مطالب
نمایش تقویم ماهیانه شمسی توسط PdfReport
در نگارش 1.6، قالب سلول جدیدی به نام MonthCalendar اضافه شده است که امکان نمایش تقویم ماهیانه شمسی و میلادی را فراهم می‌کند. در ادامه نحوه استفاده از آن‌را بررسی خواهیم کرد. کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت کنید: (^)
فرض کنید اطلاعات حضور و غیاب کارمندان را به نحو زیر در اختیار دارید:
namespace PdfReportSamples.Models
{
    public class UserWorkedHours
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public int DayNumber { set; get; }
        public int Month { set; get; }
        public int Year { set; get; }
        public string Description { set; get; }
    }
}
و برای نمونه منبع داده فرضی ما نیز به صورت زیر است (تعدادی روز، به همراه ساعات کارکرد):
        private static List<UserWorkedHours> createUsersWorkedHours()
        {
            var usersWorkedHours = new List<UserWorkedHours>();
            for (int i = 1; i < 11; i++)
            {
                for (int j = 1; j < 28; j++)
                {
                    usersWorkedHours.Add(new UserWorkedHours
                    {
                        Id = i,
                        Name = "کارمند " + i,
                        Year = 1391, // سال و ماه بر اساس نوع تقویم انتخابی مشخص می‌شود
                        Month = i,
                        DayNumber = j,
                        Description = i % 2 == 0 ? "05:00" : "08:00"
                    });
                }
            }
            return usersWorkedHours;
        }
در این منبع داده فرضی، متن Description ذیل شماره روز، در تقویم ماهیانه نمایش داده خواهد شد.
سلولی که قرار است قالب MonthCalendar را نمایش دهد نیاز به شیء‌ایی از نوع PdfRpt.Calendar.CalendarData دارد که به نحو زیر تعریف شده است:
using System.Collections.Generic;

namespace PdfRpt.Calendar
{
    public class CalendarData
    {
        public int Month { set; get; }
        public int Year { set; get; }
        public IList<DayInfo> MonthDaysInfo { set; get; }
    }
}

namespace PdfRpt.Calendar
{
    public class DayInfo
    {
        public int DayNumber { set; get; }
        public int Month { set; get; }
        public int Year { set; get; }

        public string Description { set; get; }
        public bool ShowDescriptionInFooter { set; get; }
    }
}
این ساختار بر اساس اطلاعات یک ماه و روزهای آن است. متن Description در صورت false بودن ShowDescriptionInFooter ذیل شماره روز نمایش داده خواهد شد، در غیراینصورت در پایان ماه به شکل یک سطر جدید نمایش داده می‌شود. در اینجا روزهای ماه و سال بر اساس نوع تقویم معنا خواهند شد.

اکنون نیاز است تا اطلاعات منبع داده خود را به CalendarData نگاشت کنیم تا بتوان از آن در قالب سلول جدید MonthCalendar استفاده کرد. انجام اینکار با استفاده از امکانات LINQ به نحو زیر است:
        public static IList<UserMonthCalendar> CreateDataSource()
        {
            var usersWorkedHours = createUsersWorkedHours();
            // Mapping a list of normal Users WorkedHours to a list of Users + CalendarData
            return usersWorkedHours
                        .GroupBy(x => new
                        {
                            Id = x.Id,
                            Name = x.Name
                        })
                        .Select(
                                 x => new UserMonthCalendar
                                 {
                                     Id = x.Key.Id,
                                     Name = x.Key.Name,
                                     // Calendar's cell data type should be PdfRpt.Calendar.CalendarData
                                     MonthCalendarData = new CalendarData
                                     {
                                         Year = x.First().Year,
                                         Month = x.First().Month,
                                         MonthDaysInfo = x.ToList().Select(y => new DayInfo
                                         {
                                             Description = y.Description,
                                             ShowDescriptionInFooter = false,
                                             DayNumber = y.DayNumber
                                         }).ToList()
                                     }
                                 }).ToList();
        }
UserMonthCalendar، شامل ستون‌هایی است که قرار است در گزارش ما ظاهر شوند:
using PdfRpt.Calendar;

namespace PdfReportSamples.Models
{
    public class UserMonthCalendar
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        // Calendar's cell data type should be CalendarData
        public CalendarData MonthCalendarData { set; get; }
    }
}
ستون اول، شماره شخص، ستون دوم شامل نام شخص و ستون سوم، شامل اطلاعات یک ماه شخص است.
برای نمایش این اطلاعات توسط PdfReport، دو ستون اول یاد شده نکته خاصی ندارند، اما نحوه تعریف ستون تقویم ماهیانه آن به صورت زیر خواهد بود:
                columns.AddColumn(column =>
                {
                    // Calendar's cell data type should be PdfRpt.Calendar.CalendarData
                    column.PropertyName<UserMonthCalendar>(x => x.MonthCalendarData);
                    column.CellsHorizontalAlignment(HorizontalAlignment.Center);
                    column.IsVisible(true);
                    column.Order(3);
                    column.Width(3);
                    column.HeaderCell("تقویم ماهیانه");
                    column.ColumnItemsTemplate(itemsTemplate =>
                    {
                        itemsTemplate.MonthCalendar(new CalendarAttributes
                        {
                            CalendarType = CalendarType.PersianCalendar,
                            UseLongDayNamesOfWeek = true,
                            Padding = 3,
                            DescriptionHorizontalAlignment = HorizontalAlignment.Center,
                            SplitRows = true,
                            CellsCustomizer = info =>
                            {
                                if (info.Year == 1391 && info.Month == 1 && info.DayNumber == 1)
                                {
                                    info.NumberCell.BackgroundColor = new BaseColor(System.Drawing.Color.LimeGreen);
                                    var phrase = info.NumberCell.Phrase;
                                    foreach (var chunk in phrase.Chunks)
                                        chunk.Font.Color = new BaseColor(System.Drawing.Color.Yellow);
                                }
                            }
                        });
                    });
                });
توسط CalendarAttributes می‌توان یک سری از خواص تقویم نمایش داده شده را تغییر داد. برای مثال CalendarType مشخص می‌کند که نوع تقویم شمسی است یا میلادی؛ UseLongDayNamesOfWeek برای نمایش نام روزها به صورت کامل «شنبه» یا «ش» (نام کوتاه شده آن) بکار می‌رود. SplitRows مشخص می‌کند که اگر تقویم در یک صفحه جا نشد، به صفحه بعد منتقل شود یا تا جایی که ممکن است در صفحه جاری اطلاعات آن نمایش داده شده و سپس مابقی را در صفحه بعد ترسیم کند (مقدار true آن). به علاوه توسط CellsCustomizer می‌توان فرمت کردن شرطی اطلاعات را انجام داد. برای مثال در اینجا اگر روز مورد نظر، روز اول سال 91 باشد، رنگ زمینه سلول و رنگ متن عدد آن تغییر خواهد کرد.
 

مطالب
اصول طراحی شیء گرا: OO Design Principles - قسمت سوم

اصل هفتم: Liskove Substitution Principle

"ارث بری باید به صورتی باشد که زیر نوع را بتوان بجای ابر نوع استفاده کرد"

این اصل می‌گوید اگر قرار است از ارث بری استفاده شود، نحوه‌ی استفاده باید بدین گونه باشد که اگر یک شیء از کلاس والد ( Base-Parent-Super type ) داشته باشیم، باید بتوان آن را با شیء کلاس فرزند ( Sub Type-Child ) بدون هیچ گونه تغییری در منطق کد استفاده کننده از شیء مورد نظر، تغییر داد. به زبان ساده باید بتوان شیء فرزند را جایگزین شیء والد کرد.

نکته مهم: این اصل در مورد عکس این رابطه صحبتی نمی‌کند و دلیل آن هم منطق طراحی می‌باشد. تصور کنید که شیء ای داشته باشید که از یک کلاس والد، ارث برده باشد. نوشتن  کدی که شیء والد را بتوان جایگزین شیء فرزند کرد، بسیار سخت است؛ چرا که منطق متکی بر کلاس فرزند بسیار وابسته به جزییات کلاس فرزند است. در غیر این صورت وجود شیء فرزند، کم اهمیت میباشد.

با رعایت این اصل، میتوانیم در مواقعی که شروط مرتبط با کلاس فرزند را نداریم و یک سری منطق و قیود کلی مرتبط با کلاس والد را داریم، از شیء کلاس والد استفاده نماییم و وظیفه  نمونه گیری (instantiation ) آن را به یک کلاس دیگر محول کنیم. به مثال زیر توجه کنید:

 public class Parent
    {
        public string Name { get; set; }
        public int X { get; set; }
        public int Y { get; set; }
        public Parent()
        {
            X = Y = 0;
        }
        public virtual void Move()
        {
            X += 5;
            Y += 5;
        }
        public void Shoot() { }
        public virtual void Pass() { } 
    }
    public class Child1 : Parent
    {
        public override void Move()
        {
            X += 10;
            Y += 10;
        }
    }
    public class Child2 : Parent
    {
        public override void Move()
        {
            X += 20;
            Y += 20;
        }
    }
    public enum State
    {
        Start,
        Move,
        Shoot,
        Pass
    }
    public class Creator
    {
        public static Parent GetInstance(bool? condition)
        {
            if (condition == null)
            {
                return new Parent();
            }
            if (condition == true)
            {
                return new Child1();
            }
            else
            {
                return new Child2();
            }
        }
    }
    public class Context
    {
        public void SetState(ref State s)
        {
            s = State.Move;
        }
        public void Main()
        {
            State state =State.Start;
            
            // در مورد نوع این شیء چیزی نمیدانیم و وابسته به شرایط نوع آن متغیر است
            // در حقیقت شیء کلاس فرزند را جای شیء کلاس والد  قرار می‌دهیم و نه بالعکس

            Parent obj = Creator.GetInstance(null);
            
            // منطق برنامه وضعیت را تغییر می‌دهد
            SetState(ref state);

            // قواعد کلی و عمومی که بدون در نظر گرفتن کلاس (نوع) شیء بر آن اعمال می‌شود
            switch (state)
            {
                case State.Move:
                    obj.Move();
                    break;
                case State.Shoot:
                    obj.Shoot();
                    break;
                case State.Pass:
                    obj.Pass();
                    break;
                default:
                    break;
            }           
        }
    }

همانطور که در کدها نیز توضیح داده‌ام، کلاس‌های فرزند را جایگزین کلاس والد کرده‌ایم. اگر می‌خواستیم عکس رابطه را (شیء والد را به شیء فرزند انتقال دهیم) اعمال کنیم باید تغییر زیر را ایجاد میکردیم که با خطا روبرو خواهد شد:

Child1 obj = Creator.GetInstance(null);



اصل هشتم: Interface segregation

"واسط‌های کوچک بهتر از واسط‌های حجیم است"

این اصل به ما می‌گوید در تعریف واسط‌های متعدد خساست به خرج ندهیم و بجای آنکه یک واسط اصلی با وظیفه‌های بسیار داشته باشیم، بهتر است واسط‌های متعددی با وظیفه‌های کمتر داشته باشیم. برای درک این اصل ساده به عقب برمیگردیم، جایی که نیاز به واسط را توضیح دادیم. واسط، نقش تعریف پروتکل را دارد. اگر قرار باشد واسطی بزرگ با چندین مسئولیت داشته باشیم، آنگاه تعریف مستحکمی را از وظیفه‌ی واسط ارائه نداده‌ایم. لذا هر کلاس پیاده ساز این واسط، برخی وظیفه‌هایی را که نیاز به آن ندارد، باید تعریف و پیاده سازی کند. به مثال زیر نگاه کنید:

 public interface IHuman
    {
        void Move();
        void Eat();
        void LevelUp();
        void FireBullet();
    }
    public class Player : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class Enemy : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class Citizen : IHuman
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }

در این مثال که مربوط به مدل یک بازی با نقش‌های بازیکن، دشمن و شهروند (بی گناه!) است، طراحی به گونه‌ای است که دشمن و شهروند، توابعی را که نیاز ندارند، باید پیاده سازی کنند. در دشمن: Eat(), LevelUp() و در شهروند: Eat(), LevelUp(), FireBullet() . لذا واسط IHuman یک واسط کلی با وظیفه‌های متعدد است.

در مدل بهبود یافته که کلاس‌ها با پسوند Better بازنویسی شده‌اند داریم:

public interface IMovable { void Move(); }
    public interface IEatable { void Eat(); }
    public interface IPlayer { void LevelUp(); }
    public interface IShooter { void FireBullet(); }
    public class PlayerBetter : IPlayer, IMovable, IEatable, IShooter
    {
        public void Eat() { }
        public void FireBullet() { }
        public void LevelUp() { }
        public void Move() { }
    }
    public class EnemyBetter : IMovable, IShooter
    {
        public void FireBullet() { }
        public void Move() { }
    }
    public class CitizenBetter : IMovable
    {
        public void Move() { }
    }

در اینجا برای هر وظیفه یک واسط تعریف کرده ایم که باعث قوی شدن معنای هر واسط می‌شود.



اصل نهم: Dependency inversion

"وابستگی بین ماژول‌ها  را به وابستگی آن‌ها به انتزاع (واسط) تغییر بده"

این اصل که نمود آن را در الگو‌های طراحی dependency injection و factory میبینیم، میگوید که ماژول‌های بالادست (ماژول استفاده کننده ماژول پایین دست) به جای آنکه ارجاع مستقیمی را به ماژول‌های پایین دست داشته باشند، به انتزاعی (واسط) ارجاع بدهند که ماژول پایین دست آنرا پیاده سازی می‌کند یا به ارث میبرد. در واقع این اصل برای از بین بردن وابستگی قوی بین ماژول‌های بالا دست و پایین دست، به میدان آمده است. دو حکم اصلی از این اصل بر می‌آید:

الف – ماژول‌های بالا دست نباید وابسته به ماژول‌های پایین دست باشند. هر دو باید وابسته به انتزاع (واسط) باشند. وابستگی ماژول بالا دست از نوع ارجاع و وابستگی ماژول پایین دست از نوع ارث بری است.

ب – انتزاع نباید وابسته به جزییات باشد، بلکه جزییات باید وابسته به انتزاع باشد. یعنی در پیاده سازی منطق برنامه (که جزییات محسوب می‌شود) باید از واسط‌ها یا کلاس‌های انتزاعی استفاده کنیم و همچنین در نوشتن کلاس‌های انتزاعی نباید هیچ گونه ارجاعی را به کلاس‌های جزیی داشته باشیم.

در مثال زیر با نمونه‌ای از طراحی ناقض این اصل روبرو هستیم:

public class Controller
    {
        public Service Service { get; set; }
        public Controller()
        {
            // کنترلر باید نحوه نمونه گیری را بداند (ورودی‌های لازم) و این از وظایف آن خارج است
            Service = new Service(1);
        }
        public void DoWork()
        {
            Service.RunService();
        }
    }

    public class Service
    {
        public int State { get; set; }
        public Service(int s)
        {
            State = s;
        }
        public void RunService() { }
    }

در این مثال کلاس کنترلر، ماژول بالادست و کلاس سرویس، ماژول پایین دست محسوب میگردد. در ادامه طراحی مطلوب را نیز ارائه داده‌ام:

public class ControllerBetter
    {
        // ارجاع به واسط باعث انعطاف و کاهش وابستگی شده است
        public IService Service { get; set; }
        public ControllerBetter(IService service)
        {
            // یک کلاس دیگر وظیفه ارسال سرویس به سازنده کلاس کنترلر را دارد 
            // و مسئولیت نمونه گیری را از دوش کنترلر برداشته است
            Service = service;
        }
        public void DoWork()
        {
            Service.RunService();
        }
    }
    // کاهش وابستگی با تعریف واسط و تغییر وابستگی مستقیم بین کنترلر و سرویس
    public interface IService
    {
        void RunService();
    }
    // وابستگی جزییات به انتزاع
    public class ServiceBetter : IService
    {
        public int State { get; set; }
        public ServiceBetter(int s)
        {
            State = s;
        }
        public void RunService() { }
    }

نحوه بهبود طراحی را در توضیحات داخل کد مشاهده میکنید. در مقاله بعدی به اصول GRASP خواهم پرداخت. 

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها
پیشنیازها (الزامی)

«بررسی مفاهیم معکوس سازی وابستگی‌ها و ابزارهای مرتبط با آن»
«اصول طراحی SOLID»
«مطالعه‌ی بیشتر»


تزریق وابستگی‌ها (یا Dependency injection = DI) به معنای ارسال نمونه‌ای/وهله‌ای از وابستگی (یک سرویس) به شیء وابسته‌ی به آن (یک کلاینت) است. در فرآیند تزریق وابستگی‌ها، یک کلاس، وهله‌های کلاس‌های دیگر مورد نیاز خودش را بجای وهله سازی مستقیم، از یک تزریق کننده دریافت می‌کند. بنابراین بجای نوشتن newها در کلاس جاری، آن‌ها را به صورت وابستگی‌هایی در سازنده‌ی کلاس تعریف می‌کنیم تا توسط یک IoC Container تامین شوند. در اینجا به فریم ورک‌هایی که کار وهله سازی این وابستگی‌ها را انجام می‌دهند، IoC Container و یا DI container می‌گوییم (IoC =  inversion of control ).
چندین نوع تزریق وابستگی‌ها وجود دارند که دو حالت زیر، عمومی‌ترین آن‌ها است:
الف) تزریق در سازنده‌ی کلاس: لیست وابستگی‌های یک کلاس، به عنوان پارامترهای سازنده‌ی آن ذکر می‌شوند.
ب) تزریق در خواص یا Setter injection: کلاینت خواصی get و set را به صورت public معرفی می‌کند و سپس IoC Container با وهله سازی آن‌ها، وابستگی‌های مورد نیاز را تامین خواهد کرد.


تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core

برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET، این نگارش جدید از ابتدا با دید پشتیبانی کامل از DI طراحی شده‌است و این مفهوم، در سراسر اجزای آن به صورت یکپارچه‌ای پشتیبانی می‌شود. همچنین به همراه یک minimalistic DI container توکار نیز هست .
این IoC Container توکار از 4 حالت طول عمر ذیل پشتیبانی می‌کند:
- instance: در هربار نیاز به یک وابستگی خاص، تنها یک وهله از آن در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد و در اینجا شما هستید که مسئول تعریف نحوه‌ی وهله سازی این شیء خواهید بود (برای بار اول).
- transient: هربار که نیاز به وابستگی خاصی بود، یک وهله‌ی جدید از آن توسط IoC Container تولید و ارائه می‌شود.
- singleton: در این حالت تنها یک وهله از وابستگی درخواست شده در طول عمر برنامه تامین می‌شود.
- scoped: در طول عمر یک scope خاص، تنها یک وهله از وابستگی درخواست شده، در اختیار مصرف کننده‌ها قرار می‌گیرد. برای مثال مرسوم است که به ازای یک درخواست وب، تنها یک وهله از شیء‌ایی خاص در اختیار تمام مصرف کننده‌های آن قرار گیرد (single instance per web request).

طول عمر singleton، برای سرویس‌ها و کلاس‌های config مناسب هستند. به این ترتیب به کارآیی بالاتری خواهیم رسید و دیگر نیازی نخواهد بود تا هر بار این اطلاعات خوانده شوند. حالت scoped برای وهله سازی الگوی واحد کار و پیاده سازی تراکنش‌ها مناسب است. برای مثال در طی یک درخواست وب، یک تراکنش باید صورت گیرد.
حالت scoped در حقیقت نوع خاصی از حالت transient است. در حالت transient صرفنظر از هر حالتی، هربار که وابستگی ویژه‌ای درخواست شود، یک وهله‌ی جدید از آن تولید خواهد شد. اما در حالت scoped فقط یک وهله‌ی از وابستگی مورد نظر، در بین تمام اشیاء وابسته‌ی به آن، در طول عمر آن scope تولید می‌شود.
بنابراین در برنامه‌های وب دو نوع singleton برای معرفی کلاس‌های config و نوع scoped برای پیاده سازی تراکنش‌ها و همچنین بالابردن کارآیی برنامه در طی یک درخواست وب (با عدم وهله سازی بیش از اندازه‌ی از کلاس‌های مختلف مورد نیاز)، بیشتر از همه به کار برده می‌شوند.


یک مثال کاربردی: بررسی نحوه‌ی تزریق یک سرویس سفارشی به کمک IoC Container توکار ASP.NET Core


مثال جاری که بر اساس ASP.NET Core Web Application و با قالب خالی آن ایجاد شده‌است، دارای نام فرضی Core1RtmEmptyTest است. در همین پروژه بر روی پوشه‌ی src، کلیک راست کرده و گزینه‌ی Add new project را انتخاب کنید و سپس یک پروژه‌ی جدید از نوع NET Core -> Class library. را به آن، با نام Core1RtmEmptyTest.Services اضافه کنید (تصویر فوق).
در ادامه کلاس نمونه‌ی سرویس پیام‌ها را به همراه اینترفیس آن، با محتوای زیر به آن اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Services
{
    public interface IMessagesService
    {
        string GetSiteName();
    }
 
    public class MessagesService : IMessagesService
    {
        public string GetSiteName()
        {
            return "DNT";
        }
    }
}
در ادامه به پروژه‌ی Core1RtmEmptyTest مراجعه کرده و بر روی گره references آن کلیک راست کنید. در اینجا گزینه‌ی add reference را انتخاب کرده و سپس Core1RtmEmptyTest.Services را انتخاب کنید، تا اسمبلی آن‌را بتوان در پروژه‌ی جاری استفاده کرد.


انجام اینکار معادل است با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json پروژه:
{
    "dependencies": {
        // same as before
        "Core1RtmEmptyTest.Services": "1.0.0-*"
    },
در ادامه قصد داریم این سرویس را به متد Configure کلاس Startup تزریق کرده و سپس خروجی رشته‌ای آن‌را توسط میان افزار Run آن نمایش دهیم. برای این منظور فایل Startup.cs را گشوده و امضای متد Configure را به نحو ذیل تغییر دهید:
public void Configure(
    IApplicationBuilder app,
    IHostingEnvironment env,
    IMessagesService messagesService)
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، متد Configure دارای امضای ثابتی نیست و هر تعداد سرویسی را که نیاز است، می‌توان در اینجا اضافه کرد. یک سری از سرویس‌ها مانند IApplicationBuilder و IHostingEnvironment پیشتر توسط IoC Container توکار ASP.NET Core معرفی و ثبت شده‌اند. به همین جهت، همینقدر که در اینجا ذکر شوند، کار می‌کنند و نیازی به تنظیمات اضافه‌تری ندارند. اما سرویس IMessagesService ما هنوز به این IoC Container معرفی نشده‌است. بنابراین نمی‌داند که چگونه باید این اینترفیس را وهله سازی کند.
public void Configure(
    IApplicationBuilder app,
    IHostingEnvironment env,
    IMessagesService messagesService)
{ 
    app.Run(async context =>
    {
        var siteName = messagesService.GetSiteName();
        await context.Response.WriteAsync($"Hello {siteName}");
    });
}
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به این خطا برخواهیم خورد:
 System.InvalidOperationException
No service for type 'Core1RtmEmptyTest.Services.IMessagesService' has been registered.
at Microsoft.Extensions.DependencyInjection.ServiceProviderServiceExtensions.GetRequiredService(IServiceProvider provider, Type serviceType)
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.ConfigureBuilder.Invoke(object instance, IApplicationBuilder builder)

System.Exception
Could not resolve a service of type 'Core1RtmEmptyTest.Services.IMessagesService' for the parameter 'messagesService' of method 'Configure' on type 'Core1RtmEmptyTest.Startup'.
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.ConfigureBuilder.Invoke(object instance, IApplicationBuilder builder)
at Microsoft.AspNetCore.Hosting.Internal.WebHost.BuildApplication()
برای رفع این مشکل، به متد ConfigureServices کلاس Startup مراجعه کرده و سیم کشی‌های مرتبط را انجام می‌دهیم. در اینجا باید اعلام کنیم که «هر زمانیکه به IMessagesService رسیدی، یک وهله‌ی جدید (transient) از کلاس MessagesService را به صورت خودکار تولید کن و سپس در اختیار مصرف کننده قرار بده»:
public class Startup
{
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddTransient<IMessagesService, MessagesService>();
    }
در اینجا نحوه‌ی ثبت یک سرویس را در IoC Containser توکار ASP.NET Core ملاحظه می‌کنید. تمام حالت‌های طول عمری که در ابتدای بحث عنوان شدند، یک متد ویژه‌ی خاص خود را در اینجا دارند. برای مثال حالت transient دارای متد ویژه‌ی AddTransient است و همینطور برای سایر حالت‌ها. این متدها به صورت جنریک تعریف شده‌اند و آرگومان اول آن‌ها، اینترفیس سرویس و آرگومان دوم، پیاده سازی آن‌ها است (سیم کشی اینترفیس، به کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن).

پس از اینکار، مجددا برنامه را اجرا کنید. اکنون این خروجی باید مشاهده شود:


و به این معنا است که اکنون IoC Cotanier توکار ASP.NET Core، می‌داند زمانیکه به IMessagesService رسید، چگونه باید آن‌را وهله سازی کند.


چه سرویس‌هایی به صورت پیش فرض در IoC Container توکار ASP.NET Core ثبت شده‌اند؟

در ابتدای متد ConfigureServices یک break point را قرار داده و برنامه را در حالت دیباگ اجرا کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، به صورت پیش فرض 16 سرویس در اینجا ثبت شده‌اند که تاکنون با دو مورد از آن‌ها کار کرده‌ایم.


امکان تزریق وابستگی‌ها در همه جا!

در مثال فوق، سرویس سفارشی خود را در متد Configure کلاس آغازین برنامه تزریق کردیم. نکته‌ی مهم اینجا است که برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC (یعنی بدون نیاز به تنظیمات خاصی برای قسمت‌های مختلف برنامه)، می‌توان این تزریق‌ها را در کنترلرها، در میان افزارها، در فیلترها در ... همه جا و تمام اجزای ASP.NET Core 1.0 انجام داد و دیگر اینبار نیازی نیست تا نکته‌ی ویژه‌ی نحوه‌ی تزریق وابستگی‌ها در فیلترها یا کنترلرهای ASP.NET MVC را یافته و سپس اعمال کنید. تمام این‌ها از روز اول کار می‌کنند. همینقدر که کار ثبت سرویس خود را در متد ConfigureServices انجام دادید، این سرویس در سراسر اکوسیستم ASP.NET Core، قابل دسترسی است.


نیاز به تعویض IoC Container توکار ASP.NET Core

قابلیت تزریق وابستگی‌های توکار ASP.NET Core صرفا جهت برآورده کردن نیازمندی‌های اصلی آن طراحی شده‌است و نه بیشتر. بنابراین توسط آن قابلیت‌های پیشرفته‌ای را که سایر IoC Containers ارائه می‌دهند، نخواهید یافت. برای مثال تعویض امکانات تزریق وابستگی‌های توکار ASP.NET Core با StructureMap این مزایا را به همراه خواهد داشت:
 • امکان ایجاد child/nested containers (پشتیبانی از سناریوهای چند مستاجری)
 • پشتیبانی از Setter Injection
 • امکان انتخاب سازنده‌ای خاص (اگر چندین سازنده تعریف شده باشند)
 • سیم کشی خودکار یا Conventional "Auto" Registration (برای مثال اتصال اینترفیس IName به کلاس Name به صورت خودکار و کاهش تعداد تعاریف ابتدای برنامه)
 • پشتیبانی توکار از Lazy و Func
 • امکان وهله سازی از نوع‌های concrete (یا همان کلاس‌های معمولی)
 • پشتیبانی از مفاهیمی مانند Interception و AOP
 • امکان اسکن اسمبلی‌های مختلف جهت یافتن اینترفیس‌ها و اتصال خودکار آن‌ها (طراحی‌های افزونه پذیر)


روش تعویض IoC Container توکار ASP.NET Core با StructureMap

جزئیات این جایگزین کردن را در مطلب «جایگزین کردن StructureMap با سیستم توکار تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core 1.0» می‌توانید مطالعه کنید.
یا می‌توانید از روش فوق استفاده کنید و یا اکنون قسمتی از پروژه‌ی رسمی استراکچرمپ در آدرس https://github.com/structuremap/structuremap.dnx جهت کار با NET Core. طراحی شده‌است. برای کار با آن نیاز است این مراحل طی شوند:
الف) دریافت بسته‌ی نیوگت StructureMap.Dnx
برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن، StructureMap.Dnx را جستجو کرده و نصب نمائید (تیک مربوط به انتخاب pre releases هم باید انتخاب شده باشد):


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
{
    "dependencies": {
        // same as before  
        "StructureMap.Dnx": "0.5.1-rc2-final"
    },
ب) جایگزین کردن Container استراکچرمپ با Container توکار ASP.NET Core
پس از نصب بسته‌ی StructureMap.Dnx، به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و این تغییرات را اعمال کنید:
public class Startup
{
    public IServiceProvider ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddDirectoryBrowser();
 
        var container = new Container();
        container.Configure(config =>
        {
            config.Scan(_ =>
            {
                _.AssemblyContainingType<IMessagesService>();
                _.WithDefaultConventions();
            });
            //config.For<IMessagesService>().Use<MessagesService>();
 
            config.Populate(services);
        });
        container.Populate(services);
 
        return container.GetInstance<IServiceProvider>();
    }
در اینجا ابتدا خروجی متد ConfigureServices، به IServiceProvider تغییر کرده‌است تا استراکچرمپ این تامین کننده‌ی سرویس‌ها را ارائه دهد. سپس Container مربوط به استراکچرمپ، وهله سازی شده و همانند روال متداول آن، یک سرویس و کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن معرفی شده‌اند (و یا هر تنظیم دیگری را که لازم بود باید در اینجا اضافه کنید). در پایان کار متد Configure آن و پس از این متد، نیاز است متدهای Populate فراخوانی شوند (اولی تعاریف را اضافه می‌کند و دومی کار تنظیمات را نهایی خواهد کرد).
سپس وهله‌ای از IServiceProvider، توسط استراکچرمپ تامین شده و بازگشت داده می‌شود تا بجای IoC Container توکار ASP.NET Core استفاده شود.
در این مثال چون در متد Scan، کار بررسی اسمبلی لایه سرویس برنامه با قراردادهای پیش فرض استراکچرمپ انجام شده‌است، دیگر نیازی به سطر تعریف config.For نیست. در اینجا هرگاه IName ایی یافت شد، به کلاس Name متصل می‌شود (name هر نامی می‌تواند باشد).
مطالب
استفاده از DbProviderFactory
استفاده از DbProviderFactory امکان اتصال به دیتابیس‌های مختلف با یک کد واحد را برای شما فراهم می‌سازد،بطوریکه اگر بخواهید برنامه ای بنویسید که قابلیت اتصال به Oracle و SqlServer و دیگر دیتابیس‌ها را داشته باشد، استفاده از DbProviderFactory ، کار شما را تسهیل می‌نماید.

DbProviderFactory  در Net Framework 2.0. ارائه شده است.برای درک و چگونگی استفاده از DBProviderFactory مثالی را بررسی می‌نماییم.
ابتدا کد زیر را درون یک فرم کپی نمایید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.Data;
using System.Drawing;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Windows.Forms;
using System.Data.Common;

namespace DBFactory
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        private string _MySQLProvider = "MySql.Data.MySqlClient";
        private string _SQLProvider="System.Data.SqlClient";
        private string _OracleProvider ="System.Data.OracleClient";
        private DbProviderFactory _DbProviderFactory;
        private DbConnection _DbConnection = null;
        private DbCommand _DbCommand = null;
        private DbDataAdapter _DbDataAdapter = null;

        public Form1()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void Form1_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            try
            {

             string _SQLconnectionstring = "Integrated Security=SSPI;Persist Security Info=False;Initial Catalog=Test;Data Source=FARHAD-PC";
             string _Oracleconnectionstring = "Data Source=ServiceName;User Id=Username;Password=Password";
             
            _DbProviderFactory = DbProviderFactories.GetFactory(_SQLProvider);
            _DbConnection = _DbProviderFactory.CreateConnection();
            _DbConnection.ConnectionString = _SQLconnectionstring;
            
            _DbConnection.Open();

            if (_DbConnection.State == ConnectionState.Closed)
            {

                MessageBox.Show("اتصال با دیتابیس برقرار نشده است");
            }
            else
            {
                MessageBox.Show("اتصال با دیتابیس با موفقیت بر قرار شده است");
            }
            }
            catch (System.Exception excep)
            {
                MessageBox.Show(excep.Message.ToString());    
            }         

        }
    }
}

برای استفاد از DBProviderFactory می‌بایست از فضای نامی System.Data.Common استفاده نمایید. بعد از اعلان کلاس فرم تعدادی آبجکت تعریف شده است، که سه آبجکت ابتدایی آن، بیانگر Provider دیتابیس‌های MySQL،SQLSERVER و Oracle می‌باشد:
 private string _MySQLProvider = "MySql.Data.MySqlClient";
 private string _SQLProvider="System.Data.SqlClient";
 private string _OracleProvider ="System.Data.OracleClient";
Provider‌های بیان شده، جهت استفاده DBFactory برای تشخیص نوع Database می‌باشد، تا بتواند آبجکت‌های مربوط به دیتابیس را ایجاد و در اختیار برنامه نویس قرار دهد. در این مثال ارتباط با دیتابیس SQLSERVER را امتحان می‌کنیم. بنابراین خواهیم داشت:
_DbProviderFactory = DbProviderFactories.GetFactory("System.Data.SqlClient");

در کد بالا، Provider، دیتابیس SQLSERVER به DbProviderFactory به عنوان ورودی داده شده است، بنابراین آبجکتهای مربوط به دیتابیس SQL Server ایجاد و در اختیار شما قرار می‌گیرد.

اگر به نام فضای نامی System.Data.Common توجه نمایید،از کلمه Common استفاده شده است و منظور این است که تمامی کلاسهایی را که این فضای نامی ارائه می‌دهد، در هر دیتابیسی قابل استفاده می‌باشد. برای تشخیص، کلاسهای مربوط به این فضای نامی نیز در ابتدای نام آنها از دو حرف DB استفاده شده است. تمامی کلاسهای زیر در فضای نامی System.Data.Common قابل ارائه و استفاده می‌باشد:
DbCommand 
DbCommandBuilder 
DbConnection 
DbDataAdapter 
DbDataReader 
DbException 
DbParameter 
DbTransaction

جهت اطلاع: ممکن است سئوالی در ذهن شما ایجاد شود که دات نت چگونه براساس نام Provider نوع دیتابیس را تشخیص می‌دهد؟
جواب: زمانی که دیتابیس‌های مختلف روی سیستم شما نصب می‌شود، Provider‌های مربوط به هر دیتابیس درون فایل Machine.config که مربوط به دات نت میباشد، درج می‌شود. و دات نت براساس اطلاعات مربوط به همین فایل آبجکت‌های دیتابیس را ایجاد می‌نماید.

امیدوارم مطلب فوق مفید واقع شود.
مطالب
Blazor 5x - قسمت 21 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor Server - بخش 1 - افزودن قالب ابتدایی Identity
در ادامه‌ی مثال این سری، می‌خواهیم امکان ثبت و ویرایش اتاق‌ها را (و یا امکانات رفاهی یک هتل را که به صورت تمرینی دقیقا مشابه افزودن مشخصات اتاق‌ها، اضافه شده و کدهای آن از فایل پیوستی انتهای بحث قابل دریافت است) به کاربران اعتبارسنجی شده‌ی دارای نقش مدیریتی، محدودیت کنیم و نمی‌خواهیم عموم کاربران برنامه بتوانند در این قسمت‌ها، تغییری را ایجاد کنند. برای این منظور از امکانات توکار و استاندارد ASP.NET Core Identity استفاده خواهیم کرد و این کتابخانه را از صفر و بدون تغییری، به پروژه‌ی جاری از نوع Blazor Server، به همان نحوی که طراحی شده، اضافه می‌کنیم و در مراحل بعدی، بر اساس نیازهای برنامه، قسمت‌های مختلف آن‌را سفارشی سازی خواهیم کرد.


تغییر نوع DbContext برنامه

پیش از شروع به یکپارچه کردن ASP.NET Core Identity با برنامه‌ی جاری، نیاز است نوع DbContext آن‌را به صورت زیر تغییر داد:
using BlazorServer.Entities;
using Microsoft.AspNetCore.Identity.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;

namespace BlazorServer.DataAccess
{
    public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext
    {
      // ...
- بنابراین به فایل BlazorServer\BlazorServer.DataAccess\ApplicationDbContext.cs مراجعه کرده و برای شروع، بجای DbContext، از IdentityDbContext استفاده می‌کنیم.
- این تغییر، نیاز به نصب بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Identity.EntityFrameworkCore را نیز در پروژه‌ی جاری دارد تا IdentityDbContext آن شناسایی شده و قابل استفاده شود.


نصب ابزار تولید کدهای ASP.NET Core Identity

اگر از ویژوال استودیوی کامل استفاده می‌کنید، گزینه‌ی افزودن کدهای ASP.NET Core Identity به صورت زیر قابل دسترسی است:
project -> right-click > Add > New Scaffolded Item -> select Identity > Add
اما از آنجائیکه قصد داریم این مطلب، برای کاربران VSCode و همچنین سایر سیستم عامل‌ها نیز قابل استفاده باشد، از NET Core CLI. استفاده خواهیم کرد. برای این منظور، ابتدا ابزار سراسری dotnet-aspnet-codegenerator را نصب می‌کنیم:
dotnet tool install -g dotnet-aspnet-codegenerator
سپس به پروژه‌ی اصلی Blazor Server مراجعه کرده (BlazorServer.App.csproj در این مثال) و در پوشه‌ی آن، دستورات زیر را اجرا می‌کنیم تا بسته‌های نیوگت مورد نیاز ASP.NET Core Identity و UI آن، نصب شوند:
dotnet add package Microsoft.VisualStudio.Web.CodeGeneration.Design
dotnet add package Microsoft.EntityFrameworkCore.Design
dotnet add package Microsoft.AspNetCore.Identity.EntityFrameworkCore
dotnet add package Microsoft.AspNetCore.Identity.UI
dotnet add package Microsoft.EntityFrameworkCore.SqlServer
dotnet add package Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools
پس از نصب این وابستگی‌ها، اکنون در همین ریشه‌ی پروژه‌ی اصلی، دستور زیر را اجرا می‌کنیم تا فایل‌های ASP.NET Core Identity اضافه شوند:
dotnet aspnet-codegenerator identity --dbContext BlazorServer.DataAccess.ApplicationDbContext --force
در اینجا ذکر فضای نام کامل کلاس ApplicationDbContext ضروری است.
حال اگر به پروژه دقت کنیم، پوشه‌ی جدید Areas که به همراه فایل‌های مدیریتی ASP.NET Core Identity است، اضافه شده و حاوی کدهای صفحات لاگین، ثبت نام کاربر و غیره است.


اعمال تغییرات ابتدایی مورد نیاز جهت استفاده از ASP.NET Core Identity

تا اینجا کدهای پیش‌فرض مدیریتی ASP.NET Core Identity را به پروژه اضافه کردیم. در ادامه نیاز است تغییرات ذیل را به پروژه‌ی اصلی Blazor Server اعمال کنیم تا بتوان از این فایل‌ها استفاده کرد:
- به فایل BlazorServer.App\Startup.cs مراجعه کرده و UseAuthentication و UseAuthorization را دقیقا در محلی که مشاهده می‌کنید، اضافه می‌کنیم. همچنین در اینجا نیاز است مسیریابی‌های razor pages را نیز فعال کرد.
namespace BlazorServer.App
{
    public class Startup
    {
        // ...
 
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IWebHostEnvironment env)
        {

            // ...

            app.UseRouting();

            app.UseAuthentication();
            app.UseAuthorization();

            app.UseEndpoints(endpoints =>
            {
                endpoints.MapRazorPages();
                // ...
            });
        }
    }
}
- سپس به پوشه‌ی BlazorServer.DataAccess برنامه وارد شده و دستورات Migrations را یکبار دیگر اجرا می‌کنیم، تا جداول پیش‌فرض Identity، بر اساس Context جدید آن ایجاد شوند:
dotnet tool update --global dotnet-ef --version 5.0.4
dotnet build
dotnet ef migrations --startup-project ../BlazorServer.App/ add AddIdentity --context ApplicationDbContext
dotnet ef --startup-project ../BlazorServer.App/ database update --context ApplicationDbContext
پس از اجرای این دستورات، جداول جدید زیر به بانک اطلاعاتی برنامه اضافه می‌شوند:



افزودن گزینه‌ی منوی لاگین به برنامه‌ی Blazor Server


پس از این تغییرات، به برنامه‌ای رسیده‌ایم که مدیریت قسمت Identity آن، توسط قالب استاندارد مایکروسافت که در پوشه‌ی Areas\Identity\Pages\Account نصب شده و بر اساس فناوری ASP.NET Core Razor Pages کار می‌کند، انجام می‌شود.
اکنون می‌خواهیم در منوی برنامه‌ی Blazor Server خود که با صفحات Identity یکی شده‌است، لینکی را به صفحه‌ی لاگین این Area اضافه کنیم. اگر به فایل Shared\MainLayout.razor آن مراجعه کنیم، به صورت پیش‌فرض، لینکی به صفحه‌ی About، قرار دارد. به همین جهت این مورد را به صورت زیر اصلاح می‌کنیم:
ابتدا کامپوننت جدید BlazorServer.App\Shared\LoginDisplay.razor را با محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
<a href="Identity/Account/Register">Register</a>
<a href="Identity/Account/Login">Login</a>

@code {

}
که لینک‌هایی را به صفحات لاگین و ثبت نام یک کاربر جدید، تعریف می‌کند.
سپس از این کامپوننت در فایل BlazorServer.App\Shared\MainLayout.razor استفاده می‌کنیم:
<div class="top-row px-4">
    <LoginDisplay></LoginDisplay>
    <a href="https://docs.microsoft.com/aspnet/" target="_blank">About</a>
</div>


ثبت و فعالسازی سرویس‌های کار با ASP.NET Core Identity

البته اگر در این حال برنامه را اجرا کنیم، با کلیک بر روی لینک‌های فوق، استثنائی را مانند یافت نشدن سرویس UserManager، مشاهده خواهیم کرد. برای رفع این مشکل، به فایل BlazorServer.App\Startup.cs مراجعه کرده و سرویس‌های Identity را ثبت می‌کنیم:
namespace BlazorServer.App
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
           // ...

            services.AddIdentity<IdentityUser, IdentityRole>()
                .AddEntityFrameworkStores<ApplicationDbContext>()
                .AddDefaultTokenProviders()
                .AddDefaultUI();

           // ...
اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، برای مثال صفحه‌ی ثبت یک کاربر جدید، بدون مشکل و خطایی نمایش داده می‌شود:


همانطور که مشاهده می‌کنید، قالب این قسمت Identity، با قالب قسمت Blazor Server یکی نیست؛ چون توسط Razor Pages و Area آن تامین می‌شود که master page خاص خودش را دارد. زمانیکه قالب Identity را اضافه می‌کنیم، علاوه بر Area خاص خودش، پوشه‌ی جدید Pages\Shared را نیز ایجاد می‌کند که قالب صفحات Identity را به کمک فایل Pages\Shared\_Layout.cshtml تامین می‌کند:


بنابراین سفارشی سازی قالب این قسمت، شبیه به قالبی که برای کامپوننت‌های Blazor مورد استفاده قرار می‌گیرد، باید در اینجا انجام شود و سفارشی سازی قالب کامپوننت‌های Blazor، در پوشه‌ی Shared ای که در ریشه‌ی پروژه‌است (BlazorServer.App\Shared\MainLayout.razor) انجام می‌شود.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-21.zip
مطالب
یکپارچه کردن ELMAH با WCF RIA Services

پیشتر در مورد ELMAH مطلبی را منتشر کرده بودم و اگر برنامه نویس ASP.NET هستید و با ELMAH آشنایی ندارید،‌ جدا نیمی از عمر کاری شما بر فنا است!
هاست پیش فرض یک WCF RIA Service هم یک برنامه‌ی ASP.NET است. بنابراین کلیه‌ی خطاهای رخ داده در سمت سرور را باید بتوان به نحوی لاگ کرد تا بعدا با مطالعه‌ی آن‌ها اطلاعات ارزشمندی را از نقایص برنامه در عمل و پیش از گوشزد شدن آن‌ها توسط کاربران، دریافت، بررسی و رفع کرد.
کلیه خطاها را لاگ می‌کنم تا:
- بدانم معنای جمله‌ی "برنامه کار نمی‌کنه" چی هست.
- بدون روبرو شدن با کاربران یا حتی سؤال و جوابی از آن‌ها بدانم دقیقا مشکل از کجا ناشی شده.
- بدانم رفتارهای عمومی کاربران که منجر به بروز خطا می‌شوند کدام‌ها هستند.
- بدانم در کدامیک از قسمت‌های برنامه تعیین اعتبار ورودی کاربران یا انجام نشده یا ضعیف و ناکافی است.
- بدانم زمانیکه دوستی (!) قصد پایین آوردن برنامه را با تزریق SQL داشته، دقیقا چه چیزی را وارد کرده، در کجا و چه زمانی؟
- بتوانم Remote worker خوبی باشم.

ELMAH هم برای لاگ کردن خطاهای مدیریت نشده‌ی یک برنامه‌ی ASP.NET ایجاد شده است. بنابراین باید بتوان این دو (WCF RIA Services و ELMAH) را به نحوی با هم سازگار کرد. برای اینکار نیاز است تا یک مدیریت کننده‌ی خطای سفارشی را با پیاده سازی اینترفیس IErrorHandler تهیه کنیم (تا خطاهای مدیریت نشده‌ی حاصل را به سمت ELMAH هدایت کند) و سپس آن‌را به کمک یک ویژگی یا Attribute به DomainService خود جهت لاگ کردن خطاها اعمال نمائیم. روش تعریف این Attribute را در کدهای بعد ملاحظه خواهید نمود (در اینجا نیاز است تا دو ارجاع را به اسمبلی‌های Elmah.dll که دریافت کرده‌اید و اسمبلی استاندارد System.ServiceModel نیز به پروژه اضافه نمائید):

//add a reference to "Elmah.dll"
using System;
using System.ServiceModel.Channels;
using System.ServiceModel.Dispatcher;
using System.Web;

namespace ElmahWcf
{
public class HttpErrorHandler : IErrorHandler
{
#region IErrorHandler Members
public bool HandleError(Exception error)
{
return false;
}

public void ProvideFault(Exception error, MessageVersion version, ref Message fault)
{
if (error == null)
return;

if (HttpContext.Current == null) //In case we run outside of IIS
return;

Elmah.ErrorSignal.FromCurrentContext().Raise(error);
}
#endregion
}
}

//add a ref to "System.ServiceModel" assembly
using System;
using System.Collections.ObjectModel;
using System.ServiceModel;
using System.ServiceModel.Channels;
using System.ServiceModel.Description;
using System.ServiceModel.Dispatcher;

namespace ElmahWcf
{
public class ServiceErrorBehaviorAttribute : Attribute, IServiceBehavior
{
Type errorHandlerType;
public ServiceErrorBehaviorAttribute(Type errorHandlerType)
{
this.errorHandlerType = errorHandlerType;
}

#region IServiceBehavior Members

public void AddBindingParameters(
ServiceDescription serviceDescription,
ServiceHostBase serviceHostBase, Collection<ServiceEndpoint> endpoints,
BindingParameterCollection bindingParameters)
{ }

public void ApplyDispatchBehavior(
ServiceDescription serviceDescription,
ServiceHostBase serviceHostBase)
{
IErrorHandler errorHandler;
errorHandler = (IErrorHandler)Activator.CreateInstance(errorHandlerType);
foreach (ChannelDispatcherBase cdb in serviceHostBase.ChannelDispatchers)
{
ChannelDispatcher cd = cdb as ChannelDispatcher;
cd.ErrorHandlers.Add(errorHandler);
}
}

public void Validate(
ServiceDescription serviceDescription,
ServiceHostBase serviceHostBase)
{ }
#endregion
}
}
اکنون پس از تعریف ویژگی ServiceErrorBehavior، نوبت به اعمال آن می‌رسد. به فایل DomainService خود مراجعه کرده و یک سطر زیر را به آن اضافه نمائید:
    [ServiceErrorBehavior(typeof(HttpErrorHandler))] //Integrating with ELMAH
[EnableClientAccess()]
public partial class MyDomainService : LinqToEntitiesDomainService<myEntities>

در ادامه نحوه‌ی افزودن تعاریف متناظر با ELMAH به Web.Config برنامه ذکر شده است. این تعاریف برای IIS6 و 7 به بعد هم تکمیل گردیده است. خطاها هم به صورت فایل‌های XML در پوشه‌ای به نام Errors که به ریشه‌ی سایت اضافه خواهید نمود (یا هر پوشه‌ی دلخواه دیگری)، لاگ می‌شوند.
به نظر من این روش، از ذخیره سازی اطلاعات لاگ‌ها در دیتابیس بهتر است. چون اساسا زمانیکه خطایی رخ می‌دهد شاید مشکل اصلی همان ارتباط با دیتابیس باشد.
قسمت ارسال خطاها به صورت ایمیل نیز comment شده است که در صورت نیاز می‌توان آن‌را فعال نمود:

<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
<configSections>
<sectionGroup name="elmah">
<section name="security" requirePermission="false" type="Elmah.SecuritySectionHandler, Elmah"/>
<section name="errorLog" requirePermission="false" type="Elmah.ErrorLogSectionHandler, Elmah" />
<section name="errorMail" requirePermission="false" type="Elmah.ErrorMailSectionHandler, Elmah" />
<section name="errorFilter" requirePermission="false" type="Elmah.ErrorFilterSectionHandler, Elmah"/>
<section name="errorTweet" requirePermission="false" type="Elmah.ErrorTweetSectionHandler, Elmah"/>
</sectionGroup>
</configSections>

<elmah>
<security allowRemoteAccess="1" />
<errorLog type="Elmah.XmlFileErrorLog, Elmah" logPath="~/Errors" />
<!-- <errorMail
from="errors@site.net"
to="nasiri@site.net"
subject="prj-error"
async="true"
smtpPort="25"
smtpServer="mail.site.net"
noYsod="true" /> -->
</elmah>

<system.webServer>
<modules runAllManagedModulesForAllRequests="true">
<add name="ErrorLog" type="Elmah.ErrorLogModule, Elmah"/>
<add name="DomainServiceModule"
preCondition="managedHandler"
type="System.ServiceModel.DomainServices.Hosting.DomainServiceHttpModule, System.ServiceModel.DomainServices.Hosting, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31bf3856ad364e35" />
</modules>
<validation validateIntegratedModeConfiguration="false" />
<handlers>
<add name="Elmah" verb="POST,GET,HEAD" path="myelmah.axd" type="Elmah.ErrorLogPageFactory, Elmah" />
</handlers>
</system.webServer>
<system.web>
<globalization
requestEncoding="utf-8"
responseEncoding="utf-8"
/>
<authentication mode="Forms">
<!--one month ticket-->
<forms name=".403AuthV"
cookieless="UseCookies"
slidingExpiration="true"
protection="All"
path="/"
timeout="43200" />
</authentication>
<httpHandlers>
<add verb="POST,GET,HEAD" path="myelmah.axd" type="Elmah.ErrorLogPageFactory, Elmah" />
</httpHandlers>
<httpModules>
<add name="ErrorLog" type="Elmah.ErrorLogModule, Elmah"/>
<add name="DomainServiceModule"
type="System.ServiceModel.DomainServices.Hosting.DomainServiceHttpModule, System.ServiceModel.DomainServices.Hosting, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=31bf3856ad364e35" />
</httpModules>
<compilation debug="true" targetFramework="4.0">
<assemblies>
<add assembly="System.Data.Entity, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089" />
</assemblies>
</compilation>
</system.web>
<connectionStrings>
</connectionStrings>
<system.serviceModel>
<serviceHostingEnvironment
aspNetCompatibilityEnabled="true"
multipleSiteBindingsEnabled="true" />
</system.serviceModel>
</configuration>
اکنون برای مثال به یکی از متدهای DomainService خود سطر زیر را اضافه کرده و برنامه را آزمایش کنید:
throw new Exception("This is an ELMAH test");

سپس به آدرس http://localhost/myelmah.axd مراجعه نموده و اطلاعات لاگ شده حاصل را بررسی کنید:


این روش با WCF Services های متداول هم کار می‌کند. فقط در این سرویس‌ها باید aspNetCompatibilityEnabled مطابق تگ‌های ذکر شده‌ی system.serviceModel فوق در web.config لحاظ شوند (این مورد به صورت پیش فرض در WCF RIA Services وجود دارد). همچنین ویژگی زیر نیز باید به سرویس شما اضافه گردد:
[AspNetCompatibilityRequirements(RequirementsMode = AspNetCompatibilityRequirementsMode.Allowed)]

منابع مورد استفاده:
Integrating ELMAH for a WCF Service
Making WCF and ELMAH play nice together
Getting ELMAH to work with WCF services



پ.ن.
اگر به خطاهای ASP.NET دقت کرده باشید که به yellow screen of death هم مشهور هستند (در مقابل صفحات آبی ویندوز!)، ابتدای آن خیلی بزرگ نوشته شده Server Error و سپس ادامه‌ی خطا. همین مورد دقیقا یادم هست که هر بار سبب بازخواست مدیران شبکه بجای برنامه نویس‌ها می‌شد! (احتمالا این هم یک نوع بدجنسی تیم ASP.NET برای گرفتن حال ادمین‌های شبکه است! و گرنه مثلا می‌توانستند همان ابتدا بنویسند program/application error بجای server error)

مطالب
بررسی میزان پوشش آزمون‌های واحد به کمک برنامه PartCover

همیشه در حین توسعه‌ی یک برنامه این سؤالات وجود دارند:
- چند درصد از برنامه تست شده است؟
- برای چه تعدادی از متدهای موجود آزمون واحد نوشته‌ایم؟
- آیا همین آزمون‌های واحد نوشته شده و موجود، کامل هستند و تمام عملکرد‌های متدهای مرتبط را پوشش می‌دهند؟

این سؤالات به صورت خلاصه مفهوم Code coverage را در بحث Unit testing ارائه می‌دهند: برای چه قسمت‌هایی از برنامه آزمون واحد ننوشته‌ایم و میزان پوشش برنامه توسط آزمون‌های واحد موجود تا چه حدی است؟
بررسی این سؤالات در یک پروژه‌ی کم حجم، ساده بوده و به صورت بازبینی بصری ممکن است. اما در یک پروژه‌ی بزرگ نیاز به ابزار دارد. به همین منظور تعدادی برنامه جهت بررسی code coverage مختص پروژه‌های دات نتی تابحال تولید شده‌اند که در ادامه لیست آن‌ها را مشاهده می‌کنید:
و ...

تمام این‌ها تجاری هستند. اما در این بین برنامه‌ی PartCover سورس باز و رایگان بوده و همچنین مختص به NUnit نیز تهیه شده است. این برنامه را از اینجا می‌توانید دریافت و نصب کنید. در ادامه نحوه‌ی تنظیم آن‌را بررسی خواهیم کرد:

الف) ایجاد یک پروژه آزمون واحد جدید
جهت توضیح بهتر سه سؤال مطرح شده در ابتدای این مطلب، بهتر است یک مثال ساده را در این زمینه مرور نمائیم: (پیشنیاز: (+))
یک Solution جدید در VS.NET آغاز شده و سپس دو پروژه جدید از نوع‌های کنسول و Class library به آن اضافه شده‌اند:



پروژه کنسول، برنامه اصلی است و در پروژه Class library ، آزمون‌های واحد برنامه را خواهیم نوشت.
کلاس اصلی برنامه کنسول به شرح زیر است:
namespace TestPartCover
{
public class Foo
{
public int DoFoo(int x, int y)
{
int z = 0;
if ((x > 0) && (y > 0))
{
z = x;
}
return z;
}

public int DoSum(int x)
{
return ++x;
}
}
}
و کلاس آزمون واحد آن در پروژه class library مثلا به صورت زیر خواهد بود:
using NUnit.Framework;

namespace TestPartCover.Tests
{
[TestFixture]
public class Tests
{
[Test]
public void TestDoFoo()
{
var result = new Foo().DoFoo(-1, 2);
Assert.That(result == 0);
}
}
}
که نتیجه‌ی بررسی آن توسط NUnit test runner به شکل زیر خواهد بود:



به نظر همه چیز خوب است! اما آیا واقعا این آزمون کافی است؟!

ب) در ادامه به کمک برنامه‌ی PartCover می‌خواهیم بررسی کنیم میزان پوشش آزمون‌های واحد نوشته شده تا چه حدی است؟

پس از نصب برنامه، فایل PartCover.Browser.exe را اجرا کرده و سپس از منوی فایل، گزینه‌ی Run Target را انتخاب کنید تا صفحه‌ی زیر ظاهر شود:



توضیحات:
در قسمت executable file آدرس فایل nunit-console.exe را وارد کنید. این برنامه چون در حال حاضر برای دات نت 2 کامپایل شده امکان بارگذاری dll های دات نت 4 را ندارد. به همین منظور فایل nunit-console.exe.config را باز کرده و تنظیمات زیر را به آن اعمال کنید (مهم!):
<configuration>
<startup>
<supportedRuntime version="v4.0.30319" />
</startup>

و همچنین
<runtime>
<loadFromRemoteSources enabled="true" />

در ادامه مقابل working directory‌ ، آدرس پوشه bin پروژه unit test را تنظیم کنید.
در این حالت working arguments به صورت زیر خواهند بود (در غیراینصورت باید مسیر کامل را وارد نمائید):
TestPartCover.Tests.dll /framework=4.0.30319 /noshadow

نام dll‌ وارد شده همان فایل class library تولیدی است. آرگومان بعدی مشخص می‌کند که قصد داریم یک پروژه‌ی دات نت 4 را توسط NUnit بررسی کنیم (اگر ذکر نشود پیش فرض آن دات نت 2 خواهد بود و نمی‌تواند اسمبلی‌های دات نت 4 را بارگذاری کند). منظور از noshadow این است که NUnit‌ مجاز به تولید shadow copies از اسمبلی‌های مورد آزمایش نیست. به این صورت برنامه‌ی PartCover می‌تواند بر اساس StackTrace نهایی، سورس متناظر با قسمت‌های مختلف را نمایش دهد.
اکنون نوبت به تنظیم Rules آن است که یک سری RegEx هستند؛ به عبارتی چه اسمبلی‌هایی آزمایش شوند و کدام‌ها خیر:
+[TestPartCover]*
-[nunit*]*
-[log4net*]*

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا از اسمبلی‌های NUnit و log4net صرفنظر شده است و تنها اسمبلی TestPartCover (همان برنامه کنسول، نه اسمبلی برنامه آزمون واحد) بررسی خواهد گردید.
اکنون بر روی دکمه Save در این صفحه کلیک کرده و فایل نهایی را ذخیره کنید (بعدا توسط دکمه Load در همین صفحه قابل بارگذاری خواهد بود). حاصل باید به صورت زیر باشد:
<PartCoverSettings>
<Target>D:\Prog\Libs\NUnit\bin\net-2.0\nunit-console.exe</Target>
<TargetWorkDir>D:\Prog\1390\TestPartCover\TestPartCover.Tests\bin\Debug</TargetWorkDir>
<TargetArgs>TestPartCover.Tests.dll /framework=4.0.30319 /noshadow</TargetArgs>
<Rule>+[TestPartCover]*</Rule>
<Rule>-[nunit*]*</Rule>
<Rule>-[log4net*]*</Rule>
</PartCoverSettings>

برای شروع به بررسی، بر روی دکمه Start کلیک نمائید. پس از مدتی، نتیجه به صورت زیر خواهد بود:



بله! آزمون واحد تهیه شده تنها 39 درصد اسمبلی TestPartCover را پوشش داده است. مواردی که با صفر درصد مشخص شده‌اند، یعنی فاقد آزمون واحد هستند و نکته مهم‌تر پوشش 91 درصدی متد DoFoo است. برای اینکه علت را مشاهده کنید از منوی View ، گزینه‌ی Coverage detail را انتخاب کنید تا تصویر زیر نمایان شود:



قسمت‌ نارنجی در اینجا به معنای عدم پوشش آن در متد TestDoFoo تهیه شده است. تنها قسمت‌های سبز را توانسته‌ایم پوشش دهیم و برای بررسی تمام شرط‌های این متد نیاز به آزمون‌های واحد بیشتری می‌باشد.

روش نهایی کار نیز به همین صورت است. ابتدا آزمون واحد تهیه می‌شود. سپس میزان پوشش آن بررسی شده و در ادامه سعی خواهیم کرد تا این درصد را افزایش دهیم.

مطالب
Minimal API's در دات نت 6 - قسمت پنجم - پیاده سازی الگوی CQRS
تا قسمت قبل موفق شدیم فایل Program.cs برنامه‌ی Minimal API's را خلوت کنیم و همچنین زیرساختی را برای توسعه‌ی مبتنی بر ویژگی‌ها، ارائه دهیم. اما ... هنوز endpoints ما چنین شکلی را دارند:
        endpoints.MapGet("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx) =>
        {
            var authors = await ctx.Authors.ToListAsync();
            return authors;
        });

        endpoints.MapPost("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx, AuthorDto authorDto) =>
        {
            var author = new Author();
            author.FirstName = authorDto.FirstName;
            author.LastName = authorDto.LastName;
            author.Bio = authorDto.Bio;
            author.DateOfBirth = authorDto.DateOfBirth;

            ctx.Authors.Add(author);
            await ctx.SaveChangesAsync();

            return author;
        });
 و یک چنین رویه‌ای جهت کار مستقیم با DbContext در اکشن متدهای MVC هیچگاه توصیه نمی‌شود. برای مثال به طور معمول، عملیاتی که در بدنه‌ی Lambda expressions فوق انجام شده، عموما به Repositories و Services محول شده و در نهایت از سرویس‌ها، در اکشن متدها استفاده می‌شود. در معماری جاری که در پیش گرفته‌ایم، دو لایه‌ی Repositories و Services حذف شده‌اند و دیگر خبری از آن‌ها نیست. در اینجا کار سرویس‌ها و مخازن، به هندلرهای معماری CQRS واگذار خواهند شد. هر هندلر نیز متکی به خود است و مستقل از سایر هندلرها طراحی می‌شود و این‌ها صرفا بر اساس نیازهای ویژگی جاری توسعه خواهند یافت و دقیقا در همان پوشه‌ی ویژگی مورد بررسی نیز قرار می‌گیرند؛ و نه پراکنده در لایه‌ای و یا پروژه‌ای دیگر. به این ترتیب درک یک ویژگی متکی به خود برنامه، ساده‌تر شده و در طول زمان، نگهداری و توسعه‌ی آن نیز ساده‌تر خواهد شد. مشکل داشتن سرویس‌هایی بزرگ که در معماری‌های متداول وجود دارند، استفاده‌ی از متدهای آن‌ها در چندین اکشن متد و چندین کنترلر مختلف است و اگر یکی از متدهای این سرویس بزرگ ما تغییر کند، بر روی چندین کنترلر تاثیر می‌گذارد که ممکن است سبب از کار افتادگی بعضی از آن‌ها شود؛ اما در اینجا هرکاری که انجام می‌شود و هر هندلری که توسعه می‌یابد، فقط مختص به یک کار و یک ویژگی مشخص است.


ایجاد Command و هندلر مخصوص ایجاد یک نویسنده‌ی جدید


در الگوی CQRS، یک دستور، کاری را بر روی بانک اطلاعاتی انجام می‌دهد. برای مثال در اینجا قرار است نویسنده‌ای را ثبت کند. در ادامه می‌خواهیم بدنه‌ی endpoints.MapPost فوق را با الگوی CQRS انطباق دهیم. به همین جهت به یک Command نیاز داریم:
using MediatR;
using MinimalBlog.Domain.Model;

namespace MinimalBlog.Api.Features.Authors;

public class CreateAuthorCommand : IRequest<Author>
{
    public AuthorDto AuthorDto { get; set; } = default!;
}
اینترفیس IRequest کتابخانه‌ی MediatR که در انتهای قسمت قبل به پروژه اضافه شد، چنین امضایی را دارد:
public interface IRequest<out TResponse> : IBaseRequest
یعنی <IRequest<Author به این معنا است که قرار است «خروجی» این عملیات، یک Author باشد و CreateAuthorCommand می‌تواند شامل تمام خواصی باشد که در جهت برآورده کردن این دستور مورد نیاز هستند؛ برای مثال کل اطلاعات شیء AuthorDto در اینجا.

سپس نیاز به یک هندلر است تا دستور رسیده را پردازش کند:
namespace MinimalBlog.Api.Features.Authors;

public class CreateAuthorCommandHandler : IRequestHandler<CreateAuthorCommand, Author>
{
    private readonly MinimalBlogDbContext _context;
    private readonly IMapper _mapper;

    public CreateAuthorCommandHandler(MinimalBlogDbContext context, IMapper mapper)
    {
        _context = context ?? throw new ArgumentNullException(nameof(context));
        _mapper = mapper ?? throw new ArgumentNullException(nameof(mapper));
    }

    public async Task<Author> Handle(CreateAuthorCommand request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        if (request == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(request));
        }

        var toAdd = _mapper.Map<Author>(request.AuthorDto);
        _context.Authors.Add(toAdd);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);
        return toAdd;
    }
}
اینترفیس IRequestHandler چنین امضایی را دارد:
public interface IRequestHandler<in TRequest, TResponse> where TRequest : IRequest<TResponse>
که اولین آرگومان جنریک آن، همان Command ای است که قرار است پردازش کند و خروجی آن، اطلاعاتی است که قرار است بازگشت دهد. یعنی متد Handle فوق، قرار است عملیات endpoints.MapPost را پیاده سازی کند و در اینجا با استفاده از AutoMapper، انتساب‌های آن حذف و ساده شده‌اند و مابقی آن، با بدنه‌ی lambda expression مربوط به endpoints.MapPost، یکی است. این هندلر، معادل یک یا چند متد از متدهای یک سرویس بزرگ است که در اینجا به صورت اختصاصی جهت پردازش فرمانی در کنار هم قرار می‌گیرند و متکی به خود هستند.

پس از این تغییرات، بدنه‌ی lambda expression مربوط به endpoints.MapPost به صورت زیر تغییر کرده و ساده می‌شود:
endpoints.MapPost("/api/authors", async (IMediator mediator, AuthorDto authorDto) =>
{
     var command = new CreateAuthorCommand { AuthorDto = authorDto };
     var author = await mediator.Send(command);
     return author;
});
در اینجا تزریق وابستگی IMediator را مشاهده می‌کنید. با فراخوانی متد Send آن، شیء‌ای به هندلر متناظری ارسال شده، پردازش می‌شود و در نهایت شیءای را بازگشت خواهد داد. برای مثال در اینجا شیء Dto یک نویسنده به هندلر CreateAuthorCommandHandler ارسال و تبدیل به شیءای از نوع Author مربوط به دومین برنامه شده، سپس در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شود و در نهایت این نویسنده که اکنون به همراه یک Id نیز هست، بازگشت داده می‌شود. بنابراین هر هندلر یک object in و یک object out دارد که به عنوان آرگومان‌های جنریک IRequestHandler تعریف می‌شوند.



نکته 1: await داخل بدنه‌ی lambda expression مربوط به endpoints را فراموش نکنید. تمام متدهای IMediator از نوع aysnc هستند؛ هرچند روش نامگذاری SendAsync را رعایت نکرده‌اند و اگر این await فراموش شود، مشاهده خواهید کرد که برنامه در حین فراخوانی endpoints در مرورگر، در حالت هنگ و صبر کردن نامحدود قرار می‌گیرد، بدون اینکه کاری را انجام دهد و یا حتی استثنایی را صادر کند.


نکته 2: در پیاده سازی هندلر، استفاده از cancellationToken را نیز مشاهده می‌کنید. تقریبا تمام متدهای async مربوط به EF-Core به همراه پارامتری جهت دریافت cancellationToken هم هستند. اگر کاربری قصد لغو یک درخواست طولانی را داشته باشد و بر روی دکمه‌ی stop مرورگر کلیک کند و یا حتی صفحه را چندین بار ریفرش کند، این به معنای abort درخواست(های) رسیده‌است. وجود این cancellationTokenها، بار سرور را کاهش داده و عملیات در حال اجرای سمت سرور را در یک چنین حالت‌هایی متوقف می‌کند.
البته هندلری که در اینجا تعریف شده، این cancellationToken را باید از mediator دریافت کند که در کدهای endpoint فوق، چنین نیست. برای رفع این مشکل باید به صورت زیر عمل کرد:
endpoints.MapGet("/api/authors", async (IMediator mediator, CancellationToken ct) =>
        {
            var request = new GetAllAuthorsQuery();
            var authors = await mediator.Send(request, ct);
            return authors;
        });
این مورد را می‌توان به صورت یک best practice، به تمام endpoints اضافه کرد.


نکته 3: هندلرها عموما چیزی را بازگشت نمی‌دهند؛ صرف نظر از هندلر فوق که نیاز بوده تا Id شیء ذخیره شده را بازگشت دهد، عموما به همراه هیچ خروجی نیستند. به همین جهت در حین تعریف آن‌ها فقط کافی است در آرگومان‌های جنریک آن‌ها، نوع خروجی را ذکر نکنیم:
public class Handler : IRequestHandler<Command>
در یک چنین حالتی، امضای IRequestHandler به صورت خودکار به همراه خروجی از نوع Unit خواهد بود:
public interface IRequestHandler<in TRequest> : IRequestHandler<TRequest, Unit> where TRequest : IRequest<Unit>
که این Unit معادل Void در کتابخانه‌ی mediator است و به نحو زیر در هندلرها مدیریت می‌شود:
public async Task<Unit> Handle(Command request, CancellationToken cancellationToken)
{
   // ...
   return Unit.Value;
}
در یک چنین حالتی، تعریف یک Command نیز بر اساس اینترفیس IRequest انجام می‌شود:
public class Command : IRequest


ایجاد Query و هندلر مخصوص بازگشت لیست نویسنده‌‌ها

در الگوی CQRS، یک کوئری قرار است اطلاعاتی را بازگشت دهد و ... وضعیت بانک اطلاعاتی را تغییر نمی‌دهد. بنابراین در اینجا یک IRequest که قرار است لیستی از نویسندگان را بازگشت دهد، تعریف می‌کنیم. بدنه‌ی آن هم می‌تواند خالی باشد و یا به همراه خواصی مانند اطلاعات صفحه بندی و یا مرتب سازی گزارشگیری رسیده‌ی از درخواست:
using MediatR;
using MinimalBlog.Domain.Model;

namespace MinimalBlog.Api.Features.Authors;

public class GetAllAuthorsQuery : IRequest<List<Author>>
{
}
سپس نیاز به یک هندلر است تا درخواست رسیده را پردازش کند. این هندلر، کوئری فوق را دریافت کرده و لیست کاربران را بازگشت می‌دهد:
namespace MinimalBlog.Api.Features.Authors;

public class GetAllAuthorsHandler : IRequestHandler<GetAllAuthorsQuery, List<Author>>
{
    private readonly MinimalBlogDbContext _context;

    public GetAllAuthorsHandler(MinimalBlogDbContext context)
    {
        _context = context ?? throw new ArgumentNullException(nameof(context));
    }

    public Task<List<Author>> Handle(GetAllAuthorsQuery request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        return _context.Authors.ToListAsync(cancellationToken);
    }
}
پس از این تغییرات، بدنه‌ی lambda expression مربوط به endpoints.MapGet به صورت زیر تغییر کرده و ساده می‌شود:
endpoints.MapGet("/api/authors", async (IMediator mediator) =>
{
   var request = new GetAllAuthorsQuery();
   var authors = await mediator.Send(request);
   return authors;
});
مزیت استفاده‌ی از الگوی CQRS، تنها به حذف لایه‌ی سرویس و رسیدن به ویژگی‌هایی مستقل و متکی به خود، منحصر نیست. با استفاده از این الگو می‌توان مقیاس پذیری برنامه را نیز افزایش داد. برای مثال یک بانک اطلاعاتی بهینه سازی شده را صرفا برای کوئری‌ها، درنظر گرفت و بانک اطلاعاتی دیگری را تنها برای اعمال Write که Commands بر روی آن اجرا می‌شوند و در اینجا تنها نیاز به همگام سازی اطلاعات بانک اطلاعاتی Write، با بانک اطلاعاتی Read است که در بسیاری از اوقات پرکارتر از بانک‌های اطلاعاتی دیگر است:


و یا حتی معماری CQRS با معماری Event store نیز قابل ترکیب است:


در اینجا بجای استفاده از بانک اطلاعاتی Write، از یک Event store استفاده می‌شود. کار event store، دریافت رویدادهای write است و سپس باز پخش آن‌ها به بانک اطلاعاتی Read؛ تا کار همگام سازی به این نحو صورت گیرد.


روشی برای نظم دادن به نحوه‌ی تعریف کلاس‌های الگوی CQRS

تا اینجا برای مثال کلاسCreateAuthorCommand  را در یک فایل مجزا و سپس هندلر آن‌را به نام CreateAuthorCommandHandler در یک فایل دیگر تعریف کردیم. می‌توان جهت بالابردن خوانایی برنامه، کاهش رفت و برگشت‌ها برای یافتن کلاس‌های مرتبط و همچنین سهولت یافتن هندلرهای مرتبط با هر متد mediator.Send، از روش زیر نیز استفاده کرد:
public static class CreateAuthor
{
    public class Command : IRequest<AuthorGetDto>
    {
        // ...
    }

    public class Handler : IRequestHandler<Command, AuthorGetDto>
    {
       // ...
    }
}
در اینجا از nested classes استفاده شده‌است. ابتدا نام اصلی Command و یا کوئری ذکر می‌شود؛ که نام کلاس دربرگیرنده‌ی اصلی را تشکیل می‌دهد. سپس دو کلاس بعدی فقط Command و Handler نام می‌گیرند و نه هیچ نام دیگری. به این ترتیب به یکسری نام یک دست در کل پروژه خواهیم رسید. زمانیکه قرار است mediator.Send فراخوانی شود، اینبار چنین شکلی را پیدا می‌کند که مزیت آن، سهولت یافتن هندلر مرتبط، فقط با پیگیری کلاس اصلی CreateAuthor است:
var command = new CreateAuthor.Command { AuthorDto = authorDto };
var author = await mediator.Send(command, ct);

در مورد کوئری‌ها هم می‌توان به قالب مشابهی رسید که در اینجا هم کوئری و هندلر آن، ذیل نام اصلی مدنظر قرار می‌گیرند:
public static class GetAllAuthors
{
    public class Query : IRequest<List<AuthorGetDto>>
    {
       //...
    }

    public class Handler : IRequestHandler<Query, List<AuthorGetDto>>
    {
       //...
    }
}
و اگر کدهای نهایی این سری را که از قسمت اول قابل دریافت است بررسی کنید، از همین ساختار یکدست، برای تعاریف دستورات و کوئری‌ها استفاده شده‌است.
مطالب
پیاده سازی Password Policy سفارشی توسط ASP.NET Identity
برای فراهم کردن یک تجربه کاربری ایمن‌تر و بهتر، ممکن است بخواهید پیچیدگی password policy را سفارشی سازی کنید. مثلا ممکن است بخواهید حداقل تعداد کاراکتر‌ها را تنظیم کنید، استفاده از چند حروف ویژه را اجباری کنید،  جلوگیری از استفاده نام کاربر در کلمه عبور و غیره. برای اطلاعات بیشتر درباره سیاست‌های کلمه عبور به این لینک مراجعه کنید. بصورت پیش فرض ASP.NET Identity کاربران را وادار می‌کند تا کلمه‌های عبوری بطول حداقل 6 کاراکتر وارد نمایند. در ادامه نحوه افزودن چند خط مشی دیگر را هم بررسی می‌کنیم.

با استفاده از ویژوال استودیو 2013 پروژه جدیدی خواهیم ساخت تا از ASP.NET Identity استفاده کند. مواردی که درباره کلمه‌های عبور می‌خواهیم اعمال کنیم در زیر لیست شده اند.

  • تنظیمات پیش فرض باید تغییر کنند تا کلمات عبور حداقل 10 کاراکتر باشند
  • کلمه عبور حداقل یک عدد و یک کاراکتر ویژه باید داشته باشد
  • امکان استفاده از 5 کلمه عبور اخیری که ثبت شده وجود ندارد
در آخر اپلیکیشن را اجرا می‌کنیم و عملکرد این قوانین جدید را بررسی خواهیم کرد.


ایجاد اپلیکیشن جدید

در Visual Studio 2013 اپلیکیشن جدیدی از نوع ASP.NET MVC 4.5 بسازید.

در پنجره Solution Explorer روی نام پروژه کلیک راست کنید و گزینه Manage NuGet Packages را انتخاب کنید. به قسمت Update بروید و تمام انتشارات جدید را در صورت وجود نصب کنید.

بگذارید تا به روند کلی ایجاد کاربران جدید در اپلیکیشن نگاهی بیاندازیم. این به ما در شناسایی نیازهای جدیدمان کمک می‌کند. در پوشه Controllers فایلی بنام AccountController.cs وجود دارد که حاوی متدهایی برای مدیریت کاربران است.

  • کنترلر Account از کلاس UserManager استفاده می‌کند که در فریم ورک Identity تعریف شده است. این کلاس به نوبه خود از کلاس دیگری بنام UserStore استفاده می‌کند که برای دسترسی و مدیریت داده‌های کاربران استفاده می‌شود. در مثال ما این کلاس از Entity Framework استفاده می‌کند که پیاده سازی پیش فرض است.
  • متد Register POST یک کاربر جدید می‌سازد. متد CreateAsync به طبع متد 'ValidateAsync' را روی خاصیت PasswordValidator فراخوانی می‌کند تا کلمه عبور دریافتی اعتبارسنجی شود.
var user = new ApplicationUser() { UserName = model.UserName };  
var result = await UserManager.CreateAsync(user, model.Password);
  
if (result.Succeeded)
{
    await SignInAsync(user, isPersistent: false);  
    return RedirectToAction("Index", "Home");
}

در صورت موفقیت آمیز بودن عملیات ایجاد حساب کاربری، کاربر به سایت وارد می‌شود.


قانون 1: کلمه‌های عبور باید حداقل 10 کاراکتر باشند

بصورت پیش فرض خاصیت PasswordValidator در کلاس UserManager به کلاس MinimumLengthValidator تنظیم شده است، که اطمینان حاصل می‌کند کلمه عبور حداقل 6 کاراکتر باشد. هنگام وهله سازی UserManager می‌توانید این مقدار را تغییر دهید.
  • مقدار حداقل کاراکترهای کلمه عبور به دو شکل می‌تواند تعریف شود. راه اول، تغییر کنترلر Account است. در متد سازنده این کنترلر کلاس UserManager وهله سازی می‌شود، همینجا می‌توانید این تغییر را اعمال کنید. راه دوم، ساختن کلاس جدیدی است که از UserManager ارث بری می‌کند. سپس می‌توان این کلاس را در سطح global تعریف کرد. در پوشه IdentityExtensions کلاس جدیدی با نام ApplicationUserManager بسازید.
public class ApplicationUserManager : UserManager<ApplicationUser>
{
    public ApplicationUserManager(): base(new UserStore<ApplicationUser>(new ApplicationDbContext()))
    {
        PasswordValidator = new MinimumLengthValidator (10);
    }
}

  کلاس UserManager یک نمونه از کلاس IUserStore را دریافت می‌کند که پیاده سازی API‌های مدیریت کاربران است. از آنجا که کلاس UserStore مبتنی بر Entity Framework است، باید آبجکت DbContext را هم پاس دهیم. این کد در واقع همان کدی است که در متد سازنده کنترلر Account وجود دارد.

یک مزیت دیگر این روش این است که می‌توانیم متدهای UserManager را بازنویسی (overwrite) کنیم. برای پیاده سازی نیازمندهای بعدی دقیقا همین کار را خواهیم کرد.


  • حال باید کلاس ApplicationUserManager را در کنترلر Account استفاده کنیم. متد سازنده و خاصیت UserManager را مانند زیر تغییر دهید.
 public AccountController() : this(new ApplicationUserManager())
         {
         }
  
         public AccountController(ApplicationUserManager userManager)
         {
             UserManager = userManager;
         }
         public ApplicationUserManager UserManager { get; private set; }
حالا داریم از کلاس سفارشی جدیدمان استفاده می‌کنیم. این به ما اجازه می‌دهد مراحل بعدی سفارشی سازی را انجام دهیم، بدون آنکه کدهای موجود در کنترلر از کار بیافتند.
  • اپلیکیشن را اجرا کنید و سعی کنید کاربر محلی جدیدی ثبت نمایید. اگر کلمه عبور وارد شده کمتر از 10 کاراکتر باشد پیغام خطای زیر را دریافت می‌کنید.


قانون 2: کلمه‌های عبور باید حداقل یک عدد و یک کاراکتر ویژه داشته باشند

چیزی که در این مرحله نیاز داریم کلاس جدیدی است که اینترفیس IIdentityValidator را پیاده سازی می‌کند. چیزی که ما می‌خواهیم اعتبارسنجی کنیم، وجود اعداد و کاراکترهای ویژه در کلمه عبور است، همچنین طول مجاز هم بررسی می‌شود. نهایتا این قوانین اعتبارسنجی در متد 'ValidateAsync' بکار گرفته خواهند شد.
  • در پوشه IdentityExtensions کلاس جدیدی بنام CustomPasswordValidator بسازید و اینترفیس مذکور را پیاده سازی کنید. از آنجا که نوع کلمه عبور رشته (string) است از <IIdentityValidator<string استفاده می‌کنیم.
public class CustomPasswordValidator : IIdentityValidator<string> 
{  
    public int RequiredLength { get; set; }

    public CustomPasswordValidator(int length)
    {
        RequiredLength = length;
    }
  
    public Task<IdentityResult> ValidateAsync(string item)
    {
        if (String.IsNullOrEmpty(item) || item.Length < RequiredLength)
        {
            return Task.FromResult(IdentityResult.Failed(String.Format("Password should be of length {0}",RequiredLength)));
        }
  
    string pattern = @"^(?=.*[0-9])(?=.*[!@#$%^&*])[0-9a-zA-Z!@#$%^&*0-9]{10,}$";
   
    if (!Regex.IsMatch(item, pattern))  
    {
        return Task.FromResult(IdentityResult.Failed("Password should have one numeral and one special character"));
    }
  
    return Task.FromResult(IdentityResult.Success);
 }


  در متد ValidateAsync بررس می‌کنیم که طول کلمه عبور معتبر و مجاز است یا خیر. سپس با استفاده از یک RegEx وجود کاراکترهای ویژه و اعداد را بررسی می‌کنیم. دقت کنید که regex استفاده شده تست نشده و تنها بعنوان یک مثال باید در نظر گرفته شود.
  • قدم بعدی تعریف این اعتبارسنج سفارشی در کلاس UserManager است. باید مقدار خاصیت PasswordValidator را به این کلاس تنظیم کنیم. به کلاس ApplicationUserManager که پیشتر ساختید بروید و مقدار خاصیت PasswordValidator را به CustomPasswordValidator تغییر دهید.
public class ApplicationUserManager : UserManager<ApplicationUser>  
{  
    public ApplicationUserManager() : base(new UserStore<ApplicationUser(new ApplicationDbContext()))
    {
        PasswordValidator = new CustomPasswordValidator(10);
    }
 }

  هیچ تغییر دیگری در کلاس AccountController لازم نیست. حال سعی کنید کاربر جدید دیگری بسازید، اما اینبار کلمه عبوری وارد کنید که خطای اعتبارسنجی تولید کند. پیغام خطایی مشابه تصویر زیر باید دریافت کنید.


قانون 3: امکان استفاده از 5 کلمه عبور اخیر ثبت شده وجود ندارد

هنگامی که کاربران سیستم، کلمه عبور خود را بازنشانی (reset) می‌کنند یا تغییر می‌دهند، می‌توانیم بررسی کنیم که آیا مجددا از یک کلمه عبور پیشین استفاده کرده اند یا خیر. این بررسی بصورت پیش فرض انجام نمی‌شود، چرا که سیستم Identity تاریخچه کلمه‌های عبور کاربران را ذخیره نمی‌کند. می‌توانیم در اپلیکیشن خود جدول جدیدی بسازیم و تاریخچه کلمات عبور کاربران را در آن ذخیره کنیم. هربار که کاربر سعی در بازنشانی یا تغییر کلمه عبور خود دارد، مقدار Hash شده را در جدول تاریخچه بررسی میکنیم.
فایل IdentityModels.cs را باز کنید. مانند لیست زیر، کلاس جدیدی بنام 'PreviousPassword' بسازید.
public class PreviousPassword  
{
  
 public PreviousPassword()
 {
    CreateDate = DateTimeOffset.Now;
 }
  
 [Key, Column(Order = 0)]
  
 public string PasswordHash { get; set; }
  
 public DateTimeOffset CreateDate { get; set; }
  
 [Key, Column(Order = 1)]
  
 public string UserId { get; set; }
  
 public virtual ApplicationUser User { get; set; }
  
 }
در این کلاس، فیلد 'Password' مقدار Hash شده کلمه عبور را نگاه میدارد و توسط فیلد 'UserId' رفرنس می‌شود. فیلد 'CreateDate' یک مقدار timestamp ذخیره می‌کند که تاریخ ثبت کلمه عبور را مشخص می‌نماید. توسط این فیلد می‌توانیم تاریخچه کلمات عبور را فیلتر کنیم و مثلا 5 رکورد آخر را بگیریم.

Entity Framework Code First جدول 'PreviousPasswords' را می‌سازد و با استفاده از فیلدهای 'UserId' و 'Password' کلید اصلی (composite primary key) را ایجاد می‌کند. برای اطلاعات بیشتر درباره قرارداهای EF Code First به  این لینک  مراجعه کنید.

  • خاصیت جدیدی به کلاس ApplicationUser اضافه کنید تا لیست آخرین کلمات عبور استفاده شده را نگهداری کند.
public class ApplicationUser : IdentityUser
{
    public ApplicationUser() : base()
    {
        PreviousUserPasswords = new List<PreviousPassword>();
     }

     public virtual IList<PreviousPassword> PreviousUserPasswords { get; set; }
}

 همانطور که پیشتر گفته شد، کلاس UserStore پیاده سازی API‌های لازم برای مدیریت کاربران را در بر می‌گیرد. هنگامی که کاربر برای نخستین بار در سایت ثبت می‌شود باید مقدار Hash کلمه عبورش را در جدول تاریخچه کلمات عبور ذخیره کنیم. از آنجا که UserStore بصورت پیش فرض متدی برای چنین عملیاتی معرفی نمی‌کند، باید یک override تعریف کنیم تا این مراحل را انجام دهیم. پس ابتدا باید کلاس سفارشی جدیدی بسازیم که از UserStore ارث بری کرده و آن را توسعه می‌دهد. سپس از این کلاس سفارشی در ApplicationUserManager بعنوان پیاده سازی پیش فرض UserStore استفاده می‌کنیم. پس کلاس جدیدی در پوشه IdentityExtensions ایجاد کنید.
public class ApplicationUserStore : UserStore<ApplicationUser>
{ 
    public ApplicationUserStore(DbContext context) : base(context)  { }
  
    public override async Task CreateAsync(ApplicationUser user)
    {
        await base.CreateAsync(user);
        await AddToPreviousPasswordsAsync(user, user.PasswordHash);
    }
  
     public Task AddToPreviousPasswordsAsync(ApplicationUser user, string password)
     {
        user.PreviousUserPasswords.Add(new PreviousPassword() { UserId = user.Id, PasswordHash = password });
  
        return UpdateAsync(user);
     }
 }

 متد 'AddToPreviousPasswordsAsync' کلمه عبور را در جدول 'PreviousPasswords' ذخیره می‌کند.

هرگاه کاربر سعی در بازنشانی یا تغییر کلمه عبورش دارد باید این متد را فراخوانی کنیم. API‌های لازم برای این کار در کلاس UserManager تعریف شده اند. باید این متدها را override کنیم و فراخوانی متد مذکور را پیاده کنیم. برای این کار کلاس ApplicationUserManager را باز کنید و متدهای ChangePassword و ResetPassword را بازنویسی کنید.
public class ApplicationUserManager : UserManager<ApplicationUser>
    {
        private const int PASSWORD_HISTORY_LIMIT = 5;

        public ApplicationUserManager() : base(new ApplicationUserStore(new ApplicationDbContext()))
        {
            PasswordValidator = new CustomPasswordValidator(10);
        }

        public override async Task<IdentityResult> ChangePasswordAsync(string userId, string currentPassword, string newPassword)
        {
            if (await IsPreviousPassword(userId, newPassword))
            {
                return await Task.FromResult(IdentityResult.Failed("Cannot reuse old password"));
            }

            var result = await base.ChangePasswordAsync(userId, currentPassword, newPassword);

            if (result.Succeeded)
            {
                var store = Store as ApplicationUserStore;
                await store.AddToPreviousPasswordsAsync(await FindByIdAsync(userId), PasswordHasher.HashPassword(newPassword));
            }

            return result;
        }

        public override async Task<IdentityResult> ResetPasswordAsync(string userId, string token, string newPassword)
        {
            if (await IsPreviousPassword(userId, newPassword))
            {
                return await Task.FromResult(IdentityResult.Failed("Cannot reuse old password"));
            }

            var result = await base.ResetPasswordAsync(userId, token, newPassword);

            if (result.Succeeded)
            {
                var store = Store as ApplicationUserStore;
                await store.AddToPreviousPasswordsAsync(await FindByIdAsync(userId), PasswordHasher.HashPassword(newPassword));
            }

            return result;
        }

        private async Task<bool> IsPreviousPassword(string userId, string newPassword)
        {
            var user = await FindByIdAsync(userId);

            if (user.PreviousUserPasswords.OrderByDescending(x => x.CreateDate).
                Select(x => x.PasswordHash).Take(PASSWORD_HISTORY_LIMIT)
                .Where(x => PasswordHasher.VerifyHashedPassword(x, newPassword) != PasswordVerificationResult.Failed).Any())
            {
                return true;
            }

            return false;
        }
    }
فیلد 'PASSWORD_HISTORY_LIMIT' برای دریافت X رکورد از جدول تاریخچه کلمه عبور استفاده می‌شود. همانطور که می‌بینید از متد سازنده کلاس ApplicationUserStore برای گرفتن متد جدیدمان استفاده کرده ایم. هرگاه کاربری سعی می‌کند کلمه عبورش را بازنشانی کند یا تغییر دهد، کلمه عبورش را با 5 کلمه عبور قبلی استفاده شده مقایسه می‌کنیم و بر این اساس مقدار true/false بر می‌گردانیم.

کاربر جدیدی بسازید و به صفحه Manage  بروید. حال سعی کنید کلمه عبور را تغییر دهید و از کلمه عبور فعلی برای مقدار جدید استفاده کنید تا خطای اعتبارسنجی تولید شود. پیغامی مانند تصویر زیر باید دریافت کنید.

سورس کد این مثال را می‌توانید از این لینک دریافت کنید. نام پروژه Identity-PasswordPolicy است، و زیر قسمت Samples/Identity قرار دارد.

مطالب
به روز رسانی تمام فیلدهای رشته‌ای تمام جداول بانک اطلاعاتی توسط Entity framework 6.x
یکی از مراحلی که پس از ارتقاء یک سایت به HTTPS باید صورت گیرد، به روز رسانی آدرس‌های قدیمی درج شده‌ی در صفحات مختلف، از HTTP به HTTPS است؛ وگرنه با خطای «قسمتی از صفحه امن نیست» توسط مرورگر مواجه خواهیم شد:


روش‌های زیادی برای مدیریت این مساله وجود دارند؛ مانند استفاده از ماژول‌های URL Rewrite برای بازنویسی آدرس‌های نهایی صفحه‌ی در حال رندر و یا ... به روز رسانی مستقیم بانک اطلاعاتی، یافتن تمام فیلدهای رشته‌ای ممکن در تمام جداول موجود و سپس اعمال تغییرات.


یافتن لیست تمام جداول قابل مدیریت توسط Entity framework

در ابتدا می‌خواهیم لیست پویای تمام جداول مدیریت شده‌ی توسط EF را پیدا کنیم. از این جهت که نمی‌خواهیم به ازای هر کدام یک کوئری جداگانه بنویسیم.
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EFReplaceAll.Models;

namespace EFReplaceAll.Config
{
    public class DbSetInfo
    {
        public IQueryable<object> DbSet { set; get; }
        public Type DbSetType { set; get; }
    }

    public class MyContext : DbContext
    {
        public DbSet<Product> Products { set; get; }
        public DbSet<Category> Categories { set; get; }
        public DbSet<User> Users { set; get; }

        public MyContext()
            : base("Connection1")
        {
            this.Database.Log = sql => Console.Write(sql);
        }

        public IList<DbSetInfo> GetAllDbSets()
        {
            return this.GetType()
                .GetProperties()
                .Where(p => p.PropertyType.IsGenericType &&
                            p.PropertyType.GetGenericTypeDefinition() == typeof(DbSet<>))
                .Select(p => new DbSetInfo
                {
                    DbSet = (IQueryable<object>)p.GetValue(this, null),
                    DbSetType = p.PropertyType.GetGenericArguments().First()
                })
                .ToList();
        }
    }
}
در اینجا متد GetAllDbSets، به صورت پویا لیست DbSetها را به همراه نوع جنریک آن‌ها، بازگشت می‌دهد. با استفاده از این لیست می‌توان رکوردهای تمام جداول را واکشی و سپس تغییر داد.


یافتن فیلدهای رشته‌ای رکوردهای تمام جداول و سپس به روز رسانی آن‌ها

می‌خواهیم متدی را طراحی کنیم که در آن لیستی از یافتن‌ها و جایگزینی‌ها قابل تعیین باشد. به همین جهت مدل زیر را تعریف می‌کنیم:
using System;

namespace EFReplaceAll.Utils
{
    public class ReplaceOp
    {
        public string ToFind { set; get; }
        public string ToReplace { set; get; }
        public StringComparison Comparison { set; get; }
    }
}
در اینجا خاصیت Comparison امکان جستجو و جایگزینی غیرحساس به حروف کوچک و بزرگ را نیز میسر می‌کند.

سپس متدی که کار یافتن تمام فیلدهای رشته‌ای و سپس جایگزین کردن آن‌ها را انجام می‌دهد به صورت زیر خواهد بود:
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using EFReplaceAll.Config;

namespace EFReplaceAll.Utils
{
    public static class UpdateDbContextContents
    {
        public static void ReplaceAllStringsAcrossTables(IList<ReplaceOp> replaceOps)
        {
            int dbSetsCount;
            using (var uow = new MyContext())
            {
                dbSetsCount = uow.GetAllDbSets().Count;
            }

            for (var i = 0; i < dbSetsCount; i++)
            {
                using (var uow = new MyContext()) // using a new context each time to free resources quickly.
                {
                    var dbSetResult = uow.GetAllDbSets()[i];
                    var stringProperties = dbSetResult.DbSetType.GetProperties()
                        .Where(p => p.PropertyType == typeof(string))
                        .ToList();
                    var dbSetEntities = dbSetResult.DbSet;
                    var haveChanges = false;
                    foreach (var entity in dbSetEntities)
                    {
                        foreach (var stringProperty in stringProperties)
                        {
                            var oldPropertyValue = stringProperty.GetValue(entity, null) as string;
                            if (string.IsNullOrWhiteSpace(oldPropertyValue))
                            {
                                continue;
                            }

                            var newPropertyValue = oldPropertyValue;
                            foreach (var replaceOp in replaceOps)
                            {
                                newPropertyValue = newPropertyValue.ReplaceString(replaceOp.ToFind, replaceOp.ToReplace, replaceOp.Comparison);
                            }
                            if (oldPropertyValue != newPropertyValue)
                            {
                                stringProperty.SetValue(entity, newPropertyValue, null);
                                haveChanges = true;
                            }
                        }
                    }

                    if (haveChanges)
                    {
                        uow.SaveChanges();
                    }
                }
            }
        }

    }
}
توضیحات:
- در اینجا using (var uow = new MyContext()) را زیاد مشاهده می‌کنید. علت اینجا است که اگر تنها با یک Context کار کنیم، EF تمام تغییرات و تمام رکوردهای وارد شده‌ی به آن‌را کش می‌کند و مصرف حافظه‌ی برنامه با توجه به خواندن تمام رکوردهای بانک اطلاعاتی توسط آن، ممکن است به چند گیگابایت برسد. به همین جهت از Contextهایی با طول عمر کوتاه استفاده شده‌است تا میزان مصرف RAM این متد سبب کرش برنامه نشود.
- در ابتدای کار توسط متد GetAllDbSets که به Context اضافه کردیم، تعداد DbSetهای موجود را پیدا می‌کنیم تا بتوان بر روی آن‌ها حلقه‌ای را تشکیل داد و به ازای هر کدام یک (()using (var uow = new MyContext را تشکیل داد.
- سپس با استفاده از نوع DbSet که توسط خاصیت dbSetResult.DbSetType در دسترس است، خواص رشته‌ای ممکن این DbSet یافت می‌شوند.
- در ادامه dbSetResult.DbSet یک Data Reader را به صورت پویا بر روی DbSet جاری باز کرده و تمام رکوردهای این DbSet را یک به یک بازگشت می‌دهد.
- در اینجا با استفاده از Reflection، از رکورد جاری، مقادیر خواص رشته‌ای آن دریافت شده و سپس کار جستجو و جایگزینی انجام می‌شود.
- در آخر هم فراخوانی uow.SaveChanges کار ثبت تغییرات صورت گرفته را انجام می‌دهد.


متدی برای جایگزینی غیرحساس به حروف بزرگ و کوچک

متد استاندارد Replace رشته‌ها، حساس به حروف بزرگ و کوچک است. یک نمونه‌ی عمومی‌تر را که در آن بتوان StringComparison.OrdinalIgnoreCase را تعیین کرد، در ذیل مشاهده می‌کنید که از آن در متد ReplaceAllStringsAcrossTables فوق استفاده شده‌است:
using System;
using System.Text;

namespace EFReplaceAll.Utils
{
    public static class StringExtensions
    {
        public static string ReplaceString(this string src, string oldValue, string newValue, StringComparison comparison)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(src))
            {
                return src;
            }

            if (string.Compare(oldValue, newValue, comparison) == 0)
            {
                return src;
            }

            var sb = new StringBuilder();

            var previousIndex = 0;
            var index = src.IndexOf(oldValue, comparison);

            while (index != -1)
            {
                sb.Append(src.Substring(previousIndex, index - previousIndex));
                sb.Append(newValue);
                index += oldValue.Length;

                previousIndex = index;
                index = src.IndexOf(oldValue, index, comparison);
            }

            sb.Append(src.Substring(previousIndex));

            return sb.ToString();
        }
    }
}
و در آخر یک مثال از استفاده‌ی این متد تهیه شده، جهت به روز رسانی لینک‌های HTTP به HTTPS در تمام جداول برنامه به صورت زیر است:
            UpdateDbContextContents.ReplaceAllStringsAcrossTables(
                new[]
                {
                    new ReplaceOp
                    {
                        ToFind = "https://www.dntips.ir",
                        ToReplace = "https://www.dntips.ir",
                        Comparison = StringComparison.OrdinalIgnoreCase
                    },
                    new ReplaceOp
                    {
                        ToFind = "https://www.dntips.ir",
                        ToReplace = "https://www.dntips.ir",
                        Comparison = StringComparison.OrdinalIgnoreCase
                    }
                });

کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: EFReplaceAll.zip