نظرات مطالب
آغاز به کار با Twitter Bootstrap در ASP.NET MVC
شعار این کتابخانه چنین چیزی هست: «Bootstrap is built on responsive 12-column grids». یعنی حالت پیش فرض طراحی آن 12 ستونی است.
اگر به فایل css آن مراجعه کنید، یک چنین عرض‌هایی قابل مشاهده است:
.span12 {
  width: 940px;
}
.span1 {
  width: 60px;
}
البته این‌ها برای حالت fixed است و نه fluid که بر اساس درصد تعریف شده
.row-fluid .span12 {
  width: 100%;
  *width: 99.94680851063829%;
}
container هم با عرض 940 پیکسل تعریف شده. همچنین یک GutterWidth را هم باید در بین ستون‌ها درنظر داشت. حالت پیش فرض:
@gridColumns:             12;
@gridColumnWidth:         60px;
@gridGutterWidth:         20px;
البته میشه مثلا عرض رو بیشتر از 940 تعریف کرد. برای اینکار باید css رو ویرایش و از ابزارهایی مانند less استفاده کرد و یا امکان سفارشی سازی اون هم هست.
مطالب
استفاده از کتابخانه جی کوئری در الکترون
از آنجا که الکترون از مفاهیم وب در دسکتاپ به خوبی پشتیبانی می‌کند، پس به راحتی می‌توان از کتابخانه‌های تحت وب و جاوااسکرپیتی چون جی کوئری و آنگولار و ... استفاده کرد. پروژه‌ای داریم که در آن، حین باز شدن صفحه، به کاربر پیام خوش آمد گویی نشان داده می‌شود:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>

    <script src="./jquery.min.js"></script>
 <meta charset="utf-8">
    <title></title>
    <script>
$(document).ready(()=>
{
   alert("Welcome");
});
    </script>
  </head>
  <body>
  </body>
</html>
برنامه را اجرا می‌کنیم و در کمال تعجب می‌بینیم که پیامی نمایش داده نمی‌شود. برای اینکه بتوانیم اشکال آن را پیدا کنیم بهتر است ابزارهای سودمند توسعه و دیباگینگ کرومیوم را فراخوانی کنیم. برای باز کردن این پنجره، بعد از ایجاد شیء پنجره (فرضا نام متغیر win باشد) عبارت زیر را می‌نویسیم:
  win.openDevTools();
برنامه را بار دیگر اجرا کنید. در سمت راست برنامه یک پنجره جدید باز می‌شود تا بتوانید از طریق آن به دیباگینگ Render Process بپردازید. اگر اینبار به پنجره کنسول نگاهی بیندازید متوجه می‌شوید که خطای داده شده به دلیل عدم شناخت $ بوده است؛ در صورتی که همه چیز به طور صحیح قرار گرفته است و در یک صفحه وب عادی خیلی راحت اجرا می‌شود، پس مشکل از کجاست؟


module و module.exports
در اکثر کتابخانه‌های جاوااسکریپتی شما با عبارت require زیاد مواجه شده‌اید و این امکان از طریق شیءایی به نام module.exports امکان پذیر شده است. شما با کدی مشابه زیر:
exports.sayHelloInEnglish=()=>
{
  console.log("hello");
}
exports.sayHelloInPersian=()=>
{
  console.log('salam');
}
می‌توانید کتابخانه خود را به این شکل در الکترون صدا بزنید:
const test=require("./test.js");
test.sayHelloInPersian();
test.sayHelloInEnglish();
همانطور که می‌بینید شیء module.exports از این طریق می‌تواند در دسترس دیگران قرار بگیرد. حالا جی کوئری و هر کتابخانه مشابهی که کدی شبیه به کد زیر را داشته باشد می‌تواند به چنین مشکلی دچار شود:
if ( typeof module === "object" && typeof module.exports === "object" ) {
  // set jQuery in `module`
} else {
  // set jQuery in `window`
}

کد بالا بررسی می‌کند که آیا  module.export وجود دارد یا خیر. اگر وجود داشته باشد، در اختیار آن قرار می‌گیرد و اگر نداشته باشد در اختیار شیء window قرار می‌گیرد. پس کاری که جی کوئری اینجا انجام می‌دهد این است که توابع آن در اختیار شیء window نیست و در اختیار exports است. به همین علت ما باید شیء جی کوئری را از طریق آن دریافت کنیم. پس کد زیر را قبل از کدهای جی کوئری می‌نویسیم:
<script src="./jquery.min.js"></script>
<script>
window.$=window.jQuery=module.exports;
</script>
یا
window.$ = window.jQuery = require('./jquery.min.js');
حالا دیگر جی کوئری به راحتی اجرا خواهد شد.
مطالب
ساخت یک برنامه ساده‌ی جاوااسکریپتی با استفاده از الگوی MVC

در این مقاله قصد داریم با استفاده از جاوااسکریپت خالص، یک برنامه‌ی ساده را با الگوی MVC انجام دهیم. این برنامه، عملیات CRUD را پیاده سازی میکند و تنها به سه فایل index.html , script.js , style.css  نیاز دارد و از هیچ کتابخانه یا فریم ورک دیگری در آن استفاده نمیکنیم.

در الگوی MVC
  • M مخفف  Model می‌باشد و کار مدیریت داده‌ها را بر عهده دارد.
  • V مخفف View  می‌باشد و وظیفه‌ی نمایش داده‌ها به کاربر را بر عهده دارد.
  • C  مخفف  Controller می‌باشد و پل ارتباطی بین Model و  View می‌باشد و مدیریت درخواست‌ها را بر عهده دارد.
در برنامه‌ی جاری همه چیز با جاوا اسکریپت هندل میشود و فایل  index.html  فقط دارای یک المنت با آیدی مشخصی است. کد زیر ساختار فایل  index.html می‌باشد:
<!DOCTYPE html>
<html>

<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <meta http-equiv="X-UA-Compatible" content="ie=edge">
    <title>الگوی MVC در جاوااسکریپت</title>
    <link rel="stylesheet" href="style.css">
</head>

<body>

    <div id="root"></div>

    <script src="script.js"></script>
</body>

</html>
فایل  style.css  آن نیز دارای دستورات ساده‌ای است و یا میتوان از Normalize.css به همراه استایل دلخواه استفاده کرد و یا از فریم ورکهای مطرح دیگر استفاده نمود. کدهای فایل sytle.css آن نیز به شکل زیر خواهد بود:
*,
*::before,
*::after {
  box-sizing: border-box
}

html {
  color: #444;
}

#root {
  max-width: 450px;
  margin: 2rem auto;
  padding: 0 1rem;
}

form {
  display: flex;
  margin-bottom: 2rem;
}

[type="text"],
button {
  display: inline-block;
  -webkit-appearance: none;
  padding: .5rem 1rem;
  border: 2px solid #ccc;
  border-radius: 4px;
}

button {
  cursor: pointer;
  background: #007bff;
  color: white;
  border: 2px solid #007bff;
  margin: 0 .5rem;
}

[type="text"] {
  width: 100%;
}

[type="text"]:active,
[type="text"]:focus {
  outline: 0;
  border: 2px solid #007bff;
}

[type="checkbox"] {
  margin-right: 1rem;
}

h1 {
  color: #222;
}

ul {
  padding: 0;
}

li {
  display: flex;
  align-items: center;
  padding: 1rem;
  margin-bottom: 1rem;
  background: #f4f4f4;
  border-radius: 4px;
}

li span {
  display: inline-block;
  padding: .5rem;
  width: 250px;
  border-radius: 4px;
  border: 2px solid transparent;
}

li span:hover {
  background: rgba(179, 215, 255, 0.52);
}

li span:focus {
  outline: 0;
  border: 2px solid #007bff;
  background: rgba(179, 207, 255, 0.52)
}


فایلهای HTML و CSS را برای شروع کار آماده نمودیم و از این پس با فایل  script.js، ادامه کار را پیش می‌بریم. برای جداسازی هر قسمت از اجزای MVC، کلاسی خاص را تدارک می‌بینیم. پس سه کلاس خواهیم داشت به‌نام‌های  Model , View , Controller و در سازنده کلاس کنترلر، دو شی از View و  Model را بعنوان ورودی دریافت میکنیم. همانطور که پیش‌تر توضیح داده شد، قسمت Controller، پل ارتباطی بین View و Model می‌باشد. کد فایل  script.js را به شکل زیر تغییر میدهیم:
class Model {
    constructor() {}
}

class View {
    constructor() {}
}

class Controller {
    constructor(model, view) {
        this.model = model
        this.view = view
    }
}


const app = new Controller(new Model(), new View())

در ادامه کار در کلاس Model شروع به کدنویسی میکنیم و متدهای مد نظر را برای عملیات CRUD، در آن اضافه میکنیم. چهار تابع را به کلاس Model به‌نامهای addTodo  ، editTodo  ، deleteTodo ، toggleTodo اضافه میکنیم. در کد زیر، در بالای هر تابع، توضیحی در مورد عملکرد تابع ذکر شده است:
class Model {
    constructor() {
        // یک آرایه از اطلاعات پیش فرض 
        this.todos = [{
                id: 1,
                text: 'Run a marathon',
                complete: false
            },
            {
                id: 2,
                text: 'Plant a garden',
                complete: false
            },
        ]
    }

    // متدی برای افزودن آیتم جدید به آرایه
    addTodo(todoText) {
        const todo = {
            id: this.todos.length > 0 ? this.todos[this.todos.length - 1].id + 1 : 1,
            text: todoText,
            complete: false,
        }

        this.todos.push(todo)
    }

    // متدی برای بروزسانی آیتم مورد نظر
    editTodo(id, updatedText) {
        this.todos = this.todos.map(todo =>
            todo.id === id ? {
                id: todo.id,
                text: updatedText,
                complete: todo.complete
            } : todo
        )
    }

    // انجام میدهد filter با استفاده از متد id  تابعی که عملیات حذف را بوسیله فیلد   
    deleteTodo(id) {
        this.todos = this.todos.filter(todo => todo.id !== id)
    }

    //  متدی که در آن مشخص میکنیم کار مد نظرانجام شده یا خیر 
    toggleTodo(id) {
        this.todos = this.todos.map(todo =>
            todo.id === id ? {
                id: todo.id,
                text: todo.text, 
                complete: !todo.complete
            } : todo
        )
    }
}

میتوانیم برای تست و نحوه عملکرد آن با استفاده از شیء app،  با دستور زیر، آیتمی را به آرایه اضافه کنیم و در کنسول آن را نمایش دهیم:
app.model.addTodo('Take a nap')
console.log(app.model.todos)

در حال حاضر با هر بار reload  شدن صفحه، فقط اطلاعات پیش فرض، درون آرایه todos قرار میگیرد؛ ولی در ادامه آن را در local storage ذخیره میکنیم.

برای ساختن قسمت View، از جاوااسکریپت استفاده میکنیم و DOM را تغییر میدهیم. البته اینکار را بدون استفاده از JSX و یا یک templating language انجام خواهیم داد. قسمت‌های دیگر برنامه مانند Controller و Model نباید درگیر تغییرات DOM یا CSS یا عناصر HTML باشند و تمام این موارد توسط View هندل میشود. کد View به نحو زیر خواهد بود:

class View {
    constructor() {}

    // ایجاد یک المنت با کلاسهای استایل دلخواه
    createElement(tag, className) {
        const element = document.createElement(tag)
        if (className) element.classList.add(className)

        return element
    }

    // DOM انتخاب و گرفتن آیتمی خاص از 
    getElement(selector) {
        const element = document.querySelector(selector)

        return element
    }
}

سپس قسمت سازنده کلاس View را تغییر میدهیم و تمام المنت‌های مورد نیاز را در آن ایجاد میکنیم:

  • ارجاعی به المنتی با آی‌دی root
  • تگ h1 برای عنوان
  • یک form، input  و دکمه‌ای برای افزودن آیتمی جدید به آرایه‌ی todos
  • یک المنت ul برای نمایش آیتم‌های  todos
سپس کلاس  View به شکل زیر خواهد بود:
    constructor() {
        // root ارجاعی به المنتی با آیدی
        this.app = this.getElement('#root')

        // عنوان برنامه
        this.title = this.createElement('h1')
        this.title.textContent = 'Todos'

        // فرم ، اینپوت ورودی و دکمه
        this.form = this.createElement('form')

        this.input = this.createElement('input')
        this.input.type = 'text'
        this.input.placeholder = 'Add todo'
        this.input.name = 'todo'

        this.submitButton = this.createElement('button')
        this.submitButton.textContent = 'Submit'

        // برای نمایش عناط آرایه یا همان لیست کارها
        this.todoList = this.createElement('ul', 'todo-list')

        // افزودن اینپوت ورودی و دکمه به فرم
        this.form.append(this.input, this.submitButton)

        // ایجاد شده است app که اینجا ارجاعی به آن بنام  root اضافه کردن تمام آیتمهای بالا در المنتی با آیدی 
        this.app.append(this.title, this.form, this.todoList)
    }

در قسمت View، دو تابع هم برای getter و setter داریم که از underscore در اول نام آنها استفاده شده که نشان دهنده این است، توابع از خارج از کلاس در دسترس نیستند (شبیه private  در سی شارپ؛ البته این یک قرارداد هست یا convention)
get _todoText() {
  return this.input.value
}

_resetInput() {
  this.input.value = ''
}

در ادامه این کلاس، یک تابع دیگر هم برای نمایش آرایه داریم که هر زمان عناصر آن تغییر کردند، بتواند نمایش به‌روز اطلاعات را نشان دهد:
displayTodos(todos){
 //...
}

متد displayTodos یک المنت ul و li‌هایی را به تعداد عناصر todos ایجاد میکند و آنها را نمایش میدهد. هر زمانکه تغییراتی مانند اضافه شدن، حذف و ویرایش در todos صورت گیرد، این متد دوباره فراخوانی میشود و لیست جدید را نمایش میدهد. محتوای متد dispayTodos به شکل زیر خواهد بود:

  displayTodos(todos) {
    // حذف تمام نودها
    while (this.todoList.firstChild) {
      this.todoList.removeChild(this.todoList.firstChild)
    }

    // اگر هیچ آیتمی در آرایه نبود این پاراگراف با متن پیش فرض نمایش داده میشود
    if (todos.length === 0) {
      const p = this.createElement('p')
      p.textContent = 'Nothing to do! Add a task?'
      this.todoList.append(p)
    } else {
      // وعناصرمربوطه را ایجاد میکند liاگه درون آرایه آیتمی قرار دارد پس به ازای آن یک عنصر 
      todos.forEach(todo => {
        const li = this.createElement('li')
        li.id = todo.id

        const checkbox = this.createElement('input')
        checkbox.type = 'checkbox'
        checkbox.checked = todo.complete

        const span = this.createElement('span')
        span.contentEditable = true
        span.classList.add('editable')

        if (todo.complete) {
          const strike = this.createElement('s')
          strike.textContent = todo.text
          span.append(strike)
        } else {
          span.textContent = todo.text
        }

        const deleteButton = this.createElement('button', 'delete')
        deleteButton.textContent = 'Delete'
        li.append(checkbox, span, deleteButton)

        // نود ایجاد شده به لیست اضافه میکند
        this.todoList.append(li)
      })
    }

    // برای خطایابی و نمایش در کنسول
    console.log(todos)
  }


در نهایت قسمت Controller را که پل ارتباطی بین View و Model می‌باشد، کامل میکنیم. اولین تغییراتی که در کلاس Controller ایجاد میکنیم، استفاده از متد displayTodos در سازنده‌ی این کلاس می‌باشد و با هر بار تغییر این متد، دوباره فراخوانی میشود:

class Controller {
  constructor(model, view) {
    this.model = model
    this.view = view

    // نمایش اطلاعات پیش فرض
    this.onTodoListChanged(this.model.todos)
  }

  onTodoListChanged = todos => {
    this.view.displayTodos(todos)
  }
}


چهار تابعی را که در قسمت Model ایجاد نمودیم و کار ویرایش، حذف، افزودن و اتمام کار را انجام میدادند، در کلاس کنترلر آنها را هندل میکنیم و زمانیکه کاربر دکمه‌ای را برای افزودن یا تیک حذف آیتمی، زد، تابع مربوطه توسط کنترلر در Model فراخوانی شود:

handleAddTodo = todoText => {
  this.model.addTodo(todoText)
}

handleEditTodo = (id, todoText) => {
  this.model.editTodo(id, todoText)
}

handleDeleteTodo = id => {
  this.model.deleteTodo(id)
}

handleToggleTodo = id => {
  this.model.toggleTodo(id)
}

چون کنترلر نمیتواند بصورت مستقیم فراخوانی شود و این توابع باید درون DOM تنظیم شوند تا به ازای رخدادهایی همچون click و change، فراخوانی شوند. پس از این توابع در قسمت View استفاده میکنیم و به کلاس View، موارد زیر را اضافه میکنیم:

bindAddTodo(handler) {
  this.form.addEventListener('submit', event => {
    event.preventDefault()

    if (this._todoText) {
      handler(this._todoText)
      this._resetInput()
    }
  })
}

bindDeleteTodo(handler) {
  this.todoList.addEventListener('click', event => {
    if (event.target.className === 'delete') {
      const id = parseInt(event.target.parentElement.id)

      handler(id)
    }
  })
}

bindToggleTodo(handler) {
  this.todoList.addEventListener('change', event => {
    if (event.target.type === 'checkbox') {
      const id = parseInt(event.target.parentElement.id)

      handler(id)
    }
  })
}


برای bind کردن این متدها در کلاس Controller، کدهای زیر را اضافه میکنیم:

this.view.bindAddTodo(this.handleAddTodo)
this.view.bindDeleteTodo(this.handleDeleteTodo)
this.view.bindToggleTodo(this.handleToggleTodo)


برای ذخیره اطلاعات در local storage، در سازنده کلاس Model، کد زیر را اضافه میکنیم:

 this.todos = JSON.parse(localStorage.getItem('todos')) || []

متد دیگری هم در کلاس Model برای به‌روز رسانی مقادیر local storage قرار میدهیم:

_commit(todos) {
  this.onTodoListChanged(todos)
  localStorage.setItem('todos', JSON.stringify(todos))
}

متدی هم برای تغییراتی که هر زمان بر روی todos  اتفاق می‌افتد، فراخوانی شود:

deleteTodo(id) {
  this.todos = this.todos.filter(todo => todo.id !== id)

  this._commit(this.todos)
}
در پایان میتوانید سورس کد مقاله جاری را از اینجا دانلود نمایید.
این مقاله صرفا جهت آشنایی و نمونه کدی از پیاده سازی الگوی  MVC  در جاوااسکریپت می‌باشد.
نظرات مطالب
JQuery 1.3 ارائه شد
جدول مقایسه مجوزهای سورس باز رو دیدم یاد این مقایسه ی جالب فریم ورکهای جاوااسکریپت افتادم.

http://en.wikipedia.org/wiki/Comparison_of_JavaScript_frameworks
مطالب
بررسی الگوهای ایندکس‌های Non-Clustered در SQL Server

قصد داریم الگوهای مختلف ایندکس گذاری و استراتژی Non-Clustered Indexes را در Sql Server، بررسی کنیم.

مزایای ایجاد ایندکس‌های صحیح بر اساس نیازهای واقعی کاری:

  • سریعتر شدن اجرای کوئری‌های جستجو در تعداد رکوردهای بالا
  • مرتب سازی سریعتر نتایج (sorting)
  • کوئری‌هایی که بر اساس عبارت GROUP BY ایجاد شده‌اند، سریعتر اجرا خواهند شد 

Non-Clustered Indexes 

تقریبا در تمام دیتابیس‌ها به راه‌های دیگری برای دسترسی به داده‌های جداول نیاز خواهد شد که لزوما این داده‌ها براساس ترتیب هنگام ذخیره سازی، مرتب نیستند. در چنین شرایطی ایندکس‌های غیر خوشه‌ای بر سر کار خواهند آمد.
در ادامه الگوهای مختلف ایندکس گذاری مرتبط با ایندکس‌های غیر خوشه‌ای را بررسی کرده و برای هر کدام از آنها مثالی را بررسی خواهیم کرد. خواهیم دید هر ایندکسی که از جانب ما ایجاد می‌شود، نمیتوان مطمئن شد که توسط Sql Server  مورد استفاده قرار می‌گیرد!
این الگو‌ها در تعیین زمان و مکان ساخت ایندکس‌های غیر خوشه‌ای، به ما کمک خواهند کرد که به شرح زیر می‌باشند:
  • Search Columns
  • Index Intersection
  • Multiple Columns
  • Covering Indexes
  • Included Columns
  • Filterd Indexes
  • Foreign Keys

Search Columns

یکی از الگوهای اولیه‌، ساخت ایندکس‌های غیر خوشه‌ای براساس الگوهای جستجوی تعریف شده یا مورد انتظار می‌باشد. این الگو با اینکه خیلی شناخته شده است ولی گاهی اوقات به راحتی از کنار آن گذشته و از آن چشم پوشی می‌کنیم.
برای مثال اگر قرار است در جدول Contacts جستجویی براساس نام آنها داشته باشید، بهتر است یک ایندکس غیر خوشه‌ای بر روی فیلد نام ایجاد کنید. هدف اصلی از این الگو، کاهش هزینه‌ی Scan کردن دوباره‌ی ایندکس خوشه دار و انتقال این عملیات به ایندکس غیر خوشه داری که مسیر دسترسی مستقیم به دیتا را مهیا می‌کند. به مثال زیر توجه بفرمایید:

USE AdventureWorks2012;

GO
CREATE TABLE dbo.Contacts (
    ContactID         INT           IDENTITY (1, 1),
    FirstName         NVARCHAR (50),
    LastName          NVARCHAR (50),
    IsActive          BIT          ,
    EmailAddress      NVARCHAR (50),
    CertificationDate DATETIME     ,
    FillerData        CHAR (1000)  ,
    CONSTRAINT PK_Contacts PRIMARY KEY CLUSTERED (ContactID)
);

INSERT INTO dbo.Contacts (FirstName, LastName, IsActive, EmailAddress, CertificationDate)
SELECT pp.FirstName,
       pp.LastName,
       IIF (pp.BusinessEntityID / 10 = 1, 1, 0),
       pea.EmailAddress,
       IIF (pp.BusinessEntityID / 10 = 1, pp.ModifiedDate, NULL)
FROM   Person.Person AS pp
       INNER JOIN
       Person.EmailAddress AS pea
       ON pp.BusinessEntityID = pea.BusinessEntityID;

ابتدا قصد داریم از جدول Contacts بدون استفاده از هیچ ایندکس غیر خوشه‌ای، کوئری بگیریم. نتیجه‌های نشان داده شده‌ی در کوئری حاصل از کد T-SQL زیر به شرح زیر است:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine';

SET STATISTICS IO OFF;

22 رکورد را واکشی کرده است؛ ولی با خواندن 2866 page ! که این تعداد، تمام صفحات موجود در جدول می‌باشد. بنابراین واکشی این تعداد رکورد از کل رکورد‌های موجود در جدول (19000) نیاز به چک کردن همه‌ی صفحات را خواهد داشت که واقعا روش بهینه‌ای نمی‌باشد. 

همانطور که در تصویر پلن کوئری بالا هم مشخص است، کل ایندکس خوشه دار ما Scan شده است که هزینه‌ی بالایی خواهد داشت.

حال با کد T-SQL زیر یک ایندکس غیر خوشه دار را بر روی فیلد FirstName ایجاد خواهیم کرد:

CREATE INDEX IX_Contacts_FirstName ON dbo.Contacts(FirstName);

اگر دوباره کوئری قبلی را اجرا کنیم، به نتایج خیلی بهتری خواهیم رسید و تعداد صفحات خوانده شده به 2 کاهش یافته است! 

Sql Server این بار به جای اسکن دوباره‌ی ایندکس خوشه دار، با استفاده از Index Seek و بهره بردن از ایندکس ایجاد شده‌ی توسط ما، یک پلن قابل قبول را برای ما ارائه داده است.

Index Intersection

در برخی از سناریوها لازم است یکسری ستون دیگر هم علاوه بر ستونی که ایندکس را بر روی آن تعریف کرده‌ایم، در بخش شرط یا خروجی select استفاده شوند. یکی از راه‌حل‌ها، ایجاد یک ایندکس غیر خوشه‌ای که سایر ستون‌ها را نیز Include می‌کند، می‌باشد. با وجود ایندکس‌هایی که هر کدام از آنها می‌توانند برای ادا کردن بخشی از شروط، نقش ایفا کنند، Sql Server  هم با به کار بردن آنها می‌تواند رکوردهایی که در فصل مشترک حاصل از جسجتوی این ایندکس‌ها بدست آمده را به عنوان خروجی کوئری ما بازگشت دهد. این عملیات Index Intersection نام دارد. به مثال زیر توجه کنید:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SET STATISTICS IO OFF;

در کوئری بالا علاوه بر FirstName که یک ایندکس غیر خوشه دار را بر روی آن ایجاد کرده‌ایم، فیلد LastName را هم در بخش Select و شرط، مطرح کرده‌ایم. حالا اگر آن را اجرا کنیم، به آمار و پلن زیر دست خواهیم یافت:

بله تعداد Page‌های خوانده شده این بار به 68 افزایش یافته است که نسبت به حالت بدون LastName که 2 Page خوانده شده بود، زیاد است. همانطور که در پلن زیر مشخص است، به دلیل ایندکسی که برروی FirstName ایجاد کرده‌ایم، نمی‌تواند تمام داده‌های مورد نیاز کوئری را مهیا کند. عملیات Key Lookup و nested loop هم این بار اضافه شده‌اند. Sql Server همچنان استفاده از ایندکس موجود را در کنار Key Lookup از ایندکس خوشه دار، ارزان‌تر از اسکن ایندکس خوشه دار، تشخیص داده است.

مشکل زمانی گریبان گیر ما خواهد شد که به ازای هر مطابقتی در ایندکس غیر خوشه دار، یک بار به ایندکس خوشه دار برای بررسی شرط بعدی و واکشی دیتا، رجوع خواهد شد. باید دقت کرد که Key Lookup همیشه به عنوان مشکل مطرح نمی‌شود. ولی باعث افزایش غیرضروری هزینه‌های CPU و I/O برای کوئری خواهد شد.

برای استفاده از الگوی Index Intersection، یک ایندکس غیر خوشه دار برروی ستون LastName ایجاد خواهیم کرد:

CREATE INDEX IX_Contacts_LastName ON dbo.Contacts(LastName);

اگر این بار کوئری قبل را اجرا کنیم، به آمار و پلن زیر خواهیم رسید:

بله تعداد Page‌های خوانده شده به 5 کاهش یافته و این بار به جای استفاده از Key Lookup، از دو index seek استفاده کرده است که هزینه‌ای کمتر را نسبت به حالت قبل خواهد داشت. به دلیل اینکه این دو ایندکس تمام دیتای لازم را می‌توانند مهیا کنند، دیگر نیازی به رجوع به ایندکس خوشه دار نخواهد بود. تصویر زیر در درک پلن بالا و این الگو می‌تواند مفید باشد:

Multiple Columns

در دو الگوی قبل، بیشتر به ایجاد ایندکس‌، بر روی یک ستون متمرکز شده بودیم. اگر تعدادی از ستون‌ها در بخش شروط مربوط به کوئری مطرح شوند، بهتر است آنها را در قالب یک ایندکس نگهداری کنیم. برای نشان دادن تأثیر این مورد،  یک ایندکس غیر خوشه دار را بر روی دو ستون ایجاد می‌کنیم: 

CREATE INDEX IX_Contacts_FirstNameLastName
    ON dbo.Contacts(FirstName, LastName);

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SET STATISTICS IO OFF;

با اجرای کوئری بالا به آمار و پلن زیر خواهیم رسید:

باید توجه داشت هر زمان که نیاز است یکسری فیلد، در قسمت شرطی خیلی از کوئری‌ها تکرار شوند، ایجاد کردن یک ایندکس برروی آنها به صورت یکجا، ایده‌ی خوبی خواهد بود.

الگوی Multiple Columns هم به مانند الگوی Search Columns باید هنگام ایندکس گذاری دیتابیس در نظر گرفته شود و از اهمیت بالایی برخوردار است. باید توجه داشت اگر فیلدهایی که در قسمت شرطی کوئری مطرح می‌شوند، متغییر باشد، استفاده از الگوی Index Intersection مفید خواهد. ولی برای مواقعی که نیاز است یکسری فیلد به صورت یکجا در بخش شرطی کوئری مطرح شوند، الگوی Multiple Columns کارآیی بهتری خواهد داشت. از این دو الگوی مطرح شده که در تناقض باهم قرار دارند، می‌توان به نحوی استفاده برد تا هزینه‌ی کلی را کاهش داد.

Covering Index

الگوی بعدی، ایندکس پوشش دهنده نام گرفته است. همانند نامی که دارد، هدف آن نگهداری یکسری ستون در ستون‌های ایندکس تولیدی که اتفاقا این ستون‌ها در قسمت شرطی کوئری قرار ندارند، ولی قرار است به عنوان خروجی Select برگردانده شوند، می‌باشد.
این الگو به عنوان یک روش استاندارد ایندکس گذاری در Sql Server مطرح بوده است. البته در ادامه و با بروز شدن روش‌هایی که می‌توان ایندکس‌ها را ایجاد کرد، این الگو نسبت به قبل کمتر مفید است! از آن جهت که یک روش شناخته شده می‌باشد، در این قسمت این مورد را هم مطرح کردیم. به مثال زیر توجه کنید:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName,
       IsActive
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SET STATISTICS IO OFF;

در کوئری بالا این بار قصد داریم خصوصیت IsActive را که در ایندکس IX_Contacts_FirstNameLastName نگهداری نمی‌شود و همچنین در قسمت شرطی هم مطرح نشده و نیازی به آن نبوده، هم واکشی کنیم. با توجه به نتایج بدست آمده که در آمار و پلن زیر مشخص است، باز هم تعداد Page‌های خوانده شده به 5 افزایش یافته و بار دیگر، Key Lookup و Nested Loop را در کنار یک Index Seek، برروی ایندکسی که با الگوی Multiple Columns ایجاد کرده‌ایم، خواهیم داشت.


الگوی index covering پیشنهاد می‌کند ستونی را هم که در قسمت شرطی مطرح نمی‌شود، به عنوان ستونی اصلی در ایندکس، نگهداری کنیم؛ به شکل زیر:

CREATE INDEX IX_Contacts_FirstNameLastNameIsActive ON dbo.Contacts(FirstName, LastName,IsActive)

ایندکس غیر خوشه دار بالا، 3 فیلدی را که قرار است در بخش شرطی مطرح شوند، یا به عنوان خروجی Select برگردانده شوند، در بر می‌گیرد. سپس کوئری قبلی را دوباره اجرا میکنیم. به نتایج زیر خواهیم رسید:

باز هم هزینه‌ی Key Lookup حذف شده و این بار از ایندکس جدید ما استفاده شده و تعداد Page‌های خوانده شده هم به 2 کاهش یافته است.
این الگو در بیشتر سناریو‌ها کاملا مفید بوده و پتانسیل افزایش کارآیی را در بیشتر سناریو‌ها دارد. اما در سال‌های اخیر از زمانیکه امکانات جدیدی در Sql Server 2005 به بعد ایجاد شد، از استفاده‌ی آن کاسته شده است. با وجود این امکانات جدید که در الگوی بعد به آن خواهیم پرداخت، می‌توان ستون‌های اضافی را در ایندکس‌ها، Include کنیم و نیازی نیست که جزء ستون‌های اصلی ایندکس باشند. 

Included Columns

الگوی Included Columns درواقعا پسر عموی الگوی Covering Index می‌باشد. در این الگو از عبارت INCLUDE در ایجاد یا تغییر ایندکس استفاده می‌شود و از این طریق امکان این را مهیا می‌کند تا یکسری ستون که جز ستون‌های اصلی ایندکس نیستند هم در ایندکس غیر خوشه دار ما افزوده شوند و حتی در قسمت شرطی هم مطرح شوند. این عمل خیلی شبیه به نگهداری دیتا‌های غیر کلیدی در یک ایندکس خوشه دار می‌باشد و این همان تفاوت اصلی بین دو الگو مطرح شده است.

اگر کوئری زیر را اجرا کنیم:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName,
       EmailAddress
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine';

SET STATISTICS IO OFF;

68 Page خوانده شده خواهیم داشت که حاصل یک Index Seek بر روی ایندکس IX_Contacts_FirstName می‌باشد و برای واکشی بقیه ستون‌ها هم یک Key Lookup بر روی ایندکس خوشه دار در پلن مشخص خواهد بود.

علاوه بر ایندکس‌های ایجاد شده‌ی در مراحل قبل، حال یک ایندکس غیر خوشه‌ای را با استفاده از الگوی INC ایجاد می‌کنیم:

CREATE INDEX IX_Contacts_FirstNameINC ON dbo.Contacts(FirstName)
INCLUDE (LastName, IsActive, EmailAddress);

دوباره کوئری قبلی را اگر اجرا کنیم، نتایج به دست آمده، به شرح زیر خواهد بود:

این بار از ایندکس جدید ایجاد شده استفاده شده و تعداد Page‌های خوانده شده، به 3 کاهش یافته است. با توجه به انعطاف پذیری این الگو می‌توان از اندک افزایشی که در تعداد Page‌های خوانده شده نسبت به الگوی ایندکس پوشش دهنده وجود دارد، چشم پوشی کرد.
در مثال‌های قبل چندین ایندکس بر روی جدول Contacts ایجاد کرده‌ایم که 4 مورد از آنها به صورت اختصاصی بر روی فیلد FirstName بوده است. باید توجه کرد این ایندکس‌ها نیاز به فضا و نگهداری در مواقع ویرایش رکورد‌های جدول خواهند داشت. لذا این هزینه‌ها اثر منفی برروی تمام عملیاتی خواهند داشت که روی جدول انجام می‌شود.
الگوی INC می‌تواند این مشکل را برطرف کند. برای مثال با استفاده از آن می‌توان ایندکس‌های تولید شده‌ی در مراحل قبل را بر روی FirstName، توسط یک ایندکس نیز پوشش داد. لذا ایندکس‌های قبلی را حذف کرده و با یکسری کوئری، مشخص خواهیم کرد که گفته‌ی ما صحت دارد:

IF EXISTS(SELECT * FROM sys.indexes WHERE object_id = OBJECT_ID('dbo.Contacts')
AND name = 'IX_Contacts_FirstNameLastName')
DROP INDEX IX_Contacts_FirstNameLastName ON dbo.Contacts
GO
IF EXISTS(SELECT * FROM sys.indexes WHERE object_id = OBJECT_ID('dbo.Contacts')
AND name = 'IX_Contacts_FirstNameLastNameIsActive')
DROP INDEX IX_Contacts_FirstNameLastNameIsActive ON dbo.Contacts
GO
IF EXISTS(SELECT * FROM sys.indexes WHERE object_id = OBJECT_ID('dbo.Contacts')
AND name = 'IX_Contacts_FirstName')
DROP INDEX IX_Contacts_FirstName ON dbo.Contacts
GO

با کدهای بالا ایندکس‌هایی را که بر روی FirstName ایجاد شده بودند، حذف کرده و این بار تمام کوئری‌های مطرح شده‌ی در مراحل قبل را یکبار دیگر اجرا می‌کنیم:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine';

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName,
       IsActive
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SET STATISTICS IO OFF;

دو نکته‌ای که باید به آنها توجه کرد:

  1. کوئری‌ها بالا در مقایسه با الگوهای قبلی به چه شکلی اجرا خواهند شد؟
  2. توجه کردن به تعداد Page‌های خوانده شده
در جواب مورد اول، Sql Server از عملیات Index Seek برای فیلترینگ برروی FirstName استفاده کرده و اگر ستون دیگری هم در بخش شرطی کوئری آورده شده، باز هم از این نوع عملیات استفاده شده است. به عنوان مثلا در دو کوئری بعد، LastName هم در بخش شرطی مطرح شده است‌. دلیل این کار که باز هم از Index Seek استفاده می‌شود این است که بعد از اعمال فیلترینگ بر روی FirstName، حالا یکسری رکورد در اختیار داریم که اتفاقا به LastName آنها هم دسترسی هست و فقط رکورد‌ها براساس آن مرتب نشده اند و نیازی نیست به ایندکس خوشه دار دسترسی داشته باشیم. لذا می‌توان همینجا بر روی این فیلد هم فیلترینگ را اعمال کرد. به پلن زیر توجه کنید:

در جواب مورد دوم، با اینکه حدود 50% افزایش در تعداد Page‌های خوانده شده نسبت به حالتی که به صورت جدا از هم برای هر کوئری خاص یک ایندکس در نظر گرفته بودیم، داشته‌ایم ولی این تغییر کارآیی نمی‌تواند ساخت 4 ایندکس را به جای 1 ایندکس که تمام آنها را پوشش می‌دهد، توجیه کند! در حالیکه ما به کارآیی مورد نظر خود دست یافته‌ایم.

در نتیجه الگوی INC هنگام ساخت ایندکس‌های غیر خوشه دار خیلی مهم است و باید به آن توجه زیادی کرد. بیشتر در مواقعی‌که نیاز است عملیات Lookup را حذف کنید و سرعت خواندن و کارآیی اجرای کوئری را افزایش دهید، این الگو مناسب خواهد بود. همچنین با کاهش تعداد ایندکس‌ها برای پوشش دادن ایندکس‌های لازم برای کوئری‌ها مشابه، باید توجه کرد که باز هم نسبت به حالتی که هیچ ایندکس غیر خوشه داری ایجاد نشده، کارآیی افزایش می‌یابد.

Filtered Indexes

ممکن است در برخی از جداول دیتابیس، یکسری رکوردهایی با مقدار‌هایی که به ندرت یا هرگز از آنها در یک برنامه‌ی کاربردی استفاده نخواهد شد، ذخیره شده باشند. در این مواقع، حذف آنها از نتیجه‌ی خروجی کوئری‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. یا در مواقعی می‌توان از این مورد برای مشخص کردن یک زیر مجموعه‌ی از داده‌های جدول، برای ایجاد ایندکس استفاده کرد. همچنین می‌توان به جای کوئری زدن بر روی میلیون‌ها رکورد موجود در جدول، ایندکس‌ها را طوری ایجاد کرد که پوشش دهنده‌ی بخشی از دیتای چند میلیونی باشند.

بله همانطور که از نام این الگو نیز مشخص است، هدف آن کاهش تعداد رکوردهایی است که در ایندکس نگهداری می‌شوند. به دو کوئری زیر توجه کنید:
SET STATISTICS IO ON;

SELECT   ContactID,
         FirstName,
         LastName,
         CertificationDate
FROM     dbo.Contacts
WHERE    CertificationDate IS NOT NULL
ORDER BY CertificationDate;

SELECT   ContactID,
         FirstName,
         LastName,
         CertificationDate
FROM     dbo.Contacts
WHERE    CertificationDate BETWEEN '20050101' AND '20050201'
ORDER BY CertificationDate;

SET STATISTICS IO OFF;
در کوئری اول به دنبال رکورد هایی هستیم که CertificationDate آنها نال می‌باشد و در دومی هم به دنبال آنهایی هستیم که در یک بازه‌ی زمانی قرار دارند. از آمار و پلن زیر مشخص است که چون هیچ ایندکس غیر خوشه داری بر روی CertificationDate ایجاد نشده‌است، از Index Scan برروی ایندکس خوشه دار استفاده شده است که حاصل آن خوانده شدن 2866 عدد Page می‌باشد!

زمانیکه مقدار آن نال باشد، استفاده نخواهد شد. آیا عقل سلیم قبول می‌کند که این مقادیر نال را در ایندکس نگهداری و رکوردهایی با مقادیر نال داشته باشیم؟ برای پیاده سازی این الگو باید از عبارت Where به هنگام ساخت ایندکس‌های غیر خوشه‌ای استفاده کنیم.
 توجه کنید که امکان استفاده از مقادیر متغیر در بخش Where، وجود ندارد.
نکته‌ی بعدی این است که نمی‌توان مقایسه‌های پیچیده را در این مورد استفاده کرد. برای مثال استفاده از LIKE و BETWEEN امکان پذیر نیست.

این بار با استفاده از الگوی Filtered Indexes یک ایندکس غیر خوشه‌ای را بر روی ستون CertificationDate ایجاد می‌کنیم:

CREATE INDEX IX_Contacts_CertificationDate ON dbo.Contacts(CertificationDate)
INCLUDE (FirstName, LastName)
WHERE CertificationDate IS NOT NULL;

حال دوباره دو کوئری قبلی را اجرا می‌کنیم. آمار و پلن زیر نشان می‌دهند که این بار فقط 2 عدد Page خوانده شده است و عملیات به Index Seek بر روی ایندکس جدید تغییر کرده است.


یکسری از مزایای نگهداری فقط زیر مجموعه‌ای از رکوردهای جدول در ایندکس، به شرح زیر است:

  • کم شدن تعداد رکورد‌های ایندکس‌ها موجب کاهش تعداد Page‌های مورد نیاز برای ذخیره سازی آنها و در نتیجه کاهش حجم مورد نیاز برای ذخیره سازی خواهد شد.
  • با توجه به مورد اول، اگر تعداد Page‌های برای نگهداری ایندکس کم باشند، لذا فرصت Fragmentation برای ایندکس کم خواهد بود و در نتیجه، هزینه و تلاش کمی برای نگهداری آن لازم است.
  • زمانیکه تعداد مقادیر نگهداری شده‌ی در ایندکس محدود هستند، تعداد Page هایی که برای پیمایش نیاز است، کم خواهند بود و اینجاست که حتی Index Scan هم بروری آن خیلی بهینه‌تر از Index Scan بر روی ایندکس خوشه دار می‌باشد.
شرایطی که می‌توان و باید از Filtered Indexes استفاده کرد:
  • اگر لازم است بر روی یک ستون که به‌صورت نال‌پذیر است، ایندکس ایجاد کنید(دلایل آن پیش‌تر گفته شد).
  • اگر لازم است برروی Sparse Column، یک ایندکس یکتا ایجاد کنید.
  • مورد بعدی همان بحث کاهش تعداد رکوردهایی می‌باشد که در ایندکس ذخیره می‌شوند.
Foreign Keys
آخرین الگویی که به آن می‌پردازیم مربوط می‌شود به کلید خارجی. این مورد تنها الگویی است که به طور مستقیم به اشیاء موجود در طراحی دیتابیس مربوط می‌باشد. کلید‌های خارجی گاهی مواقع می‌توانند باعث بروز مشکلی کارآیی شوند، بدون آنکه کسی متوجه این دخالت در کارآیی باشد.
از آنجائیکه کلید خارجی یک قید را بر روی مقادیر مجاز برای یک ستون مهیا می‌کند، لذا یک بررسی برای زمانیکه مقادیر نیاز به اعتبارسنجی دارند، وجود خواهد داشت. این اعتبارسنجی با توجه به شکل زیر دو نوع می‌باشد که به شرح زیر است:

  1. اعتبارسنجی بر روی جدول ParentTable  
  2. اعتبارسنجی بر روی جدول ChildTable 

در مورد نوع اول، هر وقت که رکوردهای جدول ChildTable تغییر کند، در این صورت مقدار ParentID موجود جدول ChildTable با یک جستجو در جدول ParentTable اعتبارسنجی خواهد شد. از آنجایی که این کلید خارجی در جدول ParentTable یک کلید اصلی بوده، یک ایندکس خوشه دار بر روی آن ایجاد شده است و تأثیری در کاهش کارآیی نخواهد داشت.
در مورد نوع دوم، هروقت تغییراتی بر روی  ParentID موجود در جدول ParentTable داشته باشیم، نیاز است اعتبار سنجی بر روی جدول ChildTable انجام شود. برای مثال با حذف یک رکورد در جدول پدر، لازم است که جدول فرزند بررسی کند که آیا این ParentID در رکورد‌ها موجود استفاده شده است یا خیر؟ در این نوع از اعتبارسنجی، الگوی Foreign Key خود را نشان می‌دهد.

برای نشان دادن استفاده‌ی از این الگو، لازم است جداول مطرح شده‌ی در تصویر بالا را ایجاد کنیم:

USE AdventureWorks2012;


GO
CREATE TABLE dbo.Customer (
    CustomerID  INT        ,
    FillterData CHAR (1000),
    CONSTRAINT PK_Customer_CustomerID PRIMARY KEY CLUSTERED (CustomerID)
);

CREATE TABLE dbo.SalesOrderHeader (
    SalesOrderID INT        ,
    OrderDate    DATETIME   ,
    DueDate      DATETIME   ,
    CustomerID   INT        ,
    FillterData  CHAR (1000),
    CONSTRAINT PK_SalesOrderHeader_SalesOrderID PRIMARY KEY CLUSTERED (SalesOrderID),
    CONSTRAINT GK_SalesOrderHeader_CustomerID_FROM_Customer FOREIGN KEY (CustomerID) REFERENCES dbo.Customer (CustomerID)
);

کد T-SQL بالا دو جدول مشتری و سفارش را ایجاد کرده و یک ارتباط یک به چند مابین آنها را از سمت مشتری به سفارش ایجاد می‌کند. برای انجام آزمایش خود، یکسری دیتای موجود را هم از جداول دیتابیس AdventureWorks2012 در جداول بالا درج می‌کنیم:

INSERT INTO dbo.Customer (CustomerID)
SELECT CustomerID
FROM   Sales.Customer;

INSERT INTO dbo.SalesOrderHeader (SalesOrderID, OrderDate, DueDate, CustomerID)
SELECT SalesOrderID,
       OrderDate,
       DueDate,
       CustomerID
FROM   Sales.SalesOrderHeader;

در واقع می‌خواهیم نشان دهیم که در زمان تغییر یک رکورد از جدول Customers، چه اتفاقاتی می‌افتد. برای مثال این تغییر می‌تواند حذف یک رکورد باشد که به شکل زیر آن را انجام خواهیم داد:

SET STATISTICS IO ON;

DELETE dbo.Customer
WHERE  CustomerID = 701;

SET STATISTICS IO OFF;

آمار و پلن زیر نشان می‌دهد که برای حذف یک رکورد در جدول مشتری، چون از عملیات Index Seek برروی ایندکس خوشه دار موجود برروی ستون CustomerID استفاده شده است، تنها 3 Page خوانده شده‌است؛ ولی برای اعتبارسنجی برروی جدول سفارش، با خواندن 4513 page و انجام عملیات Index Scan برروی ایندکس خوشه دار باعث کاهش کارآیی شده است.

برای پیاده سازی الگوی کلیدخارجی یک ایندکس غیر خوشه‌ای را بر روی CustomerID در جدول سفارشات ایجاد می‌کنیم:

CREATE INDEX IS_SalesOrderHeader_CustomerID ON dbo.SalesOrderHeader(CustomerID)

اگر دوباره کوئری بالا را با یک CustomerID دیگر انجام دهیم، به نتایج بهتری دست خواهیم یافت. تعداد Page‌های خوانده شده‌ی برای اعتبارسنجی جدول سفارشات، به عدد 2 کاهش یافته است! و از یک عملیات Index Seek بر روی ایندکس ایجاد شده، استفاده شده است.

اگر از EF استفاده می‌کنید، در حال حاضر به غیر از الگوهای Filtered Indexes و Include Indexes، پیاده سازی بقیه الگوهای ذکر شده به صورت توکار پشتیبانی می‌شود. برای دو الگوی مذکور هم می‌توان از نوشتن T-SQL خام استفاده کرد. برای مثال:

public partial class AddIndexes : DbMigration
    {
        private const string IndexName = "IX_LogSamples";

        public override void Up()
        {
            Sql(String.Format(@"CREATE NONCLUSTERED INDEX [{0}]
                               ON [dbo].[Logs] ([SampleId],[Date])
                               INCLUDE ([Value])", IndexName));

        }

        public override void Down()
        {
            DropIndex("dbo.Logs", IndexName);
        }
    }

یا حتی خیلی تمیزتر و  با ایده گرفتن از این مطلب می‌توان به یک کد Refactoring friendly نیز دست یافت.

پ.ن: این مطلب خلاصه‌ای از فصل 8 کتاب  Expert Performance Indexing for SQL Server 2012  می‌باشد. 

نظرات مطالب
EF Code First #2
آیا EF امکاناتی دارد که به کمک آن بتوان پس از ران شدن برنامه و ساخت بانک به صورت پویا به آن جدول یا فیلد و چیزهایی مثل Data Annotation اضافه کرد و بعد از هم از POCO آنها در حالت Runtime استفاده کرد؟
ترکیب EF Code First با پروژه Roslyn برای رسیدن به این منظور مناسب است؟ (گرچه فکر کنم راسلین هنوز کلاس های پیچیده زبان را پشتیبانی نمی کند)
پروژه‌ها
فروشگاه اینترنتی (الکترونیک) با معماری سه لایه
دانلود پروژه فروشگاه اینترنتی با معماری سه لایه

این پروژه به کمک امکانات شیرین C#‎.NET, ASP.NET,jQuery در محیط Visual Studio 2010 طراحی و پیاده سازی شده است.
ممکن است در این برنامه به اشکالاتی برخورد کنید چون یک پروژه کاری بوده که در طی یک کلاس درس تکمیل شده و هم اکنون در اختیار شما قرار می‌گیرد لطفا در صورت بروز مشکل از طریق بازخورد مطرح فرمایید و از ارسال پیام خصوصی خودداری نمایید.
پروژه با معماری سه لایه طراحی و پیاده سازی شده است
 که شامل لایه DAL برای ارتباط با بانک
 BLL برای اعمال قوانین تجاری
و لایه نمایش آن که ASP.NET استفاده شده است
 بانک اطلاعاتی برنامه با SQL SERVER 2008 می‌باشد که می‌توانید آن را تغییر داده و از بانک اطلاعاتی دلخواه خود استفاده کنید.
فایل اسکریپت نیز در کنار پروژه برای نسخه‌های دیگر SQL قرار گرفته است.
 لازم به ذکر است که برنامه ProviderBase نیز می‌باشد.
یعنی شما میتوانید بانک دلخواه خود را استفاده نموده و بدون کوچکترین تغییری در برنامه سایت از آن استفاده نمایید فقط کافی است که در فایل web.config مشخصات آن Provider را ثبت نموده و کدهای مربوط به Provider خود را بنویسید.
برای استفاده ابتدا دیتابیس را در SQL خود Attach کرده و در فایل web.config در قسمت تنظیمات ConnectionString تنظیمات سرور و نام دیتابیس را وارد نمایید.

این پروژه دارای امکانات
  • فروشگاه اینترنتی با قابلیت گروه بندی محصولات
  • ذخیره تصاویر در دیتابیس و بازیابی با یک Handler
  • سرویس اعلانات سایت
  • درج کلمات کلیدی هر صفحه به صورت اتوماتیک و با توجه به محتوای صفحه
  • استفاده از قابلیت Profile برای کاربران
  • کارت خرید و ذخیره آن در پروفایل کاربر
  • ثبت سوابق خرید کاربر
  • ثبت فیش‌های پرداختی کاربر
  • ثبت نام کاربران جدید در سایت
  • ثبت، نمایش و مدیریت سخنان قصار در نرم افزار
  • امکان Cache کردن اطلاعات دریافتی از بانک و مدیریت Cache 
  • پیاده سازی تمامی کویری‌های بان با Store Procedure در SQL Server
  • استفاده از سرویس Membership
  • خواندن تنظیمات برنامه از فایل Web.Config و معادل‌سازی آن با کلاس‌های مربوطه
  • و ...
البته شاید کامل نباشد اما به عنوان یک منبع آموزشی در زمینه برنامه نویسی سه لایه و بعضی ایده‌های خاص ممکن است برای دوستان مبتدی و متوسطه در زمینه طراحی سایت مفید واقع شود.
در صورت لزوم می‌توانید به لینک اصلی این پروژه در آدرس سایت ما مراجعه نمایید.
نام کاربری و کلمه عبور مدیریت سایت:
UserName: Admin
Password: 1234567@
----------
UserName: Saber_Fatholahi
Password: 1234567@

مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت سیزدهم
در این قسمت قصد داریم به بررسی نحوه‌ی بهبود Performance در پروژه‌های Xamarin Forms نگاهی بیاندازیم. صد البته امکان پوشش دادن تمامی نکات وجود ندارد و در این قسمت سعی بر پوشش دادن مهم‌ترین آنها را داریم.
توجه داشته باشید که در قسمت نهم به "x:DataType" و در قسمت چهارم به "مواردی مهم در زمینه‌ی بهبود عملکرد پروژه‌های Xamarin در Android" پرداخته بودیم که آن نکات در بهبود سرعت برنامه‌ها تاثیر گذارند. همان طور که در قسمت چهارم گفته شد، همیشه سرعت برنامه را در Release mode تست کنید.

در Xamarin Forms هر کنترل (برای مثال Entry و Button) در زمان اجرا به یک کنترل Native معادل خود تبدیل می‌شود. مشکلی که وجود دارد این است که وقتی از روی Button مربوط به Xamarin Forms، یک Button در Android و ... ساخته می‌شود، آن Button بر روی یک Container قرار می‌گیرد. در واقع به ازای هر کنترل Xamarin Forms، دو کنترل Native ساخته می‌شود(!) و تعداد کنترل‌های بیشتر در برنامه یعنی کندی بیشتر.
وظیفه تبدیل Xamarin forms control به یک Native control بر عهده ‌Renderer هاست. البته اینکه هر Xamarin Forms control به دو Native control تبدیل شود در ذیل بحث Fast Renderers در حال بهبود یافتن است. Fast Renderer یک Renderer است که به ازای هر Xamarin forms control، فقط یک کنترل Native را می‌سازد. راهنمای فعال سازی Fast Renderers را می‌توانید بخوانید و در برنامه‌هایتان اعمال کنید؛ ولی در پروژه‌های مبتنی بر Bit مانند XamApp، این مهم به صورت خودکار فعال می‌شود و نیازی به اقدام جداگانه‌ای نیست.

مورد بعدی در مورد Layout‌های Xamarin Forms است (Grid,StackLayout,FlexLayout و...) در صورتیکه قصد تعریف کردن مواردی چون Tap Gesture و Background را بر روی Layout خود ندارید و از Layout خود فقط انتظار Layout بودن را دارید، می‌توانید آنها را سریع‌تر سازید. مثال قسمت قبل را که برای نمایش هر Product در List View از Flex Layout استفاده می‌کرد، به‌خاطر بیاورید. ما آن Flex را استفاده کردیم تا نام Product، بیست و پنج درصد فضای هر ردیف از List View را بگیرد و ... به آن Flex Layout رنگی داده نشد یا هر چیزی از این قبیل. برای بهبود عملکرد آن List View می‌توانیم از Flex Layout به شکل زیر استفاده کنیم:
<sfListView:SfListView.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <FlexLayout
                        x:DataType="model:Product"
                        CompressedLayout.IsHeadless="True"
                        Direction="Row">
                        <Label
                            FlexLayout.Basis="40%"
                            Text="{Binding Name}"
                            VerticalTextAlignment="Center" /> ...
با اضافه کردن CompressedLayout.IsHeadless=True دیگر کنترل Native ای برای آن Flex Layout ساخته نمی‌شود و کنترل Native کمتر یعنی سرعت بیشتر برنامه.
برای این امکان، ذکر دو نکته الزامی است:
۱- استفاده از CompressedLayout.IsHeadless باعث می‌شود تعدادی از امکانات Layout مانند Background Color دیگر کار نکنند. فعال سازی آن فقط در DataTemplate‌های ListView توصیه می‌شود که مثلا 20 عدد Product در مثال قسمت قبل، منجر به ساخته شدن 20 عدد Flex Layout می‌شوند و اگر کاری کنیم که کنترل Native معادل آن ساخته نشود، لااقل 20 بار سود کرده‌ایم! استفاده کردن از CompressLayout در همه جای برنامه، ایده جالبی نیست.
۲- CompressedLayout فقط در Android و iOS اعمال می‌شود و تست کردن آن در UWP عملا فایده‌ای ندارد.

نکته مهم بعدی، بحث نمایش عکس است. در Xamarin Forms یک عکس می‌تواند در رزولوشن‌های مختلف با کمک Drawable در Android و Asset Catalog Image Sets در iOS و ... باشد. همچنین می‌توان عکس را از یک Url گرفت و یا به شکل Embedded در پروژه‌ی مشترک بین سه پلتفرم باشد. می‌توان علاوه بر PNG و JPG از WebP ،SVG و GIF نیز استفاده نمود. اما آنچه که مهم است این است که بعد از یادگیری اصول اولیه نمایش عکس در Xamarin Forms، حتما حتما از FF Image Loading برای نمایش عکس‌ها استفاده شود.
استفاده از FF Image Loading دارای مزایایی چون پشتیبانی از WebP | SVG است. همچنین این کتابخانه فایل‌ها را نیز Cache می‌کند (هم در صورتیکه Url باشند و قرار باشند از طریق اینترنت دریافت شوند و هم Bitmap حاصل از Render کردن آن عکس برای آن Device خاص همانند GlideX در Android). امکان گرد کردن عکس، یا سیاه و سفید نمودن آن و کوهی از امکانات دیگر، استفاده‌ی از این کتابخانه را الزامی می‌کند!
برای نمایش لوگوی Bit در برنامه برای مثال، ابتدا Package مربوطه را در پروژه XamApp نصب می‌کنیم. سپس آن را در Android ،iOS و UWP راه اندازی می‌کنیم و در Android مقدار enableFastRenderer را True می‌دهیم. سپس در Xaml داریم:
        <ffimageloading:CachedImage
            CacheType="All"
            DownsampleToViewSize="true"
            HeightRequest="100"
            HorizontalOptions="Center"
            Source="https://avatars2.githubusercontent.com/u/22663390?s=100"
            VerticalOptions="Center"
            WidthRequest="100" />
پایان
نظرات مطالب
ایجاد پروژه‌ی «کتابخانه» توسط Angular CLI 6.0
این تنظیم بر روی import کتابخانه‌ها تاثیری ندارد و نباید داشته باشد. باید به یک کتابخانه همانند بسته‌های npm نگاه کنید که import آن‌ها وابسته به مسیرهای پروژه‌ی استفاده کننده‌ی از آن نیست و کاملا مستقل از آن است. در اینجا جهت سهولت کار « .... قسمت paths آن نیز به صورت خودکار ویرایش شده‌است ...» تا مسیر کتابخانه را بتوانید همانند سطر سوم تصویری که ارسال شد، تعیین کنید (این مسیر نسبی نیست) و اگر شناسایی نمی‌شود، تنظیم compilerOptions مربوط به paths را که در متن جاری ذکر شده، بررسی کنید:

نظرات مطالب
صفحه بندی و مرتب سازی خودکار اطلاعات به کمک jqGrid در ASP.NET MVC
سلام و ممنون از راهنمایی‌های خوبتان
کتابخانه اصلی Lib.AspNetCore.Mvc.JqGrid مربوط به پروژه Demo.AspNetCore.JqGrid رو با نسخه ASP.NET Core 3.1 به روز رسانی کردم و بعضی خطاهای Type Load Exception هم که در سورس فریمورک اصلی بود برطرف کردم. چون کدهای سورس اصلی فریمورک پروژه رو مجبور شدم تغییر بدم دیگه نشد که به صورت nuget Package به پروژه اضافه کنم برای همین سورس فریمورک اصلی رو در یک پوشه در کنار پروژه دمو که همه را به نسخه ASP.NET Core 3.1 به روز رسانی کردم گذاشتم. البته این نسخه با همان شیوه ای هست که در این لینک توضیح داده بودم و هم میشه با انواع بانکهای اطلاعاتی NoSQL استفاده کرد و هم با بانک اطلاعاتی‌های رابطه ای از قبیل MS SQL Server.

ضمنا اون موارد خطا هم به خاطر همین exception داخلی Type Load Exception در فریمورک اصلی بود که پس از ارتقا به نسخه 3.1 برطرف شد.


دوستان از لینک زیر می‌توانید نسخه بروز رسانی شده با ASP.NET Core 3.1 را استفاده نمایید.
Demo.JqGrid.core3.1.rar  (6.25 MB) 




در لینک هم همون نسخه دمو به همراه سورسهای فریمورک اصلی رو که تغییر دادم برای نویسنده اصلی فریمورک Lib.AspNetCore.Mvc.JqGrid در کامنت بارگزاری کردم تا فریمورک اصلی رو هم بروز رسانی کنند تا بعدا بشه به صورت nuget package استفاده کرد. البته توی اون نسخه کتابخانه JqGrid.Core که در نمونه مثال اینجا آپلود کردم نیست به این دلیل که نمونه مثال خودشون رو داشته باشند و باعث پیچیدگی کد برای ارتقای package نشه


سورس پروژه رو با این تغییرات در گیتهاب هم منتشر کردم