مطالب
نگاشت خودکار اشیاء توسط AutoMapper و Reflection - ایده شماره 2
پیش نیاز این مطلب، قسمت قبل آن است. در قسمت قبل، یک کلاس جنریک را به نام BaseDto ایجاد کردیم که با ارث بری Dto‌های پروژه از این کلاس، علاوه بر متد‌های ToEntity و FromEntity جهت ساده سازی عملیات نگاشت، Mapping‌های لازم بین Dto‌ها و Entity‌های مربوطه، توسط Reflection به صورت خودکار انجام می‌شد.
در این قسمت می‌خواهیم مکانیزم Mapping خودکار را کمی تغییر داده و قابلیت سفارشی سازی Mapping‌ها را فراهم کنیم. سورس کامل مثال را می‌توانید در این  ریپازیتوری  مشاهده کنید. 
ابتدا یک اینترفیس را به نام IHaveCustomMapping به نحو زیر ایجاد می‌کنیم.
public interface IHaveCustomMapping
{
    void CreateMappings(AutoMapper.Profile profile);
}
هر کلاسی که این اینترفیس را پیاده سازی کند، در متد CreateMappings آن، یک شیء از نوع Profile را دریافت می‌کند و می‌تواند تمامی کانفیگ Mapping‌های دلخواه را اعمال کند.
به عنوان مثال کلاس زیر، Mapping لازم برای PostDto و Post را درون متد CreateMappings خود اعمال می‌کند.
public class PostDtoMapping : IHaveCustomMapping
{
    public void CreateMappings(Profile profile)
    {
        profile.CreateMap<PostDto, Post>().ReverseMap();
    }
}
اکنون لازم است تدبیری بیاندیشیم تا کلاس‌هایی را که از اینترفیس IHaveCustomMapping مشتق شده‌اند، به AutoMapper معرفی کنیم. در واقع باید کلاس‌های مذکور (مانند PostDtoMapping) را یافته، یک وهله از آنها را ایجاد کنیم، سپس متد CreateMappings آنها فراخوانی کرده و شیء ای از نوع Profile را به عنوان ورودی به آن پاس دهیم.
بدین منظور کلاسی را به نام CustomMappingProfile به نحو زیر تعریف می‌کنیم.
public class CustomMappingProfile : Profile
{
    public CustomMappingProfile(IEnumerable<IHaveCustomMapping> haveCustomMappings)
    {
        foreach (var item in haveCustomMappings)
            item.CreateMappings(this);
    }
}
  • این کلاس از AutoMapper.Profile ارث بری کرده‌است.
  • درون سازنده‌ی خود لیستی از اشیاء اینترفیس IHaveCustomMapping را دریافت کرده و بر روی آنها گردش می‌کند.
  • و متد CreateMappings هرکدام را فراخوانی کرده و خودش (this : شی جاری) را (که از نوع Profile شده) به عنوان پارامتر ورودی پاس می‌دهد.
اکنون کلاس AutoMapperConfiguration قسمت قبل را به نحو زیر اصلاح می‌کنیم.
public static class AutoMapperConfiguration
{
    public static void InitializeAutoMapper()
    {
        Mapper.Initialize(config =>
        {
            config.AddCustomMappingProfile();
        });

        //Compile mapping after configuration to boost map speed
        Mapper.Configuration.CompileMappings();
    }

    public static void AddCustomMappingProfile(this IMapperConfigurationExpression config)
    {
        config.AddCustomMappingProfile(Assembly.GetEntryAssembly());
    }

    public static void AddCustomMappingProfile(this IMapperConfigurationExpression config, params Assembly[] assemblies)
    {
        var allTypes = assemblies.SelectMany(a => a.ExportedTypes);

        //Find all classes that implement IHaveCustomMapping inteface and create new instance of each
        var list = allTypes.Where(type => type.IsClass && !type.IsAbstract &&
            type.GetInterfaces().Contains(typeof(IHaveCustomMapping)))
            .Select(type => (IHaveCustomMapping)Activator.CreateInstance(type));

        //Create a new automapper Profile for this list to create mapping then add to the config
        var profile = new CustomMappingProfile(list);
        config.AddProfile(profile);
    }
}
  • توضیحات متد های InitializeAutoMapper و AddCustomMappingProfile، مشابه مطلب قبل است و لازم به ذکر مجدد نیست.
  • متد AddCustomMappingProfile آرایه‌ای از اسمبلی‌ها را دریافت و سپس تمامی نوع‌های قابل دسترس آنها را (ExportedTypes) واکشی می‌کند.
  • سپس توسط شرط Where، نوع‌هایی که کلاس بوده، abstract نیستند و از اینترفیس IHaveCustomMapping مشتق شده‌اند فیلتر می‌شوند. 
  • سپس توسط متد Activator.CreateInstance، وهله‌ای از آنها ایجاد و به نوع IHaveCustomMapping تبدیل می‌شوند و نهایتا لیستی از اشیاء وهله سازی شده را باز می‌گرداند.
  • سپس وهله‌ای از نوع CustomMappingProfile (که مسئول اعمال Mapping‌های اشیاء دریافتی است و قبلا بررسی کردیم) ایجاد می‌کنیم و لیست مذکور را به سازنده آن پاس می‌دهیم.
  • نهایتا profile ساخته شده (حاوی تمامی Mapping‌های اعمال شده) را توسط متد config.AddProfile به AutoMapper معرفی می‌کنیم (در این لحظه تمامی Mapping‌های تعریف شده داخل profile، به AutoMapper اعمال می‌شوند).
توسط این مکانیزم، هر کلاسی که اینترفیس IHaveCustomMapping را پیاده سازی کرده باشد، به صورت خودکار یافت شده و Mapping به آنها اعمال می‌شود. حال می‌توان این مکانیزم را با BaseDto قسمت قبل ترکیب کرده و کلاس BaseDto را به نحو زیر اصلاح کنیم.
public abstract class BaseDto<TDto, TEntity, TKey> : IHaveCustomMapping
        where TEntity : BaseEntity<TKey>
{
    [Display(Name = "ردیف")]
    public TKey Id { get; set; }

    /// <summary>
    /// Maps this dto to a new entity object.
    /// </summary>
    public TEntity ToEntity()
    {
        return Mapper.Map<TEntity>(CastToDerivedClass(this));
    }

    /// <summary>
    /// Maps this dto to an exist entity object.
    /// </summary>
    public TEntity ToEntity(TEntity entity)
    {
        return Mapper.Map(CastToDerivedClass(this), entity);
    }

    /// <summary>
    /// Maps the specified entity to a new dto object.
    /// </summary>
    public static TDto FromEntity(TEntity model)
    {
        return Mapper.Map<TDto>(model);
    }

    protected TDto CastToDerivedClass(BaseDto<TDto, TEntity, TKey> baseInstance)
    {
        return Mapper.Map<TDto>(baseInstance);
    }

    //Get automapper Profile then create mapping and ignore unmapped properties
    public void CreateMappings(Profile profile)
    {
        var mappingExpression = profile.CreateMap<TDto, TEntity>();

        var dtoType = typeof(TDto);
        var entityType = typeof(TEntity);

        //Ignore mapping to any property of source (like Post.Categroy) that dose not contains in destination (like PostDto)
        //To prevent from wrong mapping. for example in mapping of "PostDto -> Post", automapper create a new instance for Category (with null catgeoryName) because we have CategoryName property that has null value
        foreach (var property in entityType.GetProperties())
        {
            if (dtoType.GetProperty(property.Name) == null)
                mappingExpression.ForMember(property.Name, opt => opt.Ignore());
        }

        //Pass mapping expressin to customize mapping in concrete class
        CustomMappings(mappingExpression.ReverseMap());
    }

    //Concrete class can override this method to customize mapping
    public virtual void CustomMappings(IMappingExpression<TEntity, TDto> mapping)
    {
    }
}
  • کلاس جنریک BaseDto، متدCreateMappings اینترفیس IHaveCustomMapping را پیاده سازی می‌کند.
  • درون این متد، Mapping بین دو نوع TDto و TEntity، توسط ()<profile.CreateMap<TDto, TEntity کانفیگ می‌شود.
  • مانند مطلب قبل، خواصی را که نباید نگاشت شوند، توسط Reflection یافته و Ignore می‌کنیم.
  • سپس Mapping برعکس را توسط ReverseMap اعمال کرده و به متد زیرین آن که virtual نیز است، پاس می‌دهیم.
متد CustomMappings ای که به صورت virtual تعریف شده‌است، این امکان را به ما می‌دهد که در کلاس‌هایی که از BaseDto ارث بری می‌کنند، در صورت لزوم آن را بازنویسی (override) کرده و سفارشی سازی دلخواه‌مان را بر روی Mapping دریافتی اعمال کنیم.
مثال: کلاس PostDto زیر از BaseDto ارث بری کرده و چون سفارشی سازی‌ای لازم دارد، متد CustomMappings والد خود را override کرده است.
public class PostDto : BaseDto<PostDto, Post, long>
{
    public string Title { get; set; }
    public string Text { get; set; }
    public int CategoryId { get; set; }

    public string CategoryName { get; set; } //=> Category.Name
    public string FullTitle { get; set; } //=> custom mapping for "Title (Category.Name)"
        
    public override void CustomMappings(IMappingExpression<Post, PostDto> mapping)
    {
        mapping.ForMember(
                dest => dest.FullTitle,
                config => config.MapFrom(src => $"{src.Title} ({src.Category.Name})"));
    }
}
  • این کلاس، خاصیتی به نام FullTitle دارد که معادلی (خاصیت همنامی) در کلاس Post برای آن وجود ندارد و قرار است مقدار ترکیبی حاصل از Title و Category.Name را نمایش دهد. 
  • به همین جهت متد CustomMappings را باز نویسی کرده، شیء mapping را دریافت و سفارشی سازی لازم را روی آن انجام داده‌ایم.
  • توسط متد ForMember مشخص کرده‌ایم که مقدار خاصیت FullTitle باید حاصلی از ترکیب Title و Category.Name به نحو مشخص شده باشد ( توسط متد MapFrom).
پس در این روش علاوه بر امکانات BaseDto و Mapping خودکار، امکان سفارشی سازی دلخواه را نیز خواهیم داشت.
برای کوئری گرفتن از دیتابیس نیز و تبدیل آنها به لیستی از Dto‌ها می‌توان از متد ProjectTo بر روی IQueryable استفاده کرد و حتی شرط Where را بر روی کوئری Dto‌ها اعمال کرد مانند زیر:
List<PostDto> list =
    //ProjectTo method select only needed properties (of PostDto) not all properties
    //Also select only needed property of navigations (like Post.Category.Name) not all unlike Include
    //This ability called "Projection"
    await _applicationDbContext.Posts.ProjectTo<PostDto>()
    //We can also use Where on IQuerable<PostDto>
    .Where(p => p.Title.Contains("test") || p.CategoryName.Contains("test"))
    .ToListAsync();
  • متد ProjectTo کوئری post را به IQueryable ای از postDto تبدیل می‌کند (این قابلیت Projection نامیده می‌شود).
  • نگاشت خودکار خواص موجود در postDto توسط AutoMapper به صورت خودکار انجام می‌شود و فقط خواص لازم برای postDto واکشی می‌شوند (نه همه خواص در جدول post، که این به لحاظ کارآیی بهتر است).
  • همچنین اگر خواصی را داخل Navigation Property‌ها مانند CategoryName داشته باشیم، موقع کوئری گرفتن از دیتابیس، آنها نیز اعمال شده و فقط خواص لازم از Category واکشی می‌شوند (فقط خاصیت Name، بر خلاف Include که همه ستون‌ها را واکشی می‌کند).
  • همچنین می‌توان بر روی خواص Dto شرط Where را قرار داد مانند p.CategoryName.Contains("test") و تماما به کوئری SQL معادل آن ترجمه و اجرا می‌شوند.
مطالب
ASP.NET MVC #7

آشنایی با Razor Views

قبل از اینکه بحث جاری ASP.NET MVC را بتوانیم ادامه دهیم و مثلا مباحث دریافت اطلاعات از کاربر، کار با فرم‌ها و امثال آن‌را بررسی کنیم، نیاز است حداقل به دستور زبان یکی از View Engineهای ASP.NET MVC آشنا باشیم.
MVC3 موتور View جدیدی را به نام Razor معرفی کرده است که به عنوان روش برگزیده ایجاد Viewها در این سیستم به شمار می‌رود و فوق العاده نسبت به ASPX view engine سابق، زیباتر، ساده‌تر و فشرده‌تر طراحی شده است و یکی از اهداف آن تلفیق code و markup می‌باشد. در این حالت دیگر پسوند فایل‌های Viewها همانند سابق ASPX نخواهد بود و به cshtml و یا vbhtml تغییر یافته است. همچنین برخلاف web forms view engine از System.Web.Page مشتق نشده است. و باید دقت داشت که Razor یک زبان برنامه نویسی جدید نیست. در اینجا از مخلوط زبان‌های سی شارپ و یا ویژوال بیسیک به همراه تگ‌های html استفاده می‌شود.
البته این را هم باید عنوان کرد که این مسایل سلیقه‌ای است. اگر با web forms view engine راحت هستید، با همان کار کنید. اگر با هیچکدام از این‌ها راحت نیستید (!) نمونه‌های دیگر هم وجود دارند، مثلا:

Razor Views یک سری قابلیت جالب را هم به همراه دارند:
1) امکان کامپایل آن‌ها به درون یک DLL وجود دارد. مزیت: استفاده مجدد از کد، عدم نیاز به وجود صریح فایل cshtml یا vbhtml بر روی دیسک سخت.
2) آزمون پذیری: از آنجائیکه Razor viewها به صورت یک کلاس کامپایل می‌شوند و همچنین از System.Web.Page مشتق نخواهند شد، امکان بررسی HTML نهایی تولیدی آن‌هابدون نیاز به راه اندازی یک وب سرور وجود دارد.
3) IntelliSense ویژوال استودیو به خوبی آن‌را پوشش می‌دهد.
4) با توجه به مواردی که ذکر شد، یک اتفاق جالب هم رخ داده است: امکان استفاده از Razor engine خارج از ASP.NET MVC هم وجود دارد. برای مثال یک سرویس ویندوز NT طراحی کرده‌اید که قرار است ایمیل فرمت شده‌ای به همراه اطلاعات مدل‌های شما را در فواصل زمانی مشخص ارسال کند؟ می‌توانید برای طراحی آن از Razor engine استفاده کنید و تهیه خروجی نهایی HTML آن نیازی به راه اندازی وب سرور و وهله سازی HttpContext ندارد.


ساختار پروژه مثال جاری

در ادامه مرور سریعی خواهیم داشت بر دستور زبان Razor engine و جهت نمایش این قابلیت‌ها، یک مثال ساده را در ابتدا با مشخصات زیر ایجاد خواهیم کرد:
الف) یک empty ASP.NET MVC 3 project را ایجاد کنید و نوع View engine را هم در ابتدای کار Razor انتخاب نمائید.
ب) دو کلاس زیر را به پوشه مدل‌های برنامه اضافه کنید:
namespace MvcApplication3.Models
{
public class Product
{
public Product(string productNumber, string name, decimal price)
{
Name = name;
Price = price;
ProductNumber = productNumber;
}
public string ProductNumber { get; set; }
public string Name { get; set; }
public decimal Price { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication3.Models
{
public class Products : List<Product>
{
public Products()
{
this.Add(new Product("D123", "Super Fast Bike", 1000M));
this.Add(new Product("A356", "Durable Helmet", 123.45M));
this.Add(new Product("M924", "Soft Bike Seat", 34.99M));
}
}
}

کلاس Products صرفا یک منبع داده تشکیل شده در حافظه است. بدیهی است هر نوع ORM ایی که یک ToList را بتواند در اختیار شما قرار دهد، توانایی تشکیل لیست جنریکی از محصولات را نیز خواهد داشت و تفاوتی نمی‌کند که کدامیک مورد استفاده قرار گیرد.

ج) سپس یک کنترلر جدید به نام ProductsController را به پوشه Controllers برنامه اضافه می‌کنیم:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication3.Models;

namespace MvcApplication3.Controllers
{
public class ProductsController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
var products = new Products();
return View(products);
}
}
}

د) بر روی نام متد Index کلیک راست کرده، گزینه Add view را جهت افزودن View متناظر آن، انتخاب کنید. البته می‌شود همانند قسمت پنجم گزینه Create a strongly typed view را انتخاب کرد و سپس Product را به عنوان کلاس مدل انتخاب نمود و در آخر خیلی سریع یک لیست از محصولات را نمایش داد، اما فعلا از این قسمت صرفنظر نمائید، چون می‌خواهیم آن‌ را دستی ایجاد کرده و توضیحات و نکات بیشتری را بررسی کنیم.

ه) برای اینکه حین اجرای برنامه در VS.NET هربار نخواهیم که آدرس کنترلر Products را دستی در مرورگر وارد کنیم، فایل Global.asax.cs را گشوده و سپس در متد RegisterRoutes، در سطر Parameter defaults، مقدار پیش فرض کنترلر را مساوی Products قرار دهید.


مرجع سریع Razor

ابتدا کدهای View متد Index را به شکل زیر وارد نمائید:

@model List<MvcApplication3.Models.Product>
@{
ViewBag.Title = "Index";
var number = 12;
var data = "some text...";
<h2>line1: @data</h2>

@:line-2: @data <‪br />
<text>line-3:</text> @data
}
<‪br />
site@(data)
<‪br />
@@name
<‪br />
@(number/10)
<‪br />
First product: @Model.First().Name
<‪br />
@if (@number>10)
{
  <span>@data</span>
}
else
{
  <text>Plain Text</text>
}
<‪br />
@foreach (var item in Model)
{
<li>@item.Name, $@item.Price </li>
}

@*
A Razor Comment
*@

<‪br />
@("First product: " + Model.First().Name)
<‪br />
<img src="@(number).jpg" />

در ادامه توضیحات مرتبط با این کدها ارائه خواهد شد:

1) نحوه معرفی یک قطعه کد
@model List<MvcApplication3.Models.Product>
@{
ViewBag.Title = "Index";
var number = 12;
var data = "some text...";
<h2>line1: @data</h2>

@:line-2: @data <‪br />
<text>line-3:</text> @data
}

این کدها متعلق به Viewایی است که در قسمت (د) بررسی ساختار پروژه مثال جاری، ایجاد کردیم. در ابتدای آن هم نوع model مشخص شده تا بتوان ساده‌تر به اطلاعات شیء Model به کمک IntelliSense دسترسی داشت.
برای ایجاد یک قطعه کد در Viewایی از نوع Razor به این نحو عمل می‌شود:
@{  ...Code Block.... }

در اینجا مجاز هستیم کدهای سی شارپ را وارد کنیم. یک نکته جالب را هم باید درنظر داشت: امکان نوشتن تگ‌های html هم در این بین وجود دارد (بدون اینکه مجبور باشیم قطعه کد شروع شده را خاتمه دهیم، به حالت html معمولی سوئیچ کرده و دوباره یک قطعه کد دیگر را شروع نمائیم). مانند line1 مثال فوق. اگر کمی پایین‌تر از این سطر مثلا بنویسیم line2 (به عنوان یک برچسب) کامپایلر ایراد خواهد گرفت، زیرا این مورد نه متغیر است و نه از پیش تعریف شده است. به عبارتی نباید فراموش کنیم که اینجا قرار است کد نوشته شود. برای رفع این مشکل دو راه حل وجود دارد که در سطرهای دو و سه ملاحظه می‌کنید. یا باید از تگی به نام text برای معرفی یک برچسب در این میان استفاده کرد (سطر سه) یا اگر قرار است اطلاعاتی به شکل یک متن معمولی پردازش شود ابتدای آن مانند سطر دوم باید یک @: قرار گیرد.
کمی پایین‌تر از قطعه کد معرفی شده در بالا بنویسید:
<‪br />
site@data

اکنون اگر خروجی این View را در مرورگر بررسی کنید، دقیقا همین site@data خواهد بود. چون در این حالت Razor تصور خواهد کرد که قصد داشته‌اید یک آدرس ایمیل را وارد کنید. برای این حالت خاص باید نوشت:
<‪br />
site@(data)

به این ترتیب data از متغیر data تعریف شده در code block قبلی برنامه دریافت و نمایش داده خواهد شد.
شبیه به همین حالت در مثال زیر هم وجود دارد:
<img src="@(number).jpg" />

در اینجا اگر پرانتزها را حذف کنیم، Razor فرض را بر این خواهد گذاشت که شیء number دارای خاصیت jpg است. بنابراین باید به نحو صریحی، بازه کاری را مشخص نمائیم.

بکار گیری این علامت @ یک نکته جنبی دیگر را هم به همراه دارد. فرض کنید در صفحه قصد دارید آدرس توئیتری شخصی را وارد کنید. مثلا:
<‪br />
@name

در این حالت View کامپایل نخواهد شد و Razor تصور خواهد کرد که قرار است اطلاعات متغیری به نام name را نمایش دهید. برای نمایش این اطلاعات به همین شکل، یک @ دیگر به ابتدای سطر اضافه کنید:
<‪br />
@@name

2) نحوه معرفی عبارات
عبارات پس از علامت @ معرفی می‌شوند و به صورت پیش فرض Html Encoded هستند (در قسمت 5 در اینباره بیشتر توضیح داده شد):
First product: @Model.First().Name

در این مثال با توجه به اینکه نوع مدل در ابتدای View مشخص شده است، شیء Model به لیستی از Products اشاره می‌کند.

یک نکته:
مشخص سازی حد و مرز صریح یک متغیر در مثال زیر نیز کاربرد دارد:
<‪br />
@number/10

اگر خروجی این مثال را بررسی کنید مساوی 12/10 خواهد بود و محاسبه‌ای انجام نخواهد شد. برای حل این مشکل باز هم از پرانتز می‌توان کمک گرفت:
<‪br />
@(number/10)
3) نحوه معرفی عبارات شرطی

@if (@number>10)
{
  <span>@data</span>
}
else
{
  <text>Plain Text</text>
}

یک عبارت شرطی در اینجا با @if شروع می‌شود و سپس نکاتی که در «نحوه معرفی یک قطعه کد» بیان شد، در مورد عبارات داخل {} صادق خواهد بود. یعنی در اینجا نیز می‌توان عبارات سی شارپ مخلوط با تگ‌های html را نوشت.
یک نکته: عبارت شرطی زیر نادرست است. حتما باید سطرهای کدهای سی شارپ بین {} محصور شوند؛‌ حتی اگر یک سطر باشند:
@if( i < 1 ) int myVar=0;


4) نحوه استفاده از حلقه foreach
@foreach (var item in Model)
{
<li>@item.Name, $@item.Price </li>
}

حلقه foreach نیز مانند عبارات شرطی با یک @ شروع شده و داخل {} بدنه آن نکات «نحوه معرفی یک قطعه کد» برقرار هستند (امکان تلفیق code و markup با هم).
کسانی که پیشتر با web forms کار کرده باشند، احتمالا الان خواهند گفت که این یک پس رفت است و بازگشت به دوران ASP کلاسیک دهه نود! ما به ندرت داخل صفحات aspx وب فرم‌ها کد می‌نوشتیم. مثلا پیشتر یک GridView وجود داشت و یک دیتاسورس که به آن متصل می‌شد؛ مابقی خودکار بود و ما هیچ وقت حلقه‌ای ننوشتیم. در اینجا هم این مساله با نوشتن برای مثال «html helpers» قابل کنترل است که در قسمت‌های بعدی به آن‌ پرداخته خواهد شد. به عبارتی قرار نیست به این نحو با Viewهای Razor رفتار کنیم. این قسمت فقط یک آشنایی کلی با Syntax است.


5) امکان تعریف فضای نام در ابتدای View
@using namespace;

6) نحوه نوشتن توضیحات سمت سرور:
@*
A Razor Comment / Server side Comment
*@

7) نحوه معرفی عبارات چند جزئی:
@("First product: " + Model.First().Name)

همانطور که ملاحظه می‌کنید، ذکر یک پرانتز برای معرفی عبارات چندجزئی کفایت می‌کند.


استفاده از موتور Razor خارج از ASP.NET MVC

پیشتر مطلبی را در مورد «تهیه قالب برای ایمیل‌های ارسالی یک برنامه ASP.Net» در این سایت مطالعه کرده‌اید. اولین سؤالی هم که در ذیل آن مطلب مطرح شده این است: «در برنامه‌های ویندوز چطور؟» پاسخ این است که کل آن مثال بر مبنای HttpContext.Current.Server.Execute کار می‌کند. یعنی باید مراحل وهله سازی HttpContext و شیء Server توسط یک وب سرور و درخواست رسیده طی شود و ... شبیه سازی آن آنچنان مرسوم و کار ساده‌ای نیست.
اما این مشکل با Razor وجود ندارد. به عبارتی در اینجا برای رندر کردن یک Razor View به html نهایی، نیازی به HttpContext نیست. بنابراین از این امکانات مثلا در یک سرویس ویندوز ان تی یا یک برنامه کنسول، WinForms، WPF و غیره هم می‌توان استفاده کرد.
برای اینکه بتوان از Razor خارج از ASP.NET MVC استفاده کرد، نیاز به اندکی کدنویسی هست مثلا استفاده از کامپایلر سی شارپ یا وی بی و کامپایل پویای کد و یک سری ست آپ دیگر. پروژه‌ای به نام RazorEngine این‌ کپسوله سازی رو انجام داده و از اینجا http://razorengine.codeplex.com/ قابل دریافت است.


مطالب
5 قابلیت برتر جدید در ASP.NET Web API 2
ASP.NET Web API 2 بهمراه یک سری قابلیت جدید جالب منتشر شده است. در این پست 5 قابلیت برتر از این قابلیت‌های جدید را بررسی می‌کنیم.


1. Attribute Routing

در کنار سیستم routing فعلی، ASP.NET Web API 2 حالا از Attribute Routing هم پشتیبانی می‌کند. در مورد سیستم routing فعلی، می‌توانیم قالب‌های متعددی برای routing بنویسیم. هنگامی که یک درخواست به سرور میرسد، کنترلر مناسب انتخاب شده و اکشن متد مناسب فراخوانی می‌شود.
در لیست زیر قالب پیش فرض routing در Web API را مشاهده می‌کنید.
Config.Routes.MapHttpRoute(
     name: "DefaultApi",
     routeTemplate: "api/{Controller}/{id}",
     defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
);
این رویکرد routing مزایای خود را دارد. از جلمه اینکه تمام مسیرها در یک مکان واحد تعریف می‌شوند، اما تنها برای الگوهایی مشخص. مثلا پشتیبانی از nested routing روی یک کنترلر مشکل می‌شود.
در ASP.NET Web API 2 به سادگی می‌توانیم الگوی URI ذکرد شده را پشتیبانی کنیم. لیست زیر نمونه ای از یک الگوی URI با AttributeRouting را نشان می‌دهد.
URI Pattern --> books/1/authors

[Route("books/{bookId}/authors")]
public IEnumerable<Author> GetAuthorByBook(int bookId) { ..... }

2. CORS - Cross Origin Resource Sharing

بصورت نرمال، مرورگرها اجازه درخواست‌های cross-domain را نمی‌دهند، که بخاطر same-origin policy است. خوب، (CORS (Cross Origin Resource Sharing چیست؟
CORS یک مکانیزم است که به صفحات وب این را اجازه می‌دهد تا یک درخواست آژاکسی (Ajax Request) به دامنه ای دیگر ارسال کنند. دامنه ای به غیر از دامنه ای که صفحه وب را رندر کرده است. CORS با استاندارد‌های W3C سازگار است و حالا ASP.NET Web API در نسخه 2 خود از آن پشتیبانی می‌کند.

3. OWIN (Open Web Interface for .NET) self-hosting

ASP.NET Web API 2 بهمراه یک پکیج عرضه می‌شود، که Microsoft.AspNet.WebApi.OwinSelfHost نام دارد.
طبق گفته وب سایت http://owin.org :
OWIN یک اینترفیس استاندارد بین سرور‌های دات نت و اپلیکیشن‌های وب تعریف می‌کند. هدف این اینترفیس جداسازی (decoupling) سرور و اپلیکیشن است. تشویق به توسعه ماژول‌های ساده برای توسعه اپلیکیشن‌های وب دات نت. و بعنوان یک استاندارد باز (open standard) اکوسیستم نرم افزار‌های متن باز را تحریک کند تا ابزار توسعه اپلیکیشن‌های وب دات نت توسعه یابند.
بنابراین طبق گفته‌های بالا، OWIN گزینه ای ایده آل برای میزبانی اپلیکیشن‌های وب روی پروسس هایی به غیر از پروسس IIS است. پیاده سازی‌های دیگری از OWIN نیز وجود دارند، مانند Giacomo، Kayak,Firefly و غیره. اما Katana گزینه توصیه شده برای سرور‌های مایکروسافت و فریم ورک‌های Web API است.


4. IHttpActionResult

در کنار دو روش موجود فعلی برای ساختن response اکشن متد‌ها در کنترلر ها، ASP.NET Web API 2 حالا از مدل جدیدی هم پشتیبانی می‌کند.
IHttpResponseMessage یک اینترفیس است که بعنوان یک فاکتوری (factory) برای HttpResponseMessage کار می‌کند. این روش بسیار قدرتمند است بدلیل اینکه web api را گسترش می‌دهد. با استفاده از این رویکرد، می‌توانیم response هایی با هر نوع دلخواه بسازیم.
برای اطلاعات بیشتر به how to serve HTML with IHTTPActionResult مراجعه کنید.


5. Web API OData

پروتکل (OData (Open Data Protocol در واقع یک پروتکل وب برای کوئری گرفتن و بروز رسانی داده‌ها است. ASP.NET Web API 2 پشتیبانی از expand, $select$ و value$ را اضافه کرده است. با استفاده از این امکانات، می‌توانیم نحوه معرفی پاسخ سرور را کنترل کنیم، یعنی representation دریافتی از سرور را می‌توانید سفارشی کنید.
  • expand$: بصورت نرمال، هنگام کوئری گرفتن از یک کالکشن OData، پاسخ سرور موجودیت‌های مرتبط (related entities) را شامل نمی‌شود. با استفاده از expand$ می‌توانیم موجودیت‌های مرتبط را بصورت inline در پاسخ سرور دریافت کنیم.
  • select$: از این متد برای انتخاب چند خاصیت بخصوص از پاسخ سرور استفاده می‌شود، بجای آنکه تمام خاصیت‌ها بارگذاری شوند.
  • value$: با این متد مقدار خام (raw) فیلد‌ها را بدست می‌آورید، بجای دریافت آنها در فرمت OData.


چند مقاله خوب دیگر

مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت هفتم

مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری

ساخت یک شیء SessionFactory بسیار پر هزینه و زمانبر است. به همین جهت لازم است که این شیء یکبار حین آغاز برنامه ایجاد شده و سپس در پایان کار برنامه تخریب شود. انجام اینکار در برنامه‌های معمولی ویندوزی (WinForms ،WPF و ...)، ساده است اما در محیط Stateless وب و برنامه‌های ASP.Net ، نیاز به راه حلی ویژه وجود خواهد داشت و تمرکز اصلی این مقاله حول مدیریت صحیح سشن فکتوری در برنامه‌های ASP.Net است.

برای پیاده سازی شیء سشن فکتوری به صورتی که یکبار در طول برنامه ایجاد شود و بارها مورد استفاده قرار گیرد باید از یکی از الگوهای معروف طراحی برنامه نویسی شیء گرا به نام Singleton Pattern استفاده کرد. پیاده سازی نمونه‌ی thread safe آن که در برنامه‌های ذاتا چند ریسمانی وب و همچنین برنامه‌های معمولی ویندوزی می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد، در آدرس ذیل قابل مشاهده است:



از پنجمین روش ذکر شده در این مقاله جهت ایجاد یک lazy, lock-free, thread-safe singleton استفاده خواهیم کرد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده ما یک یا چند پارکینگ داریم که در هر پارکینگ یک یا چند خودرو می‌توانند پارک شوند.


یک برنامه ASP.Net را آغاز کرده و ارجاعاتی را به اسمبلی‌های زیر به آن اضافه نمائید:
FluentNHibernate.dll
NHibernate.dll
NHibernate.ByteCode.Castle.dll
NHibernate.Linq.dll
و همچنین ارجاعی به اسمبلی استاندارد System.Data.Services.dll دات نت فریم ورک سه و نیم

تصویر نهایی پروژه ما به شکل زیر خواهد بود:



پروژه ما دارای یک پوشه domain ، تعریف کننده موجودیت‌های برنامه جهت تهیه نگاشت‌های لازم از روی ‌آن‌ها است. سپس یک پوشه جدید را به نام NHSessionManager به آن جهت ایجاد یک Http module مدیریت کننده سشن‌های NHibernate در برنامه اضافه خواهیم کرد.

ساختار دومین برنامه (مطابق کلاس دیاگرام فوق):

namespace NHSample3.Domain
{
public class Car
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Color { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample3.Domain
{
public class Parking
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual string Location { get; set; }
public virtual IList<Car> Cars { get; set; }

public Parking()
{
Cars = new List<Car>();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های وب

در این قسمت قصد داریم Http Module ایی را جهت مدیریت سشن‌های NHibernate ایجاد نمائیم.

در ابتدا کلاس Config را در پوشه مدیریت سشن NHibernate با محتویات زیر ایجاد کنید:

using FluentNHibernate.Automapping;
using FluentNHibernate.Cfg;
using FluentNHibernate.Cfg.Db;
using NHibernate.Tool.hbm2ddl;

namespace NHSessionManager
{
public class Config
{
public static FluentConfiguration GetConfig()
{
return
Fluently.Configure()
.Database(
MsSqlConfiguration
.MsSql2008
.ConnectionString(x => x.FromConnectionStringWithKey("DbConnectionString"))
)
.ExposeConfiguration(
x => x.SetProperty("current_session_context_class", "managed_web")
)
.Mappings(
m => m.AutoMappings.Add(
new AutoPersistenceModel()
.Where(x => x.Namespace.EndsWith("Domain"))
.AddEntityAssembly(typeof(NHSample3.Domain.Car).Assembly))
);
}

public static void CreateDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند
new SchemaExport(GetConfig().BuildConfiguration()).Execute(script, export, dropTables);
}
}
}
با این کلاس در قسمت‌های قبل آشنا شده‌اید. در این کلاس با کمک امکانات Auto mapping موجود در Fluent Nhibernate (مطلب قسمت قبلی این سری آموزشی) اقدام به تهیه نگاشت‌های خودکار از کلاس‌های قرار گرفته در پوشه دومین خود خواهیم کرد (فضای نام این پوشه به دومین ختم می‌شود که در متد GetConfig مشخص است).
دو نکته جدید در متد GetConfig وجود دارد:
الف) استفاده از متد FromConnectionStringWithKey ، بجای تعریف مستقیم کانکشن استرینگ در متد مذکور که روشی است توصیه شده. به این صورت فایل وب کانفیگ ما باید دارای تعریف کلید مشخص شده در متد GetConfig به نام DbConnectionString باشد:

<connectionStrings>
<!--NHSessionManager-->
<add name="DbConnectionString"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=HelloNHibernate;Integrated Security = true" />
</connectionStrings>
ب) قسمت ExposeConfiguration آن نیز جدید است.
در اینجا به AutoMapper خواهیم گفت که قصد داریم از امکانات مدیریت سشن مخصوص وب فریم ورک NHibernate استفاده کنیم. فریم ورک NHibernate دارای کلاسی است به نام NHibernate.Context.ManagedWebSessionContext که جهت مدیریت سشن‌های خود در پروژه‌های وب ASP.Net پیش بینی کرده است و از این متد در Http module ایی که ایجاد خواهیم کرد جهت ردگیری سشن جاری آن کمک خواهیم گرفت.

اگر متد CreateDb را فراخوانی کنیم، جداول نگاشت شده به کلاس‌های پوشه دومین برنامه، به صورت خودکار ایجاد خواهند شد که دیتابیس دیاگرام آن به صورت زیر می‌باشد:



سپس کلاس SingletonCore را جهت تهیه تنها و تنها یک وهله از شیء سشن فکتوری در کل برنامه ایجاد خواهیم کرد (همانطور که عنوان شده، ایده پیاده سازی این کلاس thread safe ، از مقاله معرفی شده در ابتدای بحث گرفته شده است):

using NHibernate;

namespace NHSessionManager
{
/// <summary>
/// lazy, lock-free, thread-safe singleton
/// </summary>
public class SingletonCore
{
private readonly ISessionFactory _sessionFactory;

SingletonCore()
{
_sessionFactory = Config.GetConfig().BuildSessionFactory();
}

public static SingletonCore Instance
{
get
{
return Nested.instance;
}
}

public static ISession GetCurrentSession()
{
return Instance._sessionFactory.GetCurrentSession();
}

public static ISessionFactory SessionFactory
{
get { return Instance._sessionFactory; }
}

class Nested
{
// Explicit static constructor to tell C# compiler
// not to mark type as beforefieldinit
static Nested()
{
}

internal static readonly SingletonCore instance = new SingletonCore();
}
}
}
اکنون می‌توان از این Singleton object جهت تهیه یک Http Module کمک گرفت. برای این منظور کلاس SessionModule را به برنامه اضافه کنید:

using System;
using System.Web;
using NHibernate;
using NHibernate.Context;

namespace NHSessionManager
{
public class SessionModule : IHttpModule
{
public void Dispose()
{ }

public void Init(HttpApplication context)
{
if (context == null)
throw new ArgumentNullException("context");

context.BeginRequest += Application_BeginRequest;
context.EndRequest += Application_EndRequest;
}

private void Application_BeginRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = SingletonCore.SessionFactory.OpenSession();
ManagedWebSessionContext.Bind(HttpContext.Current, session);
session.BeginTransaction();
}

private void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
{
ISession session = ManagedWebSessionContext.Unbind(
HttpContext.Current, SingletonCore.SessionFactory);
if (session == null) return;

try
{
if (session.Transaction != null &&
!session.Transaction.WasCommitted &&
!session.Transaction.WasRolledBack)
{
session.Transaction.Commit();
}
else
{
session.Flush();
}
}
catch (Exception)
{
session.Transaction.Rollback();
}
finally
{
if (session != null && session.IsOpen)
{
session.Close();
session.Dispose();
}
}
}
}
}
کلاس فوق کار پیاده سازی اینترفیس IHttpModule را جهت دخالت صریح در request handling pipeline برنامه ASP.Net جاری انجام می‌دهد. در این کلاس مدیریت متدهای استاندارد Application_BeginRequest و Application_EndRequest به صورت خودکار صورت می‌گیرد.
در متد Application_BeginRequest ، در ابتدای هر درخواست یک سشن جدید ایجاد و به مدیریت سشن وب NHibernate بایند می‌شود، همچنین یک تراکنش نیز آغاز می‌گردد. سپس در پایان درخواست، این انقیاد فسخ شده و تراکنش کامل می‌شود، همچنین کار پاکسازی اشیاء نیز صورت خواهد گرفت.

با توجه به این موارد، دیگر نیازی به ذکر using جهت dispose کردن سشن جاری در کدهای ما نخواهد بود، زیرا در پایان هر درخواست اینکار به صورت خودکار صورت می‌گیرد. همچنین نیازی به ذکر تراکنش نیز نمی‌باشد، چون مدیریت آن‌را خودکار کرده‌ایم.

جهت استفاده از این Http module تهیه شده باید چند سطر زیر را به وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:

<httpModules>
<!--NHSessionManager-->
<add name="SessionModule" type="NHSessionManager.SessionModule"/>
</httpModules>
بدیهی است اگر نخواهید از Http module استفاده کنید باید این کدها را در فایل Global.asax برنامه قرار دهید.

اکنون مثالی از نحوه‌ی استفاده از امکانات فراهم شده فوق به صورت زیر می‌تواند باشد:
ابتدا کلاس ParkingContext را جهت مدیریت مطلوب‌تر LINQ to NHibernate تشکیل می‌دهیم.

using System.Linq;
using NHibernate;
using NHibernate.Linq;
using NHSample3.Domain;

namespace NHSample3
{
public class ParkingContext : NHibernateContext
{
public ParkingContext(ISession session)
: base(session)
{ }

public IOrderedQueryable<Car> Cars
{
get { return Session.Linq<Car>(); }
}

public IOrderedQueryable<Parking> Parkings
{
get { return Session.Linq<Parking>(); }
}
}
}
سپس در فایل Default.aspx.cs برنامه ، برای نمونه تعدادی رکورد را افزوده و نتیجه را در یک گرید ویوو نمایش خواهیم داد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using NHibernate;
using NHSample3.Domain;
using NHSessionManager;

namespace NHSample3
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
//ایجاد دیتابیس در صورت نیاز
//Config.CreateDb();

//ثبت یک سری رکورد در دیتابیس
ISession session = SingletonCore.GetCurrentSession();

Car car1 = new Car() { Name = "رنو", Color = "مشکلی" };
session.Save(car1);
Car car2 = new Car() { Name = "پژو", Color = "سفید" };
session.Save(car2);

Parking parking1 = new Parking()
{
Location = "آدرس پارکینگ مورد نظر",
Name = "پارکینگ یک",
Cars = new List<Car> { car1, car2 }
};

session.Save(parking1);

//نمایش حاصل در یک گرید ویوو
ParkingContext db = new ParkingContext(session);
var query = from x in db.Cars select new { CarName = x.Name, CarColor = x.Color };
GridView1.DataSource = query.ToList();
GridView1.DataBind();
}
}
}
مدیریت سشن فکتوری در برنامه‌های غیر وب

در برنامه‌های ویندوزی مانند WinForms ، WPF و غیره، تا زمانیکه یک فرم باز باشد، کل فرم و اشیاء مرتبط با آن به یکباره تخریب نخواهند شد، اما در یک برنامه ASP.Net جهت حفظ منابع سرور در یک محیط چند کاربره، پس از پایان نمایش یک صفحه وب، اثری از آثار اشیاء تعریف شده در کدهای آن صفحه در سرور وجود نداشته و همگی بلافاصله تخریب می‌شوند. به همین جهت بحث‌های ویژه state management در ASP.Net در اینباره مطرح است و مدیریت ویژه‌ای باید روی آن صورت گیرد که در قسمت قبل مطرح شد.
از بحث فوق، تنها استفاده از کلاس‌های Config و SingletonCore ، جهت استفاده و مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری در برنامه‌های ویندوزی کفایت می‌کنند.

دریافت سورس برنامه قسمت هفتم

ادامه دارد ....

مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت پنجم - بررسی چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها
در قسمت قبل، نگاهی داشتیم به 4 نوع مختلف data binding در AngularJS 2.0. در قسمت جاری می‌خواهیم کیفیت کدهای کامپوننت لیست محصولات را با strong typing بهبود بخشیده و همچنین چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها را به همراه ایجاد custom pipes بررسی کنیم.


افزودن strong typing به کامپوننت نمایش لیست محصولات

یکی از مزایای کار با TypeScript امکان انتساب نوع‌های مشخص یا سفارشی، به متغیرها و اشیاء تعریف شده‌است. برای مثال تاکنون هر خاصیت تعریف شده‌ای دارای نوع است. اما هنوز نوعی را برای آرایه‌ی محصولات تعریف نکرده‌ایم و نوع آن، نوع پیش فرض any است که برخلاف رویه‌ی متداول کار با TypeScript است.
برای تعریف نوع‌های سفارشی می‌توان از اینترفیس‌های TypeScript استفاده کرد. یک اینترفیس، قراردادی است که نحوه‌ی تعریف تعدادی خاصیت و متد به هم مرتبط را مشخص می‌کند. سپس کلاس‌های مختلف می‌توانند با پیاده سازی این اینترفیس، قرارداد تعریف شده‌ی در آن را عملی کنند. همچنین از اینترفیس‌ها می‌توان به عنوان یک data type جدید نیز استفاده کرد. البته ES 5 و ES 6 از اینترفیس‌ها پشتیبانی نمی‌کنند و تعریف آن‌ها در TypeScript صرفا جهت کمک به کامپایلر، برای یافتن خطاها، پیش از اجرای برنامه است و به کدهای جاوا اسکریپتی معادلی ترجمه نمی‌شوند.

در ادامه برای تکمیل مثال این سری، فایل جدید App\products\product.ts را به پروژه اضافه کنید؛ با این محتوا:
export interface IProduct {
    productId: number;
    productName: string;
    productCode: string;
    releaseDate: string;
    price: number;
    description: string;
    starRating: number;
    imageUrl: string;
}
یک اینترفیس، با واژه‌ی کلیدی interface تعریف شده و سپس نام آن تعریف می‌شود. مرسوم است این نام با I شروع شود؛ هرچند الزامی نیست و در بسیاری از اینترفیس‌های AngularJS 2.0 از این روش نامگذاری استفاده نشده‌است.
همچنین از آنجائیکه این اینترفیس را در یک فایل ts مجزا قرار داده‌ایم، برای اینکه بتوان از آن در سایر قسمت‌های برنامه استفاده کرد، نیاز است در ابتدای آن، واژه‌ی کلیدی export را نیز ذکر کرد.

پس از تعریف این اینترفیس، برای استفاده از آن به عنوان یک data type جدید، ابتدا ماژول آن import خواهد شد و سپس از نام آن به عنوان نوع داده‌ی جدیدی، استفاده می‌شود. برای این منظور فایل product-list.component.ts را گشوده و تغییرات ذیل را به آن اعمال کنید:
import { Component } from 'angular2/core';
import { IProduct } from './product';
 
@Component({
    selector: 'pm-products',
    templateUrl: 'app/products/product-list.component.html'
})
export class ProductListComponent {
    // as before ...

    products: IProduct[] = [
        // as before ...
    ]; 

    // as before ...
}
در اینجا ابتدا IProduct را import و سپس بجای any، نوع جدید IProduct را جهت مشخص سازی نوع آرایه‌ی products تعریف کرده‌ایم.
مزیت اینکار این است که برای مثال در اینجا اگر در لیست اعضای آرایه‌ی products، نام خاصیتی اشتباه تایپ شده باشد یا حتی بجای عدد، از رشته استفاده شده باشد، بلافاصله در ادیتور مورد استفاده، خطای مرتبط گوشزد شده و همچنین این فایل دیگر کامپایل نخواهد شد. به علاوه اینبار برای تعریف خواص اعضای آرایه‌ی products، ادیتور مورد استفاده، intellisense را نیز دراختیار ما قرار می‌دهد و کاملا مشخص است که چه اعضایی مدنظر هستند و نوع آن‌ها چیست.



مدیریت cssهای هر کامپوننت به صورت مجزا

هنگام ساخت یک قالب یا template، در بسیاری از اوقات نیاز است css مرتبط با آن نیز، منحصر به همان قالب بوده و نشتی نداشته باشد. برای مثال زمانیکه یک کامپوننت را درون کامپوننتی دیگر قرار می‌دهیم، باید css آن نیز در دسترس قرار بگیرد و css فعلی کامپوننت دربرگیرنده را بازنویسی نکند. روش‌‌های مختلفی برای مدیریت این مساله وجود دارند:
الف) تعریف شیوه نامه‌ها به صورت inline داخل خود قالب‌ها. این حالت، مشکلات نگهداری و استفاده‌ی مجدد را دارد.
ب) تعریف شیوه نامه‌ها در یک فایل خارجی css و سپس لینک کردن آن به صفحه‌ای اصلی یا index.html
در این حالت به ازای هر فایل، یکبار باید این تعریف در صفحه‌ای اصلی سایت صورت گیرد. همچنین این فایل‌ها می‌توانند مقادیر یکدیگر را بازنویسی کرده و بر روی هم تاثیر بگذارند.
ج) تعریف شیوه نامه‌ها به همراه تعریف کامپوننت. این روشی است که توسط AngularJS توصیه شده‌است و نگهداری و مقیاس پذیری آن ساده‌تر است.
تزئین کننده‌ی Component به همراه دو خاصیت دیگر به نام‌های styles و stylesUrl نیز می‌باشد.
در حالت استفاده از خاصیت styles، شیوه‌نامه‌ی متناظر با کامپوننت، در همانجا به صورت inline تعریف می‌شود:
 @Component({
    //...
    styles: ['thead {color: blue;}']
})
همانطور که مشاهده می‌کنید، خاصیت styles به صورت یک آرایه تعریف شده‌است و امکان پذیرش چندین شیوه نامه‌ی جدا شده‌ی با کاما را دارد.
روش بهتر، استفاده از خاصیت styleUrls است که در آن می‌توان مسیر یک یا چند فایل css را مشخص کرد:
 @Component({
     //...
     styleUrls: ['app/products/product-list.component.css']
})
این خاصیت نیز یک آرایه را می‌پذیرد و در اینجا می‌توان مسیر چندین فایل css را در صورت نیاز ذکر کرد.

برای آزمایش آن فایل جدید product-list.component.css را به پوشه‌ی products مثال این سری اضافه کنید؛ با این محتوا:
thead {
  color: #337AB7;
}
سپس لینک این فایل را به مجموعه خواص کامپوننت لیست محصولات (product-list.component.ts) اضافه می‌کنیم:
@Component({
    selector: 'pm-products',
    templateUrl: 'app/products/product-list.component.html',
    styleUrls: ['app/products/product-list.component.css']
})
export class ProductListComponent {
   //...
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، رنگ سرستون‌های جدول محصولات به نحو ذیل تغییر کرده‌اند:


یک نکته

شیوه نامه‌ای که به این صورت توسط AngularJS 2.0 اضافه می‌شود، با سایر شیوه نامه‌های موجود تداخل نخواهد کرد. علت آن‌را در تصویر ذیل که با استفاده از developer tools مرورگرها قابل بررسی است، می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا AngularJS 2.0، با ایجاد ویژگی‌های سفارشی خودکار (attributes) میدان دید css را کنترل می‌کند. به این ترتیب شیوه نامه‌ی کامپوننت یک، که درون کامپوننت دو قرار گرفته‌است، نشتی نداشته و بر روی سایر قسمت‌های صفحه تاثیری نخواهد گذاشت؛ برخلاف شیوه نامه‌هایی که به صورت متداولی به صفحه‌ی اصلی سایت لینک شده‌‌اند.


بررسی چرخه‌ی حیات کامپوننت‌ها

هر کامپوننت دارای چرخه‌ی حیاتی است که توسط AngularJS 2.0 مدیریت می‌شود و شامل مراحلی مانند ایجاد، رندر، ایجاد و رندر فرزندان آن، پردازش تغییرات آن و در نهایت تخریب آن کامپوننت می‌شود. برای اینکه بتوان با برنامه نویسی به این مراحل چرخه‌ی حیات یک کامپوننت دسترسی یافت، تعدادی life cycle hook طراحی شده‌اند. سه مورد از مهم‌ترین life cycle hooks شامل موارد ذیل هستند:
الف) OnInit: از این hook برای انجام کارهای آغازین یک کامپوننت مانند دریافت اطلاعات از سرور، استفاده می‌شود.
ب) OnChanges: از آن جهت انجام اعمالی پس از تغییرات input properties استفاده می‌شود.
خواص ورودی و همچنین کار با سرور را در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد.
ج) OnDestroy: از آن جهت پاکسازی منابع اختصاص داده شده استفاده می‌شود.

برای استفاده‌ی از این hookها، نیاز است اینترفیس آن‌ها را پیاده سازی کنیم. از آنجائیکه AngularJS 2.0 نیز با TypeScript نوشته شده‌است، به همراه تعدادی اینترفیس از پیش تعریف شده می‌باشد. برای مثال به ازای هر life cycle hook، یک اینترفیس تعریف شده در آن وجود دارد. برای نمونه اینترفیس hook ایی به نام OnInit، دقیقا همان OnInit، نام دارد (و با I شروع نشده‌است):
 export class ProductListComponent implements OnInit {
پس از ذکر implements OnInit در انتهای تعریف کلاس، اکنون باید ماژول مرتبط با آن نیز جهت شناسایی این اینترفیس import شود:
 import { Component, OnInit } from 'angular2/core';
و دست آخر متد ngOnInit تعریف شده‌ی در این اینترفیس باید توسط کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن تامین شود:
ngOnInit(): void {
    console.log('In OnInit');
}
نام این متدها عموما شروع شده با ng و ختم شده به نام اینترفیس hook متناظر هستند؛ مانند ngOnInit فوق.

به عنوان تمرین، فایل product-list.component.ts را گشوده و سه مرحله‌ی implements سپس import و در آخر تعریف متد ngOnInit فوق را به آن اضافه کنید.
در ادامه برنامه را اجرا کرده و به کنسول developer tools مرورگر خود جهت مشاهده‌ی console.log فوق مراجعه کنید:



ساخت یک Pipe سفارشی جهت فعال سازی textbox فیلتر کردن محصولات

همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، کار pipes، تغییر اطلاعات حاصل از data binding، پیش از نمایش آن‌ها در رابط کاربری است و AngularJS 2.0 به همراه تعدادی pipe توکار است؛ مانند currency، percent و غیره. در ادامه قصد داریم یک pipe سفارشی را ایجاد کنیم تا بر روی حلقه‌ی ngFor* نمایش لیست محصولات تاثیرگذار شود و همچنین ورودی خود را از مقدار وارد شده‌ی توسط کاربر دریافت کند.
برای این منظور، یک فایل جدید را به نام product-filter.pipe.ts به پوشه‌ی products اضافه کنید. سپس کدهای آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
import { PipeTransform, Pipe } from 'angular2/core';
import { IProduct } from './product';
 
@Pipe({
    name: 'productFilter'
})
export class ProductFilterPipe implements PipeTransform {
 
    transform(value: IProduct[], args: string[]): IProduct[] {
        let filter: string = args[0] ? args[0].toLocaleLowerCase() : null;
        return filter ? value.filter((product: IProduct) =>
            product.productName.toLocaleLowerCase().indexOf(filter) != -1) : value;
    }
}
برای تعریف یک pipe سفارشی جدید، کار با پیاده سازی اینترفیس PipeTransform شروع می‌شود. این اینترفیس دارای متدی است به نام transform که امضای آن‌را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید. کار آن اعمال تغییرات بر روی value دریافتی و سپس بازگشت آن است. بنابراین اولین پارامتر آن، مقادیر اصلی را که قرار است تغییر کنند، مشخص می‌کند. در اینجا نوع آن‌را از نوع اینترفیسی که در ابتدای بحث تعریف کردیم، تعیین کرده‌ایم. پارامتر دوم آن، لیست پارامترها و آرگومان‌های اختیاری این فیلتر را مشخص می‌کند.
برای مثال در اینجا می‌خواهیم شرایط فیلتر محصولات وارد شده‌ی توسط کاربر را دریافت کنیم.
خروجی این متد نیز از نوع آرایه‌ای از IProduct تعریف شده‌است؛ از این جهت که نتیجه نهایی فیلتر اطلاعات نیز آرایه‌ای از همین نوع است. کار این pipe پیاده سازی متد contains به صورت غیرحساس به کوچکی و بزرگی حروف است.
سپس بلافاصله بالای نام این کلاس، از یک decorator جدید به نام Pipe استفاده شده‌است تا به AngularJS 2.0 اعلام شود، این کلاس، صرفا یک کلاس معمولی نیست و یک Pipe است.
در ابتدای فایل هم importهای لازم جهت تعریف اینترفیس‌های مورد استفاده‌ی در این ماژول، ذکر شده‌اند.

اگر دقت کنید، الگوی ایجاد یک pipe جدید، بسیار شبیه است به الگوی ایجاد یک کامپوننت و از این لحاظ سعی شده‌است طراحی یک دستی در سراسر این فریم ورک بکار گرفته شود.

پس از تعریف این pipe سفارشی، برای استفاده‌ی از آن در یک template، به فایل product-list.component.html مراجعه کرده و سپس ngFor* آن‌را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
 <tr *ngFor='#product of products | productFilter:listFilter'>
همانطور که ملاحظه می‌کنید، نام این pipe جدید که در decorator مرتبط با آن، توسط خاصیت name مشخص گردیده‌است، ذکر شده‌است. پس از آن یک : قرار گرفته‌است که مشخص کننده‌ی پارامتر اول این pipe است که در اینجا خاصیت listFilter تعریف شده‌ی در قسمت قبل را به آن انتساب داده‌ایم.
اگر از قسمت قبل به خاطر داشته باشید، این خاصیت را توسط two-way binding به روز می‌کنیم (اطلاعات وارد شده‌ی در textbox، بلافاصله به این خاصیت منعکس می‌شوند و برعکس):
 <input type='text'  [(ngModel)]='listFilter' />
تا اینجا این pipe را در قالب لیست محصولات بکار بردیم؛ اما کامپوننت آن نمی‌داند که این pipe را باید از کجا تامین کند. به همین جهت فایل product-list.component.ts را گشوده و خاصیت pipes را به نحو ذیل مقدار دهی کنید:
import { Component, OnInit } from 'angular2/core';
import { IProduct } from './product';
import { ProductFilterPipe } from './product-filter.pipe';
 
@Component({
    selector: 'pm-products',
    templateUrl: 'app/products/product-list.component.html',
    styleUrls: ['app/products/product-list.component.css'],
    pipes: [ProductFilterPipe]
})
export class ProductListComponent implements OnInit {
   //...
در اینجا دو کار صورت گرفته‌است. ابتدا افزودن pipe جدید ProductFilterPipe به لیست خاصیت pipes کامپوننت و سپس import ماژول آن درابتدای فایل.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، خروجی ذیل را مشاهده خواهید کرد:


در اینجا چون مقدار فیلتر وارد شده‌ی پیش فرض، cart است، فقط ردیف Garden Cart نمایش داده شده‌است. اگر این مقدار را خالی کنیم، تمام ردیف‌ها نمایش داده می‌شوند و اگر برای مثال ham را جستجو کنیم، فقط ردیف Hammer نمایش داده می‌شود.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MVC5Angular2.part5.zip


خلاصه‌ی بحث

- اینترفیس‌ها یکی از روش‌های بهبود strong typing برنامه‌های AngularJS 2.0 هستند.
- جهت مدیریت بهتر شیوه‌نامه‌های هر کامپوننت بهتر است از روش styleUrls استفاده شود تا از نشتی‌های تعاریف شیوه‌نامه‌ها جلوگیری گردد.
- از life cycle hooks برای مدیریت رخدادهای مرتبط با طول عمر یک کامپوننت استفاده می‌شود؛ برای مثال دریافت اطلاعات از سرور و یا پاکسازی منابع مصرفی.
- تعریف یک pipe سفارشی با پیاده سازی اینترفیس PipeTransform انجام می‌شود. سپس نام این Pipe، به قالب مدنظر اضافه شده و در ادامه نیاز است کامپوننت استفاده کننده‌ی از این قالب را نیز از وجود این Pipe مطلع کرد.
مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت چهارم - پیش واکشی اطلاعات
اگر مثال قسمت قبل را اجرا کرده باشید، حتما شاهد این تجربه‌ی ناخوشایند کاربری بوده‌اید:
با کلیک بر روی لینک منوی نمایش لیست محصولات، ابتدا قاب خالی لیست محصولات نمایش داده می‌شود:


سپس بعد از یک ثانیه، شاهد بارگذاری اطلاعات جدول لیست محصولات خواهید بود. این یک ثانیه تاخیر را نیز به عمد توسط منبع داده درون حافظه‌ای برنامه ایجاد کردیم، تا بتوان شرایط دنیای واقعی را شبیه سازی کرد:
 InMemoryWebApiModule.forRoot(ProductData, { delay: 1000 }),
برای مدیریت یک چنین حالتی، در سیستم مسیریابی Angular، امکان پیش بارگذاری اطلاعات مسیری خاص، پیش از نمایش قالب آن درنظر گرفته شده‌است.


ارسال اطلاعات ثابت به مسیرهای مختلف برنامه

روش‌های متعددی برای ارسال اطلاعات به مسیرهای مختلف برنامه وجود دارند که تعدادی از آن‌ها را مانند پارامترهای اختیاری، پارامترهای اجباری و پارامترهای کوئری، در قسمت قبل بررسی کردیم. روش دیگری را که در اینجا می‌توان بکار برد، استفاده از خاصیت data تعاریف مسیریابی برنامه است:
 { path: 'products', component: ProductListComponent, data: { pageTitle: 'Product List'} },
خاصیت data، برای تعریف اطلاعات ثابتی که در طول عمر برنامه تغییر نمی‌کنند (static data) مفید است و به صورت مجموعه‌ای از key/valueهای دلخواه، قابل تعریف است.
برای خواندن این اطلاعات ثابت می‌توان از شیء route.snapshot سرویس ActivatedRoute استفاده کرد:
 this.pageTitle = this.route.snapshot.data['pageTitle'];
باید درنظر داشت که چون این اطلاعات ثابت است، در اینجا استفاده‌ی از this.route.params که یک Observable است، غیرضروری می‌باشد.


پیش بارگذاری اطلاعات پویای مسیرهای مختلف برنامه

زمانیکه به صفحه‌ی جزئیات یک محصول مراجعه می‌کنیم، ابتدا این کامپوننت آغاز شده و قالب آن نمایش داده می‌شود. سپس در متد ngOnInit آن کار درخواست اطلاعات از سرور و نمایش آن صورت خواهد گرفت. در این بین، چون زمانی بین درخواست اطلاعات از سرور و دریافت آن صرف می‌شود، کاربر ابتدا شاهد قالب خالی کامپوننت، به همراه برچسب‌های مختلف آن خواهد بود که فاقد اطلاعات هستند و پس از مدتی این اطلاعات نمایش داده می‌شوند.
برای حل این مشکل از سرویسی به نام Route Resolver استفاده می‌شود. در این حالت زمانیکه کاربر صفحه‌ی جزئیات یک محصول را درخواست می‌کند، ابتدا مسیریابی آن فعال شده و سپس سرویس Route Resolver اجرا می‌شود که کار آن درخواست اطلاعات از وب سرور است. در این حالت پس از دریافت اطلاعات از سرور، کار فعالسازی کامپوننت صورت می‌گیرد. به این ترتیب قالب کاملا آماده‌ی کامپوننت، به همراه اطلاعات مرتبط با آن، به کاربر نمایش داده خواهد شد.
بدون استفاده‌ی از Route Resolver، کامپوننت کلاس، پس از آغاز آن، اطلاعات را دریافت می‌کند. اما با بکارگیری Route Resolver، این سرویس ویژه‌است که پیش از هر مرحله‌ی دیگری اطلاعات را دریافت می‌کند.

پیاده سازی یک Route Resolver شامل سه مرحله‌است:
الف) ایجاد و ثبت سرویس Route Resolver
ب) معرفی Route Resolver به تنظیمات مسیریابی
ج) خواندن اطلاعات دریافتی توسط Route Resolver به کمک سرویس ActivatedRoute


ایجاد سرویس Route Resolver

یک Route Resolver به صورت یک سرویس جدید ایجاد می‌شود:
> ng g s product/ProductResolver -m product/product.module
installing service
  create src\app\product\product-resolver.service.spec.ts
  create src\app\product\product-resolver.service.ts
  update src\app\product\product.module.ts
پس از ایجاد قالب خالی این سرویس و به روز رسانی خودکار ماژول مرتبط، جهت تکمیل قسمت providers آن (سطر آخر فوق):
 providers: [ProductService, ProductResolverService]

 فایل src\app\product\product-resolver.service.ts را به نحو ذیل تکمیل کنید:
import { Injectable } from '@angular/core';
import { Resolve, ActivatedRouteSnapshot, RouterStateSnapshot, Router } from '@angular/router';

import { Observable } from 'rxjs/Observable';
import 'rxjs/add/operator/catch';
import 'rxjs/add/observable/of';
import 'rxjs/add/operator/map';

import { ProductService } from './product.service';
import { IProduct } from './iproduct';

@Injectable()
export class ProductResolverService implements Resolve<IProduct>  {

  constructor(private productService: ProductService,
    private router: Router) { }

  resolve(route: ActivatedRouteSnapshot, state: RouterStateSnapshot): Observable<IProduct> {
    let id = route.params['id'];
    if (isNaN(id)) {
      console.log(`Product id was not a number: ${id}`);
      this.router.navigate(['/products']);
      return Observable.of(null);
    }

    return this.productService.getProduct(+id)
      .map(product => {
        if (product) {
          return product;
        }
        console.log(`Product was not found: ${id}`);
        this.router.navigate(['/products']);
        return null;
      })
      .catch(error => {
        console.log(`Retrieval error: ${error}`);
        this.router.navigate(['/products']);
        return Observable.of(null);
      });
  }
}
توضیحات:
مرحله‌ی اول تعریف یک سرویس Route Resolver، پیاده سازی اینترفیس جنریک Resolve است:
 export class ProductResolverService implements Resolve<IProduct>  {
پارامتر جنریک Resolve، نوع اطلاعاتی را که دریافت می‌کند، مشخص خواهد کرد.
این اینترفیس پیاده سازی متد resolve را با امضایی که مشاهده می‌کنید، درخواست می‌کند:
resolve(route: ActivatedRouteSnapshot, state: RouterStateSnapshot): Observable<IProduct> {
در اینجا ActivatedRouteSnapshot حاوی اطلاعاتی است از مسیریابی فعال شده. برای مثال اطلاعاتی مانند پارامترهای مسیریابی را می‌توان از آن دریافت کرد.
RouterStateSnapshot وضعیت مسیریاب را در این لحظه در اختیار این سرویس قرار می‌دهد.
خروجی این متد یک Observable است؛ از نوع اطلاعاتی که دریافت می‌کند. زمانیکه مسیریابی فعال می‌شود، متد resolve را فراخوانی کرده و منتظر پایان کار Observable آن می‌شود. پس از آن است که کامپوننت این مسیریابی را فعالسازی خواهد کرد.

در پیاده سازی متد resolve، تعدادی اعتبارسنجی اطلاعات را نیز مشاهده می‌کنید. برای مثال اگر id وارد شده، عددی نباشد، در اینجا فرصت خواهیم داشت پیش از فعالسازی کامپوننت نمایش جزئیات یک محصول، کاربر را به صفحه‌ای دیگر هدایت کنیم.

پس از آن نیاز به دریافت اطلاعات محصول درخواست شده، از REST Web API برنامه است. به همین جهت سرویس ProductService را که در قسمت قبل معرفی کردیم، به سازنده‌ی کلاس تزریق کرده‌ایم تا از طریق متد getProduct آن، کار دریافت اطلاعات یک محصول را انجام دهیم.
در اینجا متد getProduct(+id) به همراه عملگر + است تا id دریافتی را به عدد تبدیل کند. سپس بر روی این متد، عملگر map فراخوانی شده‌است. به این ترتیب می‌توان به اطلاعات دریافتی از سرور، پیش از بازگشت آن به فراخوان متد resolve، دسترسی یافت. به این ترتیب در اینجا نیز می‌توان یک سری اعتبارسنجی را انجام داد. برای مثال آیا id دریافتی، متناظر با محصولی در سمت سرور است یا خیر؟
map operator خروجی را به صورت یک observable بازگشت می‌دهد. به همین جهت در اینجا نیازی به ذکر return Observable.of نیست.


معرفی Route Resolver به تنظیمات مسیریابی

بعد از پیاده سازی سرویس Route Resolver، نیاز است آن‌را به تنظیمات مسیریابی برنامه اضافه کنیم. به همین جهت فایل src\app\product\product-routing.module.ts را گشوده و تنظیمات آن‌را به شکل زیر تغییر دهید:
import { ProductResolverService } from './product-resolver.service';

const routes: Routes = [
  { path: 'products', component: ProductListComponent },
  {
    path: 'products/:id', component: ProductDetailComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService }
  },
  {
    path: 'products/:id/edit', component: ProductEditComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService }
  }
];
در اینجا با استفاده از خاصیت resolve تنظیمات مسیریابی، می‌توان لیستی از Route Resolverها را به صورت key/valueها معرفی کرد. در اینجا key، یک نام دلخواه است و value، ارجاعی را به سرویس Route Resolver تعریف شده دارد.
در اینجا هر تعداد Route Resolver مورد نیاز را می‌توان تعریف کرد. برای مثال اگر مسیریابی خاصی، اطلاعات دیگری را نیز از سرویس خاصی دریافت می‌کند، می‌توان یک جفت کلید/مقدار دیگر را نیز برای آن تعریف کرد. فقط باید دقت داشت که keyها باید منحصربفرد باشند.
به این ترتیب اطمینان حاصل خوهیم کرد که اطلاعات مورد نیاز این مسیریابی‌ها، پیش از فعالسازی کامپوننت آن‌ها، از REST Web API برنامه دریافت می‌شوند.

 
خواندن اطلاعات دریافتی توسط Route Resolver به کمک سرویس ActivatedRoute

پس از تعریف سرویس Route Resolver سفارشی خود و معرفی آن به تنظیمات مسیریابی برنامه، قسمت نهایی این عملیات، خواندن این اطلاعات پیش واکشی شده‌است. به همین جهت فایل src\app\product\product-detail\product-detail.component.ts را گشوده و محتوای آن‌را به نحو ذیل اصلاح کنید:
  constructor(private route: ActivatedRoute) { }

  ngOnInit(): void {
    this.product = this.route.snapshot.data['product'];
  }
- اگر قرار نیست Route Resolver، اطلاعات مدنظر را «مجددا» واکشی کند، می‌توان از شیء route.snapshot برای خواندن اطلاعات Resolver متناظر با این مسیریابی استفاده کرد. در اینجا خاصیت data‌، به کلید خاصیت resolve تعریف شده‌ی در تنظیمات مسیریابی برنامه اشاره می‌کند که همان product است.
- همانطور که مشاهده می‌کنید، دیگر در این کامپوننت نیازی به تزریق سرویس ProductService نبوده و قسمت دریافت اطلاعات آن از طریق این سرویس، حذف شده‌است.

برای آزمایش آن، لیست محصولات را مشاهده کرده و سپس بر روی لینک مشاهده‌ی جزئیات یک محصول کلیک کنید. البته در اینجا چون هنوز Route Resolver ایی را برای پیش دریافت لیست محصولات ایجاد نکرده‌ایم، ابتدا قاب خالی لیست محصولات نمایش داده می‌شود و سپس لیست محصولات. اما دیگر صفحه‌ی نمایش جزئیات یک محصول، این چنین نیست. ابتدا یک وقفه‌ی یک ثانیه‌ای را حس خواهید کرد و سپس صفحه‌ی کامل جزئیات یک محصول نمایان می‌شود.

یک نکته: اگر یک سرویس Route Resolver، در دو کامپوننت مختلف استفاده شود، اطلاعات آن، بین این دو کامپوننت به اشتراک گذاشته خواهد شد.

مرحله‌ی بعد، ویرایش فایل src\app\product\product-edit\product-edit.component.ts است تا کامپوننت ویرایش جزئیات اطلاعات نیز بتواند از قابلیت پیش واکشی اطلاعات استفاده کند. در اینجا هنوز نیاز به سرویس ProductService است تا بتوان اطلاعات را ذخیره و یا حذف کرد. تنها قسمتی که باید تغییر کند، حذف متد getProduct و تغییر متد ngOnInit است:
ngOnInit(): void {
        this.route.data.subscribe(data => {
            this.onProductRetrieved(data['product']);
        });
    }
در اینجا نیز همانند قسمت قبل، نباید از خاصیت route.snapshot.data استفاده کرد؛ زیرا در حالت مشاهده‌ی جزئیات یک محصول و سپس بر روی لینک افزودن یک محصول جدید، چون root URL Segment تغییر نمی‌کند (یا همان قسمت /products/ در URL جاری)، سبب فراخوانی مجدد متد ngOnInit نخواهد شد. به همین جهت به یک Observable برای گوش فرادادن به تغییرات مسیریابی نیاز است و در اینجا route.data نیز یک Observable است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-routing-lab-03.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
مطالب
بازیابی پایگاه داده (database recovery)

در این مقاله آموزشی که یکی دیگر از سری مقالات آموزشی اصول و مبانی پایگاه داده پیشرفته می‌باشد، قصد داریم به یکی دیگر از مقوله‌های مهم در طراحی سیستم‌های مدیریت پایگاه داده (DBMS) بپردازیم. همانطور که در مباحث قبلی  بیان کردیم یکی از وظایف سیستم مدیریت پایگاه داده، حفظ سازگاری(consistency) داده‌ها می‌باشد. برای مثال یکی از راهکار هایی که برای این منظور ارائه می‌دهد انجام عملیات در قالب تراکنش هاست که در مبحث مربوط به تراکنش ها مفصل در مورد آن بحث کردیم. با این حال گاهی خطا‌ها و شکست هایی (failure) در حین عملیات ممکن است پیش بیاید که منجر به خروج سیستم از وضعیت سازگار خود گردد. بعنوان مثال ممکن است سخت افزار سیستم دچار مشکل شود، مثلا دیسک از کار بیفتد (disk crash) یا آنکه برق قطع شود. خطاهای نرم افزاری نیز می‌توانند جزو موارد شکست و خرابی بحساب آیند که خطای منطق برنامه (logic) از این نمونه می‌باشد. در چنین شرایطی بحثی مطرح می‌شود تحت عنوان بازیابی  (recovery)  و ترمیم پایگاه داده که در این مقاله قصد داریم در مورد آن صحبت کنیم. بنا به تعریف بازیابی به معنای بازگرداندن یک پایگاه داده به وضعیت سازگار گذشته خود، بعد از وقوع یک شکست یا خرابی است. توجه داشته باشید که اهمیت بازیابی و ترمیم پایگاه داده تا آنجایی است که حدود 10 درصد از سیستم‌های مدیریت پایگاه داده را به خود اختصاص می‌دهند. 

آنچه که در اینجا در مورد آن صحبت خواهیم کرد بازیابی بصورت نرم افزاری است که از آن تحت عنوان fail soft نام برده می‌شود. دقت داشته باشید در بیشتر مواقع می‌توان از طریق نرم افزاری عمل بازیابی را انجام داد، اما در کنار راهکار‌های نرم افزاری باید حتما اقدامات سخت افزاری ضروری نیز پیش بینی شود. بعنوان مثال گرفتن نسخه‌های پشتیبان یک امر ضروری در سیستم‌های اطلاعاتی است. چرا که گاهی اوقات خرابی‌های فیزیکی باعث از دست رفتن تمامی اطلاعات می‌گردند که در این صورت نسخه‌های پشتیبان می‌توانند به کمک آیند و با کمک آنها سیستم را مجدد بازیابی کرد. در شکل زیر نمونه ای از روش‌های پشتیبان گیری بنام mirroring نشان داده شده است که روش رایجی در سیستم‌های بانک اطلاعاتی بشمار می‌رود. همانطور که در شکل نشان داده شده است در کنار نسخه اصلی (DISK)، نسخه(MIRROR) آن  قرار داده شده است. این دو نسخه کاملا مشابه یکدیگرند و هر عملی که در DICK انجام می‌شود در MIRROR ان نیز اعمال می‌شود تا در مواقع خرابی DISK بتوان از نسخه MIRROR استفاده نمود. 

در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنش‌ها را مشاهده می‌کنید. 

نیازمندی‌های اصلی در بازیابی پایگاه داده

برای آنکه وارد بحث اصلی شویم باید بگویم در یک نگاه کلی می‌توان گفت که ساختار زیر سیستم بازیابی پایگاه داده بر پایه سه عملیات استوار است که عبارتند از  log ،  redo  و  undo . برای آنکه بتوان در هنگام رخ دادن خطا عمل ترمیم و بازیابی را انجام داد، سیستم پایگاه داده با استفاده از مکانیزم لاگ کردن(logging) خود تمامی عملیاتی را که در پایگاه داده رخ می‌دهد و بنحوی منجر به تغییر وضعیت ان می‌گردد را در جایی ثبت و نگهداری می‌کند. اهمیت لاگ کردن وقایع بسیار بالاست، چرا که پس از رخ دادن شکست در سیستم ملاک ما برای بازیابی و ترمیم فایل‌های لاگ  (log files)  می باشند.

سیستم دقیقا خط به خط این لاگ‌ها را می‌خواند و بر اساس وقایعی که رخ داده است تصمیمات لازم را برای بازیابی اتخاذ می‌کند. در حین خواندن فایل‌های لاگ، سیستم برخی از وقایع را باید بی اثر کند. یعنی عمل عکس آنها را انجام دهد تا اثر آن‌ها بر روی پایگاه داده از بین برود. به این عمل undo کردن می‌گوییم که همانطور که در بالا گفته شد یکی از عملیات اصلی در بازیابی است. عمل دیگری وجود دارد بنام انجام مجدد یا redo کردن که در برخی از مواقع باید صورت بگیرد. انجام مجدد همانطور که از اسمش پیداست به این معنی است که عملی که از لاگ فایل خوانده شده است باید مجدد انجام گیرد. بعنوان مثال در فایل لاگ به تراکنشی برخورد می‌کنیم و سیستم تصیم می‌گیرد که آن را مجدد از ابتدا به اجرا در آورد. دقت داشته باشید که سیستم بر اساس قوانین و قواعدی تصمیم می‌گیرد که تراکنشی را redo  و یا undo نماید که در ادامه این بحث آن قوانین را باز خواهیم کرد.

در کنار لاگ فایل ها، که مبنای کار در بازیابی هستند، فایل دیگری نیز در سیستم وجود دارد که به DBMS در بازیابی کمک می‌کند. این فایل  raster file  نام دارد که در بخش‌های بعدی این مقاله در مورد آن و کارایی آن بیشتر صحبت خواهیم نمود.

Recovery Manager

مسئولیت انجام بازیابی بصورت نرم افزاری (fail soft) بر عهده زیر سیستمی از DBMS بنام مدیر بازیابی (recovery manager) می باشد و همانطور که اشاره شد این زیر سیستم چیزی در حدود 10 در صد DBMSرا به خود اختصاص می‌دهد. برای آنکه این زیر سیستم بتواند مسئولیت خود را بنحو احسن انجام دهد بطوری که عمل بازیابی بدون نقص و قابل اعتماد باشد، باید به نکاتی توجه نمود. اولین نکته اینست که در لاگ کردن و همچنین خواندن لاگ فایل به جهت بازیابی و ترمیم پایگاه داده هیچ تراکنشی نباید از قلم بیفتد. تمامی تراکنش‌ها در طول حیات سیستم باید لاگ شود تا بازیابی ما قابل اعتماد و بدون نقص باشد. نکته دوم اینست که اگر تصمیم به اجرای مجدد (redo) تراکنشی گرفته شد، طوری باید عمل Redo انجام شود که بلحاظ منطقی آن تراکنش یک بار انجام شود و تاثیرش یکبار بر دیتابیس اعمال گردد. بعنوان مثال فرض کنید که در طی یک تراکنش مبلغ یک میلیون تومان به حساب شخصی واریز می‌شود. مدتی بعد از اجرای و تمکیل تراکنش سیستم دچار مشکل می‌شود و مجبور به انجام بازیابی می‌شویم. در حین عمل بازیابی سیستم مدیریت بازیابی و ترمیم تصمیم به اجرای مجدد تراکنش مذکور می‌گیرد. در اینجا سیستم نباید مجدد یک میلیون تومان دیگر به حساب ان شخص واریز کند. چرا که در این صورت موجودی حساب فرد دو میلیون تومان خواهد شد که این اشتباه است. سیستم باید طوری عمل کند که پس از انجام مجدد تراکنش باز هم موجودی همان یک میلیون تومان باشد. یعنی مثلا ابتدا یک میلیون کسر و سپس یک میلیون به آن اضافه کند. این مسئله نکته بسیار مهمی است که طراحان DBMS باید حتما آن را مد نظر قرار دهند.

لاگ کردن:

همانطور که گفته شد هر تغییری که در پایگاه داده رخ می‌دهد باید لاگ شود. لاگ کردن به این معنی است که هر گونه عملیاتی که در پایگاه داده انجام می‌شود در فایل هایی به نام فایل لاگ (log file) ذخیره شود. توجه داشته باشید  لاگ فایل‌ها در بسیاری از سیستم‌های نرم افزاری دیگر نیز استفاده می‌شود. بعنوان مثال در سیستم عامل ما انواع مختلفی فایل لاگ داریم. بعنوان نمونه یک فراخوانی سیستمی (system call) که در سیستم عامل توسط کاربر انجام می‌شود در فایلی مخصوص لاگ می‌شود. یکی از کاربرد این لاگ فایل شناسایی کاربران بد و خرابکار (malicious users) می تواند باشد که کارهای تحقیقاتی زیادی هم در این رابطه انجام شده و میشود. بدین صورت که می‌توان با بررسی این فایل لاگ و آنالیز فراخوانی‌های یک کاربر بدنبال فراخوانی هایی غیر عادی گشت و از این طریق تشخیص داد که کاربر بدنبال خرابکاری بوده یا خیر. مشابه چنین فایل هایی در DBMS نیز وجود دارد که هدف نهایی تمامی انها حفظ صحت، سازگاری و امنیت اطلاعات می‌باشد.

حال ببینیم در لاگ فایل مربوط به بازیابی اطلاعات چه چیز هایی نوشته می‌شود. در طول حیات پایگاه داده عملیات بسیار گوناگونی انجام می‌گیرد که جزئیات تمامی آنها باید لاگ شود. بعنوان مثال هنگامی که رکوردی درج می‌شود در لاگ فایل باید مشخص شود که در چه زمانی، توسط چه کاربری چه رکوردی، با چه شناسه ای به کدام جدول از دیتابیس اضافه شد. یا اینکه در موقع حذف باید مشخص شود چه رکوردی از چه جدولی حذف شده است. در هنگام بروز رسانی (update) باید علاوه بر مواردی که در درج لاگ می‌کنیم نام فیلد ویرایش شده، مقدار قبلی و مقدار جدید آن نیز مشخص شود. تمامی عملیات ریز لاگ می‌شوند و هیچ عملی نباید از قلم بیفتد. بنابراین فایل لاگ با سرعت زیاد بزرگ خواهد و اندازه دیتابیس نیز افزایش خواهد یافت. این افزایش اندازه مشکل ساز می‌تواند باشد. چراکه معمولا فضایی که ما بر روی دیسک به دیتابیس اختصاص می‌دهیم فضایی محدود است. بهمین دلیل به لحاظ فیزیکی نمی‌توان فایل لاگی با اندازه نامحدود داشت. این در حالی است که چنین فایل هایی باید نامحدود باشند تا همه چیز را در خود ثبت نمایند. برای پیاده سازی ظرفیت نامحدود به لحاظ منطقی یکی از روش‌ها پیاده سازی فایل‌های حلقه ای(circular) است. بدین صورت که هنگامی که سیستم به انتهای فایل لاگ می‌رسد مجددا به ابتدا آن بر می‌گردد و از ابتدا شروع به نوشتن می‌کند. البته چنین ساختار هایی بدون اشکال نیستند. چرا که پس از رسیدن به انتهای فایل و شروع مجدد از ابتدا ما برخی از تراکنش‌های گذشته را از دست خواهیم داد. این مسئله یکی از دلایلی است که بر اساس آن پیشنهاد می‌شود تا جایی که امکان دارد تراکنش‌ها را کوچک پیاده سازی کنیم. گاهی اوقات بر روی لاگ فایل عمل فشرده سازی را نیز انجام می‌دهند. البته فشرده سازی بمعنای رایج ان مطرح نیست. بلکه منظور از فشرده سازی آنست که رکورد هایی که غیر ضروری هستند را حذف کنیم. بعنوان مثال فرض کنید رکوردی را از 50 به 60 تغییر داده ایم. مجددا همان رکورد را از 60 به 70 تغییر می‌دهیم. در این صورت برای این عملیات دو رکورد در فایل لاگ ثبت شده است که در هنگام فشرده سازی در صورت امکان می‌توان ان دو را به یک رکورد تبدیل نمود (تغییر از 50 به 70 را بجای ان دو لاگ کرد). بعنوان مثال دیگر فرض کنید تراکنشی در گذشته دور انجام شده است و با موفقیت کامیت شده است. می‌توان رکورد‌های لاگ مربوط به این تراکنش را نیز بنا به شرایط حذف کرد.

دقت داشته باشید که ما عملیاتی مانند عملیات محاسباتی را در این لاگ فایل ثبت نمی‌کنیم. بعنوان مثال اگر دو فیلد با هم باید جمع شوند و نتیجه در فیلدی باید بروز گردد، جمع دو فیل را در سیستم لاگ نمی‌کنیم بلکه تنها مقدار نهایی ویرایش شده را ثبت می‌کنیم. چرا که عملیات محاسباتی در بازیابی ضروری نیستند و ثبت انها تنها باعث بزرگ شدن فایل می‌شود.

در برخی از سیستم‌های حساس، ممکن است برای فایل‌های لاگ هم یک کپی تهیه کنند تا در صورت بروز خطا در لاگ فایل بتوان آن را نیز بازیابی نمود.

انواع رکورد‌های لاگ فایل :

در فایل لاگ رکورد‌های مختلفی  ممکن است درج شود که در این جا به چند نمونه از انها اشاره می‌کنیم:

  • [start-transaction, T]
  • [write-item, T, X, old-value, new-value]
  • [read-item, T, X]
  • [commit, T]

در آیتم‌های بالا منظور از  T  شناسه تراکنش است،  X  نیز می‌تواند شامل نام دیتابیس، نام جدول، شماره رکورد و فیلد‌ها باشد. البته توجه داشته باشید که این‌ها تنها نمونه هایی از رکورد‌های فایل‌های لاگ هستند که در اینجا آورده شده اند. بعنوان مثال رکورد مربوط به عملیات نوشتن خود شامل سه رکورد درج، حذف و بروز رسانی می‌شود.

در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنش‌ها را مشاهده می‌کنید.

در  این شکل نکته ای وجود دارد که به آن اشاره ای می‌کنیم. همانطور که میبینید در شکل از اصطلاحimmediate update استفاده شده است. در برخی از سیستم‌ها تغییرات تراکنش‌ها بصورت فوری اعمال میشوند که اصطلاحا می‌گوییم immediate updates دارند. در مقابل این اصطلاح ما deffered را داریم. در این مدل تغییرات در انتهای کار اعمال می‌شوند (در زمان commit). 

Write-Ahead Log (WAL) :

بر اساس آنچه تابحال گفته شد هر تغییری در پایگاه داده شامل دو عمل می‌شود. یکی انجام تغییر (اجرای تراکنش) و دیگری ثبت آن در لاگ فایل. حال سوالی که ممکن است مطرح شود اینست  که کدامیک از این دو کار بر دیگری تقدم دارد؟ آیا اول تراکنش را باید اجرا کرد و سپس لاگ آن را نوشت و یا برعکس باید عمل کرد. یعنی پیش از هر تراکنشی ابتدا باید لاگ آن را ثبت کرد و سپس تراکنش را اجرا نمود. بر همین اساس سیاستی تعریف می‌شود بنام سیاست write-ahead log یا WAL که سوال دوم را تایید می‌کند. یعنی می‌گوید هنگامی که قرار است عملی در پایگاه داده صورت گیرد ابتدا باید ان عمل بطور کامل لاگ شود و سپس آن را اجرا نمود. این سیاست هدفی را دنبال می‌کند. 

پیش از آنکه هدف این سیاست را توضیح دهیم لازم است نکته ای در مورد عملیات redo و  undo بیان شود. شما با این دو عملیات در برنامه‌های مختلفی مانند آفیس، فتوشاپ و غیره آشنایی دارید. اما توجه داشته باشید که در DBMS این دو عملیات از پیچیدگی بیشتری برخوردار می‌باشند. اصطلاحا در پایگاه داده گفته میشود که عملیات redo و undo باید idempotent باشند. معنی idempotent بودن اینست که اگر قرار است تراکنشی در پایگاه داده undo شود، اگر بار‌ها و بارها عمل undo را بر روی آن تراکنش انجام دهیم مانند این باشد این عمل را تنها یکبار انجام داده ایم. در مورد redo نیز این مسئله صادق است. 

در تعریف idempotent بودن ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارد. بعنوان مثال گفته می‌شود undo بر روی عملی که هنوز انجام نشده هیچ تاثیری نخواهد داشت. این مسئله یکی از دلایل اهمیت استفاده از سیاستWAL را بیان می‌کند. بعنوان مثال فرض کنید می‌خواهیم رکوردی را در جدولی درج کنیم. همانطور که گفتیم دو روش برای این منظور وجود  دارد. در روش اول ابتدا رکورد را در جدول مورد نظر درج می‌کنیم و سپس لاگ آن را می‌نویسیم. در این صورت اگر پس از درج رکورد سیستم با مشکل مواجه شود و مجبور به انجام عمل بازیابی شویم، بدلیل آنکه برای بازیابی بر اساس لاگ فایل عمل می‌کنیم و برای درج آن رکورد لاگی در سیستم ثبت نشده است، آن عمل را از دست می‌دهیم. در نتیجه بازیابی بطور کامل نمی‌تواند سیستم را ترمیم نماید. چراکه درج صورت گرفته اما لاگی برای آن ثبت نشده است. در روش دوم فرض کنید بر اساس سیاست WAL عمل می‌کنیم. ابتدا لاگ مربوط به درج رکورد را می‌نویسم. سپس پیش از آنکه عمل درج را انجام دهیم سیستم crash می کند و مجبور به بازیابی می‌شویم. دراین صورت هنگامی که Recovery Manager به رکورد مربوط به عمل درج در لاگ فایل می‌رسد یا باید آن را redo کند و یا undo (بعدا می‌گوییم بر چه اساس تصمیم گیری می‌کند). اگر تصمیم به undo کردن بگیرد بدلیل ویژگی گفته شده، عمل undo بر روی عملی که انجام نشده است هیچ تاثیری در پایگاه داده نخواهد گذاشت. اگر عمل redo را بخواهد انجام دهد نیز بدلیل آنکه لاگ مربوط به عمل درج در سیستم ثبت شده بدون هیچ مشکلی این عمل مجددا انجام می‌گیرد. بنابراین بر خلاف روش قبل هیچ تراکنشی را از دست نمی‌دهیم و سیستم بطور کامل بازیابی و ترمیم می‌شود. به این دلیل است که توصیه می‌شود در طراحیDBMS ها سیاست WAL بکار گیری شود. 

نکته بسیار مهمی که در اینجا ذکر آن ضروری بنظر می‌رسد اینست که در هنگام لاگ کردن تراکنش ها، علاوه بر آنکه خود تراکنش لاگ می‌شود و این لاگ‌ها نیز در فایل فیزیکی باید نوشته شوند، عملیات لازم برای Redo کردن و یا undo کردن آن نیز لاگ می‌شود تا سیستم در هنگام بازیابی بداند که چه کاری برایredo و undo کردن باید انجام دهد. توجه داشته باشید در این سیاست، COMMIT تراکنشی انجام نمی‌شود مگر انکه تمامی لاگ‌های مربوط به عملیات redo و undo آن تراکنش در لاگ فایل فیزیکی ثبت شود. 

قرار دادن  checkpoint  در لاگ فایل:

گفتیم که در هنگام رخ دادن یک خطا، برای بازیابی و ترمیم پایگاه داده به لاگ فایل مراجعه می‌کنیم و بر اساس تراکنش هایی که در آن ثبت شده است، عمل ترمیم را انجام می‌دهیم. علاوه بر آن، این را هم گفتیم که لاگ فایل، معمولا فایلی بزرگ است که از نظر منطقی با ظرفیت بینهایت پیاده سازی می‌شود. حال سوال اینجاست که اگر  بعد گذشت ساعت‌ها از عمر پایگاه داده و ثبت رکورد‌های متعدد در لاگ فایل خطایی رخ داد، آیا مدیر بازیابی و ترمیم پایگاه داده باید از ابتدای لاگ فایل شروع به خواندن و بازیابی نماید؟ اگر چنین باشد در بانک‌های اطلاعاتی بسیار بزرگ عمل بازیابی بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. برای جلوگیری از این کار مدیر بازیابی پایگاه داده وظیفه دارد در فواصل مشخصی در لاگ فایل نقاطی را علامت گذاری کند تا اگر خطایی رخ داد عمل undo کردن تراکنش را تنها تا همان نقطه انجام دهیم (نه تا ابتدای فایل). به این نقاط checkpoint گفته می‌شود که انتخاب صحیح آنها تاثیر بسیاری در کیفیت و کارایی عمل بازیابی دارد. 


نکته بسیار مهمی که در مورد checkpoint ها وجود دارد اینست که آنها چیزی فراتر از یک علامت در لاگ فایل هستند. هنگامی که DBMS به زمانی میرسد که باید در لاگ فایل checkpoint قرار دهد، باید اعمال مهمی ابتدا انجام شود.  اولین کاری که در زمان checkpoint باید صورت بگیرد اینست که رکورد هایی از لاگ فایل که هنوز به دیسک منتقل نشده اند، بر روی لاگ فایل فیزیکی بر روی دیسک نوشته شوند. به این عمل flush کردن لاگ رکورد‌ها نیز گفته می‌شود. دومین کاری که در این زمان باید صورت بگیرید اینست که رکوردی خاص بعنوان checkpoint record در لاگ فایل درج گردد. در این رکورد در واقع تصویری از وضعیت دیتابیس در زمان checkpoint را نگهداری می‌کنیم. دقت داشته باشید که در زمان checkpoint،DBMS برای یک لحظه تمامی تراکنش‌های در حال اجرا را متوقف می‌کند و لیستی از این تراکنش‌ها را در رکورد مربوط به checkpoint نگهداری می‌کند تا در زمان بازیابی بداند چه تراکنش هایی در آن زمان هنوز commit نشده و تاثیرشان به پایگاه داده اعمال نشده است. سومین کاری که در این لحظه بایدا انجام گیرد ایسنت که اگر داده هایی از پایگاه داده هستند که عملیات مربوط به آنها COMMIT شده اند اما هنوز به دیسک منتقل نشده اند بر روی دیسک نوشته شوند.آخرین کاری که باید انجام شود اینست که آدرس رکورد مربوط به checkpoint در فایلی بنام raster file ذخیره شود. علت این کار آنست که در هنگام بازیابی بتوانیم بسرعت آدرس آخرین checkpoint را بدست آوریم.


عمل  UNDO :

در اینجا قصد داریم معنی و مفهوم عمل undo را بر روی انواع مختلف تراکنش‌ها را بیان کنیم.

  • هنگامی که می‌گوییم یک عمل بروز رسانی (update) را می‌خواهیم undo کنیم منظور اینست که مقدار قبلی فیلد مورد نظر را به جای مقدار جدید آن قرار دهیم.
  • هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات حذف می‌خواهیم انجام دهیم منظور اینست که مقدار قبلی جدول (رکورد حذف شده) را مجددا باز گردانیم.
  • هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات درج (insert) می خواهیم انجام دهیم منظور این است که مقدار جدید درج شده در جدول را حذف کنیم.
البته این موارد ممکن است کمی بدیهی بنظر برسد اما برای کامل‌تر شدن این مقاله آموزشی بهتر دانستیم که اشاره ای به آنها کرده باشیم. 

انجام عمل بازیابی و ترمیم :

تا اینجا مقدمات لازم برای ترمیم پایگاه داده را گفتیم. حال می‌خواهیم بسراغ چگونگی انجام عمل ترمیم برویم. هنگامی که می‌خواهیم پایگاه داده ای را ترمیم کنیم اولین کاری که باید انجام گیرد اینست که بوسیله raster file، آدرس آخرین checkpoint لاگ فایل را پیدا کنیم. سپس فایل لاگ را از نقطه checkpoint  به پایین اسکن می‌کنیم. در هنگام اسکن کردن باید تراکنش‌ها را به دو گروه تقکیک کنیم، تراکنش هایی که باید undo شوند و تراکنش هایی که باید عمل redo بر روی انها انجام گیرد. علت این کار اینست که در هنگام undo کردن از انتهای لاگ فایل به سمت بالا باید حرکت کنیم و برای Redo کردن بصورت عکس، از بالا به سمت پایین می‌آییم. بنابراین جهت حرکت در لاگ فایل برای این دو عمل متفاوت است. بهمین دلیل باید ابتدا تراکنش‌ها تفکیک شوند. اما چگونه این تفکیک صورت می‌گیرد؟

  

هنگام اسکن کردن (از نقطه checkpoint به سمت انتهای لاگ فایل (لحظه خطا) )، هر تراکنشی که رکورد لاگ مربوط به commit آن دیده شود باید در گروه redo قرار گیرد. بعبارت دیگر تراکنش هایی که در این فاصله commit شده اند را در گروه redo قرار می‌دهیم. در مقابل هر تراکنشی که commit آن دیده نشود (commit نشده اند) باید undo  شود. باز هم تاکید می‌کنیم که این عمل تنها در فاصله بین آخرینcheckpoint تا لحظه وقوع خطا انجام می‌شود.

  

  دقت داشته باشید که در شروع اسکن کردن اولین رکوردی که خوانده می‌شود رکورد مربوط بهcheckpoint می باشد که حاوی تراکنش هایی است که در زمان checkpoint در حال انجام بوده اند، یعنی هنوز commit نشده اند. بنابراین تمامی این تراکنش‌ها را ابتدا در گروه تراکنش هایی که باید undo شوند قرار می‌دهیم. بمرور که عمل اسکن را ادامه می‌دهیم اگر به تراکنشی رسیدیم که رکورد مربوط به شروع ان ثبت شده باشد، باید آن تراکنش را در لیست undo قرار دهیم. تراکنش هایی که commit آنها دیده شود را نیز باید از گروه undo حذف و به گروه Redo اضافه نماییم. پس از خاتمه عمل اسکن ما دو لیست از تراکنش‌ها داریم. یکی تراکنش هایی که باید Redo شوند و دیگری  آنهایی که باید undo  گردند. 


پس از مشخص شدن دو لیست Redo و Undo، باید دو کار دیگر انجام شود. اولین کار اینست که تراکنش هایی که باید undo شوند را از پایین به بالا undo کنیم. یکی از دلایل اینکه ابتدا عملیات undo را انجام می‌دهیم ایسنت هنگامی که تراکنش ها commit نشده اند، قفل هایی را که بر روی منابع پایگاه داده زده اند هنوز آزاد نکرده اند. با عمل undo کردن این قفل‌ها را آزاد می‌کنیم و بدین وسیله کمک می‌کنیم تا درجه همروندی پایگاه داده پایین نیاید. پس از خاتمه عملیات undo، به نقطه checkpoint می رسیم. در این لحظه مانند اینست که هیچ تراکنشی در سیستم وجود ندارد. حالا بر اساس لیست redo از بالا یعنی نقطهcheckpoint به سمت پایین فایل لاگ حرکت می‌کنیم و تراکنش‌های موجود در لیست  redo را مجدد اجرا می‌کنیم. پس از خاتمه این گام نیز عملیات بازیابی خاتمه می‌یابد می‌توان گفت سیستم به وضعیت پایدار قبلی خود باز گشسته است.

  

برای روشن‌تر شدن موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این شکل نقطه Tf زمان رخ دادن خطا را در پایگاه داده نشان می‌دهد. اولین کاری که برای بازیابی باید انجام گیرد، همانطور که گفته شده اینست که آدرس مربوط به زمان checkpoint (Tc) از raster file خوانده شود. پس از این کار از لحظه Tc به سمت Tf شروع به اسکن کردن لاگ فایل می‌کنیم. بدلیل آنکه در زمان Tc دو تراکنش T2 و T3 در حال اجرا بودند (و نام آنها در checkpoint record نیز ثبت شده است)، این دو تراکنش را در لیست redo قرار می‌دهیم. سپس عمل اسکن را به سمت پایین ادامه می‌دهیم. در حین اسکن کردن ابتدا به رکورد start trasnactionمربوط به تراکنش T4 می رسیم. بهمین دلیل این تراکنش را به لیست undo ها اضافه می‌کنیم. پس از آن به commit تراکنش T2 می رسیم. همانطور که گفته شد باید T2 را از لیست undo ها خارج و به یست تراکنش هایی که باید redo شوند اضافه گردد. سپس به تراکنش T5 می رسیم که تازه آغاز شده است. ان را نیز در گروه undo قرار می‌دهیم. بعد از ان رکورد مربوط به commit تراکنش T4 دیده می‌شود و ان را از لیست undo حذف و لیست redo اضافه می‌کنی. اسکن را ادامه می‌دهیم تا به نقطه Tf می رسیم. در ان لحظه لیست undo ها شامل دو تراکنش T3 و T5 و لیست Redo ها شامل تراکنش های T2 و T4 می باشند. در مورد تراکنش T1 نیز چون پیش از لحظه Tc کامیت شده است عملی صورت نمی‌گیرد. 


موفق و پیروز باشید

مطالب
پیاده سازی یک سیستم دسترسی Role Based در Web API و AngularJs - بخش اول
در این مجموعه مقالات قصد دارم یک روش را برای پیاده سازی سیستم Role Based سفارشی شده، به صورت پروژه محور، در اختیار شما دوستان قرار دهم. این مجموعه مقالات در هر دو بخش سرور و کلاینت، در قالب یک پروژه‌ی واقعی ارائه خواهد شد. در سمت سرور از Web API و سیستم Identity 2.1 و در سوی کلاینت از تکنولوژی قدرتمند AngularJs کمک گرفته شده‌است. در این مجموعه قصد دارم تا مراحل کلی و اصلی این سیستم دسترسی را تشریح کنم.

مقدمه ای بر سیستم مبتنی بر نقش کاربران

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که برای وب سایت یا وب اپلیکیشن خود، به دنبال یک سیستم دسترسی بوده‌اید که بتوانید در آن نقش‌های گوناگونی را تعریف کنید و هر نقش شامل یک سری دسترسی خاص باشد و همچنین با اضافه شدن هر کاربر به این سیستم، بتوانید آنها را به یک نقش خاص انتساب دهید. برای اجرای این امر، روش‌های گوناگونی وجود دارد. یکی از این روش‌ها در سایت CodeProject توسط آقای Stefan Wloch تشریح شده است. در این مقاله کلیت و هدف یک سیستم Role Based، ساختار نقش‌ها و کاربران و دسترسی‌های آنها به خوبی بیان شده است.
 
و اما کمی درباره روشهای موجود حول توسعه یک سیستم مبتنی بر نقش (Role Based) صحبت کنیم. در ابتدا لازم است یک تعریف کلی از یک سیستم Role Based داشته باشیم:
یک سیستم مدیریت کاربر مبتنی بر نقش، سیستمی است که در آن نقش‌های گوناگونی تعریف می‌گردد. به گونه‌ای که هر نقش شامل یک سری دسترسی هایی است که به کاربر اجازه می‌دهد تا به بخشی از سیستم دسترسی داشته باشد. هر کاربر در این سیستم می‌تواند یک و یا چند نقش متفاوت داشته باشد و بر اساس آن نقش‌ها و دسترسی‌های تعریف شده، درون هر نقش به قسمتی از سیستم دسترسی داشته باشد.
بر اساس این تعریف ما در نهایت سه موجودیت نقش (Role)، دسترسی (Permission) و کاربر (User) را خواهیم داشت. در این سیستم دسترسی را اینگونه تعریف میکنیم:
دسترسی در یک سیستم، مجموعه‌ای از حوزه‌ها و یا ناحیه‌هایی است که در سیستم تعریف می‌شود. این حوزه‌ها می‌توانند شامل یک متد یا مجموعه‌ای از متدهای نوشته شده و یا فراتر از آن، شامل مجموعه‌ای از کنترلرها باشد که کاربر اجازه‌ی فراخوانی آنها را دارد.

بدیهی است کاربر برای ما موجودیتی مشخص است. یک کاربر ویژگی‌هایی مانند نام، نام کاربری، سن، رمز عبور و ... خاص خود را داراست که به واسطه این ویژگی‌ها از کاربری دیگر تمییز داده میشود. کاربر در سیستم طی دو مرحله جداگانه Authentication و Authorization مجاز است تا از بخش‌هایی از سیستم استفاده کند. مرحله Authentication به طور خلاصه شامل مرحله‌ای است که هویت کاربر (به عنوان مثال نام کاربری و رمز عبور) تایید صلاحیت میشود. این مرحله در واقع تایید کننده کاربر است و اما بخش بعدی که ما قصد داریم تا در این مورد راهکاری را ارائه دهیم بخش Authorization است. در این بخش به کاربر بر اساس نقش وی دسترسی‌هایی اعطا می‌گردد و کاربر را به استفاده از بخش‌هایی از سیستم مجاز میدارد.

دیاگرام زیر نمود سه موجودیت کاربر، نقش و دسترسی میباشد.

برای شرح دیاگرام فوق این چنین میتوان گفت که هر کاربر مجاز است چندین نقش داشته باشد و هر نقش نیز میتواند به چندین کاربر انتساب شود. در مورد دسترسی‌ها نیز به همین صورت، هر دسترسی نیز میتواند به چندین نقش انتساب شود.

ارائه یک سیستم مبتنی بر نقش کاربران با استفاده از تکنولوژی Web API و AngularJs

حال که از محتوا و عملکرد یک سیستم مبتنی بر نقش (Role Based) دانش کافی را کسب کردیم، قصد داریم تا به پیاده سازی کامل این سیستم بپردازیم. شاید برای شما سوال باشد که چرا ما قصد داریم تا این معماری را در Web API و AngularJs پیاده سازی کنیم. در جواب به این سوال باید بگوییم که پیاده سازی این روشها در تکنولوژی‌هایی مانند ASP.NET MVC و تکنولوژی‌ةای مشابه آن که صفحه را در سمت سرور می‌سازند، در بسیاری از منابع و مقالات اینترنتی موجود است. ما قصد داریم تا آنچه را که در یک Single Page Application پیاده سازی کرده‌ایم، به اشتراک بگذاریم. بنابراین قصد داریم تا علاوه بر تشریح کامل این سیستم که قسمت اعظم آن در سمت سرور انجام میشود، به تشریح نحوه تبادل اطلاعات و مدیریت دسترسی‌ها در سمت کلاینت نیز بپردازیم.
همانطور که میدانید ما در یک سیستم بر پایه SPA، برای ساخت یک صفحه ممکن است چندین API را فراخوانی کنیم. بنابراین APIهای نوشته شده به تعداد زیاد ولی با عملکرد اتمیک خواهند بود. به عنوان مثال در یک سیستم فروشگاه اینترنتی، برای ویرایش یک محصول، ممکن است دو یا چند متد API (فراخوانی آن محصول برای قرار دادن در فیلدهای ویرایش، ارسال اطلاعات پس از ویرایش به سرور و ...) فراخوانی گردند. با این حساب ما در تعریف و ایجاد دسترسی‌ها دو راه را خواهیم داشت.
  1. تعریف هر یک از متدهای اتمیک به عنوان یک مجوز دسترسی: در این روش نام کنترلر و نام متد به عنوان یک دسترسی تعریف خواهد شد. در این روش به ازای هر متد ما یک آیتم جدید را باید به جدول Permissions، اضافه نماییم و در نهایت برای تعریف یک نقش و انتساب دسترسی‌ها به یک کاربر، بایستی یک مجموعه چک باکس را که در نهایت به یک متد API ختم میشود، فعال یا غیر فعال کنیم.
  2. تعریف ناحیه‌های مختلف و کنترل‌های قابل انجام در آن ناحیه: در این روش ما قصد داریم تا مجموعه‌ای از متد‌ها را که هدف مشترکی را انجام خواهند داد، در یک ناحیه و یک کنترل بگنجانیم و از به وجود آمدن تعداد زیادی مجوز دسترسی جلوگیری نماییم. به عنوان مثال فرض کنید میخواهیم یک سطح دسترسی را با نام ویرایش کاربران تعریف کنیم. همانگونه که گفتیم ممکن است برای یک عملیات، دو و یا چندین متد درون یک کنترلر تعریف شوند. حال ما این متد‌ها را درون یک ناحیه دسترسی قرار خواهیم داد و آن را در یک حوزه و یک کنترل (Area & Control) میگنجانیم.
در بخش بعدی سعی میکنیم تا این مبحث را بازتر کنیم و به صورت عملی مراحل توسعه این مدل را تشریح نماییم.
مطالب
انقیاد داده‌ها در WPF (بخش دوم)
در ادامه‌ی بخش اول از سری انقیاد داده‌ها در WPF، نحوه‌ی انقیاد داده‌ها در لیست را بررسی می‌کنیم.
• One Way Binding بخش اول
• INPC  بخش اول
• Tow Way Binding بخش اول
• List Binding  بخش دوم
• Element Binding بخش دوم
• Data Conversion بخش دوم

انقیاد در لیست List Binding
در ابتدا متدی با نام GetEmployees را با ساختار زیر، به کلاس Employee ایجاد شده‌ی در بخش اول این سری آموزشی، اضافه می‌کنیم: 
public static ObservableCollection<Employee> GetEmployees()
        {
            var employees = new ObservableCollection<Employee>();
            employees.Add(new Employee() { Name = "Mahdi", Title = "Manager" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Nima", Title = "Teacher" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Rahim", Title = "Assistant" });
            employees.Add(new Employee() { Name = "Saeed", Title = "Administrator" });
            return employees;
        }
در کد بالا از نوع داده‌ی جنریک ObservableCollection برای برگردان لیست کارمندان استفاده کردیم.
توجه ObservableCollection در فضای نام System.Collections.ObjectModel قرار دارد.

ObservableCollection  چیست؟
یک مجموعه‌ی پویا (Dynamic Collection) است که بر اثر عملیات‌هایی همچون به‌روز رسانی، حذف و ایجاد اشیاء در آن، یک اعلان صادر می‌شود و View از این اعلان مطلع می‌شود؛ شبیه به کاری که INotifyPropertyChanged انجام می‌دهد. 
در اینجا کلاس Employee با پیاده سازی اینترفیس INPC (معرفی شده در قسمت قبل) به یک کلاس Observable تبدیل شده است. بدین معنی که هر تغییری در وضعیت خصوصیات خود را اعلان می‌کند. با قرار دادن این شیء Observable در یک مجموعه که خود نیز از نوع Observable می‌باشد، از این پس هر تغییری در مجموعه نیز مستقیما View ما را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
برای درک بهتر این موضوع در بخش markup، یک Combobox را قرار می‌دهیم:
<ComboBox Name="President" ItemsSource="{Binding}" FontSize="30"
                  Height="50"
                  Width="550">
            <ComboBox.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <StackPanel Orientation="Horizontal">
                        <TextBlock Text="{Binding Name}"/>
                        <TextBlock Text="{Binding Title}" Margin="5,0,0,0"/>
                    </StackPanel>
                </DataTemplate>
            </ComboBox.ItemTemplate>
 </ComboBox>
در کد xaml بالا چند نکته اهمیت دارد:
• در Tag مربوط به تعریف Combobox از طریق خصوصیت ItemSource اعلام کردیم که عملیات DataBinding اتفاق خواهد افتاد. پس Combobox ما به منبع داده‌ی پیش فرض در WPF که همان DataContext است مرتبط می‌شود. برای پر کردن منبع داده نیز همانند بخش قبل از طریق سازنده اقدام می‌کنیم.
 private ObservableCollection<Employee> employees;
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            employees = Employee.GetEmployees();
            DataContext = employees;
        }
• برای نمایش عناصر در ComboBox، کار کمی متفاوت‌تر از عملیات انقیاد در یک TextBlock است. در کنترل‌هایی که قرار است لیستی از داده‌ها را پس از عملیات انقیاد نمایش دهند، می‌بایستی قالب نمایش داده‌ها مشخص شود.
حال باید نحوه‌ی نمایش و اعضایی از مجموعه که قرار است، در کنترل به نمایش در آیند مشخص شوند. در اینجا از Combobox.ItemTemplate برای مشخص کردن قالب و همچنین از DataTemplate، برای مشخص کردن داده‌های منتخب ما از مجموعه، استفاده شده است.
بعد از اجرای برنامه اطلاعات نام و عنوان، در Combobox نمایش داده می‌شوند. برای تست ویژگی Observable بودن مجموعه هم کافی است یک دکمه را بر روی صفحه قرار دهید و یک آیتم جدید را به لیست employees واقع در بخش CodeBehind اضافه کنید. مشاهده خواهید کرد که View ما با تغییر منبع داده، بطور اتوماتیک به‌روز می‌شود.

 انقیاد عناصر Element Binding 
در این بخش قصد داریم از یک کنترل به‌عنوان منبع داده استفاده کنیم. کنترل منتخب ما در این مثال یک Slider می‌باشد. در بخش markup کد زیر را اضافه می‌کنیم:
<Grid>
        <StackPanel Orientation="Horizontal">
            <Slider Name="mySlider" Minimum="0" Maximum="100"
                    Width="300"/>
            <TextBlock Margin="5" Text="{Binding Value,ElementName=mySlider}"/>
        </StackPanel>
    </Grid>
Value خصوصیتی است که مقدار Slider را برمی گرداند. پس از اجرای برنامه و حرکت ولوم اسلایدر مشاهده می‌کنید که مقدار جاری اسلایدر در textblock نمایش داده می‌شود.

Data Conversion 
برای درک بهتر مفهوم تبدیل داده در Data Binding با یک مثال کار را شروع می‌کنیم. به کلاس Employee موجود در بخش قبل، یک خصوصیت جدید را به نام تاریخ تولد، اضافه می‌کنیم:
public DateTime BornDate
        {
            get { return _bornDate; }
            set
            {
                _bornDate = value;
                OnPropertyChanged();
            }
        }
و متدی که لیستی از پرسنل را برای ما تولید می‌کرد، به شکل زیر بازنویسی می‌کنیم:
public static ObservableCollection<Employee> GetEmployees()
        {
            var employees = new ObservableCollection<Employee>();
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Mahdi", Title = "Manager", BornDate = DateTime.Parse("2008/8/8") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Nima", Title = "Teacher", BornDate = DateTime.Parse("2012/3/14") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Rahim", Title = "Assistant", BornDate = DateTime.Parse("2009/11/18") });
            employees.Add(new Employee()
            { Name = "Saeed", Title = "Administrator", BornDate = DateTime.Parse("2014/7/28") });
            return employees;
        }
حال قصد داریم اطلاعات را در یک ListBox، در بخش Markup نمایش دهیم:
<ListBox ItemsSource="{Binding}"
                 BorderThickness="1" >
            <ListBox.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <StackPanel Orientation="Horizontal">
                        <TextBlock Text="{Binding Name}" Width="100"/>
                        <TextBlock Text="{Binding Title}" Width="100" Margin="5,0,0,0"/>
                        <TextBlock Text="{Binding BornDate}"  Margin="5,0,0,0"/>
                    </StackPanel>
                </DataTemplate>
            </ListBox.ItemTemplate>
        </ListBox>
 همانطور که قبلا اشاره شد، در نمایش لیست‌ها باید قالب و داده‌های مورد نظر برای نمایش، مشخص شوند.
پس از اجرا، خروجی برنامه به شکل زیر است:
 

 همه چیز همانطور که انتظار داشتیم به نمایش درآمد؛ اما اگر بخواهیم تاریخ میلادی، در زمان نمایش در View، بصورت شمسی نمایش داده شود، چطور؟
عملیات تبدیل داده یا همان Data Conversion در اینجا به کمک ما می‌آید.
به شکل زیر دقت کنید:

در زمانیکه در عملیات Data Binding نوع داده‌ی خصوصیت ما در Source (منبع داده) با نوع داده‌ی خصوصیت ما در target  (کنترل یا View) متفاوت است، به یک مبدل در حین Binding نیاز داریم. این کار را از طریق یک کلاس که اینترفیس IValueConvertor را پیاده سازی کرده است، انجام می‌دهیم.

  Converter به معنای مبدل است و اینجا وظیفه‌ی تبدیل مقدار گرفته شده‌ی از منبع داده را به نوع مورد نظر ما در View، دارد.
در مثال ذکر شده می‌خواهیم تاریخ میلادی موجود در منبع داده را به یک رشته (تاریخ شمسی) تبدیل کنیم و در View نمایش دهیم. (تبدیل نوع داده‌ی میلادی به رشته)
کلاسی را با نام DateConverter ایجاد می‌کنیم و اینترفیس IValueConverter را به شکل زیر پیاده سازی می‌کنیم:
public class DateConverter : IValueConverter
    {
        public object Convert(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            DateTime date = (DateTime)value;
            PersianCalendar pc = new PersianCalendar();
            var persianDate = string.Format
                ($"{pc.GetYear(date)}/{pc.GetMonth(date)}/{pc.GetDayOfMonth(date)}");
            return persianDate;
        }
        public object ConvertBack(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
اینترفیس IValueConverter دو متد دارد:
• Convert جهت تبدیل اطلاعات از مبداء به مقصد 
• ConvertBack برای تبدیل اطلاعات از مقصد به مبداء
در متد Convert همانطور که می‌بینید مقدار تاریخ میلادی ارسال شده، به یک رشته تبدیل شده و بازگردانده می‌شود.

حال برای استفاده از این مبدل باید مراحل زیر انجام شود: 
• اضافه کردن فضای نام مبدل به بخش فضاهای نام در View؛ که در اینجا همان آدرس پروژه‌ی جاری است:
 xmlns:local="clr-namespace:DataConversion"
• ایجاد یک شیء از مبدل و اضافه کردن آن به بخش Resource‌ها در view جاری:
<Window.Resources>
        <local:DateConverter x:Key="MyConverter"/>
    </Window.Resources>
markup مربوط به Resource یک پارامتر می‌گیرد و آن هم Key  است. Key کلید آیتم موجود در دیکشنری Resource است. اینجا کلید را MyConverter تعریف کردیم تا در بخش بعدی به‌راحتی بتوانیم از طریق آن اطلاعات را از Resource بازیابی کنیم.
• ارجاع به Static Resource که در مرحله‌ی قبل مقدار دهی کردیم:
<TextBlock Text="{Binding BornDate,Converter={StaticResource MyConverter}}"  Margin="5,0,0,0"/>
پس از طی مراحل بالا، برنامه را مجددا اجرا کنید. اینبار خروجی به شکل زیر است:

مطالب
پَرباد - آموزش پیاده‌سازی پرداخت آنلاین در دات نت - تنظیمات
در قسمت قبل یاد گرفتیم چگونه عملیات پرداخت را انجام دهیم. در این قسمت قصد داریم با تنظیمات پَرباد آشنا شویم.

این تنظیمات در حالت کلی شامل موارد زیر است:

  • درگاه‌ها (اجباری)
  • HttpContext (اجباری)
  • پایگاه داده (اجباری)
  • پیام‌ها (اختیاری)

روش‌های تنظیم:
  • وارد کردن تنظیمات به صورت ثابت (استاتیک)
  • تنظیم به صورت داینامیک (برای مثال استفاده از یک منبع، مانند پایگاه داده وب سایت شما)
  • تنظیم توسط اینترفیس مایکروسافت IConfiguration

اما قبل از رجوع مستقیم به تنظیمات، بهتر است با نحوه کارکرد آنها آشنا شوید.
پَرباد برای ایجاد و مدیریت تنظیمات و سرویس‌های خود، به صورت توکار از تزریق وابستگی‌ها استفاده می‌کند. بنابراین تنظیم کردن آن به دو حالت امکان پذیر است:

برای روش اول، تنظیمات در حالت کلی به صورت زیر است:
(نمونه مثال در یک اپلیکیشن ASP.NET CORE)
using Parbad.Builder;

public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();

    services.AddParbad()
         // .configurations
         // .configurations
         // .configurations
}
همانطور که می‌بینید، با استفاده از سرویس موجود در اپلیکیشن، به راحتی می‌توانید تنظیمات مورد نیاز را انجام دهید.

و برای روش دوم، تنظیمات در حالت کلی به صورت زیر است:
(نمونه مثال در یک اپلیکیشن ASP.NET MVC)
using Parbad.Builder;

public class Startup
{
    public void Configuration(IAppBuilder app)
    {
        ParbadBuilder.CreateDefaultBuilder()
                  // .configurations
                  // .configurations
                  // .configurations
    }
}


اکنون، با توجه به اینکه با روش‌های مختلف تنظیمات آشنا شدید، برای ادامه توضیحات و مثال‌ها (صرفا جهت نوشتن راحت‌تر این مطلب) از همان روش اول استفاده می‌کنیم.

تنظیمات درگاه‌ها

طبیعتا شما برای انجام یک پرداخت در درگاه بانک ملت (برای مثال) نیاز به اطلاعاتی مانند نام کاربری و رمز عبور حساب بانکی خود را دارید.
به همین دلیل قبل از انجام هر گونه عملیات پرداخت، ابتدا باید تنظیمات درگاه‌های مورد استفاده خود را انجام دهید.  

روش اول: وارد کردن اطلاعات ثابت

نمونه کد‌های تنظیم درگاه بانک ملت:
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithOptions(options =>
                {
                     options.TerminalId = 123;
                     options.UserName = "MyId";
                     options.UserPassword = "MyPassword";
                });
        });
نکته: تنظیم سایر درگاه‌ها نیز کاملا مشابه فرمت کد‌های بالا است. 

روش دوم: تنظیم به صورت داینامیک

برای تنظیم به صورت داینامیک، کلاسی را تعریف کنید که اینترفیس IParbadOptionsProvider را پیاده‌سازی می‌کند. مقدار T در این اینترفیس، معادل کلاس مورد نظر جهت تنظیم است.
مثال: تنظیم درگاه ملت توسط یک منبع:
ما قصد داریم اطلاعات مربوط به درگاه بانک ملت را از پایگاه داده فروشگاه خود دریافت کنیم. بنابراین یک منبع را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
public class MellatOptionsProvider : IParbadOptionsProvider<MellatGatewayOptions>
{
    private readonly IMySettingsService _settingsService;

    public MellatOptionsProvider(IMySettingsService settingsService)
    {
        _settingsService = settingsService;
    }

    public void Provide(MellatGatewayOptions options)
    {
        var settings = _settingsService.GetSettings();

        options.TerminalId = settings.TerminalId;
        options.UserName = settings.UserName;
        options.UserPassword = settings.UserPassword;
    }
}
کد بالا اطلاعات مربوط به درگاه بانک ملت را از پایگاه داده (وب سایت شما) دریافت کرده و سپس در متد Provide، آنها را نسبت می‌دهد.
نکته: همانطور که در مثال بالا می‌بینید، در تعریف یک منبع، شما همچنین قادر به تزریق وابستگی‌ها نیز هستید (در صورت نیاز). بدیهی است که در اینجا، اینترفیس IMySettingsService توسط تزریق وابستگی اپلیکیشن شما باید ثبت شده باشد، در غیر اینصورت پَرباد قادر به ساخت منبع شما نخواهد بود.
در نهایت منبع را به پَرباد معرفی می‌کنیم:
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithOptionsProvider<MellatOptionsProvider>(ServiceLifetime.Transient);
        });
نکته: ServiceLifetime در اینجا تعیین کننده طول عمر منبع ما است.
نمونه مثال کامل را در اینجا می‌توانید پیدا کنید.

روش سوم: تنظیم توسط IConfiguration

اگر با اپلیکیشن‌های ASP.NET CORE آشنایی داشته باشید، پس قطعا IConfiguration را نیز می‌شناسید. این اینترفیس به شما کمک می‌کند تنظیمات مورد نیاز در یک اپلیکیشن را از منابع مختلفی (مانند فایل‌های JSON ) دریافت و استفاده کنید.
کد زیر نمونه تنظیم درگاه بانک ملت، با استفاده از IConfiguration و یک فایل JSON است.
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithConfiguration(IConfiguration.GetSection("Mellat");
        });

و محتوای فایل JSON:
"Mellat": {
    "TerminalId": 123,
    "UserName": "MyUsername",
    "UserPassword": "MyPassword"
}



تنظیمات HttpContext

پَرباد برای تبادل اطلاعات با درگاه‌های بانکی، نیاز به یک HttpContext دارد.

ASP.NET WebForms, ASP.NET MVC
ParbadBuilder.CreateDefaultBuilder()
             .ConfigureHttpContext(builder => builder.UseOwinFromCurrentHttpContext());


در کد بالا، پَرباد HttpContext مورد نیاز خود را توسط Owin تامین می‌کند. متد UseOwin همچنین شامل گزینه‌های دیگری جهت تنظیمات بیشتر نیز می‌باشد.

ASP.NET CORE
services.AddParbad()
        .ConfigureHttpContext(builder => builder.UseDefaultAspNetCore());
در کد بالا، پَرباد از اینترفیس پیش فرض IHttpContextAccessor در اپلیکیشن ASP.NET CORE استفاده می‌کند.

نکته: اگر این اینترفیس قبلا توسط شما و یا اپلیکیشن شما ثبت شده باشد، پَرباد از آن استفاده خواهد کرد؛ در غیر اینصورت، کلاس پیش فرض HttpContextAccessor را به صورت خودکار جهت استفاده ثبت می‌کند.

تنظیمات پایگاه داده

پایگاه داده استفاده شده در پَرباد سیستم مشهور و شناخته شده‌ی EntityFrameworkCore است. این بدان معناست که شما می‌توانید پایگاه داده مورد نیاز پَرباد را توسط منابع بسیار مختلفی از جمله SQL Server, MySql, Oracle, SQLite و غیره تامین کنید.
SQL Server و InMemory به صورت پیش فرض با پکیج پَرباد در اپلیکیشن شما نصب خواهند شد. اما اگر نیاز به پایگاه داده‌ی دیگری دارید، می‌توانید آن را از بین تامین کننده‌های مختلف انتخاب، نصب و استفاده کنید.
نکته: پایگاه داده، برای مصرف و عملکرد داخلی پَرباد است و نه مصرف خارجی در اپلیکیشن شما. در واقع شما نیازی به داشتن اطلاعات درونی پایگاه داده پَرباد ندارید و موارد مهمی مانند کد رهگیری، شماره تراکنش بانکی، مبلغ، نام بانک و غیره را پس از هر عمل پرداخت می‌توانید توسط پَرباد دریافت کنید و در پایگاه داده خود برای فاکتور مورد نظر ذخیره کنید.

نمونه کد‌های تنظیم را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:
SQL Server
services.AddParbad()
        .ConfigureStorage(builder => builder.UseParbadSqlServer("ConnectionString"));
نکته: همانطور که می‌دانید، متد اصلی دیگری به نام UseSqlServer وجود دارد. تفاوت آن با متد استفاده شده‌ی در کد بالا این است که UseParbadSqlServer ، به صورت خودکار Migration‌های مرتبط با پروژه پَرباد را نیز اعمال می‌کند. هر چند که این عمل توسط خود شما نیز امکان پذیر است.
In-Memory Database
services.AddParbad()
        .ConfigureStorage(builder => builder.UseInMemoryDatabase("MyMemoryName"));
نکته: اگر به هر دلیلی، سرور و یا وب سایت شما، ری‌استارت شود، اطلاعات موجود در این پایگاه داده ( In-Memory Database ) نیز از بین خواهند رفت. به عبارت دیگر، این پایگاه داده پایدار نیست و صرفا جهت اهداف تست از آن استفاده می‌شود.

تنظیمات پیام‌ها (اختیاری)

منظور از پیام‌ها، پیام‌های متنی‌ای است که پس از انجام عملیات‌های مختلف به شما بازگشت داده می‌شوند؛ برای مثال: پرداخت با موفقیت انجام شد.
شما می‌توانید این پیام‌ها را به شکل زیر تنظیم کنید:
services.AddParbad()
        .ConfigureMessages(options => 
        {
                options.PaymentSucceed = "Payment was successful.";
                options.PaymentFailed = "Payment was not successful.";
                // other messages...
        });

بدیهی است که شما می‌توانید این تنظیمات را نادیده گرفته و خودتان مسئولیت نمایش پیام به کاربران را به عهده بگیرید.
نکته: شما همچنین می‌توانید از اینترفیس IConfiguration که بالاتر توضیح داده شد نیز برای تنظیم پیام‌ها استفاده کنید.

نمونه پروژه‌ها:
مقاله‌های مرتبط: