نحوه آموزش یک زبان برنامهنویسی و یا یک تکنولوژی معمولا در محبوبیت آن نقش مهمی دارند. معمولا تکنولوژیها و پلتفرمهایی محبوب میشوند که روش یادگیری آنها سادهتر و مستندتر باشد. سایت زیر برای یادگیری زبان C# روش جالبی را برگزیده است. در این سایت شما میتوانید زبان برنامهنویسی که قبلا با آن کار میکردهاید مانند VB6 یا C++ را انتخاب کنید. محتوی آموزشی این سایت بر اساس تجربه قبلی شما تغییر میکند تا با بازدهی بیشتری آموزش انجام شود.
این سوالی که می خوام بپرسم نه ربطی به این مبحث داره نه به برنامه نویسی البته این جسارت را به خودم میدم که این سوال بی ربط به موضوع را بپرسم چون میبینم که دغدغه شما آموزش و یادگیری به دیگران است.
می خوام آقای نصیری از شما که هم آگاه به مباحث کامپیوتری هستید و هم دستی در ترجمه کتاب و مقالات دارید بپرسم که چه مسیری را طی کنم تا بتنونم به چنین سطحی از زبان برسم که هم کتاب ها زبان اصلی را به راحتی بخونم و هم بتونم کتاب های تخصصی کامپیوتر را ترجمه کنم.(البته این را بگم که رشته خودم هم نرم افزار کامپیوتره)
لطفا اگه زحمتی براتون نیست من را راهنمایی کنید.ممنون.
بهترین پروژه های برنامه نویسی
بهترین روش یادگیری برنامه نویسی انجام پروژههای مختلف هست.
وب سایت معرفی شده در لینک بالا اومده کلون clone بیشتر از ۱۰۰ وبسایت بزرگ مثل آمازون، نتفیلیکس، یوتیوب، تیک تاک، سرویسهای گوگل، پروژه واتساپ و ... را به صورت اوپن سورس به همراه تمام اطلاعات از جمله چه زبان برنامه نویسی و تکنولوژیهایی استفاده کردند، لینک دمو و گیت هاب را گذاشته.
بهترین منبع برای اینکه یادبگیرید یه وب سایت پیچیده چطور درست شده، چطوری سیستمها طراحی شدند و الی آخر.
سایت آموزشی ZetCode
به نقل از این سایت: " مأموریت این سایت آموزش سریع و آسان و فهم تکنولوژیهای روز است. "
و اگر در متن مقاله ، عباراتی شبیه به C# وجود داشت ، باید چکار کرد ؟
Build Events
$(<Macro_Name>)
$(OutDir) یا $(ProjectName)
Copy $(OutDir)*.* %WinDir%
Copy bin\Debug\*.* %WinDir%
Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test
"$(ProjectDir)postBuild.bat" "$(SolutionPath)"
echo --------------------------------------------------------------------------- echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --Starting... Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test if errorlevel 1 goto error echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --DONE! echo --------------------------------------------------------------------------- echo --------------------------------------------------------------------------- echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --Starting... Copy $(OutDir)*.* c:\test if errorlevel 1 goto error echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --DONE! echo --------------------------------------------------------------------------- goto ok :error echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) FAILED notepad.exe exit 1 :ok echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) COMPLETED OK
if $(ConfigurationName) == Release ( gacutil.exe /i "$(SolutionDir)$(OutDir)$(TargetFileName)" )
... <PropertyGroup> <PostBuildEvent>echo --------------------------------------------------------------------------- echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --Starting... Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test if errorlevel 1 goto error echo Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)*.*" c:\test --DONE! echo --------------------------------------------------------------------------- echo --------------------------------------------------------------------------- echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --Starting... Copy $(OutDir)*.* c:\test if errorlevel 1 goto error echo Copy $(OutDir)*.* c:\test --DONE! echo --------------------------------------------------------------------------- goto ok :error echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) FAILED notepad.exe exit 1 :ok echo POSTBUILDSTEP for $(ProjectName) COMPLETED OK</PostBuildEvent> </PropertyGroup> ...
- چرا به کامنت گذاری یا مستند نویسی نیاز داریم؟
- چگونه کامنت بنویسیم؟
- انواع کامنتها چیست؟
- چه کامنتهایی اشتباه هستند؟
همانطور که بیان کردیم، کامنت گذاری یکی از مهمترین کارهایی است که یک برنامه نویس انجام میدهد. به خصوص زمانیکه به صورت تیمی کار میکنید، این امر مهمتر از قبل خود را نشان میدهد. بسیاری از برنامه نویسان که بیشتر دلیل آن تنبلی است، از این کار سرباز میزنند و ممکن است آن را اتلاف وقت بدانند. ولی با کامنت گذاری فهم و درک کد، در آینده بالاتر میرود. در مقالهی تخصصی «هنر کامنت نویسی» نوشتهی «برنهارد اسپویدا» بهانههای جالبی از برنامه نویسان را برای سرباز زدن از اینکار، ذکر شده است؛ به عنوان نمونه:
من کدم را به خوبی متوجه میشوم.کد خوب، خودش گویای همه چیز هست.وقتی برای کامنت نویسی وجود ندارد. باید چسبید به کد.
- شاید امروز معنای یک کد را متوجه شوید، ولی آیا در آینده، مثلا یک سال بعد هم چنین خواهد بود؟
- آیا میتوانید هر سیستمی را که طراحی میکنید، به خاطر بسپارید که فعالیتهایش را به چه نحوی انجام میدهد؟
- اگر در یک کار تیمی باشید، شاید شما متوجه کدتان میشوید، ولی آیا تضمینی وجود دارد که دیگران هم متوجه روش شما شوند؟
- آیا کدی که شما بر روی آن فکر کردهاید و در ذهن خود روش انجام آن را ترسیم کردهاید، میتواند برای برنامه نویسی که کد شما را میبیند هم رخ دهد؟
- اگر شما به صورت تیمی کاری را انجام دهید و یکی از برنامه نویسهای شما از تیم جدا شود، چگونه میتوانید کار او را دنبال کنید؟
- اگر برای برنامه نویسی اتفاق یا حادثهای پیش بیاید که دسترسی شما به او ممکن نباشد چه؟
Documentary Comments: این مستند سازی در سطح یک سند مثل فایل یا به خصوص یک پروژه رخ میدهد که شامل اطلاعات و تاریخچهی آن سند است که این اطلاعات به شرح زیر هستند:
File Name | نام سند |
File Number/Version Number | شماره نسخه آن سند |
Creation Date | تاریخ ایجاد آن |
Last Modification Date | تاریخ آخرین تغییر سند |
Author's Name | سازندهی سند |
Copyright Notice | اطلاعاتی در مورد کپی رایت سند |
Purpose Of Program | هدف کاری برنامه. یک خلاصه از آن چه برنامه انجام میدهد. |
Change History | لیستی از تغییرات مهمی که در جریان ایجاد آن رخ داده است. |
Dependencies | وابستگیهای سند. بیشتر در سطح پروژه معنا پیدا میکند؛ مانند نمونهی آن برای سایت جاری که به صورت عمومی منتشر شده است. |
Special Hardware Requirements | سخت افزار مورد نیاز برای اجرای برنامه. حتی قسمتی میتواند شامل نیازمندیهای نرم افزاری هم باشد. |
PCMBOAT5.PAS************************************************************* ** File: PCMBOAT5.PAS Author: B. Spuida Date: 1.5.1999 Revision: 1.1 PCM-DAS08 and -16S/12 are supported. Sorting routine inserted. Set-files are read in and card as well as amplification factor are parsed. 1.1.1 Standard deviation is calculated. 1.1.2 Median is output. Modal value is output. 1.1.4 Sign in Set-file is evaluated. Individual values are no longer output. (For tests with raw data use PCMRAW.EXE) To do: outliers routine to be revised. Statistics routines need reworking. Existing Datafile is backed up. Purpose: Used for measurement of profiles using the Water-SP-probes using the amplifier andthe PCM-DAS08-card, values are acquired with n = 3000. Measurements are taken in 1 second intervals. The values are sorted using Quicksort and are stacked "raw" as well as after dismissing the highest and lowest 200 values as 'outliers'. Requirements: The Card must have an A/D-converter. Amplifier and probes must be connected. Analog Signal must be present. CB.CFG must be in the directory specified by the env-Variable "CBDIREC" or in present directory.
در بالا، خصوصیت کپی رایت حذف شده است. دلیل این امر این است که این برنامه برای استفاده در سطح داخلی یک شرکت استفاده میشود.
Functional Comments: کامنت نویسی در سطح کاربردی به این معنی نیست که شما اتفاقاتی را که در یک متد یا کلاس یا هر بخشی روی میدهد، خط به خط توضیح دهید؛ بلکه چرخهی کاری آن شی را هم توضیح بدهید کفایت میکند. این مورد میتواند شامل این موارد باشد:
- توضیحی در مورد باگهای این قسمت
- یادداشت گذاری برای دیگر افراد تیم
- احتمالاتی که برای بهبود ویژگیها و کارایی کد وجود دارد.
Explanatory Comment: کامنت گذاری توصیفی در سطح کدنویسی رخ میدهد و شامل توضیح در مورد کارکرد یک شیء و توضیح کدهای شیء مربوطه میگردد. برای قرار دادن کامنت الزامی نیست که کدها را خط به خط توضیح دهید یا اینکه خطوط ساده را هم تشریح کنید؛ بلکه کامنت شما همینقدر که بتواند نحوهی کارکرد هر چند خط کد مرتبط به هم را هم توضیح دهد، کافی است. این توضیحها بیشتر شامل موارد زیر میشوند:
- کدهای آغازین
- کدهای خروجی
- توضیح کوتاه از آنچه که این شیء ، متد یا ... انجام میدهد.
- حلقههای طولانی یا پیچیده
- کدهای منطقی عجیب و پیچیده
- Regular Expression
کدهای آغازین شروع خوبی برای تمرین خواهند بود. به عنوان نمونه اینکه توضیحی در مورد ورودی و خروجی یک متد بدهید که آرگومانهای ورودی چه چیزهایی هستند و چه کاربری داردند و در آغاز برنامه، برنامه چگونه آماده سازی و اجرا میشود. مقادیر پیش فرض چه چیزهایی هستند و پروژه چگونه تنظیم و مقداردهی میشود.
کدهای خروجی هم به همین منوال است. خروجیهای نرمال و غیرنرمال آن چیست؟ کدهای خطایی که ممکن است برگرداند و ... که باید به درستی توضیح داده شوند.
توضیح اشیاء و متدها و ... شامل مواردی چون: هدف از ایجاد آن، آرگومان هایی که به آن پاس میشوند و خروجی که میدهد و اینکه قالب یا فرمت آنها چگونه است و چه محدودیتهایی در مقادیر قابل انتظار وجود دارند. ذکر محدودیتها، مورد بسیاری مهمی است و دلیل بسیاری از باگها، عدم توجه یا اطلاع نداشتن از وجود این محدودیت هاست. مثلا محدودهی خاصی برای آرگومانهای ورودی وجود دارد؟ چه اتفاقی میافتد اگر به یک بافر 128 کاراکتری، 1024 کاراکتر را ارسال کنیم؟
کدهای منطقی عجیب، یکی از حیاتیترین بخشهای کامنت گذاری برای نگه داری یک برنامه در آینده است. به عنوان نمونه استفاده از عبارات با قاعده، اغلب اوقات باعث سردرگمی کاربران شده است. پس توضیح دادن در مورد این نوع کدها، توصیه زیادی میشود. اگر عبارات با قاعده شما طولانی هستند، سعی کنید از هم جدایشان کنید یا خطوط آن را بشکنید و هر خط آن را توضیح دهید.
هر زبانی از یک سیستم خاص برای کامنت گذاری استفاده میکند. به عنوان مثال پرل از سیستم (POD (Plain Old Documentation استفاده میکند یا برای Java سیستم JavaDoc یا برای PHP از سیستم PHPDoc (+ ) که پیاده سازی از JavaDoc میباشد استفاده میکنند. این سیستم برای سی شارپ استفاده از قالب XML است. کد زیر نمونهای از استفاده از این سیستم است:
// XMLsample.cs // compile with: /doc:XMLsample.xml using System; /// <summary> /// Class level summary documentation goes here.</summary> /// <remarks> /// Longer comments can be associated with a type or member /// through the remarks tag</remarks> public class SomeClass { /// <summary> /// Store for the name property</summary> private string myName = null; /// <summary> /// The class constructor. </summary> public SomeClass() { // TODO: Add Constructor Logic here } /// <summary> /// Name property </summary> /// <value> /// A value tag is used to describe the property value</value> public string Name { get { if (myName == null) { throw new Exception("Name is null"); } return myName; } } /// <summary> /// Description for SomeMethod.</summary> /// <param name="s"> Parameter description for s goes here</param> /// <seealso cref="String"> /// You can use the cref attribute on any tag to reference a type or member /// and the compiler will check that the reference exists. </seealso> public void SomeMethod(string s) { } }
دستورات سیستم کامنت گذاری سی شارپ
در سایت جاری، دو مقاله زیر اطلاعاتی در رابطه با نحوهی کامنت گذاری ارئه دادهاند.
- در مقاله «زیباتر کد بنویسیم» چند مورد آن به این موضوع اختصاص دارد.
- مقاله «وادار کردن خود به کامنت نوشتن» گزینهی کامنت گذاری اجباری در ویژوال استودیو را معرفی میکند.
Emulator یا شبیه ساز اندروید: Xamarin یک شبیه ساز بسیار عالی برای تست برنامههای اندرویدی در اختیار ما قرار داده است که از Virtual Box استفاده میکند. میتوانید این نرم افزار را با نام Xamarin Android Player از اینجا دانلود نمایید. بعد از نصب و اجرای آن شما باید Imageهای مربوط به هر نسخهای را که میخواهید، دانلود کنید:
برای هر برنامهی اندروید نوشته شده، 3 تنظیم برای SDK مورد استفاده قرار میگیرد:
در بخش بعد اولین برنامهی اندرویدی خود را با Xamarin اجرا مینماییم.
در مطلب پیشین به پیرامون خود نگاه کردیم و اشیاء گوناگونی را مشاهده کردیم که در حقیقت دنیای ما را تشکیل داده اند و فعالیتهای روزمره ما با استفاده از آنها صورت میگیرد. ایده ای به ذهنمان رسید. اشیاء و مفاهیم مرتبط به آن میتواند روش بهتر و موثرتری برای تقسیم کدهای برنامه باشد. مثلاً اگر کل کدهای برنامه که مسئول حل یکی از مسئلههای کوچک یاد شده است را یکجا بسته بندی کنیم و اصولی که از اشیاء واقعی پیرامون خود آموختیم را در مورد آن رعایت کنیم به برنامه بسیار با کیفیتتری از نظر خوانایی، راحتی در توسعه، اشکال زدایی سادهتر و بسیاری موارد دیگر خواهیم رسید.
توسعه دهندگان زبانهای برنامه نویسی که با ما در این مورد هم عقیده بوده اند دست به کار شده و دستورات و ساختارهای لازم برای پیاده کردن این ایده را در زبان برنامه نویسی قرار دادند و آن را زبان برنامه نویسی شیء گرا نامیدند. حتی جهت برخورداری از قابلیت استفاده مجدد از کد و موارد دیگر به جای آنکه کدها را در بسته هایی به عنوان یک شیء خاص قرار دهیم آنها را در بسته هایی به عنوان قالب یا نقشه ساخت اشیاء خاصی که در ذهن داریم قرار میدهیم. یعنی مفهوم کلاس یا رده که پیشتر اشاره شد. به این ترتیب یک بار مینویسیم و بارها استفاده میکنیم. مانند همان مثال بازیکن در بخش نخست. هر زمان که لازم باشد با استفاده از دستورات مربوطه از روی کدهای کلاس که نقشه یا قالب ساخت اشیاء هستند شیء مورد نظر را ساخته و در جهت حل مسئله مورد نظر به کار میبریم.
حال برای آنکه به طور عملی بتوانیم از ایده شیء گرایی در برنامه هایمان استفاده کنیم و مسائل بزرگ را حل کنیم لازم است ابتدا مقداری با جزییات و دستورات زبان در این مورد آشنا شویم.
تذکر: دقت کنید برای آنکه از ایده شیء گرایی در برنامهها حداکثر استفاده را ببریم مفاهیمی در مهندسی نرم افزار به آن اضافه شده است که ممکن است در دنیای واقعی نیازی به طرح آنها نباشد. پس لطفاً تلاش نکنید با دیدن هر مفهوم تازه بلافاصله سعی در تطبیق آن با محیط اطراف کنید. هر چند بسیاری از آنها به طور ضمنی در اشیاء پیرامون ما نیز وجود دارند.
زبان برنامه نویسی مورد استفاده برای بیان مفاهیم برنامه نویسی در این سری مقالات زبان سی شارپ است. اما درک برنامههای نوشته شده برای علاقه مندان به زبانهای دیگری مانند وی بی دات نت نیز دشوار نیست. چراکه اکثر دستورات مشابه است و تبدیل Syntax نیز به راحتی با اندکی جستجو میسر میباشد. لازم به یادآوری است زبان سی شارپ به بزرگی یا کوچکی حروف حساس است.
تشخیص و تعریف کلاسهای برنامه
کار را با یک مثال شروع میکنیم. فرض کنید به عنوان بخشی از راه حل یک مسئله بزرگ، لازم است محیط و مساحت یک سری چهارضلعی را محاسبه کنیم و قصد داریم این وظیفه را به طور کامل بر عهده قطعه کدهای مستقلی در برنامه قرار دهیم. به عبارت دیگر قصد داریم متناظر با هر یک از چهارضلعیهای موجود در مسئله یک شیء در برنامه داشته باشیم که قادر است محیط و مساحت خود را محاسبه و ارائه نماید. کلاس زیر که با زبان سی شارپ نوشته شده امکان ایجاد اشیاء مورد نظر را فراهم میکند.public class Rectangle { public double Width; public double Height; public double Area() { return Width*Height; } public double Perimeter() { return 2*(Width + Height); } }
در این قطعه برنامه نکات زیر قابل توجه است:
- کلاس با کلمه کلیدی class تعریف میشود.
- همان طور که مشاهده میکنید تعریف کلاس با کلمه public آغاز شده است. این کلمه محدوده دسترسی به کلاس را تعیین میکند. در اینجا از کلمه public استفاده کردیم تا بخشهای دیگر برنامه امکان استفاده از این کلاس را داشته باشند.
- پس از کلمه کلیدی class نوبت به نام کلاس میرسد. اگرچه انتخاب نام مورد نظر امری اختیاری است اما در آینده حتماً اصول و قراردادهای نامگذاری در داتنت را مطالعه نمایید. در حال حاضر حداقل به خاطر داشته باشید تا انتخاب نامی مناسب که گویای کاربرد کلاس باشد بسیار مهم است.
- باقیمانده کد، بدنه کلاس را تشکیل میدهد. جاییکه ویژگی ها، رفتارها و ... یا به طور کلی اعضای کلاس تعریف میشوند.
ایجاد شیء از یک کلاس و نحوه دسترسی به شیء ایجاد شده
شیء و کلاس چیزهای متفاوتی هستند. یک کلاس نوع یک شیء را تعریف میکند. اما یک شیء یک موجودیت عینی و واقعی بر اساس یک کلاس است. در اصطلاح از شیء به عنوان یک نمونه (Instance) یا وهله ای از کلاس مربوطه یاد میکنیم. همچنین به عمل ساخت شیء نمونه سازی یا وهله سازی گوییم.برای ایجاد شیء از کلمه کلیدی new و به دنبال آن نام کلاسی که قصد داریم بر اساس آن یک شیء بسازیم استفاده میکنیم. همان طور که اشاره شد کلاس یک نوع را تعریف میکند. پس از آن میتوان همانند سایر انواع مانند int, string, … برای تعریف متغیر استفاده نمود. به مثال زیر توجه کنید.
Rectangle rectangle = new Rectangle();
Rectangle rectangle;
Rectangle rectangle1 = new Rectangle(); Rectangle rectangle2 = rectangle1;
حالا میتوان شیء ساخته شده را با استفاده از ارجاعی که به آن داریم به کار برد.
Rectangle rectangle = new Rectangle(); rectangle.Width = 10.5; rectangle.Height = 10; double a = rectangle.Area();
فیلدها
اگر به تعریف کلاس دقت کنید مشخص است که دو متغییر Width و Height را با سطح دسترسی عمومی تعریف کرده ایم.به متغیرهایی از هر نوع که مستقیماً درون کلاس تعریف شوند (و نه مثلاً داخل یک تابع درون کلاس) فیلد میگوییم. فیلدها از اعضای کلاس دربردارنده آنها محسوب میشوند.
تعریف فیلدها مستقیماً در بدنه کلاس با یک Access Modifier شروع میشود و به دنبال آن نوع فیلد و سپس نام دلخواه برای فیلد میآید.
تذکر: نامگذاری مناسب یکی از مهمترین اصولی است که یک برنامه نویس باید همواره به آن توجه کافی داشته باشد و به شدت در بالا رفتن کیفیت برنامه موثر است. به خاطر داشته باشید تنها اجرا شدن و کار کردن یک برنامه کافی نیست. رعایت بسیاری از اصول مهندسی نرم افزار که ممکن است نقش مستقیمی در کارکرد برنامه نداشته باشند موجب سهولت در نگهداری و توسعه برنامه شده و به همان اندازه کارکرد صحیح برنامه مهم هستند. بنابراین مجدداً شما را دعوت به خواندن مقاله یاد شده بالا در مورد اصول نامگذاری صحیح میکنم. هر مفهوم تازه ای که میآموزید میتوانید به اصول نامگذاری همان مورد در مقاله پیش گفته مراجعه نمایید. همچنین افزونه هایی برای Visual Studio وجود دارد که شما را در زمینه نامگذاری صحیح و بسیاری موارد دیگر هدایت میکنند که یکی از مهمترین آنها Resharper نام دارد.
مثال:
// public field (Generally not recommended.) public double Width;
فیلدها معمولاً با سطح دسترسی خصوصی و برای نگهداری از دادههایی که مورد نیاز بیش از یک متد (یا تابع) درون کلاس است و آن دادهها باید پس از خاتمه کار یک متد همچنان باقی بمانند استفاده میشود. بدیهی است در غیر اینصورت به جای تعریف فیلد میتوان از متغیرهای محلی (متغیری که درون خود تابع تعریف میشود) استفاده نمود.
همان طور که پیشتر اشاره شد برای دسترسی به یک فیلد ابتدا یک نقطه پس از نام شیء درج کرده و سپس نام فیلد مورد نظر را مینویسیم.
Rectangle rectangle = new Rectangle(); rectangle.Width = 10.5;
public class Rectangle { public double Width = 5; // ... }
متدها
متدها قطعه کدهایی شامل یک سری دستور هستند. این مجموعه دستورات با فراخوانی متد و تعیین آرگومانهای مورد نیاز اجرا میشوند. در زبان سی شارپ به نوعی تمام دستورات در داخل متدها اجرا میشوند. در این زبان تمامی توابع در داخل کلاسها تعریف میشوند و بنابراین همه متد هستند.متدها نیز مانند فیلدها در داخل کلاس تعریف میشوند. ابتدا یک Access Modifier سطح دسترسی را تعیین مینماید. سپس به ترتیب نوع خروجی، نام متد و لیست پارامترهای آن در صورت وجود درج میشود. به مجموعه بخشهای یاد شده امضای متد میگویند.
پارامترهای یک متد داخل یک جفت پرانتز قرار میگیرند و با کاما (,) از هم جدا میشوند. یک جفت پرانتز خالی نشان دهنده آن است که متد نیاز به هیچ پارامتری ندارد.
بار دیگر به بخش تعریف متدهای کلاسی که ایجاد کردیم توجه نمایید.
public class Rectangle { // ... public double Area() { return Width*Height; } public double Perimeter() { return 2*(Width + Height); } }
همچنین توجه نمایید این شیء برای محاسبه مساحت و محیط خود نگاهی به ویژگیهای خود یعنی عرض و ارتفاعش که در فیلدهای آن نگهداری میکنیم میاندازد.
فراخوانی متد یک شیء همانند دسترسی به فیلد آن است. ابتدا نام شیء سپس یک نقطه و به دنبال آن نام متد مورد نظر به همراه پرانترها. آرگومانهای مورد نیاز در صورت وجود داخل پرانتزها قرار میگیرند و با کاما از هم جدا میشوند. که البته در این مثال متد ما نیازی به آرگومان ندارد. به همین دلیل برای فراخوانی آن تنها یک جفت پرانتز خالی قرار میدهیم.
در این بخش به دو مفهوم پارامتر و آرگومان اشاره شد. تفاورت آنها چیست؟
در هنگام تعریف یک متد نام و نوع پارامترهای مورد نیاز را تعیین و درج مینماییم. حال وقتی قصد فراخوانی متد را داریم باید مقادیر واقعی که آرگومان نامیده میشود را برای هر یک از پارامترهای تعریف شده فراهم نماییم. نوع آرگومان باید با نوع پارامتر تعریف شده تطبیق داشته باشد. اما اگر یک متغیر را به عنوان آرگومان در هنگام فراخوانی متد استفاده میکنیم نیازی به یکسان بودن نام آن متغیر و نام پارامتر تعریف شده نیست.
متدها میتوانند یک مقدار را به کدی که آن متد را فراخوانی کرده است بازگشت دهند.
Rectangle rectangle = new Rectangle(); rectangle.Width = 10.5; rectangle.Height = 10; double p = rectangle.Perimeter();
نکته: کلمه return علاوه بر بازگشت مقدار مورد نظر سبب پایان اجرای متد نیز میشود. حتی در صورتی که نوع خروجی یک متد void تعریف شده باشد استفاده از کلمه return بدون اینکه مقداری به دنبال آن بیاید میتواند برای پایان اجرای متد، در صورت نیاز و مثلاً برقراری شرطی خاص مفید باشد. بدون کلمه return متد زمانی پایان مییابد که به پایان قطعه کد بدنه خود برسد. توجه نمایید که در صورتی که نوع خروجی متد چیزی به جز void است استفاده از کلمه return به همراه مقدار مربوطه الزامی است.
مقدار خروجی یک متد را میتوان هر جایی که مقداری از همان نوع مناسب است مستقیماً به کار برد. همچنین میتوان آن را در یک متغیر قرار داد و سپس از آن استفاده نمود.
به عنوان مثال کلاس ساده زیر را در نظر بگیرید که متدی دارد برای جمع دو عدد.
public class SimpleMath { public int AddTwoNumbers(int number1, int number2) { return number1 + number2; } }
SimpleMath obj = new SimpleMath(); Console.WriteLine(obj.AddTwoNumbers(1, 2)); int result = obj.AddTwoNumbers(1, 2); Console.WriteLine(result);
در بخشهای بعدی بحث ما در مورد سایر اعضای کلاس و برخی جزییات پیرامون اعضای پیش گفته خواهد بود.
در بسیاری از زبانهای برنامه نویسی امکان null بودن Reference types وجود دارد. به همین جهت مرسوم است پیش از استفاده از آنها، بررسی شود آیا شیء مورد استفاده نال است یا خیر و سپس برای مثال متد یا خاصیت مرتبط با آن فراخوانی گردد؛ در غیر اینصورت برنامه با یک استثناء خاتمه خواهد یافت.
مشکلی هم که با این نوع بررسیها وجود دارد این است که پس از مدتی کد موجود را تبدیل به مخزنی از انبوهی از if و else ها خواهند کرد که هم درجهی پیچیدگی متدها را افزایش میدهند و هم نگهداری آنها را در طول زمان مشکل میسازند. برای حل این مساله، الگوی استانداردی وجود دارد به نام null object pattern؛ به این معنا که بجای بازگشت دادن null و یا سبب بروز یک exception شدن، بهتر است واقعا مطابق شرایط آن متد یا خاصیت، «هیچکاری» را انجام نداد. در ادامه، توضیحاتی در مورد نحوهی پیاده سازی این «هیچکاری» را انجام ندادن، ارائه خواهد شد.
الف) حین معرفی خاصیتها از محافظ استفاده کنید.
برای مثال اگر قرار است خاصیتی به نام Name را تعریف کنید که از نوع رشته است، حالت امن آن رشته بجای null بودن، «خالی» بودن است. به این ترتیب مصرف کننده مدام نگران این نخواهد بود که آیا الان این Name نال است یا خیر. مدام نیاز نخواهد داشت تا if و else بنویسد تا این مساله را چک کند. نحوه پیاده سازی آن هم ساده است و در ادامه بیان شده است:
private string name = string.Empty;
public string Name
{
get { return this.name; }
set
{
if (value == null)
{
this.name = "";
return;
}
this.name = value;
}
}
دقیقا در زمان انتساب مقداری به این خاصیت، بررسی میشود که آیا مثلا null است یا خیر. اگر بود، همینجا و نه در کل برنامه، مقدار آن «خالی» قرار داده میشود.
ب) سعی کنید در متدها تا حد امکان null بازگشت ندهید.
برای نمونه اگر متدی قرار است لیستی را بازگشت دهد:
public IList<string> GetCultures()
{
//...
}
و حین تهیه این لیست، عضوی مطابق منطق پیاده سازی آن یافت نشد، null را بازگشت ندهید؛ یک new List خالی را بازگشت دهید. به این ترتیب مصرف کننده دیگری نیازی به بررسی نال بودن خروجی این متد نخواهد داشت.
ج) از متدهای الحاقی بجای if و else استفاده کنید.
پیاده سازی حالت الف زمانی میسر خواهد بود که طراح اصلی ما باشیم و کدهای برنامه کاملا در اختیار ما باشند. اما در شرایطی که امکان دستکاری کدهای یک کتابخانه پایه را نداریم چه باید کرد؟ مثلا دسترسی به تعاریف کلاس XElement دات نت فریم ورک را نداریم (یا حتی اگر هم داریم، تغییر آن تا زمانیکه در کدهای پایه اعمال نشده باشد، منطقی نیست). در این حالت میشود یک یا چند extension method را طراحی کرد:
public static class LanguageExtender
{
public static string GetSafeStringValue(this XElement input)
{
return (input == null) ? string.Empty : input.Value;
}
public static DateTime GetSafeDateValue(this XElement input)
{
return (input == null) ? DateTime.MinValue : DateTime.Parse(input.Value);
}
}
به این ترتیب میتوان امکانات کلاس پایهای را بدون نیاز به دسترسی به کدهای اصلی آن مطابق نیازهای خود تغییر و توسعه داد.