مطالب
روش کار با فایل‌های پویای ارائه شده‌ی توسط یک برنامه‌ی ASP.NET Core در برنامه‌های React
پس از آشنایی با «روش کار با فایل‌های ایستا در برنامه‌های React»، اکنون اگر این فایل‌ها ایستا نباشند و توسط یک برنامه‌ی ASP.NET Core بازگشت داده شوند، چطور می‌توان از آن‌ها در برنامه‌های React استفاده کرد؟

برپایی پروژه‌های مورد نیاز

ابتدا یک پوشه‌ی جدید را مانند DownloadFilesSample، ایجاد کرده و در داخل آن دستور زیر را اجرا می‌کنیم:
> dotnet new react
در مورد این قالب که امکان تجربه‌ی توسعه‌ی یکپارچه‌ی ASP.NET Core و React را میسر می‌کند، در مطلب «روش یکی کردن پروژه‌های React و ASP.NET Core» بیشتر بحث کردیم.
سپس در این پوشه، پوشه‌ی ClientApp پیش‌فرض آن‌را حذف می‌کنیم؛ چون کمی قدیمی است. همچنین فایل‌های کنترلر و سرویس آب و هوای پیش‌فرض آن‌را به همراه پوشه‌ی صفحات Razor آن، حذف می‌کنیم.
به علاوه بجای تنظیم پیش فرض زیر در فایل کلاس آغازین برنامه:
spa.UseReactDevelopmentServer(npmScript: "start");
از تنظیم زیر استفاده کرده‌ایم تا با هر بار تغییری در کدهای پروژه‌ی ASP.NET، یکبار دیگر از صفر npm start اجرا نشود:
spa.UseProxyToSpaDevelopmentServer("http://localhost:3000");
بدیهی است در این حالت باید از طریق خط فرمان به پوشه‌ی clientApp وارد شد و دستور npm start را یکبار به صورت دستی اجرا کرد، تا این وب سرور بر روی پورت 3000، راه اندازی شود.

اکنون در ریشه‌ی پروژه‌ی ASP.NET Core ایجاد شده، دستور زیر را صادر می‌کنیم تا پروژه‌ی کلاینت React را با فرمت جدید آن ایجاد کند:
> create-react-app clientapp
سپس وارد این پوشه‌ی جدید شده و بسته‌های زیر را نصب می‌کنیم:
> cd clientapp
> npm install --save bootstrap axios
توضیحات:
- برای استفاده از شیوه‌نامه‌های بوت استرپ، بسته‌ی bootstrap نیز در اینجا نصب می‌شود که برای افزودن فایل bootstrap.css آن به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل clientapp\src\index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
 import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
- برای دریافت فایل‌ها از سمت سرور، از کتابخانه‌ی معروف axios استفاده خواهیم کرد.


کدهای سمت سرور دریافت فایل‌های پویا

در اینجا کدهای سمت سرور برنامه، یک فایل PDF ساده را بازگشت می‌دهند. این محتوای باینری می‌تواند حاصل اجرای یک گزارش اکسل، PDF و یا کلا هر نوع فایلی باشد:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;

namespace DownloadFilesSample.Controllers
{
    [Route("api/[controller]")]
    public class ReportsController : Controller
    {
        [HttpGet("[action]")]
        public IActionResult GetPdfReport()
        {
            return File(virtualPath: "~/app_data/sample.pdf",
                        contentType: "application/pdf",
                        fileDownloadName: "sample.pdf");
        }
    }
}
فایل بازگشتی فوق که در این مثال در مسیر wwwroot\app_data\sample.pdf برنامه‌ی وب کپی شده‌است، در نهایت با آدرس api/Reports/GetPdfReport در سمت کلاینت قابل دسترسی خواهد بود.


روش دریافت محتوای باینری در برنامه‌های React

برای دریافت یک محتوای باینری از سرور توسط axios مانند تصاویر، فایل‌های PDF و اکسل و غیره، مهم‌ترین نکته، تنظیم ویژگی responseType آن به blob است:
  const getResults = async () => {
      const { headers, data } = await axios.get(apiUrl, {
        responseType: "blob"
      });
  }


ساخت URL برای دسترسی به اطلاعات باینری

تمام مرورگرهای جدید از ایجاد URL برای اشیاء Blob دریافتی از سمت سرور، توسط متد توکار URL.createObjectURL پشتیبانی می‌کنند. این متد، شیء URL را از شیء window جاری دریافت می‌کند و سپس اطلاعات باینری را دریافت کرده و آدرسی را جهت دسترسی موقت به آن تولید می‌کند. حاصل آن، یک URL ویژه‌است مانند blob:https://localhost:5001/03edcadf-89fd-48b9-8a4a-e9acf09afd67 که گشودن آن در مرورگر، یا سبب نمایش آن تصویر و یا دریافت مستقیم فایل خواهد شد.
در ادامه کدهای تبدیل blob دریافت شده‌ی از سرور را به این URL ویژه، مشاهده می‌کنید:
import axios from "axios";
import React, { useEffect, useState } from "react";

export default function DisplayPdf() {
  const apiUrl = "https://localhost:5001/api/Reports/GetPdfReport";

  const [blobInfo, setBlobInfo] = useState({
    blobUrl: "",
    fileName: ""
  });

  useEffect(() => {
    getResults();
  }, []);

  const getResults = async () => {
    try {
      const { headers, data } = await axios.get(apiUrl, {
        responseType: "blob"
      });
      console.log("headers", headers);

      const pdfBlobUrl = window.URL.createObjectURL(data);
      console.log("pdfBlobUrl", pdfBlobUrl);

      const fileName = headers["content-disposition"]
        .split(";")
        .find(n => n.includes("filename="))
        .replace("filename=", "")
        .trim();
      console.log("filename", fileName);

      setBlobInfo({
        blobUrl: pdfBlobUrl,
        fileName: fileName
      });
    } catch (error) {
      console.log(error);
    }
  };
توضیحات:
- توسط useEffect Hook و بدون ذکر وابستگی خاصی در آن، سبب شبیه سازی رویداد componentDidUpdate شده‌ایم. به این معنا که متد getResults فراخوانی شده‌ی در آن، پس از رندر کامپوننت در DOM فراخوانی می‌شود و بهترین محلی است که از آن می‌توان برای ارسال درخواست‌های Ajaxای به سمت سرور و دریافت اطلاعات از backend، استفاده کرد و سپس setState را با اطلاعات جدید فراخوانی نمود. معادل setState در اینجا نیز، همان شیء حالتی است که توسط useState Hook و متد setBlobInfo آن تعریف کرده‌ایم.
- پس از دریافت headers و data از سرور، با استفاده از متد createObjectURL، آن‌را تبدیل به یک blob URL کرده‌ایم.
- همچنین در سمت سرور، پارامتر fileDownloadName را نیز تنظیم کرده‌ایم. این نام در سمت کلاینت، توسط هدری با کلید content-disposition ظاهر می‌شود:
ontent-disposition: "attachment; filename=sample.pdf; filename*=UTF-8''sample.pdf"
 بنابراین می‌توان آن‌را تجزیه کرد و سپس filename را از آن استخراج نمود.
- اکنون که نام فایل و URL دسترسی به داده‌ی فایل باینری دریافتی از سرور را استخراج و ایجاد کرده‌ایم. با فراخوانی متد setBlobInfo، سبب تنظیم متغیر حالت blobInfo خواهیم شد. این مورد، رندر مجدد UI را سبب شده و توسط آن می‌توان برای مثال فایل PDF دریافتی را نمایش داد.


نمایش فایل PDF دریافتی از سرور، به همراه دکمه‌های دریافت، چاپ و بازکردن آن در برگه‌ای جدید

در ادامه کدهای کامل قسمت رندر این کامپوننت را مشاهده می‌کنید:
import axios from "axios";
import React, { useEffect, useState } from "react";

export default function DisplayPdf() {

  // ...

  const { blobUrl } = blobInfo;

  return (
    <>
      <h1>Display PDF Files</h1>
      <button className="btn btn-info" onClick={handlePrintPdf}>
        Print PDF
      </button>
      <button className="btn btn-primary ml-2" onClick={handleShowPdfInNewTab}>
        Show PDF in a new tab
      </button>
      <button className="btn btn-success ml-2" onClick={handleDownloadPdf}>
        Download PDF
      </button>

      <section className="card mb-5 mt-3">
        <div className="card-header">
          <h4>using iframe</h4>
        </div>
        <div className="card-body">
          <iframe
            title="PDF Report"
            width="100%"
            height="600"
            src={blobUrl}
            type="application/pdf"
          ></iframe>
        </div>
      </section>

      <section className="card mb-5">
        <div className="card-header">
          <h4>using object</h4>
        </div>
        <div className="card-body">
          <object
            data={blobUrl}
            aria-label="PDF Report"
            type="application/pdf"
            width="100%"
            height="100%"
          ></object>
        </div>
      </section>

      <section className="card mb-5">
        <div className="card-header">
          <h4>using embed</h4>
        </div>
        <div className="card-body">
          <embed
            aria-label="PDF Report"
            src={blobUrl}
            type="application/pdf"
            width="100%"
            height="100%"
          ></embed>
        </div>
      </section>
    </>
  );
}
که چنین خروجی را ایجاد می‌کند:


در اینجا با انتساب مستقیم blob URL ایجاد شده، به خواص src و یا data اشیائی مانند iframe ،object و یا embed، می‌توان سبب نمایش فایل pdf دریافتی از سرور شد. این نمایش نیز توسط قابلیت‌های توکار مرورگر صورت می‌گیرد و نیاز به نصب افزونه‌ی خاصی را ندارد.

در ادامه کدهای مرتبط با سه دکمه‌ی چاپ، دریافت و بازکردن فایل دریافتی از سرور را مشاهده می‌کنید.


مدیریت دکمه‌ی چاپ PDF

پس از اینکه به blobUrl دسترسی یافتیم، اکنون می‌توان یک iframe مخفی را ایجاد کرد، سپس src آن‌را به این آدرس ویژه تنظیم نمود و در آخر متد print آن‌را فراخوانی کرد که سبب نمایش خودکار دیالوگ چاپ مرورگر می‌شود:
  const handlePrintPdf = () => {
    const { blobUrl } = blobInfo;
    if (!blobUrl) {
      throw new Error("pdfBlobUrl is null");
    }

    const iframe = document.createElement("iframe");
    iframe.style.display = "none";
    iframe.src = blobUrl;
    document.body.appendChild(iframe);
    if (iframe.contentWindow) {
      iframe.contentWindow.print();
    }
  };


مدیریت دکمه‌ی نمایش فایل PDF در یک برگه‌ی جدید

اگر علاقمند بودید تا این فایل PDF را به صورت تمام صفحه و در برگه‌ای جدید نمایش دهید، می‌توان از متد window.open استفاده کرد:
const handleShowPdfInNewTab = () => {
    const { blobUrl } = blobInfo;
    if (!blobUrl) {
      throw new Error("pdfBlobUrl is null");
    }

    window.open(blobUrl);
  };

مدیریت دکمه‌ی دریافت فایل PDF

بجای نمایش فایل PDF می‌توان دکمه‌ای را بر روی صفحه قرار داد که با کلیک بر روی آن، این فایل توسط مرورگر به صورت متداولی جهت دریافت به کاربر ارائه شود:
  const handleDownloadPdf = () => {
    const { blobUrl, fileName } = blobInfo;
    if (!blobUrl) {
      throw new Error("pdfBlobUrl is null");
    }

    const anchor = document.createElement("a");
    anchor.style.display = "none";
    anchor.href = blobUrl;
    anchor.download = fileName;
    document.body.appendChild(anchor);
    anchor.click();
  };
در اینجا یک anchor جدید به صورت مخفی به صفحه اضافه می‌شود که href آن به blobUrl تنظیم شده‌است و همچنین از فایل fileName استخراجی نیز در اینجا جهت ارائه‌ی نام اصلی فایل دریافتی از سرور، کمک گرفته شده‌است. سپس متد click آن فراخوانی خواهد شد. این روش در مورد تدارک دکمه‌ی دریافت تمام blobهای دریافتی از سرور کاربرد دارد و منحصر به فایل‌های PDF نیست.
اگر خواستید عملیات axios.get و دریافت فایل، با هم یکی شوند، می‌توان متد handleDownloadPdf را پس از پایان کار await axios.get، فراخوانی کرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: DownloadFilesSample.zip
برای اجرای آن، پس از صدور فرمان dotnet restore که سبب بازیابی وابستگی‌های سمت کلاینت نیز می‌شود، ابتدا به پوشه‌ی clientapp مراجعه کرده و فایل run.cmd را اجرا کنید. با اینکار react development server بر روی پورت 3000 شروع به کار می‌کند. سپس به پوشه‌ی اصلی برنامه‌ی ASP.NET Core بازگشته و فایل dotnet_run.bat را اجرا کنید. این اجرا سبب راه اندازی وب سرور برنامه و همچنین ارائه‌ی برنامه‌ی React بر روی پورت 5001 می‌شود.
مطالب
افزونه نویسی برای مرورگرها : فایرفاکس : قسمت اول
در دو مقاله پیشین ^ ، ^ به بررسی نوشتن افزونه در مرورگر کروم پرداختیم و اینبار قصد داریم همان پروژه را برای فایرفاکس پیاده کنیم. پس در مورد کدهای تکراری توضیحی داده نخواهد شد و برای فهم آن می‌توانید به دو مقاله قبلی رجوع کنید. همه‌ی ما فایرفاکس را به خوبی می‌شناسیم. اولین باری که این مرورگر آمد سرو صدای زیادی به پا کرد و بازار وسیعی از مرورگر‌ها را که در چنگ IE بود، به دست آورد . این سر و صدا بیشتر به خاطر امنیت و کارآیی بالای این مرورگر، استفاده از آخرین فناوری‌های تحت وب و دوست داشتنی برای طراحان وب بود. همچنین یکی دیگر از مهمترین ویژگی‌های آن، امکان سفارشی سازی آن با افزونه‌ها extensions یا addon بود که این ویژگی در طول این سال‌ها تغییرات زیادی به خود دیده است. در مورد افزونه نویسی برای فایرفاکس در سطح نت مطالب زیادی وجود دارند که همین پیشرفت‌های اخیر در مورد افزونه‌ها باعث شده خیلی از این مطالب به روز نباشند. اگر در مقاله پیشین فکر می‌کنید که کروم چقدر در نوشتن افزونه جذابیت دارد و امکانات خوبی را در اختیار شما می‌گذارد، الان دیگر وقت آن است که نظر خودتان را عوض کنید و فایرفاکس را نه تنها یک سرو گردن بلکه بیشتر از این حرف‌ها بالاتر بدانید.
شرکت موزیالا برای قدرتمندی و راحتی کار طراحان یک sdk طراحی کرده است است و شما با استفاده از کدهای موجود در این sdk قادرید کارهای زیادی را انجام دهید. برای نصب این sdk باید پیش نیازهایی بر روی سیستم شما نصب باشد:
  • نصب پایتون  2.5 یا 2.6 یا 2.7 که فعلا در سایت آن، نسخه‌ی 2.7 در دسترس هست. توجه داشته باشید که هنوز برای نسخه‌ی 3 پایتون پشتیبانی صورت نگرفته است. 
  • آخرین نسخه‌ی sdk را هم می‌توانید از این آدرس  به صورت zip و یا از این آدرس به صورت tar دانلود کنید و در صورتیکه دوست دارید به سورس آن دسترسی داشته باشید یا اینکه از سورس‌های مشارکت شده یا غیر رسمی استفاده کنید، از این صفحه آن را دریافت کنید.
بعد از دانلود sdk به شاخه‌ی bin رفته و فایل activate.bat را اجرا کنید. موقعی که فایل activate اجرا شود، باید چنین چیزی دیده شود:
(C:\Users\aym\Downloads\addon-sdk-1.17) C:\Users\aym\Downloads\addon-sdk-1.17\bin>
برای سیستم‌های عامل Linux,FreeBSD,OS X دستورات زیر را وارد کنید:
اگر یک کاربر پوسته‌ی bash هستید کلمه زیر را در کنسول برای اجرای activate بزنید:
source bin/activate
اگر کاربر پوسته‌ی بش نیستید:
bash bin/activate
نهایتا باید کنسول به شکل زیر در آید یا شبیه آن:
(addon-sdk)~/mozilla/addon-sdk >
بعد از اینکه به کنسول آن وارد شدید، کلمه cfx را در آن تایپ کنید تا راهنمای دستورات و سوییچ‌های آن‌ها نمایش داده شوند. از این ابزار میتوان برای راه اندازی فایرفاکس و اجرای افزونه بر روی آن، پکیج کردن افزونه، دیدن مستندات و آزمون‌های واحد استفاده کرد.

آغاز به کار
برای شروع، فایل‌های زیادی باید ساخته شوند، ولی نگران نباشید cfx این کار را برای شما خواهد کرد. دستورات زیر را جهت ساخت یک پروژه خالی اجرا کنید:
mkdir fxaddon
cd fxaddon
cfx init
یک پوشه را در مسیری که کنسول بالا اشاره میکرد، ساختم و وارد آن شدم و با دستور cfx init دستور ساخت یک پروژه‌ی خالی را دادم و باید بعد از این دستور، یک خروجی مشابه زیر نشان بدهد:
* lib directory created
* data directory created
* test directory created
* doc directory created
* README.md written
* package.json written
* test/test-main.js written
* lib/main.js written
* doc/main.md written
Your sample add-on is now ready for testing:
try "cfx test" and then "cfx run". Have fun!"
در این پوشه یک فایل به اسم package.json هم وجود دارد که اطلاعات زیر داخلش هست:
{
  "name": "fxaddon",
  "title": "fxaddon",
  "id": "jid1-QfyqpNby9lTlcQ",
  "description": "a basic add-on",
  "author": "",
  "license": "MPL 2.0",
  "version": "0.1"
}
این اطلاعات شامل نام و عنوان افزونه، توضیحی کوتاه در مورد آن، نویسنده‌ی افزونه، ورژن افزونه و ... است. این فایل دقیقا معادل manifest.json در کروم است. در افزونه نویسی‌های قدیم این فایل install.rdf نام داشت و بر پایه‌ی فرمت rdf بود. ولی در حال حاضر با تغییرات زیادی که افزونه نویسی در فایرفاکس کرده‌است، الان این فایل بر پایه یا فرمت json است. اطلاعات package را به شرح زیر تغییر می‌دهیم:
{
  "name": "dotnettips",
  "title": ".net Tips Updater",
  "id": "jid1-QfyqpNby9lTlcQ",
  "description": "This extension keeps you updated on current activities on dotnettips.info",
  "author": "yeganehaym@gmail.com",
  "license": "MPL 2.0",
  "version": "0.1"
}

رابط‌های کاربری
Action Button و Toggle Button
فایل main.js را در دایرکتوری lib باز کنید:
موقعی که در کروم افزونه می‌نوشتیم امکانی به اسم browser action داشتیم که در اینجا با نام action button شناخته می‌شود. در اینجا باید کدها را require کرد، همان کاری در خیلی از زبان‌ها مثلا مثل سی برای صدا  زدن سرآیندها می‌کنید. مثلا برای action button اینگونه است:
var button= require('sdk/ui/button/action');
نحوه‌ی استفاده هم بدین صورت است:
buttons.ActionButton({...});
که در بین {} خصوصیات دکمه‌ی مورد نظر نوشته می‌شود. ولی من بیشتر دوست دارم از شیء دیگری استفاده کنم. به همین جهت ما از یک مدل دیگر button که به اسم toggle button شناخته می‌شود، استفاده می‌کنیم. از آن جا که این button دارای دو حالت انتخاب (حالت فشرده شده) و غیر انتخاب (معمولی و آماده فشرده شدن توسط کلیک کاربر) است، بهترین انتخاب هست.

کد زیر یک toggle button را برای فایرفاکس می‌سازد که با کلیک بر روی آن، صفحه‌ی popup.htm  به عنوان یک پنل روی آن رندر می‌شود:
var tgbutton = require('sdk/ui/button/toggle');
var panels = require("sdk/panel");
var self = require("sdk/self");

var button = tgbutton.ToggleButton({
  id: "updaterui",
  label: ".Net Updater",
  icon: {
    "16": "./icon-16.png",
    "32": "./icon-32.png",
    "64": "./icon-64.png"
  },
  onChange: handleChange
});

var panel = panels.Panel({
  contentURL: self.data.url("./popup.html"),
  onHide: handleHide
});

function handleChange(state) {
  if (state.checked) {
    panel.show({
      position: button
    });
  }
}

function handleHide() {
  button.state('window', {checked: false});
}
در سه خط اول، فایل‌هایی را که نیاز است Required شوند، می‌نویسیم و در یک متغیر ذخیره می‌کنیم. اگر در متغیر نریزیم مجبور هستیم همیشه هر کدی را به جای نوشتن عبارت زیر:
 tgbutton.ToggleButton
به صورت زیر بنویسیم:
require('sdk/ui/button/toggle').ToggleButton
که اصلا کار جالبی نیست. اگر مسیرهای نوشته شده را از مبدا فایل zip که اکسترکت کرده‌اید، در دایرکتوری sdk در شاخه lib بررسی کنید، با دیگر موجودیت‌های sdk آشنا خواهید شد.
در خط بعدی به تعریف یک شیء از نوع toggle button به اسم button میپردازیم و خصوصیاتی که به این دکمه داده ایم، مانند یک کد شناسایی، یک برچسب که به عنوان tooltip نمایش داده خواهد شد و آیکن‌هایی در اندازه‌های مختلف که در هرجایی کاربر آن دکمه را قرار داد، در اندازه‌ی مناسب باشد و نهایتا به تعریف یک رویداد می‌پردازیم. تابع handlechange زمانی صدا زده می‌شود که در وضعیت دکمه‌ی ایجاد شده تغییری حاصل شود. در خط بعدی شیء panel را به صورت global میسازیم. شیء self دسترسی ما را به اجزا یا فایل‌های افزونه خودمان فراهم می‌کند که در اینجا دسترسی ما به فایل html در شاخه‌ی data میسر شده است و مقدار مورد نظر را در contentURL قرار می‌دهد. نهایتا هم برای رویداد onhide تابعی را در نظر می‌گیریم تا موقعی که پنجره بسته شد بتوانیم وضعیت toggle button را به حالت قبلی بازگردانیم و حالت فشرده نباشد. چرا که این دکمه تنها با کلیک ماوس به حالت فشرده و حالت معمولی سوییچ میکند. پس اگر کاربر با کلیک بر روی صفحه‌ی مرورگر پنجره را ببندد، دکمه در همان وضعیت فشرده باقی می‌ماند.
همانطور که گفتیم تابع handlechnage موقعی رخ میدهد که در وضعیت دکمه، تغییری رخ دهد و نمیدانیم که این وضعیت فشرده شدن دکمه هست یا از حالت فشرده خارج شده است. پس با استفاده از ویژگی checked بررسی میکنم که آیا دکمه‌ای فشرده شده یا خیر؛ اگر برابر true بود یعنی کاربر روی دکمه، کلیک کرده و دکمه به حالت فشرده رفته، پس ما هم پنل را به آن نشان می‌دهیم و خصوصیات دلخواهی را برای مشخص کردن وضعیت پنل نمایشی به آن پاس می‌کنیم. خصوصیت یا پارامترهای زیادی را می‌توان در حین ساخت پنل برای آن ارسال کرد. با استفاده از خصوصیت position محل نمایش پنجره را مشخص می‌کنیم. در صورتی که ذکر نشود پنجره در وسط مرورگر ظاهر خواهد شد.
تابع onhide زمانی رخ میدهد که به هر دلیلی پنجره بسته شده باشد که در بالا یک نمونه‌ی آن را عرض کردیم. ولی اتفاقی که می‌افتد، وضعیت تابع را با متد state تغییر می‌دهیم و خصوصیت checked آن را false می‌کنیم. بجای پارامتر اولی، دو گزینه را میتوان نوشت؛ یکی window و دیگری tab است. اگر شما گزینه tab را جایگزین کنید، اگر در یک تب دکمه به حالت فشرده برود و به تب دیگر بروید و باعث بسته شدن پنجره بشوید، دکمه تنها در تبی که فعال است به حالت قبلی باز می‌گردد و تب اولی همچنان حالت خود را حفظ خواهد کرد پس می‌نویسیم window تا این عمل در کل پنجره اعمال شود.

Context Menus
برای ساخت منوی کانتکست از کد زیر استفاده می‌کنیم:
var contextMenu = require("sdk/context-menu");

var home = contextMenu.Item({
  label: "صفحه اصلی",
  data: "https://www.dntips.ir/"
});
var postsarchive = contextMenu.Item({
  label: "مطالب سایت",
  data: "https://www.dntips.ir/postsarchive"
});

var menuItem = contextMenu.Menu({
  label: "Open .Net Tips",
  context: contextMenu.PageContext(),
   items: [home, postsarchive],
  image: self.data.url("icon-16.png"),
  contentScript: 'self.on("click", function (node, data) {' +
                 '  window.location.href = data;' +
                 '});'
});
این منو هم مثل کروم دو زیر منو دارد که یکی برای باز کردن صفحه‌ی اصلی و دیگر‌ی برای باز کردن صفحه‌ی مطالب است. هر کدام یک برچسب برای نمایش متن دارند و یکی هم دیتا که برای نگهداری آدرس است. در خط بعدی منوی پدر یا والد ساخته می‌شود که با خصوصیت items، زیر منوهایش را اضافه می‌کنیم و با خصوصیت image، تصویری را در پوشه‌ی دیتا به آن معرفی می‌کنیم که اندازه‌ی آن 16 پیکسل است و دومی هم خصوصیت context است که مشخص می‌کند این گزینه در چه مواردی بر روی context menu نمایش داده شود. الان روی همه چیزی نمایش داده می‌شود. اگر گزینه، SelectionContext باشد، موقعی که متنی انتخاب شده باشد، نمایش می‌یابد. اگر SelectorContext باشد، خود شما مشخص می‌کنید بر روی چه مواردی نمایش یابد؛ مثلا عکس یا تگ p  یا هر چیز دیگری، کد زیر باعث می‌شود فقط روی عکس نمایش یابد:
SelectorContext("img")
کد زیر هم روی عکس و هم روی لینکی که href داشته باشد:
SelectorContext("img,a[href]")
موارد دیگری هم وجود دارند که میتوانید مطالب بیشتری را در مورد آن‌ها در اینجا مطالعه کنید. آخرین خصوصیت باقی مانده، content script است که می‌توانید با استفاده از جاوااسکریپت برای آن کد بنویسید.  موقعی که برای آن رویداد کلیک رخ داد، مشخص شود تابعی را صدا میزند با دو آرگومان؛ گره ای که انتخاب شده و داده‌ای که به همراه دارد که آدرس سایت است و آن را در نوار آدرس درج می‌کند.
آن منوهایی که با متد item ایجاد شده‌اند منوهایی هستند که با کلیک کاربر اجرا می‌شوند؛ ولی والدی که با متد menu ایجاد شده است، برای منویی است که زیر منو دارد و خودش لزومی به اجرای کد ندارد. پس اگر منویی میسازید که زیرمنو ندارد و خودش قرار است کاری را انجام دهد، به صورت همان item بنویسید که پایین‌تر نمونه‌ی آن را خواهید دید.
الان مشکلی که ایجاد می‌شود این است که موقعی که سایت را باز می‌کند، در همان تبی رخ می‌دهد که فعال است و اگر کاربر بر روی صفحه‌ی خاصی باشد، آن صفحه به سمت سایت مقصد رفته و سایت فعلی از دست میرود. روش صحیح‌تر اینست که تبی جدید بار شود و آدرس مقصد در آن نمایش یابد. پس باید از روشی استفاده کنیم که رویداد کلیک توسط کد خود افزونه مدیریت شود، تا با استفاده از شیء tab، یک تب جدید با آدرسی جدید ایجاد کنیم. پس کد را با کمی تغییر می‌نویسیم:
var tabs = require("sdk/tabs");
var menuItem = contextMenu.Menu({
  label: "Open .Net Tips",
  context: contextMenu.PageContext(),
   items: [home, postsarchive],
  image: self.data.url("icon-16.png"),
  contentScript: 'self.on("click", function (node, data) {' +
                 '  self.postMessage(data);' +
                 '});',
 onMessage: function (data) {
     tabs.open(data);
  }
});
با استفاده از postmessage، هر پارامتری را که بخواهیم ارسال می‌کنیم و بعد با استفاده از رویداد onMessage، داده‌ها را خوانده و کد خود را روی آن‌ها اجرا می‌کنیم.
بگذارید کد زیر را هم جهت سرچ مطالب بر روی سایت پیاده کنیم: 
var Url="https://www.dntips.ir/search?term=";
var searchMenu = contextMenu.Item({
  label: "search for",
  context: [contextMenu.PredicateContext(checkText),contextMenu.SelectionContext()],
    image: self.data.url("icon-16.png"),
  contentScript: 'self.on("click", function () {' +
  '  var text = window.getSelection().toString();' +
                 '  if (text.length > 20)' +
                 '   text = text.substr(0, 20);' +
                 '  self.postMessage(text);'+
                '})',
onMessage: function (data) {
     tabs.open(Url+data);
  }
 
});

function checkText(data) {

       if(data.selectionText === null)
           return false;

       console.log('selectionText: ' + data.selectionText);

       //handle showing or hiding of menu items based on the text content.
       menuItemToggle(data.selectionText);

       return true;
};

function menuItemToggle(text){
var searchText="جست و جو برای ";
    searchMenu.label=searchText+text;

};
در ساخت این منو، ما از ContextSelection استفاده کرده‌ایم. بدین معنی که موقعی که چیزی روی صفحه انتخاب شد، این منو ظاهر شود و گزینه‌ی دیگری که در کنارش هست، گزینه contextMenu.PredicateContext وظیفه دارد تابعی که به عنوان آرگومان به آن دادیم را موقعی که منو کانتکست ایجاد شد، صدا بزند و اینگونه میتوانیم بر حسب اطلاعات کانتکست، منوی خود را ویرایش کنیم. مثلا من دوست دارم موقعی که متنی انتخاب می‌شود و راست کلیک می‌کنم گزینه‌ی "جست و جو برای..." نمایش داده شود و به جای ... کلمه‌ی انتخاب شده نمایش یابد. به شکل زیر دقت کنید. این چیزی است که ما قرار است ایجاد کنیم:
در کل موقع ایجاد منو تابع checkText اجرا شده و متن انتخابی را خوانده به عنوان یک آرگومان برای تابع menuItemToggle ارسال می‌کند و به رشته "جست و جو برای" می‌چسباند. در خود پارامترهای آیتم اصلی، گزینه content scrip، با استفاده از جاوااسکریپت، متن انتخاب شده را دریافت کرده و با استفاده از متد postmessage برای تابع  onMessage ارسال کرده و با ساخت یک تب و چسباندن عبارت به آدرس جست و جو سایت، کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت کرده و عمل جست و جو در سایت انجام می‌گیرد.

در قسمت آینده موارد بیشتری را در مورد افزونه نویسی در فایرفاکس بررسی خواهیم کرد و افزونه را تکمیل خواهیم کرد
مطالب
رمزنگاری JWT و افزایش امنیت آن در ASP.NET Core
آموزش JSON Web Token (به اختصار JWT) و پیاده سازی آن در برنامه‌های ASP.NET Core درسایت موجود است.
توکن JWT در حالت عادی به صورت Base64 رمزنگاری می‌شود که این نوع رمزنگاری به راحتی قابل رمزگشایی و خواندن است. سایت‌های آنلاین زیادی برای رمزگشایی base64 موجود است؛ برای مثال کافی است توکن خود را در سایت jwt.io کپی کنید و به راحتی محتوای بدنه توکن (Payload) را مشاهده کنید.

پس توکن JWT هیچ امنیتی در برابر خوانده شدن ندارد.
ساده‌ترین راه حل، رمزنگاری دستی بدنه توکن می‌باشد که مثلا بر اساس کلیدی (که فقط سمت سرور نگهداری و مراقبت می‌شود) توکن را رمزنگاری کرده و به هنگام خواندن، آن را با همان کلید رمزگشایی کنیم. ولی این روش ضمن استاندارد نبودن، مشکلات خاص خودش را دارد و نیاز به سفارشی سازی زیادی، هم به هنگام تولید توکن و هم به هنگام خواندن توکن دارد.
 اصولی‌ترین راه، استفاده از رمزنگاری توکن به روش JSON Web Encryption (یا به اختصار JWE) است که در آن مشابه روش بالا ولی به صورت استاندارد تعریف شده (و قابل فهم برای همه استفاده کنندگانی که با این استاندارد آشنایی دارند) است.
نکته :
  1. اگر از JWE استفاده نمی‌کنید، بهتر است اطلاعات حساسی مانند شماره تلفن کاربر (و شاید در مواردی حتی آیدی کاربر) را در بدنه توکن قرار ندهیم چرا که قابل خوانده شدن است (که در این صورت استفاده از Guid برای آیدی کاربر می تواند کمی مفید باشد چرا که حداقل آیدی بقیه کاربران قابل پیش بینی نمی‌باشد).
  2. توکن JWT هیچ امنیتی در برابر خوانده شدن ندارد؛ ولی به لطف امضای (signature) آن، در برابر تغییر محتوا، ایمن است؛ چرا که در صورت تغییر محتوای آن، دیگر مقدار hash محتوا با امضای آن همخوانی نداشته و عملا از اعتبار ساقط می‌گردد.
برای رمزنگاری JWT باید در هر دو مرحله‌ی "تولید توکن" و "اعتبارسنجی توکن" کلید و الگوریتم لازم برای رمزنگاری را مشخص کنیم. بدین منظور در جایی که توکن را تولید می‌کنیم، خواهیم داشت :
var secretKey = Encoding.UTF8.GetBytes("LongerThan-16Char-SecretKey"); // must be 16 character or longer 
var signingCredentials = new SigningCredentials(new SymmetricSecurityKey(secretKey), SecurityAlgorithms.HmacSha256Signature);

var encryptionkey = Encoding.UTF8.GetBytes("16CharEncryptKey"); //must be 16 character
var encryptingCredentials = new EncryptingCredentials(new SymmetricSecurityKey(encryptionkey), SecurityAlgorithms.Aes128KW, SecurityAlgorithms.Aes128CbcHmacSha256);

var claims = new List<Claim>
{
   new Claim(ClaimTypes.Name, "UserName"), //user.UserName
   new Claim(ClaimTypes.NameIdentifier, "123"), //user.Id
};

var descriptor = new SecurityTokenDescriptor
{
   Issuer = _siteSetting.JwtSettings.Issuer,
   Audience = _siteSetting.JwtSettings.Audience,
   IssuedAt = DateTime.Now,
   NotBefore = DateTime.Now.AddMinutes(_siteSetting.JwtSettings.NotBeforeMinutes),
   Expires = DateTime.Now.AddMinutes(_siteSetting.JwtSettings.ExpirationMinutes),
   SigningCredentials = signingCredentials,
   EncryptingCredentials = encryptingCredentials,
   Subject = new ClaimsIdentity(claims)
};

var tokenHandler = new JwtSecurityTokenHandler();
var securityToken = tokenHandler.CreateToken(descriptor);
string encryptedJwt = tokenHandler.WriteToken(securityToken);
کد بالا، مانند کد تولید یک توکن jwt معمولی است؛ تنها تفاوت آن، ایجاد و معرفی شیء encryptingCredentials است.
در خط چهارم، آرایه بایتی کلید لازم برای رمزنگاری (encryptionkey) گرفته شده و از روی آن encryptingCredentials ایجاد شده‌است. این کلید باید 16 کاراکتر باشد؛ در غیر اینصورت به هنگام تولید توکن، خطا دریافت خواهید کرد. رمزنگاری توکن، توسط این کلید و الگوریتم مشخص شده انجام خواهد شد.
سپس شیء تولید شده، به خاصیت EncryptingCredentials کلاس SecurityTokenDescriptor معرفی شده‌است و  نهایتا متد tokenHandler.WriteToken توکن رمزنگاری شده‌ای را تولید می‌کند.
نتیجه کار این است که توکن تولید شده، بدون کلید مربوطه (که سمت سرور نگهداری می‌شود) قابل رمز گشایی نیست و اگر آن را در سایت jwt.io کپی کنید، جوابی دریافت نخواهید کرد.

در ادامه لازم است در مرحله اعتبار سنجی و رمزگشایی توکن در سمت سرور، کلید و الگوریتم لازم را به آن معرفی کنیم تا middleware مربوطه بتواند توکن دریافتی را رمزگشایی و سپس اعتبار سنجی کند. بدین منظور در متد ConfigureServices کلاس Startup.cs خواهیم داشت:

services.AddAuthentication(JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme)
.AddJwtBearer(options =>
{
   var secretkey = Encoding.UTF8.GetBytes("LongerThan-16Char-SecretKey");
   var encryptionkey = Encoding.UTF8.GetBytes("16CharEncryptKey");

   var validationParameters = new TokenValidationParameters
   {
      ClockSkew = TimeSpan.Zero, // default: 5 min
      RequireSignedTokens = true,

      ValidateIssuerSigningKey = true,
      IssuerSigningKey = new SymmetricSecurityKey(secretkey),

      RequireExpirationTime = true,
      ValidateLifetime = true,

      ValidateAudience = true, //default : false
      ValidAudience = "MyWebsite",

      ValidateIssuer = true, //default : false
      ValidIssuer = "MyWebsite",

      TokenDecryptionKey = new SymmetricSecurityKey(encryptionkey)
   };

   options.RequireHttpsMetadata = false;
   options.SaveToken = true;
   options.TokenValidationParameters = validationParameters;
});

کد بالا مانند کد فعال سازی احراز هویت توسط JWT معمولی در ASP.NET Core است؛ با این تفاوت که:

ابتدا آرایه بایتی همان کلید رمزنگاری (encryptionkey) که قبلا توکن را با آن رمزنگاری کرده بودیم، گرفته شده و سپس توسط مقداردهی خاصیت TokenDecryptionKey کلاس TokenValidationParameters، معرفی شده است. 

ولی شاید این سؤال برایتان پیش آید که چرا الگوریتم رمزنگاری مشخص نشده است؟ پس سرور از کجا می‌فهمد که این توکن بر اساس چه الگوریتمی رمزنگاری شده است؟ 

دلیل آن این است که به هنگام تولید توکن، اسم الگوریتم مربوطه، داخل بخش header توکن نوشته می‌شود. اگر تصویر قبل را مشاهده کنید مقدار header توکن به شرح زیر است.

{
  "alg": "A128KW",
  "enc": "A128CBC-HS256",
  "typ": "JWT"
}

پس سرور بر اساس این قسمت از توکن (header)، که هیچگاه رمزنگاری نمی‌شود، می‌فهمد که توسط چه الگوریتمی باید توکن را رمزگشایی کند که در اینجا A128CBC-HS256 (اختصار AES-128-CBC و HMAC-SHA256) است.

مثال کامل و قابل اجرای این مطلب را می‌توانید از این ریپازیتوری دریافت کنید.

مطالب
چگونگی استفاده از افزونه Isotope در AngularJS

حتما تا به حال در وب سایت‌های زیادی قسمت هایی را دیده اید که چیدمان عناصر آن به شکل زیر است:

این گونه چیدمان را حتما در منوی Start ویندوز 8 بار‌ها دیده‌اید! عناصر تشکیل دهنده‌ی این شکل از چیدمان، می‌توانند یک سری عکس باشند که تشکیل یک گالری عکس را داده‌اند و یا یک سری div که محتوای پست‌های یک وبلاگ را در خود جای داده‌اند. چیزی که این شکل از چیدمان عناصر را نسبت به چیدمان‌های معمول متمایز می‌کند این است که طول و عرض هر یک از این عناصر با یکدیگر متفاوت است و هدف از این گونه چیدمان آن است که این عناصر در فضایی که به آن‌ها اختصاص داده شده است، به صورت بهینه قرار گیرند تا کمترین فضا هدر رود.

برای اعمال این شکل از چیدمان در دنیای وب افزونه‌های زیادی بر فراز کتاب خانه‌ی jQuery تدارک دیده شده است که از جمله مطرح‌ترین آن‌ها می‌توان به افزونه های Isotope ، Masonry و Gridster  اشاره کرد.

افزونه‌ی Isotope مزایایی را برای من در پی داشت و این افزونه را برای انجام کارهای خود، مناسب دیدم. نکته‌ی مهم اینجا است که هدف من بررسی Isotope نیست، چرا که اگر به وب سایت آن مراجعه کنید، با کوهی از مستندات مواجه می‌شوید که چگونه از آن در وب سایت‌های معمولی استفاده کنید.

در این مقاله قصد من این است که نشان دهم چگونه از افزونه‌ی Isotope در AngularJS استفاده کنیم؛ چگونه چیدمان آن را راست به چپ کنیم و چگونه آن را با محیط‌های واکنش گرا (Responsive) سازگار کنیم.

فرض کنید در یک وب سایت قصد داریم اطلاعات یک سری مطلب خبری را از سرور، به فرمت JSON دریافت کرده و نمایش دهیم. در AngularJS شیوه‌ی کار بدین صورت است که اطلاعاتی که به فرمت JSON هستند را با استفاده از directive ایی به نام ng-repeat پیمایش کرده و آن‌ها را نمایش دهیم.  حال اگر بخواهیم چیدمان مطالب را با استفاده از Isotope تغییر دهیم، می‌بینیم که هیچ چیزی نمایش داده نمی‌شود. دلیل آن بر می‌گردد به مراحل کامپایل کردن AngularJS و نامشخص بودن زمان اعمال چیدمان Isotope به عناصر است.

در AngularJS هنگامیکه با دستکاری DOM سر و کار پیدا می‌کنیم، معمولا باید به سراغ Directive‌ها رفت و یک Directive سفارشی برای کار با Isotope تعریف کرد تا با مکانیزم‌های Angular سازگار باشد. خوشبختانه Directive Isotope برای Angular موجود می‌باشد. نکته‌ی مهم این است که این Directive برای نگارش 1 افزونه‌ی Isotope نوشته شده است. البته با نگارش 2 هم کار می‌کند که من برای انجام کار خود نسخه‌ی 1 را ترجیح دادم استفاده کنم.

نکته‌ی بعدی که باید رعایت شود این است که چیدمان عناصر باید از راست به چپ شوند. خوشبختانه این کار در نسخه‌ی 1 Isotope با تغییر کوچکی در سورس Isotope و تغییر یک تابع انجام میشود. گویا نسخه‌ی دوم امکان پیش فرضی را برای این کار دارد، اما نتوانستم آن را به خوبی پیاده سازی کنم و به همین دلیل ترجیح دادم از همان نسخه‌ی اول استفاده کنم.

برای اینکه در هنگام جابه جا شدن عناصر، انیمیشن‌ها نیز از راست به چپ انجام شوند، باید css‌های زیر را نیز اعمال نمود:

.isotope .isotope-item {
  -webkit-transition-property: right, top, -webkit-transform, opacity;
     -moz-transition-property: right, top, -moz-transform, opacity;
      -ms-transition-property: right, top, -ms-transform, opacity;
       -o-transition-property: right, top, -o-transform, opacity;
          transition-property: right, top, transform, opacity;
}

Responsive بودن این عناصر مسئله‌ی دیگری است که باید حل گردد. امروزه اکثر فریم ورک‌های مطرح css، واکنشگرا نیز هستند و برای پشتیبانی از سایز‌های متفاوت صفحه نمایش، تدابیری در نظر گرفته‌اند. اساس کار واکنش گرا بودن این فریم ورک‌ها در تعیین ابعاد عناصر، بیان ابعاد به صورت درصدی است. مثلا فلان عرض div برابر 50% باشد بدین معناست که همیشه عرض این div نصف عرض عنصر والد آن باشد.

متاسفانه Isotope میانه‌ی چندانی با این ابعاد درصدی ندارد و باید عرض عناصر به صورت دقیق و بر حسب پیکسل بیان شود. البته نسخه‌ی جدید آن و یا حتی پلاگین هایی برای کار با ابعاد درصدی نیز تدارک دیده شده است که به شخصه به نتیجه‌ی با کیفیتی نرسیدم.

  برای حل این مشکل می‌توان از امکانات CSS به مانند دستورات زیر استفاده کرد: 
@media (min-width: 768px) and (max-width: 980px) {
    .card {
        width: 320px;
    }
}

@media (min-width: 980px) and (max-width: 1200px) {
    .card {
        width: 260px;
    }
}

@media (min-width: 1200px) {
    .card {
        width: 340px;
    }
}
بدین صورت می‌توان در ابعاد مختلف نمایشگر تعیین کرد که عرض عناصر ما چقدر باشد.
اکنون یک گالری عکس را در نظر بگیرید که در زیر هر عکس توضیحی نیز نوشته شده است و ساختار HTML آن به این صورت است که داخل هر div عکسی نیز موجود است. اگر به شیوه‌ی ذکر شده عمل کنید با یک اشکال مواجه می‌شوید و عناصر روی هم قرار گرفته و اصطلاحا overlapping اتفاق می‌افتد. دلیل این امر این است که لود شدن عکس‌ها عملی زمان گیر است و Isotope قبل از این که عکس لود شود، سایز آن عنصر را محاسبه کرده که در حقیقت این سایز بدون احتساب سایز عکس است و ابعاد واقعی عنصر ما نیست؛ در نتیجه وقتی عکس لود می‌شود آن div فضای بیشتری احتیاج دارد و به همین دلیل به زیر div‌های دیگر می‌رود.
برای حل این مشکل باید به این صورت عمل کرد که وقتی عکس‌ها کامل لود شدند، Isotope وارد عمل شده و سایز عناصر را به دست آورده و آن‌ها را بچیند. برای این کار معمولا از افزونه‌ی  imagesLoaded استفاده می‌کنند که با کمک این افزونه می‌توان مشخص کرد که وقتی تمام عکس‌های موجود در فلان div کامل لود شدند، Isotope وارد عمل شده و عناصر را چیدمان کند.
البته بدون استفاده از افزونه‌ی imagesLoaded و به کمک امکانات AngularJS و تعریف یک Directive سفارشی می‌توان زمان لود شدن عکس‌ها را کنترل کرد.
app.directive('imageOnload', function () {
            return {
                restrict: 'A',
                link: function (scope, element, attrs) {
                    element.bind('load', function () {
                        scope.$emit('iso-method', { name: 'reLayout', params: null }); // call reLayout isotope methode prevent overlaaping the items
                    });
                }
            };
        });
کار این directive این است که به ازای بارگذاری هر عکس، متد reLayout را از Isotope، فراخوانی می‌کند. از این جهت فراخوانی reLayout به ازای لود شدن هر عکس بهتر است که لود شدن تمامی عکس‌ها ممکن است مدت زمان زیادی طول بکشد و کاربر برای مدتی با یک ساختار بهم ریخته مواجه شود.
    
اگر در نمونه کدی که قرار داده‌ام، به انتهای کدهای کنترلر ListController دقت کنید، برای رویداد resize شی window، تابعی تعریف شده است تا به هنگام تغییر سایز صفحه فراخوانی شود. در این رویداد هر بار که سایز پنجره تغییر کرد، پس از یک ثانیه تابع reLayout  افزونه‌ی Isotope را فراخوانی می‌کنیم تا مجددا المنت‌های صفحه چیده شوند. البته ضرورتی وجود نداشته ولی در بعضی مواقع عناصر خوب چیده نمی‌شدند که با فراخوانی reLayout از چیدمان صحیح عناصر مطابق با سایز جدید صفحه اطمینان حاصل پیدا می‌کنیم. دلیل یک ثانیه تاخیر این است که اگر به ساز و کار تعاریف متد‌ها در directive Isotope دقت کنید، از سرویس timeout$  به وفور استفاده شده است. ظاهرا اگر برای فراخوانی reLayout زودتر عمل کنیم با فراخوانی هایی این متد در ساختار خودش تداخل پیدا می‌کند.
$(window).resize(function () {
                $timeout(function myfunction() {
                    $scope.$broadcast('iso-method', { name: 'reLayout', params: null }); // call reLayout isotope methode prevent overlaaping the items
                },1000);
                
            });
   
در نهایت تمامی نکات گفته شده را به صورت یک نمونه کد آماده کردم:
   

مطالب
Vue.js - بحث Event Handling - آشنایی و شیوۀ استفاده از رویدادها - قسمت پنجم
در این قسمت به بحث رویدادها می‌پردازیم و اینکه به چه صورتی می‌توانیم از آن‌ها درون پروژه استفاده کنیم. فریم‌ورک Vue.js در عین سادگی می‌تواند نیاز شما را برآورده کرده و به نحو مطلوبی خروجی مناسبی را بدون هیچ دردسری، به شما تحویل دهد.
رویدادها یا همان eventها به ما این اختیار را می‌دهند که بتوانیم عمل خاصی را بر روی یک صفحه یا قسمت‌های مختلف درون پروژه اعمال کنیم و کاملا شبیه رویدادهایی است که در زبان‌های دیگر با آن کار کرده و آشنایی دارید.
برای شروع کار ابتدا نیاز است تا همانند قسمت‌های قبلی، کدهای صفحه مورد نظر خود را بنویسم و صفحه مورد نظر را ذخیره کنیم. کدها برای شروع کار، بدین شکل است که به صورت زیر نوشته و آماده شده است.
<html>
<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <title>dotnet</title>
</head>
    <body id="dotnettips">
 <a v-on:click="message" href="bank.html">click here!</a> 
       <script src="https://cdnjs.cloudflare.com/ajax/libs/vue/1.0.27/vue.min.js">
       </script>
       <script type="text/javascript">
     new Vue({
        el: '#dotnettips',
        data:{
        },
        methods:{
            message: function () {
                alert("hi friends");
            }
        }
    });
        </script>      
        </body>
</html>
در کدهای بالا قسمت body طبق روال همیشگی یک id را به خود اختصاص داده است و لازم است که بدانیم مشخصه‌ی id درون بدنه‌ی vue و مشخصه‌ی el به کدام بخش تعلق گرفته است.
دقت بفرمائید که ما نیاز داریم تا یک function بنویسم و رویداد مورد نظر را اجرا کنیم که جهت آزمایش به دو صفحه html نیاز است و در بخش زیر از کدهای فوق قابل مشاهده است.

vue مورد نظر و متد برای اجرای رویداد بدین شکل نوشته شده است.
  new Vue({
        el: '#dotnettips',
        data:{

        },
        methods:{
            message: function () {
                alert("hi friends");
            }
        }
    });
حال باید رویداد هدایت شود که از تگ a استفاده شده است. به صورت زیر:
<html>

<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <title>dotnet</title>
</head>

    <body id="dotnettips">

 <a v-on:click="message" href="bank.html">click here!</a>
لازم به اشاره است که جهت معرفی رویدادی به صفحه دیگر باید از دستور v-on که vuejs در اختیار ما قرار داده است، استفاده کرد و ما نیز چنین کدی را نوشته‌ایم و صفحه مورد نظر را ارجاع داده‌ایم.
  • حتما باید نام متد به رویداد کلیک معرفی شود که در کد فوق قابل مشاهده است.
نام صفحه مورد نظر برای ارجاع : bank.html
دقت شود، درون vue که نوشته شده‌است، یک متد نیز فراخوانی شده است تا رویداد، اجرا شود و ما نام آن متد را message در نظر گرفته‌ایم. 
دو صفحه به دلخواه ساخته شده‌است که نام صفحه اول با نام cc.html و صفحه دوم با نام bank.html ایجاد شده‌اند. زمان اجرای رویداد، به صفحه دوم و دریافت پیغام hi friends، توسط تابعی که نوشته‌ایم و نمایش آن بر روی صفحه مواجه خواهیم شد. بدین معنی است که رویداد به درستی اجرا شده است و سپس به صفحه دوم هدایت می‌شویم.
تصویری از خروجی ضمیمه شده است.

مطالب
مفاهیم برنامه نویسی ـ مروری بر پروپرتی‌ها
در مطلب پیشین کلاسی را برای حل بخشی از یک مسئله بزرگ تهیه کردیم. اگر فراموش کردید پیشنهاد می‌کنم یک بار دیگر آن مطلب را مطالعه کنید. بد نیست بار دیگر نگاهی به آن بیاندازیم.
public class Rectangle
{
    public double Width;
    public double Height;
 
    public double Area()
    {
        return Width*Height;
    }
 
    public double Perimeter()
    {
        return 2*(Width + Height);
    }
}
کلاس خوبی است اما همان طور که در بخش قبل مطرح شد این کلاس می‌تواند بهتر هم باشد. در این کلاس برای نگهداری حالت اشیائی که از روی آن ایجاد خواهند شد از متغیرهایی با سطح دسترسی عمومی استفاده شده است. این متغیرهای عمومی فیلد نامیده می‌شوند. مشکل این است که با این تعریف، اشیاء نمی‌توانند هیچ اعتراضی به مقادیر غیر معتبری که ممکن است به آن‌ها اختصاص داده شود، داشته باشند. به عبارت دیگر هیچ کنترلی بر روی مقادیر فیلدها وجود ندارد. مثلاً ممکن است یک مقدار منفی به فیلد طول اختصاص یابد. حال آنکه طول منفی معنایی ندارد.

تذکر: ممکن است این سوال پیش بیاید که خوب ما کلاس را نوشته ایم و خودمان می‌دانیم چه مقادیری برای فیلدهای آن مناسب است. اما مسئله اینجاست که اولاً ممکن است کلاس تهیه شده توسط برنامه نویس دیگری مورد استفاده قرار گیرد. یا حتی پس از مدتی فراموش کنیم چه مقادیری برای کلاسی که مدتی قبل تهیه کردیم مناسب است. و از همه مهمتر این است که کلاس‌ها و اشیاء به عنوان ابزاری برای حل مسائل هستند و ممکن است مقادیری که به فیلدها اختصاص می‌یابد در زمان نوشتن برنامه مشخص نباشد و در زمان اجرای برنامه توسط کاربر یا کدهای بخش‌های دیگر برنامه تعیین گردد.
به طور کلی هر چه کنترل و نظارت بیشتری بر روی مقادیر انتسابی به اشیاء داشته باشیم برنامه بهتر کار می‌کند و کمتر دچار خطاهای مهلک و بدتر از آن خطاهای منطقی می‌گردد. بنابراین باید ساز و کار این نظارت را در کلاس تعریف نماییم.
برای کلاس‌ها یک نوع عضو دیگر هم می‌توان تعریف کرد که دارای این ساز و کار نظارتی است. این عضو Property نام دارد و یک مکانیسم انعطاف پذیر برای خواندن، نوشتن یا حتی محاسبه مقدار یک فیلد خصوصی فراهم می‌نماید.
تا اینجا باید به این نتیجه رسیده باشید که تعریف یک متغیر با سطح دسترسی عمومی در کلاس روش پسندیده و قابل توصیه ای نیست. بنابراین متغیرها را در سطح کلاس به صورت خصوصی تعریف می‌کنیم و از طریق تعریف Property امکان استفاده از آن‌ها در بیرون کلاس را ایجاد می‌کنیم.
حال به چگونگی تعریف Property‌‌ها دقت کنید.
public class Rectangle
{
    private double _width = 0;
    private double _height = 0;
 
    public double Width
    {
        get { return _width; }
        set { if (value > 0) { _width = value; } }
    }
 
    public double Height
    {
        get { return _height; }
        set { if (value > 0) { _height = value; } }
    }
 
    public double Area()
    {
        return _width * _height;
    }
 
    public double Perimeter()
    {
        return 2*(_width + _height);
    }
}
به تغییرات ایجاد شده در تعریف کلاس دقت کنید. ابتدا سطح دسترسی دو متغیر خصوصی شده است یعنی فقط اعضای داخل کلاس به آن دسترسی دارند و از بیرون قابل استفاده نیست. نام متغیرهای پیش گفته بر اساس اصول صحیح نامگذاری فیلدهای خصوصی تغییر داده شده است. ببینید اگر اصول نامگذاری را رعایت کنید چقدر زیباست. هر جای برنامه که چشمتان به width_ بخورد فوراً متوجه می‌شوید یک فیلد خصوصی است و نیازی نیست به محل تعریف آن مراجعه کنید. از طرفی یک مقدار پیش فرض برای این دو فیلد در نظر گرفته شده است که در صورتی که مقدار مناسبی برای آن‌ها تعیین نشد مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
دو قسمت اضافه شده دیگر تعریف دو Property مورد نظر است. یکی عرض و دیگری ارتفاع. خط اول تعریف پروپرتی تفاوتی با تعریف فیلد عمومی ندارد. اما همان طور که می‌بینید هر فیلد دارای یک بدنه است که با {} مشخص می‌شود. در این بدنه ساز و کار نظارتی تعریف می‌شود.
نحوه دسترسی به پروپرتی‌ها مشابه فیلدهای عمومی است. اما پروپرتی‌ها در حقیقت متدهای ویژه ای به نام اکسسور (Accessor) هستند که از طرفی سادگی استفاده از متغیرها را به ارمغان می‌آورند و از طرف دیگر دربردارنده امنیت و انعطاف پذیری متدها هستند. یعنی در عین حال که روشی عمومی برای داد و ستد مقادیر ارایه می‌دهند، کد پیاده سازی یا وارسی اطلاعات را مخفی نموده و استفاده کننده کلاس را با آن درگیر نمی‌کنند. قطعه کد زیر چگونگی استفاده از پروپرتی را نشان می‌دهد.
Rectangle rectangle = new Rectangle();
rectangle.Width = 10;
Console.WriteLine(rectangle.Width);
به خوبی مشخص است برای کد استفاده کننده از شیء که آن‌را کد مشتری می‌نامیم نحوه دسترسی به پروپرتی یا فیلد تفاورتی ندارد. در اینجا خط دوم که مقداری را به یک پروپرتی منتسب کرده سبب فراخوانی اکسسور set می‌گردد. همچنین مقدار منتسب شده یعنی ۱۰ در داخل بدنه اکسسور از طریق کلمه کلیدی value قابل دسترسی و ارزیابی است. در خط سوم که لازم است مقدار پروپرتی برای چاپ بازیابی یا خوانده شود منجر به فراخوانی اکسسور get می‌گردد.
تذکر: به دو اکسسور get و set مانند دو متد معمولی نگاه کنید از این نظر که می‌توانید در بدنه آن‌ها اعمال دلخواه دیگری بجز ذخیره و بازیابی اطلاعات پروپرتی را نیز انجام دهید.

چند نکته:
  • اکسسور get هنگام بازگشت یا خواندن مقدار پروپرتی اجرا می‌شود و اکسسور set زمان انتساب یک مقدار جدید به پروپرتی فراخوانی می‌شود. جالب آنکه در صورت لزوم این دو اکسسور می‌توانند دارای سطوح دسترسی متفاوتی باشند.
  • داخل اکسسور set کلمه کلیدی value مقدار منتسب شده را در اختیار قرار می‌دهد تا در صورت لزوم بتوان بر روی آن پردازش لازم را انجام داد.
  • یک پروپرتی می‌تواند فاقد اکسسور set باشد که در این صورت یک پروپرتی فقط خواندنی ایجاد می‌گردد. همچنین می‌تواند فقط شامل اکسسور set باشد که در این صورت فقط امکان انتساب مقادر به آن وجود دارد و امکان دریافت یا خواندن مقدار آن میسر نیست. چنین پروپرتی ای فقط نوشتنی خواهد بود.
  • در بدنه اکسسور set الزامی به انتساب مقدار منتسب توسط کد مشتری نیست. در صورت صلاحدید می‌توانید به جای آن هر مقدار دیگری را در نظر بگیرید یا عملیات مورد نظر خود را انجام دهید.
  • در بدنه اکسسور get هم هر مقداری را می‌توانید بازگشت دهید. یعنی الزامی وجود ندارد حتماً مقدار فیلد خصوصی متناظر با پروپرتی را بازگشت دهید. حتی الزامی به تعریف فیلد خصوصی برای هر پروپرتی ندارید. به طور مثال ممکن است مقدار بازگشتی اکسسور get حاصل محاسبه و ... باشد.

اکنون مثال دیگری را در نظر بگیرید. فرض کنید در یک پروژه فروشگاهی در حال تهیه کلاسی برای مدیریت محصولات هستید. قصد داریم یک پروپرتی ایجاد کنیم تا نام محصول را نگهداری کند و در حال حاضر هیچ محدودیتی برای نام یک محصول در نظر نداریم. کد زیر را ببینید.
public class Product
{
    private string _name;
    public string Name
    {
        get { return _name; }
        set { _name = value; }
    }
}
همانطور که می‌بینید در بدنه اکسسورهای پروپرتی Name هیچ عملیات نظارتی ای در نظر گرفته نشده است. آیا بهتر نبود بیهوده پروپرتی تعریف نکنیم و خیلی ساده از یک فیلد عمومی که همین کار را انجام می‌دهد استفاده کنیم؟ خیر. بهتر نبود. مهمترین دلیلی که فعلاً کافی است تا شما را قانع کند تعریف پروپرتی روش پسندیده‌تری از فیلد عمومی است را بررسی می‌کنیم.
فرض کنید پس از مدتی متوجه شدید اگر نام بسیار طولانی ای برای محصول درج شود ظاهر برنامه شما دچار مشکل می‌شود. پس باید بر روی این مورد نظارت داشته باشید. دیدیم که برای رسیدن به این هدف باید فیلد عمومی را فراموش و به جای آن پروپرتی تعریف کنیم. اما مسئله اینست که تبدیل یک فیلد عمومی به پروپرتی میتواند سبب بروز ناسازگاری‌هایی در بخش‌های دیگر برنامه که از این کلاس و آن فیلد استفاده می‌کنند شود. پس بهتر آن است که از ابتدا پروپرتی تعریف کنیم هر چند نیازی به عملیات نظارتی خاصی نداریم. در این حالت اگر نیاز به پردازش بیشتر پیدا شد به راحتی می‌توانیم کد مورد نظر را در اکسسورهای موجود اضافه کنیم بدون آنکه نیازی به تغییر بخش‌های دیگر باشد.
و یک خبر خوب! از سی شارپ ۳ به بعد ویژگی جدیدی در اختیار ما قرار گرفته است که می‌توان پروپرتی‌هایی مانند مثال بالا را که نیازی به عملیات نظارتی ندارند، ساده‌تر و خواناتر تعریف نمود. این ویژگی جدید پروپرتی اتوماتیک یا Auto-Implemented Property نام دارد. مانند نمونه زیر.
public class Product
{
    public string Name { get; set; }
}
این کد مشابه کد پیشین است با این تفاوت که خود کامپایلر یک متغیر خصوصی و بی نام را ایجاد می‌نماید که فقط داخل اکسسورهای پروپرتی قابل دسترسی است.
البته استفاده از پروپرتی برتری دیگری هم دارد. و آن کنترل سطح دسترسی اکسسورها است.  مثال زیر را ببینید.
public class Student
{
    public DateTime Birthdate { get; set; }
 
    public double Age { get; private set; }
}
کلاس دانشجو یک پروپرتی به نام تاریخ تولد دارد که قابل خواندن و نوشتن توسط کد مشتری (کد استفاده کننده از کلاس یا اشیاء آن) است. و یک پروپرتی دیگر به نام سن دارد که توسط کد مشتری تنها قابل خواندن است. و تنها توسط سایر اعضای داخل همین کلاس قابل نوشتن است. چون اکسسور set آن به صورت خصوصی تعریف شده است. به این ترتیب بخش دیگری از کلاس سن دانشجو را بر اساس تاریخ تولد او محسابه می‌کند و در پروپرتی Age قرار می‌دهد و کد مشتری می‌تواند آن‌را مورد استفاده قرار دهد اما حق دستکاری آن‌را ندارد. به همین ترتیب در صورت نیاز اکسسور get را می‌توان خصوصی کرد تا پروپرتی از دید کد مشتری فقط نوشتنی باشد. اما حتماً می‌توانید حدس بزنید که نمی‌توان هر دو اکسسور را خصوصی کرد. چرا؟
تذکر: در هنگام تعریف یک فیلد می‌توان از کلمه کلیدی readonly استفاده کرد تا یک فیلد فقط خواندنی ایجاد گردد. اما در اینصورت فیلد تعریف شده حتی داخل کلاس هم فقط خواندنی است و فقط در هنگام تعریف یا در متد سازنده کلاس امکان مقدار دهی به آن وجود دارد. در بخش‌های بعدی مفهوم سازنده کلاس مورد بررسی خواهد گرفت.
مطالب
آشنایی بیشتر با AngularJS Directive

در مطلب آشنایی با Directive‌ها در AngularJS با نحوه‌ی ایجاد Directive آشنا شدیم. هدف از این مطلب، آشنایی بیشتر با Directive در AngularJS است؛ یکی از بهترین فریم ورک‌های جاوااسکریپتی، با قابلیت ایجاد کتابخانه‌هایی از کامپوننت‌ها که می‌توانند به HTML اضافه شوند .

کتابخانه‌های جاوااسکریپتی زیادی وجود دارند. به عنوان مثال Bootstrap یکی از محبوب‌ترین "front-end framework" ها است که امکان تغییر در ظاهر المنت‌ها را فراهم می‌کند و شامل تعدادی کامپوننت جاوااسکریپتی نیز می‌باشد. مشکل کار، در هنگام استفاده از کامپوننت ها است. شخصی که در حال توسعه‌ی HTML است باید در کد جاوااسکریپتی خود از  jQuery استفاده کند و بعنوان مثال یک Popover  را فعال یا غیر فعال کند و این، یک فرآیند خسته کننده و مستعد خطا است. 


یک مثال ساده از Directives AngularJS و بررسی آن

var m = angular.module("myApp");
 
myApp.directive("myDir", function() {
  return {
  restrict: "E",   
  scope: {     
   name: "@",   
   amount: "=",  
   save: "&"    
  },
  template:    
   "<div>" +
   "  {{name}}: <input ng-model='amount' />" +
   "  <button ng-click='save()'>Save</button>" +
   "</div>",
  replace: true,   
  transclude: false, 
  controller: [ "$scope", function ($scope) { …  }],
  link: function (scope, element, attrs, controller) {…}
  }
});

به الگوی نامگذاری directive دقت کنید. پیشوند my شبیه به یک namespace است. بنابراین اگر یک Application از دایرکتیوهای قرار گرفته در Module ‌های متفاوت استفاده کند، به راحتی می‌توان محل تعریف یک directive را تشخیص داد. این نام می‌تواند نشان دهنده‌ی این باشد که این directive را خودتان توسعه داده‌اید یا از یک directive توسعه داده شده توسط شخص دیگری در حال استفاده هستید. به هر حال این نحوه‌ی نام گذاری یک اجبار نیست و به عنوان یک پیشنهاد است.

سازنده directive یک شیء را با تعدادی خاصیت باز می‌گرداند که تمامی آنها در سایت AngularJS توضیح داده شده‌اند. در اینجا قصد داریم تا توضیحی مختصر در مورد کاری که این خصوصیات انجام می‌دهند داشته باشیم.

· restrict : تشخیص می‌دهد که آیا directive در HTML استفاده خواهد شد. گزینه‌های قابل استفاده ‘A’ ،  ‘E’ ، ‘C’ برای attribute ، element ، class و یا comment است . پیش فرض ‘A’ برای attribute است. اما ما بیشتر علاقه به استفاده از ویژگی element برای ایجاد المنت‌های UI داریم.

· scope : ایجاد یک scope ایزوله که متعلق به directive است و موجب ایزوله شدن آن از scope صدا زننده directive می‌شود. متغیرهای scope پدر از طریق خصوصیات تگ directive ارسال می‌شوند. این ایزوله کردن زمانی کاربردی است که در حال ایجاد کامپوننت هایی با قابلیت استفاده مجدد هستیم، که نباید متکی به scope پدر باشند. شیء scope در directive نام و نوع متغیرهای scope را تعیین می‌کنند. در مثال بالا سه متغیر برای scope تعریف شده است:

-   name: "@" (by value, one-way) : علامت @ مشخص می‌کند که مقدار متغیر ارسال می‌شود. Directive یک رشته را دریافت می‌کند که شامل مقدار ارسال شده از scope پدر می‌باشد. Directive می‌تواند از آن استفاده کند، اما نمی‌تواند مقدار آن را در scope پدر تغییر دهد.

-   amount: "=" (by reference, two-way) : علامت = مشخص می‌کند این متغیر با ارجاع ارسال می‌شود. Directive یک ارجاع به مقدار متغیر در scope اصلی دریافت می‌کند. مقدار می‌تواند هر نوع داده ای، شامل یک شیء complex یا یک آرایه باشد. Directive می‌تواند مقدار را در scope پدر تغییر دهد. این نوع متغیر، زمانیکه نیاز باشد directive مقدار را در scope پدر تغییر دهد، استفاده می‌شود.

-   save: "&" (expression) : علامت & مشخص می‌کند این متغیر یک expression را که در scope پدر اجرا می‌شود، نگهداری می‌کند. اکنون directive قابلیت انجام کارهایی فراتر از تغییر یک مقدار را دارد. به عنوان مثال می‌توان یک تابع را از scope پدر فراخوانی و نتیجه‌ی اجرا را دریافت کرد.

· template :  الگوی رشته ای که جایگزین المنت تعریف شده می‌شود. فرآیند جایگزینی تمامی خصوصیات را از المنت قدیمی به المنت جدید انتقال می‌دهد. به نحوه استفاده از متغیر‌های تعریف شده در scope ایزوله دقت کنید. این مورد به شما امکان تعریف directive های macro-style را می‌دهد که نیاز به کد اضافه‌ای، ندارند. اگرچه در بیشتر موارد الگو  یک تگ ساده <div> است که از کد‌های link که در زیر توضیح داده شده است استفاده می‌کند.

· replace : تعیین می‌کند که آیا الگوی directive باید جایگزین المنت شود. مقدار پیش فرض false است.

· transclude : تعیین کننده این است که محتوای directive باید در المنت کپی شود یا خیر. در مثال زیر المنت tab شامل المنت‌های HTML دیگر است پس transclude برابر true است.  

<body ng-app="components">
  <h3>BootStrap Tab Component</h3>
    <tabs>
       <pane title="First Tab">
          <div>This is the content of the first tab.</div>
       </pane>
       <pane title="Second Tab">
          <div>This is the content of the second tab.</div>
       </pane>
    </tabs>
</body>
 

· link : این تابع بیشتر منطق directive را شامل می‌شود. Link وظیفه دستکاری DOM ، ایجاد event listener ‌ها و... را دارد. تابع Link پارامترهای زیر را دریافت می‌کند:

-   scope : ارجاع به scope ایزوله شده directive دارد.

-   element : ارجاع به المنت‌های DOM که directive را تعریف کرده اند. تابع link معمولا برای دستکاری المنت از jQuery استفاده می‌کند. (یا از Angular's jqLite در صورتی که jQuery بارگذاری نشده باشد)

-   controller : در مواقعی که از دایرکتیو‌های تو در تو استفاده می‌شود کاربرد دارد. این پارامتر یک directive فرزند با ارجاعی به پدر را فراهم می‌کند، بنابراین موجب ارتباط  directive ‌ها می‌شود.

به عنوان مثال،  این directive  که پیاده سازی bootstrap tab را انجام داده است، می‌توانید مشاهده نمایید.

موفق باشید

مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت دوازدهم
پیکربندی قسمت لاگ‌ها، میتواند برای یک سرور و یا وب سایت خاص از طریق فایل کانفیگ یا از طریق خود IIS انجام گیرد. برای اینکه به بیشتر این قابلیت‌ها در IIS دسترسی داشت، باید یکی از نسخه‌های ویندوز سرور 2012 و ویندوز 8 را نصب کرده باشید. لاگ‌ها به ثبت خطاها و درخواست‌های HTTP می‌پردازند و با تحلیل آن‌ها میتوان عملیات بهینه سازی را بر روی سرو اجرا کرد. تمامی ثبت لاگ‌ها توسط Http.sys انجام می‌گیرد.

نحوه‌ی ذخیره سازی لاگها
در این بخش نحوه‌ی ذخیره سازی و فرمت ذخیره‌ی لاگ‌ها را در دو سطح سایت و سرور به طور جداگانه بررسی می‌کنیم. در IIS ماژول Logging را باز کنید و در لیست One log file per می‌توانید مشخص کنید که لاگ‌ها در چه سطحی اجرا شوند. اگر گزینه‌ی server باشد، تمامی خطاها و درخواست‌های رسیده به سرور در یک فایل لاگ ثبت می‌شوند. ولی اگر سطح سایت باشد، برای هر سایت بر روی IIS لاگ‌ها، جداگانه بررسی می‌شوند. به طور پیش فرض سطح سایت انتخاب شده است.

سطح سایت
موقعی‌که در لیست، سایت را انتخاب کنید، در لیست format می‌توانید تعیین کنید که لاگ‌ها به چه صورتی باید ذخیره شوند. مواردی که در این حالت لیست می‌شوند گزینه‌های W3C,IIS,NCSA,Custom می‌باشند که در زیر یکایک آن‌ها را بررسی می‌کنیم:

فرمت IIS: این فرمت توسط مایکروسافت ارائه شده و در این حالت لاگ‌های همه‌ی وب سایت‌ها ذخیره می‌شوند. به این فرمت  Fixed ASCII Based Text نیز می‌گویند؛ چرا که اجازه‌ی خصوصی سازی ندارد و نمی‌توانید بگویید چه فیلدهایی در لاگ قرار داشته باشند. لاگ فایل‌های این فرمت با ، (کاما) از هم جدا می‌شوند و مقدار زمانی که برای هر فیلد ثبت می‌شود، به صورت محلی local Time می‌باشد.
فیلدهایی که در لاگ این نوع فرمت خواهند آمد، به شرح زیر است:
  • Client IP address 
  • User name 
  • Date 
  • Time 
  • Service and instance 
  • Server name 
  • Server IP address 
  • Time taken 
  • Client bytes sent 
  • Server bytes sent 
  • (Service status code (A value of 200 indicates that the request was fulfilled successfully 
  • (Windows status code (A value of 0 indicates that the request was fulfilled successfully. 
  • Request type 
  • Target of operation 
  • (Parameters (the parameters that are passed to a script 
احتمال این وجود دارد که بعضی از فیلدها در بعضی رکوردها، شامل اطلاعاتی نباشند که به جای مقدار آن علامت -  ثبت می‌گردد و برای کاراکترهایی که قابل نمایش نیستند یا کاراکتر نمایشی ندارند، از علامت + استفاده می‌شود. دلیل اینکار هم این است که ممکن است یک کاربر مهاجم، به ارسال اطلاعات کلیدهای کنترلی چون Carriage return اختصارا CR یا Line Feed به اختصار LF کند، که باعث شکسته شدن خط لاگ فایل می‌شود و در نتیجه از استاندارد خارج خواهد شد و هنگام خواندن آن هم با خطا روبرو می‌شویم؛ در نتیجه با جایگزینی چنین کاراکترهایی با + از این اتفاق جلوگیری می‌شود.
شکل زیر نمونه ای از یک خط لاگ در این فرمت است:
192.168.114.201, -, 03/20/01, 7:55:20, W3SVC2, SERVER, 172.21.13.45, 4502, 163, 3223, 200, 0, GET, /DeptLogo.gif, -,
 نام فیلد نوع حالت مقداردهی  توضیح اتفاقات افتاده
 Client IP address   192.168.114.201   آی پی کلاینت
 User name   -  کاربر ناشناس است
 Date  03/20/01   تاریخ فعالیت
 Time  7:55:20  ساعت فعالیت 
 Service and instance  W3SVC2  لاگی که مربوط به سایت خاصی می‌شود به صورت  #W3SVC  نمایش داده می‌شود که علامت # شماره سایت می‌باشد که در اینجا این لاگ مربوط به سایت شماره 2 است 
 Server name   SERVER   نام سرور
 Server IP   172.21.13.45   آی پی سرور
 Time taken  4502   چقدر انجام عملیات این درخواست به طول انجامیده است که بر حسب میلی ثانیه است.
 Client bytes sent   163   تعداد بایت هایی که از طرف کلاینت به سرور ارسال شده است
 Server bytes sent   3223   تعداد بایت هایی که از طرف سرور به سمت کلاینت ارسال شده است
 Service status code   200   درخواست کاملا موفقیت آمیز بوده است
 Windows status code  0  درخواست کاملا موفقیت آمیز بوده است
 Request type  GET   نوع درخواست کاربر
 Target of operation   /DeptLogo.gif   کاربر قصد دانلود یک فایل تصویری GIF داشته است که نامش Deptlogo است
 Parameters   -  پارامتری ارسال نشده است

فرمت NCSA:
 این فرمت توسط مرکز علمی کاربردهای ابرمحاسباتی National Center for Supercomputing Applications ایجاد شده و دقیقا مانند قبلی نمیتوان در آن نوع فیلدها را مشخص کرد و برای جدا سازی، از فاصله space استفاده می‌کند و ثبت مقدار زمان در آن هم به صورت محلی و هم UTC می‌باشد.
این فیلدها در لاگ آن نمایش داده می‌شوند:
  • Remote host address 
  • (Remote log name (This value is always a hyphen 
  • User name 
  • Date, time, and Greenwich mean time (GMT) offset 
  • Request and protocol version 
  • (Service status code (A value of 200 indicates that the request was fulfilled successfully   
  • Bytes sen 

نمونه ای از یک لاگ ثبت شده:
172.21.13.45 - Microsoft\JohnDoe [08/Apr/2001:17:39:04 -0800] "GET /scripts/iisadmin/ism.dll?http/serv HTTP/1.0" 200 3401
نام فیلد  مقدار ثبت شده  توضیح اتفاق افتاده 
 Remote host address  172.21.13.45  آی پی کلاینت
 Remote log name  - نامی وجود ندارد 
 User name  Microsoft\JohnDoe  نام کاربری
 Date, time, and GMT offset  [08/Apr/2001:17:39:04 -0800]  تاریخ و ساعت فعالیت به صورت محلی که 8 ساعت از مبدا گرینویچ بیشتر است
 Request and protocol version  GET /scripts/iisadmin/ism.dll?http/serv HTTP/1.0  کاربر با متد GET و Http نسخه‌ی یک، درخواست فایل ism.dll را کرده است.
 Service status code  200  عملیات کاملا موفقیت آمیز بود.
 Bytes sent  3401  تعداد بایت‌های ارسال شده به سمت کاربر

امنیت در برابر کاربران مهاجم مانند همان فرمت قبلی صورت گرفته است.


فرمت W3C: توسط W3C توسط کنسرسیوم جهانی وب ارائه شده است و یک فرمت customizable ASCII text-based است. به این معنی که میتوان فیلدهایی که در گزارش نهایی می‌آید را خودتان مشخص کنید، که برای اینکار در کنار لیست، دکمه‌ی Select وجود دارد که میتوانید هر کدام از فیلد‌هایی را که خواستید، انتخاب کنید تا به ترتیب در خط لاگ ظاهر شوند. تاریخ ثبت به صورت UTC است.

نام فیلد   توضیح به طور پیش فرض انتخاب شده است 
 Date  تاریخ رخ دادن فعالیت  بله
 Time  ساعت زخ دادن فعالیت بر اساس UTC  بله
 Client IP Address آی پی کلاینت  بله
 User Name نام کاربری که هویت آن تایید شده و در صورتی که هویت تایید شده نباشد و کاربر ناشناس باشد، جای آن - قرار می‌گیرد   بله
 Service Name and Instance Number  نام و شماره سایتی که درخواست در آن صورت گرفته است  خیر
 Server Name  نام سروری که لاگ روی آن ثبت می‌شود  خیر
 Server IP Address  آی پی سرور که لاگ روی آن ثبت می‌شود  بله
 Server Port  شمره پورتی که سرویس مورد نظر روی آن پورت اعمال می‌شود.  بله
 Method  متد درخواست مثل GET  بله
 URI Stem   هدف درخواست یا Target مثل index.htm  بله
 URI Query  کوئری ارسال شده برای صفحات داینامیک  بله
 HTTP Status  کد وضیعینی HTTP status  بله
 Win32 Status  کد وضعیتی ویندوز  خیر
 Bytes Sent  تعداد بایت‌های ارسال شده به سمت کلاینت  خیر
 Bytes Received  تعداد بایت‌های دریافت شده از سمت کلاینت  خیر
 Time Taken  زمان به طول انجامیدن درخواست بر حسب میلی ثانیه  خیر
 Protocol Version درخواست با چه نسخه‌ای از پروتکل http یا ftp ارسال شده است  خیر
 Host  اگر در هدر درخواست ارسالی این گزینه بوده باشد، نوشته خواهد شد.  خیر
 User Agent  اطلاعات را از هدر درخواست می‌گیرد.  بله
 Cookie اگر کوکی رد و بدل شده باشد، محتویات کوکی ارسالی یا دریافت شده  خیر
 Referrer  کاربر از چه سایتی به سمت سایت ما آمده است.  خیر
 Protocol Substatus 
 در صورت رخ دادن خطا در IIS ، کد خطا بازگردانده میشود. در IIS به منظور امنیت بیشتر و کاهش حملات، محتوای خطاهای رخ داده در IIS به صورت متنی نمایش داده نمی‌شوند و شامل کد خطایی به اسم Substatus Code هستند تا مدیران شبکه با ردیابی لاگ‌ها پی به دلیل خطا و درخواست‌های ناموفق ببرند. برای مثال Error 404.2 به این معنی است که فایل درخواستی به دلیل قوانین محدود کنده، قفل شده و قابل ارائه نیست. ولی هکر تنها با خطای 404 یعنی وجود نداشتن فایل روبرو می‌شود. در حالت substatus code، کد شماره 2 را هم خواهید داشت که در لاگ ثبت می‌شود.
هر شخصی که در سرور توانایی دسترسی به لاگ‌ها را داشته باشد، می‌تواند کد دوم خطا را نیز مشاهده کند. برای مثال مدیر سرور متوجه میشود که یکی از فایل‌های مورد نظر به کاربران، خطای 404 نمایش میدهد و با بررسی لاگ‌ها متوجه می‌شود که کد خطا 404.9 هست. از آنجا که ما همه‌ی کدها را حفظ نیستیم به این صفحه رجوع می‌کنیم و متوجه میشویم تعداد کاربرانی که برای این فایل، اتصال connection ایجاد کرده‌اند بیش از مقدار مجاز است و مدیر میتواند این وضع را کنترل کند. برای مثال تعداد اتصالات مجاز را نامحدود unlimited تعیین کند.
 بله
حروف - و + برای موارد بالا هم صدق می‌کند. در ضمن گزینه‌های زیر در حالتی که درخواست از پروتکل FTP باشد مقداری نخواهند گرفت:
  • uri-query
  • host
  • (User-Agent)
  • Cookie
  • Referrer
  • substatus

گزینه Custom
 : موقعی که شما این گزینه را انتخاب کنید ماژول logging غیرفعال خواهد شد. زیرا این امکان در IIS قابل پیکربندی نیست و نوشتن ماژول آن بر عهده شما خواهد بود؛ با استفاده از اینترفیس های ILogPlugin ، ILogPluginEx و  ILogUIPlugin  آن را پیاده سازی کنید.

ذخیره اطلاعات به انکدینگ UTF-8 و موضوع امنیت
در صورتی که شما از سایتی با زبانی غیر از انگلیسی و لاتین و فراتر از ANSI  استفاده می‌کنید، این گزینه حتما باید انتخاب شده باشد تا درخواست را بهتر لاگ کند. حتی برای وب سایت‌های انگلیسی زبان هم انتخاب این گزینه بسیار خوب است؛ چرا که اگر به سمت سرور کاراکترهای خاصی در URL ارسال شوند، نمی‌تواند با کدپیج موجود آن‌ها را درست تبدیل کند.

ادامه‌ی تنظیمات
موارد بعدی که در تنظیمات لاگ‌ها کاملا مشخص و واضح است، عملیات زمان بندی  است که برای ساخت یک فایل لاگ جدید به کار می‌رود؛ برای مثال هر ساعت یک لاگ فایل جدید بسازد و فعالیت‌های موجود در هر ساعت در یک لاگ ذخیره می‌شوند.
گزینه‌ی بعدی حداکثر حجم هر فایل لاگ است که به صورت بایت مشخص می‌شود. اگر مقداری که تعیین میکنید کمتر از 1048576 بایت باشد، خودش به طور پیش فرض همان 1048576 بایت را در نظر خواهد گرفت.
گزینه بعدی do not create a new logfile بدین معناست که همه‌ی لاگ‌ها در یک فایل ذخیره می‌شوند و فایل جدیدی برای لاگ‌ها ایجاد نمی‌شود.
گزینه آخری به اسم use local time for filenaming and rollover است که اگر انتخاب شود، نامگذاری هر فایل لاگ بر اساس زمان محلی ساخت فایل لاگ خواهد بود. در صورتیکه انتخاب نشود، نامگذاری با زمان  UTC درج خواهد شد.

سطح سرور
لاگ‌ها فقط در سمت سرور انجام می‌گیرد و لاگ هر سایت در یک فایل لاگ ثبت می‌شود. اگر بخواهید لاگ‌ها را در سطح سرور انجام دهید، گزینه‌ی binary هم اضافه خواهد شد.
Binary: در این گزینه دیگر از قالب بندی یا فرمت بندی لاگ‌ها خبری نیست و لاگ هر وب سایت به صورت اختصاصی صورت نمی‌گیرد. عملیات ذخیره سازی و ثبت هر لاگ می‌تواند از منابع یک سرور از قبیل حافظه و CPU و ... استفاده کند و اگر تعداد این وب سایت‌ها بالا باشد، باقی روش‌ها باعث فشار به سرور می‌شوند. برای همین ایجاد یک فایل خام از لاگ‌ها در این مواقع می‌تواند راهگشا باشد. برای همه یک فایل لاگ ایجاد شده  و بدون قالب بندی ذخیره می‌کند. پسوند این نوع لاگ‌ها ibl است که مخفف Internet Binary Log می‌باشد. دلیل این تغییر پسوند این است که اطمینان کسب شود کاربر، با برنامه‌های متنی چون notepad یا امثال آن که به Text Utilities معروفند فایل را باز نمی‌کند. برای خواندن این فایل‌های میتوان از برنامه‌ی Log parser استفاده کرد. پروتکل‌های FTP,NNTP و SMTP در این حالت لاگشان ثبت نمی‌شود.
نظرات مطالب
پیاده سازی JSON Web Token با ASP.NET Web API 2.x
معادل قطعه کد jQuery Ajax زیر
 $.ajax({
          url: "/login", // web.config --> appConfiguration -> tokenPath
          data: {
                   grant_type: "refresh_token",
                   refresh_token: refreshToken
                },
                type: 'POST', // POST `form encoded` data
                contentType: 'application/x-www-form-urlencoded'
            })
در برنامه‌های Angular و HttpClient آن به صورت زیر است:
doRefreshToken(refreshToken: string): Observable<any> {
  const body = new HttpParams()
    .set('grant_type', "refresh_token")
    .set('refresh_token', refreshToken);

  return this.http.post('/login',
    body.toString(),
    {
      headers: new HttpHeaders()
        .set('Content-Type', 'application/x-www-form-urlencoded')
    }
  );
}
اشتراک‌ها
کتابخانه SmartWizard

Smart Wizard is a flexible and heavily customizable jQuery step wizard plugin with Bootstrap support. It is easy to implement and gives a neat and stylish interface for your forms, checkout screen, registration steps etc. Based on the feedback from our users over the past years we have come up with the best ever built jQuery wizard plugin of all time.  Demo

Features:

  • Bootstrap support
  • Responsive themes
  • Heavily customizable toolbar, option to add extra buttons
  • Theme support with various themes included
  • Customizable css styles
  • Url navigation and step selection
  • Public methods for external function call
  • Enhanced event support
  • In-built wizard reset method
  • Ajax content loading with option to specify individual url for steps
  • Keyboard navigation
کتابخانه SmartWizard