مطالب
بررسی بارگذاری داده ها در انبار های داده و معرفی الگوهای بکار رفته در آن

مقدمه

در لینکی که چندی پیش به اشتراک گذاشته بودم؛ به مطلبی تحت این عنوان اشاره شده بود: "آیا از KPI باید به انباره داده و هوش تجاری رسید؟" (بر گرفته از وبلاگ آقای جام سحر) که در آن به موانع پیش روی انجام پروژه‌های BI در ایران پرداخته شده است.
این مقاله بر گرفته از فصل سوم یکی از White Paper‌های ماکروسافت با عنوان Microsoft EDW Architecture, Guidance and Deployment Best Practices می‌باشد. که به شرح عملیات Loading در فاز ETL می‌پردازد. از آنجا که به منظور پیاده سازی این نوع پروژه‌ها معمولاً در ایران برون سپاری صورت می‌گیرد و مدیران شرکت‌ها بیشتر درگیر سیستم‌های OLTP هستند و مجری پروژه (شرکت پیمانکار) معمولاً کوتاهترین مسیر را جهت انجام پروژه انتخاب می‌کند(و امروزه نیک میدانیم که "انتخاب مسیرهای کوتاه در زمان کم می‌تواند به پیچیدگی‌های بسیار جدی در دراز مدت منجر شود!") و همچنین از آنجا که متاسفانه به دلیل عدم ثبات مدیریت در ایران معمولاً "مدیریت برای تحویل پروژه تحت فشار است و نه برای مسائل پشتیبانی " و مسائل دیگری از این دست؛ چنانچه در تحویل گیری محصول به درستی تست نرم افزار صورت نگیرد، در نظر گرفتن موارد زیر:
Verification: Are we building the product right? ~ Software correctly implements a specific function
  Validation: Are we building the right product? ~  Software is traceable to customer requirements
پروژه با شکست مواجه می‌شود و انتظارات مدیران بهره بردار را برآورده نمی‌کند. به هر روی در این مقاله به ترجمه مطالب زیر پرداخته می‌شود، توصیه میکنم در صورتی که با خواندن متن انگلیسی مشکلی ندارید، اصل مقاله مذکور خوانده شود.
1- Full Load vs Incremental Load
2- Detecting Net Changes
2-1- Pulling Net Changes – Last Change Column
2-2- Pulling Net Changes – No Last Change Column
2-3- Pushing Net Changes
3- ETL Patterns
3-1- Destination load Patterns
3-2- Versioned Insert Pattern
3-3- Update Pattern
3-4- Versioned Insert: Net Changes 
4- Data Integration Best Practices
4-1- Basic Data Flow Patterns
4-1-1- Update Pattern
4-1-2- Update Pattern – ETL Framework
4-1-3- Versioned Insert Pattern
4-1-4- Update vs. Versioned Insert
4-2- Dimension Patterns
4-3- Fact Table Patterns
4-3-1- Managing Inferred Members

1- Full Load vs Incremental Load

نسل‌های اولیه DW (اختصار Data Warehouse) به شکل Full Loads پیاده سازی می‌شدند، به این طریق که هر بار عملیات بارگذاری صورت می‌گرفت، DW از نو دوباره ساخته می‌شد. شکل زیر مراحل مختلف انجام شده در این روش را نمایش می‌دهد:

پروسه Full Load شامل مراحل زیر بود:

  1. Drop Indexes: از آنجا که Index‌ها زمان بارگذاری را افزایش می‌دادند، این عمل صورت می‌پذیرفت.
  2. Truncate Tables: تمامی رکوردهای موجود در جداول حذف می‌شدند.
  3. Bulk Copy
  4. Load Data
  5. Post Process: شامل عملیاتی نظیر شاخص گذاری روی داده هایی است که اخیراً بارگذاری شده اند و....

روی  هم رفته Full Load مسئله ای مشکل ساز بود، زیرا نیاز به زمانی برای بارگذاری مجدد داده‌ها داشت و مسئله‌ی مهم‌تر نداشتن امکان دستیابی به گزارشاتی تاریخچه ای با ماهیت زمان برای مشتریان کسب وکار بود. به این دلیل که همواره یک کپی از آخرین داده‌های موجود در سیستم عملیاتی درون DW قرار می‌گرفت؛ که با بکارگیری Full Load اغلب قادر به ارائه‌ی این نوع از گزارشات نبودیم، بدین ترتیب سازمان‌ها به نسل دوم روی آورند که در این دیدگاه از مفهوم Incremental Load استفاده می‌شود. اشکال زیر مراحلی که در این روش انجام می‌شود را نمایان می‌سازد:

Incremental Load with an Extract In area

Incremental Load without an Extract In area

مراحل Incremental Load شامل:

  1. بارگذاری تغییرات نسبت به آخرین فرآیند بارگذاری انجام شده
  2. درج / بروزرسانی تغییرات درون Production area
  3. درج / بروزرسانی Consumption area نسبت به Production area


تفاوت‌های اصلی میان Full Load و Incremental Load در این است که در Incremental Load:

  • نیازی به پردازش‌های اضافی جهت حذف شاخص ها، پاک کردن تمامی رکورد‌های جداول و ساخت مجدد شاخص‌ها نیست.
  • البته نیاز به رویه ای جهت شناسایی تغییرات می‌باشد.
  • و همچنین نیاز به بروزرسانی  بعلاوه درج رکوردهای جدید نیز می‌باشد.

ترکیب این عوامل برای ساخت Incremental Load کارآمد تر، منجر به پیچیده‌تر شدن پیاده سازی و نگهداری آن نیز می‌شود.

2- Detecting Net Changes

فرآیند لود افزایشی ETL، بایست قادر به شناسائی رکورد‌های تغییریافته در مبداء باشد، که این عمل با استفاده از هر یک از تکنیک‌های Push یا Pull انجام می‌شود.

  • در تکنیک Pull، فرآیند ETL رکوردهای تغییریافته در مبداء را انتخاب می‌کند:
  • ایده‌آل وجود داشتن یک ستون Last Changed در سیستم مبداء است؛ که از آن می‌توان جهت انتخاب رکوردهای تغییر یافته استفاده نمود.
  • چنانچه ستون Last Changed وجود نداشته باشد، تمامی رکوردهای مبداء باید با رکورد‌های مقصد مقایسه شود.
  • در تکنیک Push، مبداء تغییرات را شناسائی می‌کند و آنها را به سمت مقصد Push می‌کند؛ این درخواست می‌تواند توسط فرآیند ETL انجام شود.
از آنجایی که پردازش ETL معمولاً در زمان هایی که Peak کاری وجود ندارد، اجرا می‌شود، استفاده از مکانیسم Pull برای شناسایی تغییرات نسبت به مکانسیم Push ارجحیت دارد.


2-1- Pulling Net Changes – Last Change Column

بیشتر جداول در سیستم‌های مبداء حاوی ستون هایی هستند که زمان ایجاد و یا اصلاح رکوردها را ثبت می‌کنند. در نوع دیگری از سیستم‌های مبداء ستونی با مقدار عددی وجود دارد، که هر زمان رکوردی تغییر یافت به آن ستون مقداری اضافه می‌شود. هر دوی این تکنیک‌ها به فرآیند ETL اجازه می‌دهند، بطور کارآمدی رکوردهای تغییریافته را انتخاب کند. (با مقایسه، بیشترین مقدار قرار گرفته در آن ستون؛ که در طول آخرین اجرای فرآیند ETL بدست آمده است). نمونه ای از جداول سیستم مبداء که دارای تغییرات زمانی است در شکل زیر نمایش داده می‌شود.

همچنین شکل زیر نشان می‌دهد، چگونه یک مقدار عددی می‌تواند به منظور انتخاب رکوردهای تغییریافته استفاده شود.

2-2- Pulling Net Changes – No Last Change Column

شکل زیر گردش فرآیند را هنگامی که ستون Last Change وجود ندارد؛ نمایش می‌دهد.


این گردش فرآیند شامل:
  1. Join میان مبداء و مقصد با استفاده از یک دستور Left Outer Join است.
  2. تمامی رکورد‌های مبداء که در مقصد وجود ندارند، پردازش می‌شوند.
  3. زمانی که رکوردی در مقصد وجود داشته باشد مقادیر داده‌های مبداء و مقصد مقایسه می‌شوند.
  4. تمامی رکوردهای مبداء که تغییر یافته اند پردازش می‌شوند.
از آنجایی که تمامی رکورد‌ها پردازش می‌شوند، این روش بویژه برای جداول حجیم؛ روش کارآمدی نیست.

2-3- Pushing Net Changes

دو متد متداول Push وجود دارد که در تصویر زیر نمایش داده  شده است.

تفاوت این دو روش به شرح زیر است:

  1. در سناریو اول (شکل سمت چپ)؛ بانک اطلاعاتی رابطه ای سیستم مبداء Transaction Log را مرتب مانیتور می‌کند تا تغییرات را شناسائی کرده و در ادامه تمامی این تغییرات را در جدولی در مقصد درج می‌کند.
  2. در سناریو دوم؛ توسعه دهندگان Trigger هایی ایجاد می‌کنند تا هر زمان که رکوردی تغییر یافت، تغییرات در جدولی که در مقصد وجود دارد درج گردد.

مسئله ای که در هر دو مورد وجود دارد Load اضافه ای است؛ که روی سیستم مبداء وجود دارد و می‌تواند Performance سیستم‌های OLTP را تحت تاثیر قرار دهد. به هر روی سناریو نخست معمولاً کاراتر از سناریویی است که از Trigger استفاده می‌کند.

3- ETL Patterns

پس از شناسائی رکوردهایی که در مبداء تغییر یافته اند، نیاز داریم تا این تغییرات در مقصد اعمال شود. در این قسمت به معرفی الگوهایی که برای اعمال این تغییرات وجود دارد می‌پردازیم.

3-1- Destination load Patterns

تشخیص چگونگی اضافه نمودن تغییرات در مقصد تابع دو عامل زیر است:

  • آیا رکورد هم اینک در مقصد وجود دارد؟
  • الگوی استفاده شده برای جدول مقصد به کدام شکل است؟ (Update یا Versioned Insert)

فلوچارت زیر نشان می‌دهد، به چه شکل جداول مقصد متاثر از چگونگی پردازش رکوردهای مبداء قرار دارند. توجه داشته باشید که عمل بررسی بطور جداگانه و در یک لحظه صورت می‌گیرد.
 

3-2- Versioned Insert Pattern

Kimball Type II Slowly Changing Dimension نمونه ای از الگوی Versioned Insert است؛ که در آن نمونه ای از یک موجودیت دارای ورژن‌های متعددی است. مطابق تصویر زیر؛ این الگو به ستون‌های اضافه ای نیاز دارند که وضعیت نمونه ای از یک رکورد را نمایش دهد.


این ستون‌ها به شرح زیر هستند:

  • Start Date: زمانی که وضعیت آن نمونه از رکورد فعال می‌شود.
  • End Date: زمانی که وضعیت آن نمونه از رکورد غیر فعال می‌شود.
  • Record Status: وضعیت‌های یک رکورد را نشان می‌دهد، که حداقل به شکل Active یا Inactive است.
  • # Version: این ستون که اختیاری می‌باشد، ورژن آن نمونه از رکورد را ثبت می‌کند.


برای مثال شکل زیر؛ بیانگر وضعیت اولیه رکوردی در این الگو است:


فرض کنید که این رکورد در تاریخ March 2 , 2010 در سیستم مبداء تغییر می‌کند. فرآیند ETL این تغییر را شناسائی می‌کند و همانند تصویر زیر؛ به شکل نمونه ای ثانویه از این رکورد، اقدام به درج آن می‌کند.

توجه داشته باشید زمانی که رکورد دوم در جدول درج می‌شود، به منظور بازتاب این تغییر؛ رکورد اول به شکل زیر بروزرسانی می‌گردد:

  • End Date: تا این زمان وضعیت این رکورد فعال بوده است.
  • Record Status:که Active به Inactive تغییر پیدا می‌کند.


در برخی از پیاده سازی‌های DW عمدتاً از الگوی Versioned Insert استفاده می‌شود و هرگز از الگوی Update استفاده نمی‌شود. مزیت این استراتژی در این است که تمامی تاریخچه تغییرات ردیابی و ثبت می‌شود. به هر روی غالباً هزینه ثبت کردن این تغییرات منجر به ایجاد نسخه‌های زیادی از تغییرات می‌شود. تیم DW برای مواردی که تغییرات متاثر از گزارشات تاریخچه ای نیستند، می‌توانند الگوی Update را در نظر گیرند.

3-3- Update Pattern

الگوی Update روی رکورد موجود، تغییرات سیستم مبداء را بروزرسانی می‌کند. مزیت این روش در این است که همواره یک رکورد وجود دارد و در نتیجه باعث ایجاد Query‌های کارآمدتر می‌شود. تصویر زیر بیانگر ستون هایی است که برای پشتیبانی از الگوی Update بایست ایجاد کرد.


این ستون‌ها به شرح زیر هستند:

  • Record Status: وضعیت‌های یک رکورد را نشان می‌دهد که حداقل به شکل Active یا Inactive است.
  • # Version: این ستون که اختیاری می‌باشد، ورژن آن نمونه از رکورد را ثبت می‌کند.


موارد اصلی الگوی Update عبارتند از:

  • تاریخ ثبت نمی‌شود. ابزاری ارزشمند برای نظارت بر داده ها، تغییرات تاریخی است و زمانی که ممیزی داده رخ می‌دهد؛ می‌تواند مفید واقع شود.
  • بروزرسانی‌ها یک الگوی مبتنی بر مجموعه هستند. استفاده از بروزرسانی هر بار یک رکورد در ابزار ETL خیلی کارآمد (موجه) نیست.


یک روش دیگر برای در نظر گرفتن موارد فوق؛ اضافه کردن یک جدول برای درج ورژن‌ها به الگوی Update است که در شکل زیر نشان داده شده است.


اضافه نمودن یک جدول تاریخچه، که تمامی تغییرات سیستم مبداء را ثبت  می‌کند؛ نظارت و ممیزی داده‌ها را نیز فراهم می‌کند و همچنین بروزرسانی‌های کارآمد مبتنی بر مجموعه را برای جداول DW به ارمغان می‌آورد.

3-4- Versioned Insert: Net Changes 

این الگو غالباً در جداول حجیم Fact که بروزرسانی آنها پر هزینه است استفاده می‌شود. شکل زیر منطق استفاده شده در این الگو را نشان می‌دهد.

توجه داشته باشید در این الگو:
  • مقادیر مالی و عددی محاسبه شده؛ به عنوان یک Net Change از نمونه قبلی رکورد در جدول Fact ذخیره می‌شود.
  • هیچ گونه فعالیت Post Processing صورت نمی‌گیرد (از قبیل بروزرسانی جداول Fact پس از کامل شدن Data Flow). هدف استفاده از این الگو اجتناب از بروزرسانی روی جداول بسیار حجیم می‌باشد.
  • عدم بروزرسانی و همچنین اندازه جدول Fact زمینه ای را فراهم می‌کند که منطق شناسائی رکوردهای تغییریافته پیچیده تر  می‌شود. این پیچیدگی از آنجا ناشی می‌شود که نیاز به مقایسه رکوردهای جدول Fact آتی با جدول Fact موجود می‌باشد.

4- Data Integration Best Practices

هم اکنون پس از آشنایی با مفاهیم و الگو‌های توزیع داده‌ها به ارائه تعدادی نمونه می‌پردازیم؛ که بتوان این ایده‌ها و الگوها را در عمل پوشش داد.

4-1- Basic Data Flow Patterns

هر یک از الگوهای Update Pattern و Versioned Insert Pattern می‌توانند برای انواعی از جداول بکار روند که معروفترین آن‌ها توسط Kimball ساخته شده اند.

  • (Slowly Changing Dimension Type I (SCD I: از Update Pattern استفاده می‌کند.
  • (Slowly Changing Dimension Type II (SCD II: از Versioned Insert Pattern استفاده می‌کند.
  • Fact Table: نوع الگویی که استفاده می‌کند به نوع جدول Fact ای که Load خواهد شد بستگی دارد.

4-1-1- Update Pattern 

مطابق تصویر زیر جدولی که تنها حاوی ورژن فعلی رکورد هاست؛ از Update Dataflow Pattern استفاده می‌کند.


مواردی که در مورد این گردش کاری باید در نظر داشت به شرح زیر است:

  • این Data Flow فقط سطرهایی را به یک مقصد اضافه خواهد کرد. SSIS دارای گزینه “Table or view fast load” می‌باشد که بارگذاری‌های انبوه و سریع را پشتیبانی می‌کند.
  • درون یک Data Flow بروزرسانی  رکورد‌ها را می‌توان با استفاده از تبدیل OLE DB Command انجام داد. توجه داشته باشید خروجی‌های این تبدیل در یک دستور Update به ازای هر رکورد بکار می‌رود؛ مفهوم بروزرسانی انبوه در این Data Flow وجود ندارد. بدین ترتیب الگوی فعلی ارائه شده؛ تنها رکوردها را درج می‌کند و هرگز در این Data Flow رکوردها Update نمی‌شوند.
  • هر جدول دارای یک جدول تاریخچه است که برای ذخیره همه فعالیت‌های مرتبط با آن بکار می‌رود. یک رکورد در جدول تاریخچه زمانی درج خواهد شد؛ که رکورد مبداء در مقصد وجود داشته باشد ولی دارای مقداری متفاوت باشد.
  • راه دیگر فرستادن تغییرات رکوردها به یک جدول کاری است که پس از پایان یافتن فرآیند Update ، خالی (Truncate) می‌شود.
  • مزیت نگهداری تمامی رکوردها در یک جدول تاریخچه؛ ایجاد یک دنباله ممیزی است که می‌تواند برای نظارت بر داده‌ها به منظور نمایان ساختن موارد مطرح شده توسط مصرف کننده‌های کسب و کار استفاده شود.
  • گزینه‌های متفاوتی برای تشخیص تغییرات رکوردها وجود دارد که در ادامه به شرح آنها می‌پردازیم.


شکل زیر نمایش دهنده چگونگی پیاده سازی Update Dataflow Pattern در یک SSIS می‌باشد:


این SSIS شامل عناصر زیر است:

  • Destination table lookup:

به منظور تشخیص اینکه رکورد در جدول مقصد وجود دارد از “lkpPersonContact” استفاده می‌کنیم.

  • Change detection logic:

با استفاده از “DidRecordChange” مبداء و مقصد مقایسه می‌شوند. اگر تفاوتی بین مبداء و مقصد وجود نداشت؛ رکورد نادیده گرفته می‌شود. چنانچه بین مبداء و مقصد تفاوت وجود داشت؛ رکورد در جدول تاریخچه درج خواهد شد.

  • Detection Inserts:

رکوردها در جدول مقصد درج خواهند شد در صورتیکه در آن وجود نداشته باشند.

  • Destination History Inserts:

رکوردها در جدول تاریخچه مقصد درج خواهند شد، در صورتیکه (در مقصد) وجود داشته باشند.

پس از اتمام Data Flow یک روال Post-processing مسئولیت بروزرسانی رکوردهای جدول اصلی و رکوردهای ذخیره شده در جدول تاریخچه را بر عهده دارد که می‌تواند مطابق تصویر زیر با استفاده از یک Execute Process Task پیاده سازی شود.


PostProcess مسئولیت اجرای تمامی فعالیت‌های زیر را در این الگو برعهده دارد که شامل:

  • بروزرسانی رکوردهای جداول با استفاده از رکوردهای درج شده در جدول تاریخچه.
  • درج تمامی رکوردهای جدید (نسخه اولیه و در درون جدول تاریخچه). کلید اصلی جداولی که ستون  آنها IDENTITY است مقدار نامشخصی دارد؛ تا زمانی که درج صورت گیرد، این به معنای آن است که پیش از انتقال آنها به جدول تاریخچه نیاز است منتظر درج شدن آنها باشیم.

4-1-2- Update Pattern – ETL Framework

تصویر زیر بیانگر انجام این عملیات با استفاده از ابزارهای ETL است.
در نگاه نخستین ممکن است Data Flow از نوع اصلی خود پیچیده‌تر به نظر آید؛ که در واقع این گونه نیز هست، زیرا در فاز توسعه بیشتر Framework‌ها جهت پیاده سازی به یک زمان اضافه‌تری نیاز دارند. به هر روی این زمان جهت اجتناب از هزینه روزانه تطبیق داده‌ها گرفته خواهد شد.
مزایای حاصل شده از افزودن این منطق اضافی عبارت است از:

  • پشتیبانی از ستون هایی که کارهای ممیزی و نظارت بر داده‌ها را آسانتر می‌کنند.
  • تعداد سطرها شاخص مناسبی است که می‌تواند بهبود آن Data Flow خاص را فراهم کند. ناظر اطلاعات با استفاده از تعداد رکوردها می‌تواند ناهنجاری‌ها را شناسائی کند.

بهره برداران ETL و ناظران اطلاعات می‌توانند با استفاده از خلاصه تعداد رکوردها درک بیشتری درباره فعالیت‌های آن کسب کنند. پس از آنکه تعداد رکوردها، مشکوک به نظر آمد؛ تحقیقات بیشتری می‌تواند اتفاق افتد. (با عمیق‌تر شدن در جزئیات گزارشات)
 

4-1-3- Versioned Insert Pattern

جدولی که به صورت Versioned Insert پر شده است می‌تواند از Versioned Insert Dataflow Pattern استفاده کند. همانند شکل زیر که گردش کار در آن برای کارآئی بیشتر بازنگری شده است.


توجه داشته باشید Data Flow در این روش شامل:

  • تمامی رکوردهای جدید و تغییر یافته در جدول Versioned Insert قرار می‌گیرند.
  • این روش دارای Data Flow ساده‌تری نسبت به الگوی Update می‌باشد.

شکل زیر SSIS versioned insert data flow pattern را نشان می‌دهد:
 

تعدادی نکته در Data Flow فوق وجود دارد که عبارتند از:

  • در شیء “lkpDimGeography” گزینه “Redirect rows to no match output” با مقدار “Ignore Failures” تنظیم شده است.
  • شیء “DidRecordChange” بررسی می‌کند چنانچه ستون‌های مبداء و مقصد یکسان باشند، آیا کلید اصلی جدول مقصد Not Null است. اگر این عبارت True ارزیابی شود، رکورد نادیده گرفته می‌شود.
  • منطق شناسائی تغییرات دربردارنده تغییرات ستون داده ای در مبداء نمی‌باشد.
  • ستون و تعداد رکوردها مشابه با Data Flow قبلی (ETL Framework) می‌باشد.

4-1-4- Update vs. Versioned Insert

الگوی Versioned Insert نسبت الگوی Update دارای پیاده سازی ساده‌تر و فعالیت‌های I/O کمتری است. از منظر دیگر، جدولی که از الگوی Update استفاده می‌کند، دارای تعداد رکوردهای کمتری است که می‌تواند به معنای Performance بهتر نیز تعبیر شود. ممکن است سوالی مطرح شود، اینکه چرا برای انجام کار به جدول تاریخچه نیاز است؛ این جدول را که نمی‌توان Truncate نمود، پس چرا به منظور بروزرسانی از جدول اصلی استفاده می‌شود؟ پاسخ این پرسش در این است که جدول تاریخچه، ناظر اطلاعات و ممیزین داده را قادر می‌سازد، تغییرات در طول زمان را پیگیری نمایند.
 

4-2- Dimension Patterns

بروزرسانی Dimension موارد زیر را شامل می‌شود:

  • پیگیری تاریخچه
  • انجام بروزرسانی
  • تشخیص رکوردهای جدید
  • مدیریت surrogate keys

چنانچه با یک Dimension کوچک مواجه هستید (با مقدار هزاران رکورد یا کمتر، که با صدها هزار رکورد یا بیشتر ضدیت دارد)،  می‌توانید از تبدیل “Slowly Changing Dimension” که بصورت Built-in در SSIS موجود است، استفاده نمائید. به هر روی با آنکه این تبدیل چندین ویژگی محدودکننده Performance دارد، اغلب کارآمدتر از پروسسه هایی که توسط خودتان ایجاد می‌شود. در واقع فرآیند بارگذاری در جداول Dimension با مقایسه داده‌ها بین مبداء و مقصد انجام می‌شود. به طور معمول مقایسه روی یک ورژن جدید و یا مجموعه ای از سطرهای جدید یک جدول با مجموعه داده‌های موجود در جدول متناظرش صورت می‌گیرد. پس از تشخیص چگونگی تغییر در داده ها، یک سری عملیات درج و بروزرسانی انجام می‌شود. شکل زیر نمونه ای از پردازش سریع در Dimension را نمایش می‌دهد؛ که شامل مراحل اساسی زیر است:

  • منبع فوقانی سمت چپ، رکوردها را در یک SSIS از یک سیستم مبداء (یا یک سیستم میانی) به شکل Pull دریافت می‌کند. منبع فوقانی سمت راست، داده‌ها را از خود جدول Dimension به شکل Pull دریافت می‌کند.
  • با استفاده از Merge Join رکوردها از طریق Source Key شان مقایسه می‌شوند. (در شکل بعدی جزئیات این مقایسه نمایش داده شده است.)
  • با استفاده از یک Conditional Spilt داده‌ها ارزیابی می‌شوند؛ سطرها یا مستقیماً در جدول Dimension درج می‌شوند (منبع تحتانی سمت چپ) و یا در یک جدول عملیاتی (منبع تحتانی سمت راست) جهت انجام بروزرسانی درج می‌شوند.
  • در گام پایانی (که نمایش داده نشده) مجموعه ای از بروزرسانی بین جدول عملیاتی و جدول Dimension صورت می‌گیرد.

 

با Merge Join ارتباطی بین رکوردهای مبداء و رکوردهای مقصد برقرار می‌شود. (در این مثال “CustomerAlternateKey”). هنگامی که از این دیدگاه استفاده می‌کنید، خاطر جمع شوید که نوع Join با مقدار “Left outer join” تنظیم شده است؛ بدین ترتیب قادر هستید تا رکوردهای جدید را از مبداء تشخیص دهید؛ از آنجا که هنوز در جدول Dimension قرار نگرفته اند.


گام پایانی به منظور تشخیص اینکه آیا رکورد، جدید یا تغییر یافته است (یا بلاتکلیف است)، مقایسه داده هاست. شکل زیر نمایش می‌دهد چگونه این ارزیابی با استفاده از تبدیل “Conditional Spilt” صورت می‌گیرد.


Conditional Spilt مستقیماً با استفاده از یک Adapter تعریف شده روی مقصد یا یک جدول کاری بروزرسانی که از یک Adapter تعریف شده روی مقصد استفاده می‌کند؛ توسط مجموعه دستور Update زیر، رکوردها را در جدول Dimension قرار می‌دهد. دستور Update زیر مستقیماً با استفاده از روش Join روی جدول Dimension و جدول کاری، مجموعه ای را بصورت انبوه بروزرسانی می‌کند.

UPDATE AdventureWorksDW2008R2.dbo.DimCustomer
    SET AddressLine1 = stgDimCustomerUpdates.AddressLine1
    , AddressLine2 = stgDimCustomerUpdates.AddressLine2
    , BirthDate = stgDimCustomerUpdates.BirthDate
    , CommuteDistance = stgDimCustomerUpdates.CommuteDistance
    , DateFirstPurchase = stgDimCustomerUpdates.DateFirstPurchase
    , EmailAddress = stgDimCustomerUpdates.EmailAddress
    , EnglishEducation = stgDimCustomerUpdates.EnglishEducation
    , EnglishOccupation = stgDimCustomerUpdates.EnglishOccupation
    , FirstName = stgDimCustomerUpdates.FirstName
    , Gender = stgDimCustomerUpdates.Gender
    , GeographyKey = stgDimCustomerUpdates.GeographyKey
    , HouseOwnerFlag = stgDimCustomerUpdates.HouseOwnerFlag
    , LastName = stgDimCustomerUpdates.LastName
    , MaritalStatus = stgDimCustomerUpdates.MaritalStatus
    , MiddleName = stgDimCustomerUpdates.MiddleName
    , NumberCarsOwned = stgDimCustomerUpdates.NumberCarsOwned
    , NumberChildrenAtHome = stgDimCustomerUpdates.NumberChildrenAtHome
    , Phone = stgDimCustomerUpdates.Phone
    , Suffix = stgDimCustomerUpdates.Suffix
    , Title = stgDimCustomerUpdates.Title
    , TotalChildren = stgDimCustomerUpdates.TotalChildren
FROM AdventureWorksDW2008.dbo.DimCustomer DimCustomer
  INNER JOIN dbo.stgDimCustomerUpdates ON
DimCustomer.CustomerAlternateKey = stgDimCustomerUpdates.CustomerAlternateKey

4-3- Fact Table Patterns

جداول Fact به پردازش‌های منحصر به فردی نیازمند هستند، نخست به کلیدهای Surrogate جدول Dimension نیاز دارند تا Measure‌های محاسبه شدنی را بدست آورند. این اعمال از طریق تبدیلات Lookup، Merge Join و Derived Column صورت می‌گیرد. با بروزرسانی ها، تفاضل رکورد‌ها و یا Snapshot بیشتر این فرآیندهای دشوار انجام می‌شوند.

4-3-1- Inserts

روی اغلب جداول Fact عمل درج صورت می‌گیرد؛ که کار متداولی در جدول Fact می‌باشد. شاید ساده‌ترین کار که در فرآیند ساخت ETL صورت می‌گیرد، عملیات درج روی تنها تعدادی از جدول Fact می‌باشد. درج کردن در صورت لزوم بارگذاری انبوه داده ها، مدیریت شاخص‌ها و مدیریت پارتیشن‌ها را شامل می‌شود.

4-3-2- Updates

بروزرسانی روی جداول Fact معمولاً به یکی از سه طریق زیر انجام می‌گیرد:

  • از طریق یک تغییر یا بروزرسانی رکورد
  • از طریق یک دستور Insert خنثی کننده (Via an Insert of a compensating transaction)
  • با استفاده از یک SQL MERGE


در موردی که تغییرات با فرکانس کمی روی جدول Fact صورت می‌گیرد و یا فرآیند بروزرسانی قابل مدیریت است؛ ساده‌ترین روش انجام یک دستور Update روی جدول Fact می‌باشد. نکته  مهمی که هنگام انجام بروزرسانی باید به خاطر داشته باشید، استفاده از روش بروزرسانی مبتنی بر مجموعه است؛ به همان طریق که در قسمت الگوهای Dimension ذکر آن رفت.
در طریقی دیگر (درج compensating) می‌توان اقدام به درج رکورد تغییر یافته نمود، تا ترجیحاً بروزرسانی روی آن صورت گیرد. این استراتژی به سادگی داده‌های جدول Fact میان سیستم مبداء و مقصد را که تغییر یافته اند، به صورت یک رکورد جدید درج خواهد کرد. تصویر زیر مثالی از اجرای موارد فوق را نمایش می‌دهد.
 

در آخرین روش از یک دستور SQL MERGE استفاده می‌شود که در آن با استفاده از ادغام و مقایسه، تمامی داده‌های جدید و تغییر یافته جدول Fact، درج و یا بروزرسانی می‌شوند. نمونه ای از استفاده دستور Merge به شرح زیر است:

MERGE dbo.FactSalesQuota AS T
USING SSIS_PDS.dbo.stgFactSalesQuota AS S
ON T.EmployeeKey = S.EmployeeKey
AND T.DateKey = S.DateKey
WHEN MATCHED AND BY target
THEN INSERT(EmployeeKey, DateKey, CalendarYear, CalendarQuarter, SalesAmountQuota)
VALUES(S.EmployeeKey, S.DateKey, S.CalendarYear, S.CalendarQuarter, S.SalesAmountQuota)
WHEN MATCHED AND T.SalesAmountQuota != S.SalesAmountQuota
THEN UPDATE SET T.SalesAmountQuota = S.SalesAmountQuota
;
اشکال این روش Performance است؛ گرچه این دستور به سادگی عملیات درج و بروزرسانی را انجام می‌دهد ولی به صورت سطر به سطر عملیات انجام می‌شود (در هر زمان یک سطر). در موقعیت هایی که با مقدار زیادی داده مواجه هستید، اغلب بهتر است به صورت انبوه عملیات درج و به صورت مجموعه عملیات بروزرسانی انجام گیرد.

4-3-3- Managing Inferred Members

زمانیکه یک ارجاع در جدول Fact به یک عضو Dimension که هنوز بارگذاری نشده‌است بوجود  آید؛ یک Inferred Member تعبیر می‌شود. به سه طریق می‌توان این Inferred Member‌ها را مدیریت نمود:

  • رکوردهای جدول Fact پیش از درج اسکن شوند؛ ایجاد هر Inferred Member در Dimension و سپس بارگذاری رکوردها در جدول Fact
  • در طول عملیات بارگذاری روی Fact؛ هر رکورد مفقوده شده به یک جدول موقتی ارسال شود، رکوردهای مفقوده شده به Dimension اضافه شود، در ادامه مجدداً آن رکوردهای Fact در جدول Fact بارگذاری شوند.
  • در یک Data Flow زمانی که یک رکورد مفقود شده، بلاتکلیف تعبیر می‌شود؛ آن زمان یک رکورد به Dimension اضافه شود و Surrogate Key بدست آمده را برگردانیم؛ سپس Dimension بارگذاری شود.


شکل زیر این موارد را نمایش می‌دهد:

مطالب
معرفی کتابخانه‌ی OxyPlot
برای ترسیم نمودار در برنامه‌های WPF، چندین کتابخانه‌ی سورس باز مانند GraphIT ، Sparrow Toolkit ، Dynamic Data Display و ... OxyPlot وجود دارند. در بین این‌ها، کتابخانه‌ی OxyPlot دارای این مزایا است:
- دارای مجوز MIT است. (مجاز هستید از آن در هر نوع برنامه‌ای استفاده کنید)
- cross-platform است. به این معنا که دات نت، WinRT و Xamarin را به خوبی پشتیبانی می‌کند.
- WPF و همچنین WinForms تا Xamarin.Android را پوشش می‌دهد.
- بسته‌های اصلی NuGet آن تا به امروز نزدیک به 40 هزار بار دریافت شده‌اند.
- انجمن فعالی دارد.
- بسیار بسیار غنی است. تا حدی که مرور سطحی مجموعه مثال‌های آن شاید چند ساعت وقت را به خود اختصاص دهد.
- طراحی آن به نحوی است که با الگوی MVVM کاملا سازگاری دارد.
- به صورت متناوبی به روز شده و نگهداری می‌شود.


این برنامه (تصویر فوق) که حاوی مرورگر مثال‌های آن است، در پوشه‌ی Source\Examples\WPF\ExampleBrowser سورس‌های آن قرار دارد.

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به نحوه‌ی استفاده از OxyPlot در برنامه‌های WPF جهت رسم نموداری بلادرنگ که اطلاعات آن در زمان اجرای برنامه تهیه شده و در همین حین نیز تغییر می‌کنند.


دریافت بسته‌های نیوگت OxyPlot

برای دریافت دو بسته‌ی OxyPlot.Core و OxyPlot.Wpf تنها کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا کنیم:
 PM> install-package OxyPlot.Wpf


افزودن تعاریف چارت به View

<Window x:Class="OxyPlotWpfTests.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:oxy="http://oxyplot.org/wpf"
        xmlns:oxyPlotWpfTests="clr-namespace:OxyPlotWpfTests"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <oxyPlotWpfTests:MainWindowViewModel x:Key="MainWindowViewModel" />
    </Window.Resources>
    <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource MainWindowViewModel}}">
        <oxy:PlotView Model="{Binding PlotModel}"/>
    </Grid>
</Window>
ابتدا باید فضای نام oxy اضافه شود. پس از آن oxy:PlotView به صفحه اضافه شده و سپس Model آن از ViewModel برنامه تعذیه می‌گردد.


ساختار کلی ViewModel برنامه

کار ViewModel متصل شده به View فوق، مقدار دهی PlotModel است.
public class MainWindowViewModel
{
   public PlotModel PlotModel { get; set; } 

یک نکته‌ی کاربردی

اگر هیچ ایده‌ای نداشتید که این PlotModel را چگونه باید مقدار دهی کرد، به همان برنامه‌ی ExampleBrowser ابتدای مطلب مراجعه کنید.


مثال‌های اجرای شد‌ه‌ی آن یک برگه‌ی نمایشی و یک برگه‌ی Code دارند. خروجی این متدها را اگر به خاصیت PlotModel فوق انتساب دهید ... یک چارت کامل خواهید داشت.


مراحل ساخت یک  PlotModel

ابتدا نیاز است یک وهله‌ی جدید از PlotModel را ایجاد کنیم:

        private void createPlotModel()
        {
            PlotModel = new PlotModel
            {
                Title = "سری خطوط",
                Subtitle = "Pan (right click and drag)/Zoom (Middle click and drag)/Reset (double-click)"
            };
            PlotModel.MouseDown += (sender, args) =>
            {
                if (args.ChangedButton == OxyMouseButton.Left && args.ClickCount == 2)
                {
                    foreach (var axis in PlotModel.Axes)
                        axis.Reset();

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
        }
PlotModel در برگیرنده‌ی محورها، نقاط و تمام ناحیه‌ی چارت است. در اینجا عنوان و زیرعنوان نمودار، مقدار دهی شده‌اند. همچنین در همین ViewModel بدون نیاز به مراجعه به View، می‌توان به رخدادهای مختلف OxyPlot دسترسی داشت. برای مثال می‌خواهیم اگر کاربر دو بار بر روی چارت کلیک کرد، کلیه اعمال zoom و pan آن به حالت اول برگردانده شوند.
برای pan، کافی است دکمه‌ی سمت راست ماوس را نگه داشته و بکشید. به این ترتیب می‌توانید نمودار را بر روی محورهای X و Y حرکت دهید.
برای zoom نیاز است دکمه‌ی وسط ماوس را نگه داشته و بکشید. ناحیه‌ای که در این حالت نمایان می‌گردد، محل بزرگنمایی نهایی خواهد بود.
این دو قابلیت به صورت توکار در OxyPlot قرار دارند و نیازی به کدنویسی برای فعال سازی آن‌ها نیست.



افزودن محورهای X و Y

محور X در مثال ما، از نوع LinearAxis است. بهتر است متغیر آن‌را در سطح کلاس تعریف کرد تا بتوان از آن در سایر قسمت‌های چارت نیز بهره گرفت:
       readonly LinearAxis _xAxis = new LinearAxis();
        private void addXAxis()
        {
            _xAxis.Minimum = 0;
            _xAxis.MaximumPadding = 1;
            _xAxis.MinimumPadding = 1;
            _xAxis.Position = AxisPosition.Bottom;
            _xAxis.Title = "X axis";
            _xAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _xAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_xAxis);
        }
در اینجا مقدار خاصیت Position، مشخص می‌کند که این محور در کجا باید قرار گیرد. اگر مقدار دهی نشود، محور Y را تشکیل خواهد داد.
مقدار دهی GridlineStyleها سبب ایجاد یک Grid خاکستری در نمودار می‌شوند.
در آخر نیاز است این محور به محورهای  PlotModel اضافه شود.

تعریف محور Y نیز به همین نحو است. اگر مقدار خاصیت Position ذکر نشود، این محور در سمت چپ صفحه قرار می‌گیرد:
        readonly LinearAxis _yAxis = new LinearAxis();
        private void addYAxis()
        {
            _yAxis.Minimum = 0;
            _yAxis.Title = "Y axis";
            _yAxis.MaximumPadding = 1;
            _yAxis.MinimumPadding = 1;
            _yAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _yAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_yAxis);
        }


افزودن تعاریف سری‌های خطوط

در تصویر فوق، دو سری خط را ملاحظه می‌کنید. تعاریف پایه سری اول آن به این صورت است:
        readonly LineSeries _lineSeries1 = new LineSeries();
        private void addLineSeries1()
        {
            _lineSeries1.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries1.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries1.MarkerSize = 3;
            _lineSeries1.Title = "Start";
            _lineSeries1.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries1);
        }
مقدار خاصیت MarkerType، نحوه‌ی نمایش نقاط اضافه شده را مشخص می‌کند. خاصیت Title، عنوان آن‌را که در کنار صفحه نمایش داده شده، تعیین کرده و در آخر، این سری نیز باید به سری‌های PlotModel اضافه گردد.
هر سری دارای خاصیت MouseDown نیز هست. برای مثال اگر علاقمندید که کلیک کاربر بر روی نقاط مختلف را دریافت کرده و سپس بر این اساس، اطلاعات خاصی را نمایش دهید، می‌توانید از مقدار e.HitTestResult.Index استفاده کنید. در اینجا ایندکس نزدیک‌ترین نقطه به محل کلیک کاربر یافت می‌شود.

تعاریف اولیه سری دوم نیز به همین ترتیب هستند:
        readonly LineSeries _lineSeries2 = new LineSeries();
        private void addLineSeries2()
        {
            _lineSeries2.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries2.Title = "End";
            _lineSeries2.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries2.MarkerSize = 3;
            _lineSeries2.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries2);
        }


به روز رسانی دستی OxyPlot

پس از نمایش اولیه OxyPlot، هر تغییری که در اطلاعات آن صورت گیرد، نمایش داده نخواهد شد. برای به روز رسانی آن فقط کافی است متد PlotModel.InvalidatePlot را فراخوانی نمائید. برای نمونه در متدهای فوق، کلیک ماوس، پس از رسم نمودار انجام می‌شود. بنابراین اگر نیاز است زیرعنوان نمودار تغییر کند، باید متد PlotModel.InvalidatePlot نیز فراخوانی گردد.


ایجاد یک تایمر برای افزودن نقاط به صورت پویا

در ادامه می‌خواهیم نقاطی را به صورت پویا به نمودار اضافه کنیم. نمایش یکباره نمودار، نکته‌ی خاصی ندارد. تنها کافی است توسط lineSeries1.Points.Add یک سری DataPoint را اضافه کنید. این نقاط در زمان نمایش View، به یکباره نمایش داده خواهند شد. اما در اینجا ابتدا یک چارت خالی نمایش داده می‌شود و سپس قرار است نقاطی به آن اضافه شوند.
        private int _xMax;
        private int _yMax;
        private bool _haveNewPoints;
        private void addPoints()
        {
            var timer = new DispatcherTimer {Interval = TimeSpan.FromSeconds(1)};
            var rnd = new Random();
            var x = 1;
            updateXMax(x);
            timer.Tick += (sender, args) =>
            {
                var y1 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y1);
                _lineSeries1.Points.Add(new DataPoint(x, y1));

                var y2 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y2);
                _lineSeries2.Points.Add(new DataPoint(x, rnd.Next(y2)));

                x++;

                updateXMax(x);
                _haveNewPoints = true;
            };
            timer.Start();
        }

        private void updateXMax(int value)
        {
            if (value > _xMax)
            {
                _xMax = value;
            }
        }

        private void updateYMax(int value)
        {
            if (value > _yMax)
            {
                _yMax = value;
            }
        }
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
- افزودن نقاط جدید توسط متدهای lineSeries1.Points.Add انجام می‌شوند.
- مقادیر max محورهای x و y را نیز ذخیره می‌کنیم. اگر نقاط برنامه پویا نباشند، OxyPlot به صورت خودکار نمودار را با مقیاس درستی ترسیم می‌کند. اما اگر نقاط پویا باشند، نیاز است حداکثر محورهای x و y را به صورت دستی در آن تنظیم کنیم. به همین جهت متدهای updateXMax و updateYMax در اینجا فراخوانی شده‌اند.
- به روز رسانی ظاهر چارت، توسط متد زیر انجام می‌شود:
        private readonly Stopwatch _stopwatch = new Stopwatch();
        private void updatePlot()
        {
            CompositionTarget.Rendering += (sender, args) =>
            {
                if (_stopwatch.ElapsedMilliseconds > _lastUpdateMilliseconds + 2000 && _haveNewPoints)
                {
                    if (_yMax > 0 && _xMax > 0)
                    {
                        _yAxis.Maximum = _yMax + 3;
                        _xAxis.Maximum = _xMax + 1;
                    }

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);

                    _haveNewPoints = false;
                    _lastUpdateMilliseconds = _stopwatch.ElapsedMilliseconds;
                }
            };
        }
کل کاری که در اینجا انجام شده، فراخوانی کنترل شده‌ی PlotModel.InvalidatePlot هر دو ثانیه یکبار است. CompositionTarget.Rendering بر اساس رندر View، عمل کرده و از آن می‌توان برای به روز رسانی نمایشی چارت استفاده کرد. اگر متد PlotModel.InvalidatePlot را دقیقا در زمان افزودن نقاط فراخوانی کنیم به CPU Usage بالایی خواهیم رسید. به همین جهت نیاز است فراخوانی آن کنترل شده و در فواصل زمانی مشخصی باشد. همچنین اگر نقطه‌ای اضافه نشده (بر اساس مقدار haveNewPoints)، به روز رسانی انجام نخواهد شد.
نکته‌ی دیگری که در متد updatePlot فوق درنظر گرفته شده‌است، تغییر مقدار Maximum محورهای x و y بر اساس حداکثرهای نقاط اضافه شده‌است. به این ترتیب نمودار به صورت خودکار جهت نمایش کل اطلاعات، تغییر اندازه خواهد داد.
البته همانطور که عنوان شد، تمام این تهمیدات برای نمایش نمودارهای بلادرنگ است. اگر کار مقدار دهی Points.Add را فقط یکبار در سازنده‌ی ViewModel انجام می‌دهید، نیازی به این نکات نخواهید داشت.

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
OxyPlotWpfTests.zip
مطالب
چرا در جاوااسکریپت نیازی به استفاده از loopها ندارید!
در زبان‌های برنامه نویسی، از loopها برای پیمایش عناصر یک مجموعه استفاده میشود. این پیمایش ممکن است صرفا جهت نمایش و یا دستکاری نمودن عناصر مجموعه، مورد استفاده قرار بگیرد (دستوراتی نظیر for,while,do while).
کد زیر را در نظر بگیرید که در آن قصد داریم عناصر مجموعه‌ای را تبدیل به حروف بزرگ کنیم. اینکار به طور معمول با استفاده از  loopهای معمول، به شکل زیر انجام میشود:
let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
let upperCaseNames = [];
for(let i=0, totalNames = names.length; i< totalNames ; i= i +1) {
    upperCaseNames = names[i].toUpperCase();
}
در  ECMAScript 5 توابعی معرفی شد که میتوانیم از آنها بجای loopها استفاده کنیم.
let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
let upperCaseNames = names.map(name => name.toUpperCase());
تابع map یک آرایه‌ی جدید را بازگشت می‌دهد (توسعه دهندگان React Js  از این تابع استفاده زیادی دارند). وقتی تابع map را بکارمیبرید، قابلیت استفاده از دستوراتی مانند  break , continue و return را نخواهید داشت و در صورت نیاز میتوانید از توابعی همچون some و یا every استفاده نمایید. 
مثال دیگری را در نظر بگیرید که در آن قصد داریم یک action  و عملی را روی عناصر مجموعه‌ای اعمال کنیم. در اینجا چاپ عناصر در نظر گرفته شده‌است:
function print(name) {
   console.log(name);
}
let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
for(let i=0, totalNames = names.length; i< totalNames ; i= i +1) {
    print(names[i])
}
با استفاده از تابع forEach، کد فوق بصورت زیر بازنویسی و خلاصه نویسی می‌شود:
function print(name) {
   console.log(name);
}
let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
names.forEach(name=> print(name));

//  اگر صرفا چاپ در کنسول مد نظر هست

let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
names.forEach(name=> console.log(name));


در مثالی دیگر قصد فیلتر کردن عناصر مجموعه‌ای را بر اساس شرطی خاص داریم (عناصر فرد):
function isOdd(n) {
   return n %2;
}
let numbers = [1,2,3,4,5];
let odd = [];
for(let i=0, total = numbers.length; i< total ; i= i +1) {
   let number = numbers[i];
   if( isOdd(number) ) {
      odd.push(number);
   }
}
با استفاده از تابع filter، کد فوق را بهبود می‌دهیم:
let numbers = [1,2,3,4,5, 6, 7]
let odd = numbers.filter(n => n%2);
فرض کنید قرار است یک خروجی را بعد از پیمایش عناصر مجموعه‌ای داشته باشیم (مجموع عناصر):
let numbers = [1,2,3,4,5]
let result = 0;
for(let i=0, total = numbers.length; i< total ; i= i +1) {
   result = result + numbers[i];
}
با استفاده از تابع  reduce، کد فوق را بازنویسی میکنیم:
let numbers = [1,2,3,4,5,6,7];
function sum(accumulator, currentValue){
   return accumulator + currentValue;
}
let initialVal = 0;
let result = numbers.reduce(sum, initialVal);

// یا بصورت زیر کد را خلاصه نمود

let numbers = [1,2,3,4,5,6,7, 10];
let result = numbers.reduce((acc, val)=> acc+val, 0);

در مثال دیگری قصد بررسی این مورد را داریم که آیا  آرایه‌ای، دارای مقدار خاصی می‌باشد و در صورت دارا بودن آن آیتم، از ادامه پیمایش خارج شود:
let names = ["ram",, "rahul", "raj", "rahul"];
for(let i=0, totalNames = names.length; i< totalNames ; i= i +1) {
   if(names[i] === "rahul") {
     console.log(" found rahul");
     break; 
   }
}
اکنون با استفاده از تابع some، بصورت زیر کد را بهبود میدهیم: 
let names = ["ram",, "rahul", "raj", "rahul"];
let isRahulPresent = names.some(name => name==="rahul");
if(isRahulPresent) {
  console.log("found rahul"); 
}

در یک آرایه قصد داریم شرطی را بر روی همه‌ی عناصر آن چک کنیم و در صورت صحت شرط، بر روی کل مجموعه، action یا عملی را انجام دهیم:
let numbers = [1,2,3,4,5, 0];
for(let i=0, total = numbers.length; i< total ; i= i +1) {
    if(numbers[i] <= 0) {
      console.log("0 present in array");
      break;
     }
}

این کد را با استفاده از تابع every، بصورت زیر بازنویسی میکنیم:
let numbers = [1,2,3,4,5,0];
let isZeroFree = numbers.every(e => e > 0);
if(!isZeroFree) {
    console.log("0 present in array");
}

نتیجه گیری:
 استفاده از این نوع توابع، مزیت‌های زیر را به همراه دارد:
  • خوانایی بهتر
  • فهم راحت
  • خطایابی آسان‌تر
نظرات مطالب
VS Code برای توسعه دهندگان ASP.NET Core - قسمت اول - نصب و راه اندازی
یک نکته‌ی تکمیلی: چگونه VSCode را برای NET Core 3.0. و C# 8.0 آماده کنیم؟


مرحله‌ی اول: نصب SDK مربوطه
در این تاریخ، این SDK در مرحله‌ی پیش‌نمایش است و نگارش نهایی آن قرار است صرفا با VS 2019 سازگار و هماهنگ باشد (و با VS 2017 کار نمی‌کند)؛ اما هم اکنون در VSCode قابل استفاده‌است. برای این منظور SDK آن‌را از آدرس https://dotnet.microsoft.com/download/dotnet-core/3.0 دریافت و نصب کنید. پس از نصب، یک چنین خروجی را در خط فرمان مشاهده خواهید کرد:
> dotnet --version
3.0.100-preview-010184


مشکل: پس از نصب نگارش 3، ممکن است برنامه‌هایی که از SDK نگارش 2 استفاده می‌کنند، به مشکل بر بخورند.
راه حل: برنامه‌های مبتنی بر NET Core.، شماره نگارش SDK خود را از فایل ویژه‌ای به نام global.json دریافت می‌کنند. اگر این فایل در ریشه‌ی پروژه‌ی شما وجود نداشته باشد، یعنی همواره از آخرین شماره‌ی SDK نصب شده استفاده شود. بنابراین ابتدا لیست SDKهای نصب شده را با دستور زیر پیدا کنید:
> dotnet --list-sdks
سپس برای پروژه‌های قدیمی خود که فعلا قصد به روز رسانی آن‌ها را ندارید، یک فایل global.json را به صورت زیر‌، در ریشه‌ی پروژه تولید کنید:
> dotnet new globaljson --sdk-version 2.2.100
> type global.json
در اینجا 2.2.100 یکی از شماره‌هایی است که توسط دستور dotnet --list-sdks یافته‌اید و پروژه‌ی قبلی شما بر اساس آن کار می‌کند.


مرحله‌ی دوم: نصب افزونه‌ی پیش‌نمایش VSCode مخصوص C# 8.0
در این تاریخ هنوز این افزونه در نگارش بتای آن قرار دارد. بنابراین در لیست دریافت‌های خودکار VSCode قرار نمی‌گیرد و باید دستی نصب شود. برای این منظور به آدرس https://github.com/OmniSharp/omnisharp-vscode/releases مراجعه کرده و آخرین نگارش بتای آن‌را دریافت کنید.
در VSCode، قسمتی‌که افزونه‌ها را نمایش می‌دهد، یک دکمه‌ی ... مانند وجود دارد. بر روی آن که کلیک کنید. در منوی باز شده، گزینه‌ی install from vsix نیز موجود است که دقیقا برای نصب دستی یک چنین افزونه‌هایی پیش‌بینی شده‌است. پس از نصب فایل vsix دریافت شده‌ی از GitHub، شماره نگارش 1.18.0-beta7 در قسمت افزونه‌های VSCode قابل مشاهده خواهد بود.


مرحله‌ی آخر: ایجاد یک پروژه‌ی جدید مخصوص NET Core 3x. با پشتیبانی از C# 8.0
اکنون یک پوشه‌ی جدید را ایجاد کرده و در خط فرمان دستور dotnet new console را صادر کنید. سپس فایل csproj آن‌را به صورت زیر تغییر دهید تا از NET Core 3x. و C# 8.0 و قابلیت جدید Nullable Reference Types آن پشتیبانی کند:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk"> 
 
  <PropertyGroup> 
    <OutputType>Exe</OutputType> 
    <TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework> 
    <LangVersion>8.0</LangVersion> 
    <NullableContextOptions>enable</NullableContextOptions> 
  </PropertyGroup> 
 
</Project>
اکنون یک چنین پروژه‌ای قابلیت کار و دیباگ در VSCode را پیدا می‌کند.
 
یک نکته: اگر دستور dotnet new classlib را صادر کنید، هنوز TargetFramework آن‌را netstandard2.0 تنظیم می‌کند. فایل csproj آن نیز باید دقیقا مانند مثال فوق تنظیم شود، با این تفاوت که سطر OutputType را ندارد.
نظرات مطالب
معرفی برنامه‌ی Subtitle Tools
به روز رسانی
نکته‌ی مطلب «تخمین مدت زمان خوانده شدن یک مطلب» به این برنامه اضافه شد (یکبار کلیک بر روی recalculate در نوار ابزار آن). کار آن تصحیح مدت زمان نمایش یک ردیف زیرنویس بر اساس مدت زمان خوانده شدن آن هست تا سریع، پیش از خوانده شدن آن، ردیف بعدی نمایش داده نشود و اگر نمایش داده شد، در بالا و یا ذیل آن توسط برنامه‌ی پخش کننده، برای مدتی باقی بماند (روش کار KMPlayer).
مطالب
نمایش رکوردها به ترتیب اولویت به کمک jQuery UI sortable در ASP.NET MVC

همان طور که می‌دانید کاربرد پذیری در خیلی از پروژه‌ها حرف اول رو می‌زند و کاربر دوست دارد کارهایی که انجام می‌دهد خیلی راحت و با استفاده از موس باشد.یکی از کار هایی که در اکثر پروژه‌ها نیاز است ، چیدمان ترتیب رکورد‌ها است. ما می‌خواهیم در این پست ترتیبی اتخاذ کنیم که کاربر بتواند رکورد‌ها را به هر ترتیبی که دوست دارد نمایش دهد.

از توضیحاتی که قبلا  دادم مشخص است که این کار احتمالا در ASP.NET WebForm  کار سختی نیست ولی این کار باید در MVC  از ابتدا طراحی شود.

طرح سوال : یک سری رکورد از یک Table داریم که می‌خواهیم به ترتیب وارد شدن رکورد‌ها نباشد و  ترتیبی که ما می‌خواهیم نمایش داده شود.

پاسخ کوتاه : خب باید ابتدا یک فیلد (برای اولویت بندی)  به Table  اضافه کنیم  بعد اون فیلد رو بنا به ترتیبی که دوست داریم رکورد‌ها نمایش داده شود پر کنیم (Sort  می کنیم ) و در آخر هم هنگام نمایش در View رکورد‌ها را بر اساس این فیلد نمایش می‌دهیم.

(این پست هم در ادامه پست قبلی در همان پروژه است و از همان Table  ها استفاده شده است)

اضافه کردن فیلد :

ابتدا یک فیلد به Table  مورد نظر اضافه می‌کنیم. من اسم این فیلد رو Priority گذاشتم. Table  من چنین وضعیتی دارد.

افزودن فایل‌های jQuery UI :

در این مرحله شما نیاز دارید فایل‌های مورد نیاز برای Sort  کردن رکورد‌ها را اضافه کنید. شما می‌توانید فقط فایل‌های مربوط به Sortable  را به صفحه خودتان اضافه کنید و یا مثل من فایل هایی که حاوی تمام قسمت‌های jQuery UI  هست را اضافه کنید.

من برای این کار از Section  استفاده کردم ، ابتدا در Head  فایل Layout  دو Section  تعریف کردم برای CSS  و JavaScript . و فایل‌های مربوط به Sort کردن را در صفحه ای که باید عمل Sort انجام بشود در  این Section ها قرار دادم.

فایل Layout

<head>
    <meta charset="utf-8" />
    @RenderSection("meta", false)
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <link href="@Url.Content("~/Content/~Site.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="@Url.Content("~/Content/redactor/css/redactor.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    <link href="@Url.Content("~/Content/css/bootstrap-rtl.min.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
    @RenderSection("css", false)
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-1.8.2.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/modernizr-1.7.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Content/js/bootstrap-rtl.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Content/redactor/redactor.min.js")" type="text/javascript"></script>
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.unobtrusive-ajax.min.js")" type="text/javascript"></script>
    @RenderSection("js", false)

</head>

فایل Index.chtml  در پوشه کنترلر Type


@model IEnumerable<KhazarCo.Models.Type>
@{
    ViewBag.Title = "Index";
    Layout = "~/Areas/Administrator/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}
@section css
{<link href="@Url.Content("~/Content/themes/base/jquery-ui.css")" rel="stylesheet" type="text/css" />
}
@section js
{
    <script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery-ui-1.9.0.min.js")" type="text/javascript"></script>
}


در آخر فایل Index.chtml  به اینصورت شده است:

<h2>
    نوع ها</h2>
<p>
    @Html.ActionLink("ایجاد یک مورد جدید", "Create", null, new { @class = "btn btn-info" })
</p>
<table>
    <thead>
        <tr>
            <th>
                عنوان
            </th>
            <th>
                توضیحات
            </th>
            <th>
                فعال
            </th>
            <th>
            </th>
        </tr>
    </thead>
    <tbody>
        @foreach (var item in Model.OrderBy(m => m.Priority))
        {
            <tr id="@item.Id">
                <td>
                    @Html.DisplayFor(modelItem => item.Title)
                </td>
                <td>
                    @(new HtmlString(item.Description))
                </td>
                <td>
                    @Html.DisplayFor(modelItem => item.IsActive)
                </td>
                <td>
                    @Html.ActionLink("ویرایش", "Edit", new { id = item.Id }, new { @class = "btnEdit label label-warning" })
                    |
                    @Html.ActionLink("مشاهده", "Details", new { id = item.Id }, new { @class = "btnDetails label label-info" })
                    |
                    @Html.ActionLink("حذف", "Delete", new { id = item.Id }, new { @class = "btnDelete label label-important" })
                </td>
            </tr>
        }
    </tbody>
</table>

** توجه داشته باشید که من به هر tr  یک id  اختصاص داده ام که این مقدار id  همان مقدار فیلد Id  همان رکورد هست ، ما برای مرتب کردن به این Id  نیاز داریم (خط 25).

افزودن کد‌های کلاینت:

حالا باید کدی بنویسم که دو کار را برای ما انجام دهد : اول حالت Sort  پذیری را به سطر‌های Table  بدهد و دوم اینکه هنگامی که ترتیب سطر‌های تغییر کرد ما را با خبر کند:


<script type="text/javascript">
    $(function () {
        $("table tbody").sortable({
            helper: fixHelper,
            update: function (event, ui) {
                jQuery.ajax('@Url.Action("Sort", "Type", new { area = "Administrator" })', {
                    data: { s: $(this).sortable('toArray').toString() }
                });
            }
        }).disableSelection();
    });
    var fixHelper = function (e, ui) {
        ui.children().each(function () {
            $(this).width($(this).width());
        });
        return ui;
    };
</script>


توضیح کد :

در این کد ما حالت ترتیب پذیری را به Table  می دهیم و هنگامی که عمل Update  در Table  انجام شد تابع مربوطه اجرا می‌شود. ما در این تایع، ترتیب جدید سطر‌ها را می‌گیریم ( ** به کمک مقدار Id  که به هر سطر دادیم ، این مقدار Id  برابر بود با Id خود رکورد در Database )  و به کمکjQuery.ajax  به تابع Sort  از کنترلر Type  در منطقه (area ) Administrator  ارسال می‌کنیم و در آنجا ادامه کار را انجام میدهیم.

تابع fixHelper  هم به ما کمک می‌کند که هنگامی که سطر‌ها از جای خود جدا می‌شوند ، دارای عرض یکسانی باشند و عرض آن‌ها تغییری نکند.


افزودن کد Server:

حالا باید تابع Sort  که مقادیر را به آن ارسال کردیم بنویسم. من این تابع را بر اساس مقداری که از کلاینت ارسال می‌شود اینگونه طراحی کردم.


        public EmptyResult Sort(string s)
        {
            if (s != null)
            {
                var ids = new List<int>();
                foreach (var item in s.Split(','))
                {
                    ids.Add(int.Parse(item));
                }
                int intpriority = 0;

                foreach (var item in ids)
                {
                    intpriority++;
                    db.Types.Single(m => m.Id == item).Priority = intpriority;
                }
                db.SaveChanges();
            }
            return new EmptyResult();
        }

در ایتدا مقادیر Id  که از کلاینت  به صورت String  ارسال شده است را می‌گیریم و بعد به همان ترتیب ارسال در لیستی از int قرار می‌دهیم ids.

سپس به اضای هر رکورد Type  مقدار اولویت را به فیلدی که برای همین مورد اضافه کردیم Priority اختصاص می‌دهیم. و در آخر هم تغییرات را ذخیره می‌کنیم. (خود کد کاملا واضح است و نیاری به توضیح بیشتر نیست )

حالا باید هنگامی که لیست Type  ها نمایش داده می‌شود به ترتیب (OrderBy) فیلد Priority    نمایش داده شود پس تابع Index را اینطور تغییر می‌دهیم.

        public ViewResult Index()
        {
            return View(db.Types.Where(m => m.IsDeleted == false).OrderBy(m => m.Priority));
        }

این هم خروجی کار من:

این عکس مربوط به است به قسمت مدیریت پروژه شیرآلات مرجان خزر


مطالب
اجبار به استفاده‌ی از HTTPS در حین توسعه‌ی برنامه‌های ASP.NET Core 2.1
پس از نصب SDK جدید NET Core 2.1. و ایجاد یک برنامه‌ی جدید بر اساس آن توسط دستور«dotnet new mvc» و سپس اجرای آن به کمک دستور «dotnet run»، تصویر جدیدی مشاهده می‌شود:


در نگارش‌های قبلی، پس از اجرای برنامه، صرفا یک سطر زیر نمایش داده می‌شد:
Now listening on: http://localhost:5000
اما اکنون تبدیل شده‌است به دو سطر که اولی HTTPS است و دومی HTTP معمولی:
Now listening on: https://localhost:5001
Now listening on: http://localhost:5000
یعنی برنامه بر روی دو پورت 5000 و یا 5001 قابل دسترسی است. در این حال اگر سعی کنیم برنامه را بر روی پورت 5000 که HTTP معمولی است اجرا کنیم، بلافاصله به خطای امن نبودن دسترسی به سایت و اجرای خودکار برنامه بر روی پورت 5001 خواهیم رسید:


علت هدایت خودکار به آدرس HTTPS، به تغییرات فایل آغازین برنامه بر می‌گردد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
    if (env.IsDevelopment())
    {
        app.UseDeveloperExceptionPage();
    }
    else
    {
        app.UseExceptionHandler("/Home/Error");
        app.UseHsts();
    }

    app.UseHttpsRedirection();
در اینجا علاوه بر UseHsts ، تنظیم UseHttpsRedirection نیز به صورت پیش‌فرض قرار داده شده‌اند که سبب ارتقاء و همچنین هدایت خودکار به آدرس HTTPS برنامه می‌شوند. توضیحات بیشتری در مورد Hsts: «فعال‌سازی HSTS در ASP.NET Core» که با میان افزار جدید و توکار Hsts جایگزین می‌شود.
اگر خواستید این شماره‌ی پورت را تغییر دهید، می‌توانید به صورت زیر عمل کنید:
 services.AddHttpsRedirection(options => options.HttpsPort = 5002);
میان افزار جدید UseHsts به مرورگرها فرمان می‌دهد که این سایت را در حالت HTTPS مرور کنند. البته همانطور که مشاهده می‌کنید این مورد فقط برای حالت ارائه‌ی نهایی تنظیم شده‌است و نه حالت استفاده‌ی از برنامه در حالت localhost. جزئیات این میان‌افزار را به صورت زیر نیز می‌توان تنظیم کرد و یا تغییر داد:
services.AddHsts(options =>
{
    options.MaxAge = TimeSpan.FromDays(100);
    options.IncludeSubDomains = true;
    options.Preload = true;
});


اما چرا برنامه در حالت HTTPS قابل مشاهده نیست؟

پس از نصب SDK نگارش جدید NET Core.، یک مجوز SSL توسعه نیز به سیستم عامل اضافه می‌شود:
ASP.NET Core
------------
Successfully installed the ASP.NET Core HTTPS Development Certificate.

برای مشاهده‌ی این مجوز، دستور certmgr.msc را در قسمت run ویندوز وارد کرده و enter کنید:


این مجوز پیش فرض در قسمت «Personal/Certificates» با نام «ASP.NET Core HTTPS development certificate» قابل مشاهده‌است که در حقیقت یک Self Signed Certificate است و به صورت پیش فرض توسط سیستم معتبر و قابل اطمینان شناخته نمی‌شود.
برای اعلام قابل اطمینان بودن این مجوز به سیستم، در همین کنسول مدیریت مجوزها، بر روی این مجوز کلیک راست کرده و آن‌را کپی کنید. سپس آن‌را در مسیر «Trusted Root Certification Authorities/Certificates» قرار دهید (paste کنید).


در این حالت صفحه دیالوگ فوق ظاهر می‌شود. آن‌را تائید کنید تا این مجوز توسعه، به قسمت مجوزهای امن و معتبر سیستم اضافه شود.

روش دوم انجام اینکار، استفاده از دستور زیر است:
dotnet install tool dotnet-dev-certs -g --version 2.1.0-preview1-final
dotnet dev-certs https --trust
دستور اول برنامه‌ی dotnet-dev-certs را نصب می‌کند و دستور دوم آن‌را اجرا کرده و توسط پرچم trust، همان کار کپی و paste ذکر شده‌ی در قسمت قبلی را به صورت خودکار انجام خواهد داد. هرچند صفحه‌ی تائید این نقل و انتقال در اینجا نیز ظاهر می‌شود.


پس از اینکار اگر مرورگر را ریفرش کنید، باز هم همان خطای قبلی نمایش داده می‌شود. برای رفع این مشکل باید یکبار مرورگر را کاملا بسته و مجددا اجرا کنید تا مجوز جدید را دریافت کند:



تنظیمات مخصوص IIS Express برای اجرای برنامه‌های ASP.NET Core 2.1

دستور «dotnet run» از IIS برای اجرا استفاده نمی‌کند و مبتنی بر وب سرور Kestrel است. تنظیمات IIS و IIS Express از فایل Properties\launchSettings.json خوانده می‌شوند که اینبار به صورت زیر تغییر کرده‌است:
{
  "iisSettings": {
    "windowsAuthentication": false,
    "anonymousAuthentication": true,
    "iisExpress": {
      "applicationUrl": "http://localhost:4929",
      "sslPort": 44313
    }
  },
  "profiles": {
    "IIS Express": {
      "commandName": "IISExpress",
      "launchBrowser": true,
      "environmentVariables": {
        "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development",
        "ASPNETCORE_HTTPS_PORT": "44313"
      }
    },
    "TestWebApp": {
      "commandName": "Project",
      "launchBrowser": true,
      "environmentVariables": {
        "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development",
        "ASPNETCORE_URLS": "https://localhost:5001;http://localhost:5000"
      }
    }
  }
}
در اینجا تنظیمات مربوط به sslPort و همچنین ASPNETCORE_HTTPS_PORT نیز اضافه شده‌اند که IIS Express از آن‌ها استفاده می‌کند.
مطالب
پیاده سازی ویژگی مشابه asp-append-version در برنامه‌های Blazor SSR

عموما برای درج فایل‌های ثابت اسکریپت‌ها و شیوه‌نامه‌های سایت، از روش متداول زیر استفاده می‌شود:

<link rel="stylesheet" href="/css/site.css"  />    
<script src="/js/site.js"></script>    

مشکلی که به همراه این روش وجود دارد، مطلع سازی کاربران و مرورگر، از تغییرات آن‌هاست؛ چون این فایل‌های ثابت، توسط مرورگرها کش شده و با فشردن دکمه‌هایی مانند Ctrl+F5 و به‌روز شدن کش مرورگر، به نگارش جدید،‌ ارتقاء پیدا می‌کنند. برای رفع این مشکل حداقل دو روش وجود دارد:

الف) هربار نام این فایل‌ها را تغییر دهیم. برای مثال بجای نام قدیمی site.css، از نام جدید site.v.1.1.css استفاده کنیم.

ب) یک کوئری استرینگ متغیر را به نام ثابت این فایل‌ها، اضافه کنیم.

که در این بین، روش دوم متداول‌تر و معقول‌تر است. برای این منظور، ASP.NET Core به همراه ویژگی توکاری است به نام asp-append-version که اگر آن‌‌را به تگ‌های اسکریپت و link اضافه کنیم:

<link rel="stylesheet" href="~/css/site.css" asp-append-version="true" />    
<script src="~/js/site.js" asp-append-version="true"></script>    

این کوئری استرینگ را به صورت خودکار محاسبه کرده و به آدرس فایل درج شده اضافه می‌کند؛ با خروجی‌هایی شبیه به مثال زیر:

<link rel="stylesheet" href="/css/site.css?v=AAs5qCYR2ja7e8QIduN1jQ8eMcls-cPxNYUozN3TJE0" />    
<script src="/js/site.js?v=NO2z9yI9csNxHrDHIeTBBfyARw3PX_xnFa0bz3RgnE4"></script>  

ASP.NET Core در اینجا هش فایل‌های یافت شده را با استفاده از الگوریتم SHA256 محاسبه و url encode کرده و به صورت یک کوئری استرینگ، به انتهای آدرس فایل‌ها اضافه می‌کند. به این ترتیب با تغییر محتوای این فایل‌ها، این هش نیز تغییر می‌کند و مرورگر بر این اساس، همواره آخرین نگارش ارائه شده را از سرور دریافت خواهد کرد. نتیجه‌ی این محاسبات نیز به صورت خودکار کش می‌شود و همچنین با استفاده از یک File Watcher در پشت صحنه، تغییرات این فایل‌ها هم بررسی می‌شوند. یعنی اگر فایلی تغییر کرد، نیازی به ‌ری‌استارت برنامه نیست و محاسبات جدید و کش شدن مجدد آن‌ها، به صورت خودکار انجام می‌شود.

البته این ویژگی هنوز به Blazor اضافه نشده‌است؛ اما امکان استفاده‌ی از زیر ساخت ویژگی asp-append-version با کدنویسی مهیا است که در ادامه با استفاده از آن، کامپوننتی را مخصوص Blazor SSR، تهیه می‌کنیم.

دسترسی به زیر ساخت محاسباتی ویژگی asp-append-version با کدنویسی

زیرساخت محاسباتی ویژگی asp-append-version، با استفاده از سرویس توکار IFileVersionProvider به صورت زیر قابل دسترسی است:

public static class FileVersionHashProvider
{
    private static readonly string ProcessExecutableModuleVersionId =
        Assembly.GetEntryAssembly()!.ManifestModule.ModuleVersionId.ToString("N");

    public static string GetFileVersionedPath(this HttpContext httpContext, string filePath, string? defaultHash = null)
    {
        ArgumentNullException.ThrowIfNull(httpContext);

        var fileVersionedPath = httpContext.RequestServices.GetRequiredService<IFileVersionProvider>()
            .AddFileVersionToPath(httpContext.Request.PathBase, filePath);

        return IsEmbeddedOrNotFound(fileVersionedPath, filePath)
            ? QueryHelpers.AddQueryString(filePath, new Dictionary<string, string?>(StringComparer.Ordinal)
            {
                {
                    "v", defaultHash ?? ProcessExecutableModuleVersionId
                }
            })
            : fileVersionedPath;
    }

    private static bool IsEmbeddedOrNotFound(string fileVersionedPath, string filePath)
        => string.Equals(fileVersionedPath, filePath, StringComparison.Ordinal);
} 

در برنامه‌های Blazor SSR، دسترسی کاملی به HttpContext‌ وجود دارد و همانطور که مشاهده می‌کنید، این سرویس نیز به اطلاعات آن جهت محاسبه‌ی هش فایل معرفی شده‌ی به آن، نیاز دارد. در اینجا اگر هش قابل محاسبه نبود، از هش فایل اسمبلی جاری استفاده خواهد شد.

ساخت کامپوننت‌هایی برای درج خودکار هش فایل‌های اسکریپت‌ها

یک نمونه روش استفاده‌ی از متد الحاقی GetFileVersionedPath فوق را در کامپوننت DntFileVersionedJavaScriptSource.razor زیر می‌توانید مشاهده کنید:

@if (!string.IsNullOrWhiteSpace(JsFilePath))
{
    <script src="@HttpContext.GetFileVersionedPath(JsFilePath)" type="text/javascript"></script>
}

@code{
    [CascadingParameter] public HttpContext HttpContext { set; get; } = null!;

    [Parameter]
    [EditorRequired]
    public required string JsFilePath { set; get; }
}

با استفاده از HttpContext مهیای در برنامه‌های Blazor SSR، متد الحاقی GetFileVersionedPath به همراه مسیر فایل js. مدنظر، در صفحه درج می‌شود.

برای مثال یک نمونه از استفاده‌ی آن، به صورت زیر است:

<DntFileVersionedJavaScriptSource JsFilePath="/lib/quill/dist/quill.js"/>

در نهایت با اینکار، یک چنین خروجی در صفحه درج خواهد شد که با تغییر محتوای فایل quill.js، هش متناظر با آن به صورت خودکار به‌روز خواهد شد:

<scriptsrc="/lib/quill/dist/quill.js?v=5q7uUOOlr88Io5YhQk3lgYcoB_P3-5Awq1lf0rRa7-Y" type="text/javascript"></script>

شبیه به همین کار را برای شیوه‌نامه‌ها هم می‌توان تکرار کرد و کدهای آن، تفاوت آنچنانی با کامپوننت فوق ندارند.

مطالب
فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها در Angular - قسمت اول - معرفی و ایجاد ساختار برنامه
پیشنیازها
- آشنایی با Angular CLI
- آشنایی با مسیریابی‌ها در Angular

همچنین اگر پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید، قسمت «به روز رسانی Angular CLI» ذکر شده‌ی در مطلب «Angular CLI - قسمت اول - نصب و راه اندازی» را نیز اعمال کنید. در این سری از angular/cli: 1.1.2@ استفاده شده‌است.


فناوری‌های مختلف کار با فرم‌ها در Angular

Angular (که خلاصه شده‌ی نام تمام نگارش‌های پس از Angular 2 است)، به همراه دو فناوری توکار کار با فرم‌ها است:
الف) فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها یا Template driven forms
در اینجا عمده‌ی کار تعاریف فرم‌ها، در قالب‌های HTML ایی کامپوننت‌ها به همراه data binding انجام می‌شود. کار با آن ساده‌تر است و به همراه حداقل کدنویسی در قسمت کامپوننت‌های برنامه است؛ چون two-way data binding بسیاری از مسایل را به صورت خودکار مدیریت می‌کند. همچنین این روش برای کسانیکه با Angular 1.x کار کرده باشند، آشناتر است.
ب) فرم‌های واکنشی یا Reactive forms
در اینجا نیز همانند حالت الف کار تعریف ابتدایی فرم در قالب‌های HTML ایی کامپوننت‌ها انجام می‌شود. اما در اینجا نیاز است مدل فرم را توسط کدهای TypeScript کامپوننت نیز ایجاد کرد و با قالب HTML ایی هماهنگ نمود (به همین جهت به آن model driven forms هم می‌گویند). مزیت این روش نسبت به حالت الف، سادگی Unit testing و همچنین امکان تعریف اعتبارسنجی‌های پیچیده‌است. به علاوه در این حالت می‌توان فرم‌های پویایی را نیز طراحی کرد.

ما در این سری حالت Template driven forms را بررسی خواهیم کرد.


ایجاد ساختار اولیه‌ی مثال این سری

در ادامه، یک پروژه‌ی جدید مبتنی بر Angular CLI را به نام angular-template-driven-forms-lab به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن ایجاد می‌کنیم:
 > ng new angular-template-driven-forms-lab --routing
به علاوه، قصد استفاده‌ی از بوت استرپ را نیز داریم. به همین جهت ابتدا به ریشه‌ی پروژه وارد شده و سپس دستور ذیل را صادر کنید، تا بوت استرپ نصب شود و پرچم save آن سبب به روز رسانی فایل package.json نیز گردد:
 > npm install bootstrap --save
پس از آن نیاز است به فایل angular-cli.json. مراجعه کرده و شیوه‌نامه‌ی بوت استرپ را تعریف کنیم:
  "apps": [
    {
      "styles": [
    "../node_modules/bootstrap/dist/css/bootstrap.min.css",
        "styles.css"
      ],
به این ترتیب، به صورت خودکار این شیوه نامه به همراه توزیع برنامه حضور خواهد داشت و نیازی به تعریف مستقیم آن در فایل index.html نیست.

در ادامه برای تکمیل مثال جاری، دو کامپوننت جدید خوش‌آمدگویی و همچنین یافتن نشدن مسیرها را به برنامه اضافه می‌کنیم:
>ng g c welcome
>ng g c PageNotFound
که سبب ایجاد کامپوننت‌های src\app\welcome\welcome.component.ts و src\app\page-not-found\page-not-found.component.ts خواهند شد؛ به همراه به روز رسانی خودکار فایل src\app\app.module.ts جهت تکمیل قسمت declarations آن:
@NgModule({
  declarations: [
    AppComponent,
    WelcomeComponent,
    PageNotFoundComponent
  ],

سپس فایل src\app\app-routing.module.ts را به نحو ذیل تکمیل نمائید:
import { PageNotFoundComponent } from './page-not-found/page-not-found.component';
import { WelcomeComponent } from './welcome/welcome.component';
import { NgModule } from '@angular/core';
import { Routes, RouterModule } from '@angular/router';

const routes: Routes = [
  { path: 'welcome', component: WelcomeComponent },
  { path: '', redirectTo: 'welcome', pathMatch: 'full' },
  { path: '**', component: PageNotFoundComponent }
];

@NgModule({
  imports: [RouterModule.forRoot(routes)],
  exports: [RouterModule]
})
export class AppRoutingModule { }
در اینجا زمانیکه کاربر ریشه‌ی سایت را درخواست می‌کند، به کامپوننت welcome هدایت خواهد شد.
همچنین مدیریت مسیریابی آدرس‌های ناموجود در سایت نیز با تعریف ** صورت گرفته‌است.

زمانیکه یک کامپوننت فعالسازی می‌شود، قالب آن در router-outlet نمایش داده خواهد شد. برای این منظور فایل src\app\app.component.html را گشوده و به نحو ذیل تغییر دهید:
<nav class="navbar navbar-default">
  <div class="container-fluid">
    <a class="navbar-brand">{{title}}</a>
    <ul class="nav navbar-nav">
      <li>
        <a [routerLink]="['/']">Home</a>
      </li>
    </ul>
  </div>
</nav>
<div class="container">
  <router-outlet></router-outlet>
</div>
تا اینجا اگر دستور ng serve -o را صادر کنیم (کار build درون حافظه‌ای جهت محیط توسعه و نمایش خودکار برنامه در مرورگر)، چنین خروجی در مرورگر نمایان خواهد شد:



افزودن ماژول فرم‌ها به برنامه

پس از ایجاد ساختار اولیه برنامه، اولین کاری را که در جهت استفاده‌ی از فرم‌های مبتنی بر قالب‌ها باید انجام داد، افزودن ماژول فرم‌ها به ماژول اصلی برنامه است. برای این منظور فایل src\app\app.module.ts را گشوده و تغییرات ذیل را به آن اعمال کنید:
import { FormsModule } from '@angular/forms';

@NgModule({
  imports: [
    BrowserModule,
    FormsModule,
    AppRoutingModule
  ]
در اینجا ابتدا FormsModule، از ماژول Angular مرتبط با آن دریافت شده و سپس به لیست imports ماژول اصلی برنامه اضافه گردیده‌است.


ایجاد ماژول و کامپوننت فرم ثبت نام کارمندان

در ادامه می‌خواهیم فرم ثبت نام یک کارمند را تکمیل کنیم. بنابراین ماژول جدید کارمندان را به همراه تنظیمات ابتدایی مسیریابی آن ایجاد می‌کنیم:
 >ng g m Employee -m app.module --routing
با این خروجی
 installing module
  create src\app\employee\employee-routing.module.ts
  create src\app\employee\employee.module.ts
  update src\app\app.module.ts
اگر به سطر آخر آن دقت کنید، فایل app.module.ts را نیز به صورت خودکار به روز رسانی کرده‌است:
import { EmployeeRoutingModule } from './employee/employee-routing.module';

@NgModule({
  imports: [
    BrowserModule,
    FormsModule,
    AppRoutingModule,
    EmployeeRoutingModule
  ]
در اینجا EmployeeRoutingModule را به انتهای لیست imports افزوده‌است که نیاز به اندکی تغییر دارد و باید EmployeeRoutingModule را پیش از AppRoutingModule تعریف کرد. علت این است که AppRoutingModule، دارای تعریف مسیریابی ** یا catch all است که آن‌را جهت مدیریت مسیرهای یافت نشده به برنامه افزوده‌ایم. بنابراین اگر ابتدا AppRoutingModule تعریف شود و سپس EmployeeRoutingModule، هیچگاه فرصت به پردازش مسیریابی‌های ماژول کارمندان نمی‌رسد؛ چون مسیر ** پیشتر برنده شده‌است.
همچنین برای اینکه کامپوننت‌های این ماژول نیز در حین مسیریابی در دسترس باشند، نیاز است بجای EmployeeRoutingModule، خود EmployeeModule را ذکر کرد که حاوی تعاریف مسیریابی (ذکر EmployeeRoutingModule در قسمت imports آن) نیز می‌باشد. بنابراین فایل app.module.ts چنین تعاریفی را پیدا می‌کند:
import { EmployeeModule } from './employee/employee.module';

@NgModule({
  imports: [
    BrowserModule,
    FormsModule,    
    EmployeeModule,
    AppRoutingModule 
  ]

در ادامه کامپوننت جدید ثبت یک کارمند را به این ماژول اضافه می‌کنیم:
 >ng g c employee/employee-register
با این خروجی
 installing component
  create src\app\employee\employee-register\employee-register.component.css
  create src\app\employee\employee-register\employee-register.component.html
  create src\app\employee\employee-register\employee-register.component.spec.ts
  create src\app\employee\employee-register\employee-register.component.ts
  update src\app\employee\employee.module.ts
اگر به سطر آخر آن دقت کنید، کار به روز رسانی فایل ماژول کارمندان، جهت درج این کامپوننت جدید، در قسمت declarations فایل employee.module.ts نیز به صورت خودکار انجام شده‌است:
import { EmployeeRegisterComponent } from './employee-register/employee-register.component';

@NgModule({
  declarations: [EmployeeRegisterComponent]

در ادامه می‌خواهیم قالب این کامپوننت را در منوی اصلی سایت قابل دسترسی کنیم. به همین جهت به فایل src\app\employee\employee-routing.module.ts مراجعه کرده و مسیریابی این کامپوننت را تعریف می‌کنیم:
import { EmployeeRegisterComponent } from './employee-register/employee-register.component';

const routes: Routes = [
  { path: 'register', component: EmployeeRegisterComponent }
];
ابتدا کامپوننت ثبت کارمندان import شده و سپس آرایه‌ی Routes مسیری را به این کامپوننت تعریف کرده‌است.

سپس می‌خواهیم لینکی را به این مسیریابی جدید اضافه کنیم. به همین جهت به فایل src\app\app.component.html مراجعه کرده و routerLink آن‌را اضافه می‌کنیم:
    <ul class="nav navbar-nav">
      <li>
        <a [routerLink]="['/']">Home</a>
      </li>
      <li>
        <a [routerLink]="['/register']">Register</a>
      </li>
    </ul>
تا اینجا اگر دستور ng serve -o را صادر کنیم (کار build درون حافظه‌ای جهت محیط توسعه و نمایش خودکار برنامه در مرورگر)، چنین خروجی در مرورگر نمایان خواهد شد (البته می‌توان پنجره‌ی کنسول ng serve را باز نگه داشت تا کار watch را به صورت خودکار انجام دهد؛ این روش سریعتر و به همراه build تدریجی است):



در قسمت بعد، ایجاد اولین فرم مبتنی بر قالب‌ها را پیگیری می‌کنیم.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-template-driven-forms-lab-01.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
مطالب
چطور مسیریابی‌های ASP.NET MVC را دیباگ کنیم؟
سؤال: من برای تهیه sitemap برنامه، یک route سفارشی نوشته‌ام تا یک فایل xml ایی را که در وب سرور، وجود خارجی ندارد، در آدرس‌های سایت قابل دسترسی کند. برای مثال:
            routes.MapRoute(
                "SiteMap_route", // Route name
                "sitemap.xml", // URL with parameters
                new { controller = "Sitemap", action = "index", name = UrlParameter.Optional, area = "" } // Parameter defaults
            );
با استفاده از این مسیریابی خاص، قرار است هر زمانیکه آدرس http://site/sitemap.xml در مرورگر وارد شد، برنامه در پشت صحنه، به صورت خودکار به کنترلر sitemap و اکشن متد index آن مراجعه کرده و یک محتوای پویای XML ایی را تولید کند و بازگشت دهد. اما ... کار نمی‌کند! یعنی آدرس یاد شده اصلا پاسخ نمی‌دهد. چرا؟ نحوه‌ی ثبت مسیریابی سفارشی تعریف شده نیز به صورت زیر است:
        public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

            routes.MapRoute(
                name: "Default",
                url: "{controller}/{action}/{id}",
                defaults: new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
            );

            routes.MapRoute(
                "SiteMap_route", // Route name
                "sitemap.xml", // URL with parameters
                new { controller = "Sitemap", action = "index", name = UrlParameter.Optional, area = "" } // Parameter defaults
            );
        }
پاسخ: اگر با تقدم و تاخر و معنای مسیریابی‌های تعریف شده آشنایی داشته باشید، شاید بلافاصله بتوانید مشکل را حدس بزنید. اما اگر تعداد مسیریابی‌های سفارشی تعریف شده زیاد باشد، اینکار ساده نیست و حتما نیاز به ابزار دیباگ دارد تا بتوان تشخیص داد که در صفحه جاری کدامیک از مسیریابی‌های تعریف شده کار را تمام کرده‌اند و نوبت به دیگری نرسیده است.

برای این منظور می‌توان از افزونه‌ای به نام RouteDebug نوشته یکی از اعضای سابق تیم ASP.NET MVC استفاده کرد:
کار کردن با آن نیز بسیار ساده است.
الف) ارجاعی را به اسمبلی RouteDebug.dll (حاصل از کامپایل پروژه فوق) به پروژه جاری ASP.NET MVC خود اضافه کنید.
ب) سپس به فایل Global.asax.cs خود مراجعه و در سطر آخر متد Application_Start آن، فراخوانی ذیل را اضافه نمائید:
 RouteDebug.RouteDebugger.RewriteRoutesForTesting(RouteTable.Routes);
اکنون هر صفحه و آدرسی را که باز کنید، بجای محتوای اصلی صفحه، مسیریابی‌های فعال و برنده آن‌را مشاهده خواهید کرد. برای مثال در صفحه اول برنامه داریم:


نکته مهمی که در این تصویر باید به آن دقت داشت، اولین True سبز رنگی است که نمایش می‌دهد. یعنی اولین مسیریابی که کار هدایت و نمایش صفحه جاری را برعهده دارد. در اجرای عادی ASP.NET MVC، همینجا کار پردازش سیستم مسیریابی صفحه جاری خاتمه خواهد یافت و نوبت به سایرین نخواهد رسید.
در مورد صفحه sitemap.xml چطور؟ اگر این آدرس را در مرورگر، بدون فعال سازی افزونه RouteDebug وارد کنیم، پیام 404 را دریافت می‌کنیم. اگر افزونه را فعال کنیم، اینبار به صفحه زیر خواهیم رسید:


بله. همانطور که مشاهده می‌کنید، مسیریابی پیش فرض، اینبار نیز برنده بوده است و اولین تطابق صورت گرفته با آن صورت می‌گیرد. بنابراین اصلا کار به استفاده از مسیریابی سفارشی تعریف شده توسط ما نخواهد رسید.
بنابراین محل تعریف این مسیریابی را اکنون به پیش از مسیریابی پیش فرض انتقال می‌دهیم:
        public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

            routes.MapRoute(
                "SiteMap_route", // Route name
                "sitemap.xml", // URL with parameters
                new { controller = "Sitemap", action = "index", name = UrlParameter.Optional, area = "" } // Parameter defaults
            );

            routes.MapRoute(
                name: "Default",
                url: "{controller}/{action}/{id}",
                defaults: new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
            );      
        }
در ادامه اگر مجددا مسیر sitemap.xml را درخواست کنیم، به تصویر ذیل خواهیم رسید:


بله. با این تنظیم صورت گرفته، اینبار دیگر سیستم مسیریابی، برای تفسیر مسیر سفارشی تعریف شده، به سراغ مسیریابی پیش فرض نخواهد رفت و کار همینجا خاتمه می‌یابد.

سؤال: آیا اینکار تداخلی در عملکرد اصلی برنامه ایجاد نمی‌کند؟ مثلا اگر به مسیر index کنترلر home مراجعه کنیم، مشکلی نخواهد بود؟
پاسخ: خیر. برای آزمایش آن باز هم به افزونه RouteDebug مراجعه خواهیم کرد:


همانطور که مشخص است، مسیریابی برنده در این حالت، همان مسیریابی پیش فرض است و نه مسیریابی سفارشی آدرس خاص sitemap.xml سایت.


یک نکته تکمیلی
افزونه گلیمپس نیز امکان دیباگ Routeها را دارد؛ اما توانایی بررسی مشکلات Routing یک خطای 404 مانند مثال فوق را حداقل تا زمان نگارش این مطلب ندارد و همان افزونه RouteDebug یاد شده، بهتر عمل می‌کند.