Core 3.1 به بالا که دارای endpoint routing هستند (روش توصیه شده)، تهیه کنم تا در آن، پروژه کمترین تغییر ممکن را برای اضافه شدن OData داشته باشد و ببینیم که استفاده از آن در نسخه‌های جدید، به چه میزان آسان شده است.

ابتدا با dotnet --version و یا dotnet --info و یا هر روش دیگری، از نصب بودن dot net core 3.1 sdk مطمئن می‌شویم. سپس دستور
dotnet new webapi -o SampleApi
را می‌زنیم.

در ویژوال استودیو، این دستور معادل ساخت پروژه‌ای جدید از نوع ASP.NET Core Web Application است که در دیالوگ بعدی، از بین گزینه‌های Empty، Api و Web Application و ... ما گزینه‌ی Api را انتخاب می‌کنیم.
این یک پروژه‌ی Web Api و با استفاده از endpoint routing است. در این پروژه یک WeatherForecast وجود دارد که نقش مدل را ایفا می‌کند و یک WeatherForecastController که در Get خود، تعدادی از WeatherForecastها را ساخته و باز می‌گرداند. این پروژه فاقد دیتابیس است.

حال چه کنیم که این پروژه OData enabled شود؟
1- دو Package زیر را نصب می‌کنیم:
<PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Mvc.NewtonsoftJson" Version="3.1.3" />
<PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.OData" Version="7.4.0" />

2- در Startup.cs ابتدا
using Microsoft.AspNet.OData.Extensions;
را در بالای فایل اضافه کرده، و کدهای ConfigureServices را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
services.AddControllers().AddNewtonsoftJson(); // Add .AddNewtonsoftJson() to services.AddControllers();
services.AddOData(); // add this new line
همچنین کد app.UseEndpoints را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
app.UseEndpoints(endpoints => // Existing code
{   
    endpoints.MapControllers(); // Existing code
    endpoints.EnableDependencyInjection(); // Add this new line
    endpoints.Select().Expand().Filter().OrderBy().Count().MaxTop(20); // Add this new line
});

سپس در WeatherForecastController و متد Get، کد را به شکل زیر تغییر دهید:
// replace:
[HttpGet] // Existing code  
// with:
[HttpGet, EnableQuery] // new code
برنامه را اجرا کنید و آدرس زیر را بزنید:
وجود orderby=TemperatureC باعث می‌شود که WeatherForcastها، مرتب شده بر اساس درجه سانتیگرادی که دارند، برای کلاینت ارسال شوند.

همانطور که مشاهده کردید، به ساده‌ترین شکل ممکن، OData به پروژه اضافه شد!

به صورت کلی OData امکان فیلتر کردن رکوردهای بازگشتی، Projection، مرتب سازی، Paging، گروه بندی، Aggregation و ... را دارد که در ادامه چند مثالی را با هم می‌بینیم. 
فقط با توجه به اینکه مثال پیش فرض ASP.NET Core، یعنی WeatherForecast کمی گنگ و غیر متداول است، از آن میگذریم و با فرض لیستی از مشتریان با ساختار زیر پیش می‌رویم:
public class Customer
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public Gender Gender { get; set; }

    public AddressInfo Address { get; set; }
}

public class AddressInfo
{
    public int StreetNo { get; set; }

    public string PostalCode { get; set; }
}

public enum Gender
{
    Man, Woman, Other
}  
برای بازگردادن مشتریان خانم، داریم: (آموزش فیلتر بر روی enum)
?$filter=Gender eq 'Woman'
برای مرتب سازی مشتریان خانم بر اساس شماره خیابان آدرس آنها: (آموزش مرتب سازی بر روی Nested Properties و ترکیب orderby و filter)
?$filter=Gender eq 'Woman'&$orderby=Address/StreetNo
برای بازگرداندن مشتریانی که در اسم آنها کلمه‌ی ali وجود دارد:
?$filter=contains(FirstName,'Ali')
برای مشاهده لیست امکانات کوئری گیری و مثال‌های بیشتر می‌توانید به این لینک مراجعه کنید.

امکان کوئری گیری به صورت مفصل وجود دارد و می‌توانید مواردی چون Any / All را نیز در فیلترهای خود بگنجانید.
به علاوه اگر به جای یک آرایه یا لیست، یک IQueryable از EntityFrameworkCore گرفته و ... بازگردانید، OData کوئری ارسالی را روی IQueryable مربوطه اعمال و paging و orderby و ... تماما روی دیتابیس انجام و فقط دیتای لازم و مورد نیاز از دیتابیس خوانده شده و به کلاینت باز می‌گردد که این مهم در بهبود عملکرد برنامه بسیار موثر است.

نکته مهم این است که در این روش، امنیت برنامه به خطر نمیافتد؛ زیرا اگر شما بر اساس منطق برنامه، یک Where را سمت سرور اعمال کنید، Client فقط میتواند روی دیتایی که حق دارد ببیند Paging و OrderBy و... اعمال کند، نه اینکه دیتای بیشتری را از سرور دریافت کند.
همچنین در این روش، استفاده از Swagger، Routing و ... تماما به روشی است که همین الان آن را بلدید، در کنار رعایت best practiceهایی چون بازگرداندن Dto به جای Entity و ... نیز کاملا امکان پذیر است.
نظرات مطالب
EF Code First #2
یک مورد را هم اضافه کنم. تا زمانیکه اولین کوئری، به بانک اطلاعاتی ارسال نشود، کار آغاز دیتابیس انجام نشده و تا آن زمان به تاخیر خواهد افتاد. بنابراین اجرای برنامه به معنای ساخت همزمان بانک اطلاعاتی نخواهد بود.
نظرات مطالب
مطلع شدن از خطاهای مدیریت نشده یک برنامه ASP.Net
تا اومدم همون چیزی رو که نیما گفته بگم، دیدم که نیما گفته!
ضمن اینکه برخی هاست ها ارسال ایمیل با کلاس های دات نت رو فراهم نمی کنن و در نتیجه باید یک پرووایدر سفارشی ساخت.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 5 - فعال سازی صفحات مخصوص توسعه دهنده‌ها
من از این میدلور استفاده کردم و زمانیکه خطایی رخ دهد فرضا آیدی درخواست بشه که توی رنج ایدیهای ثبت شده نباشد وارد پیج ارور میشود .
اما زمانیکه کاربر درخواست یک صفحه بیهوده را داشته باشد فرضا https://localhost:44330/mmmnbb  یک صفحه 404 نمایش میدهد و به صفحه error/index هدایت نمی‌شود .
نظرات مطالب
استخراج اطلاعات از صفحات وب با کمک HtmlAgilityPack
با سپاس
در صورتی که مقداری در querystring مربوط به صفحه اضافه شود و در هر درخواست این مقدار تغییر کند چطور می‌توان صفحه را خواند مثال:
http://website.com?log=1731004
سایت برای هر بازدید یک لاگ جدید می‌نویسد یعنی هر درخواست جدید در صورتی که لاگ معتبر نباشد به صفحه دیگر ارسال می‌کند.حال اطلاعات این صفحه را چطور می‌توان خواند ؟