مطالب
ساخت گزارش Code coverage مربوط به تست‌ها
اگر برای پروژه‌های خود تست نویسی انجام می‌دهید، یکی از موارد مهم، Code coverage مربوط به تست‌ها می‌باشد که نشان می‌دهد چند درصد از کدهای شما تست شده، کدام قسمت از کد، تست نشده‌است و ... .
در این مطلب نحوه‌ی استفاده از ReportGenerator را برای ایجاد گزارش مربوط به Code coverage، ارائه می‌دهیم. ReportGenerator دیتاهای تولید شده‌ی توسط coverlet, OpenCover, dotCover, Visual Studio, NCover, Cobertura, JaCoCo, Clover و ... را به یک گزارش قابل درک در فرمت‌های Html, Coberura و CSV تبدیل می‌کند. در  این مطلب چند موردتست نویسی با xUnit در Asp.Net Core  را نوشته‌ام و اکنون می‌خواهیم برای تست‌های نوشته شده، Code coverage آنها را بدست آوریم.
در کد زیر، سه تست برای متد AverageUsersAge نوشته شده است:
[Fact]
public async Task AverageUsersAge_When_Repository_Return_Null_Then_Zero_Should_Be_Returned()
{
    _userRepository.Setup(a => a.GetAllUsers())
        .ReturnsAsync((List<User>)null);
    var result = await _userService.AverageUsersAge();
    result.Should().Be(0);
}
[Fact]
public async Task AverageUsersAge_When_Repository_Return_Empty_Then_Zero_Should_Be_Returned()
{
    _userRepository.Setup(a => a.GetAllUsers())
        .ReturnsAsync(new List<User>());
    var result = await _userService.AverageUsersAge();
    result.Should().Be(0);
}
[Fact]
public async Task AverageUsersAge_When_Repository_Return_List_Of_Users_Then_Average_Of_Age_Should_Be_Retunred()
{

    _userRepository.Setup(a => a.GetAllUsers())
        .ReturnsAsync(UserMockData.People);
    var result = await _userService.AverageUsersAge();
    var expected = (UserMockData.AdultUser.Age + UserMockData.ChildUser.Age + UserMockData.InfantUser.Age) / 3;
    result.Should().Be(expected);
}
اکنون اگر بخواهیم Code coverage مربوط به این تست‌ها را مشاهده کنیم، ابتدا باید پکیج coverlet.collector  را در پروژه‌ی تست نصب کنیم. سپس باید دستور زیر را برای نصب ReportGenerator اجرا کنید؛ درون powershell:
dotnet tool install -g dotnet-reportgenerator-globaltool
اکنون میتوانیم Code coverage تست‌ها را تولید کنیم و با استفاده از ReportGenerator، آن‌را به قالب HTML تبدیل کنیم. اگر به مسیر پروژه تست خود بروید و دستور زیر را وارد کنید:
dotnet test --collect:"XPlat Code Coverage"
در پروژه‌ی تست شما، یک پوشه به نام TestResults ایجاد می‌شود و همچنین یک فایل xml با عنوان coverage.cobertura ایجاد شده‌است که نتیجه‌ی Code coverage مربوط به تست‌های شما در آن قرار دارد. 
اکنون می‌توانید با استفاده از ReportGenerator گزارش تست‌های خود را از فایل ایجاد شده، تهیه کنید. برای این کار باید دستور زیر را در مسیر پروژه تست، در powershell  وارد کنید:
reportgenerator -reports:"C:\Users\Farhad\source\repos\xUnitExample\xUnitExample.Tests\TestResults\*\coverage.cobertura.xml" -targetdir:"coveragereport" -reporttypes:Html
در پارامتر reports باید مسیر فایل xml ایجاد شده مربوط به Code coverage را قرار دهید (با هر بار اجرای دستور "dotnet test --collect:"XPlat Code Coverage یک فایل xml جدید ایجاد می‌شود و ممکن است در سیستم شما مقدار GUID ایجاد شده، تفاوت داشته باشد). 
درون پوشه TestResults یک پوشه دیگر قرار دارد که نام آن پوشه، یک GUID می‎‌باشد و به همین دلیل به جای استفاده از GUID از * استفاده کرده‌ایم.
 اگر دستور بالا را اجرا کنید باید خروجی زیر را مشاهده کنید:
2021-11-18T14:05:02: Arguments
2021-11-18T14:05:02:  -reports:C:\Users\Farhad\source\repos\xUnitExample\xUnitExample.Tests\TestResults\*\coverage.cobertura.xml
2021-11-18T14:05:02:  -targetdir:coveragereport
2021-11-18T14:05:02:  -reporttypes:Html
2021-11-18T14:05:02: Writing report file 'coveragereport\index.html'
2021-11-18T14:05:02: Report generation took 0.3 seconds
اکنون اگر در مسیری که دستور بالا را اجرا کردید بروید، یک پوشه به نام coveragereport مشاهده می‌کنید که یک فایل index.html دارد و اگر آنرا در مرورگر مشاهده کنید، Code coverage مربوط به تست‌های نوشته شده را مشاهده میکنید:


در عکس ارسال شده، تست‌های نوشته شده برای تمامی لایه‌ها به صورت جدا ایجاد شده‌است.
تست مربوط به UserService:

در عکس بالا قسمت‌هایی که تست شده‌اند، با رنگ سبز مشخص می‌شود و اگر قسمتی از کد تست نشده باشد، با رنگ قرمز مشخص می‌شود. 

برای مثال در عکس زیر مشخص شده‌است که برای فایل ApplicationConfiguration هیچ تستی نوشته نشده‌است.


اگر از CICD استفاده میکنید، می‌توانید در قسمت CI پروژه، هربار دستورات بالا را اجرا کنید و Code coverage مربوط به هر Build را به صورت جداگانه در کنار فایل‌های آپلود شده داشته باشد.
نکته: برای اجرای دستورات بالا و ساخت گزارش باید ورژن SDK نصب شده بر روی سیستم شما برابر 2.2.401 یا بیشتر باشد و ورژن Microsoft.NET.Test.Sdk برابر 16.5.0 یا بیشتر باشد.

مطالب
نکاتی توصیه ای برای برنامه نویسی اندروید : قسمت اول
اگر جدیدا قصد برنامه نویسی اندروید را کرده‌اید، یا هنوز روش‌های متدوالی را برای کار با این زبان انتخاب نکرده‌اید؛ به نظرم این مقاله می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد. مسائلی که بیان میکنم در واقع از تجربیات شخصی و راه حل هایی است که برای خودم تعیین کرده‌ام و تعدادی از آن‌ها را در طول مدتی که در این زمینه فعالیت کرده‌ام، از جاهای مختلف دیده و در یک جا گردآوری کرده‌ام. برای نامگذاری اشیاء و متغیرها و دیگر موارد، من از این قاعده پیروی میکنم که به نظرم بسیار ایده آل می‌باشد. الگوی معماری هم که جدیدا مورد استفاده قرار داده‌ام، الگوی MVP است که نمونه‌ای از آن، در گیت هاب قرار گرفته است. البته این مثال ساده تر نیز وجود دارد. تشریح کامل این معماری را به همراه آزمون واحد آن، می‌توانید در این مقاله سه قسمتی ببینید.

در اینجا، یک سری نکات را در طول برنامه نویسی، متذکر می‌شوم تا مدیریت کدهای شما را در اندروید راحت‌تر کند.

یک نکته‌ی دیگر را که باید متذکر شوم این است که همه اصطلاحاتی که در این مقاله استفاده می‌شوند بر اساس اندروید استادیو و مستندات رسمی گوگل است است؛ به عنوان نمونه عبارت‌های ماژول و پروژه آن چیزی هستند که ما در اندروید استادیو به آن‌ها اشاره می‌کنیم، نه آنچه که کاربران Eclipse به آن اشاره می‌کنند.

یک. برای هر تکه کد و یا متدی که می‌نویسید مستندات کافی قرار دهید و اگر این متد نیاز به مجوز خاصی دارد مانند نمونه زیر، آن را حتما ذکر کنید:
/**
     *
     * <p>
     *   check network is available or not <br/>
     *   internet connection is not matter,for check internet connection refer to IsInternetConnected() Method in this class
     * </p>
       * <p>
     *   Required Permission : <b>android.permission.ACCESS_NETWORK_STATE</b>
     * </p>
     * @param context
     * @return returns true if a network is available
     */
    public boolean isNetworkAvailable(Context context) {

        ConnectivityManager connectivityManager
                = (ConnectivityManager) context.getSystemService(Context.CONNECTIVITY_SERVICE);
        NetworkInfo activeNetworkInfo = connectivityManager.getActiveNetworkInfo();
        return activeNetworkInfo != null && activeNetworkInfo.isConnected();
    }
همچنین اگر، مورد خاص دیگری مثل بالا بود، حتما آن را ذکر کنید. می‌توانید از تگ گذاری در کامنت ها نیز استفاده کنید. از ویژگی‌های کامنت todo در اندروید استادیو این است که میتوانید در حین کار با سیستم گیت نیز از آن بهره ببرید  و قبل از کامیت کردن کد، کدهای todo به شما یادآوری شوند و هر پیکربندی را که لازم دارید، روی آن انجام دهید.



دو. از یک کلاس واحد جهت استفاده از اطلاعات عمومی و یا ثابت‌ها استفاده نمایید. این اطلاعات می‌توانند شامل: مسیرها، آدرس‌های وب سرویس، شماره اختصاصی هر نوتیفیکیشن و .... باشند. برای اینکار میتوان هر کدام از اطلاعات را داخل یک کلاس قرار داد و همه این کلاس‌ها را به صورت استاتیک تعریف کنید تا بدین شکل در دسترس قرار بگیرند (از الگوی singleton هم می‌توان استفاده کرد).
public class ProjectSettings
{
       public static NotificationsId=new NotificationsId();
       public static UrlAddresss=new UrlAddresss();
       public static SdPath=new SdPath();
       ......
}
نحوه صدا زدن هم به همین شکل می‌شود:
ProjectSettings.NotificationsId.UpdateNotificationId
بدین شکل هم به طور ساده و مفهومی صدا زده می‌شود و هم اینکه در همه جای برنامه این ثابت‌ها و مقادیر قابل استفاده هستند. به عنوان مثال به شماره هر نوتیفیکیشن از همه جا دسترسی دارید و هم اینکه شماره‌ای تکراری اشتباها انتخاب نمی‌شود.

سه. حداکثر استفاده از اینترفیس را به خصوص برای UI انجام بدهید:
به عنوان نمونه، بسیاری نمایش یک toast را به شکل زیر انجام می‌دهند:
Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
یا اینکه برای یک دیالوگ مستقیما و در جا همانجا به کدنویسی مشغول می‌شوند. این روش‌ها هیچ مشکلی ندارند ولی در آینده نگهداری کد را مشکل می‌کنند. مثلا تصور کنید شما بسیاری از جاهای برنامه، Toast زدید و حالا قصد دارید در نسخه بعدی برنامه، toast‌های دلخواه و یا custom ایی را ایجاد کنید. در این صورت مجبورید کل برنامه را رصد کرده و هر جا toast هست آن را تغییر دهید. در اینجا هم اصول DRY را نادیده گرفته‌اید و هم زحمت شما زیاد شده‌است و حتی ممکن است یک یا چندتایی از قلم بیفتند. برای دیالوگ‌ها هم بدین صورت خواهد بود و خیلی از مسائل دیگر. به همین جهت استفاده از اینترفیس‌ها توصیه می‌شود و فردا نیز اگر باز یک کلاس دیگر را نوشتید، خیلی راحت آن را با کلاس فعلی تعویض می‌کنید.
public interface IMessageUI
{
    void ShowToast(Context context,String message);
}

public class MessageUI impelement IMessageUI
{
      public void ShowToast(Context context,string message)
       {
              Toast.makeText(context, message, Toast.LENGTH_SHORT).show();
       }
}

چهار
. اگر برای اولین بار است وارد اندروید می‌شوید، خوب چرخه‌های یک شیء، چون اکتیویتی یا فراگمنت را یاد بگیرید تا در آینده با مشکلات خاصی روبرو نشوید.
به عنوان مثال درست است که اولین رویداد فراخوانی در onCreate رخ میدهد ولی همیشه محل مناسبی برای دریافت دیتاها در زمان اولیه نیست. به عنوان مثال تصور کنید که لیستی در اکتیویتی A دارید و به اکتیویتی B می‌روید و یک آیتم به اطلاعات اضافه می‌شود و موقعی که به اکتیویتی A بر می‌گردید، زیاد تعجب نکنید که لیست دقیقا به همان شکل قبلی است و خبری از آیتم جدید نیست.
  چون اکتیویتی در حالت stop بوده و بعد از آن به حالت Resume رفته و تا موقعی که این اکتیویتی از حافظه خارج نشود یا گوشی چرخش نداشته باشد، واکشی دیتاها صورت نخواهد گرفت. پس بهترین مکان در این حالت، رویداد OnStart است که در هر دو وضعیت صدا زده می‌شود؛ یا اینکه در OnRestatr روی آداپتور تغییرات جدید را اعمال کنید تا نیازی به واکشی مجدد داده‌ها نباشد. 



به طور خلاصه نحوه اجرای رویدادها بدین شکل است که ابتدای رویداد OnCreate اجرا می‌شود که هنوز هیچ UI ئی در آن پیاده سازی نشده‌است و شما در اینجا موظفید Layout خود را معرفی کنید. رویداد OnStart بعد از آن موقعی که UI آماده شده است، اجرا می‌گردد. سپس رویداد OnResume اجرا می‌شود.

 تا بدینجا اکتیویتی مشکلی ندارد و میتواند به عملیات پاسخ دهد ولی اگر قسمتی از اکتیویتی در زیر لایه‌ای از UI پنهان شود، به عنوان مثال دیالوگی باز شود که قسمتی از اکتیویتی را بپوشاند و یا منویی همانند تلگرام قسمتی از صفحه را بپوشاند، اکتیویتی اصطلاحا در حالت Pause قرار گرفته و بدین ترتیب رویداد OnPause اجرا می‌گردد. اگر همین دیالوگ بسته شود و مجددا اکتیویتی به طور کامل نمایان گردد مجددا رویداد OnResume اجرا می‌گردد.

از رویداد Onresume میتوانید برای کارهایی که بین زمان آغاز اکتیویتی و برگشت اکتیویتی مشترکند استفاده کرد. اگر به هر نحوی اکتیویتی به طور کامل پنهان شود٬، به این معناست که شما به اکتیویتی دیگری رفته‌اید رویداد OnStop اجرا شده‌است و در صورت بازگشت، رویداد OnRestart اجرا خواهد شد. ولی اگر مدت طولانی از رویداد OnStop بگذرد احتمال اینکه سیستم مدیریت منابع اندروید، اکتیویتی شما را از حافظه خارج کند زیاد است و رویداد OnDestroy صورت خواهد گرفت. در این حالت دفعه بعد، مجددا همه عملیات از ابتدا آغاز می‌گردند.

پنج. سرویس را با تردهای UI ترکیب نکنید. بعضا دیده می‌شود که کاربران AsyncTask را داخل سرویس استفاده می‌کنند ولی این را بدانید که سرویس یک ترد پردازشی جداگانه است و تضمینی برای ارتباط با UI به شما نمی‌دهند. هر چند گوگل جدیدا تمهیداتی را برای آن اندیشیده است که به شما اجازه اینکار را نمی‌دهد. ولی اگر باز هم اندروید استادیو به شما خورده‌ای نگرفت، خودتان این قانون را اجرا کنید. قرار نیست یک AsyncTask با سرویس ترکیب شود.

شش. اگر برنامه شما قرار است در چندین حالت مختلفی که اتفاق می‌افتد، یک کار خاصی را انجام دهد، برای برنامه‌تان یک Receiver بنویسید و در آن کدهای تکراری را نوشته و در محل‌های مختلف وقوع آن رویدادها، رسیور را صدا بزنید. برای نمونه برنامه تلگرام یک سرویس پیام رسان پشت صحنه دارد که در دو رویداد قرار است اجرا شوند. یکی موقعی که گوشی بوت خود را تکمیل کرده است و در حال آغاز فرایندهای سیستم عامل است و دیگر زمانی است که برنامه اجرا می‌شود. در اینجا تلگرام از یک رسیور سیستمی برای آگاهی از بوت شدن و یک رسیور داخل برنامه جهت آگاهی از اجرای برنامه استفاده میکند و هر دو به یک کلاس از جنس BroadcastReceiver متصلند:
      <receiver android:name=".AppStartReceiver" android:enabled="true">
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.start" />
                <action android:name="android.intent.action.BOOT_COMPLETED" />
            </intent-filter>
        </receiver>

public class AppStartReceiver extends BroadcastReceiver {
    public void onReceive(Context context, Intent intent) {
        AndroidUtilities.runOnUIThread(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {
                ApplicationLoader.startPushService();
            }
        });
    }
}
برای نام رسیورهای داخلی هم میتوانید مورد شماره 2 را اجرا کنید.
برنامه تلگرام حتی برای حالت‌های پخش هم رسیورها استفاده کرده است که در همین رسیور وضعیت تغییر پلیر مشخص می‌شود:
    <receiver android:name=".MusicPlayerReceiver" >
            <intent-filter>
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.close" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.pause" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.next" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.play" />
                <action android:name="org.telegram.android.musicplayer.previous" />
                <action android:name="android.intent.action.MEDIA_BUTTON" />
                <action android:name="android.media.AUDIO_BECOMING_NOISY" />
            </intent-filter>
        </receiver>
اینگونه تلگرام میتواند از همه جا سرویس را کنترل کند. مثلا موقعی که دانلود یک موزیک تمام شده، سریعا پخش آن موزیک دانلود شده را آغاز کند.

هفت. اگر از یک ORM برای لایه داده‌ها استفاده می‌کنید (قبلا در سایت جاری در مورد ORM‌های اندروید صحبت کرده‌ایم و  ORM‌های خوش دستی که خودم از آن‌ها استفاده میکنم ActiveAndroid و CPORM هستند که هم کار کردن با آنها راحت است و هم اینکه امکانات خوبی را عرضه می‌کنند) در این نوع ORM‌ها شما نباید انتظار چیزی مانند EF را داشته باشید و در بعضی موارد باید کمی خودتان کمک کنید. به عنوان مثال در Active Android برای ایجاد یک inner join باید به شکل زیر بنویسید:
     From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on("poems.id=bank_poems_groups.poem")
               .where("BankGroup=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
همانطور که می‌بینید بخش‌هایی از آن مثل جوین‌ها و شرط‌ها را باید خودتان تکمیل کنید. از آنجا که ممکن است در آینده نام فیلد تغییر کند یا اینکه در حین انبوهی از کدها، عبارت رشته‌ای را اشتباه وارد کنید، بهتر است به این فرم کار کنید:
@Table(name="poems")
public class Poem extends Model {

    public static String tableName="poems";
    public static  String codeColumn="code";
    public static  String titleColumn="title";
    public static  String bookColumn="book";
    ......

    @Column(name="code",index = true)
    public int Code;

    @Column(name="title")
    public String Title;

    @Column(name="book")
    public Book Book;
.....}
در مدل بالا، نام فیلدها و جداول به صورت استاتیک تعریف شده‌اند. حالا می‌توانیم از این اسامی به راحتی در لایه سرویس استفاده کنیم:
    From query= new Select()
               .from(Poem.class)
               .innerJoin(BankPoemsGroups.class)
               .on(Poem.TableName+"."+ Poem.IdColumn+"="+ BankPoemsGroups.TableName+"."+ BankPoemsGroups.PoemColumn)
               .where(Poem.BankGroupColumn+"=?", String.valueOf(groupId));
        return query.execute();
حالا کمی بهتر شد. هم برای تغییر آینده بهتر شد و هم اینکه احتمال خطای تایپی کاهش یافت. ولی باز هم ایجاد کوئری هنوز سخت است و نوشتن مرتب یک رابطه جوین و شرطی و چسباندن مداوم رشته‌ها کار خسته کننده‌ای است و احتمال خطای سهوی و انسانی هم در آن بالاست. برای رفع این مشکل بهتر است یک کلاس جدید برای ساخت این کوئری‌ها داشته باشیم که یک نمونه از آن را در این پایین می‌بینید:
public class QueryConcater {
  public String GetInnerJoinQuery(String table1,String field1,String table2,String field2)
    {
        String query=table1 +"." +field1+"="+table2+"."+field2;
        return query;
    }
......
}
در ادامه برای مرتب سازی و شرط و ... هم می‌نویسیم:
   return new Select()
                .from(Color.class)
                .innerJoin(ProductItem.class)
                .on(queryConcater.GetInnerJoinQuery(ProductItem.TableName,
                        ProductItem.ColorColumn, Color.TableName))
                .where(queryConcater.WhereConditionQuery
                        (ProductItem.TableName, ProductItem.ProductColumn), productId)
                .execute();
در دستورات بالا از این کلاس دو متد برای کوئری جوین و یکی هم برای ساخت شرط ایجاد شده است و مقادیر به صورت پارامتر داده شده‌اند. این الگو کمک میکند که اگر هم این تکه کد اشتباه باشد، با تغییر یکجا بقیه کدها هم تغییر میکنند و اگر در آینده هم ORM تغییر یافت، نحوه کوئری نویسی‌ها در این کلاس تغییر کنند، نه اینکه در طول لایه سرویس پراکنده باشند.

هشت. سعی کنید همیشه از یک سیستم گزارش خطا در اپلیکیشن خود استفاده کنید. در حال حاضر معروفترین سیستم گزارش خطا Acra است که می‌توانید backend آن را هم از اینجا تهیه کنید و اگر هم نخواستید، سایت Tracepot امکانات خوبی را به رایگان برای شما فراهم می‌کند. از این پس با سیستم آکرا شما به یک سیستم گزارش خطا متصلید که خطاهای برنامه شما در گوشی کاربر به شما گزارش داده خواهد شد. این گزارش‌ها شامل:
  • وضعیت گوشی در حین باز شدن برنامه و در حین خطا چگونه بوده است.
  • مشخصات گوشی
  • این خطا به چه تعداد رخ داده است و برای چه تعداد کاربر
  • گزارش گیری بر اساس اولین تاریخ رخداد خطا و آخرین تاریخ، نسخه سیستم عامل اندروید، ورژن برنامه شما و...
و امکانات دیگر.

نه. آکرا همانند Elmah نمی‌تواند خطاهای catch شده را دریافت کند. برای حل این مشکل عبارت زیر را در catch‌ها بنویسید:
ACRA.getErrorReporter().handleException(caughtException);

ده. بر خلاف سیستم دات نت که شما اجباری به استفاده از Try Catch‌ها ندارید. در جاوا اینگونه نیست و هر متدی که Throw روی آن انجام شده باشد مستلزم  استفاده از catch است. به همین دلیل در شماره نه گفتیم که چگونه باید این مشکل را حل کنیم. ولی در بسیاری از اوقات پیش می‌آید که ما داریم از ماژول‌های متفاوتی استفاده میکنیم که جدا از ماژول اصلی برنامه هستند و این مورد باعث می‌شود که بعضی افراد یا Acra را در همه ماژول‌ها صدا بزنند یا اینکه بی خیال آن شوند. ولی کار راحت‌تر این است که شما هم همانند برنامه نویسان جاوا متد خود را به Throw مزین کنید تا در هنگام استفاده از آن در برنامه اصلی نیاز به catch شدن باشد. در واقع شما نباید catch‌ها را داخل یک کتابخانه جدا و مستقل قرار دهید و روش صحیح هم همین است حالا چه استفاده از آکرا نیاز باشد و چه نباشد.

نمونه اشتباه:
 public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) {
        try {
        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
        } catch (IOException e) {
            e.printStackTrace();
        }
    }
نمونه صحیح:
    public  void CopyFile(String source,String destination,CopyFileListener copyFileListener) throws IOException {

        InputStream in = new FileInputStream(source);
        OutputStream out = new FileOutputStream(destination);

        long fileLength=new File(source).length();
        // Transfer bytes from in to out
        byte[] buf = new byte[64*1024];
        int len;
        long total=0;
        while ((len = in.read(buf)) > 0) {
            out.write(buf, 0, len);
            total+=len;
            copyFileListener.PublishProgress(fileLength,total);
        }
        in.close();

            out.close();
    }
  ادامه دارد...
مطالب
بازسازی کد: تعریف متغیر توضیحی (Introduce explaining variable)
زمانیکه عبارت شرطی، یا محاسبات پیچیده‌ای در کد وجود دارد، می‌توان آن را به بخش‌های کوچکتری تقسیم و برای هر بخش، یک متغیر توضیحی ایجاد کرد؛ به طوری‌که نام متغیر، توضیح کافی ای در مورد آن بخش از عبارت باشد. 
در ادامه‌ی این بازسازی کد، معمولا می‌توان بازسازی کد جایگزینی متغیر موقتی با پرس و جو (Replace temp with query) را انجام داد. زیرا متغیرهای محلی صرفا در محدوده‌ی متد خود قابل دسترسی هستند و ممکن است توسعه‌ی یک متد بلند را به همراه بیاورند.
به طور مثال به تکه کد زیر توجه کنید:
if (platform.ToUpper().Contains("MAC") && browser.ToUpper().Contains("SAFARI")) 
{ 
        // do something 
}
این تکه کد با بررسی زیرساخت و مرورگر کاربر، کاری را انجام می‌دهد. اما با کمی دقت متوجه می‌شویم عبارت شرطی استفاده شده در آن کمی پیچیده است. می‌توان این کد را به صورت زیر بازسازی کرد. 
var isSafari = browser.ToUpper().Contains("SAFARI"); 
var isMac = platform.ToUpper().Contains("MAC"); 
if (isSafari && isMac) 
{ 
    // do something 
}
کد حاصل از بازسازی انجام شده، کدی خواناتر و قابل توسعه‌تر است (البته در این مثال با نمونه‌ای ساده سر و کار داریم و موارد واقعی‌تر معمولا پیچیدگی بیشتری دارند).  

مراحل انجام این بازسازی کد  

  1. متغیر محلی ای را ایجاد نمایید و بخشی از عبارت پیچیده را به آن مقداردهی کنید. 
  2. تمامی استفاده‌ها از آن بخش از عبارت را با مقدار متغیر جایگزین نمایید. 
  3. کد را کامپایل و تست نمایید. 
  4. برای بخش‌های دیگر عبارت پیچیده همین کارها را تکرار نمایید. 

مثال: با متدی که محاسبه قیمت نهایی یک کالا را انجام می‌دهد، شروع می‌کنیم.  
public decimal GetPrice() { 
    // price = base price - quantity * discount + shipping 
    return quantity * itemPrice - Math.Max(0, quantity - 500) * itemPrice * 0.05 
        + Math.Min(quantity * itemPrice * 0.1, 100); 
}
در اولین نگاه متوجه می‌شویم که می‌توان بخشی از محاسبات را که مربوط به قیمت پایه است، به صورت جداگانه در متغیری ذخیره نماییم:  
var basePrice = quantity * itemPrice;
با این تغییر، متد مورد نظر به شکل زیر خواهد شد:  
public decimal GetPrice() { 
    // price = base price - quantity * discount + shipping 
    var basePrice = quantity * itemPrice; 
    return basePrice - Math.Max(0, quantity - 500) * itemPrice * 0.05 
        + Math.Min(basePrice * 0.1, 100); 
}
سپس با کمی دقت می‌توانیم به فرمول مستقل محاسبه تخفیف برسیم و آن را در متغیری جداگانه ذخیره نماییم. با این کار متد مورد نظر به صورت زیر خواهد شد:  
public decimal GetPrice() { 
    // price = base price - quantity * discount + shipping 
    var basePrice = quantity * itemPrice; 
    var discount = Math.Max(0, quantity - 500) * itemPrice * 0.05; 
    return basePrice - discount 
        + Math.Min(basePrice * 0.1, 100); 
}
و پس از آن نیز فرمول مربوط به محاسبه مبلغ ارسال نیز کاملا واضح خواهد بود.  
public decimal GetPrice() { 
    // price = base price - quantity * discount + shipping 
    var basePrice = quantity * itemPrice; 
    var discount = Math.Max(0, quantity - 500) * itemPrice * 0.05; 
    var shipping = Math.Min(basePrice * 0.1, 100); 
    return basePrice – discount  + shipping; 
}

مشاهده می‌کنید که نمونه کد مطرح شده، به کدی منظم‌تر و خواناتر تبدیل شده است. یکی از مزایای جانبی چنین بازسازی کدی، نیاز کمتر به کامنت‌های توضیحی در مورد بدنه متد است. به طور مثال کامنت اولین خط از متد ذکر شده، در تکه کد نهایی بازسازی شده، کامنتی بی معنی است زیرا کد، به خودی خود کاری را که انجام می‌دهد، توضیح داده‌است. به این روش کد نویسی به طور کلی self documenting code گفته می‌شود. 
همان طور که در ابتدای مطلب نیز ذکر شد، در ادامه‌ی این بازسازی کد می‌توان بازسازی‌های دیگری مانند جایگزینی متغیر موقتی با پرس و جو را نیز استفاده نمود. این مورد به عنوان تمرین به خواننده واگذار می‌شود.  
مطالب
ایجاد Structural Directives در Angular 2
در مقاله پیشین در مورد Attribute Directive‌ها صحبت کردیم که به کمک آن‌ها میتوانیم باعث تغییری در یک المان شویم. در این مقاله، نوع جدید دیگری از دایرکتیوها را به نام Structural Directive، بررسی می‌نماییم. این نوع دایرکتیوها در انگیولار به وفور استفاده میشوند و ngIf و ngFor نمونه‌ای از آن‌ها هستند. در این ادامه قصد داریم نمونه‌ای از ngIf را بازسازی کنیم و در واقع این بازسازی به ما میگوید که ngIf چگونه کار می‌کند:
import { Directive, TemplateRef, ViewContainerRef } from '@angular/core';

@Directive({
  selector: '[myIf]',
  inputs:["myIf"]
})
export class UnlessDirective {

  constructor(private _templateRef:TemplateRef<any>,private _viewContainerRef:ViewContainerRef) { 
  }

  set myIf(condition:true)
  {
    if(!condition)
    {
      this._viewContainerRef.clear();
    }
    else{
      this._viewContainerRef.createEmbeddedView(this._templateRef);
    }
  }
}
نام این دایرکتیو را myIf قرار میدهیم و ورودی آن را هم به همین نام، تعیین میکنیم. سازنده‌ی این کلاس دارای دو پارامتر هست که یکی از آن‌ها مقدار TemplateRef است که تگ و فرزندان آن تگی را که دایرکتیو بر روی آن اعمال شده است، به همراه دارد که بعدا موقع نمایش، باید از این TemplateRef برای بازسازی‌های داخلی آن شامل بایند کردن‌ها و ... استفاده کند.  ElementRef نیز در ساختار داخلی آن قرار دارد. دومین پارامتر آن از نوع ViewContainerRef است که شما میتوانید TemplateRef را به آن attach کنید.

سپس ورودی را به شکل متد نوشته و عبارت set را جلوی آن می‌نویسیم. عبارت set به این معناست که وقتی مقداری به این ورودی set شد، متد myIf را اجرا کن. اگر نتیجه شرط ورودی false شده باشد، محتوای ViewContainer پاک خواهد شد و اگر محتوای true داشته باشد templateRef به آن اضافه خواهد شد.

برای استفاده‌ی از دایرکتیو نوشته شده، از تکه کد زیر استفاده میکنیم:
<input type="text" #x  (keyup)="0"/>
<div *myIf="x.value=='yes'">
it means we are on condition
</div>
ابتدا یک المان ورودی را تعریف کرده و برای این المان از طریق # یک ID تعریف میکنیم تا از این طریق به آن متصل شویم. از آنجاکه در خط بعدی دایرکتیو را صدا میزنیم و مقدار این ورودی را بررسی مینماییم، باید به کنترل ورودی، رویداد KeyUp را معرفی کنیم تا این رویداد فعال شود. از آنجاکه قصد معرفی تابعی را برای keyup نداریم، عدد 0 را وارد می‌نماییم تا تنها این رویداد را فعال کنیم. حال هر موقع عبارت yes در کنترل ورودی نوشته شود، شرط true شده و عبارت it means we are on Condition به کاربر نمایش داده خواهد شد.
مطالب
اعمال کلاس‌های ویژه اعتبارسنجی Twitter bootstrap به فرم‌های ASP.NET MVC
اگر مطلب «استفاده از Twitter Bootstrap در کارهای روزمره طراحی وب» را مطالعه کرده باشید، قسمتی از آن، به فرم‌ها و همچنین جلب توجه کاربران به فیلدها، برای نمایش خطاهای اعتبارسنجی اختصاص داشت. در مطلب جاری قصد داریم تا این موارد را به یک فرم ASP.NET MVC که به صورت پیش فرض از jQuery Validator برای اعتبارسنجی استفاده می‌کند، اعمال کنیم تا حالت نمایشی پیش فرض این فرم‌ها و همچنین خطاهای اعتبارسنجی آن، با Twitter Bootstrap همخوانی پیدا کند.

مدل برنامه

using System.ComponentModel;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace Mvc4TwitterBootStrapTest.Models
{
    public class User
    {
        [DisplayName("نام")]
        [Required(ErrorMessage="لطفا نام را تکمیل کنید")]
        public string Name { set; get; }

        [DisplayName("نام خانوادگی")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا نام خانوادگی را تکمیل کنید")]
        public string LastName { set; get; }
    }
}
در اینجا یک مدل ساده را به همراه دو خاصیت و اعتبارسنجی‌های ساده مرتبط با آن‌ها، مشاهده می‌کنید.

کنترلر برنامه

using System.Web.Mvc;
using Mvc4TwitterBootStrapTest.Models;

namespace Mvc4TwitterBootStrapTest.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public ActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        [HttpPost]
        public ActionResult Index(User user)
        {
            if (this.ModelState.IsValid)
            {
                if (user.Name != "Vahid")
                {
                    this.ModelState.AddModelError("", "لطفا مشکلات را برطرف کنید!");
                    this.ModelState.AddModelError("Name", "نام فقط باید وحید باشد!");
                    return View(user);
                }
                // todo: save ...
                return RedirectToAction("Index");
            }
            return View(user);
        }
    }
}
کنترلر برنامه نیز نکته مهمی نداشته و بیشتر برای نمایش خطاهای اعتبارسنجی سفارشی این مثال طراحی شده است.

طراحی View سازگار با Twitter bootstrap

@model Mvc4TwitterBootStrapTest.Models.User
@{
    ViewBag.Title = "تعریف کاربر";
}
@using (Html.BeginForm("Index", "Home", FormMethod.Post, new { @class = "form-horizontal" }))
{
    @Html.ValidationSummary(true, null, new { @class = "alert alert-error alert-block" })

    <fieldset>
        <legend>تعریف کاربر</legend>
        <div class="control-group">
            @Html.LabelFor(x => x.Name, new { @class = "control-label" })
            <div class="controls">
                @Html.TextBoxFor(x => x.Name)
                @Html.ValidationMessageFor(x => x.Name, null, new { @class = "help-inline" })
            </div>
        </div>
        <div class="control-group">
            @Html.LabelFor(x => x.LastName, new { @class = "control-label" })
            <div class="controls">
                @Html.TextBoxFor(x => x.LastName)
                @Html.ValidationMessageFor(x => x.LastName, null, new { @class = "help-inline" })
            </div>
        </div>
        <div class="form-actions">
            <button type="submit" class="btn btn-primary">
                ارسال</button>
        </div>
    </fieldset>
}
در اینجا View متناظر با اکشن متد Index را ملاحظه می‌کنید که نکات ذیل به آن اعمال شده است:
1) کلاس form-horizontal به فرم جاری اضافه شده است تا در ادامه بتوانیم برچسب‌ها را در کنار تکست باکس‌ها به صورت افقی نمایش دهیم.
2) به ValidationSummary کلاس‌های alert alert-error alert-block انتساب داده شده‌اند تا نمایش خطای کلی یک فرم، متناسب با Twitter bootstrap شود.
3) هر خاصیت، با یک div دارای کلاس control-group محصور شده است.
4) هر برچسب دارای کلاس control-label است.
5) به هر ValidationMessageFor کلاس help-inline انتساب داده شده است.
6) کنترل‌های ورودی برنامه در divایی با کلاس controls محصور شده‌اند.
7) قسمت دکمه فرم، در div ایی با کلاس form-actions قرار گرفته تا یک زمینه خاکستری در اینجا ظاهر شود.
8) دکمه فرم، با کلاس btn خاص bootstrap تزئین شده.

در این حالت به شکل فوق خواهیم رسید. همانطور که ملاحظه می‌کنید در صورتیکه بر روی دکمه ارسال کلیک شود، همان رنگ‌های متداول jQuery Validator ظاهر می‌شوند و کل ردیف همانند روش‌های متداول Twitter bootstrap دارای رنگ قرمز انتساب یافته توسط کلاس error نخواهد شد.

برای رفع این مشکل باید اندکی اسکریپت نویسی کرد:
@section javaScript
{
    <script type="text/javascript">
        $.validator.setDefaults({
            highlight: function (element, errorClass, validClass) {
                if (element.type === 'radio') {
                    this.findByName(element.name).addClass(errorClass).removeClass(validClass);
                } else {
                    $(element).addClass(errorClass).removeClass(validClass);
                    $(element).closest('.control-group').removeClass('success').addClass('error');
                }
                $(element).trigger('highlated');
            },
            unhighlight: function (element, errorClass, validClass) {
                if (element.type === 'radio') {
                    this.findByName(element.name).removeClass(errorClass).addClass(validClass);
                } else {
                    $(element).removeClass(errorClass).addClass(validClass);
                    $(element).closest('.control-group').removeClass('error').addClass('success');
                }
                $(element).trigger('unhighlated');
            }
        });

        $(function () {
            $('form').each(function () {
                $(this).find('div.control-group').each(function () {
                    if ($(this).find('span.field-validation-error').length > 0) {
                        $(this).addClass('error');
                    }
                });
            });
        });
    </script>
}
کاری که در اینجا انجام شده، تغییر پیش فرض‌های jQuery Validator جهت سازگار سازی آن با کلاس error مرتبط با bootstrap است. همچنین در حالت postback و نمایش خطاهای سفارشی، قسمت بررسی field-validation-error انجام شده و در صورت یافتن موردی، سطر مرتبط با آن، با کلاس error مزین می‌شود.

اینبار در حالت اعتبار سنجی، به شکل ذیل خواهیم رسید:

و یا اگر کاربر فیلد را تکمیل کند، رنگ فیلد و ردیف تعیین اعتبار شده، سبز می‌شود:

و در حالت خطاهای سفارشی سمت سرور، پس از postback، شکل زیر نمایش داده می‌شود:


نظرات مطالب
فشرده سازی فایل های CSS و JavaScript بصورت خودکار توسط MS Ajax Minifier
ممنون. من از این کتابخانه استفاده می‌کنم:
Yahoo! UI Library: YUI Compressor for .Net 
 
using System.Globalization;
using System.IO;
using System.Text;
using Yahoo.Yui.Compressor;

namespace Deploy.Core
{
    public static class CompressCssJs
    {
        public static void Compress(string file)
        {
            var ext = Path.GetExtension(file).ToLower();
            switch (ext)
            {
                case ".css":
                    compressCss(file);
                    break;
                case ".js":
                    if (!file.ToLower().EndsWith(".min.js") && !file.ToLower().EndsWith(".pack.js"))
                        compressJs(file);
                    break;
            }
        }

        static void compressCss(string file)
        {
            var css = File.ReadAllText(file);
            var compressedCss = new CssCompressor().Compress(css);
            File.WriteAllText(file, compressedCss, Encoding.UTF8);
        }

        static void compressJs(string file)
        {
            var js = File.ReadAllText(file);

            var compressedJavaScript = new JavaScriptCompressor
            {
                CompressionType = CompressionType.Standard,
                DisableOptimizations = false,
                Encoding = Encoding.UTF8,
                LineBreakPosition = -1,
                ObfuscateJavascript = true,
                PreserveAllSemicolons = false,
                ThreadCulture = CultureInfo.CurrentUICulture,
                IgnoreEval = false,
                LoggingType = LoggingType.None
            }.Compress(js);
            File.WriteAllText(file, compressedJavaScript, Encoding.UTF8);
        }
    }
}
نحوه استفاده از اون رو باکدنویسی در بالا ملاحظه می‌کنید (ملاحظات utf8 و زبان فارسی هم در آن لحاظ شده).
کاری که هنگام ارائه نهایی انجام می‌دم، اسکن فایل‌های نهایی و بررسی پسوندها و سپس استفاده از متد Compress فوق روی فایل‌های اسکریپت و css یافت شده است.


نظرات مطالب
متدی برای بررسی صحت کد ملی وارد شده
با سلام
اینم واسه شناسه ملی اشخاص حقوقی منیع
public bool IsValidIranianLegalCode(string input)
        {
            //input has 11 digits that all of them are not equal
            if (!Regex.IsMatch(input, @"^(?!(\d)\1{10})\d{11}$"))
                return false;

            var check = Convert.ToInt32(input.Substring(10, 1));
            int dec = Convert.ToInt32(input.Substring(9, 1)) + 2;
            int[] Coef = new int[10] { 29, 27, 23, 19, 17, 29, 27, 23, 19, 17 };

            var sum = Enumerable.Range(0, 10)
                          .Select(x => (Convert.ToInt32(input.Substring(x, 1)) + dec) * Coef[x])
                          .Sum() % 11;

            return sum == check;
        }

مطالب
ایجاد بارکد به همراه یک متن
در این مقاله یک بارکد را به همراه یک متن در پایین آن، مشابه تصویر زیر ایجاد میکنیم. سورس کامل این مطلب در این آدرس قرار دارد. جهت تست بارکد از این آدرس استفاده کنید.

- طول عکس خروجی نهایی 250 پیکسل است.

- فونت متن 10 پیکسل هست و عرض هر خط 17 پیکسل.

- حداکثر تعداد خطِ نمایش متن، 3 خط است و اگر متن برای نمایش، به 3 خط بیشتر نیاز داشت، اضافه‌ی متن را به صورت 3 نقطه نمایش میدهیم (مثل عکس بالا).

- عرض بارکد 50 پیکسل است.

- فاصله بین بارکد و متن 5 پیکسل است.

public static class BarcodeHelper
{
    public static string GenerateBarcodeWithText(string input, string textBelow)
    {
        // barcode: 50 pixels
        // margin: top 5 pixels
        // height of each text line is 17 pixels
        // text: maximum 3 lines
        // each 30 letters is: 1 line

        var eachLineHeight = 17;

        var eachLineLetters = 30;

        var maximumLines = 3;

        var maximumTextHeight = eachLineHeight * maximumLines;

        var resultWidth = 250;

        var barcodeHeight = 50;

        var textY = barcodeHeight + 5;

        // each 30 letters is: 1 line for example input length is 150 letters and for show 100 letters we need (150 / 30) 5 lines
        // each line is 17 pixels and text height will be (17 * 5) 102 pixels
        var textHeight = (textBelow.Length / eachLineLetters) * eachLineHeight;

        // if height of text be greater than (eachLineHeight * maximumLines) we use maximum text height (eachLineHeight * maximumLines)
        textHeight = textHeight > maximumTextHeight ? maximumTextHeight : textHeight;

        // if text height be less than 1 line we set 1 line height (17 pixels) to the text height
        // text height minimum is equal 1 linle (17 pixels)
        textHeight = textHeight < eachLineHeight ? eachLineHeight : textHeight;

        var resultHeight = textY + textHeight;
    }
}


چون ما از Bitmap و Image استفاده میکنیم، پس به پکیچ System.Drawing.Common نیاز داریم:

<ItemGroup>
    <PackageReference Include="System.Drawing.Common" Version="6.0.0" />
</ItemGroup>

اولین کاری که انجام میدهیم، یک Bitmap را ایجاد میکنیم و بعد یک مستطیل را به اندازه‌ی خود Bitmap ایجاد میکنیم و با کلاس Graphics، به نارنجی، رنگش میکنیم و داخل Bitmap میریزیم و در نهایت عکس ایجاد شده را در حافظه‌ی رم ذخیره میکنیم.

- Bitmap فضایی را در اختیار ما قرار میدهد که داخلش هر چیزی را ترسیم کنیم.

- Graphics به ما کمک میکند که عملیات گرافیکی را نظیر رنگ آمیزی، ترسیم عکس و ... روی یک شیء انجام دهیم.

- MemoryStream برای ذخیره سازی موقت در حافظه‌ی رم به کار میاد؛ عکس ایجاد شده‌ی تا این لحظه را که یک مستطیل نارنجی رنگ هست، در داخل رم ذخیره میکنیم.

#region MainBitmap

var mainBitmap = new Bitmap(resultWidth, resultHeight);
using var rectangleGraphics = Graphics.FromImage(mainBitmap);
{
    var rectangle = new Rectangle(0, 0, resultWidth, resultHeight);
    rectangleGraphics.FillRectangle(Brushes.OrangeRed, rectangle);
}

using var rectangleStream = new MemoryStream();
{
    mainBitmap.Save(rectangleStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

خروجی تا این لحظه:

حالا باید بارکد را ایجاد کنیم و عکس خروجی بارکد را داخل این مستطیل بریزیم؛ برای اینکار از کتابخانه BarcodeLib استفاده میکنیم:

private static Bitmap GenerateBarcodeImage(string input, int width, int height)
{
    var barcodeInstance = new Barcode();
    var barcodeImage = barcodeInstance.Encode(BarcodeLib.TYPE.CODE39, input, Color.Black,
        Color.OrangeRed, width, height);
    using var barcodeStream = new MemoryStream();
    {
        barcodeImage.Save(barcodeStream, ImageFormat.Png);
    }
    return (Bitmap)Image.FromStream(barcodeStream);
}

و الان این عکس بارکد را داخل مستطیل اصلی میریزیم و هر دو را Merge میکنیم:

#region Barcode

var barcodeImage = GenerateBarcodeImage(input, resultWidth, barcodeHeight);

#endregion

#region MergedRectangleAndBarcode

var newMainBitmap = (Bitmap)Image.FromStream(rectangleStream);
var newBarcodeBitmap = barcodeImage;
using var newRectangleGraphics = Graphics.FromImage(newMainBitmap);
{
    newRectangleGraphics.DrawImage(newBarcodeBitmap, 0, 0);
}

using var mergedRectangleAndBarcodeStream = new MemoryStream();
{
    newMainBitmap.Save(mergedRectangleAndBarcodeStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

خروجی تا این لحظه :

حالا باید 5 پیکسل از پایین بارکد فاصله بگیریم و متن را بنویسیم.

برای اینکار از یک مستطیل کمک میگیریم. یعنی یک مستطیل بدون هیچ رنگ و Border ـی را پایین این بارکد ایجاد میکنیم، چرا؟ دلیل این است که میخواهیم متن‌مان را به صورت وسط چین، از راست و چپ، و وسط از بالا و پایین قرار بدیم و برای اینکار میگیم این نسبت وسط چین بودن از راست و چپ، وسط بودن از بالا و پایین را از مستطیل پایین بارکد کمک بگیر، خلاصه‌اش می‌شود اینکه از مستطیلِ پایینِ بارکد برای وسط چین بودن متن از راست و چپ و وسط بودن از بالا و پایین استفاده میکنیم.

#region WriteText

var barcodeBitmap = (Bitmap)Image.FromStream(mergedRectangleAndBarcodeStream);
using var graphics = Graphics.FromImage(barcodeBitmap);
{
    using var font = new Font("Tahoma", 10);
    {
        var rect = new Rectangle(0, textY, resultWidth, textHeight);
        var sf = new StringFormat();
        sf.Alignment = StringAlignment.Center;
        sf.Trimming = StringTrimming.EllipsisCharacter;
        sf.FormatFlags = StringFormatFlags.DirectionRightToLeft;
        sf.LineAlignment = StringAlignment.Center;
        graphics.DrawString(textBelow, font, Brushes.Black, rect, sf);
        //graphics.DrawRectangle(Pens.Green, rect);
    }
}

using var finalStream = new MemoryStream();
{
    barcodeBitmap.Save(finalStream, ImageFormat.Png);
}

#endregion

graphics.DrawString می‌گوید textBelow را با font تاهوما و با رنگ سیاه، داخل rect (مستطیل) و با این تنظیماتِ متن بریز.

Alignment متن را وسط چین می‌کند (این وسط چین شدن نسبت به مستطیل پایین بارکد است که هیچ رنگ و Border ـی ندارد) .

LineAlignment متن را از بالا و پایین میارد وسط (این وسط شدن نسبت به مستطیل پایین بارکد است که هیچ رنگ و Border ـی ندارد).

EllipsisCharacter اگر متن طولانی باشد، اضافه متن را به صورت سه نقطه نمایش می‌دهد.

DirectionRightToLeft متن را RTL می‌کند.

خروجی نهایی:

عکس نهایی به صورت Stream ذخیره شده‌است، آن‌را به فرمت Base64 تبدیل میکنیم و برگشت میزنیم.

return Convert.ToBase64String(finalStream.ToArray());

برای نمایش یک آرایه بایتی که به فرمت Base64 تبدیل شده، به این روش عمل میکنیم:

<img src="data:image/png;base64, @BarcodeHelper.GenerateBarcodeWithText("barcode text", "below text")" />

چون برای ایجاد بارکد از تایپ 39 استفاده کرده‌ایم و تایپ 39 فقط حروف بزرگ انگلیسی را پشتیبانی میکند، پس برای اینکه دچار خطا نشویم، میتوانیم ابتدای متدمان، از این کد استفاده کنیم:

// Type 39 doesn't support lower case letters, for prevent exception, we convert all input letters to upper case
// more details: https://www.dntips.ir/newsarchive/details/18019
input = input.ToUpperInvariant();

همچنین جهت تشخیص خودکار راست به چک بودن متن پایین بارکد، میتوان از متد ContainsFarsi در پکیج DNTPersianUtils.Core استفاده کرد:

if (textBelow.ContainsFarsi())
    sf.FormatFlags = StringFormatFlags.DirectionRightToLeft;
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت چهارم
تا قسمت سوم توانستیم Xamarin را نصب و پروژه‌ی اولیه آن را بیلد کنیم. سپس کد مشترک بین سه پلتفرم را بر روی Windows اجرا و Edit & continue آن را هم تست کردیم که هم برای UI ای که با Xaml نوشته می‌شود و هم برای منطقی که با CSharp نوشته می‌شود، کار می‌کند.
همانطور که گفتیم، کد UI و Logic برای هر سه پلتفرم مشترک است؛ منتهی به علت امکانات دیباگ فوق العاده و سرعت بیشتر ویندوز، ابتدا آن را بر روی ویندوز تست کردیم و بعد برای تکمیل UI، آن را بر روی Android اجرا می‌کنیم. این بار می‌توانید دو پروژه UWP و iOS را Unload کنید و سپس پروژه Android ای را در صورت Unload بودن Load کنید. (با راست کلیک نمودن روی پروژه). این کار باعث می‌شود Visual Studio بیهوده کند نشود؛ مخصوصا اگر سیستم شما ضعیف است.
ابتدا با موبایل یا تبلت اندرویدی شروع می‌کنیم. اگر چه Xamarin از نسخه‌ی 4.0.3 اندروید به بالا را پشتیبانی می‌کند، ولی توصیه می‌کنم وقتتان را بر روی گوشی‌های اندرویدی کمتر از 4.4 تلف نکنید. دستگاه را می‌توانید، هم به صورت USB و هم به صورت Wifi استفاده کنید. ابتدا باید دستگاه اندرویدی خود را آماده‌ی برای دیباگ کنید. برای این منظور مقاله‌های فارسی و انگلیسی زیادی وجود دارند که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید. من عبارت "اندروید debug" را جستجو کردم و به این مقاله رسیدم. همچنین Android SDK شما باید USB debugging اش نصب شده باشد که البته حجم زیادی ندارد. برای بررسی این مورد ابتدا از وجود فولدر extras\google\usb\_driver درAndroid SDK خود مطمئن شوید. حال سؤال این است که ویژوال استودیو، Android SDK را کجا نصب کرده‌است که خیلی ساده در این لینک توضیح داده شده‌است.
اگر فولدر extras\google\usb\_driver وجود نداشت، باید آن را نصب کنید که خیلی ساده توسط Android SDK Manager امکان پذیر است؛ ولی نه! امکان پذیر نیست!
دلیل: در Xamarin شما همیشه بر روی آخرین SDK‌ها حرکت می‌کنید. این شامل Windows SDK 17134 و Android SDK 27 و iOS SDK 11 است. وقتی از نسخه‌ی فعلی ویژوال استودیو، یعنی 15.8 به نسخه‌ی بعدی ویژوال استودیو که الان Preview است بروید، یعنی 15.9، عملا به این معنا است که به Windows SDK 17763 و Android SDK 28 و iOS SDK 12 می‌روید. این بزرگترین مزیت Xamarin است و این یعنی شما همیشه به صد در صد امکانات هر پلتفرم در زبان CSharp دسترسی دارید و همیشه آخرین SDK هر سیستم عامل در اختیار شماست و اگر دوستی از طریق Swift توانست مثالی از ARKit 2.0 را در iOS 12 پیاده سازی کند، قطعا شما هم می‌توانید. همچنین تیم Xamarin نه تنها این امکانات را بلکه Documentation لازم را نیز در اختیار شما قرار می‌دهد. چون در همین مثال، مستندات Apple به زبان Swift / Objective-C بوده و مستندات Xamarin به زبان CSharp.
حال اگر سری به فولدر Android SDK نصب شده‌ی توسط Visual Studio بزنید، مشاهده می‌کنید که خبری از Android SDK Manager نیست! به صورت رسمی، مدتی است که گوگل در نسخه‌های اخیر Android SDK، دیگر Android SDK Manager را ارائه نمی‌کند و همانطور که گفتم شما الان بر روی آخرین نسخه‌ی Android SDK هستید. هر چند ترفندهایی وجود دارد که این Manager را باز می‌گردانند، ولی لزومی به انجام این کار در Xamarin نیست و شما می‌توانید از Android SDK Manager ای که تیم Xamarin ارائه داده‌است، استفاده کنید. همین مسئله در مورد Android Virtual Device Manager که برای مدیریت Emulator‌ها بود نیز صدق می‌کند.
برای استفاده از این دو، ضمن استفاده از ابزارهای دور زدن تحریم، در ویژوال استودیو، در منوی Tools، به قسمت Android رفته و Android SDK Manager را باز کنید. Android Emulator Manager نیز جایگزین Android Virtual Device Manager ای است که قبلا توسط گوگل ارائه می‌شد. حال بعد از باز کردن Android SDK Manager ارائه شده توسط Xamarin، به برگه‌ی Tools آن بروید و از  قسمت extras مطمئن شوید که Google USB driver تیک خورده باشد.
حال پس از وصل کردن گوشی یا تبلت اندرویدی به سیستم توسط کابل USB و Set as startup project نمودن پروژه‌ی XamApp.Android که در قسمت قبل آن را Clone کرده بودید، می‌توانید پروژه را بر روی گوشی خود اجرا کنید. اگر نام گوشی خود را در کنار دکمه‌ی سبز اجرای پروژه (F5) نمی‌بینید، بستن و باز کردن Visual Studio را امتحان کنید. 

پروژه را که اجرا کنید، اولین بیلد کمی طول می‌کشد (اولین بار دو برنامه بر روی گوشی شما نصب می‌شوند که برای کار دیباگ در Xamarin لازم هستند) و اساسا بیلد یک پروژه‌ی اندرویدی کند است. خوشبختانه به واسطه وجود Xaml edit and continue احتیاجی به Stop - Start کردن پروژه و بیلد کردن برای اعمال تغییرات UI نیست و به محض تغییر Xaml، می‌توانید تاثیر آن را در گوشی خود ببینید. ولی برای هر تغییر CSharp باید Stop - Start و Build کنید که زمان بر است و به همین علت تست بر روی پروژه ویندوزی را برای پیاده سازی منطق برنامه پیشنهاد می‌کنیم. البته در نسخه‌ی 15.9 ویژوال استودیو، سرعت بیلد تا 40% بهبود یافته است.
ممکن است شما گوشی اندرویدی یا تبلت نداشته باشید که بخواهید بر روی آن تست کنید و یا مثلا گوشی شما Android 7 هست و می‌خواهید بر روی Android 8 تست بگیرید. در این جا شما احتیاج به استفاده از Emulator را خواهید داشت.
توجه داشته باشید که Emulator شما ترجیحا نباید ARM باشد و بهتر است یا X86 یا X64 باشد، وگرنه ممکن است خیلی کند شود. همچنین بهتر است Google Play Services داشته باشد. همچنین ترجیحا دنبال گزینه‌ی اجرا کردن Emulator نروید؛ اگر خود ویندوز شما درون یک Virtual Machine در حال اجراست.

ابتدا ضمن جستجو کردن "فعال سازی intel virtualization"، اقدام به فعال سازی این امکان در سیستم خود کنید. این آموزش را مناسب دیدم.
گزینه‌های مطرح: [Google Android Emulator] - [Genymotion] - [Microsoft Hyper-V Android Emulator] که فقط یکی از آنها را لازم دارید.

Google Android Emulator توسط خود Google ارائه می‌شود و دارای Google Play Services نیز هست. بر اساس این آموزش به صفحه Workloads در Visual Studio Installer بروید و از قسمت Xamarin دو مورد "Google Android Emulator API Level 27" و "Intel Hardware Accelerated Execution Manager (HAXM) global install" را نصب کنید. توجه داشته باشید که بدین منظور احتیاج به ابزارهای دور زدن تحریم دارید؛ زیرا نیاز به دسترسی به سرورهای گوگل هست. این Emulator آماده برای دیباگ هست و نیازی به اقدام خاصی نیست.

Genymotion حجم کمتری دارد و برای دانلود احتیاج به ابزارهای دور زدن تحریم را ندارد و اساسا نسبت به بقیه بر روی سیستم‌های ضعیف‌تر، بهتر کار می‌کند. فقط Emulator ای که با آن می‌سازید، به صورت پیش فرض Google Play Services را ندارد که در آخرین نسخه‌های آن گزینه Open  GApps به toolbar اضافه شده که Google Play Services را اضافه می‌کند. (از انجام هر گونه عملیات پیچیده بر اساس آموزش‌هایی که برای نسخه‌های قدیمی‌تر Genymotion هستند، پرهیز کنید). مطابق با ابتدای همین آموزش برای دستگاه‌های اندرویدی، Emulator خود را آماده برای دیباگ کنید.

Microsoft Hyper-V android emulators. مایکروسافت قبلا اقدام به ارائه یک Android Emulator کرده بود که برای نسخه 4 و 5 اندروید بودند و بزرگ‌ترین ضعف آنها عدم پشتیبانی از Google Play Services بود که ادامه داده نشدند. ولی سری جدید ارائه شده توسط مایکروسافت چنین مشکلی را ندارد. اگر CPU شما AMD بوده و روش‌های قبلی برای شما کند هستند یا اساسا کار نمی‌کنند، یا در حال حاضر در حال استفاده از Docker for Windows هستید که از Hyper-V استفاده می‌کنید و قصد استفاده مجدد از منابع موجود را دارید، این نیز گزینه خوبی است که جزئیات آن را می‌توانید در  اینجا  دنبال کنید. این Emulator آماده برای دیباگ هست و نیازی به اقدام خاصی نیست. 

پس از اینکه Emulator خود را ساختید، آن را اجرا کنید. سپس برنامه را از درون ویژوال استدیو اجرا کنید. مطابق نسخه ویندوزی، دوباره یک دکمه دارید و یک Label، عدد بر روی Label، با هر بار کلیک کردن بر روی دکمه، افزایش می‌یابد.
سرعت اجرای این برنامه در Emulator یا گوشی شما برای دیباگ است و در حالت Release، سرعت چندین برابر بهتر خواهد شد و به هیچ وجه تست‌های Performance را بر روی Debug mode انجام ندهید.

حال نوبت به پابلیش پروژه می‌رسد. در این قسمت باید توجه کنید که حجم Apk شما برای پروژه‌ی XamApp مثال ما به 7 مگ می‌رسد که برای یک فرم ساده خیلی زیاد به نظر می‌رسد. ولی اگر شما بجای یک فرم ساده، صد فرم پیچیده نیز داشته باشید، باز هم این حجم به 8 مگ نخواهد رسید. حجم Apk خیلی متاثر از کدهای شما نیست، بلکه شامل موارد زیر است:
1- NET. که خود شامل CLR  & BCL است. (BCL (Base Class Library  مثل کلاس‌های string - Stream - List - File و (CLR (Common language runtime که شامل موارد لازم برای اجرای کدها است. این پیاده سازی بر اساس NET Standard 2.0. بوده که عملا اجازه استفاده از تعداد خیلی زیادی از کتابخانه‌های موجود را می‌دهد، حتی Entity framework core! البته هر کتابخانه حجم DLL‌های خودش را اضافه می‌کند.
2- Android Support libraries که به شما اجازه می‌دهد از تعداد زیادی (و البته نه همه) امکانات نسخه‌های جدید اندروید در پروژه‌تان استفاده کنید که بر روی نسخ قدیمی‌تر Android نیز کار کنند. همچنین با یکپارچگی با Google Play Services عملا خیلی از کارها ساده‌تر و با Performance بهتری انجام می‌شود، مانند گرفتن موقعیت کاربر جاری.
3-  Xamarin essentials . اگر چه در CSharp شما به صد در صد امکانات هر سیستم عامل دسترسی دارید و می‌توانید مثلا مقدار درصد شارژ باطری را بخوانید، ولی اینکار مستلزم نوشتن سه کد CSharp ای برای Android - iOS - Windows است که طبیعتا کار را سخت می‌کند. اما Xamarin Essentials به شما اجازه می‌دهد با یک کد CSharp واحد برای هر سه پلتفرم، با باطری، کلیپ‌بورد، قطب نما و خیلی موارد دیگر کار کنید.
4- Xamarin.Forms. اگر Button و Label ای که در مثال برنامه داشتیم، با یکبار نوشتن بر روی هر سه پلتفرم دارند کار می‌کنند، در حالی که هر پلتفرم، Button مخصوص به خود را دارد؛ این را Xamarin Forms مدیریت می‌کند. علاوه بر این، Binding نیز به عهده‌ی Xamarin Forms است.
5- Prism Autofac Bit Framework: درک آن‌ها نیاز به دنبال کردن آموزش‌های این دوره را دارد؛ ولی به صورت کلی معماری پروژه شما بسیار کارآمد و حرفه‌ای خواهد شد و به کدی با قابلیت نگهداری بالا خواهید رسید. 
6-  Rg Plugins Popup  و  Xamanimation  نیز دو کتابخانه‌ی UI بسیار کاربردی و جالب هستند که در طول این آموزش از آنها استفاده خواهد شد.
حجم 7 مگ برای این تعداد کتابخانه و امکان، خیلی زیاد نیست و شما عملا تعداد زیادی از پروژه‌های خود را می‌توانید با همین حجم ببندید و اگر مثلا به پروژه‌ی Humanizer خیلی علاقه داشته باشید (که در این صورت حق هم دارید!) می‌توانید با اضافه شدن چند کیلوبایت (!) به پروژه آن را داشته باشید. اکثر کتابخانه‌های NET. ای سبک هستند. همچنین موقع قرار گرفتن در پروژه، فشرده سازی نیز می‌شوند و قسمت‌های استفاده نشده‌ی آن‌ها نیز توسط Linker حذف می‌شوند.
علاوه بر این، اجرای برنامه بر روی گوشی‌های ضعیف و قدیمی کمی طول می‌کشد. این مربوط به اجرای برنامه است؛ نه باز شدن فرم مثال ما که دارای Button و Label بود و اگر مثال ما دو فرم داشته باشد (که در آموزش‌های بعدی به آن می‌رسیم) می‌بینید که چرخش بین فرم‌ها بسیار سریع است.

مواردی مهم در زمینه‌ی بهبود عملکرد پروژه‌های Xamarin در Android
در ابتدا باید بدانید Apk شما شامل دو قسمت است؛ یکی کدهای CSharp ای شما که DotNet ای بوده و در کنار کدهای کتابخانه‌هایی چون Json.NET بر روی DotNet اجرا می‌شوند. دیگری کتابخانه‌ای است که مثلا با Java نوشته شده و بعد برای استفاده در CSharp بر روی آن یک Wrapper یا پوشاننده توسعه داده شده‌است. عموما توسعه دهندگان چنین پروژه‌هایی، ابتدا پروژه را به Java می‌نویسند و بعد برای JavaScript - CSharp و ... Wrapper ارائه می‌دهند.
برای بهبود اینها ابزارهایی چون AOT-NDK-LLVM-ProGurad-Linker و ... وجود دارند که سعی می‌کنم به صورت ساده آنها را توضیح دهم.

وظیفه ProGurad این است که از قسمتی از پروژه‌ی شما که بخاطر کتابخانه‌های Java ای، عملا DotNet ای نیست، کدهای اضافه و استفاده نشده را حذف کند.
ممکن است استفاده از ProGurad باعث شود کلاسی که داینامیک استفاده شده است، به اشتباه حذف شود. پروژه XamApp دارای یک ProGuard configuration file است که جلوی چنین اشتباهاتی را حتی الامکان می‌گیرد.
همچنین ProGurad که در داخل Android SDK قرار دارد، به Space در طول مسیر حساس است (!) و با توجه به اینکه مسیر پیش فرض Android SDK نصب شده‌ی توسط ویژوال استودیو دارای Space است (C:\Program Files (x86)\Android\android-sdk)  شما در همان ابتدا دچار مشکل می‌شوید! برای حل این مشکل ابدا فولدر Android SDK را جا به جا نکنید؛ بلکه از امکانی در ویندوز به نام Junction folder یا فولدر جانشین استفاده کنید. بدین منظور دستور زیر را وارد کنید:
mklink /j C:\android-sdk "C:\Program Files (x86)\Android\android-sdk"
این مورد باعث می‌شود که مسیر C:\android-sdk نیز به همان مسیر پیش فرض اشاره کند و این دو مسیر در واقع یکی هستند. امیدوارم این امکان را با قابلیت Shortcut سازی در ویندوز اشتباه نگیرید! حال از منوی Tools > Options > Xamarin > Android Settings مسیر Android SDK را به C:\android-sdk تغییر دهید که فاقد Space است و ویژوال استودیو را ببندید و باز کنید.

NDK که در ادامه SDK برای Android قرار می‌گیرد، Native Development Kit است و باعث می‌شود هم DLL‌های DotNet ای و هم Jar‌های Java ای به فایل‌های so تبدیل شوند. so همان DLL ویندوز است، البته برای Linux و همانطور که احتمالا می‌دانید، پایه Android بر روی Linux است. طبیعتا کامپایل شدن کدها به so، بر روی بهبود سرعت برنامه تاثیر گذار است.

Linker نیز مشابه با ProGuard کمک می‌کند، ولی اینبار حجم DLL‌های DotNet ای مانند Json.NET را کم می‌کند. بالاخره شما از صد در صد کلاس‌های یک DLL استفاده نمی‌کنید و موارد اضافی نیز باید حذف شوند. البته این وسط، امکان حذف اشتباه کلاس‌هایی که به صورت داینامیک فراخوانی شده باشند وجود دارد که LinkerConfig موجود در پروژه XamApp حتی الامکان جلوی این مشکل را می‌گیرد.

Release mode  مثل هر پروژه CSharp ای دیگری، بهتر است پروژه در حالت Release mode پابلیش شود. در پروژه XamApp در حالت Release mode، موارد بالا یعنی Linker-NDK-ProGuard نیز درخواست می‌شوند.

جزئیات این موارد در مستندات Xamarin وجود دارد و در پایان این دوره یک Project Builder سورس باز نیز به شما ارائه می‌شود که ساختار اولیه پروژه‌ها را بر اساس نیازهای شما و با بهترین تنظیمات ممکن می‌سازد.

در پروژه XamApp علاوه بر موارد فوق، دو مورد دیگر نیز آماده به استفاده هستند، ولی غیر فعال شده اند؛ AOT و LLVM. اگر به تازگی برنامه نویس شده‌اید، موارد زیر ممکن است خیلی برایتان پیچیده باشند، از آن‌ها عبور کنید و به عنوان "نحوه انجام دادن پابلیش" بروید.

کدهای‌های DotNet ای به سه شکل می‌توانند اجرا شوند:
JIT - AOT - Interpreter
یک برنامه DotNet ای برای اجرا می‌تواند از ترکیب اینها استفاده کند. حالت Interpreter که خیلی جدید معرفی شده و الآن موضوع بحث نیست؛ می‌ماند JIT و AOT
کد CSharp در هنگام کامپایل به IL تبدیل و سپس در زمان اجرا توسط Just in time compiler به زبان ماشین تبدیل می‌شود. اگر قبلا پروژه‌ی ASP.NET یا ASP.NET Core نوشته باشید، چنین رفتاری را در پشت صحنه خواهد داشت. خود JIT که در هر بار اجرای برنامه انجام می‌شود، عملا زمان بر هست. ولی کد زبان ماشین حاصل از آن خیلی Optimize شده برای دقیقا همان ماشین هست؛ با در نظر گرفتن خیلی فاکتورها. در پروژه‌های سمت سرور مثل ASP.NET که پروژه وقتی یک بار اجرا می‌شود، مثلا روی IIS، ممکن است صدها هزار دستور را اجرا کند، در طول چندین روز یا ماه، این عمل JIT خیلی مفید هست. البته همان سربار اولیه‌ی JIT هم توسط چیزی به عنوان Tiered JIT می‌تواند کمتر شود.
اما در پروژه‌ی موبایل که برنامه ممکن است بعد از باز شدن، مثلا ده دقیقه باز باشد و بعد بسته شود، انجام شدن JIT با هر بار باز شدن برنامه خیلی مفید به فایده نیست. بنا به برخی مسائل که واقعا سطح این آموزش را خیلی پیچیده می‌کند، نتیجه کار JIT قابلیت Cache شدن آن چنانی ندارد و عملا باید هر بار اجرا شود.
در پروژه‌های موبایل، گزینه دیگری بر روی میز هست به نام Ahead of time یا AOT که کار تبدیل IL به زبان ماشین را در زمان کامپایل و پابلیش پروژه انجام دهد. طبیعتا این باعث می‌شود سرعت برنامه موبایل در عمل خیلی بالاتر رود، چون سربار JIT در هر بار اجرای برنامه حذف می‌شود. همچنین روال AOT می‌تواند از LLVM یا Low level virtual machine استفاده کند که منجر به تبدیل شدن کد زبان ماشینی می‌شود که بر روی LLVM کار می‌کند. LLVM خودش یک Runtime با سرعت خیلی بالاست که بر روی تمامی سیستم عامل‌ها کار می‌کند.
بر روی Android - iOS - Windows می‌شود از AOT استفاده کرد. در iOS و ویندوز، استفاده‌ی از AOT منجر به افزایش سایز برنامه نمی‌شود، چون قبلا برنامه یک سری کد IL بوده که زمان اجرا توسط JIT به کد ماشین تبدیل می‌شده و الان بجای آن IL، یک سری کد زبان ماشین مبتنی بر LLVM هست. اما بر روی Android، پیاده سازی AOT ناقص هست و البته که با فعال کردن‌اش، سرعت برنامه بسیار بیشتر می‌شود، ولی کماکان نیاز به JIT و IL هم برای برخی از سناریوها هست. این مورد یعنی اینکه فعال سازی AOT+LLVM بر روی اندروید تا مادامی که AOT در Android به صورت آزمایشی هست، باعث افزایش حجم Apk ما از 7 به 13 مگ می‌شود. البته این مورد در نسخه‌های بعدی رفع خواهد شد و رفتار Android مشابه با iOS-Windows خواهد بود؛ یعنی حجم نسبتا کم و سرعت خیلی بالا.
برای فعال سازی AOT+LLVM در csproj پروژه اندرویدی، دو مقدار AotAssemblies و EnableLLVM را از false به true تغییر دهید:
 <AotAssemblies>true</AotAssemblies> 
 <EnableLLVM>true</EnableLLVM>
با این تنظیمات، بیلد شما طولانی‌تر و در عوض سرعت اجرای برنامه بیشتر خواهد شد.

نحوه انجام دادن پابلیش 
برای انجام دادن پابلیش، بر روی پروژه XamApp.Android در هنگامیکه بر روی Release mode هستید، راست کلیک کنید و Archive را بزنید. سپس فایل Archive شده را انتخاب و Distribute را بزنید که به شما Apk مناسب برای انتشار توسط خودتان یا Google Play می‌دهد.
نکات مهم:
1- فایل Apk حاصل از Archive را بدون Distribute کردن، در اختیار کسی قرار ندهید. فقط پیام Corrupt و خراب بودن فایل، حاصل کارتان خواهد بود!
2- اولین باری که Distribute می‌کنید، Wizard مربوطه کمک می‌کند تا یک فایل Certificate را برای Apk اتان بسازید. آن فایل را گم نکنید! در پابلیش‌های بعدی دیگر نباید Certificate جدیدی بسازید؛ بلکه فایل قبلی را باید به آن معرفی کنید و فقط رمز آن Certificate را دوباره بزنید.
3- به برنامه آیکون بدهید. برای آن Splash Screen خوبی بگذارید. در هر بار پابلیش، ورژن برنامه را افزایش دهید. اینها همگی توضیحات اش بر روی بستر وب موجود است. سؤالی بود، همینجا هم می‌توانید بپرسید.
فایل‌های Apk این مثال را می‌توانید از اینجا دانلود کنید.

در قسمت بعدی آموزش، دیباگ و پابلیش گرفتن پروژه بر روی iOS را خواهیم داشت که البته مقداری از مطالب اش با مطالب این آموزش مشترک هست. بعد دست به کد شده و آموزش CSharp و Xaml را خواهیم داشت تا پروژه‌ای با کیفیت، کارآمد و عالی از هر جهت بنویسید.
همچنین تعدادی از نکات مربوط به Performance که مربوط به ظاهر برنامه و نحوه چیدمان صفحات و کنترل‌ها هستند و بر روی Performance هر سه پلتفرم تاثیر گذار هستند (و نه فقط Android‌) نیز در ادامه بحث خواهند شد.
مطالب
استفاده از modal dialogs مجموعه Twitter Bootstrap برای گرفتن تائید از کاربر
یکی دیگر از اجزای تعاملی Twitter Bootstrap صفحات modal هستند. صفحات modal بر روی صفحه جاری ظاهر شده و کنترل آن‌را در دست می‌گیرند و تا زمانیکه این صفحه ویژه بسته نشود، امکان استفاده از صفحه زیرین، وجود نخواهد داشت. برای استفاده از این امکان ویژه، ابتدا باید یک لینک یا دکمه‌ای، جهت فراخوانی اسکریپت‌های صفحات modal در صفحه تدارک دیده شود.
برای طراحی یک صفحه modal چهار div باید اضافه شوند. بیرونی‌ترین div باید دارای کلاس modal مجموعه Bootstrap باشد. می‌توان به کلاس modal در اینجا کلاس‌های hide fade را هم برای نمونه اضافه کرد. در این حالت، نمایش و بسته شدن صفحه modal به همراه پویانمایی ویژه‌ای خواهد بود.
داخل این div، سه div با کلاس‌های modal-header برای نمایش هدر، modal-body برای نمایش محتوایی در این صفحه modal و modal-footer برای تدارک محتوای footer این صفحه، قرار خواهند گرفت.
در این بین هر لینکی با ویژگی data-dismiss=modal، سبب بسته شدن خودکار صفحه باز شده خواهد شد.

افزونه bootstrapModalConfirm

اگر نکات یاد شده را بخواهیم کپسوله کنیم، می‌توان یک افزونه جدید جی‌کوئری را با نام فایل jquery.bootstrap-modal-confirm.js برای این منظور تدارک دید:
// <![CDATA[
(function ($) {
    $.bootstrapModalConfirm = function (options) {
        var defaults = {
            caption: 'تائید عملیات',
            body: 'آیا عملیات درخواستی اجرا شود؟',
            onConfirm: null,
            confirmText: 'تائید',
            closeText: 'انصراف'
        };
        var options = $.extend(defaults, options);

        var confirmContainer = "#confirmContainer";
        var html = '<div class="modal hide fade" id="confirmContainer">' +
                   '<div class="modal-header">' +
                        '<a class="close" data-dismiss="modal">&times;</a>'
                        + '<h5>' + options.caption + '</h5></div>' +
                   '<div class="modal-body">'
                        + options.body + '</div>' +
                   '<div class="modal-footer">'
                        + '<a href="#" class="btn btn-success" id="confirmBtn">' + options.confirmText + '</a>'
                    + '<a href="#" class="btn" data-dismiss="modal">' + options.closeText + '</a></div></div>';

        $(confirmContainer).remove();
        $(html).appendTo('body');
        $(confirmContainer).modal('show');

        $('#confirmBtn', confirmContainer).click(function () {
            if (options.onConfirm)
                options.onConfirm();
            $(confirmContainer).modal('hide');           
        });
    };
})(jQuery);
// ]]>
در اینجا به صورت پویا div یک صفحه modal ایجاد و دو دکمه تائید و لغو به همراه نمایش یک هدر و همچنین محتوایی به کاربر به صفحه اضافه می‌شود. سپس افزونه modal در حالت show، روی این div فراخوانی می‌گردد. در اینجا اگر کاربر بر روی دکمه تائید کلیک کرد، یک callback به نام onConfirm فراخوانی می‌گردد.


مثالی از استفاده از افزونه bootstrapModalConfirm

@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
    Index</h2>
<a href="#" class="btn btn-danger" id="deleteBtn">حذف رکورد</a>

@section JavaScript
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $("#deleteBtn").click(function (e) {
                e.preventDefault(); //می‌خواهیم لینک به صورت معمول عمل نکند
                $.bootstrapModalConfirm({
                                    caption: 'تائید عملیات',
                                    body: 'آیا عملیات درخواستی اجرا شود؟',
                                    onConfirm: function () {
                                        alert('در حال انجام عملیات'); 
                                    },
                                    confirmText: 'تائید',
                                    closeText: 'انصراف'
                });
            });
        });
    </script>
}
در مثال فوق، اگر کاربر بر روی لینک حذف رکورد، که به صورت یک دکمه مزین شده است کلیک کند، در صورت تائید، قسمت onConfirm اجرا خواهد شد.