مطالب
جلوگیری از ارسال Spam در ASP.NET MVC
در هر وب‌سایتی که فرمی برای ارسال اطلاعات به سرور موجود باشد، آن وب سایت مستعد ارسال اسپم و بمباران درخواست‌های متعدد خواهد بود. در برخی موارد استفاده از کپچا می‌تواند راه خوبی برای جلوگیری از ارسال‌های مکرر و مخرب باشد، ولی گاهی اوقات سناریوی ما به شکلی است که امکان استفاده از کپچا، به عنوان یک مکانیزم امنیتی مقدور نیست.
اگر شما یک فرم تماس با ما داشته باشید استفاده از کپچا یک مکانیزم امنیتی معقول می‌باشد و همچنین اگر فرمی جهت ارسال پست داشته باشید. اما در برخی مواقع مانند فرمهای ارسال کامنت، پاسخ، چت و ... امکان استفاده از این روش وجود ندارد و باید به فکر راه حلی مناسب برای مقابل با درخواست‌های مخرب باشیم.
اگر شما هم به دنبال تامین امنیت سایت خود هستید و دوست ندارید که وب سایت شما (به دلیل کمبود پهنای باند یا ارسال مطالب نامربوط که گاهی اوقات به صدها هزار مورد می‌رسد) از دسترس خارج شود این آموزش را دنبال کنید.
برای این منظور ما از یک ActionFilter برای امضای ActionMethodهایی استفاده می‌کنیم که باید با ارسالهای متعدد از سوی یک کاربر مقابله کنند. این ActionFilter  باید قابلیت تنظیم حداقل زمان بین درخواستها را داشته باشد و اگر درخواستی در زمانی کمتر از مدت مجاز تعیین شده برسد، به نحوی مطلوبی به آن رسیدگی کند.
پس از آن ما نیازمند مکانیزمی هستیم تا درخواست‌های رسیده‌ی از سوی هرکاربر را به شکلی کاملا خاص و یکتا شناسایی کند. راه حلی که قرار است در این ActionFilter  از آن استفاده کنم به شرح زیر است:
ما به دنبال آن هستیم که یک شناسه‌ی منحصر به فرد را برای هر درخواست ایجاد کنیم. لذا از اطلاعات شیئ Request جاری برای این منظور استفاده می‌کنیم.
1) IP درخواست جاری (قابل بازیابی از هدر HTTP_X_FORWARDED_FOR یا REMOTE_ADDR)
2) مشخصات مرورگر کاربر (قابل بازیابی از هدر USER_AGENT)
3) آدرس درخواست جاری (برای اینکه شناسه‌ی تولیدی کاملا یکتا باشد، هرچند می‌توانید آن را حذف کنید)

اطلاعات فوق را در یک رشته قرار می‌دهیم و بعد Hash آن را حساب می‌کنیم. به این ترتیب ما یک شناسه منحصر فرد را از درخواست جاری ایجاد کرده‌ایم.

مرحله بعد پیاده سازی مکانیزمی برای نگهداری این اطلاعات و بازیابی آن‌ها در هر درخواست است. ما برای این منظور از سیستم Cache استفاده می‌کنیم؛ هرچند راه حل‌های بهتری هم وجود دارند.
بنابراین پس از ایجاد شناسه یکتای درخواست، آن را در Cache قرار می‌دهیم و زمان انقضای آن را هم پارامتری که ابتدای کار گفتم قرار می‌دهیم. سپس در هر درخواست Cache را برای این مقدار یکتا جستجو می‌کنیم. اگر شناسه پیدا شود، یعنی در کمتر از زمان تعیین شده، درخواست مجددی از سوی کاربر صورت گرفته است و اگر شناسه در Cache موجود نباشد، یعنی درخواست رسیده در زمان معقولی صادر شده است.
باید توجه داشته باشید که تعیین زمان بین هر درخواست به ازای هر ActionMethod خواهد بود و نباید آنقدر زیاد باشد که عملا کاربر را محدود کنیم. برای مثال در یک سیستم چت، زمان معقول بین هر درخواست 5 ثانیه است و در یک سیستم ارسال نظر یا پاسخ، 10 ثانیه. در هر حال بسته به نظر شما این زمان می‌تواند قابل تغییر باشد. حتی می‌توانید کاربر را مجبور کنید که در روز فقط یک دیدگاه ارسال کند!

قبل از پیاده سازی سناریوی فوق، در مورد نقش گزینه‌ی سوم در شناسه‌ی درخواست، لازم است توضیحاتی بدهم. با استفاده از این خصوصیت (یعنی آدرس درخواست جاری) شدت سختگیری ما کمتر می‌شود. زیرا به ازای هر آدرس، شناسه‌ی تولیدی متفاوت خواهد بود. اگر فرد مهاجم، برنامه‌ای را که با آن اسپم می‌کند، طوری طراحی کرده باشد که مرتبا درخواست‌ها را به آدرس‌های متفاوتی ارسال کند، مکانیزم ما کمتر با آن مقابله خواهد کرد.
برای مثال فرد مهاجم می‌تواند در یک حلقه، ابتدا درخواستی را به AddComment بدهد، بعد AddReply و بعد SendMessage. پس همانطور که می‌بینید اگر از پارامتر سوم استفاده کنید، عملا قدرت مکانیزم ما به یک سوم کاهش می‌یابد.
نکته‌ی دیگری که قابل ذکر است اینست که این روش راهی برای تشخیص زمان بین درخواست‌های صورت گرفته از کاربر است و به تنهایی نمی‌تواند امنیت کامل را برای مقابله با اسپم‌ها، مهیا کند و باید به فکر مکانیزم دیگری برای مقابله با کاربری که درخواست‌های نامعقولی در مدت زمان کمی می‌فرستد پیاده کنیم (پیاده سازی مکانیزم تکمیلی را در آینده شرح خواهم داد).
اکنون نوبت پیاده سازی سناریوی ماست. ابتدا یک کلاس ایجاد کنید و آن را از ActionFilterAttribute مشتق کنید و کدهای زیر را وارد کنید:
using System;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using System.Security.Cryptography;
using System.Text;
using System.Web.Caching;

namespace Parsnet.Core
{
    public class StopSpamAttribute : ActionFilterAttribute
    {
        // حداقل زمان مجاز بین درخواست‌ها برحسب ثانیه
        public int DelayRequest = 10;

        // پیام خطایی که در صورت رسیدن درخواست غیرمجاز باید صادر کنیم
        public string ErrorMessage = "درخواست‌های شما در مدت زمان معقولی صورت نگرفته است.";

        //خصوصیتی برای تعیین اینکه آدرس درخواست هم به شناسه یکتا افزوده شود یا خیر
        public bool AddAddress = true;


        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {
            // درسترسی به شئی درخواست
            var request = filterContext.HttpContext.Request;

            // دسترسی به شیئ کش
            var cache = filterContext.HttpContext.Cache;

            // کاربر IP بدست آوردن
            var IP = request.ServerVariables["HTTP_X_FORWARDED_FOR"] ?? request.UserHostAddress;

            // مشخصات مرورگر
            var browser = request.UserAgent;

            // در اینجا آدرس درخواست جاری را تعیین می‌کنیم
            var targetInfo = (this.AddAddress) ? (request.RawUrl + request.QueryString) : "";

            // شناسه یکتای درخواست
            var Uniquely = String.Concat(IP, browser, targetInfo);


            //در اینجا با کمک هش یک امضا از شناسه‌ی درخواست ایجاد می‌کنیم
            var hashValue = string.Join("", MD5.Create().ComputeHash(Encoding.ASCII.GetBytes(Uniquely)).Select(s => s.ToString("x2")));

            // ابتدا چک می‌کنیم که آیا شناسه‌ی یکتای درخواست در کش موجود نباشد
            if (cache[hashValue] != null)
            {
                // یک خطا اضافه می‌کنیم ModelState اگر موجود بود یعنی کمتر از زمان موردنظر درخواست مجددی صورت گرفته و به
                filterContext.Controller.ViewData.ModelState.AddModelError("ExcessiveRequests", ErrorMessage);
            }
            else
            {
                // اگر موجود نبود یعنی درخواست با زمانی بیشتر از مقداری که تعیین کرده‌ایم انجام شده
                // پس شناسه درخواست جدید را با پارامتر زمانی که تعیین کرده بودیم به شیئ کش اضافه می‌کنیم
                cache.Add(hashValue, true, null, DateTime.Now.AddSeconds(DelayRequest), Cache.NoSlidingExpiration, CacheItemPriority.Default, null);
            }

            base.OnActionExecuting(filterContext);
        }
    }
}
و حال برای استفاده از این مکانیزم امنیتی ActionMethod مورد نظر را با آن امضا می‌کنیم:
[HttpPost]
        [StopSpam(DelayRequest = 5)]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public virtual async Task<ActionResult> SendFile(HttpPostedFileBase file, int userid = 0)
        { 
        
        }

[HttpPost]
        [StopSpam(DelayRequest = 30, ErrorMessage = "زمان لازم بین ارسال هر مطلب 30 ثانیه است")]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public virtual async Task<ActionResult> InsertPost(NewPostModel model)
        {
     
        }

همانطور که گفتم این مکانیزم تنها تا حدودی با درخواست‌های اسپم مقابله میکند و برای تکمیل آن نیاز به مکانیزم دیگری داریم تا بتوانیم از ارسالهای غیرمجاز بعد از زمان تعیین شده جلوگیری کنیم.

به توجه به دیدگاه‌های مطرح شده اصلاحاتی در کلاس صورت گرفت و قابلیتی به آن اضافه گردید که بتوان مکانیزم اعتبارسنجی را کنترل کرد.
برای این منظور خصوصیتی به این ActionFilter افزوده شد تا هنگامیکه داده‌های فرم معتبر نباشند و در واقع هنوز چیزی ثبت نشده است این مکانیزم را بتوان کنترل کرد. خصوصیت CheckResult باعث میشود تا اگر داده‌های مدل ما در اعتبارسنجی، معتبر نبودند کلید افزوده شده به کش را حذف تا کاربر بتواند مجدد فرم را ارسال کند. مقدار آن به طور پیش فرض true است و اگر برابر false قرار بگیرد تا اتمام زمان تعیین شده در مکانیزم ما، کاربر امکان ارسال مجدد فرم را ندارد.
همچنین باید بعد از اتمام عملیات در صورت عدم موفقیت آمیز بودن آن به ViewBag یک خصوصیت به نام ExecuteResult اضافه کنید و مقدار آن را برابر false قرار دهید. تا کلید از کش حذف گردد.
نحوه استفاده آن هم به شکل زیر می‌باشد:
        [HttpPost]
        [StopSpam(AddAddress = true, DelayRequest = 20)]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public Task<ActionResult> InsertPost(NewPostModel model)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                var newPost = dbContext.InsertPost(model);
                if (newPost != null)
                {
                    ViewBag.ExecuteResult = true;
                }
            }

            if (ModelState.IsValidField("ExcessiveRequests") == true)
{
ViewBag.ExecuteResult = false;
}
return View(); }

فایل ضمیمه را می‌توانید از زیر دانلود کنید:
StopSpamAttribute.rar
مطالب
مخفی کردن کوئری استرینگ‌ها در ASP.NET MVC توسط امکانات Routing
ابتدا مدل و منبع داده نمونه زیر را در نظر بگیرید:
using System.Collections.Generic;

namespace TestRouting.Models
{
    public class Issue
    {
        public int IssueId { set; get; }
        public int ProjectId { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }
    }

    public static class IssuesDataSource
    {
        public static IList<Issue> CreateDataSource()
        {
            var results = new List<Issue>();
            for (int i = 0; i < 100; i++)
            {
                results.Add(new Issue { IssueId = i, ProjectId = i, Body = "Test...", Title = "Title " + i });
            }
            return results;
        }
    }
}
به همراه کنترلر زیر برای نمایش لیست اطلاعات و همچنین نمایش جزئیات یک issue انتخابی:
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using TestRouting.Models;

namespace TestRouting.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public ActionResult Index()
        {
            var issuesList = IssuesDataSource.CreateDataSource();
            return View(issuesList); //show the list
        }

        public ActionResult Details(int issueId, int projectId)
        {
            var issue = IssuesDataSource.CreateDataSource()
                                        .Where(x => x.IssueId == issueId && x.ProjectId == projectId)
                                        .FirstOrDefault();
            return View(issue);
        }
    }
}
و View زیر کار نمایش لیست بازخوردهای یک پروژه را انجام می‌دهد:
@model IEnumerable<TestRouting.Models.Issue>
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
    Issues</h2>
<ul>
    @foreach (var item in Model)
    {
   
        <li>
            @Html.ActionLink(linkText: item.Title,
                     actionName: "Details",
                     controllerName: "Home",
                     routeValues: new { issueId = item.IssueId, projectId = item.ProjectId },
                     htmlAttributes: null)
        </li>
    }
</ul>
در این حالت اگر پروژه را اجرا کنیم، هر لینک نمایش داده شده، چنین فرمی را خواهد داشت:
 http://localhost:1036/Home/Details?issueId=0&projectId=0
سؤال: آیا می‌شود این لینک‌ها را کمی زیباتر و SEO Friendly‌تر کرد؟
برای مثال آن‌را به نحو زیر نمایش داد:
 http://localhost:1036/Home/Details/0/0
پاسخ: بلی. برای اینکار تنها کافی است از امکانات مسیریابی استفاده کنیم:
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;

namespace TestRouting
{
    public class RouteConfig
    {
        public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

            routes.MapRoute(
                name: "IssueDetails",
                url: "Details/{issueId}/{projectId}", //تطابق با یک چنین مسیرهایی
                defaults: new 
                          { 
                                controller = "Home", //کنترلری که این نوع مسیرها را پردازش خواهد کرد
                                action = "Details", // اکشن متدی که نهایتا پارامترها را دریافت می‌کند
                                issueId = UrlParameter.Optional, //این خواص نیاز است هم نام پارامترهای اکشن متد تعریف شوند
                                projectId = UrlParameter.Optional
                          }
            );

            routes.MapRoute(
                name: "Default",
                url: "{controller}/{action}/{id}",
                defaults: new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
            );
        }
    }
}
در اینجا یک route جدید به نام دلخواه IssueDetails پیش از route پیش فرض، تعریف شده است.
این route جدید با مسیرهایی مطابق پارامتر url آن تطابق خواهد یافت. پس از آن کوئری استرینگ متناظر با issueId را به پارامتر issueId اکشن متدی به نام Details و کنترلر Home ارسال خواهد کرد؛ به همین ترتیب در مورد projectId عمل خواهد شد.
ضمنا در url نهایی نمایش داده شده، دیگر اثری از کوئری استرینگ‌ها نبوده و برای نمونه در این حالت، اولین لینک نمایش داده شده شکل زیر را خواهد داشت:
 http://localhost:1036/Home/Details/0/0
 البته باید دقت داشت، یک چنین اصلاح خودکاری تنها در حالت استفاده از متد Html.ActionLink رخ می‌دهد و اگر Urlها را دستی ایجاد کنید، تغییری را مشاهده نخواهید کرد.
مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت اول

Garbage Collector

Garbage Collection



فرض کنید متغیری را ایجاد کرده و به آن مقدار داده‌‎‎اید:
string message = "Hello World!";

آیا تابحال به این موضوع فکر کرده‌اید که طول عمر متغیر message تا چه زمانی است و چه زمانی باید از بین برود؟
چه زمانی باید توسط کامپایلر ( یا بهتر بگوییم ، Runtime ) طول عمر این متغیر به پایان برسد و از حافظه حذف شود؟

زبان‎‌های برنامه نویسی به دو دسته‌ی Managed و Unmanaged تقسیم میشوند:

  1. Unmanaged: در این دسته از زبان ها، وظیفه‌ی ایجاد اشیاء، تشخیص زمان درست برای از بین بردن و از بین بردن آنها، برعهده‌ی شماست. زبان‌های C و ++C جز این نوع زبان‌ها میباشند.

  2. Managed: در این دسته از زبان‌ها، ایجاد اشیاء مانند قبل بر عهده‌ی شماست، اما وظیفه تشخیص و از بین بردن آنها در زمان درست را Runtime برعهده میگیرد.
    در این نوع زبان‌‎ها ما دغدغه‌ی حذف متغیری را که در چندین خط بالاتر، آن را ایجاد کرده و به آن مقدار داده‎، به چندین متد آن را پاس داده و انواع تغییرات را روی آن انجام داده‎ایم، نداریم. زبان‌های #C و Java جزو این نوع زبان‌ها میباشند.

ایده کلی ایجاد زبان‌های Managed بر این است که شما درگیر مباحث مربوط به Memory Management نشوید و تمرکز اصلیتان روی Business باشد.

اکثر پروژه‌ها به اندازه کافی پیچیدگی‌های Business ای دارند و ترکیب کردن این نوع پیچیدگی‌ها با پیچیدگی‌های Low Level و Technical ای همچون مباحث Memory Management، در اکثر اوقات باعث میشود که نگهداری از پروژه کاری بسیار دشوار شده و به تدریج مانند بسیاری از پروژه‌های دیگر، نام Legacy را با خود به یدک بکشد.

این بدان معنا نیست که پروژه‌هایی که با زبان هایی همچون C و ++C نوشته میشوند، از همان روز اول Legacy بوده و قابل نگهداری نیستند، بلکه بدین معناست که نگهداری کد چنین زبان‌هایی نسبت به زبان‌های Managed، به مراتب مشکل‌تر است و همچنین قابل ذکر است که قابلیت نگهداری یک پروژه به مباحث بسیار زیاد دیگری نیز بستگی دارد.

Legacy Code



نمونه ای از ترکیب این نوع پیچیدگی‌ها را با مثالی بسیار ساده در دو زبان C و #C بررسی میکنیم.

برنامه‌ای داریم که یک متغییر عددی از نوع int را ایجاد میکند. عدد 25 را بعنوان مقدار به آن میدهد و سپس این متغیر به یک متد پاس داده میشود تا مقدارش چاپ شود.

کد این برنامه در زبان C :
#include <stdio.h>
#include <stdlib.h>

void printReport(int* data)
{
    printf("Report: %d", *data);
}

int main(void)
{
    int *myNumber;
    myNumber = (int*)malloc(sizeof(int));
    if (myNumber == 0)
    {
        printf("ERROR: Out of memory");
        return 1;
    }
    
    *myNumber = 25;
    printReport(myNumber);
    
    free(myNumber);
    myNumber = NULL;
    
    return 0;
}

"هدف" و Business اصلی این برنامه، چاپ و یک گزارش ساده بود، اما مسائل بسیار بیشتری در این مثال دخیل شده اند:

1- Allocate و دریافت فضای مورد نیاز برای یک عدد ( int ) از Memory ، توسط تابع malloc
2- Cast کردن مقدار برگشت داده شده ( *void ) به type مدنظرمان یعنی *int
3- نگهداری آدرس متغییر allocate شده داخل یک pointer
4- بررسی موفقیت آمیز بودن عمل allocation روی memory ( اگر حافظه فضای کافی نداشته باشد، عدد 0 بعنوان آدرس و به معنای عدم موفقیت بازگردانده میشود)
5- مقداردهی متغیر allocate شده با عدد 25
6- صدا زدن و پاس دادن pointer متغییر myNumber به تابع printReport
7- خالی کردن مقدار allocate شده متغییر myNumber توسط تابع free در زمانی که دیگر به آن در برنامه نیازی نیست.
8- مقداردهی NULL به myNumber ( جهت جلوگیری از مشکلات Dangling Pointers )


چند مرحله از این مراحل ذکر شده، واقعا نیاز Business ای برنامه ما بود؟ این مثال، بسیار ساده و غیر واقعی بود؛ اما تصور کنید با این روش، یک برنامه بزرگ با Business Rule‌ها و پیچیدگی‌های خودش، چه حجمی از کد و پیچیدگی را خواهد داشت.


کد این برنامه در زبان #C :
using System;

public class Program
{
    public static void Main()
    {
        int myNumber = 25;
        PrintReport(myNumber);
    }
    
    private static void PrintReport(int number)
    {
        Console.WriteLine($"Report: {number}");
    }
}

همانطور که میبینید در اینجا تمرکزمان روی هدف اصلی و Business است و درگیر پیچیدگی مباحث جانبی نظیر Manual Memory Management نشده‌ایم و Runtime زبان #C یعنی CoreCLR وظیفه Memory Management را در پشت صحنه برعهده گرفته است.



تفاوت بین زبان‌های Managed و Unmanaged را میتوانیم به رانندگی با ماشین دنده‌ای و اتومات تشبیه کنیم.

اکثر اوقات هدف اصلی رانندگی، رفتن از یک مبدا به یک مقصد است. با استفاده از یک ماشین دنده‌ای، علاوه بر هدف اصلی یعنی رسیدن به یک مقصد، ذهن ما درگیر تعویض دنده در سرعت‎ مناسب در طول مسیر میشود و اینکار را ممکن است بیش از صدها یا هزاران بار انجام دهیم. در این روش طبیعتا ما کنترل بیشتری داریم و در بعضی مواقع بسیار بهتر به نسبت یک سیستم خودکار عمل میکنیم، اما از هدف اصلی خود یعنی رفتن از نقطه A به B دور شده‌ایم.

در سوی دیگر، با استفاده از یک ماشین اتومات، تمام تمرکز ما روی هدف اصلیمان یعنی رسیدن از یک مبدا به یک مقصد است. درگیر عوض کردن چندین باره دنده در طول یک مسیر نیستیم و این وظیفه را یک Engine خارجی بر عهده گرفته است. هرچند که این روش، روش راحتتری نسبت به روش دستی و Manual است اما طبیعتا کنترل شما در این روش نسبت به روش قبل، کمتر است.

در زبان‎های Managed و Unmanaged هم دقیقا چنین تفاوت هایی وجود دارد.


در زبان‏‎های Unmanaged، شما کنترل کاملی را روی طول عمر اشیا و مدیریت حافظه دارید و همه چیز برعهده شماست؛ اما علاوه بر هدف اصلیتان، درگیر مباحث جانبی دیگری نیز شده‌اید. اکثر اوقات قدرت زبان‏‎های Unmanaged را در Game Engine‌ها و Real-Time Processing System‌ها میتوانید ببینید که در آنها مدیریت حافظه بصورت دستی انجام میشود و برنامه نویس‎های آن سیستم، تعیین کننده اصلی این هستند که طول عمر اشیاء تا چه زمانی باشد و چه زمانی از بین بروند که باعث اختلال یا کندی یک سیستم حتی برای چند میلی ثانیه نشوند.

در زبان‌های Managed، اکثر اوقات حتی نیازی نیست که شما درگیر مباحث جانبی مدیریت حافظه شوید و تمام کار را Runtime شما بصورت خودکار انجام میدهد. اما گاهی اوقات لازم است که قسمت‌های حساس برنامه ( اصطلاحا Hot-Path‌ها ) خود را پیدا کنید، از این قسمت‌ها Benchmark گرفته و مطمئن شوید که با حجم تعداد بالای درخواست و بار، به خوبی عمل میکند و همچنین قسمتی از برنامه، نشستی حافظه ( اصطلاحا Memory Leak ) ندارد. همانطور که گفتیم، گاهی اوقات یک انسان ( سیستم دستی ) بهتر از یک سیستم خودکار میتواند تصمیم بگیرد که در یک لحظه چه اتفاقی داخل برنامه رخ دهد.


در این سری مقالات قصد داریم وارد مبحث Memory Management در #C شده، با Garbage Collector آشنا و دیدی کلی از نحوه‌ی انجام کار آن داشته باشیم.

مطالب
بررسی دقیق عملکرد AutoMapper
همانطور که اطلاع دارید، AutoMapper ابزاری برای نگاشت خودکار بین Model و Dto می‌باشد؛ که به صورت نادرست تصور کاهش سرعت در استفاده کردن از آن، بین توسعه دهندگان جا افتاده‌است. در این مقاله قصد داریم به صورت دقیق، به بررسی سرعت عملکرد استفاده از AutoMapper و مقایسه آن با نگاشت دستی بپردازیم.
کد‌های کامل این قسمت را میتوانید از اینجا clone کرده و شخصا تست نمایید.

ابتدا یک پروژه‌ی Console Application را ساخته و AutoMapper را به همراه Ef6، نصب مینماییم. سپس دو کلاس جدید را به نام‌های User و Address به صورت زیر در پوشه‌ی Models مینویسیم.
using System.Collections.Generic;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Name { get; set; }

        public ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class Address
    {
        public int Id { get; set; }

        public double? Code { get; set; }

        public string Title { get; set; }

        public int UserId { get; set; }

        [ForeignKey(nameof(UserId))]
        public virtual User User { get; set; }
    }
}
بدیهی است که این دو مدل با همدیگر رابطه‌ی 1 به چند دارند. حال کافیست AppDbContext خود را به صورت زیر تعریف نماییم.
نکته: در متد Seed، برای ثبت رکورد‌های اولیه، از BulkInsert استفاده شده است (باید پکیج BulkInsert را نیز نصب نمایید)
using EntityFramework.BulkInsert.Extensions;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.SqlClient;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class AppDbContextInitializer : DropCreateDatabaseAlways<AppDbContext>
    {
        protected override void Seed(AppDbContext context)
        {
            User user = context.Users.Add(new User { Name = "Test" });

            context.SaveChanges();

            List<Address> addresses = new List<Address>();

            for (int i = 0; i < 500000; i++)
            {
                addresses.Add(new Address { Id = i, Code = 1, Title = "Test", UserId = user.Id });
            }

            context.BulkInsert(addresses);

            base.Seed(context);
        }
    }

    public class AppDbContext : DbContext
    {
        static AppDbContext()
        {
            Database.SetInitializer(new AppDbContextInitializer());

            //Database.SetInitializer<AppDbContext>(null);
        }

        public AppDbContext()
            : base(new SqlConnection(@"Data Source=.;Initial Catalog=AppDbContext;Integrated Security=True"), contextOwnsConnection: true)
        {
            Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;
            Configuration.EnsureTransactionsForFunctionsAndCommands = false;
            Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
            Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
            Configuration.ValidateOnSaveEnabled = false;
            Configuration.UseDatabaseNullSemantics = false;
        }

        public DbSet<User> Users { get; set; }

        public DbSet<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
 برای اینکه مقایسه انجام شده دقیق باشد، تمامی Configuration‌های اضافی را نیز غیر فعال نموده‌ام.
فقط نیاز داریم یک Dto را برای Address نیز تعریف کنیم؛ چون قرار است نگاشت از Model به Dto از روی Address و AddressDto انجام شود.
کلاس AddressDto را به صورت زیر ایجاد میکنیم:
namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class AddressDto
    {
        public int Id { get; set; }

        public double? Code { get; set; }

        public string Title { get; set; }

        public int UserId { get; set; }

        public string UserName { get; set; }
    }
}
قرار است به صورت خودکار از طریق AutoMapper و همچنین به صورت دستی، نگاشت از Model به Dto مربوطه انجام شود.
 حال نیاز است فایل Program.cs را باز کرده و تغییرات زیر را اعمل نماییم:
using AutoMapper;
using AutoMapper.QueryableExtensions;
using AutoMapperComparison.Models;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;

namespace AutoMapperComparison
{
    public class Program
    {
        public static void Main()
        {
            Mapper.Initialize(cfg =>
            {
                cfg.CreateMap<Address, AddressDto>();
            });

            Console.WriteLine($"Create Db {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.Initialize(force: true);
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS"); //Removes all clean buffers from the buffer pool, and columnstore objects from the columnstore object pool
                Console.WriteLine(db.Addresses.ProjectTo<AddressDto>());
                Console.WriteLine(db.Addresses.Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }));
            }

            Console.WriteLine($"Normal Select {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS");
                Stopwatch watch = Stopwatch.StartNew();
                List<AddressDto> addresses = db.Addresses.AsNoTracking().Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }).ToList();
                List<AddressDto> addresses2 = db.Addresses.AsNoTracking().Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }).ToList();
                watch.Stop();
                Console.WriteLine($"{watch.ElapsedMilliseconds} {addresses.Count} {addresses2.Count}");
            }

            Console.WriteLine($"AutoMapper Exec {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS");
                Stopwatch watch = Stopwatch.StartNew();
                List<AddressDto> addresses = db.Addresses.AsNoTracking().ProjectTo<AddressDto>().ToList();
                List<AddressDto> addresses2 = db.Addresses.AsNoTracking().ProjectTo<AddressDto>().ToList();
                watch.Stop();
                Console.WriteLine($"{watch.ElapsedMilliseconds} {addresses.Count} {addresses2.Count}");
            }

            Console.ReadKey();
        }
    }
}
نکته: از دستور DBCC DROPCLEANBUFFERS جهت خالی کردن بافر sql server برای رسیدن به نتیجه‌ی هرچه دقیق‌تر استفاده شده است.
بعد از اجرا کردن، ابتدا بررسی میکنیم که کوئری اجرا شده‌ی دو نوع مختلف، هیچ تفاوتی با هم نداشته باشند.


حال نتایج بدست آمده، در قسمت پایین‌تر آن نمایان میشود:


البته نتیجه‌ی این آزمایش بسته به سخت افزار سیستم شما ممکن است کمی متفاوت باشد.

در سه آزمایش دیگر به صورت متوالی نتیجه‌ی زیر بدست آمد:

Normal   AutoMapper
 2451  2378
 2120  2111
 2202  2124

اگر این مقدار جزئی از تفاوت بین دو نوع مختلف آزمایش را مورد نظر نگیریم، میتوان گفت که هر دو روش نتیجه‌ی کاملا یکسانی خواهند داشت. فقط با استفاده از AutoMapper کد‌های کمتری نوشته شده‌است!

اما دلیل چیست؟ از آنجایی که ProjectTo از Dto به Model انجام شده و Lambda Expressionی که به سمت Entity Framework فرستاده شده‌است با روش Normal کاملا برابر است و بقیه‌ی عملیات توسط EF انجام میشود، با قاطعیت میتوان گفت که هر دو روش ذکر شده از نظر Performance کاملا یکسان خواهند بود.

نکته: البته به این موضوع باید توجه شود که اگر همین آزمایش را بطور مثال با استفاده از یک Listی از رکورد‌های درون Memory ساخته شده توسط خودمان انجام دهیم، آن موقع نتیجه‌ی یکسانی نخواهیم داشت، به دلیل اینکه EFی دیگر وجود نخواهد داشت که مسئولیت بازگشت داده‌ها را بر عهده بگیرد. از آنجائیکه اکثر کارهایی که توقع داریم AutoMapper برای ما انجام دهد، توسط ORM بازگشت داده میشود، پس میتوان گفت نکته‌ی فوق تقریبا در دنیای واقعی رخ نخواهد داد و باعث مشکل نخواهد شد.

نظرات مطالب
معرفی System.Text.Json در NET Core 3.0.
یک نکته‌ی تکمیلی
در NET Core 3.0 Preview 7. امضای این کلاس‌ها و متدها به صورت زیر تغییر کرده‌است و متد Parse به Deserialize تبدیل شده‌است:
namespace System.Text.Json
{
    public static class JsonSerializer
    {
        public static object Deserialize(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static object Deserialize(string json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Deserialize<TValue>(ReadOnlySpan<byte> utf8Json, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Deserialize<TValue>(string json, JsonSerializerOptions options = null);
        public static object Deserialize(ref Utf8JsonReader reader, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static TValue Deserialize<TValue>(ref Utf8JsonReader reader, JsonSerializerOptions options = null);
        public static ValueTask<object> DeserializeAsync(Stream utf8Json, Type returnType, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default);
        public static ValueTask<TValue> DeserializeAsync<TValue>(Stream utf8Json, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default);
        public static string Serialize(object value, Type inputType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static string Serialize<TValue>(TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
        public static void Serialize(Utf8JsonWriter writer, object value, Type inputType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static void Serialize<TValue>(Utf8JsonWriter writer, TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
        public static Task SerializeAsync(Stream utf8Json, object value, Type inputType, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default);
        public static Task SerializeAsync<TValue>(Stream utf8Json, TValue value, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default);
        public static byte[] SerializeToUtf8Bytes(object value, Type inputType, JsonSerializerOptions options = null);
        public static byte[] SerializeToUtf8Bytes<TValue>(TValue value, JsonSerializerOptions options = null);
    }
}
همچنین JsonConverter نیز به تنظیمات آن اضافه شده‌است:
namespace System.Text.Json
{
    public sealed class JsonSerializerOptions
    {
        public JsonSerializerOptions();

        public bool AllowTrailingCommas { get; set; }
        public IList<JsonConverter> Converters { get; }
        public int DefaultBufferSize { get; set; }
        public JsonNamingPolicy DictionaryKeyPolicy { get; set; }
        public bool IgnoreNullValues { get; set; }
        public bool IgnoreReadOnlyProperties { get; set; }
        public int MaxDepth { get; set; }
        public bool PropertyNameCaseInsensitive { get; set; }
        public JsonNamingPolicy PropertyNamingPolicy { get; set; }
        public JsonCommentHandling ReadCommentHandling { get; set; }
        public bool WriteIndented { get; set; }

        public JsonConverter GetConverter(Type typeToConvert);
    }
}
با این تعریف:
namespace System.Text.Json.Serialization
{
    public abstract class JsonConverter
    {
        public abstract bool CanConvert(Type typeToConvert);
    }
}
نظرات مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 4 - طول حیات سرویس ها یا Service Lifetime
آقای نصیری یک متن در این مورد دارند که لینکش رو ارسال کردند .
در مورد میان افزار‌ها ، قسمت 7 مقاله هست که به خاطر مشغله‌ی کاری هنوز اون رو ننوشتم ... اگر وقت بود در مورد واکشی سرویس‌ها و مکانیزم‌های واکشی سرویس‌ها هم در ادامه توضیح خواهم داد .

میان افزار / Middle ware‌ها :
این کلاس‌ها فقط و فقط در هنگام تعریف در متد Configure ساخته می‌شوند و  شی ایجاد شده از هر سرویسی که درون سازنده‌ی آن‌ها ثبت بشه ، تا پایان طول حیات برنامه ، در حافظه نگه داشته می‌شود و اصطلاحا Capture می‌شود .
مثلا اگر میان افزاری برای لاگ کردن آخرین فعالیت کاربر بنویسیم و UserRepository را در سازنده تعریف کنیم ، یک نمونه از این Repository تا در طول حیات برنامه در حافظه نگه داشته می‌شود که معمولا باعث  اشغال حافظه ، باز نگه داشتن Connection به پایگاه داده و ایجاد خطا می‌شود . برای جلوگیری از این مشکل ، در میان افزارها ، ما سرویس‌های Transient و Scoped را در خود متد‌های InvokeAsync و یا Invoke ثبت می‌کنیم تا با هر درخواست جدید یک نمونه‌ی جدید از آن‌ها ساخته شود و با پایان درخواست نمونه‌ی ساخته شده به درستی از بین برود .

در مورد Validation :
به صورت معمول ، Validation در هر صفحه به ازای هر درخواست ، از ابتدا انجام می‌شود و بنابراین روش منطقی ثبت و واکشی سرویس‌های Validation به صورت Scoped هست تا خطر به اشتراک گذاشتن وضعیت شی وجود نداشته باشد . توصیه‌ی من ثبت این سرویس به صورت Scoped و یا حتی برای امنیت بیشتر ، ثبت آن به صورت Transient هست تا مطمئن شوید که با هر بار فراخوانی این سرویس در طول یک درخواست ، یک نمونه‌ی جدید ساخته و استفاده می‌شود .

"سرویس‌های Scoped  در محدوده‌ی درخواست، مانند  Singleton عمل می‌کنند و شیء ساخته شده و وضعیت آن در  بین تمامی سرویس‌هایی  که به آن نیاز دارند، مشترک است. بنابراین باید به این نکته در هنگام تعریف سرویس به صورت  Scoped ، توجه داشته باشید."  »
یک مثال می‌زنیم فرض کنید IUserRepository را به عنوان یک سرویس Scoped ثبت کرده ایم ، و دو سرویس IUserAccountManager و IUserFinancialManager به این سرویس وابسته هستند و این سرویس درون سازنده‌ی دو سرویس Manager ثبت شده هست . حالا این دو سرویس خودشان درون UserController ثبت شده اند .

public class UserAccountManager  : IUserAccountManager 
{
     private I,serRepository _userRepository ; 
     // تزریق درون سازنده
}

public class UserFinancialManager  : IUserFinancialManager  
{
     private IUserRepository _userRepository ; 
     // تزریق درون سازنده
}


public class UserController 
{
     IUserFinancialManager  _userFinancialManager ;
     IUserAccountManager  _userAccountManager;

     // تزریق درون سازنده
}

در این حالت ، DI Container به ازای هر درخواست به این کنترلر ، یک نمونه از userRepository می‌سازد و این نمونه را در اختیار UserAccountManager و UserFinancialManager می‌گذارد و در طول درخواست ، هر تغییر وضعیتی درون userRepository بین دو سرویس Manager ، مشترک هست ... این معنای « "سرویس‌های Scoped  در محدوده‌ی درخواست، مانند  Singleton عمل می‌کنند و شیء ساخته شده و وضعیت آن در  بین تمامی سرویس‌هایی  که به آن نیاز دارند، مشترک است.  » می‌باشد ... به عبارت ساده‌تر ،در این مثال هر دو سرویس Manager به یک نمونه از DbContext درون UserRepository دسترسی دارند .

حالا فرض کنید در اینجا IUserRepository را به صورت Transient ثبت کرده باشیم ، در این حالت به ازای هر درخواست به کنترلر مورد بحث ، DI Container برای هر سرویس Manager ، یک نمونه‌ی اختصاصی از IUserRepository می‌سازد و در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد و هر سرویس یک نمونه‌ی منحصر به فرد از IUserRepository دارد . به عبارت ساده‌تر ، در این مثال هر سرویس Manager به یک نمونه‌ی اختصاصی از DbContet دسترسی دارد .

برای تست این موضوع می‌توانید از تکه کد زیر استفاده کنید :

using System;

namespace AspNetCoreDependencyInjection.Services
{
    public interface IUserRepository
    {
        public string GID { get; }
    }

    public class UserRepository : IUserRepository
    {
        public string GID { get; private set; }

        public UserRepository()
        {
            GID = Guid.NewGuid().GetHashCode().ToString("x");
        }
    }

    //---------------------------------------------

    public interface IUserAccountManager
    {
        public string DisplayGuid();
    }

    public class UserAccountManager : IUserAccountManager
    {
        private IUserRepository _userRepository;

        public UserAccountManager(IUserRepository userRepository)
        {
            _userRepository = userRepository;
        }

        public string DisplayGuid()
        {
            return "UserFinancialManager Guid : " + _userRepository.GID;
        }
    }

    //-------------------------------------------------

    public interface IUserFinancialManager
    {
        public string DisplayGuid();
    }

    public class UserFinancialManager : IUserFinancialManager
    {
        private IUserRepository _userRepository;

        public UserFinancialManager(IUserRepository userRepository)
        {
            _userRepository = userRepository;
        }

        public string DisplayGuid()
        {
            return "UserFinancialManager Guid : " + _userRepository.GID;
        }
    }
}

حالا در کنترلر

public class UserController : Controller
    {
       
        private readonly IUserFinancialManager _userFinancialManager;

        private readonly IUserAccountManager _userAccountManager;

        public UserController(IUserFinancialManager userFinancialManager,
            IUserAccountManager userAccountManager)
        {
            _userFinancialManager = userFinancialManager;
            _userAccountManager = userAccountManager;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            ViewBag.FinancialManager = _userFinancialManager.DisplayGuid();
            ViewBag.AccountManager = _userAccountManager.DisplayGuid();
            return View();
        }
    }

و نمای ایندکس

@{
ViewData["Title"] = "User";
}

<div class="text-center">
<div class="row">
<div class="col-12">
<p class="alert alert-info text-left">
<b>User Finanacial Manager / UserRepository Guid  : </b><span>@ViewBag.FinancialManager </span> <br />
<b>User Account Manager / UserRepository Guid  : </b><span>@ViewBag.AccountManager</span> <br />
</p>
</div>
</div>
</div>

برای تست یکبار سرویس IUserRepository را به صورت Scoped و بار دیگر به صورت Transient ثبت کنید و با اجرا برنامه Guid‌های ایجاد شده را چک کنید .

 services.AddTransient<IUserRepository, UserRepository>();
 services.AddScoped<IUserAccountManager, UserAccountManager>();
services.AddScoped<IUserFinancialManager, UserFinancialManager>();


// اجرای دوم 
// services.AddScoped<IUserRepository, UserRepository>();
 //services.AddScoped<IUserAccountManager, UserAccountManager>();
//services.AddScoped<IUserFinancialManager, UserFinancialManager>();





مطالب
اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity
ASP.NET Core 2.0 به همراه یک AuthenticationMiddleware است که یکی از قابلیت‌های این میان‌افزار، افزودن اطلاعات کاربر و یا همان HttpContext.User به یک کوکی رمزنگاری شده و سپس اعتبارسنجی این کوکی در درخواست‌های بعدی کاربر است. این مورد سبب خواهد شد تا بتوان بدون نیاز به پیاده سازی سیستم کامل ASP.NET Core Identity، یک سیستم اعتبارسنجی سبک، ساده و سفارشی را تدارک دید.



تعریف موجودیت‌های مورد نیاز جهت طراحی یک سیستم اعتبارسنجی

در اینجا کنترل کامل سیستم در اختیار ما است و در این حالت می‌توان طراحی تمام قسمت‌ها را از ابتدا و مطابق میل خود انجام داد. برای مثال سیستم اعتبارسنجی ساده‌ی ما، شامل جدول کاربران و نقش‌های آن‌ها خواهد بود و این دو با هم رابطه‌ی many-to-many دارند. به همین جهت جدول UserRole نیز در اینجا پیش بینی شده‌است.

جدول کاربران

    public class User
    {
        public User()
        {
            UserRoles = new HashSet<UserRole>();
        }

        public int Id { get; set; }

        public string Username { get; set; }

        public string Password { get; set; }

        public string DisplayName { get; set; }

        public bool IsActive { get; set; }

        public DateTimeOffset? LastLoggedIn { get; set; }

        /// <summary>
        /// every time the user changes his Password,
        /// or an admin changes his Roles or stat/IsActive,
        /// create a new `SerialNumber` GUID and store it in the DB.
        /// </summary>
        public string SerialNumber { get; set; }

        public virtual ICollection<UserRole> UserRoles { get; set; }
    }
در اینجا SerialNumber فیلدی است که با هر بار ویرایش اطلاعات کاربران باید از طرف برنامه به روز رسانی شود. از آن جهت غیرمعتبر سازی کوکی کاربر استفاده خواهیم کرد. برای مثال اگر خاصیت فعال بودن او تغییر کرد و یا نقش‌های او را تغییر دادیم، کاربر در همان لحظه باید logout شود. به همین جهت چنین فیلدی در اینجا در نظر گرفته شده‌است تا با بررسی آن بتوان وضعیت معتبر بودن کوکی او را تشخیص داد.

جدول نقش‌های کاربران

    public class Role
    {
        public Role()
        {
            UserRoles = new HashSet<UserRole>();
        }

        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<UserRole> UserRoles { get; set; }
    }
البته این سیستم ساده دارای یک سری نقش ثابت و مشخص است.
    public static class CustomRoles
    {
        public const string Admin = nameof(Admin);
        public const string User = nameof(User);
    }
که این نقش‌ها را در ابتدای کار برنامه به بانک اطلاعات اضافه خواهیم کرد.


جدول ارتباط نقش‌ها با کاربران و برعکس

    public class UserRole
    {
        public int UserId { get; set; }
        public int RoleId { get; set; }

        public virtual User User { get; set; }
        public virtual Role Role { get; set; }
    }
وجود این جدول در EF Core جهت تعریف یک رابطه‌ی many-to-many ضروری است.


تعریف Context برنامه و فعالسازی Migrations در EF Core 2.0

DbContext برنامه را به صورت ذیل در یک اسمبلی دیگر اضافه خواهیم کرد:
    public interface IUnitOfWork : IDisposable
    {
        DbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class;

        int SaveChanges(bool acceptAllChangesOnSuccess);
        int SaveChanges();
        Task<int> SaveChangesAsync(bool acceptAllChangesOnSuccess, CancellationToken cancellationToken = new CancellationToken());
        Task<int> SaveChangesAsync(CancellationToken cancellationToken = new CancellationToken());
    }

    public class ApplicationDbContext : DbContext, IUnitOfWork
    {
        public ApplicationDbContext(DbContextOptions options) : base(options)
        { }

        public virtual DbSet<User> Users { set; get; }
        public virtual DbSet<Role> Roles { set; get; }
        public virtual DbSet<UserRole> UserRoles { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            // it should be placed here, otherwise it will rewrite the following settings!
            base.OnModelCreating(builder);

            // Custom application mappings
            builder.Entity<User>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Username).HasMaxLength(450).IsRequired();
                entity.HasIndex(e => e.Username).IsUnique();
                entity.Property(e => e.Password).IsRequired();
                entity.Property(e => e.SerialNumber).HasMaxLength(450);
            });

            builder.Entity<Role>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Name).HasMaxLength(450).IsRequired();
                entity.HasIndex(e => e.Name).IsUnique();
            });

            builder.Entity<UserRole>(entity =>
            {
                entity.HasKey(e => new { e.UserId, e.RoleId });
                entity.HasIndex(e => e.UserId);
                entity.HasIndex(e => e.RoleId);
                entity.Property(e => e.UserId);
                entity.Property(e => e.RoleId);
                entity.HasOne(d => d.Role).WithMany(p => p.UserRoles).HasForeignKey(d => d.RoleId);
                entity.HasOne(d => d.User).WithMany(p => p.UserRoles).HasForeignKey(d => d.UserId);
            });
        }
    }
در اینجا موجودیت‌های برنامه به صورت DbSet در معرض دید EF Core 2.0 قرار گرفته‌اند. همچنین رابطه‌ی Many-to-Many بین نقش‌ها و کاربران نیز تنظیم شده‌است.
سازنده‌ی کلاس به همراه پارامتر DbContextOptions است تا بتوان آن‌را در آغاز برنامه تغییر داد.


فعالسازی مهاجرت‌ها در EF Core 2.0

EF Core 2.0 برخلاف نگارش‌های قبلی آن به دنبال کلاسی مشتق شده‌ی از IDesignTimeDbContextFactory می‌گردد تا بتواند نحوه‌ی وهله سازی ApplicationDbContext را دریافت کند. در اینجا چون DbContext تعریف شده دارای یک سازنده‌ی با پارامتر است، EF Core 2.0 نمی‌داند که چگونه باید آن‌را در حین ساخت مهاجرت‌ها و اعمال آن‌ها، وهله سازی کند. کار کلاس ApplicationDbContextFactory ذیل دقیقا مشخص سازی همین مساله است:
    /// <summary>
    /// Only used by EF Tooling
    /// </summary>
    public class ApplicationDbContextFactory : IDesignTimeDbContextFactory<ApplicationDbContext>
    {
        public ApplicationDbContext CreateDbContext(string[] args)
        {
            var basePath = Directory.GetCurrentDirectory();
            Console.WriteLine($"Using `{basePath}` as the BasePath");
            var configuration = new ConfigurationBuilder()
                                    .SetBasePath(basePath)
                                    .AddJsonFile("appsettings.json")
                                    .Build();
            var builder = new DbContextOptionsBuilder<ApplicationDbContext>();
            var connectionString = configuration.GetConnectionString("DefaultConnection");
            builder.UseSqlServer(connectionString);
            return new ApplicationDbContext(builder.Options);
        }
    }
کاری که در اینجا انجام شده، خواندن DefaultConnection از قسمت ConnectionStrings فایل appsettings.json است:
{
  "ConnectionStrings": {
    "DefaultConnection": "Data Source=(LocalDB)\\MSSQLLocalDB;Initial Catalog=ASPNETCore2CookieAuthenticationDB;Integrated Security=True;MultipleActiveResultSets=True;"
  },
  "LoginCookieExpirationDays": 30
}
و سپس استفاده‌ی از آن جهت تنظیم رشته‌ی اتصالی متد UseSqlServer و در آخر وهله سازی ApplicationDbContext.
کار یافتن این کلاس در حین تدارک و اعمال مهاجرت‌ها توسط EF Core 2.0 خودکار بوده و باید محل قرارگیری آن دقیقا در اسمبلی باشد که DbContext برنامه در آن تعریف شده‌است.


تدارک لایه سرویس‌های برنامه

پس از مشخص شدن ساختار موجودیت‌ها و همچنین Context برنامه، اکنون می‌توان لایه سرویس برنامه را به صورت ذیل تکمیل کرد:

سرویس کاربران
    public interface IUsersService
    {
        Task<string> GetSerialNumberAsync(int userId);
        Task<User> FindUserAsync(string username, string password);
        Task<User> FindUserAsync(int userId);
        Task UpdateUserLastActivityDateAsync(int userId);
    }
کار این سرویس ابتدایی کاربران، یافتن یک یک کاربر بر اساس Id او و یا کلمه‌ی عبور و نام کاربری او است. از این امکانات در حین لاگین و یا اعتبارسنجی کوکی کاربر استفاده خواهیم کرد.
پیاده سازی کامل این سرویس را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.

سرویس نقش‌های کاربران
    public interface IRolesService
    {
        Task<List<Role>> FindUserRolesAsync(int userId);
        Task<bool> IsUserInRole(int userId, string roleName);
        Task<List<User>> FindUsersInRoleAsync(string roleName);
    }
از این سرویس برای یافتن نقش‌های کاربر لاگین شده‌ی به سیستم و افزودن آن‌ها به کوکی رمزنگاری شده‌ی اعتبارسنجی او استفاده خواهیم کرد.
پیاده سازی کامل این سرویس را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.

سرویس آغاز بانک اطلاعاتی

    public interface IDbInitializerService
    {
        void Initialize();
        void SeedData();
    }
از این سرویس در آغاز کار برنامه برای اعمال خودکار مهاجرت‌های تولیدی و همچنین ثبت نقش‌های آغازین سیستم به همراه افزودن کاربر Admin استفاده خواهیم کرد.
پیاده سازی کامل این سرویس را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.

سرویس اعتبارسنجی کوکی‌های کاربران

یکی از قابلیت‌های میان‌افزار اعتبارسنجی ASP.NET Core 2.0، رخ‌دادی است که در آن اطلاعات کوکی دریافتی از کاربر، رمزگشایی شده و در اختیار برنامه جهت تعیین اعتبار قرار می‌گیرد:
    public interface ICookieValidatorService
    {
        Task ValidateAsync(CookieValidatePrincipalContext context);
    }

    public class CookieValidatorService : ICookieValidatorService
    {
        private readonly IUsersService _usersService;
        public CookieValidatorService(IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
            _usersService.CheckArgumentIsNull(nameof(usersService));
        }

        public async Task ValidateAsync(CookieValidatePrincipalContext context)
        {
            var userPrincipal = context.Principal;

            var claimsIdentity = context.Principal.Identity as ClaimsIdentity;
            if (claimsIdentity?.Claims == null || !claimsIdentity.Claims.Any())
            {
                // this is not our issued cookie
                await handleUnauthorizedRequest(context);
                return;
            }

            var serialNumberClaim = claimsIdentity.FindFirst(ClaimTypes.SerialNumber);
            if (serialNumberClaim == null)
            {
                // this is not our issued cookie
                await handleUnauthorizedRequest(context);
                return;
            }

            var userIdString = claimsIdentity.FindFirst(ClaimTypes.UserData).Value;
            if (!int.TryParse(userIdString, out int userId))
            {
                // this is not our issued cookie
                await handleUnauthorizedRequest(context);
                return;
            }

            var user = await _usersService.FindUserAsync(userId).ConfigureAwait(false);
            if (user == null || user.SerialNumber != serialNumberClaim.Value || !user.IsActive)
            {
                // user has changed his/her password/roles/stat/IsActive
                await handleUnauthorizedRequest(context);
            }

            await _usersService.UpdateUserLastActivityDateAsync(userId).ConfigureAwait(false);
        }

        private Task handleUnauthorizedRequest(CookieValidatePrincipalContext context)
        {
            context.RejectPrincipal();
            return context.HttpContext.SignOutAsync(CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme);
        }
    }
کار این سرویس، تعیین اعتبار موارد ذیل است:
- آیا کوکی دریافت شده دارای اطلاعات HttpContext.User است؟
- آیا این کوکی به همراه اطلاعات فیلد SerialNumber است؟
- آیا این کوکی به همراه Id کاربر است؟
- آیا کاربری که بر اساس این Id یافت می‌شود غیرفعال شده‌است؟
- آیا کاربری که بر اساس این Id یافت می‌شود دارای SerialNumber یکسانی با نمونه‌ی موجود در بانک اطلاعاتی است؟

اگر خیر، این اعتبارسنجی رد شده و بلافاصله کوکی کاربر نیز معدوم خواهد شد.


تنظیمات ابتدایی میان‌افزار اعتبارسنجی کاربران در ASP.NET Core 2.0

تنظیمات کامل ابتدایی میان‌افزار اعتبارسنجی کاربران در ASP.NET Core 2.0 را در فایل Startup.cs می‌توانید مشاهده کنید.

ابتدا سرویس‌های برنامه معرفی شده‌اند:
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
            services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();
            services.AddScoped<IRolesService, RolesService>();
            services.AddScoped<ISecurityService, SecurityService>();
            services.AddScoped<ICookieValidatorService, CookieValidatorService>();
            services.AddScoped<IDbInitializerService, DbInitializerService>();

سپس تنظیمات مرتبط با ترزیق وابستگی‌های ApplicationDbContext برنامه انجام شده‌است. در اینجا رشته‌ی اتصالی، از فایل appsettings.json خوانده شده و سپس در اختیار متد UseSqlServer قرار می‌گیرد:
            services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
            {
                options.UseSqlServer(
                    Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection"),
                    serverDbContextOptionsBuilder =>
                        {
                            var minutes = (int)TimeSpan.FromMinutes(3).TotalSeconds;
                            serverDbContextOptionsBuilder.CommandTimeout(minutes);
                            serverDbContextOptionsBuilder.EnableRetryOnFailure();
                        });
            });

در ادامه تعدادی Policy مبتنی بر نقش‌های ثابت سیستم را تعریف کرده‌ایم. این کار اختیاری است اما روش توصیه شده‌ی در ASP.NET Core، کار با Policyها است تا کار مستقیم با نقش‌ها. Policy‌ها انعطاف پذیری بیشتری را نسبت به نقش‌ها ارائه می‌دهند و در اینجا به سادگی می‌توان چندین نقش و یا حتی Claim را با هم ترکیب کرد و به صورت یک Policy ارائه داد:
            // Only needed for custom roles.
            services.AddAuthorization(options =>
                    {
                        options.AddPolicy(CustomRoles.Admin, policy => policy.RequireRole(CustomRoles.Admin));
                        options.AddPolicy(CustomRoles.User, policy => policy.RequireRole(CustomRoles.User));
                    });

قسمت اصلی تنظیمات میان افزار اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها در اینجا قید شده‌است:
            // Needed for cookie auth.
            services
                .AddAuthentication(options =>
                {
                    options.DefaultChallengeScheme = CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme;
                    options.DefaultSignInScheme = CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme;
                    options.DefaultAuthenticateScheme = CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme;
                })
                .AddCookie(options =>
                {
                    options.SlidingExpiration = false;
                    options.LoginPath = "/api/account/login";
                    options.LogoutPath = "/api/account/logout";
                    //options.AccessDeniedPath = new PathString("/Home/Forbidden/");
                    options.Cookie.Name = ".my.app1.cookie";
                    options.Cookie.HttpOnly = true;
                    options.Cookie.SecurePolicy = CookieSecurePolicy.SameAsRequest;
                    options.Cookie.SameSite = SameSiteMode.Lax;
                    options.Events = new CookieAuthenticationEvents
                    {
                        OnValidatePrincipal = context =>
                        {
                            var cookieValidatorService = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ICookieValidatorService>();
                            return cookieValidatorService.ValidateAsync(context);
                        }
                    };
                });
ابتدا مشخص شده‌است که روش مدنظر ما، اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها است و سپس تنظیمات مرتبط با کوکی رمزنگاری شده‌ی برنامه مشخص شده‌اند. تنها قسمت مهم آن CookieAuthenticationEvents است که نحوه‌ی پیاده سازی آن‌را با معرفی سرویس ICookieValidatorService پیشتر بررسی کردیم. این قسمت جائی است که پس از هر درخواست به سرور اجرا شده و کوکی رمزگشایی شده، در اختیار برنامه جهت اعتبارسنجی قرار می‌گیرد.

کار نهایی تنظیمات میان افزار اعتبارسنجی در متد Configure با فراخوانی UseAuthentication صورت می‌گیرد. اینجا است که میان افزار، به برنامه معرفی خواهد شد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseAuthentication();

همچنین پس از آن، کار اجرای سرویس آغاز بانک اطلاعاتی نیز انجام شده‌است تا نقش‌ها و کاربر Admin را به سیستم اضافه کند:
            var scopeFactory = app.ApplicationServices.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var dbInitializer = scope.ServiceProvider.GetService<IDbInitializerService>();
                dbInitializer.Initialize();
                dbInitializer.SeedData();
            }


پیاده سازی ورود و خروج به سیستم

پس از این مقدمات به مرحله‌ی آخر پیاده سازی این سیستم اعتبارسنجی می‌رسیم.

پیاده سازی Login
در اینجا از سرویس کاربران استفاده شده و بر اساس نام کاربری و کلمه‌ی عبور ارسالی به سمت سرور، این کاربر یافت خواهد شد.
در صورت وجود این کاربر، مرحله‌ی نهایی کار، فراخوانی متد الحاقی HttpContext.SignInAsync است:
        [AllowAnonymous]
        [HttpPost("[action]")]
        public async Task<IActionResult> Login([FromBody]  User loginUser)
        {
            if (loginUser == null)
            {
                return BadRequest("user is not set.");
            }

            var user = await _usersService.FindUserAsync(loginUser.Username, loginUser.Password).ConfigureAwait(false);
            if (user == null || !user.IsActive)
            {
                await HttpContext.SignOutAsync(CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme);
                return Unauthorized();
            }

            var loginCookieExpirationDays = _configuration.GetValue<int>("LoginCookieExpirationDays", defaultValue: 30);
            var cookieClaims = await createCookieClaimsAsync(user).ConfigureAwait(false);
            await HttpContext.SignInAsync(
                CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme,
                cookieClaims,
                new AuthenticationProperties
                {
                    IsPersistent = true, // "Remember Me"
                    IssuedUtc = DateTimeOffset.UtcNow,
                    ExpiresUtc = DateTimeOffset.UtcNow.AddDays(loginCookieExpirationDays)
                });

            await _usersService.UpdateUserLastActivityDateAsync(user.Id).ConfigureAwait(false);

            return Ok();
        }
مهم‌ترین کار متد HttpContext.SignInAsync علاوه بر تنظیم طول عمر کوکی کاربر، قسمت createCookieClaimsAsync است که به صورت ذیل پیاده سازی شده‌است:
        private async Task<ClaimsPrincipal> createCookieClaimsAsync(User user)
        {
            var identity = new ClaimsIdentity(CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme);
            identity.AddClaim(new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, user.Id.ToString()));
            identity.AddClaim(new Claim(ClaimTypes.Name, user.Username));
            identity.AddClaim(new Claim("DisplayName", user.DisplayName));

            // to invalidate the cookie
            identity.AddClaim(new Claim(ClaimTypes.SerialNumber, user.SerialNumber));

            // custom data
            identity.AddClaim(new Claim(ClaimTypes.UserData, user.Id.ToString()));

            // add roles
            var roles = await _rolesService.FindUserRolesAsync(user.Id).ConfigureAwait(false);
            foreach (var role in roles)
            {
                identity.AddClaim(new Claim(ClaimTypes.Role, role.Name));
            }

            return new ClaimsPrincipal(identity);
        }
در اینجا است که اطلاعات اضافی کاربر مانند Id او یا نقش‌های او به کوکی رمزنگاری شده‌ی تولیدی توسط HttpContext.SignInAsync اضافه شده و در دفعات بعدی و درخواست‌های بعدی او، به صورت خودکار توسط مرورگر به سمت سرور ارسال خواهند شد. این کوکی است که امکان کار با MyProtectedApiController و یا MyProtectedAdminApiController را فراهم می‌کند. اگر شخص لاگین کرده باشد، بلافاصله قابلیت دسترسی به امکانات محدود شده‌ی توسط فیلتر Authorize را خواهد یافت. همچنین در این مثال چون کاربر Admin لاگین می‌شود، امکان دسترسی به Policy مرتبطی را نیز خواهد یافت:
[Route("api/[controller]")]
[Authorize(Policy = CustomRoles.Admin)]
public class MyProtectedAdminApiController : Controller

پیاده سازی Logout

متد الحاقی HttpContext.SignOutAsync کار Logout کاربر را تکمیل می‌کند.
        [AllowAnonymous]
        [HttpGet("[action]"), HttpPost("[action]")]
        public async Task<bool> Logout()
        {
            await HttpContext.SignOutAsync(CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme);
            return true;
        }


آزمایش نهایی برنامه

در فایل index.html ، نمونه‌ای از متدهای لاگین، خروج و فراخوانی اکشن متدهای محافظت شده را مشاهده می‌کنید. این روش برای برنامه‌های تک صفحه‌ای وب یا SPA نیز می‌تواند مفید باشد و به همین نحو کار می‌کنند.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
پالایش درخواست ها در IIS
میان افزاری برای شبیه سازی قسمتی از این امکانات در برنامه‌های ASP.NET Core

ابتدا بسته‌ی نیوگت DNTCommon.Web.Core را نصب کنید:
PM> Install-Package DNTCommon.Web.Core
سپس میان افزار AntiDos آن‌را به صورت زیر می‌توانید استفاده و تنظیم کنید:
الف) آن‌را پیش از هر میان‌افزار دیگری ثبت کنید:
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
  app.UseAntiDos();
ب) تنظیمات مخصوص آن‌را به فایل appsettings.json اضافه کنید.
ج) این تنظیمات را به صورت زیر به برنامه معرفی کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.Configure<AntiDosConfig>(options => Configuration.GetSection("AntiDosConfig").Bind(options));
این میان‌افزار هم یک فایروال است که می‌تواند یک رنج‌آی‌پی را ببندد و هم می‌تواند کلاینت‌ها را بر اساس user agent و همچنین هدرهای خاصی فیلتر کند. به علاوه در آن می‌توانید تنظیم کنید که یک کاربر در هر دقیقه چندبار می‌تواند درخواستی را به سمت سایت ارسال کند و پس از آن تا مدتی دسترسی آن به سایت قطع شود. 
نظرات مطالب
طراحی یک ماژول IpBlocker در ASP.NET MVC
معادل این مطلب در برنامه‌های ASP.NET Core

ابتدا بسته‌ی نیوگت DNTCommon.Web.Core را نصب کنید:
PM> Install-Package DNTCommon.Web.Core
سپس میان افزار AntiDos آن‌را به صورت زیر می‌توانید استفاده و تنظیم کنید:
الف) آن‌را پیش از هر میان‌افزار دیگری ثبت کنید:
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
  app.UseAntiDos();
ب) تنظیمات مخصوص آن‌را به فایل appsettings.json اضافه کنید.
ج) این تنظیمات را به صورت زیر به برنامه معرفی کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.Configure<AntiDosConfig>(options => Configuration.GetSection("AntiDosConfig").Bind(options));
این میان‌افزار هم یک فایروال است که می‌تواند یک رنج‌آی‌پی را ببندد و هم می‌تواند کلاینت‌ها را بر اساس user agent و همچنین هدرهای خاصی فیلتر کند. به علاوه در آن می‌توانید تنظیم کنید که یک کاربر در هر دقیقه چندبار می‌تواند درخواستی را به سمت سایت ارسال کند و پس از آن تا مدتی دسترسی آن به سایت قطع شود.