اشتراک‌ها
الزام دولتیها به استفاده از نرم‌افزار بومی/ استفاده کامل تا 3سال آینده
معاون سازمان فناوری اطلاعات ایران از تصویب آیین نامه ای در کارگروه مدیریت فاوای دولت خبر داد که براساس آن با راه اندازی مرکز توسعه نرم افزارهای بومی کشور، دستگاههای دولتی ملزم به استفاده از نرم افزارهای بومی تولید داخل می‌شوند. علی اصغر انصاری در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به راه اندازی مرکز توسعه نرم افزارهای بومی و متن باز – اپن سورس- در کشور اظهار داشت: آیین نامه این مرکز و شرح وظایف آن توسط دولت به تصویب رسیده است.   
الزام دولتیها به استفاده از نرم‌افزار بومی/ استفاده کامل تا 3سال آینده
مطالب
معماری وب گرا (سبکی از سرویس گرایی)
در ابتدای مقاله، پیش از آن که وارد بحث معماری وب گرا بشوم، یک سوال را مطرح میکنم که شاید برای شما هم جالب باشد. آن سوال اینست : آیا SOA پاسخی برای همه چیز در 
حوزه معماری است؟ شاید اینطور نباشد. به ترکیب زیر دقت کنید :
WOA  / SOA + WWW + REST
ترکیب فوق ما را چند قدم جلوتر برده و کاستی‌های سرویس گرایی را پر می‌کند و ما را یاری می‌کند تا اپلیکیشن‌های کامل end-to-end بسازیم.

اگر چه مفهوم WOA شاید چندان فراگیر نباشد، ولی بسیاری از آنچه تاکنون در سطح اینترنت می‌بینیم شالوده همین تفکر وب گرایی است.

معماری وب گرا یا Web-Oriented Architecture در 2006 توسط  Nick Gall از گروه Gartner ابداع شده است. 
معماری وب گرا یک سبک معماری نرم افزاری است که معماری سرویس گرا (Service-Oriented Architecture) را در راستای اپلیکیشن‌های تحت وب گسترش می‌دهد. 
معماری وب گرا در اصل توسط بسیاری از شبکه‌های اجتماعی و وب سایت‌های شخصی ساخته شده است.

تعریف رسمی Gartner از معماری وب گرا چنین است :
 “معماری وب گرا یا Web-Oriented Architecture سبکی معمارگونه از معماری سرویس گرا یا همان Service-Oriented Architecture می‌باشد که به یکپارچگی سیستم‌ها و کاربران از طریق ابررسانه‌های مرتبط با هم در سطح جهانی بر اساس معماری وب می‌پردازد.
 این نوع معماری بر تمامی اینترفیس‌ها (رابط کاربری و  رابط کاربردی برنامه نویسی) به منظور دستیابی به تاثیرات شبکه‌ی جهانی از طریق پنج عنصر رابط اساسی ذیل تاکید دارد :
  • شناسایی منابع
  • بکارگیری منابع از طریق نمایش آنها (منابع وب)
  • پیام‌های خودتوصیفی
  • ابررسانه بعنوان قلب تپنده موقعیت برنامه
  • درگیر نکردن برنامه “
Nick Gall همچنین فرمولی را برای تعریف معماری وب گرا (WOA) ارائه داده است که بدین شکل است:
WOA = SOA + WWW + REST

Dion Hinchcliffe مدعی است که معماری وب گرا چنین است: 

“مجموعه‌ای از هسته پروتکل‌های وب مانند HTTP, XML است و اینکه تنها تفاوت معماری سرویس گرای سنتی و مفاهیم معماری وب گرا اینست که WOA از REST حمایت می‌کند. REST متدی به طور فزاینده محبوب ، قدرتمند و ساده به منظور اعمال نفوذ پروتکل انتقال ابر متن HTTP بعنوان یک وب سرویس در چارچوب حقوق خودش است.“

پشته‌ی معماری وب گرا WOA شامل چنین مواردی است :
  • توزیع (HTTP , Feeds)
  • ترکیب (Hypermedia , Mashups)
  • امنیت (Open ID, SSL)
  • قابلیت انتقال داده (XML,RDF)
  • قابلیت نمایش داده (ATOM, JSON)
  • متدهای انتقال (REST, HTTP, Bit Torrent)

بطور کل باید گفت WOA هر چیزی است که در اینترنت وجود دارد و هر چیزی که بر مبنای REST می‌باشد والبته سرویس گراست. در کلامی گویا باید گفت امروزه معماری وب گرا پراستفاده‌ترین نوع معماری در جهان تا به امروز بوده است. طبق پیش بینی Gartner در 2014 سبک معماری وب گرای (مبتنی بر REST) در 80% سازمان هایی که سرویس گرایی را دنبال می‌کنند فراگیر خواهد شد. واقعا صحت یا عدم صحت تحقق این پیش بینی Gartner شاید مهم نباشد ؛ چرا که هر کسی می‌بایست WOA را بشناسد.
اما REST چیست ؟ Representational State Transfer سبکی از معماری نرم افزار برای سیستم‌های ابررسانه توزیع شده مانند شبکه جهانی وب است (منبع : ویکی پدیا). با هم اصول REST را مرور کنیم:
  • هر چیزی یک منبع است.
  • هر منبعی یک تمثیل دارد.
  • هر منبعی یک نام بخصوص دارد.
  • انتقال موقعیت نیازمند کشف و شهود (Discovery) است.
  • پروتکل شبکه پایه WOA می‌باشد

بطور خلاصه WOA را بررسی می‌کنیم :
  • اطلاعات در قالب منابع (Resources) نمایش می‌یابند.
  • منابع توسط URI‌ها شناخته می‌شوند.
  • منابع از طریق HTTP اداره می‌شوند.
  • معاهدات به صورت ضمنی در نمایش منابع می‌باشند.
  • رابط‌ها بطور کلی عام هستند.

معماری وب گرای سازمانی
معماری وب گرای سازمانی یا Enterprise Web Oriented Architecture (EWOA) یکی از زیر سبک‌های SOA می‌باشد. EWOA مجموعه ای از عناصر، اصول و فرآیندهای معماری مبتنی بر وب می‌باشد. وب سایت‌ها و برنامه‌های کاربردی جدید مانند Google AdSense, Wikipedia و دیگر سرویس‌های RESTful از WOA استفاده می‌کنند.
مثال حال حاضر WOA را می‌توان Google’s Open Social  یا MindTouch دانست. در حال حاضر Mobile API بنایی اساسی بر تمرکز در استفاده از تکنولوژی WOA را دارند. ساخت چنین سرویس هایی با استفاده از پروتکل‌های ساده شده وب نظیر Rest , JSON بیش از پیش آسان شده است. این پروتکل‌ها برای توسعه دهندگان وب بسیار راحت‌تر است چرا که CPU و پهنای باند کمتری را طلب می‌کنند. این پروتکل‌ها بیشتر بخاطر شبکه‌های اجتماعی بزرگ نظیر فیس بوک ، آمازون ، توییتر و … شناخته شده‌اند.
MindTouch هم یک شرکت اوپن سورس و یک سکوی مستندسازی استراتژیک و نوعی جدید از ECM می‌باشد. از جمله پروژه‌هایی که ارایه کرده‌است می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد :
DReAM
SGML Reader
MindTouch Core/2010
در ادامه، بکارگیری REST را در قالب شبکه جهانی وب (W3) در قالب جدول زیر با دیدگاه مقایسه‌ای با تلفیق در وب بررسی می‌کنیم:
{بنده می‌گویم} REST بدون WWW بی معناست. REST با Web است که تکمیل می‌شود و معنا پیدا می‌کند.

بررسی مزایای WOA
  • ساده سازی توسعه پذیری، مقیاس پذیری
  • کاهش زمان توسعه ویژگی‌های جدید
  • کاهش زمان مهندسی مورد نیاز برای یکپارچه سازی
  • سازنده فرصت‌هایی جدید برای mash-ups و دیگر داستان‌های غیرقابل پیش بینی کاربری
  • اما وضعیت ارتباطی کلاینت‌ها و سرورها در WOA چگونه است ؟
  • سرویس‌ها وابسته به دیگر سرویس‌ها هستند.
  • ارتباطات از طریق HTTP صورت می‌گیرد.
  • کلاینت‌ها حکم منبع و سرویس دهی به دیگر کلاینت‌ها را دارند.
  • مقیاس پذیری ، توسعه پذیری == اتصالات داخی 


بعنوان مثال می‌توان با ترکیب تصاویر و آدرس‌های مختلف دانشگاه‌های تهران، یک map Mashup درست کرد.


برای Photo Mashup ابزار Color Picker هم هست که امکان جستجوی تصاویر را بر اساس رنگ فراهم می‌کند و از سرویس اشتراک گذاری عکس Flickr استفاده می‌کند که در این آدرس قابل استفاده است.


معماری Mashup هم مثل معماری MVC (البته با تفاوت‌های فاحش) سه لایه‌ای است :


لایه نمایش / تعامل کاربر (همان رابط کاربری است)

تکنولوژی‌ها : HTML/XHTML, CSS, Javascript, Asynchronous JS and Xml (Ajax).

وب سرویس‌ها : عملکرد محصول از طریق سرویس‌های API هم قابل دسترسی است

تکنولوژی‌ها : XMLHTTPRequest, XML-RPC, JSON-RPC, SOAP, REST

داده : فراهم آوردن امکان ارسال ، مرتب سازی و دریافت داده

تکنولوژی‌ها : XML , JSON , KML

از نظر معماری  Mashup  دارای 2 سبک است : الف) مبتنی بر وب – ب) مبتنی بر سرور


 در ادامه با هم نمونه ای از استقرار معماری وب گرا WOA را در سازمان، بصورت شماتیک می‌بینیم. با هم مشاهده می‌کنیم با این پیاده سازی، موانع سر راه ما کاهش پیدا می‌کنند و سرعت یکپارچگی افزایش پیدا می‌کند. بدین صورت که می‌توان از قدرت شبکه جهانی وب در جهت انتقال محتوای مورد نیازمان به هر جا و در هر زمانی بهره جست.


شاید برای شما سوال پیش بیاید که ما در معماری وب گرا بحث می‌کردیم، اصلا چرا وارد مفهوم Mashup شدیم؟


به‌عبارت فنی‌تر چرا معماری وب گرا (WOA) برای Mashups اهمیت دارد ؟

 پاسخ یک کلمه است : REST . همانطور که بالاتر نیز اشاره کردم، Mashup از REST بهره می‌برد. به منظور افزایش اطلاعات در رابطه با REST باید گفت Roy Fielding آنرا بنیان نهاده‌است. میخواهید او را بهتر معرفی کنم؟ وی یکی از خالقان HTTP است و مگر می‌توان وب را بدون HTTP فرض کرد که مهمترین پروتکل انتقال ابر متن در جهان و پروتکل زیربنایی وب است؟! 

REST به خوبی با معماری اینترنت عجین شده است! بپرسید چرا؟ چون پروتکل اصلی اینترنت HTTP است و هر دوی این‌ها از یک ذهن نشات گرفته و او کسی نیست جز Roy Fielding. اما باید بگویم REST یک استاندارد نیست؛ با وجود سادگی بسیار زیاد، تنها یک سبک استفاده از HTTP است.


REST همچنین از متدهای اختصاصی HTTP نظیر GET, PUT , POST , DELETE در بالای یک URL استفاده می‌کند تا نشان دهد چه رویدادی رخ می‌دهد.


در پایان گفته‌ها در رابطه با REST باید بگویم ATOM همان REST است. منظورم از ATOM ویرایشگر معروف متنی نیست که برای نوشتن کدهای برنامه نویسی استفاده قرار می‌گیرد؛ آنرا غالبا به شکل Atom می‌نویسند چرا که مخفف چند کلمه نیست و یک کلمه خاص است  اما ATOM یک استاندارد وب به زبان XML است که برای خوراک وب بعنوان جایگزینی برای RSS استفاده می‌شود. ATOM را با AtomPub یا APP اشتباه نگیرید؛ چرا که APP پروتکل انتشاری است مبتنی بر پروتکل انتقال ابرمتن (HTTP) و برای به روزرسانی محتوی وب مورد استفاده قرار می‌گیرد.


در ادامه مباحث دررابطه با معماری وب گرا باید گفت WOA امروزه بعنوان مدل حاکم برنامه‌های تحت شبکه مطرح است. اما متاسفانه فروشندگان بزرگی در پشت آن حضور ندارند به همین دلیل آنچنان که باید عمومیت نیافته است. WOA همچنان می‌تواند بیشترین سود حاصل را از طریق شبکه فراهم کند. شاید بتوان گفت کوتاه‌ترین مسیر برای رسیدن به چنین نتیجه‌ای همین معماری وب گرا است. 

فرمول جالبی هم برای تعریف وب ارائه شده‌است که با هم می‌بینیم :


HTTP + URIs = Web


ظرافت فرمول بالا به اهمیت پروتکل زیربنایی وب یعنی HTTP اشاره دارد. URI هم مجموعه‌ای از رشته‌هاست که برای شناسایی یک منبع خاص تحت وب به کار می‌روند. در شکل زیر رابطه بین URI , URN , URL را بررسی می‌کنیم. URI تشکیل شده‌است از URL و URN .URL متد دسترسی به منبع را مشخص می‌کند، در حالیکه URN تنها مشخص کننده نام منبع می‌باشد و هیچگونه روشی را برای دسترسی به ما ارائه نمی‌دهد. بعنوان مثال یک شماره ISBN کتاب، یک نوع URN است. 





مطالب
C# 7 - Tuple return types and deconstruction
روش‌های زیادی برای بازگشت چندین مقدار از یک متد وجود دارند؛ مانند استفاده‌ی از آرایه‌ها برای بازگشت اشیایی از یک جنس، ایجاد یک کلاس سفارشی با خواص متفاوت و استفاده از پارامترهای out و ref همانند روش‌های متداول در C و ++C. در این بین روش دیگری نیز به نام Tuples از زمان NET 4.0. برای بازگشت چندین شیء با نوع‌های مختلف، ارائه شده‌است که در C# 7 نحوه‌ی تعریف و استفاده‌ی از آن‌ها بهبود قابل ملاحظه‌ای یافته‌است.


Tuple چیست؟

هدف از کار با Tupleها، عدم تعریف یک کلاس جدید به همراه خواص آن، جهت بازگشت بیش از یک مقدار از یک متد، توسط وهله‌ای از این کلاس جدید می‌باشد. برای مثال اگر بخواهیم از متدی، دو مقدار شهر و ناحیه را بازگشت دهیم، یک روش آن، ایجاد کلاس مکان زیر است:
public class Location   
{ 
     public string City { get; set; } 
     public string State { get; set; } 
 
     public Location(string city, string state) 
     { 
           City = city; 
           State = state; 
     } 
}
و سپس، وهله سازی و بازگشت آن:
 var location = new Location("Lake Charles","LA");
اما توسط Tuples، بدون نیاز به تعریف یک کلاس جدید، باز هم می‌توان به همین دو خروجی، دسترسی یافت:
 var location = new Tuple<string,string>("Lake Charles","LA");   
// Print out the address
var address = $"{location.Item1}, {location.Item2}";


مشکلات نوع Tuple در نگارش‌های قبلی دات نت

هرچند Tuples از زمان دات نت 4 در دسترس هستند، اما دارای این کمبودها و مشکلات می‌باشند:
static Tuple<int, string, string> GetHumanData()
{
   return Tuple.Create(10, "Marcus", "Miller");
}
الف) پارامترهای خروجی آن‌ها ثابت و با نام‌هایی مانند Item1، Item2 و امثال آن هستند که در حین استفاده، به علت ضعف نامگذاری، کاربرد آن‌ها دقیقا مشخص نیست و کاملا بی‌معنا هستند:
 var data = GetHumanData();
Console.WriteLine("What is this value {0} or this {1}",  data.Item1, data.Item3);
ب) Reference Type هستند (کلاس هستند) و در زمان وهله سازی، میزان مصرف حافظه‌ی بیشتری را نسبت به Value Types (معادل Tuples در C# 7) دارند.
ج) Tuples در دات نت 4، صرفا یک کتابخانه‌ی اضافه شده‌ی به فریم ورک بوده و زبان‌های دات نتی، پشتیبانی توکاری را از آن‌ها جهت بهبود و یا ساده سازی تعریف آن‌ها، ارائه نمی‌دهند.


ایجاد Tuples در C# 7

برای ایجاد Tuples در سی شارپ 7، از پرانتزها به همراه ذکر نام و نوع پارامترها استفاده می‌شود.
(int x1, string s1) = (3, "one");
Console.WriteLine($"{x1} {s1}");
در مثال فوق، یک Tuple ایجاد شده‌است و در آن مقدار 3 به x1 و مقدار "one" به s1 انتساب داده شده‌اند. به این عملیات deconstruction هم می‌گویند.
دسترسی به این مقادیر نیز همانند متغیرهای معمولی است.

اگر سعی کنیم این قطعه کد را کامپایل نمائیم، با خطای ذیل متوقف خواهیم شد:
 error CS8179: Predefined type 'System.ValueTuple`2' is not defined or imported
برای رفع این مشکل نیاز است بسته‌ی نیوگت ذیل را نیز نصب کرد:
 PM> install-package System.ValueTuple

تعاریف متغیرهای بازگشتی، خارج از پرانتزها هم می‌توانند صورت گیرند:
int x2;
string s2;
(x2, s2) = (42, "two");
Console.WriteLine($"{x2} {s2}");


بازگشت Tuples از متدها

متد ذیل، دو خروجی نتیجه و باقیمانده‌ی تقسیم دو عدد صحیح را باز می‌گرداند:
static (int, int) Divide(int x, int y)
{
   int result = x / y;
   int reminder = x % y;
 
   return (result, reminder);
}
برای این منظور، نوع خروجی متد به صورت (int, int) و همچنین مقدار بازگشتی نیز به صورت یک Tuple از نتیجه و باقیمانده‌ی تقسیم، تعریف شده‌است.
در ادامه نحوه‌ی استفاده‌ی از این متد را مشاهده می‌کنید:
 (int result, int reminder) = Divide(11, 3);
Console.WriteLine($"{result} {reminder}");

در اینجا امکان استفاده‌ی از var نیز برای تعریف نوع متغیرهای دریافتی از یک Tuple نیز وجود دارد و کامپایلر به صورت خودکار نوع آن‌ها را بر اساس نوع خروجی tuple مشخص می‌کند:
 (var result1, var reminder1) = Divide(11, 3);
Console.WriteLine($"{result1} {reminder1}");
و یا حتی چون نوع var پارامترها در اینجا یکی است و در هر دو حالت به int اشاره می‌کند، می‌توان این var را در خارج از پرانتز هم قرار داد:
 var (result1, reminder1) = Divide(11, 3);

و یا برای نمونه متد GetHumanData دات نت 4 ابتدای بحث را به صورت ذیل می‌توان در C# 7 بازنویسی کرد:
static (int, string, string) GetHumanData()
{
   return (10, "Marcus", "Miller");
}
و سپس به نحو واضح‌تری از آن استفاده نمود؛ بدون استفاده‌ی اجباری از Item1 و غیره (هرچند هنوز هم می‌توان از آن‌ها استفاده کرد):
 (int Age, string FirstName, string LastName) results = GetHumanData();
Console.WriteLine(results.Age);
Console.WriteLine(results.FirstName);
Console.WriteLine(results.LastName);


پشت صحنه‌ی Tuples در C# 7

همانطور که عنوان شد، برای اینکه بتوانید قطعه کدهای فوق را کامپایل کنید، نیاز به بسته‌ی نیوگت System.ValueTuple است. در حقیقت کامپایلر خروجی متد فوق را به نحو ذیل تفسیر می‌کند:
 ValueTuple<int, int> tuple1 = Divide(11, 3);
برای مثال قطعه کد
 (int, int) n = (1,1);
System.Console.WriteLine(n.Item1);
توسط کامپایلر به قطعه کد ذیل ترجمه می‌شود:
 ValueTuple<int, int> n = new ValueTuple<int, int>(1, 1);
System.Console.WriteLine(n.Item1);
- برخلاف نگارش‌های پیشین دات نت که Tuples در آن‌ها reference type بودند، این ValueTuple یک struct است و به همین جهت سربار تخصیص حافظه‌ی کمتری را به همراه داشته و از لحاظ کارآیی و میزان مصرف حافظه بهینه‌تر عمل می‌کند.
- همچنین در اینجا محدودیتی از لحاظ تعداد پارامترهای ذکر شده‌ی در یک Tuple وجود ندارد.
 (int,int,int,int,int,int,int,(int,int))
در اینجا هم مانند قبل (دات نت 4) 8 آیتم را می‌توان تعریف کرد؛ اما چون آخرین آیتم ValueTuple تعریف شده نیز یک Tuple است، در عمل محدودیتی از نظر تعداد پارامتر نخواهیم داشت.


مفهوم Tuple Literals

همانند نگارش‌های پیشین دات نت، خروجی یک Tuple را می‌توان به یک متغیر از نوع var و یا ValueType نیز نسبت داد:
 var tuple2 = ("Stephanie", 7);
Console.WriteLine($"{tuple2.Item1}, {tuple2.Item2}");
در این حالت برای دسترسی به مقادیر Tuple همانند قبل باید از فیلدهای Item1 و Item2 و ... استفاده کرد.
به علاوه در سی شارپ 7  می‌توان برای اعضای یک Tuple نام نیز تعریف کرد که به آن‌ها Tuple literals گویند:
 var tuple3 = (Name: "Matthias", Age: 6);
Console.WriteLine($"{tuple3.Name} {tuple3.Age}");
در این حالت زمانیکه Tuple به یک متغیر از نوع var نسبت داده می‌شود، می‌توان به خروجی آن بر اساس نام‌های اعضای Tuple، بجای ذکر Item1 و ... دسترسی یافت که خوانایی بیشتری دارند.

و یا هنگام تعریف نوع خروجی، می‌توان نام پارامترهای متناظر را نیز ذکر کرد که به آن named elements هم می‌گویند:
static (int radius, double area) CalculateAreaOfCircle(int radius)
{
   return (radius, Math.PI * Math.Pow(radius, 2));
}
و نمونه‌ای از کاربرد آن به صورت ذیل است که در اینجا خروجی Tuple صرفا به یک متغیر از نوع var نسبت داده شده‌است و توسط نام پارامترهای خروجی متد، می‌توان به اعضای Tuple دسترسی یافت.
 var circle = CalculateAreaOfCircle(2);
Console.WriteLine($"A circle of radius, {circle.radius}," +
 $" has an area of {circle.area:N2}.");


مفهوم Deconstructing Tuples

مفهوم deconstruction که در ابتدای بحث عنوان شد صرفا مختص به Tuples نیست. در C# 7 می‌توان مشخص کرد که چگونه یک نوع خاص، به اجزای آن تجزیه شود. برای مثال کلاس شخص ذیل را درنظر بگیرید:
class Person
{
    private readonly string _firstName;
    private readonly string _lastName;
 
    public Person(string firstname, string lastname)
    {
        _firstName = firstname;
        _lastName = lastname;
    }
 
    public override String ToString() => $"{_firstName} {_lastName}";
 
    public void Deconstruct(out string firstname, out string lastname)
    {
        firstname = _firstName;
        lastname = _lastName;
    }
}
- در اینجا یک متد جدید را به نام Deconstruct مشاهده می‌کنید. کار این متد جدید که توسط کامپایلر استفاده خواهد شد، ارائه‌ی روشی است برای «تجزیه‌ی» یک نوع، به یک Tuple‌. متد Deconstruct تعریف شده‌ی در اینجا توسط پارامترهایی از نوع out، دو خروجی را مشخص می‌کنند. امکان تعریف این متد ویژه، به صورتیکه یک Tuple را بازگرداند، وجود ندارد.
- علت تعریف این دو خروجی هم به constructor و یا سازنده‌ی کلاس بر می‌گردد که دو ورودی را دریافت می‌کند. اگر یک کلاس چندین سازنده داشته باشد، به همان تعداد می‌توان متد Deconstruct تعریف کرد؛ به همراه خروجی‌هایی متناظر با نوع پارامترهای سازنده‌ها.
- علت استفاده‌ی از نوع خروجی out نیز این است که در #C نمی‌توان چندین overload را صرفا بر اساس نوع خروجی‌های متفاوت متدها تعریف کرد.
- متد Deconstruct به صورت خودکار در زمان تجزیه‌ی یک شیء به یک tuple فراخوانی می‌شود. در مثال زیر، شیء p1 به یک Tuple تجزیه شده‌است و این تجزیه بر اساس متد Deconstruct این کلاس مفهوم پیدا می‌کند:
 var p1 = new Person("Katharina", "Nagel");
(string first, string last) = p1;
Console.WriteLine($"{first} {last}");


امکان تعریف متد Deconstruct‌، به صورت یک متد الحاقی

روش اول تعریف متد ویژه‌ی Deconstruct را در مثال قبل، در داخل کلاس اصلی مشاهده کردید. روش دیگر آن، استفاده‌ی از متدهای الحاقی است که در این مورد خاص نیز مجاز است:
public class Rectangle
{
    public Rectangle(int height, int width)
    {
        Height = height;
        Width = width;
    }
 
    public int Width { get; }
    public int Height { get; }
}
 
public static class RectangleExtensions
{
    public static void Deconstruct(this Rectangle rectangle, out int height, out int width)
    {
        height = rectangle.Height;
        width = rectangle.Width;
    }
}
در اینجا کلاس مستطیل دارای سازنده‌ای با دو پارامتر است؛ اما متد Deconstruct آن به صورت یک متد الحاقی، خارج از کلاس اصلی تعریف شده‌است.
اکنون امکان انتساب وهله‌ای از این کلاس به یک Tuple وجود دارد:
 var r1 = new Rectangle(100, 200);
(int height, int width) = r1;
Console.WriteLine($"height: {height}, width: {width}");


امکان جایگزین کردن Anonymous types با Tuples

قطعه کد ذیل را در نظر بگیرید:
List<Employee> allEmployees = new List<Employee>()
{
  new Employee { ID = 1L, Name = "Fred", Salary = 50000M },
  new Employee { ID = 2L, Name = "Sally", Salary = 60000M },
  new Employee { ID = 3L, Name = "George", Salary = 70000M }
};
var wellPaid =
  from oneEmployee in allEmployees
  where oneEmployee.Salary > 50000M
  select new { EmpName = oneEmployee.Name,
               Income = oneEmployee.Salary };
در اینجا خروجی LINQ تهیه شده یک لیست anonymously typed است؛ با محدودیت‌هایی مانند عدم امکان استفاده‌ی از خروجی آن در سایر اسمبلی‌ها. این نوع‌های ویژه تنها محدود هستند به همان اسمبلی که در آن تعریف می‌شوند. اما در C# 7 می‌توان قطعه کد فوق را با Tuples به صورت ذیل بازنویسی کرد که این محدودیت‌ها را هم ندارد (با هدف به حداقل رساندن تعداد ViewModel‌های تعریفی یک برنامه):
var wellPaid =
  from oneEmployee in allEmployees
  where oneEmployee.Salary > 50000M
  orderby oneEmployee.Salary descending
  select (EmpName: oneEmployee.Name,
          Income: oneEmployee.Salary);
var highestPaid = wellPaid.First().EmpName;


سایر کاربردهای Tuples

از Tuples صرفا برای تعریف چندین خروجی از یک متد استفاده نمی‌شود. در ذیل نحوه‌ی استفاده‌ی از آن‌ها را جهت تعریف کلید ترکیبی یک شیء دیکشنری و یا استفاده‌ی از آن‌ها را در آرگومان جنریک یک متد async هم مشاهده می‌کنید:
public Task<(int index, T item)> FindAsync<T>(IEnumerable<T> input, Predicate<T> match)
{
   var dictionary = new Dictionary<(int, int), string>();
   throw new NotSupportedException();
}
مطالب
نگهداری رشته ها (String) در حافظه به صورت Encrypt
در همین سایت در بخش لینک‌های ارسالی ، لینکی توسط آقای امیر هاشم زاده به اشتراک گذاشته شده بود با عنوان  "چرا هکرها نوع داده String را دوست دارند" ؛ مقاله ای بود در سایت CodeProject که در آن روش هایی که هکرها توسط آن می‌توانند اطلاعات حساس نرم افزار را که در قالب String در حافظه ذخیره شده اند را بررسی نمایند.
اصل مطلب را می‌توانید اینجا مطالعه کنید.

در دات نت فریم ورک کلاسی با عنوان SecureString وجود دارد که توسط آن می‌توان عبارات رشته ای که دارای اطلاعات حساس می‌باشند را به صورت رمز گذاری شده در حافظه ذخیره نمود.

نمونه ای از استفاده این تابع را در زیر مشاهده میکنید:
public class Example
{
    public static void Main()
    {
        .
        SecureString securePwd = new SecureString();
        ConsoleKeyInfo key;

        Console.Write("Enter password: ");
        do {
           key = Console.ReadKey(true);

           // بررسی میشود که کلید فشرده شده جزو حروف الفبا می‌باشد یا کلید دیگری است
           if (((int) key.Key) >= 65 && ((int) key.Key <= 90)) {
              // کاراکتر مربوط به کلید فشرده شده به انتهای متغیر سکوراسترینک اضافه می‌شود
              securePwd.AppendChar(key.KeyChar);
              Console.Write("*");
           }   
        // خروج از حلقه در صورت فشردن کلید اینتر
        } while (key.Key != ConsoleKey.Enter);
        Console.WriteLine();

        try
        {
            MessageBox.Show(securePwd);
        }
        catch (Win32Exception e)
        {
            Console.WriteLine(e.Message);
        }
    }
}

در کدهای بالا رمز عبور از کاربر دریافت شده و در متغیر securepwd که شئی از کلاس SecureString می‌باشد ذخیره می‌شود.پس از آن شئی SecureString عبارت مربوطه را به صورت رمز گذاری شده در حافظه ذخیره میکند.
در این روش ابتدا مقدار کلید فشرده شده در متغیر Key که از نوع ConsoleKeyInfo تعریف شده ذخیره می‌شود. بعد از آن مقدار آن بررسی شده و اگر جزو حروف الفبای انگلیسی بود به انتهای متغیر securepwd افزوده می‌شود. این کار با متد AppendChar انجام می‌شود. این عملیات تا فشرده شدن کلید Enter ادامه پیدا میکند.
مطالب
معرفی Async Parallel.ForEach در دات نت 6
عموما زمانیکه می‌خواهیم تمام وظایف مدنظر، به صورت موازی اجرا شوند، آن‌ها را Task.WhenAll می‌کنیم. برای مثال 10 هزار درخواست HTTP را به صورت وظایفی، WhenAll می‌کنیم و ... در این حالت ... سرور ریموت، IP شما را خواهد بست! چون کنترلی بر روی تعداد وظیفه‌ی در حالت اجرای موازی وجود ندارد و یک چنین عملی، شبیه به یک حمله‌ی DDOS عمل می‌کند! برای مدیریت بهتر یک چنین مواردی، در دات نت 6 متدهای Parallel.ForEachAsync ارائه شده‌اند تا دیگر نیازی به استفاده از راه‌حل‌های ثالثی که عموما آنچنان بهینه هم نیستند، نباشد.
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
این مجموعه متدها از ValueTaskها بجای Taskها استفاده می‌کند تا سربار ایجاد Taskها در حلقه‌ها کاهش یابد. همچنین در اینجا degree of parallelism به صورت پیش‌فرض به تعداد هسته‌های سی‌پی تنظیم شده‌است (Environment.ProcessorCount)؛ چون عموما توسعه دهنده‌ها نمی‌دانند که چه عددی را باید برای آن انتخاب کنند. هر چند امکان تنظیم دستی آن‌ها هم وجود دارد (یکی از مهم‌ترین مشکلات کار با WhenAll).

یک مثال: در اینجا می‌خواهیم به صورت موازی، مشخصات کاربرانی از Github را توسط HttpClient دریافت کنیم. هر بار هم فقط می‌خواهیم سه وظیفه اجرا شوند و نه بیشتر
using System.Net.Http.Headers;
using System.Net.Http.Json;
 
var userHandlers = new []  { "users/VahidN", "users/shanselman", "users/jaredpar", "users/davidfowl" };
 
using HttpClient client = new()
{
    BaseAddress = new Uri("https://api.github.com"),
};
client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.Add(new ProductInfoHeaderValue("DotNet", "6"));
 
ParallelOptions parallelOptions = new() { MaxDegreeOfParallelism = 3 };
 
await Parallel.ForEachAsync(userHandlers, parallelOptions, async (uri, token) =>
{
    var user = await client.GetFromJsonAsync<GitHubUser>(uri, token); 
    Console.WriteLine($"Name: {user.Name}\nBio: {user.Bio}\n");
});
 
public class GitHubUser
{
    public string Name { get; set; }
    public string  Bio { get; set; }
}
در این مثال، نمونه‌ای از کارکرد متد جدید Parallel.ForEachAsync را مشاهده می‌کنید که اینبار، MaxDegreeOfParallelism آن قابل تنظیم است. یعنی با تنظیم فوق، هربار فقط سه وظیفه به صورت موازی اجرا خواهند شد. البته تنظیم آن به منهای یک، همان حالت WhenAll را سبب خواهد شد؛ یعنی محدودیتی وجود نخواهد داشت.
متد Parallel.ForEachAsync، آرایه‌ای را که باید بر روی آن کار کند، دریافت می‌کند. سپس تنظیمات اجرای موازی آن‌ها را هم مشخص می‌کنیم. در ادامه آن‌ها را در دسته‌های مشخصی، به صورت موازی بر اساس منطقی که مشخص می‌کنیم، اجرا خواهد کرد.


وضعیت امکان اجرای موازی متدهای async همزمان، تا پیش از دات نت 6

<List<T به همراه متد الحاقی ForEach است که می‌تواند یک <Action<T را بر روی المان‌های این لیست، اجرا کند و ... عموما زمانیکه به وظایف async می‌رسیم، به اشتباه مورد استفاده قرار می‌گیرد:
customers.ForEach(c => SendEmailAsync(c));
مثال فوق، با اجرای حلقه‌ی زیر تفاوتی ندارد:
foreach(var c in customers)
{
    SendEmailAsync(c); // the return task is ignored
}
یعنی یک عملیات async، بدون await فراخوانی شده‌است و تا پایان عملیات مدنظر، صبر نخواهد شد. حداقل مشکل آن این است که اگر در این بین استثنایی رخ دهد، هیچگاه متوجه آن نخواهید شد و حتی می‌تواند کل پروسه‌ی برنامه را خاتمه دهد. شاید عنوان کنید که می‌شود این مشکل را به صورت زیر حل کرد:
customers.ForEach(async c => await SendEmailAsync(c));
اما ... این روش هم تفاوتی با قبل ندارد. از این لحاظ که متد ForEach یک <Action<T را دریافت می‌کند که خروجی آن void است. یعنی در نهایت با راه حل دوم، فقط یک async void ایجاد می‌شود که باز هم قابلیت صبر کردن تا پایان عملیات را ندارد. نکته‌ی مهم اینجا است که اجرای موازی آن‌ها توسط متد Parallel.ForEach نیز دقیقا همین مشکل را دارد.
تنها راه حل پذیرفته‌ی شده‌ی چنین عمل async ای، فراخوانی آن‌ها به صورت متداول زیر و بدون استفاده از متد ForEach است:
foreach(var c in customers)
{
   await SendEmailAsync(c);
}
و یا Task.WhenAll کردن آن‌ها، با علم به این موضوع که MaxDegreeOfParallelism آن قابل کنترل نیست (حداقل به صورت استاندارد و بدون نیاز به کتابخانه‌های جانبی). برای مثال بجای نوشتن:
foreach(var o in orders)
{
    await ProcessOrderAsync(o);
}
می‌توان آن‌را به صورت زیر درآورد:
var tasks = orders.Select(o => ProcessOrderAsync(o)).ToList();
await Task.WhenAll(tasks);
در این حالت عملیات ProcessOrderAsync را تبدیل به لیستی از وظایف مدنظر کرده و به متد Task.WhenAll ارسال می‌کنیم تا به صورت موازی اجرا شوند. اما ... اگر 10 هزار Task وجود داشته باشند، کنترلی بر روی تعداد وظایف در حال اجرای موازی وجود نخواهد داشت و این مورد نه تنها سبب بالا رفتن کارآیی نخواهد شد، بلکه می‌تواند سرور را هم با اخلال پردازشی، به علت کمبود منابع در دسترس مواجه کند.

دات نت 6، هم کنترل MaxDegreeOfParallelism را میسر کرده‌است و هم اینکه اینبار نگارش async واقعی Parallel.ForEachAsync را ارائه داده‌است تا دیگر همانند حالت قبلی Parallel.ForEach، به async void‌ها و مشکلات مرتبط با آن‌ها نرسیم.
مطالب
بهبود Time ZoneInfo در دات نت 6
با ارائه net core.، شاهده استفاده‌ی گسترده از DateTimeOffset بجای DateTime بودیم و این استفاده به مرور در کدهای خودمان هم ورود کرد. DateTimeOffset به شما این اجازه را میدهد که دقیقا بدانید ساعت وارد شده در سیستم، دقیقا مربوطه به چه منطقه زمانی است. در پروژه‌ای که مدتی است با نسخه‌ی Asp.net core 3.1 در حال طراحی و به روزرسانی بخش‌های مختلف آن هستیم، یکی از موارد، سیستم زمانی آن است که باید در زمان‌های مناسب و مدنظر کاربر، فعالیت‌های تنظیم شده‌ی توسط کاربر را به انجام برساند.
در اینجا سامانه به صورت Paas آغاز به فعالیت کرد. در این نوع سیستم‌ها، تاریخ و ساعت سرور بر اساس منطقه‌ی زمانی صفر، یعنی گرینویچ یا نصف النهار مبدا تنظیم شده‌است. یعنی زمانی که شما ساعت سیستم را دریافت میکنید، Offset بر روی صفر تنظیم شده‌است و اگر کاربر تهران (ایران) ساعتی را بخواهد تنظیم کند، این تاریخ حتما باید یک آفست 3.5 داشته باشد تا محاسبات زمانی سیستم دقیق کار کند؛ در غیر اینصورت سه ساعت و نیم زودتر، فعالیت موردنظر آغاز میگردد و باعث خطا و بی اعتبار شدن سامانه میگردد.
 همچنین در بعضی کشورهای مانند ایران، Daylight Saving Time یا به اختصار DST نیز پیاده سازی میشود که در ین حالت در کشور مربوطه، نیمه اول سال که هوا گرم‌تر است ساعت‌ها یک ساعت به جلو کشیده شده و با آغاز روزهای سرد سال، ساعت بجای قبلی خود باز میگردد و به همین دلیل، آفست زمانی آن 4.5 میباشد که البته ممکن است بنا به دلایلی این DST اجرا نگردد که  بیش از ده سال پیش کشور ما نیز چنین تجربه‌ای را چند سالی داشت.
به همین دلیل باید این موضوع تغییر آفست را جدی گرفت. حال در سامانه‌ی ما گاها افرادی هستند که در خارج از کشور با آن کار میکنند و از آنجا که سامانه بر اساس ساعت تهران این فعالیت را انجام میدهد، باید در این قسمت به روزرسانی‌هایی را به انجام میرساندیم. بدین ترتیب در قسمت پروفایل کاربر، لیستی به نام منطقه زمانی قرار دادیم تا بر اساس آن، کاربر بتواند منطقه زمانی خود را انتخاب کند تا از این پس، زمان خود را بر اساس زمان تهران مشخص نکند. پس با استفاده از کلاس موجود در دات نت TimeZoneInfo  لیستی از TimeZone‌ها را به دست آوردم که هر timezone شامل ID، نام نمایشی، میزان آفست آن منطقه، آیا شامل DST میگردد یا خیر و ... میشود.
 در این حالت برای هر کاربر، Zone ID را ذخیره کرده و با هر بار استفاده بر اساس ZoneId، اطلاعات آن منطقه زمانی را به دست می‌آوردم. همه چیز درست کار میکرد ولی زمانیکه سامانه توسط داکر روی سرویس‌های Paas اجرا شد، در این حالت چون سیستم مذکور یک لینوکس است که توسط Nginx اجرا میگردد و اینکه TimeZoneInfo یک سیستم WindowsBased است، به مشکل برخورد کرد و نتوانست ZoneID مورد نظر را در سیستم بیابد. سیستم‌های دیگر مانند لینوکس، از ساختاری با نام IANA  میباشد که توسط ICANN حمایت میشود و دیتابیس‌های به روز آن در این آدرس قرار دارد.  به همین علت سیستم مجددا RollBack شد تا آن را اصلاح نماییم.


جهت اصلاح این مشکل سه مورد زیر را بررسی کردم:
یک. استفاده از کتابخانه مبدل منطقه زمانی: این کتابخانه تبدیل حالت‌های زمانی از ویندوز به IANA و بالعکس را دارد. همچنین این امکان را به شما میدهد که به راحتی با وارد نمودن ZoneId به هر شکلی که وارد شود، چه به صورت ویندوزی و چه به صورت IANA باشد، خروجی TimeZoneInfo مورد نظر را تامین مینماید. البته در سیستم عامل ویندوز همان شکل قبل را دارد ولی در حالت لینوکسی، نام نمایشی مناطق شکل مناسبی ندارد و فقط بیشتر به شکل اختلاف زمانی میباشد که دو مرتبه تکرار شده است.
دو. استفاده از کتابخانه NodaTime: کتابخانه NodaTime، کتابخانه‌ی خوشنامی در مورد مسائل تاریخ و ساعت میباشد و همچنین قابلیت مناطق زمانی را بر اساس سیستم IANA فراهم میکند 
سه. ارتقا پروژه به دات نت 6:  تیم دات نت، در نسخه‌ی ،6 در زمینه‌ی تاریخ و ساعت بهبود‌های فراوانی داشته‌اند که تایپ‌های جدید DateOnly و TimeOnly نیز نمونه‌هایی از آن میباشد ولی بهبودهایی هم در زمینه TimeZone‌ها نیز صورت گرفته‌است و از حالت WindowsBased به حالت CrossPlatform تغییر یافته‌است. در حال حاضر در صورتیکه در نسخه 6، شما از مناطق زمانی چه در ویندوز و چه در لینوکس استفاده کنید، یا اینکه در یک سیستم IANA از ZoneId‌های ویندوزی استفاده کنید و یا بالعکس، هیچ مشکلی وجود ندارد.
با توجه به این موضوع، ما سیستم را از نسخه‌ی 3.1 به نسخه 6 به روزرسانی کردیم و به راحتی و بدون تغییر کدها توانستیم مناطق زمانی را به راحتی بدست آوریم. البته این نکته را باید مدنظر داشته باشید که در سیستم ویندوزی، همه چیز مطابق قبل است ولی در یک سیستم مبتنی بر IANA، ممکن است بعضی از نام‌های نمایشی تکراری باشند، ولی ZONEID‌ها متفاوت هستند؛ مثلا برای ایران دو منطقه زمانی، یا برای ترکیه سه یا چهار منطقه زمانی وجود داشت؛ با نام‌های نمایشی یکسان ولی با ZoneId‌های متفاوت به شکل Iran و دیگری به شکل Asia/tehran بود و ترکیه هم با چند نام شهر متفاوت است.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 18 - کار با ASP.NET Web API
یک نکته‌ی تکمیلی: ساده شدن نحوه‌ی پردازش پیام‌های خالی رسیده در دات نت 7

تا پیش از دات نت 7، اگر درخواستی با یک بدنه‌ی خالی، یعنی با مشخصات Content-Length == 0 به سمت یک اکشن متد که آن‌را از طریق [FromBody] دریافت می‌کند، ارسال شود، با پیام خطای «A non-empty request body is required» خاتمه خواهد یافت. یک روش رفع سراسری آن، تنظیم زیر است:
var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);

builder.Services.Configure<MvcOptions>(options =>
{
     options.AllowEmptyInputInBodyModelBinding = true;
});
و روش دیگر آن فقط برای یک اکشن متد خاص، به صورت زیر:
public IActionResult Post([FromBody(EmptyBodyBehavior = EmptyBodyBehavior.Allow)] MyBody? body)
{
   // body will be null if the request Content-Length == 0
}
در دات نت 7 این وضعیت ساده شده و بر اساس نال پذیری پارامتر دریافتی، در این مورد تصمیم گیری می‌شود:
public class ExampleController : Controller
{
    public IActionResult Post(MyBody? body) // Nullable
    {
        // body will be null if the request Content-Length == 0
    }
    
    public IActionResult Post(MyBody body) // Non-nullable
    {
        // Request will fail with a 400 and "A non-empty request body is required."
        // when Content-Length == 0
    }
}
یعنی اگر پارامتری نال‌پذیر بود، قابلیت پردازش یک بدنه‌ی درخواست خالی را به صورت نال دارد و برعکس.
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت چهارم - مبانی Blazor - بخش 1 - Data Binding
ساده شدن «روش تعریف data binding دو طرفه در کامپوننت‌ها» در دات نت 7

در نکته‌ی فوق، روش تعریف data binding دو طرفه را در کامپوننت‌ها بررسی کردیم. برای مثال اگر بخواهیم کامپوننت سفارشی ما دارای ویژگی bind-Value@ باشد، باید حداقل توسط دو پارامتر زیر پشتیبانی شود:
[Parameter] public string Value { set; get; }
[Parameter] public EventCallback<string> ValueChanged { get; set; }
که در اینجا باید قسمت setter مربوط به خاصیت Value را هم بازنویسی کنیم و توسط آن، با فراخوانی ValueChanged.InvokeAsync، به استفاده کننده اطلاع دهیم که مقدار Value تغییر کرده‌است. این قسمت بازنویسی در دات نت 7 به صورت زیر قابل حذف شدن است (نام فرضی کامپوننت زیر، MyInput است):
<input @bind:get="Value" @bind:set="ValueChanged" />

@code {
    [Parameter]
    public TValue Value { get; set; }
    
    [Parameter]
    public EventCallback<TValue> ValueChanged { get; set; }
}
در دات نت 7، دو binding modifier جدید bind:get و bind:set جهت تعریف ساده‌تر two-way data-binding اضافه شده‌اند که باید به همراه هم اضافه شوند. توسط bind:get، مقدار در حال تغییر و توسط bind:set، یک callback را که پس از تغییر این مقدار فراخوانی می‌شود، مشخص می‌کنیم و ... همین! پس از این تعاریف دیگر نیازی به بازنویسی قسمت set پارامتر Value مانند قبل نیست و اکنون می‌توان به bind-Value@ دو طرفه به صورت زیر دسترسی یافت:
<MyInput @bind-Value="text" />

@code {
    string text = "Type something great!";
}
مطالب
رفع مشکل تبدیلات UTC با تغییر اطلاعات TimeZone ایران در ویندوز
در سال جدید، حتی اگر گزینه‌ی daylight saving time را در تنظیمات ویندوز غیرفعال کنید:


با اجرای قطعه کد زیر که سعی می‌کند DateTimeOffset.UtcNow را بر اساس اطلاعات منطقه‌ی زمانی ایران، به زمان محلی تبدیل کند:
var iranStandardTime = TimeZoneInfo.GetSystemTimeZones()
                                       .FirstOrDefault(timeZoneInfo =>
                                                           timeZoneInfo.StandardName.Contains("Iran",
                                                            StringComparison.OrdinalIgnoreCase));
Console.WriteLine(iranStandardTime.BaseUtcOffset); // 03:30:00

var dateTime = DateTimeOffset.UtcNow;
var iranTime = TimeZoneInfo.ConvertTime(dateTime, iranStandardTime);
Console.WriteLine(iranTime); // 06/02/1402 12:34:23 ?.? +04:30 --> this is coming from the `adjustment rules`
باز هم در خروجی، درنظر گرفته شدن 4:30+ مشخص است و به همین جهت در تبدیل صورت گرفته، ساعت نهایی، یک ساعت جلوتر از ساعت واقعی خواهد بود. علت آن هم به مفهوم dynamic daylight saving time برمی‌گردد که اطلاعات بیشتر آن‌را در این مطلب می‌توانید مطالعه کنید.

دات نت نیز در پشت صحنه، همین اطلاعات را دریافت و تحت عنوان Adjustment rules، مورد استفاده قرار می‌دهد:


همانطور که مشاهده می‌کنید، آخرین گزینه‌ی پویای آن به بازه‌ی زمانی 1402 تا سال 9378 تنظیم شده‌است و در طی این بازه، دات نت هنوز همان 4:30+ را جهت تبدیلات منطقه‌ی زمانی ایران به رسمیت می‌شناسد؛ مگر اینکه در به‌روز رسانی‌های بعدی ویندوز، این مشکل برطرف شود و یا ... می‌توانید از این وصله، جهت رفع این مشکل استفاده کنید:


پس از افزودن اطلاعات این فایل رجیستری به ویندوز، نه فقط daylight saving time غیرفعال می‌شود، بلکه اجزای dynamic daylight saving time نیز از سال 2023 به بعد، غیرفعال خواهند شد و اینبار دات نت، سال 1401 را سال آخر تنظیمات ساعت تابستانی درنظر می‌گیرد:


مابقی موارد در اینجا ذکر نشده‌اند، چون به عنوان ورودی دارای daylight saving time غیرفعال تشخیص داده می‌شوند.

اکنون اگر مجددا همان مثال ابتدای بحث را اجرا کنیم، بجای 4:30، عدد 3:30 قابل مشاهده است.
 

مطالب
انتشار VS2010

یکی دو روزی هست که VS2010 منتشر شده و در این مطلب خلاصه‌ای از لینک‌های مفید مرتبط را جمع آوری کرده‌ام که در ادامه ملاحظه خواهید کرد:

دریافت فایل ISO اصلی
این فایل ISO منتشر شده، نسخه‌ی نهایی است و تنها تفاوت آن با نگارش اصلی منتشر شده برای دارندگان اکانت‌های MSDN ، عدم درج سریال در فایل setup.sdb آن است. تصاویر زیر متعلق است به دارندگان اکانت‌های MSDN و همانطور که مشاهده می‌کنید، محل وارد کردن سریالی که یافته‌اید، در فایل setup.sdb است. پس از آن نگارش Trial به صورت کامل نصب خواهد شد.








خلاصه‌ای از تازه‌ها و موارد مرتبط با VS2010 و دات نت 4

راستی! ReSharper 5.0 هم در همین زمان منتشر شده است.