‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۳۱
در EF 6.2 امکان تعریف ایندکس‌ها توسط Fluent API هم (علاوه بر Attributes) میسر شده‌است:
public class MyContext: DbContext
{
        public DbSet<Person> People { get; set; }

        protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<Person>().Property(p => p.Name).HasMaxLength(100);
            modelBuilder.Entity<Person>().HasIndex(p => p.Name).IsUnique();
        }
}
‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۴:۲۵
یک نکته‌ی تکمیلی: امکان بالابردن سرعت بارگذاری برنامه‌های مبتنی بر EF 6.2 به صورت توکار

با به روز رسانی ارجاعات EF مورد استفاده:
To Update 
PM> Update-Package EntityFramework -Version 6.2.0

To install
PM> Install-Package EntityFramework -Version 6.2.0
 تنها کافی است قطعه کد ذیل را به اسمبلی حاوی Context خود اضافه کنید:
public class MyDbConfiguration : DbConfiguration
{
   public MyDbConfiguration() : base()
   {
       SetModelStore(new DefaultDbModelStore(Directory.GetCurrentDirectory()));
   }
}
تشخیص و استفاده‌ی از آن توسط EF 6.2 خودکار است. پس از آن یک کش محلی، از مدل سیستم تهیه می‌شود (Entity Framework Code First Model Cache) و در مسیری که قید شده (پارامتر DefaultDbModelStore)، ذخیره خواهد شد؛ مانند:
 /bin/Debug/MyAssembly.MyNamespace.MyDbContext.edmx
بازسازی این کش محلی بجای تولید پویای آن در هربار بارگذاری برنامه (که سرعت آغاز برنامه را کاهش می‌دهد)، بر اساس مقایسه‌ی تاریخ آخرین تغییر اسمبلی حاوی Context برنامه با تاریخ آخرین تغییر فایل کش محلی است. اگر این دو یکی نبودند، این کش بازتولید خواهد شد.

پس از این تغییر کوچک، اولین بار اجرای برنامه همانند حالت تولید پویای Entity Framework Code First Model Cache که پیشتر در حافظه انجام می‌شد، اندکی طول کشیده و نتیجه‌ی آن در فایل edmx یاد شده ذخیره می‌شود. از بار دوم اجرای برنامه، Model Cache از فایل edmx محلی خوانده شده و به این ترتیب سرعت آغاز برنامه به شدت افزایش خواهد یافت.
برای نمونه عنوان شده‌است که با استفاده از این روش، سرعت بارگذاری Context ایی با 600 مدل، از 14 ثانیه به 2 ثانیه کاهش یافته‌است.

یک نکته: برای برنامه‌های وب بهتر است از مسیر پوشه‌ی محافظت شده‌ی App_Data به عنوان پارامتر DefaultDbModelStore استفاده کنید:
var appDataDirectory = Path.Combine(AppDomain.CurrentDomain.BaseDirectory, "App_Data");
//OR
var appDataDirectory = AppDomain.CurrentDomain.GetData("DataDirectory").ToString();
‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، چهارشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۱۵
چگونه تمام تغییرات یک PR حجیم را از GitHub دانلود (بدون Merge آن) و به صورت محلی بررسی کنیم؟

ابتدا در برگه‌ی Commits، آخرین Commit انجام شده را پیدا کنید (ممکن است بیش از یک مورد باشند؛ بنابراین آخرین مورد را در لیست انتخاب کنید):


سپس بر روی دکمه‌ی <> آن کلیک نمائید تا کل مخزن کد را در این نقطه‌ی از زمان نمایش دهد:


اکنون می‌توانید این مخزن کد شبیه سازی شده را همانند سایر مخزن‌های کد دریافت کنید.
‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۹ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۲:۵۰
- ممکن است Cookei.Name ایی را که انتخاب کرده‌اید، جای دیگری هم استفاده شده‌است و قسمت‌های دیگری آن‌را بازنویسی می‌کنند. این نام را تغییر دهید.
- ممکن است کلید رمزنگاری اطلاعات در این بین تغییر کرده‌است که اطلاعات دیگر قابل رمزگشایی نیستند. این کلیدها را باید دائمی کنید: «غیرمعتبر شدن کوکی‌های برنامه‌های ASP.NET Core هاست شده‌ی در IIS پس از ری‌استارت آن»
‫۶ سال و ۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۳:۴۳
توضیحات تکمیلی در مورد Core Module

اگر به CoreModule تعریف شده دقت کنید، یک چنین تعریفی در آن ذکر شده‌است:
   providers: [ UserRepositoryService ]
برای درک یک چنین تعریفی، نیاز است با نحوه‌ی عملکرد Angular Injector آشنا شد. برای این منظور فرض کنید برنامه‌ای را با سه ماژول طراحی کرده‌اید: یک App Module و دو ماژول معمولی و دیگری Lazy loaded. به ازای هر برنامه، Angular یک Root Injector را ایجاد می‌کند و کار آن تزریق سرویس‌ها، در مکان‌هایی است که به آن‌ها نیاز هست. این Root Injector نیز در App Module و در بالاترین سطح برنامه تشکیل می‌شود.
اکنون فرض کنید سرویسی را در ماژول معمولی غیر Lazy loaded تعریف کرده‌اید. Angular این سرویس را در Root Injector ثبت می‌کند. به این ترتیب این سرویس در کل برنامه قابل دسترسی می‌شود. اما اگر سرویسی را در یک ماژول Lazy loaded تعریف کنید، Angular کار ایجاد یک Injector جداگانه را برای آن ماژول و در داخل آن انجام می‌دهد. این Injector مجزا است از Root Injector قرار گرفته‌ی در App Module. سپس این سرویس در این Injector جدید ثبت می‌شود. به این ترتیب، وهله‌ی تهیه شده‌ی از این سرویس، تنها درون این ماژول Lazy loaded قابل دسترسی است. حتی اگر این دو سرویس ثبت شده‌ی در Root Injector و Injector مخصوص ماژول Lazy loaded از یک کلاس تهیه شوند، باز هم دو وهله‌ی مختلف از آن ارائه می‌شوند. برای مثال اگر UserRepositoryService را در ماژول معمولی و ماژول Lazy loaded مورد استفاده قرار دهیم، دو وهله‌ی مجزای از آن‌ها تشکیل خواهد شد که دیگر با هم همگام نبوده و کار ردیابی اطلاعات کاربر جاری سیستم را با مشکل مواجه می‌کنند.
ایجاد وهله‌ی دوم از یک سرویس، تنها منحصر است به ماژول‌های Lazy loaded. اما اگر این سرویس در ماژول‌های معمولی مختلفی مورد استفاده قرار گیرد، Angular تنها یک وهله از آن‌را ایجاد خواهد کرد. به همین جهت است که در این‌جا CoreModule را تعریف کردیم. این ماژول مکانی است که قرار است سرویس‌های اشتراکی در کل برنامه در آن قرار گیرند. چون این ماژول هیچگاه Lazy loaded نخواهد شد، هرگاه سرویسی را توسط آن ارائه دهیم، در Root Injector مربوط به App Module ثبت می‌شود. به این ترتیب تبدیل به یک Singleton Service قابل دسترسی در کل برنامه می‌شود.
باید دقت داشت که از لحاظ فنی، تفاوتی بین Core Module و یک ماژول معمولی غیر Lazy loaded نیست و بیشتر هدف از آن نظم بخشیدن به تعریف سرویس‌هایی است که قرار است در طول عمر برنامه و در تمام انواع ماژول‌های آن، توسط یک وهله قابل دسترسی شوند.
بنابراین تفاوتی نمی‌کند که یک سرویس را درون Core Module تعریف کنید و یا یک ماژول معمولی. این سرویس همواره در Root Injecror ثبت خواهد شد؛ مگر اینکه آن ماژول Lazy loaded باشد. در این حالت اگر سرویسی تنها قرار است در یک ماژول خاص استفاده شود، بهتر است آن‌را جهت مدیریت بهتر برنامه، درون همان پوشه تعریف کرد. هرچند از لحاظ فنی، این سرویس‌ها نهایتا در Root Injector مربوط به App Module ثبت و ارائه می‌شوند (از این لحاظ فرقی بین یک Core Module و Feature Modules نیست).
‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۵ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۲۴
یک نکته‌ی تکمیلی: چگونه فقط Web API را در ASP.NET Core بدون اضافات MVC آن داشته باشیم؟

زمانیکه در کلاس آغازین برنامه، متد AddMvc را فراخوانی می‌کنیم، به همراه آن AddViews، AddRazorViewEngine، AddRazorPages، AddCacheTagHelper و غیره نیز به صورت خودکار به برنامه اضافه می‌شوند و وجود آن‌ها در آخر به معنای یکی بودن MVC و Web API با هم است. اما اگر برنامه‌ی ما فقط یک برنامه‌ی SPA، یا تک صفحه‌ای وب باشد، عملا به هیچکدام از این قابلیت‌ها نیازی نیست.
برای اینکه فقط Web API را فعال کنیم، باید از متد الحاقی دیگری به نام AddMvcCore استفاده کرد (البته در نگارش 3x این مورد با AddControllers ساده‌تر شده‌است). کار آن فعالسازی routing, attributes, filters, result executors, model binders, controllers است. برای دسترسی به آن تنها نصب سه بسته‌ی ذیل کفایت می‌کنند:
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Cors
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Formatters.Json
در این حالت نحوه‌ی استفاده‌ی از MvcCore تنها، به صورت ذیل است؛ بدون به همراه داشتن ویژگی‌های MVC، مانند کار با Views و TagHelpers:
namespace AspNetCoreWebAPIOnly 
{ 
    public class Startup 
    { 
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services) 
        { 
            var mvcCoreBuilder = services.AddMvcCore(); 
            mvcCoreBuilder 
                .AddFormatterMappings() 
                .AddJsonFormatters() 
                .AddCors(); 
        } 

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env) 
        { 
            app.UseMvc(); 
        } 
    } 
}

نکته‌ی مهم:
در این حالت چون قسمت‌های پردازش View مربوط به MVC حذف می‌شوند، نمی‌توان از کلاس پایه Controller جهت تعریف کنترلرها استفاده کرد؛ چون این کلاس پایه، بازگشت Viewها و Partial Viewها و غیره را نیز شامل می‌شود. اما همین کلاس پایه Controller از کلاس عمومی‌تری به نام ControllerBase مشتق می‌شود که به معنای پشتیبانی از Web API، بدون Viewها است. بنابراین نحوه‌ی تعریف کنترلرها اینبار به صورت ذیل خواهد بود (مشتق شده‌ی از ControllerBase):
namespace AspNetCoreWebAPIOnly.Controllers 
{ 
    [Route("api/[controller]")] 
    // ControllerBase instead of Controller 
    public class ValuesController : ControllerBase 
    { 
        // GET api/values 
        [HttpGet] 
        public IEnumerable<string> Get() 
        { 
            return new[] { "value1", "value2" }; 
        } 
    } 
}
‫۶ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۲
چند نمونه مثال از استفاده‌ی از این دسترسی‌ها در متن هست؛ مانند:
[Authorize(Roles = @"<domain>\<group>")]
کاربری را در تنظیمات اکتیو دایرکتوری در گروه خاصی قرار می‌دهید. این دسترسی تعریف شده‌ی در سطح دومین، در فیلتر Authorize به نحو فوق، برای کاربر لاگین شده‌ی به ویندوز قابل تنظیم و استفاده است.
SharePoint مایکروسافت، یک نمونه‌ی عملی از بکارگیری Windows Authentication و این دسترسی‌ها هست.