نظرات مطالب
مدیریت کلیدهای کیبرد در جاوا اسکریپت
سوال خوبی است. قبل از پاسخ به سوال شما باید کمی درباره رویدادها در عناصر DOM توضیح داده بشه. 
در صفحات html به صورت پیش فرض، هر رویدادی که در عناصر زیردست یا فرزند رخ میدهد به ترتیب در تمام عناصر والدش انتشار می‌یابد. به این فرایند event propagation یا event bubble up میگویند.
در حالت عادی برای تغییر رفتار پیش فرض مدیریت رویدادهای عناصر DOM در مرورگرها، با استفاده از زبان جاوا اسکریپت چند روش وجود دارد.
مثلا آرگومان رویداد (همان متغیر معروف e) در مرورگرهای مدرن دو متد برای اینکار دارد:
e.preventDefault()
e.stopPropagation()
متد preventDefault همانطور که از نامش هم پیداست از اجرای رفتار پیش فرض رویداد جاری جلوگیری میکند. مثلا با قرار دادن این متد در رویداد مربوط به کلیک یک لینک، رفتار پیش فرض کلیک روی لینک (همان انتقال به آدرس تنظیم شده در پراپرتی src لینک) اجرا نمیشود.
متد stopPropagation هم همانطور که از نامش پیداست از انتشار رویداد جاری به عناصر والدش جلوگیری میکند.
راه حل دیگری که برای تغییر این رفتارهای پیش فرض وجود دارد استفاده از return flase در انتهای رویداد است. این کار تاثیری همانند استفاده از متد preventDefault دارد. تفاوت این دو روش آن است که برگشت مقدار false تنها میتواند در انتهای یک متد استفاده شود بنابراین اگر خطایی در متد مربوطه رخ دهد احتمال اجرا نشدن این خط و درنتیجه اجرای ادامه فرایند با اجرای رفتار پیش فرض رویداد مربوطه وجود دارد. اما متد preventDefault را میتوان در ابتدای متد رویداد استفاده کرد و خیال خود را راحت کرد!
نکته: دو متد اشاره شده در نسخه‌های قدیمی مرورگرها (مثلا IE 8 و قبلتر) وجود ندارد!
برای آزمایش تمامی این موارد میتوان از کد زیر که برای اینکار آماده کردم استفاده کرد:
<html>
<body>
<div onclick="document.body.appendChild(outter)" style='border:solid 1px'>
    Outer Div
    <a id="inner" href="index2.htm">index2</a>
</div>
<script>
var outter = document.createElement('div');
outter.innerText = 'outter';
var inner = document.createElement('div');
inner.innerText = 'inner';

document.getElementById('inner').onclick = function(e) {
    e = e || window.event;
    document.body.appendChild(inner);
    //e.preventDefault();
    //e.stopPropagation();
    //e.returnValue = false;
    return false;
};
</script>
</body>
</html>
البته درصورت استفاده از jQuery به دلیل اینکه این کتابخانه از نمونه ای سفارشی برای آرگومان رویدادها استفاده میکند فرایندهای موجود کمی تفاوت دارد.
اطلاعات بیشتر: ^ و ^
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت دوم

آزمون واحد کلاس نگاشت تهیه شده

در مورد آشنایی با آزمون‌های واحد لطفا به برچسب مربوطه در سمت راست سایت مراجعه بفرمائید. همچنین در مورد اینکه چرا به این نوع API کلمه Fluent اطلاق می‌شود، می‌توان به تعریف آن جهت مطالعه بیشتر مراجعه نمود.

در این قسمت قصد داریم برای بررسی وضعیت کلاس نگاشت تهیه شده یک آزمون واحد تهیه کنیم. برای این منظور ارجاعی را به اسمبلی nunit.framework.dll به پروژه UnitTests که در ابتدای کار به solution جاری در VS.Net افزوده بودیم، اضافه نمائید (همچنین ارجاع‌هایی به اسمبلی‌های پروژه NHSample1 ، FluentNHibernate ، System.Data.SQLite ، NHibernate.ByteCode.Castle و Nhibernate نیز نیاز هستند). تمام اسمبلی‌های این فریم ورک‌ها از پروژه FluentNHibernate قابل استخراج هستند.

سپس سه کلاس زیر را به پروژه آزمون واحد اضافه خواهیم کرد.
کلاس TestModel : (جهت مشخص سازی محل دریافت اطلاعات نگاشت)

using FluentNHibernate;
using NHSample1.Domain;

namespace UnitTests
{
public class TestModel : PersistenceModel
{
public TestModel()
{
AddMappingsFromAssembly(typeof(CustomerMapping).Assembly);
}
}
}

کلاس FixtureBase : (جهت ایجاد سشن NHibernate در ابتدای آزمون واحد و سپس پاکسازی اشیاء در پایان کار)

using NUnit.Framework;
using NHibernate;
using FluentNHibernate;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;

namespace UnitTests
{
public class FixtureBase
{
protected SessionSource SessionSource { get; set; }
protected ISession Session { get; private set; }

[SetUp]
public void SetupContext()
{
var cfg = Fluently.Configure().Database(SQLiteConfiguration.Standard.InMemory);

SessionSource = new SessionSource(
cfg.BuildConfiguration().Properties,
new TestModel());

Session = SessionSource.CreateSession();
SessionSource.BuildSchema(Session);
}

[TearDown]
public void TearDownContext()
{
Session.Close();
Session.Dispose();
}
}
}

و کلاس CustomerMapping_Fixture.cs : (جهت بررسی صحت نگاشت تهیه شده با کمک دو کلاس قبل)

using NUnit.Framework;
using FluentNHibernate.Testing;
using NHSample1.Domain;

namespace UnitTests
{
[TestFixture]
public class CustomerMapping_Fixture : FixtureBase
{
[Test]
public void can_correctly_map_customer()
{
new PersistenceSpecification<Customer>(Session)
.CheckProperty(c => c.Id, 1001)
.CheckProperty(c => c.FirstName, "Vahid")
.CheckProperty(c => c.LastName, "Nasiri")
.CheckProperty(c => c.AddressLine1, "Addr1")
.CheckProperty(c => c.AddressLine2, "Addr2")
.CheckProperty(c => c.PostalCode, "1234")
.CheckProperty(c => c.City, "Tehran")
.CheckProperty(c => c.CountryCode, "IR")
.VerifyTheMappings();
}
}
}

توضیحات:
اکنون به عنوان یک برنامه نویس متعهد نیاز است تا کار صورت گرفته در قسمت قبل را آزمایش کنیم.
کار بررسی صحت نگاشت تعریف شده در قسمت قبل توسط کلاس استاندارد PersistenceSpecification فریم ورک FluentNHibernate انجام خواهد شد (در کلاس CustomerMapping_Fixture). این کلاس برای انجام عملیات آزمون واحد نیاز به کلاس پایه دیگری به نام FixtureBase دارد که در آن کار ایجاد سشن NHibernate (در قسمت استاندارد SetUp آزمون واحد) و سپس آزاد سازی آن را در هنگام خاتمه کار ، انجام می‌دهد (در قسمت TearDown آزمون واحد).
این ویژگی‌ها که در مباحث آزمون واحد نیز به آن‌ها اشاره شده است، سبب اجرای متدهایی پیش از اجرا و بررسی هر آزمون واحد و سپس آزاد سازی خودکار منابع خواهند شد.
برای ایجاد یک سشن NHibernate نیاز است تا نوع دیتابیس و همچنین رشته اتصالی به آن (کانکشن استرینگ) مشخص شوند. فریم ورک Fluent NHibernate با ایجاد کلاس‌های کمکی برای این امر، به شدت سبب ساده‌ سازی انجام آن شده است. در این مثال، نوع دیتابیس به SQLite و در حالت دیتابیس در حافظه (in memory)، تنظیم شده است (برای انجام امور آزمون واحد با سرعت بالا).
جهت اجرای هر دستوری در NHibernate نیاز به یک سشن می‌باشد. برای تعریف شیء سشن، نه تنها نیاز به مشخص سازی نوع و حالت دیتابیس مورد استفاده داریم، بلکه نیاز است تا وهله‌ای از کلاس استاندارد PersistanceModel را نیز جهت مشخص سازی کلاس نگاشت مورد استفاده مشخص نمائیم. برای این منظور کلاس TestModel فوق تعریف شده است تا این نگاشت را از اسمبلی مربوطه بخواند و مورد استفاده قرار دهد (بر پایی اولیه این مراحل شاید در ابتدای امر کمی زمانبر باشد اما در نهایت یک پروسه استاندارد است). توسط این کلاس به سیستم اعلام خواهیم کرد که اطلاعات نگاشت را باید از کدام کلاس دریافت کند.
تا اینجای کار شیء SessionSource را با معرفی نوع دیتابیس و همچنین محل دریافت اطلاعات نگاشت اشیاء معرفی کردیم. در دو سطر بعدی متد SetupContext کلاس FixtureBase ، ابتدا یک سشن را از این منبع سشن تهیه می‌کنیم. شیء منبع سشن در این فریم ورک در حقیقت یک factory object است (الگوهای طراحی برنامه نویسی شیءگرا) که امکان دسترسی به انواع و اقسام دیتابیس‌ها را فراهم می‌سازد. برای مثال اگر روزی نیاز بود از دیتابیس اس کیوال سرور استفاده شود، می‌توان از کلاس MsSqlConfiguration بجای SQLiteConfiguration استفاده کرد و همینطور الی آخر.
در ادامه توسط شیء SessionSource کار ساخت database schema را نیز به صورت پویا انجام خواهیم داد. بله، همانطور که متوجه شده‌اید، کار ساخت database schema نیز به صورت پویا توسط فریم ورک NHibernate با توجه به اطلاعات کلاس‌های نگاشت، صورت خواهد گرفت.

این مراحل، نحوه ایجاد و بر پایی یک آزمایشگاه آزمون واحد فریم ورک Fluent NHibernate را مشخص ساخته و در پروژه‌های شما می‌توانند به کرات مورد استفاده قرار گیرند.

در ادامه اگر آزمون واحد را اجرا نمائیم (متد can_correctly_map_customer در کلاس CustomerMapping_Fixture)، نتیجه باید شبیه به شکل زیر باشد:



توسط متد CheckProperty کلاس PersistenceSpecification ، امکان بررسی نگاشت تهیه شده میسر است. اولین پارامتر آن، یک lambda expression خاصیت مورد نظر جهت بررسی است و دومین آرگومان آن، مقداری است که در حین آزمون به خاصیت تعریف شده انتساب داده می‌شود.

نکته:
شاید سؤال بپرسید که در تابع can_correctly_map_customer عملا چه اتفاقاتی رخ داده است؟ برای بررسی آن در متد SetupContext کلاس FixtureBase ، اولین سطر آن‌را به صورت زیر تغییر دهید تا عبارات SQL نهایی تولید شده را نیز بتوانیم در حین عملیات تست مشاهده نمائیم:

var cfg = Fluently.Configure().Database(SQLiteConfiguration.Standard.ShowSql().InMemory);




مطابق متد تست فوق، عبارات تولید شده به شرح زیر هستند:

NHibernate: select next_hi from hibernate_unique_key
NHibernate: update hibernate_unique_key set next_hi = @p0 where next_hi = @p1;@p0 = 2, @p1 = 1
NHibernate: INSERT INTO "Customer" (FirstName, LastName, AddressLine1, AddressLine2, PostalCode, City, CountryCode, Id) VALUES (@p0, @p1, @p2, @p3, @p4, @p5, @p6, @p7);@p0 = 'Vahid', @p1 = 'Nasiri', @p2 = 'Addr1', @p3 = 'Addr2', @p4 = '1234', @p5 = 'Tehran', @p6 = 'IR', @p7 = 1001
NHibernate: SELECT customer0_.Id as Id0_0_, customer0_.FirstName as FirstName0_0_, customer0_.LastName as LastName0_0_, customer0_.AddressLine1 as AddressL4_0_0_, customer0_.AddressLine2 as AddressL5_0_0_, customer0_.PostalCode as PostalCode0_0_, customer0_.City as City0_0_, customer0_.CountryCode as CountryC8_0_0_ FROM "Customer" customer0_ WHERE customer0_.Id=@p0;@p0 = 1001

نکته جالب این عبارات، استفاده از کوئری‌های پارامتری است به صورت پیش فرض که در نهایت سبب بالا رفتن امنیت بیشتر برنامه (یکی از راه‌های جلوگیری از تزریق اس کیوال در ADO.Net که در نهایت توسط تمامی این فریم ورک‌ها در پشت صحنه مورد استفاده قرار خواهند گرفت) و همچنین سبب بکار افتادن سیستم‌های کش دیتابیس‌های پیشرفته مانند اس کیوال سرور می‌شوند (execution plan کوئری‌های پارامتری در اس کیوال سرور جهت بالا رفتن کارآیی سیستم کش می‌شوند و اهمیتی هم ندارد که حتما رویه ذخیره شده باشند یا خیر).

ادامه دارد ...

مطالب
مرتب‌سازی، فیلتر کردن و صفحه‌بندی اطلاعات در ASP.NET Core

مقدمه

اگر با Apiها کار کرده باشید احتمالاً با این چالش که گاهی نیاز است منابعی (Resources) که به کاربر ارسال می‌شوند مرتب (Sort)، بر اساس درخواست کاربر فیلتر (Filter) و در صفحه‌بندی (Paging) مشخصی تحویل داده شوند، برخورد کرده‌اید. این نیاز خصوصاً در پاسخ (Response) با روش GET از استاندارد HTTP مشهود است. در این مطلب به معرفی کتابخانه‌ای می‌پردازیم که با استفاده از آن می‌توان عملیات فوق را پیاده‌سازی نمود. Sieve یک چارچوب (Framework) ساده، تمیز و قابل توسعه برای NET Core. است. در زمان نگارش این مقاله ویرایش ۲.۱.۳ از این کتابخانه در دسترس است و همانگونه که اشاره شد، این کتابخانه منبع باز (Open Source) بوده و می‌توانید آن را از مخزن گیت‌هاب در این پیوند دریافت نمایید.
  
سیستمی با یک موجودیت به نام "پست" (Post) مفروض است. با استفاده از کتابخانه Sieve عملیات مرتب‌سازی، فیلتر و صفحه‌بندی را هنگام درخواست (GET) تمامی پست‌ها اعمال خواهیم کرد.
// Post

public int Id { get; set; }

public string Title { get; set; }

public int LikeCount { get; set; }

public int CommentCount { get; set; }

public DateTimeOffset DateCreated { get; set; } = DateTimeOffset.UtcNow;

۱. نصب کتابخانه

ابتدا لازم است از طریق Package Manager Console و اجرای دستور فوق اقدام به نصب این کتابخانه نمایید:  Install-Package Sieve -Version 2.1.3

۲. اضافه کردن سرویس‌

در فایل Startup.cs سرویس SieveProcessor را تزریق کنید:
services.AddScoped<SieveProcessor>();
 

۳. تعیین ویژگی‌هایی از کلاس برای اعمال مرتب‌سازی و فیلتر

باید ویژگی‌هایی (Properties) از کلاس را که می‌خواهید اعمال مرتب‌سازی و فیلتر بر روی آن‌ها انجام شوند، مشخص کنید. به دو روش این امر ممکن است:
 

۱.۳. از طریق اضافه کردن صفت (Attribute) به ویژگی‌ها

تنها ویژگی‌هایی از کلاس که دارای صفت [(Sieve(CanSort = true, CanFilter = true] باشند، می‌توانند مرتب و یا فیلتر شوند (می‌توان تنها از یکی از آن‌ها نیز استفاده نمود).
لذا کلاس پست به صورت زیر ویرایش می‌شود:
// Post

public int Id { get; set; }

[Sieve(CanFilter = true, CanSort = true)]
public string Title { get; set; }

[Sieve(CanFilter = true, CanSort = true)]
public int LikeCount { get; set; }

[Sieve(CanFilter = true, CanSort = true)]
public int CommentCount { get; set; }

[Sieve(CanFilter = true, CanSort = true, Name = "created")]
public DateTimeOffset DateCreated { get; set; } = DateTimeOffset.UtcNow;

 

۲.۳. از طریق Fluent API

برای استفاده از این روش، ابتدا کلاسی را ایجاد و از کلاس SieveProcessor مشتق کنید. سپس تابع MapProperties موجود در کلاس والد را override کنید.
// ApplicationSieveProcessor

public class ApplicationSieveProcessor : SieveProcessor
{
    public ApplicationSieveProcessor(
        IOptions<SieveOptions> options, 
        ISieveCustomSortMethods customSortMethods, 
        ISieveCustomFilterMethods customFilterMethods) 
        : base(options, customSortMethods, customFilterMethods)
    {
    }

    protected override SievePropertyMapper MapProperties(SievePropertyMapper mapper)
    {
        mapper.Property<Post>(p => p.Title)
            .CanFilter()
            .HasName("a_different_query_name_here");

        mapper.Property<Post>(p => p.CommentCount)
            .CanSort();

        mapper.Property<Post>(p => p.DateCreated)
            .CanSort()
            .CanFilter()
            .HasName("created_on");

        return mapper;
    }
}
حال باید کلاس جدید را تزریق نمایید:
services.AddScoped<ISieveProcessor, ApplicationSieveProcessor>();
در هر دو روش پارامتری دیگر با نام "Name" نیز وجود دارد که می‌توانید با استفاده از آن برای هر ویژگی، نامی غیر از نام اصلی آن را اتخاذ نمایید.
 

۴. دریافت پرس‌و‌جوهای (Queries) مرتب/فیلتر/صفحه‌بندی با اضافه کردن SieveModel به کنترلر (Controller)

برای دریافت پرس‌و‌جوهای مرتب/فیلتر/صفحه‌بندی، SieveModel را به اکشنی (Action) که پست‌ها را برگشت می‌دهد به عنوان پارامتر اضافه کنید. سپس با فراخوانی تابع Apply با استفاده از تزریق SieveProcessor در کنترلر خود، پرس‌و‌جوها را به منابع خود اعمال کنید.
[HttpGet]
public JsonResult GetPosts(SieveModel sieveModel) 
{
    var result = _dbContext.Posts;
    result = _sieveProcessor.Apply(sieveModel, result);
    return Json(result.ToList());
}
توجه داشته باشید مقادیر پرس‌و‌جوها اختیاری است و هر کدام می‌توانند به تنهایی و یا با هم مورد استفاده قرار گیرند.
 

۵. ارسال درخواست

با تمام موارد گفته شده، اکنون می‌توانید درخواستی را برای دریافت (GET) شامل پرس‌و‌جوهای مرتب/فیلتر/صفحه‌بندی ارسال نمایید. برای مثال:
GET /GetPosts

?sorts=     LikeCount,CommentCount,-created         // sort by likes, then comments, then descendingly by date created 
&filters=   LikeCount>10,Title@=awesome title,      // filter to posts with more than 10 likes, and a title that contains the phrase "awesome title"
&page=      1                                       // get the first page...
&pageSize=  10                                      // ...which contains 10 posts
sorts= LikeCount,CommentCount,-created ?: مرتب‌سازی بر اساس تعداد محبوبیت، سپس تعداد نظرات و در آخر تاریخ ثبت پست به صورت نزولی.
filters= LikeCount>10,Title@=awesome title &: فیلتر بر اساس پست‌هایی که تعداد محبوبیت آن‌ها بیش از ۱۰ است و در عنوان خود شامل عبارت "awesome title" می‌باشند.
page=1 &: صفحه اول ...
pageSize=10 &: ... که شامل ۱۰ پست است.

به صورت رسمی‌تر:
sorts: فهرست دستورالعمل‌هایی شامل نام ویژگی‌هایی است که مرتب‌سازی بر روی آن‌ها اعمال می‌شود و از طریق کاما (,) از یکدیگر تمایز داده می‌شوند. با اضافه کردن - قبل از نام ویژگی، آن را به صورت نزولی مرتب نمایید.
  • filters: دستورالعمل‌های جدا شده توسط کاما (,) به صورت {Name}{Operator}{Value} که در آن:
    • {Name} نام ویژگی‌ای است که صفت Sieve بر روی آن تعریف شده و یا نام سفارشی‌ای است که کاربر تعیین کرده است.
      • همچنین می‌توانید بیش از یک نام (برای یای منطقی (OR)) در درون جفت پرانتز باز و بسته و جداکننده یای منطقی (|) داشته باشید. برای مثال: LikeCount|CommentCount)>10) مشخص می‌کند مقدار LikeCount و یا CommentCount بیش از ۱۰ باشد.
    • {Operator} یکی از عملگرهای ممکن است.
    • {Value} مقداری است که در عمل فیلتر مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  • page: شماره صفحه‌ای است که برگشت داده می‌شود.
  • pageSize: تعداد مواردی است که در هر صفحه برگردانده خواهد شد.
 

۶. عملگرها (Operators)

عملگر
توضیحات
عملگر
توضیحات
== برابر =@  شامل
=! مخالف
=_  شروع شود با
< بزرگ‌تر
*=@  شامل (حساس به حروف)*
> کوچک‌تر
*=_  شروع شود با (حساس به حروف)
=< بزرگ‌تر مساوی
*==  برابر (حساس به حروف)
=> کوچک‌تر مساوی

 
* حساس به بزرگی و کوچکی حروف

۷. پیکربندی

برای پیکربندی شامل مواردی چون حساس به بزرگ و کوچک بودن نام ویژگی، تعداد صفحات پیشفرض، حداکثر تعداد صفحه مجاز و نحوه برخورد با نام ویژگی ناموجود در ویژگی‌های کلاس ابتدا قطعه زیر را به appsettings اضافه کنید.
{
    "Sieve": {
        "CaseSensitive": "boolean: should property names be case-sensitive? Defaults to false",
        "DefaultPageSize": "int number: optional number to fallback to when no page argument is given. Set <=0 to disable paging if no pageSize is specified (default).",
        "MaxPageSize": "int number: maximum allowed page size. Set <=0 to make infinite (default)",
        "ThrowExceptions": "boolean: should Sieve throw exceptions instead of silently failing? Defaults to false"
    }
}

 سپس سرویس فوق را در Startup.cs اضافه کنید:
services.Configure<SieveOptions>(Configuration.GetSection("Sieve"));

نظرات مطالب
فعال سازی قسمت آپلود تصویر و فایل Kendo UI Editor
 با تشکر. به علت اینکه در تابع getFile فایلی که برگشت داده میشود ممکن است MediaType‌های مختلفی داشته باشد، بهتر است از MediaTypeMap استفاده بشود. برای  نصب آن می‌توانید از دستور Install-Package MediaTypeMap  برای نصب از  nuget استفاده کنید و پسوند فایل را ارسال کرده و Content Type  آن را بدست آورید.  
مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت سوم - نصب Docker بر روی ویندوز سرور
در قسمت قبل، Docker for Windows را بر روی ویندوز 10 نصب کردیم تا بتوانیم از هر دوی Linux Containers و Windows Containers استفاده کنیم. در این قسمت، نحوه‌ی نصب Docker را بر روی ویندوز سرور، صرفا جهت اجرای Windows Containers، بررسی می‌کنیم؛ از این جهت که در دنیای واقعی، عموما Linux Containers را بر روی سرورهای لینوکسی و Windows Containers را بر روی سرورهای ویندوزی اجرا می‌کنند.


Docker for Windows چگونه از هر دوی کانتینرهای ویندوزی و لینوکسی پشتیبانی می‌کند؟

زمانیکه docker for windows را اجرا می‌کنیم، سرویسی را ایجاد می‌کند که سبب اجرای پروسه‌ی ویژه‌ای به نام com.docker.proxy.exe می‌شود:


هنگامیکه برای مثال فرمان docker run nginx را توسط Docker CLI اجرا می‌کنیم، Docker CLI از طریق واسط یاد شده، دستورات را به MobyLinuxVM منتقل می‌کند. به این صورت است که امکان اجرای Linux Containers، بر روی ویندوز میسر می‌شوند:


اکنون اگر به Windows Containers سوئیچ کنیم (از طریق کلیک راست بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز)، پروسه‌ی dockerd.exe یا docker daemon شروع به کار خواهد کرد:


اینبار اگر مجددا از Docker CLI برای اجرای مثلا IIS Container استفاده کنیم، دستور ما از طریق واسط‌های com.docker.proxy و dockerd‌، به کانتینر ویندوزی منتقل و اجرا می‌شود:



نگاهی به معماری Docker بر روی ویندوز سرور

داکر بر روی ویندوز سرور، تنها به همراه موتور مدیریت کننده‌ی Windows Containers است:


در اینجا با صدور فرمان‌های Docker CLI، پیام‌ها مستقیما به dockerd یا موتور داکر بر روی ویندوز سرور ارسال شده و سپس کار اجرا و مدیریت یک Windows Container انجام می‌شود.


نصب Docker بر روی ویندوز سرور

جزئیات مفصل و به روز Windows Containers را همواره می‌توانید در این آدرس در سایت مستندات مجازی سازی مایکروسافت مطالعه کنید (قسمت Container Host Deployment - Windows Server آن). پیشنیاز کار با آن نیز نصب حداقل ویندوز سرور 2016 می‌باشد و بهتر است تمام به روز رسانی‌های آن‌را نیز نصب کرده باشید؛ چون تعدادی از بهبودهای کار با کانتینرهای آن، به همراه به روز رسانی‌ها آن ارائه شده‌اند.
برای شروع به نصب، نیاز است کنسول PowerShell ویندوز را با دسترسی Admin اجرا کنید.
سپس اولین دستوراتی را که نیاز است اجرا کنید، کار نصب موتور Docker و CLI آن‌را به صورت خودکار بر روی ویندوز سرور انجام می‌دهند:
Install-Module -Name DockerMsftProvider -Repository PSGallery -Force
Install-Package -Name docker -ProviderName DockerMsftProvider
Restart-Computer -Force
- که پس از نصب و ری‌استارت سیستم، نتیجه‌ی آن‌را در پوشه‌ی c:\Program Files\Docker می‌توانید ملاحظه کنید.
- به علاوه اگر دستور *get-service *docker را در کنسول PowerShell صادر کنید، مشاهده خواهید کرد که سرویس جدیدی را به نام Docker نیز نصب و راه اندازی کرده‌است که به dockerd.exe اشاره می‌کند.
- و یا اگر در کنسول PowerShell دستور docker را صادر کنید، ملاحظه خواهید کرد که CLI آن، فعال و قابل استفاده‌است. برای مثال، دستور docker version را صادر کنید تا بتوانید نگارش docker نصب شده را ملاحظه نمائید.


اجرای Image مخصوص NET Core. بر روی ویندوز سرور

تگ‌های مختلف Image مخصوص NET Core. را در اینجا ملاحظه می‌کنید. در ادامه قصد داریم tag مرتبط با nanoserver آن‌را نصب کنیم (با حجم 802MB):
docker run microsoft/dotnet:nanoserver
زمانیکه این دستور را اجرا می‌کنیم، پس از اجرای آن، ابتدا یک \:C را نمایش می‌دهد و بعد خاتمه یافته و به command prompt بازگشت داده می‌شویم. برای مشاهده‌ی علت آن، اگر دستور docker ps -a را اجرا کنیم، در ستون command آن، قسمتی از دستوری را که اجرا کرده‌است، می‌توان مشاهده کرد. برای مشاهده‌ی کامل این دستور، نیاز است دستور docker ps -a --no-trunc را اجرا کنیم. در اینجا سوئیچ no-trunc به معنای no truncate است یا عدم حذف قسمت انتهایی یک دستور طولانی. در این حالت مشاهده خواهیم کرد که این دستور، کار اجرای cmd.exe واقع در پوشه‌ی ویندوز را انجام می‌دهد (یا همان command prompt معمولی ویندوز). چون دستور docker run فوق به آن متصل نشده‌است، این پروسه ابتدا \:c را نمایش می‌دهد و سپس خاتمه پیدا می‌کند. برای رفع این مشکل، از interactive command که در قسمت قبل توضیح دادیم، استفاده خواهیم کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver
اینبار اگر این دستور را اجرا کنیم، به command prompt آغاز شده‌ی توسط آن، متصل خواهیم شد. اکنون اگر در همینجا (داخل container در حال اجرا) دستور dotnet --info را صادر کنید، می‌توان مشخصات NET Core SDK. نصب شده را مشاهده کرد. برای خروج از آن نیز دستور exit را صادر کنید.


چرا حجم Image مخصوص NET Core. نگارش nanoserver آن حدود 800 مگابایت است؟

در مثال قبلی، دسترسی به command prompt مجزایی نسبت به command prompt اصلی سیستم، در داخل یک container، شاید اندکی غیر منتظره بود و اکنون این سؤال مطرح می‌شود که یک image، شامل چه چیزهایی است؟
یک image شاید در ابتدای کار صرفا شامل فایل‌های اجرایی یک برنامه‌ی خاص به نظر برسد؛ اما زمانیکه قرار است تبدیل به یک container قابل اجرا شود، شامل بسیاری از فایل‌های دیگر نیز خواهد شد. برای درک این موضوع نیاز است لایه‌های نرم افزاری که یک سیستم را تشکیل می‌دهند، بررسی کنیم:


در این تصویر از پایین‌ترین لایه‌ای را که با سخت افزار ارتباط برقرار می‌کند تا بالاترین لایه‌ی موجود نرم افزاری را مشاهده می‌کنید. دراینجا هر چیزی را که در ناحیه‌ی کرنل قرار نمی‌گیرد، User Space می‌نامند. برنامه‌های قرار گرفته‌ی در User Space برای کار با سخت افزار نیاز است با کرنل ارتباط برقرار کنند و برای این منظور از System Calls استفاده می‌کنند که عموما کتابخانه‌هایی هستند که جزئی از سیستم عامل می‌باشند؛ مانند API ویندوز. برای مثال MongoDB توسط Win32 API و System Calls، فرامینی را به کرنل منتقل می‌کند.
در روش متداول توزیع و نصب نرم افزار، ما عموما همان بالاترین سطح را توزیع و نصب می‌کنیم؛ برای مثال خود MongoDB را. در اینجا نصاب MongoDB فرض می‌کند که در سیستم جاری، تمام لایه‌های دیگر، موجود و آماده‌ی استفاده هستند و اگر اینگونه نباشد، به مشکل برخواهد خورد و اجرا نمی‌شود. برای اجتناب از یک چنین مشکلاتی مانند عدم حضور وابستگی‌هایی که یک برنامه برای اجرا نیاز دارد، imageهای docker، نحوه‌ی توزیع نرم افزارها را تغییر داده‌اند. اینبار یک image بجای توزیع فقط MongoDB، شامل تمام قسمت‌های مورد نیاز User Space نیز هست:


به این ترتیب دیگر مشکلاتی مانند عدم وجود یک وابستگی یا حتی وجود یک وابستگی غیرسازگار با نرم افزار مدنظر، وجود نخواهند داشت. حتی می‌توان تصویر فوق را به صورت زیر نیز خلاصه کرد:


به همین جهت بود که برای مثال در قسمت قبل موفق شدیم IIS مخصوص ویندوز سرور با تگ nanoserver را بر روی ویندوز 10 که بسیاری از وابستگی‌های مرتبط را به همراه ندارد، با موفقیت اجرا کنیم.
به علاوه چون یک container صرفا به معنای یک running process از یک image است، هر فایل اجرایی داخل آن image را نیز می‌توان به صورت یک container اجرا کرد؛ مانند cmd.exe داخل image مرتبط با NET Core. که آن‌را بررسی کردیم.


کارآیی Docker Containers نسبت به ماشین‌های مجازی بسیار بیشتر است

مزیت دیگر یک چنین توزیعی این است که اگر چندین container در حال اجرا را داشته باشیم:


 در نهایت تمام آن‌ها فقط با یک لایه‌ی کرنل کار می‌کنند و آن هم کرنل اصلی سیستم جاری است. به همین جهت کارآیی docker containers نسبت به ماشین‌های مجازی بیشتر است؛ چون هر ماشین مجازی، کرنل مجازی خاص خودش را نسبت به یک ماشین مجازی در حال اجرای دیگر دارد. در اینجا برای ایجاد یک لایه ایزوله‌ی اجرای برنامه‌ها، تنها کافی است یک container جدید را اجرا کنیم و در این حالت وارد فاز بوت شدن یک سیستم عامل کامل، مانند ماشین‌های مجازی نمی‌شویم.

شاید مطابق تصویر فوق اینطور به نظر برسد که هرچند تمام این containers از یک کرنل استفاده می‌کنند، اما اگر قرار باشد هر کدام OS Apps & Libs خاص خودشان را در حافظه بارگذاری کنند، با کمبود شدید منابع روبرو شویم. دقیقا مانند حالتیکه چند ماشین مجازی را اجرا کرده‌ایم و دیگر سیستم اصلی قادر به پاسخگویی به درخواست‌های رسیده به علت کمبود منابع نیست. اما در واقعیت، یک image داکر، از لایه‌های مختلفی تشکیل می‌شود که فقط خواندنی هستند و غیرقابل تغییر و زمانیکه docker یک لایه‌ی فقط خواندنی را در حافظه بارگذاری کرد، اگر container دیگری، از همان لایه‌ی تعریف شده‌، در image خود نیز استفاده می‌کند، لایه‌ی بارگذاری شده‌ی فقط خواندنی در حال اجرای موجود را با آن به اشتراک می‌گذارد (مانند تصویر زیر). به این ترتیب میزان مصرف منابع docker containers نسبت به ماشین‌های مجازی بسیار کمتر است:



روش کنترل پروسه‌ای که درون یک کانتینر اجرا می‌شود

با اجرای دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver ابتدا به command prompt داخلی و مخصوص این container منتقل می‌شویم و سپس می‌توان برای مثال با NET Core CLI. کار کرد. اما امکان اجرای این CLI به صورت زیر نیز وجود دارد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver dotnet --info
این دستور، مشخصات SDK نصب شده را نمایش می‌دهد و سپس مجددا به command prompt سیستم اصلی (که به آن میزبان، host و یا container host نیز گفته می‌شود) بازگشت داده خواهیم شد؛ چون کار NET Core CLI. خاتمه یافته‌است، پروسه‌ی متعلق به آن نیز خاتمه می‌یابد.
بدیهی است در این حالت تمام فایل‌های اجرایی داخل این container را نیز می‌توان اجرا کرد. برای مثال می‌توان کنسول پاورشل داخل این container را اجرا کرد:
docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell
زمانیکه به این کنسول دسترسی پیدا کردید، برای مثال دستور get-process را اجرا کنید. به این ترتیب می‌توانید لیست تمام پروسه‌هایی ر که هم اکنون داخل این container در حال اجرا هستند، مشاهده کنید.


هر کانتینر دارای یک File System ایزوله‌ی خاص خود است

تا اینجا دریافتیم که هر image، به همراه فایل‌های user space مورد نیاز خود نیز می‌باشد. به عبارتی هر image یک file system را نیز ارائه می‌دهد که تنها درون همان container قابل دسترسی می‌باشد و از مابقی سیستم جاری ایزوله شده‌است.
برای آزمایش آن، کنسول پاورشل را در سیستم میزبان (سیستم عامل اصلی که docker را اجرا می‌کند)، باز کرده و دستور \:ls c را صادر کنید. به این ترتیب می‌توانید لیست پوشه‌ها و فایل‌های موجود در درایو C میزبان را مشاهده نمائید. سپس دستور docker run -it microsoft/dotnet:nanoserver powershell را اجرا کنید تا به powershell داخل کانتینر NET Core. دسترسی پیدا کنیم. اکنون دستور \:ls c را مجددا اجرا کنید. خروجی آن کاملا متفاوت است نسبت به گزارشی که پیشتر بر روی سیستم میزبان تهیه کردیم؛ دقیقا مانند اینکه هارد درایو یک container متفاوت است با هارد درایو سیستم میزبان.


این تصویر زمانی تهیه شده‌است که دستور docker run یاد شده را صادر کرده‌ایم و درون powershell آن قرار داریم. همانطور که مشاهده می‌کنید یک Disk جدید، به ازای این Container در حال اجرا، به سیستم میزبان اضافه شده‌است. این Disk زمانیکه در powershell داخل container، دستور exit را صادر کنیم، بلافاصله محو می‌شود. چون پروسه‌ی container، به این ترتیب خاتمه یافته‌است.
اگر دستور docker run یاد شده را دو بار اجرا کنیم، دو Disk جدید ظاهر خواهند شد:


یک نکته: اگر بر روی این درایوهای مجازی کلیک راست کرده، گزینه‌ی change drive letter or path را انتخاب نموده و یک drive letter را به آن‌ها نسبت دهید، می‌توانید محتویات داخل آن‌ها را توسط Windows Explorer ویندوز میزبان نیز به صورت یک درایو جدید، مشاهده کنید.


خلاصه‌ای از ایزوله سازی‌های کانتینرها تا به اینجا

تا اینجا یک چنین ایزوله سازی‌هایی را بررسی کردیم:
- ایزوله سازی File System و وجود یک disk مجازی مجزا به ازای هر کانتینر در حال اجرا.

- پروسه‌های کانتینرها از پروسه‌های میزبان ایزوله هستند. برای مثال اگر دستور get-process را داخل یک container اجرا کنید، خروجی آن با خروجی اجرای این دستور بر روی سیستم میزبان یکی نیست. یعنی نمی‌توان از داخل کانتینرها، به پروسه‌های میزبان دسترسی داشت و دخل و تصرفی را در آن‌ها انجام داد که از لحاظ امنیتی بسیار مفید است. هر چند اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، می‌توان پروسه‌های داخل یک container را توسط Job Object ID یکسان آن‌ها تشخیص دهید (مثال آخر قسمت قبل)، اما یک container، قابلیت شمارش پروسه‌های خارج از مرز خود را ندارد.

- ایزوله سازی شبکه مانند کارت شبکه‌ی مجازی کانتینر IIS که در قسمت قبل بررسی کردیم. برای آزمایش آن دستور ipconfig را در داخل container و سپس در سیستم میزبان اجرا کنید. نتیجه‌ای را که مشاهده خواهید کرد، کاملا متفاوت است. یعنی network stack این دو کاملا از هم مجزا است. شبیه به اینکه به یک سیستم، چندین کارت شبکه را متصل کرده باشید. اینکار در اینجا با تعریف virtual network adaptors انجام می‌شود و لیست آن‌ها را در قسمت «All Control Panel Items\Network Connections» سیستم میزبان می‌توانید مشاهده کنید. یکی از مهم‌ترین مزایای آن این است که اگر در یک container، وب سروری را بر روی پورت 80 آن اجرا کنید، مهم نیست که در سیستم میزبان، یک IIS در حال سرویس دهی بر روی پورت 80 هم اکنون موجود است. این دو پورت با هم تداخل نمی‌کنند.

- در حالت کار با Windows Containers، رجیستری کانتینر نیز از میزبان آن مجزا است و یا متغیرهای محیطی این‌ها یکی نیست. برای مثال دستور \:ls env را در کانتینر و سیستم میزبان اجرا کنید تا environment variables را گزارش گیری کنید. خروجی این دو کاملا متفاوت است. برای مثال حداقل computer name، user name‌های قابل مشاهده‌ی در این گزارش‌ها، متفاوت است و یا دستور \:ls hkcu را در هر دو اجرا کنید تا خروجی رجیستری متعلق به کاربر جاری هر کدام را مشاهده کنید که در هر دو متفاوت است.

- در حالت کار با Linux Containers هر چیزی که ذیل عنوان namespace مطرح می‌شود مانند شبکه، PID، User، UTS، Mount و غیره شامل ایزوله سازی می‌شوند.


دو نوع Windows Containers وجود دارند

در ویندوز، Windows Server Containers و Hyper-V Containers وجود دارند. در این قسمت تمام کارهایی را که بر روی ویندوز سرور انجام دادیم، در حقیقت بر روی Windows Server Containers انجام شدند و تمام Containerهای ویندوزی را که در قسمت قبل بر روی ویندوز 10 ایجاد کردیم، از نوع Hyper-V Containers بودند.
تفاوت مهم این‌ها در مورد نحوه‌ی پیاده سازی ایزوله سازی آن‌ها است. در حالت Windows Server Containers، کار ایزوله سازی پروسه‌ها توسط کرنل اشتراکی بین کانتینرها صورت می‌گیرد اما در Hyper-V Containers، این ایزوله سازی توسط hypervisor آن انجام می‌شود؛ هرچند نسبت به ماشین‌های مجازی متداول بسیار سریع‌تر است، اما بحث به اشتراک گذاری کرنل هاست را که پیشتر در این قسمت بررسی کردیم، در این حالت شاهد نخواهیم بود. ویندوز سرور 2016 می‌تواند هر دوی این ایزوله سازی‌ها را پشتیبانی کند، اما ویندوز 10، فقط نوع Hyper-V را پشتیبانی می‌کند.


روش اجرای Hyper-V Containers بر روی ویندوز سرور

در صورت نیاز برای کار با Hyper-V Containers، نیاز است مانند قسمت قبل، ابتدا Hyper-V را بر روی ویندوز سرور، فعالسازی کرد:
Install-WindowsFeature hyper-v
Restart-Computer -Force
اکنون برای اجرای دستور docker run ای که توسط Hyper-V مدیریت می‌شود، می‌توان به صورت زیر، از سوئیچ isolation استفاده کرد:
docker run -it --isolation=hyperv microsoft/dotnet:nanoserver powershell
در این حالت اگر به disk management سیستم میزبان مراجعه کنید، دیگر حالت اضافه شدن disk مجازی را مشاهده نمی‌کنید. همچنین اگر به task manager ویندوز میزبان مراجعه کنید، دیگر لیست پروسه‌های داخل container را نیز در اینجا نمی‌بینید. علت آن روش ایزوله سازی متفاوت آن با Windows Server Containers است و بیشتر شبیه به ماشین‌های مجازی عمل می‌کند. در کل اگر نیاز به حداکثر و شدیدترین حالت ایزوله سازی را دارید، از این روش استفاده کنید.
نظرات مطالب
افزونه نویسی برای مرورگرها : فایرفاکس : قسمت اول
همینطور که در بالا گفتیم:
بعد از اینکه به کنسول آن وارد شدید، کلمه cfx را در آن تایپ کنید تا راهنمای دستورات و سوییچ‌های آن‌ها نمایش داده شوند. از این ابزار میتوان برای راه اندازی فایرفاکس و اجرای افزونه بر روی آن، پکیج کردن افزونه، دیدن مستندات و آزمون‌های واحد استفاده کرد.

از دستور زیر در مسیر دایرکتوری افزونه برای اجرا و تست افزونه استفاده می‌کنیم:
cfx run

انتهای مطلب قسمت دوم برای اجرا و بسته بندی افزونه این مورد رو توضیح دادیم.
مطالب
بخش سوم - بررسی امکانات و کدنویسی در کامپایلر Svelte
در بخش‌های قبل تا حدودی با کامپایلر Svelte و ساختار فایل‌های آن آشنا شدیم. در این بخش با چند مثال قصد دارم امکاناتی را که Svelte در اختیارمان قرار میدهد، شرح دهم. 

Dynamic attributes : 
در بخش قبل دیدیم که با استفاده از علامت ( آکولاد {} ) میتوانیم مقادیر موجود در تگ اسکریپت را در html خود رندر کنیم. ولی از این علامت میتوان برای مقدار دهی attribute‌ها هم استفاده کرد. 
<script>
let src = 'https://svelte.dev/tutorial/image.gif';
let name = 'Rick Astley';
</script>

<img src={src} alt="{name} dancing">
اگر این کد را در بدنه کامپوننت خود یعنی همان فایل App.svelte قرار دهیم، به درستی کار خواهد کرد و مقدار‌های متغیر‌های src و name، در تگ img ما قرار خواهند گرفت. چند نکته در اینجا وجود دارد که بهتر است به آنها اشاره کنم.

  • نکته اول : اگر در تگ img مقدار alt را وارد نکنیم و یا alt در این تگ وجود نداشته باشد، یک هشدار توسط کامپایلر svelte برای ما با عنوان <img> element should have an alt attribute> ایجاد میشود. زمان ساخت یک برنامه بسیار مهم است تا قوانین نوشتن یک کد html خوب را رعایت کنیم تا برای تمامی کاربران احتمالی برنامه قابل استفاده باشد. در همین مثال با ایجاد یک هشدار Svelte تلاش میکند که ما را از اشتباه در نوشتن کد html مطلع سازد.

  • نکته دوم : اگر نام یک آبجکت تعریف شده و یک attribute، برابر باشد میتوانیم از نسخه کوتاه شده یا Shorthand attributes در svelte استفاده کنیم. به طور مثال در مثال بالا میتوانیم از کد زیر در خط 6 استفاده کنیم.
<img {src} alt="{name} dancing">


Nested components :
همانطور که قبلا اشاره کرده بودم، همه‌چیز در svelte از کامپوننت‌ها تشکیل میشود. در یک برنامه واقعی درست نیست که تمامی کد برنامه را مستقیما در کامپوننت اولیه برنامه بنویسیم. به جای آن بهتر است هر بخش از وبسایت، کامپوننت مجزایی داشته باشد تا کدها و استایل‌ها و html ما نظم و خوانایی بیشتری پیدا کنند.
یک فایل دیگر را در کنار کامپوننت App.svelte که در بخش قبلی ایجاد کرده بودیم، به نام Nested.svelte ایجاد کنید و در آن کد زیر را قرار دهید.
<script>
  export let siteName = "dotnettips";
</script>

<p>this is a nested component for third tutorial on {siteName}</p>
در این مرحله ما یک کامپوننت جدید را ایجاد کردیم که برای نمایش آن باید به App.svelte اضافه شود. برای انجام اینکار محتوای App.svelte را به کد زیر تغییر دهید.
<script>
  import Nested from "./Nested.svelte";

  export let name;
</script>

<h1>Hello {name}!</h1>

<Nested siteName="dotnettips.info" />
که در نهایت چنین خروجی خواهیم داشت. 
 Hello world!

this is a nested component for third tutorial on dotnettips.info


در مثال بالا ما یک کامپوننت جدید را ایجاد کرده و از طریق دستور import به App.svelte اضافه کردیم. نکته‌ای که در اینجا وجود دارد، نحوه مقدار دهی props در کامپوننت‌ها است. اگر به خط 9 دقت کنیم، کامپوننت ما از طریق تگ جدیدی با نام (Nested) به بدنه html برنامه اضافه شده است که یک attribute به نام siteName دارد. siteName متغیر export شده در کامپوننت Nested.svelte است که در کامپوننت‌ها به این صورت مقدار دهی میشود. قبلا نحوه مقدار دهی این خصیصه‌ها را در فایل‌های جاوا اسکریپت مشاهده کرده بودیم. نکته دیگری که باید به آن دقت داشت این است که خصیصه siteName مقدار پیش فرض dotnettips را در Nested.svelte به خود اختصاص داده بود. به همین جهت اگر ما siteName را هنگام استفاده از کامپوننت مقدار دهی نکنیم، از مقدار پیش فرض خود استفاده خواهد کرد. ولی اینجا ما با مقدار دهی آن، siteName را به dotnettips.info تغییر داده‌ایم.

نکته مهم : دقت داشته باشید کامپوننت‌های شما همیشه باید با حروف بزرگ شروع شوند؛ به طور مثال در صورت نوشتن <nested/> محتوای کامپوننت نمایش داده نخواهد شد. svelte، از طریق زیر نظر گرفتن حروف کوچک و بزرگ در ابتدای تگ‌ها، بین تگ‌های html و کامپوننت‌ها تمایز قائل میشود.



Spread  props :

تا اینجا به صورت خلاصه با props یا خصیصه‌ها آشنا شده‌اید و دیدیم که با export کردن یک متغیر در یک کامپوننت، میتوانیم آن را هنگام استفاده مقدار دهی نماییم. برای اینکه تمرینی هم باشد با توجه به مطالبی که تاکنون گفته شده، پروژه‌ی جدیدی را ایجاد کنید و محتوای App.svelte را مانند کد زیر تغییر دهید.

<script>
import Info from './Info.svelte';

const pkg = {
name: 'svelte',
version: 3,
speed: 'blazing',
website: 'https://svelte.dev'
};
</script>

<Info name={pkg.name} version={pkg.version} speed={pkg.speed} website={pkg.website}/>

همانطور که در خط دوم کد می‌بینید، کامپوننتی به نام Info.svelte به این بخش اضافه شده‌است. این کامپوننت را با محتوای زیر ایجاد نمایید:

<script>
export let name;
export let version;
export let speed;
export let website;
</script>

<p>
The <code>{name}</code> package is {speed} fast.
Download version {version} from <a href="https://www.npmjs.com/package/{name}">npm</a>
and <a href={website}>learn more here</a>
</p>

اگر برنامه را اجرا کنید یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد: 

 The svelte  package is  blazing  fast. Download version  3  from  npm  and  learn more here
در این مثال در کامپوننت info.svelte حدودا تعداد زیادی متغیر export شده داریم که دقیقا همنام با آنها در App.svelte یک آبجکت به نام pkg مقدار دهی شده‌است (خط 4-9). در این شرایط نیازی به نوشتن تک تک خصیصه‌ها مانند کاری که در خط 12 کردیم نیست. خیلی ساده میتوانیم از امکانات ES6 برای destruct کردن این آبجکت و ست کردن این خصیصه‌ها استفاده کنیم؛ به این صورت : 
<Info {...pkg}/>



مروری کوتاه بر مدیریت Event ها  در svelte:
قدرت اصلی svelte، واکنش پذیر بودن آن است. به این معنی که همیشه DOM را با وضعیت یا state برنامه هماهنگ نگه میدارد. یکی از مواردی که بطور مثال این امکان را به خوبی نمایش میدهد، event‌ها هستند. 
به مثال زیر توجه کنید:
<script>
  let count = 0;

  function handleClick() {
    count += 1;
  }
</script>

<p>Count : {count}</p>
<button on:click={handleClick}>
  Clicked {count} {count === 1 ? 'time' : 'times'}
</button>
در مثال بالا در خط 10، یک button را ایجاد کردیم که به متد click آن یک function اختصاص داده شده که در خط 4 تعریف کرده بودیم. برای bind کردن یک event در svelte از on: استفاده میکنیم. البته دقت کنید که در خط 10، نام function بدون پرانتز نوشته شده‌است؛ چرا که ما قصد اجرای آن را نداریم و صرفا میخواهیم این فانکشن پس از کلیک شدن بر روی button اجرا شود. در خط 5 هم در بدنه فانکشن خود که پس از هر کلیک اجرا خواهد شد، یک واحد به متغیر count اضافه میکنیم. در خطوط 9 و 11 هم مقدار count را نمایش داده‌ایم. 
در بخش‌های بعد به جزئیات کار با event‌ها بیشتر میپردازیم.

واکنش پذیری یا Reactivity در svelte :
svelte به صورت خودکار DOM را پس از اینکه وضعیت کامپوننت یا آبجکت‌های شما تغییر کند، آپدیت میکند؛ ولی در این بین چندین حالت وجود دارند که به صورت خودکار svelte از تغییر وضعیت کامپوننت شما آگاه نمیشود. 
عملگر :$
به مثال زیر توجه کنید. 
<script>
let count = 0;
let doubled = count * 2;

function handleClick() {
count += 1;
}
</script>

<button on:click={handleClick}>
Clicked {count} {count === 1 ? 'time' : 'times'}
</button>

<p>{count} doubled is {doubled}</p>
در این مثال در خط سوم متغیر doubled تعریف شده که قرار است دو برابر count را در خود نگه دارد. اگر این کد را اجرا نمایید، متوجه خواهید شد که مقدار double پس از تغییر count، تغییری نخواهد کرد. چرا که بر خلاف سایر فریم ورک‌ها، مانند react برای بهبود performance برنامه، svelte از Virtual-DOM استفاده نمیکند و این امر سبب میشود که کل کدهای کامپوننت ما در هر بار تغییر، در وضعیت بخشی از آن، مجددا اجرا نشود و مستقیما بخش مورد نظر در DOM تغییر کند. این امر سبب شده از نظر performance در کامپوننت‌های پیچیده که به طور مثال از انیمیشن یا visualisation‌ها استفاده میکنند، کامپوننت‌های svelte چندین برابر پرسرعت‌تر از سایر فریم ورک‌های مشابه عمل کند. ولی اگر بخواهیم که مقدار doubled آپدیت شود چه کاری باید کرد؟ 
راهکار اول مقدار دهی doubled در function مرتبط است، چرا که svelte همیشه به عملگر مساوی = در کد جاوا اسکریپت نگاه میکند. ولی این راهکار در مثال بالا منطقی به نظر نمی‌آید چرا که وظیفه متد ما صرفا دو برابر کردن مقدار count است.
راهکار دوم استفاده از عملگر :$  قبل از تعریف متغیر میباشد که به نظر راهکار مناسب‌تری است. پس در کد بالا فقط لازم است خط سوم را به کد زیر تغییر دهیم تا برنامه بدرستی مقدار doubled را پس از تغییر count محاسبه کند. 
$: doubled = count * 2;
به این طریق میتوانیم متغیر خود را وادار کنیم درصورت تغییر مقادیر، در سمت راست مساوی، مقدار doubled را مجددا محاسبه نماید.

استفاده از این عملگر در svelte به تعریف متغیر‌ها محدود نمیشود. ما هر جائیکه نیاز به واکنش پذیری نسبت به کامپوننت‌ها یا متغیر‌های خود داشتیم، میتوانیم از این عملگر استفاده کنیم. به طور مثال برای لاگ کردن اطلاعات، هر بار که مقدار count تغییر کرد میتوانیم از کد زیر استفاده کنیم. 
$: console.log(`the count is ${count}`);
همچنین میتوانیم به آسانی گروهی از فعالیت‌ها را با هم واکنش پذیر کنیم. مثال :
$: {
  console.log(`the count is ${count}`);
  alert(`I SAID THE COUNT IS ${count}`);
}
حتی میتوان از این عملگر قبل از بلاک‌های کد، مانند if یا for استفاده کرد. مثال:
$: if (count >= 10) {
     alert(`count is dangerously high!`);
     count = 9;
}

واکنش پذیری در آرایه‌ها و آبجکت‌ها : 
به مثال زیر توجه کنید:
<script>
  let numbers = [1, 2, 3, 4];

  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers.push(newNumber);
  }

  $: sum = numbers.reduce((t, n) => t + n, 0);
</script>

<p>{numbers.join(' + ')} = {sum}</p>

<button on:click={addNumber}>Add a number</button>

در مثال بالا پس از هر کلیک، یک عدد به آرایه numbers اضافه میشود؛ ولی در خط 11 که این آرایه را نمایش میدهیم، مقدار آن تغییر نخواهد کرد! همانطور که قبلا اشاره کرده بودم svelte برای اینکه متوجه شود تغییری در آبجکت‌های ما صورت گرفته است، به مشاهده عملگر مساوی در کدهای ما میپردازد و چون اینجا در خط 6، ما از متد push آرایه برای افزودن مقداری جدید به آن درحال استفاده هستیم svelte واکنشی به این تغییر ندارد. برای رفع این مشکل دو راهکار وجود دارد. 
راهکار اول استفاده از عملگر مساوی و reassign کردن مقدار آبجکت یا متغیر مورد نظر است به این صورت : 
  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers.push(newNumber);
    numbers = numbers;
  }
راهکار دوم استفاده از امکانات ES6 جاوا اسکریپت است برای افزودن مقدار جدید به آرایه که چون در این روش از مساوی استفاده میکنیم، تغییرات در numbers واکنش پذیر خواهد بود. به این صورت : 
  function addNumber() {
    let newNumber = numbers.length + 1;
    numbers = [...numbers, newNumber];
  }

مروری بر Two way bindings :
فرض کنید قصد داریم که یک input برای دریافت نام در صفحه قرار داده و در متغیری به نام name ذخیره کنیم. سپس این متغیر را در صفحه نشان دهیم. برای انجام اینکار حدودا با توجه به مطالبی که تا الان آموخته‌ایم میتوان کد زیر را تولید کرد : 
<script>
  let name = "";
  function updateName(event) {
    name = event.target.value;
  }
</script>

<h4>My Name Is {name}</h4>
<input value={name} on:input={updateName} />
در خط 9 یک input به کامپوننت خود اضافه کردیم و مقدار value آن را به متغیر name نسبت دادیم. تا اینجا فقط اگر name تغییری کند آن را در input میتوانیم نمایش دهیم ولی پس از تایپ در این input به صورت خودکار مقدار name آپدیت نمیشود چون ما در این حالت از One way binding درحال استفاده هستیم. به همین جهت یک متد برای آپدیت مقدار name توسط input هم باید مینوشتیم که اگر دقت کنید در کد فوق از ایونت input تگ input در خط 11 به همین منظور استفاده شده‌است. در خط سوم اینبار متد ما یک پارامتر هم به نام event دارد. به طور پیش فرض میتوانیم همیشه از طریق این پارامتر به ایونت آبجکت مبداء که فانکشن را صدا زده است، دسترسی داشته باشیم که خیلی ساده از طریق این ایونت در خط 4 مقدار name را پس تغییر در input آپدیت میکنیم. 
شاید کد بالا کاری که خواستیم را انجام داده باشد. ولی پیاده سازی Two way binding به شکلی که نوشتیم ساده نیست و مشکلات خاص خودش را دارد. خبر خوب این است که svelte این امکان را به صورت توکار محیا کرده است. 
برای اتصال یک attribute به یک متغیر یا آبجکت به صورت دو طرفه از کلمه :bind قبل از نام attribute در svelte استفاده میشود. مثال بالا را اگر با استفاده از این توضیح بازنویسی کنیم، به این کد خواهیم رسید:
<script>
  let name = "";
</script>

<h4>My Name Is {name}</h4>
<input bind:value={name} />
همانطور که مشاهده میکنید دیگر نیازی به نوشتن یک فانکشن مجزا و گرفتن اطلاعات از طریق پارامتر ایونت نیست و به سادگی مقدار value به متغیر name به صورت دو طرفه متصل شده است.


expressing logic :
html امکانی برای پیاده سازی منطق برنامه، برخلاف svelte ندارد. در ادامه با syntax پیاده سازی منطق برنامه در کنار کدهای html در svelte آشنا میشویم. 

If blocks
برای نوشتن If در svelte از if# در میان دو آکولاد {} استفاده میشود و برای پایان دادن به آن از if/ در میاد دو آکولاد. به این صورت : 
{#if condition}
    <!-- you html codes ...  -->
{/if}
به مثال زیر توجه کنید : 
در این مثال قصد داریم پس از کلیک بر روی کلید لاگین، وضعیت کاربر را لاگین شده قرار دهیم و کلید لاگین را مخفی کنیم. سپس کلید دیگری برای خروج از برنامه به نام logout را نمایش دهیم که با کلیک بر روی آن کاربر logout شود و مجددا کلید لاگین نمایش داده شود. برای شبیه سازی این سناریو از کد زیر میتوانیم استفاده کنیم :
<script>
let user = { loggedIn: false };

function toggle() {
user.loggedIn = !user.loggedIn;
}
</script>

{#if user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log out
</button>
{/if}

{#if !user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log in
</button>
{/if}
کدهای داخل اسکریپت که چندان نیازی به توضیح ندارند و صرفا برای toggle کردن وضعیت کاربر هستند. ولی در خطوط 9 - 13 و 15 - 19 طریقه نوشتن if در svelte را با یک مثال واقعی مشاهده میکنید.
در مثال بالا دو شرط با یک مقدار مشابه true/false نوشته شده است که بهتر بود مانند سایر زبان‌های برنامه نویسی از else در اینجا استفاده میشد. در ادامه با نحوه نوشتن else در svelte آشنا خواهیم شد.
Else blocks
برای نوشتن else در svelte از else: در میاد دو آکولاد {} بین یک block مانند if میتوانیم استفاده کنیم. به این صورت :
{#if condition}
    <!-- you html code when condition is true -->
{:else}
    <!-- you html code when condition is false -->
{/if}
باز نویسی دو if block در مثال بالا با استفاده از else : 
{#if user.loggedIn}
<button on:click={toggle}>
Log out
</button>
{:else}
<button on:click={toggle}>
Log in
</button>
{/if}

همینطور شما میتوانید از else if هم استفاده نمایید. به این صورت : 
{#if condition}
    <!-- you html code when condition is true -->
{:else if condition2}
    <!-- you html code when condition2 is true -->
{:else}
    <!-- you html code when condition and condition2 are false -->
{/if}

نکته تکمیلی : در svelte علامت # همیشه به معنای شروع یک بلاک کد است و علامت / به معنای پایان بلاک. همینطور علامت : نشان دهنده ادامه بلاک کد است. شاید در ابتدا کمی گیج کننده به نظر بیاید ولی در مثال‌های بعدی بیشتر با این علائم آشنا میشویم.

each blocks : 
برای حرکت در میان لیستی از اطلاعات در svelte میتوانیم از each# استفاده نماییم و مانند بلاک if برای خاتمه دادن به آن از each/ استفاده میشود. همینطور از کلمه کلیدی as هم برای دسترسی به هر آیتم در لیست استفاده میشود. به این صورت : 
{#each list as item}
      <!-- you html code per each item in list -->
{/each}
به مثال زیر توجه کنید : 
<script>
let cats = [
{ id: 'J---aiyznGQ', name: 'Keyboard Cat' },
{ id: 'z_AbfPXTKms', name: 'Maru' },
{ id: 'OUtn3pvWmpg', name: 'Henri The Existential Cat' }
];
</script>

<h1>The Famous Cats of YouTube</h1>

<ul>
{#each cats as cat}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={cat.id}">
{cat.name}
</a></li>
{/each}
</ul>
در خط 2 ما یک آرایه از گربه‌ها را تعریف کرده ایم و در خط 11 با استفاده از each به ازای هر کدام از آیتم‌های داخل این آرایه یک تگ li ایجاد میکنیم که لینک مرتبط با آن آیتم را نمایش میدهد. البته کد فوق را به شکل دیگری با استفاده از امکانات destructing جاوا اسکریپت هم میتوانستیم بنویسیم. به این صورت : 
<ul>
{#each cats as {id,name}}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={id}">
{name}
</a></li>
{/each}
</ul>
در این حالت ابتدا id و name به صورت مجزا destruct شده اند و میتوانیم مانند مثال بالا از آنها بدون نوشتن نام آیتم استفاده کنیم . مانند خط 4 کد بالا.
همینطور در each بلاک‌ها امکان دریافت ایندکس جاری آیتم از طریق آرگومان دوم هم وجود دارد. به این صورت : 
<ul>
{#each cats as { id, name }, i}
<li><a target="_blank" href="https://www.youtube.com/watch?v={id}">
{i + 1}: {name}
</a></li>
{/each}
</ul>
اگر به کد فوق دقت کنید درخط 2 مقدار i ایندکس آیتم جاری آرایه ما یعنی همان cats است.


نکته : در این بخش من سعی کردم تا حدودی به ترتیب بخش آموزشی خود وبسایت Svelte، موارد را بیان کنم؛ ولی با توجه به اینکه شاید دوستان ترجیح بدهند روش آموزشی خود  آن وبسایت که امکان تغییر و نوشتن کد را هم محیا کرده است، امتحان کنند  لینک آن  را به اشتراک میگذارم. 
مطالب
بررسی اینترفیس ICommand در WPF
مدتی هست که مشغول مطالعه و یادگیری WPF از طریق مطالب سایت هستم؛ به همین خاطر تصمیم گرفتم مطلبی را حول محور اینترفیس ICommnad  گردآوری کنم و در اختیار کاربران سایت قرار دهم.

سرفصل‌های این مطلب :
• Command چیست
• اینترفیس ICommand چیست 
• چرا اینترفیس ICommand
• ایجاد UI مورد نیاز 
• چگونگی استفاده از ICommand 
• استفاده از INotifyPropertyChanged

Command چیست ؟
در برنامه نویسی WPF به هر کلاسی که اینترفیس ICommand را پیاده سازی کند، اصطلاحا Commnad گوییم. تفاوت کوچکی بین یک Event و Command وجود دارد. رخداد‌ها برای کنترل‌های UI ساخته و تخصیص داده می‌شوند؛ اما Command‌ها انتزاعی‌تر هستند و تمرکز آنها بر روی نحوه‌ی انجام کارها می‌باشد.
برای تعاملات در برنامه‌ها از Commandها و Event‌ها استفاده می‌کنیم. ما در WPF دو روش برای تعامل با UI داریم:
1- استفاده از Event‌ها و نوشتن کد‌های مورد نیاز در بخش CodeBehind (رعایت نکردن الگوی MVVM).
WPF تعداد زیادی RoutedEvent پیش ساخته (Built In) دارد که از آنها می‌توان در این روش استفاده کرد. 
2- استفاده از Command و درگیر کردن کدهای اجرایی نوشته شده در ViewModel با استفاده از Command ها.
در زمان استفاده از الگوی MVVM مجاز به نوشتن کد در بخش CodeBehind نیستیم. بنابراین از سیستم رخداد‌های طراحی شده‌ی در WPF که RoutedEvent می‌باشد، نمی‌توان استفاده کرد. به این خاطر که رخداد‌ها در ViewModel قابل دسترسی نمی‌باشد.

اینترفیس ICommand:
این اینترفیس سه عضو دارد که آن‌ها را در جدول زیر مشاهده می‌کنید:

نام عضو

توضیحات

Bool CanExecute(object parameter)

این تابع پارامتری از نوع object را دریافت می‌کند و یک مقدار bool را به خروجی تابع می‌فرستد. اگر مقدار خروجی متد، true  باشدcommand  اجرا خواهد شد و در غیر اینصورت اتفاقی رخ نخواهد داد. اغلب ازDelegate  ها به عنوان پارامتر این تابع استفاده می‌شود؛Delegate های پیش ساخته‌ای همچون Action,Predicate,Func

Event EventHandler CanExecuteChanged

این رویداد برای آگاه سازی UI که به Command متصل است، استفاده می‌شود .بر اساس خروجی تابع CanExecute، این رویداد اتفاق می‌افتد.

Void Execute(Object parameter)

این متد کار اصلی را در Command‌ها انجام می‌دهد. این متد تنها زمانی اجرا می‌شود که متدCanExecute  مقدار true را بازگرداند. این تابع پارامتری را از نوع object دریافت می‌کند، اما عموما ما یکDelegate  را به آن ارسال می‌کنیم. Delegate ارجاعی را به متدی، در خود نگاه می‌دارد که انتظار داریم در صورت اجرایcommand ، اجرا شود.


چرا اینترفیس ICommand :
هسته‌ی اصلی Command‌ها در WPF، اینترفیس ICommand می‌باشد. این اینترفیس به‌صورت گسترده‌ای در الگوی MVVM و Prism  استفاده شده است و استفاده‌ی از آن محدود به MVVM نمی‌باشد. تعداد زیادی Commnad بصورت پیش ساخته وجود دارند که این اینترفیس را پیاده سازی کرده‌اند .کلاس پایه RoutedCommand اینترفیس ICommand را پیاده سازی کرده است و WPF فرمان‌های زیر را فراهم کرده است:
• MediaCommnads
• ApplicationCommnads
• NavigationCommands
• ComponentCommnads
• EditingCommnads
که همگی از کلاس RoutedCommand استفاده کرده‌اند.
در این مطلب به دنبال ایجاد برنامه‌ای هستیم که حاصل جمع مفدار دو Textbox را پس از فشردن کلید جمع در یک textblock نمایش دهد.

ساخت UI مورد نیاز :
گام اول : 
با اجرای ویژوال استودیو، برنامه‌ای را با نام ICommnadSample ایجاد کنید. ساختار پروژه به شکل زیر است:
همانطور که می‌بینید View و ViewModel و در نهایت Command‌ها در پوشه‌های مجزایی ساماندهی شده‌اند.

گام دوم:
ابتدا قالب گرافیکی را مشخص می‌کنیم. در پوشه‌ی Views یک UserControl را به نام CalculatorView.xaml ایجاد کرده و کد زیر را در آن نوشتیم:
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource calculatorVM}}" Background="#FFCCCC">
        <Grid.RowDefinitions>
            <RowDefinition Height="80"/>
            <RowDefinition/>
            <RowDefinition Height="80"/>
            <RowDefinition Height="44"/>
        </Grid.RowDefinitions>
        <Grid.ColumnDefinitions>
            <ColumnDefinition/>
            <ColumnDefinition/>
            <ColumnDefinition/>
            <ColumnDefinition/>
        </Grid.ColumnDefinitions>

        <Label Grid.Row="0" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="4" FontSize="25"
               VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Center" Foreground="Blue" Content="ICommand Sample"/>
        <Label Grid.Row="0" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="2" 
               Margin="10,0,0,0" VerticalAlignment="Bottom" FontSize="20"  Content="First Input"/>
        <Label Grid.Row="0" Grid.Column="2" Grid.ColumnSpan="2" 
               Margin="10,0,0,0" VerticalAlignment="Bottom" FontSize="20"  Content="Second Input"/>

        <TextBox Grid.Row="1" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="2" Margin="10,0,0,0" FontSize="20" 
                 HorizontalAlignment="Left" Height="30"  Width="150" TextAlignment="Center" Text="{Binding FirstValue, Mode=TwoWay}"/>
        <TextBox Grid.Row="1" Grid.Column="2" Grid.ColumnSpan="2" Margin="10,0,0,0" FontSize="20"
                 HorizontalAlignment="Left"  Height="30" Width="150" TextAlignment="Center" Text="{Binding SecondValue, Mode=TwoWay}"/>

        <Rectangle Grid.Row="2" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="4" Fill="LightBlue"/>
        <Button Grid.Row="2" Grid.Column="0" Content="+"  Margin="10,0,0,0" HorizontalAlignment="Left" Height="50" Width="50" FontSize="30" Command="{Binding AddCommand}"/>
        
        <Label Grid.Row="3" Grid.Column="0" Grid.ColumnSpan="2" FontSize="25" Margin="10,0,0,0" HorizontalAlignment="Left" Height="50"  Content="Result : "/>
        <TextBlock Grid.Row="3" Grid.Column="2" Grid.ColumnSpan="2" FontSize="20" Margin="10,0,0,0" Background="BlanchedAlmond"
                   TextAlignment="Center"  HorizontalAlignment="Left" Height="36" Width="150" Text="{Binding Output}"/>
    </Grid>
برای استفاده از این UserControl در پنجره‌ی اصلی برنامه (فایل MainWindows.Xaml) به شکل زیر عمل می‌کنیم:
ابتدا فضای نام View را به فایل MainWindows.xaml اضافه می‌کنیم :
   xmlns:myview="clr-namespace:ICommnadSample.Views"
ایجاد تگ برای استفاده از View تولید شده در  Grid اصلی برنامه :
<Grid>
        <myview:CalculatorView/>
</Grid>

گام سوم :
همانطور که مشاهده می‌کنید، کنترل‌هایی که در عملیات انقیاد داده‌ها (DataBinding) شرکت می‌کنند، از طریق خاصیت Binding و معرفی خصوصیت مورد نظر مشخص می‌شوند.
برای این منظور در پوشه‌ی ViewModels و به کلاس CalculatorViewModel سه خصوصیت به‌همراه فیلد خصوصی، به شکل زیر اضافه می‌کنیم:
private double firstValue; 
private double secondValue;
private double output;
public double FirstValue
        {
            get { return firstValue; }
            set
            {
                firstValue = value;
                OnPropertyChanged("FirstValue");
            }
        }
        public double SecondValue
        {
            get { return secondValue; }
            set
            {
                secondValue = value;
                OnPropertyChanged("SecondValue");
            }
        }
        public double Output
        {
            get { return output; }
            set
            {
                output = value;
                OnPropertyChanged("Output");
            }
        }

چگونگی استفاده‌ی از اینترفیس ICommand :
برای ایجاد ارتباط بین Command ‌ها و UI می‌بایست اینترفیس ICommand توسط کلاس مورد نظر ما پیاده سازی شود. در ابتدا کلاسی با عنوان PlusCommnad  ایجاد و از اینترفیس مورد نظر ارث بری می‌کنیم.
هدف ما شبیه سازی رویداد کلیک دکمه‌ی موجود در صفحه با استفاده از Command می‌باشد.

گام چهارم:
پس از پیاده سازی اینترفیس لازم است تا کمی تغییر در بدنه متد‌ها ایجاد کنیم:
public class PlusCommand : ICommand
{
    private CalculatorViewModel calculatorViewModel;
    public PlusCommand(CalculatorViewModel vm)
    {
        calculatorViewModel = vm;
    }
    public bool CanExecute(object parameter)
    {
        return true;
    }
    public void Execute(object parameter)
    {
        calculatorViewModel.Add();
    }
    public event EventHandler CanExecuteChanged;
}
همانطور که می‌بینید در ابتدا فیلدی از جنس کلاس CalculatorViewModel ایجاد و از طریق سازنده‌ی کلاس آن را مقدار دهی کردیم (قصد داریم نمونه‌ای از ViewModel مورد نظر را به این کلاس ارسال کنیم).
در ادامه بصورت دستی (Hard Code) مقدار بازگردانده شده را برای تابع CanExecute به مقدار true  تغییر دادیم و متد تابع Execute را به شکلی تغییر دادیم تا تابع Add را در CalculatorViewModel، اجرا کند.

گام پنجم:
از کلاس PlusCommand در CalculatorViewModel، یک شیء ساخته و در سازنده‌ی CalculatorViewModel آن را مقدار دهی می‌کنیم: 
        private PlusCommand plusCommand;
        public CalculatorViewModel()
        {
            plusCommand = new PlusCommand(this);
        }

گام ششم:
در فایل CalculatorView ارجاعی را به فضای نام کلاس CalculatorViewModel ایجاد می‌کنیم :
   xmlns:vm="clr-namespace:ICommnadSample.ViewModels"
پس از اضافه کردن فضای نام، از تگ UserControl.Resource برای رجیستر کردن CalculatorViewModel با کلید calculatorVM جهت مشخص کردن منبع داده استفاده کردیم.
 <UserControl.Resources>
        <vm:CalculatorViewModel x:Key="calculatorVM" />
    </UserControl.Resources>

گام هفتم:
اضافه کردن تابع Add در CalculatorViewModel برای عملیات جمع :
public void Add()
{
   Output = firstValue + secondValue;
}

گام هشتم:
تعریف یک Command  برای عملیات جمع به نام AddCommand. این همان خصوصیتی است که باید بجای رویداد کلیک دکمه از طریق خاصیت Command موجود در کنترل و ویژگی Binding به کنترل متصل شود.
  public ICommand AddCommand {
            get
            {
                return plusCommand;
            }
        }

نحوه‌ی استفاده:
   Command="{Binding AddCommand}"
 
گام نهم :
برای تکمیل عملیات انقیاد داده‌ها، کلاسی به نام ViewModelBase تعریف شده است. این کلاس از اینترفیس INotifyPropertyChange ارث بری کرده و اعضای این کلاس را پیاده سازی کرده است.
  public class ViewModelBase:INotifyPropertyChanged
    {
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        protected virtual void OnPropertyChanged([CallerMemberName] string propertyName = null)
        {
            PropertyChanged?.Invoke(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
        }
    }
پیاده سازی این اینترفیس سبب می‌شود تا کلاس‌های ViewModel ایی که احتیاج به این اینترفیس برای عملیات انقیاد داده‌ها دارند، تنها با ارث بری، از این ظرفیت استفاده کنند و نیازی به پیاده سازی این اینترفیس در هر کلاس نباشد.

گام دهم:
ارث بری کلاس CalculatorViewModel از کلاس ViewModelBase:
   public class CalculatorViewModel : ViewModelBase
در این مرحله هر کنترلی را که قصد داریم با تغییر منبع داده بروز شود و یا با تغییر وضعیتش منبع داده تغییر کند، اعلام می‌کنیم:
   OnPropertyChanged("FirstValue");
برای هر سه خصوصیت ViewModel کد زیر را در بلاک Set تکرار می‌کنیم (توجه شود که پارامتر ارسالی باید نام پراپرتی مورد نظر باشد)
کد کامل کلاس CalculatorViewModel به شکل زیر است:
public class CalculatorViewModel : ViewModelBase
    {
        private double firstValue;
        private double secondValue;
        private double output;
        private PlusCommand plusCommand;
        public CalculatorViewModel()
        {
            plusCommand = new PlusCommand(this);
        }

        public double FirstValue
        {
            get { return firstValue; }

            set
            {
                firstValue = value;
                OnPropertyChanged("FirstValue");
            }
        }
        public double SecondValue
        {
            get { return secondValue; }
            set
            {
                secondValue = value;
                OnPropertyChanged("SecondValue");
            }
        }
        public double Output
        {

            get { return output; }

            set
            {
                output = value;
                OnPropertyChanged("Output");
            }
        }


        public ICommand AddCommand
        {
            get
            {
                return plusCommand;
            }
        }

        internal void Add()
        {
            Output = firstValue + secondValue;
        }
    }


حال می‌توانید برنامه را اجرا و تست کنید:



برای درک بهتر عملیات انقیاد دادها می‌توانید به این مقاله مراجعه کنید.

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 17 - بررسی فریم ورک Logging
ASP.NET Core به همراه یک فریم ورک توکار ثبت وقایع (Logging) ارائه شده‌ی توسط تزریق وابستگی‌ها است که به صورت پیش فرض نیز فعال است.


این تصویر را پیشتر در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها» مشاهده کرده‌اید. در اینجا لیست سرویس‌هایی را مشاهده می‌کنید که به صورت پیش فرض، ثبت شده‌اند و فعال هستند و ILogger و ILoggerFactory نیز جزئی از آن‌ها هستند. بنابراین نیازی به فعال سازی آن‌ها نیست؛ اما برای استفاده‌ی از آن‌ها نیاز به انجام یک سری تنظیمات است.


پیاده سازی ثبت وقایع در ASP.NET Core

اولین قدم کار با فریم ورک ثبت وقایع ASP.NET Core، معرفی ILoggerFactory به متد Configure کلاس آغازین برنامه است:
public void Configure(ILoggerFactory loggerFactory, IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   loggerFactory.AddConsole(Configuration.GetSection("Logging"));
   loggerFactory.AddDebug();
متد Configure امضای مشخصی را ندارد و در اینجا به هر تعداد سرویسی که نیاز باشد، می‌توان اینترفیس‌های آن‌ها را جهت تزریق وابستگی‌های متناظر توسط IoC Containser توکار ASP.NET Core، معرفی کرد. در اینجا برای تنظیم ویژگی‌های سرویس ثبت وقایع، تزریق وابستگی ILoggerFactory  صورت گرفته‌است.
سطر اول متد، تنظیمات ثبت وقایع را از خاصیت Logging فایل appsettings.json برنامه می‌خواند (در مورد خاصیت Configuration، در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config» بیشتر بحث شد) و لاگ کردن ویژه‌ی در کنسول NET Core. را فعال می‌کند:
{
    "Logging": {
        "IncludeScopes": false,
        "LogLevel": {
            "Default": "Debug",
            "System": "Information",
            "Microsoft": "Information"
        }
    }
}
در مورد Log Level و یا سطوح ثبت وقایع، در ادامه‌ی مطلب بحث خواهد شد.

و سطر دوم سبب نمایش اطلاعات لاگ شده در کنسول دیباگ ویژوال استودیو می‌شود.
متد AddDebug برای شناسایی، نیاز به افزودن وابستگی‌های ذیل در فایل project.json برنامه را دارد:
{
    "dependencies": {
        //same as before 
        "Microsoft.Extensions.Logging": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Logging.Debug": "1.0.0" 
    }
}
پس از این تنظیمات، برنامه را اجرا کنید.


در اینجا می‌توانید ریز وقایعی را که توسط ASP.NET Core لاگ شده‌است، مشاهده کنید. برای مثال چه درخواستی صورت گرفته‌است و چقدر اجرای آن زمان‌برده‌است.
این فعال سازی مرتبط است به متد AddDebug که اضافه شد. اگر می‌خواهید خروجی AddConsole را هم مشاهده کنید، از طریق خط فرمان، به پوشه‌ی اصلی پروژه وارد شده و سپس دستور dotnet run را اجرا کنید:


دستور dotnet run سبب راه اندازی وب سرور برنامه بر روی پورت 5000 شده‌است که در تصویر نیز مشخص است.
بنابراین اینبار برای دسترسی به برنامه باید مسیر http://localhost:5000 را در مرورگر خود طی کنید. در اینجا نیز می‌توان حالت‌های مختلف اطلاعات لاگ شده را مشاهده کرد و تمام این‌ها مرتبط هستند به ذکر متد AddConsole .


کار با سرویس ثبت وقایع ASP.NET Core از طریق تزریق وابستگی‌ها

برای کار با سرویس ثبت وقایع توکار ASP.NET Core در قسمت‌های مختلف برنامه، می‌توان از ترزیق وابستگی ILogger آن استفاده کرد:
[Route("[controller]")]
public class AboutController : Controller
{
    private readonly ILogger<AboutController> _logger;
 
    public AboutController(ILogger<AboutController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
 
    [Route("")]
    public ActionResult Hello()
    {
        _logger.LogInformation("Running Hello");
        return Content("Hello from DNT!");
    }
در این کنترلر، وابستگی اینترفیس ILogger با پارامتری از نوع کنترلر جاری به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است. علت ذکر این پارامتر جنریک این است که ILoggerFactory بداند چگونه باید متد CreateLogger خود را در پشت صحنه وهله سازی کند.
سپس با توجه به اینکه این سرویس جزو سرویس‌های از پیش ثبت شده‌ی ASP.NET Core است، امکانات آن بدون نیاز به تنظیمات بیشتری در دسترس است. برای مثال از متد LogInformation آن در اکشن متد Hello استفاده شده‌است و خروجی عبارت لاگ شده‌ی آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید:



سطوح مختلف ثبت وقایع

اینترفیس ILogger به همراه متدهای مختلفی است؛ مانند LogError، LogDebug و غیره. معانی آن‌ها به شرح زیر هستند:
Debug (1): ثبت واقعه‌ای است با بیشترین حد جزئیات ممکن که عموما شامل اطلاعات حساسی نیز می‌باشد. بنابراین نباید در حالت ارائه‌ی نهایی برنامه فعال شود.
(2) Verbose: ثبت وقایعی مفصل، جهت بررسی مشکلات در حین توسعه‌ی برنامه. تنها باید حاوی اطلاعاتی برای دیباگ برنامه باشند.
(3) Information: عموما برای ردیابی قسمت‌های مختلف برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرند.
(4) Warning: جهت ثبت واقعه‌ای نامطلوب در سیستم بکار می‌رود و سبب قطع اجرای برنامه نمی‌شود.
(5) Errors: مشکلات برنامه را که سبب قطع سرویس دهی آن شده‌اند را ثبت می‌کند. هدف آن ثبت مشکلات واحد جاری است و نه کل برنامه.
Critical (6): هدف آن ثبت مشکلات بحرانی کل سیستم است که سبب از کار افتادن آن شده‌اند.

برای مثال در حین تنظیم متد AddDebug که سبب نمایش اطلاعات لاگ شده در کنسول دیباگ ویژوال استودیو می‌شود، می‌توان حداقل سطح ثبت وقایع را نیز ذکر کرد:
 loggerFactory.AddDebug(minLevel: LogLevel.Information);
این حداقل مرتبط است با اعدادی که در کنار سطوح فوق ملاحظه می‌کنید. برای مثال اگر حداقل سطح ثبت وقایع به Information تنظیم شود، چون سطح آن 3 است، دیگر سطوح پایین‌تر از آن لاگ نخواهند شد. اهمیت این مساله در اینجا است که اگر صرفا نیاز به اطلاعات Critical داشتیم، نیازی نیست تا با انبوهی از اطلاعات لاگ شده سر و کار داشته باشیم و به این ترتیب می‌توان حجم اطلاعات نمایش داده شده را کاهش داد.

البته ترتیب واقعی این سطوح را در enum مرتبط با آن‌ها بهتر می‌توان مشاهده کرد:
  public enum LogLevel
  {
    Trace,
    Debug,
    Information,
    Warning,
    Error,
    Critical,
    None,
  }

یک نکته: زمانیکه متد AddDebug را بدون پارامتر فراخوانی می‌کنید، حداقل سطح ثبت وقایع آن به Information تنظیم شده‌است. یعنی در این لاگ، خبری از اطلاعات Debug نخواهد بود (چون سطح دیباگ پایین‌تر است از Information).  بنابراین اگر می‌خواهید این اطلاعات را هم مشاهده کنید باید پارامتر minLevel آن‌را به LogLevel.Debug تنظیم نمائید.


امکان استفاده‌ی از پروایدرهای ثبت وقایع ثالث

تا اینجا، دو نمونه از پروایدرهای توکار ثبت وقایع ASP.NET Core را بررسی کردیم. اگر نیاز به ثبت این اطلاعات با فرمت‌های مختلف و یا در بانک اطلاعاتی وجود دارد، می‌توان به تامین کننده‌های ثالثی که قابلیت کار با ILoggerFactory را دارند نیز مراجعه کرد. برای مثال:
- elmah.io - provider for the elmah.io service
- Loggr - provider for the Loggr service
- NLog - provider for the NLog library
- Serilog - provider for the Serilog library
مطالب
معرفی Reactive extensions
Reactive extensions یا به صورت خلاصه Rx ،کتابخانه‌ی سورس باز تهیه شده‌ای توسط مایکروسافت است که اگر بخواهیم آن‌را به ساده‌ترین شکل ممکن تعریف کنیم، معنای Linq to events را می‌دهد و امکان مدیریت تعامل‌های پیچیده‌ی async را به صورت declaratively فراهم می‌کند. هدف آن بسط فضای نام System.Linq و تبدیل نتایج یک کوئری LINQ به یک مجموعه‌ی Observable است؛ به همراه مدیریت مسایل همزمانی آن.
این افزونه جزو موفق‌ترین کتابخانه‌های دات نتی مایکروسافت در سال‌های اخیر به شما می‌رود؛ تا حدی که معادل‌های بسیاری از آن برای زبان‌های دیگر مانند Java، JavaScript، Python، ‍CPP و غیره نیز تهیه شده‌اند.


استفاده از Rx به همراه یک کوئری LINQ

یک برنامه‌ی کنسول جدید را ایجاد کنید. سپس برای نصب کتابخانه‌ی Rx، دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا نمائید:
 PM> Install-Package Rx-Main
نصب آن از طریق نیوگت، به صورت خودکار کلیه وابستگی‌های مرتبط با آن‌را نیز به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کند:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<packages>
  <package id="Rx-Core" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
  <package id="Rx-Interfaces" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
  <package id="Rx-Linq" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
  <package id="Rx-Main" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
  <package id="Rx-PlatformServices" version="2.2.4" targetFramework="net45" />
</packages>
سپس متد Main این برنامه را به نحو ذیل تغییر دهید:
using System;
using System.Linq;

namespace Rx01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
            foreach (var number in query)
            {
                Console.WriteLine(number);
            }
            finished();
        }

        private static void finished()
        {
            Console.WriteLine("Done!");
        }
    }
}
در اینجا یک سری عملیات متداول را مشاهده می‌کنید. بازه‌ای از اعداد توسط متد Enumerable.Range ایجاد شده و سپس به کمک یک حلقه‌، تمام آیتم‌های آن نمایش داده می‌شوند. همچنین در پایان کار نیز یک متد دیگر فراخوانی شده‌است.
اکنون اگر بخواهیم همین عملیات را توسط Rx انجام دهیم، به شکل زیر خواهد بود:
using System;
using System.Linq;
using System.Reactive.Linq;

namespace Rx01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
            var observableQuery = query.ToObservable();
            observableQuery.Subscribe(onNext: number => Console.WriteLine(number), onCompleted: () => finished());
        }

        private static void finished()
        {
            Console.WriteLine("Done!");
        }
    }
}
ابتدا نیاز است تا کوئری متداول LINQ را تبدیل به نمونه‌ی Observable آن کرد. اینکار را توسط متد الحاقی ToObservable که در فضای نام System.Reactive.Linq تعریف شده‌است، انجام می‌دهیم. به این ترتیب، هر زمانیکه که عددی به query اضافه می‌شود، با استفاده از متد Subscribe می‌توان تغییرات آن‌را تحت کنترل قرار داد. برای مثال در اینجا هربار که عددی در بازه‌ی 1 تا 5 تولید می‌شود، یکبار پارامتر onNext اجرا خواهد شد. برای نمونه در مثال فوق، از نتیجه‌ی آن برای نمایش مقدار دریافتی، استفاده شده‌است. سپس توسط پارامتر اختیاری onCompleted، در پایان کار، یک متد خاص را می‌توان فراخوانی کرد. خروجی برنامه در این حالت نیز به صورت ذیل است:
1
2
3
4
5
Done!
البته اگر قصد خلاصه نویسی داشته باشیم، سطر آخر متد Main، با سطر ذیل یکی است:
 observableQuery.Subscribe(Console.WriteLine, finished);

در این مثال ساده صرفا یک Syntax دیگر را نسبت به حلقه‌ی foreach متداول مشاهده کردیم که اندکی فشرده‌تر است. در هر دو حالت نیز عملیات انجام شده در تردجاری صورت گرفته‌اند. اما قابلیت‌ها و ارزش‌های واقعی Rx زمانی آشکار خواهند شد که پردازش موازی و پردازش در تردهای دیگر را در آن فعال کنیم.


الگوی Observer

Rx پیاده سازی کننده‌ی الگوی طراحی شیءگرایی به نام Observer است. برای توضیح آن یک لامپ و سوئیچ برق را درنظر بگیرید. زمانیکه لامپ مشاهده می‌کند سوئیچ برق در حالت روشن قرار گرفته‌است، روشن خواهد شد و برعکس. در اینجا به سوئیچ، subject و به لامپ، observer گفته می‌شود. هر زمان که حالت سوئیچ تغییر می‌کند، از طریق یک callback، وضعیت خود را به observer اعلام خواهد کرد. علت استفاده از callbackها، ارائه راه‌حل‌های عمومی است تا بتواند با انواع و اقسام اشیاء کار کند. به این ترتیب هر بار که شیء observer از نوع متفاوتی تعریف می‌شود (مثلا بجای لامپ یک خودرو قرار گیرد)، نیازی نخواهد بود تا subject را تغییر داد.
در Rx دو اینترفیس معادل observer و subject تعریف شده‌اند. در اینجا اینترفیس IObserver معادل observer است و اینترفیس IObservable معادل subject می‌باشد:
    class Subject : IObservable<int>
    {
        public IDisposable Subscribe(IObserver<int> observer)
        {
        }
    }
کار متد Subscribe، اتصال به Observer است و برای این حالت نیاز به کلاسی دارد که اینترفیس IObserver را پیاده سازی کند.
    class Observer : IObserver<int>
    {
        public void OnCompleted()
        {
        }

        public void OnError(Exception error)
        {
        }

        public void OnNext(int value)
        {
        }
    }
در اینجا OnCompleted زمانی اجرا می‌شود که پردازش مجموعه‌ای از اعداد int پایان یافته باشد. OnError در زمان وقوع استثنایی اجرا می‌شود و OnNext به ازای هر عدد موجود در مجموعه‌ی در حال پردازش، یکبار اجرا می‌شود. البته نیازی به پیاده سازی صریح این اینترفیس نیست و توسط متد توکار Observer.Create می‌توان به همین نتیجه رسید.
مجموعه‌های Observable کلید کار با Rx هستند. در مثال قبل ملاحظه کردیم که با استفاده از متد الحاقی ToObservable بر روی یک کوئری LINQ و یا هر نوع IEnumerable ایی،  می‌توان یک مجموعه‌ی Observable را ایجاد کرد. خروجی کوئری حاصل از آن به صورت خودکار اینترفیس IObservable را پیاده سازی می‌کند که دارای یک متد به نام Subscribe است.
در متد Subscribe کاری که به صورت خودکار صورت خواهد گرفت، ایجاد یک حلقه‌ی foreach بر روی مجموعه‌ی مورد آنالیز و سپس فراخوانی متد OnNext کلاس پیاده سازی کننده‌ی IObserver به ازای هر آیتم موجود در مجموعه است (فراخوانی observer.OnNext). در پایان کار هم فقط return this در اینجا صورت خواهد گرفت. در حین پردازش حلقه، اگر خطایی رخ دهد، متد observer.OnError انجام می‌شود.

در مثال قبل،کوئری LINQ نوشته شده، خروجی از نوع IObservable ندارد. به کمک متد الحاقی ToObservable:
public static System.IObservable<TSource> ToObservable<TSource>(
    this System.Collections.Generic.IEnumerable<TSource> source,
    System.Reactive.Concurrency.IScheduler scheduler)
به صورت خودکار، IEnumerable حاصل از کوئری LINQ را تبدیل به یک IObservable کرده‌ایم. به این ترتیب اکنون کوئری LINQ ما همانند سوئیچ برق عمل می‌کند و با تغییر آیتم‌های موجود در آن، مشاهده‌گرهایی که به آن متصل شده‌اند (از طریق فراخوانی متد Subscribe)، امکان دریافت سیگنال‌های تغییر وضعیت آن‌را خواهند داشت.
البته استفاده از متد Subscribe به نحوی که در مثال قبل ذکر شد، خلاصه شده‌ی الگوی Observer است. اگر بخواهیم دقیقا مانند الگو عمل کنیم، چنین شکلی را خواهد داشت:
 var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
var observableQuery = query.ToObservable();
var observer = Observer.Create<int>(onNext: number => Console.WriteLine(number));
observableQuery.Subscribe(observer);
ابتدا توسط متد ToObservable یک IObservable (سوئیچ) را ایجاد کرده‌ایم. سپس توسط کلاس Observer موجود در فضای نام System.Reactive، یک IObserver (لامپ) را ایجاد کرده‌ایم. کار اتصال سوئیچ به لامپ در متد Subscribe انجام می‌شود. اکنون هر زمانیکه تغییری در وضعیت observableQuery حاصل شود، سیگنالی را به observer ارسال می‌کند. در اینجا callbacks کار مدیریت observer را انجام می‌دهند.


پردازش نتایج یک کوئری LINQ در تردی دیگر توسط Rx

برای اجرای نتایج متد Subscribe در یک ترد جدید، می‌توان پارامتر scheduler متد ToObservable را مقدار دهی کرد:
using System;
using System.Linq;
using System.Reactive.Concurrency;
using System.Reactive.Linq;
using System.Threading;

namespace Rx01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Console.WriteLine("Thread-Id: {0}", Thread.CurrentThread.ManagedThreadId);
            var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number => number);
            var observableQuery = query.ToObservable(scheduler: NewThreadScheduler.Default);
            observableQuery.Subscribe(onNext: number =>
            {
                Console.WriteLine("number: {0}, on Thread-id: {1}", number, Thread.CurrentThread.ManagedThreadId);
            }, onCompleted: () => finished());
        }

        private static void finished()
        {
            Console.WriteLine("Done!");
        }
    }
}
خروجی این مثال به نحو ذیل است:
 Thread-Id: 1
number: 1, on Thread-id: 3
number: 2, on Thread-id: 3
number: 3, on Thread-id: 3
number: 4, on Thread-id: 3
number: 5, on Thread-id: 3
Done!
پیش از آغاز کار و در متد Main، ترد آی دی ثبت شده مساوی 1 است. سپس هربار که callback متد Subscribe فراخوانی شده‌است، ملاحظه می‌کنید که ترد آی دی آن مساوی عدد 3 است. به این معنا که کلیه نتایج در یک ترد مشخص دیگر پردازش شده‌اند.
NewThreadScheduler.Default در فضای نام System.Reactive.Concurrency واقع شده‌است.


یک نکته
در نگارش‌های آغازین Rx، مقدار scheduler را می‌شد معادل Scheduler.NewThread نیز قرار داد که در نگارش‌های جدید منسوخ شده درنظر گرفته شده و به زودی حذف خواهد شد. معادل‌های جدید آن اکنون NewThreadScheduler.Default، ThreadPoolScheduler.Default و امثال آن هستند.


مدیریت خاتمه‌ی اعمال انجام شده‌ی در تردهای دیگر توسط Rx

یکی از مواردی که حین اجرای نتیجه‌ی callbackهای پردازش شده‌ی در تردهای دیگر نیاز است بدانیم، زمان خاتمه‌ی کار آن‌ها است. برای نمونه در مثال قبل، نمایش Done پس از پایان تمام callbacks انجام شده‌است. فرض کنید، callback پایان عملیات را حذف کرده و متد finished را پس از فراخوانی متد observableQuery.Subscribe قرار دهیم:
observableQuery.Subscribe(onNext: number =>
{
   Console.WriteLine("number: {0}, on Thread-id: {1}", number,     
                              Thread.CurrentThread.ManagedThreadId);
}/*, onCompleted: () => finished()*/);
finished();
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم به خروجی ذیل خواهیم رسید:
 Thread-Id: 1
number: 1, on Thread-id: 3
Done!
number: 2, on Thread-id: 3
number: 3, on Thread-id: 3
number: 4, on Thread-id: 3
number: 5, on Thread-id: 3
این خروجی بدین معنا است که متد  observableQuery.Subscribeدر حین اجرا شدن در تردی دیگر، صبر نخواهد کرد تا عملیات مرتبط با آن خاتمه یابد و سپس سطر بعدی را اجرا کند. بنابراین برای حل این مشکل، تنها کافی است به آن اعلام کنیم که پس از پایان عملیات، onCompleted را اجرا کن.


مدیریت استثناهای رخ داده در حین پردازش مجموعه‌های واکنشگرا

متد Subscribe دارای چندین overload است. تا اینجا نمونه‌ای که دارای پارامترهای onNext و onCompleted بودند را بررسی کردیم. اگر بخواهیم مدیریت استثناءها را نیز در اینجا اضافه کنیم، فقط کافی است از overload دیگر آن که دارای پارامتر onError است، استفاده نمائیم:
observableQuery.Subscribe(
  onNext: number => Console.WriteLine(number),
  onError: exception => Console.WriteLine(exception.Message),
  onCompleted: () => finished());
اگر callback پارامتر onError اجرا شود، دیگر به onCompleted نخواهیم رسید. همچنین دیگر onNext ایی نیز اجرا نخواهد شد.


مدیریت ترد اجرای نتایج حاصل از Rx در یک برنامه‌ی دسکتاپ WPF یا WinForms

تا اینجا مشاهده کردیم که اجرای callbackهای observer در یک ترد دیگر، به سادگی تنظیم پارامتر scheduler متد ToObservable است. اما در برنامه‌های دسکتاپ برای به روز رسانی عناصر رابط کاربری، حتما باید در تردی قرار داشته باشیم که آن رابط کاربری در آن ایجاد شده‌است یا به عبارتی در ترد اصلی برنامه؛ در غیر اینصورت برنامه کرش خواهد کرد. مدیریت این مساله نیز در Rx بسیار ساده‌است. ابتدا نیاز است بسته‌ی Rx-WPF را نصب کرد:
 PM> Install-Package Rx-WPF
سپس توسط متد ObserveOn می‌توان مشخص کرد که نتیجه‌ی عملیات باید بر روی کدام ترد اجرا شود:
 observableQuery.ObserveOn(DispatcherScheduler.Current).Subscribe(...)
روش دیگر آن استفاده از متد ObserveOnDispatcher می‌باشد:
 observableQuery.ObserveOnDispatcher().Subscribe(...)
بنابراین مشخص سازی پارامتر scheduler متد ToObservable، به معنای اجرای query آن در یک ترد دیگر و استفاده از متد ObserveOn، به معنای مشخص سازی ترد اجرای callbackهای مشاهده‌گر است.

و یا اگر از WinForms استفاده می‌کنید، ابتدا بسته‌ی Rx خاص آن‌را نصب کنید:
 PM> Install-Package Rx-WinForms
و سپس ترد اجرای callbackها را SynchronizationContext.Current مشخص نمائید:
 observableQuery.ObserveOn(SynchronizationContext.Current).Subscribe(...)

یک نکته‌
در Rx فرض می‌شود که کوئری شما زمانبر است و callbackهای مشاهده‌گر سریع عمل می‌کنند. بنابراین هدف از callbackهای آن، پردازش‌های سنگین نیست. جهت آزمایش این مساله، اینبار query ابتدایی برنامه را به شکل ذیل تغییر دهید که در آن بازگشت زمانبر یک سری داده شبیه سازی شده‌اند.
 var query = Enumerable.Range(1, 5).Select(number =>
{
   Thread.Sleep(250);
   return number;
});
سپس با استفاده از متد ToObservable، ترد دیگری را برای اجرای واقعی آن مشخص کنید تا در حین اجرای آن برنامه در حالت هنگ به نظر نرسد و سپس نمایش آن‌را به کمک متد ObserveOn، بر روی ترد اصلی برنامه انجام دهید.