مطالب
چگونگی استفاده از افزونه Isotope در AngularJS

حتما تا به حال در وب سایت‌های زیادی قسمت هایی را دیده اید که چیدمان عناصر آن به شکل زیر است:

این گونه چیدمان را حتما در منوی Start ویندوز 8 بار‌ها دیده‌اید! عناصر تشکیل دهنده‌ی این شکل از چیدمان، می‌توانند یک سری عکس باشند که تشکیل یک گالری عکس را داده‌اند و یا یک سری div که محتوای پست‌های یک وبلاگ را در خود جای داده‌اند. چیزی که این شکل از چیدمان عناصر را نسبت به چیدمان‌های معمول متمایز می‌کند این است که طول و عرض هر یک از این عناصر با یکدیگر متفاوت است و هدف از این گونه چیدمان آن است که این عناصر در فضایی که به آن‌ها اختصاص داده شده است، به صورت بهینه قرار گیرند تا کمترین فضا هدر رود.

برای اعمال این شکل از چیدمان در دنیای وب افزونه‌های زیادی بر فراز کتاب خانه‌ی jQuery تدارک دیده شده است که از جمله مطرح‌ترین آن‌ها می‌توان به افزونه های Isotope ، Masonry و Gridster  اشاره کرد.

افزونه‌ی Isotope مزایایی را برای من در پی داشت و این افزونه را برای انجام کارهای خود، مناسب دیدم. نکته‌ی مهم اینجا است که هدف من بررسی Isotope نیست، چرا که اگر به وب سایت آن مراجعه کنید، با کوهی از مستندات مواجه می‌شوید که چگونه از آن در وب سایت‌های معمولی استفاده کنید.

در این مقاله قصد من این است که نشان دهم چگونه از افزونه‌ی Isotope در AngularJS استفاده کنیم؛ چگونه چیدمان آن را راست به چپ کنیم و چگونه آن را با محیط‌های واکنش گرا (Responsive) سازگار کنیم.

فرض کنید در یک وب سایت قصد داریم اطلاعات یک سری مطلب خبری را از سرور، به فرمت JSON دریافت کرده و نمایش دهیم. در AngularJS شیوه‌ی کار بدین صورت است که اطلاعاتی که به فرمت JSON هستند را با استفاده از directive ایی به نام ng-repeat پیمایش کرده و آن‌ها را نمایش دهیم.  حال اگر بخواهیم چیدمان مطالب را با استفاده از Isotope تغییر دهیم، می‌بینیم که هیچ چیزی نمایش داده نمی‌شود. دلیل آن بر می‌گردد به مراحل کامپایل کردن AngularJS و نامشخص بودن زمان اعمال چیدمان Isotope به عناصر است.

در AngularJS هنگامیکه با دستکاری DOM سر و کار پیدا می‌کنیم، معمولا باید به سراغ Directive‌ها رفت و یک Directive سفارشی برای کار با Isotope تعریف کرد تا با مکانیزم‌های Angular سازگار باشد. خوشبختانه Directive Isotope برای Angular موجود می‌باشد. نکته‌ی مهم این است که این Directive برای نگارش 1 افزونه‌ی Isotope نوشته شده است. البته با نگارش 2 هم کار می‌کند که من برای انجام کار خود نسخه‌ی 1 را ترجیح دادم استفاده کنم.

نکته‌ی بعدی که باید رعایت شود این است که چیدمان عناصر باید از راست به چپ شوند. خوشبختانه این کار در نسخه‌ی 1 Isotope با تغییر کوچکی در سورس Isotope و تغییر یک تابع انجام میشود. گویا نسخه‌ی دوم امکان پیش فرضی را برای این کار دارد، اما نتوانستم آن را به خوبی پیاده سازی کنم و به همین دلیل ترجیح دادم از همان نسخه‌ی اول استفاده کنم.

برای اینکه در هنگام جابه جا شدن عناصر، انیمیشن‌ها نیز از راست به چپ انجام شوند، باید css‌های زیر را نیز اعمال نمود:

.isotope .isotope-item {
  -webkit-transition-property: right, top, -webkit-transform, opacity;
     -moz-transition-property: right, top, -moz-transform, opacity;
      -ms-transition-property: right, top, -ms-transform, opacity;
       -o-transition-property: right, top, -o-transform, opacity;
          transition-property: right, top, transform, opacity;
}

Responsive بودن این عناصر مسئله‌ی دیگری است که باید حل گردد. امروزه اکثر فریم ورک‌های مطرح css، واکنشگرا نیز هستند و برای پشتیبانی از سایز‌های متفاوت صفحه نمایش، تدابیری در نظر گرفته‌اند. اساس کار واکنش گرا بودن این فریم ورک‌ها در تعیین ابعاد عناصر، بیان ابعاد به صورت درصدی است. مثلا فلان عرض div برابر 50% باشد بدین معناست که همیشه عرض این div نصف عرض عنصر والد آن باشد.

متاسفانه Isotope میانه‌ی چندانی با این ابعاد درصدی ندارد و باید عرض عناصر به صورت دقیق و بر حسب پیکسل بیان شود. البته نسخه‌ی جدید آن و یا حتی پلاگین هایی برای کار با ابعاد درصدی نیز تدارک دیده شده است که به شخصه به نتیجه‌ی با کیفیتی نرسیدم.

  برای حل این مشکل می‌توان از امکانات CSS به مانند دستورات زیر استفاده کرد: 
@media (min-width: 768px) and (max-width: 980px) {
    .card {
        width: 320px;
    }
}

@media (min-width: 980px) and (max-width: 1200px) {
    .card {
        width: 260px;
    }
}

@media (min-width: 1200px) {
    .card {
        width: 340px;
    }
}
بدین صورت می‌توان در ابعاد مختلف نمایشگر تعیین کرد که عرض عناصر ما چقدر باشد.
اکنون یک گالری عکس را در نظر بگیرید که در زیر هر عکس توضیحی نیز نوشته شده است و ساختار HTML آن به این صورت است که داخل هر div عکسی نیز موجود است. اگر به شیوه‌ی ذکر شده عمل کنید با یک اشکال مواجه می‌شوید و عناصر روی هم قرار گرفته و اصطلاحا overlapping اتفاق می‌افتد. دلیل این امر این است که لود شدن عکس‌ها عملی زمان گیر است و Isotope قبل از این که عکس لود شود، سایز آن عنصر را محاسبه کرده که در حقیقت این سایز بدون احتساب سایز عکس است و ابعاد واقعی عنصر ما نیست؛ در نتیجه وقتی عکس لود می‌شود آن div فضای بیشتری احتیاج دارد و به همین دلیل به زیر div‌های دیگر می‌رود.
برای حل این مشکل باید به این صورت عمل کرد که وقتی عکس‌ها کامل لود شدند، Isotope وارد عمل شده و سایز عناصر را به دست آورده و آن‌ها را بچیند. برای این کار معمولا از افزونه‌ی  imagesLoaded استفاده می‌کنند که با کمک این افزونه می‌توان مشخص کرد که وقتی تمام عکس‌های موجود در فلان div کامل لود شدند، Isotope وارد عمل شده و عناصر را چیدمان کند.
البته بدون استفاده از افزونه‌ی imagesLoaded و به کمک امکانات AngularJS و تعریف یک Directive سفارشی می‌توان زمان لود شدن عکس‌ها را کنترل کرد.
app.directive('imageOnload', function () {
            return {
                restrict: 'A',
                link: function (scope, element, attrs) {
                    element.bind('load', function () {
                        scope.$emit('iso-method', { name: 'reLayout', params: null }); // call reLayout isotope methode prevent overlaaping the items
                    });
                }
            };
        });
کار این directive این است که به ازای بارگذاری هر عکس، متد reLayout را از Isotope، فراخوانی می‌کند. از این جهت فراخوانی reLayout به ازای لود شدن هر عکس بهتر است که لود شدن تمامی عکس‌ها ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشد و کاربر برای مدتی با یک ساختار بهم ریخته مواجه شود.
    
اگر در نمونه کدی که قرار داده‌ام، به انتهای کدهای کنترلر ListController دقت کنید، برای رویداد resize شی window، تابعی تعریف شده است تا به هنگام تغییر سایز صفحه فراخوانی شود. در این رویداد هر بار که سایز پنجره تغییر کرد، پس از یک ثانیه تابع reLayout  افزونه‌ی Isotope را فراخوانی می‌کنیم تا مجددا المنت‌های صفحه چیده شوند. البته ضرورتی وجود نداشته ولی در بعضی مواقع عناصر خوب چیده نمی‌شدند که با فراخوانی reLayout از چیدمان صحیح عناصر مطابق با سایز جدید صفحه اطمینان حاصل پیدا می‌کنیم. دلیل یک ثانیه تاخیر این است که اگر به ساز و کار تعاریف متد‌ها در directive Isotope دقت کنید، از سرویس timeout$  به وفور استفاده شده است. ظاهرا اگر برای فراخوانی reLayout زودتر عمل کنیم با فراخوانی هایی این متد در ساختار خودش تداخل پیدا می‌کند.
$(window).resize(function () {
                $timeout(function myfunction() {
                    $scope.$broadcast('iso-method', { name: 'reLayout', params: null }); // call reLayout isotope methode prevent overlaaping the items
                },1000);
                
            });
   
در نهایت تمامی نکات گفته شده را به صورت یک نمونه کد آماده کردم:
   

مطالب
روش‌های مختلف انجام چند کار به صورت همزمان در C# .NET - قسمت دوم
در قسمت قبل دیدیم که انجام کارهای همزمان، با Objectهایی که به اصطلاح Thread Safe نیستند (مانند DbContext) خروجی چندان جالبی ندارد و برای مثال اگر در یک Service یک DbContext را Inject کنیم (مثلا با Constructor injection) و از آن در متدی استفاده کنیم که آن متد یا با TPL یا RX و ... به صورت چندتایی و همزمان اجرا شود، DbContext به مشکل می‌خورد؛ یعنی نمی‌توان یک وهله از DbContext را بین چند Thread همزمان پردازش موازی، به اشتراک گذاشت.
در کدهای فرضی مثال‌های قسمت قبل، متدی داشتیم با نام DoSomethingWithCustomer که مثلا همان متدی بود که قرار است همزمان اجرا شود. یکی از ساده‌ترین کارهایی که برای رفع این مشکل می‌توان انجام داد، نوشتن چنین کدی است:
public async Task DoSomethingWithCustomer(Customer customer)
{
    using var dbContext = new AppDbContext();

    // ...
}
در این حالت، اگر متد DoSomethingWithCustomer به صورت همزمان اجرا شود، به ازای هر بار اجرا، یک DbContext جدید ساخته میشود؛ پس از یک DbContext مشترک، به صورت همزمان توسط چندین Thread پردازش موازی، استفاده نخواهد شد. ولی مشکل اینجاست که از Dependency Injection برای ساختن DbContext استفاده نشده‌است و ما خودمان، هم new کرده‌ایم و هم Dispose!

این روش ابدا توصیه نمی‌شود؛ برای اینکه Dependency Injection این روزها مسائل خیلی زیادی را مدیریت می‌کند. مثلا DbContext در EF Core وقتی با Dependency Injection ساخته شود، Logging اش هم فعال می‌شود و یا مثلا اگر از متد زیر
services.AddDbContextPool<AppDbContext>();
برای Register کردن DbContext استفاده کرده باشیم، تعدادی DbContext ساخته می‌شود و در پروژه به صورت امن از همان چندتا استفاده می‌شود؛ بجای اینکه Objectها مدام ساخته و از بین برده شوند که این مهم، روی کارآیی تاثیر گذار است.
و یا مثلا برای HttpClient فقط در همین سایت نزدیک به یک دوجین مقاله توضیح داده‌اند که چرا new کردن و Dispose کردن HTTP Client مناسب نیست و بهتر است برای Register کردن HttpClient، از services.AddHttpClient استفاده و از IHttpClientFactory و سایر روشها برای Resolve کردن HttpClient استفاده کنیم که اینها نیز توسط Dependency Injection قابل استفاده هستند. از مسائلی مانند Polly و ... نیز می‌گذریم.
راه حل ایجاد یک Context جدید، تقریبا در تمامی کتابخانه‌های Dependency Injection دیده شده‌است و آن ساختن یک Child Scope است. در ادامه با Microsoft.Extensions.DependencyInjection یک پیاده سازی آن‌را خواهیم داشت؛ ولی مشابه این روش در سایر کتابخانه‌ها همچون Autofac نیز شدنی است.

برای شروع System.IServiceProvider را inject کنید. سپس کد قبلی را به این شکل بنویسید:
(نیاز به ;using Microsoft.Extensions.DependencyInjection در بالای فایل کد است)
public async Task DoSomethingWithCustomer(Customer customer)
{
    using var scope = _serviceProvider.CreateScope();
    var dbContext = scope.ServiceProvider.GetRequiredService<AppDbContext>();
    var httpClient = scope.ServiceProvider.GetRequiredService<IHttpClientFactory>().CreateClient();
    // ...
}
در این روش فقط نیاز به using نوشتن برای خط اول است؛ یعنی scope که Dispose شود، Objectهایی که به وسیله آن scope ساخته شده‌اند، آزاد خواهند شد. تمام آن چیزهایی را که قبلا با Constructor یا Property injection می‌توانستید بگیرید را اکنون می‌توانید با متد GetRequiredService بگیرید.
همچنین می‌توانید برای داشتن کدی بهتر، یک interface و class را ایجاد کنید و logic مربوطه را در آن سرویس قرار دهید و در آن سرویس با constructor یا property injection از DbContext و HttpClient و سایر سرویس‌ها استفاده کنید و در نهایت آن interface/class را رجیستر کنید و در DoSomethingWithCustomer به کمک child scope، یک object از آن سرویس بسازید و متدش را فراخوانی کنید. برای مثال اگر هدف ساختن Excel تاریخچه خریدهای مشتری است، داریم:
public interface IOrderHistoryService
{
    Task BuildCustomerHistory();
}

public class OrderHistoryService : IOrderHistoryService
{
    private AppDbContext _dbContext;

    public OrderHistoryService(AppDbContext dbContext)
    {
        _dbContext = dbContext;
    }

    public async Task BuildCustomerHistory()
    {
        // ...
    }
}
سپس اگر جایی لازم شد روی لیستی از مشتری‌ها این متد اجرا شود، از TPL استفاده می‌کنیم و متدی را فراخوانی می‌کنیم که در آن child scope می‌سازیم و scope.GetRequiredService را برای گرفتن IOrderHistoryService استفاده می‌کنیم. در این روش هم مشکلی در استفاده از Object هایی که thread safe نیستند (مانند DbContext) رخ نخواهد داد و از Dependency injection و مزیت‌های بی‌شمار آن نیز بهره برده‌ایم.
مطالب
یک سرویس (میکروسرویس) چیست؟ و چگونه آن را مستند کنیم؟ (قسمت اول)
معماری میکروسرویس (یا به اختصار: میکروسرویس) یک سبک معماری نرم افزار می‌باشد که در آن یک نرم افزار، به مجموعه‌ای از سرویس‌ها خرد می‌شود؛ به نحوی که هر سرویس مسئولیت انجام بخشی از منطق کسب و کار را به عهده داشته باشد.
این تقسیم بندی مزایای متعددی را به همراه دارد که نهایتا پیاده سازی و توسعه راحت‌تر نرم افزار‌های بزرگ و پیچیده را ممکن می‌نماید. از جمله مزایای این معماری می‌توان به راحت‌تر شدن مباحث continuous delivery/deployment، مقیاس پذیری بهتر، تحمل خطا، مهاجرت به (و یا استفاده از) تکنولوژی‌های جدید در بخش‌های مختلف نرم افزار و ... اشاره نمود.

مهم‌ترین بخش و تصمیمات شما به عنوان یک معمار نرم افزار، هنگام طراحی با استفاده از این معماری، شناسایی بخش‌های مختلف کسب و کار، جدا سازی و مرزبندی نمودن آنها و نهایتا طراحی سرویس‌ها و تعیین نحوه همکاری آنها با یکدیگر می‌باشد. لذا در هنگام استفاده از معماری میکروسرویس، مرکز توجهات باید کسب و کار باشد و نه مسائل تکنیکال و موضوعاتی مانند Docker, Kubernetes , Serverless و ... . (DDD می‌تواند به شما جهت مرزبندی بخش‌های مختلف کسب و کار و شناسایی سرویس‌ها کمک نماید)

تا اینجا متوجه شدیم که میکروسرویس در واقع یک سبک معماری نرم افزار محسوب می‌گردد و در واقع میکروسرویس (در اینجا و ادامه مقاله، منظور از میکروسرویس، معماری میکروسرویس می‌باشد) از چندین سرویس مجزا و مستقل تشکیل شده‌است که هر سرویس معمولا مسئولیت بخشی از منطق کسب و کار را بر عهده خواهد داشت.

مشخصات یک سرویس
هر سرویس در معماری میکروسرویس دارای چندین ویژگی اصلی به شرح زیر می‌باشد:
- Loosely coupled with other services - باید به طور مستقل از سایر سرویس‌ها عمل کند. به این معنا که تغییر و توسعه سایر سرویس‌ها موجب اختلالی در عملکرد این سرویس نگردد و برعکس، تغییر و توسعه این سرویس نباید عملکرد سایر سرویس‌ها را مختل نماید.
- Independently deployable - تیم توسعه دهنده سرویس قادر باشد تا بدون نیاز به هماهنگی با سایر تیم‌ها، خدمات خود (شامل ویژگی‌های جدید و تغییرات) را مستقر (Deploy) نماید.
- Capable of being developed by a small team – سرویس، امکان توسعه توسط یک تیم کوچک را داشته باشد. این مورد به جهت جلوگیری از سربار زیاد ناشی از هماهنگی در تیم‌های بزرگ، ضرورت دارد.
- Highly maintainable and testable – سرویس بسیار قابل نگهداری و قابل آزمایش باشد؛ امکان توسعه، تست و استقرار سریع را داشته باشد.

ساختار یک سرویس
حال که با ویژگی‌ها و مشخصات اصلی یک سرویس آشنا شدیم، در دیاگرام زیر، ساختار درونی یک سرویس را که از معماری هگزاگون (hexagonal architecture) استفاده می‌نماید، بررسی میکنیم. در این معماری، هسته سرویس، منطق کسب کار (Business logic) می‌باشد که توسط چندین آداپتور (جهت ارتباط با سایر سرویس‌ها) احاطه شده است.

بیایید با دقت به هر یک از بخش‌های یک سرویس (با توجه به دیاگرام فوق) نگاه کنیم

هر سرویس  احتمالا دارای یک یا چندین API می‌باشد
از دید مصرف کنندگان یک سرویس (Consumers)، تنها مورد با اهمیت یک سرویس، APIهای آن سرویس می‌باشد. APIهای یک سرویس نیز (با توجه به تصویر فوق) شامل عملیات یا Operations و وقایع منتشر شده یا Published events می‌باشند. که در ادامه این انواع را بررسی میکنیم.

- عملیات (Operations)
به صورت کلی و همانطور که در دیاگرام فوق قابل مشاهده می‌باشد، عملیات به دو نوع دستورات (Commands) و جستارها (Queries) تقسیم می‌شوند. دستورات نوعی از عملیات می‌باشند که موجب تغییر داده‌ها می‌شود؛ اما در مقابل جستارها، عملیاتی در جهت واکشی داده‌ها می‌باشند. برای مثال یک سرویس  ثبت سفارش (OrderService) را در نظر بگیرید. عملیاتی مانند ثبت سفارش ()CreateOrder، انصراف از سفارش ثبت شده  ()CancelOrder و ... عملیاتی از نوع دستورات هستند و عملیاتی مانند یافتن یک سفارش خاص ()FindOrder که هیچ دیتایی را تغییر نمیدهد، از نوع جستارها می‌باشند.
عملیات ارائه شده توسط یک سرویس میتواند از ترکیبی از پروتکل‌های همزمان (Synchronous protocols) مانند REST یا gRPC و پروتکل‌های غیر همزمان (Asynchronous protocols) مانند messaging باشند.
پروتکل‌های همزمان، به ویژه REST، بیشتر در مواردی که قصد ارائه API به کلاینت‌های خارجی (External clients) را داریم، مانند موبایل اپلیکیشن‌ها و یا نرم افزارهای تک صفحه‌ای (SPA) کاربرد دارند.
از پروتکل‌های غیر همزمان مانند messaging نیز بیشتر در مواردی که میخواهیم الگوی ساگا (SAGA) را پیاده سازی نماییم و به روز نگه داشتن داده‌ها را بین سرویس‌های مختلف حفظ کنیم، نیاز به استفاده داریم. برای مثال در همان سیستم ثبت سفارش، عملیات ()CreateOrder به صورت Rest و با متد Post در Endpoint ای مانند /Order پیاده سازی می‌شود و پس از فراخوانی، یک عملیات غیرهمزمان مانند CreateOrderSaga را نیز به صورت messaging آغاز میکند.

- وقایع (Events)
سرویس‌ها، اغلب وقایعی (Event) را نیز منتشر میکنند. منظور از وقایع یا events معمولا همان مفهوم domain event درDDD می‌باشد که در همان ادبیات DDD وقایع توسط aggregate‌ها در زمان هایی مانند ایجاد، ویرایش، حذف و یا سایر مفاهیم موجود در منطق کسب و کار منتشر می‌شوند. سرویس نیز معمولا این وقایع را روی یک کانال ارتباطی (message channel) که توسط یک message broker (مانند RabbitMQ, Apache Kafka, ActiveMQ و ...) پیاده سازی شده است، منتشر میکند. و علاقمندان به دریافت این وقایع می‌توانند وقایع را پس از انتشار، بر روی کانال ارتباطی دریافت نمایند.


منطق کسب و کار (Business Logic)
منطق کسب و کار، قلب هر سرویس و دلیل وجود آن سرویس می‌باشد که API هایی را در قالب عملیات (Opertaions) پیاده سازی و همچنین مواردی را در قالب وقایع (Events) منتشر می‌نماید. همچنین منطق کسب و کار می‌تواند بنا بر نیاز خود، عملیات مربوط به سایر سرویس‌ها را فراخوانی و یا در کانال‌های ارتباطی (channels) مربوط به وقایع آنها، مشترک (Subscribes) شود و نهایتا داده‌ها را در دیتابیس خود نگهداری نماید.

نحوه همکاری سرویس‌ها با یکدیگر (Services Collaborations)
با توجه به مفاهیم فوق، زمانی که صحبت از همکاری (collaborate) بین سرویس‌ها می‌شود، معمولا منظور، ارتباط آنها از طریق APIهای یکدیگر (شامل عملیات و وقایع که پیش‌تر توضیح داده شد) می‌باشد (به جای خواندن و نوشتن مستقیم در دیتابیس‌های مربوط به یکدیگر می‌باشد).
برای مثال یک سرویس ممکن است عملیات مربوط به ایجاد سفارش ()CreateOrder را از سرویس ثبت سفارش (OrderService) فراخوانی نماید و یا برعکس خود سرویس ثبت سفارش (OrderService) ممکن است بر حسب نیاز منطق کسب و کار خود، عملیات ارائه شده توسط سرویس انبار را فراخوانی نماید.
همچنین یک سرویس جهت همکاری با دیگر سرویس‌ها میتواند در وقایع منتشر شده (Published events) توسط آنها مشترک (Subscribes) شود. برای مثال سرویس ثبت سفارش احتمالا در وقایع منتشر شده از سوی سرویس رستوران مشترک می‌شود.

دیتابیس اختصاصی
معمولا هر سرویس دارای یک یا چند دیتابیس می‌باشد که دیتای اختصاصی مربوط به منطق کسب و کار خود و در مواردی بخشی از دیتای مربوط به سایر سرویس‌ها را در آن‌(ها) نگهداری میکند. برای مثال اطلاعات سفارش‌ها را هم سرویس ثبت سفارش و هم سرویس رستوران، هر دو نگهداری میکنند و عملا این دیتا ابتدا در سرویس رستوران و سپس در سرویس ثبت سفارش، مجددا نگهداری می‌شود و به نوعی دیتای فوق Replicate شده و تکراری می‌باشد. اما به جهت اطمینان از کاهش وابستگی (loose coupling) این تکرار داده‌ها انجام می‌شود. در مجموع استفاده از یک دیتابیس مشترک (منظور table مشترک می‌باشد) بین سرویس‌ها ایده‌ی بدی می‌باشد و سرویس‌ها باید از طریق API‌های یکدیگر باهم همکاری نمایند.

نتیجه
در این مقاله عنوان شد که میکروسرویس یک سبک معماری می‌باشد و در این معماری، نرم افزار و منطق کسب و کار، به چندین سرویس مختلف  تقسیم می‌شود. مشخصات کلیدی که هر سرویس باید در این سبک معماری (microservice architecture) داشته باشد و همچنین ساختار درونی هر سرویس بررسی شد.
در قسمت بعدی این مقاله، در مورد نحوه مستند سازی این سرویس‌ها صحبت می‌شود. چرا که با زیاد شدن تعداد سرویس‌ها، در صورت عدم وجود یک مستندات مناسب (documents)، ارتباط و هماهنگی تیم‌ها با یکدیگر خود موجب سربار خواهد شد.

منابع
برگرفته شده از مقاله آقای ریچاردسون (whats-a-service
مطالب
Blazor 5x - قسمت 33 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor WASM - بخش 3- بهبود تجربه‌ی کاربری عدم دسترسی‌ها
در قسمت قبل، دسترسی به قسمت‌هایی از برنامه‌ی کلاینت را توسط ویژگی Authorize و همچنین نقش‌های مشخصی، محدود کردیم. در این مطلب می‌خواهیم اگر کاربری هنوز وارد سیستم نشده‌است و قصد مشاهده‌ی صفحات محافظت شده را دارد، به صورت خودکار به صفحه‌ی لاگین هدایت شود و یا اگر کاربری که وارد سیستم شده‌است اما نقش مناسبی را جهت دسترسی به یک صفحه ندارد، بجای هدایت به صفحه‌ی لاگین، پیام مناسبی را دریافت کند.


هدایت سراسری و خودکار کاربران اعتبارسنجی نشده به صفحه‌ی لاگین

در برنامه‌ی این سری، اگر کاربری که به سیستم وارد نشده‌است، بر روی دکمه‌ی Book یک اتاق کلیک کند، فقط پیام «Not Authorized» را مشاهده خواهد کرد که تجربه‌ی کاربری مطلوبی به‌شمار نمی‌رود. بهتر است در یک چنین حالتی، کاربر را به صورت خودکار به صفحه‌ی لاگین هدایت کرد و پس از لاگین موفق، مجددا او را به همین آدرس درخواستی پیش از نمایش صفحه‌ی لاگین، هدایت کرد. برای مدیریت این مساله کامپوننت جدید RedirectToLogin را طراحی می‌کنیم که جایگزین پیام «Not Authorized» در کامپوننت ریشه‌ای BlazorWasm.Client\App.razor خواهد شد. بنابراین ابتدا فایل جدید BlazorWasm.Client\Pages\Authentication\RedirectToLogin.razor را ایجاد می‌کنیم. چون این کامپوننت بدون مسیریابی خواهد بود و قرار است مستقیما داخل کامپوننت دیگری درج شود، نیاز است فضای نام آن‌را نیز به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor اضافه کرد:
@using BlazorWasm.Client.Pages.Authentication
پس از آن، محتوای این کامپوننت را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
@using System.Security.Claims

@inject NavigationManager NavigationManager

if(AuthState is not null)
{
    <div class="alert alert-danger">
        <p>You [@AuthState.User.Identity.Name] do not have access to the requested page</p>
        <div>
            Your roles:
            <ul>
            @foreach (var claim in AuthState.User.Claims.Where(c => c.Type == ClaimTypes.Role))
            {
                <li>@claim.Value</li>
            }
            </ul>
        </div>
    </div>
}

@code
{
    [CascadingParameter]
    private Task<AuthenticationState> AuthenticationState {set; get;}

    AuthenticationState AuthState;

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        AuthState = await AuthenticationState;
        if (!IsAuthenticated(AuthState))
        {
            var returnUrl = NavigationManager.ToBaseRelativePath(NavigationManager.Uri);
            if (string.IsNullOrEmpty(returnUrl))
            {
                NavigationManager.NavigateTo("login");
            }
            else
            {
                NavigationManager.NavigateTo($"login?returnUrl={Uri.EscapeDataString(returnUrl)}");
            }
        }
    }

    private bool IsAuthenticated(AuthenticationState authState) =>
            authState?.User?.Identity is not null && authState.User.Identity.IsAuthenticated;
}
توضیحات:
در اینجا روش کار کردن با AuthenticationState را از طریق کدنویسی ملاحظه می‌کنید. در زمان بارگذاری اولیه‌ی این کامپوننت، بررسی می‌شود که آیا کاربر جاری، به سیستم وارد شده‌است یا خیر؟ اگر خیر، او را به سمت صفحه‌ی لاگین هدایت می‌کنیم. اما اگر کاربر پیشتر به سیستم وارد شده باشد، متن شما دسترسی ندارید، به همراه لیست نقش‌های او در صفحه ظاهر می‌شوند که برای دیباگ برنامه مفید است و دیگر به سمت صفحه‌ی لاگین هدایت نمی‌شود.

در ادامه برای استفاده از این کامپوننت، به کامپوننت ریشه‌ای BlazorWasm.Client\App.razor مراجعه کرده و قسمت NotAuthorized آن‌را به صورت زیر، با معرفی کامپوننت RedirectToLogin، جایگزین می‌کنیم:

<NotAuthorized>
    <RedirectToLogin></RedirectToLogin>
</NotAuthorized>
چون این کامپوننت اکنون در بالاترین سطح سلسله مراتب کامپوننت‌های تعریف شده قرار دارد، به صورت سراسری به تمام صفحات و کامپوننت‌های برنامه اعمال می‌شود.


چگونه دسترسی نقش ثابت Admin را به تمام صفحات محافظت شده برقرار کنیم؟

اگر خاطرتان باشد در زمان ثبت کاربر ادمین Identity، تنها نقشی را که برای او ثبت کردیم، Admin بود که در تصویر فوق هم مشخص است؛ اما ویژگی Authorize استفاده شده جهت محافظت از کامپوننت (attribute [Authorize(Roles = ConstantRoles.Customer)]@)، تنها نیاز به نقش Customer را دارد. به همین جهت است که کاربر وارد شده‌ی به سیستم، هرچند از دیدگاه ما ادمین است، اما به این صفحه دسترسی ندارد. بنابراین اکنون این سؤال مطرح است که چگونه می‌توان به صورت خودکار دسترسی نقش Admin را به تمام صفحات محافظت شده‌ی با نقش‌های مختلف، برقرار کرد؟
برای رفع این مشکل همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، نیاز است تمام نقش‌های مدنظر را با یک کاما از هم جدا کرد و به خاصیت Roles ویژگی Authorize انتساب داد؛ و یا می‌توان این عملیات را به صورت زیر نیز خلاصه کرد:
using System;
using BlazorServer.Common;
using Microsoft.AspNetCore.Authorization;

namespace BlazorWasm.Client.Utils
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Class | AttributeTargets.Method, AllowMultiple = true, Inherited = true)]
    public class RolesAttribute : AuthorizeAttribute
    {
        public RolesAttribute(params string[] roles)
        {
            Roles = $"{ConstantRoles.Admin},{string.Join(",", roles)}";
        }
    }
}
در این حالت، AuthorizeAttribute سفارشی تهیه شده، همواره به همراه نقش ثابت ConstantRoles.Admin هم هست و همچنین دیگر نیازی نیست کار جمع زدن قسمت‌های مختلف را با کاما انجام داد؛ چون string.Join نوشته شده همین‌کار را انجام می‌دهد.
پس از این تعریف می‌توان در کامپوننت‌ها، ویژگی Authorize نقش دار را با ویژگی جدید Roles، جایگزین کرد که همواره دسترسی کاربر Admin را نیز برقرار می‌کند:
@attribute [Roles(ConstantRoles.Customer, ConstantRoles.Employee)]


مدیریت سراسری خطاهای حاصل از درخواست‌های HttpClient

تا اینجا نتایج حاصل از شکست اعتبارسنجی سمت کلاینت را به صورت سراسری مدیریت کردیم. اما برنامه‌های سمت کلاینت، به کمک HttpClient خود نیز می‌توانند درخواست‌هایی را به سمت سرور ارسال کرده و در پاسخ، برای مثال not authorized و یا forbidden را دریافت کنند و یا حتی internal server error ای را در صورت بروز استثنایی در سمت سرور.
فرض کنید Web API Endpoint جدید زیر را تعریف کرده‌ایم که نقش ادیتور را می‌پذیرد. این نقش، جزو نقش‌های تعریف شده‌ی در برنامه و سیستم Identity ما نیست. بنابراین هر درخواستی که به سمت آن ارسال شود، برگشت خواهد خورد و پردازش نمی‌شود:
namespace BlazorWasm.WebApi.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    [Authorize(Roles = "Editor")]
    public class MyProtectedEditorsApiController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public IActionResult Get()
        {
            return Ok(new ProtectedEditorsApiDTO
            {
                Id = 1,
                Title = "Hello from My Protected Editors Controller!",
                Username = this.User.Identity.Name
            });
        }
    }
}
برای مدیریت سراسری یک چنین خطای سمت سروری در یک برنامه‌ی Blazor WASM می‌توان یک Http Interceptor نوشت:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class ClientHttpInterceptorService : DelegatingHandler
    {
        private readonly NavigationManager _navigationManager;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;
        private readonly IJSRuntime _jsRuntime;

        public ClientHttpInterceptorService(
                NavigationManager navigationManager,
                ILocalStorageService localStorage,
                IJSRuntime JsRuntime)
        {
            _navigationManager = navigationManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(navigationManager));
            _localStorage = localStorage ?? throw new ArgumentNullException(nameof(localStorage));
            _jsRuntime = JsRuntime ?? throw new ArgumentNullException(nameof(JsRuntime));
        }

        protected override async Task<HttpResponseMessage> SendAsync(HttpRequestMessage request, CancellationToken cancellationToken)
        {
            // How to add a JWT to all of the requests
            var token = await _localStorage.GetItemAsync<string>(ConstantKeys.LocalToken);
            if (token is not null)
            {
                request.Headers.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", token);
            }

            var response = await base.SendAsync(request, cancellationToken);

            if (!response.IsSuccessStatusCode)
            {
                await _jsRuntime.ToastrError($"Failed to call `{request.RequestUri}`. StatusCode: {response.StatusCode}.");

                switch (response.StatusCode)
                {
                    case HttpStatusCode.NotFound:
                        _navigationManager.NavigateTo("/404");
                        break;
                    case HttpStatusCode.Forbidden: // 403
                    case HttpStatusCode.Unauthorized: // 401
                        _navigationManager.NavigateTo("/unauthorized");
                        break;
                    default:
                        _navigationManager.NavigateTo("/500");
                        break;
                }
            }

            return response;
        }
    }
}
توضیحات:
با ارث‌بری از کلاس پایه‌ی DelegatingHandler می‌توان متد SendAsync تمام درخواست‌های ارسالی توسط برنامه را بازنویسی کرد و تحت نظر قرار داد. برای مثال در اینجا، پیش از فراخوانی await base.SendAsync کلاس پایه (یا همان درخواست اصلی که در قسمتی از برنامه صادر شده‌است)، یک توکن را به هدرهای درخواست، اضافه کرده‌ایم و یا پس از این فراخوانی (که معادل فراخوانی اصل کد در حال اجرای برنامه است)، با بررسی StatusCode بازگشتی از سمت سرور، کاربر را به یکی از صفحات یافت نشد، خطایی رخ داده‌است و یا دسترسی ندارید، هدایت کرده‌ایم. برای نمونه کامپوننت Unauthorized.razor را با محتوای زیر تعریف کرده‌ایم:
@page "/unauthorized"

<div class="alert alert-danger mt-3">
    <p>You don't have access to the requested resource.</p>
</div>
که سبب می‌شود زمانیکه StatusCode مساوی 401 و یا 403 را از سمت سرور دریافت کردیم، خطای فوق را به صورت خودکار به کاربر نمایش دهیم.

پس از تدارک این Interceptor سراسری، نوبت به معرفی آن به برنامه‌است که ... در ابتدا نیاز به نصب بسته‌ی نیوگت زیر را دارد:
dotnet add package Microsoft.Extensions.Http
این بسته‌ی نیوگت، امکان دسترسی به متدهای الحاقی AddHttpClient و سپس AddHttpMessageHandler را میسر می‌کند که توسط متد AddHttpMessageHandler است که می‌توان Interceptor سراسری را به سیستم معرفی کرد. بنابراین تعاریف قبلی و پیش‌فرض HttpClient را حذف کرده و با AddHttpClient جایگزین می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            //...

            // builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient { BaseAddress = new Uri(builder.HostEnvironment.BaseAddress) });
            /*builder.Services.AddScoped(sp => new HttpClient
            {
                BaseAddress = new Uri(builder.Configuration.GetValue<string>("BaseAPIUrl"))
            });*/

            // dotnet add package Microsoft.Extensions.Http
            builder.Services.AddHttpClient(
                    name: "ServerAPI",
                    configureClient: client =>
                    {
                        client.BaseAddress = new Uri(builder.Configuration.GetValue<string>("BaseAPIUrl"));
                        client.DefaultRequestHeaders.Add("User-Agent", "BlazorWasm.Client 1.0");
                    }
                )
                .AddHttpMessageHandler<ClientHttpInterceptorService>();
            builder.Services.AddScoped<ClientHttpInterceptorService>();
            builder.Services.AddScoped(sp => sp.GetRequiredService<IHttpClientFactory>().CreateClient("ServerAPI"));

            //...
        }
    }
}
پس از این تنظیمات، در هر قسمتی از برنامه که با HttpClient تزریق شده کار می‌شود، تفاوتی نمی‌کند که چه نوع درخواستی به سمت سرور ارسال می‌شود، هر نوع درخواستی که باشد، تحت نظر قرار گرفته شده و بر اساس پاسخ دریافتی از سمت سرور، واکنش نشان داده خواهد شد. به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا switch (response.StatusCode) را که در Interceptor تکمیل کردیم، در تمام قسمت‌های برنامه که با HttpClient کار می‌کنند، تکرار کرد. همچنین مدیریت سراسری افزودن JWT به تمام درخواست‌ها نیز به صورت خودکار انجام می‌شود.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-33.zip
مطالب
Asp.Net Identity #3
در مقاله‌ی  پیشین  نگاهی داشتیم به نحوه‌ی برپایی سیستم Identity. در این مقاله به نحوه‌ی استفاده از این سیستم به منظور طراحی یک سیستم مدیریت کاربران خواهیم پرداخت و انشالله در مقاله‌های بعدی این سیستم را تکمیل خواهیم نمود. کار را با اضافه کردن یک کنترلر جدید به پروژه آغاز می‌کنیم.
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using Microsoft.AspNet.Identity.Owin;
using Users.Infrastructure;

namespace Users.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private AppUserManager UserManager
        {
            get { return HttpContext.GetOwinContext().GetUserManager<AppUserManager>(); }
        }
        // GET: Home
        public ActionResult Index()
        {
            return View(UserManager.Users);

        }

}
در خط 10 یک پروپرتی از نوع AppUserManager (کلاسی که مدیریت کاربران را برعهده دارد) ایجاد می‌کنیم. اسمبلی Microsoft.Owin.Host.SystemWeb یک سری متدهای الحاقی را به کلاس HttpContext اضافه می‌کند که یکی از آنها متد GetOwinContext می‌باشد. این متد یک شیء Per-Request Context را از طریق رابط IOwinContext به OwinApi ارسال می‌کند؛ با استفاده از متد الحاقی <GetUserManager<T که T همان کلاس AppUserManager می‌باشد. حال که نمونه‌ای از کلاس AppUserManager را بدست آوردیم، می‌توانیم درخواستهایی را به جداول کاربران بدهیم. مثلا در خط 17 با استفاده از پروپرتی Users میتوانیم لیست کاربران موجود را بدست آورده و آن را به ویو پاس دهیم.
@using Users.Models
@model IEnumerable<AppUser>
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
<div class="panel panel-primary">
    <div class="panel-heading">
        User Accounts
    </div>
    <table class="table table-striped">
        <tr><th>ID</th><th>Name</th><th>Email</th></tr>
        @if (!Model.Any())
        {
            <tr><td colspan="3" class="text-center">No User Accounts</td></tr>
        }
        else
        {
            foreach (AppUser user in Model)
            {
                <tr>
                    <td>@user.Id</td>
                    <td>@user.UserName</td>
                    <td>@user.Email</td>
                </tr>
            }
        }
    </table>
</div>
@Html.ActionLink("Create", "CreateUser", null, new { @class = "btn btn-primary" })

نحوه‌ی ساخت یک کاربر جدید
ابتدا در پوشه Models یک کلاس ایجاد کنید : 
 namespace Users.Models
    {
        public class CreateModel
        {
            [Required]
            public string Name { get; set; }
            [Required]
            public string Email { get; set; }
            [Required]
            public string Password { get; set; }
        }
    }
فقط دوستان توجه داشته باشید که در پروژه‌های حرفه‌ای و تجاری هرگز اطلاعات مهم مربوط به مدل‌ها را در پوشه‌ی Models قرار ندهید. ما در اینجا صرف آموزش و برای جلوگیری از پیچیدگی مثال این کار را انجام میدهیم. برای اطلاعات بیشتر به این مقاله مراجعه کنید.
حال در کنترلر برنامه کدهای زیر را اضافه می‌کنیم:
 public ActionResult CreateUser()
        {
            return View();
        }

        [HttpPost]
        public async Task<ActionResult> CreateUser(CreateModel model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
                return View(model);

            var user = new AppUser { UserName = model.Name, Email = model.Email };
            var result = await UserManager.CreateAsync(user, model.Password);

            if (result.Succeeded)
            {
                return RedirectToAction("Index");
            }

            foreach (var error in result.Errors)
            {
                ModelState.AddModelError("", error);
            }
            return View(model);
        }
در اکشن CreateUser ابتدا یک شیء از کلاس AppUser ساخته و پروپرتی‌های مدل را به پروپرتی‌های کلاس AppUser انتساب می‌دهیم. در مرحله‌ی بعد یک شیء از کلاس IdentityResult به نام result ایجاد کرده و نتیجه‌ی متد CreateAsync را درون آن قرار می‌دهیم. متد CreateAsync از طریق پروپرتی از نوع AppUserManager قابل دسترسی است و دو پارامتر را دریافت می‌کند. پارامتر اول یک شیء از کلاس AppUser و پارامتر دوم یک رشته‌ی حاوی Password می‌باشد و خروجی متد یک شیء از کلاس IdentityResult است. در مرحله‌ی بعد چک می‌کنیم اگر Result، مقدار Succeeded را داشته باشد (یعنی نتیجه موفقیت آمیز بود) آن‌وقت ... در غیر اینصورت خطاهای موجود را به ModelState اضافه نموده و به View می‌فرستیم.
@model Users.ViewModels.CreateModel

@Html.ValidationSummary(false)

@using (Html.BeginForm())
{
    <div class="form-group">
        <label>Name</label>
        @Html.TextBoxFor(x => x.UserName, new { @class = "form-control" })
    </div>
    <div class="form-group">
        <label>Email</label>
        @Html.TextBoxFor(x => x.Email, new { @class = "form-control" })
    </div>

    <div class="form-group">
        <label>Password</label>
        @Html.PasswordFor(x => x.Password, new { @class = "form-control" })
    </div>
    <button type="submit" class="btn btn-primary">Create</button>
    @Html.ActionLink("Cancel", "Index", null, new { @class = "btn btn-default" })
}

اعتبار سنجی رمز
عمومی‌ترین و مهمترین نیازمندی برای هر برنامه‌ای، اجرای سیاست رمزگذاری می‌باشد؛ یعنی ایجاد یک سری محدودیتها برای ایجاد رمز است. مثلا رمز نمی‌تواند از 6 کاراکتر کمتر باشد و یا باید حاوی حروف بزرگ و کوچک باشد و ... . برای اجرای سیاست‌های رمزگذاری از کلاس PasswordValidator استفاده میشود. کلاس PasswordValidator برای اجرای سیاستهای رمزگذاری از پروپرتی‌های زیر استفاده می‌کند.

var manager = new AppUserManager(new UserStore<AppUser>(db))
            {
                PasswordValidator = new PasswordValidator
                {
                    RequiredLength = 6,
                    RequireNonLetterOrDigit = false,
                    RequireDigit = false,
                    RequireLowercase = true,
                    RequireUppercase = true
                }
            };

فقط دوستان توجه داشته باشید که کد بالا را در متد Create از کلاس AppUserManager استفاده کنید.


اعتبار سنجی نام کاربری

برای اعبارسنجی نام کاربری از کلاس UserValidator به صورت زیر استفاده می‌کنیم:

manager.UserValidator = new UserValidator<AppUser>(manager)
            {
                AllowOnlyAlphanumericUserNames = true,
                RequireUniqueEmail = true
            };

کد بالا را نیز در متد Create  از کلاس AppUserManager قرار می‌دهیم.

مطالب
ضبط تصاویر Webcam در پروژه‌های Angular
هدف ما از این مقاله این است که از طریق وب کم، تصاویر را ضبط کنیم (یک نمونه ). برای انجام این کار فایل app.component.html  را باز کرده و مطابق زیر ویرایش کنید: 
<div id="app">
  <div><video #video id="video" width="640" height="480" autoplay></video></div>
  <div><button id="snap" (click)="capture()">ضبط تصویر</button></div>
  <canvas #canvas id="canvas" width="640" height="480"></canvas>
  <ul>
    <li *ngFor="let capture of captures">
        <img src="{{ capture }}" height="50" />
    </li>
 </ul>
</div>
کد‌های HTML زیادی در اینجا وجود ندارند. به تگ <video> و <canvas> توجه کنید. برای هر کدام از این تگ‌ها، یک local variable وجود دارد که با سمبل # مشخص شده‌اند. به عبارت دیگر، دو متغیر video# و canvas# وجود دارند . این گونه است که ما می‌توانیم به این المنت‌ها، در کد‌های تایپ اسکریپت دسترسی داشته باشیم.  
المنت <button>، در رویداد کلیک آن، متد capture را فراخوانی می‌کند که کارش ضبط تصویر می‌باشد. 
و در پایان یک حلقه بر روی آرایه‌ی captures داریم که کارش نمایش تصاویر ضبط شده است. چون هر بار که بر روی دکمه ضبط تصویر کلیک کنیم، یک تصویر به آرایه‌ی captures  اضافه می‌شود .
 
فایل app.component.ts :
export class AppComponent implements OnInit, AfterViewInit {
  @ViewChild('video')
  public video: ElementRef;

  @ViewChild('canvas')
  public canvas: ElementRef;

  public captures: Array<any>;

  public constructor() {
    this.captures = [];
  }

  public ngOnInit() { }

  public capture() {
    this.canvas.nativeElement.getContext('2d').drawImage(this.video.nativeElement, 0, 0, 640, 480);
    this.captures.push(this.canvas.nativeElement.toDataURL('image/png'));
  }

  public ngAfterViewInit() {
    if (navigator.mediaDevices && navigator.mediaDevices.getUserMedia) {
      navigator.mediaDevices.getUserMedia({ video: true }).then(stream => {
        this.video.nativeElement.src = window.URL.createObjectURL(stream);
        this.video.nativeElement.play();
      });
    }
  }
}

توضیحات :

با استفاده از local variable ‌هایی که در کد‌های HTML تعریف کردیم و ViewChild@، می‌توانیم المنت‌ها را در متغیر‌ها، load کنیم. در این حالت این امکان وجود دارد تا المنت‌های DOM را دستکاری کنیم.
  public ngAfterViewInit() {
    if (navigator.mediaDevices && navigator.mediaDevices.getUserMedia) {
      navigator.mediaDevices.getUserMedia({ video: true }).then(stream => {
        this.video.nativeElement.src = window.URL.createObjectURL(stream);
        this.video.nativeElement.play();
      });
    }
  }
  1. MediaDevices : این اینترفیس دستیابی به دستگاه‌های ورودی متصل شده، مثلا دوربین، میکروفن و ... را فراهم می‌سازد. 
  2. MediaDevices.getUserMedia: با گرفتن مجوزی از کاربر از طریق یک هشدار، دوربین کاربر را روشن می‌کند و هم چنین این متد یک promise را بازگشت می‌دهد؛ در صورتیکه کاربر اجازه دسترسی بدهد.
  3. URL.createObjectURL: یک URL را برای یک BLOB  مشخص شده ایجاد می‌کند ( BLOB: Binary large object ) که می‌تواند به متدی که انتظار یک URL را دارد، پاس داده شود. بعد از برگشت URL، متد ()revokeObjectURL فراخوانی میشود که کارش آزاد سازی منابع مرتبط با url ایجاد شده‌ی توسط createObjectURL  می‌باشد. در ضمن طول عمر url ایجاد شده برابر با بستن سند (document) در پنجره‌ای (window) که در آن ایجاد شده‌است، می‌باشد. 
 
عملیات ضبط تصویر در این متد انجام میشود:
  public capture() {
    this.canvas.nativeElement.getContext('2d').drawImage(this.video.nativeElement, 0, 0, 640, 480);
    this.captures.push(this.canvas.nativeElement.toDataURL('image/png'));
  }
  1. ()getContext : این متد یک شیء را برگشت می‌دهد که فراهم کننده‌ی متد‌ها و خصوصیت‌ها، برای رسم در Canvas میباشد. 
  2. ()drawImage: این متددر Canvas رسم را انجام می‌دهد و همچنین این متد می‌تواند بخش‌هایی از یک تصویر را رسم کند یا سایز یک تصویر را افزایش یا کاهش دهد.
  3.  () toDataURL: این متد یک data URI  را بازگشت می‌دهد که یک تصویر در فرمت مشخص شده را بر اساس پارامتر type، برگشت می‌دهد (پیش فرض آن png می‌باشد). 
تمام !
DEMO  
مطالب
Angular CLI - قسمت هفتم - اجرای آزمون‌ها
پروژه‌های Angular CLI در حالت پیش فرض آن‌ها به همراه دو نوع آزمون واحد و آزمون end to end ایجاد می‌شوند. Angular CLI از Karma برای اجرای آزمون‌های واحد استفاده می‌کند و از Protractor برای اجرای آزمون‌های end to end. برای شروع می‌توان از راهنمای آن کمک گرفت:
 > ng test --help
زمانیکه دستور ng test را اجرا می‌کنیم، به صورت خودکار تمام فایل‌های spec.ts.* را یافته و آزمون‌های واحد موجود در آن‌ها را اجرا می‌کند. این نوع فایل‌های ویژه نیز به صورت خودکار، زمانیکه اجزای مختلف Angular را توسط Angular CLI ایجاد می‌کنیم، تولید می‌شوند. به علاوه دستور ng test تغییرات این فایل‌ها را تحت نظر قرار داده و در صورت نیاز، آزمون‌های واحد را مجددا و به صورت خودکار اجرا می‌کند.


یک مثال: بررسی اجرای دستور ng test

یکی از مثال‌های بررسی شده‌ی در این سری را انتخاب و یا حتی یک برنامه‌ی جدید را توسط Angular CLI ایجاد کرده و سپس دستور ng test را در ریشه‌ی این پروژه اجرا کنید. به این ترتیب برنامه به صورت خودکار کامپایل شده و سپس به صورت خودکار آزمون‌های واحد آن‌را که در فایل‌های spec.ts‌.* قرار دارند، اجرا می‌کند. در آخر نتیجه را در مرورگر گزارش می‌دهد:


همانطور که مشخص است، 3 specs, 3 failures داریم. در اینجا می‌توان بر روی لینک Spec List کلیک کرد و لیست آزمون‌های واحد موجود را مشاهده نمود:


هر کدام از عناوین ذکر شده نیز به جزئیات مشکلات آن‌ها، لینک شده‌اند. برای مثال اگر بر روی اولین مورد کلیک کنیم، خطایی مانند «'alert' is not a known element» قابل مشاهده‌است. به این معنا که برای نمونه در قسمت قبل کامپوننت alert را به صفحه اضافه کردیم:
 <alert type="success">Alert success!</alert>
اما اجرا کننده‌ی آزمون‌های واحد اطلاعاتی در مورد آن ندارد؛ از این جهت که آزمون‌های واحد به صورت ایزوله فقط همان کامپوننت خاص برنامه را آزمایش می‌کنند و کاری به وابستگی‌های آن ندارد. به همین جهت فایل src\app\app.component.spec.ts را گشوده و تغییرات ذیل را به آن اعمال کنید:
import { NO_ERRORS_SCHEMA } from '@angular/core';

describe('AppComponent', () => {
  beforeEach(async(() => {
    TestBed.configureTestingModule({
      declarations: [
        AppComponent
      ],
  schemas: [NO_ERRORS_SCHEMA]
    }).compileComponents();
  }));
در اینجا ابتدا ماژول NO_ERRORS_SCHEMA معرفی شده و سپس به قسمت schemas معرفی گشته‌است.
پس از این تغییر، بلافاصله مجدد برنامه کامپایل شده و آزمون‌های واحد آن با موفقیت اجرا می‌شوند (با این فرض که هنوز پنجره‌ی اجرا کننده‌ی دستور ng test را باز نگه داشته‌اید):


تغییر افزودن schemas: [NO_ERRORS_SCHEMA] را باید در مورد تمام فایل‌های spec موجود تکرار کرد.


گزینه‌های مختلف دستور ng test

دستور ng test به همراه گزینه‌های متعددی است که شرح آن‌ها را در جدول ذیل مشاهده می‌کنید:

گزینه
 مخفف  توضیح
 code-coverage--  cc-   تولید گزارش code coverage که به صورت پیش فرض خاموش است. 
 colors--     به صورت پیش فرض فعال است و سبب نمایش رنگ‌های قرمز و سبز، برای آزمون‌های شکست خورده و یا موفق می‌شود. 
 single-run--  sr-   اجرای یکباره‌ی آزمون‌های واحد، بدون فعال سازی گزینه‌ی مشاهده‌ی مداوم تغییرات که به صورت پیش فرض خاموش است. 
 progress--     نمایش جزئیات کامپایل و اجرای آزمون‌های واحد که به صورت پیش فرض فعال است. 
 sourcemaps--  sm-   تولید فایل‌های سورس‌مپ که به صورت پیش فرض فعال است. 
 watch--
 w-   بررسی مداوم تغییرات فایل‌ها و اجرای آزمون‌های واحد به صورت خودکار که به صورت پیش فرض فعال است. 

بنابراین اجرا دستور ng test بدون ذکر هیچ گزینه‌ای به معنای اجرای مداوم آزمون‌های واحد، در صورت مشاهده‌ی تغییراتی در آن‌ها، به کمک Karma است.
همچنین دو دستور ذیل نیز به یک معنا هستند و هر دو سبب یکبار اجرای آزمون‌های واحد می‌شوند:
> ng test -sr
> ng test -w false


اجرای بررسی میزان پوشش آزمون‌های واحد

یکی از گزینه‌های ng test روشن کردن پرچم code-coverage است:
 > ng test --code-coverage
برای آزمایش آن دستور ذیل را در ریشه‌ی پروژه اجرا کنید (که سبب اجرای یکبار برررسی میزان پوشش آزمون‌های واحد می‌شود):
 > ng test -sr -cc
پس از اجرای این آزمون ویژه، پوشه‌ی جدیدی به نام coverage در ریشه‌ی پروژه‌ی جاری تشکیل می‌شود. فایل index.html آن‌را در مرورگر باز کنید تا بتوان گزارش تولید شده را مشاهده کرد:


کار این آزمون بررسی قسمت‌های مختلف برنامه و ارائه گزارشی است که مشخص می‌کند آیا آزمون‌های واحد نوشته شده تمام انشعابات برنامه را پوشش می‌دهند یا خیر؟ برای مثال اگر در متدی if/else دارید، آیا فقط قسمت if را پوشش داده‌اید و یا آیا قسمت else هم در آزمون‌های واحد، بررسی شده‌است.


اجرای آزمون‌های end to end

هدف از ساخت یک برنامه ... استفاده‌ی از آن توسط دیگران است؛ اینجا است که آزمون‌های end to end مفهوم پیدا می‌کنند. در آزمون‌های e2e رفتار برنامه همانند حالتی که یک کاربر از آن استفاده می‌کند، بررسی می‌شود (برای مثال باز کردن مرورگر، لاگین و مرور صفحات). برای این منظور، Angular CLI  در پشت صحنه از Protractor برای این نوع آزمون‌ها استفاده می‌کند.  
برای مشاهده‌ی راهنما و گزینه‌های مختلف مرتبط با آزمون‌های e2e، می‌توان دستور ذیل را صادر کرد:
 >ng e2e --help
البته با توجه به اینکه این دستور کار توزیع برنامه را نیز انجام می‌دهد، تمام گزینه‌های ng serve نیز در اینجا صادق هستند، به علاوه‌ی موارد ذیل:

 گزینه  مخفف توضیح
 config--  c-   به فایل کانفیگ آزمون‌های e2e اشاره می‌کند که به صورت پیش‌فرض همان protractor.conf.js واقع در ریشه‌ی پروژه‌است. 
 element-explorer--  ee-   بررسی و دیباگ protractor از طریق خط فرمان 
 serve--  s-   کامپایل و توزیع برنامه بر روی پورتی اتفاقی (حالت پیش فرض آن true است) 
 specs--  sp-   پیش فرض آن بررسی تمام specهای موجود در پروژ‌ه‌است. اگر نیاز به لغو آن باشد می‌توان از این گزینه استفاده کرد. 
 webdriver-update--  wu- به روز رسانی web driver که به صورت پیش فرض فعال است. 

بنابراین زمانیکه دستور ng e2e صادر می‌شود، به معنای کامپایل، توزیع برنامه بر روی پورتی اتفاقی و اجرای آزمون‌ها است.

از این جهت که این نوع آزمون‌ها، وابسته‌ی به جزئی خاص از برنامه نیستند، حالت عمومی داشته و فایل‌های spec آن‌ها را می‌توان در پوشه‌ی e2e واقع در ریشه‌ی پروژه، یافت. برای مثال در قسمتی از آن کار یافتن متن نمایش داده شده‌ی در صفحه‌ی اول سایت انجام می‌شود
getParagraphText() {
    return element(by.css('app-root h1')).getText();
}
و سپس در فایل spec آن بررسی می‌کند که آیا مساوی app works هست یا خیر؟
 expect(page.getParagraphText()).toEqual('app works!');

برای آزمایش آن دستور ng e2e را در ریشه‌ی پروژه صادر کنید. همچنین دقت داشته باشید که در این حالت نیاز است به اینترنت نیز متصل باشد؛ چون از chromedriver api گوگل نیز استفاده می‌کند. در غیراینصورت خطای ذیل را دریافت خواهید کرد:
 Error: getaddrinfo ENOTFOUND chromedriver.storage.googleapis.com chromedriver.storage.googleapis.com:443
اشتراک‌ها
معرفی Zen Coding یا Emmet Syntax

معرفی Zen Coding یا Emmet Syntax

برای من همیشه نوشتن کد‌های HTML با دشواری و مرارت‌های زیادی همراه بوده. نوشتن ساختار‌های تو در تو، قرار دادن id و class مناسب و باز و بسته کردن تگ‌ها و قرار دادن قرزند‌ها در داخل تگ‌ها حقیقتا کار هایی خسته کننده، تکراری و حوصله سر بر هستند.
روش Zen Coding یا Emmet Syntax برای حل همین مسئله به وجود آمده و سرعت توسعه کد‌های HTML را بسیار بیشتر خواهد کرد. پس از استفاده از این روش، به هیچ وجه قادر نخواهید بود که به روش سنتیِ گذشته کد‌های HTML بزنید.
1. مثلا با استفاده از دستور div#control.panel.panel-success و فشردن کلید tab، یک div با شناسه panel و کلاس‌های panel و panel-success ساخته خواهد شد.
2. با استفاده از Zen Codding به راحتی می‌توانیم المنت‌های داخلی هم در یک خط تعریف کنیم. مثلا ul>li*5 موجب خواهد شد یک ul همراه با پنج المنت li در درون اش تعریف شود.
سعی کنید حتما از روش Zen Coding استفاده کنید، چرا که سرعت توسعه شما را به شدت بالا خواهد برد.
Zen Coding پس از نصب افزونه Web Essentials در ویژوال استودیو افزوده خواهد شد. همچنین Visual Studio Code به طور پیش فرض از این روش پشتیبانی می‌کند.
 

معرفی Zen Coding یا Emmet Syntax