مطالب
الگویی برای مدیریت دسترسی همزمان به ConcurrentDictionary
ConcurrentDictionary، ساختار داده‌ای است که امکان افزودن، دریافت و حذف عناصری را به آن به صورت thread-safe میسر می‌کند. اگر در برنامه‌ای نیاز به کار با یک دیکشنری توسط چندین thread وجود داشته باشد، ConcurrentDictionary راه‌حل مناسبی برای آن است.
اکثر متدهای این کلاس thread-safe طراحی شده‌اند؛ اما با یک استثناء: متد GetOrAdd آن thread-safe نیست:
 TValue GetOrAdd(TKey key, Func<TKey, TValue> valueFactory);


بررسی نحوه‌ی کار با متد GetOrAdd

این متد یک کلید را دریافت کرده و سپس بررسی می‌کند که آیا این کلید در مجموعه‌ی جاری وجود دارد یا خیر؟ اگر کلید وجود داشته باشد، مقدار متناظر با آن بازگشت داده می‌شود و اگر خیر، delegate ایی که به عنوان پارامتر دوم آن معرفی شده‌است، اجرا خواهد شد، سپس مقدار بازگشت داده شده‌ی توسط آن به مجموعه اضافه شده و در آخر این مقدار به فراخوان بازگشت داده می‌شود.
var dictionary = new ConcurrentDictionary<string, string>();
 
var value = dictionary.GetOrAdd("key1", x => "item 1");
Console.WriteLine(value);
 
value = dictionary.GetOrAdd("key1", x => "item 2");
Console.WriteLine(value);
در این مثال زمانیکه اولین GetOrAdd فراخوانی می‌شود، مقدار item 1 بازگشت داده خواهد شد و همچنین این مقدار را در مجموعه‌ی جاری، به کلید key1 انتساب می‌دهد. در دومین فراخوانی، چون key1 در دیکشنری، دارای مقدار است، همان را بازگشت می‌دهد و دیگر به value factory ارائه شده مراجعه نخواهد کرد. بنابراین خروجی این مثال به صورت ذیل است:
item 1
item 1


دسترسی همزمان به متد GetOrAdd امن نیست

ConcurrentDictionary برای اغلب متدهای آن به صورت توکار مباحث قفل‌گذاری چند ریسمانی را اعمال می‌کند؛ اما نه برای متد GetOrAdd. زمانیکه valueFactory آن در حال اجرا است، دسترسی همزمان به آن thread-safe نیست و ممکن است بیش از یکبار فراخوانی شود.
یک مثال:
using System;
using System.Collections.Concurrent;
using System.Threading.Tasks;

namespace Sample
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var dictionary = new ConcurrentDictionary<int, int>();
            var options = new ParallelOptions { MaxDegreeOfParallelism = 100 };
            var addStack = new ConcurrentStack<int>();

            Parallel.For(1, 1000, options, i =>
            {
                var key = i % 10;
                dictionary.GetOrAdd(key, k =>
                {
                    addStack.Push(k);
                    return i;
                });
            });

            Console.WriteLine($"dictionary.Count: {dictionary.Count}");
            Console.WriteLine($"addStack.Count: {addStack.Count}");
        }
    }
}
یک نمونه خروجی این مثال می‌تواند به صورت ذیل باشد:
dictionary.Count: 10
addStack.Count: 13
در اینجا هر چند 10 آیتم در دیکشنری ذخیره شده‌اند، اما عملیاتی که در value factory متد GetOrAdd آن صورت گرفته، 13 بار اجرا شده‌است (بجای 10 بار).
علت اینجا است که در این بین، متد GetOrAdd توسط ترد A فراخوانی می‌شود، اما key را در دیکشنری جاری پیدا نمی‌کند. به همین جهت شروع به اجرای valueFactory آن خواهد کرد. در همین زمان ترد B نیز به دنبال همین key است. ترد قبلی هنوز به پایان کار خودش نرسیده‌است که مجددا valueFactory متعلق به همین key اجرا خواهد شد. به همین جهت است که در ConcurrentStack اجرا شده‌ی در valueFactory، بیش از 10 آیتم موجود هستند.


الگویی برای مدیریت دسترسی همزمان امن به متد GetOrAdd‌

یک روش برای دسترسی همزمان امن به متد GetOrAdd، توسط تیم ASP.NET Core به صورت ذیل ارائه شده‌است:
// 'GetOrAdd' call on the dictionary is not thread safe and we might end up creating the pipeline more
// once. To prevent this Lazy<> is used. In the worst case multiple Lazy<> objects are created for multiple
// threads but only one of the objects succeeds in creating a pipeline.
private readonly ConcurrentDictionary<Type, Lazy<RequestDelegate>> _pipelinesCache = 
new ConcurrentDictionary<Type, Lazy<RequestDelegate>>();
در اینجا با استفاده از کلاس Lazy، از ایجاد چندین pipeline به ازای یک key مشخص جلوگیری شده‌است.
یک مثال:
namespace Sample
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var dictionary = new ConcurrentDictionary<int, Lazy<int>>();
            var options = new ParallelOptions { MaxDegreeOfParallelism = 100 };
            var addStack = new ConcurrentStack<int>();

            Parallel.For(1, 1000, options, i =>
            {
                var key = i % 10;
                dictionary.GetOrAdd(key, k => new Lazy<int>(() =>
                {
                    addStack.Push(k);
                    return i;
                }));
            });

            // Access the dictionary values to create lazy values.
            foreach (var pair in dictionary)
                Console.WriteLine(pair.Value.Value);

            Console.WriteLine($"dictionary.Count: {dictionary.Count}");
            Console.WriteLine($"addStack.Count: {addStack.Count}");
        }
    }
}
با این خروجی:
10
1
2
3
4
5
6
7
8
9
dictionary.Count: 10
addStack.Count: 10
اینبار، هم dictionary و هم addStack دارای 10 عضو هستند که به معنای تنها اجرای 10 بار value factory است و نه بیشتر.
در این مثال دو تغییر صورت گرفته‌اند:
الف) مقادیر ConcurrentDictionary به صورت Lazy معرفی شده‌اند.
ب) متد GetOrAdd نیز یک مقدار Lazy را بازگشت می‌دهد.

زمانیکه از اشیاء Lazy استفاده می‌شود، خروجی‌های بازگشتی از GetOrAdd، توسط این اشیاء Lazy محصور خواهند شد. اما نکته‌ی مهم اینجا است که هنوز value factory آن‌ها فراخوانی نشده‌است. این فراخوانی تنها زمانی صورت می‌گیرد که به خاصیت Value یک شیء Lazy دسترسی پیدا کنیم و این دسترسی نیز به صورت thread-safe طراحی شده‌است. یعنی حتی اگر چند ترد new Lazy یک key مشخص را بازگشت دهند، تنها یکبار value factory متد GetOrAdd با دسترسی به خاصیت Value این اشیاء Lazy فراخوانی می‌شود و مابقی تردها منتظر مانده و تنها مقدار ذخیره شده‌ی در دیکشنری را دریافت می‌کنند و سبب اجرای مجدد value factory سنگین و زمانبر آن، نخواهند شد.

بر این مبنا می‌توان یک LazyConcurrentDictionary را نیز به صورت ذیل طراحی کرد:
    public class LazyConcurrentDictionary<TKey, TValue>
    {
        private readonly ConcurrentDictionary<TKey, Lazy<TValue>> _concurrentDictionary;
        public LazyConcurrentDictionary()
        {
            _concurrentDictionary = new ConcurrentDictionary<TKey, Lazy<TValue>>();
        }

        public TValue GetOrAdd(TKey key, Func<TKey, TValue> valueFactory)
        {
            var lazyResult = _concurrentDictionary.GetOrAdd(key,
             k => new Lazy<TValue>(() => valueFactory(k), LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication));
            return lazyResult.Value;
        }
    }
در اینجا ممکن است چندین ترد همزمان متد GetOrAdd را دقیقا با یک کلید مشخص فراخوانی کنند؛ اما تنها چندین شیء Lazy بسیار سبک که هنوز اطلاعات محصور شده‌ی توسط آن‌ها اجرا نشده‌است، ایجاد خواهند شد. اولین تردی که به خاصیت Value آن دسترسی پیدا کند، سبب اجرای delegate زمانبر و سنگین آن شده و مابقی تردها مجبور به منتظر ماندن جهت بازگشت این نتیجه از دیکشنری خواهند شد (و نه اجرای مجدد delegate).
در مثال فوق، به صورت صریحی پارامتر LazyThreadSafetyMode نیز مقدار دهی شده‌است. هدف از آن اطمینان حاصل کردن از آغاز این شیء Lazy با دسترسی به خاصیت Value آن، تنها توسط یک ترد است.

نمونه‌ی دیگر کار با خاصیت ویژه‌ی Value شیء Lazy را در مطلب «پشتیبانی توکار از ایجاد کلاس‌های Singleton از دات نت 4 به بعد» پیشتر در این سایت مطالعه کرده‌اید.
مطالب
بررسی Environment در Angular
در بین توسعه دهندگان، خیلی رایج است، چند نسخه از Application خود را داشته باشند که Environment‌‌های مختلفی را مورد هدف قرار می‌دهد؛ مثل development که مربوط به حالت توسعه می‌باشد و production که مربوط به حالت ارائه نهایی است. هر Environment تعدادی متغیر منحصر بفرد خود را خواهد داشت؛ مثلAPI Endpoint ،  app version  و ... . انگیولار تنظیمات Environment  را فراهم کرده است تا بتوانیم متغیر‌های منحصر بفردی را برای هر Environment، تعریف کنیم. 
اگر شما می‌خواهید به صورت خودکار یک flag را اعمال کنید، اجازه بدهید بگوییم prod-- ، در این حالت angular compiler متغیر API endpoint را با API endpoint مربوط به حالت ارائه نهایی برای شما جایگزین می‌کند. چیزی که شما نمی‌خواهید این است که به صورت دستی endpoint را قبل از build پروژه، تغییر دهید. این موضوع شانس دچار اشتباه شدن را کاهش می‌دهد.

Dealing with only 2 Environments  

به صورت پیش فرض انگیولار از دو Environment پشتیبانی می‌کند. فایل‌های Environment در دایرکتوری environment  آن قرار دارند که در مسیر زیر می‌باشد:
داخل دایرکتوری src، در ریشه WorkSpace یا پوشه پروژه شما( آشنایی با مفهوم WorkSpace  در انگیولار ). 
در داخل دایرکتوری environment، دو فایل با نام‌های environment.ts و environment.prod.ts وجود دارند. همانطور که ممکن است حدس زده باشید، فایل دوم برای حالت ارائه نهایی می‌باشد؛ در حالیکه فایل اول برای حالت توسعه است و همچنین به عنوان Environment پیش فرض نیز می‌باشد. Angular CLI compiler ، به صورت خودکار فایل اول را با فایل دوم،  هر زمان که شما build را با prod--  انجام میدهید، جایگزین می‌کند:
ng build --prod

اگر فایل environment.ts را باز کنید، خصوصیت production  به false تنظیم شده است؛ درحالیکه در environment.prod.ts خصویت production به true تنظیم شده‌است. همه متغیرها بر اساس Environment مشخصی، تفاوت ایجاد می‌کنند که به صورت مناسب باید در دو فایل قرار داده شوند:
// environment.ts environment variables
export const environment = {
  production: false,
  APIEndpoint: 'https://dev.endpoint.com'
};

// environment.prod.ts environment variables
export const environment = {
  production: true,
  APIEndpoint: 'https://prod.endpoint.com'
};
در اینجا خصوصیت APIEndpoint را داریم. در صورتیکه در حالت توسعه باشد، از آدرس https://dev.endpoint.com و در حالت ارائه نهایی از https://prod.endpoint.com استفاده خواهد کرد.

برای دستیابی به این متغیر‌ها، environment را import کرده و از آن همانند زیر استفاده می‌کنیم:
import { environment } from './../environments/environment';
که به صورت زیر از آن استفاده می‌شود:
const APIEndpoint = environment.APIEndpoint;
در ادامه، هر زمان که شما پروژه خود را بدون build , --prod کنید در متغیر APIEndpoint تعریف شده در بالا، مقدار https://dev.endpoint.com قرار خواهد گرفت که در این حالت از Environment پیش فرض استفاده می‌شود؛ در حالیکه، وقتی از prod-- استفاده می‌کنید، در متغیر APIEndpoint، مقدار https://prod.endpoint.com قرار خواهد گرفت که در این حالت از environment.prod.ts  استفاده می‌شود.

Dealing with 3 or More Environment 

این موضوع خیلی رایج است که برای Application ‌های خود، بیش از دو Environment داشته باشیم. ممکن است که شما نیاز داشته باشید به:
staging environment ،  beta environment ، production environment ، development environment  و ...  . انگیولار یک راه را برای ما فراهم کرده است که به صورت دستی Environment‌‌‌های بیشتری را که ممکن است نیاز داشته باشیم، اضافه کنیم. در اینجا ما نیاز به دو Environment دیگر به نام‌های staging و beta داریم. کار را با ایجاد کردن دو فایل دیگر در کنار environment ‌های موجود شروع می‌کنیم:
1-environment.staging.ts
2-environment.beta.ts
سپس هر کدام از آن‌ها را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم: 
// environment.staging.ts environment variables
export const environment = {
  production: true
  APIEndpoint: "https://staging.endpoint.com"
};

// environment.beta.ts environment variables
export const environment = {
  production: true,
  APIEndpoint: "https://beta.endpoint.com"
};

در ادامه نیاز است در فایل angular.json، تنظیمات را تغییر دهیم ( که در ریشه Workspace  می‌باشد) . با انجام این‌کار، این امکان به Angular CLI داده خواهد شد که دو environment جدید ایجاد شده را شناسایی و در صورت نیاز از آن‌ها استفاده کند.

در ابتدا فایل angular.json را باز می‌کنیم و کلید configurations را می‌یابیم که در مسیر زیر می‌باشد:
projects -> yourappname -> architect -> build -> configurations
در اینجا به صورت پیش فرض یک کلید با نام production و تنظیمات زیر وجود دارد:
"configurations": {
   "production": {
       "fileReplacements": [
           {
              "replace": "src/environments/environment.ts",
               "with": "src/environments/environment.prod.ts"
           }
        ],
        "optimization": true,
        "outputHashing": "all",
        "sourceMap": false,
        "extractCss": true,
        "namedChunks": false,
        "aot": true,
        "extractLicenses": true,
        "vendorChunk": false,
        "buildOptimizer": true,
        "serviceWorker": true
   }
}

سپس از کلید production  و تنظمیات درون آن، یک نمونه تهیه می‌کنیم و در زیر کلید production  قرار می‌دهیم. سپس کلید production را به staging تغیر می‌دهیم. در قسمت fileReplacements مقدار کلید with را از
"with":"src/environments/environment.prod.ts"
به
"with":"src/environments/environment.staging.ts"
تغیر می‌دهیم. 
اکنون تنظیمات جدید شما برای staging environment باید به صورت زیر باشد: 
"configurations": {
   "production": {
        // ...
    },
    "staging": {
    "fileReplacements": [
     {
         "replace": "src/environments/environment.ts",
         "with": "src/environments/environment.staging.ts"
     }],
     "optimization": true,
     "outputHashing": "all",
     "sourceMap": true,
     "extractCss": false,
     "namedChunks": false,
     "aot": false,
     "extractLicenses": true,
     "vendorChunk": false,
     "buildOptimizer": true,
     "serviceWorker": true
   }
}

در ادامه همین روال را برای beta environment هم تکرار کنید.

نکته 
ممکن است شما نیاز داشته باشید تا تنظیمات بالا را به حالتی دقیق‌تر نسبت به environment مورد نظر اصلاح کنید. مثلا ممکن است نیاز داشته باشید، Service worker را در حالت staging فعال نگه دارید و در حالت beta آن را غیر فعال کنید که این تضمین می‌کند وقتی ریفرش انجام می‌شود، app ، Service worker  و منابع مربوط به آن را در مرورگر کش نکرده باشد.

Building your App 

در نهایت برای build کردن application خود با environment‌‌‌های سفارشی ایجاد شده، می‌توانید از پرچم configurations-- استفاده کنید؛ همانند زیر:
//for staging environment
ng build --configuration=staging

//for beta environment
ng build --configuration=beta

و در نهایت برای استفاده کردن از environment پیش فرض، استفاده از دستور زیر به تنهایی کافی می‌باشد:
//for production environment
ng build --prod

//for dev environment
ng build

مطالعه بیشتر جهت توزیع برنامه  : Angular CLI - ساخت و توزیع برنامه 
اکنون شما می‌توانید پروژه انگیولار خود را با هر تعداد environment ای که دوست دارید، configure کنید. 
مطالب
استفاده از Full text search توسط Entity Framework
پیشنیاز مطلب:
پشتیبانی از Full Text Search در SQL Server

Full Text Search یا به اختصار FTS یکی از قابلیت‌های SQL Server جهت جستجوی پیشرفته در متون میباشد. این قابلیت تا کنون در EF 6.1.1 ایجاد نشده است.
در ادامه پیاده سازی از FTS در EF را مشاهده مینمایید.
جهت ایجاد قابلیت FTS از متد Contains در Linq استفاده شده است.
ابتدا متد‌های الحاقی جهت اعمال دستورات FREETEXT و CONTAINS اضافه میشود.سپس دستورات تولیدی EF را قبل از اجرا بر روی بانک اطلاعاتی توسط امکان Command Interception به دستورات FTS تغییر میدهیم.
همانطور که میدانید دستور Contains در Linq توسط EF به دستور LIKE تبدیل میشود. به جهت اینکه ممکن است بخواهیم از دستور LIKE نیز استفاده کنیم یک پیشوند به مقادیری که میخواهیم به دستورات FTS تبدیل شوند اضافه مینماییم.
جهت استفاده از Fts در EF کلاس‌های زیر را ایجاد نمایید.
 
کلاس FullTextPrefixes :
/// <summary>
    /// 
    /// </summary>
    public static class FullTextPrefixes
    {
        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        public const string ContainsPrefix = "-CONTAINS-";

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        public const string FreetextPrefix = "-FREETEXT-";

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="searchTerm"></param>
        /// <returns></returns>
        public static string Contains(string searchTerm)
        {
            return string.Format("({0}{1})", ContainsPrefix, searchTerm);
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="searchTerm"></param>
        /// <returns></returns>
        public static string Freetext(string searchTerm)
        {
            return string.Format("({0}{1})", FreetextPrefix, searchTerm);
        }

    }

کلاس جاری جهت علامت گذاری دستورات FTS میباشد و توسط متد‌های الحاقی و کلاس FtsInterceptor استفاده میگردد.

کلاس FullTextSearchExtensions :
public static class FullTextSearchExtensions
    {

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="TEntity"></typeparam>
        /// <param name="source"></param>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <param name="searchTerm"></param>
        /// <returns></returns>
        public static IQueryable<TEntity> FreeTextSearch<TEntity>(this IQueryable<TEntity> source, Expression<Func<TEntity, object>> expression, string searchTerm) where TEntity : class
        {
            return FreeTextSearchImp(source, expression, FullTextPrefixes.Freetext(searchTerm));
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="TEntity"></typeparam>
        /// <param name="source"></param>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <param name="searchTerm"></param>
        /// <returns></returns>
        public static IQueryable<TEntity> ContainsSearch<TEntity>(this IQueryable<TEntity> source, Expression<Func<TEntity, object>> expression, string searchTerm) where TEntity : class
        {
            return FreeTextSearchImp(source, expression, FullTextPrefixes.Contains(searchTerm));
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <typeparam name="TEntity"></typeparam>
        /// <param name="source"></param>
        /// <param name="expression"></param>
        /// <param name="searchTerm"></param>
        /// <returns></returns>
        private static IQueryable<TEntity> FreeTextSearchImp<TEntity>(this IQueryable<TEntity> source, Expression<Func<TEntity, object>> expression, string searchTerm)
        {
            if (String.IsNullOrEmpty(searchTerm))
            {
                return source;
            }

            // The below represents the following lamda:
            // source.Where(x => x.[property].Contains(searchTerm))

            //Create expression to represent x.[property].Contains(searchTerm)
            //var searchTermExpression = Expression.Constant(searchTerm);
            var searchTermExpression = Expression.Property(Expression.Constant(new { Value = searchTerm }), "Value");
            var checkContainsExpression = Expression.Call(expression.Body, typeof(string).GetMethod("Contains"), searchTermExpression);

            //Join not null and contains expressions

            var methodCallExpression = Expression.Call(typeof(Queryable),
                                                       "Where",
                                                       new[] { source.ElementType },
                                                       source.Expression,
                                                       Expression.Lambda<Func<TEntity, bool>>(checkContainsExpression, expression.Parameters));

            return source.Provider.CreateQuery<TEntity>(methodCallExpression);
        }

در این کلاس متدهای الحاقی جهت اعمال قابلیت Fts ایجاد شده است.
متد FreeTextSearch جهت استفاده از دستور FREETEXT  استفاده میشود.در این متد پیشوند -FREETEXT- جهت علامت گذاری این دستور به ابتدای مقدار جستجو اضافه میشود. این متد دارای دو پارامتر میباشد ، اولی ستونی که میخواهیم بر روی آن جستجوی FTS انجام دهیم و دومی عبارت جستجو.
متد ContainsSearch جهت استفاده از دستور CONTAINS استفاده میشود.در این متد پیشوند -CONTAINS- جهت علامت گذاری این دستور به ابتدای مقدار جستجو اضافه میشود. این متد دارای دو پارامتر میباشد ، اولی ستونی که میخواهیم بر روی آن جستجوی FTS انجام دهیم و دومی عبارت جستجو. 
متد FreeTextSearchImp جهت ایجاد دستور Contains در Linq میباشد.
 
کلاس FtsInterceptor :
 public class FtsInterceptor : IDbCommandInterceptor
    {

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="command"></param>
        /// <param name="interceptionContext"></param>
        public void NonQueryExecuting(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<int> interceptionContext)
        {
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="command"></param>
        /// <param name="interceptionContext"></param>
        public void NonQueryExecuted(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<int> interceptionContext)
        {
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="command"></param>
        /// <param name="interceptionContext"></param>
        public void ReaderExecuting(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<DbDataReader> interceptionContext)
        {
            RewriteFullTextQuery(command);
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="command"></param>
        /// <param name="interceptionContext"></param>
        public void ReaderExecuted(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<DbDataReader> interceptionContext)
        {
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="command"></param>
        /// <param name="interceptionContext"></param>
        public void ScalarExecuting(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<object> interceptionContext)
        {
            RewriteFullTextQuery(command);
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="command"></param>
        /// <param name="interceptionContext"></param>
        public void ScalarExecuted(DbCommand command, DbCommandInterceptionContext<object> interceptionContext)
        {
        }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="cmd"></param>
        public static void RewriteFullTextQuery(DbCommand cmd)
        {
            var text = cmd.CommandText;
            for (var i = 0; i < cmd.Parameters.Count; i++)
            {
                var parameter = cmd.Parameters[i];
                if (
                    !parameter.DbType.In(DbType.String, DbType.AnsiString, DbType.StringFixedLength,
                        DbType.AnsiStringFixedLength)) continue;
                if (parameter.Value == DBNull.Value)
                    continue;
                var value = (string)parameter.Value;
                if (value.IndexOf(FullTextPrefixes.ContainsPrefix, StringComparison.Ordinal) >= 0)
                {
                    parameter.Size = 4096;
                    parameter.DbType = DbType.AnsiStringFixedLength;
                    value = value.Replace(FullTextPrefixes.ContainsPrefix, ""); // remove prefix we added n linq query
                    value = value.Substring(1, value.Length - 2); // remove %% escaping by linq translator from string.Contains to sql LIKE
                    parameter.Value = value;
                    cmd.CommandText = Regex.Replace(text,
                        string.Format(
                            @"\[(\w*)\].\[(\w*)\]\s*LIKE\s*@{0}\s?(?:ESCAPE N?'~')", parameter.ParameterName),
                        string.Format(@"CONTAINS([$1].[$2], @{0})", parameter.ParameterName));
                    if (text == cmd.CommandText)
                        throw new Exception("FTS was not replaced on: " + text);
                    text = cmd.CommandText;
                }
                else if (value.IndexOf(FullTextPrefixes.FreetextPrefix, StringComparison.Ordinal) >= 0)
                {
                    parameter.Size = 4096;
                    parameter.DbType = DbType.AnsiStringFixedLength;
                    value = value.Replace(FullTextPrefixes.FreetextPrefix, ""); // remove prefix we added n linq query
                    value = value.Substring(1, value.Length - 2); // remove %% escaping by linq translator from string.Contains to sql LIKE
                    parameter.Value = value;
                    cmd.CommandText = Regex.Replace(text,
                        string.Format(
                            @"\[(\w*)\].\[(\w*)\]\s*LIKE\s*@{0}\s?(?:ESCAPE N?'~')", parameter.ParameterName),
                        string.Format(@"FREETEXT([$1].[$2], @{0})", parameter.ParameterName));
                    if (text == cmd.CommandText)
                        throw new Exception("FTS was not replaced on: " + text);
                    text = cmd.CommandText;
                }
            }
        }

    }

در این کلاس دستوراتی را که توسط متد‌های الحاقی جهت امکان Fts علامت گذاری شده بودند را یافته و دستور LIKE را با دستورات  CONTAINSو FREETEXT جایگزین میکنیم.

در ادامه برنامه ای جهت استفاده از این امکان به همراه دستورات تولیدی آنرا مشاهده مینمایید.
public class Note
    {
        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        public int Id { get; set; }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        public string NoteText { get; set; }
    }

  public class FtsSampleContext : DbContext
    {
        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        public DbSet<Note> Notes { get; set; }

        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="modelBuilder"></param>
        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Configurations.Add(new NoteMap());
        }
    }

/// <summary>
    /// 
    /// </summary>
    class Program
    {
        /// <summary>
        /// 
        /// </summary>
        /// <param name="args"></param>
        static void Main(string[] args)
        {
            DbInterception.Add(new FtsInterceptor());
            const string searchTerm = "john";
            using (var db = new FtsSampleContext())
            {
                var result1 = db.Notes.FreeTextSearch(a => a.NoteText, searchTerm).ToList();
                //SQL Server Profiler result ===>>>
                //exec sp_executesql N'SELECT 
                //    [Extent1].[Id] AS [Id], 
                //    [Extent1].[NoteText] AS [NoteText]
                //    FROM [dbo].[Notes] AS [Extent1]
                //    WHERE FREETEXT([Extent1].[NoteText], @p__linq__0)',N'@p__linq__0 
                //char(4096)',@p__linq__0='(john)'
                var result2 = db.Notes.ContainsSearch(a => a.NoteText, searchTerm).ToList();
                //SQL Server Profiler result ===>>>
                //exec sp_executesql N'SELECT 
                //    [Extent1].[Id] AS [Id], 
                //    [Extent1].[NoteText] AS [NoteText]
                //    FROM [dbo].[Notes] AS [Extent1]
                //    WHERE CONTAINS([Extent1].[NoteText], @p__linq__0)',N'@p__linq__0 
                //char(4096)',@p__linq__0='(john)'
            }
            Console.ReadKey();
        }
    }

ابتدا کلاس FtsInterceptor را به EF معرفی مینماییم. سپس از دو متد الحاقی مذکور استفاده مینماییم. خروجی هر دو متد توسط SQL Server Profiler در زیر هر متد مشاهده مینمایید.
تمامی کدها و مثال مربوطه در آدرس https://effts.codeplex.com قرار گرفته است.
منبع:
Full Text Search in Entity Framework 6
مطالب
مدیریت کلیدهای کیبرد در جاوا اسکریپت
با پیشرفت بسترهای موجود در زمینه شبکه و اینترنت، گرایش به استفاده از اپلیکیشنهای تحت وب روز به روز بیشتر میشود. با گسترش این برنامه‌ها نیازها و درنتیجه ابزارهای موجود توسعه پیدا می‌کنند. درحال حاضر ابزارها و نیز محیطهای توسعه مختلفی برای تولید این اپلیکیشنها وجود دارد. به دلیل نوع رابط کاربری موجود در این برنامه‌ها (اکثراً مرورگرهای وب مثل اینترنت اکسپلورر، گوگل کروم، فایرفاکس و ...) استفاده از زبانهای سمت کلاینت (مثل جاوا اسکریپت که در تمامی مرورگرهای مدرن پشتیبانی کاملی از آن میشود) جایگاه ویژه ای در این نوع برنامه‌ها دارد. درضمن وقتی صحبت از اپلیکیشن به میان می‌آید استفاده از کلیدهای میانبر کیبرد برای راحتی کار کاربران کاربرد ویژه ای دارد. اما متاسفانه زبان جاوا اسکریپت به دلیل محدودیتهایی منطقی موجود، پشتیبانی مناسبی از رویدادهای کیبرد ندارد و مشکل تفاوتها و تناقضات میان سخت افزارها، سیستم عامل‌ها و مرورگرها هم به این مسئله بیشتر دامن میزند. در مطلب جاری هدف این است تا آشنایی مقدماتی با این مبحث فراهم شود.
رویدادهای کیبرد
در جاوا اسکریپت سه رویداد زیر برای کلیدهای کیبرد وجود دارد (به ترتیب زمان رخ دادن):
keydown: زمانی که یک کلید فشرده می‌شود.
keypress: زمانی که یک کلید کاراکتری فشرده می‌شود.
keyup: زمانی که یک کلیدِ فشرده شده، رها می‌شود.
یک تفاوت اساسی میان رویدادهای keydown و keypress در جاوا اسکریپت وجود دارد: رویداد keydown پس از فشردن هر کلیدی روی کیبرد رخ میدهد و یک کد مخصوص آن کلید (scan code ^) را ارائه میدهد. اما رویداد keypress که بعد از keydown رخ میدهد کد کاراکتر آن کلید (char code) را ارائه میدهد، بنابراین تنها برای کلیدهای کاراکتری بدرستی کار میکند. برای درک بهتر کد زیر را در یک فایل html ذخیره کرده و در مرورگرهای مختلف آزمایش کنید:
<html>
<body>
  <div>
    Prevent default:
    <input type="checkbox" id="keydownStop" value="1" />
    keydown&nbsp;&nbsp;&nbsp;
    <input type="checkbox" id="keypressStop" value="1" />
    keypress&nbsp;&nbsp;&nbsp;
    <input type="checkbox" id="keyupStop" value="1" />
    keyup
  </div>
  Ignore:
  <input type="checkbox" id="keydownIgnore" value="1" />
  keydown &nbsp;&nbsp;&nbsp;
  <input type="checkbox" id="keypressIgnore" value="1" />
  keypress &nbsp;&nbsp;&nbsp;
  <input type="checkbox" id="keyupIgnore" value="1" />
  keyup
  <div>
    Focus on the input below and press any key.
  </div>
  <div>
    <input type="text" style=" width: 600px" id="keyInput" />
  </div>
  Log:
  <div>
    <textarea id="keyLogger" rows="18" onfocus="this.blur()" style="width: 600px; border: 1px solid black"></textarea>
  </div>
  <input type="button" value="Clear" onclick="clearLog()" />
  <script type="text/javascript">
    document.getElementById('keyInput').onkeydown = keyHandler;
    document.getElementById('keyInput').onkeyup = keyHandler;
    document.getElementById('keyInput').onkeypress = keyHandler;
    document.getElementById('keyInput').focus();
    function keyHandler(e) {
      e = e || window.event;
      if (document.getElementById(e.type + 'Ignore').checked) return;
      var evt = e.type;
      while (evt.length < 10) evt += ' ' +
        log(evt +
          ' keyCode=' + e.keyCode +
          ' which=' + e.which +
          ' charCode=' + e.charCode +
          ' char=' + String.fromCharCode(e.keyCode || e.charCode) +
          (e.shiftKey ? ' +shift' : '') +
          (e.ctrlKey ? ' +ctrl' : '') +
          (e.altKey ? ' +alt' : '') +
          (e.metaKey ? ' +meta' : ''));
      if (document.getElementById(e.type + 'Stop').checked) {
        e.preventDefault ? e.preventDefault() : (e.returnValue = false);
      }
    }
    function clearLog() {
      document.getElementById('keyLogger').value = '';
      document.getElementById('keyInput').focus();
    }
    function log(text) {
      var area = document.getElementById('keyLogger');
      area.value += text + '\n';
      area.scrollTop = area.scrollHeight;
    }
  </script>
</body>
</html>
نکته: برای جلوگیری از اجرای مرورگرها در حالت Quirks حتما از تگ doctype در ابتدای فایلهای html خود استفاده کنید. درغیراینصورت رفتارهای غیرمنتظره ای (مخصوصا در IE) مشاهده خواهید کرد. برای اجرای مرورگرها در حالت استاندارد html5 (بهترین حالت در حال حاضر) میتوانید از تگ زیر استفاده کنید:
<!doctype html>
دقت کنید که قبل از این خط هیچ چیز دیگری نوشته نشود وگرنه در IE از آن صرفنظر میشود!
یا اینکه در IE با استفاده از developer tools (دکمه F12) برای Document Mode گزینه ای غیر از Quirks mode (بهتر است از حالت IE9 یا بالاتر استفاده کنید) را انتخاب کنید.

برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به doctypeهای مختلف و نیز حالت quirks میتوانید به ^ و ^ و ^ و ^ رجوع کنید. پیشنهاد میکنم که این منابع را حتما مطالعه کنید.
نکته: در کد بالا متد preventDefault در  -8 IE تعریف نشده است (درواقع در IE تنها در نسخه 9 تعریف شده است). همچنین استفاده از پراپرتی returnValue در فایرفاکس و IE9 کار نمیکند! از این خط کد برای جلوگیری از رفتار پیشفرض رویداد استفاده شده است. همانطور که در ادامه میخوانید راه حل ساده‌تری نیز برای اینکار وجود دارد.
متد String.fromCharCode برای نمایش کاراکتر کلید فشرده شده استفاده شده است. البته اگر کلید غیرکاراکتری فشرده شود ممکن است با نتایج غیرمنتظره ای روبرو شوید.
با استفاده از html تولیدی در مرورگرهای مختلف سعی کنید موارد زیر را آزمایش کنید:
کلیدهای کاراکتری چون a / | { 6 را  بفشارید. در این حالت رویدادهای keydown و سپس keypress رخ خواهند داد. پس از رها کردن کلیدها نیز رویداد keyup رخ میدهد.
یکی از کلیدهای غیرکاراکتری مثل ctrl یا alt را بفشارید. در این حالت تنها رویدادهای keydown و keyup رخ خواهند داد و خبری از رویداد keypress نیست.
نکته: مرورگرهای FireFox و Opera در مورد بیشتر کلیدهای غیرکاراکتری نیز رویداد keypress را صدا خواهند زد! مرورگر IE این رفتار را تنها در مورد کلید Esc نشان میدهد. همچنین در IE و Opera کلید PrtScr هیچ رویدادی را فرا نمیخواند. ظاهرا تنها مرورگر Chrome بدرستی عمل میکند. 
درحالت کلی فشردن کلیدهای غیرکاراکتری نباید رویداد keypress را فراخوانی کند.
بنابراین:
keydown و keyup برای همه کلیدها
keypress برای کلیدهای کاراکتری

پراپرتی‌های رویدادهای کیبرد
برخلاف نسخه‌های قدیمی مرورگرها که هرکدام راه و روش خودشان را برای تعامل با این رویدادها برگزیده بودند، امروزه تمامی مرورگرها تقریبا از یک روش استاندارد و مشترک برای اینکار استفاده میکنند. در تصاویر زیر تمام اجزای آبجکت KeyboardEvent با استفاده از کد زیر در مرورگرهای اپرا و کروم نشان داده شده است. استفاده از کد زیر در مرورگرهای فایرفاکس و IE نتایج جالبی مانند تصاویر زیر فراهم نمیکند!
    document.onkeydown = function (e) {
      e = e || event;
      console.log(e);
    }

همانطور که مشاهده میکنید تفاوتهایی بین مرورگرها در این آبجکت به چشم میخورد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این آبجکت و اجزای استاندارد آن در DOM Level 3 به اینجا مراجعه کنید. در ادامه به بررسی پراپرتی‌های مهم آرگومان این رویدادها (همان KeyboardEvent) میپردازیم.
keyCode
همان scan code کلید فشرده شده است. برای مثال اگر کلید a فشرده شود کاراکتر تولیدی ممکن است a یا A یا 'ش' (یا کاراکتری دیگر در زبانهای مختلف) باشد اما در تمامی حالات scan code مربوطه یا همان keyCode همیشه یکسان (65 برای کلید a) خواهد بود. این کد تنها به کلید فشرده شده بستگی دارد و نه به کاراکتر حاصله! البته در IE به هنگام رخ دادن رویداد keypress کد کاراکتر (همان char code) کلید فشرده شده در این پراپرتی قرار میگیرد!
در این بین میان مرورگرهای مختلف تفاوتهایی وجود دارد که با یک جستجو در اینترنت میتوان به تمامی این کدها دسترسی پیدا کرد. خواندن مقاله کامل JavaScript Madness: Keyboard Events نیز خالی از لطف نیست.
charCode
همان کد ASCII (یا کد UTF-16 برای کاراکترهای یونیکد. اطلاعات بیشتر ^ و ^) کاراکتر کلید فشرده شده است. ممکن است با keyCode برابر باشد. این پراپرتی در IE و Opera تعریف نشده است.
در عمل ممکن است keyCode و charCode در پلتفرمهای مختلف و حتی بین سیستم عامل‌های مختلف در یک سخت افزار نتایج متفاوتی ارائه دهند. بنابراین آزمودن هر مورد مشکوک قبل از ریلیز نهایی محصول میتواند مفید باشد.
which
یک پراپرتی نسبتا غیراستاندارد! است که ترکیبی از keyCode و charCode را برمیگرداند (اطلاعات بیشتر در ^ و ^). این پراپرتی در IE تعریف نشده است.
shiftKey, ctrlKey, altKey, metaKey 
پراپرتی هایی از نوع بولین که وضعیت کلیدهای Shift, Ctrl, Alt و Command (تنها در مک) را نشان میدهند. 
نکته: بدستن آوردن کد درست کاراکتر فشرده شده با توجه به وضعیت کلیدها و زبان انتخابی تنها با استفاده از رویداد keypress امکان پذیر است. با توجه به تفاوتهایی که بین مرورگرهای مختلف وجود دارد برای یافتن کاراکتر فشرده شده در رویداد keypress استفاده از متد زیر توصیه میشود:
function getCharacter(event) {
  if (event.which == null)
     return String.fromCharCode(event.keyCode);    // IE
  else if (event.which != 0 && event.charCode != 0)
     return String.fromCharCode(event.which);  // All others
  return null; // special key
}
توضیحات بیشتر و کاملتر این مبحث را میتوانید از Document Object Model (DOM) Level 3 Events Specification که آخرین نسخه آن در زمان تهیه این مطلب در تاریخ 14 June 2012 انتشار یافته تهیه کنید. بطور ویژه برای مبحث رویدادهای کیبرد (^) اطلاعات بسیار بیشتری در دسترس است.
نکته: با توجه به اطلاعاتی که در سند فوق وجود دارد، به دلیل ماهیت همزمانی (Sync) رویدادهای کیبرد تا زمانی که تمام عملیات موجود در متد تعیین شده برای این رویدادها انجام نشود، رویداد بعدی (با توجه به ترتیبی که در ابتدای این مطلب آورده شده است) رخ نخواهد داد. برای تست این موضوع قطعه کد زیر را آماده کردم:
<html>
<body>
  <input id="inputText" type="text"  />
  <script>
    document.onkeydown = keyDown;
    document.onkeypress = keyPress;
    document.onkeyup = keyUp;
    function keyDown(e) {
      var input = document.getElementById('inputText');
      input.value = 'keyDown started ...';
      input.disabled = true;
      var j = 0;
      for (var i = 0; i < 999999999; i++) {
        j = i - j;
      }
      console.log(j);
      //alert('keyDown');
      input.value = 'keyDown finished.';
      input.disabled = false;
    }
    function keyPress(e) {
      alert('keyPress');
      //console.log('keyPress');
    } function keyUp(e) {
      alert('keyUp');
      //console.log('keyUp');
    }
  </script>
</body>
</html>
اگر کد بالا در مرورگرهای مختلف امتحان کنید مشاهده میکنید که انجام عملیات سنگین در رویدادهای کیبرد موجب ایجاد وقفه در فراخوانی سایر رویدادها میشود.
با اجرای کد فوق در مرورگرهای مختلف نکات جالب زیر بدست آمد:
- در IE و کروم نمایش یک alert موجب از دست دادن فوکس document شده و بنابراین رویدادهای کیبرد بعد از نمایش alert کار نخواهند کرد! مثلا اگر در keydown یک alert نمایش داده شود چون رویداد keyup بر روی پنجره alert رخ میدهد بنابراین keyup فراخوانی نمیشود ولی چون رویداد keypress با keydown همزمان است این اتفاق برای keypress نمی‌افتد. این مشکل در فایرفاکس پیش نمی‌آید. در اپرا در این حالت رویداد keypress هم رخ نمیدهد! البته رفتار IE در اجرای کد فوق کمی غیرمنتظره‌تر است و ظاهرا رویداد keypress هم رخ نمیدهد.
- در اجرای کد فوق در FireFox ظاهرا alert مربوط به keyup قبل از keypress نمایش داده میشود. البته اگر به جای alert از console.log (البته نیاز به نصب Firebug است) استفاده شود این به هم خوردگی ترتیب رویدادها وجود ندارد.
- در مرورگر Opera پس از فشردن کلید enter در نوار آدرس و پس از بارگذاری صفحه، فوکس بلافاصله به عنصر document سپرده میشود طوریکه که رویداد keyup کلید enter در document بارگذاری شده فراخوانی میشود و درصورت سرعت بالای بارگذاری صفحه، کدهای مروبوط به این رویداد اجرا میشوند. در سایر مرورگرها این مورد مشاهده نشد. 
- ظاهرا در تمام مرورگرها به غیر Opera کدهای جاوا اسکریپ در ثرد UI اجرا شده و موجب قفل شدن document میشود. بنابراین وسط اجرای کدهای سنگین نمیتوان مثلا خواص عناصر UI را تغییر داد. درواقع مرورگر اپرا برخلاف سایر مرورگرها، رفتار ویژه ای در برخورد با جاوا اسکریپت و رویدادها و تغییرات عناصر DOM دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به اینجا مراجعه کنید. درضمن این مبحث کمی پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید(^). برای بررسی بیشتر میتوانید کد زیر را در مرورگرهای مختلف آزمایش کنید:
<html>
<head>
  <script type="text/javascript">
    function process() {
      var above = 0, below = 0;
      for (var i = 0; i < 200000; i++) {
        if (Math.random() * 2 > 1) {
          above++;
        }
        else {
          below++;
        }
      }
    }
    function test() {
      var result1 = document.getElementById('log');
      var start = new Date().getTime();
      console.log('start');
      for (var i = 0; i < 200; i++) {
        result1.value = 'time=' + (new Date().getTime() - start) + ' [i=' + i + ']';
        process();
      }
      result1.value = 'time=' + (new Date().getTime() - start) + ' [done]';
      console.log('end');
    }
    window.onload = test;
  </script>
</head>
<body>
  <input id='log' />
</body>
</html>
اگر کد فوق را در مرورگرهایی غیر از اپرا اجرا کنید میبینید که تنها نتیجه نهایی نمایش داده میشود و فرایندهای میانی درون حلقه نمیتوانند تغییری در محتوای UI ایجاد کنند. طبق انتظار کروم از بقیه بسیار سریعتر بوده و سپس IE و پس از آن فایرفاکس قرار دارد. اما در مورد Opera وضع کاملا فرق میکند و به دلیل به روز رسانی همزمان UI عملیات بسیار بسیار کندتر از بقیه مرورگرها به اتمام میرسد.
نکته: حالات استثنایی دیگری هم در اجرای کدهای مشابه در مرورگرهای مختلف پیش می‌آید که به دلیل پیچیده کردن بیش از حد بحث آورده نشده اند. فقط ذکر این نکته الزامی است که درحال حاضر میزان تفاوت رفتار مرورگرهای مختلف دربرخورد با کدهای یکسان قابل ملاحظه است. بنابراین در هنگام توسعه سعی کنید حداقل در این چهار مرورگر معروف آزمایشات خود را به سرانجام برسانید.
و در ادامه چند مثال ...

غیرفعال کردن ورودی کاربر
برای اینکار فقط کافی است در رویدادهای keydown یا keypress مقدار false برگشت داده شود. البته در مروگر Opera برخی از کلیدها از این رفتار پیروی نمیکنند. مثل کاراکترهای '`' و '+' و '=' که درصورت برگشت false در رویداد keydown باز هم رفتار پیش فرض را از خود نشان میدهد. اما برگرداندن مقدار false در رویداد keypress این مشکل را حل میکند(این موارد در نسخه 11.51 تست شدند). میتوانید با استفاده از کد زیر در تمام مرورگرها این موارد را آزمایش کنید:
<input onkeydown="return false" />
<input onkeypress="return false" /> 

تبدیل به حروف بزرگ
document.getElementById('myInputText').onkeypress = function (e) {
  var char = getCharacter(e || window.event);
  if (!char) return; // special key
  this.value += char.toUpperCase();
  return false; // برای اینکه کاراکتر اضافی نمایش داده نشود
}
در کد فوق متد getCharacter در بالا در قسمت پراپرتی‌های آرگومان رویداد نشان داده شده است. کد فوق چندان کامل نیست و همیشه کاراکتر فشرده شده را بدون توجه به موقعیت کرسر کیبرد در انتهای متن قرار میدهد.
نکته: استفاده از عبارتی چون e || window.event به این دلیل است که در مرورگر IE آرگومان رویداد (همان e که به آن implicit event object نیز میگویند) به متد مربوطه ارسال نمیشود (تا نسخه 9 که تست کردم مسئله به همین صورت است) در عوض پراپرتی‌های این آرگومان از طریق window.event (یا همان event که به آن explicit event object نیز میگویند) در دسترس هستند. این فیلد در واقع آرگومان آخرین رویداد رخ داده در پنجره جاری را در خود ذخیره میکند. اما در سایر مرورگرها به صورت استاندارد مقدار این آرگومان به عنوان پارامتر رویداد به متد مربوطه ارسال میشود. جالب است که بدانید مرورگرهای Opera و Chrome از هر دو روش پشتیبانی میکنند. مرورگر فایرفاکس تنها از ارسال آرگومان رویداد به متد مربوطه پشتیبانی میکند.
عبارت e ||window.event درواقع شکل دیگر عبارت زیر است:
e ? e : window.event;
در جاوا اسکریپت اگر عملگر مقایسه ای در عبارت مقایسه آورده نشود مقدار عبارت با false مقایسه میشود. این مقایسه از نوع abstract است (در ادامه این مطلب توضیح داده شده است). در جاوا اسکریپت 0 و رشته خالی و null و undefined و امثال اینها در مقایسه abstract برابر false درنظر گرفته میشوند. بنابراین در عبارت مقایسه بالا اگر مقدار e مثلا undefined (در IE) باشد مقدار window.event بازگشت داده میشود و درغیراینصورت خود e برگشت داده میشود.

تنها عدد
document.getElementById('numberInputText').onkeypress = function (e) {
  e = e || window.event;
  var chr = getCharacter(e);
  if (!isNumeric(chr) && chr !== null) return false;
}
function isNumeric(n) {
  return !isNaN(parseFloat(n)) && isFinite(n);
}
function isNumber(val) {
  return val !== "NaN" && (+val) + '' === val + ''
}
در کد بالا متد isNumeric از اینجا گرفته شده است. متد isNumeric جی کوئری (که از نسخه 1.7 اضافه شده است) هم دقیقا از این روش استفاده میکند.
متد دوم یعنی  isNumber (که در کد فوق از آن استفاده نشده است) روش دیگری را برای اطمینان از مقدار عددی بودن استفاده میکند. در این روش درصورتیکه val یک مقدار عددی نباشد val+ برابر NaN میشود که در نهایت عبارت مقایسه ای مقدار false را برمیگرداند. البته به غیر از خود مقدار NaN که در شرط اول مورد بررسی قرار گرفته است. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رفتار نسبتا عجیب جاوا اسکریپت با NaN و متد isNaN به اینجا سر بزنید.
نکته: تفاوت == با === (یا =! و ==!) - در جاوا اسکریپت دو روش برای مقایسه مقادیر متغیرها وجود دارد. اولی (== یا =!) مقایسه را با تبدل نوع داده‌ها انجام میدهد (که اصطلاحا به آن type-converting equality comparison یا abstract comparison میگویند) و دومی (=== یا ==!) مقایسه را با مقادیر واقعی و بدون تبدیل نوع داده انجام میدهد (که به آن equality without type coercion یا strict equality comparison گفته میشود). در واقع در مقایسه strict تنها وقتی که دو متغیر از یک نوع باشند ممکن است مقدار true برگشت داده شود. برای روشنتر شدن مطلب به مثالهای زیر توجه کنید (^):
0==false   // true
0===false  // false, because they are of a different type
1=="1"     // true, auto type coercion
1==="1"    // false, because they are of a different type 
توضیحات بهتری در اینجا آورده شده است.
برای کسب اطلاعات کاملتر میتوانید به ECMAScript Language Specification و قسمت مقایسه strict و abstract مراجعه کنید. (رابطه‌ها و تفاوت‌های میان ECMAScript و JavaScript و JScript و ActionScript در اینجا آورده شده است.)

کار با Scan Code و Char Code
همانطور که قبلا هم اشاره شد میان کد کاراکتر و کلید فشرده شده بر روی کیبرد تفاوت وجود دارد. برای بهره برداری از کلیدهای میانبر در صفحات وب به کد کلید فشرده شده (همان scan code) نیاز است و نه به کد کاراکتر آن. همچنین کلیدهای ویژه و غیرکاراکتری دارای کد کاراکتر نیستند. بیشتر مرورگرها رویداد Keypress را برای کلیدهای غیرکاراکتری فرا نمیخوانند. بنابراین برای این موارد رویدادهای keydown و keyup مفید هستند. امروز تمام مرورگرها از جدول کدهای یکسانی برای scan codeها استفاده میکنند که نمونه‌های آن را میتوانید در ^ و ^ و ^ مشاهده کنید. نکته ای که باید درباره پراپرتی keyCode یادآوری شود این است که جدای از وضعیت کیبرد (مثل زبان یا موقعیت کلید capsLock) در تمام حالات در ازای فشردن شده یک کلید خاص (یا ترکیبی از کلیدهای کنترلی با سایر کلیدها) همواره باید یک کد یکسان برگشت داده شود.
پس یک charCode کد یونیکد کاراکتر کلید فشرده شده است که تنها در رویداد keypress در دسترس است. یک keyCode کد خود کلید فشرده شده یا همان scan code است که در رویدادهای keydown و keyup در دسترس است.
نکته: برای تمام کلیدهای الفبایی-عددی scan code با char code یکی است. مثلا برای حروف الفبایی scan code یک کلید با کد ASCII حرف انگلیسی بزرگ آن کلید برابر است.
بنابراین برای بررسی کلید ترکیبی ctrl + a میتوان از کد زیر در رویداد keydown استفاده کرد:
e.ctrlKey && e.keyCode == 'A'.charCodeAt(0)
و فرقی نمیکند که کاراکتر حاصله 'a' یا 'A' یا 'ش' باشد. 
نکته: برای تمام کلیدهای کیبرد به غیر از ';' و '=' و '-' تمام مرورگرها از کدهای یکسانی استفاده میکنند. میتوانید این کلیدها را با استفاده از قطعه کد اول این مطلب در مرورگرهای مختلف آزمایش کنید.
نکته: با برگشت مقدار false در رویداد keydown یا keypress رفتار پیشفرض کلید یا ترکیب کلیدهای مربوطه غیرفعال میشود. البته به غیر از عملیاتهای سطح سیستم عامل (مثل alt+F4).
چند مثال دیگر در ادامه ...

جابجایی تصویر
کدهای زیر را در یک فایل html ذخیره کرده و توسط یک مرورگر فایل حاصله را باز کنید.
<html>
<body>
  <div id="dotnettips" style="width: 35px; height: 35px; background-image: url(https://www.dntips.ir/favicon.ico);
    position: absolute; left: 10px; top: 10px;" tabindex="0">
  </div>
  <script>
    document.getElementById('dotnettips').onkeydown = function (e) {
      e = e || event;
      switch (e.keyCode) {
        case 37: // left
          this.style.left = parseInt(this.style.left) - this.offsetWidth + 'px';
          return false;
        case 38: // up
          this.style.top = parseInt(this.style.top) - this.offsetHeight + 'px';
          return false;
        case 39: // right
          this.style.left = parseInt(this.style.left) + this.offsetWidth + 'px';
          return false;
        case 40: // down
          this.style.top = parseInt(this.style.top) + this.offsetHeight + 'px';
          return false;
      }
    }
  </script>
</body>
</html>
بر روی تصویر کلید کرده (یا با استفاده از Tab فوکس را روی تصویر قرار دهید) و با استفاده از کلیدهای مکان نما (Arrow keys) سعی کنید تصویر را در صفحه جابجا کنید.
در کد فوق برای جلوگیری از رفتار پیش فرض کلیدهای مکان نما (جابجایی محتوای صفحه در صورت وجود اسکرول) مقدار false برگشت داده شده است.
نکته: استفاده از خاصیت tabindex برای امکان فوکس بر روی div اجباری است.
نکته: استفاده از event به جای window.event تا زمانی که یک متغیر در اسکوپ جاری با نام event وجود نداشته باشد مشکلی ایجاد نمیکند.

Caps Lock
متاسفانه راه مستقیمی برای دریافت وضعیت کلید caps lock در جاوا اسکریپت وجود ندارد. ظاهرا تنها راه حل موجود برای این مسئله بررسی کد کاراکتر کلید فشرده شده در رویداد keypress و بررسی آن با توجه به وضعیت پراپرتی shift این رویداد است. بدین ترتیب که اگر کد کاراکتر مربوط به حروف بزرگ بوده درحالیکه کلید شیفت نگه داشته نشده است بنابراین کلید Caps Lock روشن است و بالعکس. البته با ترکیب این روش و نیز رصد scan code کلید Caps Lock (کد آن برابر 20 است) در رویداد keydown میتوان وضعیت بهتری پدید آورد. قطعه کد زیر برای اینکار است. در این کد از یک متغیر گلوبال برای نگهداری وضعیت دکمه caps lock استفاده میشود.
<html>
<body>
  <input id="inputText" type="text" />
  <div id="divCapsLock" style="color: Red; display: none;">Caps Lock is ON!</div>
  <script>
    var capsLock = null;
    document.onkeypress = keyPress;
    document.onkeydown = keyDown;
    function keyDown(e) {
      e = e || event;
      capsLock = (e.keyCode == 20 && capsLock !== null) ? !capsLock : capsLock;
      document.getElementById('divCapsLock').style.display = capsLock ? 'block' : 'none';
    }
    function keyPress(e) {
      if (capsLock != null) return;
      e = e || window.event;
      var charCode = e.charCode || e.keyCode;
      capsLock = (charCode >= 97 && charCode <= 122 && e.shiftKey) || (charCode >= 65 && charCode <= 90 && !e.shiftKey);
      document.getElementById('divCapsLock').style.display = capsLock ? 'block' : 'none';
    }
  </script>
</body>
</html>
در متد رویداد kepress تکست باکس ابتدا بررسی میشود که آیا قبلا متغیر گلوبال capsLock مقداری غیرنال دارد. اگر مقدار غیرنال داشته باشد دیگر نیازی نیست تا کد کاراکتر کلید بررسی شود زیرا وضعیت جاری کلید معلوم است. بنابراین در ادامه کار صرفه جویی میشود. دلیل استفاده از رویدادهای سطح docment به جای خود تکست باکس این است تا از کوچکترین فرصتها! برای تعیین وضعیت جاری کلید caps lock استفاده شود. یعنی بتوان پس از فشرده شدن اولین کلید کاراکتری بدون توجه به موقعیت فوکس در صفحه، این وضعیت را از حالت نامشخص خارج کرد.
نکته: در سلسله مراتب رویدادهای اجزای یک document همیشه ابتدا رویدادهای مربوط به عناصر فرزند فراخوانده میشود و رویدادهای مربوط به عناصر document و window در پایان صدا زده میشوند. برای آزمودن این مورد قطعه کد زیر را در مرورگرهای مختلف امتحان کنید:
<html>
<body>
  <div id='divInput'>
    <input id="inputText" type="text" />
  </div>
  <script>
    document.getElementById('inputText').onkeydown = inputKeyDown;
    document.getElementById('divInput').onkeydown = divKeyDown;
    document.onkeydown = documentKeyDown;
    window.onkeydown = windowKeyDown;
    function divKeyDown(e) {
      console.log('divKeyDown');
    }
    function inputKeyDown(e) {
      console.log('inputKeyDown');
    }
    function documentKeyDown(e) {
      console.log('documentKeyDown');
    }
    function windowKeyDown(e) {
      console.log('windowKeyDown');
    }
  </script>
</body>
</html>
نکته: اگر از تگ doctype استفاده نشود (همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره شد)، در IE رویدادهای عنصر window فراخوانی نمیشوند.
درهرصورت برای مشخص کردن وضعیت کلید caps lock نیاز است تا کاربر ابتدا کلیدی را بفشارد و در حال حاضر روش و راه حل دیگری وجود ندارد! درضمن اگر صفحه کلیدی غیر از انگلیسی استفاده شود روش فوق جواب نخواهد داد و باید بررسی‌های بیشتری انجام شود. البته در مورد زیانهایی چون فارسی که روشن یا خاموش بودن caps lock تاثیری در کاراکتر حاصله ندارد کاری نمیتوان کرد و نمیتوان از وضعیت caps lock باخبر شد! هرچند در این موارد معمولا وضعیت این دکمه مهم نیست زیرا بیشترین کاربرد این گونه هشدارها در ورودی‌های رمز عبور است در صورتیکه زبان صفحه کلید انگلیسی (یا مشابه آن) باشد. برای اینکار کد زیر به عنوان راه حل بهتر پیشنهاد میشود:
<html>
<body>
  <input id="inputText" type="text" />
  <div id="divCapsLock" style="color: Red; display: none;">Caps Lock is ON!</div>
  <script>
    var capsLock = null;
    var hasFocus = false;
    document.onkeyup = keyUp;
    document.onkeypress = keyPress;
    document.getElementById('inputText').onfocus = focus;
    document.getElementById('inputText').onblur = focus;
    function warnCapsLock() {
      document.getElementById('divCapsLock').style.display = (capsLock != null && capsLock && hasFocus) ? 'block' : 'none';
    }
    function focus() {
      hasFocus = !hasFocus;
      warnCapsLock();
    }
    function keyUp(e) {
      e = e || event;
      capsLock = (e.keyCode == 20 && capsLock !== null) ? !capsLock : capsLock;
      warnCapsLock();
    }
    function keyPress(e) {
      if (capsLock != null) return;
      e = e || window.event;
      var charCode = e.charCode || e.keyCode;
      capsLock = (charCode >= 97 && charCode <= 122 && e.shiftKey) || (charCode >= 65 && charCode <= 90 && !e.shiftKey);
      warnCapsLock();
    }
  </script>
</body>
</html>
اگر دقت کنین میبیند که رویداد keydown در این کد نهایی با keyup جایگزین شده است. درصورت استفاده از رویداد keypress یک مشکل کوچک بوجود می‌آید و آن این است که اگر کاربر کلید caps lock را فشرده و سپس آن را در حالت فشرده نگه دارد اتفاق بدی خواهد افتاد! در این حال چون رویداد keydown مرتبا فراخوانده میشود وضعیت متغیر capsLock در این کد کاملا نامعتبر خواهد بود. بنابراین بهتر است تا از رویداد keyup که تنها یکبار فراخوانده میشود استفاده شود.
نکته: اگر کاربر پس از مشخص شدن وضعیت کلید Capa Lock در این کد، فوکس را به پنجره دیگری تغییر داده و سپس وضعیت این دکمه در آنجا تغییر دهد این کد دیگر درست کار نخواهد کرد. برای حل این مشکل هم راه حل زیر وجود دارد:
window.onblur = function () { capsLock = null; }
با این کار وضعیت متغیر capsLock ریست میشود.
نکته: در آزمایش این کد دقت کنید که زبان کیبرد حتما انگلیسی باشد.

مدیریت کلیدها
برای مدیریت کلیدهای کیبرد راههای متنوعی وجود دارد. مثلا میتوان از قطعه کد زیر استفاده کرد:
var Client = {};
Client.Keyboard = {};
Client.Keyboard.EnableKeyDown = true;
Client.Keyboard.EnableKeyUp = false;
Client.Keyboard.CurrentKeyEvent = null;

window.onkeydown = function (event) {
  if (!Client.Keyboard.EnableKeyDown) return true;
  return KeyboardEvents(event);
};

window.onkeyup = function (event) {
  if (!Client.Keyboard.EnableKeyUp) return true;
  return KeyboardEvents(event);
};

function Rise(event) {
  var e = Client.Keyboard.CurrentKeyEvent;
  if (event) {
    var data = { shift: e.shiftKey, ctrl: e.ctrlKey, alt: e.altKey };
    if (!event(data)) return false;
    return event(data);
  }
  return true;
}

function KeyboardEvents(e) {
  e = e || window.event;
  Client.Keyboard.CurrentKeyEvent = e;
  switch (e.keyCode) {
    case 8:
      return Rise(Client.Keyboard.Backspace);
    case 9:
      return Rise(Client.Keyboard.Tab);
    case 13:
      return Rise(Client.Keyboard.Enter);
    case 16:
      return Rise(Client.Keyboard.Shift);
    case 17:
      return Rise(Client.Keyboard.Ctrl);
    case 18:
      return Rise(Client.Keyboard.Alt);
    case 19:
      return Rise(Client.Keyboard.Pause);
    case 20:
      return Rise(Client.Keyboard.CapsLock);
    case 27:
      return Rise(Client.Keyboard.Esc);
    case 33:
      return Rise(Client.Keyboard.PageUp);
    case 34:
      return Rise(Client.Keyboard.PageDown);
    case 35:
      return Rise(Client.Keyboard.End);
    case 36:
      return Rise(Client.Keyboard.Home);
    case 37:
      return Rise(Client.Keyboard.Left);
    case 38:
      return Rise(Client.Keyboard.Up);
    case 39:
      return Rise(Client.Keyboard.Right);
    case 40:
      return Rise(Client.Keyboard.Down);
    case 44:
      return Rise(Client.Keyboard.PrtScr);
    case 45:
      return Rise(Client.Keyboard.Insert);
    case 46:
      return Rise(Client.Keyboard.Delete);
      //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 48:
      return Rise(Client.Keyboard.Num0);
    case 49:
      return Rise(Client.Keyboard.Num1);
    case 50:
      return Rise(Client.Keyboard.Num2);
    case 51:
      return Rise(Client.Keyboard.Num3);
    case 52:
      return Rise(Client.Keyboard.Num4);
    case 53:
      return Rise(Client.Keyboard.Num5);
    case 54:
      return Rise(Client.Keyboard.Num6);
    case 55:
      return Rise(Client.Keyboard.Num7);
    case 56:
      return Rise(Client.Keyboard.Num8);
    case 57:
      return Rise(Client.Keyboard.Num9);
      //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 65:
      return Rise(Client.Keyboard.A);
    case 66:
      return Rise(Client.Keyboard.B);
    case 67:
      return Rise(Client.Keyboard.C);
    case 68:
      return Rise(Client.Keyboard.D);
    case 69:
      return Rise(Client.Keyboard.E);
    case 70:
      return Rise(Client.Keyboard.F);
    case 71:
      return Rise(Client.Keyboard.G);
    case 72:
      return Rise(Client.Keyboard.H);
    case 73:
      return Rise(Client.Keyboard.I);
    case 74:
      return Rise(Client.Keyboard.J);
    case 75:
      return Rise(Client.Keyboard.K);
    case 76:
      return Rise(Client.Keyboard.L);
    case 77:
      return Rise(Client.Keyboard.M);
    case 78:
      return Rise(Client.Keyboard.N);
    case 79:
      return Rise(Client.Keyboard.O);
    case 80:
      return Rise(Client.Keyboard.P);
    case 81:
      return Rise(Client.Keyboard.Q);
    case 82:
      return Rise(Client.Keyboard.R);
    case 83:
      return Rise(Client.Keyboard.S);
    case 84:
      return Rise(Client.Keyboard.T);
    case 85:
      return Rise(Client.Keyboard.U);
    case 86:
      return Rise(Client.Keyboard.V);
    case 87:
      return Rise(Client.Keyboard.W);
    case 88:
      return Rise(Client.Keyboard.X);
    case 89:
      return Rise(Client.Keyboard.Y);
    case 90:
      return Rise(Client.Keyboard.Z);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 91:
      //case 219: // opera
      return Rise(Client.Keyboard.LeftWindow);
    case 92:
      return Rise(Client.Keyboard.RightWindow);
    case 93:
      return Rise(Client.Keyboard.ContextMenu);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 96:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad0);
    case 97:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad1);
    case 98:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad2);
    case 99:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad3);
    case 100:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad4);
    case 101:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad5);
    case 102:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad6);
    case 103:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad7);
    case 104:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad8);
    case 105:
      return Rise(Client.Keyboard.NumPad9);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 106:
      return Rise(Client.Keyboard.Multiply);
    case 107:
      return Rise(Client.Keyboard.Add);
    case 109:
      return Rise(Client.Keyboard.Subtract);
    case 110:
      return Rise(Client.Keyboard.DecimalPoint);
    case 111:
      return Rise(Client.Keyboard.Divide);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 112:
      return Rise(Client.Keyboard.F1);
    case 113:
      return Rise(Client.Keyboard.F2);
    case 114:
      return Rise(Client.Keyboard.F3);
    case 115:
      return Rise(Client.Keyboard.F4);
    case 116:
      return Rise(Client.Keyboard.F5);
    case 117:
      return Rise(Client.Keyboard.F6);
    case 118:
      return Rise(Client.Keyboard.F7);
    case 119:
      return Rise(Client.Keyboard.F8);
    case 120:
      return Rise(Client.Keyboard.F9);
    case 121:
      return Rise(Client.Keyboard.F10);
    case 122:
      return Rise(Client.Keyboard.F11);
    case 123:
      return Rise(Client.Keyboard.F12);
      ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
    case 144:
      return Rise(Client.Keyboard.NumLock);
    case 145:
      return Rise(Client.Keyboard.ScrollLock);
    case 186:
    case 59: // opera & firefox
      return Rise(Client.Keyboard.SemiColon);
    case 187:
    case 61: // opera
      //case 107: //firefox
      return Rise(Client.Keyboard.Equal);
    case 188:
      return Rise(Client.Keyboard.Camma);
    case 189:
      return Rise(Client.Keyboard.Dash);
    case 190:
      return Rise(Client.Keyboard.Period);
    case 191:
      return Rise(Client.Keyboard.Slash);
    case 192:
      return Rise(Client.Keyboard.GraveAccent);
    case 219:
      return Rise(Client.Keyboard.OpenBracket);
    case 220:
      return Rise(Client.Keyboard.BackSlash);
    case 221:
      return Rise(Client.Keyboard.CloseBracket);
    case 222:
      return Rise(Client.Keyboard.SingleQuote);
  }
};
نحوه استفاده از این کد به صورت زیر است:
  // ctrl + s
  Client.Keyboard.S = function (e) {
    if (e.ctrl) {
      // انجام عملیات موردنظر
    }
    return true;
  }
اگر در متد الصاق شده به پراپرتیهای Client.Keyboard هیچ مقداری برگشت داده نشود، باتوجه به کد موجود در متد Rise، عملیات پیشفرض کلید مربوطه در پنجره مرورگر غیرفعال خواهد شد. بنابراین در کد بالا بعد از شرط، مقدار true برگشت داده شده است.
هرچند سعی کردم که تفاوت میان مرورگرهای مختلف را درنظر بگیرم ولی احتمال اینکه برخی از کدها به دلیل تفاوت میان مرورگرهای مختلف در کد بالا آورده نشده باشد وجود دارد!
نکته: کد فوق بیشتر برای روشن‌تر شدن موضوع ارائه شده است چون راه حل‌های بهتری هم برای مدیریت کلیدهای کیبرد وجود دارد. مثل استفاده از کتابخانه های Mousetrap یا HotKey یا jQuery Hotkeys یا KeyboardJS. البته در این میان بهترین کتابخانه موجود به نظر من همان Mousetrap است که تنها کتابخانه موجود است که علاوه بر پشتیبانی از ترکیب کلیدها با کلیدهای کنترلی، از توالی کلیدها (keys sequence) نیز پشتیبانی میکند که کار جالبی است.
در پایان این نکته را یادآور میشوم که امروزه توسعه اپلیکیشنهای تحت وب بدون استفاده مناسب از امکانات سمت کلاینت طرفداری ندارد. پس بهتر است هرچه بیشتر در مورد این زبان مرموز و پر از رمز و راز (JavaScript) بدانیم.
مطالب
بهینه سازی فایلهای js و css در برنامه‌های ASP.NET با استفاده از Combres - قسمت اول
 یکی از مواردی که در توسعه وب نقش مهمی دارد، بهینه سازی فایلهای js  و css است که با فشرده سازی و کش کردن آنها می‌توان سرعت بارگذاری را تا حد چشمگیری افزایش داد. برای درک بهتر، به مثال زیر توجه کنید.
یک پروژه ساده را ایجاد می‌کنیم و فایل‌های CSS و js  را مانند شکل زیر، به آن اضافه می‌کنیم:


طبق تصویر فایل‌ها را به صفحه‌ای که ساختیم اضافه می‌کنیم:


پروژه را اجرا کرده و توسط افزونه‌ی firebug درخواست‌هایی را که از سرور شده‌است، بررسی می‌کنیم. مشاهده خواهید کرد که به ازای هر فایل، یک درخواست به سرور ارسال شده و هیچکدام از فایل‌ها توسط  وب سرور فشرده سازی نشده‌اند و اطلاعاتی در مورد کش، به هدر آنها اضافه نشده است.

برای رفع این موارد، روشهای گوناگونی وجود دارد که امروز قصد داریم این کار را توسط  کتابخانه Combress انجام دهیم !
نصب کتابخانه Combres
شما می‌توانید با استفاده از nuget این کتابخانه را به پروژه خود اضافه کنید. 
ایجاد فایل تنظیمات
پس از نصب کتابخانه، فایلی با نام combres.xml در فولدر app_data ساخته می‌شود که تمامی فعالیت‌های کتابخانه براساس آن انجام می‌شود و ساختار آن بصورت زیر است:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<combres xmlns='urn:combres'>
  <filters>
    <filter type="Combres.Filters.FixUrlsInCssFilter, Combres" />
  </filters>
  <resourceSets url="~/combres.axd"
                defaultDuration="30"
                defaultVersion="auto"
                defaultDebugEnabled="false"
                defaultIgnorePipelineWhenDebug="true"
                localChangeMonitorInterval="30"
                remoteChangeMonitorInterval="60">
    <resourceSet name="siteCss" type="css">
      <resource path="~/content/Site.css" />
      <resource path="~/content/anotherCss.css" />
      <resource path="~/scripts/yetAnotherCss.css" />
    </resourceSet>
    <resourceSet name="siteJs" type="js">
      <resource path="~/scripts/jquery-1.4.4.js" />
      <resource path="~/scripts/anotherJs.js" />
      <resource path="~/scripts/yetAnotherJs.js" />
    </resourceSet>
  </resourceSets>
</combres>
ResourceSet: با استفاده از هر ResourceSet می‌توانید آن مجموعه فایل را در یک درخواست از سرور دریافت کنید.
پارامتر url : برای تولید لینک فایل‌ها از آن استفاده میکند.
پارامتر defaultDuration : این عدد به تعداد روزهای پیشفرض برای کش کردن فایلها اشاره میکند.
پارامتر defaultVersion :در صورتی که مقدار آن auto باشد به ازای هر تغییر، آدرس جدیدی برای فایل موردنظر ایجاد میشود.
پارامتر defaultDebugEnabled :با استفاده از آن میتوانید debug mode را مشخص کنید. در صورتیکه مقدار آن auto باشد، این مقدار مستقیما از وب‌کانفیگ خوانده میشود.
مقادیر پیش فرض برای تمامی ResourceSet‌ها استفاده می‌شود و در صورت نیاز میتوان این مقادیر را برای هر ResourceSet بازنویسی کرد. فیلترها برای اعمال تغییراتی در فایل js و CSS استفاده می‌شوند که باید به این شکل معرفی شوند. در قسمت بعد با فیلترها بیشتر آشنا میشویم.
فایل cobmres.xml  را به منظور استفاده در پروژه به صورت زیر تغییر می‌دهیم.
<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>

<combres xmlns='urn:combres'>
  <filters>
    <filter type="Combres.Filters.FixUrlsInCssFilter, Combres" />
  </filters>
  <resourceSets url="~/combres.axd"
                defaultDuration="30"
                defaultVersion="auto"
                defaultDebugEnabled="false"
                defaultIgnorePipelineWhenDebug="true"
                localChangeMonitorInterval="30"
                remoteChangeMonitorInterval="60">
    <resourceSet name="siteCss" type="css">
      <resource path="~/Styles/Site.css" />
    </resourceSet>
    <resourceSet name="siteJs" type="js">
      <resource path="~/Scripts/jquery-1.10.2.js" />
      <resource path="~/Scripts/jquery-1.10.2.min.js" />
    </resourceSet>
  </resourceSets>
</combres>
اگر از نیوگت برای نصب کتابخانه استفاده کرده باشید تغییرات مورد نیاز در فایل وب کانفیگ به صورت خودکار اعمال می‌شود؛ در غیر اینصورت باید قسمتهای زیر را به آن اضافه کنید.
<configuration>
  <configSections>
    <section name="combres" type="Combres.ConfigSectionSetting, Combres, Version=2.2, Culture=neutral, PublicKeyToken=1ca6b37997dd7536" />
  </configSections>
  <system.web>
    <pages>
      <namespaces>
        <add namespace="Combres" />
      </namespaces>
    </pages>
  </system.web>
  <combres definitionUrl="~/App_Data/combres.xml" />
  <appSettings>
    <add key="CombresSectionName" value="combres" />
  </appSettings>
  <runtime>
    <assemblyBinding xmlns="urn:schemas-microsoft-com:asm.v1">
      <dependentAssembly>
        <assemblyIdentity name="AjaxMin" publicKeyToken="21ef50ce11b5d80f" culture="neutral" />
        <bindingRedirect oldVersion="0.0.0.0-4.84.4790.14405" newVersion="4.84.4790.14405" />
      </dependentAssembly>
    </assemblyBinding>
  </runtime>
</configuration>
حال باید Route  مربوط به Combres را به RouteTable اضافه کنیم. در صورتیکه از نیوگت استفاده کرده باشید، کلاسی به فولدر app_start  اضافه شده است که با استفاده از WebActivator اینکار را در Application_Start انجام میدهد؛ در غیر اینصورت باید به صورت زیر این کار را انجام دهیم.
protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            RouteTable.Routes.AddCombresRoute("Combres Route");
        }
بعد از انجام مراحل قبل، نوبت به آن رسیده است که از لینکهای combres در صفحات خود استفاده کنیم. شیوه استفاده از آن در وب فرم به این صورت است:
<%@ Import Namespace="Combres" %>
<head runat="server">
    <%= WebExtensions.CombresLink("siteCss") %>
    <%= WebExtensions.CombresLink("siteJs") %>
</head>
و در MVC به صورت زیر می‌باشد:
<%= Url.CombresLink("siteCss") %>
<%= Url.CombresLink("siteJs") %>
در هر دو مورد نام ResourceSet برای تولید لینک به متد CombresLink ارسال میشود. پس از اجرای مجدد برنامه و با استفاده از firebug خواهیم دید که به ازای هر ResourceSet، یک درخواست به سرور ارسال شده است و حجم فایلها به صورت چشمگیری کاهش یافته است و اطلاعات مربوط به کش هم به آن اضافه شده است.

در ادامه می‌توانید فایل site.css قبلی و فعلی را مقایسه کنید!

در قسمت بعد با سازوکار combres و روش استفاده از فیلترها، بیشتر آشنا میشویم.

CombresProject-67bd3b7299f24c5484edc35537fa990b.zip 

مطالب
کار با Docker بر روی ویندوز - قسمت چهارم - اجرای برنامه‌های خط فرمان درون Containerها
یکی از مزایای مهم کار با Docker، امکان اجرای برنامه‌ای، بدون اینکه بدانیم چگونه باید آن‌را نصب کرد، می‌باشد. در اینجا فقط کافی است دستور docker run را صادر کنیم و ... آن برنامه اجرا می‌شود. در این قسمت سعی خواهیم کرد تعدادی برنامه‌ی خط فرمان را توسط Docker اجرا کنیم تا بتوانیم با جزئیات بیشتری از آن آشنا شویم.


داخل یک Image چیست؟

در قسمت قبل دریافتیم که یک Image، از کل User Space مورد نیاز جهت اجرای یک برنامه تشکیل می‌شود. در ادامه می‌خواهیم بررسی کنیم، این ادعا تا چه حد صحت دارد و یک Image‌، واقعا از چه اجزائی تشکیل می‌شود.
با استفاده از دستور docker images می‌توان لیست imageهای دریافت شده را به همراه tagهای مرتبط با هر کدام، مشاهده کرد. سپس با استفاده از دستور docker save می‌توان image ای خاص را export کرد؛ برای مثال:
docker save microsoft/iis:nanoserver -o iis.tar
این دستور، image مربوط به iis با tag ای به نام nanoserver را در فایل c:\Users\Vahid\iis.tar ذخیره می‌کند.
البته ویندوز در حالت استاندارد آن، قابلیت کار با فایل‌های tar را ندارد. هرچند می‌توان از نرم افزارهای ثالثی مانند win-rar و یا 7zip برای انجام اینکار استفاده کرد، اما تمام Linux Containers، به همراه ابزار کمکی tar، برای استخراج محتوای این نوع فایل‌ها نیز هستند. بنابراین نیاز است از حالت Windows Containers به Linux Containers سوئیچ کرد. برای اینکار فقط کافی بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز کلیک راست نمود و گزینه‌ی Switch to Linux Containers را انتخاب کرد. اکنون اگر دستور docker images را صادر کنیم، تنها لیست imageهای لینوکسی از پیش دریافت شده را می‌توان مشاهده کرد.
در ادامه، image یکی از سبک‌ترین توزیع‌های لینوکسی را به نام alpine، دریافت می‌کنیم که فقط 5 مگابایت حجم دارد؛ چون آنچنان فایلی در user space آن وجود ندارد. به همین جهت برای دریافت آن، دستور docker pull alpine را صادر می‌کنیم. اکنون اگر دستور docker images را صادر کنیم، این image جدید در لیست خروجی آن قابل مشاهده‌است.
سپس چون می‌خواهیم یک shell را در داخل این container اجرا کنیم (مانند اجرای کنسول PowerShell قسمت قبل)، نیاز است دستور docker run آن‌را با سوئیچ it اجرا کنیم:
docker run -it alpine sh
در اینجا sh، همان shell داخل این کانتینر است. پس از اجرای این دستور، به command prompt آن منتقل می‌شویم. برای نمونه در اینجا دستور ps را صادر کنید تا بتوانید لیست پروسه‌های در حال اجرای آن‌را مشاهده کنید و یا دستور tar را صادر کنید؛ مشاهده خواهید کرد که این ابزار در داخل این توزیع لینوکسی وجود دارد.
اکنون می‌خواهیم به فایل iis.tar ای که export کردیم از اینجا دسترسی پیدا کنیم. این فایل نیز بر روی فایل سیستم ویندوز 10 تولید شده‌است. به همین جهت نیاز است بتوان به این فایل خارج از container جاری دسترسی پیدا کرد.


روش به اشتراک گذاری فایل سیستم میزبان با کانتینرها

برای اینکه از داخل یک container به فایلی در خارج از آن دسترسی پیدا کنیم، باید درایو آن فایل خارجی را اصطلاحا mount کرد؛ دقیقا مانند اتصال یک USB Stick به سیستم و اضافه شدن آن به صورت یک درایو جدید. در Docker، اینکار توسط مفهومی به نام Volumes انجام می‌شود. برای این منظور بر روی آیکن Docker در قسمت Tray Icons ویندوز کلیک راست کرده و گزینه‌ی Settings را انتخاب کنید. البته این تصویر را در حالت کار با Linux Containers مشاهده می‌کنید:


در اینجا درایو C را انتخاب و Apply کنید و سپس نام کاربری و کلمه‌ی عبور ویندوز خود را وارد نمائید، تا مجوز دسترسی به این درایو، به این Container داده شود.
سپس دستور زیر را اجرا کنید:
docker run --rm -v c:/Users:/data alpine ls /data
در این دستور:
- سوئیچ rm به این معنا است که Container، پس از پایان کار، به طور کامل حذف می‌شود.
- کار mount، با سوئیچ v که به معنای volume mount است، انجام می‌شود.
- عبارت c:/Users:/data به این معنا است که پوشه‌ی C:\users ویندوز را به مسیر data/ داخل container لینوکسی نگاشت کن. به همین جهت بین این دو قسمت یک : وجود دارد و مسیرهای لینوکسی فاقد نام درایو خاصی هستند.
در این دستور می‌توان پوشه‌ای خاص مانند c:/Users/Vahid:/data و یا فایلی خاص را مانند c:/Users/Vahid/iis.tar:/data نیز نگاشت کرد. مزیت آن کاهش سطح دسترسی Container به فایل‌های سیستم میزبان است.
- این دستور با اجرای دستور ls، محتوای پوشه‌ی C:\users را لیست می‌کند.


کار با فایل‌های سیستم میزبان از داخل یک Container

در ادامه دستور فوق را به صورت زیر اجرا می‌کنیم که در آن فایل iis.tar میزبان، در داخل container در مسیر data/ آن قابل دسترسی شده‌است و همچنین بجای ls، دستور sh صادر شده‌است تا به shell آن دسترسی پیدا کنیم. به همین جهت نیاز به سوئیچ it نیز وجود دارد:
docker run --rm -it -v c:/Users/vahid/iis.tar:/data alpine sh
اکنون که به shell دسترسی پیدا کرده‌ایم، از ابزار tar برای چاپ محتویات داخل فایل iis.tar استفاده می‌کنیم:
tar -tf /data/iis.tar


در اینجا حداقل هفت پوشه را مشاهده می‌کنید که داخل هر کدام فایلی به نام layer.tar قرار دارد؛ لایه‌هایی که این image را ایجاد می‌کنند.
پس از این، اگر دستور استخراج این فایل‌ها را صادر کنیم (t برای نمایش لیست محتویات است و x برای استخراج آن‌ها):
mkdir /data/extract
tar -xf /data/iis.tar -C /data/extract
این فایل‌ها در پوشه‌ی /data/extract/ استخراج خواهند شد.


انتقال فایل‌ها از Container به سیستم میزبان

البته نکته‌ی مهم اینجا است که این پوشه‌ی /data/extract/ صرفا داخل دیسک مجازی این container ایجاد شده‌است و در سمت ویندوز قابل دسترسی و مشاهده نیست.
برای رفع این مشکل، اینبار دستور tar -xf را به صورت زیر اجرا می‌کنیم:
 docker run --rm -it -v c:/Users/vahid/:/data alpine tar -xf /data/iis.tar -C /data/iis
در این دستور بجای صرفا نگاشت تک فایل c:/Users/vahid/iis.tar میزبان، کل پوشه‌ی c:/Users/vahid میزبان، به مسیر /data/ کانتینر نگاشت شده‌است. در ادامه پس از ذکر نام image، اصل فرمان را مستقیما صادر کرده‌ایم. درست مانند اینکه یک فرمان لینوکسی را مستقیما داخل ویندوز صادر کرده باشیم؛ بدون اینکه نیازی باشد به shell آن توزیع لینوکسی مراجعه کنیم. در این حالت اگر در مسیر c:/users/vahid، پوشه‌ی جدید iis را ایجاد کنیم (در سمت میزبان ویندوزی) و سپس دستور فوق را اجرا کنیم، این فایل‌ها در پوشه‌ی c:\users\vahid\iis نیز ظاهر می‌شوند و دقیقا مانند این است که پوشه‌ی /data/ کانتینر، با میزبان ویندوزی به اشتراک گذاشته شده‌است.
در اینجا اگر دستور tar را بر روی این لایه‌ها اجرا کنیم، در نهایت به یک چنین خروجی‌هایی خواهیم رسید:



که بسیار شبیه به درایو C یک سیستم ویندوزی است. بنابراین این لایه، همان OS Apps & Libs را به همراه دارد که در قسمت قبل با آن آشنا شدیم.


یک مثال دیگر: اجرای ffmpeg توسط docker

اگر خاطرتان باشد بحث docker را در قسمت اول با معرفی ffmpeg و سخت بودن اجرای آن آغاز کردیم. در ادامه می‌خواهیم image آن‌را دریافت و سپس با تبدیل آن به یک container، کار تبدیل فرمت‌های ویدیویی را انجام دهیم:
 docker run --rm --volume ${pwd}:/output jrottenberg/ffmpeg -i http://site.com/file.mp4 /output/file.gif
در این دستور:
- سوئیچ rm کار حذف container ایجاد شده را پس از اتمام کار آن انجام می‌دهد.
- سپس مسیرجاری (پوشه‌ی جاری در سیستم میزبان که دستور فوق را اجرا می‌کند) به مسیر output/ کانتینر نگاشت شده‌است.
- در ادامه مخزن dockerhub ای که ffmpeg قرار است از آن دریافت و اجرا شود، مشخص شده‌است.
- در آخر پارامترهای کار با ffmpeg برای دریافت یک فایل mp4 آنلاین و تبدیل آن به یک فایل animated gif محلی، ذکر شده‌اند. این فایل در مسیر output کانتینر ایجاد می‌شود که در نهایت با میزبان، به اشتراک گذاشته خواهد شد.
- خروجی نهایی تولید شده را در سیستم میزبان در همان پوشه‌ای که دستور فوق را صادر کرده‌اید، مشاهده خواهید کرد.
مطالب
آشنایی با SQL Server Common Table Expressions - CTE
مقدمه

تکنولوژی CTE از نسخه SQL Server 2005 رسمیت یافته است و شامل یک result set موقتی[1] است که دارای نام مشخص بوده و می­توان از آن در دستورات SELECT, INSERT, UPDATE, DELETEاستفاده کرد. همچنین از CTE می‌توان در دستور CREATE VIEW و دستور SELECT مربوط به آن استفاده کرد. در نسخه SQL Server 2008 نیز امکان استفاده از CTE در دستور MERGE فراهم شده است.
در SQL Serverاز دو نوع CTE بازگشتی[2] و غیر بازگشتی[3] پشتیبانی می­شود. در این مقاله سعی شده است نحوه تعریف و استفاده از هر دو نوع آن آموزش داده شود.

انواع روش­های ایجاد جداول موقت
برای استفاده از جداول موقتی در سرور اسکیوال، سه راه زیر وجود دارد.

روش اول: استفاده از دستوری مانند زیر است که سبب ایجاد جدول موقتی در بانک سیستمی tempdb می­شود. زمانی­که شما ارتباط خود را با سرور SQL قطع می­کنید به صورت اتوماتیک جداول موقت شما از بانک tempdb حذف می­شوند. این روش در برنامه نویسی پیشنهاد نمی­شود و فقط در کارهای موقتی و آزمایشی مناسب است.
 SELECT * INTO #temptable FROM [Northwind].[dbo].[Products]
UPDATE #temptable SET [UnitPrice] = [UnitPrice] + 10

روش دوم: استفاده از متغیر نوع Table است، که نمونه آن در مثال زیر دیده می­شود. زمانیکه از محدوده[4] جاری کد[5] خودتان خارج شوید آن متغیر نیز از حافظه پاک میشود. از این روش، عموما در کدهای Stored Procedureها و UserDefined Functionها استفاده می­شود.
DECLARE @tempTable TABLE
(
   [ProductID] [int] NOT NULL,
   [ProductName] [nvarchar](40) NOT NULL,
   [UnitPrice] [money] NULL
)
 
INSERT INTO @tempTable
SELECT
   [ProductID],
   [ProductName],
   [UnitPrice]
FROM [Northwind].[dbo].[Products]
 
UPDATE @temptable SET [UnitPrice] = [UnitPrice] + 10

روش سوم: استفاده از CTE است که مزیت­هایی نسبت به دو روش قبلی دارد و در بخش بعدی به نحوه تعریف و استفاده از آن خواهیم پرداخت.


کار با CTE
ساده ­ترین شکل تعریف یک CTE به صورت زیر است:
WITH yourName [(Column1, Column2, ...)]
AS
(
   your query
)
با کلمه WITH شروع شده و یک نام اختیاری به آن داده می­شود. سپس فهرست فیلدهای جدول موقت را درون زوج پرانتز، مشخص می­کنید. تعریف این فیلدها اختیاری است و اگر حذف شود، فیلدهای جدول موقت، مانند فیلدهای کوئری مربوطه خواهد بود.
your query شامل دستوری است که سبب تولید یک result set می­شود. قواعد تعریف این کوئری مشابه قواعد تعریف کوئری است که در دستور CREATE VIEW کاربرد دارد.


شکل کلی دستور

همانطور که از این تصویر مشخص است می­توان چندین بلوک از این ساختار را به دنبال هم تعریف نمود که با کاما از هم جدا می­شوند. در واقع یکی از کاربردهای CTE ایجاد قطعات کوچکی است که امکان استفاده مجدد را به شما داده و می­تواند سبب خواناتر شدن کدهای پیچیده شود.
یکی دیگر از کاربردهای CTE آنجایی است که شما نمی‌خواهید یک شی Viewی عمومی تعریف کنید و در عین حال می‌خواهید از مزایای Viewها بهرمند شوید.
و همچنین از کاربردهای دیگر CTE تعریف جدول موقت و استفاده از آن جدول به صورت همزمان در یک دستور است.

بعد از آنکه CTE یا CTEهای خودتان را تعریف کردید آنگاه می­توانید مانند جداول معمولی از آنها استفاده کنید. استفاده از این جداول توسط دستوری خواهد بود که دقیقا بعد از تعریف CTE نوشته می­شود.


ایجاد یک CTE غیر بازگشتی[6]

مثال اول، یک CTE غیر بازگشتی ساده را نشان میدهد.
WITH temp
AS
(
    SELECT
         [ProductName],
         [UnitPrice]
    FROM [Northwind].[dbo].[Products]
)
SELECT * FROM temp
ORDER BY [UnitPrice] DESC

مثال دوم نمونه‌­ای دیگر از یک CTE غیر بازگشتی است.
WITH orderSales (OrderID, Total)
AS
(
   SELECT
      [OrderID],
     SUM([UnitPrice]*[Quantity]) AS Total
   FROM [Northwind].[dbo].[Order Details]
   GROUP BY [OrderID]
)
SELECT
   O.[ShipCountry],
   SUM(OS.[Total]) AS TotalSales
FROM [Northwind].[dbo].[Orders] AS O INNER JOIN [orderSales] AS OS
ON O.[OrderID] = OS.[OrderID]
GROUP BY O.[ShipCountry]
ORDER BY TotalSales DESC
هدف این کوئری، محاسبه کل میزان فروش کالاها، به ازای هر کشور می­باشد. ابتدا از جدول Order Details مجموع فروش هر سفارش محاسبه شده و نتیجه آن در یک CTE به نام orderSales قرار می­گیرد و از JOIN این جدول موقت با جدول Orders محاسبه نهایی انجام شده و نتیجه­‌ای مانند این تصویر حاصل می‌شود.

نتیجه خروجی

 مثال سوم استفاده از دو CTE را به صورت همزمان نشان می­دهد:
WITH customerList
AS
(
   SELECT
      [CustomerID],
      [ContactName]
   FROM [Northwind].[dbo].[Customers]
   WHERE [Country] ='UK'
)
,orderList
AS
(
   SELECT
      [CustomerID],
      [OrderDate]
   FROM [Northwind].[dbo].[Orders]
   WHERE YEAR([OrderDate])< 2000
)
SELECT
   cl.[ContactName],
   YEAR(ol.[OrderDate]) AS SalesYear
FROM customerList AS cl JOIN orderList AS ol
ON cl.[CustomerID] = ol.[CustomerID]

مثال چهارم استفاده مجدد از یک CTE را نشان می­دهد. فرض کنید جدولی به نام digits داریم که فقط یک فیلد digit دارد و دارای 10 رکورد با مقادیر 0 تا 9 است. مانند تصویر زیر

نتیجه خروجی

حال می­خواهیم از طریق CROSS JOIN اعداد 1 تا 100 را با استفاده از مقادیر این جدول تولید کنیم. کد زیر آنرا نشان می­دهد:
WITH digitList
AS
(
   SELECT [digit] from [digits]
)
SELECT
   a.[digit] * 10 + b.[digit] + 1 AS [Digit]
FROM [digitList] AS a CROSSJOIN [digitList] AS b
در این کد یک CTE تعریف شده و دو بار مورد استفاده قرار گرفته است. مثلا اگر بخواهید اعداد 1 تا 1000 را تولید کنید می­توانید سه بار از آن استفاده کنید. حاصل این دستور result setی مانند زیر است.

نتیجه

نتیجه

حتی می­توان از یک CTE در کوئری CTE بعدی مانند کد زیر استفاده کرد.
WITH CTE_1 AS
(
   ....
),
CTE_2 AS
(
   SELECT  ... FROM CTE_1 JOIN ...
)
SELECT   *
FROM FOO
LEFTJOIN  CTE_1
LEFTJOIN  CTE_2


ایجاد یک CTE بازگشتی[7]

از CTE بازگشتی برای پیمایش جداولی استفاده می­شود که رکوردهای آن دارای رابطه سلسله مراتبی یا درختی است. نمونه این جداول، جدول کارمندان است که مدیر هر کارمند نیز مشخص شده است یا جدولی که ساختار سازمانی را نشان می­دهد یا جدولی که موضوعات درختی را در خود ذخیره کرده است. یکی از مزایای استفاده از CTE بازگشتی، سرعت کار آن در مقایسه با روش­های پردازشی دیگر است.

ساختار کلی یک دستور CTE بازگشتی به صورت زیر است.
WITH cteName AS
(
   query1
   UNION ALL
   query2
)
در بدنه CTE حداقل دو عضو[8] (کوئری) وجود دارد که بایستی با یکی از عبارت­های زیر به هم متصل شوند.
UNION
UNION ALL
INTERSECT
EXCEPT

query1 شامل دستوری است که اولین سری از رکوردهای result set نهایی را تولید می­کند. اصطلاحا به این کوئری anchor memberمی­گویند.
بعد از دستور query1، حتما بایستی از UNION ALL و امثال آنها استفاده شود.
سپس query2 ذکر می­شود. اصطلاحا به این کوئری recursive member گفته می­شود. این کوئری شامل دستوری است که سطوح بعدی درخت را تولید خواهد کرد. این کوئری دارای شرایط زیر است.
  •   حتما بایستی به CTE که همان cteName است اشاره کرده و در جایی از آن استفاده شده باشد. به عبارت دیگر از رکوردهای موجود در جدول موقت استفاده کند تا بتواند رکوردهای بعدی را تشخیص دهد.
  • حتما بایستی مطمئن شوید که شرایط کافی برای پایان حلقه پیمایش رکوردها را داشته باشد در غیر این صورت سبب تولید حلقه بی پایان[9] خواهد شد.

بدنه CTE می­تواند حاوی چندین anchor member و چندین recursive member باشد ولی فقط recursive memberها هستند که به CTE اشاره می­کنند.

برای آنکه نکات فوق روشن شود به مثال­های زیر توجه کنید.
فرض کنید جدولی از کارمندان و مدیران آنها داریم که به صورت زیر تعریف و مقداردهی اولیه شده است.
IFOBJECT_ID('Employees','U')ISNOTNULL
DROPTABLE dbo.Employees
GO 

CREATETABLE dbo.Employees
(
  EmployeeID intNOTNULLPRIMARYKEY,
  FirstName varchar(50)NOTNULL,
  LastName varchar(50)NOTNULL,
  ManagerID intNULL
)

GO


INSERTINTO Employees VALUES (101,'Alireza','Nematollahi',NULL)
INSERTINTO Employees VALUES (102,'Ahmad','Mofarrahzadeh', 101)
INSERTINTO Employees VALUES (103,'Mohammad','BozorgGhommi', 102)
INSERTINTO Employees VALUES (104,'Masoud','Narimani', 103)
INSERTINTO Employees VALUES (105,'Mohsen','Hashemi', 103)
INSERTINTO Employees VALUES (106,'Aref','Partovi', 102)
INSERTINTO Employees VALUES (107,'Hosain','Mahmoudi', 106)
INSERTINTO Employees VALUES (108,'Naser','Pourali', 106)
INSERTINTO Employees VALUES (109,'Reza','Bagheri', 102)
INSERTINTO Employees VALUES (110,'Abbas','Najafian', 102)

مثال اول: می­خواهیم فهرست کارمندان را به همراه نام مدیر آنها و شماره سطح درخت نمایش دهیم. کوئری زیر نمونه‌ای از یک کوئری بر اساس CTE بازگشتی می­باشد.
WITHcteReports(EmpID, FirstName, LastName, MgrID, EmpLevel)
AS
(
SELECT EmployeeID, FirstName, LastName, ManagerID, 1
FROM Employees
WHERE ManagerID ISNULL
UNIONALL
SELECT e.EmployeeID, e.FirstName, e.LastName, e.ManagerID,r.EmpLevel + 1
FROM Employees e INNERJOINcteReports r
ON e.ManagerID = r.EmpID
)
SELECT
FirstName +' '+ LastName AS FullName,
EmpLevel,
(SELECT FirstName +' '+ LastName FROM Employees
WHERE EmployeeID = cteReports.MgrID)AS Manager
FROMcteReports
ORDERBY EmpLevel, MgrID
کوئری اول در بدنه CTE رکورد مدیری را می­دهد که ریشه درخت بوده و بالاسری ندارد و شماره سطح این رکورد را 1 در نظر می­گیرد.
کوئری دوم در بدنه CTE از یک JOIN بین Employees و cteReports استفاده کرده و کارمندان زیر دست هر کارمند قبلی (فرزندان) را بدست آورده و مقدار شماره سطح آنرا به صورت Level+1 تنظیم می­کند.
در نهایت با استفاده از CTE و یک subquery جهت بدست آوردن نام مدیر هر کارمند، نتیجه نهایی تولید می­شود.

مثال دوم: می­خواهیم شناسه یک کارمند را بدهیم و نام او و نام مدیران وی را به عنوان جواب در خروجی بگیریم.
WITHcteReports(EmpID, FirstName, LastName, MgrID, EmpLevel)
AS
(
SELECT EmployeeID, FirstName, LastName, ManagerID, 1
FROM Employees
WHERE EmployeeID = 110
UNIONALL
SELECTe.EmployeeID, e.FirstName, e.LastName, e.ManagerID,r.EmpLevel + 1
FROM Employees e INNERJOINcteReports r
ON e.EmployeeID = r.MgrID
)
SELECT
FirstName +' '+ LastName AS FullName,
EmpLevel
FROMcteReports
ORDERBY EmpLevel
اگر دقت کنید اولین تفاوت در خط اول مشاهده می­شود. در اینجا مشخص می­کند که اولین سری از رکوردها چگونه انتخاب شود. مثلا کارمندی را می­خواهیم که شناسه آن 110 باشد.
دومین تفاوت اصلی این کوئری با مثال قبلی، در قسمت دوم دیده می­شود. شما می‌خواهید مدیر (پدر) کارمندی که در آخرین پردازش در جدول موقت قرار گرفته است را استخراج کنید.

    


[1] a temporary named result set
[2] recursive
[3] nonrecursive
[4] Scope
[5]مثلا محدوده کدهای یک روال یا یک تابع
[6] nonrecursive
[7] recursive
[8] member
[9] Infinite loop
  
اشتراک‌ها
دوره کار با Angular 16 توسط Web API و Entity Framework Core

Angular 16 CRUD with .NET 7 Web API using Entity Framework Core - Full Course

📑 Contents:
00:00:00 Video Introduction
00:00:40 Angular and ASP.NET Core Udemy Course Demo
00:03:07 Prerequisites
00:03:37 Setting Up Development Environment
00:15:37 Create ASP.NET Core Web API
00:20:07 Understanding Files and Folder Structure
00:25:37 Understanding REST and HTTP Verbs
00:30:10 Create .NET 6 Web API
00:32:41 Our Project and Domain Models
00:41:16 Installing Nuget Packages For Entity Framework Core
00:43:06 DbContext
00:59:26 Running EF Core Migrations
01:03:26 Create Controllers and Actions
01:23:46 Repository Pattern
01:36:46 Create New Angular Application using Angular CLI
01:50:09 Angular Components
02:13:29 CRUD in Angular and ASP.NET Core Web APIs
02:17:21 Angular Forms
02:26:59 Angular Services
02:38:09 CORS
02:42:09 Unsubscribing
 

دوره کار با Angular 16 توسط Web API و Entity Framework Core
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 3 - انواع ارجاعی و نحوه‌ی ایجاد اشیاء

انواع ارجاعی

قبلا در مورد مقادیر ارجاعی صحبت کردیم. در اینجا نیز به این موضوع اشاره می‌کنیم که هر مقدار ارجاعی، نمونه‌ای ایجاد شده از یک نوع ارجاعی می‌باشد. انواع ارجاعی در واقع ساختارهایی هستند که جهت گروه بندی داده‌ها و عملکرد بین آنها استفاده می‌شوند. در سایر زبان‌های برنامه نویسی شیء گرا، به انواع ارجاعی، کلاس و به مقادیر ارجاعی، شیء می‌گویند. در جاوا اسکریپت نیز، به مقادیر ارجاعی و یا نمونه‌های ایجاد شده از انواع ارجاعی، شیء می‌گویند. به انواع ارجاعی، توصیف گر شیء نیز می‌گویند؛ زیرا ویژگی‌ها و متدهای آن شیء را معرفی و توصیف می‌نماید.


نحوه‌ی ایجاد شیء از نوع ارجاعی Object

از آنجاییکه نوع ارجاعی Object هیچ ویژگی و متد خاصی ندارد، متداول‌ترین نوع ارجاعی جهت ایجاد اشیاء سفارشی می‌باشد. به دو روش می‌توان نمونه‌ای را از یک Object ایجاد نمود. روش اول استفاده از عملگر new و بصورت زیر می‌باشد:

var person = new Object ();
person . name = "Meysam" ;
person . age = 32 ;

با استفاده از عملگر new، شیء person را از نوع Object ایجاد نمودیم که شامل دو ویژگی (Property) به نام‌های name و age می‌باشد. در واقع شیء person ساختاری را جهت نگهداری اطلاعات یک شخص معرفی می‌کند. این عمل موجب جلوگیری از پراکندگی تعریف متغیرها و گروه بندی آنها در قالب یک شیء می‌شود. روش دوم استفاده از Object Literal Notation یا نماد تحت الفظی شیء و بصورت زیر می‌باشد:

var person = {
    name : "Meysam" ,
    age : 32
};

Object Literal Notation ، دستور میانبری برای ایجاد یک شیء از نوع Object می‌باشد. در مثال فوق هم، همانند روش اول، شیء person را با دو ویژگی name و age ایجاد نمود‌ه‌ایم. در این روش، نام ویژگی‌ها می‌توانند به صورت رشته‌ای و عددی نیز به یک شیء اختصاص یابد.

var person = {
    "name" : "Meysam" ,
    "age" : 32
};

معمولا از دو روش فوق زمانی استفاده می‌شود که می‌خواهیم اشیایی را ایجاد نماییم که ویژگی‌های آن‌ها فقط خواندنی باشند. با استفاده از روش دوم، حتی می‌توان یک شیء خالی را ایجاد نمود که در ابتدا هیچ ویژگی ای ندارد  و در مراحل بعد، ویژگی‌هایی را به آن اضافه نمود.

var person = {}; // var person = new Object();
person . name = "Meysam" ;
person . age = 32 ;

در مثال فوق شیء person بدون ویژگی‌ها تعریف شده است؛ سپس به آن ویژگی‌هایی را اضافه نموده‌ایم.

استفاده از روش Object Literal Notation ، یکی از روش‌های محبوب برنامه نویسان جاوا اسکریپت می‌باشد. زیرا با کمترین کد و بصورت بصری، شیء ای را ایجاد نموده و مثلا به یک متد ارسال می‌نمایند. به مثال زیر توجه کنید:

function displayInfo ( arg ) {
    var output = "" ;
    if ( arg . name != undefined )
        output += "Name: " + arg . name + "\n" ;
    if ( arg . age != undefined )
        output += "Age: " + arg . age + "\n" ;
    return output ;
}

alert (displayInfo ({
    name : "Meysam" ,
    age : 32
}));

alert (displayInfo ({
    name : "Sohrab"
}));

در این مثال یک تابع تعریف شده است که آرگومان ورودی آن یک شیء می‌باشد. در تابع بررسی می‌شود که اگر ویژگی name و یا age برای این آرگومان تعریف شده بود، خروجی تابع را تولید نماید. در واقع این ویژگی‌ها اختیاری می‌باشند و می‌توانند ارسال نگردند. در زمان فراخوانی تابع نیز شیء ای را بصورت Object Literal Notation ایجاد نموده و به تابع ارسال کردیم.

این الگو برای ارسال آرگومان، زمانی استفاده می‌شود که تعداد زیادی آرگومان اختیاری داریم و می‌خواهیم به تابع ارسال نماییم. معمولا کار با آرگومان‌های نامی (Named Arguments) راحت‌تر است ولی زمانیکه تعداد آرگومان‌های اختیاری زیاد باشند، مدیریت و نگهداری آنها سخت و طاقت فرسا می‌گردد و ظاهر زشتی را به تابع می‌دهد. بهترین راهکار جهت مدیریت چنین شرایطی این است که آرگومان‌های اجباری را به صورت آرگومان‌های نامی تعریف کنیم و آرگومان‌های اختیاری را به صورت یک شیء به تابع ارسال کنیم.

نکته‌ی دیگری که باید به آن توجه نمود این است که جهت دسترسی به ویژگی‌های یک شیء از (.) استفاده می‌شود. همچنین می‌توان به یک ویژگی با استفاده از [] و بصورت یک آرایه دسترسی داشت که در این صورت نام ویژگی بصورت رشته‌ای در [] ذکر خواهد شد.

alert ( person . name );
alert ( person [ "name" ]);

در عمل تفاوتی بین دو مورد فوق وجود ندارد. مهمترین مزیت استفاده از [] این است که می‌توانید توسط یک متغیر به ویژگی‌های یک شیء دسترسی داشته باشید. همچنین اگر نام ویژگی شامل کاراکترهایی باشد که خطای گرامری رخ می‌دهد یا از اسامی رزرو شده استفاده کرده باشید، می‌توانید از [] جهت دسترسی به ویژگی استفاده نمایید.

var propertyName = "name" ;
alert ( person [ propertyName ]);
alert ( person [ "first name" ]);

در دستور alert اول، با استفاده از یک متغیر به ویژگی name از شیء person دسترسی پیدا نمودیم. در دستور آخر نیز، به دلیل وجود space در نام ویژگی، مجبور هستیم جهت دسترسی به ویژگی first name از [] استفاده نماییم.


بررسی نوع ارجاعی Function

توابع در واقع یک شیء و نمونه‌ای از نوع ارجاعی Function می‌باشند که می‌توانند همانند سایر اشیاء ویژگی‌ها و متدهای خاص خود را داشته باشند. بنابراین می‌توان در یک عبارت، تابعی را به یک شیء نسبت داد. به مثال زیر توجه کنید:

var sum = function ( a , b ) {
    return a + b ;
};

alert ( sum ( 10 , 20 ));

خروجی :

    30


شیء sum را تعریف نموده و یک تابع را به آن اختصاص دادیم که شامل دو آرگومان ورودی می‌باشد. حال می‌توان با شیء sum همانند یک تابع رفتار نمود و تابع مورد نظر را فراخوانی کرد. توجه داشته باشید که هیچ نامی را در زمان تعریف تابع به آن اختصاص نداده‌ایم. به این شکل تعریف تابع، Function Expression می‌گویند.

همانند سایر اشیاء، نام تابع نیز اشاره‌گری به تابع می‌باشد. بنابراین می‌توان توابع را نیز به یکدیگر نسبت داد. به مثال زیر توجه کنید:

function sum ( a , b ) {
    return a + b ;
}
alert ( sum ( 10 , 10 ));

var anotherSum = sum ;
alert ( anotherSum ( 10 , 10 ));

sum = null ;
alert ( anotherSum ( 10 , 10 ));
alert ( sum ( 10 , 10 )); // Error: Object is not a function;

خروجی :

    20

    20

    20

    Error: Object is not a function


ابتدا تابعی را به نام sum ایجاد نمودیم که دو عدد را با هم جمع می‌کند. دقت داشته باشید که به این شکل تعریف تابع sum ، اعلان تابع یا Function Declaration می‌گویند. سپس متغیری را به نام anotherSum ، تعریف نموده و sum را به آن نسبت دادیم. توجه داشته باشید که در زمان انتساب یک تابع به یک متغیر نباید () را ذکر کنیم، زیرا ذکر () به منزله‌ی فراخوانی تابع و اختصاص خروجی آن به متغیر می‌باشد و نه انتساب اشاره گر تابع به آن متغیر. فراخوانی sum و anotherSum خروجی یکسانی را دارند؛ زیرا هر دو به یک تابع اشاره می‌کنند. در خطوط بعدی، شیء sum را با مقدار null تنظیم نمودیم. در واقع با این کار اشاره‌گر sum برابر null شده است؛ یعنی دیگر به هیچ تابعی اشاره نمی‌کند. ولی تابع همچنان در حافظه وجود دارد؛ زیرا اشاره‌گر دیگری به نام anotherSum در حال اشاره نمودن به آن می‌باشد. در مرحله‌ی بعدی که sum را فراخوانی نمودیم، به دلیل null بودن آن، خطا رخ خواهد داد.


بازنگری مجدد به مبحث Overloading

در اینجا فقط می‌خواهیم اشاره‌ای کنیم به مبحث Overloading که قبلا در مورد آن بحث کردیم تا دلیل فنی عدم وجود Overloading را در جاوا اسکریپت درک کنیم. همانطور که قبلا بیان شد، نام تابع در واقع اشاره گری به تابع می‌باشد؛ بنابراین تعریف دو تابع هم نام، همانند اختصاص مجدد مقدار یا تغییر مقدار یک متغیر می‌باشد. به مثال زیر توجه کنید:

function calc ( num1 , num2 ) {
    return num1 + num2 ;
}

function calc ( num1 , num2 ) {
    return num1 - num2 ;
}

همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تابع دوم جایگزین تابع اول می‌گردد. در واقع تعریف فوق همانند تعریف زیر می‌باشد:

var calc = function ( num1 , num2 ) {
    return num1 + num2 ;
};

calc = function ( num1 , num2 ) {
    return num1 - num2 ;
};

همانطور که می‌بینید، ابتدا متغیری به نام calc تعریف شده‌است و با یک تابع مقداردهی اولیه شده است. سپس با تابع دوم مقداردهی مجدد گردیده است و دیگر به تابع قبلی اشاره نمی‌کند. بنابراین همیشه تابع آخر جایگزین توابع قبلی می‌گردد. 


Function Declaration در مقابل Function Expression

این دو روش تعریف و استفاده از توابع تقریبا مشابه هم می‌باشند و فقط یک تفاوت اصلی بین آنها وجود دارد و آن به نحوه‌ی رفتار موتور پردازشی جاوا اسکریپت بر می‌گردد. Function Declaration قبل از اینکه کدهای جاوا اسکریپت خوانده و اجرا شوند، خوانده شده و در دسترس خواهند بود؛ اما Function Expression تا زمانی که روال اجرای کد به این خط از کد نرسد، اجرا نخواهد شد و در دسترس نخواهد بود. به مثال Function Declaration زیر توجه کنید:

alert ( sum ( 10 , 20 ));

function sum ( a , b ) {
    return a + b ;
}

خروجی :

    30


قبل از اعلان تابع sum ، این تابع فراخوانی شده است؛ ولی هیچ خطایی رخ نمی‌دهد. زیرا قبل از اجرای دستورات، تابع sum خوانده و در دسترس خواهد بود. اما اگر تابع فوق بصورت Function Expression تعریف شده بود، خطا رخ می‌داد و برنامه اجرا نمی‌شد.

alert ( sum ( 10 , 20 )); // Error: undefined is not a function

var sum = function ( a , b ) {
    return a + b ;
};

خروجی :

    Error: undefined is not a function


همانطور که می‌بینید، در خط اول برنامه، خطای اجرایی رخ داده است. زیرا هنوز روال اجرایی برنامه به خط تعریف تابع sum نرسیده‌است. بنابراین تابع sum در دسترس نخواهد بود و فراخوانی آن موجب بروز خطا می‌گردد.


ارسال تابع به عنوان ورودی یا خروجی توابع دیگر

همانطور که قبلا بیان شد، نام تابع در واقع یک متغیر می‌باشد که به تابع مورد نظر اشاره می‌کند. بنابراین می‌توان همانند یک متغیر با آن رفتار نموده و به عنوان آرگومان ورودی و یا مقدار خروجی یک تابع آن را ارسال نمود. به مثال زیر توجه کنید:

function add ( a , b ) {
    return a + b ;
}

function mult ( a , b ) {
    return a * b ;
}

function calc ( a , b , fn ) {
    return a * b + fn ( a , b );
}

alert ( calc ( 10 , 20 , add ));
alert ( calc ( 10 , 20 , mult ));

خروجی :

    230

    400


دو تابع به نامهای add و mult با دو آرگومان ورودی تعریف شده‌اند که به ترتیب حاصل جمع و حاصل ضرب دو آرگومان را بر می‌گردانند. تابع calc نیز با 3 آرگومان ورودی تعریف شده‌است که قصد داریم برای آرگومان سوم یک تابع را ارسال نماییم. تابع calc در 2 مرحله فراخوانی شده‌است که در یک مرحله تابع add و در مرحله‌ی دیگر تابع mult به عنوان آرگومان ورودی ارسال شده‌اند. همانطور که از قبل می‌دانید، نام تابع اشاره‌گری به خود تابع می‌باشد. در تابع calc نیز با فراخوانی آرگومان fn در واقع داریم تابع ارسالی را فراخوانی می‌نماییم. حال به مثال زیر توجه کنید که یک تابع را به عنوان خروجی بر می‌گرداند:

function createFunction ( a , b ) {
    return function ( c ) {
        var d = ( a + b ) * c ;
        return d ;
    };
}

var fn = createFunction ( 10 , 20 );
alert ( fn ( 30 ));

خروجی :

    900


تابع createFunction دارای 2 آرگومان ورودی می‌باشد و یک تابع را با 1 آرگومان ورودی بر می‌گرداند. در ابتدا تابع createFunction را با آرگومان‌های 10 و 20 فراخوانی نمودیم. خروجی این تابع که خود یک تابع با یک آرگومان ورودی می‌باشد، به عنوان خروجی برگردانده شده و در متغیر fn قرار می‌گیرد. سپس تابع fn با آرگومان ورودی 30 فراخوانی می‌گردد که مقادیر 10 و 20 را با هم جمع نموده و در 30 ضرب می‌نماید. 

مطالب
جزئیات برنامه نویسی افزونه فارسی به پارسی

این افزونه با استفاده از ابزار Visual Studio Tools for Office که به VSTO مشهور شده است، تهیه شد. در بسته به روز رسانی سیستم که در ذیل (معرفی افزونه) نیز معرفی شد نگارش sp1 vsto3.0 آن به صورت خودکار نصب خواهد شد.
برای ایجاد این پروژه در VS.Net 2008 ، تنها کافی است یک پروژه جدید Word add-in را آغاز نمائیم. (شکل زیر)





قبل از ادامه بحث، بهتر است در مورد بانک اطلاعاتی مورد استفاده نیز توضیح داده شود. در اینجا از SQLite استفاده شد. (بسیار سبک، کم حجم و سریع است و اساسا یک کاربر نهایی برای تنظیمات آن نیازی نیست اطلاعاتی داشته باشد). بسته به روز رسانی سیستم (در مطلب قبلی)، این مورد را نیز به صورت خودکار نصب خواهد کرد (در GAC باید نصب شود وگرنه افزونه قادر به یافتن آن نخواهد شد).
برای ایجاد این بانک اطلاعاتی، از افزونه SQLite manager برای فایرفاکس استفاده شد. (این افزونه رایگان شما را از هر ابزار جانبی برای مدیریت یک بانک اطلاعاتی SQLite بی‌نیاز می‌کند)
برای مثال فایل ErrorsBank.sqlite برنامه افزونه فارسی به پارسی را توسط افزونه SQLite manager فایرفاکس باز کنید (این فایل را در محل نصب افزونه می‌توانید پیدا کنید). در اینجا می‌توان جداول جدید را ایجاد کرد، کوئری‌های دلخواه را اجرا نمود و یا اطلاعات را مرور کرده، حذف یا ویرایش کرد (شکل زیر).




و خوشبختانه این بانک اطلاعاتی و محصور کننده‌های آن با اطلاعات یونیکد فارسی هیچ مشکلی ندارند و برای کارهایی با وسعت کم و تعداد رکورد پائین یکی از بهترین انتخاب‌ها به‌شمار می‌روند.
نحوه استفاده از SQLite نیز در دات نت بسیار ساده است. اگر با ADO.Net کار کرده باشید، پس از افزودن ارجاعی از اسمبلی System.Data.SQLite.DLL به پروژه و معرفی فضای نام آن به پروژه، تنها کافی است در کدهای قبلی خود برای مثال SqlConnection را به SQLiteConnectionتغییر دهید و امثال آن. یعنی دانش ADO.Net شما در اینجا نیز کاملا قابل استفاده خواهد بود و نیازی نیست مدتی را صرف آشنا شدن با کلاس‌ها و مفاهیم جدید نمائید (البته این تنها زمانی معنا خواهد داشت که به ویزاردها عادت نکرده باشید و کارهای خود را با کد نویسی انجام داده باشید).
تنها یک نکته را باید به‌خاطر داشت و آن هم مربوط است به ساز و کار درونی SQLite . هنگام انجام عملیات update یا insert حتما از transaction استفاده کنید تا سرعت کوئری‌های شما در SQLite به نحو شگفت انگیزی افزایش یابد. مثالی در این مورد را در فایل chm راهنمای SQLite.NET می‌توانید پیدا کنید.

مطلب دیگری که پیش از پرداختن به کد نویسی افزونه باید با آن آشنا شویم، مفهوم smart tags در مجموعه آفیس است که در این پروژه از آن استفاده گردید.
smart tags در مجموعه آفیس برچسب‌هایی هستند که به صورت خودکار توسط یکی از محصولات آفیس مثلا ورد یا اکسل و امثال آن، پس از تشخیص یک کلمه خاص ایجاد می‌شوند و می‌توان اعمالی را به این برچسب ایجاد شده انتساب داد. برای مثال در اینجا امکان جایگزین کردن کلمه فارسی با معادل پارسی در نظر گرفته شد.
ویدیویی در مورد نحوه ایجاد اسمارت تگ‌ها در VS.Net و یا مثالی پیشرفته‌تر در مورد تشخیص دمای فارنهایت در یک متن و ایجاد smart tag مخصوص به آن برای تبدیل به سلسیوس. (از regular expressions جهت یافتن یک الگو در متن استفاده شده است)

در این پروژه، حدود 3800 واژه فارسی به‌ یک smart tag انتساب داده می‌شود (در روال استاندارد ThisAddIn_Startup). سپس در هنگام نمایش آن، معادل پارسی کلمه نیز به منوی باز شده افزوده گشته و در روال رخداد کلیک آن، تعویض کلمه تشخیص داده شده با واژه پیدا شده صورت خواهد گرفت.

در ادامه فرض بر این است که یک پروژه جدید word add-in را در VS.Net ایجاد کرده‌اید و همچنین ارجاعی را به فایل System.Data.SQLite.DLL افزوده‌اید.

using System;
using System.Diagnostics;
using Microsoft.Office.Tools.Word;
using Action = Microsoft.Office.Tools.Word.Action;

private SmartTag _st;
private void init()
{
try
{
//Enable Smart Tags in Word
if (!Application.Options.LabelSmartTags)
{
//ممکن است اسمارت تگ‌ها در ورد غیرفعال باشند. به این صورت می‌شود آنها را فعال کرد
Application.Options.LabelSmartTags = true;
}

_st = new SmartTag(@"www.microsoft.com/Demo#FarsiSmartTag", @"فارسی به پارسی");

//دریافت واژه‌های فارسی از دیتابیس و افزودن خودکار آنها به اسمارت تگ‌ها
if (!DBhelper.AddSmartTagItems(_st, "select distinct farsi from tblFarsiToParsi")) return;

Action stActions = new Action("تبدیل");//تعریف یک اکشن جدید
stActions.Click += stActions_Click;//انتساب روال‌های رخداد گردان
stActions.BeforeCaptionShow += stActions_BeforeCaptionShow;
_st.Actions = new[] { stActions };
VstoSmartTags.Add(_st);//افزودن اسمارت تگ به مجموعه
}
catch (Exception ex)
{
EventLog.WriteEntry("FarsiToParsi", ex.ToString(), EventLogEntryType.Error, 7);
}
}

private void ThisAddIn_Startup(object sender, EventArgs e)
{
init();
}

دو روال رخداد گردان زیر نیز جهت تغییر عنوان پیش فرض به واژه یافته شده در لحظه نمایش منو و روال کلیک نیز ایجاد خواهد شد:

static void stActions_BeforeCaptionShow(object sender, ActionEventArgs e)
{
try
{
Action clickedAction = sender as Action;
if (clickedAction != null)
{
string parsi = DBhelper.FindParsi(e.Text);//معادل پارسی از دیتابیس دریافت می‌شود
clickedAction.Caption = (parsi == string.Empty ? e.Text : parsi);
}
}
catch (Exception ex)
{
EventLog.WriteEntry("FarsiToParsi", ex.ToString(), EventLogEntryType.Error, 7);
}
}

static void stActions_Click(object sender, ActionEventArgs e)
{
try
{
Action clickedAction = sender as Action;
if (clickedAction != null)
{
e.Range.Text = clickedAction.Caption;//جایگزینی متن موجود با عنوانی که پیشتر پارسی شده است
}
}
catch (Exception ex)
{
EventLog.WriteEntry("FarsiToParsi", ex.ToString(), EventLogEntryType.Error, 7);
}
}

نکته‌ای را که در اینجا باید حتما رعایت کرد بحث exception handling‌ است. خصوصا در روال استاندارد ThisAddIn_Startup . اگر در این روال خطایی مدیریت نشده رخ دهد، word افزودنی شما را به صورت غیرفعال به مجموعه اضافه خواهد کرد و فعال سازی بعدی آن پس از اصلاح کد واقعا مشکل خواهد بود. همانطور که ملاحظه می‌کنید تمامی خطاها در event log‌ ویندوز نوشته می‌شوند.
همچنین باید دقت داشت که اگر متغیری در سطح کلاس تعریف نشود به احتمال زیاد تا دقایقی بعد توسط garbage collector به دیار باقی خواهد شتافت (تعریف st_ در اینجا). اینجاست که شاید ساعت‌ها وقت صرف کنید که چرا روال‌های رخ‌داد گردان دیگر اجرا نمی‌شوند. چرا افزونه دیگر کار نمی‌کند.

همین! کل سورس این add-in منهای بحث دریافت اطلاعات از دیتابیس همین بود! وظیفه‌ی تشخیص کلمات معرفی شده به ms-word به‌عهده‌ی خود آن است و این‌کار را نیز به‌خوبی انجام می‌دهد. در گذشته‌های نچندان دور ایجاد یک افزونه برای word واقعا مشکل بود که با این روش بسیاری از موانع برطرف شده است.

کلاس DBHelper که کار دریافت اطلاعات واژه‌ها را از دیتابیس SQLite انجام می‌دهد به شرح زیر است:

using System;
using System.Data.SQLite;
using System.Diagnostics;
using System.Reflection;
using Microsoft.Office.Tools.Word;

namespace Farsi2Parsi
{
class DBhelper
{
#region Methods (2)

// Public Methods (2)

public static bool AddSmartTagItems(SmartTag st, string strSQL)
{
SQLiteDataReader myReader = null;
SQLiteCommand sqlCmd = null;
bool ret = false;
try
{
SQLiteConnection sqlCon = new SQLiteConnection
{
ConnectionString = "Data Source=" + ConStr.ConnectionString
};
sqlCon.Open();
sqlCmd = new SQLiteCommand(strSQL, sqlCon);
myReader = sqlCmd.ExecuteReader();

if (myReader != null)
while (myReader.Read())
{
if (myReader.GetValue(0) != DBNull.Value)
st.Terms.Add(myReader.GetValue(0).ToString());
}

ret = true;
}
catch (Exception ex)
{
EventLog.WriteEntry("FarsiToParsi", ex + "\n" + Environment.CurrentDirectory + "\n" +
Assembly.GetExecutingAssembly().Location, EventLogEntryType.Error, 7);
}
finally
{
if (myReader != null)
myReader.Close();

if (sqlCmd != null)
sqlCmd.Connection.Close();
}
return ret;
}

public static string FindParsi(string farsi)
{
SQLiteDataReader myReader = null;
SQLiteCommand sqlCmd = null;
string ret = string.Empty;
string strSQL = "select parsi from tblFarsiToParsi where farsi='" + farsi.Replace("'", "''") + "'";
try
{
SQLiteConnection sqlCon = new SQLiteConnection
{
ConnectionString = "Data Source=" + ConStr.ConnectionString
};
sqlCon.Open();
sqlCmd = new SQLiteCommand(strSQL, sqlCon);
myReader = sqlCmd.ExecuteReader();

if (myReader != null)
{
myReader.Read(); //اولین مورد کافی است
if (myReader.GetValue(0) != DBNull.Value)
ret = myReader.GetValue(0).ToString();
}
}
catch (Exception ex)
{
EventLog.WriteEntry("FarsiToParsi", ex + "\n" + Environment.CurrentDirectory + "\n" +
Assembly.GetExecutingAssembly().Location, EventLogEntryType.Error, 8);
}
finally
{
if (myReader != null)
myReader.Close();

if (sqlCmd != null)
sqlCmd.Connection.Close();
}
return ret;
}
#endregion Methods
}
}

همانطور که پیشتر نیز عنوان شد اگر با ADO.net آشنایی داشته باشید، هیچ نکته‌ی خاص جدیدی را در اینجا مشاهده نخواهید کرد و تنها یک سری امور روزمره کاری با ADO.net مطرح شده است، باز کردن کانکشن، اجرای کوئری، دریافت اطلاعات و پاکسازی نهایی. (قسمت finally را با استفاده از عبارت using می‌شود حذف کرد)

هنگام نصب برنامه، مسیر پوشه نصب در رجیستری ویندوز توسط نصاب نوشته خواهد شد. از همین مورد برای ایجاد رشته اتصالی به دیتابیس استفاده گردید.

class ConStr
{
public static string ConnectionString
{
get
{
return Microsoft.Win32.Registry.LocalMachine.OpenSubKey("SOFTWARE\\FarsiToParsi").GetValue("folder") + "\\ErrorsBank.sqlite";
}
}
}

سورس کامل این افزونه را به صورت یک پروژه VS.Net 2008 SP1 از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
نصاب برنامه با استفاده از NSIS ایجاد شده که در روزی دیگر درباره‌ی آن توضیح خواهم داد.
اگر قصد داشته باشید از روش‌های متداول استفاده کنید، مشاهده ویدیوی زیر توصیه می‌شود:
http://msdn.microsoft.com/en-us/office/bb851702.aspx

برای توزیع این نوع افزونه‌ها علاوه بر دات نت فریم ورک، به چهار به روز رسانی دیگر نیز نیاز خواهد بود:
به روز رسانی نصاب ویندوز (که احتمالا نصب هست)
WindowsInstaller-KB893803-v2-x86.exe
Microsoft Office System Update: Redistributable Primary Interop Assemblies :
o2007pia.msi
نصب vsto و همچنین sp1 آن
vstor30.exe
vstor30sp1-KB949258-x86.exe

این موارد را من در بسته به روز رسانی سیستم قرار داده‌ام که به صورت خودکار و یکی پس از دیگری اجرا و نصب خواهند شد.
پس از آن با کلیک بر روی فایلی با پسوند vsto که در پوشه build برنامه موجود است، می‌توان افزونه را نصب کرد (click once installation).




سایر اطلاعات در مورد پروژه‌های VSTO را می‌توان از طریق وبلاگ رسمی آنها دنبال کرد:
http://blogs.msdn.com/vsto/

ایده‌های دیگری را هم در همین رابطه می‌توان پیاده سازی کرد. برای مثال درست کردن یک افزونه برای بررسی آئین نگارش فارسی در متون word. دقیقا با همین روش قابل پیاده سازی است و یا ایجاد غلط یاب بهتری نسبت به آن‌چه که هم اکنون برای آفیس 2003 توسط مایکروسافت ارائه شده است (این غلط یاب با صفحه کلید استاندارد تایپ ایران همخوانی ندارد، به همین جهت با استقبال نیز مواجه نشد).