نظرات مطالب
آموزش LINQ بخش سوم
روش ComapreTo رو هم تست کرده ام منتها این روش هم درست جواب نمی‌دهد. مثلا دیتای وارد شده در جدول زیر رو در نظر بگیرید:

حال اگر برنامه رو اجرا کنیم خروجی به صورت زیر خواهد بود:

همان طور که ملاحظه می‌فرمایید فقط کدهای 10 و 100 را در خروجی می‌بینیم و اعداد 15، 25، 55 که بین 10 و 100 هستند در خروجی نمایش داده نشده اند.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 6 - تعیین نوع‌های داده و ویژگی‌های آن‌ها
یکی از مهم‌ترین قسمت‌های مدل سازی موجودیت‌ها، تعیین نوع‌های صحیح ستون‌ها و همچنین تعیین اندازه‌ی مناسبی برای آن‌ها است؛ به همراه تعیین اجباری بودن یا نبودن مقدار دهی آن‌ها.

تعیین اجباری بودن یا نبودن ستون‌ها در EF Core

به صورت پیش فرض در EF Core، هر نوع CLR ایی که نال پذیر باشد، به صورت یک ستون اختیاری در نظر گرفته می‌شود؛ مانند:
 string, int?, byte[]
و هر ستونی که نوع CLR آن نال پذیر نباشد، مقدار دهی آن در EF Core اجباری است؛ مانند:
 int, decimal, bool, DateTime
همچنین باید دقت داشت که حتی اگر در تنظیمات نگاشت‌های برنامه به صورت اختیاری تعریف شوند، باز هم EF Core آن‌ها را اجباری درنظر می‌گیرد.

برای لغو اختیاری بودن یک خاصیت نال پذیر می‌توان از ویژگی Required استفاده کرد:
 [Required]
public string Url { get; set; }
نوع string نال پذیر است. برای لغو این وضعیت می‌توان از ویژگی Required استفاده کرد که در سمت بانک اطلاعاتی نیز به not null ترجمه می‌شود.
و یا معادل Fluent API آن با استفاده از ذکر متد IsRequired است:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Blog>()
              .Property(b => b.Url)
              .IsRequired();
}
با توجه به این توضیحات، نیازی نیست در بالای یک خاصیت از نوع int، ویژگی Required را ذکر کرد. چون int نال پذیر نیست، مقدار دهی آن اجباری است.


کار با رشته‌ها در EF Core

ذکر یک خاصیت رشته‌ای به این صورت:
public string FirstName { get; set; }
به معنای نال پذیر بودن این ستون است (چون Required تعریف نشده‌است) و همچنین نوع و طول آن در SQL Server به nvarchar max تنظیم می‌شود. این تنظیم طول هرچند در مورد SQL Server صادق است، اما ممکن است در SQL Server CE به nvarchar 4000 تفسیر شود (و این مشکل را به همراه داشته باشد که چرا نمی‌توان متون طولانی را در آن ثبت کرد). به عبارتی عدم ذکر دقیق طول یک خاصیت رشته‌ای، در پروایدرهای مختلف، ممکن است معانی مختلفی را به همراه داشته باشد. بنابراین نیاز است طول خواص رشته‌ای حتما ذکر شوند تا در تمام بانک‌های اطلاعاتی با دقت کامل و بدون حدس و گمان تنظیم گردند.
  [StringLength(450)]
  public string FirstName { get; set; }

  [MaxLength(450)]
  public string LastName { get; set; }

  [MaxLength]
  public string Address { get; set; }
برای تعیین طول دقیق یک فیلد رشته‌ای، می‌توان از ویژگی‌های StringLength و یا MaxLength با ذکر اندازه‌ای استفاده کرد.
برای تعیین صریح یک فیلد رشته‌ای به حداکثر مقدار آن بهتر است ویژگی MaxLength را بدون ذکر پارامتری قید کرد. این مورد جهت سازگاری با بانک‌های اطلاعاتی مختلف ضروری است.
معادل این تنظیمات با روش Fluent API به صورت زیر است:
برای تعیین صریح طول یک فیلد رشته‌ای:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .Property(x => x.Address)
   .HasMaxLength(450);
و برای تعیین صریح nvarchar max بودن آن فیلد:
modelBuilder.Entity<Person>()
   .Property(x => x.Address)
   .HasColumnType("nvarchar(max)");
حالت پیش فرض EF Core، کار با رشته‌های یونیکد است. یعنی تمام فیلدهای فوق به nvarchar تفسیر می‌شوند و این n ایی که در ابتدا ذکر شده‌است به معنای یونیکد بودن آن است. اگر می‌خواهید این پیش‌فرض تعیین نوع یونیکد را تغییر دهید، می‌توان از ویژگی Column استفاده کرد:
   [Column(TypeName = "varchar")]
  [MaxLength]
  public string Address { get; set; }
البته اگر اطلاعاتی را که با آن کار می‌کنید چندزبانی و یونیکد هستند، بهتر است این مورد را تغییر ندهید.

نکته‌ای در مورد تغییر نوع خواص: اگر از متد HasColumnType و یا ویژگی Column به نحو فوق استفاده کردید، نیاز است طول رشته را صریحا مشخص کنید. در غیر اینصورت در حین migration خطای ذیل را دریافت خواهید کرد:
 Data type 'varchar' is not supported in this form. Either specify the length explicitly in the type name, for example as 'varchar(16)',
or remove the data type and use APIs such as HasMaxLength to allow EF choose the data type.
در اینجا عنوان می‌کند که اگر مقصود شما varchar max است، ویژگی MaxLength را حذف کرده و تنها بنویسید:
   [Column(TypeName = "varchar(max)")]

نکته‌ای در مورد ایندکس‌ها: در قسمت قبل عنوان شد که می‌توان بر روی خواص، ایندکس منحصربفرد اعمال کرد. در مورد رشته‌ها در SQL Server، اگر طول فیلد مدنظر حداکثر تا 900 بایت باشد، یک چنین کاری را می‌توان انجام داد. البته این محدودیت 900 بایتی تا SQL Server 2014 وجود دارد. این سقف در SQL Server 2016 به 1700 بایت افزایش یافته‌است (900bytes for a clustered index. 1,700 for a nonclustered index). بنابراین چون نوع پیش فرض ستون‌های رشته‌ای، یونیکد و nvarchar درنظر گرفته می‌شود، حداکثر طول امنی را که می‌توان برای آن تعریف کرد، مساوی 450 است (نصف 900 بایت). به همین جهت ذکر ایندکس منحصربفرد بر روی یک ستون رشته‌ای، باید به همراه ذکر اجباری حداکثر طول مساوی 450 آن باشد.


کار با اعداد در EF Core

کلاس نمونه‌ای را با ساختار ذیل درنظر بگیرید:
    public class Person 
    {
        public int Id { set; get; }

        public DateTime? DateAdded { set; get; }

        public DateTime? DateUpdated { set; get; }

        [StringLength(450)]
        public string FirstName { get; set; }

        [MaxLength(450)]
        public string LastName { get; set; }

        //[Column(TypeName = "varchar")]
        [MaxLength]
        public string Address { get; set; }


        //bit
        public bool IsActive { get; set; }

        //tiny Int
        public byte Age { get; set; }

        //small Int
        public short Short { get; set; }

        //int
        public int Int32 { get; set; }

        //Big int
        public long Long { get; set; }
    }
پس از اعمال مهاجرت‌ها و به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی، به ساختار ذیل خواهیم رسید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، نوع bool دات نت به نوع bit در SQL Server، نوع long به bigint، نوع short به smallint، نوع int به int و نوع byte به tinyint نگاشت شده‌اند.


نکته‌ای در مورد اعداد اعشاری: توصیه شده‌است در تعاریف موجودیت‌های خود بهتر است از نوع‌های float و یا double استفاده نکنید. برای کار با اعداد اعشاری از نوع decimal استفاده نمائید تا بتوانید از قابلیت مقایسه‌ی دقیق آن‌ها استفاده کنید. اطلاعات بیشتر: «روش صحیح مقایسه دو عدد اعشاری با هم»


کار با تاریخ در EF Core

اگر به تصویر فوق دقت کنید، نوع DateTime دات نت به datetime2 در سمت SQL Server ترجمه شده‌است:
 CREATE TABLE [dbo].[Persons](
 [DateAdded] [datetime2](7) NULL,
 [DateUpdated] [datetime2](7) NULL,
اگر در داده‌های خود نیازی به زمان ندارید، می‌توان این نوع پیش فرض را با ویژگی Column که پیشتر بحث شد، به date تغییر داد.
اطلاعات بیشتر: «کنترل نوع‌های داده با استفاده از EF در SQL Server»

به علاوه در دات نت نوع DateTime از نوع value type است. بنابراین همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، مقدار دهی آن اجباری است؛ مگر آنکه آن‌را نال پذیر تعریف کنید.


کار با مباحث همزمانی در EF Core

EF Core به صورت پیش فرض، فرض می‌کند رکوردی را که با آن در حال کار هستید، توسط هیچ کاربر دیگری در شبکه تغییر نیافته‌است و تغییرات شما را در حین فراخوانی متد SaveChanges ذخیره می‌کند. اگر علاقمند هستید که EF Core در صورت تغییر مقدار خاصیت خاصی توسط سایر کاربران، این مساله را با صدور استثنایی به شما اطلاع رسانی کند، از ویژگی ConcurrencyCheck
 [ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }
و یا متد IsConcurrencyToken حالت Fluent API استفاده نمائید:
modelBuilder.Entity<Person>()
    .Property(p => p.Name)
    .IsConcurrencyToken();
در این حالت کوئری به روز رسانی، علاوه بر فیلد Id رکورد، حاوی فیلد Name نیز خواهد بود (در حین تشکیل شرط یافتن رکورد) و اگر در بین فاصله‌ی یافتن شخص و به روز رسانی نام او، شخص دیگری این‌کار را انجام داده باشد، این به روز رسانی موفقیت آمیز نبوده و استثنایی صادر می‌شود.

اگر علاقمند هستید که تمام فیلدهای جدول تحت نظر قرارگیرند، می‌توان از روش ویژه‌ای به نام Timestamp/row version استفاده کرد:
 [Timestamp]
 public byte[] Timestamp { get; set; }
با معادل Fluent API ذیل:
modelBuilder.Entity<Blog>()
   .Property(p => p.Timestamp)
   .ValueGeneratedOnAddOrUpdate()
   .IsConcurrencyToken();
در مورد ValueGeneratedOnAddOrUpdate در قسمت قبل بحث کردیم. فیلد TimeStamp نیز جزو فیلدهای ویژه‌ای است که SQL Server به صورت خودکار قادر است آن‌را مقدار دهی کند و زمانیکه ValueGeneratedOnAddOrUpdate قید می‌شود، یعنی این فیلد همواره با فراخوانی متد SaveChanges، به صورت خودکار مقدار دهی خواهد شد (و نیازی نیست تا توسط برنامه مقدار دهی شود).
در این حالت در حین به روز رسانی یک چنین رکوردی، اگر از زمان کوئری آن (یافتن رکورد) و ذخیره سازی آن، شخص دیگری آن‌را تغییر داده باشد، به علت عدم تطابق Timestamp ها، عملیات به روز رسانی باشکست روبرو شده و یک استثناء صادر می‌شود.
مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش نهم)
سال‌های مدیدی است که به طراحی پایگاه‌های sql پرداخته و تجاربی آموخته‌ایم. کتاب‌ها و مقالات زیادی در اینباره منتشر شده‌اند. از این‌رو در نحوه طراحی دیتابیس‌های رابطه‌ای اطلاعات زیادی کسب و مسائل زیادی را از این راه حل نموده‌ایم؛ ولی با ورود دیتابیس‌های NoSql و تنوع زیاد آن‌ها و روش‌های متنوعی که هر کدام از آن‌ها به طور جداگانه دارند باعث شد تجربه سال‌ها فعالیت و مدل ذهنی که داشتیم به یکباره تغییر کند و گاها بیشتر باعث گیج شدن می‌گردد. از این‌رو در این مقاله سعی داریم تکنیک‌ها مدل سازی اسناد را در دیتابیس مونگو، بررسی کنیم و مزایا و معایب هر یک را برشماریم.
در دیتابیس‌های قدیم، تمرکز بر روی نوشتن بود تا با کمترین افزونگی و تکرار و رعایت اصول ACID، اطلاعات را ذخیره نماییم. ولی در حال حاضر به دلیل دسترسی به فضاهای ذخیره سازی بزرگتر و همچنین افزایش ترافیک شبکه در واکشی دیتاها، قضیه عکس شده و تمرکز دیتابیس‌های NoSql بر روی خواندن میباشد. پس باید فاکتورهای مدل سازی طوری باشد تا خواندن در سریعترین حد امکان قرار بگیرد. البته مواردی چون حذف و به روزرسانی هم باید در این مورد بررسی شوند.
ارتباط اسناد با یکدیگر:
ارتباط اسناد از دو طریق امکان پذیر است:
  • حالت ارجاع  : شماره سند یا Object Id را شامل شده و در صورتیکه به اطلاعاتی نیاز داشتید، باید اطلاعات آن را در یک درخواست جداگانه واکشی نمایید. چون مونگو شامل جوین نبوده و جوین‌ها باید در سطح اپلیکیشن مدیریت شوند.
{
fname:'ali',
lname:'yeganeh',
accounts:[454354353,3455435]
}

  • حالت جاسازی سند (یا اسناد تو در تو) Embed :  در این حالت سند مورد نظر اطلاعات سند دیگری را در درون خود نگه میدارد. در این حالت به هیچ جوینی نیازی نیست و اطلاعات وابسته، به همراه خود سند اصلی واکشی می‌شوند. این نکته باید مورد توجه قرار بگیرد که مونگو یک دیتابیس غیر اتمیک هست و در صورتیکه اصل دیتا تغییر کند، تغییر یا به روزرسانی در سندهای Embed انجام نخواهد شد و در صورت نیاز باید خودتان به طور دستی آن را کنترل نمایید.
{
fname:'ali',
lname:'yeganeh',
accounts:[
{
  username:"ali",
  password:"123"
},
{
  username:"reza",
  password:"456"
}
]
}

مدل هایی با ارتباط یک به یک : 
در این نوع مدل سازی، دو سند داریم که یکی از آن‌ها Principle و دیگری Dependent محسوب می‌شود. برای ذخیره سازی آن‌ها عموما از حالت Embed استفاده میشود. در این حالت چون ارتباط بین دو سند به صورت یک به یک میباشد، در واقع این امکان وجود دارد تا سند مادری به طور جداگانه وجود نداشته باشد و همان سند به صورت Embed ذخیره میشود. در این حالت مشکلی از لحاظ اتمیک نبودن مونگو پیش نمیاید و  ویرایش راحت‌تری خواهد داشت.
مدل‌هایی با ارتباط یک به چند:
این اسناد را می‌توان به دو حالت بالا بر حسب نیازمندی سیستم ذخیره کرد. فرض کنید مثال زیر را که در سایت مونگو هم عنوان شده‌‌است، داریم:
book
{
     name:'Scarlet Letter",
     Language:"English",
     Pages:124,
...
}

publisher
{
   name : "Orielly",
   ...

}
در این حالت هر کتاب باید ارتباطی با ناشر خود داشته باشد. در صورتیکه به صورت Embed داخل سند قرار بگیرد و هر کتابی شامل اطلاعات ناشر خود باشد، نکات زیر مورد بررسی قرار میگیرند:
book
{
     name:'Scarlet Letter",
     Language:"English",
     Pages:124,
...,
publisher:
{
   name : "Orielly",
   ...

}
}

نکات مثبت:
  1. در این حالت در صورتیکه واکشی هر کتاب به همراه اطلاعات ناشر را نیاز داشته باشیم و یا پرس وجوهای ترکیبی نیاز باشد، در سریعترین زمان ممکن واکشی انجام خواهد شد.
  2. درج و مدیریت آن راحت‌تر خواهد بود.
نکات منفی:
  1. در صورتیکه اطلاعات ناشر نیاز به تغییرات اساسی داشته باشد و باید در تمامی سندها اصلاح گردد، باید تمامی اسناد مربوط به اطلاعات کتاب به روزرسانی شوند که هزینه سنگین‌تری را خواهد داشت.
  2. دیتای تکراری زیادی ذخیره خواهد شد و در نتیجه حافظه بیشتری را میطلبد.
  3. در صورتیکه تنها به اطلاعات ناشر نیاز باشد و اطلاعات ناشر در سند دیگری وجود نداشته باشد و فقط در سند کتاب وجود داشته باشد، واکشی آن هزینه سنگین‌تری را خواهد طلبید. به همین جهت توصیه میشود در صورتیکه دیتای شما می‌تواند به صورت یک موجودیت مستقل هم عمل کند، اطلاعات آن در سند دیگری که من به آن سند اصلی میگویم ذخیره شوند تا نمونه‌ها از روی آخرین ویرایش آن ساخته شوند و موقعی‌که تنها به واکشی آن اطلاعات نیاز است، همان‌ها بیرون کشیده شوند.
در روشی دیگری میتوان ارجاعی از ناشر را به شکل زیر در کتاب نگهداری کرد:
book
{
     name:'Scarlet Letter",
     Language:"English",
     Pages:124,
...,
publisher:1212121
}
نکات مثبت:
  1. عدم وجود تکرار اطلاعات
  2. چون تنها یک سند برای ویرایش وجود دارد، نیازی به اصلاح اسناد توکار نیست و ویرایش، هزینه کمتری خواهد داشت.
نکات منفی:
  1. عدم وجود جوین: در صورتیکه نیاز به جوین بزرگی باشد، این نوع جوین باید در سطح برنامه شما انجام شود و هزینه بر خواهد بود.

نگهداری نام کتاب‌ها در ناشر
انعطاف مونگو برای ایجاد مدل، گزینه‌های زیادی را پیش رو میگذارد و واقعا مدلسازی را بیشتر از قبل، چالش برانگیز میکند. در حالت دیگر میتوان اطلاعات کتاب را به صورت ارجاع، در سند ناشر نگهداری کرد. به عنوان مثال زمانیکه نیاز داریم کتب منتشرشده یک ناشر را ببینیم، شاید این گزینه بهتر باشد. البته در این حالت باید بتوان ارجاعات به کتاب را در تعداد محدودی نگهداری کرد؛ در غیر این صورت با تعداد زیادی ارجاع که شاید هیچگاه نیازی هم به آن‌ها نیست، خواهیم رسید و در این حالت شاید ارجاع به ناشر در سند کتاب بسیار بهتر به نظر برسد. البته میتوان در این حالت ناشر تنها به تعداد معدودی از آخرین کتابهایش دسترسی داشته باشد تا کاربر بتواند آخرین کتاب‌های منتشر شده‌ی ناشر را ببیند. 
حال با اطلاعات بالا چگونه مدلسازی کنیم؟
همانطور که گفتیم ابتدا تمرکز شما باید برای خواندن اطلاعات باشد و سپس معیارهایی چون به روزرسانی نیز بررسی گردند. به عنوان نمونه اطلاعات یک پست در وبلاگ را در نظر بگیرید. این سند شامل سندهای توکاری چون دسته بندی، اطلاعات نویسنده، معیارهایی چون امتیازدهی و بخش نظرات میباشد. در این حالت چون همه عناصر قرار است با یکدیگر بیرون کشیده شوند و در واقع تنها با یک سند سروکار داریم، کار بسیار سریعتر و راحت‌تر است. پس این ساختار گزینه مناسبی برای نمایش است:
Post
{
title:"C#",
body:"About C#",
tags:['C#','.Net','microsoft'],
Categories:[{name:'Programming'}],
votes:[{rate:3,user:42342},{rate:5,user:423445},...],
comments:[
{
text:"my comment1",
time:"10/2/1396",...},
...

]
}

حال این تصور را داشته باشید که ما تنها یک پست را نشان نمیدهیم و بلکه پست‌ها به صورت یک لیست قرار است نمایش داده شوند و با گزینه‌ی مشاهده‌ی مطلب می‌توانیم یک پست را به صورت کامل ببینیم. در این صورت همه اطلاعات همانند قبل هستند، بجز بخش نظرات که دیگر در این حالت کاربردی ندارد و دیتای اضافی است که به ناچار باید خوانده شود. پس در این حالت میگوییم این مدل برای خواندن مناسب نیست، چون باید تمام نظرات اسنادی که در لیست قرار دارند هم خوانده شوند. پس باید بخش نظرات را از سند پست وبلاگ جدا کنیم.
{
POST:45453,
count:35,
comments:[...]
}
سپس میگوییم هر سند نهایتا 16 مگابایت اطلاعات را نگهداری میکند و هم اینکه تعداد نظرات ممکن است بسیار زیاد باشند. پس هر سند را به تعدادی نظر محدود میکنیم به این حالت میگویند داریم یک Bucket میسازیم و مثلا هر باکت را به 100 کامنت محدود میکنیم. تا به الان وضعیت طراحی بهتری نسبت به قبل پیدا کردیم:
{
post:345345,
capacity:100,
count:35,
bucket:2,
comments:[...]
}
در این حالت حتی میتوانیم کامنتها را صفحه بندی کرده و در هر صفحه یک باکت را بخوانیم. برای نمایش این دو مورد آخری برای جداسازی دیتا بسیار خوب است. حتی میتوان یک کامنت را به همراه پاسخ‌های آن که به صورت درخت واره قرار گرفته اند نیز در یک سند جداگانه ذخیره کرد.
نکاتی که باید در حین طراحی در نظر بگیرید:
  1. همیشه به این نکته توجه داشته باشید که نباید بگذارید تعداد آرایه‌های یک سند خیلی بزرگ شوند. در غیر اینصورت کارآیی مونگو به خصوص در حین ویرایش سند پایین خواهد آمد. در حین ویرایش، اگر سندی از اندازه‌ی خود بزرگتر نشود، مشکلی پیش نمیاید ولی اگر فضایی بیش از آنچه که  قبلا داشته به آن اضافه شود، سند نیاز به جابجایی و گسترش فضا خواهد داشت. در این حالت باید مونگو سند را به جای دیگری که فضای کافی برای آن وجود دارد، انتقال بدهد و میزان Disk Fragment به طبع بالا خواهد رفت. همچنین اندیس‌های آرایه‌ای هم با جابجا شدن دیتا نیاز به، به روزرسانی خواهند داشت و زمانی هم صرف به روزرسانی اندیس‌ها خواهد شد.
  2. مدیر محصول مونگو اظهار نظر صریحی در این مورد نکرد‌ه‌است، ولی به نظر می‌رسد نوع فرمت BSON از یک اسکن خطی در حافظه استفاده میکند و زمان بیشتری صرف پیدا کردن المان‌های انتهایی در آرایه خواهد شد؛ پس بیشتر عملیات در این نوع سند، با کندی مواجه خواهند شد. با توجه به کامنت‌هایی که در سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی یافت شده‌است، آرایه ای با بیش از صدهزار آیتم ساده میتواند آسیب زا باشد؛ به همین دلیل توصیه میشود که اگر بیش از صدهزار آیتم نیاز است، از همان حالت Bucket استفاده شود.
  3. استفاده از اندیس‌ها هم سابقه‌ی دیرینه‌ای داشته و سعی کنید کوئری هایی بزنید که بر اساس اندیس‌های تعریف شده باشند تا واکشی دیتا سریعتر شود. پس نحوه کوئری نویسی و انتخاب فیلدی که اندیس میشود بسیار مهم است.
  4. استفاده از Projection تاثیری بر خواندن اسناد ندارد و هر سند به طور کامل واکشی می‌شود. projection تنها در بار‌ه‌ی ترافیک یا انتقال حجم کمتری از اطلاعات به سمت کلاینت تاثیرگذار میباشد. پس استفاده از projection بجای جدا سازی اسناد را دنبال نکنید.
مطالب
SharePoint Client object Model
دو روش اصلی برای دسترسی به داده‌ها از طریق برنامه نویسی در SharePoint وجود دارند. روش اول استفاده از SharePoint API روی سرور است. زمانیکه شما کدی را مستقیم روی سرور SharePoint  اجرا می‌کنید، SharePoint API کنترل کامل تمام جنبه‌های شیرپوینت و داده‌ها را در اختیار شما می‌گذارد. اگر برنامه شما روی سرور اجرا نمی‌شود و نیاز به دسترسی به داده‌های شیرپوینت دارد، لازم است از SharePoint web services استفاده کنید. web services امکاناتی مشابه SharePoint  API را در اختیار شما می‌گذارد؛ هرچند همه امکانات را پوشش نمی‌دهد.

در SharePoint 2010 گزینه دیگری در برنامه نویسی، برای دسترسی به داده‌های SharePoint تدارک دیده شده است: Client Object Model. این یک روش جدید، در برنامه نویسی شیرپوینت است. اگرچه استفاده از web services، پوشش وسیعی از امکانات شیرپوینت را به شما می‌دهد، اما برنامه نویسی به روش Client Object Model و API با استفاده از web services بسیار متفاوت است. استفاده از web services کار را برای شما سخت خواهد کرد و لازم است دو روش برنامه نویسی کاملا مختلف را بیاموزید. همچنین فراخوانی web services با JavaScript پیچیده است و نیازمند ساخت و دستکاری XML‌های فراوان است. Client Object Model تمام این مسائل را حل و برنامه نویسی سمت client را راحت کرده است.

در واقع Client Object Model سه Object Model جدا از هم است:
 نسخه: .NET CLR برای ساخت WinForms, Windows Presentation Foundation (WPF), console applications
 نسخه Silverlight : برای کا با هر دو حالت داخل in-browser و out-of-browser Silverlight applications
 نسخه JavaScript : کدهای Ajax و jQuery را قادر می‌سازد تا داده‌های شیرپوینت را فراخوانی کنند

یکی از سوالاتی که در مورد Client Object Model پیش می‌آید، این است که چه کارهایی را با آن می‌شود انجام داد؟ Client Object Model امکان دسترسی به بیشتر اشیاء رایج را مانند sites, webs, content types, lists, folders, navigations فراهم می‌کند. این اشیا با اسم‌های مشابه در Client Object Model وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند.



 در زیر یک مثال ساده از استفاده‌های Client Object Model را توضیح خواهم داد که لیست‌های موجود در سایت را در خروجی نمایش می‌دهد.
1- در Visual Studio یک پروژه Console application ایجاد کنید.
2- بر روی References کلیک راست کرده Add Reference را انتخاب کنید. از مسیر زیر
 C:\Program Files\Common Files\Microsoft Shared\Web Server Extensions\14\ISAPI
دو فایل زیر را اضافه کنید
 Microsoft.SharePoint.dll
Microsoft.SharePoint.Client.Runtime.dll

static void Main(string[] args)
        {
            var ctx = new ClientContext(@"http://localhost");
            var web = ctx.Web;
            var lists = web.Lists;
            ctx.Load(lists,
                l => l.Include
                    (list => list.Title).Where
                    (list => list.BaseType == BaseType.GenericList));
            ctx.ExecuteQuery();
            foreach (var list in lists)
                Console.WriteLine(list.Title);
            Console.ReadLine();
}
نظرات مطالب
EF Code First #3
- در متن فوق قسمت ششم توضیح داده شده: «اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، می‌توانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید»
- ضمنا این روش کار نیست برای انتقال اطلاعات. اگر از sql server 2008 استفاده می‌کنید، امکان تهیه خروجی به صورت اسکریپت را دارد. یکی از نکاتی که در این اسکریپت لحاظ می‌شود، دو دستور IDENTITY_INSERT  زیر است که با SQL CE هم کار می‌کند:
SET IDENTITY_INSERT [table1] ON;
GO
INSERT INTO [table1] ([Id],...) VALUES (1,...);
GO
SET IDENTITY_INSERT [table1] OFF;
GO
برای اجرای اسکریپت نهایی می‌تونید از sql ce toolbox استفاده کنید.

مطالب
طراحی شیء گرا: OO Design Heuristics - قسمت سوم
پیشنهاد می‌کنم قسمت‌های قبل را مطالعه کنید تا با اصطلاحات استفاده شده در ادامه مقالات آشنا باشید. در مقالات آتی، مباحث کمی قابل بحث‌تر خواهند بود.

Class Coupling and Cohesion

تعدادی از قواعد شهودی هم، با Coupling و Cohesion به ترتیب مابین و درون کلاس‌ها، سروکار دارند. تلاش ما در راستای افزایش Cohesion درون کلاس‌ها و سست کردن و کاهش Coupling مابین کلاس‌ها می‌باشد. این قواعد شهودی همین اهداف را در پارادایم action-oriented، در ارتباط با توابع دارند. هدف از Tight Cohesion (انسجام و چسبندگی قوی) در توابع، انسجام بالا و ارتباط نزدیک مابین کدهای موجود در تابع، می‌باشد. هدفی که Loose Coupling (اتصال سست و ضعیف، وابستگی ضعیف) در بین توابع دنبال می‌کند، اشاره دارد به اینکه اگر تابعی قصد استفاده از تابع دیگری را داشته باشد، باید وارد شدن و خروج از آن، از یک نقطه صورت گیرد. این مباحث منجربه مطرح شدن قواعد شهودی از جمله: «یک تابع باید طوری سازماندهی شود که تنها یک دستور return  داشته باشد»، در پارادایم action-oriented می‌شود.
ما در پارادایم شیء گرا، اهداف خود از Loose Coupling و Tight Cohesion را در سطح کلاس مطرح می‌کنیم. 5 شکل اصلی Coupling مابین کلاس‌ها به شرح زیر می‌باشد:

  •  Ni Coupling
  •  Export Coupling
  •  Overt Coupling
  •  Covert Coupling
  •  Surreptitious Coupling
Nil Coupling

بهترین حالتی که دو کلاس به طور مطلق هیچ وابستگی به یکدیگر ندارند. در این صورت می‌توان یکی کلاس‌ها را حذف کرد، بدون اینکه تأثیری بر روی سایر آنها داشته باشد. البته وجود برنامه‌ای کاربردی با این نوع اتصال ممکن نخواهد بود. بهترین چیزی که می‌شود با این نوع اتصال ایجاد کرد، Class Libraryای می‌باشد که شامل مجموعه ای از کلاس‌های مستقل بوده، به طوری که هیچ تأثیری بر روی یکدیگر ندارند.

Export Coupling

در این شکل از اتصال، یک کلاس به واسط عمومی کلاس دیگر وابسته می‌باشد؛ به این معنی که از عملیاتی که کلاس مورد نظر در واسط عمومی خود قرار داده است، استفاده می‌کند.

Overt Coupling

این نوع اتصال زمانی رخ می‌دهد که یک کلاس از جزئیات پیاده سازی کلاس دیگر با داشتن اجازه دسترسی از جانب آن، استفاده کند. به عنوان مثال، مکانیزم کلاس‌های friend در زبان سی پلاس پلاس، که امکان این را می‌دهد کلاس X اجازه دوستی به کلاس Y را اعطا کند و در این صورت کلاس Y می‌تواند به جزئیات پیاده سازی خصوصی کلاس X دسترسی داشته باشد.

Cover Coupling

این نوع اتصال هم به مانند Overt می‌باشد؛ با این تفاوت که هیچ اجازه دسترسی به کلاس Y داده نشده است. اگر زبانی داشته باشیم که به کلاس Y اجازه دهد خود را به عنوان دوست کلاس X معرفی کند، در این صورت نوع اتصال بین دو کلاس X و Y از نوع Covert می‌باشد. به عنوان مثال واقعی، می‌توان به استفاده از Reflection در دات نت اشاره کرد.

Surreptitious Coupling (اتصال پنهان)

آخرین نوع اتصال که بدترین حالت هم محسوب می‌شود، مربوط است به زمانیکه کلاس X به هر طریقی که شده از جزئیات داخلی کلاس Y آگاه باشد و از اعضای عمومی داده‌ای (public data member) آن کلاس استفاده کند. منظور این است که با تغییر این داده‌های کلاس متوجه میشود که بر روی عملیات b از کلاس چه تأثیری می‌گذارد و با اتکاء به این دستاورد، جزئیات داخلی خود را پیاده سازی می‌کند و یک اتصال پنهان را با کلاس Y ایجاد کرده است. در این حالت یک وابستگی قوی به صورت پنهان مابین رفتاری از کلاس Y و پیاده سازی کلاس X ایجاد شده است.

قاعده شهودی 2.7
اتصال و پیوستگی مابین کلاس‌ها باید از نوع Nil یا Export باشد؛ به این معنی که یک کلاس فقط از واسط عمومی کلاس دیگر استفاده کند یا کاری با آن نداشته باشد. (Classes should only exhibit nil or export coupling with other classes, that is, a class should only use operations in the public interface of another class or have nothing to do with that class.)
بجز این دو نوع اتصال، بقیه شکل‌های اتصال به طریقی اجازه دسترسی به جزئیات پیاده سازی کلاس‌ها را اعطا می‌کنند. در نتیجه باعث ایجاد وابستگی مابین پیاده سازی دو کلاس می‌شوند. این وابستگی ما بین پیاده سازی‌ها به محض نیاز به تغییر پیاده سازی یکی از کلاس‌ها ، باعث به وجود آمدن مشکلات نگهداری خواهند شد.
Cohesion درون کلاس‌ها سعی بر این دارد که مطمئن شود تمام اجزای یک کلاس به شدت باهم مرتبط هستند. تعدادی از قواعد شهودی نیز در ادامه بر این خصوصیت دلالت دارند.

قاعده شهودی 2.8
یک کلاس باید یک و تنها یک Key Abstraction را تسخیر نماید. (A class should capture one and only one key abstraction)
یک Key Abstraction به عنوان یک Entity در Domain Model تعریف می‌شود و اغلب در غالب اسم در اسناد و مشخصات نیازمندی‌ها ظاهر می‌شوند. هر کدام از آنها باید فقط به یک کلاس نگاشت پیدا کنند. اگر این نگاشت به بیش از یک کلاس انجام گیرد، در نتیجه احتمالا طراح هر تابع را به عنوان یک کلاس تسخیر کرده است. اگر بیش از یک Key Abstraction به یک کلاس نگاشت پیدا کرده باشد، پس احتمالا طراح یک سیستم متمرکز را طراحی کرده است. این کلاس‌ها Vague Classes نامیده می‌شوند و باید آنها در دو کلاس یا بیشتر، تسخیر شوند.

قاعده شهودی 2.9
داده و رفتار مرتبط را در یک جا (کلاس) نگه دارید. (Keep related data and behavior in one place)
در واقع هدفی که این قاعده به دنبال آن می‌باشد این است که هر دو جزء تشکیل دهنده یک Key Abstraction ، یعنی همان داده و رفتار، باید توسط فقط یک کلاس تسخیر شوند. با نقض این قاعده، توسعه دهنده باید با قرار داد (Convention) خاصی برنامه نویسی کند. 
راه شناسایی
طراح باید کلاس‌هایی را که مرتبا داده‌های مورد نیاز خود را با متدهای get از سایر کلاس‌ها دریافت می‌کنند، شناسایی کند. زیرا این نوع کلاس‌ها این قاعده شهودی را نقض کرده‌اند.

مثال واقعی
استفاده از الگوی Domain Model ارائه شده توسط اقای Martin Fowler که دقیقا اشاره به این قاعده دارد.
یا برعکس آن ضد الگوی Anemic Domain Model که ناقض این قاعده می‌باشد. 
در قسمت اول اشاره کردیم این قواعد را به راحتی می‌توان در صورت نیاز نقض کرد. بعضی از مواقع نیاز به طراحی فیزیکی است که باعث تغییر در طراحی منطقی شده و چه بسا می‌تواند باعث نقض هر کدام از این قواعد شهودی نیز شود. اگر به بخش پروژه‌های سایت رجوع کنید این نقض کاملا مشهود (DomainClasses و ServiceLayer موجود در طراحی فیزیکی آنها) می‌باشد (بیشتر از Anemic Domain Model استفاده شده است)؛ ولی نمی‌توان گفت که این کار اشتباه است.

قاعده شهودی 2.10
اطلاعات نامرتبط به هم را در کلاس‌های جدا از هم قرار دهید. ((Spin off nonrelated information into another class (i.e., noncommunicating behavior) 

هدف از این قاعده این است که اگر کلاسی داریم که یکسری از متدهایش با بخشی از داده و یکسری دیگر با بخش دیگر داده‌ها کار میکنند، در واقع شما دو Key Abstraction را به یک کلاس نگاشت کرده اید (Vague Class) و باید آنها را به کلاس‌های جدا نگاشت کنید.

شکل 2.6 A class with noncommunicating behavior

مثال واقعی

به کلاس Dictionary در تصویر زیر توجه کنید.
برای تعداد کمی داده، بهترین پیاده سازی با استفاده از List و در مقابل برای تعداد داده زیاد بهترین پیاده سازی، استفاده از HashTable می‌باشد. هر یک از این پیاده سازی‌ها، به متدهایی برای add و find کلمات نیاز دارند. طراحی سمت چپ تصویر نشان از نقض این قاعده شهودی دارد.

شکل 2.7 (Noncommunicating behavior (real-world example

در طرح سمت چپ، استفاده کننده باید بداند که چقدر داده وارد کند. از طرفی نمایش جزئیات پیاده سازی در نام کلاس هم ایده خوبی نیست (طرح سمت چپ). بهترین راه حل که در مقالات آینده به آنها خواهیم رسید، بحث استفاده از ارث بری می‌باشد. به این ترتیب، با استفاده از  یک کلاس Dictionary که نمایش جزئیات داخلی خود را مخفی کرده و در شرایط لازم نمایش جزئیات داخلی خود را تغییر دهد. منظور این است که استفاده کننده درگیر جزئیات داخلی آن نشود و این جزئیات که کدام نوع PDict یا HDict استفاده خواهد شد، از دید او مخفی باشد.

مطالب
امکان داشتن خروجی‌های Covariant در C# 9.0
در زبان #C، زمانیکه از کلاسی ارث‌بری می‌شود، امکان بازنویسی متدهای کلاس پایه، در صورت معرفی آن‌ها به صورت virtual و یا abstract، وجود دارد؛ اما در این بازنویسی‌ها، تغییر نوع خروجی این متدها مجاز نیست. این محدودیت در C# 9.0 با معرفی Covariant returns برداشته شده‌است؛ با یک شرط: نوع جدید این خروجی، باید covariant نوع اصلی متدی باشد که از کلاس پایه‌ی آن ارث‌بری شده‌است.


وضعیت خروجی متدهای بازنویسی شده تا پیش از C# 9.0

برای توضیح بهتر Covariant returns، نیاز است مثال زیر را بررسی کنیم:
public abstract class Product
{
  public string Name { get; set; }
  public abstract ProductOrder Order(int quantity);
}

public class Book : Product
{
  public string ISBN { get; set; }
  public override ProductOrder Order(int quantity) =>
new BookOrder { Quantity = quantity, Product = this };
}

public class ProductOrder
{
  public int Quantity { get; set; }
}

public class BookOrder : ProductOrder
{
  public Book Product { get; set; }
}
در اینجا یک کلاس abstract و پایه‌ی Product وجود دارد که می‌توان متد abstract سفارش دهی آن‌را در کلاس‌های مشتق شده‌ی از آن، مانند Book، بازنویسی کرد.
همانطور که مشاهده می‌کنید، در کلاس Book، تنها خروجی که برای متد Order بازنویسی شده می‌توان درنظر گرفت، همانی است که در کلاس پایه‌ی Product تعریف شده‌است و قابل تغییر نیست؛ یعنی همان ProductOrder.
همچنین در حین استفاده‌ی از این کلاس‌ها، تبدیل خروجی متد Order، به BookOrder ضروری است:
var book = new Book
{
  Name = "My book",
  ISBN = "11-1-12-22-0"
};
BookOrder orderBook = (BookOrder)book.Order(1);


امکان تغییر خروجی متدهای بازنویسی شده در C# 9.0

در C# 9.0 با مجاز اعلام شدن خروجی‌های covariant، می‌توان تغییرات زیر را به کدهای فوق اعمال کرد:
public class Book : Product
{
  public string ISBN { get; set; }
  public override BookOrder Order(int quantity) =>
      new BookOrder { Quantity = quantity, Product = this };
}
چون کلاس BookOrder از ProductOrder تعریف شده‌ی در کلاس پایه مشتق شده‌است (مفهوم covariant بودن خروجی متد)، می‌توان در C# 9.0 آن‌را به عنوان خروجی متد Order بازنویسی شده‌ی در کلاس Book، تنظیم کرد.
مزایای این ویژگی:
- داشتن یک خروجی مختص و متناسب با کلاس کتاب، مانند BookOrder؛ بجای ارائه‌ی یک خروجی بسیار عمومی ProductOrder.
- نیاز به کار با Generics را برای اینگونه اختصاصی سازی‌ها منتفی می‌کند.
- با این تغییر، دیگر نیازی به تبدیل نوع خروجی متد Order یک کتاب نیست و سطر سفارش دهی را می‌توان به صورت زیر خلاصه کرد:
BookOrder orderBook = book.Order(1);
مطالب
React 16x - قسمت 7 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 1 - ارسال داده‌ها، مدیریت رخ‌دادها
تا اینجا، تنها با یک تک کامپوننت کار کردیم؛ اما یک برنامه‌ی واقعی ترکیبی است از چندین کامپوننت که در نهایت درخت کامپوننت‌ها را در React تشکیل می‌دهند. به همین جهت در طی چند قسمت، نکات ترکیب کامپوننت‌ها را بررسی می‌کنیم.


ترکیب کامپوننت‌ها

در ادامه، همان برنامه‌ی تا قسمت 5 را که کار نمایش یک counter را انجام می‌دهد، تکمیل می‌کنیم. در این برنامه اگر به فایل index.js دقت کنید، کار رندر تک کامپوننت Counter را انجام می‌دهیم:
ReactDOM.render(<Counter />, document.getElementById("root"));
اما یک برنامه‌ی واقعی React، متشکل از درختی از کامپوننت‌ها است. به این ترتیب با ترکیب و در کنار هم قرار دادن کامپوننت‌های مختلف، می‌توان به UI ای کارآمد و پیچیده رسید.
برای نمایش این مفهوم، کامپوننت جدید src\components\counters.jsx را ایجاد می‌کنیم. قصد داریم در این کامپوننت، لیستی از کامپوننت‌های Counter را رندر کنیم. سپس در index.js، بجای رندر کامپوننت Counter، کامپوننت جدید Counters را رندر می‌کنیم. به این ترتیب درخت کامپوننت‌های برنامه، در سطح بالایی خودش از کامپوننت Counters شروع می‌شود و سپس فرزندان آن‌را کامپوننت‌های Counter تشکیل می‌دهند. به همین جهت فایل index.js را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم تا به کامپوننت Counters اشاره کند:
import Counters from "./components/counters";

ReactDOM.render(<Counters />, document.getElementById("root"));
سپس به فایل جدید src\components\counters.jsx مراجعه کرده و با استفاده از قطعه کدهای کمکی imrc و cc که در قسمت‌های قبل با آن‌ها آشنا شدیم، ساختار بدنه‌ی کامپوننت جدید Counters را ایجاد می‌کنیم. اکنون در متد render آن، یک div را ایجاد کرده و داخل آن، چندین کامپوننت Counter را رندر می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";

import Counter from "./counter";

class Counters extends Component {
  state = {};

  render() {
    return (
      <div>
        <Counter />
        <Counter />
        <Counter />
        <Counter />
      </div>
    );
  }
}

export default Counters;
در این حالت اگر به مرورگر مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که هر کامپوننت، state خاص خودش را دارد و از سایر کامپوننت‌ها ایزوله است:


در مرحله‌ی بعد، بجای رندر و درج دستی این کامپوننت‌ها، آرایه‌ای از اشیاء counter را ایجاد کرده و سپس آن‌ها را توسط متد Array.map رندر می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";
import Counter from "./counter";

class Counters extends Component {
  state = {
    counters: [
      { id: 1, value: 0 },
      { id: 2, value: 0 },
      { id: 3, value: 0 },
      { id: 4, value: 0 }
    ]
  };

  render() {
    return (
      <div>
        {this.state.counters.map(counter => (
          <Counter key={counter.id} />
        ))}
      </div>
    );
  }
}

export default Counters;
در اینجا یک خاصیت جدید را به شیء منتسب به خاصیت state به نام counters اضافه کرده‌ایم. این خاصیت حاوی آرایه‌ای از اشیاء counter است که هر کدام دارای یک id (که در قسمت key ذکر خواهد شد) و مقداری اولیه است. سپس آرایه‌ی this.state.counters را توسط متد map، رندر کرده‌ایم. تا اینجا پس از ذخیره‌ی فایل و بارگذاری مجدد برنامه، همان خروجی قبلی را مشاهده خواهیم کرد.


ارسال داده‌ها به کامپوننت‌ها

مشکل! مقدار value هر شیء شمارشگر تعریف شده، به کامپوننت‌های مرتبط رندر شده اعمال نشده‌است. برای مثال اگر value اولین شیء را به 4 تغییر دهیم، هنوز هم این کامپوننت با همان مقدار صفر شروع به کار می‌کند. برای رفع این مشکل، به همان روشی که ویژگی key کامپوننت Counter را مقدار دهی کردیم، می‌توان ویژگی‌های سفارشی دیگری را تعریف و مقدار دهی کرد:
  render() {
    return (
      <div>
        {this.state.counters.map(counter => (
          <Counter key={counter.id} value={counter.value} selected={true} />
        ))}
      </div>
    );
پس از تعریف ویژگی‌های دلخواه value و selected که یکی از آن‌ها به مقدار value شیء counter مرتبط متصل است، به خود کامپوننت Counter مراجعه کرده و سپس در ابتدای متد render آن، خاصیت props به ارث رسیده شده‌ی از کلاس پایه‌ی Component را جهت بررسی بیشتر لاگ می‌کنیم:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    console.log("props", this.props);
    //...
پس از ذخیره‌ی فایل counter.jsx و بارگذاری مجدد برنامه، یک چنین خروجی در کنسول توسعه دهندگان مرورگر قابل مشاهده است:


خاصیت this.props، یک شیء ساده‌ی جاوا اسکریپتی است و شامل تمام ویژگی‌هایی می‌باشد که ما در کامپوننت Counters برای هر کدام از کامپوننت‌های Counter رندر شده‌ی توسط آن، تعریف کردیم. برای نمونه دو ویژگی جدید value و selected را که به تعاریف المان‌های Counter در کامپوننت Counters اضافه کردیم، در اینجا به همراه مقادیر منتسب به آن‌ها، قابل مشاهده هستند. البته در این خروجی، key را ملاحظه نمی‌کنید؛ چون هدف اصلی آن، معرفی یکتای المان‌ها در DOM مجازی React است.
بنابراین اکنون می‌توان به value تنظیم شده‌ی در کامپوننت Counters به صورت this.props.value در کامپوننت Counter دسترسی یافت و سپس از آن جهت مقدار دهی اولیه‌ی counter استفاده کرد.
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.value
  };
اکنون اگر تغییرات کامپوننت Counter را ذخیره کرده و به مرورگر مراجعه کنیم، در اولین بار نمایش برنامه و بدون اعمال هیچگونه تغییری، یک چنین خروجی حاصل می‌شود:


یک نکته: در اینجا selected={true} را داریم. اگر مقدار آن‌را حذف کنیم، یعنی selected تنها درج شود، مقدار آن، همان true دریافت خواهد شد.


تعریف فرزند برای المان‌های کامپوننت‌ها

ویژگی‌های اضافه شده‌ی به تعاریف المان‌های کامپوننت‌ها، توسط خاصیت this.props، به هر کدام از آن کامپوننت‌ها منتقل می‌شوند. این خاصیت props، یک خاصیت ویژه را به نام children، نیز دارا است و از آن برای دسترسی به المان‌های تعریف شده‌ی بین تگ‌های یک المان اصلی استفاده می‌شود:
  render() {
    return (
      <div>
        {this.state.counters.map(counter => (
          <Counter key={counter.id} value={counter.value} selected={true}>
            <h4>‍Counter #{counter.id}</h4>
          </Counter>
        ))}
      </div>
    );
  }
در اینجا بین تگ‌های ابتدا و انتهای تعریف المان Counter، یک محتوا نیز تعریف شده‌است. اکنون اگر به خروجی کنسول توسعه دهندگان مرورگر دقت کنیم، خاصیت جدید اضافه شده‌ی children را نیز می‌توان مشاهده کرد:


یک نمونه مثال واقعی این قابلیت، امکان تعریف محتوای دیالوگ باکس‌ها، توسط استفاده کنند‌ه‌ی از آن است.


روش دیباگ برنامه‌های React

افزونه‌ی مفید React developer tools را می‌توانید برای مرورگرهای کروم و فایرفاکس، دریافت و نصب کنید. برای نمونه پس از نصب آن در مرورگر کروم، یک برگه‌ی جدید به لیست برگه‌های کنسول توسعه دهندگان آن اضافه می‌شود:


همانطور که مشاهده کنید، درخت کامپوننت‌های برنامه را در برگه‌ی جدید Components، می‌توان مشاهده کرد. در اینجا با انتخاب هر کدام از فرزندان این درخت، مشخصات آن نیز مانند props و state، در کنار صفحه ظاهر می‌شوند. همچنین در بالای همین قسمت، 4 آیکن مشاهده‌ی سورس، مشاهده‌ی DOM و یا لاگ کردن جزئیات شیء کامپوننت انتخابی در کنسول هم درج شده‌اند:


که برای نمونه چنین خروجی را لاگ می‌کند:



بررسی تفاوت‌های خواص props و state

در کامپوننت Counter، از props برای مقدار دهی اولیه‌ی state استفاده می‌کنیم:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.value
  };
اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چه تفاوتی بین props و state وجود دارد؟
- props حاوی اطلاعاتی است که به یک کامپوننت ارسال می‌کنیم؛ اما state حاوی اطلاعاتی است که مختص به آن کامپوننت بوده و private است. یعنی سایر کامپوننت‌ها نمی‌توانند به state کامپوننت دیگری دسترسی پیدا کنند. برای مثال در کامپوننت Counters، تمام attributes سفارشی تنظیم شده‌ی بر روی تعاریف المان‌های کامپوننت Counter، جزئی از اطلاعات props خواهند بود. در اینجا نمی‌توان به state کامپوننت مدنظری دسترسی یافت و آن‌را مقدار دهی کرد. به همین ترتیب state کامپوننت Counters نیز در سایر کامپوننت‌ها قابل دسترسی نیست.
- همچنین باید درنظر داشت که props، در مقایسه با state، فقط خواندنی است. به عبارتی مقدار ورودی به یک کامپوننت را داخل آن کامپوننت نمی‌توان تغییر داد. برای مثال سعی کنید در داخل متد رویدادگردان کلیک موجود در کامپوننت Counter، مقدار this.props.value را به صفر تنظیم کنید. در این حالت با کلیک بر روی دکمه‌ی Increment، بلافاصله خطای readonly بودن خواص شیء منتسب به props را دریافت می‌کنیم. در اینجا اگر نیاز است این مقدار را داخل کامپوننت تغییر دهیم، باید ابتدا این مقدار را دریافت کرده و سپس آن‌را داخل state قرار دهیم. پس از آن امکان ویرایش اطلاعات منتسب به state، داخل یک کامپوننت وجود خواهد داشت.


صدور و مدیریت رخ‌دادها

در ادامه می‌خواهیم در کنار هر دکمه‌ی Increment کامپوننت شمارشگر، یک دکمه‌ی Delete هم قرار دهیم:


مشکل! اگر کد مدیریتی handleDelete را در کامپوننت Counter قرار دهیم، چگونه باید به لیست آرایه‌ی اشیاء counters والد آن، یعنی کامپوننت Counters که سبب رندر شدن کامپوننت‌های شمارشگر شده (state = { counters: [ ] })، دسترسی یافت و شیء‌ای را از آن حذف کرد؟ در React، کامپوننتی که state ای را تعریف می‌کند، باید کامپوننتی باشد که قرار است آن‌را تغییر دهد و اطلاعات state هر کامپوننت، صرفا متعلق به آن کامپوننت بوده و جزو اطلاعات خصوصی آن است. بنابراین مدیریت حذف و یا افزودن کامپوننت‌ها در لیست نمایش داده شده، باید جزو وظایف کامپوننت Counters باشد و نه Counter.
برای حل این مشکل، کامپوننت Counter تعریف شده (کامپوننت فرزند) باید سبب بروز رخ‌داد onDelete شود تا کامپوننت Counters (کامپوننت والد)، آن‌را توسط متد handleDelete مدیریت کند. بنابراین ابتدا به کامپوننت Counters (کامپوننت والد) مراجعه کرده و متد رویدادگردان handleDelete را به آن اضافه می‌کنیم:
  handleDelete = () => {
    console.log("handleDelete called.");
  };
سپس ارجاعی از این متد را به صورت خاصیتی از props به کامپوننت Counter (کامپوننت فرزند) ارسال خواهیم کرد؛ برای این منظور در کامپوننت Counters (کامپوننت والد)، ویژگی onDelete را به تعریف المان Counter اضافه کرده و آن‌را با ارجاعی به متدhandleDelete  مقدار دهی می‌کنیم:
<Counter
     key={counter.id}
     value={counter.value}
     selected={true}
     onDelete={this.handleDelete}
/>
پس از آن به کامپوننت Counter مراجعه کرده و دکمه‌ی جدید Delete را به صورت زیر در کنار دکمه‌ی Increment تعریف می‌کنیم:
<button
  onClick={this.props.onDelete}
  className="btn btn-danger btn-sm m-2"
>
  Delete
</button>
در اینجا onClick، به خاصیت onDelete شیء props ارسالی به کامپوننت متصل شده‌است.
اکنون اگر برنامه را ذخیره کرده و پس از بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر بر روی دکمه‌ی Delete کلیک کنیم، پیام «handleDelete called» در کنسول توسعه دهندگان مرورگر لاگ می‌شود. به این ترتیب کامپوننت فرزند سبب بروز رخ‌دادی شده و والد آن، این رخ‌داد را مدیریت می‌کند.


به روز رسانی state

تا اینجا دکمه‌ی Delete فرزند، به متد handleDelete والد متصل شده‌است. مرحله‌ی بعد، پیاده سازی واقعی حذف یک المان از DOM مجازی و به روز رسانی state است. برای اینکار ابتدا به رخ‌دادگردان onClick، در کامپوننت شمارشگر، مراجعه کرده و id دریافتی را به سمت والد ارسال می‌کنیم:
onClick={() => this.props.onDelete(this.props.id)}
البته در سمت والد نیز باید این id را به صورت یک خاصیت جدید به props اضافه کنیم (تا this.props.id فوق کار کند)؛ چون ویژگی key، مختص DOM مجازی بوده و به props اضافه نمی‌شود:
<Counter
  key={counter.id}
  value={counter.value}
  selected={true}
  onDelete={this.handleDelete}
  id={counter.id}
/>
اکنون این id را در کامپوننت والد دریافت و به آن واکنش نشان می‌دهیم:
  handleDelete = counterId => {
    console.log("handleDelete called.", counterId);
    const counters = this.state.counters.filter(
      counter => counter.id !== counterId
    );
    this.setState({ counters }); // = this.setState({ counters: counters });
  };
همانطور که پیشتر نیز در این سری عنوان شده، در React، مقدار state را به صورت مستقیم تغییر نمی‌دهیم و اینکار باید از طریق متد setState آن صورت گیرد. به عبارت دیگر مستقیما خاصیت counters شیء منتسب به خاصیت state را تغییر نمی‌دهیم. ابتدا یک آرایه‌ی جدید از المان‌ها را تولید کرده و به متد setState ارسال می‌کنیم. سپس React، هم خاصیت counters و هم UI را بر این اساس به روز رسانی خواهد کرد. در اینجا، لیست جدید counters، بر اساس id دریافتی از کامپوننت فرزند، تولید شده و به متد this.setState ارسال می‌شود. در این حالت اگر برنامه را ذخیره کرده و پس از بارگذاری مجدد آن در مرورگر، بر روی دکمه‌ی Delete هر ردیف کلیک کنیم، آن ردیف از UI حذف خواهد شد.

البته پیاده سازی ما تا به اینجا بدون مشکل کار می‌کند، اما به ازای هر خاصیت counter، یک ویژگی جدید را به تعریف المان مرتبط اضافه کرده‌ایم که در طول زمان بیش از اندازه طولانی خواهد شد. برای رفع این مشکل، خود شیء counter را به صورت یک ویژگی جدید به کامپوننت مرتبط با آن ارسال می‌کنیم. به این ترتیب اگر در آینده خاصیتی را به این شیء اضافه کردیم، دیگر نیازی نیست تا آن‌را به صورت دستی و مجزا تعریف کنیم. به همین جهت ابتدا تعریف المان Counter را به صورت زیر خلاصه می‌کنیم که در آن ویژگی جدید counter، حاوی کل شیء counter است:
<Counter
  key={counter.id}
  counter={counter}
  onDelete={this.handleDelete}
/>
سپس در سمت کامپوننت فرزند شمارشگر، دو تغییر this.props.counter.value و this.props.counter.id باید صورت گیرند تا مقادیر شیء counter به درستی خوانده شوند.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-07.zip
مطالب
روش‌هایی برای بهبود سرعت برنامه‌های مبتنی بر Entity framework
در این مطلب تعدادی از شایع‌ترین مشکلات حین کار با Entity framework که نهایتا به تولید برنامه‌هایی کند منجر می‌شوند، بررسی خواهند شد.

مدل مورد بررسی

    public class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogPost> BlogPosts { get; set; }
    }

    public class BlogPost
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Content { get; set; }

        [ForeignKey("UserId")]
        public virtual User User { get; set; }
        public int UserId { get; set; }
    }
کوئری‌هایی که در ادامه بررسی خواهند شد، بر روی رابطه‌ی one-to-many فوق تعریف شده‌اند؛ یک کاربر به همراه تعدادی مطلب منتشر شده.


مشکل 1: بارگذاری تعداد زیادی ردیف
 var data = context.BlogPosts.ToList();
در بسیاری از اوقات، در برنامه‌های خود تنها نیاز به مشاهده‌ی قسمت خاصی از یک سری از اطلاعات، وجود دارند. به همین جهت بکارگیری متد ToList بدون محدود سازی تعداد ردیف‌های بازگشت داده شده، سبب بالا رفتن مصرف حافظه‌ی سرور و همچنین بالا رفتن میزان داده‌ای که هر بار باید بین سرور و کلاینت منتقل شوند، خواهد شد. یک چنین برنامه‌هایی بسیار مستعد به استثناهایی از نوع out of memory هستند.
راه حل:  با استفاده از Skip و Take، مباحث صفحه‌ی بندی را اعمال کنید.


مشکل 2: بازگرداندن تعداد زیادی ستون
 var data = context.BlogPosts.ToList();
فرض کنید View برنامه، در حال نمایش عناوین مطالب ارسالی است. کوئری فوق، علاوه بر عناوین، شامل تمام خواص تعریف شده‌ی دیگر نیز هست. یک چنین کوئری‌هایی نیز هربار سبب هدر رفتن منابع سرور می‌شوند.
راه حل: اگر تنها نیاز به خاصیت Content است، از Select و سپس ToList استفاده کنید؛ البته به همراه نکته 1.
 var list = context.BlogPosts.Select(x => x.Content).Skip(15).Take(15).ToList();


مشکل 3: گزارشگیری‌هایی که بی‌شباهت به حمله‌ی به دیتابیس نیستند
 foreach (var post in context.BlogPosts)
{
     Console.WriteLine(post.User.Name);
}
فرض کنید قرار است رکوردهای مطالب را نمایش دهید. در حین نمایش این مطالب، در قسمتی از آن باید نام نویسنده نیز درج شود. با توجه به رابطه‌ی تعریف شده، نوشتن post.User.Name به ازای هر مطلب، بسیار ساده به نظر می‌رسد و بدون مشکل هم کار می‌کند. اما ... اگر خروجی SQL این گزارش را مشاهده کنیم، به ازای هر ردیف نمایش داده شده، یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی، جهت دریافت نام نویسنده یک مطلب وجود دارد.
این مورد به lazy loading مشهور است و در مواردی که قرار است با یک مطلب و یک نویسنده کار شود، شاید اهمیتی نداشته باشد. اما در حین نمایش لیستی از اطلاعات، بی‌شباهت به یک حمله‌ی شدید به بانک اطلاعاتی نیست.
راه حل: در گزارشگیری‌ها اگر نیاز به نمایش اطلاعات روابط یک موجودیت وجود دارد، از متد Include استفاده کنید تا Lazy loading لغو شود.
 foreach (var post in context.BlogPosts.Include(x=>x.User))


مشکل 4:  فعال بودن بی‌جهت مباحث ردیابی اطلاعات
 var data = context.BlogPosts.ToList();
در اینجا ما فقط قصد داریم که لیستی از اطلاعات را دریافت و سپس نمایش دهیم. در این بین، هدف، ویرایش یا حذف اطلاعات این لیست نیست. یک چنین کوئری‌هایی مساوی هستند با تشکیل dynamic proxies مخصوص EF جهت ردیابی تغییرات اطلاعات (مباحث AOP توکار). EF توسط این dynamic proxies، محصور کننده‌هایی را برای تک تک آیتم‌های بازگشت داده شده از لیست تهیه می‌کند. در این حالت اگر خاصیتی را تغییر دهید، ابتدا وارد این محصور کننده (غشاء نامرئی) می‌شود، در سیستم ردیابی EF ذخیره شده و سپس به شیء اصلی اعمال می‌گردد. به عبارتی شیء در حال استفاده، هر چند به ظاهر post.User است اما در واقعیت یک User دارای روکشی نامرئی از جنس dynamic proxy‌های EF است. تهیه این روکش‌ها، هزینه‌بر هستند؛ چه از لحاظ میزان مصرف حافظه و چه از نظر سرعت کار.
راه حل: در گزاشگیری‌ها، dynamic proxies را توسط متد AsNoTracking غیرفعال کنید:
 var data = context.BlogPosts.AsNoTracking().Skip(15).Take(15).ToList();


مشکل 5: باز کردن  تعداد اتصالات زیاد به بانک اطلاعاتی در طول یک درخواست

هر Context دارای اتصال منحصربفرد خود به بانک اطلاعاتی است. اگر در طول یک درخواست، بیش از یک Context مورد استفاده قرار گیرد، بدیهی است به همین تعداد اتصال باز شده به بانک اطلاعاتی، خواهیم داشت. نتیجه‌ی آن فشار بیشتر بر بانک اطلاعاتی و همچنین کاهش سرعت برنامه است؛ از این لحاظ که اتصالات TCP برقرار شده، هزینه‌ی بالایی را به همراه دارند.
روش تشخیص:
        private void problem5MoreThan1ConnectionPerRequest() 
        {
            using (var context = new MyContext())
            {
                var count = context.BlogPosts.ToList();
            }
        }
داشتن متدهایی که در آن‌ها کار وهله سازی و dispose زمینه‌ی EF انجام می‌شود (متدهایی که در آن‌ها new Context وجود دارد).
راه حل: برای حل این مساله باید از روش‌های تزریق وابستگی‌ها استفاده کرد. یک Context وهله سازی شده‌ی در طول عمر یک درخواست، باید بین وهله‌های مختلف اشیایی که نیاز به Context دارند، زنده نگه داشته شده و به اشتراک گذاشته شود.


مشکل 6: فرق است بین IList و IEnumerable
DataContext = from user in context.Users
                      where user.Id>10
                      select user;
خروجی کوئری LINQ نوشته شده از نوع IEnumerable است. در EF، هربار مراجعه‌ی مجدد به یک کوئری که خروجی IEnumerable دارد، مساوی است با ارزیابی مجدد آن کوئری. به عبارتی، یکبار دیگر این کوئری بر روی بانک اطلاعاتی اجرا خواهد شد و رفت و برگشت مجددی صورت می‌گیرد.
زمانیکه در حال تهیه‌ی گزارشی هستید، ابزارهای گزارشگیر ممکن است چندین بار از نتیجه‌ی کوئری شما در حین تهیه‌ی گزارش استفاده کنند. بنابراین برخلاف تصور، data binding انجام شده، تنها یکبار سبب اجرای این کوئری نمی‌شود؛ بسته به ساز و کار درونی گزارشگیر، چندین بار ممکن است این کوئری فراخوانی شود.
راه حل: یک ToList را به انتهای این کوئری اضافه کنید. به این ترتیب از نتیجه‌ی کوئری، بجای اصل کوئری استفاده خواهد شد و در این حالت تنها یکبار رفت و برگشت به بانک اطلاعاتی را شاهد خواهید بود.


مشکل 7: فرق است بین IQueryable و IEnumerable

خروجی IEnumerable، یعنی این عبارت را محاسبه کن. خروجی IQueryable یعنی این عبارت را درنظر داشته باش. اگر نیاز است نتایج کوئری‌ها با هم ترکیب شوند، مثلا بر اساس رابط کاربری برنامه، کاربر بتواند شرط‌های مختلف را با هم ترکیب کند، باید از ترکیب IQueryableها استفاده کرد تا سبب رفت و برگشت اضافی به بانک اطلاعاتی نشویم.


مشکل 8: استفاده از کوئری‌های Like دار
 var list = context.BlogPosts.Where(x => x.Content.Contains("test"))
این نوع کوئری‌ها که در نهایت به Like در SQL ترجمه می‌شوند، سبب full table scan خواهند شد که کارآیی بسیار پایینی دارند. در این نوع موارد توصیه شده‌است که از روش‌های full text search استفاده کنید.


مشکل 9: استفاده از Count بجای Any

اگر نیاز است بررسی کنید مجموعه‌ای دارای مقداری است یا خیر، از Count>0 استفاده نکنید. کارآیی Any و کوئری SQL ایی که تولید می‌کند، به مراتب بیشتر و بهینه‌تر است از Count>0.


مشکل 10: سرعت insert پایین است

ردیابی تغییرات را خاموش کرده و از متد جدید AddRange استفاده کنید. همچنین افزونه‌هایی برای Bulk insert نیز موجود هستند.


مشکل 11: شروع برنامه کند است

می‌توان تمام مباحث نگاشت‌های پویای کلاس‌های برنامه به جداول و روابط بانک اطلاعاتی را به صورت کامپایل شده در برنامه ذخیره کرد. این مورد سبب بالا رفتن سرعت شروع برنامه خصوصا در حالتیکه تعداد جداول بالا است می‌شود.
مطالب
نمونه سوالات مصاحبه استخدامی

مطلبی رو در سایت آقای اسکات هنسلمن دیدم که به نظرم برای برگرداندن به فارسی جالب اومد. شاید باعث شود که اندکی به فکر فرو رویم که ... چکار داریم می‌کنیم و قرار است به کجا برویم/برسیم.

نمونه سوالات مصاحبه استخدامی برنامه نویس‌های ارشد

  • - آیا هنوز کد می‌نویسید؟ آیا به آن علاقمندید؟!
  • - آیا می‌دانید SOLID چیست؟
  • - آیا می‌دانید SRP مخفف چیست و چه اهمیتی دارد؟
  • - پروژه‌ای مبتنی بر یک فناوری جدید به شما انتساب داده شده است. چگونه آن‌را آغاز خواهید کرد؟
  • - در مورد IOC یا Inversion of control چه می‌دانید؟ ارتباط آن با dependency injection چیست؟
  • - برنامه 2 tier با برنامه‌ی 3 tier چه تفاوتی دارد؟
  • - فلسفه‌ی وجودی Interface چیست و چه اهمیتی دارد؟
  • - الگوی Repository را شرح دهید. الگوی Factory‌ چیست؟ چرا الگوهای طراحی برنامه نویسی شیءگرا مهم هستند؟
  • - Anti-patterns کدامند؟ توضیح دهید.
  • - آیا تابحال اسم Gang of Four به گوشتان خورده است؟ در چه موردی است؟
  • - ارتباط الگوهای MVP ، MVC و MVVM در چیست؟ هر کدام از این الگوها در چه زمانی‌هایی بهتر است بکار گرفته شوند؟
  • - مفهوم جداسازی وابستگی‌ها (Separation of Concerns) چیست. مزایا و معایب آن کدامند؟
  • - سه ویژگی اصلی طراحی شیءگرا را نام برده و توضیح دهید.
  • - یک الگوی طراحی را توضیح دهید که در خانواده‌ی الگوی Factory قرار نمی‌گیرد. این الگو چه زمانی بهتر است بکار برده شود و چگونه؟
  • - فرض کنید یک پروژه‌ی قدیمی را که از مشکلات حاد نگهداری رنج می‌برد، به شما انتساب داده‌اند. چه فاکتورها و اقداماتی را جهت بهبود این وضعیت درنظر گرفته و چگونه برنامه را به سمت یک پروژه‌ی پایدار پیش خواهید برد؟
  • - مفهوم Service Orientation چه اثری را بر طراحی سیستم‌ها خواهد گذاشت؟ کجاها بهتر است استفاده شود؟
  • - در مورد portfolio تمام برنامه‌هایی که تاکنون بر روی آن‌ها کار کرده‌اید توضیح دهید. شما چه نقشی در طراحی آن داشته‌‌اید؟
  • - منهای بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای، با چه روش‌هایی جهت ذخیره سازی اطلاعات آشنایی دارید؟ مزایا و معایب آن‌ها چیست؟
  • - در مورد مفهوم convention over configuration توضیح دهید. آخرین مثال عملی که در این مورد دیده‌اید چه بوده است؟
  • - در مورد سیستم‌های بدون حالت و با حالت (stateless and stateful) توضیح دهید. اثر هر کدام بر parallelism چیست؟
  • - تفاوت‌های بین Stubs و Mocks چیست و از هر کدام در کجاها استفاده خواهید کرد؟
  • - مفهوم YAGNI را به همراه یک مثال عملی توضیح دهید.
  • - sandbox چه معنایی دارد؟ آیا می‌توانید مثال‌هایی عملی از این مفهوم را در سیستم‌های موجود نام ببرید؟
- در مورد Concurrency به سوالات زیر پاسخ دهید:
  • - حالت‌های با و بدون قفل در مدل‌های Concurrency چه تفاوتی دارند؟
  • - زمانیکه از مدل‌های با قفل و یا بدون قفل استفاده می‌کنید ممکن است به چه مشکلاتی برخورد کنید؟
  • - مفهوم resource contention را توضیح دهید.
  • - مدل بر مبتنی بر وظیفه با مدل مبتنی بر ریسمان چه تفاوت‌هایی دارند؟ ( task-based model & threaded model )
  • - تفاوت‌های بین asynchrony و concurrency را توضیح دهید.