نظرات مطالب
ASP.NET MVC #5
سلام
اگر بخواهیم از داخل کنترلرمون مقادیریمون را در قالب alert تو view نمایش بدیم باید چکار کرد؟
من خودم به این شکل عمل کردم
    <script language="javascript" type="text/javascript">
        
        alert(' @ViewData["ErrorMessage"]');
    </script>
میخواستم ببینم راه حل بهتری هستش؟
اصلا بهتر نیست از partialview استفاده کنم که یه view برای alert کلا داشته باشم؟
مرسی

نظرات مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 6 - پیاده‌سازی عملیات CRUD موجودیت‌ها با استفاده از ASP.NET Core MVC
نکته تکمیلی
در راستای تکمیل مطلب جاری و مطلب «پیاده سازی Conventional UI در ASP.NET MVC» برای رسیدن به یک قالب مشخص و جلوگیری از تکرار، می‌توان به شکل زیر عمل کرد:
1- انتقال قسمت‌های مشترک فرم‌ها به یک پارشال‌ویو به عنوان Layout فرم‌ها
//_EntityFormLayout.cshtml

@inherits EntityFormRazorPage<dynamic>
@{
    Layout = null;
}
<div class="modal-header">
    <h4 class="modal-title" asp-if="IsNew">Create New @EntityDisplayName</h4>
    <h4 class="modal-title" asp-if="!IsNew">Edit @EntityDisplayName</h4>
    <button type="button" class="close" data-dismiss="modal">&times;</button>
</div>
<form asp-action="@(IsNew ? CreateActionName : EditActionName)" asp-modal-form="@FormId">
    <div class="modal-body">
        <input type="hidden" name="continue-editing" value="true" asp-permission="@EditPermission"/>
        <input asp-for="@Version" type="hidden"/>
        <input asp-for="@Id" type="hidden"/>
        @RenderBody()
    </div>
    <div class="modal-footer">

        <a class="btn btn-light btn-circle" asp-modal-delete-link asp-model-id="@Id" asp-modal-toggle="false"
           asp-action="@DeleteActionName" asp-if="!IsNew" asp-permission="@DeletePermission"
           title="Delete Role">
            <i class="fa fa-trash text-danger"></i>
        </a>

        <a class="btn btn-light btn-circle" title="Refresh Role" asp-if="!IsNew" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
           asp-action="@EditActionName" asp-route-id="@Id">
            <i class="fa fa-repeat"></i>
        </a>
        <a class="btn btn-light btn-circle mr-auto" title="New Role" asp-modal-link asp-modal-toggle="false"
           asp-permission="@CreatePermission"
           asp-action="@CreateActionName">
            <i class="fa fa-plus"></i>
        </a>
        <button type="button" class="btn btn-light" data-dismiss="modal">
            <i class="fa fa-ban"></i>&nbsp; Cancel
        </button>
        <button type="submit" class="btn btn-outline-primary">
            <i class="fa fa-save"></i>&nbsp;Save Changes
        </button>
    </div>
</form>

با توجه به اینکه مدل متناظر با یک ویو در Layout آن نیز قابل دسترس می‌باشد. بدین ترتیب امکان دسترسی به خصوصیاتی مانند Id و Version یا متد IsNew وجود دارد؛ این خصوصیات در کلاس MasterModel به عنوان پایه مدل/DTO/ویومدل‌های ثبت/ویرایش، تعریف شده‌اند.
قراداد ما استفاده از همان مدل/DTO‌ها به عنوان ویومدل می‌باشد که در سناریوهای خاص پیشنهاد شد که از مدلی با نام موجودیت + کلمه ModalViewModel یا FormViewModel استفاده شود. برای انتقال سایر دیتا و متادیتای مورد نیاز برای ساخت فرم می‌توان از ViewBag و ViewData پس از امکان تعریف ویومدل پایه (دارای خصوصیات مورد نیاز Layout) که در این طراحی ممکن نیست، استفاده کرد. 
2- طراحی یک EntityFormRazorPage پایه
برای رسیدن به کدی با خوانایی بالا کلاسی را به عنوان پایه ویو‌های فرم‌ها و پارشال‌ویو EntityFormLayout، به شکل زیر طراحی می‌کنیم. در اینجا فرم ما یکسری خصوصیات موجود در کلاس پایه خود را مقداردهی خواهد کرد و در ادامه به دلیل ذخیره شدن این اطلاعات در ViewData، در Layout نیز قابل دسترس خواهند بود. 
    public abstract class EntityFormRazorPage<T> : RazorPage<T>
    {
        protected string EntityName
        {
            get => ViewData[nameof(EntityName)].ToString();
            set => ViewData[nameof(EntityName)] = value;
        }

        protected string EntityDisplayName
        {
            get => ViewData[nameof(EntityDisplayName)].ToString();
            set => ViewData[nameof(EntityDisplayName)] = value;
        }

        protected string DeletePermission
        {
            get => ViewData[nameof(DeletePermission)].ToString();
            set => ViewData[nameof(DeletePermission)] = value;
        }

        protected string CreatePermission
        {
            get => ViewData[nameof(CreatePermission)].ToString();
            set => ViewData[nameof(CreatePermission)] = value;
        }

        protected string EditPermission
        {
            get => ViewData[nameof(EditPermission)].ToString();
            set => ViewData[nameof(EditPermission)] = value;
        }

        protected string CreateActionName
        {
            get => ViewData.TryGetValue(nameof(CreateActionName), out var value) ? value.ToString() : "Create";
            set => ViewData[nameof(CreateActionName)] = value;
        }

        protected string EditActionName
        {
            get => ViewData.TryGetValue(nameof(EditActionName), out var value) ? value.ToString() : "Edit";
            set => ViewData[nameof(EditActionName)] = value;
        }

        protected string DeleteActionName
        {
            get => ViewData.TryGetValue(nameof(DeleteActionName), out var value) ? value.ToString() : "Delete";
            set => ViewData[nameof(DeleteActionName)] = value;
        }

        protected string FormId => $"{EntityName}Form";
        protected bool IsNew => (Model as dynamic).IsNew();
        protected string Id => (Model as dynamic).Id.ToString(CultureInfo.InvariantCulture);
        protected byte[] Version => (Model as dynamic).Version;
    }
3- تنظیم خصوصیات موجود در کلاس پایه
برای این منظور لازم است کلاس پایه را با دایرکتیو inherits مشخص کرده و سپس کار تنظیم Layout و سایر خصوصیات مورد نیاز را انجام دهید:
//_BlogPartial.cshtml

@inherits EntityFormRazorPage<BlogModel>
@{
    Layout = "_EntityFormLayout";
    EntityName = "Blog";
    DeletePermission = PermissionNames.Blogs_Delete;
    CreatePermission = PermissionNames.Blogs_Create;
    EditPermission = PermissionNames.Blogs_Edit;
    EntityDisplayName = "Blog";
}

4 - فرم ثبت و ویرایش متناظر با یک موجودیت
//_BlogPartial.cshtml

@inherits EntityFormRazorPage<BlogModel>
@{
    Layout = "_EntityFormLayout";
    ...
}

<div class="form-group row">
    <div class="col col-md-8">
        <label asp-for="Title" class="col-form-label text-md-left"></label>
        <input asp-for="Title" autocomplete="off" class="form-control"/>
        <span asp-validation-for="Title" class="text-danger"></span>
    </div>
</div>
<div class="form-group row">
    <div class="col">
        <label asp-for="Url" class="col-form-label text-md-left"></label>
        <input asp-for="Url" class="form-control" type="url"/>
        <span asp-validation-for="Url" class="text-danger"></span>
    </div>
</div>

و یا اگر از EditorTemplates استفاده می‌کنید:
//_BlogPartial.cshtml

@inherits EntityFormRazorPage<BlogModel>
@{
    Layout = "_EntityFormLayout";
    EntityName = "Blog";
    DeletePermission = PermissionNames.Blogs_Delete;
    CreatePermission = PermissionNames.Blogs_Create;
    EditPermission = PermissionNames.Blogs_Edit;
    EntityDisplayName = "Blog";
}

@Html.EditorForModel()

پ.ن: از همین روش برای ساخت لیست‌های یکدست متناظر با موجودیت‌ها نیز می‌توان ایده گرفت؛ همچنین امکان تعریف و تنظیم Layout‌های متناسب با شرایط مختلف نیز در این حالت به راحتی ممکن است. در ادامه اگر در سیستم متادیتای غنی متناظر با موجودیت‌ها وجود داشته باشد، چه بسا صرفا با مشخص کردن نام موجودیت به باقی خصوصیات تنظیم شده در کد بالا دسترسی داشته باشیم. 

مطالب
استفاده از #F در پروژه های MVC4
در این پست با روش پیاده سازی پروژه‌های WPF با استفاده از #F آشنا شدید. قصد دارم در طی چند پست روش پیاده سازی پروژه‌های Asp.Net MVC 4  با استفاده از #F را شرح دهم.
»اگر با #F آشنایی ندارید می‌توانید از اینجا شروع کنید.
به صورت کلی برای استفاده گسترده از #F در پروژه‌های وب نیاز به یک سری template‌های آماده داریم در غیر این صورت کار کمی سخت خواهد شد. به تصویر زیر دقت نمایید:

واضح است که با توجه به تصویر بالا کنترلر‌ها و البته مدل‌های app  و هر آنچه که سمت سرور به آن نیاز است باید با استفاده از #F پیاده سازی شوند. اما هنگامی که کنترلر‌ها با استفاده از #F نوشته شوند سیستم مسیر یابی نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. علاوه بر آن باید فکری برای بخش Bundling و همچنین فیلتر‌هاو... نمود. در نتیجه با توجه به template پروژه مورد نظر بر خلاف حالت پیش فرض #C آن که در قالب یک پروژه ارائه می‌شود در این جا حداقل به دو پروژه نیاز داریم. خوشبختانه همانند پروژه FSharpX که برای WPF مناسب است برای MVC نیز template آماده موجود است که در ادامه با آن آشنا خواهیم شد.

شروع به کار

ابتدا در VS.Net یک پروژه جدید ایجاد نمایید. از بخش Online Template گزینه FSharp MVC 4 را جستجو کنید. 

بعد از انتخاب نام پروژه و  کلیک بر روی Ok ( و البته دانلود حدود ده MB اطلاعات) صفحه زیر نمایان می‌شود. در این قسمت تنظیمات مربوط به انتخاب View Engine و نوع قالب پروژه را وجود دارد. در صورتی که قصد استفاده از Web Api را دارید گزینه  Web Api Project را انتخاب کنید در غیر این صورت گزینه Empty Project.

البته از Visual Studio 2012 به بعد این بخش به صورت زیر خواهد بود که قسمت Single Page App به آن اضافه شده است:

بعد از کلیک بر روی Ok یک پروژه بر اساس Template مورد نظر ساخته می‌شود. همانند تصویر زیر:

بررسی تغییرات

در یک نگاه به راحتی می‌توان تغییرات زیر را در پروژه Web تشخیص داد:

»پوشه Controller وجود ندارد؛

»پوشه مدل وجود ندارد؛

»فایل Global.asax دیگر فایلی به نام Global.asax.cs را همراه با خود ندارد.

دلیل اصلی عدم وجود موارد بالا این است که تمام این موارد باید به صورت #F پیاده سازی شوند در نتیجه به پروژه #F ساخته شده منتقل شده اند. فایل Global.asax را باز نمایید. سورس زیر قابل مشاهده است:

<%@ Application Inherits="FsWeb.Global" Language="C#" %> <script Language="C#" RunAt="server">
 // Defines the Application_Start method and calls Start in // System.Web.HttpApplication from which Global inherits. protected void Application_Start(Object sender, EventArgs e) { base.Start(); } </script>
تمامی کاری که تکه کد بالا انجام می‌دهد فراخواهی متد Start در فایل Global متناظر در پروژه #F است. اگر به قسمت reference‌های پروژه Web دقت کنید خواهید که به پروژه #F متناظر رفرنس دارد.
حال به بررسی پروژه #F  ساخته شده خواهیم پرداخت. در این پروژه یک فایل  Global.fs وجود دارد که سورس آن به صورت زیر است:

namespace FsWeb

open System
open System.Web
open System.Web.Mvc
open System.Web.Routing

type Route = { controller : string
               action : string
               id : UrlParameter }

type Global() =
    inherit System.Web.HttpApplication() 

    static member RegisterRoutes(routes:RouteCollection) =
        routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}")
        routes.MapRoute("Default", 
                        "{controller}/{action}/{id}", 
                        { controller = "Home"; action = "Index"
                          id = UrlParameter.Optional } )

    member this.Start() =
        AreaRegistration.RegisterAllAreas()
        Global.RegisterRoutes(RouteTable.Routes)
  در پروژه‌های MVC بر اساس زبان #C،  کلاسی به نام RouteConfig وجود دارد که در فایل Global.asax.cs فراخوانی می‌شود:
RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
و کد‌های مورد نظر جهت تعیین الگوی مسیر یابی کنترلر‌ها و درخواست‌ها در کلاس RouteConfig نیز به صورت زیر می‌باشد:
public class RouteConfig
    {
        public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

            routes.MapRoute(
                name: "Default",
                url: "{controller}/{action}/{id}",
                defaults: new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional }
            );
        }
    }
اما در اینجا بر خلاف #C، تعریف و اجرای سیستم مسیر یابی در یک فایل انجام می‌شود. در بخش اول ابتدا یک type تعریف می‌شود که معادل با تعیین Routing در زبان #C است. علاوه بر آن متد RegisterRoutes جهت تعیین و انتساب Route Type تعریف شده به Route Collection مورد نظر نیز در این فایل می‌باشد. 

//تعریف الکوی مسیر یابی
type Route = { controller : string
               action : string
               id : UrlParameter }

type Global() =
    inherit System.Web.HttpApplication() 

    static member RegisterRoutes(routes:RouteCollection) =
       //فراخوانی  و انتساب الگوی مسیر یابی به  مسیر‌های تعریف شده
       routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}")
        routes.MapRoute("Default", 
                        "{controller}/{action}/{id}", 
                        { controller = "Home"; action = "Index"
                          id = UrlParameter.Optional } )
در نهایت نیز تابع RegisterRoute در تابع Start فراخوانی خواهد شد.
Global.RegisterRoutes(RouteTable.Routes)
نتیجه کلی تا اینجا:
در این پست با Template پروژه‌های F# MVC 4 اشنا شدیم و از طرفی مشخص شد که برای پیاده سازی این گونه پروژه‌ها حداقل نیاز به دو پروژه داریم. یک پروژه که از نوع #C است ولی در آن فقط View ‌ها و فایل جاوااسکریپتی و البته Css وجود دارد. از طرف دیگر کنترلر‌ها و مدل‌ها و هر چیز دیگر که مربوط به سمت سرور است در قالب یک پروژه #F پیاده سازی می‌شود.
در پست بعدی با روش تعریف و توسعه کنترلر‌ها و مدل‌ها آشنا خواهیم شد.
نظرات مطالب
پلاگین DataTables کتابخانه jQuery - قسمت چهارم
با سلام و تشکر. می‌خوام یک ستون ردیف به این جدول اضافه کنم که به ازای صفحه، ردیف جلو بره یعنی  از  1 نشه دوباره  و یکی هم اضافه کردن یک Attr خاص و جدید به هر سطر در جدول مثل  ProjectCode که  اون هم داخلش Id اون سطر در دیتا بیس هستش . ممنونم  اگه  کمکم  کنید
کد کارم رو هم می‌دهم . البته من در  WebForm کار کردم.
   var $table = $('#browsers-grid');
$table.dataTable({
"bJQueryUI": true,
"bProcessing": true,
"bSortClasses": false,
"bServerSide": true,
"bFilter": true,
"sPaginationType": "full_numbers",
"sScrollY": 400,
"sScrollX": "100%",
"sScrollXInner": "110%",
"bLengthChange": false,
"iDisplayLength": 20,

"aLengthMenu": [[5, 10, 25, 50, -1], [5, 10, 25, 50, "All"]],
"bAutoWidth": false,
"sAjaxSource": "Commands.aspx?cmd=all",
"fnServerData": function (sSource, aoData, fnCallback) {
  $.ajax({
"dataType": 'json',
"type": "POST",
"url": sSource,
"data": aoData,
"success": fnCallback
  });
},

"aoColumns":
  [

  { "mDataProp": "Code" },
  { "mDataProp": "Caption" },
  { "mDataProp": "Comment" }
  ],

"oLanguage":
  {
"sUrl": "dataTables.persian.txt"
  }
});
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
با سلام؛ در پوشه Scripts ‌های پروژه‌ی جاری سه فایل با نام های jquery.bootstrap-modal-ajax-form ،jquery.bootstrap-modal-alert،jquery.bootstrap-modal-confirm وجود دارد. اما ارجاعی به اسکریپت‌های یاد شده در View ‌های برنامه دیده نمی‌شود.      
مطالب
API Versioning
فرض کنید امروز یک API را برای استفاده عموم ارائه میدهید. آیا با یک breaking change در منابع شما که باعث تغییر در داده‌های ورودی یا خروجی API شود، باید استفاده کنندگان این API در سیستمی که از آن استفاده کرده‌اند، تغییراتی را اعمال کنند یا خیر؟ جواب خیر می‌باشد؛ اصلی‌ترین استفاده از API Versioning دقیقا برای این منظور است که بدون نگرانی از توسعه‌های بعدی، از ورژن‌های قدیمی API بتوانیم استفاده کنیم. 
در این مقاله با روش‌های مختلف ورژن بندی API آشنا خواهید شد.
سه روش اصلی زیر را میتوان برای این منظور در نظر گرفت:
  1.  URI-based versioning 
  2.  Header-based versioning 
  3.  Media type-based versioning 

پیاده سازی URI-based versioning
حداقل به 3 طریق میتوان این مکانیسم را پیاده کرد:
راه حل اول: اگر از Attribute Routing استفاده نمی‌کنید، با تغییر جزئی در تعاریف مسیریابی خود میتوانید به نتیجه مورد نظر برسید. برای ادامه کار دو ویوومدل و دو کنترلر را که هر کدام مربوط به ورژن خاصی از API ما هستند، پیاده سازی میکنیم:
public class ItemViewModel
{
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Country { get; set; }
}
public class ItemV2ViewModel : ItemViewModel
{
    public double Price { get; set; }
}
ItemViewModel مربوط به ورژن 1 میباشد.
 public class ItemsController : ApiController   
 {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
 public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
ItemsController مربوط به ورژن 1 میباشد.
اگر قرار باشد از مسیرهای متمرکز استفاده کنیم، کافی است که تغییرات زیر را اعمال کنیم:
config.Routes.MapHttpRoute("ItemsV2", "api/v2/items/{id}", new
{
    controller = "ItemsV2",
    id = RouteParameter.Optional
});
config.Routes.MapHttpRoute("Items", "api/items/{id}", new
{
    controller = "Items",
    id = RouteParameter.Optional
});
config.Routes.MapHttpRoute(
    name: "DefaultApi",
    routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
    defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
);
در کد بالا به صراحت برای تک تک کنترلرها مسیریابی متناسب با ورژنی که آن را پشتیبانی میکند، معرفی کرده‌ایم.
نکته: این تنظیمات خاص باید قبل از تنظیمات پیش فرض قرار گیرند.

روش بالا به خوبی کار خواهد کرد ولی آنچنان مطلوب نمیباشد. به همین دلیل یک مسیریابی عمومی و کلی را در نظر میگیریم که شامل ورژن مورد نظر، در قالب یک پارامتر میباشد. در روش جایگزین باید به شکل زیر عمل کنید:
config.Routes.MapHttpRoute(
"defaultVersioned",
"api/v{version}/{controller}/{id}",
new { id = RouteParameter.Optional }, new { version = @"\d+" });

config.Routes.MapHttpRoute(
"DefaultApi",
"api/{controller}/{id}",
new { id = RouteParameter.Optional }
);

با این تنظیمات فعلا به مسیریابی ورژن بندی شده‌ای دست نیافته‌ایم. زیرا فعلا به هیچ طریق به Web API اشاره نکرده‌ایم که به چه صورت از این پارامتر version برای پیدا کردن کنترلر ورژن بندی شده استفاده کند و به همین دلیل این دو مسیریابی نوشته شده در عمل نتیجه یکسانی را خواهند داشت. برای رفع مشکل مطرح شده باید فرآیند پیش فرض انتخاب کنترلر را کمی شخصی سازی کنیم.

IHttpControllerSelector مسئول پیدا کردن کنترلر مربوطه با توجه به درخواست رسیده می‌باشد. شکل زیر مربوط است به مراحل ساخت کنترلر بر اساس درخواست رسیده:

 به جای پیاده سازی مستقیم این اینترفیس، از پیاده سازی کننده پیش فرض موجود (DefaultHttpControllerSelector) اسفتاده کرده و HttpControllerSelector جدید ما از آن ارث بری خواهد کرد.

public class VersionFinder
    {
        private static bool NeedsUriVersioning(HttpRequestMessage request, out string version)
        {
            var routeData = request.GetRouteData();
            if (routeData != null)
            {
                object versionFromRoute;
                if (routeData.Values.TryGetValue(nameof(version), out versionFromRoute))
                {
                    version = versionFromRoute as string;
                    if (!string.IsNullOrWhiteSpace(version))
                    {
                        return true;
                    }
                }
            }
            version = null;
            return false;
        }
        private static int VersionToInt(string versionString)
        {
            int version;
            if (string.IsNullOrEmpty(versionString) || !int.TryParse(versionString, out version))
                return 0;
            return version;
        }
        public static int GetVersionFromRequest(HttpRequestMessage request)
        {
            string version;

            return NeedsUriVersioning(request, out version) ? VersionToInt(version) : 0;
        }
    }

کلاس VersionFinder برای یافتن ورژن رسیده در درخواست جاری  مورد استفاده قرار خواهد گرفت. با استفاده از متد NeedsUriVersioning بررسی صورت می‌گیرد که آیا در این درخواست پارامتری به نام version وجود دارد یا خیر که درصورت موجود بودن، مقدار آن واکشی شده و درون پارامتر out قرار می‌گیرد. در متد GetVersionFromRequest بررسی میشود که اگر خروجی متد NeedsUriVersioning برابر با true باشد، با استفاده از متد VersionToInt مقدار به دست آمده را به int تبدیل کند.

 public class VersionAwareControllerSelector : DefaultHttpControllerSelector
    {
        public VersionAwareControllerSelector(HttpConfiguration configuration) : base(configuration) { }
        public override string GetControllerName(HttpRequestMessage request)
        {
            var controllerName = base.GetControllerName(request);
            var version = VersionFinder.GetVersionFromRequest(request);
                
        return version > 0 ? GetVersionedControllerName(request, controllerName, version) : controllerName;
        }
        private string GetVersionedControllerName(HttpRequestMessage request, string baseControllerName,
        int version)
        {
            var versionControllerName = $"{baseControllerName}v{version}";
            HttpControllerDescriptor descriptor;
            if (GetControllerMapping().TryGetValue(versionControllerName, out descriptor))
            {
                return versionControllerName;
            }

            throw new HttpResponseException(request.CreateErrorResponse(
            HttpStatusCode.NotFound,
                $"No HTTP resource was found that matches the URI {request.RequestUri} and version number {version}"));
        }
    }

متد  GetControllerName وظیفه بازگشت دادن نام کنترلر را برعهده دارد. ما نیز با لغو رفتار پیش فرض این متد و تهیه نام ورژن بندی شده کنترلر و معرفی این پیاده سازی از  IHttpControllerSelector به شکل زیر میتوانیم به Web API بگوییم که به چه صورت از پارامتر version موجود در درخواست استفاده کند. 

config.Services.Replace(typeof(IHttpControllerSelector), new VersionAwareControllerSelector(config));

حال با اجرای برنامه به نتیجه زیر خواهیم رسید: 

راه حل دوم: برای زمانیکه Attribute Routing مورد استفاده شما است میتوان به راحتی با تعریف قالب‌های مناسب مسیریابی، API ورژن بندی شده را ارائه دهید.

[RoutePrefix("api/v1/Items")]
    public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id:int}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country =        "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }


 [RoutePrefix("api/V2/Items")]
    public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        [Route("{id:int}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }

اگر توجه کرده باشید در مثال ما، نام‌های کنترلر‌ها متفاوت از هم میباشند. اگر بجای در نظر گرفتن نام‌های مختلف برای یک کنترلر در ورژن‌های مختلف، آن را با یک نام یکسان درون namespace‌های مختلف احاطه کنیم یا حتی آنها را درون Class Library‌های جدا نگهداری کنیم، به مشکل "یافت شدن چندین کنترلر که با درخواست جاری مطابقت دارند" برخواهیم خورد. برای حل این موضوع به راه حل سوم توجه کنید. 

راه حل سوم: استفاده از یک NamespaceControllerSelector که پیاده سازی دیگری از اینترفیس IHttpControllerSelector میباشد. فرض بر این است که قالب پروژه به شکل زیر می‌باشد:

کار با پیاده سازی اینترفیس IHttpRouteConstraint آغاز میشود:

public class VersionConstraint : IHttpRouteConstraint
{
    public VersionConstraint(string allowedVersion)
    {
        AllowedVersion = allowedVersion.ToLowerInvariant();
    }
    public string AllowedVersion { get; private set; }

    public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName,
    IDictionary<string, object> values, HttpRouteDirection routeDirection)
    {
        object value;
        if (values.TryGetValue(parameterName, out value) && value != null)
        {
            return AllowedVersion.Equals(value.ToString().ToLowerInvariant());
        }
        return false;
    }
}

کلاس بالا در واقع برای اعمال محدودیت خاصی که در ادامه توضیح داده میشود، پیاده سازی شده است.

متد Match آن وظیفه چک کردن برابری مقدار کلید parameterName موجود در درخواست را با مقدار allowedVersion ای که API از آن پشتیبانی میکند، برعهده دارد. با استفاده از این Constraint مشخص کرده‌ایم که دقیقا چه زمانی باید Route نوشته شده انتخاب شود.

 به روش استفاده از این Constraint توجه کنید:

namespace UriBasedVersioning.Namespace.Controllers.V1
{
    using Models.V1;

RoutePrefix("api/{version:VersionConstraint(v1)}/items")]
public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
}
namespace UriBasedVersioning.Namespace.Controllers.V2
{
    using Models.V2;


RoutePrefix("api/{version:VersionConstraint(v2)}/items")]
public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [Route("{id}")]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
}

با توجه به کد بالا می‌توان دلیل استفاده از VersionConstraint را هم درک کرد؛ از آنجایی که ما دو Route شبیه به هم داریم، لذا باید مشخص کنیم که در چه شرایطی و کدام یک از این Route‌ها انتخاب شود. خوب، اگر برنامه را اجرا کرده و یکی از API‌های بالا را تست کنید، با خطا مواجه خواهید شد؛ زیرا فعلا این Constraint به سیستم Web API معرفی نشده است. تنظیمات زیر را انجام دهید:

var constraintsResolver = new DefaultInlineConstraintResolver();
            constraintsResolver.ConstraintMap.Add(nameof(VersionConstraint), typeof
            (VersionConstraint));
config.MapHttpAttributeRoutes(constraintsResolver);

مرحله بعدی کار، پیاده سازی IHttpControllerSelector می‌باشد:

  public class NamespaceControllerSelector : IHttpControllerSelector
    {
        private readonly HttpConfiguration _configuration;
        private readonly Lazy<Dictionary<string, HttpControllerDescriptor>> _controllers;
        public NamespaceControllerSelector(HttpConfiguration config)
        {
            _configuration = config;
            _controllers = new Lazy<Dictionary<string,
                HttpControllerDescriptor>>(InitializeControllerDictionary);
        }
        public HttpControllerDescriptor SelectController(HttpRequestMessage request)
        {
            var routeData = request.GetRouteData();
            if (routeData == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }

            var controllerName = GetControllerName(routeData);
            if (controllerName == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }
            var version = GetVersion(routeData);
            if (version == null)
            {
                throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
            }
            var controllerKey = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture, "{0}.{1}",
                version, controllerName);
            HttpControllerDescriptor controllerDescriptor;
            if (_controllers.Value.TryGetValue(controllerKey, out controllerDescriptor))
            {
                return controllerDescriptor;
            }
            throw new HttpResponseException(HttpStatusCode.NotFound);
        }
        public IDictionary<string, HttpControllerDescriptor> GetControllerMapping()
        {
            return _controllers.Value;
        }
        private Dictionary<string, HttpControllerDescriptor> InitializeControllerDictionary()
        {
            var dictionary = new Dictionary<string,
                HttpControllerDescriptor>(StringComparer.OrdinalIgnoreCase);
            var assembliesResolver = _configuration.Services.GetAssembliesResolver();
            var controllersResolver = _configuration.Services.GetHttpControllerTypeResolver();
            var controllerTypes = controllersResolver.GetControllerTypes(assembliesResolver);
            foreach (var controllerType in controllerTypes)
            {
                var segments = controllerType.Namespace.Split(Type.Delimiter);
                var controllerName =
                    controllerType.Name.Remove(controllerType.Name.Length -
                                               DefaultHttpControllerSelector.ControllerSuffix.Length);
                var controllerKey = string.Format(CultureInfo.InvariantCulture, "{0}.{1}",
                    segments[segments.Length - 1], controllerName);

                if (!dictionary.Keys.Contains(controllerKey))
                {
                    dictionary[controllerKey] = new HttpControllerDescriptor(_configuration,
                        controllerType.Name,
                        controllerType);
                }
            }
            return dictionary;
        }
        private static T GetRouteVariable<T>(IHttpRouteData routeData, string name)
        {
            object result;
            if (routeData.Values.TryGetValue(name, out result))
            {
                return (T)result;
            }
            return default(T);
        }
        private static string GetControllerName(IHttpRouteData routeData)
        {
            var subroute = routeData.GetSubRoutes().FirstOrDefault();
            var dataTokenValue = subroute?.Route.DataTokens.First().Value;
            var controllerName =
                ((HttpActionDescriptor[])dataTokenValue)?.First().ControllerDescriptor.ControllerName.Replace("Controller", string.Empty);
            return controllerName;
        }
        private static string GetVersion(IHttpRouteData routeData)
        {
            var subRouteData = routeData.GetSubRoutes().FirstOrDefault();
            return subRouteData == null ? null : GetRouteVariable<string>(subRouteData, "version");
        }
    }

سورس اصلی کلاس بالا از این آدرس قابل دریافت است. در تکه کد بالا بخشی که مربوط به چک کردن تکراری بودن آدرس میباشد، برای ساده سازی کار حذف شده است. ولی نکته‌ی مربوط به SubRoutes که برای واکشی مقادیر پارامترهای مرتبط با Attribute Routing می‌باشد، اضافه شده است. روال کار به این صورت است که ابتدا RouteData موجود در درخواست را واکشی کرده و با استفاده از متدهای GetControllerName و GetVersion، پارامتر‌های controller و version را جستجو میکنیم. بعد با استفاده از مقادیر به دست آمده، controllerKey را تشکیل داده و درون کنترلر‌های موجود در برنامه به دنبال کنترلر مورد نظر خواهیم گشت.

کارکرد متد InitializeControllerDictionary :

همانطور که میدانید به صورت پیش‌فرض Web API توجهی به فضای نام مرتبط با کنترلر‌ها ندارد. از طرفی برای پیاده سازی اینترفیس IHttpControllerSelector نیاز است متدی با امضای زیر را داشته باشیم:

public IDictionary<string, HttpControllerDescriptor> GetControllerMapping()

لذا در کلاس پیاده سازی شده، خصوصیتی به نام ‎‎_controllers را که از به صورت Lazy و از نوع بازگشتی متد بالا می‌باشد، تعریف کرده‌ایم. متد InitializeControllerDictionary کار آماده سازی داده‌های مورد نیاز خصوصیت ‎‎_controllers می‌باشد. به این صورت که تمام کنترلر‌های موجود در برنامه را واکشی کرده و این بار کلید‌های مربوط به دیکشنری را با استفاده از نام کنترلر و آخرین سگمنت فضای نام آن، تولید و درون دیکشنری مورد نظر ذخیره کرده‌ایم.

حال تنظیمات زیر را اعمال کنید:

 public static class WebApiConfig
    {
        public static void Register(HttpConfiguration config)
        {
            var constraintsResolver = new DefaultInlineConstraintResolver();
            constraintsResolver.ConstraintMap.Add(nameof(VersionConstraint), typeof
            (VersionConstraint));

            config.MapHttpAttributeRoutes(constraintsResolver);

            config.Services.Replace(typeof(IHttpControllerSelector), new NamespaceControllerSelector(config));

        }
    }

این بار برنامه را اجرا کرده و API‌های مورد نظر را تست کنید؛ بله بدون مشکل کار خواهد کرد.

نکته تکمیلی: سورس مذکور در سایت کدپلکس برای حالتی که از Centralized Routes استفاده میکنید آماده شده است. روش مذکور در این مقاله هم  فقط قسمت Duplicate Routes آن را کم دارد که میتوانید اضافه کنید. پیاده سازی دیگری را از این راه حل هم میتوانید داشته باشید.

پیاده سازی Header-based versioning  

در این روش کافی است هدری را برای دریافت ورژن API درخواستی مشخص کرده باشید. برای مثال هدری به نام api-version، که استفاده کننده از این طریق، ورژن درخواستی خود را اعلام میکند. همانطور که قبلا اشاره کردیم، با استفاده از Constraint‌ها دست شما خیلی باز خواهد بود. برای مثال این بار به جای واکشی پارامتر version از RouteData، کد همان قسمت را برای واکشی آن از هدر درخواستی تغییر خواهیم داد:
public class HeaderVersionConstraint : IHttpRouteConstraint
    {
        private const string VersionHeaderName = "api-version";

        public HeaderVersionConstraint(int allowedVersion)
        {
            AllowedVersion = allowedVersion;
        }

        public int AllowedVersion { get; }

        public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName,
            IDictionary<string, object> values,
            HttpRouteDirection routeDirection)
        {
            if (!request.Headers.Contains(VersionHeaderName)) return false;

            var version = request.Headers.GetValues(VersionHeaderName).FirstOrDefault();

            return VersionToInt(version) == AllowedVersion;
        }
        private static int VersionToInt(string versionString)
        {
            int version;
            if (string.IsNullOrEmpty(versionString) || !int.TryParse(versionString, out version))
                return 0;
            return version;
        }
    }
این بار در متد Match، به دنبال هدر خاصی به نام api-version می‌گردیم و مقدار آن را با AllowdVersion مقایسه میکنیم تا مشخص کنیم که آیا این Route نوشته شده برای ادامه کار واکشی کنترلر مورد نظر استفاده شود یا خیر. در ادامه یک RouteFactoryAttribute شخصی سازی شده را به منظور معرفی این محدودیت تعریف شده، در نظر میگیریم:
public sealed class HeaderVersionedRouteAttribute : RouteFactoryAttribute
    {
        public HeaderVersionedRouteAttribute(string template) : base(template)
        {
            Order = -1;
        }

        public int Version { get; set; }

        public override IDictionary<string, object> Constraints => new HttpRouteValueDictionary
        {
            {"", new HeaderVersionConstraint(Version)}
        };
    }

با استفاده از خصوصیت Constraints، توانستیم محدودیت پیاده سازی شده خود را به سیستم مسیریابی معرفی کنیم. توجه داشته باشید که این بار هیچ پارامتری در Uri تحت عنوان version را نداریم و از این جهت به صراحت کلیدی برای آن مشخص نکرده ایم (‎‎‎‎‏‏‎‎{"", new HeaderVersionConstraint(Version)} ‎‎ ).
کنترلر‌های ما به شکل زیر خواهند بود:
    [RoutePrefix("api/items")]
    public class ItemsController : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemViewModel))]
        [HeaderVersionedRoute("{id}", Version = 1)]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemViewModel { Id = id, Name = "PS4", Country = "Japan" };
            return Ok(viewModel);
        }
    }
  [RoutePrefix("api/items")]
    public class ItemsV2Controller : ApiController
    {
        [ResponseType(typeof(ItemV2ViewModel))]
        [HeaderVersionedRoute("{id}", Version = 2)]
        public IHttpActionResult Get(int id)
        {
            var viewModel = new ItemV2ViewModel { Id = id, Name = "Xbox One", Country = "USA", Price = 529.99 };
            return Ok(viewModel);
        }
    }

این بار از VersionedRoute برای اعمال مسیر یابی Attribute-based استفاده کرده ایم و به صراحت ورژن هر کدام را با استفاده از خصوصیت Version آن مشخص کرده‌ایم. نتیجه:


پیاده سازی Media type-based versioning
قرار است ورژن API مورد نظر را که استفاده کننده درخواست میدهد، از دل درخواست‌هایی به فرم زیر واکشی کنیم:
GET /api/Items HTTP 1.1
Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v1+json
GET /api/Items HTTP 1.1
Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v2+json
در این روش دست ما کمی بازتر است چرا که میتوانیم بر اساس فرمت درخواستی نیز تصمیماتی را برای ارائه ورژن خاصی از API  داشته باشیم. روال کار شبیه به روش قبلی با پیاده سازی یک Constraint و یک RouteFactoryAttribute انجام خواهد گرفت.
 public class MediaTypeVersionConstraint : IHttpRouteConstraint
    {
        private const string VersionMediaType = "vnd.mediatype.versioning";

        public MediaTypeVersionConstraint(int allowedVersion)
        {
            AllowedVersion = allowedVersion;
        }

        public int AllowedVersion { get; }

        public bool Match(HttpRequestMessage request, IHttpRoute route, string parameterName, IDictionary<string, object> values,
            HttpRouteDirection routeDirection)
        {
            if (!request.Headers.Accept.Any()) return false;

            var acceptHeaderVersion =
                request.Headers.Accept.FirstOrDefault(x => x.MediaType.Contains(VersionMediaType));

            //Accept: application/vnd.mediatype.versioning-v1+json
            if (acceptHeaderVersion == null || !acceptHeaderVersion.MediaType.Contains("-v") ||
                !acceptHeaderVersion.MediaType.Contains("+"))
                return false;

            var version = acceptHeaderVersion.MediaType.Between("-v", "+");
            return VersionToInt(version)==AllowedVersion;
        }
}
در متد Match کلاس بالا به دنبال مدیا تایپ مشخصی هستیم که با هدر Accept برای ما ارسال میشود. برای آشنایی با فرمت ارسال Media Type‌ها میتوانید به اینجا مراجعه کنید. کاری که در اینجا انجام شده‌است، یافتن ورژن ارسالی توسط استفاده کننده می‌باشد که آن را با فرمت خاصی که نشان داده شد و مابین (v-) و (+) قرار داده، ارسال میشود. ادامه کار به مانند روش Header-based میباشد و از مطرح کردن آن در مقاله خودداری میکنیم.
نتیجه به شکل زیر خواهد بود:


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.


مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت نهم- مدیریت طول عمر توکن‌ها
توکن‌های صادر شده‌ی توسط IdentityServer به دلایل امنیتی، طول عمر محدودی دارند. بنابراین اولین سؤالی که در اینجا مطرح خواهد شد، این است: «اگر توکنی منقضی شد، چه باید کرد؟» و یا «اگر خواستیم به صورت دستی طول عمر توکنی را پایان دهیم، چه باید کرد؟»


بررسی طول عمر توکن‌ها

اگر مرورگر خود را پس از لاگین به سیستم، برای مدتی به حال خود رها کنید، پس از شروع به کار مجدد، مشاهده خواهید کرد که دیگر نمی‌توانید به API دسترسی پیدا کنید. علت اینجا است که Access token صادر شده، منقضی شده‌است. تمام توکن‌ها، دارای طول عمر مشخصی هستند و پس از سپری شدن این زمان، دیگر اعتبارسنجی نخواهند شد. زمان انقضای توکن، در خاصیت یا claim ویژه‌ای به نام exp ذخیره می‌شود.
در اینجا ما دو نوع توکن را داریم: Identity token و Access token
از Identity token برای ورود به سیستم کلاینت استفاده می‌شود و به صورت پیش‌فرض طول عمر کوتاه آن به 5 دقیقه تنظیم شده‌است. علت کوتاه بودن این زمان این است که این توکن‌ها تنها یکبار مورد استفاده قرار می‌گیرد و پس از ارائه‌ی آن به کلاینت، از طریق آن Claim Identity تولید می‌شود. پس از آن طول عمر Claim Identity تولید شده صرفا به تنظیمات برنامه‌ی کلاینت مرتبط است و می‌تواند از تنظیمات IDP کاملا مجزا باشد؛ مانند پیاده سازی sliding expiration. در این حالت تا زمانیکه کاربر در برنامه فعال است، در حالت logged in باقی خواهد ماند.

Access tokenها متفاوت هستند. طول عمر پیش‌فرض آن‌ها به یک ساعت تنظیم شده‌است و نسبت به Identity token طول عمر بیشتری دارند. پس از اینکه این زمان سپری شد، تنها با داشتن یک Access token جدید است که دسترسی ما مجددا به Web API برقرار خواهد شد. بنابراین در اینجا ممکن است هنوز در برنامه‌ی کلاینت در حالت logged in قرار داشته باشیم، چون هنوز طول عمر Claim Identity آن به پایان نرسیده‌است، اما نتوانیم با قسمت‌های مختلف برنامه کار کنیم، چون نمی‌توانیم از یک Access token منقضی شده جهت دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت Web API استفاده نمائیم. در اینجا دیگر برنامه‌ی کلاینت هیچ نقشی بر روی تعیین طول عمر یک Access token ندارد و این طول عمر صرفا توسط IDP به تمام کلاینت‌های آن دیکته می‌شود.
در اینجا برای دریافت یک Access token جدید، نیاز به یک Refresh token داریم که صرفا برای «کلاینت‌های محرمانه» که در قسمت سوم این سری آن‌ها را بررسی کردیم، توصیه می‌شود.


چگونه می‌توان زمان انقضای توکن‌ها را صریحا تنظیم کرد؟

برای تنظیم زمان انقضای توکن‌ها، از کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs سمت IDP شروع می‌کنیم.
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>
            {
                new Client
                {
                    ClientName = "Image Gallery",
                    // IdentityTokenLifetime = ... // defaults to 300 seconds / 5 minutes
                    // AuthorizationCodeLifetime = ... // defaults to 300 seconds / 5 minutes
                    // AccessTokenLifetime = ... // defaults to 3600 seconds / 1 hour
                }
             };
        }
    }
}
- در اینجا در تنظیمات یک کلاینت جدید، خاصیت IdentityTokenLifetime آن، به طول عمر Identity token تولید شده اشاره می‌کند که مقدار پیش‌فرض آن عدد صحیح 300 ثانیه است یا معادل 5 دقیقه.
- مقدار خاصیت AuthorizationCodeLifetime تنظیمات یک کلاینت، عدد صحیحی است با مقدار پیش‌فرض 300 ثانیه یا معادل 5 دقیقه که طول عمر AuthorizationCode را تعیین می‌کند. این مورد، طول عمر توکن خاصی نیست و در حین فراخوانی Token Endpoint مبادله می‌شود و در طی Hybrid flow رخ می‌دهد. بنابراین مقدار پیش‌فرض آن بسیار مناسب بوده و نیازی به تغییر آن نیست.
- مقدار خاصیت AccessTokenLifetime تنظیمات یک کلاینت، عدد صحیحی است با مقدار پیش‌فرض 3600 ثانیه و یا معادل 1 ساعت و طول عمر Access token تولید شده‌ی توسط این IDP را مشخص می‌کند.
البته باید درنظر داشت اگر طول عمر این توکن دسترسی را برای مثال به 120 یا 2 دقیقه تنظیم کنید، پس از سپری شدن این 2 دقیقه ... هنوز هم برنامه‌ی کلاینت قادر است به Web API دسترسی داشته باشد. علت آن وجود بازه‌ی 5 دقیقه‌ای است که در طی آن، انجام این عملیات مجاز شمرده می‌شود و برای کلاینت‌هایی درنظر گرفته شده‌است که ساعت سیستم آن‌ها ممکن است اندکی با ساعت سرور IDP تفاوت داشته باشند.


درخواست تولید یک Access Token جدید با استفاده از Refresh Tokens

زمانیکه توکنی منقضی می‌شود، کاربر باید مجددا به سیستم لاگین کند تا توکن جدیدی برای او صادر گردد. برای بهبود این تجربه‌ی کاربری، می‌توان در کلاینت‌های محرمانه با استفاده از Refresh token، در پشت صحنه عملیات دریافت توکن جدید را انجام داد و در این حالت دیگر کاربر نیازی به لاگین مجدد ندارد. در این حالت برنامه‌ی کلاینت یک درخواست از نوع POST را به سمت IDP ارسال می‌کند. در این حالت عملیات Client Authentication نیز صورت می‌گیرد. یعنی باید مشخصات کامل کلاینت را به سمت IDP ارسال کرد. در اینجا اطلاعات هویت کلاینت در هدر درخواست و Refresh token در بدنه‌ی درخواست به سمت سرور IDP ارسال خواهند شد. پس از آن IDP اطلاعات رسیده را تعیین اعتبار کرده و در صورت موفقیت آمیز بودن عملیات، یک Access token جدید را به همراه Identity token و همچنین یک Refresh token جدید دیگر، صادر می‌کند.
برای صدور مجوز درخواست یک Refresh token، نیاز است scope جدیدی را به نام offline_access معرفی کنیم. به این معنا که امکان دسترسی به برنامه حتی در زمانیکه offline است، وجود داشته باشد. بنابراین offline در اینجا به معنای عدم لاگین بودن شخص در سطح IDP است.
بنابراین اولین قدم پیاده سازی کار با Refresh token، مراجعه‌ی به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs و افزودن خاصیت AllowOfflineAccess با مقدار true به خواص یک کلاینت است:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>
            {
                new Client
                {
                    ClientName = "Image Gallery",
                    // IdentityTokenLifetime = ... // defaults to 300 seconds / 5 minutes
                    // AuthorizationCodeLifetime = ... // defaults to 300 seconds / 5 minutes
                    // AccessTokenLifetime = ... // defaults to 3600 seconds / 1 hour
                    AllowOfflineAccess = true,
                    // AbsoluteRefreshTokenLifetime = ... // Defaults to 2592000 seconds / 30 days
                    // RefreshTokenExpiration = TokenExpiration.Sliding
                    UpdateAccessTokenClaimsOnRefresh = true,
                    // ...
                }
             };
        }
    }
}
- در اینجا می‌توان خاصیت AbsoluteRefreshTokenLifetime را که بیانگر طول عمر Refresh token است، تنظیم کرد. مقدار پیش‌فرض آن 2592000  ثانیه و یا معادل 30 روز است.
- البته RefreshToken ضرورتی ندارد که طول عمر Absolute و یا کاملا تعیین شده‌ای را داشته باشد. این رفتار را توسط خاصیت RefreshTokenExpiration می‌توان به TokenExpiration.Sliding نیز تنظیم کرد. البته حالت پیش‌فرض آن بسیار مناسب است.
- در اینجا می‌توان خاصیت UpdateAccessTokenClaimsOnRefresh را نیز به true تنظیم کرد. فرض کنید یکی از Claims کاربر مانند آدرس او تغییر کرده‌است. به صورت پیش‌فرض با درخواست مجدد توکن توسط RefreshToken، این Claims به روز رسانی نمی‌شوند. با تنظیم این خاصیت به true این مشکل برطرف خواهد شد.


پس از تنظیم IDP جهت صدور RefreshToken، اکنون کلاس ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs برنامه‌ی MVC Client را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
ابتدا در متد تنظیمات AddOpenIdConnect، نیاز است صدور درخواست scope جدید offline_access را صادر کنیم:
options.Scope.Add("offline_access");
همین اندازه تنظیم در سمت برنامه‌ی کلاینت برای دریافت refresh token و ذخیره سازی آن جهت استفاده‌های آتی کفایت می‌کند.

در ادامه نیاز است به سرویس ImageGalleryHttpClient مراجعه کرده و کدهای آن‌را به صورت زیر تغییر داد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Headers;
using System.Threading.Tasks;
using IdentityModel.Client;
using Microsoft.AspNetCore.Authentication;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.Configuration;
using Microsoft.Extensions.Logging;
using Microsoft.IdentityModel.Protocols.OpenIdConnect;

namespace ImageGallery.MvcClient.Services
{
    public interface IImageGalleryHttpClient
    {
        Task<HttpClient> GetHttpClientAsync();
    }

    /// <summary>
    /// A typed HttpClient.
    /// </summary>
    public class ImageGalleryHttpClient : IImageGalleryHttpClient
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;
        private readonly IConfiguration _configuration;
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;
        private readonly ILogger<ImageGalleryHttpClient> _logger;

        public ImageGalleryHttpClient(
            HttpClient httpClient,
            IConfiguration configuration,
            IHttpContextAccessor httpContextAccessor,
            ILogger<ImageGalleryHttpClient> logger)
        {
            _httpClient = httpClient;
            _configuration = configuration;
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor;
            _logger = logger;
        }

        public async Task<HttpClient> GetHttpClientAsync()
        {
            var accessToken = string.Empty;

            var currentContext = _httpContextAccessor.HttpContext;
            var expires_at = await currentContext.GetTokenAsync("expires_at");
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(expires_at)
                || ((DateTime.Parse(expires_at).AddSeconds(-60)).ToUniversalTime() < DateTime.UtcNow))
            {
                accessToken = await RenewTokens();
            }
            else
            {
                accessToken = await currentContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.AccessToken);
            }

            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(accessToken))
            {
                _logger.LogInformation($"Using Access Token: {accessToken}");
                _httpClient.SetBearerToken(accessToken);
            }

            _httpClient.BaseAddress = new Uri(_configuration["WebApiBaseAddress"]);
            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Accept.Clear();
            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Accept.Add(new MediaTypeWithQualityHeaderValue("application/json"));

            return _httpClient;
        }

        private async Task<string> RenewTokens()
        {
            // get the current HttpContext to access the tokens
            var currentContext = _httpContextAccessor.HttpContext;

            // get the metadata
            var discoveryClient = new DiscoveryClient(_configuration["IDPBaseAddress"]);
            var metaDataResponse = await discoveryClient.GetAsync();

            // create a new token client to get new tokens
            var tokenClient = new TokenClient(
                metaDataResponse.TokenEndpoint,
                _configuration["ClientId"],
                _configuration["ClientSecret"]);

            // get the saved refresh token
            var currentRefreshToken = await currentContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.RefreshToken);

            // refresh the tokens
            var tokenResult = await tokenClient.RequestRefreshTokenAsync(currentRefreshToken);
            if (tokenResult.IsError)
            {
                throw new Exception("Problem encountered while refreshing tokens.", tokenResult.Exception);
            }

            // update the tokens & expiration value
            var updatedTokens = new List<AuthenticationToken>();
            updatedTokens.Add(new AuthenticationToken
            {
                Name = OpenIdConnectParameterNames.IdToken,
                Value = tokenResult.IdentityToken
            });
            updatedTokens.Add(new AuthenticationToken
            {
                Name = OpenIdConnectParameterNames.AccessToken,
                Value = tokenResult.AccessToken
            });
            updatedTokens.Add(new AuthenticationToken
            {
                Name = OpenIdConnectParameterNames.RefreshToken,
                Value = tokenResult.RefreshToken
            });

            var expiresAt = DateTime.UtcNow + TimeSpan.FromSeconds(tokenResult.ExpiresIn);
            updatedTokens.Add(new AuthenticationToken
            {
                Name = "expires_at",
                Value = expiresAt.ToString("o", CultureInfo.InvariantCulture)
            });

            // get authenticate result, containing the current principal & properties
            var currentAuthenticateResult = await currentContext.AuthenticateAsync("Cookies");

            // store the updated tokens
            currentAuthenticateResult.Properties.StoreTokens(updatedTokens);

            // sign in
            await currentContext.SignInAsync("Cookies",
             currentAuthenticateResult.Principal, currentAuthenticateResult.Properties);

            // return the new access token
            return tokenResult.AccessToken;
        }
    }
}
تفاوت این کلاس با نمونه‌ی قبلی آن در اضافه شدن متد RenewTokens آن است.
پیشتر در قسمت ششم، روش کار مستقیم با DiscoveryClient و TokenClient را در حین کار با UserInfo Endpoint جهت دریافت دستی اطلاعات claims از IDP بررسی کردیم. در اینجا به همین ترتیب با TokenEndpoint کار می‌کنیم. به همین جهت توسط DiscoveryClient، متادیتای IDP را که شامل آدرس TokenEndpoint است، استخراج کرده و توسط آن TokenClient را به همراه اطلاعات کلاینت تشکیل می‌دهیم.
سپس مقدار refresh token فعلی را نیاز داریم. زیرا توسط آن است که می‌توانیم درخواست دریافت یکسری توکن جدید را ارائه دهیم. پس از آن با فراخوانی tokenClient.RequestRefreshTokenAsync(currentRefreshToken)، تعدادی توکن جدید را از سمت IDP دریافت می‌کنیم. لیست آن‌ها را تهیه کرده و توسط آن کوکی جاری را به روز رسانی می‌کنیم. در این حالت نیاز است مجددا SignInAsync فراخوانی شود تا کار به روز رسانی کوکی نهایی گردد.
خروجی این متد، مقدار access token جدید است.
پس از آن در متد GetHttpClientAsync بررسی می‌کنیم که آیا نیاز است کار refresh token صورت گیرد یا خیر؟ برای این منظور مقدار expires_at را دریافت و با زمان جاری با فرمت UTC مقایسه می‌کنیم. 60 ثانیه پیش از انقضای توکن، متد RenewTokens فراخوانی شده و توسط آن access token جدیدی برای استفاده‌ی در برنامه صادر می‌شود. مابقی این متد مانند قبل است و این توکن دسترسی را به همراه درخواست از Web API به سمت آن ارسال می‌کنیم.


معرفی Reference Tokens

تا اینجا با توکن‌هایی از نوع JWT کار کردیم. این نوع توکن‌ها، به همراه تمام اطلاعات مورد نیاز جهت اعتبارسنجی آن‌ها در سمت کلاینت، بدون نیاز به فراخوانی مجدد IDP به ازای هر درخواست هستند. اما این نوع توکن‌ها به همراه یک مشکل نیز هستند. زمانیکه صادر شدند، دیگر نمی‌توان طول عمر آن‌ها را کنترل کرد. اگر طول عمر یک Access token به مدت 20 دقیقه تنظیم شده باشد، می‌توان مطمئن بود که در طی این 20 دقیقه حتما می‌توان از آن استفاده کرد و دیگر نمی‌توان در طی این بازه‌ی زمانی دسترسی آن‌را بست و یا آن‌را برگشت زد. اینجاست که Reference Tokens معرفی می‌شوند. بجای قرار دادن تمام اطلاعات در یک JWT متکی به خود، این نوع توکن‌های مرجع، فقط یک Id هستند که به توکن اصلی ذخیره شده‌ی در سطح IDP لینک می‌شوند و به آن اشاره می‌کنند. در این حالت هربار که نیاز به دسترسی منابع محافظت شده‌ی سمت API را با یک چنین توکن دسترسی لینک شده‌ای داشته باشیم، Reference Token در پشت صحنه (back channel) به IDP ارسال شده و اعتبارسنجی می‌شود. سپس محتوای اصلی آن به سمت API ارسال می‌شود. این عملیات از طریق endpoint ویژه‌ای در IDP به نام token introspection endpoint انجام می‌شود. به این ترتیب می‌توان طول عمر توکن صادر شده را کاملا کنترل کرد؛ چون تنها تا زمانیکه در data store مربوط به IDP وجود خارجی داشته باشند، قابل استفاده خواهند بود. بنابراین نسبت به حالت استفاده‌ی از JWTهای متکی به خود، تنها عیب آن زیاد شدن ترافیک به سمت IDP جهت اعتبارسنجی Reference Token‌ها به ازای هر درخواست به سمت Web API است.


چگونه از Reference Token‌ها بجای JWTهای متکی به خود استفاده کنیم؟

برای استفاده‌ی از Reference Tokenها بجای JWTها، ابتدا نیاز به مراجعه‌ی به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs و تغییر مقدار خاصیت AccessTokenType هر کلاینت است:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        public static IEnumerable<Client> GetClients()
        {
            return new List<Client>
            {
                new Client
                {
                    ClientName = "Image Gallery",
// ...
                    AccessTokenType = AccessTokenType.Reference
                }
             };
        }
    }
}
مقدار پیش‌فرض AccessTokenType، همان Jwt یا توکن‌های متکی به خود است که در اینجا به Reference Token تغییر یافته‌است.
اینبار اگر برنامه را اجرا کنید و در کلاس ImageGalleryHttpClient برنامه‌ی کلاینت، بر روی سطر httpClient.SetBearerToken یک break-point قرار دهید، مشاهده خواهید کرد فرمت این توکن ارسالی به سمت Web API تغییر یافته و اینبار تنها یک Id ساده‌است که دیگر قابل decode شدن و استخراج اطلاعات دیگری از آن نیست. با ادامه جریان برنامه و رسیدن این توکن به سمت Web API، درخواست رسیده برگشت خواهد خورد و اجرا نمی‌شود.
علت اینجا است که هنوز تنظیمات کار با token introspection endpoint انجام نشده و این توکن رسیده‌ی در سمت Web API قابل اعتبارسنجی و استفاده نیست. برای تنظیم آن نیاز است یک ApiSecret را در سطح Api Resource مربوط به IDP تنظیم کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        // api-related resources (scopes)
        public static IEnumerable<ApiResource> GetApiResources()
        {
            return new List<ApiResource>
            {
                new ApiResource(
                    name: "imagegalleryapi",
                    displayName: "Image Gallery API",
                    claimTypes: new List<string> {"role" })
                {
                  ApiSecrets = { new Secret("apisecret".Sha256()) }
                }
            };
        }
اکنون فایل startup در سطح API را جهت معرفی این تغییرات به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddAuthentication(defaultScheme: IdentityServerAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme)
               .AddIdentityServerAuthentication(options =>
               {
                   options.Authority = Configuration["IDPBaseAddress"];
                   options.ApiName = "imagegalleryapi";
                   options.ApiSecret = "apisecret";
               });
در اینجا نیاز است ApiSecret تنظیم شده‌ی در سطح IDP معرفی شود.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، ارتباط با token introspection endpoint به صورت خودکار برقرار شده، توکن رسیده اعتبارسنجی گردیده و برنامه بدون مشکل اجرا خواهد شد.


چگونه می‌توان Reference Tokenها را از IDP حذف کرد؟

هدف اصلی استفاده‌ی از Reference Tokenها به دست آوردن کنترل بیشتری بر روی طول عمر آن‌ها است و حذف کردن آن‌ها می‌تواند به روش‌های مختلفی رخ دهد. برای مثال یک روش آن تدارک یک صفحه‌ی Admin و ارائه‌ی رابط کاربری برای حذف توکن‌ها از منبع داده‌ی IDP است. روش دیگر آن حذف این توکن‌ها از طریق برنامه‌ی کلاینت با برنامه نویسی است؛ برای مثال در زمان logout شخص. برای این منظور، endpoint ویژه‌ای به نام token revocation endpoint در نظر گرفته شده‌است. فراخوانی آن از سمت برنامه‌ی کلاینت، امکان حذف توکن‌های ذخیره شده‌ی در سمت IDP را میسر می‌کند.
به همین جهت به کنترلر ImageGallery.MvcClient.WebApp\Controllers\GalleryController.cs مراجعه کرده و متد Logout آن‌را تکمیل می‌کنیم:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp.Controllers
{
    [Authorize]
    public class GalleryController : Controller
    {
        public async Task Logout()
        {
            await revokeTokens();
            // Clears the  local cookie ("Cookies" must match the name of the scheme)
            await HttpContext.SignOutAsync("Cookies");
            await HttpContext.SignOutAsync("oidc");
        }

        private async Task revokeTokens()
        {
            var discoveryClient = new DiscoveryClient(_configuration["IDPBaseAddress"]);
            var metaDataResponse = await discoveryClient.GetAsync();
            var tokenRevocationClient = new TokenRevocationClient(
                metaDataResponse.RevocationEndpoint,
                _configuration["ClientId"],
                _configuration["ClientSecret"]
            );

            var accessToken = await HttpContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.AccessToken);
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(accessToken))
            {
                var response = await tokenRevocationClient.RevokeAccessTokenAsync(accessToken);
                if (response.IsError)
                {
                    throw new Exception("Problem accessing the TokenRevocation endpoint.", response.Exception);
                }
            }

            var refreshToken = await HttpContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.RefreshToken);
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(refreshToken))
            {
                var response = await tokenRevocationClient.RevokeRefreshTokenAsync(refreshToken);
                if (response.IsError)
                {
                    throw new Exception("Problem accessing the TokenRevocation endpoint.", response.Exception);
                }
            }
        }
در اینجا در متد جدید revokeTokens، ابتدا توسط DiscoveryClient، به آدرس RevocationEndpoint دسترسی پیدا می‌کنیم. سپس توسط آن، TokenRevocationClient را تشکیل می‌دهیم. اکنون می‌توان توسط این کلاینت حذف توکن‌ها، دو متد RevokeAccessTokenAsync و RevokeRefreshTokenAsync آن‌را بر اساس مقادیر فعلی این توکن‌ها در سیستم، فراخوانی کرد تا سبب حذف آن‌ها در سمت IDP شویم.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
مطالب
اعتبارسنجی سایتهای چند زبانه در ASP.NET MVC - قسمت اول

اگر در حال تهیه یک سایت چند زبانه هستید و همچنین سری مقالات Globalization در ASP.NET MVC رو دنبال کرده باشید میدانید که با تغییر Culture فایلهای Resource مورد نظر بارگذاری و نوشته‌های سایت تغییر میابند ولی با تغییر Culture رفتار اعتبارسنجی در سمت سرور نیز تغییر و اعتبارسنجی بر اساس Culture فعلی سایت انجام میگیرد. بررسی این موضوع را با یک مثال شروع میکنیم.

یک پروژه وب بسازید سپس به پوشه Models یک کلاس با نام ValueModel اضافه کنید. تعریف کلاس به شکل زیر هست: 

public class ValueModel
{
    [Required]
    [Display(Name = "Decimal Value")]
    public decimal DecimalValue { get; set; }

    [Required]
    [Display(Name = "Double Value")]
    public double DoubleValue { get; set; }

    [Required]
    [Display(Name = "Integer Value")]
    public int IntegerValue { get; set; }

    [Required]
    [Display(Name = "Date Value")]
    public DateTime DateValue { get; set; }
}

به سراغ کلاس HomeController بروید و کدهای زیر را اضافه کنید: 

[HttpPost]
public ActionResult Index(ValueModel valueModel)
{
    if (ModelState.IsValid)
    {
        return Redirect("Index");
    }

    return View(valueModel);
}

Culture را به fa-IR تغییر میدهیم، برای اینکار در فایل web.config در بخش system.web کد زیر اضافه نمایید: 

<globalization culture="fa-IR" uiCulture="fa-IR" />

و در نهایت به سراغ فایل Index.cshtml بروید کدهای زیر رو اضافه کنید:

@using (Html.BeginForm())
{
    <ol>
        <li>
            @Html.LabelFor(m => m.DecimalValue)
            @Html.TextBoxFor(m => m.DecimalValue)
            @Html.ValidationMessageFor(m => m.DecimalValue)
        </li>
        <li>
            @Html.LabelFor(m => m.DoubleValue)
            @Html.TextBoxFor(m => m.DoubleValue)
            @Html.ValidationMessageFor(m => m.DoubleValue)
        </li>
        <li>
            @Html.LabelFor(m => m.IntegerValue)
            @Html.TextBoxFor(m => m.IntegerValue)
            @Html.ValidationMessageFor(m => m.IntegerValue)
        </li>
        <li>
            @Html.LabelFor(m => m.DateValue)
            @Html.TextBoxFor(m => m.DateValue)
            @Html.ValidationMessageFor(m => m.DateValue)
        </li>
        <li>
            <input type="submit" value="Submit"/>
        </li>
    </ol>
}

پرژه را اجرا نمایید و در ٢ تکست باکس اول ٢ عدد اعشاری را و در ٢ تکست باکس آخر یک عدد صحیح و یک تاریخ وارد نمایید و سپس دکمه Submit را بزنید. پس از بازگشت صفحه از سمت سرور در در ٢ تکست باکس اول با این پیامها روبرو میشوید که مقادیر وارد شده نامعتبر میباشند. 

اگر پروژه رو در حالت دیباگ اجرا کنیم و نگاهی به داخل ModelState بیاندازیم، میبینیم که کاراکتر جدا کننده قسمت اعشاری برای fa-IR '/' میباشد که در اینجا برای اعداد مورد نظر کاراکتر '.' وارد شده است. 

برای فایق شدن بر این مشکل یا باید سمت سرور اقدام کرد یا در سمت کلاینت. در بخش اول راه حل سمت کلاینت را بررسی مینماییم. 

در سمت کلاینت برای اینکه کاربر را مجبور به وارد کردن کاراکترهای مربوط به Culture فعلی سایت نماییم باید مقادیر وارد شده را اعتبارسنجی و در صورت معتبر نبودن مقادیر پیام مناسب نشان داده شود. برای اینکار از کتابخانه jQuery Globalize استفاده میکنیم. برای اضافه کردن jQuery Globalize از طریق کنسول nuget فرمان زیر اجرا نمایید: 

PM> Install-Package jquery-globalize

 پس از نصب کتابخانه  اگر به پوشه Scripts نگاهی بیاندازید میبینید که پوشەای با نام jquery.globalize اضافه شده است. درداخل پوشه زیر پوشەی دیگری با نام cultures وجود دارد که در آن Cultureهای مختلف وجود دارد و بسته به نیاز میتوان از آنها استفاده کرد. دوباره به سراغ فایل Index.cshtm بروید و فایلهای جاوا اسکریپتی زیر را به صفحه اضافه کنید:

<script src="~/Scripts/jquery.validate.js"> </script>
<script src="~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.js"> </script>
<script src="~/Scripts/jquery.globalize/globalize.js"> </script>
<script src="~/Scripts/jquery.globalize/cultures/globalize.culture.fa-IR.js"> </script>

در فایل globalize.culture.fa-IR.js کاراکتر جدا کننده اعشاری '.' در نظر گرفته شده است که مجبور به تغییر آن هسیتم. برای اینکار فایل را باز کرده و numberFormat را پیدا کنید و آن را به شکل زیر تغییر دهید: 

numberFormat: {
    pattern: ["n-"],
    ".": "/",
    currency: {
        pattern: ["$n-", "$ n"],
        ".": "/",
        symbol: "ریال"
    }
},

و در نهایت کدهای زیر را به فایل Index.cshtml اضافه کنید و برنامه را دوباره اجرا نمایید:

Globalize.culture('fa-IR');
$.validator.methods.number = function(value, element) {
    if (value.indexOf('.') > 0) {
        return false;
    }
    var splitedValue = value.split('/');
    if (splitedValue.length === 1) {
        return !isNaN(Globalize.parseInt(value));
    } else if (splitedValue.length === 2 && $.trim(splitedValue[1]).length === 0) {
        return false;
    }
    return !isNaN(Globalize.parseFloat(value));
};
};

در خط اول Culture را ست مینمایم و در ادامه نحوه اعتبارسنجی را در unobtrusive validation تغییر میدهیم. از آنجایی که برای اعتبارسنجی عدد وارد شده از تابع parseFloat استفاده میشود، کاراکتر جدا کننده قسمت اعشاری قابل قبول برای این تابع '.' است پس در داخل تابع دوباره '/' به '.' تبدیل میشود و سپس اعتبارسنجی انجام میشود از اینرو اگر کاربر '.' را نیز وارد نماید قابل قبول است به همین دلیل با این خط کد if (value.indexOf('.') > 0) وجود نقطه را بررسی میکنیم تا در صورت وجود '.' پیغام خطا نشان داده شود.در خط بعدی بررسی مینماییم که اگر عدد وارد شده اعشاری نباشد از تابع parseInt  استفاده نماییم. در خط بعدی این حالت را بررسی مینماییم که اگر کاربر عددی همچون /١٢ وارد کرد پیغام خطا صادر شود. 

برای اعتبارسنجی تاریخ شمسی متاسفانه توابع کمکی برای تبدیل تاریخ در فایل globalize.culture.fa-IR.js وجود ندارد ولی اگر نگاهی به فایلهای Culture عربی بیاندازید همه دارای توابع کمکی برای تبدیل تاریج هجری به میلادی هستند به همین دلیل امکان اعتبارسنجی تاریخ شمسی با استفاده از jQuery Globalize میسر نمیباشد. من خودم تعدادی توابع کمکی را به globalize.culture.fa-IR.js اضافه کردەام که از تقویم فارسی آقای علی فرهادی برداشت شده است و با آنها کار اعتبارسنجی را انجام میدهیم. لازم به ذکر است این روش ١٠٠% تست نشده است و شاید راه کاملا اصولی نباشد ولی به هر حال در اینجا توضیح میدهم. در فایل globalize.culture.fa-IR.js قسمت Gregorian_Localized را پیدا کنید و آن را با کدهای زیر جایگزین کنید: 

Gregorian_Localized: {
    firstDay: 6,
    days: {
        names: ["یکشنبه", "دوشنبه", "سه شنبه", "چهارشنبه", "پنجشنبه", "جمعه", "شنبه"],
        namesAbbr: ["یکشنبه", "دوشنبه", "سه شنبه", "چهارشنبه", "پنجشنبه", "جمعه", "شنبه"],
        namesShort: ["ی", "د", "س", "چ", "پ", "ج", "ش"]
    },
    months: {
        names: ["ژانویه", "فوریه", "مارس", "آوریل", "می", "ژوئن", "ژوئیه", "اوت", "سپتامبر", "اُکتبر", "نوامبر", "دسامبر", ""],
        namesAbbr: ["ژانویه", "فوریه", "مارس", "آوریل", "می", "ژوئن", "ژوئیه", "اوت", "سپتامبر", "اُکتبر", "نوامبر", "دسامبر", ""]
    },
    AM: ["ق.ظ", "ق.ظ", "ق.ظ"],
    PM: ["ب.ظ", "ب.ظ", "ب.ظ"],
    patterns: {
        d: "yyyy/MM/dd",
        D: "yyyy/MM/dd",
        t: "hh:mm tt",
        T: "hh:mm:ss tt",
        f: "yyyy/MM/dd hh:mm tt",
        F: "yyyy/MM/dd hh:mm:ss tt",
        M: "dd MMMM"
    },
    JalaliDate: {
        g_days_in_month: [31, 28, 31, 30, 31, 30, 31, 31, 30, 31, 30, 31],
        j_days_in_month: [31, 31, 31, 31, 31, 31, 30, 30, 30, 30, 30, 29]
    },
    gregorianToJalali: function (gY, gM, gD) {
        gY = parseInt(gY);
        gM = parseInt(gM);
        gD = parseInt(gD);
        var gy = gY - 1600;
        var gm = gM - 1;
        var gd = gD - 1;

        var gDayNo = 365 * gy + parseInt((gy + 3) / 4) - parseInt((gy + 99) / 100) + parseInt((gy + 399) / 400);

        for (var i = 0; i < gm; ++i)
            gDayNo += Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.g_days_in_month[i];
        if (gm > 1 && ((gy % 4 == 0 && gy % 100 != 0) || (gy % 400 == 0)))
            /* leap and after Feb */
            ++gDayNo;
        gDayNo += gd;

        var jDayNo = gDayNo - 79;

        var jNp = parseInt(jDayNo / 12053);
        jDayNo %= 12053;

        var jy = 979 + 33 * jNp + 4 * parseInt(jDayNo / 1461);

        jDayNo %= 1461;

        if (jDayNo >= 366) {
            jy += parseInt((jDayNo - 1) / 365);
            jDayNo = (jDayNo - 1) % 365;
        }

        for (var i = 0; i < 11 && jDayNo >= Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.j_days_in_month[i]; ++i) {
            jDayNo -= Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.j_days_in_month[i];
        }
        var jm = i + 1;
        var jd = jDayNo + 1;

        return [jy, jm, jd];
    },
    jalaliToGregorian: function (jY, jM, jD) {
        jY = parseInt(jY);
        jM = parseInt(jM);
        jD = parseInt(jD);
        var jy = jY - 979;
        var jm = jM - 1;
        var jd = jD - 1;

        var jDayNo = 365 * jy + parseInt(jy / 33) * 8 + parseInt((jy % 33 + 3) / 4);
        for (var i = 0; i < jm; ++i) jDayNo += Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.j_days_in_month[i];

        jDayNo += jd;

        var gDayNo = jDayNo + 79;

        var gy = 1600 + 400 * parseInt(gDayNo / 146097); /* 146097 = 365*400 + 400/4 - 400/100 + 400/400 */
        gDayNo = gDayNo % 146097;

        var leap = true;
        if (gDayNo >= 36525) /* 36525 = 365*100 + 100/4 */ {
            gDayNo--;
            gy += 100 * parseInt(gDayNo / 36524); /* 36524 = 365*100 + 100/4 - 100/100 */
            gDayNo = gDayNo % 36524;

            if (gDayNo >= 365)
                gDayNo++;
            else
                leap = false;
        }

        gy += 4 * parseInt(gDayNo / 1461); /* 1461 = 365*4 + 4/4 */
        gDayNo %= 1461;

        if (gDayNo >= 366) {
            leap = false;

            gDayNo--;
            gy += parseInt(gDayNo / 365);
            gDayNo = gDayNo % 365;
        }

        for (var i = 0; gDayNo >= Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.g_days_in_month[i] + (i == 1 && leap) ; i++)
            gDayNo -= Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.g_days_in_month[i] + (i == 1 && leap);
        var gm = i + 1;
        var gd = gDayNo + 1;

        return [gy, gm, gd];
    },
    checkDate: function (jY, jM, jD) {
        return !(jY < 0 || jY > 32767 || jM < 1 || jM > 12 || jD < 1 || jD >
            (Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.JalaliDate.j_days_in_month[jM - 1] + (jM == 12 && !((jY - 979) % 33 % 4))));
    },
    convert: function (value, format) {
        var day, month, year;

        var formatParts = format.split('/');
        var dateParts = value.split('/');
        if (formatParts.length !== 3 || dateParts.length !== 3) {
            return false;
        }

        for (var j = 0; j < formatParts.length; j++) {
            var currentFormat = formatParts[j];
            var currentDate = dateParts[j];
            switch (currentFormat) {
                case 'dd':
                    if (currentDate.length === 2 || currentDate.length === 1) {
                        day = currentDate;
                    } else {
                        year = currentDate;
                    }
                    break;
                case 'MM':
                    month = currentDate;
                    break;
                case 'yyyy':
                    if (currentDate.length === 4) {
                        year = currentDate;
                    } else {
                        day = currentDate;
                    }
                    break;
                default:
                    return false;
            }
        }

        year = parseInt(year);
        month = parseInt(month);
        day = parseInt(day);
        var isValidDate = Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.checkDate(year, month, day);
        if (!isValidDate) {
            return false;
        }

        var grDate = Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.jalaliToGregorian(year, month, day);
        var shDate = Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.gregorianToJalali(grDate[0], grDate[1], grDate[2]);

        if (year === shDate[0] && month === shDate[1] && day === shDate[2]) {
            return true;
        }

        return false;
    }
},

روال کار در تابع convert به اینصورت است که ابتدا تاریخ وارد شده را بررسی مینماید تا معتبر بودن آن معلوم شود به عنوان مثال اگر تاریخی مثل 1392/12/31 وارد شده باشد و در ادامه برای بررسی بیشتر تاریخ یک بار به میلادی و تاریخ میلادی دوباره به شمسی تبدیل میشود و با تاریخ وارد شده مقایسه میشود و در صورت برابری تاریخ معتبر اعلام میشود. در فایل Index.cshtml کدهای زیر اضافی نمایید:

$.validator.methods.date = function (value, element) {
    return Globalize.culture().calendars.Gregorian_Localized.convert(value, 'yyyy/MM/dd');
};

برای اعتبارسنجی تاریخ میتوانید از ٢ فرمت استفاده کنید:

١ – yyyy/MM/dd

٢ – dd/MM/yyyy

البته از توابع اعتبارسنجی تاریخ میتوانید به صورت جدا استفاده نمایید و لزومی ندارد آنها را همراه با jQuery Globalize بکار ببرید. در آخر خروجی کار به این شکل است:

در کل استفاده از jQuery Globalize برای اعتبارسنجی در سایتهای چند زبانه به نسبت خوب میباشد و برای هر زبان میتوانید از culture مورد نظر استفاده نمایید. در قسمت دوم این مطلب به بررسی بخش سمت سرور میپردازیم.

مطالب
ASP.NET MVC #4

بررسی نحوه ارتباطات بین اجزای مختلف الگوی MVC در ASP.NET MVC

اینبار برخلاف قسمت قبل، قالب پروژه خالی ASP.NET MVC را در VS.NET انتخاب کرده (ASP.NET MVC 3 Web Application و بعد انتخاب قالب Empty نمایش داده شده) و سپس پروژه جدیدی را شروع می‌کنیم. View Engine را هم Razor در نظر خواهیم گرفت.
پس از ایجاد ساختار اولیه پروژه، بدون اعمال هیچ تغییری، برنامه را اجرا کنید. بلافاصله با پیغام The resource cannot be found یا 404 یافت نشد، مواجه خواهیم شد.
همانطور که در پایان قسمت دوم نیز ذکر شد، پردازش‌ها در ASP.NET MVC از کنترلرها شروع می‌شوند و نه از صفحات وب. بنابراین برای رفع این مشکل نیاز است تا یک کلاس کنترلر جدید را اضافه کنیم. به همین جهت بر روی پوشه استاندارد Controllers کلیک راست کرده، از منوی ظاهر شده قسمت Add، گزینه‌ی Controller را انتخاب کنید:


در صفحه بعدی که ظاهر می‌شود، نام HomeController را وارد کنید (با توجه به اینکه مطابق قراردادهای ASP.NET MVC، نام کنترلر باید به کلمه Controller ختم شود). البته لازم به ذکر است که این مراحل را به همان شکل متداول مراجعه به منوی Project و انتخاب Add Class و سپس ارث بری از کلاس Controller نیز می‌توان انجام داد و طی این مراحل الزامی نیست. کلاسی که به صورت خودکار از طریق منوی Add Controller یاد شده ایجاد می‌شود، به شکل زیر است:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
//
// GET: /Home/
public ActionResult Index()
{
return View();
}
}
}

سؤال:
در قسمت دوم عنوان شد که کنترلر باید کلاسی باشد که اینترفیس IController را پیاده سازی کرده است، اما در اینجا ارث بری از کلاس Controller را شاهد هستیم. جریان چیست؟!
سلسله مراتبی که بکارگرفته شده به صورت زیر است:
public abstract class ControllerBase : IController
public abstract class Controller : ControllerBase

ControllerBase، اینترفیس IController را پیاده سازی کرده و سپس کلاس Controller از کلاس ControllerBase مشتق شده است. شاید بپرسید که این همه پیچ و تاب برای چیست؟!
مشکلی که با اینترفیس خالص وجود دارد، عدم نگارش پذیری آن است. به این معنا که اگر متدی یا خاصیتی در نگارش بعدی به این اینترفیس اضافه شد، هیچکدام از پروژه‌های قدیمی دیگر کامپایل نخواهند شد و باید ابتدا این متد یا خاصیت جدید را نیز لحاظ کنند. اینجا است که کار کلاس‌های abstract شروع می‌شود. در یک کلاس abstract می‌توان پیاده سازی پیش فرضی را نیز ارائه داد. به این ترتیب مصرف کننده نهایی کلاس Controller متوجه این تغییرات نخواهد شد.
اگر برنامه نویس «من» باشم، شما رو وادار خواهم کرد که متدهای جدید اینترفیس تعریفی‌ام را پیاده سازی کنید! همینه که هست! اما اگر طراح مایکروسافت باشد، بلافاصله انبوهی از جماعت ایرادگیر که بالای 100 تا از کنترلر‌های اون‌ها الان فقط در یک پروژه از کار افتاده،‌ ممکن است جلوی دفتر مایکروسافت دست به خود سوزی بزنند! اینجا است که مایکروسافت مجبور است تا این پیچ و تاب‌ها را اعمال کند که اگر روزی متدی در اینترفیس IController بنابر نیازهای جدید درنظر گرفته شد، بتوان سریع یک پیاده سازی پیش فرض از آن‌را در کلاس‌های abstract یاد شده قرار داد (یکی از تفاوت‌های مهم کلاس‌های abstract با اینترفیس‌ها) تا جماعت ایرادگیر و نق‌زن متوجه تغییری نشوند و باز هم پروژه‌های قدیمی بدون مشکل کامپایل شوند. تابحال به فلسفه وجودی کلاس‌های abstract از این دیدگاه فکر کرده بودید؟!

بعد از این توضیحات و کارها، اگر اینبار برنامه را اجرا کنیم، خطای زیر نمایش داده می‌شود:

The view 'Index' or its master was not found or no view engine supports the searched locations. The following locations were searched:
~/Views/Home/Index.aspx
~/Views/Home/Index.ascx
~/Views/Shared/Index.aspx
~/Views/Shared/Index.ascx
~/Views/Home/Index.cshtml
~/Views/Home/Index.vbhtml
~/Views/Shared/Index.cshtml
~/Views/Shared/Index.vbhtml

همانطور که ملاحظه می‌کنید چون نام کنترلر ما Home است، فریم ورک در پوشه استاندارد Views در زیر پوشه‌ای به همان نام Home، به دنبال یک سری فایل می‌گردد. فایل‌های aspx مربوط به View Engine ایی به همین نام بوده و فایل‌های cshtml و vbhtml مربوط به View Engine دیگری به نام Razor هستند.
بنابراین نیاز است تا یکی از این فایل‌ها را در مکان‌های یاد شده ایجاد کنیم. برای این منظور حداقل دو راه وجود دارد. یا دستی اینکار را انجام دهیم یا اینکه از ابزار توکار خود VS.NET برای ایجاد یک View جدید استفاده کنیم.
برای ایجاد View ایی مرتبط با متد Index (در ASP.NET MVC نام دیگر متدهای قرار گرفته در یک کنترلر، Action نیز می‌باشد)، روی خود متد کلیک راست کرده و گزینه Add View را انتخاب کنید:


در صفحه بعدی ظاهر شده، پیش فرض‌ها را پذیرفته و بر روی دکمه Add کلیک نمائید. اتفاقی که رخ خواهد داد شامل ایجاد فایل Index.cshtml، با محتوای زیر است (با توجه به اینکه زبان پروژه سی شارپ است و View Engine انتخابی Razor می‌باشد، cshtml تولید گردید و گرنه vbhtml ایجاد می‌شد):

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>Index</h2>

مجددا برنامه را اجرا کنید. اینبار بدون خطایی کلمه Index را در صفحه تولیدی می‌توان مشاهده کرد. نکته جالب این فایل‌های View جدید، عدم مشاهده ویژگی‌های runat=server و سایر موارد مشابه است.

چند سؤال مهم:
در حین ایجاد اولین کنترلر جهت نمایش صفحه پیش فرض برنامه، نام HomeController انتخاب شد. چرا مثلا نام TestController وارد نشد؟ برنامه از کجا متوجه شد که باید حتما این کنترلر را پردازش کند. نقش متد Index چیست؟ آیا حتما باید Index باشد و در اینجا نام دیگری را نمی‌توان وارد کرد؟ «قرارداد» پردازشی این‌ها کجا تنظیم می‌شود؟ فریم ورک، این سیم کشی‌ها را چگونه انجام می‌دهد؟
پاسخ به تمام این سؤال‌ها، در ویژگی «مسیریابی یا Routing» نهفته است. فایل Global.asax.cs برنامه را باز کنید. تعاریف مرتبط با مسیریابی پیش فرض را در متد RegisterRoutes آن می‌توان مشاهده کرد:

public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
{
routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
routes.MapRoute(
"Default", // Route name
"{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
);
}



پروسه هدایت یک درخواست HTTP به یک کنترلر، در اینجا مسیریابی یا Routing نامیده می‌شود. این قابلیت در فضای نام System.Web.Routing تعریف شده است و باید دقت داشت که جزو ASP.NET MVC نیست. این امکانات جزو ASP.NET Runtime است و به همراه دات نت 3.5 سرویس پک یک برای اولین بار ارائه شد. بنابراین جهت استفاده در ASP.NET Web forms نیز مهیا است. در ASP.NET MVC از این امکانات برای ارسال درخواست‌ها به کنترلرها استفاده می‌شود.
در متد routes.MapRoute فراخوانی شده‌ای که در کدهای بالا ملاحظه می‌کنید، کار نگاشت یک URL به Actionهای یک کنترلر صورت می‌گیرد (یا همان متدهای تعریف شده در کنترلرها). همچنین از این URLها پارامترهای این متدها یا اکشن‌ها نیز قابل استخراج است.
در متد MapRoute، اولین پارامتر تعریف شده، یک نام پیش فرض است و در ادامه اگر آدرسی را به فرم «یک چیزی اسلش یک چیزی اسلش یک چیزی» یافت، اولین قسمت آن‌را به عنوان نام کنترلر تفسیر خواهد کرد، دومین قسمت آن، نام متد عمومی موجود در کنترلر فرض شده و سومین قسمت به عنوان پارامتر ارسالی به این متد پردازش می‌شود.
برای مثال از آدرس زیر اینطور می‌توان دریافت که:
http://hostname/home/about

Home نام کنترلی است که فریم ورک به دنبال آن خواهد گشت تا این درخواست رسیده را پردازش کند و about نام متدی عمومی در این کلاس است که به صورت خودکار فراخوانی می‌گردد. در اینجا پارامتر id ایی هم وجود ندارد. در یک برنامه امکان تعریف چندین و چند مسیریابی وجود دارد.
پارامتر سوم متد routes.MapRoute، یک سری پیش فرض را تعریف می‌کند و این مورد همانجایی است که از اطلاعات آن جهت تعریف کنترلر پیش فرض استفاده کردیم. برای مثال به چهار آدرس زیر دقت نمائید:

http://localhost/
http://localhost/home
http://localhost/home/about
http://localhost/process/list

در حالت http://localhost/،‌ هر سه مقدار پیش فرض مورد استفاده قرار خواهند گرفت چون سه جزئی ({controller}/{action}/{id}) که موتور مسیریابی به دنبال آن‌ها می‌گردد، در این آدرس وجود خارجی ندارد. بنابراین نام کنترلر پیش فرض در این حالت همان Home مشخص شده در پارامتر سوم متد routes.MapRoute خواهد بود و متد پیش فرض نیز Index و پارامتری هم به آن ارسال نخواهد شد.
در حالت http://localhost/home نام کنترلر مشخص است اما دو جزء دیگر ذکر نشده‌اند، بنابراین مقادیر آن‌ها از پیش فرض‌های صریح ذکر شده در متد routes.MapRoute گرفته می‌شود. یعنی نام متد اکشن مورد پردازش، Index خواهد بود به همراه هیچ آرگومان خاصی.
به علاوه باید خاطرنشان کرد که این مقادیر case sensitive یا حساس به بزرگی و کوچکی حروف نیستند. بنابراین مهم نیست که http://localhost/HoMe باشد یا http://localhost/HOMe یا هر ترکیب دیگری.
یا اگر آدرس رسیده http://localhost/process/list باشد، این مسیریابی پیش فرض تعریف شده قادر به پردازش آن می‌باشد. به این معنا که کنترلری به نام Process وهله سازی و سپس متدی به نام List در آن فراخوانی خواهند شد.

یک نکته:
ترتیب routes.MapRouteهای تعریف شده در اینجا مهم است و اگر اولین URL رسیده با الگوی تعریف شده مطابقت داشت، کار را تمام خواهد کرد و به سایر تعاریف نخواهد رسید. مثلا اگر در اینجا یک مسیریابی دیگر را به نام Process تعریف کنیم:

public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
{
routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");

routes.MapRoute(
"Process", // Route name
"Process/{action}/{id}", // URL with parameters
new { controller = "Process", action = "List", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
);

routes.MapRoute(
"Default", // Route name
"{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
);
}

آدرسی به فرم http://localhost/Process، به صورت خودکار به کنترلر Process و متد عمومی List آن نگاشت خواهد شد و کار به مسیریابی بعدی نخواهد رسید.


مطالب
Upload چند فایل بطور هم زمان در ASP.NET 4.5
چندی پیش امکان بارگذاری چندین فایل بطور هم زمان روی سرور با استفاده از کنترل‌های Telerik یا DevExpress مهیا می‌شد. همچنین به کمک jQuery تکنیک هایی وجود داشت. اما در HTML5 می‌توان از تگ زیر استفاده کرد:
<input type="file" multiple="multiple" name="FileUpload1" id="FileUpload1" />
یکی از امکانات جدید ASP.NET4.5 سازگاری کنترل‌های سمت سرور با HTML5 است. از این رو به کنترل FileUpload خصوصیاتی از قبیل HasFiles و PostedFiles و  AllowMultiple اضافه شده است:
<asp:FileUpload ID="FileUpload1" runat="server" AllowMultiple="true" />
این کنترل در مرورگرهای متفاوت بصورت‌های مختلفی نمایش داده می‌شود. نمایش در مرورگر Chrome بصورت زیر خواهد بود:
 

و در Opera:

 
با این تفاسیر در سمت سرور، کار دشواری پیش روی ما نخواهد بود:
protected void Upload_Click(object sender, EventArgs e)
{
  if (FileUpload1.HasFiles)
  {
    string rootPath = Server.MapPath("~/App_Data/");
    foreach (HttpPostedFile file in FileUpload1.PostedFiles)
    {
      file.SaveAs(Path.Combine(rootPath, file.FileName));
      Label1.Text += String.Format("{0}<br />", file.FileName);
    }
  }
}
البته از آنجایی که هدف از این مطلب معرفی یکی از قابلیت‌های جدید HTML5 و ASP.NET4.5 است، کد بالا بسیار ساده نوشته شده است و فایل‌های ارسال شده به سرور را در پوشه App_Data و بدون در نظر گرفتن مسائل عرف درباره Upload فایل، ذخیره می‌کند.