مطالب
استفاده از لوله‌های یاهو در بلاگر!

داشتم به دنبال راهی برای نمایش محبوب‌ترین پست‌ها در وبلاگ جاری می‌گشتم، این جستجو به لوله‌های یاهو ختم شد!
یکی از پرکاربردترین ویجت‌های بلاگر، ویجت نمایش فید است (با نام "عناوین خبری" ترجمه شده است). برای مثال همین لیست آخرین نظرها در سایت، با استفاده از فید استاندارد کامنت‌های سایت درست شده است. 5 کامنت آخر سایت را نمایش می‌دهد که البته این یک ایراد هم هست و بیشتر از این تعداد را قبول نمی‌کند. یا دقیقا همان زمان ارسال کامنت به روز نمی‌شود. به نظر در ساعات مشخصی از روز این به روز رسانی صورت می‌گیرد.

جهت "نمایش لیست مطالبی با بیشترین کامنت" می‌توانید به آدرس زیر مراجعه کنید:
Popular Posts/Most Commented Widget for Blogger Blogs

آدرس بلاگ خود را وارد کنید (بدون http البته). عدد دلخواهی را که بیانگر تعداد رکورد بازگشت داده شده است نیز وارد نمائید (هر چند بلاگر فقط 5 آیتم را نمایش خواهد داد) و سپس بر روی دکمه run کلیک کنید. در همانجا روی more options کلیک کرده و لینک فید rss آن‌را دریافت کنید. در حقیقت با استفاده از لوله‌های یاهو یک سری پردازش روی فید کامنت‌های سایت صورت گرفته و آمار نهایی به صورت یک فید جدید به شما ارائه خواهد شد که از آن می‌توانید در ویجت مربوط به عناوین خبری یا همان فیدهای بلاگر، استفاده کنید.






و یا نمایش لیست برترین کامنت گذاران!
Top Commentators Widget for Blogger




در اینجا روی لینک clone کلیک کنید تا یک نمونه مخصوص شما کپی شود (بهتر است به اکانت ایمیل خود در یاهو لاگین کرده باشید). اکنون می‌توانید آن را ادیت کرده و بر روی آن تغییرات دلخواه را اعمال کنید (وارد کردن لینک فید کامنت‌های سایت مطابق شکل). سپس بر روی دکمه ذخیره کلیک کرده و نهایتا فید rss آن‌را دریافت کنید.

موارد دیگری هم از همین دست در سایت لوله‌های یاهو موجود است:
http://pipes.yahoo.com/pipes/search?q=blogger&x=6&y=9

مطالب
اجرای برنامه‌های ASP.NET توسط Mono در Ubuntu
در ادامه مباحث بررسی اجرای برنامه‌های دات نت بر روی لینوکس، قصد داریم برنامه‌های ASP.NET را به کمک Mono 3.0 و یک وب سرور لینوکسی، بر روی Ubuntu اجرا کنیم.


پیشنیازها
دو پروژه خالی ASP.NET Web forms و ASP.NET MVC را در VS.NET تحت ویندوز ایجاد نمائید. آن‌ها را یکبار کامپایل کرده و اجرا کنید. سپس فایل‌‌های آن‌ها را به ubuntu منتقل کنید (پوشه‌های bin پروژه‌ها فراموش نشوند؛ خصوصا نگارش MVC که به همراه یک سری کتابخانه جانبی است).
برای انتقال فایل‌ها به لینوکس، اگر از VMWare workstation برای اجرا و آزمایش Ubuntu استفاده می‌کنید، کپی و paste مستقیم فایل‌ها از ویندوز به درون ماشین مجازی لینوکس پشتیبانی می‌شود.


نصب وب سرور آزمایشی مونو یا XSP
اگر نیاز به یک وب سرور آزمایشی، چیزی شبیه به وب سرور توکار VS.NET داشتید، پروژه XSP جهت این نوع آزمایشات ایجاد شده است.
پس از نصب آن (که به همراه همان بسته PPA قسمت قبل، هم اکنون بر روی سیستم شما نصب است)، در ترمینال لینوکس، با استفاده از دستور cd به ریشه وب سایت خود وارد شوید، سپس دستور xsp4 را اجرا کنید تا وب سرور xsp4 مشغول هاست سایت شما شود (برای اجرا در مسیر  /opt/bin/xsp4 نصب شده است).


اجرای برنامه ASP.NET Web forms 4 توسط XSP
بدون هیچ مشکل خاصی در همان ابتدای کار اجرا شد (البته باید دقت داشت که لینوکس به کوچکی و بزرگی حروف حساس است. یعنی حتما باید Default.aspx وارد شود و نه default.aspx):



اجرای برنامه ASP.NET MVC 4 توسط XSP
اجرا نشد! پیام می‌دهد که
 "Missing method System.Web.Security.FormsAuthentication::get_IsEnabled() in assembly System.Web.dll
و یا
Compiler Error Message: CS1703: An assembly with the same identity `mscorlib, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089' 
has already been imported. Consider removing one of the references
علت اینجا است که XSP4 همراه با نسخه PPA، قدیمی است. بنابراین باید نسخه اصلی را از مخزن کد آن دریافت و کامپایل کنیم. پیشنیازهای اینکار مانند Git و Mono، در قسمت قبل دریافت شدند. سپس فرامین ذیل را در خط فرمان لینوکس اجرا کنید:
 git clone git://github.com/mono/xsp.git
cd xsp
./autogen.sh --prefix=/opt
make
sudo make install
پس از کامپایل، اگر این نگارش جدید را اجرا کنید، به خطای ذیل خواهید رسید:
 System.IO.FileNotFoundException: Could not load file or assembly XSP, Version=3.0.0.0
برای رفع این مشکل باید اینبار وب سرور جدید را با فرمان sudo یا دسترسی مدیریتی اجرا کنید تا مشکل برطرف شود.
البته من سورس دریافت شده را در خود monodevelop کامپایل کردم (فایل sln آن‌را در monodevelop باز کرده و پروژه را build کنید). در این حالت دو فایل Mono.WebServer.dll و Mono.WebServer.XSP.exe در پوشه  xsp/src/Mono.WebServer.XSP/bin/Debug ظاهر می‌شوند.
یکی دیگر از دلایل ظاهر شدن خطای فوق، نیاز به نصب این دو فایل در GAC است که به نحو زیر قابل انجام می‌باشد:
 cd xsp/src/Mono.WebServer.XSP/bin/Debug
sudo gacutil -i Mono.WebServer.XSP.exe
sudo gacutil -i Mono.WebServer.dll
بعد این دو فایل dll و exe را در پوشه برنامه MVC خود کپی کنید و سپس دستور ذیل را اجرا نمائید:
 cd myMvcAppPath
sudo mono Mono.WebServer.XSP.exe
اینبار وب سرور جدید، روی پورت 9000 شروع به کار می‌کند. اکنون اگر در فایرفاکس آدرس http://localhost:9000 را باز کنید، برنامه اجرا شده اما به خطای ذیل خواهید رسید:
 CS0234: The type or namespace name `Helpers' does not exist in the namespace `System.Web'.
Are you missing an assembly reference?
برای رفع این مشکل باید اندکی فایل web.config برنامه را ویرایش کرد:
  <system.web> 
    <compilation debug="true" targetFramework="4.0">
      <assemblies>
        <add assembly="System.Web.Helpers, Version=2.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31BF3856AD364E35" />        
        <add assembly="System.Web.Mvc, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31BF3856AD364E35" />        
      </assemblies>
    </compilation>
سعی بعدی ... اجرا نشد! با هر بار refresh صفحه یک خطای جدید نمایش می‌داد که ... Type خاصی را نمی‌تواند بارگذاری کند (به همراه نام اسمبلی مربوطه). برای رفع این مشکل dllهای ذیل را از پوشه bin پروژه MVC خود که از ویندوز به لینوکس کپی کرده‌اید، حذف کنید:
Microsoft.Web.Infrastructure.dll
System.Net.Http.dll
System.Net.Http.Formatting.dll
System.Web.Http.dll
System.Web.Http.WebHost.dll
این فایل‌ها توسط تیم Mono به صورت مستقل پیاده سازی شده‌اند و نیازی نیست تا از ویندوز به لینوکس کپی شوند.
بعد از حذف این فایل‌های اضافی، برنامه ASP.NET MVC نیز اجرا شد:



چند نکته تکمیلی
- نحوه تشخیص موجود بودن یک DLL خاص، در نگارش جاری Mono نصب شده:
 $ gacutil -l Microsoft.Web.Infrastructure
The following assemblies are installed into the GAC:
Microsoft.Web.Infrastructure, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31bf3856ad364e35
Number of items = 1
- اگر می‌خواهید مطمئن شوید که تمام اسمبلی‌های موجود در GAC درست نصب شده‌اند یا خیر، فرمان ذیل را اجرا کنید:
cd /opt/lib/mono/gac # assuming this is your main gac
sudo find . */*/*.dll -exec gacutil -i '{}' \;
- در نسخه لینوکسی System.Web ممکن است یک سری از فضاهای نام هنوز موجود نباشند. لیست آن‌ها را در این آدرس می‌توانید مشاهده کنید:
مطالب
روش‌هایی برای بهبود تجربه‌ی کاربری صفحات لاگین و ثبت نام
عموما زمانیکه به طراحی صفحه‌ی لاگین و یا ثبت نام می‌رسیم، ورودی کلمه‌ی عبور را با "type="password علامتگذاری می‌کنیم و ... همین! فارغ از اینکه در سال‌های اخیر، مرورگرها چه امکانات قابل توجهی را در جهت غنی سازی همین یک ورودی ویژه، تدارک دیده‌اند تا کار ثبت نام و یا ورود به یک سایت و برنامه را ساده‌تر و امن‌تر کنند.


کمک به مرورگر، در جهت تمایز بین صفحات ورود و ثبت نام

مرورگرهای جدید قادرند برای صفحه‌ی لاگین، پر کردن خودکار فیلدهای نام کاربری و کلمه‌ی عبور و برای صفحه‌ی ثبت نام، تولید خودکار کلمات عبور قوی، به همراه به‌خاطر سپاری آن‌را ارائه دهند. برای فعال سازی یک چنین قابلیت‌های ویژه‌ای، نیاز است تا یک سری ویژگی را به فیلدهای ورود کلمات عبور اضافه کرد:
الف) نیاز است autocomplete را به نحو صحیحی مقدار دهی کرد:
- اگر مقدار آن مساوی new-password درنظر گرفته شود، یعنی صفحه‌ی جاری، صفحه‌ی ثبت نام است و نیاز است تا تولید کننده‌ی خودکار کلمات عبور مرورگر و بخاطر سپاری آن فعال شوند.


- اگر مقدار آن مساوی current-password درنظر گرفته شود، یعنی صفحه‌ی جاری، صفحه‌ی لاگین است و کاربر نیاز دارد تا کلمه‌ی عبوری را که پیشتر در حین ثبت نام و یا حتی لاگین موفق قبلی وارد کرده‌است، بتواند به سادگی از طریق password manager مرورگر دریافت کند.


ب) بنابراین تا اینجا روش تمایز بین فیلدهای پسورد صفحات لاگین و ثبت نام مشخص شد. اما در مورد نام کاربری چطور؟
برای این حالت فقط کافی است مقدار autocomplete را به username تنظیم کرد تا مرورگر بداند که چگونه باید اطلاعات password manager خودش را به صورت خودکار تامین کند. البته "autocomplete="username در اصل برای معرفی ایمیل‌ها طراحی شده‌است، اما در استفاده‌های برنامه‌های کاربردی ما، جهت معرفی مقدار نام کاربری که کاربر قرار است توسط آن به برنامه وارد شود، کفایت می‌کند.


سفارشی سازی تولید کننده‌ی خودکار کلمات عبور مرورگر

عنوان شد که اگر مقدار autocomplete در صفحات ثبت نام، به مقدار new-password تنظیم شود، یک چنین فیلد ورودی به صورت خودکار به همراه قابلیت ویژه‌ی «تولید کننده‌ی خودکار کلمات عبور مرورگر» نیز خواهد بود. می‌توان این ابزار توکار مرورگرها را نیز سفارشی سازی کرد و بر روی نحوه‌ی تولید کلمات عبور آن تاثیر گذاشت:
<input type="password" autocomplete="new-password" 
  passwordrules="required: upper; required: lower; required: digit; 
                 minlength: 25; allowed: [-().&@?'#,/&quot;+]; max-consecutive: 2">
برای اینکار از ویژگی passwordrules استفاده می‌شود. برای مثال تنظیمات فوق به این معنا هستند:
- کلمه‌ی عبور تولیدی توسط مرورگر باید حداقل به همراه یک عدد، یک حرف بزرگ و یک حرف کوچک باشد.
- حداقل 25 حرف باشد.
- استفاده‌ی از حروف ویژه‌ی -().&@?'#,/"+ در آن مجاز است.
- حداکثر تعداد حروف مشابه متوالی آن باید 2 حرف باشد.


نیاز به خاموش کردن تصحیح‌های هوشمند مرورگرها

مرورگرها می‌توانند برای مثال حروف ابتدای عبارت وارد شده را به صورت خودکار تبدیل به کلمات بزرگ کنند و یا حتی با استفاده از واژه نامه‌ها، اطلاعات ورودی را تصحیح کنند. یک چنین قابلیتی نباید برای فلیدهای کلمات عبور فعال باشد. به همین جهت ضروری است این فلیدها با ویژگی‌های "autocapitalize="off و "autocorrect="off مزین شوند.


کمک به مرورگرها در جهت تعویض کلمات عبور ضعیف و فاش شده‌!

برای نمونه مرورگر کروم به همراه قسمتی است که بر اساس password manager توکار خودش و اطلاعات فاش شده‌ی بر روی اینترنت، عنوان می‌کند که کدامیک از کلمات عبور شما دیگر امن نیستند و بهتر است آن‌ها را عوض کنید. این صفحه را می‌توانید در آدرس ویژه‌ی chrome://settings/passwords مرورگر کروم مشاهده کنید.


نکته‌ی مهم اینجا است که این مرورگر، دکمه‌ی Change password و لینکی را نیز به سایت و برنامه‌ی مدنظر، برای تعویض کلمه‌ی عبور ارائه می‌دهد و این لینک، قالب ثابت و ویژه‌ای دارد: https://example.com/.well-known/change-password
یعنی هموار کاربر را به آدرس ثابت well-known/change-password. در سایت شما هدایت می‌کند و در این حالت بهتر است یک route ویژه‌ی خاص آن‌را تعریف کرده و کاربر را به صورت خودکار به صفحه‌ی اصلی تعویض کلمه‌ی عبور، برای مثال به آدرس فرضی https://example.com/settings/change-password به صورت خودکار هدایت کنید.

یک نمونه مثال این هدایت خودکار در یک برنامه‌ی ASP.NET Core به صورت زیر است:
app.UseEndpoints(endpoints =>
{
  // TODO: Add it to your app!
  // Improves chrome://settings/passwords page by managing `Change password` button next to a password.
  endpoints.MapGet("/.well-known/change-password",
                   context =>
                   {
                     // `/.well-known/change-password` address will be called by the `Change password` button of the Chrome.
                     // Now our Web-API app redirects the user to the `/change-password` address of the App.
                      context.Response.Redirect("/change-password", true);
                      return Task.CompletedTask;
                    });
  endpoints.MapRazorPages();
  // ...
});
مطالب
مقدمه‌ای بر صفحات Razor در ASP.NET Core 2.0 - بخش اوّل
Page یا «صفحه» در Razor، یکی از ویژگی‌های جدید در  ASP.NET Core MVC است که تمرکز کدنویسی را بر روی صفحات قرار می‌دهد و این موجب راحتی کدنویسی و بالارفتن راندمان می‌شود. این «صفحات» نیازمند استفاده از نسخۀ ASP.NET Core 2.0.0 و نسخه‌های بعد از آن هستند که در  Visual Studio 2017 Update 3 و نسخه‌های بعدی در دسترس است.
«صفحات» Razor به‌طور پیش‌‎فرض در MVC در دسترس است و کافیست در فایل  Startup.cs، «صفحات» Razor فعال شود:
public class Startup
{
    public void ConfigureServices(IServiceCollections services)
    {
        services.AddMvc(); // موجب فعال شدن «صفحات»  و کنترلرها می‌شود
    }

    public void Configure(IApplicationBuilder app)
    {
        app.UseMvc();
    }
}
تمام ویژگی‌های جدید «صفحات» Razor در اسمبلی Microsoft.AspNetCore.Mvc.RazorPages در دسترس است و کافیست بدان ارجاع دهید. همچنین اگر ارجاعی به پکیج  Microsoft.AspNetCore.Mvc  داشته باشید نیز «صفحات» Razor در دسترس خواهند بود.
«صفحۀ» زیر را در نظر بگیرید:
@page

@{
    var message = "Hello, World!";
}

<html>
<body>
    <p>@message</p>
</body>
</html>
این کد، بسیار شبیه «صفحات» ویوی Razor معمولی است؛ اما آنچه آن را متفاوت می‌سازد، استفاده از دایرکتیو page@  است. با استفاده از  page@، درواقع این فایل نقش اکشن متد MVC را نیز انجام می‌دهد و بدین معناست که می‌تواند به‌طورمستقیم، درخواست‌ها را بدون وساطت هیچ کنترلری مدیریت کند. دایرکتیو  page@، باید در ابتدای صفحۀ Razor قرار بگیرد. این دایرکتیو رفتار اصلی سایر Razorها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
ارتباط میان مسیرهای URL با صفحات، از طریق محل قرارگیری «صفحات» در فایل سیستم، اتفاق می‌افتد. جدول زیر نحوۀ ارتباط میان مسیر «صفحات» Razor و URL متناظر آن را نشان می‌دهد: 
 URL متناظر  نام فایل و مسیر آن 
/  یا  /Index
 /Pages/Index.cshtml
/Contact /Pages/Store/Contact.cshtml
/Store/Contact /Pages/Store/Contact.cshtml
برنامه هنگام اجرا، به‌طور پیش‌فرض، برای یافتن فایل «صفحات» Razor در پوشۀ «صفحات» جستجو می‌کند.
ویژگی‌های جدید «صفحات» Razor  بدین منظور طراحی شده‌اند تا الگوهای عمومی به‌کار رفته در پیمایش‌گر صفحات وب را آسان‌تر کنند. صفحۀ «تماس با ما» را در نظر بگیرید که در آن مدل Contact پیاده‌سازی شده است. فایل  MyApp/Contact.cs  بدین شکل است:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MyApp 
{
    public class Contact
    {
        [Required]
        public string Name { get; set; }

        [Required]
        public string Email { get; set; }
    }
}
و فایل ویوی آن یعنی MyApp/Pages/Contact.cshtml به شکل زیر است:
@page
@using MyApp
@using Microsoft.AspNetCore.Mvc.RazorPages
@addTagHelper "*, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers"
@inject ApplicationDbContext Db

@functions {
    [BindProperty]
    public Contact Contact { get; set; }

    public async Task<IActionResult> OnPostAsync()
    {
        if (ModelState.IsValid)
        {
            Db.Contacts.Add(Contact);
            await Db.SaveChangesAsync();
            return RedirectToPage();
        }

        return Page();
    }
}

<html>
<body>
    <p>فرم زیر را پر کنید تا در اسرع وقت، کارشناسان ما با شما بگیرند</p> 
    <div asp-validation-summary="All"></div>
    <form method="POST">
      <div>Name: <input asp-for="Contact.Name" /></div>
      <div>Email: <input asp-for="Contact.Email" /></div>
      <input type="submit" />
    </form>
</body>
</html>
این «صفحه»، هندلری با عنوان OnPostAsync  دارد که هنگام ارسال درخواست‌های POST (هنگامی‌که کاربری فرم را ثبت می‌کند) اجرا می‌شود. البته می‌توان برای هر نوع تقاضای HTTP، هندلری را اضافه کرد که معمولاً از  OnGet  برای هرگونه تقاضای نشان دادن یک صفحۀ HTML استفاده می‌شود و از  OnPost  برای ارسال اطلاعات از طریق فرم استفاده می‌شود و همان‌طور که می‌دانیم پسوند Async اختیاری است. اما اغلب به‌طور قراردادی به‌کار برده می‌شود. کد نوشته شده داخل OnPostAsync بسیار شبیه چیزی است که به‌طور معمول در داخل یک کنترلر نوشته می‌شود. این الگویی است برای صفحاتی که در آن‌ها بیشتر اصول اوّلیۀ MVC از قبیل بایند کردن مدل‌ها، اعتبارسنجی و نتایج اکشن‌ها قابل استفاده است.  
روند اصلی  OnPostAsync  به‌شکل زیر است:
کنترل خطاهای اعتبارسنجی.
  1. اگر خطایی نبود، اطلاعات ذخیره شده و به صفحۀ دیگر ریدایرکت می‌شود.
  2. درغیراین‌صورت، صفحه را دوباره به‌همراه خطاهای اعتبار سنجی نمایش می‌دهد.
  3. اگر اطلاعات موفقت‌آمیز وارد شوند، آنگاه متد هندلر OnPostAsync، هلپر RedirctToPage را برای برگرداندن نمونه‌ای از RedirectToPageResult فراخوانی می‌کند. این یک نوع جدید بازگشتی برای اکشن متد است که شبیه RedirectToAction  یا RedirectToRoute  است؛ با این تفاوت که مخصوص صفحات طراحی شده است.
هنگامیکه فرم ثبت شده، خطای اعتبارسنجی داشته باشد، آنگاه متد هندلر OnPostAsync هلپر متد Page را فراخوانی می‌کند. این هلپر یک نمونه از PageResult را برمی‌گرداند. این شبیه کاری است که اکشن‌ها در کنترلر‌ها، یک ویو را برگردانند. PageResult خروجی پیش‌فرض یک هندلر متد است و هندلر متدی که نوع  void  را برگرداند «صفحۀ» جاری را رندر می‌کند.
خصیصۀ  Contact از attribute جدید [BindProperty] برای مقید کردن مدل استفاده می‌کند. «صفحات» به‌طور پیش‌فرض، ویژگی‌هایی را که GET نیستند، مقید می‌کنند. مقیدکردن به خواص، موجب کاهش کدی می‌شود که شما باید در فرم مورد نظر خود بیاورید؛ مثلاً به‌راحتی می‌توان نوشت ( <input asp-for="Contacts.Name" /> ) که با این کار مقیدسازی فیلد و خصیصۀ مورد نظر به‌طور خودکار انجام می‌شود.
به‌جای استفاده از دایرکتیو  model@ در اینجا، از ویژگی جدید «صفحات» استفاده می‌کنیم. به‌طور پیش‌فرض دایرکتیو کلاس Page همان مدل است و ویژگی‌هایی شبیه مقیدکردن مدل‌ها، تگ هلپرها و هلپرهای HTML، همگی فقط با ویژگی‌هایی که درون functions@ نوشته شده‌اند، کار می‌کنند. هنگام استفاده از «صفحات» به‌طور خودکار به ویومدل دسترسی وجود دارد.
دایرکتیو  inject@  قبل از شروع هندلر متد، قرار گرفته و برای تزریق وابستگی در «صفحات» استفاده می‌شود که همانند Razor ویوهای قبل کار می‌کند. متغیر Db در اینجا از نوع  ApplicationDbContext است که به «صفحه» تزریق می‌شود. 
در اینجا نیازی به نوشتن هیچ دستوری برای اعتبارسنجی anti-forgery نیست. تولید و اعتبارسنجی anti-forgery به‌طور خودکار در «صفحات» انجام می‌شود و برای دستیابی به این ویژگی امنیتی نیاز به تنظیمات اضافه‌تری نیست.
می‌توان ویوی MyApp/Pages/Contact.chsml  را از مدل آن به شکل زیر جدا کرد: 
@page
@using MyApp
@using MyApp.Pages
@using Microsoft.AspNetCore.Mvc.RazorPages
@addTagHelper "*, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers"
@model ContactModel

<html>
<body>
    <p>فرم زیر را پر کنید تا در اسرع وقت، کارشناسان ما با شما بگیرند </p>
    <div asp-validation-summary="All"></div>
    <form method="POST">
      <div>Name: <input asp-for="Contact.Name" /></div>
      <div>Email: <input asp-for="Contact.Email" /></div>
      <input type="submit" />
    </form>
</body>
</html>
و بخش مدل «صفحه» را به شکل زیر:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.RazorPages;

namespace MyApp.Pages
{
    public class ContactModel : PageModel
    {
        public ContactModel(ApplicationDbContext db)
        {
            Db = db;
        }

        [BindProperty]
        public Contact Contact { get; set; }

        private ApplicationDbContext Db { get; }

        public async Task<IActionResult> OnPostAsync()
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                Db.Contacts.Add(Contact);
                await Db.SaveChangesAsync();
                return RedirectToPage();
            }

            return Page();
        }
    }
}
براساس قرارداد، کلاس باید به‌شکل PageModel باشد و در همان فضای نامی باشد که صفحۀ آن قرار دارد و نیازی به استفاده از functions @ نیست و تنها تغییر آن، تزریق وابستگی از طریق کلاس سازنده است. 
با استفاده از PageModel می‌توان از الگوی آزمون واحد بهره برد؛ اما مستلزم نوشتن صریح کلاس و سازندۀ آن است. مزیت «صفحات» بدون فایل PageModel این است که از کامپایل در زمان اجرا پشتیبانی می‌کنند که این قابلیت در هنگام کدنویسی مفید است.
ادامه دارد...
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #18
سپاس از پاسخ شما.
ولی منظورم ، داشتن چند فرم لاگین بود. مثلاً من یک سیستم دارم که کاربران خاص علاوه بر نام کاربری و کلمه عبور ، چند فیلد اضافی دیگر را نیز باید وارد کنند تا وارد سیستم مربوطه خود شوند.برخی دیگر از کاربران فقط نیاز به یک فرم لاگین با ورودی‌های نام کاربری ، پسوورد دارند. با تشکر فراوان.
اشتراک‌ها
منبع کدهای MS-DOS در گیت هاب

In March 2014, Microsoft released the source code to MS-DOS 1.25 and 2.0 via the Computer History Museum. The announcement also contains a brief history of how MS-DOS came to be for those new to the subject, and ends with many links to related articles and resources for those interested in learning more.

Today, we're re-open-sourcing MS-DOS on GitHub. Why? Because it's much easier to find, read, and refer to MS-DOS source files if they're in a GitHub repo than in the original downloadable compressed archive file. 

منبع کدهای MS-DOS در گیت هاب
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
فضای نام MVC
 با تشکر.
برای اینکه حجم پروژه برای ارائه پایین بیاید،کلیه‌ی پکیج‌ها از پروژه حذف شده اند.
برای دریافت پیکج‌ها  باید  طبق این مقاله  عمل نمایید.
نظرات مطالب
Roslyn #1
مثل اینکه در صورت حذف این compiler در Web Forms ( و احتمالاً Razor Page) امکان استفاده از امکانات C# 6 وجود ندارد.
در صورتی که در همین پروژه در فایل‌های cs امکان استفاده از C# 6 وجود دارد.
ASP.NET 4.6.1 Templates -> Web Forms 4

مطالب
Pro Agile .NET Development With Scrum - قسمت اول
 با همکاری آقایان سید مجتبی حسینی و محمد شریفی طی یک سری مقالات سریالی قصد داریم ترجمه آزادی از کتاب  Pro Agile .NET Development With Scrum نوشته Jerrel Blankenship  و Matthew Bussa ، داشته باشیم. 
با توجه به اینکه در سایت جاری مطالب قسمت اول کتاب پوشش داده شده است، ما هم دوباره کاری نکرده و میتوانید از این مقاله استفاده کنید.

مدیریت پروژه‌های چابک با اسکرام
در این فصل با روشها و ماهیت تکرارپذیر اسکرام آشنا می‌شوید که استخوان‌بندی فرآیندی را تعریف می‌کند که دربردارندۀ  مجموعه‌ای از نقشها و فعالیتهایی است که همگی بر پشتیبانی از تیم مسؤول تولید محصول، تمرکز می‌کنند. 
مطالعۀ موردی بخش دوم این کتاب از شیوۀ اسکرام به نحوی پیروی می‌کند که قادر به دیدن اجرایی عملی از تمام ویژگیهای کلیدی‌ای که در این فصل از آنها بحث می‌شود، خواهید بود و به شما کمک می‌کند تا مزیت‌های این شیوه را به خوبی درک کنید.
اسکرام چیست؟
اسکرام رویکردی تکرارپذیر جهت توسعۀ نرم‌افزار است که بصورت تنگاتنگی با اصول و بیانیۀ چابک هم‌سو شده است. اسکرام از دنباله‌ای از بلاکهای زمانی به نام اسپرینت ساخته شده است که بر ارائۀ محصولات کارآمد تمرکز می‌کند. یک اسپرینت نوعاً از دو تا چهار هفته به طول می‌انجامد و با هدف یا موضوعی که واضح کنندۀ اسپرینت است، تعریف شده است.
اسپرینتها نسبت به تغییرات ایزوله شده‌اند و بدون هیچ اختلالی، تیم توسعه را بر ارائۀ محصولی کارآمد، متمرکز می‌سازند. کارها در Product   Backlog ( لیستی از کارهای کلی یک پروژه است که باید آن را بر اساس درجه اهمیت، دسته بندی نمود) اولویت‌بندی شده که توسط صاحب محصول مدیریت می‌شود. قبل از وقوع هر اسپرینت، یک ویژگی از Product Backlog  انتخاب شده و تیم توافق می‌کند که در انتهای آن اسپرینت، آن ویژگی را ارائه کند.
برای آنکه همه چیز بخوبی پیش برود، یک نفر به عنوان ScrumMaster (که وظیفه نگهداری و حفظ فرآیند را برعهده دارد) تعیین می‌شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ مانعی باعث جلوگیری از ارائۀ ویژگیهایی که تیم توسعه مد نظر قرار داده، نشود. جلسات سرپایی روزانه به تیم کمک می‌کند تا دربارۀ هر مشکلی که مانع کار است، گفتگو کنند. مرور هر اسپرینت در انتهای آن به ارتقای فرآیند کمک می‌کند.
شکل 1-2 نمایش گرافیکی روش اسکرام است که حاوی همۀ نقشها و فعالیتها و خروجیهای اسکرام بوده که در ادامه، بیشتر دربارۀ آنها خواهید خواند. 
 




  شیوه‌های برنامه محور در مقابل شیوه‌های ارزش محور
هنگام ملاحظۀ تفاوت میان شیوۀ آبشاری و شیوۀ چابک، نیاز است تا به هستۀ مرکزی هر روش نگریست. یکی از شیوه‌ها از نقشه‌ای برگرفته شده که در ابتدای پروژه ایجاد شده است و شیوۀ دیگر از ارزشی برگرفته شده که شما به مشتری می‌دهید.

شیوۀ آبشاری (برنامه محور)
به شیوۀ آبشاری می‌توان به منزلۀ شیوه‌ای برنامه محور در توسعۀ نرم‌افزار نگریست. در گذشته، این شیوۀ توسعه بسیار مورد استفاده بود، نه به این دلیل که بهترین شیوۀ توسعۀ نرم‌افزار بود، بلکه به این دلیل که تنها شیوۀ شناخته شده بود.
پروژه‌ای که شیوۀ آبشاری را به کار می‌برد با ریسک بسیار بالایی مواجه بود؛ به این دلیل که همه چیز در ابتدای پروژه طرح‌ریزی می‌شد. تمام نیازمندیها و جستجوها و تعیین بازۀ کاری قبل از آنکه حتی یک خط کد نوشته شود، جمع‌آوری می‌شد. مشتریان باید همۀ آنچه را که از سیستم انتظار داشتند، در ابتدای امر می‌دانستند. در زمانی که مشتریان دقیقاً نمی‌دانستند که چه می‌خواهند اما باید تمام جزئیات نیازهای خود را تعریف می‌کردند و در یک وهله باید جزئیات کار را تعیین می‌کردند و تا آخر نیز نمی‌توانستند آن را تغییر دهند؛ حتی اگر بعداً متوجه می‌شدند که نیازشان تغییر کرده است.
این رویکرد سرانجام پروژه را، حتی قبل از آنکه شروع شود، با شکست مواجه می‌کرد. کل فرآیند به سمت مشکلاتی هدایت می‌شد که تا پایان پروژه نیز پنهان می‌ماندند. زیرا مشتری همۀ نکات جزئی کار را مدنظر قرار نداده بود و راهی برای تغییرات مورد نیاز وجود نداشت. گاهی انجام تغییر مستلزم هزینۀ بسیار بالایی بود. در این گونه پروژه‌ها دامنۀ پروژه دچار تغییرات می‌شد؛  توسعه‌دهنده از مسائلی که مشتری درصدد حل آنها بود سردرنمی‌آورد و به همین ترتیب مشتری.
توسعۀ برنامه محور به مانند روند پرش حلقه‌ای است: شما ابتدا جستجو می‌کنید و یک مرتبه از میان آن حلقه پریده و وارد حلقۀ جمع‌آوری نیازمندیها می‌شوید و از آنجا وارد حلقۀ طراحی می‌شوید. از یک حلقه نمی‌توانید عبور کنید مگر اینکه از حلقۀ پیشین آن پریده باشید و با یک مرتبه، عبور از یک حلقه برگشتن به آن حلقه ممکن نیست. حتی اگر نیاز باشد چنین کاری انجام شود. ممکن نیست که اندکی از هر کاری را انجام داده و برای اطمینان از مسیر درست، قدری متوقف بمانید. فرآیند آبشاری فراهم کنندۀ بستری نیست که در آن توسعه دهند بتواند به مشتری خود بگوید: «مایل هستم که کاری را که تاکنون انجام داده‌ام، به شما نشان دهم تا ببینید که آیا با آنچه شما می‌خواهید منطبق است یا خیر».
معمولاً در انتهای پروژه است که مشکلات بزرگی بروز پیدا می‌کنند که نسبتاً خیلی دیر است. این مورد منجر به آن می‌شود که چند تیم به کار وارد شده و افراد بیشتری در پروژه استفاده شوند؛ به این امید که پروژه سریعتر به اتمام برسد و البته چنین نتیجه‌ای به ندرت اتفاق می‌افتد. در نتیجه بخشهایی از پروژه باید کنار گذاشته شوند؛ یعنی یا حدود پروژه محدودتر شود، یا آزمودن آن حذف شود یا هردو.

شیوۀ اسکرام (ارزش محور)
اسکرام به عنوان شیوه‌ای ارزش محور در توسعۀ نرم‌افزار مورد توجه قرار می‌گیرد. اسکرام به چند دلیل تغییر چشم‌گیری نسبت به شیوۀ آبشاری داشته‌است.  اسکرام به جای آنکه در ابتدا به جمع‌آوری نیازمندیهای مورد نیاز برای هر ویژگی مد نظر پروژه بپردازد و به جای آنکه همۀ طراحی‌های خود را مبتنی بر این نیازمندیها کامل کرده و سپس به کدنویسی برنامه مبتنی بر این طرحهای از اول مشخص شده بپردازد؛ به توسعۀ تکرارپذیر و افزایشی می‌نگرد.
اسکرام تماماً معطوف به مسیرهایی جزئی در حل مسأله و ارزیابی مجدد آن مسأله پس از طی هر مسیر است.
  • بلاکهای جزئی با عنوان اسپرینت
  • ویژگیهای جزئی
  • تیم‌های کوچک
بلاکهای زمانی کوچک بیانگر چگونگی کار بر روی حل مسأله توسط تیم توسعه است. به هر اسپرینت می‌توان به صورت یک پروژۀ آبشاری کوچک نگریست. زیرا در هر اسپرینت شما همۀ کارهایی را که به طور عادی در یک پروژۀ آبشاری انجام می‌دهید، اجرا می‌کنید با این تفاوت که فقط در مقیاسی کوچک‌تر آن را انجام می‌دهید. در هر اسپرینت، شما یک ویژگی را انتخاب کرده و نیازمندیهای آن ویژگی را جمع‌آوری کرده و به طراحی آن ویژگی مبتنی بر نیازمندیهای به دست‌آمده پرداخته و سپس کدنویسی کرده و آن خصیصه را با توجه به طراحی صورت گرفته، تست می‌کنید. شما در اسکرام برخلاف روش آبشاری، تلاش نمی‌کنید که همه چیز را پیشاپیش طراحی کنید. بلکه شما چیزی را انجام می‌دهید که نیاز است انجام شود. هدف هر اسپرینت انجام ارتقایی (افزایشی) برای رسیدن به پروژۀ نهایی است؛ اما افزایشی که به طور بالقوه قابل ارائه است.
حال چگونه می‌توان در هر اسپرینت تعداد زیادی پروژه‌های آبشاری را انجام داد، در حالی که قبلاً به سختی یک پروژۀ آبشاری قابل انجام بود؟ جواب، انجام اسپرینتهایی با ویژگیهای کوچک است. ویژگیهای جزئی‌، قطعاتی از پروژه هستند که تلاش می‌کنند مسألۀ خاصی را برای مشتری حل کنند. آنها درصدد این نیستند که کل برنامه را ایجاد کنند. ویژگیهای مدنظر یک پروژه به تکه‌های کوچکتری شکسته می‌شوند که هنوز قادر به تامین ارزش برای مشتری بوده و می‌توان آنها را به سرعت انجام داد. با هرچه بیشتر شدن این ویژگیهای کامل شده در پروژه، مشتری کم کم با نمای کامل برنامه مورد نظر مواجه شده و آن را ملاحظه می‌کند.
همه‌ی این موارد توسط یک تیم کوچکی از توسعه‌دهندگان، تست‌کننده‌ها و طراحانی که صرفاً به انجام پروژه مشغول هستند، انجام می‌شود. این تیم، یک تیم با قابلیت‌هایی چندگانه است که هر عضو آن با انجام تمام کارهای تیم آشناست. هر عضوی از آن ممکن است که در همه چیز بهترین نباشد؛ اما هرکس می‌داند که چگونه یک کار ضروری را برای تکمیل پروژه انجام دهد. نگریستن به آنها به عنوان یک تیم SEAL  که هر عضو آن می‌داند که چگونه هرچیز مورد نیاز را انجام دهد، اما برای هرکاری کارشناسان مخصوص آن کار وجود دارد.
با انجام این کار در سطوح جزئی، مسائل این سطوح جزئی تا حدی شبیه مسائلی هستند که در انتهای پروژه در شیوۀ آبشاری رخ می‌دهند. در واقع اسکرام به گونه‌ای کار می‌کند که بتواند تا آنجا که ممکن است سریعاً مشکلات و مسائل را نشان دهد. مشکلات قابل پنهان شدن نیستند؛ چراکه پروژه به سطوحی کوچک و قابل مدیریت، تجزیه شده است. هنگامیکه مشکلی بروز پیدا می‌کند، تا وقت پیدا شدن راه حل و حل شدن آن، موجبات دردسر تیم را فراهم می‌کند و آنها نمی‌توانند از مسأله چشم‌پوشی کنند، چون برای همه قابل رؤیت است.
نکتۀ بسیارمهمی را باید دربارۀ اسکرام فهمید و آن اینکه اسکرام مشکلات را هرچه زودتر، به تیم نشان می‌دهد؛ اما آنها را حل نمی‌کند. 
اسکرام نه تنها ویژگیهایی را برای نمایش به مشتری توسط تیمهای فروش و بازاریابی تولید می‌کند، بلکه راه‌حلهایی را نیز به مشتری ارائه می‌دهد. چنین امری با اولویت‌بندی خصوصیت‌ها مطابق نیاز و خواسته‌های مشتری، صورت می‌گیرد. اگر مشتری‌ای تصور کند که ویژگی A باید از ویژگی B بسیار مهم‌تر باشد و توسعه دهنده، وقت زیادی را بر سر ویژگی B قبل از ویژگی A صرف کند، نمی‌تواند به نیاز مشتری به نحو مطلوبی، پاسخ‌گو باشد.

عوامل ثابت در مقابل عوامل متغیر
سه عامل یا قید کلیدی، برای هر پروژۀ نرم‌افزاری وجود دارند: زمان، منابع و محدودۀ پروژه. متأسفانه در یک زمان، هر سه عامل قابل جمع نیست. طبق شکل مثلثی زیر، در هر زمان می‌توان بر روی تاثیرات دو عامل کار کرد و آن دو عامل  اتفاقی را که رخ می‌دهد، بر سومی دیکته می‌کنند.



در مدل توسعۀ برنامه محور، حیطه و منابع پروژه، معمولاً عوامل ثابتند و زمان عامل متغیر است. در این حالت حیطۀ پروژه بر منابع و زمان حاکم است. این حالت تا زمانی خوب است که شما در میانۀ پروژه قراردارید. اما به مرور، رشد حیطۀ پروژه، چهره نامطلوب کار را نمایان می‌سازد. در این هنگام محدودۀ پروژه، گسترش خواهد یافت در حالی که نه منابع و نه زمان، متناسب با چنین تغییری، قابل تغییر نیستند. در این هنگام شما افراد بیشتری را به پروژه وارد می‌کنید، به این امید که به نتیجۀ مناسبی در انتهای کار دست یابید.
در مدل توسعۀ ارزش محور، منابع و زمان در مثلث ثابتند. شما از ابعاد تیمتان و سرعت انجام کارشان در اسپرینتهای قبلی آگاهید. در این حالت محدودۀ پروژه در مثلث فوق، عنصر متغیر می‌شود. به عبارت دیگر منابع پروژه و زمان، تعیین‌کنندۀ محدودۀ پروژه هستند.

محصولات اسکرام
اسکرام سه خروجی دارد:
  1.  product backlog : مجموعه‌ای اولویت بندی شده از نیازمندی‌های سطح بالای سیستمی که در نهایت بایستی تحویل داده شود.
  2. sprint backlog : مواردی از  product backlog که قرار است در یک sprint انجام شوند.
  3. نمودار burn-down :هدف نمودار burn-down، نمایش روند پیشرفت پروژه به صورت نموداری به اعضای تیم توسعه است که حاوی اطلاعاتی دربارۀ کل زمان انجام کار، زمان تخمین‌زده شده، مقدار کارانجام شده و عقب‌ماندگی‌های پروژه است.
این خروجی‌ها، محصولات فعالیت‌های اسکرام هستند و به تیم در جهت‌یابی و شفافیت کار کمک می‌کنند. افزون بر این خروجی‌های اصلی خروجی‌های فرعی‌ای نیز از قبیل معیار پذیرش (الزاماتی که باید در حل یک مسأله برآورده شود تا بتوان آن را کامل شده تلقی کرد) وجود دارد.

Product Backlog
product backlog لیستی از همه کارهای باقی‌مانده در یک پروژه است که باید انجام شوند. این لیست نمایانگر نیازمندیها و خواسته‌های مشتری است. در قلب این لیست «داستان کاربر (user story)» یعنی مؤلفۀ کلیدی اسکرام قرار دارد. این مؤلفه تعیین‌کنندۀ ملاک افزایش ارزش در نزد مشتری بوده و آن چیزی است که توسعه دهنده تلاش می‌کند، ارائه نماید و توسط صاحب محصول (product owner) (یعنی کسی که نسبت به افزودن یا حذف داستان کاربر (user story)‌ها به لیست، پاسخ‌گو است) مدیریت می‌شود. product backlog به طور دائم توسط صاحب محصول و مشتری اولویت‌بندی می‌شود. این اولویت‌بندی دائمی امری کلیدی برای اسکرام است. این امر تضمین می‌کند که داستان کاربر (user story) که تعیین‌کنندۀ بیشترین ارزش برای مشتریست، در صدر product backlog قرار گرفته باشد. با افزوده شدن یک داستان کاربر (user story) این مورد با سایر داستان‌های کاربر (user storyهای) پیشین مقایسه شده تا مشخص شود که در چه سطح ارزشی‌ای از نظر مشتری قراردارد. در طول یک اسپرینت، داستان کاربر (user storyها) را می‌توان به اسپرینت اضافه کرد. اما تا کامل شدن اسپرینت جاری، به تیم توسعه نشان داده نمی‌شود.

User Stories
همانطور که خاطرنشان شد، product backlog چیزی بیش از یک لیست اولویت‌بندی شده از داستان‌های کاربر (user storyها) نیست. یک داستان کاربر (user story)، یک کارت است که ارزش اضافه‌ای را برای مشتری توصیف می‌کند. داستان کاربر (user story) برای توسعه‌دهنده به منظور بیان ارزشی اضافه نوشته می‌شود. نکتۀ کلیدی یک داستان کاربر (user story) خوب، این است که داستان کاربر (user story) بخشی عمودی از لیست است و بخش افقی ویژگی‌ای است که فقط به یک سطح، مانند سطح بانک اطلاعات یا سطح رابط کاربری اثر می‌گذارد. به عبارت دیگر قطعۀ عمودی تمام سطوح را آن گونه که در شکل 3-2 نشان داده شده، متاثر می‌سازد. این کوچکترین مقدار کاری است که تمام سطوح یک محصول را تحت تاثیر قرارداده و برای مشتری ارزش ایجاد می‌کند. با نوشتن داستان‌های کاربر (user storyها) به گونه‌ای که در بخشهای عمودی جایز است، می‌توان قابلیت پایه‌ای را در اولین داستان کاربر (user story) ایجاد کرده و سپس به سادگی قابلیتی به این ویژگی به عنوان نیازهای مشتری اضافه کرد.


یک شیوۀ اطمینان از اینکه داستان کاربر (user story) فایدۀ قطعۀ عمودی بودن در یک سیستم را داراست این است که مطمئن شویم با «INVEST» منطبق است. «INVEST» عبارت است از مخفف: 
  • مستقل (Independent): باید خودبسنده باشد و به سایر داستانها وابسته نباشد.
  • قابل مذاکره (Negotiable): داستانهای کاربری که بخشی از یک اسپرینت هستند همیشه قابل تغییر و بازنویسی هستند.
  • با ارزش (Valuable): یک داستان کاربر باید به کاربر نهایی، ارزشی را ارائه دهد.
  • قابل برآورد (Estimable): همیشه باید بتوان اندازۀ داستان کاربر را تخمین زد.
  • اندازۀ مناسب (Sized appropriately): داستانهای کاربر نباید آن قدر بزرگ باشند که تبدیلشان به یک طرح یا وظیفه یا امر اولویت‌بندی شده با درجۀ مشخصی ممکن نباشد.
  • قابل آزمون (Testable): داستان کاربر یا توصیفات مربوط به آن باید اطلاعات ضروری برای آزمودن آن را فراهم کنند.

تعیین اندازۀ backlog
تعیین اندازۀ product backlog  عبارت است از اندازه‌گیری سرعتی که تیم اسکرام می‌تواند مؤلفه‌های آن را ارائه کند. افراد در تخمین کار خوب عمل نمی‌کنند. همگی می‌دانیم که در تخمین دقیق اینکه چقدر طول می‌کشد تا یک کار را به طور کامل انجام دهیم، تا چه اندازه بد عمل می‌کنیم. تا کنون چند مرتبه این اتفاق افتاده است که از کسی بشنویم یا به خودمان بگوییم که 80 درصد کار را انجام داده‌ام و 20 درصد باقی‌ماندۀ آن در یک ساعت انجام خواهد شد. اما هنوز بعد از دو روز انجام نشده است. افراد به طور طبیعی بد تخمین می‌زنند.
ما ممکن است در تخمین زدن خوب نباشیم؛ اما در مقایسه کردن اشیاء با یکدیگر عالی هستیم. به عنوان مثال قادریم که با نگاه انداختن به دو دستور پخت غذا تشخیص دهیم که کدام‌یک پیچیده‌تر از دیگری است؛ بدون آنکه تخصصی در آشپزی داشته باشیم. به دو چیز نگاه می‌کنیم و تشخیص می‌دهیم که کدام‌یک بزرگتر از دیگری است. تخمین اندازۀ backlog تماماً یعنی تصمیم‌گیری دربارۀ پیچیدگی و مقدار کار لازم، نه اینکه چقدر طول می‌کشد تا این کار انجام شود. تخمین اندازه با تخمین برابر نیست.
ممکن است بپرسید که چگونه می‌توان زمان انجام برخی چیزها را اندازه گرفت؟ مدیری را در نظر بگیرید که می‌خواهد بداند چقدر طول می‌کشد تیم شما یک widget را تولید کند. شما می‌توانید تخمین زمان کامل شدن widget  را از پیچیدگی widget تخمین بزنید. شما می‌توانید وقتی که تیم از یک اسپرینت فارغ شد، به آن اسپرینت نگاه کرده و محاسبه کنید که چقدر طول می‌کشد تا کار کامل شود. فقط پیچیدگی یک وظیفه‌ی مورد توجه تیم است.
اجازه دهید برای توضیح بهتر چگونگی تخمین مقدار کار مورد نیاز برای کامل شدن کار، این مسأله را با رنگ‌آمیزی خانه‌تان مقایسه کنیم. شما به فروشگاه رنگ فروشی رفته و چند سطل رنگ را برای رنگ‌آمیزی خانه می‌خرید. سپس از سه پیمانکار می‌خواهید که انجام این کار را برای شما تخمین بزنند. اولین پیمانکار به خانه‌ی شما آمده و دور خانه قدم زده و به سطلهای رنگی که خریده‌اید نگاه کرده  و می‌گوید که وی با یک نردبان زنگ زده و برس‌های دستی و پسرکی لاغراندام به عنوان دستیارش، این کار را در ظرف دو روز انجام می‌دهد.
دومین پیمانکار دور خانه قدم زده و به سطلها نگریسته و می‌گوید که به تازگی نردبان و برس‌هایی خریداری کرده است و تیم محلی فوتبال در آخر هفته به وی کمک خواهند کرد. با این دستیاران و تجهیزات جدید، انجام این کار فقط یک روز به طول می‌انجامد.
سومین پیمانکار دور خانه قدم زده و به رنگها نگریسته و می‌گوید که وی صاحب یک دستگاه مکانیکی رنگ‌آمیزی است که باعث می‌شود انجام این کار حدود یک ساعت وقت بگیرد.
شما دربارۀ این ماجرا و سه نوع تخمین از رنگ‌آمیزی خانه، چگونه فکر می‌کنید در صورتی که در هیچ کدام از این سه وضعیت، نه ابعاد خانه تغییری کرده است و نه مقدار رنگی که شما خریداری کرده‌اید.  نکتۀ این داستان در این است که بهترین چیزی که شما می‌توانید انجام دهید تخمین مدت زمان انجام کار نیست؛ بلکه به جای آن باید مقدار تلاشی را که منجر به اتمام کار خواهد شد، تخمین زد. با تخمین مقدار کار می‌توان مدت زمان انجام کار را به دست آورد.

Sprint Backlog
sprint backlog لیستی از همۀ کارهای باقی‌مانده در یک اسپرینت است و باید توسط تیم انجام شود. sprint backlog زیرمجموعه‌ای از product backlog است. product backlog همۀ داستانهای کاربران را که برای product مانده لیست می‌کند؛ اما sprint backlog حاوی همه‌ی داستان‌ها و وظایف باقی‌مانده برای اسپرینت است. نوعاً هنگامی که یک داستان کاربر برای یک اسپرینت انتخاب می‌شود، تیم، آن داستان کاربر را به تعدادی وظیفه تقسیم می‌کند.
یک وظیفه، تکۀ کوچکی از داستان کاربر است که توسط هر عضو تیم قابل انجام است. مثلاً وظایفی از قبیل اجرای تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی مورد نیاز یک داستان کاربر یا وظیفۀ اجرای UI برای داستان کاربر. وظایفی که بر روی تابلوی وظایف – که با عنوان Kanban (معادل ژاپنی بیلبورد) نیز شناخته می‌شود- برای همۀ تیم قابل رؤیت است. سایر مؤلفه‌های روی این تخته به همان ترتیب، حاوی اطلاعاتی دربارۀ قرار ملاقاتهای جمع‌آوری نیازمندیها، کنترلهای بازبینی، تحقیقات، آزمون، طراحی و مراحل کد نویسی هستند. شکل 4-2 یک مثال را نشان می‌دهد.
اعضای تیم یک کارت از تخته برداشته و در طول اسپرینت اقدام به انجام وظیفه‌ای که روی کارت توصیف شده، می‌نمایند. در خلال مدتی که تیم بر روی وظایف کار می‌کند، سایر وظایف بروز پیدا کرده و تخمینهای اصلی مجدداً تنظیم می‌شوند. همۀ اعضای تیم، در قبال به روز رسانی تابلو بر طبق اطلاعات جدید مقید خواهند بود.

شکل 4-2 نمونه‌ای از تابلوی Kaban با یک sprint backlog


sprint backlog اطلاعات مورد نیاز نمودار burn-down را فراهم می‌کند. در پایان هر اسپرینت، sprint backlog خالی می‌شود. هر آیتم باقی مانده‌ای در backlog به product backlog برگردانده شده و مجدداً در کنار سایر داستانهای کاربری موجود در product backlog بعلاوۀ داستانهای کاربری تازه وارد شده، اولویت‌بندی می‌شود. 

Burn-down chart
نمودار burn-down شیوه‌ای بصری برای دنبال کردن چگونگی پیش‌روی یک اسپرینت است. این نمودار کار باقیماندۀ اسپرینت را در هر روز، به صورت گرافیکی همانند شکل 5-2 نشان می‌دهد. معمولاً این نمودار در یک محیط عمومی نمایش داده می‌شود تا هرکسی بتواند آن را ببیند. این کار به ارتباطات میان اعضای تیم و هرکس دیگری در سازمان کمک می‌کند. این نمودار همچنین می‌تواند به عنوان نشانگر وجود یک مسأله در اسپرینت عمل کند که تیم ممکن است بخاطر آن نتوانند به تعهد خود عمل کنند.


معیار پذیرش

اگرچه product backlog ، sprint backlog و نمودار burn-down بخشهای اصلی اسکرام هستند، معیار پذیرش خروجی جانبی بسیار مهمی از فرآیند اسکرام است. بدون معیار پذیرش خوب، یک پروژه محکوم به شکست است.

معیار پذیرش ضرورتاً شفاف کنندۀ داستان است. چنین معیاری مجموعه‌ای از گامهای مختلف را در اختیار توسعه دهنده می‌گذارد که پیش از آنکه کار تمام شده تلقی شود، باید انجام دهد. معیار پذیرش، توسط صاحب محصول ( product owner ) به کمک مشتری ایجاد می‌شود. این معیار انتظار از داستان کاربر را تنظیم می‌کند. استفاده از این معیار درجای خود نقطۀ شروع خوبی برای نوشتن تستهای خودکار یا حتی توسعۀ آزمون محور توسط توسعه‌دهنده است. بدین طریق، توسعه‌دهنده چیزی را تولید می‌کند که مشتری بدان نیاز داشته و آن را می‌خواهد.

دیگر مزیت معیار پذیرش وقتی آشکار می‌شود که یک ویژگی در طول یک اسپرینت کامل نشده و نیاز است تا از اسپرینتها خارج شود. در چنین موردی تیم می‌تواند معیار پذیرش را به عنوان ابزاری به کار گیرد تا بفهمد که داستان کاربر چگونه به قطعات کوچکتری تقسیم شود تا کماکان ارزشی را برای مشتری فراهم کرده تا بتواند در یک اسپرینت کامل شود.


نقش‌های اسکرام
اسکرام بین افرادی که نسبت به پروژه متعهد هستند و افرادی که فقط ذینفع  محسوب میشوند، تمایز قابل توجه‌ای قائل است. مشهورترین روش برای توضیح این مفهوم تعریف حکایت "Pig & Chicken" میباشد؛ یک خوک و یک جوجه در حال قدم زدن بودند که، یک دفعه جوجه به خوک گفت که: "چرا یک رستوران افتتاح نکنیم؟" خوک هم نگاهی به جوجه کرد و گفت:"ایده  خوبی است ، اسم آن را چه بنامیم؟"  جوجه کمی در مورد این مسئله فکر کرد و گفت:"چرا اسمش را 'گوشت ران خوک و تخم مرغ ها' نگذاریم؟" 
 خوک جواب داد:"فکر نمیکنم جالب باشد چون من متعهد خواهم بود به کار، ولی تو فقط درگیر کار خواهی بود".
بنابراین Pigs همان افراد متعهد به پروژه هستند که وظیفه ساخت، تست، گسترش و توزیع را ایفا میکنند. Chickens در طرف دیگر همان افرادی هستند که کمتر به پروژه تعهد دارند. این افراد همان stackeholder‌ها و یا ذینفعانی هستند که از پروژه منفعت می‌برند، اما در مقابل تحویل پروژه مسئول و پسخگو نیستند.

Pig Roles
نقش‌های عنوان شده در زیر جز نقش‌های Pig هستند که تیم اسکرام را نیز تشکیل میدهند:
  • Scrum Master
  • Product Owner
  • Delivery Team
  • Scrum Master
اگر تیم را موتور پروژه‌ی اسکرام در نظر بگیریم، اسکرام مستر روغنی است که موتور را در حال اجرا نگه می‌دارد. او مسئول این است که مطمئن شود فرآیند اسکرام تفهیم شده و دنبال میشود. اسکرام مستر تسهیل کننده‌ی جلسات تیم و حذف موانعی است که امکان دارد تیم در دوره‌ای از انجام کار خود با آن مواجه شد. او مطمئن خواهد بود که هیچ مانعی به عنوان بازدارنده از رسیدن به اهداف تیم در مقابل آنها وجود ندارد و تیم را از حواس پرتی‌های خارجی ایزوله نگه می‌دارد تا مطمئن شود اعضای تیم دقیقا کاری را به آنها سپرده شده است انجام میدهند. اسکرام مستر با بخش‌های مختلف تیم، از صاحبان محصول گرفته تا تست کنندگان وذینفعان کسب و کار در تعامل است، تا مطمئن شود که تمام اعضای تیم برای پروژه مفید هستند و تمام دست آورد‌های مشترک در اسپرینت را به اشتراک میگذارند. اسکرام مستر را یک مدیر پروژه معمول فرض نکنید؛ چون نقشی که او ایفا میکند بیشتر از نقش یک مدیر پروژه است. مشخصه کلیدی اسکرام مستر "رهبر خدمتگزار است". او رئیس تیم نیست ولی به تیم کمک میکند تا به چیزی که نیاز دارند در این اسپرینت دست یابند. اسکرام مستر به تیم کمک میکند تا کار را به سمتی که خروجی با ارزشی برای مشتری دارد، متمایل کنند. زمانی که مسئله‌ای در داخل تیم بوجود آید، به اسکرام مستر انتقال داده میشود تا این تضاد را مدیریت کند. مواقعی هم وجود دارند که اسکرام مستر در نقش فرمانروا، ایفای نقش میکند. وقتی که یکی از مسئولیت‌های اسکرام مستر مطمئن شدن از این است که تمام روشهای اسکرام توسط اعضای تیم دنبال میشوند، هرمسئله و حمله‌ای در برابر چارچوب اسکرام باید توسط اسکرام مستر رفع شود. این شانس خوش و اینچنین اتفاقی به ندرت خواهد افتاد.

Product Owner
صاحب پروژه یا محصول، مسئول مشخص کردن مشتری و افزایش مقدار کاری است که تیم انجام میدهد. او با مشتریان برای مشخص کردن اینکه خواسته آنها چیست، جلسه تشکیل داده و این نیاز‌ها را اولویت بندی میکنند و تیم هم بر روی آیتم هایی با بیشترین  ارزش برای مشتری، کار خواهد کرد. صاحب محصول همچنین product backlog را مدیریت کرده و تنها شخصی است که میتواند user story‌ها را برای انتقال به اسپرینت، اولویت بندی کند. مسئولیت‌های صاحب محصول در طول اسپرینت از سری مسئولیت‌های نقش Pig به سری مسئولیت‌های نقش Chicken تغییر میکند. یکی دیگر از نقش‌های حیاتی او این است که به عنوان نماینده‌ی مشتری، برای تیم است. صاحب محصول خیلی شبیه به اسکرام مستر میباشد ولی در این بین یک تفاوت اصلی در طبیعت نقش‌های آنها وجود دارد: اسکرام مستر به دنبال بهترین جذابیتهای مورد علاقه تیم در یک اسپرینت بوده؛ در حالی که صاحب محصول به دنبال بهترین جذابیتهای مطلوب مشتری در یک اسپرینت است. در یک تیم اسکرام، صاحب محصول، نقشی است که نمیتوان آن را دست کم گرفت. اگر صاحب محصول کسی باشد که نتواند به طور دقیق نیاز‌های مشتری را به تصویر بکشد، در نتیجه پروژه شکست خواهد خورد.
صاحب محصول کلید اجرایی یک محصول است که ارزشی را برای مشتری و موفقیتی را برای تیم به ارمغان می‌آورد.

Delivery Team
تیم تحویل، گروهی است از افراد که مسئول ارائه واقعی محصول هستند. این تیم معمولا شامل دو تا ده نفر از افراد و همچنین ترکیبی از برنامه نویسان، تست کننده‌ها، طراحان محصول نهایی و اعضایی از سایر نظام‌های ضروری، میباشد. تیم برای انتقال user story و وظایف مرتبط با آن به مرحله بعد بر روی تخته Kanban، تا مرحله‌ی اتمام، بر روی اسپرینت‌ها کار میکند. مشخصه‌ی کلیدی تیم تحویل این است که آنها به صورت یک واحد خود سازمانده می‌باشند. هیج رهبری در جمع آنها وجود ندارد و همه به صورت گروهی تصمیم میگیرند که در هر اسپرینت به انجام چه چیزی میتوانند متعهد شوند. اعضای تیم بار دیگر تصمیم خواهند گرفت که چه ابزاری برای موفقیت پروژه نیاز دارند. چنین سطحی از استقلال در متدولوژی آبشاری بی‌سابقه است! تیم تحویل برای بهینه سازی انعطاف پذیری و بهره وری در نظر گرفته شده‌اند. 
تیم اسکرام ترکیبی از افرادی است با توانمندیهای گوناگون که هرکدام باید با تمام چشم اندازهای محصول در مراتب مختلف آشنا باشند. هریک از اعضای تیم به تنهایی در همه‌ی مباحث نرم افزار ماهر نیستند، اما هر یک از آنها دانش عمومی در همه مباحث را دارند و در قسمت کلی از مفاهیم محصول هم متخصص هستند. تیم تحویل به همراه اسکرام مستر و صاحب محصول، برای تکمیل user story‌ها و به سرانجام رساندن هر اسپرینت، باهم کار میکنند. اسکرام مستر با آمادگی به دنبال بهترین جذابیتهای مورد علاقه تیم در یک اسپرینت است؛ در حالیکه صاحب محصول با آمادگی به دنبال بهترین جذابیتهای مطلوب مشتری در یک اسپرینت است. با وجود این دو نقش، تیم میتواند محصولی که مشتری میخواهد را بسارد.

فعالیت‌های اسکرام
شامل فعالیت‌هایی که در مرکز کانونی اسکرام و در سراسر طرح ریزی، بررسی  و نشست‌ها و جلسات میباشد.

Sprint Planning
قبل از شروع هر sprint، جلسه طرح ریزی برای مشخص کردن اینکه کدام امکان و ویژگی در این sprint قرار بگیرد، برگزار میشود. ویژگی‌ها و امکانات از لیست pb ای (product backlog) که توسط صاحبان (یا صاحب) محصول اولویت بندی شده است، انتخاب خواهند شد. برای بار اول که این نشست و جلسه برای یک پروژه برگزار شود، pb ساخته می‌شود. شما می‌توانید این قسمت را sprint 0 در نظر بگیرید. user stories (گزارشات کاربر) انتخاب شده توسط صاحب محصول، برای قرار گرفتن در print ، به تیم داده میشود و  آنها از طریق یک ابزار کاری بنام Planning Poker، گزارشات مذکور را برای نشان دادن پیچیدگی یک گزارش وابسته به گزارشات دیگر در گروه گزارشات، تغییر اندازه و تغییر حجم میدهند. بار دیگر user story هایی که به اندازه هستند، توسط تیم به وظیفه‌هایی قابل نسبت دادن به یک فرد تبدیل میشوند و یک زمان تخمینی که نشان دهنده‌ی زمان اتمام  برای هر وظیفه است، برای هر وظیفه در نظر گرفته میشود. بار دیگر که تمام این کار‌ها انجام شد ، اعضای  تیم به لیست کامل کارهایی که برای  sprint در نظر گرفته شده‌اند، نگاه خواهند کرد و اگر بتوانند تا اتمام sprint کار را تمام  کنند، تصمیم خواهند گرفت که آن را انجام دهند. این تصمیم گیری به صورت زیر است:
به وسیله 5 انگشت قرار است نظرات خود را ارائه دهند؛ به طوری که اگر عضوی دست خود را با یک انگشت بالا ببرد، بدین معنی است که او درطرح پیشنهادی خیلی تردید دارد و اگر دستی با 5 انگشت بالا رود، به این معنی است که این عضو، به شدت به طرح پیشنهادی مطمئن است. اگر هیج دستی با تعداد انگشت 1 یا 2 از بین دست‌های بالا رفته دیده نشود، لذا تیم به انجام آن کار در sprint جاری متعهد خواهد شد. ولی اگر دستی با تعداد انگشت 1 یا 2 از بین دست‌های بالا رفته دیده شود، در آن صورت  اعضای تیم در مورد دلیل رای عضوی که رایی با ارزش 1 یا 2 داده است، بحث خواهند کرد و با دیگر اعضای تیم برای تحویل گزارشات و وظایف موجود در اسپرینت، متعهد میشوند.
sprint backlog از گزارشات کاربر و وظایفی که باید در sprint تکمیل شوند، ساخته شده است. تمام اعضای تیم در کنار اسکرام مستر و صاحبان محصول در نشست برنامه ریزی اسپرینت درگیر هستند. بار دیگر جلسه برنامه ریزی متشکل از اعضای تیم و بدون صاحبان محصول برای بحث در مورد طراحی سطح بالای سیستم برگزار خواهد شد.

planning poker
planning poker یک بازی است که اعضای تیم را تشویق میکند تا ارزیابی درستی در مورد پیچیدگی گزارش کاربری (user story) که در ارتباط با سایر گزارشات (stories) است، داشته باشند. ابزارهای مورد نیاز برای این بازی خیلی ساده هستند: شما میتوانید از دست خود استفاده کنید؛ یا حتی میتوانید مجموعه کارت‌های Planning Poker را برای انجام بازی، خریداری کنید. برای انجام این بازی، صاحب محصول، گزارش کاربر (user story) را خوانده و برای تیم توضیح خواهد داد. تیم برای پرسیدن سوال در باره این گزارش کاربر، آزاد است. وقتی که تمام سوالات پاسخ داده شدند، اسکرام مستر از اعضای تیم خواهد خواست که یک عدد را به صورت خصوصی که به بهترین شکل پیچیدگی user story را ارئه میکند، تعیین کنید. توجه داشته باشید برای اینکه این انتخاب به صورت سهوی تحت تاثیر انتخاب سایر اعضا نباشد، باید برای دیگران آشکار نشود. بار دیگر  اسکرام مستر از همه میخواهد تا شماره‌های خود را برای همه آشکار کنند. اگر تمام اعضای تیم، یک شماره یکسان را تعیین کرده باشند، آن شماره به user story مورد نظر نسبت داده شده و همه سراغ user story بعدی میروند.
اگر شماره‌ها باهم یکسان نباشند، عضوی با بیشترین  و کمترین شماره، انتخاب شده و از آنها خواسته میشود دلیل تعیین شماره خود را شرح دهند. بعد از بحث، یک راند دیگر از بازی بین اعضایی که یک شماره را برای user story انتخاب کرده‌اند، انجام میشود. این کار تا زمانیکه تیم در یک شماره اتفاق نظر داشته باشند، ادامه خواهد داشت. به طور متوسط برای رسیدن به یک شماره یکسان، بیشتر از 3 راند طول نخواهد کشید. اگر بعد از 3 راند باز هم به شماره‌ای که همه با آن موافق هستند، دست نیابند، ما به اسکرام مستر پیشنهاد میکنیم که میانگین را انتخاب کرده و سراغ user story بعدی بروند.

Daily Stand Ups 
در طول یک اسپرینت، تیم، اسکرام مستر و صاحب محصول، برای حضور در جلسات روزانه که یکبار در هر روز و در یک مکان و زمان یکسان برای بحث در مورد موضوع‌هایی که موجب مانع از اتمام کار میشوند، متعهد میشوند. در جلساتی که برگزار میشود، همه به صورت ایستاده بوده و زمان آن بیشتر از 15 دقیقه طول نخواهد کشید. هرکسی که به نوعی ذینفع در پروژه هستند، برای حضور در جلسات دعوت میشوند. هر چند فقط افرادی که رده بندی شده‌اند، اجازه صحبت در این جلسات را خواهند داشت. در این جلسات، هر عضو تیم به 3 سوال زیر پاسخ خواهد داد:
  1. شما چه چیزی را از دیروز تا حالا انجام داده‌اید؟
  2. شما چه برنامه‌ای برای امروز دارید؟
  3. آیا شما مشکل دیگری که مانع رسیدن به هدفتان باشد، ندارید؟ چه جریانی باعث ایجاد این موانع شده‌اند؟ آیا میتوان مانع را حذف کرد یا باید تشدید شود؟

Sprint Review
 جلسه "بررسی اسپرینت" در پایان اسپرینت برگزار میشود. هدف از آن ارائه گزارشات کاربری  (user stories) هست که در طول اسپرینت تکمیل شده‌اند. تیم، صاحب محصول  و اسکرام مستر به همراه سایر ذینفعان، مخصوصا مدیران و مشتریان، در این جلسه حضور خواهند داشت. این بررسی شامل یک دموی غیررسمی از نرم افزار توسعه داده شده در اسپرینت، میباشد. این جلسه دموی محصول، فرصتی است برای مشتری تا بازخورد‌های خود از محصول را به تیم توسعه انتقال دهند. هدف اصلی از این بازنگری، نمایش محصول با کارکرد واقعی است. این جلسه با اصل "بالاترین اولویت ما عبارت است از راضی کردن مشتری با تحویل سریع و مداوم نرم افزار با ارزش" چابک در یک راستا میباشد.