مطالب
معرفی کتابخانه Loader برای بارگذاری JS و CSS
در طراحی صفحات وب، معمولا از فایل‌های JS و CSS مختلفی استفاده می‌شود؛ از کتابخانه‌ها گرفته تا فایل‌ها اصلی برنامه. به صورت خیلی ساده ما تمام این فایل‌ها را به صفحه‌ی لینک می‌کنیم. اما این روش درست نیست و حجم صفحه و تعداد درخواست‌ها به سرور برای بارگذاری فایل‌ها خیلی بیشتر می‌شود. در زمان اجرای یک صفحه‌ی وب مسلما قسمت‌هایی از صفحه وجود دارند که شاید در شرایط خاصی، کاربر این صفحات را ببیند و یا نیاز باشد تا منطقی، توسط یک فایل JS خاص انجام شود. کتابخانه‌های زیادی برای حل این موضوع درست شده‌اند که راهکار آنها به این صورت است که شما در مواقعی که نیاز به این فایل‌ها دارید، آنها را بارگذاری می‌کنید. کتابخانه‌ی Loader یک فایل JS ساده می‌باشد که توسط اینجانب نوشته شده است و در یک پروژه‌ی بزرگ در حال استفاده است. این کتابخانه تا همین الان که 4 سال از عمر پروژه می‌گذرد در حال کار کردن هست و بدون هیچ مشکلی تا الان جواب داده است. بنابراین تصمیم گرفتم تا این کتابخانه را به صورت عمومی منتشر کنم تا شما هم از این کتابخانه استفاده کنید. در زیر کد Core این کتابخانه و نحوه‌ی استفاده از آن را نوشته‌ام و لینک GitHub هم در زیر می‌باشد.

نحوه‌ی استفاده از این کتابخانه بعد از اینکه فایل JS آن‌را به صفحه وصل کردیم، به صورت زیر است که می‌توانید بر حسب نیاز، این تابع را صدا بزنید. کد زیر نحوه‌ی استفاده از این کتابخانه هست. فرض کنید در شرایطی نیاز داریم تا کتابخانه‌ی JSTree را بارگذری کنیم. به جای اینکه از اول فایل‌های JS و CSS آن‌را در صفحه داشته باشیم، خیلی ساده از تابع زیر استفاده می‌کنیم. در این کتابخانه تابع Promise وقتی Fire می‌شود که تمام فایل‌هایی که به صورت پارامتر در تابع Load مشخص شده‌اند، بارگذاری شوند.
loader.load([
  'plugin/dropdowntree/css/style.min.css',  
  'plugin/dropdowntree/js/jstree.js',  
  'plugin/dropdowntree/js/jstree.checkbox.js',  
]).promise(function () {
  // run this code promise  
});
کد هسته‌ی اصلی کتابخانه Loader به صورت زیر هست:
/*     
    loader version 0.2.1 2015    
    loader design by Behnam Mohammadi (http://itten.ir)
*/
window.loader = {  
    load: function (urls) {
        var loadCounter = 0;
        var promise = null;
        var ext = '';
        this.promise = function (fun) {
            promise = fun;
        };
        for (var i = 0; i < urls.length; i++) {
            ext = urls[i].substring(urls[i].length - 3);
            if (ext == '.js') {
                var script = document.createElement('script');
                script.src = urls[i];
                script.onload = function () {
                    loadCounter += 1;
                    if (loadCounter == urls.length) {
                        promise();
                    }
                };
                document.body.appendChild(script);
            } else if (ext == 'css') {
                var link = document.createElement('link');
                link.href = urls[i];
                link.rel = 'stylesheet';
                link.type = 'text\css';
                link.onload = function () {
                    loadCounter += 1;
                    if (loadCounter == urls.length) {
                        promise();
                    }
                };
                document.body.appendChild(link);
            }
        }
        return this;
    }
}
حجم این کتابخانه در صورت فشرده سازی کمتر از نیم کیلوبایت هست. لینک GitHub این پروژه را در زیر مشاهده میکنید.
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
تنظیم چندین OverallSummarySettings برای ستون های مختلف
خیلی ممنون، خیلی عالیه. فقط موردی هست که بر فرض در اینجا، در یک ستون هم Weight و هم Quantity  را نمایش می‌دهیم، پس انتظار می‌رود که در سطر جمع کل و جمع صفحه هم جمع Weight و هم جمع Quantity را زیر هم نمایش دهد که شما در مثالتان فقط مقدار جمع Weight را نمایش داده اید. 
راه حل خودم این هست که اگر بر فرض در هر ستون چهار فیلد قراره نمایش داده بشود، در کلاس CustomSum هم باید مقادیر جمع هر کدام به صورت مجزا ذخیره شود. کلاسی نیز با چهار مقدار تعریف شود که به هنگام برگرداندن مقادیر GroupValue و OverallValue، نمونه ای از کلاس که چهار مقدار متناظر چهار ستون را در خود دارد بر می‌گردانیم و با نوشتن  DisplayFormatFormula  و cast کردن object به کلاس متناظر چهار مقداره، مقدار جمع هر فیلد را به صورت مجزا و در زیر هم نمایش داد.
فقط مشکلی هست و این است که هنگام نمایش مقادیر جمع فیلد‌ها در زیر هم، DisplayFormatFormula  مقدار 'n\' را تاثیر نمی‌دهد و هر چه بعد از آن آمده باشد را نمایش نمی‌دهد.
ممنون میشم راهنمایی کنید که چگونه این مشکلات را حل کنم.
نظرات مطالب
کارهایی جهت بالابردن کارآیی Entity Framework #3
من EFInteractiveViews رو از nuget نصب کردم.
کد
 using (var ctx = new MyContext())
{
    InteractiveViews
        .SetViewCacheFactory(
            ctx, 
            new FileViewCacheFactory(@"C:\MyViews.xml"));
}

رو هم توی Global.asax متد Application_Start پروژه MVC گزاشتم.
فایل MyViews.xml هم ساخته شد ولی فرق زیادی در سرعت به وجود نیامد.
1) آیا باید حتما تعداد کلاسهای پوکو زیاد باشد؟
2) هر بار که برنامه استارت میشه آیا این فایل ویو ساخته میشه؟ اگر میشه این خودش زمانبر نیست؟ 
مطالب
معرفی کتابخانه Postal برای ASP.NET MVC
Postal کتابخانه ای برای تولید و ارسال ایمیل توسط نما‌های ASP.NET MVC است. برای شروع این کتابخانه را به پروژه خود اضافه کنید. پنجره Package Manager Console  را باز کرده و فرمان زیر را اجرا کنید.
PM> Install-Package Postal

شروع به کار با Postal

نحوه استفاده از Postal در کنترلر‌های خود را در کد زیر مشاهده می‌کنید.
using Postal;

public class HomeController : Controller
{
  public ActionResult Index()
  {
      dynamic email = new Email("Example");
      email.To = "webninja@example.com";
      email.FunnyLink = DB.GetRandomLolcatLink();
      email.Send();
      return View();
  }
}
Postal نمای ایمیل را در مسیر Views\Emails\Example.cshtml جستجو می‌کند.
To: @ViewBag.To
From: lolcats@website.com
Subject: Important Message

Hello,
You wanted important web links right?
Check out this: @ViewBag.FunnyLink

<3


پیکربندی SMTP

Postal ایمیل‌ها را توسط SmtpClient ارسال می‌کند که در فریم ورک دات نت موجود است. تنظیمات SMTP را می‌توانید در فایل web.config خود پیکربندی کنید. برای اطلاعات بیشتر به MSDN Documentation مراجعه کنید.
<configuration>
  ...
  <system.net>
    <mailSettings>
      <smtp deliveryMethod="network">
        <network host="example.org" port="25" defaultCredentials="true"/>
      </smtp>
    </mailSettings>
  </system.net>
  ...
</configuration>

ایمیل‌های Strongly-typed

همه خوششان نمی‌آید از آبجکت‌های دینامیک استفاده کنند. علاوه بر آن آبجکت‌های دینامیک مشکلاتی هم دارند. مثلا قابلیت IntelliSense و یا Compile-time error را نخواهید داشت.
قدم اول - کلاسی تعریف کنید که از Email ارث بری می‌کند.
namespace App.Models
{
  public class ExampleEmail : Email
  {
    public string To { get; set; }
    public string Message { get; set; }
  }
}
قدم دوم - از این کلاس استفاده کنید!
public void Send()
{
  var email = new ExampleEmail
  {
    To = "hello@world.com",
    Message = "Strong typed message"
  };
  email.Send();
}
قدم سوم - نمایی ایجاد کنید که از مدل شما استفاده می‌کند. نام نما، بر اساس نام کلاس مدل انتخاب شده است. بنابراین مثلا ExampleEmail نمایی با نام Example.cshtml لازم دارد.
@model App.Models.ExampleEmail
To: @Model.To
From: postal@example.com
Subject: Example

Hello,
@Model.Message
Thanks!

آزمون‌های واحد (Unit Testing)

هنگام تست کردن کدهایی که با Postal کار می‌کنند، یکی از کارهایی که می‌خواهید انجام دهید حصول اطمینان از ارسال شدن ایمیل‌ها است. البته در بدنه تست‌ها نمی‌خواهیم هیچ ایمیلی ارسال شود.
Postal یک قرارداد بنام IEmailService و یک پیاده سازی پیش فرض از آن بنام EmailService ارائه می‌کند، که در واقع ایمیل‌ها را ارسال هم می‌کند. با در نظر گرفتن این پیش فرض که شما از یک IoC Container استفاده می‌کنید (مانند StructureMap, Ninject)، آن را طوری پیکربندی کنید تا یک نمونه از IEmailService به کنترلر‌ها تزریق کند. سپس از این سرویس برای ارسال آبجکت‌های ایمیل‌ها استفاده کنید (بجای فراخوانی متد ()Email.Send).
public class ExampleController : Controller 
{
    public ExampleController(IEmailService emailService)
    {
        this.emailService = emailService;
    }

    readonly IEmailService emailService;

    public ActionResult Index()
    {
        dynamic email = new Email("Example");
        // ...
        emailService.Send(email);
        return View();
    }
}
این کنترلر را با ساختن یک Mock از اینترفیس IEmailService تست کنید. یک مثال با استفاده از FakeItEasy را در زیر مشاهده می‌کنید.
[Test]
public void ItSendsEmail()
{
    var emailService = A.Fake<IEmailService>();
    var controller = new ExampleController(emailService);
    controller.Index();
    A.CallTo(() => emailService.Send(A<Email>._))
     .MustHaveHappened();
}

ایمیل‌های ساده و HTML

Postal ارسال ایمیل‌های ساده (plain text) و HTML را بسیار ساده می‌کند.
قدم اول - نمای اصلی را بسازید. این نما header‌ها را خواهد داشت و نما‌های مورد نیاز را هم رفرنس می‌کند. مسیر نما Views\Emails\Example.cshtml\~ است.
To: test@test.com
From: example@test.com
Subject: Fancy email
Views: Text, Html
قدوم دوم - نمای تکست را ایجاد کنید. به قوانین نامگذاری دقت کنید، Example.cshtml به Example.Text.cshtml تغییر یافته. مسیر فایل Views\Emails\Example.Text.cshtml است.
Content-Type: text/plain; charset=utf-8

Hello @ViewBag.PersonName,
This is a message
دقت داشته باشید که تنها یک Content-Type باید تعریف کنید.
قدم سوم - نمای HTML را ایجاد کنید (باز هم فقط با یک Content-Type). مسیر فایل Views\Emails\Example.Html.cshtml\~ است.
Content-Type: text/html; charset=utf-8

<html>
  <body>
    <p>Hello @ViewBag.PersonName,</p>
    <p>This is a message</p>
  </body>
</html>

ضمیمه ها

برای افزودن ضمائم خود به ایمیل ها، متد Attach را فراخوانی کنید.
dynamic email = new Email("Example");
email.Attach(new Attachment("c:\\attachment.txt"));
email.Send();


جاسازی تصاویر در ایمیل ها

Postal یک HTML Helper دارد که امکان جاسازی (embedding) تصاویر در ایمیل‌ها را فراهم می‌کند. دیگر نیازی نیست به یک URL خارجی اشاره کنید. 
ابتدا مطمئن شوید که فایل web.config شما فضای نام Postal را اضافه کرده است. این کار دسترسی به HTML Helper مذکور در نمای‌های ایمیل را ممکن می‌سازد.
<configuration>
  <system.web.webPages.razor>
    <pages pageBaseType="System.Web.Mvc.WebViewPage">
      <namespaces>
        <add namespace="Postal" />
      </namespaces>
    </pages>
  </system.web.webPages.razor>
</configuration>
متد EmbedImage تصویر مورد نظر را در ایمیل شما جاسازی می‌کند و توسط یک تگ </img> آن را رفرنس می‌کند.
To: john@example.org
From: app@example.org
Subject: Image

@Html.EmbedImage("~/content/postal.jpg")
Postal سعی می‌کند تا نام فایل تصویر را، بر اساس مسیر تقریبی ریشه اپلیکیشن شما تعیین کند.


Postal بیرون از ASP.NET

Postal می‌تواند نماهای ایمیل‌ها را بیرون از فضای ASP.NET رندر کند. مثلا در یک اپلیکیشن کنسول یا یک سرویس ویندوز.
این امر توسط یک View Engine سفارشی میسر می‌شود. تنها نماهای Razor پشتیبانی می‌شوند. نمونه کدی را در زیر مشاهده می‌کنید.
using Postal;

class Program
{
    static void Main(string[] args)
    {
        // Get the path to the directory containing views
        var viewsPath = Path.GetFullPath(@"..\..\Views");

        var engines = new ViewEngineCollection();
        engines.Add(new FileSystemRazorViewEngine(viewsPath));

        var service = new EmailService(engines);

        dynamic email = new Email("Test");
        // Will look for Test.cshtml or Test.vbhtml in Views directory.
        email.Message = "Hello, non-asp.net world!";
        service.Send(email);
    }
}

محدودیت ها: نمی توانید برای نمای ایمیل هایتان از Layout‌ها استفاده کنید. همچنین در نماهای خود تنها از مدل‌ها (Models) می‌توانید استفاده کنید، و نه ViewBag.


Email Headers:  برای در بر داشتن نام، در آدرس ایمیل از فرمت زیر استفاده کنید.

To: John Smith <john@example.org>
Multiple Values: برخی از header‌ها می‌توانند چند مقدار داشته باشند. مثلا Bcc و CC. اینگونه مقادیر را می‌توانید به دو روش در نمای خود تعریف کنید:
جدا کردن مقادیر با کاما:
Bcc: john@smith.com, harry@green.com
Subject: Example

etc
و یا تکرار header:
Bcc: john@smith.com
Bcc: harry@green.com
Subject: Example

etc

ساختن ایمیل بدون ارسال آن

لازم نیست برای ارسال ایمیل هایتان به Postal تکیه کنید. در عوض می‌توانید یک آبجکت از نوع System.Net.Mail.MailMessage تولید کنید و به هر نحوی که می‌خواهید آن را پردازش کنید. مثلا شاید بخواهید بجای ارسال ایمیل ها، آنها را به یک صف پیام مثل MSMQ انتقال دهید یا بعدا توسط سرویس دیگری ارسال شوند. این آبجکت MailMessage تمامی Header ها، محتوای اصلی ایمیل و ضمائم را در بر خواهد گرفت.
کلاس EmailService در Postal متدی با نام CreateMailMessage فراهم می‌کند.
public class ExampleController : Controller 
{
    public ExampleController(IEmailService emailService)
    {
        this.emailService = emailService;
    }

    readonly IEmailService emailService;

    public ActionResult Index()
    {
        dynamic email = new Email("Example");
        // ...

        var message = emailService.CreateMailMessage(email);
        CustomProcessMailMessage(message);        

        return View();
    }
}

در این پست با امکانات اصلی کتابخانه Postal آشنا شدید و دیدید که به سادگی می‌توانید ایمیل‌های Razor بسازید. برای اطلاعات بیشتر لطفا به سایت پروژه Postal  مراجعه کنید.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت اول
در مقاله قبل در مورد نحوه ذخیره سازی در حافظه نوشتیم و به user mode و kernel mode اشاراتی کردیم که می‌توانید به آن رجوع کنید.
در این سری مقالات قصد داریم به بررسی اجزا و روند کاری موجود در IIS بپردازیم که چگونه IIS کار می‌کند و شامل چه بخش هایی می‌شود. مطمئنا آشنایی با این بخش‌ها در روند شناسایی رفتارهای وب اپلیکیشن‌ها و واکنش‌های سرور، کمک زیادی به ما خواهد کرد. در اینجا نسخه IIS7 را به عنوان مرجع در نظر گرفته‌ایم.
وب سرور IIS در عبارت مخفف Internet information services به معنی سرویس‌های اطلاعاتی اینترنت می‌باشد. IIS شامل کامپوننت‌های زیادی است که هر کدام ازآن‌ها کار خاصی را انجام میدهند؛ برای مثال گوش دادن به درخواست‌های ارسال شده به سرور، مدیریت فرآیندها Process و خواندن فایل‌های پیکربندی Configuration؛ این اجزا شامل protocol listener ،Http.sys و WSA و .. می‌شوند.
Protocol Listeners
این پروتکل‌ها به درخواست‌های رسیده گوش کرده و آن‌ها را مورد پردازش قرار می‌دهند و پاسخی را به درخواست کننده، ارسال می‌کنند. هر listener بر اساس نوع پروتکل متفاوت هست. به عنوان مثال کلاینتی، درخواست صفحه‌ای را می‌کند و http listener که به آن Http.sys می‌گویند به آن پاسخ می‌دهد. به طور پیش فرض http.sys به درخواست‌های http و https گوش فرا می‌دهد، این کامپوننت از IIS6 اضافه شده است ولی در نسخه 7 از SSL نیز پشتیبانی می‌کند.
Http.sys یا Hypertext transfer protocol stack
کار این واحد در سه مرحله دریافت درخواست، ارسال آن به واحد پردازش IIS و ارسال پاسخ به کلاینت است؛ قبل از نسخه 6 از Winsock یا windows socket api  که یک کامپوننت user-mod بود استفاده می‌شد ولی Http.sys یک کامپوننت Kernel-mod هست.

Http.sys مزایای زیر را به همراه دارد:

  • صف درخواست مد کرنل: به خاطر اینکه کرنل مستقیما درخواست‌ها را به پروسه‌های مربوطه میفرستد و اگر پروسه موجود نباشد، درخواست را در صف گذاشته تا بعدا پروسه مورد نظر آن را از صف بیرون بکشد.
  • برای درخواست‌ها یک پیش پردازش و همچنین اعمال فیلترهای امنیتی اعمال می‌گردد. 
  • عملیات کش کردن تماما در محیط کرنل مد صورت می‌گیرد؛ بدون اینکه به حالت یوزرمد سوییچ کند. مد کرنل دسترسی بسیار راحت و مستقیمی را برای استفاده از منابع دارد و لازم نیست مانند مد کاربر به لایه‌های زیرین، درخواست کاری را بدهد؛ چرا که خود مستقیما وارد عمل می‌شود و برداشته شدن واسط در سر راه، موجب افزایش عمل caching می‌شود. همچنین دسترسی به کش باعث می‌شود که مستقیما پاسخ از کش به کاربر برسد و توابع پردازشی در حافظه بارگذاری نشوند. البته این کش کردن محدودیت هایی را هم به همراه دارد:
    1. کش کرنل به صورت پیش فرض بر روی صفحات ایستا فعال شده است؛ نه برای صفحاتی با محتوای پویا که البته این مورد قابل تغییر است که نحوه این تغییر را پایینتر توضیح خواهیم داد.
    2. اگر آدرس درخواستی شامل کوئری باشد صفحه کش نخواهد شد:    http://www.site.info/postarchive.htm?id=25 
    3. برای پاسخ ازمکانیزم‌های فشرده سازی پویا استفاده شده باشد مثل gzip کش نخواهد شد
    4. صفحه درخواست شده صفحه اصلی سایت باشد کش نخواهد شد :   http://www.dotnettip.info ولی اگر درخواست بدین صورت باشه http://www.domain.com/default.htm  کش خواهد کرد.
    5. درخواست به صورت ناشناس anonymous نباشد  و نیاز به authentication داشته باشد کش نخواهد شد (یعنی در هدر شامل گزینه authorization می‌باشد).
    6. درخواست باید از نوع نسخه http1 به بعد باشد.
    7. اگر درخواست شامل Entity-body باشد کش نخواهد کرد.
    8. درخواست شامل If-Range/Range header باشد کش نمی‌شود.
    9. کل حجم response بییشتر از اندازه تعیین شده باشد کش نخواهد گردید، این اندازه در کلید ریجستری UriMaxUriBytes قرار دارد. اطلاعات بیشتر
    10. اندازه هدر بیشتر از اندازه تعیین شده باشد که عموما اندازه تعیین شده یک کیلو بایت است.
    11. کش پر باشد، کش انجام نخواهد گرفت.
    برای فعال سازی کش کرنل راهنمای زیر را دنبال کنید:
    گزینه output cache را در IIS، فعال کنید و سپس گزینه Add را بزنید. کادر add cache rule که باز شود، از شما میخواهد یکی از دو نوع کش مد کاربر و مد کرنل را انتخاب کنید و  مشخص کنید چه نوع فایل‌هایی (مثلا aspx) از این قوانین پیروری کنند و مکانیزم کش کردن به سه روش جلوگیری از کش کردن، کش زمان دار و کش بر اساس آخرین تغییر فایل انجام گردد.


    برای تعیین مقدار سایز کش response که در بالا اشاره کردیم می‌توانید در همان پنجره، گزینه edit feature settings را انتخاب کنید.


    این قسمت از مطلب که به نقل از مقاله  آقای Karol Jarkovsky در این آدرس است یک سری تست هایی با نرم افزار(Web Capacity Analysis Tool (WCAT  گرفته است که به نتایج زیر دست پیدا کرده است:
    Kernel Cache Disabled    4 clients/160 threads/30 sec      257 req/sec
    Kernel Cache Enabled     4 clients/160 threads/30 sec      553 req/sec 
    همانطور که می‌بینید نتیجه فعال سازی کش کرنل پاسخ به بیش از دو برابر درخواست در حالت غیرفعال آن است که یک عدد فوق العاده به حساب میاد.
    برای اینکه خودتان هم تست کرده باشید در این آدرس  برنامه را دانلود کنید و به دنبال فایل request.cfg بگردید و از صحت پارامترهای server و url اطمینان پیدا کنید. در گام بعدی 5 پنجره خط فرمان باز کرده و در یکی از آن‌ها دستور netsh http show cachestate را بنویسید تا تمامی وروردی‌های entry که در کش کرنل ذخیره شده اند لیست شوند. البته در اولین تست کش را غیرفعال کنید و به این ترتیب نباید چیزی نمایش داده شود. در همان پنجره فرمان wcctl –a localhost –c config.cfg –s request.cfg  را زده تا کنترلر برنامه در وضعیت listening قرار بگیرد. در 4 پنجره دیگر فرمان wcclient localhost از شاخه کلاینت را نوشته تا تست آغاز شود. بعد از انجام تست به شاخه نصب کنترلر WCAT رفته و فایل log را بخوانید و اگر دوباره دستور نمایش کش کرنل را بزنید باید خالی باشد. حالا کش را فعال کنید و دوباره عملیات تست را از سر بگیرید و اگر دستور netsh را ارسال کنید باید کش کرنل دارای ورودی باشد.
    برای تغییرات در سطح http.sys می‌توانید از ریجستری کمک بگیرید. در اینجا تعداد زیادی از تنظیمات ذخیره شده در ریجستری برای http.sys لیست شده است.
    مطالب
    یکی کردن اسمبلی‌های یک پروژه‌ی WPF
    فرض کنید پروژه‌ی WPF شما از چندین پروژه‌ی ‍Class library و اسمبلی‌های جانبی دیگر، تشکیل شده‌است. اکنون نیاز است جهت سهولت توزیع آن، تمام این فایل‌ها را با هم یکی کرده و تبدیل به یک فایل EXE نهایی کنیم. مایکروسافت ابزاری را به نام ILMerge، برای یک چنین کارهایی تدارک دیده‌است؛ اما این برنامه با WPF سازگار نیست. در ادامه قصد داریم اسمبلی‌های جانبی را تبدیل به منابع مدفون شده در فایل EXE برنامه کرده و سپس آن‌ها را در اولین بار اجرای برنامه، به صورت خودکار بارگذاری و در برنامه مورد استفاده قرار دهیم.

    یک مثال جهت بازتولید کدهای این مطلب
    الف) یک پروژه‌ی WPF جدید را به نام MergeAssembliesIntoWPF ایجاد کنید.
    ب) یک پروژه‌ی Class library جدید را به نام MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels به این Solution اضافه کنید. از آن برای تعریف ViewModelهای برنامه استفاده خواهیم کرد.
    برای نمونه کلاس ذیل را به آن اضافه کنید:
    namespace MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels
    {
        public class ViewModel1
        {
            public string Data { set; get; }
    
            public ViewModel1()
            {
                Data = "Test";
            }
        }
    }
    ج) یک پروژه‌ی WPF User control library را نیز به نام MergeAssembliesIntoWPF.Shell به این Solution اضافه کنید. از آن برای تعریف Viewهای برنامه کمک خواهیم گرفت.
    به این پروژه ارجاعی را به اسمبلی قسمت (ب) اضافه نموده و برای نمونه User control ذیل را به نام View1.xaml به آن اضافه نمائید:
    <UserControl x:Class="MergeAssembliesIntoWPF.Shell.View1"
                 xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                 xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                 xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006" 
                 xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008" 
                 mc:Ignorable="d" 
                 xmlns:VM="clr-namespace:MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels;assembly=MergeAssembliesIntoWPF.ViewModels"
                 d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="300">
        <UserControl.Resources>
            <VM:ViewModel1 x:Key="ViewModel1" />
        </UserControl.Resources>
        <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource ViewModel1}}">
            <TextBlock Text="{Binding Data}" />
        </Grid>
    </UserControl>
    در پروژه اصلی Solution (قسمت الف)، ارجاعاتی را به دو اسمبلی قسمت‌های ب و ج اضافه کنید. سپس MainWindow.xaml آن‌را به نحو ذیل تغییر داده و برنامه را اجرا کنید:
    <Window x:Class="MergeAssembliesIntoWPF.MainWindow"
            xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
            xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
            xmlns:V="clr-namespace:MergeAssembliesIntoWPF.Shell;assembly=MergeAssembliesIntoWPF.Shell"
            Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
        <Window.Resources>
            <V:View1 x:Key="View1" />
        </Window.Resources>
        <Grid>
            <V:View1 />
        </Grid>
    </Window>
    تا اینجا باید متن Test در پنجره اصلی برنامه ظاهر شود.


    ب) مدفون کردن خودکار اسمبلی‌های جانبی برنامه در فایل EXE آن
    فایل csproj پروژه اصلی را خارج از VS.NET باز کنید. در انتهای آن سطر ذیل قابل مشاهده است:
     <Import Project="$(MSBuildToolsPath)\Microsoft.CSharp.targets" />
    پس از این سطر، چند سطر ذیل را اضافه کنید:
      <Target Name="AfterResolveReferences">
        <ItemGroup>
          <EmbeddedResource Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" Condition="'%(ReferenceCopyLocalPaths.Extension)' == '.dll'">
            <LogicalName>%(ReferenceCopyLocalPaths.DestinationSubDirectory)%(ReferenceCopyLocalPaths.Filename)%(ReferenceCopyLocalPaths.Extension)</LogicalName>
          </EmbeddedResource>
        </ItemGroup>
      </Target>
    این task جدید MSBuild سبب خواهد شد تا با هر بار Build برنامه، اسمبلی‌هایی که در ارجاعات برنامه دارای خاصیت Copy local مساوی true هستند، به صورت خودکار به صورت یک resource جدید در فایل exe برنامه مدفون شوند. عموما ارجاعاتی که دستی اضافه می‌شوند، مانند دو اسمبلی یاد شده در ابتدای بحث، دارای خاصیت Copy local=true نیز هستند.
    پس از این تغییر نیاز است یکبار پروژه را بسته و مجددا باز کنید. اکنون پروژه را build کنید و جهت اطمینان بیشتر آن‌را برای مثال توسط ILSpy مورد بررسی قرار دهید:


    همانطور که مشاهده می‌کنید، دو اسمبلی مورد استفاده در برنامه به صورت خودکار در قسمت منابع فایل EXE مدفون شده‌اند.
    اگر به مسیر LogicalName تنظیمات فوق دقت کنید، DestinationSubDirectory نیز ذکر شده‌است. علت این است که بسیاری از اسمبلی‌های بومی سازی شده WPF با نام‌هایی یکسان اما در پوشه‌هایی مانند fa، fr و امثال آن ذخیره می‌شوند. به همین جهت نیاز است بین این‌ها تمایز قائل شد.


    ج) بارگذاری خودکار اسمبلی‌ها در AppDomain برنامه

    تا اینجا اسمبلی‌های جانبی را در فایل EXE مدفون کرده‌ایم. اکنون نوبت به بارگذاری آن‌ها در AppDomain برنامه است. برای اینکار نیاز است تا روال رخدادگردان AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve را تحت نظر قرار داده و اسمبلی‌هایی را که برنامه درخواست می‌کند، در همینجا از منابع خوانده و به AppDomain اضافه کرد.
    انجام اینکار در برنامه‌های WinForms ساده‌است. فقط کافی است به متد Program.Main برنامه مراجعه کرده و تعریف یاد شده را به ابتدای متد Main اضافه کرد. اما در WPF هرچند فایل App.xaml.cs به نظر نقطه‌ی آغازین برنامه است، اما در واقع اینطور نیست. برای نمونه، پوشه‌ی obj\Debug برنامه را گشوده و فایل App.g.i.cs آن‌را بررسی کنید. در اینجا می‌توانید همان رویه شبیه به برنامه‌های WinForm را در متد Program.Main آن، مشاهده کنید. بنابراین نیاز است کنترل این مساله را راسا در دست بگیریم:
    using System;
    using System.Globalization;
    using System.Reflection;
    
    namespace MergeAssembliesIntoWPF
    {
        public class Program
        {
            [STAThreadAttribute]
            public static void Main()
            {
                AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve += OnResolveAssembly;
                App.Main();
            }
    
            private static Assembly OnResolveAssembly(object sender, ResolveEventArgs args)
            {
                var executingAssembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
                var assemblyName = new AssemblyName(args.Name);
    
                var path = assemblyName.Name + ".dll";
                if (assemblyName.CultureInfo.Equals(CultureInfo.InvariantCulture) == false)
                {
                    path = String.Format(@"{0}\{1}", assemblyName.CultureInfo, path);
                }
    
                using (var stream = executingAssembly.GetManifestResourceStream(path))
                {
                    if (stream == null)
                        return null;
    
                    var assemblyRawBytes = new byte[stream.Length];
                    stream.Read(assemblyRawBytes, 0, assemblyRawBytes.Length);
                    return Assembly.Load(assemblyRawBytes);
                }
            }
        }
    }
    کلاس Program را با تعاریف فوق به پروژه خود اضافه نمائید. در اینجا Program.Main مورد نیاز خود را تدارک دیده‌ایم. کار آن مدیریت روال رخدادگردان AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve برنامه پیش از شروع به هر کاری است. در روال رخداد گردان OnResolveAssembly، برنامه اعلام می‌کند که به چه اسمبلی خاصی نیاز دارد. ما آن‌را از قسمت منابع خوانده و سپس توسط متد Assembly.Load آن‌را در AppDomain برنامه بارگذاری می‌کنیم.
    پس از اینکه کلاس فوق را اضافه کردید، نیاز است کلاس Program اضافه شده را به عنوان Startup object برنامه نیز معرفی کنید:

    انجام اینکار ضروری است؛ در غیراینصورت با متد Main موجود در فایل App.g.i.cs تداخل می‌کند.
    اکنون برای آزمایش برنامه، یکبار آن‌را Build کرده و بجز فایل Exe، مابقی فایل‌های موجود در پوشه‌ی bin را حذف کنید. سپس برنامه را خارج از VS.NET اجرا کنید. کار می‌کند!
    MergeAssembliesIntoWPF.zip
     
    مطالب
    مدیریت پیشرفته‌ی حالت در React با Redux و Mobx - قسمت پنجم - Redux Hooks
    تا اینجا الگوی Redux را در برنامه‌های React بررسی کردیم که شامل این موارد است:
    - با استفاده از Redux، یک شیء سراسری state، کار مدیریت state تمام برنامه را به عهده می‌گیرد که به آن «single source of truth» نیز گفته می‌شود. البته هرچند می‌توان کامپوننت‌هایی را هم در این بین داشت که state خاص خودشان را داشته باشند و آن‌را در این شیء سراسری ذخیره نکنند.
    - در حین کار با Redux، تنها راه تغییر شیء سراسری state آن، صدور رخ‌دادهایی هستند که در اینجا اکشن نامیده می‌شوند. یک اکشن شیءای است که بیان می‌کند چه چیزی قرار است تغییر کند.
    - برای ساده سازی ساخت این اشیاء می‌توان متدهایی را به نام action creators ایجاد کرد.
    - اگر این متدهای action creator را توسط متد store.dispatch فراخوانی کنیم، سبب dispatch شیء اکشن، به یک تابع Reducer متناظری خواهند شد. این تابع Reducer است که قسمتی از state را که متناظر با نوع اکشن رسیده‌است، تغییر می‌دهد. در این حالت اگر اکشن رسیده، نوع مدنظری را نداشته باشد، خروجی تابع Reducer، همان state اصلی و بدون تغییر خواهد بود.
    - Reducerها توابعی خالص هستند و نباید به همراه اثرات جانبی باشند (هر نوع تعاملی با دنیای خارج از تابع جاری) و همچنین نباید شیء state را نیز مستقیما تغییر دهند. این توابع باید یک کپی تغییر یافته‌ی از state را در صورت نیاز بازگشت دهند.
    - برای مدیریت بهتر برنامه می‌توان چندین تابع Reducer را بر اساس نوع‌های اکشن‌های ویژه‌ای، پیاده سازی کرد. سپس با ترکیب آن‌ها، یک شیء rootReducer ایجاد می‌شود.
    - در نهایت در الگوی Redux، یک مخزن یا store تعریف خواهد شد که تمام این اجزاء را مانند rootReducer و میان‌افزارهای تعریف شده مانند Thunk، در کنار هم قرار می‌دهد و امکان dispatch اکشن‌ها را میسر می‌کند.
    - اکنون برای استفاده‌ی از Redux در یک برنامه‌ی React، نیاز است کامپوننت ریشه‌ی برنامه را توسط کامپوننت Provider آن محصور کرد تا قسمت‌های مختلف برنامه بتوانند با امکانات مخزن Redux، کار کرده و با آن ارتباط برقرار کنند.
    - قسمت آخر این اتصال جائی است که کامپوننت‌های اصلی برنامه، توسط یک کامپوننت دربرگیرنده که Container نامیده می‌شود، توسط متد connect کتابخانه‌ی react-redux محصور می‌شوند. به این ترتیب این کامپوننت‌ها می‌توانند state و خواص مورد نیاز خود را از طریق props دریافت کرده (mapStateToProps) و یا رویدادها را به سمت store، ارسال کنند (mapDispatchToProps).

    از زمان React 16.8، مفهوم جدیدی به نام React Hooks معرفی شد که تعدادی از مهم‌ترین‌های آن‌ها را در سری «React 16x» بررسی کردیم. توسط Hooks، کامپوننت‌های تابعی React اکنون می‌توانند به local state خود دسترسی پیدا کنند و یا با دنیای خارج ارتباط برقرار کنند. پس از آن سایر کتابخانه‌های نوشته شده‌ی برای React نیز شروع به انطباق خود با این الگوی جدید کرده‌اند؛ برای مثال کتابخانه‌ی react-redux v1.7 نیز به همراه تعدادی Hook، جهت ساده سازی آخرین قسمتی است که در اینجا بیان شد، تا بتوانند راه حل دومی برای اتصال کامپوننت‌ها و دربرگیری آن‌ها باشند که در ادامه جزئیات آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


    بررسی useSelector Hook

    useSelector Hook که توسط کتابخانه‌ی react-redux ارائه می‌شود، معادل بسیار نزدیک تابع mapStateToProps مورد استفاده‌ی در متد connect است. برای مثال در قسمت قبل، دربرگیرنده‌ی کامپوننت Posts در فایل src\containers\Posts.js، یک چنین محتوایی را دارد:
    import { connect } from "react-redux";
    
    import Posts from "../components/Posts";
    
    const mapStateToProps = state => {
      console.log("PostsContainer->mapStateToProps", state);
      return {
        ...state.postsReducer
      };
    };
    
    export default connect(mapStateToProps)(Posts);
    اینبار اگر بخواهیم کل این container را حذف کرده و از useSelector Hook استفاده کنیم، به این ترتیب عمل خواهیم کرد:
    پیشتر امضای کامپوننت تابعی Posts واقع در فایل src\components\Posts.jsx، به صورت زیر تعریف شده بود که سه خاصیت را از طریق props دریافت می‌کرد:
    const Posts = ({ posts, loading, error }) => {
      return (
      // ...
    و این سه خاصیت دقیقا از متد mapStateToProps فوق که ملاحظه می‌کنید، تامین می‌شود. این متد خواص شیء state.postsReducer را به صورت props به کامپوننت Posts از طریق متد connect، ارسال می‌کند. کار postsReducer، فراهم آوردن و مدیریت سه خاصیت { loading: false, posts: [], error: null } است.

    اکنون فایل جدید src\components\HooksPosts.jsx را ایجاد کرده و ابتدا و امضای کامپوننت تابعی Posts را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
    import { useSelector } from "react-redux";
    
    // ...
    
    const HooksPosts = () => {
      const { posts, loading, error } = useSelector(state => state.postsReducer);
      return (
      // ...
    متد useSelector، امکان دسترسی به state ذخیره شده‌ی در مخزن redux را میسر می‌کند. سپس باید همانند متد mapStateToProps، خواصی را که از آن نیاز داریم، دریافت کنیم که در اینجا کل خواص postsReducer دریافت شده (کل state دریافت شده و سپس خاصیت state.postsReducer آن بازگشت داده شده‌است) و در ادامه توسط Object Destructuring، به سه متغیری که پیشتر از طریق props تامین می‌شدند، انتساب داده می‌شود.

    یک نکته: خروجی تابع mapStateToProps همواره باید یک شیء باشد، اما چنین محدودیتی در مورد تابع useSelector وجود ندارد و در صورت نیاز می‌توان تنها مقدار یک خاصیت از یک شیء را نیز بازگشت داد.

    این کامپوننت، هیچ تغییر دیگری را نیاز ندارد و اگر اکنون به فایل src\App.js مراجعه کنیم، می‌توان دربرگیرنده‌ی کامپوننت Posts را:
    import PostsContainer from "./containers/Posts";
    
    function App() {
      return (
        <main className="container">
          <PostsContainer />
        </main>
      );
    }
    با کامپوننت جدید HooksPosts جایگزین کرد و دیگر نیازی به نوشتن متد connect و ساخت یک container مخصوص آن، نیست:
    import HooksPosts from "./components/HooksPosts";
    
    function App() {
      return (
        <main className="container">
          <HooksPosts />
        </main>
      );
    }


    بررسی useDispatch Hook

    تا اینجا موفق شدیم متد mapStateToProps را با useSelector Hook جایگزین کنیم. مرحله‌ی بعد، جایگزین کردن mapDispatchToProps با هوک دیگری به نام useDispatch است. برای مثال در قسمت قبل، دربرگیرنده‌ی کامپوننت FetchPosts در فایل src\containers\FetchPosts.js، چنین تعریفی را دارد:
    import { connect } from "react-redux";
    
    import { fetchPostsAsync } from "../actions";
    import FetchPosts from "../components/FetchPosts";
    
    const mapDispatchToProps = {
      fetchPostsAsync
    };
    
    export default connect(null, mapDispatchToProps)(FetchPosts);
    کار این تامین کننده، اتصال action creator ای به نام fetchPostsAsync به props کامپوننت FetchPosts است که در فایل src\components\FetchPosts.jsx به این صورت تعریف شده‌است:
    const FetchPosts = ({ fetchPostsAsync }) => {
    اکنون برای جایگزین کردن mapDispatchToProps با useDispatch Hook، نگارش دیگری از این کامپوننت تابعی را به نام HooksFetchPosts در فایل src\components\HooksFetchPosts.jsx ایجاد می‌کنیم:
    import React from "react";
    import { useDispatch } from "react-redux";
    
    import { fetchPostsAsync } from "../actions";
    
    const HooksFetchPosts = () => {
      const dispatch = useDispatch();
      return (
        <section className="card mt-5">
          <div className="card-header text-center">
            <button
              className="btn btn-primary"
              onClick={() => dispatch(fetchPostsAsync())}
            >
              Fetch Posts
            </button>
          </div>
        </section>
      );
    };
    
    export default HooksFetchPosts;
    عملکر آن نیز بسیار ساده‌است. متد useDispatch، به ما امکان دسترسی به متد store.dispatch را می‌دهد (ارجاعی به آن‌را در اختیار ما قرار می‌دهد). اکنون اگر مانند رخ‌داد onClick تعریف شده، سبب dispatch یک action creator به نام fetchPostsAsync شویم (که اینبار باید به صورت صریح از ماژول مربوطه import شود؛ چون دیگر از طریق props تامین نمی‌شود)، سبب ارسال نتیجه‌ی آن به reducer متناظری می‌شود.

    با این تغییر نیز می‌توان به فایل src\App.js مراجعه کرد و المان قبلی FetchPostsContainer را که از ماژول containers/FetchPosts تامین می‌شد، به نحو متداولی با همان کامپوننت جدید HooksFetchPosts، تعویض کرد:
    import HooksFetchPosts from "./components/HooksFetchPosts";
    import HooksPosts from "./components/HooksPosts";
    
    // ...
    
    function App() {
      return (
        <main className="container">
          <HooksFetchPosts />
          <HooksPosts />
        </main>
      );
    }


    یک مثال تکمیلی: بازنویسی src\components\counter.jsx با redux hooks

    کامپوننت شمارشگر را در قسمت سوم این سری بررسی و تکمیل کردیم. اکنون قصد داریم فایل تامین کننده‌ی آن‌را که به صورت زیر در فایل src\containers\Counter.js تعریف شده:
    import { connect } from "react-redux";
    
    import { decrementValue, incrementValue } from "../actions";
    import Counter from "../components/counter";
    
    const mapStateToProps = (state, ownProps) => {
      console.log("CounterContainer->mapStateToProps", { state, ownProps });
      return {
        count: state.counterReducer.count
      };
    };
    
    const mapDispatchToProps = {
      incrementValue,
      decrementValue
    };
    
    export default connect(mapStateToProps, mapDispatchToProps)(Counter);
    حذف کرده و با redux hooks جایگزین کنیم. برای این منظور فایل جدید src\components\HooksCounter.jsx را ایجاد می‌کنیم و سپس در ابتدا برای جایگزین کردن قسمت دریافت اطلاعات از this.pros آن:
    class Counter extends Component {
      render() {
        console.log("Counter->props", this.props);
        const {
          //counterReducer: { count },
          count,
          incrementValue,
          decrementValue
        } = this.props;
    به صورت زیر عمل می‌کنیم:
    import React from "react";
    import { useDispatch, useSelector } from "react-redux";
    
    import { decrementValue, incrementValue } from "../actions";
    
    const HooksCounter = ({ prop1 }) => {
      const { count } = useSelector(state => {
        console.log("HooksCounter->useSelector", { state, prop1 });
        return {
          count: state.counterReducer.count
        };
      });
      const dispatch = useDispatch();
      return (
      // ...
    - متغیر count را با استفاده از useSelector، از شیء state استخراج کرده و با نام خاصیت count بازگشت می‌دهیم.
    - اینبار دو action creator مورد استفاده‌ی در متدهای + و - را از ماژول action دریافت کرده‌ایم تا توسط useDispatch مورد استفاده قرار گیرند.
    - همچنین دیگر نیازی به ذکر (state, ownProps) نیست. مقدار ownProps، همان props معمولی است که به کامپوننت ارسال می‌شود که برای مثال اینبار نام prop1 را دارد؛ چون هنگامیکه المان کامپوننت HooksCounter را درج و معرفی می‌کنیم، توسط کامپوننت دیگری محصور نشده‌است. تامین آن نیز در فایل src\App.js با درج متداول نام المان کامپوننت HooksCounter و ذکر ویژگی سفارشی prop1 صورت می‌گیرد:
    import HooksCounter from "./components/HooksCounter";
    
    //...
    
    function App() {
      const prop1 = 123;
      return (
        <main className="container">
         <HooksCounter prop1={prop1} />
        </main>
      );
    }
    با این تغییرات، کدهای کامل src\components\HooksCounter.jsx به صورت زیر تکمیل می‌شود که قسمت‌های استفاده از متغیر count و همچنین dispatch دو action creator دریافت شده، در آن مشخص هستند:
    import React from "react";
    import { useDispatch, useSelector } from "react-redux";
    
    import { decrementValue, incrementValue } from "../actions";
    
    const HooksCounter = ({ prop1 }) => {
      const { count } = useSelector(state => {
        console.log("HooksCounter->useSelector", { state, prop1 });
        return {
          count: state.counterReducer.count
        };
      });
      const dispatch = useDispatch();
      return (
        <section className="card mt-5">
          <div className="card-body text-center">
            <span className="badge m-2 badge-primary">{count}</span>
          </div>
          <div className="card-footer">
            <div className="d-flex justify-content-center align-items-center">
              <button
                className="btn btn-secondary btn-sm"
                onClick={() => dispatch(incrementValue())}
              >
                +
              </button>
              <button
                className="btn btn-secondary btn-sm m-2"
                onClick={() => dispatch(decrementValue())}
              >
                -
              </button>
              <button className="btn btn-danger btn-sm">Reset</button>
            </div>
          </div>
        </section>
      );
    };
    
    export default HooksCounter;


    مشکل! با استفاده از useSelector، تعداد رندرهای مجدد کامپوننت‌های برنامه افزایش یافته‌است!

    برنامه‌ی جاری را پس از این تغییرات  اجرا کنید. با هر بار کلیک بر روی دکمه‌ی fetch posts، حتی کامپوننت شمارشگر درج شده‌ی در صفحه که ربطی به آن ندارد نیز رندر مجدد می‌شود! چرا؟ (این مورد را با مشاهده‌ی کنسول توسعه دهندگان مرورگر می‌توانید مشاهده کنید. در ابتدای متد رندر هر کدام از کامپوننت‌ها، یک console.log قرار داده شده‌است)
    زمانیکه اکشنی dispatch می‌شود، useSelector hook با استفاده از مقایسه‌ی ارجاعات اشیاء (strict === reference check)، کار مقایسه‌ی مقدار قبلی و مقدار جدید را انجام می‌دهد. اگر این‌ها متفاوت باشند، کامپوننت را مجبور به رندر مجدد می‌کند. این مورد مهم‌ترین تفاوت بین useSelector hook و متد connect است. متد connect از روش shallow equality checks برای مقایسه‌ی نتایج حاصل از mapStateToProps و تصمیم در مورد رندر مجدد استفاده می‌کند. اما این مقایسه‌ها چه تفاوتی با هم دارند؟
    در حالت mapStateToProps، مهم نیست که شیء بازگشت داده شده، دارای یک ارجاع جدید است یا خیر؟ shallow equality checks فقط به معنای مقایسه‌ی خاصیت به خاصیت شیء بازگشت داده شده‌، با نمونه‌ی قبلی است. اما زمانیکه از useSelector hook استفاده می‌کنیم، با بازگشت یک شیء جدید، یعنی یک ارجاع جدید را خواهیم داشت و ... این یعنی اجبار به رندر مجدد کامپوننت‌ها. به همین جهت در این حالت تعداد بار رندر کامپوننت‌ها افزایش یافته‌است، چون خروجی reducerهای تعریف شده‌ی در برنامه، همیشه یک شیء جدید را بازگشت می‌دهند.
    برای رفع این مشکل می‌توان از پارامتر دوم متد useSelector که روش مقایسه‌ی اشیاء را مشخص می‌کند، استفاده کرد:
    import React from "react";
    import { shallowEqual, useSelector } from "react-redux";
    
    import Post from "./Post";
    
    const HooksPosts = () => {
      const { posts, loading, error } = useSelector(
        state => state.postsReducer,
        shallowEqual
      );
      console.log("render HooksPosts");
      return (
      // ...
    استفاده از shallowEqual در اینجا سبب خواهد شد تا بجای مقایسه‌ی ارجاعات اشیاء (که همیشه متفاوت خواهند بود؛ چون هربار شیء جدیدی را بازگشت می‌دهیم)، مقادیر تک تک خواص آن‌ها با هم مقایسه شوند.
    با اضافه کردن پارامتر shallowEqual به کامپوننت‌های HooksPosts و HooksCounter، دیگر با کلیک بر روی دکمه‌ی fetch posts، کار رندر مجدد کامپوننت شمارشگر، رخ نمی‌دهد.

    یک نکته: روش دیگر مشاهده‌ی تعداد بار رندر شدن کامپوننت‌ها، استفاده از افزونه‌ی react dev tools و مراجعه به برگه‌ی profiler آن است. روی دکمه‌ی record آن کلیک کرده و سپس اندکی با برنامه کار کنید. اکنون کار ضبط را متوقف نمائید، تا نتیجه‌ی نهایی نمایش داده شود.

    کدهای کامل این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید: state-management-redux-mobx-part05.zip
    نظرات مطالب
    آشنایی با مفهوم Indexer در C#.NET
    ممنون. Indexer مطلب جالبی است؛ ولی یک مورد کلا از زبان سی شارپ از قلم افتاده به نام indexed property
    در حالت عادی می‌شود بر روی یک وهله از کلاس، Index اعمال کرد. اگر نخواهیم روی کل وهله اعمال شود چطور؟ برای مثال فقط روی یک خاصیت خاص.
    پیاده سازی آن یک نکته کوچک دارد که به شرح زیر است:

    using System;
    
    namespace IndexedProperties
    {
        public class Data
        {
            private int[] _localArray;
            private ArrayIndexer _arrayIndexer;
    
            public Data()
            {
                _localArray = new int[10];
                for (int i = 0; i < 10; i++)
                    _localArray[i] = i + 1;
                _arrayIndexer = new ArrayIndexer(this);
            }
            
            public ArrayIndexer Number
            {
                get { return _arrayIndexer; }
            }       
    
            public class ArrayIndexer
            {
                private Data _arrayOwner;
    
                public ArrayIndexer(Data arrayOwner)
                {
                    _arrayOwner = arrayOwner;
                }
    
                public int this[int index]
                {
                    get { return _arrayOwner._localArray[index]; }
                }
    
                public int Length
                {
                    get { return _arrayOwner._localArray.Length; }
                }
            }
        }
    
    
        class Program
        {
            static void Main(string[] args)
            {
                var data = new Data();
                for (int i = 0; i < 10; i++)
                    Console.WriteLine(data.Number[i]);
            }
        }
    }
    در اینجا از کلاس‌های تودرتو برای پیاده سازی Indexed property استفاده شده است.
    به این ترتیب تعاریف آرایه مورد استفاده نیازی نیست مستقیما در معرض دید قرار گیرد و همچنین read-only هم تعریف شده است. به علاوه اینکه indexerها محدود به int نیستند و برای مثال می‌توان از string و غیره نیز استفاده کرد.
     
    نظرات مطالب
    سفارشی سازی Header و Footer در PdfReport
    سلام
    اول باید تشکر کنم بابت این ابزار که زحمتشو کشیدید.
    میخواستم ببینم چطور میشه به AcroForm رو داخل footer گذاشت؟
    مطالب
    آشنایی با Window Function ها در SQL Server بخش سوم
    در این بخش به دو Function از Analytic Function‌ها (توابع تحلیلی)، یعنی Lead Function و  LAG Function می پردازیم.
    قبل از اینکه به توابع ذکرشده بپردازیم، باید عرض کنم، شرح عملکرد اینگونه توابع کمی مشکل می‌باشد، بنابراین با ذکر مثال و توضیح آنها،سعی می‌کنیم،قابلیت هریک را بررسی و درک نماییم. 
    • Lead Function:
           این فانکشن در SQL Server 2012 ارائه شده است، و امکان دسترسی، به Data‌های سطر بعدی نسبت به سطر جاری را در نتیجه یک پرس و جو (Query)، ارائه می‌دهد. بدون آنکه از Self-join استفاده نمایید،   
           Syntax تابع فوق بصورت زیر است:
    LEAD ( scalar_expression [ ,offset ] , [ default ] ) 
        OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause )
    شرح Syntax:
    1. Scalar_expression: در Scalar_expression، نام یک فیلد یا ستون درج می‌شود، و مقدار برگشتی فیلد مورد نظر، به مقدار تعیین شده offset نیز بستگی دارد. خروجی Scalar_expression فقط یک مقدار است.
    2. offset: منظور از Offset در این Syntax همانند عملکرد Offset در Syntax مربوط به Over می‌باشد. یعنی هر عددی برای offset در نظر گرفته شود، بیانگر نقطه آغازین سطر بعدی یا قبلی نسبت به سطر جاری است. به بیان دیگر، عدد تعیین شده در Offset به Sql server می‌فهماند چه تعداد سطر را در محاسبه در نظر نگیرد.
    3. Default: زمانی که برای Offset مقداری را تعیین می‌نمایید، SQL Server به تعداد تعیین شده در Offset، سطر‌ها را در نظر نمی‌گیرد، بنابراین مقدار خروجی Scalar_expression بطور پیش فرض Null در نظر گرفته می‌شود، چنانچه بخواهید، مقداری غیر از Null درج نمایید، می‌توانید مقدار دلخواه را در قسمت Default وارد کنید.
    4. (OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause : در بخش اول بطور کامل توضیح داده شده است.
         برای درک بهتر Lead Function چند مثال را بررسی می‌نماییم:
         ابتدا Script زیر را اجرا می‌نماییم، که شامل ایجاد یک جدول و درج 18 رکورد در آن:
    Create Table TestLead_LAG
    (SalesOrderID int not null,
     SalesOrderDetailID int not null ,
     OrderQty smallint not null);
     GO
    Insert Into TestLead_LAG 
           Values (43662,49,1),(43662,50,3),(43662,51,1),
              (43663,52,1),(43664,53,1),(43664,54,1),
      (43667,77,3),(43667,78,1),(43667,79,1),
      (43667,80,1),(43668,81,3),(43669,110,1),
      (43670,111,1),(43670,112,2),(43670,113,2),
      (43670,114,1),(43671,115,1),(43671,116,2)
    مثال:قصد داریم در هر سطر مقدار بعدی فیلد SalesOrderDetailID در فیلد دیگری به نام LeadValue نمایش دهیم، بنابراین Script زیر را ایجاد می‌کنیم:
    SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
    LEAD(SalesOrderDetailID) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue
    FROM TestLead_LAG s
    WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
    ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
    خروجی بصورت زیر خواهد بود:

         مطابق شکل، براحتی واضح است، که در هر سطر مقدار بعدی فیلد SalesOrderDetailID در فیلد LeadValue درج و نمایش داده می‌شود. فقط در سطر 10، چون مقدار بعدی برای فیلد SalesOrderDetailID وجود ندارد، SQL Server مقدار فیلد LeadValue را، Null در نظر می‌گیرد.
    در این مثال فقط از آرگومان Scalar_expression، استفاده کردیم، و Offset و Default را مقدار دهی ننمودیم، بنابراین SQL Server بطور پیش فرض هیچ سطری را حذف نمی‌کند و مقدار Default را Null در نظر می‌گیرد.
    مثال دوم: قصد داریم در هر سطر مقدار دو سطر بعدی فیلد SalesOrderDetailID را در فیلد LeadValue نمایش دهیم، و در صورت وجود نداشتن مقدار فیلد SalesOrderDetailID، مقدار پیش فرض صفر ،در فیلد LeadValue قرار دهیم،بنابراین Script آن بصورت زیر خواهد شد:
    SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
    LEAD(SalesOrderDetailID,2,0) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue
    FROM TestLead_LAG s
    WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
    ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
    خروجی:

        در صورت مسئله بیان کرده بودیم، در هر سطر،مقدار فیلد SalesOrderDetailID دو سطر بعدی، را نمایش دهیم، بنابراین مقداری که برای Offset در نظر می‌گیریم، برابر دو خواهد بود، سپس گفته بودیم، چنانچه در هر سطر مقدار  فیلد SalesOrderDetailID وجود نداشت،بجای مقدار پیش فرض Null،از مقدار صفر استفاده شود، بنابراین به Default مقدار صفر را نسبت دادیم.
    LEAD(SalesOrderDetailID,2,0)
    در شکل، مطابق صورت مسئله، مقدار فیلد LeadValue سطر اول برابر است با 78،  
    به بیان ساده‌تر برای بدست آوردن مقدار فیلد LaedValue هر سطر، می‌بایست هر سطر را به علاوه 2 (Offset) نماییم، تا سطر بعدی بدست آید، سپس مقدار SalesOrderDetailID را در فیلد LeadValue قرار می‌دهیم.
    به سطر 9 و 10 توجه نمایید، که مقدار فیلد LeadValue آنها برابر با صفر است، واضح است، سطر 10 + 2 برابر است با 12( 10+2=12 )، چنین سطری در خروجی نداریم، بنابراین بطور پیش فرض مقدار LeadVaule توسط Sql Server برابر Null در نظر گرفته می‌شود، اما نمی‌خواستیم، که این مقدار Null باشد، بنابراین به آرگومان Default مقدار صفر را نسبت دادیم، تا SQL Server ، به جای استفاده از Null، مقدار در نظر گرفته شده صفر را استفاده نماید.
    اگر چنین فانکشنی وجود نداشت، برای شبیه سازی آن می‌بایست از Join روی خود جدول استفاده می‌نمودیم، و یکسری محاسابت دیگر، که کار را سخت می‌نمود، مثال دوم را با Script زیر می‌توان شبیه سازی نمود:
    WITH cteLead
    AS
    (
    SELECT SalesOrderID,SalesOrderDetailID,OrderQty,
           ROW_NUMBER() OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) AS sn
    FROM TestLead_LAG
    WHERE
    SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
    )
    SELECT m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty,
           case  when sLead.SalesOrderDetailID is null Then 0 Else sLead.SalesOrderDetailID END as leadvalue
    FROM cteLead AS m
    LEFT OUTER JOIN cteLead AS sLead ON sLead.sn = m.sn+2
    ORDER BY m.SalesOrderID, m.SalesOrderDetailID, m.OrderQty
    
           جدول موقتی ایجاد نمودیم، که ROW_Number را در آن اضافه کردیم، سپس جدول ایجاد شده را با خود Join کردیم، و گفتیم، که مقدار فیلدLeadValue  هر سطر برابر است با مقدار فیلد SalesOrderDetailID دو سطر بعد از آن. و با Case نیز مقدار پیش فرض را صفر در نظر گرفتیم.

    • LAG Function:
           این فانکشن نیز در SQL Server 2012 ارائه شده است، و امکان دسترسی، به Data‌های سطر قبلی نسبت به سطر جاری را در نتیجه یک پرس و جو (Query)، ارائه می‌دهد. بدون آنکه از Self-join استفاده نمایید،  
    Syntax آن شبیه به فانکشن Lead میباشد و بصورت زیر است:
    LAG (scalar_expression [,offset] [,default])
        OVER ( [ partition_by_clause ] order_by_clause )
    Syntax مربوط به فانکشن LAG را شرح نمی‌دهم، بدلیل آنکه شبیه به فانکشن Lead می‌باشد، فقط تفاوت آن در Offset است، Offset در فانکشن LAG روی سطرهای ماقبل سطر جاری اعمال می‌گردد.
    مثال دوم را برای حالت LAG Function شبیه سازی می‌نماییم:
    SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
    LAG(SalesOrderDetailID,2,0) OVER (ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue
    FROM TestLead_LAG s
    WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
    ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
    go
    
    خروجی :

    همانطور که گفتیم، LAG Function عکس LEAD Function میباشد. یعنی مقدار فیلد LAGValue سطر جاری برابر است با مقدار SalesOrderDetailID دو سطر ما قبل خود. 
    مقدار فیلد LAGValue دو سطر اول و دوم نیز برابر صفر است، چون دو سطر ماقبل آنها وجود ندارد، و مقدار صفر نیز بدلیل این است که Default را برابر صفر در نظر گرفته بودیم.
    مثال: در این مثال از Laed Function و LAG Function بطور همزمان استفاده می‌کنیم، با این تفاوت، که از گروه بندی نیز استفاده شده است:
    Script زیر را اجرا نمایید:
    SELECT s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty,
           Lead(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LeadValue,
           LAG(SalesOrderDetailID) OVER (PARTITION BY SalesOrderID ORDER BY SalesOrderDetailID) LAGValue
    FROM TestLead_LAG s
    WHERE SalesOrderID IN (43670, 43669, 43667, 43663)
    ORDER BY s.SalesOrderID,s.SalesOrderDetailID,s.OrderQty
    go
    
    خروجی:

    با بررسی هایی که در مثالهای قبل نمودیم،خروجی زیر را می‌توان براحتی تشخیص داد، و توضیح بیشتری نمی‌دهم.
    موفق باشید.