مطالب
StringBuilder

بهترین روش برای تولید و دستکاری یک رشته (string) طولانی و یا دستکاری متناوب و تکراری یک رشته استفاده از کلاس StringBuilder است. این کلاس در فضای نام System.Text قرار داره. شی String در دات‌نت‌فریمورک تغییرناپذیره (immutable)، بدین معنی که پس از ایجاد نمی‌توان محتوای اونو تغییر داد. برای مثال اگر شما بخواین محتوای یک رشته رو با اتصال به رشته‌ای دیگه تغییر بدین، اجازه اینکار را به شما داده نمی‌شه. درعوض به‌صورت خودکار رشته‌ای جدید در حافظه ایجاد میشه و محتوای دو رشته موجود پس از اتصال به هم درون اون قرار می‌گیره. این کار درصورتی‌که تعداد عملیات مشابه زیاد باشه می‌تونه تاثیر منفی بر کارایی و حافظه خالی در دسترس برنامه بگذاره.

کلاس StringBuilder با استفاده از آرایه‌ای از کاراکترها، راه‌حل مناسب و بهینه‌ای رو برای این مشکل فراهم کرده. این کلاس در زمان اجرا به شما اجازه می‌ده تا بدون ایجاد نمونه‌های جدید از کلاس String، محتوای یک رشته رو تغییر بدین. شما می‌تونید نمونه‌ای از این کلاس رو به‌صورت خالی و یا با یک رشته اولیه ایجاد کنید، سپس با استفاده از متدهای متنوع موجود، محتوای رشته رو با استفاده از انواع داده مختلف و به‌صورت دلخواه دستکاری کنید. هم‌چنین با استفاده از متد معروف  ()ToString این کلاس می‌تونید در هر لحظه دلخواه رشته تولیدی رو بدست بیارین. دو پراپرتی مهم کلاس StringBuilder رفتارش رو درهنگام افزودن داده‌های جدید کنترل می‌کنن:

Capacity , Length

پراپرتی Capacity اندازه بافر کلاس StringBuilder را تعیین می‌کنه و Length طول رشته جاری موجود در این بافر رو نمایش می‌ده. اگر پس از افزودن داده جدید، طول رشته از اندازه بافر موجود بیشتر بشه، StringBuilder باید یه بافر جدید با اندازه‌ای مناسب ایجاد کنه تا رشته جدید رو بتونه تو خودش نگه داره. اندازه این بافر جدید به‌صورت پیش‌فرض دو برابر اندازه بافر قبلی درنظر گرفته می‌شه. بعد تمام رشته قبلی رو تو این بافر جدید کپی میکنه.

از برنامه ساده زیر میتونین برای بررسی این مسئله استفاده کنین:

using System.IO;
using System.Text;

class Program
{
  static void Main()
  {
    using (var writer = new StreamWriter("data.txt"))
    {
      var builder = new StringBuilder();
      for (var i = 0; i <= 256; i++)
      {
        writer.Write(builder.Capacity);
        writer.Write(",");
        writer.Write(builder.Length);
        writer.WriteLine();
        builder.Append('1'); // <-- Add one character
      }
    }
  }
}

دقت کنین که برای افزودن یک کاراکتر استفاده از دستور Append با نوع داده char (همونطور که در بالا استفاده شده) بازدهی بهتری نسبت به استفاده از نوع داده string (با یک کاراکتر) داره. خروجی کد فوق به صورت زیره:

16, 0
16, 1
16, 2
...
16,14
16,15
16,16
32,17
...

استفاده نامناسب و بی‌دقت از این کلاس می‌تونه منجر به بازسازی‌های متناوب این بافر شده که درنهایت فواید کلاس StringBuilder رو تحت تاثیر قرار میده. درهنگام کار با کلاس StringBuilder اگر از طول رشته موردنظر و یا حد بالایی برای Capacity آن آگاهی حتی نسبی دارین، می‌تونید با مقداردهی مناسب این پراپرتی از این مشکل پرهیز کنید.

نکته: مقدار پیش‌فرض پراپرتی Capacity برابر 16 است.

هنگام مقداردهی پراپرتی‌های Capacity یا Length به موارد زیر توجه داشته باشید:

- مقداردهی Capacity به میزانی کمتر از طول رشته جاری (پراپرتی Length)، منجر به خطای زیر می‌شه:

System.ArgumentOutOfRangeException

خطای مشابهی هنگام مقداردهی پراپرتی Capacityبه بیش از مقدار پراپرتی MaxCapacity رخ می‌دهه.البته این مورد تنها درصورتی‌که بخواین اونو به بیش از حدود 2 گیگابایت (Int32.MaxValue) مقداردهی کنید پیش میاد!

- اگر پراپرتی Length را به مقداری کمتر از طول رشته جاری تنظیم کنید، رشته به اندازه طول تنظیمی کوتاه (truncate) میشه.

- اگر مقدار پراپرتی Length را به میزانی بیشتر از طول رشته جاری تنظیم کنید، فضای خالی موجود در بافر با space پر میشه.

- تنظیم مقدار Length بیشتر از Capacity، منجر به مقداردهی خودکار پراپرتی Capacity به مقدار جدید تنظیم شده برای Length میشه.

در ادامه به یک مثال برای مقایسه کارایی تولید یک رشته طولانی با استفاده از این کلاس میپردازیم. تو این مثال از دو روش برای تولید رشته‌های طولانی استفاده میشه. روش اول که همون روش اتصال رشته‌ها (Concat) به هم هستش و روش دوم هم که استفاده از کلاس StringBuilder است. در قطعه کد زیر کلاس مربوط به عملیات تست رو مشاهده میکنین:

namespace StringBuilderTest
{
  internal class SbTest1
  {
    internal Action<string> WriteLog;
    internal int Iterations { get; set; }
    internal string TestString { get; set; }

    internal SbTest1(int iterations, string testString, Action<string> writeLog)
    {
      Iterations = iterations;
      TestString = testString;
      WriteLog = writeLog;
    }

    internal void StartTest()
    {
      var watch = new Stopwatch();

      //StringBuilder
      watch.Start();
      var sbTestResult = SbTest();
      watch.Stop();
      WriteLog(string.Format("StringBuilder time: {0}", watch.ElapsedMilliseconds));

      //Concat
      watch.Start();
      var concatTestResult = ConcatTest();
      watch.Stop();
      WriteLog(string.Format("ConcatTest time: {0}", watch.ElapsedMilliseconds));

      WriteLog(string.Format("Results are{0} the same", sbTestResult == concatTestResult ? string.Empty : " NOT"));
    }

    private string SbTest()
    {
      var sb = new StringBuilder(TestString);
      for (var x = 0; x < Iterations; x++)
      {
        sb.Append(TestString);
      }
      return sb.ToString();
    }

    private string ConcatTest()
    {
      string concat = TestString;
      for (var x = 0; x < Iterations; x++)
      {
        concat += TestString;
      }
      return concat;
    }
  }
}

دو روش بحث‌شده در کلاس مورد استفاده قرار گرفته و مدت زمان اجرای هر کدوم از عملیات‌ها به خروجی فرستاده میشه. برای استفاده از این کلاس هم میشه از کد زیر در یک برنامه کنسول استفاده کرد:

do
{
  Console.Write("Iteration: ");
  var iterations = Convert.ToInt32(Console.ReadLine());
  Console.Write("Test String: ");
  var testString = Console.ReadLine();
  var test1 = new SbTest1(iterations, testString, Console.WriteLine);
  test1.StartTest();
  Console.WriteLine("----------------------------------------------------------------");
} while (Console.ReadKey(true).Key == ConsoleKey.C); // C = continue 

برای نمونه خروجی زیر در لپ‌تاپ من (Corei7 2630QM) بدست اومد:

تنظیم خاصیت Capacity به یک مقدار مناسب میتونه تو کارایی تاثیرات زیادی بگذاره. مثلا در مورد مثال فوق میشه یه متد دیگه برای آزمایش تاثیر این مقداردهی به صورت زیر به کلاس برناممون اضافه کنیم:

private string SbCapacityTest()
{
  var sb = new StringBuilder(TestString) { Capacity = TestString.Length * Iterations };
  for (var x = 0; x < Iterations; x++)
  {
    sb.Append(TestString);
  }
  return sb.ToString();
}

تو این متد قبل از ورود به حلقه مقدار خاصیت Capacity به میزان موردنظر تنظیم شده و نتیجه بدست اومده:

مشاهده میشه که روش concat خیلی کنده (دقت کنین که طول رشته اولیه هم بیشتر شده) و برای ادامه کار مقایسه اون رو کامنت کردم و نتایج زیر بدست اومد:

می‌بینین که استفاده مناسب از مقداردهی به خاصیت Capacity میتونه تا حدود 300 درصد سرعت برنامه ما رو افزایش بده. البته همیشه اینطوری نخواهد بود. ما در این مثال مقدار دقیق طول رشته نهایی رو میدونستیم که باعث میشه عملیات افزایش بافر کلاس StringBuilder هیچوقت اتفاق نیفته. این امر در واقعیت کمتر پیش میاد.

مقاله موجود در سایت dotnetperls شکل زیر رو به عنوان نتیجه تست بازدهی ارائه میده:

- در مواقعی که عملیاتی همچون مثال بالا طولانی و حجیم ندارین بهتره که از این کلاس استفاده نکنین چون عملیات‌های داخلی این کلاس در عملیات کوچک و سبک (مثل ابتدای نمودار فوق) موجب کندی عملیات میشه. همچنین استفاده از اون نیاز به کدنویسی بیشتری داره.

- این کلاس فشار کمتری به حافظه سیستم وارد میکنه. درمقابل استفاده از روش concat موجب اشغال بیش از حد حافظه میشه که خودش باعث اجرای بیشتر و متناوب‌تر GC میشه که در نهایت کارایی سیستم رو کاهش میده.

- استفاده از این کلاس برای عملیات Replace (و یا عملیات مشابه) در حلقه‌ها جهت کار با رشته‌های طولانی و یا تعداد زیادی رشته میتونه بسیار سریعتر و بهتر عمل کنه چون این کلاس برخلاف کلاس string اشیای جدید تولید نمیکنه.

- یه اشتباه بزرگ در استفاده از این کلاس استفاده از "+" برای اتصال رشته‌های درون StringBuilder هست. هرگز از این کارها نکنین. (فکر کنم واضحه که چرا)

مطالب
افزونه جملات قصار jQuery

چندی قبل مطلبی را در مورد پردازش فایل‌های xml با استفاده از قابلیت Ajax جی کوئری نوشتم. در سایت پی‌سافت، تعدادی فایل XML از شعرا و جملات قصار و امثال آن موجود است (با تقدیر و تشکر از زحمات این عزیزان) که امروز قصد داریم از فایل XML جملات قصار آن یک افزونه jQuery درست کنیم تا آن‌ها را به صورت اتفاقی (random) در صفحه نمایش دهد:

<!DOCTYPE HTML PUBLIC "-//W3C//DTD HTML 4.01//EN" "http://www.w3.org/TR/html4/strict.dtd">
<html>
<head>
<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8">
<title>XML</title>
<script src='jquery-1.3.min.js' type='text/javascript'></script>
<script type="text/javascript">
var ourXml = '';
function parseXml(xml){
ourXml = xml; //for our timer
var i;
var rnd = Math.floor(Math.random() * 130) + 1; //we have 130 entries
for (i = 1; i < 5; i++) //M1 to M4
{
$(xml).find("Ghesaar" + rnd + " > M" + i).each(function(){
$("#output").append($(this).text() +' ');
});
}
}

//ajax loader
$(document).ready(function(){
$.ajax({
type: "GET",
url: "Ghesaar.xml",
dataType: "xml",
success: parseXml
});
});

//timer
window.setInterval(function(){
$("#output").empty().hide();
parseXml(ourXml);
$("#output").fadeIn("slow");
}, 10000);
</script>
</head>
<body>
<span id="output" dir="rtl" style=" "/>
</body>

</html>

توضیحات:
همه چیز از قسمت Ajax کد فوق شروع می‌شود. فایل Ghesaar.xml بارگذاری شده و به تابع parseXml ارسال می‌شود. در این تابع یک کپی از xml دریافت شده را نگهداری می‌کنیم تا در تایمری که بعدا جهت نمایش اتفاقی پیام‌ها درست خواهیم کرد، مجبور نشویم مجددا محتویات فایل xml را بارگذاری کنیم.
در تابع parseXml قصد داریم فایل xml ایی با فرمت زیر را پردازش کنیم:

  <Ghesaar10>
<M1>ناامیدی، آخرین نتیجه گیری </M1>
<M2>بی خردان است</M2>
<M3>
</M3>
<M4>« ضرب المثل انگلیسی »</M4>
</Ghesaar10>

برای مثال در اینجا باید به دنبال Ghesaar10>M1 برای یافتن متن تگ M1 گشت و الی آخر. کلا چهار تگ داریم که در یک حلقه آن‌ها را استخراج خواهیم کرد. سپس یک عدد اتفاقی بین 1 تا 130 هم تولید کرده و بجای عدد پس از Ghesaar قرار می‌دهیم. یعنی هر بار به صورت اتفاقی یک مجموعه از جملات قصار، دریافت و پردازش خواهند شد. نهایتا این جملات استخراج شده را به یک span با id مساوی output‌ اضافه می‌کنیم.
تا اینجا فقط یکی از جملات قصار در هنگام بارگذاری صفحه نمایش داده خواهند شد. برای تکرار نمایش، از یک تایمر می‌توان کمک گرفت که کد آن‌را در بالا ملاحظه می‌کنید.
همین!

برای تبدیل آن به یک پلاگین/افزونه جی‌کوئری ، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

$.fn.ghesaar = function(options){
var defaults = {
interval: 1
};
var options = $.extend(defaults, options);

return this.each(function(){
var obj = $(this);
var ourXml = '';
function parseXml(xml){
ourXml = xml; //for our timer
var i;
var rnd = Math.floor(Math.random() * 130) + 1; //we have 130 entries
for (i = 1; i < 5; i++) //M1 to M4
{
$(xml).find("Ghesaar" + rnd + " > M" + i).each(function(){
obj.append($(this).text() + ' ');
});
}
}

//ajax loader
$.ajax({
type: "GET",
url: "Ghesaar.xml",
dataType: "xml",
success: parseXml
});

//timer
window.setInterval(function(){
obj.empty().hide();
parseXml(ourXml);
obj.fadeIn("slow");
}, options.interval * 1000);

});


};

فرمت این فایل ساده و استاندارد است. نام فایل jquery.ghesaar.js خواهد بود.
سپس قسمت استاندارد توسعه options اضافه می‌شود تا بتوان به تابع افزونه خود مقدار interval را پاس کرد تا از این حالت خشک و جمود خارج شود.
کل وقایع افزونه درون تابع زیر رخ می‌دهد:

return this.each(function(){
...

});

اینجا همان کدهایی را که پیشتر توسعه دادیم بدون هیچ تغییری قرار می‌دهیم.
سپس در ابتدای کار شیء this که اشاره‌گری است به شیء انتخاب شده توسط جی‌کوئری را دریافت کرده و هرجایی را که قبلا $("#output") داشتیم، تبدیل به obj می‌کنیم. (یعنی این مورد هم به انتخاب کاربر خواهد شد)
جهت دریافت مقدار تنظیمی interval هم می‌توان از options.interval استفاده کرد.
به این صورت کد ما تبدیل به یک افزونه جی‌کوئری می‌شود.

اینبار نحوه‌ی استفاده از افزونه‌ی تولیدی به صورت زیر است: (عدد interval بر اساس ثانیه است)

<!DOCTYPE HTML PUBLIC "-//W3C//DTD HTML 4.01//EN" "http://www.w3.org/TR/html4/strict.dtd">
<html>
<head>
<meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8">
<title>XML</title>
<script src='jquery-1.3.min.js' type='text/javascript'></script>
<script src='jquery.ghesaar.js' type='text/javascript'></script>
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function(){
$("#output").ghesaar({interval:5});
});

</script>
</head>
<body>
<span id="output" dir="rtl" style=" "/>
</body>

</html>

بهتر شد، نه؟!

به صورت ساده:
برای استفاده از آن، سه فایل jquery-1.3.min.js (یا نگارش جدیدتر آن)، jquery.ghesaar.js و Ghesaar.xml را باید آپلود کنید. چند سطری را که در قسمت head صفحه فوق مشاهده می‌نمائید باید اضافه شوند. سپس یک span یا div را جهت نمایش این جملات قصار به هر جایی از ساختار صفحه خود که علاقمند بودید اضافه کنید (id آن مهم است و در قسمت نمایش جملات قصار مورد جستجو قرار می‌گیرد).

فایل‌های این پروژه را از اینجا دریافت کنید.

مطالب
نمایش تصویر پس زمینه در تمام صفحات توسط iTextSharp

فرض کنید می‌خواهیم تصویری را در پس زمینه‌ی تمام صفحات pdf تولیدی توسط iTextSharp قرار دهیم. برای این منظور شبیه به مطلب «نمایش تعداد کل صفحات در iTextSharp» می‌توان از رخدادهای صفحات استفاده کرد. در متد رویداد گردان OnOpenDocument، یک قالب را به اندازه‌ی یک صفحه‌ی متنی تهیه می‌کنیم. سپس در متد OnStartPage، این قالب را به تمام صفحات اضافه خواهیم کرد. در حقیقت فضایی را به این شکل رزرو می‌کنیم و در نهایت در متد OnCloseDocument ، تصویر مورد نظر را دریافت کرده، Alignment آن‌را طوری تنظیم خواهیم کرد که زیر متون صفحات قرار گیرد و به کمک متد AddImage ، آن‌را به قالب تعریف شده اضافه می‌کنیم. به این ترتیب، تصویر اضافه شده به صورت خودکار به تمام صفحات اضافه می‌شود:


public class PageEvents : PdfPageEventHelper

{
PdfTemplate _backgroundImageTemplate;

public override void OnStartPage(PdfWriter writer, Document document)
{
base.OnStartPage(writer, document);
writer.DirectContent.AddTemplate(_backgroundImageTemplate, 0, 0);
}

public override void OnOpenDocument(PdfWriter writer, Document document)
{
_backgroundImageTemplate = writer.DirectContent.CreateTemplate(document.PageSize.Width, document.PageSize.Height);
}

public override void OnCloseDocument(PdfWriter writer, Document document)
{
base.OnCloseDocument(writer, document);

iTextSharp.text.Image img = iTextSharp.text.Image.GetInstance(
@"C:\My Pictures\bg.png");
img.Alignment = iTextSharp.text.Image.UNDERLYING;
img.SetAbsolutePosition((document.PageSize.Width - img.Width) / 2, (document.PageSize.Height - img.Height) / 2);
_backgroundImageTemplate.AddImage(img);
}
}


نظرات مطالب
آشنایی با TransactionScope
یا به صورت
 DEPT department = context.DEPT.Where(d => d.DEPTNO == 25).First();
        department.DNAME = "xxx";
        using (TransactionScope tscope = new TransactionScope(TransactionScopeOption.RequiresNew)) 
        {          
           context.SaveChanges(); 
           department.DNAME = "TEST";
           context.SaveChanges(); 
           if(flag)
                 tscope.Complete(); 
        }
مطالب
مدیریت طول عمر DbContext در برنامه‌های Blazor SSR

فرض کنید یک صفحه‌ی Blazor SSR، از سه کامپوننت منوی سمت راست، محتوای اصلی صفحه و فوتر سایت که به همراه متنی است، تشکیل شده‌است. منوی سمت راست، به همراه لینک‌هایی‌است که آمار آن‌ها را نیز نمایش می‌دهد و این اطلاعات را از بانک اطلاعاتی، به کمک EF-Core دریافت می‌کند. فوتر صفحه، سال شروع به کار و نام برنامه را از بانک اطلاعاتی دریافت می‌کند و محتوای اصلی صفحه نیز از بانک اطلاعاتی دریافت می‌شود. پس از تکمیل این سه کامپوننت مجزا، اگر برنامه را اجرا کنید، بلافاصله با خطای زیر مواجه می‌شوید:

A second operation started on this context before a previous operation completed

مشکل کجاست؟! مشکل اینجاست که تنها یک نمونه از DbContext، در طول درخواست جاری رسیده، بین سه کامپوننت جاری برنامه به اشتراک گذاشته می‌شود (به سازنده‌ی سرویس‌های مرتبط تزریق می‌شود) و ... در Blazor SSR، پردازش کامپوننت‌های یک صفحه، به صورت موازی و همزمان انجام می‌شوند؛ یعنی ترتیبی نیست. اگر ابتدا کامپوننت منو، بعد محتوای صفحه و در آخر فوتر، رندر می‌شدند، هیچگاه پیام فوق را مشاهده نمی‌کردیم؛ اما ... هر سه کامپوننت، با هم و همزمان رندر می‌شوند و سپس نتیجه‌ی نهایی در Response درج خواهد شد. یعنی یک DbContext بین چندین ترد به اشتراک گذاشته می‌شود که چنین حالتی توسط EF-Core پشتیبانی نمی‌شود و مجاز نیست.

روش مواجه شدن با یک چنین حالت‌هایی، نمونه سازی مجزای DbContext به ازای هر کامپوننت است که نمونه‌ای از آن‌را پیشتر در مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» مشاهده کرده‌اید. در این مطلب، راه‌حل دیگری برای اینکار ارائه می‌شود که ساده‌تر است و نیازی به تغییرات آنچنانی در کدهای کامپوننت‌ها و کل برنامه ندارد.

استفاده از کلاس پایه‌ی OwningComponentBase برای نمونه سازی مجدد DbContext به‌ازای هر کامپوننت

زمانیکه در برنامه‌های Blazor SSR از روش استاندارد زیر برای دسترسی به سرویس‌های مختلف برنامه استفاده می‌کنیم:

@inject IHotelRoomService HotelRoomService

طول عمر دریافتی سرویس، دقیقا بر اساس طول عمر اصلی تعریف شده‌ی آن عمل می‌کند (شبیه به برنامه‌های ASP.NET Core). یعنی برای مثال اگر Scoped باشد، DbContext تزریق شده‌ی در آن هم Scoped است و این DbContext، بین تمام کامپوننت‌های در حال پردازش موازی در طول یک درخواست، به‌اشتراک گذاشته می‌شود که مطلوب ما نیست. ما می‌خواهیم بتوانیم به ازای هر کامپوننت مجزای صفحه، یک DbContext جدید داشته باشیم. یعنی باید بتوانیم خودمان این سرویس Scoped را نمونه سازی کنیم و نه اینکه آن‌را مستقیما از سیستم تزریق وابستگی‌ها دریافت کنیم.

بنابراین اگر بخواهیم قسمت‌های مختلف برنامه را تغییر ندهیم و همان تعاریف ابتدایی services.AddDbContext و Scoped تعریف کردن سرویس‌های برنامه بدون تغییر باقی بمانند (و از IDbContextFactory و موارد مشابه دیگر مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» هم استفاده نکنیم)، باید جایگزینی را برای نمونه سازی سرویس‌ها ارائه دهیم. به همین جهت در ابتدا، یک ویژگی جدیدی را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public sealed class InjectComponentScopedAttribute : Attribute
{
}

تا بتوانیم بجای:

@inject IHotelRoomService HotelRoomService

بنویسیم:

[InjectComponentScoped] internal IHotelRoomService HotelRoomService { set; get; } = null!;

مرحله‌ی بعد، نوبت به نمونه سازی خودکار این سرویس‌های درخواستی علامتگذاری شده‌ی با InjectComponentScoped است. برای این منظور، تمام کامپوننت‌های برنامه را از کلاس پایه و استاندارد OwningComponentBase ارث‌بری می‌کنیم. مزیت اینکار، امکان دسترسی به خاصیتی به نام ScopedServices در تمام کامپوننت‌های برنامه است که توسط آن می‌توان به متد ScopedServices.GetRequiredService آن دسترسی یافت. یعنی با ارث‌بری از کلاس پایه‌ی OwningComponentBase به ازای هر کامپوننت، به صورت خودکار Scope جدیدی شروع می‌شود که توسط آن می‌توان به نمونه‌ی جدیدی از سرویس مدنظر دسترسی یافت و نه به نمونه‌ی اشتراکی در طی درخواست جاری.

اکنون اگر از این مزیت به صورت زیر استفاده کنیم، می‌توان تمام سرویس‌های درخواستی مزین به InjectComponentScopedAttribute یک کامپوننت را به صورت خودکار یافته و با استفاده از ScopedServices.GetRequiredService، مقدار دهی کرد:

public class BlazorScopedComponentBase : OwningComponentBase
{
    private static readonly ConcurrentDictionary<Type, Lazy<List<PropertyInfo>>> CachedProperties = new();

    private List<PropertyInfo> InjectComponentScopedPropertiesList => CachedProperties.GetOrAdd(GetType(),
            type => new Lazy<List<PropertyInfo>>(
                () => type.GetProperties(BindingFlags.DeclaredOnly | BindingFlags.Instance |
                                         BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Public)
                    .Where(p => p.GetCustomAttribute<InjectComponentScopedAttribute>() is not null)
                    .ToList(), LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication)).Value;

    protected override void OnInitialized()
    {
        foreach (var propertyInfo in InjectComponentScopedPropertiesList)
        {
            propertyInfo.SetValue(this, ScopedServices.GetRequiredService(propertyInfo.PropertyType));
        }
    }
}

این سرویس، اینبار طول عمری، محدود به کامپوننت جاری را خواهد داشت و بین سایر کامپوننت‌های درحال پردازش درخواست جاری، به اشتراک گذاشته نمی‌شود و همچنین به صورت خودکار هم در پایان درخواست، Dispose می‌شود.

فعالسازی ارث‌بری خودکار در تمام کامپوننت‌های برنامه

مرحله‌ی بعد، ارث‌بری خودکار تمام کامپوننت‌های برنامه از OwningComponentBase سفارشی فوق است و در اینجا قصد نداریم تمام کامپوننت‌ها را جهت معرفی آن، به صورت دستی تغییر دهیم. برای اینکار فقط کافی است به فایل Imports.razor_ مراجعه و یک سطر زیر را در آن درج کنیم:

@inherits BlazorScopedComponentBase

با اینکار یک ارث‌بری سراسری در کل برنامه رخ می‌دهد و تمام کامپوننت‌ها، از BlazorScopedComponentBase مشتق خواهند شد. یعنی پس از این تغییر، اگر سرویسی را به صورت زیر معرفی و با ویژگی InjectComponentScoped علامتگذاری کردیم:

[InjectComponentScoped] internal IHotelRoomService HotelRoomService { set; get; } = null!;

به صورت خودکار یافت شده و نمونه سازی Scoped محدود به طول عمر همان کامپوننت می‌شود که بین سایر کامپوننت‌ها، به اشتراک گذاشته نخواهد شد.

یک نکته: اگر کامپوننت شما متد OnInitialized را بازنویسی می‌کند، ‌فراموش نکنید که در ابتدای آن باید ()base.OnInitialized را هم فراخوانی کنید تا متد OnInitialized کامپوننت پایه‌ی BlazorScopedComponentBase نیز فراخوانی شود. البته این مورد در حین بازنویسی نمونه‌ی async آن مهم نیست؛ چون همیشه OnInitialized غیر async در ابتدا فراخوانی می‌شود و سپس نمونه‌ی async آن اجرا خواهد شد.

نظرات مطالب
فعال سازی قسمت آپلود تصویر و فایل Kendo UI Editor
اگر thumb‌ها به درستی  نمایش داده نمی‌شود و فقط قسمتی از عکس رو مشاهده می‌کنید ، با استفاده از قطعه کد زیر این مشکل رفع خواهد شد :
1- تعریف کلاس به صورت زیر
public class ImageSize
    {
        public int Height
        {
            get;
            set;
        }

        public int Width
        {
            get;
            set;
        }
    }
2- تعریف کلاس ImageResizer همانند زیر :
public class ImageResizer
    {
        public ImageSize Resize(ImageSize originalSize, ImageSize targetSize)
        {
            var aspectRatio = (float)originalSize.Width / (float)originalSize.Height;
            var width = targetSize.Width;
            var height = targetSize.Height;

            if (originalSize.Width > targetSize.Width || originalSize.Height > targetSize.Height)
            {
                if (aspectRatio > 1)
                {
                    height = (int)(targetSize.Height / aspectRatio);
                }
                else
                {
                    width = (int)(targetSize.Width * aspectRatio);
                }
            }
            else
            {
                width = originalSize.Width;
                height = originalSize.Height;
            }

            return new ImageSize
            {
                Width = Math.Max(width, 1),
                Height = Math.Max(height, 1)
            };
        }
    }

3- تعریف کلاس ThumbnailCreator  همانند نمونه زیر :
 public class ThumbnailCreator
    {
        private static readonly IDictionary<string, ImageFormat> ImageFormats = new Dictionary<string, ImageFormat>{
            {"image/png", ImageFormat.Png},
            {"image/gif", ImageFormat.Gif},
            {"image/jpeg", ImageFormat.Jpeg}
        };

        private readonly ImageResizer resizer;

        public ThumbnailCreator()
        {
            this.resizer = new ImageResizer();
        }

        public byte[] Create(Stream source, ImageSize desiredSize, string contentType)
        {
            using (var image = Image.FromStream(source))
            {
                var originalSize = new ImageSize
                {
                    Height = image.Height,
                    Width = image.Width
                };

                var size = resizer.Resize(originalSize, desiredSize);

                using (var thumbnail = new Bitmap(size.Width, size.Height))
                {
                    ScaleImage(image, thumbnail);

                    using (var memoryStream = new MemoryStream())
                    {
                        thumbnail.Save(memoryStream, ImageFormats[contentType]);

                        return memoryStream.ToArray();
                    }
                }
            }
        }

        private void ScaleImage(Image source, Image destination)
        {
            using (var graphics = Graphics.FromImage(destination))
            {
                graphics.CompositingMode = CompositingMode.SourceCopy;
                graphics.CompositingQuality = CompositingQuality.HighQuality;
                graphics.SmoothingMode = SmoothingMode.AntiAlias;
                graphics.PixelOffsetMode = PixelOffsetMode.HighQuality;
                graphics.InterpolationMode = InterpolationMode.HighQualityBicubic;

                graphics.DrawImage(source, 0, 0, destination.Width, destination.Height);
            }
        }
    }

4- تعریف اکشن Thumbnail همانند زیر :
private FileContentResult CreateThumbnail(string physicalPath)
        {
            using (var fileStream = System.IO.File.OpenRead(physicalPath))
            {
                var desiredSize = new ImageSize
                {
                    Width = ThumbnailWidth,
                    Height = ThumbnailHeight
                };


                string contentType = MimeMapping.GetMimeMapping(physicalPath);
                return File(thumbnailCreator.Create(fileStream, desiredSize, contentType), contentType);
            }
        }

و در پایان اکشن GetThumbnail  را همانند زیر تغییر خواهیم داد :
 public virtual ActionResult GetThumbnail(string path)
        {
            path = GetSafeFileAndDirPath(path);
          //  return File(path, contentType); 
            return CreateThumbnail(path);
        }



مطالب
آموزش ایجاد برنامه های چند زبانه در WPF
با گسترش استفاده از کامپیوتر در بسیاری از امور روزمره انسان‌ها سازگار بودن برنامه‌ها با سلیقه کاربران به یکی از نیاز‌های اصلی برنامه‌های کامپیوتری تبدیل شده است. بدون شک زبان و فرهنگ یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد ارتباط نزدیک بین برنامه و کاربر به شمار می‌رود و نقشی غیر قابل انکار در میزان موفقیت یک برنامه به عهده دارد. از این رو در این نوشته تلاش بر آن است تا یکی از ساده‌ترین و در عین حال کارا‌ترین راه‌های ممکن برای ایجاد برنامه‌های چند زبانه با استفاده از تکنولوژی WPF آموزش داده شود.

مروری بر روش‌های موجود
همواره روش‌های مختلفی برای پیاده سازی یک ایده در دنیای نرم افزار وجود دارد که هر روش را می‌توان بر حسب نیاز مورد استفاده قرار داد. در برنامه‌های مبتنی بر WPF معمولا از دو روش عمده برای این منظور استفاده می‌شود:

1-استفاده از فایل‌های resx
در این روش که برای Win App نیز استفاده می‌شود، اطلاعات مورد نیاز برای هر زبان به شکل جدول هایی دارای کلید و مقدار در داخل یک فایل .resx نگهداری می‌شود و در زمان اجرای برنامه بر اساس انتخاب کاربر اطلاعات زبان مورد نظر از داخل فایل  resx خوانده شده و نمایش داده می‌شود. یکی از ضعف هایی که این روش در عین ساده بودن دارد این است که همه اطلاعات مورد نیاز داخل assembly اصلی برنامه قرار می‌گیرد و امکان افزودن زبان‌های جدید بدون تغییر دادن برنامه اصلی ممکن نخواهد بود.

2-استفاده از فایل‌های csv که به فایل‌های dll تبدیل می‌شوند
در این روش با استفاده از ابزار‌های موجود در کامپایلر WPF برای هر کنترل یک property به نام Uid ایجاد شده و مقدار دهی می‌شود. سپس با ابزار دیگری ( که جزو ابزار‌های کامپایلر محسوب نمی‌شود ) از فایل csproj پروژه یک خروجی اکسل با فرمت csv ایجاد می‌شود که شامل Uid‌های کنترل‌ها و مقادیر آن‌ها است. پس از ترجمه متون مورد نظر به زبان مقصد با کمک ابزار دیگری فایل اکسل مورد نظر به یک net assembly تبدیل می‌شود و داخل پوشه ای با نام culture استاندارد ذخیره می‌شود. ( مثلا برای زبان فارسی نام پوشه fa-IR خواهد بود ). زمانی که برنامه اجرا می‌شود بر اساس culture ای که در سیستم عامل انتخاب شده است و در صورتی که برای آن culture فایل dll ای موجود باشد، زبان مربوط به آن culture را load خواهد کرد. با وجود این که این روش مشکل روش قبلی را ندارد و بیشتر با ویژگی‌های WPF سازگار است اما پروسه ای طولانی برای انجام کار‌ها دارد و به ازای هر تغییری باید کل مراحل هر بار تکرار شوند. همچنین مشکلاتی در نمایش برخی زبان‌ها ( از جمله فارسی ) در این روش مشاهده شده است.

روش سوم!
روش سوم اما کاملا بر پایه WPF و در اصطلاح WPF-Native می‌باشد. ایده از آنجا ناشی شده است که برای ایجاد skin در برنامه‌های WPF استفاده می‌شود. در ایجاد برنامه‌های Skin-Based به این شیوه عمل می‌شود که skin‌های مورد نظر به صورت style هایی در داخل ResourceDictionary ‌ها قرار می‌گیرند. سپس آن ResourceDictionary به شکل dll کامپایل می‌شود. در برنامه اصلی نیز همه کنترل‌ها style هایشان را به شکل dynamic resource از داخل یک ResourceDictionary مشخص شده load می‌کنند. حال کافی است برای تغییر skin فعلی، ResourceDictionary  مورد نظر از dll مشخص load شود و ResourceDictionary ای که در حال حاضر در برنامه از آن استفاده می‌شود با ResourceDictionary ای که load شده جایگزین شود. کنترل‌ها مقادیر جدید را از ResourceDictionary جدید به شکل کاملا خودکار دریافت خواهند کرد.
به سادگی می‌توان از این روش برای تغییر زبان برنامه نیز استفاده کرد با این تفاوت که این بار، به جای Style ها، String‌های زبان‌های مختلف را درون resource‌ها نگهداری خواهیم کرد.

یک مثال ساده
در این قسمت نحوه پیاده سازی این روش با ایجاد یک نمونه برنامه ساده که دارای دو زبان انگلیسی و فارسی خواهد بود آموزش داده می‌شود.
ابتدا یک پروژه WPF Application در Visual Studio 2010 ایجاد کنید. در MainWindow سه کنترل Button قرار دهید و یک ComboBox که قرار است زبان‌های موجود را نمایش دهد و با انتخاب یک زبان، نوشته‌های درون Button‌ها متناسب با آن تغییر خواهند کرد.

توجه داشته باشید که برای Button‌ها نباید به صورت مستقیم مقداری به Content شان داده شود. زیرا مقدار مورد نظر از داخل ResourceDictionary که خواهیم ساخت به شکل dynamic گرفته خواهد شد. پس در این مرحله یک ResourceDictionary به پروژه اضافه کرده و در آن resource هایی به شکل string ایجاد می‌کنیم. هر resource دارای یک Key می‌باشد که بر اساس آن، Button مورد نظر، مقدار آن Resource را load خواهد کرد. فایل ResourceDictionary را
Culture_en-US.xaml نامگذاری کنید و مقادیر مورد نظر را به آن اضافه نمایید.  

<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                    xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib">
    <system:String x:Key="button1">Hello!</system:String>
    <system:String x:Key="button2">How Are You?</system:String>
    <system:String x:Key="button3">Are You OK?</system:String>
 
</ResourceDictionary>

دقت کنید که namespace ای که کلاس string در آن قرار دارد به فایل xaml اضافه شده است و پیشوند system به آن نسبت داده شده است.

با افزودن یک ResourceDictionary به پروژه، آن ResourceDictionary به MergedDictionary کلاس App اضافه می‌شود. بنابراین فایل App.xaml به شکل زیر خواهد بود:

<Application x:Class="BeRMOoDA.WPF.LocalizationSample.App"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
             StartupUri="MainWindow.xaml">
    <Application.Resources>
 
        <ResourceDictionary>
            <ResourceDictionary.MergedDictionaries>
                <ResourceDictionary Source="Culture_en-US.xaml"/>
            </ResourceDictionary.MergedDictionaries>
        </ResourceDictionary>
 
    </Application.Resources>
</Application>

برای اینکه بتوانیم محتوای Button‌های موجود را به صورت داینامیک و در زمان اجرای برنامه، از داخل Resource‌ها بگیریم، از DynamicResource استفاده می‌کنیم.

<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button1}" />
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button2}" />
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button3}" />

بسیار خوب! اکنون باید شروع به ایجاد یک ResourceDictionary برای زبان فارسی کنیم و آن را به صورت یک فایل dll کامپایل نماییم.
برای این کار یک پروژه جدید در قسمت WPF از نوع User control ایجاد می‌کنیم و نام آن را Culture_fa-IR_Farsi قرار می‌دهیم. لطفا شیوه نامگذاری را رعایت کنید چرا که در ادامه به آن نیاز خواهیم داشت.
پس از ایجاد پروژه فایل UserControl1.xaml را از پروژه حذف کنید و یک ResourceDictionary با نام Culture_fa-IR.xaml اضافه کنید. محتوای آن را پاک کنید و محتوای فایل Culture_en-US.xaml را از پروژه قبلی به صورت کامل در فایل جدید کپی کنید. دو فایل باید ساختار کاملا یکسانی از نظر key برای Resource‌های موجود داشته باشند. حالا زمان ترجمه فرا رسیده است! رشته‌های دلخواه را ترجمه کنید و پروژه را build نمایید. 
پس از ترجمه فایل Culture_fa-IR.xaml به شکل زیر خواهد بود:

<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                    xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib">
    <ResourceDictionary.MergedDictionaries>
        <ResourceDictionary Source="Culture_fa-IR_Farsi.xaml"/>
    </ResourceDictionary.MergedDictionaries>
    <system:String x:Key="button1">سلام!</system:String>
    <system:String x:Key="button2">حالت چطوره؟</system:String>
    <system:String x:Key="button3">خوبی؟</system:String>
</ResourceDictionary>
خروجی این پروژه یک فایل با نام Culture_fa-IR_Farsi.dll خواهد بود که حاوی یک ResourceDictionary برای زبان فارسی می‌باشد.

در ادامه میخواهیم راهکاری ارئه دهیم تا بتوان فایل‌های dll مربوط به زبان‌ها را در زمان اجرای برنامه اصلی، load کرده و نام زبان‌ها را در داخل ComboBox ای که داریم نشان دهیم. سپس با انتخاب هر زبان در ComboBox، محتوای Button‌ها بر اساس زبان انتخاب شده تغییر کند.
برای سهولت کار، نام فایل‌ها را به گونه ای انتخاب کردیم که بتوانیم ساده‌تر به این هدف برسیم. نام هر فایل از سه بخش تشکیل شده است:
Culture_[standard culture notation]_[display name for this culture].dll
یعنی اگر فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را در نظر بگیریم، Culture نشان دهنده این است که این فایل مربوط به یک culture می‌باشد. fa-IR نمایش استاندارد culture برای کشور ایران و زبان فارسی است و Farsi هم مقداری است که می‌خواهیم در ComboBox برای این زبان نمایش داده شود.
پوشه ای با نام Languages در کنار فایل اجرایی برنامه اصلی ایجاد کنید و فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را درون آن کپی کنید. تصمیم داریم همه dll‌های مربوط به زبان‌ها را داخل این پوشه قرار دهیم تا مدیریت آن‌ها ساده‌تر شود. 
برای مدیریت بهتر فایل‌های مربوط به زبان‌ها یک کلاس با نام CultureAssemblyModel خواهیم ساخت که هر instance از آن نشانگر یک فایل زبان خواهد بود. یک کلاس با این نام به پروژه اضافه کنید و property‌های زیر را در آن تعریف نمایید:

public class CultureAssemblyModel
    {
        //the text will be displayed to user as language name (like Farsi)
        public string DisplayText { get; set; }
        //name of .dll file (like Culture_fa-IR_Farsi.dll)
        public string Name { get; set; }
        //standar notation of this culture (like fa-IR)
        public string Culture { get; set; }
        //name of resource dictionary file inside the loaded .dll (like Culture_fa-IR.xaml)
        public string XamlFileName { get; set; }
    }
اکنون باید لیست culture‌های موجود را از داخل پوشه languages خوانده و نام آنها را در ComboBox نمایش دهیم.
برای خواندن لیست culture‌های موجود، لیستی از CultureAssmeblyModel‌ها ایجاد کرده و با استفاده از متد LoadCultureAssmeblies، آن را پر می‌کنیم.

//will keep information about loaded assemblies
public List<CultureAssemblyModel> CultureAssemblies { get; set; }
 
//loads assmeblies in languages folder and adds their info to list
 void LoadCultureAssemblies()
 {
      //we should be sure that list is empty before adding info (do u want to add some cultures more than one? of course u dont!)
      CultureAssemblies.Clear();
      //creating a directory represents applications directory\languages
      DirectoryInfo dir = new DirectoryInfo(System.IO.Path.GetDirectoryName(Assembly.GetExecutingAssembly().Location) + "\\languages");
      //getting all .dll files in the language folder and its sub dirs. (who knows? maybe someone keeps each culture file in a seperate folder!)
      var assemblies = dir.GetFiles("*.dll", SearchOption.AllDirectories);
      //for each found .dll we will create a model and set its properties and then add to list  for (int i = 0; i < assemblies.Count(); i++)
      {
string name = assemblies[i].Name;
  CultureAssemblyModel model = new CultureAssemblyModel() { DisplayText = name.Split('.', '_')[2], Culture = name.Split('.', '_')[1], Name = name  , XamlFileName =name.Substring(0, name.LastIndexOf(".")) + ".xaml" }; CultureAssemblies.Add(model); } }
پس از دریافت اطلاعات culture‌های موجود، زمان نمایش آن‌ها در ComboBox است. این کار بسیار ساده است، تنها کافی است ItemsSource آن را با لیستی از CultureAssmeblyModel‌ها که ساختیم، مقدار دهی کنیم.

comboboxLanguages.ItemsSource = CultureAssemblies;
البته لازم به ذکر است که برای نمایش فقط نام هر CultureAssemblyModel در ComboBox، باید ItemTemplate مناسبی برای ComboBox ایجاد کنیم. در مثال ما ItemTemplate به شکل زیر خواهد بود:

<ComboBox HorizontalAlignment="Left" Margin="10" VerticalAlignment="Top" MinWidth="100" Name="comboboxLanguages">
            <ComboBox.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <Label Content="{Binding DisplayText}"/>
                </DataTemplate>
            </ComboBox.ItemTemplate>
</ComboBox>
توجه داشته باشید که با وجود اینکه فقط نام را در ComboBox نشان می‌دهیم، اما باز هم هر آیتم از ComboBox یک instance از نوع CultureAssemblyModel می‌باشد.

در مرحله بعد، قرار است متدی بنویسیم که اطلاعات زبان انتخاب شده را گرفته و با جابجایی ResourceDictionary ها، زبان برنامه را تغییر دهیم.
متدی با نام LoadCulture در کلاس App ایجاد می‌کنیم که یک CultureAssemblyModel به عنوان ورودی دریافت کرده و ResourceDictionary داخل آن را load می‌کند و آن را با ResourceDictionary فعلی موجود در App.xaml جابجا می‌نماید.
با این کار، Button هایی که قبلا مقدار Content خود را از Resource‌های موجود دریافت می‌کردند، اکنون از Resource‌های جابجا شده خواهند گرفت و به این ترتیب زبان انتخاب شده بر روی برنامه اعمال می‌شود.

//loads selected culture
 public void LoadCulture(CultureAssemblyModel culture)
 {
     //creating a FileInfo object represents .dll file of selected cultur
     FileInfo assemblyFile = new FileInfo("languages\\" + culture.Name);
     //loading .dll into memory as a .net assembly
     var assembly = Assembly.LoadFile(assemblyFile.FullName);
     //getting .dll file name
     var assemblyName = assemblyFile.Name.Substring(0, assemblyFile.Name.LastIndexOf("."));
     //creating string represents structure of a pack uri (something like this: /{myassemblyname;component/myresourcefile.xaml}
     string packUri = string.Format(@"/{0};component/{1}", assemblyName, culture.XamlFileName);
     //creating a pack uri
     Uri uri = new Uri(packUri, UriKind.Relative);
     //now we have created a pack uri that represents a resource object in loaded assembly
     //and its time to load that as a resource dictionary (do u remember that we had resource dictionary in culture assemblies? don't u?)
     var dic = Application.LoadComponent(uri) as ResourceDictionary;
     dic.Source = uri;
     //here we will remove current merged dictionaries in our resource dictionary and add recently-loaded resource dictionary as e merged dictionary
     var mergedDics = this.Resources.MergedDictionaries;
     if (mergedDics.Count > 0)
          mergedDics.Clear();
     mergedDics.Add(dic);
 }
برای ارسال زبان انتخاب شده به این متد، باید رویداد SelectionChanged را برای ComboBox مدیریت کنیم:

void comboboxLanguages_SelectionChanged(object sender, SelectionChangedEventArgs e)
 {
     var selectedCulture = (CultureAssemblyModel)comboboxLanguages.SelectedItem;
     App app = Application.Current as App;
     app.LoadCulture(selectedCulture);
 }

کار انجام شد!
از مزیت‌های این روش می‌توان به WPF-Native بودن، سادگی در پیاده سازی، قابلیت load کردن هر زبان جدیدی در زمان اجرا بدون نیاز به کوچک‌ترین تغییر در برنامه اصلی و همچنین پشتیبانی کامل از نمایش زبان‌های مختلف از جمله فارسی اشاره کرد. 





مطالب
بررسی دقیق عملکرد AutoMapper
همانطور که اطلاع دارید، AutoMapper ابزاری برای نگاشت خودکار بین Model و Dto می‌باشد؛ که به صورت نادرست تصور کاهش سرعت در استفاده کردن از آن، بین توسعه دهندگان جا افتاده‌است. در این مقاله قصد داریم به صورت دقیق، به بررسی سرعت عملکرد استفاده از AutoMapper و مقایسه آن با نگاشت دستی بپردازیم.
کد‌های کامل این قسمت را میتوانید از اینجا clone کرده و شخصا تست نمایید.

ابتدا یک پروژه‌ی Console Application را ساخته و AutoMapper را به همراه Ef6، نصب مینماییم. سپس دو کلاس جدید را به نام‌های User و Address به صورت زیر در پوشه‌ی Models مینویسیم.
using System.Collections.Generic;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Name { get; set; }

        public ICollection<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
using System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class Address
    {
        public int Id { get; set; }

        public double? Code { get; set; }

        public string Title { get; set; }

        public int UserId { get; set; }

        [ForeignKey(nameof(UserId))]
        public virtual User User { get; set; }
    }
}
بدیهی است که این دو مدل با همدیگر رابطه‌ی 1 به چند دارند. حال کافیست AppDbContext خود را به صورت زیر تعریف نماییم.
نکته: در متد Seed، برای ثبت رکورد‌های اولیه، از BulkInsert استفاده شده است (باید پکیج BulkInsert را نیز نصب نمایید)
using EntityFramework.BulkInsert.Extensions;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Data.SqlClient;

namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class AppDbContextInitializer : DropCreateDatabaseAlways<AppDbContext>
    {
        protected override void Seed(AppDbContext context)
        {
            User user = context.Users.Add(new User { Name = "Test" });

            context.SaveChanges();

            List<Address> addresses = new List<Address>();

            for (int i = 0; i < 500000; i++)
            {
                addresses.Add(new Address { Id = i, Code = 1, Title = "Test", UserId = user.Id });
            }

            context.BulkInsert(addresses);

            base.Seed(context);
        }
    }

    public class AppDbContext : DbContext
    {
        static AppDbContext()
        {
            Database.SetInitializer(new AppDbContextInitializer());

            //Database.SetInitializer<AppDbContext>(null);
        }

        public AppDbContext()
            : base(new SqlConnection(@"Data Source=.;Initial Catalog=AppDbContext;Integrated Security=True"), contextOwnsConnection: true)
        {
            Configuration.AutoDetectChangesEnabled = false;
            Configuration.EnsureTransactionsForFunctionsAndCommands = false;
            Configuration.LazyLoadingEnabled = false;
            Configuration.ProxyCreationEnabled = false;
            Configuration.ValidateOnSaveEnabled = false;
            Configuration.UseDatabaseNullSemantics = false;
        }

        public DbSet<User> Users { get; set; }

        public DbSet<Address> Addresses { get; set; }
    }
}
 برای اینکه مقایسه انجام شده دقیق باشد، تمامی Configuration‌های اضافی را نیز غیر فعال نموده‌ام.
فقط نیاز داریم یک Dto را برای Address نیز تعریف کنیم؛ چون قرار است نگاشت از Model به Dto از روی Address و AddressDto انجام شود.
کلاس AddressDto را به صورت زیر ایجاد میکنیم:
namespace AutoMapperComparison.Models
{
    public class AddressDto
    {
        public int Id { get; set; }

        public double? Code { get; set; }

        public string Title { get; set; }

        public int UserId { get; set; }

        public string UserName { get; set; }
    }
}
قرار است به صورت خودکار از طریق AutoMapper و همچنین به صورت دستی، نگاشت از Model به Dto مربوطه انجام شود.
 حال نیاز است فایل Program.cs را باز کرده و تغییرات زیر را اعمل نماییم:
using AutoMapper;
using AutoMapper.QueryableExtensions;
using AutoMapperComparison.Models;
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;

namespace AutoMapperComparison
{
    public class Program
    {
        public static void Main()
        {
            Mapper.Initialize(cfg =>
            {
                cfg.CreateMap<Address, AddressDto>();
            });

            Console.WriteLine($"Create Db {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.Initialize(force: true);
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS"); //Removes all clean buffers from the buffer pool, and columnstore objects from the columnstore object pool
                Console.WriteLine(db.Addresses.ProjectTo<AddressDto>());
                Console.WriteLine(db.Addresses.Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }));
            }

            Console.WriteLine($"Normal Select {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS");
                Stopwatch watch = Stopwatch.StartNew();
                List<AddressDto> addresses = db.Addresses.AsNoTracking().Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }).ToList();
                List<AddressDto> addresses2 = db.Addresses.AsNoTracking().Select(add => new AddressDto { Id = add.Id, Code = add.Code, Title = add.Title, UserId = add.UserId, UserName = add.User.Name }).ToList();
                watch.Stop();
                Console.WriteLine($"{watch.ElapsedMilliseconds} {addresses.Count} {addresses2.Count}");
            }

            Console.WriteLine($"AutoMapper Exec {DateTimeOffset.UtcNow}");
            using (AppDbContext db = new AppDbContext())
            {
                db.Database.ExecuteSqlCommand("DBCC DROPCLEANBUFFERS");
                Stopwatch watch = Stopwatch.StartNew();
                List<AddressDto> addresses = db.Addresses.AsNoTracking().ProjectTo<AddressDto>().ToList();
                List<AddressDto> addresses2 = db.Addresses.AsNoTracking().ProjectTo<AddressDto>().ToList();
                watch.Stop();
                Console.WriteLine($"{watch.ElapsedMilliseconds} {addresses.Count} {addresses2.Count}");
            }

            Console.ReadKey();
        }
    }
}
نکته: از دستور DBCC DROPCLEANBUFFERS جهت خالی کردن بافر sql server برای رسیدن به نتیجه‌ی هرچه دقیق‌تر استفاده شده است.
بعد از اجرا کردن، ابتدا بررسی میکنیم که کوئری اجرا شده‌ی دو نوع مختلف، هیچ تفاوتی با هم نداشته باشند.


حال نتایج بدست آمده، در قسمت پایین‌تر آن نمایان میشود:


البته نتیجه‌ی این آزمایش بسته به سخت افزار سیستم شما ممکن است کمی متفاوت باشد.

در سه آزمایش دیگر به صورت متوالی نتیجه‌ی زیر بدست آمد:

Normal   AutoMapper
 2451  2378
 2120  2111
 2202  2124

اگر این مقدار جزئی از تفاوت بین دو نوع مختلف آزمایش را مورد نظر نگیریم، میتوان گفت که هر دو روش نتیجه‌ی کاملا یکسانی خواهند داشت. فقط با استفاده از AutoMapper کد‌های کمتری نوشته شده‌است!

اما دلیل چیست؟ از آنجایی که ProjectTo از Dto به Model انجام شده و Lambda Expressionی که به سمت Entity Framework فرستاده شده‌است با روش Normal کاملا برابر است و بقیه‌ی عملیات توسط EF انجام میشود، با قاطعیت میتوان گفت که هر دو روش ذکر شده از نظر Performance کاملا یکسان خواهند بود.

نکته: البته به این موضوع باید توجه شود که اگر همین آزمایش را بطور مثال با استفاده از یک Listی از رکورد‌های درون Memory ساخته شده توسط خودمان انجام دهیم، آن موقع نتیجه‌ی یکسانی نخواهیم داشت، به دلیل اینکه EFی دیگر وجود نخواهد داشت که مسئولیت بازگشت داده‌ها را بر عهده بگیرد. از آنجائیکه اکثر کارهایی که توقع داریم AutoMapper برای ما انجام دهد، توسط ORM بازگشت داده میشود، پس میتوان گفت نکته‌ی فوق تقریبا در دنیای واقعی رخ نخواهد داد و باعث مشکل نخواهد شد.

مطالب
نوشتن آزمون‌های واحد به کمک کتابخانه‌ی Moq - قسمت سوم - تنظیم مقادیر خواص اشیاء
در قسمت قبل، چون متد Validate سرویس تصدیق هویت استفاده شده، همواره مقدار false را بر می‌گرداند:
_identityVerifier.Initialize();
var isValidIdentity = _identityVerifier.Validate(
     application.Applicant.Name, application.Applicant.Age, application.Applicant.Address);
شیء Mock آن‌را طوری تنظیم کردیم که بر اساس یک applicant مشخص، خروجی true را بازگشت دهد. اما در این بین، کدهای بررسی سرویس creditScorer را کامنت کردیم:
_creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
if (_creditScorer.Score < MinimumCreditScore)
{
    return application.IsAccepted;
}
تا آزمایش واحد ما با موفقیت به پایان برسد. در این قسمت، کار تنظیم مقادیر خواص آن‌را در آزمون واحد، به کمک Mocked objects انجام می‌دهیم تا این قسمت از کد نیز پوشش داده شود. برای این منظور به کلاس LoanApplicationProcessor مراجعه کرده و در متد Process آن، ابتدا مجددا از همان overload ساده‌ی فوق متد Validate بجای نمونه‌ی ref دار استفاده کرده و سپس کدهای creditScorer را نیز از حالت کامنت خارج می‌کنیم.


تنظیم مقدار خاصیت Score شیء Mock شده

اینترفیس ICreditScorer به صورت زیر تعریف شده‌است و دارای خاصیت Score می‌باشد که مقدار عددی آن با مقدار حداقل اعتبار تنظیم شده‌ی در کلاس LoanApplicationProcessor مقایسه خواهد شد (MinimumCreditScore = 100_000):
namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface ICreditScorer
    {
        int Score { get; }

        void CalculateScore(string applicantName, string applicantAddress);
    }
}
برای تنظیم مقدار خاصیت Score، در متد Accept آزمون‌های واحد تهیه شده، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();
mockCreditScorer.Setup(x => x.Score).Returns(110_000);
که بسیار شبیه به نحوه‌ی تنظیم مقادیر بازگشتی متدها است. در متد Setup می‌توان به صورت strongly typed به تمام خواص اینترفیس ICreditScorer دسترسی یافت و سپس توسط متد Returns، مقدار بازگشتی آن‌ها را تنظیم نمود.
اکنون اگر متد آزمایش واحد Accept را بررسی کنیم، چون شخص درخواست دهنده، دارای اعتبار بیشتری از حداقل اعتبار مورد نیاز است، این آزمایش با موفقیت به پایان خواهد رسید. اگر این تنظیم صورت نمی‌گرفت، شیء mockCreditScorer، مقدار پیش‌فرض int یا همان صفر را به عنوان مقدار Score بازگشت می‌داد.


تنظیم مقادیر خواص تو در تو و سلسله مراتبی اشیاء Mock شده

برای کار با خواص تو در تو، ابتدا دو مدل زیر را ایجاد می‌کنیم:
namespace Loans.Models
{
    public class ScoreResult
    {
        public ScoreValue ScoreValue { get; }
    }

    public class ScoreValue
    {
        public int Score { get; }
    }
}
اکنون بجای مقدار ساده‌ی int Score { get; }، از نمونه‌ی ScoreResult فوق، در اینترفیس ICreditScorer استفاده خواهیم کرد:
using Loans.Models;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface ICreditScorer
    {
        int Score { get; }

        void CalculateScore(string applicantName, string applicantAddress);
        
        ScoreResult ScoreResult { get; }
    }
}
در ادامه برای استفاده‌ی از ScoreResult، به کلاس LoanApplicationProcessor مراجعه کرده و در انتهای متد Process آن، این تغییر را ایجاد می‌کنیم:
//if (_creditScorer.Score < MinimumCreditScore)
if (_creditScorer.ScoreResult.ScoreValue.Score < MinimumCreditScore)
اینبار اگر متد آزمون واحد Accept را اجرا کنیم، با یک null reference exception به پایان می‌رسد؛ چون اولین سطح این شیء تو در تو، یعنی ScoreResult، مساوی نال است.
برای رفع این مشکل در متد آزمون واحد Accept، باید به صورت زیر عمل کرد:
var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();
mockCreditScorer.Setup(x => x.Score).Returns(110_000);

var mockScoreValue = new Mock<ScoreValue>();
mockScoreValue.Setup(x => x.Score).Returns(110_000);

var mockScoreResult = new Mock<ScoreResult>();
mockScoreResult.Setup(x => x.ScoreValue).Returns(mockScoreValue.Object);

mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult).Returns(mockScoreResult.Object);
ابتدا از پایین‌ترین سطح یعنی ScoreValue شروع و مقدار خاصیت Score آن‌را تنظیم می‌کنیم.
سپس یک سطح بالاتر را یعنی ScoreResult را تنظیم خواهیم کرد. در اینجا نیاز است خاصیت ScoreValue آن به mock object قبلی تنظیم شود. به همین جهت Returns آن به خاصیت Object شیء mockScoreValue، تنظیم شده‌است.
در آخر برای تنظیم خاصیت ScoreResult شیء mockCreditScorer اصلی، از شیء mockScoreResult استفاده خواهیم کرد.

در این حالت اگر متد آزمون واحد Accept را اجرا کنیم، اینبار به خطای زیر برخواهیم خورد:
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.Accept threw exception:
System.NotSupportedException: Unsupported expression: x => x.Score
Non-overridable members (here: ScoreValue.get_Score) may not be used in setup / verification expressions.
عنوان می‌کند که خاصیت Score شیء ScoreValue، قابل بازنویسی نیست (Non-overridable). منظورش این است که برای mocking آن خاصیت، باید آن‌را virtual تعریف کنیم تا کتابخانه‌ی Moq بتواند آن‌را بازنویسی کند. به همین جهت، هر دو خاصیتی را که در اینجا قصد بازنویسی آن‌ها را داریم، به صورت virtual تعریف می‌کنیم:
namespace Loans.Models
{
    public class ScoreResult
    {
        public virtual ScoreValue ScoreValue { get; }
    }

    public class ScoreValue
    {
        public virtual int Score { get; }
    }
}
اکنون اگر متد آزمایش واحد Accept را بررسی کنیم با موفقیت به پایان خواهد رسید.


ساده سازی روش تنظیم مقادیر خواص تو در تو و سلسله مراتبی اشیاء Mock شده

روش دیگری نیز برای تنظیم مقادیر خواص تو در تو در کتابخانه‌ی Moq وجود دارد:
mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult.ScoreValue.Score).Returns(110_000);
کتابخانه‌ی Moq قادر است به نحوی که مشاهده می‌کنید، سلسله مراتب اشیاء را به صورت strongly typed ایجاد کرده و در نهایت خاصیت Score آن‌را به 110_000 تنظیم کند.
بدیهی است در این حالت نیز باید شرط virtual بودن این خواص، برقرار باشد؛ در غیراینصورت همان استثنای NotSupportedException را دریافت خواهیم کرد.

یک نکته: اگر در زمان تشکیل یک Mock object، مقدار خاصیت DefaultValue آن‌را به صورت زیر تنظیم کنیم:
var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer> { DefaultValue = DefaultValue.Mock };
تمام خواص تو در توی موجود در ICreditScorer، به صورت خودکار با نمونه‌های پیش‌فرض آن‌ها مقدار دهی و آماده‌ی استفاده خواهند شد. اگر بجای مقدار DefaultValue.Mock از DefaultValue.Empty استفاده شود، این مقادیر پیش‌فرض، نال خواهد بود (که همان حالت پیش‌فرض new Mock است).


بررسی تغییرات مقادیر خواص اشیاء Mock شده

کتابخانه‌ی Moq، امکان ردیابی تغییرات مقادیر خواص اشیاء Mock شده را نیز داراست. برای نمایش آن، فرض کنید خاصیت جدید Count را به اینترفیس ICreditScorer اضافه کرده‌ایم:
using Loans.Models;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface ICreditScorer
    {
        int Score { get; }

        void CalculateScore(string applicantName, string applicantAddress);
        
        ScoreResult ScoreResult { get; }
        
        int Count { get; set; }
    }
}
سپس در کلاس LoanApplicationProcessor و متد Process آن، هربار که CalculateScore فراخوانی می‌شود، یکبار مقدار Count را افزایش می‌دهیم:
_creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
_creditScorer.Count++;
اکنون در متد آزمون واحد Accept، بررسی می‌کنیم که آیا پس از یکبار فراخوانی متد CalculateScore، مقدار Count برای مثال 1 شده‌است یا خیر؟
Assert.AreEqual(1, mockCreditScorer.Object.Count);
تا اینجا اگر آزمون واحد را اجرا کنیم، با شکست مواجه خواهد شد. چون کتابخانه‌ی Moq تغییرات مقادیر خواص شیء mockCreditScorer.Object را ردیابی نمی‌کند و مقدار mockCreditScorer.Object.Count، همان مقدار پیش‌فرض نوع int، یعنی صفر می‌باشد.
برای فعال سازی ردیابی تغییرات مقادیر خاصیت Count، تنها کافی است آن‌را توسط متد SetupProperty، معرفی کنیم:
mockCreditScorer.SetupProperty(x => x.Count);
پس از این تغییر، بررسی متد آزمون واحد Accept با موفقیت به پایان می‌رسد.

در اینجا می‌توان یک مقدار اولیه را هم درنظر گرفت:
mockCreditScorer.SetupProperty(x => x.Count, 10);
بدیهی است در این صورت Assert.AreEqual ما با شکست مواجه می‌شود؛ چون اینبار مقدار Count نهایی، بر اساس این مقدار اولیه، 11 خواهد بود.


فعالسازی بررسی تغییرات تمام مقادیر خواص اشیاء Mock شده

اگر تعداد خواصی که قرار است مورد ردیابی قرارگیرند زیاد است، بجای فراخوانی متد SetupProperty بر روی تک تک آن‌ها، می‌توان تمام آن‌ها را به صورت زیر تحت کنترل قرار داد:
mockCreditScorer.SetupAllProperties();

نکته‌ی مهم: محل قرارگیری SetupAllProperties مهم است. برای مثال اگر این سطر را پس از سطر تنظیم مقدار پیش‌فرض x.ScoreResult.ScoreValue.Score قرار دهید، آزمایش با شکست مواجه می‌شود؛ چون تنظیمات بازگشت مقادیر پیش‌فرض خواص را به طور کامل بازنویسی می‌کند. بنابراین این سطر باید پیش از سطر تنظیم مقادیر پیش‌فرض خواص Mock شده، فراخوانی شود تا بر روی این مقادیر تنظیمی، تاثیری نداشته باشد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MoqSeries-03.zip
نظرات مطالب
چگونگی گزارشگیری از Business Objects مانند List توسط StimulSoft
آیا در استفاده به مشکل عدم برابر بودن طول و عرض صفحه گزارش در زمان چاپ ، با مقدار آن‌ها در کد یا فایل mrt برخورد کرده‌اید؟
یعنی به طور مثال طول و عرض کاغذ را برابر اندازه A4 و نوع paper  را A4 قرار میدهیم ولی برای group کردن نتایج و قرار دادن new page before یا new page after، صفحات به درستی قرار نمیگیرند و  break صفحات به درستی کار نمی‌کند.  یا صفحات به سمت بالا کشیده می‌شوند (کوچتر بودن طول صفحه) و یا به سمت پایین کشیده می‌شوند (بلندتر بودن طول صفحه).
به عنوان نمونه صفحات به سمت بالا کشیده می‌شوند (کوچتر بودن طول صفحه):