مطالب دوره‌ها
مدل سازی داده‌ها در RavenDB
در مطلب جاری، به صورت اختصاصی، مبحث مدل سازی اطلاعات و رسیدن به مدل ذهنی مرسوم در طراحی‌های NoSQL سندگرا را در مقایسه با دنیای Relational، بررسی خواهیم کرد.


تفاوت‌های دوره ما با زمانیکه بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای پدیدار شدند

- دنیای بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای برای Write بهینه سازی شده‌اند؛ از این جهت که تاریخچه پیدایش آن‌ها به دهه 70 میلادی بر می‌گردد، زمانیکه برای تهیه سخت دیسک‌ها باید هزینه‌های گزافی پرداخت می‌شد. به همین جهت الگوریتم‌ها و روش‌های بسیاری در آن دوره ابداع شدند تا ذخیره سازی اطلاعات، حجم کمتری را به خود اختصاص دهند. اینجا است که مباحثی مانند Normalization بوجود آمدند تا تضمین شود که داده‌ها تنها یکبار ذخیره شده و دوبار در جاهای مختلفی ذخیره نگردند. جهت اطلاع در سال 1980 میلادی، یک سخت دیسک 10 مگابایتی حدود 4000 دلار قیمت داشته است.
- تفاوت مهم دیگر دوره ما با دهه‌های 70 و 80 میلادی، پدیدار شدن UI و روابط کاربری بسیار پیچیده، در مقایسه با برنامه‌های خط فرمان یا حداکثر فرم‌های بسیار ساده ورود اطلاعات در آن زمان است. برای مثال در دهه 70 میلادی تصور UI ایی مانند صفحه ابتدایی سایت Stack overflow احتمالا به ذهن هم خطور نمی‌کرده است.


تهیه چنین UI ایی نه تنها از لحاظ طراحی، بلکه از لحاظ تامین داده‌ها از جداول مختلف نیز بسیار پیچیده است. برای مثال برای رندر صفحه اول سایت استک اورفلو ابتدا باید تعدادی سؤال از جدول سؤالات واکشی شوند. در اینجا در ذیل هر سؤال نام شخص مرتبط را هم مشاهده می‌کنید. بنابراین اطلاعات نام او، از جدول کاربران نیز باید دریافت گردد. یا در اینجا تعداد رای‌های هر سؤال را نیز مشاهده می‌کنید که به طور قطع اطلاعات آن در جدول دیگری نگه داری می‌شود. در گوشه‌ای از صفحه، برچسب‌های مورد علاقه و در ذیل هر سؤال، برچسب‌های اختصاصی هر مطلب نمایش داده شده‌اند. تگ‌ها نیز در جدولی جداگانه قرار دارند. تمام این قسمت‌های مختلف، نیاز به واکشی و رندر حجم بالایی از اطلاعات را دارند.
- تعداد کاربران برنامه‌ها در دهه‌های 70 و 80 میلادی نیز با دوره ما متفاوت بوده‌اند. اغلب برنامه‌های آن دوران تک کاربره طراحی می‌شدند؛ با بانک‌های اطلاعاتی که صرفا جهت کار بر روی یک سیستم طراحی شده بودند. اما برای نمونه سایت استک اور فلویی که مثال زده شده، توسط هزاران و یا شاید میلیون‌ها نفر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ با توزیع و تقسیم اطلاعات آن بر روی سرورها مختلف.


معرفی مفهوم Unit of change

همین پیچیدگی‌ها سبب شدند تا جهت ساده‌سازی حل اینگونه مسایل، حرکتی به سمت دنیای NoSQL شروع شود. ایده اصلی مدل سازی داده‌ها در اینجا کم کردن تعداد اعمالی است که باید جهت رسیدن به یک نتیجه واحد انجام داد. اگر قرار است یک سؤال به همراه تگ‌ها، اطلاعات کاربر، رای‌ها و غیره واکشی شوند، چرا باید تعداد اعمال قابل توجهی جهت مراجعه به جداول مختلف مرتبط صورت گیرد؟ چرا تمام این اطلاعات را یکجا نداشته باشیم تا بتوان همگی را در طی یک واکشی به دست آورد و به این ترتیب دیگر نیازی نباشد انواع و اقسام JOIN‌ها را به چند ده جدول موجود نوشت؟
اینجا است که مفهومی به نام Unit of change مطرح می‌شود. در هر واحد تغییر، کلیه اطلاعات مورد نیاز برای رندر یک شیء قرار می‌گیرند. برای مثال اگر قرار است با شیء محصول کار کنیم، تمام اطلاعات مورد نیاز آن‌‌را اعم از گروه‌ها، نوع‌ها، رنگ‌ها و غیره را در طی یک سند بانک اطلاعاتی NoSQL سندگرا، ذخیره می‌کنیم.


محدود‌ه‌های تراکنشی یا Transactional boundaries

محدوده‌های تراکنشی در Domain driven design به Aggregate root نیز معروف است. هر محدود تراکنشی حاوی یک Unit of change قرار گرفته داخل یک سند است. ابتدا بررسی می‌کنیم که در یک Read به چه نوع اطلاعاتی نیاز داریم و سپس کل اطلاعات مورد نیاز را بدون نوشتن JOIN ایی از جداول دیگر، داخل یک سند قرار می‌دهیم.
هر محدوده تراکنشی می‌تواند به محدوده تراکنشی دیگری نیز ارجاع داده باشد. برای مثال در RavenDB شماره‌های اسناد، یک سری رشته هستند؛ برخلاف بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای که بیشتر از اعداد برای مشخص سازی Id استفاده می‌کنند. در این حالت برای ارجاع به یک کاربر فقط کافی است برای مثال مقدار خاصیت کاربر یک سند به "users/1" تنظیم شود. "users/1" نیز یک Id تعریف شده در RavenDB است.
مزیت این روش، سرعت واکشی بسیار بالای دریافت اطلاعات آن است؛ دیگر در اینجا نیازی به JOINهای سنگین به جداول دیگر برای تامین اطلاعات مورد نیاز نیست و همچنین در ساختار‌های پیچیده‌تری مانند ساختارهای تو در تو، دیگر نیازی به تهیه کوئری‌های بازگشتی و استفاده از روش‌های پیچیده مرتبط با آن‌ها نیز وجود ندارد و کلیه اطلاعات مورد نظر، به شکل یک شیء JSON داخل یک سند حاضر و آماده برای واکشی در طی یک Read هستند.
به این ترتیب می‌توان به سیستم‌های مقیاس پذیری رسید. سیستم‌هایی که با بالا رفتن حجم اطلاعات در حین واکشی‌های داده‌های مورد نیاز، کند نبوده و بسیار سریع پاسخ می‌دهند.


Denormalization داده‌ها

اینجا است که احتمالا ذهن رابطه‌ای تربیت شده‌ی شما شروع به واکنش می‌کند! برای مثال اگر نام یک محصول تغییر کرد، چطور؟ اگر آدرس یک مشتری نیاز به ویرایش داشت، چطور؟ چگونه یکپارچگی اطلاعاتی که اکنون به ازای هر سند پراکنده شده‌است، مدیریت می‌شود؟
زمانیکه به این نوع سؤالات رسیده‌ایم، یعنی Denormalization رخ داده است. در اینجا سندهایی را داریم که کلیه اطلاعات مورد نیاز خود را یکجا دارند. به این مساله از منظر نگاه به داده‌ها در طی زمان نیز می‌توان پرداخت. به این معنا که صحیح است که آدرس مشتری خاصی امروز تغییر کرده است، اما زمانیکه سندی برای او در سال قبل صادر شده است، واقعا آدرس آن مشتری که سفارشی برایش ارسال شده، دقیقا همان چیزی بوده است که در سند مرتبط، ثبت شده و موجود می‌باشد. بنابراین سند قبلی با اطلاعات قبلی مشتری در سیستم موجود خواهد بود و اگر سند جدیدی صادر شد، این سند بدیهی است که از اطلاعات امروز مشتری استفاده می‌کند.


ملاحظات اندازه‌های داده‌ها

زمانیکه سند‌ها بسیار بزرگ می‌شوند چه رخ خواهد داد؟ از لحاظ اندازه داده‌ها سه نوع سند را می‌توان متصور بود:
الف) سندهای محدود، مانند اغلب اطلاعاتی که تعداد فیلدهای مشخصی دارند با تعداد اشیاء مشخصی.
ب) سندهای نامحدود اما با محدودیت طبیعی. برای مثال اطلاعات فرزندان یک شخص را درنظر بگیرید. هرچند این اطلاعات نامحدود هستند، اما به صورت طبیعی می‌توان فرض کرد که سقف بالایی آن عموما به 20 نمی‌رسد!
ج) سندهای نامحدود، مانند سندهایی که آرایه‌ای از اطلاعات را ذخیره می‌کنند. برای مثال در یک سایت فروشگاه، اطلاعات فروش یک گروه از اجناس خاص را درنظر بگیرید که عموما نامحدود است. اینجا است که باید به اندازه اسناد نیز دقت داشت. برای مدیریت این مساله حداقل از دو روش استفاده می‌شود:
- محدود کردن تعداد اشیاء. برای مثال در هر سند حداکثر 100 اطلاعات فروش یک محصول بیشتر ثبت نشود. زمانیکه به این حد رسیدیم، یک سند جدید ایجاد شده و Id سند قبلی مثلا "products/1" در سند دوم ذکر خواهد شد.
- محدود کردن تعداد اطلاعات ذخیره شده بر اساس زمان
RavenDB برای مدیریت این مساله، مفهوم Includes را معرفی کرده است. در اینجا با استفاده از متد الحاقی Include، کار زنجیر کردن سندهای مرتبط صورت خواهد گرفت.



یک مثال عملی: مدل سازی داده‌های یک بلاگ در RavenDB

پس از این بحث مقدماتی که جهت معرفی ذهنیت مدل سازی داده‌ها در دنیای غیر رابطه‌ای NoSQL ضروری بود، در ادامه قصد داریم مدل‌های داده‌های یک بلاگ را سازگار با ساختار بانک اطلاعاتی NoSQL سندگرای RavenDB طراحی کنیم.
در یک بلاگ، تعدادی مطلب، نظر، برچسب (گروه‌های مطالب) و امثال آن وجود دارند. اگر بخواهیم این اطلاعات را به صورت رابطه‌ای مدل کنیم، به ازای هر کدام از این موجودیت‌ها یک جدول نیاز خواهد بود و برای رندر صفحه اصلی بلاگ، چندین و چند کوئری برای نمایش اطلاعات مطالب، نویسنده(ها)، برچسب‌ها و غیره باید به بانک اطلاعاتی ارسال گردد، که تعدادی از آن‌ها مستقیما بر روی یک جدول اجرا می‌شوند و تعدادی دیگر نیاز به JOIN دارند.
مشکلاتی که روش رابطه‌ای دارد:
- تعداد اعمالی که باید برای نمایش صفحه اول سایت صورت گیرد، بسیار زیاد است و این مساله با تعداد بالای کاربران از دید مقیاس پذیری سیستم مشکل ساز است.
- داده‌های مرتبط در جداول مختلفی پراکنده‌اند.
- این سیستم برای Write بهینه سازی شده است و نه برای Read. (همان بحث گران بودن سخت دیسک‌ها در دهه‌های قبل که در ابتدای بحث به آن اشاره شد)

مدل سازی سازگار با دنیای NoSQL یک بلاگ

در اینجا چند کلاس مقدماتی را مشاهده می‌کنید که تعریف آن‌ها به همین نحو صحیح است و نیاز به جزئیات و یا روابط بیشتری ندارند.
namespace RavenDBSample01.BlogModels
{
    public class BlogConfig
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Description { set; get; }
        // ... more items here
    }

    public class User
    {
        public string Id { set; get; }
        public string FullName { set; get; }
        public string Email { set; get; }
        // ... more items here
    }
}
اما کلاس مطالب بلاگ را به چه صورتی طراحی کنیم؟ هر مطلب، دارای تعدادی نظر خواهد بود. اینجا است که بحث unit of change مطرح می‌شود و درج اطلاعاتی که در طی یک read نیاز است از بانک اطلاعاتی جهت رندر UI واکشی شوند. به این ترتیب به این نتیجه می‌رسیم که بهتر است کلیه کامنت‌های یک مطلب را داخل همان شیء مطلب مرتبط قرار دهیم. از این جهت که یک نظر، خارج از یک مطلب بلاگ دارای مفهوم نیست.
اما این طراحی نیز یک مشکل دارد. درست است که ساختار یک صفحه مطلب، از مطالب وبلاگ به همین نحوی است که توضیح داده شد؛ اما در صفحه اول سایت، هیچگاه کامنت‌های مطالب درج نمی‌شوند. بنابراین نیازی نیست تا تمام کامنت‌ها را داخل یک مطلب ذخیره کرد. به این ترتیب برای نمایش صفحه اول سایت، حجم کمتری از اطلاعات واکشی خواهند شد.
    public class Post
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }

        public ICollection<string> Tags { set; get; }

        public string AuthorId { set; get; }

        public string PostCommentsId { set; get; }
        public int CommentsCount { set; get; }
    }

    public class Comment
    {
        public string Id { set; get; }
        public string Body { set; get; }
        public string AuthorName { set; get; }
        public DateTime CreatedAt { set; get; }
    }

    public class PostComments
    {
        public List<Comment> Comments { set; get; }
        public string LastCommentId { set; get; }
    }
در اینجا ساختار Post و Commentهای بلاگ را مشاهده می‌کنید. جایی که ذخیره سازی اصلی کامنت‌ها صورت می‌گیرد در شیء PostComments است. یعنی PostCommentsId شیء Post به یک وهله از شیء PostComments که حاوی کلیه کامنت‌های آن مطلب است، اشاره می‌کند.
به این ترتیب برای نمایش صفحه اول سایت، فقط یک کوئری صادر می‌شود. برای نمایش یک مطلب و کلیه کامنت‌های متناظر با آن دو کوئری صادر خواهند شد.

بنابراین همانطور که مشاهده می‌کنید، در دنیای NoSQL، طراحی مدل‌های داده‌ای بر اساس «سناریوهای Read» صورت می‌گیرد و نه صرفا طراحی یک مدل رابطه‌ای بهینه سازی شده برای حالت Write.

سورس کامل ASP.NET MVC این بلاگ‌را که «راکن بلاگ» نام دارد، از GitHub نویسندگان اصلی RavenDB می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
EF Code First #3
سلام.
من طبق برنامه  و حرف شما در اینجا کد  رو به صورت زیر نوشتم :
public class Post : BaseEntity
    {
        public new int Id { get; set; }
        public virtual ICollection<Comment.Comment> Comments { get; set; }

        [NotMapped]
        public int CommentsCount
        {
            get
            {
                if (Comments == null || !Comments.Any())
                    return 0;
                return Comments.Count;
            }
        }

        public Post()
        {
            Comments = new List<Comment.Comment>();
        }
    }
و زمان استفاده از آن :
var post = _tEntities.Include(p => p.User).Include(p => p.Comments)
                .Select(p => new PostListViewModels
            {
                Id = p.Id,
                Username = p.Username,
                CommentCount = p.CommentsCount
            });
خطای زیر صادر میشود :
The specified type member 'CommentsCount' is not supported in LINQ to Entities. Only initializers, entity members, and entity navigation properties are supported
مطالب
بررسی تفاوت Task و ValueTask

زمانیکه تصمیم میگیریم کدهای زده شده را بهینه کنیم، اکثرا دنبال راه حل‌های جدید نمیگردیم. این مورد کاملا غریزی است؛ چرا که به‌دنبال کم‌ترین انرژی و بیشترین بازدهی هستیم؛ این طبیعت انسان است. صرفا کدهای قبلی را بازبینی میکنیم و سعی میکنیم  نحوه‌ی نوشتن منطق‌های موجود را بهینه کنیم. در همین راستا درک عملکرد Task و ValueTask ‌ها شاید قدمی مهم در مورد بهینه کردن کد‌ها باشد؛ چرا استفاده درست و بجای این دو مورد می‌تواند تاثیر زیادی بر روی سرعت و استفاده از مصرف حافظه داشته باشد؟ در این مقاله سعی میکنیم تا درک درستی از این دو داشته باشیم.


Task<T>  چیست؟

Task یک کلاس در فضای نام System.Threading.Tasks است؛ به‌طوریکه کمک میکند تا یک قسمت از برنامه به صورت مستقل از Thread اصلی اجرا شود. به‌بیان دیگر می‌تواند یک Thread Pool را ایجاد و با توجه به روند کار، از یک مرحله‌ی اجرایی به مرحله‌ای دیگر منتقل می‌کند. همچنین هر Task می‌تواند یک مقدار برگشتی نیز داشته باشد.

 این درحالی‌است که می‌تواند صرفا یک فرآیند را اجرا کند، بدون اینکه خروجی داشته باشد. به‌عبارتی دیگر اگر فرآیندی داشته باشیم که در نهایت یک شناسه را برمیگرداند، از Task<int> و اگر فرآیندی داشته باشیم که صرفا فرآیند همگام سازی داده‌های قدیمی به جدید را انجام میدهد، می‌تواند از نوع Task باشد.

همانطور که اشاره شد، Task یک کلاس است که شامل متد‌ها و فیلد‌های مختلفی می‌باشد. با استفاده از این اعضا می‌توان نحوه‌ی اجرای کدها و وضعیت‌های مختلف اجرای آن را مدیریت کرد، تا در نهایت اجرای آن کامل شود.

به دلیل اینکه Task یک class است و class ‌ها از نوع ReferenceType می‌باشند، روی حافظه‌ی Heap ذخیره می‌شوند و به‌ازای هر بار فراخوانی متدی که خروجی Task دارد، شیء Task را روی Heap ذخیره میکند. این شیء وضعیت اجرای قسمتی از کد ما را که میتواند sync یا async باشد، در خود ذخیره میکند تا در نهایت اجرای آن کامل شود.


نحوه استفاده از Task<T>

برای درک بهتر، یک تکه کد را با بهره بردن از Task ایجاد میکنیم :

public static class DummyWeatherProvider
{
    public static async Task<Weather> Get(string city)
    {
        await Task.Delay(10);
        var weather = new Weather 
        { 
            City = city, 
            Date = DateTime.Now, 
            AvgTempratureF = new Random().Next(5, 70) 
        };
        
        return weather;
    }
}
همان طور که مشخص است، کلاس موجود یک متد به نام Get دارد تا اطلاعات آب و هوای  شهر مورد نظر را به صورت یک Task  برگرداند. حال کد زیر را جهت بررسی تغییر وضعیت‌های اجرایی این Task ایجاد می‌کنیم :
static async Task CheckTaskStatus()
{
   var task = DummyWeatherProvider.Get("Stockholm");
    LogTaskStatus(task.Status);
    await task;
    LogTaskStatus(task.Status);
}

static void LogTaskStatus(TaskStatus status)
{
    Console.WriteLine($"Task Status: {Enum.GetName(typeof(TaskStatus), status)}");
}
TaskStatus یک enumeration است، به‌طوری‌که بیانگر وضعیت‌های مختلف یک Task در حال اجرا می‌باشد. برای مثال: WaitingForActivation, Running, RanToCompletion. در کد بالا ابتدا متد را فراخوانی می‌کنیم. سپس منتظر می‌مانیم تا متد اجرا شده، تکمیل شود. در اولین لاگ وضعیت، به WaitingForActivation و در دومین لاگ به RanToCompletion تبدیل میشود. حال‌که با Task ها و نحوه‌ی اجرای فرآیند آن آشنا شدیم، در قسمت بعدی به بررسی ValueTask ها می‌پردازیم. 

ValueTask<T>  چیست؟

همانند Task ، ValueTask هم برای مدیریت وضعیت فرآیند استفاده میشود؛ با این تفاوت که ValueTask ‌ها از نوع struct هستند. به‌طوریکه نحوه‌ی ذخیره سازی آن‌ها در حافظه به نسبت class ‌ها کاملا متفاوت است. از نقطه نظر سرعت، تشخیص دادن اینکه کدامیک باید استفاده شود، باید با توجه به سناریو، بررسی و انتخاب شود؛ چرا که از نظر تخصیص حافظه متفاوت عمل می‌کنند. برای درک بهتر عملکرد ValueTask ‌ها کد زیر را بررسی میکنیم :

public class WeatherService
{
    private readonly ConcurrentDictionary<string, Weather> _cache;
    public WeatherService()
    {
        _cache = new();
    }

    public async Task<Weather> GetWeatherTask(string city)
    {
        if (!_cache.ContainsKey(city))
        {
            var weather = await DummyWeatherProvider.Get(city);
            _cache.TryAdd(city, weather);
        }
        return _cache[city];
    }

    public async ValueTask<Weather> GetWeatherValueTask(string city)
    {
        if (!_cache.ContainsKey(city))
        {
            var weather = await DummyWeatherProvider.Get(city);
            _cache.TryAdd(city, weather);
        }
        return _cache[city];   
  }

کلاس WeatherService شامل یک فیلد private از نوع collection و دو متد است. ما از _cache  جهت نگهداری اطلاعاتی که قبلا دریافت شده، استفاده می‌کنیم و به نوعی in-memory cache را پیاده سازی میکنیم. پیاده سازی منطق هر دو متد  GetWeatherTask و GetWeatherValueTask  کاملا شبیه به هم است؛ به‌طوری‌که اول بررسی میکنیم اطلاعات آب و هوای شهر مورد نظر در _cache وجود دارد یا خیر؟ اگر وجود داشت، اطلاعات به صورت مستقیم برگشت داده می‌شود؛ در غیر این صورت DummyWeatherProvider.Get()  فراخوانی خواهد شد. 

در قدم بعدی اطلاعات به‌دست آمده را در _cache ذخیره می‌کنیم. سپس مقدار ذخیره شده را برگشت میدهیم. در واقع تنها تفاوت دو متد ذکر شده، نوع خروجی آن می‌باشد؛ یکی از Taskو دیگری از ValueTask استفاده می‌کند.

برای مقایسه‌ی مصرف حافظه‌ی این دو روی هر دو متد، Benchmark میگیریم. برای پیاده سازی نیار به کد‌های زیر داریم : 

[MemoryDiagnoser]
public class TaskAndValueTaskBenchmark
{
    private readonly WeatherService _weatherService;
    public TaskAndValueTaskBenchmark()
    {
        _weatherService = new();
    }
    
    [Benchmark]
    [Arguments("Denver")]
    public async Task<Weather> TaskBenchmark(string city)
    {
        return await _weatherService.GetWeatherTask(city);
    }

    [Benchmark]
    [Arguments("London")]
    public async ValueTask<Weather> ValueTaskBenchmark(string city)
    {
        return await _weatherService.GetWeatherValueTask(city);
    }
}

نتیجه به دست آمده به شرح زیر است :

Allocated

Gen0

Method

144 B

0.0229

TaskBenchmark

------

----

ValueTaskBenchmark

  با توجه به نتیجه به‌دست آمده، متدی که خروجی ValueTask دارد، حافظه‌ای را تخصیص نداده‌است؛ این دقیقا مزیت مهم ValueTask نسبت به Task  می‌باشد.

مزیت  ValueTask<T>

به‌دلیل اینکه از نوع struct هستند، بر روی حافظه، در قسمت Stack ذخیره می‌شوند و به صورت خودکار بعد از اینکه نیازی به آنها نباشد، از حافظه حذف می‌شوند . به همین دلیل به شکل قابل توجهی، فشار را از روی GC کاهش می‌دهد .

 علاوه بر این، در سناریویی که اکثر کدها به صورت sync اجرا می‌شوند، در این مواقع استفاده از ValueTask، بهتر از Task می‌باشد .

این سری متد GetWeatherValueTask   را جهت تشخص اینکه  اغلب کدها به صورت sync یا async اجرا می‌شوند، بررسی می‌کنیم. در متد ذکر شده اگر اطلاعات شهر مورد نظر وجود داشته باشد، کار به صورت sync اجرا می‌شود و اگر شهر وجود نداشته باشد، کار به صورت async اجرا می‌شود. با بررسی دقیق‌تر متوجه می‌شویم اکثر مواقع در این متد کار به صورت sync  اجرا می‌شود؛ چرا که بعد ازدریافت اطلاعات، مجدد آن را دریافت نمیکند، بلکه از حافظه میخواند (همان _cache ) .


محدودیت‌های استفاده از    ValueTask<T>  

1. در اینجا تنها یکبار امکان استفاده از await وجود دارد. وقتی یکبار valueTask را await می‌کنیم، بهتر است کار دیگری بر روی آن انجام ندهیم؛ چراکه ممکن است از حافظه پاک شده باشد.

2. اگر در سناریویی لازم دارید چندین بار await را بر روی valueTask اجرا کنید، لازم است ابتدا آن را به Task تبدیل کنیم. برای این کار متد AsTask را فراخوانی میکنیم (بهتر است صرفا یکبار متد AsTask را فراخوانی کنیم).

3. نمیتوانیم به یک ValueTask به صورت هم زمان در حالت Multi threads دسترسی داشته باشیم.

4. به صورت پیش فرض خروجی عملیات async، نوع Task می‌باشد؛ مگر اینکه اغلب مراحل کار به صورت sync اجرا شود، مانند مثالی که بالاتر اشاره شد.


منابع :

مطالب
خودکارسازی فرآیند نگاشت اشیاء در AutoMapper
قرار دادن تمامی تنظیمات نگاشت‌ها درون کلاس‌‌های پروفایل تا حدودی حجم کدهای ما را در آینده زیاد خواهد کرد.
public class TestProfile1 : Profile
{
    protected override void Configure()
    {
        // این تنظیم سراسری هست و به تمام خواص زمانی اعمال می‌شود
        this.CreateMap<DateTime, string>().ConvertUsing(new DateTimeToPersianDateTimeConverter()); 
        this.CreateMap<User, UserViewModel>();
       // Other mappings
     }
  
    public override string ProfileName
    {
        get { return this.GetType().Name; }
    }
}
در ادامه می‌خواهیم به روشی جهت سازماندهی بهتر این نوع کلاس‌ها بپردازیم. به طوری‌که تعاریف مربوط به نگاشت‌ها در کنار View Modelهای برنامه قرار گیرند. برای اینکار ابتدا اینترفیس‌های زیر را ایجاد خواهیم کرد:
public interface IMapFrom<T>
{

}
public interface IHaveCustomMappings
{
      void CreateMappings(IConfiguration configuration);
}
خوب، همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینترفیس IMapFrom امضای هیچ متدی تعریف نشده است. در واقع View Model‌های ما از این اینترفیس جهت تشخیص اینکه به چه مدلی قرار است نگاشت شوند، استفاده خواهند کرد. اما در حالتی‌که نیاز به نگاشت صریح پراپرتی‌های یک View Model داشتیم می‌توانیم اینترفیس IHaveCustomMappings را پیاده‌سازی کرده و جزئیات نگاشت را درون متد CreateMappings تعیین کنیم.
به عنوان مثال View Model زیر را در نظر بگیرید:
public class PersonViewModel : IMapFrom<Person>
{
       public string Name { get; set; }
       public string LastName { get; set; }
}
خوب، در اینجا با پیاده‌سازی اینترفیس IMapFrom نوع مبدا را برای ویومدل فوق مشخص کرده‌ایم. در این‌حالت هدف ما نگاشت تمامی خواص کلاس Person به تمامی خواص کلاس PersonViewModel خواهد بود. برای حالت‌های خاص نیز که نیاز به نگاشت دقیق خواص باشد به اینصورت عمل خواهیم کرد:
public class PersonViewModel : IHaveCustomMapping
{
      public string Name { get; set; }
      // دیگر پراپرتی‌ها
     
      public void CreateMappings(IConfiguration configuration)
      {
             configuration.CreateMap<ApplicationUser, PersonViewModel>()
                   .ForMember(m => m.Name, opt => 
                         opt.MapFrom(u => u.ApplicationUser.UserName));
             // دیگر نگاشت‌ها
      }
}
خوب، در نهایت با استفاده از امکانات LINQ و Reflection کار پردازش تنظیمات نگاشت‌های هر View Model و خودکارسازی فرآیند نگاشت را انجام خواهیم داد. اینکار را می‌توانیم درون یک کلاس با نام AutoMapperConfig و با پیاده‌سازی اینترفیس IRunInit انجام دهیم:
public void Execute() 
{
      var types = Assembly.GetExecutingAssembly().GetExportedTypes();

      LoadStandardMappings(types);

      LoadCustomMappings(types);
}
در داخل متد Execute دو متد به نام‌های LoadStandardMappings و LoadCustomMapping را فراخوانی کرده‌ایم. متد اول برای پردازش حالتی است که اینترفیس IMapFrom را پیاده‌سازی کرده باشیم و متد دوم نیز برای حالتی است که اینترفیس IHaveCustomMappings را پیاده‌سازی کرده باشیم.

متد LoadStandardMappings
:
private static void LoadStandardMappings(IEnumerable <Type> types) 
{
     var maps = (from t in types
                      from i in t.GetInterfaces()
                      where i.IsGenericType && i.GetGenericTypeDefinition() == typeof(IMapFrom< >)  && !t.IsAbstract && !t.IsInterface
                      select new {
                               Source = i.GetGenericArguments()[0],
                               Destination = t
                      }).ToArray();

      foreach(var map in maps) 
      {
               Mapper.CreateMap(map.Source, map.Destination);
      }
}
توضیح کدهای فوق:
  1. ابتدا تمامی typeهای تعریف شده در پروژه به متد فوق پاس داده خواهند شد. 
  2. برای هر type تمامی اینترفیس‌هایی که توسط این type پیاده‌سازی شده باشند را دریافت خواهیم کرد.
  3. سپس هر type که اینترفیس IMapFrom را پیاده‌سازی کرده باشد را پردازش می‌کنیم.
  4. سپس از نوع‌های Abstract و Interface صرفنظر خواهیم کرد.
  5. انواع مبدا و مقصد را برای AutoMapper فراهم خواهیم کرد.
  6. در نهایت AutoMapper براساس آنها نگاشت را ایجاد خواهد کرد. 

 متد LoadCustomMapping:
private static void LoadCustomMappings(IEnumerable <Type> types) 
{
     var maps = (from t in types
                      from i in t.GetInterfaces()
                      where typeof(IHaveCustomMappings).IsAssignableFrom(t) && !t.IsAbstract && !t.IsInterface
                      select(IHaveCustomMappings) Activator.CreateInstance(t)).ToArray();

     foreach(var map in maps) 
     {
               map.CreateMappings(Mapper.Configuration);
     }
}

توضیح کدهای فوق:
این متد نیز همانند متد قبلی، تمامی typeها را پردازش خواهد کرد. با این تفاوت که مواردی که اینترفیس IHaveCustomMappings را پیاده‌سازی کرده باشند، دریافت کرده و در نهایت متد CreateMappings آنها را فراخوانی خواهیم کرد.
اکنون کدهای نگاشت برنامه از اصول  Open and Closed  پیروی می‌کنند. در نتیجه می‌توانیم نگاشت‌های جدید را به سادگی و با ایجاد View Model ها تعریف کنیم.
مطالب دوره‌ها
Lazy loading در تزریق وابستگی‌ها به کمک StructureMap
پیشنیاز این بحث، مطلب «استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container» می‌باشد که پیشتر در این سری مطالعه کردید (در حد نحوه نصب StructureMap و آشنایی با تنظیمات اولیه آن)

ابتدا ساختار بحث جاری را به نحو زیر درنظر بگیرید:
namespace DI04.Services
{
    public interface IAccounting
    {
        void CreateInvoice(int orderId, int count);
    }
}

namespace DI04.Services
{
    public interface ISales
    {
        bool ShippingAllowed(int orderId);
    }
}

namespace DI04.Services
{
    public interface IOrderHandler
    {
        void Handle(int orderId, int count);
    }
}

using System;

namespace DI04.Services
{
    public class Accounting : IAccounting
    {
        public Accounting()
        {
            Console.WriteLine("Accounting ctor.");
        }

        public void CreateInvoice(int orderId, int count)
        {
            // ...
        }
    }
}

using System;

namespace DI04.Services
{
    public class Sales : ISales
    {
        public Sales()
        {
            Console.WriteLine("Sales ctor.");
        }

        public bool ShippingAllowed(int orderId)
        {
            // فقط جهت آزمایش سیستم
            return false;
        }
    }
}

using System;

namespace DI04.Services
{
    public class OrderHandler : IOrderHandler
    {
        private readonly IAccounting _accounting;
        private readonly ISales _sales;
        public OrderHandler(IAccounting accounting, ISales sales)
        {
            Console.WriteLine("OrderHandler ctor.");
            _accounting = accounting;
            _sales = sales;
        }

        public void Handle(int orderId, int count)
        {
            if (_sales.ShippingAllowed(orderId))
            {
                _accounting.CreateInvoice(orderId, count);
            }
        }
    }
}
در اینجا کار مدیریت سفارشات در کلاس OrderHandler انجام می‌شود. این کلاس دارای دو وابستگی تزریق شده در سازنده کلاس می‌باشد.
در متد Handle، اگر مجوز کار توسط متد ShippingAllowed صادر شد، آنگاه کار نهایی توسط متد CreateInvoice باید صورت گیرد. با توجه به اینکه تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس صورت می‌گیرد، نیاز است پیش از وهله سازی کلاس OrderHandler، هر دو وابستگی آن وهله سازی و تزریق شوند. در حالیکه در مثال جاری هیچگاه به وهله‌ای از نوع IAccounting نیاز نخواهد شد؛ زیرا متد ShippingAllowed در این مثال، فقط false بر می‌گرداند.
و از این نمونه‌ها زیاد هستند. کلاس‌هایی با تعداد متدهای بالا و تعداد وابستگی‌های قابل توجه که ممکن است در طول عمر شیء وهله سازی شده این کلاس، تنها به یکی از این وابستگی‌ها نیاز شود و نه به تمام آن‌ها.
راه حلی برای این مساله در دات نت 4 با معرفی کلاس Lazy ارائه شده است؛ به این نحو که اگر برای مثال در اینجا accounting را Lazy تعریف کنیم، تنها زمانی وهله سازی خواهد شد که به آن نیاز باشد و نه پیش از آن.
 private readonly Lazy<IAccounting> _accounting;

سؤال: Lazy loading تزریق وابستگی‌ها را چگونه می‌توان توسط StructureMap فعال ساخت؟

ابتدا تعاریف کلاس  OrderHandlerرا به نحو زیر بازنویسی می‌کنیم:
using System;

namespace DI04.Services
{
    public class OrderHandlerLazy : IOrderHandler
    {
        private readonly Lazy<IAccounting> _accounting;
        private readonly Lazy<ISales> _sales;
        public OrderHandlerLazy(Lazy<IAccounting> accounting, Lazy<ISales> sales)
        {
            Console.WriteLine("OrderHandlerLazy ctor.");
            _accounting = accounting;
            _sales = sales;
        }

        public void Handle(int orderId, int count)
        {
            if (_sales.Value.ShippingAllowed(orderId))
            {
                _accounting.Value.CreateInvoice(orderId, count);
            }
        }
    }
}
در اینجا سازنده‌های کلاس، به صورت Lazy معرفی شده‌اند. دسترسی به فیلدهای sales و accounting نیز اندکی تغییر کرده‌اند و اینبار از طریق خاصیت Value آن‌ها باید انجام شود.
مرحله نهایی هم اندکی تغییر در نحوه معرفی تنظیمات اولیه StructureMap است:
using System;
using DI04.Services;
using StructureMap;

namespace DI04
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            // تنظیمات اولیه برنامه که فقط یکبار باید در طول عمر برنامه انجام شود
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IOrderHandler>().Use<OrderHandlerLazy>();

                // Lazy loading
                x.For<Lazy<IAccounting>>().Use(c => new Lazy<IAccounting>(c.GetInstance<Accounting>));
                x.For<Lazy<ISales>>().Use(c => new Lazy<ISales>(c.GetInstance<Sales>));
            });

            var orderHandler = ObjectFactory.GetInstance<IOrderHandler>();
            orderHandler.Handle(orderId: 1, count: 10);
        }
    }
}
به این ترتیب زمانیکه برنامه به sales.Value می‌رسد آنگاه نیاز به وهله سازی شیء متناظر با آن‌را خواهد داشت که در اینجا از طریق متد GetInstance به آن ارسال خواهد گردید.

خروجی برنامه در این حالت:
OrderHandlerLazy ctor.
Sales ctor.
همانطور که مشاهده می‌کنید، هرچند کلاس OrderHandlerLazy دارای دو وابستگی تعریف شده در سازنده کلاس است، اما تنها وابستگی Sales آن زمانیکه به آن نیاز شده، وهله سازی گردیده است و خبری از وهله سازی کلاس Accounting نیست (چون مطابق تعاریف کلاس‌های برنامه هیچگاه به مسیر accounting.Value نخواهیم رسید؛ بنابراین نیازی هم به وهله سازی آن نخواهد بود).


دریافت مثال این قسمت
DI04.zip
نظرات مطالب
EF Code First #7
سلام وحید جان ممنون از این همه لطف

من یک پروژه را با CodeFirst شروع کردم اما یه جایی اشتباه کردم فکر کنم اشتباهم توی یکی از Mapping‌ها باشه. اگه لطف کنید ببینید مشکل چیه.بدون استفاده از Mapping مشکلی نیست و دیتا بیس با روابطی که میخوام ایجاد میشه اما وقتی از Mapping استفاده میکنم با این خطا مواجه میشم:
{"Sequence contains more than one matching element"} 
چندتا کلاس‌ها به شکل زیر هست:
public class Driver
    {
        public int Id { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public string NationalCode { get; set; }
        public string CellPhone { get; set; }
        public string LicenseNumber { get; set; }
        public bool IsDriverAssistance { get; set; }

        [InverseProperty("Driver")]
        public virtual ICollection<Transference> Transferences { get; set; }
        [InverseProperty("DriverAssistance")]
        public virtual ICollection<Transference> TransferencesForAssistance { get; set; }
        [InverseProperty("Driver")]
        public virtual ICollection<Tanker> Tankers { get; set; }
        [InverseProperty("DriverAssistance")]
        public virtual ICollection<Tanker> TankersForAssistance { get; set; }

    }

 public class Transference
    {
        public string Id { get; set; }
        public DateTime Date { get; set; }
        public Int16 Lytrazh { get; set; }
        public bool IsEMS { get; set; }
        public DateTime LoadingDate { get; set; }
        public DateTime DeliveryDate { get; set; }
        [InverseProperty("Transferences")]
        public virtual Driver Driver { get; set; }
        [InverseProperty("TransferencesForAssistance")]
        public virtual Driver DriverAssistance { get; set; }
        public virtual TypeOfTanker TypesOfTanker { get; set; }
        public virtual Tanker Tanker { get; set; }
        public virtual Consumer Consumer { get; set; }

    }
فکر کنم مشکل از این کلاس زیر باشه:
 public class TransferenceConfig : EntityTypeConfiguration<Transference>
    {
        public TransferenceConfig()
        {
            // one-to-many
            this.HasRequired(x => x.Consumer)
                .WithMany(x => x.Transferences);

                // one-to-many
            this.HasRequired(x => x.TypesOfTanker)
                .WithMany(x => x.Transferences);

            // one-to-many
            this.HasRequired(x => x.Tanker)
                .WithMany(x => x.Transferences);

            // one-to-many
            this.HasRequired(x => x.Driver)
                .WithMany(x => x.Transferences);

            // one-to-many
            this.HasRequired(x => x.DriverAssistance)
                .WithMany(x => x.Transferences);

        }
    }
مطالب
مدیریت پیشرفته‌ی حالت در React با Redux و Mobx - قسمت دهم - MobX Hooks و اعمال Async در Mobx
روشی را که تا اینجا در مورد MobX بررسی کردیم، تا نگارش 5x آن‌را پوشش می‌دهد. در همین زمان، کتابخانه‌ی دیگری به نام mobx-react-lite ارائه شد که به همراه تعدادی Hook مخصوص MobX بود تا با سیستم جدید React که مبتنی بر Hooks است، سازگار شود. این امکانات در حال حاضر با خود کتابخانه‌ی mobx-react 6x یکپارچه شده و به زودی mobx-react-lite منسوخ شده اعلام می‌شود. البته روش inject/observer بررسی شده‌ی تا نگارش 5x آن، هنوز هم برقرار است و قرار نیست که به این زودی‌ها منسوخ شده اعلام شود. به همین جهت نکاتی را که در مطلب جاری بررسی می‌کنیم، به عنوان روش تکمیلی سازگار با نگارش جاری 6x آن مطرح است و در کل با هر روشی که علاقمند بودید می‌توانید با MobX کار کنید. البته باز هم توصیه شده‌است که سیستم Provider آن‌را با React Context استاندارد، جایگزین کنید؛ چون احتمال حذف آن در نگارش‌های بعدی MobX هست.

به صورت خلاصه:
- اگر فقط از کامپوننت‌های کلاسی استفاده می‌کنید، mobx-react@5 برای کار شما پاسخگو است.
- اگر از کامپوننت‌های کلاسی و همچنین کامپوننت‌های تابعی در برنامه‌ی خود استفاده می‌کنید، mobx-react@6 به همراه mobx-react-lite نیز ارائه می‌شود و هر دو روش را با هم پوشش می‌دهد.
- اگر فقط از کامپوننت‌های تابعی جدید استفاده می‌کنید، هوک‌های کتابخانه‌ی کوچک mobx-react-lite برای کار شما کافی است.


معرفی useLocalStore Hook و useObserver Hook

در مطالب قبلی، روش تعریف یک کلاس مخزن حالت MobX را توسط تزئین کننده‌هایی مانند observable، computed و action بررسی کردیم. همچنین دریافتیم که تعریف یک چنین تزئین کننده‌هایی، یا نیاز به استفاده‌ی از تایپ‌اسکریپت را دارد و یا باید پروژه‌ی React را جهت تغییر کامپایلر Babel آن و فعالسازی decorators، مقداری ویرایش کرد. با useLocalStore Hook هرچند تمام روش‌های قبلی هنوز هم پشتیبانی می‌شوند، اما دیگر نیاز به استفاده‌ی از decorators نیست. useLocalStore تابعی است که یک شیء را باز می‌گرداند. هر خاصیتی از این شیء، به صورت خودکار observable درنظر گرفته می‌شود. تمام getters آن به عنوان computed properties تفسیر می‌شوند و تمام متدهای آن، action درنظر گرفته خواهند شد.
یک مثال:
import React from 'react'
import { useLocalStore, useObserver } from 'mobx-react' // 6.x

export const SmartTodo = () => {
  const todo = useLocalStore(() => ({
    title: 'Click to toggle',
    done: false,
    toggle() {
      todo.done = !todo.done
    },
    get emoji() {
      return todo.done ? '😜' : '🏃'
    },
  }))

  return useObserver(() => (
    <h3 onClick={todo.toggle}>
      {todo.title} {todo.emoji}
    </h3>
  ))
}
- در اینجا نحوه‌ی import تابع useLocalStore را از کتابخانه‌ی mobx-react نگارش 6x ملاحظه می‌کنید.
- روش استفاده‌ی از تابع useLocalStore، می‌تواند به صورت محلی (همانند اسم آن) مختص به یک کامپوننت باشد. یعنی می‌توان بجای state استاندارد React که اجازه‌ی تغییر مستقیم خواص آن‌را نمی‌دهد، از MobX State محلی ارائه شده‌ی توسط useLocalStore استفاده کرد و یا می‌توان useLocalStore را به صورت global نیز تعریف کرد که در ادامه‌ی بحث به آن می‌پردازیم.
- در مثال فوق، طول عمر شیء ایجاد شده‌ی توسط useLocalStore، محلی و محدود به طول عمر کامپوننت تابعی تعریف شده‌است.
- در اینجا شیء بازگشت داده شده‌ی توسط useLocalStore، دارای دو خاصیت title و done است. این دو خاصیت بدون نیاز به هیچ تعریف خاصی، observable در نظر گرفته می‌شوند. Fi به علاوه خاصیت getter آن به نام emoji نیز به عنوان یک خاصیت محاسباتی MobX تفسیر شده و متد toggle آن به صورت یک action پردازش می‌شود. بنابراین در حین کار با MobX Hooks دیگر نیازی به تغییر ساختار پروژه‌ی React، برای پشتیبانی از decorators نیست.
- در این مثال، return useObserver را نیز مشاهده می‌کنید. کار آن رندر مجدد کامپوننت، با تغییر یکی از خواص observable ردیابی شده‌ی توسط آن است.


امکان تعریف global state با کمک useLocalStore

نام useLocalStore از این جهت انتخاب شده‌است که مشخص کند مخزن حالت ایجاد شده‌ی توسط آن، درون یک کامپوننت به صورت محلی ایجاد می‌شود و سراسری نیست. اما این نکته به این معنا نیست که نمی‌توان مخزن حالت ایجاد شده‌ی توسط آن‌را در بین سلسه مراتب کامپوننت‌های برنامه به اشتراک گذاشت. توسط تابع useLocalStore می‌توان چندین مخزن حالت را ایجاد کرد و سپس توسط شیءای دیگر آن‌ها را یکی کرده و در آخر به کمک Context API خود React آن‌را در اختیار تمام کامپوننت‌های برنامه قرار داد.

تا نگارش MobX 5x (و همچنین پس از آن)، توسط inject@ می‌توان یک مخزن حالت را در اختیار یک کامپوننت قرار داد (مانند inject('myStore')). طراحی inject@ مربوط است به زمانیکه امکان دسترسی به Context پشت صحنه‌ی React به صورت عمومی توسط Context API آن ارائه نشده بود. به همین جهت از این پس دیگر نیازی به استفاده‌ی از آن نیست.


چگونه توسط MobX Hooks، یک مخزن حالت سراسری را ایجاد کنیم؟

برای ایجاد یک مخزن حالت سراسری با روش جدید MobX Hooks، مراحل زیر را می‌توان طی کرد:

الف) ایجاد شیء store
ابتدا متدی را مانند createStore ایجاد می‌کنیم، به نحوی که یک شیء را بازگشت دهد. این شیء همانطور که عنوان شد، خواصش، getters و متدهای آن، توسط MobX ردیابی خواهند شد (مانند const todo = useLocalStore مثال فوق) و نیازی به اعمال MobX Decorators را ندارند.
export function createStore() {
  return {
   // ...
  }
}

ب) برپایی Context
اینبار دیگر نه از شیء Provider خود MobX استفاده می‌کنیم و نه از تزئین کننده‌ی inject@ آن؛ بلکه از React Context استاندارد استفاده خواهیم کرد:
import React from 'react';
import { createStore } from './createStore';
import { useLocalStore } from 'mobx-react'; // 6.x or mobx-react-lite@1.4.0

const storeContext = React.createContext(null);

export const StoreProvider = ({ children }) => {
  const store = useLocalStore(createStore);
  return <storeContext.Provider value={store}>{children}</storeContext.Provider>;
}

export const useStore = () => {
  const store = React.useContext(storeContext);
  if (!store) {
    throw new Error('useStore must be used within a StoreProvider.');
  }
  return store
}
- در اینجا فرض شده‌است که تابع createStore که شیء store ما را ارائه می‌دهد از ماژولی به نام createStore دریافت می‌شود.
- سپس توسط React.createContext، یک شیء Context استاندارد React را ایجاد می‌کنیم؛ به نام storeContext.
- تابع کمکی StoreProvider، جایگزین شیء Provider قبلی MobX می‌شود. یعنی کارش محصور کردن کامپوننت App برنامه است تا شیء store را در اختیار سلسه مراتب کامپوننت‌های React قرار دهد. در اینجا children به همان کامپوننت‌هایی که قرار است توسط Context.Provider محصور شوند اشاره می‌کند.
- تابع کمکی useStore، جهت محصور کردن  متد React.useContext، اضافه شده‌است. می‌توانید useContext Hook را به صورت مستقیم در کامپوننت‌های تابعی فراخوانی کنید و یا می‌توانید از متد کمکی useStore بجای آن استفاده نمائید تا حجم کدهای تکراری برنامه کاهش یابد.

ج) استفاده‌ی از StoreProvider تهیه شده
اکنون با استفاده از متد StoreProvider فوق که شیء Context.Provider استاندارد React را بازگشت می‌دهد، می‌توان کامپوننت‌های بالاترین کامپوننت سلسه مراتب کامپوننت‌های برنامه را محصور کرد، تا تمام آن‌ها بتوانند به store ذخیره شده‌ی در Provider، دسترسی پیدا کنند:
export default function App() {
  return (
    <StoreProvider>
      <main>
        <Component1 />
        <Component2 />
        <Component3 />
      </main>
    </StoreProvider>
  );
}

د) استفاده از store مهیا شده در کامپوننت‌های تابعی برنامه
پس از تهیه‌ی متدی کمکی useStore که در حقیقت همان useContext Hook است، می‌توان به کمک آن در کامپوننت‌های تابعی، به store و تمام امکانات آن دسترسی پیدا کرد:
const store = useStore();
به این ترتیب دیگر نیازی به inject@ نخواهد بود.

سؤال: آیا هنوز هم می‌توان یک مخزن پیچیده‌ی متشکل از چندین کلاس را تشکیل داد؟
پاسخ: بله. برای مثال ابتدا دو کلاس جدید CounterStore و ThemeStore را به نحو متداولی، با استفاده‌ی از MobX decorators طراحی می‌کنیم (دقیقا مانند مثال قسمت قبل). سپس بجای ذکر نال، بجای پارامتر متد createContext، آن‌را با یک شیء جدید مقدار دهی می‌کنیم که هر کدام از خواص آن، به یک وهله از مخازن حالت ایجاد شده اشاره می‌کند:
export const storesContext = React.createContext({
  counterStore: new CounterStore(),
  themeStore: new ThemeStore(),
});

export const useStores = () => React.useContext(storesContext);
با این تعییر اگر در کامپوننتی از برنامه نیاز به برای مثال شیء منتسب به خاصیت counterStore را داشتیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
const { counterStore } = useStores();


چند نکته‌ی تکمیلی

نکته 1: با اشیاء MobX از Object Destructuring استفاده نکنید!

اگر بر روی اشیاء MobX از Object Destructuring استفاده کنیم، خروجی آن تبدیل به متغیرهای ساده‌ای خواهند شد که دیگر ردیابی نمی‌شوند.
برای مثال اگر counterStore مثال فوق به همراه خاصیت observable ای به نام activeUserName است، آن‌را به صورت زیر تبدیل به متغیر activeUserName نکنید؛ چون دیگر reactive نخواهد بود:
const {
    counterStore: { activeUserName },
} = useStores();
فقط بالاترین سطح مخزن را به صورت زیر توسط Object Destructuring از آن استخراج و سپس استفاده کنید:
const { counterStore } = useStores();


نکته 2: مدیریت side effects با MobX

در مورد اثرات جانبی و side effects در مطلب «قسمت 32 - React Hooks - بخش 3 - نکات ویژه‌ی برقراری ارتباط با سرور» بیشتر بحث شد. اگر یک اثر جانبی مانند تنظیم document.title، به مقدار یک خاصیت observable وابسته بود، می‌توان از متد autorun که تغییرات آن‌ها را ردیابی می‌کند، درون useEffect Hook استاندارد، استفاده کرد:
import React from 'react'
import { autorun } from 'mobx'

function useDocumentTitle(store) {
  React.useEffect(
    () =>
      autorun(() => {
        document.title = `${store.title} - ${store.sectionName}`
      }),
    [], // note empty dependencies
  )
}
در حین کار با MobX، هیچگاه نیازی به ذکر وابستگی‌های تابع useEffect نیست؛ چون اساسا وجود خارجی ندارند و توسط خود MobX مدیریت می‌شوند و به store وابسته‌اند و نه به حالت کامپوننت جاری.


نکته 4: روش فعالسازی MobX strict mode

اگر strict mode را در Mobx به روش زیر فعال کنیم:
import { configure } from "mobx";
configure({ enforceActions: true });
پس از آن باید حالت مدیریت شده‌ی توسط MobX را فقط و فقط توسط action‌های آن تغییر داد و اگر سعی در تغییر مقدار مستقیم یک خاصیت observable کنیم، استثنایی صادر خواهد شد. برای تغییر خواص observable باید آن‌ها را درون یک action قرار داد؛ تا مطابق رهنمودهای طراحی کلاس‌های MobX باشد.


نکته 3: روش انجام اعمال async در MobX

فرض کنید یک عملیات async را در یک اکشن متد کلاس حالت MobX، به صورت زیر انجام داده‌ایم و نتیجه‌ی آن به خاصیت weatherData آن کلاس که observable است، به صورت مستقیم انتساب داده شده‌است:
@action
loadWeather = city => {
  fetch(
    `https://abnormal-weather-api.herokuapp.com/cities/search?city=${city}`
  )
    .then(response => response.json())
    .then(data => {
      this.weatherData = data;
    });
};
هرچند loadWeather یک متد را ارائه می‌دهد که به صورت action معرفی شده‌است، اما هرچیزی که داخل آن قرار می‌گیرد، الزاما تحت کنترل آن نیست. برای مثال متد then، یک تابع callback جدید را فراخوانی می‌کند که اعمال آن، تحت کنترل loadWeather نیست. به همین جهت اگر strict mode را فعال کرده باشیم، عنوان می‌کند که خواص observable را باید درون یک اکشن متد تغییر داد و نه به صورت مستقیم؛ مانند this.weatherData در اینجا.

راه حل اول: تغییر خاصیت this.weatherData را به یک اکشن متد مجزا انتقال می‌دهیم:
@action setWeather = data => {
    this.weatherData = data;
};
اکنون می‌توان قسمت then را به صورت then(data => this.setWeather(data)) نوشت و خطای یاد شده برطرف می‌شود.

راه حل دوم: اگر نمی‌خواهیم یک اکشن متد جدید را تعریف کنیم، می‌توان از متد کمکی runInAction در داخل یک callback استفاده کرد:
  loadWeatherInline = city => {
    fetch(`http://jsonplaceholder.typicode.com/comments/${city}`)
      .then(response => response.json())
      .then(data => {
        runInAction(() => (this.weatherData = data));
      });
  };
runInAction یکی از متدهای قابل دریافت از mobx است.

در مورد اعمال async/await چطور؟
در اینجا هم تفاوتی نمی‌کند. هر چیزی پس از await، شبیه به حالت متد then پردازش می‌شود. به همین جهت در اینجا نیز باید از یکی از دو راه حل ارائه شده، استفاده کرد:
  loadWeatherAsync = async city => {
    const response = await fetch(
      `http://jsonplaceholder.typicode.com/comments/${city}`
    );
    const data = await response.json();
    runInAction(() => {
      this.weatherData = data;
    });
  };
مطالب
آموزش WAF (بررسی Commandها)
در این پست قصد داریم مثال  قسمت قبل را توسعه داده و پیاده سازی Command‌ها را در آن در طی یک مثال بررسی کنیم. از این جهت دکمه‌ای، جهت حذف آیتم انتخاب شده در دیتا گرید، به فرم BookShell اضافه می‌نماییم. به صورت زیر:
<Button Content="RemoveItem" Command="{Binding RemoveItemCommand}" HorizontalAlignment="Left"  VerticalAlignment="Top" Width="75"/>
Command تعریف شده در Button مورد نظر به خاصیتی به نام RemoveItemCommand در BookViewModel که نوع آن ICommand است اشاره می‌کند. پس باید تغییرات زیر را در ViewModel اعمال کنیم:
public ICommand RemoveItemCommand { get; set; }
از طرفی نیاز به خاصیتی داریم که به آیتم جاری در دیتاگرید اشاره کند.
  public Book CurrentItem 
        {
            get
            {
                return currentItem;
            }
            set
            {
                if(currentItem != value)
                {
                    currentItem = value;
                    RaisePropertyChanged("CurrentItem");
                }
            }
        }
        private Book currentItem;

همان طور که در پست قبلی توضیح داده شد پیاده سازی‌ها تعاریف ViewModel در Controller انجام می‌گیرد برای همین منظور باید تعریف DelegateCommand که یک پیاده سازی خاص از ICommand است در کنترلر انجام شود. :
 [Export]
    public class BookController
    {
        [ImportingConstructor]
        public BookController(BookViewModel viewModel)
        {
            ViewModelCore = viewModel;
        }

        public BookViewModel ViewModelCore
        {
            get;
            private set;
        }

        public DelegateCommand RemoveItemCommand 
        { 
            get; 
            private set;
        }

        private void ExecuteRemoveItemCommand()
        {
            ViewModelCore.Books.Remove(ViewModelCore.CurrentItem);
        }

        private void Initialize()
        {
            RemoveItemCommand = new DelegateCommand(ExecuteRemoveItemCommand);
            ViewModelCore.RemoveItemCommand = RemoveItemCommand;
        }

        public void Run()
        {

            var result = new List<Book>();
            result.Add(new Book { Code = 1, Title = "Book1" });
            result.Add(new Book { Code = 2, Title = "Book2" });
            result.Add(new Book { Code = 3, Title = "Book3" });

            Initialize();

            ViewModelCore.Books = new ObservableCollection<Models.Book>(result);        

            (ViewModelCore.View as IBookView).Show();
        }              
    }

تغییرات:
»خاصیتی به نام RemoveItemCommand که از نوع DelegateCommand است تعریف شده است؛
»متدی به نام Initialize اضافه شد که متد‌های Execute و CanExecute برای Command‌ها را در این قسمت رجیستر می‌کنیم.
»در نهایت Command تعریف شده در کنترلر به Command مربوطه در ViewModel انتساب داده شد.

حال کافیست خاصیت SelectedItem دیتاگرید BookShell به خاصیت CurrentItem موجود در ViewModel مقید شود:
 <DataGrid ItemsSource="{Binding Books}" SelectedItem="{Binding CurrentItem ,Mode=TwoWay,UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" HorizontalAlignment="Left" Margin="10,10,0,0" VerticalAlignment="Top" Width="400" Height="200">
            <DataGrid.Columns>
                <DataGridTextColumn Header="Code" Binding="{Binding Code}" Width="100"></DataGridTextColumn>
                <DataGridTextColumn Header="Title" Binding="{Binding Title}" Width="300"></DataGridTextColumn>
            </DataGrid.Columns>
        </DataGrid>
اگر پروژه را اجرا نمایید، بعد از انتخاب سطر مورد نظر و کلیک بر روی دکمه RemoveItem مورد زیر قابل مشاهده است:

پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
عدم سازگاری با EF
آقای نصیری
لایه سرویس همه این کارها رو انجام می‌ده
شیی Order به متد فوق ارسال می‌شه سپس OrderProductVarients که به عنوان یک Custome property تعریف شده پشت صحنه یک linq query اجرا می‌کنه و اگر لازم باشه مکانیزم کش هم انجام می‌شه توی تصویر هم این شی یک لیست از شی OrderProductVarient نه چیز دیگه ای و یک رکورد داره.
من متوجه نمی‌شم دیتا سورس من یک Ilist با یک رکورد این چه تناقضی با Lazy loading توکار لایه بیزنس داره

جالب اینجاست با تعریف یک کلاس مدل مشکل حل می‌شه!
public class OrderProductVarientModel
    {
       public int OrderProductVarientId
        {
            get;
            set;
        }
    }

حالا ازین کد استفاده کردم
  .MainTableDataSource(dataSource =>
            {
                var listOfRows = new List<OrderProductVarientModel>();
                for (int i = 0; i < orderProductVariants.Count; i++)
                {
                    listOfRows.Add(new OrderProductVarientModel { OrderProductVarientId = orderProductVariants[i].OrderProductVariantId });
                }
                dataSource.StronglyTypedList(listOfRows);
                //dataSource.StronglyTypedList(orderProductVariants);
            })

به نظر من یک جایی از متد StronglyTypedList داره همه property‌های شی جنریک مپ می‌کنه!