مطالب
پالایش درخواست ها در IIS

شاید شما هم قصد داشته باشید تا از برخی درخواست‌ها به وب سایت یا اپلیکیشن خود ممانعت عمل بیاورید. نظیر درخواست‌های SQL Injection یا برخی Query String‌های خاص یا برخی درخواست‌های مزاحم.

یکی از مزاحمت هایی که گریبانگیر وب سایت هاست، Bot‌های متفاوتی است که برای کپی اطلاعات، درج کامنت به صورت خودکار و مواردی از این دست، به آنها مراجعه میکنند. شاید در نگاه اول بد نباشد که این Bot‌ها به سراغ وب سایت ما بیایند و باعث افزایش تعداد ویزیت سایتمان شوند؛ ولی ضررهای ناشی از کپی و سرقت مطالب سایت، آنهم با سرعت بالا، بیشتر از منافع ناشی از بالا رفتن رنک سایت است. به طور مثال همین سایت NET Tips. دارای تعداد زیادی مقالات مفید است که افراد متعددی در نگارش و تهیه آن‌ها زحمت کشیده اند، یا وب سایتی برای جلب اعتماد مشتریان جهت درج اطلاعاتشان و یا آگهی هایشان زحمت زیادی کشیده است، Bot‌های آماده‌ی زیادی وجود دارد که با چند دقیقه صرف وقت جهت تنظیم شدن آماده میشوند تا مطالب را طبق ساختار تعیین شده، مورد به مورد کپی کنند.

برای خلاصی از این موارد  روش‌های متعددی وجود دارد که از جمله آنها می‌توان به تنظیمات فایل htaccess در وب سرورهایی نظیر Apache و یا web.config در IIS اشاره کرد. در این مقاله این امکان را با IIS مرور میکنیم و برای فعال سازی آن کافی است در:

  • IIS 7.5 و بالاتر، همراه با انتخاب Request Filtering در مراحل نصب IIS

  • IIS 6.0 با نصب URLScan 3.0 

 در بخش <system.webServer>  و سپس <security>، تگ requestFiltering را استفاده کنیم، در این تگ دستورالعمل‌های ویژه‌ی پالایشگر درخواست‌ها را مینویسیم (filteringRules) هر دستورالعمل پالایش دارای خصیصه‌های (Attributes) زیر است:

 denyUnescapedPercent   
مقدار Boolean و انتخابی
اگر برابر با true تنظیم گردد، درخواست هایی که دارای کاراکتر "درصد" (%) هستند و به وسیله escape character ها پوشش داده نشده باشند، رد می‌شوند. (جهت جلوگیری از حملات XSS و...)
مقدار پیش فرض true است.
 
 name
عنوان دستورالعمل.
مقدار پیش فرض نداشته و درج کردن آن اجباری است.

scanAllRaw
مقدار Boolean و انتخابی
اگر برابر با true تنظیم گردد، پالایشگر درخواست‌ها موظف است تا با بررسی متن header های درخواست، در صورت یافتن یکی از واژه هایی که در خصیصه denyStrings ذکر کرده اید، درخواست را رد کند.
مقدار پیش فرض false است.
 
 scanQueryString   
مقدار Boolean و انتخابی
اگر برابر با true تنظیم گردد، پالایشگر درخواست‌ها موظف است تا Query string را بررسی کند تا در صورتی که یکی از واژه‌های درج شده در خصیصه denyStrings را بیابد، درخواست را رد کند.
اگر خصیصه‌ی unescapeQueryString از تگ < requestFiltering > برابر با true باشد، query string دوبار بررسی می‌شود: یکبار متن query string برای یافتن عبارات ممنوعه و بار دیگر برای یافتن کاراکترهای بدون پوشش scaped .
مقدار پیشفرض false است.
 
 scanUrl   
مقدار Boolean و انتخابی
اگر برابر با true تنظیم گردد، پالایشگر درخواست‌ها URL را برای یافتن واژه‌های ممنوعه‌ی ذکر شده در خصیصه denyStrings بررسی می‌نماید.
مقدار پیش فرض false است.
 

چند مثال:
مثال 1: در این مثال عنوان User-Agent هایی را که در موارد متعدد برای وب سایت هایی که روی آنها کار میکردم مزاحمت ایجاد میکردند را پالایش میکنیم. (لیست این Bot‌ها آپدیت میشود)
<requestFiltering>
  <filteringRules>
    <filteringRule name="BlockSearchEngines" scanUrl="false" scanQueryString="false">
      <scanHeaders>
        <clear />
        <add requestHeader="User-Agent" />
      </scanHeaders>
      <appliesTo>
        <clear />
      </appliesTo>
      <denyStrings>
        <clear />
        <add string="Python UrlLib" />
        <add string="WGet" />
        <add string="Apache HttpClient" />
        <add string="Unknown Bot" />
        <add string="Yandex Spider" />
        <add string="libwww-perl" />
        <add string="Nutch" />
        <add string="DotBot" />
        <add string="CCBot" />
        <add string="Majestic 12 Bot" />
        <add string="Java" />
        <add string="Link Checker" />
        <add string="Baiduspider" />
        <add string="Exabot" />
        <add string="PHP" />
      </denyStrings>
    </filteringRule>
  </filteringRules>
</requestFiltering>

مثال 2: ممانعت از SQL Injection

<requestFiltering>
   <filteringRules>
      <filteringRule name="SQLInjection" scanUrl="false" scanQueryString="true">
         <appliesTo>
            <clear />
            <add fileExtension=".asp" />
            <add fileExtension=".aspx" />
            <add fileExtension=".php" />
         </appliesTo>
         <denyStrings>
            <clear />
            <add string="--" />
            <add string=";" />
            <add string="/*" />
            <add string="@" />
            <add string="char" />
            <add string="alter" />
            <add string="begin" />
            <add string="cast" />
            <add string="create" />
            <add string="cursor" />
            <add string="declare" />
            <add string="delete" />
            <add string="drop" />
            <add string="end" />
            <add string="exec" />
            <add string="fetch" />
            <add string="insert" />
            <add string="kill" />
            <add string="open" />
            <add string="select" />
            <add string="sys" />
            <add string="table" />
            <add string="update" />
         </denyStrings>
         <scanHeaders>
            <clear />
         </scanHeaders>
      </filteringRule>
   </filteringRules>
</requestFiltering>

مثال 3: ممانعت از درخواست انواع خاصی از فایل ها

<requestFiltering>
   <filteringRules>
      <filteringRule name="Block Image Leeching" scanUrl="false" scanQueryString="false" scanAllRaw="false">
         <scanHeaders>
            <add requestHeader="User-agent" />
         </scanHeaders>
         <appliesTo>
            <add fileExtension=".zip" />
            <add fileExtension=".rar" />
            <add fileExtension=".exe" />
         </appliesTo>
         <denyStrings>
            <add string="leech-bot" />
         </denyStrings>
      </filteringRule>
   </filteringRules>
</requestFiltering>

اطلاعات بیشتر در وب سایت رسمی IIS

نظرات مطالب
ASP.NET MVC #12
- از Html.RenderAction استفاده کنید.
+ و یا همچنین layout، مدل محتوای خودش را به ارث می‌برد. یعنی مدلی که در View تنظیم می‌شود، همان مدلی است که layout به آن دسترسی خواهد داشت. به همین جهت مثلا می‌تونید توسط ViewBag، عنوان صفحه را که در layout تعریف شده، مقدار دهی کنید.
اگر می‌خواهید Strongly typed کار کنید، روش Html.RenderAction یک راه حل است و روش دوم به صورت زیر است:
یک کلاس پایه abstract تعریف کنید:

public abstract class BaseViewModel
{
    public string Name { get; set; }
}
بعد تمام مدل‌ها یا ViewModelهایی که قرار است در برنامه شما به Viewها ارسال شوند، باید از این کلاس پایه ارث بری کنند. مثلا:
public class HomeViewModel : BaseViewModel
{
   public int Data1 { set; get;}
   // ...
}
در این حالت و با رعایت این شرط، می‌تونید در فایل layout، نوع مدل را بجای حالت dynamic فعلی، تبدیل کنید به نوع کلاس پایه‌ایی که ذکر شد:
@model BaseViewModel
<!DOCTYPE html>
<html>
    <head>
        <meta name="viewport" content="width=device-width" />
        <title>Test</title>
    </head>
    <body>
        <header>
            Hello @Model.Name
        </header>
        <div>
            @this.RenderBody()
        </div>
    </body>
</html>
الان در layout، نوع کلاس پایه، به عنوان نوع مدل اصلی تعریف شده. بنابراین در این فایل layout مشترک بین تمام Viewها، خواص قرار گرفته شده در کلاس پایه‌ای که توسط ViewModelها به Viewها ارسال می‌شوند، به صورت strongly typed قابل دسترسی خواهند بود.
مطالب
ایجاد «خواص الحاقی»
حتما با متدهای الحاقی یا Extension methods آشنایی دارید؛ می‌توان به یک شیء، که حتی منبع آن در دسترس ما نیست، متدی را اضافه کرد. سؤال: در مورد خواص چطور؟ آیا می‌شود به وهله‌ای از یک شیء موجود از پیش طراحی شده، یک خاصیت جدید را اضافه کرد؟
احتمالا شاید عنوان کنید که با اشیاء dynamic می‌توان چنین کاری را انجام داد. اما سؤال در مورد اشیاء غیر dynamic است.
یا نمونه‌ی دیگر آن Attached Properties در برنامه‌های مبتنی بر Xaml هستند. می‌توان به یک شیء از پیش موجود Xaml، خاصیتی را افزود که البته پیاده سازی آن منحصر است به همان نوع برنامه‌ها.


راه حل پیشنهادی

یک Dictionary را ایجاد کنیم تا ارجاعی از اشیاء، به عنوان کلید، در آن ذخیره شده و سپس key/valueهایی به عنوان value هر شیء، در آن ذخیره شوند. این key/valueها همان خواص و مقادیر آن‌ها خواهند بود. هر چند این راه حل به خوبی کار می‌کند اما ... مشکل نشتی حافظه دارد.
شیء Dictionary یک ارجاع قوی را از اشیاء، درون خودش نگه داری می‌کند و تا زمانیکه در حافظه باقی است، سیستم GC مجوز رهاسازی منابع آن‌ها را نخواهد یافت؛ چون عموما این نوع Dictionaryها باید استاتیک تعریف شوند تا طول عمر آن‌ها با طول عمر برنامه یکی گردد. بنابراین اساسا اشیایی که به این نحو قرار است پردازش شوند، هیچگاه dispose نخواهند شد. راه حلی برای این مساله در دات نت 4 به صورت توکار به دات نت فریم ورک اضافه شده‌است؛ به نام ساختار داده‌ای ConditionalWeakTable.


معرفی ConditionalWeakTable

ConditionalWeakTable جزو ساختارهای داده‌ای کمتر شناخته شده‌ی دات نت است. این ساختار داده، اشاره‌گرهایی را به ارجاعات اشیاء، درون خود ذخیره می‌کند. بنابراین چون ارجاعاتی قوی را به اشیاء ایجاد نمی‌کند، مانع عملکرد GC نیز نشده و برنامه در دراز مدت دچار مشکل نشتی حافظه نخواهد شد. هدف اصلی آن ایجاد ارتباطی بین CLR و DLR است. توسط آن می‌توان به اشیاء دلخواه، خواصی را افزود. به علاوه طراحی آن به نحوی است که thread safe است و مباحث قفل گذاری بر روی اطلاعات، به صورت توکار در آن پیاده سازی شده‌است. کار DLR فراهم آوردن امکان پیاده سازی زبان‌های پویایی مانند Ruby و Python برفراز CLR است. در این نوع زبان‌ها می‌توان به وهله‌هایی از اشیاء موجود، خاصیت‌های جدیدی را متصل کرد.
به صورت خلاصه کار ConditionalWeakTable ایجاد نگاشتی است بین وهله‌هایی از اشیاء CLR (اشیایی غیرپویا) و خواصی که به آن‌ها می‌توان به صورت پویا انتساب داد. در کار GC اخلال ایجاد نمی‌کند و همچنین می‌توان به صورت همزمان از طریق تردهای مختلف، بدون مشکل با آن کار کرد.


پیاده سازی خواص الحاقی به کمک ConditionalWeakTable

در اینجا نحوه‌ی استفاده از ConditionalWeakTable را جهت اتصال خواصی جدید به وهله‌های موجود اشیاء مشاهده می‌کنید:
using System.Collections.Generic;
using System.Runtime.CompilerServices;

namespace ConditionalWeakTableSamples
{
    public static class AttachedProperties
    {
        public static ConditionalWeakTable<object,
            Dictionary<string, object>> ObjectCache = new ConditionalWeakTable<object,
                Dictionary<string, object>>();

        public static void SetValue<T>(this T obj, string name, object value) where T : class
        {
            var properties = ObjectCache.GetOrCreateValue(obj);

            if (properties.ContainsKey(name))
                properties[name] = value;
            else
                properties.Add(name, value);
        }

        public static T GetValue<T>(this object obj, string name)
        {
            Dictionary<string, object> properties;
            if (ObjectCache.TryGetValue(obj, out properties) && properties.ContainsKey(name))
                return (T)properties[name];
            return default(T);
        }

        public static object GetValue(this object obj, string name)
        {
            return obj.GetValue<object>(name);
        }
    }
}
ObjectCache تعریف شده از نوع استاتیک است؛ بنابراین در طول عمر برنامه زنده نگه داشته خواهد شد، اما اشیایی که به آن منتسب می‌شوند، خیر. هرچند به ظاهر در متد GetOrCreateValue، یک وهله از شیءایی موجود را دریافت می‌کند، اما در پشت صحنه صرفا IntPtr یا اشاره‌گری به این شیء را ذخیره سازی خواهد کرد. به این ترتیب در کار GC اخلالی صورت نخواهد گرفت و شیء مورد نظر، تا پایان کار برنامه به اجبار زنده نگه داشته نخواهد شد.


کاربرد اول

اگر با ASP.NET کار کرده باشید حتما با IPrincipal آشنایی دارید. خواصی مانند Identity یک کاربر در آن ذخیره می‌شوند.
سؤال: چگونه می‌توان یک خاصیت جدید به نام مثلا Disclaimer را به وهله‌ای از این شیء افزود:
    public static class ISecurityPrincipalExtension
    {
        public static bool Disclaimer(this IPrincipal principal)
        {
            return principal.GetValue<bool>("Disclaimer");
        }

        public static void SetDisclaimer(this IPrincipal principal, bool value)
        {
            principal.SetValue("Disclaimer", value);
        }
    }
در اینجا مثالی را از کاربرد کلاس AttachedProperties فوق مشاهده می‌کنید. توسط متد SetDisclaimer یک خاصیت جدید به نام Disclaimer به وهله‌ای از شیءایی از نوع  IPrincipal  قابل اتصال است. سپس توسط متد  Disclaimer قابل دستیابی خواهد بود.

اگر صرفا قرار است یک خاصیت به شیءایی متصل شود، روش ذیل نیز قابل استفاده می‌باشد (بجای استفاده از دیکشنری از یک کلاس جهت تعریف خاصیت اضافی جدید استفاده شده‌است):
using System.Runtime.CompilerServices;

namespace ConditionalWeakTableSamples
{
    public static class PropertyExtensions
    {
        private class ExtraPropertyHolder
        {
            public bool IsDirty { get; set; }
        }

        private static readonly ConditionalWeakTable<object, ExtraPropertyHolder> _isDirtyTable
                = new ConditionalWeakTable<object, ExtraPropertyHolder>();

        public static bool IsDirty(this object @this)
        {
            return _isDirtyTable.GetOrCreateValue(@this).IsDirty;
        }

        public static void SetIsDirty(this object @this, bool isDirty)
        {
            _isDirtyTable.GetOrCreateValue(@this).IsDirty = isDirty;
        }
    }
}


کاربرد دوم

ایجاد Id منحصربفرد برای اشیاء برنامه.
فرض کنید در حال نوشتن یک Entity framework profiler هستید. طراحی فعلی سیستم Interception آن به نحو زیر است:
public void Closed(DbConnection connection, DbConnectionInterceptionContext interceptionContext)
{
}
سؤال: اینجا رویداد بسته شدن یک اتصال را دریافت می‌کنیم؛ اما ... دقیقا کدام اتصال؟ رویداد Opened را هم داریم اما چگونه این اشیاء را به هم مرتبط کنیم؟ شیء DbConnection دارای Id نیست. متد GetHashCode هم الزامی ندارد که اصلا پیاده سازی شده باشد یا حتی یک Id منحصربفرد را تولید کند. این متد با تغییر مقادیر خواص یک شیء می‌تواند مقادیر متفاوتی را ارائه دهد. در اینجا می‌خواهیم به ازای ارجاعی از یک شیء، یک Id منحصربفرد داشته باشیم تا بتوانیم تشخیص دهیم که این اتصال بسته شده، دقیقا کدام اتصال باز شده‌است؟
راه حل: خوب ... یک خاصیت Id را به اشیاء موجود متصل کنید!
using System;
using System.Runtime.CompilerServices;

namespace ConditionalWeakTableSamples
{
    public static class UniqueIdExtensions
    {
        static readonly ConditionalWeakTable<object, string> _idTable = 
                                    new ConditionalWeakTable<object, string>();

        public static string GetUniqueId(this object obj)
        {
            return _idTable.GetValue(obj, o => Guid.NewGuid().ToString());
        }

        public static string GetUniqueId(this object obj, string key)
        {
            return _idTable.GetValue(obj, o => key);
        }
    }
}
در اینجا مثالی دیگر از پیاده سازی و استفاده از ConditionalWeakTable را ملاحظه می‌کنید. اگر در کش آن ارجاعی به شیء مورد نظر وجود داشته باشد، مقدار Guid آن بازگشت داده می‌شود؛ اگر خیر، یک Guid به ارجاعی از شیء، انتساب داده شده و سپس بازگشت داده می‌شود. به عبارتی به صورت پویا یک خاصیت UniqueId به وهله‌هایی از اشیاء اضافه می‌شوند. به این ترتیب به سادگی می‌توان آن‌ها را ردیابی کرد و تشخیص داد که اگر این Guid پیشتر جایی به اتصال باز شده‌ای منتسب شده‌است، در چه زمانی و در کجا بسته شده است یا اصلا ... خیر. جایی بسته نشده‌است.


برای مطالعه بیشتر
The Conditional Weak Table: Enabling Dynamic Object Properties
How to create mixin using C# 4.0
Disclaimer Page using MVC
Extension Properties Revised
Easy Modeling
Providing unique ID on managed object using ConditionalWeakTable
مطالب
پیاده سازی PWA در Angular
امروزه طراحی اپلیکیشن‌های موبایل بخش زیادی از جامعه را در برگرفته است و روز به روز در حال توسعه میباشند. موازی با رشد روز افزون و نیاز بیشتر به این اپلیکیشن‌ها فریمورک‌های زیادی نیز  ابداع شده اند. از جمله این فریم ورک‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

Ionic  , react native , flutter , xamarin ….

دیگر لازم نیست برای طراحی اپلیکیشن خود حتما از زبان‌های native  استفاده کنید. بیشتر فریم ورک‌های معرفی شده جاوا اسکریپتی میباشند.

 
مزایای نوشتن یک اپلیکیشن با  فریم ورک‌ها:

1-  نوشتن کد به مراتب آسانتر است.
۲- چون اکثر فریم ورک‌ها، فریم ورک‌های جاوا اسکریپتی هستند، سرعت بالایی هنگام run کردن برنامه دارند ولی در build آخر و خروجی نهایی بر روی پلتفرم، این سرعت کندتر می‌شود.
۳- cossplatform بودن. با طراحی یک اپلیکیشن برای یک پلتفرم می‌توان همزمان برای پلتفرم‌های دیگر خروجی گرفت.


معایب:

۱- برنامه نویس را محدود  میکند.
۲- سرعت اجرای پایینی دارد.
۳- حجم برنامه به مراتب بالاتر میباشد.
۴- از منابع سخت افزاری بیشتری استفاده می‌کند.

اگر شما هم میخواهید از فریم ورک‌ها برای طراحی اپلیکیشن استفاده کنید در اینجا  می‌توانید اطلاعات بیشتری را درباره هر کدام از فریم ورک‌ها ببینید. هر کدام از این فریم ورک‌ها دارای مزایا معایب و همچنین رزومه کاری خوب می‌باشند. بیشتر فریم ورک‌های بالا در رندر آخر، همان کد native را تولید می‌کنند؛ مثلا اگر برنامه‌ای را با react native بنویسید، میتوانید همان برنامه را بر روی اندروید استودیو و کد native بالا بیارید. توضیحات  بالا مقایسه فریم ورک‌های Cross Platform با زبان‌های native بود. اما در این مقاله قصد آشنایی با تکنولوژی جدیدی را داریم که شما را قادر می‌سازد یک وب اپلیکیشن را با آن طراحی کنید.


 pwa چیست؟

pwa مخفف Progressive Web Apps است و یک تکنولوژی برای طراحی وب اپلیکیشن‌های تحت مرورگر میباشد. شما با pwa میتوانید اپلیکیشن خود را بر روی پلتفرم‌های مختلفی اجرا کنید، طوری که کاربران متوجه نشوند با یک صفحه‌ی وبی دارند کار میکنند. شاید شما هم فکر کنید این کار را هم میتوان با html ,css و responsive کردن صفحه انجام داد! ولی اگر بخواهید کاربر متوجه استفاده‌ی از یک صفحه‌ی وبی نشود، باید حتما از pwa استفاده کنید! برای مثال یک صفحه‌ی وبی معمولی حتما باید در بستر اینترنت اجرا شود، ولی با pwa با یکبار وصل شدن به اینترنت و کش کردن داده‌ها، برای بار دوم دیگر نیازی به اینترنت ندارد و میتواند به صورت offline  کار کند. شما حتی با pwa می‌توانید اپلیکیشن را در background اجرا کنید و notification ارسال کنید.


مزیت pwa

۱- یکی از مزیت‌های مهم pwa، حالت offline آن میباشد که حتی با قطع اینترنت، شما میتوانید همچنان با اپلیکیشن کار کنید.
۲- با توجه به اینکه شما در حقیقت با یک صفحه‌ی وبی کار میکنید، دیگر نیازی به دانلود و نصب ندارید.
۳- امکان به‌روز رسانی کردن، بدون اعلام کردن نسخه جدید.
۴- از سرعت بسیار زیادی برخوردار است.
۵- چون pwa از پروتکل https استفاده می‌کند، دارای امنیت بالایی میباشد.


معایب

۱- محدود به مرورگر می‌باشد.
۲- هرچند امروزه اکثر مرورگر‌ها pwa را پشتیبانی میکنند، ولی در بعضی از مرورگر‌ها و مرورگر‌های با ورژن پایین، pwa پشتیبانی نمیشود.
3- نمیتوان یک برنامه‌ی مبتنی بر os را نوشت و محدود به مرورگر میباشد


چند نکته درباره pwa

1- برای pwa  لزومی ندارد حتما از فریم ورک‌های spa استفاده کنید. شما از هر فریم ورک Client Side ای می‌توانید استفاده کنید.
۲- چون صفحات شما در پلتفرم‌های مختلف و با صفحه نمایش‌های مختلفی اجرا می‌شود، باید صفحات به صورت کاملا responsive شده طراحی شوند.
۳- باید از پروتکل https استفاده کنید.

ما در این مقاله از فریم ورک angular  استفاده  خواهیم کرد.

قبل از شروع، با شیوه کار pwa آشنا خواهیم شد. یکی از قسمت‌های مهم  Service Worker ،pwa میباشد که از جمله کش کردن، notification فرستادن و اجرای پردازش‌ها در پس زمینه را بر عهده دارد.


با توجه به شکل بالا، Service Worker مانند یک لایه‌ی نرم افزاری مابین کلاینت و سرور قرار دارد که درخواست‌های داده شده از کلاینت را در صورت اتصال به اینترنت، ارسال کرده و مجددا response را برگشت میدهد‌. اگر به هر دلیلی اینترنت قطع باشد، درخواست به صورت آفلاین به کش مرورگر که توسط proxy ساخته شده است، فرستاده میشود و response را برگشت میدهد.


چند نکته  در رابطه با Service Worker

- نباید برای  نگهداری داده global از Service Worker استفاد کرد. برای استفاده از داده‌های Global میتوان از Local Storage یا IndexedDB استفاده کرد.
- service worker  به dom دسترسی ندارند.


 سناریو

 قبل از شروع، سناریوی پروژه را تشریح خواهیم کرد. رکن اصلی یک برنامه‌ی وب، UI آن میباشد و قصد داریم کاربران را متوجه کار با یک صفحه‌ی وبی نکنیم. قالبی که ما در این مثال در نظر گرفتیم خیلی شبیه به یک اپلیکیشن پلتفرم اندرویدی میباشد. یک کاربر با کشیدن منوی کشویی میتواند گزینه‌های خود را انتخاب نمایند. اولین گزینه‌ای که قصد پیاده سازی آن را داریم، ثبت کاربران میباشد. بعد از ثبت کاربران در یک Component جدا، کاربران را در یک جدول نمایش خواهیم داد.


 قبل از شروع لازم است به چند نکته زیر توجه کرد

1-  سرویس crud را به صورت کامل در پروژه قرار خواهیم داد، ولی چون از حوصله‌ی مقاله خارج است، فقط ثبت کاربران و نمایش کاربران را پیاده سازی خواهیم کرد.
2 - هر اپلیکیشنی قطعا نیاز به یک وب سرویس دارد که واسط بین دیتابیس و اپلیکیشن باشد. ولی ما چون در این مثال به عنوان front end کار قصد طراحی  اپلیکیشن را داریم، برای حذف back end از firebase استفاده خواهیم کرد و مستقیما از انگولار به دیتابیس firebase کوئری خواهیم زد.


 شروع به کار

پیش نیاز‌های یک پروژه‌ی انگیولاری را بر روی سیستم خود فراهم کنید. ما در این مثال از یک template آماده انگیولاری استفاده خواهیم کرد. پس برای اینکه با جزئیات و طراحی ui درگیر نشویم، از لینک github پروژه را دریافت کنید.
سپس وارد root پروژه شوید و با دستور زیر پکیج‌های پروژه را نصب کنید:
 npm install
پس از نصب پکیج‌ها، با دستور ng serve، پروژه را اجرا کنید.

پس از اجرا باید خروجی بالا را داشته باشید. می‌خواهیم یکی از قابلیت‌های pwa را بررسی کنیم. بر روی صفحه کلیک راست کرده و وارد inspect شوید. وارد تب Application  شوید و Service Worker را انتخاب کنید.
 


قبل از اینکه کاری را انجام دهید، چند بار صفحه را refresh کنید! صفحه بدون هیچ تغییری refresh میشود. اینبار گزینه‌ی offline را فعال کنید و مجددا صفحه را refresh کنید.
این بار صفحه No internet به معنی قطع بودن اینترنت نمایش داده میشود و شما دیگر نمی‌توانید بر روی اپلیکیشن خود فعالیتی داشته باشید! 


نصب pwa  بر روی پروژه

برای اضافه کردن pwa به پروژه وارد ریشه‌ی پروژه شوید و دستور زیر را وارد کنید:
 ng add @angular/PWA
پس از  اجرای دستور بالا، تغییراتی در پروژه لحاظ میشود از جمله در فایل‌هایindex.html,app-module,angular.json، همچنین یک پوشه‌ی جدید به نام icons در assets و دو فایل جیسونی زیر به روت پروژه اضافه شده‌اند:
 Manifest.json : اگر محتویات فایل را مشاهده کرده باشید، شامل تنظیمات فنی وب اپلیکیشن می‌باشد؛ از جمله Home Screen Icon و نام وب اپلیکیشن و سایر تنظیمات دیگر.
 Nsgw-config.json : این فایل نسبت به فایل manifest فنی‌تر میباشد و بیشتر به کانفیگ مد آفلاین و کش کردن مرتبط میشود. در ادامه با این فایل بیشتر کار داریم.

بعد از نصب pwa  بر روی پروژه، همه تنظیمات به صورت خودکار انجام می‌شود. البته می‌توانید تنظیمات مربوط به کش کردن داده‌ها را به صورت پیشرفته‌تر کانفیگ کنید.


  اجرا کردن وب اپلیکیشن

 برای اجرا کردن و نمایش خروجی از وب اپلیکیشن، ابتدا باید از پروژه build گرفت. با استفاده از دستور زیر از پروژه خود build بگیرید:
 ng build -- prod
سپس  با دستور زیر وارد پوشه‌ای که فایل‌های Build  شده در آن قرار دارند، شوید:
 cd dist/Web Application  Pwa
بعد با دستور زیر برنامه را اجرا کنید:
 Http-server -o
اگر چنانچه با دستور بالا به خطا برخوردید، با دستور زیر پکیج npm آن را نصب کنید:
 npm i http-server
اگر تا به اینجای کار درست پیش رفته باشید، پروژه را بدون هیچ تغییری مشاهده خواهیم کرد. inspect گرفته و وارد تب Application شوید. اینبار گزینه‌ی offline را فعال کنید و مجددا صفحه را refresh کنید! اینبار برنامه بدون هیچ مشکلی کار میکند. حتی شما میتوانید در کنسول، برنامه را به صورت کامل stop کنید.


برسی فایل Nsgw-config.json 

وارد فایل Nsgw-config.json شوید: 

"$schema": "./node_modules/@angular/service-worker/config/schema.json",
  "index": "/index.html",
  "assetGroups": [
    {
      "name": "app",
      "installMode": "prefetch",
      "resources": {
        "files": [
          "/favicon.ico",
          "/index.html",
          "/*.css",
          "/*.js"
        ]
      }
    }, {
      "name": "assets",
      "installMode": "lazy",
      "updateMode": "prefetch",
      "resources": {
        "files": [
          "/assets/**",
          "/*.(eot|svg|cur|jpg|png|webp|gif|otf|ttf|woff|woff2|ani)"
        ]
      }

    }
  ],
  "dataGroups": [
    {
      "name": "api-performance",
      "urls": [
        "https://api/**"
      ],
      "cacheConfig": {
        "strategy": "performance",
        "maxSize": 100,
        "maxAge": "3d"
      }
    }
  ]
}
 این فایل مربوط به کش کردن داده‌ها میباشند و میتواند شامل چند object زیر باشد. مهمترین آنها را بررسی خواهیم کرد:
  ۱- assetGroups : کش کردن اطلاعات مربوط به اپلیکیشن
  ۲- Index : کش کردن  فایل مربوط به index.html
  ۳-  assetGroups : کش کردن فایل‌های مربوط به asset، شامل فایل‌های js، css  و  غیره
  ۴- dataGroups : این object مربوط به وقتی است که برنامه در حال اجرا است. میتوان داده‌های در حال اجرای اپلیکیشن را کش کرد. داده‌ی در حال اجرا میتواند شامل فراخوانی apiها باشد. برای مثال فرض کنید شما در حالت کار کردن online با اپلیکیشن، لیستی از اسامی کاربران را از api گرفته و نمایش میدهید. وقتی دفعه‌ی بعد در حالت offline  اپلیکیشن را باز کنیم، اگر api را کش کرده باشیم، اپلیکیشن داده‌ها را از کش فراخوانی میکند. این عمل درباره post کردن داده‌ها هم صدق میکند.

خود dataGroups شامل چند object زیر میباشد:
  ۱- name :  یک نام انتخابی برای Groups  میباشد.
 ۲- urls  : شامل آرایه‌ای از آدرس‌ها میباشد. میتوان آدرس یک دومین را همراه با کل apiها به صورت زیر کش کرد:
"https://api/**"
۳- cacheConfig  : که شامل
  ۱- maxSize  : حداکثر تعداد کش‌های مربوط به Groups .
  ۲- maxAge  : حداکثر  lifetime مربوط به کش.
  ۳- strategy  : که میتواند یکی از مقادیر freshness به معنی Network-First یا performance  به معنی Cache-First باشد.


 پیاده سازی پیغام نمایش به‌روزرسانی جدید وب اپلیکیشن

در اپلیکیشن‌های native  وقتی به‌روزرسانی جدیدی برای app اعلام میشود، در فروشگاهای اینترنتی پیغامی مبنی بر به‌روزرسانی جدید app برای کاربران ارسال میشود که کاربران میتوانند app خود را به‌روزرسانی کنند. ولی در pwa تنها با یک رفرش صفحه میتوان اپلیکیشن را به جدیدترین امکانات به‌روزرسانی کرد! برای اینکه بتوانیم با هر تغییر، پیغامی را جهت به‌روزرسانی نسخه یا هر  پیغامی دیگری را نمایش دهیم، از کد زیر استفاده میکنم:
if(this.swUpdate.isEnabled)
    {
      this.swUpdate.available.subscribe(()=> {

        if(confirm("New Version available.Load New Version?")){
          window.location.reload();
        }
      })
    }


وصل شدن به دیتابیس

برای اینکه بتوانیم یک وب اپلیکیشن کامل را طراحی کنیم، قطعا نیاز به دیتابیس داریم. برای دیتابیس از firebase استفاده میکنیم. قبل از شروع، وارد سایت firebase  شوید. پس از لاگین، بر روی Add Project کلیک کنید. بعد از انتخاب نام مناسب، create Project را انتخاب کنید. ساختار دیتابیس‌های firebase  شبیه nosqlها می‌باشد و بر پایه‌ی json کار میکنند. پس از ساخت پروژه و دریافت کد جاواسکریپتی زیر شروع به طراحی فیلد‌های دیتابیس خواهیم کرد.


در منوی سمت چپ، بر روی database کلیک کنید و یک دیتابیس را در حالت test mode  ایجاد نماید. سپس یک collection را به نام user ایجاد کرده و فیلد‌های زیر را به آن اضافه کنید:
Age :number
Fullname :string
Mobile : string
مرحله‌ی بعد، config پروژه‌ی انگیولاری میباشد. وارد  vscode شوید و با دستور زیر پکیج firebase را اضافه کنید:
  npm install --save firebase @angular/fire
سپس وارد appmodule شوید و آن‌را به صورت زیر کانفیگ کنید:

@NgModule({
  declarations: [AppComponent, RegisterComponent,AboutComponent, UserListComponent],
  imports: [
    BrowserModule,
    FormsModule,
    HttpClientModule,
    HttpClientModule,
    SharedModule,
    AppRoutingModule,
    AngularFireModule.initializeApp(environmentFirebase.firebase),
    AngularFireDatabaseModule,
    ServiceWorkerModule.register('ngsw-worker.js', { enabled: environment.production }),
  ],
  providers: [FirebaseService],
  bootstrap: [AppComponent]
})
export class AppModule {}
خط ۱۰ مربوط به pwa است که هنگام نصب pwa اضافه شده‌است و خط ۸ و مربوط به apiKey فایربیس میباشد. می‌شود گفت environmentFirebase.firebase شبیه  connection string می‌باشد که به صورت زیر کانفیگ شده است:
export const environment ={
   production: true,
   firebase: {
     apiKey: "AIz×××××××××××××××××××××××××××××××××8",
     authDomain: "pwaangular-6c041.firebaseapp.com",
     databaseURL: "https://pwaangular-6c041.firebaseio.com",
     projectId: "pwaangular-6c041",
     storageBucket: "pwaangular-6c041.appspot.com",
     messagingSenderId: "545522081966"
   }

}

FirebaseService در قسمت providers مربوط به سرویس crud میباشد. اگر وارد فایل مربوطه شوید، چند عمل اصلی به صورت زیر در آن پیاده سازی شده است:

import { Injectable } from '@angular/core';
import { Observable } from 'rxjs';
import * as firebase from 'firebase';
import { AngularFireDatabase } from '@angular/fire/database';
import { HttpClient } from '@angular/common/http';
import { map } from 'rxjs/operators';
import { ThrowStmt } from '@angular/compiler';
@Injectable({
  providedIn: 'root'
})
export class FirebaseService {

  ref = firebase.firestore().collection('users');
  constructor(public db: AngularFireDatabase,public _http:HttpClient) { 
 
  }

  getUsers(): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.onSnapshot((querySnapshot) => {
        let User = [];
        querySnapshot.forEach((doc) => {
          let data = doc.data();
          User.push({
            key: doc.id,
            fullname: data.fullname,
            age: data.age,
            mobile: data.mobile
          });
        });
        observer.next(User);
      });
    });
  }

  getUser(id: string): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).get().then((doc) => {
        let data = doc.data();
        observer.next({
          key: doc.id,
          title: data.title,
          description: data.description,
          author: data.author
        });
      });
    });
  }

  postUser(user): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      
      this.ref.add(user).then((doc) => {
        observer.next({
          key: doc.id,
        });
      });
    });
  }

  updateUser(id: string, data): Observable<any> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).set(data).then(() => {
        observer.next();
      });
    });
  }

  deleteUser(id: string): Observable<{}> {
    return new Observable((observer) => {
      this.ref.doc(id).delete().then(() => {
        observer.next();
      });
    });
  }

getDataOnApi(){
  return this._http.get('https://site.com/api/General/Getprovince')
  .pipe(
      map((res: Response) => {
return res;

      })
  );
}

getOnApi(){
  return  this._http.get("https://site.com/api/General/Getprovince",).pipe(
    map((response:any) => {
       
return  response
    } )
    );
}
}
اگر دقت کرده باشید، خیلی شبیه به کد نویسی سمت سرور میباشد.

با دستورات زیر میتوانید مجددا پروژه را اجرا کنید:
ng build --prod
cd dist/Pwa-WepApp
Http-server -o


تست وب اپلیکیشن بر روی پلتفرم‌های مختلف

برای اینکه بتوانیم خروجی وب اپلیکیشن را بر روی پلتفرم‌های مختلفی تست کنیم، میتوانیم آن را آپلود کرده و مثل یک سایت اینترنتی، با وارد کردن دومین، وارده پروژه شد. ولی کم هزینه‌ترین راه، استفاده از ابزار ngrok میباشد. میتوانید توسط این مقاله پروژه خودتان در لوکال بر روی https سوار کنید.

نکته! توجه کنید apiهای مربوط به firebase را نمیتوان کش کرد.


کد‌های مربوط به این قسمت را میتوانید از این repository دریافت کنید .
مطالب
NHibernate 3.0 و خواص تنبل (lazy properties)!

احتمالا مطلب "دات نت 4 و کلاس Lazy" را پیشتر مطالعه کرده‌اید. هر چند NHibernate 3.0 بر اساس دات نت فریم ورک 3 و نیم تهیه شده، اما شبیه به این مفهوم را در مورد بارگذاری به تاخیر افتاده‌ی مقادیر خواص یک کلاس که به ندرت مورد استفاده قرار می‌گیرند، پیاده سازی کرده است. Lazy را در اینجا تنبل، به تعویق افتاده، با تاخیر و شبیه به آن می‌توان ترجمه کرد؛ خواص معوقه!
برای مثال فرض کنید یکی از خواص کلاس مورد استفاده، متن، تصویر یا فایلی حجیم است. در مکانی هم که قرار است وهله‌ای از این کلاس مورد استفاده قرار گیرد نیازی به این اطلاعات حجیم نیست؛ با سایر خواص آن سر و کار داریم و نیازی به اشغال حافظه و منابع سیستم در این مورد خاص نیست.

سؤال: چگونه آن‌را تعریف کنیم؟
اگر از NHibernate سنتی استفاده می‌کنید (یا به عبارتی فایل‌های hbm.xml را دستی تهیه می‌کنید)، ویژگی Lazy را به صورت زیر می‌توان مشخص کرد:
<property name="Text" lazy="true"/>
اگر از Fluent NHibernate استفاده می‌کنید (و فایل‌های hbm.xml به صورت خودکار از کلاس‌های شما تهیه خواهند شد)، روش کار به صورت زیر است (فراخوانی متد LazyLoad روی خاصیت مورد نظر):
public class Post
{
public virtual int Id { set; get; }
public virtual string PostText { set; get; }
}

public class PostMappings : ClassMap<Post>
{
public PostMappings()
{
Id(p => p.Id, "PostId").GeneratedBy.Identity();
Map(p => p.PostText).LazyLoad();
//…
Table("Posts");
}
}
در این حالت در پشت صحنه در مورد خاصیت PostText چنین نگاشتی تعریف خواهد شد:
<property name="PostText" type="System.String, mscorlib, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089" lazy="true" />

سؤال: چه زمانی نباید از این روش استفاده کرد؟
فرض کنید در شرایطی دیگر نیاز است تا اطلاعات تمام رکوردهای جدول مذکور به همراه مقدار PostText نمایش داده شود. در این حالت بسته به تعداد رکوردها، ممکن است هزاران هزار کوئری به دیتابیس ایجاد شود که مطلوب نیست (به ازای هربار دسترسی به خاصیت PostText یک کوئری تولید می‌شود).

البته امکان لغو موقت این روش تنها در حین استفاده از HQL (یکی دیگر از روش‌های دسترسی به داده‌ها در NHibernate) میسر است. اطلاعات بیشتر: (+)

مطالب دوره‌ها
تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET Web forms
همانطور که در قسمت‌های قبل عنوان شد، دو نوع متداول تزریق وابستگی‌ها وجود دارند:
الف) تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس
ب) تزریق وابستگی‌ها در خواص عمومی کلاس‌ها یا Setters injection

حالت الف متداول‌ترین است و بیشتر زمانی کاربرد دارد که کار وهله سازی یک کلاس را می‌توان راسا انجام داد. اما در فرم‌ها یا یوزرکنترل‌های ASP.NET Web forms به صورت پیش فرض کار وهله سازی فرم‌ها و یوزرکنترل‌ها توسط موتور ASP.NET انجام می‌شود و در این حالت اگر بخواهیم از تزریق وابستگی‌ها استفاده کنیم، مدام به همان روش معروف Service locator و استفاده از container.Resolve در تمام قسمت‌های برنامه می‌رسیم که آنچنان روش مطلوبی نیست.
اما ... در ASP.NET Web forms می‌توان وهله سازی فرم‌ها را نیز تحت کنترل قرار داد، که برای آن دو روش زیر وجود دارند:
الف) یک کلاس مشتق شده را از کلاس پایه PageHandlerFactory تهیه کنیم. این کلاس را پیاده سازی کرده و نهایتا بجای وهله ساز پیش فرض فرم‌های موتور داخلی ASP.NET، در فایل وب کانفیگ برنامه استفاده کنیم. یک نمونه از پیاده سازی آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید.
مشکلی که این روش دارد سازگاری آن با حالت Full trust است. یعنی برنامه شما در یک هاست Medium trust (اغلب هاست‌های خوب) اجرا نخواهد شد.
ب) روش دوم، استفاده از یک Http Module است برای اعمال Setter injectionها، به صورت خودکار. اکنون که حالت الف را همه جا نمی‌توان بکار برد یا به عبارتی نمی‌توان وهله سازی فرم‌ها را راسا در دست گرفت، حداقل می‌توان خواص عمومی اشیاء صفحه تولید شده را مقدار دهی کرد که در ادامه، این روش را بررسی می‌کنیم.


تهیه ماژول انجام Setters injection به صورت خودکار در برنامه‌های ASP.NET Web forms به کمک StructureMap

پیشنیاز این بحث، مطلب «استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container» می‌باشد که پیشتر مطالعه کردید (در حد نحوه نصب StructureMap و آشنایی با تنظیمات اولیه آن)
using System.Collections;
using System.Web;
using System.Web.UI;
using StructureMap;

namespace DI05.Core
{
    /// <summary>
    /// تسهیل در کار تزریق خودکار وابستگی‌ها در سطح فرم‌ها و یوزرکنترل‌ها
    /// </summary>
    public class StructureMapModule : IHttpModule
    {
        public void Dispose()
        { }

        public void Init(HttpApplication app)
        {
            app.PreRequestHandlerExecute += (sender, e) =>
            {
                var page = HttpContext.Current.Handler as Page; // The Page handler
                if (page == null)
                    return;

                WireUpThePage(page);
                WireUpAllUserControls(page);
            };
        }

        private static void WireUpAllUserControls(Page page)
        {
            // در اینجا هم کار سیم کشی یوزر کنترل‌ها انجام می‌شود
            page.InitComplete += (initSender, evt) =>
            {
                var thisPage = (Page)initSender;
                foreach (Control ctrl in getControlTree(thisPage))
                {
                    // فقط یوزر کنترل‌ها بررسی شدند
                    // اگر نیاز است سایر کنترل‌های قرار گرفته روی فرم هم بررسی شوند شرط را حذف کنید
                    if (ctrl is UserControl)
                    {
                        ObjectFactory.BuildUp(ctrl);
                    }
                }
            };
        }

        private static void WireUpThePage(Page page)
        {
            ObjectFactory.BuildUp(page); // برقراری خودکار سیم کشی‌ها در سطح صفحات
        }

        private static IEnumerable getControlTree(Control root)
        {
            foreach (Control child in root.Controls)
            {
                yield return child;
                foreach (Control ctrl in getControlTree(child))
                {
                    yield return ctrl;
                }
            }
        }
    }
}
در این ماژول، کار با HttpContext.Current.Handler شروع می‌شود که دقیقا معادل با وهله‌ای از یک صفحه یا فرم می‌باشد. اکنون که این وهله را داریم، فقط کافی است متد ObjectFactory.BuildUp مربوط به StructureMap را روی آن فراخوانی کنیم تا کار Setter injection را انجام دهد. مرحله بعد یافتن یوزر کنترل‌های احتمالی قرار گرفته بر روی صفحه و همچنین فراخوانی متد ObjectFactory.BuildUp، بر روی آن‌ها می‌باشد.
پس از تهیه ماژول فوق، باید آن‌را در فایل وب کانفیگ برنامه معرفی کرد:
<?xml version="1.0"?>
<configuration>
  <system.web>
    <compilation debug="true" targetFramework="4.0" />

    <httpModules>
      <add name="StructureMapModule" type="DI05.Core.StructureMapModule"/>
    </httpModules>
  </system.web>

  <system.webServer>    
    <modules runAllManagedModulesForAllRequests="true">
      <add name="StructureMapModule" type="DI05.Core.StructureMapModule"/>
    </modules>
    <validation validateIntegratedModeConfiguration="false" />
  </system.webServer>
</configuration>

مثالی از نحوه استفاده از StructureMapModule تهیه شده

فرض کنید لایه سرویس برنامه دارای اینترفیس‌ها و کلاس‌های زیر است:
namespace DI05.Services
{
    public interface IUsersService
    {
        string GetUserEmail(int id);
    }
}


namespace DI05.Services
{
    public class UsersService: IUsersService
    {
        public string GetUserEmail(int id)
        {
            //فقط جهت بررسی تزریق وابستگی‌ها
            return "test@test.com";
        }
    }
}
کار تنظیمات اولیه آن‌ها را در فایل global.asax.cs برنامه انجام خواهیم داد:
using System;
using StructureMap;
using DI05.Services;

namespace DI05
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
        private static void initStructureMap()
        {
            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<IUsersService>().Use<UsersService>();

                x.SetAllProperties(y =>
                {
                    y.OfType<IUsersService>();
                });
            });
        }

        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            initStructureMap();
        }

        void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();
        }
    }
}
در اینجا فقط باید دقت داشت که ذکر SetAllProperties الزامی است. از این جهت که از روش Setter injection در حال استفاده هستیم.
مرحله آخر هم استفاده از سرویس‌های برنامه به شکل زیر است:
using System;
using DI05.Services;

namespace DI05
{
    public partial class Default : System.Web.UI.Page
    {
        public IUsersService UsersService { set; get; }

        protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            lblEmail1.Text = string.Format("From Default Page: {0}", UsersService.GetUserEmail(1));
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید در این فرم، هیچ خبری از وجود IoC Container مورد استفاده نیست و کار وهله سازی و مقدار دهی سرویس مورد استفاده به صورت خودکار توسط Http Module تهیه شده انجام می‌شود.


دریافت مثال کامل قسمت جاری
DI05.zip


یک نکته‌ی تکمیلی
برای ارتقاء نکات مطلب جاری به نگارش سوم StructureMap نیاز است موارد ذیل را لحاظ کنید:
الف) نصب بسته‌ی وب آن
PM> Install-Package structuremap.web
ب) ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects حذف شده را به متد جدید ()HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll تغییر دهید.
ج) x.SetAllProperties را به x.Policies.SetAllProperties ویرایش کنید.
نظرات مطالب
طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت دوم
با سلام و احترام
در نظر داشته باشید که فرضا 3 افزونه داریم که همشون از یکسری فایل‌های css و js استفاده میکنند مثلا در استفاده از kendo ui.
خوب طبیعتا اگه قرار باشه که تو هر افزونه فایل‌های css و js کندو رو داخل dll مدفون سازی کنیم بهینه نخواهد بود و هم حجم فایل‌های dll افزایش پیدا میکنه هم در هر درخواست از ویو Index هر افزونه باید همه رو لود کنه .
بنابراین من فکر میکنم که در این موارد این فایل‌ها رو باید در پروژه اصلی قرار داد.
همچنین در بحث Bundling ارائه شده در این پست بر روی فایل‌های Js و css صحبت شده.
اگه مجبور باشیم در جایی یکسری اسکریپت‌ها رو در View بنویسیم چگونه باید عمل کرد؟
به نظر توابع اسکریپتی مربوط به فایل‌های Js قابل شناسایی نیست چون رفرنس این فایل‌ها در پروژه اصلی برنامه هست.
ممنون میشم راهنمایی بقرمائید.
مطالب
Protocol Buffers فرمتی برای تبادل دیتا
Protocol Buffers  فرمتی جدید برای تبادل دیتا بین سرور و کلاینت میباشد که توسط گوگل طراحی و ساخته شده است و همچنین اکثر زیرساخت‌های گوگل از این فرمت برای تبادل اطلاعات بین سرویس‌ها استفاده میکنند. Protocol Buffer را میتوان به عنوان جایگزینی برای JSON/XML بکار برد و به دلایل زیادی که در ادامه درباره‌ی آن صحبت میکنیم میتواند گزینه‌ی مناسبی برای Microservices‌ها باشد و همچنین سرعت بالا، سادگی در استفاده، پشتیبانی از زبان‌های برنامه نویسی متعدد از ویژگی‌های منحصر به فرد این زبان برای تبادل اطلاعات است.
در ابتدا میخواهم کمی راجع به تبادل دیتا، از گذشته تا به حال صحبت کنم:
مدت‌ها است از csv‌ها برای تبادل اطلاعات استفاده میشود؛ اما مزایا و معایب خاص خود را دارد، از جمله اینکه parse کردن راحتی دارد، راحتی در خواندن و غیره. معایبش هم این‌است که گارانتی برای نوع type ندارد و اینکه المان‌هایی که حاوی کاما هستند با مشکل رو به رو میشوند و غیره...
بعد از آن دیتابیس‌ها وارد کار شدند که همه‌ی ما کم و بیش با آنها آشنا هستیم؛ در آن‌ها دیتا‌ها کاملا با type مشخصی هستند و اینکه در table‌های مجزا ذخیره میشوند. مشکلاتش هم این است که دیتا باید حتما flat باشد و اینکه بین دیتابیس‌های مختلف definition‌های مختلفی وجود دارد.
بعد از آن با JSON آشنایی داریم که مزایای زیادی دارد و مدت هاست که مورد استفاده قرار گرفته و شامل این‌است که دیتا در آن میتواند تو در تو ذخیره شود، آرایه داشته باشد، کاملا در دنیای وب مورد قبول واقع شده، به وسیله‌ی هر زبانی قابل خواندن‌است و اینکه خیلی راحت در شبکه قابل انتقال می‌باشد. معایبش هم این‌است که خیلی راحت میتواند خیلی بزرگ شود و اینکه قابلیت کامنت، متادیتا و داکیومنتیشن هم ندارد.
اما میرسیم به گزینه‌ی آخر که protocol buffers است و ابزاری هست که ممکن است خیلی‌ها با آن آشنا نباشند. قبل از بررسی دقیقش به مزایا و معایبش می‌پردازیم. مزایا آن این‌است که دیتا در آن کاملا typed میباشد. دیتای آن به صورت اتوماتیک compressed می‌شود. اسکیما در آن توسط زبان منحصر به فردش قابل تعریف است و توسط تقریبا همه‌ی زبان‌های برنامه نویسی مشهور قابل استفاده‌است. تغییرات اسکیما در آن کنترل شده‌است. 3 تا 10 بار کم حجم‌تر و 20 تا 100 بار سریعتر از xml است و اینکه از روی آن می‌توان کد آماده برای استفاده تولید کرد که سرعت برنامه نویسی را خیلی بالا می‌برد. از مشکلاتش هم این است که ممکن است در یک سری از زبان‌های برنامه نویسی خاص قابل استفاده نباشد. البته بر روی C#, Nodejs, C, Go, Python ,... به خوبی کار می‌کند. مشکل دیگرش هم این‌است که نمی‌شود فایلش را با ادیتورها باز کرد و قابل خواندن نیست؛ چون serialized و compressed شده‌است.

طریقه‌ی استفاده از پروتکل بافر
در طی مختصری، نحوه‌ی کار کردن با این ابزار را مورد بررسی قرار می‌دهیم. طبق شکل زیر:

ابتدا از طریق فرمت protocol buffer، فایل‌های خود را که قرار است انتقال داده شوند، مینویسیم.

سپس بصورت خودکار برای زبان برنامه نویسی مطبوع خود آن را generate میکنیم.

کد‌های تولید شده بصورت خودکار و کاملا آماده هستند و ضمن اینکه encode/decode شدن بصورت خودکار توسط فریم ورک انجام شده و قابلیت تعامل بین زبان‌های مختلف برنامه نویسی یا سرویس‌های مختلف برقرار است.


نکته:

  •  بعضی از دیتابیس‌ها از فرمت protocol buffers پشتیبانی میکنند.
  • اکثر فریم ورک‌های RPC شامل gRPC از پروتکل بافر برای تبادل دیتا استفاده میکنند.
  • گوگل برای تمام سرویس‌های داخلی خود از آن استفاده میکند.
  • بعضی از پروژه‌های خیلی بزرگ مثل etcd از پروتکل بافر برای تبادل دیتا استفاده میکنند.
  • ما در این مقاله از ورژن 3 پروتکل بافر استفاده میکنیم.


نصب Code generator

برای اینکه بتوانیم از طریق فایل‌هایی که میسازیم کد‌های generate شده را تولید کنیم، احتیاج به کامپایلر مربوطه را داریم.

اگر از MacOSX استفاده میکنید، به راحتی با استفاده از دستور زیر می‌توانید آن را نصب کنید:

brew install protobuf

اگر هم از ویندوز استفاده میکنید، از این طریق میتوانید نسخه‌ی مورد نظر را به راحتی دانلود و مورد استفاده قرار بدهید:

https://github.com/google/protobuf/releases
https://github.com/google/protobuf/releases/download/v3.5.1/protoc-3.5.1-win32.zip

حالا میخواهیم اولین فایل خود را با این فرمت بسازیم.

اول از همه با هم نگاهی به ساختار فایل مربوطه میاندازیم:

همانطور که در تصویر فوق می‌بینید، همه چیز به سادگی مشخص است؛ ورژن 3 که آخرین ورژن پروتکل بافر میباشد، آیتمی به نام MyMessage با پراپرتی‌هایی مشخص شده از Type بخصوص، تعریف شده‌اند، تگ‌ها هم باید به ترتیب وارد شده باشند.

حالا میخواهیم بصورت واقعی protocol buffer خود را طراحی کرده و سپس از روی آن کد‌های مربوطه را generate نماییم؛ به نام sample.proto بصورت زیر:

syntax = "proto3";

package helloworld;

service Greeter {
  rpc SayHello (HelloRequest) returns (HelloReply) {}
}

message HelloRequest {
  string name = 1;
}

message HelloReply {
  string message = 1;
}

در فایل فوق علاوه بر تعریف‌های اولیه، یک سرویس را هم اضافه کرده‌ایم و همچنین متدی را با ورودی و خروجی‌های مشخصی ایجاد کرده‌ایم (امکانات پروتکل بافر خیلی بیشتر از این موارد است؛ از جمله فرمت‌های آرایه و غیره را نیز پشتیبانی میکند، همچنین از روشی برای versioning استفاده میکند که obsolete کردن پراپرتی‌ها و نسخه بندی را بسیار راحت می‌کند و ...). به سادگی قابلیت طراحی و پیاده سازی سرور و کلاینت مربوط به این آیتم ایجاد شده با استفاده از زبان‌های برنامه نویسی مختلف فراهم میباشد. حال کافی‌است که پروتکل بافر خود را با زبان دلخواه خود generate کنیم. در قسمت زیر برای زبان‌های برنامه نویسی Go و #C، کد‌ها را تولید میکنیم.

protoc sample.proto --go_out=plugins=grpc:.  
protoc sample.proto --csharp_out=.

بعد از تولید شدن کد‌ها با استفاده از زبان برنامه نویسی دلخواه خود میتوانید مشاهد کنید سرویس ها، تایپ‌ها و غیره همگی ساخته شده‌اند و کاملا آماده‌ی استفاده هستند.

در مقاله‌ی بعدی به آشنایی با gRPC می‌پردازیم و ضمن اینکه یک سرور با #C و یک کلاینت با زبان برنامه نویسی Go را نوشته که از طریق پروتکل بافر با هم به تبادل اطلاعات می‌پردازند!

مطالب
بررسی ORM های مناسب جهت استفاده در اندروید
با آمدن ORM‌ها به دنیای برنامه نویسی، کار برنامه نویسی نسبت به قبل ساده‌تر و راحت‌تر شد. عدم استفاده کوئری‌های دستی، پشتیبانی از چند دیتابیس و از همه مهمتر و اصلی‌ترین هدف این ابزار "تنها درگیری با اشیا و مدل شیء گرایی" کار را پیش از پیش آسان‌تر نمود.
در این بین به راحتی می‌توان چندین نمونه از این ORM‌ها را  نام برد مثل IBatis , Hibernate ,Nhibernate و EF که از معروفترین آن‌ها هستند.
من در حال حاضر قصد شروع یک پروژه اندرویدی را دارم و دوست دارم بجای استفاده‌ی از Sqlitehelper، از یک ORM مناسب بهره ببرم که چند سوال برای من پیش می‌آید. آیا ORM ای برای آن تهیه شده است؟ اگر آری چندتا و کدامیک از آن‌ها بهتر هستند؟ شاید در اولین مورد کتابخانه‌ی Hibernate جاوا را نام ببرید؛ ولی توجه به این نکته ضروری است که ما در مورد پلتفرم موبایل و محدودیت‌های آن صحبت می‌کنیم. یک کتابخانه همانند Hibernate مطمئنا برای یک برنامه اندروید چه از نظر حجم نهایی برنامه و چه از نظر حجم بزرگش در اجرا، مشکل زا خواهد بود و وجود وابستگی‌های متعدد و دارا بودن بسیاری از قابلیت‌هایی که اصلا در بانک‌های اطلاعاتی موبایل قابل اجرا نیست، باعث می‌شود این فریمورک انتخاب خوبی برای یک برنامه اندروید نباشد.

معیارهای انتخاب یک فریم ورک مناسب برای موبایل:
  • سبک بودن: مهمترین مورد سبک بودن آن است؛ چه از لحاظ اجرای برنامه و چه از لحاظ حجم نهایی برنامه
  • سریع بودن: مطمئنا ORM‌های طراحی شده‌ی موجود، از سرعت خیلی بدی برخوردار نخواهند بود؛ اگر سر زبان هم افتاده باشند. ولی باز هم انتخاب سریع بودن یک ORM، مورد علاقه‌ی بسیاری از ماهاست.
  • یادگیری آسان و کانفیگ راحت تر.

OrmLight

این فریمورک مختص اندروید طراحی نشده ولی سبک بودن آن موجب شده‌است که بسیاری از برنامه نویسان از آن در برنامه‌های اندرویدی استفاده کنند. این فریم ورک جهت اتصالات JDBC و Spring و اندروید طراحی شده است.

نحوه معرفی جداول در این فریمورک به صورت زیر است:
@DatabaseTable(tableName = "users")
public class User {
    @DatabaseField(id = true)
    private String username;
    @DatabaseField
    private String password;
 
    public User() {
        // ORMLite needs a no-arg constructor
    }
    public User(String username, String password) {
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
 
    // Implementing getter and setter methods
    public String getUserame() {
        return this.username;
    }
    public void setName(String username) {
        this.username = username;
    }
    public String getPassword() {
        return this.password;
    }
    public void setPassword(String password) {
        this.password = password;
    }
}
با استفاده از کلمات کلیدی DatabaseTable@ در بالای کلاس و DatabaseField@ در بالای هر پراپرتی به معرفی جدول و فیلدهای جدول می‌پردازیم.
سورس این فریمورک را می‌توان در گیت هاب یافت و مستندات آن در این آدرس قرار دارند.


SugarORM
این فریمورک مختص اندروید طراحی شده است. یادگیری آن بسیار آسان است و به راحتی به یاد می‌ماند. همچنین جداول مورد نیاز را به طور خودکار خواهد ساخت. روابط یک به یک و یک به چند را پشتیبانی می‌کند و عملیات CURD را با سه متد Save,Delete و Find که البته FindById هم جزء آن است، پیاده سازی می‌کند.

برای استفاده از این فریمورک نیاز است ابتدا متادیتا‌های زیر را به فایل manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="DATABASE" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="VERSION" android:value="1" />
<meta-data android:name="QUERY_LOG" android:value="true" />
<meta-data android:name="DOMAIN_PACKAGE_NAME" android:value="com.my-domain" />
برای تبدیل یک کلاس به جدول هم از کلاس این فریم ورک ارث بری می‌کنیم:
public class User extends SugarRecord<User> {
    String username;
    String password;
    int age;
    @Ignore
    String bio; //this will be ignored by SugarORM
 
    public User() { }
 
    public User(String username, String password,int age){
        this.username = username;
        this.password = password;
        this.age = age;
    }
}
بر خلاف OrmLight که باید فیلد جدول را معرفی می‌کردید، اینجا تمام پراپرتی‌ها به اسم فیلد شناخته می‌شوند؛ مگر اینکه در بالای آن از عبارت Ignore@ استفاده کنید.

باقی عملیات آن از قبیل اضافه کردن یک رکورد جدید یا حذف رکورد(ها) به صورت زیر است:
User johndoe = new User(getContext(),"john.doe","secret",19);
johndoe.save(); //ذخیره کاربر جدید در دیتابیس


//حذف تمامی کاربرانی که سنشان 19 سال است
List<User> nineteens = User.find(User.class,"age = ?",new int[]{19});
foreach(user in nineteens) {
    user.delete();
}
برای اطلاعات بیشتر به مستندات آن رجوع کنید.


GreenDAO
موقعیکه بحث کارآیی و سرعت پیش می‌آید نام GreenDAO هست که می‌درخشد. طبق گفته‌ی سایت رسمی آن این فریمورک میتواند در ثانیه چند هزار موجودیت را اضافه و به روزرسانی و بارگیری نماید. این لیست حاوی برنامه‌هایی است که از این فریمورک استفاده می‌کنند. جدول زیر مقایسه‌ای است بین این کتابخانه و OrmLight که نشان میدهد 4.5 برابر سریعتر از OrmLight عمل می‌کند.

غیر از این‌ها در زمینه‌ی حجم هم حرف‌هایی برای گفتن دارد. حجم این کتابخانه کمتر از 100 کیلوبایت است که در اندازه‌ی APK اثر چندانی نخواهد داشت.

آموزش راه اندازی  آن در اندروید استادیو، سورس آن در گیت هاب و مستندات رسمی آن.


Active Android
این کتابخانه از دو طریق فایل JAR و به شیوه maven قابل استفاده است که می‌توانید روش استفاده‌ی از آن را در این لینک ببینید و سورس اصلی آن هم در این آدرس قرار دارد. بعد از اینکه کتابخانه را به پروژه اضافه کردید، دو متادیتای زیر را که به ترتیب نام دیتابیس و ورژن آن هستند، به manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="AA_DB_NAME" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="AA_DB_VERSION" android:value="1" />
بعد از آن  عبارت ;()ActiveAndroid.Initialize را در اکتیویتی‌های مدنظر اعمال کنید:
public class MyActivity extends Activity {
    @Override
    public void onCreate(Bundle savedInstanceState) {
        super.onCreate(savedInstanceState);
        ActiveAndroid.initialize(this);
 
        //ادامه برنامه
    }
}
برای معرفی کلاس‌ها به جدول هم از دو اعلان Table و Column مانند کد زیر به ترتیب برای معرفی جدول و فیلد استفاده می‌کنیم.
@Table(name = "User")
public class User extends Model {
    @Column(name = "username")
    public String username;
 
    @Column(name = "password")
    public String password;
 
    public User() {
        super();
    }
 
    public User(String username,String password) {
        super();
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
}
جهت اطلاعات بیشتر در مورد این کتابخانه به مستندات آن رجوع کنید.


ORMDroid
 از آن دست کتابخانه‌هایی است که سادگی و کم حجم بودن شعار آنان است و سعی دارند تا حد ممکن همه چیز را خودکار کرده و کمترین کانفیگ را نیاز داشته باشد. حجم فعلی آن حدود 20 کیلوبایت بوده و نمی‌خواهند از 30 کیلوبایت تجاوز کند.

برای استفاده‌ی از آن ابتدا دو خط زیر را جهت معرفی تنظیمات به manifest اضافه کنید:
<meta-data
  android:name="ormdroid.database.name"
  android:value="your_database_name" />

<meta-data
  android:name="ormdroid.database.visibility"
  android:value="PRIVATE||WORLD_READABLE||WORLD_WRITEABLE" />
برای آغاز کار این کتابخانه، عبارت زیر را در هرجایی که مایل هستید مانند کلاس ارث بری شده از Application یا در ابتدای هر اکتیویتی که مایل هستید بنویسید. طبق مستندات آن صدا زدن چندباره این متد هیچ اشکالی ندارد.
ORMDroidApplication.initialize(someContext);
معرفی مدل جدول بانک اطلاعاتی هم از طریق ارث بری از کلاس Entity می‌باشد .
public class Person extends Entity {
  public int id;
  public String name;
  public String telephone;
}

//====================

Person p = Entity.query(Person.class).where("id=1").execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();

// یا

Person person = Entity.query(Person.class).where(eql("id", id)).execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();
کد بالا دقیقا یادآوری به EF هست ولی حیف که از Linq پشتیبانی نمی‌شود.
سورس آن در گیت هاب

در اینجا سعی کردیم تعدادی از کتابخانه‌های محبوب را معرفی کنیم ولی تعداد آن به همین جا ختم نمی‌شود. ORM‌های دیگری نظیر AndRom و سایر ORM هایی که در این لیست معرفی شده اند وجود دارند.


نکته نهایی اینکه خوب می‌شود دوستانی که از این ORM‌های مختص اندروید استفاده کرده اند؛ نظراتشان را در مورد آن‌ها بیان کنند و مزایا و معایب آن‌ها را بیان کنند.
نظرات مطالب
پشتیبانی توکار از انجام کارهای پس‌زمینه در ASP.NET Core 2x
ارتقاء به NET Core 3.0.: پشتیبانی از ایجاد سرویس‌های پس‌زمینه

یکی از تغییرات مهم قالب ایجاد پروژه‌های ASP.NET Core 3.0، تغییر فایل program.cs آن است که در آن از یک Generic Host بجای روش قبلی Web Host، استفاده شده‌است. علت آن فراهم آوردن امکان استفاده‌ی از قابلیت‌هایی مانند تزریق وابستگی‌ها، logging، تنظیمات برنامه و غیره، در برنامه‌های غیر وب نیز می‌باشد. یکی از این انواع برنامه‌ها، سرویس‌های پس‌زمینه‌ی غیر HTTP هستند. به این ترتیب می‌توان برنامه‌ای شبیه به یک برنامه‌ی وب ASP.NET Core را ایجاد کرد که تنها کارش اجرای سرویس‌های غیر وبی است؛ اما به تمام امکانات و زیر ساخت‌های ASP.NET Core دسترسی دارد.
برای ایجاد این نوع برنامه‌ها در NET Core 3x. می‌توانید دستور زیر را در پوشه‌ی خالی که ایجاد کرده‌اید، اجرا کنید:
dotnet new worker
ساختار برنامه‌ای که توسط این دستور تولید می‌شود به صورت زیر است که بسیار شبیه به ساختار یک برنامه‌ی ASP.NET Core است:
appsettings.Development.json
appsettings.json
MyWorkerServiceApp.csproj
Program.cs
Worker.cs

- فایل csproj آن دارای این محتوا است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Worker">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp3.0</TargetFramework>
    <UserSecretsId>dotnet-MyWorkerServiceApp-B76DB08E-FFBB-4AD1-89B5-93BF483D1BD0</UserSecretsId>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Hosting" Version="3.0.0-preview8.19405.4" />
  </ItemGroup>
</Project>
در آن ویژگی Sdk به Microsoft.NET.Sdk.Worker اشاره می‌کند و همچنین از بسته‌ی Microsoft.Extensions.Hosting استفاده شده‌است.

- محتوای فایل Program.cs آن بسیار آشنا است و دقیقا کپی همان فایلی است که در برنامه‌های ASP.NET Core 3x حضور دارد:
namespace MyWorkerServiceApp
{
    public class Program
    {
        public static void Main(string[] args)
        {
            CreateHostBuilder(args).Build().Run();
        }

        public static IHostBuilder CreateHostBuilder(string[] args) =>
            Host.CreateDefaultBuilder(args)
                .ConfigureServices((hostContext, services) =>
                {
                    services.AddHostedService<Worker>();
                });
    }
}
در اینجا یک Generic host را بجای Web host قالب‌های پیشین فایل Program.cs ملاحظه می‌کنید که هدف اصلی آن، عمومی کردن این قالب، برای استفاده‌ی از آن در برنامه‌های غیر وبی نیز می‌باشد.
در متد ConfigureServices، انواع اقسام سرویس‌ها را منجمله یک HostedService که در مطلب جاری به آن پرداخته شده، می‌توان افزود. سرویس Worker ای که در اینجا به آن ارجاعی وجود دارد، به صورت زیر تعریف شده‌است:
    public class Worker : BackgroundService
    {
        private readonly ILogger<Worker> _logger;

        public Worker(ILogger<Worker> logger)
        {
            _logger = logger;
        }

        protected override async Task ExecuteAsync(CancellationToken stoppingToken)
        {
            while (!stoppingToken.IsCancellationRequested)
            {
                _logger.LogInformation("Worker running at: {time}", DateTimeOffset.Now);
                await Task.Delay(1000, stoppingToken);
            }
        }
    }
با ساختار این کلاس نیز آشنا هستید و موضوع اصلی مطلب جاری است.


یک نکته‌ی تکمیلی: روش تبدیل کردن یک BackgroundService به یک Windows Service

اگر برنامه‌ی NET Core. شما در ویندوز اجرا می‌شود، می‌توانید این برنامه‌ی BackgroundService را به یک سرویس ویندوز NT نیز تبدیل کنید. برای اینکار ابتدا بسته‌ی نیوگت Microsoft.Extensions.Hosting.WindowsServices را به پروژه اضافه کنید. سپس جائیکه CreateHostBuilder صورت می‌گیرد، متد UseWindowsService را فراخوانی کنید:
public static IHostBuilder CreateHostBuilder(string[] args) => 
            Host.CreateDefaultBuilder(args) 
                .UseWindowsService() 
                .ConfigureServices((hostContext, services) => 
                { 
                   //services.AddHttpClient(); 
                   services.AddHostedService<Worker>(); 
                });
تا اینجا هنوز هم برنامه، شبیه به یک برنامه‌ی کنسول دات نت Core قابل اجرا و دیباگ است. اما اگر خواستید آن‌را به صورت یک سرویس ویندوز نیز نصب کنید، تنها کافی است از دستور زیر استفاده کنید:
 cs create WorkerServiceDemo binPath=C:\Path\To\WorkerServiceDemo.exe

البته برای لینوکس نیز می‌توان از UseSystemd استفاده کرد که نیاز به نصب بسته‌ی Microsoft.Extensions.Hosting.Systemd را دارد:
public static IHostBuilder CreateHostBuilder(string[] args) =>
    Host.CreateDefaultBuilder(args)
        .UseSystemd()
        .ConfigureServices((hostContext, services) =>
        {
            services.AddHostedService<Worker>();
        });