مطالب
Ef 6 و Ngen : شروعی سریعتر برای برنامه های مبتنی بر Entity Framework
تولید کد Native زمانی اتفاق می‌افتد که کامپایلر JIT، کد اسمبلی‌های MSIL را به کدهای Native در ماشین محلی کامپایل می‌کند و این عمل بلافاصله قبل از اجرای متد برای اولین بار اتفاق می‌افتد. این کد به صورت موقتی بوده و در حافظه‌ای که برای پردازش در نظر گرفته شده ذخیره می‌شود و در پایان هر پردازش توسط سیستم عامل ویرایش می‌شود. کد Native به ازای هر بار شروع یک پردازش تولید می‌شود. ابزار Native Image Generator یا همان Ngen اقدام به تولید کد Native با استفاده از کامپایلر JIT نموده و آن را در هارد دیسک ذخیره می‌نماید. زمانیکه برنامه نیازمند یک اسمبلی CLR است، به جای بارگذاری خود اسمبلی، ایمیج کد Native آن بارگذاری می‌شود. به این نکته نیز توجه داشته باشید که CLR اطلاعاتی در مورد اینکه کدام اسمبلی، ایمیج کد Native است و این ایمیج در کجا و در چه زمانی تهیه شده است، دارد. کد Native باعث بهبود استفاده از حافظه می‌شود، زمانیکه یک اسمبلی بین پروسس‌ها به اشتراک گذاشته شده‌است. تا قبل از EF6 کتابخانه‌های هسته‌ای EF در زمان اجرا جزئی از دات نت فریمورک بودند و تولید کد Native آنها به صورت اتوماتیک انجام می‌شد. اما از نسخه 6، تمامی این کتابخانه‌ها در داخل پکیج Nuget آن ترکیب شده‌اند . پس برای تولید کد Native مربوط به فایل EntityFramework.dll نیازمند ابزار Ngen هستیم.
1- ابتدا یک برنامه‌ی ساده کنسول ویندوز ساخته و از Package Manager Console دستور Install-package entityframework را اجرا نموده تا پکیج Ef به برنامه اضافه گردد.
using System;
using System.Data.Entity;

namespace UsingNgen
{

    public class NgenDbContex : DbContext
    { }

    class Program
    {
        static void Main()
        {
            var nGenCtx = new NgenDbContex();
            Console.WriteLine("Press a key to exit...");
            Console.ReadKey();
        }
    }


}
حال کد ساده بالا را به برنامه اضافه می‌کنیم و برنامه را Build میکنیم.
2- برای ثبت جزئیات اجرای برنامه از ابزار Windows Performance Recorder که جزئی از ویندوز می‌باشد، استفاده می‌کنیم. کافیست عبارت WPR را در نوار جستجوی ویندوز تایپ کنید تا این ابزار در دسترس قرار گیرد. 



برای ضبط جزئیات، روی دکمه‌ی Start کلیک کنید و به محل ذخیره‌ی فایل اجرایی حاصل از Build ویژوال استودیو رفته و آن را اجرا کنید. بعد از اتمام اجرا، جزئیات را ذخیره نمایید.

بعد از ذخیره فایل، در پنجره بالا دکمه‌ای به نام Open in WPA ظاهر می‌شود. WPA مخفف Windows Performance Analyzer می‌باشد. آن را کلیک کنید تا محیط آنالایزر باز شود.

حال در سمت چپ این پنجره انواع آنالایزرها را مشاهده می‌کنید. روی آنالایزر Computation کلیک کنید و از زیرمجموعه‌ی آن، CPU Usage را انتخاب کنید. آمار مربوط به برنامه خودمان را در تصویر بالا مشاهده می‌کنید. کل برنامه 164 میلی ثانیه زمان برده و فایل Clr.dll حدود 47 میلی ثانیه و یک فایل clrjit.dll نیز برای تولید کد JIT وجود دارد. حال برای تسریع در عمل شروع، از تکنیک Ngen به صورت زیر استفاده می‌کنیم.

3- دوباره به نوار جستجوی ویندوز رفته و ابزار Developer Command Prompt for VsXXXX را با امتیاز دسترسی از نوع Admin اجرا کنید. XXXX نسخه‌ی ویژوال استودیو می‌باشد.

حال به محل ذخیره فایل اجرایی برنامه رفته و دستور Ngen Install EntityFramework.dll را تایپ کنید تا یک ایمیج کد Native از entityframework.dll ساخته شود. دوباره ابزار Windows Performance Recorder را لود کرده و روی دکمه Start کلیک کنید و فایل اجرایی برنامه را اجرا نمایید. پس از اتمام عملیات ثبت جزئیات، آن را در Windows Performance Analyzer باز نمایید.

همانطور که مشاهده می‌کنید کل برنامه ما 89 میلی ثانیه زمان برده و Clr.dll 29 ثانیه و به جای clrjit.dll فایل EntityFramework به صورت native تولید شده است.

مطالب
فعال سازی و پردازش Inline Add در jqGrid
پیشنیازها
فعال سازی و پردازش صفحات پویای افزودن، ویرایش و حذف رکوردهای jqGrid در ASP.NET MVC
اعتبارسنجی سفارشی سمت کاربر و سمت سرور در jqGrid


پیشتر با نحوه‌ی فعال سازی صفحات پویای افزودن، ویرایش و حذف رکوردهای jqGrid آشنا شدیم. اما ... شاید علاقمند نباشید که اصلا از این صفحات استفاده کنید. شاید به نظر شما با کلیک بر روی دکمه‌ی + افزودن یک رکورد جدید، بهتر باشد داخل خود گرید، یک سطر خالی جدید باز شده تا بتوان آن‌را پر کرد. شاید این نحو کار کردن با گرید، از دید عده‌ای طبیعی‌تر باشد نسبت به حالت نمایش صفحات popup افزودن و یا ویرایش رکوردها. در ادامه این مورد را بررسی خواهیم کرد.


فعال سازی افزودن، ویرایش و حذف Inline


فعال سازی ویرایش و حذف Inline را پیشتر نیز بررسی کرده بودیم. تنها کافی است یک ستون جدید را با 'formatter: 'actions تعریف کنیم. به صورت خودکار، دکمه‌ی ویرایش، حذف، ذخیره سازی و لغو Inline ظاهر می‌شوند و همچنین بدون نیاز به کدنویسی بیشتری کار می‌کنند.
اما در کدهای ذیل اندکی این ستون را سفارشی سازی کرده‌ایم. در قسمت formatter آن، دکمه‌های edit و delete یک سطر جدید توکار اضافه شده را حذف کرده‌ایم. زیرا در این حالت خاص، وجود این دکمه‌ها ضروری نیستند. بهتر است در این حالت دکمه‌‌های save و cancel ظاهر شوند:
            $('#list').jqGrid({
                caption: "آزمایش نهم",
                // ....
                colModel: [
                    {
                        name: 'myac', width: 80, fixed: true, sortable: false,
                        resize: false,
                        //formatter: 'actions',
                        formatter: function (cellvalue, options, rowObject) {
                            if (cellvalue === undefined && options.rowId === "_empty") {
                                // در حالت نمایش ردیف توکار جدید دکمه‌های ویرایش و حذف معنی ندارند
                                options.colModel.formatoptions.editbutton = false;
                                options.colModel.formatoptions.delbutton = false;
                            }
                            return $.fn.fmatter.actions(cellvalue, options, rowObject);
                        },
                        formatoptions: {
                            keys: true,
                            afterSave: function (rowid, response) {
                            },
                            delbutton: true,
                            delOptions: {
                                url: "@Url.Action("DeleteUser", "Home")"
                            }
                        }
                    }
                ],
                //...
            }).navGrid(
                '#pager',
//...
)
                .jqGrid('gridResize', { minWidth: 400, minHeight: 150 })
                .jqGrid('inlineNav', '#pager',
                {
                    edit: true, add: true, save: true, cancel: true,
                    edittext: "ویرایش", addtext: "جدید", savetext: "ذخیره", canceltext: "لغو",
                    addParams: {
                        // اگر می‌خواهید ردیف‌های جدید در ابتدا ظاهر شوند، این سطر را حذف کنید
                        position: "last", //ردیف‌های جدید در آخر ظاهر می‌شوند
                        rowID: '_empty',
                        useDefValues: true,
                        addRowParams: getInlineNavParams(true)
                    },
                    editParams: getInlineNavParams(false)
                });
قسمتی که کار فعال سازی Inline Add را انجام می‌دهد، تعریف مرتبط با inlineNav است که به انتهای تعاریف متداول گرید اضافه شده‌است.
در اینجا 4 دکمه‌ی ویرایش، جدید، ذخیره و لغو، در نوار pager پایین گرید ظاهر خواهند شد (سمت چپ؛ سمت راست همان دکمه‌‌های نمایش فرم‌های پویا هستند).


سپس باید دو قسمت مهم addParams و editParams آن‌را مقدار دهی کرد.
در قسمت addParams، مشخص می‌کنیم که ID ردیف اضافه شده، مساوی کلمه‌ی _empty باشد. اگر به کدهای formatter ستون action دقت کنید، از این ID برای تشخیص افزوده شدن یک ردیف جدید استفاده شده‌است.
position در اینجا به معنای محل افزوده شدن یک ردیف خالی است. مقدار پیش فرض آن first است؛ یعنی همیشه در اولین ردیف گرید، این ردیف جدید اضافه می‌شود. در اینجا به last تنظیم شده‌است تا در پایین گرید و پس از رکوردهای موجود، نمایش داده شود.
useDefValues سبب استفاده از مقادیر پیش فرض تعریف شده در ستون‌های گرید در حین افزوده شدن یک ردیف جدید می‌گردد.
addRowParams و editParams هر دو ساختار تقریبا یکسانی دارند که به نحو ذیل تعریف می‌شوند:
        function getInlineNavParams(isAdd) {
            return {
                // استفاده از آدرس‌های مختلف برای حالات ویرایش و ثبت اطلاعات جدید
                url: isAdd ? '@Url.Action("AddUser", "Home")' : '@Url.Action("EditUser","Home")',
                key: true,
                restoreAfterError: false, // این مورد سبب می‌شود تا اعتبارسنجی سمت سرور قابل اعمال شود
                oneditfunc: function (rowId) {
                    // نمایش دکمه‌های ذخیره و لغو داخل همان سطر
                    $("#jSaveButton_" + rowId).show();
                    $("#jCancelButton_" + rowId).show();
                },
                successfunc: function () {
                    var $self = $(this);
                    setTimeout(function () {
                        $self.trigger("reloadGrid"); // دریافت کلید اصلی ردیف از سرور
                    }, 50);
                },
                errorfunc: function (rowid, response, stat) {
                    if (stat != 'error') // this.Response.StatusCode == 200
                        return;

                    var result = $.parseJSON(response.responseText);
                    if (result.success === false) {
                        //نمایش خطای اعتبار سنجی سمت سرور پس از ویرایش یا افزودن
                        $.jgrid.info_dialog($.jgrid.errors.errcap,
                            '<div class="ui-state-error">' + result.message + '</div>',
                            $.jgrid.edit.bClose,
                            { buttonalign: 'center' });
                    }
                }
            };
        }
در ابتدای کار مشخص می‌کنیم که آدرس‌های ذخیره سازی اطلاعات در سمت سرور برای حالت‌های Add و Edit کدام‌اند.
تنظیم restoreAfterError به false بسیار مهم است. اگر در سمت سرور خطای اعتبارسنجی گزارش شود و restoreAfterError مساوی true باشد (مقدار پیش فرض)، کاربر مجبور خواهد شد اطلاعات را دوباره وارد کند.
در روال رویدادگران oneditfunc دکمه‌ی save و cancel ردیف را که مخفی هستند، ظاهر می‌کنیم (مکمل formatter ستون action است).
در قسمت successfunc، پس از پایان موفقیت آمیز کار، متد reloadGrid را فراخوانی می‌کنیم. اینکار سبب می‌شود تا Id واقعی رکورد، از سمت سرور دریافت شود. از این Id برای ویرایش و همچنین حذف، استفاده خواهد شد. علت استفاده از setTimeout در اینجا این است که اندکی به DOM فرصت داده شود تا کارش به پایان برسد.
در قسمت errorfunc خطاهای اعتبارسنجی سفارشی سمت سرور را می‌توان دریافت و سپس توسط متد توکار info_dialog به کاربر نمایش داد.



یک نکته‌ی مهم در مورد ارسال خطاهای اعتبارسنجی از سمت سرور در حالت Inline Add

            if (_usersInMemoryDataSource.Any(
                    user => user.Name.Equals(postData.Name, StringComparison.InvariantCultureIgnoreCase)))
            {
                this.Response.StatusCode = 500; //این مورد برای افزودن داخل ردیف‌های گرید لازم است
                return Json(new { success = false, message = "نام کاربر تکراری است" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
            }
روال رویداد گردان errorfunc، اگر مقدار StatusCode بازگشتی از سمت سرور مساوی 200 باشد (حالت عادی و موفقیت آمیز)، مقدار stat مساوی error را باز نمی‌گرداند. به همین جهت است که در کدهای فوق، مقدار دهی this.Response.StatusCode را به 500 مشاهده می‌کنید. هر عددی غیر از 200 در اینجا به error تفسیر می‌شود. همچنین اگر این StatusCode سمت سرور تنظیم نشود، گرید فرض را بر موفقیت آمیز بودن عملیات گذاشته و successfunc را فراخوانی می‌کند.



مدیریت StatusCodeهای غیر از 200 در حالت کار با فرم‌های jqGrid

اگر هر دو حالت Inline Add و فرم‌های پویا را فعال کرده‌اید، بازگشت StatusCode = 500 سبب می‌شود تا دیگر نتوان خطاهای سفارشی سمت سرور را در بالای فرم‌ها به کاربر نمایش داد و در این حالت تنها یک internal server error را مشاهده خواهند کرد. برای رفع این مشکل فقط کافی است روال رویدادگران errorTextFormat را مدیریت کرد:
            $('#list').jqGrid({
                caption: "آزمایش نهم",
                //.........
            }).navGrid(
                '#pager',
                //enabling buttons
                { add: true, del: true, edit: true, search: false },
                //edit option
                {
                    //......... 
                    errorTextFormat: serverErrorTextFormat
                },
                //add options
                {
                    //......... 
                    errorTextFormat: serverErrorTextFormat
                },
                //delete options
                {
                    //......... 
                })
                .jqGrid('gridResize', { minWidth: 400, minHeight: 150 })
                .jqGrid('inlineNav', '#pager',
                {
                    //......... 
                });

        function serverErrorTextFormat (response) {
            // در حالتیکه وضعیت خروجی از سرور 200 نیست فراخوانی می‌شود
            var result = $.parseJSON(response.responseText);
            if (result.success === false) {
                return result.message;
            }
            return "لطفا ورودی‌های وارد شده را بررسی کنید";
        }
errorTextFormat تنها در حالتیکه StatusCode بازگشتی از طرف سرور مساوی 200 نیست، فراخوانی می‌شود. در اینجا می‌توان response دریافتی را آنالیز و سپس پیام خطای سفارشی آن‌را جهت نمایش در فرم‌های پویای گرید، بازگشت داد.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
jqGrid09.zip
مطالب
مقدمه‌ای بر یادگیری ماشین در #C با استفاده از ML.NET

هنگامی که درباره‌ی علم و یادگیری ماشینی فکر می‌کنیم، دو زبان برنامه‌نویسی بلافاصله به ذهن متبادر می‌شوند: پایتون و R. این دو زبان به شکل عمومی از بسیاری از الگوریتم‌های یادگیری ماشین رایج، تکنیکهای پیش‌پردازش داده‌ها و خیلی بیشتر از اینها پشتیبانی می‌کنند؛ بنابراین برای -تقریباً- هر مساله‌ی یادگیری ماشینی مورد استفاده قرار می‌گیرند. 
 با این‌حال، گاهی فرد یا شرکتی نمی‌تواند از پایتون یا R استفاده کند که می‌تواند به یکی از دلایل متعدد، از جمله وجود کد منبع در زبان دیگر یا نداشتن هیچ تجربه‌ای در پایتون یا R باشد. یکی از محبوب‌ترین زبان‌های امروزی، #C است که برای بسیاری از کاربردها مورد استفاده قرار می‌گیرد. مایکروسافت برای استفاده از قدرت یادگیری ماشین در #C، یک بسته را به نام ML.NET ایجاد کرده که همه‌ی قابلیت‌های یادگیری ماشین پایه را فراهم می‌کند. 
در این مقاله، به شما نشان خواهم داد که چگونه از ML.NET برای ایجاد یک مدل دسته‌بندی دوتایی بهره ببرید؛ قابلیت‌های AutoML را مورد استفاده قرار داده و از یک مدل Tensorflow با ML.NET استفاده کنید. کد کامل مخصوص مدل دسته‌بندی دوتایی را می‌توانید در GitHub بیابید.

افزودن ML.NET به پروژه‌ی #C
اضافه کردن ML.NET به یک پروژه‌ی #C یا #F آسان است. تنها کار لازم، اضافه کردن بسته‌ی Microsoft.ML یا در برخی موارد، -بسته به نیازمندی‌های پروژه- بسته‌های اضافی مانند: Microsoft.ML.ImageAnalytics, Microsoft.ML.TensorFlow یا Microsoft.ML.OnnxTransformer است. 


بارگذاری در یک دیتاست و ایجاد pipeline داده‌ها
بارگذاری و پیش‌پردازش یک مجموعه داده در ML.NET کاملا ً متفاوت از زمانی است که با دیگر بسته‌ها / چارچوب‌های یادگیری ماشین کار می‌کنیم. چون ما نیاز داریم به طور واضح، ساختار داده‌ها را بیان کنیم. برای انجام این کار، فایلی به نام ModelInput.cs را درون یک پوشه به نام DataModels ایجاد کرده و داخل این فایل، همه‌ی ستون‌های مجموعه داده‌های خود را ثبت خواهیم کرد. برای این مقاله، ما از مجموعه داده‌های ردیابی کلاه‌برداری کارت اعتباری استفاده می‌کنیم که می‌تواند آزادانه از Kaggle بارگیری شود. این مجموعه‌داده‌ها شامل ۳۱ ستون است. کلاس تراکنش (۰ یا ۱)، مقدار تراکنش، زمان تراکنش و نیز ۲۸ ویژگی بی‌نام (anonymous). 


using Microsoft.ML.Data;

namespace CreditCardFraudDetection.DataModels
{
    public class ModelInput
    {
        [ColumnName("Time"), LoadColumn(0)]
        public float Time { get; set; }

        [ColumnName("V1"), LoadColumn(1)]
        public float V1 { get; set; }

        [ColumnName("V2"), LoadColumn(2)]
        public float V2 { get; set; }

        [ColumnName("V3"), LoadColumn(3)]
        public float V3 { get; set; }

        [ColumnName("V4"), LoadColumn(4)]
        public float V4 { get; set; }

        [ColumnName("V5"), LoadColumn(5)]
        public float V5 { get; set; }

        [ColumnName("V6"), LoadColumn(6)]
        public float V6 { get; set; }

        [ColumnName("V7"), LoadColumn(7)]
        public float V7 { get; set; }

        [ColumnName("V8"), LoadColumn(8)]
        public float V8 { get; set; }

        [ColumnName("V9"), LoadColumn(9)]
        public float V9 { get; set; }

        [ColumnName("V10"), LoadColumn(10)]
        public float V10 { get; set; }

        [ColumnName("V11"), LoadColumn(11)]
        public float V11 { get; set; }

        [ColumnName("V12"), LoadColumn(12)]
        public float V12 { get; set; }

        [ColumnName("V13"), LoadColumn(13)]
        public float V13 { get; set; }

        [ColumnName("V14"), LoadColumn(14)]
        public float V14 { get; set; }

        [ColumnName("V15"), LoadColumn(15)]
        public float V15 { get; set; }

        [ColumnName("V16"), LoadColumn(16)]
        public float V16 { get; set; }

        [ColumnName("V17"), LoadColumn(17)]
        public float V17 { get; set; }

        [ColumnName("V18"), LoadColumn(18)]
        public float V18 { get; set; }

        [ColumnName("V19"), LoadColumn(19)]
        public float V19 { get; set; }

        [ColumnName("V20"), LoadColumn(20)]
        public float V20 { get; set; }

        [ColumnName("V21"), LoadColumn(21)]
        public float V21 { get; set; }

        [ColumnName("V22"), LoadColumn(22)]
        public float V22 { get; set; }

        [ColumnName("V23"), LoadColumn(23)]
        public float V23 { get; set; }

        [ColumnName("V24"), LoadColumn(24)]
        public float V24 { get; set; }

        [ColumnName("V25"), LoadColumn(25)]
        public float V25 { get; set; }

        [ColumnName("V26"), LoadColumn(26)]
        public float V26 { get; set; }

        [ColumnName("V27"), LoadColumn(27)]
        public float V27 { get; set; }

        [ColumnName("V28"), LoadColumn(28)]
        public float V28 { get; set; }

        [ColumnName("Amount"), LoadColumn(29)]
        public float Amount { get; set; }

        [ColumnName("Class"), LoadColumn(30)]
        public bool Class { get; set; }
    }
} 
در اینجا یک فیلد را برای هر یک از ستون‌های داخل مجموعه داده‌مان ایجاد می‌کنیم. نکته‌ی مهم، تعیین شاخص (Index)، نوع و ستون، به شکل صحیح است. حالا که داده‌های ما مدل‌سازی شده‌اند، باید قالب و شکل داده‌های خروجی خود را مدل کنیم. این کار می‌تواند به روشی مشابه با کدهای بالا انجام شود. 
 using Microsoft.ML.Data;

namespace CreditCardFraudDetection.DataModels
{
    public class ModelOutput
    {
        [ColumnName("PredictedLabel")]
        public bool Prediction { get; set; }

        public float Score { get; set; }
    }
}  
ما در این‌جا ۲ فیلد داریم. فیلد score نشان‌دهنده‌ی خروجی به شکل درصد است؛ در حالیکه فیلد prediction از نوع بولی است. اکنون که هر دو داده ورودی و خروجی را مدل‌سازی کرده‌ایم، می‌توانیم داده‌های واقعی خود را با استفاده از روش مونت‌کارلو بارگذاری کنیم.
IDataView trainingDataView = mlContext.Data.LoadFromTextFile<ModelInput>(
                                            path: dataFilePath,
                                            hasHeader: true,
                                            separatorChar: ',',
                                            allowQuoting: true,
                                            allowSparse: false);

ساخت و آموزش مدل
برای ایجاد و آموزش مدل، نیاز به ایجاد یک pipeline داریم که شامل پیش‌پردازش داده‌های مورد نیاز و الگوریتم آموزش است. برای این مجموعه داده‌ی خاص، انجام هر پیش‌پردازش بسیار دشوار است زیرا ۲۸ ویژگی بی‌نام دارد. بنابراین تصمیم گرفتم که آن را ساده نگه دارم و تنها همه‌ی ویژگی‌ها را الحاق کنم (این کار باید در ML.NET انجام شود).
var dataProcessPipeline = mlContext.Transforms.Concatenate("Features", new[] { "Time", "V1", "V2", "V3", "V4", "V5", "V6", "V7", "V8", "V9", "V10", "V11", "V12", "V13", "V14", "V15", "V16", "V17", "V18", "V19", "V20", "V21", "V22", "V23", "V24", "V25", "V26", "V27", "V28", "Amount" });
برای مدل، الگوریتم LightGBM را انتخاب می‌کنم. این الگوریتم در واقع در Microsoft.ML از ابتدا وجود ندارد؛ بنابراین شما باید Microsoft.ML.LightGbm را نصب کنید تا قادر باشید از آن استفاده کنید.
// Choosing algorithm
var trainer = mlContext.BinaryClassification.Trainers.LightGbm(labelColumnName: "Class", featureColumnName: "Features");

// Appending algorithm to pipeline
var trainingPipeline = dataProcessPipeline.Append(trainer);
اکنون می‌توانیم مدل را با متد Fit، آموزش داده سپس با استفاده از mlContext.model.save ذخیره کنیم:
ITransformer model = trainingPipeline.Fit(trainingDataView);
mlContext.Model.Save(model , trainingDataView.Schema, <path>);

ارزیابی مدل
حالا که مدل ما آموزش دیده است، باید عملکرد آن را بررسی کنیم. ساده‌ترین راه برای انجام این کار، استفاده از اعتبارسنجی متقاطع (cross-validation) است. ML.Net به ما روش‌های اعتبارسنجی متقاطع را برای انواع مختلف داده‌های مختلف، ارایه می‌دهد. از آنجا که مجموعه داده‌های ما یک مجموعه داده دسته‌بندی دودویی است، ما از روش mlContext.BinaryClassification.CrossValidateNonCalibrated برای امتیازدهی به مدل خود استفاده خواهیم کرد:
var crossValidationResults = mlContext.BinaryClassification.CrossValidateNonCalibrated(trainingDataView, trainingPipeline, numberOfFolds: 5, labelColumnName: "Class");

انجام پیش‌بینی
پیش بینی داده‌های جدید با استفاده از ML.NET واقعاً سرراست و راحت است. ما فقط باید یک PredictionEngine، نمایشی دیگر را از مدل خود که به طور خاص، برای استنباط ساخته شده است، ایجاد کنیم و متد Predict آن را به عنوان یک شی ModelInput فراخوانی کنیم. 
var predEngine = mlContext.Model.CreatePredictionEngine<ModelInput, ModelOutput>(mlModel);

ModelInput sampleData = new ModelInput() {
    time = 0,
    V1 = -1.3598071336738,
    ...
};

ModelOutput predictionResult = predEngine.Predict(sampleData);

Console.WriteLine($"Actual value: {sampleData.Class} | Predicted value: {predictionResult.Prediction}"); 

Auto-ML 
نکته جالب دیگر در مورد ML.NET اجرای عالی Auto ML است. با استفاده از  Auto ML  فقط با مشخص کردن اینکه روی چه مشکلی کار می‌کنیم و ارائه داده‌های خود، می‌توانیم راه‌حل‌های اساسی و پایه‌ی یادگیری ماشین را بسازیم.
برای شروع کار با ML خودکار در ML.NET، باید  Visual Studio Extension - ML.NET Model Builder (Preview)  را بارگیری کنیم. این کار را می‌توان از طریق تب extensions انجام داد.
پس از نصب موفقیت آمیز افزونه، با کلیک راست روی پروژه‌ی خود در داخل Solution Ex می‌توانیم از Auto ML استفاده کنیم.

با این کار پنجره Model Builder باز می‌شود. سازنده‌ی مدل، ما را در روند ساخت یک مدل یادگیری ماشین راهنمایی می‌کند.
   
برای کسب اطلاعات در مورد چگونگی گذراندن مراحل مختلف، حتماً آموزش رسمی شروع کار را در سایت مایکروسافت، بررسی کنید. بعد از تمام مراحل، Model Builder به طور خودکار کد را تولید می‌کند.
 
استفاده از یک مدل پیش‌آموزش‌داده‌شده‌ی تنسورفلو (pre-trained) 
نکته‌ی جالب دیگر در مورد ML.NET این است که به ما امکان استفاده از مدل‌های Tensorflow و ONNX را برای استنباط ( inference ) می‌دهد. برای استفاده از مدل Tensorflow باید Microsoft.ML.TensorFlow را با استفاده از NuGet نصب کنیم. پس از نصب بسته‌های لازم، می‌توانیم با فراخوانی متد Model.LoadTensorFlowModel، یک مدل Tensorflow را بارگذاری کنیم. پس از آن، باید متد ScoreTensorFlowModel را فراخوانی کرده و نام لایه‌ی ورودی و خروجی را به آن ارسال کنیم.  
private ITransformer SetupMlnetModel(string tensorFlowModelFilePath)
{
    var pipeline = _mlContext.<preprocess-data>
           .Append(_mlContext.Model.LoadTensorFlowModel(tensorFlowModelFilePath)
                                               .ScoreTensorFlowModel(
                                                      outputColumnNames: new[]{TensorFlowModelSettings.outputTensorName },
                                                      inputColumnNames: new[] { TensorFlowModelSettings.inputTensorName },
                                                      addBatchDimensionInput: false));
 
    ITransformer mlModel = pipeline.Fit(CreateEmptyDataView());
 
    return mlModel;
}

اطلاعات بیشتر در مورد نحوه استفاده از مدل Tensorflow در ML.NET:
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 2 - بررسی ساختار جدید Solution
اگر یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core Web Application را شروع کنید (با طی مراحل زیر جهت ایجاد یک پروژه‌ی جدید):
 .NET Core -> ASP.NET Core Web Application (.NET Core) -> Select `Empty` Template
تغییرات ساختاری ASP.NET Core 1.0، با نگارش‌های قبلی ASP.NET، بسیار قابل ملاحظه هستند:


در اینجا نقش Solution همانند نگارش‌های قبلی ویژوال استودیو است: ظرفی است برای ساماندهی موارد مورد نیاز جهت تشکیل یک برنامه‌ی وب و شامل مواردی است مانند پروژه‌ها، تنظیمات آن‌ها و غیره. بنابراین هنوز در اینجا فایل sln. تشکیل می‌شود.


نقش فایل global.json

زمانیکه یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core 1.0 را آغاز می‌کنیم، ساختار پوشه‌های آن به صورت زیر هستند:


در اینجا هنوز فایل sln. قابل مشاهده است. همچنین در اینجا فایل جدیدی به نام global.json نیز وجود دارد، با این محتوا:
{
  "projects": [ "src", "test" ],
  "sdk": {
    "version": "1.0.0-preview2-003121"
  }
}
شماره نگارش ذکر شده‌ی در اینجا را در قسمت قبل بررسی کردیم.
خاصیت projects در اینجا به صورت یک آرایه تعریف شده‌است و بیانگر محل واقع شدن پوشه‌های اصلی پروژه‌ی جاری هستند. پوشه‌ی src یا source را در تصویر فوق مشاهده می‌کنید و محلی است که سورس‌های برنامه در آن قرار می‌گیرند. یک پوشه‌ی test نیز در اینجا ذکر شده‌است و اگر در حین ایجاد پروژه، گزینه‌ی ایجاد unit tests را هم انتخاب کرده باشید، این پوشه‌ی مخصوص نیز ایجاد خواهد شد.
نکته‌ی مهم اینجا است، هرکدی که درون پوشه‌های ذکر شده‌ی در اینجا قرار نگیرد، قابلیت build را نخواهد داشت. به عبارتی این نسخه‌ی از ASP.NET پوشه‌ها را قسمتی از پروژه به حساب می‌آورد. در نگارش‌های قبلی ASP.NET، مداخل تعریف فایل‌های منتسب به هر پروژه، درون فایلی با پسوند csproj. قرار می‌گرفتند. معادل این فایل در اینجا اینبار پسوند xproj را دارد و اگر آن‌را با یک ادیتور متنی باز کنید، فاقد تعاریف مداخل فایل‌های پروژه است.
در این نگارش جدید اگر فایلی را به پوشه‌ی src اضافه کنید یا حذف کنید، بلافاصله در solution explorer ظاهر و یا حذف خواهد شد.
یک آزمایش: به صورت معمول از طریق windows explorer به پوشه‌ی src برنامه وارد شده و فایل پیش فرض Project_Readme.html را حذف کنید. سپس به solution explorer ویژوال استودیو دقت کنید. مشاهده خواهید کرد که این فایل، بلافاصله از آن حذف می‌شود. در ادامه به recycle bin ویندوز مراجعه کرده و این فایل حذف شده را restore کنید تا مجددا به پوشه‌ی src برنامه اضافه شود. اینبار نیز افزوده شدن خودکار و بلافاصله‌ی این فایل را می‌توان در solution explorer مشاهده کرد.
بنابراین ساختار مدیریت فایل‌های این نگارش از ASP.NET در ویژوال استودیو، بسیار شبیه به ساختار مدیریت فایل‌های VSCode شده‌است که آن نیز بر اساس پوشه‌ها کار می‌کند و یک پوشه و تمام محتوای آن‌را به صورت پیش فرض به عنوان یک پروژه می‌شناسد. به همین جهت دیگر فایل csproj ایی در اینجا وجود ندارد و file system همان project system است.

یک نکته: در اینجا مسیرهای مطلق را نیز می‌توان ذکر کرد:
  "projects": [ "src", "test", "c:\\sources\\Configuration\\src" ],
اما در مورد هر مسیری که ذکر می‌شود، NET Core. باید بتواند یک سطح پایین‌تر از پوشه‌ی ذکر شده، فایل مهم project.json را پیدا کند؛ در غیراینصورت از آن صرفنظر خواهد شد. برای مثال برای مسیر نسبی src، مسیر src\MyProjectName\project.json را جستجو می‌کند و برای مسیر مطلق ذکر شده، این مسیر را c:\\sources\\Configuration\\src\\SomeName\\project.json


کامپایل خودکار پروژه در ASP.NET Core 1.0

علاوه بر تشخیص خودکار کم و زیاد شدن فایل‌های سیستمی پروژه، بدون نیاز به Add new item کردن آن‌ها در ویژوال استودیو، اگر سورس‌های برنامه را نیز تغییر دهید، فایل سورس جدیدی را اضافه کنید و یا فایل سورس موجودی را حذف کنید، کل پروژه به صورت خودکار کامپایل می‌شود و نیازی نیست این‌کار را به صورت دستی انجام دهید.
یک آزمایش: برنامه را از طریق منوی debug و گزینه‌ی start without debugging اجرا کنید. اگر برنامه را در حالت معمول debug->start debugging اجرا کنید، حالت کامپایل خودکار را مشاهده نخواهید کرد. در اینجا (پس از start without debugging) یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد:


این خروجی حاصل اجرای کدهای درون فایل Startup.cs برنامه است:
 app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
اکنون در همین حال که برنامه در حال اجرا است و هنوز IIS Express خاتمه نیافته است، از طریق windows explorer، به پوشه‌ی src برنامه وارد شده و فایل Startup.cs را با notepad باز کنید. هدف این است که این فایل را در خارج از ویژوال استودیو ویرایش کنیم. اینبار سطر await دار را در notepad به نحو ذیل ویرایش کنید:
 await context.Response.WriteAsync("Hello DNT!");
پس از آن اگر مرورگر را refresh کنید، بلافاصله خروجی جدید فوق را مشاهده خواهید کرد که بیانگر کامپایل خودکار پروژه در صورت تغییر فایل‌های آن است.
این مساله قابلیت استفاده‌ی از ASP.NET Core را در سایر ادیتورهای موجود، مانند VSCode سهولت می‌بخشد.


نقش فایل project.json

فایل جدید project.json مهم‌ترین فایل تنظیمات یک پروژه‌ی ASP.NET Core است و مهم‌ترین قسمت آن، قسمت وابستگی‌های آن است:
"dependencies": {
  "Microsoft.NETCore.App": {
    "version": "1.0.0",
    "type": "platform"
  },
  "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
  "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
  "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
  "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0"
},
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، در این نگارش از دات نت، تمام وابستگی‌های پروژه از طریق نیوگت تامین می‌شوند و دیگر خبری از یک دات نت «بزرگ» که شامل تمام اجزای این مجموعه‌است نیست. این مساله توزیع برنامه را ساده‌تر کرده و همچنین امکان به روز رسانی سریع‌تر این اجزا را توسط تیم‌های مرتبط فراهم می‌کند؛ بدون اینکه نیازی باشد تا منتظر یک توزیع «بزرگ» دیگر ماند.
در نگارش‌های قبلی ASP.NET، فایلی XML ایی به نام packages.config حاوی تعاریف مداخل بسته‌های نیوگت برنامه بود. این فایل در اینجا جزئی از محتوای فایل project.json در قسمت dependencies آن است.
با قسمت وابستگی‌های این فایل، به دو طریق می‌توان کار کرد:
الف) ویرایش مستقیم این فایل که به همراه intellisense نیز هست. با افزودن مداخل جدید به این فایل و ذخیره کردن آن، بلافاصله کار restore و دریافت و نصب آن‌ها آغاز می‌شود:


ب) از طریق NuGet package manager
روش دیگر کار با وابستگی‌ها، کلیک راست بر روی گره references و انتخاب گزینه‌ی manage nuget packages است:


برای نمونه جهت نصب ASP.NET MVC 6 این مراحل باید طی شوند:


ابتدا برگه‌ی browse را انتخاب کنید و سپس تیک مربوط به include prerelease را نیز انتخاب نمائید.
البته بسته‌ی اصلی MVC در اینجا Microsoft.AspNetCore.Mvc نام دارد و نه MVC6.

اینبار بسته‌هایی که restore می‌شوند، در مسیر اشتراکی C:\Users\user_name\.nuget\packages ذخیره خواهند شد.


یک نکته‌ی مهم:
قرار هست در نگارش‌های پس از RTM، فایل‌های project.json و xproj را جهت سازگاری با MSBuild، اندکی تغییر دهند (که این تغییرات به صورت خودکار توسط VS.NET انجام می‌شود). اطلاعات بیشتر


انتخاب فریم ورک‌های مختلف در فایل project.json

در قسمت قبل عنوان شد که ASP.NET Core را می‌توان هم برفراز NET Core. چندسکویی اجرا کرد و هم NET 4.6. مختص به ویندوز. این انتخاب‌ها در قسمت frameworks فایل project.json انجام می‌شوند:
"frameworks": {
  "netcoreapp1.0": {
    "imports": [
      "dotnet5.6",
      "portable-net45+win8"
    ]
  }
},
در اینجا، netcoreapp1.0 به معنای برنامه‌‌ای است که برفراز NET Core. اجرا می‌شود. نام پیشین آن dnxcore50 بود (اگر مقالات قدیمی‌تر پیش از RTM را مطالعه کنید).
در اینجا اگر علاقمند بودید که از دات نت کامل مخصوص ویندوز نیز استفاده کنید، می‌توانید آن‌را در لیست فریم ورک‌ها اضافه نمائید (در این مثال، دات نت کامل 4.5.2 نیز ذکر شده‌است):
 "frameworks": {
    "netcoreapp1.0": {
    },
    "net452": {
    }
  }
لیست کامل این اسامی را در مستندات NET Starndard می‌توانید مطالعه کنید و خلاصه‌ی آن به این صورت است:
- “netcoreapp1.0” برای معرفی و استفاده‌ی از NET Core 1.0. بکار می‌رود.
- جهت معرفی فریم ورک‌های کامل و ویندوزی دات نت، اسامی “net45”, “net451”, “net452”, “net46”, “net461” مجاز هستند.
-  “portable-net45+win8” برای معرفی پروفایل‌های PCL یا portable class libraries بکار می‌رود.
- “dotnet5.6”, “dnxcore50” برای معرفی نگارش‌های پیش نمایش NET Core.، پیش از ارائه‌ی نگارش RTM استفاده می‌شوند.
- “netstandard1.2”, “netstandard1.5” کار معرفی برنامه‌های NET Standard Platform. را انجام می‌دهند.

بر این مبنا، dotnet5.6 ذکر شده‌ی در قسمت تنظیمات نگارش RTM، به این معنا است که قادر به استفاده‌ی از بسته‌های نیوگت و کتابخانه‌های تولید شده‌ی با نگارش‌های RC نیز خواهید بود (هرچند برنامه از netcoreapp1.0 استفاده می‌کند).

یک مثال: قسمت فریم ورک‌های فایل project.json را به نحو ذیل جهت معرفی دات نت 4.6.1 تغییر دهید:
"frameworks": {
  "netcoreapp1.0": {
      "imports": [
          "dotnet5.6",
          "portable-net45+win8"
      ]
  },
  "net461": {
      "imports": [
          "portable-net45+win8"
      ],
      "dependencies": {
      }
  }
},
لیست وابستگی‌های خاص این فریم ورک در خاصیت dependencies آن قابل ذکر است.
در این حالت پس از ذخیره‌ی فایل و شروع خودکار بازیابی وابستگی‌ها، با پیام خطای Package Microsoft.NETCore.App 1.0.0 is not compatible with net461 متوقف خواهید شد.
برای رفع این مشکل باید وابستگی Microsoft.NETCore.App را حذف کنید، چون با net461 سازگاری ندارد
 "dependencies": {
 //"Microsoft.NETCore.App": {
 //  "version": "1.0.0",
 //  "type": "platform"
 //},

فریم ورک دوم استفاده شده نیز در اینجا قابل مشاهده است.


فایل project.lock.json چیست؟


ذیل فایل project.json، فایل دیگری به نام project.lock.json نیز وجود دارد. اگر به محتوای آن دقت کنید، این فایل حاوی لیست دقیق بسته‌های نیوگت مورد استفاده‌ی توسط برنامه است و الزاما با آن‌چیزی که در فایل project.json قید شده، یکی نیست. از این جهت که در فایل project.json، قید می‌شود netcoreapp1.0؛ ولی این netcoreapp1.0 دقیقا شامل چه بسته‌هایی است؟ لیست کامل آن‌ها را در این فایل می‌توانید مشاهده کنید.
در ابتدای این فایل یک خاصیت locked نیز وجود دارد که مقدار پیش فرض آن false است. اگر به true تنظیم شود، در حین restore وابستگی‌های برنامه، تنها از نگارش‌های ذکر شده‌ی در این فایل استفاده می‌شود. از این جهت که در فایل project.json می‌توان شماره نگارش‌ها را با * نیز مشخص کرد؛ مثلا *.1.0.0


پوشه‌ی جدید wwwroot و گره dependencies

یکی از پوشه‌های جدیدی که در ساختار پروژه‌ی ASP.NET Core معرفی شده‌است، wwwroot نام دارد:


از دیدگاه هاستینگ برنامه، این پوشه، پوشه‌ای است که در معرض دید عموم قرار می‌گیرد (وب روت). برای مثال فایل‌های ایستای اسکریپت، CSS، تصاویر و غیره باید در این پوشه قرار گیرند تا توسط دنیای خارج قابل دسترسی و استفاده شوند. بنابراین سورس کدهای برنامه خارج از این پوشه قرار می‌گیرند.
گره dependencies که ذیل پوشه‌ی wwwroot قرار گرفته‌است، جهت مدیریت این وابستگی‌های سمت کلاینت برنامه است. در اینجا می‌توان از NPM و یا Bower برای دریافت و به روز رسانی وابستگی‌های اسکریپتی و شیوه‌نامه‌های برنامه کمک گرفت (علاوه بر نیوگت که بهتر است صرفا جهت دریافت وابستگی‌های دات نتی استفاده شود).
یک مثال: فایل جدیدی را به نام bower.json به پروژه‌ی جاری با این محتوا اضافه کنید:
{
  "name": "asp.net",
  "private": true,
  "dependencies": {
    "bootstrap": "3.3.6",
    "jquery": "2.2.0",
    "jquery-validation": "1.14.0",
    "jquery-validation-unobtrusive": "3.2.6"
  }
}
این نام‌ها استاندارد هستند. برای مثال اگر قصد استفاده‌ی از npm مربوط به node.js را داشته باشید، نام این فایل packag.json است (با ساختار خاص خودش) و هر دوی این‌ها را نیز می‌توانید با هم اضافه کنید و از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.
پس از اضافه شدن فایل bower.json، بلافاصله کار restore بسته‌ها از اینترنت شروع می‌شود:


و یا با کلیک راست بر روی گره dependencies، گزینه‌ی restore packages نیز وجود دارد.
فایل‌های نهایی دریافت شده را در پوشه‌ی bower_components خارج از wwwroot می‌توانید مشاهده کنید.

در مورد نحوه‌ی توزیع و دسترسی به فایل‌های استاتیک یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0، نکات خاصی وجود دارند که در قسمت‌های بعد، بررسی خواهند شد.

یک نکته: اگر خواستید نام پوشه‌ی wwwroot را تغییر دهید، فایل جدیدی را به نام hosting.json با این محتوا به پروژه اضافه کنید:
{
    "webroot":"AppWebRoot"
}
در اینجا AppWebRoot نام دلخواه پوشه‌ی جدیدی است که نیاز است به ریشه‌ی پروژه اضافه نمائید تا بجای wwwroot پیش فرض استفاده شود.


نقطه‌ی آغازین برنامه کجاست؟

اگر به فایل project.json دقت کنید، چنین تنظیمی در آن موجود است:
"buildOptions": {
  "emitEntryPoint": true,
  "preserveCompilationContext": true
},
true بودن مقدار تولید entry point به استفاده‌ی از فایلی به نام Program.cs بر می‌گردد؛ با این محتوا:
public static void Main(string[] args)
{
    var host = new WebHostBuilder()
        .UseKestrel()
        .UseContentRoot(Directory.GetCurrentDirectory())
        .UseIISIntegration()
        .UseStartup<Startup>()
        .Build();
 
    host.Run();
}
به این ترتیب، یک برنامه‌ی ASP.NET Core، دقیقا همانند سایر برنامه‌های NET Core. رفتار می‌کند و در اساس یک برنامه‌ی کنسول است.
 var outputKind = compilerOptions.EmitEntryPoint.GetValueOrDefault() ?
OutputKind.ConsoleApplication : OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary;
این چند سطر، قسمتی از سورس کد ASP.NET Core 1.0 هستند. به این معنا که اگر مقدار خاصیت emitEntryPoint مساوی true بود، با این برنامه به شکل یک برنامه‌ی کنسول رفتار کن و در غیر اینصورت یک Dynamically Linked Library خواهد بود.
در فایل Program.cs تنظیماتی را مشاهده می‌کنید، در مورد راه اندازی Kestler که وب سرور بسیار سریع و چندسکویی کار با برنامه‌های ASP.NET Core 1.0 است و قسمت مهم دیگر آن به استفاده‌ی از کلاس Startup بر می‌گردد (()<UseStartup<Startup). این کلاس را در فایل جدید Startup.cs می‌توانید ملاحظه کنید که کار تنظیمات آغازین برنامه را انجام می‌دهد. اگر پیشتر با OWIN، در نگارش‌های قبلی ASP.NET کار کرده باشید، قسمتی از این فایل برای شما آشنا است:
public class Startup
{
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
    }

    public void Configure(IApplicationBuilder app)
    {
        app.Run(async (context) =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
        });
    }
}
در اینجا امکان دسترسی به تنظیمات برنامه، معرفی سرویس‌ها، middleware‌ها و غیره وجود دارند که هرکدام، در قسمت‌های آتی به تفصیل بررسی خواهند شد.


نقش فایل launchsetting.json


محتویات پیش فرض این فایل برای قالب empty پروژه‌های ASP.NET Core 1.0 به صورت ذیل است:
{
  "iisSettings": {
    "windowsAuthentication": false,
    "anonymousAuthentication": true,
    "iisExpress": {
      "applicationUrl": "http://localhost:7742/",
      "sslPort": 0
    }
  },
  "profiles": {
    "IIS Express": {
      "commandName": "IISExpress",
      "launchBrowser": true,
      "environmentVariables": {
        "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development"
      }
    },
    "Core1RtmEmptyTest": {
      "commandName": "Project",
      "launchBrowser": true,
      "launchUrl": "http://localhost:5000",
      "environmentVariables": {
        "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development"
      }
    }
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا تنظیمات IIS Express قابل تغییر هستند. برای مثال port پیش فرض برنامه 7742 تنظیم شده‌است.
پروفایل‌هایی که در اینجا ذکر شده‌اند، در تنظیمات پروژه نیز قابل مشاهده هستند: (کلیک راست بر روی پروژه و مشاهده‌ی properties آن و یا دوبار کلیک بر روی گره properties)


به علاوه امکان انتخاب این پروفایل‌ها در زمان آغاز برنامه نیز وجود دارند:


نکته‌ی مهم تمام این موارد به قسمت environment variable قابل مشاهده‌ی در تصاویر فوق بر می‌گردد. این متغیر محیطی می‌تواند سه مقدار Development ، Staging و Production را داشته باشد و بر اساس این متغیر و مقدار آن، می‌توان پروفایل جدیدی را تشکیل داد. زمانیکه برنامه بر اساس پروفایل خاصی بارگذاری می‌شود، اینکه چه متغیر محیطی انتخاب شده‌است، در کلاس Startup قابل استخراج و بررسی بوده و بر این اساس می‌توان اقدامات خاصی را انجام داد. برای مثال تنظیمات خاصی را بارگذاری کرد و یا صفحات ویژه‌ای را فعال و غیرفعال کرد (این موارد را در قسمت‌های بعدی مرور می‌کنیم).
همچنین در اینجا به ازای هر پروفایل مختلف می‌توان Url آغازین یا launch url و پورت آن‌را مجزا درنظر گرفت و یا از وب سرور دیگری استفاده کرد.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت اول
در مقاله قبل در مورد نحوه ذخیره سازی در حافظه نوشتیم و به user mode و kernel mode اشاراتی کردیم که می‌توانید به آن رجوع کنید.
در این سری مقالات قصد داریم به بررسی اجزا و روند کاری موجود در IIS بپردازیم که چگونه IIS کار می‌کند و شامل چه بخش هایی می‌شود. مطمئنا آشنایی با این بخش‌ها در روند شناسایی رفتارهای وب اپلیکیشن‌ها و واکنش‌های سرور، کمک زیادی به ما خواهد کرد. در اینجا نسخه IIS7 را به عنوان مرجع در نظر گرفته‌ایم.
وب سرور IIS در عبارت مخفف Internet information services به معنی سرویس‌های اطلاعاتی اینترنت می‌باشد. IIS شامل کامپوننت‌های زیادی است که هر کدام ازآن‌ها کار خاصی را انجام میدهند؛ برای مثال گوش دادن به درخواست‌های ارسال شده به سرور، مدیریت فرآیندها Process و خواندن فایل‌های پیکربندی Configuration؛ این اجزا شامل protocol listener ،Http.sys و WSA و .. می‌شوند.
Protocol Listeners
این پروتکل‌ها به درخواست‌های رسیده گوش کرده و آن‌ها را مورد پردازش قرار می‌دهند و پاسخی را به درخواست کننده، ارسال می‌کنند. هر listener بر اساس نوع پروتکل متفاوت هست. به عنوان مثال کلاینتی، درخواست صفحه‌ای را می‌کند و http listener که به آن Http.sys می‌گویند به آن پاسخ می‌دهد. به طور پیش فرض http.sys به درخواست‌های http و https گوش فرا می‌دهد، این کامپوننت از IIS6 اضافه شده است ولی در نسخه 7 از SSL نیز پشتیبانی می‌کند.
Http.sys یا Hypertext transfer protocol stack
کار این واحد در سه مرحله دریافت درخواست، ارسال آن به واحد پردازش IIS و ارسال پاسخ به کلاینت است؛ قبل از نسخه 6 از Winsock یا windows socket api  که یک کامپوننت user-mod بود استفاده می‌شد ولی Http.sys یک کامپوننت Kernel-mod هست.

Http.sys مزایای زیر را به همراه دارد:

  • صف درخواست مد کرنل: به خاطر اینکه کرنل مستقیما درخواست‌ها را به پروسه‌های مربوطه میفرستد و اگر پروسه موجود نباشد، درخواست را در صف گذاشته تا بعدا پروسه مورد نظر آن را از صف بیرون بکشد.
  • برای درخواست‌ها یک پیش پردازش و همچنین اعمال فیلترهای امنیتی اعمال می‌گردد. 
  • عملیات کش کردن تماما در محیط کرنل مد صورت می‌گیرد؛ بدون اینکه به حالت یوزرمد سوییچ کند. مد کرنل دسترسی بسیار راحت و مستقیمی را برای استفاده از منابع دارد و لازم نیست مانند مد کاربر به لایه‌های زیرین، درخواست کاری را بدهد؛ چرا که خود مستقیما وارد عمل می‌شود و برداشته شدن واسط در سر راه، موجب افزایش عمل caching می‌شود. همچنین دسترسی به کش باعث می‌شود که مستقیما پاسخ از کش به کاربر برسد و توابع پردازشی در حافظه بارگذاری نشوند. البته این کش کردن محدودیت هایی را هم به همراه دارد:
    1. کش کرنل به صورت پیش فرض بر روی صفحات ایستا فعال شده است؛ نه برای صفحاتی با محتوای پویا که البته این مورد قابل تغییر است که نحوه این تغییر را پایینتر توضیح خواهیم داد.
    2. اگر آدرس درخواستی شامل کوئری باشد صفحه کش نخواهد شد:    http://www.site.info/postarchive.htm?id=25 
    3. برای پاسخ ازمکانیزم‌های فشرده سازی پویا استفاده شده باشد مثل gzip کش نخواهد شد
    4. صفحه درخواست شده صفحه اصلی سایت باشد کش نخواهد شد :   http://www.dotnettip.info ولی اگر درخواست بدین صورت باشه http://www.domain.com/default.htm  کش خواهد کرد.
    5. درخواست به صورت ناشناس anonymous نباشد  و نیاز به authentication داشته باشد کش نخواهد شد (یعنی در هدر شامل گزینه authorization می‌باشد).
    6. درخواست باید از نوع نسخه http1 به بعد باشد.
    7. اگر درخواست شامل Entity-body باشد کش نخواهد کرد.
    8. درخواست شامل If-Range/Range header باشد کش نمی‌شود.
    9. کل حجم response بییشتر از اندازه تعیین شده باشد کش نخواهد گردید، این اندازه در کلید ریجستری UriMaxUriBytes قرار دارد. اطلاعات بیشتر
    10. اندازه هدر بیشتر از اندازه تعیین شده باشد که عموما اندازه تعیین شده یک کیلو بایت است.
    11. کش پر باشد، کش انجام نخواهد گرفت.
    برای فعال سازی کش کرنل راهنمای زیر را دنبال کنید:
    گزینه output cache را در IIS، فعال کنید و سپس گزینه Add را بزنید. کادر add cache rule که باز شود، از شما میخواهد یکی از دو نوع کش مد کاربر و مد کرنل را انتخاب کنید و  مشخص کنید چه نوع فایل‌هایی (مثلا aspx) از این قوانین پیروری کنند و مکانیزم کش کردن به سه روش جلوگیری از کش کردن، کش زمان دار و کش بر اساس آخرین تغییر فایل انجام گردد.


    برای تعیین مقدار سایز کش response که در بالا اشاره کردیم می‌توانید در همان پنجره، گزینه edit feature settings را انتخاب کنید.


    این قسمت از مطلب که به نقل از مقاله  آقای Karol Jarkovsky در این آدرس است یک سری تست هایی با نرم افزار(Web Capacity Analysis Tool (WCAT  گرفته است که به نتایج زیر دست پیدا کرده است:
    Kernel Cache Disabled    4 clients/160 threads/30 sec      257 req/sec
    Kernel Cache Enabled     4 clients/160 threads/30 sec      553 req/sec 
    همانطور که می‌بینید نتیجه فعال سازی کش کرنل پاسخ به بیش از دو برابر درخواست در حالت غیرفعال آن است که یک عدد فوق العاده به حساب میاد.
    برای اینکه خودتان هم تست کرده باشید در این آدرس  برنامه را دانلود کنید و به دنبال فایل request.cfg بگردید و از صحت پارامترهای server و url اطمینان پیدا کنید. در گام بعدی 5 پنجره خط فرمان باز کرده و در یکی از آن‌ها دستور netsh http show cachestate را بنویسید تا تمامی وروردی‌های entry که در کش کرنل ذخیره شده اند لیست شوند. البته در اولین تست کش را غیرفعال کنید و به این ترتیب نباید چیزی نمایش داده شود. در همان پنجره فرمان wcctl –a localhost –c config.cfg –s request.cfg  را زده تا کنترلر برنامه در وضعیت listening قرار بگیرد. در 4 پنجره دیگر فرمان wcclient localhost از شاخه کلاینت را نوشته تا تست آغاز شود. بعد از انجام تست به شاخه نصب کنترلر WCAT رفته و فایل log را بخوانید و اگر دوباره دستور نمایش کش کرنل را بزنید باید خالی باشد. حالا کش را فعال کنید و دوباره عملیات تست را از سر بگیرید و اگر دستور netsh را ارسال کنید باید کش کرنل دارای ورودی باشد.
    برای تغییرات در سطح http.sys می‌توانید از ریجستری کمک بگیرید. در اینجا تعداد زیادی از تنظیمات ذخیره شده در ریجستری برای http.sys لیست شده است.
    مطالب
    کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت اول - Container چیست؟
    نصب بسیاری از نرم افزارها، کاری مشکل است

    فرض کنید می‌خواهید یک فایل ویدیویی با قالب m4v را بر روی تلویزیون خود نمایش دهید؛ اما تلویزیون شما تنها از فایل‌های mp4، پشتیبانی می‌کند. برای رفع این مشکل نیاز به یک نرم افزار تبدیل کننده‌ی فرمت‌های ویدیویی را داریم و یکی از قوی‌ترین‌های آن‌ها، FFmpeg است. اگر به سایت آن مراجعه کنید، لینک دانلود آن به یک فایل tar.bz2 ختم می‌شود که حاوی سورس آن است! هرچند در قسمتی از آن، فایل‌های نهایی کامپایل شده‌ی مخصوص سیستم عامل‌های مختلف را نیز می‌توانید پیدا کنید، اما باز هم با انبوهی از لینک‌ها مواجه خواهید شد که دقیقا مشخص نیست کدام را باید دریافت کرد و آیا نگارش دریافت شده، با سیستم عامل فعلی سازگار است یا خیر.
    همانطور که مشاهده می‌کنید، هنوز هم شروع به کار با نرم افزارهای مختلف برای بسیاری از کاربران، کاری مشکل و طاقت‌فرسا است. در اینجا شاید این سؤال مطرح شود که این موضوع چه ربطی به Docker (Docker) و کانتینرها (Containers) دارد؟ تمام هیاهویی که پیرامون Docker ایجاد شده‌است، در اصل جهت ساده سازی نصب، راه اندازی و تعامل با نرم افزارهای مختلف است.


    چالش‌های پیش روی یافتن نرم افزارهای مناسب


    این روزها بیشتر نرم افزارهای مورد نیاز خود را از اینترنت تهیه می‌کنیم. اولین مرحله‌ی آن و اولین چالشی که در اینجا وجود دارد، یافتن نرم افزاری با مشخصات مدنظر است. برای نمونه حتی اگر با FFmpeg آشنا نیز باشید، به سادگی مشخص نیست که برای سیستم عامل و معماری خاص پردازنده‌ی آن، دقیقا کدام نگارش آن‌را از چه آدرسی می‌توان دریافت کرد. پس از یافتن نرم افزار و نگارش مدنظر، مرحله‌ی بعد، استخراج محتویات آن از یک فایل zip و یا اجرای برنامه‌ی نصاب آن است و مرحله‌ی آخر، اجرای این برنامه می‌باشد.
    بنابراین اولین چالش، یافتن محلی برای دریافت نرم افزار است:
    -  این روزها برای بعضی از سکوهای کاری، App Storeهایی وجود دارند که می‌توان از آنجا شروع کرد؛ اما چنین قابلیتی برای تمام سکوهای کاری پیش بینی نشده‌است.
    - در لینوکس قابلیت دیگری به نام Package manager وجود دارد که کار یافتن و نصب نرم افزارها را ساده می‌کند؛ اما گاهی از اوقات اطلاعات آن، آنچنان به روز نیست. همچنین اگر بسته‌ای برای توزیع خاصی از لینوکس وجود داشته باشد، الزاما به این معنا نیست که این بسته، قابلیت استفاده‌ی در سایر توزیع‌های لینوکس را نیز به همراه دارد. در ویندوز نیز وضعیت مشخص است! فاقد یک Package manager توکار و استاندارد است. هرچند یک App Store برای آن از طرف مایکروسافت ارائه شده‌است، اما آنچنان محبوبیتی پیدا نکرده‌است.
    - و روش متداول دیگری که وجود دارد، مراجعه‌ی مستقیم به سایت اصلی سازنده‌ی نرم افزار است.

    - علاوه بر این‌ها داشتن یک سری متادیتا و آمار نیز در مورد نرم افزارها بسیار مفید هستند تا بتوانند در مورد تصمیم به استفاده‌، یا عدم استفاده‌ی از نرم افزار، راهنمای کاربران باشند؛ مانند میزان محبوبیت، تعداد بار دریافت، تعداد مشکلاتی که کاربران با آن داشته‌اند و آخرین باری که نرم افزار به روز شده‌است. اما با توجه به پراکندگی روش‌های دریافت نرم افزار که ذکر شدند، عموما یک چنین آمارهایی را مشاهده نمی‌کنیم.
    - چالش دیگر، مشکل سخت اطمینان کردن به روش‌های مختلف توزیع نرم افزارها است. آیا سایتی که این نرم افزار را ارائه می‌دهد، واقعا مرتبط با نویسنده‌ی اصلی آن است؟ همچنین آیا خود نرم افزار مشکلات امنیتی را به همراه ندارد؟ چه کاری را انجام می‌دهد؟
    - مشکل بعدی، در دسترس بودن سایت توزیع کننده‌ی نرم افزار است. آیا زمانیکه به برنامه‌ای نیاز داریم، پهنای باند سایت توزیع کننده‌ی آن تمام نشده‌است و می‌توان به آن دسترسی داشت؟
    - چالش دیگر، چگونگی پرداخت مبلغی برای دسترسی به نرم افزار است. به نظر تا به اینجا تنها App Storeها موفق شده‌اند روشی یک دست را برای خرید برنامه‌ها و همچنین ارائه‌ی مجوزی برای استفاده‌ی از آن‌ها، ارائه دهند.


    چالش‌های پیش روی نصب نرم افزارها

    زمانیکه به مرحله‌ی نصب نرم افزار می‌رسیم، هر نرم افزار، روش نصب و تنظیمات آغازین خاص خودش را دارد.
    - اولین چالش پس از دریافت نرم افزار، بررسی سازگاری آن با سیستم عامل و پردازنده‌ی فعلی است. شاید این مسایل برای توسعه دهندگان نرم افزارها پیش‌پا افتاده به نظر برسند، اما برای عموم کاربران، چالشی جدی به شما می‌روند.
    - پس از مشخص شدن سازگاری یک نرم افزار با سیستم فعلی، قالب ارائه‌ی آن نرم افزار نیز می‌توان مشکل‌زا باشد. بعضی از برنامه‌ها صرفا از طریق سورس کد منتشر می‌شوند. بعضی از آن‌ها توسط یک فایل exe متکی به خود ارائه می‌شوند و بعضی دیگر به همراه یک فایل exe و تعدادی dll به همراه آن‌ها. گاهی از اوقات این برنامه‌ها نیاز به نصب جداگانه‌ی NET Runtime. و یا Java Runtime را برای اجرا دارند و یا وابستگی آن‌ها صرفا به نگارش خاصی از این کتابخانه‌ها و فریم ورک‌های ثالث است. هرچند اگر برنامه‌ای به همراه بسته‌ی نصاب آن باشد، به احتمال زیاد این وابستگی‌ها را نیز نصب می‌کند؛ اما تمام برنامه‌ها اینگونه ارائه نمی‌شوند. به علاوه خیلی‌ها علاقه‌ای به کار با برنامه‌های نصاب ندارند و از ایجاد تغییرات بسیاری که آن‌ها در سیستم ایجاد می‌کنند، خشنود نیستند.
    - پس از نصب نرم افزار، مشکل بعدی، نحوه‌ی به روز رسانی آن‌ها است. چگونه باید اینکار انجام شود؟ (تمام مراحل و چالش‌هایی را که تاکنون بررسی کردیم، یکبار دیگر از ابتدا مرور کنید!)

    بنابراین همانطور که مشاهده می‌کنید، نصب، راه اندازی و به روز رسانی نرم افزارها این روزها بسیار پیچیده شده‌اند و بسیاری از کاربران به سادگی از عهده‌ی آن‌ها بر نمی‌آیند.


    چالش‌های پیش روی کار با نرم افزارها

    مرحله‌ی بعد، نیاز به مستندات کافی برای کار با برنامه است. این مستندات را از کجا می‌توان تهیه کرد؟ آخرین باری که به روز شده، چه زمانی بوده‌است؟ بسیاری از اوقات بین مستندات تهیه شده و آخرین نگارش نرم افزار، ناسازگاری وجود دارد و به سختی قابل استفاده‌است. آیا نیاز است برنامه را به PATH اضافه کرد؟ آیا نیاز است به صورت سرویس نصب شود؟ اگر بله، چگونه باید این مراحل را انجام داد؟ مجوز کار کردن با آن‌ها چگونه است؟
    مشکل مهم دیگری که حین کار با نرم افزارها، در حالت متداول آن‌ها وجود دارد، دسترسی کامل آن‌ها به تمام اجزای سیستم و شبکه است و درون یک sandbox (قرنطینه) امنیتی اجرا نمی‌شوند.
    مشکل بعدی، به روز رسانی اجزای ثالث سیستم و یا حتی خود سیستم عامل، مانند به روز رسانی OpenSSL نصب شده و پس از آن، از کار افتادن برنامه‌ای خاص است که وابستگی به نگارشی خاص از این کتابخانه را دارد.


    کانتینرها در مورد برنامه‌ها هستند و نه مجازی سازی

    خوب، تا اینجا دریافتیم که مدیریت توزیع، نصب و استفاده‌ی از برنامه‌ها، کار ساده‌ای نیست. اما این‌ها چه ارتباطی با Docker دارند؟ در بسیاری از اوقات، زمانیکه صحبت از Docker می‌شود، تصور بسیاری از آن، ارائه‌ی جایگزینی برای ماشین‌های مجازی است. اما ... اینگونه نیست. کانتینرها در مورد نرم افزارها هستند. برای مثال در آینده در مورد ایمیج‌های (Images) کانتینرها بیشتر بحث خواهیم کرد. این ایمیج‌ها در اصل یک بسته‌ی حاوی برنامه‌ها هستند. بنابراین بیشتر شبیه به فایل zip ای است که از یک وب سایت دریافت می‌کنیم (در قسمت یافتن نرم افزار).


    یک کانتینر (Container) چیست؟

    برای درک بهتر مواردی که تاکنون بحث شدند و همچنین بررسی مفهوم Containers، ابتدا MonogoDB را به صورت معمول نصب می‌کنیم. سپس نحوه‌ی نصب آن‌را درون یک Container بررسی خواهیم کرد. البته هدف اصلی در اینجا، بررسی مفهومی این مراحل و مقایسه‌ی آن‌ها با هم هستند و در قسمت‌های بعدی کار نصب و استفاده‌ی از Docker را قدم به قدم بررسی خواهیم کرد.
     
    مراحل نصب محلی MongoDB به صورت متداول:
    - ابتدا برای مثال به سایت گوگل مراجعه کرده و mongodb را جستجو می‌کنیم تا بتوانیم به سایت اصلی و محل دریافت بسته‌ی آن، هدایت شویم.
    - پس از ورود به سایت mongodb، در بالای صفحه اصلی آن، لینک به صفحه‌ی دریافت بسته‌ی mongodb را می‌توان مشاهده کرد.
    - با انتخاب آن، به صفحه‌ی دریافت بسته‌ی mongodb بر اساس سیستم عامل‌های مختلفی هدایت می‌شویم. برای مثال در ویندوز، بسته‌ی msi آن‌را دریافت می‌کنیم.
    - به نظر می‌رسد که بسته‌ی نصاب msi آن تمام کارهای لازم برای راه اندازی اولیه‌ی mongodb را انجام می‌دهد. به همین جهت آن‌را اجرا کرده و پس از چندبار انتخاب گزینه‌ی next، نصب آن به پایان می‌رسد.
    - پس از پایان نصب، ابتدا به کنسول service.msc ویندوز مراجعه می‌کنیم تا مطمئن شویم که سرویس آن، توسط نصاب msi نصب شده‌است یا خیر؟ و ... خیر! این نصاب، سرویس آن‌را نصب نکرده‌است.
    - به همین جهت به مستندات نصب آن در سایت mongodb مراجعه می‌کنیم (لینک Installation instructions در همان صفحه‌ی دریافت بسته‌ی msi وجود دارد). پس از پایان مراحل نصب، عنوان کرده‌است که باید دستور md \data\db را اجرا کنید تا مسیر پیش فرض اطلاعات آن به صورت دستی ایجاد شود. اما ... این مسیر دقیقا به کجا اشاره می‌کند؟ چون شبیه به مسیرهای ویندوزی نیست.
    - در ادامه برای آزمایش، به پوشه‌ی program files ویندوز رفته، monogodb نصب شده را یافته و سپس فایل mongod.exe را از طریق خط فرمان اجرا می‌کنیم (برنامه‌ی سرور). اگر این کار را انجام دهیم، این پروسه با نمایش خطای یافت نشدن مسیر c:\data\db، بلافاصله خاتمه پیدا می‌کند. به همین جهت در همین مسیری که در خط فرمان قرار داریم (جائیکه فایل mongod.exe قرار دارد)، دستور md \data\db را اجرا می‌کنیم. اجرای این دستور در این حالت، همان پوشه‌ی c:\data\db را ایجاد می‌کند. نکته‌ای که شاید خیلی‌ها با آن آشنایی نداشته باشند.
    - اکنون اگر مجددا فایل mongod.exe را اجرا کنیم، اجرای آن موفقیت آمیز خواهد بود و پیام منتظر دریافت اتصالات بودن از طریق پورت 27017 را نمایش می‌دهد.
    - مرحله‌ی بعد، اجرای فایل mongo.exe است تا به این دیتابیس سرور در حال اجرا متصل شویم (برنامه‌ی کلاینت). در اینجا برای مثال می‌توان دستور show dbs را اجرا کرد تا لیست بانک‌های اطلاعاتی آن‌را نمایش دهد.
     

    مراحل نصب MongoDB به صورت Container توسط Docker:
    - ابتدا برای مثال به سایت گوگل مراجعه کرده و اینبار mongodb docker را جستجو می‌کنیم تا بتوانیم به محل دریافت image آن هدایت شویم. با ورود به آن، در بالای صفحه عنوان شده‌است که official repository است که سبب اطمینان از بسته‌ی ارائه شده‌ی توسط آن می‌شود. بنابراین در اینجا بجای مراجعه به سایت متکی به خود mongodb، به docker hub برای دریافت آن مراجعه کرده‌ایم. در اینجا با جستجوی یک برنامه، متادیتا و اطلاعات آماری بسیاری را نیز می‌توان در مورد برنامه‌های مختلف، مشاهده کرد که در سایت متکی به خود نرم افزارهای مختلف، در دسترس نیستند. همچنین در اینجا اگر بر روی برگه‌ی Tags یک مخزن کلیک کنید، مشاهده می‌کنید که تمام فایل‌های موجود در آن توسط docker hub از لحاظ مشکلات امنیتی پیشتر اسکن شده‌اند و گزارش آن‌ها قابل مشاهده‌است. علاوه بر این‌ها docker hub به همراه یک docker store برای برنامه‌های غیر رایگان نیز هست و این مورد فرآیند کار با نرم افزارهای تجاری را یک دست می‌کند.
    - مرحله‌ی بعد، دریافت یک کپی از mongodb از docker hub است. اینبار بجای دریافت مستقیم یک فایل zip یا msi، از دستور docker pull mongo استفاده می‌شود که یک image را در نهایت دریافت می‌کند. این image، حاوی برنامه‌ی مدنظر و تمام وابستگی‌های آن است.
    - پس از دریافت image، مرحله‌ی بعد، اجرای mongodb به همراه آن است. در حالت متداول، ابتدا نرم افزار داخل فایل zip یا msi استخراج شده و سپس بر روی سیستم اجرا می‌شوند، اما در اینجا مفهوم معادل نصب نرم افزار دریافت شده‌ی از بسته‌ی zip همراه آن، یک container است. یک container دقیقا مانند یک نرم افزار از پیش نصب شده، عمل می‌کند و معادل اجرای فایل exe مانگو دی بی در اینجا، اجرای container آن است. بنابراین docker، از image دریافت شده، یک container را ایجاد می‌کند که دقیقا معادل یک نرم افزار از پیش نصب شده، رفتار خواهد کرد.
    - پس از دریافت image، جهت اجرای آن به عنوان یک container، برای استفاده از نرم افزاری که دریافت کرده‌ایم، تنها یک دستور است که باید با آن آشنا باشیم: docker run mongo. این دستور را در همان صفحه‌ی docker hub مربوطه نیز می‌توانید مشاهده کنید. پس از اجرای این دستور، دقیقا همان خروجی و پیام منتظر دریافت اتصالات بودن از طریق پورت 27017 را مشاهده خواهیم کرد. برای اجرای کلاینت آن نیز دستور docker exec -it 27 mongo را می‌توان اجرا کرد. docker exec کار اجرای چندباره‌ی یک نرم افزار نصب شده را انجام می‌دهد.
    این فرآیند در مورد تمام containerها یکی است و به این ترتیب به ازای هر نرم افزار مختلف، شاهد روش نصب متفاوتی نخواهیم بود.
    - اجرای دستور docker stop نیز سبب خاتمه‌ی تمام این‌ها می‌شود.


    در این تصویر مقایسه‌ای را بین مراحل متداول یافتن، دریافت، نصب و اجرای برنامه‌ها را در دو حالت متداول و همچنین استفاده‌ی از docker، مشاهده می‌کنید.

    همچنین نکته‌ی جالبی که در مورد docker وجود دارد این است که اگر به task manager ویندوز مراجعه کنیم:


    تمام پروسه‌هایی که با job id مساوی 172 در اینجا اجرا شده‌اند، متعلق به docker بوده و آن‌ها دقیقا مانند یک پروسه‌ی معمولی سیستم عامل جاری، در کنار سایر پروسه‌های موجود، اجرا می‌شوند. بنابراین برنامه‌ای که از طریق docker اجرا می‌شود، هیچ تفاوتی با اجرای متداول آن بر روی سیستم عامل، از طریق روش مراجعه‌ی مستقیم به فایل exe مرتبط و اجرای مستقیم آن ندارد. همانطور که پیش‌تر نیز عنوان شد، containerها در مورد نرم افزارها هستند و نه مجازی سازی و یک container در حال اجرا، حاوی تعدادی برنامه‌ی در حال اجرای بر روی سیستم عامل جاری، در کنار سایر برنامه‌های آن می‌باشد.
    البته containers به همراه ایزوله سازی‌های بسیاری اجرا می‌شوند. برای مثال به روز رسانی یک کتابخانه‌ی ثالث بر روی سیستم عامل، سبب از کار افتادن برنامه‌ی اجرای شده‌ی توسط یک container نمی‌شود.


    در قسمت بعد، نحوه‌ی نصب Docker را بر روی ویندوز، بررسی می‌کنیم.
    نظرات مطالب
    استفاده از افزونه‌ی jQuery Autocomplete در ASP.NET
    سلام،
    - برتری خاصی ندارد. فقط اگر کسی نمی‌خواهد از jQuery UI و فایل‌های آن استفاده کند، این روش هم هست و سبک‌تر است. در این مورد باز هم بگردید افزونه هست. البته بعدش باید بگردید به چه صورت باید دیتا به آن‌ها پاس کرد و روش‌ها یکی نیست.
    - بله. حتی می‌شود از یک صفجه معمولی aspx هم استفاده کرد. در page_load آن کافی است این Response.Write ذکر شده قرار گیرد. در این مثال فوق از یکی از چندین روش ممکن، استفاده شده با سربار حداقل ممکن.
    - سوال خوبیه. به عبارتی اگر قرار است بجای یک dropdown که قبلا text هر ردیف آن متن خاصی بود و value آن id یا همان primary key رکورد جاری و از دید کاربر مخفی بود، الان باید چکار کرد تا همان id را بتوان به سرور ارسال کرد. چون به ظاهر فقط text دریافت می‌شود.
    شما در اینجا از همان روش row_0 و row_1 که ذکر شد استفاده کنید. row_1 را با id در سمت سرور پر کنید field1+"|"+id .
    سپس این پلاگین متد result هم دارد (مقدار انتخاب شده توسط کاربر را بازگشت می‌دهد). به این صورت فرصت خواهد بود تا یک فیلد مخفی را جهت ارسال به سرور مقدار دهی کرد:
    .result(function (evt, row, formatted)
    {
    $("#hiddenIDbox").val(row[1]);
    }
    لزومی هم ندارد تا این id یا همان row_1 را در تابع formatItem نمایش داد. برای نمایش همان row_0 کافی است.
    نظرات مطالب
    کامپوننت‌های راهبری سایت در بوت استرپ 4
    یک نکته‌ی تکمیلی: افزودن خودکار کلاس active، بر اساس آدرس صفحه‌ی جاری به آیتم متناظر در منوی راهبری سایت
    $(function () {
        $(".navbar-nav .nav-item, .navbar-nav .dropdown-item").each(function () {
            var href = $(this).find('a').attr('href');
            if (!href) {
                href = $(this).attr('href');
            }
            if (href === location.pathname) {
                $(this).addClass('active');
            }
        });
    });
    مطالب
    مستند سازی ASP.NET Core 2x API توسط OpenAPI Swagger - قسمت دوم - شروع به مستند سازی یک API
    پس از معرفی اجمالی OpenAPI و Swagger در قسمت قبل و همچنین ارائه‌ی یک برنامه‌ی نمونه که آن‌را به مرور تکمیل خواهیم کرد، در ادامه کتابخانه‌ی Swashbuckle را نصب کرده و شروع به مستند سازی API ارائه شده خواهیم کرد.


    نصب Swashbuckle (سوواَش باکِل)

    اگر عبارت Swashbuckle.AspNetCore را در سایت NuGet جستجو کنیم، چندین بسته‌ی مختلف مرتبط با آن‌را خواهیم یافت. ما در این بین، بیشتر به این بسته‌ها علاقمندیم:
    - Swashbuckle.AspNetCore.Swagger: کار آن ارائه‌ی خروجی OpenAPI تولیدی بر اساس ASP.NET Core API برنامه‌ی ما، به صورت یک JSON Endpoint است.
    - Swashbuckle.AspNetCore.SwaggerGen: کار آن ساخت Swagger document objects است؛ یا همان OpenAPI Specification.
    عموما این دو بسته را با هم جهت ارائه‌ی OpenAPI Specification استفاده می‌کنند.
    - Swashbuckle.AspNetCore.SwaggerUI: این بسته، نگارش جایگذاری شده‌ی (embedded) ابزار swagger-UI را به همراه دارد. کار آن، ارائه‌ی یک UI خودکار، بر اساس OpenAPI Specification است که از آن برای آزمایش API نیز می‌توان استفاده کرد.

    یک نکته: اگر صرفا بسته‌ی Swashbuckle.AspNetCore را نصب کنیم، هر سه بسته‌ی فوق را با هم دریافت خواهیم کرد و اگر از Visual Studio برای نصب آن‌ها استفاده می‌کنید، انتخاب گزینه‌ی Include prerelease را فراموش نکنید؛ از این جهت که قصد داریم از نگارش 5 آن‌ها استفاده کنیم. چون این نگارش است که از OpenAPI 3x، پشتیبانی می‌کند. خلاصه‌ی این موارد، افزودن PackageReference زیر به فایل پروژه‌ی OpenAPISwaggerDoc.Web.csproj است و سپس اجرای دستور dotnet restore:
    <Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
      <ItemGroup>
        <PackageReference Include="Swashbuckle.AspNetCore" Version="5.0.0-rc2" />
      </ItemGroup>
    </Project>


    تنظیم میان‌افزار Swashbuckle

    پس از افزودن ارجاعی به Swashbuckle.AspNetCore، اکنون نوبت انجام تنظیمات میان‌افزارهای آن است. برای این منظور ابتدا به کلاس Startup و متد ConfigureServices آن مراجعه می‌کنیم:
    namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
    {
        public class Startup
        {
            public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
            {
        // ...
                services.AddSwaggerGen(setupAction =>
                {
                    setupAction.SwaggerDoc(
                       name: "LibraryOpenAPISpecification",
                       info: new Microsoft.OpenApi.Models.OpenApiInfo()
                       {
                           Title = "Library API",
                           Version = "1",
                           Description = "Through this API you can access authors and their books.",
                           Contact = new Microsoft.OpenApi.Models.OpenApiContact()
                           {
                               Email = "name@site.com",
                               Name = "DNT",
                               Url = new Uri("https://www.dntips.ir")
                           },
                           License = new Microsoft.OpenApi.Models.OpenApiLicense()
                           {
                               Name = "MIT License",
                               Url = new Uri("https://opensource.org/licenses/MIT")
                           }
                       });
                });
            }
    در اینجا نحوه‌ی تنظیمات ابتدایی سرویس‌های مرتبط با SwaggerGen را ملاحظه می‌کنید. ابتدا نیاز است یک SwaggerDoc به آن اضافه شود که یک name و info را دریافت می‌کند. این name، جزئی از آدرسی است که در نهایت، OpenAPI Specification تولیدی را می‌توان در آنجا یافت. پارامتر Info آن نیز به همراه یک سری مشخصات عمومی درج شده‌ی در مستندات OpenAPI است.

    اکنون در متد Configure، میان‌افزار آن‌را خواهیم افزود:
    namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
    {
        public class Startup
        {
            public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
            {
        // ...
                app.UseHttpsRedirection();
    
                app.UseSwagger();
        // ...
            }
    بهتر است UseSwagger را پس از UseHttpsRedirection درج کرد تا هر نوع درخواست HTTP به آن، به صورت خودکار به HTTPS تبدیل و هدایت شود.

    تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنید، می‌توان OpenAPI Specification تولیدی را در آدرس زیر یافت:
     https://localhost:5001/swagger/LibraryOpenAPISpecification/swagger.json


    در این آدرس، LibraryOpenAPISpecification، همان نامی است که در قسمت setupAction.SwaggerDoc تنظیم کردیم.


    نگاهی به OpenAPI Specification تولیدی

    در ابتدای swagger.json تولیدی، همانطور که در تصویر فوق نیز مشخص است، همان مشخصات ذکر شده‌ی در قسمت info متد setupAction.SwaggerDoc، قابل مشاهده‌است. سپس لیست مسیرهای این API مشخص شده‌اند:


    این‌ها مسیرهایی هستند که توسط دو کنترلر کتاب‌ها و نویسندگان برنامه‌ی Web API ما عمومی شده‌اند. در اینجا مقابل هر مسیر، تعداد آیتم‌های متناظری نیز ذکر شده‌اند. این موارد مرتبط هستند با HTTP methods پشتیبانی شده‌:


    که هر کدام به همراه نام متدها و پارامترهای متناظر با آن‌ها نیز می‌شوند. به علاوه نوع responseهای پشتیبانی شده‌ی توسط این متدها نیز ذکر شده‌اند. هر کدام از خروجی‌ها نیز نوع مشخصی دارند که توسط قسمت components -> schemas تصاویر فوق، جزئیات دقیق آن‌ها بر اساس نوع مدل‌های متناظر، استخراج و ارائه شده‌اند.


    مشکل: نوع Response تولیدی در OpenAPI Specification صحیح نیست


    اگر به جزئیات مسیر /api/authors/{authorId} دقت کنیم، نوع response آن‌را صرفا 200 یا Ok ذکر کرده‌است؛ در حالیکه GetAuthor تعریف شده، حالت NotFound را نیز دارد:
    [HttpGet("{authorId}")]
    public async Task<ActionResult<Author>> GetAuthor(Guid authorId)
    {
        var authorFromRepo = await _authorsService.GetAuthorAsync(authorId);
        if (authorFromRepo == null)
        {
            return NotFound();
        }
        return Ok(_mapper.Map<Author>(authorFromRepo));
    }
    نمونه‌ی دیگر آن اکشن متد public async Task<ActionResult<Book>> CreateBook است که می‌تواند NotFound یا 404 و یا CreatedAtRoute را که معادل 201 است، بازگشت دهد و در اینجا فقط 200 را ذکر کرده‌است که اشتباه است. بنابراین برای نزدیک کردن این خروجی به اطلاعات واقعی اکشن متدها، نیاز است کار بیشتری انجام شود.


    افزودن و راه اندازی Swagger UI

    در ادامه می‌خواهیم یک رابط کاربری خودکار را بر اساس OpenAPI Specification تولیدی، ایجاد کنیم:
    namespace OpenAPISwaggerDoc.Web
    {
        public class Startup
        {
            public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
            {
        // ...
    
                app.UseHttpsRedirection();
    
                app.UseSwagger();
                app.UseSwaggerUI(setupAction =>
                {
                    setupAction.SwaggerEndpoint(
                        "/swagger/LibraryOpenAPISpecification/swagger.json",
                        "Library API");
                });
    
        // ...
            }
    برای این منظور میان‌افزار SwaggerUI را پس از UseSwagger، در متد Configure کلاس Startup، تعریف می‌کنیم. در اینجا باید مشخص کنیم که OpenAPI Specification تولید شده، دقیقا در چه آدرسی قرار دارد که روش انجام آن‌را در متد setupAction.SwaggerEndpoint ملاحظه می‌کنید. پارامتر دوم آن یک نام اختیاری است.
    پس از این تنظیم اگر آدرس https://localhost:5001/swagger/index.html را در مرورگر باز کنیم، چنین خروجی قابل مشاهده خواهد بود:


    و اگر بر روی هر کدام کلیک کنیم، ریز جزئیات آن‌ها بر اساس OpenAPI Specification ای که بررسی کردیم، تولید شده‌است (از پارامترها تا نوع خروجی):


    اکنون اگر بر روی دکمه‌ی try it out آن نیز کلیک کنید، در همینجا می‌توان این API را آزمایش کرد. برای مثال Controls Accept header را بر روی application/json قرار داده و سپس بر روی دکمه‌ی execute که پس از کلیک بر روی دکمه‌ی try it out ظاهر شده‌است، کلیک کنید تا بتوان خروجی Web API را مشاهده کرد.

    در انتهای این صفحه، در قسمت schemas آن، مشخصات مدل‌های بازگشت داده شده‌ی توسط Web API نیز ذکر شده‌اند:



    یک نکته: تغییر آدرس  https://localhost:5001/swagger/index.html به ریشه‌ی سایت

    اگر علاقمند باشید تا زمانیکه برای اولین بار آدرس ریشه‌ی سایت را در مسیر https://localhost:5001 باز می‌کنید، Swagger UI نمایان شود، می‌توانید تنظیم RoutePrefix زیر را اضافه کنید:
    app.UseSwaggerUI(setupAction =>
                {
                    setupAction.SwaggerEndpoint(
                        "/swagger/LibraryOpenAPISpecification/swagger.json",
                        "Library API");
                    setupAction.RoutePrefix = "";
                });


    کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: OpenAPISwaggerDoc-02.zip

    در قسمت بعد، به بهبود و غنی سازی جزئیات OpenAPI Specification تولیدی خواهیم پرداخت.
    مطالب
    کار با Razor در ASP.NET Core 2.0
    پیش نویس: این مقاله ترجمه شده فصل 5 کتاب Pro Asp.Net Core MVC2 می‌باشد.


    ایجاد یک پروژه با استفاده Razor

    در ادامه با هم یک مثال را با استفاده از Razor ایجاد می‌کنیم. یک پروژه جدید را با قالب Empty و با نام Razor ایجاد می‌کنیم.

    مراحل:

    1- ابتدا در کلاس startup قابلیت MVC را فعال می‌کنیم؛ با قرار دادن کد زیر در متد ConfigureServices:
     services.AddMvc();
    و بعد کد زیر را که مربوط به اجرای پروژه‌ی hello Word است ، از متد Configure حذف می‌کنیم:
    app.Run(async (context) =>
    {
       await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
    });
    در نهایت محتویات  فایل StartUp به صورت زیر می‌باشد:

    namespace Razor
    {
        public class Startup
        {
            // This method gets called by the runtime. Use this method to add services to the container.
            // For more information on how to configure your application, visit https://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=398940
            public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
            {
                services.AddMvc();
            }
    
            // This method gets called by the runtime. Use this method to configure the HTTP request pipeline.
            public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    app.UseDeveloperExceptionPage();
                }
    
                //app.Run(async (context) =>
                //{
                //    await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
                //});
            }
        }
    }


    ایجاد یک Model
     یک پوشه جدید را به نام Models ایجاد و بعد در این پوشه یک کلاس را به نام Product ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
    namespace Razor.Models
    {
        public class Product
        {
            public int ProductID { get; set; }
            public string Name { get; set; }
            public string Description { get; set; }
            public decimal Price { get; set; }
            public string Category { set; get; }
        }
    }

    ایجاد Controller
    تنظیمات پیشفرض را در فایل Startup انجام داده‌ایم. درخواست‌هایی را که توسط کاربر ارسال میشوند، به controller پیشفرضی که نامش در اینجا Home است، ارسال می‌کند. حالا ما یک پوشه جدید را به نام Controllers ایجاد می‌کنیم و در آن یک کنترلر جدید را به نام HomeController ایجاد می‌کنیم و کدهای زیر را در آن قرار میدهیم:
    namespace Razor.Controllers
    {
        public class HomeController : Controller
        {
            // GET: /<controller>/
            public ViewResult Index()
            {
                Product myProduct = new Product
                {
                    ProductID = 1,
                    Name = "Kayak",
                    Description = "A boat for one person",
                    Category = "Watersports",
                    Price = 275M
                };
                return View(myProduct);
            }
        }
    }
    در این کلاس یک Action Method را به نام index ایجاد می‌کنیم. سپس در آن یک شیء را از مدل ایجاد و مقدار دهی و آن‌را به View ارسال می‌کنیم تا در زمان بارگذاری View از این شیء استفاده نماییم. نیاز نیست نام View را مشخص کنید. به صورت پیشفرض نام View با نام اکشن متد یکسان می‌باشد.

     
    ایجاد View
     برای ایجاد یک View پیشفرض برای Action Method فوق در پوشه Views/Home یک MVC View Page (Razor View Page) را به نام Index.schtml ایجاد می‌کنیم.
    - نکته1: پوشه View و داخل آن Home را ایجاد کنید.
    - نکته2: معادل MVC View Page در نسخه جدید، Razor View می‌باشد. اگر در لیست این آیتم را انتخاب کنید، در توضیحات پنل سمت راست میتوانید این مطلب را مشاهده کنید.
    - نکته3: دقت نمایید برای اینکه پروژه net Core2. باشد و تمام مشخصات موردنظر را داشته باشد، باید نگارش ویژوال استودیو VS 2017.15.6.6 و یا بیشتر باشد.
     
    @model Razor.Models.Product
    @{
        Layout = null;
    }
    
    <!DOCTYPE html>
    <html>
    <head>
        <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
        <title>Index</title>
    </head>
    <body>
        Content will go here
    </body>
    </html>

    تا اینجا ما یک پروژه ساده را ایجاد نموده‌ایم که قابلیت استفاده‌ی از Razor را هم دارد. در ادامه نحوه‌ی استفاده از امکانات Razor شرح داده میشوند.


    استفاده از Model در یک View
    برای استفاده از شیء مدل در View، باید در View به آن شیء و مشخصات آن دسترسی داشته باشیم که این دسترسی را Razor با استفاده از کاراکتر @ برای ما ایجاد می‌کند. برای اتصال به Model از عبارت model@ (حتما باید حروف کوچک باشد) استفاده می‌کنیم و برای دسترسی به مشخصات مدل از عبارت Model@ (حتما باید حرف اول آن بزرگ باشد) استفاده می‌کنیم. به کد زیر دقت کنید:

    @model Razor.Models.Product
    @{
        Layout = null;
    }
    
    <!DOCTYPE html>
    <html>
    <head>
        <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
        <title>Index</title>
    </head>
    <body>
      @Model.Name
    </body>
    </html>
    خط اولی که در View تعریف شده است، با استفاده از عبارت model@ مانند تعریف نوع مدل می‌باشد و کار اتصال مدل به View را انجام میدهد و همین خط باعث میشود زمانی که شما در تگ body عبارت Model@ وبعد دات (.) را میزنید، لیست خصوصیات آن مدل ظاهر میشوند. لیست شدن خصوصیات بعد از دات(.) یکی از کارهای پیشفرض ویژوال استودیو می‌باشد؛ برای اینکه از خطاهای احتمالی کاربر جلوگیری کند.

    نتیجه خروجی بالا مانند زیر می‌باشد:

     



    معرفی View Imports

    زمانیکه بخواهیم به یک کلاس در View دسترسی داشته باشیم، باید فضای نام آن کلاس را مانند کد زیر در بالای View اضافه کنیم. حالا اگر بخواهیم به چند کلاس دسترسی داشته باشیم، باید این کار را به ازای هر کلاس در هر View انجام دهیم که سبب ایجاد کدهای اضافی در View‌ها میشود. برای بهبود این وضعیت می‌توانید یک کلاس View Import را در پوشه‌ی Views ایجاد کنید و تمام فضاهای نام را در آن قرار دهید. با اینکار تمام فضاهای نامی که در این کلاس View Import قرار گرفته‌اند، در تمام Viewهای موجود در پوشه Views قابل دسترسی خواهند بود.

    در پوشه View راست کلیک کرده و گزینه Add و بعد New Item را انتخاب می‌کنیم و در کادر باز شده، آیتم MVC View Import Page (در نسخه جدید نام آن  Razor View Imports است) انتخاب می‌کنیم. ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewImports.cshtml_ را برای آن قرار میدهد.


    نکته: استاندارد نام گذاری این View این می‌باشد که ابتدای آن کاراکتر (_) حتما وجود داشته باشد.
     
    در کلاس تعریف شده با استفاده از عبارت using@ فضای نام‌های خود را قرار میدهیم؛ مانند زیر:
     @using Razor.Models
    در این کلاس شما فقط میتوانید فضاهای نام را مانند بالا قرار دهید. پس از آم قسمت فضاهای نام اضافی در Viewها قابل حذف میشوند و در این حالت فقط نام کلاس مدل را در بالای فرم قرار میدهیم مانند زیر:
    @model Product
    @{
        Layout = null;
    }
    
    <!DOCTYPE html>
    <html>
    <head>
        <meta name="viewport" content="width=device-width"/>
        <title>Index</title>
    </head>
    <body>
      @Model.Name
    </body>
    </html>


    Layout ها

    یکی دیگر از عبارت‌های مهم Razor که در فایل Index وجود دارد، عبارت زیر است:
    @{
        Layout = null;
    }
    شما می‌توانید در بین {} کدهای سی شارپ را قرار دهید. حالا مقدار Layout را مساوی نال قرار داده‌ایم که بگوییم View مستقلی است و از قالب مشخصی استفاده نمی‌کند.

    از Layout برای طراحی الگوی Viewها استفاده می‌کنیم. اگر بخواهیم برای View ها یک قالب طراحی کنیم و این الگو بین تمام یا چندتای از آن‌ها مشترک باشد، کدهای مربوط به الگو را با استفاده از Layout ایجاد می‌کنیم و از آن در View ها استفاده می‌کنیم. اینکار برای جلوگیری از درج کدهای تکراری قالب در برنامه انجام میشود. با اینکار اگر بخواهیم در الگو تغییری را انجام دهیم، این تغییر را در یک قسمت انجام میدهم و سپس به تمام Viewها اعمال میشود.
     
    Layout
    طرحبندی  Viewهای برنامه بطور معمول بین چند View مشترک است و طبق استاندارد ویژوال استودیو در پوشه‌ی Views/Shared قرار میگیرد. برای ایجاد Layout، روی پوشه Views/shared راست کلیک کرده و بعد گزینه Add وبعد NewItem و سپس گزینه MVC View Layout Page (نام آن در نسخه جدید Razor Layout است) را انتخاب می‌کنیم و ابتدای نام آن را به صورت پیشفرض کاراکتر (_) قرار میدهیم.
     


    هنگام ایجاد این فایل توسط ویژوال استودیو، کدهای زیر به صورت پیش فرض در فایل ایجاد شده وجود دارند: 
    <!DOCTYPE html>
    
    <html>
    <head>
        <meta name="viewport" content="width=device-width" />
        <title>@ViewBag.Title</title>
    </head>
    <body>
        <div>
            @RenderBody()
        </div>
    </body>
    </html>
    طرحبندی‌ها فرم خاصی از View هستند و دو عبارت @ در کدهای آن وجود دارد. در اینجا فراخوانی RenderBody@ سبب درج محتویات View مشخص شده توسط Action Method در این مکان می‌شود. عبارت دیگری که در اینجا وجود دارد، ViewBag است که برای مشخص کردن عنوان در اینجا استفاده شده‌است.
    ViewBag ویژگی مفیدی است که اجازه می‌دهد تا مقادیر و داده‌ها در برنامه گردش داشته باشند و در این مورد بین یک View و Layout منتقل شوند. در ادامه خواهید دید وقتی Layout را به یک نمایه اعمال می‌کنیم، این مورد چگونه کار می‌کند.

    عناصر HTML در یک Layout به هر View که از آن استفاده می‌کند، اعمال و توسط آن یک الگو برای تعریف محتوای معمولی ارائه می‌شود؛ مانند کدهای زیر. من برخی از نشانه گذاری‌های ساده را به Layout اضافه کردم تا اثر قالب آن آشکارتر شود:
    <!DOCTYPE html>
    
    <html>
    <head>
        <meta name="viewport" content="width=device-width" />
        <title>@ViewBag.Title</title>
        <style>
            #mainDiv {
                padding: 20px;
                border: solid medium black;
                font-size: 20pt
            }
        </style>
    </head>
    <body>
        <h1>Product Information</h1>
        <div id="mainDiv">
            @RenderBody()
        </div>
    </body>
    </html>
    در اینجا یک عنصر عنوان و همچنین بعضی از CSS‌ها را به عنصر div که حاوی عبارت RenderBody@ است، اضافه کرده‌ام؛ فقط برای اینکه مشخص شود، چه محتوایی از طرحبندی سایت می‌آید و چه چیزی از View.
     

    اعمال Layout

    برای اعمال کردن Layout به یک View، نیاز است مشخصه Layout آن‌را مقدار دهی و سپس Htmlهای اضافی موجود در آن‌را مانند المنت‌های head و Body حذف کنید؛ همانند کدهای زیر:
    @model Product
    @{
        Layout = "_BasicLayout";
        ViewBag.Title = "Product";
    }
    در خاصیت Layout، مقدار را برابر نام فایل Layout، بدون پسوند cshtml آن قرار میدهیم. Razor در مسیر پوشه Views/shared و پوشه Views/Home فایل Layout را جستجو می‌کند.
    در اینجا عبارت ViewBag.Title را نیز مقدار دهی می‌کنیم. زمانیکه فایل فراخوانی میشود، عنوان آن صفحه با این مقدار، جایگزین خواهد شد.
    تغییرات این View بسیار چشمگیر است؛ حتی برای چنین برنامه ساده‌ای. طرحبندی شامل تمام ساختار مورد نیاز برای هر پاسخ HTML است که View را به صورت یک محتوای پویا ارائه می‌دهد و داده‌ها را به کاربر منتقل می‌کند. هنگامیکه MVC فایل Index.cshtmal را پردازش می‌کند، این طرحبندی برای ایجاد پاسخ HTML نهایی یکپارچه می‌شود؛ مانند عکس زیر:
     


     
    View Start

    بعضی موارد هنوز در برنامه وجود دارند که می‌توان کنترل بیشتری بر روی آن‌ها داشته باشید. مثلا اگر بخواهیم نام یک فایل layout را تغییر دهیم، مجبور هستیم تمام Viewهایی را که از آن Layout استفاده می‌کنند، پیدا کنید و نام Layout استفاده شده در آن‌ها را تغییر دهیم. اینکار احتمال خطای بالایی دارد و امکان دارد بعضی View ها از قلم بیفتند و برنامه دچار خطا شود. بنابراین با استفاده از View Start می‌توانیم این مشکل را برطرف کنیم. وقتی نام Layout تغییر کرد، تنها کافی است نام آن‌را در View Start تغییر دهیم. اکنون زمانیکه برنامه را اجرا می‌کنیم، MVC به دنبال فایل View Start می‌گردد و اگر اطلاعاتی داشته باشد، آن را اجرا می‌کند و الویت این فایل از تمام فایل‌های دیگر بیشتر است و ابتدا تمام آنها اجرا میشوند.

    برای ایجاد یک فایل شروع مشاهده، روی پوشه‌ی Views کلیک راست کرده و گزینه add->New Items را انتخاب می‌کنیم و از پنجره باز شده گزینه ( Razor View Start ) Mvc View Start Page را انتخاب می‌کنیم؛ مانند تصویر زیر:


    ویژوال استودیو به صورت پیش فرض نام ViewStart.cshtml_ را به عنوان نام آن قرار میدهد؛ شما گزینه‌ی Create را در این حالت انتخاب کنید. محتویات فایل ایجاد شده به صورت زیر می‌باشد:
    @{
        Layout = "_Layout";
    }
    برای اعمال Layout جدید به تمام Viewها، مقدار Layout را معادل طرحبندی خود تغییر میدهیم؛ مانند کد زیر: 
    @{
        Layout = "_BasicLayout";
    }
    از آنجا که فایل View Start دارای مقداری برای Layout می‌باشد، می‌توانیم عبارت‌های مربوطه را در Index.cshtml‌ها حذف کنیم:
    @model Product
    @{
        ViewBag.Title = "Product";
    }
    در اینجا لازم نیست مشخص کنیم که من می‌خواهم از فایل View Start استفاده کنم. MVC این فایل را پیدا خواهد کرد و از محتویات آن به طور خودکار استفاده می‌کند. البته باید دقت داشت که مقادیر تعریف شده‌ی در فایل View اولویت دارند و باعث میشوند با معادل‌های فایل View Start جایگزین شوند.

    شما همچنین می‌توانید چندین فایل View Start را برای تنظیم مقادیر پیش فرض قسمت‌های مختلف برنامه، استفاده کنید. یک فایل Razor همواره توسط نزدیک‌ترین فایل View start، پردازش می‌شود. به این معنا که شما می‌توانید تنظیمات پیش فرض را با افزودن یک فایل View Start به پوشه Views / Home و یا Views / Shared لغو کنید.

    نکته: درک تفاوت میان حذف محتویات فایل View Start یا مساوی Null قرار دادن آن مهم است. اگر View شما مستقل است و شما نمی‌خواهید از آن استفاده کنید، بنابراین مقدار Layout آن‌را صریحا برابر Null قرار دهید. اگر مقدار دهی صریح شما مشخصه Layout را نادیده بگیرید، Mvc فرض می‌کند که میخواهید layout را داشته باشید و مقدار آن را از فایل View Start تامین می‌کند.
     

    استفاده از عبارت‌های شرطی در Razor
     
    حالا که من اصول و مبانی View و Layout را به شما نشان دادم، قصد دارم به انواع مختلفی از اصطلاحات که Razor آن‌ها را پشتیبانی می‌کند و نحوه استفاده‌ی از آنها را برای ایجاد محتوای نمایشی، ارائه دهم. در یک برنامه MVC، بین نقش‌هایی که توسط View و Action متدها انجام می‌شود، جدایی روشنی وجود دارد. در اینجا قوانین ساده‌ای وجود دارند که در جدول زیر مشخص شده‌اند:

    کامپوننت 
    انجام میشود 
    انجام نمیشود 
      Action Method    یک شیء ViewModel را به View ارسال می‌کند.
      یک فرمت داده را به View ارسال می‌کند.
      View    از شیء ViewModel برای ارائه محتوا به کاربر استفاده می‌کند.
      هر جنبه‌ای از شیء View Model مشخصات را تغییر می‌دهد.
     
    برای به دست آوردن بهترین نتیجه از MVC، نیاز به تفکیک و جداسازی بین قسمت‌های مختلف برنامه را دارید. همانطور که می‌بینید، می‌توانید کاملا با Razor کار کنید و این نوع فایل‌ها شامل دستورالعمل‌های سی شارپ نیز هستند. اما شما نباید از Razor برای انجام منطق کسب و کار استفاده کنید و یا هر گونه اشیاء Domain Model خود را دستکاری کنید. کد زیر نشان میدهد که یک عبارت جدید به View اضافه میشود:
    *@
    @model Product
    @{
    
        ViewBag.Title = "Product";
    }
    <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>
    می‌توان برای خصوصیت price، در اکشن متد فرمتی را تعریف و بعد آن را به View ارسال کنیم. این روش کار می‌کند، اما استفاده از این رویکرد منافع الگوی MVC را تضعیف می‌کند و توانایی من برای پاسخ دادن به تغییرات در آینده را کاهش می‌دهد. باید به یاد داشته باشید که در ASP NET Core MVC، استفاده مناسب از الگوی MVC اجتناب ناپذیر است و شما باید از تاثیر تصمیمات طراحی و کدگذاری که انجام می‌دهید مطلع باشید.
     

    پردازش داده‌ها در مقابل فرمت

    تفاوت بین پردازش داده و قالب بندی داده مهم است.
    - نمایش فرمت داده‌ها: به همین دلیل در آموزش قبل من یک نمونه از شیء کلاس Product را برای View ارسال کرده‌ام و نه فرمت خاص یک شیء را به صورت یک رشته نمایشی.
    - پردازش داده: انتخاب اشیاء داده‌‌ای برای نمایش، مسئولیت کنترلر است و در این حالت مدلی را برای دریافت و تغییر داده مورد نیاز، فراخوانی می‌کند.
    گاهی سخت است که متوجه شویم کدی جهت پردازش داده است و یا فرمت آن.


    اضافه نمودن مقدار داده ای

    ساده‌ترین کاری را که می‌توانید با یک عبارت Razor انجام دهید این است که یک مقدار داده را در نمایش دهید. رایج‌ترین کار برای انجام آن، استفاده از عبارت Model@ است. ویوو Index یک مثال از این مورد است؛ شبیه به این مورد:
     <p>Product Name: @Model.Name</p>
    شما همچنین می‌توانید یک مقدار را با استفاده قابلیت ViewBag نیز به View ارسال نمایید که از این قابلیت در Layout برای تنظیم کردن محتوای عنوان استفاده کردیم. اما در حالت زیر یک مدل نوع دار را به سمت View ارسال کرده‌ایم:
    using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
    using Razor.Models;
    
    
    namespace Razor.Controllers
    {
        public class HomeController : Controller
        {
            // GET: /<controller>/
            public ViewResult Index()
            {
                Product myProduct = new Product
                {
                    ProductID = 1,
                    Name = "Kayak",
                    Description = "A boat for one person",
                    Category = "Watersports",
                    Price = 275M
                };
                return View(myProduct);
            }
        }
    }

    خصوصیت ViewBag یک شیء پویا را باز می‌گرداند که می‌تواند برای تعیین خواص دلخواهی مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی ViewBag پویا است، لازم نیست که نام خصوصیات را پیش از آن اعلام کنم. اما این بدان معنا است که ویژوال استودیو قادر به ارائه پیشنهادهای تکمیل کننده برای ViewBag نیست.
    در مثال زیر از یک مدل نوع دار و مزایای به همراه آن استفاده شده‌است: 
     <p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
    نتیجه آن‌را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:



    تنظیم مقادیر مشخص

    شما همچنین می‌توانید از عبارات Razor برای تعیین مقدار عناصر، استفاده کنید:
    @model Product
    @{
    
        ViewBag.Title = "Product";
    }
    p>Product Name: @Model.Name</p> <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
    <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p>
    <div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">    
    <p>Product Name: @Model.Name</p>    
    <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p>   
     <p>Stock Level: @ViewBag.StockLevel</p> 
    </div>
    در اینجا از عبارات Razor، برای تعیین مقدار برای برخی از ویژگی‌های داده در عنصر div استفاده کرده‌ام.

    نکته: ویژگی‌های داده‌ها که نام آنها *-data است، روشی برای ایجاد ویژگی‌های سفارشی برای سال‌ها بوده است و بعنوان بخشی از استاندارد HTML5 است. عموما کدهای جاوا اسکریپت از آن‌ها برای یافتن اطلاعات استفاده می‌کنند.

    اگر برنامه را اجرا کنید و به منبع HTML که به مرورگر فرستاده شده نگاهی بیندازید، خواهید دید که Razor مقادیر صفات را تعیین کرده است؛ مانند این:
    <div data-productid="1" data-stocklevel="2">    <p>Product Name: Kayak</p>    <p>Product Price: £275.00</p>    <p>Stock Level: 2</p> </div>


    استفاده از عبارت‌های شرطی

    Razor قادر به پردازش عبارات شرطی است. در ادامه کدهای Index View را که در آن دستورات شرطی اضافه شده‌اند می‌بینید:

    @model Product
    @{ ViewBag.Title = "Product Name"; }
    <div data-productid="@Model.ProductID" data-stocklevel="@ViewBag.StockLevel">  
      <p>Product Name: @Model.Name</p>   
     <p>Product Price: @($"{Model.Price:C2}")</p> 
       <p>Stock Level:       
     @switch (ViewBag.StockLevel)
    {
        case 0:@:Out of Stock                break;           
        case 1:          
        case 2:        
        case 3:            
        <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>         
           break;      
        default:            
        @: @ViewBag.StockLevel in Stock          
          break;      
      }    
    </p>
    </div>


    برای شروع یک عبارت شرطی، یک علامت @ را در مقابل کلمه کلیدی if یا swicth سی شارپ قرار دهید. سپس بخش کد را داخل } قرار می‌دهیم. درون قطعه کد Razor، می‌توانید عناصر HTML و مقادیر داده را در خروجی نمایش دهید؛ مانند:
     <b>Low Stock (@ViewBag.StockLevel)</b>
    در اینجا لازم نیست عناصر یا عبارات را در نقل قول قرار دهیم و یا آنها را به روش خاصی تعریف کنیم. موتور Razor این را به عنوان خروجی برای پردازش تفسیر خواهد کرد.
    با این حال، اگر می‌خواهید متن واقعی را در نظر بگیرید و دستورات Razor را لغو کنید،‌می‌توانید از :@ استفاده کنید تا عین آن عبارت درج شود.