مطالب
مقایسه سرعت نگاشت AutoMapper

قبل ازاین مقاله، درباره راه اندازی و استفاده از کتابخانه Automapper  بحث شده ولی موردی که شاید کمتر به آن توجه شده سرعت این نگاشت میباشد. در این مقاله با استفاده از نوشتن تست، این موضوع بررسی میشود.

کلاس ساده زیر را در نظر بگیرید که برای مثال از سمت لایه دسترسی به داده گرفته شده است:

public enum PersonType
{
    Real =0,
    Legal=1
}

public class Person
{
    public long PersonId { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Family { get; set; }
    public PersonType PersonType { get; set; }

    public Person(long personId, string name, string family, PersonType personType)
    {
        PersonId = personId;
        Name = name;
        Family = family;
        PersonType = personType;
    }
}

از سازنده آن برای دریافت مقادیر مربوط به خصوصیات شیء استفاده شد.

در طرف دیگر نیز کلاسی برای نگاشت از آبجکت رسیده از سمت لایه داده ساخته میشود که برای نمایش در ویوها ایجاد شده است: 

public class PersonDto
{
    public long PersonId { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Family { get; set; }
    public PersonType PersonType { get; set; }

    public PersonDto(long personId, string name, string family, PersonType personType)
    {
        PersonId = personId;
        Name = name;
        Family = family;
        PersonType = personType;
    }
}

همانطور که مشاهده میکنید در سازنده این کلاس نیز مقادیر خصوصیات، دریافت شده‌است.

برای ایجاد لیستی که در تست مورد استفاده قرار میگیرد نیز کلاس زیر را فراهم میکنیم: 

public class PersonList
{
    readonly List<Person> _list = new List<Person>();
    public ReadOnlyCollection<Person> GetPersons()
    {
        if (!_list.Any())
        {
            for (int i = 0; i < 100*1000; i++)
            {
                _list.Add(new Person(i + 1, "Person Name" + i, "Person Family" + i, (PersonType)(i % 2)));
            }

        }
        return _list.AsReadOnly();
    }
}

در اینجا برای محسوس بودن نتیجه تست میتوان تعداد آبجکتهای لازم برای تست را تعیین کرد، فعلا 100 هزار آبجکت در نظر گرفته شده است: 

for (int i = 0; i < 100*1000; i++)
{
    _list.Add(new Person(i + 1, "Person Name" + i, "Person Family" + i, (PersonType)(i % 2)));
}

برای ارجاع به AutoMapper، با استفاده از نیوگت، پکیج را به پروژه تست ارجاع میدهیم: (در حال حاضر نسخه 5.1.1 استفاده شده است) 

<package id="AutoMapper" version="5.1.1" targetFramework="net452" />

در سمت تست نگاشت نیز از دو متد برای مقایسه استفاده میکنیم؛ یکی با استفاده از AutoMapper و دیگری بدون استفاده از آن: 

[TestMethod]
public void FillPersonDtoList_AutoMapperShouldMapPersonListToPersonDtoList_WhenLargeAmountOfPerson()
{
    // arrange
    var personDtoList = new List<PersonDto>(); persons = new PersonList().GetPersons();

    // act
    personDtoList = Mapper.Map<List<PersonDto>>(persons);

    //assert
    Assert.AreEqual(persons.Count, personDtoList.Count);
}
[TestMethod]
public void FillPersonDtoList_UsingHandlyAssignment_WhenLargeAmountOfPerson()
{
    // arrange
    var personDtoList = new List<PersonDto>(); persons = new PersonList().GetPersons();

    // act
    foreach (var person in persons)
    {
        personDtoList.Add(new PersonDto(person.PersonId, person.Name, person.Family, person.PersonType));
    }

    //assert
    Assert.AreEqual(persons.Count, personDtoList.Count);
}

سرعت نگاشت AutoMapper در نسخه حال حاضر تقریبا سه بار کندتر از استفاده معمول برای تهیه نگاشت جدید از یک آبجکت است: 

نکته: این تست با نسخه قدیمی تر(4.0.4.0) نیز انجام شده که این اختلاف سرعت نزدیک به 13 بار کندتر هم رسیده است. 

پ.ن: سورس پروژه تست

مطالب
استفاده از چندین Context در EF 6 Code first
در نگارش قبلی EF Code first به ازای یک پروژه تنها یک سیستم Migration قابل تعریف بود و این سیستم مهاجرت، تنها با یک DbContext کار می‌کرد. در نگارش ششم این کتابخانه، سیستم مهاجرت Code first آن از چندین DbContext، به ازای یک پروژه که به یک بانک اطلاعاتی اشاره می‌کنند، پشتیبانی می‌کند. مزیت اینکار اندکی بهبود در نگهداری تنها کلاس DbContext تعریف شده است. برای مثال می‌توان یک کلاس DbContext مخصوص قسمت ثبت نام را ایجاد کرد. یک کلاس DbContext مخصوص کلیه جداول مرتبط با مقالات را و همینطور الی آخر. نهایتا تمام این Contextها سبب ایجاد یک بانک اطلاعاتی واحد خواهند شد.
اگر در یک پروژه EF Code first چندین Context وجود داشته باشد و دستور enable-migrations را بدون پارامتری فراخوانی کنیم، پیغام خطای More than one context type was found in the assmbly xyz را دریافت خواهیم کرد.
الف) اما در EF 6 می‌توان با بکار بردن سوئیچ جدید ContextTypeName، به ازای هر Context، مهاجرت مرتبط با آن‌را تنظیم نمود:
 enable-migrations -ContextTypeName dbContextName1 -MigrationDirectory DataContexts\Name1Migrations
همچنین در اینجا نیز می‌توان با استفاده از سوئیچ MigrationDirectory، فایل‌های تولید شده را در پوشه‌های مجزایی ذخیره کرد.

ب) در مرحله بعد، نیاز به فراخوانی دستور add-migration است:
 add-migration -ConfigurationTypeName FullNameSpaceCtx1.Configuration "InitialCreate"
با اجرای دستور enable-migrations یک کلاس Configuration جهت DbContext مشخص شده، ایجاد می‌شود. سپس آدرس کامل این کلاس را به همراه ذکر دقیق فضای نام آن در اختیار دستور add-migration قرار می‌دهیم.
ذکر کامل فضای نام، از این جهت مهم است که کلاس Configuration به ازای Contextهای مختلف ایجاد شده، یک نام را خواهد داشت؛ اما در فضاهای نام متفاوتی قرار می‌گیرد.
با اجرای دستور add-migration، کدهای سی شارپ مورد نیاز جهت اعمال تغییرات بر روی ساختار بانک اطلاعاتی تولید می‌شوند. در مرحله بعد، این کدها تبدیل به دستورات SQL متناظری شده و بر روی بانک اطلاعاتی اجرا خواهند شد.
بدیهی است اگر دو Context در برنامه تعریف کرده باشید، دوبار باید دستور enable-migrations و دوبار دستور add-migration را با پارامترهای اشاره کننده به Conetxtهای مدنظر اجرا کرد.

ج) سپس برای اعمال این تغییرات، باید دستور update-database را اجرا کرد.
 update-database  -ConfigurationTypeName FullNameSpaceCtx1.Configuration
اینبار دستور update-database نیز بر اساس نام کامل کلاس Configuration مدنظر باید اجرا گردد و به ازای هر Context موجود، یکبار نیاز است اجرا گردد.
نهایتا اگر به بانک اطلاعاتی مراجعه کنید، تمام جداول و تعاریف را یکجا در همان بانک اطلاعاتی می‌توانید مشاهده نمائید.


داشتن چندین Context در برنامه و مدیریت تراکنش‌ها

در EF، هر DbContext معرف یک واحد کار است. یعنی تراکنش‌ها و چندین عمل متوالی مرتبط انجام شده، درون یک DbContext معنا پیدا می‌کنند. متد SaveChanges نیز بر همین اساس است که کلیه اعمال ردیابی شده در طی یک واحد کار را در طی یک تراکنش به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند. همچنین مباحثی مانند lazy loading نیز در طی یک Context مفهوم دارند. به علاوه دیگر امکان join نویسی بین دو Context وجود نخواهد داشت. باید اطلاعات را از یکی واکشی و سپس این اطلاعات درون حافظه‌ای را به دیگری ارسال کنید.

یک نکته
می‌توان یک DbSet را در چندین ‍Context تعریف کرد. یعنی اگر بحث join نویسی مطرح است، با تکرار تعریف DbSetها اینکار قابل انجام است اما این مساله اساس جداسازی Contextها را نیز زیر سؤال می‌برد.
 

داشتن چندین Context در برنامه و مدیریت رشته‌های اتصالی

در EF Code first روش‌های مختلفی برای تعریف رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی وجود دارند. اگر تغییر خاصی در کلاس مشتق شده از DbContext ایجاد نکنیم، نام کلید رشته اتصالی تعریف شده در فایل کانفیگ باید به نام کامل کلاس Context برنامه اشاره کند. اما با داشتن چندین Context به ازای یک دیتابیس می‌توان از روش ذیل استفاده کرد:

  public class Ctx1 : DbContext
    {
        public Ctx1()
            : base("DefaultConnection")
        {
            //Database.Log = sql => Debug.Write(sql);
        }
    }

  public class Ctx2 : DbContext
    {
        public Ctx2()
            : base("DefaultConnection")
        {
            //Database.Log = sql => Debug.Write(sql);
        }
    }

  <connectionStrings>
    <add name="DefaultConnection" connectionString="…." providerName="System.Data.SqlClient" />
  </connectionStrings>
در اینجا در سازنده کلاس‌های Context تعریف شده، نام کلید رشته اتصالی موجود در فایل کانفیگ برنامه ذکر شده است. به این ترتیب این دو Context به یک بانک اطلاعاتی اشاره خواهند کرد.


چه زمانی بهتر است از چندین Context در برنامه استفاده کرد؟
عموما در طراحی‌های سازمانی SQL Server، تمام جداول از schema مدیریتی به نام dbo استفاده نمی‌کنند. جداول فروش از schema خاص خود و جداول کاربران از schema دیگری استفاده خواهند کرد. با استفاده از چندین Context می‌توان به ازای هر کدام از schemaهای متفاوت موجود، «یک ناحیه ایزوله» را ایجاد و مدیریت کرد.
  public class Ctx2 : DbContext
    {
        public Ctx2()
            : base("DefaultConnection")
        {
            //Database.Log = sql => Debug.Write(sql);
        }

         protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.HasDefaultSchema("sales");
            base.OnModelCreating(modelBuilder);
        }
    }
در این حالت در EF 6 می‌توان DefaultSchema کلی یک Context را در متد بازنویسی شده OnModelCreating به نحو فوق تعریف و مدیریت کرد. در این مثال به صورت خودکار کلیه DbSetهای Ctx2 از schema ایی به نام sales استفاده می‌کنند.
مطالب
نوشتن Middleware سفارشی در ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 3 - Middleware چیست؟» با اصول مقدماتی Middlewareها آشنا شدیم. همچنین در مطلب «آشنایی با OWIN و بررسی نقش آن در ASP.NET Core» یک مثال سفارشی از آن‌ها، بررسی شد. در اینجا می‌خواهیم نکات بیشتری را در مورد تهیه‌ی Middlewareهای سفارشی بررسی کنیم.


تفاوت بین متدهای app.Use  و  app.Run در چیست؟

Middlewareها به همان ترتیبی که در متد Configure کلاس آغازین برنامه معرفی می‌شوند، اجرا خواهند شد؛ اما نکته‌ی مهم اینجا است که middleware ایی که توسط متد app.Use تعریف می‌شود، می‌تواند middleware بعدی ثبت شده‌را، فراخوانی کند؛ اما app.Run خیر. برای درک بهتر این مفهوم، به مثال زیر دقت کنید:
using Microsoft.AspNetCore.Http;

public class Startup
{
    public void Configure(IApplicationBuilder app)
    {
        app.Use(async (context, next) =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("<div>from middleware-1, inside app.Use, before next()</div>");
 
            await next();
 
            await context.Response.WriteAsync("<div>from middleware-1, inside app.Use, after next()</div>");
        });
 
        app.Run(async context =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("<div>Inside middleware-2 defined using app.Run</div>");
        });
 
        app.Use(async (context, next) =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("<div>from middleware-3, inside app.Use, before next()</div>");
 
            await next();
 
            await context.Response.WriteAsync("<div>from middleware-3, inside app.Use, after next()</div>");
        });
اگر در این حالت برنامه را اجرا کنیم، چنین خروجی را مشاهده خواهیم کرد:


همانطور که در تصویر نیز مشخص است، ابتدا کدهای پیش از فراخوانی دلیگیت next میان‌افزار اول اجرا شده‌است. سپس باتوجه به فراخوانی دلیگیت next، کدهای دومین میان‌افزار ثبت شده، فراخوانی گردیده‌است و سپس کدهای پس از فراخوانی دلیگیت next میان‌افزار اول، اجرا شده‌اند.
این دلیگیت در اصل یک چنین امضایی را دارد:
 public delegate Task RequestDelegate(HttpContext context);
در اینجا چون میان‌افزار دوم از نوع app.Run است و قابلیت فراخوانی دلیگیت next را ندارد، از نوع terminal یا خاتمه دهنده به‌شمار آمده و دیگر میان افزار بعدی ثبت شده، یعنی میان‌افزار سوم، اجرا نخواهد شد و کار پردازش برنامه در همین مرحله به پایان می‌رسد.

باید دقت داشت که فراخوانی دلیگیت next در میان‌افزارهای از نوع app.Use الزامی نبوده و اگر اینکار انجام نشود، بین app.Run و app.Use تفاوتی نخواهد بود و هر دو terminal به حساب می‌آیند.


تفاوت بین متدهایapp.Map  و  app.MapWhen در چیست؟

متد app.Map در صورت برآورده شدن شرطی، سبب اجرای میان‌افزاری مشخص می‌شود (امکان اجرای غیر خطی میان‌افزارها).
فرض کنید قطعه کد زیر را پس از اولین app.Use مثال فوق قرار داده‌ایم:
app.Map("/dnt", appBuilder =>
{
    appBuilder.Run(async context =>
    {
        await context.Response.WriteAsync(@"<div>Inside Map(/dnt) --> Run</div>");
    });
});
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، خروجی جدیدی را مشاهده نخواهیم کرد و خروجی حاصل دقیقا مانند تصویر مثال فوق است. اما اگر آدرس ویژه‌ی dnt/ درخواست شود (الگوی تطابق اولین پارامتر متد Map)، آنگاه میان افزار ثبت شده‌ی app.Run ویژه‌ی این حالت خاص، اجرا می‌شود:


در اینجا چون app.Run داخلی فراخوانی شده، از نوع terminal است، دیگر میان افزارهای پس از آن اجرا نشده‌اند. بدیهی است در اینجا نیز می‌توان به هر تعدادی که نیاز است میان افزارهای جدیدی را به appBuilder متد app.Map اضافه کرد.

پارامتر اول متد Map برای تطابق با الگوهایی خاص و مشخص، مناسب است. اما در اگر در اینجا نیاز به اطلاعات بیشتری از HttpContext جاری داشته باشیم، می‌توانیم از متد app.MapWhen استفاده کنیم که اولین پارامتر آن یک دلیگیت است که HttpContext را در اختیار استفاده کننده قرار می‌دهد و اگر در نهایت true را دریافت کند، سبب اجرای میان افزارهای قسمت appBuilder آن خواهد شد:
app.MapWhen(context =>
{
    return context.Request.Query.ContainsKey("dnt");
},
appBuilder =>
{
    appBuilder.Run(async context =>
    {
        await context.Response.WriteAsync(@"<div>Inside MapWhen(?dnt) --> Run</div>");
    });
});
در این مثال، شرط ارائه شده‌ی در پارامتر اول، اندکی پیچید‌ه‌تر است از حالت app.Map. در اینجا مشخص شده‌است که اگر آدرس دریافتی از کاربر، دارای کوئری استرینگی به نام dnt بود، آنگاه میان افزار(های) ارائه شده‌ی در قسمت appBuilder، اجرا شود. برای نمونه درخواست آدرس ذیل، سبب فراخوانی appBuilder.Run ذکر شده می‌شود:
 http://localhost:7742/?dnt=true



نظم بخشیدن به تعاریف میان‌افزارها

متدهای app.Run و app.Use و امثال آن‌ها برای تعریف سریع میان افزارها مناسب هستند. اما اگر بخواهیم کدهای کلاس آغازین برنامه را اندکی خلوت کرده و به تعاریف میان‌افزارها نظم ببخشیم، می‌توان کدهای آن‌ها را به کلاس‌هایی با امضایی خاص منتقل کرد:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.StartupCustomizations
{
    public class MyMiddleware1
    {
        private readonly RequestDelegate _next;
 
        public MyMiddleware1(RequestDelegate next)
        {
            _next = next;
        }
 
        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
                    context.Response.ContentType = "text/html";
                    context.Response.StatusCode = 200;
            await context.Response.WriteAsync("<div>Hello from MyMiddleware1.</div>");
            await _next.Invoke(context);
            await context.Response.WriteAsync("<div>End of action.</div>");
        }
    } 
}
در اینجا نحوه‌ی تعریف یک کلاس میان‌افزار سفارشی را مشاهده می‌کنید. دو پارامتر context و next ایی را که در متد app.Use مشاهده کردید، دراینجا به نحو واضح‌تری مشخص شده‌اند. دلیگیت next اشاره کننده‌ی به اجرای میان افزار بعدی، در سازنده‌ی کلاس این میان افزار تزریق شده‌است. همچنین در اینجا می‌توان سرویس‌هایی را که به IoC Container توکار ASP.NET Core معرفی کرده‌ایم نیز تزریق کنیم و از این لحاظ محدودیتی ندارد (و همچنین امضای آن می‌تواند کاملا متغیر باشد). قسمت اصلی اجرایی این میان افزار، متد Invoke آن است که اطلاعات HttpContext جاری را در اختیار مصرف کننده قرار می‌دهد.
در اینجا نیز اگر دلیگیت next_ فراخوانی نشود، این میان‌افزار سبب خاتمه‌ی اجرای پردازش درخواست جاری می‌گردد.

 مرحله‌ی بعد، روش معرفی این میان‌افزار تعریف شده، به لیست میان‌افزارهای موجود است. برای این منظور می‌توان متد app.UseMiddleware را به صورت مستقیم در کلاس آغازین برنامه فراخوانی کرد و یا مرسوم است اگر کتابخانه‌ای را طراحی کرده‌اید، به نحو ذیل متد الحاقی خاصی را برای آن تدارک دید:
using Microsoft.AspNetCore.Builder;

public static class MyMiddlewareExtensions
{
    public static IApplicationBuilder UseMyMiddleware(this IApplicationBuilder app)
    {
        app.UseMiddleware<MyMiddleware1>();
        return app;
    }
}
سپس مصرف کننده تنها باید این متد را در کلاس آغازین برنامه فراخوانی کند:
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
    app.UseMyMiddleware();
مطالب
توابع تعمیم یافته در #C
از توابع تعمیم یافته می‌توان برای توسعه توابع هر کلاس یا اینترفیسی استفاده کرد. یعنی می‌‎توان یک تابع را به هر کلاسی اضافه کرد.

قبل از C# 3.0  فقط می‌شد یک کلاس را از طریق ارث‌بری از آن توسعه داد و به کلاس مهروموم شده یاSealed  نیز نمی‌شد تابعی افزود که البته ممکن است بگویید که این کار قوانین شیءگرایی را نقض می‌کند اما در پاسخ باید گفت که توابع تعمیم یافته به اعضاء خصوصی کلاسی که تعمیم می‌یابد، دسترسی ندارند.

تعمیم یک کلاس در خارج از بدنه کلاس انجام می‌شود و این کار می‎تواند در فضای نام همان کلاس یا خارج از آن انجام شود و شکل کلی آن به صورت زیر است

 public static class  ExtendingClassName
 {
      public static ReturnType MethodName(this   ExtendedMethod  arg)
      {
           //دستورات درون متد
          Return ReturnType;
      } 
 } 
توجه کنید که:
  1. کلاس توسعه‌دهنده و تابع توسه‌دهنده باید استاتیک باشند.
  2. در داخل آرگومان تابع، کلمه کلیدی this  استفاده می‌‎‎شود.
  3. بعد از this عنوان کلاسی که قصد توسعه آن را داریم، ذکر می‌کنیم.
  4. در هرجا که خواستیم از قابلیت تعمیم داده شده استفاده کنیم باید فضای نام مربوط به آن را ذکر کنیم.
  5. با کلمه کلیدی static  نمی‎توان کلاسی با متدهایvirtual  ، abstract  و override را توسعه داد. 

مثلا اگر قصد داریم به کلاس String  تابع AddPrefix  را اضافه کنیم به این شکل عمل می‌‎کنیم :

public static class  ExtendingString
{
  public static  string  AddPrefix(this   string  arg)
  {
     return String.Format("prefix{0}",arg);
  } 
} 

که نحوه استفاده از آن به شکل زیر است: 

string  s = "Student";
Console.WriteLine(s.AddPrefix());

و خروجی آن نمایش prefixStudent است. 

اگر بخواهیم عبارت پیشوند را از طریق آرگومان ارسال کنیم به این شکل عمل می‎کنیم: 

public static class ExtendingString   
{
    public static string AddPrefix(this   string arg, string prefix)
    {
         return String.Format("{0}{1}", prefix, arg);
     }
} 

که نحوه استفاده از آن به شکل زیر است: 

var  s = "Student";
Console.WriteLine(s.AddPrefix("tbl"));

و خروجی آن نمایش tblStudent است.

به عنوان مثال دوم کلاس زیر را در نظر بگیرید: 

public class Test 
{
     public int AddOne(int val)
     {
         return val + 1;
     }
  }

اگر بخواهیم کلاس فوق را توسعه داده و متد دیگری مثلا با عنوان AddTwo اضافه کنیم، کلاس توسعه دهنده را به این شکل می‌نویسیم:

public static class ExtendingTest   
{
     public static int AddTwo(this   Test  arg, int val)
     {
         return val + 2;
     }
}

و روش استفاده از آن بصورت زیر است: 

static void Main(string[] args)
{
       var x = new Test();
       Console.WriteLine(x.AddOne(10));
       Console.WriteLine(x.AddTwo(10));
       Console.Read();
}
مطالب
AOP با استفاده از Microsoft Unity
چند روز پیش فرصتی پیش آمد تا بتوانم مروری بر مطلب منتشر شده درباره AOP داشته باشم. به حق مطلب مورد نظر، بسیار خوب و مناسب شرح داده شده بود و همانند سایر مقالات جناب نصیری چیزی کم نداشت. اما امروز قصد پیاده سازی یک مثال AOP، با استفاده از Microsoft Unity Application Block را به عنوان IOC Container دارم. اگر شما هم، مانند من از UnityContainer به عنوان IOC Container در پروژه‌های خود استفاده می‌کنید نگران نباشید. این کتابخانه به خوبی از مباحث Interception پشتیبانی می‌کند. در ادامه طی یک مقاله این مورد را با هم بررسی می‌کنیم.
برای دوستانی که با AOP آشنایی ندارند پیشنهاد می‌شود ابتدا مطلب مورد نظر را یک بار مطالعه نمایند.
برای شروع یک پروژه در VS.Net بسازید و ارجاع به اسمبلی‌های زیر را در پروژه فراموش نکنید:
»Microsoft.Practices.EnterpriseLibrary.Common
»Microsoft.Practices.Unity
»Microsoft.Practices.Unity.Configuration
»Microsoft.Practices.Unity.Interception
»Microsoft.Practices.Unity.Interception.Configuration

یک اینترفیس به نام IMyOperation بسازید:
    public interface IMyOperation
    {      
        void DoIt();
    }

کلاسی می‌سازیم که اینترفیس بالا را پیاده سازی نماید:
 public void DoIt()
  {
     Console.WriteLine( "this is main block of code" );
  }
قصد داریم با استفاده از AOP یک سری کد مورد نظر خود(در این مثال کد لاگ کردن عملیات در یک فایل مد نظر است) را به کد‌های متد‌های مورد نظر تزریق کنیم. یعنی با فراخوانی این متد کد‌های لاگ عملیات در یک فایل ذخیره شود بدون تکرار یا فراخوانی دستی متد لاگ.
ابتدا یک کلاس برای لاگ عملیات می‌سازیم:
public class Logger
    {
        const string path = @"D:\Log.txt";

        public static void WriteToFile( string methodName )
        {
            object lockObject = new object();
            if ( !File.Exists( path ) )
            {
                File.Create( path );
            }
            lock ( lockObject )
            {
                using ( TextWriter writer = new StreamWriter( path , true ) )
                {
                    writer.WriteLine( string.Format( "{0} at {1}" , methodName , DateTime.Now ) );                
                }
            }
        }
    }
حال نیاز به یک Handler برای مدیریت فراخوانی کد‌های تزریق شده داریم. برای این کار یک کلاس می‌سازیم که اینترفیس ICallHandler را پیاده سازی نماید.
public class LogHandler : ICallHandler
    {
        public IMethodReturn Invoke( IMethodInvocation input , GetNextHandlerDelegate getNext )
        {
            Logger.WriteToFile( input.MethodBase.Name );

            var methodReturn = getNext()( input , getNext );         

            return methodReturn;
        }

        public int Order { get; set; }
    }
کلاس بالا یک متد به نام Invoke دارد که فراخوانی متد‌های مورد نظر برای تزریق کد را در دست خواهد گرفت. در این متد ابتدا عملیات لاگ در فایل مورد نظر ثبت می‌شود(با استفاده از Logger.WriteToFile). سپس با استفاده از getNext که از نوع GetNextHandlerDelegate است، اجرا را به کد‌های اصلی برنامه منتقل می‌کنیم.
 var methodReturn = getNext()( input , getNext );
برای مدیریت بهتر عملیات لاگ یک Attribute می‌سازیم که فقط متد هایی که نیاز به لاگ کردن دارند را مشخص کنیم. به صورت زیر:
 public class LogAttribute : HandlerAttribute
    {
        public override ICallHandler CreateHandler( Microsoft.Practices.Unity.IUnityContainer container )
        {
            return new LogHandler();
        }
    }
فقط دقت داشته باشید که کلاس مورد نظر به جای ارث بری از کلاس Attribute باید از کلاس HandlerAttribute که در فضای نام Microsoft.Practices.Unity.InterceptionExtension  تعبیه شده است ارث ببرد(خود این کلاس از کلاس Attribute ارث برده است).  کافیست در متد CreateHandler آن که Override شده است یک نمونه از کلاس LogHandler را برگشت دهیم.
برای آماده سازی Ms Unity جهت عملیات Interception باید کد‌های زیر در ابتدا برنامه قرار داده شود:
var  unityContainer = new UnityContainer();

 unityContainer.AddNewExtension<Interception>();

  unityContainer.Configure<Interception>().SetDefaultInterceptorFor<IMyOperation>( new InterfaceInterceptor() );
            
  unityContainer.RegisterType<IMyOperation, MyOperation>();

توضیح چند مطلب:
بعد از نمونه سازی از کلاس UnityContainer باید Interception به عنوان یک Extension به این Container اضافه شود. سپس با استفاده از متد Configure برای اینترفیس IMyOperation یک Interceptor پیش فرض تعیین می‌کنیم. در پایان هم به وسیله متد RegisterType کلاس MyOperation  به اینترفیس IMyOperation رجیستر می‌شود. از این پس هر گاه درخواستی برای اینترفیس IMyOperation از unityContainer شود یک نمونه از کلاس MyOperation در اختیار خواهیم داشت.
به عنوان نکته آخر متد DoIt در اینترفیس بالا باید دارای LogAttribute باشد تا عملیات مزین سازی با کد‌های لاگ به درستی انجام شود.

یک نکته تکمیلی:
در هنگام مزین سازی متد  set خاصیت ها، به دلیل اینکه اینترفیسی برای این کار وجود ندارد باید مستقیما عملیات AOP به خود کلاس اعمال شود. برای این کار باید به صورت زیر عمل نمود:

var container = new UnityContainer();
container.RegisterType<Book , Book>();

container.AddNewExtension<Interception>();

 var policy = container.Configure<Interception>().SetDefaultInterceptorFor<Book>( new VirtualMethodInterceptor() ).AddPolicy( "MyPolicy" );

  policy.AddMatchingRule( new PropertyMatchingRule( "*" , PropertyMatchingOption.Set ) );
  policy.AddCallHandler<Handler.NotifyChangedHandler>();
همان طور که مشاهده می‌کنید عملیات Interception مستقیما برای کلاس پیکر بندی می‌شود و به جای InterfaceInterceptor از VirtualMethodInterceptor برای تزریق کد به بدنه متد‌ها استفاده شده است. در پایان نیز با تعریف یک Policy می‌توانیم به راحتی(با استفاده از "*") متد Set  تمام خواص کلاس را به NotifyChangedHandler مزین نماییم.

سورس کامل مثال بالا
نظرات مطالب
ساخت یک Form Generator ساده در MVC
- برای دریافت اطلاعات یک فرم مشخص:
        public IList<Value> GetValues(int formId)
        {
            return _values.Include(x => x.Field)
                          .Where(value => value.FormId == formId)
                          .ToList();
        }
- این پروژه از دیدگاه دریافت اطلاعات از کاربر و همچنین تولید فرم پویا جالب است (صرفا قسمت UI آن). به لطف نبود ViewState، طراحی فرم‌های پویا در اینجا خیلی ساده‌تر است از وب‌فرم‌ها.
- اما از دیدگاه ذخیره سازی این اطلاعات پویا ... مشکل دارد. در طراحی بانک اطلاعاتی آن فرض شده‌است که برنامه مثلا فرم یک را دارد. این فرم یک، 10 فیلد پویا یا بیشتر را دارد. این 10 فیلد فقط یکبار توسط کاربر پر می‌شوند. اگر کاربر قرار باشد بار دوم این فرم یک را پر کند، امکان پذیر نیست. در کلاس Value آن که فقط محتوای یک فیلد را ذخیره می‌کند، مفهومی به نام ردیف سند جاری وجود ندارد. به ازای هر فیلد یک ردیف مجزا داریم؛ اما مشخص نیست این ردیف‌ها متعلق به کدام سند هستند (منظور از سند، شمار منحصربفرد پر کردن فرم جاری است؛ هر کاربر یک فرم را بیش از یکبار می‌تواند پر کند).
 برای حل این نوع مشکلات (برای اینکه به ازای مقدار هر فیلد فرم پویا، یک ردیف مجزا تولید نشود و schemaless کار کرد) یا باید از یک بانک اطلاعاتی NoSQL استفاده کرد که مثلا کل فرم را در قالب یک شیء JSON سریالایز کند و آن‌را داخل یک فیلد از یک ردیف (یک سند) ذخیره کند. یا اگر با SQL Server کار می‌کنید، فیلد XML آن چنین قابلیتی را دارد. کل اطلاعات دریافتی فرم را تبدیل به XML کنید و سپس ذخیره. به این صورت امکان تهیه کوئری و گزارش گرفتن‌های پیشرفته و بهینه را به همراه تعریف ایندکس و مسایل دیگر نیز خواهید داشت. اینبار هر ردیف بانک اطلاعاتی، مفهوم یک سند کامل را پیدا می‌کند؛ بجای اینکه هر ردیف فقط یک مقدار از یک فیلد باشد. همچنین در این حالت هر ردیف می‌تواند محتوای فرمی را ذخیره کند که با ردیف بعدی کاملا متفاوت است (بر اساس طراحی پویای متفاوت هر فرم).
مطالب
جایگزین کردن jQuery با JavaScript خالص - قسمت دوم - کار با Attributes
عناصر HTML از سه قسمت نام، محتوا و ویژگی‌ها یا attributes تشکیل می‌شوند که دو مورد آخر، اختیاری هستند.
<form action="/rest/login" method="POST">
    <input name="username" required>
    <input type="password" name="password" required>
</form>
در این مثال سه المان form و دو input را مشاهده می‌کنید. تگ المان <form> دارای نام form و تگ المان <input> دارای نام input است.
محتوا یا content به معنای المان‌هایی هستند که درون یک المان قرار می‌گیرند. برای مثال در اینجا المان <form> دارای محتوایی متشکل از دو المان <input> است و دون المان <input> دارای محتوایی نیستند.
از ویژگی‌ها و یا attributes، برای ارائه‌ی اطلاعات بیشتر و یا تعیین حالت عناصر استفاده می‌شود. برای نمونه در اینجا المان <form> دارای دو ویژگی action و method است که برای ارائه‌ی اطلاعاتی بیشتر جهت تعیین روش و محل ارسال اطلاعات به سرور از آن‌ها استفاده می‌شود. همچنین می‌توان ویژگی‌های سفارشی را نیز توسط ویژگی‌های شروع شده‌ی با -data نیز به المان‌ها اضافه کرد که جزئی از استاندارد HTML 5 است. هرچند می‌توان ویژگی کاملا غیرمتعارفی مانند myproject-uuid را نیز به یک المان اضافه کرد. این مورد مشکل خاصی را ایجاد نکرده و صفحه بدون مشکل رندر می‌شود؛ اما یک چنین صفحه‌ای دیگر به عنوان یک صفحه‌ی استاندارد HTML ارزیابی نخواهد شد؛ از این جهت که از ویژگی استفاده کرده‌است که در هیچکدام از استانداردهای HTML ذکر نشده‌است.
آخرین نگارش HTML5 به همراه 4 ویژگی جدید دیگر نیز هست:
- Boolean attribute : مانند ویژگی required که به المان‌های <input> قابل انتساب است. حضور این نوع ویژگی‌ها بدون مقداری در یک المان
 <input name=username required>
به معنای true بودن مقدار آن‌ها است و اگر به طور کامل ذکر نشوند، مقدار false را خواهند داشت.
نمونه‌ی دیگری از این نوع ویژگی‌ها، ویژگی hidden است که به HTML 5.1 اضافه شده‌است و اگر به عنصری اضافه شود، آن المان رندر نخواهد شد.
- unquoted attribute: به این معنا که می‌توان "" را از اطراف مقدار یک ویژگی حذف کرد:
 <input name=username required>
البته با این شرط که این مقدار دارای فاصله، علامت مساوی، مقداری خالی و یا >< نباشد.
- single-quoted and double-quoted attributes: که به معنای استفاده از "" و یا '' جهت تعیین مقدار یک ویژگی است.


تفاوت attributes با خواص المان‌ها چیست؟

Attributes در تعریف تگ HTML یک عنصر ظاهر می‌شوند اما خواص، جزئی از تعریف شیء یک عنصر هستند.
<div class="bold">I'm a bold element</div>
در این مثال المان <div> دارای ویژگی class است. هرچند ویژگی‌ها و خواص دارای مفاهیم یکسانی نیستند، اما در تعریف اشیاء HTML به ازای تمام ویژگی‌های استاندارد، یک خاصیت با نام معادل نیز در نظر گرفته‌است و تغییر مقدار آن‌ها از طریق کد، سبب به روز رسانی مقدار ویژگی‌های متناظر نیز می‌شود.
 <a href="http://www.site.com/blog/">Read the blog</a>
برای مثال اگر بخواهیم مقدار ویژگی href المان فوق را تغییر دهیم، می‌توانیم ابتدا این شیء را یافته و سپس خاصیت href آن‌را به روز رسانی کنیم تا بر روی ویژگی متناظر با آن تاثیرگذار شود:
<script>
   document.querySelector('A').href = 'https://www.dntips.ir';
</script>
هرچند در اکثر موارد تناظری بین نام خواص و ویژگی‌های المان‌ها برقرار است، اما یکسری استثناءهایی هم وجود دارند:
- برای مثال واژه‌ی class در زبان جاوا اسکریپت یک واژه‌ی کلیدی است. به همین جهت در اینجا اگر بخواهیم مقدار ویژگی class را تغییر دهیم باید از خاصیت className آن المان استفاده کنیم.
- مورد دوم ویژگی checked المان‌های radio و checkbox است. این ویژگی فقط در ابتدای کار این المان‌ها به آن‌ها متصل می‌شود:
  <input type="checkbox" checked>

  <script>
      // this does not remove the checked attribute 
      document.querySelector('INPUT').checked = false;
  </script>
با اجرای قطعه کد فوق، هرچند مقدار خاصیت checked این المان false می‌شود، اما سبب حذف خود ویژگی از المان نخواهد شد.
- تمام ویژگی‌های غیراستانداردی که تعریف شوند، دارای خاصیت متناظری در آن المان نخواهند بود، اما به آن‌ها expando properties گفته می‌شود.


یافتن المان‌ها بر اساس ویژگی‌های آن‌ها

از آنجائیکه attribute selectors در استاندارد W3C CSS 2 معرفی شده‌اند، امکان کار با آن‌ها از زمان IE 8.0 میسر بوده‌است و برای کار با آ‌ن‌ها الزاما نیازی به استفاده از jQuery نیست!


یافتن المان‌ها بر اساس نام ویژگی‌ها

  <form action="/submitHandler" method="POST">
      <input name="first-name">
      <input name="last-name" required>
      <input type="email" name="email" required>
      <button disabled>submit</button>
  </form>
در اینجا برای یافتن المان‌هایی که دارای ویژگی‌هایی با نام‌های required و disabled هستند، در جی‌کوئری از CSS 2+ attribute selector string آن‌ها استفاده می‌شود:
 var $result = $('[required], [disabled]');
و در جاوا اسکریپت خالص نیز دقیقا به همان شکل و با استفاده از همان استاندارد است:
 var result = document.querySelectorAll('[required], [disabled]');
که خروجی آن آرایه‌ای از المان‌های last-name، email و دکمه است.

در اینجا باید دقت داشت که این جستجو صرفا بر اساس نام ویژگی‌ها انجام می‌شود؛ حتی اگر این ویژگی دارای مقداری نباشد:
  <div class="bold">I'm bold</div>
  <span class>I'm not</span>
در اینجا ویژگی class دوم دارای مقداری نیست و اگر کوئری ذیل را اجرا کنیم، هر دو المان span و div را دریافت خواهیم کرد:
  var result = document.querySelectorAll('[class]');


یافتن المان‌ها بر اساس نام و مقدار ویژگی‌ها

  <section>
     <h2>Sites</h2>
     <ul>
          <li>
              <a href="https://www.dntips.ir/">dotnettips</a>
          </li>
          <li>
              <a href="https://google.com/">Google</a>
          </li>
      </ul>
  </section>
اگر یافتن المان‌ها صرفا بر اساس نام ویژگی‌های آن‌ها کافی نیست، استفاده از همان روش استاندارد CSS selector string برای یافتن عنصری بر اساس نام و مقدار یک ویژگی نیز میسر است. برای مثال در این حالت در جی‌کوئری خواهیم داشت:
 var $result = $('A[href="https://www.dntips.ir/"]');
معادل این کد در جاوا اسکریپت خالص نیز به همین شکل است؛ اما بدون نیاز به وابستگی خاصی و سریعتر:
 var result = document.querySelectorAll('A[href="https://www.dntips.ir/"]');

و یا اگر اینبار بخواهیم تمام ویژگی‌های کلاسی که دارای مقدار هستند را انتخاب کنیم، روش آن با استفاده از exclusion selector به صورت زیر است:
 var result = document.querySelectorAll('[class]:not([class=""]');


یافتن المان‌ها بر اساس نام و قسمتی از مقدار ویژگی‌ها

  <a href="https://www.dntips.ir/">home page</a>
  <a href="https://www.dntips.ir/postsarchive">articles</a>
  <a href="https://www.dntips.ir/newsarchive">news</a>
در مثال قبل، المان‌هایی را که دارای مقدار ویژگی کاملا مشخصی بودند، یافتیم. اما اگر بخواهیم در قطعه HTML فوق لینک‌هایی را که دارای domain مشخصی هستند بیابیم چطور؟ در اینجا باید از substring attribute selector که جزئی از استاندارد W3C CSS 3 است، استفاده کنیم:
 var result = document.querySelectorAll('A[href*="www.dotnettips.info"]');
در اینجا تمام anchor tagهایی که دارای ویژگی href با مقداری حاوی www.dotnettips.info هستند، یافت خواهند شد.


یافتن المان‌ها بر اساس نام و کلمه‌ای مشخص در مقدار ویژگی‌ها

<div class="one two three">1 2 3</div>
<div class="onetwothree">123</div>
در این مثال می‌خواهیم المانی را بیابیم که کلاس two به آن اعمال شده‌است. برای اینکار از attribute word selector استفاده می‌شود:
 var result = document.querySelectorAll('[class∼=two]');
خروجی این کوئری، لیستی است حاوی اولین div تعریف شده.

در اینجا نوع دیگری از کوئری را هم می‌توان مطرح کرد: آیا المانی مشخص، دارای کلاس two است؟
روش انجام آن در jQuery به صورت زیر است:
 var hasTwoClass = $divEl.hasClass('two');
و در جاوا اسکریپت خالص:
 var hasTwoClass = divEl.classList.contains('two');
DOM API به همراه خاصیتی است به نام classList که امکان یافتن عنصری خاص را در آن توسط متد استاندارد contains میسر می‌کند.
همچنین خاصیت classList به همراه متدهای استاندارد add و remove نیز هست که معادل متدهای addClass و removeClass جی‌کوئری هستند.
divEl.classList.remove('red');
divEl.classList.add('blue');
و یا متد toggle خاصیت classList سبب افزوده شدن کلاسی مشخص و یا فراخوانی مجدد آن سبب حذف آن کلاس می‌شود (معادل متد toggleClass جی‌کوئری است):
// removes "hide" class
divEl.classList.toggle('hide');

// re-adds "hide" class
divEl.classList.toggle('hide');


یافتن المان‌ها بر اساس نام و شروع یا خاتمه‌ی عبارتی مشخص در مقدار ویژگی‌ها

  <img id="cat" src="/images/cat.gif">
  <img id="zebra" src="zebra.gif">
  <a href="#zebra">watch the zebra</a>
  <a href="/logout">logout</a>
در اینجا می‌خواهیم تمام المان‌هایی را که از نوع تصاویر gif هستند، به همراه لینک‌هایی که به صفحه‌ی جاری اشاره می‌کنند، بیابیم:
 var result = document.querySelectorAll('A[href^="#"], [src$=".gif"]');
این کوئری نحوه‌ی استفاده‌ی از starts with attribute value selector یا ^ و ends with attribute value selector یا $ را نمایش می‌دهد. این مثال لینک‌هایی را که با # شروع می‌شوند و همچنین المان‌هایی را که دارای src ختم شده‌ی به gif هستند، پیدا می‌کند.


خواندن مقادیر ویژگی‌ها

 <input type="password" name="user-password" required>
روش خواندن مقدار ویژگی type و بررسی وجود ویژگی required در جی‌کوئری:
// returns "password"
$inputEl.attr('type');

// returns "true"
$inputEl.is('[required]');
و معادل همین قطعه کد در جاوا اسکریپت خالص به صورت زیر است:
// returns "password"
inputEl.getAttribute('type');

// returns "true"
inputEl.hasAttribute('required');
متد getAttribute از سال 1997 به همراه استاندارد W3C DOM Level 1 Core و متد hasAttribute از سال 2000 به همراه استاندارد DOM Level 2 Core معرفی شده‌اند.


تغییر مقدار ویژگی‌ها

 <input name="temp" required>
می‌خواهیم این المان را به نحوی تغییر دهیم که نوع آن email شود، بدون ویژگی required و نام آن به userEmail تغییر یابد.
روش انجام اینکار در جی‌کوئری:
 $inputEl
 .attr('type', 'email') // #1
 .removeAttr('required') // #2
 .attr('name', 'userEmail'); // #3
و با جاوا اسکریپت خالص:
 inputEl.setAttribute('type', 'email'); // #1
inputEl.removeAttribute('required'); // #2
inputEl.setAttribute('name', 'userEmail'); // #3
متدهای استاندارد setAttribute و removeAttribute نیز جزئی از استاندارد W3C DOM Level 1 Core سال 1997 هستند؛ اما مانند jQuery قابلیت ذکر زنجیروار را ندارند که ... مهم نیست.
مطالب
آغاز کار با الکترون
در مقاله «آشنایی با الکترون» با نحوه نصب و راه اندازی آن آشنا شدیم. در این مقاله با تعدادی اصطلاح، آشنا شده و یک برنامه ساده را برای نوشتن و خواندن فایل‌ها، می‌نویسیم.
فرآیندها (Processes) در الکترون به دو بخش تقسیم می‌شوند:

یک. فرآیند اصلی (Main Process) که همان فایل جاوااسکریپتی است و توسط main، در فایل package.json مشخص شده‌است .فرآیند اصلی تنها فرآیندی است که قابلیت دسترسی به امکانات گرافیکی سیستم عامل را از قبیل نوتیفیکشن ها، دیالوگ‌ها ،Tray و ... دارد. فرآیند اصلی می‌تواند با استفاده از شیء BrowserWindow که در قسمت قبلی کاربرد آن را مشاهده کردیم، render process را ایجاد کند. با هر بار ایجاد یک نمونه از این شیء، یک Render Process ایجاد می‌شود.

دو. فرآیند رندر (Render Process): از آنجا که الکترون از کرومیوم استفاده می‌کند و کرومیوم شامل معماری چند پردازشی است، هر صفحه‌ی وب می‌تواند پردازش خود را داشته باشد که به آن Render Process می‌گویند. به طور معمول در مرورگرها، صفحات وب در محیطی به نام SandBox اجرا می‌شوندکه اجازه دسترسی به منابع بومی را ندارند. ولی از آنجا که الکترون می‌تواند از Node.js استفاده کند، قابلیت دسترسی به تعاملات سطح پایین سیستم عامل را نیز داراست.

در فرآیند اصلی، پنجره‌ها توسط BrowserWindow ایجاد می‌شوند و هر پنجره‌ای که صفحه وبی را برای خودش باز می‌کند، شامل Render Process خودش است و هر پنجره‌ای که کارش خاتمه یابد، فرآیند مربوط به خودش به اتمام می‌رسد. فرآیند اصلی، همه صفحات وب به همراه Render Process مربوط به خودشان را مدیریت می‌کند و هر فرآیند رندر، از دیگری مجزا و محافظت شده است و تنها تمرکزش بر روی صفحه وبی است که متعلق به خودش است.


در ابتدا قصد داریم یک منو برای برنامه‌ی خود درست کنیم. برای ساخت منو، راه‌های متفاوتی وجود دارند که فعلا ما راه استفاده از template را بر می‌گزینیم که به صورت یک آرایه نوشته می‌شود. کدهای زیر را در فایل index.js یا هر اسمی که برای آن انتخاب کرده‌اید بنویسید:
const electron = require('electron');
const {app,dialog,BrowserWindow,Menu,shell} = electron;

let win;

app.on('ready', function () {
  win = new BrowserWindow({width: 800, height: 600});
  win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);

var app_menu=[
  {
    label:'پرونده',
    submenu:[
      {
        label:'باز کردن',
        accelerator:'CmdOrCtrl+O',
        click:()=>{
        }
      },
      {
        label:'ذخیره',
        accelerator:'CmdOrCtrl+S',
        click:()=>{
        }
      }
    ]
  },
  {
    label:'سیستم',
    submenu:[
        {
        label:'درباره ما',
        click:()=>
        {
                   shell.openExternal('https://www.dntips.ir');
        }
      },
      {
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        click:()=>
        {
          win=null;
          app.quit();
        }
      }
    ]
  }
];
تا به اینجای کار، بیشتر کدها برای شما آشناست و فقط تغییرات اندکی در آن‌ها ایجاد شده‌است. مثلا شیء app و سایر اشیاء به طور خلاصه‌تری نوشته شده‌اند. در اینجا دو شیء menu و dialogو shell برای شما جدید هستند. بعد از آن ما یک آرایه را برای منو تدارک دیده‌ایم که نحوه ساخت آن و تعاریفی مثل عنوان، کلید میانبر یا ترکیبی و نحوه انتساب رویدادها را می‌بینید.
 
در خطوط بعدی، یک کار اضافه‌تر را جهت آشنایی بیشتر انجام می‌دهیم. قصد داریم اگر سیستم عامل مکینتاش بود، نام برنامه هم در ابتدای نوار منو نمایش داده شود. به همین جهت در ادامه خطوط زیر را اضافه می‌کنیم:
  if(process.platform=="darwin")
  {
    const app_name=app.getName();
    app_menu.unshift({
      label:app_name
    })
  }
با استفاده از process.platform در node.js می‌توانیم نوع پلتفرم جاری را دریافت کنیم. مقادیر زیر، مقادیری هستند که بازگردانده می‌شوند:

ویندوز
win32 حتی اگر 64 بیتی باشد.
 لینوکس  linux
 مک  darwin
 فری بی اس دی
 freebsd
سولاریس
 sunos
سپس نام برنامه را از شیء app دریافت می‌کنیم و با استفاده از متد unshift، مقادیر داده شده را به ابتدای آرایه اضافه می‌کنیم.

دستو shell در بالا به شما اجازه می‌دهد با محیط دسکتاپ، یکپارچگی خود را حفظ کنید و دستوراتی از قبیل باز کردن url، باز کردن یک مسیر دایرکتوری، باز کردن یک فایل، انتقال فایل به سطل آشغال یا بازیافت و صدای بوق سیستم (بیپ) را به شما می‌دهد. مستندات این شیء را در اینجا مطالعه فرمایید.

دستور app.quit همانطور که از نامش پیداست، باعث خاتمه برنامه می‌شود. ولی یک نکته در اینجا وجود دارد که الزامی به نوشتن کدی برای اینکار نیست. می‌توانید زیرمنوی بالا را به شکل زیر هم بنویسید:
{
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        role:'close'
 }
خصوصیت role شامل چندین نوع اکشن مانند minimize,close,undo,redo و... می‌باشد که لیست کاملتر آن در اینجا قرار دارد. اگر خصوصیت کلیک و role را همزمان استفاده کنید، خصوصیت role نادیده گرفته خواهد شد.

در انتها با اجرای دو دستور زیر، منو ساخته می‌شود:
  var menu=Menu.buildFromTemplate(app_menu);
  Menu.setApplicationMenu(menu);
در خط اول، منو توسط قالبی که با آرایه‌ها ایجاد کردیم ساخته می‌شود و در خط دوم، منو به برنامه ست می‌شود.
حال قصد داریم برای زیرمنوی «باز کردن فایل» یک دیالوگ open درخواست کنیم. برای این کار از شیء dialog استفاده می‌کنیم. پس خطوط زیر را به رویداد کلیک این زیرمنو اضافه می‌کنیم:
 dialog.showOpenDialog({
             title:'باز کردن فایل متنی',
              properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
             ,filters:[
             {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
             {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
              ]
           },
             (filename)=>{
               if(filename===undefined)
                  return;
               dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
            });
این متد سه پارامتر دارد که اولین و آخرین پارامتر آن اختیاری می‌باشد. اولین پارامتر آن شیء پنجره است. دومین پارامتر آن، تنظیم یک سری خصوصیات که شامل (پسوند‌های قابل قبول، عنوان، مسیر پیش فرض، قابلیت انتخاب چندگانه، قابلیت باز کردن دایرکتوری و...) می‌شود که لیست کامل آن را می‌توانید در این صفحه ببینید. سومین پارامتر هم که در کد بالا ذکر شده است، callback می‌باشد که خروجی آن، مسیر فایل مورد نظر است و اگر انتخاب چندگانه باشد، آرایه‌ای با نام فایل‌هاست، که همگی آن‌ها به همراه مسیرشان می‌باشند. در صورتیکه کاربر از دیالوگ انصراف بدهد، پارامتر دریافتی با خروجی undefined همراه است.  آخرین دیالوگ هم نمایش یک پیام ساده است که نام فایل جاری را بر میگرداند. اگر خصوصیت buttons را با آرایه خالی مقداردهی کنید، دکمه Ok نمایش داده می‌شود و اگر هم مقداردهی نکنید با خطا روبرو خواهید شد.
برای قسمت ذخیره هم کد زیر را می‌نویسیم:
    dialog.showSaveDialog({
            title:'باز کردن فایل متنی',
             properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
            ,filters:[
            {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
             ]
          },
            (filename)=>{
              if(filename===undefined)
                 return;

           });

حال بهتر است این دیالوگ‌های جاری را هدفمند کنیم و بتوانیم فایل‌های متنی را به کاربر نمایش دهیم، یا آن‌ها را ذخیره کنیم. به همین علت فایل html زیر را نوشته و طبق دستوری که در مقاله «آشنایی با الکترون» فرا گرفتیم، آن را نمایش می‌دهیم:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>
    <meta charset="utf-8">
    <title></title>
  </head>
  <body>
    Fie Content:<br/>
    <textarea id="TextFile" cols="100" rows="50"></textarea>
 
  </body>
</html>
برای تشکیل ساختار HTML می‌توانید عبارت HTML را تایپ نمایید تا بعد از زدن Enter، ساختار آن به طور خودکار تشکیل شود. سپس محتوا را مثل بالا به شکل دلخواه تغییر می‌دهیم.

کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که فایل متنی را باز کرده و محتوای آن را در کادر متنی نشان دهیم و موقع ذخیره نیز محتوای نوشته شده در کادر متنی را در فایلی ذخیره کنیم. از آنجا که main Process به المان‌های DOM یا Render Process دسترسی ندارد، باید از طریقی، ارتباط آن را برقرار کنیم. یکی از راه‌های برقراری این ارتباط، IPC است. IPC در واقع یک فرستنده و یک شنونده است که هر کدام در یک سمت قرار گرفته اند. فرستنده پیام را تحت یک عنوان ارسال می‌کند و شنونده منتظر دریافت پیامی تحت همان عنوان میماند و پیام دریافتی را پاسخ می‌دهد. در این مقاله، ما فقط قسمتی از این نوع ارتباطات را بررسی میکنیم.

در نتیجه محتوای callback کدهای دیالوگ open و save را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
Open
 dialog.showOpenDialog({
                 title:'باز کردن فایل متنی',
                  properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                 ,filters:[
                 {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
                 {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
                  ]
               },
                 (filename)=>{
                   if(filename===undefined)
                      return;

                      win.webContents.send('openFile',filename);
                  // dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
                });
Save
  dialog.showSaveDialog({
                title:'باز کردن فایل متنی',
                 properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                ,filters:[
                {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
                 ]
              },
                (filename)=>{
                  if(filename===undefined)
                     return;
                       win.webContents.send('saveFile',filename);
               });
دستور win.webContents.send یک پیام را به صورت Async به سمت RenderProcess مربوطه ارسال میکند. پارامتر اول، عنوان IPC است و پارامتر دوم، پیام IPC است.
برای ایجاد شنونده هم کد زیر را به فایل index.html اضافه می‌کنیم:
  <script>
    const {ipcRenderer} = require('electron');
    var fs=require('fs');

    ipcRenderer.on('openFile', (event, arg) => {
      var content=  fs.readFileSync(String(arg),'utf8');
      document.getElementById("TextFile").value=content;
    });

    ipcRenderer.on('saveFile', (event, arg) =>{
      var content=document.getElementById("TextFile").value;
      fs.writeFileSync(String(arg),content,'utf8');
      alert('ذخیره شد');
    });
    </script>

در اینجا شونده‌هایی را از نوع ipcRenderer ایجاد می‌کنیم و با استفاده از متد on، به پیام‌هایی تحت عنوان‌های مشخص شده گوش فرا می‌دهیم. پیام‌های ارسالی را که حاوی آدرس فایل می‌باشند، به شیءای که از نوع fs می‌باشد، می‌دهند و آن‌ها را می‌خوانند یا می‌نویسند. خواندن و نوشتن فایل، به صورت همزمان صورت میگیرد. ولی اگر دوست دارید که به صورت غیر همزمان پیامی را بخوانید یا بنویسید، باید عبارت Sync را از نام متدها حذف کنید و یک callback را به عنوان پارامتر دوم قرار دهید و محتوای آن را از طریق نوشتن یک پارامتر در سازنده دریافت کنید.

فایل‌های پروژه
 

مطالب
PersianDateTime جایگزینی برای System.DateTime
همانطور که در توضیح پروژه PersianDateTime آمده است، کلاس PersianDateTime جایگزینی است برای System.DateTime برای استفاده در پروژه‌هایی که احتیاج به تاریخ شمسی و ساعت رسمی ایران یا سایر کشورهای فارسی‌زبان، مستقل از Time Zone سیستم و در نظر گرفتن Daylight Saving Time، دارند. این کلاس شامل اکثر متدها، پراپرتی‌ها و عملگرهای متداول  System.DateTime است.

دسترسی به تاریخ و ساعت فعلی :
PersianDateTime now = PersianDateTime.Now;

string persianDateTime = now.ToString(); // 1392/03/09 23:37:57
string persianDate = now.ToString(PersianDateTimeFormat.Date); // 1392/03/09
string persianFullDateTime = now.ToString("dddd d MMMM yyyy ساعت hh:mm:ss tt"); // پنج شنبه 9 خرداد 1392 ساعت 11:37:57 ب.ظ

TimeSpan persianTime = now.TimeOfDay; // 23:37:57.4641984


نحوه محاسبه PersianDateTime.Now بر اساس فیلد استاتیک PersianDateTime.Mode است که مقدار پیش‌فرض آن PersianDateTimeMode.UtcOffset است.
PersianDateTime.Mode را می‌توان یکی از سه مقدار زیر قرار داد :
  • System : بر اساس تاریخ و زمان سیستم (Time Zone فعلی سیستم)
  • PersianTimeZoneInfo : بر اساس Time Zone تعیین شده در فیلد استاتیک PersianDateTime.PersianTimeZoneInfo (مستقل از Time Zone سیستم)
  • UtcOffset : بر اساس اختلاف ساعت با UTC، مشخص شده در فیلد استاتیک PersianDateTime.OffsetFromUtc (مستقل از Time Zone سیستم)

مقدار پیش‌فرض PersianDateTime.PersianTimeZoneInfo برابر Iran Standard Time Zone است. توجه داشته باشید که در این حالت از DaylightSavingTime تعیین شده در Time Zone استفاده خواهد شد که مثلا برای ایران با زمان واقعی آن اختلاف دارد و باید آنرا اصلاح کرد .

مقدار پیش‌فرض PersianDateTime.OffsetFromUtc برابر 3 ساعت و نیم است. در این حالت DaylightSavingTime با توجه به مقادیر سه فیلد استاتیک DaylightSavingTimeStart ،DaylightSavingTimeEnd و DaylightSavingTime تعیین می‌شود که به صورت پیش‌فرض برابر ساعت 24 اول فروردین، ساعت 24 سی‌ام شهریور و یک ساعت است.

تمام فیلدهای استاتیک ذکر شده به صورت public تعریف شده‌اند تا برنامه‌نویسان سایر کشورهای فارسی‌زبان بتوانند به دلخواه خود آنرا تغییر دهند.

نحوه کار با مقادیر رشته‌ای تاریخ شمسی هم اینگونه است :
PersianDateTime persianDate1 = PersianDateTime.Parse("1392/03/02");
PersianDateTime persianDate2 = PersianDateTime.Parse("1392/03/02", "23:32:56");

چند سازنده هم وجود دارد برای کسانی که تاریخ را به صورت int و ساعت را int یا short (بدون ثانیه) ذخیره می‌کنند :
PersianDateTime persianDate1 = new PersianDateTime(13920310);
PersianDateTime persianDate2 = new PersianDateTime(13920310, 233256);
PersianDateTime persianDate3 = new PersianDateTime(13920310, (short)2332);

تبدیل تاریخ میلادی به شمسی :
DateTime miladiDate = new DateTime(2013, 5, 31);
PersianDateTime persianDate = new PersianDateTime(miladiDate);

تبدیل تاریخ شمسی به میلادی :
PersianDateTime persianDate = PersianDateTime.Parse("1392/03/02");
DateTime miladiDate = persianDate.ToDateTime();


علاوه بر متد ToString معمولی، دو overload دیگر از این متد برای نمایش فرمت‌های مختلف PersianDateTime وجود دارد :

public string ToString(PersianDateTimeFormat format);

public string ToString(string format);
که اولی برای فرمت‌های معمول و دومی برای هر نوع فرمت دلخواه قابل استفاده است که چند نمونه آنرا در قسمت تعیین تاریخ و ساعت فعلی دیدید.

برخی از خصوصیات کلاس PersianDateTime :
  • Year : سال
  • Month : ماه
  • Day : روز
  • TimeOfDay : زمان سپری شده از ابتدای روز
  • TimeOfWeek :زمان سپری شده از ابتدای هفته
  • TimeOfMonth : زمان سپری شده از ابتدای ماه
  • TimeOfYear : زمان سپری شده از ابتدای سال
  • DaysInYear : تعداد روز سال
  • DaysInMonth : تعداد روز ماه
  • DayOfWeek : چندمین روز هفته
  • DayOfYear : چندمین روز سال
  • DayName : نام روز
  • MonthName : نام ماه
  • Date : تاریخ بدون زمان
  • FirstDayOfWeek : اولین روز هفته
  • LastDayOfWeek : آخرین روز هفته
  • FirstDayOfMonth : اولین روز ماه
  • LastDayOfMonth : آخرین روز ماه
  • FirstDayOfYear : اولین روز سال
  • LastDayOfYear : آخرین روز سال

برخی دیگر از متدهای کلاس PersianDateTime :

public PersianDateTime Add(TimeSpan value);
public PersianDateTime AddDays(double value);
public PersianDateTime AddMonths(int months);
public PersianDateTime AddYears(int value);
public PersianDateTime AddHours(double value);
public PersianDateTime AddMinutes(double value);
public PersianDateTime AddSeconds(double value);
همچنین تمام عملگرهای +، -، >، <، =>، =<، ==، و =! قابل استفاده هستند.
مطالب
React 16x - قسمت 13 - طراحی یک گرید - بخش 3 - مرتب سازی اطلاعات
تا اینجا صفحه بندی و فیلتر کردن اطلاعات را پیاده سازی کردیم. در این قسمت شروع به refactoring کامپوننت movies کرده، جدول آن‌را تبدیل به یک کامپوننت مجزا می‌کنیم و سپس مرتب سازی اطلاعات را نیز به آن اضافه خواهیم کرد.


استخراج جدول فیلم‌ها

در طراحی فعلی کامپوننت movies، مشکل کوچکی وجود دارد: این کامپوننت تا اینجا، ترکیبی شده‌است از دو کامپوننت صفحه بندی و نمایش لیست گروه‌ها، به همراه جزئیات کامل یک جدول بسیار طولانی. به این مشکل، mixed levels of abstractions می‌گویند. در اینجا دو کامپوننت سطح بالا را داریم، به همراه یک جدول سطح پایین که تمام مشخصات آن در معرض دید هستند و با هم مخلوط شده‌اند. یک چنین کدی، یکدست به نظر نمی‌رسد. به همین جهت اولین کاری را که در ادامه انجام خواهیم داد، تعریف یک کامپوننت جدید و انتقال تمام جزئیات جدول نمایش ردیف‌های فیلم‌ها، به آن است. برای این منظور فایل جدید src\components\moviesTable.jsx را ایجاد کرده و توسط میانبرهای imrc و cc در VSCode، ساختار ابتدایی کامپوننت MoviesTable را تولید می‌کنیم. این کامپوننت را در پوشه‌ی common قرار ندادیم؛ از این جهت که قابلیت استفاده‌ی مجدد در سایر برنامه‌ها را ندارد. کار آن تنها مرتبط و مختص به اشیاء فیلمی است که در سرویس‌های برنامه داریم. البته در ادامه، این جدول را نیز به چندین کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد، خواهیم شکست؛ اما فعلا در اینجا با اصل کدهای سطح پایین جدول نمایش داده شده‌ی در کامپوننت movies، شروع می‌کنیم، آن‌ها را cut کرده و به متد رندر کامپوننت جدید MoviesTable منتقل می‌کنیم.

پس از انتقال کامل تگ table از کامپوننت movies به داخل متد رندر کامپوننت MoviesTable، در ابتدای آن توسط Object Destructuring، یک آرایه و دو رخ‌د‌‌ادی را که برای مقدار دهی قسمت‌های مختلف آن نیاز داریم، از props فرضی، استخراج می‌کنیم. اینکار کمک می‌کند تا بتوان اینترفیس این کامپوننت را به خوبی مشخص و طراحی کرد:
class MoviesTable extends Component {
  render() {
    const { movies, onDelete, onLike } = this.props;

پس از تعریف متغیرهای مورد نیاز، ابتدا برای اینکه بتوانیم در اینجا نیز مجددا از کامپوننت Like استفاده کنیم، کلاس آن‌را از ماژول مرتبط import می‌کنیم:
import Like from "./common/like";
سپس از onLike تعریف شده، بجای this.handleLike قبلی استفاده می‌کنیم:
// ...
<Like liked={movie.liked} onClick={() => onLike(movie)} />

همچنین در جائیکه onClick دکمه‌ی حذف به this.handleDelete کامپوننت movies متصل بود، از onDelete تعریف شده‌ی در ابتدای متد رندر فوق استفاده خواهیم کرد:
<button
  onClick={() => onDelete(movie)}
  className="btn btn-danger btn-sm"
>
  Delete
</button>

همین اندازه تغییر، این کامپوننت جدید را مجددا قابل استفاده می‌کند. بنابراین به کامپوننت movies بازگشته و ابتدا کلاس آن‌را import می‌کنیم:
import MoviesTable from "./moviesTable";
و سپس المان آن‌را در محل قبلی جدول درج شده، تعریف می‌کنیم:
<MoviesTable
  movies={movies}
  onDelete={this.handleDelete}
  onLike={this.handleLike}
/>
همانطور که مشاهده می‌کنید، ویژگی‌های تعریف شده‌ی در اینجا همان‌هایی هستند که با استفاده از Object Destructuring در ابتدای متد رندر کامپوننت MoviesTable، تعریف کردیم.
پس از این تغییرات، متد رندر کامپوننت movies چنین شکلی را پیدا کرده‌است که در آن سه کامپوننت سطح بالا درج شده‌اند و در یک سطح از abstraction قرار دارند و دیگر مخلوطی از المان‌های سطح بالا و سطح پایین را نداریم:
    return (
      <div className="row">
        <div className="col-3">
          <ListGroup
            items={this.state.genres}
            onItemSelect={this.handleGenreSelect}
            selectedItem={this.state.selectedGenre}
          />
        </div>
        <div className="col">
          <p>Showing {totalCount} movies in the database.</p>
          <MoviesTable
            movies={movies}
            onDelete={this.handleDelete}
            onLike={this.handleLike}
          />
          <Pagination
            itemsCount={totalCount}
            pageSize={this.state.pageSize}
            onPageChange={this.handlePageChange}
            currentPage={this.state.currentPage}
          />
        </div>
      </div>
    );


صدور رخ‌داد مرتب سازی اطلاعات

اکنون نوبت فعالسازی کلیک بر روی سرستون‌های جدول نمایش داده شده و مرتب سازی اطلاعات جدول بر اساس ستون انتخابی است. به همین جهت در کامپوننت MoviesTable، رویداد onSort را هم به لیستی از خواصی که از props انتظار داریم، اضافه می‌کنیم که در نهایت در کامپوننت movies، به یک متد رویدادگردان متصل می‌شود:
class MoviesTable extends Component {
  render() {
    const { movies, onDelete, onLike, onSort } = this.props;

سپس رویداد کلیک بر روی هر سر ستون را توسط onSort و نام خاصیتی که به آن ارسال می‌شود، به استفاده کننده‌ی از کامپوننت MoviesTable منتقل می‌کنیم تا بر اساس نام این خاصیت، کار مرتب سازی اطلاعات را انجام دهد:
    return (
      <table className="table">
        <thead>
          <tr>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => onSort("title")}>Title</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => onSort("genre.name")}>Genre</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => onSort("numberInStock")}>Stock</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => onSort("dailyRentalRate")}>Rate</th>
            <th />
            <th />
          </tr>
        </thead>

در ادامه به کامپوننت movies مراجعه کرده و رویداد onSort را مدیریت می‌کنیم. برای این منظور ویژگی جدید onSort را به المان MoviesTable اضافه کرده و آن‌را به متد handleSort متصل می‌کنیم:
<MoviesTable
  movies={movies}
  onDelete={this.handleDelete}
  onLike={this.handleLike}
  onSort={this.handleSort}
/>
متد handleSort هم به صورت زیر تعریف می‌شود:
  handleSort = column => {
    console.log("handleSort", column);
  };


پیاده سازی مرتب سازی اطلاعات

تا اینجا اگر دقت کرده باشید، هر زمانیکه شماره صفحه‌ای تغییر می‌کند یا گروه فیلم خاصی انتخاب می‌شود، ابتدا state را به روز رسانی می‌کنیم که در نتیجه‌ی آن، کار رندر مجدد کامپوننت در DOM مجازی React صورت می‌گیرد. سپس در متد رندر، کار تغییر اطلاعات آرایه‌ی فیلم‌ها را جهت نمایش به کاربر، انجام می‌دهیم.
بنابراین ابتدا در متد رویدادگران handleSort، با فراخوانی متد setState، مقدار path دریافتی حاصل از کلیک بر روی یک سرستون را به همراه صعودی و یا نزولی بودن مرتب سازی، در state کامپوننت جاری تغییر می‌دهیم:
  handleSort = path => {
    console.log("handleSort", path);
    this.setState({ sortColumn: { path, order: "asc" } });
  };
البته بهتر است این sortColumn تعریف شده‌ی در اینجا را به تعریف خاصیت state نیز به صورت مستقیم اضافه کنیم تا در اولین بار نمایش صفحه، تعریف شده و قابل دسترسی باشد:
class Movies extends Component {
  state = {
    // ...
    sortColumn: { path:"title", order: "asc" }
  };

سپس متد getPagedData را که در قسمت قبل اضافه و تکمیل کردیم، جهت اعمال این خواص به روز رسانی می‌کنیم:
  getPagedData() {
    const {
      pageSize,
      currentPage,
      selectedGenre,
      movies: allMovies,
      sortColumn
    } = this.state;

    let filteredMovies =
      selectedGenre && selectedGenre._id
        ? allMovies.filter(m => m.genre._id === selectedGenre._id)
        : allMovies;

    filteredMovies = filteredMovies.sort((movie1, movie2) =>
      movie1[sortColumn.path] > movie2[sortColumn.path]
        ? sortColumn.order === "asc"
          ? 1
          : -1
        : movie2[sortColumn.path] > movie1[sortColumn.path]
        ? sortColumn.order === "asc"
          ? -1
          : 1
        : 0
    );

    const first = (currentPage - 1) * pageSize;
    const last = first + pageSize;
    const pagedMovies = filteredMovies.slice(first, last);

    return { totalCount: filteredMovies.length, data: pagedMovies };
  }
در اینجا کار sort بر اساس sortColumn.path و sortColumn.order پس از فیلتر شدن اطلاعات و پیش از صفحه بندی، انجام می‌شود. در مورد متد sort و filter و امثال آن می‌توانید به مطلب «بررسی معادل‌های LINQ در TypeScript» برای مطالعه‌ی بیشتر مراجعه کنید.

همچنین می‌خواهیم اگر با کلیک بر روی ستونی، روش و جهت مرتب سازی آن صعودی بود، نزولی شود و یا برعکس که یک روش پیاده سازی آن‌را در اینجا مشاهده می‌کنید:
  handleSort = path => {
    console.log("handleSort", path);
    const sortColumn = { ...this.state.sortColumn };
    if (sortColumn.path === path) {
      sortColumn.order = sortColumn.order === "asc" ? "desc" : "asc";
    } else {
      sortColumn.path = path;
      sortColumn.order = "asc";
    }
    this.setState({ sortColumn });
  };
چون می‌خواهیم خواص this.state.sortColumn را تغییر دهیم و تغییر مستقیم state در React مجاز نیست، ابتدا یک clone از آن‌را ایجاد کرده و سپس بر روی این clone کار می‌کنیم. در نهایت این شیء جدید را بجای شیء قبلی در state به روز رسانی خواهیم کرد.


بهبود کیفیت کدهای مرتب سازی اطلاعات

اگر قرار باشد کامپوننت MoviesTable را در جای دیگری مورد استفاده‌ی مجدد قرار دهیم، زمانیکه این جدول سبب صدور رخ‌دادی می‌شود، باید منطقی را که در متد handleSort فوق مشاهده می‌کنید، مجددا به همین شکل تکرار کنیم. بنابراین این منطق متعلق به کامپوننت MoviesTable است و زمانیکه onSort را فراخوانی می‌کند، بهتر است بجای ارسال path یا همان نام فیلدی که قرار است مرتب سازی بر اساس آن انجام شود، شیء sortColumn را به عنوان خروجی بازگشت دهد. به همین جهت، این منطق را به کلاس MoviesTable منتقل می‌کنیم:
class MoviesTable extends Component {
  raiseSort = path => {
    console.log("raiseSort", path);
    const sortColumn = { ...this.props.sortColumn };
    if (sortColumn.path === path) {
      sortColumn.order = sortColumn.order === "asc" ? "desc" : "asc";
    } else {
      sortColumn.path = path;
      sortColumn.order = "asc";
    }
    this.props.onSort(sortColumn);
  };
در این متد جدید بجای this.state.sortColumn قبلی، اینبار sortColumn را از props دریافت می‌کنیم. بنابراین نیاز خواهد بود تا ویژگی جدید sortColumn را به تعریف المان MoviesTable در کامپوننت movies، اضافه کنیم:
<MoviesTable
  movies={movies}
  onDelete={this.handleDelete}
  onLike={this.handleLike}
  onSort={this.handleSort}
  sortColumn={this.state.sortColumn}
/>

 همچنین در کامپوننت MoviesTable، کار فراخوانی onSort را جهت بازگشت sortColumn محاسبه شده در همین متد raiseSort انجام می‌دهیم. بنابراین تمام onSortهای هدر جدول به this.raiseSort تغییر می‌کنند:
    return (
      <table className="table">
        <thead>
          <tr>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => this.raiseSort("title")}>Title</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => this.raiseSort("genre.name")}>Genre</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => this.raiseSort("numberInStock")}>Stock</th>
            <th style={{ cursor: "pointer" }} onClick={() => this.raiseSort("dailyRentalRate")}>Rate</th>
            <th />
            <th />
          </tr>
        </thead>


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-13.zip