مطالب
استفاده از Re-Captcha
در اینجا استفاده از re-CAPTCHA برای ASP.Net و در اینجا برای ASP.Net MVC با استفاده از سرویس گوگل نسخه 1 آن آشنا شدید. در این مقاله می‌خواهیم توضیحاتی را در مورد دلیل استفاده و نحوه‌ی ثبت re-CAPTCHA نسخه 2 برای تکنولوژی‌های ASP.Net و ASP.Net MVC ارائه کنیم.

  reCAPTCHA چیست؟

استفاده آسان و امنیت بالا، جمله‌ای می‌باشد که گوگل در سرتیتر تعریف آن جای داده که البته عنوان «من روبات نیستم» در سرویس استفاده شده‌است. reCAPTCHA یک سرویس رایگان برای وب سایت‌های شما در جهت حفظ آن در برابر روبات‌های مخرب است و از موتور تجزیه و تحلیل پیشرفته‌ی تشخیص انسان در برابر روبات‌ها استفاده می‌نماید. reCAPTCHA را میتوان به صورت ماژول در بلاگ و یا فرم‌های ثبت نام و ... جای داد که فقط با یک کلیک هویت سنجی انجام خواهد شد. گاها ممکن است بجای کلیک از شما سوالی پرسیده شود که در این صورت می‌بایستی تصاویر مرتبط با آن سوال را تیک زده باشید.



دلیل استفاده از reCAPTCHA:

  1. گزارش روزانه از وضعیت موفقیت آمیز بودن هویت سنجی
  2. سهولت استفاده برای کاربران
  3. سهولت استفاده جهت برنامه نویسان
  4. دسترسی پذیری مناسب بدلیل وجود سؤالات تصویری و تلفظ و پخش عبارت بصورت صوتی
  5. امنیت بالا 

آیا می‌توان قالب reCAPTCHA را تغییر داد؟

جواب این سوال بله می‌باشد. این سرویس در دو قالب سفید و مشکی ارائه شده‌است که به صورت پیش فرض قالب سفید آن انتخاب می‌شود. در تصویر زیر قالب‌های این سرویس را مشاهده خواهید کرد.



زبان‌های پشتیبانی شده در این سرویس:


اضافه نمودن reCAPTCHA به سایت:

اگر قبلا در گوگل ثبت نام نموده‌اید کافیست وارد این سایت شوید و بر روی Get reCAPTCHA کلیک نمائید؛ در غیر اینصورت می‌بایستی یک حساب کاربری ایجاد نماید. بعد از ورود، به کنترل پنل هدایت خواهید شد. در نمای اول به تصویر زیر برخورد خواهید کرد که از شما ثبت سایت جدید را خواستار است:



نام، دامنه سایت و مالک را وارد و ثبت نام نماید.

پس از آنکه بر روی دکمه‌ی ثبت نام کلیک نمودید، برای شما دو کلید جدید را ثبت می‌نماید که منحصر به سایت شماست. Site Key رشته ای را داراست که در کد‌های HTML قرار خواهد گرفت و کلید بعدی Secret Key می‌باشد. ارتباط سایت شما با گوگل می‌بایستی به صورت محرمانه محفوظ بماند.


گام‌های لازم جهت نمایش سرویس در سایت:

  1. دستورات سمت کاربر
  2. دستورات سمت سرور 

دستورات سمت کاربر:

کد زیر را در قبل از بسته شدن تک <head/> قرار دهید:

<script src='https://www.google.com/recaptcha/api.js'></script>
کد زیر را در داخل تگ فرمی که می‌خواهید کپچا نمایش داده شود قرار دهید:
<div data-sitekey="6LdHGgwTAAAAAClKFhGthRrjBXh5AUGd4eWNCQq7"></div>

نکته: مقدار data-sitekey برابر است با رشته Site Key که گوگل برای شما ثبت نمود.



دستورات سمت سرور:

وقتی کاربر فرم حاوی کپچا را که به صورت صحیح هویت سنجی آن انجام شده باشد به سمت سرور ارسال کند، به عنوان بخشی از داده‌ی ارسال شده، یک رشته با نام g-recaptcha-response  با دستور Request دریافت خواهید کرد که به منظور بررسی اینکه آیا گوگل تایید کرده است که کاربر، یک درخواست POST ارسال نمود‌است. با این پارامترها یک مقدار json برگشت داده خواهد شد که می‌بایستی کلاسی متناظر با آن جهت خواندن ساخته شود.

با استفاده از کد زیر مقدار برگشتی Json را در کلاس مپ می‌نمائیم:
using System.Collections.Generic;
using Newtonsoft.Json;

namespace BaseConfig.Security.Captcha
{
    public class RepaptchaResponse
    {
        [JsonProperty("success")]
        public bool Success { get; set; }

        [JsonProperty("error-codes")]
        public List<string> ErrorCodes { get; set; }
    }
}

با استفاده از کلاس زیر درخواستی به گوگل ارسال شده و در صورتیکه با خطا مواجه شود با استفاده از دستور switch به آن دسترسی خواهیم یافت.
using System.Configuration;
using System.Net;
using Newtonsoft.Json;

namespace BaseConfig.Security.Captcha
{
    public class ReCaptcha
    {
        public static string _secret;

        static ReCaptcha()
        {
            _secret = ConfigurationManager.AppSettings["ReCaptchaGoogleSecretKey"];
        }

        public static bool IsValid(string response)
        {
            //secret that was generated in key value pair
            var client = new WebClient();
            var reply = client.DownloadString($"https://www.google.com/recaptcha/api/siteverify?secret={_secret}&response={response}");

            var captchaResponse = JsonConvert.DeserializeObject<RepaptchaResponse>(reply);

            // when response is false check for the error message
            if (!captchaResponse.Success)
            {
                //if (captchaResponse.ErrorCodes.Count <= 0) return View();

                //var error = captchaResponse.ErrorCodes[0].ToLower();
                //switch (error)
                //{
                //    case ("missing-input-secret"):
                //        ViewBag.Message = "The secret parameter is missing.";
                //        break;
                //    case ("invalid-input-secret"):
                //        ViewBag.Message = "The secret parameter is invalid or malformed.";
                //        break;

                //    case ("missing-input-response"):
                //        ViewBag.Message = "The response parameter is missing.";
                //        break;
                //    case ("invalid-input-response"):
                //        ViewBag.Message = "The response parameter is invalid or malformed.";
                //        break;

                //    default:
                //        ViewBag.Message = "Error occured. Please try again";
                //        break;
                //}
                return false;
            }
            // Captcha is valid
            return true;
        }
    }
}

تابع IsValid از نوع برگشتی Boolean بوده و خطایی برگشت داده نخواهد شد و از این جهت به صورت کامنت برای شما گذاشته شده که می‌توان متناظر با کد نویسی آن را تغییر دهید.
در اکشن زیر مقدار response برسی می‌شود تا خالی نباشد و همچنین مقدار آن را می‌توان با استفاده از تابع IsValid در کلاس ReCaptcha به سمت گوگل فرستاد.
        //
        // POST: /Account/Login
        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        public virtual async Task<ActionResult> Login(LoginPageModel model, string returnUrl)
        {
            var response = Request["g-recaptcha-response"];
            if (response != null && ReCaptcha.IsValid(response))
            {
                // 
            }
         }

گاها اتفاق می‌افتد که از دستورات Ajax برای ارسال اطلاعات به سمت سرور استفاده می‌شود که در این صورت لازم است بعد از پایان عملیات، کپچا ریفرش گردد. برای این کار می‌توان از دستور جاوا اسکریپتی زیر استفاده نمود. در صورتیکه صفحه Postback شود، کپچا مجددا ریفرش خواهد شد.

/**
 * 
 * @param {} data 
 * @returns {} 
 */
function Success(data) {
    grecaptcha.reset();
}

تا اینجا موفق شدیم تا فرم ارسالی همراه کپچا را به سمت سرور ارسال کنیم. اما ممکن است در یک صفحه از چند کپچا استفاده شود که در این صورت می‌بایستی دستورات سمت کاربر تغییر نمایند.

برای این کار دستور
<div data-sitekey="6LdHGgwTAAAAAClKFhGthRrjBXh5AUGd4eWNCQq7"></div>  
که در بالا تعریف شد، به شکل زیر تغییر خواهد کرد:

    <script>
        var recaptcha1;
        var recaptcha2;
        var myCallBack = function () {
            //Render the recaptcha1 on the element with ID "recaptcha1"
            recaptcha1 = grecaptcha.render('recaptcha1', {
                'sitekey': '6Lf9FQwTAAAAAE6XlDqrey24K4xJOPM5nNVBmNO9',
                'theme': 'light'
            });

            //Render the recaptcha2 on the element with ID "recaptcha2"
            recaptcha2 = grecaptcha.render('recaptcha2', {
                'sitekey': '6Lf9FQwTAAAAAE6XlDqrey24K4xJOPM5nNVBmNO9',
                'theme': 'light'
            });

            //Render the recaptcha3 on the element with ID "recaptcha3"
            recaptcha2 = grecaptcha.render('recaptcha3', {
                'sitekey': '6Lf9FQwTAAAAAE6XlDqrey24K4xJOPM5nNVBmNO9',
                'theme': 'light'
            });
        };
    </script>

برای نمایش کپچا، تگ‌های div با id متناظر با recaptcha1, recaptcha2, recaptcha3 ( در این مثال از سه کپچا در صفحه استفاده شده است ) در صفحه قرار خواهند گرفت.

<div id="recaptcha1"></div>
<div id="recaptcha2"></div>
<div id="recaptcha3"></div>

کار ما تمام شد. حال اگر پروژه را اجرا نمائید، در صفحه سه کپچا مشاهده خواهید کرد.


چند زبانه کردن کپچا:

برای چند زبانه کردن کافیست با مراجعه به این لینک و یا استفاده از تصویر بالا ( زبان‌های پشتیبانی ) مقدار آن زبان را برابر با پراپرتی hl که به صورت کوئری استرینگ برای گوگل ارسال می‌گردد، استفاده نمود. کد زیر نمونه‌ی استفاده شده برای زبان‌های انگلیسی و فارسی می‌باشد که با ریسورس مقدار دهی می‌شود.
<script src='https://www.google.com/recaptcha/api.js?hl=@(App_GlobalResources.CP.CurrentAbbrivation)'></script>

در صورتی که از فایل ریسوس استفاده نمی‌کنید می‌توان به صورت مستقیم مقدار دهی نمائید:
<script src='https://www.google.com/recaptcha/api.js?hl=fa'></script>



برای دوستانی که با تکنولوژی ASP.Net کار می‌کنند، این روال هم برای آنها هم صادق می‌باشد.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک نمائید.
مطالب
رمزنگاری کانکشن استرینگ در ASP.Net

ذخیره کردن رشته اتصالی به دیتابیس، به صورت یک رشته مشخص در کدهای برنامه، کاری است مزموم. زیرا پس از هر بار تغییر این مورد، نیاز خواهد بود تا تمامی سورس‌ها تغییر کنند و اگر از حالت web application استفاده کرده باشید، مجبور خواهید شد یکبار دیگر برنامه را کامپایل و دایرکتوری bin روی سرور را به روز کنید. به همین جهت، استاندارد برنامه‌های ASP.Net این است که این رشته اتصالی را در فایل web.config ذخیره کنیم تا با هر بار تغییر پارامترهای مختلف آن (مثلا تغییر نام سرور، یا تعویض ماهیانه پسوردها)، مجبور به کامپایل مجدد برنامه نشویم. شبیه به همین مورد در برنامه‌های PHP هم رایج است و عموما این مشخصات در فایل config.php و یا با اسامی شبیه به این صورت می‌گیرد.
در ASP.Net 1.x قسمت خاصی برای کانکشن استرینگ وجود نداشت اما از ASP.Net 2 به بعد ، قسمت ویژه‌ای مخصوص این کار در فایل web.config در نظر گرفته شده است.
خیلی هم خوب! اما این تجربه تلخ کاری را (که یکبار برای من رخ داد) هم همواره در نظر داشته باشید:
امکان خوانده شدن محتوای فایل کانفیگ، توسط همسایه شما در همان هاست اشتراکی که الان از آن دارید استفاده می‌کنید. عموما هاست‌های اینترنتی اشتراکی هستند و نه dedicated و نه فقط مختص به شما. از یک سرور برای سرویس دهی به 100 ها سایت استفاده می‌شود. یکبار در یکی از سایت‌ها دیدم که فایل machine.config سرور را هم محض نمونه خوانده بودند چه برسد به فایل متنی کانفیگ شما! یا تصور کنید که وب سرور هک شود. عموما اس کیوال سرور بر روی سرور دیگری قرار دارد. به همین جهت رمزنگاری این رشته باز هم ضریب امنیت بیشتری را به همراه خواهد داشت.
به همین منظور رمزنگاری قسمت کانکشن استرینگ فایل وب کانفیگ الزامی است، چون آن‌هایی که به دنبال اطلاعاتی اینگونه هستند دقیقا می‌دانند باید به کجا مراجعه کنند.

راه حل‌ها:

الف) از وب کانفیگ برای این‌کار استفاده نکنید. یک فایل class library‌ درست کنید (یک dll مجزا) و ارجاعی از این فایل را به پروژه خود اضافه کنید و از رشته اتصالی قرار گرفته در آن استفاده کنید. این فایل را هم می‌توان با روش‌های obfuscation محافظت کرد تا امنیت اطلاعات داخل آن‌را تا حد قابل قبولی بالا برد. همچنین می‌توان برای این فایل کتابخانه، امضای دیجیتال درنظر گرفت. زیرا امضای دیجیتال سبب می‌شود تا تغییر فایل dll رشته اتصالی، با یک کپی و paste معمولی قابل انجام نباشد (تمامی dll ها و اسمبلی‌های دیگری که ارجاعی از آن‌را در خود دارند باید یکبار دیگر هم کامپایل و به سرور منتقل شوند). این یک نوع اطمینان خاطر است اما در بلند مدت شاید تکرار اینکار خسته کننده باشد.

ب)استفاده از روش استاندارد رمزنگاری قسمت‌های مختلف کانکشن استرینگ فایل web.config
برای مشاهده نحوه انجام اینکار با برنامه نویسی به این مقاله مراجعه نمائید.
مزیت: نیازی به کد نویسی برای رمزگشایی و استفاده از آن نیست و اینکار به صورت خودکار توسط ASP.Net انجام می‌شود.
ایراد:فایل حاصل قابل انتقال نیست. چون رمزنگاری بر اساس کلیدهای منحصربفرد سرور شما ایجاد می‌شوند، این فایل از یک سرور به سرور دیگر قابل انتقال و استفاده نخواهد بود. یعنی اگر بر روی کامپیوتر برنامه نویسی شما این‌کار صورت گرفت، برنامه در سرور کار نخواهد کرد. البته شاید ایراد آنچنانی نباشد و فقط باید یکبار دیگر روی هاست نیز این کار را تکرار کرد. اما باید درنظر داشت که همسایه محترم شما نیز می‌تواند بر روی همان هاست به سادگی فایل شما را رمزگشایی کند! بنابراین نباید اصلا به این روش در هاست‌های اشتراکی دل خوش کرد.

ج)بکارگیری روش‌های غیراستاندارد رمزنگاری
منظور از غیراستاندارد، حالت‌های دیگر استاندارد رمزنگاری و رمزگشایی نسبت به روش استاندارد ارائه شده توسط مایکروسافت است (که همه از آن مطلع هستند). به شخصه از این روش در هاست‌ها استفاده می‌کنم. (مثلا، البته با کمی تغییر و پیچ و تاب بیشتر)
الگوریتم‌های رمزنگاری و رمزگشایی در یک فایل dll به برنامه اضافه می‌شوند (بنابراین این فایل قرار نیست تغییر کند). رشته رمزنگاری شده در فایل web.config قرار می‌گیرد. بدیهی است در هر بار اتصال به دیتابیس این رشته باید رمزگشایی شود اما سربار آن بسیار کم است و اصلا مشهود نیست. در هر حال این هزینه‌ای است که باید پرداخت شود. بدست آوردن ساده کانکشن استرینگ یعنی امکان پاک کردن سریع کل اطلاعات شما.

د)اگر سرور dedicated است حتما از روش windows authentication استفاده کنید
برای مثال یک سرور dedicated مخصوص کار ویژه‌ای تهیه کرده اید یا در شبکه اینترانت یک شرکت برنامه شما نصب شده است.
روش اعتبار سنجی از نوع ویندوزی برای اتصال به اس کیوال سرور نسبت به حالت sql server authentication امن تر است، زیرا نیازی نیست تا در وب کانفیگ نام کاربری یا پسوردی را مشخص نمائید و همچنین در این حالت پسوردها در شبکه منتقل نمی‌شوند (در حالت sql server authentication اینطور نیست). اما عموما در هاست‌های اشتراکی برای ساده تر کردن کار ، از این روش استفاده نمی‌کنند.
بنابراین در اینجا حتی اگر شخصی به رشته اتصالی شما دسترسی پیدا کند، کار خاصی را نمی‌تواند انجام دهد چون هیچگونه نام کاربری یا پسوردی در آن لحاظ نشده است.
در این روش به صورت پیش فرض از اکانت ASP.Net استفاده می‌شود. یعنی تمام برنامه‌ها محدود به یک اکانت خواهند شد.
برای تغییر این مورد دو کار را می‌توان انجام داد : استفاده از impersonation یا مطالعه قسمت بعد (ه)
توصیه: از روش impersonation به دلیل اینکه باید نام کاربری و کلمه عبور را باز هم به صورت واضحی ذکر نمود اجتناب کنید.

ه)ایجاد application pool مجزا به ازای هر برنامه ASP.Net در ویندوزهای سرور
Application pool که برای اولین بار در ویندوز سرور 2003 معرفی شده جهت ایزوله کردن برنامه‌های ASP.Net بکار برده می‌شود. به این صورت می‌شود برای هر pool یک اکانت ویندوزی مجزا تعریف کرد. حال می‌توان به این اکانت در اس کیوال سرور دسترسی داد. به این صورت برنامه‌های مختلف تحت یک اکانت واحد (یوزر asp.net) کار نکرده (می‌توانند هم کار کنند، اما امکان تعریف identity جدید برای کاربر آن در IIS‌ وجود دارد) و ضریب امنیتی بالاتری را تجربه خواهید کرد (در تکمیل روش (د))


مطالب
ارسال ویدیو بصورت Async توسط Web Api
فریم ورک ASP.NET Web API صرفا برای ساخت سرویس‌های ساده‌ای که می‌شناسیم، نیست و در واقع مدل جدیدی برای برنامه نویسی HTTP است. کارهای بسیار زیادی را می‌توان توسط این فریم ورک انجام داد که در این مقاله به یکی از آنها می‌پردازم. فرض کنید می‌خواهیم یک فایل ویدیو را بصورت Asynchronous به کلاینت ارسال کنیم.

ابتدا پروژه جدیدی از نوع ASP.NET Web Application بسازید و قالب آن را MVC + Web API انتخاب کنید.


ابتدا به فایل WebApiConfig.cs در پوشه App_Start مراجعه کنید و مسیر پیش فرض را حذف کنید. برای مسیریابی سرویس‌ها از قابلیت جدید Attribute Routing استفاده خواهیم کرد. فایل مذکور باید مانند لیست زیر باشد.
public static class WebApiConfig
{
    public static void Register(HttpConfiguration config)
    {
        // Web API configuration and services

        // Web API routes
        config.MapHttpAttributeRoutes();
    }
}
حال در مسیر ریشه پروژه، پوشه جدیدی با نام Videos ایجاد کنید و یک فایل ویدیو نمونه بنام sample.mp4 در آن کپی کنید. دقت کنید که فرمت فایل ویدیو در مثال جاری mp4 در نظر گرفته شده اما به سادگی می‌توانید آن را تغییر دهید.
سپس در پوشه Models کلاس جدیدی بنام VideoStream ایجاد کنید. این کلاس مسئول نوشتن داده فایل‌های ویدیویی در OutputStream خواهد بود. کد کامل این کلاس را در لیست زیر مشاهده می‌کنید.
public class VideoStream
{
    private readonly string _filename;
    private long _contentLength;

    public long FileLength
    {
        get { return _contentLength; }
    }

    public VideoStream(string videoPath)
    {
        _filename = videoPath;
        using (var video = File.Open(_filename, FileMode.Open, FileAccess.Read, FileShare.Read))
        {
            _contentLength = video.Length;
        }
    }

    public async void WriteToStream(Stream outputStream,
        HttpContent content, TransportContext context)
    {
        try
        {
            var buffer = new byte[65536];

            using (var video = File.Open(_filename, FileMode.Open, FileAccess.Read, FileShare.Read))
            {
                var length = (int)video.Length;
                var bytesRead = 1;

                while (length > 0 && bytesRead > 0)
                {
                    bytesRead = video.Read(buffer, 0, Math.Min(length, buffer.Length));
                    await outputStream.WriteAsync(buffer, 0, bytesRead);
                    length -= bytesRead;
                }
            }
        }
        catch (HttpException)
        {
            return;
        }
        finally
        {
            outputStream.Close();
        }
    }
}

شرح کلاس VideoStream
این کلاس ابتدا دو فیلد خصوصی تعریف می‌کند. یکی filename_ که فقط-خواندنی است و نام فایل ویدیو درخواستی را نگهداری می‌کند. و دیگری contentLength_ که سایز فایل ویدیو درخواستی را نگهداری می‌کند.

یک خاصیت عمومی بنام FileLength نیز تعریف شده که مقدار خاصیت contentLength_ را بر می‌گرداند.

متد سازنده این کلاس پارامتری از نوع رشته بنام videoPath را می‌پذیرد که مسیر کامل فایل ویدیوی مورد نظر است. در این متد، متغیر‌های filename_ و contentLength_ مقدار دهی می‌شوند. نکته‌ی قابل توجه در این متد استفاده از پارامتر FileShare.Read است که باعث می‌شود فایل مورد نظر هنگام باز شدن قفل نشود و برای پروسه‌های دیگر قابل دسترسی باشد.

در آخر متد WriteToStream را داریم که مسئول نوشتن داده فایل‌ها به OutputStream است. اول از همه دقت کنید که این متد از کلمه کلیدی async استفاده می‌کند بنابراین بصورت asynchronous اجرا خواهد شد. در بدنه این متد متغیری بنام buffer داریم که یک آرایه بایت با سایز 64KB را تعریف می‌کند. به بیان دیگر اطلاعات فایل‌ها را در پکیج‌های 64 کیلوبایتی برای کلاینت ارسال خواهیم کرد. در ادامه فایل مورد نظر را باز می‌کنیم (مجددا با استفاده از FileShare.Read) و شروع به خواندن اطلاعات آن می‌کنیم. هر 64 کیلوبایت خوانده شده بصورت async در جریان خروجی نوشته می‌شود و تا هنگامی که به آخر فایل نرسیده ایم این روند ادامه پیدا می‌کند.
while (length > 0 && bytesRead > 0)
{
    bytesRead = video.Read(buffer, 0, Math.Min(length, buffer.Length));
    await outputStream.WriteAsync(buffer, 0, bytesRead);
    length -= bytesRead;
}
اگر دقت کنید تمام کد بدنه این متد در یک بلاک try/catch قرار گرفته است. در صورتی که با خطایی از نوع HttpException مواجه شویم (مثلا هنگام قطع شدن کاربر) عملیات متوقف می‌شود و در آخر نیز جریان خروجی (outputStream) بسته خواهد شد. نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که کاربر حتی پس از قطع شدن از سرور می‌تواند ویدیو را تا جایی که دریافت کرده مشاهده کند. مثلا ممکن است 10 پکیج از اطلاعات را دریافت کرده باشد و هنگام مشاهده پکیج دوم از سرور قطع شود. در این صورت امکان مشاهده ویدیو تا انتهای پکیج دهم وجود خواهد داشت.

حال که کلاس VideoStream را در اختیار داریم می‌توانیم پروژه را تکمیل کنیم. در پوشه کنترلر‌ها کلاسی بنام VideoControllerبسازید. کد کامل این کلاس را در لیست زیر مشاهده می‌کنید.
public class VideoController : ApiController
{
    [Route("api/video/{ext}/{fileName}")]
    public HttpResponseMessage Get(string ext, string fileName)
    {
        string videoPath = HostingEnvironment.MapPath(string.Format("~/Videos/{0}.{1}", fileName, ext));
        if (File.Exists(videoPath))
        {
            FileInfo fi = new FileInfo(videoPath);
            var video = new VideoStream(videoPath);

            var response = Request.CreateResponse();

            response.Content = new PushStreamContent((Action<Stream, HttpContent, TransportContext>)video.WriteToStream,
                new MediaTypeHeaderValue("video/" + ext));

            response.Content.Headers.Add("Content-Disposition", "attachment;filename=" + fi.Name.Replace(" ", ""));
            response.Content.Headers.Add("Content-Length", video.FileLength.ToString());

            return response;
        }
        else
        {
            return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.NotFound);
        }
    }
}

شرح کلاس VideoController
همانطور که می‌بینید مسیر دستیابی به این کنترلر با استفاده از قابلیت Attribute Routing تعریف شده است.

[Route("api/video/{ext}/{fileName}")]
نمونه ای از یک درخواست که به این مسیر نگاشت می‌شود:
api/video/mp4/sample
بنابراین این مسیر فرمت و نام فایل مورد نظر را بدین شکل می‌پذیرد. در نمونه جاری ما فایل sample.mp4 را درخواست کرده ایم.
متد Get این کنترلر دو پارامتر با نام‌های ext و fileName را می‌پذیرد که همان فرمت و نام فایل هستند. سپس با استفاده از کلاس HostingEnvironment سعی می‌کنیم مسیر کامل فایل درخواست شده را بدست آوریم.
string videoPath = HostingEnvironment.MapPath(string.Format("~/Videos/{0}.{1}", fileName, ext));
استفاده از این کلاس با Server.MapPath تفاوتی نمی‌کند. در واقع خود Server.MapPath نهایتا همین کلاس HostingEnvironment را فراخوانی می‌کند. اما در کنترلر‌های Web Api به کلاس Server دسترسی نداریم. همانطور که مشاهده می‌کنید فایل مورد نظر در پوشه Videos جستجو می‌شود، که در ریشه سایت هم قرار دارد. در ادامه اگر فایل درخواست شده وجود داشت وهله جدیدی از کلاس VideoStream می‌سازیم و مسیر کامل فایل را به آن پاس می‌دهیم.
var video = new VideoStream(videoPath);
سپس آبجکت پاسخ را وهله سازی می‌کنیم و با استفاده از کلاس PushStreamContent اطلاعات را به کلاینت می‌فرستیم.
var response = Request.CreateResponse();

response.Content = new PushStreamContent((Action<Stream, HttpContent, TransportContext>)video.WriteToStream, new MediaTypeHeaderValue("video/" + ext));

کلاس PushStreamContent در فضای نام System.Net.Http وجود دارد. همانطور که می‌بینید امضای Action پاس داده شده، با امضای متد WriteToStream در کلاس VideoStream مطابقت دارد.

در آخر دو Header به پاسخ ارسالی اضافه می‌کنیم تا نوع داده ارسالی و سایز آن را مشخص کنیم.
response.Content.Headers.Add("Content-Disposition", "attachment;filename=" + fileName);
response.Content.Headers.Add("Content-Length", video.FileLength.ToString());
افزودن این دو مقدار مهم است. در صورتی که این Header‌‌ها را تعریف نکنید سایز فایل دریافتی و مدت زمان آن نامعلوم خواهد بود که تجربه کاربری خوبی بدست نمی‌دهد. نهایتا هم آبجکت پاسخ را به کلاینت ارسال می‌کنیم. در صورتی هم که فایل مورد نظر در پوشه Videos پیدا نشود پاسخ NotFound را بر می‌گردانیم.
if(File.Exists(videoPath))
{
    // removed for bravity
}
else
{
    return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.NotFound);
}
خوب، برای تست این مکانیزم نیاز به یک کنترلر MVC و یک View داریم. در پوشه کنترلر‌ها کلاسی بنام HomeController ایجاد کنید که با لیست زیر مطابقت داشته باشد.
public class HomeController : Controller
{
    // GET: Home
    public ActionResult Index()
    {
        return View();
    }
}
نمای این متد را بسازید (با کلیک راست روی متد Index و انتخاب گزینه Add View) و کد آن را مطابق لیست زیر تکمیل کنید.
<div>
    <div>
        <video width="480" height="270" controls="controls" preload="auto">
            <source src="/api/video/mp4/sample" type="video/mp4" />
            Your browser does not support the video tag.
        </video>
    </div>
</div>
همانطور که مشاهده می‌کنید یک المنت ویدیو تعریف کرده ایم که خواص طول، عرض و غیره آن نیز مقدار دهی شده اند. زیر تگ source متنی درج شده که در صورت لزوم به کاربر نشان داده می‌شود. گرچه اکثر مرورگرهای مدرن از المنت ویدیو پشتیبانی می‌کنند. تگ سورس فایلی با مشخصات sample.mp4 را درخواست می‌کند و نوع آن را نیز video/mp4 مشخص کرده ایم.

اگر پروژه را اجرا کنید می‌بینید که ویدیو مورد نظر آماده پخش است. برای اینکه ببینید چطور داده‌های ویدیو در قالب پکیج‌های 64 کیلو بایتی دریافت می‌شوند از ابزار مرورگرتان استفاده کنید. مثلا در گوگل کروم F12 را بزنید و به قسمت Network بروید. صفحه را یکبار مجددا بارگذاری کنید تا ارتباطات شبکه مانیتور شود. اگر به المنت sample دقت کنید می‌بینید که با شروع پخش ویدیو پکیج‌های اطلاعات یکی پس از دیگری دریافت می‌شوند و اطلاعات ریز آن را می‌توانید مشاهده کنید.

پروژه نمونه به این مقاله ضمیمه شده است. قابلیت Package Restore فعال شده و برای صرفه جویی در حجم فایل، تمام پکیج‌ها و محتویات پوشه bin حذف شده اند. برای تست بیشتر می‌توانید فایل sample.mp4 را با فایلی حجیم‌تر جایگزین کنید تا نحوه دریافت اطلاعات را با روشی که در بالا بدان اشاره شد مشاهده کنید.

AsyncVideoStreaming.rar  
مطالب
صفحه بندی و مرتب سازی خودکار اطلاعات به کمک jqGrid در ASP.NET MVC
jqGrid یکی از افزونه‌های بسیار محبوب jQuery جهت نمایش جدول مانند اطلاعات، در سمت کلاینت است. توانمندی‌های آن صرفا به نمایش ستون‌ها و ردیف‌ها خلاصه نمی‌شود. قابلیت‌هایی مانند صفحه بندی، مرتب سازی، جستجو، ویرایش توکار، تولید خودکار صفحات افزودن رکوردها، اعتبارسنجی داده‌ها، گروه بندی، نمایش درختی و غیره را نیز به همراه دارد. همچنین به صورت توکار پشتیبانی از راست به چپ را نیز لحاظ کرده‌است.
 مجوز استفاده از فایل‌های جاوا اسکریپتی آن MIT است؛ به این معنا که در هر نوع پروژه‌ای قابل استفاده است. مجوز استفاده از کامپوننت‌های سمت سرور آن که برای نمونه جهت ASP.NET MVC یک سری HTML Helper را تدارک دیده‌اند، تجاری می‌باشد. در ادامه قصد داریم صرفا از فایل‌های JS عمومی آن استفاده کنیم.


دریافت jqGrid

برای دریافت jqGrid می‌توانید به مخزن کد آن، در آدرس https://github.com/tonytomov/jqGrid/releases و یا از طریق NuGet اقدام کنید:
 PM> Install-Package Trirand.jqGrid
استفاده از NuGet بیشتر توصیه می‌شود، زیرا به صورت خودکار وابستگی‌های jQuery و همچنین jQuery UI آن‌را نیز به همراه داشته و نصب خواهد کرد.
از jQuery UI برای تولید صفحات جستجوی بر روی رکوردها و همچنین تولید خودکار صفحات ویرایش و یا افزودن رکوردها استفاده می‌کند. به علاوه آیکن‌ها، قالب و رنگ خود را نیز از jQuery UI دریافت می‌کند. بنابراین اگر قصد تغییر قالب آن‌را داشتید تنها کافی است یک قالب استاندارد دیگر jQuery UI را مورد استفاده قرار دهید.


تنظیمات اولیه فایل Layout سایت

پس از دریافت بسته‌ی نیوگت jqGrid، نیاز است فایل‌های مورد نیاز اصلی آن‌را به شکل زیر به فایل layout پروژه اضافه کرد:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <title>@ViewBag.Title - My ASP.NET Application</title>
    
    <link href="~/Content/themes/base/jquery.ui.all.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/jquery.jqGrid/ui.jqgrid.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/Site.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>

    <script src="~/Scripts/jquery-1.7.2.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery-ui-1.8.11.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/i18n/grid.locale-fa.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.jqGrid.min.js"></script>

    @RenderSection("Scripts", required: false)
</body>
</html>
فایل jquery.ui.all.css شامل تمامی فایل‌های CSS مرتبط با jQuery UI است و نیازی نیست تا سایر فایل‌های آن‌را لحاظ کرد.
این گرید به همراه فایل زبان فارسی grid.locale-fa.js نیز می‌باشد که در کدهای فوق پیوست شده‌است. البته اگر فرصت کردید نیاز است کمی ترجمه‌های آن بهبود پیدا کنند.


تنظیمات ثانویه site.css

.ui-widget {
}

/*how to move jQuery dialog close (X) button from right to left*/
.ui-jqgrid .ui-jqgrid-caption-rtl {
    text-align: center !important;
}

.ui-dialog .ui-dialog-titlebar-close {
    left: .3em !important;
}

.ui-dialog .ui-dialog-title {
    margin: .1em 0 .1em .8em !important;
    direction: rtl !important;
    float: right !important;
}
احتمالا تنظیمات قلم‌های jQuery UI و یا jqGrid مدنظر شما نیستند و نیاز به تعویض دارند. در اینجا نحوه‌ی بازنویسی آن‌ها را ملاحظه می‌کنید.
همچنین محل قرار گیری دکمه‌ی بسته شدن دیالوگ‌ها و راست به چپ کردن عناوین آن‌ها نیز در اینجا قید شده‌اند.


مدل برنامه

در ادامه قصد داریم لیستی از محصولات را با ساختار ذیل، توسط jqGrid نمایش دهیم:
namespace jqGrid01.Models
{
    public class Product
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
        public decimal Price { set; get; }
        public bool IsAvailable { set; get; }
    }
}


ساختار داده‌ای مورد نیاز توسط jqGrid

jqGrid مستقل است از فناوری سمت سرور. بنابراین هر چند در عنوان بحث ASP.NET MVC ذکر شده‌است، اما از ASP.NET MVC صرفا جهت بازگرداندن خروجی JSON استفاده خواهیم کرد و این مورد در هر فناوری سمت سرور دیگری نیز می‌تواند انجام شود.
using System.Collections.Generic;

namespace jqGrid01.Models
{
    public class JqGridData
    {
        public int Total { get; set; }

        public int Page { get; set; }

        public int Records { get; set; }

        public IList<JqGridRowData> Rows { get; set; }

        public object UserData { get; set; }
    }

    public class JqGridRowData
    {
        public int Id { set; get; }
        public IList<string> RowCells { set; get; }
    }
}
خروجی JSON مدنظر توسط jqGrid، یک چنین ساختاری را باید داشته باشد.
Total، نمایانگر تعداد صفحات اطلاعات است. عدد Page، شماره صفحه‌ی جاری است. عدد Records، تعداد کل رکوردهای گزارش را مشخص می‌کند. ساختار ردیف‌های آن نیز تشکیل شده‌است از یک Id به همراه سلول‌هایی که باید با فرمت string، بازگشت داده شوند.
UserData اختیاری است. برای مثال اگر خواستید جمع کل صفحه را در ذیل گرید نمایش دهید، می‌توانید یک anonymous object را در اینجا مقدار دهی کنید. خاصیت‌های آن دقیقا باید با نام خاصیت‌های ستون‌های متناظر، یکی باشند. برای مثال اگر می‌خواهید عددی را در ستون Id، در فوتر گرید نمایش دهید، باید نام خاصیت را Id ذکر کنید.


کدهای سمت کلاینت گرید

در اینجا کدهای کامل سمت کلاینت گرید را ملاحظه می‌کنید:
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}

<div dir="rtl" align="center">
    <div id="rsperror"></div>
    <table id="list" cellpadding="0" cellspacing="0"></table>
    <div id="pager" style="text-align:center;"></div>
</div>

@section Scripts
{
    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {
            $('#list').jqGrid({
                caption: "آزمایش اول",
                //url from wich data should be requested
                url: '@Url.Action("GetProducts","Home")',
                //type of data
                datatype: 'json',
                jsonReader: { 
                    root: "Rows",
                    page: "Page",
                    total: "Total",
                    records: "Records",
                    repeatitems: true,
                    userdata: "UserData",
                    id: "Id",
                    cell: "RowCells"
                },
                //url access method type
                mtype: 'GET',
                //columns names
                colNames: ['شماره', 'نام محصول', 'موجود است', 'قیمت'],
                //columns model
                colModel: [
                { name: 'Id', index: 'Id', align: 'right', width: 50, sorttype: "number" },
                { name: 'Name', index: 'Name', align: 'right', width: 300 },
                { name: 'IsAvailable', index: 'IsAvailable', align: 'center', width: 100, formatter: 'checkbox' },
                { name: 'Price', index: 'Price', align: 'center', width: 100, sorttype: "number" }
                ],
                //pager for grid
                pager: $('#pager'),
                //number of rows per page
                rowNum: 10,
                rowList: [10, 20, 50, 100],
                //initial sorting column
                sortname: 'Id',
                //initial sorting direction
                sortorder: 'asc',
                //we want to display total records count
                viewrecords: true,
                altRows: true,
                shrinkToFit: true,
                width: 'auto',
                height: 'auto',
                hidegrid: false,
                direction: "rtl",
                gridview: true,
                rownumbers: true,
                footerrow: true,
                userDataOnFooter: true,
                loadComplete: function() {
                    //change alternate rows color
                    $("tr.jqgrow:odd").css("background", "#E0E0E0");
                },
                loadError: function(xhr, st, err) {
                     jQuery("#rsperror").html("Type: " + st + "; Response: " + xhr.status + " " + xhr.statusText);
                }
                //, loadonce: true
            })
            .jqGrid('navGrid', "#pager",
            {
                edit: false, add: false, del: false, search: false,
                refresh: true
            })
            .jqGrid('navButtonAdd', '#pager',
            {
                caption: "تنظیم نمایش ستون‌ها", title: "Reorder Columns",
                onClickButton: function() {
                     jQuery("#list").jqGrid('columnChooser');
                }
            });
        });
    </script>
}
- برای نمایش این گرید، به یک جدول و یک div نیاز است. از جدول با id مساوی list جهت نمایش رکوردهای برنامه استفاده می‌شود. از div با id مساوی pager برای نمایش اطلاعات صفحه بندی و نوار ابزار پایین گرید کمک گرفته خواهد شد.
Div سومی با id مساوی rsperror نیز تعریف شده‌است که از آن جهت نمایش خطاهای بازگشت داده شده از سرور استفاده کرده‌ایم.
- در ادامه نحوه‌ی فراخوانی افزونه‌ی jqGrid را بر روی جدول list ملاحظه می‌کنید.
- خاصیت caption، عنوان نمایش داده شده در بالای گرید را مقدار دهی می‌کند:


- خاصیت url، به آدرسی اشاره می‌کند که قرار است ساختار JqGridData ایی را که پیشتر در مورد آن بحث کردیم، با فرمت JSON بازگشت دهد. در اینجا برای مثال به یک اکشن متد کنترلری در یک پروژه‌ی ASP.NET MVC اشاره می‌کند.
- datatype را برابر json قرار داده‌ایم. از نوع xml نیز پشتیبانی می‌کند.
- شیء jsonReader را از این جهت مقدار دهی کرده‌ایم تا بتوانیم شیء JqGridData را با اصول نامگذاری دات نت، هماهنگ کنیم. برای درک بهتر این موضوع، فایل jquery.jqGrid.src.js را باز کنید و در آن به دنبال تعریف jsonReader بگردید. به یک چنین مقادیر پیش فرضی خواهید رسید:
ts.p.jsonReader = $.extend(true,{
root: "rows",
page: "page",
total: "total",
records: "records",
repeatitems: true,
cell: "cell",
id: "id",
userdata: "userdata",
subgrid: {root:"rows", repeatitems: true, cell:"cell"}
},ts.p.jsonReader);
برای مثال سلول‌ها را با نام cell دریافت می‌کند که در شیء JqGridData به RowCells تغییر نام یافته‌است. برای اینکه این تغییر نام‌ها توسط jqGrid پردازش شوند، تنها کافی است jsonReader را مطابق تعاریفی که ملاحظه می‌کنید، مقدار دهی کرد.
- در ادامه mtype به GET تنظیم شده‌است. در اینجا مشخص می‌کنیم که عملیات Ajax ایی دریافت اطلاعات از سرور توسط GET انجام شود یا برای مثال توسط POST.
- خاصیت colNames، معرف نام ستون‌های گرید است. برای اینکه این نام‌ها از راست به چپ نمایش داده شوند، باید خاصیت direction به rtl تنظیم شود.
- colModel آرایه‌ای است که تعاریف ستون‌ها را در بر دارد. مقدار name آن باید یک نام منحصربفرد باشد. از این نام در حین جستجو یا ویرایش اطلاعات استفاده می‌شود. مقدار index نامی است که جهت مرتب سازی اطلاعات، به سرور ارسال می‌شود. تنظیم sorttype در اینجا مشخص می‌کند که آیا به صورت پیش فرض، ستون جاری رشته‌ای مرتب شود یا اینکه برای مثال عددی پردازش گردد. مقادیر مجاز آن text (مقدار پیش فرض)، float، number، currency، numeric، int ، integer، date و datetime هستند.
- در ستون IsAvailable، مقدار formatter نیز تنظیم شده‌است. در اینجا توسط formatter، نوع bool دریافتی با یک checkbox نمایش داده خواهد شد.
- خاصیت pager به id متناظری در صفحه اشاره می‌کند.
- توسط rowNum مشخص می‌کنیم که در هر صفحه چه تعداد رکورد باید نمایش داده شوند.
- تعداد رکوردهای نمایش داده شده را می‌توان توسط rowList پویا کرد. در اینجا آرایه‌ای را ملاحظه می‌کنید که توسط اعداد آن، کاربر امکان انتخاب صفحاتی مثلا 100 ردیفه را نیز پیدا می‌کند. rowList به صورت یک dropdown در کنار عناصر راهبری صفحه در فوتر گرید ظاهر می‌شود.
- خاصیت sortname، نحوه‌ی مرتب سازی اولیه گرید را مشخص می‌کند.
- خاصیت sortorder، جهت مرتب سازی اولیه‌ی گردید را تنظیم می‌کند.
- viewrecords: تعداد رکوردها را در نوار ابزار پایین گرید نمایش می‌دهد.
- altRows: سبب می‌شود رنگ متن ردیف‌ها یک در میان متفاوت باشد.
- shrinkToFit: به معنای تنظیم خودکار اندازه‌ی سلول‌ها بر اساس اندازه‌ی داده‌ای است که دریافت می‌کنند.
- width: عرض گرید، که در اینجا به auto تنظیم شده‌است.
- height: طول گرید، که در اینجا به auto جهت محاسبه‌ی خودکار، تنظیم شده‌است.
- gridview: برای بالا بردن سرعت نمایشی به true تنظیم شده‌است. در این حالت کل ردیف یکباره درج می‌شود. اگر از subgird یا حالت نمایش درختی استفاده شود، باید این خاصیت را false کرد.
- rownumbers: ستون سمت راست شماره ردیف‌های خودکار را نمایش می‌دهد.
- footerrow: سبب نمایش ردیف فوتر می‌شود.
- userDataOnFooter: سبب خواهد شد تا خاصیت UserData مقدار دهی شده، در ردیف فوتر ظاهر شود.
- loadComplete : یک callback است که زمان پایان بارگذاری صفحه‌ی جاری را مشخص می‌کند. در اینجا با استفاده از jQuery سبب شده‌ایم تا رنگ پس زمینه‌ی ردیف‌ها یک در میان تغییر کند.
- loadError: اگر از سمت سرور خطایی صادر شود، در این callback قابل دریافت خواهد بود.
- در ادامه توسط فراخوانی متد jqGrid با پارامتر navGrid، در ناحیه pager سبب نمایش دکمه refresh شده‌ایم. این دکمه سبب بارگذاری مجدد اطلاعات گردید از سرور می‌شود.
- همچنین به کمک متد jqGrid با پارامتر navButtonAdd در ناحیه pager، سبب نمایش دکمه‌ای که صفحه‌ی انتخاب ستون‌ها را ظاهر می‌کند، خواهیم شد.



پیشنیاز کدهای سمت سرور jqGrid

اگر به تنظیمات گرید دقت کرده باشید، خاصیت index ستون‌ها، نامی است که به سرور، جهت اطلاع رسانی در مورد فیلتر اطلاعات و مرتب سازی مجدد آن‌ها ارسال می‌گردد. این نام، بر اساس کلیک کاربر بر روی ستون‌های موجود، هر بار می‌توان متفاوت باشد. بنابراین بجای if و else نوشتن‌های طولانی جهت مرتب سازی اطلاعات، می‌توان از کتابخانه‌ی معروفی به نام dynamic LINQ استفاده کرد.
 PM> Install-Package DynamicQuery
به این ترتیب می‌توان قسمت orderby را به صورت پویا و با رشته‌ای دریافتی، مقدار دهی کرد.


کدهای سمت سرور بازگشت اطلاعات به فرمت JSON

در کدهای سمت کلاینت، به اکشن متد GetProducts اشاره شده بود. تعاریف کامل آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using jqGrid01.Models;
using jqGrid01.Extensions; // for dynamic OrderBy

namespace jqGrid01.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public ActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        public ActionResult GetProducts(string sidx, string sord, int page, int rows)
        {
            var list = ProductDataSource.LatestProducts;

            var pageIndex = page - 1;
            var pageSize = rows;
            var totalRecords = list.Count;
            var totalPages = (int)Math.Ceiling(totalRecords / (float)pageSize);

            var products = list.AsQueryable()
                               .OrderBy(sidx + " " + sord)
                               .Skip(pageIndex * pageSize)
                               .Take(pageSize)
                               .ToList();

            var jqGridData = new JqGridData
            {
                UserData = new // نمایش در فوتر
                {
                    Name = "جمع صفحه",
                    Price = products.Sum(x => x.Price)
                },
                Total = totalPages,
                Page = page,
                Records = totalRecords,
                Rows = (products.Select(product => new JqGridRowData
                                                {
                                                    Id = product.Id,
                                                    RowCells = new List<string>
                                                    {
                                                        product.Id.ToString(CultureInfo.InvariantCulture),
                                                        product.Name,
                                                        product.IsAvailable.ToString(),
                                                        product.Price.ToString(CultureInfo.InvariantCulture)
                                                    }
                                                })).ToList()
            };
            return Json(jqGridData, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
    }
}
- سطر ProductDataSource.LatestProducts چیزی نیست بجز لیست جنریکی از محصولات.
- امضای متد GetProducts نیز مهم است. دقیقا همین پارامترها با همین نام‌ها از طرف jqGrid به سرور ارسال می‌شوند که توسط آن‌ها ستون مرتب سازی، جهت مرتب سازی، صفحه‌ی جاری و تعداد ردیفی که باید بازگشت داده شوند، قابل دریافت است.
- در این کدها دو قسمت مهم وجود دارند:
الف) متد OrderBy نوشته شده، به صورت پویا عمل می‌کند و از کتابخانه‌ی Dynamic LINQ مایکروسافت بهره می‌برد.
به علاوه توسط Take و Skip کار صفحه بندی و بازگشت تنها بازه‌ای از اطلاعات مورد نیاز، انجام می‌شود.
ب) لیست جنریک محصولات، در نهایت باید با فرمت JqGridData به صورت JSON بازگشت داده شود. نحوه‌ی این Projection را در اینجا می‌توانید ملاحظه کنید.
هر ردیف این لیست، باید تبدیل شود به ردیفی از جنس JqGridRowData، تا توسط jqGrid قابل پردازش گردد.
- توسط مقدار دهی UserData، برچسبی را در ذیل ستون Name و مقداری را در ذیل ستون Price نمایش خواهیم داد.


برای مطالعه‌ی بیشتر

بهترین راهنمای جزئیات این Grid، مستندات آنلاین آن هستند: http://www.trirand.com/jqgridwiki/doku.php?id=wiki:jqgriddocs
همچنین این مستندات را با فرمت PDF نیز می‌توانید مطالعه کنید: http://www.trirand.com/blog/jqgrid/downloads/jqgriddocs.pdf


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
jqGrid01.zip
 

مثال‌های سری jqGrid تغییرات زیادی داشتند. برای دریافت آن‌ها به این مخزن کد مراجعه کنید. 
نظرات مطالب
Extension Methods
والا تا جایی که من یادم هست پایه این وبلاگ بر این بوده که افراد تا حدی آشنایی با مفاهیم ابتدایی رو دارند . اما در هر صورت ساده نویسی در بیان مطالب پیچیده میتونه این وبلاگ رو بطور خیلی گسترده‌تر  مفید وافع کنه حتی برای افرادی که مبتدی هستند . در پایان هم باید بگم که من دست و پای اون فردی رو میبوسم که به من حتی یک کلمه یاد بده ... چه آقای راد در وب سایت برنامه نویس . چه آقای نصیری و دوستان گرامیشون در این وبلاگ که مدت زیادی هست وبلاگ مفیدشون رو مطالعه میکنم ...  
مطالب
Vue CLI
تیم Vue یک ابزار را جهت scaffold سریع یک پروژه Vue، به صورت رسمی ارائه کرده‌است. توسط این ابزار به صورت سریع می‌توانیم ساختار یک پروژه استاندارد Vue را ایجاد کنیم.

چرا نیاز به Vue CLI داریم؟
  • زیرا نیاز به build processهایی داریم که به ما امکان استفاده از ES6, SCSS و دیگر ویژگیهای عالی را خواهند داد.
  • جهت ساخت و یکی‌سازی فایل‌های تمپلیت
  • بارگذاری نکردن تمامی فایل‌ها به صورت یکجا در زمان Startup 
  • می‌توانیم تسک‌هایی از قبیل Server-side rendering, code-splitting را انجام دهیم.
 
نصب Vue CLI 
ابتدا مطمئن شوید که آخرین نگارش Node.js را نصب کرده‌اید. سپس جهت نصب Vue CLI، خط فرمان را گشوده و دستور زیر ذیل را صادر کنید: 
npm install -g vue-cli

با اجرای فرمان فوق، ابزار CLI به صورت global و عمومی نصب خواهد شد. در ادامه می‌توانیم با دستور vue list، لیستی از قالب‌های رسمی را که توسط CLI قابل ایجاد هستند، مشاهده نمائید: 

در اینجا ما از قالب webpack-simple استفاده خواهیم کرد. برای اینکار دستور زیر را جهت ایجاد یک پروژه بر اساس این قالب صادر کنید: 
vue init webpack-simple dntVue

به این ترتیب در سریعترین زمان ممکن توانستیم یک برنامه‌ی Vue را ایجاد کنیم: 

در اینجا ساختار یک پروژه جدید Vue را مشاهده می‌کنید:

index.html: کار شروع و ارائه برنامه را انجام می‌دهد.
package.json: وابستگی‌های npm برنامه را به همراه دارد.
src/App.vue: کامپوننت اصلی برنامه است.
پوشه src/assets: حاوی فایل‌های استاتیک پروژه است.
src/main.js: نقطه‌ی آغاز برنامه است.
webpack.config.json: تنظیمات وب‌پک جهت اجرای پروژه و بارگذاری ماژول‌های موردنیاز.


اجرای برنامه
ابتدا نیاز است وابستگی‌های برنامه دریافت شوند. اینکار را توسط دستور npm install و یا دستور yarn (در صورتیکه yarn را از قبل بر روی سیستم خود نصب کرده‌اید) انجام خواهیم داد:
npm install
به این ترتیب تمامی وابستگی‌های پروژه درون پوشه‌ی node_module تشکیل خواهند شد. اکنون می‌توانیم با صدور دستور npm run dev پروژه را اجرا کنیم:

بررسی فایل‌های Vue
درون یک برنامه‌ی Vue واقعی، فایل‌هایی با پسوند vue. وجود دارند. این فایل شامل تمپلیت، کدها و همچنین استایل‌های یک کامپوننت می‌باشند. 
<template>
    <div>
        <!-- Write your HTML with Vue in here -->
    </div>
</template>

<script>
    export default {
        // Write your Vue component logic here
    }
</script>

<style scoped>
    /* Write your styles for the component in here */
</style>

بنابراین درون فایلی با ساختار فوق، تمامی موارد مورد نیاز برای یک کامپوننت ویو را خواهیم داشت و به اصطلاح نیازی به context switching نخواهیم داشت؛ زیرا تمامی قسمت‌ها را به صورت یکجا در یک محل در اختیار داریم و به راحتی می‌توانیم تمرکز خود را بر روی کدها قرار دهیم. درون کامپوننت نیز می‌توانیم کامپوننت‌های موردنیاز را ایمپورت و از آن استفاده کنیم: 
import { New } from "./components/New.vue";
export default {
    components: {
        New
    }
}


Vue CLI 3
تا اینجا از نسخه‌ی پایدار Vue CLI استفاده کردیم. نسخه‌ی 3 آن هنوز در مرحله‌ی beta قرار دارد. در این نسخه امکانات و دستورات بیشتری اضافه شده‌است؛ از ایجاد یک پروژه ساده تا ایجاد یک پروژه مبتنی بر TypeScript. برای نصب و یا آپگرید می‌توانید از دستور زیر استفاده کنید:
npm install -g @vue/cli
اکنون می‌توانید با صادر کردن دستور vue --version، شماره نسخه‌ی آن را مشاهده نمائید:
3.0.0-beta.11


ایجاد یک پروژه جدید
برای ایجاد یک پروژه جدید می‌توانید دستور زیر را صادر کنید:
vue create my-project
همانطور که مشاهده می‌کنید در این نسخه بجای استفاده از دستور vue init، از vue create استفاده شده است. در اینحالت می‌توانید نوع ایجاد پروژه را تعیین کنید:
Vue CLI v3.0.0-beta.11
? Please pick a preset: (Use arrow keys)
❯ default (babel, eslint)
  Manually select features
حالت پیش‌فرض، چنین ساختاری را برایتان ایجاد خواهد کرد:

بعد از طی کردن مراحل، می‌توانید قالب پروژه‌ی ایجاد شده را به صورت یک preset داشته باشید تا در پروژه‌های آینده مجبور نباشید مراحل قبل را طی کنید. این preset درون یک فایل JSON به صورت زیر ذخیره خواهد شد و حاوی اطلاعات زیر است:
{
  "useConfigFiles": true,
  "router": true,
  "vuex": true,
  "cssPreprocessor": "sass",
  "plugins": {
    "@vue/cli-plugin-babel": {},
    "@vue/cli-plugin-eslint": {
      "config": "airbnb",
      "lintOn": ["save", "commit"]
    }
  }
}

در حالت manually نیز می‌توانید گزینه‌های بیشتری را برای تعیین نوع قالب پروژه، انتخاب نمائید. به عنوان مثال می‌توان از TypeScript یا اینکه از lintter یا formatter خاصی برای کدها استفاده کرد:

در ادامه دیگر آپشن‌ها را نیز می‌توانید تعیین کرده و در نهایت به صورت یک قالب از پیش تعریف شده نیز پروژه را داشته باشید:


Zero-config Prototyping 
یکی از قابلیت‌های جالب Vue، امکان تهیه سریع prototype یا طرح اولیه می‌باشد. شاید اکثر اوقات نیاز داشته باشید یک ویژگی یا قابلیت خاص را با Vue تست کنید. در این موارد ممکن است از سایتی مانند CodePen استفاده کنید. اما توسط افزونه‌ی cli-service-global می‌توانید به صورت لوکال و بدون نیاز به راه‌اندازی یک پروژه‌ی جدید، کدهای موردنیاز را آزمایش کنید. فرض کنید می‌خواهیم تمپلیت زیر را قبل از افزودن آن به پروژه، مورد تست قرار دهیم:
<!-- MyCard.vue -->
<template>
    <div class="card">
    <h1>Card Title</h1>
    <p>Card content goes here. Make sure it's not Lorem.</p>
    </div>
</template>
در این‌حالت می‌توانیم با نصب افزونه موردنظر، فایل فوق را به راحتی و بدون نیاز به راه‌اندازی یک پروژه جدید، تست کنیم:
npm install -g @vue/cli-service-global
اکنون می‌توانیم خروجی را با صدور فرمان زیر درون مرورگر مشاهده کنیم:
vue serve MyCard.vue
با صدرو فرمان فوق، فایل توسط افزونه‌ی عنوان شده، از طریق مرورگر قابل دسترسی می‌باشد:

خروجی:

مطالب
RequireJs
در طراحی و توسعه پروژه‌های تحت وب در مقیاس بزرگ برای اینکه مدیریت پروژه راحت‌تر شود کد‌های مورد نظر را در چند ماژول قرار می‌دهند در نتیجه کد‌های پروژه در بلاک‌های کوچک‌تر قرار خواهند داشت. نوشتن پروژه به صورت ماژولار قابلیت استفاده مجدد از کد‌های برنامه را افزایش می‌دهد، علاوه بر آن مدیریت پروژه در فاز نگهداری آسان‌تر خواهد شد؛ از طرفی دیگر وابستگی بین ماژول‌ها و تامین آن ها، همواره مهم‌ترین مفهوم برای توسعه دهندگان پروژه‌های وب است. RequireJs یکی از فریم ورک‌های محبوب برای مدیریت وابستگی‌های بین ماژول‌ها است و کاربرد اصلی آن راحت سازی مفهوم modularity در اینگونه پروژه هاست.
پروژه‌های بزرگ عموما دارای یک یا چند فایل جاوااسکریپ هستند که برای استفاده از آن‌ها در صفحات از تگ script استفاده می‌شود. اگر این فایل‌ها دارای وابستگی به هم باشند، ترتیب فراخوانی این فایل در تگ script مهم است. برای مثال:
یک پروژه دارای فایل‌های زیر خواهد بود:

purchase.js
function purchaseProduct(){
  console.log("Function : purchaseProduct");
  var credits = getCredits();
  if(credits > 0){
    reserveProduct();
    return true;
  }
  return false;
}
product.js
function reserveProduct(){
  console.log("Function : reserveProduct"); 
  return true;
}
credits.js
function getCredits(){
  console.log("Function : getCredits"); 
  var credits = "100";
  return credits;
}
همان طور که در فایل‌های بالا مشاهده می‌کنید در فایل purchase.js از دو فایل دیگر استفاده شده است. در فایل main.js پروژه کد زیر را برای استفاده از فایل‌های بالا می‌نویسیم:
main.js
var result = purchaseProduct();
فرض کنید در فایل Html تگ‌های script ما به صورت زیر باشد:
<script src="products.js"></script>
<script src="purchase.js"></script>
<script src="main.js"></script>
<script src="credits.js"></script>
از آنجا که لود فایل purchase.js وابستگی مستقیم به لود فایل credits.js دارد و از طرفی دیگر به دلیل این که فایل credit.Js بعد از تمام فایل‌ها لود می‌شود در نتیجه برنامه اجرا نخواهد شد و با خطای زیر روبرو می‌شویم:

فقط کافیست تصور کنید که تعداد و حجم کد‌های این فایل‌ها در یک پروژه زیاد باشد یا حتی این فایل‌ها توسط یک برنامه نویس دیگر تهیه و تدوین شده باشد؛ در نتیجه به خاطر سپردن این وابستگی‌ها به طور قطع کار سخت خواهد بود و در خیلی موارد طافت فرسا.

 RequireJs چگونه برای حل این مشکل به ما کمک می‌کند؟
با استفاده از فریم ورک RequireJs کد‌های ما به ماژول‌های کوچک‌تر شکسته می‌شود و وابستگی ماژول‌ها در تنظیمات لود فایل ثبت می‌شود. در ضمن این فریم ورک با مرورگرها جدید و محبوب کاملا سازگار است. برای شروع فایل‌های مورد نیاز را از اینجا دانلود نمایید. البته می‌توانید از nuget هم استفاده کنید:
PM> Install-Package RequireJS
در مثال بالا فایل‌های جاوااسکریپ به صورت زیر تغییر خواهد کرد:
purchase.js
define(["credits","products"], function(credits,products) { 
  console.log("Function : purchaseProduct"); 
  return {
    purchaseProduct: function() { 
      var credit = credits.getCredits();
      if(credit > 0){
        products.reserveProduct();
        return true;
      }
      return false;
    }
  }
});
همان طور که مشاهده می‌کنید در فایل بالا از دستور define برای تعریف ماژول استفاده شده است و نام دو ماژول products و credits را به صورت پارامتر برای مشخص کردن وابستگی ماژول‌ها تعریف کردیم.
products.js
define(function(products) {
  return {
    reserveProduct: function() {
      console.log("Function : reserveProduct"); 
      return true;
    }
  }
});
credits.js
define(function() {
  console.log("Function : getCredits"); 
  return {
    getCredits: function() {
      var credits = "100";
      return credits;
    }
  }
});
به دلیل این که فایل‌های بالا وابستگی به ماژول‌های دیگر ندارند در نتیجه دستور define فقط شامل تعریف تابع است.
کافیست در فایل main.js، برای استفاده از فایل purchase.js از دستور require استفاده کنید.
require(['purchase'], function( purchase ) {
    var result = purchase.purchaseProduct(); 
});
مهم‌ترین مزیتی که این روش دارد این است که دیگر نیازی به نوشتن تگ‌های Script (آن هم به ترتیب درست) برای فراخوانی فایل‌های جاوااسکریپتی نخواهد بود؛ از طرفی دیگر وابستگی بین این فایل‌ها در هنگام تعریف ماژول مشخص خواهد شد. از آن به بعد وظیفه تامین فایل‌های مورد نیاز برای لود ماژول بر عهده RequireJs است.

تفاوت بین دستور require و define
دستور define صرفا برای تعیین وابستگی ماژول استفاده می‌شود در حالی که دستور require برای فراخوانی و لود ماژول کاربرد دارد و به نوعی به عنوان نقطه شروع اجرای برنامه خواهد بود.
در پست بعدی به پیاده سازی مثال بالا به کمک RequireJs در قالب یک پروژه Asp.Net MVC خواهم پرداخت.
مطالب
بازیابی پایگاه داده (database recovery)

در این مقاله آموزشی که یکی دیگر از سری مقالات آموزشی اصول و مبانی پایگاه داده پیشرفته می‌باشد، قصد داریم به یکی دیگر از مقوله‌های مهم در طراحی سیستم‌های مدیریت پایگاه داده (DBMS) بپردازیم. همانطور که در مباحث قبلی  بیان کردیم یکی از وظایف سیستم مدیریت پایگاه داده، حفظ سازگاری(consistency) داده‌ها می‌باشد. برای مثال یکی از راهکار هایی که برای این منظور ارائه می‌دهد انجام عملیات در قالب تراکنش هاست که در مبحث مربوط به تراکنش ها مفصل در مورد آن بحث کردیم. با این حال گاهی خطا‌ها و شکست هایی (failure) در حین عملیات ممکن است پیش بیاید که منجر به خروج سیستم از وضعیت سازگار خود گردد. بعنوان مثال ممکن است سخت افزار سیستم دچار مشکل شود، مثلا دیسک از کار بیفتد (disk crash) یا آنکه برق قطع شود. خطاهای نرم افزاری نیز می‌توانند جزو موارد شکست و خرابی بحساب آیند که خطای منطق برنامه (logic) از این نمونه می‌باشد. در چنین شرایطی بحثی مطرح می‌شود تحت عنوان بازیابی  (recovery)  و ترمیم پایگاه داده که در این مقاله قصد داریم در مورد آن صحبت کنیم. بنا به تعریف بازیابی به معنای بازگرداندن یک پایگاه داده به وضعیت سازگار گذشته خود، بعد از وقوع یک شکست یا خرابی است. توجه داشته باشید که اهمیت بازیابی و ترمیم پایگاه داده تا آنجایی است که حدود 10 درصد از سیستم‌های مدیریت پایگاه داده را به خود اختصاص می‌دهند. 

آنچه که در اینجا در مورد آن صحبت خواهیم کرد بازیابی بصورت نرم افزاری است که از آن تحت عنوان fail soft نام برده می‌شود. دقت داشته باشید در بیشتر مواقع می‌توان از طریق نرم افزاری عمل بازیابی را انجام داد، اما در کنار راهکار‌های نرم افزاری باید حتما اقدامات سخت افزاری ضروری نیز پیش بینی شود. بعنوان مثال گرفتن نسخه‌های پشتیبان یک امر ضروری در سیستم‌های اطلاعاتی است. چرا که گاهی اوقات خرابی‌های فیزیکی باعث از دست رفتن تمامی اطلاعات می‌گردند که در این صورت نسخه‌های پشتیبان می‌توانند به کمک آیند و با کمک آنها سیستم را مجدد بازیابی کرد. در شکل زیر نمونه ای از روش‌های پشتیبان گیری بنام mirroring نشان داده شده است که روش رایجی در سیستم‌های بانک اطلاعاتی بشمار می‌رود. همانطور که در شکل نشان داده شده است در کنار نسخه اصلی (DISK)، نسخه(MIRROR) آن  قرار داده شده است. این دو نسخه کاملا مشابه یکدیگرند و هر عملی که در DICK انجام می‌شود در MIRROR ان نیز اعمال می‌شود تا در مواقع خرابی DISK بتوان از نسخه MIRROR استفاده نمود. 

در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنش‌ها را مشاهده می‌کنید. 

نیازمندی‌های اصلی در بازیابی پایگاه داده

برای آنکه وارد بحث اصلی شویم باید بگویم در یک نگاه کلی می‌توان گفت که ساختار زیر سیستم بازیابی پایگاه داده بر پایه سه عملیات استوار است که عبارتند از  log ،  redo  و  undo . برای آنکه بتوان در هنگام رخ دادن خطا عمل ترمیم و بازیابی را انجام داد، سیستم پایگاه داده با استفاده از مکانیزم لاگ کردن(logging) خود تمامی عملیاتی را که در پایگاه داده رخ می‌دهد و بنحوی منجر به تغییر وضعیت ان می‌گردد را در جایی ثبت و نگهداری می‌کند. اهمیت لاگ کردن وقایع بسیار بالاست، چرا که پس از رخ دادن شکست در سیستم ملاک ما برای بازیابی و ترمیم فایل‌های لاگ  (log files)  می باشند.

سیستم دقیقا خط به خط این لاگ‌ها را می‌خواند و بر اساس وقایعی که رخ داده است تصمیمات لازم را برای بازیابی اتخاذ می‌کند. در حین خواندن فایل‌های لاگ، سیستم برخی از وقایع را باید بی اثر کند. یعنی عمل عکس آنها را انجام دهد تا اثر آن‌ها بر روی پایگاه داده از بین برود. به این عمل undo کردن می‌گوییم که همانطور که در بالا گفته شد یکی از عملیات اصلی در بازیابی است. عمل دیگری وجود دارد بنام انجام مجدد یا redo کردن که در برخی از مواقع باید صورت بگیرد. انجام مجدد همانطور که از اسمش پیداست به این معنی است که عملی که از لاگ فایل خوانده شده است باید مجدد انجام گیرد. بعنوان مثال در فایل لاگ به تراکنشی برخورد می‌کنیم و سیستم تصیم می‌گیرد که آن را مجدد از ابتدا به اجرا در آورد. دقت داشته باشید که سیستم بر اساس قوانین و قواعدی تصمیم می‌گیرد که تراکنشی را redo  و یا undo نماید که در ادامه این بحث آن قوانین را باز خواهیم کرد.

در کنار لاگ فایل ها، که مبنای کار در بازیابی هستند، فایل دیگری نیز در سیستم وجود دارد که به DBMS در بازیابی کمک می‌کند. این فایل  raster file  نام دارد که در بخش‌های بعدی این مقاله در مورد آن و کارایی آن بیشتر صحبت خواهیم نمود.

Recovery Manager

مسئولیت انجام بازیابی بصورت نرم افزاری (fail soft) بر عهده زیر سیستمی از DBMS بنام مدیر بازیابی (recovery manager) می باشد و همانطور که اشاره شد این زیر سیستم چیزی در حدود 10 در صد DBMSرا به خود اختصاص می‌دهد. برای آنکه این زیر سیستم بتواند مسئولیت خود را بنحو احسن انجام دهد بطوری که عمل بازیابی بدون نقص و قابل اعتماد باشد، باید به نکاتی توجه نمود. اولین نکته اینست که در لاگ کردن و همچنین خواندن لاگ فایل به جهت بازیابی و ترمیم پایگاه داده هیچ تراکنشی نباید از قلم بیفتد. تمامی تراکنش‌ها در طول حیات سیستم باید لاگ شود تا بازیابی ما قابل اعتماد و بدون نقص باشد. نکته دوم اینست که اگر تصمیم به اجرای مجدد (redo) تراکنشی گرفته شد، طوری باید عمل Redo انجام شود که بلحاظ منطقی آن تراکنش یک بار انجام شود و تاثیرش یکبار بر دیتابیس اعمال گردد. بعنوان مثال فرض کنید که در طی یک تراکنش مبلغ یک میلیون تومان به حساب شخصی واریز می‌شود. مدتی بعد از اجرای و تمکیل تراکنش سیستم دچار مشکل می‌شود و مجبور به انجام بازیابی می‌شویم. در حین عمل بازیابی سیستم مدیریت بازیابی و ترمیم تصمیم به اجرای مجدد تراکنش مذکور می‌گیرد. در اینجا سیستم نباید مجدد یک میلیون تومان دیگر به حساب ان شخص واریز کند. چرا که در این صورت موجودی حساب فرد دو میلیون تومان خواهد شد که این اشتباه است. سیستم باید طوری عمل کند که پس از انجام مجدد تراکنش باز هم موجودی همان یک میلیون تومان باشد. یعنی مثلا ابتدا یک میلیون کسر و سپس یک میلیون به آن اضافه کند. این مسئله نکته بسیار مهمی است که طراحان DBMS باید حتما آن را مد نظر قرار دهند.

لاگ کردن:

همانطور که گفته شد هر تغییری که در پایگاه داده رخ می‌دهد باید لاگ شود. لاگ کردن به این معنی است که هر گونه عملیاتی که در پایگاه داده انجام می‌شود در فایل هایی به نام فایل لاگ (log file) ذخیره شود. توجه داشته باشید  لاگ فایل‌ها در بسیاری از سیستم‌های نرم افزاری دیگر نیز استفاده می‌شود. بعنوان مثال در سیستم عامل ما انواع مختلفی فایل لاگ داریم. بعنوان نمونه یک فراخوانی سیستمی (system call) که در سیستم عامل توسط کاربر انجام می‌شود در فایلی مخصوص لاگ می‌شود. یکی از کاربرد این لاگ فایل شناسایی کاربران بد و خرابکار (malicious users) می تواند باشد که کارهای تحقیقاتی زیادی هم در این رابطه انجام شده و میشود. بدین صورت که می‌توان با بررسی این فایل لاگ و آنالیز فراخوانی‌های یک کاربر بدنبال فراخوانی هایی غیر عادی گشت و از این طریق تشخیص داد که کاربر بدنبال خرابکاری بوده یا خیر. مشابه چنین فایل هایی در DBMS نیز وجود دارد که هدف نهایی تمامی انها حفظ صحت، سازگاری و امنیت اطلاعات می‌باشد.

حال ببینیم در لاگ فایل مربوط به بازیابی اطلاعات چه چیز هایی نوشته می‌شود. در طول حیات پایگاه داده عملیات بسیار گوناگونی انجام می‌گیرد که جزئیات تمامی آنها باید لاگ شود. بعنوان مثال هنگامی که رکوردی درج می‌شود در لاگ فایل باید مشخص شود که در چه زمانی، توسط چه کاربری چه رکوردی، با چه شناسه ای به کدام جدول از دیتابیس اضافه شد. یا اینکه در موقع حذف باید مشخص شود چه رکوردی از چه جدولی حذف شده است. در هنگام بروز رسانی (update) باید علاوه بر مواردی که در درج لاگ می‌کنیم نام فیلد ویرایش شده، مقدار قبلی و مقدار جدید آن نیز مشخص شود. تمامی عملیات ریز لاگ می‌شوند و هیچ عملی نباید از قلم بیفتد. بنابراین فایل لاگ با سرعت زیاد بزرگ خواهد و اندازه دیتابیس نیز افزایش خواهد یافت. این افزایش اندازه مشکل ساز می‌تواند باشد. چراکه معمولا فضایی که ما بر روی دیسک به دیتابیس اختصاص می‌دهیم فضایی محدود است. بهمین دلیل به لحاظ فیزیکی نمی‌توان فایل لاگی با اندازه نامحدود داشت. این در حالی است که چنین فایل هایی باید نامحدود باشند تا همه چیز را در خود ثبت نمایند. برای پیاده سازی ظرفیت نامحدود به لحاظ منطقی یکی از روش‌ها پیاده سازی فایل‌های حلقه ای(circular) است. بدین صورت که هنگامی که سیستم به انتهای فایل لاگ می‌رسد مجددا به ابتدا آن بر می‌گردد و از ابتدا شروع به نوشتن می‌کند. البته چنین ساختار هایی بدون اشکال نیستند. چرا که پس از رسیدن به انتهای فایل و شروع مجدد از ابتدا ما برخی از تراکنش‌های گذشته را از دست خواهیم داد. این مسئله یکی از دلایلی است که بر اساس آن پیشنهاد می‌شود تا جایی که امکان دارد تراکنش‌ها را کوچک پیاده سازی کنیم. گاهی اوقات بر روی لاگ فایل عمل فشرده سازی را نیز انجام می‌دهند. البته فشرده سازی بمعنای رایج ان مطرح نیست. بلکه منظور از فشرده سازی آنست که رکورد هایی که غیر ضروری هستند را حذف کنیم. بعنوان مثال فرض کنید رکوردی را از 50 به 60 تغییر داده ایم. مجددا همان رکورد را از 60 به 70 تغییر می‌دهیم. در این صورت برای این عملیات دو رکورد در فایل لاگ ثبت شده است که در هنگام فشرده سازی در صورت امکان می‌توان ان دو را به یک رکورد تبدیل نمود (تغییر از 50 به 70 را بجای ان دو لاگ کرد). بعنوان مثال دیگر فرض کنید تراکنشی در گذشته دور انجام شده است و با موفقیت کامیت شده است. می‌توان رکورد‌های لاگ مربوط به این تراکنش را نیز بنا به شرایط حذف کرد.

دقت داشته باشید که ما عملیاتی مانند عملیات محاسباتی را در این لاگ فایل ثبت نمی‌کنیم. بعنوان مثال اگر دو فیلد با هم باید جمع شوند و نتیجه در فیلدی باید بروز گردد، جمع دو فیل را در سیستم لاگ نمی‌کنیم بلکه تنها مقدار نهایی ویرایش شده را ثبت می‌کنیم. چرا که عملیات محاسباتی در بازیابی ضروری نیستند و ثبت انها تنها باعث بزرگ شدن فایل می‌شود.

در برخی از سیستم‌های حساس، ممکن است برای فایل‌های لاگ هم یک کپی تهیه کنند تا در صورت بروز خطا در لاگ فایل بتوان آن را نیز بازیابی نمود.

انواع رکورد‌های لاگ فایل :

در فایل لاگ رکورد‌های مختلفی  ممکن است درج شود که در این جا به چند نمونه از انها اشاره می‌کنیم:

  • [start-transaction, T]
  • [write-item, T, X, old-value, new-value]
  • [read-item, T, X]
  • [commit, T]

در آیتم‌های بالا منظور از  T  شناسه تراکنش است،  X  نیز می‌تواند شامل نام دیتابیس، نام جدول، شماره رکورد و فیلد‌ها باشد. البته توجه داشته باشید که این‌ها تنها نمونه هایی از رکورد‌های فایل‌های لاگ هستند که در اینجا آورده شده اند. بعنوان مثال رکورد مربوط به عملیات نوشتن خود شامل سه رکورد درج، حذف و بروز رسانی می‌شود.

در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنش‌ها را مشاهده می‌کنید.

در  این شکل نکته ای وجود دارد که به آن اشاره ای می‌کنیم. همانطور که میبینید در شکل از اصطلاحimmediate update استفاده شده است. در برخی از سیستم‌ها تغییرات تراکنش‌ها بصورت فوری اعمال میشوند که اصطلاحا می‌گوییم immediate updates دارند. در مقابل این اصطلاح ما deffered را داریم. در این مدل تغییرات در انتهای کار اعمال می‌شوند (در زمان commit). 

Write-Ahead Log (WAL) :

بر اساس آنچه تابحال گفته شد هر تغییری در پایگاه داده شامل دو عمل می‌شود. یکی انجام تغییر (اجرای تراکنش) و دیگری ثبت آن در لاگ فایل. حال سوالی که ممکن است مطرح شود اینست  که کدامیک از این دو کار بر دیگری تقدم دارد؟ آیا اول تراکنش را باید اجرا کرد و سپس لاگ آن را نوشت و یا برعکس باید عمل کرد. یعنی پیش از هر تراکنشی ابتدا باید لاگ آن را ثبت کرد و سپس تراکنش را اجرا نمود. بر همین اساس سیاستی تعریف می‌شود بنام سیاست write-ahead log یا WAL که سوال دوم را تایید می‌کند. یعنی می‌گوید هنگامی که قرار است عملی در پایگاه داده صورت گیرد ابتدا باید ان عمل بطور کامل لاگ شود و سپس آن را اجرا نمود. این سیاست هدفی را دنبال می‌کند. 

پیش از آنکه هدف این سیاست را توضیح دهیم لازم است نکته ای در مورد عملیات redo و  undo بیان شود. شما با این دو عملیات در برنامه‌های مختلفی مانند آفیس، فتوشاپ و غیره آشنایی دارید. اما توجه داشته باشید که در DBMS این دو عملیات از پیچیدگی بیشتری برخوردار می‌باشند. اصطلاحا در پایگاه داده گفته میشود که عملیات redo و undo باید idempotent باشند. معنی idempotent بودن اینست که اگر قرار است تراکنشی در پایگاه داده undo شود، اگر بار‌ها و بارها عمل undo را بر روی آن تراکنش انجام دهیم مانند این باشد این عمل را تنها یکبار انجام داده ایم. در مورد redo نیز این مسئله صادق است. 

در تعریف idempotent بودن ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارد. بعنوان مثال گفته می‌شود undo بر روی عملی که هنوز انجام نشده هیچ تاثیری نخواهد داشت. این مسئله یکی از دلایل اهمیت استفاده از سیاستWAL را بیان می‌کند. بعنوان مثال فرض کنید می‌خواهیم رکوردی را در جدولی درج کنیم. همانطور که گفتیم دو روش برای این منظور وجود  دارد. در روش اول ابتدا رکورد را در جدول مورد نظر درج می‌کنیم و سپس لاگ آن را می‌نویسیم. در این صورت اگر پس از درج رکورد سیستم با مشکل مواجه شود و مجبور به انجام عمل بازیابی شویم، بدلیل آنکه برای بازیابی بر اساس لاگ فایل عمل می‌کنیم و برای درج آن رکورد لاگی در سیستم ثبت نشده است، آن عمل را از دست می‌دهیم. در نتیجه بازیابی بطور کامل نمی‌تواند سیستم را ترمیم نماید. چراکه درج صورت گرفته اما لاگی برای آن ثبت نشده است. در روش دوم فرض کنید بر اساس سیاست WAL عمل می‌کنیم. ابتدا لاگ مربوط به درج رکورد را می‌نویسم. سپس پیش از آنکه عمل درج را انجام دهیم سیستم crash می کند و مجبور به بازیابی می‌شویم. دراین صورت هنگامی که Recovery Manager به رکورد مربوط به عمل درج در لاگ فایل می‌رسد یا باید آن را redo کند و یا undo (بعدا می‌گوییم بر چه اساس تصمیم گیری می‌کند). اگر تصمیم به undo کردن بگیرد بدلیل ویژگی گفته شده، عمل undo بر روی عملی که انجام نشده است هیچ تاثیری در پایگاه داده نخواهد گذاشت. اگر عمل redo را بخواهد انجام دهد نیز بدلیل آنکه لاگ مربوط به عمل درج در سیستم ثبت شده بدون هیچ مشکلی این عمل مجددا انجام می‌گیرد. بنابراین بر خلاف روش قبل هیچ تراکنشی را از دست نمی‌دهیم و سیستم بطور کامل بازیابی و ترمیم می‌شود. به این دلیل است که توصیه می‌شود در طراحیDBMS ها سیاست WAL بکار گیری شود. 

نکته بسیار مهمی که در اینجا ذکر آن ضروری بنظر می‌رسد اینست که در هنگام لاگ کردن تراکنش ها، علاوه بر آنکه خود تراکنش لاگ می‌شود و این لاگ‌ها نیز در فایل فیزیکی باید نوشته شوند، عملیات لازم برای Redo کردن و یا undo کردن آن نیز لاگ می‌شود تا سیستم در هنگام بازیابی بداند که چه کاری برایredo و undo کردن باید انجام دهد. توجه داشته باشید در این سیاست، COMMIT تراکنشی انجام نمی‌شود مگر انکه تمامی لاگ‌های مربوط به عملیات redo و undo آن تراکنش در لاگ فایل فیزیکی ثبت شود. 

قرار دادن  checkpoint  در لاگ فایل:

گفتیم که در هنگام رخ دادن یک خطا، برای بازیابی و ترمیم پایگاه داده به لاگ فایل مراجعه می‌کنیم و بر اساس تراکنش هایی که در آن ثبت شده است، عمل ترمیم را انجام می‌دهیم. علاوه بر آن، این را هم گفتیم که لاگ فایل، معمولا فایلی بزرگ است که از نظر منطقی با ظرفیت بینهایت پیاده سازی می‌شود. حال سوال اینجاست که اگر  بعد گذشت ساعت‌ها از عمر پایگاه داده و ثبت رکورد‌های متعدد در لاگ فایل خطایی رخ داد، آیا مدیر بازیابی و ترمیم پایگاه داده باید از ابتدای لاگ فایل شروع به خواندن و بازیابی نماید؟ اگر چنین باشد در بانک‌های اطلاعاتی بسیار بزرگ عمل بازیابی بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. برای جلوگیری از این کار مدیر بازیابی پایگاه داده وظیفه دارد در فواصل مشخصی در لاگ فایل نقاطی را علامت گذاری کند تا اگر خطایی رخ داد عمل undo کردن تراکنش را تنها تا همان نقطه انجام دهیم (نه تا ابتدای فایل). به این نقاط checkpoint گفته می‌شود که انتخاب صحیح آنها تاثیر بسیاری در کیفیت و کارایی عمل بازیابی دارد. 


نکته بسیار مهمی که در مورد checkpoint ها وجود دارد اینست که آنها چیزی فراتر از یک علامت در لاگ فایل هستند. هنگامی که DBMS به زمانی میرسد که باید در لاگ فایل checkpoint قرار دهد، باید اعمال مهمی ابتدا انجام شود.  اولین کاری که در زمان checkpoint باید صورت بگیرد اینست که رکورد هایی از لاگ فایل که هنوز به دیسک منتقل نشده اند، بر روی لاگ فایل فیزیکی بر روی دیسک نوشته شوند. به این عمل flush کردن لاگ رکورد‌ها نیز گفته می‌شود. دومین کاری که در این زمان باید صورت بگیرید اینست که رکوردی خاص بعنوان checkpoint record در لاگ فایل درج گردد. در این رکورد در واقع تصویری از وضعیت دیتابیس در زمان checkpoint را نگهداری می‌کنیم. دقت داشته باشید که در زمان checkpoint،DBMS برای یک لحظه تمامی تراکنش‌های در حال اجرا را متوقف می‌کند و لیستی از این تراکنش‌ها را در رکورد مربوط به checkpoint نگهداری می‌کند تا در زمان بازیابی بداند چه تراکنش هایی در آن زمان هنوز commit نشده و تاثیرشان به پایگاه داده اعمال نشده است. سومین کاری که در این لحظه بایدا انجام گیرد ایسنت که اگر داده هایی از پایگاه داده هستند که عملیات مربوط به آنها COMMIT شده اند اما هنوز به دیسک منتقل نشده اند بر روی دیسک نوشته شوند.آخرین کاری که باید انجام شود اینست که آدرس رکورد مربوط به checkpoint در فایلی بنام raster file ذخیره شود. علت این کار آنست که در هنگام بازیابی بتوانیم بسرعت آدرس آخرین checkpoint را بدست آوریم.


عمل  UNDO :

در اینجا قصد داریم معنی و مفهوم عمل undo را بر روی انواع مختلف تراکنش‌ها را بیان کنیم.

  • هنگامی که می‌گوییم یک عمل بروز رسانی (update) را می‌خواهیم undo کنیم منظور اینست که مقدار قبلی فیلد مورد نظر را به جای مقدار جدید آن قرار دهیم.
  • هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات حذف می‌خواهیم انجام دهیم منظور اینست که مقدار قبلی جدول (رکورد حذف شده) را مجددا باز گردانیم.
  • هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات درج (insert) می خواهیم انجام دهیم منظور این است که مقدار جدید درج شده در جدول را حذف کنیم.
البته این موارد ممکن است کمی بدیهی بنظر برسد اما برای کامل‌تر شدن این مقاله آموزشی بهتر دانستیم که اشاره ای به آنها کرده باشیم. 

انجام عمل بازیابی و ترمیم :

تا اینجا مقدمات لازم برای ترمیم پایگاه داده را گفتیم. حال می‌خواهیم بسراغ چگونگی انجام عمل ترمیم برویم. هنگامی که می‌خواهیم پایگاه داده ای را ترمیم کنیم اولین کاری که باید انجام گیرد اینست که بوسیله raster file، آدرس آخرین checkpoint لاگ فایل را پیدا کنیم. سپس فایل لاگ را از نقطه checkpoint  به پایین اسکن می‌کنیم. در هنگام اسکن کردن باید تراکنش‌ها را به دو گروه تقکیک کنیم، تراکنش هایی که باید undo شوند و تراکنش هایی که باید عمل redo بر روی انها انجام گیرد. علت این کار اینست که در هنگام undo کردن از انتهای لاگ فایل به سمت بالا باید حرکت کنیم و برای Redo کردن بصورت عکس، از بالا به سمت پایین می‌آییم. بنابراین جهت حرکت در لاگ فایل برای این دو عمل متفاوت است. بهمین دلیل باید ابتدا تراکنش‌ها تفکیک شوند. اما چگونه این تفکیک صورت می‌گیرد؟

  

هنگام اسکن کردن (از نقطه checkpoint به سمت انتهای لاگ فایل (لحظه خطا) )، هر تراکنشی که رکورد لاگ مربوط به commit آن دیده شود باید در گروه redo قرار گیرد. بعبارت دیگر تراکنش هایی که در این فاصله commit شده اند را در گروه redo قرار می‌دهیم. در مقابل هر تراکنشی که commit آن دیده نشود (commit نشده اند) باید undo  شود. باز هم تاکید می‌کنیم که این عمل تنها در فاصله بین آخرینcheckpoint تا لحظه وقوع خطا انجام می‌شود.

  

  دقت داشته باشید که در شروع اسکن کردن اولین رکوردی که خوانده می‌شود رکورد مربوط بهcheckpoint می باشد که حاوی تراکنش هایی است که در زمان checkpoint در حال انجام بوده اند، یعنی هنوز commit نشده اند. بنابراین تمامی این تراکنش‌ها را ابتدا در گروه تراکنش هایی که باید undo شوند قرار می‌دهیم. بمرور که عمل اسکن را ادامه می‌دهیم اگر به تراکنشی رسیدیم که رکورد مربوط به شروع ان ثبت شده باشد، باید آن تراکنش را در لیست undo قرار دهیم. تراکنش هایی که commit آنها دیده شود را نیز باید از گروه undo حذف و به گروه Redo اضافه نماییم. پس از خاتمه عمل اسکن ما دو لیست از تراکنش‌ها داریم. یکی تراکنش هایی که باید Redo شوند و دیگری  آنهایی که باید undo  گردند. 


پس از مشخص شدن دو لیست Redo و Undo، باید دو کار دیگر انجام شود. اولین کار اینست که تراکنش هایی که باید undo شوند را از پایین به بالا undo کنیم. یکی از دلایل اینکه ابتدا عملیات undo را انجام می‌دهیم ایسنت هنگامی که تراکنش ها commit نشده اند، قفل هایی را که بر روی منابع پایگاه داده زده اند هنوز آزاد نکرده اند. با عمل undo کردن این قفل‌ها را آزاد می‌کنیم و بدین وسیله کمک می‌کنیم تا درجه همروندی پایگاه داده پایین نیاید. پس از خاتمه عملیات undo، به نقطه checkpoint می رسیم. در این لحظه مانند اینست که هیچ تراکنشی در سیستم وجود ندارد. حالا بر اساس لیست redo از بالا یعنی نقطهcheckpoint به سمت پایین فایل لاگ حرکت می‌کنیم و تراکنش‌های موجود در لیست  redo را مجدد اجرا می‌کنیم. پس از خاتمه این گام نیز عملیات بازیابی خاتمه می‌یابد می‌توان گفت سیستم به وضعیت پایدار قبلی خود باز گشسته است.

  

برای روشن‌تر شدن موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این شکل نقطه Tf زمان رخ دادن خطا را در پایگاه داده نشان می‌دهد. اولین کاری که برای بازیابی باید انجام گیرد، همانطور که گفته شده اینست که آدرس مربوط به زمان checkpoint (Tc) از raster file خوانده شود. پس از این کار از لحظه Tc به سمت Tf شروع به اسکن کردن لاگ فایل می‌کنیم. بدلیل آنکه در زمان Tc دو تراکنش T2 و T3 در حال اجرا بودند (و نام آنها در checkpoint record نیز ثبت شده است)، این دو تراکنش را در لیست redo قرار می‌دهیم. سپس عمل اسکن را به سمت پایین ادامه می‌دهیم. در حین اسکن کردن ابتدا به رکورد start trasnactionمربوط به تراکنش T4 می رسیم. بهمین دلیل این تراکنش را به لیست undo ها اضافه می‌کنیم. پس از آن به commit تراکنش T2 می رسیم. همانطور که گفته شد باید T2 را از لیست undo ها خارج و به یست تراکنش هایی که باید redo شوند اضافه گردد. سپس به تراکنش T5 می رسیم که تازه آغاز شده است. ان را نیز در گروه undo قرار می‌دهیم. بعد از ان رکورد مربوط به commit تراکنش T4 دیده می‌شود و ان را از لیست undo حذف و لیست redo اضافه می‌کنی. اسکن را ادامه می‌دهیم تا به نقطه Tf می رسیم. در ان لحظه لیست undo ها شامل دو تراکنش T3 و T5 و لیست Redo ها شامل تراکنش های T2 و T4 می باشند. در مورد تراکنش T1 نیز چون پیش از لحظه Tc کامیت شده است عملی صورت نمی‌گیرد. 


موفق و پیروز باشید

مطالب
مدیریت استثناءها در Blazor Server - قسمت اول
همانطور که می‌دانید Blazor Server یک فریم ورک stateful است. هنگامیکه کاربران در حال تعامل با برنامه هستند، یک ارتباط پیوسته را با سرور حفظ می‌کنند که به آن، به اصطلاح مدار می‌گویند. این مدارها، کامپوننت‌های فعال را به انضمام حالت‌های آنها که شامل موارد زیر است نگهداری می‌کند:
1- جدیدترین خروجی رندر شده‌ی کامپوننت.
2- مجموعه Event Handling‌های جاری که می‌توانند توسط کاربر صدا زده شوند.
اگر کاربری یک برنامه را در چندین تب مرورگر باز کند، در واقع چندین مدار مستقل را ایجاد کرده‌است. بنابراین اگر در یکی از تب‌های مرورگر استثنایی رخ دهد، مابقی تب‌های مرورگر متاثر نخواهند شد.
Blazor با اکثریت استثناءهای کنترل نشده در  مداری که در آن رخ می‌دهد، خیلی بد رفتار می‌کند. چرا؟
پاسخ: زیرا  کاربر فقط می‌تواند با بارگذاری مجدد آن تب مرورگر (برای ایجاد یک مدار جدید) به تعامل با برنامه ادامه دهد.
حال برای رفع این مشکل چکار باید کرد؟ آیا راه حل سراسری برای مدیریت استثناها وجود دارد؟
پاسخ: بله. 

Error boundary

یک کامپوننت از پیش تعریف شده‌ی Blazor است که رویکرد آسان آن برای مدیریت استثناءها به شکل زیر است:
  • هنگامیکه خطایی رخ نداده است، محتوای فرزند خود را رندر می‌کند. 

  • هنگامیکه یک استثناء کنترل نشده رخ می‌دهد، صفحه‌ی خطای پیش فرضی را رندر می‌کند. 

برای استفاده از این کامپوننت، فقط کافی است محتوای مورد نظر خود را داخل آن بگذارید. برای مثال می‌توان، برای سراسری تعریف کردن Error boundary، به شکل زیر در فایل  Shared/MainLayout.razor   آن را تعریف نمود:
<div>
    <div>
        <ErrorBoundary>
            @Body
        </ErrorBoundary>
    </div>
</div>
در این حالت هر استثنای کنترل نشده‌ای که در کل برنامه رخ دهد، توسط Error boundaries کنترل شده و خطایی در صفحه نشان داده می‌شود. به صورت پیش فرض کامپوننت Error boundary یک div خالی را با یک کلاس css که در site.css وجود دارد، به نام blazor-error-boundary   به عنوان صفحه خطا نشان می‌دهد که می‌توان آن را سفارشی سازی نمود. همچنین می‌توان به شکل زیر نیز برای سفارشی سازی بیشتر صفحه‌ی خطا عمل کرد:
<ErrorBoundary>
    <ChildContent>
        @Body
    </ChildContent>
    <ErrorContent>
        <p class="errorUI">متاسفانه خطایی رخ داده است!</p>
    </ErrorContent>
</ErrorBoundary>
به دلیل اینکه ما در این مثال Error boundary را در MainLayout تعریف کردیم، صفحه‌ی نمایش خطا صرفنظر از اینکه کاربر به کدام صفحه رفته‌است، نمایش داده می‌شود. پیشنهاد مایکروسافت این است که حوزه استفاده را محدودتر کنیم.
خوب تا اینجای کار توانستیم استثنای کنترل نشده را کنترل کنیم و پیغام خطایی را نشان دهیم؛ اما همچنان صفحه در حالت خطا مانده و بازهم نیاز است که صفحه بارگذاری مجدد شود تا بتوان به صفحات دیگر برنامه رفت. آیا راه حلی وجود دارد؟
پاسخ: بله خوشبختانه. کافی است با استفاده از متد Recover کامپوننت Error boundary به شکل زیر صفحه را به حالت قبل از خطا برد:
...

<ErrorBoundary @ref="errorBoundary">
    @Body
</ErrorBoundary>

...

@code {
    private ErrorBoundary? errorBoundary;

    protected override void OnParametersSet()
    {
        errorBoundary?.Recover();
    }
}
در قسمت بعدی به این موضوع می‌پردازیم که چگونه می‌توان یک کامپوننت خطای سفارشی سراسری ایجاد کرد تا علاوه بر کنترل استثناءها بتواند خطاها را نیز لاگ کند.
نظرات مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت نهم - مسیریابی
- مدام باید developer tools مرورگر را باز نگه دارید و خطاهای اصلی را در آنجا مشاهده کنید (همیشه الزامی است و مهم).
- ممکن است هنوز تعدادی از فایل‌های ts. شما کامپایل نشده‌اند. یکبار از منوی Build گزینه‌ی Clean solution را انتخاب کنید و بعد هم ReBuild از نو انجام شود. در این‌حالت بررسی کنید که آیا تمام فایل‌های js تولید شده‌اند یا خیر (زیاد اتفاق می‌افتد).
- بهتر است از گوگل‌کروم استفاده کنید، چون developer tools آن این امکان را دارد که فایل‌ها را کش نکند که برای حالت توسعه بسیار مفید است (فایلی را تغییر می‌دهید، کامپایل هم شده‌است، اما مرورگر نمونه‌ی قدیمی کش شده را دریافت می‌کند و نه فایل جدید را (این هم زیاد اتفاق می‌افتد)):
 


- همچنین سه فایل آزمایش شده‌ی main.ts ، app.routes.ts و app.component.ts را با نمونه‌های خودتان تطابق دهید.