نظرات مطالب
نحوه ارتقاء برنامه‌های موجود MVC3 به MVC4
ممنون از مطلبتون. پروژه ام را طبق آموزش شما ارتقاء دادم و به درستی هم کار کرد اما زمانی که از Bundle خواستم استفاده کنم به مشکل زیر برخوردم.
آیا نوع خروجی متد زیر تغییر کرده است؟
public IEnumerable<FileInfo> OrderFiles(BundleContext context, IEnumerable<FileInfo> files)
{
     return files;
}
مطالب
return File در ASP.NET MVC و نام‌های یونیکد
ابتدا نیاز است سورس فایل FileResult.cs را یکبار بررسی کنید. نکته جالبی که در آن وجود دارد نحوه ارسال نام فایل به مرورگر است که با پیاده سازی RFC 2183 و RFC 2231 انجام شده است. این خروجی‌‌های مبتنی بر RFCهای یاد شده، با تمام مرورگرهای جدید مانند کروم و فایرفاکس بدون مشکل کار می‌کنند. بنابراین اگر استفاده کنندگان از برنامه ASP.NET MVC شما از مرورگری مانند IE8 استفاده نمی‌کنند، نیازی به مطالعه ادامه بحث نخواهید داشت!
اما ... IE8 یک چنین درک و قابلیت پردازشی را ندارد. به همین جهت زمانیکه از return File در ASP.NET MVC استفاده شود و مرورگر نیز IE 8 باشد، نام یونیکد خروجی نهایی دریافتی توسط کاربر، یک سری حروف hex بی‌مفهوم خواهد بود.


نحوه رفع مشکل با IE

مطابق کدهای ذیل نیاز است filename را توسط متد Server.UrlPathEncode بازگشت دهیم؛ تا IE 8 بتواند آن‌را تفسیر کرده و درست نمایش دهد:
                var fileName = Path.GetFileName(filePath);
                if (Request.Browser.Browser == "IE")
                {
                    string attachment = string.Format("attachment; filename=\"{0}\"", Server.UrlPathEncode(fileName));
                    Response.AddHeader("Content-Disposition", attachment);
                }
                return File(filePath, "application/octet-stream", fileName);
در اینجا عملا دو هدر Content-Disposition وجود خواهد داشت و IE8 اولین مورد را پردازش می‌کند. اما مرورگرهای جدید این مورد را به صورت یک حمله گزارش می‌دهند و پردازش نخواهند کرد! به همین جهت بررسی شده است که اگر مرورگر IE بود ... آنگاه این تغییر اعمال شود.
البته روش دیگر، بازنویسی FileResult و یا تهیه یک FileResult سفارشی است.
مطالب
الگوی طراحی Factory Method به همراه مثال

الگوی طراحی Factory Method به همراه مثال

عناوین :

·   تعریف Factory Method
·   دیاگرام UML
·   شرکت کنندگان در UML
·   مثالی از Factory Pattern در #C 


تعریف الگوی Factory Method :

این الگو پیچیدگی ایجاد اشیاء برای استفاده کننده را پنهان می‌کند. ما با این الگو میتوانیم بدون اینکه کلاس دقیق یک شیئ را مشخص کنیم آن را ایجاد و از آن استفاده کنیم. کلاینت ( استفاده کننده ) معمولا شیئ واقعی را ایجاد نمی‌کند بلکه با یک واسط و یا کلاس انتزاعی (Abstract) در ارتباط است و کل مسئولیت ایجاد کلاس واقعی را به Factory Method می‌سپارد. کلاس Factory Method می‌تواند استاتیک باشد . کلاینت معمولا اطلاعاتی را به متدی استاتیک از این کلاس می‌فرستد و این متد بر اساس آن اطلاعات تصمیم می‌گیرید که کدام یک از پیاده سازی‌ها را برای کلاینت برگرداند.

از مزایای این الگو این است که اگر در نحوه ایجاد اشیاء تغییری رخ دهد هیچ نیازی به تغییر در کد کلاینت‌ها نخواهد بود. در این الگو اصل DIP از اصول پنجگانه SOLID به خوبی رعایت می‌شود چون که مسئولیت ایجاد زیرکلاس‌ها از دوش کلاینت برداشته می‌شود.


دیاگرام UML :

در شکل زیر دیاگرام UML الگوی Factory Method را مشاهده می‌کنید.

        

شرکت کنندگان در این الگو به شرح زیل هستند :

- Iproduct یک واسط است که هر کلاینت  از آن استفاده می‌کند. در اینجا کلاینت استفاده کننده نهایی است مثلا می‌تواند متد main یا هر متدی در کلاسی خارج از این الگو باشد. ما می‌توانیم پیاده سازی‌های مختلفی بر حسب نیاز از واسط Iproduct ایجاد کنیم.

- ConcreteProduct یک پیاده سازی از واسط Iproduct است ، برای این کار بایستی کلاس پیاده سازی (ConcreteProduct) از این واسط (IProduct) مشتق شود.

- Icreator واسطیست که Factory Method را تعریف می‌کند. پیاده ساز این واسط بر اساس اطلاعاتی دریافتی کلاس صحیح را ایجاد می‌کند. این اطلاعات از طریق پارامتر برایش ارسال می‌شوند.همانطور که گفتیم این عملیات بر عهده پیاده ساز این واسط است و ما در این نمودار این وظیفه را فقط بر عهده ConcreteCreator گذاشته ایم که از واسط Icreator مشتق شده است.


پیاده سازی UMLفوق به صورت زیر است:

در ابتدا کلاس واسط IProduct تعریف شده است.

interface IProduct
{
       //  در اینجا  برحسب نیاز فیلدها  و یا امضای متد‌ها قرار می‌گیرند 
}

در این مرحله ما پند پیاده سازی از IProduct انجام می‌دهیم.

class ConcreteProductA : IProduct
{
      // A پیاده سازی 
}
 
class ConcreteProductB : IProduct
{
      // B پیاده سازی 
}
در این مرحله کلاس انتزاعی Creator تعریف می‌شود.
abstract class Creator
{
          // این متد بر اساس نوع ورودی انتخاب مناسب را انجام و باز می‌گرداند
           public abstract IProduct FactoryMethod(string type);
}
در این مرحله ما با ارث بری از Creator متد Abstract آن را به شیوه خودمان پیاده سازی می‌کنیم.
class ConcreteCreator : Creator
{
     public override IProduct FactoryMethod(string type)
    {
            switch (type)
           {
                case "A": return new ConcreteProductA();
                case "B": return new ConcreteProductB();
                default: throw new ArgumentException("Invalid type", "type");
           }
     }
}
مثالی از Factory Pattern در #C :

برای روشن‌تر شدن موضوع ، یک مثال کاملتر ارائه داده می‌شود. در شکل زیر طراحی این برنامه نشان داده شده است.

کد برنامه به شرح زیل است :

using System;

namespace FactoryMethodPatternRealWordConsolApp
{
    internal class Program
    {
        private static void Main(string[] args)
        {
            VehicleFactory factory = new ConcreteVehicleFactory();

            IFactory scooter = factory.GetVehicle("Scooter");
            scooter.Drive(10);

            IFactory bike = factory.GetVehicle("Bike");
            bike.Drive(20);

            Console.ReadKey();

        }
    }

    public interface IFactory
    {
        void Drive(int miles);
    }

    public class Scooter : IFactory
    {
        public void Drive(int miles)
        {
            Console.WriteLine("Drive the Scooter : " + miles.ToString() + "km");
        }
    }

    public class Bike : IFactory
    {
        public void Drive(int miles)
        {
            Console.WriteLine("Drive the Bike : " + miles.ToString() + "km");
        }
    }

    public abstract class VehicleFactory
    {
        public abstract IFactory GetVehicle(string Vehicle);

    }

    public class ConcreteVehicleFactory : VehicleFactory
    {
        public override IFactory GetVehicle(string Vehicle)
        {
            switch (Vehicle)
            {
                case "Scooter":
                    return new Scooter();
                case "Bike":
                    return new Bike();
                default:
                    throw new ApplicationException(string.Format("Vehicle '{0}' cannot be created", Vehicle));
            }
        }
    }
}
خروجی اجرای برنامه فوق به شکل زیر است :






فایل این برنامه ضمیمه شده است، از لینک مقابل دانلود کنید FactoryMethodPatternRealWordConsolApp.zip

در مقالات بعدی مثال‌های کاربردی‌تر و جامع‌تری از این الگو و الگو‌های مرتبط ارائه خواهم کرد... 
مطالب
نکاتی درباره پرس و جو با استفاده از پردازش موازی

برای انجام عملیات  پرس و جوی LINQ با استفاده از روش پردازش موازی به راحتی میتوان الحاقیه AsParallel را به هر داده‌ای از نوع IEnumerable<T> افزود: 

var data = 
new int[] { 0, 1, 2, 3, 4, 5, 6, 7, 8, 9, 10 };
// پرس و جوی عادی
var q1 = from i in data select i;
// پرس و جو به شیوه موازی
var q2 = from i in data.AsParallel() select i;

الحاقیه .AsParallel() در پرس و جویq2  نسخه موازی LINQ  را بر روی متغیر data  اجرا میکند و اگر همه چیز به صورت صحیح انجام شود هر دو پرس و جو باید نتایج یکسانی داشته باشند، اما نتایج عبارتند از :

//نتیجه اجرای q1
0 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10
//نتیجه اجرای q2
0 6 1 7 2 8 3 9 4 10 5

همانطور که ملاحظه میکنید ترتیب واقعی نتایج اجرای پرس و جوها با یکدیگر متفاوت‌اند و نکته جالبتر آنکه با هر بار اجرای برنامه نتیجه اجرای پرس و جوی q2   با نتیجه سری قبل خودش متفاوت است که این تفاوت به چگونگی تقسیم بندی انجام کار میان هسته‌های سی پی یو، بستگی دارد. نکته بسیار مهم آن است که عملیات پردازش موازی خود را ملزم به حفظ ترتیب داده‌ها نمی‌داند مگر آنکه مجبورش کنیم  و این رفتار پردازش موازی به دلیل بالا بردن راندمان عملیات است در نتیجه انجام پرس و جوهای  موازی توسط الحاقیه .AsParallel() خیلی هم ساده نیست و ممکن است منجر به تولید نتایج ناخواسته شود.

حال اگر چگونگی ترتیب داده‌ها، برایمان مهم است به دو روش می‌توانیم آن را انجام دهیم:

1- افزودن عبارت orderby به پرس و جو

2- استفاده از الحاقیه AsOrdered 

var q3 = from i in data.AsParallel() orderby i  select i;

var q4 = from i in data.AsParallel().AsOrdered() select i;

که نتیجه انجام هر دو پرس و جوی بالا یکی خواهد بود. حال مسأله دیگر این است که آیا همیشه استفاده از پردازش موازی مفید خواهد بود یا خیر؟پاسخ این سؤال وابسته است به نوع مسأله و حجم داده مورد نظر و مشخصات سیستمی که قرار است از آن کد استفاده کند. چگونگی اندازه سرعت و مقدار مصرف حافظه در اجرای چهار پرس و جوی فوق  در کامپیوتر من با پردازنده Intel Q9550 به شکل زیر است:

نتیجه تست پرس و جوی موازی

مطالب
React 16x - قسمت 4 - کامپوننت‌ها - بخش 1 - کار با عبارات JSX
برپایی پروژه‌ی ایجاد اولین کامپوننت React

در اینجا برای بررسی مقدماتی کامپوننت‌ها، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم.
> create-react-app sample-04
> cd sample-04
> npm start
اکنون در ادامه اولین کاری را که انجام می‌دهیم، نصب توئیتر بوت استرپ 4 است تا بتوانیم توسط امکانات آن، ظاهر بهتری را برای برنامه‌ی تهیه شده تدارک ببینیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های `+ctrl را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save bootstrap
این دستور علاوه بر نصب بوت استرپ 4.3.1 (آخرین نگارش موجود در زمان نگارش این مطلب)، به دلیل ذکر سوئیچ save، مدخل آن‌را نیز به فایل package.json برنامه اضافه می‌کند.
پس از اجرای این دستور، ممکن است پیام‌های اخطاری مانند «requires a peer of jquery@1.9.1 - 3 but none is installed» را نیز مشاهده کنید که مهم نیستند. چون در اینجا صرفا از امکانات CSS ای بوت استرپ استفاده خواهیم کرد و کاری با jQuery نداریم. محل نصب آن نیز پوشه‌ی node_modules\bootstrap برنامه است.

سپس برای افزودن فایل bootstrap.css به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.


ایجاد اولین کامپوننت React

در پوشه‌ی src برنامه، پوشه‌ی جدیدی را به نام components ایجاد می‌کنیم و تمام کامپوننت‌های خود را در آن قرار خواهیم داد. سپس داخل این پوشه، یک فایل جدید و خالی را به نام counter.jsx ایجاد می‌کنیم. پسوند این فایل jsx است و نام فایل‌های کامپوننت‌ها را نیز camel case وارد می‌کنیم؛ یعنی اولین حرف اولین واژه‌ی وارد شده، با حروف کوچک و تمام واژه‌های پس از آن با حروف بزرگ شروع خواهند شد مانند coolApp. مزیت استفاده‌ی از پسوند jsx نسبت به js، فراهم شدن امکانات مخصوص React در VSCode است.
در ابتدای فایل counter.jsx، نیاز است وابستگی‌های React را import کنیم. اگر از قسمت اول بخاطر داشته باشید، «simple react snippets» را نیز در VSCode نصب کردیم. به کمک آن می‌تواند این نوع importها را ساده‌تر وارد کرد. برای این منظور imrc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید.  به این ترتیب یک سطر زیر به صورت خودکار تولید می‌شود:
import React, { Component } from 'react';
پس از این سطر، cc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید تا ساختار کلاس یک کامپوننت React تولید شود. همان لحظه‌ای که این ساختار تولید می‌شود، اگر دقت کنید دو کرسر در صفحه ظاهر شده‌اند که با تایپ نام کامپوننت، نام کلاس و نام export آن‌را تکمیل می‌کنند. نام این کامپوننت را Counter که با حروف بزرگ شروع می‌شود، وارد می‌کنیم. اکنون کدهای آن را به نحو زیر ویرایش می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1>;
  }
}

export default Counter;
مفهوم ساختار یک چنین کلاس و export ای را در قسمت قبل با معرفی کلاس‌ها، ارث بری، ماژول‌ها و همچنین exportهای آن‌ها بررسی کردیم. البته در قسمت قبل، export default class را مشاهده کردید و در اینجا بجای آن، سطر آخر این ماژول به export default ختم شده‌است که روش دیگری برای تعریف این export است.
خروجی متد render در اینجا، یک رشته‌ی معمولی نیست؛ بلکه یک عبارت jsx است که در قسمت اول معرفی شد. این عبارت در نهایت توسط کامپایلر Babel به معادل React.createElement ترجمه می‌شود. به همین جهت نیاز است تا import React را در ابتدای این ماژول درج کرد؛ هرچند به ظاهر به صورت مستقیم از آن استفاده نمی‌کنیم.

تا اینجا این کامپوننت در UI برنامه نمایش داده نمی‌شود. به همین جهت به فایل index.js مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
- ابتدا نیاز است تا شیء Counter را در اینجا import کنیم و چون خروجی پیش‌فرض است، نیازی به ذکر {} برای معرفی آن نیست:
import Counter from "./components/counter";
- سپس در سطر ReactDOM.render، بجای رندر کامپوننت App، کامپوننت Counter را ذکر می‌کنیم:
 ReactDOM.render(<Counter />, document.getElementById("root"));
اکنون برنامه هر زمانیکه به المان جدید Counter برسد، بجای آن به متد render کامپوننت متناظر مراجعه کرده و خروجی آن‌را رندر می‌کند. پس از این تغییر اگر به مرورگر مراجعه کنید، خروجی hello world را مشاهده خواهید کرد.


درج چند عنصر در عبارات JSX

می‌خواهیم در کامپوننت Counter، یک دکمه را نیز نمایش دهیم. برای انجام اینکار، به نحو زیر عمل می‌کنیم:
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1><button>Increment</button>;
  }
در این حالت هم در VSCode و هم در کنسول توسعه دهندگان مرورگر، خطای «JSX expressions must have one parent element» ظاهر می‌شود.
عبارات JSX در نهایت باید تبدیل به متد React.createElement شوند. اولین پارامتر این متد، نوع المانی است که قرار است ایجاد شود که در اینجا h1 است. اما در اینجا دو المان را داریم. در این حالت Babel نمی‌داند که چگونه باید یک چنین عبارتی را به React.createElement ترجمه کند. یک راه حل این است که کل این عبارت را داخل یک div قرار داد:
  render() {
    return (
      <div>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </div>
    );
در اینجا فرمت چند سطری return، توسط افزونه‌ی Prettier که در قسمت اول معرفی شد، پس از ذخیره‌ی فایل، به صورت خودکار اعمال شده‌است. همچنین اگر دقت کنید یک () جدید را نیز مشاهده می‌کنید. علت آن مقابله با automatic semicolon insertion است (درج ; خودکار). در جاوا اسکریپت اگر یک return را داشته باشید و پس از آن در همان سطر، چیزی درج نشده باشد، یک سمی‌کالن را به صورت خودکار درج/تفسیر می‌کند. به این ترتیب عبارت JSX چند سطری درج شده‌ی در سطرهای بعد از return، دیده نخواهد شد؛ یعنی چیزی شبیه به عبارات زیر تفسیر می‌شود:
return ;
  <div></div>
برای رفع این مشکل باید دقیقا جلوی واژه‌ی کلیدی return، یک پرانتز را باز کرد و آن‌را پس از خاتمه‌ی عبارت JSX، بست (که البته افزونه‌ی Prettier اینکار را به صورت خودکار برای شما انجام می‌دهد):
return (
  <div></div>
);
نکته 1: بدیهی است زمانیکه المان‌های درج شده را درون یک div محصور کردیم، به همین نحو نیز در DOM اصلی ظاهر خواهند شد. اگر علاقمند نیستید که این div در خروجی نهایی رندر شود، می‌توان بجای آن از React.Fragment استفاده کرد که هیچ نوع المان اضافه‌تری را در DOM بجای آن درج نمی‌کند:
    return (
      <React.Fragment>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );

نکته 2: در VSCode برای ویرایش همزمان ابتدا و انتهای یک تگ (برای مثال ویرایش همزمان عبارت div در اینجا و تبدیل آن به React.Fragment در دو قسمت)، عبارت آن تگ را انتخاب کرده و سپس دکمه‌های ctrl+d را فشار دهید تا بتوانید همزمان هر دو عبارت انتخاب شده را با هم ویرایش کنید. به اینکار multi-cursor editing می‌گویند.


نمایش پویای اطلاعات در عبارات JSX

در ادامه بجای نمایش عبارت ثابت «Hello world»، می‌خواهیم آن‌را به صورت پویا تنظیم کنیم. برای این منظور یک خاصیت جدید را در کلاس جاری، به نام state تعریف کرده و آن‌را با یک شیء، مقدار دهی می‌کنیم. state، یک خاصیت ویژه در کامپوننت‌های React است و بیانگر داده‌هایی است که آن کامپوننت نیاز دارد. این داده‌ها می‌توانند یک key/value ساده باشند و یا حتی value تعریف شده نیز می‌تواند یک شیء پیچیده باشد.
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.state.count}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }
}

export default Counter;
در اینجا خاصیت state را با شیءای که حاوی key/value مساوی count با مقدار صفر است، مقدار دهی کرده‌ایم. سپس برای نمایش این اطلاعات در عبارت JSX، از یک {} استفاده می‌شود. داخل {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را درج کرد. برای مثال با this شروع می‌کنیم که بیانگر اشاره‌گری به وهله‌ای از شیء جاری است. سپس می‌توان توسط آن به خاصیت state و سپس کلید count شیء منتسب به آن دسترسی یافت. به این ترتیب عدد صفر، در کنار دکمه‌ای با برچسب Increment، در مرورگر ظاهر خواهد شد.

همانطور که عنوان شد در بین {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را ذکر کرد و عبارت چیزی است که مقداری را بازگشت می‌دهد. بنابراین عبارتی مانند {2+2} را نیز می‌توان در اینجا بکار برد و یا حتی در اینجا می‌توان متدی را فراخوانی کرد که مقداری را بازگشت می‌دهد:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? "Zero" : count;
  }
}

export default Counter;
در این مثال می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، بجای عدد صفر، واژه‌ی Zero را نمایش دهد. به همین جهت این منطق را به یک متد مانند formatCount منتقل کرده و سپس آن‌را به صورت {()this.formatCount}، فراخوانی کرده و نمایش می‌دهیم.
در متد formatCount حتی می‌توان عبارات JSX را نیز بجای یک رشته‌ی ساده، بازگشت داد:
  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? <h1>Zero</h1> : count;
  }


مقدار دهی ویژگی‌های عناصر در عبارات JSX

فرض کنید یک المان img را به عبارت JSX کلاس Counter اضافه کرده‌ایم. اکنون می‌خواهیم ویژگی src آن‌را مقدار دهی کنیم. در اینجا هر چیزی که بین "" قرار گیرد، به صورت یک رشته‌ی ثابت پردازش می‌شود. برای تنظیم آن به یک متغیر، ابتدا خاصیت state را به صورت زیر جهت درج imageUrl، ویرایش می‌کنیم:
  state = {
    count: 0,
    imageUrl: "/logo192.png"
  };
پس از آن عبارت مقدار خاصیت this.state.imageUrl را توسط یک {}، به ویژگی src تصویر نسبت می‌دهیم:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

مقدار دهی class و style المان‌ها، نسبت به مقدار دهی attributes که مشاهده کردید، اندکی متفاوت است؛ از این جهت که در نهایت یک عبارت JSX توسط کامپایلر Babel به معادل جاوا اسکریپتی آن ترجمه می‌شود و اگر در اینجا به عنوان مثال از ویژگی class استفاده شود، چون نام class، یک نام و واژه‌ی کلیدی از پیش معین شده‌ی جاوا اسکریپتی است، امکان استفاده‌ی از آن در اینجا وجود ندارد. به همین جهت در React برای تنظیم ویژگی class عناصر، از className استفاده می‌شود:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span className="badge badge-primary m-2">{this.formatCount()}</span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
در اینجا اعمال یک سری از کلاس‌های بوت استرپ را که در ابتدای مطلب به پروژه اضافه کردیم، به ویژگی‌های className المان‌های span و button مشاهده می‌کنید.
تا اینجا اگر فایل کامپوننت Counter را ذخیره کنید، خروجی ذیل در مرورگر ظاهر خواهد شد:


روش مقدار دهی ویژگی style نیز متفاوت است. در اینجا React انتظار دارد تا شیءای را که به صورت زیر تشکیل می‌شود:
  styles = {
    fontSize: 50,
    fontWeight: "bold"
  };
به صورت {this.styles} به ویژگی style انتساب دهیم:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className="badge badge-primary m-2">
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
نحوه‌ی تشکیل خاصیت styles، بر اساس ذکر خواص CSS، به صورت خواصی camel-case است؛ مانند fontSize. در اینجا عدد 50 توسط react به صورت خودکار به 50px تبدیل می‌شود.
اعمال این styles نمونه، یک چنین خروجی را به همراه خواهد داشت:


مزیت تعریف شیء styles به صورت یک خاصیت در کلاس، امکان استفاده‌ی مجدد از آن در سایر المان‌ها است. اگر چنین چیزی مدنظر شما نیست، می‌توان این شیء را به صورت inline هم تعریف کرد:
<button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
در اینجا، ابتدا یک {} درج می‌شود تا بیانگر نمایش دریافت یک عبارت معتبر جاوا اسکریپتی باشد. سپس داخل آن یک {} دیگر نیز قرار گرفته‌است که بیانگر تعریف یک شیء جاوا اسکریپتی است و در این حالت باید با نحوه‌ی تشکیل عناصر شیء style مورد نظر React که به صورت caml-case هستند، تطابق داشته باشد.


مقدار دهی پویای ویژگی className عناصر در عبارات JSX

در ادامه می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، span ای که هم اکنون با یک badge آبی (با کلاس badge-primary) نمایش داده می‌شود، زرد رنگ (با کلاس badge-warning) شود و در غیراینصورت آبی رنگ. بنابراین می‌خواهیم بر اساس مقدر count، مقدار کلاس‌های انتسابی به className را به صورت پویا تغییر دهیم و این الگویی است که در برنامه‌های واقعی بسیار استفاده می‌شود:
  render() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";

    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className={classes}>
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
          Increment
        </button>
      </React.Fragment>
    );
برای این منظور متغیر classes را تعریف کرده‌ایم که در ابتدا با مقادیری که ثابت هستند، مقدار دهی شده‌اند. سپس بر اساس مقدار this.state.count، مقدار مشخص warning و یا primary به این رشته افزوده می‌شود. در آخر هم از این متغیر به صورت className={classes} استفاده شده‌است؛ با این خروجی:


البته باید دقت داشت که می‌توان منطق تشکیل متغیر classes را به یک متد، جهت خلوت سازی متد render نیز منتقل کرد. برای این کار، دو سطر مرتبط با متغیر classes را در VSCode انتخاب کنید. سپس یک آیکن لامپ مانند ظاهر می‌شود که با کلیک بر روی آن، منوی extract to method نیز قابل انتخاب است:
  render() {
    let classes = this.getBadgeClasses();
    // ...
  }

  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }
البته در اینجا می‌توان متغیر classes را نیز حذف کرد و مستقیما متد getBadgeClasses را مورد استفاده قرار داد:
<span style={this.styles} className={this.getBadgeClasses()}>


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-04-part01.zip
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت دوازدهم- یکپارچه سازی با اکانت گوگل
در مطلب قبلی «استفاده از تامین کننده‌های هویت خارجی»، نحوه‌ی استفاده از اکانت‌های ویندوزی کاربران یک شبکه، به عنوان یک تامین کننده‌ی هویت خارجی بررسی شد. در ادامه می‌خواهیم از اطلاعات اکانت گوگل و IDP مبتنی بر OAuth 2.0 آن به عنوان یک تامین کننده‌ی هویت خارجی دیگر استفاده کنیم.


ثبت یک برنامه‌ی جدید در گوگل

اگر بخواهیم از گوگل به عنوان یک IDP ثالث در IdentityServer استفاده کنیم، نیاز است در ابتدا برنامه‌ی IDP خود را به آن معرفی و در آنجا ثبت کنیم. برای این منظور مراحل زیر را طی خواهیم کرد:

1- مراجعه به developer console گوگل و ایجاد یک پروژه‌ی جدید
https://console.developers.google.com
در صفحه‌ی باز شده، بر روی دکمه‌ی select project در صفحه و یا لینک select a project در نوار ابزار آن کلیک کنید. در اینجا دکمه‌ی new project و یا create را مشاهده خواهید کرد. هر دوی این مفاهیم به صفحه‌ی زیر ختم می‌شوند:


در اینجا نامی دلخواه را وارد کرده و بر روی دکمه‌ی create کلیک کنید.

2- فعالسازی API بر روی این پروژه‌ی جدید


در ادامه بر روی لینک Enable APIs And Services کلیک کنید و سپس google+ api را جستجو نمائید.
پس از ظاهر شدن آن، این گزینه را انتخاب و در صفحه‌ی بعدی، آن‌را با کلیک بر روی دکمه‌ی enable، فعال کنید.

3- ایجاد credentials


در اینجا بر روی دکمه‌ی create credentials کلیک کرده و در صفحه‌ی بعدی، این سه گزینه را با مقادیر مشخص شده، تکمیل کنید:
• Which API are you using? – Google+ API
• Where will you be calling the API from? – Web server (e.g. node.js, Tomcat)
• What data will you be accessing? – User data
سپس در ذیل این صفحه بر روی دکمه‌ی «What credentials do I need» کلیک کنید تا به صفحه‌ی پس از آن هدایت شوید. اینجا است که مشخصات کلاینت OAuth 2.0 تکمیل می‌شوند. در این صفحه، سه گزینه‌ی آن‌را به صورت زیر تکمیل کنید:
• نام: همان مقدار پیش‌فرض آن
• Authorized JavaScript origins: آن‌را خالی بگذارید.
• Authorized redirect URIs: این مورد همان callback address مربوط به IDP ما است که در اینجا آن‌را با آدرس زیر مقدار دهی خواهیم کرد.
https://localhost:6001/signin-google
این آدرس، به آدرس IDP لوکال ما اشاره می‌کند و مسیر signin-google/ آن باید به همین نحو تنظیم شود تا توسط برنامه شناسایی شود.
سپس در ذیل این صفحه بر روی دکمه‌ی «Create OAuth 2.0 Client ID» کلیک کنید تا به صفحه‌ی «Set up the OAuth 2.0 consent screen» بعدی هدایت شوید. در اینجا دو گزینه‌ی آن‌را به صورت زیر تکمیل کنید:
- Email address: همان آدرس ایمیل واقعی شما است.
- Product name shown to users: یک نام دلخواه است. نام برنامه‌ی خود را برای نمونه ImageGallery وارد کنید.
برای ادامه بر روی دکمه‌ی Continue کلیک نمائید.

4- دریافت credentials
در پایان این گردش کاری، به صفحه‌ی نهایی «Download credentials» می‌رسیم. در اینجا بر روی دکمه‌ی download کلیک کنید تا ClientId  و ClientSecret خود را توسط فایلی به نام client_id.json دریافت نمائید.
سپس بر روی دکمه‌ی Done در ذیل صفحه کلیک کنید تا این پروسه خاتمه یابد.


تنظیم برنامه‌ی IDP برای استفاده‌ی از محتویات فایل client_id.json

پس از پایان عملیات ایجاد یک برنامه‌ی جدید در گوگل و فعالسازی Google+ API در آن، یک فایل client_id.json را دریافت می‌کنیم که اطلاعات آن باید به صورت زیر به فایل آغازین برنامه‌ی IDP اضافه شود:
الف) تکمیل فایل src\IDP\DNT.IDP\appsettings.json
{
  "Authentication": {
    "Google": {
      "ClientId": "xxxx",
      "ClientSecret": "xxxx"
    }
  }
}
در اینجا مقادیر خواص client_secret و client_id موجود در فایل client_id.json دریافت شده‌ی از گوگل را به صورت فوق به فایل appsettings.json اضافه می‌کنیم.
ب) تکمیل اطلاعات گوگل در کلاس آغازین برنامه
namespace DNT.IDP
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
   // ... 

            services.AddAuthentication()
                .AddGoogle(authenticationScheme: "Google", configureOptions: options =>
                {
                    options.SignInScheme = IdentityServerConstants.ExternalCookieAuthenticationScheme;
                    options.ClientId = Configuration["Authentication:Google:ClientId"];
                    options.ClientSecret = Configuration["Authentication:Google:ClientSecret"];
                });
        }
خود ASP.NET Core از تعریف اطلاعات اکانت‌های Google, Facebook, Twitter, Microsoft Account و  OpenID Connect پشتیبانی می‌کند که در اینجا نحوه‌ی تنظیم اکانت گوگل آن‌را مشاهده می‌کنید.
- authenticationScheme تنظیم شده باید یک عبارت منحصربفرد باشد.
- همچنین SignInScheme یک چنین مقداری را در اصل دارد:
 public const string ExternalCookieAuthenticationScheme = "idsrv.external";
از این نام برای تشکیل قسمتی از نام کوکی که اطلاعات اعتبارسنجی گوگل در آن ذخیره می‌شود، کمک گرفته خواهد شد.


آزمایش اعتبارسنجی کاربران توسط اکانت گوگل آن‌ها

اکنون که تنظیمات اکانت گوگل به پایان رسید و همچنین به برنامه نیز معرفی شد، برنامه‌ها را اجرا کنید. مشاهده خواهید کرد که امکان لاگین توسط اکانت گوگل نیز به صورت خودکار به صفحه‌ی لاگین IDP ما اضافه شده‌است:


در اینجا با کلیک بر روی دکمه‌ی گوگل، به صفحه‌ی لاگین آن که به همراه نام برنامه‌ی ما است و انتخاب اکانتی از آن هدایت می‌شویم:


پس از آن، از طرف گوگل به صورت خودکار به IDP (همان آدرسی که در فیلد Authorized redirect URIs وارد کردیم)، هدایت شده و callback رخ‌داده، ما را به سمت صفحه‌ی ثبت اطلاعات کاربر جدید هدایت می‌کند. این تنظیمات را در قسمت قبل ایجاد کردیم:
namespace DNT.IDP.Controllers.Account
{
    [SecurityHeaders]
    [AllowAnonymous]
    public class ExternalController : Controller
    {
        public async Task<IActionResult> Callback()
        {
            var result = await HttpContext.AuthenticateAsync(IdentityServer4.IdentityServerConstants.ExternalCookieAuthenticationScheme);
            var returnUrl = result.Properties.Items["returnUrl"] ?? "~/";

            var (user, provider, providerUserId, claims) = await FindUserFromExternalProvider(result);
            if (user == null)
            {
                // user = AutoProvisionUser(provider, providerUserId, claims);
                
                var returnUrlAfterRegistration = Url.Action("Callback", new { returnUrl = returnUrl });
                var continueWithUrl = Url.Action("RegisterUser", "UserRegistration" ,
                    new { returnUrl = returnUrlAfterRegistration, provider = provider, providerUserId = providerUserId });
                return Redirect(continueWithUrl);
            }
اگر خروجی متد FindUserFromExternalProvider آن null باشد، یعنی کاربری که از سمت تامین کننده‌ی هویت خارجی/گوگل به برنامه‌ی ما وارد شده‌است، دارای اکانتی در سمت IDP نیست. به همین جهت او را به سمت صفحه‌ی ثبت نام کاربر هدایت می‌کنیم.
در اینجا نحوه‌ی اصلاح اکشن متد Callback را جهت هدایت یک کاربر جدید به صفحه‌ی ثبت نام و تکمیل اطلاعات مورد نیاز IDP را مشاهده می‌کنید.
returnUrl ارسالی به اکشن متد RegisterUser، به همین اکشن متد جاری اشاره می‌کند. یعنی کاربر پس از تکمیل اطلاعات و اینبار نال نبودن user او، گردش کاری جاری را ادامه خواهد داد و به برنامه با این هویت جدید وارد می‌شود.


اتصال کاربر وارد شده‌ی از طریق یک IDP خارجی به اکانتی که هم اکنون در سطح IDP ما موجود است

تا اینجا اگر کاربری از طریق یک IDP خارجی به برنامه وارد شود، او را به صفحه‌ی ثبت نام کاربر هدایت کرده و پس از دریافت اطلاعات او، اکانت خارجی او را به اکانتی جدید که در IDP خود ایجاد می‌کنیم، متصل خواهیم کرد. به همین جهت بار دومی که این کاربر به همین ترتیب وارد سایت می‌شود، دیگر صفحه‌ی ثبت نام و تکمیل اطلاعات را مشاهده نمی‌کند. اما ممکن است کاربری که برای اولین بار از طریق یک IDP خارجی به سایت ما وارد شده‌است، هم اکنون دارای یک اکانت دیگری در سطح IDP ما باشد؛ در اینجا فقط اتصالی بین این دو صورت نگرفته‌است. بنابراین در این حالت بجای ایجاد یک اکانت جدید، بهتر است از همین اکانت موجود استفاده کرد و صرفا اتصال UserLogins او را تکمیل نمود.
به همین جهت ابتدا نیاز است لیست Claims بازگشتی از گوگل را بررسی کنیم:
var (user, provider, providerUserId, claims) = await FindUserFromExternalProvider(result);  
foreach (var claim in claims)
{
   _logger.LogInformation($"External provider[{provider}] info-> claim:{claim.Type}, value:{claim.Value}");
}
در اینجا پس از فراخوانی FindUserFromExternalProvider، لیست Claims بازگشت داده شده‌ی توسط IDP خارجی را لاگ می‌کنیم که در حالت استفاده‌ی از گوگل چنین خروجی را دارد:
External provider[Google] info-> claim:http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name, value:Vahid N.
External provider[Google] info-> claim:http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/givenname, value:Vahid
External provider[Google] info-> claim:http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/surname, value:N.
External provider[Google] info-> claim:urn:google:profile, value:https://plus.google.com/105013528531611201860
External provider[Google] info-> claim:http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress, value:my.name@gmail.com
بنابراین اگر بخواهیم بر اساس این claims بازگشتی از گوگل، کاربر جاری در بانک اطلاعاتی خود را بیابیم، فقط کافی است اطلاعات claim مخصوص emailaddress آن‌را مورد استفاده قرار دهیم:
        [HttpGet]
        public async Task<IActionResult> Callback()
        {
            // ...

            var (user, provider, providerUserId, claims) = await FindUserFromExternalProvider(result);
            if (user == null)
            {
                // user wasn't found by provider, but maybe one exists with the same email address?  
                if (provider == "Google")
                {
                    // email claim from Google
                    var email = claims.FirstOrDefault(c =>
                        c.Type == "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress");
                    if (email != null)
                    {
                        var userByEmail = await _usersService.GetUserByEmailAsync(email.Value);
                        if (userByEmail != null)
                        {
                            // add Google as a provider for this user
                            await _usersService.AddUserLoginAsync(userByEmail.SubjectId, provider, providerUserId);

                            // redirect to ExternalLoginCallback
                            var continueWithUrlAfterAddingUserLogin =
                                Url.Action("Callback", new {returnUrl = returnUrl});
                            return Redirect(continueWithUrlAfterAddingUserLogin);
                        }
                    }
                }


                var returnUrlAfterRegistration = Url.Action("Callback", new {returnUrl = returnUrl});
                var continueWithUrl = Url.Action("RegisterUser", "UserRegistration",
                    new {returnUrl = returnUrlAfterRegistration, provider = provider, providerUserId = providerUserId});
                return Redirect(continueWithUrl);
            }
در اینجا ابتدا بررسی شده‌است که آیا کاربر جاری واکشی شده‌ی از بانک اطلاعاتی نال است؟ اگر بله، اینبار بجای هدایت مستقیم او به صفحه‌ی ثبت کاربر و تکمیل مشخصات او، مقدار email این کاربر را از لیست claims بازگشتی او از طرف گوگل، استخراج می‌کنیم. سپس بر این اساس اگر کاربری در بانک اطلاعاتی وجود داشت، تنها اطلاعات تکمیلی UserLogin او را که در اینجا خالی است، به اکانت گوگل او متصل می‌کنیم. به این ترتیب دیگر کاربر نیازی نخواهد داشت تا به صفحه‌ی ثبت اطلاعات تکمیلی هدایت شود و یا اینکه بی‌جهت رکورد User جدیدی را مخصوص او به بانک اطلاعاتی اضافه کنیم.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
مطالب
اصول برنامه نویسی موازی درNET. نسخه 4 بخش اول - 1
بدون هیچ مطلب اضافی به سراغ اولین مثال می‌رویم. قطعه کد زیر را در نظر بگیرید :

using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Listing_01 {

class Listing_01 {

static void Main(string[] args) {
  Task.Factory.StartNew(() => {
         Console.WriteLine("Hello World");
  });

  // wait for input before exiting
  Console.WriteLine("Main method complete. Press enter to finish.");
  Console.ReadLine();
 }
}

در کد بالا کلاس Task نقش اصلی را بازی می‌کند.این کلاس قلب کتابخانه برنامه نویسی Task یا Task Programming Library می‌باشد.

در این بخش با موارد زیر در مورد Task‌ها آشنا می‌شویم:

- ایجاد و به کار انداختن انواع مختلف Task ها.
- کنسل کردن Task ها.
- منتظر شدن برای پایان یک Task.
- دریافت خروجی یا نتیجه از یک Task پایان یافته.
- مدیریت خطا در طول انجام یک Task

خب بهتر است به شرح کد بالا بپردازیم:

رای استفاده از کلاس Task باید فضای نام System.Threading.Tasks را بصورت ریر مورد استفاده قرار دهیم.
using System.Threading.Tasks;
این فضای نام نقش بسیار مهمی در برنامه نویسی Task‌ها دارد . فضای نام بعدی معروف است :
System.Threading . اگر با برنامه نویسی ترید‌ها بروش مرسوم وکلاسیک آشنایی دارید قطعاً با این فضای نام آشنایی دارید. اگر بخواهیم با چندین Task بطور همزمان کار کنیم به این فضای نام نیاز مبرم داریم. پس :

using System.Threading;
خب رسیدیم به بخش مهم برنامه :
Task.Factory.StartNew(() => {
   Console.WriteLine("Hello World");
});
متد استاتیک Task.Factory.StartNew یک Task جدید را ایجاد و شروع می‌کند که متن Hello Word را در خروجی کنسول نمایش می‌دهد. این روش ساده‌ترین راه برای ایجاد و شروع یک Task است.

در بخش‌های بعدی چگونگی ایجاد Task‌های پیچیده‌تر را بررسی خواهیم کرد . خروجی برنامه بالا بصورت زیر خواهد بود:

Main method complete. Press enter to finish.

Hello World
روشهای مختلف ایجاد یک Task ساده :
- ایجاد کلاس Task با استفاده از یک متد دارای نام که در داخل یک کلاس Action صدا زده می‌شود. مثال :
Task task1 = new Task(new Action(printMessage));
استفاده از یک delegate ناشناس (بدون نام). مثال :
Task task2 = new Task(delegate {
   printMessage();
});
- استفاده از یک عبارت لامبدا و یک متد دارای نام . مثال :
Task task3 = new Task(() => printMessage());
- استفاده از یک عبارت لامبدا و یک متد ناشناس (بدون نام). مثال :
Task task4 = new Task(() => {
   printMessage();
});
قطعه کد زیر مثال خوبی برای چهار روشی که در بالا شرح دادیم می‌باشد:
using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Listing_02 {

class Listing_02 {

static void Main(string[] args) {

   // use an Action delegate and a named method
   Task task1 = new Task(new Action(printMessage));

   // use a anonymous delegate
   Task task2 = new Task(delegate {
   printMessage();
});

  // use a lambda expression and a named method
  Task task3 = new Task(() => printMessage());

  // use a lambda expression and an anonymous method
  Task task4 = new Task(() => {
    printMessage();
  });
  task1.Start();
  task2.Start();
  task3.Start();
  task4.Start();

  // wait for input before exiting
  Console.WriteLine("Main method complete. Press enter to finish.");
  Console.ReadLine();
 }

 static void printMessage() {
  Console.WriteLine("Hello World");
  }
 }
}
خروجی برنامه بالا بصورت زیر است :
Main method complete. Press enter to finish.

Hello World

Hello World

Hello World

Hello World
نکته 1 : از مند استاتیک Task.Factory.StartNew برای ایجاد Task هایی که رمان اجرای کوتاه دارند استفاده می‌شود.

نکته 2 : اگر یک Taskدر حال اجرا باشد نمی‌توان آنرا دوباره استارت نمود باید برای یک نمونه جدید از آن Task ایجاد نمود و آنرا استارت کرد. 
مطالب
C# 12.0 - Using aliases for any type
دات‌نت 8 به همراه بهبودهای قابل ملاحظه‌ای در کارآیی برنامه‌های دات‌نتی است و در این بین تعدادی قابلیت جدید را نیز به زبان سی‌شارپ اضافه کرده‌است. در این مطلب ویژگی جدید «Alias any type» آن‌را بررسی می‌کنیم. پیشنیاز کار با این قابلیت تنها نصب SDK دات‌نت 8 است.


امکان تعریف alias، قابلیت جدیدی نیست!

در نگارش‌های پیشین زبان #C نیز می‌توان برای نوع‌های نام‌دار دات‌نت، alias/«نام مستعار» تعریف کرد؛ برای مثال:
using MyConsole = System.Console;

MyConsole.WriteLine("Test console");
Aliasها در قسمت using تعاریف یک کلاس معرفی می‌شوند و یکی از اهدف آن‌ها، کوتاه کردن تعاریف فضاهای نام طولانی است و یا رفع تداخل‌ها؛ همچنین تنها به Named types، محدود هستند و Named types فقط شامل این موارد می‌شوند: classes ،delegates ،interfaces ،records و structs

بنابراین دو حالت تعریف Namespace alias برای کوتاه سازی فضاهای نام طولانی و یا تعریف Type alias برای معرفی یک نام مستعار جدید برای نوعی مشخص، میسر است:
// Namespace alias
using SuperJSON = System.Text.Json;
var document = SuperJSON.JsonSerializer.Serialize("{}");

// Type alias
using SuperJSON = System.Text.Json.JsonSerializer;
var document = SuperJSON.Serialize("{}");

تنها کارکرد نام‌های مستعار، کوتاه و زیبا سازی نام‌های طولانی نیستند. برای مثال گاهی از اوقات ممکن است که بین نام نوع‌های موجود در usingهای جاری، تداخل حاصل شود و برنامه کامپایل نشود. برای مثال فرض کنید که دو using زیر را تعریف کرده‌اید:
using UnityEngine;
using System;

Random rnd = new Random();
کامپایل این برنامه میسر نیست. چون هر دو نوع System.Random و UnityEngine.Random پیشتر تعریف شده‌اند و در اینجا دقیقا مشخص نیست که تامین کننده‌ی شیء Random، کدام فضای نام است. در این حالت می‌توان برای مثال در حین نمونه سازی، فضای نام را صراحتا ذکر کرد:
var rnd = new System.Random();
و یا می‌توان برای آن نام مستعاری نیز تعریف کرد:
using Random = System.Random;
در این حالت دیگر تداخلی وجود نداشته و کامپایلر دقیقا می‌داند که تامین کننده‌ی Random، کدام کتابخانه و کدام فضای نام است.


امکان تعریف alias برای هر نوعی در C# 12.0

محدودیت امکان تعریف alias برای نوع‌های نام‌دار دات‌نت در C# 12.0 برطرف شده و اکنون می‌توان برای انواع و اقسام نوع‌ها مانند آرایه‌ها، tuples و غیره نیز alias تعریف کرد:
using Ints = int[];
using DatabaseInt = int?;
using OptionalFloat = float?;
using Grade= decimal;
using Point3D = (int, int, int);
using Person = (string name, int age, string country);
using unsafe P = char*;
using Matrix = int[][];

Matrix aMatrix = [[1, 2, 3], [4, 5, 6], [7, 8, 9]];
در اینجا امکان تعریف alias را برای آرایه‌ها، nullable value types، نوع‌های توکار، tupleها و حتی نوع‌های unsafe، مشاهده می‌کنید.
یک نکته: امکان تعریف alias برای nullable reverence types وجود ندارد.


بررسی یک مثال C# 12.0

در اینجا محتویات یک فایل Program.cs یک برنامه‌ی کنسول دات‌نت 8 را مشاهده می‌کنید:
using MyConsole = System.Console;
using Person = (string name, int age, string country);

Person person = new("User 1", 33, "Iran");
Console.WriteLine(person);
PrintPerson(person);

MyConsole.WriteLine("Test console");

static void PrintPerson(Person person)
{
   MyConsole.WriteLine($"{person.name}, {person.age}, {person.country}");
}
در این مثال برای یک نوع tuple سفارشی، یک alias به نام Person تعریف شده و سپس از آن برای نمونه سازی یک شیء جدید و یا ارسال آن به عنوان یک پارامتر متد، استفاده شده‌است. خروجی برنامه‌ی فوق به صورت زیر است:
(User 1, 33, Iran)
User 1, 33, Iran
Test console


چه زمانی بهتر است از قابلیت تعریف نام‌های مستعار نوع‌ها و یا فضاهای نام استفاده شود؟

اگر یک نام طولانی را بتوان به این صورت خلاصه کرد، مفید هستند؛ برای مثال ساده سازی تعریف یک لیست طولانی به صورت زیر:
using Companies = System.Collections.Generic.List<Company>;

Companies GetCompanies()
{
   // logic here
}

class Company
{
   public string Name;
   public int Id;
}
و مثالی دیگر در این زمینه، کوتاه سازی تعاریف متداول جنریک طولانی است:
using EventHandlers = System.Collections.Generic.IEnumerable<System.Func<System.Threading.Tasks.Task>>;

 و یا اگر بتوانند رفع تداخلی را حاصل کنند، بکارگیری آن‌ها ضروری است (مانند مثال شیء Random ابتدای بحث) و یا اگر بتوانند از تکرار تعریف یک tuple جلوگیری کنند، ذکر آن‌ها یک refactoring مثبت به‌شمار می‌رود؛ مانند مثال زیر که در آن از تعریف نوع tuple ای، دوبار استفاده شده‌است:
using Country = (string Abbreviation, string Name);

Country GetCountry(string abbreviation)
{
   // Logic here
}

List<Country> GetCountries()
{
   // Logic here
}
 اما ... آیا واقعا تعاریفی مانند ذیل، مفید یا ضروری هستند؟
using Ints = int[];
using DatabaseInt = int?;
using OptionalFloat = float?;
اینجا فقط قطعه کدی اضافی را که بیشتر سبب سردرگمی و بالا بردن درجه‌ی پیچیدگی برنامه می‌شود، تولید کرده‌ایم. خوانایی و سادگی درک برنامه در این حالت کاهش پیدا می‌کند.


میدان دید نام‌های مستعار

به صورت پیش‌فرض، تمام نام‌های مستعار تنها در داخل همان فایلی که تعریف شده‌اند، قابل استفاده می‌باشند. از زمان C# 10.0 ، می‌توان پیش از واژه‌ی کلیدی using از واژه‌ی کلیدی global نیز استفاده کرد تا تعریف آن‌ها فقط در پروژه‌ی جاری به صورت سراسری قابل دسترسی شود.
به همین جهت اگر نوعی قرار است در سایر پروژه‌ها استفاده شود، بهتر است از global using استفاده نشده و از همان روش‌های متداول تعریف records و یا classes استفاده شود.
مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت دوم - اجرای قواعد اعتبارسنجی تعریف شده
در قسمت قبل، روش تعریف قواعد اعتبارسنجی را با استفاده از کتابخانه‌ی Fluent Validation بررسی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم این قواعد را به صورت خودکار به یک برنامه‌ی ASP.NET Core معرفی کرده و سپس از آن‌ها استفاده کنیم.


روش اول: استفاده‌ی دستی از اعتبارسنج کتابخانه‌ی Fluent Validation

روش‌های زیادی برای استفاده‌ی از قواعد تعریف شده‌ی توسط کتابخانه‌ی Fluent Validation وجود دارند. اولین روش، فراخوانی دستی اعتبارسنج، در مکان‌های مورد نیاز است. برای اینکار در ابتدا نیاز است با اجرای دستور «dotnet add package FluentValidation.AspNetCore»، این کتابخانه را در پروژه‌ی وب خود نیز نصب کنیم تا بتوانیم از کلاس‌ها و متدهای آن استفاده نمائیم. پس از آن، روش دستی کار با کلاس RegisterModelValidator که در قسمت قبل آن‌را تعریف کردیم، به صورت زیر است:
using FluentValidationSample.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidateManually(RegisterModel model)
        {
            var validator = new RegisterModelValidator();
            var validationResult = validator.Validate(model);
            if (!validationResult.IsValid)
            {
                return BadRequest(validationResult.Errors[0].ErrorMessage);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
ساده‌ترین روش کار با RegisterModelValidator تعریف شده، ایجاد یک وهله‌ی جدید از آن و سپس فراخوانی متد Validate آن شیء است. در این حالت می‌توان کنترل کاملی را بر روی قالب پیام نهایی بازگشت داده شده داشت. برای مثال در اینجا اولین خطای بازگشت داده شده، به اطلاع کاربر رسیده‌است. حتی می‌توان کل شیء Errors را نیز بازگشت داد.

یک نکته: متد الحاقی AddToModelState که در فضای نام FluentValidation.AspNetCore قرار دارد، امکان تبدیل نتیجه‌ی اعتبارسنجی حاصل را به ModelState استاندارد ASP.NET Core نیز میسر می‌کند:
public IActionResult RegisterValidateManually(RegisterModel model)
{
    var validator = new RegisterModelValidator();
    var validationResult = validator.Validate(model);
    if (!validationResult.IsValid)
    {
       validationResult.AddToModelState(ModelState, null);
       return BadRequest(ModelState);
    }

    // TODO: Save the model

    return Ok();
}


روش دوم: تزریق اعتبارسنج تعریف شده در سازنده‌ی کنترلر

بجای وهله سازی دستی RegisterModelValidator و ایجاد وابستگی مستقیمی به آن، می‌توان از روش تزریق وابستگی‌های آن نیز استفاده کرد. در این حالت اعتبارسنج RegisterModelValidator با طول عمر Transient به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی شده:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IValidator<RegisterModel>, RegisterModelValidator>();
            services.AddControllersWithViews();
        }
 و پس از آن با تزریق <IValidator<RegisterModel به سازنده‌ی کنترلر مدنظر، می‌توان به امکانات آن همانند روش اول، دسترسی یافت:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IValidator<RegisterModel> _registerModelValidator;

        public HomeController(IValidator<RegisterModel> registerModelValidator)
        {
            _registerModelValidator = registerModelValidator;
        }

        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorInjection(RegisterModel model)
        {
            var validationResult = _registerModelValidator.Validate(model);
            if (!validationResult.IsValid)
            {
                return BadRequest(validationResult.Errors[0].ErrorMessage);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
به این ترتیب new RegisterModelValidator را با وهله‌ای از <IValidator<RegisterModel، تعویض کردیم. کار با این روش بسیار انعطاف پذیر بوده و همچنین قابلیت آزمون پذیری بالایی را نیز دارد.


روش سوم: خودکار سازی اجرای یک تک اعتبارسنج تعریف شده

اگر متد الحاقی AddFluentValidation را به صورت زیر به سیستم معرفی کنیم:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<IValidator<RegisterModel>, RegisterModelValidator>();
            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation();
        }
سبب اجرای خودکار تمام IValidatorهای اضافه شده‌ی به سیستم، پیش از اجرای اکشن متد مرتبط با آن‌ها می‌شود. برای مثال اگر اکشن متدی دارای پارامتری از نوع RegisterModel بود، چون IValidator مخصوص به آن به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی شده‌است، متد الحاقی AddFluentValidation، کار وهله سازی خودکار این IValidator و سپس فراخوانی متد Validate آن‌را به صورت خودکار انجام می‌دهد. به این ترتیب، قطعه کدهایی را که تاکنون نوشتیم، به صورت زیر خلاصه خواهند شد که در آن‌ها اثری از بکارگیری کتابخانه‌ی FluentValidation مشاهده نمی‌شود:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorAutomatically(RegisterModel model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
            {
                // re-render the view when validation failed.
                return View(model);
            }

            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
زمانیکه model به سمت اکشن متد فوق ارسال می‌شود، زیرساخت model-binding موجود در ASP.NET Core، اینبار کار اعتبارسنجی آن‌را توسط RegisterModelValidator به صورت خودکار انجام داده و نتیجه‌ی آن‌را به ModelState اضافه می‌کند که برای مثال در اینجا سبب رندر مجدد فرم شده که تمام مباحث tag-helper‌های استانداردی مانند asp-validation-summary و asp-validation-for پس از آن به صورت متداولی و همانند قبل، قابل استفاده خواهند بود.

نکته 1: تنظیمات فوق برایASP.NET Web Pages و PageModels نیز یکی است. فقط با این تفاوت که اعتبارسنج‌ها را فقط می‌توان به مدل‌هایی که به صورت خواص یک page model تعریف شده‌اند، اعمال کرد و نه به کل page model.

نکته 2: اگر کنترلر شما به ویژگی [ApiController] مزین شده باشد:
namespace FluentValidationSample.Web.Controllers
{
    [Route("[controller]")]
    [ApiController]
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpPost]
        public IActionResult RegisterValidatorAutomatically(RegisterModel model)
        {
            // TODO: Save the model

            return Ok();
        }
    }
}
در این حالت دیگر نیازی به ذکر if (!ModelState.IsValid) نیست و خطای حاصل از شکست اعتبارسنجی، به صورت خودکار توسط FluentValidation تشکیل شده و بازگشت داده می‌شود (پیش از رسیدن به بدنه‌ی اکشن متد فوق) و برای نمونه یک چنین شکل و خروجی خودکاری را پیدا می‌کند:
{
    "type": "https://tools.ietf.org/html/rfc7231#section-6.5.1",
    "title": "One or more validation errors occurred.",
    "status": 400,
    "traceId": "|84df05e2-41e0d4841bb61293.",
    "errors": {
        "FirstName": [
            "'First Name' must not be empty."
        ]
    }
}
اگر علاقمند به سفارشی سازی این خروجی خودکار هستید، باید به این صورت با تنظیم ApiBehaviorOptions و مقدار دهی نحوه‌ی تشکیل ModelState نهایی، عمل کرد:
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            // ...

            // override modelstate
            services.Configure<ApiBehaviorOptions>(options =>
            {
                options.InvalidModelStateResponseFactory = context =>
                {
                    var errors = context.ModelState.Values.SelectMany(x => x.Errors.Select(p => p.ErrorMessage)).ToList();
                    return new BadRequestObjectResult(new
                    {
                        Code = "00009",
                        Message = "Validation errors",
                        Errors = errors
                    });
                };
            });
        }


روش چهارم: خودکار سازی ثبت و اجرای تمام اعتبارسنج‌های تعریف شده

و در آخر بجای معرفی دستی تک تک اعتبارسنج‌های تعریف شده به سیستم تزریق وابستگی‌ها، می‌توان تمام آن‌ها را با فراخوانی متد RegisterValidatorsFromAssemblyContaining، به صورت خودکار از یک اسمبلی خاص استخراج نمود و با طول عمر Transient، به سیستم معرفی کرد. در این حالت متد ConfigureServices به صورت زیر خلاصه می‌شود:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
                fv => fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>()
            );
        }
در اینجا امکان استفاده‌ی از متد fv.RegisterValidatorsFromAssembly نیز برای معرفی اسمبلی خاصی مانند ()Assembly.GetExecutingAssembly نیز وجود دارد.


سازگاری اجرای خودکار FluentValidation با اعتبارسنج‌های استاندارد ASP.NET Core

به صورت پیش‌فرض، زمانیکه FluentValidation اجرا می‌شود، اگر اعتبارسنج دیگری نیز در سیستم تعریف شده باشد، اجرا خواهد شد. به این معنا که برای مثال می‌توان FluentValidation و DataAnnotations attributes و IValidatableObject‌ها را با هم ترکیب کرد.
اگر می‌خواهید این قابلیت را غیرفعال کنید و فقط سبب اجرای خودکار FluentValidationها شوید، نیاز است تنظیم زیر را انجام دهید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
       fv =>
       {
           fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>();
           fv.RunDefaultMvcValidationAfterFluentValidationExecutes = false;
       }
    );
}
مطالب
ASP.NET MVC #10

آشنایی با روش‌های مختلف ارسال اطلاعات یک درخواست به کنترلر

تا اینجا با روش‌های مختلف ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View متناظر آن آشنا شدیم. اما حالت عکس آن چطور؟ مثلا در ASP.NET Web forms، دوبار بر روی یک دکمه کلیک می‌کردیم و در روال رویدادگردان کلیک آن، همانند برنامه‌های ویندوزی، دسترسی به اطلاعات اشیاء قرار گرفته بر روی فرم را داشتیم. در ASP.NET MVC که کلا مفهوم Events را حذف کرده و وب را همانگونه که هست ارائه می‌دهد و به علاوه کنترلرهای آن، ارجاع مستقیمی را به هیچکدام از اشیاء بصری در خود ندارند (برای مثال کنترلر و متدی در آن نمی‌دانند که الان بر روی View آن، یک گرید قرار دارد یا یک دکمه یا اصلا هیچی)، چگونه می‌توان اطلاعاتی را از کاربر دریافت کرد؟
در اینجا حداقل سه روش برای دریافت اطلاعات از کاربر وجود دارد:
الف) استفاده از اشیاء Context مانند HttpContext، Request، RouteData و غیره
ب) به کمک پارامترهای اکشن متدها
ج) با استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding

یک مثال کاربردی
قصد داریم یک صفحه لاگین ساده را طراحی کنیم تا بتوانیم هر سه حالت ذکر شده فوق را در عمل بررسی نمائیم. بحث HTML Helpers استاندارد ASP.NET MVC را هم که در قسمت قبل شروع کردیم، لابلای توضیحات قسمت جاری و قسمت‌های بعدی با مثال‌های کاربردی دنبال خواهند شد.
بنابراین یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را شروع کرده و مدلی را به نام Account با محتوای زیر به پوشه Models برنامه اضافه کنید:

namespace MvcApplication6.Models
{
public class Account
{
public string Name { get; set; }
public string Password { get; set; }
}
}

یک کنترلر جدید را هم به نام LoginController به پوشه کنترلرهای برنامه اضافه کنید. بر روی متد Index پیش فرض آن کلیک راست نمائید و یک View خالی را اضافه نمائید.
در ادامه به فایل Global.asax.cs مراجعه کرده و نام کنترلر پیش‌فرض را به Login تغییر دهید تا به محض شروع برنامه در VS.NET، صفحه لاگین ظاهر شود.
کدهای کامل کنترلر لاگین را در ادامه ملاحظه می‌کنید:

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication6.Models;

namespace MvcApplication6.Controllers
{
public class LoginController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Index()
{
return View(); //Shows the login page
}

[HttpPost]
public ActionResult LoginResult()
{
string name = Request.Form["name"];
string password = Request.Form["password"];

if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithParams")]
public ActionResult LoginResult(string name, string password)
{
if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

[HttpPost]
public ActionResult Login(Account account)
{
if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}
}
}

همچنین Viewهای متناظر با این کنترلر هم به شرح زیر هستند:
فایل index.cshtml به نحو زیر تعریف خواهد شد:

@model MvcApplication6.Models.Account
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Login</h2>
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResult", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "LoginResultWithParams", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test LoginResult(string name, string password)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}
@using (Html.BeginForm(actionName: "Login", controllerName: "Login"))
{
<fieldset>
<legend>Test Login(Account acc)</legend>
<p>
Name: @Html.TextBoxFor(m => m.Name)</p>
<p>
Password: @Html.PasswordFor(m => m.Password)</p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
}

و فایل result.cshtml هم محتوای زیر را دارد:

@{
ViewBag.Title = "Result";
}
<fieldset>
<legend>Login Result</legend>
<p>
@ViewBag.Message</p>
</fieldset>

توضیحاتی در مورد View لاگین برنامه:
در View صفحه لاگین سه فرم را مشاهده می‌کنید. در برنامه‌های ASP.NET Web forms در هر صفحه، تنها یک فرم را می‌توان تعریف کرد؛ اما در ASP.NET MVC این محدودیت برداشته شده است.
تعریف یک فرم هم با متد کمکی Html.BeginForm انجام می‌شود. در اینجا برای مثال می‌شود یک فرم را به کنترلری خاص و متدی مشخص در آن نگاشت نمائیم.
از عبارت using هم برای درج خودکار تگ بسته شدن فرم، در حین dispose شیء MvcForm کمک گرفته شده است.
برای نمونه خروجی HTML اولین فرم تعریف شده به صورت زیر است:

<form action="/Login/LoginResult" method="post">   
<fieldset>
<legend>Test LoginResult()</legend>
<p>
Name: <input id="Name" name="Name" type="text" value="" /></p>
<p>
Password: <input id="Password" name="Password" type="password" /></p>
<input type="submit" value="Login" />
</fieldset>
</form>

توسط متدهای کمکی Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یک TextBox و یک PasswordBox به صفحه اضافه می‌شوند، اما این For آن‌ها و همچنین lambda expression ایی که بکارگرفته شده برای چیست؟
متدهای کمکی Html.TextBox و Html.Password از نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC وجود داشتند. این متدها نام خاصیت‌ها و پارامترهایی را که قرار است به آن‌ها بایند شوند، به صورت رشته می‌پذیرند. اما با توجه به اینکه در اینجا می‌توان یک strongly typed view را تعریف کرد،‌ تیم ASP.NET MVC بهتر دیده است که این رشته‌ها را حذف کرده و از قابلیتی به نام Static reflection استفاده کند (^ و ^).

با این توضیحات، اطلاعات سه فرم تعریف شده در View لاگین برنامه، به سه متد متفاوت قرار گرفته در کنترلری به نام Login ارسال خواهند شد. همچنین با توجه به مشخص بودن نوع model که در ابتدای فایل تعریف شده، خاصیت‌هایی را که قرار است اطلاعات ارسالی به آن‌ها بایند شوند نیز به نحو strongly typed تعریف شده‌اند و تحت نظر کامپایلر خواهند بود.


توضیحاتی در مورد نحوه عملکرد کنترلر لاگین برنامه:

در این کنترلر صرفنظر از محتوای متدهای آن‌ها، دو نکته جدید را می‌توان مشاهده کرد. استفاده از ویژگی‌های HttpPost، HttpGet و ActionName. در اینجا به کمک ویژگی‌های HttpGet و HttpPost در مورد نحوه دسترسی به این متدها، محدودیت قائل شده‌ایم. به این معنا که تنها در حالت Post است که متد LoginResult در دسترس خواهد بود و اگر شخصی نام این متدها را مستقیما در مرورگر وارد کند (یا همان HttpGet پیش فرض که نیازی هم به ذکر صریح آن نیست)، با پیغام «یافت نشد» مواجه می‌گردد.
البته در نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC از ویژگی دیگری به نام AcceptVerbs برای مشخص سازی نوع محدودیت فراخوانی یک اکشن متد استفاده می‌شد که هنوز هم معتبر است. برای مثال:

[AcceptVerbs(HttpVerbs.Get)]

یک نکته امنیتی:
همیشه متدهای Delete خود را به HttpPost محدود کنید. به این علت که ممکن است در طی مثلا یک ایمیل، آدرسی به شکل http://localhost/blog/delete/10 برای شما ارسال شود و همچنین سشن کار با قسمت مدیریتی بلاگ شما نیز در همان حال فعال باشد. URL ایی به این شکل، در حالت پیش فرض، محدودیت اجرایی HttpGet را دارد. بنابراین احتمال اجرا شدن آن بالا است. اما زمانیکه متد delete را به HttpPost محدود کردید، دیگر این نوع حملات جواب نخواهند داد و حتما نیاز خواهد بود تا اطلاعاتی به سرور Post شود و نه یک Get ساده (مثلا کلیک بر روی یک لینک معمولی)، کار حذف را انجام دهد.


توسط ActionName می‌توان نام دیگری را صرفنظر از نام متد تعریف شده در کنترلر، به آن متد انتساب داد که توسط فریم ورک در حین پردازش نهایی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. برای مثال در اینجا به متد LoginResult دوم، نام LoginResultWithParams را انتساب داده‌ایم که در فرم دوم تعریف شده در View لاگین برنامه مورد استفاده قرار گرفته است.
وجود این ActionName هم در مثال فوق ضروری است. از آنجائیکه دو متد هم نام را معرفی کرده‌ایم و فریم ورک نمی‌داند که کدامیک را باید پردازش کند. در این حالت (بدون وجود ActionName معرفی شده)، برنامه با خطای زیر مواجه می‌گردد:

The current request for action 'LoginResult' on controller type 'LoginController' is ambiguous between the following action methods:
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult() on type MvcApplication6.Controllers.LoginController
System.Web.Mvc.ActionResult LoginResult(System.String, System.String) on type MvcApplication6.Controllers.LoginController

برای اینکه بتوانید نحوه نگاشت فرم‌ها به متدها را بهتر درک کنید، بر روی چهار return View موجود در کنترلر لاگین برنامه، چهار breakpoint را تعریف کنید. سپس برنامه را در حالت دیباگ اجرا نمائید و تک تک فرم‌ها را یکبار با کلیک بر روی دکمه لاگین، به سرور ارسال نمائید.


بررسی سه روش دریافت اطلاعات از کاربر در ASP.NET MVC

الف) استفاده از اشیاء Context

در ویژوال استودیو، در کنترلر لاگین برنامه، بر روی کلمه Controller کلیک راست کرده و گزینه Go to definition را انتخاب کنید. در اینجا بهتر می‌توان به خواصی که در یک کنترلر به آن‌ها دسترسی داریم، نگاهی انداخت:

public HttpContextBase HttpContext { get; }
public HttpRequestBase Request { get; }
public HttpResponseBase Response { get; }
public RouteData RouteData { get; }

در بین این خواص و اشیاء مهیا، Request و RouteData بیشتر مد نظر ما هستند. در مورد RouteData در قسمت ششم این سری، توضیحاتی ارائه شد. اگر مجددا Go to definition مربوط به HttpRequestBase خاصیت Request را بررسی کنیم، موارد ذیل جالب توجه خواهند بود:

public virtual NameValueCollection QueryString { get; } // GET variables
public NameValueCollection Form { get; } // POST variables
public HttpCookieCollection Cookies { get; }
public NameValueCollection Headers { get; }
public string HttpMethod { get; }

توسط خاصیت Form شیء Request می‌توان به مقادیر ارسالی به سرور در یک کنترلر دسترسی یافت که نمونه‌ای از آن‌را در اولین متد LoginResult می‌توانید مشاهده کنید. این روش در ASP.NET Web forms هم کار می‌کند. جهت اطلاع این روش با ASP کلاسیک دهه نود هم سازگار است!
البته این روش آنچنان مرسوم نیست؛ چون NameValueCollection مورد استفاده، ایندکسی عددی یا رشته‌ای را می‌پذیرد که هر دو با پیشرفت‌هایی که در زبان‌های دات نتی صورت گرفته‌اند، دیگر آنچنان مطلوب و روش مرجح به حساب نمی‌آیند. اما ... هنوز هم قابل استفاده است.
به علاوه اگر دقت کرده باشید در اینجا HttpContextBase داریم بجای HttpContext. تمام این کلاس‌های پایه هم به جهت سهولت انجام آزمون‌های واحد در ASP.NET MVC ایجاد شده‌اند. کار کردن مستقیم با HttpContext مشکل بوده و نیاز به شبیه سازی فرآیندهای رخ داده در یک وب سرور را دارد. اما این کلاس‌های پایه جدید، مشکلات یاد شده را به همراه ندارند.


ب) استفاده از پارامترهای اکشن متدها

نکته‌ای در مورد نامگذاری پارامترهای یک اکشن متد به صورت توکار اعمال می‌شود که باید به آن دقت داشت:
اگر نام یک پارامتر، با نام کلید یکی از رکوردهای موجود در مجموعه‌های زیر یکی باشد، آنگاه به صورت خودکار اطلاعات دریافتی به این پارامتر نگاشت خواهد شد (پارامتر هم نام، به صورت خودکار مقدار دهی می‌شود). این مجموعه‌ها شامل موارد زیرهستند:

Request.Form
Request.QueryString
Request.Files
RouteData.Values

برای نمونه در متدی که با نام LoginResultWithParams مشخص شده، چون نام‌های دو پارامتر آن، با نام‌های بکارگرفته شده در Html.TextBoxFor و Html.PasswordFor یکی هستند، با مقادیر ارسالی آن‌ها مقدار دهی شده و سپس در متد قابل استفاده خواهند بود. در پشت صحنه هم از همان رکوردهای موجود در Request.Form (یا سایر موارد ذکر شده)، استفاده می‌شود. در اینجا هر رکورد مثلا مجموعه Request.Form، کلیدی مساوی نام ارسالی به سرور را داشته و مقدار آن هم، مقداری است که کاربر وارد کرده است.
اگر همانندی یافت نشد، آن پارامتر با نال مقدار دهی می‌گردد. بنابراین اگر برای مثال یک پارامتر از نوع int را معرفی کرده باشید و چون نوع int، نال نمی‌پذیرد، یک استثناء بروز خواهد کرد. برای حل این مشکل هم می‌توان از Nullable types استفاده نمود (مثلا بجای int id نوشت int? id تا مشکلی جهت انتساب مقدار نال وجود نداشته باشد).
همچنین باید دقت داشت که این بررسی تطابق‌های بین نام عناصر HTML و نام پارامترهای متدها، case insensitive است و به کوچکی و بزرگی حروف حساس نیست. برای مثال، پارامتر معرفی شده در متد LoginResult مساوی string name است، اما نام خاصیت تعریف شده در کلاس Account مساوی Name بود.


ج) استفاده از ویژگی جدیدی به نام Data Model Binding

در ASP.NET MVC چون می‌توان با یک Strongly typed view کار کرد، خود فریم ورک این قابلیت را دارد که اطلاعات ارسالی یکی فرم را به صورت خودکار به یک وهله از یک شیء نگاشت کند. در اینجا model binder وارد عمل می‌شود، مقادیر ارسالی را استخراج کرده (اطلاعات دریافتی از Form یا کوئری استرینگ‌ها یا اطلاعات مسیریابی و غیره) و به خاصیت‌های یک شیء نگاشت می‌کند. بدیهی است در اینجا این خواص باید عمومی باشند و هم نام عناصر HTML ارسالی به سرور. همچنین model binder پیش فرض ASP.NET MVC را نیز می‌توان کاملا تعویض کرد و محدود به استفاده از model binder توکار آن نیستیم.
وجود این Model binder، کار با ORMها را بسیار لذت بخش می‌کند؛ از آنجائیکه خود فریم ورک ASP.NET MVC می‌تواند عناصر شیءایی را که قرار است به بانک اطلاعاتی اضافه شود، یا در آن به روز شود، به صورت خودکار ایجاد کرده یا به روز رسانی نماید.
نحوه کار با model binder را در متد Login کنترلر فوق می‌توانید مشاهده کنید. بر روی return View آن یک breakpoint قرار دهید. فرم سوم را به سرور ارسال کنید و سپس در VS.NET خواص شیء ساخته شده را در حین دیباگ برنامه، بررسی نمائید.
بنابراین تفاوتی نمی‌کند که از چندین پارامتر استفاده کنید یا اینکه کلا یک شیء را به عنوان پارامتر معرفی نمائید. فریم ورک سعی می‌کند اندکی هوش به خرج داده و مقادیر ارسالی به سرور را به پارامترهای تعریفی، حتی به خواص اشیاء این پارامترهای تعریف شده، نگاشت کند.

در ASP.NET MVC سه نوع Model binder وجود دارند:
1) Model binder پیش فرض که توضیحات آن به همراه مثالی ارائه شد.
2) Form collection model binder که در ادامه توضیحات آن‌را مشاهده خواهید نمود.
3) HTTP posted file base model binder که توضیحات آن به قسمت بعدی موکول می‌شود.

یک نکته:
اولین متد LoginResult کنترلر را به نحو زیر نیز می‌توان بازنویسی کرد:
[HttpPost]
[ActionName("LoginResultWithFormCollection")]
public ActionResult LoginResult(FormCollection collection)
{
string name = collection["name"];
string password = collection["password"];

if (name == "Vahid" && password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

در اینجا FormCollection به صورت خودکار بر اساس مقادیر ارسالی به سرور توسط فریم ورک تشکیل می‌شود (FormCollection هم یک نوع model binder ساده است) و اساسا یک NameValueCollection می‌باشد.
بدیهی است در این حالت باید نگاشت مقادیر دریافتی، به متغیرهای متناظر با آن‌ها، دستی انجام شود (مانند مثال فوق) یا اینکه می‌توان از متد UpdateModel کلاس Controller هم استفاده کرد:

[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateFormCollection(FormCollection collection)
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account, collection.ToValueProvider());

if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

متد توکار UpdateModel، به صورت خودکار اطلاعات FormCollection دریافتی را به شیء مورد نظر، نگاشت می‌کند.
همچنین باید عنوان کرد که متد UpdateModel، در پشت صحنه از اطلاعات Model binder پیش فرض و هر نوع Model binder سفارشی که ایجاد کنیم استفاده می‌کند. به این ترتیب زمانیکه از این متد استفاده می‌کنیم، اصلا نیازی به استفاده از FormCollection نیست و متد بدون آرگومان زیر هم به خوبی کار خواهد کرد:

[HttpPost]
public ActionResult LoginResultUpdateModel()
{
var account = new Account();
this.UpdateModel(account);

if (account.Name == "Vahid" && account.Password == "123")
ViewBag.Message = "Succeeded";
else
ViewBag.Message = "Failed";

return View("Result");
}

استفاده از model binderها همینجا به پایان نمی‌رسد. نکات تکمیلی آن‌ها در قسمت بعدی بررسی خواهند شد.