مطالب
آموزش (jQuery) جی کوئری 7#
پس از انواع روش‌های انتخاب عناصر در jQuery اکنون زمان آشنایی با متدها و توابعی جهت پردازش مجموعه انتخاب شده رسیده است.
٢-٣- مدیریت مجموعه انتخاب شده
هز زمان که مجموعه ای از عناصر انتخاب انتخاب می‌شوند، خواه این عناصر از طریق انتخاب کننده‌ها انتخاب شده باشند و یا تابع ()$ در صدد ایجاد آن باشد، مجموعه ای در اختیار داریم که آماده دستکاری و اعمال تغییر با استفاده از متدهای jQuery می‌باشد. این متدها را در پست‌های آتی بررسی خواهیم کرد. اما اکنون به این نکته می‌پردازیم که اگر بخواهیم از همین مجموعه انتخاب شده زیر مجموعه ای ایجاد کنیم و یا حتی آن را گسترش دهیم، چه باید کرد؟ به طور کلی در این پست پیرامون این مورد بحث خواهد شد که چگونه می‌توانیم مجموعه انتخاب شده را به آن صورت که می‌خواهیم بهیود دهیم.
برای درک مطالبی که قصد توضیح آنها را در این قسمت داریم، یک صفحه کارگاهی دیگر نیز در فایل قابل دانلود این کتاب موجود می‌باشد که با نام chapter2/lab.wrapped.set.html قابل دسترسی می‌باشد. نکته مهم در مورد این صفحه کارگاهی آن است که می‌بایست عبارات و دستورهای کامل را با ساختار صحیح وارد کنیم در غیر این اینصورت این صفحه کاربردی نخواهد داشت.


٢-٣-١-تعیین اندازه یک مجموعه عناصر
قبلا اشاره کردیم که مجموعه عناصر jQuery شباهت هایی با آرایه دارد. یکی از این شباهت‌ها داشتن ویژگی length می‌باشد که مانند آراه در جاوااسکریپت ، تعداد عناصر موجود در مجموعه را شامل می‌شود.
افزون بر این ویژگی، jQueryیک متد را نیز معرفی کرده است که دقیقا شبیه به length عمل می‌کند. این متد ()size می‌باشد که استفاده از آن را در مثال زیر مشاهده می‌کنید.
$('#someDiv')
       .html('There are '+$('a').size()+' link(s) on this page.');
این مثال تمام لینک‌های موجود در صفحه را شناسایی می‌کند و سپس بااستفاده از متد ()size تعداد آنها را بر می‌گرداند. در واقع یک رشته ایجاد می‌شود و در یک عنصر با شناسه someDiv قرار داده می‌شود. متد html در پست‌های آتی بررسی می‌شود. فرم کلی متد ()size را در زیر مشاهده می‌کنید.
()size
تعداد عناصر موجود در مجموعه را محاسبه می‌کند
پارامترها
بدون پارامتر
خروجی
تعداد عناصر مجموعه
اکنون که تعداد عناصر مجموعه را می‌دانیم چگونه می‌توانیم به هریک از آنها دسترسی مستقیم داشته باشیم؟

٢-٣-٢-بکارگیری عنصرهای مجموعه
به طور معمول پس از انتخاب یک مجموعه با استفاده از متدهای jQuery، عملی را بروی آن عناصر انتخاب شده انجام می‌دهیم، مانند مخفی کردن آنها با متد ()hide، اما گاهی اوقات می‌خواهیم بروی یک یا چند مورد خاص از عناصر انتخاب شده عملی را اعمال کنیم. jQuery چند روش مختلف را به منظور اینکار ارایه می‌دهد.

از آنجا که مجموعه عناصر انتخاب شده در jQuery مانند آرایه در جاوااسکریپت می‌باشد، بنابراین به سادگی می‌توانیم از اندیس برای دستیابی به عناصر مختلف مجموعه استفاده کنیم. برای مثال به منظور دسترسی به اولین عکس از مجموعه عکس‌های انتخاب شده که دارای صفت alt می‌باشند از دستور زیر استفاده می‌کنیم:
$('img[alt]')[0]
اما اگر ترجیح می‌دهید به جای اندیس از یک متد استفاده کنید، jQuery متد ()get را در نظر گرفته است:
(get(index
برای واکشی یک یا تمام عناصر موجود در مجموعه استفاده می‌شود. اگر برای این متد پارامتری ارسال نشود، تمام عناصر را در قالب یک آرایه جاوااسکریپت بر می‌گرداند، اما در صورت ارسال یک پارامتر، تنها آن عنصر را بر می‌گرداند.
پارامتر
شماره اندیس یک عنصر که می‌بایست یک مقدار عددی باشد.
خروجی
یک یا آرایه ای از عناصر
دستور زیر مانند دستور قبلی عمل می‌کند:
$('img[alt]').get(0)
متد ()get می‌تواند برای بدست آوردن یک ارایه از عناصر پیچیده نیز استفاده شود. مثلا:
var allLabeledButtons = $('label+button').get();
خروجی دستور بالا لیست تمام button‌های موجود در صفحه است که بعد از عنصر label قرار گرفته اند، در نهایت این آرایه در متغیری به نام allLabeledButtons قرار خواهد گرفت.

در متد ()get دیدیم که با دریافت شماره اندیس یک عنصر، آن عنصر را برای ما برمی گرداند، عکس این عمل نیز امکان پذیر می‌باشد. فرض کنید می‌خواهیم از میان تمام عناصر عکس، شماره اندیس عکسی با شناسه findMe را بدست آوریم. برای این منظور می‌توانیم از کد زیر بهره ببریم:

var n = $('img').index($('img#findMe')[0]);
فرم کلی متد ()index به صورت زیر است:
(index(element
عنصر ارسالی را در مجموعه عناصر پیدا می‌کند، سپس شماره اندیس ان را بر می‌گرداند. اگر چنین عنصری در مجموعه یافت نشد خروجی 1- خواهد بود.
پارامتر
پارامتر این متد می‌تواند یک عنصر و یا یک انتخاب کننده باشد که خروجی انتخاب کننده نیز در نهایت یک عنصر خواهد بود.
خروجی
شماره اندیس عنصر در مجموعه

٢-٣-٣-برش و کوچک کردن مجموعه ها
ممکن است شرایطی پیش آید که پس از بدست آوردن یک مجموعه عناصر انتخاب شده نیاز باشد که عنصری به آن مجموعه اضافه و یا حتی عنصری را از آن حذف کنیم تا در نهایت مجموعه ای باب میل ما بدست آید. برای انجام چنین تغییرهایی در یک مجموعه jQuery کلکسیون بزرگی از متدها را برای ما به همراه دارد. اولین موردی که به آن می‌پردازیم، افزودن یک عنصر به مجموعه می‌باشد.

اضافه کردن عناصر بیشتر به یک مجموعه عنصر انتخاب شده
همواره ممکن است شرایطی پیش آید که پس از ایجاد یک مجموعه عناصر انتخاب شده، بخواهیم عنصری را به آن اضافه کنیم. یکی از دلایلی که باعث می‌شود این امر در jQuery بیشتر مورد نیاز باشد توانایی استفاده از متدهای زنجیره ای در jQuery است.
ابتدا یک مثال ساده را بررسی می‌کنیم. فرض کنید می‌خواهیم تمام عناصر عکس که دارای یکی از دو خصوصیت alt و یا title می‌باشند را انتخاب کنیم، با استفاده از انتخاب کننده‌های قدرتمند jQuery دستوری مانند زیر خواهیم نوشت:
$('img[alt],img[title]')
اما برای آنکه با متد ()add که به منظور افزودن عنصر به مجموعه عناصر می‌باشد آشنا شوید این مثال را به صورت زیر می‌نویسیم:
$('img[alt]').add('img[title]')
استفاده از متد ()add به این شکل موجب می‌شود تا بتوانیم مجموعه‌های مختلف را به یکدیگر متصل کنیم و یک مجموعه کلی‌تر از عناصر انتخاب شده ایجاد کنیم. متد ()add در این حالت مانند متد ()end عمل می‌کند که در قسمت ٢-٣-٦شرح داده خواهد شد.
ساختار کلی متد ()add به صورت زیر است:
َ(add(expression
ابتدا یک کپی از مجموعه انتخاب شده ایجاد می‌کند، سپس با افزودن محتویات پارامتر expression به آن نمونه، یک مجموعه جدید تشکیل می‌دهد. پارامتر expression می‌تواند حاوی یک انتخاب کننده، قطعه کد HTML، یک عنصر و یا آرایه ای از عناصر باشد.
پارامتر
در این پارامتر مواردی (مانند رشته، آرایه، المان) که می‌خواهیم به مجموعه عناصر انتخاب شده اضافه شوند قرار می‌گیرد. که می‌تواند انتخاب کننده، قطعه کد HTML، یک عنصر و یا ارایه ای از عناصر باشد.
خروجی
یک کپی از مجموعه اصلی به علاوه موارد اضافه شده.
اصلاح عناصر یک مجموعه عنصر انتخاب شده
در قسمت قبل دیدیم که چگونه با استفاده از متد ()add و با بکار گیری آن در توابع زنجیره ای، توانستیم عناصری جدید به مجموعه انتخاب شده اضافه کنیم. عکس این عمل را نیز می‌توان با ستفاده از متد ()not در توابع زنجیره ای انجام داد. این متد عملکرید شبیه به فیلتر not: دارد، اما با این تفاوت که بکار گیری آن مانند متد ()add می‌باشد و می‌توان در هر جایی از زنجیره از آن استفاده کرد تا عناصر مورد نظر را از مجموعه انتخاب شده حذف کنیم.
فرض کنید می‌خواهیم تمامی عناصر عکسی را که دارای خصوصیت title می‌باشند به استثنای آن موردی که واژه puppy در مقدار مربوط به این صفت استفاده کرده اند را انتخاب کنیم. این کار به سادگی و با استفاده از دستوری مانند([ "img[title]:not([title*="puppy می‌توان انجام داد. اما برای آن که مثالی از چگونگی کار متد ()not ببینید، این کار را به شکل زیر انجام می‌دهیم:
$('img[title]').not('[title*=puppy]')
این دستور تمام عکس‌های دارای خصوصیت title را به استثنا titleهایی که مقدار puppy در آنها وجود دارد را انتخاب می‌کند.
شکل کلی متد ()not مانند زیر است:
(not(expression
ابتدا یک کپی از مجموعه انتخاب شده ایجاد می‌کند، سپس از آن کپی عناصری را که expression مشخص می‌کند را حذف می‌نماید.
پارامتر
این پارامتر تعیین کننده عناصر در نظر گرفته شده برای حذف می‌باشد. این پارامتر می‌تواند یک عنصر، ارایه ای از عناصر، انتخاب کننده و یا یک تابع باشد.
اگر این پارامتر تابع باشد، تک تک عناصر مجموعه به آن ارسال می‌شوند و هر یک که خروجی تابع را برابر با مقدار true کند، حذف می‌شود.
خروجی
یک کپی از مجموعه اصلی بدون موارد حذف شده. 
این شیوه برای ایجاد مجموعه هایی که انتخاب کننده‌ها قادر به ساخت آن‌ها نمی‌باشند، کاربرد بسیار مناسبی دارد، زیرا از تکنیک‌های برنامه نویسی استفاده می‌کند و دست ما را برای اعمال انتخاب‌های گوناگون باز می‌کند.
اگر در شرایطی خاص با حالتی روبرو شدید که احساس کردید عکس این انتخاب برای شما کارایی دارد، باز می‌توانید از یکی دیگر از متدهای jQuery استفاده کنید، متد ()filter عملکردی مشابه با متد ()not دارد با این تفاوت که عناصری از مجموعه حذف می‌شوند که خروجی تابع را false کنند.
فرض کنید می‌خواهیم تمام عناصر td که دارای یک عنصر عددی می‌باشند را انتخاب کنیم. با وجود قدرت فوق العاده انتخاب کننده‌های jQuery به ما ارایه می‌دهند، انجام چنین کاری با استفاده از انتخاب کننده‌ها غیر ممکن است. در این حالت از متد ()filter را به شکل زیر استفاده می‌کنیم:
$('td').filter(function(){return this.innerHTML.match(/^\d+$/)})
دستور فوق یک مجموعه از تمام عناصر td انتخاب می‌کند، سپس تک تک عناصر مجموعه انتخاب شده را به تابعی که پارامتر متد ()filter می‌باشد، ارسال می‌کند. این تابع با استفاده از عبارت منظم مقدار عنصر کنونی را می‌سنجد. اگر این مقدار یک یا زنجیره ای از ارقام بود، خروجی تابع true خواهد بود، و ان عنصر از مجموعه حذف نمی‌شود، اما اگر این مقدار عددی نبود، خروجی تابع false بوده و عنصر از مجموعه کنار گذاشته می‌شود.
شکل کلی متد ()filter به شکل زیر است.
(filter(expression
ابتدا یک کپی از مجموعه انتخاب شده ایجاد می‌کند، سپس از آن کپی عناصری را که expression مشخص می‌کند را حذف می‌نماید.
پارامتر
این پارامتر تعیین کننده عناصر در نظر گرفته شده برای حذف می‌باشد. این پارامتر می‌تواند یک عنصر، ارایه ای از عناصر، انتخاب کننده و یا یک تابع باشد.
اگر این پارامتر تابع باشد، تک تک عناصر مجموعه به آن ارسال می‌شوند و هر یک که خروجی تابع را برابر با مقدار false کند، حذف می‌شود.
خروجی
یک کپی از مجموعه اصلی بدون عناصر حذف شده.  

ایجاد یک زیر مجموعه از مجموعه عناصر انتخاب شده
گاهی اوقات داشتن یک زیر مجموعه از عناصر یک مجموعه، چیزی است که دنبال آن هستیم. برای این منظور jQuery متد ()slice را ارایه می‌کند که عناصر را بر اساس جایگاه آن‌ها به زیر مجموعه هایی کوچکتر تقسیم می‌کند. نتیجه استفاده از این متد یک مجموعه جدید برگرفته از تعدادی عناصر پشت سر هم،از یک مجموعه انتخاب شده خواهد بود:
شکل کلی متد ()slice مانند زیر است:
(slice(begin, end
ایجاد و برگرداندن یک مجموعه جدید از بخشی از عناصر پشت سر هم در یک مجموعه اصلی.
پارامتر
begin: پارامتر begin که یک پارامتر عددی می‌باشد و مقدار اولیه آن از صفر آغاز می‌شود، نشان دهنده اولین عنصری است که می‌خواهیم در مجموعه جدید حضور داشته باشد.
end: پارامتر دوم که آن هم یک پارامتر عددی می‌باشد و از صفر آغاز می‌شود، در این متد اختیاری است. این پارامتر اولین عنصری است که نمی‌خواهیم از آن به بعد در مجموعه جدید حضور داشته باشد را مشخص می‌کند. اگر مقداری برای این پارامتر ننویسیم، به صورت پیش فرض تا انتهای مجموعه انتخاب می‌شود.
خروجی
یک مجموعه عنصر جدید.
 اگر بخواهیم از یک مجموعه کلی، تنها یک عنصر را در قالب یک مجموعه انتخاب کنیم می‌توانیم از متد ()slice استفاده کنیم و مکان آن عنصر در مجموعه را به آن ارسال کنیم. دستور زیر مثالی از این حالت می‌باشد:
$('*').slice(2,3);
این مثال ابتدا تمام عناصر موجود در صفحه را انتخاب می‌کند، سپس سومین عنصر از آن مجموعه را در یک مجموعه جدید باز می‌گرداند. دقت کنید که دستور فوق با دستور (2)get.('*')$ کاملا متفاوت است، چرا که خروجی این دستور تنها یک عنصر است، در حالی که خروجی دستور فوق یک مجموعه است.
از همین رو دستور زیر باعث ایجاد یک مجموعه که شامل چهار عنصر اولیه صفحه می‌باشد، می‌شود.
$('*').slice(0,4);
برای ایجاد یک مجموعه از عناصر انتهایی موجود در صفحه نیز می‌توان از دستوری مانند زیر استفاده کرد:
$('*').slice(4);
این دستور تمام عناصر موجود در صفحه را انتخاب می‌کند، سپس مجموعه ای جدید می‌سازد که تمام عناصر به استثنای چهار عنصر اول را در خود جای می‌دهد.


٢-٣-٤-ایجاد مجموعه بر اساس روابط
jQuery به ما این توانایی را داده است تا مجموعه هایی را انتخاب کنیم، که اساس انتخاب عناصر، رابطه سلسله مراتبی آنها با عناصر HTML صفحه باشد. اکثر این متدها یک پارامتر اختیاری از نوع انتخاب کننده دریافت می‌کنند که می‌تواند برای انتخاب عناصر مجموعه استفاده شود. در صورتی که چنین پارامتری ارسال نگردد، تمام عناصر واجد شرایط متد در مجموعه انتخاب می‌شوند.


جدول ٢-٤-متدهای موجود برای ایجاد مجموعه‌های جدید بر اساس روابط
 توضیح متد
 مجموعه ای را برمی گرداند که شامل تمام فرزندان بدون تکرار از عناصر مجموعه می‌باشد.
() children
 مجموعه ای شامل محتویات تمام عناصر برمی گرداند. (از این متد معمولا برای عناصر iframe استفاده می‌شود)
() contents
 مجموعه ای شامل فرزندان پدرش که بعد از خود این عنصر می‌باشند را برمی گرداند. این مجموعه عنصر تکراری ندارد.
() next
 مجموعه ای شامل تمام فرزندان پدرش که بعد از خود این عنصر می‌باشند را بر می‌گرداند.
() nextAll
 مجموعه ای شامل نزدیک‌ترین پدر اولین عنصر مجموعه را بر می‌گرداند.
() parent
 مجموعه ای شامل تمام پدران مستقیم عناصر مجموعه را بر می‌گرداند. این مجموعه عنصر تکراری ندارد.
() parents
 مجموعه ای شامل فرزندان پدرش که قبل از خود این عنصر می‌باشند را برمی گرداند. این مجموعه عنصر تکراری ندارد. () prev
  مجموعه ای شامل تمام فرزندان پدرش که قبل از خود این عنصر می‌باشند را بر می‌گرداند. () prevAll
 مجموعه ای بدون عنصر تکراری را بر می‌گرداند که شامل تمام فرزندان پدر خود عنصر خواهد بود.
() siblings
تمامی جدول بالا غیر از متد ()contents پارامتری از نوع رشته که انتخاب کننده برای متد می‌باشند، استفاده می‌کند.

٢-٣-٥-استفاده از مجموعه‌های انتخاب شده برای انتخاب عناصر
با وجود اینکه تاکنون با شمار زیادی از توانایی‌های انتخاب و انتخاب کننده‌ها در jQuery آشنا شده اید، هنوز چند مورد دیگر نیز برای افزایش قدرت انتخاب باقی مانده است.
متد ()find بروی یک مجموعه عناصر انتخاب شده به کار گرفته می‌شود و یک پارامتر ورودی نیز دارد. این پارامتر که یک انتخاب کننده است تنها بروی فرزندان این مجموعه اعمال می‌شود. برای مثال فرض کنید یک مجموعه از عناصر انتخاب و در متغیر wrapperSet قرار گرفته است. با دستور زیر می‌توانیم تمام عناصر (تگ) cite را که درون یک تگ p قرار گرفته اند را انتخاب کنیم، به شرطی که آن‌ها فرزندان عناصر مجموعه wrapperSet باشند:
wrappedSet.find('p cite')
البته می‌توانیم این تکه کد را به صورت زیر هم بنویسیم:
$('p cite', wrapperSet)
مانند سایر متدهای معرفی شده قدرت اصلی این متد نیز هنگام استفاده در متدهای زنجیره ای مشخص می‌شود.
شکل کلی متد ()findمانند زیر است:
(find(selector
یک مجموعه عنصر جدید ایجاد می‌کند که شامل فرزندان عناصر مجموعه قبل می‌شود.
پارامتر
یک انتخاب کننده است که در قالب یک رشته به این متد ارسال می‌شود.
خروجی
یک مجموعه عنصر جدید
جهت پیدا کردن عناصری که داخل یک wrapperSet می‌توانیم از متد دیگری به نام ()contains نیز استفاده کنیم. این متد مجموعه ای را بر می‌گرداند که شامل تمام عناصری است که در انتخاب کننده پارامتر ورودی است. مثلا
$('p').contains('Lorem ipsum')
این دستور تمامی عناصر p را که شامل Lorem ipsum است را بر می‌گرداند. قالب کلی متد مانند زیر است:
(contains(text
مجموعه ای از عناصر که شامل متن ورودی می‌باشند را بر می‌گرداند.
پارامتر
رشته ورودی که می‌خواهیم در عنصر فراخوان متد جستجو شود.
خروجی
مجموعه ای از عناصر از نوع فراخوان متد را بر می‌گرداند که شامل متن ورودی باشد.
آخرین متدی که به بررسی آن می‌پردازیم متد ()is می‌باشد. با استفاده از این متد می‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که دست کم یک عنصر از مجموعه عناصر، شرایط مشخص شده توسط ما را دارا باشد. یک انتخاب کننده به این متد ارسال می‌شود، اگر عنصری از مجموعه عناصر انتخاب شد، خروجی متد true می‌شود و در غیر این صورت مقدار false بر گردانده خواهد شد. برای مثال:
var hasImage = $('*').is('img');
در صورت وجود دست کم یک عنصر عکس در کل عناصر صفحه، دستور بالا مقدار متغیر hasImage را برابر true قرار می‌دهد.
قالب کلی متد ()is مانند زیر است:
(is(selector
بررسی می‌کند که آیا عنصری در مجموعه وجود دارد که انتخاب کننده ارسالی آن را انتخاب کند؟
پارامتر
یک انتخاب کننده است که در قالب یک رشته به این متد ارسال می‌شود.
خروجی
مقدار true در صورت وجود دست کم یک عنصر و false در صورت عدم وجود توسط تابع برگردانده می‌شود.

٢-٣-٦-مدیریت زنجیره‌های jQuery
تاکنون در مورد استفاده از متدها و توابع زنجیره ای زیاد بحث کرده ایم و انجام چندین عمل در یک دستور را به عنوان یک قابلیت بزرگ معرفی کرده ایم و البته از آن هم استفاده کردیم و در ادامه نیز استفاده خواهیم کرد. به کار گیری متدها به صورت زنجیره ای نه تنها موجب نوشتن کدهای قدرتمند و قوی به صورت مختصر و خلاصه می‌شود، بلکه از لحاظ کارایی نیز نکته مثبتی محسوب می‌شود، زیرا برای اعمال هر متد نیازی به محاسبه و انتخاب مجدد مجموعه نخواهد بود.
بنابراین متدهای مختلفی که در زنجیره استفاده می‌کنیم، برخی از آنها ممکن است مجموعه‌های جدیدی تولید کنند. برای مثال استفاده از متد ()clone موجب می‌شود تا مجموعه ای جدید از کپی عناصر در مجموعه اول ایجاد شود. زمانی که یکی از متدهای زنجیره یک مجموعه جدید را تولید می‌کند، دیگر راهی برای استفاده از مجموعه پیشین در زنجیره نخواهیم داشت و این نکته زنجیره ما را به خطر می‌اندازد. عبارت زیر را در نظر بگیرید:
$('img').clone().appendTo('#somewhere');
این مثال دو مجموعه ایجاد می‌کندو نخست مجموعه ای شامل تمام عناصر عکس صفحه ایجاد می‌شود و مجموعه دوم کپی مجموعه اول است که به انتهای عنصری با شناسه somewhere اضافه می‌شود. حال اگر بخواهیم پس از اعمال کپی بروی مجموعه اصلی عملی مانند افزودن یک کلاس را بروی آن انجام دهیم چه باید بکنیم؟ همچنین نمی‌توانیم مجموعه اصلی را به انتهای زنجیره انتقال دهیم، چون بروی قسمتی دیگر اثر خواهد گذاشت.
برای مرتفع کردن چنین نیازی، jQuery متد ()end را معرفی کرده است. زمانی از این متد استفاده می‌شود،  یک نسخه پشتیبان از مجموعه کنونی ایجاد می‌شود . همان مجموعه برگردانده می‌شود. بنابراین اگر متدی پس از آن ظاهر شودف اثرش بروی مجموعه اولیه خواهد بود. مثال زیر را در نظر بگیرید:
$('img').clone().appendTo('#somewhere').end().addClass('beenCloned');
این مثال دو مجموعه ایجاد می‌کندو نخست مجموعه ای شامل تمام عناصر عکس صفحه ایجاد می‌شود و مجموعه دوم کپی مجموعه اول است که به انتهای عنصری با شناسه somewhere اضافه می‌شود. اما با استفاده از متد ()end  همان مجموعه اولیه در ادامه زنجیره قرار خواهد گرفت و سپس متد ()addClass بروی تمامی عناصر عکس اعمال می‌شود، نه تنها عکس‌های موجود در مجموعه اول، اگر از متد ()end  استفاده نشود متد ()addClass برویعناصر مجموعه دوم اعمال خواهد شد.
قالب کلی متد ()end به شکل زیر است:
()end
در متدهای زنجیره ای استفاده می‌شود و از مجموعه کنونی یک پشتیبان می‌گیرد تا همان مجموعه در زنجیره جریان داشته باشد.
پارامتر
ندارد
خروجی
مجموعه عنصر قبلی
شاید در نظر گرفتن مجموعه‌ها در متدهای زنجیره ای به شکل یک پشته به درک بهتر از متد ()end  کمک کند. هر زمان که یک مجموعه جدید در زنجیره ایجاد می‌شود، آن مجموعه به بالای پشته افزوده می‌شود، اما با فراخوانی متد ()end، بالاترین مجموعه از این پشته برداشته می‌شود و مجدادا مجموعه پیشین در زنجیره قرار می‌گیرد.
متد دیگری که توانایی ایجاد تغییر در این پشته خیالی را دارد، متد ()andSelf می‌باشد. این متد دو مجموعه بالای پشته را با یکدیگر ادغام می‌کند و آن‌ها را به یک مجموعه تبدیل می‌کند.
شکل کلی متد ()andSelf به صورت زیر است:
()andSelf
دو مجموعه پیشین در یک زنجیره را با یکدیگر ادغام می‌کند.
پارامتر
ندارد
خروجی
مجموعه عنصری ادغام شده
در مباحث بعدی کار با صفت‌ها و ویژگی‌های عناصر بحث خواهد شد.

موفق و موید باشید
مطالب
MongoDb در سی شارپ (بخش ششم)
یکی از نیازهایی که در حین کار با دیتابیس‌ها احساس میشود، دریافت اطلاعات ورودی از فرمت‌های دیگر و یا تبدیل دیتای موجود به قالب‌های دیگر است. به عنوان مثال خروجی دیتا را به CSV و یا اطلاعات CSV را در دیتابیس وارد کنیم.

در ادامه‌ی کار با ابزارهای پشتیبان گیری که داخل شاخه Bin قرار داشتند، ابزارهای دیگری را معرفی می‌کنیم.

MongoExport از اطلاعات داخل دیتابیس شما خروجی گرفته و آن‌را به قالب مورد نظر بر میگرداند. تعدادی از پارامترهای آن به شرح زیر است:

 نام پارامتر
شرح کارکرد
 c- یا collection--
 میتواند خروجی را به یک کالکشن خاص محدود کند.
 d- یا db--
از دیتابیسی مشخص استفاده کند.
 u- یا username-
نام کاربری سرور
 p- یا password--
 کلمه عبور سرور 
 dbpath--
 مسیر پوشه‌ای را که دیتاها داخل آن است، دریافت میکند و به جای ایجاد یک Instance مستقیم، خروجی را ارائه میکند.
توجه : در این حالت پوشه به طور کامل قفل خواهد شد و سرور نباید در حالت اجرا قرار گرفته باشد.
 DirectoryPerDb--
در صورتیکه هر دیتابیسی دارای محل جداگانه‌ای برای خروجی باشد.  
 o- یا out--
محل ذخیره خروجی را مشخص میکند.  
 f-  یا field--
نام فیلدهایی که قرار است در خروجی ظاهر شوند. به شکل زیر نوشته می‌شود:
field Title,ISBN--
fieldfile--
معرفی نام فیلدها در یک فایل جداگانه. نام هر فیلد در یک خط باید قرار بگیرد.
Title
ISBN
 q- یا query--
خروجی به شکل کوئری و جیسن در قالب رشته
csv--
خروجی csv به جای جیسن
 
D:\Program Files\MongoDB\Server\3.4\bin>mongoexport -d publisher -c books -f Title,ISBN --csv -o D:\temp\books.csv
2017-03-04T22:50:20.671+0330    csv flag is deprecated; please use --type=csv instead
2017-03-04T22:50:20.673+0330    connected to: localhost
2017-03-04T22:50:20.673+0330    exported 7 records
دستور بالا نام و isbn کتاب‌ها را در قالب فایل csv ذخیره میکند.

توجه: نام فیلدها، CaseSensitive بوده و در غیر اینصورت، فیلد مورد نظر شامل ستونی خالی خواهد بود.


MongoImport هم برای ورود داده‌ها به کار می‌رود. پارامترهای این دستور همانند بالا است، ولی با چند پارامتر مهم دیگر که در پایین ذکر می‌شود:

 پارامتر شرح کارکرد
ignoreBlanks 
 مقادیر خالی ندیده گرفته می‌شوند.
 type-- نوع فایل ورودی  چیست؟   json,tsv,csv
 upset درج مقادیری که از قبل موجود هستند.
upsertFields
همانند بالا فقط برای فیلدهایی که ذکر شده‌است.
stopOnError
با برخورد به اولین خطا، کار ورود را نادیده بگیر.

D:\Program Files\MongoDB\Server\3.4\bin>mongoimport -d publisher -c books -f Title,ISBN --type csv D:\temp\books.csv
2017-03-04T23:05:50.588+0330    connected to: localhost
2017-03-04T23:05:50.591+0330    imported 8 documents

کد بالا، فایل قبلی را به داخل فایل اضافه میکند.
نظرات مطالب
EF Code First #7
زمانی که از EF Database first  استفاده میکنم ، جدولی مثل  RolesJoinCustomers  در مثال بالا جزء جداول قرار نمیگیرد !  چطور میتوانم از طریق database first  به این جدول دستیابی پیدا کنم و ردیفی را اضافه کنم یا با جداول دیگه عمل  join  را انجام دهم ؟ لطفا راهنمایی کنید
نظرات مطالب
پردازش‌های Async در Entity framework 6
از متدهای الحاقی جدید Async که نامبرده شدند استفاده کنید (بجای متدهای قدیمی معادل) به همراه Set برای دستیابی به موجودیت‌ها؛ مثلا:
    public async Task<List<T>> GetAllAsync()
    {
        return await _dbContext.Set<T>().ToListAsync();
    }
مطالب دوره‌ها
بررسی قسمت‌های مختلف قالب پروژه WPF Framework تهیه شده
پس از ایجاد یک Solution جدید توسط قالب WPF Framework، هشت پروژه به صورت خودکار اضافه خواهند شد:



1) پروژه ریشه که بسته به نامی که در ابتدای کار انتخاب می‌کنید، تغییر نام خواهد یافت.
برای مثال اگر نام وارد شده در ابتدای کار MyWpfFramework باشد، این پروژه ریشه نیز، MyWpfFramework نام خواهد داشت. از آن صرفا جهت افزودن Viewهای برنامه استفاده می‌کنیم. کلیه Viewها در پوشه View قرار خواهند گرفت و با توجه به ساختار خاصی که در اینجا انتخاب شده، این Viewها باید از نوع Page انتخاب شوند تا با سیستم راهبری فریم ورک هماهنگ کار کنند.
در داخل پوشه Views، هر بخش از برنامه را می‌توان داخل یک زیر پوشه قرار داد. برای مثال قسمت Login سیستم، دارای سه صفحه ورود، نمایش پیام خوش آمد و نمایش صفحه عدم دسترسی است.
متناظر با هر Page اضافه شده، در پروژه MyWpfFramework.Infrastructure یک ViewModel در صورت نیاز اضافه خواهد شد. قرار داد ما در اینجا ترکیب نام View به علاوه کلمه ViewModel است. برای مثال اگر نام View اضافه شده به پروژه ریشه برنامه، LoginPage است، نام ViewModel متناظر با آن باید LoginPageViewModel باشد تا به صورت خودکار توسط برنامه ردیابی و وهله سازی گردد.
این پروژه از کتابخانه MahApps.Metro استفاده می‌کند و اگر به فایل MainWindow.xaml.cs آن مراجعه کنید، ارث بری پنجره اصلی برنامه را از کلاس MetroWindow مشاهده خواهید نمود. این فایل‌ها نیازی به تغییر خاصی نداشته و به همین نحو در این قالب قابل استفاده هستند.
و در پوشه Resources آن یک سری قلم و آیکون را می‌توانید مشاهده نمائید.

2) پروژه MyWpfFramework.Common
در این پروژه کلاس‌هایی قرار می‌گیرند که قابلیت استفاده در انواع و اقسام پروژه‌های WPF را دارند و الزاما وابسته به پروژه جاری نیستند. یک سری کلاس‌های کمکی در این پروژه Common قرار گرفته‌اند و قسمت‌های مختلف سیستم را تغذیه می‌کنند؛ مانند خواندن اطلاعات از فایل کانفیگ، هش کردن کلمه عبور، یک سری متد عمومی برای کار با EF، کلاس‌های عمومی مورد نیاز در حین استفاده از الگوی MVVM، اعتبارسنجی و امثال آن.
در این پروژه از کلاس PageAuthorizationAttribute آن جهت مشخص سازی وضعیت دسترسی به صفحات تعریف شده در پروژه ریشه استفاده خواهد شد.
نمونه‌ای از آن‌را برای مثال با مراجعه به سورس صفحه About.xaml.cs می‌توانید مشاهده کنید که در آن AuthorizationType.AllowAnonymous تنظیم شده و به این ترتیب تمام کاربران اعتبارسنجی نشده می‌توانند این صفحه را مشاهده کنند.
همچنین در این پروژه کلاس BaseViewModel قرار دارد که جهت مشخص سازی کلیه کلاس‌های ViewModel برنامه باید مورد استفاده قرار گیرد. سیستم طراحی شده، به کمک این کلاس پایه است که می‌تواند به صورت خودکار ViewModelهای متناظر با Viewها را یافته و وهله سازی کند (به همراه تمام وابستگی‌های تزریق شده به آن‌ها).
به علاوه کلاس DataErrorInfoBase آن برای یکپارچه سازی اعتبارسنجی با EF طراحی شده است. اگر به کلاس BaseEntity.cs مراجعه کنید که در پروژه MyWpfFramework.DomainClasses قرار دارد، نحوه استفاده آن‌را ملاحظه خواهید نمود. به این ترتیب حجم بالایی از کدهای تکرای، کپسوله شده و قابلیت استفاده مجدد را پیدا می‌کنند.
قسمت‌های دیگر پروژه Common، برای ثبت وقایع برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرند. استفاده از آن‌ها را در فایل App.xaml.cs پروژه ریشه برنامه ملاحظه می‌کنید و نیاز به تنظیم خاص دیگری در اینجا وجود ندارد.

3) پروژه MyWpfFramework.DataLayer
کار تنظیمات EF در اینجا انجام می‌شود (و قسمت عمده‌ای از آن انجام شده است). تنها کاری که در آینده برای استفاده از آن نیاز است انجام شود، مراجعه به کلاس MyWpfFrameworkContext.cs و افزودن DbSetهای لازم است. همچنین اگر نیاز به تعریف نگاشت‌های اضافه‌تری وجود داشت، می‌توان از پوشه Mappings آن استفاده کرد.
در این پروژه الگوی واحد کار پیاده سازی شده است و همچنین سعی شده تمام کلاس‌های آن دارای کامنت‌های کافی جهت توضیح قسمت‌های مختلف باشند.
کلاس MyDbContextBase به اندازه کافی غنی سازی شده‌است، تا در وقت شما، در زمینه تنظیم مباحثی مانند اعتبارسنجی و نمایش پیغام‌های لازم به کاربر، یک دست سازی ی و ک ورودی در برنامه و بسیاری از نکات ریز دیگر صرفه جویی شود.
در اینجا از خاصیت ContextHasChanges جهت بررسی وضعیت Context جاری و نمایش پیغامی به کاربر در مورد اینکه آیا مایل هستید تغییرات را ذخیره کنید یا خیر استفاده می‌شود.
در متد auditFields آن یک سری خاصیت کلاس BaseEntity که پایه تمامی کلاس‌های Domain model برنامه خواهد بود به صورت خودکار مقدار دهی می‌شوند. مثلا این رکورد را چه کسی ثبت کرده یا چه کسی ویرایش و در چه زمانی. به این ترتیب دیگر نیازی نیست تا در برنامه نگران تنظیم و مقدار دهی آن‌ها بود.
کلاس MyWpfFrameworkMigrations به حالت AutomaticMigrationsEnabled تنظیم شده است و ... برای یک برنامه دسکتاپ WPF کافی و مطلوب است و ما را از عذاب به روز رسانی دستی ساختار بانک اطلاعاتی برنامه با تغییرات مدل‌ها، رها خواهد ساخت. عموما برنامه‌های دسکتاپ پس از طراحی، آنچنان تغییرات گسترده‌ای ندارند و انتخاب حالت Automatic در اینجا می‌تواند کار توزیع آن‌را نیز بسیار ساده کند. از این جهت که بانک اطلاعاتی انتخابی از نوع SQL Server CE نیز عمدا این هدف را دنبال می‌کند: عدم نیاز به نگهداری و وارد شدن به جزئیات نصب یک بانک اطلاعاتی بسیار پیشرفته مانند نگارش‌های کامل SQL Server. هرچند زمانیکه با EF کار می‌کنیم، سوئیچ به بانک‌های اطلاعاتی صرفا با تغییر رشته اتصالی فایل app.config برنامه اصلی و مشخص سازی پروایدر مناسب قابل انجام خواهد بود.
در فایل MyWpfFrameworkMigrations، توسط متد addRolesAndAdmin کاربر مدیر سیستم در آغاز کار ساخت بانک اطلاعاتی به صورت خودکار افزوده خواهد شد.


4) پروژه MyWpfFramework.DomainClasses
کلیه کلاس‌های متناظر با جداول بانک اطلاعاتی در پروژه MyWpfFramework.DomainClasses قرار خواهند گرفت. نکته مهمی که در اینجا باید رعایت شود، مزین کردن این کلاس‌ها به کلاس پایه BaseEntity می‌باشد که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس User پروژه می‌توانید ملاحظه کنید.
BaseEntity چند کار را با هم انجام می‌دهد:
- اعمال خودکار DataErrorInfoBase جهت یکپارچه سازی سیستم اعتبارسنجی EF با WPF (برای مثال به این ترتیب خطاهای ذکر شده در ویژگی‌های خواص کلاس‌ها توسط WPF نیز خوانده خواهند شد)
- اعمال ImplementPropertyChanged به کلاس‌های دومین برنامه. به این ترتیب برنامه کمکی Fody که کار Aspect oriented programming را انجام می‌دهد، اسمبلی برنامه را ویرایش کرده و متدها و تغییرات لازم جهت پیاده سازی INotifyPropertyChanged را اضافه می‌کند. به این ترتیب به کلاس‌های دومین بسیار تمیزی خواهیم رسید با حداقل نیاز به تغییرات و نگهداری ثانویه.
- فراهم آوردن فیلدهای مورد نیاز جهت بازرسی سیستم؛ مانند اینکه چه کسی یک رکورد را ثبت کرده یا ویرایش و در چه زمانی

نقش‌های سیستم در کلاس SystemRole تعریف می‌شوند. به ازای هر نقش جدیدی که نیاز بود، تنها کافی است یک خاصیت bool را در اینجا اضافه کنید. سپس نام این خاصیت در ویژگی PageAuthorizationAttribute به صورت خودکار قابل استفاده خواهد بود. برای مثال به پروژه ریشه مراجعه و به فایل AddNewUser.xaml.cs دقت کنید؛ چنین تعریفی را در بالای کلاس مرتبط مشاهده خواهید کرد:
 [PageAuthorization(AuthorizationType.ApplyRequiredRoles, "IsAdmin, CanAddNewUser")]
در اینجا AuthorizationType سه حالت را می‌تواند داشته باشد:
    /// <summary>
    /// وضعیت اعتبار سنجی صفحه را مشخص می‌کند
    /// </summary>
    public enum AuthorizationType
    {
        /// <summary>
        /// همه می‌توانند بدون اعتبار سنجی، دسترسی به این صفحات داشته باشند
        /// </summary>
        AllowAnonymous,

        /// <summary>
        /// کاربران وارد شده به سیستم بدون محدودیت به این صفحات دسترسی خواهند داشت
        /// </summary>
        FreeForAuthenticatedUsers,

        /// <summary>
        /// بر اساس نام نقش‌هایی که مشخص می‌شوند تصمیم گیری خواهد شد
        /// </summary>
        ApplyRequiredRoles
    }
اگر حالت ApplyRequiredRoles را انتخاب کردید، در پارامتر اختیاری دوم ویژگی PageAuthorization نیاز است نام یک یا چند خاصیت کلاس SystemRole را قید کنید. بدیهی است کاربر متناظر نیز باید دارای این نقش‌ها باشد تا بتواند به این صفحه دسترسی پیدا کند، یا خیر.


5) پروژه MyWpfFramework.Models
در پروژه MyWpfFramework.Models کلیه Modelهای مورد استفاده در UI که الزاما قرار نیست در بانک اطلاعاتی قرارگیرند، تعریف خواهند شد. برای نمونه مدل صفحه لاگین در آن قرار دارد و ذکر دو نکته در آن حائز اهمیت است:
 [ImplementPropertyChanged] // AOP
public class LoginPageModel : DataErrorInfoBase
- ویژگی ImplementPropertyChanged کار پیاده سازی INotifyPropertyChanged را به صورت خودکار سبب خواهد شد.
- کلاس پایه DataErrorInfoBase سبب می‌شود تا مثلا در اینجا اگر از ویژگی Required استفاده کردید، اطلاعات آن توسط برنامه خوانده شود و با WPF یکپارچه گردد.


6) پروژه MyWpfFramework.Infrastructure.csproj
در پروژه MyWpfFramework.Infrastructure.csproj تعاریف ViewModelهای برنامه اضافه خواهند شد.
این پروژه دارای یک سری کلاس پایه است که تنظیمات IoC برنامه را انجام می‌دهد. برای مثال FrameFactory.cs آن یک کنترل Frame جدید را ایجاد کرده است که کار تزریق وابستگی‌ها را به صورت خودکار انجام خواهد داد. فایل IocConfig آن جایی است که کار سیم کشی کلاس‌های لایه سرویس و اینترفیس‌های متناظر با آن‌ها انجام می‌شود. البته پیش فرض‌های آن را اگر رعایت کنید، نیازی به تغییری در آن نخواهید داشت. برای مثال در آن scan.TheCallingAssembly قید شده است. در این حالت اگر نام کلاس لایه سرویس شما Test و نام اینترفیس متناظر با آن ITest باشد، به صورت خودکار به هم متصل خواهند شد.
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، در پوشه ViewModels آن، به ازای هر View یک ViewModel خواهیم داشت که نام آن مطابق قرار داد، نام View مدنظر به همراه کلمه ViewModel باید درنظر گرفته شود تا توسط برنامه شناخته شده و مورد استفاده قرار گیرد. همچنین هر ViewModel نیز باید دارای کلاس پایه BaseViewModel باشد تا توسط IoC Container برنامه جهت تزریق وابستگی‌های خودکار در سازنده‌های کلاس‌ها شناسایی شده و وهله سازی گردد.


7) پروژه MyWpfFramework.ServiceLayer
کلیه کلاس‌های لایه سرویس که منطق تجاری برنامه را پیاده سازی می‌کنند (خصوصا توسط EF) در این لایه قرار خواهند گرفت. در اینجا دو نمونه سرویس کاربران و سرویس عمومی AppContextService را ملاحظه می‌کنید.
سرویس AppContextService قلب سیستم اعتبارسنجی سیستم است و در IocConfig برنامه به صورت سینگلتون تعریف شده است. چون در برنامه‌های دسکتاپ در هر لحظه فقط یک نفر وارد سیستم می‌شود و نیاز است تا پایان طول عمر برنامه، اطلاعات لاگین و نقش‌های او را در حافظه نگه داری کرد.


8) پروژه MyWpfFramework.Tests
یک پروژه خالی Class library هم در اینجا جهت تعریف آزمون‌های واحد سیستم درنظر گرفته شده است.

 
مطالب دوره‌ها
شناسه ها و استفاده از Let
#F هم مانند سایر زبان‌های برنامه نویسی از یک سری Data Type به همراه عملگر و Converter پشتیبانی می‌کند که در ابتدا لازم است یک نگاه کلی به این موارد بیندازیم. به دلیل آشنایی اکثر دوستان به این موارد و به دلیل اینکه تکرار مکررات نشود از توضیح در این موارد خودداری خواهم کرد.(در صورت مبهم بودن می‌توانید از قسمت پرسش و پاسخ استفاد نمایید)
Basic Literal


جدول بالا کاملا واضح است و برنامه نویسان دات نت نظیر #C با انواع داده ای بالا آشنایی دارند. فقط در مورد گزینه آخر unit در فصل‌های بعدی توضیح خواهم داد.

Arithmetic Operators
(عملگر‌های محاسباتی)

Simple String (کار با نوع داده رشته ای)


بعد از بررسی موارد بالا حالا به معرفی شناسه‌ها می‌پردازم. شناسه‌ها در #F راهی هستند برای اینکه شما به مقادیر نام اختصاص دهید. برای اختصاص نام به مقادیر کافیست از کلمه کلیدی let به همراه یک نام  و علامت = و یک عبارت استفاده کنید. چیزی شبیه به تعریف متغیر در سایر زبان‌ها نظیر #C. دلیل اینکه در #F به جای واژه متغیر از شناسه استفاده می‌شود این است که شما می‌توانید به یک شناسه تابعی را نیز اختصاص دهید و مقدار شناسه‌ها دیگر قابل تغییر نیست. در #F کلمه متغیر یک واژه نادرست است چون زمانی که شما یه یک متغیر مقدار اختصاص می‌دهید، مقدار  اون متغیر دیگه قایل تغییر نیست. برای همین اکثر برنامه نویسان #F به جای استفاده از واژه متغیر از واژه مقدار یا شناسه استفاه می‌کنند. برای همین از واژه متغیر برای نام گذاری استفاده نمی‌شود. (البته در #F در بعضی مواقع ما شناسه‌ها رو دوباره تعریف می‌کنیم که چیزی شبیه به استفاده از متغیر هاست ولی با اندکی تفاوت. در این فصل تمرکز ما بر روی شناسه هایی است که مقدارشان تغییر نمی‌کند ولی در فصل برنامه نویسی دستوری به تفصیل در این باره توضیح داده شده است)
let x = 42
در بالا یک شناسه به نام x تعریف شد که مقدار 42 را دریافت کرد. در #F یک شناسه می‌تواند دارای یک مقدار معین باشد یا به یک تابع اشاره کند. این بدین معنی است #F معنی حقیقی برای تابع و پارامتر‌های آن ندارد و همه چیز رو به عنوان مقدار در نظر می‌گیرد.
let myAdd = fun x y -> x + y
کد بالا تعریف یک شناسه به نام myAdd است که به تابعی اشاره می‌کنه که دو پارامتر ورودی دارد و در بدنه آن مقدار پارامتر‌ها با هم جمع می‌شوند.(تعریف توابع به صورت مفصل بحث خواهد شد.) نکته جالب این است که تابع تعریف شده نام ندارد و #F دقیقا با توابع همون رفتاری رو داره که با شناسه‌ها دارد.
let raisePowerTwo x = x ** 2.0
در کد بالا شناسه ای تعریف شده است با نام raisePowerTwo که یک پارامتر ورودی داره به نام x و در بدنه آن (هرچیزی که بعد از = قرار گیرد) مقدار x رو به توان دو می‌کنه.

نام گذاری شناسه ها

برای نام گذاری شناسه‌ها نام انتخابی یا باید با Underscore شروع شود یا با حروف. بعد از آن می‌تونید از اعداد هم استفاده کنید.(نظیر سایر زبان‌های برنامه نویسی)
#F از unicode هم پشتیبانی می‌کنه یعنی می‌تونید متغیری به صورت زیر رو تعریف کنید.
let مسعود = ""
اگر احساس می‌کنید که قوانین نام گذاری در #F کمی محدود کننده است می‌تونید از علامت '' ''  استفاده کنید و در بین این علامت  هر کاراکتری که می‌خواهید رو قرار دهید و #F اونو به عنوان نام شناسه قبول خواهد کرد. برای نمونه
let ``more? `` = true
یا
let ``class`` = "style"
حتی امکان استفاده از کلمات کلیدی هم نظیر class به این روش وجود دارد.

محدوده تعریف شناسه ها
به دلیل اینکه در #F از {} به عنوان شروع و اتمام محدوده استفاده نمی‌شود دونستن و شناختن محدوده توابع بسیار مهم و ضروری است. چون اگر از شناسه ای که در یک محدوده در دسترس نباشد استفاده کنید با خطای کامپایلر متوقف خواهید شد.
همون بحث متغیر‌های محلی و سراسری (در سایر زبان ها) در این جا نیز صادق است یعنی در #F شناسه‌های سراسری و محلی خواهیم داشت. تمام شناسه ها، چه اون هایی که در توابع استفاده می‌شوند و چه اونهایی که به مقادیر اشاره می‌کنند محدودشون از نقطه ای که تعریف می‌شوند تا جایی که اتمام استفاده از اونهاست تعریف شده است. برای مثال اگر یک شناسه رو در بالای فایل تعریف کنید که یک مقدار دارد تا پایان SourceFile قابل استفاده است.( به دلیل نبود مفهوم کلاس از واژه sourceFile استفاده کردم). هم چنین شناسه هایی که در توابع تعریف می‌شوند فقط در همون توابع قابل استفاده هستند.
حالا سوال این است که با نبودن {} چگونه محدوده خود توابع مشخص میشود؟
در #F با استفاده از فضای خای یا space محدوده شناسه‌ها و توابع رو مشخص می‌کنیم.  برای روشن شدن مطلب به مثال زیر دقت کنید.
let test a b =
    let dif = b - a
    let mid = dif / 2
    mid + a

printfn "(test 5 11) = %i" (test 5 11)
printfn "(test 11 5) = %i" (test 11 5)
ابتدا اختلاف بین دو ورودی محاسبه می‌شود و در یک شناسه به نام dif قرار می‌گیرد. برای اینکه مشخص شود که این شناسه خود عضو یک تابع دیگر به نام test است از 4 فضای خالی استفاده شده است. در خط بعدی شناسه mid مقدار شناسه dif رو بر 2 تقسیم می‌کند. در انتها نیز مقدار mid با مقدار a جمع می‌شود و حاصل برگشت داده می‌شود.(انتهای بدنه تابع)
نکته مهم: به جای استفاده از فضای خالی(space) نمی‌تونید از TAB استفاده کنید.

LIGHTWEIGHT SYNTAX یا VERBOSE SYNTAX


در #F دو نوع سبک کد نویسی وجود دارد. یکی lightweight و دیگری Verbose. البته اکثر برنامه نویسان از سبک lightweight که به صورت پیش فرض در #F تعبیه شده است استفاده می‌کنند ولی آشنایی با سبک verbose نیز به عنوان برنامه نویس #F ضروری است. ما نیز به تبعیت از سایرین از سبک lightweight استفاده خواهیم کرد ولی یک فصل به عنوان مطالب تکمیلی اختصاص دادم که تفاوت این دو سبک را در طی چندین مثال بیان میکند.
همان طور که قبلا بیان شد #F بر اساس زبان OCaml پیاده سازی شده است. زبان OCaml مانند #F، یک زبان LIGHTWEIGHT SYNTAX نیست. LIGHTWEIGHT SYNTAX  بدین معنی است محدوده شناسه‌ها بر اساس فضای خالی بین اون‌ها مشخص می‌شود نه با ;. (البته استفاده از ; به صورت اختیاری است)
بازنویسی مثال بالا
let halfWay a b =
let dif = b - a in
let mid = dif / 2 in
mid + a
برای اینکه کامپایلر #F متوجه شود که قصد کدنویسی به سبک lightweight رو نداریم، باید در ابتدای هر فایل از دستور زیر استفاده کنیم.
#light "off"
مطالب
ایجاد سرویس چندلایه‎ی WCF با Entity Framework در قالب پروژه - 8
در Solution Explorer روی نام راه حل - MyNews - راست کلیک کنید و Add-> New Project را انتخاب کنید. سپس یک پروژه از نوع Windows Forms Application انتخاب کنید و نام آن‌را MyNewsWinApp  بگذارید. یا کلیدهای ترکیبی Shift + Alt + D پنجره‌ی Data Sources را نمایان کنید. برابر با شکل روی ابزار Add New Data Source کلیک کنید:  

 
از پنجره‌ی باز شده روی گزینه‌ی Service کلیک کنید: 

روی گزینه‌ی Next کلیک کنید و در پنجره‌ای که باز می‌شود در قسمت Address نشانی وب‌سایتی که در بخش پیشین تولید کردیم و ممکن است شما در IIS افزوده باشید؛ قرار دهید و  روی دکمه‌ی GO بفشارید تا سرویس در کادر پایین افزوده شود. سپس در قسمت Namespace نامی مناسب برای فراخوانی سرویس وارد کنید آن‌گاه دکمه‌ی OK را بفشارید.

از پنجره‌ی بازشده روی دکمه‌ی Finish کلیک کنید. پس از مکثی کوتاه سرویس به همراه دو موجودیت آن درون Data Sources دیده خواهد شد. از آن‌طرف در Solution Explorer نیز در پوشه‌ی Service References سرویس تعریف‌شده ارجاع داده خواهد گرفت. 

از Data Sources روی tblNews کلیک کنید سپس آن‌را کشیده و به روی فرم رها کنید. خواهید دید که یک DataGridView شامل همه‌ی ویژگی‌های موجودیت tblNews و یک Binding Navigator که با موجودیت tblNews در پیوند است و یک منبع داده به نام tblNewsBindingSource به صورت خودکار در فرم افزوده خواهد شد.

چیدمان فرم، رنگ‌ها، اندازه‌ها و فونت را آن‌گونه که می‌پسندید تنظیم کنید. سپس ستون‌هایی که به آن‌ها نیازی ندارید حذف یا پنهان کرده و عنوان ستون‌های مانده را ویرایش کنید. کلیدهای افزودن، حذف و ذخیره را روی Navigator ایجاد کنید و بقیه‌ی کلیدها را اگر به آن نیازی ندارید حذف کنید. البته می‌توانید بنا به سلیقه‌ی کاری‌تان یک Panel برای این‌کار اختصاص دهید. در این‌جا یک فرم ساده در نظر گرفته شده است:

اکنون نوبت به کدنویسی است. سورس فرم را بازکنید و نخست سرویس را به این صورت در جای مناسب تعریف کنید:

MyNewsService.MyNewsServiceClient MyNews = new MyNewsService.MyNewsServiceClient();

یک تابع کوچک برای تبدیل تاریخ میلادی به شمسی بنویسید سپس رویداد Load فرم را به این صورت بنویسید:

        string MiladiToShamsi(DateTime MyDate)
        {
            System.Globalization.PersianCalendar pers = new System.Globalization.PersianCalendar();
            return string.Format("{0}/{1}/{2}", pers.GetYear(MyDate), pers.GetMonth(MyDate).ToString("D2"), pers.GetDayOfMonth(MyDate).ToString("D2"));
        }

        private void Form1_Load(object sender, EventArgs e)
        {
            tblNewsBindingSource.DataSource = MyNews.GetAllNews().Select(p => new {p.tblNewsId, p.tblCategory.CatName, p.Title, p.Description, RegDate= MiladiToShamsi( p.RegDate) });
        }  

پیش از اجرای پروژه از Solution Explorer روی نام راه حل راست‌کلیک کنید و گزینه‌ی Properties را انتخاب کنید. در پنجره‌ی بازشده تنظیمات زیر را انجام دهید:

این کار باعث می‌شود که به طور هم‌زمان پروژه‌ی وب‌سایت و ویندوز اجرا شود. اکنون پروژه را اجرا کنید. اگر با پیغام خطا روبه‌رو شدید؛ تگ Connection String را از App.Config پروژه WCF Library به Web.Config پروژه وب‌سایت کپی کنید. در این صورت پروژه به راحتی اجرا خواهد شد.

در بخش پسین پیرامون افزودن، ویرایش و حذف و برخی توضیحات برای توسعه‌ی کار خواهم نوشت.

مطالب دوره‌ها
استفاده از StructureMap جهت تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های WPF و الگوی MVVM
در این قسمت قصد داریم همانند کنترلرها در ASP.NET MVC، کار تزریق وابستگی‌ها را در متدهای سازنده ViewModelهای WPF بدون استفاده از الگوی Service locator انجام دهیم؛ برای مثال:
    public class TestViewModel
    {
        private readonly ITestService _testService;
        public TestViewModel(ITestService testService) //تزریق وابستگی در سازنده کلاس
        {
            _testService = testService;
        }
و همچنین کار اتصال یک ViewModel، به View متناظر آن‌را نیز خودکار کنیم. قراردادی را نیز در اینجا بکار خواهیم گرفت:
نام تمام Viewهای برنامه به View ختم می‌شوند و نام ViewModelها به ViewModel. برای مثال TestViewModel و TestView معرف یک ViewModel و View متناظر خواهند بود.


ساختار کلاس‌های لایه سرویس برنامه

namespace DI07.Services
{
    public interface ITestService
    {
        string Test();
    }
}

namespace DI07.Services
{
    public class TestService: ITestService
    {
        public string Test()
        {
            return "برای آزمایش";
        }
    }
}
یک پروژه WPF را آغاز کرده و سپس یک پروژه Class library دیگر را به نام Services با دو کلاس و اینترفیس فوق، به آن اضافه کنید. هدف از این کلاس‌ها صرفا آشنایی با نحوه تزریق وابستگی‌ها در سازنده یک کلاس ViewModel در WPF است.


علامتگذاری ViewModelها

در ادامه یک اینترفیس خالی را به نام IViewModel مشاهده می‌کنید:
namespace DI07.Core
{
    public interface IViewModel // از این اینترفیس خالی برای یافتن و علامتگذاری ویوو مدل‌ها استفاده می‌کنیم
    {
    }
}
از این اینترفیس برای علامتگذاری ViewModelهای برنامه استفاده خواهد شد. این روش، یکی از انواع روش‌هایی است که در مباحث Reflection برای یافتن کلاس‌هایی از نوع مشخص استفاده می‌شود.
برای نمونه کلاس TestViewModel برنامه، با پیاده سازی IViewModel، به نوعی نشانه گذاری نیز شده است:
using DI07.Services;
using DI07.Core;

namespace DI07.ViewModels
{
    public class TestViewModel : IViewModel // علامتگذاری ویوو مدل
    {
        private readonly ITestService _testService;
        public TestViewModel(ITestService testService) //تزریق وابستگی در سازنده کلاس
        {
            _testService = testService;
        }

        public string Data
        {
            get { return _testService.Test(); }
        }
    }
}


تنظیمات آغازین IoC Container مورد استفاده

در کلاس استاندارد App برنامه WPF خود، کار تنظیمات اولیه StructureMap را انجام خواهیم داد:
using System.Windows;
using DI07.Core;
using DI07.Services;
using StructureMap;

namespace DI07
{
    public partial class App
    {
        protected override void OnStartup(StartupEventArgs e)
        {
            base.OnStartup(e);

            ObjectFactory.Configure(cfg =>
            {
                cfg.For<ITestService>().Use<TestService>();

                cfg.Scan(scan =>
                {
                    scan.TheCallingAssembly();
                    // Add all types that implement IView into the container, 
                    // and name each specific type by the short type name.
                    scan.AddAllTypesOf<IViewModel>().NameBy(type => type.Name);
                    scan.WithDefaultConventions();
                });
            });
        }
    }
}
در اینجا عنوان شده است که اگر نیاز به نوع ITestService وجود داشت، کلاس TestService را وهله سازی کن.
همچنین در ادامه از قابلیت اسکن این IoC Container برای یافتن کلاس‌هایی که IViewModel را در اسمبلی جاری پیاده سازی کرده‌اند، استفاده شده است. متد NameBy، سبب می‌شود که بتوان به این نوع‌های یافت شده از طریق نام کلاس‌های متناظر دسترسی یافت.


اتصال خودکار ViewModelها به Viewهای برنامه

using System.Windows.Controls;
using StructureMap;

namespace DI07.Core
{
    /// <summary>
    /// Stitches together a view and its view-model
    /// </summary>
    public static class ViewModelFactory
    {
        public static void WireUp(this ContentControl control)
        {
            var viewName = control.GetType().Name;
            var viewModelName = string.Concat(viewName, "Model"); //قرار داد نامگذاری ما است
            control.Loaded += (s, e) =>
            {
                control.DataContext = ObjectFactory.GetNamedInstance<IViewModel>(viewModelName);
            };
        }
    }
}
اکنون که کار علامتگذاری ViewModelها انجام شده و همچنین IoC Container ما می‌داند که چگونه باید آن‌ها را در اسمبلی جاری جستجو کند، مرحله بعدی، ایجاد کلاسی است که از این تنظیمات استفاده می‌کند. در کلاس ViewModelFactory، متد WireUp، وهله‌ای از یک View را دریافت کرده، نام آن‌را استخراج می‌کند و سپس بر اساس قراردادی که در ابتدای بحث وضع کردیم، نام ViewModel متناظر را یافته و سپس زمانیکه این View بارگذاری می‌شود، به صورت خودکار DataContext آن‌را به کمک StructureMap وهله سازی می‌کند. این وهله سازی به همراه تزریق خودکار وابستگی‌ها در سازنده کلاس ViewModel نیز خواهد بود.


استفاده از کلاس ViewModelFactory

در ادامه کدهای TestView و پنجره اصلی برنامه را مشاهده می‌کنید:

<UserControl x:Class="DI07.Views.TestView"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
             xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006" 
             xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008" 
             mc:Ignorable="d" 
             d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="300">
    <Grid>
        <TextBlock Text="{Binding Data}" />
    </Grid>
</UserControl>


<Window x:Class="DI07.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:Views="clr-namespace:DI07.Views"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Grid>
        <Views:TestView />
    </Grid>
</Window>
در فایل Code behind مرتبط با TestView تنها کافی است سطر فراخوانی this.WireUp اضافه شود تا کار تزریق وابستگی‌ها، وهله سازی ViewModel متناظر و همچنین مقدار دهی DataContext آن به صورت خودکار انجام شود:
using DI07.Core;

namespace DI07.Views
{
    public partial class TestView
    {
        public TestView()
        {
            InitializeComponent();
            this.WireUp(); //تزریق خودکار وابستگی‌ها و یافتن ویوو مدل متناظر
        }
    }
}

دریافت پروژه کامل این قسمت
  DI07.zip
مطالب
روش های مختلف پردازش یک رشته و تبدیل آن به نوع داده تاریخ
DateTime در طبقه بندی سی شارپ، جزء Strcut Type‌ها قرار می‌گیرد . عمدتا از DateTime برای مدیریت تاریخ، زمان و یا تاریخ-زمان استفاده می‌شود. خیلی از اوقات ما نیاز داریم تا رشته‌ای را به نوع تاریخ تبدیل کنیم تا بتوانیم عملیات مختلفی، همچون محاسبه‌ی اختلاف دو تاریخ، روز هفته، روز ماه و غیره را بدست آوریم. در دات نت متد‌های مختلفی وجود دارند که جداسازی تاریخ را از یک رشته برای ما فراهم می‌کنند:
  • Convert.ToDateTime()
  • DateTime.Parse()
  • DateTime.ParseExact()
  • DateTime.TryParse()
  • DateTime.TryParseExact()
در این مطلب این متد‌ها و تفاوت آنها را بررسی می‌کنیم.

تابع ()Convert.ToDateTime 
این تابع یک رشته‌ی با فرمت مشخص را به تاریخ و زمان تبدیل می‌کند. overload‌ها مختلف این تابع را در بخش زیر مشاهده می‌کنید:
• ToDateTime(string value)
Value  : رشته‌ای از تاریخ و زمان است.
 • ToDateTime(string value,IFormatProvider provide)
Value  : رشته‌ای از تاریخ و زمان است.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند.
CultureInfo culture = new CultureInfo("en-US");    
DateTime tempDate = Convert.ToDateTime("1/1/2010 12:10:15 PM", culture);
در اینجا en-us اطلاعاتی را درباره‌ی فرهنگ کشور آمریکا، ارائه می‌دهد. لیست کامل فرهنگ‌های موجود در net. را می‌توانید در اینجا مشاهده کنید.
اگر رشته‌ی ما تهی (null) نباشد، بصورت درونی متد ()DateTime.Parse فراخوانی و نتیجه‌ی آن بازگردانده می‌شود. اما در صورتیکه رشته‌ی ارسالی ما تهی باشد، مقدار بازگردانده شده مقدار DateTime.MinValue که برابر با 0001/1/1 می‌باشد، بازگردانده می‌شود.
نمونه‌ای از خروجی این تابع با ورودی‌های مختلف :
string datestr = null;
Console.WriteLine(Convert.ToDateTime(datestr));//0001-01-01T00:00:00
datestr = "wrong string";
Console.WriteLine(Convert.ToDateTime(datestr));
//Unhandled Exception: System.FormatException: 
//The string was not recognized as a valid DateTime. 
//There is an unknown word starting at index 0.
datestr = "Tue Dec 30,2015";
Console.WriteLine(Convert.ToDateTime(datestr));
//Unhandled Exception: System.FormatException: 
//String was not recognized as a valid DateTime.

تابع () DateTime.Parse :
این تابع یک رشته‌ی با فرمت مشخص را به تاریخ و زمان تبدیل می‌کند. دو overload این تابع را در زیر می‌بینیم:
• DateTime.Parse(string value)
Value  : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
• DateTime.Parse(String value, IFormatProvider provider)
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند.
  • DateTime.Parse(String value, IFormatProvider provider, DateTypeStyles styles)
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند 
Styles  : از طریق این پارامتر، تنظیمات قالب بندی رشته‌ی دریافتی برای سفارشی سازی کردن عملیات پردازش تعریف می‌شود. فرض کنید می‌خواهید کلیه‌ی فضاهای خالی (Space) را که قبل و بعد از رشته‌ی تاریخ هستند و نه در داخل رشته‌ی تاریخ، در زمان جداسازی و پردازش در نظر نگیرید. این پارامتر می‌تواند در اینجا به کمک ما بیاید (DateTimeStyles.AllowWhiteSpaces). مشاهده‌ی لیست کامل این خصوصیت از اینجا.
اگر مقدار رشته تهی باشد، استثنای Null نمایش داده خواهد شد (ArgumentNullException ) و اگر فرمت تاریخ ورودی صحیح نباشد، با استثنای فرمت غیرمعتبر روبرو خواهیم شد (FormatException).
string datestr = null;
Console.WriteLine(DateTime.Parse(datestr));
//// Exception: Argument null exception
datestr = "wrong string";            
Console.WriteLine(DateTime.Parse(datestr));
//// Exception: The string was not recognized as a valid DateTime. 
//// There is an unknown word starting at index 0.  
datestr = "Tue Dec 30, 2015";
//Unhandled Exception: System.FormatException: 
//String was not recognized as a valid DateTime. 
Console.WriteLine(DateTime.Parse(datestr));  

تابع ()DateTime.ParsExact
این تابع رشته‌ای شامل تاریخ و زمان را به‌همراه فرهنگ ارسالی، دریافت و آن را تبدیل به نوع DateTime می‌کند. فرمت رشته‌ی ارسالی باید با فرمت استاندارد رشته‌ی تاریخ یکسان باشد. overload‌های مختلف این تابع را در زیر مشاهده می‌کنید:
 • DateTime.ParseExact(string value, string format, IFormatProvider provider)
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند.

• DateTime.ParseExact(string value, string format, IFormatProvider provider, DateTimeStyles style)
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Format : فرمت مورد نظر برای نمایش تاریخ بعد از تبدیل را مشخص می‌کند.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند.
Styles  : از طریق این پارامتر تنظیمات قالب بندی رشته برای سفارشی کردن عملیات جداسازی و پردازش تعریف می‌شود.
• DateTime.ParseExact(string value, string[] formats, IFormatProvider provider, DateTimeStyles style)
 
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Format : فرمت مورد نظر برای نمایش تاریخ بعد از تبدیل را مشخص می‌کند. تفاوت این حالت با حالت قبل این است که لیستی از فرمت‌ها را قبول می‌کند و حداقل باید یک فرمت با رشته‌ی ارسالی قابل انطباق باشد.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند.
Styles : از طریق این پارامتر تنظیمات قالب بندی رشته برای سفارشی کردن عملیات جداسازی تعریف می‌شود. 
اگر مقدار رشته تهی باشد، استثنای Null نمایش داده خواهد شد (ArgumentNullException) و اگر فرمت تاریخ ورودی صحیح نباشد، با استثنای فرمت غیرمعتبر روبرو خواهیم شد(FormatException).
فرمت رشته‌ی تاریخ حتما باید با فرمت نوع تاریخ منطبق باشد. به همین منظور حالت‌های مختلفی را در آرایه می‌توان پیش بینی کرد. بطور مثال ممکن است رشته‌ی ما بصورت "2012-2-1" و یا "2012/2/1" باشد. بنابر این فرمت‌های "MM/dd/yyyy" و "MM-dd-yyyy" را از طریق آرایه ارسال می‌کنیم.
برای درک بهتر این موضوع، کد‌های زیر را مشاهده کنید: 
string datestr = null;
CultureInfo provider = CultureInfo.InvariantCulture;
Console.WriteLine(DateTime.ParseExact(datestr, "mm/dd/yyyy", provider));
//Unhandled Exception: System.ArgumentNullException: 
//String reference not set to an instance of a String.
datestr = "wrong date";
Console.WriteLine(DateTime.ParseExact(datestr, "mm/dd/yyyy", provider));
//Unhandled Exception: System.FormatException: 
//String was not recognized as a valid DateTime
datestr = "Tue Dec 30, 2015";
Console.WriteLine(DateTime.ParseExact(datestr, "mm/dd/yyyy", provider));
//Unhandled Exception: System.FormatException: 
//String was not recognized as a valid DateTime.
datestr = "10-22-2015";
Console.WriteLine(DateTime.ParseExact(datestr, "MM-dd-yyyy", provider));
//30/07/1394 12:00:00 ق.ظ
datestr = "10-22-2015";
Console.WriteLine(DateTime.ParseExact(datestr, new string[]
    {"MM-dd-yyyy", "MM/dd/yyyy", "MM.dd.yyyy"}, provider, DateTimeStyles.None));
//30/07/1394 12:00:00 ق.ظ

تابع ()DateTime.TryParse
این تابع رشته‌ای شامل تاریخ و زمان را به‌همراه فرهنگ مشخصی، دریافت و آن را تبدیل به نوع DateTime می‌کند و یک مقدار bool را برای اعلان این موضوع که عملیات تبدیل با موفقیت انجام شده است یا خیر، باز می‌گرداند. فرمت رشته‌ی ارسالی باید با فرمت رشته‌ی تاریخ یکسان باشد. overload‌های مختلف این تابع را در زیر مشاهده می‌کنید:
 
• DateTime.TryParse (String value, out DateTime result)
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Result : مقدار تاریخ را بعد از جداسازی در خود ذخیره می‌کند.

• DateTime.TryParse(String value, IFormatProvider provider, DateTimeStyles styles, out DateTime result)
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند.
Styles  : از طریق این پارامتر می‌توانیم قالب پارامتر ارسالی را مشخص کنیم (مثلا نادیده گرفتن فضاهای خالی).
Result : مقدار تاریخ را بعد از جداسازی در خود ذخیره می‌کند.
این تابع همیشه سعی می‌کند رشته‌ی تاریخ را جداسازی کند. در صورت موفقیت در عملیات جداسازی رشته، تاریخ معتبر را بر می‌گرداند و در غیر اینصورت میزان کوچکترین تاریخ یا همان MinValue را که قبلا در همین مطلب اشاره شد، باز می‌گرداند. در صورتی هم که رشته‌، null یا با فرمت رشته‌ای غیر معتبر باشد، همان مقدار DateTime.MinValue بازگردانده می‌شود. همیشه با کنترل مقدار بازگشتی صحت انجام عملیات را می‌توان متوجه شد (true موفقیت در عملیات جداسازی و false عدم موفقیت در عملیات جداسازی).
نکته‌ی مهم عدم پرتاب استثتاء در صورت عدم موفقیت در عملیات جداسازی می‌باشد.
string datestr = null;
            DateTime temp;
            Console.WriteLine(DateTime.TryParse(datestr, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //False
            //0001 - 01 - 01T00: 00:00

            datestr = "wrong date";
            Console.WriteLine(DateTime.TryParse(datestr, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //False
            //0001 - 01 - 01T00: 00:00

            datestr = "Tue Dec 30, 2015";
            Console.WriteLine(DateTime.TryParse(datestr, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //False
            //0001 - 01 - 01T00: 00:00

تابع ()DateTime.TryParseExact
این تابع رشته‌ای شامل تاریخ و زمان را به‌همراه فرهنگ مشخصی دریافت و آن را تبدیل به نوع DateTime می‌کند. رشته‌ی ارسالی باید منطبق با فرمت تاریخ باشد. overload‌های مختلف این تابع را در زیر مشاهده می‌کنید:

• DateTime.ParseExact(string value, string format, IFormatProvider provider, DateTimeStyles style)
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Format : فرمت مورد نظر را برای نمایش تاریخ بعد از تبدیل، مشخص می‌کند.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند.
Styles  : از طریق این پارامتر می‌توانیم قالب پارامتر ارسالی را مشخص کنیم (مثلا نادیده گرفتن فضاهای خالی).

• DateTime.ParseExact(string value, string[] formats, IFormatProvider provider, DateTimeStyles style)
Value : رشته‌ای از تاریخ و زمان می‌باشد.
Format : فرمت مورد نظر برای نمایش تاریخ بعد از تبدیل را مشخص می‌کند و می‌توان آرایه‌ای از فرمت‌ها را در اینجا ارسال کرد.
Provider : اطلاعات فرهنگ مورد نظر را فراهم می‌کند.
Styles  : از طریق این پارامتر می‌توانیم قالب پارامتر ارسالی را مشخص کنیم (مثلا نادیده گرفتن فضاهای خالی).
این تابع را در شرایط زیر، مقدار (MinValue( 1/1/0001 12:00:00 AM را باز می‌گرداند:
• رشته null  باشد.
• رشته خالی باشد "".
• فرمت رشته‌ی تاریخ غلط باشد.
• رشته با فرمت معرفی شده‌ی در provider، انطباق نداشته باشد.
• تنها در صورتی که مقدار انتخابی DateTimeStyle معتبر نباشد، استثنایی رخ می‌دهد.
همچنین همیشه پس از انجام عملیات، مقداری بولین را برای نمایش موفقیت یا عدم موفقیت جدا سازی، باز می‌گرداند.
  string datestr = null;
            DateTime temp;
            CultureInfo provider = CultureInfo.InvariantCulture;
            Console.WriteLine(DateTime.TryParseExact(datestr, "MM/dd/yyyy", provider, DateTimeStyles.None, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //False
            //1/1/0001 12:00:00 AM

            datestr = "wrong date";
            Console.WriteLine(DateTime.TryParseExact(datestr, "MM/dd/yyyy", provider, DateTimeStyles.None, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //False
            //1/1/0001 12:00:00 AM

            datestr = "Tue Dec 30, 2015";
            Console.WriteLine(DateTime.TryParseExact(datestr, "MM/dd/yyyy", provider, DateTimeStyles.None, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //False
            //1/1/0001 12:00:00 AM

            datestr = "10‐22‐2015";
            Console.WriteLine(DateTime.TryParseExact(datestr, "MM/dd/yyyy", provider, DateTimeStyles.None, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //False
            //1/1/0001 12:00:00 AM

            datestr = "10‐22‐2015";
            Console.WriteLine(DateTime.TryParseExact(
            datestr, "MM‐dd‐yyyy", provider, DateTimeStyles.None, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //True
            //30/07/1394 12:00:00 ق.ظ

            datestr = "10‐12‐2015";
            Console.WriteLine(DateTime.TryParseExact(datestr, new string[] { "MM/dd/yyyy", "MM‐dd‐yyyy", "MM.dd.yyyy" }, provider, DateTimeStyles.None, out temp));
            Console.WriteLine(temp);
            //True
            //20/07/1394 12:00:00 ق.ظ


آنالیز متد‌های معرفی شده 
نوع DateTime متد‌های مختلفی را برای جداسازی رشته و تبدیل آن به تاریخ دارد. تفاوت‌های این متد‌ها را در بخش زیر بررسی می‌کنیم :

تفاوت Parse و ConvertToDateTime:
این دو متد شبیه به هم هستند، اما چند تفاوت کوچک با هم دارند:
• اگر مقدار رشته‌ی ارسالی null باشد، متد Parse، یک استثناء را ارسال می‌کند و متد ConvertToDateTime مقدار MinValue را باز می‌گرداند.
• در متد Parse می‌توان یک پارامتر اضافه‌تر نیز ارسال کرد که DateTimeStyle نامیده می‌شود. اما متد ConvertToDateTime این قابلیت را ندارد.
• تابع ConvertToDateTime به‌صورت داخلی از متد DateTime.Parse به‌همراه فرهنگ جاری استفاده می‌کند.

تفاوت تابع Parseو ParseExact:
این دو تابع شبیه به هم هستند، اما می‌توان یک پارامتر اضافی format را نیز به تابع ParseExact ارسال کرد. این پارامتر به ما کمک می‌کند تا رشته‌ای را که فرمت متفاوتی از حالت معمولی دارد، به تاریخ تبدیل کنیم. مثلا اگر رشته‌ی "11232015" بدین شکل باشد، فرمت باید به شکل "MMddyyyy" تعریف شود.

تفاوت تابع Parse و TryParse:
این دو متد شبیه به هم هستند، با این تفاوت که تابع TryParse در صورت عدم موفقیت جداسازی رشته، استثنائی را ارسال نمی‌کند و همیشه مقدار MinValue را در صورت عدم موفقیت در تبدیل، باز می‌گرداند.

تفاوت تابع TryParse و TryParseExact:
هر دو تابع شبیه به هم هستند؛ بجز در پارامتر format. تابع TryParseExact از یک پارامتر اضافه‌ی format استفاده می‌کند. ولی تابع TryParse اگر نتواند فرمت مورد نیاز را فراهم کند، مقدار minValue را باز می‌گرداند.