مطالب
مدیریت طول عمر DbContext در برنامه‌های Blazor SSR

فرض کنید یک صفحه‌ی Blazor SSR، از سه کامپوننت منوی سمت راست، محتوای اصلی صفحه و فوتر سایت که به همراه متنی است، تشکیل شده‌است. منوی سمت راست، به همراه لینک‌هایی‌است که آمار آن‌ها را نیز نمایش می‌دهد و این اطلاعات را از بانک اطلاعاتی، به کمک EF-Core دریافت می‌کند. فوتر صفحه، سال شروع به کار و نام برنامه را از بانک اطلاعاتی دریافت می‌کند و محتوای اصلی صفحه نیز از بانک اطلاعاتی دریافت می‌شود. پس از تکمیل این سه کامپوننت مجزا، اگر برنامه را اجرا کنید، بلافاصله با خطای زیر مواجه می‌شوید:

A second operation started on this context before a previous operation completed

مشکل کجاست؟! مشکل اینجاست که تنها یک نمونه از DbContext، در طول درخواست جاری رسیده، بین سه کامپوننت جاری برنامه به اشتراک گذاشته می‌شود (به سازنده‌ی سرویس‌های مرتبط تزریق می‌شود) و ... در Blazor SSR، پردازش کامپوننت‌های یک صفحه، به صورت موازی و همزمان انجام می‌شوند؛ یعنی ترتیبی نیست. اگر ابتدا کامپوننت منو، بعد محتوای صفحه و در آخر فوتر، رندر می‌شدند، هیچگاه پیام فوق را مشاهده نمی‌کردیم؛ اما ... هر سه کامپوننت، با هم و همزمان رندر می‌شوند و سپس نتیجه‌ی نهایی در Response درج خواهد شد. یعنی یک DbContext بین چندین ترد به اشتراک گذاشته می‌شود که چنین حالتی توسط EF-Core پشتیبانی نمی‌شود و مجاز نیست.

روش مواجه شدن با یک چنین حالت‌هایی، نمونه سازی مجزای DbContext به ازای هر کامپوننت است که نمونه‌ای از آن‌را پیشتر در مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» مشاهده کرده‌اید. در این مطلب، راه‌حل دیگری برای اینکار ارائه می‌شود که ساده‌تر است و نیازی به تغییرات آنچنانی در کدهای کامپوننت‌ها و کل برنامه ندارد.

استفاده از کلاس پایه‌ی OwningComponentBase برای نمونه سازی مجدد DbContext به‌ازای هر کامپوننت

زمانیکه در برنامه‌های Blazor SSR از روش استاندارد زیر برای دسترسی به سرویس‌های مختلف برنامه استفاده می‌کنیم:

@inject IHotelRoomService HotelRoomService

طول عمر دریافتی سرویس، دقیقا بر اساس طول عمر اصلی تعریف شده‌ی آن عمل می‌کند (شبیه به برنامه‌های ASP.NET Core). یعنی برای مثال اگر Scoped باشد، DbContext تزریق شده‌ی در آن هم Scoped است و این DbContext، بین تمام کامپوننت‌های در حال پردازش موازی در طول یک درخواست، به‌اشتراک گذاشته می‌شود که مطلوب ما نیست. ما می‌خواهیم بتوانیم به ازای هر کامپوننت مجزای صفحه، یک DbContext جدید داشته باشیم. یعنی باید بتوانیم خودمان این سرویس Scoped را نمونه سازی کنیم و نه اینکه آن‌را مستقیما از سیستم تزریق وابستگی‌ها دریافت کنیم.

بنابراین اگر بخواهیم قسمت‌های مختلف برنامه را تغییر ندهیم و همان تعاریف ابتدایی services.AddDbContext و Scoped تعریف کردن سرویس‌های برنامه بدون تغییر باقی بمانند (و از IDbContextFactory و موارد مشابه دیگر مطلب «نکات ویژه‌ی کار با EF-Core در برنامه‌های Blazor Server» هم استفاده نکنیم)، باید جایگزینی را برای نمونه سازی سرویس‌ها ارائه دهیم. به همین جهت در ابتدا، یک ویژگی جدیدی را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

[AttributeUsage(AttributeTargets.Property)]
public sealed class InjectComponentScopedAttribute : Attribute
{
}

تا بتوانیم بجای:

@inject IHotelRoomService HotelRoomService

بنویسیم:

[InjectComponentScoped] internal IHotelRoomService HotelRoomService { set; get; } = null!;

مرحله‌ی بعد، نوبت به نمونه سازی خودکار این سرویس‌های درخواستی علامتگذاری شده‌ی با InjectComponentScoped است. برای این منظور، تمام کامپوننت‌های برنامه را از کلاس پایه و استاندارد OwningComponentBase ارث‌بری می‌کنیم. مزیت اینکار، امکان دسترسی به خاصیتی به نام ScopedServices در تمام کامپوننت‌های برنامه است که توسط آن می‌توان به متد ScopedServices.GetRequiredService آن دسترسی یافت. یعنی با ارث‌بری از کلاس پایه‌ی OwningComponentBase به ازای هر کامپوننت، به صورت خودکار Scope جدیدی شروع می‌شود که توسط آن می‌توان به نمونه‌ی جدیدی از سرویس مدنظر دسترسی یافت و نه به نمونه‌ی اشتراکی در طی درخواست جاری.

اکنون اگر از این مزیت به صورت زیر استفاده کنیم، می‌توان تمام سرویس‌های درخواستی مزین به InjectComponentScopedAttribute یک کامپوننت را به صورت خودکار یافته و با استفاده از ScopedServices.GetRequiredService، مقدار دهی کرد:

public class BlazorScopedComponentBase : OwningComponentBase
{
    private static readonly ConcurrentDictionary<Type, Lazy<List<PropertyInfo>>> CachedProperties = new();

    private List<PropertyInfo> InjectComponentScopedPropertiesList => CachedProperties.GetOrAdd(GetType(),
            type => new Lazy<List<PropertyInfo>>(
                () => type.GetProperties(BindingFlags.DeclaredOnly | BindingFlags.Instance |
                                         BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Public)
                    .Where(p => p.GetCustomAttribute<InjectComponentScopedAttribute>() is not null)
                    .ToList(), LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication)).Value;

    protected override void OnInitialized()
    {
        foreach (var propertyInfo in InjectComponentScopedPropertiesList)
        {
            propertyInfo.SetValue(this, ScopedServices.GetRequiredService(propertyInfo.PropertyType));
        }
    }
}

این سرویس، اینبار طول عمری، محدود به کامپوننت جاری را خواهد داشت و بین سایر کامپوننت‌های درحال پردازش درخواست جاری، به اشتراک گذاشته نمی‌شود و همچنین به صورت خودکار هم در پایان درخواست، Dispose می‌شود.

فعالسازی ارث‌بری خودکار در تمام کامپوننت‌های برنامه

مرحله‌ی بعد، ارث‌بری خودکار تمام کامپوننت‌های برنامه از OwningComponentBase سفارشی فوق است و در اینجا قصد نداریم تمام کامپوننت‌ها را جهت معرفی آن، به صورت دستی تغییر دهیم. برای اینکار فقط کافی است به فایل Imports.razor_ مراجعه و یک سطر زیر را در آن درج کنیم:

@inherits BlazorScopedComponentBase

با اینکار یک ارث‌بری سراسری در کل برنامه رخ می‌دهد و تمام کامپوننت‌ها، از BlazorScopedComponentBase مشتق خواهند شد. یعنی پس از این تغییر، اگر سرویسی را به صورت زیر معرفی و با ویژگی InjectComponentScoped علامتگذاری کردیم:

[InjectComponentScoped] internal IHotelRoomService HotelRoomService { set; get; } = null!;

به صورت خودکار یافت شده و نمونه سازی Scoped محدود به طول عمر همان کامپوننت می‌شود که بین سایر کامپوننت‌ها، به اشتراک گذاشته نخواهد شد.

یک نکته: اگر کامپوننت شما متد OnInitialized را بازنویسی می‌کند، ‌فراموش نکنید که در ابتدای آن باید ()base.OnInitialized را هم فراخوانی کنید تا متد OnInitialized کامپوننت پایه‌ی BlazorScopedComponentBase نیز فراخوانی شود. البته این مورد در حین بازنویسی نمونه‌ی async آن مهم نیست؛ چون همیشه OnInitialized غیر async در ابتدا فراخوانی می‌شود و سپس نمونه‌ی async آن اجرا خواهد شد.

مطالب
استفاده از AvalonEdit در WPF
AvalonEdit یکی از زیرساخت‌های برنامه‌ی SharpDevelop است که ویرایشگر متنی به همراه syntax highlighting زبان‌های مختلف را در آن پشتیبانی می‌کند. کیفیت بالایی داشته و بسیاری از برنامه‌های دیگر نیز از آن جهت ارائه ویرایشگر و یا syntax highlighting متون ارائه شده، استفاده می‌کنند. در ادامه نحوه‌ی استفاده از این ویرایشگر را در برنامه‌های WPF خصوصا با دید MVVM بررسی خواهیم کرد.



دریافت و نصب AvalonEdit

برای نصب AvalonEdit می‌توان دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت صادر کرد:
 PM> install-package AvalonEdit


استفاده‌ی مقدماتی از AvalonEdit

برای استفاده از این ویرایشگر ابتدا نیاز است فضای نام xmlns:avalonEdit تعریف شود. سپس کنترل avalonEdit:TextEditor در دسترس خواهد بود:
<Window x:Class="SyntaxHighlighter.MainWindow"
   xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
   xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
   xmlns:avalonEdit="http://icsharpcode.net/sharpdevelop/avalonedit"
   Title="MainWindow" Height="401" Width="617">
  <Grid>
<avalonEdit:TextEditor  
    Name="txtCode"
    SyntaxHighlighting="C#"
  FontFamily="Consolas"
  FontSize="10pt"/>   
  </Grid>
</Window>
توسط خاصیت SyntaxHighlighting آن می‌توان زبان مشخصی را تعریف کرد. لیست زبان‌های توکار پشتیبانی شده


استفاده از AvalonEdit در برنامه‌های MVVM

خاصیت Text این ویرایشگر به صورت معمولی تعریف شده (DependencyProperty نیست) و امکان binding دو طرفه به آن وجود ندارد. به همین جهت نیاز است یک چنین DependencyProperty را به آن اضافه کرد:
using System;
using System.Collections.Concurrent;
using System.Reflection;
using System.Windows;
using System.Xml;
using ICSharpCode.AvalonEdit;
using ICSharpCode.AvalonEdit.Highlighting;
using ICSharpCode.AvalonEdit.Highlighting.Xshd;

namespace AvalonEditWpfTest.Controls
{
    public class BindableAvalonTextEditor : TextEditor
    {
        public static readonly DependencyProperty BoundTextProperty =
            DependencyProperty.Register("BoundText",
                typeof(string),
                typeof(BindableAvalonTextEditor),
                new FrameworkPropertyMetadata(default(string), propertyChangedCallback));
 
        public static string GetBoundText(DependencyObject obj)
        {
            return (string)obj.GetValue(BoundTextProperty);
        }

        public static void SetBoundText(DependencyObject obj, string value)
        {
            obj.SetValue(BoundTextProperty, value);
        }

        protected override void OnTextChanged(EventArgs e)
        {
            SetCurrentValue(BoundTextProperty, Text);
            base.OnTextChanged(e);
        }

        private static void propertyChangedCallback(DependencyObject obj,
                                    DependencyPropertyChangedEventArgs args)
        {
            var target = (BindableAvalonTextEditor)obj;
            var value = args.NewValue;
            if (value == null)
                return;

            if (string.IsNullOrWhiteSpace(target.Text) ||
                !target.Text.Equals(args.NewValue.ToString()))
            {
                target.Text = args.NewValue.ToString();
            }
        }
    }
}
کار با ارث بری از TextEditor (ویرایشگر AvalonEdit) شروع می‌شود. سپس یک DependencyProperty به نام BoundText در اینجا اضافه شده‌است. هر زمان که متن داخل آن تغییر کرد، آن‌را به خاصیت متنی Text این ویرایشگر نسبت می‌دهد. به این ترتیب binding یک طرفه (از کدها به کنترل) کار می‌کند. فعال سازی binding دو طرفه با پشتیبانی از انتقال تغییرات از ویرایشگر به خواص ViewModel در متد بازنویسی شده‌ی OnTextChanged انجام می‌شود.

اکنون برای استفاده از این کنترل جدید که BindableAvalonTextEditor نام دارد، می‌توان به نحو ذیل عمل کرد:
<Window x:Class="AvalonEditWpfTest.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:viewModels="clr-namespace:AvalonEditTests.ViewModels"
        xmlns:controls="clr-namespace:AvalonEditWpfTest.Controls"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <viewModels:MainWindowViewModel x:Key="MainWindowViewModel"/>
    </Window.Resources>
    <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource MainWindowViewModel}}">
        <controls:BindableAvalonTextEditor
                BoundText="{Binding SourceCode, Mode=TwoWay, UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}"
                        WordWrap="True"
                        ShowLineNumbers="True"
                        LineNumbersForeground="MediumSlateBlue"
                        FontFamily="Consolas"
                        VerticalScrollBarVisibility="Auto"
                        Margin="3"          
                        HorizontalScrollBarVisibility="Auto"
                        FontSize="10pt"/>
    </Grid>
</Window>
ابتدا فضای نام جدید کنترل BindableAvalonTextEditor مشخص می‌شود و سپس به controls:BindableAvalonTextEditor دسترسی خواهیم داشت. در اینجا نحوه‌ی استفاده از خاصیت جدید BoundText را نیز مشاهده می‌کنید.


افزودن syntax highlighting زبان‌هایی که به صورت رسمی پشتیبانی نمی‌شوند

به خاصیت SyntaxHighlighting این کنترل صرفا مقادیری را می‌توان نسبت داد که به صورت توکار پشتیبانی می‌شوند. برای مثال#XML، C و امثال آن.
فرض کنید نیاز است SyntaxHighlighting زبان SQL را فعال کنیم. برای اینکار نیاز به فایل‌های ویژه‌ای است، با پسوند xshd. برای نمونه فایل sql-ce.xshd را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید. در آن یک سری واژه‌های کلیدی و حروفی که باید با رنگی متفاوت نمایش داده شوند، مشخص می‌گردند.
برای استفاده از فایل sql-ce.xshd باید به نحو ذیل عمل کرد:
الف) فایل sql-ce.xshd را به پروژه اضافه کرده و سپس در برگه‌ی خواص آن در VS.NET، مقدار build action آن‌را به embedded resource تغییر دهید.



ب) با استفاده از متد ذیل، این فایل مدفون شده در اسمبلی را گشوده و به متد HighlightingLoader.Load ارسال می‌کنیم:
        private static IHighlightingDefinition getHighlightingDefinition(string resourceName)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(resourceName))
                throw new NullReferenceException("Please specify SyntaxHighlightingResourceName.");

            using (var stream = Assembly.GetExecutingAssembly().GetManifestResourceStream(resourceName))
            {
                if (stream == null)
                    throw new NullReferenceException(string.Format("{0} resource is null.", resourceName));

                using (var reader = new XmlTextReader(stream))
                {
                    return HighlightingLoader.Load(reader, HighlightingManager.Instance);
                }
            }
        }
نحوه استفاده از آن نیز به صورت ذیل است:
 txtCode.SyntaxHighlighting = getHighlightingDefinition(resourceName);
به این ترتیب می‌توان یک فایل xhsd را به صورت پویا بارگذاری و به خاصیت SyntaxHighlighting کنترل انتساب داد.

برای سهولت استفاده از این قابلیت شاید بهتر باشد یک DependencyProperty دیگر به نام SyntaxHighlightingResourceName را به کنترل جدید BindableAvalonTextEditor اضافه کنیم:
using System;
using System.Collections.Concurrent;
using System.Reflection;
using System.Windows;
using System.Xml;
using ICSharpCode.AvalonEdit;
using ICSharpCode.AvalonEdit.Highlighting;
using ICSharpCode.AvalonEdit.Highlighting.Xshd;

namespace AvalonEditWpfTest.Controls
{
    public class BindableAvalonTextEditor : TextEditor
    {
         public static readonly DependencyProperty SyntaxHighlightingResourceNameProperty =
           DependencyProperty.Register("SyntaxHighlightingResourceName",
               typeof(string),
               typeof(BindableAvalonTextEditor),
               new FrameworkPropertyMetadata(default(string), resourceNamePropertyChangedCallback));
 
        public static string GetSyntaxHighlightingResourceName(DependencyObject obj)
        {
            return (string)obj.GetValue(SyntaxHighlightingResourceNameProperty);
        }

        public static void SetSyntaxHighlightingResourceName(DependencyObject obj, string value)
        {
            obj.SetValue(SyntaxHighlightingResourceNameProperty, value);
        }

        private static void loadHighlighter(TextEditor @this, string resourceName)
        {
            if (@this.SyntaxHighlighting != null)
                return;

            @this.SyntaxHighlighting = getHighlightingDefinition(resourceName);
        }

        private static void resourceNamePropertyChangedCallback(DependencyObject obj,
                                            DependencyPropertyChangedEventArgs args)
        {
            var target = (BindableAvalonTextEditor)obj;
            var value = args.NewValue;
            if (value == null)
                return;

            loadHighlighter(target, value.ToString());
        }
    }
}
کاری که در اینجا انجام شده، افزودن یک خاصیت جدید به نام SyntaxHighlightingResourceName به کنترل BindableAvalonTextEditor است. هر زمانیکه مقدار آن تغییر کند، متد getHighlightingDefinition بحث شده، فراخوانی گردیده و به صورت پویا مقدار خاصیت SyntaxHighlighting این کنترل، مقدار دهی می‌شود.
استفاده از آن نیز به شکل زیر است:
   <controls:BindableAvalonTextEditor
SyntaxHighlightingResourceName = "AvalonEditWpfTest.Controls.sql-ce.xshd"
/>

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
AvalonEditWpfTest.zip 
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 2 - ماهیت انواع داده‌ای و حوزه دسترسی به متغیرها

مقادیر پایه (Primitive Values) و ارجاعی (Reference Values)

در جاوا اسکریپت، متغیرها شامل داده‌هایی از نوع پایه و یا ارجاعی می‌باشند. مقادیر String ، Number ، Boolean ، Null و Undefined به عنوان مقادیر پایه محسوب می‌گردند. در این نوع متغیرها تغییرات، مستقیما بر روی مقدار ذخیره شده در متغیر اعمال می‌شوند. اشیاء نیز که از مجموعه‌ای از مقادیر پایه ساخته شده‌اند، مقادیر ارجاعی نامیده می‌شوند. در این نوع مقادیر، شما به اشاره‌گری از شیء دسترسی دارید. بنابراین تغییرات مستقیما بر روی داده‌های ذخیره شده اعمال نمی‌شوند. به مثال‌های زیر توجه کنید:

var num1 = 10;
var num2 = num1;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

num2 = 20;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

num1 = 30;
alert("Num1=" + num1 + ", Num2=" + num2);

خروجی :

"Num1=10, Num2=10"

"Num1=10, Num2=20"

"Num1=30, Num2=20"


همانطور که از خروجی مثال فوق پیداست، در انتساب num1 به num2 ، مقدار num1 در num2 کپی شده‌است. بنابراین تغییراتی که بر روی num1 یا num2 صورت می‌گیرد، مستقیما بر روی مقدار ذخیره شده در هر یک از این متغیرها تاثیر می‌گذارد. رفتار مقادیر پایه همیشه به همین صورت می‌باشد.

var obj1 = new Object();
obj1.num = 10;
var obj2 = obj1;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

obj2.num = 20;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

obj1.num = 30;
alert("Obj1.Num=" + obj1.num + ", Obj2.Num=" + obj2.num);

خروجی :

"Obj1.Num=10, Obj2.Num=10"

"Obj1.Num=20, Obj2.Num=20"

"Obj1.Num=30, Obj2.Num=30"


با استفاده از نوع ارجاعی Object می‌توانیم اشیاء جدیدی را ایجاد کنیم و ویژگی‌هایی را به صورت پویا به آن‌ها اختصاص دهیم. همانطور که قبلا گفته شد، اشیاء از نوع ارجاعی می‌باشند و حاوی اشاره‌گری به مقادیر ذخیره شده می‌باشند. بنابراین انتساب obj1 به obj2 به معنای انتساب اشاره‌گر obj1 به obj2 می‌باشد. به عبارتی دیگر obj2 به همانجایی اشاره می‌کند که obj1 نیز اشاره می‌نماید. پس هر تغییری که بر روی ویژگی‌های obj1 رخ دهد، obj2 نیز تاثیرات آن را می‌بیند و بالعکس. همانطور که در خروجی مشاهده می‌نمایید، در مرحله‌ی اول obj1 به obj2 نسبت داده شد، پس مقدار ویژگی num برای هر دو آنها یکسان میباشد. در مرحله‌ی دوم، مقدار ویژگی num را در obj2 تغییر دادیم؛ ولی مقدار این ویژگی، در obj1 نیز تغییر نمود. در مرحله‌ی سوم نیز همان اتفاقات مرحله‌ی دوم تکرار شد.

با توجه به مثالهای فوق قطعا به تفاوت‌های مقادیر پایه و ارجاعی پی بردید. همچنین در یک نمونه‌ی کوچک و ساده نیز، یکی از روش‌های ایجاد شیء را که استفاده از نوع ارجاعی Object می‌باشد، مشاهده نمودید. این دانسته‌ها مقدمه ای بر شروع برنامه نویسی شیء گرا می‌باشند. ولی قبل از شروع برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت، به بررسی نکات و تکنیک‌های دیگری می‌پردازیم.

توجه:

به انواع پایه، انواع داده‌ای مقداری یا اولیه نیز گفته می‌شود.


فراخوانی با مقدار (Call by Value)

در این نوع فراخوانی، آرگومان‌ها از نوع مقادیر پایه هستند. بنابراین هر تغییری که بر روی آرگومان‌ها در تابع رخ دهد، هیچ تاثیری بر روی آرگومان‌های ارسالی در زمان فراخوانی تابع ندارند. به مثال زیر توجه کنید:

function primitive(a, b) {
a += 100;
b += 200;
alert("a=" + a + ", b=" + b);
}

var x = 300, y = 400;
primitive(x, y);
alert("x=" + x + ", y=" + y);

خروجی :

"a=400, b=600"

"x=300, y=400"


x و y دو متغیر پایه می‌باشند، بنابراین تابع فوق به صورت مقداری فراخوانی شده‌است. یعنی مقدار آرگومان‌های x و y در آرگومان‌های a و b کپی می‌شوند. پس هر تغییری که بر روی a و b رخ دهد، هیچ تاثیری بر روی x و y ندارد. همچنین با توجه به توضیحی که در مورد مقادیر پایه داده شد، تغییرات مستقیما بر روی داده‌ی ذخیره شده در متغیر اعمال میشود. بنابراین تغییراتی که در تابع فوق بر روی a و b رخ داد، مستقیما مقادیر a و b را تغییر داده‌است وهیچ ارتباطی به x و y ندارد. البته توجه داشته باشید که حتی اگر نام آرگومان‌های تابع با آرگومان‌های ارسالی یکسان بود و یا حتی اگر تابع مقداری را به عنوان خروجی بر می‌گرداند، هیچ تفاوتی را در خروجی برنامه فوق مشاهده نمی‌کردید.


فراخوانی با ارجاع (Call by Reference)

در این نوع فراخوانی، آرگومان‌ها از نوع مقادیر ارجاعی هستند. بنابراین هر تغییری که بر روی آرگومان‌ها در تابع رخ دهد، بر روی آرگومان‌های ارسالی در زمان فراخوانی تابع نیز تاثیر می‌گذارند. به مثال زیر توجه کنید:

function reference(obj) {
obj.a += 100;
obj.b += 200;
alert("obj.a=" + obj.a + ", obj.b=" + obj.b);
}

var calc = new Object();
calc.a = 300;
calc.b = 400;

reference(calc);
alert("calc.a=" + calc.a + ", calc.b=" + calc.b);

خروجی :

"obj.a=400, obj.b=600"

"calc.a=400, calc.b=600"


calc یک مقدار ارجاعی است که به عنوان آرگومان ورودی به تابع ارسال می‌شود و اشاره‌گر خود را به obj اختصاص می‌دهد. بنابراین obj به همان آدرسی اشاره می‌کند که calc اشاره می‌نماید. پس هر تغییری که بر روی obj رخ دهد، calc نیز تاثیرات آن را مشاهده می‌نماید. همانطور که در خروجی نیز مشاهده می‌نمایید، تغییرات صورت گرفته در تابع به calc نیز منعکس شده است.


حوزه دسترسی به متغیرها (Variable Scope)

متغیر‌های محلی (Local Variables)

در اکثر زبان‌های برنامه نویسی، متغیرهایی که در یک بلاک کد تعریف می‌شوند، به صورت محلی و فقط در همان بلاک کد قابل دسترسی  می‌باشند. به این متغیرها، متغیرهای محلی می‌گویند که با خاتمه‌ی اجرای بلاک کد، از بین خواهند رفت و دیگر قابل دسترسی نمی‌باشند. اما در جاوا اسکریپت حوزه‌ی اجرایی متغیرها کمی متفاوت می‌باشد. به مثال زیر توجه کنید:

for (var i = 1; i <= 5; i++) {
var sqr = i * i;
alert(sqr);
}

alert(i);
alert(sqr);

خروجی :

1
4
9
16
25
6   // alert(i) out of for
25   // alert(sqr) out of for


متغیرهای i و sqr داخل حلقه‌ی for تعریف شده‌اند و منطقا نباید خارج از این حلقه قابل دسترسی باشند. ولی با توجه به خروجی فوق، مشاهده نمودید که متغیرهای i و sqr، نه تنها خارج از این حلقه قابل شناسایی می‌باشند، بلکه آخرین مقدار خود را نیز حفظ نموده‌اند. در جاوا اسکریپت، یک متغیر محلی زمانی مفهوم پیدا می‌کند که در داخل یک تابع تعریف شود. به مثال زیر توجه کنید:

function sqr(num) {
var sum = num * num;
return sum;
}

var n = 4;
alert(sqr(n));
alert(num); // Error: num is not defined
alert(sum); // Error: sum is not defined

خروجی :

16

Error: num is not defined

Error: sum is not defined

همانطور که مشاهده می‌کنید، متغیرهای num و sum به صورت محلی در تابع فوق تعریف شده‌اند؛ بنابراین خارج از تابع قابل دسترسی نمی‌باشند و موجب بروز خطا می‌گردند.


متغیرهای عمومی (Global Variables)

در جاوا اسکریپت، متغیرهایی که خارج از تابع تعریف می‌گردند، به شیء window نسبت داده می‌شوند و عمومی می‌باشند. به عبارتی دیگر این متغیرها به عنوان یک ویژگی از شیء window تعریف می‌شوند و در تمامی توابع و بلاک‌های کد قابل دسترسی می‌باشند. به مثال زیر توجه کنید:

var color = "Red";

function setColor() {
color = "Blue";
}

alert(color);
setColor();
alert(color);

خروجی :

"Red"

"Blue"


در مثال فوق، متغیر color به صورت عمومی تعریف شده‌است. بنابراین در کل برنامه قابل دسترسی می‌باشد. در alert اول مقدار فعلی متغیر color یعنی “Red” نمایش می‌یابد. سپس با فراخوانی تابع، مقدار این متغیر تغییر می‌کند. در alert دوم مقدار تغییر یافته‌ی متغیر color نمایش خواهد یافت. حال به مثال زیر توجه کنید:

var color = "Red";

function getColor() {
var color = "Blue";
return color;
}

alert(color);
alert(getColor());
alert(color);

خروجی :

"Red"

"Blue"

"Red"


در مثال فوق، ابتدا یک متغیر color به صورت عمومی یا Global تعریف شده است. در تابع getColor نیز یک متغیر color به صورت local یا محلی تعریف شده است. زمانی که در alert تابع getColor فراخوانی می‌شود، متغیر color مقداردهی می‌گردد. این مقداردهی برای متغیر محلی صورت گرفته است و هیچ ربطی به متغیر color که به صورت عمومی تعریف شده است ندارد.

جهت تعریف متغیر در جاوا اسکریپت، از کلمه‌ی کلیدی var استفاده می‌شود. اما تعریف متغیر در جاوا اسکریپت اجباری نمی‌باشد و می‌توان یک متغیر را مقداردهی نمود بدون آنکه تعریف شده باشد. در صورتی که متغیر با var اعلان نشود، آن متغیر به شیء window نسبت داده می‌شود و ماهیت عمومی پیدا می‌کند. به مثال زیر توجه کنید:

function sum(a, b) {
c = a + b;
}

sum(20, 30);
alert(c);

خروجی :

50


همانطور که مشاهده می‌کنید، متغیر c بدون تعریف شدن مورد استفاده قرار گرفته است. با اینکه به صورت محلی مقداردهی گردیده است، ولی چون توسط var اعلان نشده است، به شیء window نسبت داده شده و ماهیت عمومی پیدا کرده است. 

نظرات مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت هشتم - دریافت اطلاعات از سرور
با سلام. در یک پروژه Angular 5 داده‌های ComboBox‌ها باید در سمت کلاینت کش شوند. بنده در ngOnInit مربوط به app.component عملیات دریافت این داده‌ها را با http.get انجام میدهم و داده‌ها در یک پروپرتی Observable کش می‌شوند. حالا در فرم هایی که به این داده‌ها نیاز دارم در متد ngOnInit اقدام به دریافت داده‌ها از کش میکنم اما هنوز داده‌ها دریافت نشده اند (مشکل همزمانی).
همچنین بنده lifecycle Angular رو بررسی کردم. از ngAfterContentInit هم برای دریافت داده‌ها در فرم‌ها استفاده کردم اما باز هم موقع اجرای این متد(ngAfterContentInit   ) هنور متد subscribe مربوط به http.get اجرا نشده است.
 لطفا در صورت امکان راهنمایی کنید. با تشکر
مطالب
بازسازی جدول MigrationHistory با کد نویسی در EF Code first
فرض کنید با استفاده از ابزار EF Power tools معادل Code first یک بانک اطلاعاتی موجود را تهیه کرده‌اید. اکنون برای استفاده از آن با گردش کاری متداول EF Code first نیاز است تا جدولی را به نام MigrationHistory نیز به این بانک اطلاعاتی اضافه کنیم. از این جدول برای نگهداری سوابق به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی بر اساس مدل‌های برنامه و سپس مقایسه آن‌ها استفاده می‌شود. یا حتی ممکن است به اشتباه در حین کار با بانک اطلاعاتی این جدول حذف شده باشد. روش باز تولید آن توسط دستورهای پاور شل به سادگی اجرای سه دستور ذیل است:
enable-migrations
add-migration Initial -IgnoreChanges
update-database
IgnoreChanges سبب می‌شود تا EF فرض کند، تطابق یک به یکی بین مدل‌های برنامه و ساختار جداول بانک اطلاعاتی وجود دارد. سپس بر این اساس، جدول MigrationHistory جدیدی را آغاز می‌کند.

سؤال: چگونه می‌توان همین عملیات را با کدنویسی انجام داد؟

متد UpdateDatabase کلاس ذیل، دقیقا معادل است با اجرای سه دستور فوق :
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.Migrations.Design;

namespace EFTests
{
    /// <summary>
    /// Using Entity Framework Code First with an existing database.
    /// </summary>
    public static class CreateMigrationHistory
    {
        /// <summary>
        /// Creates a new '__MigrationHistory' table.
        /// Enables migrations using Entity Framework Code First on an existing database.
        /// </summary>        
        public static void UpdateDatabase(DbMigrationsConfiguration configuration)
        {            
            var scaffolder = new MigrationScaffolder(configuration);
            // Creates an empty migration, so that the future migrations will start from the current state of your database.
            var scaffoldedMigration = scaffolder.Scaffold("IgnoreChanges", ignoreChanges: true);

            // enable-migrations
            // add-migration Initial -IgnoreChanges
            configuration.MigrationsAssembly = new MigrationCompiler(ProgrammingLanguage.CSharp.ToString())
                                                .Compile(configuration.MigrationsNamespace, scaffoldedMigration);

            // update-database  
            var dbMigrator = new DbMigrator(configuration);            
            dbMigrator.Update();
        }
    }
}
توضیحات
MigrationScaffolder کار تولید خودکار کلاس‌های cs مهاجرت‌های EF را انجام می‌دهد. زمانیکه به متد Scaffold آن پارامتر ignoreChanges: true ارسال شود، کلاس مهاجرتی را ایجاد می‌کند که خالی است (متدهای up و down آن خالی تشکیل می‌شوند). سپس این کلاس‌ها کامپایل شده و در حین اجرای برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرند.

برای استفاده از آن، نیاز به کلاس MigrationCompiler خواهید داشت. این کلاس در مجموعه آزمون‌های واحد EF به عنوان یک کلاس کمکی وجود دارد: MigrationCompiler.cs
صرفا جهت تکمیل بحث و همچنین سهولت ارجاعات آتی، کدهای آن در ذیل نیز ذکر خواهد شد:
using System;
using System.CodeDom.Compiler;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.Data.Common;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.Migrations.Design;
using System.Data.Entity.Spatial;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;
using System.Reflection;
using System.Resources;
using System.Text;

namespace EF_General.Models.Ex22
{
    public enum ProgrammingLanguage
    {
        CSharp,
        VB
    }

    public class MigrationCompiler
    {
        private readonly CodeDomProvider _codeProvider;

        public MigrationCompiler(string language)
        {
            _codeProvider = CodeDomProvider.CreateProvider(language);
        }

        public Assembly Compile(string @namespace, params ScaffoldedMigration[] scaffoldedMigrations)
        {
            var options = new CompilerParameters
            {
                GenerateExecutable = false,
                GenerateInMemory = true
            };

            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(string).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(Expression).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbMigrator).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbContext).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbConnection).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(Component).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(MigrationCompiler).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbGeography).Assembly.Location);

            var embededResources = GenerateEmbeddedResources(scaffoldedMigrations, @namespace);
            foreach (var resource in embededResources)
                options.EmbeddedResources.Add(resource);

            var sources = scaffoldedMigrations.SelectMany(g => new[] { g.UserCode, g.DesignerCode });

            var compilerResults = _codeProvider.CompileAssemblyFromSource(options, sources.ToArray());
            foreach (var resource in embededResources)
                File.Delete(resource);

            if (compilerResults.Errors.Count > 0)
            {
                throw new InvalidOperationException(BuildCompileErrorMessage(compilerResults.Errors));
            }

            return compilerResults.CompiledAssembly;
        }

        private static string BuildCompileErrorMessage(CompilerErrorCollection errors)
        {
            var stringBuilder = new StringBuilder();

            foreach (CompilerError error in errors)
            {
                stringBuilder.AppendLine(error.ToString());
            }

            return stringBuilder.ToString();
        }

        private static IEnumerable<string> GenerateEmbeddedResources(IEnumerable<ScaffoldedMigration> scaffoldedMigrations, string @namespace)
        {
            foreach (var scaffoldedMigration in scaffoldedMigrations)
            {
                var className = GetClassName(scaffoldedMigration.MigrationId);
                var embededResource = Path.Combine(
                    Path.GetTempPath(),
                    @namespace + "." + className + ".resources");

                using (var writer = new ResourceWriter(embededResource))
                {
                    foreach (var resource in scaffoldedMigration.Resources)
                        writer.AddResource(resource.Key, resource.Value);
                }

                yield return embededResource;
            }
        }

        private static string GetClassName(string migrationId)
        {
            return migrationId
                .Split(new[] { '_' }, 2)
                .Last()
                .Replace(" ", string.Empty);
        }
    }
}
جهت مطالعه توضیحات بیشتری در مورد CodeDom می‌توان به مطلب «کامپایل پویای کد در دات نت» مراجعه کرد.
استفاده از این کلاس‌ها نیز بسیار ساده است. یکبار دستور ذیل را در ابتدای کار برنامه فراخوانی کنید تا جدول MigrationHistory دوباره ساخته شود:
 CreateMigrationHistory.UpdateDatabase(new Configuration());
با این فرض که کلاس Configuration شما چنین شکلی را دارد:
    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }
    }

مطالب دوره‌ها
متدهای async تقلبی
تا اینجا مشاهده کردیم که اگر یک چنین متد زمانبری را داشته باشیم که در آن عملیاتی طولانی انجام می‌شود،
class MyService
{
  public int CalculateXYZ()
  {
    // Tons of work to do in here!
    for (int i = 0; i != 10000000; ++i)
      ;
    return 42;
  }
}
برای نوشتن معادل async آن فقط کافی است که امضای متد را به async Task تغییر دهیم و سپس داخل آن از Task.Run استفاده کنیم:
class MyService
{
  public async Task<int> CalculateXYZAsync()
  {
    return await Task.Run(() =>
    {
      // Tons of work to do in here!
      for (int i = 0; i != 10000000; ++i)
        ;
      return 42;
    });
  }
}
و ... اگر از آن در یک کد UI استفاده کنیم، ترد آن‌را قفل نکرده و برنامه، پاسخگوی سایر درخواست‌های رسیده خواهد بود. اما ... به این روش اصطلاحا Fake Async گفته می‌شود؛ یا Async تقلبی!
کاری که در اینجا انجام شده، استفاده‌ی ناصحیح از Task.Run در حین طراحی یک متد و یک API است. عملیات انجام شده در آن واقعا غیرهمزمان نیست و در زمان انجام آن، باز هم ترد جدید اختصاص داده شده را تا پایان عملیات قفل می‌کند. اینجا است که باید بین CPU-bound operations و IO-bound operations تفاوت قائل شد. اگر Entity Framework 6 و یا کلاس WebClient و امثال آن، متدهایی Async را نیز ارائه داده‌اند، این‌ها به معنای واقعی کلمه، غیرهمزمان هستند و در آن‌ها کوچکترین CPU-bound operation ایی انجام نمی‌شود.
در حلقه‌ای که در مثال فوق در حال پردازش است و یا تمام اعمال انجام شده توسط CPU، از مرزهای سیستم عبور نمی‌کنیم. نه قرار است فایلی را ذخیره کنیم، نه با اینترنت سر و کار داشته باشیم و یا مثلا اطلاعاتی را از وب سرویسی دریافت کنیم و نه هیچگونه IO-bound operation خاصی قرار است صورت گیرد.
زمانیکه برنامه نویسی قرار است با API شما کار کند و به امضای async Task می‌رسد، فرضش بر این است که در این متد واقعا یک کار غیرهمزمان در حال انجام است. بنابراین جهت بالابردن کارآیی برنامه، این نسخه را نسبت به نمونه‌ی غیرهمزمان انتخاب می‌کند.
حال تصور کنید که استفاده کننده از این API یک برنامه‌ی دسکتاپ نیست، بلکه یک برنامه‌ی ASP.NET است. در اینجا Task.Run فراخوانی شده صرفا سبب خواهد شد عملیات مدنظر، بر روی یک ترد دیگر، نسبت به ترد اصلی اختصاص داده شده توسط ASP.NET برای فراخوانی و پردازش CalculateXYZAsync، صورت گیرد. این عملیات بهینه نیست. تمام پردازش‌های درخواست‌های ASP.NET در تردهای خاص خود انجام می‌شوند. وجود ترد دوم ایجاد شده توسط Task.Run در اینجا چه حاصلی را بجز سوئیچ بی‌جهت بین تردها و همچنین بالا بردن میزان کار Garbage collector دارد؟ در این حالت نه تنها سبب بالا بردن مقیاس پذیری سیستم نشده‌ایم، بلکه میزان کار Garbage collector و همچنین سوئیچ بین تردهای مختلف را در Thread pool برنامه به شدت افزایش داده‌ایم. همچنین یک چنین سیستمی برای تدارک تردهای بیشتر و مدیریت آن‌ها، مصرف حافظه‌ی بیشتری نیز خواهد داشت.


یک اصل مهم در طراحی کدهای Async
استفاده از Task.Run در پیاده سازی بدنه متدهای غیرهمزمان، یک code smell محسوب می‌شود.


چکار باید کرد؟
اگر در کدهای خود اعمال Async واقعی دارید که IO-bound هستند، از معادل‌های Async طراحی شده برای کار با آن‌ها، مانند متد SaveChangesAsync در EF، متد DownloadStringTaskAsync کلاس WebClient و یا متدهای جدید Async کلاس Stream برای خواندن و نوشتن اطلاعات استفاده کنید. در یک چنین حالتی ارائه متدهای async Task بسیار مفید بوده و در جهت بالابردن مقیاس پذیری سیستم بسیار مؤثر واقع خواهند شد.
اما اگر کدهای شما صرفا قرار است بر روی CPU اجرا شوند و تنها محاسباتی هستند، اجازه دهید مصرف کننده تصمیم بگیرد که آیا لازم است از Task.Run برای فراخوانی متد ارائه شده در کدهای خود استفاده کند یا خیر. اگر برنامه‌ی دسکتاپ است، این فراخوانی مفید بوده و سبب آزاد شدن ترد UI می‌شود. اگر برنامه‌ی وب است، به هیچ عنوان نیازی به Task.Run نبوده و فراخوانی متداول آن با توجه به اینکه درخواست‌های برنامه‌های ASP.NET در تردهای مجزایی اجرا می‌شوند، کفایت می‌کند.

به صورت خلاصه
از Task.Run در پیاده سازی بدنه متدهای API خود استفاده نکنید.
از Task.Run در صورت نیاز (مثلا در برنامه‌های دسکتاپ) در حین فراخوانی و استفاده از متدهای API ارائه شده استفاده نمائید:
 private async void MyButton_Click(object sender, EventArgs e)
{
  await Task.Run(() => myService.CalculateXYZ());
}
در این مثال از همان نسخه‌ی غیرهمزمان متد محاسباتی استفاده شده‌است و اینبار مصرف کننده است که تصمیم گرفته در حین فراخوانی و استفاده نهایی، برای آزاد سازی ترد UI از await Task.Run استفاده کند (یا خیر).

بنابراین نوشتن یک چنین کدهایی در پیاده سازی یک API غیرهمزمان
await Task.Run(() =>
{
   for (int i = 0; i != 10000000; ++i)
     ;
});
صرفا خود را گول زدن است. کل این عملیات بر روی CPU انجام شده و هیچگاه از مرزهای IO سیستم عبور نمی‌کند.

برای مطالعه بیشتر
Should I expose asynchronous wrappers for synchronous methods
مطالب
تصادفی کردن آیتمهای لیست با استفاده از Extension Method
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که بخواهید در هر بار واکشی لیستی از اطلاعات، مثلا از دیتابیس، آیتمهای آن را بصورت تصادفی مرتب کنید.
 من در پروژه اخیرم برای نمایش یک سری سوال مجبور بودم که در هر بار نمایش سوالات، لیست را به صورت رندوم مرتب کنم و به کاربر نمایش بدم. برای حصول این مهم، یک extension method به شکل زیر نوشتم:
    public static class RandomExtentions
    {
        public static void Shuffle<T>(this IList<T> list)
        {
            Random rng = new Random();
            Thread.Sleep(100);
            int n = list.Count;
            while (n > 1)
            {
                n--;
                int k = rng.Next(n + 1);
                T value = list[k];
                list[k] = list[n];
                list[n] = value;
            }
        }
    }
در این تابع که اسمش را Shuffle گذاشتم، با دریافت یک لیست از نوع T، آیتم‌های درون لیست را به صورت تصادفی مرتب می‌کند.

مثال :
var x =new  List<int>();
x.Add(1);
x.Add(2);
x.Add(3);
x.Add(4);
x.Add(5);
x.Shuffle();
در این مثال لیست x که از نوع int میباشد پس از فراخوانی Shuffle به یک لیست نامرتب تبدیل میشود که نحوه چیدمان در هر بار فراخوانی، تصادفی خواهد بود.
مطالب
CoffeeScript #4

Syntax

Loops

for name in ["Vahid", "Hamid", "Saeid"]
  alert "Hi #{name}"
نتیجه‌ی کامپایل کد بالا می‌شود:
var i, len, name, ref;

ref = ["Vahid", "Hamid", "Saeid"];
for (i = 0, len = ref.length; i < len; i++) {
  name = ref[i];
  alert("Hi " + name);
}
درصورتیکه نیاز به شمارنده‌ی حلقه داشته باشید، کافیست یک آرگومان اضافه را ارسال کنید. برای نمونه:
for name, i in ["Vahid", "Hamid", "Saeid"]
  alert "#{i} - Hi #{name}"
همچنین می‌توانید حلقه را به صورت یک خطی نیز بنویسید:
alert name for name in ["Vahid", "Hamid", "Saeid"]
همچنین مانند Python نیز می‌توانید از فیلتر کردن در حلقه، استفاده کنید.
names = ["Vahid", "Hamid", "Saeid"]
alert name for name in names when name[0] is "V"
و نتیجه کامپایل کد بالا می‌شود:
var i, len, name, names;

names = ["Vahid", "Hamid", "Saeid"];

for (i = 0, len = names.length; i < len; i++) {
  name = names[i];
  if (name[0] === "V") {
    alert(name);
  }
}
شما می‌توانید حلقه را برای یک object نیز استفاده کنید. به جای استفاده از کلمه‌ی کلیدی in، از کلمه کلیدی of استفاده کنید.
names = "Vahid": "Mohammad Taheri", "Ali": "Ahmadi"
alert("#{first} #{last}") for first, last of names
پس از کامپایل نتیجه می‌شود:
var first, last, names;

names = {
  "Vahid": "Mohammad Taheri",
  "Ali": "Ahmadi"
};

for (first in names) {
  last = names[first];
  alert(first + " " + last);
}
حلقه while در CoffeeScript به مانند جاوااسکریپت عمل می‌کند؛ ولی مزیتی نیز به آن اضافه شده است که آرایه‌ای از نتایج را بر می‌گرداند. به عنوان مثال مانند تابع ()Array.prototype.map .
num = 6
minstrel = while num -= 1
  num + " Hi"
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var minstrel, num;
num = 6;
minstrel = (function() {
  var _results;
  _results = [];
  while (num -= 1) {
    _results.push(num + " Hi");
  }
  return _results;
})();


Arrays

CoffeeScript با الهام گرفتن از Ruby، به وسیله تعیین محدوده، آرایه را ایجاد می‌کند. محدوده آرایه به وسیله دو عدد تعیین می‌شوند که با .. یا ... از هم جدا می‌شوند.
range = [1..5]
نتیجه‌ی کامپایل می‌شود:
var range;
range = [1, 2, 3, 4, 5];
در صورتی که محدوده‌ی آرایه بلافاصله بعد از یک متغیر بیاید CoffeeScript، کد نوشته شده را به تابع ()slice تبدیل می‌کند.
firstTwo = ["one", "two", "three"][0..1]
نتیجه کامپایل می‌شود:
var firstTwo;
firstTwo = ["one", "two", "three"].slice(0, 2);
در مثال بالا محدوده تعیین شده سبب می‌شود که یک آرایه جدید با دو عنصر "one" و "two" ایجاد شود. همچنین می‌توانید برای جایگزینی مقادیر جدید، در یک آرایه از قبل تعریف شده نیز از روش زیر استفاده کنید.
numbers = [0..9]
numbers[3..5] = [-3, -4, -5]
نکته: در صورتیکه متغیری قبل از تعریف محدوده آرایه قرار گیرد، اگر رشته باشد، نتیجه‌ی خروجی، آرایه‌ای از کاراکترهای آن می‌شود.
my = "my string"[0..2]
چک کردن وجود یک مقدار در آرایه، یکی از مشکلاتی است که در جاوااسکریپت وجود دارد (عدم پشتیبانی از ()indexOf در IE کمتر از 9). CoffeeScript با استفاده از کلمه‌ی کلیدی in این مشکل را برطرف کرده است.
words = ["Vahid", "Hamid", "Saeid", "Ali"]
alert "Stop" if "Hamid" in words
نکات مهم
  1. در صورت تعریف محدوده آرایه به صورت [..3]numbers (که آرایه numbers از قبل تعریف شده باشد)، خروجی، آرایه‌ای از مقادیر موجود در numbers را از خانه شماره 4 تا انتهای آن برمی گرداند.
  2. در صورت تعریف محدوده آرایه به صورت [..3-]numbers (که آرایه numbers از قبل تعریف شده باشد)، خروجی، آرایه‌ای از مقادیر موجود در numbers را از خانه انتهایی به میزان 3 خانه به سمت ابتدای آرایه برمیگرداند.
  3. در صورت عدم تعریف محدوده آرایه و فقط استفاده از [..] یا [...] (یک شکل عمل می‌کنند)، کل مقادیر آرایه اصلی (که از قبل تعریف شده باشد)، برگردانده می‌شود.
  4. تفاوت .. و ... در حالتی که دو عدد برای محدوده تعریف شود، در این است که ... آرایه به صورت عدد انتهایی - 1 تعریف می‌شود. مثلا [3...0] یعنی خانه‌های آرایه از 0 تا 2 را به عنوان خروجی برگردان.

Aliases

CoffeeScript شامل یک سری نام‌های مستعار است که برای خلاصه نویسی بیشتر بسیار مفید هستند. یکی از آن نام ها، @ است که به جای نوشتن this به کار می‌رود.
@name = "Vahid"
نتیجه کامپایل آن می‌شود:
this.name = "Vahid";
یکی دیگر از این نام ها، :: می‌باشد که به جای نوشتن prototype به کار می‌رود.
User::first = -> @records[0]
نتیجه کامپایل آن می‌شود:
User.prototype.first = function() {
  return this.records[0];
};
یکی از عمومی‌ترین شرط هایی که در جاوااسکریپت استفاده می‌شود، شرط چک کردن not null است. CoffeeScript این کار را با استفاده از ? انجام می‌دهد و در صورتی که متغیر برابر با null یا undefined نباشد، مقدار true را برمی گرداند. این ویژگی همانند ?nil در Ruby است.
alert "OK" if name?
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
if (typeof name !== "undefined" && name !== null) {
  alert("OK");
}
از ? به جای || نیز می‌توانید استفاده کنید.
name = myName ? "-"
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var name;

name = typeof myName !== "undefined" && myName !== null ? myName : "-";
در صورتیکه بخواهید به یک property از یک شیء دسترسی داشته باشید و بخواهید null نبودن آن را قبل از دسترسی به آن چک کنید، می‌توانید از ? استفاده کنید.
user.getAddress()?.getStreetName()
نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var ref;

if ((ref = user.getAddress()) != null) {
  ref.getStreetName();
}
همچنین در صورتیکه بخواهید چک کنید یک property در واقع یک تابع است یا نه (مثلا برای مواقعی که می‌خواهید callback بسازید) و سپس آن را فراخوانی کنید، نیز از ? می‌توانید استفاده کنید.
user.getAddress().getStreetName?()
و نتیجه‌ی کامپایل آن می‌شود:
var base;

if (typeof (base = user.getAddress()).getStreetName === "function") {
  base.getStreetName();
}
مطالب
طریقه بررسی صحت کدملی به کمک متدهای الحاقی
برای بررسی صحت کدملی باید کمی با ساختار این کد آشنا شویم. کد ملی 6-761161-007 را در نظر بگیرید. همانطور که مشاهده می‌کنید این کد به 3 قسمت تقسیم شده است. قسمت اول که یک عدد 3 رقمی است نشان دهنده محل تولد فرد است. 6 رقم وسط شماره شناسایی فرد و رقم آخر، رقم کنترل است. در حقیقت ساختار 9 رقم اول طبق الگوریتمی قابل بررسی است که خروجی آن الگوریتم همان رقم آخر است. اگر خروجی الگوریتم با رقم کنترل برابر باشد می‌توان گفت کدملی وارد شده معتبر است و در غیر اینصورت کدملی معتبر نخواهد بود.
برای این منظور دو متدالحاقی زیر به پروژه DNT.Extensions اضافه شده است که بدنه آنها به شرح زیر است:
        /// <summary>
        /// Validate IR National Code
        /// </summary>
        /// <param name="nationalcode">National Code</param>
        /// <returns></returns>
        public static bool IsValidNationalCode(this string nationalcode)
        {
            int last;
            return nationalcode.IsValidNationalCode(out last);
        }

        /// <summary>
        /// Validate IR National Code
        /// </summary>
        /// <param name="nationalcode">National Code</param>
        /// <param name="lastNumber">Last Number Of National Code</param>
        /// <returns></returns>
        public static bool IsValidNationalCode(this string nationalcode, out int lastNumber)
        {
            lastNumber = -1;
            if (!nationalcode.IsItNumber()) return false; 
            var array = nationalcode.ToCharArray();
            if (array.Length != 10) return false;
            var j = 10;
            var sum = 0;
            for (var i = 0; i < array.Length - 1; i++)
            {
                sum += Int32.Parse(array[i].ToString(CultureInfo.InvariantCulture)) * j;
                j--;
            }
            var div = sum / 11;
            var r = div * 11;
            var diff = Math.Abs(sum - r);

            if (diff <= 2)
            {
                lastNumber = diff;
                return diff == Int32.Parse(array[9].ToString(CultureInfo.InvariantCulture));
            }
            var temp = Math.Abs(diff - 11);
            lastNumber = temp;
            return temp == Int32.Parse(array[9].ToString(CultureInfo.InvariantCulture));
        }
طریقه استفاده از این متدها نیز به شرح ذیل است:
bool b = "0077611616".IsValidNationalCode();
پی نوشت:
لطفاً بخش نظرات خوانندگان را نیز دنبال کنید.
مطالب
مفاهیم برنامه نویسی ـ مروری بر فیلدها، متدها و ساخت اشیاء
شکستن یک مسئله بزرگ به تعدادی مسئله کوچک‌تر راهکار موثری برای حل آن است. این امر در برنامه نویسی نیز که هدف آن چیزی جز حل یک مسئله نیست همواره مورد توجه بوده است. به همین دلیل روش هایی که به کمک آن‌ها بتوان یک برنامه بزرگ را به قطعات کوچکتری تقسیم کرد تا هر قطعه کد مسئول انجام کار خاصی باشد پیشتر به زبان‌های برنامه نویسی اضافه شده اند. یکی از این ساختار‌ها تابع (Function) نام دارد. برنامه ای که از توابع برای تقسیم کدهای برنامه استفاده می‌کند یک برنامه ساخت‌یافته می‌گوییم.
در مطلب پیشین به پیرامون خود نگاه کردیم و اشیاء گوناگونی را مشاهده کردیم که در حقیقت دنیای ما را تشکیل داده اند و فعالیت‌های روزمره ما با استفاده از آن‌ها صورت می‌گیرد. ایده ای به ذهنمان رسید. اشیاء و مفاهیم مرتبط به آن می‌تواند روش بهتر و موثرتری برای تقسیم کدهای برنامه باشد. مثلاً اگر کل کدهای برنامه که مسئول حل یکی از مسئله‌های کوچک یاد شده است را یکجا بسته بندی کنیم و اصولی که از اشیاء واقعی پیرامون خود آموختیم را در مورد آن رعایت کنیم به برنامه بسیار با کیفیت‌تری از نظر خوانایی، راحتی در توسعه، اشکال زدایی ساده‌تر و بسیاری موارد دیگر خواهیم رسید.
توسعه دهندگان زبان‌های برنامه نویسی که با ما در این مورد هم عقیده بوده اند دست به کار شده و دستورات و ساختار‌های لازم برای پیاده کردن این ایده را در زبان برنامه نویسی قرار دادند و آن را زبان برنامه نویسی شیء گرا نامیدند. حتی جهت برخورداری از قابلیت استفاده مجدد از کد و موارد دیگر به جای آنکه کدها را در بسته هایی به عنوان یک شیء خاص قرار دهیم آن‌ها را در بسته هایی به عنوان قالب یا نقشه ساخت اشیاء خاصی که در ذهن داریم قرار می‌دهیم. یعنی مفهوم کلاس یا رده که پیشتر اشاره شد. به این ترتیب یک بار می‌نویسیم و بارها استفاده می‌کنیم. مانند همان مثال بازیکن در بخش نخست. هر زمان که لازم باشد با استفاده از دستورات مربوطه از روی کدهای کلاس که نقشه یا قالب ساخت اشیاء هستند شیء مورد نظر را ساخته و در جهت حل مسئله مورد نظر به کار می‌بریم.
حال برای آنکه به طور عملی بتوانیم از ایده شیء گرایی در برنامه هایمان استفاده کنیم و مسائل بزرگ را حل کنیم لازم است ابتدا مقداری با جزییات و دستورات زبان در این مورد آشنا شویم.
تذکر: دقت کنید برای آنکه از ایده شیء گرایی در برنامه‌ها حداکثر استفاده را ببریم مفاهیمی در مهندسی نرم افزار به آن اضافه شده است که ممکن است در دنیای واقعی نیازی به طرح آن‌ها نباشد. پس لطفاً تلاش نکنید با دیدن هر مفهوم تازه بلافاصله سعی در تطبیق آن با محیط اطراف کنید. هر چند بسیاری از آن‌ها به طور ضمنی در اشیاء پیرامون ما نیز وجود دارند.
زبان برنامه نویسی مورد استفاده برای بیان مفاهیم برنامه نویسی در این سری مقالات زبان سی شارپ است. اما درک برنامه‌های نوشته شده برای علاقه مندان به زبان‌های دیگری مانند وی بی دات نت نیز دشوار نیست. چراکه اکثر دستورات مشابه است و تبدیل Syntax نیز به راحتی با اندکی جستجو میسر می‌باشد. لازم به یادآوری است زبان سی شارپ به بزرگی یا کوچکی حروف حساس است.

تشخیص و تعریف کلاس‌های برنامه

کار را با یک مثال شروع می‌کنیم. فرض کنید به عنوان بخشی از راه حل یک مسئله بزرگ، لازم است محیط و مساحت یک سری چهارضلعی را محاسبه کنیم و قصد داریم این وظیفه را به طور کامل بر عهده قطعه کدهای مستقلی در برنامه قرار دهیم. به عبارت دیگر قصد داریم متناظر با هر یک از چهارضلعی‌های موجود در مسئله یک شیء در برنامه داشته باشیم که قادر است محیط و مساحت خود را محاسبه و ارائه نماید. کلاس زیر که با زبان سی شارپ نوشته شده امکان ایجاد اشیاء مورد نظر را فراهم می‌کند.

public class Rectangle
{
   public double Width;
   public double Height;
 
   public double Area()
   {
      return Width*Height;
   }
 
   public double Perimeter()
   {
      return 2*(Width + Height);
   }
}

در این قطعه برنامه نکات زیر قابل توجه است:
  • کلاس با کلمه کلیدی class تعریف می‌شود.
  • همان طور که مشاهده می‌کنید تعریف کلاس با کلمه public آغاز شده است. این کلمه محدوده دسترسی به کلاس را تعیین می‌کند. در اینجا از کلمه public استفاده کردیم تا بخش‌های دیگر برنامه امکان استفاده از این کلاس را داشته باشند.
  • پس از کلمه کلیدی class نوبت به نام کلاس می‌رسد. اگرچه انتخاب نام مورد نظر امری اختیاری است اما در آینده حتماً اصول و قراردادهای نام‌گذاری در دات‌نت را مطالعه نمایید. در حال حاضر حداقل به خاطر داشته باشید تا انتخاب نامی مناسب که گویای کاربرد کلاس باشد بسیار مهم است.
  • باقیمانده کد، بدنه کلاس را تشکیل می‌دهد. جاییکه ویژگی ها، رفتار‌ها و ... یا به طور کلی اعضای کلاس تعریف می‌شوند.
نکته: کلماتی مانند public که پیش از تعریف کلاس یا اعضای آن قرار می‌گیرند Modifier یا پیراینده نام دارند. که البته به نظر من ترجمه این گونه واژه‌ها از کارهای شیطان است. بنابراین از این پس بهتر است همان Modifier را به خاطر داشته باشید. از آنجا که public مدیفایری است که سطح دسترسی را تعیین می‌کند به آن یک Access Modifier می‌گویند. در یک بخش از این سری مقالات تمامی مدیفایرها بررسی خواهند شد.

ایجاد شیء از یک کلاس و نحوه دسترسی به شیء ایجاد شده

شیء و کلاس چیزهای متفاوتی هستند. یک کلاس نوع یک شیء را تعریف می‌کند. اما یک شیء یک موجودیت عینی و واقعی بر اساس یک کلاس است. در اصطلاح از شیء به عنوان یک نمونه (Instance) یا وهله ای از کلاس مربوطه یاد می‌کنیم. همچنین به عمل ساخت شیء نمونه سازی یا وهله سازی گوییم.
برای ایجاد شیء از کلمه کلیدی new و به دنبال آن نام کلاسی که قصد داریم بر اساس آن یک شیء بسازیم استفاده می‌کنیم. همان طور که اشاره شد کلاس یک نوع را تعریف می‌کند. پس از آن می‌توان همانند سایر انواع مانند int, string, … برای تعریف متغیر استفاده نمود. به مثال زیر توجه کنید.
Rectangle rectangle = new Rectangle();
در این مثال rectangle که با حرف کوچک شروع شده و می‌توانست هر نام دلخواه دیگری باشد ارجاعی به شیء ساخته شده را به دست می‌دهد. وقتی نمونه ای از یک کلاس ایجاد می‌شود یک ارجاع به شیء تازه ساخته شده برای برنامه نویس برگشت داده می‌شود. در این مثال rectangle یک ارجاع به شیء تازه ساخته شده است یعنی به آن اشاره می‌کند اما خودش شامل داده‌های آن شیء نیست. تصور کنید این ارجاع تنها دستگیره ای برای شیء ساخته شده است که دسترسی به آن را برای برنامه نویس میسر می‌کند. درک این مطلب از این جهت دارای اهمیت است که بدانید می‌شود یک دستگیره یا ارجاع دیگر بسازید بدون آنکه شیء جدیدی تولید کنید.
Rectangle rectangle;
البته توصیه نمی‌کنم چنین ارجاعی را تعریف کنید چرا که به هیچ شیء خاصی اشاره نمی‌کند. و تلاش برای استفاده از آن منجر به بروز خطای معروفی در برنامه خواهد شد. به هر حال یک ارجاع می‌توان ساخت چه با ایجاد یک شیء جدید و یا با نسبت دادن یک شیء موجود به آن.
Rectangle rectangle1 = new Rectangle();
Rectangle rectangle2 = rectangle1;
در این کد دو ارجاع یا دستگیره ایجاد شده است که هر دو به یک شیء اشاره می‌کنند. بنابراین ما با استفاده از هر دو ارجاع می‌توانیم به همان شیء واحد دسترسی پیدا کنیم و اگر مثلاً با rectangle1 در شیء مورد نظر تغییری بدهیم و سپس با rectangle2 شیء را مورد بررسی قرار دهیم تغییرات داده شده قابل مشاهده خواهد بود چون هر دو ارجاع به یک شیء اشاره می‌کنند. به همین دلیل کلاس‌ها را به عنوان نوع ارجاعی می‌شناسیم در مقایسه با انواع داده دیگری که اصطلاحاً نوع مقداری هستند.
حالا می‌توان شیء ساخته شده را با استفاده از ارجاعی که به آن داریم به کار برد.
Rectangle rectangle = new Rectangle();
rectangle.Width = 10.5;
rectangle.Height = 10;
double a = rectangle.Area();
ابتدا عرض و ارتفاع شیء چهارضلعی را مقدار دهی کرده و سپس مساحت را دریافت کرده ایم. از نقطه برای دسترسی به اعضای یک شیء استفاده می‌شود.

فیلدها

اگر به تعریف کلاس دقت کنید مشخص است که دو متغییر Width و Height را با سطح دسترسی عمومی تعریف کرده ایم.
به متغیرهایی از هر نوع که مستقیماً درون کلاس تعریف شوند (و نه مثلاً داخل یک تابع درون کلاس) فیلد می‌گوییم. فیلدها از اعضای کلاس دربردارنده آن‌ها محسوب می‌شوند.
تعریف فیلدها مستقیماً در بدنه کلاس با یک Access Modifier شروع می‌شود و به دنبال آن نوع فیلد و سپس نام دلخواه برای فیلد می‌آید.
تذکر: نامگذاری مناسب یکی از مهمترین اصولی است که یک برنامه نویس باید همواره به آن توجه کافی داشته باشد و به شدت در بالا رفتن کیفیت برنامه موثر است. به خاطر داشته باشید تنها اجرا شدن و کار کردن یک برنامه کافی نیست. رعایت بسیاری از اصول مهندسی نرم افزار که ممکن است نقش مستقیمی در کارکرد برنامه نداشته باشند موجب سهولت در نگهداری و توسعه برنامه شده و به همان اندازه کارکرد صحیح برنامه مهم هستند. بنابراین مجدداً شما را دعوت به خواندن مقاله یاد شده بالا در مورد اصول نامگذاری صحیح می‌کنم. هر مفهوم تازه ای که می‌آموزید می‌توانید به اصول نامگذاری همان مورد در مقاله پیش گفته مراجعه نمایید. همچنین افزونه هایی برای Visual Studio وجود دارد که شما را در زمینه نامگذاری صحیح و بسیاری موارد دیگر هدایت می‌کنند که یکی از مهمترین آن‌ها Resharper نام دارد.
مثال:
// public field (Generally not recommended.)
public double Width;
همان طور که در این قطعه کد به عنوان توضیح درج شده است استفاده از فیلدهایی با دسترسی عمومی توصیه نمی‌شود. علت آن واضح است. چون هیچ کنترلی برای مقداری که برای آن در نظر گرفته می‌شود نداریم. به عنوان مثال امکان دارد یک مقدار منفی برای عرض یا ارتفاع شیء درج شود حال آنکه می‌دانیم عرض یا ارتفاع منفی معنا ندارد. در قسمت بعدی این سری مقالات این مشکل را بررسی و حل خواهیم نمود.
فیلد‌ها معمولاً با سطح دسترسی خصوصی و برای نگهداری از داده‌هایی که مورد نیاز بیش از یک متد (یا تابع) درون کلاس است و آن داده‌ها باید پس از خاتمه کار یک متد همچنان باقی بمانند استفاده می‌شود. بدیهی است در غیر اینصورت به جای تعریف فیلد می‌توان از متغیرهای محلی (متغیری که درون خود تابع تعریف می‌شود) استفاده نمود.
همان طور که پیشتر اشاره شد برای دسترسی به یک فیلد ابتدا یک نقطه پس از نام شیء درج کرده و سپس نام فیلد مورد نظر را می‌نویسیم.
Rectangle rectangle = new Rectangle();
rectangle.Width = 10.5;
در هنگام تعریف یک فیلد در صورت نیاز می‌توان برای آن یک مقدار اولیه را در نظر گرفت. مانند مثال زیر:
public class Rectangle
{
   public double Width = 5;
   // ...
}

متدها

متدها قطعه کدهایی شامل یک سری دستور هستند. این مجموعه دستورات با فراخوانی متد و تعیین آرگومان‌های مورد نیاز اجرا می‌شوند. در زبان سی شارپ به نوعی تمام دستورات در داخل متدها اجرا می‌شوند. در این زبان تمامی توابع در داخل کلاس‌ها تعریف می‌شوند و بنابراین همه متد هستند.
متدها نیز مانند فیلد‌ها در داخل کلاس تعریف می‌شوند. ابتدا یک Access Modifier سطح دسترسی را تعیین می‌نماید. سپس به ترتیب نوع خروجی، نام متد و لیست پارامترهای آن در صورت وجود درج می‌شود. به مجموعه بخش‌های یاد شده امضای متد می‌گویند.
پارامترهای یک متد داخل یک جفت پرانتز قرار می‌گیرند و با کاما (,) از هم جدا می‌شوند. یک جفت پرانتز خالی نشان دهنده آن است که متد نیاز به هیچ پارامتری ندارد.
بار دیگر به بخش تعریف متدهای کلاسی که ایجاد کردیم توجه نمایید.
public class Rectangle
{
   // ...
 
   public double Area()
   {
      return Width*Height;
   }
 
   public double Perimeter()
   {
      return 2*(Width + Height);
   }
}
در این کلاس دو متد به نام‌های  Area و Perimeter به ترتیب برای محاسبه مساحت و محیط چهارضلعی تعریف شده است. همانطور که پیشتر اشاره شد متدها برای پیاده سازی رفتار اشیاء یا همان کارکردهای آن‌ها استفاده می‌شوند. در این مثال شیء ما قادر است مساحت و محیط خود را محاسبه نماید. چه شیء خوش رفتاری!
همچنین توجه نمایید این شیء برای محاسبه مساحت و محیط خود نگاهی به ویژگی‌های خود یعنی عرض و ارتفاعش که در فیلدهای آن نگهداری می‌کنیم می‌اندازد.
فراخوانی متد یک شیء همانند دسترسی به فیلد آن است. ابتدا نام شیء سپس یک نقطه و به دنبال آن نام متد مورد نظر به همراه پرانترها. آرگومان‌های مورد نیاز در صورت وجود داخل پرانتزها قرار می‌گیرند و با کاما از هم جدا می‌شوند. که البته در این مثال متد ما نیازی به آرگومان ندارد. به همین دلیل برای فراخوانی آن تنها یک جفت پرانتز خالی قرار می‌دهیم.
در این بخش به دو مفهوم پارامتر و آرگومان اشاره شد. تفاورت آن‌ها چیست؟
در هنگام تعریف یک متد نام و نوع پارامترهای مورد نیاز را تعیین و درج می‌نماییم. حال وقتی قصد فراخوانی متد را داریم باید مقادیر واقعی که آرگومان نامیده می‌شود را برای هر یک از پارامترهای تعریف شده فراهم نماییم. نوع آرگومان باید با نوع پارامتر تعریف شده تطبیق داشته باشد. اما اگر یک متغیر را به عنوان آرگومان در هنگام فراخوانی متد استفاده می‌کنیم نیازی به یکسان بودن نام آن متغیر و نام پارامتر تعریف شده نیست.
متدها می‌توانند یک مقدار را به کدی که آن متد را فراخوانی کرده است بازگشت دهند.
Rectangle rectangle = new Rectangle();
rectangle.Width = 10.5;
rectangle.Height = 10;
double p = rectangle.Perimeter();
در این مثال مشاهده می‌کنید که پس از فراخوانی متد Perimeter مقدار بازگشتی آن در متغیری به نام p قرار گرفته است. اگر نوع خروجی یک متد که در هنگام تعریف آن پیش از نام متد قرار می‌گیرد void یا پوچ نباشد، متد می‌تواند مقدار مورد نظر را با استفاده از کلمه کلیدی return بازگشت دهد. کلمه return و به دنبال آن مقداری که از نظر نوع باید با نوع خروجی تعیین شده تطبیق داشته باشد، مقدار درج شده را به کد فراخوان متد بازگشت می‌دهد.
نکته: کلمه return علاوه بر بازگشت مقدار مورد نظر سبب پایان اجرای متد نیز می‌شود. حتی در صورتی که نوع خروجی یک متد void تعریف شده باشد استفاده از کلمه return بدون اینکه مقداری به دنبال آن بیاید می‌تواند برای پایان اجرای متد، در صورت نیاز و مثلاً برقراری شرطی خاص مفید باشد. بدون کلمه return متد زمانی پایان می‌یابد که به پایان قطعه کد بدنه خود برسد. توجه نمایید که در صورتی که نوع خروجی متد چیزی به جز void است استفاده از کلمه return به همراه مقدار مربوطه الزامی است.
مقدار خروجی یک متد را می‌توان هر جایی که مقداری از همان نوع مناسب است مستقیماً به کار برد. همچنین می‌توان آن را در یک متغیر قرار داد و سپس از آن استفاده نمود.
به عنوان مثال کلاس ساده زیر را در نظر بگیرید که متدی دارد برای جمع دو عدد.
public class SimpleMath
{
   public int AddTwoNumbers(int number1, int number2)
   {
      return number1 + number2;
   }
}
و حال دو روش استفاده از این متد:
SimpleMath obj = new SimpleMath();

Console.WriteLine(obj.AddTwoNumbers(1, 2));

int result = obj.AddTwoNumbers(1, 2);
Console.WriteLine(result);
در روش اول مستقیماً خروجی متد مورد استفاده قرار گرفته است و در روش دوم ابتدا مقدار خروجی در یک متغیر قرار گرفته است و سپس از مقدار درون متغیر استفاده شده است. استفاده از متغیر برای نگهداری مقدار خروجی اجباری نبوده و تنها جهت بالا بردن خوانایی برنامه یا حفظ مقدار خروجی تابع برای استفاده‌های بعدی به کار می‌رود.

در بخش‌های بعدی بحث ما در مورد سایر اعضای کلاس و برخی جزییات پیرامون اعضای پیش گفته خواهد بود.