مطالب
استفاده از افزونه‌ی jsTree در ASP.NET MVC
jsTree  یکی از افزونه‌های بسیار محبوب jQuery جهت نمایش ساختارهای سلسله مراتبی، خود ارجاع دهنده و تو در تو است. روش ابتدایی استفاده از آن تعریف یک سری ul و li ثابت در صفحه و سپس فراخوانی این افزونه بر روی آن‌ها است که سبب نمایش درخت‌واره‌ا‌ی این اطلاعات خواهد شد. روش پیشرفته‌تر آن به همراه کار با داده‌های JSON و دریافت پویای اطلاعات از سرور است که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.


دریافت افزونه‌ی jsTree

برای دریافت افزونه‌ی jsTree می‌توان به مخزن کد آن در Github مراجعه کرد و همچنین مستندات آن‌را در سایت jstree.com قابل مطالعه هستند.


تنظیمات مقدماتی jsTree

در این مطلب فرض شده‌است که فایل jstree.min.js، در پوشه‌ی Scripts و فایل‌های CSS آن در پوشه‌ی Content\themes\default کپی شده‌اند.
به این ترتیب layout برنامه چنین شکلی را خواهد یافت:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    
    <link href="~/Content/Site.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/themes/default/style.min.css" rel="stylesheet" />
    <script src="~/Scripts/jquery.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jstree.min.js"></script>
</head>
<body dir="rtl">
    @RenderBody()
    
    @RenderSection("scripts", required: false)
</body>
</html>

نمایش راست به چپ اطلاعات

در کدهای این افزونه به تگ body و ویژگی dir آن برای تشخیص راست به چپ بودن محیط دقت می‌شود. به همین جهت این تعریف را در layout فوق ملاحظه می‌کنید. برای مثال اگر به فایل jstree.contextmenu.js (موجود در مجموعه سورس‌های این افزونه) مراجعه کنید، یک چنین تعریفی قابل مشاهده است:
 right_to_left = $("body").css("direction") === "rtl";

تهیه ساختاری جهت ارائه‌ی خروجی JSON

با توجه به اینکه قصد داریم به صورت پویا با این افزونه کار کنیم، نیاز است بتوانیم ساختار سلسله مراتبی مدنظر را با فرمت JSON ارائه دهیم. در ادامه کلاس‌هایی که معادل فرمت JSON قابل قبول توسط این افزونه را تولید می‌کنند، ملاحظه می‌کنید:
using System.Collections.Generic;

namespace MvcJSTree.Models
{
    public class JsTreeNode
    {
        public string id { set; get; } // نام این خواص باید با مستندات هماهنگ باشد
        public string text { set; get; }
        public string icon { set; get; }
        public JsTreeNodeState state { set; get; }
        public List<JsTreeNode> children { set; get; }
        public JsTreeNodeLiAttributes li_attr { set; get; }
        public JsTreeNodeAAttributes a_attr { set; get; }

        public JsTreeNode()
        {
            state = new JsTreeNodeState();
            children = new List<JsTreeNode>();
            li_attr = new JsTreeNodeLiAttributes();
            a_attr = new JsTreeNodeAAttributes();
        }
    }

    public class JsTreeNodeAAttributes
    {
        // به هر تعداد و نام اختیاری می‌توان خاصیت تعریف کرد
        public string href { set; get; }
    }

    public class JsTreeNodeLiAttributes
    {
        // به هر تعداد و نام اختیاری می‌توان خاصیت تعریف کرد
        public string data { set; get; }
    }

    public class JsTreeNodeState
    {
        public bool opened { set; get; }
        public bool disabled { set; get; }
        public bool selected { set; get; }

        public JsTreeNodeState()
        {
            opened = true;
        }
    }
}
در اینجا به چند نکته باید دقت داشت:
- هر چند اسامی مانند a_attr، مطابق اصول نامگذاری دات نت نیستند، ولی این نام‌ها را تغییر ندهید. زیرا این افزونه دقیقا به همین نام‌ها و با همین املاء نیاز دارد.
- id، می‌تواند دقیقا معادل id یک رکورد در بانک اطلاعاتی باشد. Text عنوان گره‌ای (node) است که نمایش داده می‌شود. icon در اینجا مسیر یک فایل png است جهت نمایش در کنار عنوان هر گره. توسط state می‌توان مشخص کرد که زیر شاخه‌ی جاری به صورت باز نمایش داده شود یا بسته. به کمک خاصیت children می‌توان زیر شاخه‌ها را تا هر سطح و تعدادی که نیاز است تعریف نمود.
- خاصیت‌های li_attr و a_attr کاملا دلخواه هستند. برای مثال در اینجا دو خاصیت href و data را در کلاس‌های مرتبط با آن‌ها مشاهده می‌کنید. می‌توانید در اینجا به هر تعداد ویژگی سفارشی دیگری که جهت تعریف یک گره نیاز است، خاصیت اضافه کنید.

ساده‌ترین مثالی که از ساختار فوق می‌تواند استفاده کند، اکشن متد زیر است:
        [HttpPost]
        public ActionResult GetTreeJson()
        {
            var nodesList = new List<JsTreeNode>();

            var rootNode = new JsTreeNode
            {
                id = "dir",
                text = "Root 1",
                icon = Url.Content("~/Content/images/tree_icon.png"),
                a_attr = { href = "http://www.bing.com" }
            };
            nodesList.Add(rootNode);

            nodesList.Add(new JsTreeNode
            {
                id = "test1",
                text = "Root 2",
                icon = Url.Content("~/Content/images/tree_icon.png"),
                a_attr = { href = "http://www.bing.com" }
            });

            return Json(nodesList, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
در ابتدا لیست گره‌ها تعریف می‌شود و سپس برای نمونه در این مثال، دو گره تعریف شده‌اند و در ادامه با فرمت JSON در اختیار افزونه قرار گرفته‌اند.
بنابراین ساختارهای خود ارجاع دهنده‌ را به خوبی می‌توان با این افزونه وفق داد.


فعال سازی اولیه سمت کلاینت افزونه jsTree

برای استفاد‌ه‌ی پویای از این افزونه در سمت کلاینت، فقط نیاز به یک DIV خالی است:
 <div id="jstree">
</div>
سپس jstree را بر روی این DIV فراخوانی می‌کنیم:
            $('#jstree').jstree({
                "core": {
                    "multiple": false,
                    "check_callback": true,
                    'data': {
                        'url': '@getTreeJsonUrl',
                        "type": "POST",
                        "dataType": "json",
                        "contentType": "application/json; charset=utf8",
                        'data': function (node) {
                            return { 'id': node.id };
                        }
                    },
                    'themes': {
                        'variant': 'small',
                        'stripes': true
                    }
                },
                "types": {
                    "default": {
                        "icon": '@Url.Content("~/Content/images/bookmark_book_open.png")'
                    },
                },
                "plugins": ["contextmenu", "dnd", "state", "types", "wholerow", "sort", "unique"],
                "contextmenu": {
                    "items": function (o, cb) {
                        var items = $.jstree.defaults.contextmenu.items();
                        items["create"].label = "ایجاد زیر شاخه";
                        items["rename"].label = "تغییر نام";
                        items["remove"].label = "حذف";
                        var cpp = items["ccp"];
                        cpp.label = "ویرایش";
                        var subMenu = cpp["submenu"];
                        subMenu["copy"].label = "کپی";
                        subMenu["paste"].label = "پیست";
                        subMenu["cut"].label = "برش";
                        return items;
                    }
                }
            });
توضیحات

- multiple : false به این معنا است که نمی‌خواهیم کاربر بتواند چندین گره را با نگه داشتن دکمه‌ی کنترل انتخاب کند.
- check_callback : true کدهای مرتبط با منوی کلیک سمت راست ماوس را فعال می‌کند.
- در قسمت data کار تبادل اطلاعات با سرور جهت دریافت فرمت JSON ایی که به آن اشاره شد، انجام می‌شود. متغیر getTreeJsonUrl یک چنین شکلی را می‌تواند داشته باشد:
 @{
ViewBag.Title = "Demo";
var getTreeJsonUrl =  Url.Action(actionName: "GetTreeJson", controllerName: "Home");
}
- در قسمت themes مشخص کرده‌ایم که از قالب small آن به همراه نمایش یک درمیان پس زمینه‌ی روشن و خاکستری استفاده شود. قالب large نیز دارد.
- در قسمت types که مرتبط است با افزونه‌ای به همین نام، آیکن پیش فرض یک نود جدید ایجاد شده را مشخص کرده‌ایم.
- گزینه‌ی plugins، لیست افزونه‌های اختیاری این افزونه را مشخص می‌کند. برای مثال contextmenu منوی کلیک سمت راست ماوس را فعال می‌کند، dnd همان کشیدن و رها کردن گره‌ها است در زیر شاخه‌های مختلف. افزونه‌ی state، انتخاب جاری کاربر را در سمت کلاینت ذخیره و در مراجعه‌ی بعدی او بازیابی می‌کند. با ذکر افزونه‌ی wholerow سبب می‌شویم که انتخاب یک گره، معادل انتخاب یک ردیف کامل از صفحه باشد. افزونه‌ی sort کار مرتب سازی خودکار اعضای یک زیر شاخه را انجام می‌دهد. افزونه‌ی unique سبب می‌شود تا در یک زیر شاخه نتوان دو عنوان یکسان را تعریف کرد.
- در قسمت contextmenu نحوه‌ی بومی سازی گزینه‌های منوی کلیک راست ماوس را مشاهده می‌کنید. در حالت پیش فرض، عناوینی مانند create، rename و امثال آن نمایش داده می‌شوند که به نحو فوق می‌توان آن‌را تغییر داد.

با همین حد تنظیم، این افزونه کار نمایش سلسله مراتبی اطلاعات JSON ایی دریافت شده از سرور را انجام می‌دهد.


ذخیره سازی گره‌های جدید و تغییرات سلسله مراتب پویای تعریف شده در سمت سرور

همانطور که عنوان شد، اگر افزونه‌ی اختیاری contextmenu را فعال کنیم، امکان افزودن، ویرایش و حذف گره‌ها و زیر شاخه‌ها را خواهیم یافت. برای انتقال این تغییرات به سمت سرور، باید به نحو ذیل عمل کرد:
            $('#jstree').jstree({
              // تمام تنظیمات مانند قبل
            }).on('delete_node.jstree', function (e, data) {
                })
                .on('create_node.jstree', function (e, data) {
                })
                .on('rename_node.jstree', function (e, data) {
                })
                .on('move_node.jstree', function (e, data) {
                })
                .on('copy_node.jstree', function (e, data) {
                })
                .on('changed.jstree', function (e, data) {
                })
                .on('dblclick.jstree', function (e) {
                })
                .on('select_node.jstree', function (e, data) {
                });
در اینجا نحوه‌ی تحت کنترل قرار دادن رخ‌دادهای مختلف این افزونه را مشاهده می‌کنید. برای مثال در callback مرتبط با delete_node کار حذف یک گره اطلاع رسانی می‌شود. create_node مربوط است به ایجاد یک گره یا زیر شاخه‌ی جدید. rename_node پس از تغییر نام یک گره فراخوانی خواهد شد. move_node مربوط است به کشیدن و رها کردن یک گره در یک زیر شاخه‌ی دیگر. copy_node برای copy/paste یک گره تعریف شده‌است. Changed یک callback عمومی است. dblclick برای عکس العمل نشان دادن به رخ‌داد دوبار کلیک کردن بر روی یک گره می‌تواند بکار گرفته شود. select_node با انتخاب یک گره فعال می‌شود.
در تمام این حالات، جایی که data در اختیار ما است، می‌توان یک چنین ساختار جاوا اسکریپتی را برای ارسال به سرور طراحی کرد:
        function postJsTreeOperation(operation, data, onDone, onFail) {
            $.post('@doJsTreeOperationUrl',
                {
                    'operation': operation,
                    'id': data.node.id,
                    'parentId': data.node.parent,
                    'position': data.position,
                    'text': data.node.text,
                    'originalId': data.original ? data.original.id : data.node.original.id,
                    'href': data.node.a_attr.href
                })
                .done(function (result) {
                    onDone(result);
                })
                .fail(function (result) {
                    alert('failed.....');
                    onFail(result);
                });
        }
به این ترتیب در سمت سرور می‌توان id یک گره، متن تغییر یافته آن، والد گره و بسیاری از مشخصات دیگر را دریافت و ثبت کرد. پس از تعریف متد postJsTreeOperation فوق، آن‌را باید به callbackهایی که پیشتر معرفی شدند، اضافه کرد؛ برای مثال:
                .on('create_node.jstree', function (e, data) {
                    postJsTreeOperation('CreateNode', data,
                        function (result) {
                            data.instance.set_id(data.node, result.id);
                        },
                        function (result) {
                            data.instance.refresh();
                        });
                })
در اینجا متد postJsTreeOperation، یک Operation خاص را مانند CreateNode (تعریف شده در enum ایی به نام JsTreeOperation در سمت سرور) به همراه data، به سرور post می‌کند.
و معادل سمت سرور دریافت کننده‌ی این اطلاعات، اکشن متد ذیل می‌تواند باشد:
        [HttpPost]
        public ActionResult DoJsTreeOperation(JsTreeOperationData data)
        {
            switch (data.Operation)
            {
                case JsTreeOperation.CopyNode:
                case JsTreeOperation.CreateNode:
                    //todo: save data
                    var rnd = new Random(); // آی دی رکورد پس از ثبت در بانک اطلاعاتی دریافت و بازگشت داده شود
                    return Json(new { id = rnd.Next() }, JsonRequestBehavior.AllowGet);

                case JsTreeOperation.DeleteNode:
                    //todo: save data
                    return Json(new { result = "ok" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);

                case JsTreeOperation.MoveNode:
                    //todo: save data
                    return Json(new { result = "ok" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);

                case JsTreeOperation.RenameNode:
                    //todo: save data
                    return Json(new { result = "ok" }, JsonRequestBehavior.AllowGet);

                default:
                    throw new InvalidOperationException(string.Format("{0} is not supported.", data.Operation));
            }
        }
که در آن ساختار JsTreeOperationData به نحو ذیل تعریف شده‌است:
namespace MvcJSTree.Models
{
    public enum JsTreeOperation
    {
        DeleteNode,
        CreateNode,
        RenameNode,
        MoveNode,
        CopyNode
    }

    public class JsTreeOperationData
    {
        public JsTreeOperation Operation { set; get; }
        public string Id { set; get; }
        public string ParentId { set; get; }
        public string OriginalId { set; get; }
        public string Text { set; get; }
        public string Position { set; get; }
        public string Href { set; get; }
    }
}
این ساختار دقیقا با اعضای شیء جاوا اسکریپتی که متد postJsTreeOperation به سمت سرور ارسال می‌کند، تطابق دارد.
در اینجا Href را نیز مشاهده می‌کنید. همانطور که عنوان شد، اعضای JsTreeNodeAAttributes اختیاری هستند. بنابراین اگر این اعضاء را تغییر دادید، باید خواص JsTreeOperationData و همچنین اعضای شیء تعریف شده در postJsTreeOperation را نیز تغییر دهید تا با هم تطابق پیدا کنند.


چند نکته‌ی تکمیلی

اگر می‌خواهید که با دوبار کلیک بر روی یک گره، کاربر به href آن هدایت شود، می‌توان از کد ذیل استفاده کرد:
               var selectedData;
               // ...
                .on('dblclick.jstree', function (e) {
                    var href = selectedData.node.a_attr.href;
                    alert('selected node: ' + selectedData.node.text + ', href:' + href);

                    // auto redirect
                    if (href) {
                        window.location = href;
                    }

                    // activate edit mode
                    //var inst = $.jstree.reference(selectedData.node);
                    //inst.edit(selectedData.node);
                })
                .on('select_node.jstree', function (e, data) {
                    //alert('selected node: ' + data.node.text);
                    selectedData = data;
                });
در callback مرتبط با select_node می‌توان به گره انتخابی درستی یافت. سپس می‌توان این گره را در callback متناظر با dblclick برای یافتن href و مقدار دهی window.location که معادل redirect سمت کاربر است، بکار برد.
حتی اگر خواستید که با دوبار کلیک بر روی یک گره، گزینه‌ی ویرایش آن فعال شود، کدهای آن را به صورت کامنت مشاهده می‌کنید.


مثال کامل این بحث را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
MvcJSTree.zip
مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به تفاوت‎های بین Stack و Heap در Memory و زبان #C بپردازیم.

به زبان ساده، وقتی شما متغیر جدیدی را ایجاد میکنید، با توجه به نوع (Type) آن متغیر، "مقدار" متغیر شما در Stack یا Heap قرار خواهد گرفت.

Stack

Stack نوعی ساختمان داده‌است که در آن، داده‌ها بصورت خطی قرار گرفته و اصطلاحا ساختار LIFO ( مخفف Last in, First Out ) دارند، بدین معنا که همیشه آخرین داده‌ای که داخل Stack قرار داده‌اید، اولین داده‌ای است که قادر به خواندن آن خواهید بود. وقتی در ساختار Stack داده‌ای را قرار میدهیم، اصطلاحا آن را Push کرده و وقتی میخواهیم آخرین داده را با توجه به ساختار خطی آن بخوانیم، داده را Pop میکنیم.


این ساختمان داده، داخل Memory پیاده سازی شده است و تعدادی از متغیرهایی را که ما داخل کد ایجاد میکنیم، در این نوع ساختمان داده از Memory نگهداری میشوند.

شرط قرار گرفتن مقدار یک متغیر داخل Stack این است که متغیر از نوع Value Type باشد. در زبان #C، بطور کلی Struct و Enum‌ها Value Type هستند و بصورت پیشفرض داخل Stack قرار میگیرند. تمامی ValueType‌ها در #C، بطور implicit از System.ValueType ارث بری میکنند.

Type‌های زیر، Value Type‌های پیشفرض تعریف شده‌ی در زبان #C هستند که به آن‌ها Simple Type نیز گفته میشوند:


Represents   Type
 Boolean value  bool
8-bit unsigned integer
 byte
 16-bit Unicode character  char
128-bit precise decimal values with 28-29 significant digits   decimal
 64-bit double-precision floating point type  double
 32-bit single-precision floating point type  float
 32-bit signed integer type  int
 64-bit signed integer type  long
 8-bit signed integer type  sbyte
 16-bit signed integer type  short
 32-bit unsigned integer type  uint
 64-bit unsigned integer type  ulong
16-bit unsigned integer type   ushort


اگر سورس هرکدام از این تایپ‌ها مانند  Int32 را در ریپازیتوری CoreFX مایکروسافت بررسی کنید، متوجه خواهید شد که تمامی این تایپ‌ها از نوع Struct تعریف شده‌اند و همانطور که گفتیم، بطور پیش‌فرض، Struct‌ها داخل Stack قرار خواهند گرفت.

طول عمر متغیرهایی که داخل Stack قرار گرفته‌اند، منحصر به پایان اجرای یک متد است. بدین معنا که بعد از به پایان رسیدن یک متد، تمامی متغیرهای مورد استفاده در آن متد، از حافظه Stack بطور خودکار حذف خواهند شد. متغیرهایی که داخل Stack قرار میگیرند، نوع و حجم مقادیرشان بر اساس Type ای دارند، در زمان Compile-Time مشخص است.

متغیرهای محلی (Local Variable ها)، پارامترهای ورودی متد و مقدار بازگشتی یک متد، جز مواردی هستند که مقادیرشان داخل Stack قرار میگیرد:
public static int Add(int number1, int number2)
{
    // number1 is on the stack (function parameter)
    // number2 is on the stack (function parameter)

    int sum = number1 + number2;
    // sum is on the stack (local variable)

    return sum;
}

در زبان #C و در مرحله Compile-Time، کدها به زبان IL (مخفف Intermediate Language) ترجمه میشوند که با نام‌های MSIL (مخفف Microsoft Intermediate Language ) و CIL (مخفف Common Intermediate Language ) نیز، این زبان شناخته میشود. ساختار این زبان Stack-based بوده و با شناخت آن، با مفهوم Stack نیز بهتر میتوانیم آشنا شویم.

IL زبانی است که CLR (مخفف Common Language Runtime) را که همان Runtime مایکروسافت است، شناخته و اجرا میکند. قابل ذکر است که Runtime مایکروسافت Open-Source بوده و سورس آن با نام CoreCLR در گذشته از این آدرس و در حال حاضر با نام Runtime از این آدرس قابل دسترسی است.

با استفاده از برنامه هایی مانند dotPeek یا dnSpy یا ILDASM یا ابزار آنلاینی مانند Sharplab  و ... میتوانید کدهای IL حاصل از dll‌های برنامه خود را ببینید. این ابزارها با یکدیگر تفاوت زیادی ندارند و تنها مزیت dnSpy به نسبت بقیه، قابلیت دیباگ کردن کدهای IL توسط آن میباشد و همچنین ILDASM با نصب Visual Studio، از این مسیر بدون نیاز به نصب برنامه اضافه ای قابل دسترسی است:
C:\Program Files (x86)\Microsoft SDKs\Windows\{version}\Bin\ildasm.exe

همانطور که پیش‌تر گفتیم، طول عمر Stack محدود به پایان یک متد است. به این نوع Stack که هنگام صدا زدن یک متد ایجاد میشود و شامل ورودی‌های متد، متغیرهای محلی و آدرس خروجی هستند، Stack Frame یا Activation Frame گفته میشود.

 

اگر متد Add بالا را با پارامترهای 2 و 5 صدا بزنیم، خروجی IL حاصل از آن، که این دو عدد را بعنوان ورودی گرفته و جمع آنها را بعنوان خروجی میدهد، به این صورت خواهد بود ( قسمت هایی از خروجی جهت سادگی، حذف شده است) :
.method private hidebysig static int32 Add(int32 number1, int32 number2) cil managed
{
  .locals init (int32 V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldarg.0 // Stack is: [2]
  IL_0002:  ldarg.1 // Stack is: [2, 5]
  IL_0003:  add     // Stack is: [7]
  IL_0004:  stloc.0 // Stack is: [] and V_0's value is: 7
  
  IL_0005:  ldloc.0 // Stack is: [7]
  IL_0006:  stloc.1 // Stack is: [] and V_1's value is: 7

  IL_0009:  ldloc.1 // Stack is: [7]
  IL_000a:  ret     // Return [7]
}

میتوانید لیست دستورات مورد استفاده در CIL را از اینجا ببینید.

در ادامه، خط به خط، خروجی حاصل را بررسی میکنیم:

1- در زبان IL، میتوانید مقادیر حاصل از اعمال محاسباتی یا متدهای دیگر را داخل متغیرهای محلی ذخیره کنید، به شرط اینکه آنها را در ابتدا مشخص سازید.
    • با استفاده از locals. که به معنای local variables است، میتوانید متغیرهای مورد نیازتان را در طول عمر این متد، معرفی کنید. دادن نام برای این متغیرها اجباری نیست (V_0 و V_1) و صرفا جهت خوانایی استفاده میشوند.


2- از کلمه کلیدی ldarg (مخفف Load Argument) برای لود کردن آرگومان یا همان پارامتر ورودی متد، داخل Stack استفاده میشود.
    • ldarg.0 به معنای لود کردن پارامتر ورودی اول، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 2 است، میشود.
    • ldarg.1 به معنای لود کردن پارامتر ورودی دوم، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای دو عضو که مقادیر آن 2 و 5 است، میشود.

3- با استفاده از کلمه کلیدی add، مقادیر موجود در Stack با یکدیگر جمع میشوند و Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 7 است، میشود.

4- با استفاده از کلمه کلیدی stloc (مخفف Store Local)، آخرین عضو موجود در Stack، داخل متغیر محلی ذکر شده، قرار گرفته و ذخیره میشود.
    • stloc.0 به معنای ذخیره سازی آخرین مقدار موجود در Stack یعنی عدد 7، داخل متغیر 0 یعنی همان V_0 میباشد. 

5- با استفاده از کلمه کلیدی ldloc (مخفف Load Local)، میتوان متغیر محلی ذخیره شده را داخل Stack قرار داد.
    • ldloc.0 به معنای Load کردن مقدار ذخیره شده متغیر محلی 0 که همان V_0 است، داخل Stack میباشد.

6- در نهایت، مقدار 7، داخل متغیر 1 یا همان V_1 با دستور stloc.1 بار دیگر ذخیره، با ldloc.1 لود شده و با استفاده از دستور ret، برگشت داده میشود.

* نکته: اگر کدها را بطور دقیق بررسی کرده باشید، احتمالا فکر کرده اید که چه نیازی به ایجاد یک متغیر اضافی و ریختن نتیجه داخل آن و سپس برگشت دادن نتیجه، در مرحله 6 است؟!
در زبان #C، کدهای شما در زمان Release و همچنین JIT-Compilation، طی چندین مرحله Optimize میشوند و یکی از این مراحل، حذف این متغیرهای اضافی جهت Optimization و Performance است؛ پس از این بابت نگرانی وجود ندارد.

* نکته: احتمالا تا به اینجا دلیل بوجود آمدن StackOverflowException را متوجه شده باشید. فضای Stack محدود است. این فضا در سیستم‌های 32 بیت برابر با 1 مگابایت و در سیستم‌های 64 بیت برابر با 4 مگابایت است (Reference). اگر حجم متغیرهایی که روی استک Push میشوند، این محدودیت را رد کنند و یا اگر یک متد بطور دائم خودش را صدا بزند (Recursive) و هیچگاه از آن خارج نشود، با خطای StackOverflowException مواجه میشوید.

Heap


.Heap: a group of things placed, thrown, or lying one on another


در مقابل ساختار ترتیبی و منظم Stack، ساختار Heap قرار دارد. Heap قسمتی از حافظه است که ساختار، ترتیب و Layout خاصی ندارد.
این نوع حافظه بر خلاف Stack، منحصر به یک متد نیست و اصطلاحا Global بوده و در هر قسمتی از برنامه قابل دسترسی است. تخصیص حافظه در این قسمت از حافظه اصطلاحا Dynamic بوده و هر نوع داده ای را در هر زمانی میتوان داخل آن ذخیره کرد.

 string‌ها نمونه‌ای از typeهایی هستند که داخل Heap نگه داری میشوند. دقت کنید وقتی میگوییم نگه داری میشود، منظور «مقدار» یک متغیر است.

وقتی یک متغیر از نوع string را ایجاد میکنیم، مقدار آن داخل Heap و Memory-Address آن متغیر روی Heap، در Stack نگه داری میشود:
public static void SayHi()
{
    string name = "Moien";
}

در این مثال، چون string یک class است، مقدار آن داخل heap ذخیره شده و آدرس آن قسمت (segment) از memory، روی Stack قرار میگیرد:
.method private hidebysig static void SayHi() cil managed
{
  .locals init (string V_0)

  IL_0001:  ldstr      "Moien" // Stack is: [memory-address of string in heap]
  IL_0006:  stloc.0
  
  IL_0007:  ret
}

به متغیرهایی که مقادیرشان داخل Heap ذخیره میشوند، Reference-Type گفته میشود.

* نکته: در این مثال متغیری به نام name ایجاد شده که از آن هیچ استفاده‌ای نشده است. در زمان JIT-Compilation، با توجه با Optimization‌های موجود در سطح CLR، این متد بطور کلی اضافه تشخیص داده شده و از آن صرفنظر خواهد شد.



Boxing and Unboxing


به فرایند تبدیل یک Value-Type مانند int که بصورت پیشفرض داخل Stack ذخیره میشود، به یک object که در داخل Heap ذخیره میشود، Boxing گفته میشود. انجام این عمل باعث allocation بر روی memory میشود که سربار زیادی دارد. 

با انجام عمل Boxing، قادر خواهیم بود تا بعنوان مثال یک عدد را بر خلاف روال عادی آن، روی Heap ذخیره کنیم:
public static void Boxing()
{
    const int number = 5;
    
    object boxedNumber = number;          // implicit boxing using implicit cast
    object boxedNumber = (object)number;  // explicit boxing using direct cast
}

در ابتدا عدد 5 روی Stack ذخیره شده بود، اما با Box کردن آن، یعنی قرار دادن مقدار آن داخل یک object، مقدار از Stack به Heap انتقال داده شده و allocation اتفاق خواهد افتاد:
.method public hidebysig static void Boxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32 // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  
  IL_0007:  stloc.0
  IL_0008:  ret
}

به عکس این عمل، یعنی تبدیل یک Reference-Type به یک Value-Type، اصطلاحا Unboxing گفته میشود:
public static void Unboxing()
{
    object boxedNumber = 5;
    
    int number = (int)boxedNumber;
}

که نتیجه آن، به این صورت خواهد بود:
.method public hidebysig static void Unboxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                  // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0007:  stloc.0                                   // Stack is: []
                                                      
  IL_0008:  ldloc.0                                   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0009:  unbox.any  [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [5]
  IL_000e:  stloc.1                                   // Stack is: []
  
  IL_000f:  ret
}

تلاش تیم‌های مایکروسافت طی سال‌های اخیر، باعث افزایش Performance فوق العاده در NET Core. و ASP.NET Core شده است. یکی از دلایل این Performance، جلوگیری بسیار زیاد از allocation در کدهای خود NET. است، که این امر به واسطه اولویت قرار دادن استفاده از Structها میسر گردیده است.

برخلاف Stack که طول عمر متغیرهای موجود در آن، در انتهای یک متد پایان می‌یابند، متغیرهای allocate شده‌ی در Heap به این شکل نبوده و در صورت حذف نکردن آنها بصورت دستی، تا پایان طول عمر اجرای برنامه داخل memory باقی خواهند ماند. اینجا، جاییست که Garbage Collector در NET. وارد عمل میشود.
مطالب
React 16x - قسمت 4 - کامپوننت‌ها - بخش 1 - کار با عبارات JSX
برپایی پروژه‌ی ایجاد اولین کامپوننت React

در اینجا برای بررسی مقدماتی کامپوننت‌ها، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم.
> create-react-app sample-04
> cd sample-04
> npm start
اکنون در ادامه اولین کاری را که انجام می‌دهیم، نصب توئیتر بوت استرپ 4 است تا بتوانیم توسط امکانات آن، ظاهر بهتری را برای برنامه‌ی تهیه شده تدارک ببینیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های `+ctrl را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save bootstrap
این دستور علاوه بر نصب بوت استرپ 4.3.1 (آخرین نگارش موجود در زمان نگارش این مطلب)، به دلیل ذکر سوئیچ save، مدخل آن‌را نیز به فایل package.json برنامه اضافه می‌کند.
پس از اجرای این دستور، ممکن است پیام‌های اخطاری مانند «requires a peer of jquery@1.9.1 - 3 but none is installed» را نیز مشاهده کنید که مهم نیستند. چون در اینجا صرفا از امکانات CSS ای بوت استرپ استفاده خواهیم کرد و کاری با jQuery نداریم. محل نصب آن نیز پوشه‌ی node_modules\bootstrap برنامه است.

سپس برای افزودن فایل bootstrap.css به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.


ایجاد اولین کامپوننت React

در پوشه‌ی src برنامه، پوشه‌ی جدیدی را به نام components ایجاد می‌کنیم و تمام کامپوننت‌های خود را در آن قرار خواهیم داد. سپس داخل این پوشه، یک فایل جدید و خالی را به نام counter.jsx ایجاد می‌کنیم. پسوند این فایل jsx است و نام فایل‌های کامپوننت‌ها را نیز camel case وارد می‌کنیم؛ یعنی اولین حرف اولین واژه‌ی وارد شده، با حروف کوچک و تمام واژه‌های پس از آن با حروف بزرگ شروع خواهند شد مانند coolApp. مزیت استفاده‌ی از پسوند jsx نسبت به js، فراهم شدن امکانات مخصوص React در VSCode است.
در ابتدای فایل counter.jsx، نیاز است وابستگی‌های React را import کنیم. اگر از قسمت اول بخاطر داشته باشید، «simple react snippets» را نیز در VSCode نصب کردیم. به کمک آن می‌تواند این نوع importها را ساده‌تر وارد کرد. برای این منظور imrc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید.  به این ترتیب یک سطر زیر به صورت خودکار تولید می‌شود:
import React, { Component } from 'react';
پس از این سطر، cc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید تا ساختار کلاس یک کامپوننت React تولید شود. همان لحظه‌ای که این ساختار تولید می‌شود، اگر دقت کنید دو کرسر در صفحه ظاهر شده‌اند که با تایپ نام کامپوننت، نام کلاس و نام export آن‌را تکمیل می‌کنند. نام این کامپوننت را Counter که با حروف بزرگ شروع می‌شود، وارد می‌کنیم. اکنون کدهای آن را به نحو زیر ویرایش می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1>;
  }
}

export default Counter;
مفهوم ساختار یک چنین کلاس و export ای را در قسمت قبل با معرفی کلاس‌ها، ارث بری، ماژول‌ها و همچنین exportهای آن‌ها بررسی کردیم. البته در قسمت قبل، export default class را مشاهده کردید و در اینجا بجای آن، سطر آخر این ماژول به export default ختم شده‌است که روش دیگری برای تعریف این export است.
خروجی متد render در اینجا، یک رشته‌ی معمولی نیست؛ بلکه یک عبارت jsx است که در قسمت اول معرفی شد. این عبارت در نهایت توسط کامپایلر Babel به معادل React.createElement ترجمه می‌شود. به همین جهت نیاز است تا import React را در ابتدای این ماژول درج کرد؛ هرچند به ظاهر به صورت مستقیم از آن استفاده نمی‌کنیم.

تا اینجا این کامپوننت در UI برنامه نمایش داده نمی‌شود. به همین جهت به فایل index.js مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
- ابتدا نیاز است تا شیء Counter را در اینجا import کنیم و چون خروجی پیش‌فرض است، نیازی به ذکر {} برای معرفی آن نیست:
import Counter from "./components/counter";
- سپس در سطر ReactDOM.render، بجای رندر کامپوننت App، کامپوننت Counter را ذکر می‌کنیم:
 ReactDOM.render(<Counter />, document.getElementById("root"));
اکنون برنامه هر زمانیکه به المان جدید Counter برسد، بجای آن به متد render کامپوننت متناظر مراجعه کرده و خروجی آن‌را رندر می‌کند. پس از این تغییر اگر به مرورگر مراجعه کنید، خروجی hello world را مشاهده خواهید کرد.


درج چند عنصر در عبارات JSX

می‌خواهیم در کامپوننت Counter، یک دکمه را نیز نمایش دهیم. برای انجام اینکار، به نحو زیر عمل می‌کنیم:
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1><button>Increment</button>;
  }
در این حالت هم در VSCode و هم در کنسول توسعه دهندگان مرورگر، خطای «JSX expressions must have one parent element» ظاهر می‌شود.
عبارات JSX در نهایت باید تبدیل به متد React.createElement شوند. اولین پارامتر این متد، نوع المانی است که قرار است ایجاد شود که در اینجا h1 است. اما در اینجا دو المان را داریم. در این حالت Babel نمی‌داند که چگونه باید یک چنین عبارتی را به React.createElement ترجمه کند. یک راه حل این است که کل این عبارت را داخل یک div قرار داد:
  render() {
    return (
      <div>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </div>
    );
در اینجا فرمت چند سطری return، توسط افزونه‌ی Prettier که در قسمت اول معرفی شد، پس از ذخیره‌ی فایل، به صورت خودکار اعمال شده‌است. همچنین اگر دقت کنید یک () جدید را نیز مشاهده می‌کنید. علت آن مقابله با automatic semicolon insertion است (درج ; خودکار). در جاوا اسکریپت اگر یک return را داشته باشید و پس از آن در همان سطر، چیزی درج نشده باشد، یک سمی‌کالن را به صورت خودکار درج/تفسیر می‌کند. به این ترتیب عبارت JSX چند سطری درج شده‌ی در سطرهای بعد از return، دیده نخواهد شد؛ یعنی چیزی شبیه به عبارات زیر تفسیر می‌شود:
return ;
  <div></div>
برای رفع این مشکل باید دقیقا جلوی واژه‌ی کلیدی return، یک پرانتز را باز کرد و آن‌را پس از خاتمه‌ی عبارت JSX، بست (که البته افزونه‌ی Prettier اینکار را به صورت خودکار برای شما انجام می‌دهد):
return (
  <div></div>
);
نکته 1: بدیهی است زمانیکه المان‌های درج شده را درون یک div محصور کردیم، به همین نحو نیز در DOM اصلی ظاهر خواهند شد. اگر علاقمند نیستید که این div در خروجی نهایی رندر شود، می‌توان بجای آن از React.Fragment استفاده کرد که هیچ نوع المان اضافه‌تری را در DOM بجای آن درج نمی‌کند:
    return (
      <React.Fragment>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );

نکته 2: در VSCode برای ویرایش همزمان ابتدا و انتهای یک تگ (برای مثال ویرایش همزمان عبارت div در اینجا و تبدیل آن به React.Fragment در دو قسمت)، عبارت آن تگ را انتخاب کرده و سپس دکمه‌های ctrl+d را فشار دهید تا بتوانید همزمان هر دو عبارت انتخاب شده را با هم ویرایش کنید. به اینکار multi-cursor editing می‌گویند.


نمایش پویای اطلاعات در عبارات JSX

در ادامه بجای نمایش عبارت ثابت «Hello world»، می‌خواهیم آن‌را به صورت پویا تنظیم کنیم. برای این منظور یک خاصیت جدید را در کلاس جاری، به نام state تعریف کرده و آن‌را با یک شیء، مقدار دهی می‌کنیم. state، یک خاصیت ویژه در کامپوننت‌های React است و بیانگر داده‌هایی است که آن کامپوننت نیاز دارد. این داده‌ها می‌توانند یک key/value ساده باشند و یا حتی value تعریف شده نیز می‌تواند یک شیء پیچیده باشد.
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.state.count}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }
}

export default Counter;
در اینجا خاصیت state را با شیءای که حاوی key/value مساوی count با مقدار صفر است، مقدار دهی کرده‌ایم. سپس برای نمایش این اطلاعات در عبارت JSX، از یک {} استفاده می‌شود. داخل {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را درج کرد. برای مثال با this شروع می‌کنیم که بیانگر اشاره‌گری به وهله‌ای از شیء جاری است. سپس می‌توان توسط آن به خاصیت state و سپس کلید count شیء منتسب به آن دسترسی یافت. به این ترتیب عدد صفر، در کنار دکمه‌ای با برچسب Increment، در مرورگر ظاهر خواهد شد.

همانطور که عنوان شد در بین {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را ذکر کرد و عبارت چیزی است که مقداری را بازگشت می‌دهد. بنابراین عبارتی مانند {2+2} را نیز می‌توان در اینجا بکار برد و یا حتی در اینجا می‌توان متدی را فراخوانی کرد که مقداری را بازگشت می‌دهد:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? "Zero" : count;
  }
}

export default Counter;
در این مثال می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، بجای عدد صفر، واژه‌ی Zero را نمایش دهد. به همین جهت این منطق را به یک متد مانند formatCount منتقل کرده و سپس آن‌را به صورت {()this.formatCount}، فراخوانی کرده و نمایش می‌دهیم.
در متد formatCount حتی می‌توان عبارات JSX را نیز بجای یک رشته‌ی ساده، بازگشت داد:
  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? <h1>Zero</h1> : count;
  }


مقدار دهی ویژگی‌های عناصر در عبارات JSX

فرض کنید یک المان img را به عبارت JSX کلاس Counter اضافه کرده‌ایم. اکنون می‌خواهیم ویژگی src آن‌را مقدار دهی کنیم. در اینجا هر چیزی که بین "" قرار گیرد، به صورت یک رشته‌ی ثابت پردازش می‌شود. برای تنظیم آن به یک متغیر، ابتدا خاصیت state را به صورت زیر جهت درج imageUrl، ویرایش می‌کنیم:
  state = {
    count: 0,
    imageUrl: "/logo192.png"
  };
پس از آن عبارت مقدار خاصیت this.state.imageUrl را توسط یک {}، به ویژگی src تصویر نسبت می‌دهیم:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

مقدار دهی class و style المان‌ها، نسبت به مقدار دهی attributes که مشاهده کردید، اندکی متفاوت است؛ از این جهت که در نهایت یک عبارت JSX توسط کامپایلر Babel به معادل جاوا اسکریپتی آن ترجمه می‌شود و اگر در اینجا به عنوان مثال از ویژگی class استفاده شود، چون نام class، یک نام و واژه‌ی کلیدی از پیش معین شده‌ی جاوا اسکریپتی است، امکان استفاده‌ی از آن در اینجا وجود ندارد. به همین جهت در React برای تنظیم ویژگی class عناصر، از className استفاده می‌شود:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span className="badge badge-primary m-2">{this.formatCount()}</span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
در اینجا اعمال یک سری از کلاس‌های بوت استرپ را که در ابتدای مطلب به پروژه اضافه کردیم، به ویژگی‌های className المان‌های span و button مشاهده می‌کنید.
تا اینجا اگر فایل کامپوننت Counter را ذخیره کنید، خروجی ذیل در مرورگر ظاهر خواهد شد:


روش مقدار دهی ویژگی style نیز متفاوت است. در اینجا React انتظار دارد تا شیءای را که به صورت زیر تشکیل می‌شود:
  styles = {
    fontSize: 50,
    fontWeight: "bold"
  };
به صورت {this.styles} به ویژگی style انتساب دهیم:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className="badge badge-primary m-2">
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
نحوه‌ی تشکیل خاصیت styles، بر اساس ذکر خواص CSS، به صورت خواصی camel-case است؛ مانند fontSize. در اینجا عدد 50 توسط react به صورت خودکار به 50px تبدیل می‌شود.
اعمال این styles نمونه، یک چنین خروجی را به همراه خواهد داشت:


مزیت تعریف شیء styles به صورت یک خاصیت در کلاس، امکان استفاده‌ی مجدد از آن در سایر المان‌ها است. اگر چنین چیزی مدنظر شما نیست، می‌توان این شیء را به صورت inline هم تعریف کرد:
<button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
در اینجا، ابتدا یک {} درج می‌شود تا بیانگر نمایش دریافت یک عبارت معتبر جاوا اسکریپتی باشد. سپس داخل آن یک {} دیگر نیز قرار گرفته‌است که بیانگر تعریف یک شیء جاوا اسکریپتی است و در این حالت باید با نحوه‌ی تشکیل عناصر شیء style مورد نظر React که به صورت caml-case هستند، تطابق داشته باشد.


مقدار دهی پویای ویژگی className عناصر در عبارات JSX

در ادامه می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، span ای که هم اکنون با یک badge آبی (با کلاس badge-primary) نمایش داده می‌شود، زرد رنگ (با کلاس badge-warning) شود و در غیراینصورت آبی رنگ. بنابراین می‌خواهیم بر اساس مقدر count، مقدار کلاس‌های انتسابی به className را به صورت پویا تغییر دهیم و این الگویی است که در برنامه‌های واقعی بسیار استفاده می‌شود:
  render() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";

    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className={classes}>
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
          Increment
        </button>
      </React.Fragment>
    );
برای این منظور متغیر classes را تعریف کرده‌ایم که در ابتدا با مقادیری که ثابت هستند، مقدار دهی شده‌اند. سپس بر اساس مقدار this.state.count، مقدار مشخص warning و یا primary به این رشته افزوده می‌شود. در آخر هم از این متغیر به صورت className={classes} استفاده شده‌است؛ با این خروجی:


البته باید دقت داشت که می‌توان منطق تشکیل متغیر classes را به یک متد، جهت خلوت سازی متد render نیز منتقل کرد. برای این کار، دو سطر مرتبط با متغیر classes را در VSCode انتخاب کنید. سپس یک آیکن لامپ مانند ظاهر می‌شود که با کلیک بر روی آن، منوی extract to method نیز قابل انتخاب است:
  render() {
    let classes = this.getBadgeClasses();
    // ...
  }

  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }
البته در اینجا می‌توان متغیر classes را نیز حذف کرد و مستقیما متد getBadgeClasses را مورد استفاده قرار داد:
<span style={this.styles} className={this.getBadgeClasses()}>


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-04-part01.zip
مطالب
Blazor 5x - قسمت 25 - تهیه API مخصوص Blazor WASM - بخش 2 - تامین پایه‌ی اعتبارسنجی و احراز هویت
در این قسمت می‌خواهیم پایه‌ی اعتبارسنجی و احراز هویت سمت سرور برنامه‌ی کلاینت Blazor WASM را بر اساس JWT یکپارچه با ASP.NET Core Identity تامین کنیم. اگر با JWT آشنایی ندارید، نیاز است مطالب زیر را در ابتدا مطالعه کنید:
- «معرفی JSON Web Token»

توسعه‌ی IdentityUser

در قسمت‌های 21 تا 23، روش نصب و یکپارچگی ASP.NET Core Identity را با یک برنامه‌ی Blazor Server بررسی کردیم. در پروژه‌ی Web API جاری هم از قصد داریم از ASP.NET Core Identity استفاده کنیم؛ البته بدون نصب UI پیش‌فرض آن. به همین جهت فقط از ApplicationDbContext آن برنامه که از IdentityDbContext مشتق شده و همچنین قسمتی از تنظیمات سرویس‌های ابتدایی آن که در قسمت قبل بررسی کردیم، در اینجا استفاده خواهیم کرد.
IdentityUser پیش‌فرض که معرف موجودیت کاربران یک سیستم مبتنی بر ASP.NET Core Identity است، برای ثبت نام یک کاربر، فقط به ایمیل و کلمه‌ی عبور او نیاز دارد که نمونه‌ای از آن‌را در حین معرفی «ثبت کاربر ادمین Identity» بررسی کردیم. اکنون می‌خواهیم این موجودیت پیش‌فرض را توسعه داده و برای مثال نام کاربر را نیز به آن اضافه کنیم. برای اینکار فایل جدید BlazorServer\BlazorServer.Entities\ApplicationUser .cs را به پروژه‌ی Entities با محتوای زیر اضافه می‌کنیم:
using Microsoft.AspNetCore.Identity;

namespace BlazorServer.Entities
{
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        public string Name { get; set; }
    }
}
برای توسعه‌ی IdentityUser پیش‌فرض، فقط کافی است از آن ارث‌بری کرده و خاصیت جدیدی را به خواص موجود آن اضافه کنیم. البته برای شناسایی IdentityUser، نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Identity.EntityFrameworkCore را نیز در این پروژه نصب کرد.
اکنون که یک ApplicationUser سفارشی را ایجاد کردیم، نیازی نیست تا DbSet خاص آن‌را به ApplicationDbContext برنامه اضافه کنیم. برای معرفی آن به برنامه ابتدا باید به فایل BlazorServer\BlazorServer.DataAccess\ApplicationDbContext.cs مراجعه کرده و نوع IdentityUser را به IdentityDbContext، از طریق آرگومان جنریکی که می‌پذیرد، معرفی کنیم:
public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
زمانیکه این آرگومان جنریک قید نشود، از همان نوع IdentityUser پیش‌فرض خودش استفاده می‌کند.
پس از این تغییر، در فایل BlazorWasm\BlazorWasm.WebApi\Startup.cs نیز باید ApplicationUser را به عنوان نوع جدید کاربران، معرفی کرد:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddIdentity<ApplicationUser, IdentityRole>()
                .AddEntityFrameworkStores<ApplicationDbContext>()
                .AddDefaultTokenProviders();
  
            // ...

پس از این تغییرات، باید از طریق خط فرمان به پوشه‌ی BlazorServer.DataAccess وارد شد و دستورات زیر را جهت ایجاد و اعمال Migrations متناظر با تغییرات فوق، اجرا کرد. چون در این دستورات اینبار پروژه‌ی آغازین، به پروژه‌ی Web API اشاره می‌کند، باید بسته‌ی نیوگت Microsoft.EntityFrameworkCore.Design را نیز به پروژه‌ی آغازین اضافه کرد، تا بتوان آن‌ها را با موفقیت به پایان رساند:
dotnet tool update --global dotnet-ef --version 5.0.4
dotnet build
dotnet ef migrations --startup-project ../../BlazorWasm/BlazorWasm.WebApi/ add AddNameToAppUser --context ApplicationDbContext
dotnet ef --startup-project ../../BlazorWasm/BlazorWasm.WebApi/ database update --context ApplicationDbContext


ایجاد مدل‌های ثبت نام

در ادامه می‌خواهیم کنترلری را ایجاد کنیم که کار ثبت نام و لاگین را مدیریت می‌کند. برای این منظور باید بتوان از کاربر، اطلاعاتی مانند نام کاربری و کلمه‌ی عبور او را دریافت کرد و پس از پایان عملیات نیز نتیجه‌ی آن‌را بازگشت داد. به همین جهت دو مدل زیر را جهت مدیریت قسمت ثبت نام، به پروژه‌ی BlazorServer.Models اضافه می‌کنیم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorServer.Models
{
    public class UserRequestDTO
    {
        [Required(ErrorMessage = "Name is required")]
        public string Name { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "Email is required")]
        [RegularExpression("^[a-zA-Z0-9_.-]+@[a-zA-Z0-9-]+.[a-zA-Z0-9-.]+$",
                ErrorMessage = "Invalid email address")]
        public string Email { get; set; }

        public string PhoneNo { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "Password is required.")]
        [DataType(DataType.Password)]
        public string Password { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "Confirm password is required")]
        [DataType(DataType.Password)]
        [Compare("Password", ErrorMessage = "Password and confirm password is not matched")]
        public string ConfirmPassword { get; set; }
    }
}
و مدل پاسخ عملیات ثبت نام:
    public class RegistrationResponseDTO
    {
        public bool IsRegistrationSuccessful { get; set; }

        public IEnumerable<string> Errors { get; set; }
    }


ایجاد و تکمیل کنترلر Account، جهت ثبت نام کاربران

در ادامه نیاز داریم تا جهت ارائه‌ی امکانات اعتبارسنجی و احراز هویت کاربران، کنترلر جدید Account را به پروژه‌ی Web API اضافه کنیم:
using System;
using BlazorServer.Entities;
using BlazorServer.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Authorization;
using Microsoft.AspNetCore.Identity;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using System.Threading.Tasks;
using System.Linq;
using BlazorServer.Common;

namespace BlazorWasm.WebApi.Controllers
{
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    [ApiController]
    [Authorize]
    public class AccountController : ControllerBase
    {
        private readonly SignInManager<ApplicationUser> _signInManager;
        private readonly UserManager<ApplicationUser> _userManager;
        private readonly RoleManager<IdentityRole> _roleManager;

        public AccountController(SignInManager<ApplicationUser> signInManager,
            UserManager<ApplicationUser> userManager,
            RoleManager<IdentityRole> roleManager)
        {
            _roleManager = roleManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(roleManager));
            _userManager = userManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(userManager));
            _signInManager = signInManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(signInManager));
        }

        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        public async Task<IActionResult> SignUp([FromBody] UserRequestDTO userRequestDTO)
        {
            var user = new ApplicationUser
            {
                UserName = userRequestDTO.Email,
                Email = userRequestDTO.Email,
                Name = userRequestDTO.Name,
                PhoneNumber = userRequestDTO.PhoneNo,
                EmailConfirmed = true
            };
            var result = await _userManager.CreateAsync(user, userRequestDTO.Password);
            if (!result.Succeeded)
            {
                var errors = result.Errors.Select(e => e.Description);
                return BadRequest(new RegistationResponseDTO { Errors = errors, IsRegistrationSuccessful = false });
            }

            var roleResult = await _userManager.AddToRoleAsync(user, ConstantRoles.Customer);
            if (!roleResult.Succeeded)
            {
                var errors = result.Errors.Select(e => e.Description);
                return BadRequest(new RegistationResponseDTO { Errors = errors, IsRegistrationSuccessful = false });
            }

            return StatusCode(201); // Created
        }
    }
}
- در اینجا اولین اکشن متد کنترلر Account را مشاهده می‌کنید که کار ثبت نام یک کاربر را انجام می‌دهد. نمونه‌‌ای از این کدها پیشتر در قسمت 23 این سری، زمانیکه کاربر جدیدی را با نقش ادمین تعریف کردیم، مشاهده کرده‌اید.
- در تعریف ابتدایی این کنترلر، ویژگی‌های زیر ذکر شده‌اند:
[Route("api/[controller]/[action]")]
[ApiController]
[Authorize]
می‌خواهیم مسیریابی آن با api/ شروع شود و به صورت خودکار بر اساس نام کنترلر و نام اکشن متدها، تعیین گردد. همچنین نمی‌خواهیم مدام کدهای بررسی معتبر بودن ModelState را در کنترلرها قرار دهیم. به همین جهت از ویژگی ApiController استفاده شده تا اینکار را به صورت خودکار انجام دهد. قرار دادن فیلتر Authorize بر روی یک کنترلر سبب می‌شود تا تمام اکشن متدهای آن به کاربران اعتبارسنجی شده محدود شوند؛ مگر اینکه عکس آن به صورت صریح توسط فیلتر AllowAnonymous مشخص گردد. نمونه‌ی آن‌را در اکشن متد عمومی SignUp در اینجا مشاهده می‌کنید.

تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، می‌توان با استفاده از Swagger UI، آن‌را آزمایش کرد:


که با اجرای آن، برای نمونه به خروجی زیر می‌رسیم:


که عنوان می‌کند کلمه‌ی عبور باید حداقل دارای یک عدد و یک حرف بزرگ باشد. پس از اصلاح آن، status-code=201 را دریافت خواهیم کرد.
و اگر سعی کنیم همین کاربر را مجددا ثبت نام کنیم، با خطای زیر مواجه خواهیم شد:



ایجاد مدل‌های ورود به سیستم

در پروژه‌ی Web API، از UI پیش‌فرض ASP.NET Core Identity استفاده نمی‌کنیم. به همین جهت نیاز است مدل‌های قسمت لاگین را به صورت زیر تعریف کنیم:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace BlazorServer.Models
{
    public class AuthenticationDTO
    {
        [Required(ErrorMessage = "UserName is required")]
        [RegularExpression("^[a-zA-Z0-9_.-]+@[a-zA-Z0-9-]+.[a-zA-Z0-9-.]+$",
            ErrorMessage = "Invalid email address")]
        public string UserName { get; set; }

        [Required(ErrorMessage = "Password is required.")]
        [DataType(DataType.Password)]
        public string Password { get; set; }
    }
}
به همراه مدل پاسخ ارائه شده‌ی حاصل از عملیات لاگین:
using System.Collections.Generic;

namespace BlazorServer.Models
{
    public class AuthenticationResponseDTO
    {
        public bool IsAuthSuccessful { get; set; }

        public string ErrorMessage { get; set; }

        public string Token { get; set; }

        public UserDTO UserDTO { get; set; }
    }

    public class UserDTO
    {
        public string Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string Email { get; set; }
        public string PhoneNo { get; set; }
    }
}
که در اینجا اگر عملیات لاگین با موفقیت به پایان برسد، یک توکن، به همراه اطلاعاتی از کاربر، به سمت کلاینت ارسال خواهد شد؛ در غیر اینصورت، متن خطای مرتبط بازگشت داده می‌شود.


ایجاد مدل مشخصات تولید JSON Web Token

پس از لاگین موفق، نیاز است یک JWT را تولید کرد و در اختیار کلاینت قرار داد. مشخصات ابتدایی تولید این توکن، توسط مدل زیر تعریف می‌شود:
namespace BlazorServer.Models
{
    public class BearerTokensOptions
    {
        public string Key { set; get; }

        public string Issuer { set; get; }

        public string Audience { set; get; }

        public int AccessTokenExpirationMinutes { set; get; }
    }
}
که شامل کلید امضای توکن، مخاطبین، صادر کننده و مدت زمان اعتبار آن به دقیقه‌است و به صورت زیر در فایل BlazorWasm\BlazorWasm.WebApi\appsettings.json تعریف می‌شود:
{
  "BearerTokens": {
    "Key": "This is my shared key, not so secret, secret!",
    "Issuer": "https://localhost:5001/",
    "Audience": "Any",
    "AccessTokenExpirationMinutes": 20
  }
}
پس از این تعاریف، جهت دسترسی به مقادیر آن توسط سیستم تزریق وابستگی‌ها، مدخل آن‌را به صورت زیر به کلاس آغازین Web API اضافه می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddOptions<BearerTokensOptions>().Bind(Configuration.GetSection("BearerTokens"));
            // ...

ایجاد سرویسی برای تولید JSON Web Token

سرویس زیر به کمک سرویس توکار UserManager مخصوص Identity و مشخصات ابتدایی توکنی که معرفی کردیم، کار تولید یک JWT را انجام می‌دهد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IdentityModel.Tokens.Jwt;
using System.Security.Claims;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using BlazorServer.Entities;
using BlazorServer.Models;
using Microsoft.AspNetCore.Identity;
using Microsoft.Extensions.Options;
using Microsoft.IdentityModel.Tokens;

namespace BlazorServer.Services
{

    public interface ITokenFactoryService
    {
        Task<string> CreateJwtTokensAsync(ApplicationUser user);
    }

    public class TokenFactoryService : ITokenFactoryService
    {
        private readonly UserManager<ApplicationUser> _userManager;
        private readonly BearerTokensOptions _configuration;

        public TokenFactoryService(
                UserManager<ApplicationUser> userManager,
                IOptionsSnapshot<BearerTokensOptions> bearerTokensOptions)
        {
            _userManager = userManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(userManager));
            if (bearerTokensOptions is null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(bearerTokensOptions));
            }
            _configuration = bearerTokensOptions.Value;
        }

        public async Task<string> CreateJwtTokensAsync(ApplicationUser user)
        {
            var signingCredentials = new SigningCredentials(
                new SymmetricSecurityKey(Encoding.UTF8.GetBytes(_configuration.Key)),
                SecurityAlgorithms.HmacSha256);
            var claims = await getClaimsAsync(user);
            var now = DateTime.UtcNow;
            var tokenOptions = new JwtSecurityToken(
                issuer: _configuration.Issuer,
                audience: _configuration.Audience,
                claims: claims,
                notBefore: now,
                expires: now.AddMinutes(_configuration.AccessTokenExpirationMinutes),
                signingCredentials: signingCredentials);
            return new JwtSecurityTokenHandler().WriteToken(tokenOptions);
        }

        private async Task<List<Claim>> getClaimsAsync(ApplicationUser user)
        {
            string issuer = _configuration.Issuer;
            var claims = new List<Claim>
            {
                // Issuer
                new Claim(JwtRegisteredClaimNames.Iss, issuer, ClaimValueTypes.String, issuer),
                // Issued at
                new Claim(JwtRegisteredClaimNames.Iat, DateTimeOffset.UtcNow.ToUnixTimeSeconds().ToString(), ClaimValueTypes.Integer64, issuer),
                new Claim(ClaimTypes.Name, user.Email, ClaimValueTypes.String, issuer),
                new Claim(ClaimTypes.Email, user.Email, ClaimValueTypes.String, issuer),
                new Claim("Id", user.Id, ClaimValueTypes.String, issuer),
                new Claim("DisplayName", user.Name, ClaimValueTypes.String, issuer),
            };

            var roles = await _userManager.GetRolesAsync(user);
            foreach (var role in roles)
            {
                claims.Add(new Claim(ClaimTypes.Role, role, ClaimValueTypes.String, issuer));
            }
            return claims;
        }
    }
}
کار افزودن نقش‌های یک کاربر به توکن او، به کمک متد userManager.GetRolesAsync انجام شده‌است. نمونه‌ای از این سرویس را پیشتر در مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity» مشاهده کرده‌اید. البته در آنجا از سیستم Identity برای تامین نقش‌های کاربران استفاده نمی‌شود و مستقل از آن عمل می‌کند.

در آخر، این سرویس را به صورت زیر به لیست سرویس‌های ثبت شده‌ی پروژه‌ی Web API، اضافه می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddScoped<ITokenFactoryService, TokenFactoryService>();
            // ...


تکمیل کنترلر Account جهت لاگین کاربران

پس از ثبت نام کاربران، اکنون می‌خواهیم امکان لاگین آن‌ها را نیز فراهم کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi.Controllers
{
    [Route("api/[controller]/[action]")]
    [ApiController]
    [Authorize]
    public class AccountController : ControllerBase
    {
        private readonly SignInManager<ApplicationUser> _signInManager;
        private readonly UserManager<ApplicationUser> _userManager;
        private readonly ITokenFactoryService _tokenFactoryService;

        public AccountController(
            SignInManager<ApplicationUser> signInManager,
            UserManager<ApplicationUser> userManager,
            ITokenFactoryService tokenFactoryService)
        {
            _userManager = userManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(userManager));
            _signInManager = signInManager ?? throw new ArgumentNullException(nameof(signInManager));
            _tokenFactoryService = tokenFactoryService;
        }

        [HttpPost]
        [AllowAnonymous]
        public async Task<IActionResult> SignIn([FromBody] AuthenticationDTO authenticationDTO)
        {
            var result = await _signInManager.PasswordSignInAsync(
                    authenticationDTO.UserName, authenticationDTO.Password,
                    isPersistent: false, lockoutOnFailure: false);
            if (!result.Succeeded)
            {
                return Unauthorized(new AuthenticationResponseDTO
                {
                    IsAuthSuccessful = false,
                    ErrorMessage = "Invalid Authentication"
                });
            }

            var user = await _userManager.FindByNameAsync(authenticationDTO.UserName);
            if (user == null)
            {
                return Unauthorized(new AuthenticationResponseDTO
                {
                    IsAuthSuccessful = false,
                    ErrorMessage = "Invalid Authentication"
                });
            }

            var token = await _tokenFactoryService.CreateJwtTokensAsync(user);
            return Ok(new AuthenticationResponseDTO
            {
                IsAuthSuccessful = true,
                Token = token,
                UserDTO = new UserDTO
                {
                    Name = user.Name,
                    Id = user.Id,
                    Email = user.Email,
                    PhoneNo = user.PhoneNumber
                }
            });
        }
    }
}
در اکشن متد جدید لاگین، اگر عملیات ورود به سیستم با موفقیت انجام شود، با استفاده از سرویس Token Factory که آن‌را پیشتر ایجاد کردیم، توکن مخصوصی را به همراه اطلاعاتی از کاربر، به سمت برنامه‌ی کلاینت بازگشت می‌دهیم.

تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنیم، می‌توان در قسمت ورود به سیستم، برای نمونه مشخصات کاربر ادمین را وارد کرد:


و پس از اجرای درخواست، به خروجی زیر می‌رسیم:


که در اینجا JWT تولید شده‌ی به همراه قسمتی از مشخصات کاربر، در خروجی نهایی مشخص است. می‌توان محتوای این توکن را در سایت jwt.io مورد بررسی قرار داد که به این خروجی می‌رسیم و حاوی claims تعریف شده‌است:
{
  "iss": "https://localhost:5001/",
  "iat": 1616396383,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress": "vahid@dntips.ir",
  "Id": "582855fb-e95b-45ab-b349-5e9f7de40c0c",
  "DisplayName": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  "nbf": 1616396383,
  "exp": 1616397583,
  "aud": "Any"
}


تنظیم Web API برای پذیرش و پردازش JWT ها

تا اینجا پس از لاگین، یک JWT را در اختیار کلاینت قرار می‌دهیم. اما اگر کلاینت این JWT را به سمت سرور ارسال کند، اتفاق خاصی رخ نخواهد داد و توسط آن، شیء User قابل دسترسی در یک اکشن متد، به صورت خودکار تشکیل نمی‌شود. برای رفع این مشکل، ابتدا بسته‌ی جدید نیوگت Microsoft.AspNetCore.Authentication.JwtBearer را به پروژه‌ی Web API اضافه می‌کنیم، سپس به کلاس آغازین پروژه‌ی Web API مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            var bearerTokensSection = Configuration.GetSection("BearerTokens");
            services.AddOptions<BearerTokensOptions>().Bind(bearerTokensSection);
            // ...

            var apiSettings = bearerTokensSection.Get<BearerTokensOptions>();
            var key = Encoding.UTF8.GetBytes(apiSettings.Key);
            services.AddAuthentication(opt =>
            {
                opt.DefaultAuthenticateScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
                opt.DefaultChallengeScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
                opt.DefaultScheme = JwtBearerDefaults.AuthenticationScheme;
            })
            .AddJwtBearer(cfg =>
            {
                cfg.RequireHttpsMetadata = false;
                cfg.SaveToken = true;
                cfg.TokenValidationParameters = new TokenValidationParameters
                {
                    ValidateIssuerSigningKey = true,
                    IssuerSigningKey = new SymmetricSecurityKey(key),
                    ValidateAudience = true,
                    ValidateIssuer = true,
                    ValidAudience = apiSettings.Audience,
                    ValidIssuer = apiSettings.Issuer,
                    ClockSkew = TimeSpan.Zero,
                    ValidateLifetime = true
                };
            });

            // ...
در اینجا در ابتدا اعتبارسنجی از نوع Jwt تعریف شده‌است و سپس پردازش کننده و وفق دهنده‌ی آن‌را به سیستم اضافه کرده‌ایم تا توکن‌های دریافتی از هدرهای درخواست‌های رسیده را به صورت خودکار پردازش و تبدیل به Claims شیء User یک اکشن متد کند.


افزودن JWT به تنظیمات Swagger

هر کدام از اکشن متدهای کنترلرهای Web API برنامه که مزین به فیلتر Authorize باشد‌، در Swagger UI با یک قفل نمایش داده می‌شود. در این حالت می‌توان این UI را به نحو زیر سفارشی سازی کرد تا بتواند JWT را دریافت و به سمت سرور ارسال کند:
namespace BlazorWasm.WebApi
{
    public class Startup
    {
        // ...

        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            // ...

            services.AddSwaggerGen(c =>
            {
                c.SwaggerDoc("v1", new OpenApiInfo { Title = "BlazorWasm.WebApi", Version = "v1" });
                c.AddSecurityDefinition("Bearer", new OpenApiSecurityScheme
                {
                    In = ParameterLocation.Header,
                    Description = "Please enter the token in the field",
                    Name = "Authorization",
                    Type = SecuritySchemeType.ApiKey
                });
                c.AddSecurityRequirement(new OpenApiSecurityRequirement {
                    {
                        new OpenApiSecurityScheme
                        {
                            Reference = new OpenApiReference
                            {
                                Type = ReferenceType.SecurityScheme,
                                Id = "Bearer"
                            }
                        },
                        new string[] { }
                    }
                });
            });
        }

        // ...


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-25.zip
مطالب
اصول و قراردادهای نام‌گذاری در دات‌نت
نامگذاری (Naming) اشیا یک برنامه شاید در نگاه اول دارای اهمیت بالایی نباشه، اما تجربه نشون داده که در پروژه‌های بزرگ که با کمک چندین مجموعه به انجام میرسه نامگذاری صحیح و اصولی که از یکسری قواعد کلی و مناسب پیروی میکنه میتونه به پیشبرد اهداف و مدیریت راحتتر برنامه کمک بسیاری بکنه.
بیشتر موارد اشاره شده در این مطلب از کتاب جامع و مفید Framework Design Guidelines اقتباس شده که خوندن این کتاب مفید رو به خوانندگان توصیه میکنم.
برای کمک به نوشتن اصولی و راحتتر سورسهای برنامه‌ها در ویژوال استودیو نرم افزارهای متعددی وجود داره که با توجه به تجربه شخصی خودم نرم افزار Resharper  محصول شرکت Jetbrains یکی از بهترین هاست که در مورد خاص مورد بحث در این مطلب نیز بسیار خوب عمل میکنه.
برخی از موارد موجود در مطلب جاری نیز از قراردادهای پیشفرض موجود در نرم افزار Resharper نسخه 6.0 برگرفته شده است و قسمتی نیز از تجربه شخصی خودم و سایر دوستان و همکاران بوده است.
اصل این مطلب حدود یکسال پیش تهیه شده و اگر نقایصی وجود داره لطفا اشاره کنین.

اصول و قراردادهای نام‌گذاری در دات‌نت
انواع نام‌گذاری
نام‌گذاری اشیا در حالت کلی را می‌توان به سه روش زیر انجام داد:
1. Pascal Casing: در این روش حرف اول هر کلمه در نام شی به صورت بزرگ نوشته می‌شود.
FirstName
2. camel Casing: حرف اول در اولین کلمه نام هر شی به صورت کوچک و حرف اول بقیه کلمات به صورت بزرگ نوشته می‌شود.
firstName
3. Hungarian: در این روش برای هر نوع شی موجود یک پیشوند درنظر گرفته می‌شود تا از روی نام شی بتوان به نوع آن پی برد. در ادامه و پس از این پیشوندها سایر کلمات بر اساس روش Pascal Casing نوشته می‌شوند.
strFirstName
lblFirstName
نکته: استفاده از این روش به جز در نام‌گذاری کنترل‌های UI منسوخ شده است.

قراردادهای کلی
1. نباید نام اشیا تنها در بزرگ یا کوچک بودن حروف با هم فرق داشته باشند. به عنوان مثال نباید دو کلاس با نام‌های MyClass و myClass داشته باشیم. هرچند برخی از زبان‌ها case-sensitive هستند اما برخی دیگر نیز چنین قابلیتی ندارند (مثل VB.NET). بنابراین اگر بخواهیم کلاس‌های تولیدی ما در تمام محیط‌ها و زبان‌های برنامه نویسی قابل اجرا باشند باید از این قرارداد پیروی کنیم.
2. تا آنجا که امکان دارد باید از به‌کار بردن مخفف کلمات در نام‌گذاری اشیا دوری کنیم. مثلا به جای استفاده از GetChr باید از GetCharacter استفاده کرد.
البته در برخی موارد که مخفف واژه موردنظر کاربرد گسترده ای دارد می‌توان از عبارت مخفف نیز استفاده کرد. مثل UI به جای UserInterface و یا IO به جای InputOutput.
 
آ. اصول نام‌گذاری فضای نام (namespace)
1. اساس نام‌گذاری فضای نام باید از قاعده زیر پیروی کند:
<Company>.<Technology|Produt|Project>[.<Feature>][.<SubNamespace>]
( < > : اجباری        [ ] : اختیاری )
2. برای نام‌گذاری فضای نام باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. در هنگام تعریف فضاهای نام به وابستگی آنها توجه داشته باشید. به عنوان مثال اشیای درون یک فضای نام پدر نباید به اشیای درون فضای نام یکی از فرزندانش وابسته باشد. مثلا در فضای نام System نباید اشیایی وجود داشته باشند که به اشیای درون فضای نام System.UI وابسته باشند.
4. سعی کنید از نام‌ها به صورت جمع برای عناوین فضای نام استفاده کنید. مثلا به جای استفاده از Kara.CSS.HQ.Manager.Entity از Kara.CSS.HQ.Manager.Entities استفاده کنید. البته برای مورادی که از عناوین مخفف و یا برندهای خاص استفاده کرده‌اید از این قرارداد پیروی نکنید. مثلا نباید از عنوانی شبیه به Kara.CSS.Manager.IOs استفاده کنید.
5. از عنوانی پایدار و مستقل از نسخه محصول برای بخش دوم عنوان فضای نام استفاده کنید. بدین معنی که این عناوین با گذر زمان و تغییر و تحولات در محتوای محصول و یا تولیدکننده نباید تغییر کنند. مثال:
Microsoft.Reporting.WebForms
Kara.Support.Manager.Enums
Kara.CSS.HQ.WebUI.Configuration
6. از عناوین یکسان برای فضای نام و اشیای درون آن استفاده نکنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Manager در فضای نام Kara.CSS.Manager وجود داشته باشد.
7. از عناوین یکسان برای اشیای درون فضاهای نام یک برنامه استفاده نکنید. مثلا نباید دو کلاس با نام Package در فضاهای نام Kara.CSS.Manger و Kara.CSS.Manger.Entities داشته باشید.

ب. اصول نام‌گذاری کلاس‌ها و Structها
1. عنوان کلاس باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری کلاس‌ها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل C یا Cls نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف (و یا در برخی موارد خیلی خاص، شماره نسخه) در نام‌گذاری کلاس‌ها استفاده شود.
مثال:
درست:
PackageManager , PacakgeConfigGenerator
Circle , Utility , Package
نادرست:
CreateConfig , classdata
CManager , ClsPackage , Config_Creator , Config1389
6. در نام‌گذاری اشیای Generic از استفاده از عناوینی چون Element, Node, Log و یا Message پرهیز کنید. این کار موجب به‌وجودآمدن کانفلیکت در عناوین اشیا می‌شود. در این موارد بهتر است از عناوینی چون FormElement, XmlNode, EventLog و SoapMessage استفاده شود. درواقع بهتر است نام اشیای جنریک، برای موارد موردنیاز، کاملا اختصاصی و درعین حال مشخص‌کننده محتوا و کاربرد باشند.
7. از عناوینی مشابه عناوین کتابخانه‌های پایه دات‌نت برای اشیای خود استفاده نکنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Console, Parameter, Action و یا Data را توسعه دهید. هم‌چنین از کابرد عناوینی مشابه اشیای موجود در فضاهای نام غیرپایه دات‌نت و یا غیردات‌نتی اما مورداستفاده در پروژه خود که محتوا و کاربردی مختص همان فضای نام دارند پرهیز کنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Page در صورت استفاده از فضای نام System.Web.UI تولید کنید.
8. سعی کنید در مواردی که مناسب به‌نظر می‌رسد از عنوان کلاس پایه در انتهای نام کلاس‌های مشتق‌شده استفاده کنید. مثل FileStream که از کلاس Stream مشتق شده است. البته این قاعده در تمام موارد نتیجه مطلوب ندارد. مثلا کلاس Button که از کلاس Control مشتق شده است. بنابراین در به‌کاربردن این مورد بهتر است تمام جوانب و قواعد را درنظر بگیرید.

پ. اصول نام‌گذاری مجموعه‌ها (Collections)
یک مجموعه در واقع یک نوع کلاس خاص است که حاوی مجموعه‌ای از داده‌هاست و از همان قوانین کلاس‌ها برای نام‌گذاری آن‌ها استفاده می‌شود.
1. بهتر است در انتهای عنوان مجموعه از کلمه Collection استفاده شود. مثال:
CenterCollection , PackageCollection
2. البته درصورتی‌که کلاس مورد نظر ما رابط IDictionary را پیاده‌سازی کرده باشد بهتر است از پسوند Dictionary استفاده شود.

ت. اصول نام‌گذاری Delegateها
1. عنوان یک delegate باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری delegateها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل D یا del نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری delegateها استفاده شود.
6. نباید در انتهای نام یک delegate از عبارت Delegate استفاده شود.
7. بهتر است که درصورت امکان در انتهای نام یک delegate که برای Event Handler استفاده نمی‌شود از عبارت Callback استفاده شود. البته تنها درصورتی‌که معنی و مفهوم مناسب را داشته باشد.
مثال:
نحوه تعریف یک delegate
public delegate void Logger (string log);
public delegate void LoggingCallback (object sender, string reason);

ث. اصول نام‌گذاری رویدادها (Events)
1. عنوان یک رویداد باید فعل یا مصدر باشد.
2. در نام‌گذاری کلاس‌ها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری رویدادها استفاده شود.
6. بهتر است از پسوند EventHandler در عنوان هندلر رویداد استفاده شود.
7. از به کاربردن عباراتی چون AfterXXX و یا BeforeXXX برای نمایش رویدادهای قبل و یا بعد از رخداد خاصی خودداری شود. به جای آن باید از اسم مصدر (شکل ingدار فعل) برای نام‌گذاری رویداد قبل از رخداد و هم‌چنین شکل گذشته فعل برای نام‌گذاری رویداد بعد از رخداد خاص استفاده کرد.
مثلا اگر کلاسی دارای رویداد Open باشد باید از عنوان Openning برای رویداد قبل از Open و از عنوان Opened برای رویداد بعد از Open استفاده کرد.
8. نباید از پیشوند On برای نام‌گذاری رویداد استفاده شود.
9. همیشه پارامتر e و sender را برای آرگومانهای رویداد پیاده سازی کنید. sender که از نوع object است نمایش دهنده شیی است که رویداد مربوطه را به وجود آورده است و e درواقع آرگومانهای رویداد مربوطه است.
10. عنوان کلاس‌آرگومان‌های رویداد باید دارای پسوند EventArgs باشد.
مثال:
عنوان کلاس‌آرگومان:
AddEventArgs , EditEventArgs , DeleteEventArgs
عنوان رویداد:
Adding , Add , Added
تعریف یک EventHandler:
public delegate void <EventName>EventHandler  (object sender, <EventName>EventArgs e);
نکته: نیاز به تولید یک EventHandler مختص توسعه یک برنامه به‌ندرت ایجاد می‌شود. در اکثر موارد می‌توان با استفاده از کلاس جنریک <EventHandler<TEventArgs تمام احتیاجات خود را برطرف کرد.
تعریف یک رویداد:
public event EventHandler <AddEventArgs> Adding;

ج. اصول نام‌گذاری Attributeها
1. عنوان یک attribute باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری attributeها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل A یا atr نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری attributeها استفاده شود.
6. بهتر است در انتهای نام یک attribute از عبارت Attribute استفاده شود.
مثال:
DisplayNameAttribute , MessageTypeAttribute

چ. اصول نام‌گذاری Interfaceها
1. در ابتدای عنوان interface باید از حرف I استفاده شود.
2. نام باید اسم، موصوف یا صفتی باشد که interface را توصیف می‌کند.
به عنوان مثال:
IComponent  (اسم)
IConnectionProvider (موصوف)
ICloneable (صفت)
3. از روش Pascal Casing استفاده شود.
4. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج.
5. باید تنها از کاراکترهای حرفی در نام interface استفاده شود.
 
ح. اصول نام‌گذاری Enumerationها
1. استفاده از روش Pascal Casing
2. خودداری از کاربرد عبارات مخفف غیررایج
3. تنها از کاراکترهای حرفی در نام Enumretionها استفاده شود.
4. نباید از پسوند یا پیشوند Enum یا Flag استفاده شود.
5. اعضای یک Enum نیز باید با روش Pascal Casing نام‌گذاری شوند.
مثال:
public enum FileMode {
    Append,
    Read, …
}
6. درصورتی‌که enum موردنظر از نوع flag نیست باید عنوان آن مفرد باشد. 
7. درصورتی‌که enum موردنظر برای کاربرد flag طراحی شده باشد نام آن باید جمع باشد. مثال:
[Flag]
public enum KeyModifiers {
    Alt = 1, 
    Control = 2,
    Shift = 4
}
8. از به‌کاربردن پسوند و یا پیشوندهای اضافه در نام‌گذاری اعضای یک enum نیز پرهیز کنید. مثلا نام‌گذاری زیر نادرست است:
public enum OperationState {
    DoneState, 
    FaultState,
    RollbackState
}

خ. اصول نام‌گذاری متدها
1. نام متد باید فعل یا ترکیبی از فعل و اسم یا موصوف باشد.
2. باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج و یا استفاده زیاد از اختصار
4. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام متد استفاده شود.
مثال:
AddDays , Save , DeleteRow , BindData , Close , Open

د. اصول نام‌گذاری Propertyها
1. نام باید اسم، صفت یا موصوف باشد.
2. باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج.
4. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام‌گذاری پراپرتی استفاده شود.
مثال:
Radius , ReportType , DataSource , Mode , CurrentCenterId
5. از عبارت Get در ابتدای هیچ Propertyای استفاده نکنید.
6. نام خاصیت‌هایی که یک مجموعه برمی‌گرداند باید به صورت جمع باشد. عنوان این Propertyها نباید به‌صورت مفرد به همراه پسوند Collection یا List باشد. مثال:
public CenterCollection Centers { get; set; }
7. خواص Boolean را با عناوینی مثبت پیاده‌سازی کنید. مثلا به‌جای استفاده از CantRead از CanRead استفاده کنید. بهتر است این Propertyها پیشوندهایی چون Is, Can یا Has داشته باشند، البته تنها درصورتی‌که استفاده از چنین پیشوندهایی ارزش افزوده داشته و مفهوم آن را بهتر برساند. مثلا عنوان CanSeek مفهوم روشن‌تری نسبت به Seekable دارد. اما استفاده از Created خیلی بهتر از IsCreated است یا Enabled کاربرد به مراتب راحت‌تری از IsEnabled دارد.
برای تشخیص بهتر این موارد بهتر است از روش ifسنجی استفاده شود. به عنوان مثال
if (list.Contains(item))
if (regularExpression.Matches(text))
if (stream.CanSeek)
if (context.Created)
if (form.Enabled)
مفهوم درست‌تری نسبت به موارد زیر دارند:
if (list.IsContains(item))
if (regularExpression.Match(text))
if (stream.Seekable)
if (context.IsCreated)
if (form.IsEnabled)
8. بهتر است در موارد مناسب عنوان Property با نام نوعش برابر باشد. مثلا
public Color Color { get; set; }

ذ. اصول نام‌گذاری پارامترها
پارامتر درحالت کلی به آرگومان وروی تعریف شده برای یک متد گفته می‌شود.
1. حتما از یک نام توصیفی استفاده شود. از نام‌گذاری پارامترها براساس نوعشان به‌شدت پرهیز کنید.
2. از روش camel Casing استفاده شود.
3. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام‌گذاری پارامترها استفاده شود.
مثال:
firstName , e , id , packageId , centerName , name
4. نکاتی برای نام‌گذاری پارامترهای Operator Oveloading:
- برای operatorهای دو پارامتری (binary operators) از عناوین left و right برای پارامترهای آن استفاده کنید:
public static MyType operator +(MyType left, MyType right)
public static bool operator ==(MyType left, MyType right)
- برای operatorهای تک‌پارامتری (unary operators) اگر برای پارامتر مورد استفاده هیچ عنوان توصیفی مناسبی پیدا نکردید حتما از عبارت value استفاده کنید:
public static MyType operator ++(MyType value)
- درصورتی‌که استفاده از عناوین توصیفی دارای ارزش افزوده بوده و خوانایی کد را بهتر می‌کند حتما از این نوع عناوین استفاده کنید:
public static MyType operator /(MyType dividend, MyType divisor)
- نباید از عبارات مخفف یا عناوینی با اندیس‌های عددی استفاده کنید:
public static MyType operator -(MyType d1, MyType d2) // incorrect!

ر. اصول نام‌گذاری متغیر (Variable)ها
- نام متغیر باید اسم، صفت یا موصوف باشد.
نام‌گذاری متغیرها باید با توجه به نوع آن انجام شود.
1. متغیرهای عمومی (public) و protected و Constantها
- استفاده از روش Pascal Casing
- تنها از کاراکترهای حرفی برای نام متغیر عمومی استفاده شود.
مثال:
Area , DataBinder , PublicCacheName
2. متغیرهای private (در سطح کلاس یا همان field)
- نام این نوع متغیر باید با یک "_" شروع شود.
- از روش camel Casing استفاده شود.
مثال:
_centersList
_firstName
_currentCenter
3. متغیرهای محلی در سطح متد
- باید از روش camel Casing استفاده شود.
- تنها از کاراکترهای حرفی استفاده شود.
مثال:
parameterType , packageOperationTypeId

ز. اصول نام‌گذاری کنترل‌های UI
1. نام باید اسم یا موصوف باشد.
2. استفاده از روش Hungarian !
3. عبارت مخفف معرفی‌کننده کنترل، باید به اندازه کافی برای تشخیص نوع آن مناسب باشد.
مثال:
lblName (Label)
txtHeader (TextBox)
btnSave (Button)

ژ. اصول نام‌گذاری Exceptionها
تمام موارد مربوط به نام‌گذاری کلاس‌ها باید در این مورد رعایت شود. 
1. باید از پسوند Exception در انتهای عنوان استفاده شود.
مثال:
ArgumentNullException , InvalidOperaionException

س. نام‌گذاری اسمبلی‌ها و DLLها
1. عناوینی که برای نام‌گذاری اسمبلی‌ها استفاده می‌شوند، باید نمایش‌دهنده محتوای کلی آن باشند. مثل:
System.Data
2. از روش زیر برای نام‌گذاری اسمبلی‌ها استفاده شود:
<Company>.<Component>.dll
<Company>.<Project|Product|Technology>.<Component>.dll
مثل:
Microsoft.CSharp.dll , Kara.CSS.Manager.dll

ش. نام‌گذاری پارامترهای نوع (Generic (type parameter
1. از حرف T برای پارامترهای تک‌حرفی استفاده کنید. مثل:
public int IComparer<T> {…}
public delegate bool Predicate<T> (T item)
2. تمامی پارامترهای جنریک را با عناوینی توصیفی و مناسب که مفهوم و کاربرد آنرا برساند نام‌گذاری کنید، مگر آنکه یافتن چنین عباراتی ارزش افزوده‌ای در روشن‌تر کردن کد نداشته باشد. مثال:
public int ISessionChannel<TSession> {…}
public delegate TOutput Converter<TInput, TOutput> (TInput from)
public class Nullable<T> {…}
public class List<T> {…}
3. در ابتدای عناوین توصیفی حتما از حرف T استفاده کنید.
4. بهتر است تا به‌صورتی روشن نوع قید قرار داده شده بر روی پارامتری خاص را در نام آن پارامتر نمایش دهید. مثلا اگر قید ISession را برای پارامتری قرار دادید بهتر است نام آن پارامتر را TSession درنظر بگیرید.
 
ص. نام‌گذاری کلید Resourceها
به دلیل شباهت ساختاری که میان کلیدهای resource و propertyها وجود دارد قواعد نام‌گذاری propertyها در اینجا نیز معتبر هستند.
1. از روش نام‌گذاری Pascal Casing برای کلیدهای resource استفاده کنید.
2. از عناوین توصیفی برای این کلیدها استفاده کنید. سعی کنید تا حد امکان به هیچ وجه از عناوین کوتاه و یا مخففی که مفهوم را به‌صورت ناکامل می‌رساند استفاده نکنید. درواقع سعی کنید که خوانایی بیشتر کد را فدای فضای بیشتر نکنید.
3. از کلیدواژه‌های CLR و یا زبان مورداستفاده برای برنامه‌نویسی در نام‌گذاری این کلیدها استفاده نکنید.
4. تنها از حروف و اعداد و _ در نام‌گذاری این کلیدها استفاده کنید.
5. سعی کنید از عناوین توصیفی همانند زیر برای پیام‌های مناسب خطاها جهت نمایش به کاربر برای کلیدهای مربوطه استفاده کنید. درواقع نام کلید باید ترکیبی از نام نوع خطا و یک آی‌دی مشخص‌کننده پیغام مربوطه باشد:
ArgumentExceptionIllegalCharacters
ArgumentExceptionInvalidName
ArgumentExceptionFileNotFound
 
نکاتی درمورد کلمات مرکب
کلمات مرکب به کلماتی گفته می‌شود که در آن از بیش از یک کلمه با مفهوم مستقل استفاده شده باشد. مثل Callback یا FileName. 
باید توجه داشت که با تمام کلمات موجود در یک کلمه مرکب نباید همانند یک کلمه مستقل رفتار کرد و حرف اول آن را در روش‌های نام‌گذاری موجود به‌صورت بزرگ نوشت. کلمات مرکبی وجود دارند که به آن‌ها closed-form گفته می‌شود. این کلمات مرکب با اینکه از 2 یا چند کلمه دارای مفهوم مستقل تشکیل شده‌اند اما به‌خودی‌خود دارای مفهوم جداگانه و مستقلی هستند. برای تشخیص این کلمات می‌توان به فرهنگ لغت مراجعه کرد (و یا به‌سادگی از نرم‌افزار Microsoft Word استفاده کرد) و دریافت که آیا کلمه مرکب موردنظر آیا مفهوم مستقلی برای خود دارد، یعنی درواقع آیا عبارتی closed-form است. با کلمات مرکب از نوع closed-form همانند یک کلمه ساده برخورد می‌شود! 
در جدول زیر مثال‌هایی از عبارات رایج و نحوه درست و نادرست استفاده از هریک نشان داده شده است.

Pascal Casing

camel Casing

Wrong

Callback

callback

CallBack

BitFlag

bitFlag

Bitflag / bitflag

Canceled

canceled

Cancelled

DoNot

doNot

Donot / Don’t

Email

email

EMail

Endpoint

endpoint

EndPoint / endPoint

FileName

fileName

Filename / filename

Gridline

gridline

GridLine / gridLine

Hashtable

hashtable

HashTable / hashTable

Id

id

ID

Indexes

indexes

Indices

LogOff

logOff

Logoff / LogOut !

LogOn

logOn

Logon / LogIn !

SignOut

signOut

Signout / SignOff

SignIn

signIn

Signin / SignOn

Metadata

metadata

MetaData / metaData

Multipanel

multipanel

MultiPanel / multiPanel

Multiview

multiview

MultiView / multiView

Namespace

namespace

NameSpace / nameSpace

Ok

ok

OK

Pi

pi

PI

Placeholder

placeholder

PlaceHolder / placeHolder

UserName

username

Username / username

WhiteSpace

whiteSpace

Whitespace / whitespace

Writable

writable

Writeable / writeable

همان‌طور که در جدول بالا مشاهد می‌شود در استفاده از قوانین عبارات مخفف دو مورد استثنا وجود دارد که عبارتند از Id و Ok. این کلمات باید همان‌طور که در اینجا نشان داده شده‌اند استفاده شوند.
 
نکاتی درباره عبارات مخفف
1. عبارات مخفف (Acronym) با خلاصه‌سازی کلمات (Abbreviation) فرق دارند. یک عبارت مخفف شامل حروف اول یک عبارت طولانی یا معروف است، درصورتی‌که خلاصه‌سازی یک عبارت یا کلمه از حذف بخشی از آن به‌دست می‌آید. تا آنجاکه امکان دارد از خلاصه‌سازی عبارات نباید استفاده شود. هم‌چنین استفاده از عبارات مخفف غیررایج توصیه نمی‌شود.
مثال: IO و UI
2. براساس تعریف، یک مخفف حداقل باید 2 حرف داشته باشد. نحوه برخورد با مخفف‌های دارای بیشتر از 2 حرف با مخفف‌های دارای 2 حرف باهم متفاوت است. با مخفف‌های دارای 2 حرف همانند کلمه‌ای یک حرفی! برخورد می‌شود، درصورتی‌که با سایر مخفف‌ها همانند یک کلمه کامل چندحرفی برخورد می‌شود. به‌عنوان مثال IOStream برای روش PascalCasing و ioStream برای روش camelCasing استفاده می‌شود. هم‌چنین از HtmlBody و htmlBody به‌ترتیب برای روش‌های Pascal و camel استفاده می‌شود.
3. هیچ‌کدام از حروف یک عبارت مخفف در ابتدای یک واژه نام‌گذاری‌شده به روش camelCasing به‌صورت بزرگ نوشته نمی‌شود!
نکته: موارد زیادی را می‌توان یافت که در ابتدا به‌نظر می‌رسد برای پیاده‌سازی آنها باید قوانین فوق را نقض کرد. این موارد شامل استفاده از کتابخانه‌های سایر پلتفرم‌ها (مثل MFC, HTML و غیره)، جلوگیری از مشکلات جغرافیایی! (مثلا در مورد نام کشورها یا سایر موقعیت‌های جغرافیایی)، احترام به نام افراد درگذشته، و مواردی از این دست می‌شود. اما در بیشتر قریب به اتفاق این موارد هم می‌توان بدون تقض قوانین فوق اقدام به نام‌گذاری اشیا کرد، بدون اینکه با تغییر عبارت اصلی (که موجب تطابق با این قوانین می‌شود) لطمه‌ای به مفهوم آن بزند. البته تنها موردی که به‌نظر می‌رسد می‌تواند قوانین فوق را نقض کند نام‌های تجاری هستند. البته استفاده از نام‌های تجاری توصیه نمی‌شود، چون این نام‌ها سریع‌تر از محتوای کتابخانه‌های برنامه‌نویسان تغییر می‌کنند!
نکته: برای درک بهتر قانون "عدم استفاده از عبارات مخففی که رایج نیستند" مثالی از زبان توسعه دهندگان دات‌نت‌فریمورک ذکر می‌شود. در کلاس Color متد زیر با Overloadهای مختلف در دسترس است:
public class Color {
    …
    public static Color FromArgb(…)
    { … }
}
همان‌طور که مشاهده می‌شود برای رعایت قوانین فوق به‌جای استفاده از ARGB از عبارت Argb استفاده شده است. اما این نحوه استفاده موجب شده تا این سوال به‌ظاهر خنده‌دار اما درست پیش‌آید:
"چطور می‌شود در این کلاس رنگی را از ARGB تبدل کرد؟ هرچه که من میبینم فقط تبدیل از طریق (Argb) آرگومان b است!"
حال در این نقطه به‌نظر می‌رسد که در اینجا باید قوانین فوق را نقض کرد و از عنوان FromARGB که مفهوم درست را می‌رساند استفاده کرد. اما با کمی دقت متوجه می‌شویم که این قوانین در ابتدا نیز با پیاده‌سازی نشان داده شده در قطعه کد بالا نقض شده‌اند! همه می‌دانیم که عبارت RGB مخفف معروفی برای عبارت Red Green Blue است. اما استفاده از ARGB برای افزودن کلمه Alpha به ابتدای عبارت مذکور چندان رایج نیست. پس استفاده از مخفف Argb از همان ابتدا اشتباه به‌نظر می‌رسد. بنابراین راه‌حل بهتر می‌تواند استفاده از عنوان FromAlphaRgb باشد که هم قوانین فوق را نقض نکرده و هم مفهوم را بهتر می‌رساند.
 
دیگر نکات
1. قراردادهای اشاره شده در این سند حاصل کار شبانه روزی تعداد بسیاری از برنامه نویسان در سرتاسر جهان در پروژه‌های بزرگ بوده است. این اصول کلی تنها برای توسعه آسان‌تر و سریع‌تر پروژه‌های بزرگ تعیین شده‌اند و همان‌طور که روشن است تنها ازطریق تجربه دست‌یافتنی هستند. بنابراین چه بهتر است که در این راه از تجارب بزرگان این عرصه بیشترین بهره برده شود.
2. هم‌چنین توجه داشته باشید که بیشتر قراردادهای اشاره شده در این سند از راهنمای نام‌گذاری تیم توسعه BCL دات‌نت‌فریمورک گرفته شده است. این تیم طبق اعتراف خودشان زمان بسیار زیادی را برای نام‌گذاری اشیا صرف کرده‌اند و توصیه کرده‌اند که دیگران نیز برای نام‌گذاری، زمان مناسب و کافی را در توسعه پروژه‌ها درنظر بگیرند.
 
مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت اول - معرفی، نصب و تعریف قواعد اعتبارسنجی
روش مرسوم اعتبارسنجی اطلاعات مدل‌های ASP.NET Core، با استفاده از data annotations توکار آن است که در بسیاری از موارد هم به خوبی کار می‌کند. اما اگر به دنبال ویژگی‌های دیگری مانند نوشتن آزمون‌های واحد برای اعتبارسنجی اطلاعات، جداسازی شرط‌های اعتبارسنجی از تعاریف مدل‌ها، نوشتن اعتبارسنجی‌های پیچیده به همراه تزریق وابستگی‌ها هستید، کتابخانه‌ی FluentValidation می‌تواند جایگزین بهتر و بسیار کاملتری باشد.


نصب کتابخانه‌ی FluentValidation در پروژه

فرض کنید پروژه‌ی ما از سه پوشه‌ی FluentValidationSample.Web، FluentValidationSample.Models و FluentValidationSample.Services تشکیل شده‌است که اولی یک پروژه‌ی MVC است و دو مورد دیگر classlib هستند.
در پروژه‌ی FluentValidationSample.Models، بسته‌ی نیوگت کتابخانه‌ی FluentValidation را به صورت زیر نصب می‌کنیم:
dotnet add package FluentValidation.AspNetCore


جایگزین کردن سیستم اعتبارسنجی مبتنی بر DataAnnotations با FluentValidation

اکنون فرض کنید در پروژه‌ی Models، مدل ثبت‌نام زیر را اضافه کرده‌ایم که از همان data annotations توکار و استاندارد ASP.NET Core برای اعتبارسنجی اطلاعات استفاده می‌کند:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModel
    {
        [Required]
        [Display(Name = "User name")]
        public string UserName { get; set; }

        [Required]
        [StringLength(100, ErrorMessage = "The {0} must be at least {2} characters long.", MinimumLength = 6)]
        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "Password")]
        public string Password { get; set; }

        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "Confirm password")]
        [Compare("Password", ErrorMessage = "The password and confirmation password do not match.")]
        public string ConfirmPassword { get; set; }

        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "Email")]
        [EmailAddress]
        public string Email { get; set; }

        [Range(18, 60)]
        [Display(Name = "Age")]
        public int Age { get; set; }
    }
}
برای جایگزین کردن data annotations اعتبارسنجی اطلاعات با روش FluentValidation، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
using FluentValidation;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModelValidator : AbstractValidator<RegisterModel>
    {
        public RegisterModelValidator()
        {
            RuleFor(x => x.UserName).NotNull();
            RuleFor(x => x.Password).NotNull().Length(6, 100);
            RuleFor(x => x.ConfirmPassword).Equal(x => x.Password);
            RuleFor(x => x.Email).EmailAddress();
            RuleFor(x => x.Age).InclusiveBetween(18, 60);
        }
    }
}
برای این منظور ابتدا یک کلاس Validator را با ارث بری از AbstractValidator از نوع مدلی که می‌خواهیم قواعد اعتبارسنجی آن‌را مشخص کنیم، ایجاد می‌کنیم. سپس در سازنده‌ی آن، می‌توان به متدهای تعریف شده‌ی در این کلاس پایه دسترسی یافت.
در اینجا در ابتدا به ازای هر خاصیت کلاس مدل مدنظر، یک RuleFor تعریف می‌شود که با استفاده از static reflection، امکان تعریف strongly typed آن‌ها وجود دارد. سپس ویژگی Required به متد NotNull تبدیل می‌شود و ویژگی StringLength توسط متد Length قابل تعریف خواهد بود و یا ویژگی Compare توسط متد Equal به صورت strongly typed به خاصیت دیگری متصل می‌شود.

پس از این تعاریف، می‌توان ویژگی‌های اعتبارسنجی اطلاعات را از مدل ثبت نام حذف کرد و تنها ویژگی‌های خاص Viewهای MVC را در صورت نیاز باقی گذاشت:
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModel
    {
        [Display(Name = "User name")]
        public string UserName { get; set; }

        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "Password")]
        public string Password { get; set; }

        [DataType(DataType.Password)]
        [Display(Name = "Confirm password")]
        public string ConfirmPassword { get; set; }

        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "Email")]
        public string Email { get; set; }

        [Display(Name = "Age")]
        public int Age { get; set; }
    }
}


تعریف پیام‌های سفارشی اعتبارسنجی

روش تعریف پیام‌های سفارشی شکست اعتبارسنجی اطلاعات را توسط متد WithMessage در ادامه مشاهده می‌کنید:
using FluentValidation;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModelValidator : AbstractValidator<RegisterModel>
    {
        public RegisterModelValidator()
        {
            RuleFor(x => x.UserName)
                .NotNull()
                    .WithMessage("Your first name is required.")
                .MaximumLength(20)
                    .WithMessage("Your first name is too long!")
                .MinimumLength(3)
                    .WithMessage(registerModel => $"Your first name `{registerModel.UserName}` is too short!");

            RuleFor(x => x.Password)
                .NotNull()
                    .WithMessage("Your password is required.")
                .Length(6, 100);

            RuleFor(x => x.ConfirmPassword)
                .NotNull()
                    .WithMessage("Your confirmation password is required.")
                .Equal(x => x.Password)
                    .WithMessage("The password and confirmation password do not match.");

            RuleFor(x => x.Email).EmailAddress();
            RuleFor(x => x.Age).InclusiveBetween(18, 60);
        }
    }
}
به ازای هر متد تعریف یک قاعده‌ی اعتبارسنجی جدید، بلافاصله می‌توان از متد WithMessage نیز استفاده کرد. همچنین این متد می‌تواند به اطلاعات اصل model دریافتی نیز همانند پیام سفارشی مرتبط با MinimumLength نام کاربری، دسترسی پیدا کند.


روش تعریف اعتبارسنجی‌های سفارشی خواص مدل

فرض کنید می‌خواهیم یک کلمه‌ی عبور وارد شده‌ی معتبر، حتما از جمع حروف کوچک، بزرگ، اعداد و symbols تشکیل شده باشد. برای این منظور می‌توان از متد Must استفاده کرد:
using System.Text.RegularExpressions;
using FluentValidation;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class RegisterModelValidator : AbstractValidator<RegisterModel>
    {
        public RegisterModelValidator()
        {
            RuleFor(x => x.Password)
                .NotNull()
                    .WithMessage("Your password is required.")
                .Length(6, 100)
                .Must(password => hasValidPassword(password));
            //...

        }

        private static bool hasValidPassword(string password)
        {
            var lowercase = new Regex("[a-z]+");
            var uppercase = new Regex("[A-Z]+");
            var digit = new Regex("(\\d)+");
            var symbol = new Regex("(\\W)+");
            return lowercase.IsMatch(password) &&
                    uppercase.IsMatch(password) &&
                    digit.IsMatch(password) &&
                    symbol.IsMatch(password);
        }
    }
}
متد Must، می‌تواند مقدار خاصیت متناظر را نیز در اختیار ما قرار دهد و بر اساس آن مقدار می‌توان خروجی true/false ای را بازگشت داد تا نشان شکست و یا موفقیت آمیز بودن اعتبارسنجی اطلاعات باشد.

البته lambda expression نوشته شده را می‌توان توسط method groups، به صورت زیر نیز خلاصه نوشت:
RuleFor(x => x.Password)
    .NotNull()
        .WithMessage("Your password is required.")
    .Length(6, 100)
    .Must(hasValidPassword);


انتقال تعاریف اعتبارسنج‌های سفارشی خواص به کلاس‌های مجزا

اگر نیاز به استفاده‌ی از متد hasValidPassword در کلاس‌های دیگری نیز وجود دارد، می‌توان اینگونه اعتبارسنجی‌های سفارشی را به کلاس‌های مجزایی نیز تبدیل کرد. برای مثال فرض کنید که می‌خواهیم ایمیل دریافت شده، فقط از یک دومین خاص قابل قبول باشد.
using System;
using FluentValidation;
using FluentValidation.Validators;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class EmailFromDomainValidator : PropertyValidator
    {
        private readonly string _domain;

        public EmailFromDomainValidator(string domain)
            : base("Email address {PropertyValue} is not from domain {domain}")
        {
            _domain = domain;
        }

        protected override bool IsValid(PropertyValidatorContext context)
        {
            if (context.PropertyValue == null) return false;
            var split = context.PropertyValue.ToString().Split('@');
            return split.Length == 2 && split[1].Equals(_domain, StringComparison.OrdinalIgnoreCase);
        }
    }
}
برای این منظور یک کلاس جدید را با ارث‌بری از PropertyValidator تعریف شده‌ی در فضای نام FluentValidation.Validators، ایجاد می‌کنیم. سپس متد IsValid آن‌را بازنویسی می‌کنیم تا برای مثال ایمیل‌ها را صرفا از دومین خاصی بپذیرد.
PropertyValidatorContext امکان دسترسی به نام و مقدار خاصیت در حال اعتبارسنجی را میسر می‌کند. همچنین مقدار کل model جاری را نیز به صورت یک object در اختیار ما قرار می‌دهد.

اکنون برای استفاده‌ی از آن می‌توان از متد SetValidator استفاده کرد:
RuleFor(x => x.Email)
    .SetValidator(new EmailFromDomainValidator("gmail.com"));
و یا حتی می‌توان یک متد الحاقی fluent را نیز برای آن طراحی کرد تا SetValidator را به صورت خودکار فراخوانی کند:
    public static class CustomValidatorExtensions
    {
        public static IRuleBuilderOptions<T, string> EmailAddressFromDomain<T>(
            this IRuleBuilder<T, string> ruleBuilder, string domain)
        {
            return ruleBuilder.SetValidator(new EmailFromDomainValidator(domain));
        }
    }
سپس تعریف قاعده‌ی اعتبارسنجی ایمیل‌ها به صورت زیر تغییر می‌کند:
RuleFor(x => x.Email).EmailAddressFromDomain("gmail.com");


تعریف قواعد اعتبارسنجی خواص تو در تو و لیستی

فرض کنید به RegisterModel این قسمت، دو خاصیت آدرس و شماره تلفن‌ها نیز اضافه شده‌است که یکی به شیء آدرس و دیگری به مجموعه‌ای از آدرس‌ها اشاره می‌کند:
    public class RegisterModel
    {
        // ...

        public Address Address { get; set; }

        public ICollection<Phone> Phones { get; set; }
    }

    public class Phone
    {
        public string Number { get; set; }
        public string Description { get; set; }
    }

    public class Address
    {
        public string Location { get; set; }
        public string PostalCode { get; set; }
    }
در یک چنین حالتی، ابتدا به صورت متداول، قواعد اعتبارسنجی Phone و Address را جداگانه تعریف می‌کنیم:
    public class PhoneValidator : AbstractValidator<Phone>
    {
        public PhoneValidator()
        {
            RuleFor(x => x.Number).NotNull();
        }
    }

    public class AddressValidator : AbstractValidator<Address>
    {
        public AddressValidator()
        {
            RuleFor(x => x.PostalCode).NotNull();
            RuleFor(x => x.Location).NotNull();
        }
    }
سپس برای تعریف اعتبارسنجی دو خاصیت پیچیده‌ی اضافه شده، می‌توان از همان متد SetValidator استفاده کرد که اینبار پارامتر ورودی آن، نمونه‌ای از AbstractValidator‌های هرکدام است. البته برای خاصیت مجموعه‌ای اینبار باید با متد RuleForEach شروع کرد:
    public class RegisterModelValidator : AbstractValidator<RegisterModel>
    {
        public RegisterModelValidator()
        {
            // ...

            RuleFor(x => x.Address).SetValidator(new AddressValidator());

            RuleForEach(x => x.Phones).SetValidator(new PhoneValidator());
        }


در قسمت بعد، روش‌های مختلف استفاده‌ی از قواعد اعتبارسنجی تعریف شده را در یک برنامه‌ی ASP.NET Core بررسی می‌کنیم.



برای مطالعه‌ی بیشتر
- «FluentValidation #1»
مطالب
مروری بر طراحی Schema less بانک اطلاعاتی SisoDb
اس کیوال سرور، از سال 2005 به بعد، به صورت توکار امکان تعریف و ذخیره سازی اطلاعات schema less و یا schema free را به کمک فیلدهایی از نوع XML ارائه داده است؛ به همراه یکپارچگی آن با زبان XQuery برای تهیه کوئری‌های سریع سمت سرور. در فیلدهای XML می‌توان اطلاعات انواع و اقسام اشیاء را بدون اینکه نیازی به تعریف تک تک فیلدهای مورد نیاز، در بانک اطلاعاتی وجود داشته باشد، ذخیره کرد. یک نمونه از کاربرد چنین امکانی، نوشتن برنامه‌های «فرم ساز» است. برنامه‌هایی که کاربران آن می‌توانند فیلد اضافه و کم کرده و نهایتا اطلاعات را ذخیره و از آن‌ها کوئری بگیرند.
خوب، این فیلد کمتر بحث شده XML، فقط در اس کیوال سرور و نگارش‌های اخیر آن وجود دارد. اگر نیاز به کار با بانک‌های اطلاعاتی سبک‌تری وجود داشت چطور؟ یک راه حل عمومی برای این مساله مراجعه به روش‌های NoSQL است. یعنی بطور کلی بانک‌های اطلاعاتی رابطه‌ای کنار گذاشته شده و به یک سکوی کاری دیگر سوئیچ کرد. در این بین، SisoDb راه حل میانه‌ای را ارائه داده است. با کمک SisoDb می‌توان اطلاعات را به صورت schema less و بدون نیاز به تعریف فیلدهای متناظر آن‌ها، در انواع و اقسام بانک‌های اطلاعاتی SQL Server با فرمت JSON ذخیره و بازیابی کرد. این انواع و اقسام، شامل SQL Server CE نیز می‌شود.


دریافت و نصب SisoDb

دریافت و نصب SisoDb بسیار ساده است. به کمک package manager و امکانات NuGet، کلمه Sisodb را جستجو کنید. در بین مداخل ظاهر شده، پروایدر مورد علاقه خود را انتخاب و نصب نمائید. برای مثال اگر قصد دارید با SQL Server CE کار کنید، SisoDb.SqlCe4 را انتخاب و یا اگر SQL Server 2008 مدنظر شما است، SisoDb.Sql2008 را انتخاب و نصب نمائید.


ثبت و بازیابی اطلاعات به کمک SisoDb

کار با SisoDb بسیار روان است. نیازی به تعاریف نگاشت‌ها و ORM خاصی نیست. یک مثال مقدماتی آن‌را در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using SisoDb.Sql2008;

namespace SisoDbTests
{
    public class Customer 
    {
        public int Id { get; set; } 
        public int CustomerNo { get; set; }
        public string Name { get; set; } 
    }

    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            /*var cnInfo = new SqlCe4ConnectionInfo(@"Data source=sisodb2013.sdf;");
            var db = new SqlCe4DbFactory().CreateDatabase(cnInfo);
            db.EnsureNewDatabase();*/

            var cnInfo = new Sql2008ConnectionInfo(@"Data Source=(local);Initial Catalog=sisodb2013;Integrated Security = true");            
            var db = new Sql2008DbFactory().CreateDatabase(cnInfo);            
            db.EnsureNewDatabase();

            var customer = new Customer 
            {
                CustomerNo = 20,
                Name = "Vahid" 
            };
            db.UseOnceTo().Insert(customer);

            using (var session = db.BeginSession()) 
            {
                var info = session.Query<Customer>().Where(c => c.CustomerNo == 20).FirstOrDefault();

                var info2 = session.Query<Customer>().Where(c => c.CustomerNo == 20 && c.Name=="Vahid").FirstOrDefault();
            }
        }
    }
}
در این مثال، ابتدا اتصال به بانک اطلاعاتی برقرار شده و سپس بانک اطلاعاتی جدید تهیه می‌شود. سپس یک وهله از شیء مشتری ایجاد و ذخیره می‌گردد. در ادامه دو کوئری بر روی بانک اطلاعاتی انجام شده است.


ساختار داخلی SisoDb

SisoDb به ازای هر کلاس، حداقل 9 جدول را ایجاد می‌کند. در ادامه نحوه ذخیره سازی شیء مشتری ایجاد شده و مقادیر خواص آن‌را نیز مشاهده می‌نمائید:


ذخیره سازی جداگانه خواص عددی

ذخیره سازی جداگانه خواص رشته‌ای

ذخیره سازی کلی شیء مشتری با فرمت JSON به صورت یک رشته


همانطور که ملاحظه می‌کنید، یک جدول کلی SisoDbIdentities ایجاد شده است که اطلاعات نام اشیاء را در خود نگهداری می‌کند. سپس اطلاعات خواص اشیاء یکبار به صورت JSON ذخیره می‌شوند؛ با تمام اطلاعات تو در توی ذخیره شده در آن‌ها و همچنین یکبار هم هر خاصیت را به صورت یک رکورد جداگانه، بر اساس نوع کلی آن‌ها، در جداول رشته‌ای، عددی و امثال آن ذخیره می‌کند.
شاید بپرسید که چرا به همان فیلد رشته‌ای JSON اکتفاء نشده است؟ از این جهت که پردازشگر سمت بانک اطلاعاتی آن همانند فیلدهای XML در SQL Server و نگارش‌های مختلف آن وجود ندارد (برای مثال به کمک زبان T-SQL می‌توان از زبان XQuery در خود بانک اطلاعاتی، بدون نیاز به واکشی کل اطلاعات در سمت کلاینت، به صورت یکپارچه استفاده کرد). به همین جهت برای کوئری گرفتن و یا تهیه ایندکس، نیاز است این موارد جداگانه ذخیره شوند.
به این ترتیب زمانیکه کوئری تهیه می‌شود، برای مثال:
 var info = session.Query<Customer>().Where(c => c.CustomerNo == 20).FirstOrDefault();
به کوئری زیر ترجمه می‌گردد:
SELECT DISTINCT TOP(1) (s.[StructureId]),
                           s.[Json]
                    FROM   [CustomerStructure] s
                           LEFT JOIN [CustomerIntegers] mem0
                                ON  mem0.[StructureId] = s.[StructureId]
                                AND mem0.[MemberPath] = 'CustomerNo'
                    WHERE  (mem0.[Value] = 20);
و یا کوئری ذیل:
var info2 = session.Query<Customer>().Where(c => c.CustomerNo == 20 && c.Name=="Vahid").FirstOrDefault();
معادل زیر را خواهد داشت:
SELECT DISTINCT TOP(1) (s.[StructureId]),
                           s.[Json]
                    FROM   [CustomerStructure] s
                           LEFT JOIN [CustomerIntegers] mem0
                                ON  mem0.[StructureId] = s.[StructureId]
                                AND mem0.[MemberPath] = 'CustomerNo'
                           LEFT JOIN [CustomerStrings] mem1
                                ON  mem1.[StructureId] = s.[StructureId]
                                AND mem1.[MemberPath] = 'Name'
                    WHERE  ((mem0.[Value] = 20) AND (mem1.[Value] = 'Vahid'));
در هر دو حالت از جداول کمکی تعریف شده برای تهیه کوئری استفاده کرده و نهایتا فیلد JSON اصلی را برای نگاشت نهایی به اشیاء تعریف شده در برنامه بازگشت می‌دهد.

در کل این هم یک روش تفکر و طراحی Schema less است که با بسیاری از بانک‌های اطلاعاتی موجود سازگاری دارد.
برای مشاهده اطلاعات بیشتری در مورد جزئیات این روش می‌توان به Wiki آن مراجعه کرد.
مطالب
الگوی طراحی Builder همراه با اصول Interface Segregation
الگوی طراحی builder، برای ساختن اشیاء بسیار مفید است؛ اما پروسه ساختن اشیاء آن بسیار پیچده هست و به صورت معمول، این پروسه شامل چندین قسمت می‌شود.
در این مثال ما مشکلات ساختن شیء Person را مورد بررسی قرار می‌دهیم و این شیء از اشیایی کوچکتر مانند Name ، Surname و یا Primary Contact و غیره نیز تشکیل شده است.
class Person : IPerson
{

    private string Name { get; }
    private string Surname { get; }
    private IContact PrimaryContact { get; set; }
    private IList<IContact> AllContacts { get; }

    public Person(string name, string surname, IContact primaryContact)
    {
        if (string.IsNullOrEmpty(name))
            throw new ArgumentException(nameof(name));
        if (string.IsNullOrEmpty(surname))
            throw new ArgumentException(nameof(surname));

        this.Name = name;
        this.Surname = surname;
        this.AllContacts = new List<IContact>();

        this.SetPrimaryContact(primaryContact);
    }

    public void SetPrimaryContact(IContact contact)
    {
        this.AddContact(contact);
        this.PrimaryContact = contact;
    }

    public void AddContact(IContact contact)
    {
        if (contact == null)
            throw new ArgumentNullException(nameof(contact));

        this.AllContacts.Add(contact);
    }
}
همان طور که مشاهده می‌کنید، مقدار دهی شیء IContact  پیچیده‌تر از Name و Surname هست و روش اضافه کردن Contact‌ها نیز بسیار پیچیده است؛ زیرا آنها به دو گروه PrimaryContact و Contacts تقسیم شده‌اند.
 شی Person شامل تعدای Contact مانند تلفن، ایمیل و یا هر چیزی دیگری میتواند باشد. 
در این مثال ما دو نوع Contact داریم که به صورت زیر پیاده سازی شده‌اند: 
interface IContact
{
}

class PhoneNumber : IContact
{

    private string AreaCode { get; }
    private string Number { get; }

    public PhoneNumber(string areaCode, string number)
    {

        if (string.IsNullOrEmpty(areaCode))
            throw new ArgumentException(nameof(areaCode));
        if (string.IsNullOrEmpty(number))
            throw new ArgumentException(nameof(number));

        this.AreaCode = areaCode;
        this.Number = number;
    }
}

class EmailAddress : IContact
{
    private string Address { get; }

    public EmailAddress(string address)
    {
        if (string.IsNullOrEmpty(address))
            throw new ArgumentException(nameof(address));   

        this.Address = address;
    }
}
به صورت کلی سه راه برای ساختن اشیاء وجود دارد:
1) استفاده از سازنده کلاس Person و سپس استفاده از متدهای AddContact و  SetPrimaryContact برای ساختن شیء، به صورت کامل.
2) استفاده از Abstract Factory برای ساختن Person و سپس استفاده از متدهای AddContact و  SetPrimaryContact برای ساختن شیء به صورت کامل.
3) استفاده از Builder برای ساختن شیء به صورت کامل و یکجا همراه با contact‌‌های آن.

 طراحی PersonBuilder : 
interface IPerson
{
    void SetPrimaryContact(IContact primaryContact);
    void AddContact(IContact contact);
}

interface IPersonBuilder
{
    void SetName(string name);
    void SetSurname(string surname);
    void SetPrimaryContact(IContact primaryContact);
    void AddContact(IContact contact);
    IPerson Build();
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، یک اینترفیس معمولی از این الگوی طراحی هست که شامل متدهایی است که برای ساختن شیء مورد استفاده قرار میگیرند و در ادامه نحوه پیاده سازی این اینترفیس بیان شده‌است:
class PersonBuilder: IPersonBuilder
{
    private string Name { get; set; }
    private string Surname { get; set; }
    private IContact PrimaryContact { get; set; }
    private IList<IContact> OtherContacts { get; } = new List<IContact>();

    public void SetName(string name)
    {
        if (string.IsNullOrEmpty(name))
            throw new ArgumentException(nameof(name));
        this.Name = name;
    }

    public void SetSurname(string surname)
    {
        if (string.IsNullOrEmpty(surname))
            throw new ArgumentException(nameof(surname));
        this.Surname = surname;
    }

    public void SetPrimaryContact(IContact primaryContact)
    {
        if (primaryContact == null)
            throw new ArgumentNullException(nameof(primaryContact));
        this.PrimaryContact = primaryContact;
    }

    public void AddContact(IContact contact)
    {
        if (contact == null)
            throw new ArgumentNullException(nameof(contact));
        this.OtherContacts.Add(contact);
    }

    public IPerson Build()
    {        
        IPerson person = new Person(this.Name, this.Surname, this.PrimaryContact);

        foreach (IContact contact in this.OtherContacts)
            person.AddContact(contact);

        return person;
    }
}
خوب، اولین مشکلی که در این پیاده سازی مشهود است، مربوط به متد Build هست. اگر مقدار‌های سازنده کلاس Person را به صورت null ارسال کنیم، باعث خطا میشود و این خطا به این خاطر نیست که ما مقدار Null را به کلاس PersonBuilder ارسال کرده‌ایم؛ زیرا ما تمام متد‌های Set را با استفاده NullGurd مورد حفاظت قرار داده‌ایم. مشکل اصلی از وضعیت داخلی شیء PersonBuilder  هست. اگر متد‌های Set را فراخوانی نکنیم، تمام فیلد‌های خصوصی، مقدار null میگیرند و یکی از راه‌های رفع این مشکل این است که پارامتر‌ها را از طریق سازنده PersonBuilder مقدار دهی کنیم. ولی کمی بعدتر متوجه خواهیم شد که این پیاده سازی مانند کلاس person هست و در نتیجه این روش بی استفاده است.

راه حل: استفاده از  Interface Segregation principle در PersonBuilder :
اصل ISP  می‌گوید: "کلاینت‌ها نباید وابسته به متدهایی باشند که آنها را پیاده سازی نمی‌کنند." برای رسیدن به این امر در مثال بالا، باید آن واسط را به واسط‌های کوچکتری تقسیم کرد. این تقسیم بندی باید بر اساس استفاده کنندگان از واسط‌ها صورت گیرد.
برای اینکه شیء Person را بسازیم، متوجه خواهید شد بعضی از داده‌ها الزامی و بعضی دیگر اختیاری هستند؛ مانند PrimaryContact که از داده‌های ضروری شیء Person است. ولی AllContacts می‌تواند به صورت اختیاری تعریف شود و در  پیاده سازی PersonBuilder بالا، کلاینت متوجه نخواهد شد کدام متد اختیاری یا اجباری  هست و در نتیجه ممکن است فراموش کند متد SetPrimaryContact را فراخوانی کند و همین مساله باعث می‌شود تا نرم افزار با خطا مواجه شود.
راه حل: به کد زیر توجه فرمایید: 
class PersonBuilder
{

    private PersonBuilder() { }

    public static IExpectSurnamePersonBuilder WithName(string name)
    {
        ...
    }
}
همانطور که مشاهده می‌فرمایید، سازنده کلاس به صورت خصوصی تعریف شده‌است. درنتیجه بیرون از کلاس نمی‌توان از آن وهله ساخت و ‌‌آن‌را مورد استفاده قرار داد و تنها راه وهله سازی از کلاس PersonBuilder از طریق متد WithName خواهد بود. ثانیا این متد PersonBuilder را برنمی‌گرداند؛ بلکه شیء‌ایی را برمیگ‌رداند که منتظر فراهم کردن مقدار Surname  است و با استفاده از این روش می‌توانیم پروسه فراخوانی متد‌ها را مشخص کنیم.
درنتیجه پروسه ساختن شیء، به چندین قسمت تقسیم شده که به صورت زیر میباشد:
1) فراهم کردن مقدار Surname
2) فراهم کردن مقدار Name
3) فراهم کردن مقدار PrimaryContact
4) فراهم کردن مقدار سایر Contact‌های شخص
5) ساختن شیء Person

پس به ازای هر کدام از عملیات‌ها، یک اینترفیس خواهیم داشت: 
interface IExpectSurnamePersonBuilder
{
    IExpectPrimaryContactPersonBuilder WithSurname(string surname);
}

interface IExpectPrimaryContactPersonBuilder
{
    IExpectOtherContactsPersonBuilder WithPrimaryContact(IContact contact);
}

interface IExpectOtherContactsPersonBuilder
{
    IExpectOtherContactsPersonBuilder WithOtherContact(IContact contact);
    IPersonBuilder WithNoMoreContacts();
}

interface IPersonBuilder
{
    IPerson Build();
}
حالا نوبت به پیاده سازی PersonBuilder بر اساس اصول ISP است :
class PersonBuilder :
    IExpectSurnamePersonBuilder,
    IExpectPrimaryContactPersonBuilder,
    IExpectOtherContactsPersonBuilder,
    IPersonBuilder
{

    private string Name { get; }
    private string Surname { get; set; }
    private IContact PrimaryContact { get; set; }
    private Person Person { get; set; }

    private PersonBuilder(string name)
    {
        if (string.IsNullOrEmpty(name))
            throw new ArgumentException(nameof(name));
        this.Name = name;
    }

    public static IExpectSurnamePersonBuilder WithName(string name)
    {
        return new PersonBuilder(name);
    }

    public IExpectPrimaryContactPersonBuilder WithSurname(string surname)
    {
        if (string.IsNullOrEmpty(surname))
            throw new ArgumentException(nameof(surname));
        this.Surname = surname;
        return this;
    }

    public IExpectOtherContactsPersonBuilder WithPrimaryContact(IContact contact)
    {
        if (contact == null)
            throw new ArgumentNullException(nameof(contact));
        this.Person = new Person(this.Name, this.Surname, contact);
        return this;
    }

    public IExpectOtherContactsPersonBuilder WithOtherContact(IContact contact)
    {
        if (contact == null)
            throw new ArgumentNullException(nameof(contact));
        this.Person.AddContact(contact);
        return this;
    }

    public IPersonBuilder WithNoMoreContacts()
    {
        return this;
    }

    public IPerson Build()
    {
        return this.Person;
    }

}
این طراحی به کلاینت کمک خواهد کرد اشیایی را با وضعیت پایدار ایجاد کند و نرم افزاری تولید کند که دارای کمترین خطا باشد.
و اگر کلاینت بخواهد وهله‌ای را از کلاس PersonBuilder بسازد، به صورت زیر خواهد بود:
IPerson person =
    PersonBuilder
    .WithName("Ali")
    .WithSurname("Karimi")
    .WithPrimaryContact(new EmailAddress("admin@gmail.com"))
    .WithOtherContact(new EmailAddress("Test1@work.com"))
    .WithOtherContact(new EmailAddress("Test2@home.com"))
    .WithNoMoreContacts()
    .Build();
اصول طراحی ISP باعث می‌شوند، کد خواناتر شود و همین خوانایی سبب می‌گردد نگهداری و توسعه نرم افزار راحت‌تر شود.

چکیده:
ساختن اشیا در زبان‌های object oriented کار بسیار ساده‌ای است و همین سادگی، خطاهای جبران ناپذیری را به نرم افزار تحمیل میکنند و باعث ایجاد اشیایی ناپایدار در سیستم می‌شود. در اولین گام، الگوی طراحی Builder را به صورت ساده مورد بررسی قرار دادیم و در نهایت این طراحی را تا جای پیش بردیم که بتوانیم اشیایی پایدار را بسازیم. ولی این طراحی هنوز با مشکلاتی رو به رو هست؛ مانند نقض کردن قانون  command query separation  که این مشکل را در مقاله‌ی بعدی برطرف خواهیم کرد.
مطالب
پیاده سازی پروژه‌های React با TypeScript - قسمت هفتم - تعیین نوع هوک useContext
پیشتر در مطلب «React 16x - قسمت 33 - React Hooks - بخش 4 - useContext Hook» با هوک useContext آشنا شدیم. در این قسمت می‌خواهیم نکات تایپ‌اسکریپتی آن‌را بررسی کنیم.


ایجاد UserContext

فرض کنید برای انتقال داده‌های کاربر وارد شده‌ی به سیستم، از روش انتقال props از بالاترین کامپوننت موجود در component tree به پایین‌ترین کامپوننت آن، نیاز است از Context استفاده کنیم. به همین جهت فایل جدید src\contexts\userContext.tsx را با محتوای زیر ایجاد می‌کنیم:
import React from "react";

export type User = {
  name: string;
  isActive: boolean;
  logOut: () => void;
};

export const UserContext = React.createContext<User>({});
export const useUser = () => React.useContext(UserContext);
متد createContext در اصل یک متد جنریک است که بر اساس نوع آرگومان جنریک آن، مقدار شیء تامین کننده‌ی مقدار آن مشخص می‌شود. برای مثال اگر نوع User را تعریف کرده و به آن انتساب دهیم، یک چنین امضایی را پیدا می‌کند:
function React.createContext<User>(defaultValue: User,
 calculateChangedBits?: ((prev: User, next: User) => number) | undefined): React.Context<User>
اما ... قطعه کد فوق با خطای تایپ‌اسکریپتی زیر کامپایل نمی‌شود:
Argument of type '{}' is not assignable to parameter of type 'User'.
Type '{}' is missing the following properties from type 'User': name, isActive, logOutts(2345)
عنوان می‌کند که شیء خالی که به createContext ارسال کرده‌ایم، از نوع User نیست. برای رفع این مشکل می‌توان از مفهومی به نام Partial استفاده کرد:
export const UserContext = React.createContext<Partial<User>>({});
به این ترتیب تمام خواص نوع User به صورت اختیاری معرفی می‌شوند و در این حالت انتساب یک شیء خالی اولیه به آن، مشکلی را ایجاد نخواهد کرد.

نکته 1: البته می‌توان آرگومان جنریک آن‌را ذکر نکرد و createContext را با یک شیء آغازین از نوع User مقدار دهی کرد. در این حالت با استفاده از Type Inference، نوع آن، همان User درنظر گرفته می‌شود و دیگر نیازی به ذکر صریح این نوع نخواهد بود.
نکته 2: اگر از شیء مقدار دهی شده‌ی آغازین استفاده کنید، دیگر حتی نیازی به ذکر export type User هم نیست. نوع createContext بر اساس نوع خواص شیء آغازین ارسالی به آن در سراسر برنامه مشخص شده و قابل دسترسی می‌شود؛ با intellisense کامل و type checking دقیق.
نکته 3: useUser تعریف شده، در حقیقت یک هوک سفارشی است که می‌توان بجای React.useContext از آن در سایر قسمت‌های برنامه استفاده کرد.
نکته 4: اگر علاقمند به استفاده‌ی از نوع Partial نیستید، می‌توان از union types هم در اینجا استفاده کرد. در این حالت می‌توان مقدار اولیه را undefined تعریف کرد:
export const UserContext = React.createContext<User | undefined>(undefined);


معرفی UserContext به بالاترین کامپوننت موجود در component tree

برای این منظور به فایل src\App.tsx مراجعه کرده و آن‌را با UserContext.Provider محصور می‌کنیم:
import { User, UserContext } from "./contexts/userContext";
// ...

function App() {
  const user: User = {
    name: "User 1",
    isActive: true,
    logOut: () => {
      console.log("LogOut.");
    },
  };

  return (
    <UserContext.Provider value={user}>
    // ... 
    </UserContext.Provider>
  );
}

export default App;
ابتدا نوع User و سپس UserContext  را import کرده‌ایم و سپس کل محتوای موجود در کامپوننت App را با UserContext.Provider که دارای مقدار user ابتدایی تعریف شده‌است، محصور می‌کنیم.


خواندن شیء Context در کامپوننتی دیگر

برای این منظور به کامپوننت src\components\Head.tsx که در قسمت‌های قبل ایجاد کردیم، مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
import { UserContext } from "../contexts/userContext";

// ...

export const Head = ({ title, isActive = true }: Props) => {
  const context = React.useContext(UserContext); // or useUser();
// ...
};
در اینجا با استفاده از هوک useContext به UserContext دریافتی دسترسی یافته و سپس می‌توان با اطلاعات شیء User کار کرد.
اولین مزیت کار با TypeScript در اینجا، وجود intellisense کامل به همراه context است:


و یا اگر از Object Destructuring استفاده کنیم، در صورت وجود یک اشتباه تایپی، بلافاصله در زمان کامپایل، خطایی را دریافت می‌کنیم:



یک نکته: اگر UserContext را با استفاده از union types تعریف کنیم:
export const UserContext = React.createContext<User | undefined>(undefined);
هنگام استفاده‌ی از آن، خطای عدم وجود خاصیت‌های آن‌را در حین Object Destructuring دریافت می‌کنیم:


علت اینجا است که با فعال بودن بررسی نوع‌های نال‌نپذیر، چون user context اکنون می‌تواند undefined هم باشد، یا باید از روش context?.name استفاده کرد و یا یک علامت تعجب را پس از useContext قرار داد:
const context = React.useContext(UserContext)!; // or useUser()!;
const { name } = context;
ذکر ! به این معنا است که می‌دانیم خروجی این متد، نال و یا undefined نیست (راهنمایی کردن کامپایلر TypeScript). چون پیشتر آن‌را در کامپوننت App، در حین تعریف Provider، مقدار دهی اولیه کرده‌ایم.
مطالب
نگاشت خودکار اشیاء توسط AutoMapper و Reflection - ایده شماره 2
پیش نیاز این مطلب، قسمت قبل آن است. در قسمت قبل، یک کلاس جنریک را به نام BaseDto ایجاد کردیم که با ارث بری Dto‌های پروژه از این کلاس، علاوه بر متد‌های ToEntity و FromEntity جهت ساده سازی عملیات نگاشت، Mapping‌های لازم بین Dto‌ها و Entity‌های مربوطه، توسط Reflection به صورت خودکار انجام می‌شد.
در این قسمت می‌خواهیم مکانیزم Mapping خودکار را کمی تغییر داده و قابلیت سفارشی سازی Mapping‌ها را فراهم کنیم. سورس کامل مثال را می‌توانید در این  ریپازیتوری  مشاهده کنید. 
ابتدا یک اینترفیس را به نام IHaveCustomMapping به نحو زیر ایجاد می‌کنیم.
public interface IHaveCustomMapping
{
    void CreateMappings(AutoMapper.Profile profile);
}
هر کلاسی که این اینترفیس را پیاده سازی کند، در متد CreateMappings آن، یک شیء از نوع Profile را دریافت می‌کند و می‌تواند تمامی کانفیگ Mapping‌های دلخواه را اعمال کند.
به عنوان مثال کلاس زیر، Mapping لازم برای PostDto و Post را درون متد CreateMappings خود اعمال می‌کند.
public class PostDtoMapping : IHaveCustomMapping
{
    public void CreateMappings(Profile profile)
    {
        profile.CreateMap<PostDto, Post>().ReverseMap();
    }
}
اکنون لازم است تدبیری بیاندیشیم تا کلاس‌هایی را که از اینترفیس IHaveCustomMapping مشتق شده‌اند، به AutoMapper معرفی کنیم. در واقع باید کلاس‌های مذکور (مانند PostDtoMapping) را یافته، یک وهله از آنها را ایجاد کنیم، سپس متد CreateMappings آنها فراخوانی کرده و شیء ای از نوع Profile را به عنوان ورودی به آن پاس دهیم.
بدین منظور کلاسی را به نام CustomMappingProfile به نحو زیر تعریف می‌کنیم.
public class CustomMappingProfile : Profile
{
    public CustomMappingProfile(IEnumerable<IHaveCustomMapping> haveCustomMappings)
    {
        foreach (var item in haveCustomMappings)
            item.CreateMappings(this);
    }
}
  • این کلاس از AutoMapper.Profile ارث بری کرده‌است.
  • درون سازنده‌ی خود لیستی از اشیاء اینترفیس IHaveCustomMapping را دریافت کرده و بر روی آنها گردش می‌کند.
  • و متد CreateMappings هرکدام را فراخوانی کرده و خودش (this : شی جاری) را (که از نوع Profile شده) به عنوان پارامتر ورودی پاس می‌دهد.
اکنون کلاس AutoMapperConfiguration قسمت قبل را به نحو زیر اصلاح می‌کنیم.
public static class AutoMapperConfiguration
{
    public static void InitializeAutoMapper()
    {
        Mapper.Initialize(config =>
        {
            config.AddCustomMappingProfile();
        });

        //Compile mapping after configuration to boost map speed
        Mapper.Configuration.CompileMappings();
    }

    public static void AddCustomMappingProfile(this IMapperConfigurationExpression config)
    {
        config.AddCustomMappingProfile(Assembly.GetEntryAssembly());
    }

    public static void AddCustomMappingProfile(this IMapperConfigurationExpression config, params Assembly[] assemblies)
    {
        var allTypes = assemblies.SelectMany(a => a.ExportedTypes);

        //Find all classes that implement IHaveCustomMapping inteface and create new instance of each
        var list = allTypes.Where(type => type.IsClass && !type.IsAbstract &&
            type.GetInterfaces().Contains(typeof(IHaveCustomMapping)))
            .Select(type => (IHaveCustomMapping)Activator.CreateInstance(type));

        //Create a new automapper Profile for this list to create mapping then add to the config
        var profile = new CustomMappingProfile(list);
        config.AddProfile(profile);
    }
}
  • توضیحات متد های InitializeAutoMapper و AddCustomMappingProfile، مشابه مطلب قبل است و لازم به ذکر مجدد نیست.
  • متد AddCustomMappingProfile آرایه‌ای از اسمبلی‌ها را دریافت و سپس تمامی نوع‌های قابل دسترس آنها را (ExportedTypes) واکشی می‌کند.
  • سپس توسط شرط Where، نوع‌هایی که کلاس بوده، abstract نیستند و از اینترفیس IHaveCustomMapping مشتق شده‌اند فیلتر می‌شوند. 
  • سپس توسط متد Activator.CreateInstance، وهله‌ای از آنها ایجاد و به نوع IHaveCustomMapping تبدیل می‌شوند و نهایتا لیستی از اشیاء وهله سازی شده را باز می‌گرداند.
  • سپس وهله‌ای از نوع CustomMappingProfile (که مسئول اعمال Mapping‌های اشیاء دریافتی است و قبلا بررسی کردیم) ایجاد می‌کنیم و لیست مذکور را به سازنده آن پاس می‌دهیم.
  • نهایتا profile ساخته شده (حاوی تمامی Mapping‌های اعمال شده) را توسط متد config.AddProfile به AutoMapper معرفی می‌کنیم (در این لحظه تمامی Mapping‌های تعریف شده داخل profile، به AutoMapper اعمال می‌شوند).
توسط این مکانیزم، هر کلاسی که اینترفیس IHaveCustomMapping را پیاده سازی کرده باشد، به صورت خودکار یافت شده و Mapping به آنها اعمال می‌شود. حال می‌توان این مکانیزم را با BaseDto قسمت قبل ترکیب کرده و کلاس BaseDto را به نحو زیر اصلاح کنیم.
public abstract class BaseDto<TDto, TEntity, TKey> : IHaveCustomMapping
        where TEntity : BaseEntity<TKey>
{
    [Display(Name = "ردیف")]
    public TKey Id { get; set; }

    /// <summary>
    /// Maps this dto to a new entity object.
    /// </summary>
    public TEntity ToEntity()
    {
        return Mapper.Map<TEntity>(CastToDerivedClass(this));
    }

    /// <summary>
    /// Maps this dto to an exist entity object.
    /// </summary>
    public TEntity ToEntity(TEntity entity)
    {
        return Mapper.Map(CastToDerivedClass(this), entity);
    }

    /// <summary>
    /// Maps the specified entity to a new dto object.
    /// </summary>
    public static TDto FromEntity(TEntity model)
    {
        return Mapper.Map<TDto>(model);
    }

    protected TDto CastToDerivedClass(BaseDto<TDto, TEntity, TKey> baseInstance)
    {
        return Mapper.Map<TDto>(baseInstance);
    }

    //Get automapper Profile then create mapping and ignore unmapped properties
    public void CreateMappings(Profile profile)
    {
        var mappingExpression = profile.CreateMap<TDto, TEntity>();

        var dtoType = typeof(TDto);
        var entityType = typeof(TEntity);

        //Ignore mapping to any property of source (like Post.Categroy) that dose not contains in destination (like PostDto)
        //To prevent from wrong mapping. for example in mapping of "PostDto -> Post", automapper create a new instance for Category (with null catgeoryName) because we have CategoryName property that has null value
        foreach (var property in entityType.GetProperties())
        {
            if (dtoType.GetProperty(property.Name) == null)
                mappingExpression.ForMember(property.Name, opt => opt.Ignore());
        }

        //Pass mapping expressin to customize mapping in concrete class
        CustomMappings(mappingExpression.ReverseMap());
    }

    //Concrete class can override this method to customize mapping
    public virtual void CustomMappings(IMappingExpression<TEntity, TDto> mapping)
    {
    }
}
  • کلاس جنریک BaseDto، متدCreateMappings اینترفیس IHaveCustomMapping را پیاده سازی می‌کند.
  • درون این متد، Mapping بین دو نوع TDto و TEntity، توسط ()<profile.CreateMap<TDto, TEntity کانفیگ می‌شود.
  • مانند مطلب قبل، خواصی را که نباید نگاشت شوند، توسط Reflection یافته و Ignore می‌کنیم.
  • سپس Mapping برعکس را توسط ReverseMap اعمال کرده و به متد زیرین آن که virtual نیز است، پاس می‌دهیم.
متد CustomMappings ای که به صورت virtual تعریف شده‌است، این امکان را به ما می‌دهد که در کلاس‌هایی که از BaseDto ارث بری می‌کنند، در صورت لزوم آن را بازنویسی (override) کرده و سفارشی سازی دلخواه‌مان را بر روی Mapping دریافتی اعمال کنیم.
مثال: کلاس PostDto زیر از BaseDto ارث بری کرده و چون سفارشی سازی‌ای لازم دارد، متد CustomMappings والد خود را override کرده است.
public class PostDto : BaseDto<PostDto, Post, long>
{
    public string Title { get; set; }
    public string Text { get; set; }
    public int CategoryId { get; set; }

    public string CategoryName { get; set; } //=> Category.Name
    public string FullTitle { get; set; } //=> custom mapping for "Title (Category.Name)"
        
    public override void CustomMappings(IMappingExpression<Post, PostDto> mapping)
    {
        mapping.ForMember(
                dest => dest.FullTitle,
                config => config.MapFrom(src => $"{src.Title} ({src.Category.Name})"));
    }
}
  • این کلاس، خاصیتی به نام FullTitle دارد که معادلی (خاصیت همنامی) در کلاس Post برای آن وجود ندارد و قرار است مقدار ترکیبی حاصل از Title و Category.Name را نمایش دهد. 
  • به همین جهت متد CustomMappings را باز نویسی کرده، شیء mapping را دریافت و سفارشی سازی لازم را روی آن انجام داده‌ایم.
  • توسط متد ForMember مشخص کرده‌ایم که مقدار خاصیت FullTitle باید حاصلی از ترکیب Title و Category.Name به نحو مشخص شده باشد ( توسط متد MapFrom).
پس در این روش علاوه بر امکانات BaseDto و Mapping خودکار، امکان سفارشی سازی دلخواه را نیز خواهیم داشت.
برای کوئری گرفتن از دیتابیس نیز و تبدیل آنها به لیستی از Dto‌ها می‌توان از متد ProjectTo بر روی IQueryable استفاده کرد و حتی شرط Where را بر روی کوئری Dto‌ها اعمال کرد مانند زیر:
List<PostDto> list =
    //ProjectTo method select only needed properties (of PostDto) not all properties
    //Also select only needed property of navigations (like Post.Category.Name) not all unlike Include
    //This ability called "Projection"
    await _applicationDbContext.Posts.ProjectTo<PostDto>()
    //We can also use Where on IQuerable<PostDto>
    .Where(p => p.Title.Contains("test") || p.CategoryName.Contains("test"))
    .ToListAsync();
  • متد ProjectTo کوئری post را به IQueryable ای از postDto تبدیل می‌کند (این قابلیت Projection نامیده می‌شود).
  • نگاشت خودکار خواص موجود در postDto توسط AutoMapper به صورت خودکار انجام می‌شود و فقط خواص لازم برای postDto واکشی می‌شوند (نه همه خواص در جدول post، که این به لحاظ کارآیی بهتر است).
  • همچنین اگر خواصی را داخل Navigation Property‌ها مانند CategoryName داشته باشیم، موقع کوئری گرفتن از دیتابیس، آنها نیز اعمال شده و فقط خواص لازم از Category واکشی می‌شوند (فقط خاصیت Name، بر خلاف Include که همه ستون‌ها را واکشی می‌کند).
  • همچنین می‌توان بر روی خواص Dto شرط Where را قرار داد مانند p.CategoryName.Contains("test") و تماما به کوئری SQL معادل آن ترجمه و اجرا می‌شوند.