اشتراک‌ها
بررسی جامع Ember Data

پیاده سازی انواع و اقسام روابط یک به چند و چند به چند در Ember data

بررسی جامع Ember Data
مطالب
تغییرات اعمال شده در C++11 قسمت اول (enum)
نوع شمارشی enum
نوع شمارشی، یک نوع صحیح است و شامل لیستی از ثوابت می‌باشد که توسط برنامه نویس مشخص می‌گردد . انواع شمارشی برای تولید کد  خودمستند  به کار می‌روند یعنی کدی که به راحتی قابل درک باشد و نیاز به توضیحات اضافه نداشته باشد. زیرا به راحتی توسط نام ، نوع کاربرد و محدوده مقادیرشان قابل درک می‌باشند . مقادیر نوع شمارشی منحصربه فرد می‌باشند (unique) و شامل مقادیر تکراری نمی‌باشند در غیر این صورت  کامپایلر خطای مربوطه را هشدار میدهد . نحوه تعریف نوع شمارشی :
enum typename{enumerator-list}
enum کلمه کلیدی ست ، typename  نام نوع جدید است که برنامه نویس مشخص میکند و enumerator-list مجموعه مقادیری ست که این نوع جدید می‌تواند داشته باشد بعنوان مثال :
enum Day{SAT,SUN,MON,TUE,WED,THU,FRI}
اکنون Day  یک نوع جدید است و متغیرهایی که از این نوع تعریف می‌شوند میتوانند یکی از مقادیر مجموعه فوق را دارا باشند .
Day  day1,day2; 
day1 = SAT; 
day2 = SUN;
مقادیرSAT و SUN و MON  هر چند که به همین شکل بکار میروند ولی در رایانه به شکل اعداد صحیح  0 , 1 , 2 , ... ذخیره می‌شوند . به همین دلیل است که به هر یک از مقادیر SAT و SUN و ...  یک شـمارشـگر می‌گویند . وقتی فهرست شمارشگرهای یک نوع تعریف شد به طور خودکار مقادیر 0 و 1 و ... به ترتیب به آنها اختصاص داده میشود . می‌توان مقادیر صحیح دلخواهی به شمارشگرها نسبت داد به طور مثال :
enum Day{SAT=1,SUN=2,MON=4,TUE=8,WED=16,THU=32,FRI=64}
اگر چند شمارشگر مقدار دهی شده باشند آنگاه شمارشگرهایی که مقدار دهی نشده اند ، مقادیر متوالی بعدی را خواهند گرفت .
enum Day{SAT=1,SUN,MON,TUE,WED,THU,FRI}
دستور بالا مقادیر 1 تا 7 را بترتیب به شمارشگرها اختصاص میدهد .
میتوان به شمارشگرها مقادیر یکسانی نسبت داد
enum Answer{NO=0,FALSE=0,YES=1,TRUE=1,OK=1}
ولی نمی‌توان نامهای یکسانی را در نظر گرفت  ! تعریف زیر بدلیل استفاده مجدد از شمارشگر YES با خطای کامپایلر مواجه می‌شویم .
enum Answer{NO=0,FALSE=0,YES=1,YES=2,OK=1}
چند دلیل استفاده از نوع شمارشی عبارت است از :
1- enum سبب میشود که شما مقادیر مجاز و قابل انتظار را به متغیرهایتان نسبت دهید .
2- enum  اجازه میدهد با استفاده از نام به مقدار دستیابی پیدا کنید پس کدهایتان خواناتر میشود .
3- با استفاده از enum  تایپ کدهایتان سریع میشود زیرا IntelliSense در مورد انتخاب گزینه مناسب شما را یاری میدهد .

چند تعریف از enum :
enum Color{RED,GREEN,BLUE,BLACK,ORANGE} 
enum Time{SECOND,MINUTE,HOUR} 
enum Date{DAY,MONTH,YEAR} 
enum Language{C,DELPHI,JAVA,PERL} 
enum Gender{MALE,FEMALE}
تا اینجا خلاصه ای از enum و مفهوم آن داشتیم

اما تغییراتی که در  c++11 اعمال شده : Type-Safe Enumerations 

فرض کنید دو enum  تعریف کرده اید و به شکل زیر می‌باشد
enum Suit {Clubs, Diamonds, Hearts, Spades};
enum Jewels {Diamonds, Emeralds, Opals, Rubies, Sapphires};
اگر این دستورات را کامپایل کنید با خطا مواجه می‌شوید چون در هر دو enum  شمارشگر Diamonds تعریف شده است . کامپایلر اجازه تعریف جدیدی از یک شمارشگر در enum  دیگری نمیدهد هر چند برخی اوقات مانند مثال بالا نیازمند تعریف یک شمارشگر در چند enum  بر حسب نیاز میباشیم .
برای تعریف جدیدی که در  c++11 داده شده کلمه کلیدی  class  بعد از کلمه enum  مورد استفاده قرار میگیرد . به طور مثال تعریف دو enum  پیشین که با خطا مواجه میشد بصورت زیر تعریف میشود و از کامپایلر خطایی دریافت نمیکنیم .
enum class Suit {Clubs, Diamonds, Hearts, Spades};
enum class Jewels {Diamonds, Emeralds, Opals, Rubies, Sapphires};
همچنین استفاده از enum در گذشته و تبدیل آن به شکل زیر بود :
enum Suit {Clubs, Diamonds, Hearts, Spades};
Suit var1 = Clubs;
int var2= Clubs;
یک متغیر از نوع Suit بنام var1  تعریف میکنیم و شمارشگر Clubs را به آن نسبت میدهیم ، خط بعد متغیری از نوع int تعریف نمودیم و مقدار شمارشگر Clubs که 0 می‌باشد را به آن نسبت دادیم . اما اگر تعریف enum  را با قوائد C++11  در نظر بگیریم این نسبت دادنها باعث خطای کامپایلر میشود و برای نسبت دادن صحیح باید به شکل زیر عمل نمود .
enum class Jewels {Diamonds, Emeralds, Opals, Rubies, Sapphires};
Jewels typeJewel = Jewels::Emeralds;
int suitValue = static_cast<int>(typeJewel);
همانطور که مشاهده میکنید ، Type-Safe یودن enum  را نسبت به تعریف گذشته آن مشخص می‌باشد .
یک مثال کلی و جامع‌تر :
// Demonstrating type-safe and non-type-safe enumerations
#include <iostream>
using std::cout;
using std::endl;
// You can define enumerations at global scope
//enum Jewels {Diamonds, Emeralds, Rubies}; // Uncomment this for an error
enum Suit : long {Clubs, Diamonds, Hearts, Spades};
int main()
{
// Using the old enumeration type...
Suit suit = Clubs; // You can use enumerator names directly
Suit another = Suit::Diamonds; // or you can qualify them
// Automatic conversion from enumeration type to integer
cout << "suit value: " << suit << endl;
cout << "Add 10 to another: " << another + 10 << endl;
// Using type-safe enumerations...
enum class Color : char {Red, Orange, Yellow, Green, Blue, Indigo, Violet};
Color skyColor(Color::Blue); // You must qualify enumerator names
// Color grassColor(Green); // Uncomment for an error
// No auto conversion to numeric type
cout << endl
<< "Sky color value: "<< static_cast<long>(skyColor) << endl;
//cout << skyColor + 10L << endl; // Uncomment for an error
cout << "Incremented sky color: "
<< static_cast<long>(skyColor) + 10L // OK with explicit cast
<< endl;
return 0;
}
نظرات نظرسنجی‌ها
شما برای کار با دیتا در اندروید، کدامیک از روش های زیر را استفاده میکنید یا ترجیح می دهید؟
بنظر میرسد من و سایر کاربران سایت جاری تجربه خوبی در استفاده از ORM قدرتمند  EF داریم بنابراین امکانات و ویژگی‌های هر ORM دیگری را نیز با آن مقایسه میکنیم و شاید عیار سایر ORM‌ها را نیز با EF  بسنجیم.
روش معمول Sqlite:
مزایای اصلی این روش انعطاف پذیری ، بالا بردن توانایی مانور برنامه نویس، سرعت اجرای بهتر و حجم کمتر در فایل خروجی نهایی است . عیب اصلی آن مجیک استرینگ‌های زیاد و کثیف شدن کد، بالاتر بودن نرخ تعداد خطا در برنامه ،دیباگ سخت تر،قابلیت نگهداری کمتر کد ، تعداد خط کد بالای برنامه ، سرعت به نسبت پایین در develop است.
ORM:
میتوان گفت مزایا و معایب استفاده از ORM دقیقا نقطه مقابل روش معمول Sqlite است و در اصل ایده اصلی خلق اولین ORM ‌های دنیا نیز چنین بود ! عیب دیگر این ORM‌های اندرویدی این است که در مقایسه با EF دست و پا بریده ، خسته کننده و بعضا باعث کلافگی برنامه نویس میشوند.
NoSql یا ترکیبی:
با توجه به مدرن بودن و mobile-first  بودن برخی از این دیتابیس‌ها ، از ابتدا با بسیاری از نیازمندی‌های مدرن از جمله sync شدن با دیتابیس سرور، push notification , پردازش و مدیریت داده‌های json و هویت سنجی با OAuth همسو هستند .همچنین میتوان با کمترین تعداد خط کد و نفرات از ویژگی‌های پیشرفته آنها استفاده کرد. از نمونه‌های خوب دیتابیس‌های NoSql میشود به Realm و couchbase اشاره کرد. از نظر من عیب اصلی این دیتابیس‌ها عدم پختگی و ثبات ایده آل است هرچند برای اکثر پروژه‌ها تا همینجا هم گزینه ای عالی محسوب میشوند. 
اشتراک‌ها
سایت UI Movement

سایتی جهت معرفی طراحی‌های رابط کاربری الهام بخش

سایت UI Movement
مطالب
راهکار راه‌اندازی Infrastructure as a code
Infrastructure as code پروسه تعریف کردن ساختار Infrastructure در قالب یک سری فایل است؛ بجای اینکه با ابزارهایی Interactive مانند Portalها به مدیریت Infra بپردازیم.

مزیت این روش در آن است که در صورت داشتن Stageهای مختلفی مانند Development, QA, Sandbox, Production و ...، ابتدا در تعدادی فایل، ساختار Infra مورد نیاز را نوشته و به صورت اتوماتیک Development را از روی آن می‌سازیم و بعد در صورت جواب گرفتن، QA و ... را نیز از روی همان می‌سازیم و از اینجا به بعد هر تغییری در Infra ابتدا در Development تست شده و در صورت جواب گرفتن، به QA و سپس Production می‌رود.

این روش به علت خودکار بودن، باعث می‌شود امکان اشتباه پایین بیاید و بسته به روش پیاده سازی، می‌تواند خیلی شبیه به Migrationها در EntityFramework باشد؛ چرا که در آنجا نیز Migrationها ایجاد و بر روی دیتابیس Development اعمال می‌شوند و در صورت جواب گرفتن در تست‌ها، می‌توان تغییرات را به صورت خودکار روی QA و ... نیز ارسال نمود و امکان فراموش کردن چیزی در این میان وجود ندارد.

یکی از بهترین ابزارهای Infra as a code، ابزاری به نام Pulumi است که هم با kubernetes و هم با Azure و AWS و Google Cloud سازگار است. البته برای مثال Kubernetes خود روش‌هایی را برای نگهداری ساختار Infra در قالب فایل‌های کانفیگ‌اش دارد، ولی Pulumi هم سادگی و آسانی را ارائه می‌دهد و هم در Cloud که شما عموما از Database Serviceها و App Service و Logging Systemهای مختص خود Cloud استفاده می‌کنید که زیر مجموعه kubernetes نیستند، می‌توانید کنترل کل Cloud و Kubernetes را همزمان با یک ابزار انجام دهید.

برای مثال، افراد در Cloud به جای ساختن دیتابیس در Kubernetes، از Database as a service استفاده می‌کنند که به معنای رسیدن به کیفیت بالاتر و کاهش هزینه‌هاست. یا درخواست سرویس DDos protection و CDN یا Media Services و ... نیز مثال‌هایی دیگر از این نوع هستند.

برای کار با Pulumi هم می‌توانید از سایت آن، اکانت بگیرید که در این صورت Snapshotهای تغییرات Infra در کد، داخل سایت Pulumi نگهداری می‌شوند و هم می‌توانید Snapshotها را مشابه Snapshotهای Entity Framework داخل خود سورس کنترلر نگه دارید که در این صورت وابستگی به سرورهای Pulumi نیز نخواهید داشت.

بعد از نصب Pulumi CLI می‌توانید یک پروژه را با یکی از زبان‌های برنامه نویسی Go - C# - JavaScript - Python ایجاد نموده و سپس داخل آن Resourceهای خود را بسازید و تنظیمات Firewall را ایجاد کنید و ...

سپس با دستور Pulumi up تغییرات شما روی Development یا هر Stage دیگری که انتخاب کرده‌اید، اعمال می‌شوند. در نهایت اگر باز Infra احتیاج به تغییری داشته باشد، ابتدا فایل پروژه را تغییر می‌دهید و بعد سایر روال‌های لازم درون تیمی، اعم از Code Review و ... را می‌گذرانید و سپس مجدد Pulumi up را اجرا می‌کنید.

در ادامه یک نمونه کد را می‌بینیم، از راه اندازی App Service - Sql Server - Blob Storage - Application Insights

App Service ساخته شده که Backend ما را اجرا می‌کند، هم Connection String اتصال به دیتابیس را خواهد داشت و هم Connection String مربوط به Blob Storage را تا فایل‌هایش را درون آن ذخیره کند و در نهایت Application Insights هم وظیفه Monitoring را به عهده خواهد داشت.
var sqlDatabasePassword = pulumiConfig.RequireSecret("sql-server-nikola-dev-password");
var sqlDatabaseUserId = pulumiConfig.RequireSecret("sql-server-nikola-dev-user-id");

var resourceGroup = new ResourceGroup("rg-dds-nikola-dev", new ResourceGroupArgs
{
    Name = "rg-dds-nikola-dev",
    Location = "WestUS"
});

var storageAccount = new Account("storagenikoladev", new AccountArgs
{
    Name = "storagenikoladev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AccountKind = "StorageV2",
    AccountReplicationType = "LRS",
    AccountTier = "Standard",
});

var container = new Container("container-nikola-dev", new ContainerArgs
{
    Name = "container-nikola-dev",
    ContainerAccessType = "blob",
    StorageAccountName = storageAccount.Name
});

var blobStorage = new Blob("blob-nikola-dev", new BlobArgs
{
    Name = "blob-nikola-dev",
    StorageAccountName = storageAccount.Name,
    StorageContainerName = container.Name,
    Type = "Block"
});

var appInsights = new Insights("app-insights-nikola-dev", new InsightsArgs
{
    Name = "app-insights-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    ApplicationType = "web" // also general for mobile apps
});

var sqlServer = new SqlServer("sql-server-nikola-dev", new SqlServerArgs
{
    Name = "sql-server-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AdministratorLogin = sqlDatabaseUserId,
    AdministratorLoginPassword = sqlDatabasePassword,
    Version = "12.0"
});

var sqlDatabase = new Database("sql-database-nikola-dev", new DatabaseArgs
{
    Name = "sql-database-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    ServerName = sqlServer.Name,
    RequestedServiceObjectiveName = "Basic"
});

var appServicePlan = new Plan("app-plan-nikola-dev", new PlanArgs
{
    Name = "app-plan-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    Sku = new PlanSkuArgs
    {
        Tier = "Shared",
        Size = "D1"
    }
});

var appService = new AppService("app-service-nikola-dev", new AppServiceArgs
{
    Name = "app-service-nikola-dev",
    ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
    Location = resourceGroup.Location,
    AppServicePlanId = appServicePlan.Id,
    SiteConfig = new AppServiceSiteConfigArgs
    {
        Use32BitWorkerProcess = true, // X64 not allowed in shared plan!
        AlwaysOn = false, // not allowed in shared plan!
        Http2Enabled = true
    },
    AppSettings =
    {
        { "ApplicationInsights:InstrumentationKey", appInsights.InstrumentationKey },
        { "APPINSIGHTS_INSTRUMENTATIONKEY", appInsights.InstrumentationKey }
    },
    ConnectionStrings = new InputList<AppServiceConnectionStringArgs>()
    {
        new AppServiceConnectionStringArgs
        {
            Name = "AppDbConnectionString",
            Type = "SQLAzure",
            Value = Output.Tuple(sqlServer.Name, sqlDatabase.Name, sqlDatabaseUserId, sqlDatabasePassword).Apply(t =>
            {
                (string _sqlServer, string _sqlDatabase, string _sqlDatabaseUserId, string _sqlDatabasePassword) = t;
                return $"Data Source=tcp:{_sqlServer}.database.windows.net;Initial Catalog={_sqlDatabase};User ID={_sqlDatabaseUserId};Password={_sqlDatabasePassword};Max Pool Size=1024;Persist Security Info=true;Application Name=Nikola";
            })
        },
        new AppServiceConnectionStringArgs
        {
            Name = "AzureBlobStorageConnectionString",
            Type = "Custom",
            Value = Output.Tuple(storageAccount.PrimaryAccessKey, storageAccount.Name).Apply(t =>
            {
                (string _primaryAccess, string _storageAccountName) = t;
                return $"DefaultEndpointsProtocol=https;AccountName={_storageAccountName};AccountKey={_primaryAccess};EndpointSuffix=core.windows.net";
            })
        }
    }
});

appService.OutboundIpAddresses.Apply(ips =>
{
    foreach (string ip in ips.Split(','))
    {
        new FirewallRule($"app-srv-{ip}", new FirewallRuleArgs
        {
            Name = $"app-srv-{ip}",
            EndIpAddress = ip,
            ResourceGroupName = resourceGroup.Name,
            ServerName = sqlServer.Name,
            StartIpAddress = ip
        });
    }

    return (string?)null;
});
حال فرض کنید در Sprint جدید، شروع به استفاده از Redis می‌کنیم. به این ترتیب فایل بالا تغییر می‌کند و یک Redis نیز به آن اضافه می‌شود. فایل بالا Single source of truth است و در واقع با نگاه به آن می‌فهمیم که Infra مان چه ساختاری دارد (دقیقا مشابه مدل در Entity Framework Core).

سپس زمانیکه تغییرات قرار است روی QA برود، روال CI/CD می‌تواند به صورت خودکار ابتدا Infra مربوط به خودش را (یعنی QA) را تغییر دهد تا Redis دار شود و سپس پروژه را پابلیش کند و Migrationهای مربوط به Database را هم اجرا کند و اگر کل این فرآیند با موفقیت طی شود، مجدد در هنگام پابلیش به Production نیز بدون هر گونه کار دستی، تمامی این موارد به شکل خودکار اعمال می‌شوند و این خود یک بهبود اساسی را در روال DevOps پروژه ایجاد می‌کند.
نظرات مطالب
چند ستونه کردن در iTextSharp
با سلام ...
به نظر شما بهتر نیست برای کارهامون از ابزارهای گزارش ساز استفاده کنیم؟
 به نظر جای خالی مطلبی درباره ابزارهای گزارش ساز و مقایسه اونها در سایتتون احساس میشه.

ممنون از سایت خوبتون...