مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #1

طراحی یک معماری خوب و مناسب یکی از عوامل مهم تولید یک برنامه کاربردی موفق می‌باشد. بنابراین انتخاب یک ساختار مناسب به منظور تولید برنامه کاربردی بسیار مهم و تا حدودی نیز سخت است. در اینجا یاد خواهیم گرفت که چگونه یک طراحی مناسب را انتخاب نماییم. همچنین روش‌های مختلف تولید برنامه‌های کاربردی را که مطمئنا شما هم از برخی از این روشها استفاده نمودید را بررسی می‌نماییم و مزایا و معایب آن را نیز به چالش می‌کشیم.

ضد الگو (Antipattern) – رابط کاربری هوشمند (Smart UI)

با استفاده از Visual Studio یا به اختصار VS، می‌توانید برنامه‌های کاربردی را به راحتی تولید نمایید. طراحی رابط کاربری به آسانی عمل کشیدن و رها کردن (Drag & Drop) کنترل‌ها بر روی رابط کاربری قابل انجام است. همچنین در پشت رابط کاربری (Code Behind) تمامی عملیات مربوط به مدیریت رویدادها، دسترسی به داده ها، منطق تجاری و سایر نیازهای برنامه کاربردی، کد نویسی خواهند شد. مشکل این نوع کدنویسی بدین شرح است که تمامی نیازهای برنامه در پشت رابط کاربری قرار می‌گیرند و موجب تولید کدهای تکراری، غیر قابل تست، پیچیدگی کدنویسی و کاهش قابلیت استفاده مجدد از کد می‌گردد.

به این روش کد نویسی Smart UI می‌گویند که موجب تسهیل تولید برنامه‌های کاربردی می‌گردد. اما یکی از مشکلات عمده‌ی این روش، کاهش قابلیت نگهداری و پشتیبانی و عمر کوتاه برنامه‌های کاربردی می‌باشد که در برنامه‌های بزرگ به خوبی این مشکلات را حس خواهید کرد.

از آنجایی که تمامی برنامه نویسان مبتدی و تازه کار، از جمله من و شما در روزهای اول برنامه نویسی، به همین روش کدنویسی می‌کردیم، لزومی به ارائه مثال در رابطه با این نوع کدنویسی نمی‌بینم.

تفکیک و جدا سازی اجزای برنامه کاربردی (Separating Your Concern)

راه حل رفع مشکل Smart UI، لایه بندی یا تفکیک اجزای برنامه از یکدیگر می‌باشد. لایه بندی برنامه می‌تواند به شکل‌های مختلفی صورت بگیرد. این کار می‌تواند توسط تفکیک کدها از طریق فضای نام (Namespace)، پوشه بندی فایلهای حاوی کد و یا جداسازی کدها در پروژه‌های متفاوت انجام شود. در شکل زیر نمونه ای از معماری لایه بندی را برای یک برنامه کاربردی بزرگ می‌بینید.

به منظور پیاده سازی یک برنامه کاربردی لایه بندی شده و تفکیک اجزای برنامه از یکدیگر، مثالی را پیاده سازی خواهیم کرد. ممکن است در این مثال با مسائل جدید و شیوه‌های پیاده سازی جدیدی مواجه شوید که این نوع پیاده سازی برای شما قابل درک نباشد. اگر کمی صبر پیشه نمایید و این مجموعه‌ی آموزشی را پیگیری کنید، تمامی مسائل نامانوس با جزئیات بیان خواهند شد و درک آن برای شما ساده خواهد گشت. قبل از شروع این موضوع را هم به عرض برسانم که علت اصلی این نوع پیاده سازی، انعطاف پذیری بالای برنامه کاربردی، پشتیبانی و نگهداری آسان، قابلیت تست پذیری با استفاده از ابزارهای تست، پیاده سازی پروژه بصورت تیمی و تقسیم بخشهای مختلف برنامه بین اعضای تیم و سایر مزایای فوق العاده آن می‌باشد.

1- Visual Studio را باز کنید و یک Solution خالی با نام SoCPatterns.Layered ایجاد نمایید.

· جهت ایجاد Solution خالی، پس از انتخاب New Project، از سمت چپ گزینه Other Project Types و سپس Visual Studio Solutions را انتخاب نمایید. از سمت راست گزینه Blank Solution را انتخاب کنید.

2- بر روی Solution کلیک راست نموده و از گزینه Add > New Project یک پروژه Class Library با نام SoCPatterns.Layered.Repository ایجاد کنید.

3- با استفاده از روش فوق سه پروژه Class Library دیگر با نامهای زیر را به Solution اضافه کنید:

  • SoCPatterns.Layered.Model
  • SoCPatterns.Layered.Service
  • SoCPatterns.Layered.Presentation

4- با توجه به نیاز خود یک پروژه دیگر را باید به Solution اضافه نمایید. نوع و نام پروژه در زیر لیست شده است که شما باید با توجه به نیاز خود یکی از پروژه‌های موجود در لیست را به Solution اضافه کنید.

  • Windows Forms Application (SoCPatterns.Layered.WinUI)
  • WPF Application (SoCPatterns.Layered.WpfUI)
  • ASP.NET Empty Web Application (SoCPatterns.Layered.WebUI)
  • ASP.NET MVC 4 Web Application (SoCPatterns.Layered.MvcUI)

5- بر روی پروژه SoCPatterns.Layered.Repository کلیک راست نمایید و با انتخاب گزینه Add Reference به پروژه‌ی SoCPatterns.Layered.Model ارجاع دهید.

6- بر روی پروژه SoCPatterns.Layered.Service کلیک راست نمایید و با انتخاب گزینه Add Reference به پروژه‌های SoCPatterns.Layered.Model و SoCPatterns.Layered.Repository ارجاع دهید.

7- بر روی پروژه SoCPatterns.Layered.Presentation کلیک راست نمایید و با انتخاب گزینه Add Reference به پروژه‌های SoCPatterns.Layered.Model و SoCPatterns.Layered.Service ارجاع دهید.

8- بر روی پروژه‌ی UI خود به عنوان مثال SoCPatterns.Layered.WebUI کلیک راست نمایید و با انتخاب گزینه Add Reference به پروژه‌های SoCPatterns.Layered.Model، SoCPatterns.Layered.Repository، SoCPatterns.Layered.Service و SoCPatterns.Layered.Presentation ارجاع دهید.

9- بر روی پروژه‌ی UI خود به عنوان مثال SoCPatterns.Layered.WebUI کلیک راست نمایید و با انتخاب گزینه Set as StartUp Project پروژه‌ی اجرایی را مشخص کنید.

10-  بر روی Solution کلیک راست نمایید و با انتخاب گزینه Add > New Solution Folder پوشه‌های زیر را اضافه نموده و پروژه‌های مرتبط را با عمل Drag & Drop در داخل پوشه‌ی مورد نظر قرار دهید.

  • 1. UI
    • § SoCPatterns.Layered.WebUI

  • 2. Presentation Layer
    • § SoCPatterns.Layered.Presentation

  • 3. Service Layer
    • § SoCPatterns.Layered.Service

  • 4. Domain Layer
    • § SoCPatterns.Layered.Model

  • 5. Data Layer
    • § SoCPatterns.Layered.Repository
  • توجه داشته باشید که پوشه بندی برای مرتب سازی لایه‌ها و دسترسی راحت‌تر به آنها می‌باشد.

پیاده سازی ساختار لایه بندی برنامه به صورت کامل انجام شد. حال به پیاده سازی کدهای مربوط به هر یک از لایه‌ها و بخش‌ها می‌پردازیم و از لایه Domain شروع خواهیم کرد. 

مطالب
مقدمه ای بر CQRS و Event Sourcing
به صورت عام، functionality اکثر پروژه‌های نرم افزاری تجاری خلاصه میشود به مخفف معروفی به نام CRUD، که object‌ها را میسازیم، آن‌ها را میخوانیم و تغییر میدهیم.
اپلیکیشن‌های طراحی شده بدین صورت، قابلیت خوانایی بالایی خواهند داشت و دیاگرام طراحی آنها چیزی شبیه به تصویر زیر میباشد

در واقع ما یک سیستمی داریم که شامل مدلی است از دیتا‌های ما و از این مدل برای کوئری گرفتن از دیتابیس استفاده میشود، که البته برای بیشتر پروژه‌های نرم افزاری، معماری درست و ترجیح داده شده‌ای هم میباشد.

زمانیکه نیاز‌های پروژه روز به روز افزورده و پیچیده‌تر میشود، مدل CRUD بصورت پیوسته از ارزشش کاسته میشود و از آن سادگی اولیه‌ی در درک و خوانایی آن دور خواهد شد.

ذات CQRS بر آن است که شما مدل‌های مختلفی را برای خواندن و نوشتن دیتا داشته باشید. الگوی آن چیزی شبیه به تصویر زیر است

چیزی که در این روش مشهود است این میباشد که برنامه نویسان باید قسمت‌های Command و Query را به صورت جداگانه طراحی نمایند.
CQRS این قابلیت را به شما میدهد که interface و Datastore و حتی بطور کامل Technology مجزایی در قسمت‌های CQ داشته باشید.

Event Sourcing
قسمت دوم و متمایز، معماری Event Sourcing یا ES میباشد که بصورت کوتاه، ES یک روش متفاوت برای Data storage میباشد.
اکثرا ما از Datastore‌هایی که مدلی از دیتا را انعکاس می‌دهند استفاده میکنیم. به مثال ساده‌ی زیر توجه کنید

ES از برنامه نویسان میخواهد که مدل سنتی CRUD را فراموش کرده و بجای آن تغییراتی را که روی دیتا صورت گرفته، نیز درج نمایند. اینکار به وسیله‌ی یک دیتابیس Append-only انجام میشود که به نام Event Store شناخته میشود.

در این معماری ما همه‌ی تغییرات روی دیتا را به صورت Serialize Event ذخیره میکنیم که میتواند دوباره در هر زمانی اجرا شده و current state هر objectی را در اختیار بگذارد.

این روش به ما کمک بزرگی میکند تا وضعیت یک object را در گذشته به راحتی پیدا کنیم و از آن میتوان به غیر از فوایدی که دارد، به عنوان یک Logger نیز استفاده نمود. به دلیل اینکه جزء به جزء تغییرات بر روی state سیستم، در آن ثبت شده است. از آنجاییکه دیتا بصورت serialize ذخیره میشود، بارگزاری آن نیز با سرعت بالایی انجام خواهد شد.

پس بصورت خلاصه در معماری Command Query Responsibility Segregation ابتدا باید به این موضوع توجه داشت که قسمت‌های Read و Write نرم افزار به صورت مجزایی طراحی میشوند و Event Sourcing شامل تغییراتی که روی data انجام شده است، میباشد و به‌صورت Serialize شده ذخیره میشود. ما تنها به یک دیتابیس و یک جدول برای نمایش event store نیازمندیم (بستگی به نیازتان میتوان تعداد آن را نیز بیشتر نمود و همچنین حتما لزومی ندارد که از دیتابیس‌های رابطه‌ای استفاده شود؛ بصورت مثال پیاده سازی این قسمت را میتوان با استفاده از Redis که دیتابیسی غیر رابطه‌ای و باسرعت میباشد استفاده نمود).
برای شروع کار (نه پیاده سازی کامل) باید با قسمت‌های مختلف طراحی در این معماری آشنا شویم:
Domain Object
نکته: SimpleCqrs فریم ورکی برای پیاده سازی معماری CQRS , ES میباشد که برای ساده‌تر شدن کار، از آن استفاده شده است (شما حتی میتوانید پیاده سازی خود را داشته باشید)
مدل Movie از کلاسی به نام AggregateRoot ارث بری کرده‌است که توسط SimpleCQRS پیاده سازی شده‌است و یک guid key در آن تعبیه شده است (Aggregate root از مباحث Domain Driven برگرفته شده است و آشنایی با آن کمک شایانی به درک عمیق‌تر روی این مباحث مینماید).
public class Movie : AggregateRoot  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public Movie() { }

    public Movie(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTimeMinutes)
    {
        //پیاده سازی خواهد شد
    }
}
توجه: SimpleCQRS فقط پیاده سازی guid برای کلید مربوط به هر مدل را پیاده سازی نموده است؛ بنابراین کلید مدل نمیتواند integer باشد.

Commands
command دستوراتی است که توسط end user فراخوانی میشود که باعث تغییرات خواهد شد. وقتی اپلیکیشن یک command را دریافت مینماید، command handler به پردازش آن برای فهمیدن خواسته کاربر میپردازد و پس از آن event مربوطه را برای اجرای آن وظیفه‌ی خاص صدا میزند.
همه‌ی command‌ها تغییراتی بر روی state جاری خواهند داشت. در نتیجه دیتا‌های ذخیره شده درون دیتابیس تغییرات خواهند کرد. هر commandی که تغییری بر روی State سیستم نداشته باشد، یک دستور غلط محسوب شده و باید در سمت query‌ها آن را پیاده سازی نمود.
در نتیجه Commnad‌ها دستوراتی هستند که از طرف کاربر برای تغییرات بر روی دیتا‌های ذخیره شده، ارسال میشوند.
فرض کنید Domain Objectی برای Movie تعریف کرده‌ایم و میخواهیم دستور اضافه کردن فیلم را پیاده سازی نماییم
public class CreateMovieCommand : ICommand  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }
    public CreateMovieCommand(string title, DateTime releaseDate, int runningTime)
    {
        Title = title;
        ReleaseDate = releaseDate;
        RunningTimeMinutes = runningTime;
    }
}
توجه: ICommand از طریق SimpleCQRS اضافه شده‌است.

Command Handler
بعد از اینکه Command مورد نیاز نوشته شد، حال احتیاج به پیاده سازی CommandHandler مربوطه که دستور متناظر را پردازش میکند، داریم.
public class CreateMovieCommandHandler : CommandHandler<CreateMovieCommand>  
{
    protected IDomainRepository _repository;

    public CreateMovieCommandHandler(IDomainRepository repository)
    {
        _repository = repository;
    }

    public override void Handle(CreateMovieCommand command)  
    {
        var movie = new Domain.Movie(Guid.NewGuid(), command.Title, 
    command.ReleaseDate, command.RunningTimeMinutes);

        _repository.Save(movie);
    }
}
Command Handler باید از کلاس جنریک <CommandHandler<T ارث بری نماید و T باید از نوع Command در نظر گرفته شود و همچنین IDomainRepository اینترفیسی است که توسط SimpleCQRS تعریف شده‌است و ما احتیاجی به پیاده سازی آن نداریم (در قسمت‌های بعدی پیکربندی آن را انجام میدهیم).
برای رسیدگی کردن به دستور مربوطه احتیاج به override کردن متد Handle میباشد.
کار اساسی توسط متد Save انجام میشود که همه‌ی event‌های pending شده توسط Domain Object را گرفته و آنها را به Event Store میفرستد.

Events
event‌ها تغییراتی هستند بر روی State جاری سیستم که توسط کاربر به وسیله‌ی Commandها فراخوانی میشوند.
رویداد‌ها serialize میشوند و درون Event Store ذخیره میشوند؛ بنابراین میتوان فراخوانی آنها را در هر لحظه انجام داد.
هر تعداد Event میتواند توسط یک دستور raise شود.
ساخت یک Event:
قبلا دستوری را برای ساخت یک movie نوشتیم و حال احتیاج به event مربوطه را داریم:
public class MovieCreatedEvent : DomainEvent  
{
    public Guid MovieId
    {
        get { return AggregateRootId; }
        set { AggregateRootId = value;}
    }

    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public MovieCreatedEvent(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTime)
    {
        MovieId = movieId;
        Title = title;
        ReleaseDate = releaseDate;
        RunningTimeMinutes = runningTime;
    }
}
فراموش نکنید که این کلاس آبجکتی خواهد بود که Serialize شده و در دیتابیس ذخیره خواهد شد. باید همه‌ی پراپرتی‌های لازم که با استفاده از این Event ممکن است تغییر کنند را شامل شود (بدیهی است که این پراپرتی‌ها از Domain Object گرفته میشود).
public class Movie : AggregateRoot  
{
    public string Title { get; set; }
    public DateTime ReleaseDate { get; set; }
    public int RunningTimeMinutes { get; set; }

    public Movie(Guid movieId, string title, DateTime releaseDate, int runningTimeMinutes)
    {
        Apply(new MovieCreatedEvent(Guid.NewGuid(), title, releaseDate, runningTimeMinutes));
    }
}
به Aggregate فوق که در اوایل بحث صحبت شده‌است دقت کنید. حال متد Apply باعث میشود که event مربوطه درون بخش لوکال aggregate root ذخیره شود. بنابراین بعدا میتواند به صورت فیزیکی درون Event Store ذخیره شود.

Event Handler
هر Event Handler  میتواند تعداد زیادی از IHandleDomainEvents ‌ها را پیاده سازی نماید. حال متد Handle این اینترفیس را پیاده سازی نمودیم. 
public class MovieEventHandler : IHandleDomainEvents<MovieCreatedEvent>  
{
    public void Handle(MovieCreatedEvent createdEvent)
    {
        using (MoviesContext entities = new MoviesContext())
        {
            entities.Movies.Add(new Movie()
            {
                Id = createdEvent.AggregateRootId,
                Title = createdEvent.Title,
                ReleaseDate = createdEvent.ReleaseDate,
                RunningTimeMinutes = createdEvent.RunningTimeMinutes
            });

            entities.SaveChanges();
        }
    }
}
مثلا در این قسمت با استفاده از ORM، شیء مورد نظر به صورت فیزیکی درون دیتابیس ذخیره میشود.
در قسمت آخر نیازمندیم که تغییرات زیر را به Movie اضافه نماییم.
درون Doamin Objectی که قبلا تعریف کرده بودیم متدی را به صورت زیر پیاده سازی مینماییم
protected void OnMovieCreated(MovieCreatedEvent domainEvent)
        {
            Id = domainEvent.AggregateRootId;
            Title = domainEvent.Title;
            ReleaseDate = domainEvent.ReleaseDate;
            RunningTimeMinutes = domainEvent.RunningTimeMinutes;
        }
باعث میشود پس از فراخوانی شدن Event، تغییرات صورت گرفته‌ی بر state سیستم، بر روی Domain Object اعمال شود و آن را بروزرسانی نماید. این متد دقیقا بصورت اتوماتیک وقتی که event مربوطه raise میشود، فراخوانی میشود.
پس از ترکیب CQRS و ES معماری اولیه‌ی سیستم چیزی شبیه به دیاگرام زیر خواهد بود (بسته به سناریوهای خاص میتواند سفارشی سازی شود)

خلاصه:
کاربر دستوری را از طریق برنامه به سیستم ارسال مینماید.
command مربوطه دریافت میشود و به روی Command Bus قرار داده میشود.
Command Handler وظیفه‌ی تفسیر کردن Command مربوطه را به عهده میگیرد و به وسیله‌ی Domain object آن event مورد نظر فراخوانی خواهد شد و باعث میشود domain object بروزرسانی گردد.
Event همان objectی است که باید به صورت serialize شده درون append only database ذخیره شود.
Event handler رویداد مربوطه را گرفته و بصورت فیزیکی مقادیر مورد نظر را در دیتابیس ذخیره مینماید.

Query
از آنجاییکه قسمت Read، در سیستم به صورت CQRS طراحی میشود، به راحتی میتوان query‌ها را optimize کرده و به صورت مثال به جای استفاده از ORM‌های معمول بطور مستقیم Stored Procedure فراخوانی کرده، تا جای ممکن کیفیت query‌ها بهترین حالت ممکن باشند. در حالیکه در مدل CRUD بهینه کردن بخش read بسیار پیچیده و بعضا غیر ممکن میباشد.

مزایای استفاده از این مدل
Distributed Systems Capabilities
یکی از مهمترین مزیت‌های این مدل تسهیم گسترش پذیری سیستم بر روی ماشین‌های فیزیکی مختلف از طریق messaging pattern میباشد.
High Availability
از آنجایی که سیستم توزیع پذیر طراحی شده‌است، هر قسمت از آن میتواند بدون توجه به fail شدن قسمت‌های دیگر به کار خود ادامه دهد.
Reduce Complexity
در domain‌های پیچیده طراحی و پیاده سازی objectهایی که مسئول دو قسمت read و write هستند، میتواند کار را بیش از حد پیچیده کرده و در این صورت چون business logic و read logic در هم ترکیب میشوند، مدیریت کردن موارد multiple user, shared data, performance, transactions, consistency سخت و سخت‌تر میشود.
Facilitates Building Task-based UI
وقتی شما به پیاده سازی الگوی CQRS میپردازید، اصولا هر عملی که توسط End user از طریق ui ارسال میشود، معادل command مربوط به آن وجود دارد. به همین جهت میتوان عملیات لازم برای اجرای یک پروسه را بصورت واضحی درک کرد.
 Maintenance And Flexibility
هر چند پیاده سازی این مدل سخت خواهد بود، اما در ابعاد وسیع‌تر به دلیل اینکه هر قسمت به صورت مجزایی طراحی شده و اینکه دستورات و رویداد‌ها به صورت تفکیک شده پیاده سازی شده‌اند، همچنین وجود ES، قابلیت زیادی به debug سیستم می‌دهد.
نکته: ES مدل مورد قبولی برای اکثر معماری‌های نوین سیستم‌های نرم افزاری امروزی میباشد و فقط مختص به CQRS نمیباشد. بطور مثال در معماری Microservices به وفور از Event Sourcing استفاده میشود.

مشکلات استفاده از این مدل
  • ذاتا پیاده سازی این مدل سخت و دشوار است و از آنجاییکه سادگی در پیاده سازی سیستم‌های نرم افزاری، یک اصل مهم محسوب میشود، بنابراین استفاده از این مدل محدود میشود به سیستم‌های نرم افزاری که مزیت‌های گفته شده در قسمت فوق برایشان حیاتی محسوب شود.
  • برای پیاده سازی سیستمی با این مدل احتیاج به تیم توسعه‌ای است که با مفاهیم آن کاملا آشنا باشد.
  • هر چند امروزه فضای فیزیکی برای ذخیره سازی دیتا ارزان محسوب میشود، اما به هر حال استفاده از این مدل به همراه ES، حجم زیادی از Disk space را خواهد گرفت.
  • همانطور که دیدید برای پیاده سازی یک Insert ساده، حجم زیادی کد نوشته شده‌است. بنابراین تولید اینگونه نرم افزار‌ها به زمان بیشتری نیاز دارد.
بنابراین باید در انتخاب معماری سیستم بسیار دقت شود؛ هر چند که این مدل برای سیستم‌های بزرگ و پیچیده خیلی کارآمد محسوب میشود و باعث یک Domain object غنی ، History Tracking، شفافیت در مشکلات Concurrency و همچنین Scalability و غیره خواهد شد، اما پیدا کردن برنامه نویسانی با داشتن درک عمیق روی این مباحث کمی سخت به نظر میرسد.
در قسمت بعدی بصورت کامل به پیاده سازی این الگو در یک اپلیکشن دات نتی خواهیم پرداخت.
مطالب
اصول طراحی شیء گرا: OO Design Principles - قسمت پنجم

دانای اطلاعات ( Information Expert )

بر طبق این اصل می­توان برای واگذاری هر مسئولیت، کلاسی را انتخاب کرد که بیشترین اطلاعات را در مورد انجام آن در اختیار دارد و لذا نیاز کمتری به ایجاد ارتباط با دیگر مولفه‌ها خواهد داشت.

در مثال زیر مشاهده میکنید که کلاس User، اطلاعات کاملی را از عملیات اضافه کردن آیتمی را به لیست خرید و تسویه حساب، ندارد و پیاده سازی این عملیات در این کلاس، نیاز به ایجاد وابستگی‌های پیچیده‌ای دارد. 

public class User
    {
        public ShoppingCart ShoppingCart { get; set; }
        public void AddItem(string name) {
            // User class must know how to create OrderItem
            var item = new OrderItem() { Name = name };

            // User class must know how to add item to shopping cart
            ShoppingCart.Items.Add(item);
            
        }
        public void CheckOut() {
            // User class must know logic behind cost and discount calculations:
            // check for discount
            // check shipping method
            // check promotions
            // calculate total cost of items 
        }
    }
    public class OrderItem
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

    }
    public class ShoppingCart
    {
        public int Id { get; set; }
        public List<OrderItem> Items { get; set; }
       
    }

بنابراین به جای این طراحی، مسئولیت‌ها را به ShoppingCart منتقل میکنیم:

 public class User
    {
        public ShoppingCart ShoppingCart { get; set; }
        
    }
    public class OrderItem
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

    }
    public class ShoppingCart
    {
        public int Id { get; set; }
        public List<OrderItem> Items { get; set; }
        public void AddItem(string name)
        {
            // ShoppingCart class know how to create OrderItem
            var item = new OrderItem() { Name = name };

            // ShoppingCart class already know how to add item 
            Items.Add(item);

        }
        public void CheckOut()
        {
            // ShoppingCart class know logic behind cost and discount calculations:
            // check for discount
            // check shipping method
            // check promotions
            // calculate total cost of items 
        }
    }


اتصال ضعیف ( Low Coupling )

با اتصال ضعیف نیز که از ویژگی‌های یک طراحی خوب است آشنا هستیم. هر چه تعداد و نوع اتصال بین مولفه‌ها کم‌تر و ضعیف‌تر باشد، اعمال تغییرات راحت‌تر صورت خواهد گرفت. طراحی با اتصال مناسب سه ویژگی را دارد:

-  وابستگی بین کلاس‌ها کم است.

-  تغییرات در یک کلاس، اثر کمی بر دیگر کلاس‌ها دارد.

-  پتانسیل استفاده‌ی مجدد از مؤلفه‌ها بالا است.

چنانچه قبلا هم اشاره کردم، نوشتن نرم افزاری بدون اتصال، ممکن نیست و باید مؤلفه‌ها با هم همکاری کرده و وظایف را انجام دهند. با این حال میتوان نوع اتصالات و تعداد آنرا بهبود بخشید.


چند ریختی ( Polymorphism )

چند ریختی که از ویژگی‌های اساسی برنامه نویسی و زبان‌های شیء گراست، به منظور بالا بردن قابلیت استفاده‌ی مجدد، استفاده میشود. بر طبق این اصل، مسئولیت تعریف رفتارهای وابسته به نوع کلاس (زیرنوع‌ها در روابط ارث بری) باید به کلاسی واگذار شود که تغییر رفتار در آن اتفاق می­افتد. به عبارت دیگر باید به صورت خودکار رفتار را بر اساس نوع کلاس تصحیح کنیم. این روش در مقابل بررسی نوع داده‌ای برای انجام رفتار مناسب می­باشد.

به عنوان مثال اگر کلاس‌های چهار ضلعی، مربع، مستطیل و ذوزنقه را داشته باشیم، برای پیاده سازی مساحت در کلاس چهار ضلعی، طول را در عرض ضرب میکنیم. با این حال نوع رفتار مساحت ذوزنقه متفاوت از دیگران است. طبق این اصل، برای اعمال کردن این تغییر، فقط خود کلاس ذوزنقه باید رفتار مربوطه را پیاده سازی کند و هیچ منطق و کدی نباید برای چک کردن نوع کلاس استفاده گردد.

public class ShapeWithoutPolymorphism
    {
        public double X { get; set; }
        public double Y { get; set; }
        public double Z { get; set; }
        public double Area(string shapeType)
        {
            switch (shapeType)
            {
                case "square":
                    return X * Y;
                case "rectangle":
                    return X * Y;
                case "trapze":
                    return (X + Z) * Y / 2;
                default:
                    return 0;
            }
        }
    }

با استفاده از چندریختی، طراحی به این صورت در خواهد آمد:

  public abstract class Shape
    {
        public double X { get; set; }
        public double Y { get; set; }
        public virtual double Area()
        {
            return X * Y;
        }
    }
    public class Rectangle : Shape
    {
        // No need to override
    }
    public class Square : Shape
    {
        // No need to override
    }
    public class Trapze : Shape
    {
        public double Z { get; set; }
        public override double Area()
        {
            return (X + Z) * Y / 2;

        }
    }


مصنوع خالص ( Pure Fabrication )

مصنوع خالص کلاسی است که در دامنه مساله وجود ندارد و به منظور کاهش اتصال، افزایش انسجام و افزایش امکان استفاده مجدد کد ایجاد میشود. سرویس‌ها را میتوان از این دسته نامید. کلاس‌هایی که دقیقا برای کاهش اتصال، افزایش انسجام و افزایش امکان استفاده مجدد کد استفاده میگردند. سرویس‌ها عملیاتی تکراری هستند که توسط مولفه‌های دیگر استفاده میشوند. اگر سرویس‌ها وجود نداشتند هر مولفه‌ای میبایست عملیات را در درون خود پیاده سازی میکرد که این هم باعث افزایش حجم کد و هم باعث کابوس شدن اعمال تغییرات میشد.

برای تشخیص زمان استفاده از این اصل میتوان گفت زمانیکه رفتاری را نمیدانیم به کدام کلاس واگذار کنیم، کلاس جدیدی را ایجاد میکنیم. در اینجا بجای آنکه به زور مسئولیتی را به کلاس نامربوطی بچسبانیم، آنرا به کلاس جدیدی که فقط رفتاری را دارد، منتقل میکنیم. با اینکار انسجام کلاس‌ها را حفظ کرده‌ایم و هیچ اشکالی ندارد که کلاسی بدون داده بوده و فقط متد داشته باشد. اگر به یاد داشته باشید، در اصل واسطه گری (Indirection ) کلاس جدیدی برای ایجاد ارتباط ساختیم. در حقیقت مسئولیت برقراری ارتباط بین مؤلفه‌ها را به کلاس دیگری واگذار کردیم که چنانچه میبینید، بدون آنکه بدانیم، برای حل مشکل از اصل مصنوع خالص استفاده کردیم.

در مثال زیر این مساله مشهود است:

public class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string UserName { get; set; }
        public string Password { get; set; }
    }

    public class LibraryManagement
    {
        public User CurrentUser { get; set; }
        public void AddBookToLibrary(int bookId)
        {
            // check for CurrentUser authority:
            // not user's responsibility nor LibraryManagement
        }
        public void RearrangeBook(int bookId, int shelfId)
        {
            // check for CurrentUser authority
            // not user's responsibility nor LibraryManagement
        }
    }
    public class UserManagement
    {
        public User CurrentUser { get; set; }
        public void AddUser(string name)
        {
            // check for CurrentUser authority:
            // not user's responsibility nor UserManagement
        }
        public void ChangeUserRole(int userId, int roleId)
        {
            // check for CurrentUser authority
            // not user's responsibility nor UserManagement
        }
    }
    public class AuthorizationService
    {
        public bool IsAuthorized(int userId, int roleId)
        {
            // get user roles from data base
            // return true if user has the authority
        }
    }

عملیات بررسی مجوز‌ها باید در کلاس جدیدی به نام AuthorizationService ارائه شود. بدین صورت تمام قسمت‌ها، از این کد بدون وابستگی اضافی میتوانند استفاده کنند.


حفاظت از تاثیر تغییرات ( Protected Variations )

این اصل میگوید که کلاس‌ها باید از تغییرات یکدیگر مصون بمانند. در واقع این اصل غایت یک طراحی خوب است. تمام اصولی را که تا به حال بررسی کرده‌ایم، به منظور دستیابی به چنین رفتاری از طراحی بوده‌است. بدین منظور باید از اصول Open/Closed برای واسط­ها، چند ریختی در توارث و ... استفاده کرد تا از تاثیرات زنجیره‌ای تغییرات در امان بمانیم.

مطالب
اصول طراحی شیء گرا: OO Design Principles - قسمت سوم

اصل هفتم: Liskove Substitution Principle

"ارث بری باید به صورتی باشد که زیر نوع را بتوان بجای ابر نوع استفاده کرد"

این اصل می‌گوید اگر قرار است از ارث بری استفاده شود، نحوه‌ی استفاده باید بدین گونه باشد که اگر یک شیء از کلاس والد ( Base-Parent-Super type ) داشته باشیم، باید بتوان آن را با شیء کلاس فرزند ( Sub Type-Child ) بدون هیچ گونه تغییری در منطق کد استفاده کننده از شیء مورد نظر، تغییر داد. به زبان ساده باید بتوان شیء فرزند را جایگزین شیء والد کرد.

نکته مهم: این اصل در مورد عکس این رابطه صحبتی نمی‌کند و دلیل آن هم منطق طراحی می‌باشد. تصور کنید که شیء ای داشته باشید که از یک کلاس والد، ارث برده باشد. نوشتن  کدی که شیء والد را بتوان جایگزین شیء فرزند کرد، بسیار سخت است؛ چرا که منطق متکی بر کلاس فرزند بسیار وابسته به جزییات کلاس فرزند است. در غیر این صورت وجود شیء فرزند، کم اهمیت میباشد.

با رعایت این اصل، میتوانیم در مواقعی که شروط مرتبط با کلاس فرزند را نداریم و یک سری منطق و قیود کلی مرتبط با کلاس والد را داریم، از شیء کلاس والد استفاده نماییم و وظیفه  نمونه گیری (instantiation ) آن را به یک کلاس دیگر محول کنیم. به مثال زیر توجه کنید:

 public class Parent
    {
        public string Name { get; set; }
        public int X { get; set; }
        public int Y { get; set; }
        public Parent()
        {
            X = Y = 0;
        }
        public virtual void Move()
        {
            X += 5;
            Y += 5;
        }
        public void Shoot() { }
        public virtual void Pass() { } 
    }
    public class Child1 : Parent
    {
        public override void Move()
        {
            X += 10;
            Y += 10;
        }
    }
    public class Child2 : Parent
    {
        public override void Move()
        {
            X += 20;
            Y += 20;
        }
    }
    public enum State
    {
        Start,
        Move,
        Shoot,
        Pass
    }
    public class Creator
    {
        public static Parent GetInstance(bool? condition)
        {
            if (condition == null)
            {
                return new Parent();
            }
            if (condition == true)
            {
                return new Child1();
            }
            else
            {
                return new Child2();
            }
        }
    }
    public class Context
    {
        public void SetState(ref State s)
        {
            s = State.Move;
        }
        public void Main()
        {
            State state =State.Start;
            
            // در مورد نوع این شیء چیزی نمیدانیم و وابسته به شرایط نوع آن متغیر است
            // در حقیقت شیء کلاس فرزند را جای شیء کلاس والد  قرار می‌دهیم و نه بالعکس

            Parent obj = Creator.GetInstance(null);
            
            // منطق برنامه وضعیت را تغییر می‌دهد
            SetState(ref state);

            // قواعد کلی و عمومی که بدون در نظر گرفتن کلاس (نوع) شیء بر آن اعمال می‌شود
            switch (state)
            {
                case State.Move:
                    obj.Move();
                    break;
                case State.Shoot:
                    obj.Shoot();
                    break;
                case State.Pass:
                    obj.Pass();
                    break;
                default:
                    break;
            }           
        }
    }

همانطور که در کدها نیز توضیح داده‌ام، کلاس‌های فرزند را جایگزین کلاس والد کرده‌ایم. اگر می‌خواستیم عکس رابطه را (شیء والد را به شیء فرزند انتقال دهیم) اعمال کنیم باید تغییر زیر را ایجاد میکردیم که با خطا روبرو خواهد شد:

Child1 obj = Creator.GetInstance(null);



اصل هشتم: Interface segregation

"واسط‌های کوچک بهتر از واسط‌های حجیم است"

این اصل به ما می‌گوید در تعریف واسط‌های متعدد خساست به خرج ندهیم و بجای آنکه یک واسط اصلی با وظیفه‌های بسیار داشته باشیم، بهتر است واسط‌های متعددی با وظیفه‌های کمتر داشته باشیم. برای درک این اصل ساده به عقب برمیگردیم، جایی که نیاز به واسط را توضیح دادیم. واسط، نقش تعریف پروتکل را دارد. اگر قرار باشد واسطی بزرگ با چندین مسئولیت داشته باشیم، آنگاه تعریف مستحکمی را از وظیفه‌ی واسط ارائه نداده‌ایم. لذا هر کلاس پیاده ساز این واسط، برخی وظیفه‌هایی را که نیاز به آن ندارد، باید تعریف و پیاده سازی کند. به مثال زیر نگاه کنید:

 public interface IHuman
    {
        void Move();
        void Eat();
        void LevelUp();
        void FireBullet();
    }
    public class Player : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class Enemy : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class Citizen : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }

در این مثال که مربوط به مدل یک بازی با نقش‌های بازیکن، دشمن و شهروند (بی گناه!) است، طراحی به گونه‌ای است که دشمن و شهروند، توابعی را که نیاز ندارند، باید پیاده سازی کنند. در دشمن: Eat(), LevelUp() و در شهروند: Eat(), LevelUp(), FireBullet() . لذا واسط IHuman یک واسط کلی با وظیفه‌های متعدد است.

در مدل بهبود یافته که کلاس‌ها با پسوند Better بازنویسی شده‌اند داریم:

public interface IMovable { void Move(); }
    public interface IEatable { void Eat(); }
    public interface IPlayer { void LevelUp(); }
    public interface IShooter { void FireBullet(); }
    public class PlayerBetter : IPlayer, IMovable, IEatable, IShooter
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class EnemyBetter : IMovable, IShooter
    {
        public void FireBullet() { }
        public void Move() { }
    }
    public class CitizenBetter : IMovable
    {
        public void Move() { }
    }

در اینجا برای هر وظیفه یک واسط تعریف کرده ایم که باعث قوی شدن معنای هر واسط می‌شود.



اصل نهم: Dependency inversion

"وابستگی بین ماژول‌ها  را به وابستگی آن‌ها به انتزاع (واسط) تغییر بده"

این اصل که نمود آن را در الگو‌های طراحی dependency injection و factory میبینیم، میگوید که ماژول‌های بالادست (ماژول استفاده کننده ماژول پایین دست) به جای آنکه ارجاع مستقیمی را به ماژول‌های پایین دست داشته باشند، به انتزاعی (واسط) ارجاع بدهند که ماژول پایین دست آنرا پیاده سازی می‌کند یا به ارث میبرد. در واقع این اصل برای از بین بردن وابستگی قوی بین ماژول‌های بالا دست و پایین دست، به میدان آمده است. دو حکم اصلی از این اصل بر می‌آید:

الف – ماژول‌های بالا دست نباید وابسته به ماژول‌های پایین دست باشند. هر دو باید وابسته به انتزاع (واسط) باشند. وابستگی ماژول بالا دست از نوع ارجاع و وابستگی ماژول پایین دست از نوع ارث بری است.

ب – انتزاع نباید وابسته به جزییات باشد، بلکه جزییات باید وابسته به انتزاع باشد. یعنی در پیاده سازی منطق برنامه (که جزییات محسوب می‌شود) باید از واسط‌ها یا کلاس‌های انتزاعی استفاده کنیم و همچنین در نوشتن کلاس‌های انتزاعی نباید هیچ گونه ارجاعی را به کلاس‌های جزیی داشته باشیم.

در مثال زیر با نمونه‌ای از طراحی ناقض این اصل روبرو هستیم:

public class Controller
    {
        public Service Service { get; set; }
        public Controller()
        {
            // کنترلر باید نحوه نمونه گیری را بداند (ورودی‌های لازم) و این از وظایف آن خارج است
            Service = new Service(1);
        }
        public void DoWork()
        {
            Service.RunService();
        }
    }

    public class Service
    {
        public int State { get; set; }
        public Service(int s)
        {
            State = s;
        }
        public void RunService() { }
    }

در این مثال کلاس کنترلر، ماژول بالادست و کلاس سرویس، ماژول پایین دست محسوب میگردد. در ادامه طراحی مطلوب را نیز ارائه داده‌ام:

public class ControllerBetter
    {
        // ارجاع به واسط باعث انعطاف و کاهش وابستگی شده است
        public IService Service { get; set; }
        public ControllerBetter(IService service)
        {
            // یک کلاس دیگر وظیفه ارسال سرویس به سازنده کلاس کنترلر را دارد 
            // و مسئولیت نمونه گیری را از دوش کنترلر برداشته است
            Service = service;
        }
        public void DoWork()
        {
            Service.RunService();
        }
    }
    // کاهش وابستگی با تعریف واسط و تغییر وابستگی مستقیم بین کنترلر و سرویس
    public interface IService
    {
        void RunService();
    }
    // وابستگی جزییات به انتزاع
    public class ServiceBetter : IService
    {
        public int State { get; set; }
        public ServiceBetter(int s)
        {
            State = s;
        }
        public void RunService() { }
    }

نحوه بهبود طراحی را در توضیحات داخل کد مشاهده میکنید. در مقاله بعدی به اصول GRASP خواهم پرداخت. 

مطالب
طراحی و پیاده سازی DomainEvents

شرایطی را در نظر بگیرید که نیاز است از تغییرات یک Entity در سیستم آگاه شویم. برای مثلا در زمان ثبت سفارش جدید در فروشگاه، ایمیلی به مدیر فروشگاه ارسال شود، یک Business Rule نیز چک شود و همچنین بنابر نیاز مشتری، تعداد آنها روز به روز ممکن است افزایش یابد و چه بسا در اعمال این Ruleها، موجودیت‌های مختلفی درگیر باشند. در این صورت است که خواسته یا ناخواسته اتصال بین کلاس‌ها خیلی افزایش خواهد یافت. یکی از راه حل‌های رهایی از این پیچیدگی و اتصال بالا، استفاده از Event می‌باشد.

هدف طراحی و پیاده سازی زیرساختی برای استفاده از DomainEventها می‌باشد. کدهای کامل این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید. 


Domain Event چیست؟

چیزی که در یک Domain خاصی رخ داده است و هدف از آن آگاه کردن سایر بخش‌های آن Domain می‌باشد تا بتوانند واکنش مناسبی را نشان دهند. با بهره گیری از این نوع رویدادها، می‌توان Separation Of Concerns خوبی را بین کلاس‌های موجود در آن Domain اعمال کرد و به طراحی ای با Coupling پایین رسید. این رویداد‌ها عموما داخل پروسه Raise می‌شوند.

برای اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میکنم این مطلب را مطالعه کنید.
کار را با معرفی واسط IDomainEvent آغاز می‌کنیم.
namespace DomainEventsSample.Framework.Eventing.DomainEvents
{
    public interface IDomainEvent : ITransientDependency
    {
    }
}
در کد بالا، واسط ITransientDepedency برای اعمال طول عمر وهله‌های ساخته شده توسط StructureMap در نظر گرفته شده است. برای علامت گذاری DomainEventها، از واسط بالا استفاده خواهیم کرد. 

واسط IDomainEventHandler
namespace DomainEventsSample.Framework.Eventing.DomainEvents
{
    public interface IDomainEventHandler<in T> : ITransientDependency
        where T : IDomainEvent
    {
        bool IsAdvisable { get; }
        void Handle(T domainEvent);
    }
}
از کلاس‌های پیاده ساز واسط بالا، می‌توان برای مدیریت رویداد خاصی استفاده کرد. برای علامت گذاری DomainEventHandlerها نیز از این واسط استفاده میشود. 
خصوصیت IsAdvisable: اگر مقدار آن true باشد، در این صورت در زمان صدور استثنایی در روند اجرای متد Handle آن از این استثناء چشم پوشی شده و مابقی هندلرها فراخوانی خواهند شد.

پیاده سازی Engine مربوط به Raise کردن رویدادها
روند کار به این شکل است:
  1. متد Raise مربوط به Engine برای رویداد خاصی فراخوانی می‌شود.
  2. با استفاده از یک IOC Container، تمام هندلرهای مربوط به رویداد جمع آوری می‌شود.
  3. متد Handle مربوط به تک تک هندلرها، فراخوانی خواهد شد.
namespace DomainEventsSample.Framework.Eventing.DomainEvents
{
    public interface IDomainEventEngine : ISingletonDependency
    {
        void Raise<T>(T domainEvent) where T : IDomainEvent;
    }
}

namespace DomainEventsSample.Framework.Eventing.DomainEvents
{
    public class DomainEventEngine : IDomainEventEngine
    {
        private readonly IContainer _container;

        public DomainEventEngine(IContainer container)
        {
            _container = container;
        }

        public void Raise<T>(T domainEvent) where T : IDomainEvent
        {
            foreach (var handler in _container.GetAllInstances<IDomainEventHandler<T>>())
                try
                {
                    handler.Handle(domainEvent);
                }
                catch (Exception)
                {
                    if (domainEvent.IsAdvisable && handler.IsAdvisable)
                        throw;
                }
        }
    }
}
طول عمر این Engine به صورت Singleton در نظر گرفته شده است. همانطور که گفته شد، در صورت صدور استثناء، در صورت IsAdvisable بودن خود رویداد، خصوصیت IsAdvisable هندلر آن بررسی خواهد شد.
شاید بهتر باشد یکسری رویداد پیش فرض هم در زیرساخت پروژه خود داشته باشیم. برای مثال رویدادهای مربوط به Entityها که در زیر آنها را مشاهده می‌کنید:
namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public abstract class EntityDomainEvent<TEntity> : IDomainEvent
        where TEntity : Entity
    {
        protected EntityDomainEvent(TEntity entity)
        {
            Entity = entity;
        }

        public TEntity Entity { get; }
    }
}

کلاس بالا به عنوان کلاس پایه یکسری رویداد مشترک مابین Entity‌های سیستم در نظر گرفته شده است.

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityCreatingEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityCreatingEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}
namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityCreatedEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityCreatedEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

این رویدادها مربوط به زمان قبل و بعد از ایجاد یک Entity می‌باشند.

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityEditingEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityEditingEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}
namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityEditedEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityEditedEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

این رویدادها مربوط به زمان قبل و بعد از ویرایش یک Entity می‌باشند. 

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityDeletingEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityDeletingEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}
namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntityDeletedEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntityDeletedEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

این رویدادها مربوط به زمان قبل و بعد از حذف یک Entity می‌باشند.

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntitySavingEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntitySavingEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

namespace DomainEventsSample.Framework.Domain.Events
{
    public class EntitySavedEvent<TEntity> : EntityDomainEvent<TEntity>
        where TEntity : Entity
    {
        public EntitySavedEvent(TEntity entity) : base(entity)
        {
        }
    }
}

این رویدادها مربوط به زمان قبل و بعد از ذخیره (ایجاد و ویرایش) یک Entity می‌باشند.

نکته: برای اسکن کردن تمام هندلرها لازم است کد زیر را به تنظیمات StructureMap اضافه کنید:

Scan(scan =>
{
    scan.ConnectImplementationsToTypesClosing(typeof(IDomainEventHandler<>));
});

مثال: برای مثال این بار برای آگاه سازی کاربران به صورت بلادرنگ از اضافه شدن یک کالا، می‌توان با هندل کردن رویداد مربوط به ایجاد کالا، به شکل زیر عمل کرد:
public class ProductCreatedEventHandler : IDomainEventHandler<EntityCreatedEvent<Product>>
{
    public bool IsAdvisable => false;

    public void Handle(EntityCreatedEvent<Product> domainEvent)
    {
        //todo: notify users
    }
}

در متد Create مربوط به ProductApplicationService و بعد از عملیات ذخیره سازی به شکل زیر می‌بایست عمل کرد:

public class ProductApplicationService : IProductApplicationService
{
    private readonly IDomainEventEngine _eventEngine;
    private readonly IUnitOfWork _unitOfWork;
    private readonly IMapper _mapper;

    public ProductApplicationService(IDomainEventEngine eventEngine,IMapper mapper,IUnitOfWork unitOfWork)
    {
        _eventEngine = eventEngine;
        _mapper=mapper;
        _unitOfWork=unitOfWork;
    }

    [Transactional]
    public void Create(ProductCreateViewModel model)
    {
         var entity=_mapper.Map<Product>(model);
        _unitOfWork.Set<Product>().Add(entity);
        _unitOfWork.SaveChanges();
        _eventEngine.Raise(new EntityCreatedEvent<Product>(entity));
    }
}

البته بهتر است برای Raise کردن این نوع رویدادها از مکانیزم Hook استفاده کرد و در زمان ذخیره سازی و فراخوانی متد SaveChange، این عملیات به صورت خودکار صورت گیرند.

در مقاله بعدی با استفاده از Hookها این عملیات را انجام خواهیم داد. 


کدهای این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
اشتراک‌ها
کتابخانه responsive-overlay-menu

Framework for making responsive cross-browser overlay menus. Demos

Features

  • works in all browsers
  • works on all device
  • tiny, < 600bytes
  • responsive
  • super fast
  • uses jQuery animations
  • framework not a template
  • easy to use
  • free to use and abuse (MIT license)
کتابخانه responsive-overlay-menu
مطالب
نکات کار با استثناءها در دات نت
استثناء چیست؟
واژه‌ی استثناء یا exception کوتاه شده‌ی عبارت exceptional event است. در واقع exception یک نوع رویداد است که در طول اجرای برنامه رخ می‌دهد و در نتیجه، جریان عادی برنامه را مختل می‌کند. زمانیکه خطایی درون یک متد رخ دهد، یک شیء (exception object) حاوی اطلاعاتی درباره‌ی خطا ایجاد خواهد شد. به فرآیند ایجاد یک exception object و تحویل دادن آن به سیستم runtime، اصطلاحاً throwing an exception یا صدور استثناء گفته می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بعد از اینکه یک متد استثناءایی را صادر می‌کند، سیستم runtime سعی در یافتن روشی برای مدیریت آن خواهد کرد.
خوب اکنون که با مفهوم استثناء آشنا شدید اجازه دهید دو سناریو را با هم بررسی کنیم.
- سناریوی اول:
فرض کنید یک فایل XML از پیش تعریف شده (برای مثال یک لیست از محصولات) قرار است در کنار برنامه‌ی شما باشد و باید این لیست را درون برنامه‌ی خود نمایش دهید. در این حالت برای خواندن این فایل انتظار دارید که فایل وجود داشته باشد. اگر این فایل وجود نداشته باشد برنامه‌ی شما با اشکال روبرو خواهد شد.
- سناریوی دوم:
فرض کنید یک فایل XML از آخرین محصولات مشاهده شده توسط کاربران را به صورت cache در برنامه‌تان دارید. در این حالت در اولین بار اجرای برنامه توسط کاربر انتظار داریم که این فایل موجود نباشد و اگر فایل وجود نداشته باشد به سادگی می‌توانیم فایل مربوط را ایجاده کرده و محصولاتی را که توسط کاربر مشاهده شده، درون این فایل اضافه کنیم.
در واقع استثناء‌ها بستگی به حالت‌های مختلفی دارد. در مثال اول وجود فایل حیاتی است ولی در حالت دوم بدون وجود فایل نیز برنامه می‌تواند به کار خود ادامه داده و فایل مورد نظر را از نو ایجاد کند.
 استثناها مربوط به زمانی هستند که این احتمال وجود داشته باشد که برنامه طبق انتظار پیش نرود.
برای حالت اول کد زیر را داریم:
public IEnumerable<Product> GetProducts()
{
    using (var stream = File.Read(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "products.xml")))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}
همانطور که عنوان شد در حالت اول انتظار داریم که فایلی بر روی دیسک موجود باشد. در نتیجه نیازی نیست هیچ استثناءایی را مدیریت کنیم (زیرا در واقع اگر فایل موجود نباشد هیچ روشی برای ایجاد آن نداریم).
در مثال دوم می‌دانیم که ممکن است فایل از قبل موجود نباشد. بنابراین می‌توانیم موجود بودن فایل را با یک شرط بررسی کنیم:
public IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
{
    var fullPath = Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "ProductCache.xml");
    if (!File.Exists(fullPath))
        return new Product[0];
         
    using (var stream = File.Read(fullPath))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}

چه زمانی باید استثناءها را مدیریت کنیم؟
زمانیکه بتوان متدهایی که خروجی مورد انتظار را بر می‌گردانند ایجاد کرد.
اجازه دهید دوباره از مثال‌های فوق استفاده کنیم:
IEnumerable<Product> GetProducts()
همانطور که از نام آن پیداست این متد باید همیشه لیستی از محصولات را برگرداند. اگر می‌توانید اینکار را با استفاده از catch کردن یک استثنا انجام دهید در غیر اینصورت نباید درون متد اینکار را انجام داد.
IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
در متد فوق می‌توانستیم از FileNotFoundException برای فایل موردنظر استفاده کنیم؛ اما مطمئن بودیم که فایل در ابتدا وجود ندارد.
در واقع استثنا‌ها حالت‌هایی هستند که غیرقابل پیش‌بینی هستند. این حالت‌ها می‌توانند یک خطای منطقی از طرف برنامه‌نویس و یا چیزی خارج کنترل برنامه‌نویس باشند (مانند خطاهای سیستم‌عامل، شبکه، دیسک). یعنی در بیشتر مواقع این نوع خطاها را نمی‌توان مدیریت کرد.

اگر می‌خواهید استثناء‌ها را catch کرده و آنها را لاگ کنید در بالاترین لایه اینکار را انجام دهید.


چه استثناءهایی باید مدیریت شوند و کدام‌ها خیر؟ 
مدیریت صحیح استثناء‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. همانطور که عنوان شد یک استثناء زمانی رخ می‌دهد که یک حالت استثناء در برنامه اتفاق بیفتد. این مورد را بخاطر داشته باشید، زیرا به شما یادآوری می‌کند که در همه جا نیازی به استفاده از try/catch نیست. در اینجا ذکر این نکته خیلی مهم است:
تنها استثناء‌هایی را catch کنید که بتوانید برای آن راه‌حلی ارائه دهید.
به عنوان مثال اگر در لایه‌ی دسترسی به داده، خطایی رخ دهد و استثناءی SqlException صادر شود، می‌توانیم آن را catch کرده و درون یک استثناء عمومی‌تر قرار دهیم:
public class UserRepository : IUserRepository
{
    public IList<User> Search(string value)
    {
        try
        {
              return CreateConnectionAndACommandAndReturnAList("WHERE value=@value", Parameter.New("value", value));
        }
        catch (SqlException err)
        {
             var msg = String.Format("Ohh no!  Failed to search after users with '{0}' as search string", value);
             throw new DataSourceException(msg, err);
        }
    }
}
همانطور که در کد فوق مشاهده می‌کنید به محض صدور استثنای SqlException آن را درون قسمت catch به صورت یک استثنای عمومی‌تر همراه با افزودن یک سری اطلاعات جدید صادر می‌کنیم. اما همانطور که عنوان شد کار لاگ کردن استثناءها را بهتر است در لایه‌های بالاتر انجام دهیم.
اگر مطمئن نیستید که تمام استثناء‌ها توسط شما مدیریت شده‌اند، می‌توانید در حالت‌های زیر، دیگر استثناءها را مدیریت کنید:
ASP.NET: می‌توانید Aplication_Error را پیاده‌سازی کنید. در اینجا فرصت خواهید داشت تا تمامی خطاهای مدیریت نشده را هندل کنید.
WinForms: استفاده از رویدادهای Application.ThreadException و AppDomain.CurrentDomain.UnhandledException 
WCF: پیاده‌سازی اینترفیس IErrorHandler 
ASMX: ایجاد یک Soap Extension سفارشی
ASP.NET WebAPI


چه زمان‌هایی باید یک استثناء صادر شود؟ 
صادر کردن یک استثناء به تنهایی کار ساده‌ایی است. تنها کافی است throw را همراه شیء exception (exception object) فراخوانی کنیم. اما سوال اینجاست که چه زمانی باید یک استثناء را صادر کنیم؟ چه داده‌هایی را باید به استثناء اضافه کنیم؟ در ادامه به این سوالات خواهیم پرداخت.
همانطور که عنوان گردید استثناءها زمانی باید صادر شوند که یک استثناء اتفاق بیفتد.

اعتبارسنجی آرگومان‌ها
ساده‌ترین مثال، آرگومان‌های مورد انتظار یک متد است:
public void PrintName(string name)
{
     Console.WriteLine(name);
}
در حالت فوق انتظار داریم مقداری برای پارامتر name تعیین شود. متد فوق با آرگومان null نیز به خوبی کار خواهد کرد؛ یعنی مقدار خروجی یک خط خالی خواهد بود. از لحاظ کدنویسی متد فوق به خوبی کار خود را انجام می‌دهد اما خروجی مورد انتظار کاربر نمایش داده نمی‌شود. در این حالت نمی‌توانیم تشخیص دهیم مشکل از کجا ناشی می‌شود.
مشکل فوق را می‌توانیم با صدور استثنای ArgumentNullException رفع کنیم:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
     
     Console.WriteLine(name);
}
خوب، name باید دارای طول ثابت و همچنین ممکن است حاوی عدد و حروف باشد:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
    if (name.Length < 5 || name.Length > 10) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "Name must be between 5 or 10 characters long");
    if (name.Any(x => !char.IsAlphaNumeric(x)) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "May only contain alpha numerics");
     
     Console.WriteLine(name);
}
برای حالت فوق و همچنین جلوگیری از تکرار کدهای داخل متد PrintName می‌توانید یک متد Validator برای کلاسی با نام Person ایجاد کنید.
حالت دیگر صدور استثناء، زمانی است که متدی خروجی مورد انتظارمان را نتواند تحویل دهد. یک مثال بحث‌برانگیز متدی با امضای زیر است:
public User GetUser(int id)
{
}
کاملاً مشخص است که متدی همانند متد فوق زمانیکه کاربری را پیدا نکند، مقدار null را برمی‌گرداند. اما این روش درستی است؟ خیر؛ زیرا همانطور که از نام این متد پیداست باید یک کاربر به عنوان خروجی برگردانده شود.
با استفاده از بررسی null کدهایی شبیه به این را در همه جا خواهیم داشت:
var user = datasource.GetUser(userId);
if (user == null)
    throw new InvalidOperationException("Failed to find user: " + userId);
// actual logic here
به این چنین کدهایی معمولاً The null cancer گفته می‌شود (سرطان نال!) زیرا اجازه داده‌ایم متد، خروجی null را بازگشت دهد. به جای کد فوق می‌توانیم از این روش استفاده کنیم:
public User GetUser(int id)
{
    if (id <= 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("id", id, "Valid ids are from 1 and above. Do you have a parsing error somewhere?");
    
    var user = db.Execute<User>("WHERE Id = ?", id);
    if (user == null)
        throw new EntityNotFoundException("Failed to find user with id " + id);
        
    return user;
}
نکته‌ایی که باید به آن توجه کنید این است که در هنگام صدور یک استثناء اطلاعات کافی را نیز به آن پاس دهید. به عنوان مثال در EntityNotFoundException مثال فوق پاس دادن "Failed to find user with id " + id کار دیباگ را برای مصرف کننده، راحتر خواهد کرد.


خطاهای متداول حین کار با استثناءها  


  • صدور مجدد استثناء و از بین بردن stacktrace

کد زیر را در نظر بگیرید:

try
{
    FutileAttemptToResist();
}
catch (BorgException err)
{
     _myDearLog.Error("I'm in da cube! Ohh no!", err);
    throw err;
}
مشکل کد فوق قسمت throw err است. این خط کد، محتویات stacktrace را از بین برده و استثناء را مجدداً برای شما ایجاد خواهد کرد. در این حالت هرگز نمی‌توانیم تشخیص دهیم که منبع خطا از کجا آمده است. در این حالت پیشنهاد می‌شود که تنها از throw استفاده شود. در این حالت استثناء اصلی مجدداً صادر گردیده و مانع حذف شدن محتویات stacktrace خواهد شد(+).
  • اضافه نکردن اطلاعات استثناء اصلی به استثناء جدید

یکی دیگر از خطاهای رایج اضافه نکردن استثناء اصلی حین صدور استثناء جدید است:

try
{
    GreaseTinMan();
}
catch (InvalidOperationException err)
{
    throw new TooScaredLion("The Lion was not in the m00d", err); //<---- استثناء اصلی بهتر است به استثناء جدید پاس داده شود
}
  • ارائه ندادن context information

در هنگام صدور یک استثناء بهتر است اطلاعات دقیقی را به آن ارسال کنیم تا دیباگ کردن آن به راحتی انجام شود. به عنوان مثال کد زیر را در نظر داشته باشید:

try
{
   socket.Connect("somethingawful.com", 80);
}
catch (SocketException err)
{
    throw new InvalidOperationException("Socket failed", err);  
}
هنگامی که کد فوق با خطا مواجه شود نمی‌توان تنها با متن Socket failed تشخیص داد که مشکل از چه چیزی است. بنابراین پیشنهاد می‌شود اطلاعات کامل و در صورت امکان به صورت دقیق را به استثناء ارسال کنید. به عنوان مثال در کد زیر سعی شده است تا حد امکان context information کاملی برای استثناء ارائه شود:
void IncreaseStatusForUser(int userId, int newStatus)
{
    try
    {
         var user  = _repository.Get(userId);
         if (user == null)
             throw new UpdateException(string.Format("Failed to find user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus));
    
         user.Status = newStatus;
         _repository.Save(user);
    }
   catch (DataSourceException err)
   {
       var errMsg = string.Format("Failed to find modify user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus);
        throw new UpdateException(errMsg, err);
   }

نحوه‌ی طراحی استثناءها 
برای ایجاد یک استثناء سفارشی می‌توانید از کلاس Exception ارث‌بری کنید و چهار سازنده‌ی آن را اضافه کنید:
public NewException()
public NewException(string description )
public NewException(string description, Exception inner)
protected or private NewException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
سازنده اول به عنوان default constructor شناخته می‌شود. اما پیشنهاد می‌شود که از آن استفاده نکنید، زیرا یک استثناء بدون context information از ارزش کمی برخوردار خواهد بود.
سازنده‌ی دوم برای تعیین description بوده و همانطور که عنوان شد ارائه دادن context information از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید استثناء KeyNotFoundException که توسط کلاس Dictionary صادر شده است را دریافت کرده‌اید. این استثناء زمانی صادر خواهد شد که بخواهید به عنصری که درون دیکشنری پیدا نشده است دسترسی داشته باشید. در این حالت پیام زیر را دریافت خواهید کرد:
“The given key was not present in the dictionary.”
حالا فرض کنید اگر پیام به صورت زیر باشد چقدر باعث خوانایی و عیب‌یابی ساده‌تر خطا خواهد شد:
“The key ‘abrakadabra’ was not present in the dictionary.”
در نتیجه تا حد امکان سعی کنید که context information شما کاملتر باشد.
سازنده‌ی سوم شبیه به سازنده‌ی قبلی عمل می‌کند با این تفاوت که توسط پارامتر دوم می‌توانیم یک استثناء دیگر را catch کرده یک استثناء جدید صادر کنیم.
سازنده‌ی سوم زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که بخواهید از Serialization پشتیبانی کنید (به عنوان مثال ذخیره‌ی استثناءها درون فایل و...)

خوب، برای یک استثناء سفارشی حداقل باید کدهای زیر را داشته باشیم:
public class SampleException : Exception
{
    public SampleException(string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
    }
 
    public SampleException(string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
    }
 
    public SampleException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
}

اجباری کردن ارائه‌ی Context information:
برای اجباری کردن context information کافی است یک فیلد اجباری درون سازنده تعریف کنیم. برای مثال اگر بخواهیم کاربر HTTP status code را برای استثناء ارائه دهد باید سازنده‌ها را اینگونه تعریف کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    System.Net.HttpStatusCode _statusCode;
     
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
     
    public System.Net.HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
}
همچنین بهتر است پراپرتی Message را برای نمایش پیام مناسب بازنویسی کنید:
public override string Message
{
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
}
مورد دیگری که باید در کد فوق مد نظر داشت این است که status code قابلیت سریالایز شدن را ندارد. بنابراین باید متد GetObjectData را برای سریالایز کردن بازنویسی کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    // [...]
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
        // this is new
        StatusCode = (HttpStatusCode) info.GetInt32("HttpStatusCode");
    }
 
    public HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
    public override string Message
    {
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
    }
 
    // this is new
    public override void GetObjectData(SerializationInfo info, StreamingContext context)
    {
        base.GetObjectData(info, context);
        info.AddValue("HttpStatusCode", (int) StatusCode);
    }
}
در اینحالت فیلدهای اضافی در طول فرآیند Serialization به خوبی سریالایز خواهند شد.

در حین صدور استثناءها همیشه باید در نظر داشته باشیم که چه نوع context information را می‌توان ارائه داد، این مورد در یافتن راه‌حل خیلی کمک خواهد کرد.


طراحی پیام‌های مناسب 
پیام‌های exception مختص به توسعه‌دهندگان است نه کاربران نهایی.
نوشتن این نوع پیام‌ها برای برنامه‌نویس کار خسته‌کننده‌ایی است. برای مثال دو مورد زیر را در نظر داشته باشید:
throw new Exception("Unknown FaileType");
throw new Exception("Unecpected workingDirectory");
این نوع پیام‌ها حتی اگر از لحاظ نوشتاری مشکلی نداشته باشند یافتن راه‌حل را خیلی سخت خواهند کرد. اگر در زمان برنامه‌نویسی با این نوع خطاها روبرو شوید ممکن است با استفاده از debugger ورودی نامعتبر را پیدا کنید. اما در یک برنامه و خارج از محیط برنامه‌نویسی، یافتن علت بروز خطا خیلی سخت خواهد بود.
توسعه‌دهندگانی که exception message را در اولویت قرار می‌دهند، معتقد هستند که از لحاظ تجربه‌ی کاربری پیام‌ها تا حد امکان باید فاقد اطلاعات فنی باشد. همچنین همانطور که پیش‌تر عنوان گردید این نوع پیام‌ها همیشه باید در بالاترین سطح نمایش داده شوند نه در لایه‌های زیرین. همچنین پیام‌هایی مانند Unknown FaileType نه برای کاربر نهایی، بلکه برای برنامه‌نویس نیز ارزش چندانی ندارد زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است.
در طراحی پیام‌ها باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- امنیت:
یکی از مواردی که از اهمیت بالایی برخوردار است مسئله امنیت است از این جهت که پیام‌ها باید فاقد مقادیر runtime باشند. زیرا ممکن است اطلاعاتی را در خصوص نحوه‌ی عملکرد سیستم آشکار سازند.
- زبان:
همانطور که عنوان گردید پیام‌های استثناء برای کاربران نهایی نیستند، زیرا کاربران نهایی ممکن است اشخاص فنی نباشند، یا ممکن است زبان آنها انگلیسی نباشد. اگر مخاطبین شما آلمانی باشند چطور؟ آیا تمامی پیام‌ها را با زبان آلمانی خواهید نوشت؟ اگر هم اینکار را انجام دهید تکلیف استثناء‌هایی که توسط Base Class Library و دیگر کتابخانه‌های thirt-party صادر می‌شوند چیست؟ اینها انگلیسی هستند.

در تمامی حالت‌هایی که عنوان شد فرض بر این است که شما در حال نوشتن این نوع پیام‌ها برای یک سیستم خاص هستید. اما اگر هدف نوشتن یک کتابخانه باشد چطور؟ در این حالت نمی‌دانید که کتابخانه‌ی شما در کجا استفاده می‌شود.
اگر هدف نوشتن یک کتابخانه نباشد این نوع پیام‌هایی که برای کاربران نهایی باشند، وابستگی‌ها را در سیستم افزایش خواهند داد، زیرا در این حالت پیام‌ها به یک رابط کاربری خاص گره خواهند خورد.

خب اگر پیام‌ها برای کاربران نهایی نیستند، پس برای کسانی مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ در واقع این نوع پیام می‌تواند به عنوان یک documentation برای سیستم شما باشند.
فرض کنید در حال استفاده از یک کتابخانه جدید هستید به نظر شما کدام یک از پیام‌های زیر مناسب هستند:
"Unecpected workingDirectory"
یا:
"You tried to provide a working directory string that doesn't represent a working directory. It's not your fault, because it wasn't possible to design the FileStore class in such a way that this is a statically typed pre-condition, but please supply a valid path to an existing directory.

"The invalid value was: "fllobdedy"."
یافتن مشکل در پیام اول خیلی سخت خواهد بود زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است. اما پیام دوم مشکل را به صورت کامل توضیح داده است. در حالت اول شما قطعاً نیاز خواهید داشت تا از دیباگر برای یافتن مشکل استفاده کنید. اما در حالت دوم پیام به خوبی شما را برای یافتن راه‌حل راهنمایی می‌کند.
همیشه برای نوشتن پیام‌های مناسب سعی کنید از لحاظ نوشتاری متن شما مشکلی نداشته باشد، اطلاعات کافی را درون پیام اضافه کنید و تا حد امکان نحوه‌ی رفع مشکل را توضیح دهید