مطالب
وی‍‍ژگی های پیشرفته ی AutoMapper - قسمت اول
در پست قبلی مقدمه‌ای داشتیم بر AutoMapper؛ مثالی که در اون پست عنوان شد ساده‌ترین و پرکاربردترین روش استفاده از AutoMapper هست بنام Flattening که در واقع از یک شیء کل به یک شیء کوچکتر می‌رسیم.
همانطور که در قسمت اول گفتم AutoMapper کارش رو بر اساس قراردادها انجام میده یا همون Convention Base. یکی از قردادهای AutoMapper، نگاشت براساس نام اعضای اون شی هست؛ مثلا در مثال قبلی FirstName در مبداء، به خاصیتی با همین نام نگاشت شد و ...

Projection
روش استفاده بعدی که به اون Projection (معنی فارسی خوب برا Projection چیه ؟) میگن برای مواقعی هست که اعضای یک شیء در مبداء، همتایی در مقصد ندارد (از نظر نام) و در واقع می‌خواهیم یک شیء رو به یک شیء دیگه تغییر شکل بدیم.
مدل زیر رو در نظر بگیرید:
  public class Person
    {
        public int Id { get; set; }

        public string FirstName { get; set; }       

        public string LastName { get; set; }

    }

  که قرار است به مدل PersonDTO نگاشت بشه.
  public class PersonDTO
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Name { get; set; }

        public string Family { get; set; }

public string FullName { get; set; }

        public string Email { get; set; }
    }
همنطور که می‌بینید در مقصد خاصیت‌هایی داریم که در مبداء همتایی ندارند. برای نگاشت چنین اشیایی، از متد ForMember  استفاده و نگاشت‌های شی‌های موردنظر رو Custom می‌کنیم.
 Mapper.CreateMap<Person, PersonDTO>().ForMember(des => des.Name, op => op.MapFrom(src => src.FirstName)).
                ForMember(des => des.FullName, op => op.MapFrom(src => src.FirstName + " " + src.LastName)).ForMember(
                    des => des.Email, op => op.Ignore());
متد ForMember  از یک Action Delegate  برای کانفیگ کردن هر عضو استفاده میکنه. در مثال بالا ما از MapFrom برای اعمال نگاشت Custom  استفاده کردیم.
AutoMapper.IMappingExpression<TSource,TDestination>.ForMember(System.Linq.Expressions.Expression<System.Func<TDestination,object>>, System.Action<AutoMapper.IMemberConfigurationExpression<TSource>>)

نکته:برای تست کردن اینکه آیا نگاشت ما Exception  داره یا نه میتوان از متد زیر استفاده کرد.
Mapper.AssertConfigurationIsValid();

نکته
: همیشه موقع نگاشت، اعضای شیء مقصد برای AutoMapper  مهمن؛ مثلا در مثال بالا خاصیت LastName در مبداء به هیچ عضوی در مقصد نگاشت نشده (به صورت مستقیم) و این تولید Exception  نمیکنه ولی برعکس اون باعث تولید Exception میشه؛ مثلا اگه خاصیت Email  رو که در مبداء همتایی نداره رو کانفیگ نکنیم، باعث تولید Exception میشه.
 
نحوه استفاده
var person = new Person
                {
                    Id = 1,
                    FirstName = "Mohammad",
                    LastName = "Saheb",
                    
                };
var personDTO = Mapper.Map<Person, PersonDTO>(person);
خروجی به شکل زیر میشه


Collection
بعد از نوشتن کانفیگ نگاشت‌ها، بدون نیاز به تنظیمات خاصی میتونیم مجموعه ای از شی‌های مبداء رو به مقصد نگاشت کنیم. مجموعه‌های پشتیبانی شده به شرح زیرن.
IEnumerable, IEnumerable<T>, ICollection, ICollection<T>, IList, IList<T>, List<T>.
و البته آرایه ها.
مثال
var persons = new[]
                {
                    new Person { Id = 1, FirstName = "Mohammad", LastName = "Saheb" },
                    new Person { Id = 2, FirstName = "Babak", LastName = "Saheb" }
                };

var personDTOs = Mapper.Map<Person[], List<PersonDTO>>(persons);
خروجی به شکل زیر میشه

Nested Mappings
برای نگاشت کلاس‌های تو در تو از این روش استفاده می‌کنیم و ...
فرض کنید در کلاس Person خاصیتی از نوع Address داریم و در کلاس PersonDTO  خاصیتی از نوع AddressDTO.
public class Address
    {
        public string Ad1 { get; set; }
        public string Ad2 { get; set; }
    }


public class AddressDTO
    {
        public string Ad1 { get; set; }
        public string Ad2 { get; set; }
    }
برای نگاشت‌هایی از این دست باید تنظیمات نگاشت مربوط به نوع‌های تودرتو را صریحا معین کنیم.
Mapper.CreateMap<Address, AddressDTO>();
نکته: هرچند منطقی‌تر بنظر میرسه که تعریف نگاشت‌های داخلی ابتدا بیاد، ولی فرقی نمیکنه که تعریف این نگاشت قبل یا بعد از نگاشت اصلی باشه.
ادامه دارد...
مطالب
آزمایش Web APIs توسط Postman - قسمت پنجم - انواع متغیرهای قابل تعریف در Postman
در قسمت دوم، از متغیرهای سراسری، برای ایجاد یک گردش کاری بین دو درخواست ارسالی، استفاده کردیم. در این قسمت می‌خواهیم با انواع متغیرهای قابل تعریف در Postman آشنا شویم.


متغیرهای سراسری در Postman

برای تعریف متغیرهای سراسری که در تمام برگه‌های Postman قابل دسترسی باشند، می‌توان از متد pm.globals.set در قسمت Tests هر درخواست که پس از پایان درخواست جاری اجرا می‌شود، استفاده کرد. دراینجا فرصت خواهیم داشت تا مقدار دریافتی از سرور را در یک متغیر ذخیره کنیم. سپس می‌توان از این متغیر، در حین ارسال درخواستی دیگر، استفاده کرد که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت دوم، با تبدیل شیء response به یک شیء جاوا اسکریپتی و استخراج خاصیت uuid آن، مشاهده کردید:
let jsonResponse = pm.response.json();
pm.globals.set("uuid", jsonResponse.uuid);
روش دیگر تعریف متغیرهای سراسری، تعریف دستی آن‌ها است. در اینجا با می‌توان با کلیک بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، گزینه‌ی Edit مخصوص Global variables را انتخاب کرد:


که سبب باز شدن صفحه‌ی دیالوگ زیر می‌شود که در آن می‌توان کلید/مقدارهای جدیدی را به صورت دستی و بدون کدنویسی، تعریف و مقدار دهی کرد:


برای کار با متغیرهای سراسری، 4 متد زیر در Postman قابل استفاده هستند:

عملکرد 
 متد
  تعریف و مقدار دهی یک متغیر سراسری 
 pm.globals.set("varName", "VALUE");
 دریافت مقدار یک متغیر سراسری 
pm.globals.get("varName");
  پاک کردن یک متغیر سراسری مشخص 
pm.globals.unset("varName");
 حذف تمام متغیرهای سراسری 
pm.globals.clear();

یکی از کاربردهای مهم متغیرهای سراسری، دریافت توکن‌های دسترسی پس از لاگین، در یک درخواست و استفاده‌ی از این توکن‌ها در درخواست‌های دیگر می‌باشد.


روش استفاده‌ی از متغیرهای تعریف شده

پس از تعریف این متغیرها، برای دسترسی به آن‌ها می‌توان از روش {{variableName}} در قسمت‌های مختلف postman استفاده کرد:
Request URL: http://{{domain}}/users/{{userId}}
Headers (key:value): X-{{myHeaderName}}:foo
Request body: {"id": "{{userId}}", "name": "John Doe"}
در اینجا سه مثال را در مورد امکان استفاده‌ی از متغیرها، در حین ساخت URLها، اجزای هدرها و یا بدنه‌ی درخواست ارسالی به سمت سرور، مشاهده می‌کنید.


متغیرهای محیطی در Postman

متغیرهای محیطی نیز بسیار شبیه به متغیرهای سراسری هستند، اما میدان دید آن‌ها کمتر است. برای مثال فرض کنید که قصد دارید اطلاعات پایه‌ی تنظیمات سرور و پورت آن‌ها را در بین درخواست‌های مختلف تغییر دهید؛ بدون اینکه بخواهید اصل درخواست‌ها تغییری کنند؛ یا اینکه قسمت تعریف متغیرهای سراسری بیش از حد شلوغ شده‌است و قصد دارید آن‌ها را گروه بندی کرده و مورد استفاده قرار دهید.

در ابتدای کار، هیچ محیط خاصی تعریف نشده‌است:


برای تعریف یک محیط جدید می‌توان بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه و کلیک بر روی گزینه‌ی Add آن، یک محیط جدید را ایجاد کرد:


در صفحه‌ی باز شده ابتدا باید نامی را برای این محیط جدید انتخاب کرد و سپس می‌توان key/valueهایی را مخصوص این محیط، تعریف نمود:

پس از تعریف متغیرهای جدید محیطی و مقادیر آن‌ها، نحوه‌ی استفاده‌ی از این متغیرها دقیقا همانند روشی است که از متغیرهای سراسری استفاده کردیم و توسط روش {{variableName}} قابل دسترسی هستند.

برای ویرایش اطلاعات منتسب به یک محیط، ابتدا باید آن‌را از dropdown محیط‌های بالای صفحه انتخاب کرد. اکنون با کلیک بر روی دکمه‌‌ای با آیکن چشم، در بالای سمت راست صفحه، لینک ویرایش این محیط انتخاب شده ظاهر می‌شود:



API کار با متغیرهای محیطی از طریق کد نویسی

API دسترسی به متغیرهای محیطی، بسیار شبیه به متغیرهای سراسری است:

  عملکرد   متد 
 تعریف و مقدار دهی یک متغیر محیطی 
pm.environment.set("varName", "VALUE");
 دریافت مقدار یک متغیر محیطی 
pm.environment.get("varName");
  پاک کردن یک متغیر محیطی مشخص 
pm.environment.unset("varName");
 حذف تمام متغیرهای محیطی 
pm.environment.clear();


 تفاوت میدان دید متغیرهای محیطی و متغیرهای سراسری

باید دقت داشت که هر دوی متغیرهای سراسری و محیطی، در تمام برگه‌های تعریف شده قابل دسترسی می‌باشند و از این لحاظ تفاوتی بین آن‌ها نیست. اما فرض کنید یک متغیر سراسری را با نام port1 تعریف کرده‌اید و از آن برای ساخت آدرسی مانند https://localhost:{{port1}} استفاده کرده‌اید. همچنین دقیقا همین متغیر port1 را در محیط جدیدی به نام Env1 نیز تعریف کرده‌اید. اگر محیطی انتخاب نشده باشد، port1 به همان متغیر سراسری تعریف شده اشاره می‌کند.


اما اگر محیط انتخابی را به Env1 تغییر دهیم، اینبار port1، از طریق اطلاعات Env1 تامین شده و مقدار متغیر سراسری تعریف شده را بازنویسی (یا مخفی) می‌کند. بنابراین در حین کارکردن با محیطی مشخص، متغیرهای محیطی، بر متغیرهای سراسری مقدم هستند.


یک نکته: با نزدیک کردن اشاره‌گر ماوس، به یک متغیر تعریف شده‌ی در postman، می‌توان میدان دید آن‌را به سادگی مشاهده کرد و در این حالت دیگر جای حدس و گمانی باقی نمی‌ماند.


عدم انتشار مقادیر اولیه‌ی حساس، در حین گرفتن خروجی‌ها

اگر به تصاویر فوق دقت کنید، حین تنظیم مقادیر متغیرها، ستون اول، initial value نام دارد و ستون دوم، current value. هنگام گرفتن خروجی از یک مجموعه‌ی Postman، تنها این مقدار اولیه در خروجی وجود خواهد داشت و با دیگران به اشتراک گذاشته می‌شود. مقدار جاری همانی است که در حین ارسال درخواست‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. بنابراین تنها کاربرد initial value، در تهیه‌ی خروجی‌ها است که در انتهای قسمت سوم آن‌را بررسی کردیم.
مشکل اینجا است که اگر از متدهای به روز رسانی مقادیر متغیرها استفاده کنیم، هر دو مقدار را تغییر می‌دهند که ممکن است علاقمند نباشید آن‌ها را به اشتراک بگذارید. برای رفع این مشکل می‌توان به منوی  File->Settings آن مراجعه و گزینه‌ی Automatically persist variable values را خاموش کرد:


با اینکار تغییر current value توسط متدهای API، سبب تغییر initial value که در exports ظاهر می‌شوند، نخواهد شد.
مطالب
ساخت یک بارکدخوان با استفاده از OpenCV و ZXing.Net
فرض کنید می‌خواهیم بارکد این قبض را یافته و سپس عدد متناظر با آن‌را در برنامه بخوانیم.


مراحل کار به این صورت هستند:


بارگذاری تصویر و چرخش آن در صورت نیاز

ابتدا تصویر بارکد دار را بارگذاری کرده و آن‌را تبدیل به یک تصویر سیاه و سفید می‌کنیم:
// load the image and convert it to grayscale
var image = new Mat(fileName);
 
if (rotation != 0)
{
    rotateImage(image, image, rotation, 1);
}
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Source", image);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
var gray = new Mat();
var channels = image.Channels();
if (channels > 1)
{
    Cv2.CvtColor(image, gray, ColorConversion.BgrToGray);
}
else
{
    image.CopyTo(gray);
}
در این بین ممکن است بارکد موجود در تصویر، دقیقا در زاویه‌ای که در تصویر ابتدای بحث قرار گرفته‌است، وجود نداشته باشد؛ مثلا منهای 90 درجه، چرخیده باشد. به همین جهت می‌توان از متد چرخش تصویر مطلب «تغییر اندازه، و چرخش تصاویر» ارائه شده در قسمت نهم این سری استفاده کرد.


تشخیص گرادیان‌های افقی و عمودی

یکی از روش‌های تشخیص بارکد، استفاده از روشی است که در تشخیص خودرو قسمت 16 بیان شد. تعداد زیادی تصویر بارکد را تهیه و سپس آن‌ها را به الگوریتم‌های machine learning جهت تشخیص و یافتن محدوده‌ی بارکد موجود در یک تصویر، ارسال کنیم. هرچند این روش جواب خواهد داد، اما در این مورد خاص، قسمت بارکد، شبیه به گرادیانی از رنگ‌ها است. کتابخانه‌ی OpenCV برای یافتن این نوع گرادیان‌ها دارای متدی است به نام Sobel :
// compute the Scharr gradient magnitude representation of the images
// in both the x and y direction
var gradX = new Mat();
Cv2.Sobel(gray, gradX, MatType.CV_32F, xorder: 1, yorder: 0, ksize: -1);
//Cv2.Scharr(gray, gradX, MatType.CV_32F, xorder: 1, yorder: 0);
 
var gradY = new Mat();
Cv2.Sobel(gray, gradY, MatType.CV_32F, xorder: 0, yorder: 1, ksize: -1);
//Cv2.Scharr(gray, gradY, MatType.CV_32F, xorder: 0, yorder: 1);
 
// subtract the y-gradient from the x-gradient
var gradient = new Mat();
Cv2.Subtract(gradX, gradY, gradient);
Cv2.ConvertScaleAbs(gradient, gradient);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Gradient", gradient);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}


ابتدا درجه‌ی شدت گرادیان‌ها در جهت‌های x و y محاسبه می‌شوند. سپس این شدت‌ها از هم کم خواهند شد تا بیشترین شدت گرادیان موجود در محور x حاصل شود. این بیشترین شدت‌ها، بیانگر نواحی خواهند بود که احتمال وجود بارکدهای افقی در آن‌ها بیشتر است.


کاهش نویز و یکی کردن نواحی تشخیص داده شده

در ادامه می‌خواهیم با استفاده از متدهای تشخیص کانتور (قسمت 12)، نواحی با بیشترین شدت گرادیان افقی را پیدا کنیم. اما تصویر حاصل از قسمت قبل برای اینکار مناسب نیست. به همین جهت با استفاده از متدهای کار با مورفولوژی تصاویر، این نواحی گرادیانی را یکی می‌کنیم (قسمت 8).
// blur and threshold the image
var blurred = new Mat();
Cv2.Blur(gradient, blurred, new Size(9, 9));
 
var threshImage = new Mat();
Cv2.Threshold(blurred, threshImage, thresh, 255, ThresholdType.Binary);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Thresh", threshImage);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
 
// construct a closing kernel and apply it to the thresholded image
var kernel = Cv2.GetStructuringElement(StructuringElementShape.Rect, new Size(21, 7));
var closed = new Mat();
Cv2.MorphologyEx(threshImage, closed, MorphologyOperation.Close, kernel);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Closed", closed);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
 
// perform a series of erosions and dilations
Cv2.Erode(closed, closed, null, iterations: 4);
Cv2.Dilate(closed, closed, null, iterations: 4);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Erode & Dilate", closed);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
این سه مرحله را در تصاویر ذیل مشاهده می‌کنید:


ابتدا با استفاده از متد Threshold، تصویر را به یک تصویر باینری تبدیل خواهیم کرد. در این تصویر تمام نقاط دارای شدت رنگ کمتر از مقدار thresh، به مقدار حداکثر 255 تنظیم می‌شوند.
سپس با استفاده از متدهای تغییر مورفولوژی تصویر، قسمت‌های مجاور به هم را می‌بندیم و یکی می‌کنیم. این مورد در یافتن اشیاء احتمالی که ممکن است بارکد باشند، بسیار مفید است.
متدهای Erode و Dilate در اینجا کار حذف نویزهای اضافی را انجام می‌دهند؛ تا بهتر بتوان بر روی نواحی بزرگتر یافت شده، تمرکز کرد.



یافتن بزرگترین ناحیه‌ی به هم پیوسته‌ی موجود در یک تصویر

تمام این مراحل را انجام دادیم تا بتوانیم بزرگترین ناحیه‌ی به هم پیوسته‌ای را که احتمال می‌رود بارکد باشد، در تصویر تشخیص دهیم. پس از این آماده سازی‌ها، اکنون با استفاده از متد یافتن کانتورها، تمام نواحی یکی شده را یافته و بزرگترین مساحت ممکن را به عنوان بارکد انتخاب می‌کنیم:
//find the contours in the thresholded image, then sort the contours
//by their area, keeping only the largest one
 
Point[][] contours;
HiearchyIndex[] hierarchyIndexes;
Cv2.FindContours(
    closed,
    out contours,
    out hierarchyIndexes,
    mode: ContourRetrieval.CComp,
    method: ContourChain.ApproxSimple);
 
if (contours.Length == 0)
{
    throw new NotSupportedException("Couldn't find any object in the image.");
}
 
var contourIndex = 0;
var previousArea = 0;
var biggestContourRect = Cv2.BoundingRect(contours[0]);
while ((contourIndex >= 0))
{
    var contour = contours[contourIndex];
 
    var boundingRect = Cv2.BoundingRect(contour); //Find bounding rect for each contour
    var boundingRectArea = boundingRect.Width * boundingRect.Height;
    if (boundingRectArea > previousArea)
    {
        biggestContourRect = boundingRect;
        previousArea = boundingRectArea;
    }
 
    contourIndex = hierarchyIndexes[contourIndex].Next;
}
 
 
var barcode = new Mat(image, biggestContourRect); //Crop the image
Cv2.CvtColor(barcode, barcode, ColorConversion.BgrToGray);
 
Cv2.ImShow("Barcode", barcode);
Cv2.WaitKey(1); // do events
حاصل این عملیات یافتن بزرگترین ناحیه‌ی گرادیانی به هم پیوسته‌ی موجود در تصویر است:


خواندن مقدار متناظر با بارکد یافت شده

خوب، تا اینجا موفق شدیم، محل قرارگیری بارکد را تصویر پیدا کنیم. مرحله‌ی بعد خواندن مقدار متناظر با این تصویر است. برای این منظور از کتابخانه‌ی سورس بازی به نام http://zxingnet.codeplex.com استفاده خواهیم کرد. این کتابخانه قادر است بارکد بسازد و همچنین تصاویر بارکدها را خوانده و مقادیر متناظر با آن‌ها را استخراج کند. برای نصب آن می‌توان از دستور ذیل استفاده کرد:
 PM> Install-Package ZXing.Net
پس از نصب این کتابخانه‌ی بارکدساز و بارکد خوان، اکنون تنها کاری که باید صورت گیرد، ارسال تصویر بارکد جدا شده‌ی توسط OpenCV به آن است:
private static string getBarcodeText(Mat barcode)
{
    // `ZXing.Net` needs a white space around the barcode
    var barcodeWithWhiteSpace = new Mat(new Size(barcode.Width + 30, barcode.Height + 30), MatType.CV_8U, Scalar.White);
    var drawingRect = new Rect(new Point(15, 15), new Size(barcode.Width, barcode.Height));
    var roi = barcodeWithWhiteSpace[drawingRect];
    barcode.CopyTo(roi);
 
    Cv2.ImShow("Enhanced Barcode", barcodeWithWhiteSpace);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
 
    return decodeBarcodeText(barcodeWithWhiteSpace.ToBitmap());
}
 
private static string decodeBarcodeText(System.Drawing.Bitmap barcodeBitmap)
{
    var source = new BitmapLuminanceSource(barcodeBitmap);
 
    // using http://zxingnet.codeplex.com/
    // PM> Install-Package ZXing.Net
    var reader = new BarcodeReader(null, null, ls => new GlobalHistogramBinarizer(ls))
    {
        AutoRotate = true,
        TryInverted = true,
        Options = new DecodingOptions
        {
            TryHarder = true,
            //PureBarcode = true,
            /*PossibleFormats = new List<BarcodeFormat>
                    {
                        BarcodeFormat.CODE_128
                        //BarcodeFormat.EAN_8,
                        //BarcodeFormat.CODE_39,
                        //BarcodeFormat.UPC_A
                    }*/
        }
    };
 
    //var newhint = new KeyValuePair<DecodeHintType, object>(DecodeHintType.ALLOWED_EAN_EXTENSIONS, new Object());
    //reader.Options.Hints.Add(newhint);
 
    var result = reader.Decode(source);
    if (result == null)
    {
        Console.WriteLine("Decode failed.");
        return string.Empty;
    }
 
    Console.WriteLine("BarcodeFormat: {0}", result.BarcodeFormat);
    Console.WriteLine("Result: {0}", result.Text);
 
 
    var writer = new BarcodeWriter
    {
        Format = result.BarcodeFormat,
        Options = { Width = 200, Height = 50, Margin = 4},
        Renderer = new ZXing.Rendering.BitmapRenderer()
    };
    var barcodeImage = writer.Write(result.Text);
    Cv2.ImShow("BarcodeWriter", barcodeImage.ToMat());
 
    return result.Text;
}
چند نکته را باید در مورد کار با ZXing.Net بخاطر داشت؛ وگرنه جواب نمی‌گیرید:
الف) این کتابخانه حتما نیاز دارد تا تصویر بارکد، در یک حاشیه‌ی سفید در اختیار او قرار گیرد. به همین جهت در متد getBarcodeText، ابتدا تصویر بارکد یافت شده، به میانه‌ی یک مستطیل سفید رنگ بزرگ‌تر کپی می‌شود.
ب) برای تبدیل Mat به Bitmap مورد نیاز این کتابخانه می‌توان از متد الحاقی ToBitmap استفاده کرد (قسمت 7).
ج) پس از آن وهله‌ای از کلاس BarcodeReader آماده شده و در آن پارامترهایی مانند بیشتر سعی کن (TryHarder) و اصلاح درجه‌ی چرخش تصویر (AutoRotate) تنظیم شده‌اند.
د) بارکدهای موجود در قبض‌های ایران عموما بر اساس فرمت CODE_128 ساخته می‌شوند. بنابراین برای خواندن سریعتر آ‌نها می‌توان PossibleFormats را مقدار دهی کرد. اگر این مقدار دهی صورت نگیرد، تمام حالت‌های ممکن بررسی می‌شوند.

در آخر کار این متد، از متد Writer آن نیز برای تولید بارکد مشابهی استفاده شده‌است تا بتوان بررسی کرد این دو تا چه اندازه به هم شبیه هستند.


همانطور که مشاهده می‌کنید، عدد تشخیص داده شده، با عدد شناسه‌ی قبض و شناسه‌ی پرداخت تصویر ابتدای بحث یکی است.


بهبود تصویر، پیش از ارسال آن به متد Decode کتابخانه‌ی ZXing.Net

در تصویر قبلی، سطر decode failed را هم ملاحظه می‌کنید. علت اینجا است که اولین سعی انجام شده، موفق نبوده است؛ چون تصویر تشخیص داده شده، بیش از اندازه نویز و حاشیه‌ی خاکستری دارد. می‌توان این حاشیه‌ی خاکستری را با دوبار اعمال متد Threshold از بین برد:
var barcodeClone = barcode.Clone();
var barcodeText = getBarcodeText(barcodeClone);
 
if (string.IsNullOrWhiteSpace(barcodeText))
{
    Console.WriteLine("Enhancing the barcode...");
    //Cv2.AdaptiveThreshold(barcode, barcode, 255,
        //AdaptiveThresholdType.GaussianC, ThresholdType.Binary, 9, 1);
    //var th = 119;
    var th = 100;
    Cv2.Threshold(barcode, barcode, th, 255, ThresholdType.ToZero);
    Cv2.Threshold(barcode, barcode, th, 255, ThresholdType.Binary);
    barcodeText = getBarcodeText(barcode);
}
 
Cv2.Rectangle(image,
    new Point(biggestContourRect.X, biggestContourRect.Y),
    new Point(biggestContourRect.X + biggestContourRect.Width, biggestContourRect.Y + biggestContourRect.Height),
    new Scalar(0, 255, 0),
    2);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Segmented Source", image);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
Cv2.WaitKey(0);
Cv2.DestroyAllWindows();


اعداد یافت شده، دقیقا از روی تصویر بهبود یافته‌ی توسط متدهای Threshold خوانده شده‌اند و نه تصویر ابتدایی یافت شده. بنابراین به این موضوع نیز باید دقت داشت.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
C# 7 - Local Functions
توابع محلی، امکان تعریف یک تابع را درون یک متد، فراهم می‌کنند. هدف آن‌ها تدارک توابعی کمکی است که به سایر قسمت‌های کلاس مرتبط نمی‌شوند. برای مثال اگر متدی نیاز به کار با یک private method دیگر را دارد و این متد خصوصی در جای دیگری استفاده نمی‌شود، می‌توان جهت بالابردن خوانایی برنامه و سهولت یافتن متد مرتبط، این متد خصوصی را تبدیل به یک تابع محلی، درون همان متد کرد.
static void Main(string[] args)
{
    int Add(int a, int b)
    {
        return a + b;
    }
 
    Console.WriteLine(Add(3, 4)); 
}


بازنویسی کدهای C# 6 با توابع محلی C# 7

کلاس زیر را که بر اساس امکانات C# 6 تهیه شده‌است، در نظر بگیرید:
public class PersonWithPrivateMethod
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        string ageSuffix = GenerateAgeSuffix(Age);
        return $"{Name} is {Age} year{ageSuffix} old";
    }

    private string GenerateAgeSuffix(int age)
    {
        return age > 1 ? "s" : "";
    }
}
متد خصوصی همین کلاس را توسط Func delegates می‌توان به صورت ذیل خلاصه کرد (باز هم بر اساس امکانات C# 6):
public class PersonWithLocalFuncDelegate
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        Func<int, string> generateAgeSuffix = age => age > 1 ? "s" : "";
        return $"{Name} is {Age} year{generateAgeSuffix(Age)} old";
    }
}
به این ترتیب نیاز به تعریف یک متد private دیگر کمتر خواهد شد.
اکنون در C# 7 می‌توان این Func delegate را به نحو ذیل تبدیل به یک local function کرد:
public class PersonWithLocalFunction
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        return $"{Name} is {Age} year{GenerateAgeSuffix(Age)} old";
        // Define a local function:
        string GenerateAgeSuffix(int age)
        {
            return age > 1 ? "s" : "";
        }
    }
}


مزیت کار با local functions نسبت به Func delegates محلی

در قطعه کد فوق، کار انجام شده صرفا استفاده‌ی از یک Syntax جدید نیست؛ بلکه از لحاظ کارآیی نیز سربار کمتری را به همراه دارد. زمانیکه Func Delegates تعریف می‌شوند، کار ایجاد یک anonymous type، وهله سازی و فراخوانی آن‌ها توسط کامپایلر صورت می‌گیرد. اما حین کار با توابع محلی، کامپایلر با یک متد استاندارد سروکار دارد و هیچکدام از مراحل یاد شده و سربارهای آن‌ها رخ نمی‌دهند (هیچگونه GC allocation ایی نخواهیم داشت). به علاوه اینبار کامپایلر فرصت in-line تعریف کردن متد را به نحو بهتری یافته و به این ترتیب کار سوئیچ بین متدهای مختلف کاهش پیدا می‌کند که در نهایت سرعت برنامه را افزایش می‌دهند.


میدان دید توابع محلی

البته با توجه به اینکه متد مثال فوق محلی است، به تمام متغیرها و پارامترهای متد دربرگیرنده‌ی آن نیز دسترسی دارد. بنابراین می‌توان پارامتر int age آن‌را نیز حذف کرد:
public class PersonWithLocalFunctionEnclosing
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        return $"{Name} is {Age} year{GenerateAgeSuffix()} old";
        // Define a local function:
        string GenerateAgeSuffix()
        {
            return Age > 1 ? "s" : "";
        }
    }
}
به همین جهت نمی‌توانید داخل یک تابع محلی، متغیری را تعریف کنید که هم‌نام یکی از متغیرها یا پارامترهای متد دربرگیرنده‌ی آن باشد.


خلاصه نویسی توابع محلی به کمک expression bodies

می‌توان این متد محلی را به صورت یک expression body ارائه شده‌ی در C# 6 نیز بیان کرد:
public class PersonWithLocalFunctionExpressionBodied
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        return $"{Name} is {Age} year{GenerateAgeSuffix(Age)} old";
        // Define a local function:
        string GenerateAgeSuffix(int age) => age > 1 ? "s" : "";
    }
}


روش ارسال یک local function به متدی دیگر

امکان ارسال یک تابع محلی به صورت یک Func delegate به متدی دیگر نیز وجود دارد:
public class LocalFunctionsTest
{
    public void PassAnonFunctionToMethod()
    {
        var p = new SimplePerson
        {
            Name = "Name1",
            Age = 42
        };
        OutputSimplePerson(p, GenerateAgeSuffix);
        string GenerateAgeSuffix(int age) => age > 1 ? "s" : "";
    }
 
    private void OutputSimplePerson(SimplePerson person, Func<int, string> suffixFunction)
    {
        Output.WriteLine(
        $"{person.Name} is {person.Age} year{suffixFunction(person.Age)} old");
    }
}
در این مثال GenerateAgeSuffix یک Local function است که به صورت expression body نیز بیان شده‌است. برای ارسال آن به متد OutputSimplePerson، پارامتر دریافتی آن باید به صورت Func تعریف شود.
مطالب
اختصاصی کردن Razor برای #C در MVC با استفاده از Extension Method
در این مقاله ما میخواهیم RazorViewEngine را با استفاده از یک Extension Method  به گونه ای تنظیم کنیم که فقط به دنبال View‌هایی که مربوط به C# هستند بگردد. در ابتدای مقاله توضیح خلاصه ای درباره Extension Method خواهیم داشت و سپس نحوه اختصاصی کردن Razor برای C# را خواهیم دید.
Extension Method‌ها بسیار کارآمد هستند و  نحوه ایجاد و استفاده از آنها بسیار راحت است. به گونه ای که میتوان آنها را حتی برای کلاس‌های از قبل تعریف شده .Net نیز ایجاد کرد و در سرتاسر برنامه از آن استفاده کرد.
با مثالی ساده نحوه ایجاد و استفاده از Extension Method را میبینیم. در این مثال ما سعی داریم متدی برای کلاس string در .Net بنویسیم که دو رشته را به هم بچسباند.
1. ابتدا کلاسی در دایرکتوری دلخواه ایجاد میکنیم.
namespace ApplicationTest01.Utilities
{
    public class StringHelper
    {
    }
}
2. سپس متد مورد نظر را مینویسیم:
namespace ApplicationTest01.Utilities
{
    public class StringHelper
    {
        public string StringConcatenate(string firstPhrase, string secondPhrase)
        {
            return firstPhrase + secondPhrase;
        }
    }
}
3. کلاس و متدی که در آن تعریف میکنیم بایستی public و static باشند. namespace کلاس را نیز به namespace کلاس string در .Net (یعنی System) تغییر میدهیم.
namespace System
{
    public static class StringHelper
    {
        public static string StringConcatenate(string firstPhrase, string secondPhrase)
        {
            return firstPhrase + secondPhrase;
        }
    }
}
4. در Extension Method‌ها ورودی اول تابع به پارامتری اشاره دارد که قرار است هنگام استفاده از آن (یا صدا زدن آن) متد، عملیات مورد نظر را روی آن اجرا کند. به همین جهت عبارت this را به پارامتر ورودی اول تابع میدهیم.
namespace System
{
    public static class StringHelper
    {
        public static string StringConcatenate(this string firstPhrase, string secondPhrase)
        {
            return firstPhrase + secondPhrase;
        }
    }
}
برای استفاده از این متد کافیست پس از یک عبارت string متد را فراخوانی کنیم:
        public ActionResult Index()
        {
            "1234".StringConcatenate("567");
            string s1 = "dotnet";
            string s2 = "tips";
            s1.StringConcatenate(s2);
            return View();
        }
همانطور که میبینید در ظاهر تابع فقط یک ورودی دارد ولی ما دو ورودی برای آن در نظر گرفتیم. در واقع ورودی اول تابع قبل از "." (دات) آمده است و عبارت this به آن اشاره دارد.
برای اختصاصی کردن RazorViewEngine برای C#، مشابه روند فوق یک Extension Method ایجاد میکنیم که namespace کلاس آن با namespace کلاس RazorViewEngine (یعنی System.Web.Mvc ) یکی باشد. خروجی Extension Method ما از نوع  RazorViewEngine میباشد:
namespace System.Web.Mvc
{
    public static class EngineFilter
    {
        public static RazorViewEngine DisableVbhtml(this RazorViewEngine engine)
        {
            return engine;
        }
    }
}
از آن جایی که کلاس RazorViewEngine برای شناسایی view‌ها شامل Peroperty هایی از جنس []string می‌باشد، ابتدا متدی ساده به نام FilterOutVbhtml برای فیلتر کردن string‌های حاوی عبارت "vbhtml" مینویسیم.
namespace System.Web.Mvc
{
    public static class EngineFilter
    {
        public static RazorViewEngine DisableVbhtml(this RazorViewEngine engine)
        {
            return engine;
        }
 
        private static string[] FilterOutVbhtml(string[] source)
        {
            return source.Where(s => !s.Contains("vbhtml")).ToArray();
        }
    }
}
در ادامه، در بدنه متد DisableVbhtml پروپرتی‌های RazorViewEngine را فرا خوانی کرده و با استفاده از متد FilterOutVbhtml آنها را فیلتر میکنیم.
namespace System.Web.Mvc
{
    public static class EngineFilter
    {
        public static RazorViewEngine DisableVbhtml(this RazorViewEngine engine)
        {
            engine.AreaViewLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.AreaViewLocationFormats);
            engine.AreaMasterLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.AreaMasterLocationFormats);
            engine.AreaPartialViewLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.AreaPartialViewLocationFormats);
            engine.ViewLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.ViewLocationFormats);
            engine.MasterLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.MasterLocationFormats);
            engine.PartialViewLocationFormats = FilterOutVbhtml(engine.PartialViewLocationFormats);
            engine.FileExtensions = FilterOutVbhtml(engine.FileExtensions);
            return engine;
        }
 
        private static string[] FilterOutVbhtml(string[] source)
        {
            return source.Where(s => !s.Contains("vbhtml")).ToArray();
        }
    }
}
سپس در فایل Global.asax در Application_Start یکبار ViewEngine‌ها را حذف میکنیم -Engine مربوط به aspx به صورت پیش فرض فعال میباشد- و سپس RazorViewEngine را به همراه فراخوانی Extension Method خودمان به ViewEngine‌ها اضافه میکنیم.
ViewEngines.Engines.Clear();
ViewEngines.Engines.Add(new RazorViewEngine().DisableVbhtml());
امیدوارم مطالب فوق برای شما مفید و کارآمد باشد.
منبع: stackoverflow.com
مطالب
برش تصاویر قبل از آپلود (Crop)
چند روز پیش در یکی از سیستم‌های مدیریتی که امکان آپلود چند تصویر وجود داشت، مسئله‌ای پیش آمد که نیاز بود تصاویر وارد شده، اندازه‌ای به یک نسبت را داشته باشند و کاربران مرتبا تصاویری با اندازه‌های مختلف را وارد میکردند که باعث میشد UI در حین نمایش تصاویر، از شکل اصلی خود دور شود. به همین دلیل امکان برش تصاویر یا Crop برای این امر احساس میشد. کتابخانه‌های مختلف و زیادی برای برش تصاویر و کار بر روی تصاویر وجود دارند، ولی این کتابخانه باید چند خصوصیت زیر را دارا باشد:

یک. قبل از آپلود امکان برش وجود داشته باشد.
دو. سیستم برش قابلیت پشتیبانی از تناسب بین پهنا و ارتفاع را داشته باشد.
سه. قابلیت استفاده خارج از قواعد Ajax را داشته باشد و بتوان ارسال آن را به طور دستی کنترل کرد.
چهار. پشتیبانی برش تصاویر به صورت تاچ برای گوشی‌های همراه را نیز دارا باشد.

کتابخانه jcrop کتابخانه‌ای است که این امکانات را برای شما فراهم می‌کند. این کتابخانه بدین صورت است که در حین برش به شما 4 عدد x1,x2,y1,y2 را داده و شما با ارسال آن به سمت سرور میتوانید بر اساس این اعداد، عکس اصلی را برش بزنید. بدین صورت شما هم عکس اصلی را دارید و هم مختصات برش را دارید و اگر دوست دارید در جاهای مختلف از عکس اصلی برش داشته باشید، بسیار مفید خواهد بود.

مرحله اول:
ابتدا فایل jcrop را دانلود نمایید.

مرحله دوم:
 کد Html زیر را به صفحه اضافه کنید:
<div>
    <!-- upload form -->
    <!-- hidden crop params -->
    <input type="hidden" id="x1" name="x1" />
    <input type="hidden" id="y1" name="y1" />
    <input type="hidden" id="x2" name="x2" />
    <input type="hidden" id="y2" name="y2" />
    <h2>ابتدا تصویر خود را انتخاب کنید</h2>
    <div><input type="file" name="postedFileBase" data-buttonText="انتخاب تصویر" id="image_file" onchange="fileSelectHandler()" /></div>
    <div></div>
    <div>
        <h2>قسمتی از تصویر را انتخاب نمایید</h2>
        <img id="preview" />
        <div>
            <label>حجم فایل </label> <input type="text" id="filesize" name="filesize" />
            <label>نوع فایل</label> <input type="text" id="filetype" name="filetype" />
            <label>ابعاد فایل</label> <input style="direction: ltr;" type="text" id="filedim" name="filedim" />

        </div>
    </div>

</div>
در اینجا 4 عدد input به صورت مخفی قرار گرفته‌اند که مختصات برش به ترتیب در آن‌ها ذخیره می‌شوند و هنگام post یا قرار دادن در formData جهت ارسال ایجکسی نیز می‌توانند مورد استفاده قرار بگیرند. جهت input file مورد نظر برای زیبایی و پشتیبانی از عبارت فارسی دلخواه به جای «Browse» از کتابخانه  Bootstrap FileStyle استفاده شده است و رویداد Onchange آن نیز به یک تابع جاوا اسکریپتی بایند شده تا بعد از تایید تصویر، باقی عملیات برش تصویر انجام شوند.

 تگ step2 نیز بعد از نمایش موفقیت آمیز تصویر نشان داده میشود که کاربر میتواند در آن تصویر را برش دهد و شامل بخش info نیز می‌باشد تا بتوان اندازه اصلی تصویر، نوع فایل تصویر Content Type و حجم آن را نمایش داد.

مرحله سوم:
سپس برای استایل دهی کدهای بالا از کد Css زیر استفاده میکنیم:
.bheader {
background-color: #DDDDDD;
border-radius: 10px 10px 0 0;
padding: 10px 0;
text-align: center;
}
.bbody {
color: #000;
overflow: hidden;
padding-bottom: 20px;
text-align: center;
background: -moz-linear-gradient(#ffffff, #f2f2f2);
background: -ms-linear-gradient(#ffffff, #f2f2f2);
background: -webkit-gradient(linear, left top, left bottom, color-stop(0%, #ffffff), color-stop(100%, #f2f2f2));
background: -webkit-linear-gradient(#ffffff, #f2f2f2);
background: -o-linear-gradient(#ffffff, #f2f2f2);
filter: progid:DXImageTransform.Microsoft.gradient(startColorstr='#ffffff', endColorstr='#f2f2f2');
-ms-filter: "progid:DXImageTransform.Microsoft.gradient(startColorstr='#ffffff', endColorstr='#f2f2f2')";
background: linear-gradient(#ffffff, #f2f2f2);
}
.bbody h2, .info, .error {
margin: 10px 0;
}
.step2, .error {
display: none;
}
.error {
color: red;
}
.info {
}
label {
margin: 0 5px;
}
.roundinput {
border: 1px solid #CCCCCC;
border-radius: 10px;
padding: 4px 8px;
text-align: center;
width: 150px;
}
.jcrop-holder {
display: inline-block;
}
input[type=submit] {
background: #e3e3e3;
border: 1px solid #bbb;
border-radius: 3px;
-webkit-box-shadow: inset 0 0 1px 1px #f6f6f6;
box-shadow: inset 0 0 1px 1px #f6f6f6;
color: #333;
padding: 8px 0 9px;
text-align: center;
text-shadow: 0 1px 0 #fff;
width: 150px;
}
input[type=submit]:hover {
background: #d9d9d9;
-webkit-box-shadow: inset 0 0 1px 1px #eaeaea;
box-shadow: inset 0 0 1px 1px #eaeaea;
color: #222;
cursor: pointer;
}
input[type=submit]:active {
background: #d0d0d0;
-webkit-box-shadow: inset 0 0 1px 1px #e3e3e3;
box-shadow: inset 0 0 1px 1px #e3e3e3;
color: #000;
}

مرحله چهارم:
افزودن کد جاوااسکریپتی زیر برای کار کردن با کتابخانه Jcrop می‌باشد:
function bytesToSize(bytes) {
    var sizes = ['بایت', 'کیلو بایت', 'مگابایت'];
    if (bytes == 0) return 'n/a';
    var i = parseInt(Math.floor(Math.log(bytes) / Math.log(1024)));
    return (bytes / Math.pow(1024, i)).toFixed(1) + ' ' + sizes[i];
};

function updateInfo(e) {
    $('#x1').val(e.x);
    $('#y1').val(e.y);
    $('#x2').val(e.x2);
    $('#y2').val(e.y2);
};

var jcrop_api, boundx, boundy;
function fileSelectHandler() {

    var oFile = $('#image_file')[0].files[0];

    $('.error').hide();
    var rFilter = /^(image\/jpeg|image\/png)$/i;
    if (!rFilter.test(oFile.type)) {
        $('.error').html('فقط تصویر معتبر انتخاب نمایید').show();
        return;
    }

   
    var oImage = document.getElementById('preview');

    var oReader = new FileReader();
    oReader.onload = function (e) {

        oImage.src = e.target.result;
        

        oImage.onload = function () { 
          

            $('.step2').fadeIn(500);

            var sResultFileSize = bytesToSize(oFile.size);
            $('#filesize').val(sResultFileSize);
            $('#filetype').val(oFile.type);
            $('#filedim').val(oImage.naturalWidth + ' x ' + oImage.naturalHeight);
     
            if (typeof jcrop_api != 'undefined') {
                jcrop_api.destroy();
                jcrop_api = null;
                $('#preview').width(oImage.naturalWidth);
                $('#preview').height(oImage.naturalHeight);
            }
  
                $('#preview').Jcrop({

                    aspectRatio: 2,
                    bgFade: true,
                    bgOpacity: .3, 
                    onChange: updateInfo,
                    onSelect: updateInfo
                }, function () {
 
                    //var bounds = this.getBounds();
                    //var boundx = bounds[0];
                    //var boundy = bounds[1];

                    // Store the Jcrop API in the jcrop_api variable
                    jcrop_api = this;
                });
        };
    };
    oReader.readAsDataURL(oFile);
}

تابع fileSelectHandler

function fileSelectHandler() {
    var oFile = $('#image_file')[0].files[0];
    $('.error').hide();
    var rFilter = /^(image\/jpeg|image\/png)$/i;
    if (!rFilter.test(oFile.type)) {
        $('.error').html('فقط تصویر معتبر انتخاب نمایید').show();
        return;
    }
این تابع که مستقیما به input file رویداد Onchange متصل است. فایل انتخابی آن را خوانده و نوع تصویر را بررسی میکند. اگر تصویر از نوع Jpeg یا Png نباشد، یک خطا را به کاربر نشان میدهد و با return شدن از ادامه کد جلوگیری میکنیم.
در ادامه همین تابع بالا، کدهای زیر را اضافه می‌کنیم:
   var oImage = document.getElementById('preview');
    var oReader = new FileReader();
    oReader.onload = function (e) {

        oImage.src = e.target.result;
        oImage.onload = function () {
       
            $('.step2').fadeIn(500);

            var sResultFileSize = bytesToSize(oFile.size);
            $('#filesize').val(sResultFileSize);
            $('#filetype').val(oFile.type);
            $('#filedim').val(oImage.naturalWidth + ' x ' + oImage.naturalHeight);
   
            if (typeof jcrop_api != 'undefined') {
                jcrop_api.destroy();
                jcrop_api = null;
                $('#preview').width(oImage.naturalWidth);
                $('#preview').height(oImage.naturalHeight);
            }
            $('#preview').Jcrop({

                aspectRatio: 2,
                bgFade: true, 
                bgOpacity: .3, 
                onChange: updateInfo,
                onSelect: updateInfo,
                onRelease: clearInfo
            }, function () {

                //var bounds = this.getBounds();
                //var boundx = bounds[0];
                //var boundy = bounds[1];

                jcrop_api = this;
            });
        };
    };
    oReader.readAsDataURL(oFile);

FileReader یکی از توابع موجود در HTML است که مستندات آن در سایت موزیلا موجود است و قابلیت خواندن غیرهمزمان فایلها و اشیا Blob را دارد. در خط آخر به عنوان پارامتر ما فایلی را که در آپلودر خوانده ایم و در مرحله قبل نوع فایل آن را بررسی کردیم، پاس میکنیم و باعث می‌شود که رویداد Load شیء FileReader صدا زده شود.
در این رویداد ابتدا اطلاعات این فایل را از قبیل سایز و ابعاد و نوع فایل، خوانده و در همان تگ Div که با کلاس info تعیین شده بود، نمایش می‌دهیم. سپس متغیر jcrop_api  را که به صورت global در بالای تابع صدا زدیم، بررسی میکنم که آیا از قبل پر شده‌است یا خیر؟ اگر از قبل پرشده‌است باید شیء Jcrop را که به آن اعمال شده است، نابود و آن را نال کنیم تا برای تصویر جدید آماده شود. این کد زمانی کاربرد دارد که کاربر از تصویر قبلی انصراف داده‌است و تصویر جدیدی را انتخاب نموده است یا اینکه عملیات دارد به صورت ایجکسی پیاده می‌شود. اگر عملیات نابودی روی این پلاگین صورت نگیرد، برای مرتبه دوم کار نخواهد کرد.


سپس پلاگین جی‌کوئری Jcrop را بر روی آن اعمال می‌کنیم. در پرامتر اول یک سری تنظیمات اولیه را انجام می‌دهیم که در ادامه با آن آشنا می‌شویم و در پارامتر دوم یک callback را به آن پاس میکنیم تا بعد از آماده شدن پلاگین اجرا شود که در آن شیء جدید ایجاد شده یعنی this را در متغیری به اسم jcrop_api دخیره میکنیم تا در بررسی‌های آتی که در بند بالا توضیح داده شد، در دسترس داشته باشیم. همچنین در این تابع شما می‌توانید اندازه تصویر انتخابی را نیز داشته باشید.

این پلاگین شامل option‌های متفاوتی در پارامتر اول است که آن‌ها را بررسی می‌کنیم:
MinSize : شما میتوانید حداقل پهنا و ارتفاعی را برای برش زدن تصویر در نظر بگیرید.
minSize:[40,20]
پارامتر دوم aspectRatio جهت نگهداری تناسب بین پهنا و ارتفاع می‌باشد. تنظیم زیر برای تناسب 3 به دو می‌باشد.
aspectRatio:1.5
bgFade اگر با true مقدار دهی شود عملیات برش در حین تاریک شدن صفحه (محلی که جزء برش نیست) و یا بالعکس آن با یک Fade صورت خواهد گرفت.
bgOpacity از 0 تا یک مقدار میگیرد و میزان opacity محل‌های تاریک را تعیین می‌کند. همچنین شامل سه رویداد onSelect,onChange,onrelease هم می‌باشد که به ترتیب در موارد زیر رخ میدهند:
ناحیه مورد نظر انتخاب شد.
ناحیه مورد نظر در حالت انتخاب است و ماوس در حال درگ شدن است و با هر حرکتی ماوس اجرا می‌گردد.
ناحیه انتخابی از حالت انتخاب خارج شد.


دو رویداد اول یعنی onchange و onSelect را برای به روزسانی فیلدهای مخفی و مختصات استفاده میکنیم:

function updateInfo(e) {
    $('#x1').val(e.x);
    $('#y1').val(e.y);
    $('#x2').val(e.x2);
    $('#y2').val(e.y2);
};

این مختصات از طریق یک پارامتر به آن‌ها پاس می‌شود. به غیر از این چهار عدد مختصات می‌توانید با استفاده از متغیرهای w و h هم اندازه پهنا و ارتفاع محل برش خورده را نیز به دست آورید. هر چند که این اعداد، از تفریق خود مختصات هم به دست می‌آیند.
یک تابع جزئی دیگر هم در این فایل وجود دارد که حین نمایش اندازه تصویر، واحد نمایش مناسب آن را برای ما انتخاب میکند:
function bytesToSize(bytes) {
    var sizes = ['بایت', 'کیلو بایت', 'مگابایت'];
    if (bytes == 0) return 'n/a';
    var i = parseInt(Math.floor(Math.log(bytes) / Math.log(1024)));
    return (bytes / Math.pow(1024, i)).toFixed(1) + ' ' + sizes[i];
};

بعد از اینکه کدهای سمت کلاینت را تمام کردیم لازم است با نحوه برش تصویر در سمت سرور هم آشنا شویم:
public static byte[] Resize(this byte[] byteImageIn, int x1,int y1,int x2,int y2)
        {

            ImageConverter ic = new ImageConverter();
            Image src = (Image)(ic.ConvertFrom(byteImageIn)); 

            Bitmap target = new Bitmap(x2 - x1, y2 - y1);
            using (Graphics graphics = Graphics.FromImage(target))
                graphics.DrawImage(src, new Rectangle(0, 0, target.Width, target.Height),
                    new Rectangle(x1,y1,x2-x1,y2-y1), 
                    GraphicsUnit.Pixel);
            src = target;
            using (var ms = new MemoryStream())
            {
                src.Save(ms, System.Drawing.Imaging.ImageFormat.Jpeg);
                return ms.ToArray();
            }

 }

از آنجا که ما تصاویر را در دیتابیس به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها ذخیره میکنیم، extension method ذکر شده در بالا تصویر را در حالت آرایه‌ای از بایت‌ها برش می‌دهد. بدیهی که بسته به نیاز شما کد بالا دست خوش تغییراتی خواهد شد. ابتدا تصویر باینری را به شی Image تبدیل میکنیم و یک شیء Bitmap جدید را به عنوان بوم خالی و به اندازه کادر برش ایجاد می‌کنیم تا تصویر برش خورده در آن قرار بگیرد و سپس توسط متد DrawImage میخواهیم که تصویر مبدا را با مختصات شیء Rectangle از نقطه 0 و 0 بوم آغاز کرده و تا انتهای آن شروع به ترسیم کند. سپس آن را ذخیره و مجددا در قالب همان آرایه‌ای از بایت‌ها بر می‌گردانیم.

تنها یک نکته را به خاطر داشته باشید که مقادیر مختصاتی که پلاگین جی کوئری ارسال میکند در قالب اعداد اعشاری هستند و برای ارسال و دریافت آن‌ها در سرور این نکته را به خاطر داشته باشید.

مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت چهارم
در قسمت قبل مقدمه ای راجع به انواع منابع موجود در ASP.NET و برخی مسائل پیرامون آن ارائه شد. در این قسمت راجع به نحوه رفتار ASP.NET در برخورد با انواع منابع بحث می‌شود.

مدیریت منابع در ASP.NET 
در مدل پرووایدر منابع در ASP.NET کار مدیریت منابع از کلاس ResourceProviderFactory شروع می‌شود. این کلاس که از نوع abstract تعریف شده است، دو متد برای فراهم کردن پرووایدرهای کلی و محلی دارد.
کلاس پیش‌فرض در ASP.NET برای پیاده‌سازی ResourceProviderFactory در اسمبلی System.Web قرار دارد. این کلاس که ResXResourceProviderFactory نام دارد نمونه‌هایی از کلاس‌های LocalResxResourceProvider و GlobalResxResourceProvider را برمی‌گرداند. درباره این کلاس‌ها در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

نکته: هر سه کلاس پیش‌فرض اشاره شده در بالا و نیز سایر کلاس‌های مربوط به عملیات مدیریت منابع در آن‌ها، همگی در فضای نام System.Web.Compilation قرار دارند و متاسفانه دارای سطح دسترسی internal هستند. بنابراین به صورت مستقیم در دسترس نیستند.

برای نمونه با توجه به تصویر فرضی نشان داده شده در قسمت قبل، در اولین بارگذاری صفحه SubDir1\Page1.aspx عبارات ضمنی بکاربرده شده در این صفحه برای منابع محلی (در قسمت قبل شرح داده شده است) باعث فراخوانی متد مربوط به Local Resources در کلاس ResXResourceProviderFactory می‌شود. این متد نمونه‌ای از کلاس LocalResXResourceProvider برمی‌گرداند. (در ادامه با نحوه سفارشی‌سازی این کلاس‌ها نیز آشنا خواهیم شد).
رفتار پیش‌فرض این پرووایدر این است که نمونه‌ای از کلاس ResourceManager با توجه به کلید درخواستی برای صفحه موردنظر (مثلا نوع Page1.aspx در اسمبلی App_LocalResources.subdir1.XXXXXX که در تصویر موجود در قسمت قبل نشان داده شده است) تولید می‌کند. حال این کلاس با استفاده از کالچر مربوط به درخواست موردنظر، ورودی موردنظر را از منبع مربوطه استخراج می‌کند. مثلا اگر کالچر موردبحث es (اسپانیایی) باشد، اسمبلی ستلایت موجود در مسیر نسبی \es\ انتخاب می‌شود.
برای روشن‌تر شدن بحث به تصویر زیر که عملیات مدیریت منابع پیش فرض در ASP.NET در درخواست صفحه Page1.aspx از پوشه SubDir1 را نشان می‌دهد، دقت کنید:

همانطور که در قسمت اول این سری مطالب عنوان شد، رفتار کلاس ResourceManager برای یافتن کلیدهای Resource، استخراج آن از نزدیکترین گزینه موجود است. یعنی مثلا برای یافتن کلیدی در کالچر es در مثال بالا، ابتدا اسمبلی‌های مربوط به این کالچر جستجو می‌شود و اگر ورودی موردنظر یافته نشد، جستجو در اسمبلی‌های ستلایت پیش‌فرض سیستم موجود در ریشه فولدر bin برنامه ادامه می‌یابد، تا درنهایت نزدیک‌ترین گزینه پیدا شود (فرایند fallback).

نکته: همانطور که در تصویر بالا نیز مشخص است، نحوه نامگذاری اسمبلی منابع محلی به صورت <App_LocalResources.<SubDirectory>.<A random code است.

نکته: پس از اولین بارگذاری هر اسمبلی، آن اسمبلی به همراه خود نمونه کلاس ResourceManager که مثلا توسط کلاس LocalResXResourceProvider تولید شده است در حافظه سرور کش می‌شوند تا در استفاده‌های بعدی به کار روند.

نکته: فرایند مشابه‌ای برای یافتن کلیدها در منابع کلی (Global Resources) به انجام می‌رسد. تنها تفاوت آن این است که کلاس ResXResourceProviderFactory نمونه‌ای از کلاس GlobalResXResourceProvider تولید می‌کند.

چرا پرووایدر سفارشی؟
تا اینجا بالا با کلیات عملیاتی که ASP.NET برای بارگذاری منابع محلی و کلی به انجام می‌رساند، آشنا شدیم. حالا باید به این پرسش پاسخ داد که چرا پرووایدری سفارشی نیاز است؟ علاوه بر دلایلی که در قسمت‌های قبلی به آنها اشاره شد، می‌توان دلایل زیر را نیز برشمرد:
 
- استفاده از منابع و یا اسمبلی‌های ستلایت موجود - اگر بخواهید در برنامه خود از اسمبلی‌هایی مشترک، بین برنامه‌های ویندوزی و وبی استفاده کنید، و یا بخواهید به هردلیلی از اسمبلی‌های جداگانه‌ای برای این منابع استفاده کنید، مدل پیش‌فرض موجود در ASP.NET جوابگو نخواهد بود.

- استفاده از منابع دیگری به غیر از فایلهای resx. مثل دیتابیس - برای برنامه‌های تحت وب که صفحات بسیار زیاد به همراه ورودی‌های بیشماری از Resourceها دارند، استفاده از مدل پرووایدر منابع پیش‌فرض در ASP.NET و ذخیره تمامی این ورودی‌ها درون فایل‌های resx. بار نسبتا زیادی روی حافظه سرور خواهد گذاشت. درصورت مدیریت بهینه فراخوانی‌های سمت دیتابیس می‌توان با بهره‌برداری از جداول یک دیتابیس به عنوان منبع، کمک زیادی به وب سرور کرد! هم‌چنین با استفاده از دیتابیس می‌توان مدیریت بهتری بر ورودی‌ها داشت و نیز امکان ذخیره‌سازی حجم بیشتری از داده‌ها در اختیار توسعه دهنده قرار خواهد گرفت.
البته به غیر از دیتابیس و فایل‌های resx. نیز گزینه‌های دیگری برای ذخیره‌سازی ورودی‌های این منابع وجود دارند. به عنوان مثال می‌توان مدیریت این منابع را کلا به سیستم دیگری سپرد و درخواست ورودی‌های موردنیاز را به یکسری وب‌سرویس سپرد. برای پیاده سازی چنین سیستمی نیاز است تا مدلی سفارشی تهیه و استفاده شود.

- پیاده سازی امکان به روزرسانی منابع در زمان اجرا - درصورتی‌که بخواهیم امکان بروزرسانی ورودی‌ها را در زمان اجرا در استفاده از فایلهای resx. داشته باشیم، یکی از راه‌حل‌ها، سفارشی سازی این پرووایدرهاست.

مدل پرووایدر منابع
همانطور که قبلا هم اشاره شد، وظیفه استخراج داده‌ها از Resourceها به صورت پیش‌فرض، درنهایت بر عهده نمونه‌ای از کلاس ResourceManager است. در واقع این کلاس کل فرایند انتخاب مناسب‌ترین کلید از منابع موجود را با توجه به کالچر رابط کاربری (UI Culture) در ثرد جاری کپسوله می‌کند. درباره این کلاس در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.
هم‌چنین بازهم همانطور که قبلا توضیح داده شد، استفاده از ورودی‌های منابع موجود به دو روش انجام می‌شود. استفاده از عبارات بومی‌سازی و نیز با استفاده از برنامه‌نویسی که ازطریق دومتد GetLocalResourceObject و GetGlobalResourceObject انجام می‌شود. درضمن کلیه عبارات بومی‌سازی در زمان رندر صفحات وب درنهایت تبدیل به فراخوانی‌هایی از این دو متد در کلاس TemplateControl خواهند شد.
عملیات پس از فراخوانی این دو متد جایی است که مدل Resource Provider پیش‌فرض ASP.NET وارد کار می‌شود. این فرایند ابتدا با فراخوانی نمونه‌ای از کلاس ResourceProviderFactory آغاز می‌شود که پیاده‌سازی پیش‌فرض آن در کلاس ResXResourceProviderFactory قرار دارد.
این کلاس سپس با توجه به نوع منبع درخواستی (Global یا Local) نمونه‌ای از پرووایدر مربوطه (که باید اینترفیس IResourceProvider را پیاده‌سازی کرده باشند) را تولید می‌کند. پیاده‌سازی پیش‌فرض این پرووایدرها در ASP.NET در کلاس‌های GlobalResXResourceProvider و LocalResXResourceProvider قرار دارد.
این پروایدرها درنهایت باتوجه به محل ورودی درخواستی، نمونه مناسب از کلاس RsourceManager را تولید و استفاده می‌کنند.
هم‌چنین در پروایدرهای محلی، برای استفاده از عبارات بومی‌سازی ضمنی، نمونه‌ای از کلاس ResourceReader مورد استفاده قرار می‌گیرد. در زمان تجزیه و تحلیل صفحه وب درخواستی در سرور، با استفاده از این کلاس کلیدهای موردنظر یافته می‌شوند. این کلاس درواقع پیاده‌سازی اینترفیس IResourceReader بوده که حاوی یک Enumerator که جفت داده‌های Key-Value از کلیدهای Resource را برمی‌گرداند، است.
تصویر زیر نمایی کلی از فرایند پیش‌فرض موردبحث را نشان می‌دهد:

این فرایند باتوجه به پیاده سازی نسبتا جامع آن، قابلیت بسیاری برای توسعه و سفارشی سازی دارد. بنابراین قبل از ادامه مبحث بهتر است، کلاس‌های اصلی این مدل بیشتر شرح داده شوند.

پیاده‌سازی‌ها
کلاس ResourceProviderFactory به صورت زیر تعریف شده است:
public abstract class ResourceProviderFactory
{
    public abstract IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey);
    public abstract IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath);
}
همانطور که مشاهده می‌کنید دو متد برای تولید پرووایدرهای مخصوص منابع کلی و محلی در این کلاس وجود دارد. پرووایدر کلی تنها نیاز به نام کلید Resource برای یافتن داده موردنظر دارد. اما پرووایدر محلی به مسیر صفحه درخواستی برای اینکار نیاز دارد که با توجه به توضیحات ابتدای این مطلب کاملا بدیهی است.
پس از تولید پرووایدر موردنظر با استفاده از متد مناسب با توجه به شرایط شرح داده شده در بالا، نمونه تولیدشده از کلاس پرووایدر موردنظر وظیفه فراهم‌کردن کلیدهای Resource را برعهده دارد. پرووایدرهای موردبحث باید اینترفیس IResourceProvider را که به صورت زیر تعریف شده است، پیاده سازی کنند:
public interface IResourceProvider
{
    IResourceReader ResourceReader { get; }
    object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture);
}
همانطور که می‌بینید این پرووایدرها باید یک RsourceReader برای خواندن کلیدهای Resource فراهم کنند. همچنین یک متد با عنوان GetObject که کار اصلی برگرداندن داده ذخیره‌شده در ورودی موردنظر را برعهده دارد باید در این پرووایدرها پیاده‌سازی شود. همانطور که قبلا اشاره شد، پیاده‌سازی پیش‌فرض این کلاس‌ها درنهایت نمونه‌ای از کلاس ResourceManager را برای یافتن مناسب‌ترین گزینه از بین کلیدهای موجود تولید می‌کند. این نمونه مورد بحث در متد GetObject مورد استفاده قرار می‌گیرد. 

نکته: کدهای نشان‌داده‌شده در ادامه مطلب با استفاده از ابزار محبوب ReSharper استخراج شده‌اند. این ابزار برای دریافت این کدها معمولا از APIهای سایت SymbolSource.org استفاده می‌کند. البته منبع اصلی تمام کدهای دات نت فریمورک همان referencesource.microsoft.com است.
 
کلاس ResXResourceProviderFactory
پیاده‌سازی پیش‌فرض کلاس ResourceProviderFactory در ASP.NET که در کلاس ResXResourceProviderFactory قرار دارد، به صورت زیر است:
// Type: System.Web.Compilation.ResXResourceProviderFactory
// Assembly: System.Web, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b03f5f7f11d50a3a
// Assembly location: C:\Windows\Microsoft.NET\assembly\GAC_32\System.Web\v4.0_4.0.0.0__b03f5f7f11d50a3a\System.Web.dll

using System.Runtime;
using System.Web;
namespace System.Web.Compilation
{
  internal class ResXResourceProviderFactory : ResourceProviderFactory
  {
    [TargetedPatchingOptOut("Performance critical to inline this type of method across NGen image boundaries")]
    public ResXResourceProviderFactory()    {    }
    public override IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey)
    {
      return (IResourceProvider) new GlobalResXResourceProvider(classKey);
    }
    public override IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath)
    {
      return (IResourceProvider) new LocalResXResourceProvider(VirtualPath.Create(virtualPath));
    }
  }
}
در این کلاس برای تولید پرووایدر منابع محلی از کلاس VirtualPath استفاده شده است که امکاناتی جهت استخراج مسیرهای موردنظر با توجه به مسیر نسبی و مجازی ارائه‌شده فراهم می‌کند. متاسفانه این کلاس نیز با سطح دسترسی internal تعریف شده است و امکان استفاده مستقیم از آن وجود ندارد.
 
کلاس GlobalResXResourceProvider
پیاده‌سازی پیش‌فرض اینترفیس IResourceProvider در ASP.NET برای منابع کلی که در کلاس GlobalResXResourceProvider قرار دارد، به صورت زیر است:
internal class GlobalResXResourceProvider : BaseResXResourceProvider
{
  private string _classKey;
  internal GlobalResXResourceProvider(string classKey)
  {
    _classKey = classKey;
  }
  protected override ResourceManager CreateResourceManager()
  {
    string fullClassName = BaseResourcesBuildProvider.DefaultResourcesNamespace + "." + _classKey;
    // If there is no app resource assembly, return null
    if (BuildManager.AppResourcesAssembly == null)
      return null;
    ResourceManager resourceManager = new ResourceManager(fullClassName, BuildManager.AppResourcesAssembly);
    resourceManager.IgnoreCase = true;
    return resourceManager;
  }
  public override IResourceReader ResourceReader
  {
    get
    {
      // App resources don't support implicit resources, so the IResourceReader should never be needed 
      throw new NotSupportedException();
    }
  }
}
در این کلاس عملیات تولید نمونه مناسب از کلاس ResourceManager انجام می‌شود. مقدار BaseResourcesBuildProvider.DefaultResourcesNamespace به صورت زیر تعریف شده است:
internal const string DefaultResourcesNamespace = "Resources";
که قبلا هم درباره این مقدار پیش فرض اشاره‌ای شده بود.
پارامتر classKey درواقع اشاره به نام فایل اصلی منبع کلی دارد. مثلا اگر این مقدار برابر Resource1 باشد، کلاس ResourceManager برای نوع داده Resources.Resource1 تولید خواهد شد.
هم‌چنین اسمبلی موردنظر برای یافتن ورودی‌های منابع کلی که از BuildManager.AppResourcesAssembly دریافت شده است، به صورت پیش فرض هم‌نام با مسیر منابع کلی و با عنوان App_GlobalResources تولید می‌شود.
کلاس BuildManager فرایندهای کامپایل کدها و  صفحات برای تولید اسمبلی‌ها و نگهداری از آن‌ها در حافظه را مدیریت می‌کند. این کلاس که محتوای نسبتا مفصلی دارد (نزدیک به 2000 خط کد) به صورت public و sealed تعریف شده است. بنابراین با ریفرنس دادن اسمبلی System.Web در فضای نام System.Web.Compilation در دسترس است، اما نمی‌توان کلاسی از آن مشتق کرد. BuildManager حاوی تعداد زیادی اعضای استاتیک برای دسترسی به اطلاعات اسمبلی‌هاست. اما متاسفانه بیشتر آن‌ها سطح دسترسی عمومی ندارند.

نکته: همانطور که در بالا نیز اشاره شد، ازآنجاکه کلاس ResourceReader در اینجا تنها برای عبارات بومی سازی ضمنی کاربرد دارد، و نیز عبارات بومی‌سازی ضمنی تنها برای منابع محلی کاربرد دارند، در این کلاس برای خاصیت مربوطه در پیاده سازی اینترفیس IResourceProvider یک خطای عدم پشتیبانی (NotSupportedException) صادر شده است.

کلاس LocalResXResourceProvider
پیاده‌سازی پیش‌فرض اینترفیس IResourceProvider در ASP.NET برای منابع محلی که در کلاس LocalResXResourceProvider قرار دارد، به صورت زیر است:
internal class LocalResXResourceProvider : BaseResXResourceProvider
{
  private VirtualPath _virtualPath;
  internal LocalResXResourceProvider(VirtualPath virtualPath)
  {
    _virtualPath = virtualPath;
  }
  protected override ResourceManager CreateResourceManager()
  {
    ResourceManager resourceManager = null;
    Assembly pageResAssembly = GetLocalResourceAssembly();
    if (pageResAssembly != null)
    {
      string fileName = _virtualPath.FileName;
      resourceManager = new ResourceManager(fileName, pageResAssembly);
      resourceManager.IgnoreCase = true;
    }
    else
    {
      throw new InvalidOperationException(SR.GetString(SR.ResourceExpresionBuilder_PageResourceNotFound));
    }
    return resourceManager;
  }
  public override IResourceReader ResourceReader
  {
    get
    {
      // Get the local resource assembly for this page 
      Assembly pageResAssembly = GetLocalResourceAssembly();
      if (pageResAssembly == null) return null;
      // Get the name of the embedded .resource file for this page 
      string resourceFileName = _virtualPath.FileName + ".resources";
      // Make it lower case, since GetManifestResourceStream is case sensitive 
      resourceFileName = resourceFileName.ToLower(CultureInfo.InvariantCulture);
      // Get the resource stream from the resource assembly
      Stream resourceStream = pageResAssembly.GetManifestResourceStream(resourceFileName);
      // If this page has no resources, return null 
      if (resourceStream == null) return null;
      return new ResourceReader(resourceStream);
    }
  }
  [PermissionSet(SecurityAction.Assert, Unrestricted = true)]
  private Assembly GetLocalResourceAssembly()
  {
    // Remove the page file name to get its directory
    VirtualPath virtualDir = _virtualPath.Parent;
    // Get the name of the local resource assembly
    string cacheKey = BuildManager.GetLocalResourcesAssemblyName(virtualDir);
    BuildResult result = BuildManager.GetBuildResultFromCache(cacheKey);
    if (result != null)
    {
      return ((BuildResultCompiledAssembly)result).ResultAssembly;
    }
    return null;
  }
}
عملیات موجود در این کلاس باتوجه به فرایندهای مربوط به یافتن اسمبلی مربوطه با استفاده از مسیر ارائه‌شده، کمی پیچیده‌تر از کلاس قبلی است.
در متد GetLocalResourceAssembly عملیات یافتن اسمبلی متناظر با درخواست جاری انجام می‌شود. اینکار باتوجه به نحوه نامگذاری اسمبلی منابع محلی که در ابتدای این مطلب اشاره شد انجام می‌شود. مثلا اگر صفحه درخواستی در مسیر SubDir1/Page1.aspx/~ باشد، در این متد با استفاده از ابزارهای موجود عنوان اسمبلی نهایی برای این مسیر که به صورت App_LocalResources.SubDir1.XXXXX است تولید و درنهایت اسمبلی مربوطه استخراج می‌شود.
درضمن در اینجا هم کلاس ResourceManager برای نوع داده متناظر با نام فایل اصلی منبع محلی تولید می‌شود. مثلا برای مسیر مجازی SubDir1/Page1.aspx/~ نوع داده‌ای با نام Page1.aspx درنظر گرفته خواهد شد (با توجه به نام فایل منبع محلی که باید به صورت Page1.aspx.resx باشد. در قسمت قبل در این باره شرح داده شده است).

نکته: کلاس SR (مخفف String Resources) که در فضای نام System.Web قرار دارد، حاوی عناوین کلیدهای Resourceهای مورداستفاده در اسمبلی System.Web است. این کلاس با سطح دسترسی internal و به صورت sealed تعریف شده است. عنوان تمامی کلیدها به صورت ثوابتی از نوع رشته تعریف شده‌‌اند.
SR درواقع یک Wrapper بر روی کلاس ResourceManager است تا از تکرار عناوین کلیدهای منابع که از نوع رشته هستند، در جاهای مختلف برنامه جلوگیری شود. کار این کلاس مشابه کاری است که کتابخانه T4MVC برای نگهداری عناوین کنترلرها و اکشن‌ها به صورت رشته‌های ثابت انجام می‌دهد. از این روش در جای جای دات نت فریمورک برای نگهداری رشته‌های ثابت استفاده شده است!
 
نکته: باتوجه به استفاده از عبارات بومی‌سازی ضمنی در استفاده از ورودی‌های منابع محلی، خاصیت ResourceReader در این کلاس نمونه‌ای متناظر برای درخواست جاری از کلاس ResourceReader با استفاده از Stream استخراج شده از اسمبلی یافته شده، تولید می‌کند.

کلاس پایه BaseResXResourceProvider
کلاس پایه BaseResXResourceProvider که در دو پیاده‌سازی نشان داده شده در بالا استفاده شده است (هر دو کلاس از این کلاس مشتق شده‌اند)، به صورت زیر است: 
internal abstract class BaseResXResourceProvider : IResourceProvider
{
  private ResourceManager _resourceManager;
  ///// IResourceProvider implementation
  public virtual object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
  {
    // Attempt to get the resource manager
    EnsureResourceManager();
    // If we couldn't get a resource manager, return null 
    if (_resourceManager == null) return null;
    if (culture == null) culture = CultureInfo.CurrentUICulture;
    return _resourceManager.GetObject(resourceKey, culture);
  }
  public virtual IResourceReader ResourceReader { get { return null; } }
  ///// End of IResourceProvider implementation 
  protected abstract ResourceManager CreateResourceManager();
  private void EnsureResourceManager()
  {
    if (_resourceManager != null)  return;
    _resourceManager = CreateResourceManager();
  }
}
در این کلاس پیاده‌سازی اصلی اینترفیس IResourceProvider انجام شده است. همانطور که می‌بینید کار نهایی استخراج ورودی‌های منابع در متد GetObject با استفاده از نمونه فراهم شده از کلاس ResourceManager انجام می‌شود.

نکته: دقت کنید که در کد بالا درصورت فراهم نکردن مقداری برای کالچر، از کالچر UI در ثرد جاری (CultureInfo.CurrentUICulture) به عنوان مقدار پیش‌فرض استفاده می‌شود.

کلاس ResourceManager
در زمان اجرا ASP.NET کلید مربوط به منبع موردنظر را با استفاده از کالچر جاری UI انتخاب می‌کند. در قسمت اول این سری مطالب شرح کوتاهی بابت انواع کالچرها داده شد، اما برای توضیحات کاملتر به اینجا مراجعه کنید.
در ASP.NET به صورت پیش‌فرض تمام منابع در زمان اجرا از طریق نمونه‌ای از کلاس ResourceManager در دسترس خواهند بود. به ازای هر نوع Resource که درخواستی برای یک کلید آن ارسال می‌شود یک نمونه از کلاس ResourceManager ساخته می‌شود. در این هنگام (یعنی پس از اولین درخواست به کلیدهای یک منبع) اسمبلی ستلایت مناسب آن پس از یافته شدن (یا تولیدشدن در زمان اجرا) به دامین ASP.NET جاری بارگذاری می‌شود و تا زمانیکه این دامین Unload نشود در حافظه سرور باقی خواهد ماند.

نکته: کلاس ResourceManager تنها توانایی استخراج کلیدهای Resource از اسمبلی‌های ستلایتی (فایل‌های resources. که در قسمت اول به آن‌ها اشاره شد) که در AppDomain جاری بارگذاری شده‌اند را دارد.

کلاس ResourceManager به صورت زیر نمونه سازی می‌شود:
System.Resources.ResourceManager(string baseName, Assembly assemblyName)
پارامتر baseName به نام کامل ریشه اسمبلی اصلی موردنظر(با فضای نام و ...) اما بدون پسوند اسمبلی مربوطه (resources.) اشاره دارد. این نام که برابر نام کلاس نهایی تولیدشده برای منبع موردنظر است همنام با فایل اصلی و پیش‌فرض منبع (فایلی که حاوی عنوان هیچ زبان و کالچری نیست) تولید می‌شود. مثلا برای اسمبلی ستلایت با عنوان MyApplication.MyResource.fa-IR.resources باید از عبارت MyApplication.MyResource استفاده شود.
پارامتر assemblyName نیز به اسمبلی حاوی اسمبلی ستلایت اصلی اشاره دارد. درواقع همان اسمبلی اصلی که نوع داده مربوط به فایل منبع اصلی درون آن embed شده است.
مثلا:
var manager = new System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", typeof(Resource1).Assembly)
یا
var manager = new System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", Assembly.LoadFile(@"c:\MyResources\MyGlobalResources.dll"))
 
روش دیگری نیز برای تولید نمونه‌ای از این کلاس وجود دارد که با استفاده از متد استاتیک زیر که در خود کلاس ResourceManager تعریف شده است انجام می‌شود:
public static ResourceManager CreateFileBasedResourceManager(string baseName, string resourceDir, Type usingResourceSet)
در این متد کار استخراج ورودی‌های منابع مستقیما از فایل‌های resources. انجام می‌شود. در اینجا baseName نام فایل اصلی منبع بدون پیشوند resources. است. resourceDir نیز مسیری است که فایل‌های resources. در آن قرار دارند. usingResourceSet نیز نوع کلاس سفارشی سازی شده از ResourceSet برای استفاده به جای کلاس پیش‌فرض است که معمولا مقدار null برای آن وارد می‌شود تا از همان کلاس پیش‌فرض استفاده شود (چون برای بیشتر نیازها همین کلاس پیش‌فرض کفایت می‌کند).
 
نکته: برای تولید فایل resources. از یک فایل resx. میتوان از ابزار resgen همانند زیر استفاده کرد:
resgen d:\MyResources\MyResource.fa.resx

نکته: عملیاتی که درون کلاس ResourceManager انجام می‌شود پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید. این عملیات شامل فرایندهای بسیاری شامل بارگذاری کلیدهای مختلف یافته شده و مدیریت ذخیره موقت آن‌ها در حافظه (کش)، کنترل و مدیریت انواع Resource Setها، و مهمتر از همه مدیریت عملیات Fallback و ... که در نهایت شامل هزاران خط کد است که با یک جستجوی ساده قابل مشاهده و بررسی است (^).

نمونه‌سازی مناسب از ResourceManager
در کدهای نشان داده شده در بالا برای پیاده‌سازی پیش‌فرض در ASP.NET، مهمترین نکته همان تولید نمونه مناسب از کلاس ResourceManager است. پس از آماده شدن این کلاس عملیات استخراج ورودی‌های منابع براحتی و با مدیریت کامل انجام می‌شود. اما ازآنجاکه تقریبا تمامی APIهای موردنیاز با سطح دسترسی internal تعریف شده‌اند، متاسفانه تهیه و تولید این نمونه مناسب خارج از اسمبلی System.Web به صورت مستقیم وجود ندارد.
درهرصورت، برای آشنایی بیشتر با فرایند نشان داده شده، تولید این نمونه مناسب و استفاده مستقیم از آن می‌تواند مفید و نیز جالب باشد. پس از کمی تحقیق و با استفاده از Reflection به کدهای زیر رسیدم:
private ResourceManager CreateGlobalResourceManager(string classKey)
{
  var baseName = "Resources." + classKey;
  var buildManagerType = typeof(BuildManager);
  var property = buildManagerType.GetProperty("AppResourcesAssembly", BindingFlags.Static | BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.GetField);
  var appResourcesAssembly = (Assembly)property.GetValue(null, null);
  return new ResourceManager(baseName, appResourcesAssembly) { IgnoreCase = true };
}
تنها نکته کد فوق دسترسی به اسمبلی منابع کلی در خاصیت AppResourcesAssembly از کلاس BuildManager با استفاده از BindingFlagهای نشان داده شده است.
نحوه استفاده از این متد هم به صورت زیر است:
var manager = CreateGlobalResourceManager("Resource1");
Label1.Text = manager.GetString("String1");
اما برای منابع محلی کار کمی پیچیده‌تر است. کد مربوط به تولید نمونه مناسب از ResourceManager برای منابع محلی به صورت زیر خواهد بود:
private ResourceManager CreateLocalResourceManager(string virtualPath)
{
  var virtualPathType = typeof(BuildManager).Assembly.GetType("System.Web.VirtualPath", true);
  var virtualPathInstance = Activator.CreateInstance(virtualPathType, BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance, null, new object[] { virtualPath }, CultureInfo.InvariantCulture);
  var buildResultCompiledAssemblyType = typeof(BuildManager).Assembly.GetType("System.Web.Compilation.BuildResultCompiledAssembly", true);
  var propertyResultAssembly = buildResultCompiledAssemblyType.GetProperty("ResultAssembly", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
  var methodGetLocalResourcesAssemblyName = typeof(BuildManager).GetMethod("GetLocalResourcesAssemblyName", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static);
  var methodGetBuildResultFromCache = typeof(BuildManager).GetMethod("GetBuildResultFromCache", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static, null, new Type[] { typeof(string) }, null);

  var fileNameProperty = virtualPathType.GetProperty("FileName");
  var virtualPathFileName = (string)fileNameProperty.GetValue(virtualPathInstance, null);

  var parentProperty = virtualPathType.GetProperty("Parent");
  var virtualPathParent = parentProperty.GetValue(virtualPathInstance, null);
      
  var localResourceAssemblyName = (string)methodGetLocalResourcesAssemblyName.Invoke(null, new object[] { virtualPathParent });
  var buildResultFromCache = methodGetBuildResultFromCache.Invoke(null, new object[] { localResourceAssemblyName });
  Assembly localResourceAssembly = null;
  if (buildResultFromCache != null)
    localResourceAssembly = (Assembly)propertyResultAssembly.GetValue(buildResultFromCache, null);

  if (localResourceAssembly == null)
    throw new InvalidOperationException("Unable to find the matching resource file.");

  return new ResourceManager(virtualPathFileName, localResourceAssembly) { IgnoreCase = true };
}
ازجمله نکات مهم این متد تولید یک نمونه از کلاس VirtualPath برای Parse کردن مسیر مجازی واردشده برای صفحه درخواستی است. از این کلاس برای بدست آوردن نام فایل منبع محلی به همراه مسیر فولدر مربوطه جهت استخراج اسمبلی متناظر استفاده میشود.
نکته مهم دیگر این کد دسترسی به متد GetLocalResourcesAssemblyName از کلاس BuildManager است که با استفاده از مسیر فولدر مربوط به صفحه درخواستی نام اسمبلی منبع محلی مربوطه را برمی‌گرداند.
درنهایت با استفاده از متد GetBuildResultFromCache از کلاس BuildManager اسمبلی موردنظر بدست می‌آید. همانطور که از نام این متد برمی‌آید این اسمبلی از کش خوانده می‌شود. البته مدیریت این اسمبلی‌ها کاملا توسط BuildManager و سایر ابزارهای موجود در ASP.NET انجام خواهد شد.

نحوه استفاده از متد فوق نیز به صورت زیر است: 
var manager = CreateLocalResourceManager("~/Default.aspx");
Label1.Text = manager.GetString("Label1.Text");
 
نکته: ارائه و شرح کدهای پیاده‌سازی‎‌های پیش‌فرض برای آشنایی با نحوه صحیح سفارشی سازی این کلاس‌ها آورده شده است. پس با دقت بیشتر بر روی این کدها سعی کنید نحوه پیاده‌سازی مناسب را برای سفارشی‌سازی موردنظر خود پیدا کنید.

تا اینجا با مقدمات فرایند تولید پرووایدرهای سفارشی برای استفاده در فرایند بارگذاری ورودی‌های Resourceها آشنا شدیم. در ادامه به بحث تولید پرووایدرهای سفارشی برای استفاده از دیگر انواع منابع (به غیر از فایل‌های resx.) خواهم پرداخت.

منابع:
مطالب
مدیریت رجیستری در #C

رجیستری یک پایگاه داده‌ی سیستمی است که برنامه‌ها، اجزای سیستم و اطلاعات پیکربندی در آن ذخیره و بازیابی می‌شود. داده‌های ذخیره شده در رجیستری مطابق با نسخه ویندوز فرق می‌کنند. نرم‌افزارها برای بازیابی، تغییر و پاک کردن رجیستری از API ‌های مختلفی استفاده می‌کنند. خوشبختانه .NET نیز امکانات لازم برای مدیریت رجیستری را فراهم کرده است.

در صورت رخداد خطا در رجیستری، امکان خراب شدن ویندوز وجود دارد در نتیجه با احتیاط عمل کنید و قبل از هر کاری  از رجیستری پشتیبان تهیه نمایید. قبل از شروع به کدنویسی قدری با ساختار رجیستری آشنا شویم تا در ادامه قادر به درک مفاهیم باشیم.

ساختار رجیستری

رجیستری اطلاعات را در ساختار درختی نگاه می‌دارد. هر گره در درخت، یک کلید ( key ) نامیده می‌شود. هر کلید می‌تواند شامل چندین زیرکلید ( subkey ) و چندین مقدار ( value ) باشد. در برخی موارد، وجود یک کلید تمام اطلاعاتی است که نرم افزار بدان نیاز دارد و در برخی موارد، برنامه کلید را باز کرده و مقادیر مربوط به آن کلید را می‌خواند. یک کلید می‌تواند هر تعداد مقدار داشته باشد و مقادیر به هر شکلی می‌توانند باشند. هر کلید شامل یک یا چند کاراکتر است. نام کلیدها نمی‌توانند کاراکتر “\” را داشته باشند. نام هر زیرکلید یکتاست و وابسته به کلیدی است که در سلسله مراتب، بلافاصله بالای آن می‌آید. نام کلیدها باید انگلیسی باشند اما مقادیر را به هر زبانی می‌توان نوشت. در زیر یک نمونه از ساختار رجیستری را مشاهده می‌کنید که در نرم‌افزار registry editor به نمایش در آمده است.

هر کدام از درخت‌های زیر my computer یک کلید است. HKEY_LOCAL_MACHINE دارای زیرکلید‌هایی مثل HARDWARE ، SAM و SECURITY است. هر مقدار شامل یک اسم، نوع و داده‌های درون آن است. برای مثال MaxObjectNumber از مقادیر زیرکلید HKEY_LOCAL_MACHINE\HARDWARE\DEVICEMAP\VIDEO است. داده‌های درون هر مقدار می‌تواند از انواع باینری، رشته‌ای و عددی باشد؛ برای مثال MaxObjectNumber یک عدد ۳۲ بیتی است.

محدودیت‌های فنی برای نوع و اندازه‌ی اطلاعاتی که در رجیستری ذخیره می‌گردد، وجود دارد. برنامه‌ها باید اطلاعات اولیه و پیکربندی را در رجیستری نگه دارند وسایر داده‌ها را در جای دیگر ذخیره کنند. معمولا داده‌های بیش‌تر از یک یا دو کیلوبایت باید در یک فایل ذخیره شوند و با استفاده از یک کلید در رجیستری به آن فایل رجوع کرد. برای حفظ فضای ذخیره سازی باید داده‌های شبیه به هم در یک ساختار جمع آوری گردند و ساختار را به عنوان یک مقدار ذخیره کرد؛ به جای آن که هر عضو ساختار را به عنوان یک کلید ذخیره کرد. ذخیره سازی اطلاعات به صورت باینری این امکان را می‌دهد که اطلاعات را در یک مقدار ذخیره کنید.

اطلاعات رجیستری در پیج فایل ( Page File ) ذخیره می‌شوند. پیج فایل ناحیه‌ای از حافظه RAM است که می‌تواند در زمانی که استفاده نمی‌شود به Hard منتقل شود. اندازه‌ی پیج فایل به وسیله‌ی مقدار PagedPoolSize در کلید HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Control\Session Manager\Memory Management مطابق با جدول زیر تنظیم می‌گردد.

مقدار

توضیحات

0×00000000

سیستم یک مقدار بهینه را تعیین می‌کند

0x1–0x20000000

یک اندازه مشخص برحسب بایت که در این بازه باشد

0xFFFFFFFF

سیستم بیش‌ترین مقدار ممکن را تشخیص می‌دهد

کلیدهای از پیش تعریف شده

یک برنامه قبل از آن که اطلاعاتی را در رجیستری درج کند باید یک کلید را باز کند. برای باز کردن یک کلید می‌توان از سایر کلیدهایی که باز هستند، استفاده کرد. سیستم کلیدهایی را از پیش تعریف کرده که همیشه باز هستند. در ادامه کلیدهای از پیش تعریف شده را قدری بررسی می‌کنیم.

HKEY_CLASSES_ROOT

زیرشاخه‌های این کلید، انواع اسناد و خصوصیات مربوط به آن‌ها را مشخص می‌کنند. این شاخه نباید در یک سرویس یا برنامه‌ای که کاربران متعدد دارد، مورد استفاده قرار گیرد.

HKEY_CURRENT_USER

زیرشاخه‌های این کلید، تنظیمات مربوط به کاربر جاری را مشخص می‌کنند. این تنظیمات شامل متغیرهای محیطی، اطلاعات درباره‌ی برنامه‌ها، رنگ‌ها، پرینترها، ارتباطات شبکه و تنظیمات برنامه‌هاست. به طور مثال مایکروسافت اطلاعات مربوط به برنامه‌های خود را در کلید HKEY_CURRENT_USER\Software\Microsoft ذخیره می‌کند. هر کدام از برنامه‌ها یک زیرکلید در کلید مزبور را به خود اختصاص داده‌اند. این شاخه نیز نباید در یک سرویس یا برنامه‌ای که کاربران متعدد دارد، مورد استفاده قرار گیرد.

HKEY_LOCAL_MACHINE

زیرشاخه‌های این کلید، وضعیت فیزیکی کامپیوتر را مشخص می‌کنند که شامل حافظه‌ی سیستم، سخت‌افزار و نرم‌افزارهای نصب شده بر روی سیستم، اطلاعات پیکربندی، تنظیمات ورود به سیستم، اطلاعات امنیتی شبکه و اطلاعات دیگر سیستم است.

HKEY_USERS

زیرشاخه‌های این کلید، پیکربندی کاربران پیش فرض، جدید، جاری سیستم و به طور کلی همه‌ی کاربران را مشخص می‌کند.

HKEY_CURRENT_CONFIG

زیرشاخه‌های این کلید، اطلاعاتی درباره وضعیت سخت‌افزار کامپیوتر در اختیار ما می‌گذارند. در واقع این کلید نام مستعاری برای کلید HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Hardware Profiles\Current است که در ویندوزهای قبل از ۳.۵۱ NT وجود نداشته است.

کندوهای رجیستری

یک کندو ( Hive ) یک گروه از کلیدها، زیرکلیدها و مقادیر در رجیستری است که یک مجموعه از فایل‌های پشتیبان را به همراه دارد. در هنگام بوت ویندوز، اطلاعات از این فایل‌ها استخراج می‌شوند. شما هم چنین می‌توانید با استفاده از Import در منوی فایل registry editor به صورت دستی این کار را انجام دهید. زمانی که ویندوز را خاموش می‌کنید، اطلاعات کندوها در فایل‌های پشتیبان نوشته می‌شوند. شما می‌توانید این کار را به طور دستی با Export در منوی فایل registry editor نیز انجام دهید.

فایل‌های پشتیبان همه کندوها به جز HKEY_CURRENT_USER در شاخه‌ی Windows Root\System32\config قرار دارند. فایل‌های پشتیبان HKEY_CURRENT_USER در شاخه‌ی System Root\Documents and Settings\Username قرار دارند. پسوند فایل‌ها در این شاخه‌ها، نوع داده‌هایی که در بر دارند را نشان می‌دهند. در جدول زیر برخی کندوها و فایل‌های پشتیبانشان آمده است.

کندوی رجیستری

فایل‌های پشتیبان

HKEY_CURRENT_CONFIG

System, System.alt, System.log, System.sav

HKEY_CURRENT_USER

Ntuser.dat, Ntuser.dat.log

HKEY_LOCAL_MACHINE\SAM

Sam, Sam.log, Sam.sav

HKEY_LOCAL_MACHINE\Security

Security, Security.log, Security.sav

HKEY_LOCAL_MACHINE\Software

Software, Software.log, Software.sav

HKEY_LOCAL_MACHINE\System

System, System.alt, System.log, System.sav

HKEY_USERS\.DEFAULT

Default, Default.log, Default.sav

هر زمان که یک کاربر به کامپیوتر وارد می‌شود، یک کندوی جدید با فایل‌های مجزا برای آن کاربر ساخته می‌شود که کندوی پروفایل کاربر نام دارد. یک کندوی کاربر، اطلاعاتی شامل تنظیمات برنامه‌های کاربر، تصویر زمینه، ارتباطات شبکه و پرینترها را در بر دارد. کندوهای پروفایل کاربر در کلید HKEY_USERS قرار دارند. مسیر فایل‌های پشتیبان این کندوها در کلید HKEY_LOCAL_MACHINE\SOFTWARE\Microsoft\Windows NT\CurrentVersion\ProfileList\SID\ ProfileImagePath مشخص شده است. مقدار ProfileImagePath مسیر پروفایل کاربر و نام کاربر را مشخص می‌کند.

دسته بندی اطلاعات


قبل از قرار دادن اطلاعات در رجیستری باید آن‌ها را به دو دسته اطلاعات کامپیوتر و اطلاعات کاربر تقسیم کرد. با این تقسیم بندی، چندین کاربر می‌توانند از یک برنامه استفاده کنند و یا اطلاعات را بر روی شبکه قرار دهند. زمانی که یک برنامه نصب می‌شود، باید اطلاعات کامپیوتری خود را در شاخه فرضی
HKEY_LOCAL_MACHINE\Software\MyCompany\MyProduct\1.0 به گونه‌ای تعریف کند که نام شرکت، نام محصول و نسخه برنامه به خوبی مشخص گردند و هم چنین اطلاعات مربوط به کاربران را در شاخه فرضی HKEY_CURRENT_USER\Software\MyCompany\MyProduct\1.0 نگاه دارد.

باز کردن، ساختن و بستن کلیدها


قبل از آن که بتوانیم یک اطلاعات را در رجیستری درج کنیم، باید یک کلید بسازیم و یا یک کلید موجود را باز کنیم. یک برنامه همیشه به یک کلید به عنوان زیرکلیدی از یک کلید باز رجوع می‌کند. کلیدهای از پیش تعریف شده همیشه باز هستند.

کلاس‌های تعریف شده برای کار با رجیستری در فضانام Microsoft.Win32 قرار دارند. کلاس Microsoft.Win32.Registry مربوط به کلاس‌های از پیش تعریف شده و کلاس Microsoft.Win32.RegistryKey برای کار با رجیستری است. برای باز کردن یک کلید از متد RegistryKey.OpenSubKey استفاده می‌کنیم. به یاد داشته باشید که کلیدهای از پیش تعریف شده همیشه باز هستند و نیازی به باز کردن ندارند. برای ساختن یک کلید از متد RegistryKey.CreateSubKey استفاده می‌کنیم. دقت کنید زیرکلیدی که می‌خواهید بسازید، باید به یک کلید باز رجوع کند. برای خاتمه دسترسی به یک کلید، باید آن را ببندیم. برای بستن یک کلید از متد RegistryKey.Close استفاده می‌کنیم.

اکنون که با ساختار رجیستری و کلاس‌های مربوطه در .NET برای کار با رجیستری آشنا شدیم، به کدنویسی می‌پردازیم.

ساختن یک زیرکلید جدید

برای ساختن یک زیرکلید جدید از متد RegistryKey.CreateSubKey به صورت زیر استفاده می‌کنیم.

public RegistryKey CreateSubKey( string subkey);

subkey نام و مسیر کلیدی که می‌خواهید بسازید را مشخص می‌کند که معمولا به فرم فرضی key name\Company Name\Application Name\version است. این متد یک زیرکلید را برمی‌گرداند و در صورت بروز خطا مقدار null را برمی‌گرداند و یک exception را فرا می‌خواند. خطا به دلایلی چون عدم داشتن مجوز، وجود نداشتن مسیر درخواستی و غیره رخ می‌دهد. برای بررسی exception ‌ها می‌توانید از بلوک try-catch استفاده کنید.

RegistryKey MyReg = Registry .CurrentUser.CreateSubKey( "SOFTWARE\\SomeCompany\\SomeApp\\SomeVer" );
مثال فوق یک زیرکلید جدید در مسیر تعیین شده در شاخه‌ی HKEY_CURRENT_USER می‌سازد.

برای دست یابی به کلیدهای از پیش تعریف شده از کلاس Registry مطابق جدول زیر استفاده می‌کنیم.

فیلد

کلید

ClassesRoot

HKEY_CLASSES_ROOT

CurrentUser

HKEY_CURRENT_USER

LocalMachine

HKEY_LOCAL_MACHINE

Users

HKEY_USERS

CurrentConfig

HKEY_CURRENT_CONFIG

چند نکته حائز اهمیت است. اگر یک زیرکلید با نام مشابه در مسیر تعیین شده وجود داشته باشد، هیچ کلیدی ساخته نمی‌شود. حقیقت آن است که از متد CreateSubKey برای باز کردن یک کلید نیز می‌توانیم استفاده کنیم. متد CreateSubKey زیرکلید را همیشه در حالت ویرایش بازمی‌گرداند. متد CreateSubKey دو پارامتر دیگر به عنوان ورودی دریافت می‌کند که از دو کلاس RegistryKeyPermissionCheck و RegistryOptions استفاده می‌کند. RegistryKeyPermissionCheck مشخص می‌کند که درخت زیرکلید، فقط خواندنی یا قابل ویرایش باشد. RegistryOptions مشخص می‌کند که اطلاعات کلید فقط در حافظه‌ی اصلی باشد و دیگر به کندوها منتقل نشود یعنی به طور موقتی باشد یا به طور پیش فرض دائمی باشد.

باز کردن زیرکلید موجود


برای باز کردن یک زیرکلید موجود از متد
RegistryKey.OpenSubKey به دو صورت استفاده می‌کنیم.
public RegistryKey OpenSubKey( string name);
public RegistryKey OpenSubKey( string name, bool writable);
صورت اول، کلید را در حالت فقط خواندنی باز می‌کند و صورت دوم، اگر writable ، true باشد کلید را در حالت ویرایش باز می‌کند و اگر false باشد کلید را در حالت فقط خواندنی باز می‌کند. در هر دو صورت name ، نام و مسیر زیرکلیدی که می‌خواهید باز کنید را مشخص می‌کند. اگر با خطا مواجه نشوید، متد زیرکلید را برمی‌گرداند، در غیر این صورت مقدار null را برمی‌گرداند.
RegistryKey MyReg = Registry .CurrentUser.OpenSubKey( "SOFTWARE\\SomeCompany\\SomeApp\\SomeVer" , true );

مثال فوق کلید مشخص شده را در شاخه‌ی HKEY_CURRENT_USER و در حالت ویرایش باز می‌کند.

خواندن اطلاعات از رجیستری

اگر یک شیء RegistryKey سالم داشته باشید می‌توانید به مقادیر و اطلاعات درون مقادیر آن دسترسی داشته باشید. برای دست یابی به اطلاعات درون یک مقدار مشخص در کلید از متد RegistryKey.GetValue به دو صورت استفاده کنیم.

public object GetValue( string name);
public object GetValue( string name, object defaultValue);
صورت اول، اطلاعات درون مقداری با نام و مسیر name را برمی‌گرداند. اگر مقدار مذکور وجود نداشته باشد، مقدار null را برمی‌گرداند. درصورت دوم اگر مقدار خواسته شده وجود نداشته باشد، defaultValue را برمی‌گرداند. متد GetValue یک مقدار از نوع object را برمی‌گرداند در نتیجه شما برای استفاده، باید آن را به نوعی که می‌خواهید تبدیل کنید.

نوشتن اطلاعات در رجیستری


برای نوشتن اطلاعات در یک مقدار از متد
RegistryKey.SetValue به صورت زیر استفاده می‌کنیم.
public void SetValue( string name, object value);
رشته name ، نام مقداری که اطلاعات باید در آن ذخیره شود و value اطلاعاتی که باید در آن مقدار ذخیره شود را مشخص می‌کنند. چون value از نوع object است می‌توانید هر مقداری را به آن بدهید. Vallue به طور اتوماتیک به DWORD یا باینری یا رشته‌ای تبدیل می‌شود. البته یک پارامتر سومی نیز وجود دارد که از کلاس RegistryValueKind استفاده کرده و نوع اطلاعات را به طور دقیق مشخص می‌کند. برای ذخیره اطلاعات در مقدار پیش فرض ( Default ) کافی است که مقدار name را برابر string.Empty قرار دهید. هر کلید می‌تواند یک مقدار پیش فرض داشته باشد که باید نام آن مقدار را Default قرار دهید.

بستن یک کلید


زمانی که دیگر با کلید کاری ندارید و می‌خواهید تغییرات در رجیستری ثبت گردد باید فرآیندی به نام
flushing را انجام دهید. برای انجام این کار به راحتی از متد RegistryKey.Close استفاده کنید.
RegistryKey MyReg = Registry .CurrentUser.CreateSubKey( "SOFTWARE\\SomeCompany\\SomeApp\\SomeVer" );
int nSomeVal = ( int )MyReg.GetValue( "SomeVal" , 0);
MyReg.SetValue( "SomeValue" , nSomeVal + 1);
MyReg.Close();

پاک کردن یک کلید

برای پاک کردن یک زیرکلید از متد RegistryKey.DeleteSubKey به دو صورت استفاده می‌کنیم.

public void DeleteSubKey( string subkey);
public void DeleteSubKey( string subkey, bool throwOnMissingSubKey);
در صورت اول زیرکلید subkey را به شرطی حذف می‌کند که زیرکلید مذکور موجود باشد و زیرکلید دیگری در زیر آن نباشد. در صورت دوم نیز این شروط برقرار است با این تفاوت که اگر زیرکلید مذکور یافت نشود و throwOnMissingSubKey مقدار true داشته باشد یک exception فرا می‌خواند.

پاک کردن کل یک درخت


برای پاک کردن کل یک درخت با همه‌ی کلیدهای فرزند و مقادیر آن‌ها از متد
RegistryKey.DeleteSubKeyTree به دو صورت استفاده می‌کنیم.
public void DeleteSubKeyTree( string subkey);
public void DeleteSubKeyTree( string subkey, bool throwOnMissingSubKey);
دیگر با پارامترهای ارسالی در این متد آشنایی دارید و لازم به توضیح نیست.

پاک کردن یک مقدار


برای پاک کردن یک مقدار از متد
RegistryKey.DeleteValue به دو صورت زیر استفاده می‌کنیم.
public void DeleteValue( string name);
public void DeleteValue( string name, bool throwOnMissingValue);

لیست کردن زیرکلیدها

برای به دست آوردن یک لیست از همه زیرکلیدهای یک شیء RegistryKey از متد RegistryKey.GetSubKeyNames به صورت زیر استفاده می‌کنیم که یک آرایه رشته‌ای از نام زیرکلیدها را برمی‌گرداند.

public string [] GetSubKeyNames();
هم چنین می‌توانید برای شمردن تعداد زیرکلیدها از خصوصیت RegistryKey. SubKeyCount استفاده نمایید.

لیست کردن نام مقادیر


برای به دست آوردن یک لیست از همه مقادیری که در یک شیء
RegistryKey وجود دارند از متد RegistryKey.GetValueNames به صورت زیر استفاده می‌کنیم که یک آرایه رشته‌ای از نام مقادیر را برمی‌گرداند.
public string [] GetSubKeyNames();
هم چنین می‌توانید برای شمردن تعداد زیرکلیدها از خصوصیت RegistryKey.ValueCount استفاده نمایید.

ثبت تغییرات به صورت دستی


برای ثبت تغییرات یا به اصطلاح فلاش کردن به صورت دستی می‌توانید از متد
RegistryKey.Flush به صورت زیر استفاده نمایید. زمانی که از RegistryKey.Close استفاده می‌کنید فرآیند فلاش کردن به طور اتوماتیک انجام می‌گیرد.
public void Flush();

مطالب
کار با اسناد در RavenDb 4، بازیابی اسناد
در قسمت قبل عملیات ثبت و ویرایش اسناد را بررسی کردیم. همچنین نحوه‌ی کار متد LoadAsync (و یا Load) را دیدیم. برای بازیابی یک سند، به همرا اسناد مرتبط با آن، از Load به همراه متد Include استفاده می‌کنیم.
در این مثال میخواهیم آدرس شخص مورد نظر در برنامه با کد 59 بازیابی شود.
var user = _documentSession
    .Include<User>(x => x.Apps[59].AddressId)
    .Load("Users/131-A");
var address = _documentSession.Load<Address>(user.Apps[59].AddressId)

و در صورتیکه بخواهیم تمام آدرس‌های او در تمام برنامه‌های ثبت شده را داشته باشیم، به کد زیر می‌رسیم:
var user = _documentSession
    .Include<User>(x => x.Apps.Values.Select(app => app.AddressId))
    .Load("Users/131-A");
var addresses = List<Address>();
foreach(app in user.Apps)
{
    addresses.Add(_documentSession.Load<Address>(app.AddressId)); //query‌سمت کلاینت انجام اجرا می‌شود
}

 متد Load بسیار سریع کل سند ما را بازیابی میکند اما:
  • حتما باید Id سند(ها) را داشته باشیم.
  • کل سند را بازیابی میکند.
برای رفع این دو مشکل میتوانیم از امکانات Query نویسی در RavenDb استفاده کنیم. به دلیل ذخیره سازی (ظاهرا) فله‌ای اطلاعات در NoSqlها، Query گرفتن از حجم بسیار زیاد این اطلاعات، کار زمان بری است و اجرای Query بدون Index گذاری، کار بیهوده‌ای می‌شود. به همین دلیل با هر Query که اجرا می‌شود، به صورت خودکار یک Index برای آن توسط RavenDb ایجاد شده و Query بر روی Index ایجاد شده، اجرا می‌شود. عملیات Index کردن اطلاعات بصورت اتوماتیک در اولین بار اجرای Query با توجه به حجم داده‌ها می‌تواند بسیار کند باشد. همچنین ما کنترلی بر روی مدیریت ایندکس‌های ایجاد شده نداریم.
Queryها در RavenDb به چند صورت نوشته می‌شوند:

Query
متد Query برای ایجاد Query با استفاده از Linq کاربرد دارد. به مثال زیر توجه کنید:
List<User> users = await _documentSession
    .Query<Users>()
    .Where(u => u.PhoneNumber.StartsWith("915"))
    .ToListAsync();
اجرای Query بالا ابتدا باعث ایجاد یک Index بر روی ویژگی PhoneNumber می‌شود و سپس لیست کاربران را بر می‌گرداند.
برای بازیابی اطلاعات کاربران یک برنامه میتوانیم از Dictionary خود Query بگیریم:
var users = await _documentSession.Query<AppUser>()
    .Where(u => u.Id.Equals("915"))
    .Select(u => new
    {
        u.Apps[appCode].FirstName,
        u.Apps [appCode].LastName,
    })
    .ToListAsync();
این Query در RQL که زبان پرس و جوی مخصوص RavenDb است، چیزی شبیه کد زیر می‌شود:
from Users as user
where startsWith(user.PhoneNumber, "915")
select  {
    FirstName : user.Apps ["59"].FirstName,
    LastName : user.Apps ["59"].LastName
}
مشکلی که در این Query وجود دارد این‌است که کاربرانی که شماره تماس آن‌ها با 915 شروع شده است ولی در برنامه‌ای با کد 59 ثبت نشده‌اند هم در Query بازگشت داده می‌شوند و مقادیر بازگشتی برای فیلدها هم null خواهد بود. اگر بجای ذکر صریح عبارت u. Apps [appCode].FirstName به صورت زیر عمل کنیم:
from u in _documentSession.Query<User>()
                where u.PhoneNumber.StartsWith("915")
                let app = u.Apps["59"]
                select new
                {
                    app.FirstName,
                    app.LastName,
                };
عبارت let app = u.Apps["59"] در RQL تبدیل به یک متد جاوااسکریپتی می‌شود و به کدی شبیه به کد زیر می‌رسیم:
declare function output(u) {
var app = u.Apps["59"];
return { FirstName : app.FirstName, LastName : app.LastName};
}
from Users as user
where startsWith(user.PhoneNumber, "915")
select output(user)
حالا میتوانیم Key مورد نظر در دیکشنری را هم در Query به شکل زیر دخیل کنیم:
app.FirstName,
app.LastName,
*key = u.ActiveInApps.Select(a => a.Key)
و در ادامه با استفاده از متد Search، این فیلد را که به کلید دیکشنری اشاره می‌کند، محدود کرده و بعد از آن Query خود را اجرا میکنیم:
query = query.Search(u => u.key, "59");
در صورتیکه بجای دیکشنری از آرایه استفاده کرده باشیم هم کدهای ما به همین صورت می‌باشد با کمی تغییرات مربوط به تفاوت List و Dictionary!
اما هنوز Query ما بدرستی کار نمیکند چرا که ویژگی Key در RavenDb ایندکس نشده‌است و نمیتواند این ایندکس را هم تشخیص دهد. دلیل آن هم این است که تنها ویژگی‌هایی که در مرتب سازی (Sort) و یا فیلتر مورد استفاده قرار گیرند، به ایندکس‌ها اضافه می‌شوند. برای حل این مشکل باید بصورت دستی Index خود را در RavenDb بسازیم. این کار با ارث بری از کلاس پایه‌ی AbstractIndexCreationTask شروع می‌شود و مدلی را که میخواهیم Index بر روی آن اعمال شود نیز ذکر میکنیم و بعد از آن در سازنده‌ی کلاس، Index خود را می‌سازیم:
public class User_MyIndex : AbstractIndexCreationTask<User>
{
    Map = users => 
                           from u in users
                           from app in u.Apps
                           select new
                           {
                                 Id = u.Id,
                                 PhoneNumber = u.PhoneNumber,
                                 UserName = app.Value.UserName,
                                 FirstName = app.Value.FirstName,
                                 LastName = app.Value.LastName,
                                 IsActive = app.Value.IsActive,
                                 key = app.Key
     };
}
در این ایندکس به ازای هر کاربر، تمام برنامه‌هایی که ثبت شده، بررسی شده و ایندکس می‌شوند. نکته‌ای که باید به آن توجه کنید این است که ویژگی‌های ذکر شده فقط به RavenDb نحوه‌ی بازیابی فیلدهای سند را برای Index گذاری می‌گوید و همچنان خروجی این Index از نوع User بوده و تمام سند را بازگشت میدهد و باید از متد Select در صورت نیاز استفاده کنیم. برای اعمال این ایندکس به سمت سرور از متد:
new User_MyIndex().Execute(store);
و برای ارسال چندین Index به سمت سرور از متد:
IndexCreation.CreateIndexes(typeof(User_MyIndex).Assembly, store);
استفاده می‌کنیم. اکنون اگر به Query خود این ایندکس را معرفی کنیم، خروجی ما به‌درستی فقط کاربران برنامه مورد نظر را بر می‌گرداند:
from u in _documentSession.Query<User, User_MyIndex>() ...
کلاس AbstractIndexCreationTask متدهای زیادی برای کنترل دقیق Indexها در اختیار ما قرار میدهد که پرکاربردترین آن‌ها میتوانند متدهای زیر باشند: 
Index : نحوه‌ی Index کردن هر یک از پراپرتی‌ها را مشخص می‌کند.
Store : برای مواقعی کاربرد دارد که شما می‌خواهید مقدار Index شده را برای دسترسی سریع‌تر همرا با Index ذخیره کنید.
LoadDocument: این متد Id یا لیستی از Idها را به عنوان ورودی گرفته و سند مورد نظر را بازیابی می‌کند. زمانیکه میخواهیم اسناد مرتبط را همراه با سند، Index کنیم کاربرد دارد. برای مثال وقتی میخواهیم Addressهای کاربر را که در سندی جداگانه قرار دارند، به همراه اطلاعات او در Index شرکت دهیم:
select new
{
      ...
      key = aia.Key,
      Address = LoadDocument<Address>(aia.Value.AddressId),
      // City = LoadDocument<Address>(aia.Value.AddressId).City,
};
و برای Indexکردن لیستی از اسناد مرتبط به صورت زیر از LoadDocument استفاده میکنیم:
Message = app.Messages.Select(m => LoadDocument<Message>(m).Content)
* زمانی که میخواهید کلید یک Dictionary را Index کنید و میخواهید نام فیلد آن را key قرار دهید باید از k کوچک استفاده کنید؛ چرا که Key، جزء کلمات رزرو شده‌ی RavenDb می‌باشد.

DocumentQuery
دسترسی بیشتری را بر روی Query ارسالی به سمت سرور به ما می‌دهد؛ اما  strongly typed  نیست. برای مثال Query بالا را به این صورت میتوانیم با DocumentQuery پیاده کنیم:
var users = _documentSession.Advanced.AsyncDocumentQuery<User, User_MyIndex>()
      .WhereStartsWith(nameof(AppUser.PhoneNumber), "915")
      .WhereEquals("key", appCode, exact: true)
      .SelectFields<AppUserModel>(new[] { $"Apps[{appCode}].FirstName", $"Apps[{appCode}].LastName" })
      .ToListAsync();
متدهای DocumentQuery بسیار متنوع هستند و میتوانید لیست آن‌ها را در اینجا مشاهده کنید.

MoreLikeThis (اسناد شبیه)
از رایج‌ترین کارهایی که در وب سایت‌های مطرح دیده می‌شود نمایش مطالب مرتبط با مطلب جاری می‌باشد و از آنجایی که RavenDb از Lucene.NET برای ایندکس کردن اسناد استفاده می‌کند، میتواند براحتی از MoreLikeThis موجود در پروژه‌ی Contrib آن استفاده نماید.
مدل زیر را در نظر بگیرید:
public class Post
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Content { get; set; }
        public string Title { get; set; }

        public List<string> Tags { get; set; }
        public string WriterName { get; set; }
        public string WriterId { get; set; }
    }
برای استفاده از MoreLikeThis باید ابتدا محتویات مطلب خود را با استفاده از StandardAnalyzer ایندکس گذاری کنیم. همانطور که گفته شد، برای Index کردن یک سند از کد زیر میتوانیم استفاده کنیم. با این تفاوت که نحوه‌ی آنالیز سند را نیز مشخص میکنیم:
public class Post_ByContent : AbstractIndexCreationTask<Post>
{
    public Post_ByContent()
    {
        Map = posts=> from post in posts
                      select new
                      {
                          post.Content
                      };

        Analyzers.Add(p => p.Content, "StandardAnalyzer");
    }
}
از این ایندکس در Query به همراه متد MoreLikeThis استفاده میکنیم:
List<Post> posts = _documentSession
    .Query<Post, Post_ByContent>()
    .MoreLikeThis(builder => builder
        .UsingDocument(p => p.Id == "posts/59-A")
        .WithOptions(new MoreLikeThisOptions
        {
            Fields = new[] { nameof(Post.Content) },
            StopWordsDocumentId = "appConfig/StopWords"
        }))
    .ToList();
ابتدا سندی را که میخواهیم اسناد شبیه به آن بازیابی شود، معرفی میکنیم. به اینصورت بررسی بر روی تمام فیلدهای Indexگذاری شده اعمال می‌شود. اگر بخواهیم تنظیماتی را به متد اضافه کنیم از MoreLikeThisOptions استفاده میکنیم. حداقل تنظیمات میتواند معرفی نام فیلد مورد نظر برای کاهش بار سرور و همچنین معرفی سندی که StopWordهای ما در آن قرار دارد، باشد. می‌توانید در مورد StopWordها و کاربرد آن در Lucene از این مقاله استفاده کنید. 
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی بهبودهای Razor
زبان Razor نیز در ASP.NET Core به همراه بهبودها و اضافات قابل توجهی است که در این قسمت تعدادی از آن‌ها را مانند امکان ارث بری و تزریق وابستگی‌ها، بررسی خواهیم کرد.

نحوه‌ی سفارشی سازی کلاس پایه‌ی تمام Viewهای برنامه و معرفی inherits@

در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، امکان تعویض کلاس پایه‌ی Viewها، در فایل web.config واقع در پوشه‌ی ریشه‌ی Views وجود داشت. با حذف این فایل و ساده سازی و محول کردن مسئولیت‌های آن به فایل جدید view imports، اینبار برای تعریف کلاس پایه‌ی viewها می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.StartupCustomizations
{
    public abstract class MyCustomBaseView<TModel> : RazorPage<TModel>
    {
        public bool IsAuthenticated()
        {
            return Context.User.Identity.IsAuthenticated;
        }
 
#pragma warning disable 1998
        public override async Task ExecuteAsync()
        {
        }
#pragma warning restore 1998
    }
}
به صورت پیش فرض تمام viewهای برنامه از کلاس <RazorPage<T ارث بری می‌کنند؛ که در اینجا T، نوع مدلی است که توسط model@ تنظیم می‌شود. اگر نیاز به سفارشی سازی این کلاس وجود داشت، برای مثال بجای اینکه هربار در viewها مقدار Context.User.Identity.IsAuthenticated را جهت نمایش قسمتی از صفحه، به کاربران اعتبارسنجی شده بررسی کنیم، می‌توان این قطعه کد را به یک کلاس پایه‌ی سفارشی منتقل و از آن در تمام Viewها استفاده کرد که نمونه‌ای از آن‌را در کدهای فوق مشاهده می‌کنید.
پس از تعریف این کلاس، برای ثبت و معرفی آن به فایل ViewImports.cshtml_ مراجعه کنید و این یک سطر را به ابتدای آن اضافه نمائید:
@inherits Core1RtmEmptyTest.StartupCustomizations.MyCustomBaseView<TModel>
inherits@ از تازه‌های razor بوده و جهت تعریف ارث بری‌ها کاربرد دارد. البته ممکن است در حین تعریف فوق، TModel را قرمز رنگ مشاهده کنید که مهم نیست و بیشتر مشکل ReSharper است و برنامه بدون مشکل اجرا می‌شود.
برای نمونه پس از سفارشی سازی صفحه‌ی پایه‌ی تمام Viewها، اکنون یک سطر ذیل را در هر view ایی می‌توان تعریف و استفاده کرد:
 Is Current User Authenticated? @IsAuthenticated()


معرفی functions@

دایرکتیو جدید functions@، بسیار شبیه است به دایرکتیو قدیمی و حذف شده‌ی helper@، که در نگارش‌های پیشین Razor معرفی شده بود:
@functions
 {
    public string Test()
    {
        return message;
    }
 
    readonly string message = "test";
}
ASP.NET Core در حین پردازش یک View، کدهای آن‌را تبدیل به یک کلاس می‌کند و در اینجا تمام کدهای داخل بدنه‌ی functions@ را نیز به صورت اعضای این کلاس تعریف خواهد کرد. به این ترتیب یک چنین فراخوانی‌هایی در View میسر می‌شوند:
 @Test()
<br />
@message


معرفی inject@

توسط دایرکتیو جدید inject@، یک خاصیت عمومی به ASP.NET Core اعلام می‌شود و سپس مقدار دهی آن بر اساس تنظیمات IoC Container برنامه به صورت خودکار صورت خواهد گرفت. برای مثال زمانیکه می‌خواهیم به سرویس توکار HostingEnvironment در یک  View دسترسی پیدا کنیم، می‌توان در ابتدای آن نوشت:
 @inject Microsoft.AspNetCore.Hosting.IHostingEnvironment Host;
در این حالت کد فوق از دیدگاه ASP.NET Core به صورت ذیل تفسیر می‌شود:
 [Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor.Internal.RazorInjectAttribute]
public Microsoft.AspNetCore.Hosting.IHostingEnvironment Host { get; private set; }
این خاصیت عمومی نیز با توجه به از پیش ثبت شده بودن سرویس IHostingEnvironment  و مشخص شدن توسط RazorInjectAttribute، توسط IoC Container آن شناسایی شده و تامین می‌شود.
اکنون برای استفاده‌ی از آن خواهیم داشت:
 <div>
 Running in @Host.EnvironmentName
</div>
البته استفاده‌ی از inject@ شاید به نوعی سؤ استفاده‌ی از الگوی MVC به شما رود؛ از این جهت که اطلاعات مورد نیاز یک View، باید از طریق کنترلر آن تامین شود و خود View نباید به صورت مستقیم درخواست تامین آ‌ن‌ها را بدهد. اما باید دقت داشت که در نهایت View نیاز دارد تا کدها را اجرا کرده و خروجی را تولید کند و برای این منظور، در پشت صحنه سرویس‌های زیادی مانند IUrlHelper ، IViewComponentHelper ، IHtmlHelper و غیره به همین ترتیب در اختیار آن قرار می‌گیرند. به علاوه استفاده‌ی از تزریق وابستگی‌ها بهتر است از روش ارث بری صفحات پایه، از این جهت که انتخاب composition همواره مقدم است بر inheritance و سبب انعطاف پذیری بیشتری نسبت به قبل می‌گردد. داشتن یک صفحه‌ی پایه که بتواند تمام نیازهای انواع و اقسام Viewها را تامین کند، دور از انتظار و گاهی از اوقات، سبب سنگینی بیش از حد پردازش تمام Viewها خواهد شد. اما تزریق سرویس‌هایی اینچنینی جهت تامین نیازهای اولیه و تکراری یک یا چند View خاص، کل برنامه را سنگین نکرده و همچنین انعطاف پذیری بیشتری را در جهت تامین آن‌ها فراهم می‌کند.
به علاوه باید دقت داشت اگر تعریف inject@ فوق را در فایل view import قرار دهیم، این سرویس در اختیار تمام Viewهای برنامه قرار خواهد گرفت و دیگر نیازی به قرار دادن آن در یک کلاس پایه‌ی سفارشی نیست.
یکی از مفیدترین استفاده‌های از قابلیت تزریق سرویس‌ها در Viewها می‌تواند دسترسی به سرویس تامین تنظیمات برنامه باشد (که در مورد نحوه‌ی تامین آن در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config» بیشتر بحث شد):
 @inject IOptions<SmtpConfig> Settings;