مطالب
آشنایی با OWIN و بررسی نقش آن در ASP.NET Core
در این مطلب می‌خواهیم نگاهی به قسمت‌های کلیدی OWIN و همچنین پروژه‌ی Katana بیندازیم و در نهایت نیز نقش OWIN را در ASP.NET Core بررسی خواهیم کرد.



OWIN چیست؟

همانطور که می‌دانید OWIN یک specification است که استانداری را بین وب‌سرور و وب‌اپلیکیشن‌ها تعریف کرده است. در واقع OWIN یکسری لایه‌ی انتزاعی را جهت ایجاد اپلیکیشن‌هایی که نحوه‌ی میزبانی آنها اهمیتی ندارد، تعریف خواهد کرد. به صورت خلاصه توسط این لایه‌ی انتزاعی می‌توانیم وابستگی بین وب‌سرور و وب‌اپلیکیشن را حذف کنیم. در این specification منظور از وب‌سرور یک delegate و همچنین یک دیکشنری است. در واقع هدف این است که وقتی درخواستی به این وب‌سرور ارسال شد، درخواست به قسمت‌های کوچکی تقسیم‌بندی شده و درون این دیکشنری قرار خواهند گرفت (این دیکشنری حاوی کلیدهای از پیش‌تعریف شده‌ای است که توسط OWIN تعریف شده‌اند). سپس این دیکشنری از طریق یک application function به درون pipeline ارسال خواهد شد و از یکسری middleware عبور خواهد کرد. در اینحالت می‌توانیم کنترلی را بر روی درخواست‌های وارده و صادره داشته باشیم. ایده‌ی middleware خیلی شبیه به HTTP moduleها در IIS است؛ اما تفاوت آن این است که middlewareها وابستگی‌ایی به IIS ندارند و همچنین مبتنی بر رویداد نیستند. هر middleware بعد از انجام تغییرات بر روی درخواست، تا زمان رسیدن دیکشنری به آخرین middleware، آن را به middleware بعدی ارسال خواهد کرد. در این حین می‌توانیم به response streams اطلاعاتی را append کنیم. وقتی دیکشنری از تمامی middlewareها عبور کرد، سرور مطلع خواهد شد و نتیجه را به کلاینت ارسال می‌کند.


استاندارد OWIN تعدادی کلید را درون یک دیکشنری تعریف کرده است که بعد از ورود به هر middleware مقداردهی خواهند شد. این کلیدها را می‌توانیم در دو دسته‌ی Request و Response بررسی کنیم.

کلیدهای مربوط به Request

ضروری؟

نام کلید

مقدار

بله

"owin.RequestBody"

یک Stream همراه با request body. اگر body برای request وجود نداشته باشد، Stream.Null به عنوان placeholder قابل استفاده است.

بله

"owin.RequestHeaders"

یک دیکشنری به صورت IDictionary<string, string[]> از هدرهای درخواست.

بله

"owin.RequestMethod"

رشته‌ایی حاوی نوع فعل متد HTTP مربوط به درخواست (مانند GET and POST )

بله

"owin.RequestPath"

path درخواست شده به صورت string

بله

"owin.RequestPathBase"

قسمتی از path درخواست به صورت string

بله

"owin.RequestProtocol"

نام و نسخه‌ی پروتکل (مانند HTTP/1.0 or HTTP/1.1 )

بله

"owin.RequestQueryString"

رشته‌ای حاوی query string ؛ بدون علامت ? (مانند foo=bar&baz=quux )

بله

"owin.RequestScheme"

رشته‌ایی حاوی URL scheme استفاده شده در درخواست (مانند HTTP or HTTPS )



کلیدهای مربوط به Response

ضروری؟

نام کلید

مقدار

بله

"owin.ResponseBody"

یک Stream جهت نوشتن response body در خروجی

بله

"owin.ResponseHeaders"

یک دیکشنری به صورت IDictionary<string, string[]> از هدرهای response

خیر

"owin.ResponseStatusCode"

یک عدد صحیح حاوی کد وضعیت HTTP response ؛ حالت پیش‌فرض 200 است.

خیر

"owin.ResponseReasonPhrase"

یک رشته حاوی reason phrase مربوط به status code ؛ اگر خالی باشد در نتیجه سرور بهتر است آن را مقداردهی کند.

خیر

"owin.ResponseProtocol"

یک رشته حاوی نام و نسخه‌ی پروتکل (مانند HTTP/1.0 or HTTP/1.1 )؛ اگر خالی باشد؛ “owin.RequestProtocol” به عنوان مقدار پیش‌فرض در نظر گرفته خواهد شد.


Katana
پروژه‌ی Katana یک پیاده‌سازی از استاندارد OWIN است که توسط مایکروسافت ایجاد شده است. مایکروسافت علاوه بر پیاده‌سازی OWIN، یکسری قابلیت دیگر را نیز به آن اضافه کرده است. برای شروع کار با Katana یک پروژه خالی از نوع ASP.NET Web Application را ایجاد کنید. در ادامه لازم است پکیج Microsoft.Owin.Host.SystemWeb را نیز نصب کنیم. همراه با نصب این پکیج، دو وابستگی دیگر نیز نصب خواهند شد؛ زیرا پیاده‌سازی OWIN درون پکیج Microsoft.Owin قرار دارد:
<package id="Microsoft.Owin" version="3.0.1" targetFramework="net461" />
<package id="Microsoft.Owin.Host.SystemWeb" version="3.0.1" targetFramework="net461" />
<package id="Owin" version="1.0" targetFramework="net461" />
در ادامه نیاز به یک نقطه‌ی شروع برای اپلیکیشن‌مان داریم. طبق convention باید یک فایل را با نام Startup.cs با محتویات زیر ایجاد کنیم:
using Owin;
namespace SimpleOwinWebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {

        } 
    }
}
توسط IAppBuilder می‌توانیم middlewareها را به pipeline اضافه کنیم:
using Owin;
namespace SimpleOwinWebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {
            app.Use(async (ctx, next) =>
            {
                await ctx.Response.WriteAsync("Hello");
            });
        } 
    }
توسط متد Use، یک middleware را به صورت inline تعریف کرده‌ایم. متد Use یک delegate را از ورودی دریافت خواهد کرد و امضای آن به اینصورت است:
Func<IOwinContext, Func<Task>, Task> handler

IOwinContext در واقع یک wrapper برای environment dictionaryایی است که در ابتدا به آن اشاره کردیم. در مثال قبل، از پراپرتی Response، جهت ارسال خروجی به کلاینت استفاده شده است. این پراپرتی در واقع معادل کلید owin.ResponseBody درون دیکشنری است. اما در اینجا به صورت strongly-typed و ساده به آن دسترسی داریم؛ هر چند که امکان کار با دیکشنری خام نیز وجود دارد. به عنوان مثال معادل مثال قبل بدون استفاده از پراپرتی Response، اینچنین خواهد بود:
app.Use(async (ctx, next) =>
{
   var response = ctx.Environment["owin.ResponseBody"] as Stream;
   using (var writer = new StreamWriter(response))
   {
      await writer.WriteAsync("Hello");
   }
});
اکنون اگر پروژه را اجرا کنید، با وارد کردن هر آدرسی، پیام Hello درون مرورگر برایتان نمایش داده خواهد شد:


به هر تعداد middleware که خواستید می‌توانید به pipeline اضافه کنید؛ اما باید دقت داشته باشید که ترتیب قرار دادن آنها اهمیت دارد.

Self-hosting OWIN
در مثال قبلی، اپلیکیشن توسط IIS Express اجرا می‌شد. برای میزبانی درون یک کنسول اپلیکیشن، ابتدا یک پروژه‌ی Console Application را ایجاد کرده و پکیج Microsoft.Owin.SelfHost را نصب کنید. سپس کلاس Startup موردنظرتان را ایجاد کرده و در نهایت درون متد Main، کار راه‌اندازی سرور را انجام خواهیم داد:
using System;
using Microsoft.Owin.Hosting;

namespace SimpleOwinConsoleApp
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (WebApp.Start<Startup>("http://localhost:12345"))
            {
                Console.WriteLine("Listening to port 12345");
                Console.WriteLine("Press Enter to end...");
                Console.ReadLine();
            }
        }
    }
}

OWIN در ASP.NET Core
ASP.NET Core دارای مفهومی با عنوان pipeline است. این pipeline خیلی شبیه به OWIN است اما OWIN نیست؛ بلکه عملکرد آن شبیه به OWIN است. به عنوان مثال اینبار به جای دیکشنری، شیء HttpContext را داریم. در ادامه یک پروژه‌ی ASP.NET Core Web Application از نوع Empty را شروع خواهیم کرد. اگر دقت کنید اینبار برای کلاس Startup باید دو متد را پیاده‌سازی کنیم:
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace SimpleOwinCoreApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
        }

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env, ILoggerFactory loggerFactory)
        {
            loggerFactory.AddConsole();

            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            app.Run(async (context) =>
            {
                await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            });
        }
    }
}

متد Configure: همانطور که در ابتدای مطلب مشاهده کردید این متد قبلاً در پروژه‌های مبتنی بر کاتانا Configuration نام داشت؛ همچنین به جای IAppBuilder اینبار IApplicationBuilder را داریم. مزیت ASP.NET Core این است که در هر جایی از اپلیکیشن می‌توانیم از سیستم DI توکار آن استفاده کنیم؛ در نتیجه علاوه بر IApplicationBuilder وابستگی‌های دیگری مانند IHostingEnvironment و ILoggerFactory را نیز می‌توانیم تزریق کنیم.
متد ConfigureServices: در اینجا می‌توانیم سرویس‌های موردنیاز درون اپلیکیشن را برای IoC ریجستر کنیم.
در کد فوق استفاده از متد Use به معنای آخرین نقطه در pipeline است. یعنی جایی که response برگردانده خواهد شد و چیزی بعد از آن اجرا نخواهد شد؛ در واقع ارجاعی به middleware بعدی وجود ندارد.

ایجاد یک Middleware جدید
تا اینجا تمامی کدها را به صورت inline نوشتیم. اما اگر بخواهیم middlewareمان قابلیت استفاده‌ی مجدد داشته باشد می‌توانیم تعاریف آن را به یک کلاس با ساختار زیر منتقل نمائیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace SimpleOwinCoreApp.Middlewares
{
    public class SimpleMiddleware
    {
        private readonly RequestDelegate _next;

        public SimpleMiddleware(RequestDelegate next)
        {
            _next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext ctx)
        {
            // قبل از فراخوانی میان‌افزار بعدی

            await ctx.Response.WriteAsync("Hello DNT!");

            await _next(ctx);

            // بعد از فراخوانی میان‌افزار بعدی
        }
    }
}

درون متد Invoke بعد از پردازش درخواست باید متد middleware بعدی را همراه با context جاری فراخوانی کنیم. در نتیجه قبل و بعد از فراخوانی middleware بعدی فرصت این را خواهیم داشت تا درخواست را پردازش کنیم. در نهایت برای استفاده از middleware فوق می‌توانیم از متد الحاقی UseMiddleware استفاده کنیم:
app.UseMiddleware<SimpleMiddleware>();

استفاده از middlewareهای مبتنی بر Katana در ASP.NET Core
middlewareهایی را که برای Katana نوشته‌اید، درون یک اپلیکیشن ASP.NET Core نیز قابل استفاده هستند. برای اینکار با مراجعه به فایل project.json می‌توانید پکیج زیر را نصب کنید:
"Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0"
سپس درون متد Configure می‌توانید Owin را به pipeline اضافه کرده و middleware خود را ریجستر کنید:
app.UseOwin(pipeline =>
{
pipeline(next => new MyKatanaBasedMiddleware(next).Invoke)
});

مثال تکمیلی:
در ادامه می‌خواهیم ماژول مطرح شده در این مطلب  را به صورت یک middleware با قابلیت پذیرفتن تنظیمات، نوشته و سپس درون pipeline استفاده کنیم. برای شروع یک کلاس با نام IpBlockerMiddleware با محتویات زیر ایجاد خواهیم کرد:
using System.Linq;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public class IpBlockerMiddleware
    {
        private readonly RequestDelegate _next;
        private readonly IpBlockerOptions _options;

        public IpBlockerMiddleware(RequestDelegate next, IpBlockerOptions options)
        {
            _next = next;
            _options = options;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            var ipAddress = context.Request.Host.Host;
            if (IsBlockedIpAddress(ipAddress))
            {
                context.Response.StatusCode = 403;
                await context.Response.WriteAsync("Forbidden : The server understood the request, but It is refusing to fulfill it.");
                return;
            }
            await _next.Invoke(context);
        }

        private bool IsBlockedIpAddress(string ipAddress)
        {
            return _options.Ips.Any(ip => ip == ipAddress);
        }
    }
}
در کدهای فوق لیست Ipها از پراپرتی Ips درون کلاس IpBlockerOptions دریافت خواهد شد:
using System.Collections.Generic;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public class IpBlockerOptions
    {
        public IpBlockerOptions()
        {
            Ips = new[] { "192.168.1.1" };
        }
        public IList<string> Ips { get; set; }
    }
}
همچنین برای استفاده راحت‌تر از middleware، یک متد الحاقی را برای آن ایجاد کرده‌ایم و سپس پراپرتی Ips را توسط اینترفیس IConfigurationRoot دریافت کرده‌ایم:
using System.Linq;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.Extensions.Configuration;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public static class IpBlockerExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseIpBlocker(this IApplicationBuilder builder, IConfigurationRoot configuration, IpBlockerOptions options = null)
        {
            return builder.UseMiddleware<IpBlockerMiddleware>(options ?? new IpBlockerOptions
            {
                Ips = configuration.GetSection("block_list").GetChildren().Select(p => p.Value).ToArray()
            });
        }
    }
}
قبلاً در رابطه با فایل‌های کانفیگ مطلبی را مطالعه کرده‌اید؛ در نتیجه نیازی به توضیح اضافه‌تری ندارد. تنها کاری که در اینجا انجام شده است، دریافت محتویات کلید block_list از فایل کانفیگ است. 
محتویات فایل blockedIps.json:
{
  "block_list": [
    "192.168.1.1",
    "localhost",
    "127.0.0.1",
    "172.16.132.151"
  ]
}

برای خواندن فایل فوق در برنامه نیز خواهیم داشت:
public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }

public Startup(IHostingEnvironment env)
{
var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(env.ContentRootPath)
.AddJsonFile("blockedIps.json");
Configuration = builder.Build();
}
در نهایت برای استفاده از middleware فوق خواهیم داشت:
app.UseIpBlocker(Configuration);
اکنون هر درخواستی که با آدرس‌های تعیین شده درون فایل blockedIps.json وارد pipeline شود، امکان استفاده‌ی از سایت را نخواهد داشت.

کدهای این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
مطالب
DbContext pooling در EF Core 2.0
روش متداول تنظیمات EF Core در برنامه‌های ASP.NET Core، به صورت معرفی یک DbContext سفارشی، به سیستم تزریق وابستگی‌های آن است و سپس می‌توان به وهله‌ای از این Context، توسط تزریق آن به سازنده‌های کلاس‌های مختلف برنامه، دسترسی یافت. به این معنا که به ازای هر درخواست رسیده، یک وهله‌ی جدید از DbContext ایجاد خواهد شد. در نگارش 2، روش جدیدی برای ثبت DbContext برنامه معرفی شده‌است که در صورت بکارگیری آن، بجای وهله سازی مجدد Contextها، ابتدا استخر موجود Contextها بررسی می‌شود و در صورت مهیا بودن نمونه‌ای، بجای نمونه سازی از صفر آن، از این نمونه‌ی موجود، استفاده‌ی مجدد خواهد شد. در پایان کار درخواست، تنها وضعیت این Context به حالت اولیه برگردانده شده و سپس به استخر Contextها برای استفاده‌ی مجدد بازگشت داده می‌شود. این مفهوم درحقیقت پیاده سازی مفهوم connection pooling موجود در ADO.NET است. به این ترتیب هزینه‌ی ساخت و ایجاد اتصالات به بانک اطلاعاتی به شدت کاهش خواهد یافت.


نحوه‌ی معرفی DbContext pooling

اینبار بجای روش قبلی و استفاده از متد AddDbContext
services.AddDbContext<BloggingContext>(
   options => options.UseSqlServer(connectionString));
از متد جدید AddDbContextPool استفاده می‌شود:
services.AddDbContextPool<BloggingContext>(
   options => options.UseSqlServer(connectionString));


محدودیت‌های روش DbContext pooling

در حالت استفاده‌ی از روش AddDbContextPool، دیگر متد OnConfiguring کلاس Context سفارشی شما فراخوانی نخواهد شد. بنابراین تمام تنظیمات ابتدایی برنامه را باید به همان کلاس آغازین برنامه منتقل کنید و کلاس Context، این تنظیمات را به صورت ذیل از طریق سازنده‌ی آن دریافت می‌کند:
public class BloggingContext : DbContext
{
   public BloggingContext(DbContextOptions<BloggingContext> options) : base(options){}

همچنین باید درنظر داشت که استفاده‌ی مجدد از یک Context به معنای حفظ مقادیر فیلدهای private کلاس Context سفارشی شما نیز می‌شود. در اینجا پس از پایان هر درخواست، تنها وضعیت Context از دیدگاه EF به حالت اول بازگشت داده می‌شود؛ اما حالت شیء Context و تمام اطلاعات فیلدهای خصوصی آن در همان حالت قبلی (و همان وهله‌ی موجود پیشین و اصلی) رها می‌شوند. چون وهله سازی مجددی از آن صورت نخواهد گرفت.


یک مثال: بررسی بهبود کارآیی برنامه در حالت استفاده‌ی از DbContext pooling

کدهای کامل این مثال را برای اجرا می‌توانید از اینجا دریافت کنید: ContextPooling.zip

در اینجا یکبار حالت متداول AddDbContext
        public static void RunWithoutContextPooling()
        {
            Console.WriteLine("\nRun Without ContextPooling");
            var serviceProvider = new ServiceCollection()
                .AddEntityFrameworkSqlServer()
                .AddDbContext<BloggingContext>(
                    c => c.UseSqlServer(@"Server=(localdb)\mssqllocaldb;Database=Demo.ContextPooling;Trusted_Connection=True;ConnectRetryCount=0;"))
                .BuildServiceProvider();

            new RunTests().Start(serviceProvider);
        }
و سپس روش جدید AddDbContextPool
        public static void RunWithContextPooling()
        {
            Console.WriteLine("\nRun With ContextPooling");
            var serviceProvider = new ServiceCollection()
                .AddEntityFrameworkSqlServer()
                .AddDbContextPool<BloggingContext>(
                    c => c.UseSqlServer(@"Server=(localdb)\mssqllocaldb;Database=Demo.ContextPooling;Trusted_Connection=True;ConnectRetryCount=0;"),
                    poolSize: 16)
                .BuildServiceProvider();

            new RunTests().Start(serviceProvider);
        }
بررسی و اجرا شده‌اند. نتیجه‌ی نهایی به صورت ذیل است:
Run Without ContextPooling
[10:49:30.728] Context creations: 637 | Requests per second: 597
[10:49:31.746] Context creations: 1069 | Requests per second: 1050
[10:49:32.765] Context creations: 1088 | Requests per second: 1067
[10:49:33.784] Context creations: 1139 | Requests per second: 1119
[10:49:34.802] Context creations: 1138 | Requests per second: 1117
[10:49:35.831] Context creations: 1153 | Requests per second: 1120
[10:49:36.845] Context creations: 1126 | Requests per second: 1111
[10:49:37.873] Context creations: 1014 | Requests per second: 987
[10:49:38.898] Context creations: 1139 | Requests per second: 1111
[10:49:39.918] Context creations: 1086 | Requests per second: 1065

Total context creations: 10592
Requests per second:     1034

Run With ContextPooling
[10:49:40.982] Context creations: 32 | Requests per second: 1388
[10:49:41.991] Context creations: 0 | Requests per second: 1691
[10:49:43.014] Context creations: 0 | Requests per second: 1684
[10:49:44.031] Context creations: 0 | Requests per second: 1702
[10:49:45.049] Context creations: 0 | Requests per second: 1694
[10:49:46.067] Context creations: 0 | Requests per second: 1401
[10:49:47.075] Context creations: 0 | Requests per second: 1510
[10:49:48.107] Context creations: 0 | Requests per second: 1669
[10:49:49.127] Context creations: 0 | Requests per second: 1679
[10:49:50.147] Context creations: 0 | Requests per second: 1688

Total context creations: 32
Requests per second:     1610
همانطور که ملاحظه می‌کنید، در حالت ContextPooling، تعداد وهله سازی‌های صورت گرفته به شدت کاهش یافته‌است و همچنین قابلیت پاسخ‌دهی برنامه به علت کاهش سربار اتصال به بانک اطلاعاتی نیز حدود 55 درصد بهبود یافته‌است.
مطالب
اشتباهات متداول برنامه‌نویس‌های دات نت

اشتباه 1:
استفاده از

throw ex;
بجای استفاده از
throw;
در حالت اول، تمام stack trace موجود تا نقطه‌ی فراخوانی دستور ذکر شده پاک خواهند شد، اما در حالت دوم stack trace‌ حفظ شده و دیباگ کردن کد را ساده می‌کند.

اشتباه 2:
درک اشتباه عملکرد متد replace :
string s = "Take this out";
s.Replace("this", "that"); //wrong
بجای استفاده از :
s = s.Replace("this", "that");  //correct

اگر از fxCop استفاده کنید، اینگونه خطاها را (عدم استفاده از مقدار بازگشتی) گوشزد می‌کند.

اشتباه 3:
استفاده‌ی بی دقت از متغیرهای استاتیک در یک برنامه وب. دو مثال زیر را در نظر بگیرید:
public static string GetCookieName(Cookie c)
{
return c.Name;
}

static List<string> cookieList = new List<string>();
public static void AddToCookieList(Cookie c)
{
cookieList.Add(c.Name);

}

برنامه‌های وب ذاتا چند ریسمانی هستند و زمانیکه یک متغیر را از نوع استاتیک تعریف می‌کنید، این متغیر، هنگام مراجعه‌ی کاربران بین آن‌ها به اشتراک گذاشته می‌شود و امکان تخریب یا استفاده‌ی ناصحیح از مقادیر آن‌ها وجود خواهد داشت. در حالت اول نیازی به مباحث همزمانی و قفل کردن منابع نیست زیرا متغیری که در متد استفاده می‌شود، thread safe است اما cookieList در مثال دوم خیر و حتما هنگام استفاده از آن باید مباحث قفل کردن منابع را درنظر داشت. (حتی اگر برنامه‌ی شما از نوع وبی هم نیست اما چند ریسمانی است این مطلب باز هم صادق می‌باشد)


اشتباه 4:
مقابله با خطاها به شکلی نادرست: (اصطلاحا خفه کردن خطاها!)
 try
{
//something
File.Delete(blah);
}
catch{}
در این حالت اگر خطایی رخ دهد کاربر متوجه نخواهد شد دقیقا مشکلی وجود داشته یا خیر و علت آن چیست.
هرچند گاهی از اوقات اگر خطای حاصل برای ما اهمیتی نداشت می‌توان از آن استفاده نمود، در غیراینصورت باید حتما از این روش پرهیز کرد.

اشتباه 5:
ارائه‌ی برنامه‌های ASP.Net با گزینه‌ی پیش فرض Debug=true در web.config که پیشتر در مورد آن در این سایت بحث شده است.


اشتباه 6:
عدم استفاده از امکانات ویژه‌ی دات نت فریم ورک هنگام کار با رشته‌ها:
string s = "This ";
s += "is ";
s += "not ";
s += "the ";
s += "best ";
s += "way.";

StringBuilder sb = new StringBuilder();
sb.Append("This ");
sb.Append("is ");
sb.Append("much ");
sb.Append("better. ");

زمانیکه نیاز به کنار هم قرار دادن رشته‌های مختلف وجود داشت و تعداد ‌آن‌ها نیز زیاد بود، مثال دوم توصیه می‌شود.
البته در مثال فوق که تعداد کمی رشته قرار است با هم جمع شوند، کامپایلر به اندازه‌ی کافی هوشمند خواهد بود که تمام ‌آن‌ها را کنار هم قرار دهد و تفاوتی در کارآیی احساس نشود، حتی روش اول سریع‌تر از روش دوم خواهد بود، اما زمان استفاده از هزاران رشته، این تفاوت محسوس است.

اشتباه 7:
عدم استفاده از عبارت using هنگام استفاده از اشیایی از نوع Idisposable . مثالی در این مورد.

using (StreamReader reader=new StreamReader(file))
{
//your code here

}

اشتباه 8:
فراموش کردن بررسی نال بودن یک شیء هنگام استفاده از آن.
string val = Session["xyz"].ToString();

این نوع کد نویسی یکی از اشتباهات متداول تمامی تازه واردان به ASP.Net است. حتما باید پیش از استفاده از متد ToString بررسی شود که آیا این سشن نال است یا نه. در غیراینصورت حاصل کار فقط یک exception خواهد بود. (استفاده از افزونه‌ی ری شارپر در این موارد کمک بزرگی است، زیرا به محض قرار گرفتن مکان نما روی شیءایی که احتمال نال بودن آن میسر است، یک راهنما را به شما ارائه خواهد کرد)

اشتباه 9:
بازگشت دادن یک property عمومی از نوع لیست‌های جنریک.
با توجه به اینکه این نوع لیست‌ها فقط خواندنی نیستند و امکان دستکاری اطلاعات آن توسط فراخوان وجود دارد، توصیه می‌شود از نوع جنریک IEnumerable استفاده شود. همچنین توصیه شده است هنگام انتخاب نوع پارامترهای ورودی یک متد نیز به این مورد دقت شود.

مطالب
طراحی گردش کاری با استفاده از State machines - قسمت دوم
معرفی کتابخانه stateless به عنوان جایگزین سبک وزنی برای Windows workflow foundation

کتابخانه سورس باز Stateless، برای طراحی و پیاده سازی «ماشین‌های حالت گردش کاری مانند» تهیه شده و مزایای زیر را نسبت به Windows workflow foundation دارا است:
- جمعا  30 کیلوبایت است!
- تمام اجزای آن سورس باز است.
- دارای API روان و ساده‌ای است.
- امکان تبدیل UML state diagrams، به نمونه معادل Stateless بسیار ساده و سریع است.
- به دلیل code first بودن، کار کردن با آن برای برنامه نویس‌ها ساده‌تر بوده و افزودن یا تغییر اجزای آن با کدنویسی به سادگی میسر است.

دریافت کتابخانه Stateless از Google code و یا از NuGet


پیاده سازی مثال کلید برق با Stateless

در ادامه همان مثال ساده  کلید برق قسمت قبل را با Stateless پیاده سازی خواهیم کرد:
using System;
using Stateless;

namespace StatelessTests
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            try
            {
                string on = "On", off = "Off";
                var space = ' ';

                var onOffSwitch = new StateMachine<string, char>(initialState: off);

                onOffSwitch.Configure(state: off).Permit(trigger: space, destinationState: on);
                onOffSwitch.Configure(state: on).Permit(trigger: space, destinationState: off);

                Console.WriteLine("Press <space> to toggle the switch. Any other key will raise an error.");

                while (true)
                {
                    Console.WriteLine("Switch is in state: " + onOffSwitch.State);
                    var pressed = Console.ReadKey(true).KeyChar;
                    onOffSwitch.Fire(trigger: pressed);
                }
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine("Exception: " + ex.Message);
                Console.WriteLine("Press any key to continue...");
                Console.ReadKey(true);
            }
        }
    }
}
کار با ایجاد یک وهله از ماشین حالت (new StateMachine) آغاز می‌شود. حالت آغازین آن (initialState) مطابق مثال قسمت قبل، مساوی off است.
امضای کلاس StateMachine را در ذیل مشاهده می‌کنید؛ جهت توضیح آرگومان‌های جنریک string و char معرفی شده در مثال:
public class StateMachine<TState, TTrigger>
که اولی بیانگر نوع حالات قابل تعریف است و دومی نوع رویداد قابل دریافت را مشخص می‌کند.
برای مثال در اینجا حالات روشن و خاموش، با رشته‌های on و off مشخص شده‌اند و رویداد قابل قبول دریافتی، کاراکتر فاصله است.
سپس نیاز است این ماشین حالت را برای معرفی رویدادهایی (trigger در اینجا) که سبب تغییر حالت آن می‌شوند، تنظیم کنیم. اینکار توسط متدهای Configure و Permit انجام خواهد شد. متد Configure، یکی از حالات از پیش تعیین شده را جهت تنظیم، مشخص می‌کند و سپس در متد Permit تعیین خواهیم کرد که بر اساس رخدادی مشخص (برای مثال در اینجا فشرده شدن کلید space) وضعیت حالت جاری، به وضعیت جدیدی (destinationState) منتقل شود.
نهایتا این ماشین حالت در یک حلقه بی‌نهایت مشغول به کار خواهد شد. برای نمونه یک Thread پس زمینه (BackgroundWorker) نیز می‌تواند همین کار را در برنامه‌های ویندوزی انجام دهد.


یک نکته
علاوه بر روش‌های یاد شده‌ی تشخیص الگوی ماشین حالت که در قسمت قبل بررسی شدند، مورد refactoring انبوهی از if و elseها و یا switchهای بسیار طولانی را نیز می‌توان به این لیست افزود.



استفاده از Stateless Designer برای تولید کدهای ماشین حالت

کتابخانه Stateless دارای یک طراح و Code generator بصری سورس باز است که آن‌را به شکل افزونه‌ای برای VS.NET می‌توانید در سایت Codeplex دریافت کنید. این طراح از کتابخانه GLEE برای رسم گراف استفاده می‌کند.

کار مقدماتی با آن به نحو زیر است:
الف) فایل StatelessDesignerPackage.vsix را از سایت کدپلکس دریافت و نصب کنید. البته نگارش فعلی آن فقط با VS 2012 سازگار است.
ب) ارجاعی را به اسمبلی stateless به پروژه خود اضافه نمائید (به یک پروژه جدید یا از پیش موجود).
ج) از منوی پروژه، گزینه Add new item را انتخاب کرده و سپس در صفحه ظاهر شده، گزینه جدید Stateless state machine را انتخاب و به پروژه اضافه نمائید.
کار با این طراح، با ادیت XML آن شروع می‌شود. برای مثال گردش کاری ارسال و تائید یک مطلب جدید را در بلاگی فرضی، به نحو زیر وارد نمائید:
<statemachine xmlns="http://statelessdesigner.codeplex.com/Schema">
  <settings>
    <itemname>BlogPostStateMachine</itemname>
    <namespace>StatelessTests</namespace>
    <class>public</class>
  </settings>
  <triggers>     
    <trigger>Save</trigger>
    <trigger>RequireEdit</trigger>
    <trigger>Accept</trigger>
    <trigger>Reject</trigger>
  </triggers>
  <states>     
    <state start="yes">Begin</state>
    <state>InProgress</state>     
    <state>Published</state>      
    <state>Rejected</state>      
  </states>
  <transitions>
    <transition trigger="Save" from="Begin" to="InProgress" />

    <transition trigger="Accept" from="InProgress" to="Published" />
    <transition trigger="Reject" from="InProgress" to="Rejected" />

    <transition trigger="Save" from="InProgress" to="InProgress" />

    <transition trigger="RequireEdit" from="Published" to="InProgress" />
    <transition trigger="RequireEdit" from="Rejected" to="InProgress" />
  </transitions>
</statemachine>
حاصل آن گراف زیر خواهد بود:


به علاوه کدهای زیر که به صورت خودکار تولید شده‌اند:
using Stateless;

namespace StatelessTests
{
  public class BlogPostStateMachine
  {
    public delegate void UnhandledTriggerDelegate(State state, Trigger trigger);
    public delegate void EntryExitDelegate();
    public delegate bool GuardClauseDelegate();

    public enum Trigger
    {
      Save,
      RequireEdit,
      Accept,
      Reject,
    }

    public enum State
    {
      Begin,
      InProgress,
      Published,
      Rejected,
    }

    private readonly StateMachine<State, Trigger> stateMachine = null;

    public EntryExitDelegate OnBeginEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnBeginExit = null;
    public EntryExitDelegate OnInProgressEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnInProgressExit = null;
    public EntryExitDelegate OnPublishedEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnPublishedExit = null;
    public EntryExitDelegate OnRejectedEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnRejectedExit = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = null;
    public UnhandledTriggerDelegate OnUnhandledTrigger = null;

    public BlogPost()
    {
      stateMachine = new StateMachine<State, Trigger>(State.Begin);
      stateMachine.Configure(State.Begin)
        .OnEntry(() => { if (OnBeginEntry != null) OnBeginEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnBeginExit != null) OnBeginExit(); })
        .PermitIf(Trigger.Save, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave != null) return GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.InProgress)
        .OnEntry(() => { if (OnInProgressEntry != null) OnInProgressEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnInProgressExit != null) OnInProgressExit(); })
        .PermitIf(Trigger.Accept, State.Published , () => { if (GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept != null) return GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept(); return true; } )
        .PermitIf(Trigger.Reject, State.Rejected , () => { if (GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject != null) return GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject(); return true; } )
        .PermitReentryIf(Trigger.Save , () => { if (GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave != null) return GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.Published)
        .OnEntry(() => { if (OnPublishedEntry != null) OnPublishedEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnPublishedExit != null) OnPublishedExit(); })
        .PermitIf(Trigger.RequireEdit, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit != null) return GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.Rejected)
        .OnEntry(() => { if (OnRejectedEntry != null) OnRejectedEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnRejectedExit != null) OnRejectedExit(); })
        .PermitIf(Trigger.RequireEdit, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit != null) return GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit(); return true; } )
      ;
      stateMachine.OnUnhandledTrigger((state, trigger) => { if (OnUnhandledTrigger != null) OnUnhandledTrigger(state, trigger); });
    }

    public bool TryFireTrigger(Trigger trigger)
    {
      if (!stateMachine.CanFire(trigger))
      {
        return false;
      }
      stateMachine.Fire(trigger);
      return true;
    }

    public State GetState
    {
      get
      {
        return stateMachine.State;
      }
    }
  }
}
توضیحات:

ماشین حالت فوق دارای چهار حالت شروع، در حال بررسی، منتشر شده و رد شده است. معمول است که این چهار حالت را به شکل یک enum معرفی کنند که در کدهای تولیدی فوق نیز به همین نحو عمل گردیده و public enum State معرف چهار حالت ذکر شده است. همچنین رویدادهای ذخیره، نیاز به ویرایش، ویرایش، تائید و رد نیز توسط public enum Trigger معرفی شده‌اند.
در قسمت Transitions، بر اساس یک رویداد (Trigger در اینجا)، انتقال از یک حالت به حالتی دیگر را سبب خواهیم شد.
تعاریف اصلی تنظیمات ماشین حالت، در سازنده کلاس BlogPostStateMachine انجام شده است. این تعاریف نیز بسیار ساده هستند. به ازای هر حالت، یک Configure داریم. در متدهای OnEntry و OnExit هر حالت، یک سری callback function فراخوانی خواهند شد. برای مثال در حالت Rejected یا Approved می‌توان ایمیلی را به ارسال کننده مطلب جهت یادآوری وضعیت رخ داده، ارسال نمود.
متدهای PermitIf سبب انتقال شرطی، به حالتی دیگر خواهند شد. برای مثال رد یا تائید یک مطلب نیاز به دسترسی مدیریتی خواهد داشت. این نوع موارد را توسط delgateهای Guard ایی که برای مدیریت شرط‌ها ایجاد کرده است، می‌توان تنظیم کرد. PermitReentryIf سبب بازگشت مجدد به همان حالت می‌گردد. برای مثال ویرایش و ذخیره یک مطلب در حال انتشار، سبب تائید یا رد آن نخواهد شد؛ صرفا عملیات ذخیره صورت گرفته و ماشین حالت مجددا در همان مرحله باقی خواهد ماند.

نحوه استفاده از ماشین حالت تولیدی:
همانطور که عنوان شد، حداقل استفاده از ماشین‌های حالت، refactoing انبوهی از if و else‌ها است که در حالت مدیریت یک چنین گردش‌های کاری باید تدارک دید.
namespace StatelessTests
{
    public class BlogPostManager
    {
        private BlogPostStateMachine _stateMachine;
        public BlogPostManager()
        {
            configureWorkflow();
        }

        private void configureWorkflow()
        {
            _stateMachine = new BlogPostStateMachine();

            _stateMachine.GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave = () => { return UserCanPost; };
            _stateMachine.OnBeginExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };

            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept = () => { return UserIsAdmin; };
            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject = () => { return UserIsAdmin; };
            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave = () => { return UserHasEditRights; };
            _stateMachine.OnInProgressExit = () => { /* save data + save state + send an email to user */ };

            _stateMachine.OnPublishedExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };
            _stateMachine.GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = () => { return UserHasEditRights; };

            _stateMachine.OnRejectedExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };
            _stateMachine.GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = () => { return UserHasEditRights; };
        }

        public bool UserIsAdmin
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is an admin.
            }
        }

        public bool UserCanPost
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is authenticated
            }
        }

        public bool UserHasEditRights
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is owner or admin
            }
        }

        // User actions
        public void Save() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Save); }
        public void RequireEdit() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.RequireEdit); }

        // Admin actions        
        public void Accept() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Accept); }
        public void Reject() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Reject); }
    }
}
در کلاس فوق، نحوه استفاده از ماشین حالت تولیدی را مشاهده می‌کنید. در delegateهای Guard، سطوح دسترسی انجام عملیات بررسی خواهند شد. برای مثال، از بانک اطلاعاتی بر اساس اطلاعات کاربر جاری وارد شده به سیستم اخذ می‌گردند. در متدهای Exit هر مرحله، کارهای ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی، ذخیره سازی حالت (مثلا در یک فیلد که بعدا قابل بازیابی باشد) صورت می‌گیرد و در صورت نیاز ایمیلی به اشخاص مختلف ارسال خواهد شد.
برای به حرکت درآوردن این ماشین، نیاز به یک سری اکشن متد نیز می‌باشد. تعدادی از این موارد را در انتهای کلاس فوق ملاحظه می‌کنید. کد نویسی آن‌ها در حد فراخوانی متد TryFireTrigger ماشین حالت است.

یک نکته:
ماشین حالت تولیدی به صورت پیش فرض در حالت State.Begin قرار دارد. می‌توان این مورد را از بانک اطلاعاتی خواند و سپس مقدار دهی نمود تا با هر بار وهله سازی ماشین حالت دقیقا مشخص باشد که در چه مرحله‌ای قرار داریم و TryFireTrigger بتواند بر این اساس تصمیم‌گیری کند که آیا مجاز است عملیاتی را انجام دهد یا خیر.
مطالب
رشته ها و پردازش متن در دات نت به زبان ساده
رشته، مجموعه‌ای از کاراکترهاست که پشت سرهم، در مکانی از حافظه قرار گرفته‌اند. هر کاراکتر حاوی یک شماره سریال در جدول یونیکد هست. به طور پیش فرض دات نت برای هر کاراکتر (نوع داده char) شانزده بیت در نظر گرفته است که برای 65536 کاراکتر کافی است.
برای نگهداری از رشته‌ها و انجام عملیات بر روی آنها در دات نت از نوع system.string استفاده می‌کنیم:
string greeting = "Hello, C#";

که در این حالت مجموعه‌ای از کاراکترها را ایجاد خواهد کرد:

اتفاقاتی که در داخل کلاس string رخ می‌دهد بسیار ساده است و ما را از تعریف []char بی‌نیاز می‌کند تا مجبور نشویم خانه‌های  آرایه را به ترتیب پر کنیم. از معایب استفاده از آرایه char میتوان موارد زیر را برشمارد:
  1. خانه‌های آن یک ضرب پر نمیشوند بلکه به ترتیب، خانه به خانه پر می‌شوند.
  2. قبل از انتساب متن باید باید از طول متن مطمئن شویم تا بتوانیم تعداد خانه‌ها را بر اساس آن ایجاد کنیم.
  3. همه عملیات آرایه‌ها از پر کردن ابتدای کار گرفته تا هر عملی، نیاز است به صورت دستی صورت بگیرد و تعداد خطوط کد برای هر کاری هم بالا می‌رود.
البته استفاده از string هم راه حل نهایی برای کار با متون نیست. در انتهای این مطلب مورد دیگری را نیز بررسی خواهیم کرد. از ویژگی دیگر رشته‌ها این است که آن‌ها شباهت زیادی به آرایه‌ای از کاراکتر‌ها دارند؛ ولی اصلا شبیه آن‌ها نیستند و نمی‌توانید به صورت یک آرایه آن‌ها را مقداردهی کنید. البته کلاس string امکاناتی را با استفاده از indexer [] مهیا کرده است که میتوانید بر اساس اندیس‌ها به کاراکترها به صورت جداگانه دسترسی داشته باشید ولی نمی‌توانید آن‌ها را مقدار دهی کنید. این اندیس‌ها از 0 تا طول آن length-1 ادامه دارند.
string str = "abcde";
char ch = str[1]; // ch == 'b'
str[1] = 'a'; // Compilation error!
ch = str[50]; // IndexOutOfRangeException
همانطور که میدانیم برای مقداردهی رشته‌ها از علامت‌های نقل قول "" استفاده میکنیم که باعث میشود اگر بخواهیم علامت " را در رشته‌ها داشته باشیم نتوانیم. برای حل این مشکل از علامت \ استفاده میکنیم که البته باعث استفاده از بعضی کاراکترهای خاص دیگر هم می‌شود:
string a="Hello \"C#\"";
string b="Hello \r\n C#"; //مساوی با اینتر
string c="C:\\a.jpg"; //چاپ خود علامت  \ -مسیردهی
البته اگر از علامت @ در قبل از رشته استفاده شود علامت \ بی اثر خواهد شد.
string c=@"C:\a.jpg";// == "C:\\a.jpg"

مقداردهی رشته‌ها و پایدار (تغییر ناپذیر) بودن آنها Immutable
رشته‌ها ساختاری پایدار هستند؛ به این معنی که به صورت reference مقداردهی می‌شوند. موقعی که شما مقداری را به یک رشته انتساب می‌دهید، مقدار متغیر در  String pool یا لینک در Heap ذخیره می‌شوند و اگر همین متغیر را به یک متغیر دیگر انتساب دهیم، متغیر جدید مقدار آن را دیگر در حافظه پویا (داینامیک) Heap به عنوان مقدار جدید ذخیره نخواهد کرد؛ بلکه تنها یک pointer خواهد بود که به آدرس حافظه متغیر اولی اشاره می‌کند. به مثال زیر دقت کنید. متغیر source مقدار some source را ذخیره می‌کند و بعد همین متغیر، به متغیر assigned انتساب داده میشود؛ ولی مقداری جابجا نمی‌شود. بلکه متغیر assign به آدرسی در حافظه اشاره می‌کند که متغیر source اشاره می‌کند. هرگاه که در یکی از متغیرها، تغییری رخ دهد، همان متغیری که تغییر کرده است، به آدرس جدید با محتوای تغییر داده شده اشاره می‌کند.
string source = "Some source";
string assigned = source;

این ویژگی نوع reference فقط برای ساختارهای Immutable به معنی پایدار رخ می‌دهد و نه برای ساختار‌های ناپایدار (تغییر پذیر)  mutable؛ به این خاطر که آن‌ها مقادیرشان را مستقیما تغییر میدهند و اشاره‌ای در حافظه صورت نمی‌گیرد. 
string hel = "Hel";
string hello = "Hello";
string copy = hel + "lo";

string hello = "Hello";
string same = "Hello";

برای اطلاعات بیشتر در این زمینه این لینک را مطالعه نمایید.


مقایسه رشته‌ها
برای مقایسه دو رشته میتوان از علامت == یا از متد Equals استفاده نماییم. در این حالت به خاطر اینکه کد حروف کوچک و بزرگ متفاوت است، مقایسه حروف هم متفاوت خواهد بود. برای اینکه حروف کوچک و بزرگ تاثیری بر مقایسه ما نگذارند و #c را با #C برابر بدانند باید از متد Equals به شکل زیر استفاده کنیم:
Console.WriteLine(word1.Equals(word2,
    StringComparison.CurrentCultureIgnoreCase));
برای اینکه بزرگی و کوچکی اعداد را مشخص کنیم از علامت‌های < و > استفاده میکنیم ولی برای رشته‌ها از متد CompareTo بهره می‌بریم که چینش قرارگیری آن‌ها را بر اساس حروف الفبا مقایسه می‌کند و سه عدد، می‌تواند خروجی آن باشند. اگر 0 باشد یعنی برابر هستند، اگر -1 باشد رشته اولی قبل از رشته دومی است و اگر 1 باشد رشته دومی قبل از رشته اولی است.
string score = "sCore";
string scary = "scary";
 
Console.WriteLine(score.CompareTo(scary));
Console.WriteLine(scary.CompareTo(score));
Console.WriteLine(scary.CompareTo(scary));
 
// Console output:
// 1
// -1
// 0
 اینبار هم برای اینکه حروف کوچک و بزرگ، دخالتی در کار نداشته باشند، میتوانید از داده شمارشی StringComparison در متد ایستای (string.Compare(s1,s2,StringComparison استفاده نمایید؛ یا از نوع داده‌ای boolean برای تعیین نوع مقایسه استفاده کنید.
string alpha = "alpha";
string score1 = "sCorE";
string score2 = "score";
 
Console.WriteLine(string.Compare(alpha, score1, false));
Console.WriteLine(string.Compare(score1, score2, false));
Console.WriteLine(string.Compare(score1, score2, true));
Console.WriteLine(string.Compare(score1, score2,
    StringComparison.CurrentCultureIgnoreCase));
// Console output:
// -1
// 1
// 0
// 0
نکته : برای مقایسه برابری  دو رشته از متد Equals یا == استفاده کنید و فقط برای تعیین کوچک یا بزرگ بودن از compare‌ها استفاده نمایید. دلیل آن هم این است که برای مقایسه از فرهنگ culture فعلی سیستم استفاده میشود و نظم جدول یونیکد را رعایت نمی‌کنند و ممکن است بعضی رشته‌های نابرابر با یکدیگر برابر باشند. برای مثال در زبان آلمانی دو رشته "SS" و "ß " با یکدیگر برابر هستند.

عبارات با قاعده Regular Expression
این عبارات الگوهایی هستند که قرار است عبارات مشابه الگویی را در رشته‌ها پیدا کنند. برای مثال الگوی +[A-Z0-9] مشخص می‌کند که رشته مورد نظر نباید خالی باشد و حداقل با یکی از حروف بزرگ یا اعداد پرشده باشد. این الگوها میتوانند برای واکشی داده‌ها یا قالب‌های خاص در رشته‌ها به کار بروند. برای مثال شماره تماس‌ها ، پست الکترونیکی و ...
در اینجا میتواند نحوه‌ی الگوسازی را بیاموزید. کد زیر بر اساس یک الگو، شماره تماس‌های مورد نظر را یافته و البته با فیلتر گذاری آن‌ها را نمایش می‌دهد:
string doc = "Smith's number: 0898880022\nFranky can be " +
    "found at 0888445566.\nSteven's mobile number: 0887654321";
string replacedDoc = Regex.Replace(
    doc, "(08)[0-9]{8}", "$1********");
Console.WriteLine(replacedDoc);
// Console output:
// Smith's number: 08********
// Franky can be found at 08********.
// Steven' mobile number: 08********
سه شماره تماس در رشته‌ی بالا با الگوی ما همخوانی دارند که بعد با استفاده از متد replace در شی Regex عبارات دلخواه خودمان را جایگزین شماره تماس‌ها خواهیم کرد. الگوی بالا شماره تماس‌هایی را میابد که با 08 آغاز شده‌اند و بعد از آن 8 عدد دیگر از 0 تا 9 قرار گرفته‌اند. بعد از اینکه متن مطابق الگو یافت شد، ما آن را با الگوی ********1$ جایگزین می‌کنیم که علامت $ یک placeholder برای یک گروه است. هر عبارت () در عبارات با قاعده یک گروه حساب میشود و اولین پرانتر 1$ و دومین پرانتز یا گروه میشود 2$ که در عبارت بالا (08) میشود 1$ و به جای مابقی الگو، 8 علامت ستاره نمایش داده میشود.

اتصال رشته‌ها در Loop
برای اتصال رشته‌ها ما از علامت + یا متد ایستای string.concat استفاده می‌کنیم ولی استفاده‌ی از آن در داخل یک حلقه باعث کاهش کارآیی برنامه خواهد شد. برای همین بیایید ببینم در حین اتتقال رشته‌ها در حافظه چه اتفاقی رخ میدهد. ما در اینجا دو رشته str1 و str2 داریم که عبارات "super" و "star" را نگه داری می‌کنند و در واقع دو متغیر هستند که به حافظه‌ی پویای Heap اشاره می‌کنند. اگر این دو را با هم جمع کنیم و نتیجه را در متغیر result قرار دهیم، سه متغیر میشوند که هر کدام به حافظه‌ای جداگانه در heap اشاره می‌کنند. در واقع برای این اتصال، قسمت جدیدی از حافظه تخصصیص داده شده و مقدار جدید در آن نشسته‌است. در این حالت یک متغیر جدید ساخته شد که به آدرس آن اشاره می‌کند. کل این فرآیند یک فرآیند کاملا زمانبر است که با تکرار این عمل موجب از دست دادن کارآیی برنامه می‌شود؛ به خصوص اگر در یک حلقه این کار صورت بگیرد.
سیستم دات نت همانطور که میدانید شامل GC یا سیستم خودکار پاکسازی حافظه است که برنامه نویس را از dispose کردن بسیاری از اشیاء بی نیاز می‌کند. موقعی‌که متغیری به قسمتی از حافظه اشاره می‌کند که دیگر بلا استفاده است، سیستم GC به صورت خودکار آنها را پاکسازی می‌کند که این عمل زمان بر هم خودش موجب کاهش کارآیی می‌شود. همچنین انتقال رشته‌ها از یک مکان حافظه به مکانی دیگر، باز خودش یک فرآیند زمانبر است؛ به خصوص اگر رشته مورد نظر طولانی هم باشد.
مثال عملی: در تکه کد زیر قصد داریم اعداد 1 تا 20000 را در یک رشته الحاق کنیم:
 DateTime dt = DateTime.Now;
            string s = "";
        for (int index = 1; index <= 20000; index++)
        {
            s += index.ToString();
        }
            Console.WriteLine(s);
            Console.WriteLine(dt);
            Console.WriteLine(DateTime.Now);
            Console.ReadKey();
کد بالا تاز زمان نمایش کامل، بسته به قدرت سیستم ممکن است یکی دو ثانیه طول بکشد. حالا عدد را به 200000 تغییر دهید (یک صفر اضافه تر). برنامه را اجرا کنید و مجددا تست بزنید. در این حالت چند دقیقه ای بسته به قدرت سیستم زمان خواهد برد؛ مثلا دو دقیقه یا سه دقیقه یا کمتر و بیشتر.
عملیاتی که در حافظه صورت میگیرد این چند گام را طی میکند:
  • قسمتی از حافظه به طور موقت برای این دور جدید حلقه، گرفته میشود که به آن بافر میگوییم.
  • رشته قبلی به بافر انتقال میابد که بسته به مقدار آن زمان بر و کند است؛ 5 کیلو یا 5 مگابایت یا 50 مگابایت و ...
  • شماره تولید شده جدید به بافر چسبانده میشود.
  • بافر به یک رشته تبدیل میشود وجایی برای خود در حافظه Heap میگیرد.
  • حافظه رشته قدیمی و بافر دیگر بلا استفاده شده‌اند و توسط GC پاکسازی میشوند که ممکن است عملیاتی زمان بر باشد.

String Builder
این کلاس ناپایدار و تغییر پذیر است. به کد و شکل زیر دقت کنید:
string declared = "Intern pool";
string built = new StringBuilder("Intern pool").ToString();

این کلاس دیگر مشکل الحاق رشته‌ها یا دیگر عملیات پردازشی را ندارد. بیایید مثال قبل را برای این کلاس هم بررسی نماییم:
 StringBuilder sb = new StringBuilder();
      sb.Append("Numbers: ");

            DateTime dt = DateTime.Now;
        for (int index = 1; index <= 200000; index++)
        {
            sb.Append(index);
        }
            Console.WriteLine(sb.ToString());
            Console.WriteLine(dt);
            Console.WriteLine(DateTime.Now);
            Console.ReadKey();
اکنون همین عملیات چند دقیقه‌ای قبل، در زمانی کمتر، مثلا دو ثانیه انجام میشود.
حال این سوال پیش می‌آید مگر کلاس stringbuilder چه میکند که زمان پردازش آن قدر کوتاه است؟
همانطور که گفتیم این کلاس mutable یا تغییر پذیر است و برای انجام عملیات‌های ویرایشی نیازی به ایجاد شیء جدید در حافظه ندارد؛ در نتیجه باعث کاهش انتقال غیرضروری داده‌ها برای عملیات پایه‌ای چون الحاق رشته‌ها میگردد.
stringbuilder شامل یک بافر با ظرفیتی مشخص است (به طور پیش فرض 16 کاراکتر). این کلاس آرایه‌هایی از کاراکترها را پیاده سازی میکند که برای عملیات و پردازش‌هایش  از یک رابط کاربرپسند برای برنامه نویسان استفاده می‌کند. اگر تعداد کاراکترها کمتر از 16 باشد مثلا 5 ، فقط 5 خانه آرایه استفاده میشود و مابقی خانه‌ها خالی میماند و با اضافه شدن یک کاراکتر جدید، دیگر شیء جدیدی در حافظه درست نمی‌شود؛ بلکه در خانه ششم قرار می‌گیرد و اگر تعداد کاراکترهایی که اضافه می‌شوند باعث شود از 16 کاراکتر رد شود، مقدار خانه‌ها دو برابر میشوند؛ هر چند این عملیات دو برابر شدن resizing عملیاتی کند است ولی این اتفاق به ندرت رخ می‌دهد.
کد زیر یک آرایه 15 کاراکتری ایجاد می‌کند و عبارت #Hello C را در آن قرار می‌دهد.
StringBuilder sb = new StringBuilder(15);
sb.Append("Hello, C#!");

در شکل بالا خانه هایی خالی مانده است Unused و  جا برای کاراکترهای جدید به اندازه خانه‌های unused هست و اگر بیشتر شود همانطور که گفتیم تعداد خانه‌ها 2 برابر می‌شوند که در اینجا میشود 30.

استفاده از متد ایستای string.Format
از این متد برای نوشتن یک متن به صورت قالب و سپس جایگزینی مقادیر استفاده می‌شود:
DateTime date = DateTime.Now;
string name = "David Scott";
string task = "Introduction to C# book";
string location = "his office";
 
string formattedText = String.Format(
    "Today is {0:MM/dd/yyyy} and {1} is working on {2} in {3}.",
    date, name, task, location);
Console.WriteLine(formattedText);
در کد بالا ابتدا ساختار قرار گرفتن تاریخ را بر اساس الگو بین {} مشخص می‌کنیم و متغیر date در آن قرار می‌گیرد و سپس برای {1},{2},{3} به ترتیب قرار گیری آن‌ها متغیرهای name,last,location قرار میگیرند.
از ()ToString. هم می‌توان برای فرمت بندی خروجی استفاده کرد؛ مثل همین عبارت MM/dd/yyyy در خروجی نوع داده تاریخ و زمان.
نظرات مطالب
مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت اول
یک نکته‌ی تکمیلی: ساده شدن تعریف Lambda Expressions در C# 10.0


تا پیش از C# 10.0 جهت تعریف Lambda Expressions نیاز بود تا کمی بیشتر کد نوشت. برای مثال:
Func<string, int> parse = (string s) => int.Parse(s);
در یک چنین تعاریفی، ذکر صریح Func و Action ضروری است.

با ارائه‌ی C# 10.0، مفهومی به نام natural lambda expression ارائه شده‌است که در آن کامپایلر سعی می‌کند تا نوع این Action و Funcها را بر اساس تعریف lambda expression، تشخیص دهد. در این حالت قطعه کد فوق، به صورت زیر خلاصه می‌شود:
 var parse = (string s) => int.Parse(s);
البته باید دقت داشت که این type inferring، بر اساس ذکر دقیق نوع‌های سمت راست عبارت فوق میسر شده؛ وگرنه قطعه کد زیر، با خطای «The delegate type could not be inferred» کامپایل نمی‌شود؛ چون نوع پارامتر lambda مشخص نشده‌است:
var upper = (s) => s.ToUpperInvariant();

همچنین در C# 10.0 می‌توان این نوع پیش‌فرض تشخیص داده شده‌ی توسط کامپایلر را نیز صراحتا مشخص کرد و تغییر داد:
var createException = (bool b) => b ? new ArgumentNullException() : new DivideByZeroException();
قطعه کد فوق نیز با خطای «The delegate type could not be inferred» کامپایل نمی‌شود؛ چون دقیقا مشخص نیست که چه نوع خروجی را باید مدنظر قرار داد. در این حالت می‌توان این نوع را به صورت زیر، پیش از تعریف Lambda Expression قرار داد و مشخص کرد:
var createException = Exception (bool b) => b ? new ArgumentNullException() : new DivideByZeroException();
در این حالت نوع خروجی، از نوع Exception درنظر گرفته شده‌است. مثالی دیگر در این زمینه:
var oneTwoThreeArray = () => new[]{1, 2, 3}; // inferred type is Func<int[]>
var oneTwoThreeList = IList<int> () => new[]{1, 2, 3}; // same body, but inferred type is now Func<IList<int>>

این natural return types، به method groups نیز بسط یافته‌است. منظور از method groups، متدهایی بدون ذکر لیست آرگومان‌های آن‌ها است:
Func<int> read = Console.Read;
Action<string> write = Console.Write;
این‌ها نیز در C# 10.0 به صورت خلاصه‌ی زیر قابل بیان هستند:
var read = Console.Read; // Just one overload; Func<int> inferred
var write = Console.Write; // ERROR: Multiple overloads, can't choose
البته در اینجا اگر متدی چندین overload داشته باشد، دیگر نمی‌توان از روش خلاصه شده‌ی فوق استفاده کرد.

و در آخر امکان تعریف ویژگی‌ها (attributes) نیز بر روی lambda expressions در C# 10.0 میسر شده‌است:
var choose = [Example(2)][Example(3)] object (bool b) => b ? 1 : "two";

پ.ن.
تمام این‌ها در جهت پشتیبانی و ساده کردن کار با Minimal APIs ارائه شده‌ی در ASP.NET Core 6x به زبان #C اضافه شده‌اند.
مطالب
ساخت DropDownList های مرتبط به کمک jQuery Ajax در MVC
در پروژه‌های زیادی با مواردی مواجه می‌شویم که دو انتخاب داریم ، و یک انتخاب زیر مجموعه انتخاب دیگر است ، مثلا رابطه بین استان‌ها و شهر‌ها ، در انتخاب اول استان انتخاب می‌شود و مقادیر DropDownList  شهر‌ها حاوی ، شهر‌های آن استان می‌شود.
در پروژه‌های WebForm  این کار به کمک Update Panel  انجام می‌شد ، ولی در پروژه‌های MVC  ما این امکان را نداریم و خودمان باید به کمک موارد دیگر این درخواست را پیاده سازی کنیم.
در پروژه ای که فعلا مشغول آن هستم ، با این مورد مواجه شدم ، و دیدم شاید بد نباشد راهکار خودم را با شما در میان بگذارم.
صورت مسئله :
کاربری نیاز به وارد کردن اطلاعات یک شیرالات بهداشتی  (Tap) را دارد ، از DropDownList   اول نوع آن شیر (Type)  را انتخاب می‌کند ، و از DropDownList  دوم ، که شامل گروه‌های آن نوع است ، گروه(Category) مورد نظر را انتخاب می‌کند. (در انتهای همین مطلب ببینید )
ساختار Table‌های دیتابیس به این صورت است: 

رابطه ای از جدول Type به جدول Category.

به کمک Scaffolding یک کنترلر برای کلاس Tap (شیر آب) می‌سازیم ، به طور عادی در فایل Create.chtml مقدار گروه را به صورت DropDown  نمایش می‌دهد، حال ما نیاز داریم که خودمان  DropDown را برای Type  ایجاد کنیم و بعد ارتباط این‌ها را بر قرار کنیم.

تابع اولی Create را این طوری ویرایش می‌کنیم :

        public ActionResult Create()
        {
            ViewBag.Type = new SelectList(db.Types, "Id", "Title");
            ViewBag.Category = new SelectList(db.Categories, "Id", "Title");
            return View();
        }

همان طور که مشخص است ، علاوه بر مقادیر Category  که خودش ارسال می‌کند ، ما نیز مقادیر نوع‌ها را به View  مورد نظر ارسال می‌کنیم.

برای نمایش دادن هر دو DropDownList ویو مورد نظر را به این صورت ویرایش می‌کنیم :

        <div>
            نوع
        </div>
        <div>
            @Html.DropDownList("Type", (SelectList)ViewBag.Type, "-- انتخاب ---", new { id = "rdbTyoe" })
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Category)
        </div>

        <div>
            دسته بندی
        </div>
        <div>
            @Html.DropDownList("Category", (SelectList)ViewBag.Category, "-- انتخاب ---", new { id = "rdbCategory"})
            @Html.ValidationMessageFor(model => model.Category)
        </div>

همان طور که مشاهده می‌کنید ، در اینجا  DropDownList  مربوط به Type که خودمان سمت سرور ،مقادیر آن را پر کرده بودیم نمایش می‌دهیم.

خب شاید تا اینجای کار ، ساده بود ولی میرسیم به اصل مطلب و ارتباط بین این دو DropDownList. (قبل از این قسمت حتما نگاهی به ساختار DropDownList یا همان تگ select بیندازید ، اطلاعات جی کوئری شما در این قسمت خیلی کمک حال شما است)

برای این کار ما از jQuery  استفادی می‌کنیم ، کار به این صورت است که هنگامی که مقدار DropDownList  اول تغییر کرد :

  •  ما Id  آن را به سرور ارسال می‌کنیم.
  •  در آنجا Category  هایی که دارای Type با Id  مورد نظر هستند را جدا می‌کنیم
  • فیلد‌های مورد نیاز یعنی Id  و Title را می‌گیریم
  • و بعد به کمک Json مقادیر را بر می‌گردانیم 
  • و مقادیر ارسالی از سرور را در option‌های DropDownList  دوم (گروه‌ها ) قرار می‌دهم 
در ابتدا متدی در سرور می‌نویسیم ، کار این متد (همان طور که گفته شد) گرفتن Id از نوع Type استو برگرداندن Category‌های مورد نظر. به این صورت :
        public ActionResult SelectCategory(int id)
        {
            var categoris = db.Categories.Where(m => m.Type1.Id == id).Select(c => new { c.Id, c.Title });
            return Json(categoris, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
ابتدا به کمک Where مقادیر مورد نظر را پیدا می‌کنیم و بعد به کمک Select فیلد هایی مورد استفاده را جدا می‌کنیم و به کمک Json اطلاعات را بر می‌گردانیم. توجه داشته باشید که مقادیری که در categoris  قرار می‌گیرد ، شبیه به مقادیر json  هستند و ما می‌تانیم مستیما از این مقادیر در javascript استفاده کنیم. 
در کلایت (همان طور که گفته شد ) به این نیاز داریم که هنگاهی که مقدار در لیست اول تغییر کرد ، ای دی آن را به تابع بالا بفرستیم و مقادیر بازگشتی را در  DropDownList  دوم قرار دهیم : به این صورت :
            $('#rdbTyoe').change(function () {
                jQuery.getJSON('@Url.Action("SelectCategory")', { id: $(this).attr('value') }, function (data) {
                    $('#rdbCategory').empty();
                    jQuery.each(data, function (i) {
                        var option = $('<option></option>').attr("value", data[i].Id).text(data[i].Title);
                        $("#rdbCategory").append(option);
                    });
                });
            });
توضیح کد :
با کمک تابع .change() از تغییر مقدار آگاه می‌شویم ، و حالا می‌توانیم مراحل کار را انجام دهیم. حالا وقت ارسال اطلاعات ( Id مورد گزینه انتخاب شده در تغییر مقدار ) به سرور است که ما این کار را به کمک jQuery.getJSON انجام می‌دهیم ، در تابع callback باید کار مقدار دهی انجام شود.
به ازای رکورد هایی که برگشت شده است که حالا در data قرار دارد به کمک تابع each لوپ می‌رنیم و هربار این کار را تکرار می‌کنیم.
  • ابتدا یک تگ option می‌سازیم 
  • مقادیر مربوطه شامل Id که باید در attribute مورد نظر value قرار گیرد و متن آن که باید به عنوان text باشد را مقدار دهی می‌کنیم
  • option آماده شده را به DropDownList دومی (Category ) اضافه می‌کنیم.
توجه داشته باشید که هنگامی که کار دریافت اطلاعات با موفقیت انجام شد ، مقادیر داخل DropDownList  دومی ، مربوط به Category را به منظور بازیابی دوباره در  
$('#rdbCategory').empty(); 
خالی می‌کنیم.
نتیجه کار برای من می‌شود این :
قبل از انتخاب :

بعد از انتخاب :

موفق و پیروز باشید
مطالب
دریافت اطلاعات از پایگاه داده بواسطه Stored Procedure در EF Core 2.0
همواره در تکنولوژی  EF CodeFirst، چه در ASP.NET MVC و چه در ASP.NET Core، استفاده از امکانات بومی پایگاه‌های داده با محدودیت‌هایی مواجه بوده‌است. یکی از این اشکالات، عدم توانایی این تکنولوژی در گرفتن لیستی از اطلاعات که منطبق بر بیشتر از یک مدل می‌باشد، هست. در این مقاله تمرکز بر روی رفع این اشکال، بدون نیاز به اضافه کردن مدخل جدیدی به پروژه می‌باشد. بنابراین پیشنیاز ضروری این مبحث، مطالعه «شروع به کار با EF Core 1.0» ، مخصوصا «استفاده از امکانات بومی بانک‌های اطلاعاتی» است.

Stored Procedure چیست ؟

Stored Procedure  یا  SP  یا به زبان فارسی «رویه‌های ذخیره شده» اشیایی اجرا پذیر در بانک اطلاعاتی SQL Server هستند که شامل یک یا چندین دستور SQL می‌شوند. این رویه‌ها می‌توانند پارامتر‌های ورودی و خروجی داشته باشند؛ همچنین می‌توانند لیستی از موجودیت‌ها را نیز برگردانند و یا می‌توان داخل این رویه‌ها به زبان T-SQL برنامه نویسی کرد.
مهم‌ترین کاربر این رویه‌ها، ذخیره کردن دستورات Select , Insert , Update , Delete هست و یا ترکیبی از این‌ها .


اشکال راه حل‌های پیش فرض مبتنی بر Context

برای استفاده از راه حل‌های پیش فرض  مبتنی بر Context، همانطور که در مقاله «استفاده از امکانات بومی بانک‌های اطلاعاتی» به آن پرداخته شده، سه روش کلی برای استفاده از Stored Procedure  پیشنهاد شده‌است:
- روش اول استفاده از متد fromsql است. اشکال این متد، محدودیت استفاده برای یک موجودیت برنامه  است و به زبان ساده نمی‌توان در کوئری پایگاه داده از join  استفاده کرد.
- روش دوم استفاده از متد ExecuteSqlCommand موجود در context برنامه است . اشکال این متد void بودن آن است که باعث می‌شود بازگشتی از پایگاه داده حاصل نشود.
- روش سوم استفاده از متد ExecuteScalar  موجود در Context برنامه است. اشکالی که به این متد گرفته می‌شود، Scalar  بودن مقدار بازگشتی از آن است که باعث می‌شود نتوانیم لیستی از موجودیت‌ها را به ViewModel مورد نظر نگاشت کنیم.

راه حل این مشکل

برای حل این مشکلات که بسیار هم مهم هستند، اول باید قطعه کد زیر را به Context برنامه اضافه نمود:
public void OpenConnection()
{
   Database.OpenConnection();
}

public DbCommand Command()
{
   DbCommand cmd = Database.GetDbConnection().CreateCommand();
   return cmd;
}
سپس در اینترفیس IUnitOfWork  که در مطلب «لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها» در مورد آن بحث شده، متد OpenConnection و Command را اضافه می‌کنیم:
void OpenConnection();
DbCommand Command();
حال کلاس و اینترفیس جدیدی را برای پیاده سازی سرویس اتصال به Stored Procedure ایجاد کرده و  در کلاس آغازین برنامه، به‌صورت AddScopped این سرویس را برای استفاده از تزریق وابستگی توکار ASP.NET Core  معرفی می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
     services.AddScoped<IUnitOfWork, ApplicationDbContext>();
     services.AddScoped<ISpReader, SpReader>();
}
سپس در سازنده کلاس این سرویس، اینترفیس IUnitOfWork را تزریق کرده تا بتوانیم از متد‌های نوشته شده در Context استفاده کنیم. حال اقدام به پیاده سازی متد GetFromSp بصورت زیر می‌کنیم :
public List<ViewModel> GetFromSp <ViewModel>(string[,] Parametr, string NameSp) where ViewModel  : new()
        {
            _uow.OpenConnection();
            DbCommand cmd = _uow.Command();
            cmd.CommandText = NameSp;
            cmd.CommandType = CommandType.StoredProcedure;
            var countParametr = Parametr.GetLength(0);

            for (int i = 0; i < countParame tr; i++)
            {
                cmd.Parameters.Add(new SqlParameter { ParameterName = Parametr[i, 0], Value = Parametr[i, 1] });
            }

            List<ViewModel> list = new List<ViewModel >();
            using (var reader = cmd.ExecuteReader())
            {
                if (reader != null && reader.HasRows)
                {
                    var entity = typeof(ViewModel);
                    var propDict = new Dictionary<string, PropertyInfo>();
                    var props = entity.GetProperties
           (BindingFlags.Instance | BindingFlags.Public);
                    propDict = props.ToDictionary(p => p.Name.ToUpper(), p => p);
                    while (reader.Read())
                    {
                        ViewModel  newobject = new ViewModel ();

                        for (int index = 0; index < reader.FieldCount; index++)
                        {
                            if (propDict.ContainsKey(reader.GetName(index).ToUpper()))
                            {
                                var info = propDict[reader.GetName(index).ToUpper()];
                                if ((info != null) && info.CanWrite)
                                {
                                    var val = reader.GetValue(index);
                                    info.SetValue(newobject, (val == DBNull.Value) ? null : val, null);
                                }
                            }
                        }
                        list.Add(newobject);
                    }

                }
                return list;
            }
در این متد، اول با استفاده از OpenConnection، اتصالی را به پایگاه داده، باز کرده سپس شیئ از DbCommand را می‌سازیم و نام Stored Procedure و نوع کوئری ارسالی را معین می‌کنیم. حال با استفاده از  حلقه for، نام و مقدار پارامتر‌های ارسال شده به متد را به شیئ cmd اضافه می‌کنیم. در مرحله بعد، لیستی را از کلاس مدلی که باید مقادیر بازگشتی به آن نگاشت شوند و بعنوان کلاس جنریک به متد ارسال شده است، می‌سازیم. با متد ExecuteReader که در شیئ ساخته شده از Command موجود می‌باشد، اقدام به خواندن اطلاعات از Stored Procedure کرده و در شیئ Reader نگه داری می‌کنیم و سپس اطلاعات خوانده شده را با استفاده از Dictionary و متد Add به لیست ساخته شده اضافه می‌کنیم. در آخر لیست ساخته شده در حلقه While را بعنوان نتیجه متد باز می‌گردانیم.

همچنین می‌توان برای استفاده این متد برای رویه‌های بدون پارامتر ورودی، از OverLoad این متد، با حذف قطعات کد زیر:
var countParametr = Parametr.GetLength(0);
for (int i = 0; i < countParametr; i++)
{
     cmd.Parameters.Add(new SqlParameter { ParameterName = Parametr[i, 0], Value = Parametr[i, 1] });
}
و حذف آرایه string[,] Parameter  از ورودی متد، استفاده نمود .

روش استفاده از این متد

برای استفاده از این متد، لازم است چند نکته رعایت شوند:
1- خروجی Stored Procedure دقیقا منطبق بر ViewModel ارسالی به متد جهت تشکیل لیست باشد.
2- لیست پارامتر‌ها باید بصورت آرایه دوبعدی باشد که اندازه بعد اول، تعداد پارامتر‌ها و اندازه بعد دوم 2 باشد.
3- در ماتریسی که از این پارامتر‌ها ساخته می‌شود، ستون اول نام پارامتر و ستون دوم مقدار پارامتر ست می‌شود.

بطور مثال Stored Procedure  زیر حاوی سه پارامتر است :
CREATE PROCEDURE [dbo].[isRelation](
@TableName as varchar(50),
@FieldOfRelation as varchar(70),
@ValueOfField as int)
برای دسترسی به این رویه ابتدا در سرویس استفاده کننده، ISpReader را تزریق می‌کنیم و سپس بصورت زیر مقدمات استفاده از این سرویس را فراهم می‌کنیم:

public class EntityServices : IEntityService
    {
        private ISpreader _Reader;
        public EntityServices( ISpreader reader)
        {
            _Reader = reader;
        }

        public List<StoreProcedureResultViewModel>  IsRelation(string tableName , int keyValue, string keyFieldName)
        {
            List<StoreProcedureResultViewModel> IsContact;
            try
            {
                string[,] Parametr = new string[3, 2];
                Parametr[0, 0] = "@TableName";
                Parametr[0, 1] = tableName ;
                Parametr[1, 0] = "@ValueOfField";
                Parametr[1, 1] = keyValue.ToString().Trim();
                Parametr[2, 0] = "@FieldOfRelation";
                Parametr[2, 1] = keyFieldName.Trim();
                IsContact = _Reader.GetSp<StoreProcedureResultViewModel>(Parametr, "IsRelation");
                return IsContact;
            }
            catch (Exception ex)
            {
            }
        }
    }
بدین ترتیب با استفاده از این متد توانستیم لیستی از ViewModel منطبق بر خروجی Stored Procedure  را بدست آوریم.  
مطالب
ارتباط بین کامپوننت ها در Vue.js - قسمت چهارم کاربرد Vuex - بخش اول
در قسمت‌های قبلی (^ ,^ ,^ ) نحوه‌ی ارتباط بین کامپوننت‌ها بررسی شد؛ روش دیگری هم برای به اشتراک گذاری داده‌ها بین کامپوننت‌ها وجود دارد که با استفاده از کتابخانه‌ای بنام Vuex پیاده سازی میشود. وقتی برنامه‌ی شما وسعت پیدا میکند و ارتباط بین کامپوننت‌ها بیشتر و پیچیده‌تر می‌شود، روشهای قبلی (^ ,^ ,^ ) کارایی لازم را ندارند و یا اینکه به سختی میشود داده‌های به اشتراک گذاشته شده‌ی بین کامپوننت‌ها را مدیریت نمود. در اینجا میتوان از Vuex  استفاده کرد و به‌راحتی ارتباط‌های پیچیده‌ی بین کامپوننت‌ها را مدیریت کرد.


کد زیر را در نظر بگیرید:
new Vue({
  // state
  // داده‌ها در اینجا قرار میگیرند
  data () {
    return {
      count: 0
    }
  },
  // view
  // ویوها برای نمایش داده‌ها مورد استفاده قرار میگیرند
  template: `<div>{{ count }}</div>`,
  // actions
  // برای تغییر داده‌ها از متدها استفاده میکنیم
  methods: {
    increment () {
      this.count++
    }
  }
})


در یک کامپوننت ساده، از طریق Actionها، داده‌ها (State) تغییر داده میشوند و سپس این تغییر در view مشاهده میشود. اما فرض کنید بیش از صد کامپوننت در برنامه دارید که بسیاری از آنها از داده‌های واحدی استفاده میکنند. روشهای قبلی (^ ,^ ,^) برای چنین سناریویی جوابگو نخواهند بود (آن‌را به سختی میتوان مدیریت کرد و بسیار طاقت فرسا خواهد بود).

راه حل Vuex:
با استفاده از Vuex میتوان برای داده‌ها (State)، یک منبع در نظر گرفت تا کامپوننت‌ها قادر باشند از داده‌های واحدی استفاده کنند و اشتراک گذاری داده‌ها ساده شود.


یک برنامه ساده با استفاده از Vuex:

یک پروژه Vuejs را ایجاد کنید و مطابق تصویر زیر، گزینه دوم را انتخاب و Enter را فشار دهید:


سپس گزینه Vuex را طبق تصویر زیر با دکمه‌ی space انتخاب کنید و برای مابقی گزینه‌های بعدی با زدن Enter، پیش فرض‌ها را بپذیرید تا پروژه ساخته شود:


دو کامپوننت را به برنامه اضافه میکنیم.

کامپوننت اول با نام increase-counter-component.vue  

<template>
  <div>
    <!--  نمایش شمارشگر  -->
    <h1>{{count}}</h1>
    <!--  افزودن یک واحد به شمارشگر  -->
    <button @click="add">Add 1</button>
    <!--  افزودن مقداری دلخواه به شمارشگر  -->
    <button @click="add2">Add 2</button>
  </div>
</template>

<script>
// یا همان منبع ذخیره داده‌ها store کردن  import
import store from "../store";

export default {
  // You can consider computed properties another view into your data.
  // https://css-tricks.com/methods-computed-and-watchers-in-vue-js/
  computed: { count: () => store.state.count },

  // به دو طریق فراخوانی شده  add تابع
  methods: {
    // بدون پارامتر
    add: () => store.commit("add"),
    // با  پارامتر
    // برای مقدار مورد نظر استفاده کنیم input میتوانیم بجای مقدار ثابت از یک
    add2: () => store.commit("add", 2)
  }
};
</script>


کامپوننت دوم با نام decrease-counter-component.vue  

<template>
  <div>
    <h1>{{count}}</h1>
    <button @click="subtract">Subtract 1</button>
    <button @click="subtract(3)">Subtract 3</button>
  </div>
</template>

<script>
import store from "../store";

export default {
  computed: { count: () => store.state.count },

  methods: {
    subtract: payload => store.commit("subtract", +payload)
  }
};
</script>
درون کامپوننت اصلی برنامه App.vue، هر دو کامپوننت را فراخوانی میکنیم:
<template>
  <div id="app">
    <img alt="Vue logo" src="./assets/logo.png" />
    <counter-plus></counter-plus>
    <hr />
    <hr />
    <counter-minus></counter-minus>
  </div>
</template>

<script>
import counterPlus from "./components/increase-counter-component";
import counterMinus from "./components/decrease-counter-component";
export default {
  name: "app",
  components: {
    "counter-plus": counterPlus,
    "counter-minus": counterMinus
  }
};
</script>
محتویات فایل  store.js  که تنظیمات Vuex در آن لحاظ شده‌است به شکل زیر می‌باشد:
import Vue from 'vue'
import Vuex from 'vuex'

Vue.use(Vuex)

export default new Vuex.Store({
  //  داده‌های به اشتراک گذاشته شده
  state: {
    count: 0
  },
  // تعریف متدها
  mutations: {
    add(state, payload) {
      // If we get a payload, add it to count
      // Else, just add one to count
      payload ? (state.count += payload) : state.count++;
    },
    subtract(state, payload) {
      payload ? (state.count -= payload) : state.count--;
    }
  }
});
در Terminal دستور زیر را تایپ و اجرا کنید تا نتیجه رویت گردد:
npm run serve
در این برنامه از دو کامپوننت مجزا با داده‌ی واحد، استفاده میکنیم و دیگر خبری از emit$ و on$ و EventBus و تزریق وابستگی نخواهد بود.

چگونه کار میکند؟

در Vuex، متدها در قسمت mutation در فایل store.js نوشته میشوند و در methods  درون کامپوننت‌ها فراخوانی میشوند. اگر با سی شارپ آشنا باشید، این فراخوانی تقریبا  شبیه delegate می‌باشد. داده‌ها در store.js تعریف میشوند و در سراسر برنامه در تمام کامپوننت‌ها قابل دسترس می‌باشند. بدین ترتیب اشتراک گذاری داده‌ها بین کامپوننت‌ها بسیار ساده می‌باشد.


نکته:    برای دریافت پکیج‌های مورد استفاده در مثال جاری، نیاز است دستور زیر را اجرا کنید:  
 
npm install
سپس برنامه را با دستور زیر اجرا کنید: 
npm run serve