نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی رابطه‌ی Self Referencing
استفاده از second level caching in EF Core برای واکشی Self Referencing در زمان واکشی ToList دوم به درستی عمل نمیکند و Null برگشت میدهد

var menuesFirst = await _publicMenus.Where(p => p.Language == _caltureName).Cacheable().ToListAsync();
var menues = menuesFirst.Where(x => x.MenuId == null).ToList();

مطالب
iTextSharp و استفاده از قلم‌های محدود فارسی

عموما قلم‌های فارسی، خصوصا مواردی که با B شروع می‌شوند مانند B Zar و امثال آن، فاقد تعاریف حروف مرتبط با glyphs الفبای انگلیسی است. نتیجه این خواهد شد که اگر متن شما مخلوطی از کلمات و حروف فارسی و انگلیسی باشد، فقط قسمت فارسی نمایش داده می‌شود و از قسمت انگلیسی صرفنظر خواهد شد. مرورگرها در این حالت هوشمندانه عمل می‌کنند و به یک قلم پیش فرض مانند Times و همانند آن جهت نمایش اینگونه متون مراجعه خواهند کرد؛ اما اینجا چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
برای حل این مشکل، کلاسی به نام FontSelector در کتابخانه‌ی iTextSharp وجود دارد. مثالی در این رابطه:

using System.Diagnostics;
using System.IO;
using iTextSharp.text;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace HeadersAndFooters
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))
{
PdfWriter.GetInstance(pdfDoc, new FileStream("Test.pdf", FileMode.Create));
pdfDoc.Open();

FontFactory.Register("c:\\windows\\fonts\\bzar.ttf");
Font bZar = FontFactory.GetFont("b zar", BaseFont.IDENTITY_H);

FontFactory.Register("c:\\windows\\fonts\\tahoma.ttf");
Font tahoma = FontFactory.GetFont("tahoma", BaseFont.IDENTITY_H);

FontSelector fontSelector = new FontSelector();

//قلم اصلی
if (bZar.Familyname != "unknown")
{
fontSelector.AddFont(bZar);
}

//قلم پیش فرض در صورت نبود تعاریف مناسب در قلم اصلی
if (tahoma.Familyname != "unknown")
{
fontSelector.AddFont(tahoma);
}

var table1 = new PdfPTable(1);
table1.WidthPercentage = 100;
table1.RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL;

var pdfCell = new PdfPCell { RunDirection = PdfWriter.RUN_DIRECTION_RTL, Border = 0 };
pdfCell.Phrase = fontSelector.Process("نمایش مخلوطی از متن فارسی و English با هم توسط قلمی که کاراکترهای انگلیسی را پشتیبانی نمی‌کند");

table1.AddCell(pdfCell);
pdfDoc.Add(table1);

}

//open the final file with adobe reader for instance.
Process.Start("Test.pdf");
}
}
}

در این مثال از قلم B Zar استفاده شده است. اولین قلمی که به یک FontSelector اضافه می‌شود، قلم اصلی خواهد بود. قلم‌ بعدی اضافه شده، قلم پیش فرض نام خواهد گرفت؛ به این معنا که در مثال فوق اگر قلم B Zar توانایی نمایش حرف جاری را داشت که خیلی هم خوب، در غیراینصورت به قلم بعدی مراجعه خواهد کرد و همینطور الی آخر. بنابراین این ترتیب اضافه کردن قلم‌ها به FontSelector مهم است. نحوه استفاده نهایی از FontSelector تعریف شده هم در قسمت pdfCell.Phrase = fontSelector.Process مشخص است.



مطالب
یکدست کردن «ی» و «ک» در ASP.NET Core با پیاده‌سازی یک Model Binder سفارشی
معادل مطلب جاری را برای ASP.NET MVC 5.x در مطلب «یکدست کردن "ی" و "ک" در ASP.NET MVC با پیاده‌سازی یک Model Binder» می‌توانید مطالعه کنید. در اینجا قصد داریم یک چنین قابلیتی را با توجه به تغییرات ASP.NET Core نیز تهیه کنیم.


تهیه یک binder provider پردازش رشته‌ها

کار model binding، تطابق اطلاعات رسیده‌ی از درخواست جاری، با پارامترهای اکشن متد یک کنترلر است. هر مقدار رسیده، به یک binder متناسب ارسال می‌شود تا پردازش آن مدیریت گردد. به صورت پیش فرض در ASP.NET Core، تعدد 14 عدد binder providers که اینترفیس IModelBinderProvider را پیاده سازی می‌کنند، در این بین جهت یافتن یک binder مناسب، بررسی خواهند شد. برای مثال کار یک binder، پردازش نوع‌های پیچیده‌است (complex types) و دیگری نوع‌های ساده (simple types) مانند int و string را پردازش می‌کند.


public class CustomStringModelBinderProvider : IModelBinderProvider
{
    public IModelBinder GetBinder(ModelBinderProviderContext context)
    {
        if (context == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(context));
        }
 
        if (context.Metadata.IsComplexType)
        {
            return null;
        }
 
        var fallbackBinder = new SimpleTypeModelBinder(context.Metadata.ModelType);
        if (context.Metadata.ModelType == typeof(string))
        {
            return new CustomStringModelBinder(fallbackBinder);
        }
        return fallbackBinder;
    }
}
بنابراین اولین قدم تهیه‌ی یک model binder سفارشی، تهیه‌ی یک تامین کننده‌ی سفارشی است که با پیاده سازی اینترفیس IModelBinderProvider ارائه می‌شود. در اینجا چون می‌خواهیم نوع‌های ساده‌ی رشته‌ای را پردازش کنیم، اگر نوع جاری رسیده، یک نوع پیچیده بود (context.Metadata.IsComplexType) نال را بازگشت می‌دهیم تا model binder بعدی ثبت شده‌ی در لیست تامین کننده‌های مرتبط، مورد آزمایش قرار گیرد.
سپس اگر نوع مدل جاری رشته‌ای بود، وهله‌ای از CustomStringModelBinder را بازگشت می‌دهیم (کلاسی است که آن‌را در ادامه تهیه خواهیم کرد). درغیراینصورت همان SimpleTypeModelBinder توکار این فریم‌ورک را بازگشت خواهیم داد.


تهیه‌ی یک model binder سفارشی پردازش رشته‌ها

تا اینجا تامین کننده‌ای را که مشخص می‌کند چه model binder ایی قرار است بازگشت داده شود، تهیه کردیم. مرحله‌ی بعد، پیاده سازی CustomStringModelBinder با پیاده سازی اینترفیس IModelBinder است:
public class CustomStringModelBinder : IModelBinder
{
    private readonly IModelBinder _fallbackBinder;
    public CustomStringModelBinder(IModelBinder fallbackBinder)
    {
        if (fallbackBinder == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(fallbackBinder));
        }
        _fallbackBinder = fallbackBinder;
    }
 
    public Task BindModelAsync(ModelBindingContext bindingContext)
    {
        if (bindingContext == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(bindingContext));
        }
 
        var valueProviderResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
        if (valueProviderResult != ValueProviderResult.None)
        {
            bindingContext.ModelState.SetModelValue(bindingContext.ModelName, valueProviderResult);
 
            var valueAsString = valueProviderResult.FirstValue;
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(valueAsString))
            {
                return _fallbackBinder.BindModelAsync(bindingContext);
            }
 
            var model = valueAsString.Replace((char)1610, (char)1740).Replace((char)1603, (char)1705);
            bindingContext.Result = ModelBindingResult.Success(model);
            return Task.CompletedTask;
        }
 
        return _fallbackBinder.BindModelAsync(bindingContext);
    }
}
عملیات اصلی پردازشی یک Model binder در متد BindModelAsync آن صورت می‌گیرد. ابتدا مقداری را که در حال پردازش است دریافت می‌کنیم (توسط ValueProvider.GetValue). سپس ی و ک آن‌را یکدست کرده و به عنوان نتیجه‌ی عملیات تنظیم خواهیم کرد. این کار سبب خواهد شد تا هر مقداری را که کاربر وارد و ارسال کند، پیش از رسیدن به اکشن متد و پارامترهای آن، مورد پردازش و یکدست سازی قرار گیرد.
در اینجا تمام مواردی را که نمی‌خواهیم پردازش کنیم، به همان SimpleTypeModelBinder که از طریق سازنده‌ی کلاس دریافت می‌کنیم، واگذار خواهیم کرد.


معرفی به binder provider سفارشی به سیستم

مرحله‌ی آخر این عملیات، معرفی binder تهیه شده به سیستم است که روش آن را در ذیل مشاهده می‌کنید:
public static class CustomStringModelBinderExtensions
{
    public static MvcOptions UseCustomStringModelBinder(this MvcOptions options)
    {
        if (options == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(options));
        }
 
        var simpleTypeModelBinder = options.ModelBinderProviders.FirstOrDefault(x => x.GetType() == typeof(SimpleTypeModelBinderProvider));
        if (simpleTypeModelBinder == null)
        {
            return options;
        }
 
        var simpleTypeModelBinderIndex = options.ModelBinderProviders.IndexOf(simpleTypeModelBinder);
        options.ModelBinderProviders.Insert(simpleTypeModelBinderIndex, new CustomStringModelBinderProvider());
        return options;
    }
}
در اینجا ابتدا به دنبال SimpleTypeModelBinderProvider توکار گشته و سپس آن‌را با CustomStringModelBinderProvider خود جایگزین می‌کنیم. اگر این model binder سفارشی ما در ایندکس نامناسبی در لیست options.ModelBinderProviders قرارگیرد، هیچگاه فراخوانی نخواهد شد؛ برای مثال اگر پس از SimpleTypeModelBinderProvider قرارگیرد.
در آخر تنها کافی است در کلاس آغازین برنامه، متد الحاقی UseCustomStringModelBinder فوق را به تنظیمات Mvc اضافه کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.UseCustomStringModelBinder(); 
    });
نظرات مطالب
معرفی ASP.NET Identity
این پروژه سورس باز هست. مشکلات آن‌را برای رفع در اینجا گزارش کنید. نحوه‌ی گزارش مشکل هم باید کمی فنی باشد. حداقل جزئیات exception و stack trace آن باید گزارش شوند.
مطالب
مقدمه‌ای بر یادگیری ماشین در #C با استفاده از ML.NET

هنگامی که درباره‌ی علم و یادگیری ماشینی فکر می‌کنیم، دو زبان برنامه‌نویسی بلافاصله به ذهن متبادر می‌شوند: پایتون و R. این دو زبان به شکل عمومی از بسیاری از الگوریتم‌های یادگیری ماشین رایج، تکنیکهای پیش‌پردازش داده‌ها و خیلی بیشتر از اینها پشتیبانی می‌کنند؛ بنابراین برای -تقریباً- هر مساله‌ی یادگیری ماشینی مورد استفاده قرار می‌گیرند. 
 با این‌حال، گاهی فرد یا شرکتی نمی‌تواند از پایتون یا R استفاده کند که می‌تواند به یکی از دلایل متعدد، از جمله وجود کد منبع در زبان دیگر یا نداشتن هیچ تجربه‌ای در پایتون یا R باشد. یکی از محبوب‌ترین زبان‌های امروزی، #C است که برای بسیاری از کاربردها مورد استفاده قرار می‌گیرد. مایکروسافت برای استفاده از قدرت یادگیری ماشین در #C، یک بسته را به نام ML.NET ایجاد کرده که همه‌ی قابلیت‌های یادگیری ماشین پایه را فراهم می‌کند. 
در این مقاله، به شما نشان خواهم داد که چگونه از ML.NET برای ایجاد یک مدل دسته‌بندی دوتایی بهره ببرید؛ قابلیت‌های AutoML را مورد استفاده قرار داده و از یک مدل Tensorflow با ML.NET استفاده کنید. کد کامل مخصوص مدل دسته‌بندی دوتایی را می‌توانید در GitHub بیابید.

افزودن ML.NET به پروژه‌ی #C
اضافه کردن ML.NET به یک پروژه‌ی #C یا #F آسان است. تنها کار لازم، اضافه کردن بسته‌ی Microsoft.ML یا در برخی موارد، -بسته به نیازمندی‌های پروژه- بسته‌های اضافی مانند: Microsoft.ML.ImageAnalytics, Microsoft.ML.TensorFlow یا Microsoft.ML.OnnxTransformer است. 


بارگذاری در یک دیتاست و ایجاد pipeline داده‌ها
بارگذاری و پیش‌پردازش یک مجموعه داده در ML.NET کاملا ً متفاوت از زمانی است که با دیگر بسته‌ها / چارچوب‌های یادگیری ماشین کار می‌کنیم. چون ما نیاز داریم به طور واضح، ساختار داده‌ها را بیان کنیم. برای انجام این کار، فایلی به نام ModelInput.cs را درون یک پوشه به نام DataModels ایجاد کرده و داخل این فایل، همه‌ی ستون‌های مجموعه داده‌های خود را ثبت خواهیم کرد. برای این مقاله، ما از مجموعه داده‌های ردیابی کلاه‌برداری کارت اعتباری استفاده می‌کنیم که می‌تواند آزادانه از Kaggle بارگیری شود. این مجموعه‌داده‌ها شامل ۳۱ ستون است. کلاس تراکنش (۰ یا ۱)، مقدار تراکنش، زمان تراکنش و نیز ۲۸ ویژگی بی‌نام (anonymous). 


using Microsoft.ML.Data;

namespace CreditCardFraudDetection.DataModels
{
    public class ModelInput
    {
        [ColumnName("Time"), LoadColumn(0)]
        public float Time { get; set; }

        [ColumnName("V1"), LoadColumn(1)]
        public float V1 { get; set; }

        [ColumnName("V2"), LoadColumn(2)]
        public float V2 { get; set; }

        [ColumnName("V3"), LoadColumn(3)]
        public float V3 { get; set; }

        [ColumnName("V4"), LoadColumn(4)]
        public float V4 { get; set; }

        [ColumnName("V5"), LoadColumn(5)]
        public float V5 { get; set; }

        [ColumnName("V6"), LoadColumn(6)]
        public float V6 { get; set; }

        [ColumnName("V7"), LoadColumn(7)]
        public float V7 { get; set; }

        [ColumnName("V8"), LoadColumn(8)]
        public float V8 { get; set; }

        [ColumnName("V9"), LoadColumn(9)]
        public float V9 { get; set; }

        [ColumnName("V10"), LoadColumn(10)]
        public float V10 { get; set; }

        [ColumnName("V11"), LoadColumn(11)]
        public float V11 { get; set; }

        [ColumnName("V12"), LoadColumn(12)]
        public float V12 { get; set; }

        [ColumnName("V13"), LoadColumn(13)]
        public float V13 { get; set; }

        [ColumnName("V14"), LoadColumn(14)]
        public float V14 { get; set; }

        [ColumnName("V15"), LoadColumn(15)]
        public float V15 { get; set; }

        [ColumnName("V16"), LoadColumn(16)]
        public float V16 { get; set; }

        [ColumnName("V17"), LoadColumn(17)]
        public float V17 { get; set; }

        [ColumnName("V18"), LoadColumn(18)]
        public float V18 { get; set; }

        [ColumnName("V19"), LoadColumn(19)]
        public float V19 { get; set; }

        [ColumnName("V20"), LoadColumn(20)]
        public float V20 { get; set; }

        [ColumnName("V21"), LoadColumn(21)]
        public float V21 { get; set; }

        [ColumnName("V22"), LoadColumn(22)]
        public float V22 { get; set; }

        [ColumnName("V23"), LoadColumn(23)]
        public float V23 { get; set; }

        [ColumnName("V24"), LoadColumn(24)]
        public float V24 { get; set; }

        [ColumnName("V25"), LoadColumn(25)]
        public float V25 { get; set; }

        [ColumnName("V26"), LoadColumn(26)]
        public float V26 { get; set; }

        [ColumnName("V27"), LoadColumn(27)]
        public float V27 { get; set; }

        [ColumnName("V28"), LoadColumn(28)]
        public float V28 { get; set; }

        [ColumnName("Amount"), LoadColumn(29)]
        public float Amount { get; set; }

        [ColumnName("Class"), LoadColumn(30)]
        public bool Class { get; set; }
    }
} 
در اینجا یک فیلد را برای هر یک از ستون‌های داخل مجموعه داده‌مان ایجاد می‌کنیم. نکته‌ی مهم، تعیین شاخص (Index)، نوع و ستون، به شکل صحیح است. حالا که داده‌های ما مدل‌سازی شده‌اند، باید قالب و شکل داده‌های خروجی خود را مدل کنیم. این کار می‌تواند به روشی مشابه با کدهای بالا انجام شود. 
 using Microsoft.ML.Data;

namespace CreditCardFraudDetection.DataModels
{
    public class ModelOutput
    {
        [ColumnName("PredictedLabel")]
        public bool Prediction { get; set; }

        public float Score { get; set; }
    }
}  
ما در این‌جا ۲ فیلد داریم. فیلد score نشان‌دهنده‌ی خروجی به شکل درصد است؛ در حالیکه فیلد prediction از نوع بولی است. اکنون که هر دو داده ورودی و خروجی را مدل‌سازی کرده‌ایم، می‌توانیم داده‌های واقعی خود را با استفاده از روش مونت‌کارلو بارگذاری کنیم.
IDataView trainingDataView = mlContext.Data.LoadFromTextFile<ModelInput>(
                                            path: dataFilePath,
                                            hasHeader: true,
                                            separatorChar: ',',
                                            allowQuoting: true,
                                            allowSparse: false);

ساخت و آموزش مدل
برای ایجاد و آموزش مدل، نیاز به ایجاد یک pipeline داریم که شامل پیش‌پردازش داده‌های مورد نیاز و الگوریتم آموزش است. برای این مجموعه داده‌ی خاص، انجام هر پیش‌پردازش بسیار دشوار است زیرا ۲۸ ویژگی بی‌نام دارد. بنابراین تصمیم گرفتم که آن را ساده نگه دارم و تنها همه‌ی ویژگی‌ها را الحاق کنم (این کار باید در ML.NET انجام شود).
var dataProcessPipeline = mlContext.Transforms.Concatenate("Features", new[] { "Time", "V1", "V2", "V3", "V4", "V5", "V6", "V7", "V8", "V9", "V10", "V11", "V12", "V13", "V14", "V15", "V16", "V17", "V18", "V19", "V20", "V21", "V22", "V23", "V24", "V25", "V26", "V27", "V28", "Amount" });
برای مدل، الگوریتم LightGBM را انتخاب می‌کنم. این الگوریتم در واقع در Microsoft.ML از ابتدا وجود ندارد؛ بنابراین شما باید Microsoft.ML.LightGbm را نصب کنید تا قادر باشید از آن استفاده کنید.
// Choosing algorithm
var trainer = mlContext.BinaryClassification.Trainers.LightGbm(labelColumnName: "Class", featureColumnName: "Features");

// Appending algorithm to pipeline
var trainingPipeline = dataProcessPipeline.Append(trainer);
اکنون می‌توانیم مدل را با متد Fit، آموزش داده سپس با استفاده از mlContext.model.save ذخیره کنیم:
ITransformer model = trainingPipeline.Fit(trainingDataView);
mlContext.Model.Save(model , trainingDataView.Schema, <path>);

ارزیابی مدل
حالا که مدل ما آموزش دیده است، باید عملکرد آن را بررسی کنیم. ساده‌ترین راه برای انجام این کار، استفاده از اعتبارسنجی متقاطع (cross-validation) است. ML.Net به ما روش‌های اعتبارسنجی متقاطع را برای انواع مختلف داده‌های مختلف، ارایه می‌دهد. از آنجا که مجموعه داده‌های ما یک مجموعه داده دسته‌بندی دودویی است، ما از روش mlContext.BinaryClassification.CrossValidateNonCalibrated برای امتیازدهی به مدل خود استفاده خواهیم کرد:
var crossValidationResults = mlContext.BinaryClassification.CrossValidateNonCalibrated(trainingDataView, trainingPipeline, numberOfFolds: 5, labelColumnName: "Class");

انجام پیش‌بینی
پیش بینی داده‌های جدید با استفاده از ML.NET واقعاً سرراست و راحت است. ما فقط باید یک PredictionEngine، نمایشی دیگر را از مدل خود که به طور خاص، برای استنباط ساخته شده است، ایجاد کنیم و متد Predict آن را به عنوان یک شی ModelInput فراخوانی کنیم. 
var predEngine = mlContext.Model.CreatePredictionEngine<ModelInput, ModelOutput>(mlModel);

ModelInput sampleData = new ModelInput() {
    time = 0,
    V1 = -1.3598071336738,
    ...
};

ModelOutput predictionResult = predEngine.Predict(sampleData);

Console.WriteLine($"Actual value: {sampleData.Class} | Predicted value: {predictionResult.Prediction}"); 

Auto-ML 
نکته جالب دیگر در مورد ML.NET اجرای عالی Auto ML است. با استفاده از  Auto ML  فقط با مشخص کردن اینکه روی چه مشکلی کار می‌کنیم و ارائه داده‌های خود، می‌توانیم راه‌حل‌های اساسی و پایه‌ی یادگیری ماشین را بسازیم.
برای شروع کار با ML خودکار در ML.NET، باید  Visual Studio Extension - ML.NET Model Builder (Preview)  را بارگیری کنیم. این کار را می‌توان از طریق تب extensions انجام داد.
پس از نصب موفقیت آمیز افزونه، با کلیک راست روی پروژه‌ی خود در داخل Solution Ex می‌توانیم از Auto ML استفاده کنیم.

با این کار پنجره Model Builder باز می‌شود. سازنده‌ی مدل، ما را در روند ساخت یک مدل یادگیری ماشین راهنمایی می‌کند.
   
برای کسب اطلاعات در مورد چگونگی گذراندن مراحل مختلف، حتماً آموزش رسمی شروع کار را در سایت مایکروسافت، بررسی کنید. بعد از تمام مراحل، Model Builder به طور خودکار کد را تولید می‌کند.
 
استفاده از یک مدل پیش‌آموزش‌داده‌شده‌ی تنسورفلو (pre-trained) 
نکته‌ی جالب دیگر در مورد ML.NET این است که به ما امکان استفاده از مدل‌های Tensorflow و ONNX را برای استنباط ( inference ) می‌دهد. برای استفاده از مدل Tensorflow باید Microsoft.ML.TensorFlow را با استفاده از NuGet نصب کنیم. پس از نصب بسته‌های لازم، می‌توانیم با فراخوانی متد Model.LoadTensorFlowModel، یک مدل Tensorflow را بارگذاری کنیم. پس از آن، باید متد ScoreTensorFlowModel را فراخوانی کرده و نام لایه‌ی ورودی و خروجی را به آن ارسال کنیم.  
private ITransformer SetupMlnetModel(string tensorFlowModelFilePath)
{
    var pipeline = _mlContext.<preprocess-data>
           .Append(_mlContext.Model.LoadTensorFlowModel(tensorFlowModelFilePath)
                                               .ScoreTensorFlowModel(
                                                      outputColumnNames: new[]{TensorFlowModelSettings.outputTensorName },
                                                      inputColumnNames: new[] { TensorFlowModelSettings.inputTensorName },
                                                      addBatchDimensionInput: false));
 
    ITransformer mlModel = pipeline.Fit(CreateEmptyDataView());
 
    return mlModel;
}

اطلاعات بیشتر در مورد نحوه استفاده از مدل Tensorflow در ML.NET:
مطالب
ASP.NET MVC #14

آشنایی با نحوه معرفی تعاریف طرحبندی سایت به کمک Razor

ممکن است یک سری از اصطلاحات را در قسمت‌های قبل مانند master page در لابلای توضیحات ارائه شده، مشاهده کرده باشید. این نوع مفاهیم برای برنامه نویس‌های ASP.NET Web forms آشنا است (و اگر با Web forms view engine‌ در ASP.NET MVC کار کنید، دقیقا یکی است؛ البته با این تفاوت که فایل code behind آن‌ها حذف شده است). به همین جهت در این قسمت برای تکمیل بحث، مروری خواهیم داشت بر نحوه‌ی معرفی جدید آن‌ها توسط Razor.
در یک پروژه جدید ASP.NET MVC و در پوشه Views\Shared\_Layout.cshtml آن، فایل Layout آن،‌ مفهوم master page را دارد. در این نوع فایل‌ها، زیر ساخت مشترک تمام صفحات سایت قرار می‌گیرند:

<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<title>@ViewBag.Title</title>
<link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.5.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
</head>

<body>
@RenderBody()
</body>
</html>

اگر دقت کرده باشید، در هیچکدام از فایل‌های Viewایی که تا این قسمت به پروژه‌های مختلف اضافه کردیم، تگ‌هایی مانند body، title و امثال آن وجود نداشتند. در ASP.NET مرسوم است کلیه اطلاعات تکراری صفحات مختلف سایت را مانند تگ‌های یاد شده به همراه منویی که باید در تمام صفحات قرار گیرد یا footer‌ مشترک بین تمام صفحات سایت، به یک فایل اصلی به نام master page که در اینجا layout نام گرفته، Refactor کنند. به این ترتیب حجم کدها و markup تکراری که باید در تمام Viewهای سایت قرار گیرند به حداقل خواهد رسید.
برای مثال محل قرار گیری تعاریف Content-Type تمام صفحات و همچنین favicon سایت، بهتر است در فایل layout باشد و نه در تک تک Viewهای تعریف شده:

<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8" />
<link rel="shortcut icon" href="@Url.Content("~/favicon.ico")" type="image/x-icon" />


در کدهای فوق یک نمونه پیش فرض فایل layout را مشاهده می‌کنید. در اینجا توسط متد RenderBody، محتوای رندر شده یک View درخواستی، به داخل تگ body تزریق خواهد شد.
تا اینجا در تمام مثال‌های قبلی این سری، فایل layout در Viewهای اضافه شده معرفی نشد. اما اگر برنامه را اجرا کنیم باز هم به نظر می‌رسد که فایل layout اعمال شده است. علت این است که در صورت عدم تعریف صریح layout در یک View، این تعریف از فایل Views\_ViewStart.cshtml دریافت می‌گردد:

@{
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}

فایل ViewStart، محل تعریف کدهای تکراری است که باید پیش از اجرای هر View مقدار دهی یا اجرا شوند. برای مثال در اینجا می‌شود بر اساس نوع مرورگر،‌ layout خاصی را به تمام Viewها اعمال کرد. مثلا یک layout‌ ویژه برای مرورگرهای موبایل‌ها و layout ایی دیگر برای مرورگرهای معمولی. امکان دسترسی به متغیرهای تعریف شده در یک View در فایل ViewStart از طریق ViewContext.ViewData میسر است.
ضمن اینکه باید درنظر داشت که می‌توان فایل ViewStart را در زیر پوشه‌های پوشه اصلی View نیز قرار داد. مثلا اگر فایل ViewStart ایی در پوشه Views/Home قرار گرفت، این فایل محتوای ViewStart اصلی قرار گرفته در ریشه پوشه Views را بازنویسی خواهد کرد.
برای معرفی صریح فایل layout، تنها کافی است مسیر کامل فایل layout را در یک View مشخص کنیم:

@{
ViewBag.Title = "Index";
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}

<h2>Index</h2>

اهمیت این مساله هم در اینجا است که یک سایت می‌تواند چندین layout یا master page داشته باشد. برای نمونه یک layout برای صفحات ورود اطلاعات؛ یک layout خاص هم مثلا برای صفحات گزارش گیری نهایی سایت.
همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، در ASP.NET حرف ~ به معنای ریشه سایت است که در اینجا ابتدای محل جستجوی فایل layout را مشخص می‌کند.
به این ترتیب زمانیکه یک کنترلر، View خاصی را فراخوانی می‌کند، کار از فایل Views\Shared\_Layout.cshtml شروع خواهد شد. سپس View درخواستی پردازش شده و محتوای نهایی آن، جایی که متد RenderBody قرار دارد، تزریق خواهد شد.
همچنین مقدار ViewBag.Title ایی که در فایل View تعریف شده، در فایل layout جهت رندر مقدار تگ title استفاده می‌شود (انتقال یک متغیر از View به یک فایل master page؛ کلاس layout، مدل View ایی را که قرار است رندر کند به ارث می‌برد).

یک نکته:
در نگارش سوم ASP.NET MVC امکان بکارگیری حرف ~ به صورت مستقیم در حین تعریف یک فایل js یا css وجود ندارد و حتما باید از متد سمت سرور Url.Content کمک گرفت. در نگارش چهارم ASP.NET MVC، این محدودیت برطرف شده و دقیقا همانند متغیر Layout ایی که در بالا مشاهده می‌کنید، می‌توان بدون نیاز به متد Url.Content، مستقیما از حرف ~ کمک گرفت و به صورت خودکار پردازش خواهد شد.


تزریق نواحی ویژه یک View در فایل layout

توسط متد RenderBody، کل محتوای View درخواستی در موقعیت تعریف شده آن در فایل Layout، رندر می‌شود. این ویژگی به نحو یکسانی به تمام Viewها اعمال می‌شود. اما اگر نیاز باشد تا view بتواند محتوای markup قسمت ویژه‌ای از master page را مقدار دهی کند، می‌توان از مفهومی به نام Sections استفاده کرد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
<title>@ViewBag.Title</title>
<link href="@Url.Content("~/Content/Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.5.1.min.js")" type="text/javascript"></script>
</head>
<body>
<div id="menu">
@if (IsSectionDefined("Menu"))
{
RenderSection("Menu", required: false);
}
else
{
<span>This is the default ...!</span>
}
</div>
<div id="body">
@RenderBody()
</div>
</body>
</html>

در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا قسمتی به نام Menu در View جاری که باید رندر شود وجود دارد یا خیر. اگر بله، توسط متد RenderSection، آن قسمت نمایش داده خواهد شد. در غیراینصورت، محتوای پیش فرضی را در صفحه قرار می‌دهد. البته اگر از متد RenderSection با آرگومان required: false استفاده شود، درصورتیکه View جاری حاوی قسمتی به نام مثلا menu نباشد، تنها چیزی نمایش داده نخواهد شد. اگر این آرگومان را حذف کنیم، یک استثنای عدم یافت شدن ناحیه یا قسمت مورد نظر صادر می‌گردد.
نحوه‌ی تعریف یک Section در Viewهای برنامه به شکل زیر است:
@{
ViewBag.Title = "Index";
//Layout = null;
Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}
<h2>
Index</h2>
@section Menu{
<ul>
<li>item 1</li>
<li>item 2</li>
</ul>
}

برای مثال فرض کنید که یکی از Viewهای شما نیاز به دو فایل اضافی جاوا اسکریپت برای اجرای صحیح خود دارد. می‌توان تعاریف الحاق این دو فایل را در قسمت header فایل layout قرار داد تا در تمام Viewها به صورت خودکار لحاظ شوند. یا اینکه یک section سفارشی را به نحو زیر در آن View خاص تعریف می‌کنیم:

@section JavaScript
{
<script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/Scripts/SomeScript.js")" />;
<script type="text/javascript" src="@Url.Content("~/Scripts/AnotherScript.js")" />;
}

سپس کافی است جهت تزریق این کدها به header تعریف شده در master page مورد نظر، یک سطر زیر را اضافه کرد:

@RenderSection("JavaScript", required: false)

به این ترتیب، اگر view ایی حاوی تعریف قسمت JavaScript نبود، به صورت خودکار شامل تعاریف الحاق اسکریپت‌های یاد شده نیز نخواهد گردید. در نتیجه دارای حجمی کمتر و سرعت بارگذاری بالاتری نیز خواهد بود.



مدیریت بهتر فایل‌ها و پوشه‌های یک برنامه ASP.NET MVC به کمک Areas

به کمک قابلیتی به نام Areas می‌توان یک برنامه بزرگ را به چندین قسمت کوچکتر تقسیم کرد. هر کدام از این نواحی، دارای تعاریف مسیریابی، کنترلرها و Viewهای خاص خودشان هستند. به این ترتیب دیگر به یک برنامه‌ی از کنترل خارج شده ASP.NET MVC که دارای یک پوشه Views به همراه صدها زیر پوشه است، نخواهیم رسید و کنترل این نوع برنامه‌های بزرگ ساده‌تر خواهد شد.
برای مثال یک برنامه بزرگ را درنظر بگیرید که به کمک قابلیت Areas، به نواحی ویژه‌ای مانند گزارشگیری، قسمت ویژه مدیریتی، قسمت کاربران، ناحیه بلاگ سایت، ناحیه انجمن سایت و غیره، تقسیم شده است. به علاوه هر کدام از این نواحی نیز هنوز می‌توانند از اطلاعات ناحیه اصلی برنامه مانند master page آن استفاده کنند. البته باید درنظر داشت که فایل viewStart به پوشه جاری و زیر پوشه‌های آن اعمال می‌شود. اگر نیاز باشد تا اطلاعات این فایل به کل برنامه اعمال شود، فقط کافی است آن‌را به یک سطح بالاتر، یعنی ریشه سایت منتقل کرد.


نحوه افزودن نواحی جدید
افزودن یک Area جدید هم بسیار ساده است. بر روی نام پروژه در VS.NET کلیک راست کرده و سپس گزینه Add|Area را انتخاب کنید. سپس در صفحه باز شده، نام دلخواهی را وارد نمائید. مثلا نام Reporting را وارد نمائید تا ناحیه گزارشگیری برنامه از قسمت‌های دیگر آن مستقل شود. پس از افزودن یک Area جدید، به صورت خودکار پوشه جدیدی به نام Areas به ریشه سایت اضافه می‌شود. سپس داخل آن، پوشه‌ی دیگری به نام Reporting اضافه خواهد شد. پوشه reporting اضافه شده هم دارای پوشه‌های Model، Views و Controllers خاص خود می‌باشد.
اکنون که پوشه Areas به ریشه سایت اضافه شده است، با کلیک راست بر روی این پوشه نیز گزینه‌ی Add|Area در دسترس می‌باشد. برای نمونه یک ناحیه جدید دیگر را به نام Admin به سایت اضافه کنید تا بتوان امکانات مدیریتی سایت را از سایر قسمت‌های آن مستقل کرد.


نحوه معرفی تعاریف مسیریابی نواحی تعریف شده
پس از اینکه کار با Areas را آغاز کردیم، نیاز است تا با نحوه‌ی مسیریابی آن‌ها نیز آشنا شویم. برای این منظور فایل Global.asax.cs قرار گرفته در ریشه اصلی برنامه را باز کنید. در متد Application_Start، متدی به نام AreaRegistration.RegisterAllAreas، کار ثبت و معرفی تمام نواحی ثبت شده را به فریم ورک، به عهده دارد. کاری که در پشت صحنه انجام خواهد شد این است که به کمک Reflection تمام کلاس‌های مشتق شده از کلاس پایه AreaRegistration به صورت خودکار یافت شده و پردازش خواهند شد. این کلاس‌ها هم به صورت پیش فرض به نام SomeNameAreaRegistration.cs در ریشه اصلی هر Area توسط VS.NET تولید می‌شوند. برای نمونه فایل ReportingAreaRegistration.cs تولید شده، حاوی اطلاعات زیر است:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication11.Areas.Reporting
{
public class ReportingAreaRegistration : AreaRegistration
{
public override string AreaName
{
get
{
return "Reporting";
}
}

public override void RegisterArea(AreaRegistrationContext context)
{
context.MapRoute(
"Reporting_default",
"Reporting/{controller}/{action}/{id}",
new { action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
);
}
}
}

توسط AreaName، یک نام منحصربفرد در اختیار فریم ورک قرار خواهد گرفت. همچنین از این نام برای ایجاد پیوند بین نواحی مختلف نیز استفاده می‌شود.
سپس در قسمت RegisterArea، یک مسیریابی ویژه خاص ناحیه جاری مشخص گردیده است. برای مثال تمام آدرس‌های ناحیه گزارشگیری سایت باید با http://localhost/reporting آغاز شوند تا مورد پردازش قرارگیرند. سایر مباحث آن هم مانند قبل است. برای مثال در اینجا نام اکشن متد پیش فرض، index تعریف شده و همچنین ذکر قسمت id نیز اختیاری است.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، تعاریف مسیریابی و اطلاعات پیش فرض آن منطقی هستند و آنچنان نیازی به دستکاری و تغییر ندارند. البته اگر دقت کرده باشید مقدار نام controller پیش فرض، مشخص نشده است. بنابراین بد نیست که مثلا نام Home یا هر نام مورد نظر دیگری را به عنوان نام کنترلر پیش فرض در اینجا اضافه کرد.


تعاریف کنترلر‌های هم نام در نواحی مختلف
در ادامه مثال جاری که دو ناحیه Admin و Reporting به آن اضافه شده، به پوشه‌های Controllers هر کدام، یک کنترلر جدید را به نام HomeController اضافه کنید. همچنین این HomeController را در ناحیه اصلی و ریشه سایت نیز اضافه نمائید. سپس برای متد پیش فرض Index هر کدام هم یک View جدید را با کلیک راست بر روی نام متد و انتخاب گزینه Add view، اضافه کنید. اکنون برنامه را به همین نحو اجرا نمائید. اجرای برنامه با خطای زیر متوقف خواهد شد:

Multiple types were found that match the controller named 'Home'. This can happen if the route that services this
request ('{controller}/{action}/{id}') does not specify namespaces to search for a controller that matches the request.
If this is the case, register this route by calling an overload of the 'MapRoute' method that takes a 'namespaces' parameter.

The request for 'Home' has found the following matching controllers:
MvcApplication11.Areas.Admin.Controllers.HomeController
MvcApplication11.Controllers.HomeController

فوق العاده خطای کاملی است و راه حل را هم ارائه داده است! برای اینکه مشکل ابهام یافتن HomeController برطرف شود، باید این جستجو را به فضاهای نام هر قسمت از نواحی برنامه محدود کرد (چون به صورت پیش فرض فضای نامی برای آن مشخص نشده، کل ناحیه ریشه سایت و زیر مجموعه‌های آن‌را جستجو خواهد کرد). به همین جهت فایل Global.asax.cs را گشوده و متد RegisterRoutes آن‌را مثلا به نحو زیر اصلاح نمائید:

public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
{
routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

routes.MapRoute(
"Default", // Route name
"{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
, namespaces: new[] { "MvcApplication11.Controllers" }
);
}

آرگومان چهارم معرفی شده، آرایه‌ای از نام‌های فضاهای نام مورد نظر را جهت یافتن کنترلرهایی که باید توسط این مسیریابی یافت شوند، تعریف می‌کند.
اکنون اگر مجددا برنامه را اجرا کنیم، بدون مشکل View متناظر با متد Index کنترلر Home نمایش داده خواهد شد.
البته این مشکل با نواحی ویژه و غیر اصلی سایت وجود ندارد؛ چون جستجوی پیش فرض کنترلرها بر اساس ناحیه است.
در ادامه مسیر http://localhost/Admin/Home را نیز در مرورگر وارد کنید. سپس بر روی صفحه در مروگر کلیک راست کرده و سورس صفحه را بررسی کنید. مشاهده خواهید کرد که master page یا فایل layout ایی به آن اعمال نشده است. علت را هم در ابتدای بحث Areas مطالعه کردید. فایل Views\_ViewStart.cshtml در سطحی که قرار دارد به ناحیه Admin اعمال نمی‌شود. آن‌را به ریشه سایت منتقل کنید تا layout اصلی سایت نیز به این قسمت اعمال گردد. البته بدیهی است که هر ناحیه می‌تواند layout خاص خودش را داشته باشد یا حتی می‌توان با مقدار دهی خاصیت Layout نیز در هر view، فایل master page ویژه‌ای را انتخاب و معرفی کرد.


نحوه ایجاد پیوند بین نواحی مختلف سایت
زمانیکه پیوندی را به شکل زیر تعریف می‌کنیم:
@Html.ActionLink(linkText: "Home", actionName: "Index", controllerName: "Home")

یعنی ایجاد لینکی در ناحیه جاری. برای اینکه پیوند تعریف شده به ناحیه‌ای خارج از ناحیه جاری اشاره کند باید نام Area را صریحا ذکر کرد:

@Html.ActionLink(linkText: "Home", actionName: "Index", controllerName: "Home",
routeValues: new { Area = "Admin" } , htmlAttributes: null)


همین نکته را باید حین کار با متد RedirectToAction نیز درنظر داشت:
public ActionResult Index()
{
return RedirectToAction("Index", "Home", new { Area = "Admin" });
}


مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت سوم - اعتبارسنجی سمت کلاینت
FluentValidation یک کتابخانه‌ی اعتبارسنجی اطلاعات سمت سرور است و راهکاری را برای اعتبارسنجی‌های سمت کلاینت ارائه نمی‌دهد؛ اما می‌تواند متادیتای مورد نیاز unobtrusive java script validation را تولید کند و به این ترتیب بسیاری از قواعد آن دقیقا همانند روش‌های توکار اعتبارسنجی ASP.NET Core در سمت کلاینت نیز کار می‌کنند؛ مانند:
• NotNull/NotEmpty
• Matches (regex)
• InclusiveBetween (range)
• CreditCard
• Email
• EqualTo (cross-property equality comparison)
• MaxLength
• MinLength
• Length

اما باید دقت داشت که سایر قابلیت‌های این کتابخانه، قابلیت ترجمه‌ی به قواعد unobtrusive java script validation ندارند؛ مانند:
- استفاده‌ی از شرط‌ها توسط متدهای When و یا Unless (برای مثال اگر خاصیت A دارای مقدار 5 بود، آنگاه ورود اطلاعات خاصیت B باید اجباری شود)
- تعریف قواعد اعتبارسنجی سفارشی، برای مثال توسط متد Must
- تعریف RuleSetها (برای مثال تعیین کنید که از یک مدل، فقط تعدادی از خواص آن اعتبارسنجی شوند و نه تمام آن‌ها)

در یک چنین حالت‌هایی باید کاربر اطلاعات کامل فرم را به سمت سرور ارسال کند و در post-back صورت گرفته، نتایج اعتبارسنجی را دریافت کند.


روش توسعه‌ی اعتبارسنجی سمت کلاینت کتابخانه‌ی FluentValidation جهت سازگاری آن با  unobtrusive java script validation

باتوجه به اینکه قواعد سفارشی کتابخانه‌ی FluentValidation، معادل unobtrusive java script validation ای ندارند، در ادامه مثالی را جهت تدارک آن‌ها بررسی می‌کنیم. برای این منظور، معادل مطلب «ایجاد ویژگی‌های اعتبارسنجی سفارشی در ASP.NET Core 3.1 به همراه اعتبارسنجی سمت کلاینت آن‌ها» را بر اساس ویژگی‌های کتابخانه‌ی FluentValidation پیاده سازی می‌کنیم.

1) ایجاد اعتبارسنج سمت سرور

می‌خواهیم اگر مقدار عددی خاصیتی بیشتر از مقدار عددی خاصیت دیگری بود، اعتبارسنجی آن با شکست مواجه شود. به همین منظور با پیاده سازی یک PropertyValidator سفارشی، LowerThanValidator را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
using System;
using FluentValidation;
using FluentValidation.Validators;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class LowerThanValidator : PropertyValidator
    {
        public string DependentProperty { get; set; }

        public LowerThanValidator(string dependentProperty) : base($"باید کمتر از {dependentProperty} باشد")
        {
            DependentProperty = dependentProperty;
        }

        protected override bool IsValid(PropertyValidatorContext context)
        {
            if (context.PropertyValue == null)
            {
                return false;
            }

            var typeInfo = context.Instance.GetType();
            var dependentPropertyValue =
                Convert.ToInt32(typeInfo.GetProperty(DependentProperty).GetValue(context.Instance, null));

            return int.Parse(context.PropertyValue.ToString()) < dependentPropertyValue;
        }
    }

    public static class CustomFluentValidationExtensions
    {
        public static IRuleBuilderOptions<T, int> LowerThan<T>(
            this IRuleBuilder<T, int> ruleBuilder, string dependentProperty)
        {
            return ruleBuilder.SetValidator(new LowerThanValidator(dependentProperty));
        }
    }
}
- در اینجا dependentProperty همان خاصیت دیگری است که باید مقایسه با آن صورت گیرد. در متد بازنویسی شده‌ی IsValid، می‌توان مقدار آن‌را از context.Instance استخراج کرده و سپس با مقدار جاری context.PropertyValue مقایسه کرد.
- همچنین جهت سهولت کار فراخوانی آن، یک متد الحاقی جدید به نام LowerThan نیز در اینجا تعریف شده‌است.
- البته اگر قصد اعتبارسنجی سمت سرور را ندارید، می‌توان در متد IsValid، مقدار true را بازگشت داد.


2) ایجاد متادیتای مورد نیاز جهت unobtrusive java script validation در سمت سرور

در ادامه نیاز است ویژگی‌های data-val خاص unobtrusive java script validation را توسط FluentValidation ایجاد کنیم:
using FluentValidation;
using FluentValidation.AspNetCore;
using FluentValidation.Internal;
using FluentValidation.Resources;
using FluentValidation.Validators;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding.Validation;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class LowerThanClientValidator : ClientValidatorBase
    {
        private LowerThanValidator LowerThanValidator
        {
            get { return (LowerThanValidator)Validator; }
        }

        public LowerThanClientValidator(PropertyRule rule, IPropertyValidator validator) :
            base(rule, validator)
        {
        }

        public override void AddValidation(ClientModelValidationContext context)
        {
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val", "true");
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-LowerThan", GetErrorMessage(context));
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-LowerThan-dependentproperty", LowerThanValidator.DependentProperty);
        }

        private string GetErrorMessage(ClientModelValidationContext context)
        {
            var formatter = ValidatorOptions.MessageFormatterFactory().AppendPropertyName(Rule.GetDisplayName());
            string messageTemplate;
            try
            {
                messageTemplate = Validator.Options.ErrorMessageSource.GetString(null);
            }
            catch (FluentValidationMessageFormatException)
            {
                messageTemplate = ValidatorOptions.LanguageManager.GetStringForValidator<NotEmptyValidator>();
            }
            return formatter.BuildMessage(messageTemplate);
        }
    }
}
در این کدها، تنها قسمت مهم آن، متد AddValidation است که کار تعریف و افزودن متادیتاهای unobtrusive java script validation را انجام می‌دهد و برای مثال سبب رندر یک چنین تگ HTML ای می‌شود که در آن پیام اعتبارسنجی و خاصیت دیگر مدنظر ذکر شده‌اند:
<input dir="rtl" type="number"
 data-val="true"
 data-val-lowerthan="باید کمتر از Age باشد"
 data-val-lowerthan-dependentproperty="Age"
 data-val-required="'سابقه کار' must not be empty."
 id="Experience"
 name="Experience"
 value="">


3) تعریف مدل کاربران و اعتبارسنجی آن

مدلی که در این مثال از آن استفاده شده، یک چنین تعریفی را دارد و در قسمت اعتبارسنجی خاصیت Experience آن، از متد الحاقی جدید LowerThan استفاده شده‌است:
    public class UserModel
    {
        [Display(Name = "نام کاربری")]
        public string Username { get; set; }

        [Display(Name = "سن")]
        public int Age { get; set; }

        [Display(Name = "سابقه کار")]
        public int Experience { get; set; }
    }

    public class UserValidator : AbstractValidator<UserModel>
    {
        public UserValidator()
        {
            RuleFor(x => x.Username).NotNull();
            RuleFor(x => x.Age).NotNull();
            RuleFor(x => x.Experience).LowerThan(nameof(UserModel.Age)).NotNull();
        }
    }


4) افزودن اعتبارسنج‌های تعریف شده به تنظیمات برنامه

پس از تعریف LowerThanValidator و LowerThanClientValidator، روش افزودن آن‌ها به تنظیمات FluentValidation به صورت زیر است:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
                fv =>
                {
                    fv.RegisterValidatorsFromAssembly(Assembly.GetExecutingAssembly());
                    fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>();
                    fv.RunDefaultMvcValidationAfterFluentValidationExecutes = false;

                    fv.ConfigureClientsideValidation(clientSideValidation =>
                    {
                        clientSideValidation.Add(
                            validatorType: typeof(LowerThanValidator),
                            factory: (context, rule, validator) => new LowerThanClientValidator(rule, validator));
                    });
                }
            );
        }


5) تعریف کدهای جاوا اسکریپتی مورد نیاز

پیش از هرکاری، اسکریپت‌های فایل layout برنامه باید چنین تعریفی را داشته باشند:
<script src="~/lib/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
<script src="~/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.bundle.min.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation/dist/jquery.validate.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.js"></script>
<script src="~/js/site.js" asp-append-version="true"></script>
در اینجا مداخل jquery، سپس jquery.validate و بعد از آن jquery.validate.unobtrusive را مشاهده می‌کنید. در ادامه فایل js/site.js را به صورت زیر تکمیل خواهیم کرد:
$.validator.unobtrusive.adapters.add('LowerThan', ['dependentproperty'], function (options) {
    options.rules['LowerThan'] = {
        dependentproperty: options.params['dependentproperty']
    };
    options.messages['LowerThan'] = options.message;
});

$.validator.addMethod('LowerThan', function (value, element, parameters) {      
    var dependentProperty = '#' + parameters['dependentproperty'];
    var dependentControl = $(dependentProperty);
    if (dependentControl) {
        var targetvalue = dependentControl.val();
        if (parseInt(targetvalue) > parseInt(value)) {
            return true;
        }
        return false;
    }
    return true;
});
در اینجا یکبار اعتبارسنج LowerThan را به validator.unobtrusive معرفی می‌کنیم. سپس منطق پیاده سازی آن‌را که بر اساس یافتن مقدار خاصیت دیگر و مقایسه‌ی آن با مقدار خاصیت جاری است، به اعتبارسنج‌های jQuery Validator اضافه خواهیم کرد.


6) آزمایش برنامه

پس از این تنظیمات، اگر Viewما چنین تعریفی را داشته باشد:
@using FluentValidationSample.Models
@model UserModel
@{
    ViewData["Title"] = "Home Page";
}
<div dir="rtl">
    <form asp-controller="Home"
          asp-action="RegisterUser"
          method="post">
        <fieldset class="form-group">
        <legend>ثبت نام</legend>
            <div class="form-group row">
                <label asp-for="Username" class="col-md-2 col-form-label text-md-left"></label>
                <div class="col-md-10">
                    <input dir="rtl" asp-for="Username" class="form-control" />
                    <span asp-validation-for="Username" class="text-danger"></span>
                </div>
            </div>
            <div class="form-group row">
                <label asp-for="Age" class="col-md-2 col-form-label text-md-left"></label>
                <div class="col-md-10">
                    <input dir="rtl" asp-for="Age" class="form-control" />
                    <span asp-validation-for="Age" class="text-danger"></span>
                </div>
            </div>
            <div class="form-group row">
                <label asp-for="Experience" class="col-md-2 col-form-label text-md-left"></label>
                <div class="col-md-10">
                    <input dir="rtl" asp-for="Experience" class="form-control" />
                    <span asp-validation-for="Experience" class="text-danger"></span>
                </div>
            </div>

            <div class="form-group row">
                <label class="col-md-2 col-form-label text-md-left"></label>
                <div class="col-md-10 text-md-right">
                    <button type="submit" class="btn btn-info col-md-2">ارسال</button>
                </div>
            </div>
        </fieldset>
    </form>
</div>
در صورتیکه سابقه‌ی کار را بیشتر از سن وارد کنیم، به یک چنین خروجی سمت کلاینتی (بدون نیاز به post-back کامل به سمت سرور) خواهیم رسید:

نظرات مطالب
راه اندازی StimulSoft Report در ASP.NET MVC
با توجه به عرضه نسخه net core.، این گزارشگر هم تغییراتی در نسخه‌های اخیر خود داده و هم اینکه پیشرفت‌های زیادی نیز کرده است.
بعد از نصب نسخه مورد نظر (برای نسخه 3.1 نیاز به نصب استیمول 2020 است) طبق این لینک مشکل Trial بودن (برای ما)  را حل کنید.
در مورد این لینک چند نکته قابل ذکر است:
1- از شما میخواهد که dll‌های جایگزین بعد از build، با dll‌ها اصلی جابجا شوند که انجام این مورد در Visual Studio به خاطر داشتن UI برای اینکار به راحتی انجام می‌شد ولی در Visual Studio Code و Rider، چنین موردی باید به صورت دستی صورت بگیرد؛ به همین علت در فایل csproj پروژه اصلی، کدهای زیر را اضافه کنید:
  <Target Name="PostBuild" AfterTargets="PostBuildEvent">
    <Exec Command="xcopy /y /d $(ProjectDir)Packages\*.* $(OutDir)" />
  </Target>
2- همچنین در نهایت باید فایل لایسنس نیز در پروژه قرار گرفته و در Startup به استیمول معرفی گرد. به همین جهت کلاس زیر را اضافه کنید:
 public static class StimulSoftLicense
    {
        public static void LoadLicense(IWebHostEnvironment environment)
        {
            var contentRoot = environment.ContentRootPath;
            var licenseFile = System.IO.Path.Combine(contentRoot,"Reports", "license.key");
            Stimulsoft.Base.StiLicense.LoadFromFile(licenseFile);
        }
    }
که در خط دوم مسیر فایل لایسنس معرفی شده است که برای پروژه شما باید اصلاح شود و در startup.cs به صورت زیر استفاده میشود:
  public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
{
           StimulSoftLicense.LoadLicense(env);
}
برای نمایش گزارش همه چیز کماکان مثل سابق است فقط یک سری جزئیات تغییر نموده است:
        public IActionResult RequestReport(int id)
        {
            return View();
        }

        public IActionResult LoadReportData(int id)
        {
            StiReport report = new StiReport();
            report.Load(StiNetCoreHelper.MapPath(this, "Reports/Requests/RequestInfo.mrt"));
            var landDetailsReport = GetOwnerReportData(id);
            report.RegBusinessObject("Land", landDetailsReport);

            return StiNetCoreViewer.GetReportResult(this, report);
        }
         public IActionResult ViewerEvent()
        {
            return StiNetCoreViewer.ViewerEventResult(this);
        }
همچنین در ویو RequestReport.cshtml کد به شکل زیر تغییر میکند:
<div style="direction: ltr">
    
@Html.StiNetCoreViewer(new StiNetCoreViewerOptions()
{
    Theme = StiViewerTheme.Office2007Silver,
    
    Appearance =
    {
        RightToLeft = true,
        //ShowTooltips = false,
        ShowTooltipsHelp = false,
        
    },
Localization = "~/Reports/fa.xml",
    Actions =
    {
        GetReport = "LoadReportData",
        ViewerEvent = "ViewerEvent",
        
    },
    Toolbar =
    {
      ShowAboutButton  = false,
        ShowOpenButton = false,
        ShowSaveButton = true,
        ShowFindButton = false,
        ShowEditorButton = false,
        ShowDesignButton = false,
        ShowBookmarksButton = false,
        ShowResourcesButton = false,
        ShowParametersButton = false,
        ShowPinToolbarButton = false

    },
    Exports =
    {
        DefaultSettings =
        {
            ExportToPdf =
            {
                CreatorString = "SANA"
            }
        },
        ShowExportDialog = false,
        ShowExportToDocument = false,
        ShowExportToExcel = false,
        ShowExportToExcel2007 = false,
        ShowExportToHtml = false,
        ShowExportToHtml5 = false,
        ShowExportToImageBmp = false,
        ShowExportToImageJpeg = false,
        ShowExportToImagePcx = false,
        ShowExportToImagePng = false,
        ShowExportToImageMetafile = false,
        ShowExportToImageTiff = false,
        ShowExportToOpenDocumentCalc = false,
        ShowExportToMht = false,
        ShowExportToOpenDocumentWriter = false,
        ShowExportToXps = false,
        ShowExportToSylk = false,
        ShowExportToRtf = false,
        ShowExportToExcelXml = false,
        ShowExportToText = false,
        ShowExportToWord2007 = false,
        ShowExportToImageGif = false,
        ShowExportToCsv = false,
        ShowExportToDbf = false,
        
        ShowExportToDif = false,
        ShowExportToImageSvg = false,
        ShowExportToImageSvgz = false,
        ShowExportToPowerPoint = false,
        ShowExportToXml = false,
        ShowExportToJson = false
    }
})
</div>
با توجه به نیاز کد بالا را تغییر دهید. تقریبا تا حدی خصوصیت‌ها تغییر کرده‌اند ولی نه خیلی.
یک نکته مهم در مورد div که این helper را محصور کرده وجود دارد و آن این است که حالت RTL  قالب شما روی Helper استیمول تاثیر میگذارد ( به خصوص روی خود گزارش) برای همین از تنظیمات داخل خود Helper برای اینکار استفاده میکنیم؛ ولی اگر قالب RTL باشد و استیمول هم روی RTL تنظیم شود در نوار ابزار، ترتیب ابزار‌ها معکوس میگردد. به همین دلیل حالت پیش فرض، یعنی LTR میباشد و با تظیم Helper به این مهم دست پیدا می‌کنیم.
کدهای زیر را نیز به فایل css صفحه اضافه کنید تا در گزارش ساز استیمول اعمال گردد:
.stiJsViewerClearAllStyles
{
    font-family: "IRANSans" !important;
}

//مخصوص دیالوگ تنظیمات خروجی در صورت فعال بودن
.stiJsViewerGroupPanelContainer{
    direction: rtl !important;
}
.stiJsViewerFormButtonDefault{
    direction: rtl !important;
}
.stiJsViewerFormButtonOver{
    direction: rtl !important;
}
.stiJsViewerFormButtonDefault>table>tbody>tr>td{
    text-align: right !important;
}
.stiJsViewerFormButtonOver>table>tbody>tr>td{
    text-align: right !important;
}
.stiJsViewerFormHeader{
    direction: rtl;
}
.stiJsViewerFormHeader>table>tbody>tr>td{
    text-align: right !important;
}
.stiJsViewerCheckBox{
    direction:rtl !important;
}
.stiJsViewerDropdownPanel{
    direction:rtl !important;
}
.stiJsViewerFormContainer td.stiJsViewerClearAllStyles{
    direction:rtl !important;
}
 .stiMvcViewerReportPanel table{
     direction:ltr !important;
 }
مطالب
OpenCVSharp #8
بررسی morphology (ریخت شناسی) تصاویر

به تصویر زیر دقت کنید:




فرض کنید در اینجا قصد دارید تعداد توپ‌های قرمز را شمارش کنید. از دیدگاه یک انسان، شاید سه توپ قرمز قابل مشاهده باشد. اما از دیدگاه یک برنامه، توپ وسطی به دو توپ تفسیر خواهد شد و همچنین نویزهای قرمزی که بین توپ‌ها در صفحه وجود دارند نیز شمارش می‌شوند. بنابراین بهتر است پیش از پردازش این تصویر، ریخت شناسی آن‌را بهبود بخشید. برای مثال توپ وسطی را یکی کرد،‌حفره‌های توپ‌های دیگر را پوشاند و یا نویزهای قرمز را حذف نمود. به علاوه خطوط آبی رنگی را که با یکدیگر تماس یافته‌اند نیز می‌خواهیم اندکی از هم جدا کنیم.


متدهایی که مورفولوژی تصاویر را تغییر می‌دهند

در OpenCV سه متد یا فیلتر مهم، کار تغییر مورفولوژی تصاویر را انجام می‌دهند:
1) Cv2.Erode
تحلیل/فرسایش یا erosion سبب می‌شود تا نواحی تیره‌ی تصویر «رشد» کنند.


در اینجا فیلتر Erode کار یکی کردن اجزای جدای توپ‌های رنگی را انجام داده‌است.


2) Cv2.Dilate
اتساع یا dilation سبب خواهد شد تا نواحی روشن تصویر «رشد» کنند.


بکارگیری فیلتر Dilate سبب شده‌‌است تا نویزهای تصویر محو شوند و اشیاء به هم پیوسته از هم جدا گردند.


3) Cv2.MorphologyEx
کار این متد انجام اعمال پیشرفته‌ی مورفولوژی بر روی تصاویر است و در اینجا ترکیبی از erosion و dilation، با هم انجام می‌شوند.
اگر پارامتر سوم آن به MorphologyOperation.Open تنظیم شود، ابتدا erosion و سپس dilation انجام خواهد شد:


و اگر این پارامتر به MorphologyOperation.Close مقدار دهی شود، ابتدا dilation و سپس erosion انجام می‌شود:


در تمام این حالات، پارامتر آخر که Structuring Element نام دارد، یکی از مقادیر اشیاء مستطیل، به علاوه و بیضی را می‌تواند داشته باشد. این اشیاء و اندازه‌ی آن‌ها، مشخص کننده‌ی میزان تحلیل و یا اتساع نهایی هستند.



استفاده از متدهای مورفولوژی در عمل
 
در اینجا مثالی را از نحوه‌ی بکارگیری متدهای اتساع و فرسایش، ملاحظه می‌کنید:
using (var src = new Mat(@"..\..\Images\cvmorph.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
using (var dst = new Mat())
{
    src.CopyTo(dst);
 
    var elementShape = StructuringElementShape.Rect;
    var maxIterations = 10; 

    var erodeDilateWindow = new Window("Erode/Dilate", image: dst);
    var erodeDilateTrackbar = erodeDilateWindow.CreateTrackbar(
        name: "Iterations", value: 0, max: maxIterations * 2 + 1,
        callback: pos =>
        {
            var n = pos - maxIterations;
            var an = n > 0 ? n : -n;
            var element = Cv2.GetStructuringElement(
                    elementShape,
                    new Size(an * 2 + 1, an * 2 + 1),
                    new Point(an, an));
            if (n < 0)
            {
                Cv2.Erode(src, dst, element);
            }
            else
            {
                Cv2.Dilate(src, dst, element);
            }
 
            Cv2.PutText(dst, (n < 0) ?
                string.Format("Erode[{0}]", elementShape) :
                string.Format("Dilate[{0}]", elementShape),
                new Point(10, 15), FontFace.HersheyPlain, 1, Scalar.Black);
            erodeDilateWindow.Image = dst;
        });  
 
    Cv2.WaitKey(); 
    erodeDilateWindow.Dispose();
}
اینترفیس به کار گرفته شده، همان C++ API است و در اینجا ابتدا یک تصویر و کپی آن تهیه می‌شوند. سپس پنجره‌ی سازگار با C++ API ایجاد شده و به این پنجره یک شیء tracker اضافه می‌شود. این tracker یا slider، چندسکویی است. بدیهی است اگر قرار بود چنین کاری را صرفا با یک برنامه‌ی دات نتی انجام داد، می‌شد قسمت ایجاد پنجره و tracker آن‌را حذف کرد و بجای آن‌ها از یک picture box و یک slider به همراه مدیریت روال رخدادگردان تغییر مقادیر slider کمک گرفت. اما در اینجا تنها جهت آشنایی با این امکانات توکار OpenCV، از همان متدهای native آن استفاده شده‌است. در این مثال، روال رخدادگردان تغییر مقادیر tracker یا slider، یک function pointer است که معادل آن در دات نت یک delegate می‌باشد که در پارامتر callback متد ایجاد tracker قابل مشاهده است. هر بار که مقدار tracker تغییر می‌کند، مقدار pos را به callback خود ارسال خواهد کرد. از این مقدار جهت ایجاد شیء ساختاری و همچنین انتخاب بین حالات اتساع و فرسایش، کمک گرفته شده‌است.
کار متد PutText، نوشتن یک متن ساده بر روی پنجره‌ی native مربوط به OpenCV است.

همچنین در ادامه کدهای بکارگیری متد MorphologyEx را که کار ترکیب اتساع و فرسایش را با هم انجام می‌دهد، ذکر شده‌است و نکات بکارگیری آن همانند مثال اول بحث است:
    using (var src = new Mat(@"..\..\Images\cvmorph.Png", LoadMode.AnyDepth | LoadMode.AnyColor))
    using (var dst = new Mat())
    {
        src.CopyTo(dst);
 
        var elementShape = StructuringElementShape.Rect;
        var maxIterations = 10;
 
        var openCloseWindow = new Window("Open/Close", image: dst);
        var openCloseTrackbar = openCloseWindow.CreateTrackbar(
            name: "Iterations", value: 0, max: maxIterations * 2 + 1,
            callback: pos =>
            {
                var n = pos - maxIterations;
                var an = n > 0 ? n : -n;
                var element = Cv2.GetStructuringElement(
                        elementShape,
                        new Size(an * 2 + 1, an * 2 + 1),
                        new Point(an, an));
 
                if (n < 0)
                {
                    Cv2.MorphologyEx(src, dst, MorphologyOperation.Open, element);
                }
                else
                {
                    Cv2.MorphologyEx(src, dst, MorphologyOperation.Close, element);
                }
 
                Cv2.PutText(dst, (n < 0) ?
                    string.Format("Open/Erosion followed by Dilation[{0}]", elementShape)
                    : string.Format("Close/Dilation followed by Erosion[{0}]", elementShape),
                    new Point(10, 15), FontFace.HersheyPlain, 1, Scalar.Black);
                openCloseWindow.Image = dst;
            }); 

        Cv2.WaitKey();  
        openCloseWindow.Dispose();
    }

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نظرات مطالب
مقاومت اتصال و اتصالات بهبودپذیر در Entity framework 6
نکته: این روش محدودیت هایی هم دارد:
using (var db = new BloggingContext()) 
{ 
    using (var trn = db.Database.BeginTransaction()) 
    { 
        db.Blogs.Add(new Site { Url = "http://msdn.com/data/ef" }); 
        db.Blogs.Add(new Site { Url = "http://blogs.msdn.com/adonet" }); 
        db.SaveChanges(); 
 
        db.Blogs.Add(new Site { Url = "http://twitter.com/efmagicunicorns" }); 
        db.SaveChanges(); 
 
        trn.Commit(); 
    } 
}
امکان اجرای تراکنش هایی به صورت بالا وجود ندارد.