مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 2 - ماهیت انواع داده‌ای و حوزه دسترسی به متغیرها

مقادیر پایه (Primitive Values) و ارجاعی (Reference Values)

در جاوا اسکریپت، متغیرها شامل داده‌هایی از نوع پایه و یا ارجاعی می‌باشند. مقادیر String ، Number ، Boolean ، Null و Undefined به عنوان مقادیر پایه محسوب می‌گردند. در این نوع متغیرها تغییرات، مستقیما بر روی مقدار ذخیره شده در متغیر اعمال می‌شوند. اشیاء نیز که از مجموعه‌ای از مقادیر پایه ساخته شده‌اند، مقادیر ارجاعی نامیده می‌شوند. در این نوع مقادیر، شما به اشاره‌گری از شیء دسترسی دارید. بنابراین تغییرات مستقیما بر روی داده‌های ذخیره شده اعمال نمی‌شوند. به مثال‌های زیر توجه کنید:

var num1 = 10;
var num2 = num1;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

num2 = 20;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

num1 = 30;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

خروجی :

"Num1=10, Num2=10"

"Num1=10, Num2=20"

"Num1=30, Num2=20"


همانطور که از خروجی مثال فوق پیداست، در انتساب num1 به num2 ، مقدار num1 در num2 کپی شده‌است. بنابراین تغییراتی که بر روی num1 یا num2 صورت می‌گیرد، مستقیما بر روی مقدار ذخیره شده در هر یک از این متغیرها تاثیر می‌گذارد. رفتار مقادیر پایه همیشه به همین صورت می‌باشد.

var obj1 = new Object();
obj1.num = 10;
var obj2 = obj1;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

obj2.num = 20;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

obj1.num = 30;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

خروجی :

"Obj1.Num=10, Obj2.Num=10"

"Obj1.Num=20, Obj2.Num=20"

"Obj1.Num=30, Obj2.Num=30"


با استفاده از نوع ارجاعی Object می‌توانیم اشیاء جدیدی را ایجاد کنیم و ویژگی‌هایی را به صورت پویا به آن‌ها اختصاص دهیم. همانطور که قبلا گفته شد، اشیاء از نوع ارجاعی می‌باشند و حاوی اشاره‌گری به مقادیر ذخیره شده می‌باشند. بنابراین انتساب obj1 به obj2 به معنای انتساب اشاره‌گر obj1 به obj2 می‌باشد. به عبارتی دیگر obj2 به همانجایی اشاره می‌کند که obj1 نیز اشاره می‌نماید. پس هر تغییری که بر روی ویژگی‌های obj1 رخ دهد، obj2 نیز تاثیرات آن را می‌بیند و بالعکس. همانطور که در خروجی مشاهده می‌نمایید، در مرحله‌ی اول obj1 به obj2 نسبت داده شد، پس مقدار ویژگی num برای هر دو آنها یکسان میباشد. در مرحله‌ی دوم، مقدار ویژگی num را در obj2 تغییر دادیم؛ ولی مقدار این ویژگی، در obj1 نیز تغییر نمود. در مرحله‌ی سوم نیز همان اتفاقات مرحله‌ی دوم تکرار شد.

با توجه به مثالهای فوق قطعا به تفاوت‌های مقادیر پایه و ارجاعی پی بردید. همچنین در یک نمونه‌ی کوچک و ساده نیز، یکی از روش‌های ایجاد شیء را که استفاده از نوع ارجاعی Object می‌باشد، مشاهده نمودید. این دانسته‌ها مقدمه ای بر شروع برنامه نویسی شیء گرا می‌باشند. ولی قبل از شروع برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت، به بررسی نکات و تکنیک‌های دیگری می‌پردازیم.

توجه:

به انواع پایه، انواع داده‌ای مقداری یا اولیه نیز گفته می‌شود.


فراخوانی با مقدار (Call by Value)

در این نوع فراخوانی، آرگومان‌ها از نوع مقادیر پایه هستند. بنابراین هر تغییری که بر روی آرگومان‌ها در تابع رخ دهد، هیچ تاثیری بر روی آرگومان‌های ارسالی در زمان فراخوانی تابع ندارند. به مثال زیر توجه کنید:

function primitive(a, b) {
a += 100;
b += 200;
alert("a=" + a + ", b=" + b);
}

var x = 300, y = 400;
primitive(x, y);
alert("x=" + x + ", y=" + y);

خروجی :

"a=400, b=600"

"x=300, y=400"


x و y دو متغیر پایه می‌باشند، بنابراین تابع فوق به صورت مقداری فراخوانی شده‌است. یعنی مقدار آرگومان‌های x و y در آرگومان‌های a و b کپی می‌شوند. پس هر تغییری که بر روی a و b رخ دهد، هیچ تاثیری بر روی x و y ندارد. همچنین با توجه به توضیحی که در مورد مقادیر پایه داده شد، تغییرات مستقیما بر روی داده‌ی ذخیره شده در متغیر اعمال میشود. بنابراین تغییراتی که در تابع فوق بر روی a و b رخ داد، مستقیما مقادیر a و b را تغییر داده‌است وهیچ ارتباطی به x و y ندارد. البته توجه داشته باشید که حتی اگر نام آرگومان‌های تابع با آرگومان‌های ارسالی یکسان بود و یا حتی اگر تابع مقداری را به عنوان خروجی بر می‌گرداند، هیچ تفاوتی را در خروجی برنامه فوق مشاهده نمی‌کردید.


فراخوانی با ارجاع (Call by Reference)

در این نوع فراخوانی، آرگومان‌ها از نوع مقادیر ارجاعی هستند. بنابراین هر تغییری که بر روی آرگومان‌ها در تابع رخ دهد، بر روی آرگومان‌های ارسالی در زمان فراخوانی تابع نیز تاثیر می‌گذارند. به مثال زیر توجه کنید:

function reference(obj) {
obj.a += 100;
obj.b += 200;
alert("obj.a=" + obj.a + ", obj.b=" + obj.b);
}

var calc = new Object();
calc.a = 300;
calc.b = 400;

reference(calc);
alert("calc.a=" + calc.a + ", calc.b=" + calc.b);

خروجی :

"obj.a=400, obj.b=600"

"calc.a=400, calc.b=600"


calc یک مقدار ارجاعی است که به عنوان آرگومان ورودی به تابع ارسال می‌شود و اشاره‌گر خود را به obj اختصاص می‌دهد. بنابراین obj به همان آدرسی اشاره می‌کند که calc اشاره می‌نماید. پس هر تغییری که بر روی obj رخ دهد، calc نیز تاثیرات آن را مشاهده می‌نماید. همانطور که در خروجی نیز مشاهده می‌نمایید، تغییرات صورت گرفته در تابع به calc نیز منعکس شده است.


حوزه دسترسی به متغیرها (Variable Scope)

متغیر‌های محلی (Local Variables)

در اکثر زبان‌های برنامه نویسی، متغیرهایی که در یک بلاک کد تعریف می‌شوند، به صورت محلی و فقط در همان بلاک کد قابل دسترسی  می‌باشند. به این متغیرها، متغیرهای محلی می‌گویند که با خاتمه‌ی اجرای بلاک کد، از بین خواهند رفت و دیگر قابل دسترسی نمی‌باشند. اما در جاوا اسکریپت حوزه‌ی اجرایی متغیرها کمی متفاوت می‌باشد. به مثال زیر توجه کنید:

for (var i = 1; i <= 5; i++) {
var sqr = i * i;
alert(sqr);
}

alert(i);
alert(sqr);

خروجی :

1
4
9
16
25
6   // alert(i) out of for
25   // alert(sqr) out of for


متغیرهای i و sqr داخل حلقه‌ی for تعریف شده‌اند و منطقا نباید خارج از این حلقه قابل دسترسی باشند. ولی با توجه به خروجی فوق، مشاهده نمودید که متغیرهای i و sqr، نه تنها خارج از این حلقه قابل شناسایی می‌باشند، بلکه آخرین مقدار خود را نیز حفظ نموده‌اند. در جاوا اسکریپت، یک متغیر محلی زمانی مفهوم پیدا می‌کند که در داخل یک تابع تعریف شود. به مثال زیر توجه کنید:

function sqr(num) {
var sum = num * num;
return sum;
}

var n = 4;
alert(sqr(n));
alert(num); // Error: num is not defined
alert(sum); // Error: sum is not defined

خروجی :

16

Error: num is not defined

Error: sum is not defined

همانطور که مشاهده می‌کنید، متغیرهای num و sum به صورت محلی در تابع فوق تعریف شده‌اند؛ بنابراین خارج از تابع قابل دسترسی نمی‌باشند و موجب بروز خطا می‌گردند.


متغیرهای عمومی (Global Variables)

در جاوا اسکریپت، متغیرهایی که خارج از تابع تعریف می‌گردند، به شیء window نسبت داده می‌شوند و عمومی می‌باشند. به عبارتی دیگر این متغیرها به عنوان یک ویژگی از شیء window تعریف می‌شوند و در تمامی توابع و بلاک‌های کد قابل دسترسی می‌باشند. به مثال زیر توجه کنید:

var color = "Red";

function setColor() {
color = "Blue";
}

alert(color);
setColor();
alert(color);

خروجی :

"Red"

"Blue"


در مثال فوق، متغیر color به صورت عمومی تعریف شده‌است. بنابراین در کل برنامه قابل دسترسی می‌باشد. در alert اول مقدار فعلی متغیر color یعنی “Red” نمایش می‌یابد. سپس با فراخوانی تابع، مقدار این متغیر تغییر می‌کند. در alert دوم مقدار تغییر یافته‌ی متغیر color نمایش خواهد یافت. حال به مثال زیر توجه کنید:

var color = "Red";

function getColor() {
var color = "Blue";
return color;
}

alert(color);
alert(getColor());
alert(color);

خروجی :

"Red"

"Blue"

"Red"


در مثال فوق، ابتدا یک متغیر color به صورت عمومی یا Global تعریف شده است. در تابع getColor نیز یک متغیر color به صورت local یا محلی تعریف شده است. زمانی که در alert تابع getColor فراخوانی می‌شود، متغیر color مقداردهی می‌گردد. این مقداردهی برای متغیر محلی صورت گرفته است و هیچ ربطی به متغیر color که به صورت عمومی تعریف شده است ندارد.

جهت تعریف متغیر در جاوا اسکریپت، از کلمه‌ی کلیدی var استفاده می‌شود. اما تعریف متغیر در جاوا اسکریپت اجباری نمی‌باشد و می‌توان یک متغیر را مقداردهی نمود بدون آنکه تعریف شده باشد. در صورتی که متغیر با var اعلان نشود، آن متغیر به شیء window نسبت داده می‌شود و ماهیت عمومی پیدا می‌کند. به مثال زیر توجه کنید:

function sum(a, b) {
c = a + b;
}

sum(20, 30);
alert(c);

خروجی :

50


همانطور که مشاهده می‌کنید، متغیر c بدون تعریف شدن مورد استفاده قرار گرفته است. با اینکه به صورت محلی مقداردهی گردیده است، ولی چون توسط var اعلان نشده است، به شیء window نسبت داده شده و ماهیت عمومی پیدا کرده است. 

مطالب
سهولت کار با رشته‌ها‌ی پیچیده در C# 11 با معرفی Raw string literals
Raw String Literals، روشی ساده جهت تعریف یک قطعه‌ی متنی، بدون نیاز به escapeهای فراوان و یا تعریف ""‌های متعدد است؛ برای مثال نوشتن رشته‌های تشکیل شده‌ی از محتوای XML و یا JSON. به این صورت تعریف رشته‌های پیچیده، ساده‌تر شده و قابلیت نگهداری آن‌ها، بهبود خواهد یافت. Raw String Literal با حداقل سه عدد " متوالی، شروع شده و با حداقل سه عدد " متوالی، خاتمه پیدا می‌کنند:
string name = "Vahid", country = "Iran";
string jsonString =
    $$"""
    {
        "Name": {{name}},
        "Country": {{country}}
    }
    """;
Console.WriteLine(jsonString);
بدون وجود این قابلیت، معادل واقعی رشته‌ی فوق را باید به صورت زیر تشکیل داد:
"{\r\n \"Name\": Vahid,\r\n \"Country\": Iran\r\n}"

و یا امکان درج ساده‌تر عبارات XML، بدون نیاز به escape قسمتی از آن:
string html =
        """
        <body style="normal">
              <div class="book-content">
               This is information about the "C# 11" book.
           </body>
           <footer>
               This is information about the author of the "C# 11" book.
           </footer>
        </element>
        """;

سؤال: اگر در محتوای Raw String Literal تعریف شده، نیاز به سه عدد " متوالی وجود داشت، چه باید کرد؟

اگر به توضیحات فوق دقت کنید، عنوان شد که شروع و پایان Raw String Literals، با «حداقل» سه عدد " همراه است و به این صورت پیاده سازی می‌شود:
- اگر رشته‌ی شما نیاز به سه "" متوالی داشت، باید raw string literal را با حداقل چهار " شروع و خاتمه دهید.
- اگر رشته‌ی شما نیاز به چهار "" متوالی داشت، باید raw string literal را با حداقل پنج " شروع و خاتمه دهید.
و ... به همین ترتیب برای مابقی حالات.

var text1 = """" Hello World! """ """";
var text2 = """"" Hello World! """" """"";


کاهش فواصل سمت چپ رشته‌ها، با استفاده از Raw string literals

به مثال زیر که یک قطعه چند سطری SQL را به دو روش قدیم و جدید تعریف می‌کند، دقت کنید (فواصل سمت چپ در این مثال مهم هستند):
var sql1 =
        @"
        SELECT Name
        FROM Customers
        WHERE id = @id
        ";
Console.WriteLine(sql1);

var sql2 =
        """
        SELECT Name
        FROM Customers
        WHERE id = @id
        """;
Console.WriteLine(sql2);
آیا خروجی نمایشی این دو، یکی است؟
پاسخ: خیر! خروجی نمایشی این دو به صورت زیر است:
        SELECT Name
        FROM Customers
        WHERE id = @id
        
SELECT Name
FROM Customers
WHERE id = @id
در اینجا به فواصل سمت چپ رشته‌ها دقت کنید. همیشه فرمت کردن verbatim strings در زبان #C مشکل بوده‌است و در حین تعریف عبارات چند سطری، تنظیم فواصل سمت چپ، مساله ساز است. اما این مشکل با raw string literals وجود ندارد. در این حالت فقط کافی است رشته‌ی مدنظر را دقیقا ذیل جائیکه """ را تعریف کرده‌اید، شروع کنید (ستون شروع آن‌ها یکی باشد). به این ترتیب تمام فواصل سمت چپ آن، ندید گرفته می‌شوند.
خروجی واقعی رشته‌ی sql1 به صورت زیر است:
 "\r\n SELECT Name\r\n FROM Customers\r\n WHERE id = @id\r\n "
و رشته‌ی sql2 به این نحو تفسیر می‌شود (که حتی فواصل ابتدا و انتهای آن نیز Trim شده‌اند):
"SELECT Name\r\nFROM Customers\r\nWHERE id = @id"


استفاده  از string interpolation در raw string literals

همیشه عبارات ما از رشته‌های ثابت تشکیل نمی‌شوند. در این بین همواره نیاز به interpolation با مقادیر ثابت و یا متغیرها وجود خواهد داشت. انجام چنین کاری با raw string literals هم میسر است:
var name = "Vahid";
var text =
$"""
Hello {name1}!
Welcome to the Team!
""";

سؤال: اگر در این مثال نیاز بود تا از {} جهت مقاصد نمایشی استفاده شود، چه باید کرد؟ یعنی نیاز به درج {} صرفا متنی وجود داشت.
پاسخ: در اینجا تنها کاری را که باید انجام داد، استفاده از یک $ اضافه‌تر در ابتدای interpolated string است (مانند مثال ابتدای بحث):
var name1 = "Vahid";
var text =
$$"""
Hello {{{name1}}}!
Welcome to the Team!
""";
که در نهایت، معادل با رشته‌ی خروجی زیر است:
"Hello {Vahid}!\r\n\r\nWelcome to the Team!"

سؤال: اگر در این مثال نیاز بود تا از {{{}}} جهت مقاصد نمایشی استفاده شود، چه باید کرد؟
پاسخ: باید تعداد $‌های ابتدای رشته را افزایش داد. برای مثال اگر نیاز به درج سه { متوالی است، باید از 4 عدد $ در ابتدای رشته استفاده کرد:
var name4 = "Vahid";
var text4 =
$$$$"""
Hello {{{{{{{name4}}}}}}}!
Welcome to the Team!
""";
که خروجی آن، معادل رشته‌ی نهایی زیر است:
"Hello {{{Vahid}}}!\r\nWelcome to the Team!"
بنابراین تعداد $ مشخص می‌کند که چه تعداد از {{‌ها می‌توانند بدون اینکه عبارت interpolation را تشکیل دهند، در رشته حضور داشته باشند. برای مثال تمام ترکیب‌های زیر یک خروجی را دارند و آن هم همان name تعریف شده‌است:
string name = "Vahid";

var text1 = $"{name}";
var text2 = $"""{name}""";
var text3 = $$"""{{name}}""";
var text4 = $$$"""{{{name}}}""";
var text5 = $$$$"""{{{{name}}}}""";
در مثال فوق، تعداد $ها با تعداد جفت‌های {} یکی است. بنابراین تنها به عنوان یک interpolation expression delimiter تفسیر می‌شوند.
اما در مثال زیر، تعداد $ها با تعداد {}ها یکی نیست؛ برای مثال اگر از دو $ ابتدایی استفاده شود، ذکر یک جفت تکی {}، تنها به معنای وجود کاراکتری آن‌ها است و همینطور اگر از سه $ ابتدایی استفاده شود، ذکر یک جفت دو تایی {{}}، تنها به معنای وجود کاراکتری آن‌ها است و همینطور الی آخر. اما اگر معادل تعداد $ها، از جفت‌های {} استفاده شود، تمام آن‌ها با هم فقط یک interpolation expression delimiter را تشکیل می‌دهند.
string name = "Vahid";

var text6 = $$"""{name}"""; // = "{name}"
var text7 = $$"""{{{name}}}"""; // = "{Vahid}"

var text8 = $$$"""{{name}}"""; // = "{{name}}"
var text9 = $$$"""{{{{{name}}}}}"""; // = "{{Vahid}}"

var text10 = $$$$"""{{{name}}}"""; // = "{{{name}}}"
var text11 = $$$$"""{{{{{{{name}}}}}}}"""; // = "{{{Vahid}}}"
نظرات مطالب
صفحه بندی و مرتب سازی خودکار اطلاعات به کمک jqGrid در ASP.NET MVC
با تشکر؛
یک سوال: آیا درون یک formatter می‌توان به سطر جاری دسترسی داشت؟ 
فرض کنید یک ستون برای عملیات داریم:
{
     resize: false, formatter: buttons
}
با کمک formatter فوق (button) قرار است یکسری دکمه‌ها نمایش داده شوند:
function buttons(cellvalue, options, rowObject) {
var addProjectUrl = $('#getAddProjectUrl').data('url') + "/" + options.rowId;

return "<a href=" + addProjectUrl + ">....
}
اکنون باید مقدار ستون قبل از ستون عملیات بررسی شود و نسبت به آن یک لینک دیگر به صورت فوق نمایش داده شود.
مطالب
بخش سوم - استفاده و شخصی سازی Mapper توکار Gridify
در بخش اول، با کتابخانه Gridify آشنا شدیم و در بخش دوم، متدهای الحاقی آن را بررسی کردیم؛ در این بخش به بررسی GridifyMapper میپردازیم.

GridifyMapper : 
کتابخانه Gridify به صورت خودکار از یک Mapper توکار برای برقراری ارتباط بین نام فیلد (string) وارد شده و پراپرتی که قرار است شرط‌ها بر روی آن اعمال شود، استفاده میکند. به همین جهت اگر در فیلتر خود عبارتی مانند"Name==Ali,Age>32" داشته باشید، در کلاس مقصد به دنبال پراپرتی‌های Name و Age گشته و شرط را بر روی آن‌ها اعمال میکند.
با شخصی سازی این Mapper توکار میتوانیم کنترل بیشتری بر روی رفتار gridify داشته باشیم. به طور خلاصه مزایای شخصی سازی Mapper موارد زیر میباشند:
  • کنترل فیلدهایی که قصد داریم توسط Gridify پشتیبانی شوند
  • تغییر نام فیلد در رشته string برای جستجو
  • تغییر مقدار وارد شده در جستجو، قبل از اعمال فیلترینگ توسط Mapper Convertor
  • اضافه کردن پشتیبانی از پراپرتی‌های کلاس‌های فرزند (Child Classes)
  • پشتیبانی از DTO آبجکت‌ها با پراپرتی‌های متفاوت
ساخت Mapper سفارشی:
var customMappings = new GridifyMapper<Person>();

ساخت Mapper سفارشی حساس به حروف کوچک و بزرگ
به صورت پیش فرض GridifyMapper به حروف کوچک و بزرک حساس نیست. این رفتار را میتوان با ارسال true به Constructor آن، تغییر داد.
var customMappings = new GridifyMapper<Person>(true);

برای استفاده از یک Mapper سفارشی میتوانیم آن را به عنوان آرگومان دوم، به متدهای الحاقی Gridify ارسال کنیم.
var result = _dbContext.Persons.Gridify(filter , customMappings);

افزودن یک Map جدید
برای افزودن یک Map سفارشی میتوان از متد AddMap استفاده کرد. به طور مثال در مثال زیر، ما کلمه name را به پراپرتی FullName مپ کرده‌ایم. به همین جهت میتوان برای جستجو در پراپرتی FullName، از چنین فیلتری استفاده کرد: name ==Ali.
customMappings.AddMap("name", q => q.FullName );

متد GenerateMappings
کلاس GridifyMapper متدی به نام GenerateMappings دارد که به صورت توکار از آن برای تولید Map‌ها با توجه به نام پراپرتی‌های کلاس مقصد استفاده میکند. استفاده از این متد، بسیار کاربردی است؛ چرا که فرض کنید قصد دارید تمام پراپرتی‌های موجود در کلاس‌تان را توسط Gridify پشتیبانی کنید، به‌غیر از یک مورد مانند Password. در چنین حالتی میتوان با استفاده از این متد، همه Mapping‌ها را ایجاد کرده و سپس تنها Password را از لیست حذف نمایید (متد RemoveMap):
var customMappings = new GridifyMapper<Person>()
                         .GenerateMappings()
                         .RemoveMap("Password");

Custom Convertor
درصورت نیاز به اعمال تغییرات در مقدار ورودی جستجوها قبل از انجام فیلترینگ، میتوانید از این ویژگی استفاده نمایید. به طور مثال ما قصد داریم همیشه مقادیر ارسالی name را با حروف کوچک، در دیتابیس جستجو کنیم. آرگومان سوم متد AddMap امکان تغییر مقادیر ورودی را به ما میدهد:
var customMappings = new GridifyMapper<Person>()
                     .AddMap("name" , q=> q.FullName , q => q.ToLower() )
همینطور درصورت نیاز برای جستجوی مقدار null هم میتوان از این امکان استفاده کرد. مثال : "date==null" 
var gm = new GridifyMapper<Person>().GenerateMappings();
gm.AddMap("date", g => g.BrithDate , q => q == "null" ? null : q);
مطالب
حذف لایه‌های جدید اضافه شده به فایل‌های PDF توسط iTextSharp
شاید یک سری از Ebookهای PDF ایی را دیده باشید که سایت‌های ثالث، آن‌ها را پس از افزودن لایه‌ای متنی، مثلا در ذیل تمام صفحات به همراه آدرس وب سایت خودشان، باز انتشار می‌دهند. در مطلب جاری قصد داریم، نحوه حذف این لایه‌های اضافی را توسط iTextSharp بررسی کنیم.




یافتن و حذف لایه‌های اضافه شده به صفحات یک فایل PDF

برای آشنایی با ساختار سطح پایین لایه‌های اضافه شده نیاز است به برنامه iText Rups مراجعه کنیم.


همانطور که مشاهده می‌کنید، برای رسیدن به لایه‌ای که حاوی متن اضافه شده به ذیل تمام صفحات است، نیاز است ابتدا صفحات را گشوده و سپس CONTENTS آن‌ها را استخراج کنیم. در این CONTENTS کلیه streamهای موجود را بررسی و هر کدام که حاوی متن مورد نظر ما بودند، یافته و سپس آن استریم را با مقدار دهی طول آن به صفر، حذف کنیم. روش کار را در متد ذیل مشاهده می‌کنید:
        private static void removeWatermarkLayer(string watermarkedFile, string text,  string unwatermarkedFile)
        {
            PdfReader.unethicalreading = true;
            PdfReader reader = new PdfReader(watermarkedFile);
            reader.RemoveUnusedObjects();
            int pageCount = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= pageCount; i++)
            {
                var page = reader.GetPageN(i);                
                var contentarray = page.GetAsArray(PdfName.CONTENTS);
                if (contentarray == null)
                    continue;

                for (int j = 0; j < contentarray.Size; j++)
                {
                    var stream = (PRStream)contentarray.GetAsStream(j);
                    //دریافت محتوای خام صفحه
                    var content = System.Text.Encoding.ASCII.GetString(PdfReader.GetStreamBytes(stream));
                    if (content.Contains(text))
                    {
                        //حذف کامل محتوا از فایل
                        stream.Put(PdfName.LENGTH, new PdfNumber(0));
                        stream.SetData(new byte[0]);
                    }
                }
            }

            using (var fileStream = new FileStream(unwatermarkedFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (var stamper = new PdfStamper(reader, fileStream))
                {
                    stamper.SetFullCompression();
                    stamper.Close();
                }
            }
        }
در این متد watermarkedFile همان فایل اصلی دارای لایه‌های اضافی است. Text متنی است که در استریم‌های صفحات به دنبال آن خواهیم گشت و unwatermarkedFile نام و مسیر فایل تصحیح شده نهایی است که قرار است تولید شود.
نظرات مطالب
معرفی List Patterns Matching در C# 11
تبدیل کدهایی که از اندیس‌های آرایه‌ها استفاده می‌کنند به List Patterns matching

فرض کنید قصد داریم با اجزای آرایه‌ی زیر کار کنیم:
var data = "item1|item2|item3";
var collection = data.Split('|');
برای مثال اگر آرایه‌ی collection دارای 2 عضو بود، از طریق collection[0], collection[1] با این دو عضو کار کنیم و یا اگر 3 عضوی بود، به همان صورت بر اساس ایندکس‌ها دسترسی صورت گیرد و اگر این آرایه 2 و یا 3 عضوی نبود، استثنایی را صادر کند. روش متداول انجام اینکار به صورت زیر است:
var formattedDataBefore = collection.Length switch
{
    2 => FormatData(collection[0], collection[1]),
    3 => FormatData(collection[0], collection[1], collection[2]),
    var length => throw new InvalidOperationException($"Expected 3 parts, but got {length} parts for formatted string: {data}."),
};
می‌توان این قطعه کد را با استفاده از List Patterns Matching به صورت زیر بازنویسی کرد:
var formattedDataAfter = collection switch
{
    [var part1, var part2] => FormatData(part1, part2),
    [var part1, var part2, var part3] => FormatData(part1, part2, part3),
    var parts => throw new InvalidOperationException($"Expected 3 parts, but got {parts.Length} parts for formatted string: {data}."),
};

نمونه‌ی دیگر این دسترسی‌های بر اساس ایندکس‌ها، مثال زیر است. در اینجا ساختار شیء Song به صورت زیر تعریف شده‌است:
public class Song
{
    public string Name { get; set; }
    public List<string> Lyrics { get; set; }
}
و فرض کنید songs لیستی از آن است. در این حالت یک روش جستجوی ابتدایی در این لیست، به صورت زیر است که برای مثال اولین Lyrics آن song خاص، مساوی Hello، تعداد Lyrics آن 6 و آخرین عضو Lyrics آن مساوی ? باشد:
for (var i = 0; i < songs.Count; i++)
{
    if (songs[i].Lyrics[0] == "Hello" && songs[i].Lyrics.Count == 6 &&
        songs[i].Lyrics[songs[i].Lyrics.Count - 1] == "?")
    {
        Console.WriteLine($"{i}");
    }
}
می‌توان این قطعه کد را در C# 11 به صورت زیر بازنویسی کرد که بسیار خواناتر است:
for (var i = 0; i < songs.Count; i++)
{
    if (songs[i].Lyrics is ["Hello", _, _, _, _, "?"])
    {
       Console.WriteLine($"{i}");
    }
}
و یا اگر از تعداد Lyrics مساوی 6، صرفنظر کنیم و تعداد اعضای آن مهم نباشد، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
foreach (Song song in songs)
{
    if (song.Lyrics is ["Hello", .., "?"])
    {
        Console.WriteLine(song.Name);
    }
}

به علاوه اگر در جستجویی دیگر، نیاز به کار با اعضای آرایه‌ی 5 عضوی یافت شده وجود داشت، می‌توان بدون نیاز به مراجعه‌ی متداول به ایندکس‌های آرایه، به صورت زیر عمل کرد:
foreach (Song song in songs)
{
  if (song.Lyrics is ["Hello", "from" or "is", var third, var forth, var fifth])
    {
      Console.WriteLine(song.Name);
      Console.WriteLine($"The third word is : {third}");
      Console.WriteLine($"The forth word is : {forth}");
      Console.WriteLine($"The fifth word is : {fifth}");
    }
}
نظرات مطالب
اعتبارسنجی مبتنی بر کوکی‌ها در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity
تشکر میکنم؛ مشکل حل شد. من از StructureMap استفاده کرده بودم. احیانا مشکل از اونجا بود. من از این لینک این و یا این برای بازنویسی استفاده می‌کنم که وقت اجرا خطا میداد و بانک Initialize نمیشد ونال برگشت میداد.
 public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
           // services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
            //services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();
            //services.AddScoped<IRolesService, RolesService>();
            //services.AddScoped<ISecurityService, SecurityService>();

            //services.AddScoped<ICookieValidatorService, CookieValidatorService>();
            //services.AddScoped<IDbInitializerService, DbInitializerService>();
            var container = new Container();
            container.Configure(config =>
 {
                config.AddRegistry(new MyStructuremapRegistry());
                config.Populate(services);

            });

           services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
            {
              options.UseSqlServer(
              Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection"),
                serverDbContextOptionsBuilder =>  {

                        var minutes = (int)TimeSpan.FromMinutes(3).TotalSeconds;
                        serverDbContextOptionsBuilder.CommandTimeout(minutes);
                        serverDbContextOptionsBuilder.EnableRetryOnFailure();

                    });
            });

            // Only needed for custom roles.
            services.AddAuthorization(options =>
           {
                options.AddPolicy(CustomRoles.Admin, policy => policy.RequireRole(CustomRoles.Admin));
                options.AddPolicy(CustomRoles.User, policy => policy.RequireRole(CustomRoles.User));
            });
            // Needed for cookie auth.
           services
                .AddAuthentication(options =>
                {
                   options.DefaultChallengeScheme = CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme;
                    options.DefaultSignInScheme = CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme;
                   options.DefaultAuthenticateScheme = CookieAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme;
                })
                .AddCookie(options =>
                {
                    options.SlidingExpiration = false;
                    options.LoginPath = "/api/account/login";
                    options.LogoutPath = "/api/account/logout";
                    //options.AccessDeniedPath = new PathString("/Home/Forbidden/");
                    options.Cookie.Name = ".my.app1.cookie";
                    options.Cookie.HttpOnly = true;
                    options.Cookie.SecurePolicy = CookieSecurePolicy.SameAsRequest;
                    options.Cookie.SameSite = SameSiteMode.Lax;
                    options.Events = new CookieAuthenticationEvents
                    {
                        OnValidatePrincipal = context =>
                        {
                        var cookieValidatorService = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ICookieValidatorService>();

                        return cookieValidatorService.ValidateAsync(context);
                        }

                    };

                });
            services.AddCors(options =>
            {
               options.AddPolicy("CorsPolicy",
                    builder => builder
                        .AllowAnyOrigin()
                        .AllowAnyMethod()
                        .AllowAnyHeader()
                        .AllowCredentials());

            });
            services.AddMvc();
            return container.GetInstance<IServiceProvider>();
        }
نظرات مطالب
متدی برای بررسی صحت کد ملی وارد شده
کدها اصلاح شد
namespace ConsoleApplicationTest
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            Console.WriteLine("0172942284 => {0}", "0172942284".IsValidNationalCode());
            Console.WriteLine("1000000001 => {0}", "1000000001".IsValidNationalCode());
        }
    }

    public static class Helpers
    {
        public static Boolean IsValidNationalCode(this String nationalCode)
        {
            if (String.IsNullOrEmpty(nationalCode))
                throw new Exception("لطفا کد ملی را صحیح وارد نمایید");

            if (nationalCode.Length != 10)
                throw new Exception("طول کد ملی باید ده کاراکتر باشد");

            var regex = new Regex(@"[^0-9] ");
            if (!regex.IsMatch(nationalCode))
                throw new Exception("کد ملی تشکیل شده از ده رقم عددی می‌باشد؛ لطفا کد ملی را صحیح وارد نمایید");

            if (!Regex.IsMatch(nationalCode, @"^(?!(\d)\1{9})\d{10}$"))
                return false;

            var check = Convert.ToInt32(nationalCode.Substring(9, 1));
            var result = Enumerable.Range(0, 9)
                .Select(x => Convert.ToInt32(nationalCode.Substring(x, 1)) * (10 - x))
                .Sum() % 11;

            int remainder = result % 11;
            return check == (remainder < 2 ? remainder : 11 - remainder);

        }
    }
}

پ.ن. لازم به ذکر است از کدهای اقای بیاگوی استفاده شده است.
مطالب
Closure در JavaScript
در قسمت قبلی درباره علت نیاز به الگوهای طراحی در JavaScript و Function Spaghetti code صحبت شد. در این قسمت Closure در JavaScript مورد بررسی قرار می‌گیرد. 
در JavaScript می‌توان توابع تو در تو نوشت (nested functions) ، زمانی که یک تابع درون تابع دیگر تعریف می‌شود تابع درونی به تمام متغیر‌ها و توابع تابع بیرونی (Parent) دسترسی دارد.
Douglas Crockford برای تعریف Closure می‌گوید : 

an inner function always has access to the vars and parameters of its outer function, even after the outer  function has returned

یک تابع درونی (nested) همیشه به متغیر‌ها و پارامتر‌ها تابع بیرونی دسترسی دارد ، حتی اگر تابع بیرونی مقدار برگردانده باشد. 

تابع زیر را در نظر بگیرید : 
// The getDate() function returns a nested function which refers the 'date' variable defined
// by outer function getDate()
function getDate() {
   var date = new Date();    // This variable stays around even after function returns

   // nested function
   return function () {
      return date.getMilliseconds();
   }
}

  اکنون اگر به صورت زیر تابع getDate فراخوانی شود مشاهده می‌شود که تابع درونی (با کامنت nested function مشخص شده است.) به شیء date دسترسی دارد.
// Once getDate() is executed the variable date should be out of scope and it is, but since
// the inner function
// referenes date, this value is available to the inner function.
var dt = getDate();

alert(dt());
alert(dt());
خروجی هر 2 alert یک مقدار خواهد بود. 
اگر از فردی که به تازگی رو به JavaScript آورده است خواسته شود تابعی بنویسد که میلی ثانیه‌ی زمان جاری را برگداند احتمالا همچین کدی تحویل می‌دهد : 
        function myNonClosure() {
            var date = new Date();
            return date.getMilliseconds();
        }
در کد بالا پس از اجرای myNonClosure متغیر date از بین خواهد رفت ، این مسئله در دنیای JavaScript طبیعی هست.
این مثال را در نظر بگیرید :  
var MyDate = function () {
    var date = new Date();
    var getMilliSeconds = function () {
        return date.getMilliseconds();
    }
}

var dt = new MyDate();

alert(dt.getMilliSeconds());  // This will throw error as getMilliSeconds is not accessible.
در صورت اجرای مثال بالا خطایی با این مضمون دریافت خواهد شد که getMilliSeconds دستیابی پذیر نیست. (کپسوله شده)  برای اینکه آن را دستیابی پذیر کنیم کد را به این صورت تغییر می‌دهیم :
// This is closure 
var MyDate = function () {
    var date = new Date();   // variable stays around even after function returns
    var getMilliSeconds = function () {
        return date.getMilliseconds();
    };
    return {
        getMs : getMilliSeconds
    }
}
آنچه در تابع بالا انجام شده کپسوله سازی همه‌ی منطق کار (منطق کار در اینجا برگرداندن میلی ثانیه زمان جاری می‌باشد) در یک فضای نام به نام MyDate می‌باشد. همچنین فقط متد‌های عمومی در اختیار استفاده کننده این تابع قرار داده شده است. برای استفاده می‌توان بدین صورت عمل کرد : 
var dt = new MyDate();
alert(dt.getMs());  // This should work.
در کد بالا برای توابع و متغیر‌های درونی یک container ایجاد کردیم که باعث جلوگیری از تداخل در نام متغیر‌ها با دیگر کد‌ها خواهد شد . (برای مشاهده‌ی تداخل‌ها به قسمت قبلی  توجه کنید.)
اگر بخواهیم Closure را تشبیه کنیم ، Closure شبیه به کلاس‌ها در C# یا Java هست. 
Closure یک حوزه (scope) برای متغیر‌ها و توابع درونی خودش ایجاد می‌کند.
jQuery بهترین مثال کاربردی برای Closure می‌باشد : 
(function($) {

    // $() is available here

})(jQuery);
در ادامه این مفاهیم بیشتر توضیح داده می‌شودند ، اکنون می‌خواهیم مشکلی که در قسمت قبلی مطرح کردیم به کمک Closure حل کنیم : 
 در آن مثال گفته شد که اگر : 
// file1.js
function saveState(obj) {
    // write code here to saveState of some object
    alert('file1 saveState');
}
// file2.js (remote team or some third party scripts)
function saveState(obj, obj2) {
     // further code...
    alert('file2 saveState");
}
اگر تابعی به نام saveState در 2 فایل مختلف داشته باشیم و این 2 فایل را بدین صورت در برنامه آدرس دهیم : 
<script src="file1.js" type="text/javascript"></script>
<script src="file2.js" type="text/javascript"></script>
تابع saveState در فایل دوم تابع saveState فایل اول را override می‌کند. یک از توابع بالا را به صورت زیر باز نویسی می‌کنیم و منطق کار را کپسوله می‌کنیم : 
function App() {
    var save = function (o) {
        // write code to save state here..
        // you have acces to 'o' here...
        alert(o);
    };

    return {
        saveState: save
    };
}
بدون نگرانی تداخل saveState با بقیه saveState‌ها در هر پلاگین یا فایل دیگری می‌توان از saveState می‌توان اینگونه استفاده کرد : 
var app = new App();

app.saveState({ name: "rajesh"});
برای اطلاعات بیشتر در مورد Closure ها این لینک  را بررسی کنید.
مطالب
CoffeeScript #5

Classes

کلاس نه تنها در جاوااسکریپت بلکه در سایر زبان‌ها از جمله CoffeeScript نیز، بسیار مفید است.

در پشت صحنه، CoffeeScript برای ایجاد کلاس از prototype استفاده می‌کند. برای ساختن کلاس در CoffeeScript از کلمه کلیدی class باید استفاده کنید.

class Animal
نتیجه‌ی کامپایل مثال بالا می‌شود:
var Animal;
Animal = (function() {
  function Animal() {}
  return Animal;
})();
در مثال بالا، Animal نام کلاس و همچنین نامی است که برای ایجاد یک نمونه از آن می‌توانید استفاده کنید. در پشت صحنه CoffeeScript با استفاده از سازنده توابع این کار را انجام می‌دهد. یعنی شما می‌توانید با استفاده از کلمه کلیدی new  یک نمونه از کلاس نوشته شده را بسازید.
animal = new Animal
تعریف سازنده برای کلاس بسیار ساده است. فقط کافی است از کلمه کلیدی constructor به عنوان یک تابع در کلاس تعریف شده استفاده کنید. این تابع شبیه به initialize در Ruby و __init__ در Python است.
class Animal
  constructor: (name) ->
    @name = name
نتیجه کامپایل کد بالا می‌شود:
var Animal;
Animal = (function() {
  function Animal(name) {
    this.name = name;
  }
  return Animal;
})();
همچنین CoffeeScript امکان خلاصه نویسی را در سازنده کلاس نیز ایجاد کرده است. برای اینکار با اضافه کردن @ به آرگومان‌های تابع سازنده به صورت پیشوند این کار انجام می‌شود. مثال زیر معادل مثال قبل است که به صورت دستی مقدار دهی انجام شده است.
class Animal
  constructor: (@name) ->
و برای استفاده از این کلاس
animal = new Animal "Cat"
alert "Animal is a #{animal.name}"

Instance properties

اضافه کردن property به یک کلاس بسیار ساده و راحت است، syntax این کار دقیقا مانند اضافه کردن property به یک object است. فقط نکته ای که باید رعایت شود میزان تو رفتگی property نوشته شده است که به طور صحیح در داخل بدنه کلاس قرار بگیرد.
class Animal
  price: 5

  sell: (customer) ->

animal = new Animal
animal.sell(new Customer)
نتیجه کامپایل کد بالا می‌شود:
var Animal, animal;

Animal = (function() {
  function Animal() {}

  Animal.prototype.price = 5;

  Animal.prototype.sell = function(customer) {};

  return Animal;

})();

animal = new Animal;
animal.sell(new Customer);

Static properties

برای تعریف property به صورت static باید کلمه کلیدی this را به ابتدای آن اضافه کنید.
class Animal
  this.find = (name) ->

Animal.find("Dog")
در قسمت‌های قبل گفته شد، که به جای this می‌توان از @ استفاده کرد، در اینجا نیز می‌توان چنین کاری را انجام داد.
class Animal
  @find: (name) ->

Animal.find("Dog")
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var Animal;

Animal = (function() {
  function Animal() {}

  Animal.find = function(name) {};

  return Animal;

})();

Animal.find("Dog");