مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت ششم - کار با User Claims
از Claims جهت ارائه‌ی اطلاعات مرتبط با هویت هر کاربر و همچنین Authorization استفاده می‌شود. برای مثال درنگارش‌های قبلی ASP.NET، مفاهیمی مانند «نقش‌ها» وجود دارند. در نگارش‌های جدیدتر آن، «نقش‌ها» تنها یکی از انواع «User Claims» هستند. در قسمت‌های قبل روش تعریف این Claims را در IDP و همچنین تنظیمات مورد نیاز جهت دریافت آن‌ها را در سمت برنامه‌ی Mvc Client بررسی کردیم. در اینجا مطالب تکمیلی کار با User Claims را مرور خواهیم کرد.


بررسی Claims Transformations

می‌خواهیم Claims بازگشت داده شده‌ی توسط IDP را به یکسری Claims که کار کردن با آن‌ها در برنامه‌ی MVC Client ساده‌تر است، تبدیل کنیم.
زمانیکه اطلاعات Claim، توسط میان‌افزار oidc دریافت می‌شود، ابتدا بررسی می‌شود که آیا دیکشنری نگاشت‌ها وجود دارد یا خیر؟ اگر بله، کار نگاشت‌ها از یک claim type به claim type دیگر انجام می‌شود.
برای مثال لیست claims اصلی بازگشت داده شده‌ی توسط IDP، پس از تبدیلات و نگاشت‌های آن در برنامه‌ی کلاینت، یک چنین شکلی را پیدا می‌کند:
Claim type: sid - Claim value: f3940d6e58cbb576669ee49c90e22cb1
Claim type: http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier - Claim value: d860efca-22d9-47fd-8249-791ba61b07c7
Claim type: http://schemas.microsoft.com/identity/claims/identityprovider - Claim value: local
Claim type: http://schemas.microsoft.com/claims/authnmethodsreferences - Claim value: pwd
Claim type: given_name - Claim value: Vahid
Claim type: family_name - Claim value: N
در ادامه می‌خواهیم نوع‌های آن‌ها را ساده‌تر کنیم و آن‌ها را دقیقا تبدیل به همان claim typeهایی کنیم که در سمت IDP تنظیم شده‌اند. برای این منظور به فایل src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs مراجعه کرده و سازنده‌ی آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public Startup(IConfiguration configuration)
        {
            Configuration = configuration;
            JwtSecurityTokenHandler.DefaultInboundClaimTypeMap.Clear();
        }
در اینجا جدول نگاشت‌های پیش‌فرض Claims بازگشت داده شده‌ی توسط IDP به Claims سمت کلاینت، پاک می‌شود.
در ادامه اگر مجددا لیست claims را پس از logout و login، بررسی کنیم، به این صورت تبدیل شده‌است:
• Claim type: sid - Claim value: 91f5a09da5cdbbe18762526da1b996fb
• Claim type: sub - Claim value: d860efca-22d9-47fd-8249-791ba61b07c7
• Claim type: idp - Claim value: local
• Claim type: given_name - Claim value: Vahid
• Claim type: family_name - Claim value: N
اکنون این نوع‌ها دقیقا با آن‌چیزی که IDP ارائه می‌دهد، تطابق دارند.


کار با مجموعه‌ی User Claims

تا اینجا لیست this.User.Claims، به همراه تعدادی Claims است که به آن‌ها نیازی نداریم؛ مانند sid که بیانگر session id در سمت IDP است و یا idp به معنای identity provider می‌باشد. حذف آن‌ها حجم کوکی نگهداری کننده‌ی آن‌ها را کاهش می‌دهد. همچنین می‌خواهیم تعدادی دیگر را نیز به آن‌ها اضافه کنیم.
علاوه بر این‌ها میان‌افزار oidc، یکسری از claims دریافتی را راسا فیلتر و حذف می‌کند؛ مانند زمان منقضی شدن توکن و امثال آن که در عمل واقعا به تعدادی از آن‌ها نیازی نداریم. اما می‌توان این سطح تصمیم گیری فیلتر claims رسیده را نیز کنترل کرد. در تنظیمات متد AddOpenIdConnect، خاصیت options.ClaimActions نیز وجود دارد که توسط آن می‌توان بر روی حذف و یا افزوده شدن Claims، کنترل بیشتری را اعمال کرد:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp
{
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
// ...
              .AddOpenIdConnect("oidc", options =>
              {
  // ...
                  options.ClaimActions.Remove("amr");
                  options.ClaimActions.DeleteClaim("sid");
                  options.ClaimActions.DeleteClaim("idp");
              });
        }
در اینجا فراخوانی متد Remove، به معنای حذف فیلتری است که کار حذف کردن خودکار claim ویژه‌ی amr را که بیانگر نوع authentication است، انجام می‌دهد (متد Remove در اینجا یعنی مطمئن شویم که amr در لیست claims باقی می‌ماند). همچنین فراخوانی متد DeleteClaim، به معنای حذف کامل یک claim موجود است.

اکنون اگر پس از logout و login، لیست this.User.Claims را بررسی کنیم، دیگر خبری از sid و idp در آن نیست. همچنین claim از نوع amr نیز به صورت پیش‌فرض حذف نشده‌است:
• Claim type: sub - Claim value: d860efca-22d9-47fd-8249-791ba61b07c7
• Claim type: amr - Claim value: pwd
• Claim type: given_name - Claim value: Vahid
• Claim type: family_name - Claim value: N

افزودن Claim جدید آدرس کاربر

برای افزودن Claim جدید آدرس کاربر، به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        // identity-related resources (scopes)
        public static IEnumerable<IdentityResource> GetIdentityResources()
        {
            return new List<IdentityResource>
            {
                new IdentityResources.OpenId(),
                new IdentityResources.Profile(),
                new IdentityResources.Address()
            };
        }
در اینجا در لیست Resources، گزینه‌ی IdentityResources.Address نیز اضافه شده‌است که به Claim آدرس مرتبط است.
همین مورد را به لیست AllowedScopes متد GetClients نیز اضافه می‌کنیم:
AllowedScopes =
{
    IdentityServerConstants.StandardScopes.OpenId,
    IdentityServerConstants.StandardScopes.Profile,
    IdentityServerConstants.StandardScopes.Address
},
در آخر Claim متناظر با Address را نیز به اطلاعات هر کاربر، در متد GetUsers، اضافه می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static List<TestUser> GetUsers()
        {
            return new List<TestUser>
            {
                new TestUser
                {
// ...
                    Claims = new List<Claim>
                    {
// ...
                        new Claim("address", "Main Road 1")
                    }
                },
                new TestUser
                {
// ...
                    Claims = new List<Claim>
                    {
// ...
                        new Claim("address", "Big Street 2")
                    }
                }
            };
        }
تا اینجا تنظیمات IDP برای افزودن Claim جدید آدرس به پایان می‌رسد.
پس از آن به کلاس ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs مراجعه می‌کنیم تا درخواست این claim را به لیست scopes میان‌افزار oidc اضافه کنیم:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
// ...
              .AddOpenIdConnect("oidc", options =>
              {
   // ...
                  options.Scope.Add("address");
   // …
   options.ClaimActions.DeleteClaim("address");
              });
        }
همچنین می‌خواهیم مطمئن شویم که این claim درون claims identity قرار نمی‌گیرد. به همین جهت DeleteClaim در اینجا فراخوانی شده‌است تا این Claim به کوکی نهایی اضافه نشود تا بتوانیم همواره آخرین مقدار به روز شده‌ی آن‌را از UserInfo Endpoint دریافت کنیم.

یک نکته: فراخوانی DeleteClaim بر روی address غیر ضروری است و می‌شود این سطر را حذف کرد. از این جهت که اگر به سورس OpenID Connect Options مایکروسافت مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که میان‌افزار اعتبارسنجی استاندارد ASP.NET Core، تنها تعداد معدودی از claims را نگاشت می‌کند. به این معنا که هر claim ای که در token وجود داشته باشد، اما اینجا نگاشت نشده باشد، در claims نهایی حضور نخواهند داشت و address claim یکی از این‌ها نیست. بنابراین در لیست نهایی this.User.Claims حضور نخواهد داشت؛ مگر اینکه مطابق همین سورس، با استفاده از متد options.ClaimActions.MapUniqueJsonKey، یک نگاشت جدید را برای آن تهیه کنیم و البته چون نمی‌خواهیم آدرس در لیست claims وجود داشته باشد، این نگاشت را تعریف نخواهیم کرد.


دریافت اطلاعات بیشتری از کاربران از طریق UserInfo Endpoint

همانطور که در قسمت قبل با بررسی «تنظیمات بازگشت Claims کاربر به برنامه‌ی کلاینت» عنوان شد، میان‌افزار oidc با UserInfo Endpoint کار می‌کند که تمام عملیات آن خودکار است. در اینجا امکان کار با آن از طریق برنامه نویسی مستقیم نیز جهت دریافت اطلاعات بیشتری از کاربران، وجود دارد. برای مثال شاید به دلایل امنیتی نخواهیم آدرس کاربر را در لیست Claims او قرار دهیم. این مورد سبب کوچک‌تر شدن کوکی متناظر با این اطلاعات و همچنین دسترسی به اطلاعات به روزتری از کاربر می‌شود.
درخواستی که به سمت UserInfo Endpoint ارسال می‌شود، باید یک چنین فرمتی را داشته باشد:
GET idphostaddress/connect/userinfo
Authorization: Bearer R9aty5OPlk
یک درخواست از نوع GET و یا POST است که به سمت آدرس UserInfo Endpoint ارسال می‌شود. در اینجا ذکر Access token نیز ضروری است. از این جهت که بر اساس scopes ذکر شده‌ی در آن، لیست claims درخواستی مشخص شده و بازگشت داده می‌شوند.

اکنون برای دریافت دستی اطلاعات آدرس از IDP و UserInfo Endpoint آن، ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت IdentityModel را به پروژه‌ی Mvc Client اضافه کنیم:
dotnet add package IdentityModel
توسط این بسته می‌توان به DiscoveryClient دسترسی یافت و به کمک آن آدرس UserInfo Endpoint را استخراج می‌کنیم:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp.Controllers
{
    [Authorize]
    public class GalleryController : Controller
    {
        public async Task<IActionResult> OrderFrame()
        {
            var discoveryClient = new DiscoveryClient(_configuration["IDPBaseAddress"]);
            var metaDataResponse = await discoveryClient.GetAsync();

            var userInfoClient = new UserInfoClient(metaDataResponse.UserInfoEndpoint);

            var accessToken = await HttpContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.AccessToken);
            var response = await userInfoClient.GetAsync(accessToken);
            if (response.IsError)
            {
                throw new Exception("Problem accessing the UserInfo endpoint.", response.Exception);
            }

            var address = response.Claims.FirstOrDefault(c => c.Type == "address")?.Value;
            return View(new OrderFrameViewModel(address));
        }
در اینجا یک اکشن متد جدید را جهت سفارش نگارش قاب شده‌ی تصاویر گالری اضافه کرده‌ایم. کار این اکشن متد، دریافت آخرین آدرس شخص از IDP و سپس ارسال آن به View متناظر است. برای این منظور ابتدا یک DiscoveryClient را بر اساس آدرس IDP تشکیل داده‌ایم. حاصل آن متادیتای این IDP است که یکی از مشخصات آن UserInfoEndpoint می‌باشد. سپس بر این اساس، UserInfoClient را تشکیل داده و Access token جاری را به سمت این endpoint ارسال می‌کنیم. حاصل آن، آخرین Claims کاربر است که مستقیما از IDP دریافت شده و از کوکی جاری کاربر خوانده نمی‌شود. سپس از این لیست، مقدار Claim متناظر با address را استخراج کرده و آن‌را به View ارسال می‌کنیم.
OrderFrameViewModel ارسالی به View، یک چنین شکلی را دارد:
namespace ImageGallery.MvcClient.ViewModels
{
    public class OrderFrameViewModel
    {
        public string Address { get; } = string.Empty;

        public OrderFrameViewModel(string address)
        {
            Address = address;
        }
    }
}
و View متناظر با این اکشن متد در آدرس Views\Gallery\OrderFrame.cshtml به صورت زیر تعریف شده‌است که آدرس شخص را نمایش می‌دهد:
@model ImageGallery.MvcClient.ViewModels.OrderFrameViewModel
<div class="container">
    <div class="h3 bottomMarginDefault">Order a framed version of your favorite picture.</div>
    <div class="text bottomMarginSmall">We've got this address on record for you:</div>
    <div class="text text-info bottomMarginSmall">@Model.Address</div>
    <div class="text">If this isn't correct, please contact us.</div>
</div>

سپس به Shared\_Layout.cshtml مراجعه کرده و لینکی را به این اکشن متد و View، اضافه می‌کنیم:
<li><a asp-area="" asp-controller="Gallery" asp-action="OrderFrame">Order a framed picture</a></li>

اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، پس از login، یک چنین خروجی قابل مشاهده است:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، آدرس شخص به صورت مستقیم از UserInfo Endpoint دریافت و نمایش داده شده‌است.


بررسی Authorization مبتنی بر نقش‌ها

تا اینجا مرحله‌ی Authentication را که مشخص می‌کند کاربر وار شده‌ی به سیستم کیست، بررسی کردیم که اطلاعات آن از Identity token دریافتی از IDP استخراج می‌شود. مرحله‌ی پس از ورود به سیستم، مشخص کردن سطوح دسترسی کاربر و تعیین این مورد است که کاربر مجاز به انجام چه کارهایی می‌باشد. به این مرحله Authorization می‌گویند و روش‌های مختلفی برای مدیریت آن وجود دارد:
الف) RBAC و یا Role-based Authorization و یا تعیین سطوح دسترسی بر اساس نقش‌های کاربر
در این حالت claim ویژه‌ی role، از IDP دریافت شده و توسط آن یکسری سطوح دسترسی کاربر مشخص می‌شوند. برای مثال کاربر وارد شده‌ی به سیستم می‌تواند تصویری را اضافه کند و یا آیا مجاز است نگارش قاب شده‌ی تصویری را درخواست دهد؟
ب) ABAC و یا Attribute based access control روش دیگر مدیریت سطوح دسترسی است و عموما آن‌را نسبت به حالت الف ترجیح می‌دهند که آن‌را در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد.

در اینجا روش «تعیین سطوح دسترسی بر اساس نقش‌های کاربر» را بررسی می‌کنیم. برای این منظور به تنظیمات IDP در فایل src\IDP\DNT.IDP\Config.cs مراجعه کرده و claims جدیدی را تعریف می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static List<TestUser> GetUsers()
        {
            return new List<TestUser>
            {
                new TestUser
                {
//...
                    Claims = new List<Claim>
                    {
//...
                        new Claim("role", "PayingUser")
                    }
                },
                new TestUser
                {
//...
                    Claims = new List<Claim>
                    {
//...
                        new Claim("role", "FreeUser")
                    }
                }
            };
        }
در اینجا دو نقش FreeUser و PayingUser به صورت claimهایی جدید به دو کاربر IDP اضافه شده‌اند.

سپس باید برای این claim جدید یک scope جدید را نیز به قسمت GetIdentityResources اضافه کنیم تا توسط client قابل دریافت شود:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<IdentityResource> GetIdentityResources()
        {
            return new List<IdentityResource>
            {
                // ...
                new IdentityResource(
                    name: "roles",
                    displayName: "Your role(s)",
                    claimTypes: new List<string>() { "role" })
            };
        }
چون roles یکی از scopeهای استاندارد نیست، آن‌را به صورت یک IdentityResource سفارشی تعریف کرده‌ایم. زمانیکه scope ای به نام roles درخواست می‌شود، لیستی از نوع claimTypes بازگشت داده خواهد شد.

همچنین باید به کلاینت مجوز درخواست این scope را نیز بدهیم. به همین جهت آن‌را به AllowedScopes مشخصات Client نیز اضافه می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>
            {
                new Client
                {
// ...
                    AllowedScopes =
                    {
// ...
                        "roles"
                    }
// ...
                }
             };
        }

در ادامه قرار است تنها کاربری که دارای نقش PayingUser است،  امکان دسترسی به سفارش نگارش قاب شده‌ی تصاویر را داشته باشد. به همین جهت به کلاس ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs برنامه‌ی کلاینت مراجعه کرده و درخواست scope نقش‌های کاربر را به متد تنظیمات AddOpenIdConnect اضافه می‌کنیم:
options.Scope.Add("roles");

برای آزمایش آن، یکبار از برنامه خارج شده و مجددا به آن وارد شوید. اینبار در صفحه‌ی consent، از کاربر مجوز دسترسی به نقش‌های او نیز سؤال پرسیده می‌شود:


اما اگر به لیست موجود در this.User.Claims در برنامه‌ی کلاینت مراجعه کنیم، نقش او را مشاهده نخواهیم کرد و به این لیست اضافه نشده‌است:
• Claim type: sub - Claim value: d860efca-22d9-47fd-8249-791ba61b07c7
• Claim type: amr - Claim value: pwd
• Claim type: given_name - Claim value: Vahid
• Claim type: family_name - Claim value: N

همانطور که در نکته‌ای پیشتر نیز ذکر شد، چون role جزو لیست نگاشت‌های OpenID Connect Options مایکروسافت نیست، آن‌را به صورت خودکار به لیست claims اضافه نمی‌کند؛ دقیقا مانند آدرسی که بررسی کردیم. برای رفع این مشکل و افزودن نگاشت آن در متد تنظیمات AddOpenIdConnect، می‌توان از متد MapUniqueJsonKey به صورت زیر استفاده کرد:
options.ClaimActions.MapUniqueJsonKey(claimType: "role", jsonKey: "role");
برای آزمایش آن، یکبار از برنامه خارج شده و مجددا به آن وارد شوید. اینبار لیست this.User.Claims به صورت زیر تغییر کرده‌است که شامل role نیز می‌باشد:
• Claim type: sub - Claim value: d860efca-22d9-47fd-8249-791ba61b07c7
• Claim type: amr - Claim value: pwd
• Claim type: given_name - Claim value: Vahid
• Claim type: family_name - Claim value: N
• Claim type: role - Claim value: PayingUser


استفاده از نقش تعریف شده جهت محدود کردن دسترسی به سفارش تصاویر قاب شده

در ادامه قصد داریم لینک درخواست تصاویر قاب شده را فقط برای کاربرانی که دارای نقش PayingUser هستند، نمایش دهیم. به همین جهت به فایل Views\Shared\_Layout.cshtml مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
@if(User.IsInRole("PayingUser"))
{
   <li><a asp-area="" asp-controller="Gallery" asp-action="OrderFrame">Order a framed picture</a></li>
}
در این حالت از متد استاندارد User.IsInRole برای بررسی نقش کاربر جاری استفاده شده‌است. اما این متد هنوز نمی‌داند که نقش‌ها را باید از کجا دریافت کند و اگر آن‌را آزمایش کنید، کار نمی‌کند. برای تکمیل آن به فایل ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs مراجعه کرده تنظیمات متد AddOpenIdConnect را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
options.TokenValidationParameters = new TokenValidationParameters
{
    NameClaimType = JwtClaimTypes.GivenName,
    RoleClaimType = JwtClaimTypes.Role,
};
TokenValidationParameters نحوه‌ی اعتبارسنجی توکن دریافتی از IDP را مشخص می‌کند. همچنین مشخص می‌کند که چه نوع claim ای از token دریافتی  از IDP به RoleClaimType سمت ASP.NET Core نگاشت شود.
اکنون برای آزمایش آن یکبار از سیستم خارج شده و مجددا به آن وارد شوید. پس از آن لینک درخواست نگارش قاب شده‌ی تصاویر، برای کاربر User 1 نمایان خواهد بود و نه برای User 2 که FreeUser است.

البته هرچند تا این لحظه لینک نمایش View متناظر با اکشن متد OrderFrame را امن کرده‌ایم، اما هنوز خود این اکشن متد به صورت مستقیم با وارد کردن آدرس https://localhost:5001/Gallery/OrderFrame در مرورگر قابل دسترسی است. برای رفع این مشکل به کنترلر گالری مراجعه کرده و دسترسی به اکشن متد OrderFrame را توسط فیلتر Authorize و با مقدار دهی خاصیت Roles آن محدود می‌کنیم:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp.Controllers
{
    [Authorize]
    public class GalleryController : Controller
    {
        [Authorize(Roles = "PayingUser")]
        public async Task<IActionResult> OrderFrame()
        {
خاصیت Roles فیلتر Authorize، می‌تواند چندین نقش جدا شده‌ی توسط کاما را نیز دریافت کند.
برای آزمایش آن، توسط مشخصات کاربر User 2 به سیستم وارد شده و آدرس https://localhost:5001/Gallery/OrderFrame را مستقیما در مرورگر وارد کنید. در این حالت یک چنین تصویری نمایان خواهد شد:


همانطور که مشاهده می‌کنید، علاوه بر عدم دسترسی به این اکشن متد، به صفحه‌ی Account/AccessDenied که هنوز در برنامه‌ی کلاینت تعریف نشده‌است، هدایت شده‌ایم. به همین جهت خطای 404 و یا یافت نشد، نمایش داده شده‌است.
برای تغییر مقدار پیش‌فرض صفحه‌ی عدم دسترسی، ابتدا Controllers\AuthorizationController.cs را با این محتوا ایجاد می‌کنیم:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

public class AuthorizationController : Controller
{
    public IActionResult AccessDenied()
    {
        return View();
    }
}
سپس View آن‌را در فایل Views\Authorization\AccessDenied.cshtml به صورت زیر تکمیل خواهیم کرد که لینک به logout نیز در آن وجود دارد:
<div class="container">
    <div class="h3">Woops, looks like you're not authorized to view this page.</div>
    <div>Would you prefer to <a asp-controller="Gallery" asp-action="Logout">log in as someone else</a>?</div>
</div>

اکنون نیاز است تا این آدرس جدید را به کلاس ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs معرفی کنیم.
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddAuthentication(options =>
            {
                // ...
            }).AddCookie("Cookies", options =>
              {
                  options.AccessDeniedPath = "/Authorization/AccessDenied";
              })
// ...
آدرس جدید Authorization/AccessDenied باید به تنظیمات AddCookie اضافه شود تا توسط سیستم شناخته شده و مورد استفاده قرار گیرد. علت اینجا است که role claims، از کوکی رمزنگاری شده‌ی برنامه استخراج می‌شوند. به همین جهت تنظیم آن مرتبط است به AddCookie.
برای آزمایش آن، یکبار از برنامه خارج شده و مجددا با اکانت User 2 به آن وارد شوید و آدرس https://localhost:5001/Gallery/OrderFrame را مستقیما در مرورگر وارد کنید. اینبار تصویر زیر که همان آدرس جدید تنظیم شده‌است نمایش داده خواهد شد:




کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
نظرات مطالب
EF Code First #7
با تشکر از پاسخ دهی شما به سوالات؛ موقع Create درست اعمال می‌شود، اما هنگام Edit جدول واسط به روز نمی‌گردد.
مثلا برای دو جدول Role , User که نقش‌های یک کاربر بوسیله یک string[] به اکشن Edit پاس داده شده
کد مربوطه به صورت زیر می‌باشد
[HttpPost]
        public ActionResult Edit(User user, string[] tags)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                List<Role> roles = new List<Role>();
                foreach (var item in tags)
                {
                    Role role = db.Roles.Find(long.Parse(item));
                    roles.Add(role);
                }
                user.Roles = roles;
                
                db.Entry(user).State = EntityState.Modified;
                db.SaveChanges();
                return RedirectToAction("Index");
            }
            return View(user);
        }
اما جدول واسط در این قسمت به روز نمی‌شود . متاسفانه چیز خاصی در این رابطه پیدا نکردم و مجددا مزاحم شما شدم .

با تشکر
مطالب
سری بررسی SQL Smell در EF Core - ایجاد روابط Polymorphic - بخش اول
سناریویی را در نظر بگیرید که برای هر کدام از مدلهای Article, Video, Event می‌خواهیم قابلیت کامنت‌گذاری جداگانه‌ای را داشته باشیم. چندین روش برای پیاده‌سازی این سناریو وجود دارد که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. 

Polymorphic association  
در این روش بجای تعریف چند کلید خارجی، تنها یک فیلد جنریک را تعریف خواهیم کرد که می‌تواند همزمان یک ارجاع را به مدل‌های مطرح شده داشته باشد. برای تعیین نوع کلید هم نیاز به یک فیلد دیگر جهت تعیین نوع ارجاع خواهیم داشت. در واقع با کمک آن می‌توانیم تشخیص دهیم که ارجاع موردنظر به کدام موجودیت اشاره دارد: 


public enum CommentType
{
    Article,
    Video,
    Event
}

public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }
    public int? TypeId { get; set; }
    public CommentType CommentType { get; set; }
}

public class Article
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Slug { get; set; }
    public string Description { get; set; }
}

public class Video
{
    public int Id { get; set; }
    public string Url { get; set; }
    public string Description { get; set; }
}

public class Event
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public DateTimeOffset? Start { get; set; }
    public DateTimeOffset? End { get; set; }
}

public class MyDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Article> Articles { get; set; }
    public DbSet<Video> Videos { get; set; }
    public DbSet<Event> Events { get; set; }
    public DbSet<Comment> Comments { get; set; }

    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder options)
        => options.UseSqlite("Data Source=polymorphic.db");
}

این روش در واقع به عنوان یک Anti Pattern و SQL Smell شناخته می‌شود؛ زیرا امکان کوئری گرفتن از دیتابیس را دشوار خواهد کرد. اکثر فریم‌ورک‌های غیر دات‌نتی به صورت توکار قابلیت پیاده‌سازی این نوع ارتباط را ارائه می‌دهند. اما در Entity Framework باید به صورت دستی تنظیمات انجام شوند و همچنین به دلیل نداشتن ارجاع مستقیم (کلید خارجی) درون جدول Comments با مشکل data integrity مواجه خواهیم شد. یکی دیگر از مشکلات آن امکان درج orphaned record است؛ زیرا هیچ Constraintی بر روی Polymorphic Key تعریف نشده‌است. در این روش مدیریت واکشی اطلاعات سخت خواهد بود و در حین کوئری گرفتن دیتا باید CommentType را نیز به همراه TypeId به صورت صریحی قید کنیم:
var articleComments = dbContext.Comments
                .Where(x => x.CommentType == CommentType.Article && x.TypeId.Value == 1);
foreach (var articleComment in articleComments)
{
    Console.WriteLine(articleComment.CommentText);
}

Join Table Per Relationship Type
 یک روش دیگر ایجاد Join Table به ازای هر ارتباط است:


public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }
    
    public virtual ICollection<ArticleComment> ArticleComments { get; set; }
    public virtual ICollection<VideoComment> VideoComments { get; set; }
    public virtual ICollection<EventComment> EventComments { get; set; }
}

public class Article
{
    public Article()
    {
        ArticleComments = new HashSet<ArticleComment>();
    }
    
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Slug { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    
    public virtual ICollection<ArticleComment> ArticleComments { get; set; }

}

public class Video
{
    public Video()
    {
        VideoComments = new HashSet<VideoComment>();
    }
    
    public int Id { get; set; }
    public string Url { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    
    public virtual ICollection<VideoComment> VideoComments { get; set; }
}

public class Event
{
    public Event()
    {
        EventComments = new HashSet<EventComment>();
    }
    
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public DateTimeOffset? Start { get; set; }
    public DateTimeOffset? End { get; set; }
    
    public virtual ICollection<EventComment> EventComments { get; set; }
}

public class MyDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Article> Articles { get; set; }
    public DbSet<ArticleComment> ArticleComments { get; set; }
    public DbSet<Video> Videos { get; set; }
    public DbSet<VideoComment> VideoComments { get; set; }
    public DbSet<Event> Events { get; set; }
    public DbSet<EventComment> EventComments { get; set; }
    public DbSet<Comment> Comments { get; set; }

    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder options)
        => options.UseSqlite("Data Source=polymorphic.db");

    protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
    {
        modelBuilder.Entity<ArticleComment>(entity =>
        {
            entity.HasKey(e => new { e.CommentId, e.ArticleId })
                .HasName("PK_dbo.ArticleComments");

            entity.HasIndex(e => e.ArticleId)
                .HasName("IX_ArticleId");

            entity.HasIndex(e => e.CommentId)
                .HasName("IX_ArticleCommentId");

            entity.HasOne(d => d.Article)
                .WithMany(p => p.ArticleComments)
                .HasForeignKey(d => d.ArticleId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.ArticleComments_dbo.Articles_ArticleId");

            entity.HasOne(d => d.Comment)
                .WithMany(p => p.ArticleComments)
                .HasForeignKey(d => d.CommentId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.ArticleComments_dbo.Comments_CommentId");
        });
        
        modelBuilder.Entity<VideoComment>(entity =>
        {
            entity.HasKey(e => new { e.CommentId, e.VideoId })
                .HasName("PK_dbo.VideoComments");

            entity.HasIndex(e => e.VideoId)
                .HasName("IX_VideoId");

            entity.HasIndex(e => e.CommentId)
                .HasName("IX_VideoCommentId");

            entity.HasOne(d => d.Video)
                .WithMany(p => p.VideoComments)
                .HasForeignKey(d => d.VideoId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.VideoComments_dbo.Videos_VideoId");

            entity.HasOne(d => d.Comment)
                .WithMany(p => p.VideoComments)
                .HasForeignKey(d => d.CommentId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.VideoComments_dbo.Comments_CommentId");
        });
        
        modelBuilder.Entity<EventComment>(entity =>
        {
            entity.HasKey(e => new { e.CommentId, e.EventId })
                .HasName("PK_dbo.EventComments");

            entity.HasIndex(e => e.EventId)
                .HasName("IX_EventId");

            entity.HasIndex(e => e.CommentId)
                .HasName("IX_EventCommentId");

            entity.HasOne(d => d.Event)
                .WithMany(p => p.EventComments)
                .HasForeignKey(d => d.EventId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.EventComments_dbo.Events_EventId");

            entity.HasOne(d => d.Comment)
                .WithMany(p => p.EventComments)
                .HasForeignKey(d => d.CommentId)
                .HasConstraintName("FK_dbo.EventComments_dbo.Comments_CommentId");
        });
    }
}


همانطور که مشاهده میکنید روش فوق نیاز به اضافه کردن مدلهای بیشتری دارد و همچنین تمام روابط چند به چند نیز نیاز است به صورت کامل تنظیم شوند. مزیت این روش داشتن Constraint برای تمامی کلیدهای خارجی است؛ بنابراین می‌توانیم از صحت دیتا مطمئن شویم:
var article = new Article
{
    Title = "Article A",
    Slug = "article_a",
    Description = "No Description"
};
var comment = new Comment
{
    CommentText = "It's great",
    User = "Sirwan"
};
dbContext.ArticleComments.Add(new ArticleComment
{
    Article = article,
    Comment = comment
});

dbContext.SaveChanges();

var articleOne = dbContext.Articles
    .Include(article => article.ArticleComments)
    .ThenInclude(comment => comment.Comment)
    .First(article => article.Id == 1);
var article1Comments = articleOne.ArticleComments.Select(x => x.Comment);
Console.WriteLine(article1Comments.Count());

Exclusive Belongs To  
یک روش دیگر، اضافه کردن ارجاعی به ازای هر کدام از مدلهای عنوان شده، درون موجودیت Comment می‌باشد که به صورت nullable خواهند بود. بنابراین اگر به عنوان مثال بخواهیم برای یک Article یک کامنت داشته باشیم، کلید رکورد ذخیره شده را به عنوان کلید خارجی در جدول Comments اضافه خواهیم کرد:


public class Comment
{
    public int Id { get; set; }
    public string CommentText { get; set; }
    public string User { get; set; }
    
    // Article
    public virtual Article Article { get; set; }
    public int? ArticleId { get; set; }
    
    // Video
    public virtual Video Video { get; set; }
    public int? VideoId { get; set; }
    
    // Event
    public virtual Event Event { get; set; }
    public int? EventId { get; set; }
}
public class Article
{
    public int Id { get; set; }
    public string Title { get; set; }
    public string Slug { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

public class Video
{
    public int Id { get; set; }
    public string Url { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

public class Event
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public DateTimeOffset? Start { get; set; }
    public DateTimeOffset? End { get; set; }
    public virtual ICollection<Comment> Comments { get; set; }
}

public class MyDbContext : DbContext
{
    public DbSet<Article> Articles { get; set; }
    public DbSet<Video> Videos { get; set; }
    public DbSet<Event> Events { get; set; }
    public DbSet<Comment> Comments { get; set; }
    protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder options)
        => options.UseSqlite("Data Source=polymorphic.db");
}


این روش از لحاظ منطقی و طراحی دیتابیس بدون اشکال است؛ زیرا مقدار نامعتبری را نمی‌توانیم برای کلیدهای خارجی درج کنیم. چون برای کلیدهای تعریف شده درون جدول Comment یکسری Constraint تعریف شده‌اند که صحت دیتای ورودی را بررسی خواهند کرد. حتی در صورت نیاز نیز می‌توانیم یک Constraint ترکیبی را جهت مطمئن شدن از خالی نبودن همزمان ستون‌های FK اضافه کنیم. البته SQLite Provider از HasCheckConstraint پشتیبانی نمی‌کند، ولی اگر به عنوان مثال از MySQL استفاده می‌کنید می‌توانید Constraint موردنظر را اینگونه اضافه کنید: 
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder.Entity<Comment>(entity =>
        entity.HasCheckConstraint("CHECK_FKs", 
            "(`ArticleId`  IS NOT NULL) AND (`VideoId`  IS NOT NULL) AND (`EventId`  IS NOT NULL)"));
}

با طراحی فوق می‌توانیم مطمئن شویم که orphaned record نخواهیم داشت. اما اگر تعداد مدل‌ها بیشتر شوند، باید به ازای هر مدل جدید، یک ارجاع به آن را به جدول Comment اضافه کنیم که در نهایت با تعداد زیادی کلیدهای خارجی مواجه خواهیم شد که در آن واحد فقط یکی از آنها مقدار دارند و بقیه NULL خواهند شد. در مقابل، مزیت این روش، امکان کوئری نویسی ساده‌ی آن است:
var articles = dbContext.Articles
                .Include(x => x.Comments).Where(x => x.Id == 1);
foreach (var article in articles)
{
    Console.WriteLine($"{article.Title} - Comments: {article.Comments.Count}");
}
var comment = dbContext.Comments.Include(x => x.Article)
    .FirstOrDefault(x => x.Id == 1);
Console.WriteLine(comment?.Article.Title);

کدهای مطلب جاری را می‌توانید از اینجا دریافت کنید (هر مثال بر روی برنچی جدا قرار دارد)
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 2 - به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی
پس از برپایی تنظیمات اولیه‌ی کار با EF Core در ASP.NET Core، اکنون نوبت به تبدیل کلاس Person، به جدول معادل آن در بانک اطلاعاتی برنامه است. در EF Core نیز همانند EF Code First 6.x، برای انجام یک چنین اعمالی از مفهومی به نام Migrations استفاده می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.


پیشنیازهای کار با EF Core Migrations

در قسمت قبل در حین بررسی «برپایی تنظیمات اولیه‌ی EF Core 1.0 در یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0»، چهار مدخل جدید را به فایل project.json برنامه اضافه کردیم. مدخل جدید Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools که به قسمت tools آن اضافه شد، پیشنیاز اصلی کار با EF Core Migrations است.


بررسی ابزارهای خط فرمان EF Core و تشکیل ساختار بانک اطلاعاتی بر اساس کلاس‌های برنامه

پس از تکمیل پیشنیازهای کار با EF Core، از طریق خط فرمان به پوشه‌ی جاری پروژه وارد شده و دستور dotnet ef را صادر کنید.
یک نکته: در ویندوز اگر در پوشه‌ای، کلید shift را نگه دارید و در آن پوشه کلیک راست کنید، در منوی باز شده، گزینه‌ی جدیدی را به نام Open command window here مشاهده خواهید کرد که می‌تواند به سرعت خط فرمان را از پوشه‌ی جاری شروع کند.

خروجی صدور فرمان dotnet ef را در ذیل مشاهده می‌کنید:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef
                     _/\__
               ---==/    \\
         ___  ___   |.    \|\
        | __|| __|  |  )   \\\
        | _| | _|   \_/ |  //|\\
        |___||_|       /   \\\/\\
Entity Framework .NET Core CLI Commands 1.0.0-preview2-21431
Usage: dotnet ef [options] [command]
Options:
  -h|--help                      Show help information
  -v|--verbose                   Enable verbose output
  --version                      Show version information
  --assembly <ASSEMBLY>          The assembly file to load.
  --startup-assembly <ASSEMBLY>  The assembly file containing the startup class.
  --data-dir <DIR>               The folder used as the data directory (defaults to current working directory).
  --project-dir <DIR>            The folder used as the project directory (defaults to current working directory).
  --content-root-path <DIR>      The folder used as the content root path for the application (defaults to application base directory).
  --root-namespace <NAMESPACE>   The root namespace of the target project (defaults to the project assembly name).
Commands:
  database    Commands to manage your database
  dbcontext   Commands to manage your DbContext types
  migrations  Commands to manage your migrations
Use "dotnet ef [command] --help" for more information about a command.
در قسمت Commands آن در انتهای لیست، از فرمان migrations آن استفاده خواهیم کرد. برای این منظور در همین پوشه‌ی جاری، دستور ذیل را صادر کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations add InitialDatabase
دستورات migrations با dotnet ef migrations شروع شده و سپس یک سری پارامتر را دریافت می‌کنند برای مثال در اینجا سوئیچ add، به همراه یک نام دلخواه ذکر شده‌است (نام این مرحله را InitialDatabase گذاشته‌ایم). پس از فراخوانی این دستور، اگر به Solution explorer مراجعه کنید، پوشه‌ی جدید Migrations، قابل مشاهده است:


نام دلخواه InitialDatabase را در انتهای نام فایل 13950526050417_InitialDatabase مشاهده می‌کنید.
اگر قصد حذف این مرحله را داشته باشیم، می‌توان دستور dotnet ef migrations remove را مجددا صادر کرد.

فایل 13950526050417_InitialDatabase به همراه کلاسی است که در آن دو متد Up و Down قابل مشاهده هستند. متد Up نحوه‌ی ایجاد جدول جدیدی را از کلاس Person بیان می‌کند و متد Down نحوه‌ی Drop این جدول را پیاده سازی کرده‌است.
فایل ApplicationDbContextModelSnapshot.cs دارای کلاسی است که خلاصه‌ای از تعاریف موجودیت‌های ذکر شده‌ی در DB Context برنامه را به همراه دارد و تفسیر آن‌ها را از دیدگاه  EF در اینجا می‌توان مشاهده کرد.

پس از مرحله‌ی افزودن migrations، نوبت به اعمال آن به بانک اطلاعاتی است. تا اینجا EF تنها متدهای Up و Down مربوط به ساخت و حذف ساختار جداول را ایجاد کرده‌است. اما هنوز آن‌ها را به بانک اطلاعاتی برنامه اعمال نکرده‌است. برای اینکار در پوشه‌ی جاری دستور ذیل را صادر کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef database update
Applying migration '13950526050417_InitialDatabase'.
Done.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، دستور dotnet ef database update سبب اعمال اطلاعات فایل 13950526050417_InitialDatabase به بانک اطلاعاتی شده‌است.
اکنون اگر به لیست بانک‌های اطلاعاتی مراجعه کنیم، بانک اطلاعاتی جدید TestDbCore2016 را به همراه جدول متناظر کلاس Person می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا جدول دیگری به نام __EFMigrationsHistory نیز قابل مشاهده‌است که کار آن ذخیره سازی وضعیت فعلی Migrations در بانک اطلاعاتی، جهت مقایسه‌های آتی است. این جدول صرفا توسط ابزارهای EF استفاده می‌شود و نباید به صورت مستقیم تغییری در آن ایجاد کنید.


مقدار دهی اولیه‌ی جداول بانک‌های اطلاعاتی در EF Core

در همین حالت اگر کنترلر TestDB مطرح شده‌ی در انتهای بحث قسمت قبل را اجرا کنیم، به این استثناء خواهیم رسید:


این تصویر بدین معنا است که کار Migrations موفقیت آمیز بوده‌است و اینبار امکان اتصال و کار با بانک اطلاعاتی وجود دارد، اما این جدول حاوی اطلاعات اولیه‌ای برای نمایش نیست.
در نگارش قبلی EF Code First، امکانات Migrations به همراه یک متد Seed نیز بود که توسط آن کار مقدار دهی اولیه‌ی جداول را می‌توان انجام داد (زمانیکه جدولی ایجاد می‌شود، در همان هنگام، چند رکورد خاص نیز به آن اضافه شوند. برای مثال به جدول کاربران، رکورد اولین کاربر یا همان Admin اضافه شود). این متد در EF Core 1.0 وجود ندارد.
برای این منظور کلاس جدیدی را به نام ApplicationDbContextSeedData به همان پوشه‌ی جدید Migrations اضافه کنید؛ با این محتوا:
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Core1RtmEmptyTest.Entities;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace Core1RtmEmptyTest.Migrations
{
    public static class ApplicationDbContextSeedData
    {
        public static void SeedData(this IServiceScopeFactory scopeFactory)
        {
            using (var serviceScope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetService<ApplicationDbContext>();
                if (!context.Persons.Any())
                {
                    var persons = new List<Person>
                    {
                        new Person
                        {
                            FirstName = "Admin",
                            LastName = "User"
                        }
                    };
                    context.AddRange(persons);
                    context.SaveChanges();
                }
            }
        }
    }
}
و سپس نحوه‌ی فراخوانی آن در متد Configure کلاس آغازین برنامه به صورت زیر است:
public void Configure(IServiceScopeFactory scopeFactory)
{
    scopeFactory.SeedData();
به همراه این تغییر در نحوه‌ی معرفی Db Context برنامه:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
توضیحات:
- برای پیاده سازی الگوی واحد کار، اولین قدم، مشخص سازی طول عمر Db Context برنامه است. برای اینکه تنها یک Context در طول یک درخواست وهله سازی شود، نیاز است به نحو صریحی طول عمر آن‌را به حالت Scoped تنظیم کرد. متد AddDbContext دارای پارامتری است که این طول عمر را دریافت می‌کند. بنابراین در اینجا ServiceLifetime.Scoped ذکر شده‌است. همچنین در این مثال از نمونه‌ای که IConfigurationRoot به سازنده‌ی کلاس ApplicationDbContext تزریق شده (نکته‌ی انتهای بحث قسمت قبل)، استفاده شده‌است. به همین جهت تنظیمات options آن‌را ملاحظه نمی‌کنید.
- مرحله‌ی بعد نحوه‌ی دسترسی به این سرویس ثبت شده در یک کلاس static دارای متدی الحاقی است. در اینجا دیگر دسترسی مستقیمی به تزریق وابستگی‌ها نداریم و باید کار را با  IServiceScopeFactory شروع کنیم. در اینجا می‌توانیم به صورت دستی یک Scope را ایجاد کرده، سپس توسط ServiceProvider آن، به سرویس ApplicationDbContext دسترسی پیدا کنیم و در ادامه از آن به نحو متداولی استفاده نمائیم. IServiceScopeFactory جزو سرویس‌های توکار ASP.NET Core است و در صورت ذکر آن به عنوان پارامتر جدیدی در متد Configure، به صورت خودکار وهله سازی شده و در اختیار ما قرار می‌گیرد.
- نکته‌ی مهمی که در اینجا بکار رفته‌است، ایجاد Scope و dispose خودکار آن توسط عبارت using است. باید دقت داشت که ایجاد Scope و تخریب آن به صورت خودکار در ابتدا و انتهای درخواست‌ها توسط ASP.NET Core انجام می‌شود. اما چون شروع کار ما از متد Configure است، در اینجا خارج از Scope قرار داریم و باید مدیریت ایجاد و تخریب آن‌را به صورت دستی انجام دهیم که نمونه‌ای از آن‌را در متد SeedData کلاس ApplicationDbContextSeedData ملاحظه می‌کنید. در اینجا Scope ایی ایجاد شده‌است. سپس داده‌های اولیه‌ی مدنظر به بانک اطلاعاتی اضافه گردیده و در آخر این Scope تخریب شده‌است.
- اگر کار ایجاد و تخریب scope، به نحوی که مشخص شده‌است انجام نگیرد، طول عمر درخواستی خارج از Scope، همواره Singleton خواهد بود. چون خارج از طول عمر درخواست جاری قرار داریم و هنوز کار به سرویس دهی درخواست‌ها نرسیده‌است. بنابراین مدیریت Scopeها هنوز شروع نشده‌است و باید به صورت دستی انجام شود.

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، این خروجی قابل مشاهده است:


که به معنای کار کردن متد SeedData و ثبت اطلاعات اولیه‌ای در بانک اطلاعاتی است.


اعمال تغییرات به مدل‌های برنامه و به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی

فرض کنید به کلاس Person قسمت قبل، خاصیت Age را هم اضافه کرده‌ایم:
namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class Person
    {
        public int PersonId { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }

        public int Age { get; set; }
    }
}
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به استثنای ذیل خواهیم رسید:
 An unhandled exception occurred while processing the request.
SqlException: Invalid column name 'Age'.
برای رفع این مشکل نیاز است مجددا مراحل Migrations را اجرا کرد:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations add v2
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef database update
در اینجا همان دستورات قبل را مجددا اجرا می‌کنیم. با این تفاوت که اینبار نام دلخواه این مرحله را مثلا v2، به معنای نگارش دوم وارد کرده‌ایم.
با اجرا این دستورات، فایل جدید 13950526073248_v2 به پوشه‌ی Migrations اضافه می‌شود. این فایل حاوی نحوه‌ی به روز رسانی بانک اطلاعاتی، بر اساس خاصیت جدید Age است. سپس با اجرای دستور dotnet ef database update، کار به روز رسانی بانک اطلاعاتی بر اساس مرحله‌ی v2 انجام می‌شود.


بنابراین هر بار که تغییری را در مدل‌های خود ایجاد می‌کنید، یکبار باید کلاس مهاجرت آن‌را ایجاد کنید و سپس آن‌را به بانک اطلاعاتی اعمال نمائید.


تهیه اسکریپت تغییرات بجای اعمال تغییرات توسط ابزارهای EF

شاید علاقمند باشید که پیش از اعمال تغییرات به بانک اطلاعاتی، یک اسکریپت SQL از آن تهیه کنید (جهت مطالعه و یا اعمال دستی آن توسط خودتان). برای اینکار می‌توانید دستور ذیل را در پوشه‌ی جاری پروژه اجرا کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations script -o v2.sql
در این حالت اسکریپت SQL تغییرات، در فایلی به نام v2.sql، در ریشه‌ی جاری پروژه تولید می‌شود.


تغییرات ساختار جدول __EFMigrationsHistory در EF Core 1.0


در EF 6.x، ساختار اطلاعات جدول نگهداری تاریخچه‌ی تغییرات، بسیار پیچیده بود و شامل رشته‌ای gzip شده‌ی حاوی یک snapshot از کل ساختار دیتابیس در هر مرحله‌ی migration بود. در این نگارش، این snapshot حذف شده‌است و بجای آن فایل ApplicationDbContextModelSnapshot.cs را مشاهده می‌کنید (تنها یک snapshot به ازای کل context برنامه). همچنین در اینجا کاملا مشخص است که چه مراحلی به بانک اطلاعاتی اعمال شده‌اند و دیگر خبری از رشته‌ی gzip شده‌ی قبلی نیست (تصویر فوق).

در شکل زیر ساختار قبلی این جدول را در EF 6.x مشاهده می‌کنید. در EF 6.x حتی فضای نام کلاس‌های موجودیت‌های برنامه هم مهم هستند و در صورت تغییر، مشکل ایجاد می‌شود:



مهاجرت خودکار از EF Core حذف شده‌است

در EF 6.x در کنار کلاس Db Context یک کلاس Configuration هم وجود داشت که برای مثال امکان چنین تعریفی در آن میسر هست:
public Configuration()
{
   AutomaticMigrationsEnabled = true;
}
کار آن مهاجرت خودکار اطلاعات context به بانک اطلاعاتی بود؛ بدون نیازی به استفاده از دستورات خط فرمان مرتبط. تمام این موارد از EF Core حذف شده‌اند و علت آن‌را می‌توانید در توضیحات یکی از اعضای تیم EF Core در اینجا مطالعه کنید و خلاصه‌ی آن به این شرح است:
با حذف مهاجرت خودکار:
- دیگر نیازی نیست تا model snapshots در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند (همان ساده شدن ساختار جدول ذخیره سازی تاریخچه‌ی مهاجرت‌های فوق).
- در حالت افزودن یک مرحله‌ی مهاجرت، دیگر نیازی به کوئری گرفتن از بانک اطلاعاتی نخواهد بود (سرعت بیشتر).
- می‌توان چندین مرحله‌ی مهاجرت را افزود بدون اینکه الزاما مجبور به اعمال آن‌ها به بانک اطلاعاتی باشیم.
- کاهش کدهای مدیریت ساختار بانک اطلاعاتی.
- تیم‌ها برای یکی کردن تغییرات خود مشکلی نخواهند داشت چون دیگر snapshot مدل‌ها در جدول __EFMigrationsHistory ذخیره نمی‌شود.

بنابراین در EF Core می‌توان مهاجرت v1 را اضافه کرد. سپس تغییراتی را در کدها اعمال کرد. در ادامه مهاجرت v2 را تولید کرد و در آخر کار اعمال یکجای این‌ها را به بانک اطلاعاتی انجام داد.

هرچند در اینجا اگر می‌خواهید مرحله‌ی اجرای دستور dotnet ef database update را حذف کنید، می‌توانید از کدهای ذیل نیز استفاده نمائید:
using Core1RtmEmptyTest.Entities;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace Core1RtmEmptyTest.Migrations
{
    public static class DbInitialization
    {
        public static void Initialize(this IServiceScopeFactory scopeFactory)
        {
            using (var serviceScope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetService<ApplicationDbContext>();
                // Applies any pending migrations for the context to the database.
                // Will create the database if it does not already exist.
                context.Database.Migrate();
            }
        }
    }
}
روش فراخوانی آن نیز همانند روش فراخوانی متد SeedData است که پیشتر بحث شد.
کار متد Migrate، ایجاد بانک اطلاعاتی در صورت عدم وجود و سپس اعمال تمام مراحل migration ایی است که در جدول __EFMigrationsHistory ثبت نشده‌اند (دقیقا همان کار دستور dotnet ef database update را انجام می‌دهد).


تفاوت متد Database.EnsureCreated با متد Database.Migrate

اگر به متدهای context.Database دقت کنید، یکی از آن‌ها EnsureCreated نام دارد. این متد نیز سبب تولید بانک اطلاعاتی بر اساس ساختار Context برنامه می‌شود. اما هدف آن صرفا استفاده‌ی از آن در آزمون‌های واحد سریع است. از این جهت که جدول __EFMigrationsHistory را تولید نمی‌کند (برخلاف متد Migrate). بنابراین بجز آزمون‌های واحد، در جای دیگری از آن استفاده نکنید چون به دلیل عدم تولید جدول __EFMigrationsHistory توسط آن، قابلیت استفاده‌ی از بانک اطلاعاتی تولید شده‌ی توسط آن با امکانات migrations وجود ندارد. در پایان آزمون واحد نیز می‌توان از متد EnsureDeleted برای حذف این بانک اطلاعاتی موقتی استفاده کرد.



در قسمت بعد، مطالب تکمیلی مهاجرت‌ها را بررسی خواهیم کرد. برای مثال چگونه می‌توان کلاس‌های موجودیت‌ها را به اسمبلی‌های دیگری منتقل کرد.
مطالب
بهینه سازی کوئری‌های LINQ - بخش اول
یکی از جذاب‌ترین لحظات کار با LINQ و EF زمانی است که به خاطر افزایش حجم دیتا، کوئری خود را بازنگری کرده و آن را بهینه می‌کنید.

برای یک مسئله می‌توان کوئری‌های متنوعی نوشت که همگی به یک جواب میرسند؛ ولی زمان اجرا و میزان حافظه‌ی مصرفی متفاوتی دارند. یک سناریوی رایج در نوشتن کوئری‌های LINQ، ترکیب اطلاعات جداول مختلف و محاسبه‌ی یک عدد معنی دار از ترکیب آن هاست.

برای نمونه دو Entity زیر را در مدل EF خود داریم:
public class User
{
   public int ID { get; set; }
   public string Name { get; set; }
   public int Age { get; set; }
}

public class Login
{
   public int ID { get; set; }
   public DateTime Date { get; set; }
   public int UserID { get; set; }
   public User User { get; set; }
}
موجودیت User، اطلاعات کاربر و موجودیت Login، اطلاعات مربوط به لوگین‌های هر کاربر را نگه می‌دارد. برای تست، یک دیتاست را به صورت تصادفی تولید کردیم که حاوی 1200 کاربر و 21000 لوگین هست.

برای تولید اطلاعات تصادفی می‌توان از کد زیر در LINQPad استفاده کرد:
int usersCount = 1200;
Random rnd = new Random();
for(int i=0; i<usersCount; i++)
{
   Users.Add(new User()
     {
       Name = $"User {i + 1}",
       Age = rnd.Next(10, i + 10) / 10
     });
}

SaveChanges();

$"Users: {Users.Count()}".Dump();

var usersID = Users.Select(x => x.ID).ToArray();

int loginsCount  = 20000;

for(int i=0; i<loginsCount; i++)
{
    Logins.Add(new Login()
    {
        UserID = usersID[rnd.Next(0, usersID.Length - 1)],
        Date = DateTime.Now.AddDays(rnd.Next(0, i))
    });

    if(i % 1000 == 0)
   {
      SaveChanges();
      $"Save {i + 1}".Dump();
   }
}

SaveChanges();
$"Logins: {Logins.Count()}".Dump();

$"Users: {Users.Count()}".Dump();
$"Logins: {Logins.Count()}".Dump();

Users: 1200
Logins: 21000

مسئله: نمایش اطلاعات پروفایل هر کاربر، به همراه تاریخ آخرین لوگین و تعداد کل لوگین‌های فرد

در سناریوهای این سبکی، باید خیلی با دقت عمل کرد و از تمام اطلاعات موجود استفاده کرد. اطلاعاتی که در اینجا برای ما مفید است، تعداد نسبی رکوردهای جداول دیتابیس است. مثلا در حال حاضر تعداد رکوردهای Logins تقریبا 17 برابر Users است و در آینده هم رشد Logins چند برابر Users خواهد بود. از طرفی در صورت مسئله، اطلاعات هر کاربر را می‌خواهیم، که به سادگی یک SELECT است. ولی بخش سنگین‌تر کوئری، محاسبه‌ی تعداد لوگین‌ها و تاریخ آخرین لوگین‌های هر فرد است که باز هم به جدول Logins بر می‌گردد.

روش اول:

راه حل اولی که به ذهن می‌رسد، JOIN کردن این دو جدول و محاسبه موارد لازم از ترکیب این دو جدول است:
var data =
(
   from u in Users
   join x in Logins on u.ID equals x.UserID into g
   from x in g.DefaultIfEmpty()
   select new
     {
        UserID = u.ID,
        Name = u.Name,
        Age = u.Age,
        Date = x.Date
     }
);

var result =
(
   from d in data
   group d by d.UserID into g
   select new
   {
       UserID = g.Key,
       Name = g.FirstOrDefault().Name,
       LoginsCount = g.Count(x => x.Date != null),
       LastLogin = g.Max(x => (DateTime?) x.Date) ?? null
   }
);
کد SQL تولید شده‌ی در این روش، ترکیبی از 11 دستور SELECT تو در تو و 4 دستور LEFT OUTER JOIN است که ممکن است در حجم اطلاعات بیشتر، کوئری را با کندی همراه کند. نکته‌ی جالب توجه اینست که دستور group by ما در خروجی ظاهر نشده است و تبدیل به دستور SELECT تو در تو شده است که مورد انتظار ما نبوده است.

Generated SQL
SELECT 
    [Project7].[ID] AS [ID], 
    [Project7].[C2] AS [C1], 
    [Project7].[C3] AS [C2], 
    [Project7].[C1] AS [C3]
    FROM ( SELECT 
        [Project6].[ID] AS [ID], 
        CASE WHEN ([Project6].[C3] IS NULL) THEN CAST(NULL AS datetime2) ELSE [Project6].[C4] END AS [C1], 
        [Project6].[C1] AS [C2], 
        [Project6].[C2] AS [C3]
        FROM ( SELECT 
            [Project5].[ID] AS [ID], 
            [Project5].[C1] AS [C1], 
            [Project5].[C2] AS [C2], 
            [Project5].[C3] AS [C3], 
            (SELECT 
                MAX( CAST( [Extent9].[Date] AS datetime2)) AS [A1]
                FROM  [dbo].[Users] AS [Extent8]
                LEFT OUTER JOIN [dbo].[Logins] AS [Extent9] ON [Extent8].[ID] = [Extent9].[UserID]
                WHERE [Project5].[ID] = [Extent8].[ID]) AS [C4]
            FROM ( SELECT 
                [Project4].[ID] AS [ID], 
                [Project4].[C1] AS [C1], 
                [Project4].[C2] AS [C2], 
                (SELECT 
                    MAX( CAST( [Extent7].[Date] AS datetime2)) AS [A1]
                    FROM  [dbo].[Users] AS [Extent6]
                    LEFT OUTER JOIN [dbo].[Logins] AS [Extent7] ON [Extent6].[ID] = [Extent7].[UserID]
                    WHERE [Project4].[ID] = [Extent6].[ID]) AS [C3]
                FROM ( SELECT 
                    [Project3].[ID] AS [ID], 
                    [Project3].[C1] AS [C1], 
                    (SELECT 
                        COUNT(1) AS [A1]
                        FROM [dbo].[Logins] AS [Extent5]
                        WHERE [Project3].[ID] = [Extent5].[UserID]) AS [C2]
                    FROM ( SELECT 
                        [Distinct1].[ID] AS [ID], 
                        (SELECT TOP (1) 
                            [Extent3].[Name] AS [Name]
                            FROM  [dbo].[Users] AS [Extent3]
                            LEFT OUTER JOIN [dbo].[Logins] AS [Extent4] ON [Extent3].[ID] = [Extent4].[UserID]
                            WHERE [Distinct1].[ID] = [Extent3].[ID]) AS [C1]
                        FROM ( SELECT DISTINCT 
                            [Extent1].[ID] AS [ID]
                            FROM  [dbo].[Users] AS [Extent1]
                            LEFT OUTER JOIN [dbo].[Logins] AS [Extent2] ON [Extent1].[ID] = [Extent2].[UserID]
                        )  AS [Distinct1]
                    )  AS [Project3]
                )  AS [Project4]
            )  AS [Project5]
        )  AS [Project6]
    )  AS [Project7]
    ORDER BY [Project7].[C3] ASC, [Project7].[ID] ASC

روش دوم:
روش دوم اینست که داده‌های سنگین‌تر (اطلاعات Logins) را ابتدا محاسبه کرده و سپس JOIN را انجام دهیم:
var data =
(
  from x in Logins
  group x by x.UserID into g
  orderby g.Key descending
  select new
  {
    UserID = g.Key,
    LoginsCount = g.Count(),
    LastLogin = g.Max(d => d.Date)
  }
);

var result =
(
  from u in Users
  join d in data on u.ID equals d.UserID into g
  from d in g.DefaultIfEmpty()
  select new
  {
    UserID = u.ID,
    LoginsCount = d != null ? d.LoginsCount : 0,
    LastLogin = d != null ? (DateTime?)d.LastLogin : null
  }
);
در روش دوم، ابتدا فقط به Logins کوئری می‌زنیم و برای محاسبه‌ی تعداد لوگین و آخرین لوگین، از Group By استفاده می‌کنیم. استفاده از این دستور باعث می‌شود که محاسبه‌ی سنگین ما در سریعترین حالت ممکن توسط  SQL انجام شود. در مرحله‌ی بعد، این اطلاعات را با جدول Users از طریق LEFT OUTER JOIN ترکیب می‌کنیم. علت استفاده از DefaultIfEmpty بدین سبب است که برخی از کاربران ممکن است تاکنون لوگینی را انجام نداده باشند؛ در نتیجه باید تعداد صفر و تاریخ null برای آنها نمایش داده شود.

اکنون اگر کد SQL روش دوم را بررسی کنیم خواهیم دید که تنها 2 دستور SELECT ، یک LEFT OUTER JOIN به همراه یک GROUP BY تولید شده است که با توجه به ماهیت مسئله و ساختار دیتای ما، این دستورات منطقی‌ترین و بهینه‌ترین دستورات ممکن به نظر می‌رسد.

Generated SQL
SELECT 
    [Project1].[ID] AS [ID], 
    [Project1].[C1] AS [C1], 
    [Project1].[C2] AS [C2]
    FROM ( SELECT 
        [Extent1].[ID] AS [ID], 
        CASE WHEN ([GroupBy1].[K1] IS NOT NULL) THEN [GroupBy1].[A1] ELSE 0 END AS [C1], 
        CASE WHEN ([GroupBy1].[K1] IS NOT NULL) THEN  CAST( [GroupBy1].[A2] AS datetime2) END AS [C2]
        FROM  [dbo].[Users] AS [Extent1]
        LEFT OUTER JOIN  (SELECT 
            [Extent2].[UserID] AS [K1], 
            COUNT(1) AS [A1], 
            MAX([Extent2].[Date]) AS [A2]
            FROM [dbo].[Logins] AS [Extent2]
            GROUP BY [Extent2].[UserID] ) AS [GroupBy1] ON [Extent1].[ID] = [GroupBy1].[K1]
    )  AS [Project1]
    ORDER BY [Project1].[C1] ASC, [Project1].[ID] ASC
پس، همواره کد SQL دستورات LINQ خود را یا از طریق SQL Profiler یا برنامه‌ای مثل LINQPad حتما تست کنید و کوئری خود را در مقابل حجم زیاد اطلاعات هم بررسی کنید. چرا که LINQ به علت سادگی و قدرتی که دارد، گاهی شما را به اشتباه می‌اندازد و باعث می‌شود شما کوئری ای بزنید که جواب شما را می‌دهد، ولی فقط برای حجم کم دیتای کنونی بهینه است و در صورت افزایش رکوردها، یا خیلی کند می‌شود یا کلا شما را با  Timeout مواجه می‌کند.
مطالب
آشنایی با ویژگی DebuggerTypeProxy در VS.Net
در مطالب قبلی، ویژگی DebuggerDisplay معرفی شده بود. ویژگی دیگری شبیه به این ویژگی وجود دارد به نام DebuggerTypeProxy که در ادامه به معرفی آن می‌پردازیم.

کلاس زیر را در نظر بگیرید:
public class Data
{
    public string Name { get; set; }
    public string ValueInHex { get; set; }
}  
پس از اجرای برنامه ، مقادیر کلاس ایجاد شده به این صورت خواهند بود :


در اینجا مقدار Hex برایمان قابل فهم نیست. سناریویی را در نظر بگیرید که مقادیر باید داخل دیتابیس به صورت Hex نگهداری شوند، اما می‌خواهیم هنگام دیباگ، مقدار پراپرتی HexValue به صورت قابل درک و decimal آن نمایش داده شود.

برای انجام اینکار میتوانیم از DebuggerTypeProxy استفاده کنیم. ابتدا کلاسی ایجاد میکنیم که بعنوان proxy، مقادیر را به شکلی که نیاز داریم نمایش دهد. این کلاس object اصلی را در Constructor دریافت کرده و مقادیر مورد نظرمان، از طریق property هایی که در آن تعریف می‌کنیم قابل دسترسی هستند:

public class DataDebugView
{
    private readonly Data _data;

    public DataDebugView(Data data)
    {
        _data = data;
    }

    public string DecimalValue
    {
        get
        {
            bool isValidHex = int.TryParse(_data.HexValue, System.Globalization.NumberStyles.HexNumber, null, out var value);
            return isValidHex ? value.ToString() : "INVALID HEX STRING";
        }
    }
}

در نهایت برای اعمال کردن این کلاس proxy، از ویژگی DebuggerTypeProxy بر روی کلاس اصلی استفاده می‌کنیم:

[DebuggerTypeProxy(typeof(DataDebugView))]
public class Data
{
    public string Name { get; set; }

    public string HexValue { get; set; }
}

بعد از اعمال تغییرات و اجرای دوباره برنامه، نحوه نمایش مقادیر کلاس به این صورت تغییر خواهند یافت:

مطالب
بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net

شاید بعضی از سایت‌ها را دیده باشید که در حین ثبت نام، پس از وارد کردن یک نام کاربری و سپس مشغول شدن به پر کردن فیلد کلمه‌ی عبور، در قسمت نام کاربری شروع به جستجو در مورد آزاد بودن نام کاربری درخواستی می‌کنند یا نمونه‌ای دیگر، فرم پرداخت الکترونیکی بانک سامان. پس از اینکه شماره قبض را وارد کردید، بلافاصله بدون ریفرش صفحه به شما پیغام می‌دهد که این شماره معتبر است یا خیر. امروز قصد داریم این قابلیت را با استفاده از کتابخانه‌ی Ajax مجموعه jQuery در ASP.Net پیاده سازی کنیم (بدون استفاده از ASP.Net Ajax مایکروسافت).
ابتدا سورس کامل را ملاحظه نمائید:

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="AjaxTest.aspx.cs" Inherits="testWebForms87.AjaxTest" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title>jQuery Ajax Text</title>

<script src="jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$("#<%= TextBox1.ClientID %>").blur(function(event) {
$.ajax({
type: "POST",
url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable",
data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
success: function(msg) {
$('#valid').html("<img src='ajaxImages/waiting.gif' alt='لطفا کمی تامل کنید'>");
var delay = function() {
AjaxSucceeded(msg);
};

setTimeout(delay, 2000); //remove this
},
error: AjaxFailed
});
});
});
function AjaxSucceeded(result) {
if (result.d == true)
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/available.gif' alt='نام کاربری درخواستی موجود است'>");
else
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/taken.gif' alt='متاسفانه نام کاربری مورد نظر پیشتر دریافت شده‌است'>");
}
function AjaxFailed(result) {
alert(result.status + ' ' + result.statusText);
}
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div>
user name:
<asp:TextBox ID="TextBox1" runat="server"></asp:TextBox>
<span id="msg"></span>
<br />
pass:
<asp:TextBox ID="TextBox2" TextMode="Password" runat="server"></asp:TextBox>
</div>
<!-- preload -->
<div style="display: none">
<img src="ajaxImages/available.gif" alt="available" />
<img src="ajaxImages/taken.gif" alt="taken" />
<img src="ajaxImages/waiting.gif" alt="waiting" />
</div>
</form>
</body>
</html>


using System;
using System.Web.Services;

namespace testWebForms87
{
public partial class AjaxTest : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

[WebMethod]
public static bool IsUserAvailable(string username)
{
// این مورد را با خواندن اطلاعات از دیتابیس می‌شود تعویض کرد
return username != "test";
}
}
}

توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید صفحه‌ی ASP.Net ما بسیار ساده است و از دو تکست باکس استاندارد تشکیل می‌شود، به همراه تصاویر مربوط به Ajax که یک سری تصاویر ساده چرخان معروف منتظر بمانید ، یافت شد یا موجود نیست می‌باشند. این تصاویر در یک div مخفی (display: none) در صفحه قرار گرفته‌اند و در هنگام بارگذاری صفحه، این‌ها نیز بارگذاری شده و حاضر و آماده خواهند بود. بنابراین هنگام استفاده از آن‌ها، کاربر تاخیری را مشاهده نخواهد کرد. همچنین یک span با id مساوی msg‌ را هم پس از تکست باکس اضافه کرده‌ایم تا تصاویر مربوط به رخدادهای Ajax را با استفاده از توانایی‌های jQuery به آن اضافه کنیم.

اسکریپت Ajax ما با دراختیار گرفتن روال رخداد گردان blur شیء textBox1 شروع می‌شود. همانطور که در مقالات پیشین سایت نیز ذکر شد، روش صحیح دریافت ID یک کنترل ASP.Net در کدهای سمت کلاینت جاوا اسکریپتی، بر اساس خاصیت ClientID آن است که در اولین سطر کدهای ما مشخص است (زیرا در ASP.Net نام و ID یک کنترل در هنگام رندر شدن به همراه ID کنترل‌های دربرگیرنده آن نیز خواهد بود، بنابراین بهتر است این مورد را داینامیک کرد).

کار بررسی موجود بودن نام کاربری (یا مثلا یک شماره قبض و امثال آن) توسط WebMethod ایی به نام IsUserAvailable در code behind صفحه انجام می‌شود که پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. بدیهی است در این مثال ساده، تنها نام کاربری از پیش رزرو شده، کلمه‌ی test است و در یک کد واقعی این مورد با مقایسه‌ی نام کاربری با اطلاعات موجود در دیتابیس باید صورت گیرد (و حملات تزریق اس کیوال را هم فراموش نکنید. برای رهایی از آن‌ها "حتما" باید از پارامترهای ADO.Net استفاده کرد و گرنه کد شما مستعد به این نوع حملات خواهد بود).

سؤال: چرا از web method استفاده شد و همچنین چرا این متد static است؟
زمانیکه یک متد با کلمه کلیدی static‌ مشخص می‌شود حالت state less پیدا می‌کند یعنی مستقل از وهله‌ی کلاس عمل می‌کند. در این حالت نیازی به ارسال ViewState نبوده (بنابراین در کوئری مورد نظر ما بسیار بهینه و سبک عمل می‌کنند) و همچنین نیازی به ایجاد یک وهله‌ای از کلاس صفحه‌ی ما نیز نخواهد بود. برای توضیحات بیشتر به این مقاله مراجعه نمائید. (به صورت خلاصه، دلیل اصلی، کارآیی بالا و بهینه بودن این روش در این مساله ویژه است و در ASP.Net Ajax مایکروسافت به صورت گسترده‌ای در پشت صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد)
استفاده از ویژگی WebMethod عملکرد صفحه‌ی ما را شبیه به یک وب سرویس خواهد کرد و امکان دسترسی به آن در متدهای استاندارد POST به صورت ارسال دیتا به آدرس WebService.asmx/WebMethodName‌ خواهد بود. یک مثال ساده و عملی

بررسی تابع Ajax بکار رفته:
این تابع هنگام فراخوانی رخداد blur تکست‌باکس ما (مطابق کد فوق) فراخوانی می‌شود. ساختار ساده‌ای دارد که به شرح زیر است:
type: "POST"
نحوه‌ی ارسال داده را به متد وب سرویس ما مشخص می‌کند.

url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable"
اطلاعات پست شده، به صفحه‌ی AjaxTest.aspx و وب متد IsUserAvailable ارسال خواهد شد

data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
داده‌ای که به آرگومان username ما ارسال می‌شود، همان مقدار تایپ شده در TextBox1 است (که باز هم دریافت ID آن به صورت داینامیک صورت گرفته تا مشکل زا نشود)

contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
در این دو سطر از نوع داده‌ی json استفاده شده است که فرمت بسیار سبک و بهینه‌ای برای تبادل اطلاعات در وب به‌شمار می‌آید و توسط کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی به سادگی پردازش شده و تبدیل به اشیاء مورد نظر خواهند شد. برای مثال اگر خروجی یک وب سرویس در حالت xml به صورت زیر باشد:

<xx yy="nn"></xx>
معادل json آن به شرح زیر است:
{ "xx": {"yy":"nn"} }
success: function(msg)
Success ، پس از موفقیت آمیز بودن عملیات ajax در jQuery فراخوانی می‌شود
error: AjaxFailed
و اگر در این بین خطایی رخ داده باشد، قسمت error فراخوانی می‌شود.

در این مثال برای نمایش بهتر عملیات، یک وقفه‌ی 2 ثانیه‌ای توسط setTimeout ایجاد شده و بدیهی است در یک مثال واقعی باید آن‌را حذف نمود.

نکته: با استفاده از افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس، می‌توان جزئیات این عملیات را بهتر مشاهده نمود:





مطالب
پیاده سازی Option یا Maybe در #C

Options یا Maybe در یک زبان تابعی مثل #F، نشان دهنده‌ی این است که شیء (Object) ممکن است وجود نداشته باشد(Null Reference) که یکی از مهمترین ویژگی‌های یک زبان شیءگرا مثل #C و یا Java محسوب می‌شودما برنامه نویس‌ها (اغلب) از هرچیزی که باعث کرش برنامه می‌شود، بیزاریم و برای اینکه برنامه کرش نکند، مجبور میشویم تمام کد‌های خود  را از Null Reference محافظت کنیم. تمام این مشکلات توسط Tony Hoare مخترع ALOGL است که تنها دلیل وجود Null References را سادگی پیاده سازی آن می‌داند و او این مورد را یک «خطای  میلیون دلاری» نامیده‌است. 

به این مثال توجه بفرمایید: 

public class User
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }

public class UserService : IUserService
    {
        private IList<User> _userData;

        public UserService()
        {
            _userData = new List<User>
            {
                new User {Id = 1,Name = "ali"},
                new User {Id = 2,Name = "Karim"}
            };
        }

        public User GetById(int id)
        {
            return _userData.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
        }
    }  

public class UserController : Controller
    {
        private readonly IUserService _userService;

        public UserController(IUserService  userService)
        {
            _userService = userService;
        }
        public ActionResult Details(int id)
        {
            var user=_userService.GetById(3); // این متد ممکن است مقداری برگرداند و یا مقدار نال برگرداند                           
            if( user == null)
                 return HttpNotFound();    
            return View(user);  
        }
    }

این کدی است که ما برنامه نویسان به صورت متداولی با آن سروکار داریم. اما چه چیزی درباره این کد اشکال دارد؟

مشکل از آن جایی هست که ما نمی‌دانیم متد GetById مقداری را برمیگرداند و یا Null را بر می‌گرداند. این متد هرگاه که امکان برگرداندن Null وجود داشته باشد، خطای  NullReferenceException را در زمان اجرا بر می‌گرداند و همان طور که میدانید، به ازای هر شرطی که به برنامه اضافه میکنیم، پیچیدگی برنامه هم افزایش می‌یابد و کد خوانایی خود را از دست می‌دهد. تصور کنید دنیایی بدون NullReferenceException چه دنیایی زیبایی می‌بود؛ ولی متاسفانه این مورد از ویژگی‌های زبان #C است. خوشبختانه راه‌حل‌های برای حل NRE ارائه شده‌اند که در ادامه به آن‌ها می‌پردازیم.

ما می‌خواهیم متد GetById همیشه چیزی غیر از نال را برگرداند و یکی از راه‌هایی که ما را به این هدف می‌رساند این است که این متد یک توالی را برگرداند.

به نگاری جدید کد توجه بفرمایید:
public class UserService : IUserService
    {
        private IList<User> _userData;

        public UserService()
        {
            _userData = new List<User>
            {
                new User {Id = 1,Name = "ali"},
                new User {Id = 2,Name = "Karim"}
            };
        }

        public IEnumerable<User> GetById(int id)
        {
            var user = _userData.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            if (user == null) return new User[0];
            return new[] { user };
        }
    } 

اگر به امضای متد GetById توجه کنید، به جای اینکه User را برگرداند، این متد یک توالی از User را بر می‌گرداند و اگر در اینجا کاربری یافت شد، این توالی دارای یک المان خواهد بود و در غیر این صورت اگر User یافت نشد، این متد یک توالی را بر می‌گرداند که دارای هیچ المانی نیست. در ادامه اگر کلاینت بخواهد از متد GetById استفاده کند، به صورت زیر خواهد بود:

 public ActionResult Details(int id)
        {
            var user = _userService
                            .GetById(3)
                            .DefaultIfEmpty(new User())
                            .Single();
            return View(user);
        }

 متد GetById دارای دو وجه است و وجه مثبت آن این است که اگر مجموعه دارای مقداری باشد، هیچ مشکلی نیست؛ ولی اگر مجموعه دارای المانی نباشد، باید یک شیء را به صورت پیش فرض به آن اختصاص دهیم که این کار را با استفاده از متد DefualtIfEmpty انجام داده‌ایم. 

 در اول مقاله هم اشاره کردیم که  Maybe یا Options، مجموعه‌ای است که دارای یک المان و یا هیچ المانی است. اگر به امضای متد GetById توجه کنید، متوجه خواهید شد که این متد می‌تواند مجموعه‌ای را برگرداند و نمی‌تواند گارانتی کند که حتما مجموعه‌ای را بر می‌گرداند که دارای یک المان و یا هیچ باشد. برای حل این مشکل می‌توانیم از کلاس Option استفاده کنیم:

public class Option<T> : IEnumerable<T>
    {
        private readonly T[] _data;

        private Option(T[] data)
        {
            _data = data;
        }

        public static Option<T> Create(T element) => new Option<T>(new[] { element });

        public static Option<T> CreateEmpty() => new Option<T>(new T[0]);

        public IEnumerator<T> GetEnumerator() => ((IEnumerable<T>) _data).GetEnumerator();

        IEnumerator IEnumerable.GetEnumerator() => this.GetEnumerator();
    }

تنها دلیل استفاده از متد‌های Create و CreateEmpty این است که به خوانایی برنامه کمک کنیم؛ نه بیشتر. در ادامه اگر بخواهیم از کلاس option استفاده کنیم، به صورت زیر خواهد بود:

 public class UserService : IUserService
    {
       ...
       ...
       public Option<User> GetById(int id)
        {
            var user = _userData.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            return user == null ? Option<User>.CreateEmpty() : Option<User>.Create(user);
        }
    }

 public class UserController : Controller
    {
       ...
       ...
       public ActionResult Details(int id)
        {
            var user = _userService
                            .GetById(3)
                            .DefaultIfEmpty(new User())
                            .Single();
            return View(user);
        }
    }


چکیده:

مدیریت کردن References کار بسیار پیچیده‌ای است. قبل از آن که تلاش کنیم مقداری را برگردانیم و یا عملیاتی را بر روی آن انجام دهیم، اول باید مطمئن شویم که این شیء به جایی اشاره می‌کند. نمونه‌های متفاوتی از Option و یا Maybe را می‌توانید در اینترنت پیدا کنید که هدف نهایی آن‌ها، حذف NullReferenceException است و آشنایی با این ایده، شما را به دنیای برنامه نویسی تابعی در#C هدایت می‌کند.

نظرات مطالب
مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger - قسمت ششم - تکمیل مستندات محافظت از API
این روش برای نوشتن دلیل شکست عملیات در response body، با بازنویسی متد HandleChallengeAsync، آزمایش شده:
using System.Security.Claims;
using System.Text;
using System.Text.Encodings.Web;
using Microsoft.AspNetCore.Authentication;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Formatters;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Infrastructure;
using Microsoft.Extensions.Options;

namespace OpenAPISwaggerDoc.Web.Authentication;

public class BasicAuthenticationHandler : AuthenticationHandler<AuthenticationSchemeOptions>
{
    private string _failReason;

    public BasicAuthenticationHandler(
        IOptionsMonitor<AuthenticationSchemeOptions> options,
        ILoggerFactory logger,
        UrlEncoder encoder,
        ISystemClock clock)
        : base(options, logger, encoder, clock)
    {
    }

    protected override Task<AuthenticateResult> HandleAuthenticateAsync()
    {
        if (!Request.Headers.ContainsKey("Authorization"))
        {
            _failReason = "Missing Authorization header";
            return Task.FromResult(AuthenticateResult.Fail(_failReason));
        }

        try
        {
            var authenticationHeader = AuthenticationHeaderValue.Parse(Request.Headers["Authorization"]);
            var credentialBytes = Convert.FromBase64String(authenticationHeader.Parameter);
            var credentials = Encoding.UTF8.GetString(credentialBytes).Split(':');
            var username = credentials[0];
            var password = credentials[1];

            if (string.Equals(username, "DNT", StringComparison.Ordinal) &&
                string.Equals(password, "123", StringComparison.Ordinal))
            {
                var claims = new[] { new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, username) };
                var identity = new ClaimsIdentity(claims, Scheme.Name);
                var principal = new ClaimsPrincipal(identity);
                var ticket = new AuthenticationTicket(principal, Scheme.Name);
                return Task.FromResult(AuthenticateResult.Success(ticket));
            }

            _failReason = "Invalid username or password";
            return Task.FromResult(AuthenticateResult.Fail(_failReason));
        }
        catch
        {
            _failReason = "Invalid Authorization header";
            return Task.FromResult(AuthenticateResult.Fail(_failReason));
        }
    }

    protected override async Task HandleChallengeAsync(AuthenticationProperties properties)
    {
        await base.HandleChallengeAsync(properties);
        if (Response.StatusCode == StatusCodes.Status401Unauthorized &&
            !string.IsNullOrWhiteSpace(_failReason))
        {
            Response.Headers.Add("WWW-Authenticate", _failReason);
            Response.ContentType = "application/json";
            await WriteProblemDetailsAsync(_failReason);
        }
    }

    private Task WriteProblemDetailsAsync(string detail)
    {
        var problemDetails = new ProblemDetails { Detail = detail, Status = Context.Response.StatusCode };
        var result = new ObjectResult(problemDetails)
                     {
                         ContentTypes = new MediaTypeCollection(),
                         StatusCode = problemDetails.Status,
                         DeclaredType = problemDetails.GetType(),
                     };
        var executor = Context.RequestServices.GetRequiredService<IActionResultExecutor<ObjectResult>>();
        var routeData = Context.GetRouteData() ?? new RouteData();
        var actionContext = new ActionContext(Context, routeData, new ActionDescriptor());
        return executor.ExecuteAsync(actionContext, result);
    }
}
نظرات مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت ششم - کار با User Claims

تنظیمات کانفیگ :

public static class ConfigTest
{

    public static IEnumerable<IdentityResource> Resources => new List<IdentityResource>
    {
        new IdentityResources.OpenId(),
        new IdentityResources.Profile(),
        new IdentityResources.Address(),
        new IdentityResource
        {
            Name = "role",
            UserClaims = new List<string> {"role"}
        }
    };


    public static IEnumerable<ApiResource> ApiResources => new[]
        {
            new ApiResource
            {
                Name = "orderingapi",
                DisplayName = "Ordering Api",
                Description = "Allow the application to access Ordering Api on your behalf",
                Scopes = new List<string> { "api.ordering.read", "api.ordering.manager"},
                ApiSecrets = new List<Secret> {new Secret("OrderingScopeSecret".Sha256())}, // change me!
                UserClaims = new List<string> {"role"}
            }
        };


    public static IEnumerable<ApiScope> ApiScopes => new[]
        {
            new ApiScope("api.ordering.read", "Read Access to Ordering Api"),
            new ApiScope("api.ordering.manager",displayName:"manage Crud operation access to ordering api")
        };



    public static IEnumerable<Client> Clients => new List<Client>
    {
        new Client
        {
            ClientId = "oidcClient",
            ClientName = "Example Client Application",
            ClientSecrets = new List<Secret> {new Secret("VQGBtSDEK7tzIzSJyfCYqdHDTQHt7kD2VQ1hHWnY7Dw=".Sha256())}, // change me!
    
            AllowedGrantTypes = GrantTypes.Hybrid,
            RedirectUris = new List<string> {"https://localhost:6001/signin-oidc"},
            PostLogoutRedirectUris = new List<string>
            {
                "https://localhost:6001/signout-callback-oidc"
            },
            AllowedScopes = new List<string>
            {
                IdentityServerConstants.StandardScopes.OpenId,
                IdentityServerConstants.StandardScopes.Profile,
                IdentityServerConstants.StandardScopes.Address,
                "role",
                "api.ordering.manager"
            },

            RequirePkce=false,
            AllowOfflineAccess = true
        }
    };


    public static List<TestUser> Users => new List<TestUser>
    {
        new TestUser
        {
            SubjectId = "1",
            Username = "meysam",
            Password = "123",
            Claims = new List<Claim>
            {
                new Claim(JwtClaimTypes.Name,"meysanm"),
                new Claim(JwtClaimTypes.GivenName,"soleymani"),
                new Claim(JwtClaimTypes.Email, "meysam@test.com"),
                new Claim(JwtClaimTypes.Address,"amol city"),
                new Claim(JwtClaimTypes.Role, "admin")
            }
        },
        new TestUser
        {
            SubjectId = "2",
            Username = "ali",
            Password = "123",
            Claims = new List<Claim>
            {
                new Claim(JwtClaimTypes.Name,"ali"),
                new Claim(JwtClaimTypes.GivenName,"abbasi"),
                new Claim(JwtClaimTypes.Address,"tehran city"),
                new Claim(JwtClaimTypes.Role,"public")
            }
        }
    };
}