مطالب دوره‌ها
استفاده از AOP Interceptors برای حذف کدهای تکراری کش کردن اطلاعات در لایه سرویس برنامه
اکثر برنامه‌های ما دارای قابلیت‌هایی هستند که با موضوعاتی مانند امنیت، کش کردن اطلاعات، مدیریت استثناها، ثبت وقایع و غیره گره خورده‌اند. به هر یک از این موضوعات یک Aspect یا cross-cutting concern نیز گفته می‌شود.
در این قسمت قصد داریم اطلاعات بازگشتی از لایه سرویس برنامه را کش کنیم؛ اما نمی‌خواهیم مدام کدهای مرتبط با کش کردن اطلاعات را در مکان‌های مختلف لایه سرویس پراکنده کنیم. می‌خواهیم یک ویژگی یا Attribute سفارشی را تهیه کرده (مثلا به نام CacheMethod) و به متد یا متدهایی خاص اعمال کنیم. سپس برنامه، در زمان اجرا، بر اساس این ویژگی‌ها، خروجی‌های متدهای تزئین شده با ویژگی CacheMethod را کش کند.
در اینجا نیز از ترکیب StructureMap و DynamicProxy پروژه Castle، برای رسیدن به این مقصود استفاده خواهیم کرد. به کمک StructureMap می‌توان در زمان وهله سازی کلاس‌ها، آن‌ها را به کمک متدی به نام EnrichWith توسط یک محصور کننده دلخواه، مزین یا غنی سازی کرد. این مزین کننده را جهت دخالت در فراخوانی‌های متدها، یک DynamicProxy درنظر می‌گیریم. با پیاده سازی اینترفیس IInterceptor کتابخانه DynamicProxy مورد استفاده و تحت کنترل قرار دادن نحوه و زمان فراخوانی متدهای لایه سرویس، یکی از کارهایی را که می‌توان انجام داد، کش کردن نتایج است که در ادامه به جزئیات آن خواهیم پرداخت.


پیشنیازها

ابتدا یک برنامه جدید کنسول را آغاز کنید. تنظیمات آن‌را از حالت Client profile به Full تغییر دهید.
سپس همانند قسمت‌های قبل، ارجاعات لازم را به StructureMap و Castle.Core نیز اضافه نمائید:
 PM> Install-Package structuremap
PM> Install-Package Castle.Core
همچنین ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web.dll نیز اضافه نمائید.
از این جهت که از HttpRuntime.Cache قصد داریم استفاده کنیم. HttpRuntime.Cache در برنامه‌های کنسول نیز کار می‌کند. در این حالت از حافظه سیستم استفاده خواهد کرد و در پروژه‌های وب از کش IIS بهره می‌برد.


ویژگی CacheMethod مورد استفاده

using System;

namespace AOP02.Core
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Method)]
    public class CacheMethodAttribute : Attribute
    {
        public CacheMethodAttribute()
        {
            // مقدار پیش فرض
            SecondsToCache = 10;
        }

        public double SecondsToCache { get; set; }
    }
}
همانطور که عنوان شد، قصد داریم متدهای مورد نظر را توسط یک ویژگی سفارشی، مزین سازیم تا تنها این موارد توسط AOP Interceptor مورد استفاده پردازش شوند.
در ویژگی CacheMethod، خاصیت SecondsToCache بیانگر مدت زمان کش شدن نتیجه متد خواهد بود.


ساختار لایه سرویس برنامه

using System;
using System.Threading;
using AOP02.Core;

namespace AOP02.Services
{
    public interface IMyService
    {
        string GetLongRunningResult(string input);
    }

    public class MyService : IMyService
    {
        [CacheMethod(SecondsToCache = 60)]
        public string GetLongRunningResult(string input)
        {
            Thread.Sleep(5000); // simulate a long running process
            return string.Format("Result of '{0}' returned at {1}", input, DateTime.Now);
        }
    }
}
اینترفیس IMyService و پیاده سازی نمونه آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید. از این لایه در برنامه استفاده شده و قصد داریم نتیجه بازگشت داده شده توسط متدی زمانبر را در اینجا توسط AOP Interceptors کش کنیم.


تدارک یک CacheInterceptor

using System;
using System.Web;
using Castle.DynamicProxy;

namespace AOP02.Core
{
    public class CacheInterceptor : IInterceptor
    {
        private static object lockObject = new object();

        public void Intercept(IInvocation invocation)
        {
            cacheMethod(invocation);
        }

        private static void cacheMethod(IInvocation invocation)
        {
            var cacheMethodAttribute = getCacheMethodAttribute(invocation);
            if (cacheMethodAttribute == null)
            {
                // متد جاری توسط ویژگی کش شدن مزین نشده است
                // بنابراین آن‌را اجرا کرده و کار را خاتمه می‌دهیم
                invocation.Proceed();
                return;
            }

            // دراینجا مدت زمان کش شدن متد از ویژگی کش دریافت می‌شود
            var cacheDuration = ((CacheMethodAttribute)cacheMethodAttribute).SecondsToCache;

            // برای ذخیره سازی اطلاعات در کش نیاز است یک کلید منحصربفرد را
            //  بر اساس نام متد و پارامترهای ارسالی به آن تهیه کنیم
            var cacheKey = getCacheKey(invocation);

            var cache = HttpRuntime.Cache;
            var cachedResult = cache.Get(cacheKey);


            if (cachedResult != null)
            {
                // اگر نتیجه بر اساس کلید تشکیل شده در کش موجود بود
                // همان را بازگشت می‌دهیم
                invocation.ReturnValue = cachedResult;
            }
            else
            {
                lock (lockObject)
                {
                    // در غیر اینصورت ابتدا متد را اجرا کرده
                    invocation.Proceed();
                    if (invocation.ReturnValue == null)
                        return;

                    // سپس نتیجه آن‌را کش می‌کنیم
                    cache.Insert(key: cacheKey,
                                 value: invocation.ReturnValue,
                                 dependencies: null,
                                 absoluteExpiration: DateTime.Now.AddSeconds(cacheDuration),
                                 slidingExpiration: TimeSpan.Zero);
                }
            }
        }

        private static Attribute getCacheMethodAttribute(IInvocation invocation)
        {
            var methodInfo = invocation.MethodInvocationTarget;
            if (methodInfo == null)
            {
                methodInfo = invocation.Method;
            }
            return Attribute.GetCustomAttribute(methodInfo, typeof(CacheMethodAttribute), true);
        }

        private static string getCacheKey(IInvocation invocation)
        {
            var cacheKey = invocation.Method.Name;

            foreach (var argument in invocation.Arguments)
            {
                cacheKey += ":" + argument;
            }

            // todo: بهتر است هش این کلید طولانی بازگشت داده شود
            // کار کردن با هش سریعتر خواهد بود
            return cacheKey;
        }
    }
}
کدهای CacheInterceptor مورد استفاده را در بالا مشاهده می‌کنید.
توضیحات ریز قسمت‌های مختلف آن به صورت کامنت، جهت درک بهتر عملیات، ذکر شده‌اند.


اتصال Interceptor به سیستم

خوب! تا اینجای کار صرفا تعاریف اولیه تدارک دیده شده‌اند. در ادامه نیاز است تا DI و DynamicProxy را از وجود آن‌ها مطلع کنیم.
using System;
using AOP02.Core;
using AOP02.Services;
using Castle.DynamicProxy;
using StructureMap;

namespace AOP02
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<IMyService>()
                 .EnrichAllWith(myTypeInterface =>
                        dynamicProxy.CreateInterfaceProxyWithTarget(myTypeInterface, new CacheInterceptor()))
                 .Use<MyService>();
            });

            var myService = ObjectFactory.GetInstance<IMyService>();
            Console.WriteLine(myService.GetLongRunningResult("Test"));
            Console.WriteLine(myService.GetLongRunningResult("Test"));
        }
    }
}
در قسمت تنظیمات اولیه DI مورد استفاده، هر زمان که شیءایی از نوع IMyService درخواست شود، کلاس MyService وهله سازی شده و سپس توسط CacheInterceptor محصور می‌گردد. اکنون ادامه برنامه با این شیء محصور شده کار می‌کند.
حال اگر برنامه را اجرا کنید یک چنین خروجی قابل مشاهده خواهد بود:
 Result of 'Test' returned at 2013/04/09 07:19:43
Result of 'Test' returned at 2013/04/09 07:19:43
همانطور که ملاحظه می‌کنید هر دو فراخوانی یک زمان را بازگشت داده‌اند که بیانگر کش شدن اطلاعات اولی و خوانده شدن اطلاعات فراخوانی دوم از کش می‌باشد (با توجه به یکی بودن پارامترهای هر دو فراخوانی).

از این پیاده سازی می‌شود به عنوان کش سطح دوم ORMها نیز استفاده کرد (صرفنظر از نوع ORM در حال استفاده).

دریافت مثال کامل این قسمت
AOP02.zip
مطالب
مقایسه نتایج الگوریتم‌های هش کردن اطلاعات در اس کیوال سرور و دات نت

از اس کیوال سرور 2005 به بعد تابع HashBytes نیز به مجموعه توابع قابل استفاده در دستورات T-SQL اس کیوال سرور اضافه شده است که الگوریتم‌های MD2 | MD4 | MD5 | SHA | SHA1 را پشتیبانی می‌کند. برای مثال:
DECLARE @str1 VARCHAR(4),
@str2 NVARCHAR(4)

--متن یونیکد اینجا ناقص ذخیره می‌شود
SET @str1 = 'وحید'

SET @str2 = N'وحید'

SELECT hashbytes('md5', @str1) --C82A7D721AAE517AD76EF1B871BC33CE

SELECT hashbytes('md5', @str2) --7D883091B80F3CD20B872CADBFDDACDF

اگر این نتایج را بخواهیم با استفاده از فضای نام استاندارد System.Security.Cryptography تولید کنیم، باید به encoding رشته دریافتی حتما دقت داشت؛ در غیر اینصورت نتایج یکسان نخواهند بود.
مهم‌ترین encoding های پشتیبانی شده در دات نت در جدول زیر برشمرده شده‌اند:

Encoding تعداد بیت هر کاراکتر

ASCII
هر کاراکتر آن 7 بیت است

UTF7
هر کاراکتر آن 7 بیت است

UTF8
هر کاراکتر آن 8 بیت و یا یک بایت است

Unicode (UTF-16)
هر کاراکتر آن 16 بیت و یا دو بایت است

UTF32
هر کاراکتر آن 32 بیت و یا 4 بایت است


نوع nvarchar در اس کیوال سرور همانند حالت Encoding.Unicode‌ دات نت است و هر کاراکتر آن 2 بایت می‌باشد.
این نکته‌ هنگام استفاده از این توابع بسیار حائز اهمیت است. برای مثال اگر تابع HashBytes اس کیوال سرور را بخواهیم در دات نت پیاده سازی کنیم، به کلاس زیر خواهیم رسید:

using System.Text;
using System.Security.Cryptography;

class CHash
{
public static string GetMD5Hash(string input, Encoding encoding)
{
byte[] bytes = new MD5CryptoServiceProvider().ComputeHash(encoding.GetBytes(input));
StringBuilder chars = new StringBuilder();
foreach (byte chr in bytes)
{
chars.Append(chr.ToString("x2"));
}
return chars.ToString();
}
}
در اینجا تنها حالت زیر با هش تولید شده یک فیلد یا متغیر از نوع nvarchar توسط تابع HashBytes اس کیوال سرور معادل است:

string result = CHash.GetMD5Hash("وحید", Encoding.Unicode);

پ.ن.
احتمالا عده‌ای را دیده‌اید که هر چقدر تلاش می‌کنند با سی شارپ متون ایران سیستم تحت داس را به نمونه‌های ویندوزی تبدیل کنند، کمتر موفق می‌شوند؛ علت را با توجه به جدول encoding فوق و عدم اطلاع از آن بهتر می‌توان بررسی کرد.


مطالب
آشنایی با نحوه‌ی وهله سازی کنترلرها در ASP.NET MVC با ساخت یک Controller Factory سفارشی
یکی از مزایای مهم فریم ورک ASP.NET MVC، توسعه پذیری کنترلرهای آن است. با مرور قسمت‌هایی از مسیر پردازش درخواست که منجر به اجرای یک اکشن متد می‌شود، شروع می‌کنیم و روش‌های مختلفی را که می‌توان بر روی این پردازش، کنترل داشت، بررسی می‌کنیم. شکل ذیل مسیر یک درخواست را مابین کامپوننت‌های مختلف فریم ورک نشان می‌دهد:
 
 

Controller Factory و Action Invoker وظیفه‌ای مطابق نامشان را عهده دار هستند. اولی برای وهله سازی کنترلرهای مرتبط با درخواست و دومی برای پیدا کردن و تریگر نمودن یک اکشن متد به کار گرفته می‌شوند. فریم ورک MVC پیاده سازی پیش فرضی را از این دو کامپوننت، به صورت توکار دارد. در طی مقالاتی نحوه‌ی کنترل کردن رفتار پیش فرض این Controller Factory و هم نحوه‌ی جایگزین کرن کامل این کامپوننت را بررسی می‌کنیم.

ابتدا پروژه‌ی جدیدی را از نوع MVC و با الگوی Empty به نام ControllerExtensibility ایجاد می‌کنیم. در پوشه‌ی Models یک فایل را به نام Result.cs ساخته و از آن برای معرفی کلاس Result مطابق کدهای ذیل استفاده می‌کنیم:
namespace ControllerExtensibility.Models
{
    public class Result
    {
        public string ControllerName { get; set; }
        public string ActionName { get; set; }
    }
}
در مسیر /Views/Shared ویویی را به نام Result.cshtml اضافه می‌کنیم. این ویویی است که در این مثال، همه‌ی اکشن متدهای کنترلرهایمان، آن را رندر خواهند کرد:
@model ControllerExtensibility.Models.Result
@{
Layout = null;
}
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<meta name="viewport" content="width=device-width" />
<title>Result</title>
</head>
<body>
<div>Controller: @Model.ControllerName</div>
<div>Action: @Model.ActionName</div>
</body>
</html>
در خط اول، مدل ویو را از نوع کلاس Result تعیین کرده‌ایم.
دو کنترلر را نیز حاوی کدهای زیر ایجاد می‌کنیم:

کنترلر product
using ControllerExtensibility.Models;
using System.Web.Mvc;
namespace ControllerExtensibility.Controllers
{
    public class ProductController : Controller
    {
        public ViewResult Index()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Product",
                ActionName = "Index"
            });
        }
        public ViewResult List()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Product",
                ActionName = "List"
            });
        }
    }
}

کنترلر customer

using System.Web.Mvc;
namespace ControllerExtensibility.Controllers
{
    public class CustomerController : Controller
    {
        public ViewResult Index()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Customer",
                ActionName = "Index"
            });
        }
        public ViewResult List()
        {
            return View("Result", new Result
            {
                ControllerName = "Customer",
                ActionName = "List"
            });
        }
    }
}
اکشن‌های این دو کنترلر حاوی کد خاصی نبوده و صرفا ویوی Result.cshtml را صدا می‌زنند. ولی در این مرحله این همه‌ی آن چیزی است که برای نشان دادن نحوه‌ی سفارشی کردن کنترلرها بدان نیاز داریم.
ایجاد یک Controller Factory سفارشی بهترین راه برای درک نحوه‌ی وهله سازی کنترلر‌ها توسط MVC است. ولی این کار صرفا جنبه‌ی آموزشی داشته و در یک پروژه‌ی واقعی این نوع پیاده سازی‌ها پیشنهاد نمی‌شود؛ زیرا راه‌های مفیدتر و ساده‌تری با پیاده سازی توکار Controller Factory وجود دارند.
Controller Factory‌ها با پیاده سازی اینترفیس IControllerFactory معرفی می‌شوند. کدهای این اینترفیس را در ذیل می‌بینید:
using System.Web.Routing;
using System.Web.SessionState;
namespace System.Web.Mvc
{
    public interface IControllerFactory
    {
        IController CreateController(RequestContext requestContext,
        string controllerName);
        SessionStateBehavior GetControllerSessionBehavior(RequestContext requestContext,
        string controllerName);
        void ReleaseController(IController controller);
    }
}
پوشه‌ای را به نام Infrastructure ساخته و فایلی را به نام CustomControllerFactory.cs ، حاوی کدهای زیر اضافه کنید:
using System;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using System.Web.SessionState;
using ControllerExtensibility.Controllers;

namespace ControllerExtensibility.Infrastructure
{
    public class CustomControllerFactory : IControllerFactory
    {
        public IController CreateController(RequestContext requestContext,
            string controllerName)
        {
            Type targetType = null;
            switch (controllerName)
            {
                case "Product":
                    targetType = typeof (ProductController);
                    break;
                case "Customer":
                    targetType = typeof (CustomerController);
                    break;
                default:
                    requestContext.RouteData.Values["controller"] = "Product";
                    targetType = typeof (ProductController);
                    break;
            }
            return targetType == null
                ? null
                : (IController) DependencyResolver.Current.GetService(targetType);
        }

        public SessionStateBehavior GetControllerSessionBehavior(RequestContext
            requestContext, string controllerName)
        {
            return SessionStateBehavior.Default;
        }

        public void ReleaseController(IController controller)
        {
            IDisposable disposable = controller as IDisposable;
            if (disposable != null)
            {
                disposable.Dispose();
            }
        }
    }
}
مهمترین متد کدهای فوق، CreateController است که فریم ورک، بر حسب نیاز، جهت سرویس دهی به درخواست واصله آن را صدا خواهد زد. پارامتر ورودی این متد، شیء RequestContext است که جزئیاتی در خصوص درخواست واصله را در اختیار factory خواهد گذاشت. همچنین یک رشته که نام کنترلر را بر حسب URL واصله تعیین می‌کند:
 

نام

نوع

توضیحات

HttpContext

HttpContextBase

حاوی اطلاعاتی در خصوص درخواست است.

RouteData

RouteData

حاوی اطلاعاتی در خصوص Rout است که با درخواست رسیده همخوانی دارد.

 
یکی از دلایلی که عنوان شد Controller factory سفارشی بدین روش در یک پروژه‌ی عملی به کار گرفته نشود این است که یافتن کلاس‌هایی از نوع Controller در سراسر برنامه و وهله سازی آنها کار دشواری است. چرا که لازم خواهد بود بتوانید به صورت پویا کنترلر را مکان یابی کرده و بین کلاس‌های هم نام در دیگر فضاهای نام تمییز قائل شوید و خطاهای محتمل در حین وهله سازی را کنترل کنید.
در این مثال تنها دو کنترلر داریم و آنها را به صورت مستقیم در Controller Factory وهله سازی می‌کنیم که در یک پروژه‌ی واقعی مطلوب نیست. ولی آنچه را که این روش آشکار‌تر می‌سازد، انعطاف پذیری بالای فریم ورک MVC است که دست ما را برای نفوذ و دخل و تصرف در اعمال و رفتاریهای پیش فرض خود باز گذاشته است و برای مثال در مباحث تزریق وابستگی‌ها و تنظیمات ابتدایی IoC Containers کاربرد دارد.
متد CreateController لازم است وهله‌ای از کلاسی که اینترفیس IController را پیاده سازی کرده برگرداند؛ در غیر اینصورت کار با خطا متوقف خواهد شد. لذا برای زمانی که درخواست کاربر، هیچ کدام از کنترلر‌ها را مشمول عنایت قرار نمی‌دهد، باید چاره‌ای اندیشیده شود.
می‌توان آن را به کنترلر خاصی که پیغام خطایی را رندر می‌کند، هدایت کنیم. به عبارت بهتر باید درخواست را به کنترلری که مطمئن هستیم وجود دارد (اصطلاحا کنترلر جانشین) هدایت نماییم. همان طور که در کد فوق در قسمت default می‌بینید:
default:
requestContext.RouteData.Values["controller"] = "Product";
targetType = typeof(ProductController);
break;
در صورت عدم تطابق با هیچ کدام از حالات تعیین شده، درخواست را به کنترلر ProductController جهت رسیدگی هدایت کرده‌ایم.
در MVC انتخاب ویوی مناسب، بر حسب مقدار RouteData.Values صورت می‌گیرد؛ نه نام کلاس Controller و این سبب خواهد شد فریم ورک، ویوهای مرتبط با کنترلر جانشین شده‌ی توسط ما را جستجو کند و نه کنترلری که کاربر از طریق URL ورودی آن را درخواست کرده است.
لذا Controller Factory صرفا وظیفه مپ کردن درخواست‌های واصله به کنترلر‌ها را ندارد، بلکه توانایی دخل و تصرف در درخواست واصله بر حسب مورد را نیز خواهد داشت.
در نهایت هم نحوه‌ی استفاده از DependencyResolver را برای وهله سازی کلاس‌های کنترلر می‌بینید. متد استاتیک Current یک پیاده سازی از اینترفیس IDependencyResolver را که حاوی متد GetService است، برگشت داده و سپس یک شیء System.Type را به عنوان ورودی گرفته و یک وهله‌ی ساخته شده‌ی از آن را به عنوان خروجی برمی‌گرداند.
متد GetControllerSessionBehavior نیز توسط MVC جهت تعیین اینکه Session data برای کنترلر نیاز است یا خیر به کار گرفته می‌شود.
متد ReleaseController نیز هر گاه به شیء کنترلر ساخته شده در متد CreateController دیگر نیازی نبود، صدا زده خواهد شد. در کدهای ما ابتدا بررسی می‌شود آیا اینترفیس IDisposable توسط کلاس، پیاده سازی شده است یا خیر؟ اگر بلی متد Dispose آن جهت آزاد سازی منابعی که می‌توانند آزاد شوند، صدا زده می‌شود.
جهت ثبت Controller  Factory ساخته شده در متد Application_Start موجود در فایل global.asax.cs بوسیله کلاس ControllerBuilder و مطابق کدهای ذیل عمل می‌نماییم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Http;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using ControllerExtensibility.Infrastructure;
namespace ControllerExtensibility
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
            FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
            ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new
            CustomControllerFactory());
        }
    }
}
پس از ثبت به شیوه‌ی فوق، controller factory ساخته شده، مسئول هندل کردن تمامی درخواست‌های واصله‌ی به برنامه خواهد بود. پس از اولین اجرا، مرورگر ریشه‌ی سایت را هدف قرار خواهد داد که توسط سیستم مسیر یابی به کنترلر Home، نگاشت شده و بر اساس تعاریف و کدهای ما، چون با هیچ کدام از کنترلرهای Product و Customer تطابق نخواهد داشت، به کنترلر جایگزین تنظیم شده، یعنی Product هدایت خواهد شد.


 
مطالب
تعریف قالب‌های جداول سفارشی و کار با منابع داده‌ای از نوع Anonymous در PdfReport
تعدادی قالب جدول پیش فرض در PdfReport تعریف شده‌اند، مانند BasicTemplate.RainyDayTemplate ،BasicTemplate.SilverTemplate و غیره. نحوه تعریف این قالب‌ها بر اساس پیاده سازی اینترفیس ITableTemplate است. برای نمونه اگر یک قالب جدید را بخواهیم ایجاد کنیم، تنها کافی است اینترفیس یاد شده را به نحو زیر پیاده سازی نمائیم:
using System.Collections.Generic;
using System.Drawing;
using iTextSharp.text;
using PdfRpt.Core.Contracts;

namespace PdfReportSamples.HexDump
{
    public class GrayTemplate : ITableTemplate
    {
        public HorizontalAlignment HeaderHorizontalAlignment
        {
            get { return HorizontalAlignment.Center; }
        }

        public BaseColor AlternatingRowBackgroundColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.WhiteSmoke); }
        }

        public BaseColor CellBorderColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.LightGray); }
        }

        public IList<BaseColor> HeaderBackgroundColor
        {
            get { return new List<BaseColor> { new BaseColor(ColorTranslator.FromHtml("#990000")), new BaseColor(ColorTranslator.FromHtml("#e80000")) }; }
        }

        public BaseColor RowBackgroundColor
        {
            get { return null; }
        }

        public IList<BaseColor> PreviousPageSummaryRowBackgroundColor
        {
            get { return new List<BaseColor> { new BaseColor(Color.LightSkyBlue) }; }
        }

        public IList<BaseColor> SummaryRowBackgroundColor
        {
            get { return new List<BaseColor> { new BaseColor(Color.LightSteelBlue) }; }
        }

        public IList<BaseColor> PageSummaryRowBackgroundColor
        {
            get { return new List<BaseColor> { new BaseColor(Color.Yellow) }; }
        }

        public BaseColor AlternatingRowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(ColorTranslator.FromHtml("#333333")); }
        }

        public BaseColor HeaderFontColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.White); }
        }

        public BaseColor RowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(ColorTranslator.FromHtml("#333333")); }
        }

        public BaseColor PreviousPageSummaryRowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.Black); }
        }

        public BaseColor SummaryRowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.Black); }
        }

        public BaseColor PageSummaryRowFontColor
        {
            get { return new BaseColor(Color.Black); }
        }

        public bool ShowGridLines
        {
            get { return true; }
        }
    }
}
و برای استفاده از آن خواهیم داشت:
.MainTableTemplate(template =>
{
      template.CustomTemplate(new GrayTemplate());
})
چند نکته:
- در کتابخانه iTextSharp، کلاس رنگ توسط BaseColor تعریف شده است. به همین جهت خروجی رنگ‌ها را در اینجا نیز بر اساس BaseColor مشاهده می‌کنید. اگر نیاز داشتید رنگ‌های تعریف شده در فضای نام استاندارد System.Drawing را به BaseColor تبدیل کنید، فقط کافی است آن‌را به سازنده کلاس BaseColor ارسال نمائید.
- اگر علاقمند هستید که معادل رنگ‌های HTML ایی را در اینجا داشته باشید، می‌توان از متد توکار ColorTranslator.FromHtml استفاده کرد.
- برای تعریف رنگی به صورت شفاف (transparent) آن‌را مساوی null قرار دهید.
- در اینترفیس فوق، تعدادی از خروجی‌ها به صورت IList است. در این موارد می‌توان یک یا دو رنگ را حداکثر معرفی کرد. اگر دو رنگ را معرفی کنید یک گرادیان خودکار از این دو رنگ، تشکیل خواهد شد.
- اگر قالب جدید زیبایی را طراحی کردید، لطفا در این پروژه مشارکت کرده و آن‌را به صورت یک وصله ارائه دهید!


تهیه یک منبع داده ناشناس

مثال زیر را در نظر بگیرید. در اینجا قصد داریم معادل Ascii اطلاعات Hex را تهیه کنیم:
using System;
using System.Collections;
using System.Linq;

namespace PdfReportSamples.HexDump
{
    public static class PrintHex
    {
        public static char ToSafeAscii(this int b)
        {
            if (b >= 32 && b <= 126)
            {
                return (char)b;
            }
            return '_';
        }

        public static IEnumerable HexDump(this byte[] data)
        {
            int bytesPerLine = 16;
            return data
                        .Select((c, i) => new { Char = c, Chunk = i / bytesPerLine })
                        .GroupBy(c => c.Chunk)
                        .Select(g =>
                                  new
                                  {
                                      Hex = g.Select(c => String.Format("{0:X2} ", c.Char)).Aggregate((s, i) => s + i),
                                      Chars = g.Select(c => ToSafeAscii(c.Char).ToString()).Aggregate((s, i) => s + i)
                                  })
                        .Select((s, i) =>
                                        new
                                        {
                                            Offset = String.Format("{0:d6}", i * bytesPerLine),
                                            Hex = s.Hex,
                                            Chars = s.Chars
                                        });
        }
    }
}
نکته مهم این منبع داده، خروجی IEnumerable آن و Select نهایی عبارت LINQ ایی است که مشاهده می‌کنید. در اینجا اطلاعات به یک شیء ناشناس با اعضای Offset، Hex و Chars نگاشت شده‌اند.
مفهوم فوق از دات نت 3 به بعد تحت عنوان anonymous types در دسترس است. توسط این قابلیت می‌توان یک شیء را بدون نیاز به تعریف ابتدایی آن ایجاد کرد. این نوع‌های ناشناس توسط واژه‌های کلیدی new و var تولید می‌شوند. کامپایلر به صورت خودکار برای هر anonymous type یک کلاس ایجاد می‌کند.

نکته‌ای مهم حین کار با کلاس‌های ناشناس:
کلاس‌های ناشناس به صورت خودکار توسط کامپایلر تولید می‌شوند و ... از نوع internal هم تعریف خواهند شد. به عبارتی در اسمبلی‌های دیگر قابل استفاده نیستند. البته می‌توان توسط ویژگی assembly:InternalsVisibleTo ، تعاریف internal یک اسمبلی را دراختیار اسمبلی دیگری نیز گذاشت. ولی درکل باید به این موضوع دقت داشت و اگر قرار است منبع داده‌ای به این نحو تعریف شود، بهتر است داخل همان اسمبلی تعاریف گزارش باشد.

برای نمایش این نوع اطلاعات حاصل از کوئری‌های LINQ می‌توان از منبع داده پیش فرض AnonymousTypeList به نحو زیر استفاده کرد:
using System;
using System.Text;
using PdfRpt.Core.Contracts;
using PdfRpt.FluentInterface;

namespace PdfReportSamples.HexDump
{
    public class HexDumpPdfReport
    {
        public IPdfReportData CreatePdfReport()
        {
            return new PdfReport().DocumentPreferences(doc =>
            {
                doc.RunDirection(PdfRunDirection.LeftToRight);
                doc.Orientation(PageOrientation.Portrait);
                doc.PageSize(PdfPageSize.A4);
                doc.DocumentMetadata(new DocumentMetadata { Author = "Vahid", Application = "PdfRpt", Keywords = "Test", Subject = "Test Rpt", Title = "Test" });
            })
            .DefaultFonts(fonts =>
            {
                fonts.Path(Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\COUR.ttf",
                    Environment.GetEnvironmentVariable("SystemRoot") + "\\fonts\\tahoma.TTF");
            })
            .PagesFooter(footer =>
            {
                footer.DefaultFooter(DateTime.Now.ToString("MM/dd/yyyy"));
            })
            .PagesHeader(header =>
            {
                header.DefaultHeader(defaultHeader =>
                {
                    defaultHeader.ImagePath(AppPath.ApplicationPath + "\\Images\\01.png");
                    defaultHeader.Message("Hex Dump");
                });
            })
            .MainTableTemplate(template =>
            {
                template.CustomTemplate(new GrayTemplate());
            })
            .MainTablePreferences(table =>
            {
                table.ColumnsWidthsType(TableColumnWidthType.Relative);
            })
            .MainTableDataSource(dataSource =>
            {
                var data = Encoding.UTF8.GetBytes("The quick brown fox jumps over the lazy dog.");
                var list = data.HexDump();
                dataSource.AnonymousTypeList(list);
            })
            .MainTableColumns(columns =>
            {
                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("Offset");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(0);
                    column.Width(0.5f);
                    column.HeaderCell("Offset");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("Hex");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Left);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(1);
                    column.Width(2.5f);
                    column.HeaderCell("Hex");
                });

                columns.AddColumn(column =>
                {
                    column.PropertyName("Chars");
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Left);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(2);
                    column.Width(1f);
                    column.HeaderCell("Chars");
                });
            })
            .MainTableEvents(events =>
            {
                events.DataSourceIsEmpty(message: "There is no data available to display.");
            })
            .Generate(data => data.AsPdfFile(AppPath.ApplicationPath + "\\Pdf\\HexDumpSampleRpt.pdf"));
        }
    }
}

توضیحات:
در اینجا منبع داده بر اساس کلاس‌های کمکی که تعریف کردیم، به نحو زیر مشخص شده است:
            .MainTableDataSource(dataSource =>
            {
                var data = Encoding.UTF8.GetBytes("The quick brown fox jumps over the lazy dog.");
                var list = data.HexDump();
                dataSource.AnonymousTypeList(list);
            })
و سپس برای معرفی ستون‌های متناظر با این منبع داده ناشناس، فقط کافی است آن‌ها را به صورت رشته‌ای معرفی کنیم:
column.PropertyName("Offset");
//...
column.PropertyName("Hex");
//...
column.PropertyName("Chars");



نکته‌ای در مورد خواص تودرتو:
در حین استفاده از AnonymousTypeList امکان تعریف خواص تو در تو نیز وجود دارد. برای مثال فرض کنید که Select نهایی به شکل زیر تعریف شده است و در اینجا OrderInfoData نیز خود یک شیء است:
.Select(x => new
{
   OrderInfo = x.OrderInfoData
})
برای استفاده از یک چنین منبع داده‌ای، ذکر مسیر خاصیت تودرتوی مورد نظر نیز مجاز است:
column.PropertyName("OrderInfo.Price");

 
مطالب
راهبری در Silverlight به کمک الگوی MVVM

مقدمات راهبری (Navigation) در سیلورلایت را در اینجا می‌توانید مطالعه نمائید : +
مطلبی را که در فصل فوق نخواهید یافت در مورد نحوه‌ی بکارگیری الگوی MVVM جهت پیاده سازی Navigation در یک برنامه‌ی سیلورلایت است؛ علت آن هم به این بر می‌گردد که این فصل پیش از مباحث Binding مطرح شد.

صورت مساله:
یکی از اصول MVVM این است که در ViewModel‌ نباید ارجاعی از View وجود داشته باشد (ViewModel باید در بی‌خبری کامل از وجود اشیاء UI و ارجاع مستقیم به آن‌ها طراحی شود)، اما برای پیاده سازی مباحث Navigation نیاز است به نحوی به شیء Frame قرار داده شده در صفحه‌ی اصلی یا قالب اصلی برنامه دسترسی یافت تا بتوان درخواست رهنمون شدن به صفحات مختلف را صادر کرد. اکنون چکار باید کرد؟

راه حل:
یکی از راه حل‌های جالبی که برای این منظور وجود دارد استفاده از امکانات کلاس Messenger مجموعه‌ی MVVM Light toolkit است. از طریق ViewModel برنامه، آدرس صفحه‌ی مورد نظر را به صورت یک پیغام به View مورد نظر ارسال می‌کنیم و سپس View برنامه که به این پیغام‌ها گوش فرا می‌دهد، پس از دریافت آدرس مورد نظر، نسبت به فراخوانی تابع Navigate شیء Frame رابط کاربری برنامه اقدام خواهد کرد. به این صورت ViewModel برنامه به View خود جهت اعمال راهبری برنامه، گره نخواهد خورد.

روش پیاده سازی:
ابتدا ساختار پروژه را در نظر بگیرید (این شکل دگرگون شده‌ی Solution explorer مرتبط است با productivity tools نصب شده):



در پوشه‌ی Views ، دو صفحه اضافه شده‌اند که توسط user control ایی به نام menu لیست شده و راهبری خواهند شد. مونتاژ نهایی هم در MainPage.xaml صورت می‌گیرد.
کدهای XAML‌ مرتبط با منوی ساده برنامه به شرح زیر هستند (Menu.xaml) :

<UserControl x:Class="MvvmLight6.Views.Menu"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:vm="clr-namespace:MvvmLight6.ViewModels" mc:Ignorable="d"
FlowDirection="RightToLeft" d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<UserControl.Resources>
<vm:MenuViewModel x:Key="vmMenuViewModel" />
</UserControl.Resources>
<StackPanel DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMenuViewModel}}">
<HyperlinkButton Content="صفحه یک" Margin="5"
Command="{Binding DoNavigate}"
CommandParameter="/Views/Page1.xaml"
/>
<HyperlinkButton Content="صفحه دو" Margin="5"
Command="{Binding DoNavigate}"
CommandParameter="/Views/Page2.xaml"
/>
</StackPanel>
</UserControl>

کدهای ViewModel مرتبط با این View که کار Command گردانی را انجام خواهد داد به شرح زیر است:
using GalaSoft.MvvmLight.Command;
using GalaSoft.MvvmLight.Messaging;

namespace MvvmLight6.ViewModels
{
public class MenuViewModel
{
public RelayCommand<string> DoNavigate { set; get; }

public MenuViewModel()
{
DoNavigate = new RelayCommand<string>(doNavigate);
}

private static void doNavigate(string url)
{
Messenger.Default.Send(url, "MyNavigationService");
}
}
}

تمام آیتم‌های منوی فوق یک روال را صدا خواهند زد : DoNavigate . تنها تفاوت آن‌ها در CommandParameter ارسالی به RelayCommand ما است که حاوی آدرس قرارگیری فایل‌های صفحات تعریف شده است. این آدرس‌ها با کمک امکانات کلاس Messenger مجموعه‌ی MVVM light toolkit به View اصلی برنامه ارسال می‌گردند.
کدهای XAML مرتبط با MainPage.xaml به شرح زیر هستند:

<UserControl x:Class="MvvmLight6.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:sdk="clr-namespace:System.Windows.Controls;assembly=System.Windows.Controls.Navigation"
xmlns:usr="clr-namespace:MvvmLight6.Views"
mc:Ignorable="d" d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<Grid x:Name="LayoutRoot" Background="White">
<Grid.ColumnDefinitions>
<ColumnDefinition Width="*" />
<ColumnDefinition Width="268" />
</Grid.ColumnDefinitions>
<usr:Menu Grid.Column="1" />
<sdk:Frame Margin="5"
Name="frame1"
HorizontalContentAlignment="Stretch"
VerticalContentAlignment="Stretch"
Grid.Column="0" />
</Grid>
</UserControl>

و کار دریافت پیغام‌ها (یا همان آدرس صفحات جهت انجام راهبری) و عکس العمل نشان دادن به آن‌ها توسط کدهای ذیل صورت خواهد گرفت:
using System;
using GalaSoft.MvvmLight.Messaging;

namespace MvvmLight6
{
public partial class MainPage
{
public MainPage()
{
registerMessenger();
InitializeComponent();
}

private void registerMessenger()
{
Messenger.Default.Register<string>(this, "MyNavigationService", doNavigate);
}

private void doNavigate(string uri)
{
frame1.Navigate(new Uri(uri, UriKind.Relative));
}
}
}

ابتدا یک Messenger در اینجا رجیستر می‌شود و سپس به ازای هر بار دریافت پیغامی با token مساوی MyNavigationService ، متد doNavigate فراخوانی خواهد گردید.
کدهای این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.

مطالب
یکپارچه سازی Angular CLI و ASP.NET Core در VS 2017
در این مطلب مثالی را در مورد نحوه‌ی تنظیمات یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core، جهت استفاده‌ی از یک پروژه‌ی Angular CLI قرار گرفته‌ی در پوشه‌ی آن‌را بررسی خواهیم کرد.

پیشنیازها

 - مطالعه‌ی سری کار با Angular CLI خصوصا قسمت نصب و قسمت ساخت برنامه‌های آن، پیش از مطالعه‌ی این مطلب ضروری است.
 - همچنین فرض بر این است که سری ASP.NET Core را نیز یکبار مرور کرده‌اید و با نحوه‌ی برپایی یک برنامه‌ی MVC آن و ارائه‌ی فایل‌های استاتیک توسط یک پروژه‌ی ASP.NET Core آشنایی دارید.


ایجاد یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core در VS 2017

در ابتدا یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core را در VS 2017 ایجاد خواهیم کرد. برای این منظور:
 - ابتدا از طریق منوی File -> New -> Project (Ctrl+Shift+N) گزینه‌ی ایجاد یک ASP.NET Core Web application را انتخاب کنید.
 - در صفحه‌ی بعدی آن هم گزینه‌ی «empty template» را انتخاب نمائید.


تنظیمات یک برنامه‌ی ASP.NET Core خالی برای اجرای یک برنامه‌ی Angular CLI

برای اجرای یک برنامه‌ی مبتنی بر Angular CLI، نیاز است بر روی فایل csproj برنامه‌ی ASP.NET Core کلیک راست کرده و گزینه‌ی Edit آن‌را انتخاب کنید.
سپس محتوای این فایل را به نحو ذیل تکمیل نمائید:

الف) درخواست عدم کامپایل فایل‌های TypeScript
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp1.1</TargetFramework>
    <TypeScriptCompileBlocked>true</TypeScriptCompileBlocked>
  </PropertyGroup>
چون نحوه‌ی کامپایل پروژه‌های Angular CLI صرفا مبتنی بر کامپایل مستقیم فایل‌های TypeScript آن نیست و در اینجا از یک گردش کاری توکار مبتنی بر webpack، به صورت خودکار استفاده می‌کند، کامپایل فایل‌های TypeScript توسط ویژوال استودیو، مفید نبوده و صرفا سبب دریافت گزارش‌های خطای بیشماری به همراه کند کردن پروسه‌ی Build آن خواهد شد. بنابراین با افزودن تنظیم TypeScriptCompileBlocked به true، از VS 2017 خواهیم خواست تا در این زمینه دخالت نکند.

ب) مشخص کردن پوشه‌هایی که باید الحاق و یا حذف شوند
  <ItemGroup>
    <Folder Include="Controllers\" />
    <Folder Include="wwwroot\" />
  </ItemGroup>
 
  <ItemGroup>
    <Compile Remove="node_modules\**" />
    <Content Remove="node_modules\**" />
    <EmbeddedResource Remove="node_modules\**" />
    <None Remove="node_modules\**" />
  </ItemGroup>
 
  <ItemGroup>
    <Compile Remove="src\**" />
    <Content Remove="src\**" />
    <EmbeddedResource Remove="src\**" />    
  </ItemGroup>
در اینجا پوشه‌های کنترلرها و wwwroot به پروژه الحاق شده‌اند. پوشه‌ی wwwroot جایی است که فایل‌هایی خروجی را Angular CLI ارائه خواهد کرد.
سپس دو پوشه‌ی node_modules و src واقع در ریشه‌ی پروژه را نیز به طور کامل از سیستم ساخت و توزیع VS 2017 حذف کرده‌ایم. پوشه‌ی node_modules وابستگی‌های Angular را به همراه دارد و src همان پوشه‌ی برنامه‌ی Angular ما خواهد بود.

ج) افزودن وابستگی‌های سمت سرور مورد نیاز
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore" Version="1.1.1" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Mvc" Version="1.1.2" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.StaticFiles" Version="1.1.1" />
  </ItemGroup>
 
  <ItemGroup>
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.DotNet.Watcher.Tools" Version="1.0.0" />
  </ItemGroup>
 
  <ItemGroup>
    <!-- extends watching group to include *.js files -->
    <Watch Include="**\*.js" Exclude="node_modules\**\*;**\*.js.map;obj\**\*;bin\**\*" />
  </ItemGroup>
برای اجرای یک برنامه‌ی تک صفحه‌ای وب Angular، صرفا به وابستگی MVC و StaticFiles آن نیاز است.
در اینجا Watcher.Tools هم به همراه تنظیمات آن اضافه شده‌اند که در ادامه‌ی بحث به آن اشاره خواهد شد.


افزودن یک کنترلر Web API جدید

با توجه به اینکه دیگر در اینجا قرار نیست با فایل‌های cshtml و razor کار کنیم، کنترلرهای ما نیز از نوع Web API خواهند بود. البته در ASP.NET Core، کنترلرهای معمولی آن، توانایی ارائه‌ی Web API و همچنین فایل‌های Razor را دارند و از این لحاظ تفاوتی بین این دو نیست و یکپارچگی کاملی صورت گرفته‌است.
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace ASPNETCoreIntegrationWithAngularCLI.Controllers
{
  [Route("api/[controller]")]
  public class ValuesController : Controller
  {
    // GET: api/values
    [HttpGet]
    [ResponseCache(NoStore = true, Location = ResponseCacheLocation.None)]
    public IEnumerable<string> Get()
    {
      return new string[] { "Hello", "DNT" };
    }
  }
}
در اینجا کدهای یک کنترلر نمونه را جهت بازگشت یک خروجی JSON ساده مشاهده می‌کنید که در ادامه، در برنامه‌ی Angular CLI تهیه شده از آن استفاده خواهیم کرد.


تنظیمات فایل آغازین یک برنامه‌ی ASP.NET Core جهت ارائه‌ی برنامه‌های Angular

در ادامه به فایل Startup.cs برنامه‌ی خالی جاری، مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
using System;
using System.IO;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;
 
namespace ASPNETCoreIntegrationWithAngularCLI
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();
        }
 
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env, ILoggerFactory loggerFactory)
        {
            loggerFactory.AddConsole();
 
            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }
 
            app.Use(async (context, next) => {
                await next();
                if (context.Response.StatusCode == 404 &&
                    !Path.HasExtension(context.Request.Path.Value) &&
                    !context.Request.Path.Value.StartsWith("/api/", StringComparison.OrdinalIgnoreCase))
                {
                    context.Request.Path = "/index.html";
                    await next();
                }
            });
 
            app.UseMvcWithDefaultRoute();
            app.UseDefaultFiles();
            app.UseStaticFiles();
        }
    }
}
در اینجا برای ارائه‌ی کنترلر Web API، نیاز به ثبت سرویس‌های MVC است. همچنین ارائه‌ی فایل‌های پیش فرض و فایل‌های استاتیک (همان پوشه‌ی wwwroot برنامه) نیز فعال شده‌اند.
در قسمت app.Use آن، تنظیمات URL Rewriting مورد نیاز جهت کار با مسیریابی برنامه‌های Angular را مشاهده می‌کنید. برای نمونه اگر کاربری در ابتدای کار آدرس /products را درخواست کند، این درخواست به سمت سرور ارسال می‌شود و چون چنین صفحه‌ای در سمت سرور وجود ندارد، خطای 404 بازگشت داده می‌شود و کار به پردازش برنامه‌ی Angular نخواهد رسید. اینجا است که تنظیم میان‌افزار فوق، کار مدیریت خروجی‌های 404 را بر عهده گرفته و کاربر را به فایل index.html برنامه‌ی تک صفحه‌ای وب، هدایت می‌کند. به علاوه در اینجا اگر درخواست وارد شده، دارای پسوند باشد (یک فایل باشد) و یا با api/ شروع شود (اشاره کننده‌ی به کنترلرهای Web API برنامه)، از این پردازش و هدایت به صفحه‌ی index.html معاف خواهد شد.


ایجاد ساختار اولیه‌ی برنامه‌ی Angular CLI در داخل پروژه‌ی جاری

اکنون از طریق خط فرمان به پوشه‌ی ریشه‌ی برنامه‌ی ASP.NET Core‌، جائیکه فایل Startup.cs قرار دارد، وارد شده و دستور ذیل را اجرا کنید:
 >ng new ClientApp --routing --skip-install --skip-git --skip-commit
به این ترتیب پوشه‌ی جدید ClientApp، در داخل پوشه‌ی برنامه اضافه خواهد شد که در آن تنظیمات اولیه‌ی مسیریابی Angular نیز انجام شده‌است؛ از دریافت وابستگی‌های npm آن صرفنظر شده و همچنین کار تنظیمات git آن نیز صورت نگرفته‌است (تا از تنظیمات git پروژه‌ی اصلی استفاده شود).
پس از تولید ساختار برنامه‌ی Angular CLI، به پوشه‌ی آن وارد شده و تمام فایل‌های آن را Cut کنید. سپس به پوشه‌ی ریشه‌ی برنامه‌ی ASP.NET Core جاری، وارد شده و این فایل‌ها را در آنجا paste نمائید. به این ترتیب به حداکثر سازگاری ساختار پروژه‌های Angular CLI و VS 2017 خواهیم رسید. زیرا اکثر فایل‌های تنظیمات آن‌را می‌شناسد و قابلیت پردازش آن‌ها را دارد.
پس از این cut/paste، پوشه‌ی خالی ClientApp را نیز حذف کنید.


تنظیم محل خروجی نهایی Angular CLI به پوشه‌ی wwwroot

برای اینکه سیستم Build پروژه‌ی Angular CLI جاری، خروجی خود را در پوشه‌ی wwwroot قرار دهد، تنها کافی است فایل .angular-cli.json را گشوده و outDir آن‌را به wwwroot تنظیم کنیم:
"apps": [
    {
      "root": "src",
      "outDir": "wwwroot",
به این ترتیب پس از هر بار build آن، فایل‌های index.html و تمام فایل‌های js نهایی، در پوشه‌ی wwwroot که در فایل Startup.cs‌، کار عمومی کردن آن انجام شد، تولید می‌شوند.


فراخوانی کنترلر Web API برنامه در برنامه‌ی Angular CLI

در ادامه صرفا جهت آزمایش برنامه، فایل src\app\app.component.ts را گشوده و به نحو ذیل تکمیل کنید:
import { Component, OnInit } from '@angular/core';
import { Http } from '@angular/http'; 
 
@Component({
  selector: 'app-root',
  templateUrl: './app.component.html',
  styleUrls: ['./app.component.css']
})
export class AppComponent implements OnInit {
  constructor(private _httpService: Http) { }
 
  apiValues: string[] = [];
 
  ngOnInit() {
    this._httpService.get('/api/values').subscribe(values => {
      this.apiValues = values.json() as string[];
    });
  }
}
در اینجا خروجی JSON کنترلر Web API برنامه دریافت شده و به آرایه‌ی apiValues انتساب داده می‌شود.

سپس این آرایه را در فایل قالب این کامپوننت (src\app\app.component.html) استفاده خواهیم کرد:
<h1>Application says:</h1>
<ul *ngFor="let value of apiValues">
  <li>{{value}}</li>
</ul>
<router-outlet></router-outlet>
در اینجا یک حلقه ایجاد شده و عناصر آرایه‌ی apiValues به صورت یک لیست نمایش داده می‌شوند.


نصب وابستگی‌های برنامه‌ی Angular CLI

در ابتدای ایجاد پوشه‌ی ClientApp، از پرچم skip-install استفاده شد، تا صرفا ساختار پروژه، جهت cut/paste آن با سرعت هر چه تمام‌تر، ایجاد شود. اکنون برای نصب وابستگی‌های آن یا می‌توان در solution explorer به گره dependencies مراجعه کرده و npm را انتخاب کرد. در ادامه با کلیک راست بر روی آن، گزینه‌ی restore packages ظاهر می‌شود. و یا می‌توان به روش متداول این نوع پروژه‌ها، از طریق خط فرمان به پوشه‌ی ریشه‌ی پروژه وارد شد و دستور npm install را صادر کرد. بهتر است اینکار را از طریق خط فرمان انجام دهید تا مطمئن شوید که از آخرین نگارش‌های این ابزار که بر روی سیستم نصب شده‌است، استفاده می‌کنید.


روش اول اجرای برنامه‌های مبتنی بر ASP.NET Core و Angular CLI

تا اینجا اگر برنامه را از طریق VS 2017 اجرا کنید، خروجی را مشاهده نخواهید کرد. چون هنوز فایل index.html آن تولید نشده‌است.
بنابراین روش اول اجرای این نوع برنامه‌ها، شامل مراحل ذیل است:
الف) ساخت پروژه‌ی Angular CLI در حالت watch
 > ng build --watch
برای اجرای آن از طریق خط فرمان، به پوشه‌ی ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور فوق را وارد کنید. به این ترتیب کار build پروژه انجام شده و همچنین فایل‌های نهایی آن در پوشه‌ی wwwroot قرار می‌گیرند. به علاوه چون از پرچم watch استفاده شده‌است، با هر تغییری در پوشه‌ی src برنامه، این فایل‌ها به صورت خودکار به روز رسانی می‌شوند. بنابراین این پنجره‌ی خط فرمان را باید باز نگه داشت تا watcher آن بتواند کارش را به صورت مداوم انجام دهد.

ب) اجرای برنامه از طریق ویژوال استودیو
اکنون که کار ایجاد محتوای پوشه‌ی wwwroot برنامه انجام شده‌است، می‌توان برنامه را از طریق VS 2017 به روش متداولی اجرا کرد:


یک نکته: می‌توان قسمت الف را تبدیل به یک Post Build Event هم کرد. برای این منظور باید فایل csproj را به نحو ذیل تکمیل کرد:
<Target Name="AngularBuild" AfterTargets="Build">
    <Exec Command="ng build" />
</Target>
به این ترتیب با هربار Build پروژه در VS 2017، کار تولید مجدد محتوای پوشه‌ی wwwroot نیز انجام خواهد شد.
تنها مشکل روش Post Build Event، کند بودن آن است. زمانیکه از روش ng build --watch به صورت مستقل استفاده می‌شود، برای بار اول اجرا، اندکی زمان خواهد برد؛ اما اعمال تغییرات بعدی به آن بسیار سریع هستند. چون صرفا نیاز دارد این تغییرات اندک و تدریجی را کامپایل کند و نه کامپایل کل پروژه را از ابتدا.


روش دوم اجرای برنامه‌های مبتنی بر ASP.NET Core و Angular CLI

روش دومی که در اینجا بررسی خواهد شد، مستقل است از قسمت «ب» روش اول که توضیح داده شد. برنامه‌های NET Core. نیز به همراه CLI خاص خودشان هستند و نیازی نیست تا حتما از VS 2017 برای اجرای آن‌ها استفاده کرد. به همین جهت وابستگی Microsoft.DotNet.Watcher.Tools را نیز در ابتدای کار به وابستگی‌های برنامه اضافه کردیم.

الف) در ادامه، VS 2017 را به طور کامل ببندید؛ چون نیازی به آن نیست. سپس دستور ذیل را در خط فرمان، در ریشه‌ی پروژه‌، صادر کنید:
> dotnet watch run
این دستور پروژه‌ی ASP.NET Core را کامپایل کرده و بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد:
>dotnet watch run
[90mwatch : [39mStarted
Hosting environment: Production
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
به علاوه پارامتر watch آن سبب خواهد شد تا هر تغییری که در کدهای پروژه‌ی ASP.NET Core صورت گیرند، بلافاصله کامپایل شده و قابل استفاده شوند.

ب) در اینجا چون برنامه بر روی پورت 5000 ارائه شده‌است، بهتر است دستور ng serve -o را صادر کرد تا بتوان به نحو ساده‌تری از سرور وب ASP.NET Core استفاده نمود. در این حالت برنامه‌ی Angular CLI بر روی پورت 4200 ارائه شده و بلافاصله در مرورگر نیز نمایش داده می‌شود.
مشکل! سرور وب ما بر روی پورت 5000 است و سرور آزمایشی Angular CLI بر روی پورت 4200. اکنون برنامه‌ی Angular ما، یک چنین درخواست‌هایی را به سمت سرور، جهت دریافت اطلاعات ارسال می‌کند: localhost:4200/api
برای رفع این مشکل می‌توان فایلی را به نام proxy.config.json با محتویات ذیل ایجاد کرد:
{
  "/api": {
    "target": "http://localhost:5000",
    "secure": false
  }
}
سپس دستور ng server صادر شده، اندکی متفاوت خواهد شد:
 >ng serve --proxy-config proxy.config.json -o
در اینجا به ng serve اعلام کرده‌ایم که تمامی درخواست‌های ارسالی به مسیر api/  (و یا همان localhost:4200/api جاری) را به سرور وب ASP.NET Core، بر روی پورت 5000 ارسال کن و نتیجه را در همینجا بازگشت بده. به این ترتیب مشکل عدم دسترسی به سرور وب، جهت تامین اطلاعات برطرف خواهد شد.
مزیت این روش، به روز رسانی خودکار مرورگر با انجام هر تغییری در کدهای قسمت Angular برنامه است.

نکته 1: بدیهی است می‌توان قسمت «ب» روش دوم را با قسمت «الف» روش اول نیز جایگزین کرد (ساخت پروژه‌ی Angular CLI در حالت watch). اینبار گشودن مرورگر بر روی پورت 5000 (و یا آدرس http://localhost:5000) را باید به صورت دستی انجام دهید. همچنین هربار تغییر در کدهای Angular، سبب refresh خودکار مرورگر نیز نمی‌شود که آن‌را نیز باید خودتان به صورت دستی انجام دهید (کلیک بر روی دکمه‌ی refresh پس از هر بار پایان کار ng build).
نکته 2: می‌توان قسمت «الف» روش دوم را حذف کرد (حذف dotnet run در حالت watch). یعنی می‌خواهیم هنوز هم ویژوال استودیو کار آغاز IIS Express را انجام دهد. به علاوه می‌خواهیم برنامه را توسط ng serve مشاهده کنیم (با همان پارامترهای قسمت «ب» روش دوم). در این حالت تنها موردی را که باید تغییر دهید، پورتی است که برای IIS Express تنظیم شده‌است. عدد این پورت را می‌توان در فایل Properties\launchSettings.json مشاهده کرد و سپس به تنظیمات فایل proxy.config.json اعمال نمود.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: ASPNETCoreIntegrationWithAngularCLI.zip
به همراه این کدها تعدادی فایل bat نیز وجود دارند که جهت ساده سازی عملیات یاد شده‌ی در این مطلب، می‌توان از آن‌ها استفاده کرد:
 - فایل restore.bat کار بازیابی و نصب وابستگی‌های پروژه‌ی دات نتی و همچنین Angular CLI را انجام می‌دهد.
 - دو فایل ng-build-dev.bat و ng-build-prod.bat بیانگر قسمت «الف» روش اول هستند. فایل dev مخصوص حالت توسعه است و فایل prod مخصوص ارائه‌ی نهایی.
 - دو فایل dotnet_run.bat و ng-serve-proxy.bat خلاصه کننده‌ی قسمت‌های «الف» و «ب» روش دوم هستند.
نظرات مطالب
بررسی بهبودهای پروسه‌ی Build در دات‌نت 8

یک نکته‌ی تکمیلی: چگونه تاریخ Build را به اسمبلی برنامه اضافه کنیم؟

شاید علاقمند باشید که بجای نمایش شماره نگارش برنامه، تاریخ Build آن‌را در قسمتی خاص، نمایش دهید. برای اینکار می‌توان یک ویژگی جدید را به صورت زیر به اسمبلی برنامه اضافه کرد:

[AttributeUsage(AttributeTargets.Assembly)]
public sealed class BuildDateAttribute : Attribute
{
    public BuildDateAttribute(string buildDateTime) => BuildDateTime = buildDateTime;

    public string BuildDateTime { get; }
}

تا در زمان کامپایل برنامه، فایل obj\Debug\net8.0\DntSite.Web.AssemblyInfo.cs را به این صورت تکمیل کند:

using System;
using System.Reflection;

[assembly: DNTCommon.Web.Core.BuildDateAttribute("1403.05.28.15.17")]
[assembly: System.Reflection.AssemblyCompanyAttribute("DntSite.Web")]
[assembly: System.Reflection.AssemblyConfigurationAttribute("Debug")]

مقدار دهی این این ویژگی جدید، در زمان Build و توسط تنظیمات زیر در فایل csproj. برنامه انجام می‌شود:

<Project>
  <ItemGroup>
        <AssemblyAttribute Include="DNTCommon.Web.Core.BuildDateAttribute">
            <_Parameter1>$([System.DateTime]::Now.ToString("yyyy.MM.dd.HH.mm"))</_Parameter1>
        </AssemblyAttribute>
  </ItemGroup>

با استفاده از AssemblyAttribute می‌توان پارامترهای دلخواهی را به ویژگی Include شده، ارسال کرد؛ برای مثال، تاریخ جاری سیستم را. اگر تعداد پارامترهای سازنده بیشتر بود، می‌توان Parameter2_ و Parameter3_ و ... را هم تنظیم کرد.

همین اندازه تنظیم برای اضافه شدن خودکار این ویژگی جدید به اسمبلی نهایی برنامه کافی است (و همانطور که عنوان شد، محل درج خودکار اولیه‌ی آن، در فایل AssemblyInfo.cs پوشه‌ی obj برنامه‌است). برای خواندن و نمایش آن هم می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

public static class BuildDateAttributeExtensions
{
    public static string? GetBuildDateTime(this Assembly? assembly) =>
        assembly?.GetCustomAttribute<BuildDateAttribute>()?.BuildDateTime ??
        assembly?.GetName().Version?.ToString();
}

برای نمونه می‌توان اطلاعات BuildDateAttribute اسمبلی جاری را به صورت زیر استخراج کرد:

private static string? GetVersionInfo() => Assembly.GetExecutingAssembly().GetBuildDateTime();
مطالب
MongoDB #3

محیط MongoDB

نصب MongoDB در ویندوز

برای نصب MongoDB در ویندوز، اول باید آخرین نسخه MongoDB را از آدرس http://www.mongodb.org/downloads دریافت کنید. مطمئن شوید که نسخه‌ی صحیحی از MongoDB را نسبت به معماری ویندوزتان دریافت کرده‌اید. برای پیدا کردن معماری ویندوز، پنجره‌ی Command Prompt را باز کنید و دستور زیر را اجرا کنید:

C:\>wmic os get osarchitecture
OSArchitecture
64-bit
C:\>

نسخه‌های 32بیتی MongoDB فقط پایگاه داده‌های کوچکتر از 2 گیگابایت را پشتیبانی می‌کنند و صرفا برای تست و ارزیابی مناسب هستند. اکنون فایل دریافتی را نصب کنید. MongoDB یک پوشه داده، برای ذخیره فایل‌هایش نیاز دارد. مسیر پیش فرض پوشه داده c:\data\db است؛ بنابراین نیاز دارید این پوشه را بسازید. شما می‌توانید یک مسیر دیگر را نیز برای مسیر داده تنظیم کنید. برای انجام این کار، Command Prompt را در پوشه bin (در مسیر نصب شده MongoDB) باز کنید و دستور زیر را اجرا کنید: (فرض کنید MongoDB در مسیر D:\set up\mongodb  نصب شده است)

D:\set up\mongodb\bin>mongod.exe --dbpath "d:\set up\mongodb\data"

بعد از اجرای دستور، پیام “waiting for connections” در کنسول نمایش داده می‌شود که نشان دهنده‌ی این است که پروسه Mongod.exe با موفقیت اجرا شده است. حالا برای اجرای MongoDB یک Command Prompt دیگر نیاز دارید تا دستور زیر را اجرا کنید:

D:\set up\mongodb\bin>mongo.exe
MongoDB shell version: 2.6.6
connecting to: test

>db.test.save( { a: 1 } )
>db.test.find()
{ "_id" : ObjectId(5879b0f65a56a454), "a" : 1 }
>

این دستور نشان خواهد داد که MongoDB نصب و با موفقیت اجرا شده‌است. برای اجرای MongoDB در دفعات بعدی نیز همین 2 مرحله را تکرار کنید (تعیین مسیر پوشه داده و اجرای Mongo.exe در یک Command Prompt دیگر).


نصب MongoDB در اوبونتو

دستور زیر را برای وارد کردن کلید GPG عمومی MongoDB در ترمینال اجرا کنید:

sudo apt-key adv --keyserver hkp://keyserver.ubuntu.com:80 --recv 7F0CEB10

فایل /etc/apt/sources.list.d/mongodb.list را با دستور زیر بسازید:

echo  'deb  http://downloads-distro.mongodb.org/repo/ubuntu-upstart  dist  10gen'  |  sudo  tee 
/etc/apt/sources.list.d/mongodb.list

اکنون دستور زیر را برای بروز رسانی مخازن پکیج‌ها اجرا کنید:

sudo apt-get update

حالا MongoDB را با استفاده از دستور زیر نصب کنید:

apt-get install mongodb-10gen=2.2.3

در دستور نصب فوق، به نسخه‌ی 2.2.3 از MongoDB انتشار شده است. همیشه مطمئن شوید که آخرین نسخه را نصب کرده اید. اکنون MongoDB با موفقیت نصب شده است.

راه اندازی MongoDB

sudo service mongodb start


متوقف کردن MongoDB

sudo service mongodb stop


راه اندازی مجدد MongoDB

sudo service mongodb restart


برای استفاده از MongoDB از دستور زیر استفاده کنید:

Mongo


این دستور شما را به نمونه‌ی در حال اجرای Mongod متصل خواهد کرد.


راهنمای MongoDB

برای دریافت لیست دستورات، ()db.help را در نسخه کلاینت MongoDB تایپ کنید. این دستور، لیست دستورات را مانند تصویر زیر به شما می‌دهد: 


آمار و ارقام در MongoDB

برای گرفتن آمار و ارقام از MongoDB سرور، دستور ()db.stats را در نسخه کلاینت MongoDB تایپ کنید. این دستور نام پایگاه داده، تعداد مجموعه‌ها و سندهای موجود در پایگاه داده را نمایش می‌دهد:

مطالب دوره‌ها
کار با RavenDB از طریق REST API آن
در این قسمت قصد داریم برخلاف رویه معمول کار با RavenDB که از طریق کتابخانه‌های کلاینت آن انجام می‌شود، با استفاده از REST API آن، ساز و کار درونی آن‌را بیشتر بررسی کنیم.


REST چیست؟

برای درک ساختار پشت صحنه RavenDB نیاز است با مفهوم REST آشنا باشیم؛ زیرا سرور این بانک اطلاعاتی، خود را به صورت یک RESTful web service در اختیار مصرف کنندگان قرار می‌دهد.
REST مخفف representational state transfer است و این روزها هر زمانیکه صحبت از آن به میان می‌آید منظور یک RESTful web service است که با استفاده از تعدادی HTTP Verb استاندارد می‌توان با آن کار کرد؛ مانند GET، POST، PUT و DELETE. با استفاده از GET‌، یک منبع ذخیره شده بازگشت داده می‌شود. با استفاده از فعل PUT، اطلاعاتی به منابع موجود اضافه و یا جایگزین می‌شوند. POST نیز مانند PUT است با این تفاوت که نوع اطلاعات ارسالی آن اهمیتی نداشته و تفسیر آن به سرور واگذار می‌شود. از DELETE نیز برای حذف یک منبع استفاده می‌گردد.


چند مثال
فرض کنید REST API برنامه‌ای از طریق آدرس http://myapp.com/api/questions در اختیار شما قرار گرفته است. در این آدرس، به questions منابع یا Resource گفته می‌شود. اگر دستور GET پروتکل HTTP بر روی این آدرس اجرا شود، انتظار ما این است که لیست تمام سؤالات بازگشت داده شود و اگر از دستور POST استفاده شود، باید یک سؤال جدید به مجموعه منابع موجود اضافه گردد.
اکنون آدرس http://myapp.com/api/questions/1 را درنظر بگیرید. در اینجا عدد یک معادل Id اولین سؤال ثبت شده است. بر اساس این آدرس خاص، اینبار اگر دستور GET صادر شود، تنها اطلاعات سؤال یک بازگشت داده خواهد شد و یا اگر از دستور PUT استفاده شود، اطلاعات سؤال یک با مقدار جدید ارسالی جایگزین می‌شود و یا با فراخوانی دستور DELETE، سؤال شماره یک حذف خواهد گردید.


کار با دستور GET

در ادامه، به مثال قسمت قبل مراجعه کرده و تنها سرور RavenDB را اجرا نمائید (برنامه Raven.Server.exe)، تا در ادامه بتوانیم دستورات HTTP را بر روی آن امتحان کنیم. همچنین نیاز به برنامه معروف فیدلر نیز خواهیم داشت. از این برنامه برای ساخت دستورات HTTP استفاده خواهد شد.
پس از دریافت و نصب فیدلر، برگه Composer آن‌را گشوده و http://localhost:8080/docs/questions/1 را در حالت GET اجرا کنید:


در این حالت دستور بر روی بانک اطلاعاتی اجرا شده و خروجی را در برگه Inspectors آن می‌توان مشاهده کرد:



به علاوه در اینجا یک سری هدر اضافی (یا متادیتا) را هم می‌توان مشاهده کرد که RavenDB جهت سهولت کار کلاینت خود ارسال کرده است:


یک نکته: اگر آدرس http://localhost:8080/docs/questions را اجرا کنید، به معنای درخواست دریافت تمام سؤالات است. اما RavenDB به صورت پیش فرض طوری طراحی شده‌است که تمام اطلاعات را بازگشت ندهد و شعار آن Safe by default است. به این ترتیب مشکلات مصرف حافظه بیش از حد، پیش از بکارگیری یک سیستم در محیط کاری واقعی، توسط برنامه نویس یافت شده و مجبور خواهد شد تا برای نمایش تعداد زیادی رکورد، حتما صفحه بندی اطلاعات را پیاده سازی کرده و هربار تعداد معقولی از رکوردها را واکشی نماید.


کار با دستور PUT

اینبار نوع دستور را به PUT و آدرس را به http://localhost:8080/docs/questions/1 تنظیم می‌کنیم. همچنین در قسمت Request body، مقداری را که قرار است در سؤال یک درج شود، با فرمت JSON وارد می‌کنیم.
برای آزمایش صحت عملکرد آن، مرحله کار با دستور GET را یکبار دیگر تکرار نمائید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، تغییر ما در عنوان سؤال یک، با موفقیت اعمال شده است.


کار با دستور POST

در حین کار با دستور PUT، نیاز است حتما Id سؤال مورد نظر برای به روز رسانی (و یا حتی ایجاد نمونه جدید، در صورت عدم وجود) ذکر شود. اگر نیاز است اطلاعاتی به سیستم اضافه شوند و Id آن توسط RavenDB انتساب داده شود، بجای دستور PUT از دستور POST استفاده خواهیم کرد.


مطابق تصویر، اطلاعات شیء مدنظر را با فرمت JSON به آدرس http://localhost:8080/docs/ ارسال خواهیم کرد. در این حالت اگر به برگه‌ی Inspectors مراجعه نمائیم، یک چنین خروجی JSON ایی دریافت می‌گردد:


Key در اینجا شماره منحصربفرد سند ایجاد شده است و برای دریافت آن تنها کافی است که دستور GET را بر روی آدرس زیر که نمایانگر Key دریافتی است، اجرا کنیم:
http://localhost:8080/docs/e0a92054-9003-4dda-84e2-93e83b359102


کار با دستور DELETE

برای حذف یک سند تنها کافی است آدرس آن‌را وارد کرده و نوع دستور را بر روی Delete قرار دهیم. برای مثال اگر دستور Delete را بر روی آدرس فوق که به همراه Id تولید شده توسط RavenDB است اجرا کنیم، بلافاصله سند از بانک اطلاعاتی حذف خواهد شد.


بازگشت چندین سند از بانک اطلاعاتی RavenDB

برای نمونه، در فراخوانی‌های Ajaxایی نیاز است چندین رکورد با هم بازگشت داده شوند. برای این منظور باید یک درخواست Post ویژه را مهیا کرد:



در اینجا آدرس ارسال اطلاعات، آدرس خاص http://localhost:8080/queries است. اطلاعات ارسالی به آن، آرایه‌ای از Idهای اسنادی است که به اطلاعات آن‌ها نیاز داریم.


بنابراین برای کار با RavenDB در برنامه‌های وب و خصوصا کدهای سمت کلاینت آن، نیازی به کلاینت یا کتابخانه ویژه‌ای نیست و تنها کافی است یک درخواست Ajax از نوع post را به آدرس کوئری‌های سرور RavenDB ارسال کنیم تا نتیجه نهایی را به شکل JSON دریافت نمائیم.
مطالب
قالب‌های سفارشی برای HtmlHelperها

در ابتدای بحث، برای آشنایی بیشتر با HTML Helperها به مطالعه این مقاله بپردازین.
در این مقاله قرار است برای یک HTML Helper خاص، قالب نمایشی اختصاصی خودمان را طراحی کنیم و به نحوی HTML Helper موجود را سفارشی سازی کنیم. به عنوان مثال می‌خواهیم خروجی یک EditorFor() برای یک نوع خاص، به حالت دلخواهی باشد که ما خودمان آن را تولیدش کردیم؛ یا اصلا نه. حتی می‌شود برای خروجی یک EditorFor() که خصوصیتی از جنس string را می‌خواهیم به آن انتساب دهیم، به جای تولید input، یک مقدار متنی را برگردانیم. به این حالت:

        <div>
            @Html.LabelFor(model => model.Name, htmlAttributes: new { @class = "control-label col-md-2" })
            <div>
                @Html.EditorFor(model => model.Name, new { htmlAttributes = new { @class = "form-control" } })
                @Html.ValidationMessageFor(model => model.Name, "", new { @class = "text-danger" })
            </div>
        </div>
        
        <div>
            @Html.LabelFor(model => model.Genre, htmlAttributes: new { @class = "control-label col-md-2" })
            <div>
                @Html.EditorFor(model => model.Genre, new { htmlAttributes = new { @class = "form-control" } })
                @Html.ValidationMessageFor(model => model.Genre, "", new { @class = "text-danger" })
            </div>
        </div>

در ادامه یک پروژه‌ی عملی را شروع کرده و در آن کاری را که می‌خواهیم، انجام می‌دهیم. پروژه‌ی ما به این شکل می‌باشد که قرار است در آن به ثبت کتاب بپردازیم و برای هر کتاب هم یک سبک داریم و قسمت سبک کتاب‌های ما یک Enum است که از قبل می‌خواهیم مقدارهایش را تعریف کنیم. 

مدل برنامه

    public class Books
    {
        public int Id { get; set; }
        [Required]
        [StringLength(255)]
        public string Name { get; set; }
        public Genre Genre { get; set; }
    }
    public enum Genre
    {
        [Display(Name = "Non Fiction")]
        NonFiction,
        Romance,
        Action,
        [Display(Name = "Science Fiction")]
        ScienceFiction
    }

در داخل کلاس Books یک خصوصیت از جنس Genre برای سبک کتاب‌ها داریم و در داخل نوع شمارشی Genre، سبک‌های ما تعریف شده‌اند. همچنین هر کدام از سبک‌ها هم به ویژگی Display مزین شده‌اند تا بتونیم بعدا از مقدار آنها استفاده کنیم. 


کنترلر برنامه

    public class BookController : Controller
    {
        // GET: Book
        public ActionResult Index()
        {
            return View(DataAccess.DataContext.Book.ToList());
        }

        public ActionResult Create()
        {
            return View();
        }

        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public ActionResult Create(Books model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
                return View(model);

            try
            {
                DataAccess.DataContext.Book.Add(model);
                DataAccess.DataContext.SaveChanges();
                return RedirectToAction("Index");
            }
            catch (Exception ex)
            {
                ModelState.AddModelError("", ex.Message);
                return View(model);
            }
        }

        public ActionResult Edit(int id)
        {
            try
            {
                var book = DataAccess.DataContext.Book.Find(id);
                return View(book);
            }
            catch (Exception ex)
            {
                return View("Error");
            }
        }

        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public ActionResult Edit(Books model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
                return View(model);

            try
            {
                DataAccess.DataContext.Book.AddOrUpdate(model);
                DataAccess.DataContext.SaveChanges();
                return RedirectToAction("Index");
            }
            catch (Exception ex)
            {
                ModelState.AddModelError("", ex.Message);
                return View(model);
            }
        }

        public ActionResult Details(int id)
        {
            try
            {
                var book = DataAccess.DataContext.Book.Find(id);
                return View(book);
            }
            catch (Exception ex)
            {
                return View("Error");
            }
        }
    }

در قسمت کنترلر هم کار خاصی جز عملیات اصلی نوشته نشده‌است. لیست کتاب‌ها را از پایگاه داده بیرون آوردیم و از طریق اکشن Index به نمایش گذاشتیم. با اکشن‌های Create، Edit و Details هم کارهای روتین مربوط به خودشان را انجام دادیم. نکته‌ی قابل تذکر، DataAccess می‌باشد که کلاسی است که با آن ارتباط برقرار شده با EF و سپس اطلاعات واکشی و تزریق می‌شوند.

View مربوط به اکشن Create برنامه

@using Book.Entities
@model Book.Entities.Books

@{
    ViewBag.Title = "Create";
}
<h2>New Book</h2>
@using (Html.BeginForm()) 
{
    @Html.AntiForgeryToken()
    
    <div>
        <h4>Books</h4>
        <hr />
        @Html.ValidationSummary(true, "", new { @class = "text-danger" })
        <div>
            @Html.LabelFor(model => model.Name, htmlAttributes: new { @class = "control-label col-md-2" })
            <div>
                @Html.EditorFor(model => model.Name, new { htmlAttributes = new { @class = "form-control" } })
                @Html.ValidationMessageFor(model => model.Name, "", new { @class = "text-danger" })
            </div>
        </div>
        
        <div>
            @Html.LabelFor(model => model.Genre, htmlAttributes: new { @class = "control-label col-md-2" })
            <div>
                @Html.EditorFor(model => model.Genre, new { htmlAttributes = new { @class = "form-control" } })
                @Html.ValidationMessageFor(model => model.Genre, "", new { @class = "text-danger" })
            </div>
        </div>

        <div>
            <div>
                <input type="submit" value="Create" />
                <input type="reset" value="Reset" />
                @Html.ActionLink("Back to List", "Index", null, new {@class="btn btn-default"})
            </div>
        </div>
    </div>
}

@section Scripts {
    @Scripts.Render("~/bundles/jqueryval")
}

View برنامه هم همان ویویی است که خود Visual Studio برای ما ساخته‌است. به جز یک سری دست‌کاری‌هایی داخل سی‌اس‌اس، هدف از گذاشتن View مربوط به Create این بود که قرار است بر روی این قسمت کار کنیم. اگر پروژه رو اجرا کنید و به قسمت Create بروید، مشاهده خواهید کرد که برای Genre یک input ساخته شده‌است که کاربر باید در آن مقدار وارد کند. ولی اگر یادتان باشد، ما سبک‌های نگارشی خودمان را در نوع شمارشی Genre ایجاد کرده بودیم. پس عملا باید یک لیست به کاربر نشان داده شود که تا از آن لیست، نوع را انتخاب کند. می‌توانیم بیایم همینجا در داخل View مربوطه، به‌جای استفاده از HTML Helper پیش‌فرض، از DropDownList یا EnumFor استفاده کنیم و به طریقی این لیست را ایجاد کنیم. ولی چون قرار است در این مثال به شرح موضوع مقاله خودمان بپردازیم، این کار را انجام نمی‌دهیم.

در حقیقیت می‌خوایم متد EditorFor را طوری سفارشی سازی کنیم که برای نوع شمارشی Genre، به صورت خودکار یک لیست ایجاد کرده و برگرداند. از نسخه‌ی سوم ASP.NET MVC به بعد این امکان برای توسعه دهنده‌ها فراهم شده‌است. شما می‌توانید در پوشه‌ی Shared داخل پوشه Views برنامه، پوشه‌ای را به اسم EditorTemplates ایجاد کنید؛ همینطور DisplayTemplates و برای نوع خاصی که می‌خواهید سفارشی‌سازی را برای آن انجام دهید، یک PartialView بسازید. 

Views/Shared/DisplayTemplates/<type>.cshtml
یک PartialView در داخل پوشه EditorTemplates به نام Genre.cshtml ایجاد کنید. برای اینکه مشاهده کنید چطور کار می‌کند، کافی‌است یک فایل متنی اینجا تهیه کرده و بعد پروژه را اجرا کرده و به قسمت Create روید تا تغییرات را مشاهده کنید. بله! به‌جای inputی که از قبل وجود داشت، فقط متن شما آنجا نوشته شده‌است. (به عکسی که در بالا قرار دارد هم می‌تونید نگاه کنید)

کاری که الان میخواهیم انجام دهیم این است که یک SelectListItem ایجاد کرده تا مقدارهای نوع Genreمان داخلش باشد و بتوانیم به راحتی برای ساختن DropDownList از آن استفاده کنیم. برای این کار Helper مخصوص خودمان را ایجاد می‌کنیم. پوشه‌ای به اسم Helpers در کنار پوشه‌های Controllers، Models ایجاد می‌کنیم و در داخل آن کلاسی به اسم EnumHelpers می‌سازیم.

    public static class EnumHelpers
    {
        public static IEnumerable<SelectListItem> GetItems(
            this Type enumType, int? selectedValue)
        {
            if (!typeof(Enum).IsAssignableFrom(enumType))
            {
                throw new ArgumentException("Type must be an enum");
            }

            var names = Enum.GetNames(enumType);
            var values = Enum.GetValues(enumType).Cast<int>();

            var items = names.Zip(values, (name, value) =>
                    new SelectListItem
                    {
                        Text = GetName(enumType, name),
                        Value = value.ToString(),
                        Selected = value == selectedValue
                    }
                );
            return items;
        }

        static string GetName(Type enumType, string name)
        {
            var result = name;

            var attribute = enumType
                .GetField(name)
                .GetCustomAttributes(inherit: false)
                .OfType<DisplayAttribute>()
                .FirstOrDefault();

            if (attribute != null)
            {
                result = attribute.GetName();
            }

            return result;
        }
    }

در توضیح کد بالا عنوان کرد که متدها به‌صورت متدهای الحاقی به نوع Type نوشته شدند. کار خاصی در بدنه‌ی متدها انجام نشده‌است. در بدنه‌ی متد اول لیست آیتم‌ها را تولید کردیم. در هنگام ساخت SelectListItem برای گرفتن Text، متد GetName را صدا زدیم. برای اینکه بتوانیم مقدار ویژگی Display که در هنگام تعریف نوع شمارشی استفاده کردیم را بدست بیاریم، باید چک کنیم ببینیم که آیا این آیتم به این ویژگی مزین شده‌است یا نه. اگر شده بود مقدار را می‌گیریم و به خصوصیت Text متد اول انتساب می‌دهیم.

@using Book.Entities
@using Book.Web.Helpers
@{
    var items = typeof(Genre).GetItems((int?)Model);
}

@Html.DropDownList("", items, new {@class="form-control"})

کدهایی که در بالا مشاهده می‌کنید کدهایی می‌باشند که قرار است داخل PartialViewی Genre قرار دهیم که در پوشه‌ی EditorTemplates ساختیم. ابتدا آمدیم آیتم‌ها را گرفتیم و بعد به DropDownList دادیم تا لیست نوع را برای ما بسازد. حالا اگه برنامه را اجرا کنید می‌بینید که EditorFor برای شما یه لیست از نوع شمارشی ساخته و حالا قابل استفاده هست.

 

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید