نظرات مطالب
استفاده از MVVM زمانیکه امکان Binding وجود ندارد
یک نکته‌ی تکمیلی: Binding موارد پیش بینی نشده در الگوی MVVM

 اگر در پروژه‌ی  xamarin forms، با استفاده از الگوی mvvm خواستید پارامتری را به المانهای کنترلی در صفحه مقید کنید که امکان آن از قبل  فراهم نشده است، می‌توان با استفاده از سفارشی سازی کلاس کنترل، این مشکل را مرتفع کرد. در مثال زیر سعی شده پارامتر Link را در ViewModel که بصورت رشته است، به کنترل WebView  مقید کرد. البته باید در نظر داشت که کنترلر از BindableObject ارث بری کرده باشد تا بتوان از متدهای مرتبط با BindableProperty در کلاس جدید استفاده کرد. نام متغیر ساخته شده از کلاس BindableProperty، دقیقا باید ترکیبی از نام شیء به اضافه Property در آخر باشد که به آن مقید شده است. مثلا برای Uri باید از نام UriProperty استفاده کرد. چون در زمان مقید کردن Uri={Binding Link}  کامپایلر به متغیر UriProperty  نگاشت می‌کند و در زمان تخصیص مستقیم تنها شیء Uri در کلاس MyWebView مقدار دهی می‌شود.
public class MyWebView : WebView
    {
        public static readonly BindableProperty UriProperty =
       BindableProperty.Create(nameof(Uri), typeof(string), typeof(MyWebView), null, propertyChanged: OnItemSourceChanged);

        public string Uri
        {
            get { return (string)GetValue(UriProperty); }
            set { SetValue(UriProperty, value); }
        }

        public static void OnItemSourceChanged(BindableObject bindable, object oldValue, object newValue)
        {
            ((MyWebView)bindable).OnItemSourceChanged((string)oldValue, (string)newValue);
        }
        public void OnItemSourceChanged(string oldValue, string newValue)
        {
           Source = newValue; 
        }     
    }

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<ContentPage 
...
xmlns:tools="clr-namespace:..."
> <ContentPage.Content> .... <tools:MyWebView Uri="{Binding Link}" /> .... </ContentPage.Content> </ContentPage>
نظرات مطالب
نحوه صحیح تولید Url در ASP.NET MVC
فرم ادیت رو به صورت strongly typed از نوع یک partial view مستقل درست کنید.
سپس در کنترلر مرتبط، یک اکشن متد را مخصوص رندر کردن این partial view در نظر بگیرید. کار آن دریافت اطلاعات مرتبط با Model ارسالی به همین partial view است. سپس در آخر کار آن هم خواهیم داشت:

return PartialView("_MyPartialViewName", data);
حالا فراخوانی این اکشن متد توسط jQuery Ajax سبب پر شدن خودکار فیلدهای فرم strongly typed شما هم می‌شود. در حین درخواست، اطلاعات مدل از بانک اطلاعاتی دریافت شده و به Partial view ارسال می‌شود. چون strongly typed است، فیلدهای آن به صورت خودکار پر شده و نهایتا کل partial view به صورت یک رشته آماده شده در اختیار شما خواهد بود. بنابراین، قسمت عمده‌ای از کدهای سمت کاربر فوق کاهش پیدا می‌کنند. چون یک view کامل حاضر و آماده از سرور دریافت شده است که باید به صفحه توسط jQuery اضافه شود.

+
لطفا اینجا رو تبدیل به یک انجمن عمومی نکنید. عنوان بحث ساخت Url بود ... بعد تغییر جهت پیدا کرد به یک عنوان دیگر.
با تشکر از توجه شما.
 
مطالب
طرحبندی صفحات وب با بوت استرپ 4 - قسمت اول
یکی از مفیدترین قسمت‌های بوت استرپ 4، سیستم طرحبندی و گرید آن است که در ابتدا با یک Container آغاز می‌شود. این Container می‌تواند واکنشگرا و با عرض ثابت باشد و یا fluid انتخاب شود که کل عرض صفحه را به خود اختصاص می‌دهد. داخل هر Container می‌توان ستون‌ها و ردیف‌هایی را تعریف کرد. بوت استرپ 4، یک گرید طرحبندی 12 ستونه را ارائه می‌دهد که برای اندازه‌های زیر، تعدادی break-point را تعریف کرده‌است:
extra small, small, medium, large, extra large
در این نگارش، break-point از نوع extra small، نسبت به نگارش سوم بوت استرپ، جدید است.
به این ترتیب این گرید به شدت انعطاف پذیر شده و می‌توان برای اندازه‌های مختلف صفحه، طرحبندی‌های متفاوتی را ارائه داد.


دربرگیرنده‌ها و ردیف‌های گرید بوت استرپ

گرید طرحبندی بوت استرپ 4، 12 ستونه است و از فناوری خاصی به نام Flexbox استفاده می‌کند. برای کار با آن نیاز است با دو عنصر اصلی زیر آشنا بود:
- Containers: هدف آن‌ها تنظیم طرحبندی، مطابق با break-point (های) خاصی می‌باشد.
- ردیف‌ها و ستون‌ها: طرحبندی اصلی را تشکیل می‌دهند و ردیف‌ها، تعریف ستون‌ها را میسر می‌کنند.


بررسی Grid Containers

در بوت استرپ 4، دو نوع Container با کلاس‌های زیر وجود دارند:
- container: یک دربرگیرنده‌ی متداول است و طرحبندی را در میانه‌ی صفحه و بر اساس break-point (های) خاصی نمایش می‌دهد. این دربرگیرنده، در اطرف آن یک padding با اندازه‌ی 15px را نیز به همراه دارد و با break-pointهای زیر خودش را تطبیق می‌دهد:
extra small: کمتر از 576px
small: بیشتر از 576px
medium: بیشتر از 768px
large: بیشتر از 992px
extra-large: بیشتر از 1200px

- container-fluid: این دربرگیرنده، کل عرض نمایشی صفحه را پوشش می‌دهد.


یک مثال: تعریف container، row و columns

<head>
    <style>
        img {
          width: 100px;
          display: block;
        }
      </style>
</head>

<body>
    <header class="clearfix" style="height: 50vh; background: url(images/background.jpg) no-repeat center center; background-size: cover; margin-bottom: 20px;">
        <div class="container">
            <img src="images/wisdompetlogo.svg" alt="Wisdom Pet Logo">
        </div>
    </header>

    <div class="container">
        <section id="services">
            <div class="row">
                <article class="col">
                    <img class="mx-auto" src="images/icon-exoticpets.svg" alt="Icon">
                    <h3>Exotic Pets</h3>
                    <p>We offer specialized care for reptiles, rodents, birds,
                        and other exotic pets.</p>
                </article>

                <article class="col">
                    <img class="mx-auto" src="images/icon-grooming.svg" alt="Icon">
                    <h3>Grooming</h3>
                    <p>Our therapeutic grooming treatments help battle fleas,
                        allergic dermatitis, and other challenging skin
                        conditions.</p>
                </article>

                <article class="col">
                    <img class="mx-auto" src="images/icon-health.svg" alt="Icon">
                    <h3>General Health</h3>
                    <p>Wellness and senior exams, ultrasound, x-ray, and dental
                        cleanings are just a few of our general health
                        services.</p>
                </article>

                <article class="col">
                    <img class="mx-auto" src="images/icon-nutrition.svg" alt="Icon">
                    <h3>Nutrition</h3>
                    <p>Let our nutrition experts review your pet's diet and
                        prescribe a custom nutrition plan for optimum health
                        and disease prevention.</p>
                </article>

                <article class="col">
                    <img class="mx-auto" src="images/icon-pestcontrol.svg" alt="Icon">
                    <h3>Pest Control</h3>
                    <p>We offer the latest advances in safe and effective
                        prevention and treatment of fleas, ticks, worms, heart
                        worm, and other parasites.</p>
                </article>

                <article class="col">
                    <img class="mx-auto" src="images/icon-vaccinations.svg" alt="Icon">
                    <h3>Vaccinations</h3>
                    <p>Our veterinarians are experienced in modern vaccination
                        protocols that prevent many of the deadliest diseases
                        in pets.</p>
                </article>
            </div>
        </section>
    </div>
</body>
با این خروجی:


توضیحات:
- برای آزمایش این مثال، ابتدا کلاس container آن‌را حذف کنید:
<div class="container">
مشاهده خواهید کرد که کل صفحه بجای نمایش در وسط آن، از سمت چپ و بدون هیچ فاصله‌ای شروع می‌شود. این کلاس container است که محتوا را به میانه‌ی صفحه با فواصلی معین از دو طرف، منتقل می‌کند. به همین جهت عنصرheader  ابتدای آن‌را داخل این container قرار نداده‌ایم تا کل عرض صفحه را پر کند. مقدار height: 50vh، به معنای استفاده‌ی از 50 درصد view-port height است.
اما چون می‌خواهیم محل قرارگیری لوگوی داخل این هدر، با حاشیه‌ی سمت چپ container ذیل آن یکی باشد، این logo را داخل container قرار داده‌ایم.
- از این جهت که تصاویر استفاده شده از نوع svg هستند و بسیار بزرگ می‌باشند، با style تعریف شده‌ی در ابتدای head، اندازه‌ی آن‌ها را کاهش داده‌ایم و همچنین نوع نمایشی آن‌ها را نیز به block تنظیم کرده‌ایم. در این حالت برای اینکه تصاویر در میانه‌ی این block قرار گیرند، از کلاس mx-auto استفاده شده‌است.
- در مرحله‌ی بعد، کار تعریف سطرها و ستون‌ها انجام شده‌است:
    <div class="container">
        <section id="services">
            <div class="row">
                <article class="col">
هر row باید داخل container قرار گیرد. سپس داخل آن می‌توان 12 ستون را تعریف کرد که در اینجا از کلاس col برای این منظور استفاده شده‌است. col ساده‌ترین نوع ستون در بوت استرپ 4 است. کار آن این است که محتوا را تا جائیکه می‌تواند در فضای مهیا نمایش دهد.


برای مثال اگر عرض صفحه را کاهش دهیم، فقط به اندازه‌ی سه آیتم، فضا برای نمایش وجود خواهد داشت و اگر عرض صفحه را بیشتر کنیم، امکان نمایش هر 6 آیتم تعریف شده را مانند تصویر قبلی، میسر می‌کند.


انواع ستون‌های طرحبندی در بوت استرپ 4

همانطور که عنوان شد، گرید بوت استرپ 4، دارای 12 ستون است. البته در اینجا یک ستون می‌تواند عرض چندین ستون را نیز به خود اختصاص دهد.

در این تصویر، فرمول تعریف کلاس‌های ستون‌ها را در بوت استرپ 4 مشاهده می‌کنید. هر قسمتی از این فرمول که داخل پرانتز قرار گرفته‌است، یعنی ذکر آن اختیاری می‌باشد؛ به همین جهت در مثال قبلی، ذکر صرفا col نیز کار کرد. در این حالت اگر دو ستون را تعریف کنید، هر کدام 50 درصد عرض container را به خود اختصاص می‌دهند و اگر سه ستون تعریف شود، هر کدام 33 درصد عرض را اشغال می‌کنند.
در این فرمول BP به معنای break-point است و یکی از مقادیر ذکر شده‌ی مقابل آن‌را می‌تواند داشته باشد. برای مثال اگر col-sm را تعریف کردیم، یعنی این ستون تا زمانیکه اندازه‌ی صفحه تا 576px باشد، کل عرض صفحه را پر می‌کند.
COL در اینجا به معنای تعداد ستونی است که این محتوا قرار است به خود اختصاص دهد. برای مثال col-md-6 یعنی این ستون تا رسیدن به break-point از نوع md، کل عرض صفحه را به خود اختصاص می‌دهد؛ پس از آن (اندازه‌ی صفحه‌ی بیشتر از 768px) این ستون، 6 واحد از 12 واحد ممکن را به خود اختصاص خواهد داد.
ذکر BP نیز اختیاری است. یعنی اگر تنها col-6 را تعریف کردیم، این ستون در تمام break-pointها و در تمام اندازه‌های ممکن صفحه، همواره 6 واحد از 12 واحد موجود را به خود اختصاص می‌دهد.

مثال: بررسی فرمول تعریف ستون‌ها در بوت استرپ 4

<head>
    <style>
        img {
              width: 100%;
              height: 200px;
              max-height: 200px;
            }
    </style>
</head>

<body>
    <div class="container">
        <div id="services">
            <div class="row">
                <section class="col">
                    <img src="images/image.png" alt="sample image">
                    <h4>Exotic Pets</h4>
                    <p>We offer <strong>specialized</strong> care for <em>reptiles,
                            rodents, birds,</em> and other exotic pets.</p>
                </section>
                <section class="col">
                    <img src="images/image.png" alt="sample image">
                    <h4>Grooming</h4>
                    <p>Our therapeutic <span class="font-weight-bold">grooming</span>
                        treatments help battle fleas, allergic dermatitis, and
                        other challenging skin conditions.</p>
                </section>
                <section class="col">
                    <img src="images/image.png" alt="sample image">
                    <h4>General Health</h4>
                    <p>Wellness and senior exams, ultrasound, x-ray, and dental
                        cleanings are just a few of our general health
                        services.</p>
                </section>
                <section class="col">
                    <img class="img-fluid" src="images/image.png" alt="sample image">
                    <h4>Nutrition</h4>
                    <p>Let our nutrition experts review your pet's diet and
                        prescribe a custom nutrition plan for optimum health
                        and
                        disease prevention.</p>
                </section>
                <section class="col">
                    <img src="images/image.png" alt="sample image">
                    <h4>Pest Control</h4>
                    <p>We offer the latest advances in safe and effective
                        prevention and treatment of fleas, ticks, worms, heart
                        worm, and other parasites.</p>
                </section>
                <section class="col">
                    <img src="images/image.png" alt="sample image">
                    <h4>Vaccinations</h4>
                    <p>Our veterinarians are experienced in modern vaccination
                        protocols that prevent many of the deadliest diseases
                        in
                        pets.</p>
                </section>
            </div>
        </div>
    </div>
</body>
- ابتدا یک container تعریف شده‌است تا محتوا را به میانه‌ی صفحه منتقل کند و همچنین شیوه‌نامه‌های پیش‌فرض بوت استرپ را به آن اعمال نماید.
- سپس کل محتوا را داخل یک ردیف تعریف کرده‌ایم.
- در ادامه هر المان section تعریف شده را به صورت یک col در آورده‌ایم. به این ترتیب بوت استرپ سعی می‌کند تا کل عرض را با ستون‌های تعریف شده تا جائیکه ممکن است پر کند:


و اگر عرض صفحه را کوچک‌تر کنیم، باز هم تاجائیکه ممکن است تعدادی را در سطر اول و مابقی را در سطرهای بعدی جا خواهد داد:


در ادامه می‌خواهیم مشخص کنیم، ستون‌های خاصی، همیشه عرض مشخصی را به خود اختصاص دهند:
    <div class="container">
        <div id="services">
            <div class="row">
                <section class="col-6">
با این خروجی:


در این حالت، اولین ستون تعریف شده، تحت هر حالتی و با هر اندازه‌ی صفحه‌ای، همیشه نصف عرض (6 واحد از 12 واحد) را به خود اختصاص خواهد داد.

مرحله‌ی بعد این است که مشخص کنیم یک ستون در چه اندازه‌ای از صفحه شروع کند به اختصاص دادن عرضی خاص به خود. برای این منظور هر 6 عنصر section تعریف شده را به صورت زیر ویرایش می‌کنیم:
<section class="col-sm">
در این حالت اگر اندازه‌ی صفحه کمتر از این break-point باشد، هر ستون، کل عرض صفحه را به خود اختصاص می‌دهد:


و اگر صفحه را بزرگتر کنیم، مجددا همان حالت تعریف col خالی تکرار می‌شود و بوت استرپ سعی می‌کند در هر سطر، تا جائیکه می‌تواند، تعداد آیتم بیشتری را جا دهد. اگر بخواهیم این تعداد جا دادن‌ها را نیز کنترل کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
<section class="col-sm-6">
در اینجا col-sm-6 را به هر المان section انتساب داده‌ایم. به این ترتیب باز هم اگر عرض صفحه کمتر از sm باشد، هر آیتم، کل عرض صفحه را به خود اختصاص می‌دهد. اما اگر اندازه‌ی صفحه بیشتر از sm شود، هر آیتم همواره 6 واحد، یا نیمی از عرض را به خود اختصاص خواهد داد:



امکان تعریف بیش از یک break-point برای هر ستون در بوت استرپ 4


در این جدول انواع break-pointهای قابل تعریف توسط بوت استرپ 4 را ملاحظه می‌کنید. تا اینجا تاثیر اعمال تنها یکی از این‌ها را بر روی یک ستون بررسی کردیم؛ اما می‌توان چندین break-point را بر روی یک ستون نیز اعمال کرد. برای مثال اگر به تمام sectionهای مثال این قسمت ترکیب زیر را اضافه کنیم:
<section class="col-sm-6 col-md-4">
به این معنا خواهد بود که تا زمانیکه عرض صفحه کمتر از 576px است (sm)، هر آیتم کل عرض صفحه را پوشش می‌دهد. زمانیکه از این break-point رد شدیم، هر آیتم 6 واحد از 12 واحد را به خود اختصاص خواهد داد؛ تا زمانیکه عرض صفحه کمتر از 768px است (md). پس از اینکه این break-point را نیز رد کردیم و اندازه‌ی صفحه بزرگتر از آن شد، اینبار هر آیتم، 4 واحد از 12 واحد را به خود اختصاص می‌دهد:



امکان تغییر موقعیت شروع ستون‌ها در بوت استرپ 4


در تصویر فوق، فرمول تغییر موقعیت شروع ستون‌ها در بوت استرپ 4 را مشاهده می‌کنید. برای مثال اگر offset-sm-1 را به اولین section اضافه کنیم:
<section class="col-sm-6 col-md-4 offset-sm-1">
پس از رد شدن از break-point تعریف شده‌ی sm، اولین section، به اندازه‌ی یک واحد به سمت راست منتقل می‌شود و از لبه‌ی سمت چپ فاصله پیدا می‌کند:


برای نمونه این قابلیت، پیشتر یکی از روش‌های در مرکز صفحه قرار دادن ستون‌ها بود؛ اما چون بوت استرپ 4 از Flexbox استفاده می‌کند، روش‌های بهتری نیز برای آن وجود دارند که آن‌ها را در قسمت‌های بعد بررسی می‌کنیم.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Bootstrap4_04.zip
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 18 - کار با ASP.NET Web API
در ASP.NET Core، برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET که ASP.NET Web API مجزای از ASP.NET MVC و همچنین وب فرم‌ها ارائه شده بود، اکنون جزئی از ASP.NET MVC است و با آن یکپارچه می‌باشد. بنابراین پیشنیازهای راه اندازی Web API با ASP.NET Core شامل سه مورد ذیل هستند که پیشتر آن‌ها را بررسی کردیم:
الف) فعال سازی ارائه‌ی فایل‌های استاتیک
ب) فعال سازی ASP.NET MVC
ج) آشنایی با تغییرات مسیریابی

و مابقی آن صرفا یک سری نکات تکمیلی هستند که در ادامه آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


تعریف مسیریابی کلی کنترلر

در اینجا همانند مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی»، می‌توان در صورت نیاز، مسیریابی کلی کنترلر را توسط ویژگی Route بازنویسی کرد و برای مثال درخواست‌های آن‌را محدود به درخواست‌هایی کرد که با api/ شروع شوند:
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
[controller] هم در اینجا یک توکن پیش فرض است که با نام کنترلر جاری یا همان Test، به صورت خودکار جایگزین می‌شود.
در مورد سرویس ثبت وقایع نیز در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 17 - بررسی فریم ورک Logging» بحث کردیم و از آن می‌توان برای ثبت استثناءهای رخ داده استفاده کرد.


یک کنترلر ، اما با قابلیت‌های متعدد

همانطور که ملاحظه می‌کنید، اینبار کلاس پایه‌ی این کنترلر Test، همان Controller متداول ASP.NET MVC ذکر شده‌است و نه Api Controller سابق. تمام قابلیت‌های موجود در این‌دو توسط همان Controller ارائه می‌شوند.


هنوز پیش فرض‌های سابق Web API برقرار هستند

در مثال ذیل که به نظر یک کنترلر ASP.NET MVC است،
- هنوز متد Get مربوط به Web API که به صورت پیش فرض به درخواست‌های Get ختم شده‌ی به نام کنترلر پاسخ می‌دهد، برقرار است (متد IEnumerable<string> Get). برای مثال اگر شخصی در مرورگر، آدرس http://localhost:7742/api/test را درخواست دهد، متد Get اجرا می‌شود.
- در اینجا می‌توان نوع خروجی متد را دقیقا از همان نوع اشیاء مدنظر، تعیین کرد؛ برای نمونه تعریف  <IEnumerable<string در مثال زیر.
- مهم نیست که از return Json استفاده کنید و یا خروجی را مستقیما با فرمت <IEnumerable<string ارائه دهید.
- اگر نیاز به کنترل بیشتری بر روی HTTP Response Status بازگشتی داشتید، می‌توانید از متدهایی مانند return Ok و یا return BadRequest در صورت بروز مشکلی استفاده نمائید. برای مثال در متد IActionResult GetEpisodes2، استثنای فرضی حاصل، ابتدا توسط سرویس ثبت وقایع ذخیره شده و در آخر یک BadRequest بازگشت داده می‌شود.
- تمام مسیریابی‌ها را توسط ویژگی Route و یا نوع‌های درخواستی مانند HttpGet، می‌توان بازنویسی کرد؛ مانند مسیر /api/path1
- امکان محدود ساختن نوع پارامترهای دریافتی همانند متد Get(int page) ذیل، توسط ویژگی‌های مسیریابی وجود دارد.
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller
{
    private readonly ILogger<TestController> _logger;
 
    public TestController(ILogger<TestController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
 
    [HttpGet]
    public IEnumerable<string> Get() // http://localhost:7742/api/test
    {
        return new [] { "value1", "value2" };
    }
 
    [HttpGet("{page:int}")]
    public IActionResult Get(int page) // http://localhost:7742/api/test/1
    {
        return Json(new[] { "value3", "value4" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path1")]
    public IActionResult GetEpisodes1() // http://localhost:7742/api/path1
    {
        return Json(new[] { "value5", "value6" });
    }
 
    [HttpGet("/api/path2")]
    public IActionResult GetEpisodes2() // http://localhost:7742/api/path2
    {
        try
        {
            // get data from the DB ...
            return Ok(new[] { "value7", "value8" });
        }
        catch (Exception ex)
        {
            _logger.LogError("Failed to get data from the API", ex);
            return BadRequest();
        }
    } 
}
بنابراین در اینجا اگر می‌خواهید یک کنترلر ASP.NET Web API 2.x را به ASP.NET Core 1.0 ارتقاء دهید، تمام متدهای Get و Put و امثال آن هنوز معتبر هستند و مانند سابق عمل می‌کنند:
    [Route("api/[controller]")]
    public class ValuesController : Controller
    {
        // GET: api/values
        [HttpGet]
        public IEnumerable<string> Get()
        {
            return new string[] { "value1", "value2" };
        }
// GET api/values/5
        [HttpGet("{id}")]
        public string Get(int id)
        {
            return "value";
        }
// POST api/values
        [HttpPost]
        public void Post([FromBody]string value)
        {
        }
// PUT api/values/5
        [HttpPut("{id}")]
        public void Put(int id, [FromBody]string value)
        {
        }
// DELETE api/values/5
        [HttpDelete("{id}")]
        public void Delete(int id)
        {
        }
    }
}
در مورد ویژگی FromBody در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

یک نکته: اگر می‌خواهید خروجی Web API شما همواره JSON باشد، می‌توانید ویژگی جدید Produces را به شکل ذیل به کلاس کنترلر اعمال کنید:
 [Produces("application/json")]
[Route("api/[controller]")] // http://localhost:7742/api/test
public class TestController : Controller


تغییرات Model binding پیش فرض، برای پشتیبانی از ASP.NET MVC و ASP.NET Web API

فرض کنید مدل زیر را به برنامه اضافه کرده‌اید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Models
{
    public class Person
    {
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public int Age { get; set; }
    }
}
و همچنین قصد دارید اطلاعات آن‌را از کاربر توسط یک عملیات POST دریافت کرده و به شکل JSON نمایش دهید:
using Core1RtmEmptyTest.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class PersonController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return View();
        }
 
        [HttpPost]
        public IActionResult Index(Person person)
        {
            return Json(person);
        }
    }
}
برای اینکار، از jQuery به نحو ذیل استفاده می‌کنیم (از این جهت که بیشتر ارسال‌های به سرور جهت کار با Web API نیز Ajax ایی هستند):
@section scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $.ajax({
                type: 'POST',
                url: '/Person/Index',
                dataType: 'json',
                contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                data: JSON.stringify({
                    FirstName: 'F1',
                    LastName: 'L1',
                    Age: 23
                }),
                success: function (result) {
                    console.log('Data received: ');
                    console.log(result);
                }
            });
        });
    </script>
}


همانطور که مشاهده می‌کنید، اگر در ابتدای این متد یک break-point قرار دهیم، اطلاعاتی را از سمت کاربر دریافت نکرده‌است و مقادیر دریافتی نال هستند.
این مورد یکی از مهم‌ترین تغییرات Model binding این نگارش از ASP.NET MVC با نگارش‌های قبلی آن است. در اینجا اشیاء پیچیده از request body دریافت و bind نمی‌شوند و باید به نحو ذیل، محل دریافت و تفسیر آن‌ها را دقیقا مشخص کرد:
 public IActionResult Index([FromBody]Person person)
زمانیکه ویژگی FromBody را مشخص می‌کنیم، آنگاه اطلاعات دریافتی از request body دریافتی، به شیء Person نگاشت خواهند شد.


نکته‌ی مهم: حتی اگر FromBody را ذکر کنید ولی از JSON.stringify در سمت کاربر استفاده نکنید، باز هم نال دریافت خواهید کرد. بنابراین در این نگارش ذکر JSON.stringify نیز الزامی است.


حالت‌های دیگر تغییرات Model Binding در ASP.NET Core

تا اینجا مشخص شد که اگر یک درخواست Ajax ایی را به سمت سرور یک برنامه‌ی ASP.NET Core ارسال کنیم، به صورت پیش فرض به اشیاء پیچیده‌ی سمت سرور bind نمی‌شود و باید حتما ویژگی FromBody را نیز مشخص کرد تا اطلاعات را از request body واکشی کند (محل دریافت اطلاعات پیش فرض آن نامشخص است).
یک سؤال: اگر به سمت یک چنین اکشن متدی، اطلاعات فرمی را به حالت معمول ارسال کنیم، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
ارسال اطلاعات فرم‌ها به سرور، همواره شامل دو تغییر ذیل است:
  var dataType = 'application/x-www-form-urlencoded; charset=utf-8';
 var data = $('form').serialize();
اطلاعات فرم سریالایز می‌شوند و data type مخصوصی هم برای آن‌ها تنظیم خواهد شد. در این حالت، ارسال یک چنین اطلاعاتی به سمت اکشن متد فوق، با خطای 415 unsupported media type متوقف می‌شود. برای رفع این مشکل باید از ویژگی دیگری به نام FromForm استفاده کرد:
 [HttpPost]
public IActionResult Index([FromForm]Person person)
حالت‌های دیگر ممکن را در تصویر ذیل ملاحظه می‌کنید:


علت این مساله نیز بالا رفتن میزان امنیت سیستم است. در نگارش‌های قبلی، تمام مکان‌ها و حالت‌های میسر جستجو می‌شوند و اگر یکی از آن‌ها قابلیت تطابق با خواص شیء مدنظر را داشته باشد، کار binding به پایان می‌رسد. اما در اینجا با مشخص شدن محل دقیق منبع اطلاعات، دیگر سایر حالات جستجو نشده و سطح حمله کاهش پیدا می‌کند.
در اینجا باید مشخص کرد که دقیقا اطلاعاتی که قرار است به یک شیء پیچیده Bind شوند، آیا از یک Form تامین می‌شوند، یا از Body و یا از هدر، کوئری استرینگ، مسیریابی و یا حتی از یک سرویس.
تمام این حالت‌ها مشخص هستند (برای مثال دریافت اطلاعات از هدر درخواست HTTP و انتساب آن‌ها به خواص متناظری در شیء مشخص شده)، منهای FromService آن که به نحو ذیل عمل می‌کند:
در این حالت می‌توان در سازنده‌ی کلاس مدل خود، سرویسی را تزریق کرد و توسط آن خاصیتی را مقدار دهی نمود:
public class ProductModel
{
    public ProductModel(IProductService prodService)
    {
        Value = prodService.Get(productId);
    }
    public IProduct Value { get; private set; }
}
این تزریق وابستگی‌ها برای اینکه تکمیل شود، نیاز به ویژگی FromServices خواهد داشت:
 public async Task<IActionResult> GetProduct([FromServices]ProductModel product)
{
}
وجود ویژگی FromServices به این معنا است که سرویس‌های مدل یاد شده را از تنظیمات ابتدایی IoC Container خود خوانده و سپس در اختیار مدل جاری قرار بده. به این ترتیب حتی تزریق وابستگی‌ها در مدل‌های برنامه هم میسر می‌شود.


تغییر تنظیمات اولیه‌ی خروجی‌های ASP.NET Web API

در اینجا حالت ارائه‌ی خروجی XML به صورت پیش فرض فعال نیست. اگر علاقمند به افزودن آن نیز باشید، نحوه‌ی کار را در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه در کدهای ذیل مشاهده می‌کنید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.FormatterMappings.SetMediaTypeMappingForFormat("xml", new MediaTypeHeaderValue("application/xml")); 
 
    }).AddJsonOptions(options =>
    {
        options.SerializerSettings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver();
        options.SerializerSettings.DefaultValueHandling = DefaultValueHandling.Include;
        options.SerializerSettings.NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore;
    });
همچنین اگر خواستید تنظیمات ابتدایی JSON.NET را تغییر داده و برای مثال خروجی JSON تولیدی را camel case کنید، این‌کار را توسط متد AddJsonOptions به نحو فوق می‌توان انجام داد.
مطالب
Blazor 5x - قسمت ششم - مبانی Blazor - بخش 3 - چرخه‌های حیات کامپوننت‌ها
در این قسمت می‌خواهیم انواع رویدادهای چرخه‌ی حیات یک کامپوننت را بررسی کنیم. به همین جهت ابتدا دو کامپوننت جدید Lifecycle.razor و Lifecycle‍Child.razor را به مثالی که تا این قسمت تکمیل کرده‌ایم، اضافه کرده و آن‌ها‌را به صورت زیر جهت نمایش رویدادهای چرخه‌ی حیات، تغییر می‌دهیم:

کدهای کامل کامپوننت Pages\LearnBlazor\Lifecycle.razor
@page "/lifecycle"
@using System.Threading

<div class="border">
    <h3>Lifecycles Parent Component</h3>

    <div class="border">
        <LifecycleChild CountValue="CurrentCount"></LifecycleChild>
    </div>

    <p>Current count: @CurrentCount</p>

    <button class="btn btn-primary" @onclick="IncrementCount">Click me</button>
    <br /><br />
    <button class="btn btn-primary" @onclick=StartCountdown>Start Countdown</button> @MaxCount
</div>

@code
{
    int CurrentCount = 0;
    int MaxCount = 5;

    private void IncrementCount()
    {
        CurrentCount++;
        Console.WriteLine("Parnet - IncrementCount is called");
    }

    protected override void OnInitialized()
    {
        Console.WriteLine("Parnet - OnInitialized is called");
    }

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        await Task.Delay(100);
        Console.WriteLine("Parnet - OnInitializedAsync is called");
    }

    protected override void OnParametersSet()
    {
        Console.WriteLine("Parnet - OnParameterSet is called");
    }

    protected override async Task OnParametersSetAsync()
    {
        await Task.Delay(100);
        Console.WriteLine("Parnet - OnParametersSetAsync is called");
    }

    protected override void OnAfterRender(bool firstRender)
    {
        if (firstRender)
        {
            Console.WriteLine("Parnet - OnAfterRender(firstRender == true) is called");
            CurrentCount = 111;
        }
        else
        {
            CurrentCount = 999;
            Console.WriteLine("Parnet - OnAfterRender(firstRender == false) is called");
        }
    }

    protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        await Task.Delay(100);
        Console.WriteLine("Parnet - OnAfterRenderAsync is called");
    }

    protected override bool ShouldRender()
    {
        Console.WriteLine("Parnet - ShouldRender is called");
        return true;
    }

    void StartCountdown()
    {
        Console.WriteLine("Parnet - StartCountdown()");
        var timer = new Timer(TimeCallBack, null, 1000, 1000);
    }

    void TimeCallBack(object state)
    {
        if (MaxCount > 0)
        {
            MaxCount--;
            Console.WriteLine("Parnet - InvokeAsync(StateHasChanged)");
            InvokeAsync(StateHasChanged);
        }
    }
}

و کدهای کامل کامپوننت Pages\LearnBlazor\LearnBlazor‍Components\Lifecycle‍Child.razor
<h3 class="ml-3 mr-3">Lifecycles Child Componenet</h3>

@code
{
    [Parameter]
    public int CountValue { get; set; }

    protected override void OnInitialized()
    {
        Console.WriteLine("  Child - OnInitialized is called");
    }

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        await Task.Delay(100);
        Console.WriteLine("  Child - OnInitializedAsync is called");
    }

    protected override void OnParametersSet()
    {
        Console.WriteLine("  Child - OnParameterSet is called");
    }

    protected override async Task OnParametersSetAsync()
    {
        await Task.Delay(100);
        Console.WriteLine("  Child - OnParametersSetAsync is called");
    }

    protected override void OnAfterRender(bool firstRender)
    {
        if (firstRender)
        {
            Console.WriteLine("  Child - OnAfterRender(firstRender == true) is called");
        }
        else
        {
            Console.WriteLine("  Child - OnAfterRender(firstRender == false) is called");
        }
    }

    protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        await Task.Delay(100);
        Console.WriteLine("  Child - OnAfterRenderAsync is called");
    }

    protected override bool ShouldRender()
    {
        Console.WriteLine("  Child - ShouldRender is called");
        return true;
    }
}
و همچنین برای دسترسی به آن‌ها، مدخل منوی زیر را به کامپوننت Shared\NavMenu.razor اضافه می‌کنیم:
<li class="nav-item px-3">
    <NavLink class="nav-link" href="lifecycle">
        <span class="oi oi-list-rich" aria-hidden="true"></span> Lifecycles
    </NavLink>
</li>
با توجه به اینکه برنامه‌ی جاری از نوع Blazor Server است، Console.WriteLine‌های آن، در صفحه‌ی کنسول اجرای برنامه ظاهر می‌شوند و نه در developer tools مرورگر:





رویدادهای OnInitialized و OnInitializedAsync

@code
{
    protected override void OnInitialized()
    {
        Console.WriteLine("Parnet - OnInitialized is called");
    }

    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
        await Task.Delay(100);
        Console.WriteLine("Parnet - OnInitializedAsync is called");
    }
همانطور که در تصویر فوق نیز ملاحظه می‌کنید، اولین رویدادی که فراخوانی می‌شود، OnInitialized نام دارد و پس از آن نمونه‌ی async آن به نام OnInitializedAsync. این رویدادها زمانیکه یک کامپوننت و اجزای UI آن کاملا بارگذاری شده‌اند، فراخوانی می‌شوند. مهم‌ترین کاربرد آن‌ها، دریافت اطلاعات از سرویس‌های برنامه‌است.
در کامپوننت Lifecycle.razor، یک کامپوننت دیگر نیز به نام Lifecycle‍Child.razor فراخوانی شده‌است. در این حالت ابتدا OnInitialized کامپوننت والد فراخوانی شده‌است و پس از آن بلافاصله فراخوانی OnInitialized کامپوننت فرزند را مشاهده می‌کنیم.


رویدادهای OnParametersSet و OnParametersSetAsync

این رویدادها یکبار در زمان بارگذاری اولیه‌ی کامپوننت و بار دیگر هر زمانیکه کامپوننت فرزند، پارامتر جدیدی را از طریق کامپوننت والد دریافت می‌کند، فراخوانی می‌شوند. برای نمونه کامپوننت LifecycleChild، پارامتر CurrentCount را از والد خود دریافت می‌کند:
<LifecycleChild CountValue="CurrentCount"></LifecycleChild>
هرچند این پارامتر در UI کامپوننت فرزند مثال تهیه شده استفاده نمی‌شود، اما مقدار دهی آن از طرف والد، سبب بروز رویدادهای OnParametersSet و OnParametersSetAsync خواهد شد. برای آزمایش آن اگر بر روی دکمه‌ی click me در کامپوننت والد کلیک کنیم، این رویدادهای جدید را مشاهده خواهیم کرد:
Parnet - IncrementCount is called
Parnet - ShouldRender is called
  Child - OnParameterSet is called
  Child - ShouldRender is called
Parnet - OnAfterRender(firstRender == false) is called
  Child - OnAfterRender(firstRender == false) is called
  Child - OnParametersSetAsync is called
  Child - ShouldRender is called
  Child - OnAfterRender(firstRender == false) is called
  Child - OnAfterRenderAsync is called
Parnet - OnAfterRenderAsync is called
  Child - OnAfterRenderAsync is called
ابتدا متد IncrementCount کامپوننت والد فراخوانی شده‌است که سبب تغییر مقدار پارامتر CurrentCount ارسالی به کامپوننت Lifecycle‍Child می‌شود و پس از آن، رویداد OnParameterSet کامپوننت فرزند را مشاهده می‌کنید که عکس العملی است به این تغییر مقدار. یکی از کاربردهای آن، دریافت مقدار جدید پارامترهای کامپوننت و سپس به روز رسانی قسمت خاصی از UI بر اساس آن‌ها است.



رویدادهای OnAfterRender و OnAfterRenderAsync

پس از هر بار رندر کامپوننت، این متدها فراخوانی می‌شوند. در این مرحله کار بارگذاری کامپوننت، دریافت اطلاعات و نمایش آن‌ها به پایان رسیده‌است. یکی از کاربردهای آن، آغاز کامپوننت‌های جاوا اسکریپتی است که برای کار، نیاز به DOM را دارند؛ مانند نمایش یک modal بوت استرپی.

یک نکته: هر تغییری که در مقادیر فیلدها در این رویدادها صورت گیرند، به UI اعمال نمی‌شوند؛ چون در مرحله‌ی آخر رندر UI قرار دارند.

@code
{
    protected override void OnAfterRender(bool firstRender)
    {
        if (firstRender)
        {
            Console.WriteLine("Parnet - OnAfterRender(firstRender == true) is called");
            CurrentCount = 111;
        }
        else
        {
            CurrentCount = 999;
            Console.WriteLine("Parnet - OnAfterRender(firstRender == false) is called");
        }
    }

    protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
    {
        await Task.Delay(100);
        Console.WriteLine("Parnet - OnAfterRenderAsync is called");
    }
}
در مثال‌های فوق، پارامتر firstRender را نیز مشاهده می‌کنید. یک کامپوننت چندین بار می‌تواند رندر شود. برای مثال هربار که توسط رویدادگردانی مقدار فیلدی را که در UI استفاده می‌شود، تغییر دهیم، کامپوننت مجددا رندر می‌شود. برای نمونه با کلیک بر روی دکمه‌ی click me، سبب تغییر مقدار فیلد CurrentCount می‌شویم. این تغییر و فراخوانی ضمنی StateHasChanged در پایان کار متد و در پشت صحنه، سبب رندر مجدد UI شده و در نتیجه‌ی آن، مقدار جدیدی را در صفحه مشاهده می‌کنیم. در اینجا اگر خواستیم بدانیم که رندر انجام شده برای بار اول است که صورت می‌گیرد یا خیر، می‌توان از پارامتر firstRender استفاده کرد.

سؤال: با توجه به مقدار دهی‌های 111 و 999 صورت گرفته‌ی در متد OnAfterRender، در اولین بار نمایش کامپوننت، چه عددی به عنوان CurrentCount نمایش داده می‌شود؟
در اولین بار نمایش صفحه، لحظه‌ای عدد 111 و سپس عدد 999 نمایش داده می‌شود. عدد 111 را در بار اول رندر و عدد 999 را در بار دوم رندر که پس از مقدار دهی پارامتر کامپوننت فرزند است، می‌توان مشاهده کرد.
اما ... اگر پس از نمایش اولیه‌ی صفحه، چندین بار بر روی دکمه‌ی click me کلیک کنیم، همواره عدد 1000 مشاهده می‌شود. علت اینجا است که تغییرات مقادیر فیلدها در متد OnAfterRender، به UI اعمال نمی‌شوند؛ چون در این مرحله، رندر UI به پایان رسیده‌است. در اینجا فقط مقدار فیلد CurrentCount به 999 تغییر می‌کند و به همین صورت باقی می‌ماند. دفعه‌ی بعدی که بر روی دکمه‌ی click me کلیک می‌کنیم، یک واحد به آن اضافه شده و اکنون است که کار رندر UI، مجددا شروع خواهد شد (در واکشن به یک رخ‌داد و فراخوانی ضمنی StateHasChanged در پشت صحنه) و اینبار حاصل 999+1 را در UI مشاهده می‌کنیم و باز هم در پایان کار رندر، مجددا مقدار CurrentCount به 999 تغییر می‌کند که ... دیگر به UI منعکس نمی‌شود تا زمان کلیک بعدی و همینطور الی آخر.


رویدادهای StateHasChanged و ShouldRender

- اگر خروجی رویداد ShouldRender مساوی true باشد، اجازه‌ی اعمال تغییرات به UI داده خواهد شد و برعکس. بنابراین اگر حالت UI تغییر کند و خروجی این متد false باشد، این تغییرات نمایش داده نخواهند شد.
- اگر رویداد StateHasChanged فراخوانی شود، به معنای درخواست رندر مجدد UI است. کاربرد آن در مکان‌هایی است که نیاز به اطلاع رسانی دستی تغییرات UI وجود دارد؛ درست پس از زمانیکه رندر UI به پایان رسیده‌است. برای آزمایش این مورد و فراخوانی دستی StateHasChanged، کدهای تایمر زیر تهیه شده‌اند:
@page "/lifecycle"
@using System.Threading

button class="btn btn-primary" @onclick=StartCountdown>Start Countdown</button> @MaxCount

@code
{
    int MaxCount = 5;

    void StartCountdown()
    {
        Console.WriteLine("Parnet - StartCountdown()");
        var timer = new Timer(TimeCallBack, null, 1000, 1000);
    }

    void TimeCallBack(object state)
    {
        if (MaxCount > 0)
        {
            MaxCount--;
            Console.WriteLine("Parnet - InvokeAsync(StateHasChanged)");
            InvokeAsync(StateHasChanged);
        }
    }
}
تایمر تعریف شده، یک thread timer است. یعنی callback آن بر روی یک ترد جدید و مجزای از ترد UI اجرا می‌شود. در این حالت اگر StateHasChanged را جهت اطلاع رسانی تغییر حالت UI فراخوانی نکنیم، در حین کار تایمر، هیچ تغییری را در UI مشاهده نخواهیم کرد.


یک نکته: متدهای رویدادگردان در Blazor، می‌توانند sync و یا async باشند؛ مانند متدهای OnClick و OnClickAsync زیر که هر دو پس از پایان متدها، سبب فراخوانی ضمنی StateHasChanged نیز می‌شوند (به این دلیل است که با کلیک بر روی دکمه‌ای، UI هم به روز رسانی می‌شود). البته متدهای رویدادگردان async، دوبار سبب فراخوانی ضمنی StateHasChanged می‌شوند؛ یکبار زمانیکه قسمت sync متد به پایان می‌رسد و یکبار هم زمانیکه کار فراخوانی کلی متد به پایان خواهد رسید:
<button @onclick="OnClick">Synchronous</button>
<button @onclick="OnClickAsync">Asynchronous</button>
@code{
    void OnClick()
    {
    } // StateHasChanged is called after the method

    async Task OnClickAsync()
    {
        text = "click1";
        // StateHasChanged is called here as the synchronous part of the method ends

        await Task.Delay(1000);
        await Task.Delay(2000);
        text = "click2";
    } // StateHasChanged is called after the method
}
بنابراین یکی دیگر از دلایل نیاز به فراخوانی صریح InvokeAsync(StateHasChanged) در callback تایمر تعریف شده، عدم فراخوانی خودکار آن، در پایان کار رویداد callback تایمر است.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-06.zip
مطالب
آشنایی با آزمایش واحد (unit testing) در دات نت، قسمت 3

آشنایی با NUnit

NUnit یکی از فریم ورک‌های آزمایش واحد سورس باز مخصوص دات نت فریم ورک است. (کلا در دات نت هرجایی دیدید که N ، به ابتدای برنامه‌ای یا کتابخانه‌ای اضافه شده یعنی نمونه منتقل شده از محیط جاوا به دات نت است. برای مثال NHibernate از Hibernate جاوا گرفته شده است و الی آخر)
این برنامه با سی شارپ نوشته شده است اما تمامی زبان‌های دات نتی را پشتیبانی می‌کند (اساسا با زبان نوشته شده کاری ندارد و فایل اسمبلی برنامه را آنالیز می‌کند. بنابراین فرقی نمی‌کند که در اینجا چه زبانی بکار گرفته شده است).

ابتدا NUnit را دریافت نمائید:
http://nunit.org/index.php?p=download

یک برنامه ساده از نوع console را در VS.net آغاز کنید.
کلاس MyList را با محتوای زیر به پروژه اضافه کنید:
using System.Collections.Generic;

namespace sample
{
public class MyList
{
public static List<int> GetListOfIntItems(int numberOfItems)
{
List<int> res = new List<int>();

for (int i = 0; i < numberOfItems; i++)
res.Add(i);

return res;
}
}

}

یکبار پروژه را کامپایل کنید.

اکنون بر روی نام پروژه در قسمت solution explorer کلیک راست کرده و گزینه add->new project را انتخاب کنید. نوع این پروژه را که متدهای آزمایش واحد ما را تشکیل خواهد داد، class library انتخاب کنید. با نام مثلا TestLibrary (شکل زیر).



با توجه به اینکه NUnit ، اسمبلی برنامه (فایل exe یا dll آن‌را) آنالیز می‌کند، بنابراین می‌توان پروژه تست را جدای از پروژه اصلی ایجاد نمود و مورد استفاده قرار داد.
پس از ایجاد پروژه class library ، باید ارجاعی از NUnit framework را به آن اضافه کنیم. به محل نصب NUnit مراجعه کرده (پوشه bin آن) و ارجاعی به فایل nunit.framework.dll را به پروژه اضافه نمائید (شکل زیر).



سپس فضاهای نام مربوطه را به کلاس آزمایش واحد خود اضافه خواهیم کرد:

using NUnit.Framework;
using NUnit.Framework.SyntaxHelpers;

اولین نکته‌ای را که باید در نظر داشت این است که کلاس آزمایش واحد ما باید Public باشد تا در حین آنالیز اسمبلی پروژه توسط NUint، قابل دسترسی و بررسی باشد.
سپس باید ویژگی جدیدی به نام TestFixture را به این کلاس اضافه کرد.

[TestFixture]
public class TestClass

این ویژگی به NUnit‌ می‌گوید که در این کلاس به دنبال متدهای آزمایش واحد بگرد. (در NUnit از attribute ها برای توصیف عملکرد یک متد و همچنین دسترسی runtime به آن‌ها استفاده می‌شود)
سپس هر متدی که به عنوان متد آزمایش واحد نوشته می‌شود، باید دارای ویژگی Test باشد تا توسط NUnit بررسی گردد:

[Test]
public void TestGetListOfIntItems()

نکته: متد Test ما باید public‌ و از نوع void باشد و همچنین هیچ پارامتری هم نباید داشته باشد.

اکنون برای اینکه بتوانیم متد GetListOfIntItems برنامه خود را در پروژه دیگری تست کنیم، باید ارجاعی را به اسمبلی آن اضافه کنیم. همانند قبل، از منوی project‌ گزینه add reference ، فایل exe برنامه کنسول خود را انتخاب کرده و ارجاعی از آن‌را به پروژه class library اضافه می‌کنیم. بدیهی است امکان اینکه کلاس تست در همان پروژه هم قرار می‌گرفت وجود داشت و صرفا جهت جداسازی آزمایش از برنامه اصلی این‌کار صورت گرفت.
پس از این مقدمات، اکنون متد آزمایش واحد ساده زیر را در نظر بگیرید:

[Test]
public void TestGetListOfIntItems()
{
const int count = 5;
List<int> items = sample.MyList.GetListOfIntItems(count);
Assert.That(items.Count,Is.EqualTo(5));
}

قصد داریم بررسی کنیم آیا متد GetListOfIntItems واقعا همان تعداد آیتمی را که باید برگرداند، بازگشت می‌دهد؟ عدد 5 به آن پاس شده است و در ادامه قصد داریم بررسی کنیم، count شیء حاصل (items در اینجا) آیا واقعا مساوی عدد 5 است؟
اگر آن را (سطر مربوط به Assert را) کلمه به کلمه بخواهیم به فارسی ترجمه کنیم به صورت زیر خواهد بود:
می‌خواهیم اثبات کنیم که count مربوط به شیء items مساوی 5 است.

پس از اضافه کردن متد فوق، پروژه را کامپایل نمائید.

اکنون برنامه nunit.exe را اجرا کنید تا NUnit IDE ظاهر شود (در همان دایرکتوری bin مسیر نصب NUnit قرار دارد).
از منوی File آن یک پروژه جدید را آغاز نموده و آنرا ذخیره کنید.
سپس از منوی project آن، با استفاده از گزینه add assembly ، فایل dll کتابخانه تست خود را اضافه نمائید.
احتمالا پس از انجام این عملیات بلافاصله با خطای زیر مواجه خواهید شد:

---------------------------
Assembly Not Loaded
---------------------------
System.ApplicationException : Unable to load TestLibrary because it is not located under
the AppBase
----> System.IO.FileNotFoundException : Could not load file or assembly
'TestLibrary' or one of its dependencies. The system cannot find the file specified.
For further information, use the Exception Details menu item.

این خطا به این معنا است که پروژه جدید NUnit باید دقیقا در همان پوشه خروجی پروژه، جایی که فایل dll کتابخانه تست ما تولید شده است، ذخیره گردد. پس از افزودن اسمبلی، نمای برنامه NUnit باید به شکل زیر باشد:



همانطور که ملاحظه می‌کنید، NUnit با استفاده از قابلیت‌های reflection در دات نت، اسمبلی را بارگذاری می‌کند و تمامی کلاس‌هایی که دارای ویژگی TestFixture باشند در آن لیست خواهد شد.
اکنون بر روی دکمه run کلیک کنید تا اولین آزمایش ما انجام شود. (شکل زیر)



رنگ سبز در اینجا به معنای با موفقیت انجام شدن آزمایش است.

ادامه دارد...

نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت ششم - مبانی Blazor - بخش 3 - چرخه‌های حیات کامپوننت‌ها
یک نکته‌ی تکمیلی: تنظیم پویای عنوان صفحات در برنامه‌های Blazor

برای تنظیم پویای عنوان یک صفحه‌ی وب، نیاز است با DOM API مرورگر به صورت مستقیم کار کرد. برای مثال فایل wwwroot\main.js را که مدخل آن به کامپوننت Host_ و یا صفحه‌ی index.html اضافه می‌شود، به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
window.JsFunctionHelper = {
  blazorSetTitle: function (title) {
    document.title = title;
  }
};
اکنون می‌خواهیم این متد جاوااسکریپتی را که مستقیما با شیء document کار می‌کند، در کامپوننت جدید Client\Shared\PageTitle.razor استفاده کنیم:
@inject IJSRuntime JSRuntime

@code
{
   [Parameter]
   public string Title { get; set; }

   protected override async Task OnParametersSetAsync()
   {
      await JSRuntime.InvokeVoidAsync("JsFunctionHelper.blazorSetTitle", Title);
   }
}
در اینجا کامپوننت جدیدی تعریف شده‌است که به محض تنظیم مقدار پارامتر عنوان آن، سبب فراخوانی متد جاوا اسکریپتی blazorSetTitle می‌شود. برای نمونه روش استفاده‌ی از آن در کامپوننت Counter، جهت نمایش عنوانی پویا، به محض تغییر مقدار شمارشگر، به صورت زیر می‌تواند باشد:
@page "/counter"

<PageTitle Title="@GetPageTitle()" />

<h1>Counter</h1>

<p>Current count: @currentCount</p>

<button class="btn btn-primary" @onclick="IncrementCount">Click me</button>

@code {
    private int currentCount = 0;

    private void IncrementCount()
    {
        currentCount++;
    }

    private string GetPageTitle() => $"Counter ({currentCount})";
}
این روش در برنامه‌های Blazor Server کار نخواهد کرد و در حین فراخوانی متد InvokeVoidAsync یک NullReferenceException مشاهده می‌شود؛ چون این نوع برنامه‌های Blazor Server به همراه یک مرحله‌ی pre-render در سمت سرور هستند که ابتدا، کار تهیه‌ی HTML ای را که باید به سمت مرورگر ارسال کنند، به پایان می‌رسانند. در این مرحله خبری از DOM نیست که بتوان به آن دسترسی یافت و تغییری را در آن ایجاد کرد.
برای رفع این مشکل همانطور که در مطلب جاری نیز عنوان شد، باید از روال رویدادگردان OnAfterRenderAsync استفاده کرد. در این حالت کدهای کامپوننت PageTitle.razor به صورت زیر تغییر می‌کنند:
@inject IJSRuntime JSRuntime

@code
{
   [Parameter]
   public string Title { get; set; }

   protected override async Task OnAfterRenderAsync(bool firstRender)
   {
      await JSRuntime.InvokeVoidAsync("JsFunctionHelper.blazorSetTitle", Title);
   }
}
روال رویدادگردان OnAfterRenderAsync پس از اینکه کار بارگذاری و تشکیل کامل DOM در مرورگر انجام شد، فراخوانی می‌شود. به همین جهت دیگر دسترسی به شیء document.title، سبب بروز یک NullReferenceException نخواهد شد.


یک نکته: قرار است در Blazor 6x، کامپوننت‌های جدید Title، Link و Meta جهت تنظیم اطلاعات تگ head صفحه، به صورت استاندارد اضافه شوند:
<Title Value="@title" />
<Meta name="description" content="Modifying the head from a Blazor component." />
<Link href="main.css" rel="stylesheet" />
مطالب
تقسیم جدول در Entity Framework Code First
سناریو هایی هستند که در آن ها، تعداد ستون‌های یک جدول، بیش از اندازه زیاد می‌شوند و یا آن جدول حاوی فیلدهایی هست که منابع زیادی مصرف می‌کنند، به مانند فیلدهای متنی طولانی یا عکس. معمولا متوجه می‌شویم که در اکثر مواقع، به هنگام واکشی اطلاعات آن جدول، احتیاجی به داده‌های آن فیلد‌ها نداریم و با واکشی بی مورد آن ها، سربار اضافه ای به سیستم تحمیل می‌کنیم، چرا که این داده‌ها ، منابع حافظه ای ما را به هدر می‌دهند.
برای مثال، جدول Post مدل بلاگ را در نظر بگیرید که در آن دو فیلد Body و Image تعریف شده اند.فیلد Body از نوع nvarchar max و فیلد Image از نوع varbinary max است و بدیهی است که این دو داده، به هنگام واکشی حافظه‌ی زیادی مصرف می‌کنند.موارد بسیاری وجود دارند که ما به اطلاعات این دو فیلد احتیاجی نداریم از جمله: نمایش پست‌های پر بازدید، پسته هایی که اخیرا ارسال شده اند و اصولا ما فقط به چند فیلد جدول Post احتیاج داریم  و نه همه‌ی آن ها.
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class Post
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string Title { get; set; }
        public virtual DateTime CreatedDate { get; set; }
        public virtual string  Body { get; set; }
        public virtual byte[] Image { get; set; }
    }
}

دلیل اینکه در مدل فوق، تمامی خواص به صورت virtual تعریف شده اند، فعال سازی پروکسی‌های ردیابی تغییر است. اگر دستور زیر را برای واکشی اطلاعات post با id=1 انجام دهیم: 

            using (var context = new MyDbContext())
            {
                var post = context.Posts.Find(1);
            }
خروجی زیر را در SQL Server Profiler مشاهده خواهید کرد:

exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate], 
[Extent1].[Body] AS [Body], 
[Extent1].[Image] AS [Image]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1

همان طور که مشاهده می‌کنید، با اجرای دستور فوق تمامی فیلد‌های جدول Posts که id آن‌ها برابر 1 بود واکشی شدند، ولی من تنها به فیلدهای Id و Title آن احتیاج داشتم. خب شاید بگویید که من به سادگی با projection، این مشکل را حل می‌کنم و تنها از فیلد هایی که به آن‌ها احتیاج دارم، کوئری می‌گیرم. همه‌ی این‌ها درست، اما projection هم مشکلات خود را دارد،به صورت پیش فرض، نوع بدون نام بر می‌گرداند و اگر بخواهیم این گونه نباشد، باید مقادیر آن را به یک کلاس(مثلا viewmodel) نگاشت کنیم و کلی مشکل دیگر.
راه حل دیگری که برای حل این مشکل ارائه می‌شود و برای نرمال سازی جداول نیز کاربرد دارد این است که، جدول Posts را به دو جدول مجزا که با یکدیگر رابطه‌ی یک به یک دارند تقسیم کنیم، فیلد‌های پر مصرف را در یک جدول و فیلدهای حجیم و کم مصرف را در جدول دیگری تعریف کنیم و سپس یک رابطه‌ی یک به یک بین آن دو برقرار می‌کنیم.
به  طور مثال این کار را بر روی جدول Posts ، به شکل زیر انجام شده است:
 
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class Post
    {
        public virtual int Id { get; set; }
        public virtual string Title { get; set; }
        public virtual DateTime CreatedDate { get; set; }
        public virtual PostMetaData PostMetaData { get; set; }
    }
}
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaData
    {
        public virtual int PostId { get; set; }
        public virtual string Body { get; set; }
        public virtual byte[] Image { get; set; }
        public virtual Post Post { get; set; }
    }
}
همان طور که می‌بینید، خواص حجیم به جدول دیگری به نام PostMetaData منتقل شده و با تعریف خواص راهبری ارجاعی در هر دو کلاس،رابطه‌ی یک به یک بین آن‌ها برقرار شده است.جز الزامات تعریف روابط یک به یک این است که، با استفاده از Fluent API یا Data Annotations ، طرف‌های Depenedent و Principal، صریحا به EF معرفی شوند.

namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaDataConfig : EntityTypeConfiguration<PostMetaData>
    {
        public PostMetaDataConfig()
        {
            HasKey(x => x.PostId);
            HasRequired(x => x.Post).WithRequiredDependent(x => x.PostMetaData);
        }
    }
}
اولین نکته ای که باید به آن توجه شود، این است که در کلاس PostMetaData، قوانین پیش فرض EF برای تعیین کلید اصلی نقض شده است و به همین دلیل، صراحتا با استفاده از متد HasKey ، کلید اصلی به EF معرفی شده است. نکته‌ی مهم دیگری که به آن باید توجه شود این است که هر دو سر رابطه به صورت Required تعریف شده است. دلیل این موضوع هم با توجه به مطلبی که قرار است گفته شود،کمی جلوتر خواهید فهمید. حال اگر تعاریف DbSet‌ها را نیز اصلاح کنیم و دستور زیر را اجرا کنیم:

var post = context.Posts.Find(1);
خروجی sql زیر را مشاهده خواهید کرد:

exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1
خیلی خوب! دیگر خبری از  فیلدهای اضافی Body و Image نیست. دلیل اینکه در اینجا join  بین دو جدول مشاهده نمی‌شود، قابلیت lazy loading است، که با virtual تعریف کردن خواص راهبری حاصل شده است. پس lazy loading در اینجا واقعا مفید است.
اما راه حل ذکر شده نیز کاملا بدون ایراد نیست. مشکل اساسی آن تعدد تعداد جداول آن است. آیا جدول Post ، واقعا احتیاج به چنین سطح نرمال سازی و تبدیل آن به دو جدول مجزا را داشت؟ مطمئنا خیر. آیا واقعا راه حلی وجود دارد که ما در سمت کد‌های خود با دو موجودیت مجزا کار کنیم، در صورتی که در دیتابیس این دو موجودیت، ساختار یک جدول را تشکیل دهند. در اینجا روشی مطرح می‌شود به نام تقسیم جدول (Table Splitting).
برای انجام این کار فقط چند تنظیم ساده لازم است:
1) فیلد‌های موجودیت مورد نظر را به موجودیت‌های کوچکتر، نگاشت می‌کنیم.
2) بین موجودیت‌های کوچک تر، رابطه‌ی یک به یک که هر دو سر رابطه Required هستند، رابطه برقرار می‌کنم.
3) با استفاده از Fluent API یا DataAnnotations، تمامی موجودیت‌ها را به یک نام در دیتابیس نگاشت می‌کنیم.
برای مثال، تنظیمات Fluent برای کلاس Post و PostMetaData که رابطه‌ی بین آن‌ها یک به یک است را مشاهده می‌کنید:
 
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostConfig : EntityTypeConfiguration<Post>
    {
        public PostConfig()
        {
            ToTable("Posts");
        }
    }
}
namespace SplittingTableSample.DomainClasses
{
    public class PostMetaDataConfig : EntityTypeConfiguration<PostMetaData>
    {
        public PostMetaDataConfig()
        {
            ToTable("Posts");
            HasKey(x => x.PostId);
            HasRequired(x => x.Post).WithRequiredDependent(x => x.PostMetaData);
        }
    }
}
نکته مهم این است که در هر دو کلاس(حتی کلاس Post) باید با استفاده از متد ToTable، کلاس‌ها را به یک نام در دیتابیس نگاشت کنیم. در نتیجه با استفاده از متد ToTable در هر دو موجودیت، آنها در دیتابیس به جدولی به نام  Posts نگاشت خواهند شد. تصویر زیر پس از اجرای برنامه، بیان گر این موضوع خواهد بود.

اگر دستورات زیر را اجرا کنید:


var post = context.Posts.Find(1);
Console.WriteLine(post.PostMetaData.Body);
خروجی زیر را در  SQL Server Profiler مشاهده خواهید کرد:
برای متد Find خروجی زیر:
 
exec sp_executesql N'SELECT TOP (2) 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Title] AS [Title], 
[Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @p0',N'@p0 int',@p0=1
و برای post.PostMetaData.Body دستور sql زیر را مشاهده می‌کنید:

exec sp_executesql N'SELECT 
[Extent1].[Id] AS [Id], 
[Extent1].[Body] AS [Body], 
[Extent1].[Image] AS [Image]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE [Extent1].[Id] = @EntityKeyValue1',N'@EntityKeyValue1 int',@EntityKeyValue1=1
دلیل این که در اینجا ،دو دستور sql به دیتابیس ارسال شده است، فعال بودن ویژگی lazy loading ،به دلیل virtual  تعریف کردن خواص راهبری موجودیت‌ها است.
حال اگر بخواهیم با یک رفت و آمد به دیتابیس کلیه اطلاعات را واکشی کنیم، می‌توانیم از Eager Loading استفاده کنیم:
 
var post = context.Posts.Include(x => x.PostMetaData).SingleOrDefault(x => x.Id == 1);
که خروجی sql آن نیز به شکل زیر است:

SELECT 
[Limit1].[Id] AS [Id], 
[Limit1].[Title] AS [Title], 
[Limit1].[CreatedDate] AS [CreatedDate], 
[Extent2].[Id] AS [Id1], 
[Extent2].[Body] AS [Body], 
[Extent2].[Image] AS [Image]
FROM   (SELECT TOP (2) [Extent1].[Id] AS [Id], [Extent1].[Title] AS [Title], [Extent1].[CreatedDate] AS [CreatedDate]
FROM [dbo].[Posts] AS [Extent1]
WHERE 1 = [Extent1].[Id] ) AS [Limit1]
LEFT OUTER JOIN [dbo].[Posts] AS [Extent2] ON [Limit1].[Id] = [Extent2].[Id]
در نتیجه با کمک این تکنیک توانستیم، با چند موجودیت، در قالب یک جدول رفتار کنیم و از مزیت‌های آن همچون lazy loading، نیز بهره مند شویم.

دریافت کد‌های این بخش: SplittingTable-Sample.rar 
مطالب
تخمین مدت زمان خوانده شدن یک مطلب
پس از انتشار مطلب «Pro Agile .NET Development With Scrum - قسمت اول» شاید این سؤال در ابتدای کار برای خواننده پیش بیاید که ... چقدر باید برای خواندن آن وقت بگذارم؟ برای پاسخ به این سؤال باید درنظر داشت که یک انسان معمولی، می‌تواند بین 200 تا 250 کلمه را در دقیقه، مطالعه کند. بنابراین در ابتدا باید محاسبه کرد که یک متن، چه تعدادی کلمه دارد؟
شاید عنوان کنید که کافی است متن ورودی را بر اساس فاصله‌ی بین کلمات تقسیم بندی کرده و سپس تعداد کلمات بدست آمده را محاسبه کنیم:
 var words = text.Split(new[] { ' ' }, StringSplitOptions.RemoveEmptyEntries);
return words.Length;
این روش با آزمون زیر کار نکرده و با شکست مواجه می‌شود:
[TestMethod]
public void TestInvalidChars()
{
    const string data = "To be . ! < > ( ) ! ! , ; : ' ? + -";
    Assert.AreEqual(2, data.WordsCount());
}
در اینجا ! ، و امثال آن نیز یک کلمه درنظر گرفته می‌شوند. برای حل این مشکل کافی است آرایه‌ی split را کمی تکمیل‌تر کنیم تا حروف غیرمجاز را درنظر نگیرد:
 var words = text.Split(
    new[] { ' ', ',', ';', '.', '!', '"', '(', ')', '?', ':', '\'', '«' , '»', '+', '-' },
    StringSplitOptions.RemoveEmptyEntries);
return words.Length;
تا اینجا مشکل !، >< حل شد، اما در مورد متن ذیل چطور؟
[TestMethod]
public void TestSimpleHtmlSpacesWithNewLine()
{
    const string data = "<b>this is&nbsp;a&nbsp;&nbsp;test.</b>\n\r<b>this is&nbsp;a&nbsp;&nbsp;test.</b>";
    Assert.AreEqual(8, data.WordsCount());
}
مطالب ثبت شده، عموما توسط HTML Editorها ثبت می‌شوند. بنابراین دارای انواع و اقسام تگ‌ها بوده و همچنین ممکن است در این بین new line هم وجود داشته باشد که در این حالت، test\n\rtest باید دو کلمه محاسبه شود و نه یک کلمه.
اگر این موارد را در نظر بگیریم، به کلاس ذیل خواهیم رسید:
using System;
using System.Text.RegularExpressions;
 
namespace ReadingTime
{
    public static class CalculateWordsCount
    {
        private static readonly Regex _matchAllTags =
            new Regex(@"<(.|\n)*?>", RegexOptions.IgnoreCase | RegexOptions.Compiled);
 
        public static int WordsCount(this string text)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(text))
            {
                return 0;
            }
 
            text = text.cleanTags().Trim();
            text = text.Replace("\t", " ");
            text = text.Replace("\n", " ");
            text = text.Replace("\r", " ");
 
            var words = text.Split(
                new[] { ' ', ',', ';', '.', '!', '"', '(', ')', '?', ':', '\'', '«' , '»', '+', '-' },
                StringSplitOptions.RemoveEmptyEntries);
            return words.Length;
        }
 
        private static string cleanTags(this string data)
        {
            return data.Replace("\n", "\n ").removeHtmlTags();
        }
 
        private static string removeHtmlTags(this string text)
        {
            return string.IsNullOrEmpty(text) ?
                        string.Empty :
                        _matchAllTags.Replace(text, " ").Replace("&nbsp;", " ");
        }
    }
}
در اینجا حذف تگ‌های HTML و همچنین پردازش خطوط جدید و حروف غیرمجاز درنظر گرفته شده‌اند.

پس از اینکه موفق به شمارش تعداد کلمات یک متن HTML ایی شدیم، اکنون می‌توان این تعداد را تقسیم بر 180 (یک عدد معمول و متداول) کرد تا زمان خواندن کل متن بدست آید. سپس با استفاده از متد toReadableString می‌توان آن‌را به شکل قابل خواندن‌تری نمایش داد.
using System;
 
namespace ReadingTime
{
    public static class CalculateReadingTime
    {
        public static string MinReadTime(this string text, int wordsPerMinute = 180)
        {
            var wordsCount = text.WordsCount();
            var minutes = wordsCount / wordsPerMinute;
            return minutes == 0 ? "کمتر از یک دقیقه" : TimeSpan.FromMinutes(minutes).toReadableString();
        }
 
        private static string toReadableString(this TimeSpan span)
        {
            var formatted = string.Format("{0}{1}{2}{3}",
                span.Duration().Days > 0 ? string.Format("{0:0} روز و ", span.Days) : string.Empty,
                span.Duration().Hours > 0 ? string.Format("{0:0} ساعت و ", span.Hours) : string.Empty,
                span.Duration().Minutes > 0 ? string.Format("{0:0} دقیقه و ", span.Minutes) : string.Empty,
                span.Duration().Seconds > 0 ? string.Format("{0:0} ثانیه", span.Seconds) : string.Empty);
 
            if (formatted.EndsWith("و "))
            {
                formatted = formatted.Substring(0, formatted.Length - 2);
            }
 
            if (string.IsNullOrEmpty(formatted))
            {
                formatted = "0 ثانیه";
            }
            return formatted.Trim();
        }
    }
}

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
ReadingTime.zip
 
مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت دوم - اجرای قواعد اعتبارسنجی تعریف شده
در قسمت قبل، روش تعریف قواعد اعتبارسنجی را با استفاده از کتابخانه‌ی Fluent Validation بررسی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم این قواعد را به صورت خودکار به یک برنامه‌ی ASP.NET Core معرفی کرده و سپس از آن‌ها استفاده کنیم.


روش اول: استفاده‌ی دستی از اعتبارسنج کتابخانه‌ی Fluent Validation

روش‌های زیادی برای استفاده‌ی از قواعد تعریف شده‌ی توسط کتابخانه‌ی Fluent Validation وجود دارند. اولین روش، فراخوانی دستی اعتبارسنج، در مکان‌های مورد نیاز است. برای اینکار در ابتدا نیاز است با اجرای دستور «dotnet add package FluentValidation.AspNetCore»، این کتابخانه را در پروژه‌ی وب خود نیز نصب کنیم تا بتوانیم از کلاس‌ها و متدهای آن استفاده نمائیم. پس از آن، روش دستی کار با کلاس RegisterModelValidator که در قسمت قبل آن‌را تعریف کردیم، به صورت زیر است:
using FluentValidationSample.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidateManually(RegisterModel model)
        {
            var validator = new RegisterModelValidator();
            var validationResult = validator.Validate(model);
            if (!validationResult.IsValid)
            {
                return BadRequest(validationResult.Errors[0].ErrorMessage);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
ساده‌ترین روش کار با RegisterModelValidator تعریف شده، ایجاد یک وهله‌ی جدید از آن و سپس فراخوانی متد Validate آن شیء است. در این حالت می‌توان کنترل کاملی را بر روی قالب پیام نهایی بازگشت داده شده داشت. برای مثال در اینجا اولین خطای بازگشت داده شده، به اطلاع کاربر رسیده‌است. حتی می‌توان کل شیء Errors را نیز بازگشت داد.

یک نکته: متد الحاقی AddToModelState که در فضای نام FluentValidation.AspNetCore قرار دارد، امکان تبدیل نتیجه‌ی اعتبارسنجی حاصل را به ModelState استاندارد ASP.NET Core نیز میسر می‌کند:
public IActionResult RegisterValidateManually(RegisterModel model)
{
    var validator = new RegisterModelValidator();
    var validationResult = validator.Validate(model);
    if (!validationResult.IsValid)
    {
       validationResult.AddToModelState(ModelState, null);
       return BadRequest(ModelState);
    }

    // TODO: Save the model

    return Ok();
}


روش دوم: تزریق اعتبارسنج تعریف شده در سازنده‌ی کنترلر

بجای وهله سازی دستی RegisterModelValidator و ایجاد وابستگی مستقیمی به آن، می‌توان از روش تزریق وابستگی‌های آن نیز استفاده کرد. در این حالت اعتبارسنج RegisterModelValidator با طول عمر Transient به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی شده:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IValidator<RegisterModel>, RegisterModelValidator>();
            services.AddControllersWithViews();
        }
 و پس از آن با تزریق <IValidator<RegisterModel به سازنده‌ی کنترلر مدنظر، می‌توان به امکانات آن همانند روش اول، دسترسی یافت:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IValidator<RegisterModel> _registerModelValidator;

        public HomeController(IValidator<RegisterModel> registerModelValidator)
        {
            _registerModelValidator = registerModelValidator;
        }

        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorInjection(RegisterModel model)
        {
            var validationResult = _registerModelValidator.Validate(model);
            if (!validationResult.IsValid)
            {
                return BadRequest(validationResult.Errors[0].ErrorMessage);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
به این ترتیب new RegisterModelValidator را با وهله‌ای از <IValidator<RegisterModel، تعویض کردیم. کار با این روش بسیار انعطاف پذیر بوده و همچنین قابلیت آزمون پذیری بالایی را نیز دارد.


روش سوم: خودکار سازی اجرای یک تک اعتبارسنج تعریف شده

اگر متد الحاقی AddFluentValidation را به صورت زیر به سیستم معرفی کنیم:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IValidator<RegisterModel>, RegisterModelValidator>();
            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation();
        }
سبب اجرای خودکار تمام IValidatorهای اضافه شده‌ی به سیستم، پیش از اجرای اکشن متد مرتبط با آن‌ها می‌شود. برای مثال اگر اکشن متدی دارای پارامتری از نوع RegisterModel بود، چون IValidator مخصوص به آن به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی شده‌است، متد الحاقی AddFluentValidation، کار وهله سازی خودکار این IValidator و سپس فراخوانی متد Validate آن‌را به صورت خودکار انجام می‌دهد. به این ترتیب، قطعه کدهایی را که تاکنون نوشتیم، به صورت زیر خلاصه خواهند شد که در آن‌ها اثری از بکارگیری کتابخانه‌ی FluentValidation مشاهده نمی‌شود:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorAutomatically(RegisterModel model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                // re-render the view when validation failed.
                return View(model);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
زمانیکه model به سمت اکشن متد فوق ارسال می‌شود، زیرساخت model-binding موجود در ASP.NET Core، اینبار کار اعتبارسنجی آن‌را توسط RegisterModelValidator به صورت خودکار انجام داده و نتیجه‌ی آن‌را به ModelState اضافه می‌کند که برای مثال در اینجا سبب رندر مجدد فرم شده که تمام مباحث tag-helper‌های استانداردی مانند asp-validation-summary و asp-validation-for پس از آن به صورت متداولی و همانند قبل، قابل استفاده خواهند بود.

نکته 1: تنظیمات فوق برایASP.NET Web Pages و PageModels نیز یکی است. فقط با این تفاوت که اعتبارسنج‌ها را فقط می‌توان به مدل‌هایی که به صورت خواص یک page model تعریف شده‌اند، اعمال کرد و نه به کل page model.

نکته 2: اگر کنترلر شما به ویژگی [ApiController] مزین شده باشد:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    [Route("[controller]")]
    [ApiController]
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorAutomatically(RegisterModel model)
        {
            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
در این حالت دیگر نیازی به ذکر if (!ModelState.IsValid) نیست و خطای حاصل از شکست اعتبارسنجی، به صورت خودکار توسط FluentValidation تشکیل شده و بازگشت داده می‌شود (پیش از رسیدن به بدنه‌ی اکشن متد فوق) و برای نمونه یک چنین شکل و خروجی خودکاری را پیدا می‌کند:
{
    "type": "https://tools.ietf.org/html/rfc7231#section-6.5.1",
    "title": "One or more validation errors occurred.",
    "status": 400,
    "traceId": "|84df05e2-41e0d4841bb61293.",
    "errors": {
        "FirstName": [
            "'First Name' must not be empty."
        ]
    }
}
اگر علاقمند به سفارشی سازی این خروجی خودکار هستید، باید به این صورت با تنظیم ApiBehaviorOptions و مقدار دهی نحوه‌ی تشکیل ModelState نهایی، عمل کرد:
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            // ...

            // override modelstate
            services.Configure<ApiBehaviorOptions>(options =>
            {
                options.InvalidModelStateResponseFactory = context =>
                {
                    var errors = context.ModelState.Values.SelectMany(x => x.Errors.Select(p => p.ErrorMessage)).ToList();
                    return new BadRequestObjectResult(new
                    {
                        Code = "00009",
                        Message = "Validation errors",
                        Errors = errors
                    });
                };
            });
        }


روش چهارم: خودکار سازی ثبت و اجرای تمام اعتبارسنج‌های تعریف شده

و در آخر بجای معرفی دستی تک تک اعتبارسنج‌های تعریف شده به سیستم تزریق وابستگی‌ها، می‌توان تمام آن‌ها را با فراخوانی متد RegisterValidatorsFromAssemblyContaining، به صورت خودکار از یک اسمبلی خاص استخراج نمود و با طول عمر Transient، به سیستم معرفی کرد. در این حالت متد ConfigureServices به صورت زیر خلاصه می‌شود:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
                fv => fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>()
            );
        }
در اینجا امکان استفاده‌ی از متد fv.RegisterValidatorsFromAssembly نیز برای معرفی اسمبلی خاصی مانند ()Assembly.GetExecutingAssembly نیز وجود دارد.


سازگاری اجرای خودکار FluentValidation با اعتبارسنج‌های استاندارد ASP.NET Core

به صورت پیش‌فرض، زمانیکه FluentValidation اجرا می‌شود، اگر اعتبارسنج دیگری نیز در سیستم تعریف شده باشد، اجرا خواهد شد. به این معنا که برای مثال می‌توان FluentValidation و DataAnnotations attributes و IValidatableObject‌ها را با هم ترکیب کرد.
اگر می‌خواهید این قابلیت را غیرفعال کنید و فقط سبب اجرای خودکار FluentValidationها شوید، نیاز است تنظیم زیر را انجام دهید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
       fv =>
       {
           fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>();
           fv.RunDefaultMvcValidationAfterFluentValidationExecutes = false;
       }
    );
}